برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 4 فروردین 1400 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهتوطئه سازمان میت و اردوغان؟! در چند ماه اخیر با افزایش قاچاق نفت سوریه توسط تروریستهای تحت حمایت آمریکا و ترکیه در مناطق کردی در یک همکاری نانوشته و با افزایش قیمت نفت در چند مرحله شاهد حمله نیرویهای روسی/سوری به محل دپوی نفت در مناطق اشغالی ادلب بودیم. در آخرین حمله ولی این اتفاق نزدیک معبر با ترکیه رخ داد بر خلاف دفعات قبل که در عمق رخ میداد که این امر ترکیه را بسیار عصبانی کرد تا جاییکه امروز سفیر روسیه را احضار کرد تلویحا به این بهانه. به هر حال ترکیه با انبوه پایگاه های ارتشش در مناطق اشغالی سعی کرده وجب به وجب مناطق اشغالی را نوعی عدم دسترسی و منطقه محافظت شده تحت پایگاه هاش اعلام کنه تا تروریستها به راحتی بتونند زیر چتر ارتش ترکیه فعالیت کنند. البته احضار سفیر تنها اقدام نبوده، مسلحین اعلام کردند صبح دوشنبه پهپادهای ناشناس چاه های نفتی ابوکمال که تحت نظر نیروهای تحت حمایت ایران هست را هدف قرار داده بودند قبلش که احتمالا به تلافی و یا برای توقف اقدامات سوری ضد منابع نفتی مفت سوریه هست که ترکیه به همراه مسلحینش داره نهایت استفاده را میبره (در حقیقت ترکیه از ابتدای جنگ سوریه مثل یک رژیم وحشی غارتگر به سان مغولان از غارت منابع سوریه به هر نحوی هیچ دریغی نکرده از آثار باستانی و صنعتی گرفته تا لوازم منزل مردم و از همه پرسودتر نفت سوریه که حتی در زمان داعش بسیار دوستانه تنها خریدار نفت داعش محسوب میشد و تا زمانیکه جهان حساس نشده بود روابطش خیلی هم دوستانه بود و شاید یکی از معدود کشورهای تامین کننده داعش رسما و علنا محسوب میشد که البته در داخل ترکیه هم خیلی پیچیده بود و از داماد تا پسر اردوغان درگیر پرونده های مربوطه بودند گویا. حالا هم کردها منابع نفتی سوریه را مجبور هستند از طریق همین ترکیه به یغما ببرند و یک همکاری در عین دشمنی ظاهری وجود داره و نفت مناطق کردی به نظر و همچنین ادلب سوریه توسط النصره به ترکیه برای مصرف صادر میشه که تجارت بسیار پرسودی را برای ترکیه رقم زده. حالا امروز در این اثنا ناگهان با یک حمله غیرمنتظره و تقریبا بی سابقه به میدان نفتی کونیکو و پایگاه امریکایی ها نزدکی دیرالزور را شاهد هستیم که در ظاهر احتمالا به مقاومت منتسب میشه و به نظر موقعیت مناسب برای مقابله به مثل در سناریوی میادین گازی/نفتی و برای کشیدن پای آمریکا به این درگیری در حالیکه ارتش سوریه به ظاهر تصمیمش بر مقابله با شاهراه قاچاق نفت در مناطق ادلب بود که به خودی خود بدون حساسیت برانگیختن منابع غارت کردها را هم هدف قرار میداد و شاید سازمان میت ترکیه با کشاندن آمریکا به این درگیریها بهترین استفاده را ببره از اونجاییکه نیاز داره در سوریه کمی شلوغ کنه تا حتی در یمن هم به اهداف خودش برسه بدون دغدغه سوریه و البته مسیر غارت نفت سوریه را هم تضمین کنه. با یک تیر چند نشان.
-
2 پسندیده شدهدیشب بطور نه چندان اتفاقی هنگام سرچ به یک توئیت خارجی بر خوردم که خیلی جالب بود مقاله پژوهشی از فصل نامه علوم فناوری فضایی ارائه راهکار و طراحی مفهومی پایگاه پرتاب راهبردی چابهار در راستای توسعه صنعت فضایی کشور http://jsst.ias.ir/article_110863.html دانلود حتما مقاله بالا بخوانید ولی با این حجم از تاسیسات واقعا هزینه ساخت بالایی دارد البته برای پرتاب ماهواره بر هایی مثل سروش 1و2 و پرتاب فضانورد استفاده میشوند که از حداقل 5تا 10 سال اینده عملیاتی می شوند 3 لانچ پد پرتاب باقابلیت ارسال محموله به مدار قطبی و استوایی تقریبا 14000 هکتار شامل 11 مجموعه که داخلش از مرکز اموزش فضانوردی تا فرودگاه اختصاصی
-
2 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم گلوگاه اژدها محفظه احتراق در پیشرانهای هوا تنفسی محفظه احتراق فضایی در توربینهای گازی، موتورهای رمجت یا اسکرم جت است که احتراق در آن صورت میگیرد. همچنین به سوزاننده، یا محفظه احتراق یا نگهدارنده شعله[1] معروف هستند. در یک موتور توربین گازی، محفظه احتراق تحت تزریق هوا با فشار زیاد بوسیله کمپرسور قرار میگیرد. سپس هوای فشرده تحت فشار ثابت گرم میشود. پس از آن هوای گرم شده از محفظه احتراق از طریق پرههای نازل به سمت توربین هدایت میشود، در نمونه موتورهای رم جت یا اسکرم جت، هوا به صورت مستقیم به درون نازلها تزریق میشود. یک محفظه احتراق باید به رغم جریان بسیار شدید هوا در آن، یک احتراق پایدار را در خود ایجاد و حفظ کند. برای این منظور محفظه احتراق باید به دقت برای ترکیب و احتراق اولیه هوا و سوخت طراحی شود و سپس برای ترکیب بیشتر هوا جهت تکمیل فرایند احتراق آماده شود. ابتدا موتورهای توربین گازی از یک محفظه تکی سود میبردند که به عنوان محفظه احتراق قوطی شکل شناخته میشد. امروزه 3 نوع پیکر بندی اصلی موجود است: 1. نوع قوطی شکل[2] 2. نوع حلقوی[3] 3. نوع ترکیبی حلقه ای-قوطی شکل[4] البته حالت پس سوز در موتورهای جت معمولا نوع دیگری از محفظههای احتراق در نظر گرفته میشوند. محفظههای احتراق نقش خیلی مهمی در تعیین بسیاری از ویژگیهای عملیاتی موتور ها، از قبیل بازده سوخت، سطح انتشار گلخانه ای و واکنش گذرا ( پاسخ تغییر وضعیت جریان سوخت و سرعت هوا ) بازی میکنند. محفظه احتراق موتور توربو جت رولز رویس اصول وظیفه محفظه احتراق در یک توربین گازی ایجاد انرژی لازم در سیستم، برای گردش توربین و تولید گازی با سرعت بالا برای خروج از طریق نازل اگزوز در موتور هواپیماها است. همانند هر چالش مهندسی دیگری، انجام این کار نیاز به حفظ تعادل بسیاری از ملاحظات در طراحی دارد، از جمله: - احتراق کامل سوخت. در غیر این صورت، موتور فقط سوخت احتراق نیافته را هدر میدهد و خروجیهای ناخواسته از قبیل هیدرو کربنهای احتراق نیافته، مونو اکسید کردن و دوده را تولید میکند. - از دست دادن فشار در محفظه احتراق. توربینی که محفظه احتراق را تغذیه میکند نیاز به جریان هوای پرفشار دارد تا با بهره وری مناسب کار کند. - عمل احتراق میبایست در درون محفظه احتراق پایدار نگه داشته شود. اگر احتراق بیشتر در عقب موتور صورت گیرد قطعات توربین به آسانی اورهیت[5] خواهد شد و آسیب میبیند. علاوه بر این فناوری ساخت پرههای توربین در حال پیشرفته شدن است و این پرهها میتوانند در برابر حرارتهای بیشتری تاب آوری داشته باشند، سعی میشود محفظههای احتراق به نحوی طراحی شوند که بتوانند عمل احتراق را در حرارت بالاتری به انجام برسانند و بنابراین اجزای محفظه احتراق باید بتوانند در برابر آن حرارت - در ارتفاع بلند در صورت از دست رفتن جریان احتراق یا خفگی، مجددا باید بتواند احتراق را استارت بزند. - پروفیل یکنواخت خروج حرارت. اگر نقاط خیلی داغ در جرایان خروجی باشد، احتمال دارد توربین در معرض استرس حرارتی یا انواع دیگر آسیب قرار گیرد. به طور مشابه، در پروفیل حرارتی داخل محفظه احتراق میبایست از تجمع حرارت در یک نقطه جلوگیری کرد، زیرا موجب آسیب یا حتی تخریب محفظه احتراق از داخل میشود. - وزن کم و اندازه کوچک. فضا و وزن در کاربردهای هوانوردی یک موضوع بسیار مهم است، به همین منظور در یک طراحی خوب کوشش میشود محفظه احتراق کوچک و فشرده باشد. در تجهیزاتی به غیر از تجهیزات هوایی، مثل توربینهای گازی تولید برق نیاز به رعایت این فاکتور نیست. - طیف گسترده شرایط عملیاتی. اغلب محفظههای احتراق باید بتوانند با فشارهای ورودی، حرارت و تودههای جریان متفاوت کار بکنند.این فاکتورها با دو عامل تنظیمات موتور و وضعیت محیطی تغییر میکنند ( به عنوان مثال حرکت تخته گاز در ارتفاع کم میتواند خیلی متفاوت نسبت به حرکت کم گاز در ارتفاعهای بالا باشد.) - میزان انتشار گازهای گلخانه ای. مقررات سختگیرانه ای برای انتشارات گازهای گلخانه ای از قبیل دی اکسید کربن و اکسید نیتروژن از هواپیماها در نظر گرفته شده است. بنابراین محفظههای احتراق نیاز به طراحی هایی دارند که موجب انتشار حداقل گازهای گلخانه ای شوند. تاریخچه : پیشرفتها در فناوری ساخت محفظه احتراق بر روی چند حوضه خاص متمرکز شده است: انتشار گاز ها، محدوده عملیاتی و دوام. موتورهای جت اولیه مقدار خیلی زیادی دود تولید میکردند، پیشرفتهای ابتدایی در فناوری محفظههای احتراق در دهه 1950 به کاهش دودهای تولید شده بوسیله موتورهای جت منجر شد. هنگامی که دودهای ناشی از فعالیت موتور کاملا حذف شد، تلاشها در دهه 1970 به سمت کاهش دیگر گازهای گلخانه ای، مثل هیدروکربنهای نسوخته و مونو اکسید کربن رفت. در این دهه همچنین مشاهده شد که دوام محفظههای احتراق بهبود یافته است، همچنین با روش جدید ساخت آستر بهبود یافته، طول عمری در حدود 100 برابر نسبت به آسترهای قدیمی بدست آمد. در دهه 1980 محفظههای احتراق شروع بهبود بهره وری در تمامی محدودههای عملیاتی نمودند: محفظههای احتراق به سمت بهره وری نزدیک به 99 درصد در وضعیت حداکثر قدرت متمایل شدند، اما بهره وری آنها در قدرتهای پایین کاهش یافت. پیشرفتهای صورت گرفته در آن دهه موجب بهبود بازده در سطحهای پایینتر نیز شد. در دهههای 1990 و 2000 بازنگری هایی در کاهش انتشار گازهای گلخانه ای، مشخصا بر روی انتشار اکسیدهای نیتروژن صورت پذریفت. تکنولوژیهای مربوط به محفظه احتراق هنوز به صورت فعالانه در حال مطالعه و توسعه است و اغلب تحقیقات به روی بهبود جنبههای مشابه متمرکز شده است. اجزا پوسته : پوسته، خارجی ترین قشر محفظه احتراق است، و ساختاری کاملا ساده دارد. و عموما نیاز به نگهداری کمی دارد. پوسته در مقابل بارهای حرارتی که ناشی از جریانات هوای درون آن است محافظت شده است و نگرانی کمی در مورد کارایی حرارتی آن وجود دارد. اما پوسته شبیه یک مخزن تحت فشار عمل میکند که میبایست در برابر اختلاف بین فشار بالا در داخل محفظه احتراق و فشار کم در بیرون آن مقاومت کند. بارهای مکانیکی ( کمتر از بارهای حرارتی ) یک فاکتور دیگر در طراحی پوسته میباشد. دفیوزر ( پخش کننده ) : وظیفه دفیوزر، کاهش سرعت هوای فوق فشرده حاصل از کمپرسور، به سرعت بهینه و مناسب برای محفظه احتراق است. کاهش سرعت، نتیجه اجتناب ناپذیر کاهش فشار کلی را در پی دارد، لذا یکی از چالشهای طراحی محدود کردن از دست دادن فشار تا حد ممکن است. بعلاوه دفیوزر باید طوری طراحی شود که اعوجاج جریان را تا حد ممکن بوسیله اجتناب از تاثیرات جریان مثل جدایش لایه مرزی جلوگیری کند. شبیه به اغلب اجزاء موتورهای توربین گازی، دفیوزر تا حد ممکن باید سبک و کوتاه طراحی شود. آستر : آستر شامل روند احتراق و موجب ایجاد جریانهای هوای متفاوت ( توزیع، رقیق سازی و خنک کردن جریان هوا ) در ناحیه احتراق میشود. آستری میبایست طوری طراحی شود که در مقابل چرخههای طولانی حرارتهای بالا بتواند مقاومت کند. به این منظور آستری معمولا از سوپر آلیاژهایی چون Hastelloy X ( سوپر آلیاژی از نیکل – کروم – آهن – مولیبدن با قدرت مقاومتی بالا در برابر حرارتهای بالا، مقاومت در برابر اکسید شدن و تغییر شکل با توانایی مقاومت در برابر حرارت تا 1200 درجه سانتی گراد) ساخته شود. علاوه بر این اگر چه در آستری از آلیاژهای با کارایی بالا استفاده میشود، ولی آستری میبایست با جریان هوا خنک شود. برخی از محفظههای احتراق با استفاده از کوتینگهای سپر حرارتی ( مواد فوق پیشرفته ای که معمولا در ساخت سطوح فلزی به کار رفته در توربینهای گازی و قسمت هایی از موتور هواپیماها استفاده میشود) ساخته میشوند. اما با این حال خنک کردن آستری بوسیله هوا هنوز مورد نیاز است. به طور کلی دو نوع روش خنک کردن آستر وجود دارد. خنک کردن به روش تعریق و خنک کردن به روش فیلم کولینگ. روش نوار نازک یا فیلم کولینگ به وسیله تزریق هوای سرد از بیرون آستری به درون آن کار میکند. این روش نوار نازکی شبیه به نوار فیلم از هوا ایجاد میکند که از آستری در برابر حرارت محافظت میکند و برای مثال میتواند حرارت را از حدود 1800 کلوین به حدود 830 کلوین کاهش میدهد. روش دیگر خنک کردن آستری یا روش تعریق، یک روش مدرن تر خنک سازی است که از یک ماده متخلخل برای استری استفاده میشود. آستری متخلخل اجازه میدهد که مقدار کمی از هوای خنک کننده از میان آن عبور کند، و موجب عملکرد خنک کنندگی ای مشابه خنک کردن به روش نوار نازک میشود. دو اختلاف عمده در پروفیل حرارتی حاصل از آستری و مقدار هوای خنک کننده مورد نیاز وجود دارد. نتایج خنک کردن به روش تعریق در اغلب پروفیلهای حرارتی نشان میدهد که هوای خنک کننده موجب خنک کردن به طور یکنواخت از طریق منافذ میشود. روش خنک کننده نوار نازک نیز عموما از طریق دندهها و کانال کشیها حرارت را کاهش میدهد، که خنک کنندگی نایکسانی را در پی دارد که موجب میشود در شکاف هایی که هوا در آن جریان دارد قعطات خنک تر و در مابین آنها قطعات گرم تر باشند. مهمتر از آن، روش تعریق هوای خنک خیلی کمتری استفاده میکند (حدود 10 درصد از کل جریان هوا، به جای 20 تا 50 درصد که در روش خنک کاری نواری استفاده میشود). استفاده از هوای کمتر برای خنک کردن، اجازه میدهد که هوای بیشتری صرف احتراق در محفظه احتراق شود، که از اهمیت بسزایی در موتورهای با عملکرد و تراست بالا برخوردار است. دهانه : دهانه حاصل گسترش و دنباله ساختاری گنبدی شکل است که به عنوان یک شکاف ورود هوا عمل میکند، که هوای اولیه را از جریان هوای ثانویه جدا میکند (واسطه، رقیق ساز و هوای خنک کننده). گنبد/ چرخاننده[6] : قسمتهای از محفظه احتراق هستند که جریان اولیه هوا از طریق آنها وارد ناحیه احتراق میشود. نقش این قسمت تولید توربولانس (جریان گردابه ای) در جریان سیال، برای ترکیب سریع هوا و سوخت است. محفظههای احتراق اولیه (به جای چرخاننده ها) از گنبدهای با بدنه شیب دار استفاده میکردند که از یک صفحه ساده برای ایجاد تلاطم جهت ترکیب کردن هوا و سوخت استفاده میکرد. اغلب طراحیهای مدرن دارای تثبیت کننده چرخش هستند. چرخاننده یک ناحیه کم فشار محلی ایجاد میکند که برخی از محصولات احتراق را مجبور به چرخش مجدد میکند، که جریان گردابه ای قابل توجهی را پدید میآورد. اگرچه تلاطمهای بالاتر، افت فشارهای بیشتری برای احتراق خواهد داشت، بدین جهت گنبد و چرخاننده باید به دقت طراحی شوند تا از تولید تلاطم و جریان گردابه ای بیشتر از آنچه برای ترکیب مناسب سوخت و هوا مورد نیاز است جلوگیری شود. انژکتور سوخت در یک محفظه احتراق قوطی شکل چرخان در موتور JT9D پرت اند ویتنی تزریق کننده سوخت (انژکتور ) : انژکتور مسئولیت رساند سوخت به ناحیه احتراق و همچنین چرخاننده مسئولیت ترکیب سوخت و هوا را بر عهده دارد. چهار روش اصلی