برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 12 اردیبهشت 1400 در پست ها
-
21 پسندیده شدهعقبگرد برای شوالیه های پارسی !!!! آیا ایران قابلیت خرید جنگنده های مازاد چینی و روسی را دارد ؟؟ به دنبال انقضاء تحریم های تسلیحاتی سازمان ملل در اکتبر سال 2020 ، این انتظار وجود داشت که نیروی هوایی ایران برای بهبود سازمان رزم ناوگان جتهای رزمی خود ، روی به منابع غیر بومی آورد . در واقع ، تحریم های شدید بین المللی که بیشتر از یک دهه به طور انجامید ، در کنار ایراد فشارهای همه جانبه به روسیه پس از فروپاشی اتحاد شوروی برای جلوگیری از فروش جتهای رزمی پیشرفته به ایران ، باعث شد که ناوگان هواگردهای رزمی ایران همچنان بر جتهای رزمی دهه شصت و هفتاد خریداری شده از غرب متکی باشد . از سویی دیگر ، تعداد محدود جنگنده های نسل چهارم اولیه ،از جمله دو اسکادران از جتهای اف-14 بروزرسانی شده ، دو اسکادران جنگنده های MIG-29A/UB و یک اسکادران بمب افکن های SU-24 که چند سال قبل از سقوط اتحاد شوروی ، به این کشور تحویل داده شده بودند ، اکنون شاکله توان رزمی این نیرو را تشکیل می دهند . با این حال ، در حالی که هم چین و هم روسیه ، تمایل آشکار و پنهان خود را برای فروش جتهای رزمی به ایران ، نشان داده اند ، این کشور (ایران ) طبق برخی نشانه ها ، تمایل دارد تا از هر دو کشور برای نوسازی توان رزم هوایی خود بهره گیرد . در این میان ، گزارشهای تایید نشده ای از اواسط آوریل 2021 منتشر گردید که نشان میداد ایران علاقه قابل توجهی را برای خرید جتهای نسل ++4 جی-10سی از چین نشان داده است که علیرغم طراحی پیچیده ، بدلیل قرار گرفتن در رده جتهای سبک و هزینه پایین عملیاتی ، می تواند گزینه مشخصی برای خرید ، حتی در تعداد محدود باشد . اما تحلیلگران گزینه دیگری را نیز پیش روی تصمیم سازان ایرانی قرار داده اند ، به این معنی که احتمالا ایران با سرمایه گذاری بر روی توسعه شبکه پدافند زمینی برای محافظت از حریم هوایی خود و تولید موشکهای بالستیک وکروز به همراه تعداد بیشتری از پهپادهای تهاجمی برای اجرای آفند ، می تواند بدنبال خرید جنگنده های قدیمی و ارزان قیمت از چین یا روسیه برای مدرن سازی ناوگان خود باشد . در این میان ، گرچه این جتهای پیشنهادی ، دیگر تولید نمیشوند ، اما بصورت بالقوه برای خرید از یگانهای فعال یا ذخیره روسی یا چینی در دسترس قرار دارند و میتوانند با الزامات فعلی نیروی هوایی ایران سازگار شوند ، هر چند می توان گفت که علیرغم قدیمی بودن ، به نسبت از جتهای نسل سوم اف-5 / اف-4 و جی-7 فعلی و درحال خدمت ارتش ایران پیشرفته تر هستند که در سطور ذیل نیم نگاهی به 5 نمونه از این جتها که میتواند با هزینه به نسبت پایین تری خریداری شوند ، صورت می گیرد . جی-10 ای : نسخه A از جت رزمی جی-10 قدیمی ترین نسخه طراحی شده فایربرد است که از سال 2006 در خدمت نیروی هوایی چین قرار دارد در حال حاضر نزدیک به 320 فروند از آنها عملیاتی است که ازاین تعداد ، چیزی نزدیک به 75 فروند از نمونه J-10A/S دوسرنشینه را تشکیل میدهد . نیروی هوایی چین نیز با عملیاتی نمودن نسخه سی از این جنگنده که به نسبت توانمندی بیشتری را در اختیار دارد ، می تواند شانس بازنشستگی نسخه A را افزایش داده و با توجه به این مساله ، ایران میتواند این جنگنده را با قیمت پایین تری خریداری نماید . بااین حال ، J-10A چندین نقص عمده را نسبت به نسخه سی ، بردوش می کشد که از جمله آن، حسگرهای قدیمی با کارایی پایین ، پیشرانه های قدیمی تر و همچنین نسخه های اولیه از موشک PL-12 است . در حالی که نسخه سی ضمن برخورداری از قابلیت مانور پیشرفته ، سامانه های الکترونیک به روز و مهمات پیشرفته تر ، قطع به یقین گزینه متفاوتی خواهد بود . در واقع ، جی-10 ای مسلح به موشکهای پی ال-12 به تقریب از تمامی جنگنده های فعلی ایران دریک سطح بالاتر قرار می گیرد ( به استثنای تامکتهای فعال ایرانی ) . با این حال در این کلاس ، نیروی هوایی ایران میتواند با یک آینده نگری برای میان مدت ، خرید جت JF-17 بلاک 2 را یز در نظر داشته باشد ، هرچند توانمندی کمتری را در اختیار دارد . جی اچ-7 : هواگرد رزمی JH-7 درواقع نخسین جنگنده نسل چهارم بومی نیروی هوایی چین بشمار می رود که بعنوان یک هواگرد ضربتی می تواند طیف مشخصی از ماموریتهای هوابه زمین و هوابه سطح را برعهده گیرد . امروز نزیک به 260 فروند از این جت رزمی بصورت عملیاتی در خدمت قراردارد و گرچه خط تولید آن بسته شده ، اما طبق برخی اطلاعات برای صادرات عرضه شده اند . به این ترتیب با برنامه ریزی صورت گرفته از سوی نیروی هوایی چین برای جایگزینی جتهای نسل پنجم ، این امکان وجود دارد که بخشی از ناوگان این هواگرد بازنشسته یا به ایران فروخته شود تا جتهای جی-16 بتدریج جایگزین آن گردد . این جنگنده که به سال 1992 به دنیای جتهای رزمی معرفی شد ، ویژگی های مشخصی نظیر سایت هدفگیری روی کلاه خلبان ، نمایشگرهای چندمنظوره کریسال مایع ، اخالاگر نصب شده روی بخش دماغه BM/JK-8605 ، رادار ارتفاع سنج تایپ271 و همچنین رادار پالس داپلر JL-10A را به نمایش می گذارد و درصورت خرید ، گفته میشود که قابلیتهای افزون تری را نسبت به جتهای اف-4 نیروی هوایی ایران عرضه می کند . میگ-29 ای /اس/اس ام تی : قبل از فروپاشی اتحاد شوروی ، به تقریب 1000 فروند جنگنده میگ -29 توسط روسها تولید شد که ازاین تعداد ، نزدیک به 700 فروند به نیروی هوایی ارتش شوروی تحویل گشت . ایران نیز در اواخر دهه هشتاد میلادی یکی از چند مشتری میگ-29 ای بود و در حال حاضر دو اسکادارن از جتهای MIG-29A را بصورت عملیاتی استفاده می کند . در این میان ، پس از وخیم شدن شرایط اقتصادی روسها ، صدها جنگنده میگ-29 بازنشسته شده و به انبارها فرستاده شدند ، هر چند پس از چند سال شرکت سازنده ، تولید نمونه های پیشرفته تری را آغاز نمود که نمونه M بعدها توسط الجزایر و مصر خریداری گردید . در حالی روسها دراین زمینه متوقف نشدند و بعد از چندسال ، نسخه های SMT و UPG را به دنیای هوانوردی نظامی معرفی کردند که به ترتیب به سوریه و هند فروخته شد . بدین ترتیب ، فالکروم به ارزان ترین جنگنده نسل چهارم روسی تبدیل شد که می بایست به بازار صادرات معرفی گرددو می تواند بصورت بالقوه توسط نیروی هوایی ایران با قیمتهای به نسبت ناچیز خریداری شود . درواقع ، هر اندازه میزان بروزرسانی کمتری بر روی این هواپیماها صورت گیرد ، قیمت نمونه های فروخته شده نیز کمتر خواهد شد ، هرچند گفته میشود ایران ، توانایی ارتقاء اساسی این جنگنده ها را بصورت بومی در اختیار دارد . سوخو-24 ام : امروز ، نیروی هوایی روسیه ، سازمان رزمی متشکل از چندین صد جنگنده ضربتی سنگین سوخو-24 ام را در اختیار دارد بصورت ذخیره نگهداری میشود و درمیان بمب افکن های سنگین روسی ، تنها گزینه ای است که تا کنون به بازار صادرات راه یافته است . پس از فروپاشی اتحاد شوروی ، صدها فروند از این هواگرد ، به انبارها ارسال شد و مابقی نیز با ورود بمب افکن سوخو-34 ، بازنشسته گردید . نیروی هوایی ایران از دهه نود میلادی ، نزدیک به یک اسکادران از این هواگردها را خریداری نمود که درمقایسه با نمونه های در حال خدمت روسی ، کمتر مورد بروزرسانی قرار گرفته اند . اگر چه در حال حاضر ، روسیه سوخو-34 را برای صادرات ارائه داده و کشورهایی نظیر الجزایر برای خرید آن ابراز علاقه نموده اند ، اما سوخو-24 های ذخیره روسی جایگزین ارزان تری برای افزایش توان تهاجمی نیروی هوایی ایران هستند . میگ-31 : رهگیر بلند پرواز میگ-31 فاکس هاوند ، هم اکنون سنگین ترین جنگنده عملیاتی دنیاست و به شکل اختصاصی برای نبردهای هوا به هوا طراحی شده است و نسخه های بروزشده آن هم اکنون در نیروی هوایی روسیه در حال خدمت است . امروز بیشتر از 100 فروند از این هواگردها در انبار نگهداری میشود ، هر چند برخی معتقدند که از نیمه دوم سال 2020 ، حداقل 50 فروند از این هواپیماها از انبار خارج و پس از بروزرسانی تحویل نیروی هوایی این کشور شده است . در این میان ، خرید رهگیرهای دست دوم ، گران ترین گزینه برای تهران محسوب می شود تا جایی که برخی معتقدند که نمونه های بروز شده میگ حتی از نسخه ام فالکروم گران تر هستند . با این وجود ، خرید این نمونه ، با قرار گرفتن در کنار تامکتهای باقی مانده ایرانی ، برتری هوایی مشخصی را در اختیار تهران قرار میدهد ، به گونه ای که حتی احتمال اضافه شدن قابلیتهای ضد ماهواره و حمل بالستیکهای تغییر یافته نیز نظیر کینژال برای آنها وجود دارد . پی نوشت : 1- بن پایه 2- ظاهرا نویسنده این مطلب اصلا توی باغ نیست و اطلاع ندارد که جمهوری اسلامی ایران در محاصره چه گرگهایی قرار دارد ! 3- تمامی گزینه های مطرح شده به استثنای فاکس هاوند و فنسر های به روز شده که ارزش فکر کردن ، بررسی و حتی خرید را دارد ، تصور بقیه را حتی نباید در ذهن راه داد . -استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ مترجم و نویسنده : MR9
-
4 پسندیده شدهAJAX Overwatch شرکت General Dynamics Land Systems – UK نسخه جدیدی از خانواده خودروهای زرهی آژاکس (AJAX) را با نام Overwatch معرفی کرد. این نمونه با همکاری شرکت MBDA ساخته شده است. این نمونه جدید حامل موشک بریمستون (Brimstone) است که به تیم های زرهی این امکان را می دهد که دست به حملات عمیق تری نسبت به قبل بزنند و یا از فاصله ایمن تری دست به اتش بزنند. خودروی زرهی آژاکس به لطف معماری الکترونیکی پیشرفته خود می تواند به راحتی با فناوری های جدید تلفیق شود و در نقش های مختلفی ظاهر شود. مدیر عامل MBDA UK کریس آلام (Chris Allam) افزود :" بریمستون یک همکاری مشترک بین MBDA و وزارت دفاع انگلستان است. این همکاری نشان می دهد که چطور می توانیم از تکنولوژی سلاح های پیشرفته برای پیدا راه حل های سریع و کم هزینه برای تقویت نیروهای های زرهی انگلستان استفاده کنیم و حفظ مشاغل در آینده" منبع م « دو نکته اینجا باید مورد توجه قرار بگیرد، اول معماری تطبیق پذیر پلتفرم زرهی آژاکس و دوم استفاده یک سلاح (موشک بریمستون) در نقش های مختلف و متنوع که در کاهش هزینه ها بسیار موثر است »
-
4 پسندیده شدهنقد ابزار پسندیده ای است که به جز ذات باریتعالی و معصومین و اولیای خدا می تواند در مورد هرکس حتی قهرمانان و افراد بسیار خوب و موفق هم به کار رود. ماهیت نقد در زیر سوال بردن نیست، بلکه در یافتن ایرادها و برطرف کردن آنهاست و اینجاست که قلمروی نقد از توهین و کل کل و دوقطبی های کاذب جدا می شود. این مقدمه ای است برای چیزی که ما تعمدا سعی در پنهان کردن آن داریم و این امر چیزی جز بود وحدت رویه تصمیم گیری و فرماندهی نیست. شاید به چشم ما ایرانی ها نیاید که ما غالبا ملتی است که با تفکیک وظایف و شرح دقیق مسئولیت ها مشکل داریم و غالبا تا فردی از بیرون این امر را به ما تذکر ندهد متوجه این دوگانگی و موازی کاری و سرگشتگی در تصمیم سازی و تصمیم گیری و سیاست گذاری نباشیم. این شرایط در درازمدت سبب حاضر جوابی، فرافکنی و گریز از مسئولیت پذیری و جوابگو نبودن فرد در مسئولیتش می شود و از اول انقلاب هم این رویه رو بنده دیدم. چنانچه از خیلی ها بدگویی می شد و به شدت تحت نقد قرار می گرفتند ولی وقتی با این افرد گفتگویی صورت می پذیرفت خود را درگیر عوامل دیگر و به نوعی جبر در رویه خود می دانستند. این مورد نتیجه ای جز این نداشت که بالاخره ایراد از کی و چه ناحیه ای بود و راه حل چیست. به یاد دارم در دوران دفاع مقدس شهید سرافراز و اسوه تقوی و پرهیزگاری علی صیاد شیرازی به درستی بر اصل وحدت فرماندهی تاکید می کرد و باز به یاد دارم جواب ناپسدیده محس رضایی: صیاد به ضرورت یک فرماندهی واحد برای جنگیدن معتقد بود. محسن رضائی می گوید " بعد از والفجر مقدماتی ایشان آمد و گفت آره اگر شما نپذیرید که وحدت فرماندهی در جنگ حاصل شود ، ما ول می کنیم و می رویم .ما گفتیم اصلا این حرف ، حرف بی خودی و بی ربطی است " ( گفتگوی رضائی با راویان جنگ / ص 57). واقعا بعد از 18-19 سال و دو قطبی و خنثی نیروهای داخلی باید به سرنوشت اسفناک وزارت امور خارجه و به طور مشخص برجام نگاهی بیندازیم. اگر قرار بر این نیست که واقعا ارگانی یا دولتی تصمیم گیرنده نباشد و سیاست چک و چانه و بر کرسی داشتن نظراتی که زور بیشتری داشته باشند ارجحیت داشته باشد به نظرم بهتر قید جایگاه ریاست جمهوری را زده و به سمت پست جایگزین و کارا و نیمه انتصابی نظیر نخست وزیری بریم. دیگه خنده داره ما افرادی فوق العاده توانمند رو در جایگاهی دخالت بدیم که غالبا مربوط به حیطه وظیفه شون نیست و بعد که صدای اون مسئول تخصصی اون پست دراومد شماتتش بکنیم که چرا اعتراض می کنی، چرا استعفا میدی، چرا زود گفتی، چرا دیر گفتی؟ امیدوارم روزی به این سمت بریم که مسولیت رو با اعتماد و اختیار کامل به مسئولمون که تایید شده از طریق مراجع چندگانه و رای مردم بدیم و در زمان مسئولیت و چه بعد از اون در صورت کوتاهی بدون هیچ اغماض و البته دشمنی ازش بازخواست کنیم. رئیس جمهوری کشوری به مملکت ما اومده و ویزر امورخارجه ما در دیدارش حضور نداشته این آینه تمام قدی از سیاست های آشفته و پیچیده ماست که فردا از همین وزیر حتما بازخواست کرده یا تکفیرش می کنیم.
