برترین های انجمن

  1. Crash

    Crash

    Army


    • امتیاز

      24

    • تعداد محتوا

      1,055


  2. arminheidari

    • امتیاز

      14

    • تعداد محتوا

      7,127


  3. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      10

    • تعداد محتوا

      1,110


  4. elo

    elo

    Members


    • امتیاز

      9

    • تعداد محتوا

      775



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 22 فروردین 1400 در همه مناطق

  1. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم با توجه به گسترده گی اصطلاحات (ترم) و مفاهیم نظامی ، با هماهنگی مدیریت انجمن تصمیم گرفتیم تاپیکی مجزا به این امر اختصاص بدیم.کمک به این روند باعث ایجاد یک دانش نامه منحصر به فرد در گنجینه میلیتاری خواهد شد ، که در آینده مرجع هایپر لینک های صفحه اول و تاپیک های انجمن نیز خواهد گردید. نکات: اصطلاحات و مفاهیم اگر دارای معادل فارسی نباشند ، ابتدا باید در تاپیک واژه گزینی و معادل سازی مطرح گردند و بعد از معادل یابی به این تاپیک منتقل شوند. هر اصطلاح یا مفهوم باید در یک پست ارسال شود. اصطلاحات هم خانواده را میتوان به صورت یک پست واحد نیز ارسال کرد. ( Expeditionary - Expeditionary force - Expeditionary Vehicle - Expeditionary warfare) تعاریف حتما باید دارای منابع مستند و محکم نظامی باشند. اغلب اصطلاحات و مفاهیم حائز پرداختن به عنوان یک تاپیک مجزا هستند.پس حجم پست ها باید متناسب باشد. درصورت امکان پست ها دارای عکس و نمودار جهت تفهیم بهتر موضوع باشند. در صورت امکان به قالب پست ها به شیوه زیر ارسال گردد و جهت سهولت برای هایپر لینک ، اصطلاح با ادرس پست مربوطه به صورت لینک شده در ابتدا با فونت 14 قرار داده شود.
  2. 1 پسندیده شده
    جالبه اشاره شده بود از فعالان تحولات چین که این چند روزه در خود چین تحلیلگران چینی با تعجب به جنجال در ایران نگاه میکنند و از ضرب المثل چینی مشابه: از کاه کوه ساختند. استفاده میکنند که مگر چه اتفاقی افتاده در یک تفاهم و سند مرسوم و معمولی که در ایران این همه همه چیز بهم ریخته. هرچند متوجه هستیم که منشاش از کجاست ولی جالبه که طبیعتا اگر این سند به درستی اجرا بشه ( با توجه به مفادش و تحلیلهایی که شد چرا چین و ایران میتونند همکاری مثبتی شکل بدند از همه لحاظ چون نه ایران کشوری ضعیف و بدون منابع و سود برای چین هست و نه چین محتاج و درمانده و در وضعیت فعلی درنده که هم ما با چینیها بر خلاف روسها حتی تضاد منافع جدی نداریم و از طرفی عناصری داریم که نیاز طرفین هست و همین نیاز میتونه در شکل درستش منافع دو کشور را تامین کنه) ولی مطئن باشید نقدهای دلسوزانه که به کنار. طیفی در ایران (حتی بین سیاسیون سابق و فعلی و رسانه ای و سلبریتی ) که در کنار اپوزیسیون خارج از کشور (به هر شکلش) به خاطر کینه توزیها و تنفرشون واقعا واقعا حتی حاضر هستند کشور ضربه ببینه به طور جدی (مثال روشنش حمله نظامی هست دیگه) ولی منافعی عایدش نشه. باید بسیار مراقب این جریان بود و شناختش و اسیرش نشد.
  3. 1 پسندیده شده
    با سلام و عرض تبریک بهار نو به همه میلیتاری های عزیز این حقیر به علت گستردگی موضوع و دانش کم خودم تا کنون سعی نموده ام بیشتر مستمع باشم تا راوی در این موضوع مشخص اکنون به نظرم آمد تجربیاتی که از نزدیک داشتم را بیان کنم شاید به تحلیل و نقد دوستان فرهیخته میلیتاری کمکی کرده باشم . قبل از شرح و بسط بحث ذکر چند پیش درآمد لازم به نظر می رسد : 1-ایران کشوری به غایة بزرگ و گسترده و تنوع پروژه های فعال و راکد آن بسیار است . ذکر اینکه پروژه های صنعتی و غیره در ایران مثلاً خوب یا بد است انقدر کلی گویی هست که ما را از تحلیل درست دور می دارد . 2-کشوری مانند چین نیز که فعالیت های اقتصادی و صنعتی بیشماری در جهان در دست اقدام دارد هر کدام از پروژه های ایشان شرایط و ضمائم خود را دارد و نمی توان با ذکر یک کلمه تمام آنها را با القاب و صفات خوب یا بد باز تاب داد . 3-معمولا کشور میزبان لیستی از مقاصد و مکانهای که مایل به سرمایه گذاری در آنها است را به کشور میهمان ارائه می دهد ( معمولا پروژه های هست که خود میزبان یا پولش را ندارد یا تکنولوژی اش را و یا به نظرش سود کمتری دارد و تا کنون سراغش نرفته است ) ولی پیشنهاداتی هم از طرف میهمان ارائه می گردد که شما در لیست اولیه تان نبوده . چون اساساً لیست شما بر اساس اهداف خودتان بوده و نه کاستی و اشتیاقات طرف مقابل البته اینطور نیست که در کشور میزبان همه "بی مغز باشند" و ندانند که چطور باید از اشتیاق طرف معامله بهره ببرند بهر روی با ذکر این پیش درآمد قصد داشتم بیان کنم که تجربیات این حقیر که قصد ذکر آن را دارم چه خوب باشد و چه بد تمام داستان نیست و شاید بخشی از یک کلیت باشد و قطعاً باید کسانی قضاوت کنند که به کلیات بیشتری آگاهی دارند و گرنه یک گل نمونه بهار نخواهد بود ... علی ایحال : در 2 مکان شخصاً تجربه همکاری با چینی ها را داشته ام . یک سایت تقریباً به مدت 7 سال به دلایل مختلف راکد و نیمه فعال بود و در بهترین حالت بعد 7 سال 30 درصد پیشرفت فیزیکی داشت. به سرمایه گذار پیشنهاد شد جهت مشارکت . بعد از ورود ایشان در مدت 4 سال به بهره برداری رسیده است . نرخ مشارکت 49 درصد طرف چینی و سهم هلدینگ ایرانی 51 درصد بود . کارگران موقت که در زمان ساخت مشغول به کار بودند حدوداً 5 هزار نفر می شدند . در هیچ زمانی کل پرسنل و مهندسین ناظر و نمایندگان طرف سرمایه گذار از 50 نفر تجاوز نکرد . ( منظور اشتغال خود چینی ها در سایت مذکور است ) در کل 3 نکته اصلی و مهم را بیان میکنم : 1- سود چین ها در پروژه مذکور چند جانبه بود ( تمام سهمی که متقبل شده بود برای سرمایه گذاری به شکل پول نقد وارد نکردند ) وقتی ایران در خواست تزریق اعتبار می کرد . گاهی چینی ها محل هزینه را شناسایی می کردند و پیشنهاد های را ارائه میکردند ( هرگز اجبار نبود) مثلاً عنوان میشد که اعتبار برای خرید کابل و تجهیزات برقی مورد نیاز است . طرف چینی چند شرکت و محصولاتشان را در وندور لیست پیشنهادی می گذاشت . معمولا به خاطر قیمت مناسب و کیفیت نسبتاً خوب حداقل یکی از آنها انتخاب میشد 2-چین پیشنهاد داد که محصول را خودش بخرد . البته که 49 درصدش متعلق به خودش بود ولی به هر حال باید به عنوان مشتری حاضر و قیمت می داد : از نفوذ خود استفاده و قیمتی ارزان برای می داد ( صد البته که چون خودش نیز در تولید شریک است این ارزانی آن چنان نیست که موجب ورشکستگی و عدم سود کارخانه شود . می شود گفت سود کم ) ولی وقتی منصفانه نگاه می کردیم اگر چینی ها خودشان هم خریدار نباشند ما باید به خریدار عمده تخفیف می دادیم . خوب چه کسی بهتر از اینها که ثبات قدم داشتند . 3-در اواخر کار بود که از یکی از همکاران چینی پرسیدم این محصولات رو چطور در بازار چین می فروشید ؟ ( منظورم این بود که قیمتش رو چقدر بالاتر می برند ) ایشان گفت قرار نیست که این محصول به چین ارسال شود !!! و برایم یک پروژه را در آفریقای جنوبی تشریح کرد که قرار است خوراک آن کارخانه از اینجا تامین شود ( و این یعنی یک خوراک ارزان که از قطع نشدن منبع تولید مطمئن خواهند بود چون در تولید خوراک هم نقش دارند ) بعد از تشریح این همکار تقریبا متوجه شدم که این سیستم چگونه کار میکند : 1- اول اینکه از همان ابتدا آنها می دانستند که کجا دارند سرمایه گذاری می کنند و قرار است این محصول بخشی از کدام زنجیره باشد . 2-این محصول معروف هست به ارزان بودن در بازار بین المللی و چندان اشتیاقی برای سرمایه گذاران دیگر نداشت و اوایل خود ما هم فکر می کردیم که کلاه سرشان گذاشتیم که پولشان را خرج این محصول می کنند. 3-در ساخت و تامین و فروش محصول دخیل هستند . ( اگر ما برای سهم 51 درصد مثلا 100 دلار می دادیم آنها در عمل 70 دلار خرج کرده بودند . و وقتی که ما 10 دلار سود می بریم آنها شاید 15 دلار ( جنسی با تخفیف که خوراکی ارزان برای زنجیره تولیدشان است ) ولی به هر حال ضرری برای ما نداشت . من باید 100 دلار بدهم به همان جنس اولیه . چه از چین باشد چه از فرانسه !!!) 4- هرگز کارگران زیادی را آنجا نریختند و توجه و اعتراض ما را سبب نشدند . 5- هرگز وارد مسائل حاشیه زا نشدند و از هرمسئله ای که منجر به جنجال می شد پرهیز می کردند . ( وقتی رودخانه کنار کارخانه خشک شد و کشاورزان معترض به برداشت بی رویه ما شدند . به همه غرامت پیشنهاد شد و اشتغال در کارخانه و سریع مسئله جم و جور شد ... ) 6- هرگز از همان اول نیتشان نیست که پول وارد کشور خودشان کنند ( به بیانی دیگر سود حاصله را در یک جای دیگری در دنیا سرمایه گذاری می کنند . هم مانع تورم و افزایش نقدینگی در چین می شوند و هم آنرا نمی خورند و به فرزندانشان نمی گویند که خانه بنشین و تا هفت پشتت بخور دیگه کار میخواهی چه کار ... ! ) 7- هرگز به مسائلی که برای بومی ها مهم است وارد نمی شوند . مثل ملی گرایی و قومیت گرایی و دین و مذهب و .... ) خدایی ما که از ایشان ندیدیم و نشنیدیم . حداقل تجربه من این این گونه بود . 8-همه به انگلیسی صحبت می کردند . دلیلش را ایجاد اعتماد سازی بیان می کردند و احترام به میزبان ( خصوصا در جلسات فنی که خود من 4 چشمی مراقب پچ پچ های مهندسان ایرانی هستم ) این تفاهم نامه نه سیل ی است ویران کننده و نه دروازه ای است رو به بهشت تنها و تنها نظام مند کردن همکاری و سرمایه گذاری های تجاری , صنعتی و نظامی و غیره ... چین در ایران است که بیش از 10 سال است که مخفیانه وجود دارد . و کما بیش همه مطلع ایم . اکنون با تجربه این ده ساله که برای ما خوب و شیرین بوده در دور زدن تحریم ها و برای چینی ها سودهای دوبل به همراه داشته بناست توسعه , ترویج , نظام مند و آشکارتر انجام پذیرد . قطعاً طرفی که بیشتر مایل به آشکار کردن آن بوده ما بودیم . چون از فوائد تبلیغاتی و روانی آن قصد استفاده بیشتر داریم. انشالله با درایت جوانان این مرز و بوم مشارکت ها و تولیدات و صد البته قراردادهای به مراتب بهتری از گذشته با چینی ها منعقد گردد . و من به شخصه ایمان دارم از مشارکت های قبلی که امثال من در آن دخلیل بوده اند بهتر و پر منفعت تر خواهند بود . در پایان کلام را کوتاه کنم و عذر تقصیر بابت نوشتار طولانی . که مهارت کمی دارم در بیان صحیح مقصود در جملات کوتاه و من الله توفیق
  4. 1 پسندیده شده
    سلام چه خوب میشد موارد بالا را هر کدام را زمان و سال انعقادش و البته کمی بیشتر از جزییات قراردادها را هم ذکر میکردید خصوصا قراردادهایی که با کشورهای با اقتصاد بسیار محدود و کوچک بنابه وضعیت یکطرفه بسته شده چون بیس توافق ایران و چین به خاطر شرایط ویژه ایران و البته نیازهای چین (با محوریت نفت) اصلا متفاوت هست و بیشتر شبیه توافق 20 ساله با عراق هست (که البته باز یک تفاوت عمده داره در بحث نفت) تا چنین قراردادهایی که البته باز باید به سال انعقاد و شرایط های ریزترش پرداخت. از طرفی لطفا در صورت امکان منبع هر بند از این تحلیلها و نتیجه گیریها را اگر مستقیم هست لطف کنید تا یک مروری بکنیم و اگر تحلیل و جمع بندی خودتون هست باز لطفا منابع مورد تحلیل قرار گرفته را اگر بفرمایید ممنون میشم. اطلاعات جالبی هستندکه به نظر البته در بخش نقد منفی هستند چون در هیچکدام به سویه های مثبت احتمالی هیچ اشاره نشده و نمیشه پس قضاوتی کرد در مورد کلیت قراردادها. فرضا شاید سویه های مثبتش هم گفته میشد شاید بهتر میشد سنجید معدل قراردادها به نفع اون کشورها بوده یا به ضررشون و البته اینکه کل قراردادهای چین دیده میشد برای قضاوت. یعنی سوال این هست: آیا ادعا میشه اینها تمام قراردادهایی است که چین با کشورها بسته؟ اگر چنین نیست چرا ذکری از سایر قراردادها نیست؟ فرضا با توجه به جمیع شرایط آیا هیچ کشوری یک توافق موفق با چین امضا نکرده یعنی؟ اگر جواب منفی است چرا در نمونه های ذکر شده نیست؟ اگر هست آیا استثنا بوده یا چندین مورد بوده؟ و اینکه در چنین بررسی هایی آیا جامعیت حکم نمیکنه تمام قراردادها بررسی بشند و نقاط ضعف و قوتشون گفته بشه اگر قرار هست "نگران" باشیم. والا که برای محتاط بودن که شرط عقله و البته از اونطرف حتی چین هم باید محتاط باشه چون ممکن هست عواقب تحریم چنان دامنگیرش بشه که اقتصاد 5000 میلیارد دلاریش را فدای فرضا یک اقتصاد 70 میلیارد دلاری در بهترین حالتش کنه. . هرچند اشاره کردم توافق (نه قرارداد چون قراردادها ذیل این توافق در هر بخش جداگانه تنظیم و بسته میشند که به مجلس میره برای تصویب هر قرارداد طبیعتا و بیس اصلی ضمانت هم نفت هست) با ایران با بحث های ملاحظاتی ایران و چین منعقد شده. و نهایتا به نظرم قراردادهایی که ذیل این توافق بسته میشه به هیچ عنوان بدتر از قرارداهای معمولی که در زمان غیرتحریم حتی بسته میشد با شرکتهای اروپایی و چینی و ... نخواهد بود که اتفاقا به خاطر هدفمند شدن و ویژه بودنشون با تضمین های سفت و سخت بالادستی به نظر مفیدتر و حساب شده تر خواهد بود و ما دیگه شاهد قراردادهایی مثل توتال و بزرگراه شمال و قراردادهای میادین نفتی با شرکتهای فرانسوی و چینی و هندی نخواهیم بود اگر مثل هر توافقی در هر کشوری دولتی دلسوز بر سر کار باشه. در این مورد هم اگر ممکن هست منبع موثق (نه خبر طبیعتا) که تاکید داره در تمام این قرادادها حتی کارگران ساده هم تماما از چین وارد شدند و هیچ تاثیری قراردادهای چینی در نرخ اشتغال اون کشورها نداشته لطف کنید ممنون میشم. طبیعتا باید یک بررسی آماری از ابتدا تا انتهای قرارداد و بحث شاخصه های اقتصادی و کلی فاکتور تحلیل شده باشه و در نهایت اینکه وضع اقصتاد خود اون کشور چه تغییراتی کرده تا چنین قضاوت مهمی شده باشه ( مثلا ممکن هست پاکستان در بحث 95 درصد اقتصادش افتضاح عمل کرده باشه و خب بحث قراردادی که 5 درصد اقتصاد را شامل میشه هر چه آمار اشتغال مستقیم(که البته میفرمایید صفر بوده) و غیرمستقیمش تولید کرده باشه هم باز در کلیت اشتغال اون کوشر نمایش داده نمیشه. البته موارد من مبتنی بر حدس استدلالی است و اگر نتایج ذکر شده شما مبتنی بر منابع موثق و قطعی باشه طبیعتا باید مراقبت بیشتری کرد در قراردادهای ذیل توافق. نه تنها ما (با این شرایط تحریم و وضع اقتصاد) که بسیاری از کشورها برای توسعه بخشهای متنوع اقتصادشون اگر سرمایه گذاری خارجی وجود داشته باشه اول با کمال میل از اون استقبال میکنند چه برسه کشورهای در حال توسعه ای مثل ما که بر خلاف بسیاری از کشورهای صنعتی نیاز داریم به ورود تکنولوژی و در برخی از حوزه ها برای توسعه صنایع اصلا تکنولوژی در اختیار نداریم و باید وارد بشه توسط طرفی و اجرا بشه تا بعدتر تازه بشه فکر کرد به بحث داخلی کردنش (مثل نیروگاه هسته ای، مثل صنایع مرتبط فولاد و آلیاژ، مثل صنایع هوایی و ...) دقیقا به همین خاطر هست که در بالا ذکر کردم قرارداد ایران با چین با سایر قراردادهای مورد اشاره دوستان تفاوت داره (حتی با قرارداد پاکستان که چین منافع جدی داره در پاکستان به خاطر هند و بنابراین دنبال یک توافق برد-برد هست با پاکستان هرچند چون پاکستان خودش در معرض تهدید هند هست و نیاز به چین داره این نیاز چین به پاکستان تعدیل شده و چین میتونه تحمیل کنه برخی موارد را) ایران به عنوان تقریبا آخرین کشور خارج از تسلط غرب، دراای منابع نفتی که نیاز حیاتی صنعت چین هست ( افکار عمومی بحث تضمین جریان نفت برای یک صنعت بزرگ وابسته به نفت را شاید متوجه نباشند و برای همین مدام هی این سوال را تکرار کنند چرا چین باید چنینی قراردادی در این شرایط با ایران بننده؟) و قرارگیری در یک موقعیت ویژه نقشی که داره ( البته با استقلال فعلی ایران (در بخش حاکیتی که برای همین هم چین توافقی در سطح حاکمیت را منعقد کرد که اسیر دولتهایی که ممکن هست چرخش داشته باشند نباشه) والا کشورهای در بالا ذکر شده که بماند حتی پاکستان هم از لحاظ سیاسی اصلا اطمینان پذیر نیست) طوری هست که چنین تفاهمی واقعا برد-برد محسوب بشه اگر قراردادها قوی تنظیم و اجرا بشند. یعنی همه گمان میکنند خب چین تنها با این قرارداد یک بحث نفت براش تضمین شده ولی اشاره نمیشه که خارج از چارچوب پذیرفته شده جهانی توسط چین (شورای امنیت و نظم نوین پس از جنگ جهانی که البته دیروز بلینکن ادعا میکرد چین میخواد بر خلاف این نظم حرکت کنه و ما نمیزاریم)، چین اگر بتونه قدرت بخشی به ایران را شاهد باشه (چون دید که حالا نوک پیکان دراه کم کم با احساس خطر غرب به سمت چین برمیگرده کامل و مستقیم) با یم توافق برد-برد در بخش دیگه ای هم یک برد دیگه به دست میاره (که به ما ربطی نداره و برای ما یک برد اساسی است) و اون هم قرارگرفتن یک ایران قویتر در خاورمیانه به عنوان تعدیل کننده رفتارهای غرب یا حداقل اینطور بگیم تمرکز زایی از جهت گیری به سمت چین. پس من هم معتقدم اگر قراردادهای ذیل این توافق یا تفاهم قوی و دقیق تنظیم و اجرا بشند و در بخشهای مورد نیاز همانطور که در توافق ذکر و تاکید شده ما در برابر تضمین جریان نفت ( ما همین الان هم داریم نفت را نسبت به دنیا به خاطر تحریم ها حداقل با 5 و 6 دلار تخفیف نسبت به برنت میفروشیم مستقیم به برخی پالایشگاه های مستقل چینی بماند در بحث غیرمستقیم هزینه های دلالی و دورزدن تحریم شاید بسیار بیشتر از این باشه) انتقال تکنولوژی در کنار سرمایه گذاری چینیها داشته باشیم این توافق حتما یک فرصت اساسی است برای کشور.