تزریق سوخت وجود دارد: اسپری کردن تحت فشار، انفجار هوا، تبخیر، و پیش آمیختن / انژکتورهای پیش بخار. تزریق با فشار یا اسپری کردن سوخت تکیه بر فشارهای بالای سوخت ( در حدود 3400 کیلو پاسکال ( 500 پی اس آی )) برای اسپری کردن دارد. این نوع از انژکتور سوخت این مزیت را دارد که بسیار ساده است، اما دارای معایبی نیز میباشد. سیستم سوخت میبایست به اندازه کافی در مقابل فشارهای بالا مقاوم باشد، و سوخت تمایل دارد که به صورت نا همگون اسپری شود که منجر به احتراق ناقص یا غیر یک نواخت میشود که آلایندهها و دود بیشتری را ایجاد میکند. نوع دوم انژکتور، انژکتور انفجار هواست. این انژکتور لایه ای از سوخت را به همراه جریانی از هوا منفجر میکند، که سوخت را به صورت قطرات همگنی اسپری میکند. این نوع انژکتور منجر به تولید اولین محفظه احتراق بدون دود شد. هوای استفاده شده دقیقا همان مقدار هوای اولیه است که به جای چرخاننده از انژکتور هدایت شده است. این نوع از انژکتور همچنین به فشار کمتری از سوخت نسبت به نوع اسپری سوخت احتیاج دارد. تزریق سوخت تبخیری، سومین نوع است و مشابه انژکتور انفجار هوا است که در آن هوای اولیه در حین آنکه به محفظه احتراق تزریق میشود با سوخت ترکیب میشود. اما مخلوط سوخت و هوا از میان یک تیوب به درون منطقه احتراق حرکت میکند. گرمای ناشی از محفظه احتراق به مخلوط سوخت و هوا هدایت میشود، مقداری از سوخت قبل از احتراق تبخیر میشود که باعث ترکیب بهتر آن با هوا میشود. این روش اجازه میدهد سوخت با تششعات گرمایی کمتری محترق شود، که به حفاظت آستری کمک میکند. اگرچه، تیوب تیخیر کننده ممکن است مشکلات جدی از جهت دوام به دلیل جریان کم فشار سوخت درون آن داشته باشد (سوخت درون تیوب، تیوب را در برابر گرمای احتراق محافظت میکند). انژکتورهای پیش مخلوط کننده/پیش بخار کننده به این صورت کار میکنند که قبل از ورود سوخت به محفظه احتراق آن را ترکیب یا تبخیر میکنند. این روش اجازه میدهد سوخت به صورت کاملا یکنواخت با هوا ترکیب شود، همچنین موجب کاهش آلایندگی موتور میشود. یک اشکال این روش آن است که سوخت ممکن است به صورت خودکار احتراق یابد و یا در غیر اینصورت قبل از اینکه ترکیب سوخت و هوا به محفظه احتراق برسد سوخت دچار احتراق شود. اگر این اتفاق رخ دهد محفظه احتراق به شدت آسیب خواهد دید. مشتعل کننده اغلب مشتعل کنندهها در توربینهای گازی با جرقه الکتریکی احتراق ایجاد میکنند، مشابه شمع خودرو. مشتعل کننده باید در محفظه احتراق باشد جایی که سوخت و هوا پیش از این با هم ترکیب شده اند، اما این باید به اندازه کافی از منشاء جریان دور باشد به طوری که از احتراقی که خود بوجود اورده آسیب نبیند. زمانی که مشتعل کننده فرایند احتراق را آغاز کرد، ادامه روند احتراق خودکفا عمل میکند و بیش از این نیازی به مشتعل کننده نیست. در محفظههای احتراق حلقه ای-قوطی شکل شعلههای اتش میتوانند از یک محفظه احتراق به دیگری منتشر شود، بنابراین نیازی به استفاده از مشتعل کننده در تمامی محفظهها نمی باشد. در برخی از سیستمها از تکنیکهای مشتعل کننده کمکی استفاده شده است. یکی از این روشها تزریق اکسیژن است، که در آن اکسیژن به منطقه اشتعال خورانده میشود و به احتراق آسانتر سوخت کمک میکند. این مورد به صورت ویژه برای برخی هواپیما هایی که در ارتفاعهای خیلی بالا ممکن است موتورشان خاموش شود و نیاز به راه اندازی مجدد داشته باشد مفید است. مسیرهای جریان هوا هوای اولیه این هوا، هوای اصلی احتراق است. هوایی خیلی فشرده است که از فعالیت کمپرسور با فشار خیلی بالا بدست آمده (عمدتا بوسیله دفیوزر کم سرعت میشود) که از میان کانال اصلی در گنبد محفظه و اولین دسته از حفره های آستری به محفظه احتراق خورانده میشود. این هوا با سوخت ترکیب شده است و سپس محترق میشود. هوای واسطه این هوا، هوایی است که از میان دومین دسته از حفرههای آستری به درون محفظه احتراق تزریق میشود. این جریان هوا روند واکنش، خنک کردن هوا و رقیق سازی غلظتهای بالای مونو اکسیدکربن و هیدروژن را کامل میکند. هوای رقیق کننده هوای رقیق کننده جریان هوایی است که از طریق سوراخهای آستر در انتهای محفظه احتراق تزریق میشود تا به خنک شدن هوا قبل از رسیدن به مراحل توربین کمک کند. از این هوا برای تولید مشخصات دمایی یکنواخت مورد نظر در احتراق به دقت استفاده میشود. با این حال، همانطور که فناوری تیغه توربین بهبود مییابد و به آنها اجازه میدهد در دماهای بالاتر مقاومت کنند، از هوای رقیق کمتر استفاده میشود و با کم شدن سهم هوای رقیق کننده از هوای ورودی به موتور، امکان استفاده از هوای احتراق بیشتر فراهم میشود. هوای خنک کننده هوای خنک کننده جریان هوایی است که از طریق سوراخهای کوچک آستر تزریق میشود تا یک لایه (نوار) از هوای خنک ایجاد شود تا آستر از دمای احتراق محافظت شود. نحوه کارکرد هوای خنک کننده باید به دقت طراحی شود تا مستقیماً با هوا و فرآیند احتراق فعل و انفعال نداشته باشد. در برخی موارد، تا 50٪ از هوای ورودی به عنوان هوای خنک کننده استفاده میشود. چندین روش مختلف برای تزریق این هوای خنک کننده وجود دارد، و نوع روش میتواند بر مشخصات دمایی که آستر در معرض آن قرار میگیرد تأثیر بگذارد. انواع چینش محفظههای احتراقهای نوع قوطی شکل برای موتور توربین گازی، که از زوایه محوری به سمت اگزوز آن را مشاهده میکنید. رنگ آبی مسیر جریان خنک کننده، و نارنجی مسیر جریان محصول احتراق را نشان میدهد. محفظه احتراق از نوع قوطی شکل محفظههای احتراق قوطی شکل خود از محفظههای احتراق استوانه ای تشکیل شده اند. هر "قوطی" خود دارای انژکتور سوخت، مشتعل کننده، آستر، و پوسته مخصوص به خود است. هوای اولیه از کمپرسور وارد هر قوطی میشود، جایی که در آن، از سرعتش کم، با سوخت مخلوط، و سپس شعله ور میشود. همچنین جریان هوای دومی نیز از کمپرسور به سمت این قوطیها روانه میشود که به سطح بیرونی آستر دمیده میشود (سطح درونی آن جایی ست که احتراق صورت میپذیرد). پس از آن هوای ثانویه، معمولا از طریق شکاف هایی در آستر، به محفظه احتراق خورانده میشود تا آستر را از طریق نوار باریکی از جریان هوا خنک کند. در بیشتر کاربردها، چندین قوطی در اطراف محور مرکزی موتور مرتب شده و اگزوز مشترک آنها به توربین (ها) منتقل میشود. از محفظههای احتراقهای نوع قوطی شکل به دلیل سهولت در طراحی و آزمایش، بیشتر در موتورهای توربین گازی اولیه استفاده میشد (می توان یک محفظه قوطی را به شکل منفرد آزمایش کرد، به جای کل سیستم). تعمییر و نگه داری این محفظهها به راحتی صورت میپذیرد، چرا که میتوان تنها یک قوطی را برای تعمییر جدا کرد و نیازی به باز کردن کل بخش احتراق در موتور نیست. اکثر موتورهای توربین گازی مدرن (به ویژه برای استفاده در هواپیما) از محفظههای احتراق قوطی شکل استفاده نمی کنند، زیرا وزن آنها اغلب بیش از رقبایشان است. علاوه بر این، افت فشار در قوطی به طور کلی بیشتر از سایر محفظهها است (به میزان 7٪). بیشتر موتورهای مدرنی که از محفظه قوطی استفاده میکنند، توربوشفت هستند که دارای کمپرسورهای گریز از مرکز میباشند. محفظه احتراق قوطی شکل حلقوی. محور مشاهده در راستای اگزوز میباشد. محفظه قوطی -حلقوی نوع بعدی محفظههای احتراق محفظههای قوطی-حلقوی است. به این نوع محفظهها کنولار[7] نیز گفته میشود. مانند احتراق نوع قوطی، محفظه احتراقهای کنولار دارای مناطق احتراق گسسته است که دارای آسترهای جداگانه با انژکتورهای سوخت خاص خود هستند. برخلاف احتراق قوطی، تمام مناطق احتراق دارای یک حلقه مشترک (فضای بین 2 دایره متحد المرکز) هستند. مناطق احتراق همچنین میتوانند از طریق سوراخهای آستر یا لولههای اتصال با یکدیگر "ارتباط" برقرار کنند که باعث میشود مقداری هوا به صورت محیطی جریان یابد. جریان خروجی از احتراق کانولار به طور کلی دارای مشخصات دمایی یکنواخت تری است که برای قسمت توربین بهتر است. همچنین نیازی نیست که هر محفظه ای مشتعل کننده مخصوص خود را داشته باشد. هنگامی که آتش در یک یا دو قوطی روشن شد، میتواند به راحتی به بقیه گسترش یابد و شعله ور شود. این نوع احتراق نیز نسبت به نوع قوطی سبکتر است و افت فشار کمتری دارد (در حد 6٪). با این حال، تعمییر نگه داری محفظه احتراق کانولار دشوارتر از محفظه احتراق احتراق قوطی شکل است. نمونه هایی از موتورهای توربین گازی که از محفظه احتراق کانولار استفاده میکنند میتوان از موتور توربوجت General Electric J79 و توربوفنهای Pratt & Whitney JT8D و Rolls-Royce Tay نام برد. محفظه احتراق حلقوی تصویر فوق محفظه احتراق از نوع حلقوی (Annular) از یک موتور نوع توربین گازی با دید محوری و از سمت خروجی گازها است. دایرههای کوچک نارنجی رنگ نازلها تزریق سوخت میباشند که جدیدترین و پراستفاده ترین نوع محفظه احتراق میباشد. محفظههای احتراق حلقوی نیاز به مناطق احتراق جداگانه را از بین میبرند و تنها از یک آستر و پوسته به صورت پیوسته و حلقه ای شکل استفاده میکنند. محفظههای احتراق حلقوی مزایای زیادی دارد، از جمله احتراق یکنواخت تر، اندازه کوتاه تر (بنابراین سبک تر) و سطح کمتر (نیاز کمتر به حفاظت و خنک کاری). علاوه بر این، محفظههای احتراقهای حلقوی تمایل به داشتن دمای خروجی بسیار یکنواخت تری دارند. آنها همچنین کمترین افت فشار را در میان سه طرح بیان شده دارند. طراحی حلقوی نیز ساده تر است، اگرچه آزمایش به طور کلی به یک بستر آزمایشی در اندازه کامل نیاز دارد. به عنوان مثالی از موتورهایی که از محفظه احتراق حلقوی استفاده میکنند میتوان از CFM International CFM56 نام برد. تقریباً در تمام موتورهای توربین گاز مدرن از احتراق حلقوی استفاده میشود. به همین ترتیب، بیشتر تحقیقات و توسعههای احتراق بر بهبود این نوع متمرکز است. محفظه احتراق دو حلقه ای یکی از انواع محفظه احتراق حلقوی استاندارد، محفظه احتراق دو حلقه ای (DAC) است. مانند یک محفظه احتراق حلقوی، DAC یک حلقه پیوسته و بدون مناطق احتراق جداگانه در حول شعاع خود است. تفاوت در این است که این نوع محفظه احتراق دارای دو منطقه احتراق در اطراف حلقه است. یک منطقه پایلوت و یک منطقه اصلی. منطقه پایلوت مانند یک احتراق حلقوی منفرد عمل میکند و تنها منطقه ای است که در سطوح کم قدرت کار میکند. در سطح قدرت بالا، از منطقه اصلی نیز استفاده میشود و باعث افزایش جریان هوا و جرم از طریق احتراق میشود. در موتورهای جنرال الکتریک از این نوع محفظه احتراق عموما به منظور کاهش انتشار NOx و CO2 استفاده میشود. بر اساس گسترش اصول مشابه احتراق دو حلقه ای، احتراق سه حلقه ای و "چند حلقه ای" پیشنهاد شده و حتی ثبت اختراع شده است. نموداری از محفظه احتراق دو حلقه ای آلایندگی یکی از عوامل محرکه در طراحی توربین گاز مدرن، کاهش میزان انتشار است و احتراق عامل اصلی تولید گازهای گلخانه ای در توربین گاز است. به طور کلی، پنج نوع انتشار عمده از موتورهای توربین گاز وجود دارد: دود، دی اکسید کربن (CO2)، مونوکسیدکربن (CO)، هیدروکربنهای نسوخته (UHC) و اکسیدهای نیتروژن (NOx). دود عمدتا با مخلوط کردن یکنواخت سوخت و هوا کاهش مییابد. همانطور که در قسمت انژکتور سوخت در بالا بحث شد، انژکتورهای سوخت مدرن (مانند انژکتورهای سوخت ایربلاست) به طور مساوی سوخت را اتمایز میکنند و توزیعهای نا متوازن سوخت را کاهش میدهند. اکثر موتورهای مدرن از این نوع انژکتورهای سوخت استفاده میکنند و اساساً بدون دود هستند. دی اکسید کربن محصولی از فرآیند احتراق است و در اصل با کاهش مصرف سوخت کاهش مییابد. با افزایش بیشتر موتورهای توربین گازی، تولید دی اکسید کربن نیز کاهش خواهد یافت. انتشار هیدروکربن نسوخته (UHC) و مونوکسیدکربن (CO) بسیار با هم مرتبط هستند. UHC اساساً سوختی است که کاملاً سوخته نشده است و UHC بیشتر در سطح کم قدرت تولید میشود (جایی که موتور تمام سوخت را نمی سوزاند). بیشتر محتوای UHC در فرایند احتراق واکنش داده و CO را تشکیل میدهد، به همین دلیل این دو نوع انتشار به شدت با یکدیگر ارتباط دارند. به عنوان یک نتیجه از این رابطه نزدیک، یک احتراق که برای انتشار CO به خوبی بهینه شده است ذاتاً برای انتشار UHC بهینه سازی شده است، بنابراین بیشتر کارهای طراحی بر انتشار CO است. مونوکسیدکربن یک محصول میانی احتراق است و با اکسیداسیون از بین میرود. CO و OH واکنش نشان داده و به شکل CO2 و H در میآیند. این فرآیند که باعث مصرف CO میشود، به مدت زمان نسبتاً طولانی، دمای بالا و فشارهای بالا نیاز دارد (به طور نسبی استفاده میشود زیرا فرآیند احتراق خیلی سریع اتفاق میافتد). این واقعیت به این معنی است که یک احتراق کم CO دارای مدت زمان ماندگاری طولانی است (اساساً مدت زمانی که گازها در چمبر احتراق هستند). اکسیدهای نیتروژن (NOx) مانند CO در ناحیه احتراق تولید میشود. با این حال، بر خلاف CO، بیشترین تولید در شرایطی است که CO بیشترین مصرف را دارد (درجه حرارت بالا، فشار بالا، مدت زمان پایایی طولانی). این بدان معنی است که به طور کلی، کاهش انتشار CO منجر به افزایش NOx و بالعکس میشود. این واقعیت به این معنی است که موفقیت آمیزترین میزان کاهش انتشار به ترکیب چندین روش نیاز دارد. پس سوز پس سوز جز دیگری است که به برخی موتورهای جت اضافه میشود، در درجه اول موتورهای هواپیمای مافوق صوت. هدف آن ایجاد یک افزایش موقتی در رانش است، هم برای پروازهای مافوق صوت و هم برای برخاستن (چرا که به طور معمول بارگیری بال[8] زیاد در هواپیماهای مافوق صوت به معنی آن است که سرعت برخاست بسیار زیاد خواهد بود.) در هواپیماهای نظامی نیروی محرکه اضافی نیز برای موقعیتهای جنگی مفید است. این با تزریق سوخت اضافی به جریان جت در پایین دست توربین و احتراق آن حاصل میشود. مزیت پس سوز افزایش قابل توجه میزان تراست است. عیب آن مصرف بسیار زیاد سوخت و راندمان پایین آن است، اگرچه این مورد معمولاً برای دورههای کوتاهی که معمولاً مورد استفاده قرار میگیرد قابل قبول است. پس سوز موتور هواپیمای میگ-23 معمولا موتورهای جت را به هنگام استفاده از پس سوز مرطوب و به هنگام عدم استفاده از آن خشک مینامند. به همین ترتیب میزان تراست موتور را در صورت عدم استفاده از پس سوز تراست خشک و در زمان استفاده از آن تراست مرطوب یا میلیتاری پاور[9] مینامند. مانند محفظه احتراق موتورهای توربین گازی، بخش پس سوز نیز شامل پوسته و آستر میباشد که وظایف مشابهی را بر عهده دارند. یک تفاوت مهم بین محفظه احتراق اصلی و پس این است که افزایش دما توسط بخشی از توربین محدود نمی شود، بنابراین پس سوزها دارای درجه حرارت بیشتری نسبت