برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on جمعه, 10 اردیبهشت 1400 در پست ها
-
2 پسندیده شدههانس گودریان از ناامیدی می گوید .... هیچ موقعیت ناامید کننده ای وجود ندارد ، تنها آدم های ناامید هستند که وجود دارند .
-
2 پسندیده شدهمتاسفانه در کشور ما اخیرا بنا به دلائلی شدت تخریب و تغییر کاربری اراضی کشاورزی و باغی به تفریحگاههاو ویلابسیارشدت گرفته که دلائلبسیار زیادی دارد و بدتر که اداراتما برای اینافراد حتی امتیازاتزیاد از بیت المال چون تاسیس جاده آسفالته و دادن اشتراکات برق و گاز و آب شیرین را هم به نرخ مسکونی شهری تامین میکنند یعنی حتی امتیازاتی دارند برای نابودی طبیعت زیبا واراضی کشاورزی !!! مسائل خیلی زیادی هست که از حوزه اینتاپیک خارجهست. ولی نتیجه این روند رو به افزونی جز نابودی منابع و اراضی ارزشمندمان و بدتر شدن اوضاع تولیدات کشاورزی ما نتیجهای دربر ندارد. بجزدر مناطق شمالی کهمسبق به سابقه بوده اخیرا در جای جای ایران هرکجا مقداری آب و زمین مرغوبوجود دارد سودجویان با پرداخت رشوه و نفوذ خود و خلع های قانونیموجود و راههای فریب این موارد باحصار کشی و بعد تغییر کاربری به ویلا وشهرک شروع به اجرا میکنن که مثل یکبیماری واگیردار در حال رشد است!!! اگهی های این باغ ها کههمه حاصل خردکردن وتغییر کاربری بصورت حتی بعضا قانونی هست را شما میتوانیدبعضا در سایتها به فراوانی پیدا کنید. سوداگران و دلالانی که سود نجومی این ضربه زدنبه ریشه های تامین امنیت غذایی و حتی افزایش قیمت اراضی تبدیل شده و مجاور که کشاورزهارا هم بدلیل سود اولیه ولی کوتاه مدت ترغیب به انجام این کار میکند غیر قابل چشم پوشیاست. ایکاش مسئولین با شدت و حدت چند برابری وبا رفع نواقص قانونی از نابودی اراضی و زمینهای حاصلخیز جلوگیری میکردن میراثی که نابودی و مستهلکشدن آن میتونه در آینده کشور ما را به یککشورتماما وابسته به ممالک دیگر وبعضا متخاصم در ساده تریننیاز های اولیه یعنیتامین غذا بکنه که قطعا توسعه در چنین شرایطی امریست غیر ممکن بجز ازبین رفتنآبو هوا وباقی ماندن مشتی بافت زشت و نا همخون زیانبار !! تصویر زیر مربوط به یککشور اروپایی با تجارت گردشگری چندینبرابریما و صنعت توسعه یافته و تراکم جمعیت بسیار بیشتر از ما است که شاید برای مقایسه احترام به حدود کشاورزی و حفظ حریمآن چندین برابر ما اهتمام دارن!! منفک کردن کشاورزی و مسکونی و صنعت و عدم تجاوز به حریمکشاورزی درکشورهای توسعه یافته باتراکمجمعیت چندینبرابری نسبتبه ما حتی با داشتن وسعت و گردشگری پر رونقتر جای سوال دارد که ما داریم به کجامیرویم واقعا آیا عمدی هستدر اینرها کردن هر منطقه به حال خود ؟!؟! البته رییس محترمقوه قضاییه اخیرا برخوردهایی داشته واین پرونده هارا جز اولویت رسیدگی قرار داده ولی چه کسانی مسئول پیشگیری از وقوع هستن؟که اصلا اینموارد پیش نیاید که قوه قضاییه مجبور بع ورود با قوای قهریه و هزینه زیاد که بعضا به نزاعات کشیده میشود. باروندپیچیده قانونی تقابلی که سود جویان ایجاد میکنند در محافل قانونی به تخریب بخش خیلی کمی ازین موارد برسه و توان زیادی از پتانسیل قوه قضا را به خودش اختصاص بدهد و موجب فسادهیشود چه کسی مسئول پیشگیری است؟؟ بخش زیادی از ثروت و سرمایه که میتواند باعث رونق کشاورزی بشود با اشتباه باعث نابودی و زیان به اینبخش شده بنظر شخصی من نبود آب نبود سیستم های نوین کشت داشت برداشت قابل رفع و بهبود در آینده هستولی در صورتی که اراضی وجود داشته باشد!!
-
2 پسندیده شدهکشاورزی گلخانه ای با اب شور دریا! اب شیرین که ان را ابی با غلظت نمک و یون بسیار کمتر نسبت به اب دریا تعریف می کنند ، فقط 2.75 درصد از کل اب کره زمین را تشکیل می دهد و 74.5 درصد از کل اب شیرین در یخچال های طبیعی موجود است ، که به راحتی برای مصرف در دسترس نیستند . اب شیرین به طور مساوی توزیع جهانی ندارد و در بسیاری از مناطق جهان مانند منطقه خاورمیانه و شمال افریقا ، اب به طور جدی کم وغیر قابل دست یابی می باشد. اب شیرین نقش مهمی در زندگی انسان ها دارد و در بسیاری از فعالیت های انسانی از جمله نوشیدن ، تفریح ، صنعت و از همه مهمتر تولید مواد غذایی استفاده می شود. تولید مواد غذایی ، حجم زیادی از اب شیرین را مصرف می کند و کمبود اب شیرین یک چالش جدی برای امنیت غذایی و از بین بردن گرسنگی انسان ها در بسیاری از نقاط جهان تلقی می شود. کشاورزی با اب دریا یک روش کاملاً متفاوت از کشاورزی که به اب شیرین بستگی ندارد میباشد و در نتیجه محدودیت موجود در نبود اب شیرین را برطرف می کند ،. علاوه بر این ، تحقیقات میدانی وازمایشات نشان داده است که کشاورزی با اب دریا می تواند شرایط خاک را تغییر داده و رطوبت و بارندگی را افزایش دهد ، که به افزایش بیشتر منابع اب شیرین برای مصرف در اینده کمک شایانی می نماید. استفاده از این روش هر چند در نگاه اول به شدت جذاب به نظر می رسد اما این نکته مهم را نیز گوشزد باید کرد به دلیل نوظهور بودن این راه از کشاورزی برای گسترش ان به سایر مناطق جهان ابتدا باید ان را به صورت محدود در ان منطقه به مدت 2 الی 5 سال اجرا کرد این توصیه به دلیل جلوگیری از ضربه به محیط میزبان میباشد که قطعا شرایط محیطی خاص خود را دارد. پروژه های ازمایشی موجود به طور مستقل در اریتره ، مکزیک (بنیاد اب دریا ، باهیا کینو) ، امارات عربی متحده (دانشگاه امارات متحده عربی) و استرالیا در حال اجرا هستند. این پروژه ها توسط سازمان های خصوصی مستقل ، با بودجه متشکل از بخش های دولتی و هم از بخش خصوصی ، اداره می شوند که در بخش بعدی شرح داده خواهد شد. تکنیک های مختلفی در کشاورزی با اب دریا پایدار وجود دارد. در استرالیا ، همانطور که بنیاد گلخانه با استفاده از اب دریا پیشنهاد کرده است ، اب دریا با استفاده از نور خورشید در گلخانه برای تولید اب شیرین ، که برای پرورش محصولات کشاورزی مانند سیب زمینی ، خیار استفاده می شود ،اب شور ابتدا تبخیر می شود. و نمک ها توسط فرایندی ، جمع اوری شده و به نمک های عالی تبدیل می شوند. تخمین زده می شود که گلخانه با اب دریا با کاهش 10-15٪ در هزینه عملیاتی نهایی نسبت به گلخانه های معمول بازده 15-35 بیشتری دارد. بنیاد گلخانه ای Seawater Greenhouse که فناوری موجود را طراحی کرده است ، یک پروژه ازمایشی برای ساخت یک ایستگاه ازمایشی در شمال افریقا پیشنهاد کرده است که به دنبال ان پروژه ای در مقیاس بزرگ تر نیز ارائه می شود. در این روش ابتدا اب دریا به سمت خشکی و گلخانه مورد نظر پمپاژ میشود سپس در دو فراید از این اب استفاده می شود در فرایند ابتدایی برای تولید رطوبت وکاهش دما مورد نیاز گیاهان ودر فرایند دوم استفاده از نور و گرما خورشید برای تولید اب شیرین برای گیاهان. ابتدا برای تولید رطوبت مورد نیاز از اب دریا این اب به سطوحی متخلخل وارد میشوند این سطوح به دلیل گرما ناشی از خورشید رطوبت مورد نیاز گلخانه را فراهم میسازند که این جریان با استفاده از فن در سراسر گلخانه جریان میاید.در فرایند دوم با عبور اب مداوم اب دریا از لوله هایی که در معرض گرما نور خورشید هستند هوا مرطوب تولید می شود این هوا مرطوب با استفاده از لوله های عمودی که در انها جریان اب دریا خنک در عبور است با توجه به فرایند میعان تبدیل به اب بدون نمک می شود قسمتی از این اب برای ابیاری درون گلخانه استفاده میشود و قسمتی نیز در مخزن ذخیره میگردد..کل عملیات توسط انرژی خورشیدی و با مقدار کمی برق اضافی تأمین می شود گفته شده است هزینه اجرا این طرح 140 دلار به ازای یک متر مربع گلخانه میباشد.(اخیرا در ایران گفته شده است این طرح به صورت ازمایشی در بعضی مناطق اجرا خواهد شد) این طرح در جنوب استرالیا جالب است بدانید این طرح همراه با طرح های چون پرورش میگو اب شور و همچنین توسعه مزارع سالیکورنیا و یا پرورش ماهی تیلاپیا در قالب یک طرح جامع تعریف شده است که میتواند حتی به توسعه اقتصادی جوامع کوچک و کم بهره از رفاه منجر گردد. استفاده از این مطلب و مطالب قبلی با ذکر منبع مجاز می باشد.
