برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      21

    • تعداد محتوا

      8,886


  2. arminheidari

    • امتیاز

      20

    • تعداد محتوا

      7,127


  3. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      8

    • تعداد محتوا

      1,110


  4. aminf14

    aminf14

    Editorial Board


    • امتیاز

      5

    • تعداد محتوا

      1,308



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on جمعه, 10 اردیبهشت 1400 در همه مناطق

  1. 2 پسندیده شده
    هانس گودریان از ناامیدی می گوید .... هیچ موقعیت ناامید کننده ای وجود ندارد ، تنها آدم های ناامید هستند که وجود دارند .
  2. 2 پسندیده شده
    متاسفانه در کشور ما اخیرا بنا به دلائلی شدت تخریب و تغییر کاربری اراضی کشاورزی و باغی به تفریحگاه‌هاو ویلابسیارشدت گرفته که دلائل‌بسیار زیادی دارد و بدتر که ادارات‌ما برای این‌افراد حتی امتیازات‌زیاد از بیت المال چون تاسیس جاده آسفالته و دادن اشتراکات برق و گاز و آب شیرین را هم به نرخ مسکونی شهری تامین میکنند یعنی حتی امتیازاتی دارند برای نابودی طبیعت زیبا واراضی کشاورزی !!! مسائل خیلی زیادی هست که از حوزه این‌تاپیک خارج‌هست. ولی نتیجه این روند رو به افزونی جز نابودی منابع و اراضی ارزشمندمان و بدتر شدن اوضاع تولیدات کشاورزی ما نتیجه‌ای دربر ندارد. بجزدر مناطق شمالی که‌مسبق به سابقه بوده اخیرا در جای جای ایران هرکجا مقداری آب و زمین مرغوب‌وجود دارد سودجویان با پرداخت رشوه و نفوذ خود و خلع های قانونی‌موجود و راه‌های فریب این موارد باحصار کشی و بعد تغییر کاربری به ویلا وشهرک شروع به اجرا میکنن که مثل یک‌بیماری واگیردار در حال رشد است!!! اگهی های این باغ ها که‌همه حاصل خردکردن و‌تغییر کاربری بصورت حتی بعضا قانونی هست را شما میتوانیدبعضا در سایتها به فراوانی پیدا کنید.‌‌‌ سوداگران و دلالانی که سود نجومی این ضربه زدن‌به ریشه های تامین امنیت غذایی و حتی افزایش قیمت اراضی تبدیل شده و مجاور که کشاورزهارا هم بدلیل سود اولیه ولی کوتاه مدت ترغیب به انجام این کار میکند غیر قابل چشم پوشی‌است‌. ایکاش مسئولین با شدت و حدت چند برابری وبا رفع نواقص قانونی از نابودی اراضی و زمین‌های حاصلخیز جلوگیری میکردن میراثی که نابودی و مستهلک‌شدن آن میتونه در آینده کشور ما را به یک‌کشور‌تماما وابسته به ممالک دیگر وبعضا متخاصم در ساده ترین‌نیاز های اولیه یعنی‌تامین غذا بکنه که قطعا توسعه در چنین شرایطی امریست غیر ممکن بجز ازبین رفتن‌آب‌و هوا وباقی ماندن مشتی بافت زشت و نا همخون زیانبار !! تصویر زیر مربوط به یک‌کشور اروپایی با تجارت گردشگری چندین‌برابری‌ما و صنعت توسعه یافته و تراکم جمعیت بسیار بیشتر از ما است که شاید برای مقایسه احترام به حدود کشاورزی و حفظ حریم‌آن چندین برابر ما اهتمام دارن!! منفک کردن‌ کشاورزی و مسکونی و صنعت و عدم تجاوز به حریم‌کشاورزی درکشورهای توسعه یافته با‌تراکم‌جمعیت چندین‌برابری نسبت‌به ما حتی با داشتن وسعت و گردشگری پر رونقتر جای سوال دارد که ما داریم به کجا‌میرویم واقعا آیا عمدی هست‌در این‌رها کردن هر منطقه به حال خود ؟!؟! البته رییس محترم‌قوه قضاییه اخیرا برخوردهایی داشته واین پرونده هارا جز اولویت رسیدگی قرار داده ولی چه کسانی مسئول پیشگیری از وقوع هستن؟که اصلا این‌موارد پیش نیاید که قوه قضاییه مجبور بع ورود با قوای قهریه و هزینه زیاد که بعضا به نزاعات کشیده میشود. با‌روند‌پیچیده قانونی تقابلی که سود جویان ایجاد میکنند در محافل قانونی به تخریب بخش خیلی کمی ازین موارد برسه و توان زیادی از پتانسیل قوه قضا را به خودش اختصاص بدهد و موجب فسادهیشود چه کسی مسئول پیشگیری است؟؟ بخش زیادی از ثروت و سرمایه که میتواند باعث رونق کشاورزی بشود با اشتباه باعث نابودی و زیان‌ به این‌بخش شده بنظر شخصی من نبود آب نبود سیستم های نوین کشت داشت برداشت قابل رفع و بهبود در آینده هست‌ولی در صورتی که اراضی وجود داشته باشد!!
  3. 2 پسندیده شده
    کشاورزی گلخانه ای با اب شور دریا! اب شیرین که ان را ابی با غلظت نمک و یون بسیار کمتر نسبت به اب دریا تعریف می کنند ، فقط 2.75 درصد از کل اب کره زمین را تشکیل می دهد و 74.5 درصد از کل اب شیرین در یخچال های طبیعی موجود است ، که به راحتی برای مصرف در دسترس نیستند . اب شیرین به طور مساوی توزیع جهانی ندارد و در بسیاری از مناطق جهان مانند منطقه خاورمیانه و شمال افریقا ، اب به طور جدی کم وغیر قابل دست یابی می باشد. اب شیرین نقش مهمی در زندگی انسان ها دارد و در بسیاری از فعالیت های انسانی از جمله نوشیدن ، تفریح ، صنعت و از همه مهمتر تولید مواد غذایی استفاده می شود. تولید مواد غذایی ، حجم زیادی از اب شیرین را مصرف می کند و کمبود اب شیرین یک چالش جدی برای امنیت غذایی و از بین بردن گرسنگی انسان ها در بسیاری از نقاط جهان تلقی می شود. کشاورزی با اب دریا یک روش کاملاً متفاوت از کشاورزی که به اب شیرین بستگی ندارد میباشد و در نتیجه محدودیت موجود در نبود اب شیرین را برطرف می کند ،. علاوه بر این ، تحقیقات میدانی وازمایشات نشان داده است که کشاورزی با اب دریا می تواند شرایط خاک را تغییر داده و رطوبت و بارندگی را افزایش دهد ، که به افزایش بیشتر منابع اب شیرین برای مصرف در اینده کمک شایانی می نماید. استفاده از این روش هر چند در نگاه اول به شدت جذاب به نظر می رسد اما این نکته مهم را نیز گوشزد باید کرد به دلیل نوظهور بودن این راه از کشاورزی برای گسترش ان به سایر مناطق جهان ابتدا باید ان را به صورت محدود در ان منطقه به مدت 2 الی 5 سال اجرا کرد این توصیه به دلیل جلوگیری از ضربه به محیط میزبان میباشد که قطعا شرایط محیطی خاص خود را دارد. پروژه های ازمایشی موجود به طور مستقل در اریتره ، مکزیک (بنیاد اب دریا ، باهیا کینو) ، امارات عربی متحده (دانشگاه امارات متحده عربی) و استرالیا در حال اجرا هستند. این پروژه ها توسط سازمان های خصوصی مستقل ، با بودجه متشکل از بخش های دولتی و هم از بخش خصوصی ، اداره می شوند که در بخش بعدی شرح داده خواهد شد. تکنیک های مختلفی در کشاورزی با اب دریا پایدار وجود دارد. در استرالیا ، همانطور که بنیاد گلخانه با استفاده از اب دریا پیشنهاد کرده است ، اب دریا با استفاده از نور خورشید در گلخانه برای تولید اب شیرین ، که برای پرورش محصولات کشاورزی مانند سیب زمینی ، خیار استفاده می شود ،اب شور ابتدا تبخیر می شود. و نمک ها توسط فرایندی ، جمع اوری شده و به نمک های عالی تبدیل می شوند. تخمین زده می شود که گلخانه با اب دریا با کاهش 10-15٪ در هزینه عملیاتی نهایی نسبت به گلخانه های معمول بازده 15-35 بیشتری دارد. بنیاد گلخانه ای Seawater Greenhouse که فناوری موجود را طراحی کرده است ، یک پروژه ازمایشی برای ساخت یک ایستگاه ازمایشی در شمال افریقا پیشنهاد کرده است که به دنبال ان پروژه ای در مقیاس بزرگ تر نیز ارائه می شود. در این روش ابتدا اب دریا به سمت خشکی و گلخانه مورد نظر پمپاژ میشود سپس در دو فراید از این اب استفاده می شود در فرایند ابتدایی برای تولید رطوبت وکاهش دما مورد نیاز گیاهان ودر فرایند دوم استفاده از نور و گرما خورشید برای تولید اب شیرین برای گیاهان. ابتدا برای تولید رطوبت مورد نیاز از اب دریا این اب به سطوحی متخلخل وارد میشوند این سطوح به دلیل گرما ناشی از خورشید رطوبت مورد نیاز گلخانه را فراهم میسازند که این جریان با استفاده از فن در سراسر گلخانه جریان میاید.در فرایند دوم با عبور اب مداوم اب دریا از لوله هایی که در معرض گرما نور خورشید هستند هوا مرطوب تولید می شود این هوا مرطوب با استفاده از لوله های عمودی که در انها جریان اب دریا خنک در عبور است با توجه به فرایند میعان تبدیل به اب بدون نمک می شود قسمتی از این اب برای ابیاری درون گلخانه استفاده میشود و قسمتی نیز در مخزن ذخیره میگردد..کل عملیات توسط انرژی خورشیدی و با مقدار کمی برق اضافی تأمین می شود گفته شده است هزینه اجرا این طرح 140 دلار به ازای یک متر مربع گلخانه میباشد.(اخیرا در ایران گفته شده است این طرح به صورت ازمایشی در بعضی مناطق اجرا خواهد شد) این طرح در جنوب استرالیا جالب است بدانید این طرح همراه با طرح های چون پرورش میگو اب شور و همچنین توسعه مزارع سالیکورنیا و یا پرورش ماهی تیلاپیا در قالب یک طرح جامع تعریف شده است که میتواند حتی به توسعه اقتصادی جوامع کوچک و کم بهره از رفاه منجر گردد. استفاده از این مطلب و مطالب قبلی با ذکر منبع مجاز می باشد.