  5. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم گلوگاه اژدها محفظه احتراق در پیشران‌‌های هوا تنفسی محفظه احتراق فضایی در توربین‌‌های گازی، موتور‌‌های رمجت یا اسکرم جت است که احتراق در آن صورت می‌گیرد. همچنین به سوزاننده، یا محفظه احتراق یا نگهدارنده شعله[1] معروف هستند. در یک موتور توربین گازی، محفظه احتراق تحت تزریق هوا با فشار زیاد بوسیله کمپرسور قرار می‌گیرد. سپس هوای فشرده تحت فشار ثابت گرم می‌شود. پس از آن هوای گرم شده از محفظه احتراق از طریق پره‌‌های نازل به سمت توربین هدایت می‌شود، در نمونه موتور‌‌های رم جت یا اسکرم جت، هوا به صورت مستقیم به درون نازل‌‌ها تزریق می‌شود. یک محفظه احتراق باید به رغم جریان بسیار شدید هوا در آن، یک احتراق پایدار را در خود ایجاد و حفظ کند. برای این منظور محفظه احتراق باید به دقت برای ترکیب و احتراق اولیه هوا و سوخت طراحی شود و سپس برای ترکیب بیشتر هوا جهت تکمیل فرایند احتراق آماده شود. ابتدا موتور‌‌های توربین گازی از یک محفظه تکی سود می‌بردند که به عنوان محفظه احتراق قوطی شکل شناخته می‌شد. امروزه 3 نوع پیکر بندی اصلی موجود است: 1. نوع قوطی شکل[2] 2. نوع حلقوی[3] 3. نوع ترکیبی حلقه ای-قوطی شکل[4] البته حالت پس سوز در موتور‌‌های جت معمولا نوع دیگری از محفظه‌‌های احتراق در نظر گرفته می‌شوند. محفظه‌‌های احتراق نقش خیلی مهمی در تعیین بسیاری از ویژگی‌‌های عملیاتی موتور ها، از قبیل بازده سوخت، سطح انتشار گلخانه ای و واکنش گذرا ( پاسخ تغییر وضعیت جریان سوخت و سرعت هوا ) بازی می‌کنند. محفظه احتراق موتور توربو جت رولز رویس اصول وظیفه محفظه احتراق در یک توربین گازی ایجاد انرژی لازم در سیستم، برای گردش توربین و تولید گازی با سرعت بالا برای خروج از طریق نازل اگزوز در موتور هواپیما‌‌ها است. همانند هر چالش مهندسی دیگری، انجام این کار نیاز به حفظ تعادل بسیاری از ملاحظات در طراحی دارد، از جمله: - احتراق کامل سوخت. در غیر این صورت، موتور فقط سوخت احتراق نیافته را هدر می‌دهد و خروجی‌‌های ناخواسته از قبیل هیدرو کربن‌‌های احتراق نیافته، مونو اکسید کردن و دوده را تولید می‌کند. - از دست دادن فشار در محفظه احتراق. توربینی که محفظه احتراق را تغذیه می‌کند نیاز به جریان هوای پرفشار دارد تا با بهره وری مناسب کار کند. - عمل احتراق می‌بایست در درون محفظه احتراق پایدار نگه داشته شود. اگر احتراق بیشتر در عقب موتور صورت گیرد قطعات توربین به آسانی اورهیت[5] خواهد شد و آسیب می‌بیند. علاوه بر این فناوری ساخت پره‌‌های توربین در حال پیشرفته شدن است و این پره‌‌ها می‌توانند در برابر حرارت‌‌های بیشتری تاب آوری داشته باشند، سعی می‌شود محفظه‌‌های احتراق به نحوی طراحی شوند که بتوانند عمل احتراق را در حرارت بالاتری به انجام برسانند و بنابراین اجزای محفظه احتراق باید بتوانند در برابر آن حرارت - در ارتفاع بلند در صورت از دست رفتن جریان احتراق یا خفگی، مجددا باید بتواند احتراق را استارت بزند. - پروفیل یکنواخت خروج حرارت. اگر نقاط خیلی داغ در جرایان خروجی باشد، احتمال دارد توربین در معرض استرس حرارتی یا انواع دیگر آسیب قرار گیرد. به طور مشابه، در پروفیل حرارتی داخل محفظه احتراق می‌بایست از تجمع حرارت در یک نقطه جلوگیری کرد، زیرا موجب آسیب یا حتی تخریب محفظه احتراق از داخل می‌شود. - وزن کم و اندازه کوچک. فضا و وزن در کاربرد‌‌های هوانوردی یک موضوع بسیار مهم است، به همین منظور در یک طراحی خوب کوشش می‌شود محفظه احتراق کوچک و فشرده باشد. در تجهیزاتی به غیر از تجهیزات هوایی، مثل توربین‌‌های گازی تولید برق نیاز به رعایت این فاکتور نیست. - طیف گسترده شرایط عملیاتی. اغلب محفظه‌‌های احتراق باید بتوانند با فشار‌‌های ورودی، حرارت و توده‌‌های جریان متفاوت کار بکنند.این فاکتور‌‌ها با دو عامل تنظیمات موتور و وضعیت محیطی تغییر می‌کنند ( به عنوان مثال حرکت تخته گاز در ارتفاع کم می‌تواند خیلی متفاوت نسبت به حرکت کم گاز در ارتفاع‌‌های بالا باشد.) - میزان انتشار گازهای گلخانه ای. مقررات سختگیرانه ای برای انتشارات گاز‌‌های گلخانه ای از قبیل دی اکسید کربن و اکسید نیتروژن از هواپیما‌‌ها در نظر گرفته شده است. بنابراین محفظه‌‌های احتراق نیاز به طراحی هایی دارند که موجب انتشار حداقل گازهای گلخانه ای شوند. تاریخچه : پیشرفت‌‌ها در فناوری ساخت محفظه احتراق بر روی چند حوضه خاص متمرکز شده است: انتشار گاز ها، محدوده عملیاتی و دوام. موتور‌‌های جت اولیه مقدار خیلی زیادی دود تولید می‌کردند، پیشرفت‌‌های ابتدایی در فناوری محفظه‌‌های احتراق در دهه 1950 به کاهش دود‌‌های تولید شده بوسیله موتور‌‌های جت منجر شد. هنگامی که دود‌‌های ناشی از فعالیت موتور کاملا حذف شد، تلاشها در دهه 1970 به سمت کاهش دیگر گازهای گلخانه ای، مثل هیدروکربن‌‌های نسوخته و مونو اکسید کربن رفت. در این دهه همچنین مشاهده شد که دوام محفظه‌‌های احتراق بهبود یافته است، همچنین با روش جدید ساخت آستر بهبود یافته، طول عمری در حدود 100 برابر نسبت به آستر‌‌های قدیمی بدست آمد. در دهه 1980 محفظه‌‌های احتراق شروع بهبود بهره وری در تمامی محدوده‌‌های عملیاتی نمودند: محفظه‌‌های احتراق به سمت بهره وری نزدیک به 99 درصد در وضعیت حداکثر قدرت متمایل شدند، اما بهره وری آنها در قدرت‌‌های پایین کاهش یافت. پیشرفت‌‌های صورت گرفته در آن دهه موجب بهبود بازده در سطح‌‌های پایینتر نیز شد. در دهه‌‌های 1990 و 2000 بازنگری هایی در کاهش انتشار گازهای گلخانه ای، مشخصا بر روی انتشار اکسید‌‌های نیتروژن صورت پذریفت. تکنولوژی‌‌های مربوط به محفظه احتراق هنوز به صورت فعالانه در حال مطالعه و توسعه است و اغلب تحقیقات به روی بهبود جنبه‌‌های مشابه متمرکز شده است. اجزا پوسته : پوسته، خارجی ترین قشر محفظه احتراق است، و ساختاری کاملا ساده دارد. و عموما نیاز به نگهداری کمی دارد. پوسته در مقابل بارهای حرارتی که ناشی از جریانات هوای درون آن است محافظت شده است و نگرانی کمی در مورد کارایی حرارتی آن وجود دارد. اما پوسته شبیه یک مخزن تحت فشار عمل می‌کند که می‌بایست در برابر اختلاف بین فشار بالا در داخل محفظه احتراق و فشار کم در بیرون آن مقاومت کند. بارهای مکانیکی ( کمتر از بار‌‌های حرارتی ) یک فاکتور دیگر در طراحی پوسته می‌باشد. دفیوزر ( پخش کننده ) : وظیفه دفیوزر، کاهش سرعت هوای فوق فشرده حاصل از کمپرسور، به سرعت بهینه و مناسب برای محفظه احتراق است. کاهش سرعت، نتیجه اجتناب ناپذیر کاهش فشار کلی را در پی دارد، لذا یکی از چالش‌‌های طراحی محدود کردن از دست دادن فشار تا حد ممکن است. بعلاوه دفیوزر باید طوری طراحی شود که اعوجاج جریان را تا حد ممکن بوسیله اجتناب از تاثیرات جریان مثل جدایش لایه مرزی جلوگیری کند. شبیه به اغلب اجزاء موتور‌‌های توربین گازی، دفیوزر تا حد ممکن باید سبک و کوتاه طراحی شود. آستر : آستر شامل روند احتراق و موجب ایجاد جریان‌‌های هوای متفاوت ( توزیع، رقیق سازی و خنک کردن جریان هوا ) در ناحیه احتراق می‌شود. آستری می‌بایست طوری طراحی شود که در مقابل چرخه‌‌های طولانی حرارت‌‌های بالا بتواند مقاومت کند. به این منظور آستری معمولا از سوپر آلیاژهایی چون Hastelloy X ( سوپر آلیاژی از نیکل – کروم – آهن – مولیبدن با قدرت مقاومتی بالا در برابر حرارت‌‌های بالا، مقاومت در برابر اکسید شدن و تغییر شکل با توانایی مقاومت در برابر حرارت تا 1200 درجه سانتی گراد) ساخته شود. علاوه بر این اگر چه در آستری از آلیاژ‌‌های با کارایی بالا استفاده می‌شود، ولی آستری می‌بایست با جریان هوا خنک شود. برخی از محفظه‌‌های احتراق با استفاده از کوتینگ‌‌های سپر حرارتی ( مواد فوق پیشرفته ای که معمولا در ساخت سطوح فلزی به کار رفته در توربین‌‌های گازی و قسمت هایی از موتور هواپیما‌‌ها استفاده می‌شود) ساخته می‌شوند. اما با این حال خنک کردن آستری بوسیله هوا هنوز مورد نیاز است. به طور کلی دو نوع روش خنک کردن آستر وجود دارد. خنک کردن به روش تعریق و خنک کردن به روش فیلم کولینگ. روش نوار نازک یا فیلم کولینگ به وسیله تزریق هوای سرد از بیرون آستری به درون آن کار می‌کند. این روش نوار نازکی شبیه به نوار فیلم از هوا ایجاد می‌کند که از آستری در برابر حرارت محافظت می‌کند و برای مثال می‌تواند حرارت را از حدود 1800 کلوین به حدود 830 کلوین کاهش می‌دهد. روش دیگر خنک کردن آستری یا روش تعریق، یک روش مدرن تر خنک سازی است که از یک ماده متخلخل برای استری استفاده می‌شود. آستری متخلخل اجازه می‌دهد که مقدار کمی از هوای خنک کننده از میان آن عبور کند، و موجب عملکرد خنک کنندگی ای مشابه خنک کردن به روش نوار نازک می‌شود. دو اختلاف عمده در پروفیل حرارتی حاصل از آستری و مقدار هوای خنک کننده مورد نیاز وجود دارد. نتایج خنک کردن به روش تعریق در اغلب پروفیل‌‌های حرارتی نشان می‌دهد که هوای خنک کننده موجب خنک کردن به طور یکنواخت از طریق منافذ می‌شود. روش خنک کننده نوار نازک نیز عموما از طریق دنده‌‌ها و کانال کشی‌‌ها حرارت را کاهش می‌دهد، که خنک کنندگی نایکسانی را در پی دارد که موجب می‌شود در شکاف هایی که هوا در آن جریان دارد قعطات خنک تر و در مابین آنها قطعات گرم تر باشند. مهمتر از آن، روش تعریق هوای خنک خیلی کمتری استفاده می‌کند (حدود 10 درصد از کل جریان هوا، به جای 20 تا 50 درصد که در روش خنک کاری نواری استفاده می‌شود). استفاده از هوای کمتر برای خنک کردن، اجازه می‌دهد که هوای بیشتری صرف احتراق در محفظه احتراق شود، که از اهمیت بسزایی در موتور‌‌های با عملکرد و تراست بالا برخوردار است. دهانه : دهانه حاصل گسترش و دنباله ساختاری گنبدی شکل است که به عنوان یک شکاف ورود هوا عمل می‌کند، که هوای اولیه را از جریان هوای ثانویه جدا می‌کند (واسطه، رقیق ساز و هوای خنک کننده). گنبد/ چرخاننده[6] : قسمت‌‌های از محفظه احتراق هستند که جریان اولیه هوا از طریق آنها وارد ناحیه احتراق می‌شود. نقش این قسمت تولید توربولانس (جریان گردابه ای) در جریان سیال، برای ترکیب سریع هوا و سوخت است. محفظه‌‌های احتراق اولیه (به جای چرخاننده ها) از گنبد‌‌های با بدنه شیب دار استفاده می‌کردند که از یک صفحه ساده برای ایجاد تلاطم جهت ترکیب کردن هوا و سوخت استفاده می‌کرد. اغلب طراحی‌‌های مدرن دارای تثبیت کننده چرخش هستند. چرخاننده یک ناحیه کم فشار محلی ایجاد می‌کند که برخی از محصولات احتراق را مجبور به چرخش مجدد می‌کند، که جریان گردابه ای قابل توجهی را پدید می‌آورد. اگرچه تلاطم‌‌های بالاتر، افت فشار‌‌های بیشتری برای احتراق خواهد داشت، بدین جهت گنبد و چرخاننده باید به دقت طراحی شوند تا از تولید تلاطم و جریان گردابه ای بیشتر از آنچه برای ترکیب مناسب سوخت و هوا مورد نیاز است جلوگیری شود. انژکتور سوخت در یک محفظه احتراق قوطی شکل چرخان در موتور JT9D پرت اند ویتنی تزریق کننده سوخت (انژکتور ) : انژکتور مسئولیت رساند سوخت به ناحیه احتراق و همچنین چرخاننده مسئولیت ترکیب سوخت و هوا را بر عهده دارد. چهار روش اصلی تزریق سوخت وجود دارد: اسپری کردن تحت فشار، انفجار هوا، تبخیر، و پیش آمیختن / انژکتورهای پیش بخار. تزریق با فشار یا اسپری کردن سوخت تکیه بر فشار‌‌های بالای سوخت ( در حدود 3400 کیلو پاسکال ( 500 پی اس آی )) برای اسپری کردن دارد. این نوع از انژکتور سوخت این مزیت را دارد که بسیار ساده است، اما دارای معایبی نیز می‌باشد. سیستم سوخت می‌بایست به اندازه کافی در مقابل فشار‌‌های بالا مقاوم باشد، و سوخت تمایل دارد که به صورت نا همگون اسپری شود که منجر به احتراق ناقص یا غیر یک نواخت می‌شود که آلاینده‌‌ها و دود بیشتری را ایجاد می‌کند. نوع دوم انژکتور، انژکتور انفجار هواست. این انژکتور لایه ای از سوخت را به همراه جریانی از هوا منفجر می‌کند، که سوخت را به صورت قطرات همگنی اسپری می‌کند. این نوع انژکتور منجر به تولید اولین محفظه احتراق بدون دود شد. هوای استفاده شده دقیقا همان مقدار هوای اولیه است که به جای چرخاننده از انژکتور هدایت شده است. این نوع از انژکتور همچنین به فشار کمتری از سوخت نسبت به نوع اسپری سوخت احتیاج دارد. تزریق سوخت تبخیری، سومین نوع است و مشابه انژکتور انفجار هوا است که در آن هوای اولیه در حین آنکه به محفظه احتراق تزریق می‌شود با سوخت ترکیب می‌شود. اما مخلوط سوخت و هوا از میان یک تیوب به درون منطقه احتراق حرکت می‌کند. گرمای ناشی از محفظه احتراق به مخلوط سوخت و هوا هدایت می‌شود، مقداری از سوخت قبل از احتراق تبخیر می‌شود که باعث ترکیب بهتر آن با هوا می‌شود. این روش اجازه می‌دهد سوخت با تششعات گرمایی کمتری محترق شود، که به حفاظت آستری کمک می‌کند. اگرچه، تیوب تیخیر کننده ممکن است مشکلات جدی از جهت دوام به دلیل جریان کم فشار سوخت درون آن داشته باشد (سوخت درون تیوب، تیوب را در برابر گرمای احتراق محافظت می‌کند). انژکتور‌‌های پیش مخلوط کننده/پیش بخار کننده به این صورت کار می‌کنند که قبل از ورود سوخت به محفظه احتراق آن را ترکیب