به محفظههای اصلی احتراق هستند. تفاوت دیگر این است که پس سوزها به خوبی محفظه احتراق اصلی برای مخلوط کردن بهینه هوا و سوخت طراحی نشده اند، بنابراین تمام سوخت در پس سوز سوزانده نمی شود. همچنین پس سوزها نیاز به فلیم هولدر[10] (نگاه دارنده شعله) دارند تا سرعت هوای ورودی به پس سوز احتراق را خاموش نکند. پس سوزها عموما دارای بدنههای شیب دار یا "vee-gutters" در پشت انژکتورهای هستند که یک جریان کم سرعت محلی را به روشی مشابه محفظههای احتراق گنبدی ایجاد میکند. رمجت ها موتورهای رمجت[11] از بسیاری جهات با موتورهای توربینی متفاوت هستند اما عموما از اصول یکسانی استفاده میکنند. یک تفاوت عمده کمتر بودن اجزای متحرک، به ویژه قسمتهای چرخان پس از محفظه احتراق است. در این موتورها احتراق مستقیما به نازل منتقل میشود. این امر موجب میشود تا در موتورهای رمجت احتراق در دمای بالاتری صورت گیرد. تفاوت دیگر این است که در بسیاری از موتورهای رمجت همانند موتورهای توربینی از آستر استفاده نمی شود. علاوه بر این برخی محفظههای احتراق موتورهای رمجت، به جای انواع مرسوم تر از نوع دامب کامباستور[12] هستند. دامب کامباستورها سوخت را تزریق میکنند و به گردش مجدد تولید شده توسط یک تغییر بزرگ منطقه در احتراق (و نه چرخش در بسیاری از احتراقهای توربین گاز) متکی هستند. همانطور که گفته شد، بسیاری از محفظههای احتراق موتورهای رمجت نیز شبیه به محفظههای احتراق موتورهای توربین گازی معمول است، همانند محفظه احتراق استفاده شده در موشک RIM-8 Talos که از یک محفظه احتراق قوطی شکل استفاده میکند. RIM-8 Talos اسکرمجتها [13] پیشرانهای اسکرمجت (رمجت با احتراق مافوق صوت)[14] دارای شرایط احتراق بسیار متفاوت تری نسبت به موتورهای توربین گازی معمول هستند. این نوع پیشرانها معمولا دارای تعداد کمی، یا حتی هیچ، قطعه متحرکی هستند. در حالی که محفظه ی احتراق در پیشرانهای اسکرمجت به نسبت پیشرانهای توربینی تفاوتهای عمده ای دارد، اما در عین حال با چالشهای مشابهی نیز مواجه هستند، همانند آمیختن مناسب هوا و سوخت و پایدار نگاه داشتن احتراق. با این حال آنچنان که از نام آن نیز برمی آید، یک پیشران اسکرمجت باید در یک جریان با سرعت مافوق صوت با این چالشها هماورد داشته باشد. برای مثال برای یک پرنده با پیشران اسکرمجت که در سرعت 5 ماخ پرواز میکند، جریان ورودی به محفظه احتراق باید دارای سرعت اسمی 2 ماخ باشد. یکی از چالشهای مهم در یک موتور اسکرام جت جلوگیری از حرکت امواج شوک تولید شده توسط احتراق در بالادست ورودی است. اگر چنین چیزی رخ بدهد ممکن است موتور از کار بیافتد، که موجب خواهد شد که در کنار بسیاری مشکلات دیگر نیروی رانش نیز از دست برود. برای جلوگیری از این امر، موتورهای اسکرام جت تمایل دارند یک قسمت جدا کننده داشته باشند (تصویر را ببینید) که بلافاصله جلوتر از منطقه احتراق است. چالش مهم دیگر که اشاره شد دشواری پایدار نگاه داشتن احتراق در محفظه احتراق است. پایداری احتراق در یک محفظه احتراق با ورودی جریان مافوق صوت، برای مثال 2 ماخ، به روشن نگاه داشتن شعله ی یک شمع در میان طوفان تشبیه شده است. از نظر طراحی یک تفاوت مهم اسکرمجتها با رمجتها عدم وجود دیفیوزر است. همانطور که بیان شد تفاوت اصلی موتورهای رمجت و اسکرمجت سرعت جریان ورودی به محفظه احتراق است. در موتورهای رمجت به رغم آنکه وسیله پرنده در سرعت مافوق صورت پرواز میکند، از یک دیفیوزر، معمولا دارای فرمهای دوکی شکل یا سهموی، استفاده میشود تا سرعت جریان ورودی به محفظه احتراق را کاهش دهد، حال آنکه در موتورهای اسکرمجت، همانطور که شرح آن ذکر شد، چنین قسمتی وجود ندارد. دیفیوزرهای بزرگ موتور ترکیبی توربو-رمجت جی-58 به خوبی مشخص است. یک اسکرام جت به سرعت بالای هواگرد متکی است تا هوای ورودی را قبل از احتراق فشرده و کند کند، اما در حالی که یک رمجت سرعت هوا را تا محدوده مادون صوت کاهش میدهد، سرعت جریان هوا در اسکرمجت در کل موتور مافوق صوت است. این به اسکرام جت اجازه میدهد تا در سرعتهای بسیار بالا کارآمد عمل کند: پیش بینیهای نظری حداکثر سرعت اسکرام جت را بین 12 ماخ (14000 کیلومتر در ساعت) و 24 ماخ (25000 کیلومتر در ساعت) قرار میدهد. اسکرام جت از سه جز اساسی تشکیل شده است: یک ورودی همگرا، جایی که هوای ورودی فشرده و کند میشود، یک محفظه احتراق، که در آن سوخت گازی با اکسیژن جوی میسوزد تا گرما تولید کند. و یک نازل واگرا، جایی که هوای گرم شده برای تولید رانش شتاب میگیرد. بر خلاف یک موتور جت معمولی، مانند یک توربوجت یا یک موتور توربوفن، یک اسکرام جت از قطعات چرخان، فن مانند برای فشرده سازی هوا استفاده نمی کند. بلکه سرعت قابل دستیابی هواپیما در حال حرکت در جو باعث فشرده شدن هوا در ورودی میشود.. به همین ترتیب، هیچ قطعه متحرکی در اسکرام جت مورد نیاز نیست. در مقایسه، موتورهای توربوجت معمولی به فنهای ورودی، چندین مرحله از فنهای کمپرسور دوار و چندین مرحله توربین چرخان احتیاج دارند که همگی به وزن، پیچیدگی و تعداد بیشتری نقطه خرابی به موتور میافزایند. عملکرد اسکرام جت به دلیل ماهیت طراحی آنها محدود به سرعتهای نزدیک به مافوق صوت است. این پیشرانها از آنجا که فاقد کمپرسور مکانیکی هستند، برای فشرده سازی هوای ورودی به شرایط عملیاتی، به انرژی جنبشی بالای یک جریان مافوق صوت نیاز دارند. بنابراین، یک وسیله نقلیه مجهز به سیستم اسکرمجت باید با استفاده از برخی دیگر از وسایل مانند موتور توربوجت، ریلگان یا بوستر راکتی به سرعت مورد نیاز برسد. در حالی که اسکرمجتها از نظر مفهومی ساده هستند، اما ساخت نمونه واقعی که چنین عملکردی را از خود به نمایش بگذارد توسط چالشهای فنی شدید محدود میشود. پرواز هایپرسونیک در جو باعث درگ بسیار زیاد میشود و دمای هوا در روی سطح هواپیما و درون موتور میتواند بسیار بیشتر از هوای اطراف باشد. حفظ احتراق در جریان مافوق صوت چالشهای دیگری به همراه دارد، زیرا سوخت باید در میلی ثانیه تزریق، مخلوط شود، مشتعل شود و بسوزد. در حالی که از دهه 1950 تکنولوژی اسکرام جت در دست توسعه است، تنها اخیرا وسایلی آزمایشی مجهز به پیشران اسکرمجت توانسته اند پرواز کنند. تصویر دینامیک سیالات محاسباتی (CFD) از NASA X-43A با موتور اسکرمجت در سرعت 7 ماخ تصاویری از پروژههای تحقیقاتی کمپانی لاکهید مارتین: تکانه ویژه[15] پیشرانهای مختلف منابع https://en.wikipedia.org/wiki/Combustor https://military.wikia.org/wiki/Scramjet با تشکر از bigbang ===================================================== سلام عید همگی مبارک قصه این تاپیک به چند سال قبل و دوره تحریریه دوم بر می گشت. موضوع توسط بنده مطرح شده بود و جناب bigbang قبول زحمت کرده بودند، ولی با توجه به حجم زیاد موضوع و مشغله ایشون تاپیک نیمه کاره مانده بود تا خرداد مال سال قبل که تکمیل کار به بنده واگذار شد. من مدت قابل توجهی است که به دلیل مسائل کاری و گرفتاری های شخصی خیلی کمتر تونستم در میلیتاری در خدمت دوستان و استاتید باشم و هرچه زمان بیشتر پیش می رفت این زمان کمتر و کمتر می شد به نحوی که تکمیل همین تاپیک پیش رو حدود 9 ماه طول کشید. البته این جریانی بوده که برای خیلی از کاربران دیگه میلیتاری هم رخ داده، سال ها قبل کاربرانی از محدوده سنی نیمه اول دهه 60 اکثریت فعالیت رو در میلیتاری داشتن، به مرور به نیمه دوم این روند منتقل شد و الان کاربرانی از نیمه دوم دهه 70 و حتی جوان تر در سایت فعال هستند که برای همگی آرزوی موفقیت دارم. از سال 2014 که رسما عضو شدم تا الان زمان نسباتا زیادی گذشته، از مطالب و دانش خیلی ها خوندم و یاد گرفتم، دوستانی که خیلی هاشون الان نیستن و برخی شون خوشبختانه هنوز حضور فعال دارند. در برابر تا حدی که در توانم بود سعی کردم چند خطی به گنجینه میلیتاری اضافه کنم. تو این مدت با خیلی ها آشنا شدم، شاگردی خیلی ها رو کردم و به شاگردی شون افتخار می کنم؛ با بعضی عزیزان به مرحله رفاقت رسیدیم که برام مثل برادر هستند. داستان 7 میلیمتر هم مث خیلی های دیگه تو میلیتاری رسید به تهش. از خیلی وقت قبل قصد خداحافظی داشتم ولی این تاپیک نیمه کاره نسباتا قدیمی یه مانعی بود برام که این اودیسه هم بالاخره بعد چند سال تموم شد. برای همگی آرزوی سلامتی و موفقیت دارم. خدانگهدار [1] flame holder [2] can [3] annular [4] cannular [5] Overheat (وارد آمدن گرمای بیش از حد که موجب ایجاد تغییر نامطلوب در ساختار مواد میشود) [6] swirler [7] Cannular [8] wing loading - در آئرودینامیک، به وزن کل هواپیما تقسیم بر مساحت بالها بارگیری بال گفته میشود. هر چه هواپیما سریعتر حرکت کند نیروی برآی بیشتری در هر واحد مساحتی بالها ایجاد میشود، بنابراین یک بال کوچکتر میتواند در پرواز افقی وزن بیشتری را تحمل کند و در واقع بارگیری بال بیشتری را تحمل کند. [9] military power [10] flameholder [11] Ramjet [12] dump combustor [13] Scramjets [14] Scramjet (supersonic combustion ramjet) [15] specific impulse
-
1 پسندیده شدهاز سری تاپیکهای آرشیو میلیتاری لاکهید پی/اف-80 (تی-33) شوتینگ استار ( Shooting Star/T-Bird) بطور دقیق یکماه پس از فراخوان نیروی هوایی ارتش ایالات متحده در 17 ماه مه 1943 برای طراحی جنگنده ای مجهز به پیشرانه جت هالفورد H-1B محصول دی هاویلند ، شرکت لاکهید طرحی را پیشنهاد و مهلتی یکصد و هشتاد روزه را برای تحویل این هواگرد پیش بینی نمود . به این ترتیب ، لاکهید با تکیه بر قابلیتهای سرطراح مشهورش ، کلی جانسون ، طراحی هواپیمایی را اغاز نمود که بعدها P-80 نامیده شد . در ان زمان ، هواگردهای جت هنوز در ابتدای دوران خود قرار داشتند و پس از طرح های مشهور آلمانی نظیر HE-178 ( اوت 1939 ) ، مسراشمیت-262 (مارس 1942 ) و جنگنده گلاسترE-28 ( می 1941) ، جنگنده محصول بل XP-59A در اکتبر 1942 به تازگی تستهای پروازی خود را پشت سر گذاشته بود . راست : کابین پی /اف-80 چپ : پیشرانه هالفورد اچ یک-بی در این زمینه بخصوص ، صنعت هوانوردی تازه به غلیان درآمده ایالات متحده هنوز از کشورهای اروپایی عقب تر بود ، اما تصمیم ساختار نظامی این کشور بر تولید انبوه این نمونه قرار گرفته بود ، به همین دلیل بر خلاف تلاشها و طرح های قبلی جانسون ، این طرح جدید با جدیت قابل توجهی پیگیری گردید تا جایی که طرح پی-80 زودتر از معمول و در یکصدو چهل و سومین روز تحویل شد . هواگرد بل ایکس -59 ای ، نخستین جت رزمی برای سپاه هوایی نیروی زمینی ارتش ایالات متحده درجریان تستهای این پرنده ، به منظور جلوگیری از شناسایی توسط عوامل اطلاعاتی دشمن ، یک ملخ چهاره پَره در حالی یک روکش برزنتی ، بخش بالایی هواپیما را پوشانده بود به این هواپیما اضافه می شد نمونه اولیه ایکس پی-59 ای پس از طراحی اولیه ، تکنسین های فنی و گروه طراحی لاکهید با هماهنگی فرماندهان نیروی هوایی پس از دریافت مشخصات اولیه پیشرانه انتخاب شده ، کار طراحی را اولیه را آغاز نموده تا در زمان مقرر تحویل گردد . طرح اولیه XP-80 یک طرح کاملا معمولی و ساده بود ، بطوریکه بالهای مستقیم ، سطوح دُم معمولی و ارابه فرود سه گانه ای را ارائه می نمود ، با این وصف ، گروه طراحی لاکهید ، ریسک بزرگی را در خصوص طراحی بال به اجرا گذاشتند ، چرا که نسبت منظری بال بسیار کم طراحی گردید و به همین دلیل سطح جریان لایه ای که قبلاً در هیچ طرحی دیگری تست نشده بود ، مورد استفاده قرار گرفت . سروان جو کِپفورد ، ماه مه 1950 . این خلبان جنگنده پی/اف-80سی در 7 اکتبر 1950 در جریان درگیری های هوایی خونین در کُره ، کشته شد بخش ورودی های هوای XP-80 در زیربدنه و جلوتر از سطوح حمله بال قرار گرفت و پیشرانه های توربوجت آن در انتهای بدنه جاسازی شد . بخش انتهایی بدنه این جت جدید به منظور دسترسی سریع به بخش پیشرانه ، بطور کامل از بدنه اصلی هواگرد جدا میشد . با توجه به تمام نوآوری های انجام شده ، نمونه اولیه ماکآپ این جنگنده در یک بازه زمانی 2 روزه ( 22-20 ژوئیه ) ساخته شد ، در حالی که پس از ورود به خط تولید و درسالهای خدمت نیز تغییرات چندانی را بخود ندید . تصویری گویا از نحوه تعمیر/ تعویض پیشرانه جت اف/پی-80 با این وصف ، در زمان ساختن پیش نمونه ، هنوز پیشرانه به لاکهید تحویل نشده بود و تنها 7 روز قبل از اتمام مونتاژ نخستین فروند ، پیشرانه آماده گردید . در زمان تستهای استاتیکی ، بدلیل ساختار ضعیف بخش ورودی های هوا و قدرت زیاد موتور ، این قیمت بطور کامل درهم شکست تاجایی که صدمه زیادی به موتور وارد شد ، اما پس از حل تمامی این مشکلات ، نخستین XP-80 در هشتم ژانویه 1944 به پرواز درآمد و گرچه این جنگنده ها به عملیات رزمی در جنگ دوم جهانی نرسیدند ، اما کمی پیش از تسلیم المان در 15 ماه مه 1945 ، تعدادی از انها به اروپا ارسال شدند. سه نمای پی-80 شوتینگ استار / نمای جانبی بُرش خورده نسخه تک و دو سرنشینه جنگنده اف-80 (با نام رسمی P-80) در زمان ورود به خدمت ، چند رکورد سرعت از خود برجای گذاشت و تازمان خاتمه تولید نمونه های مختلفی از آن برای استنفاده از روی حاملهای هواپیمابر و اجرای ماموریتهای بمباران ، شناسایی و آموزشی عرضه شدند که نه تنها در نیروی هوایی ایالات متحده بلکه در ارتشهای اروپایی و آسیایی نیز بخدمت درآمدند . جنگنده اف-80 تا قبل از آزمایش هسته ای بلوک کمونیست ( اتحاد شوروی ) از سال 1949 تا 1953 نیروی رزمی قابل تاملی در اروپای پس از جنگ دوم ، بشمار می آمد ، اما ظهور جتهای جدیدتر با طراحی بال پسگرا (رو به عقب ) عمر رزمی آن را بسیار کوتاه نمود . تعمیر و نگهداری جنگنده پی/اف-80 برای خدمه زمینی بدلیل ساختار ساده و بازشونده این هواگرد ، در فرودگاه های خط مقدم ، چندان پیچیده بحساب نمی آمد مهمات آهنی 1000 پاوندی هوابه زمین پی/اف-80 شوتینگ استار در جنگ کره پی-80 چهار تیر مهمات 1000 پاوندی ، جمعاً 4000 پاوند مهمات را در ماموریتهای هوابه زمین می توانست حمل کند . در نخستین درگیری های هوایی پس از جنگ دوم جهانی ، (جنگ کره ) این جنگنده موفقیتهایی را در کارنامه خود به ثبت رساند ، اما با ورود نیروی هوایی ارتش جمهوری خلق چین و عملیاتی شدن جتهای جدید روسی میگ-15 ، تلفات اف-80 بتدریج افزایش یافت و به همین دلیل ، تدریجاً جنگنده های اف-86 جانشین آن شد و پس از ان ، شوتنیگ استار تنها در ماموریتهای هوابه زمین ، بکار گرفته می شد . همزمان با ، لاکیهد به نیروی هوایی ارتش ایالات متحده پیشنهاد داد تا یک هواگرد آموزشی دو سرنشینه ، براساس طرح پایه اف-80 و با سازه هوایی کشیده تر تحویل شود ولی نیروی هوایی در پذیرش ان مردد بود تا جایی که هیچ کس در این نیرو تصور نمی نمود تا محصول نهایی این پیشنهاد ، به یک هواگرد استاندارد برای دوره های آموزشی یک نسل کامل از خلبانان جت تبدیل گردد . اما این طرح با شناسه T-33 در 22 مارس 1948 به پرواز درآمد و براساس چیزی که در تاریخ هوانوردی به ثبت رسیده ، حتی از نمونه رزمی خود مشهورتر شد ، چرا که لاکهید در حدود 5691 فروند ، کانادایر ، 656 فروند ، کاواساکی ژاپن در حدود 210 فروند از ان را تولید که با محاسبه انجام شده ، 4 برابر نمونه رزمی بشمار می آمد . پی نوشت : منابع : 1- FLYERS GUIDEBOOK .P.157 2- Lockheed P-80 Shooting Star 3-Lockheed T-33 4- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . 5- مولف ، جمع آوری کننده و مترجم MR9