  4. 1 پسندیده شده
    بیست و پنج سال پس از نخستین پرواز "پایان دهنده " دوم آوریل 2021 ، بیست و پنجمین سالگرد نخستین پرواز جنگنده برتری هوایی سوخو-37 ترمیناتور بشمار می آید که درواقع ، بخشی از یک برنامه بسیار بلند پروازانه نیروی هوایی ارتش روسیه برای تقویت سازمان رزمی خود با طراحی یک هواگرد نسل چهارمی از پیکربندی سوخو-27 فلانکر محسوب می شد . اگرچه ارتش شوروی از سال 1985 بتدریج نمونه های اولیه جنگنده سوخو-27 را بخدمت درآورد ، اما نمونه های اولیه سوخو-37 را می توان به نوعی ، نمایشگر فناوری برای طیف گسترده ای از سامانه های جدید روسی برای توسعه نسخه M از نسخه پایه فلانکر دانست که می توانست روند بهینه سازی و عملیاتی شدن سوخو-27 ام را تسهیل نماید . در این میان ، گرچه سوخو-27 ام سرانجام وارد خدمت شد ، اما بدلیل وخامت وضعیت بخش دفاعی ارتش شوروی و سپس روسیه ، چندین سال از برنامه ریزی های صورت گرفته برای آن عقب تر می بود ، ولی در نهایت پس از کش و قوسهای فراوان در سال 2014 با شناسه سوخو-35 به نیروی هوایی ارتش روسیه پیوست . راست : میگ-31 ام چپ : میگ-1/44 این دو هواگرد رزمی از جاه طلبانه ترین برنامه های نیروی هوایی ارتش شوروی سابق بشمار می رفت که پس از فروپاشی بسرعت لغو شدند با این حال ، نخستیم پرواز سوخو-37 در نوع خود جالب توجه می بود ، چرا که درزمانی صورت گرفت که برنامه های جاه طلبانه نیروی هوایی ارتش سرخ پس از فروپاشی شوروی ، بسرعت و مسلسل وار لغو و به بایگانی سپرده می شدند . بدین معنی که همزمان با این برنامه ، حداقل تولید انبوه دو نمونه ، نخست ، جت رزمی میگ-31 ام و سپس برنامه MIG-1/44 بدلیل بحران اقتصادی و سیاسی این کشور ابتدا به تاخیر افتاد و سپس بطور کامل لغو گردید . اما در میان تمامی این پروژه ها ، برنامه سوخو-27 بلحاظ اهداف تعیین شده و همچنین بودجه در دسترس برای توسعه آن ، منطقی تر به نظر می رسید ، به همین دلیل روند آن ادامه پیدا نمود . راست : کابین جنگنده سوخو-37 ترمیناتور چپ : نمای گرافیکی خروجی های بُردار رانش با این وصف، برخی براین اعتقاد قرار دارند که بدلیل محبوبیت نمونه های پایه سوخو-27 و جانشین آن ( سوخو-30) در بازارهای صادراتی ، تصمیم گیرندگان روسی امتیاز مهمی را در ادامه برنامه سوخو-37 مشاهده می نمودند ، به همین دلیل سرمایه گذاری بر روی آن ادامه پیدا نمود . بدین ترتیب ، انتظار می رفت که جنگنده نسل بعدی برآمده از سوخو-27 ام ، بسیار کم هزینه تر از میگ-31 ام و یا میگ-1/44 ، علیرغم اینکه برنامه های لغوشده از بسیاری از جهات بر سوخو-27 ام برتری داشت ، باشد و این مساله ، فرصتی گرانبهایی را برای تولید تعداد بیشتری به منظور تحویل به نیروی هوایی روسیه و سپس ارائه در بازارصادرات جتهای رزمی فراهم آورد . سوخو-35 در حوزه شاخص های فنی ، بارزترین ویژگی سوخو-37 و سپس سوخو-27 ام را می توان در مجهز شدن پیشرانه های این دو جنگنده به خروجی های سه بُعدی ، بعنوان یک فناوری بسیار پیشرفته که از اوایل دهه هشتاد میلادی در اتحاد شوروی در دست توسعه قرار داشت ، جستجو نمود . این فناوری ، به شکل اعجاب آوری ، قدرت مانور این جنگنده های رزمی را افزایش داده بود و در حال حاضر نیز تنها در سه هواگرد عملیاتی سوخو-57 ، سوخو-35 و جی -10 مورد استفاده قرار می گیرد . علاوه براین ، صنعت هوانوردی نظامی روسیه ، پیشگام در طراحی و تولید خروجی های بُردار رانش 2 بُعدی بود که برای اولین بار با جنگنده های سوخو-35 یکپارچه گردید و قدرت مانور آن را به صورت قابل ملاحضه ای افزایش می داد . سوخو-27 ام به این ترتیب ، هواگرد تجربی سوخو-37 در اوایل سال 1995 میلادی با مجهز به این خروجی های جدید به مرکز آزمایش شرکت سوخو در نزدیکی مسکو تحویل داده شد . با این حال ، بدلیل آهسته بودن روند طراحی پیشرانه قدرتمند تر AL-37FU روسها بالاجبار پیشرانه AL-31FP را در این تستها بکار گرفتند که در واقع همان پیشرانه ای بود که در سوخو-27 استفاده میشد ، با این تفاوت که به خروجی های دو بُعدی مجهز شده بود .یکی از خصوصیات جالب این هواگرد ، استفاده از یک سامانه کنترل پرواز رقومی (دیجیتال ) به جای نمونه آنالوگ قدیمی بود که بطور مستقیم ، کنترل سامانه بُردار رانش متصل می شد . این امر باعث می شد تا این جنگنده در سرعتهای پایین و زاویه حمله بالا ، بهترین مانوری پذیری را در اختیار کاربر بگذارد . در حوزه سامانه های الکترونیک ، سوخو-37 به یک جنگنده بی همتا در میان سایر جتهای روسی تبدیل شده بود ، هر چند هنوز فاصله قابل توجهی را نسبت به رهگیر میگ-31 ام به نمایش می گذاشت . در واقع ، رادار آرایه فازی پالس داپلر N011M قابلیت ردیابی بیشتر از 20 هدف هوایی و هدایت موشک به 8 هدف ( درمقایسه با تامکت که قابلیت کشف 24 هدف و شلیک 6 تیر موشک به سمت آنها را در اختیار داشت .م ) را می توانست ارائه کند . در مقابل رادار N011 سوخو-27 ام تنها قابلیت کشف 15 هدف و شلیک شش موشک را بسوی آنها در اختیار داشت ، هر چند این رادار جدید بطور همزمان توانایی هوا به هوا و هوا به زمین را ارائه میداد که درمقایسه با نمونه ها ی اولیه سوخو-27 پیشرفت قابل ملاحضه ای محسوب می شد . راست : رادار N011 سوخو-27 ام چپ : رادار N011M سوخو-37 با این وصف ، بدلیل نامطلوب بودن شرایط اقتصادی روسیه و عدم حمایت دولت از برنامه سوخو-37 ، شرکت سوخو مجبور شد تا با فروش جتهای سوخو-27 به ویتنام و چین ، هزینه توسعه این پروژه را تامین نماید که این وضعیت اعتماد به شرایط صادراتی روسیه را نشان میداد . بدین سان ، برنامه سوخو-37 به شرکت سازنده اجازه داد تا بخش قابل ملاحضه ای از فناوری های پیشرفته را که بعدها در سوخو-35 بکار رفت ، توسعه دهد و اگر در ابتدا گمان می رفت که سوخو-37 خود به یک محصول جذاب تبدیل گردد ، تولید آن تنها به یک فروند محدود شد . اما این تک فروند نیز در نهایت ، در دسامبرسال 2002 بدلیل نقص سازه ای ساقط شد ، که این نیز موجب گردید تا شرکت سوخو درصد بیشتری از بدنه سوخو-35 های آینده را از مواد مرکب تولید نماید تا در زمان اجرای مانورهای پیچیده ، مشکلات مشابه ای بروز نکند . مقایسه خروجی بردار رانش 2 بُعدی نصب شده بر روی یکفروند سوخو-27 یوبی (دو تصویر سمت راست ) و خروجی های سوخو-37 اگر چه امروز ، سوخو-37 جنگنده کمتر شناخته شده ای بشمار می رود ، اما ترمیناتور ، درسالهای پس از فروپاشی اتحاد شوروی ، به نمادی از پیشرفت مستمر صنعت هوانوردی نظامی روسیه تبدیل شده بود ، سالهایی که برنامه های نظامی در ابعاد غول آسا ، مرتباً لغو می شدند و این برای کشوری که یکی از دو قطب این صنعت بشمارمی رفت ، یک فاجعه محسوب می شد ، در حالی که رسیدن این جنگنده به مرحله تست پروازی ، میراث از دوران طلایی اتحاد شوروی و بستری برای جهش بسمت آینده برای روسیه محسوب می شد . پی نوشت : 1- بن پایه 2- صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
