برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 14 اسفند 1399 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهسلام در مورد عدم استفاده از سیلوها و مزرعه های موشکی مسئله مهم حفظ و مخفی نگه داشتن موقعیت آنها بخصوص سیلوهاست که برای درگیری های بلند مدت و گسترده پیشبینی شده اند. به هیچ وجه در درگیری های این چنینی و حتی طولانی تر از این امکانات استفاده نخواهد شد چون با اولین شلیک میشه گفت اون سیلو و به دنبال اون تونل های متصل به اون سریعاً شناسایی شده و در صورت مقابله طرف مقابل جزء اهداف اولیه خواهند بود.
-
1 پسندیده شدهبدون شک ، یکی از تلخ ترین فصل های تاریخ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ، در طول هشت سال دفاع مقدس ، فصل تهاجم وحشیانه ارتش بعث عراق ، به شهرها و مراکز صنعتی جمهوری اسلامی ایران بشمار می رود . مجموعه ذیل ، به درخواست دوست عزیز ، جناب کرشتی ، از منابع مختلف گردآوری شد . هرچند آمارهای متناقضی در اینباره وجود دارد ، اما بازخوانی مختصر آن ، مفید به فایده بشمار می رود . ارتش بعث عراق ، در بازه زمانی 1974 تا قبل از سقوط رژیم بعث در سال 2003 ، تعداد قابل توجهی موشکهای زمین به زمین تاکتیکی خانواده فراگ واسکاد را وارد سازمان رزم خود نمود . در این زمینه آمارهای مختلفی وجود دارد . به اعتقاد منابع داخلی ، در بازه زمانی فوق ، 819 فروند از این موشکها در اختیار ارتش بعث قرار داده شد . اما براساس آمارثبت شده در موسسه صلح استکهلم ، آمار موشکهای تحویلی به عراق چیزی در حدود888 فروند ، بشرح ذیل بود : در بازه زمانی 1975-1974 ، 48 فروند ( موشک اسکاد R-17) در بازه زمانی 1984-1982 ، 40 فروند ( موشک اسکاد R-17) در بازه زمانی 1988-1985 ، 800 تیر ( موشک اسکاد R-17) اما فصلی که در تاریخ جنگ ایران و عراق ، به جنگ شهرها مشهور شد ، در 6 مقطع قابل بررسی است : آمار شلیک ها براساس سال : سال 1359 شمسی : 26 فروند موشک فراگ و اسکاد ، در قالب 13 حمله موشکی سال 1360 شمسی : 48 فروند موشک اسکاد و فراگ، در قالب 24 حمله موشکی سال 1362 شمسی : 41 موشک اسکاد و فراگ ، در قالب ؟؟؟؟ حمله موشکی سال 1363 شمسی : 54 فروند موشک اسکاد و فراگ ، در قالب 30 حمله موشکی سال 1366 شمسی : 81 فروند موشک اسکاد و فراگ ، در قالب 68 حمله موشکی در مجموع 250 فروند موشک فراگ ، اسکاد و الحسین ، در قالب 135 حمله موشکی نقاط اصابت موشکهای بالستیک عراق و ایران در بازه زمانی 1988-1980 اما بیلان جنگ شهرها ، در قالب 6 مقطع : مقطع نخست - 13 اسفند 1363 الی 18 فروردین 1364 118 مرتبه بمباران و شلیک موشک که منجر به شهادت 1227 نفر و مجروحیت 4862 نفر گردید عکس العمل جمهوری اسلامی ایران : شلیک 10 فروند موشک اسکاد به قلب بغداد مقطع دوم : 4 خرداد 1364 الی 25 خرداد 1364 105 مرتبه بمباران و شلیک موشک که منجر به شهادت 570 نفر و مجروحیت 1338 نفر گردید . عکس العمل جمهوری اسلامی ایران : شلیک 4 فروند موشک اسکاد به قلب بغداد مقطع سوم : 20 مرداد 1365 الی 10 دی 1365 : بنا بر ادعای نیروی هوایی ارتش بعث عراق ، در این مقطع 14684 ماموریت رزمی انجام شد که از این تعداد 360 ماموریت بر علیه اهداف غیر نظامی صورت گرفت . عکس العمل جمهوری اسلامی ایران : شلیک 7 فروند موشک اسکاد به قلب بغداد مقطع چهارم : 11 دی 1365 الی 10 اسفند 1365 بمباران 66 شهر که منجر به شهادت 3050 نفر و 11163 مجروح گردید . عکس العمل جمهوری اسلامی ایران : شلیک 11 فروند موشک اسکاد به قلب بغداد مقطع پنجم : 16 مرداد 1366 الی 29 شهریور 1366 آماری در خصوص حملات عراق و تلفات آن وجود ندارد. عکس العمل جمهوری اسلامی ایران : شلیک 7 فروند موشک اسکاد به قلب بغداد مقطع ششم : 18 اسفند 1366 الی 31 فروردین 1367 50 روز بمباران و موشک باران بی وقفه در این مقطع ، ارتش عراق ، 182 فروند موشک الحسین به ایران شلیک نمود که از این تعداد 130 فروند بسوی تهران و 52 فروند به سایر شهرها شلیک شد که منجر به شهادت 1727 نفر و مجروح شدن 8283 نفر گردید . از این 182 فروند ، کلاهک 52 فروند موشک اسکاد و الحسین ، بدلیل نقص فنی ، عمل ننمود . عکس العمل جمهوری اسلامی ایران : شلیک 51 فروند موشک اسکاد به بغداد ، موصل ، تکریت و کرکوک پی نوشت : 1- بنابر ادعای برخی منابع ، تعداد شلیکهای موشکهای اسکاد ایران بشرح ذیل بود : مقطع نخست : 10 فروند ، مقطع دوم : 4 فروند ، مقطع سوم : 5 فروند ، مقطع چهارم : 11 فروند ، مقطع پنجم : 7 فروند ، مقطع ششم : 49 فروند 2- در برنامه موشکهای بالستیک عراق ( 2003-1974) بیشتر از 21 شرکت دولتی عراقی مشارکت داشتند که بررسی و تجزیه و تحلیل آن ، به فرصتی دیگر واگذاشته شده است .
-
1 پسندیده شدههردو روش را موازی جلو میبرن هم روش گران قیمت و کار امد تر را که نیاز به استقرار خاص و لجستیک انچنان نباشه و هم روش توپ های مدرن الکترومغناطیسی و یا توپ هایی با گلوله های با موتور رمجت تا حتی برای درگیری های بلند مدت سنگین هم بتونن هزینه هارا مدیریت کنن!!!
-
1 پسندیده شدهبسم ا... پیرو بحث چند روز پیش در بروزرسانی در خصوص جت تی-33 و کاربری ان در ایران
-
1 پسندیده شدهاین مکنزی ما باهاش حالا حالاها کار داریم. تو خود آمریکا و حوزه نظامی پنتاگون به عنوان یک شخصیت جاه طلب شناخته میشه که خیلی دوست داره قدرت بیشتری داشته باشه. اگر دقت کنیم اقدامات و صحبتها و حتی ژستهاش و بروز و ظهور رسانه ایش هم طوری است که اصولا خیلی علاقه به شبه هالیوودی شدن داره به عنوان یک فرمانده.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده- تو این فیلم برخورد موشک یه احساسی دارم که موشک ها مقدار خیلی ریزی تغییر مسیر در لحضات پایانی دارن. چیزی که خیلی مهمه بدونیم اینه که آمریکایی ها GPS/GLONASS رو اخلال کردن یا نه. اگر اخلال کرده باشن موشک هایی که بدون خطای فنی به هدف رسیدن، دقت بسیار بالایی داشتن و دلیل مهم بودن اخلال ماهواره اینه که اگر مکانیابی رو در دسترس نداشتن چطور با هدفگیری اینرسیایی به این دقت بسیار بالا رسیدن. اگر اینطور باشه هیچ نگرانی در مورد توان موشکی در زمان درگیری واقعی نباید داشته باشیم. توضیح: منظورم از خطای فنی ایرادات سخت افزاری و مکانیکی در طول مسیر هست FAILURE و منظور از دقت ACCURACY بر مبنای CEP هست.