یا تبخیر می‌کنند. این روش اجازه می‌دهد سوخت به صورت کاملا یکنواخت با هوا ترکیب شود، همچنین موجب کاهش آلایندگی موتور می‌شود. یک اشکال این روش آن است که سوخت ممکن است به صورت خودکار احتراق یابد و یا در غیر اینصورت قبل از اینکه ترکیب سوخت و هوا به محفظه احتراق برسد سوخت دچار احتراق شود. اگر این اتفاق رخ دهد محفظه احتراق به شدت آسیب خواهد دید. مشتعل کننده اغلب مشتعل کننده‌‌ها در توربین‌‌های گازی با جرقه الکتریکی احتراق ایجاد می‌کنند، مشابه شمع خودرو. مشتعل کننده باید در محفظه احتراق باشد جایی که سوخت و هوا پیش از این با هم ترکیب شده اند، اما این باید به اندازه کافی از منشاء جریان دور باشد به طوری که از احتراقی که خود بوجود اورده آسیب نبیند. زمانی که مشتعل کننده فرایند احتراق را آغاز کرد، ادامه روند احتراق خودکفا عمل می‌کند و بیش از این نیازی به مشتعل کننده نیست. در محفظه‌‌های احتراق حلقه ای-قوطی شکل شعله‌‌های اتش می‌توانند از یک محفظه احتراق به دیگری منتشر شود، بنابراین نیازی به استفاده از مشتعل کننده در تمامی محفظه‌‌ها نمی باشد. در برخی از سیستم‌‌ها از تکنیک‌‌های مشتعل کننده کمکی استفاده شده است. یکی از این روش‌‌ها تزریق اکسیژن است، که در آن اکسیژن به منطقه اشتعال خورانده می‌شود و به احتراق آسانتر سوخت کمک می‌کند. این مورد به صورت ویژه برای برخی هواپیما هایی که در ارتفاع‌‌های خیلی بالا ممکن است موتورشان خاموش شود و نیاز به راه اندازی مجدد داشته باشد مفید است. مسیر‌‌های جریان هوا هوای اولیه این هوا، هوای اصلی احتراق است. هوایی خیلی فشرده است که از فعالیت کمپرسور با فشار خیلی بالا بدست آمده (عمدتا بوسیله دفیوزر کم سرعت می‌شود) که از میان کانال اصلی در گنبد محفظه و اولین دسته از حفره ‌‌های آستری به محفظه احتراق خورانده می‌شود. این هوا با سوخت ترکیب شده است و سپس محترق می‌شود. هوای واسطه این هوا، هوایی است که از میان دومین دسته از حفره‌‌های آستری به درون محفظه احتراق تزریق می‌شود. این جریان هوا روند واکنش، خنک کردن هوا و رقیق سازی غلظت‌‌های بالای مونو اکسیدکربن و هیدروژن را کامل می‌کند. هوای رقیق کننده هوای رقیق کننده جریان هوایی است که از طریق سوراخهای آستر در انتهای محفظه احتراق تزریق می‌شود تا به خنک شدن هوا قبل از رسیدن به مراحل توربین کمک کند. از این هوا برای تولید مشخصات دمایی یکنواخت مورد نظر در احتراق به دقت استفاده می‌شود. با این حال، همانطور که فناوری تیغه توربین بهبود می‌یابد و به آنها اجازه می‌دهد در دماهای بالاتر مقاومت کنند، از هوای رقیق کمتر استفاده می‌شود و با کم شدن سهم هوای رقیق کننده از هوای ورودی به موتور، امکان استفاده از هوای احتراق بیشتر فراهم می‌شود. هوای خنک کننده هوای خنک کننده جریان هوایی است که از طریق سوراخهای کوچک آستر تزریق می‌شود تا یک لایه (نوار) از هوای خنک ایجاد شود تا آستر از دمای احتراق محافظت شود. نحوه کارکرد هوای خنک کننده باید به دقت طراحی شود تا مستقیماً با هوا و فرآیند احتراق فعل و انفعال نداشته باشد. در برخی موارد، تا 50٪ از هوای ورودی به عنوان هوای خنک کننده استفاده می‌شود. چندین روش مختلف برای تزریق این هوای خنک کننده وجود دارد، و نوع روش می‌تواند بر مشخصات دمایی که آستر در معرض آن قرار می‌گیرد تأثیر بگذارد. انواع چینش محفظه‌‌های احتراق‌‌های نوع قوطی شکل برای موتور توربین گازی، که از زوایه محوری به سمت اگزوز آن را مشاهده می‌کنید. رنگ آبی مسیر جریان خنک کننده، و نارنجی مسیر جریان محصول احتراق را نشان می‌دهد. محفظه احتراق از نوع قوطی شکل محفظه‌‌های احتراق قوطی شکل خود از محفظه‌‌های احتراق استوانه ای تشکیل شده اند. هر "قوطی" خود دارای انژکتور سوخت، مشتعل کننده، آستر، و پوسته مخصوص به خود است. هوای اولیه از کمپرسور وارد هر قوطی می‌شود، جایی که در آن، از سرعتش کم، با سوخت مخلوط، و سپس شعله ور می‌شود. همچنین جریان هوای دومی نیز از کمپرسور به سمت این قوطی‌‌ها روانه می‌شود که به سطح بیرونی آستر دمیده می‌شود (سطح درونی آن جایی ست که احتراق صورت می‌پذیرد). پس از آن هوای ثانویه، معمولا از طریق شکاف هایی در آستر، به محفظه احتراق خورانده می‌شود تا آستر را از طریق نوار باریکی از جریان هوا خنک کند. در بیشتر کاربردها، چندین قوطی در اطراف محور مرکزی موتور مرتب شده و اگزوز مشترک آنها به توربین (ها) منتقل می‌شود. از محفظه‌‌های احتراق‌‌های نوع قوطی شکل به دلیل سهولت در طراحی و آزمایش، بیشتر در موتورهای توربین گازی اولیه استفاده می‌شد (می توان یک محفظه قوطی را به شکل منفرد آزمایش کرد، به جای کل سیستم). تعمییر و نگه داری این محفظه‌‌ها به راحتی صورت می‌پذیرد، چرا که می‌توان تنها یک قوطی را برای تعمییر جدا کرد و نیازی به باز کردن کل بخش احتراق در موتور نیست. اکثر موتورهای توربین گازی مدرن (به ویژه برای استفاده در هواپیما) از محفظه‌‌های احتراق قوطی شکل استفاده نمی کنند، زیرا وزن آنها اغلب بیش از رقبایشان است. علاوه بر این، افت فشار در قوطی به طور کلی بیشتر از سایر محفظه‌‌ها است (به میزان 7٪). بیشتر موتورهای مدرنی که از محفظه قوطی استفاده می‌کنند، توربوشفت هستند که دارای کمپرسورهای گریز از مرکز می‌باشند. محفظه احتراق قوطی شکل حلقوی. محور مشاهده در راستای اگزوز می‌باشد. محفظه قوطی -حلقوی نوع بعدی محفظه‌‌های احتراق محفظه‌‌های قوطی-حلقوی است. به این نوع محفظه‌‌ها کنولار[7] نیز گفته می‌شود. مانند احتراق نوع قوطی، محفظه احتراق‌‌های کنولار دارای مناطق احتراق گسسته است که دارای آسترهای جداگانه با انژکتورهای سوخت خاص خود هستند. برخلاف احتراق قوطی، تمام مناطق احتراق دارای یک حلقه مشترک (فضای بین 2 دایره متحد المرکز) هستند. مناطق احتراق همچنین می‌توانند از طریق سوراخهای آستر یا لوله‌‌های اتصال با یکدیگر "ارتباط" برقرار کنند که باعث می‌شود مقداری هوا به صورت محیطی جریان یابد. جریان خروجی از احتراق کانولار به طور کلی دارای مشخصات دمایی یکنواخت تری است که برای قسمت توربین بهتر است. همچنین نیازی نیست که هر محفظه ای مشتعل کننده مخصوص خود را داشته باشد. هنگامی که آتش در یک یا دو قوطی روشن شد، می‌تواند به راحتی به بقیه گسترش یابد و شعله ور شود. این نوع احتراق نیز نسبت به نوع قوطی سبکتر است و افت فشار کمتری دارد (در حد 6٪). با این حال، تعمییر نگه داری محفظه احتراق کانولار دشوارتر از محفظه احتراق احتراق قوطی شکل است. نمونه هایی از موتورهای توربین گازی که از محفظه احتراق کانولار استفاده می‌کنند می‌توان از موتور توربوجت General Electric J79 و توربوفن‌‌های Pratt & Whitney JT8D و Rolls-Royce Tay نام برد. محفظه احتراق حلقوی تصویر فوق محفظه احتراق از نوع حلقوی (Annular) از یک موتور نوع توربین گازی با دید محوری و از سمت خروجی گاز‌‌ها است. دایره‌‌های کوچک نارنجی رنگ نازل‌‌ها تزریق سوخت می‌باشند که جدیدترین و پراستفاده ترین نوع محفظه احتراق می‌باشد. محفظه‌‌های احتراق حلقوی نیاز به مناطق احتراق جداگانه را از بین می‌برند و تنها از یک آستر و پوسته به صورت پیوسته و حلقه ای شکل استفاده می‌کنند. محفظه‌‌های احتراق حلقوی مزایای زیادی دارد، از جمله احتراق یکنواخت تر، اندازه کوتاه تر (بنابراین سبک تر) و سطح کمتر (نیاز کمتر به حفاظت و خنک کاری). علاوه بر این، محفظه‌‌های احتراق‌‌های حلقوی تمایل به داشتن دمای خروجی بسیار یکنواخت تری دارند. آنها همچنین کمترین افت فشار را در میان سه طرح بیان شده دارند. طراحی حلقوی نیز ساده تر است، اگرچه آزمایش به طور کلی به یک بستر آزمایشی در اندازه کامل نیاز دارد. به عنوان مثالی از موتورهایی که از محفظه احتراق حلقوی استفاده می‌کنند می‌توان از CFM International CFM56 نام برد. تقریباً در تمام موتورهای توربین گاز مدرن از احتراق حلقوی استفاده می‌شود. به همین ترتیب، بیشتر تحقیقات و توسعه‌‌های احتراق بر بهبود این نوع متمرکز است. محفظه احتراق دو حلقه ای یکی از انواع محفظه احتراق حلقوی استاندارد، محفظه احتراق دو حلقه ای (DAC) است. مانند یک محفظه احتراق حلقوی، DAC یک حلقه پیوسته و بدون مناطق احتراق جداگانه در حول شعاع خود است. تفاوت در این است که این نوع محفظه احتراق دارای دو منطقه احتراق در اطراف حلقه است. یک منطقه پایلوت و یک منطقه اصلی. منطقه پایلوت مانند یک احتراق حلقوی منفرد عمل می‌کند و تنها منطقه ای است که در سطوح کم قدرت کار می‌کند. در سطح قدرت بالا، از منطقه اصلی نیز استفاده می‌شود و باعث افزایش جریان هوا و جرم از طریق احتراق می‌شود. در موتورهای جنرال الکتریک از این نوع محفظه احتراق عموما به منظور کاهش انتشار NOx و CO2 استفاده می‌شود. بر اساس گسترش اصول مشابه احتراق دو حلقه ای، احتراق سه حلقه ای و "چند حلقه ای" پیشنهاد شده و حتی ثبت اختراع شده است. نموداری از محفظه احتراق دو حلقه ای آلایندگی یکی از عوامل محرکه در طراحی توربین گاز مدرن، کاهش میزان انتشار است و احتراق عامل اصلی تولید گازهای گلخانه ای در توربین گاز است. به طور کلی، پنج نوع انتشار عمده از موتورهای توربین گاز وجود دارد: دود، دی اکسید کربن (CO2)، مونوکسیدکربن (CO)، هیدروکربن‌‌های نسوخته (UHC) و اکسیدهای نیتروژن (NOx). دود عمدتا با مخلوط کردن یکنواخت سوخت و هوا کاهش می‌یابد. همانطور که در قسمت انژکتور سوخت در بالا بحث شد، انژکتورهای سوخت مدرن (مانند انژکتورهای سوخت ایربلاست) به طور مساوی سوخت را اتمایز می‌کنند و توزیع‌‌های نا متوازن سوخت را کاهش می‌دهند. اکثر موتورهای مدرن از این نوع انژکتورهای سوخت استفاده می‌کنند و اساساً بدون دود هستند. دی اکسید کربن محصولی از فرآیند احتراق است و در اصل با کاهش مصرف سوخت کاهش می‌یابد. با افزایش بیشتر موتورهای توربین گازی، تولید دی اکسید کربن نیز کاهش خواهد یافت. انتشار هیدروکربن نسوخته (UHC) و مونوکسیدکربن (CO) بسیار با هم مرتبط هستند. UHC اساساً سوختی است که کاملاً سوخته نشده است و UHC بیشتر در سطح کم قدرت تولید می‌شود (جایی که موتور تمام سوخت را نمی سوزاند). بیشتر محتوای UHC در فرایند احتراق واکنش داده و CO را تشکیل می‌دهد، به همین دلیل این دو نوع انتشار به شدت با یکدیگر ارتباط دارند. به عنوان یک نتیجه از این رابطه نزدیک، یک احتراق که برای انتشار CO به خوبی بهینه شده است ذاتاً برای انتشار UHC بهینه سازی شده است، بنابراین بیشتر کارهای طراحی بر انتشار CO است. مونوکسیدکربن یک محصول میانی احتراق است و با اکسیداسیون از بین می‌رود. CO و OH واکنش نشان داده و به شکل CO2 و H در می‌آیند. این فرآیند که باعث مصرف CO می‌شود، به مدت زمان نسبتاً طولانی، دمای بالا و فشارهای بالا نیاز دارد (به طور نسبی استفاده می‌شود زیرا فرآیند احتراق خیلی سریع اتفاق می‌افتد). این واقعیت به این معنی است که یک احتراق کم CO دارای مدت زمان ماندگاری طولانی است (اساساً مدت زمانی که گازها در چمبر احتراق هستند). اکسیدهای نیتروژن (NOx) مانند CO در ناحیه احتراق تولید می‌شود. با این حال، بر خلاف CO، بیشترین تولید در شرایطی است که CO بیشترین مصرف را دارد (درجه حرارت بالا، فشار بالا، مدت زمان پایایی طولانی). این بدان معنی است که به طور کلی، کاهش انتشار CO منجر به افزایش NOx و بالعکس می‌شود. این واقعیت به این معنی است که موفقیت آمیزترین میزان کاهش انتشار به ترکیب چندین روش نیاز دارد. پس سوز پس سوز جز دیگری است که به برخی موتورهای جت اضافه می‌شود، در درجه اول موتورهای هواپیمای مافوق صوت. هدف آن ایجاد یک افزایش موقتی در رانش است، هم برای پروازهای مافوق صوت و هم برای برخاستن (چرا که به طور معمول بارگیری بال[8] زیاد در هواپیماهای مافوق صوت به معنی آن است که سرعت برخاست بسیار زیاد خواهد بود.) در هواپیماهای نظامی نیروی محرکه اضافی نیز برای موقعیت‌‌های جنگی مفید است. این با تزریق سوخت اضافی به جریان جت در پایین دست توربین و احتراق آن حاصل می‌شود. مزیت پس سوز افزایش قابل توجه میزان تراست است. عیب آن مصرف بسیار زیاد سوخت و راندمان پایین آن است، اگرچه این مورد معمولاً برای دوره‌‌های کوتاهی که معمولاً مورد استفاده قرار می‌گیرد قابل قبول است. پس سوز موتور هواپیمای میگ-23 معمولا موتورهای جت را به هنگام استفاده از پس سوز مرطوب و به هنگام عدم استفاده از آن خشک می‌نامند. به همین ترتیب میزان تراست موتور را در صورت عدم استفاده از پس سوز تراست خشک و در زمان استفاده از آن تراست مرطوب یا میلیتاری پاور[9] می‌نامند. مانند محفظه احتراق موتورهای توربین گازی، بخش پس سوز نیز شامل پوسته و آستر می‌باشد که وظایف مشابهی را بر عهده دارند. یک تفاوت مهم بین محفظه احتراق اصلی و پس این است که افزایش دما توسط بخشی از توربین محدود نمی شود، بنابراین پس سوز‌‌ها دارای درجه حرارت بیشتری نسبت به محفظه‌‌های اصلی احتراق هستند. تفاوت دیگر این است که پس سوز‌‌ها به خوبی محفظه احتراق اصلی برای مخلوط کردن بهینه هوا و سوخت طراحی نشده اند، بنابراین تمام سوخت در پس سوز سوزانده نمی شود. همچنین پس سوز‌‌ها نیاز به فلیم هولدر[10] (نگاه دارنده شعله) دارند تا سرعت هوای ورودی به پس سوز احتراق را خاموش نکند. پس سوز‌‌ها عموما دارای بدنه‌‌های شیب دار یا "vee-gutters" در پشت انژکتور‌‌های هستند که یک جریان کم سرعت محلی را به روشی مشابه محفظه‌‌های احتراق گنبدی ایجاد می‌کند. رمجت ها موتور‌‌های رمجت[11] از بسیاری جهات با موتورهای توربینی متفاوت هستند اما عموما از اصول یکسانی استفاده می‌کنند. یک تفاوت عمده کمتر بودن اجزای متحرک، به ویژه قسمت‌‌های چرخان پس از محفظه احتراق است. در این موتورها احتراق مستقیما به نازل منتقل می‌شود. این امر موجب می‌شود تا در موتورهای رمجت احتراق در دمای بالاتری صورت گیرد. تفاوت دیگر این است که در بسیاری از موتور‌‌های رمجت همانند موتورهای توربینی از آستر استفاده نمی شود. علاوه بر این برخی محفظه‌‌های احتراق موتور‌‌های رمجت، به جای انواع مرسوم تر از نوع دامب کامباستور[12] هستند. دامب کامباستور‌‌ها سوخت را تزریق می‌کنند و به گردش مجدد تولید شده توسط یک تغییر بزرگ منطقه در احتراق (و نه چرخش در بسیاری از احتراق‌‌های توربین گاز) متکی هستند. همانطور که گفته شد، بسیاری از محفظه‌‌های احتراق موتور‌‌های رمجت نیز شبیه به محفظه‌‌های احتراق موتورهای توربین گازی معمول است، همانند محفظه احتراق استفاده شده در موشک RIM-8 Talos که از یک محفظه احتراق قوطی شکل استفاده می‌کند. RIM-8 Talos اسکرمجت‌‌ها [13] پیشران‌‌های اسکرمجت (رمجت با احتراق مافوق صوت)[14] دارای شرایط احتراق بسیار متفاوت تری نسبت به موتورهای توربین گازی معمول هستند. این نوع پیشران‌‌ها معمولا دارای تعداد کمی، یا حتی هیچ، قطعه متحرکی هستند. در حالی که محفظه ی احتراق در پیشران‌‌های اسکرمجت به نسبت پیشران‌‌های توربینی تفاوت‌‌های عمده ای دارد، اما در عین حال با چالش‌‌های مشابهی نیز مواجه هستند، همانند آمیختن مناسب هوا و سوخت و پایدار نگاه داشتن احتراق. با این حال آنچنان که از نام آن نیز برمی آید، یک پیشران اسکرمجت باید در یک جریان با سرعت مافوق صوت با این چالش‌‌ها هماورد داشته باشد. برای مثال برای یک پرنده