برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      42

    • تعداد محتوا

      8,886


  2. arminheidari

    • امتیاز

      40

    • تعداد محتوا

      7,127


  3. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      37

    • تعداد محتوا

      1,110


  4. scorpion57

    scorpion57

    Editorial Board


    • امتیاز

      11

    • تعداد محتوا

      1,054



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on سه شنبه, 14 اردیبهشت 1400 در پست ها

  1. 13 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. استراتژی " آنقدر در می زنم تا در به رویم وا کنی" رو برخی از این فرماندهان تا همین الان و حتی در عرصه های غیر نظامی هم رها نکرده اند !! عملیات والفجر مقدماتی (قسمت پنجم) (بررسی علل شکست - بخش سوم و پایانی) سال 1361 که بهارش با آزادی خرمشهر همراه بود ، برای ایرانی ها بسیار شیرین آغاز شد. ایران برای تنبیه متجاوز، جنگ را ادامه داد. اما به ناگاه پیروزی را با شکست های تلخی عوض کرد و در زمستان همین سال با عملیات عجیب ، لو رفته و شکست خورده "والفجر نهائی" ( که پس از شکست والفجر مقدماتی نام گرفت) "سالِ تلخ صدام را شیرین کرد. صدام از این پیروزی به عنوان بزرگترین ، شیرین ترین و بهترین پیروزی عمرش یاد کرد. (جنگ ایران و عراق، موضوعات و مسائل / ص 191) اما شیرین ترین پیروزی صدام چگونه رقم خورد؟ پیش از عملیات نشانه های فراوانی از لو رفتن آن وجود داشت و به صورت عجیب و باور نکردنی افراد بسیاری از جزئیات عملیات و منطقه عملیاتی با خبر بودند. در کتاب های خاطرات نمونه های فراوانی از این موضوع وجود دارد. همچنین گزارش هائی از گسترش "موارد کذب خرافی" میان نیروهای ایرانی دیده می شد. افرادی مدعی دیدن امام زمان بودند و از قول امام زمان در خصوص این عملیات خبرهائی هم می دادند. مهدی قلی رضائی از نیروهای اطلاعات عملیات می گوید وقتی یکی از مدعیان گفته بود امام زمان گفته است من در داخل کانال در پشت بشکه های فوگاز مخفی شده ام و ... ، "برق از سرم پرید! بچه ها چه اطلاعاتی داشتند!! ما تا آن روز بین نیروهای گردان حرفی از کانال و بشکه های فوگاز نزده بودیم. پخش شدن این اطلاعات، قبل از توجیه شب حمله ، موجب لو رفتن عملیات می شد. اما کار به جائی رسیده بود که از زبان هرکس می توانستیم اطلاعات جامعی بگیریم. "او می گوید روحانی پیشنماز برای رزمنده ها چنان از جزئیات عملیات می گفت که "از تعجب نزدیک بود شاخ در بیاورم. صحبت هایش به یک جلسه توجیهی بیشتر شبیه بود تا به سخنرانی بین الصلاتین" . (لشکر خوبان/ص 86) تیمسار ظهیرنژاد ، فرمانده قبلی نیروی زمینی ؛ حالا رئیس ستاد مشترک ارتش شده بود و سرهنگ صیاد شیرازی جایگزین او در فرماندهی نیروی زمینی. اما با وجود اهمیت ستاد مشترک ، به دلائلی در جریان امور قرار نمی گرفت. سرهنگ یعقوب حسینی از محققان مطرح ارتش در کتاب "والفجر مقدماتی" نوشته که قاطعیت در تصمیم برای اجرای این عملیات به قدری بود که لزومی برای مخفی نگهداشتن آن "در محافل داخلی و بین المللی به هیچ وجه احساس نمی شد و تمام محافل داخلی و خارجی از حمله وسیع قریب الوقوع نیروهای ایرانی در صحنه عملیات خوزستان و شرق العماره آگاه بودند." او نامه ای بسیار جالب از ظهیرنژاد خطاب به نیروی زمینی ارتش در چند هفته مانده به اجرای عملیات منتشر کرده : "اکنون که خبر حمله بزرگ، خانه به خانه و مغازه به مغازه در همه جا و همه محافل گفته می شود ... خواهشمند است دستور فرمائید یک نسخه از طرح عملیات این حمله را ... هر چه سریعتر به ستاد مشترک ارسال دارند که مورد بررسی و اظهار نظر قرار گیرد." (عملیات والفجر مقدماتی/ص65) صدام و وزارت دفاع عراق نیز چند باری آشکارا از حمله بعدی ایران در این منطقه خبر داده بودند. ششم بهمن ، یعنی کمتر از دو هفته مانده به آغاز عملیات ، که نیروهای پرشمار ایران در منطقه بودند ، صدام گفت : اطلاعات به آن ها نشان می دهد که ایرانی ها قصد حمله در این