-
4 پسندیده شدهسلام قصد نداشتم وارد مباحثی بشوم که مطالعه کافی درباره اش ندام اما وقتی سطح بحث در انجمن به سطح فیلم فارسی تنزل پیدا کرده و کسی پیدا نشد که از دید تخصصی بعضی از مباحث را بررسی کند بهتر دیدم درباره صحبت های ظریف در حوزه روابط بین الملل در حد توانم چند تا مطلب کوچک را بیان کنم (البته کل فایل قابل بحث کردن هست که چرا انتخاباتی می باشد و مثلا چرایی انتقاد از ح . ر و ... البته نمی خواهم وارد اینگونه مسائل نمایان بشوم). اما قبل از آن چند نکته: خود من در همین انجمن چندین بار گفته ام که بهترین حالت ما برای روس ها این است که ما نه آنچنان ضعیف باشیم و نه قدرتمند و در حالتی بینابین بخشی از توان آمریکایی ها را مشغول خودمان کنیم. قدرتمند تر شدن ایران از این حالت مطمئنا منافع خود روس ها را هم در خطر بزرگتری قرار می دهد . درباره مذاکرات گروهی هم در این پست نکاتی قبلا خدمت دوستان عرض شده بود . یک نکته هم اینکه عملکرد هیچکس کامل نیست و همه را می توان نقد کرد اما هر کسی نمی تواند نقد کند . خود جناب ظریف باید در مورد عملکرد چند دهه ای خودشان و ایرادات مشهود در آنها پاسخگو باشند که انشاالله روزی برسد و پاسخ گو گردند . اما یک بخش مهم صحبت های ظریف آنجایی بود که در حوزه روابط بین الملل گفتند من رئالیسم را قبول ندارم(نقل به مضمون). اما مگر رئالیست ها چه می گویند که ایشان این را قبول ندارد : اجمالا و در حد توانایی بنده اینکه رئالیست ها دولت ها را مهره های اصلی صحنه سیاست های جهانی می دانند. اینها بر قدرت و منافع ملی تاکید دارند و حفظ امنیت را اصل اول می دانند و می گویند اگر دولتی نتواند امنیت خود را تامین کند نخواهد توانست منافع خود را احصا نماید. در نتیجه بر ضرورت داشتن قوای امنیتی و نظامی قدرتمند و کارآمد برای حمایت از دیپلماسی و سرانجام ایجاد امنیت ملی توجه می کنند. بر همین اساس مفاهیمی مانند بازدارندگی و توازن قوا در اینجا خود را نشان می دهند و دیپلماسی را یکی از ابزارها برای رسیدن به بازدارندگی و ایجاد توازن می دانند . این گروه فکری به اقتصاد بعد از امنیت اهمیت می دهند و می گویند بدون داشتن امنیت و قدرت قهریه شما نمی توانید به بنیان های اقتصادی مناسب دست یابید. همچنین رئالیست ها قدرت حاکمه مطلق برای نظم دهی در جهان مفروض نمی دانند و می گویند در جهان هر کس به اندازه توانش می تواند با بازیگری اعمال قدرت کند تا در حد بالاتری منافع ملی اش را احصا نماید . در اول لیست منافع ملی هم اصل بقا را قرار می دهند و اینکه برای رسیدن به این منافع هیچ تضمینی وجود ندارد که دیگر دولت ها حتی اگر روابط خوبی با شما دارند از شما حمایت نمایند. حالا سوال این است که ظریف اگر رئالیسم را قبول ندارد پس چه چیز را قبول دارد . مبتنی بر 3 گزاره زیر به نظرم رویکرد ایشان یک رویکرد لیبرالیسمی می باشد : دیدگاه انسانی که بیان کردند. اینکه بعضی ها نمی توانند جایگاه اصلی اقتصاد را قبول کنند (دوباره نقل به مضمون). و نفی مباحث ژئواستراتژیک (فکر کنم) در رویکرد لیبرالیسمی انسان را موجودی می دانند که به دنبال همکاری و انجام کارهای درست و ایجاد زمینه های پیشرفت و رفاه دیگران قدم بر می دارد. اینها می گویند اگر نزاعی در می گیرد به خاطر نهاد های نامطلوبی است که موجود می باشند و باید آنها را محدود یا معدوم کرد . همچنین لیبرال ها برخلاف رئالیسم ها دولت ها را مهره های اصلی روابط نمی دانند و سازمان های بین اللملی و انجمن ها و حتی شرکت های چند ملیتی را مهم تلقی می کنند و از اینرو منافع ملی را سیال فرض کرده و در مذاکره و چانه زنی و مصالحه در یک نظام گسترده تر می دانند، و این یعنی منافع ملی در همین مذاکرات و توافقات تعریف می شود و نه چیزی که از قبل وجود دارد(حتی تمامیت ارضی). از طرفی برای اینها اقتصاد حرف اول را می زند . البته بعضی از شاخه های لیبرالیسم نقش قدرت های جهانی را که ایجاد کننده و جهت دهنده به سازمان ها و رژیم های بین المللی دانسته و آن را برجسته می شمارند و در نتیجه ... و اینها حل همه چیز را در فضای بین المللی جستجو می کنند . بر این اساس برای این مدل از تفکر، مباحث ژئوپلتیک و ژئواستراتژی کمرنگ می باشد. البته ردپای این تفکر در پایین تا بالای این جریان به راحتی قابل مشاهده است. مثلا این صحبت مرحوم هاشمی : دنیای آینده دنیای گفتمانهاست نه موشک ! یا در سطح پایین تر این صحبت سریع القم را ببینید : "در دنیا می گویند که اگر شما می خواهید با آلودگی هوا برخورد کنید، یکی از الزاماتی که روی سیاستگذار و مجری هست این است که آن شهر را بین المللی کند. یعنی اگر در شهر تهران 250 هزار نفر خارجی زندگی می کردند، ما آلودگی هوا نداشتیم. چون تهران بین المللی و آبروی می شد." در واقع آن تفکری که اکثر دوستان اینجا از قدرت و منافع ملی دارند با چیزی که اینها می گویند متفاوت است. البته ما از نظر تاریخی ردپای چنین تفکری را در جدایی بحرین از ایران هم می بینیم. علم در یادداشت هایش درباره مذاکراتش با شاه درباره حل مساله بحرین می گوید: "چه طور است به جای آنکه پافشاری در مساله بحرین بکنیم، بیاییم این فدراسیونی که تشکیل می شود(منظور کشورهای حاشیه خلیج فارس) یا مثلا ممکن است تشکیل بشود، تقویت کنیم و خودمان عضو فدراسیون بشویم . یا صحبت های امیرخسرو افشار درباره دیدگاه اقتصادی در مساله جدایی بحرین : https://s19.picofile.com/file/8432335818/amir_khosro_afshar_bahrain.mp3.html اما متاسفانه ما به جای دیدن بنیان های فکری افراد، گیر این جناح و آن جناح یا این حکومت و آن حکومت می شویم و از اینرو باید همیشه تاریخ را با پوسته جدید تجربه کنیم . همچنین نباید اسیر فیلم ها و نمایش های این افراد(از هر گروه و مسلکی که هستند) بشویم. اما شخصا بر لیبرالیسم نقد ندارم بلکه کاملا در جبهه مقابل این تفکر قرار می گیرم و در مقابل هر ماله به دستی که بخواهد این تفکر را بزک کرده و بخواهد ظریف گونه تکه ای از این تفکر را با تکه ای از تفکرات دیگر تلفیق نماید و به خوردمان دهد در حد توانم خواهم ایستاد . صحبت پایانی - این فایل با اینکه نکاتی مانند مواردی که عرض شد دارد اما کاملا انتخاباتی می باشد. پس مراقب باشیم چه چیز را باور و چه چیز را رد می کنیم. حال بد نیست میدان و دیپلماسی را از این دید هم بررسی نماییم. با تشکر
-
3 پسندیده شدهنیروی هوایی و میدان نبرد شهری در آینده آنچه که می بایست انجام شود!!!!! """"""اهداف در آینده ..... تنها بزرگتر می شوند . مردم عادی ، تندروها ، تروریستها ، تئوریسین های هرج و مرج که در انبوهی از یک مجموعه متراکم جمعیتی ، خود را پنهان کرده و ناپدید می شوند و علیرغم وجود دقیق ترین فناوری ها ، شرایطی پدید می آید که همه گزینه های در دسترس ، شبیه یافتن سوزن در انبار کاه خواهد شد"""" ""موری ویلیامسون ، عملیات آزادی عراق -2003 ، تاریخچه عملیات هوایی"" مقدمه : جنگ شهری از ابتدای پیداش منازعه در جامعه بشری ، به یک مشغولیت ذهنی برای فرماندهان در رده ستادی و میدانی تبدیل شده است و در هر دوره ای ، این مشغولیت به گونه ای متفاوت ، چالشی برای طرفهای درگیر در چنین محیط هایی بحساب می آمد . در واقع ، هجوم بردن به چنین مکان هایی مستلزم در اختیار داشتن شمار زیادی واحدهای تفنگدار ، موتوریزه یا هوابرد است که می بایست در قالب گروه های کوچک و برخورداری از قوه ابتکار قابل ملاحضه ، قادر باشند بصورت مشترک با سایر رسته های ارتش ( زرهی ، توپخانه ، نیروی هوایی ) عمل نمایند . اما فرایند این نوع عملیاتها ، حتی اگر به موفقیت بیانجامد ، می تواند برای طرف پیروز ، هزینه های سنگینی را به ارمغان آورد .