-
1 پسندیده شدهرونمایی از دستاورد های جهاد خودکفایی ارتش: این دستاوردها عبارتند از هشداردهنده امواج راداری محمول بر پهپاد دارای قابلیت کشف شناسایی و اختلال رادارهای مراقبت هوایی محمول بر انواع پهپادها، بالگرد و هواپیماهای جنگنده جهت مقابله با انواع تهدیدات راداری مراقبتی و هدایتی، این سامانه کاملاً بومی و مبتنی بر فناوری های داخلی است. همچنین هشدار دهنده لیزری محمول بر پهپاد، دارای قابلیت شناسایی تسلیحات هدایت شونده های لیزری و تهدیدات هواپایه ، اعلام هشدار در مقابل سامانههای پدافند هوایی برد کوتاه دشمن از جمله دفاع لیزری پرتوان نابودگر و قابلیت ارسال و اعلام هشدار به ایستگاه کنترل و هدایت زمینی پهپاد از جمله مشخصات این هشدار دهنده است. رانش یک ( بومی سازی و ساخت موتور میکرو توربوجت)، دارای قابلیت کاربردی در سامانههای پهپادی، هواپیماهای سبک تک نفره قایق های بدون سرنشین، انواع سامانه های موشکی، به عنوان موتور پیشران و راه اندازی موتورهای اصلی هواپیما است. این دستاورد دارای وزن کم ، دور بالا تراست مناسب، تنوع در سوخت، سقف پروازی بالا در مقایسه با موتورهای پیستونی و قابلیت حمل محموله و افزایش مداومت پروازی در انواع پهپاد ها از دیگر قابلیتهای رانش یک است تیام ۱۴۰۰ ( سامانه خود حفاظتی پهپادی کشف و شناسایی رادارهای هدایتی و مراقبت هوایی دشمن محمول بر پهپاد این سامانه دارای باندهای فرکانسی موجود ، قابلیت آشکارسازی انواع سیگنال راداری مراقبت هوایی را دارد و صورت هوشمند سیگنال دریافتی را به منظور مقابله و مختل کردن به اخلال گر منتقل کند. پرواز جمع سامانه پرواز شبکه محور مبتنی بر هوش مصنوعی این سامانه متشکل از پهپاد پیشرو، پهپادهای دنبالهرو و ایستگاه زمینی بوده که قابلیت اجرای عملیات به صورت برخط و یا برنامهریزی شده به پهپادهای دنبالهرو را دارا است. همجنین انجام ماموریتهای شناسایی ، مراقبت و انهدام اهداف زمینی و پروازی دشمن، برد عملیاتی و مداومت پروازی مناسب، قابلیت شبکه شدن از ۳ تا چند فروند بر روی انواع پهپادهای داخلی ،دارای لینک امن و سیستم هدایت کنترل کاملاً بومی از دیگر قابلیت های پرواز جمع است. طاها ۱۴۰۰ (سامانه اخلالگر رادارهای مراقبت هوایی دشمن محمول بر پهپاد) این سامانه با توان مناسب و با استفاده از آنتن های جهتی به صورت هوشمند منطقه عملیاتی وسیعی را تحت پوشش داشته و امنیت پروازی انواع پهپادها را در منطقه دشمن حفظ میکند. همچنین هوشمندی، وزن کم، ولتاژ مصرفی پایین و قابلیت نصب سریع و آسان از جمله قابلیت های این سامانه در بهرهبرداری در انواع پهپادهای داخلی می باشد سامانههای اخلالگر ارتقا یافته زمین پایه مقابله با تهدیدات پهپادی و سامانههای هدایت پذیر از راه دور با ایجاد اخلال در سیستم هدایت و ناوبری این نوع تهدیدات ، قابلیت اخلال در اکثر باند های فرکانسی، قابلیت بهرهبرداری در کلیه مناطق عملیاتی و صحنه نبرد ، استقرار سریع، تداوم در بهره برداری، هوشمندی و عدم نیاز به کاربر از دیگر قابلیت های این سامانه ها است.
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس عملیات والفجر 10 نمی دانم چرا هر وقت به آیه 4 سورهء بلد می رسم یاد بدبختی ها و گرفتاری های پهپاد می افتم؛ "لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ" (ما انسان را در سختی و رنج آفریدیم). از همان روز اول که پایمان را به غرب گذاشتیم تا مأموریت عکس برداری برای قرارگاه حمزه انجام دهیم ، انگار تمام هیکل رفته بودیم توی خمره ای از مصیبت. به روستای خرمال یا همان حلبچه که رسیدیم ، با وحشتناک ترین صحنه ای که هرگز کسی به عمرش ندیده بود روبرو شدیم. توی خیابان ها ، کوچه ها ، پس کوچه ها ، جلوی خانه ها ، مغازه ها و مزارع از کودک و جوان و پیر گرفته تا هر جنبنده ای که تا دیروز نفس می کشید ، جنازه افتاده بود و بوی تند بمب های شیمیائی همه جا گسترده شده بود. مأموریت که هیچی ، ما یک روز کامل را با خودروهایمان فقط از سطح شهر و روستا جنازه جمع کردیم. مرور صحنه های دلخراش کودکانی که در گوشه و کنار و حتی در آغوش مادر روی زمین ولو شده بودند ، حتی پس از این همه سال برایم ویران کننده است. صدام را نمی دانم اما ، مانده بودیم یک خلبان چگونه و با چه منطق و استدلالی ، دکمه فرود بمب را بر سر مردم این شهر و روستا فشار داده است ؟!! توی جنوب گاه از کمین های دشمن هم رد می شدیم و پشت سنگرهای خط اول ، هواپیما را از تیم عقب تحویل گرفته و تا عمق مواضع دشمن را عکس برداری می کردیم. اما اینجا ده کیلومتر مانده به مواضع خودمان ، خودروهایمان از موانع و کوه و کمر بالا نمی کشید و باید تمام مسیر را پیاده می رفتیم ؛ در حالی که نفس نفس زنان بار و بندیل مان را همراه می بردیم. چقدر توی این مسیرها صدام و اذنابش از ما لعن و نفرین خوردند. در هر صورت مأموریت باید انجام می شد . تویوتایمان سه منظوره بود؛ هم خودروی حمل هواپیما ، هم لانچر پرواز و هم وسیله نقلیه حمل تیم پروازی. عقب وانت تویوتا را مثل خودرو هایس مان طوری طراحی کردیم که علاوه بر لانچر حتی تا چهار فروند هواپیمای تلاش با کلیه متعلقات داخل آن جای بگیرد. یک سپر پهن هم برایش طراحی کردیم که در مواقع لزوم بتواند ، موتورسیکلت مان را هم حمل کند. معجونی شده بود برای خودش. شکر خدا جاده های کوهستانی و روستائی توی خاک خودمان خوب بود و مشکلی پیدا نکردیم؛ اما پایمان که به خاک عراق رسید ، افتادیم به عجز و لابه. لودرهای مهندسی رزمی و جهاد سازندگی مشغول احداث جاده های مختلف روی سینه کش کوه و تپه ها بودند و مشکل جاده ها یک طرفه بودن آنها بود. با کلی مکافات وقتی خودرو جان می گرفت تا از کمند گردنه ای عبور کند ؛ آن جلو ، لودر چراغ می زد که جلو نیا من دارم می آیم. کنارمان که می رسید ، توی یکی از همین پارکینگ هائی که درست کرده بود می رفت تا ما مسیر را ادامه بدهیم. دوباره با سلام و صلوات آرام ، آرام جاده باریک و پر خطر را بالا می کشیدیم ، اما دوباره ازآن بالا خودروئی برایمان چراغ می زد. چقدر حرص می خوردیم وقتی مجبور بودیم مسیر آمده را عقب عقب گاه تا دو کیلومتر برگردیم. او که نمی توانست توی سربالائی با دنده عقب برگردد ، ما باید آن قدر عقب می آمدیم تا به یکی از همین پارکینگ ها بخوریم. سختی و گرفتاری کار آنجا بود که یهو می دیدی نم نم باران شروع شده. هر از گاهی کوه ریزش کرده و توی همان جاده باریک و یک طرفه قرار است از کنار پرتگاهی رد بشوی. پرتگاه ها و دره های عمیقی که وقتی از آن بالا همق آنها را جستجو می کردی ، قعرشان پیدا نبود و بقول صفری ، اگر توی آنها سقوط می کردیم، خیال مان راحت که مجروح نمی شویم ، در دم می میریم. توی این مسیرها که راننده هم نداشتیم ، خودم پشت فرمان می نشستم. یک بار که در پیچ گردنه ای سه چرخ مان روی جاده بود و چرخ چهارم برای خودش توی هوا دور می خورد ؛ قارداشی، نفس های حبس شده در سینه را با این جمله شکست : قلبم افتاد توی جورابم. بقیه اما در حال خواندن شهادتین بودند که خدا را شکر خودرو جان گرفت و از پرتگاه رهائی یافتیم. به مقر که رسیدیم دوست نداشتیم پس از انجام مأموریت این مسیر را برگردیم، چون فردا روز از نو و روزی از نو بود. برای همین ده پانزده روزی را توی همان ارتفاعات پیش بچه های رزمنده ماندیم و به انجام مأموریت پرداختیم. توی این فاصله بارها به یاد دختر بزرگم افتادم که با رسیدن به کرمانشاه ، او را در کلاس اول ابتدائی ثبت نام کرده بودم و به مادرش که نمی دانست توی این بی برقی و بی نفتی چگونه تکرار جمله مامان خیلی سردم است را از او کم کند. دلمان خوش ، نسبت به اهوز ، خانه اجاره ای توی کرمانشاه از خونه اجاره ای اهوازمان بزرگتر و جادارتر بود ، ولی توی این سرمای طاقت فرسا مجبور بودیم که توی یک اتاق جمع شویم تا گرم مان شود. نه اینکه ما تنها نفت نداشته باشیم ، تمام محله نفت نداشت. خدا پدر مسئول پشتیبانی نیروی هوائی سپاه را بیامرزد ، یک بار تانکری 4000 لیتری از نفت برایمان فرستاد که ما آن را بین تمام محله تقسیم کردیم. هر خانوار 20 لیتر و ما 40 لیتر گیرمان آمد. حالا چرا باید پانزده روز در ارتفاعات می ماندیم ؟ برای اینکه اینجا برعکس اهواز ، بیشتر روزها ابری بود و رطوبت هوا بسیار زیاد. هواپیما توی چنین شرایطی نمی توانست پرواز کند. به قول بچه ها هوا بس ناجوانمردانه سرد بود. به طوری که نمی توانستیم با انگشت های یخ زده مان ملخ هواپیما را بچرخانیم تا موتور روشن شود و هواپیما پرواز کند. چقدر باید به انگشت هایمان ور می رفتیم و آتش روشن می کردیم تا دست هایمان جانی بگیرند و ملخ هواپیما راه بیوفتد. امروز وقتی استارتر را دست بچه های خلبان می بینم که چقدر هواپیما را راحت روشن می کنند ، تأسف می خورم که کاش یکی از این دستگاه ها را ما آن روزها در ارتفاعات داشتیم. سردی هوا یک طرف ، تمام شدن سوخت طرف دیگر. سنگر تدارکات ، خانه بغلی نبود که بخواهیم از او سوخت بگیریم. باید تحمل می کردیم. حالا ما هیچی ؛ نهایت 15 روزمان اینطوری می گذشت ، بیچاره رزمنده هائی که سالها آنجا مستقر بودند. صبح سحر ساعت 4 راه افتادیم به طرف عراقی ها برویم برای عکسبرداری که لای یکی از درخت ها توی مسیر ، جنازه ای عراقی دیدیم که روی شاخه درخت یخ زده بود. انگار که در حین عملیات مخفی شده و بعد در سرمای کوهستان همانجا یخ زده باشد. گاه اتفاق می افتاد که شب تا صبح آنقدر برف می بارید که توی سنگرها محبوس می شدیم. لودر که می آمد باید توی دره شهید بروجردی یکی یک خودروها را بالای کوه می کشیدیم. ماموریتمان که تمام شد باید عکس ها را می بردیم کرمانشاه تا آنها را ظاهر کنیم و به قرارگاه تحویل دهیم. توی مسیر از کنار مردم منطقه که می گذشتیم نمی توانستیم اعتماد کنیم اینهائی که با ما حرف می زنند یا جلوی خودرویمان را برای کمک گرفتن می گیرند ، مردم عادی هستند یا کومله و دموکرات ؟ و ما ، که عکس هائی که از جانمان عزیزتر بود را باید در نهایت هوشیاری و جانبازی ، پاسداری می کردیم تا به دست صاحبانش برسد. خدا را شکر توی تمام مأموریت ها ، نه اتفاقی برای عکس هایمان افتاد و نه هواپیماهایمان. حتی ، یک مورد سقوط منجر به افتادن به دست دشمن نیز نداشتیم. راوی : زنگنه * * * * * صخره های لعنتی پیش خودمان خلبان برجسته ای به حساب می آمدیم ، اما این سومین پهپاد بود که توی صخره ها می خورد و می افتاد توی آب. خوب شد کسی متوجه سقوط آنها نمی شد وگرنه توی این رزمایش مهم ؛ کلاه مان پس معرکه بود. حضرت آقا به عنوان رئیس جمهور ( در سال 1366) آمده بود جزیره لارک و ما قرار بود از توی تنگه ای هواپیماهایمان را رد می کردیم و از جلوی کشتی حامل معظم له ، پرواز نمایشی می دادیم و رد می شدیم ؛ اما از شانس بدمان این صخره های لعنتی هر بار مانع مان می شد. سه خلبان این سه فروند ، از برجسته ترین خلبان های پهپاد به حساب می آمدند. حمید رضا از همان اول می گفت : بگذارید من خلبانی کنم. اما بچه ها شاید به خاطر سن کمش فکر می کردند تجربه اش کم هم باشد. اما یهو دیدیم هواپیمائی با هنرمندی از لای صخره ها بیرون آمد و جلوی دیدگان حضرت آقا مانوری زیبا و به یاد ماندنی داد و آن طرف تر روی ساحل جزیره با خودنمائی هر چه تمام تر فرود آمد . این حمیدرضا بود که سرانجام حرفش را عملی کرد. او پاسدار صحنه های پر خطر هم بود و هنوز سه ماه از ازدواجش نگذشته بود که هم در مأموریت های خطرناک هور حضور می یافت و هم در کوهستان های صعب العبور غرب کشور. دلِ خوش ، همسر جوانش را آورده بود اهواز که مثلا توی مأموریت ها خیلی از او دور نباشد؛ اما هر بار او را تنها می گذاشت و توی مناطقی که مجبور بود چند روزی را در آنجا بماند حضور می یافت. من به عنوان فرمانده اش هر به بچه ها می سپردم که به خانم هایتان سفارش کنید که خانم حمیدرضا زارعی را تنها نگذارند. توی آخرین مأموریت اش هم او زودتر از بقیه آماده شد تا به فاو برود و به عنوان خلبان جلو ، از تغییر و تحولات منطقه دشمن عکس بگیرد. وقتی توی فاو عقب نشینی شد ؛ او ، هم تمام افراد گروهش را به سلامت عقب آورد و هم بسیاری از امکانات و تجهیزات پهپاد را . وقتی هم که شنید بچه های مهندسی پل اروند را تعمیر کرده اند ، این بار با شهید قاسمی هر دو به فاو برگشتند تا آتلیه سیار پهپاد را هم به عقب بیاورند. اما دیگر هرگز خبری از آن دو نشد. راوی :سید حجت الله قریشی ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند .
-
1 پسندیده شدهاینا اندیشکده هستن، تقریبا چیزی نمیدونن و بیشتر برای جو سازی مطالب منتشر میکنند. تو بالای لیست نوشته این اطلاعات از منابع آشکار اخذ شده. یعنی چیز نهانی نبوده، فقط گرداوری باعث شده جالبتر به نظر بیان.
-
1 پسندیده شدهسلام و عرض خسته نباشید : ۱.ما با کل سیستم ها جاسوسی جهان درگیریم ۲.ما با ماهواره های امریکایی چه بسا چینی و روسی و حتی اسرائیلی و دیگر کشور ها درگیریم حتی اگه چین رو دشمن فرض نکنیم که اشتباه محض هست ۳.همین الان هم یه عده دنبال پایگاه ها هستن تو گوگل ارث شاید مسخره به نظر بیاد ولی همین اطلاعات مسخره و کوچیک چه بسا کمک زیادی به سرویس های اطلاعاتی میکنه ۴.فرضا تموم این پایگاه ها درست باشند اما هیچ وقت کسی اماری از سیلو های موشکی ما ارائه نداده و حتی شهر های موشکی که هنوز کسی از وجودش خبر نداره پس ۵۰ درصد به هیچ وجه درست نیست ۵.معمولا اطلاعات از این دست از روی تحلیل و نه بلکه اطلاعات واقعی به دست میاد . ۶.شاید ۴ سال پیش من از سیلو هایی که توان بالایی تو حفظ سازه دارن تو شرایط جنگی وحتی چه بسا جنگ اتمی دارن صحبت کردم ولی کسی گوش نکرد امیدوارم امروز یه مقدار روی بحث سیلو ها و بتن اون ها بحث بشه حداقل در مورد سیلو های اتمی روسیه یا امریکا ۷.حتی اگه بگیم بمباران فرشی عمیق از نوع بمب های ضد سازه هم مهاجم بکنه بازم انقدر کشور وسیع هست که خیلی از سیلوهاش و شهر های موشکی سالم بمونن اینو خوب فهمیدن امریکایی ها چند سال میش حرف قشنگی زده شد به اسرائیل شاید بتونن بمباران کنن ولی وقتی برگشتن تو پایگاهاشون دیگه باند پرواز و پایگاهی وجود نداره ....این یعنی شما خودتون تا تهشو برین حالا حزب الله کم بود الان عراق و یمن و سوریه هم اضافه شدن اصلا دیگه اگه بخایم مقایسه کنیم ایرانم یه ناتو اسلامی راه انداخته به اسم مقاومت که جلوی تهدیدات رو گرفته . یا علی
-
1 پسندیده شدهیک روز معمولی در نیروی دریایی چین! دیروز چین 3 شناور در کلاس های مختلف را به نیروی دریایی ارتش ازادی بخش خلق چین اضافه نمود.این 3 شناور شامل یک فروند ناوشکن Type 055 یک فروند ناو Type 075 و همچین یک فروند زیردریایی Type 094 SSBN ساخت چین بود. این مراسم در 23 آوریل 2021 در پایگاه دریایی سانیا (جزیره هاینان) با حضور شی جین پینگ رئیس جمهور چین برگزار شد. دراین رویداد تاریخی در طی یک روز بیش از 70 هزار تن شناور هم زمان با سالروز تاسیس نیروی دریایی چین به توان این نیرو اضافه شد. ناوشکن تایپ 055 که دیروز مراسم الحاق ان انجام شد هشتمین ناوشکن از این کلاس و دومین ناوشکن از این کلاس میباشد که در سال میلادی جاری با شماره 105 به این نیرو ملحق شده است. ناو دوم که دیروز به این نیرو ملحق شد یک فروند ناو هلیکوپتر بر اب خاکی کلاس تایپ 075 میباشد این شناور که هاینان نام گرفته است در سپتامبر 2019 به آب انداخته شد و آزمایش های دریایی را در آگوست 2020 آغاز کرد. کشتی سازی Hudong Zhonghua در شانگهای تا هم اکنون دو کشتی از این کلاس را ساخته است. مورد دوم در آوریل سال 2020 به اب انداخته شد و آزمایش های دریایی خود را در دسامبر سال 2020 آغاز کرد. نیروی دریایی چین رسماً کار توسعه نوع 075 را در سال 2011 آغاز کرد.نیروی دریایی چین در این پروژه خواستار یک ناو هلیکوپتر بر بود که بیش از 30000 تن وزن داشته باشد. هدف آن احتمالاً افزایش قابلیت حمله ابی خاکی و بالگردی با در نظر گرفتن شرایط ساحل شرقی کوهستانی تایوان است.گفته میشود در مجموع 8 فروند از این کلاس ساخته خواهد شد.این شناور قابلیت حمل 28 هلیکوپتر دارد البته شایعاتی مبنی بر ساخت نمونه بزرگتر از این شناور نیز منتشر شده است که تا هم اکنون تایید نشده است. سومین و شاید مهمترین شناور در مراسم دیروز زیردریایی هسته ای کلاس تایپ094 میباشد این زیردریایی هسته ای با قابلیت شلیک موشک های بالستیک قاره پیما هفتمین فروند از این کلاس در نیروی دریایی چین میباشد که قادر به حمل وشلیک 12 موشک JL-2 با برد بیش از 7400 کیلومتر میباشد. این زیردریایی شماره 421 خود را در این مراسم دریافت نمود.