-
1 پسندیده شدهعدم استفاده از سیلوها و شاید حتی مزرعه موشکی و استفاده عامدانه از موشکهای سوخت مایع کنار موشکهای سوخت جامد تاکتیکی شاید همون ترفندی بوده که غیرمستقیم پیام حمله مخابره بشه تا با کاهش تلفات (اینجا ادعا میشه حذف تلفات به خاطر تدابیر فوری و سختگیرانه در پایگاه، اول به خاطر آماده باش کلی در طی اون یک هفته و دوم هم به خاطر رصد امادگی ایران برای حمله موشکی و تدابیر ویژه طی اون نیم ساعت (یکی از افسران میگه در حین پایین رفتن از پلکان پناهگاه بودم بعد اژیر که اولین موشک برخورد کرد) سطح درگیری فراتر نره در قدم اول هرچند امادگی وجود داشته. (سوخت گیری 27 موشک و صحبت های سردار حاجی زاده) ولی سوال اینکه آیا توان رصد ماهواره ای آمریکا آنلاین هست؟ (منظور همون چند دقیقه یکبار با تعدد ماهواره ها در رصد نقاط معین خصوصا )؟ اگر اینطور هست آیا تاکیدی بر این نیست که یکی از نیازهای اساسی ایران همچنان موشکهای ضدماهواره است تا در شرایط بحرانی و تمام عیار چشمان موجود در آسمان ایران تا حد امکان کور بشند؟ تاکید هم از این نظر که شاید قابل دسترس تر باشند نسبت به سایر ابزارها. و البته تاکیدی بر نیاز فوری به ماهواره های تصویربرداری ولو فعلا 25 متر و نهایتا 5 متر.
-
1 پسندیده شدهبا تشکر از زحمات جناب @aminor که واقعا یک دید واقعی و بدور از اثرات شبکه های مجازی ارائه میدن کاش چنین تفکر و ارائه ای در رسانه های رسمی هم وجود داشت تا اخبار واقعی رو با اطمینان از منابع خودمان دریافت می کردیم در خصوص حملات موشکی و پهپادی انصارالله، کیفیت حملات بسیار بالا بوده و حسابی باعث سردرگمی و خفت ارتش عربستان شده است. ولی شاید این نکته در مورد اهداف مفید باشد اهداف از نظر اثر نظامی، اقتصادی و خبری و سیاسی قابل رده بندی هستن - زدن مراکز نفتی و پایانه های صادرات نفت ( اثر اقتصادی، سیاسی و خبری) - زدن فرودگاه های بین المللی یا نظامی (اثر سیاسی و خبری ) - زدن رادارهای پاتریوت و سامانه های موشکی ( اثر نظامی، سیاسی و خبری) - زدن هواپیماهای اواکس یا سوخت رسان عربستان روی باند ( اثر نظامی، سیاسی) - زدن هواپیماهای اف 15 در فرودگاه ( اثر نظامی، سیاسی) - زدن کاخ سلاطین عربستانی ( اثر سیاسی و خبری) یمن که کوچک پنداشته میشد، کل عربستان رو داره به زانو در میاره عربستان باید تصمیم سختی بگیره ، ادامه این جنگ ممکنه به اتمام ذخایر عربستان منجر بشه و این میتونه مقدمه اتفاقات بدی برای عربستان بشه
-
1 پسندیده شدهبسم الله........ 10 اسفند 1399 اوضاع در جبهه مارب با فراخوان های صورت گرفته نیروهای کمکی زیادی به دو طرف درگیر در حومه مارب ملحق شده اند . نیروی هوایی ائتلاف به اصطلاح عربی هم به صورت پیوسته مناطق اطراف مارب را مرود حمله قرار میدهد . در بعد زمینی انصارالله در چند روز گذشته موفق شده بود خود را تا سد مارب رسانده که بعد از 24 ساعت با پاتک ائتلاف مجبور شد این منطقه و کوه البلق را تخلیه کند در مقابل نیروهای مقاومت منطقه اراک را حومه دریاچه مارب پاکسازی کرده . در این چند روز عمده در گیری ها بر سر کوه البلق متمرکز بوده واین منطقه چندین بار بین طرفین دست بدست شده است . آنچه که باید در نظر گرفت اسان نبود ن نبرد مارب است . انصارالله تا خود این مرحله هم دست به کار بزرگی زده است ==================== این شهر مارب هم موقعیتی شبیه به شهر تدمر (پالمیرا ) سوریه داره . سمتی غربی اون مناطق کوهستانی هستش وشرقش تقریبا بیابانی . در نبرد تدمر هم حمله مقاومت از سمت محور غربی شهر بوده واونجا هم درگیریهای خیلی شدیدی بر سر کوه های ای مشرف بر شهر صورت میگرفت. انصارالله اگر بتونه کوه البلق رو پاکسازی و تثبیت کوه میتونه بروی شهرمارب و راههای ورودی اون تسلط اتیش داشته باشه
-
1 پسندیده شدهبسم ا... به درخواست برادر عزیز جناب @mehran55 انتشار تصاویر شهدای عملیات خیبر برای اولین بار
-
1 پسندیده شدهبه نکته ظریفی اشاره کردید، فکر باید در چند بخش بررسی کرد، ایده اولیه عملیات قبل از شروع عملیلات (فاز شناسایی و طرح ریزی دقیق) هنگام عملیات در این سه مقطع زمانی باید هم طرف ایران و هم طرف عراقی رو باز در سه سطح بررسی کرد فرماندهان کل فرماندهان میانی فرماندهان جز متاسفنه هنوز بخش بسیار زیادی از تاریخ جنگ از جمله بخش های مربوط به تصمیمات کلان، بازگو نشده و مجهولات زیاد داره ولی مراجعه به سمت دیگر جنگ برای درک بهتر از کل ماجرا مفید باشه
-
1 پسندیده شدهعلت اصرار بر جزایر اینکه نفت جزایر مجنون رو علت حمله ایران و تلاش برای حفظشون بدونیم منطقی نیست علت اصرار ایران رو به حفظ جزایر در نگاه فرماندهی مثل باکری باید دید قطع جاده العماره - بصره تمام هدف بود حفظ جزایر به عنوان جای پا برای تلاش مجدد برای قطع این جاده بسیار مهم بود برای همین بود که علاوه بر آقا محسن، آقا مهدی هم بر حفظ جزایر اصرار داشت و برای اینکار دست به دامان حضرت امام شدن و ان دو پیام را گرفتند در حقیقت عملیات بدر تلاش برای اتمام کار نیمه تمام خیبر بود و این دو را باید باهم دید حال باید پرسید مگر این باریکه و این جاده چه داشت که این تلاش و اصرار شکل گرفت؟؟ دوستانی که بازی های استراتژیک انجام داده باشند می دانند تصرف نقاط کلیدی کوچک، تاثیر بسزایی در پیروزی دارد باریکه جاده العماره - بصره از آن نقاط محسوب می شد اگر ایران می توانست این باریکه را حفظ و تثبیت کند، کار برای عراق به شدت سخت می شد توپخانه و پدافند ایران جلو میکشید و پوشش هوایی در سمت العماره و بصره سخت میشد از سمت دیگر موضع نونی شکل به زیر توپخانه ایران می رفت و جنگنده های ایرانی فضای عملیاتی بیشتری برای عملیات روی آن منطقه داشتند با این اتفاق عملا بصره و العماره در معرض تهدید جدی در تامین لجستیک و امنیت قرار می گرفتند همین مساله جذابیت باریکه را برای ایرانی که تسلیحات زیادی نداشت به خوبی نشان می دهد به شخص بعد از دیدن نقشه ، روی باریکه طمع کردم ولی ... ولی رسیدن به این باریکه با دست خالی ممکن نبود ایران می دانست تثبیت این باریکه به قیمت خون شهیدان بسیاری خواهد بود و این را پذیرفت اما لجستیک و جای پا را نمی توانست با امکانات موجودش مهیا کند پس تنها راه ایجاد جای پا در جزایر بود و تامین جزایر از طریق طلاییه ممکن بود اما کار ان طور که می خواستند پیش نرفت و عراق با اتش پشتیبانی و لجستیک خود توانست تلفات بسیار بالایی از ایران بگیرد در حقیقت فرماندهی ایران می دانست چه می خواهد و جسارت به خرج داد ولی این قمار انتهایش دلخواه در نیامد و نمیشد گفت که ما قمار کردیم و نگرفت ولی فرماندهی ایران درس سخت و دردآوری گرفت و در کربلای 4 با دیدن شرایط بر ادامه عملیات اصرار نکرد و همین باعث شد در کربلای 5 بتواند شلمچه را بگیرد اگرچه که در آن عملیات هم توپخانه عراق هرچه داشت خالی کرد
-
1 پسندیده شدهبا تشکر از مهران عزیز اگه به بردهای ناپلئون بناپارت نگاهی بندازیم عامل انگیزه و روحیه خیلی در پیروزی و شکست ها مهم بوده گاها لشکر برانگیخته شده ولی لخت و عور ناپلئون در مقابل اتریشی های تا دندان مسلح پیروز مطلق بوده و گاها به مانند نبرد واترلو نتیجه شکست بوده و حتی بقول هوگو بعد از چرخش نبرد و شکست فرانسویان ، از طرف قوای متحد پروسی - بریتانیایی کودکی رو مامور کرده بودند که بر طبل بکوبد و فرانسوی ها با شنیدن صدای طبل و هراس تعقیب نیروهای متحدین دسته دسته از مهلکه می گریختند و سبب فروپاشی کامل ساختار ارتش ناپلئونی شدند. گاها در نبردی فرانسویان خوش شانس بودند و و در مقابل در واترلو با بدشانسی ابری و بارانی بودن هوا و گیر افتادن گروشی که می توانست کلیدی برای پیروزی قاطع ناپلئون باشد، روبرو شدند. در دقاع مقدس هم چه انگیزه، چه شانس و چه تکیه بر شعارهای بسیار زیبا امری بود که تا ابد نمی توانست خلا کمبود امکانات و نداشتن برنامه ای خوب عملیاتی را پوشش دهد. از دست دادن اینهمه فرمانده با ایمان و پرتلاش خلایی بود که متاسفانه هرگز پر نشد. این د خط به خوبی تناقضات و واقعیت های تلخ 8 سال دفاع مقدس را به رخ می کشد: " محسن رضایی گفت: «از لحاظ مهمات، خیلی در مضیقه هستیم. الحمدلله وضع کلی خوب است، ولی عراق با تمام قوا حمله می کند.» (شراره های خورشید، ص 721) وضع نیروها در جزایر اصلا خوب نبود؛ وضع نیروهای همت بدتر. کارش به قرض گرفتن نیرو از یگان های دیگر کشیده بود تا خطش را حفظ کند."