  5. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم:  پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس خلبان های سوم هواپیمای تلاش 2 ، تلاش و کوشش مضاعفی به ما بخشید. بچه ها با ارتقائی که به سیستم رادیوئی آن داده بودند به ما این جرأت را دادند که پس از انجام پروازهای دو تیمه ، آن را حتی سه تیمه یا اصطلاحا دو پله کنیم. من به همراه برادران اردلان ، نامدار ، یزدانی و قاری دو عملیات از این نوع را با موفقیت پشت سر گذاشتیم. من در هر دو عملیات عضو تیم وسط بودم یعنی هواپیما را از خلبان اول در پشت جبهه می گرفتم و به خلبان سوم در پشت نیروهای دشمن تحویل می دادم. در عملیات سوم قرار شد که من خلبان سوم باشم. به همین منظور با برادران به سمت منطقه عمومی بستان و دقیقا در هورالعظیم راه افتادیم. من و اردلان به همراه یک بلدچی عرب زبان از خط خودی گذشتیم تا پشت نیروهای دشمن برسیم. او با لباس محلی بود و ما دو نفر با لباس بسیجی. ما هر دو خلبان یک دستگاه بیسیم و یک دستگاه رادیو کنترل هواپیما نیز همراهمان بود. با "بلم" آنقدر جلو رفتیم تا آب تمام شد ، آن را کناری بستیم و بقیه راه را پیاده طی کردیم. باید جائی مستقر می شدیم که هم به دشمن نزدیک باشد و هم فضای مناسبی برای مانور پروازی محسوب شود. اما بقیه مسیر خشکی نبود، باتلاق بود. با آن پوتین های سنگین ، راه رفتن توی لجن زار ، سخت و خسته کننده بود. پایت را که می گذاشتی ، تا ساق توی لجن فرو می رفت. بلدچی خودش را راحت کرد و کفش هایش را درآورد و دور انداخت. کمی آن طرف تر ، لباس هایش را هم حتی دور انداخت و لخت ما را به جلو می برد. فاصله اش با ما 50-60 متری می شد. او ما را توی نیزاری برد که دقیقا پشت نیروهای دشمن بود و ما به راحتی سر و صدایشان را می شنیدیم که در حال بازی والیبال بودند. مکان را که مناسب دیدیم ، بیسیم را روشن کردیم و برای تحویل گرفتن هواپیما اعلام آمادگی کردیم. چون من طبیعتا از صدای بم و بلندی برخوردار بودم ، یهو اردلان هشدار داد که آرامتر ؛ نکند می خواهی که صدایت به گوش عراقی ها برسد! طبق سناریوی پروازی باید از دست راست خودمان شروع می کردیم و مسیری را در طول نوار جبهه دشمن ادامه می دادیم. این مسیر گاهی دو یا سه بار و حتی چهار بار امکان تکرار داشت و هر بار عمق بیشتری می گرفتیم و به صورت معکوس هر بار باید عمق مان را کم می کردیم تا عکس برداری ها حداکثر همپوشانی را داشته باشند. به محض اینکه هواپیما را تحویل گرفتم ، آنرا به سمت خودم کشاندم . چون موتور هواپیما پیستونی بود ، صدای قار قار هواپیما سراسر جبهه را از خود پر کرده بود و کاریش نمی شد کرد. عراقی ها تا صدای پهپاد را شنیدند ، بازی را قطع کردند و بلند بلند داد می زدند : الطیاره ، الطیاره. از بین نیزارها آن ها را می دیدیم که با شتاب پشت سیستم های پدافندی خود رفتند و لوله های جنگ افزارهایشان را به طرف پهپاد گرفتند ، آنها چون اطلاعاتی از پهپاد گرفته بودند ، به خوبی می دانستند که مأموریت چیست و خلبان هایشان حتما همین دورر و بر هستند ؛ برای همین نیروهای پیاده شان تفنگ هایشان را به اطراف نیزار گرفته و همه مدلی شلیک می کردند. انگار که شیلنگ آبی را به طرف باغچه ای گرفته باشند. ما چون از قبل فکر همچین برخوردی را کرده بودیم ، محکم در جان پناه خود سنگر گرفته و به عکس برداری مان ادامه دادیم. عکسبرداری و پروازمان که تمام شد ، آن را به سلامت به خلبان دوم دادم و دستگاهم را خاموش کردم. این تازه اول کار ما بود ؛ چون هم باید منتظر نتیجه عکسبرداری می ماندیم و هم به انتظار گشتی های دشمن که معمولا به تعقیب مان می افتادند. آنها از مسیر پرواز هواپیما ، شصت شان خبردار شده بود که در لابلای همین نیزارها هستیم. لحظات کُشنده ای بود چون پس از تحویل سالم هواپیما از خلبان دوم به اول و سپس فرود موفقیت آمیز ، عکاس تیم باید از سالم بودن دوربین مطمئن می شد. در اصل ، موفقیت عملیات منوط به موفقیت عکسبرداری بود. اولویت اول سالم برگشتن هواپیما نبود ، سالم بودن سیستم عکسبرداری بود و تا مسئول عکس ، درب کانتینر دوربین را باز نمی کرد و از سیستم عکسبرداری مطمئن نمی شد ، نمی توانستیم منطقه را ترک کنیم. چون در غیر اینصورت ، باید دوباره پرواز صورت می گرفت و هواپیما به دست ما خلبان های سوم می رسید. خوشبختانه ، وقتی موفقیت عملیات را اعلام کردند ، در همان گل و لائی که آمده بودیم راه برگشت را پیش گرفتیم ؛ در حالی که گلوله های جور واجور دشمن ، زوزه کشان از بیخ گوش مان رد می شد. پوتین هایمان آنقدر سنگین شده بود که جانمان را به لب می آورد. نمی دانم چرا راضی نمی شدیم مثل بلدچی در گل و لای با پای برهنه بدویم. انگار که نقل و نبات توی باتلاق بریزند ، همین جور گلوله بود که توی گل و لای می نشست. در نیمه راه بود که اردلان گفت : تو برو ، من دیگر نمی توانم. با اضطراب پرسیدم : چرا ؟! تیر خوردی ؟! پاسخ داد : خیر ، پایم نمی آید. من تا آن موقع نمی دانستم که اردلان پیشتر مجروح شده و از جانبازان جنگ است. من فاصله خود تا اردلان را برگشتم و به او توصیه کردم که تنها راه نجات در آوردن همین پوتین هاست. ببن بلدچی چقدر خوب راه می رود. همین کار را هم کردیم. فضای عجیبی شده بود ، چون این بار علاوه بر باران تیر و فشنگ ، ترکش های خمپاره هم بر سرمان می بارید. اردلان کمی که نفس تازه کرد ، همپای من با پای برهنه توی لجن زار شروع به دویدن نمود. خود را که به بلم رساندیم ؛ اگر چه کار تمام نشده بود ، اما احساس خوبی بهمان دست داد که می توانیم با جان سالم ، خود را از نیزارها و آبراه های منتهی ، به مقر خودمان برسانیم. به خصوص اینکه این مسیرها بلدچی مثل کف دست می شناخت. این اولین عملیات طولانی مسیری بود که در لیست عملیات های پهپاد جائی برای خود باز کرد و بعدها ابراهیم حاتمی کیا به سراغ مان آمد و با فیلم مهاجر آن را در سینمای دفاع مقدس ماندنی کرد. راوی : عباس مختاریان * * * * * رودست از نوع بسیجی ما توی چهار عملیات ، پنج هواپیمای خود را از دست داد بودیم. بچه ها همگی پکر بودند و هیچ خلبانی جرأت پرواز را به خود نمی داد. از اساتید خلبان فقط شهید زارعی ، حاج آقا عزیزی ، من و آقای صباغی مانده بودیم با کلی درخواست عملیاتی. بچه ها حتی در فرستادن تیم جلو هم روحیه شان را باخته بودند. این سقوط آخری که خلبانانش شهیدان شفیعی و زارعی بودند ، بدتر از همه حال ما را گرفته بود. چرا که برای اولین بار ؛ یکی از هواپیماهایمان به دست دشمن افتاد. یعنی از سال 1363 تا 1366 دقیقا سه سال ارتش عراق خبر نداشت که با همین هواپیمای قارقاری مزاحم ، چه بلاهائی سرشان آمده است !! چقدر هم کیفور شدند ؛ وقتی با آب و تاب آنرا توی تلویزیونشان ؛ نشان می دادند و به مردمشان فخر می فروختند که ما یکی از هواپیماهای جاسوسی ایران را ساقط کرده ایم. آنها حتی برای خودشان تفسیر می کردند این هواپیماها از پیشرفته ترین هواپیماهای جاسوسی است که ارتش اسرائیل آن را در اختیار ایران قرار داده است. هم به دلیل اینکه بخواهم به بچه ها روحیه بدهم و هم برای اینکه حال ارتش عراق را توی خوشحالیش بگیرم ، در غرب کشور به عنوان خلبان تیم عقب ، هواپیما را پرواز دادم و با سرعت به همراه برادر ایزدی خود را به خط جلو رسانده و خلبانی تیم جلو را هم بر عهده گرفتم. چند ویراژ که بالای سر عراقی ها رفتم ؛ این بار همه خط با آگاهی از عملکرد پهپادها ، شروع کردند به تیراندازی. جنگ افزاری نماند که دشمن با آن به طرف پهپاد شلیک نکند. پهپاد هم که انگاری بازی اش گرفته باشد ، گاه گاهی هم از دستم در می رفت و خودش را به باد می سپرد. عکسبرداری ام که تمام شد ؛ احساس کردم که برای بازگشت در آن حجم آتش به مشکل بر می خوردم. دل توی دلم نبود. نکند فردا شب این هواپیما را هم توی تلویزیون عراق نشان بدهند. زبان بسته هواپیما ، از توی رگبار گلوله های تیربارهای چهارلول و دو لول عراق همچنان پیش می تاخت که یهو به ذهنم رسید ، ارتفاع را کم کنم. بعد موتور را فول کردم و آن را انداختم توی اسپین. موتور افتاد به زوزه یعنی انگاری که مورد هدف قرار گرفته و در حال سقوط است. نقشه ام گرفت. چون تا هواپیما به این حالت افتاد ، تمام آتش ها فروکش کرد. ما پشت تپه ای بودیم که ارتفاعی حدود 70-80 متر داشت. هواپیما تا نزدیک 10-15 متری زمین که آمد ، آنرا به حالت عادل (Level) کردم و یک فرود انجام دادم و به راحتی او را روی زمین نشاندم. عراقی ها هم که باورشان نمی شد که فریب باشد ، توی رادیوشان اعلام کردند ؛ ما دومین هواپیمای جاسوسی ایران را هم زدیم . آنها حتی نام منطقه ای را که سقوط کرده بود اعلام کردند. همان شب ، رضا ارباب ، با نگرانی از جنوب با من تماس گرفت و پرسید : حمید چی شده ؟ جواب دادم : خیالت راحت، خبری نیست. رودست خوردند. با هیجان پرسید : رودست ؟! ... چه رودستی ؟! پاسخ دادم : وقتی دیدمت برایت می گویم. داستانش را تلفنی نمی شود گفت. راوی :حمیدآقاجانی ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند .
  6. 1 پسندیده شده
    با عرض سلام خدمت دوستان عزیز. رونمایی خوبی بود، اما من اگر بودم از یک همچین چیز مهمی رونمایی نمیکردم. این پرواز دسته ای پهپاد های کوچولو شاید به تنهایی خیلی چیز مهمی به نظر نیاد اما بیاید یکم دقیق تر نگاه کنیم و مصداق مصرف برای این پهپاد های کوچولو وارزان پیدا کنیم. فرض کنید دشمن در خط مقدم خودش سامانه های پدافندی کوتاه برد مستقر کرده تا از نیروی زرهی، پیاده و خطوط پیشتیبانی خودش محافظت کند، مثل همین استرایکر های جدید التحویل یا پدافند های روسی مثل تور و پانتسیر و همزمان از روش اخلال ارتباطات و جنگ الکترونیک استفاده می کند. حالا شما چطور می خواهید به این خط مقدم مستحکم نفوذ کنید و آسیب هایی وارد کنید که سازمان رزم دشمن رو بر هم بزند؟؟ راه حل اینجاست: یک پهپاد از این نوع https://defapress.ir/files/fa/news/1400/2/5/1298398_684.jpg به محدوده مورد نظر ارسال می کنید که هیچ ارتباطی با اپراتور ندارد که دشمن با ایجاد اخلال در ارتباط ماموریت را کنسل کند و پرواز آن از قبل برنامه ریزی شده و با هوش مصنوعی عمل می کند. سپس ۱۰ عدد از این پهپاد های کوچک که هر کدام می توانند محموله مخصوص به خود را داشته باشند، با سیکر راداری فعال یا غیر فعال یا اپتیکی یا حرارتی یا بدون سیکر، به همراه پهپاد مادر یا بعد از حضور آن در منطقه مورد نظر ارسال می کنید. پهپاد مادر اطلاعات راداری را در منطقه جمع آوری می کند و مکان دقیق رادار یا رادار ها را به دست می آورد. از طریق ارتباط کوتاه برد و غیر قابل جمینگ با پهپاد های کوچک، و با هوش مصنوعی تعریف شده، به هرکدام با مختصات و یا اطلاعات لازم ماموریت می دهد. مثلاً برای هر هدف سه پهپاد ارسال می کند تا از سه جهت متفاوت وارد عمل بشوند. همزمان کرار های رهگیر نیز منطقه پرواز ممنوع در آسمان ایجاد می کنند. به این صورت پوشش پدافندی دشمن بر خط مقدم از بین خواهد رفت و حالا می توان از پرواز پهپاد ها به صورت برخط استفاده کرد و با پهپاد های رزمی و یا موشک دشمن را سرکوب کرد و شکست داد. در گزارش خبری که از صدا و سیما پخش شد نکته جالب نحوه پرواز این پهپاد های کوچک بود که با چیزی مانند کش به زمین متصل شده بود و با کشیدن آن به پرواز در می آمد. فرض کنید پهپاد مادر را به پشت خطوط دشمن می فرستید و چند تیم نیروی ویژه پهپاد ها را از خط یا پشت خط مقدم به پرواز در می آورند و در اختیار پهپاد مادر قرار می دهند. این یکی از کاربرد های اینگونه پهپاد ها است. البته که باید کارهای بهتر و بیشتری انجام شود اما برای این کار به روز خسته نباشید می گویم به تمامی دست اندرکاران این طرح، خداقوت عزیزان. امیدوارم هرچه بیشتر از این نوع طرح های به روز در نیروهای مسلح مشاهده کنیم.
  7. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست ؛ ادامه بررسی پهپادهای رژیم صهیونیستی رو به اتفاق هم ادامه میدهیم : روح IAI Ghost گوست یا روح : یکی از پهپادهای شناسائی رزمی کمتر نام آشنای صهاینه باشد. این پهپاد که توسط صنایع هوا-فضای اسرائیل IAI ساخته شده ، در سال 2011 میلادی ساخته شده است. این پهپاد که ظاهری شبیه به نسخه مینیاتوری هلیکوپر شینوک دارد برای انجام وظایف اطلاعاتی ، نظارتی و شناسایی (ISR) طراحی شده است تا مورد استفاده توسط واحدهای کوچک نیروی زمینی ، نیروهای پلیس ، نیروهای اطلاعاتی و نیروهای عملیات ویژه قرار بگیرد. CH-47 Chinook نوع نشست و برخواست عمودی این پهپاد ، به کاربر اجازه می دهد که در زمین های دارای پوشش متراکم ، مناطق کوهستانی ، مرداب ها و محیط های شهری ؛ به سادگی و سهولت مورد استفاده قرار بگیرد. این پهپاد دارای مداومت پروازی 30 دقیقه و یا پیمایش مسیر 4 کیلومتر می باشد. این پهپاد دارای وزن کلی 4 کیلوگرم است و پس از جمع شدن و قرار گرفتن در چمدان حمل خود ، قابلیت حمل توسط یک سرباز را دارا است. ادامه دارد... ------------- پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند پ.ن 2 : انشاءالله اگر عمری باقی بود ، در پست های آینده به سایر پهپادهای اسرائیلی خواهیم پرداخت. .
  8. 1 پسندیده شده
    رونمایی از دستاورد های جهاد خودکفایی ارتش: این دستاوردها عبارتند از هشداردهنده امواج راداری محمول بر پهپاد دارای قابلیت کشف شناسایی و اختلال رادارهای مراقبت هوایی محمول بر انواع پهپادها، بالگرد و هواپیماهای جنگنده جهت مقابله با انواع تهدیدات راداری مراقبتی و هدایتی، این سامانه کاملاً بومی و مبتنی بر فناوری های داخلی است. همچنین هشدار دهنده لیزری محمول بر پهپاد، دارای قابلیت شناسایی تسلیحات هدایت شونده های لیزری و تهدیدات هواپایه ، اعلام هشدار در مقابل سامانه‌های پدافند هوایی برد کوتاه دشمن از جمله دفاع لیزری پرتوان نابودگر و قابلیت ارسال و اعلام هشدار به ایستگاه کنترل و هدایت زمینی پهپاد از جمله مشخصات این هشدار دهنده است. رانش یک ( بومی سازی و ساخت موتور میکرو توربوجت)، دارای قابلیت کاربردی در سامانه‌های پهپادی، هواپیماهای سبک تک نفره قایق های بدون سرنشین، انواع سامانه های موشکی، به عنوان موتور پیشران و راه اندازی موتورهای اصلی هواپیما است. این دستاورد دارای وزن کم ، دور بالا تراست مناسب، تنوع در سوخت، سقف پروازی بالا در مقایسه با موتورهای پیستونی و قابلیت حمل محموله و افزایش مداومت پروازی در انواع پهپاد ها از دیگر قابلیت‌های رانش یک است تیام ۱۴۰۰ ( سامانه خود حفاظتی پهپادی کشف و شناسایی رادارهای هدایتی و مراقبت هوایی دشمن محمول بر پهپاد این سامانه دارای باندهای فرکانسی موجود ، قابلیت آشکارسازی انواع سیگنال راداری مراقبت هوایی را دارد و صورت هوشمند سیگنال دریافتی را به منظور مقابله و مختل کردن به اخلال گر منتقل کند. پرواز جمع سامانه پرواز شبکه محور مبتنی بر هوش مصنوعی این سامانه متشکل از پهپاد پیشرو، پهپادهای دنباله‌رو و ایستگاه زمینی بوده که قابلیت اجرای عملیات به صورت برخط و یا برنامه‌ریزی شده به پهپادهای دنباله‌رو را دارا است. همجنین انجام ماموریت‌های شناسایی ، مراقبت و انهدام اهداف زمینی و پروازی دشمن، برد عملیاتی و مداومت پروازی مناسب، قابلیت شبکه شدن از ۳ تا چند فروند بر روی انواع پهپادهای داخلی ،دارای لینک امن و سیستم هدایت کنترل کاملاً بومی از دیگر قابلیت های پرواز جمع است. طاها ۱۴۰۰ (سامانه اخلالگر رادارهای مراقبت هوایی دشمن محمول بر پهپاد) این سامانه با توان مناسب و با استفاده از آنتن های جهتی به صورت هوشمند منطقه عملیاتی وسیعی را تحت پوشش داشته و امنیت پروازی انواع پهپادها را در منطقه دشمن حفظ می‌کند. همچنین هوشمندی، وزن کم، ولتاژ مصرفی پایین و قابلیت نصب سریع و آسان از جمله قابلیت های این سامانه در بهره‌برداری در انواع پهپادهای داخلی می باشد سامانه‌های اخلالگر ارتقا یافته زمین پایه مقابله با تهدیدات پهپادی و سامانه‌های هدایت پذیر از راه دور با ایجاد اخلال در سیستم هدایت و ناوبری این نوع تهدیدات ، قابلیت اخلال در اکثر باند های فرکانسی، قابلیت بهره‌برداری در کلیه مناطق عملیاتی و صحنه نبرد ، استقرار سریع، تداوم در بهره برداری، هوشمندی و عدم نیاز به کاربر از دیگر قابلیت های این سامانه ها است.