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز . مقدمه - خاورمیانه یکی از پیچیده ترین و بغرنج ترین مناطق جهان از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود. در این میان عراق، کشوری که در سال 1921 تاسیس شد، یکی از پیچیده ترین و در عین حال حساس ترین کشورهای این منطقه بوده است. کشوری که گذرش از پادشاهی به جمهوریت توام با سیری از تحولات بوده و تا رسیدنش به ثبات نسبی در دوران حکومت رژیم بعث نیز سرشار از اتفاقات بی نظیر بوده است. دوران حزب بعث را می توان از تلخ ترین و خون بارترین وقایع دوران تاریخ عراق توصیف کرد. دوره ای که سراسر در جنگ گذشت و خشونت بی اندازه هیئت حاکمه تاریخی بی نظیر را برای خاورمیانه رقم زد. اما این دوره به اندازه ای در خود رمز و راز دارد که با وجود کتاب های بسیار ، هنوز عمق بسیاری از مسائل ناشناخته باقی مانده و بسیاری از حقایق بیان نشده است. برای همین انتظار می رود باز هم کتاب ها درباره عراق نوشته شوند و قصه های عجیب و غریب بی شماری از آن شنیده شود. "بخش دهم" صدامِ عراق - بخش پنجم (بهترین دوست یا بدترین دشمن غرب) در سال 1984 ، عراق چهارده میلیارد دلار صرف خرید اسلحه و مهمات نمود ، که به بهای نیمی از درآمد تولید خالص ملی این کشور تمام شد. گفتنی است که صدام بین سال های 1982 تا 1985 ، جمعا مبلغ 42/8 میلیارد دلار را به مصرف خرید تجهیزات نظامی رسانید. حتی پس از آتش بس جنگ ایران و عراق ، خریدهای نظامی وی همچنان ادامه داشت. ظرف 5 سال (1985-1990) ، بغداد بزرگترین خریدار و وارد کننده مواد نظامی در جهان بود که ده درصد کلیه این معاملات را در سطح جهان به خود اختصاص داده بود. این هم پیمان مسکو ، که در سال 1972 قرارداد "مودت و همکاری" با آن کشور به امضاء رسانده بود ، تا سالها همچنان روابط بسیار نزدیکی با آن کشور داشت . اما طی سال های بعد تنها کشورهای غربی می توانستند به نیازهای اساسی وی در این زمینه پاسخ دهند. آیا او می خواست صنایع هسته ای را نیز توسعه و گسترش دهد ؟ فرانسوی ها در اواخر دهه هفتاد میلادی ، این خواسته صدام را برآورده کرده و با تغذیه مرکز اتمی وی ، چشمان خود را نسبت به خطر تولید و تکثیر "پلوتونیوم" بستند. صدام خواهان سلاح اتمی بود و آنرا کتمان هم نمی کرد. اما این رویای او در سال های 1980 و 1981 که هواپیماهای ایرانی و اسرائیلی ، مرکز سلاح های هسته ای عراق را در اوسیراک (Osirak) منهدم ساختند ، موقتا فرو ریخت. طرح و نقشه عملیات های شمشیر سوزان (ایران/1980) و اُپرا (اسرائیل/1981) علیه تاسیسات اوسیراک (تموز) عراق او همچنین زرادخانه مهمی از سلاح های شیمیائی در اختیار داشت که در جنگ ایران و عراق علیه سربازان و شهروندان غیرنظامی ایرانی از آن استفاده نمود. همچنانکه دهکده ها و محل تجمع کردهای شورشی کشور خودش را نیز با همین سلاح ها مورد حمله قرار داد. در این مورد گفتنی است که کمک های "غرب" به وی نیز مسلم بوده و نقش غرب در این ماجرا قابل انکار و فاقد تاثیر نبود. آمارگیری ها نشان می دهد که دویست و هشت کمپانی غربی در سطوح مختلف ، در زمینه تسلیحات و تجهیزات نظامی و مخصوصا سلاح های هسته ای و شیمیائی با عراق همکاری کرده و این کشور را در این امر یاری داده اند . که فهرست آنها به تفصیل و تفکیک از این قرار است : 86 کمپانی آلمانی / 16 موسسه فرانسوی / 18 شرکت آمریکائی / 12 شرکت ایتالیائی / 17 کمپانی اتریشی / 11 موسسه سوئیسی / 8 کارخانه بلژیکی / 4 اسپانیائی / 3 آرژانتینی / 1 ژاپنی / 1 برزیلی / 1 مصری / 1 سوئدی / 2 هلندی / 1 لهستانی / 1 هندوستانی / 2 موناکوئی و 1 یونانی. ( تعداد شرکت های یوگوسلاوی ، رومانیائی ، روسی ، چینی ، کانادائی ، استرالیائی ، آفریقای جنوبی و برخی از دیگر کشورها در این لیست قید نشده است ) هر چند که دولت ایالات متحده آمریکا رسما فروش اسلحه به عراق را تکذیب نموده ، اما بسیاری از کمپانی ها و شرکت های عظیم تسلیحاتی خصوصی آمریکا ، به مقدار فراوان و تحت عناوین و پوشش کالاهای غیرنظامی ( و گاها هم با واسطه و بطور غیرمستقیم برخی کالاهای نظامی ) به عراق فروخته اند. Krytron عملیات انجام شده در فرودگاه هیث رو (Heathrow) لندن در تاریخ 28 مارس 1990 ، پرده از گستردگی این معاملات و اسرار پنهانی آن برداشت. در آن روز مأمورین گمرک فرودگاه ، مقداری لوازم الکتریکی به نام " کریترون" (Krytrons) را ضبط کردند که در واقع می توانست بصورت "چاشنی" برای انفجار سلاح های هسته ای مورد استفاده قرار گیرد. البته این کشف و این افشاگری نتیجه هجده ماه مطالعه ، تحقیق و بررسی و همچنین همکاری میان مقامات گمرک آمریکا و مامورین اطلاعاتی - امنیتی انگلستان بود. مواد و قطعات مورد سوءظن ، ساخت کارخانجات سان دیه گو در کالیفرنیای آمریکا ؛ برای عراق ، اما ظاهرا با واسطه و دخالت کسانی که پنهانی برای عراق کار می کردند سفارش شده بود. روسای این موسسه که از این افشاگری عصبانی و تحریک شده بودند ، مقامات گمرک را در جریان تمام مذاکرات معاملات و نقل و انتقال کریترون قرار دادند. کالاها توسط هواپیماهای کارگو و حمل و نقل بار شرکت معروف هواپیمائی آمریکائی تی دبلیو آ (T.W.A) به مقصد لندن ارسال شده و قرار بود که مدت دو هفته در انبار بخش ترانزیت در فرودگاه نگهداری شود. مامورین گمرک در لندن ، به موقع و درست به هنگام بارگیری آنها در یک هواپیمای شرکت هواپیمائی عراق که آماده پرواز به سوی بغداد بود ؛ سر رسیدند و آن را به همراه پنج نفر کارکنان موسسه توقیف نمودند که شامل دو نفر عراقی ، یک نفر لبنانی و دو نفر انگلیسی می شدند. اطلاعات بعدی که از سان دیه گو رسید ، سبب کشف و دستگیری چند نفر از کارکنان انگلیسی موسسه پوششی دیگری در انگلستان گردید. توقیف قطعات مورد بحث ، شک و تردید مقامات دولتی را برانگیخت و سبب شد تا تحقیقات دامنه داری آغاز گردد و گزارشات دامنه داری را سبب شد که طی دو سال آنچه را که "سعی و تلاش بغداد برای حصول توفیق در ساخت سلاح های هسته ای" نامیده شد ، مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. ضبط "کریترون ها" توجیه کننده بیم و نگرانی بسیاری از کارشناسان مسائل تسلیحات هسته ای بود. آیا زمان دسترسی عراق به "بمب اتمی" چنان نزدیک شده بود که می شد آن را پیش بینی کرد و در نظر گرفت ؟ صدام حسین در مقام مقابله با این جریان طی یک سخنرانی اعلام داشت که "نیروهای ضد امت عربی ، با این بهانه ها می خواهند مانع پیشرفت و ترقی کشور عراق شوند" حاکم بغداد در موقعیت حساس و بحرانی قرار گرفته بود و دلیل این دشمنی های غرب با خودش را درک نمی کرد. پیشتر در سپتامبر 1989 انفجار مهیبی در یک مجتمع نظامی در اسکندریه ( واقع در جنوب بغداد) که انواع سلاح ها منجمله سلاح های شیمیائی عراق را تولید می نمود ، روی داد که موجب خسارات فراوانی گردید. علیرغم سانسور شدید مقامات عراقی ؛ عکس های هوائی که توسط ماهواره ها مخابره گردید و نیز شهادت برخی ناظران و منابع اطلاعاتی محلی ، ابعاد فاجعه حیرت انگیز و اندوهبار بود. بیش از هفتصد نفر تکه تکه شدند و صدها انسان با دست و پای قطع شده و مفلوج حاصل این حادثه بود. در فوریه 1990 یک روزنامه نگار از هیئت تحریریه روزنامه مشهور "آبزرور" انگلیسی به منظور تهیه گزارش تحقیقی در مورد این فاجعه عازم بغداد گردید. او که ایرانی تبار و نامش "فرزاد بازفت" بود ، گذرنامه انگلیسی در دست داشت. اما توسط مامورین امنیتی سازمان مخوف "مخابرات" که زیر نظر سبعاوی برادر ناتنی صدام اداره می شد ، به اتهام جاسوسی به نفع اسرائیل دستگیر شد. وی تحت شکنجه و آزار شدید ناگزیر در تلویزیون به جرم خود اعتراف نمود. محکومیت وی به مرگ ؛ انعکاس گسترده ای یافت و هیجان و اعتراضات بسیاری نه تنها در محافل اروپا و آمریکا ، که حتی در برخی کشورهای عرب برانگیخت. farzad bazoft The Observer journalist چند روز پیش از اجرای حکم اعدام ، مروان القاسمی ، وزیر امور خارجه اردن هاشمی ، برای شرکت در کنفرانس دیپلمات های عرب که در تونس تشکیل می یافت ، به این کشور سفر کرد. در آنجا با اغتنام فرصت در یک گفتگوی کوتاه و دو نفره خطاب به همکار عراقی خود ، طارق عزیز وزیر خارجه عراق ، که از سالها قبل با وی آشنائی و دوستی داشت ؛ گفت : "با کشتن فرزاد بازفت دولت شما مرتکب اشتباه بزرگی خواهد شد. زیرا مطبوعات غربی به این بهانه ، تصویر بدی از عراق ارائه می دهند که به وجهه این کشور لطمه می زند" القاسم از پاسخ و عکس العمل طارق عزیز به سختی دچار حیرت و شگفتی شد ، زیرا وزیر خارجه عراق به تندی و با لحنی حاکی از خشم و غضب پاسخ داده بود " می بایست که او را اعدام کنیم. زیرا اگر این کار را نکنیم ، از هفته آینده هزاران جاسوس در عراق سر بلند می کنند!!" روز پانزدهم ماه مارس ، فرزاد بارفت حلق آویز شد. کاری که موجب تقبیح و نکوهش در سراسر دنیا گردیده و صدام را کلافه و به زحمت انداخت. او نمی توانست انتقادات غرب را که تاکنون نسبت به او نرمش و انعطاف نشان می داد ، درک کند! ماجرای بازفت ، توقیف کالای نظامی در فرودگاه هیت رو ، و چرخش ناگهانی سیاست آمریکا (که در پست بعدی این تاپیک به آن خواهیم پرداخت) ، وی را قانع ساخت که یک مبارزه واقعی بین المللی علیه کشور او به جریان افتاده است. آدمی عامی و باهوش اما جاه طلب و مغرور که جنون بزرگی و عظمت در او غلیان دارد (*) ، حال می بایست می فهمید که از این پس ؛ عراق همچون قلعه ای است که در محاصره قرار گرفته است. و پرسش مهم این بود که آیا او قادر است که به مصاف و جدال با دنیائی برخیزد ، که خود ، او را چنین نیرومند ساخته بود؟ حمله اندکی بعد او به کویت ، نشان داد که صدام پاسخ درستی به این پرسش نداده است. ادامه دارد ... ------------ توضیح (*) : صدام خیلی دوست داشت خود را با بخت النصر ، پادشاه بابل قدیم مقایسه کند. احتمالا شاید بدان سبب که آرزو داشت که همچون او در زمان خود قدرت خود ، بتواند اورشلیم را به تصرف در آورده و معابد و کنیسه های یهودیان را ویران نموده و قوم یهود را به اسارت بگیرد. همچنین وی خود را سردار قادسیه هم می نامید و آرزو داشت که همچون نبرد قادسیه بتواند ایران را به تصرف خود درآورده و پایتختش را ویران کند و ایرانیان را به اسارت بگیرد. پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب مرتبط با این وقایع خواهیم پرداخت. .
-
1 پسندیده شدهانتشار چنین چیزی یک اشتباه بسیار بد برای اون نهاد است چون مدافع با یک ارزیابی متوجه میشه دشمن در این نهاد چقدر از تاسیساتش را شناسایی کرده و چقدر را اطلاع ندارد و حداقل تاسیسات لو رفته را تقویت و بهینه تر بکند و حتی بصورت علنی و تابلو استفاده می کند. بماند که ابتکار عمل در جاهایی از دست مهاجم خارج میشه ، کار برای اون سخت تر هم میشه و همچنین گزارش را با گزارشات ضدجاسوسی خودش چک و مقایسه میکند و نتایج قشنگی از این میان بیرون میاد ------------------ اگر 90 درصد این موارد دقیق و حتی جدید باشد، یعنی ما در پنهان کردن پایگاه هامون دچار مشکل هستیم اگر این رقم تکرار موارد قبل باشد که قبلا رسانه ای شده باشد. بیشتر یک حرکت رسانه ای تلقی می شود. اگر 50 درصد یا کمتر از موارد موفق درست باشد، صحت موارد بیان شده این سایت زیر سوال رفته و بیشتر ارائه مطالب غلط همراه با مطالب درست جهت تبلیغ خودش و یا تیری در تاریکی ارزیابی کرد
-
1 پسندیده شدهگزارش اندیشکده iiss از توانایی های موشکی و پهپادی ایران (Open-source analysis of Iran’s missile and UAV capabilities and proliferation) دانلود لیست تاسیسات و نهادهای مرتبط با فعالیت های موشکی در کشور منبع
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس کبوتر یا کلاغ زمان به روزهائی تعلق نداشت که بازارهایمان پر از جنس چینی شود و ما تمام تقصیرها را بندازیم گردن نامرغوبی جنس چینی. دوربینش مال هر جا بود ، اما مطمئن بودم که ساخت چین نبود. دلم خوش با دوربین آمده بود کمکم ، تا آنچه را من با چشم نمی بینم او با دوربین ببیند. درست است که هواپیما را نمی دیدم ولی از روی صدایش می توانستم حدس بزنم که حالا روی کدام بال حرکت می کند. دارد اوج می گیرد یا فرود می آید و ... خودش تجربه خلبانی داشت ولی نمی دانم چرا او با دوربینش تقریبا همان چیزهائی را می گفت که من عکس آنرا انجام می دادم. تازه اعتراض هم داشت که چرا فرمان ها را درست انجام نمی دهم. به هر حال من به گوشم بیشتر اعتماد داشتم تا به دوربین او. بالاخره وقتی هواپیما را از سمتی دیگر به سوی خود آوردم و توانستم آنرا که به اندازه گنجشکی شده بود ، ببینم ؛ تازه متوجه شدم که تمام حدس هایم درست بوده است و آقاجانی تمام این مدت سرگرم پرواز خوش خوشان یک کبوتر ، کلاغ ، یا چیزی مثل آنها بوده است ؛ نه پرنده بدون سرنشین تلاش. وقتی زدم روی دوشش که برادر حمید ، چشمت را از روی عدسی بردار. آنی که تو را سرگرم کرده است ، یک پرنده است ؛ تازه فهمید دچار چه اشتباهی شده است. او با ناراحتی گفت : آخر کسی نیست که به این کلاغ بگوید وسط این معرکه و این همه توپ و تانک و ترکش ، جایی نبود بروی به پرواز ؟ اینجا هم جایی است که آمده ای به سیاحت ؟! راوی : حسین رحمانی * * * * * گزارش کیلومتری معلوم نبود ، ما بلد نبودیم چجوری حرف بزنیم تا دلشان را بدست بیاوریم ؛ یا آنها توجهی به مشکلات و گرفتاری هایمان نداشتند و هر بار ما را از سر خود باز می کردند. ولی آن روز نمی دانم آفتاب از کدام سو تابیده بود که فرمانده نیرو خودش گفت : داریم با برادر فروزنده از ستاد کل نیروهای مسلح می رویم فلان قرارگاه. تو هم همراهمان بیا و توی مسیر گزارشت را ارائه کن. این دیگر نوبرانه بود. من باید با آن همه دفتر و دستک ، گزارشی از گرفتاری هایمان را توی خودرو در حال حرکت می دادم. چاره ای دیگر نبود. به قول مادرم کاچی بَز هیچی. توی لندکروزی که فقط ما سه نفر بودیم ، در طول مسیر ؛ چیزی حدود 20-30 کیلومتر ، با آب و تاب طوری که می خواستم هیچی از قلم نیفتد ، 20 دقیقه یک ریز و پر هیجان حرف می زدم که یهو صدائی نا امید کننده ، سرم را از توی قلم و کاغذم به خود جلب کرد. آقای فروزنده ، خوابِ خواب بود. انگار مرا آورده بودند که برایش لالایی بخوانم ... سردار محمد فروزنده ، در سمت ریاست بنیاد مستضعفان این قضیه هنوز بهتر از سمیناری در نیروی هوائی بود که برادر نیل فروشان ، آنقدر با ما بیگانه بود که وقتی می خواست درخواست های ما را سرزنش کند ، "پَهپاد" را "پِهباد" تلفظ کرد. خوب شد یکی از بچه ها رفت پشت تریبون و گفت : ما لازم نیست چیزی از مظلومیت مان بگوئیم. همین که فرمانده محترم پشتیبانی نیروی هوائی سپاه ، حتی نام ما را نمی داند که تلفظ کند ؛ خدا وکیلی کافی نیست ؟؟!! راوی : عبدالمجید مختارزاده ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند .
-
1 پسندیده شدهتجربه شفق (که یه کار مشترک بین روسیه و ایتالیا بود) نشون میده که روسیه نمیاد به خاطر ما شرکای غربی ش رو آزرده بکنه در مورد شفق ( یا همون یاک 130) تا زمانی که شریکی ایتالیا یی یاک(آرامچی) به روسها اعتراض نکرده بود کار داشت پیش می رفت.... وقتی ایتالیایی ها روسها رو تحت فشا رقرار دادن اونها همه پشت ایران رو خالی کردن... در نتیجه کل پروژه هم خوابید و دیگه جلوتر نرفت..... برای کار مشترک بهتر باشه شاید بریم سراغ چین یا پاکستان..... مخصوصا دومی در زمان جنگ ایران و عراق نشون داد که حاضر به همکاری با نیروهای مسلح ایران هست و در عمل پای کاره
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس تپه مزاحم "تپه مزاحم". این نام را بچه ها به تپه ای دادند که تانکی از دشمن درست روی آن استقرار یافته و هر خودروئی را که از "جاده خرمال - سید صادق" می گذشت ، مورد هدف قرار می داد. تا بچه های مهندسی نیامدند و خاکریزی هم عرض جاده نکشیدند ، برای تردد در این مسیر دچار مشکل بودیم و خطر را باید به جان می خریدیم. ما ماموریت یافته بودیم به انجام عملیات پرواز و عکسبرداری در همان منطقه (برای اجرای عملیات والفجر 10) تا اطلاعاتی از خط و عقبه دشمن در اختیار فرماندهان قرار دهیم. در عبور از همین مسیر بود که خودروهای مان از چند نقطه مورد اصابت گلوله قرار گرفت ؛ اما الحمدالله به هواپیمای مان که توی آن بود آسیبی نرسید. چون در آن منطقه کوهستانی زمین صافی برای صعود نبود ، باید از لانچر استفاده می کردیم. از این بگذریم که به دلیل خرابی لانچر ، چند بار چرخ های پهپاد به آخر لانچر گیر می کرد و پرواز صورت نمی گرفت ، ولی سرانجام پهپاد را بالای سر عراقی ها فرستادیم و بی اعتنا به شلیک ها شروع کردیم به عکسبرداری. نمی دانم چرا از این همه اعزام نیرو ، که هم تصویرشان را در تلویزیون می دیدیم و هم خودشان را در جبهه های مختلف ؛ چرا ما از نظر نیروی انسانی همیشه در مضیقه بودیم. کمبود خلبان را که دیگر چه عرض کنم. آن روز من ، به جز سربازی که آموزش های اولیه پرواز را به او داده بودیم ، تنها خلبان حاضر در منطقه بودم. برای همین ؛ چاره ای جز این ندیدم که در کنار هواپیما ، موتور تریلی را آماده کرده و به محض صعود هواپیما ، رادیو کنترل را به دست سرباز داده و با عجله سوار تریل شده و از جلو همان تپه مزاحم ، با سرعت خود را به خط اول نبرد برسانم. بعد از همانجا با سر گروه عقب تماس گرفته و از سربازی که خلبان عقب بود ، بخواهم تا هواپیما را به طرف من هدایت کند. باز بعد از تحویل هواپیما و انجام عکسبرداری ، مجددا هواپیما را به سمت عقب هدایت کرده و با همان عجلگی سوار بر موتور تریل شده و برای فرود هواپیما خودم را به مقر اولیه برسانم. امروز ، وقتی وقتی به آن روزها فکر می کنم ، چقدر خنده ام می گیرد. بیشتر تعجبم از این است که چطور می شد که تمام محاسبات من درست از آب در می آمد. هم محاسبه رفت و آمدم از جلو تپه مزاحم ، هم پرواز بی خطر توسط سرباز و هم صعود و فرود بی حادثه در محل اولیه. راوی : عباس مختاریان * * * * * آب در لانه موران آرام آرام که بچه های جبهه با ما آشنا می شدند ، خیلی از آمدنمان خوشحال نمی شدند. آنها ما را با همان "هایس" عدسی رنگ می شناختند. انگار که با آمدنمان ، آب در لانه موران ریخته باشیم ، همه از دست مان ناراضی بودند. هم رزمنده ها و هم عراقی ها. از این سو رزمنده ها شاکی بودند به خاطر اینکه آرامش جبهه ، با جنگ افزارهای دشمن که برای مقابله با هواپیمای ما شلیک می شدند ؛ به هم می ریخت. از دیگر سو عراقی ها شاکی بودند که نمی دانستند این چه معجونی است که بالای سرشان قار قار می کند. بیشتر لج شان به این بود که با هیچ تیر و توپی هم نمی افتاد. آن روز هم که حماقت کردند و موشکی به سویش پرتاب کردند ؛ محمد حق داشت که بگوید : با پول این موشک ، ما می توانستیم صدها فروند تلاش بسازیم. حیف ! او درست می گفت. آن روزها قیمت ساخت یک پهپاد با تمام امکاناتش ، به اندازه یک هزارم هزینه ساخت یک موشک هم نبود. قضیه این طور بود که دقیقا در جریان عملیات والفجر 10 در منطقه آبادی بود و هواپیما در حال برگشت و دور زدن ، که کلید دوربین را زدیم تا اولین عکس را بگیریم که یهو موشکی از زیر هواپیمایمان رد شد و آن طرفتر منفجر شد. ما وقتی عکس ها را حاضر کردیم یهو چشم مان به عکسی افتاد که موشکی در حال اصابت به پهپاد بود. توی عکس هم موشک و هم محل پرتاب آن کاملا واضح بود. فوری عکس را نشان بچه های اطلاعات دادیم. شهید احمد سوداگر فرمانده اطلاعات قرارگاه قدس سپاه با خوشحالی گفت : عجب عکسی ، کی این را گرفته اید ؟ تا گفتیم ، ساعاتی پیش ، یهو رفت سراغ بچه های توپخانه. چیزی نگذشت که دیدیم سکوی موشک های پدافندی عراقی رفت روی هوا. سرلشکر شهید دکتر احمد سوداگر این موضوع بهانه ای شد که گاهی مواقع شیطنت هائی هم از خودمان نشان دهیم که اتفاقا کارساز بود. از طرف حاج عزیز ، فرمانده عملیات والفجر 10 ما را خبر کردند که زود خود را به منطقه برسانید و بالای سر دشمن در منطقه دربندی خان چند سورتی پرواز انجام دهید. تاکید هم کردند عکسبرداری لازم نیست ، مقصود فریب دشمن است. فاصله کرمانشاه تا آنجا کم نبود ، باید به سرعت می رفتیم. یکی از بچه ها گفت : ما که داریم پرواز می کنیم، چه اشکالی دارد عکس هوائی هم بگیری ؟ ساعت 2 به منطقه که رسیدیم شهید احمد سوداگر ما را با وضعیت خط آشنا نمود. منطقه جنگلی بود و دشمن تمام تجهیزاتش را زیر برگ درختان استتار کرده بود. تا ساعت 4 ، چند سورتی پرواز بالای سر دشمن انجام دادیم و علی رغم اینکه شلیک های زیادی به ما شد ، اما توانستیم تعداد زیادی عکس بگیریم. چون در ارتفاع بسیار پائین پرواز می کردیم ، عکس ها از وضوح بالائی برخوردار بودند و به راحتی تجهیزات دشمن و نوع آرایش نظامی شان پیدا بود. آقا عزیز جبهه ها ، سرلشکر محمدعلی جعفری امروز ساعاتی بعد وقتی عکس ها را نشان بچه های اطلاعات دادیم ، مواضع دشمن را گرفتند زیر آتش. از سر و صدای تانک هایشان معلوم شد که دارند یک کارهائی می کنند. آن طور که شنیدیم ؛ قرار بود دشمن ، تک سنگینی علیه رزمندگان انجام دهد که همین پروازهای فریب و متعاقب آن شلیک تند و تیز توپخانه های سپاه و ارتش ، آرایش آنها را بهم ریخت و به همه آنها فهماند که آمادگی تک شان را داریم. صبح که شد ؛ وقتی خبری از تک شان نشد ، معلوم گشت که موفق شده ایم و از عملیات دشمن خبری نیست. راوی : حسین رحمانی ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند .
-
1 پسندیده شدهبسم ا... نخست : از دهه هفتادشمسی جتهای روسی در نیروی هوایی ایران مشغول خدمت هستند ، در نتیجه برگزاری کلاسهای زبان روسی ، الزاما به معنای خرید نیست ، شاید برای آموزشهای تکمیلی دارند به روسیه اعزام می شوند . کما اینکه سوخو-22 های سپاه را اوکراینی ها دوباره عملیاتی کردند و با توجه به وضعیت ما با این کشور ، احتمالا روسها چراغ سبز نشون دادند برای ادامه کار ... این کانالها عمدتا برای جذب مخاطب ناآگاه خودشون هر چند وقت یکبار مبادرت به انتشار مصاحبه های خیالی می کنند . نخست اینکه افسر مسئولی که به این اطلاعات دسترسی دارد ، به چه مجوزی با یک رسانه ای که مشخص نیست چه کسانی آنها را اداره می کنند ، مصاحبه می کند ، دوم اینکه اگر خبری وجود داشته باشد ، رسانه ملی ما و چهار قلوی خبری آنقدر سریع این دست خبرها را منتشر می کنند که اصولا مجالی برای یک کانالی که سرو ته اش مشخص نیست ، نمی ماند . ضمن اینکه خرید جنگنده چه ربطی به نیروی هوا- فضای سپاه دارد ، تمامی این صحبتها ترکیبی هست از شایعات سالهای گذشته که در همین تاپیک به تفصیل در مورد آن صحبت شده ، در نتیجه تا لندینگ این هواگردها روی باند پایگاه یکم شکاری ( احتمالا") تمامی این حرفها ، دو ریال ارزش بررسی ندارد ، جز اینکه قصد داشته باشیم افسار تحلیل انجمن را بدیم دست چهارتا نوجوان ....
-
1 پسندیده شدهدشمن خنگ - دشمن باهوش دیروز دوست خوبمان @mehran55 نکته ای گفتند که ساده ولی مهم بود لینک واقعیت این است که سینمای دفاع مقدس و فیلم های امنیتی بسیار دور از واقعیت ساخته می شوند. این اشکالات شامل چند دسته می شود. - دست خالی ایران و نبود امکانات و تجهیزات و خلاقیت رزمندگان - تلاش های رزمندگان ایرانی پیش از عملیات و شناسایی و آماده سازی - جان فشانی ها در حین عملیات، عبور از موانع و استمرار حمله به دشمن - تجهیزات قوی و پرتعداد عراقی ها، موانع سخت و حجم اتش زیاد - سرسختی عراقی ها و عدم تسلیم شدن و مقاومت تا اخرین دم - نحوه نمایش امدادهای غیبی فیلم های ضعیف بیشتر بر مبنای فیلم های رمبو بوده که در آن دشمن ضعیف جلو داده می شد تبدیل نیروی مقابل به گروهی نادان و بی دست و پا که یک تنه می شود دویست نفر از آنها را درو کرد اگرچه که در آن فیلم ها آمریکایی ها قدرت تسلیحات خود را به شدت به رخ می کشیدن از فیلم های موفق در زمینه نشان دادن قدرت دشمن می توان به فیلم های زیر اشاره کرد: فیلم سجاده آتش فیلم تنگه ابوغریب فیلم تونل باید این نکته را ذکر کرد که الزام به عدم نمایش دشمن ضعیف دلیل برای کار نکردن روی موضوعات دیگر در دفاع مقدس نمی شود و فیلم هایی با مضامین دیگر در دفاع مقدس جایگاه خود را دارند: فیلم هایی همچون روز سوم، براده های خورشید، اتش در خرمن، اتوبوس شب، هور در اتش، وصل نیکان و ... نقدی در مورد فیلم های دفاع مقدس از زبان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی لینک گاهی میخواهیم ایثار رو نشان دهیم، ولی یه کاری میکنیم که همه ارزش های ما رو زیر سوال میبره یک فیلمی دیدم که چندتا بسیجی در یک فضای ارام و کنار میدان مین همدیگر رو در آغوش می گرفتن و بعد روی مین میپریدن تکه تکه میشد، این دروغه، این تهمته بچه های ما همون قدر که با معنویت بودن به همون مقدار با ابتکار بودن ما برای گرفتن یک تپه اگر یک شب طول میکشید، سه ماه زحمت می کشیدم و کار اطلاعاتی می کردیم
-
1 پسندیده شدهرسیدن به هدف با موج احساسات یکی از شگردهای رسانه ای استفاده از موج احساسات انسانی برای رسیدن به اهداف غیر منطقی هست. این روش وقتی استفاده می شود که جامعه حاضر به پذیرش خواسته نیست و با ترکیب خواسته غیرقابل پذیرش با یک اتفاق انسانی جامعه را مجبور به انتخاب بین بد و بدتر می کند. نمونه هایی از این اتفاق رو در جنگ سوریه شاهد بودیم، چه بحث سواستفاده ترکیه از مرگ آوارگان سوری و چه سواستفاده کلاه سفیدها از تبعات جنگ برای تحریک آمریکا به حمله به سوریه. غرق شدن کشتی مهاجران سوری در نزدیکی سواحل «بودروم» در استان «مولگا» در جنوب غرب ترکیه عمران کودک سوری بعد از بمباران محله القاطرچی در حلب لینک خبر سخنرانی دختر سفیر کویت در آمریکا در جنگ خلیج فارس و عملیات آزادسازی کویت هم این احساسات برای گرفتن مجوز حمله به عراق استفاده شد که سخنرانی دختر سفیر کویت در آمریکا به عنوان یک پرستار بخش نوزادان در کویت نمونه بارز آن بود. ----------------- در کشور ما هم اشکالی از این کار دیده می شود. بویژه مسئول نماهایی که از خون شهیدان، ولایت فقیه و اهل بیت برای توجیه اقداماتشان استفاده می کنند. فیلم خروج اثری موفق در زمینه عملکرد نامسئولان مسئولی (فرماندار در فیلم) که زیرتابوت شهید می روند و دم از راه شهدا می زنند ولی برای مردم دردمند وقت ندارد
-
1 پسندیده شدهعواقب بی اعتمادی جامعه مورخ 3 بهمن 99 اتفاقی دلگیر کننده در خیابان انقلاب اسلامی تهران رخ داد و در آن نماینده مجلس (اقای عنابستانی سبزوار در مجلس شورای اسلامی) پس از آنکه از ورودش به خط ویژه ممانعت شده، به مامور وظیفه راهور سیلی زده است. در ابتدا قضیه با فیلم های اینستاگرامی و توییتری پخش شد و نماینده خاطی با اظهارات کذب سعی در رفع اتهام و انداختن تقصیر به گردن سرباز وظیفه بود. فشار رسانه ای در شروع به حدی بود که نماینده هر بار مجبور شد عقب نشینی کند، اگر چه اشتباه خود را نپذیرفت. علاوه بر این فیلم های دوربین ها هم اصل رویداد رو تایید می کرد و جای انکاری برای نماینده نمیگذاشت. این روند یک نکته رو بین مردم بیشتر مطرح کرد که تنها و تنها فشار رسانه ای و افکار عمومی می تواند جلوی مسئولان خاطی را بگیرد و در سیستم رسمی با عنوان مصلحت روی این خطاها چشم پوشیده شده و حق مظلوم پایمال می شود. این اولین ضربه بزرگ به اعتماد جامعه در قبال مجازات مسئولین خاطی بود که بی اعتنا از ان عبور کردیم اعتماد به قوه قضاییه، مجلس، دولت و دیگر نهادهای کشوری و نظامی نیز از جنبه های دیگر اعتماد جامعه محسوب می شود. در حالی که اصل ایجاد اعتماد مردم به سیستم است که با شفافیت و قاطعیت در برخورد با مسئولان خاطی و عدم مصلحت اندیشی ایجاد می شود. ضربه دوم: ضربه و اثر این اتفاق رو هفته بعد خودم به شخصه دیدم، وقتی در اوج فشار کاری ناگهان با این پیام در خبرگزاری شبکه های اجتماعی آپی روبرو شدم " صدور مجوز برای تردد نمایندگان مجلس از خط ویژه " ، مثل آب سردی ناامیدی را برروی ریخت. اولین فکری که به ذهنم رسید این بود که آیا این خبر حقیقت دارد، تجربه و پیش زمینه ذهنی ام گفت احتمالا درست است و اتفاق غریبی نیست. این تحلیل برای دیگرانی که ذهنیت منفی بیشتری نسبت به مسئولان داشتند بسیار بیشتر بود و انعکاسش شنیده میشد علت هم ساده بود، حس بی اعتمادی به روندها که طی سالیان ایجاد شده بود ضربه سوم: بعد از مدتی این خبر را دیدم رئیس پلیس راهور پایتخت گفت: تا الان مجوزی برای تردد نمایندگان مجلس از خط ویژه صادر نشده است. اول کمی خوشحال شدم ولی باز هم همان تجربه بی اعتمادی به سراغم آمد و گفتم تجربه می گوید این تکذیبه ها در اصل همان تایید است و پیش زمینه ذهن می گوید، منتظر تایید خبر باش که صحت مجوز تردد صادر شده است. شلیک به قلب اعتماد عمومی با دروغ و رفتار اشتباه رفتاری و رسانه ای مسئولان کل این مسیر رو اگر نگاه کنید یک بی اعتمادی رو می بینید که از پیش زمینه اتفاقات قبلی می آید. یعنی با عدم برخورد با بعضی مسائل و مصلحت اندیشی بی جا سبب شدیم که اعتماد عمومی اسیب ببیند و با هزار قسم و نشانه کسی ادعاهای مقامات را باور نکند. اگر کسی هم اعتماد کند اتفاقات بعدی باعث زده شدن وی از اعتماد خواهد شد. از این رو رفتار اشتباه مسئولان ما در برخورد با حوادثی از جمله هواپیمای اکراینی را باید به عنوان شلیک به قلب اعتماد عمومی دسته بندی کرد. رفتاری که خیانت به جبهه رسانه ای کشور محسوب می شود. در آخر این رسمش نیست که اشک بی پناه و یتیم در آید تقدیم به دوست خوب و مبارز علیه تفکر اینستاگرامی @HRA با یادی از دوستمان @Overdose که آیه یاس خواندنش در استاتوس نمایش واضح پیش ذهنیت بی اعتمادی جامعه را به خوبی به تصویر می کشد.