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز روایتی تلخ از عملیات خیبر - بخش دوم فرمانده گردان به همت می گفت : احساس میکنم که قاتل هستم !! همت هم کاملا خسته شده بود و به محمد کوثری گفت: "خسته شدم، از خدا شهادتم را طلب کردم." و به محمدرضا پروازیان هم گفته بود: "خیبر آخرین عملیات من است." (شراره های خورشید ص 670) اما 12 اسفند در پادگان دوکوهه برای نیروهایش سخنرانی کرد و با شور و حال از اهمیت عملیات گفت. نیروهای زیادی را از دست داده بودند و لشکر تا حد زیادی منهدم شده بود، همت به جزیره مجنون اشاره کرد که دست ایرانی ها افتاده بود و گفت جنگ آن ها در طلاییه در تثبیت جزایر نقش داشته و گفت: «هشتاد حلقه چاه نفت در جزایر مجنون با ظرفیت بیش از 200 میلیارد دلار ذخایر نفتی حاضر و آماده بهره برداری، از جمله مزایای اقتصادی مهم این عملیات به شمار می آید… به جرات می گویم؛ تصرف همین چاه های نفتی می تواند دریافت غرامت جنگی ناشی از تمامی خسارت وارده به کشورمان را در طول جنگ را، تضمین کند.» و گفت که هاشمی رفسنجانی هم در مصاحبه اش روی این موضوع تاکید کرده است. (شراره های خورشید، ص 692) سخنرانی همت با تکبیرهای رزمندگان در حین سخنرانی شور و حال دیگری داشت. اما راضی کردن فرماندهان گردان به این سادگی نبود؛ پس از این سخنرانی همت جلسه ای با آنها داشت. محمدرضا جلالی فراهانی راوی لشکر درباره این جلسه نوشته است که فرماندهان با توجه به از دست دادن 80 درصد کادرهای گردانشان شرایط روحی و نیروی خوبی نداشتند و حالا به آنها گفته می شد باید باز هم بجنگند. بحث زیادی داشتند و سرانجام همت گفت : تصمیم ، اعزام بخشی از نیروها برای جنگ در جزیره است. مهدی قندیل فرمانده گردان مقداد گفت اگر این موضوع تکلیف است: «من خودم حاضرم به آن جا بروم ولی نیروهایم را نمیبرم» سید ابراهیم کسائیان فرمانده گردان میثم گفت: «من احساس میکنم الآن یک قاتل هستم.» حتی مجتبی احمدی فرمانده گردان بلال که همواره از حرف شنوترین ها بود گفت دستور را اجرا نمیکند. (شراره های خورشید، ص 707 و 749) فردای این روز همت با حاج آقا پروازیان، عقیدتی لشکر، درباره مشکلات صحبت کرد. پروازیان به او گفت: «این مساله تکلیف شرعی که مرتب از طرف فرمانده کل سپاه و قرارگاه نجف برای مسئولین لشکر گفته می شود، به دلیل مشکلات و موانع موجود برای من غیرقابل قبول است… تکلیف باید در حد توان باشد وگرنه ارزشی ندارد.» (شراره های خورشید، ص 708) همت تلاش کرد او را توجیه کند. اما حقیقتا توجیه کار، سخت بود. راوی لشکر در گزارشش از این روز نوشته بود که از آموزه قرآنی توکل به خوبی استفاده نمی شود؛ «به این معنی که بدون برنامه ریزی دقیق و عدم شناخت کافی نسبت به وضعیت منطقه، گفته می شد توکل کنید در حالی که توکل واقعی، باید بعد از برنامه ریزی و احراز آمادگی کامل انجام شود، احساس می شد در این عملیات، بیشتر به عناصری مثل شانس و تصادف تکیه شده است.» (شراره های خورشید، ص 749) نبرد مجنون هدف ایرانی ها در این عملیات رسیدن به جاده العماره بصره در آن سوی هور بود؛ نرسیدند اما تمام توان شان را گذاشتند تا حداقل جزایر مجنون در دل هور را با تلفات بسیار زیاد حفظ کنند. همت و فرماندهان دیگر در شرایط سختی قرار داشتند. اما 14 اسفند یک پیام از تهران به آن ها انرژی تازه ای داد. از بیت امام به قرارگاه اطلاع دادند: «امام فرموده اند جزایر حتما باید نگه داشته شوند، هرطور که شده» حالا همت می توانست نیروهایش را هم با خود همراهتر کند. چند روز سخت و پرتلفات دیگر بر نیروهای باقی مانده همت و بقیه فرماندهان در جزایر مجنون گذشت. 16 اسفند حجه الاسلام احمد خمینی از جماران با محسن رضایی تماس گرفت تا برای امام گزارش بگیرد. محسن رضایی گفت: «از لحاظ مهمات، خیلی در مضیقه هستیم. الحمدلله وضع کلی خوب است، ولی عراق با تمام قوا حمله می کند.» (شراره های خورشید، ص 721) وضع نیروها در جزایر اصلا خوب نبود؛ وضع نیروهای همت بدتر. کارش به قرض گرفتن نیرو از یگان های دیگر کشیده بود تا خطش را حفظ کند. چهارشنبه 17 اسفند غلامعلی رشید از فرماندهان ارشد سپاه به قرارگاه خبر داد: «اگر نیروهای مورد نیاز همت نرسند، احتمال سقوط خط این لشکر زیاد است.» (شراره های خورشید، ص 725) همین روز پیام دیگری از جماران به قرارگاه رسید که از امام نقل شده بود: «عاشورایی استقامت کنید و جزایر مجنون را به هر طریق ممکن حفظ کنید.» (شراره های خورشید، ص 726) همت تمام نیروها و حتی نیروهای تدارکات لشکر را به میدان نبرد آورد. قاسم سلیمانی تعریف کرده که همت خاک آلود و ژولیده به سنگر او آمد و از او خواست تعدادی نیرو به او بدهد. قاسم سلیمانی به یکی از نیروهایش گفت با همت بروند و یک گروهان نیرو برایش از بین نیروهایشان جدا کنند. با موتور رفتند تا از معرکه نبرد یک گروهان نیرو به بخش دیگری از معرکه ببرند. (شراره های خورشید، ص 729) در مسیر ، گلوله خمپاره راهشان را برید و ترکشش سر همت را هدف گرفت و همت فرمانده لشکر، روی یک موتور در خط مقدم نبرد شهید شد. خیبر در پایتخت همت تنها فرمانده شهید خیبر نبود؛ چندین فرمانده دیگر از جمله حمید باکری و مرتضی یاغچیان هم در این عملیات شهید شدند. یک سوال مهم این است که فرماندهان قرارگاه و هاشمی رفسنجانی چرا این همه به ادامه نبرد پرتلفات خیبر اصرار داشتند؟ حقیقت این است که جستجوهایم برای یافتن دلیلی که بتواند ذهنم را پس از خواندن این همه گزارش تلخ آرام کند، به نتیجه روشنی نرسیده است. در این عملیات دو بار پیامهایی از دفتر آیت الله خمینی به نقل از امام(ره) به قرارگاه فرماندهی مخابره شد. اوضاع واقعا خوب نبود اما وقتی پیام امام برای حفظ جزایر رسید محسن رضایی به فرماندهان جنگ گفت از جزایر بیرون نمی رویم، حتی اگر سازمان سپاه از بین برود. (تنبیه متجاوز، ص 97 ) به راستی نگاه محسن رضایی به فرمان امام چه بود که حاضر بودند فرماندهان لشکر را به معرکه نبرد مستقیم بفرستند و سازمان سپاه را از هم بپاشاند؟ آیا آنها معتقد بودند که سخنان آیت الله خمینی از جایی فراتر از عالم واقعیت ریشه گرفته است و به عالم بالا تعلق دارد یا اینکه بر اساس گزارش های فرماندهان و مسئولان جنگ صادر شده است؟ یعنی فرماندهان از اهمیت حفظ جزایر به امام می گفتند و بعد امام برای حفظ جزایر پیام می داد و بعد به رزمنده ها و فرماندهان می گفتند حفظ جزایر مهم است و ببینید که امام هم بر آن تاکید کرده است؟ می دانیم در ارتش پیش از آغاز عملیات خیبر انتقادهای جدی به عملیات وجود داشت. (کتاب تحلیلی بر عملیات خیبر از امیر نصرت الله معین وزیری را ببینید.) صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش نیز مشکلات خیبر را به پایتخت رسانده بود. روز 8 اسفند هاشمی در خاطراتش نوشته است: «خدمت امام رفتم. گزارشی از وضع جنگ دادم. امام نگران بودند. از طرف آقای صیاد گزارش ناراحت کننده ای دریافت کرده بودند. با توضیحات من تخفیفی حاصل شد. برای امام اهداف مهم عملیات را توضیح دادم. ایشان هم نظرشان این بود که قطع جاده بصره بغداد، ضربه غیرقابل جبرانی به بعث عراق وارد می کند. به ایشان گفتم: من از رهگذر این اهداف به ختم جنگ می اندیشم. ایشان لبخندی زدند و جواب ندادند.» (آرامش و چالش، ص 385) می بینیم که امام با گزارش صیاد نگران می شود و با توضیح هاشمی رفسنجانی از نگرانی اش کم می شود. در میانه عملیات نیز امام از جبهه نبرد گزارش می گرفت و به نظر می رسد دستورهایش براساس همین گزارش ها بوده است. عملیات خیبر ایده محسن رضایی برای رهایی جنگ از بن بست بود و نیروهای علی هاشمی برای شناسایی هور ماهها زحمت کشیده بودند و به نظر می رسد اصرار محسن رضایی و فرماندهان قرارگاه برای شکستن خط طلاییه برای نجات عملیات بود. اما وقتی فرماندهان مستقیم نبرد با یقین می دانستند شکستن این خط غیرممکن است اصرار بر این دستورها چه منطقی داشت؟ شاید آقای رضایی توضیحاتی داشته باشد که بتواند ماجرا را شفاف کند. وقتی با تلفات وحشتناک مشخص شد خط طلاییه شکسته نمی شود اصرار و دستور بعدی، حفظ جزایر بود، این بار با تلفات زیاد جزایر تاحد زیادی حفظ شد. در مدتی که جنگ در جزایر ادامه داشت ایران روی 7 میلیارد بشکه نفت جزایر مجنون مانور می داد و حتی همت هم برای رزمنده ها از این موضوع سخن می گفت. جدای از اینکه آیا رسیدن به جزایر با این تلفات یک موفقیت محسوب می شود یا نه، به تدریج در اصل مساله نیز تشکیک شد . بر اساس خاطرات 16 اسفند هاشمی، محلاتی و حسن روحانی به او خبر دادند که وزارت نفت می گوید جزیره مجنون هفت میلیارد بشکه نفت ندارد و آماری که در روزهای گذشته داده اند درست نیست. (آرامش و چالش، ص 394) مجنون هرچقدر نفت داشت اما مهمتر جوان هایی بودند که در عملیات پرپر می شدند و وضع جنگ خوب نبود. هاشمی در خوزستان از نزدیک دریافت که «پیشرفت جنگ خیلی مشکل شده است.» (آرامش و چالش، ص390) 17 اسفند هاشمی و سران قوا میهمان احمد خمینی بودند؛ «امام هم در جلسه شرکت کردند. بیشتر صحبت ها درباره جنگ بود و امام از نامه آقای منتظری، که وضع جنگ را بد ترسیم کرده بودند، گله داشتند. قرار شد من به ایشان تذکر دهم.» (آرامش و چالش، ص 395) آخرین برگ از خاطرات هاشمی رفسنجانی در این سال با این جمله ها به پایان می رسد: «مشخص است که عراقی ها برای جلوگیری از موفقیت عملیات خیبر، هر آنچه در توان دارند به کار می برند. اطلاعاتی می گوید که مشاوران خارجی به آنها گفته اند که اگر ایران به اهداف این عملیات برسد، به معنای پیروزی مطلق در این جنگ است.» (همان، ص 408) جمله هایی که به نظر می رسد شاید برای توجیه فرماندهان برای اصرار بر عملیات و دستور برای ماموریتهای سخت و غیرممکن باشد . ایران یک سال بعد یک عملیات پرتلفات و سخت را در دل هور تجربه کرد؛ عملیات بدر. با شکست بدر، ایران تا پایان جنگ عملیات بزرگی در این منطقه انجام نداد و تیر ماه 1367 عراق در یک حمله پرقدرت و سریع جزایر مجنون را پس گرفت. نکته آخر اینکه در شرایطی که مسئولان عالی به دلایلی دستور به جنگ و مقاومت می دهند و فرماندهان خط مقدم نبرد این دستورها را نتیجه بخش نمی دانند و می بینند چگونه نیروهایشان نفر به نفر پر پر می شوند، آیا باید بر اساس واقعیتهایی که آنان از میدان نبرد تشخیص می دهند، تصمیم گرفت یا بر اساس آنچه مسئولان به عنوان واقعیت نبرد تشخیص می دهند؟ ... پایان پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
-
1 پسندیده شدهمستند چشم مجنون براي كساني كه كتاب شراره هاي خورشيد رو خونده باشن درد صحنه هاي شهادت رزمندگان در خيبر رو بهتر درك ميشه و تازه میفهمیم وقتی دوستان میگفتن که شدت اندوه باعث میشه نتونی کتاب رو ادامه بدی یعنی چی؟ ولي براي كساني كه نتونستن به اين كتاب برسن مستند چشم مجنون راه خوبي هست تا بخشي از حقيقت و تلاش مخلصانه بچه ها رو ببینن چشم مجنون قسمت اول لینک اول چشم مجنون قسمت دوم لینک دوم چشم مجنون قسمت سوم لینک سوم چشم مجنون قسمت چهارم لینک چهارم چشم مجنون قسمت پنجم لینک پنجم ------------------------ تحلیل گذرا و سریع بر عملیات خیبر با عبور از زمان و ایجاد فرضیات میتونیم سوالاتی بپرسیم که امروز به کارمون میاد اگر طلاییه رو بچه ها میگرفتن و تا پل نشوه تثبیت میشد آیا پیروزی دلخواه نصیب میشد ؟ یا در هر صورت این تلفات را می دادیم؟ علت تلفات بالای ما چه بود ؟ چرا نتونستیم طلاییه رو فتح کنیم ؟؟ اگر عملیات بدر را ادامه ناتمام خیبر بدانیم، باوجود رسیدن به همه حدود چرا نیروهای ما پس زده شدن؟؟ چرا هوانیروز در خیبر زمین گیر شد و چرا نیروی هوایی نتونست هوانیروز رو تامین امنیت کنه؟؟؟ چرا زرهی عراق به راحتی هرکاری خواست کرد؟؟ نگاهی به نقشه دو عملیات خیبر و بدر باید بیندازیم طرح عملیات اصلی خیبر به بیان ساده گرفتن باریکه بین الجبیر و القرنه بود که در بدر این حرکت انجام شد ولی نیروهای ایرانی از مواضع خود پس زده شدن مشکلی که عملیات ایران را عملا قفل کرد طلاییه بود طلاییه عملا عقبه و دروازه جزیره مجنون جنوبی بود و جزایر جاپای ورود به باریکه بود تمام تلاش لشکر 27 زدن طلاییه و ایجاد امنیت برای جزایر چه از لحاظ خط لجستیک و چه از لحاظ دور نگهداشتن توپخانه دشمن بود ولی طلایه دسترسی بدی داشت و عملا راه ورود به آن در دید مستقیم دشمن بود و جز با زدن از هوا راهی وجود نداشت تا خطوط دشمن متلاشی شود بماند که ما بدلیل خطای ارتباطی در روز عملیات کردیم که به معنی خودکشی بود در هر صورت با نگاهی به نقشه نبرد موقعیت استراتژیک منطقه عملیاتی آنقدر ارزشمند و جذاب بود که اصرار بر عملیات و ادامه آن قابل درک هست ولی یک جای این داستان برای ایران لنگ بود و آن عدم تامین آسمان بدلیل عدم کنترل منطقه جنوب طلاییه بود همان منطقه ای که در رمضان به سمتش رفتیم و با سنگرهای نونی شکل برخورد کردیم منطقه وسط نونی شکل ها عملا سایت امن راداری و موشکی به همراه توپخانه عراق بود که نیروهای ما رو از عملیات هوایی در منطقه هور باز می داشت و سبب شد که هوانیروز هم نتونه کار زیادی از پیش ببره در حقیقت چه با فتح طلاییه و چه بدون فتح طلاییه توپخانه عراق به راحتی همان یک میلیون گلوله توپ را بر سر جزایر می ریخت تنها نیروی زرهی اش در حمله به جزایر مجنون و سمت پل نشوه دچار محدودیت راه میشد امروز بعد از سال ها می توان گفت که برای عملیاتی همچون خیبر هفت اصل ضروری بود که امروز هم در ان دچار مشکل هستیم 1- نیروی هوایی برای ایجاد آتش دقیق بر دشمن و زدن مواضع دشمن 2- توپخانه برد بلند متحرک با هدایت دقیق 3- موشک های ضد زرهی که با برد بالای 3 کیلومتر 4- زرهی آبی خاکی برای عبور از موانع آبی خاکی 5- هوانیروزی که بتواند در زمان کوتاهی ضربات اول را ایجاد کند و اصل غافلگیری را بر دشمن تا روزها تحمیل کند 6- پدافند زمین پایه و هوا پایه جهت حفظ برتری و امنیت آسمان تا پرنده ها بتوانند دشمن را عقب برانند 7- نیروی مهندسی آبی خاکی که سریعا و در روزهای ابتدایی بتواند سنگرهای پیش اماده بتنی برای نیروها در منطقه مستقر کند علاوه بر تامین راه و مسیر لجستیک مواردی که عراق برای گرفتن جزایر استفاده کرد و توانست سریعا جزایر را اشغال کند چیزهایی که امروز هم در آن ها مشکلات جدی داریم و باید رویشان تاکید ویژه به خرج دهیم تا همچون عملیات خیبر مجبور نشویم گردان ها و لشکر ها و چهره هایی چون شهید همت ، شهید باکری و ... را از دست دهیم اکنون زمان گذشت و شهدای ما جانشان را دادند که امروز وقت داشته باشیم فکر کنیم و تلاش کنیم تا در شرایطی مشابه قرار نگیریم و نخواهیم آن هزینه های سنگین را بدهیم
-
1 پسندیده شدهبله این نکته بسیار مهمه هست که هرچقدر محل قرارگیری دیده های نظارتی بالاتر باشه دید بهتری به خدمه داده میشه. نمونه این مورد را میشه در تانک های سری لئوپارد مشاهده کرد که دید نظارتی توپچی در نسخه ها لئوپارد 2a5 به بعد حدود 200 میلیمتر بالاتر نصب شده تا دید توپچی بهتر بشود. خصوصا در هنگام جست وجو محیط و یافتن اهداف محل نصب سایت های نظارتی بسیار مهم است در غیر این صورت برای شلیک اهداف و دقت در آتش تفاوتی ایجاد نمی کند. این محفظه خدمه تانک چینی نمونه های اولیه است و ممکن است در آینده شاهد تغییرات در داخل آن باشیم
-
1 پسندیده شدهدر نزدیکی سالگرد ترور مظلومانه شهید سلیمانی، یک صحبت در مورد حوادث رخ داده بد نیست بویژه که خیلی از التهابات هم فروکش کرده است 1- منفی - مدیریت در خاکسپاری شهید در کرمان اولین اتفاق بد بود که هرگز رسیدگی نشد. 2- مثبت +اینکه ایران پاسخ را به بعد از تدفین شهید موکول کرد کاری درست و منطقی بود و سبب انفعال و پرت و پلا گویی در ترامپ شد. همچنین خیلی ها مواضعشون رو مشخص کردن. 3- مبهم؟ اینکه ایران با موشک جواب داد آیا کاری درست بود؟ نکته ای که تو این حمله بود نمایش دقت موشک ها بود 4- مبهم؟ اعلام قبلی و نداشتن تلفات آیا کار درستی بود؟ از یک سمت خوب بود که افکار آمریکا موضع نگرفت و از یک سمت بد بود که تلفات مادی و تجهیزاتی هم نداشت و باید بحث بشه ولی از اونجا که این شکل و حجم حمله به ترس تعبیر شد اون رو در دسته نکات منفی باید قرار داد. 5- منفی- شلیک اشتباه به هواپیمای اکراینی مسلما نمره منفی است. 6- منفی- انکار مسئولین و رفتاری که باعث شد اعلام و قبول مسئولیت ستاد نیروهای مسلح از فشار رسانه های خارج نشین تعبیر شود اشتباه به مراتب بزرگی بود. این تفسیر ها بر اساس عملکرد در آن مقطع زمانی است اما فارغ از درست یا غلط بودن جز جز اقدامات، آیا کلیت پاسخ ایران مثبت بوده است یا خیر؟ فکر می کنم جواب این سوال هنوز زمان می خواهد و شاید هرگز بدست نیاید چون گسترش درگیری در این اوضاع بد مدیریت اقتصادی می توانست کشور را در یک چالش بزرگتر وارد کند. ما به خاطر داریم که عدم ورود ایران به افغانستان بعد از شهادت دیپلمات های ایرانی، به عنوان اقدامی منطقی شمرده می شود در حالی که ایران بهانه خوبی داشت. تجربه هم ثابت کرده است که تقویت توان داخلی، عدم ورود به جنگ مستقیم و جنگ بصورت نیابتی بسیار بیشتر منفعت دارد. زمان مشخص خواهد کرد که آیا اقدام ما درست بود و آیا از این فرصتی که با خون شهید حاصل شد درست استفاده کردیم یا خیر
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت همه دوستان گرامی البته با کمال تاسف وقایع هم زمان با این عملیات نتیجه دیگری را برای ما رقم زد . ساقط شدن هواپیمای اوکراینی به وسیله پدافند خودی و نزدیکی زمان آن با عملیات عین الاسد و راهبرد رسانه ای اشتباه ما در این مورد موجب شد تا از همان هفته اول دستاوردهای این عملیات با شوک حاصل از این واقعه خنثی شود به گونه ای که حتی معتقدین به عملیات نظامی انتقامی هم حالت انفعال به خود بگیرند . اشتباهات پیاپی آن مقطع و عدم توانایی توجیه افکار عمومی به صورت روانی و رسانه ای نشان داد بیش از آنکه عملیات روانی و مهندسی افکار رسانه های بیگانه تاثیر گذار باشد ، ضعف مفرط قدرت رسانه ای ما در این قضیه بیش از پیش عیان شد هم زمان با آن به صورت دومینو وار اشتباهات بعدی نیز مزید بر علت شد . هدف قرار گرفتن ناو ارتش توسط موشک خودی و نقطه اوج آن رونمایی شتاب زده و بی مورد دستگاه ویروس یاب مستعان 110 و عدم توانایی در توجیه افکار عمومی که تا حال حاضر هم ادامه دارد ، موجب سکوت توام با انفعال جبهه خودی در خصوص مطالبه انتقام سخت شده است . ناگفته نماند اگر در حمله عین الاسد شاهد کشته های ارتش آمریکا بودیم شاید امروز دو قطبی ایجاد شده در جامعه و سطوح حاکمیتی آمریکا را شاهد نبودیم .