در نتیجه ارتشها همواره در تلاشند تا با کمترین خسارت های انسانی چنین بافتهای فیزیکی پیچیده ای را تحت تسلط خود قرار دهد . متن پیش رو ، مقدمه ای است نقادانه بر کاربرد قدرت هوایی در صحنه رزم شهری از دید تحلیلگران نظامی ایالات متحده و تلنگری است به سازمان مسلح خودی برای تطبیق و تجهیز خود به منظور ایجاد آمادگی برای مقابله ..... چرا قدرت هوایی ؟!!! از یک نظر ، روند بررسی ماهیت عملیات مدرن به گونه ای است که نمی توان قطعات مربوط به چگونگی نبرد در مناطق شهری را مد نظر قرار نداد ، به همین دلیل گروه های مطالعاتی در کنار برنامه ریزی برای تمرینات آموزشی ، به گونه ای همزمان و سیستماتیک می توانند عملکرد واحدهای رزمی در میدان نبرد را با معرفی شیوه های رزمی جدید ، بهینه تر نماید . در این میان ، اگر چه افسران ارشدی نظیر ژنرال دیوید گلدفین (رییس وقت ستاد نیروی هوایی ) بطور مستمر پیگیر ایجاد زیرساختهای نظری و تجهیزاتی برای کسب آمادگی در نیروی هوایی از سال 2017 بود ، اما به نظر می رسد که از آن زمان تا کنون ( 2020) کار چندان موثری صورت نگرفته است . بدین ترتیب ، در ساختار نیروی هوایی بحث های نظری مشخصی پدیدار نشد و این به مرور به یک مشکل واقعی تبدیل خواهد شد ، چرا که اکنون بخش قابل توجهی از تحلیلگران نظامی براین اعتقاد قرار دارند که در آینده ، جنگ به سمت شهرها سوق خواهد یافت . ژنرال دیوید گلدفین (رییس وقت ستاد نیروی هوایی ) با توجه به این مساله ، در حال حاضر ، بخش عمده ای از گمانه زنی های تحلیلگران قدرت هوایی در حوزه های نظیر ماهیت تسلیحات دقیق ( precision weapons) ، مزیتهای بکارگیری شبکه کنترل/فرماندهی در نبردهای چند بُعدی قرار گرفته است . در نتیجه ، ژنرال گلدفین در سال 2017 به این نتیجه رسید که در حال حاضر ، نیروی هوایی از آمادگی بیشتری برای ورود به درگیری ، در آنچه که فضای باز (open space) نامیده میشود ، دارد ، ولی همچنان براین اصرار قرار داشت که راه حل در این زمینه برای قدرت هوایی اساساً در حوزه "گِرِه ها و شبکه ها " (nodes and networks) است ،رویکردی که در یک نظر ، چشم انداز طراحی شده برای نیروی هوایی به نظر می رسد . اما بتدریج نظرات در این حوزه ، رویکردی متفاوت را بخود می دید ، بدین معنی که این تحلیلگران با درپیش گرفتن رویکرد کلاسیک نیروی هوایی ، خواهان یک انقلاب در فناوری مهمات و در نتیجه ، تاکید برروی اثرات مهمات مورد استفاده شدند . این چشم انداز ، در یک نگاه ، یک تصویر عملیاتی بزرگتر شامل طیف متنوعی از ایده ها ، دکترین ها در کنار فناوری های دردست توسعه را در خود جای می دهد. استالینگراد در جنگ دوم جهانی به نماد کاربرد قدرت هوایی در جنگ شهری برای وادار کردن دشمن به تسلیم یا عقب نشینی تبدیل شد در واقع ، اکنون نیروی هوایی تصور می کند که می تواند نتیجه جنگ در محیطهای متراکم شهری را بر مبنای کاربرد گسترده مهمات دقیق رقم زند . بعنوان مثال ، ربکا گرانت ( Rebecca Grant) در خصوص روند عملیات رزمی در نبرد دوم فلوجه می نویسد : " روند عملیات جنگی در فلوجه عراق ، نشانگر ظهور یک نمونه جنگ شهری مبتنی بر اجرای نظارت مستمر از هوا ، اجرای حملات دقیق هوایی و درنهایت پشتیبانی سریع هوایی است که در مجموع ، موجبات بروز نوع جدیدی از عملیات شهری ، در سطح و مقیاس بالاتری فراهم آورده است " اما در عصری که نه تنها روند درگیری میان قدرتهای بزرگ بصورت بالقوه تشدید شده است ، بلکه دموکراتیزه شدن ساختار نیروی های مسلح در حوزه های تئوری و فناوری ، تغییرات عمده ای را بوجود آورده ، لازم است که با دقت بیشتری از منظر استراتژیک ماهیت جنگ شهری بررسی شود . بعنوان مثال ، ساختار موسوم به ISR ( intelligence, surveillance, and reconnaissance) که بصورت اطلاعات جاسوسی ، نظارت و شناسایی مورد تعریف قرار می گیرد و همچنین ترابری هوایی (airlift) را می توان یک ویژگی آسیب پذیر ، بدون توجه به ماهیت برتری هوایی در دودهه پس از رویداد یازدهم سپتامبر، مورد توجه قرار داد . الرقه .. نبرد برای بازپسگیری از اشغال داعش - 2017 اگر در سرویس جستجوی گوگل ، تصویر شهر الرقه مورد بررسی قرار گیرد ، یک نکته قابل توجه به نظر می رسد که کاربرد قدرت هوایی در محیط شهری ، بدون تردید ویرانی فیزیکی گسترده ای را بدنبال خواهد داشت . این شرایط ، پیوستار منظمی از نبردهای شهری در جنگ دوم جهانی است که درآن ، ایجاد آوار عظیم برجای مانده از عملیات هوایی و آتشبار توپخانه ای ، مزیت قابل توجهی را برای مدافعان بوجود می آورد . اما این مساله در این زمان ممکن است مد نظر قرار گیرد که ایالات متحده ، بصورت مستمری الگوی عملیات در افغانستان که درآن نیروی هوایی ماموریت پشتیبانی از یگانهای ویژه و همچنین نیروهای نظامی نیابتی را برعهده داشت ، را بسیار مورد اعتماد می داند و بطورطبیعی این بحثها در حال حاضر از نظر اهمیت در رده بسیار پایینی قرار می گیرد . علاوه براین ، این حقیقت آشکار است که قابلیتهای رزمی ارتش ایالات متحده برای ورود به نبرد شهری بسیار محدود است ، همانطور که ژنرال بازنشسته رابرت اسکیلز ذکر می کند ،" گنجینه محدوده تجربه رزمی آمریکایی در درگیری های نزدیک تنها کمی بزرگتر از مساحت شهرنیویورک که دپارتمان پلیس شهر نیویورک مسئولیت حفاظت از آن را دارد ، است " . اما این امکان وجود دارد که نیروی هوایی همچنان به تجربه خود در نبرد بر علیه داعش باور داشته باشد که آن را "یکی از دقیق ترین نبردهای هوایی در تاریخ ارتش " می خواند ، هرچند برخی این ادعا را وارد یک چالش جدی نموده اند . در حقیقت ،داستان و ماهیت عملیات نیروی هوایی در بافت شهری در دو لبه یک طیف قرار می گیرد که شامل دقت جزیی نگر شگفت انگیز به منظور انهدام اهدافی با ارزش بسیار بالا و دیگری ، تخریب گسترده محیط شهری برای مجازات غیر نظامیان است . در این میان ، برخی کارشناسان نظامی براین استدلال قرار دارند که مرز بسیار فرساینده ای به منظور ایجاد تمایز میان سربازان و غیر نظامیان ، حتی زمانی که ارتشهای غربی به کاربرد یگانهای متحرک خود در چنین محیطهای افتخار می کنند ، وجود دارد . در نتیجه ، اگر چه چنین مساله ای ( تمایز گذاشتن میان نظامیان و غیر نظامیان ) بیش از حد لازم ، دور از ذهن به نظر می رسد ، اما افسرانی که بصورت گسترده در عملیات موسوم به تسویه نهایی (Inherent Resolve) بر علیه عناصر شورشی داعش شرکت داشتند ، پیامدهای طولانی مدت تخریب گسترده را زیر سئوال بردند و خاطرنشان نمودند که نادیده گرفتن پیامدهای ناخواسته اقدامات ائتلاف ،پتانسیل کاملی برای ایراد ضرر و زیان گسترده به مردم محلی فراهم می کند . بنابراین ضروری است که فرضیات مربوط به کاربرد نیروی هوایی در محیطهای شهری مورد بررسی مجدد قرار گیرد . در واقع امر ، صرف نظر از عملکرد ، نقش/ماموریت ، استفاده از قدرت هوایی در شهرها به منظور نیل به هدفهای استراتژیک ، حتی با وجود توسعه روزافزون تسلیحات دقیق و حسگرهای پیشرفته ، یک روند بسیار چالش برانگیز بشمار می رود . این بدان معنی است که نیروی مهاجم برای کاربرد قدرت هوایی علیه دشمن موضع گرفته در محیط پیچیده ای نظیر شهرها ، می بایست فراتر از تاکتیکها ، تکنیکها و رویه ها ( tactics, techniques, and procedures/TTP) حرکت کند تا راه حل های متنوع تر و موثرتری در مقیاس گسترده ، در دو سطح تاکتیکی و راهبردی را در اختیار واحدهای رزمی قرار دهد ، چرا که حتی بهترین تاکتیکها ، تکنیکها و رویه ها الزاماً موفقیت را در عملیات رزمی شهری تضمین نمی کنند . استدلال فوق ، کنایه از این مساله است تئوری قدرت هوایی در ماهیت اصلی خود ، با فکر کردن روی چگونه کاربرد این قدرت برای پیروزی در جنگ شهری آغاز شد ، اما در این میان چالشهایی وجود داشت که می بایست بدان پاسخ داد . در این حوزه طرفداران قدرت هوایی براین باورند که می توان با تسلط بر روی بُعد سوم قدرت در جنگ ( هوا) و ایجاد برتری هوایی بر فراز میدان نبرد ، مستقیماً به یک پیروزی قاطع دست یابند . از نظر ژنرال توپخانه ایتالیایی ، جولیو دوهه ( Giulio Douhet) بعنوان تئوری پرداز قدرت هوایی ، کاربرد تسلیحات شیمیایی هوا- پرتاب بر علیه همه ساکنین یک بافت شهری ، با این فرض که چنین جنگ دهشتناکی لزوماً یک درگیری کوتاه مدت خواهد بود ، را مجاز می شمرد . بدین ترتیب ، عملیات های رزمی که برمبنای این فرضیه در جنگ دوم جهانی طراحی و در کشورهایی مثل ژاپن بطور عملی بکار گرفته شد ، تا جایی که براساس اسناد نزدیک به سیصد هزار نفر در جریان عملیات بمباران توکیو توسط متفقین کشته شدند و به یک الگوتبدیل گردید و ادامه پیدا نمود تا اینکه ژاپن درنهایت در ماه اوت 1945 تسلیم شد . https://www.aparat.com/v/gN1AQ در نتیجه می توان چنین تحلیل نمود که تولید تسلیحات دقیق ، الزاماً رویکرد کلاسیک نیروی هوایی را در نبرد شهری تغییر نداد، مگر اینکه بخشی از این فرآیند به کاهش تلفات غیر نظامی منجر گردد . درواقع نظریه پردازان قدرت هوایی با تکیه به سه عامل "ارزان تر ، سریعتر و انسانی تر" (quicker, cheaper, more humane) باعث پدید آمدن یک خط سیر جدیدی در تحلیل کاربرد قدرت هوایی در مناطق شهری شدند که یکی از مشهورترین آن را می توان در ظهور دکترین جان واردن برای درپیش گرفتن یک کارزار هوایی استراتژیک که بعدها با فلج کردن ارتش عراق در جریان عملیات طوفان صحرا عینیت پیدا نمود ، جستجو نمود . اما عواقب ناخواسته آنچه که برخی تحلیلگران نظامی "خاموش کردن کامل شهرها " ( switching cities off) می نامند ،ممکن است جدی تر از آنی باشد که امروز تصور می شود . در واقع ، حتی اجرای حملات دقیق به زیرساختهای شهری می تواند تاثیرات قابل توجهی را در طولانی مدت از خود برجای گذارد . پی نوشت : 1- ادامه دارد .... 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ مترجم و نویسنده : MR9
-
3 پسندیده شدهآتش سوزی در بندر نفتی حیفا: روزنامه صهیونیستی جروزالمپست نوشته یک آتشسوزی در تأسیسات CCR واقع در حیفا رخ داده است. این روزنامه بدون اشاره به جزئیات بیشتر نوشته «انجمن حفاظت از محیط زیست» در حال انجام تحقیقات درباره این آتشسوزی است.