با پیشران اسکرمجت که در سرعت 5 ماخ پرواز می‌کند، جریان ورودی به محفظه احتراق باید دارای سرعت اسمی 2 ماخ باشد. یکی از چالش‌‌های مهم در یک موتور اسکرام جت جلوگیری از حرکت امواج شوک تولید شده توسط احتراق در بالادست ورودی است. اگر چنین چیزی رخ بدهد ممکن است موتور از کار بیافتد، که موجب خواهد شد که در کنار بسیاری مشکلات دیگر نیروی رانش نیز از دست برود. برای جلوگیری از این امر، موتورهای اسکرام جت تمایل دارند یک قسمت جدا کننده داشته باشند (تصویر را ببینید) که بلافاصله جلوتر از منطقه احتراق است. چالش مهم دیگر که اشاره شد دشواری پایدار نگاه داشتن احتراق در محفظه احتراق است. پایداری احتراق در یک محفظه احتراق با ورودی جریان مافوق صوت، برای مثال 2 ماخ، به روشن نگاه داشتن شعله ی یک شمع در میان طوفان تشبیه شده است. از نظر طراحی یک تفاوت مهم اسکرمجت‌‌ها با رمجت‌‌ها عدم وجود دیفیوزر است. همانطور که بیان شد تفاوت اصلی موتورهای رمجت و اسکرمجت سرعت جریان ورودی به محفظه احتراق است. در موتورهای رمجت به رغم آنکه وسیله پرنده در سرعت مافوق صورت پرواز می‌کند، از یک دیفیوزر، معمولا دارای فرم‌‌های دوکی شکل یا سهموی، استفاده می‌شود تا سرعت جریان ورودی به محفظه احتراق را کاهش دهد، حال آنکه در موتورهای اسکرمجت، همانطور که شرح آن ذکر شد، چنین قسمتی وجود ندارد. دیفیوزر‌‌های بزرگ موتور ترکیبی توربو-رمجت جی-58 به خوبی مشخص است. یک اسکرام جت به سرعت بالای هواگرد متکی است تا هوای ورودی را قبل از احتراق فشرده و کند کند، اما در حالی که یک رمجت سرعت هوا را تا محدوده مادون صوت کاهش می‌دهد، سرعت جریان هوا در اسکرمجت در کل موتور مافوق صوت است. این به اسکرام جت اجازه می‌دهد تا در سرعتهای بسیار بالا کارآمد عمل کند: پیش بینی‌‌های نظری حداکثر سرعت اسکرام جت را بین 12 ماخ (14000 کیلومتر در ساعت) و 24 ماخ (25000 کیلومتر در ساعت) قرار می‌دهد. اسکرام جت از سه جز اساسی تشکیل شده است: یک ورودی همگرا، جایی که هوای ورودی فشرده و کند می‌شود، یک محفظه احتراق، که در آن سوخت گازی با اکسیژن جوی می‌سوزد تا گرما تولید کند. و یک نازل واگرا، جایی که هوای گرم شده برای تولید رانش شتاب می‌گیرد. بر خلاف یک موتور جت معمولی، مانند یک توربوجت یا یک موتور توربوفن، یک اسکرام جت از قطعات چرخان، فن مانند برای فشرده سازی هوا استفاده نمی کند. بلکه سرعت قابل دستیابی هواپیما در حال حرکت در جو باعث فشرده شدن هوا در ورودی می‌شود.. به همین ترتیب، هیچ قطعه متحرکی در اسکرام جت مورد نیاز نیست. در مقایسه، موتورهای توربوجت معمولی به فن‌‌های ورودی، چندین مرحله از فن‌‌های کمپرسور دوار و چندین مرحله توربین چرخان احتیاج دارند که همگی به وزن، پیچیدگی و تعداد بیشتری نقطه خرابی به موتور می‌افزایند. عملکرد اسکرام جت به دلیل ماهیت طراحی آنها محدود به سرعت‌های نزدیک به مافوق صوت است. این پیشران‌‌ها از آنجا که فاقد کمپرسور مکانیکی هستند، برای فشرده سازی هوای ورودی به شرایط عملیاتی، به انرژی جنبشی بالای یک جریان مافوق صوت نیاز دارند. بنابراین، یک وسیله نقلیه مجهز به سیستم اسکرمجت باید با استفاده از برخی دیگر از وسایل مانند موتور توربوجت، ریلگان یا بوستر راکتی به سرعت مورد نیاز برسد. در حالی که اسکرمجت‌‌ها از نظر مفهومی ساده هستند، اما ساخت نمونه واقعی که چنین عملکردی را از خود به نمایش بگذارد توسط چالش‌‌های فنی شدید محدود می‌شود. پرواز هایپرسونیک در جو باعث درگ بسیار زیاد می‌شود و دمای هوا در روی سطح هواپیما و درون موتور می‌تواند بسیار بیشتر از هوای اطراف باشد. حفظ احتراق در جریان مافوق صوت چالش‌‌های دیگری به همراه دارد، زیرا سوخت باید در میلی ثانیه تزریق، مخلوط شود، مشتعل شود و بسوزد. در حالی که از دهه 1950 تکنولوژی اسکرام جت در دست توسعه است، تنها اخیرا وسایلی آزمایشی مجهز به پیشران اسکرمجت توانسته اند پرواز کنند. تصویر دینامیک سیالات محاسباتی (CFD) از NASA X-43A با موتور اسکرمجت در سرعت 7 ماخ تصاویری از پروژه‌‌های تحقیقاتی کمپانی لاکهید مارتین: تکانه ویژه[15] پیشران‌‌های مختلف منابع https://en.wikipedia.org/wiki/Combustor https://military.wikia.org/wiki/Scramjet با تشکر از bigbang ===================================================== سلام عید همگی مبارک قصه این تاپیک به چند سال قبل و دوره تحریریه دوم بر می گشت. موضوع توسط بنده مطرح شده بود و جناب bigbang قبول زحمت کرده بودند، ولی با توجه به حجم زیاد موضوع و مشغله ایشون تاپیک نیمه کاره مانده بود تا خرداد مال سال قبل که تکمیل کار به بنده واگذار شد. من مدت قابل توجهی است که به دلیل مسائل کاری و گرفتاری های شخصی خیلی کمتر تونستم در میلیتاری در خدمت دوستان و استاتید باشم و هرچه زمان بیشتر پیش می رفت این زمان کمتر و کمتر می شد به نحوی که تکمیل همین تاپیک پیش رو حدود 9 ماه طول کشید. البته این جریانی بوده که برای خیلی از کاربران دیگه میلیتاری هم رخ داده، سال ها قبل کاربرانی از محدوده سنی نیمه اول دهه 60 اکثریت فعالیت رو در میلیتاری داشتن، به مرور به نیمه دوم این روند منتقل شد و الان کاربرانی از نیمه دوم دهه 70 و حتی جوان تر در سایت فعال هستند که برای همگی آرزوی موفقیت دارم. از سال 2014 که رسما عضو شدم تا الان زمان نسباتا زیادی گذشته، از مطالب و دانش خیلی ها خوندم و یاد گرفتم، دوستانی که خیلی هاشون الان نیستن و برخی شون خوشبختانه هنوز حضور فعال دارند. در برابر تا حدی که در توانم بود سعی کردم چند خطی به گنجینه میلیتاری اضافه کنم. تو این مدت با خیلی ها آشنا شدم، شاگردی خیلی ها رو کردم و به شاگردی شون افتخار می کنم؛ با بعضی عزیزان به مرحله رفاقت رسیدیم که برام مثل برادر هستند. داستان 7 میلیمتر هم مث خیلی های دیگه تو میلیتاری رسید به تهش. از خیلی وقت قبل قصد خداحافظی داشتم ولی این تاپیک نیمه کاره نسباتا قدیمی یه مانعی بود برام که این اودیسه هم بالاخره بعد چند سال تموم شد. برای همگی آرزوی سلامتی و موفقیت دارم. خدانگهدار [1] flame holder [2] can [3] annular [4] cannular [5] Overheat (وارد آمدن گرمای بیش از حد که موجب ایجاد تغییر نامطلوب در ساختار مواد می‌شود) [6] swirler [7] Cannular [8] wing loading - در آئرودینامیک، به وزن کل هواپیما تقسیم بر مساحت بال‌ها بارگیری بال گفته می‌شود. هر چه هواپیما سریع‌تر حرکت کند نیروی برآی بیشتری در هر واحد مساحتی بال‌ها ایجاد می‌شود، بنابراین یک بال کوچکتر می‌تواند در پرواز افقی وزن بیشتری را تحمل کند و در واقع بارگیری بال بیشتری را تحمل کند. [9] military power [10] flameholder [11] Ramjet [12] dump combustor [13] Scramjets [14] Scramjet (supersonic combustion ramjet) [15] specific impulse
  6. 1 پسندیده شده
    درست میگی ، این وضعیت عجیب از قبل شروع شده بوده و نمایشی برای توانمندی هایی هست که قبلا در صحنه عملیاتی به کار برده شده مثل ضربت محرم ، حمله به آرامکو .... این لینک هم چند ساعت پیش ایجاد شده که خیلی جالب بود
  7. 1 پسندیده شده
    امسال از نظر نظامی سال عجیبی بود مخصوصا از نظر موشکی رونمایی های گسترده ای صورت گرفت اولین رونمایی در رزمایش موشکی که در مرداد امسال برگزار شد بود که از دو موشک بینام که یکی از اونها ضد رادار و دیگری بدون بالک بود رونمایی شد که اسم هیچ کدوم از این موشک ها مشخص نشد البته در این رزمایش برای اولین بار از مزرعه موشکی رونمایی شد که موشک های سوخت جامد در دل زمین قرار گرفته رو نشون میداد که میتونستند ضربه اول به پایگاه های دشمن در دقایق اولیه رو وارد کنند دومین رونمایی در 30 مرداد 99 بود که از دو موشک حاج قاسم با برد 1400 کیلومتر و در آینده 1800 کیلومتر و همچنین کروز برد بلند ابومهدی رونمایی شد و روز بعدش از موشک فتح که هنوز مشخصاتش معلوم نیست پرده برداری شد سومین رونمایی مربوط به رگبار موشکی بود که از یک سیلوی موشکی میتوانستند 5 موشک شلیک کنند به صورت مثال اگر در 30 استان کشور ما 5 شهر موشکی داشته باشیم(همه این اعداد و تعداد موشک ها فرضیه) و در هر شهر موشکی 10 سیلوی پرتاب موشک داشته باشم و از هر سیلو 5 موشک شلیک کنیم به عدد 7500 شلیک پس از سوخت گیری موشک هامون میرسیم که میتواند جهنمی به پا کند چهارمین چیزی که نشون دادن مربوط به دقت موشک خرمشهر 2 بود که این موشک به مرکز یک هدف 30 در 30 خورد و همچنین برای اولین بار تصاویری از دقت موشک عماد نشون داده شده که اون موقع در سایت مشرق عنوان شد که این موشک ضدناو خواهد بود که در رزمایش پیامبر اعظم 15 سپاه نشون داده شد که این حرف درسته این توئیت رو بخونید که دقت عماد و همچنین پیش بینی اون سایت در اون هست https://twitter.com/komeil75307308/status/1350351516067131397 رونمایی بعدی در مهر ماه سال 99 در رونمایی از پهپادها و تسلیحات سپاه در پارک ملی هوا و فضا 4 موشک جدید علاوه بر موشک ذوافقار بصیر نشون داده شد که زیاد بهشون پرداخته نشد موشک های فاتح a،فاتح f،زهیر و موشک بدون نام دیگه در کنار موشک زهیرهست اگر به بدنه موشک زهیر توجه کنید نوشته شده jzh و اگر در بدنه موشک کناری توجه کنید نوشته شده za که نشان دهنده وجود موشک جدیدی هست همان ط.ر که در بدنه موشک فاتح a و f نوشته شده fa و ff و اخرین رونمایی در این مورد مربوط به موشک ضد کشتی بالستیک با برد 1800 کیاومتره که در بالا در موردش توضیح داده شد مجموعا امسال 11 موشک جدید نشون داده شد که رکورد بی نظیری بود از 2 موشک بینام در مرداد 99 گرفته تا موشک فتح و حاج قاسم و ابومهدی و ذوالفقار بصیر و فاتح a و فاتح f و زهیر و موشک بدون نام دیگه در کنار زهیر و با نام za در بدنه و موشک ضد کشتی جدید اوایلش به گمان خودم این حجم از رونمایی ها برای گرفتن انتقام حاج قاسم نشون داده شده که به دشمن بفهونه اگر انتقام گرفتیم و خواستید بزنید دست ما بسته نخواهد بود که متاسفانه این تحلیلم تا الان که این متن رو مینویسم درست از آب نیومد و بیشتر این رونمایی ها و رزمایش ها برای جلوگیری از حمله ترامپ دیوانه رئیس جمهور سابق آمریکا بود که نتیجه داد و تا پایان رپاست جمهوریش اون رو از حمله به ایران منع کرد البته ما فقط تو بخش موشکی رونمایی نداشتیم در بخش دریایی ناوبندر رودکی،مکران،قایق موشک انداز زره در بخش هوایی استفاده از موشک jdam-er در اف 4 هامون در بخش پهپادی رونمایی از پهپاد انتحاری ضد رادار آرش و پهپاد انتحاری شبیه هارپی و هگزاکوپترهای حامل بمب های کوچک و نشون دادن رنگ های جاذب امواج در پهپادها و همچنین ریزپهپادها و پهپاد انتحاری بر روی هلی کوپترهای ارتش و پهپاد انتحاری کوچک مانند پهپاد انتحاری alpagu و پهپاد شاهد 171 با برد 4400 کیلومتر و پهپاد کمان با انواع اقسام سلاح و پاد جنگ الکترونیک و تحویل تعداد بالا از پهپادها به سپاه و ارتش و همچنین استفاده از پهپاد انتحاری طوفان 2 در قایق های تندرو و پهپاد انتحاری ثاقب و پدافند سوم خرداد فرمانی و نشون دادن بنری از پهپادی شبیه x47 به نام غدیر رونمایی از اسپایک اسلم و اسلحه جدید که شبیه اسلحه k7 کره جنوبیه و موارد دیگری بود که در خاطر بنده نیست رونمایی این همه سلاح در کمتر از 1 سال واقعا عجیب بود برام حالا در دهه فجر و حتی تا آخر سال چه رونمایی های صورت خواهد گرفت بماند اسلحه k7 کره جنوبی https://en.wikipedia.org/wiki/Daewoo_Telecom_K7 https://twitter.com/maysam21901/status/1348198842009849856 https://twitter.com/maysam21901/status/1349788809312034818
  8. 1 پسندیده شده
  9. 1 پسندیده شده
    واقعا با چه رویی افراد بالا دستی شهید تهرانی مقدم بهش اجازه این کارها رو میدادند اقای سلامی اقای حاجی زاده اقای عزیز جعفری و اقای رحیم صفوی و تمام افراد حفاظت اطلاعات در فضای باز جلو چشم ماهواره ها اینکار رو بکنه حداقل تا اون زمان ۲۰۱۱ انفجار بیدگنه ارتش اسراییل ۴ ماهواره تصویر برداری سری افق پرتاب کرده بود تا اون زمان شرکت ایمج ست اسراییل هم ماهواره های تصویر برداری eros aوeros b رو در مدار داشت تازه ۲۰۰۸ ماهواره تصویر برداری راداری تکسار رو در مدار داشتند ماهواره های امریکا و اروپا بماند
  10. 1 پسندیده شده
    مستند خط نورانی https://www.telewebion.com/episode/2420391 نشان های فتح سردار تهرانی مقدم سر جنگی بارانی موتور مرحله اول سیمرغ
  11. 1 پسندیده شده
    کاش کمی در قضاوت، ادب و البته سبک نوشتارت بیشتر دقت کنی.
  12. 1 پسندیده شده
    به نام خدا با عرض سلام خدمت دوستان امروز یکی از اصطلاحات یا بهتر بگم مخفف ها نظامی رو مورد بحث قرار میدیم که یکی از شیوه های حل مسئله در نیرو های مسلح و ارتش آمریکا هست که فکر کنم در زندگی عادی هم کاربرد داشته باشه. METT-T این عبارت مخفف کلمه های زیر هست که برای شیوه حل مشکل استفاده میشه : MISSION: ماموریت یا هدف شما چیست ؟ ENEMY: دشمن شما کیست و چه توانایی و نقاط قوت و ضعفی دارد؟ { چه چیزی شما را از رسیدن به هدف باز میدارد ؟ } TERRAIN: در چه نوع زمین و ناهمواری ای اقدام به عملیات می کنید؟ { در چه ضمینه ای فعالیت میکنید ؟ } TROOPS: چه نیروهایی در اختیار دارید ؟ { چه امکانات و توانایی هایی دارید ؟ } TIME: چه مقدار زمان دارید ؟ مجموعه پاسخ این پرسش کلید دست یابی به موفقیت است. پ.ن: عباراتی که در درون { } آمده اند سوال هایی اند که افراد غیر نظامی باید از خود بپرسند. بن پایه : INTO THE STORM: A STUDY IN COMMAND { خاطرات و برسی جنگ خلیج فارس از دیدگاه سپهبد فردریک فرنک فرمانده سپاه هفتم}
  13. 1 پسندیده شده