-
1 پسندیده شدهبسماللهالرحمنالرحیم موشک آرمات armat یکی از تسلیحات جالب و کارآمدی که در طی جنگ با ایران عراقی ها بدست آوردن موشک ضد تشعشع آرمات بودکه بصورت برنامهای محرمانه با نام bazar فرانسوی ها این موشک را با قیمت گزاف حدود۳۶۵هزار دلار برای هر تیره به عراقی ها واگذار و میراژ های F1_eqرا به آنمسلح نمودن! طبق برآوردها بین سالهای ۱۹۸۶_۱۹۹۰ حدود ۴۵۰تیره از این موشککه برای حمله به اهداف راداری و ایستگاههای رادیویی در خشکی وسطح دریاطراحیوساخته شده بود به این کشور ارسال شده! انگلیس و فرانسهطی برنامهای مشترک توسعه موشک باسیکر دنبال کننده چشمه تشعشع در نقش ضد رادار و ضدکشتی بنام مارتل را در دست داشتن. مارتل بیشتر توسط صنایع بریتانیا ادامه داده شد و در نهایت انگلیس برای نقش ضد کشتی سراغ توسعه موشک Sea Eagle رفت ، در حالی که بعد ها انگلیس ALARM را برای موشک جدید خود (ARM)تصویب کرد. در عوض فرانسه در دهه 1970 موشکExocet رابه عنوان موشک ضد کشتی خود توسعه داد و از ARMAT به عنوان سلاح ضد راداری جدید خوداستفاده کرد ساخت آن در صنایع matra انجام شد این موشک در مقایسه با موشک های ضد رادار موجود درغرب به طور غیرمعمولی کند و عظیم است ، که نشان دهنده وظیفه اصلی ضد کشتی جد آن، AS.37 / AJ.168 Martel است.ARMAT در جزئیات عملکرد و زیرسیستم های خود تقریبا همچنان نیز ناشناخته است. آرمات یک موشک جامد دو مرحله ای ، با سرعت صوت حدود~۱۰۲۵km/h و با برد 40~ 120 کیلومتر در بهترین حالت است. که فیوز مجاورتی و سیکر و رادار آن ساخت thomson_csf است دارای یک کلاهک جنگی سنگین با فیوز مجاورتی و ضربه تأخیری با وزن160 کیلوگرم بسیارپرقدرت(het) است. طولی این موشک بزرگ ۴.۱۵متروقطر آن۴۰سانتیمتر است.و وزن کلی آن ۵۵۰kg است. ARMAT از سال 1984 عملیاتی شد. به عنوان سلاح اصلی ضد رادار و بصورت کامل انحصاری ، توسط هواپیمایی فرانسه مورد استفاده قرار گرفت ، البته استثتا که توسط SEPECAT Jaguars علیه لیبیایی ها در طی عملیات Epervier نیزبه کار گرفته شد. همچنین توسط نیروی هوایی عراق علیه پدافند هواییایران مورد استفاده قرار گرفت. از ARMAT در میراژ F1، میراژ 2000 و برخی دیگر از هواپیماهای فرانسوی استفاده می شود ، اما در Dassault Rafale یک محصول جدید بنامmars استفاده میشود که سبکتر و پیشرفته تر میباشدکه در سال 1988 طرح آن ارائه شد. در اوایل دهه 1990 به نظر می رسد که آرماتهای پایه با سیستم های الکترونیکی بهتر ارتقا و بهود یافته اند. از دیگر مشتریان این موشک میتوان به کویت و مصرو عراق نیز اشاره کرد. منابعhttp://www.deagel.com/Anti-Radiation-Missiles/Armat_a002033001.aspxhttp://articles.janes.com/articles/Janes-Air-Launched-Weapons/ARMAT-France.html شباهت نسبی خا۵۸ روسها و اینکه میراژ میتونه چنین موشک به اینبزرگی را حمل کنه شاید برای ما جالب و مورد توجه باشه چه برای حمل اینموشک و چه موشک فکور و موارد مشابهه
-
1 پسندیده شدهقسمت سوم اگر مطالعه فوق از اندیشکده رند را جهت چارچوب گذاری صحیح تاپیک مورد بررسی قرار بدیم متوجه چند گام مهم خواهیم شد : گام اول - انتخاب سیستم نظامی مشخص (شامل دکترین و سازمان رزم مشخص) با توجه به اینکه نیت تاپیک بررسی نیروی مسلح ایران هست ولی اغلب تحلیل های دوستان روی دیگر سیستم های نظامی غربی استوار است.اصولا سیستم های نظامی خارج از تواناهای رزمی و تجهیزاتی دارای دکترین و سازمان رزم متفاوت از هم هستن که بعضا ریشه در نوع نظام سیاسی و موقعیت جغرافیایی و ارزش ژئوپلتیکشان دارد.بررسی دیگر سیستم ها باید صرفا برای استخراج پارامترها و صحت سنجی عملکرد نیرو و تجهیزات مورد مطالعه قرار گیرد.(مثال : موفقیت نسبی لانچرهای متحرک رژیم بعث در جنگ خلیج فارس). با توجه به موضوع تاپیک و رویکرد انتخابی مورد نظر ، بعد از انتخاب سیستم نظامی مشخص ، نباید دکترین و سازمان رزم سیستم انتخابی در حین بررسی مورد نقد قرار گیرد.اگر اصول بررسی ، صحیح انجام گیرد نتیجه مطالعه همه چیز را مشخص خواهد کرد. سوال / آیا مطالعه نیروهای مسلح ایران مد نظر است یا قرار است مطالعه ای جامع در تمام سیستم های نظامی انجام گیرد؟ سوال / نیروی پدافند موشکی جزو نیروی موشکی خواهد بود یا خیر ؟ گام دوم - انتخاب نیرو یا تجهیز مشخص تاپیک از مشخص نشدن دقیق دو طرف مقایسه رنج می برد.در عنوان تاپیک "موشک بالستیک" بعنوان یک تجهیز در مقابل "نیروی هوایی" قرار داده شده.تفاوت جنس و ماهیت این دو اساسا هر گونه مقایسه را نا معتبر خواهد کرد.عدم توجه به گام اول یعنی انتخاب سیستم نظامی مشخص ، و عدم انتخاب مناسب دو طرف مقایسه شونده ، تحلیل کاربران را وارد دور باطل کرده به صورتی که اکثر تحلیل های دوستان صحیح و منطقی به نظر می رسد. ولی مخاطب را به یک جمع بندی نمی رساند. جنس و ماهیت نیرو ها و تجهیرات باید به صورت صحیح مشخص شود : اگر تجهیز هست ؟ چه تجهیزاتی (موشک کروز و بالستیک - جنگنده ) اگر مقایسه دو نیرو است ؟ کدام نیرو( نیروی هوافضای سپاه - نیروی هوایی ارتش) گام سوم - انتخاب رویکرد مهمترین گام در این تاپیک انتخاب رویکرد مناسب است. در تاپیک مشخص نشده است مقایسه از چه منظر صورت میگیرد ، یک کاربر از منظر هزینه-فایده و کاربر دیگر از نظر اثربخشی دو تجهیز را مورد بررسی قرار می دهند .عدم انتخاب رویکرد مناسب عامل اصلی به نتیجه نرسیدن تاپیک است. اصولا باید مشخص شود که با چه رویکردی مقایسه صورت میپذیرد : کارایی ( Efficiency) اثر بخشی (Effectiveness) بهره وری (Productivity) هزینه_ فایده ( Cost–benefit analysis_ CBA ) مقرون به صرفه گی ( Cost-effectiveness analysis _CEA ) عملکرد ( Performance ) مهندسی سیستم ها و معیارهای مثل اطمینان پذیری (Dependability) ،قابلیت اطمینان (Reliability) ، دسترس پذیری (Availability) و.... گام چهارم - انتخاب سناریو عدم انتخاب سناریو به قدری بررسی را پیچیده خواهد کرد که به نتیجه رساندن آن از توان انجمن خارج است.سناریو جهت کم کردن پیچیدگی ،فرضیات را مطرح میکند.باید تعیین کرد که مقایسه شونده ها در کدام صحنه عملیاتی باید سنجیده شوند.در یک جنگ تمام عیار، در یک تهاجم غافلگیرانه ، در یک دفع ضربت نخست یا یک عملیات ضربتی ضد تروریستی.... گام پنجم - تعیین پارامتر برای مقایسه نیرو ها و تجهیز ات یکی از مشکل ترین گام ها برای انجمن استخراج پارامترها از تجربیات موفق عملیاتی و مطالعات قدیمی انجام گرفته با توجه به سناریو و رویکرد مورد نظر می باشد.پارامترها اگر به درستی تعیین شوند می توانند ما را وارد تجزیه تحلیل نمایند در غیر اینصورت مبنایی برای سنجش مقایسه شونده ها نخواهیم داشت.پارامترها به طور ساده ویژگی های آن تجهیز و نیرویی خواهد بود که فکر میکنیم بتواند با داشتن آنها ماموریت را با موفقیت به سرانجام برساند. گام ششم - اجرای سناریو و امتیاز دهی با مشخص شدن موارد ذکر شده ، هر کاربر استدلال خود را در مورد امتیازی که به تجهیزات یا نیروها می دهد با استناد به تجارب عملیاتی یا مطالعات انجام شده بیان خواهد کرد. باید به این نتیجه برسیم که موضوعات از این دست را با چارچوب بندی درست می توان به شکلی به ثمر رساند که قابل انتقال به مراجع مربوطه باشد. اگر مقایسه دو نیروی هوایی و موشکی را مد نظر داشته باشیم ، اولین کار بالا بردن شناخت ما از ماهیت این دو نیرو است. با توجه به تحلیل های دوستان موارد دیگری از مستندات "تاپیک جامع قدرت هواپایه" را خدمت کاربران عزیز بیان میکنم. ماهیت قدرت هواپایه "قدرت هواپایه به سختی قابل اندازه گیری یا حتی تعریف است." وینستون چرچیل نیروی هوایی به دلیل منطقه گسترده عملیاتی اش تنها نیرویی که میتواند به عمق قلمرو دشمن وارد شود. قدرت هواپایه به عنوان یک ابزار ویژه برای رهبران ایالات متحده (و کشورهای دیگر) تبدیل شده است، زمانی که دلیلی برای استفاده از نیروی نظامی در برابر یک دشمن وجود داشته باشد ، نیروی هوایی معمولا اولین گزینه است. نیروی هوایی عنصر مهم از امنیت ملی هر کشور است. نسبتا دشوار است که قدرت هوایی را بر روی یک نقشه نشان دهید بنابراین به نسبت قدرت زمین پایه پیش بینی پذیر نیست. قدرت هواپایه به واسطه ماهیت بعدی که در آن فعال است بر دریا و زمین تسلط دارد و رابط بین حوزه دریایی ، زمینی ، فضا و سایبر است. قدرت هواپایه توانایی تسلط بر رفتار دشمن را دارد. گزینه نخست برای اجرای حملات پیش دستانه و حملات غافلگیرانه. تقریبا تمامی حملات نظامی با نیروی هوایی شروع میشود. کارل فون کلاوزِویتس ادعا می کند که دفاع شکل قوی تری از جنگ است. قدرت هوایی این گفته را به چالش کشیده است.اعتقاد بر این است که "قدرت هواپایه به طور ذاتی تهاجمی است" و دفاع در برابر این قدرت بسیار شکننده است. مطالعات امنیت بین الملل ضمن معرفی کردن قدرت هواپایه بعنوان ابزار احتمالی تجاوز ، نشان میدهد که محدودیت یا حذف آن به جلوگیری از جنگ کمک می کند.در ابتدا بیلی میچل (Billy Mitchell) با استدلال اینکه می توان هزار بمب افکن را به قیمت یک کشتی جنگی ساخت و نیروی هوایی را به یک نیروی دفاعی اقتصادی تبدیل کرد ، قدرت هوایی را به عنوان "توانایی انجام کاری در هوا" تعریف نمود. اگر چه میچل به نظر می رسد یک تعریف ساده و مستقیم از قدرت هوایی را بیش از 70 سال پیش ارائه کرده است،اما معنای قدرت هوایی هنوز مورد بحث قرار دارد. نیروی هوایی و محققان به طور یکسان قادر به تعریفی از قدرت هوایی نیستند که همه بتوانند بر آن توافق کنند. بیلی میچل (Billy Mitchell) ، از پیشتازان قدرت هواپایه در ارتش آمریکا ، پدر نیروی هوایی آمریکا درک ویژگی های قدرت هوایی باید با درک "هوا" آغاز شود. خواص (Properties) اساسی هوا عبارتند از: 1) بدون موانع است. 2) کل جهان را پوشش می دهد. 3) دارای عمق عمودی است. سه خواص اساسی هوا ، سه ویژگی (characteristics) اساسی قدرت هوایی را فعال می کند: 1) سرعت _ speed به جز پدیده های شدید آب و هوایی ، موانع طبیعی برای جلوگیری از حملات هوایی وجود ندارد.بنا براین وسایل نقلیه هوایی می توانند به سرعت های بی نظیر دست یابند. 2) برد _range نیروهای هوایی قادر به درنوردیدن مرزهای زمین و دریا بدون مشکل است ، زیرا هوا همه جا است. 3) ارتفاع_elevation وسایل نقلیه هوایی در بهره برداری از این عمق به صورت عمودی آزاد می باشند. سه ویژگی قدرت هوایی سه قابلیت (Capabilities) قدرت هوایی را فعال می کند: 1) پاسخگویی _responsiveness پاسخگویی از سرعت بی نظیر قدرت هوایی در جابه جایی در برد و ارتفاع نشات میگیرد. پاسخگویی بر سرعت تاکید دارد. ویژگی سرعت باعث انعطاف پذیری(flexibility) نیروی هوایی میشود که شامل انعطاف پذیری تاکتیکی برای تغییر آنی اهداف و یا انعطاف پذیری عملیاتی برای تغییر آنی ماموریت است. پاسخگویی به واسطه ویژگی های قدرت هوایی باعث تطبیق پذیری (versatility ) نیروی هوایی میشود به صورتی که می تواند اهداف استراتژیک، عملیاتی و یا تاکتیکی را به صورت جداگانه یا ترکیبی محقق کند . 2) تحرک_mobility تحرک آزادی حرکت است. به دلیل اتمسفر، هواپیما می تواند آزادانه در هر نقطه از سراسر جهان کار کند و این کار را با چابکی زیادی انجام دهد. حرکت بدون محدودیت در میان سطوح مختلف زمین و دریا ، نتیجه ویژگی های قدرت هوایی است که با خواص محیط هوا امکان پذیر است. 3) چشم انداز_perspective ارتفاع ساده یک منظره فیزیکی وسیعی از سطح(زمین-دریا) را فراهم می کند.چشم انداز با افزایش ارتفاع افزایش می یابد.چشم انداز افزایش آگاهی در دو حوزه فکری و فیزیکی را فراهم می کند. افزایش آگاهی اطلاعات بیشتری را فراهم می کند و تصمیم گیری های آگاهانه تر ممکن میسازد. بنابراین، چشم انداز ممکن است با افزایش ارتفاع فراتر از ابعاد فیزیکی به منظور افزایش اطلاعات و کمک به تصمیم گیری صورت گیرد. "بزرگترین محدودیت قدرت هوایی، عدم درک ما از پتانسیل آن است" LT COL JOHNNY R. JONES اصول (Principles ) قدرت هوایی در بکارگیری قدرت هوایی برای دستیابی به اهداف نظامی، حقایقی خاصی وجود دارد که در بیش از 80 سال آموخته شده است. حقایق قدرت هوایی را می توان اصول نامید. یک اصل یک حقیقت اساسی، قانون یا پیش فرض است.اصول بکارگیری قدرت هوایی در مورد چگونگی استفاده از قدرت هوایی برای دستیابی به اهداف نظامی را نشان می دهد. اصول قدرت هوایی عبارتند از: 1) کنترل هوایی_ air control کنترل هوایی به طور کامل برای عملیات هوایی حیاتی است. به عنوان یک حقیقت اساسی، اصل کنترل هوایی تصریح می کند که کنترل محیط هوایی ضرورتی است که به طور موثر با استفاده از نیروی هوایی امکان پذیر است .