-
2 پسندیده شدهبه نام خدا تحویل اولین زیردریایی مدرن S-80-Plus به ماتادورها ! در حالی که علاقه مندان به دنیا زیردریایی ها در انتظار اخباری از زیردریایی گمشده اندونزیایی ، KRI Nanggala بودند اسپانیا اولین زیردریایی از کلاسS-80-Plus خود را به اب انداخت.اولین زیردریایی کلاس S-80-Plus عصر جدیدی را برای نیروی دریایی اسپانیا خواهد گشود S-81 Isaac Peral یکی از بزرگترین زیردریایی های غیر هسته ای در جهان است. این شناور دوربرد 2965 تنی قابلیت های جدیدی را برای نیروی دریایی اسپانیا به ارمغان می آورد و در بازار صادراتی نیز عرضه می شود. زیردریایی جدید نیروی دریایی اسپانیا ، ایزاک پرال ، امروز در کارتاگنا ، اسپانیا به اب انداخته شد. این شناور یکی از بزرگترین زیردریایی های غیر هسته ای در جهان است و نوید ان رامی دهد که سراغاز گام های جدیدتر و بزرگ تری برای نیروی دریایی اسپانیا (Armada Española)در اینده نزدیک باشد. طراحی S-80 Plus با استفاده از سیستم پیل سوختی بیواتانول (قدرت مستقل از هوا) متمایز از سایر زیردریایی این رده در جهان شناخته خواهد شد. شرکت اسپانیایی سازنده این زیردریایی ، Navantia به عنوان شرکتی پیشگام در صنایع دریانوردی شناخته شناخته می شود این سیستم مزایایی نسبت به سایر سیستم های AIP دارد. پس از استفاده از اتانول هیدروژن ازاد شده ذخیره میشود این کار نیاز به ذخیره جداگانه هیدروژن در داخل زیردریایی را برطرف می کند. سایر زیردریایی های AIP به مخازن هیدروژن احتیاج دارند. علاوه بر این ، اتانول یک سوخت نسبتاً در دسترس برای تأمین قدرت این شناور میباشد. تصویری از سامانه AIP این زیردریایی معروف به Best این زیردریایی به سه سلاح اصلی مسلح خواهد شد. اژدر سنگین وزن DM2A4 ، موشک ضد کشتی UGM-84 Sub-Harpoon و مین های بستر دریا تسلیحات برنامه ریزی شده برای این شناور هستند. البته به دلیل اینکه اسپانیا به شدت بر روی صادرات این زیردریایی حساب باز نموده است بر حسب تمایل ونیاز مشتری تسلیحات قابلیت جایگزینی میباشند. مثلا استفاده از موشک ضد کشتی اگزوست یا اژدر تی پی200 نیز برای ان پیشبینی شده است.همچنین برای تجهیز آنها به موشک کروز دریا-خشکی UGM-109 تاماهاوک نیز برنامه ریزی شده بود. این امر می تواند نیروی دریایی اسپانیا را در گروه خاص و بسته از کاربرهای زیردریایی با قابلیت حمله استراتژیک درعمق قرار دهد. در حالی که سفارش تاماهاوک به تاریخ پیوسته است ، این زیردریایی توانایی حمل آنها را دارد اگر در آینده طرحی برای ورود به خدمت ان در این زیردریایی درنظر گرفته شود. با اجرای این طرح چنین قابلیتی در میان زیردریایی های غیر هسته ای ناتو بی نظیر خواهد بود. بر طبق قرارداد انجام شده تا پایان سال 2030 چهار فروند از این زیردریایی به نیروی دریایی اسپانیا تحویل داده خواهد شد.مجموع ارزش کلی این قرارداد رقم تقریبی برابر با 4 میلیارد دلار خواهد بود. ویژگی های متمایز این زیردریایی: -امکان شناسایی چندین هدف با استفاده از سنسورهای مختلف در سناریوها گوناگون -توانایی حمل پرسنل نیروی های ویژه -تولید کمترین صدا و اثر مغناطیسی برای به حداقل رساندن شانس شناسایی ان توسط دشمن -کاهش اثر حرارتی و راداری با استفاده از اخرین فناوری های توسعه یافته بر طبق قرارداد انجام شده تا پایان سال 2030 چهار فروند از این زیردریایی به نیروی دریایی اسپانیا تحویل داده خواهد شد.مجموع ارزش کلی این قرارداد رقم تقریبی برابر با 4 میلیارد دلار خواهد بود.(قیمت هر فروند 980میلیون دلار) درباره نام ایزاک پرال : داستان به زمانی برمی گردد که مهندسان اسپانیایی از نخستین پیشگامان طراحی زیردریایی بودند. ایزاک پرال (1851-1895) یک افسر و مهندس نیروی دریایی بود که اولین زیردریایی کاملاً برقی را طراحی کرد. این طرح بیش از 10 سال قبل از اینکه نیروی دریایی ایالات متحده و نیروی دریایی سلطنتی اولین زیردریایی کلاس Holland را سفارش دهند ، در سال 1889 در نیروی دریایی اسپانیا اجرا شده بود. مشخصات: وزن زیردریایی : 2695 تن در سطح اب قطر : 7.30 متر طول :81 متر پیشران : 3 موتور دیزل1200 کیلووات و یک موتورالکتریکی 3500 کیلووات ویک واحد AIP سرعت :22 کیلومتر در ساعت در سطح اب و35 کیلومتر در ساعت در هنگام غوطه وری برد : 8000 کیلومتر خدمه : 32 نفر به دلیل سطح بالا اتوماسیون و8 نفر نیروی ویژه در صورت نیاز حداکثر روز های قابل دریانوردی در اب 50 روز مقدار عمق قابل تحمل سازه ازمایشی : 460 متر قابلیت تهاجمی : 6 تیوپ533 ملم در نظر گرفته شده برای شلیک موشک کروز و اژدر و مین سامانه های مورد استفاده در زیردریایی : سونار :سامانه سونار پسیو با برد 75 کیلومتر مجهز به سامانه کشف اثر حراراتی با حداکثر برد 41.7 کیلومتر رادار : رادار جستجو سطحی با برد 90 کیلومتر سیستم شناسایی اکوستیک با برد 127 کیلومتر قابلیت پرتاب دکوی اکوستیک با برد 1.9 کیلومتر برای فریب دشمن دوستان از انجایی که این مطلب برای بخش اخبار در نظر گرفته شده بودو به دلیل نبود تاپیک مرتبط تصمیم به ایجاد ان گرفته شد در نتیجه زمان نسبتا کمی برای نگارش ان صرف شد پیشاپیش به دلیل وجود احتمالی هرگونه اشتباه نگارشی وفنی عذرخواهی مینمایم منابع :https://s80flight.navantia.es/s-80-plus/ https://www.navalnews.com/naval-news/2019/12/video-navantia-closes-the-resistant-hull-of-s81-isaac-peral-submarine/ https://en.wikipedia.org/wiki/S-80_Plus-class_submarine
-
2 پسندیده شدهحمله به ماشین حمل پول ، آفریقای جنوبی ، 22 آوریل 2021 فیلم مربوط به واقعه https://uupload.ir/view/film_bxir.mp4 مقایسه شود با استفاده از اتوموبیل های مشابه در کشور
-
2 پسندیده شدهدر باب اهمیت درس آموزی از اشتباهات .... یک خلبان ، هرگز از یاد گرفتن ، دست نمی کشه..! ممکنه اشتباه کُنه ، اما چه کسی هست که اشتباه نکند !! فقط از این اشتباهات درس بگیر .....! Sully-2016
-
2 پسندیده شدهنیروی هوایی یک ابزار بسیار قوی برای پیشبرد اهداف هست اینکه یک ابزار و تاکتیک رو به جای استراتژی درنظر بگیریم یک اشتباه بزرگ است که نیروی هوایی عربستان در یمن نمونه بارز این اشتباه هست استراتژی می گوید که برای از پا در آوردن دشمن از روش حلقه های واردن باید استفاده کرد استراتژی هدف گذاری و اولویت بندی می کند و ابزار اجرای کار را برعهده می گیرد. هر چه ابزار متناسب تر و منعطف تر باشد پیشبرد استراتژی سریع تر و بهتر انجام می شود. در یک جنگ شهری هم اهداف به صورت بالا تعیین می شود، زدن فرماندهان و قوه رهبری شهر زدن لجستیک و شریان در خصوص لجستیک به مثابه شاهرگ حیاتی مقاله روبرو موجود است. لینک این دو مورد قوی ترین اهداف در جنگ شهری است و بعد از مدتی اضمحلال روحیه و اراده نیروها
-
2 پسندیده شدهبا سلام موضوع تاپیک بسیار جالبه و از جهات گوناگونی میشه بهش پرداخت . ورود نیروی هوایی بصورت سنگین در جنگ شهری به نابودی شهر می انجامه و لزوما برتری برای نیروی متخاصم ایجاد نمیکنه و البته هزینه بالایی هم برای نیروی متخاصم داره . این هزینه را میشه با پهپاد های رزمی و عملیات و مهمات هوشمند کاهش داد که در این حالت هم جنگ فرسایشی میشه و پیروزی ایجاد شده هه یک سرزمین سوخته بر جای میزاره . قریب به اتفاق تمامی شهرهای جهان متکی به انرژی و آب و مواد غذایی هستند که خارج از شهر ها قرار داره و در یک جنگ بلند مدت میشه هر شهری را با محاصره و نابودی زیر ساختها ، مخصوصا در بخش انرژی و آب از پای درآورد . تاب آوری شهری با توجه به وابستگی شدید ما انسانها با تکنولوژی بسیار شکننده ست . تغییر سبک زندگی و طراحی ماشینی شهرها این وضعیت را بغرنج تر کرده بصورتی که محاصره و جنگ شهری در یک شهر هزاره جدید اصلا قابل مقایسه با محاصره ی شهری مانند استالینگراد نیست .بنابر این مثالها ها قابل تعمیم نیست . در مثالهای متاخر تر ، جنگ شهری در شهرهای سوریه تمام این شهر ها رو نابود و به سرزمین سوخته تبدیل کرد و تخریب زیر ساختها باعث شده که تمام این شهرها بالاخره تسلیم و اشغال شوند . بجای ورود گسترده نیروی هوایی به شهر ها اگر روی تخریب زیر ساختهای تامین انرژی و نیاز های اولیه تمرکز بشه نتیجه بهتری میشه گرفت ولی اگر زندگی مردم بعد از جنگ در شهرها برای نیروی متخاصم مهم نباشه و زمان در اولویت باشه نیروی هوایی همان چیزی را رقم میزنه که در وادی سوخته سوریه شاهدش بودیم .