    مفهوم شناسی قدرت  بخش پایانی گام سوم : در این گام تبدیل دارایی ها به توانایی صورت می پذیرد . همانگونه که تا اینجا بحث شد در این تبدیل هم نیاز به دانش وجود دارد . این دانش یا از خود ما می باشد یا از دیگران که نسبت آسیب پذیری ما را مشخص می کند . توانایی چیست ؟ ابزار هایی هستند که شما را قادر به انجام کاری در راستای برطرف شدن نیازهایتان می سازند . توانایی در هر دو بخش سخت افزاری و نرم افزاری قابلیت ایجاد شدن را دارد . آسیب پذیری در حوزه توانایی به دانش بومی یا غیر بومی وابسته می باشد . یعنی هر چقدر دانش بومی تر آسیب پذیری کمتر است . مثلا ایجاد تکنولوژی ها در این گام صورت می پذیرد اما فرگیر سازی و صنعتی کردن آنها در گام بعد به وقوع می پیوندد . در حقیقت در اینجا ما محصولات گلخانه ای ایجاد می کنیم . گام چهارم : در این گام کاربردی کردن و فراگیر سازی توانایی ها صورت می پذیرد . نیرومندی چیست ؟ ترکیب توانایی ها با هم ، فراگیر کردن آنها و ایجاد کار برای برطرف نمودن نیاز ها است . نیروها در کاربرد داخلی باعث اقتدار و در کاربرد خارجی باعث استیلا می گردند . در حقیقت نیرومند کسی است که از توانایی های خود در سطح گسترده می تواند استفاده نماید . نیرومندی منجر به اقتدار یا استیلا (یا هر دو) خواهد شد اما گاها ممکن است کل مسیر یا بخشی از مسیر رسیدن به اقتدار یا استیلا متفاوت باشند . جایگاه دانایی در حرکت از ضعف به سمت قدرت : همانگونه که نشان داده شد زیربنای اصلی قدرت دانایی می باشد و مهمترین آسیب ، داخلی نبودن دانایی است . با اینکه هر چهار گام بالا وابسته به دانایی هستند اما همزمان ، دانایی را هم ایجاد می کنند که آن را دانایی تاریخ محور یا تجربه محور می گوییم . در طرف دیگر ما دانایی آینده نگر یا آرمان گرا را داریم که اولین قدم در ایجاد این نوع دانایی ، تعریف نیاز های جدید توسط خود ما است (و نه نیازهایی که اکنون واقع شده اند) . تعریف نیازهای جدید با دو رویکرد درونی (اقتدار آفرین) و برونی(استیلا محور) صورت می پذیرد . تذکر : در تعریف نیازهای جدید با رویکرد برونی ممکن است یک کشور به دنبال دستیابی به نیرویی بر خلاف نیازهای اصیل خود رود مثلا کشوری محصور در خشکی خود را صاحب نیروی دریایی کند . محاسبه آسیب پذیری کلی : آسیب پذیری کلی از مجموع آسیب پذیری های جزء در هرکدام از چهار گام بالا حاصل می شود . هر جزء می تواند شامل سه سطح آسیب پذیری کم ، متوسط و بالا باشد . همان گونه که گفته شد می توان نتیجه گرفت که حرکت به سمت استقلال ، حرکت از آسیب پذیری بالاتر به سوی آسیب پذیری کمتر است . این یعنی ممکن است شما یک قدرت وابسته داشته باشید . قدرت وابسته اقتدار کلی کمی خواهد داشت . نکته دیگر اینکه هر کدام از گام های بالا اگر به صورت کامل از منبع خارجی تامین گردد شما در آن گام آسیب نداشته و بلکه در آن گام دارای ضعف می باشید . کاربرد های مفهوم شناسی قدرت : این مفهوم در سیاست گذاری ، طرح ریزی ، برنامه ریزی و همچنین در تحلیل رویداد ها به کار برده می شود . به دلیل محدودیت در منابع مختلف (از زمان تا زیر ساخت ها) باید در راه رسیدن به اهداف ، دانایی ها ، ضعف ها و بالطبع آن دارایی ها ، توانایی ها و نیروها اولویت بندی شده ، میزان آسیب پذیری مطلوب در هر کدام مشخص گردند . مثلا شما در بخش خاصی به این نتیجه می رسید که تنها تا گام سوم یعنی ایجاد توانایی پیش رفته و گام چهارم را به صورت کامل یا قسمتی از آن را از منبع بیرونی تامین کنید (سیاست گذاری) . سپس به دنبال یافتن آن منبع و نحوه ایجاد وابستگی متقابل در آن منبع(برای کاهش آسیب پذیری نسبت به آن ها) خواهید رفت (طرح ریزی) . سپس قدم های رسیدن به سیاست ها و طرح های خود را مشخص کرده و منابع مالی و زیرساختی آن را پیش بینی می نمایید (برنامه ریزی) . نسبت مفهوم شناسی قدرت و انواع قدرت برای ما سه نوع قدرت مفروض می باشد : قدرت نرم ، نیمه سخت و قدرت سخت . از ترکیب این سه نوع قدرت با مفهوم های بیان شده ما 6 حوزه خواهیم داشت . نفوذ چیست ؟ وارد شدن در چیزی و اثر کردن در آن به نحوی که آن چیز مطابق میل ما عمل نماید . با توجه به این تعریف ما نفوذ را زیر مجموعه ای از قدرت نرم می گیریم . اقتدار نرم در مبحث نفوذ جایی است که افراد و گروهای ما در تصمیم گیری ها تاثیر پذیر نبوده و بر مبنای دانایی عمل نمایند . استیلای نرم در مبحث نفوذ جایی است که نیروهای دشمن تحت تاثیر ما تصمیمات را اتخاذ نمایند . نسبت مفهوم شناسی قدرت با منابع قدرت سنتی منابع قدرت سنتی شامل قدرت های سیاسی ، اقتصادی ، نظامی ، اجتماعی و فرهنگی می باشند که در مفهوم شناسی ارائه شده به 10 حوزه قدرت شامل 5 حوزه اقتدار و 5 حوزه استیلا تقسیم می گردند . در حالت کلی مفهوم اساسی حوزه های اقتدار یک مفهوم دفاعی بوده و بر عکس آن حوزه های استیلا مفهومی تهاجمی دارند . نکته : با تعریفی که برای اقتصاد مقاومتی در نظام جمهوری اسلامی مطرح شده است و با توجه به مفهوم شناسی ارائه شده ، نظام جمهوری اسلامی به دنبال اقتدار اقتصادی می باشد . منابع : با اینکه مقدار زیادی از مفاهیم ارائه شده چارچوب های تدوینی خودم می باشد با این حال تعدادی از منابعی که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در این موضوع تاثیر داشتند را بیان می دارم تا دوستان علاقه مند بتوانند از آنها بهره برند . کتاب ها : - جابجایی در قدرت اثر الوین تافلر - رسانه ها و مدرنیته اثر جان ب. تامپسون - استراتژی بزرگ اثر جان ام. کالینز - تراژدی سیاست قدرت های بزرگ اثر جان مرشایمر - Juliet Kaarbo & James Lee Ray Global Politics, - UNDERSTANDING INTERNATIONAL RELATIONS, Chris Brown & Kirsten Ainley - The Balance of Power History and Theory, Michael Sheehan مقالات : - تحول ماهيت قدرت در عصر فرا صنعتي بررسي ديدگاه آلوين تافلر - سعيدة السادات گراميان و زينت السادات مطهري - مفهوم و ماهيت قدرت - عبداله قنبرلو - واکاوی مفهوم و ریشه های قدرت - مرتضی مداحی پی نوشت 1 – امیدوارم در آینده با مشارکت دوستان وارد مباحث مفهوم شناسی امنیت ، قدرت ملی ، امنیت ملی ، امنیت سرزمینی و ... بشویم . همچنین با همکاری یکدیگر به بررسی مفهوم شناسی قدرت در حوزه دینی نیز بپردازیم . پی نوشت 2 – بخش مهمی از مبحث مفهوم شناسی قدرت زیربنای مفهوم شناسی امنیت می باشد . انشاالله ادامه خواهد داشت ...
  14. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم مفهوم شناسی قدرت (تلاش های یک کودک برای ایستادن بر روی پای خویش در حوزه نظریه پردازی) پیش از سخن به همه دوستان میلیتاریست سلام عرض کرده و موفقیت و شادکامی برای یکایک شما عزیزان را از خداوند منان خواستار هستم . ابتدا چرایی وارد شدن به این بحث را خدمت دوستان بیان کرده و امیدوارم با مشارکت علمی و تحقیقی تک تک شما بزرگوارن باب فتحی برای رسیدن به مکانی در ارائه تحلیل های علمی و متقن باز گردد . بنده چندین سال می باشد که میهمان این انجمن بوده و از اطلاعاتی که مدیران و کاربران این مکان سخاوتمندانه به اشتراک می گذارند بهره می برم . اما گاها در این بین اتفاق می افتد که به دلیل عدم آشنایی دوستان با چارچوب های فکری طرف مقابل مباحث به سمت جدال تغییر مسیر می دهند . به همین دلیل امروز می خواهم یکی از مفاهیم اساسی و بنیادین تحلیل را از منظر و دیدگاه خودم ارائه داده تا علاوه بر اینکه از نقد های وارده بر آن بهره مند گردم ، همچنین مسیری باز شود تا دیگر دوستان علاقه مند هم در این راه قدم گذارده و راهی پر برکت را به امید خداوند متعال برای بالا بردن سطح علمی همگیمان و ایجاد گفتگوهای چارچوب مند آغاز کنیم . تذکر : نحوه بیان مطلب در اینجا به دلیلی ساختار انجمن با روش های ارائه مقاله های علمی – تحقیقی متفاوت می باشد . خلاصه بحث در این مبحث در ابتدا نگاهی اجمالی به مفهوم قدرت از دیدگاه متفکران و اندیشمندان جهانی انداخته و سپس با ارائه چارچوب تصوری از دیدگاه خودم درباره مفهوم قدرت با استفاده از اندیشه بومی سرزمین عزیزمان می پردازم . نکته مهم در این مسیر این است که سعی بنده در این نوشتار بیان مفهومی چند لایه از قدرت و خارج شدن از نگاه صفر و یکی به آن بوده و هدف اصلی رسیدن به رویکردی کاربردی به این مفهوم می باشد . در این راستا ما مفاهیمی همچون قدرت ، نیاز ، ضعف ، آسیب ، دانایی ، دارایی ، توانایی ، نیرومندی ، اقتدار و استیلا را بررسی خواهیم کرد . مقدمه در طول تاریخ زندگی بشر همواره واژه و مفهوم قدرت نقشی اساسی بازی کرده و با گذر زمان دچار تحول گشته و بر گستردگی این مفهوم افزوده شده است . در تعریف این واژه اندیشمندان همواره از دیدگاه های مختلف وارد شده اند و دو نظریه درباره چگونگی تحول در قدرت به وجود آمده : 1 – نظریه تحول در ماهیت قدرت 2 – نظریه تحول در ابزار قدرت اما جدا از این دیدگاه که آیا تحول در ماهیت قدرت صورت می پذیرد یا در ابزار آن ، درعصر مدرن اولین کسانی که به این پدیده پرداخته اند ابتدا ماکیاولی و سپس هابز می باشند . هابز معتقد است که ماهیت قدرت سلطه بوده و آنرا استعداد تعمیم یافته برای رسیدن به اهدافی مستقل از ابزار یا مقام آمریت به منظور تحمیل الزامات و خواسته های فردی می داند . راسل قدرت را پدید آوردن آثار مطلوب می داند و به قدرت مفهومی کمی می دهد . از سوی دیگر تالکوت پارسونز اعتقاد دارد که قدرت مستقیما از اقتدار سرچشمه می گیرد . اقتدار از نظر او عبارت است از مشروعیت نهادی شده ای که اساس قدرت را تشکیل می دهد و بدین ترتیب او مشروعیت را در تعریف قدرت وارد می سازد . از نگاه استیون لوکس قدرت داشتن به معنای ایجاد تغییری در جهان می باشد و دو مسئله را بر آن مترتب می داند : 1 – نتیجه قدرت و 2- محمل قدرت . نیچه قدرت طلبی را جز خصایص اصلی انسان دانسته ، هایدگر بودن در این جهان را قدرت طلبی می داند و فوکو رابطه قدرت و دانش را بیان می نماید . اما یکی از مهمترین تعاریف برای قدرت ، تعریفی می باشد که آلوین تافلر بیان می دارد که عبارت است از : استفاده از خشونت ، ثروت و دانایی برای واداشتن مردم به انجام امری خاص . با این حال کلی ترین مفهوم از قدرت توانایی کنش به هوای اهداف و علایق خویش ، یعنی توانایی دخالت در سیر رویداد ها و تاثیر گذاری بر نتایج آنها است . از منظراین نگرش ، درعرصه بین الملل قدرت توانایی تاثیرگذاری و یا کنترل دیگر دولت ها می باشد . قدرت ناشی از این مفهوم ، خصیصه انواع مختلفی از کنش و مواجهه را در خود دارا بوده و بدین ترتیب اشکال مختلفی از قدرت شکل می گیرد . مایکل مان اشکال قدرت را شامل قدرت های اقتصادی ، سیاسی ، قهری و نمادین می داند . بدین ترتیب مهمترین شکل قدرت قهری ، قدرت نظامی و یکی از مهمترین اشکال قدرت نمادین ، قدرت رسانه ای و وسایل اطلاعاتی و ارتباطی می باشند . اکنون بعد از بررسی اجمالی بخشی از تعاریف رایج در جهان ما ، تعریف خودم را که مبنای ارائه بحث مفهوم شناسی قدرت است ارائه می دهم : "قدرت واجد نیرویی بودن است که شما به وسیله آن می توانید بر دیگران تاثیر بگذارید (استیلا) و یا از آنها تاثیر نپذیرید (اقتدار) ." نکات مهم این تعریف مفهوم نیرو و همچنین دو بخشی کردن واژه اثر(استیلا و اقتدار) می باشد . اکنون ابتدا برای وارد شدن به ایجاد چارچوبی در فهم قدرت ، تعریف لغوی قدرت را ارائه می دهم . معنای لغوی کلمه قدرت : قدرت کلمه ای با ریشه ای عربی بوده که در لغت نامه دهخدا به توانستن و توانائی داشتن معنی شده است . در واقع قدرت را توانایی انجام یا ترک فعل از روی اراده و اختیار می دانند . قدرت در فرهنگ های عرب زبان، در اصل از ماده «قدر» به معنای «ظرفیت واقعی و حدّ نهایی و کامل هر چیز» گرفته شده است. از آن سو به نبود قدرت ، ضعف گفته می شود . پس اولین مفهوم مورد بررسی ما ضعف است که در مقابل نهایت قدرت یعنی قدرت مطلق قرار دارد . پس در نسبت ضعف و قدرت داریم : سوال مهم این است که آیا هر نبود قدرتی ضعف محسوب می شود ؟ واقعیت امر این است که می توان گفت خیر . در واقع ضعف خود معلولی از نیاز می باشد یعنی اگر شما به چیزی نیاز نداشته باشید در واقع در آن ضعفی هم ندارید . مثلا در حوزه نظامی اگر کشور شما محصور در خشکی باشد شما نیازی به وجود نیروی دریایی ندارید و در واقع نبود نیروی دریایی ضعفی برای شما ایجاد نمی کند (البته در حالت عادی) . پس می توان گفت هر چه نیاز عمیق تر و گسترده تر باشد شدت ضعف افزون تر می شود . ضعف ها خود به چهار دسته حیاتی ، مهم ، کم اهمیت و قابل اغماض دسته بندی می گردند . ضعف های حیاتی پایه های اقتدار یا استیلای شما را متزلزل می نماید و تاثیری مستقیم بر دیگر ضعف های شما دارند و دارای بازه زمانی بلند مدت هستند . ضعف های مهم عمق آسیب پذیری شما را به شدت افزایش می دهند و از اقتدار شما می کاهند و دامنه زمانی متوسطی را دارا می باشند . ضعف های کم اهمیت آسیب پذیری شما را در بخش های جزء افزایش داده اما دامنه زمانی متوسط به کوتاه مدت دارند . ضعف های قابل اغماض تاثیر اندک در بازه های زمانی کوتاه مدت را دارا می باشند . دانایی چیست ؟ به معنای ساده دانایی دارا بودن دانش مبتنی بر تجربه و توانایی شناخت و قضاوت درست می باشد . در اندیشه ایرانی دانایی همواره زیربنای توانایی گرفته می شود . حکیم ابوالقاسم فردوسی : توانا بود هر که دانا بود ** زدانش دل پیر برنا بود یا در بیت زیر به توانایی شناخت توسط دانایی می پردازد : ز دانایی او را فزون بود بهر ** همی زهر بشناخت از پای زهر نظامی گنجوی : هرکه در او جوهر دانایی است ** در همه‌چیزش توانایی است عطار نیشابوری : ای بسا نادان که دانایی بیافت ** عاقبت عین توانایی بیافت در زبان عربی نزدیکترین کلمه به دانایی حكمت و در زبان انگلیسی wisdom می باشد . با توجه به تعریف ارائه شده در کسب دانایی دو رویکرد مفروض می باشد : 1- دانایی تاریخ محور (تجربه محور) 2- دانایی آینده نگر (آرمان گرا) دانایی در حوزه اقتدار شامل شناسایی ضعف ها و آسیب های خود و کاستن از آنها می باشد و در حوزه استیلا شناسایی ضعف ها و آسیب های دشمن ، استفاده از آنها در راستای افزایش ضعف ها و آسیب ها و در نهایت چیره شدن بر دشمن است . ادامه دارد ...
  15. 1 پسندیده شده
    مفهوم شناسی قدرت بخش دوم گام های شکل گیری قدرت گام اول : اولین گام در شکل گیری قدرت در حوزه اقتدار ، نیازسنجی درونی و سپس سطح بندی نیاز های درونی می باشد . نمونه ای از سطح بندی نیاز ها در حوزه فردی سلسله مراتب مازلو است که البته قابل تعمیم به مباحث کلان تر را هم دارد . من اینجا برای درک بهتر این سلسله مراتب را می آورم اما واقعیت این است که در آینده به دنبال مطرح کردن مفاهیم بومی از سطح بندی نیازها خواهیم رفت . البته این سلسله مراتب و مخصوصا سطوح پایینی آن مطابق با بخشی از گام اول ما یعنی درک مبتنی بر دانایی کم است . اما در حوزه استیلا ، نیاز سنجی برونی و سطح بندی آن نیاز ها مد نظر است . توجه : به صورت غیر مستقیم یکی از نیاز های ما کاهش آسیب پذیریمان می باشد . نکته قابل ذکر این است که در همین گام هم سطح بندی بر اساس میزان دانش که در اینجا ما آن را دانایی می نامیم متغیر است . آسیب چیست ؟ معنای لغوی آسیب صدمه و آفت می باشد و همواره متوجه داشته های ما است که با افزایش دانایی از آن کاسته می گردد . در حوزه اقتدار با افزایش دانش ضعف های ما آشکار می شود اما در این حوزه چون ما وارد چارچوب قدرت نمی شویم (دانایی ، دارایی ، توانایی ، نیرومندی) ، به همین دلیل آسیب در اینجا ، آگاهی ناسازگار مثبت ایجاد می کند یعنی که ضعف با قدرت سازگاری ندارد اما با کشف آنها قدم در مسیر افزایش قدرت گذاشته می شود و با اینکه ضعف های ما را آشکار می کند اما از آسیب ما در حوزه ضعف های مبتنی بر نیاز سنجی می کاهد و با شناسایی آنها حرکت به سمت رفع آنها آغاز می گردد . اما اگر دشمن دست به شناسایی ضعف های ما بزند نسبت به ما دارای آگاهی ناسازگار منفی می شود . در حوزه استیلا افزایش دانش باعث آشکار شدن ضعف های دشمن می شود که در این صورت برای ما آگاهی سازگار مثبت ایجاد می کند . اگر دشمن دست به شناسایی ضعف هایش زد در آن هنگام نسبت به ما آگاهی سازگار منفی ایجاد می شود . شما اگر دانایی نداشته باشید امکان شناسایی نیازها و بالطبع آن یافتن ضعف ها را نخواهید داشت . یعنی عدم وجود دانایی موجب نهفته ماندن ضعف ها می گردد و بدین ترتیب به آسیب پذیری شما در حوزه نیاز سنجی افزوده می شود . پس رویکرد ما همواره باید در راستای آشکار شدن ضعف ههایمان برای خودمان و پنهان ماندن آنها برای دشمن باشد . درباره دشمن هم به همین گونه است ضعف های او برایش پنهان مانده و برای ما آشکار گردد . بررسی کنید : مفهوم عملیات فریب را در رابطه با افزایش دانش نسبت به ضعف بررسی کنید ؟ آیا این مفهوم تنها در حوزه ضعف های ما کاربرد دارد یا می توان شرایطی را ایجاد کرد که دشمن در شناسایی ضعف های خودش در راستای کاهش قدرتش اقدام کند ؟ تذکر: بهترین حالت در شکل بالا برای ما ، افزایش مساحت مثلث آبی در رباطه با خودمان و افزایش سطح مثلث نارنجی برای دشمنانمان است . گام دوم : بعد از آشکار شدن ضعف ها ، در این گام ما وارد شناسایی دارایی ها برای استحصال آنها و تبدیلشان به محصول و ایجاد توانایی می شویم . دارایی چیست ؟ به تمامی منابع طبیعی ، سرمایه انسانی ، میراث گذشتگان ، موقعیت های جغرافیایی - سرزمینی و ... که در درون ما و سرزمین ما قرار دارند دارایی گفته می شود . ممکن است ما برای رفع ضعف هایمان دارایی های مناسب نداشته باشیم در این هنگام باید از غیر خود آن را کسب کنیم . در این صورت سطح بندی غیر خودی ها در نسبت به ما شامل چهار دسته زیر می شوند : 1 – حامی : آنهایی که وارد منازعات سخت برای حمایت از ما نمی شوند اما به صورت نیمه سخت (اقتصادی ، لجستیک) و یا نرم (تبلیغی ، اطلاعاتی ، سیاسی) ما را یاری می نمایند . 2 – بی طرف ها 3 – حامی دشمن : آنهایی که وارد منازعات سخت بر علیه ما نمی شوند اما به صورت نیمه سخت (اقتصادی ، لجستیک) و یا نرم (تبلیغی ، اطلاعاتی ، سیاسی) دشمن ما را یاری می کنند . 4 - دشمن حال هر چقدر کسب دارایی ما از حامیانمان به سمت دشمنانمان رود آسیب پذیری ما افزوده می شود اما با کسب دارایی از ضعف ما کاسته می گردد . بحث مهم در اینجا این است که دانایی ما خود بخشی از دارایی های ما می باشد . یعنی در صورت نداشتن دانایی ما ضعف داریم و در صورت کسب آن از غیر خودی ها از ضعف کاسته شده و آسیب پذیری ما افزایش می یابد . آسیب پذیری در درون خود مفهوم وابستگی را به همراه دارد پس هر قدر آسیب شما کمتر یعنی وابستگی شما پایین تر در نتیجه شما مستقلل تر می باشید . نکته مهم : برای افزایش اقتدار در مفهوم قدرت باید در تمام گام های بالا و گام هایی که در آینده درباره آن بحث می شود از ضعف و آسیب خود بکاهیم . در واقع مفهوم اقتدار در حوزه قدرت ، نگاه به درون دارد اما در مفهوم استیلا ما نگاه به بیرون داریم . ادامه دارد ...