وظیفه کنترل هوایی ممکن است برتری هوایی یا درجه ای از برتری هوایی باشد. در درجه اول استفاده از قدرت هوایی باید برای دستیابی به درجه ای از کنترل هوایی باشد تا بتوان عملیات هوایی مورد نیاز را فراهم کرد. اگر هوا توسط یک نیروی خصمانه کنترل شود، دسترسی به هوا محدود میشود. بدون کنترل هوا، سه ویژگی سرعت ، برد و ارتفاع به خطر افتاده است. هنگامی که کنترل هوا از طریق برتری هوایی ایجاد شود، نیروی هوایی می تواند برای استفاده از وزن کامل خود مورد استفاده قرار گیرد. 2) کنترل متمرکز (centralized control) و اجرای غیر متمرکز (decentralized execution) اصل کنترل متمرکز توصیه می کند که قدرت هوایی توسط یک فرمانده هوایی هدایت شود. "قدرت هوایی باید تحت کنترل باشد"، همانطور که در تاریخ 21 جولای 1943 دستورالعمل FM 10020، فرماندهی و بکارگیری قدرت هوایی را متمرکز ساخته و تعیین میکند فرمان صرفا از طریق فرمانده نیروی هوایی صادر شود. کنترل متمرکز پاسخگویی ، چشم انداز و تحرک قدرت هوایی را به حداکثر می رساند. بدون کنترل متمرکز ایجاد اولویت، اطمینان از وحدت هدف، و هماهنگ کردن اهداف سخت خواهدبود کنترل متمرکز پاسخگویی و عناصر کلیدی آن انعطاف پذیری(flexibility) و تطبیق پذیری (versatility ) را افزایش می دهد. انعطاف پذیری اجازه می دهد تا نیروهای هوایی به طور همزمان از تمرکز قوا (mass) و مانور(maneuver ) بهره برداری کند - اثرات این امر به طور قابل توجهی از طریق یکتایی هدف که توسط کنترل متمرکز امکان پذیر است، افزایش می یابد. تطبیق پذیری نیروی هوایی را قادر می سازد تا به طور موثر در سطوح استراتژیک، عملیاتی و تاکتیکی جنگ مورد استفاده قرار گیرد . اجرای غیر متمرکز، انعطاف پذیری قدرت هوایی را در سطح تاکتیکی به حداکثر می رساند. اجرای غیر متمرکز نشان می دهد که فرماندهان عملیاتی هوایی دارای ازادی عمل برای استفاده از قدرت هوایی جهت پاسخگویی به وضعیت های مختلف و دستیابی به اهداف بزرگتر هستند. اجرای غیر متمرکز اجازه انعطاف پذیری در بکارگیری را می دهد. اجرای غیر متمرکز به نیروی هوایی این اجاره را میدهد که به سرعت به تغییرات وضعیت تاکتیکی و عملیاتی پاسخ دهد. 3) اولویت_ priority اولویت های مناسب باید ایجاد شود تا اطمینان حاصل شود که پاسخگویی، تحرک و چشم انداز نیروهای هوایی به طور موثر استفاده می شوند. تطبیق پذیری (versatility ) فوق العاده قدرت هوایی اغلب منجر به بکارگیری آن برای دستیابی به نتایج تعیین کننده با توجه به مجموعه ای از اولویت های یکپارچه خواهد شد. اولویت ها برای بکارگیری یکپارچه و متعادل از قدرت هوایی ضروری است. 4) تعادل _ balance در استفاده از یک نیروی هوایی یکپارچه، فرمانده هوایی باید اهداف، فرصت، اثربخشی و کارایی را متعادل کند. تعادل تضمین می کند که قدرت هوایی به درستی برای انجام عملیات و رسیدن به اولویت های تعیین شده و اثرات تعیین کننده دست یابد. از طریق توازن است که اثرات هم افزایی (synergistic) ایجاد و پایدار میگردد. قدرت هوایی ، هنگامی که به شیوه ای جامع و یکپارچه بکارگیری شود، اثراتی فراتر از ماموریت فردی خود (راهبردی)تولید می کند. 5) تمرکز _ concentration تمرکز با نتیجه اندازه گیری میشود نه اعداد .تمرکز محصول پاسخگویی قدرت هوایی، تحرک و چشم انداز است. این ویژگی ها به نیرو هوایی یک چابکی فوق العاده در مانور میدهد. چابکی مانور به قدرت هوایی اجازه می دهد قدرت منکوب کننده خود را در زمان و مکان معین متمرکز کند . تمرکز قدرت نظامی می تواند شامل تلاش های مرگبار و غیر مرگبار باشد. قدرت هوایی می تواند قدرت غیر مرگبار خود را در سطح جهانی از طریق متمرکز نمودن نیرو و تجهیزات در موقعیت های مختلف اعمال ، و باعث حفظ آگاهی رزمی شود. اثر این تمرکز در سطح عملیاتی می تواند یک مجموعه از هدف یا حتی چندین مجموعه هدف در یک حمله را نابود یا فلج کند ،. نتایج حملات متمرکز می تواند استراتژیک باشد. نقاط قوت نیروی هوایی نقاط قوت نیروی هوایی نباید با قابلیت های به اشتراک گذاشته شده توسط تمام سرویس ها اشتباه گرفته شود.تمام سرویس های نظامی توانایی های خاصی مانند مرگباری ، دقت و خفا را به اشتراک می گذارند. این قابلیت های نظامی دیگر برای یک سرویس منحصر به فرد نمی باشند.تمام سرویس های نظامی از تکنولوژی برخوردار شده اند تا میزان مرگباری، دقت و پنهانکاری عملیات نظامی را افزایش دهند. این پیشرفت ها باعث شده سرویس ها اثربخشی خود را افزایش دهند. نیروی هوایی، با این حال، چیزی بیش از جنگنده است. نیروی هوایی نتیجه ادغام تمام پرسنل، تجهیزات و زیرساخت آن است. به طور کلی نظامی، غیر نظامی، محافظ، و رزرو قدرت هوایی را امکان پذیر می کنند. نیروی هوایی برای دستیابی به اهداف امنیت ملی استفاده می شود و توانایی ملت را "برای انجام کاری در هوا" تضمین می کند . توامندی های (strengths) اساسی نیروی هوایی عبارتند از: 1) برتری هوایی _ air superiority اولین وظیفه نیروی هوایی برتری هوایی است. کنترل هوایی یک اصل مهم قدرت هوایی و پیش نیاز ی برای عملیات موثر هوایی است. برتری هوایی برای عملیات هوایی کاملا ضروری است. بدست آوردن این توانایی یکی از دلایل عمده برای تقویت نیروی هوایی است . اگر چه سرویس های دیگر نیروی هوایی را برای کنترل هوایی استفاده می کنند، اما به طور عمده در حمایت از عملیات سطحی یا دریایی به کار میرود. برتری هوایی عمدتا توسط نیروهای زمینی و دریایی برای حمایت و کمک به دستیابی به اهداف سطحی یا دریایی دنبال می شود. به طور کلی ویژگی های قدرت هوایی در دستیابی به نتایج تعیین کننده درک میشود. 2) تحرک جهانی قابل اتکا _ reliable global mobility نیروی هوایی متحرکترین نیروها است. نیروی هوایی به تنهایی توانایی اعمال قدرت را به هر نقطه ای از سطح زمین در هر زمانی را دارد.تحرک بیشتر استقراری (deployment) است تا بکارگیری (employment) است. تحرک استقراری قابلیت حرکت از یک نقطه به دیگری است. استقرار پرسنل، تجهیزات، نیروهای رزمی و محموله های مرتبط، برای حضور و نشان دادن قدرت ملی است. تحرک جهانی ، معمولا از طریق استقرار فراهم می شود. تحرک جهانی قابل اتکا ، قدرت اثبات شده نیروی هوایی است. 3) به کارگیری سریع جهانی _ rapid global employment نیروهای هوایی ، قدرت هوایی را تولید می کند. با این حال، در یک نیروی هوایی جهانی، استقرار و به کارگیری جدایی ناپذیر است، اما استقرار معمولا نشان دهنده تحرک یا رسیدن است و به کارگیری، نیرو یا قدرت را نشان می دهد.نیروی هوایی می تواند به سرعت و در سطح جهانی به نگرانی های امنیت ملی با طیف وسیعی از گزینه های نظامی مرگبار و غیر مرگبار پاسخ دهد. از آنجا که نیروی هوایی قادر به عملیات جهانی است بکارگیری این نیروی مرگبار، ملت را قادر می سازد تا قدرت مبارزه برای رفع و جلوگیری از تهدیدات بالقوه منافع ملی را داشته باشند . نیروهای هوایی به طور همزمان می توانند هوا، زمین و نیروهای دریایی را در معرض خطر قرار دهند . 4) آگاهی جهانی _ acute global awareness نیروی هوایی به واسطه چشم انداز به دست آمده از ارتفاع ، آگاهی جهانی را افزایش می دهد. آگاهی جهانی همچنین دارای یک عنصر قابل توجه "مجازی" است، یعنی یک عنصر مبتنی بر فناوری اطلاعات است. نیروی هوایی بواسطه آگاهی جهانی ، توانایی کشور برای پیش بینی بحران را فراهم می کند ، تا به طور مناسب به آن پاسخ دهد. منبع : The Source of Basic Doctrine: Fundamental Characteristics of Airpower Airpower - Lt Col Johnny R. Jones defining air power _ PF Bulletin Issue 133-139 Multiple Dilemmas _ Challenges and Options for All-Domain Command and Control
-
1 پسندیده شدهبه نظر میاد که همین شرایط برای ایران در جنگ فعلی سوریه هم رخ داده یعنی بیشتر بی عملی ما از سر عدم خواست سوری ها میاد تا تصمیمات ویا صبر ما ما هم باتوجه به رفتار سوری ها سیاست صبر استراتژیک رو در پیش گرفتیم تا در لحظه ای که اسرائیل تصمیم به جنگ تمام عیار می گیرد دستمون پر باشد از این بابت حسابی روی تقویت زیرساخت و تجهیزات در سوریه داریم کار می کنیم و حزب الله دیگری رو داریم پایه گذاری می کنیم از یک سمت دیگر جنگ سوریه و نبرد برای آزادی زمین های اشغال شده، ارتش سوریه را از ان وضع تاسف بار بیرون آورده و کمی طرز فکر هاشون رو عوض کرده به هرحال از محاصره دمشق تا آزادی حلب و رسیدن به ادلب راه دشواری بود در مجموع ایده رهبری که گفت سوریه را خود سوری ها باید آزاد کنند درست ترین اقدام بود و در انتهای این مسیر پر دل و خون، سوری ها محوری مستقل از مقاومت خواهند شد و ارتش همیشه بازنده نخواهند بود در تکمیل این صحبت از دید مفسر اسرائیلی عدم پاسخ ایران از این بابت هست که ایران نمی خواهد در برنامه بلند مدتش خللی وارد شود و تمرکزش را از دست دهد اسرائیل شیطنت می کند ولی حدش عدم تحریک ایران و گرفتن تلفات است. Emanuel (Mannie) Fabian https://twitter.com/manniefabian/status/1344404111169642496
-
1 پسندیده شدههمکاری جدید شرکت میلرم رباتیک برای شکار پهپادها شرکت میلرم رباتیک که در زمینه توسعه سیستم های بدون سرنشین و خودمختار فعالیت دارد قرار است با شرکت فناوری Marduk که در زمینه توسعه سیستم ضد هواگردهای بدون سرنشین (C-UAS) فعالیت دارد همکاری کنند. سیستم ضد پهپادی ساخت شرکت Marduk قرار است با پلتفرم زمینی THeMIS ساخت شرکت میلرم رباتیک هماهنگ شود. سیستم ضد پهپادی Marduk با نام Marduk Shark با کمک حسگرهای الکترواپتیک میتواند به شکل خودمختار و باکمک الگوریتم های هوش مصنوعی و یادگیری ماشین اهداف پروازی مشکوک را شناسایی ، طبقه بندی و رهگیری کند. این سیستم ضد پهپادی میتواند با طیف مختلفی از تسلیحات (مانند لیزرها و موشک های پدافندی) ، حسگرها وسیستم های تاثیرگذار (مانند رادارها، ردیاب فرکانس رادیویی ، اخلالگرها و...) جهت مقابله با پهپادها هماهنگ شود. در میدان نبرد امروز هواگردهای بدون سرنشین یک خطر جدی برای نیروهای زمینی محسوب میشوند و دفع حملات آنها یک ضرورت در میدان نبرد است. این پلتفرم ضد پهپادی جدید با تحرک بالا میتواند یک لایه حفاظتی برای نیروهای حاضر در خط مقدم ایجاد کند تا آنها از -حملات پهپادی در امان باشند. ترکیب قابلیت های خود مختاری پلتفرم THeMIS به نیروها انعطاف پذیری بالاتری می دهد تا با توجه به موقعیت تهدیدات در محیط ، به سرعت جا به جا شوند. همچنین تحرک پذیری در کنار خودمختاری موجب می شود با دریافت هشدار حملات پهپادی سامانه های ضد پهپادی با سرعت هر چه تمام تر جابه جا شوند. سیستم ضد هواگردهای بدون سرنشین Marduk Shark با قابلیت شناسایی ، طبقه بندی و رهگیری به شکل خودکار سیستم ضد هواگردهای بدون سرنشین Marduk Shark هماهنگ شده با پلتفرم بدون سرنشین THeMIS یک هدف پرنده ناشناس را شناسایی و طبقه بندی میکند اطلاعات لازم به مرکز فرماندهی و کنترل ارسال میشود. مرکز فرماندهی و کنترل بعد از تایید هدف به عنوان یک شی متخاصم اجازه درگیری را صادر میکند پلتفرم های بدون سرنشین THeMIS مسلح به تسلحیات پدافندی و هماهنگ شده با سیستم ضد پهپادی با هدف درگیر میشوند
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی 182 ظرفیت نژاد پرستی؛ تهدید جدید محیط امنیتی ایران مقدمه: در محیط امنیتی ایران همواره ظرفیت های جهادی اسلام سنی و اسلام شیعی و حتی دیگر اقوام به عنوان یک پارامتر مهم در سنجش ها مورد ارزیابی قرار می گیرد. در این نوشته ما به بررسی مساله فوق در سمت اسلام سنی و بالاخص ابعاد نیروی انسانی آن پرداخته و می کوشیم با تحلیل وقایع دهه پیشین و جنگ های منطقه خاورمیانه از بعد کمیت و کیفیت نیروی انسانی به آن بنگریم. این مطلب با استدلال بر روند تغییرات جنگ در یمن و اهمیت نقش نیروی انسانی و کم رنگ شدن این موضوع در داخل و خارج محیط امنیتی ایران –به عنوان تهدید و آسیب- نشان می دهد که عامل نیروی انسانی –گرچه با کیفیت و کمیت ظرفیت جهادی اسلام سنی نیست- اکنون در موضوع قوم گرایی و نژاد پرستی پررنگ تر شده و لازم است که در پیش یابی های امنیتی نظامی جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش مورد نظر قرار گیرد. به طور واضح تر، در این مقاله نشان داده می شود که ظرفیت جهادی اسلام سنی که به دلیل تلاش های غرب به سمت ایران و شیعه جبهه بندی داشت اکنون ساییده شده و حداقل یک دهه برای پر شدن دوباره ی آن مورد نیاز است. ولی باقی مانده ی این ظرفیت به کمک تهدید دیگر امنیتی ایران (نژاد پرستی) آمده و به دلیل وجود ظرفیت انسانی جوان و مناسب برای اجرای پروژه های ضد امنیتی در بخش نژاد پرستی، این تهدید را بسیار برجسته نموده و به یکی از تهدیدات اساسی امنیت نظام تبدیل ساخته است. *** نیروهای جهادی مسلمان در دوران معاصر به گروه های مسلمان شبه نظامی حاضر در منطقه غرب آسیا، شمال تا نواحی آفریقا گفته می شود که عمدتا از اهل سنت هستند. اولین نمود عمده از این گروه ها و جذب گسترده و سازمان یافته افراد در آنها را می توان در جریان اشغال افغانستان توسط شوروی سابق دید. با شروع اشغال افغانستان در سال 1979 تشکیل گروه های شبهه نظامی مسلمان غیر دولتی - اگرچه در برخی موارد حمایت هایی از سوی برخی دولت ها از آنها می شد – برای مبارزه با اشغال شوروی و ساقط کردن دولت کمونیست دست نشانده مسکو آغاز شد. این گروه ها که مجاهدین نامیده می شدند را می توان تشکیل دهنده دومین موج از سه موج مبارزه با اشغال سرزمین های اسلامی از سوی مسلمانان در طی چند دهه اخیر دانست. اولین موج که یک مبارزه دولتی بود با اتحاد ها و حملات چند باره دولت های عرب علیه اشغال فلسطین توسط رژیم اسرائیل شروع شد که پس از چند دهه و چندین دوره جنگ و درگیری نهایتا با شکست های پی در پی دولت های مسلمان و پذیرش اشغال، و در نهایت به صلح و عادی سازی روابط نا نوشته با اسرائیل که در ایام اخیر به صورت "نوشته" نیز درامد، منتهی شد. پس از ناکامی موج دولتی و سرخوردگی های پس از آن، مبارزه با اشغال افغانستان از سوی یک دولت کمونیست و ضد دین، این بار به دور از سازش کاری ها، خیانت ها و بی کفایتی های دیکتاتور های عرب، و توسط جریان های مردمی بر پایه ی ایمان و جهاد در راه خدا برای مبارزه با اشغال کفار شکل گرفت. این بار خصوصا با توجه به جغرافیای افغانستان که فرصتی بی بدیل برای جنگ چریکی و نا منظم ایجاد می کرد، پیروزی های بدست آمده تبدیل به بارقه امیدی شد که شکست اشغال گران را ممکن نشان داد و تعداد انبوهی از مردان جوان را جذب گروه های مجاهدین کرد. از معروف ترین گروه های جهادی در افغانستان که در آن ایام شکل گرفتند می توان از القاعده نام برد. القاعده به معنی پایگاه برگرفته از نام اولین پایگاه نظامی این سازمان «قاعدة الجهاد» است. گفته می شود که در ابتدا این سازمان را «جبهه بینالمللی جهاد علیه یهودیان و صلیبیان» مینامیدند. القاعده از سازمان «مکتب الخدمة» که هدف آن مسلحکردن و آموزش مجاهدین داوطلب جنگ با شوروی بود گسترش و پیشرفت یافت. پس از کشته شدن اسامه بن لادن و در زمان رهبری ایمن ظواهری، این سازمان با گروه جهاد اسلامی مصر ادغام شد ووجهه بین المللی آن تقویت شد هر چند که بنا به گفته جهادیون ناراضی (عمدتا عراقی) درکادر اصلی سازمان از ابتدا مناصب امارت و فرماندهی عمدتا به اعراب سعودی و یا خلیجی تعلق داشت. همین روحیه به عنوان مهم ترین عامل داخلی دست به دست برخی عوامل خارجی داد و در برهه های مهمی انشعاباتی ازین سازمان بزرگ صورت گرفت. اولین مورد مهم مساله طالبان بود که گذشته از مدیریت و فرماندهی غیر بومی در سطوح بالا در زمان پایان یافتن ایام اشغال شوروی در افغانستان دو موضوع، اشعابات را تسریع کرد. مساله اول معامله آمریکا با شوروی بر سر خروج امن این کشور از افغانستان و نیز هم زمان ترور مشکوک تعدادی از