-
2 پسندیده شدهبا عرض سلام و خسته نباشید مقاله جالبی بود اگر با این دید نگاه کرد که دکترین فعلی در جواب عملیات های شهری بصورت آنچه واحد متخاصم با توجه به میل به انجام عملیات مورد نظر در مقابل واحد های تدافعی با در نظر گرفتن آنکه بافت شهری هم برای ورود نیرو ها و ادوات زرهی ( عموما خیابان ها) سالم نگه داشت و همچنین بتوان بصورتی روحیه مدافع را و توان تدافعی آن را و ایضا روحیه آنرا نابود کرد بصورت ابتر مانده است پس آن ها با توجه به تجربیات بدست آماده در نمونه های گفته شده به دنبال راه کار های مناسب رفته و میروند اگر در مقام پیش بینی برویم ابزار لازم را تا حدودی دارند ولی شکل و فرم جدیدی باید به آن بدهند بنظر این حقیر بحث مهمات دقیق مسعله ایست که پیگیر خواهند بود ولی نه با مواد انفجاری شدید بلکه بصورت انفجارهای کوچک برای پاکسازی موردی طبقات که این خود منجر به باز تولید مهماتهای قطر کم به تعداد بالا در حامل پرنده است که مزایای بالای خود را دارا می باشد و از آن مهمتر خود حامل است که با توجه به فضای عملیات های تعریف شده برای واحد حمله کننده احتمالا بدنبال طراحی بی سرنشین های با مداومت و حمل مهمات بالا در ارتفاع بالا بصورت نیمه ایستا جالب خواهد بود ( با توجه به موارد ذکر شده تا حدودی متفاوت با طرح های کنونی ولی شبیه به موارد حاضر) علی ایحال چیزی که برای من جالب است رسیدن به موارد فوق برای ما با توجه به تجربیاتی که در بی سرنشین ها بدست آوردیم بسیار جالب است و قطعا کمک شایانی در جبهه هایی همچون سوریه به ما میتواند بکند قطعا با توجه به تجربیات شما در هواپیماهای مدل طرح های جالبی مد نظر جناب عالی هست فکر کنید حامل هایی به تعداد زیاد و بصورت ساعت پروازی بیش از ۲۴ساعت و نیمه ایستا (با سرعت بسیار پایین) در ارتفاع بالا هر طبقه ای که از آن کوچک ترین تحرک نامعقول صورت گیرد هدف قرار دهد بصورتی که ساختمان فرو نریزد و مسیر را برای نیروی زمینی پیشرو در زمین باز کند چیزی شبیه به تک تیر انداز هوایی (بطور مثال) میتواند کابوس وحشتناکی برای نیروی مدافع باشد و از بعد روانی از کشتار غیر نظامیان تا حدود زیادی جلوگیری کند که این خود میتواند از تلفات دهشتناک غیر نظامی کاهش و در بعد تبلیغاتی دست پری به متخاصم بدهد البته نباید فراموش کرد که برای رسیدن به این اهداف امن کردن آسمان برای حامل های مورد نظر امری حیاتی است
-
1 پسندیده شدهمبحث فوق العاده خوبی هست. با تشکر از جناب MR9 در واقع تصمیم گیری توسط سر فرمانده ای هست و تصمیم گیری سختی است. در واقع نقش اطلاعات ما از منطقه الویت اول است. یکی از مواردی که ذکر آن مهم هست بحث جغرافیا شهری است. شهر ی با ماهیت استراتژی،سیاسی، شهری بندری یا توریستی و... در شرایط زمانی و مکانی خاص تعاریف تغییر میکنه... مثلا در جایی که استفاده از پهپاد ضروری است، ممکن هست شرط زمانی در به کار گیری سلاح ها و ابزار ها تغییر ایجاد کند.و یا استدلال هایی نظیر آنچه در جنگ جهانی دوم بعد از هیروشیما و ناکازاکی مطرح شد به عنوان پایان دهنده به جنگ و لازم بودن آن و حتی تسلیحات کمتر با تخریب بالا استفاده شود. لزوم بررسی چند مورد مهم است؟ اطلاعات ؟محدوده جنگ و محدویت کشتار... نظامی و غیر نظامی ؟ موقعیت جغرافیایی و شرایط شهری؟ زمان؟ دست یابی به زمین یا زمین بازی ؟ و... شرایط نیروهای پیاده در این زمینه به حداقل های هوایی نیاز است و حداقل تضمین برای نیروی پیاده است. البته این موضوع به برتری هوایی نیازمند هست. و در صورت ایجاد خط پشتیبانی توسط نیرو ی مدافع عملا دسترسی هوایی محدود می شود.در مورد گروهایی تروریستی قطع خطوط لجستیک و ایجاد خط لجستیکی برای خود اهمیت بالایی دارد. دشمن محدود و محصور شده در این شرایط. یک بعد دیگر رسانه ها هستند به عنوان مثال، توزیع اعلامیه ها که معمولا با استفاده از نیروی هوایی صورت می گرفت ، نقش رسانه ای و موج تبلیغاتی خاصی ایجاد می کرد.
-
1 پسندیده شدهموانع (زدایی) زایی اداری بر سر فعالیت ها امسال به سال تولید، پشتیبانی ها، مانع زدایی ها نام گذاری شده است. نامی به جا بیانگر صدای ناله همه تولیدکنندگان و کسب و کارها است. اما چگونه می توان از این شعار به عمل رسید؟؟ سال تولید، پشتیبانی ها، مانع زدایی همیشه می شنویم که در کشورهای دیگر زمان اجرایی شدن کسب و کار بسیار کمتر از ایران است ولی تمام تلاش ها نتوانسته گره اصلی را باز کند. بر خلاف انتظار موانع اداری از مدیران رده بالا شروع نمی شود، بلکه با سنگ اندازی و وقفه در رده های جز جریان دارد. چابک نبودن در مقابل مسائل اولین اثر موانع اداری هست که شامل : - الزامات سختگیرانه، نامتناسب و هزینه زا برای مراجعین - پیچیده بودن و زمانگیر شدن امور اداری - کارمند صفتی مدیران جز همه این این موارد و دیگر موارد موجب بار زیادی روی دوش کارآفرین داخلی شده و این درحالی هست که الزام قوانین داخلی و خارجی برای کالای خارجی به مراتب کمتر است. برای مثال در قراردادهای خرید خارج شرکت نفت در صورت لغو و یا اشکال قرارداد، فروشنده خارجی می تواند 95 درصد مبلغ قرارداد را به عنوان جریمه درخواست کند این درحالی است که در قرارداد داخلی شرکت دولتی موظف به هیچ پاسخگویی نبوده و سیکل اداری تنها برای مبالغ بالای 1 میلیارد تومن ارزش استفاده دارد که آن هم با اگه و اما همراه است. این موضوع در قراردادهای فوتبالی کشور به خوبی دیده می شود که قوانین برای افراد خارجی به مراتب برتری بالایی نسبت به ایرانی ها دارد. علت این امر را بیشتر در منجمد بودن افکار و فرار از مسئولیت پذیری مسئولان باید جست که موارد خاص را عمومی و عادت کرده اند. - الزامات سختگیرانه، نامتناسب و هزینه زا برای مراجعین در فرآیند انجام امور اداری قوانین و بندهایی وجود دارد که در صورت تایید بازرس و تحقق آنها مجوز کار داده می شود. این قوانین از تجربیات یا پیش بینی آینده ایجاد شده اند ولی بدلیل چابک نبودن و عدم درک بروز از وضعیت جامعه گاها به ضد هدف خود بدل می شوند. و شرایط با اجرای این قوانین غلط و خشک مزید بر علت شده و کارآفرین را از کرده خود پشیمان می کند. برای مثال الزام به داشتن فلان مدرک یا فلان دستگاه غیرضروری که جز بار مالی و مانعی بر سر فعالیت مورد نظر تاثیری نداشته و سبب بار مالی اولیه سنگین و عدم تحقق سودآوری کار می شود و عملا شکستی از پیش تعیین شده رقم می خورد. و وای اگر کارشناس مربوطه کمی بی شعوری داشته باشد. و این همان مثال سنگ بزرگ علامت نزدن هست که با ایجاد یک شرایط رویایی در شروع کار، هرگونه شانس موفقیت را از بین می برند. در حالی که در یک برنامه درست بندهای ضروری مبتنی بر حداقل ها بسته می شود و بقیه الزامات باتوجه به سودآوری، میزان تولید، میزان سابقه به تدریج و در راستای بهبود کیفیت و کمیت تولید و کاهش هزینه ها الزام می شود. در حقیقت چینش الزامات از حالت بازرس و جلوگیری از تخلف به مولدی برای کمک به کارآفرین چیده می شود. - پیچیده بودن و زمانگیر شدن امور اداری گاهی اوقات که نه ، بیشتر اوقات مسیر بروکراسی آنقدر پیچیده و طولانی می شود که هم انرژی و هم امید و هم زمان کار از دست می رود. شاید بی راه نباشد که دچار بلای بروکراسی شدن را بدترین دعا در حق کسی می گویند. شرکت های دولتی برای آسان تر شدن کار فرآیند و فلوچارت مسیر را تعیین می کنند، بی آنکه بدانند مسیر از پایه اشتباه هست و فرصت رسیدن به تولید را از شرکت می گیرد. در حالی که هر مسیری باید به بهبود کیفیت و کمیت تولید و درآمد شرکت منجر شود نه آنکه حجم کاغذ و یا سرمایه خوابیده را بیشتر کند. - کارمند صفتی مدیران جز پیشتر در مقاله مسئولیت پذیری شرط اول مدیر موفق کمی بحث شد که خلاصه ای از نگاه کارمند صفتی را نشان می دهد. لینک کارمندانی که در آرزوی صندلی بالاتر، بذر تکبر را در درون خود می کارند تا ارباب رجوع هرچه بیشتر در مقابلشان خم شده و خودخواهی آنان را ارضا کند کسانی که فارغ از هر دیدگاهی با مانع زایی بر سر امور مراجعین، میز خود را به گردنه راهزنی تبدیل کرده اند. افرادی که سیستم های بازرسی با همه حجم خود حریفشان نشده و هیچ مجلسی آنان را استیضاح و بازخواست نمی کند و حتی تغییر حکومت هم صندلی آنان را تکان نمی دهد. اینان بزرگترین مشکل سیستم اداری ما هستند و مولد اول بی شعوری تنها راه درمان این درد را می توان موارد زیر برشمرد: سنجش عملکرد کارمند بر مبنای رضایت مندی کارمندان دخیل شدن در منافع کار ایجاد الگوهای درست شایسته سالاری نصیحت دوستی در بخش امور اداری، هر کسی که وارد این اتاق می شود با کوله باری از خستگی و مشکلات آمده اگر کارش را راه بیندازی دعای خیرت می کند و اگر کارش را راه نندازی نفرینت می کند و با دل آزردگی مطمئن باش که دعایش در آنی اجابت می شود و تو می مانی و ان دعا و به شخصه هزاران بار حرفش را دیدم. در انتها باید گفت که بخش زیادی از اتفاقات و رشد ها در کشور ناشی از کر بودن و استقامت بالای کارآفرینان در کشور است که نه صدای سوت ناامیدی تماشاگرنما ها را می شوند و نه از خارهای مسیر خسته می شوند. و آتش به اختیار عمل کردن مدیرانی هست که با تشخیص صحیح مانع فدا شدن فرصت به خاطر قوانین بی مورد و دست و پاگیر می شود هر چند برایشان مسئولیت و هزینه داشته باشد. اگر کار آفرین نیستیم، حداقل کمک حال باشیم تا سنگ انداز تقدیم به روح بلند پرواز شهیدان احمد کاظمی، ستاری و طهرانی مقدم لینک