  16. 1 پسندیده شده
    دوست عزیز سلام تفاوت چندانی بین این رشته دردو دانشگاه ذکر شده نیست چرا که چارت درسی یکیه منتها وضعیت و شرایط تحصیلی و سختی ها و منابع و امکانات دو دانشگاه ابدا قابل مقایسه نیستن بهتره بگیم تفاوت در خود دانشگاه ها ست نه رشته!!! دانشگاه امیرکبیر(همون پلی تکنیک خودشون!!)یکی از بهترین و پرآوازه ترین دانشگاه های داخلیه که دارای اعتبار داخلی زیادیه(خارجیشو کار ندارم) محیطش یه محیط سویل وعادیه مثه همه دانشگاه های دیگه و شما فقط درس رشته خودتو میخونی و آزادی عمل خاص یه دانشجو رو دارین! دانشگاه دریایی امام خمینی نوشهردانشگاه افسری نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایرانه بالطبع افسری بودنش خیلی سختیها داره چون قراره افسر مهندس تربیت کنه(امیرکبیر فقط مهندس تربیت میکنه) در کناردرسهای عادی شما باید دروس نظامی، عقیدتی و سیاسی و برنامه های ورزشی رو هم طی کنین، محیط هم کاملا نظامیه به مراتب خشکی و سختیش از سربازی بیشتره بعنوان نمونه یک دوره بعد از من یکی از دانشجوها برادرش سرباز همونجا بود،سربازه به حال برادر دانشجوش گریه میکرد!!! 4 سال شما سخت ترین شرایط رو پشت سر میزارین و با سختی هایی که فکرشو هم نمیکردین دست و پنجه نرم میکنید ساعت 5 هر روز صبح بیداری و ساعت 11 شب خاموشی(درصورتی که برنامه  خاصی نداشته باشین مثه نگهبانی، خشم شب،آموزش و تنبیه و...) برای هر دقیقه اتون(حتی سرویس بهداشتی و..) هم برنامه ریزی شده است و شما درچهارچوب اون برنامه مشخص حرکت میکنید (حتی ساعت مطالعه درسیتون هم دست خودتون نیست و طبق برنامه مشخص روزانه است) حضور  و عدم حضور سر کلاس درس دست خودتون نیست(1/40 ساعتها غیبت داشته باشین فکتون رو میارن پایین آخر ترم) بنده اطلاعی از منابع درسی دانشگاه امیرکبیر ندارم(بالطبع باید یا از سازمان بنادر باشن یا از یو کی) منتها در دانشگاه افسری منابع تخصصی دریایی از دانشگاه دریایی یو اس نیوی هستن و همه کتابها رو هم بصورت امانت همونجا بهتون تحویل میدن و در پایان هم ازتون پس میگیرن   این دانشگاه سختی های بسیاری داره بگونه ای که عموما بالای 50 درصد از ورودیهای هر سال ریزش میکنن و معمولا حدود همون 50 درصد(کمی بالا و پایین) از هر دوره فارغ التحصیل میشن  در داخل دانشگاه چند قسمت موازی هستن و هیچکدوم هم  نسبت به اونیکی کوتاه بیا نیستن!! به همون شدتی که آموزش در درسها و ساعات حضور و غیاب و سطح علمی سخت میگیره، هیات نظامی و عقیدتی سیاسی و حفاظت اطلاعت هم در حوزه موربوط به خودشون سخت گیر هستن( بویژه هیات نظامی که همه کاره است و نود درصد زمان و برنامه شما دست اونهاست) لباس اونجا لباس نظامی و تابع قوانین نیروی دریاییه(فرم فصل و کار خاکی و کار رنگی و..) رژه، مراسم صبحگاه ، نگهبانی، دوره های نظامی و رزمایشها هم هستن دو سه ماه اول رو "بی ام تی" یا دوران تهیه گی میگن و فقط آموزشهای نظامیه که معمولا با یه رزمایش پایان میبایه و مراسم سردوشی با حضور فرمانده کل قوا یا رییس جمهور معمولا فقط در سال دوتا مرخصی هست!!! یکی تعطیالات عید حدود 12-13 روز (گاها 15 روز) و دیگری بعد از ترم تابستونه که اونهم بین 10 تا 15 روزه (ترم تابستونه اجباریه و درکنار درس،برنامه های ورزشی و واحدهای نظامی رو هم دارین و یه تابستون هم اردو و دوره نظامی هستش) در حین تحصیل شما برای گذروندن 4 واحد کارورزی، 6ماه به دریا اعزام میشین تحت عنوان کارورزی 1 و 2 3ماه کارورزی یک داخلی و سه ماه کارورزی 2 سفر برونمرزی و خارجیه   درکنار سختی هاش خوبی هایی هم داره: تمام هزینه های آموزشی بعهده نداجاست لباس وپوشاک وملزومات نظامی بعهده نداجاست کتابها رو دانشگاه براتون تهیه میکنه (امانی ) و مقداری هم لوازم تحریر هر ترم بهتون میدن(البته زیاد  نیست) هزینه تغذیه اصلی و میان وعده ها بعهده نداجاست(غذاش تا ما بودیم که معرکه بود بعد ازما رو هم تا چند سال که عالی بود الان خبر ندارم) هزینه بهداشت و درمان بعهده نداجا ست و همه دفترچه بیمه دارن ماهیانه مبلغی رو بعنوان حقوق (زیاد نیست البته ) دریافت میکنید( سال چهارمی و با دریافت کد "افسری" حقوقتون میره رو پایه افسری و بهتر میشه) دارای آزمایشگاه ها و کارگاه هاییه که بعید میدونم شریف و امیرکبیر و علم وصنعت سرهم  و باهم داشته باشنشون (دسته کم در حوزه دریایی) کتابخونه کامل و جامعی داره بویژه برای منابع زبان اصلی(انگلیسی، ایتالیایی، فرانسه و روسی) برخلاف دانشگاه های دیگه عموم پروژه ها و طرح های دانشجویی بصورت عملی و کاربردی در خود نیرو پیگیری و استفاده میشه(مثلا یه طرح ارتقایی نداجا رو میدن به چند دانشجو من خودم یه نمونه کوچیک از اونها بودم که پروزه فارغ التحصیلیم مربوط به پروزه موج بود ، بعدا ون یکی پروژه کوچیک دیگه  مربوط به موج بهم دادن با یه مبلغی بعنوان حق پژوهش!!!) تقریبا میشه گفت دغدغه پیدا کردن شغل و .. نداری و شغلت مشخصه از همون اول هم خودتو برای یه شغل مشخص اماده میکنی نه اینکه حالا فارغ التحصیل بشم تا بعد ببینم چی پیش میاد! برای کسی که قصد ادامه کار در این رشته رو داشته باشه یه تمرین اساسی برای سختی های دریانوردیه بطوری که برخلاف دانشجویان بیرون در دریا بیکباره شوکه نمیشه!! دیگه خدمت سربازی ندارین(چهار سال قد چهل تا سربازی میدونن و اذیتت میکنن ، مثلا تا  دوسال حق راه رفتن و قدم زدن توی دانشگاه رو نداری و فقط باید بدو رو بری و بیایی!!! الا یکی روز خاص که لباس سفید یا مشکی فورم تنته و به احترام اون نمیدویی!!!) برخلاف دانشگاه های دیگه شما در کنار تیوری دروس رو عملی و وواقعی پیگیری میکنید و تیوری و عمل با هم هستن و با فارغ التحصیل شدن یه مدرک دار بی تجربه نیستین!    درضمن بحث و گفتگو و جانبداری و هرگونه میتینگ و برنامه سیاسی هم در تمام طول چهار سال تحصیل مطلقا ممنوعه   در کل باید ببینید دنبال چی هستین بینهات سخت و دشوار و طاقت فرساست منتها  مزایای خاص خودشو هم داره و خاطراتش هم بینهایت شیرینن( ای گند بزنه بهشون که هنوز هم دوستشون دارم!! با همه سختیهاشون!!)
  17. 1 پسندیده شده
    دوستان سلام چند روزی بود خدمتتتون نبودم و نتونستم به سایت سر بزنم به شدت تمام گرفتارم و به شدتی بیشترازاون محتاجح دعای دوستانم که عجیب اعتقاد دارم دعای دوستان درحق دوستشون جواب میده ازتون خواهش میکنم به حرمت وپاس دوستی که بینمون هست برام دعا کنید که خدا کمکم کنه بشدت به کمکش نیاز دارم(همیشه نیاز داشته و دارم اما اینبار دیگه عملا فقط از خودش کار برمیاد و من ناتوان، ناتوانتر و در کل بی توانم)       اگر امکانش هست و براتون میسره این دوست کوچیکتونو از لطف دعای خیرتون محروم نکنید که بشدت محتاج دعاتونم     من هم دعامیکنم خدا گرفتاری و مشکل رو از زندگی همتون رفع کنه و همتون رو در رسیدن به اهداف پاک و الهیتون یاری کنه چنین بادا یا رب العالمین     ممنونم دوستان سلام چند روزی بود خدمتتتون نبودم و نتونستم به سایت سر بزنم به شدت تمام گرفتارم و به شدتی بیشترازاون محتاجح دعای دوستانم که عجیب اعتقاد دارم دعای دوستان درحق دوستشون جواب میده ازتون خواهش میکنم به حرمت وپاس دوستی که بینمون هست برام دعا کنید که خدا کمکم کنه بشدت به کمکش نیاز دارم(همیشه نیاز داشته و دارم اما اینبار دیگه عملا فقط از خودش کار برمیاد و من ناتوان، ناتوانتر و در کل بی توانم)       اگر امکانش هست و براتون میسره این دوست کوچیکتونو از لطف دعای خیرتون محروم نکنید که بشدت محتاج دعاتونم     من هم دعامیکنم خدا گرفتاری و مشکل رو از زندگی همتون رفع کنه و همتون رو در رسیدن به اهداف پاک و الهیتون یاری کنه چنین بادا یا رب العالمین     ممنونم
  18. 1 پسندیده شده
      با سلام  اين نظر لطف شماست كه سرچشمه از روح بزرگتون مگيره توي اين مجموعه خاطرات كوشيدم به زبوني ساده و قابل  تصور ذهني هم كه شده حداقلهايي رو از شرايط دريا بازگو كنم اونهم درلواي رشادتها و ايثارگريهايي كه عزيزان دريادل تكاور دريايي با كمترين امكانات  انجام ميدادن   اون بحث ايرادها هم خدمت دوستان عرض كردم برميگشت به تازه تاسيس بودن اون يگان كه حتي ميدان تير و ووركشاپ تعمير نگهداري و انبار ايمن و استاندارد هم نداشت تجهيز انساني و تجهيزاتي اين يگان هم بصورت مشترك صورت گرفت كه متاسفانه تجهيزات فرسوده و عموما  تعميير نشده بود بعنوان مثال به فلان تيپ گفته بودن فلان تعداد دوشكا رو تحويل اين يگان تازه تاسيس بدهف اون تيپ هم نيومده بود دوشكاي سالم و عملياتي بده، كهنه ها يا در  خط تعمير و منتظر تعميرها رو داده بود و اين تيپ جديد هم كه  امكانات و فضاي تعميير نداشت، حتي فضاي مناسب و استاندارد نگهداري و انبار داري هم نداشت بمرور كه ميومدن رو كشتي ها اسلحه ها تمييز و تعميير ميشد به هيچ وجه اينكار رو تاييد نميكنم چون ميتونست  پيامدهاي بدي برامون داشته باشه منتها اون روزها گذشت و رفت بعد اون اوضاع كم كم بهتر شد نميگم تجهيزات روز دنيا رو دارن ولي دسته كم  تجهيزاتشون  تعميير و تست شده مياد رو كشتي براي وسايل ارتباطي و حفاظتي مثه جليقه و واكي تاكي و.. هم قدمهاي خوبي برداشته شد و تا جاي كه شنيديم( و خودم هنوز نديديم) يه تكون اساسي خوردن نيروهامون ف دوستان ميگفتن اوضاع تجهيزاتشون بهتر شده و امكانات بهتري هم در اختيارشون گذاشتن اما اگر مبنا رو بر استانداردهاي روز دنيا بزاريم بجز اون تيمي كه از برادران سپاه اومده بود ف مابقي تيمهامون هنوز تا رسيدن به اون لول خيلي فاصله دارند، البته فقط از لحاظ تجهيزات و امكانات وگرنه در بعد اموزشي، توان و آمادگي بدني، تاكتيك، فرماندهي ، شرايط روحي رواني و... بسيار عالين منتها تجهيزات متاسفانه قديمي و گاها كهنه و فرسوده بخدا فقط با صرف يه هزينه نه چندان زياد و تجهيز اين عزيزان به امكانات مدرن و استاندارد روز دنيا يه نيروي بسيار بسيار كارآمد خواهيم داشت نميشه در قرن 21 نيروي رزمي بين الملليت تجهيزات اواسط قرن 20 رو هنوز استفاده كنه، براي نيروهايي با ماموريت ويژه اون هم در بعد بين المللي دوره يوزي و ژ-3 خيلي وقته سراومده مثلا فرض بفرماييد با فقط تغيير كاليبر 7.62 به 5.56 جديد چقدر ميشه مهمات اضافي برداشت و حمل كرد اونهم برا يتميهايي كه بدون پشتيباني نزديك دارن ميرن عمليات يكي از دوستان بنام مهندس  غ. ب يه خاطره تعريف كرد ولي در همفكري باهم تصميم گرفتيم كه ننويسمش چون مربوط ميشد به همون گرفت گيريهايي كه قوانين دست و پاگير اون روزها گريبون نداجا و تكاورا رو گرفته بود!!!!! يه بخشي از خاطره اشون ايشون گفتن: اصلا بزارين سربسته روايت كنم(مثه هميشه خيلي سربسته و سانسور شده ميگم و تاريخش روهم نمينويسم و نميگم براي كي بوده تا مساله اي هم پيش نياد) ايشون روايت كردن كه بعد بارگيري حدود يك ميليون و دويست هزار بشكه نفت خام ازخارك به تانكر سويز مكس.... به سمت انسوكنا حركت كردن، اين تانكرها كوچيكتر از سوپرتانكرهاي 320 هزارتين هستند و ظرفيتشون 176هزار تنيه و بالطبع آبخوركمتي و فريبورد(فاصله عرشه تا سطح آب) كمتري هم دارن، پرواضحه كه پروانه و موتورشون هم ورتكسهاي ضعيفتري نسبت به سوپرتانكرها توليد ميكنه و اين يعني  خطر بيشتر در برابر دزدان دريايي( اگر يادتون بياد گفتم وقتي دزدها سعي ميكنن به كشتي نزديك شن ما با مانورهاي زيگزاگي علاوه بر بهم زدن دقت تيراندازيشون سعي ميكنيم قايقهاي كوچيكشونو در تلاطم ورتكسها و موجها و آبهاي نا آرام حاصل از پروانه بندازيم تا هم سرعت و هم تعادلشون بهم بخوره و هم اينكه نتونن دركنار بدنه كشتي براحتي عمل بالا اومدن رو انجام بدن! حالا اين تانكرهم كوتاه تره، هم موجها و افكت ورتكسيش كمتره بالطبع در قياس با سوپرتانكر دسترسي بهش راحتتره) ايشون گفتن بعد از رسيدن به نقطه آلفا در.... تكاوران دريايي رو كه 5 نفر بودن سواركرده و به سمت  مصر ادامه حركت دادن تا با عبورازكانال سويز به سمت ...... ادامه مسير بدن!!!!! تجهيزات اين عزيزان شامل يه دوشكا، يه تيربار گرينوف، يه  تفنگ تك تيراندازي دراگانف و چند قبظه ژ-3 ميشده ، چند روزقبل رسيدن تنگه باب المندب، غروب و دم دماي نشستن آفتاب با حمله چند قايق دزدان دريايي مواجه ميشن كه تكاوران دريايي با استفاده از وضعيت نيمه روشن هوا براحتي اونها رو ...... و حمله رودفع ميكنن !!! منتها بدبياري از اينجا شروع ميشه كه يكي از كشتيهاي مادر دزدان دريايي!! كه قايقها از اونجا تامين سوخت، آذوقه و مهمات ميكنن و هميشه چندين قايق دور و ورشه همون نزديكي بوده! اين شناورها خيلي بزرگتراز قايقهاي تندروي موتوري دزدان دريايي هستن و باوجود داشتن محدوديت سرعت و مانور(نسبت به قايقهاي تهاجميشون) ماندگاري بالايي در دريا داشته و بعنوان  پايگاه شناور براي قايقهاي كوچيك دزدها استفاده ميشن، حتي كارهاي تعمير و نگهداري قايقها رو هم روي همونا انجام ميدن، عموما در پوشش ماهيگيري فعاليت كرده و با استفاده از تجهيزات ديويت، وينچ، كرين و جرثقيلي كه دارن براحتي قايقها روبالا به روي عرشه كشيده ويا به آب ميندازن، چون تخصصشون هم ماهگيريه وعموما همه مدارك و اسناد مربوط به شغل و تخصصسشون هم قانونيه و در ظاهرامر دارن همون فعاليت حرفه ايشونو دنبال ميكنن!!! شناساييشون خيلي خيلي