  9. 1 پسندیده شده
    اینا اندیشکده هستن، تقریبا چیزی نمیدونن و بیشتر برای جو سازی مطالب منتشر میکنند. تو بالای لیست نوشته این اطلاعات از منابع آشکار اخذ شده. یعنی چیز نهانی نبوده، فقط گرداوری باعث شده جالبتر به نظر بیان.
  10. 1 پسندیده شده
  11. 1 پسندیده شده
    با سلام خدمت دوستان میلیتاریست "اصل تأمین(*)" و دشمن شناسی در میدان نبرد فرمانده از افسر تک تیرانداز بالای برج پرسید : آیا تک تیرانداز دشمن در کارش خیلی مهارت دارد ؟ افسر پاسخ داد : خیر قربان. در کارش خیلی هم ناشی است! فرمانده : پس چرا تا حالا موفق به کشتن او نشده ای ؟ افسر: قربان می ترسم او را بزنم ؛ بعد یکی بهتر از او را بیاورند و همه ما را بکشد. به نظرم زنده بماند به نفع ما هست قربان. ----------------------------------------------------------------- اصل تأمین (*) : تأمین در لغت به معنای در امان قرار دادن و حفظ کردن شخص یا چیزی است و در اصطلاح نظامی به کلیه اقداماتی گفته می شود که به طور مستقیم به منظور حفاظت از یگان در مقابل دشمن بکار می رود. اصل تأمین در بین اصول جنگ ، جایگاه ویژه ای دارد، زیرا لازمه حتمی و جزء لاینفک اجرای موفقیت آمیز سایر اصول و در نتیجه موفقیت در صحنه نبرد ، به کار گیری اصل تأمین می باشد و بدون رعایت این اصل ، سایر اصول جنگ ، آسیب پذیر و بی حاصل خواهند بود. پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  12. 1 پسندیده شده
    سلام و عرض خسته نباشید : ۱.ما با کل سیستم ها جاسوسی جهان درگیریم ۲.ما با ماهواره های امریکایی چه بسا چینی و روسی و حتی اسرائیلی و دیگر کشور ها درگیریم حتی اگه چین رو دشمن فرض نکنیم که اشتباه محض هست ۳.همین الان هم یه عده دنبال پایگاه ها هستن تو گوگل ارث شاید مسخره به نظر بیاد ولی همین اطلاعات مسخره و کوچیک چه بسا کمک زیادی به سرویس های اطلاعاتی میکنه ۴.فرضا تموم این پایگاه ها درست باشند اما هیچ وقت کسی اماری از سیلو های موشکی ما ارائه نداده و حتی شهر های موشکی که هنوز کسی از وجودش خبر نداره پس ۵۰ درصد به هیچ وجه درست نیست ۵.معمولا اطلاعات از این دست از روی تحلیل و نه بلکه اطلاعات واقعی به دست میاد . ۶.شاید ۴ سال پیش من از سیلو هایی که توان بالایی تو حفظ سازه دارن تو شرایط جنگی وحتی چه بسا جنگ اتمی دارن صحبت کردم ولی کسی گوش نکرد امیدوارم امروز یه مقدار روی بحث سیلو ها و بتن اون ها بحث بشه حداقل در مورد سیلو های اتمی روسیه یا امریکا ۷.حتی اگه بگیم بمباران فرشی عمیق از نوع بمب های ضد سازه هم مهاجم بکنه بازم انقدر کشور وسیع هست که خیلی از سیلوهاش و شهر های موشکی سالم بمونن اینو خوب فهمیدن امریکایی ها چند سال میش حرف قشنگی زده شد به اسرائیل شاید بتونن بمباران کنن ولی وقتی برگشتن تو پایگاهاشون دیگه باند پرواز و پایگاهی وجود نداره ....این یعنی شما خودتون تا تهشو برین حالا حزب الله کم بود الان عراق و یمن و سوریه هم اضافه شدن اصلا دیگه اگه بخایم مقایسه کنیم ایرانم یه ناتو اسلامی راه انداخته به اسم مقاومت که جلوی تهدیدات رو گرفته . یا علی
  13. 1 پسندیده شده
    مثل خودش اقدامی ارزشمند در انتشار مفاهیم اخلاقی مقاومت و انقلاب با محوریت شهید حاج قاسم سلیمانی کارهای گرافیکی از این دست ارتباط بسیار قوی با مخاطب ایجاد کرده و به عنوان یکی از ابزارهای نبرد رسانه مهم و کاربردی است. با یادی از شهید محمدحسین یوسف الهی حوزه هنری استان کرمان به مناسبت هفته دفاع مقدس، مجموعه لوح «مثل خودش» را تولید و منتشر کرده است. این مجموعه پنج روایت از سخنان سردار شهید حاج قاسم‌ سلیمانی درباره همرزمان شهیدشان را به تصویر شیده است. منبع لینک
  14. 1 پسندیده شده
    گزارش اندیشکده iiss از توانایی های موشکی و پهپادی ایران (Open-source analysis of Iran’s missile and UAV capabilities and proliferation) دانلود لیست تاسیسات و نهادهای مرتبط با فعالیت های موشکی در کشور منبع
  15. 1 پسندیده شده
  16. 1 پسندیده شده
    تجربه شفق (که یه کار مشترک بین روسیه و ایتالیا بود) نشون میده که روسیه نمیاد به خاطر ما شرکای غربی ش رو آزرده بکنه در مورد شفق ( یا همون یاک 130) تا زمانی که شریکی ایتالیا یی یاک(آرامچی) به روسها اعتراض نکرده بود کار داشت پیش می رفت.... وقتی ایتالیایی ها روسها رو تحت فشا رقرار دادن اونها همه پشت ایران رو خالی کردن... در نتیجه کل پروژه هم خوابید و دیگه جلوتر نرفت..... برای کار مشترک بهتر باشه شاید بریم سراغ چین یا پاکستان..... مخصوصا دومی در زمان جنگ ایران و عراق نشون داد که حاضر به همکاری با نیروهای مسلح ایران هست و در عمل پای کاره
  17. 1 پسندیده شده
    بسم ا... نخست : از دهه هفتادشمسی جتهای روسی در نیروی هوایی ایران مشغول خدمت هستند ، در نتیجه برگزاری کلاسهای زبان روسی ، الزاما به معنای خرید نیست ، شاید برای آموزشهای تکمیلی دارند به روسیه اعزام می شوند . کما اینکه سوخو-22 های سپاه را اوکراینی ها دوباره عملیاتی کردند و با توجه به وضعیت ما با این کشور ، احتمالا روسها چراغ سبز نشون دادند برای ادامه کار ... این کانالها عمدتا برای جذب مخاطب ناآگاه خودشون هر چند وقت یکبار مبادرت به انتشار مصاحبه های خیالی می کنند . نخست اینکه افسر مسئولی که به این اطلاعات دسترسی دارد ، به چه مجوزی با یک رسانه ای که مشخص نیست چه کسانی آنها را اداره می کنند ، مصاحبه می کند ، دوم اینکه اگر خبری وجود داشته باشد ، رسانه ملی ما و چهار قلوی خبری آنقدر سریع این دست خبرها را منتشر می کنند که اصولا مجالی برای یک کانالی که سرو ته اش مشخص نیست ، نمی ماند . ضمن اینکه خرید جنگنده چه ربطی به نیروی هوا- فضای سپاه دارد ، تمامی این صحبتها ترکیبی هست از شایعات سالهای گذشته که در همین تاپیک به تفصیل در مورد آن صحبت شده ، در نتیجه تا لندینگ این هواگردها روی باند پایگاه یکم شکاری ( احتمالا") تمامی این حرفها ، دو ریال ارزش بررسی ندارد ، جز اینکه قصد داشته باشیم افسار تحلیل انجمن را بدیم دست چهارتا نوجوان ....
  18. 1 پسندیده شده
    با سلام اصلا گیریم که کشف کردی ، با چه موشکی میخوای این هواپیمای رادارگریز رو بزنیش ؟ با توانایی رزم شبکه محور اف 35 میخوای چیکار کنی ؟ اگه اون بازتابنده های راداری از روی هواپیماها در زمان جنگ باز بشن ، آیا بازم قادر به کشفش هستی ؟! حالا بقیه قابلیت های اف 35 دیگه بماند . بقول M355 مالیات که نداره
  19. 1 پسندیده شده