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم در روزهای گذشته گفتگویی از جناب آقای دکتر ظریف با جناب سعید لیلاز درباره دوران تقریبا 8 ساله وزارت ایشون منتشر شد و در مورد افراد و دولت هایی من جمله شهید سرافراز سردار قاسم سلیمانی اشاراتی به میان آمد. بیشتر دو واکنش رو در مواجهه با این فایل دیدم یکی انواع و اقسام اتهام و واکنش های عصبی نسبت به این فایل و دوم قهرمان سازی کاذب از محمد جواد ظریف که به اشتباه در طول 8 سال شاهد بودیم. بنده سعی میکنم که این تعارفات و جنگ های زرگری الکی رو کنار گذاشته و به تحلیل خود گفتگو بپردازم که نکات جالبی رو در خود جای داده که مورد به مورد بهش می پردازم. 1) مورد ابتدایی نظر دکتر ظریف در مورد روحیه و همچنین همکاران زیردست خود بود. انتقادات درست ایشون از روحانی به مانند غرور و... و حمایت از همکاران بجای فرافکنی نکته جالبی بود که امیدوارم در کشور ما نهادینه بشه بگونه ای که فرد خود را قدرت مند و از بالا نبینه بلکه قدرت و امکانات و مسئولیت هاشو رو ودیعه ای برای خدمت به جامعه و کشورش بدونه و بس. حسن روحانی از این نظر هیچ وقت نمره قبولی نگرفت و به نظرم نوع ستایش و حتی کوبیدن ظریف توسط مخالفان هم ایشون رو به شکل مهار شده تری به سمت داشتن همین نگاه برده که به نظرم اشتباهه . من دلیلی برای ارائه تصویری قهرمان یا قربانی از محمد جواد ظریف نمی بینم. ظریف توانایی هایی از نظر بیان و شکل دادن تیمی خوب داشت که بدلایلی منجر به نتیجه نشد. شکل وزارت ایشون نه شاهکار و در مقابل سنوات گذشته وزارت امور خارجه فاجعه بار نبود. 2) ردای ریاست جمهوری چیزی نیست که به قامت محمد جواد ظریف بخوره و کلا این امر نباید با تحسین چپ گرایان و دشمنی راست گرایان فراموش بشه که گاه فردی در جایی استعدادی در زمینه آموزش، پرورش نیرو یا هدایت سازمانی داره ولی وقتی پستشو تغییر بدیم نه تنها کارایی قبلی رو نداره بلکه با علمکرد بد همون رزومه خودشو خراب میکنه. اگه قرار بر بهره بردن از دکتر ظریف هست باید در قالب امر خارجه و بین الملل باشه. 3) وقتی نام ظریف رو میاریم مسلما مذاکرات هسته ای و برجام تداعی خواهد شد وباز متاسفانه نگاه 0 و 100 به این مقوله. ظریف در این گفتگو نشان داده که به این واقعه تاریخی دید تحلیلی و منتقدانه ای نداشته. گاه ایشون به مانند اشاره به ادامه تعهد دولت اوباما به شروع نقد از خود نزدیک میشد ولی در ادامه همچنان ژست حق به جانب را داشت. باید برجام و نقاط قوت و ضعفش به دور از هیاهو و دشمنی جناحی بررسی بشه و مشکلات همیشگی ما و سابقه کمتر ما در مذاکره با کشورهای استعماری راهی براش پیدا شه به طوری که به طرف قراردادهای متوازن و برابر با طرف مقابل بریم و نه قراردادهای یک طرفه و عقب نشینی کامل در دوره ای و لجبازی و نبستن هیچ قرارداد و به خطر افتادن روند حرکتی کشور در دوره ای دیگر. در زمان مذاکره باید گره ها رو شناخت و تحلیل کرد وگرنه بعدا که با نگاه دانای کل و سنجش شرایط واقعه میشه تحلیل خوبی ارائه کار ولی فایده ای نداره. تیم ظریف مذاکرات تیم موسویان و بی وفایی غرب رو دید و همچنین بن بست در زمان مذاکرات جلیلی. واقعا نمیشد راه حلی بینابین داشته باشه؟ به نظرم میشد ولی وقتی مذاکرات با انتقاد مواجه شد این جا من سعه صدری از تیم ظریف و شخص ایشون ندیدم. خیلی از منتقدین مغرض و رقیب سیاسی نبودن و میشد از نگاهشون بهره گرفت. حتی متن توافق هم پنهان نگاه داشته شد و این چیزهایی بود که در قوطی هیچ عطاری یافت نمیشد. نمیدونم چه تغییری ایجاد شده که دوباره مذاکرات بولد شده ولی من تغییری در رویه ایالات متحده ندیدم و این ماییم که باز کوتاه می اییم. اگر نتیجه باز نهایتا همان غنی سازی 3.5 است دوباره برجام رو به عنوان فتح الفتوح به خورد ملت ندیم و به جاش با اصلاح رفتار طرف مذاکره گره از شرایط بد اقتصادی کور باز کنیم. 4) درود می فرستم بر شهید بزرگوار قاسم سلیمانی که از مردان میدان و به ویژه ایشان یادی شد. ایرادی نمی بینم که اندیشه و اعمال این سردار و سرباز وطن به دایره نقد و بررسی گذاشته بشه و جالب تر اینکه حتی تفاوت این شهید با بعضی از هم قطارهاش رو در خلال این گفتگو حس کردم. به نظرم گاه نظر دکتر ظریف در مورد میدان درست و گاه جزیره ای و به دور از مصلحت اندیشی کلی بود. مثلا در مورد پست وزارت خارجه و اختیاراتش بدیهی است که دخالت و موازی کاری پسندیده نشه و سبب خنثی سازی فعالیت ها بشه. در مورد سفر بشار اسد به تهران واقعا خنده دار بود که جناب ظریف در دیدار با اسد حضور نداشت یا ماجرای سقوط هواپیما که بسیار بد و بدون مسولیت پذیری و اطلاع رسانی درست و پنهانکاری زیاد و با تبدیلش به یک بحران به بدترین وجه مدیریت شد. در مقابل نگاه جزیره ای ظریف رو در دیدار سردار سلیمانی با پوتین دیدم که واقعا ربط چندانی بین این موضوع و برجام ندیدم و اتفاقا این سفر بسیار راهگشا و مفید بود و با ورود نیروی هوایی روسیه گره سوریه باز شد هرچند ایران با سادگی و فردین بازی در سوریه و عراق نتوانست در مقابل کمک های فراوان خود به دو دولت عراق و سوریه ما به ازایی داشته باشه و سرش بی کلاه ماند. 5) برگردیم به برجام و روسیه. به نظرم نظرات ظریف در مقابل روسیه درست و نقد یک کشوری است که خیلی از کشورهارو اقمار و مستعمره خود می داند . در سوریه که روسیه حتی از خباثت هماهنگی با اسرائیل برای حمله به مواضع نیروهای ایرانی کوتاهی نکرد و سعی در حذف ایران از سوریه داشت. چه رویه روسیه و چه حامیان داخلی شون رو اشتباه می دونم. روسیه و چین و از سویی دیگر ایالات متحده و فرانسه و بریتانیا و... رو دو روی یک سکه می بینم. اعتماد بی حد و حصر در رابطه با این کشورها به شدت ضربه زننده است و این ایرادی که متاسفانه به خاطر راقبت جناحی توجهی به آن نمی کنند. خوش بینی افراطی به شرق و غرب همه جوره به ایران ضربه زده و باید همانطور که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به صراحت گفته به دنبال استقلال و رهایی از قید و بند این قبیل کشورها باشیم. اگر اعتماد بدون چهارچوب به روسیه و چین بد است، هیچ وقت هم از لحن راحت و پر از اعتماد ظریف نسبت به آمریکا و جان کری و ... سردرنیاوردم. امیدوارم همانطور که زمان جلیلی مذاکرات به مذاکرات برای تعیین محل مذاکرات تبدیل شده بود امیدوارم ظریف حداقل در ماههای آخر دولت روحانی گول نشست با فلان وزیر امور خارجه و فلان داد و بیداد و... نخورد. در مذاکرات نتیجه مهم است که فعلا در تمامی دوره ها یکطرفه و دست ما کوتاه بوده.
-
1 پسندیده شدهالزاما این طوری نیست ، تجربه چچن ، وقتی ستون های مکانیزه روسی در یک خط وارد چچن شدند و قیچی شدند ، پیاده نظام هم همراهش بود ، ولی چچن های مسلح به rpg-7 ( دقت کنید قضیه برای سال 1995 هست ) چنان دماری از ستون های روسی درآوردند که در تاریخ بعنوان یک فاجعه از آن یاد می شود بافت شهری اصولا به شما اجازه مانور زرهی را نیمدهد ، مجبورید که خطی (ستونی ) وارد شهر بشید . نیروی مدافع هم اگر زرنگ باشد می توند از همین نقطه ضعف استفاده کند شما بافت شهری را باید مشخص کنید ، آیا این سناریو در بافت قدیمی شهر رخ میدهد یا جدید ، در بافت مسکونی یا تجاری ، تراکم جمعیت غیرنظامی و ده ها عامل دیگر هست برای بررسی .. شما فقط زرهی را می بینید که خوب به نظرم طرح سناریو ناقص هست دقت نکردید به عرض بنده ضمن اینکه بسته به این هست شما بعنوان نیروی مهاجم استراتژی اتون برای رزم شهری چی هست ؟ 1- فلج موقت 2- فلج بلندمدت اگر دنبال فلج موقت هستید ، مجبورید که از تخریب انبوه خودداری کنید ، فقط روی ساختارهای کنترل - فرماندهی دشمن متمرکز بشید و سعی کنید آن را از مخفیگاه های اش بیرون بکشید و منهدم کنید ( فلوجه / بصره سال 2003 ) اگر دنبال فلج بلند مدت هستید ، این معادل تخریب انبوه هست و زرهی چندان در اینجا کاربرد ندارد ، این ماموریت بر عهده توپخانه سنگین و نیروی هوایی هست ( استالینگراد / برلین / لنینگراد ) اگر راه کار دوم را انتخاب کنید که نیازی به ورود به شهر ندارید ، نیروی مهاجم شهر را محاصره می کند ، انقدر آتش می ریزد که نیروی مدافع مجبور شود یا تسلیم شود یا عقب نشینی کند نیروی هوایی برای عملیات شهری به دلایل مختلفی محدودیت دارد ، نیروی هوایی ایالات متحده همین الان دارد روی این محدودیت کار می کند ولی عرض شد ، شما باید قابلیتهای ISR دشمن را بزنید به شیوه های مختلف توی محیط بسته شهری ، خطر سیستم های ضد زره ، از محیط باز بیشتر هست . چون همون طور که عرض شد ، فضا برای مانور زرهی وجود ندارد فرض شما ، ورود به درگیری با راهبرد نامتقارن هست، پس بحث کلاسیک اینجا معنی ندارد ، دشمن برتری هوایی دارد با محدودیتهای مشخص ، ستون زرهی و پیاده اش هم وارد شهر شده ، پشتیبانی توپخانه سبک ( 60 م.م برای پیاده نظام و توپهای سنگین تر در پشتیبانی عمل کلی ) شما هم باید با اتکاء با عوارض شهری بجنگید ( تازه این درصورتی هست که مسیر عقبه شما برای تدارکات باز باشد ) فلوجه ..نوامبر سال 2004 دشمن وقتی قرار هست وارد شهر بشود ، اول مجبور هست که سازمان رزم خودش را کوچکتر کند ( فرضا برای یک شهر در مقیاس فلوجه ، یک واحد نظامی در مقیاس تیپ به اضافه ( یعنی نیروی رزم ان از حالت استاندارد یک مقداری بیشتر باشد ) مورد نیاز هست که درزمان عمل باید به اندازه های کوچکتر ( دسته / جوخه) تبدیل شود تا تحرک بیشتری داشته باشد . سرعت پیشروی هم بسته به بافت شهری و جمعیت غیر نظامی و تدابیر متقابل نیروی مدافع هست که در بالاتر عرض شد . برتری هوایی در جنگ شهری قدمتش برمی گردد به نظریات جولیو دوهه و تا جنگ دوم جهانی و بعد می رسیم به جنگ دوم خلیج فارس .. برخلاف تصورات ، نیروی هوایی در جنگ شهری با محدودیتهای مشخصی روبرو هست ببینید ،پرده پوششی ، عملیات تاخیری و مفاهیمی مثل این ، یک تاکتیک مداوم و مستمر نیست ، در جنگ شهری هم چیزی به اسم پرده پوششی نداریم ، از زمانی که دشمن وارد شهر شد ، شما باید جلوی آن را بگیرید تا هزینه عملیات برای دشمن در شهر بالا برود ، این مفاهیم برای عملیات نظامی کلاسیک هست ( به این معنی که شما در شهر دست به عملیات تاخیری می زنید تا توجه را از نیروهای در حال عقب نشینی خودی بردارید تا بدون تلفات دست به عقب نشینی بزنند ، برای این کار هم نیازمند یک نیروی بزرگ نیستید ، یک نیروی کوچک و جمع و جور ولی بخوبی مسلح شده که سعی می کند با استفاده از عوارض شهری ، آتش و نیروی دشمن را بخودش جلب کند ) ان چیزی که در موصل ، الرقه و بصره و .. اتفاق افتاد از همین جنس هست (یعنی در رده عملیات ضد شورش قابل دسته بندی هست تا عملیات کلاسیک )
-
1 پسندیده شدهدر جنگ تحملیلی بعد آزاد سازی خرمشهر شبیه این چنین تونلهایی کشف شد این تونلها توسط یخچال و لباس شویی هایی که از خانه مردم خرمشهر جمع آوری شده بود ساخته شد دیوارها از لباسشویی و روی آنها بصورت افقی یخچال گذاشته بودند برخلاف عمده فیلمهای دفاع مقدس رزمندگان با غیرت ایران با دشمن بسیار با هوش و قدرتمند جنگیدند