-
1 پسندیده شدهسالی که گذشت و راه پیش رو دی ماه 1398 ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده ژنرال قاسم سلیمانی طی دورهای طولانی هزاران آمریکایی را کشته یا زخمی کرده است و برنامه کشتن خیلیهای دیگر را هم داشت... اما گرفتیمش! او مسئول مستقیم و غیرمستقیم مرگ میلیونها نفر بود، از جمله شمار زیادی از معترضان که در خود ایران کشته شدند. ایران نمیتواند این را اذعان کند، اما او در ایران مورد نفرت بود و از او میترسیدند. ایرانیها اصلا به اندازهای که رهبرانشان میخواهند به جهان نشان بدهند غمزده نیستند. او باید سالها پیش کشته میشد. اما با وجود این صحبت ها ، همگان می دانستند که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی نه تنها مورد نفرت مردمان داخل ایران نبودند بلکه برعکس نشانی از غرور ملی اغلب ایرانیان شده بودند و این احساس در روزهای بعد از شهادت ایشان به منصه ظهور گذاشته شد . فریاد انتقام خواهی در سراسر کشور طنین انداز گشت و چشم های جهانیان منتظر واکنش نیروهای نظامی ایران به انتظار نشستند . ولی واقعیت این است که احساسات همان گونه که به سرعت غلیان می کنند به همان شکل هم فروکش خواهند نمود و هر اقدامی مبتنی بر این احساسات ممکن است نتیجه مورد نظر و مطلوب را به همراه نداشته باشد . در هر صورت 18 دی 1398 ساعت 1:20 بامداد پایگاه عین الاسد که محل استقرار نیروهای نظامی آمریکا بود توسط موشک های بالستیک ایران مورد هدف قرار گرفت . روزهای پس از این واقعه به گمانه زنی های دو طرف درباره تلفات و نتایج این حمله گذشت . ترامپ ساعاتی پس از حمله یادآوری کرد که "هیچ آمریکایی ای در حمله شب گذشته رژیم ایران آسیب ندیده" و اینکه "به نظر می رسد که ایران درحال عقب کشیدن باشد که برای همه طرف ها خوب است." اما رهبر جمهوری اسلامی ایران این حمله را تنها یک سیلی نامیدند و خروج نظامیان آمریکایی از منطقه را هدف اصلی اعلام نمودند . در این راستا ایشان فرمودند که " دیشب یک سیلی به آنها زده شد اما در مقام مقابله، این اقدامات نظامی به این شکل کفایت نمی کند بلکه باید حضور فسادبرانگیز امریکا در منطقه تمام شود." . اما انتقام چگونه شکل خواهد گرفت ؟ درباره نحوه انتقام در همان بازه زمانی که شرایط احساسی بر فضا حاکم شده بود در مطلبی به این موضوع پرداخته و استراتژی ای با عنوانی رسانه ای در چارچوب پنجه شیر – گازهای مورچگان معرفی شد . در آنجا بیان شد که برای خارج کردن نیروهای آمریکایی از منطقه باید به سراغ نقطه قوت و امتحان پس داده نیروهای محور مقاومت یعنی حملات نامنظم به بدنه نیروهای نظامی آمریکا پرداخت و در فرصت های بدست آمده هم ضرباتی عمیق تر به آنها وارد نمود . اما شرایط جهان در یک سال گذشته با تغییرات اساسی مواجه شده است و حال سوال این است که با فرض درست بودن استراتژی عنوان شده آیا به همان شکل می توان عمل کرد؟ بررسی اجمالی شرایط بعد از گذشت یک سال : مطمئنا شرایط کشور ما و جهان با یکسال گذشته بسیار متفاوت می باشد . یکی از مهمترین اتفاقاتی که در طول این یکسال به وقوع پیوسته ، شیوع ویروس کورونا می باشد که تمام کشورهای جهان را تحت تاثیر قرار داده است . اما جواب سوال بالا چیست ؟ پاسخ مبتنی بر مبانی ای که قبلا گفته شده مثبت می باشد اما همانگونه که بیان شد شرایط متفاوت شده است . از مهمترین تغییرات می توان به حیطه افکار عمومی داخل ایران و همچنین عمیق شدن جناح بندی ها در درون جامعه امریکا نام برد. در اولین تفاوت وضعیت اینگونه است که افکار عمومی داخل ایران دیگر همراهی سابق را با عملیات های نظامی ندارند و با توجه به این موضوع نباید ابتدا ضربه های آشکار از طرف ما صورت بپذیرد . در حقیقت دستگاه رسانه ای غرب با همراهی آگاهانه یا ناآگاهانه بعضی از نیروهای رسانه ای داخلی ، به دقت و با وسعت زیادی دست به مهندسی افکار داخلی ایران زده اند و در مواقع مورد نیاز این ذهن های مهندسی شده را در راستای اهداف مطبوعشان مدیریت خواهند کرد . نمونه واضح این موضوع را در انتخابات آمریکا مشاهده کردیم که ذهن های مهندسی شده مبتنی بر وقایع انتخابات آمریکا چگونه به نفع سیاست های کلان این کشور مدیریت می شدند و واکنش نشان می دادند . تفاوت دیگر آشکار شدن اختلافات ریشه ای در درون هیات حاکمه و جامعه آمریکا می باشد که اگر عملیات ها به درستی طراحی و با دقت اجرا شوند می تواند از عوارض آنها کاسته و نتایج مورد نظر را ایجاد نمایند . جنگ موازی و عملیات های تاثیر محور : به نظر نحوه صحیح انجام عملیات ها باید مبتنی بر مفاهیم جنگ موازی و عملیات های تاثیر محور صورت بپذیرد . مفهوم جنگ موازی ، مبتنی بر فهم دشمن به عنوان یک سیستم یا ارگانیسم می باشد . ما در راستای خارج کردن نیروهای نظامی آمریکا از منطقه باید نگاهمان به سیستم فرماندهی و کنترل آمریکایی ها به عنوان عامل اصلی و بدنه نظامی آنها به عنوان بخش پیرامونی باشد و همچنین در کنار آنها باید بر تاثیرات این دو بر روی یکدیگر و ارتباط آنها با افکار عمومی داخلی آمریکا در دو حوزه عموم و خواص و زیرساخت های با اهمیت برای آمریکایی ها متمرکز گردد . برای اینکه ضربه زننده آشکار ما نباشیم باید دست به عملیات های نظامی و پنهانی خودمان در پوشش های مختلف به این بخش های پیرامونی و زیرساختی زده و آمریکایی ها را به واکنش های منفعلانه وادار کنیم . اگر واکنش آشکاری نشان داده نشد روند را شدت بخشیده و مرزهای بیشتری را جا به جا خواهیم کرد تا حد آستانه تحمل دشمن را کشف نماییم . بعد از واکنش آنها باید برنامه های از پیش تعیین شده ای داشته باشیم تا در کمترین بازه زمانی سطح تنش را بالا برده ضربه آشکار خود را زده و سپس منتظر پایین آمدن تنش بمانیم . البته همانگونه که در مطلب پیشین بیان شد دریافت ضرباتی در این شکل محتمل است اما احتمالا تنها به این روش خواهیم توانست خطوط قرمز دشمن را جا به جا نماییم . در واقع در مقام مثال در ابتدا باید مورچگان در یک بازه زمانی و به تدریج حملات خود را شدت بخشیده و در زمان مناسب ضربه پنجه شیر به حریف وارد گردد . این ضربه نهایی اگر مبتنی بر عملیات های تاثیر محور در چارچوب مفاهیم جنگ موازی و به درستی زده شود وضع روانی دشمن را از حالت تعادل خارج کرده و این زمانی است که باید سعی شود تا سطح تنش ها کاهش یابند تا ما از فضای مفهومی جنگ در ناحیه خاکستری خارج نشویم . در این مفهوم انتخاب درست سطح برخورد ، تکنولوژی های مورد استفاده ، زمان و فضای درگیری از اهمیت به سزایی برخوردار می باشند . در کنار این موارد انجام عملیات های تاثیر محور هم دارای پیچیدگی های زیادی می باشند . این پیچیدگی ها در دو حوزه شناسایی ارتباط درونی متغیر ها و تاثیرات آنها بر حوزه های شناختی و اجتماعی دشمن است که شما می خواهید از آنها بهره برداری نمایید . همچنین این مفاهیم باید در کنار موارد ذکر شده در مقاله پیشین در حوزه نبرد در ناحیه خاکستری و عملیات های هیبریدی قرار بگیرند تا گستردگی و پیچیدگی ها ، بیش از پیش خودرا نشان دهند . فهم چرایی عملیات عین الاسد با توجه به مفاهیم بیان شده عملیات عین الاسد تنها یک عملیات نشانه محور برای پاسخ گویی به احساسات به جوشش در آمده و همچنین نشان دادن اراده نیروهای نظامی ما برای انتقام شهادت حاج قاسم بود . با این وجود آن عملیات کارکرد دیگری هم داشت و آن اینکه مرزهای روانی عملیات مستقیم بر ضد نیروهای نظامی ایالات متحده را در نوردید . اما اکنون ضربات آشکار ما باید به گونه ای زده شوند که سیستم فرماندهی و کنترل آمریکایی ها در منطقه را دچار اختلال نمایند . این امر صرف نظر از انتخاب یک فرد به عنوان هدف برای انتقام می باشد و انتخاب فرد مورد نظر باید مبتنی بر کار اطلاعاتی و تحلیل سیستماتیک صورت بپذیرد و نه دلایل دیگر و حتی می توان هدف خود را در موارد دیگری تعریف نمود . انشاالله درباره این مفاهیم در آینده و در فرصت های مناسب بیشتر صحبت خواهیم نمود .