سخته، به زبون ديگه ميتونيم بگيم اينها ماهيگيراني هستند كه دزدي دريايي ميكنن، يعني شغل اولشون ماهيگيري بوده كه بعنوان شغل دوم دزدي دريايي رو برگزيدن!! حالا اين وسط نميدونم الان كدوم شغل اول و اصلي بحساب ميداد !! درآمد ماهيگيري با اونهمه مشقت و سختيش كه يكصدم شغل نون و آب دار( ببخشيداشتباه شده بهتر بود ميگفتم، نوشابه!! ومرغ و گوشت و دلار دار!!) شغل شريف دزدي دريايي نميرسه حالا شما  قضاوت كنيد شغل اصلي كدومه وشغل دوم كدوم!! از شوخي گذشته اينها همه ماهيگير بودن، دريا ميومدن و دريا رو خيلي خوب ميشناسن، تجهيزات و امكانات دريانوردي تجاري و نقاط ضعفشونو هم براحتي ميشناسن، تمام مدارك و گواهينامه ها و اسناد  قانوني رو هم دارن حالا از اون سابقه و شغل دارن بعنوان پوشش براي اين كار پليدشون استفاده ميكنن، همه هم در ظاهرآدمهاي بدبخت بيچاره اي هستن كه دل به درياز دن و مشقتش رو بجون خريدن تا با ماهيگيري شكم زن و بچه اشونو سير كنن!! اينه كه نميشه براحتي باهاشون بخورد كرد چون اون منطقه پر از كشتيها و قايقهاي ماهيگيريه كه خيليهاشون واقعا ماهيگران بينواي زحمتكشي هستن كه دل به مخاطرات دريا دادن تا روزي حلال براي خونواده هاشون ببرن، واقعا با اون حجم از شناورهاي  به ظاهر همكار و هم صنف، تشخيص سره از ناصره و ماهيگير واقعي از "دزد در پوشش ماهيگير" سخت و دشوار و حتي گاها غير ممكنه!! يكي از دلايل سختگيريهاي قانوني دربحث مقابله  توام با خشونت(همون لت و پار كردن خودمون) با دزدان دريايي كه دست و پاي نيروهاي نظامي رو بسته همين مساله است كه براي جلوگيري از صدمه زدن به شناورهاي تجاري و ماهيگيري واقعي مشابه بايسته و لازمه. اين مردمان سختكشو خوش قلب براي  كسب روزي خانواده هاشون دل به دريا و امواجش و شرايط سختش دادن و حفاظت از اونها لازم و ضروريه منتها متاسفانه تمييز دادنشون از  دزدان دريايي با پوشش ماهيگيري (گرگهاي در لباس ميش!!!) بينهايت دشواره چون اون منطقه پره از اينگونه شناورهاست و همه هم مدارك، اسناد و گواهينامه هاشون قانوني و كامله! بگذريم!!! با درخواست كمك قايقهاي دزدان دريايي از مادرشون!! قايقهايي كه همون اطراف براي  شكار پرسه ميزدن يا نزديك مادر بودن يا  تو بغل مادرجا خوش كرده بودن!!! همه براي حمله به اين تانكر فراخونده شده و حمله گله كفتاري اونها به اين بره چاق و چله تنها!!! آغاز ميشه، غافل از اينكه اين بره تپل موپول و تك و تنها!! بجاي چوپان و سگ گله، 5 شيرمرد دريا دل همراهش داره!!! ايشون روايت كردن حدود 24 قايق بصورت متناوب و نوبتي درتيمهاي 4 تا 8 فروندي به مدت بالاي 32 ساعت لاينقطع بهشون حمله ميكردن، يه تيم حمله ميكرد  وقتي با كمبود سوخت و مهمات مواجه ميشد تيم ديگه جاشو ميگرفت و همينطوري بدون توقف كار حمله رو انجام ميدادن و اين 5 تكاور در تمام اين مدت چشم رو هم نزاشتن و استراحتي نكردن ومدام از اين طرف كشتي ميدويدن اونطرف كشتي و از اونطرف به اين طرف و از سينه تا پاشنه رو پوشش ميدادن، تيراندازي ميكردن و با دزدان دريايي ميجنگيدن!! در همه اين زمان كه بتنهايي و در نابرابرترين وضعيت ممكنه داشتن با اون كثافتها ميجنگيدن حتي يكبار از خستگي شكايت و گلايه نكردن، توي اين مدت فقط آب خورده و هر ازگاهي غذا بصورت لقمه اي بهشون داده ميشد و اين عزيزان هم با همه وجود از  كشتي  ايراني دفاع ميكردن! هرچند اين عزيزان سعي ميكردن در استفاده از مهمات نهايت دقت و صرفه جويي رو به عمل بيارن اما با طولاني شدن درگيري كم كم با كمبود شديد مهمات مواجه شدن و كار بجايي كشيد كه دمدماي صبح دوروز بعد يعني بعد حدود سي و يكي دوساعت ساعت جنگيدن مداوم اعلام كردن  دوشكا و تيربار مهمات نداشته و براي ژ-3 ها هركدوم فقط يه خشاب مهمات دارن! شكرخدا درهمون آغاز درگيري، وضعيت به " ناوچه  محافظ جماران" كه اون وقتها درهمون منطقه درحال گشت بود گزارش شده بود و ناوچه هم با تمام سرعت به سمت اونها حركت ميكنه و از كشتي نفتكش هم ميخواد كه اونهم با همه توان و سرعتش به سمت ناوچه بره تا زمان ملاقاتشون كوتاهتر و نزديكتر بشه، اما بخاطر دور بودن از هم و فاصله اي حدود 1200-300 ناتيكايل مايل، ناوچه جماران بعد حدود 32 ساعت بهشون  و صبح دوروز بعد بهشون ميرسه وبه محض رسيدن به برد ايمن اپتيكال از همون فاصله چند كيلومتري توپ سينه به كار ميوفته و..............!!!!!!!!! بعد هم با تامين كسري مهمات  تكاوران دريايي، كشتي نفتكش با اسكورت ناوچه جماران به مسيرش ادامه ميده و به سلامت به نقطه "براوو" رسيده و تكاوران رو به...... تحويل ميده و خودش به ماموريتش ادامه ميده     جداي از بحث كم بودن نفرات اعزامي و همچنين كم بودن تعداد شناورهاي رزمي موجود كه بالطبع زمان رسيدن براي كمك به كشتيها رو افزايش داده اگر مبنا بر همون وزن محوله حملي و تعدا خشاب بار مبنا بزايم با استفاده ازكاليبرهاي كوچكتر و مدرنتر امروزي كه دست برقضا تواناترهم هستند!! اين عزيزان ميتونستن 50 درصد بارمبناي بيشتري رو با خودشون حمل كنن و بالطبع اون در درگيري مدت زمان بيشتر ياز مهمات بخوردار بوده و ديريتر با مشكل و معضل كمبود مهمات مواجه ميشدن هرچند درصورتي كه مثلا اگر اين عزيزان بجاي 5 نفر 8 نفر بودند مهامت بيشتر و درگيري راحت تر و دفاع پايدارتري شاهد ميبوديم و خود اين عزيزان ميتونستن به نوبت استراحت هم بكنن (مثالا 6 نفر درگير و 2 نفر استراحت) كه دراين وضعيت بازدهي و پرفورمنس بهتري هم از خودشون نشون خواهند داد شكي نيست بازدهي اون 5 دلارو 100 درصد بوده و  دلاورانه جنگيدن اونهم بدون لحظه اي استراحت منتها چرا از اين توانايي استفاده بهتر و بهينه تري نكنيم ؟ (هرچند معتقدم  بهترين حالتش همون وضعيت تيم سپاه بود كه هم نفراتش كامل بود و هم تجهيزاتآفندي و دفاعي، امكانات،نوع و تنوع جنگ افزاريش، امكانات شناسايي و ارتباطي و همچنين مهمات اضافي همراهشون) كلا بايد از تجربه هاي بدست اومده نهايت استفاده رو برده و همه گزارشهاي ارسالي و دريافتي رو بارها وبارها تجزيه و تحليل بكنيم تا بتونيم از اونها براي ارتقاي توان رزممون نهايت بهره رو ببريم براي افزايش تعداد شناورهاي رزمي اعزامي به گشت اقيانوس و براي مبارزه با دزدان دريايي و حفاظت از كشتي هاي  خودي (ناوگروه هاي اعزامي) با وضعيت موجود فعلا محدوديتهايي داريم (بويژه براي شناورهاي پشتيباني) منتها اميدوارم با سپردن امنيت و گشت خليج فارس و سواحل درياي مكران به شناورهاي كوچكتر بتونيم بجاي تركيب يك شناور رزمي و يك شناور پشتيباني درهرناوگوه اعزاميمون اينباردسته كم دو شناور رزمي  رو بهمراه همون يك شناور پشتيباني اعزام كنيم فعلا توان رزمي اعزاميمون شامل  ناوچه هاي بايندور و ونقدي و ناوچه هاي محافظ الوند، البرز، سبلان و جمارانه اميدوارم با  عملياتي شدن "سهند" بتونيم سه ناوگره تركيبي (دو رزمي و يكي پشتيباني) براي اعزام به اين مناطق آماده كنيم
  19. 1 پسندیده شده
    دوست عزیز سلام والا برای بروزرسانی این تاپیک باید موضوعی باشه  خاطره رو که نمیشه ساخت سفر قبلی که حدود 11 ماه دریا بودم همه اش در مسیر آسیای جنوب شرقي و شرق آسیا بودیم و گذری از این مسیر نداشتیم ازدوستان خواستم برام خاطراتشونو بفرستن مثه اينكه کمی دچارترسن دوستان !! البته حق هم دارن  طبق قوانین شرکت ما هرگونه مصاحبه و اطلاع رسانی و رسانه ای کردن موضوعات مرتبط با شرکت حتما باید توسط خود شرکت صورت بگیره  بویژه اگر احتمال بار مالی و حقوقی هم برای شرکت متصور باشه اینه که دوستان در بیان خاطراتشون کمی دست به عصا راه میرن البته برخی ها خاطراتی روایت کردن که خیلی فیلمی بود و نمیتونستم بهشون اعتماد کنم (متاسفانه) وقتی قراریه خاطره رو از کسی نقل قول کنی باید دسته کم به صحتش اعتماد داشته باشی و اونوقت بیایی ویرایشش کنی و مطابق سلیقه دوستان بیانش کنی منتها وقتی همون اول کاری کمیتمون میلنگه بهتره ادامه ندیم البته چندتایی تصویراز نحوه دریافت دلارهای باج توسط دزدان دریای هستش که میگردم اگر پیداشون کردم اینجا آپلودشون میکنم بد نیست ببینید چطور دلارها رو تحویل میگیرن دزدان عزيز دل دريايي!!!
  20. 1 پسندیده شده
    دوستان سلام سروران سلام بزرگوارن سلام امشب آخرین شبیه که در خدمتتون خواهم بود ، به احتمال خیلی زیاد این پست هم آخرین پستیه که مینویسم و ارسال میکنم نه خواهشا پیش داوری نکنید نه بحث قهر کردنه ، نه بحث ناز کردنه و نه هم بحث دور از جونتون مردن!!!! فقط امروز صبح باهام تماس گرفتن و گفتن که اضطراری باید برم دریا ، بعد حدود 8 ماه باید برای 7-8 و یا شاید هم چند ماه بیشار برم دریا!! با امید خدا اگر عمری باشه فردا راهیم و برای چند ماهی(شاید نزدیک به8 تا 10 ماه اگر مشکل خاصی پیش نیاد ) از خدمت دوستان و سروران عزیز مرخص میشم هنوز نرفته دلم تنگ شده، برای همه چیز و همه کس برای خونواده ام ، فک و فامیلم دوستانم، شماهای عزیز و دوست داشتنی ، مردم کوچه و خیابون ، همه و همه و همه معمولا روزهای آخر و دم دمای رفتنه که ادم تازه یادش میاد چقدر عزیزاشو دوست داره و چقدر جا برای گذشت داره ، چقدر میتونه ببخشه ، چقدر میتونه مهربون باشه ، چقدر میتونه مهر بورزه و لبخند بزنه و خنده رو لبا بیاره نمیدونم چرا هر بار دم رفتن آدم اینها رو میفهمه اما دوباره بعد برگشتن همه چیز یادش میره و میشه همونی که قبلا بود !!! از بس فراموشکاره این بنی بشر!!!! امشب من هم دلم تنگه ، دل تنگ رفتن وندیدنم!! جالبه اونجا که هستی دلتنگ اینجایی ، اینجا که هستی دلتنگ اونجا ، اونجا هم روزای آخر دلت برای همه چیز تنگ میشه و بغضی تلخ گلوتو قلقلک میده این حدیث تکراری روزها و شبهای یه دریانورده !! اونجا که هستی دلت برای اینجا تنگ میشه و اینجا که هستی دلت برای اونجا !! یه روز به خودم گفتم خوب برو جایی که هردو رو داشته باشی!!! یه شهر بندری!! به فکر خودم آفرین گفتم و خیلی زود بار و بندیلم و بستم و رفتم جنوب ، بندر عباس!! چند ماهی هم موندم اما !!! ......................اما نه! نشد! این حس لعنتی ولم نمیکرد ، نه پا از خشکی میکندم و نه دل از دریا ، نشستن لب دریا آرومم نمیکرد ، ارضام نمیکرد میخواستم دل بدم به موجها و سوار بر اونا بزنم به دل آبی دریا یاد حرف جک اسپارو تو فیلم دزدان دریای کاراییب افتادم اونجا که میگه: [b]"پیش بسوی فتح افقها "[/b] و من هم باید دلمو بزنم بدریا برای تاختن به سوی افقهایی دور دریا که هستی دلت میخواد بری و بری و بری !! میدونی دنیا گرده و بالاخره به یه جایی میرسی و جالب هم اینه که دلتنگ رفتنی و مشتاق رسیدن ، نه به این قانعی و نه به اون راضی!!! گفتم جک اسپارو و دزدان دریایی کارایب !! یاد روز هایی افتادم که همه تصورم از دریا لان جان سیلور بود و جزیره گنج و بادبانهای برافراشته!! روزهایی که ملوان زبل برام نماد دریا و دریانورد بود ، ماژلان و کریستوف کلومب برام اسطوره بودن ،کاپتان نیموی هندی با ناتیلوس معروفش اعجوبه و ....و.... و...... و دزدانی با پرچمهای سیاه و تصویر جمجمه و استخون و شمشرهای ضربدری ، ناخداهایی که یا یه پاشون چوبی بود یا یه دستشون آهنی یا یه چشمشون کور و بسته شده با چشمبندهای سیاه با اون کلاه های لبه دار بزرگ!! بازوهای با خالکوبی لنگر و بارهای ساحلی کثیف و تاریک با بطریهای پر مشروب و .... و امروز که هزار بار بیشتر از اون فیلمها دزد دریایی میبینم ، نه پاشون چوبیه و نه دستشون آهنی و نه چشمشون کور!!!! چشم بند که سهله عینک هم رو چشمشون ندیدم !!! سور و مور و گونده تادندون مسلح ، بدون هیچ پرچم برافراشته ای که بهت خبر بده من دارم میام !! دزد دریایی هم بود دزدای قدیم !!! اون روزها ، در محدوده دنیایی کارتونی و فیلم و سریال من ، هرکسی که دریا میرفت ، پی چیزی بود ، یکی پی دنیای تازه میگشت و دیگری دنبال آتلانتیس گمشده ، خیلی ها هم دنبال گنج و مروارید ، مرواریدهای سیاه و سفید!! اما من چی؟ من دنبال چی میگردم؟ گنج یا مروارید ؟ اگر بخواهم با خودم و دلم صادق باشم ، هردو !!!!!!!!!! آری من هم گمشده و گمشده هایی دارم من همم پی گنجم هستم پی مرواریدم اما گنج من طلا نیست، زر نیست ، زیور نیست ، سنگهای قیمتی نیست !! مرورارید من سفید و سیاه نیست! نه مثل لان جان سیلور پی گنج افسانه ای ام و نه بسان آن غواصی که دل بدریا میدهد در پی مروارید سفید م و یا نه همچون جک اسپاروی که همه زندگیش "مروارید سیاه " است [b]من پی گنج ! اما گنج من طلا نیست ! گنج من هویتم است ! تاریخم ، غرورم ، شکوهم ، افتخارم !! گنج من تکه ای از تاریخ این سرزمین است گنج من در اعماق آبی نیلگون خلیج فارس سربلند و باشکوه آرمیده است من پی مروارید سرخم من در پی روح پیکان و جوشن و سهندم[/b] [b]من در پی یافتن خویشتنم[/b] من بیتابم و بیتابی مرا جز موج دریاها مگر دوای دیگری هم هست ؟ دلتنگ میشوم برای هرآنچه که دوست میدارم و پشت سر رهایشان میکنم بی آنکه بدانم باز گشتی خواهد بود یا نه؟ و اگر هم باشد آیا پشت سر رها کرده هایم خواهند بود؟ پشت سر رها کرده هایی که بارها ثابت شد با برگشتنم با جای خالیشان بهت زده شدم و بغض کردم بغضهایی که گلو را نه بخراشند........ که میفشارند و راه نفس کشیدنت را هم میبندند بغضهایی که با هیچ گریه ای بنای خالی شدن ندارند و خیال رفتن نه !! بغضهایی که چون نگاره های سنگی بر سینه و گلویت میمانند تا تاریخ نبودنها و از دست رفتنها را برایت دوره کنند و هر روز و هر صبح و هر شام بیازارندت که با رفتنت چه ها و که ها که رفتند بی آنکه تو باشی و بدرقه اشان کنی اما باز هم دلتنگ رفتن میشوم مروارید من چشم براه من است ، چشم براه رفتن و نگاه کردن و سخن گفتن با موج و چه پیک راستگوی امانتداریست موج چند بار شانس یاریم کرد و گذارم به البکر و الامیه افتاد و الامیه الامیه الامیه و چه کسی میداند خیره شدن های من به سطح آبی دریا مویه کردنیست در سکوت و چه کس میداند من با دل دریا چه درد دلها دارم و چه کس میداند زبان التماس نگاهم را از دریا و چه کس میداند که گنج من عشق من هویت من تاریخ من شکوه من و همه دلیل بودن من در دریاست آسوده و پر افتخار ، سربلند و سرافراز در اعماق آبیش آسوده خفته است من میروم تا شاید لالایی باشم براین خواب ناز من میروم تا شاید تنهایی خوابش را با عشق پر کنم من میروم تا شاید سکوت غمبارش را با حق حقم بشکنم من میروم تا شاید نه او را که این دل ناشکیب خویش را فریب دهم و آرام کنم و خدا میداند که برای من پیکان سلاحی نیست ، جوشن زرهی و سهند کوهی!!! برای من اینها عشقند و هویت و تاریخ گنجند مروارید سرخند دلیل رفتنند اینها همهء دلیل رفتن و نبودنند ببخشید نمیدانم دارم چه مینویسم نمیدانم چرا اینگونه شدم و عنان از کف دادم حرفها و سخنانم را جدی نگیرید از دل برآمد بی هیچ پیش زمینه ای و نوشتم تا سبکبار تر بار بربندم ، دلنوشته ای بود برای عزیزانی که از ته همین دلم دوستشان داشته و دارم میگویند در جنوب ایران روستاییست که سنگ قبرهای بیشتر مردانش سن هایی بسیار کم بر خود دارند! من ندیده ام ! فقط شنیده ام! و گفته اند که رسم این مردم آن بوده ، دریانوردی که دل به دریا میزده مرده می انگاشته و مراسم ختم و پرسه اش را میگرفته اند تا اینکه اگر بخت یار باشد و دریا سازگا ، باز گردد و دوباره تولدی و زندگیی و شروعیی!! نمیدانم برای من هم چنین تولد و شروعی خواهد بود یا نه ؟ تا امروز که بوده و خدا را از این بابت شاکرم اما فردا را کسی نمیداند و خبر ندارد [b]پس شایسته است که همینجا از همه دوستان و سروران حلالیت و بخشش بطلبم و در نهایت صداقت و راستی از همه بزرگان و بزرگوارن بخواهم که همه بدی ها ، کوتاهی ها ، ایرادها و اشتباهاتم را با منش بزرگوارانه و دوستانه خودبخشیده و از سر تقصیر این دوست و برادر کوچکشان درگذرند ، باشد که خداوندم پاداش این بخششان را عطا کند که من از خود هیچ ندارم و دستانم چون کویری خشک ، خالیند و طالب رحمت او و چشم براه بخشش دوستان[/b] و باشد که خدا عمری دوباره عطا کند و از این سفر هم چون سفرهای پیشین باز گردم و با دیدار دوباره دوستان شادمان شوم همه شما عزیزان را به خدای بزرگ میسپارم که پناه و نگهبانی برتر وبهتر از او نبوده و نیست و نخواهد بود همگان شاد باشید و سربلند و سرزنده در پناه یگانه آفریدگار و نگاهبان هستی یاران به موافقت چو دیدار کنید باید که زدوست یاد بسیار کنید باده خوشگوار چو نوشید به هم نوبت چو به من رسید نگونسار کنید