رهبران عالی رتبه مجاهدین بود و مساله دوم دخالت گسترده سازمان اطلاعات[1] ارتش پاکستان، با همراهی عربستان سعودی برای ساخت نیروهای پراکسی و الت دست برای خود بود. با پشتیبانی، آموزش و هدایت ISI پاکستان، منابع مالی و آموزگاران مذهبی وهابی عربستانی، در چند هزار مدرسه اسلامی پاکستان نسلی از دانش آموزان افغان با افکاری افراط گرایانه با ریشه های وهابی و حنفی دیوبندی تربیت شدند که در سال های بعد طالبان نامیده شدند. در دهه های بعد هرچند فعالیت طالبان عمدتا به داخل مرز های افغانستان محدود بود، اما سایر گروه های جهادی در سراسر منطقه، در مناطقی که دولت های دیکتاتور اسلام ستیز، جمعیت های اهل سنت بزرگ با زمینه ترویج افکار تکفیری و افراط گرایی، و فقر و بی عدالتی اقتصادی بی داد می کرد، این گروه ها شروع به تشکیل و گسترش کردند. این بار حتی مناطق جنوب تا جنوب شرق آسیا نیز به حوزه نفوذ این گروه ها اضافه شد، در حالی که القاعده با داشتن سازمان گسترده تر و انجام عملیات های متعدد به خصوص در 11 سپتامبر، کماکان پر آوازه ترین نام بود. در یک برداشت کلی تفکرات و ایدئولوژی های گروه های فوق را می توان ذیل 2 گروه کلی تقسیم بندی کرد: - گروه های ریشه دار تر همچون القاعده عمدتا پیرو سلفی گری با سویه های اخوانی، که افکار سید قطب در بین شان محبوبیت دارد. این گروه ها به نسبت کمتر رگه های تکفیری و ضد شیعی از خود نشان می دهند و تا قبل از ایام اخیر به رغم دریافت برخی حمایت ها از برخی دولت ها، سعی داشتند خود را مستقل و بدون وابستگی دولتی نشان دهند. - گروه های با گرایش وهابی-تکفیری غلیط تر. این گروه ها عمدتا و به خصوص پس از جریان اشغال عراق توسط آمریکا در سال 2003 با اشنقاق از گروه های جهادی دسته اول پدید آمدند. از مهمترین سرکردگان و پدران این گروه ها می توان از ابومصعب الزرقاوی نام برد. تکفیر، دشمنی شدید با شیعیان و آلت دست شدن دولت های دیگر به خصوص ال سعود که رویکرد ضد اخوانی را نیز در میان ایشان در پی داشت، از خصایص بارز این گروه ها است. از معروف ترین این گروه ها می توان از داعش نام برد. ما همه ی این ظرفیت را "ظرفیت جهادی اسلامی سنی" می نامیم. واقعیت این است که در تحلیل عمیق بایستی ریشه های تمدنی این ظرفیت مورد مطالعه قرار گیرد. تلاش های عربستان، پاکستان، غرب و یا حتی ایران برای افزایش یا کاهش این ظرفیت و یا جهت دهی آن امری روبنایی است و به دلیل اصل وجود چنین ظرفیتی در منطقه است. مهم ترین زمینه ی این ظرفیت شاید احساس حقارت ناشی از سرخوردگی تمدن اسلامی در مقابل تمدن صلیبی-یهودی است که پس از شکست اندلس تاکنون ادامه داشته و به جز مدت اندکی در دوران امپراطوری عثمانی هرگز ترمیم نشده است. آنچنان که پیشتر گفته شد این گروه ها به رشد و نمو خود در هر آنجا که فرصت آن محیا بوده است به خصوص در سطح خاورمیانه ادامه می دادند تا آنکه بهار عربی و سقوط دولت های دیکتاتور سکولار عرب و جنگ داخلی در سوریه فرصتی بی بدیل برای رشد و زمین های بازی جدیدی برای حضور و طبیعتا بازی خوردن ایشان با توهم نقش آفرینی عمده برای ایشان فراهم آورد. خلا دولت های مرکزی مقتدر، رشد احساسات و هیجانات انقلابی، اشتیاق شدید برای اسلام گرایی پس از دهه ها دیکتاتوری سکولار و لائیک و وجود زمینه های مستعد دموگرافیک و مذهبی از مهمترین عوامل موثر در این تحول بودند. انبار های بزرگ سلاح در کشور های درگیر نا آرامی که به دست شبه نظامیان افتاده بود به خصوص در لیبی و سوریه در کنار پول و ثروت کشورهایی چون عربستان و قطرکه سعی در سودجویی از این پتانسیل جهت پیشبرد اهداف و تصویه حساب های سیاسی خود داشتند چونان هیزمی بود که بر این آتش ریخته شد. در ابتدای امر با نقش آفرینی حکام حاشیه خلیج فارس بالاخص قطر سیل نیروهای جهادی از تمام ظرفیت جهادی اسلام سنی از تمام جهان اسلام مکیده شده و به درون سوریه پمپاژشد. این حرکت موجب ایجاد یک نیروی سوم در کنار دو نیروی اولیه ابتدایی (1.دولت علوی اسدیست 2. بدنه عمدتا سنی جدا شده از ارتش و دیگر اقوام حاشیه نشین ناراضی سوری) شد. به دلیل گستردگی زمین های فتح شده در ابتدای ورود جبهه النصره و عواید مالی چشم گیر این جهاد (اعم از کمک های خارجی و عواید ناشی از اشغال) اختلافات همیشگی بین امرا و فرماندهان و کادر میدانی بروز کرد واین بار بدنه جهادی عراقی یک بار برای همیشه ازین سازمان جدا شد و با شعار "برابری نژادی" و اعطای امارت و فرماندهی های سطوح بالا به خارجیان انشعاب کرد. داعش در ابتدای خروج به دلیل اینکه به بودجه خارجی مستقیمی وصل نبود شروع به پیشرفت در مناطق دارای درآمد داخلی نمود و در سال های اول دارای حداقل خطوط تماس درگیری با دولت بود. بیشترین تلاش داعش با یک استراتژی صحیح در سال های اولیه بر کار فرهنگی و تبلیغات و همچنین ایجاد منابع درآمد ( پیشرفت در مناطق نفتی) متمرکز شد و به دلیل جذاب بودن ایده اصلی بسیار موفق ظاهر شد. البته پس از تثبیت موقعیت داعش روابط در سطوح مختلف را با دولت های منطقه و فرا منطقه ای شروع نمود ولی همواره سعی می نمود که استقلال و فاصله خود را ازیشان حفظ نماید. در این بین عراق هرچند در دوران بهار عربی در دوره پسا صدام به سر می برد، ولی در تمام سال های پس از اشغال همواره محل نزاع و درگیری گروه های تندرو و تروریستی وهابی همچون جماعت توحید و جهاد بود، این موارد در کنار ضعف و ناکارآمدی دولت مرکزی، این کشور را نیز به جرگه کشورهای جولانگاه گروه های جهادی افراط گرا ضمیمه کرد و مناطق وسیعی از آن برای سال ها تحت سلطه دولت اسلامی عراق و شام "داعش" درامد. نکته مهم در مورد استفاده از ظرفیت جهادی اسلامی سنی آن بود که در داستان بهار عربی، پس از سرنگونی چند دیکتاتور در کشور های مختلف منطقه، کشورهایی چون عربستان و شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس با کمک سرویس های اطلاعاتی غربی با حمایت مالی و تسلیحاتی و نفوذ سازمانی در این گروه ها از سویی سعی داشتند که این آتش را از تخت دیکتاتوری های خود دور نگاه دارند، از سوی دیگر آن را به ابزاری برای بسط نفوذ خود و براورده ساختن اهداف سیاسی خود و شرکای غربی شان که شامل تامین امنیت اسرائیل بود، بدل ساختند. جریان مبارزه ای که برای مبارزه با اشغال گری و آزادی سرزمین های اسلامی شکل گرفته بود، این بار تبدیل به ابزاری شد جهت تامین امنیت اشغال گر و از میان برداشتن معدود دولت هایی چون سوریه، ایران و عراق که کماکان موضع آزادی خواهانه خود را در برابر اشغال فلسطین حفظ کرده بودند. از سرریز نیرو تا کمبود نیرو: در سال های طولانی جنگ سوریه بارها شاهد کوچ نیروهای جهادی از کشور های مختلف منطقه، به خصوص از عراق و شمال آفریقا بودیم. به این گروه ها نیروهای جهادی با تجربه و کارآزموده چچنی که آنها نیز در مسیر مشابهی طعمه تفکر مسموم وهابی گری و تکفیر شده بودند اضافه شدند. در ایام این جنگ به کرات با همجوشی و یا شکاف گروه های جهادی گروه های جدیدی تشکیل می شد. نحوه بازی غرب در بازی گرفتن از دولت های سنی منطقه برای بهره برداری از ظرفیت جهادی اسلام سنی بسیار هوشمندانه بود ولی مقاومت ایران به همراه گروه های هم پیمان (عمدتا عراقی، افغان و ندرتا پاکستانی) و ادامه جنگ و تقویت توان دولت مرکزی در سوریه این طرح هوشمندانه را با نقطه ی ضعفش روبرو کرد: ظرفیت جهادی تولید شده در سال تعداد معدودی است و نیروهای پمپاژشده در سوریه حاصل انباشت سال های طولانی ازین ظرفیت بود! نهایتا با حمایت های ایران و روسیه عرصه بر این گروه ها تنگ آمد. زمین های بیشتری روزانه از دست آنها خارج و نفرات جنگ آور بیشتری هر روز از ایشان کشته می شد. با شکست داعش و عقب نشینی دیگر گروه های جهادی از سرزمین هایی که قبلا در اختیار داشتند، توان رزمی این گروه ها روز به روز کمتر شد که این بار منجر به اتحاد اجباری این گروه ها و تشکیل گروه های کمتر و کم تعداد تر شد. در نهایت با توسعه طلبی ها و سودجویی های دولت رجب طیب اردوغان که ارتش این کشور را به طور غیر قانونی وارد بخش هایی از خاک سوریه کرد، مناطقی در شمال سوریه و منطقه ادلب به عنوان آخرین مامن اخرین گروه های بزرگ جهادی در خاور میانه باقی ماند. نهایتا علاوه بر سرخوردگی عمیق در بین خود نیروها ناشی از شکست عظیم پروژه سوریه، سرنوشت گروه های عمده نیروهای جهادی در منطقه این گونه شد که: - نیرو های وهابی تکفیری که مورد حمایت عربستان و خلیجی ها بودند تقریبا از بین رفته و جز گروه های کوچک پراکنده شده در مناطق حاشیه ای و دور دست از ایشان باقی نماند. این مساله منجر شد در ماجراجویی های بعدی آل سعود در یمن، دست این کشور از نیروی انسانی جهادی کار آزموده و با تجربه خالی شود و به رغم داشتن برتری کامل مالی، تسلیحاتی به خصوص هوایی و لجستیکی در یمن نتواند کار مهمی از پیش برد و گروه کوچکی چون انصار الله با نفرات و امکانات محدود، بدون هیچ گونه توان رزمی کلاسیک راه آنها را بر روی زمین سد کرده و شکست های پی در پی بر آنها وارد سازد. گرچه ساختار بدوی یمن اجازه مانورهای بی نظیری را در صورت وجود یک ظرفیت با کیفیت از نیروهای جهادی خارجی به عربستان می داد ولی حتی داعش نیز که با تنفس مصنوعی عربستان در یمن اعلام موجودیت نمود به زودی خاموش شد. لذا به نظر می رسد حرکت انصارالله در مورد کشور یمن به دلیل خالی شدن خزانه نیروی انسانی ظرفیت جهادی سنی حرکتی هوشمندانه بوده است. داستان مشابهی نیز برای حمایت از نیروهای خلیفه حفتر در جنگ داخلی لیبی رخ داد. - در سمت دارای رگه اخوانی که به دلیل عقاید نزدیک تر به دولت اردوغان نزدیک شده بودند تنها تعداد محدودی در منطقه ادلب باقی ماندند. اما این پایان راه باقی مانده های جهادیون سوریه نبود. ترکیه پس از آنکه تمام سرمایه گذاری های مالی، سیاسی و نظامی اش در سوریه به شکست انجامید، سعی کرد از سرمایه جهادی باقی مانده برایش جهت قمار کردن در سرزمین های دیگری به منظور بسط نفوذ و قدرت دولت خود بهره ببرد. مهمترین این موارد دخالت نظامی ترکیه در لیبی و منطقه قره باغ بود. در هر دوی این مناطق ترکیه اقدام به پشتیبانی گسترده نظامی در حوزه توپخانه، پوشش هوایی و سامانه های پدافندی و جنگ الکترونیک کرد. هرچند این اقدامات نقش موثری برای تضعیف طرف های مقابل در هر دو منازعه داشتند، اما در نهایت نتیجه جنگ باید روی زمین مشخص شود. جایی که ریسک تلفات نیروی انسانی به شدت بالا است و هزینه های سیاسی و داخلی دخالت نظامی در خارج از مرز ها را به شدت بالا می برد. اینجا بود که اردوغان شروع به انتقال باقی مانده نیرو های جهادی به میادین رزم کرد، ابتدا در لیبی و سپس در قره باغ. این نیروهای جهادی که از سویی سال ها تجربه جنگی را در چنته داشتند و آب دیده شده بودند و از سوی دیگر پشتیبانی هوایی خوبی از ترکیه دریفات می کردند توانستند پیروزی های خوبی بدست آورند و طعم شکست های سخت را به نیرو های خلیفه حفتر در لیبی و ارمنستان در قره باغ بچشانند. اما در کنار پیروزی ها واقعیت دیگر آن است که هزنیه این اقدامات گزاف بود. تعداد اندک باقی مانده از جنگ آوران جهادی با تجربه با بکار گیری در هر دخالت نظامی خارجی به عنوان مزدور به سرعت کمتر و کمتر می شود. در هر درگیری صد ها نفر از آنان کشته می شود و یا توان رزمی خود را به دلیل جراحت از دست می دهد، و پایانی نیز برای این جنگ ها در سزمین های بیگانه دیده نمی شود، دیروز در لیبی، امروز در قره باغ و فردا شاید در اتیوپی ... دور نیست زمانی که از ذخیره انسانی این گروه از نیروهای جهادی نیز چیزی باقی نماند. از دید یک دولت شیعه همچون ایران، در نگاه نخست این می تواند خبر خوبی باشد. چه چیزی بیشتر از از بین رفتن جنگ جویانی که شیعیان را کافر دانسته و خونشان را حلال می دانند می تواند بیشتر امنیت اقلیت شیعه را تامین نماید! واقعیت تلخ اما آن است که این افراد ذخایر انسانی و رزمی دنیای اسلام بودند، ذخایری که درابتدا نه برای مسلمان کشی و برادر کشی، نه برای به آتش کشیدن و ویران کردن سرزمین های اسلامی، بلکه برای آزاد سازی سرزمین های اسلامی همچون فلسطین، بوسنی، چچن و افغانستان شکل گرفته بودند، ذخایری که می توانستند موجب تقویت جبهه مسلمین در برابر اشغال گران اجنبی باشند. ظرفیتی که می توانست برای مبارزه با اسرائیل و آزاد سازی سرزمین های فلسطین از جمله قدس شریف بکار گرفته شود و نه تامین امنیت رژیم اشغال گر قدس با زمین گیر کردن دشمنان اسرائیل و تامین منافع امنیتی آمریکا و اسرائیل در منطقه. ولی متاسفانه این فرصت نیز همچون بسیاری دیگر از فرصت های تاریخی یک بار برای همیشه بر باد رفته و بعید است که سال های طولانی چنین ظرفیت تولید شود. تصویری از تروریست های سوری و پانترک در نزدیکی مرز ایران. نفر سمت چپی با دست سرزمین های ایران را نشانه رفته است، و نفر راستی علامت نژاد پرستانه گرگ های خاکستری را نشان می دهد. تروریسم، خطری قدیمی در پوستینی جدید اگرچه تهدید تروریسم تهدید جدیدی برای جمهوری اسلامی ایران نبوده است، اما در دهه اخیر این تهدید عمدتا رنگی مذهبی داشته که طرف مقابل در آن گروه های تکفیری/سلفی/تندرو بوده اند. این گروه ها در منطقه برای سالیان متمادی سعی داشته اند ایران را نیز در آتش فتنه های خانمان سوز اقدامات تروریستی شان بسوزانند ولی به 2 دلیل عمده تلاش های آنان ناکام مانده است. نخست آنکه با مجاهدت ها و جان فشانی های رزمندگان محور مقاومت و شهدای حرم و نقش ویژه ای که شهید سپهبد سلیمانی بر عهده داشت، مقابله با فتنه در نطفه آن قبل از رسیدن به مرز های ایران اسلامی به عنوان راهبرد ایران تعریف شد. دوم آنکه این گروه ها در مناطقی در خاورمیانه موفقتر بودند که اولا جامعه شیعیان در اقلیت بودند و منابع انسانی برای جذب نیرو های تندرو و تکفیری از میان مذاهب دیگر در دسترس بود؛ دوم این مناطق عمدتا کشورهایی بودند که دولت مرکزی در آن فاقد قابلیت های لازم برای بر قراری نظم و امنیت بود و یا این قابلیت ها را از دست داده بود. در جامعه ایران اما با قدرت حکومت مرکزی و نیز اکثریت جمعیتی شیعه اساسا زمین بازی چندانی برای این گروه های تکفیری وجود نداشت و اقدامات آنها به معدود موارد بمب گذاری و ترور کور شهروندان خلاصه شد. اما به موازت این جریان با ریشه مذهبی، جریان خطرناک دیگری نیز سال ها در مناطق مختلف کشور در حال ریشه دواندن و فساد بود که مرتبا با هشدارهای کارشناسان و دلسوزان همراه بود که توامان با نادیده انگاری و بی کفایتی از سوی برخی نهاد های حاکمیتی همراه می شد. این خطر که در سال های اولیه انقلاب نیز در شکل تجزیه طلبی و قوم گرایی خود را نشان داده