    سالیکورنیا معجزه طبیعت یا سویا اب شور! در ادامه مطلب قبل و ارائه طرح های کشاورزی مبتنی بر اصل کمبود ونبود اب شیرین کافی در ایران به گیاهی خاص به نام سالیکورنیا میپردازیم.یکی از گیاهان شورزی سازگار با شرایط آب و هوایی کشور گیاه سالیکورنیا است که در حوزه خوراکی دارویی و صنعتی می‌تواند بازار مناسبی در داخل و خارج کشور داشته باشد گفته میشود تا 17 محصول جانبی صنعتی خوراکی دارویی از این گیاه به دست می اید سالیکورنیا گیاهی نمک پسند بوده و در خاک های شور قابل رشد است. همین ویژگی باعث می شود که جهت کشت آن نیازی به زمین زراعی و آب کشاورزی نباشد و از این نظر نیز صرفه اقتصادی خوبی خواهد داشت. این گیاه بدون برگ بوده و ساقه های آن بسیار آبدار و شاداب است. سالیکورنیا از آب شور تغذیه و به روش گرده افشانی تولید مثل می کند. امروزه توجه کشورهای اروپایی و آسیایی به این گیاه بیشتر شده است به طوری که از گیاه آن در کشورهای اروپایی برای تهیه خوراک و مواد غذایی و در کشورهای آسیایی برای تهیه سالاد تازه و ترشیجات استفاده می شود. از روغن سالیکورنیا نیز میتوان مستقیما به عنوان روغن خوراکی استفاده کرد روغن به دست امده از این گیاه ارزش و کیفیت غذایی بسیار بالایی دارد وسرشار از مواد معدنی و ویتامین سی میباشد. گیاه سالیکورینا ۷۰ گرم در لیتر نمک را می‌تواند تحمل کند، این یعنی نمکی بسیار بیشتر از نمک موجود در اب های دریا و اقیانوس ها...همچنین این گیاه با داشتن ۲۸ درصد روغن گزینه مناسبی برای تولید روغن خوراکی است. کنجاله گیاه سالیکورنیا نیز پس از استخراج روغن تا ۴۳ درصد حاوی پروتئین است که می‌تواند در تغذیه دام مورد استفاده قرار گیرد.همچنین گیاه سالیکورنیا را می‌توان به عنوان نوعی خزه دریایی، به صورت خام و یا بخار پز شده خورد و یا به عنوان روغن پخت‌و پز و ترکیب غذایی غنی از پروتئین مورد استفاده قرار داد.6 عضو این خانواده بومی ایران هستند و به فراوانی در جنوب ایران ودر زمین های شوره زار یافت می شوند در سال های اخیر کاشت این گیاه در مناطقی از قم و گلستان اغاز شده است در مزارع استان قم در هر هکتار ۵۰۰ تا ۶۰۰ کیلوگرم دانه های روغنی سالیکورنیا برداشت می شود.در سال های اخیر کشت این گیاه در کشورهای مختلف جهان مانند عربستان امارات پرتغال کالیفرنیا امریکا (این گیاه در امریکا به نام لوبیا دریایی شناخته میشود و مصرف غذایی فراوانی دارد) و مناطقی در افریقا رونق یافته است.این گیاه علاوه بر فواید ذکر شده در مقابله با ریزگردها نیز میتواندتاثیر گذار باشد.این گیاه همچنین میتواند در پاکسازی زمین های الوده به فاضلاب های صنعتی ویا نفتی نقش پر رنگی ایفا نماید.
  20. 1 پسندیده شده
    عواقب بی اعتمادی جامعه مورخ 3 بهمن 99 اتفاقی دلگیر کننده در خیابان انقلاب اسلامی تهران رخ داد و در آن نماینده مجلس (اقای عنابستانی سبزوار در مجلس شورای اسلامی) پس از آنکه از ورودش به خط ویژه ممانعت شده، به مامور وظیفه راهور سیلی زده است. در ابتدا قضیه با فیلم های اینستاگرامی و توییتری پخش شد و نماینده خاطی با اظهارات کذب سعی در رفع اتهام و انداختن تقصیر به گردن سرباز وظیفه بود. فشار رسانه ای در شروع به حدی بود که نماینده هر بار مجبور شد عقب نشینی کند، اگر چه اشتباه خود را نپذیرفت. علاوه بر این فیلم های دوربین ها هم اصل رویداد رو تایید می کرد و جای انکاری برای نماینده نمیگذاشت. این روند یک نکته رو بین مردم بیشتر مطرح کرد که تنها و تنها فشار رسانه ای و افکار عمومی می تواند جلوی مسئولان خاطی را بگیرد و در سیستم رسمی با عنوان مصلحت روی این خطاها چشم پوشیده شده و حق مظلوم پایمال می شود. این اولین ضربه بزرگ به اعتماد جامعه در قبال مجازات مسئولین خاطی بود که بی اعتنا از ان عبور کردیم اعتماد به قوه قضاییه، مجلس، دولت و دیگر نهادهای کشوری و نظامی نیز از جنبه های دیگر اعتماد جامعه محسوب می شود. در حالی که اصل ایجاد اعتماد مردم به سیستم است که با شفافیت و قاطعیت در برخورد با مسئولان خاطی و عدم مصلحت اندیشی ایجاد می شود. ضربه دوم: ضربه و اثر این اتفاق رو هفته بعد خودم به شخصه دیدم، وقتی در اوج فشار کاری ناگهان با این پیام در خبرگزاری شبکه های اجتماعی آپی روبرو شدم " صدور مجوز برای تردد نمایندگان مجلس از خط ویژه " ، مثل آب سردی ناامیدی را برروی ریخت. اولین فکری که به ذهنم رسید این بود که آیا این خبر حقیقت دارد، تجربه و پیش زمینه ذهنی ام گفت احتمالا درست است و اتفاق غریبی نیست. این تحلیل برای دیگرانی که ذهنیت منفی بیشتری نسبت به مسئولان داشتند بسیار بیشتر بود و انعکاسش شنیده میشد علت هم ساده بود، حس بی اعتمادی به روندها که طی سالیان ایجاد شده بود ضربه سوم: بعد از مدتی این خبر را دیدم رئیس پلیس راهور پایتخت گفت: تا الان مجوزی برای تردد نمایندگان مجلس از خط ویژه صادر نشده است. اول کمی خوشحال شدم ولی باز هم همان تجربه بی اعتمادی به سراغم آمد و گفتم تجربه می گوید این تکذیبه ها در اصل همان تایید است و پیش زمینه ذهن می گوید، منتظر تایید خبر باش که صحت مجوز تردد صادر شده است. شلیک به قلب اعتماد عمومی با دروغ و رفتار اشتباه رفتاری و رسانه ای مسئولان کل این مسیر رو اگر نگاه کنید یک بی اعتمادی رو می بینید که از پیش زمینه اتفاقات قبلی می آید. یعنی با عدم برخورد با بعضی مسائل و مصلحت اندیشی بی جا سبب شدیم که اعتماد عمومی اسیب ببیند و با هزار قسم و نشانه کسی ادعاهای مقامات را باور نکند. اگر کسی هم اعتماد کند اتفاقات بعدی باعث زده شدن وی از اعتماد خواهد شد. از این رو رفتار اشتباه مسئولان ما در برخورد با حوادثی از جمله هواپیمای اکراینی را باید به عنوان شلیک به قلب اعتماد عمومی دسته بندی کرد. رفتاری که خیانت به جبهه رسانه ای کشور محسوب می شود. در آخر این رسمش نیست که اشک بی پناه و یتیم در آید تقدیم به دوست خوب و مبارز علیه تفکر اینستاگرامی @HRA با یادی از دوستمان @Overdose که آیه یاس خواندنش در استاتوس نمایش واضح پیش ذهنیت بی اعتمادی جامعه را به خوبی به تصویر می کشد.
  21. 1 پسندیده شده
    نگاهی بر رزمایش نیروی زمینی سپاه در خوزستان مرحله نخست رزمایش پیامبر اعظم (ص) ۱۶ نیروی زمینی سپاه در منطقه عمومی جنوب غرب کشور آغاز شد. اولین کلیپ از این رزمایش نکاتی مثبت و منفی داشت که می بایست از روی آن ساده نگذشت. کلیپ https://fararu.com/files/fa/news/1399/11/23/866338_312.mp4 نکات مثبت: - کیفیت و نحوه فیلم برداری خوب بود - هماهنگ کردن تصاویر با ضرب اهنگ موزیک - مشخص بود که نفرات در کلیپ با فیلمبردار هماهنگ بود و کارگردانی میشدن نکات منفی: - شعار "آخرین دستاورد‌های رزمی و دکترین نظامی نیروی زمینی سپاه" باعث افزایش انتظار بیننده می شود - تجهیزات از استانداردهای روز به دور بوده و ضد حالی برای مخاطب محسوب میشود در رزمایش چند اتفاق می افتد یکی تلاش برای استفاده از تجهیزات قدیمی برای اتمام و جایگزینی دوم تلاش برای تمرین و رشد توانمندی بدون اتکا بر تکنولوژی سوم استفاده از تجهیزات به روز برای آموزش و تطبیق با تکنولوژی و تجهیزات جدید چهارم اجرای تمرینات تیمی و غیر انفرادی خب برای هر کدام از این موارد نوع فیلمبرداری و سناریو متفاوتی باید در نظر بگیریم مخاطب اگر مطلب را درست دریافت کند، واکنش درستی ارائه می کند در غیر اینصورت واکنش غیر دلخواه ارائه می کند https://fararu.com/fa/news/476465/%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A6%D9%88-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D8%B2%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D9%88%D8%B2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86
  22. 1 پسندیده شده
    بسم ا... بعد از مدتها ، روز نیروی هوایی ، پوسترهایی منتشر شد که حداقل یکسری اِلِمان های درست را مورد استفاده قرار داده بودند . کار هر عزیزی بوده ، دستش درد نکند ... پی نوشت : البته در پوستر سمت راست ، هنوز علت قرارگیری شلترهای کنار باند را متوجه نشدم که نشان می دهد هنوز ضعفهایی وجود دارد