  21. 1 پسندیده شده
    دوستان سلام امیر جان شرمنده بابت چشم درد تون امیدوارم به بزرگواری خودتون ببخشین صاعقه عزیز بینهایت لطف دارین شما سعی میکنم با توجه به تاحدودی ناشناخته بودن محیط دریا کمی بیشتر از نیاز وارد جزیات بشم که تصور محیط و شرایط برای دوستان راحت تر باشه و دوست خوبم013579 والا دوست بزرگوار خود بنده هنوز در بهت اون تیم تکاوری موندم در باره تصویر و عکس اوایل که اصلا اجازه هیچ تصویربرداری رو نمیدادن بعدا گیرها کمتر شد تصویر دارم هم از همراهی یگانهای رزمی هم از برادران دلاور تکاور نداجا منتها بنا به دلایلی فعلا معذورم از بچه های سپاه و تا یکسال ویا شاید بیشتر از بچه های ارتش هیچ تصویر گرفته نشد چون اجازه نمیدادن اما بعدا کم کم این محدودیت برداشته شد من صحنه درگیری برای آزادی کشتی ایرانی رو که توسط یکی از دوستانم با موبایل و با ترس و لرز و با کیفیت بدی اما دیدنی رو داشتم که متاسفانه همراه هارد دیک پورتیبلم از دستش دادم اما هنوز هم کلیپها و ویدوها و تصاویر خوبی دارم که بنا به شرایط خاص نمیزام واضح تر بگم میدونی که خیلی از این کارای ما غیر قانونیه ( از بردن اسلحه تا... ولی همه کشورها تقریبا دارن اینکارو میکنن و همه هم خودشونو به ندیدن و نشنیدن زدن ، اما غرب و امریکان دیگه میگن به یارو گفتن شنیدی خرس تخم گذاشت ؟ گفت از این دم بریده هرچی بگی برمیاد از این غرب و امریکای دم بریده هم هرچی بگی برمیاد ، میتونن فردا همین تصاویر و بعنوان مستندات برای خفت گیر در دادگاهای بین المللی علم کنن یا کشتیرانی ما رو با محدودیتهایی بیشتر از اونی که الان هست مواجه کنند من دارم خاطره وار مینویسم ، هیچکی هم نمیتونی به اینها استناد کنه ، ساده ترین کارش انکار رسمیه ابدا چنین چیزهایی نبوده ، مطمین باش خود بنده هم اگر ببینم داره کار به اونجا میکشه مینویسم و ادعا میکنم و پاش وامیستم که اینها همه توهمات ذهنی من بوده و من اصلا رنگ دریا رو از 5 کیلومتری هم بچشم ندیدم اینو مطمین باش اما اگر فیلم یا عکس یا کلیپی اینجا قرار بدم اونوقت به نوشتها سندیت دادم و کار دشوار میشه واسه همین تا زمانی که این معضل برطرف نشه از ارایه تصاویر و مستندات معذورم هرچند از اون تیم هیچ تصویر موجود نیست متاسفانه چون بخاطر شرایط خاصشون ( همون که هیچکی نفهمید از کجا اومدن و کین و چیکار هان وو..... ) اجازه هیچ تصویر برداری رو نمیدادن رعایت دقیق مسایل حفاظت و اطلاعات
  22. 1 پسندیده شده
    همه سراسیمه شده و ملتهب هرکی به سمتی می دوید نفری که دزدها رو دیده بود یکی از کار اموزهای افسری عرشه بود که بهمراه یکی از ملوانا تیم دونفری گشت و نگهبانی 12-02 شب ( البته ما میگیم 0000 - 0200) رو باید انجام میدادن ، موضوع از این قرار بوده که ، بعد ازچند بار گشت در اطراف عرشه کشتی وقتی به نزدیکی منزلگاه میرسن ، ملوان برای قضای حاجت به داخل منزلگاه میاد و این داشنجوی کارآموز افسری عرشه هم به تنهایی میره زیر قایق نجات پورت ساید ( سمت چپ کشتی) نزدیکهای هند ریل و میله های کناری کشتی که به یکباره یک شخص سیاه پوستی بایه لباس بسیار عجیب از روی پله ها و توی تاریکی میپره رو عرشه و ایشون ( این دانشجوی بینوا) هم از ترس زهره ترک میشه و با هر مصیبتی خودشو میرسونه به داخل منزلگاه و اولین زنگ خطری رو که میبینه فشار میده که همون زنگ خطر اعلام آتش سوزی و حریق بوده در همین حین ملوان هم شیفتیش میاد و میبینه این بینوا رنگ و روش رفته ، زبونش بند اومده و ولو شده رو زمین و فقط با چشمهای پر ترس و از حدقه در اومده با دست لرزونش بیرون رو نشون میده ملوانه ازش مپرسه چی شده که باز با همون حالت زبون بند اومده به بیرون اشاره میکنه ، ملوانه ازش میپرسه کسی رو دیدی ؟ دزدی رو دیدی ؟ با سر جواب بله میده !!!میگه اومده رو کشتی یا نه ؟ باز هم با سر ورودش به کشتی رو تایید میکنه این ملوان هم با اولین تلفن دم دست به پل ماجرای ورود دزدان دریایی به کشتی رو اعلام میکنه و بعدش هم زمانی شد که آلارم به صدا در اومده بود و ما همه ریخته بودیم پایین!! هنوز اون بنده خدا دانشجوه زبونش از ترس بند اومده بود و نمیتونست حرف بزنه ، تیمها طبق برنامه و پلن قبلی مدیریت شده و حرکت برای جستجو شروع شد. کاپتانی که دوره اکسترایی و پارالینگشو با کاپتان فعلی میگذروند( .ر.ک.) به همراه چندتای دیگه از بچه ها تندی همه تبرهای موجود در کشتی رو جمع کردن و از بالا هم همه چراغها رو هم روشن کرده و کشتی رو مثه حجله چراغونی کردیم بعد هم با بیل و تبر و چوب و هر وسیله دیگه ای که گیرمون میومد در گروهای 6-7 نفری مشخص شده از قبل ، مسلح شده !!! وشروع به جستجوی عرشه کشتی از سینه تا پاشنه کردیم ( اونروزا نمیدونستیم دزدان دریایی سومالی چقد خطرناک و مسلحن و چقد میتونن خطرناک باشن و اون شیوه حرکتمون چقد میتونه برامون خطرناک بوده و عواقب وخیمی در پی داشته باشه!! هنوز تو عوالم دله دزدان دریایی بودیم !!) جستجوی اولیه حدود یکساعت به طول انجامید اما بینتیجه بود و چیزی پیدا نکردیم! این بنده خدا هم کم کم زبون وا کرد و همه ماجرا رو تعریف کرد درجستجو در محل وقوع حادثه ، یک اثر پای برهنه در جایی که این بنده خدا میگفت اون شخص سیاه با لباسهای عجیب از رو پله ها پریده رو عرشه دیده شد!! دیدن اون رد پا بدجوری همه رو ترسوند ، شدت جستجوها بیشتر شد ، حدود چند ساعت دیگه همه نفرات کشتی رو از سینه تا پاشنه و از بالا تا پایین کشتی رو گوشه به گوشه و وجب به وجب جستجو کردیم اما چیزی ندیدم هرچی بیشتر گشتیم کمتر یافتیم تا خود صبح کسی نخوابید و جست وجو ادامه داشت صبح با روشن شدن هوا و ادامه جستجو و اطمینان از عدم وجود دزد یا هر شخص ناشناسی بر روی عرشه کشتی یک جلسه عمومی برگذار شد و مساله رو ارزیابی کردیم برخی ها معتقد بودن این دوستمون دچار توهم و ترس شده و خیالاتی شده که دزد یا شخصی رو دیده ! منتها ایشون قسم میخورد که اون شخص سیاه پوست رو به چشم خودش دیده ،بعلاوه وجود اون رد پای یک شخص برهنه پا ، اونم درست جایی که اون بینوا میگفت ،حرفهاشو تایید میکرد و فرضیه متوهم شدن این دانشجو رو رد میکرد و حرفش تایید میشد در آخر به این نتیجه رسیدیم که احتملالا" اون دزد با شنیدن صدای آژیر و اطلاع یافتن از هشیاری پرسنل و بیداری نفرات و بعدش ادامه ماجرا خودشو به دریا انداخته و رفته!!! به جز این هیچ چیز دیگه ای به ذهنمون میرسید تا.... از این ماجرا چند ماه گذشت تا اینکه روزی که افسر اول هندی کشتی میخواست پیاده بشه و بعد از تحویل و تحولات رسمی و دقایقی قبل از پیاده شدن از کشتی اومد توی باشگاه افسران که همه افسرها و افسر مهندسا و دانشجوها اونجا جمع بودن و چیزی رو گفت که که هیچکی انتظارشو نداشت ایشون عنوان کردن که اون شب یکی از ملوانهای هندی در اتاق بازی و ورزش کشتی داشته موهای ایشون رو اصلاح میکرده و ایشون هم برای اینکه مو رو بدنش نریزه ( به سبک متداول دریانوردان!!!) یک کیسه زباله سیاه رو از بالا و کناره ها به اندازه خروج سر و دستها سوراخ کرده بوده و اونو مثه یه جاکت بلند تا بالای زانو تنش کرده بوده و وقتی اصلاح موی سرش تموم میشه دقیقا همون زمانیه که میبینه ملوان داره برای قضای حاجت میره سمت توالت طبقه پایین کشتی ! و ایشون هم دانشجو رو میبینه که داره میره تو تاریکی و سمت هند ریلها و میله های زیر قایق نجات پورت ساید، تصمیم میگیره کمی سر به سر اون داشنجو بزاره ، میاد یه طبق از داخل میره بالاتر و از پله های کنار قایق نجات بی سر وصدا میاد پایین و سه پله پایینی رو به یکباره میپره رو عرشه !!! اونم در حالی که پشت به اون دانشجوی بینوا بوده و عبارات نامفهوئمی رو هم بلغور میکنه و بزبون میاره ودر همون حالت فرار میکنه پشت منزلگاه کشتی و میره توی پسیج ویی که پشت منزلگاه کشتی بوده و از اونطرف میاد داخل منزلگاه!!! ادامه ماجرا هم که معلوم و مشخصه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
  23. 1 پسندیده شده
    زمان رخداد این ماجرا برمیگرده به روزهای اولیه شروع این مقوله دزدان دریایی که هنوز نه پرسنل به درستی اموزش دیده بودن ف نه از تیمهای امنیتی و ناوگان دریاییمون خبری بود و کلا پرسنل فکر میکردن برای مقابله با این دزدان دریایی هم باید به همون شیوه سنتی قدیمی که نگهبان اطراف کشتی میزاشتیم برای گشت زدن ، با همون شیوه باید مقابله کنیم هنوز از شدت برخورد و نحوه تسلیح و استفاده و مقدار تجهیزات و... دزدان سومالی خبر درستی به دست همه کشتی های ناوگان نرسیده بود و بالطبع همه داشتن همون شیوه سنتی رو ادامه میدادن شیوه ای که متناسب با تهدیدات امروزی نبود اما پرسنل و حتی خود شرکت هم زیاد از این ماجرا خبر نداشتند این ماجرا درست زمانی رخ داد که اولین حمله به نفتکش هنگام ( که خود بنده اونجا بودم و ماجراشو کامل حکایت کردم) رخ داد و کم کم موضوع دزدان دریایی سومالی در بین کشتی های ناوگان زمزمه شد دوست خوبم جناب مهندس م. ز. س. روایت میکنن که : در حال گذشتن از منطقه خطر بودیم و همه بریف شدن که اینجا جدیدا خطراتی بروز کرده و موارد تعرض و تهاجمی مشاهده شده ، به همه توصیه های ایمنی - امنیتی شده و طبق روال سنتی لوحه های دیده بانی و گشت زنی در کشتی آماده شد و بنا شد که برای گشت روی عرشه کشتی دو نفر با هم به گشت زنی بپردازن و هر 2 ساعت هم نفرات تعویض شن! حدودای ساعت 1-1/5 شب بود و من هم مثه بیشتر پرسنل کشتی توی خواب ناز که یکباره آلارم آتش سوزی در کشتی پیچید نفهمیدم چطور لباس پوشیدم و رفتم به ماستر استیشنی که برای زمان عبور از مناطق پر خطر در نظر گرفته شده بود { اینجا کمی توضیح لازمه در کشتی یک لیست هست به اسم ماستر لیست که وظیفه و موقعیت و جایگاه هر فرد حاضر بر روی کشتی رو در هر کدام از شرایط غیر معمول و غیر متعارف کشتی مثه آتش سوزی، تصادف ، ترک کشتی ، به گل زدن ، دریافت و یا ترک هلیکوپتر ، آلودگی نفتی ، به دریا افتادن یکی از نفرات و .... رو مشخص میکنه بعلاوه محلی که نفرات در زمان هر رخداد باید اونجا جمع شن که بهش ماستر استیشن میگن این ماستر استیشن در زمان دریانوردی عادی همیشه بیرون منزلگاه کشتیه اما در زمان عبور از مناطق پرخطری مثه دزدان دریایی یا مناطق با شرایط بد آب و هوایی به داخل منزلگاه کشتی منتقل میشه که حتما در ماستر لیست ذکر میشه و در جلسه ای تغییر حضورا و رودر رو به همه اعلام میشه در ضمن برای هر رخدادی هم قبلا یه زنگ خطر و آلارم مخصوص بود اما ون روزها فقط سه نوع زنگ خطر داشتیم : فایر آلارم یا زنگ خطر آتش سوزی آباندان شیپ آلارم یا زنگ خطر برای ترک کشتی و جنرال آلارام یا زنگ خطر عمومی که برای مابقی مخاطرات و رخدادها به صدا درمیاد امروزه فقط دو نوع زنگ خطر داریم : جنرال آلارم برای هر رخدادی منجمله اتش سوزی ( در این حالت بعد از آلارم ، کاپتان یا افسر مستقر در بریج و پل فرماندهی نوع رخداد یا واقعه رو با بلندگو و بصورت پیچینگ و وربالی اعلام میکنه) آباندون شیپ آلارم که زنگ خطر برای ترک کشتیه ( در اینصورت علاوه بر اعلام ترک کشتی ، موقعیت کشتی بعلاوه یکسری اطلاعت لازمه دیگه هم توسط سیستم پسجینگ کشتی اعلام میشه و یکسری کارهای دیگه هم باید انجام بشه که جاشون اینجا نیست و باعث طولانی شدن کلام میشه در هر صورت پس از شنیدن صدای آلارم نفرات باید با وضعیت و ملزومات مشخص شده در ماستر لیست به ماستر استیشن بروند تا آنجا بعد از سرشماری و اطمینان از حظور همه نفرات و یا مشخص شدن نفر یا نفرات مفقوده یا در معرض خطر ، وضعیت در قالب تیمهایی که از روز الحاق نفر به کشتی مشخص ششده اند ، مدیریت بشه } خلاصه تا اونج گفتم که صدای فایر آلارم توی کشتی پیچید و من هم سر آسیمه دویدم به ماستر استیشن مربوط به کیس و شرایط فایر و آتش سوزی در زمان عبور از منطقه پر خطر خودمونو برای شرای طآتش سوزی آماده میکردیم که بعد از قطع آلارم آتش سوزی و به فاصله چند ثانیه صدای جنرال آلارم ( آزیر خطرات عمومی) شنیده شد و متعاقب اون کاپتان ف. گ ( ایرانی )با لحنی مضطرب اعلام ورود دزدان دریای بروی عرشه کشتی رو کرد و چندین بار اعلام کرد دزدان دریایی بروی عرشه کشتی دزدان دریایی بروی عرشه کشتی و چندین بار بزبونهای فارسی و انگلیسی موضوع رو تکرار کرد
  24. 1 پسندیده شده
    سلام به همه سپاس از لطف و محبت همه دوستان و اما نام کاربری بنده " الو" الو در گویش لری برای عقاب بکار برده میشه یعنی همون عقاب هستش من نام کاربریم توی نت " عقاب سپیدکوه " بوده و هستش، چند بار هم سعی کردم با این نام اینجا عضو شم ، نشد ، یعنی شد اما هیچوقت آیدیم فعال نشد تا بتونم باهاش وارد سایت شم و بعدش هم به کل همه مشخصات وارد کرده رو فراموش کردم و از روی اضطرار ناچار شدم برای خودم این نام رو انتخاب کنم " الو " همون عقابه به زبون لری دوست خوبم اشتوکا جان من ه کنار آیدی و توی پنلم نوشته که بچه خرم آبادم شما تازه کشفش کردین؟ و اما چرا با بودن اینهمه متخصص و دانش اموخته داخلی میریم سراغ دست و پا نشسته های اونور آبی رو چندین بار گفتم خلاصه بگم مشغول به کار شدن هممیهنان ما برای برخی ها هیچ آبی نداره اما اومدن اونورکیها تا دلت بخواد براشون نون داره از بس بچه هارو میچزونن که عطای شغل دریایی رو به لقاش میبخشن و میزارن میرن میدونین بچه های شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران بعنوان بزرگترین شرکت دریایی خاورمیانه از لحاظ تعداد کشتی ( شرکت ما بزرگترین از لحاظ تنازه !!)چندین ماهه که حقوق نگرفتن ، یکیشونو چند وقت قبل دیدم میگفت حدود دوساله دریا میره اما دریافتی نداره خوب شما بودین چیکار میکردین؟ در باره اینترنت کشتی هم یک خط ستلایتی هستش که مربوط به کارهای اداری کشتیه و پرسنل اجازه دارن نهایتا میلهای متنی برای خونوادشون بفرستن یا دریافت کنن اما در سواحل و نزدیکهای سواحل ما از شبکه های نت بیسیم و یا نت خطوط مخابراتی استفاده میکنیم و آقای پرشین رنجر عزیز ! بروی چشم اگر باز هم افتخار زیارت ایشونو داشتم حتما سفارشتونو بجا می آرم
  25. -1 پسندیده شده
    چرا حرفی میزنی که بهت بخندن اخه گل پس کلا موشک رو نباید انبار کنن در سیلو ها و شهر های موشک یکم فکر کن بعد حرف بزن انگار فقط شما فکر میکنید بابا زشته بخدا .