-
1 پسندیده شدهنگاهی بر رزمایش نیروی زمینی سپاه در خوزستان مرحله نخست رزمایش پیامبر اعظم (ص) ۱۶ نیروی زمینی سپاه در منطقه عمومی جنوب غرب کشور آغاز شد. اولین کلیپ از این رزمایش نکاتی مثبت و منفی داشت که می بایست از روی آن ساده نگذشت. کلیپ https://fararu.com/files/fa/news/1399/11/23/866338_312.mp4 نکات مثبت: - کیفیت و نحوه فیلم برداری خوب بود - هماهنگ کردن تصاویر با ضرب اهنگ موزیک - مشخص بود که نفرات در کلیپ با فیلمبردار هماهنگ بود و کارگردانی میشدن نکات منفی: - شعار "آخرین دستاوردهای رزمی و دکترین نظامی نیروی زمینی سپاه" باعث افزایش انتظار بیننده می شود - تجهیزات از استانداردهای روز به دور بوده و ضد حالی برای مخاطب محسوب میشود در رزمایش چند اتفاق می افتد یکی تلاش برای استفاده از تجهیزات قدیمی برای اتمام و جایگزینی دوم تلاش برای تمرین و رشد توانمندی بدون اتکا بر تکنولوژی سوم استفاده از تجهیزات به روز برای آموزش و تطبیق با تکنولوژی و تجهیزات جدید چهارم اجرای تمرینات تیمی و غیر انفرادی خب برای هر کدام از این موارد نوع فیلمبرداری و سناریو متفاوتی باید در نظر بگیریم مخاطب اگر مطلب را درست دریافت کند، واکنش درستی ارائه می کند در غیر اینصورت واکنش غیر دلخواه ارائه می کند https://fararu.com/fa/news/476465/%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A6%D9%88-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D8%B2%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D9%88%D8%B2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86
-
1 پسندیده شدهبسم ا... یک کلیپ 52 ثانیه ای از آجامدیا .... همین روند را ادامه بدند ... بتدریج پخته تر و جذاب تر میشود نیروهای مسلح را بدون برگزاری رزمایشهای پرخرج ، در انظار عمومی به نمایش گذاشت ... https://www.aparat.com/v/Hh7YS
-
1 پسندیده شدهبسم ا... بعد از مدتها ، روز نیروی هوایی ، پوسترهایی منتشر شد که حداقل یکسری اِلِمان های درست را مورد استفاده قرار داده بودند . کار هر عزیزی بوده ، دستش درد نکند ... پی نوشت : البته در پوستر سمت راست ، هنوز علت قرارگیری شلترهای کنار باند را متوجه نشدم که نشان می دهد هنوز ضعفهایی وجود دارد
-
1 پسندیده شدهگزارشی از یک دوست در مورد خبر از اخبار فرار کنید، همانطور که از هروئین فرار میکنید نکته: شاید بد نباشد روش رسانه ها را در ارائه مطالبشان را مبنا بگیریم و به جای مطالب سنگین به دنبال مطالب مفید، کاربردی و کوچک باشیم درست بودن موضوع دلیل بر درست بودن ارائه نیست نکته: متاسفانه منابع خوب برای تولید خبر ایجاد نشده است و مهمتر جامعه و مخاطب هیچ وقت مزه خبر مناسب و مفید را نچشیده است ابتدا باید ذائقه مخاطب را بازسازی کرد و بعد سراغ تغییر مخدر خبری رفت هرگونه شتاب بدون آمادگی قبلی باعث پس زدن خبر مفید توسط مخاطب می شود جملات زیر خلاصه بخشی از مطلب از اخبار فرار کنید، همانطور که از هروئین فرار میکنید بودش به نقل از جناب @HRA تالیف: رولف دوبلی ترجمۀ: میترا دانشور https://tarjomaan.com/news/10025/
-
1 پسندیده شدهبسم ا... خدمت برادر عزیز جناب @arminheidari ماجرای فیلم فهرست شیندلر . استیون اسپیلبرگ به چه صورتی یک افسانه را تبدیل به واقعیت کنیم !!!!! پی نوشت : 1- بررسی کنید اثر گذاری تولید این نمونه از فیلم ها را روی افکار عمومی دنیا ........... 2- رده بندی در IMDB : هفت
-
1 پسندیده شدهبسم ا... بگذارید یک داستان تعریف کنم ..... ما اینجا در ولایت خودمون ، یک ضرب المثلی داریم به این مضمون ... "عقل که نباشد ، جان در عذاب هست " حالا کاربرد بی ضابطه واژه "نقطه زن" و پرتی حواس و همچنین هیجان نویسندگان بخش دفاعی مشق نیوز از یک واقعه نظامی ، ببینید چه شکلی باعث هجمه به یک سازمان نظامی در جمهوری اسلامی ایران میشود و چه شکلی باعث میشود تا دشمن ، تحریک بشود برای قرار دادن یک سازمان نظامی رسمی در لیست گروه های تروریستی صرف نظر از اینکه با بولد کردن این خبر ، سعی دارند یک عملیات غافلگیرانه را علیه پایگاه هوایی یک کشور با ساختار و تجربه نظامی مشخص به شکل زیرکانه ای به وضعیت حال حاضر ما تعمیم بدند ( که البته یک کوشش بسیار مبتذل بود ) ولی جنبه بسیار ناگواری که با این خبر ایجادکردند را پیش بینی نمی کردند . اولین تصویر از سمت راست در مورخ 1399/10/24 مربوط هست به شلیک موشکهای بالستیک علیه یک پایگاه هوایی تا اینجا همه چیز عادی هست ولی نکته جالب ماجرا بعد از این قرار دارد . در حدود 10 روز قبل از این ، مصاحبه ای شد با سردار حجازی و در تیتر خبر عبارت موشکهای نقطه زن حزب ا... درج شده . باز هم یک مقداری عقب تر ، خبری منتشر شد مبنی بر ایجاد یک سلسله سامانه های جدید برای شلیک موشکهای بالستیک باز هم تا اینجا موردی نیست ولی کارشناس جنگ روانی دشمن ، با قرار دادن این سه تا خبر کنار هم ، آن هم از یک سایت منتسب به نهادهای نظامی ، بطور دقیق چه نتیجه دلخواهی را برای مخاطبان خودش در اقصی نقاط دنیا ، ایجاد می کند ؟؟ً!!! دقت کنید .... موشکهای بالستیک نقطه زن ، شورشیان اتیوپیایی ، حزب ا... لبنان و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شاید این کنار هم گذاشتن کدواژه ها ، برای تخریب خودی ، حتی به ذهن باتجربه ترین کارشناسهای جنگ روانی ایالات متحده هم نمی رسید !!!!
-
1 پسندیده شدهپ.ن: حقیقتش دوست دارم زمانی مورد تحسین و سپاس قرار بگیرم که نقل قولی از عارفی ذکر کنم از جمله صیاد شیرازی، چمران، علی شریعتی، احمد کاظمی و حال قاسم سلیمانی. مرتبه عرفانی این بزرگان طوری است که سعی می کنم حتی کلمه شهید یا سردار یا دکتر رو ذکر نکنم چون اون شکوفایی و پرباری فرد و اون الگو تمام قد بودن اون بزرگ رو تحت تاثیر قرار میدن. امام صادق می فرمایند: وقتى قيامت برپا شود خداوند عزوجل مردم را در زمين و سطحى واحد جمع كرده و ترازوها را قرار مى دهد و خون هاى شهداء با مُركّب علماء سنجيده مى شود و مُركب علماء بر خون هاى شهداء ترجيح پيدا مى كند. خیلی دکتر ها، سردارها و حتی شهدای گرانقدر داشتیم ولی واقعا افرادی که به معنای کامل کلمه به خودشکوفایی رسیده باشند خیلی نادر هستند و در هر نسل معدودی از اونها ظهور می کنن و به سختی در طی چندین سال جانشینی برای اونها پیدا میشه. حقیقتا 951 پست داشتم ولی همگی اونها رو اگر یک طرف بزاریم در مقابل این دو جمله عمیق و بسیار گیرا بسیار کم مایه و کم عمق نشون میده ( هرچند قیاس مع الفارقه و فقط برای رساندن معنی این قیاس بیان شد) ترجیح میدم کل اونها حذف شن و این نقل قول از بنده بمونه به یادگار. این جملات طلایی بزرگان نسل ساز اند، امید اینکه مورد توجه و سرلوحه زندگی قرار گیرند.