بود این بار با ریشه های قوی نژاد پرستانه از کشورهای همسایه همراه شده است. هویت زدایی های ناآگاهانه و بعضا سازمان یافته از سوی نهاد ها و اشخاص وابسته به حاکمیت، بی برنامگی فرهنگی و انفعال محض در برابر جعلیات و دست اندازی های فرهنگی-تاریخی-هویتی بیگانگان را می توان از مهم ترین دلایلی بر شمرد که به این فتنه دامن زده است. امروز شدیدترین و فاشیستی ترین نوع این تفکرات در ایران را در مناطق محروم جنوب شرقی و میان اهل سنت در مناطق غربی نمی توان یافت بلکه پایگاه آن در منطقه ای از کشور است که از توسعه یافته ترین و صنعتی ترین مناطق کشور بوده، و در میان جمعیتی دیده می شود که نه اهل سنت و یا سلفی و امثالهم، که از پایگاه های سنتی جمعیت معتقد شیعه در ایران بوده است. تروریست های سوری که پرچم ترکیه را به همراه دارند در پی کمرنگ شدن پیوند های فرهنگی، هویتی، و حتی مذهبی بین ایران و منطقه قفقاز در دو قرن پس از جدایی این مناطق؛ در چند دهه اخیر این روند تشدید شده است. از عوامل تشدید بایستی به فعالیت های گسترده پان ترکسیم، دین زدایی و جعل تاریخ از یک سو، و از سوی دیگر انفعال و کم توجهی جمهوری اسلامی به این مساله در منطقه قفقاز و حتی مناطق شمال شرقی داخل خاک خودی اشاره نمود. اکنون می توان گفت که اولویت ژئوپلتیک جدی و حیاتی برای ایران در این مناطق باقی نمانده است. علاوه بر اینکه منطقه قفقاز جنوبی، به خصوص جمهوری آذربایجان تبدیل به ترمینال حضور و فعالیت سرویس های امنیتی و جاسوسی اسرائیل علیه ایران شده است و فراتر از این ، جمهوری آذربایجان روابط گسترده نظامی و اقتصادی نیز با این رژیم بر قرار ساخته است. دامنه فعالیت اسرائیل تا آنجا بود که بر طبق برخی گزارشات مبدا پهپاد هرمس 180 اسرائیلی که چند سال قبل به حریم هوایی ایران تجاوز کرد جمهوری آذربایجان بود. این کشور نسبت به مرز های دریایی و زمینی ایران چشم طمع داشته و به شدت از فعالیت های تجزیه طلبانه در داخل ایران حمایت می کند. از سوی دیگر با توجه به حضور جمعیت چندین میلیونی اقوام آذری زبان در ایران که در بین گروهی از آنان تبلیغات تجزیه طلبانه و جعل تاریخی-هویتی رواج و باورمندی قابل توجهی داشته زمینه روز تهدید را روز به روز بیشتر می کند. "آذربایجان جنوبی ایران نیست" در ورزشگاه یادگار امام تبریز در دههی اخیر شاهد کشورگشایی "نیابتی" و افزایش نفوذ بیمهابای ترکیه و «رجب طیب اردوغان» در جایجای خاورمیانه و شمال آفریقا بودهایم. از دامن زدن به آتش سوریه و دستدرازی به سرزمینهای کردنشین این کشور، نفوذ و بمباران مستمر بخش شمالی کردستان عراق تا فعالیت مستقیم در پس دولت وفاق لیبی. اکنون اما کارزار قرهباغ / آرتساخ - در لوای مناقشهی قدیمی بین ارمنستان و آذربایجان - صحنهی قدرتنمایی ترکیه در مقابل سایر بازیگران منطقه است. با انتقال تروریست های سوی از شمال سوریه توسط ترکیه و از طریق خاک این کشور به منطقه قفقاز این تهدیدات جنبه دیگری نیز یافت. یال تکفیری تروریسم که فرسنگ ها دورتر از مرز های ایران درهم شکسته بود با پول، تجهیزات و حمایت ترکیه و جمهوری آذربایجان به عنوان حامیان این جریان نژاد پرست با قشون تروریست های نژاد پرست دست داده و در نقطه صفر مرز ما مستقر شدند، دقیقا همان اتفاقی که برای جلوگیری از رخ دادن آن دریایی از خون بهترین جوانان اسلام هزینه شده بود. نتایج ایجاد کوریدور ترکی برای محیط امنیتی ایران: با شکست تحقیر آمیز ارمنستان از آذربایجان، که به نابودی ارتش این کشور انجامید پاشینیان در توافق نامه ای تهدات و امتیازات قابل توجهی را در اختیار طرف آذری قرار داد. بخش بسیار مهم و جنجالی در این توافق کوریدوری ست که در امتداد رود ارس از آذربایجان به نخجوان و ترکیه از درون سرزمین های تحت حاکمیت ارمنستان مرتبط می شود. با در اختیار گرفتن این کوریدور از جهات متعددی خطرات جدی متوجه جمهوری اسلامی ایران می شود. · نخست آنکه برای اولین بار، ترکیه مسیر زمینی مستقیمی به قفقاز جنوبی و سواحل دریای خزر پیدا می کند. این مهم این دولت را بیش از هر زمان دیگری در تمام دوران ترکیه مدرن در برتری ژئوپلتیک قرار می دهد و گامی ست مهم در جهت تحقق رویای قدیمی سرزمین های ترک. · دوم آنکه با توجه به آنکه ترکیه و آذربایجان در این جنگ در مقیاس قابل توجهی از توان رزمی گروه های تروریستی سوری که تجربه جنگی ارزنده ای را نیز در میادین نبرد سوریه به دست آورده بودند استفاده کردند، این مسیر دسترسی مستقیمی جهت انتقال باقی مانده نیرو و منابع انسانی جهادی و تامین تدارکات از ادلب در شمال سوریه تا نقطه صفر مرزی ایران و قفقاز جنوبی فراهم می آورد. در واقع سنگر بندی هایی که مدافعین حرم و رزمندگان محور مقاومت از دمشق تا بغداد برای جلوگیری از رسیدن تروریست ها به مرز های ایران انجام داده بودند از این مسیر دور زده می شود. · سوم، با توجه به جمعیت قابل توجه گروه های نژاد پرست تجزیه طلب در مناطق شمال غرب، خصوصا آذربایجان شرقی، این نیروها در پی دست دادن در دو سوی ارس و تحقق رویای خود در جدا سازی خاک ایران خواهند بود. ایجاد آشوب و تسلیح هسته های عملیاتی این نیروها در داخل خاک ایران از مواردی ست که پیشبینی می شود به طور جدی در دستور کار قرار گیرد. در واقع تا همین امروز نیز چندین محموله قابل توجه اسلحه با مبدا ترکیه در داخل ایران کشف و ضبط شده است. این مساله به ویژه از آن جهت که جمهوری آذربایجان با دشمنان قسم خورده ایران اسلامی همپیمان شده، و ترکیه چشم طمع به خاک ایران دارد، و خصوصا دولت ترکیه به خاک ایران به چشم پلی برای اتصال زمینی به آسیای مرکزی می نگرد اهمیت دوچندانی می باید. · چهارم، احتمال می رود ترکیه، صحنه منازعه قره باغ را به صفحه شطرنج دیگری برای پیشبرد رقابت منطقه ای خود با ایران تبدیل سازد که می تواند ریسک های امنیتی و نظامی قابل توجهی به همراه داشته باشد. · پنجم، این کوریدور مسیر دسترسی ایران به قفقاز جنوبی را کاملا قطع ساخته و مرز های زمینی ایران با این منطقه را کاملا تحت تسلط ترکیه در می آورد، این موضوع هم از جهت ژئوپلتیک موجب تضعیف ایران می شود و هم روسیه و دیگر همسایگان را در برتری نسبی ژئوپلتیک نسبت به ایران قرار می دهد. · ششم، این کوریدور حتی به لحاظ اقتصادی ریسک های جدی را متوجه ایران می کند. تغییر مسیر تزانزیت کالا به شکل انبوه، قطع ترانزیت کالا به نخجوان از خاک ایران، و تغییر مسیر شاه راه های انتقال انرژی از تبعات جدی این مساله می باشد. جمهوری آذربایجان برای دسترسی به نخجوان و ترانزیت به این منطقه، و فراتر از آن دسترسی زمینی به ترکیه همواره نیازمند عبور از مسیر ترانزیتی ایران بوده است. این مساله علاوه بر وابستگی این کشور به ایران منافع تجاری را نیز برای ایران به همراه داشت. این کوریدور پتانسیل قابل توجهی برای یک شاه راه انرژی جدید در قفقاز ایجاد می کند که منابع انرژی آذربایجان و دریای خزر را در مسیری کوتاه و بدون نیاز به عبور از خاک ایران به ترکیه و سپس به اروپا می رساند. حذف ایران از مسیر ترانزیت انرژی قفقاز و نیز تسهیل مسیر برای رقبای ایران در بازار انرژی از جمله خطرات اقتصادی این کوریدور ارزیابی می شود. اقدامات پیشنهادی · به دلیل وجود ظرفیت انسانی نسبتا موثر در تهدید مورد نظر، اتخاذ جدی و بی مهابای سیاست تحمل صفر از سوی جمهوری اسلامی ایران چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی توصیه می شود. این سیاست به طور هم زمان در میادین سیاسی، رسانه ای و به ویژه عملیات گسترده نظامی لازم است پیگری شود. در واقع نه یک عملیات سیاسی، که یک عملیات رزم چند بعدی (هیبریدی) در تمامی اشکال خود باید پیگیری شود. · پذیرش هرگونه تغییر در مرز های بین المللی در هر دو حوزه سیاسی و نظامی باید به کلی رد شود. · در حوزه رسانه ای و جنگ نرم، بایستی توجیه پذیری داخلی و خصوصا بین المللی اقدامات قاطع نظامی مد نظر قرار گیرد. گروه های تروریست نژاد پرست تاکنون با جنایات خود به کرات خوراک رسانه ای و عملیاتی لازم را فراهم آورده اند و لازم است با مانور های رسانه ای گسترده از آن بهره گیری شود. مورد ظن بودن ترکیه و سیاست های تهاجمی آن در دیگر نقاط، در بین دولت ها و ملت های غربی خصوصا اروپا، مورد دیگری ست که می تواند مورد استفاده قرار گیرد. · در بخش اقدامات سخت، این اقدامات باید کوتاه، خاتمه دهنده و وحشت گستر باشند. جمهوری اسلامی ایران به درگیری های متعدد و پراکنده، و یا جنگ فرسایشی در مرز های خود نیازی ندارد. از این روی این اقدامات آنچنان که گفته شد در راستای پیاده سازی سیاست تحمل صفر، باید با قاطعیت هر چه تمام تر، با قدرت حتی به مراتب بیش از حد نیاز، و با اشراف اطلاعاتی کامل صورت گیرد. · لازم است در کل مناطق شمال ارس، به ویژه در محدوده کوریدور مورد بحث عملیات های نظارتی، جاسوسی و شناسایی گسترده و مداوم اجرا شود. هر تحرک مشکوکی با سنگین ترین قدرت آتش سرکوب شود، هر گونه پاسخ احتمالی طرف مقابل با شدید ترین اقدامات در نطفه خفه شود. چنانچه برای زدن هدفی مشکوک، رهاسازی بمبی 20 کیلویی از یک پهپاد لازم باشد، با صرف 2 بمب 1 تنی که از جنگنده رها شود، آن هدف باید از بین برود. چنانچه یک راکت کوچک تحرک تروریست ها در حاشیه مرزی را بتواند متوقف سازد باید از موشک های سنگین و قدرتمندی استفاده شود که جدی و قاطع بودن اراده جمهوری اسلامی ایران را در تامین امنیت ملی و مبارزه با تروریسم به خوبی نمایش دهد. این اقدامات باید به نحوی باشد که چنانچه طرف مقابل بخواهد در یک اقدام انتقام جویانه یک گلوله خمپاره به سمت یک پاسگاه مرزی شلیک کند، به این گمان برسد که احتمالا یک نهاد دولتی در باکو با شلیک موشک های بالستیک و کروز با خاک یکسان خواهد شد. گرچه مرحب سپر انداخته خیبر باقی است بت نگویید شکستیم که بت گر باقی است [1] ISI (Inter Servise Inteligence ) Multi domain warfare
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهخوب همانطور که دیدید روز 13 بهمن سخنگو گروه فضایی وزارت دفاع در برنامه چرخ شبکه 4 حاضر شدند ضمن رونمایی از ماهواره بر سوخت جامد ذوالجناح نقشه راه فضایی کشور را نیز تشریح کردند لینک برنامه البته از تلوبیون هم میتوانید بینید https://www.youtube.com/watch?v=5miDAol3Y_o ماهواره بر سوخت جامد ذوالنجاح طی 1تا 1.5 سال اینده عملیاتی خواهد و توان قرار دادن محموله ای به وزن 220 کیلوگرم را در مدار 500 کیلومتری داراست این ماهواره بر 2 تست دیگر ازمایشی خواهد داشت مرحله اول این موشک تراستی معادل 74 تن دارد که قابلیت ارتقا به 100 تن نیز داراست مشخصات ماهواره بر ترکیبی ذوالجناح ویدئو پرتاب ذوالجناح https://www.aparat.com/v/bWhJu ظاهرا به گفته فابین هاینز تست استند نشان داده شده در برنامه در سایت خجیر واقع شده Khojir. 35.652999° 51.658472 ویدئو تست استاتیک موتور مرحله اول ذوالجناح https://www.aparat.com/v/nBfkR نقشه راه فضایی کشور در حوزه ماهواره بر ها تبریک روز فضایی و پرتاب ماهواره بر ترکیبی ذوالجناح توسط امیر سر لشکر موسوی و امیردریادار سیاری البته نیرو هوایی ارتش با سازمان فضایی و پژوهشگاه فضایی تفاهم نامه امضا کرده اند قبلا امیدوارم ثمر بخش باشد این همکاری
-
1 پسندیده شدهسلام به عزیزان ارتشی و بخصوص نیروی دریایی بابت به نتیجه رساندن چنین پروژه ای تبریک میگم و کار بزرگی انجام دادن انصافا. البته مشخص هست که بنابه دلایلی که اعلام نکردن این ناو رو هم مثل ناو شهید رودکی با سرعت هر چه تمام به مرحله آب اندازی رساندن و تصمیم گرفتن ناو در دریا و صحنه عملیاتی حاضر بشه و نواقص اون رو در آینده به تدریج تکمیل کنند. ولی مساله ای که مهمتر از خود ناو جلب توجه میکنه ، اندازه و تناژ 121 هزار تنی اون هست که چهار برابر ناو لجستیکی خارک (33 هزار تنی) می باشد. مشخص هست که نیروی دریایی برنامه بلند مدتی برای تبدیل شدن به یک نیروی دریایی راهبردی و حضور در نقاط کلیدی برای حفاظت و صیانت از خطوط دریانوردی داره و چنین پروژه هایی رو باید به عنوان زیرساخت چنین نیرویی دید. در آینده برای این ناو لجستیکی فوق سنگین نیاز به ناوشکن های سنگین ده هزار تنی هم خواهد بود و با افزایش تعداد این ناوها می توان تمام خطوط کشتیرانی رو برای کشتیهای با مبدا یا مقصد ایران پشتیبانی کرد. ترانزیت دریایی از نظر صرفه اقتصادی و ظرفیت حمل بار در رتبه اول نسبت به ترانزیت زمینی و ریلی و هوایی قرار دارد و کشوری که بتواند در عرصه ترانزیت دریایی خود را در سطح جهانی تثبیت کند ، ثبات صادرات و واردات رو تضمین میکند.
-
1 پسندیده شدهفعلا به عنوان یه پمپ بنزین، یه فروشگاه مواد غذایی و یه تعمیرگاه سیار برای سایر شناورها در نظر بگیرش. البته می تونه به یه ماشین حمل مواد ممنوعه هم تبدیل بشه! حداقل خیالمون راحته اینو نمی تونن توقیف کنن.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهتست موفقیت آمیز مهمات توپخانه برد بلند ارتش آمریکا ارتش آمریكا خود را برای دوره جدیدی از رقابت در برابر دشمنان سابق جنگ سرد ، روسیه و چین آماده می كند. ارتش امریکا با نگاه به این دشمنان مدرن ، در حال طراحی سامانه های توپخانه ای برد بلند با قابلیت های کشندگی بالا است. در همین راستا ارتش امریکا سیستم توپخانه برد بلند (ERCA) XM1299 را با مهمات جدید M982A1 کالیبر 155 میلیمتری مورد ازمایش قرار داد. این آزمایش در Yuma Proving Ground در آریزونا انجام شد و یک موفقیت مهم برای برنامه مدرن سازی آتش برد بلند ارتش امریکا بود. در این تست سامانه توپخانه ای توانست با شلیک یک گلوله M982A1 یک هدف را در فاصله 70 کیلومتری با دقت بالا از بین ببرد. این برتری در برد و دقت موجب خواهد شد ارتش امریکا در برابر رقبا معاصر خود و میدان های نبرد آینده احتمالی دست برتر را داشته باشد. به گفته کارشناسان دفاعی ، در این راستا ارتش آمریکا برای سازگاری با تهدیدات مدرن، تولید سلاح های جدید دوربرد و دقیق را به عنوان اولویت اصلی خود در زمینه نوسازی تسلیحات در دستور کار قرار داده است. سامانه های توپخانه برد بلند می توانند یک راه حل مناسب برای نفوذ به شبکه دفاعی لایه لایه دشمن و نابود کردن آن باشند و فرصت های لازم برای تهاجم نیروهای مشترک ایجاد کنند. گلوله هدایت شونده M982A1 در این تمرین هدف با موفقیت مورد اثابت دقیق گلوله توپخانه برد بلند قرار گرفت ویدیو این تست : https://www.aparat.com/v/NpHxj
-
1 پسندیده شدهبسم ا... اگر این عکس مبناء ما باشد ، یعنی به این نتیجه باید برسیم که بعد از سالها کنایه زدن به شیوه استتار در ارتش ، بالاخره داریم جواب می گیرم ؟!!!!