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس عملیات والفجر 10 نمی دانم چرا هر وقت به آیه 4 سورهء بلد می رسم یاد بدبختی ها و گرفتاری های پهپاد می افتم؛ "لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ" (ما انسان را در سختی و رنج آفریدیم). از همان روز اول که پایمان را به غرب گذاشتیم تا مأموریت عکس برداری برای قرارگاه حمزه انجام دهیم ، انگار تمام هیکل رفته بودیم توی خمره ای از مصیبت. به روستای خرمال یا همان حلبچه که رسیدیم ، با وحشتناک ترین صحنه ای که هرگز کسی به عمرش ندیده بود روبرو شدیم. توی خیابان ها ، کوچه ها ، پس کوچه ها ، جلوی خانه ها ، مغازه ها و مزارع از کودک و جوان و پیر گرفته تا هر جنبنده ای که تا دیروز نفس می کشید ، جنازه افتاده بود و بوی تند بمب های شیمیائی همه جا گسترده شده بود. مأموریت که هیچی ، ما یک روز کامل را با خودروهایمان فقط از سطح شهر و روستا جنازه جمع کردیم. مرور صحنه های دلخراش کودکانی که در گوشه و کنار و حتی در آغوش مادر روی زمین ولو شده بودند ، حتی پس از این همه سال برایم ویران کننده است. صدام را نمی دانم اما ، مانده بودیم یک خلبان چگونه و با چه منطق و استدلالی ، دکمه فرود بمب را بر سر مردم این شهر و روستا فشار داده است ؟!! توی جنوب گاه از کمین های دشمن هم رد می شدیم و پشت سنگرهای خط اول ، هواپیما را از تیم عقب تحویل گرفته و تا عمق مواضع دشمن را عکس برداری می کردیم. اما اینجا ده کیلومتر مانده به مواضع خودمان ، خودروهایمان از موانع و کوه و کمر بالا نمی کشید و باید تمام مسیر را پیاده می رفتیم ؛ در حالی که نفس نفس زنان بار و بندیل مان را همراه می بردیم. چقدر توی این مسیرها صدام و اذنابش از ما لعن و نفرین خوردند. در هر صورت مأموریت باید انجام می شد . تویوتایمان سه منظوره بود؛ هم خودروی حمل هواپیما ، هم لانچر پرواز و هم وسیله نقلیه حمل تیم پروازی. عقب وانت تویوتا را مثل خودرو هایس مان طوری طراحی کردیم که علاوه بر لانچر حتی تا چهار فروند هواپیمای تلاش با کلیه متعلقات داخل آن جای بگیرد. یک سپر پهن هم برایش طراحی کردیم که در مواقع لزوم بتواند ، موتورسیکلت مان را هم حمل کند. معجونی شده بود برای خودش. شکر خدا جاده های کوهستانی و روستائی توی خاک خودمان خوب بود و مشکلی پیدا نکردیم؛ اما پایمان که به خاک عراق رسید ، افتادیم به عجز و لابه. لودرهای مهندسی رزمی و جهاد سازندگی مشغول احداث جاده های مختلف روی سینه کش کوه و تپه ها بودند و مشکل جاده ها یک طرفه بودن آنها بود. با کلی مکافات وقتی خودرو جان می گرفت تا از کمند گردنه ای عبور کند ؛ آن جلو ، لودر چراغ می زد که جلو نیا من دارم می آیم. کنارمان که می رسید ، توی یکی از همین پارکینگ هائی که درست کرده بود می رفت تا ما مسیر را ادامه بدهیم. دوباره با سلام و صلوات آرام ، آرام جاده باریک و پر خطر را بالا می کشیدیم ، اما دوباره ازآن بالا خودروئی برایمان چراغ می زد. چقدر حرص می خوردیم وقتی مجبور بودیم مسیر آمده را عقب عقب گاه تا دو کیلومتر برگردیم. او که نمی توانست توی سربالائی با دنده عقب برگردد ، ما باید آن قدر عقب می آمدیم تا به یکی از همین پارکینگ ها بخوریم. سختی و گرفتاری کار آنجا بود که یهو می دیدی نم نم باران شروع شده. هر از گاهی کوه ریزش کرده و توی همان جاده باریک و یک طرفه قرار است از کنار پرتگاهی رد بشوی. پرتگاه ها و دره های عمیقی که وقتی از آن بالا همق آنها را جستجو می کردی ، قعرشان پیدا نبود و بقول صفری ، اگر توی آنها سقوط می کردیم، خیال مان راحت که مجروح نمی شویم ، در دم می میریم. توی این مسیرها که راننده هم نداشتیم ، خودم پشت فرمان می نشستم. یک بار که در پیچ گردنه ای سه چرخ مان روی جاده بود و چرخ چهارم برای خودش توی هوا دور می خورد ؛ قارداشی، نفس های حبس شده در سینه را با این جمله شکست : قلبم افتاد توی جورابم. بقیه اما در حال خواندن شهادتین بودند که خدا را شکر خودرو جان گرفت و از پرتگاه رهائی یافتیم. به مقر که رسیدیم دوست نداشتیم پس از انجام مأموریت این مسیر را برگردیم، چون فردا روز از نو و روزی از نو بود. برای همین ده پانزده روزی را توی همان ارتفاعات پیش بچه های رزمنده ماندیم و به انجام مأموریت پرداختیم. توی این فاصله بارها به یاد دختر بزرگم افتادم که با رسیدن به کرمانشاه ، او را در کلاس اول ابتدائی ثبت نام کرده بودم و به مادرش که نمی دانست توی این بی برقی و بی نفتی چگونه تکرار جمله مامان خیلی سردم است را از او کم کند. دلمان خوش ، نسبت به اهوز ، خانه اجاره ای توی کرمانشاه از خونه اجاره ای اهوازمان بزرگتر و جادارتر بود ، ولی توی این سرمای طاقت فرسا مجبور بودیم که توی یک اتاق جمع شویم تا گرم مان شود. نه اینکه ما تنها نفت نداشته باشیم ، تمام محله نفت نداشت. خدا پدر مسئول پشتیبانی نیروی هوائی سپاه را بیامرزد ، یک بار تانکری 4000 لیتری از نفت برایمان فرستاد که ما آن را بین تمام محله تقسیم کردیم. هر خانوار 20 لیتر و ما 40 لیتر گیرمان آمد. حالا چرا باید پانزده روز در ارتفاعات می ماندیم ؟ برای اینکه اینجا برعکس اهواز ، بیشتر روزها ابری بود و رطوبت هوا بسیار زیاد. هواپیما توی چنین شرایطی نمی توانست پرواز کند. به قول بچه ها هوا بس ناجوانمردانه سرد بود. به طوری که نمی توانستیم با انگشت های یخ زده مان ملخ هواپیما را بچرخانیم تا موتور روشن شود و هواپیما پرواز کند. چقدر باید به انگشت هایمان ور می رفتیم و آتش روشن می کردیم تا دست هایمان جانی بگیرند و ملخ هواپیما راه بیوفتد. امروز وقتی استارتر را دست بچه های خلبان می بینم که چقدر هواپیما را راحت روشن می کنند ، تأسف می خورم که کاش یکی از این دستگاه ها را ما آن روزها در ارتفاعات داشتیم. سردی هوا یک طرف ، تمام شدن سوخت طرف دیگر. سنگر تدارکات ، خانه بغلی نبود که بخواهیم از او سوخت بگیریم. باید تحمل می کردیم. حالا ما هیچی ؛ نهایت 15 روزمان اینطوری می گذشت ، بیچاره رزمنده هائی که سالها آنجا مستقر بودند. صبح سحر ساعت 4 راه افتادیم به طرف عراقی ها برویم برای عکسبرداری که لای یکی از درخت ها توی مسیر ، جنازه ای عراقی دیدیم که روی شاخه درخت یخ زده بود. انگار که در حین عملیات مخفی شده و بعد در سرمای کوهستان همانجا یخ زده باشد. گاه اتفاق می افتاد که شب تا صبح آنقدر برف می بارید که توی سنگرها محبوس می شدیم. لودر که می آمد باید توی دره شهید بروجردی یکی یک خودروها را بالای کوه می کشیدیم. ماموریتمان که تمام شد باید عکس ها را می بردیم کرمانشاه تا آنها را ظاهر کنیم و به قرارگاه تحویل دهیم. توی مسیر از کنار مردم منطقه که می گذشتیم نمی توانستیم اعتماد کنیم اینهائی که با ما حرف می زنند یا جلوی خودرویمان را برای کمک گرفتن می گیرند ، مردم عادی هستند یا کومله و دموکرات ؟ و ما ، که عکس هائی که از جانمان عزیزتر بود را باید در نهایت هوشیاری و جانبازی ، پاسداری می کردیم تا به دست صاحبانش برسد. خدا را شکر توی تمام مأموریت ها ، نه اتفاقی برای عکس هایمان افتاد و نه هواپیماهایمان. حتی ، یک مورد سقوط منجر به افتادن به دست دشمن نیز نداشتیم. راوی : زنگنه * * * * * صخره های لعنتی پیش خودمان خلبان برجسته ای به حساب می آمدیم ، اما این سومین پهپاد بود که توی صخره ها می خورد و می افتاد توی آب. خوب شد کسی متوجه سقوط آنها نمی شد وگرنه توی این رزمایش مهم ؛ کلاه مان پس معرکه بود. حضرت آقا به عنوان رئیس جمهور ( در سال 1366) آمده بود جزیره لارک و ما قرار بود از توی تنگه ای هواپیماهایمان را رد می کردیم و از جلوی کشتی حامل معظم له ، پرواز نمایشی می دادیم و رد می شدیم ؛ اما از شانس بدمان این صخره های لعنتی هر بار مانع مان می شد. سه خلبان این سه فروند ، از برجسته ترین خلبان های پهپاد به حساب می آمدند. حمید رضا از همان اول می گفت : بگذارید من خلبانی کنم. اما بچه ها شاید به خاطر سن کمش فکر می کردند تجربه اش کم هم باشد. اما یهو دیدیم هواپیمائی با هنرمندی از لای صخره ها بیرون آمد و جلوی دیدگان حضرت آقا مانوری زیبا و به یاد ماندنی داد و آن طرف تر روی ساحل جزیره با خودنمائی هر چه تمام تر فرود آمد . این حمیدرضا بود که سرانجام حرفش را عملی کرد. او پاسدار صحنه های پر خطر هم بود و هنوز سه ماه از ازدواجش نگذشته بود که هم در مأموریت های خطرناک هور حضور می یافت و هم در کوهستان های صعب العبور غرب کشور. دلِ خوش ، همسر جوانش را آورده بود اهواز که مثلا توی مأموریت ها خیلی از او دور نباشد؛ اما هر بار او را تنها می گذاشت و توی مناطقی که مجبور بود چند روزی را در آنجا بماند حضور می یافت. من به عنوان فرمانده اش هر به بچه ها می سپردم که به خانم هایتان سفارش کنید که خانم حمیدرضا زارعی را تنها نگذارند. توی آخرین مأموریت اش هم او زودتر از بقیه آماده شد تا به فاو برود و به عنوان خلبان جلو ، از تغییر و تحولات منطقه دشمن عکس بگیرد. وقتی توی فاو عقب نشینی شد ؛ او ، هم تمام افراد گروهش را به سلامت عقب آورد و هم بسیاری از امکانات و تجهیزات پهپاد را . وقتی هم که شنید بچه های مهندسی پل اروند را تعمیر کرده اند ، این بار با شهید قاسمی هر دو به فاو برگشتند تا آتلیه سیار پهپاد را هم به عقب بیاورند. اما دیگر هرگز خبری از آن دو نشد. راوی :سید حجت الله قریشی ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند .
-
1 پسندیده شدهپاکستان چه تکنولوژی داره که بخواد به ما بده موتور تاندر روسیه رادارش چینی غلاف هدف گیریشم آمریکایی هست موشک ها شگ چینی هستند این وسط پاکستان اختیار کدوم را داره بخواد به ما بده یا نه
-
1 پسندیده شدهصحبت با فرهنگ و زبان مخاطب ده سال پیش ایرادها نسبت به سخنان احمدی نژاد آنچنان فراگیر بود که هر مخاطب آمریکایی یا اروپایی نسبت به آن واکنش نشان می داد ولی در کمال تعجب مخاطب فرهنگ عرب یا آمریکای لاتین نسبت به این سخنان بسیار علاقه مند نشان می دادند. چندی بعد که سکان وزارت امور خارجه به محمد جواد ظریف سپرده شد و صحبت های او مخاطب غربی را جذب کرد ولی در همان حال مخاطب عرب به شدت در حال دور شدن از ما بود. مشخص بود که اشتباهی ساده ولی اصولی رخ داده است. ما به اشتباه دنبال سخنرانی جامعی بودیم که همه از آن راضی باشند در حالی که بسیاری از مفاهیم در فرهنگ ملل مختلف متفاوت است و باید متناسب با آن فرهنگ سخنرانی و رفتار کرد. مخاطب فرهنگ عربی به دنبال قهرمانی ضد غربی میگشت و فریاد و حمله کردن را باعث شجاعت می دانست در حالی که مخاطب غربی به دنبال منطق و حس مظلومیت بود و قهرمانش را به گونه ای دیگر تفسیر می کرد. یادآوری این نکته ضروری و مهم است که در ایستادن جلوی زیاده خواه و ظالم هرگز به معنای نفی درست سخن گفتن نیست که تمام انبیا به زبان خود آن قوم با آنها صحبت می کردند. همیشه اول مخاطب خود را ببینید و بعد متناسب با او حرف بزنید سخنرانی محمد جواد ظریف در دفاع از موشک های ایران در پارلمان اروپا https://www.aparat.com/v/u2RgO سخنرانی محمود احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل https://www.aparat.com/v/ajkWV بخشی از سخنان ظریف در دفاع از موشک های ایران در پارلمان اروپا: - در سیصد سال گذشته ایران فقط از خودش دفاع کرده است. - وقتی صدام حسین به ایران حمله کرد همه به او سلاح دادند اما هیچ کس ابزار دفاع به ایران نداد - چه ابزاری جز موشک برای ایران مانده تا از خود دفاع کند؟ - اگر شما نگران خرج های نظامی هستید به سراغ دولت های خود بروید تا اینقدر سلاح به منطقه ما نفرستند - 130 میلیارد دلار فقط به یک کشور عربی فروخته شده است - جمعیت ما به تنهایی از کل خاورمیانه بیشتر است ولی هزینه تسلیحاتی ما یک دهم هزینه نظامی این کشورها است. - با سلاح شیمیایی بمباران شدیم و همه برای 8 سال خفه شدند. - شاید شما بخواهید فراموش کنید ولی ما فراموش نمی کنیم. - وقتی در سال 1986 به دیدار رئیس شورای امنیت رفتم و گفتم ایران را با سلاح شمیایی بمباران می کنند، او به من گفت نمی توانم حرف های تو را بشنوم - در زمان جنگ حتی یک قطعنامه که استفاده از سلاح های شیمیایی را محکوم کند تصویب نشد و اولین قطعنامه محکومیت صدام در استفاده از سلاح های شیمیایی بعد از پایان جنگ صادر شد.