-
1 پسندیده شده- شواهد نشون میده که ایران از عدم وجود پاتریوت ( در کل عدم توان مقابله ) کاملاً مطمئن نبوده و انتخاب موشک قیام خود گویای این امر هست که ریسک مقابله پدافند رو کاهش بده (چون اگر رهگیری و دفع می شدند دیگه هیچ رقمه حتی ظاهر انتقام هم نداشت) - این بحث که آیا ایران از قبل هشدار داده یا نه نفی کننده این نیست که آمریکا در صورت داشتن امکان مقابله از اون استفاده نکنه . پس ایران ریسک کمتری کرد تا مطمئن بشه به هدفش خواهد رسید . - قبلاً ایران از سد پدافند آمریکا در عربستان با قیام گذشته بود و از عملکرد اون مطمئن بود . - انتخاب یک موشک 1000 کیلومتری برای یک هدف در 350 کیلومتری و یعنی اینکه موشک قوس بلندتری خواهد داشت و چنانچه پدافندی در منطقه هدف باشه دیرتر توان رهگیری و مقابله داره - کاهش چند صد کیلوگرم از وزن کلاهک سرعت فاز نهایی اون رو بیشتر و مقابله را مشکل تر خواهد کرد ( البته این افزایش سرعت چقدره و تا چه حد قابل ملاحضه رو نمیدونم ) (در صورت کاهش کلاهک و با همان سوخت قبلی شاید برعکس بشه چون انرژی جنبشی کمتری خواهد داشت) در پایان مطابق سخنان سردار سلامی و حاجی زاده سخن شما میتونه درست باشه چون بیان کردند که گرفتن تلفات انسانی هدف اصلی نبوده و بیشتر قصد ضربه به ماشین جنگی مهاجم بوده که در صورت ادامه درگیری مفید واقع بشه ( البته شخصاً معتقدم هدف اصلی تخریب روحیه مهاجم بود تا ماشین و نیرو انسانی)
-
1 پسندیده شدهبا تشکر از همه دوستان مخصوصا دوست عزیز جناب MR9. بر طبق مطالعات بنده از منابع مختلف در سال های 1980 و 1981 عراق از هیچ موشک اسکادی بر علیه اهداف ایرانی استفاده نکرد بلکه همه موشک های شلیک شده Frog-7 بودند که عمدتا بر علیه دزفول و اهواز و بقیه شهرهای استان خوزستان استفاده شده بودند. بطور مثال تنها در سال 1981 54 موشک فراگ به دزفول و اهواز اصابت کرد. اولین موشک اسکاد عراقی در تاریخ 27 اکتبر 1982 به سمت دزفول شلیک شد که به شهادت 21 نفر منجر شد. بعد از اولین شلیک موشک ایرانی ها در 12 و 14 مارس 1985 به کرکوک و بغداد به تلافی حملات وحشیانه موشکی عراق، صدام حسین از اینکه ایرانی ها توانسته اند پایتخت عراق را با موشک هدف قرار دهند و او نمی تواند تهران را هدف قرار دهد به شدت ناخشنود بود. به همین دلیل به شوروی موشک های SS-12 Scaleboard را درخواست داد ولی شوروی از تحویل این موشک ها به عراق امتناع کرد. بعد از آن صدام به دنبال ارتقاء موشک های اسکاد برای افزایش برد و رسیدن به تهران افتاد. نتیجه این کار موشک های الحسین بودند که در سال 1988 آماده شلیک بودند. در ابتدای امر عراقی ها برای ساخت موشک های الحسین مجبور بودند 3 موشک اسکاد معمولی را اوراق کنند تا یک الحسین بسازند ولی بعد از مدتی شوروی به عراق امکان ساخت قطعات موشک را داد تا خودش بتواند در تاسیسات التاجی موشک های الحسین را با نسبت یک به یک از اسکاد بسازد. از 29 فوریه با شروع آزمایش اولین الحسین ها که به سمت تهران پرتاب شده بودند دومین مرحله جنگ شهرها آغاز شد. در این مرحله عراقی ها به شلیک 189 موشک پرداختند که بیشتر آنها الحسین بود. 135 موشک به تهران، 23 موشک به قم، 22 موشک به اصفهان، 4 موشک به تبریز، 3 موشک به شیراز و دو موشک به کرج برخورد کرد. شلیک های موشکی عراق تحت فرمان تیپ موشکی 224 عراق انجام می شد. ایرانی ها در مقابل به غیر از موشک های اسکاد که از لیبی خریده بودند، از موشک های عقاب که شبیه به فراگ بودند نیز استفاده کردند. عقاب برای اولین بار در دسامبر 1986 بکار گرفته شد. از ژانویه تا می 1988 ایران اقدام به پرتاب 260 موشک کوتاه برد کرد که 104 فروند از آنها عقاب بودند. همچنین در این زمان ایرانی ها حدودا 500 میلیون دلار را برای خرید 90 تا 100 فروند موشک هواسونگ-5 کره ای که کپی غیر مجاز اسکاد بود صرف کرده بودند. کره ای ها برای ایران تاسیسات ساخت موشک را نیز راه اندازی کردند.
-
1 پسندیده شدهAT-13 / 9K115 Metis- M سامانه متیس- ام سامانه موشکی هدایت شونده ضدتانک متیس- ام ( ۹کی-۱۳۱) یک سامانه موشکی روسی ضدتانک است که متحدان پیمان ناتو آن را ای.تی-۱۳ ساکس هورن-۲ ( نمونه ارتقاء یافته ای.تی-۷ ساکس هورن ) می نامند. روسها موشک هدایت شونده ضدتانک ای.تی-۷ را در گروه سلاحهای سبک یا قابل حمل توسط نفر( ۵ تا ۲۰ کیلوگرم) قرار می دهند که نیروی پیاده نظام می تواند در فواصل دور آن را حمل کند. به رغم آنکه ای.تی-۱۳ اندکی از ۲۰ کیلوگرم سنگین تر است اما می توان آن را در این گروه قرار داد. هدایت این موشک تا ۱۵ درجه در ارتفاع امکان پذیر است ، هر چند از انجا که مدول آن کوچک بوده، به راحتی با تغییر محل آن امکان تصحیح وجود دارد، در عمل هیچ محدودیتی برای ارتفاع و میدان دید وجود ندارد و می توان موشک را علیه بالگردهای ثابت یا بالگردهایی که در یک نقطه پرواز می کنند بکار گرفت. این سامانه موشکی برای افزایش و تقویت توان رزمی یکانهای موتوری در سطح گروهان و غلبه بر اهداف زرهی مدرن مجهز به محافظت بهینه از جمله خودروهای مجهز به زره واکنشگر انفجاری(ERA) ، استحکامات، مواضع تسلیحات و سایر اهداف دقیق طراحی شده است. این سامانه ویژگیهای مثبت یک نارنجک انداز را با بهسازی بسیار زیاد برد، دقت و قدرت تخریب افزایش می دهد. به واسطه ابعاد کوچک و وزن سبکِ مجموعه های آن، خدمه این سامانه می توانند آن را درون بسته های فشرده در مسافت های طولانی و در عوارض مختلف جغرافیایی حتی هنگام گذر از آبراه ها حمل کنند. خدمه ۳ نفری این سامانه علاوه بر تسلیحات انفرادی خود ۵ فروند موشک را نیز حمل می کنند. یکی از آنها بسته ای را شامل لانچر بارگذاری شده با موشک حمل می کند که در نتیجه زمان آماده سازی برای شلیک به میزان قابل ملاحظه ای کاهش می یابد و امکان حمله به اهداف را هنگام حرکت خدمه میسر می سازد. وقتی یک هدف بطور ناگهانی ظاهر می شود اپراتور می تواند لانچر را از روی دوش خود شلیک کند. دو خدمه دیگر هر یک بسته ای را حاوی ۲ فروند موشک حمل می کنند. بخشهای مختلف سامانه متیس- ام سامانه موشکی متیس- ام شامل لانچر ، موشکهای درون پوکه، دوربین حرارتی و تجهیزات تست مخصوص لانچر و دوربین حرارتی است. موشکها دو نوع سرجنگی مشتمل بر سرجنگی دومرحله ای بسیار انفجاری ضدتانک( HEAT) به وزن ۴/۶کیلوگرم و سرجنگی ترموباریک( دما- فشاری) به وزن ۴/۹۵کیلوگرم دارند. سرجنگی اول از نوع خرج گود است که با خرج پیشرو برای انهدام تانک های مدرن و همچنین تانکهای آینده مجهز به زره واکنشگر طراحی شده است. سرجنگی دوم هم از نوع انفجاری است که آثار انفجاری و آتشزای آن با آثار گلوله های بزرگ توپخانه قابل قیاس بوده، می تواند خودروهای زرهی سبک، استحکامات و اهداف کوچک را منهدم کند. سامانه متیس- ام شامل تجهیزات رزمی، ادوات نگهداری و تعمیر و وسایل کمکی آموزش است که تجهیزات رزمی آن نیز مشتمل بر موشک هدایت شونده ضدتانک ۹-ام-۱۳۱ ( 9- ام-۱۳۱ اف) لانچر ۹-بی-۱۵۱ دوربین حرارتی ۱-پی.