  23. 1 پسندیده شده
    گزارشی از یک دوست در مورد خبر از اخبار فرار کنید، همانطور که از هروئین فرار می‌کنید نکته: شاید بد نباشد روش رسانه ها را در ارائه مطالبشان را مبنا بگیریم و به جای مطالب سنگین به دنبال مطالب مفید، کاربردی و کوچک باشیم درست بودن موضوع دلیل بر درست بودن ارائه نیست نکته: متاسفانه منابع خوب برای تولید خبر ایجاد نشده است و مهمتر جامعه و مخاطب هیچ وقت مزه خبر مناسب و مفید را نچشیده است ابتدا باید ذائقه مخاطب را بازسازی کرد و بعد سراغ تغییر مخدر خبری رفت هرگونه شتاب بدون آمادگی قبلی باعث پس زدن خبر مفید توسط مخاطب می شود جملات زیر خلاصه بخشی از مطلب از اخبار فرار کنید، همانطور که از هروئین فرار می‌کنید بودش به نقل از جناب @HRA تالیف: رولف دوبلی ترجمۀ: میترا دانشور https://tarjomaan.com/news/10025/
  24. 1 پسندیده شده
    پریدن به سوی هدف با موج رسانه ای 2 - ایجاد بدگمانی به متحد پیشتر گفته شد که موج رسانه ای در زمانی که قدرت فیزیکی جوابگو نیست از سوی غرب بسیار پراستفاده شده و دقیق استفاده می شود. بازی رسانه ای که در عراق از یک سال پیش شاهد بودیم در افغانستان به همان سبک جریان دارد. در لبنان و عراق بازی رسانه با تظاهرات علیه فساد شروع شد ولی همه بازی رسانه ای به سمت ایران جهت داده شد بی آنکه از عاملین واقعی فساد حرفی گفته شود. صحبت از تحریم محصولات ایرانی بود و کارشکنی در تجارت با ایران و همه نوع توهین به ایران صورت می گرفت. در لبنان و عراق مشخص بود که هدف این اتفاقات نیروهای شیعه طرفدار ایران یعنی حزب الله و حشد الشعبی هست ولی یک سمت داستان در سکوت دنبال می شد. نیروهای فاطمیون و زینبیون در افغانستان و پاکستان ، نیروهایی که باید به عنوان مظلوم ترین نیروها از آنها نام برد. اما تلاش اصلی در افغانستان از دید همه پنهان بود تلاش هایی که در پی آن بود که نگاه مردم دو کشور نسبت به هم بد شود و ارتباط با فاطمیون با ایران سخت گردد. این اتفاق با هزینه سازی برای جزئی از فاطمیون بودن شروع شد و با تحریک احساسات در هر اتفاقی تداوم یافت. زمانی که آمریکا تلاش کرد فاطمیون را همسطح داعش و طالبان معرفی کند و سعی در تروریستی خواندن انها بکند اما در ادامه تلاش شد هر اتفاقی که در رابطه با ایران می افتد ابزاری برای تخریب ارتباط ایران با افغانستان و قطع ریشه و ارتباط فاطمیون گردد. غرق شدن تعدادی افغانی در کنار مرز ایران، کشته شدن و اتش سوزی مهاجران غیر قانونی در یزد و .... فرقی نمی کرد که اتفاق منشا افغانستان دارد یا ایرانی !!! سهو بوده یا عمدی !!! مهم نبود اصل داستان چه بوده !!! مهم کوبیدن ایران و طرفداران ایران بود، مهم نبود ایران پناه افغان ها در روزهای سخت بوده ، مهم کوبیدن ایران، زیر سوال بردن مهمان نوازی ایرانی ها با توهین مسخره کردن بود. هدف ولی انچنان که در عراق و لبنان واضح بود در افغانستان واضح نبود و کمتر کسی متوجه می شد که هدف اصلی متحدین ایران در افغانستان است. در این بین افرادی بودند که هر اتفاق اسمشان در رسانه ها دیده می شد. کسانی چون مریم سما نماینده مجلس افغانستان یا عبدالکبیر واثق در چندین مورد نوک پیکان حمله به ایران بودند. اگرچه باید گفت معدود افرادی بودند که رفتارهای غیر اخلاقی از خود نشان دادند ولی این رفتار به مراتب از دیگر کشور ها از جمله خود افغانستان کمتر بود گویی اتفاقاتی ناگوار و ناراحت کننده برای افغان ها در ترکیه و دیگر کشور ها مهم نیست و حقوق افغان ها در این موارد به خطر نمی افتد و تنها اخباری که علیه ایران موضوعیت داشت مورد استفاده و فضاسازی رسانه ای قرار می گرفت. حوادث مرگبار مهاجران در ترکیه: توهین یا غرق شدن افغان ها در راه مهاجرت در ترکیه: هیچکدام خبر و اتفاقی مهم نبود که بخواهد مانور رسانه ای داده شود. از سوی دیگر ترکیه و غرب علارغم اقداماتشان گونه ای دیگر نشان داده می شدند: همه اینها ظاهری هستند از جنگ رسانه ای برای دستیابی به هدفی که در میدان واقعیت حاصل نشد. اما واقعیت چیست؟ چرا این رفتار را شاهد هستیم؟ کار روی ناخودآگاه مردم به چه هدفی صورت می گیرد؟ واقعیت میدانی چیست؟ آمریکا 20 سال پیش افغانستان را اشغال کرد و اکنون پای میز مذاکره با طالبان هست بی انکه آتش بسی در جریان باشد. از دل افغان هایی که زیاد مهم انگاشته نمی شدند فاطمیونی زاده شد که در نابودی تروریست در سوریه نقش اول را داشت اما این روند از دید امریکایی ها بسیار خطرناک بود، فاطمیون به عنوان حزب الله دیگری در افغانستان یعنی پایان نهایی برای امریکا در افغانستان نهالی که 40 سال پیش ایران در افغانستان کاشته جز با تهاجم رسانه ای و ایجاد بدگمانی بین متحدین چگونه آسیب می بیند؟ در چنین شرایطی که تزویر و ریا ابزار اول دشمن شده و با ایجاد بدگمانی به دنبال اختلاف و فاصله بین متحدین هست، باید فهمید که راه را درست آمده ایم و نباید پیروزی میدانی را به سادگی به نبرد رسانه ای واگذار کنیم. راهکار در این شرایط: - حمایت از فاطمیون چه در عرصه میدانی و جه در عرصه رسانه ای - گسترش زیرساخت و ارتباطات تجاری و تلاش برای حفظ بازار با سبد کالاهای ایرانی برای مردم تهی دست افغان - تلاش برای مجازات شفاف افرادی که با بد اخلاقی ها و اشتباهاتی خوراک رسانه ای فراهم می کنند - ایجاد رسانه هایی با لهجه محلی برای نشر فرهنگ مشترک فارسی و مقاومت یادمان باشد کوچکترین اشتباه از ما به عنوان پتکی بر سر رزمندگان فاطمیون فرود می آید که خط اول نبرد فرهنگ مقاومت در افغانستان هستند. تقدیم به همه فاطمیون چه آنها که شهید شدند و چه آنها که شهید زنده هستند.
  25. 1 پسندیده شده
    بخش دوم : ............... اگر چه این واقعه ، قابل توجه به نظر می رسید ، اما پشت این انتصاب داستانی وجود داشت که جالب توجه بود . هانس گودریان در بیشتر ایام سال 1942 به منظور کاهش فشار ناشی از مسئولیتهای رزمی که در قالب حمله قلبی نمود پیدا کرده بود ، در حال استراحت قرار داشت و با استفاده از هدیه سالروز تولد خود که در بهار سال 1942 به مبلغ یک میلیون و دویست و پنجاه هزار مارک از سوی پیشوا به وی اعطاء شده بود ، به املاک خود رسیدگی می نمود . نورمن گودا ( تاریخ نویس آمریکایی ) با جزییات قابل توجهی اثبات می کند که پس از مصادره املاکی در لهستان توسط ژنرال گودریان ، احترام وی نزد فرمانده کل جنگ به شکل غیر قابل توصیفی کاهش یافت ، با این وجود پرداختهای نقدی که اغلب چندین برابر دریافتی حقوق بازنشستگی یک افسر بازنشسته می بود ، در قالب هدیه تولد روندی معمول در رایش سوم بشمار می رفت . بدین ترتیب ، گودریان از اوت 1940 ماهیانه 2000 رایشمارک (بدون مالیات ) علاوه بر حقوق عادی ارتش دریافت می نمود . ضمن اینکه هدایای مجلل مشابهی نیز بطور گسترده برای افسران ارشد در نظر گرفته می شد که به اعتقاد گرهارد وینبرگ (مورخ نظامی آلمانی ) در سالهای پایانی جنگ به عاملی اصلی برای حفظ انسجام ارتش تبدیل شده بود . در ساختار ارتش نیز ، گودریان وهمقطاران وی به اندازه ای خودخواه بودند که دریافت پول نقد را نوعی درآمد منطقی ، همانند روند داستان مزرعه حیوانات که درآن پرورش سیب و تولید شیر ، برای سلامتی خوکها ضروری تشخیص داده میشد ، بحساب می آورند .