-
1 پسندیده شدهتصاویر جدید ضد تانک لهستانی ارتش لهستان نمونه اولیه ای از خودروی ضد تانک خود که مجهز به 12 موشک بریمستون-2 را نمایش داد. خودرو ضد تانک لهستان در حاشیه برنامه "طرح نوسازی نیروهای مسلح لهستان برای سال های 2021-2035 " با حضور وزیر دفاع این کشور به نمایش در امد. این نمونه براساس شاسی زرهی زنجیردار Anders مدل 2016 تولید صنایع داخلی لهستان ساخت شده است. قبلا تر هم این نمونه از ضد تانک لهستان در طول نمایشگاه دفاعی نمایش داده شده بود. اما نمایش آن در کنار وزیر دفاع لهستان میتوان احتمال قطعی شدن این شاسی برای ضد تانک را بیشتر کند. البته این احتمال که شاسی این خودرو ضد تانک با نمونه های دیگر تویض شود هنوز وجود دارد. با یک حساب سرانگشتی میتوان متوجه شد این سیستم ضد تانک تا چه اندازه برای تمامی وسایل نقلیه زمینی خطرناک هستند. هر خودرو 12 عدد موشک حمل میکند 4 خودرو مجموعا 48 عدد موشک خواهد داشت. 48 عدد موشک با قابلیت گشتی زنی و هدف یابی خودکار که میتواند با دقت بالا 48 هدف را در یک بازه زمان کوتاه منهدم کنند. چنین ویژگی فرصتی برای پیشروی ستون های زرهی باقی نمیگذارد .تمامی این موارد را درکنار این بگذارید که خودروهای زرهی دور از محدوده خطر اقدام به شلیک میکنند و خطر زمینی آنها را تهدید نمی کند
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهاز شما بعیده بحث رو به تمسخر بگیرید. درسته دوستمون شاید حرف درستی نزد اما نظر هر شخص در جایگاه خودش و صرفا در قالب نظر شخصی قابل احترام هست. دوستان محترم اولا اسرائیل هیچوقت مستقیم به ایران حمله نمیکنه چون وسعت زیادی نداره و سیبل میشه این یک. دوما به فرض حمله مگر دیوانه هستند سد رو بزنند ؟ من 500 تا فلانکر به شما میدم حمله کنید ایران . میاید سد میزنید؟ عسلویه میزنید تو حمله اول؟ میاید برای مثال بیت رهبری رو میزنید؟ عزیزان من اولین قدم در یک یورش هوایی از بین بردن پدافند هوایی کشور دشمن هست. در موج اول حملات ادوات نظامی هدف قرار داده میشه و بعد نابودی پدافند به اقتصاد حمله میشه تا توان جایگزینی ادوات رو نداشته باشه. نمونه این کار رو میشه حمله به عراق توسط ایالات متحده مثال زد. تمام پدافند عراق نابود شد بعد تاسیسات حساس رو هدف قرار دادند. جنگ بی حساب کتاب نیست . با تفکرات ما بسیار فاصله داره ، متاسفانه تنها کسانی که علم جنگ رو داشتند بعد انقلاب تیرباران و شهید شدند. تمامی فرماندهان حال ایران هم به جرات چیزی از جنگ نوین و استراتژی جنگ نمیدونند . البته بجز سلیمانی و سیاری و فرزاد اسماعیلی
-
1 پسندیده شدهچالش حفظ برتری سفارش 12 فروند جت جنگنده F-15X از سوی نیروی هوایی ارتش ایالات متحده براساس یک قاعده قدیمی در حوزه بررسی های راهبردی ، حفظ برتری ، همواره چالش برانگیز از کسب آن بشمار می رود و به تقریب هیچکدام از سازمان های نظامی از بدو پیدایش تا کنون از این قاعده بحث برانگیز مستثنی نبوده و نیستند . به اعتقاد برخی از تحلیلگران حوزه قدرت هوایی ، تسلط هوا- فضایی درازمدت ارتش ایالات متحده که با یک فاصله بسیار مشخص نسبت به سایر رقبا از سال 1941 تا کنون وجود داشته و ستون اصلی برنامه ریزی های نظامی تصمیم سازان مستقر در پنتاگون نیز بشمار می آید ، بصورت فزاینده ای از سال 2010 با بازیابی قدرت هوایی ارتش روسیه از یک سو و همچنین تلاش چین برای جبران فاصله فناورانه با ایالات متحده و رصد نشانه هایی از حرکت اروپا بسوی استقلال نظامی ، به چالش کشیده شده است . برخی از ناظران نظامی براین عقیده قرار دارند که این چالش ، عمدتا" ناشی از محدودیت های بودجه ای پنتاگون در توسعه فناوری جتهای اف-22 رپتور پدید آمده ، چرا که هزینه 700 میلون دلاری هرفروند از این هواپیماها موجب شده تا حداقل ، 75 درصد سفارشات برنامه ریزی شده لغو گردد ، در حالی که به شکل همزمان ، شرکتهای روسی ، چینی ( و حتی اروپایی .م ) تلاش خود را برای معرفی جتهای برتری هوایی پیچیده تر افزایش میدهند . با توجه به این شرایط ، نیروی هوایی ایالات متحده ، برای حفظ تسلط هوا- فضایی خود برسایرین ، تنها می تواند بر دو گونه هواگرد رزمی در حوزه برتری هوایی شامل جتهای قدیمی تر F-15C و F-22 ، بعنوان موثرترین گزینه های در دسترس ، حساب بازکند . از سویی دیگر ، نیروی دریایی ارتش ایالات متحده نیز پس از بازنشستگی زودهنگام جنگنده همه کاره F-14D به سال 2006 ، به تقریب ، ابزار کارآمدی را در سازمان رزم خود موجود نمی بیند . این درحالی است که تامکت و ایگل در زمان خود ، نقطه اوج فناوری های عملیاتی برای کسب برتری هوایی بشمار آمده و بلحاظ برخورداری از سامانه های جنگ الکترونیک ، یک جهش فناورانه را به نمایش می گذاشتند ، اما ظهور رقبای جدید موجب شده تا این برتری بتدریج با مشکلات عدیده ای روبرو گردد . به شکل مشخص ، نیروی هوایی اتحاد شوروی سابق و پس از آن نیروی هوایی روسیه ، با معرفی طیف متنوعی از جتهای رزمی برگرفته شده از نسخه اصلی SU-27 فلانکر ، نیروی هوایی چین با تولید یا مونتاژ گونه J-11B و در ابتدای قرن بیست و یکم ، ورود بخدمت رزمی جتهای رزمی سوخو-30 ، در تلاش بوده و هستند تا فاصله خود را با نیروی هوایی ایالات متحده کمتر نموده و درصورت محقق شدن شرایط ، برتری نسبی را در اختیار بگیرند . علاوه براین ، نیروی هوایی چین ، با یک جهش جاه طلبانه ، سخت افزارهای جدیدتری نظیر جت برتری هوایی J-20 را به بازار تسلیحاتی معرفی نموده که هرچند قابل مقایسه با فناوری اف-22 نیست ، اما به مرور وبا پیشرفت برنامه های موجود در خصوص مدرن سازی این جنگنده ، می تواند دردسرهای جدیدی را در مسیر تسلط هوا- فضایی ایالات متحده ایجاد نماید . به شکل خلاصه ، خانواده بومی و غیر بومی سوخو-27 که در سالهای پایانی جنگ سرد برای مقابله با تهدید ایگل های نیروی هوایی آمریکا و متحدانش طراحی و به تقریب ، 9 سال پس از آن ، وارد خدمت رزمی گردید ، بلحاظ نوآوری های مورد استفاده در آن و ترکیب فناورهای یک نسل جلوتر بایک پیکربندی به نسبت قدیمی تر ( نظیر خروجی های بردار رانش و تلاش برای کاهش سطح مقطع راداری ) ، از پتانسیل لازم برای ایجاد یک تهدید برخوردار است . در این میان ، ارتش ایالات متحده ، در کمال ناباوری ، سرمایه گذاری مشابهی را برای روزآمد سازی اصولی ایگل های عملیاتی انجام نداد که این امر را میتوان ناشی از اتکاء بیش از حد این مجموعه نظامی بر جت اف-22 دانست ، با علم به این نکته که بصورت همزمان ، روسها ،سرمایه لازم برای توسعه جت رزمی نسل5 خود را نداشته و تمام تلاش خود را برای ارتقاء نمونه های موجود فلانکر به نسل +4 و ++4 نظیر سوخو-30 و سوخو-35 نموده اند . با این وصف ، برنامه ریزان نظامی پنتاگون ، شیوه بازاریابی روسها که بعنوان یک میراث قدیمی از دوران جنگ سرد برای آنها به یادگار مانده بوده را بطور کامل دست کم گرفته بودند ، چرا که درزمانی که تمام تلاش ارتش آمریکا بر عملیاتی نمودن و روزآمد سازی رپتورها متمرکز شده بود ، روسها موفق شدند تا جت رزمی سوخو-30 خود را با شرایط خاص ، به نیروی هوایی ونزوئلا ( آمریکای جنوبی ) ، چین و ویتنام (آسیای شرقی ) ، اوگاندا و آنگولا ( آفریقا ) و هند ( آسیای جنوبی ) صادر نمایند که این مساله ، با توجه به سیاست جدید صدور سلاح روسیه ( یک نسخه کاملا" بهبود یافته در مقایسه با جنگ سرد در حوزه فناوری . م ) صادر نمایند . این مساله ، باعث شد تا حساسیت ها و فشارها بر ناوگان 187 فروندی اف-22 نیروی هوایی ایالات متحده که بخشی از دارایی های آن در جریان طوفان اکتبر 2018 دچار آسیب شده بود ، افزایش پیدا کند . بدین سان ، برای کاهش این فشارها و همچنین تقویت توانایی رزمی نیروی هوایی برای مقابله با تهدیدات ، در عین انجام سرمایه گذاری معقولانه بدون نیاز به بازگشایی مجدد خط تولید اف-22 ، نیروی هوایی ایالات متحده مجبور شد تا یک برنامه ارتقاء همه جانبه رابرای جتهای رزمی اف-15 به منظور تبدیل آن به یک جنگنده برتری هوایی ++4 در نظر گیرد ، در حالی که بخش بزرگی از سرمایه گذاری ، برروی ایده مفهومی جتهای جنگنده نسل ششم که درنهایت جایگزین اف-22 و اف-15 خواهد شد ، متمرکز شده است . به اعتقاد تحلیگران حوزه هوایی ، اگر برنامه ارتقاء ایگل های نیروی هوایی به درستی اجرا گردد ، از یکسو ، بدلیل هزینه های عملیاتی پایین ، یک گزینه ایده آل برای نیرو بشمارخواهد آمد و از سویی دیگر بدلیل استفاده از فناورهای جدید ، می تواندیک مکمل پیشرفته برای جتهای برتری هوایی نسل ششم نیز بکارگرفته شود . بر همین اساس ، شرکت بویینگ ، برای تامین این نیازمندی ، برنامه F-15 2020 و F-15X را که که دو گونه بسیار پیشرفته تر از ایگل های فعلی بوده و می تواند هماورد مطلوبی برای خانواده رو به گسترش سوخو-30 گردد را به نیروی هوایی پیشنهاد داده است . علاوه براین ، بر خلاف اف-22 ، خط تولید جنگنده اف-15 بدلیل وجود سفارشات جدیدتر از سوی کشورهایی نظیر عربستان سعودی ، قطر و اسراییل ، همچنان بازاست و این موجب می گردد تا از صرف هزینه های اضافی برای راه اندازی یک خط تولید جدید ، اجتناب گردد . طبق اطلاعات منتشرشده ، گونه F-15X در آغاز ، بصورت محدود وارد خدمت رزمی خواهد شد تا پتانسیل ها آن در شرایط واقعی مورد ارزیابی قرار گیرد ، اما گفته میشود که قابلیت رزم هوا به هوای آن در سطحی بالاتر از تمامی نمونه های تولید و صادر شده ، قرار دارد و احتمالا" در برخی از موارد ، حتی فراتر از اف-22 خواهد بود . بالتبع ، با تکمیل سیستم پشتیبانی از رپتورهای عملیاتی و ورود نسخه جدید ایگل ، فاصله فناورانه میان جتهای آمریکایی از یکسو و هواگردهای چینی / روسی از سویی دیگر ، همچنان حفظ شده تا ایده مفهومی جت برتری هوایی نسل ششم در 2020 تکمیل گردد . پی نوشت : به این پاراگرف توجه کنید ......... در این میان ، ارتش ایالات متحده ، در کمال ناباوری ، سرمایه گذاری مشابهی را برای روزآمد سازی اصولی ایگل های عملیاتی انجام نداد که این امر را میتوان ناشی از اتکاء بیش از حد این مجموعه نظامی بر جت اف-22 دانست " .... " نکته اخلاقی ماجرا " اتکاء بیش از حد روی یک سامانه تسلیحاتی ، تبعات ناگواری را برای هر سازمان نظامی ، حتی یک سازمان نظامی پیچیده نظیر پنتاگون ، فراهم خواهد آورد " صرفا" برای میلیتاری / مترجم MR9 بن پایه
-
1 پسندیده شدهبه روز رسانی ادوات تا یک مقطعی زمانی محدودی جواب میده، نیروی زمینی نیاز به یک انقلاب داره