-
1 پسندیده شدهدر این خصوص اسرائیل شیوه ای رو بکار گرفت که در اون پلتفرم رو میخرید و رادار رو میساخت
-
1 پسندیده شدهاین سوال رو در عمل باید از سران نظامی کشور پرسید. ولی در تئوری میتوان با توجه به شرایط ایران و منطقه به دنبال یافتن پاسخ آن رفت. ابتدا باید دید دکترین نظامی ایران از موشک محور به هوایی محور تغییر خواهد یافت؟ در بخش دریایی که شاهد چنین موضوعی هستیم و برنامه ریزی بلند مدت برای آن ، تبدیل شدن به یک نیروی راهبردی است ولی تاثیر نیروی دریایی بر کلیت دکترین نظامی سنگین نمیباشد. اما اگر در نیروی هوایی نیز چنین برنامه ای شکل بگیرد ، با توجه به جایگاه و وزنه سنگین توان هوایی ، این نیرو بر کل دکترین نظامی تاثیر خواهد گذاشت و در نتیجه شاهد افزایش نقش نیروی هوایی و ایفای نقش به عنوان یک نیروی فعال خواهیم بود. امروز نیروی هوایی بیشتر بصورت یک نیروی پشتیبانی به حیات خود ادامه میدهد تا نیروی خط مقدمی که قبل از رسیدن تهدید به مرزها ، جنگنده ها و پهپادهای رزمی را به استقبال تهدید فرستاده و آنرا خنثی نماید. در قبل از انقلاب نیروی هوایی به دنبال دستیابی به برتری هوایی بود و بدان هم دست یافت و قرار بر دست یافتن به سیطره هوایی هم بود که سفارش هواپیماهای آواکس و سوخترسان و شنود الکترونیکی و ... در این برنامه قرار داشت. در سال 57 نیروی هوایی 188 فروند فانتوم ، 77 تامکت و 168 تایگر عملیاتی در اختیار داشت. با اضافه کردن RF-4 و RF-5 و تعدادی از F-5A/B های باقیمانده ، این نیرو از حدودا 450 جنگنده عملیاتی برخوردار بود. در آن زمان ، کشورهای همسایه در برابر ایران هم از نظر کمی و هم کیفی تقریبا هیچ حرفی برای گفتن نداشتند. ترکیه و اسرائیل و پاکستان هنوز اف16 خریداری نکرده بودند و متکی بر جنگنده های فانتوم و تایگر و میراژ3/5 و کفیر و ای4 و ... بودند. عربستان هنوز ایگل ها رو نخریده بود و ... در این روزگار نیروی هوایی توانایی برقراری منطقه پرواز ممنوع بر بخشی از آسمان هر یک از کشورهای همسایه را داشت و آنها هم از هیچ نظر امکان مقابله به مثل نداشتند. خلاصه کنم و آن اینکه برنامه ریزی رسیدن به برتری هوایی در قبل انقلاب به درستی به نتیجه رسید. در ادامه هم قرار بود با رساندن تعداد جنگنده ها تا 1200 فروند سیطره هوایی منطقه در اختیار ایران باشد که این یک بحث دیگری است و مجال پرداختن به آن در این پست نیست. بعد از انقلاب و بخصوص پس از جنگ ایران به سراغ بازسازی نیروی هوایی رفت. سفارش 140 فروندی میگ29 و تعدادی سوخو24 و توپولف22ام و ... در این برنامه قرار داشت. هدف بازسازی نیروی هوایی و دستیابی به توازن هوایی بود. چرا که شرایط با قبل جنگ تغییر یافته بود و کشورهای همسایه به سطح بالاتری از توان هوایی تجهیز شده بودند. این برنامه به سرانجام نرسید به دلایل 1- فروپاشی شوروی و فشار آمریکا بر روسیه تازه تاسیس 2- عدم تامین اعتبار مالی توسط قوای مجریه و مقننه 3- به قول جناب @MR9 نبود دیپلماسی دفاعی که زمانی متوجه موضوع شدیم که آمریکا و اسرائیل و کشورهای همسایه فشارشون روی روسیه تاثیر گذاشته بود و اونها از تحویل مابقی خرید خودداری کردند. البته بهانه هم مشکل تامین مالی از طرف ایران عنوان شد یعنی حق اعتراض هم نداشتیم! بعد از اون تلاش هایی برای میراژ اف1 دست دوم از فرانسه و J-8 از چین و سوخو27 از روسیه و میگ29 از مولداوی و ... صورت گرفت که همگی به نتیجه نرسید. حتی در مورد چین و فرانسه آنها خودشون پیشنهاد دادند و باز مشکل مالی باعث شکست مذاکرات شد. اینکه چرا از نیروی هوایی و طرح های توسعه و نوسازی اون حمایت نشد رو یک عده در بی اعتمادی به این نیرو عنوان می کنند ولی من با این نظر موافق نیستم. دلیل اصلی رو در این می بینم که ما در یک مقایسه اشتباه وارد شدیم و خود را با ارتش آمریکا مقایسه می کنیم. در چنین مقایسه ای بدیهی است که سرمایه گذاری بر روی نیروی هوایی هر چقدر هم که سنگین و بلند پروازانه باشد به برتری هوایی نخواهد رسید و این شد که عطای نیروی هوایی را به لقایش بخشیده و از نوسازی آن صرف نظر کردند. ترجیح دادند راههای میانبر مانند موشکی را بروند. اما این را در نظر نگرفتند که مشکل فقط آمریکا نیست. اگر فردای روز ، با امارات بر سر جزایر ایرانی درگیری صورت گرفت ، یا با ترکیه و پاکستان و عربستان ، این نیروی هوایی اگر بروز باشد از پس اینها که خواهد آمد. از تلاش های متخصصان عزیز نیروی هوایی برای ساخت جنگنده بومی هم ضمن این که قدردانی می کنم ولی چون تا به امروز تولید انبوه و جنگنده سنگین رهگیر ندیدیم ، وارد این بحث نمی شوم. برسیم به شرایط امروز ما در ابتدای ورود به دوره جدیدی از هوانوردی نظامی هستیم. دورانی که در آن نبردها بصورت شبکه محور و با هوش مصنوعی در حال انجام است. پهپادهای رزمی به سرعت در حال گسترش هستند و به عنوان مکمل رهگیر استفاده خواهند شد. یک جنگنده مدرن نسل پنجمی با شبکه شدن با آواکس و ایوکس و پهپاد و ... می تواند براحتی از پس چند جنگنده نسل چهارمی غیر شبکه ای برآمده و آنها را از میدان نبرد خارج سازد. در این شرایط نیروی هوایی باید بجای کمیت به سراغ کیفیت و مجموعه کاملی از دارایی های هوایی برود. این دارایی ها عبارتند از هواپیماهای آواکس ، پشتیبانی و شنود الکترونیکی ، فرماندهی متمرکز هوایی ، پهپادهای شناسایی و رزمی ، شبکه نمودن تمام هواگردها به هم و کنترل وضعیت میدان نبرد با هوش مصنوعی ، لینک ماهواره ای و ... در نهایت جنگنده های رهگیر! مشخص است که هزینه اجرای چنین پروژه ای از نظر اعتباری و زمانی زیاد خواهد بود و باید آنرا به چند مرحله تقسیم کرد تا بتوان با دستیابی به هر مرحله از یک سطح قابل اعتماد هوایی برخوردار شد. ملاک را جدول زیر حاصل زحمت برادر @MR9 قرار می دهیم. به نظر من امروز در وضعیت ضعف هوایی قرار داریم. برای دستیابی به توازن هوایی باید چه تعداد از هواگردهای مختلف را وارد خدمت کنیم؟ این رو دوستان هم نظر بدهند تا به یک جمع بندی منطقی برسیم. این را در نظر داشته باشید که اعراب توان عملیاتی 1000 سورتی در روز دارند. نیروی هوایی امروز در بهترین حالت 300 سورتی ظرفیت عملیاتی دارد. یک هواپیمای نو میتواند روزانه حداقل 3 سورتی پرواز داشته باشد به شرط داشتن خلبان کافی. یعنی برای پر کردن خلاء 700 سورتی نیاز به 250 جنگنده نو داریم. ولی اگر مساله رو از زاویه دیگری نگاه کنیم و ورود پهپادهای رزمی را در نظر بگیریم ، با حذف عملیاتهای بمب افکن و تهاجم هوا به سطح ، این تعداد میتواند به نصف کاهش یابد. یعنی در حدود 120 الی 140 جنگنده نو به اضافه 300 پهپاد رزمی این ظرفیت را برای نیروی هوایی ایجاد خواهد کرد. برای پشتیبانی از 120 جنگنده نو که بتوانند با سوختگیری مدت بیشتری در آسمان باشند ، به حداقل 12 سوخترسان احتیاج است ، همان 6 فروند آواکس محاسبه قبل از انقلاب را هم در نظر بگیریم ، 3 الی 6 فروند هم هواپیمای پشتیبانی الکترونیک شنود و 3 الی 6 فروند هم هواپیمای مدیریت یکپارچه میدان نبرد لازم است. این 120 الی 140 فروند رو مثلا بصورت زیر در نظر بگیریم 20 فروند سوخو57 یا جی20 به عنوان رهگیر دوربرد پنهانکار به عنوان مکمل اف14ها 60 فروند جی10سی به عنوان جنگنده سبک چند منظوره برای مکمل میگ29ها و قاهر در آینده 60 فروند سوخو30 به عنوان جنگنده سنگین چند منظوره برای مکمل اف4ها و سوخو24ها هزینه تمام شده در حدود 10 میلیارد دلار خواهد بود! فعلا که پول نقدی در دست نیست! ضمن اینکه به مرور زمان باید جنگنده های قدیمی از چرخه عملیات خارج شده و حداکثر 4 الی 5 نوع جنگنده در خدمت نیروی هوایی باشد تا از نظر لجستیکی و هزینه های نگهداری باصرفه باشد. در صورت تولید انبوه جنگنده کوثر و به نتیجه رسیدن و تولید جنگنده قاهر نیز ، اینها به مجموعه هواگردهای فوق اضافه شده و توان هوایی را به سطح مطلوب هوایی ارتقا میدهند.
-
1 پسندیده شدهقابلیت MRSI در توپخانه های مدرن برخورد چندیدن گلوله همزمان به یک هدف (MRSI) یک مفهوم در توپخانه های مدرن است به این معنی که یک واحد آتشبار بتواند در یک زمان مشخص تعداد مشخصی گلوله را با ارتفاع و زمان بندی مختلف شلیک نمایید تا تمام گلوله ها در یک زمان یکسان به هدف برخورد نمایند.MRSI این قابلیت را به نیروهای رزمی میدهد تا با استفاده از اصل غافلگیری به دشمن حمله کند در نتیجه بدون هیچ اخطاری یک منطقه گلوله باران میشود. گلوله ها با توجه به زاویه پرتاب مسافت مختلفی را طی خواهند کرد. گلوله های که با زاویه بالاتر شلیک میشوند مسیر حرکت شان در هوا کمانی تر خواهد بود در نتیجه مسیری که تا رسیدن به هدف طی میکنند بیشتر خواهد بود. پس از مکث صحیح گلوله ها با زاویه کمتر شلیک خواهند شد. مسیر حرکت این گلوله در هوا قوس کمتر خواهد داشت در نتیجه مسیر کمتری را طی خواهد کرد. زمان بندی در شلیک و انتخاب زاویه درست موجب میشود گلوله ها به شکل همزمان به هدف برخورد کنند. تمامی سیستم های توپخانه ای قابلیت به کارگیری MRSI را ندارد. توانایی MRSI در توپخانه های قابلیت اجرا را دارد که نرخ آتش بالا و کامپیوتر کنترل آتش داشته باشند. به عنوان نمونه هویتزر خودکششی AS-90، هویتزر خودکششی Crusader، هویتزر خودکششی ZUZANA ، هویتزر خودکششی K9، هویتزر خودکششی ارچر، هویتزر خودکششی PzH 2000(می تواند 5 گلوله را به شکل همزمان به اهدافی که حداقل 17 کیلومتر ویا بیشتر قرار دارد شلیک کند)، هویتزر خودکششی G6(می تواند 6 گلوله را به شکل همزمان به اهدافی که حداقل 25 کیلومتر ویا بیشتر قرار دارد شلیک کند) و سیستم خمپاره انداز 120 میلیمتری دوقلویی AMOS قابلیت اجرای MRSI را دارند. در سیستم های توپخانه ای قدیمی که قابلیت MRSI وجود ندارند. از یک تکنیک قدیمی تر بانام Time On Target یا به اختصار TOT برای حمله غافلگیرانه استفاده می شود. در حقیقت MRSI نسخه مدرن شده تکنیک TOT است. این تکنیک به این شکل در میدان رزم استفاده می شود که اتشبارهای توپخانه ای مختلف با توجه به در نظر گرفتن پارامترهای مانند اندازه کالیبر و مقدار فاصله تا هدف در زمانبندی های مشخص شروع به اجرای آتش میکنند تا تمامی گلوله ها در یک زمان به هدف اثابت کنند. برای انجام چنین تکنیکی یک دستور برای شلیک به تمام واحهای توپخانه ای برای شلیک در لحظه صحیح داده می شود. پیدا کردن زمان صحیح آتش هر واحد توپخانه ای قبل از شروع عملیات باید محاسبه شود. اولین بار انگلیسی ها در جنگ جهانی دوم در اواخر سال 1941 و اوایل سال 1942 در شمال آفریقا از این تکنیک استفاده کردند. مهمترین چالش در این تکنیک هماهنگی تمامی واحد های توپخانه ای در نقاط مختلف و محاسبات درست برای انتخاب زمان مناسب برای هر واحد توپخانه ای است. https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/e/e3/MRSI_animation_SMIL.svg برای درک بهتر قابلیت MRSI تصویر متحرک بالا را مشاهده کنید
-
1 پسندیده شدهانهدام پهپاد BQM-167 با هویتزر خودکششی پالادین نیروی هوایی ارتش امریکا در جریان یک تست در مرکز تست موشکی WSMR نیومکزیکو موفق شد با کمک پرتابه های HVP شلیک شده از هویتزر خود کششی M109A6 با سرعتی معادل 5 ماخ یک پهپاد هدف تمرینی BQM-167 را منهدم کند. در جریان این تست سیستم مدیریت جنگ پیشرفته نیروی هوایی که به منظور شناسایی سریع و نابودی موشک های طراحی شده است، پهپاد BQM-167 را شناسایی کرد. در جریان این تست علاوه بر هویتزر پلادین یک توپ دریایی نیز با پرتابه های HVP موفق به انهدام پهپاد هدف تمرینی BQM-167 شد. پرتابه های HVP میتوانند در نقش پدافند ضد موشک ارزان وارد میدان نبرد شد و قدرت پدافندی ارتش امریکا را تقویت کنند. این پرتابه های در مقایسه با موشک های پدافندی چند میلیون دلار ارتش آمریکا بسیار ارزان تر هستند و فقط قیمتی معادل 85000 دلار دارند. وینسنت سابیو مدیر برنامه پرتابه های HVP دراین درباره گفت": ارتش امریکا با وجود اینکه سامانه های پدافند موشکی مانند تاد و پاتریوت را در سراسر دنیا مستقر کرده است اما برای استفاده آنها محتاط است زیرا با هر شلیک مقدار زیادی پول از بین میرود با این وجود پرتابه های HVP این امکان را فراهم میکند تا با اطمینان بیشتری و بدون نگرانی از هدر رفت پول اهداف هوایی را از میان بردارید." با توجه به گسترش موشکهای کروز خصوصا ورود موشکهای کروز مافوق صوت، پرتابه های HVP پاسخ تکنولوژیکی پنتاگون برای دفع این تهدیدات محسوب خواهد شد. پهپاد BQM-167 که حداکثر سرعت آن 0.91 ماخ است. ارتش آمریکا در نظر دارد با به خدمت گرفتن مهمات HVP با طیف گسترده تهدیدات هوایی مقابله کند
-
1 پسندیده شدهپرتابه های فوق سریع BAE Systems شرکت دفاعی BAE Systems در حال توسعه نسل جدید پرتابه های توپخانه ای با نام "پرتابه های فوق سریع" HVP است. این پرتابه ها هدایت پذیر و کم پسار برای نیروهای مسلح ایالات متحده در حال توسعه است. این پرتابه باعث افزایش کشندگی و عملکرد سیستم های توپخانه ای فعلی و آینده می شود و ضمن کاهش فناوری توسعه و تولید، کل هزینه های ساخت پایینی دارند. پرتابه های HVP را می تواند از طیف وسعی از سلاح ها مانند تسلیحات دریایی، توپ دریایی 5 اینچی، هویتزرهای 155 میلیمتری و توپ های الکترومغناطیس (ریلگان) شلیک کرد. این پرتابه جدید میتواند ماموریت های مخلتفی را انجام دهد از این پرتابه میتواند در اجرای اتش مستقیم دریایی، دفاع ضد موشکی کروز و بالستیک، اتش غیر مستقیم، آتش زیر سطحی و... بهره گرفت. البته نقش های مختلف برای این پرتابه به سیستم تسلیحاتی که آن را شلیک میکند بستگی دارد. طراحی آیرودینامیکی پرتابه های HVP موجب میشود آنها دارای ویژگیهای منحصر بفردی همچون سرعت بالا، کم پسار و قدرت مانور بالا باشند. این ویژگی ها در کنار هدایت دقیق الکترونیکی باعث کاهش هزینه و افزایش اثر بخشی ماموریت های در برابر تهدیدات فعلی و توانایی سازگاری با تهدیدات هوایی و سطحی آینده را فراهم می کنند. پرتابه HVP برای توپ های دریایی 5 اینچی که بردی در حدود 93 کیلومتر در مدلMod 4 و 74 کیلومتر در Mod 2 دارند پرتابه HVP برای سامانه های توپخانه ای زمینی مثل هویتزرهای 155 میلیمتری که بردی در حدود 80 کیلومتر دارد پرتابه HVP برای توپ های الکترومغناطیس (ریلگان) که بردی در حدود 185 کیلومتر دارد طراحی پرتابه های HVP به شکلی است که نیاز به یک پیشرانه جهت افزایش برد ندارد در نتیجه هزینه های آن به شدت پایین می اید
-
1 پسندیده شدهمتوجه پست بنده نشدید ، بحث بر سر خوبی یا بدی دیوار کشی نیست ، بیشتر تمرکز شما روی هزینه کرد ترکیه بود ، پاسخ داده شد که به توپوگرافی زمین دقت بفرمایید . ضمن اینکه مقایسه وضعیت سوریه و افغانستان هم از اساس اشتباه هست ، همسایه شرقی ما بزرگترین تولید کننده مواد مخدر هست ، از 1979 به این طرف روی آرامش را بخودش ندیده ، جنگ سالارهای محلی ، قدرت اصلی را دارند ، از 2001 در اشغال خارجی هست والی ماشا... موارد دیگر ، در حالی که متقابلا سوریه یک کشور مستقل هست که نزدیک به یک دهه گرفتار جنگ داخلی شده با تمام کیفیات موجود ولی هنوز ساختار حکومتی خودش را حفظ کرده و تحلیل هایی شبیه به این ... فرض بر صحت تحلیل شما در پسندیده بودن دیوار کشی بین ایران و افغانستان ، هزینه های آن اصولا قابل مقایسه با مرز بین ترکیه و سوریه نیست که محور اصلی آن هم ، شکل زمین هست. پی نوشت : اصولا یکی از گرفتاری های فضای مجازی این هست که در تحلیل ها ، "محاسبه " وجود ندارد ، شکل کامنتها و ... صرفا" روی جوگیری رسانه ای جلو می رود ، در حالی که در دنیای واقعی ، این "محاسبه " هست که تعیین کننده روند جاری خواهد بود
-
-1 پسندیده شدهاینم یه تصویر از نمای پشت ناور بندر مکران رنگ آمیزیش بد نیست ولی چرا هیچ راداری روش دیده نمیشه؟؟؟ به نظر میاد که فقط آنتن های ارتباطی داره! بزرگی عرشه رو میشه با توجه به نفراتی که روی پد ایستادن، به صورت ملموسی حس کرد این پد بالگردی کلی جا گرفته! اونم فقط برای حمل چندتا بالگرد پس سامانه دفاعی و تهاجمی قراره کجا چاگذاری بشه؟ به نظر من بهتره که ما به فکر یه حامل موشک بر در همین اندازه باشیم به جای این پد بالگرد، همه اون سیلوهای زیرشو با موشکهای بالستیک و کروز عمود پرتاب و پدافندی پر کنیم، بیشتر کاربردی باشه! میشه با یکی از اینها زیرساختهای یه کشور رو از روی دریا شخم زد منبع تصاویر استفاده شده : https://www.mashreghnews.ir/photo/1167275/اولین-تصاویر-از-ناوبندر-مکران
-
-1 پسندیده شده