بدین سان ، انتصاب گودریان به سمت بازرس کل یگانهای زرهی که در 28 فوریه 1943 صورت پذیرفت ، ظاهرا ، به آنچه که وی ، سالها بدنبال آن بود ، جامه واقعیت پوشاند . اما بدلیل اینکه مبادا روزی جامعه افسران آلمان ، تردیدهایی در خصوص اینکه چه کسی در راس هرم نظامی ورماخت قرار دارد ، پیدا کند ، تنها مسئولیت و مدیریت توسعه توپهای تهاجمی سنگین و صرفا در مراحل نخست طراحی و تولید برعهده این ژنرال کهنه کار قرار گرفت . بنابراین ، بطور طبیعی مابقی سامانه های تسلیحاتی زرهی همچنان در اختیار یگانهای توپخانه قرار می گرفت. راست : پانتر -ای (Panther A ) چپ : شکل چینش خدمه و محل قرار گیری مهمات در Panther A از سوی دیگر ، ادعای وی مبنی بر فریب خوردن از هیتلر ، زیرکی و هوشمندی او را در معرض تردیدهای جدی قرار می دهد . گودریان تا یکسال قبل ازاین واقعه ، یک ژنرال صحرایی بشمارمی رفت و حال بطور ناگهانی در اوج بود ، هر چند به حاشیه رفتن برنامه توپهای تهاجمی سنگین برای ورماخت بدان معنا بود که آنچه که براساس هوس سرفرماندهی ارتش ایجاد شده باشد را می توان تحت هر شرایطی پس گرفت و ملغی نمود . کل این فرآیند موجب میشود که هر انسان مسئولیت پذیری ، برای تحلیل روند ، چندین مرتبه به فکر فرو رود ، مضاف براین که ، بررسی تاریخ ورماخت نشان میدهد که فرماندهان ارشد ، همواره از میان ژنرالهای عملگرا انتخاب وبه سمتهای فرماندهی گماشته می شدند . از دریچه دید سرفرماندهی ارتش ، انتصاب گودریان به بازرس کل نیروهای زرهی ، ، سنگین ترین ضربه ای بود که امکان وارد کردن آن به سلسله مراتب فرماندهی عالی وجود داشت . اکنون ، استخوان بندی اصلی واحدهای زمینی ، یعنی یگانهای پانزر ، تحت اختیار شخص وی قرار داشتند ، در حالی که گودریان بعنوان یک امربر ، تنها منویات فرمانده ارشد خود را به مرحله عمل تبدیل می نمود . راست : پانتر -دی (Panther D ) چپ : شکل چینش خدمه و محل قرار گیری مهمات در Panther D مضاف براین انتصاب گودریان به سمت فوق الذکر ، حتی با حضور آلبرت اشپیر بعنوان وزیر صنایع نظامی ( تسلیحات ) در فوریه 1942 نیز هیچ انقلاب و تحول فوری در صنعت تولید جنگ افزار آلمان ایجاد ننمود ، اما تفاوت این دو ، در مساله ای کاملا متمایز قابل بررسی است و آن وجود اعتماد کامل به اشپیر از سوی هیتلر بود . خوشبینی وی به روند تولید جنگ افزار در آلمان ، درست در زمانی پدید آمد که در سطوح بالای تصمیم گیری رایش ، انتقادهای شدیدی در خصوص کیفیت سلاح های تولیدی در جریان بود ، به همین دلیل وی تلاش خود را بر روی یکسری اصلاحات کوتاه مدت ، شامل منطقی سازی سطوح مدیریتی ، بهبود استفاده از مواد اولیه ( مدیریت منابع ) و در نهایت حل و فصل بحران هایی که در روند تولید سلاح پدید می آمد ، متمرکز نمود ، هر چند در این میان ، وی با مانعی قابل توجه در حوزه تولید تانک روبرو گردید . آلبرت اشپیر -وزیر تولیدات نظامی آلمان در جنگ دوم جهانی در حال بررسی یک دستگاه تانک پانتر - 1942 در سپتامبر 1942 ، با توجه به وضعیت صحنه نبرد در شرق ، سرفرماندهی ارتش خواستار آن شد تا صنایع نظامی ، تا بهار 1944 ، ماهانه چیزی درحدود 800 دستگاه تانک ، 600 دستگاه توپ تهاجمی و در نهایت 600 قضبه توپخانه خودکششی را به یگانهای رزمی تحویل دهند . در طول این بازه از سپتامبر 1942 تا آوریل 1944 ، ورماخت چیزی در حدود 1700 دستگاه تانک از برنامه اصلی خود عقب بود ، هر چند با در اختیار داشتن 4600 دستگاه تانک که بخش عمده ای از آنها شامل تانکهای پانزر-4 و پانتر میشود ، تهدیدی مستقیم علیه متفقین بحساب می آمد . اما مساله این بود که تلفات یگانهای زرهی ، روندی صعودی بخودگرفته بود و تمرکز بر کیفیت تانکهای تولید شده ، موج می گردید تا صنعت نتواند شکاف حاصله ناشی از خسارات را بسرعت پر کند . به همین دلیل ، شرکتهای آلمانی بسرعت دست به ارتقاء نمونه های قدیمی ترزده و بعنوان مثال ، گونه منسوخ شده پانزر-2 را به یک خودروی زرهی شناسایی تبدیل نمودند . با این حال ، تغییر نام پانزر-2 و اعطاء لقب لوچس / لینکس (سیاه گوش ) نمی توانست ارزش عملیاتی محدود این خودروهای زرهی را پنهان کند ، به همین دلیل ارتقاء این نمونه پس از تولید 100 دستگاه بسرعت خاتمه پیدا نمود ، هر چند منابع سرمایه ای قابل توجهی برای توسعه خانواده گسترده ای از خودروهای لجستیکی شنی دار و نیمه شنی و حتی تولید خودروهای زرهی بازیابی که نیازاصلی آن روزهای جبهه روسیه بود ، اختصاص می یافت . پانزر-2 .. لوچس / لینکس (سیاه گوش ) علاوه براین ، ورماخت در سه سال آخر جنگ با یک تهدید جدید ، یعنی افزایش کمیت وکیفیت نیروی هوایی ارتش سرخ مواجه شده بود که این نیز خود منجر به تبدیل یا ارتقاء شمار زیادی خودروهای زرهی به پیکربندی های ضد هوایی با مسلح شدن به تسلیحات کالبیر متوسط وکوچک گردید . مشکل دیگری که برسر راه جبران تلفات زرهی ورماخت وجود داشت ، اصرار بر ادامه تولید طرح های اولیه زرهی برای استمرار توان ارتش در خطوط مقدم بود که این نیز مشکلات افزون تری را بوجود می آورد . پیشرانه وی-12 میباخ اچ ال -230 پی30 اما یک از نتایج مثبت کاهش سرعت تولید تانک درآلمان ، ایجاد بستر لازم برای رفع نواقص و ایرادات پانتر بود . درواقع ، نسخه D این تانک به مجموعه شنی و چرخ های جاده ای پیشرفته تری مجهز شد و به همین دلیل با افزایش قابلیت اطمینان پذیری رزمی اش ، در اوت 1942 ، لشکر نخبه داس رایش ،نخستین گردان با استعداد رزمی کامل را از این نمونه دریافت نمود و پس ازآن نیز در اکتبر 1942 لشکر 23 پانزر و در دسامبر نیز لشکر 16 پانزر به این نسخه مسلح گردید . بدین ترتیب ، نسخه دی پانتر که جانشین گونه A ان شده بود به یک برجک جدید مجهز گردید که زمان چرخش آن سریعتر و میدان دید فرمانده تانک از بخش دریچه نیز با بهبود قابل ملاحضه ای متمایز می گردید ، در حالی که هر دوی این ارتقاءها در محیط آکنده از تهدید جبهه شرقی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بودند . اما اطمینان پذیری پیشرانه تانک به دلیل مشکلات کنترل کیفیت در خطوط تولید و همچنین تعیین نادرست مفهوم حداقل رانش به وزن موجبات مزاحمتهای فراوانی را برای خدمه فراهم می آورد ، همچنان پابرجا می بود ، با این وصف ، تغییر قابل توجه در سامانه انتقال قدرت و همچنین جعبه دنده ، میزان ساعات بین خرابی موتور را افزایش داد و این بدان معنا بود که خدمه کمتر در میدان نبرد با مشکل از کار افتادن سیستم رانش تانک مواجه می شدند . علاوه براین ، سامانه خنک کننده موتور نیز با یکسری تغییرات و بهبود عملکرد ، امکان آتش سوزی پیشرانه را به حداقل ممکن رساند . بعنوان مثال ، در جریان یک درگیری با روسها ، فرمانده یک گردان تانک پانتر گزارشی را به رده بالاتر خود ارسال نمود که در آن ذکر شده بود ....... پانزر-3 ان و حالت چینش خدمه و مهمات درون تانک بطور کلی ، نسخه D پانتر ، از قابلیتهای بهبود یافته قابل توجهی ، شامل شلیکهای ممتد دقیق ، افزایش قابلیت تحمل در برابر پرتابه های ضد زره و درنهایت حفاظت از خدمه برخوردار می بود .در اواخر سال 1943 ، فرماندهی عالی ارتش تصمیم گرفت تا تمامی گردانهای زرهی مجهز به پانزر3 بعنوان اسب کاری یگانهای زرهی ورماخت را به عقب فراخوانده و تمامی خدمه رزمی و فنی این واحدها را برای تحویل نسخه A پنتر ، مجددا تحت آموزش قرار دهد . نکته چنین تصمیمی در این مساله نهفته بود که ... بدین ترتیب لشکر یکم پانزر ورماخت در نوامبر 1943 وضعیت عملیاتی بخود گرفت و بدنبال آن نیز ، سایر یگانهای ارتش و اس اس بسته به اینکه دوره آموزشی کادر اصلی چه زمانی به پایان می رسید ، این تانکهای جدید را بخدمت می گرفتند . با توجه به روند فوق ، در اواخر ژانویه 1944 ، چیزی در حدود 900 دستگاه پانتر در قالب گردان های زرهی با استعدا رزمی کامل یا بعنوان جانشین تجهیزات از دست رفته ، به جبهه شرقی اعزام شدند . پی نوشت : 1- ادامه دارد ................. 2- در قسمت سوم روند جذاب تری را در خصوص چرایی تولید برخی نمونه های تانک در آلمان خواهید خواند ................. 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9