بی.ان-۸۶- وی.آی می باشد. نگهداری و تعمیر سازمانی و میدانی این سامانه با استفاده از تجهیزات تست انجام می شود که امکان بررسی و چک کردن قابلیت بکارگیری لانچر و دوربین حرارتی را فراهم می آورند. برای آموزش اپراتورها از آموزش دهنده های میدانی و رایانه ای استفاده می شود؛ آموزش دهنده میدانی ۹-اف-۶۴۰ برای آموزش تکنیک های مقدماتی عملیات رزمی در میدان نبرد طراحی شده ، حال آنکه آموزش دهنده میدانی ۹-اف-۶۶۰-۴ برای آموزش تکنیک های مقدماتی عملیات رزمی در کلاس درس طراحی شده است. این سامانه را می توان در حالت خوابیده از سایت های سازماندهی شده و استقراریافته، در حالت ایستاده از سنگرهای انفرادی و از روی شانه شلیک کرد. موشک سامانه متیس- ام درون یک محفظه مخصوص حمل- پرتاب نگهداری شده، شامل بخش کنترل، موتور پرواز، سرجنگی، بخش بال با یک منور و یک موتور پرتاب با قرقره لینک سیمی است.تعادل موشک در حین پرواز با غلتش (roll-Stabilized) تامین می شود و منور ردگیری آن به صورت خارج از مرکز تعبیه شده که در نتیجه وقتی موشک می غلتد یک دایره را ردگیری می کند. سامانه ردگیری مادون قرمز، انحراف را از مرکز این دایره و حس کنترل را از حرکت منور می گیرد. یک موتور بوستر، موشک را به بیرون از لوله پرتاب می راند و پس از آن موتور راکت اصلی شروع بکار می کند. این وضعیت امکان پرتاب موشک را از فضاهای بسته فراهم می آورد هر چند وجود دست کم ۲ متر فضای باز در پشت لوله پرتاب ضروری است. متیس- ام از سامانه هدایت نیمه خودکار بهره می گیرد که در آن فرامین اصلاحی از طریق یک لینک سیمی ارسال می شوند. سامانه هدایت طوری ساخته شده که پیچیده ترین و گران قیمت ترین مجموعه ها نظیر هماهنگ کننده های ژیروسکوپی، مجموعه های الکترونیک و باطریهای درونی از موشک حذف شده اند. شایان ذکر اینکه موشکهای متیس- ام نیازمند هیچ گونه نگهداری و تعمیر در طول انبارداری عملیاتی نیستند؛ نگهداری لانچر ۹-پی-۱۵۱ و دوربین حرارتی ۱-پی.ان-۸۶-۱ نیز با استفاده از تجهیزات مخصوص تست صورت میگیرد. لانچر ۹-پی-۱۵۱ شامل ردگیر اپتیکی، مجموعه الکترونیک و یک سه پایه با محرکه های مخصوص حرکت در ارتفاع و عرض است که فرایند مستقر کردن سلاح را تسهیل می کنند. نصب دوربین حرارتی ۱- پی.ان-۸۶- وی.آی روی لانچر ۹-پی-۱۵۱ امکان استفاده از سامانه متیس- ام را در شب و شرایط نامساعد جوی فراهم آورده است. تاریخچه کاربرد رزمی بنا به گزارشهای منابع نظامی اسرائیل، تسلیحات بدست آمده از حزب الله لبنان و گزارشهای خبرنگاران از لبنان، رزمندگان حزب الله سامانه متیس- ام را در طول جنگ ۲۰۰۶ لبنان با موفقیت علیه تانکهای مرکاوا بکار گرفتند. با این وجود روسیه با انتشار بیانیه ای ادعای اسرائیل را مبنی بر عرضه تسلیحات مدرن ضدتانک روسی به حزب الله تکذیب کرد؛ این در حالی است که رژیم اشغالگر قدس مدعی شد تسلیحاتی که روسیه به سوریه فروخته بود به دست نیروهای حزب الله رسیده است. در همین ارتباط اسرائیل گروهی از مقامات خود را به مسکو اعزام کرد تا شواهد و مدارک خود را مبنی بر انتقال تسلیحات از سوریه به لبنان به روسها نشان دهند. با این وجود روسها توضیحی پیرامون گسترش تسلیحات ارائه نکردند. کاربران سامانه متیس- ام کاربران این سامانه موشکی عبارتند از: روسیه، اوکراین، کره جنوبی، کرواسی، مراکش، مجارستان، سوریه، مالزی و ایران مشخصات متیس- ام عمق نفوذ در زره در پشت زره واکنشگر انفجاری: ۸۵۰ میلی متر نوع سرجنگی: دومرحله ای خرج گود، بسیار انفجاری ترموباریک برد پرتاب در شب و روز: حداقل ۸۰ متر، حداکثر ۱۵۰۰ متر کالیبر موشک: ۱۳۰ میلی متر میانگین سرعت موشک: ۱۸۰ متر در ثانیه وزن موشک: 8/13 کیلوگرم وزن لانچر: 5/10کیلوگرم وزن سامانه مادون قرمز( با سلولهای منبع تغذبه و کپسول ها): ۶ کیلوگرم دامنه دمایی عملیات: ۳۰- تا ۵۰+ درجه سانتی گراد مدت زمان آماده سازی برای شلیک: ۱۰ تا ۲۰ ثانیه وزن بسته اول مشتمل بر لانچر و موشک آماده برای شلیک: 25 کیلوگرم وزن بسته دوم مشتمل بر دو فروند موشک : 6/28 کیلوگرم موتور: راکت سوخت جامد سال ورود به عرصه خدمت: ۱۹۹۲ سازنده: دفتر طراحی ادوات کی.بی.پی سامانه ارتقاء یافته متیس- ام- ۱ این سامانه در عین برخورداری از ویژگیهای متیس- ام بهسازیهای رزمی و عملیاتی را شاهد بوده است. موشک بهینه شده ۹- ام-۱۳۱- ام وزن و ابعادی مشابه موشک استاندارد ۹- ام- ۱۳۱- ام دارد، از حداکثر برد ۲۰۰۰ متر برخوردار شده و یک سرجنگی جدید را بکار می گیرد که ۹۵۰ میلی متر درون زره تعبیه شده در پشت زره واکنشگر انفجاری نفوذ می کند. لانچر ارتقاء یافته ۹- پی-۱۵۱- ام ابعادی مشابه لانچر استاندارد ۹- پی-۱۵۱ دارد اما به واسطه استفاده از ریزپردازنده جدید سبک تر است و مصونیت بیشتری در برابر اخلالگرها دارد. منابع: http://warfare.ru/?c...261&linkid=1663 http://www.centralcl...96.html#p327483 http://defense-updat...m_31122010.html
-
-1 پسندیده شدهبا سلام اگه به عكسهاي ارسالي امروز در زمان ورود فرماندهان هم دقت بفرماييد متوجه ميشيد كه يك كاميونت (به احتمال زياد ايستگاه فرماندهي پهپاد پليكان) هم روي پد فرود حضور داره البته پارچه استتاري روش كشيدن