منطقه را دارند و افراد زیادی را به منطقه آورده و مراکز فرماندهی تشکیل داده اند. (روزشمارجنگ/جلد23/ص462 تا 463) و شگفت آنکه به روایت سردار علائی ، پیش از این عملیات تعدادی از افراد اطلاعات عملیات اسیر شدند و چند سرباز که با سازمان منافقین مرتبط بودند به عراق پناهنده شدند. (تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق/ جلد 1 / ص595) برخی فرماندهان با توجه به اسارت نیروهای اطلاعات عملیات و شواهد دیگر می گفتند : "دشمن دقیقا می داند از کجا حمله خواهیم کرد." (عملیات والفجر مقدماتی/ص62) اما برخی دیگر نیز این نشانه ها را چندان جدی نمی گرفتند. با وجود شواهد زیاد از لو رفتن عملیات، شمخانی از فرماندهان ارشد سپاه، در نزدیکی عملیات در جمع فرماندهان می گفت که در آستانه تشکیل اجلاس غیرمتعهدها هستیم "و گویا قرار است جنگ ایران و عراق در آن مطرح شود. اگر ما پیروزی جدیدی به دست نیاوریم ، در این مذاکرات قدرت مانور سیاسی قوی نخواهیم داشت." از ضرورت پیروزی برای قطع پشتیبانی از صدام گفت و این که " برای رسیدن به این هدف حساس ، نباید مسائل کوچک مانند به اسارت رفتن پنج نفر سبب ایجاد شک و تردید در ما باشد و بگوییم همه عملیات به وسیله دشمن کشف شده است. این خود به نفع دستگاه های تبلیغاتی دشمن است." (عملیات والفجر مقدماتی/ ص58 تا 59) مهدی کیانی از فرماندهان سپاه می گوید : " یادم است که در والفجر مقدماتی، آیت الله خامنه ای (که آن موقع رئیس جمهور بود) قرار بود برود کنفرانس غیر متعهدها. آقای شمخانی در جلسه ای به ما فرماندهان گفت باید عملیاتی شود تا دست ایشان در کنفرانس پُر باشد. به راستی چرا مسائل جنگ را به مسائل سیاسی آلوده کردند؟ آیا این همه امکانات نیروئی و مادی باید خرج یک ژست سیاسی شود؟ به هر حال ما بعد از خرمشهر ، هزینه سنگینی برای والفجر مقدماتی و رمضان دادیم که تا به امروز هنوز در حال پس دادن هزینه اش هستیم." (یک شهر، یک جهان آرا/ص70) اختلاف ارتش و سپاه هم برای اجرای این عملیات در اوج بود. فرماندهان ارتش معتقد بودند عملیات باید در منطقه شمالی فکه طراحی شود و به دلایل فراوان نظامی این عملیات موفق نخواهد بود. صیاد شیرازی حتی به تهران رفت اما نتیجه ای دریاره تغییر عملیات به دست نیاورد. رئیس جمهور که رئیس شورای عالی دفاع بود هم سخنان وزیر امور خارجه و همچنین وعده ها و تضمین فرماندهی سپاه برای موفقیت عملیات را مجددا یادآور شده بود که تا اجلاس غیرمتعهدها "حدود یک ماه وقت داریم" و "باید مشتمان در کنفرانس پُر باشد." (بازخوانی جنگ تحمیلی/ ص 108) عملیات 17 بهمن آغاز و به سرعت به یکی از تلخ ترین شکست های ایران در جنگ تبدیل شد و رزمندگان بسیاری مظلومانه شهید شدند. ابراهیم همت از فرماندهان عملیات روایت کرده که چگونه عراقی ها رزمنده های ایرانی را قتل عام کردند و بالا سر بچه های زخمی می آمدند و با تیر خلاص می زدندشان. (به روایت همت/ص573) بعثی ها جشن گرفتند. امیر عبدالحسین مفید که از تلویزیون عراق مراسم جشن را در شامگاه اولین روز عملیات دیده بود می نویسد جشن " به مناسبت شکست ایران در عملیات عماره با حضور مدعوین و خانواده ها بر پا بود که در آن سرود مهیج "عماره عماره" خوانده شد. معنی این کار این است که آنها آن قدر به خودشان اطمینان داشتند که برای این جشن، شعر و آهنگ و مجریان و تمرینات و بالاخره دعوت مردم به سالن و اجرای نمایش پیش بینی کرده بودند." (بازخوانی جنگ تحمیلی/ ص106) حجم خبرها از لو رفتن عملیات به قدری زیاد بود که امام نیز در جریان قرار گرفته بود. پس از این عملیات ابراهیم همت از فرماندهان ارشد سپاه جمله هایی از امام برای رزمنده ها می خواند که می گفت عین جملات امام است : "کوچک ترین کوتاهی در مراعات اصول امنیتی، گناه کبیره شناخته می شود و شرکت در ریختن خون شهدا است... به این وضع نباشد که می گفتند در جریان ناکامی عملیات والفجر مقدماتی، علت اصلی آن بود که صدام بیدار بوده است ... در لو رفتن عملیات به دشمن ، هر کس چه آگاهانه و چه ناآگاهانه دست داشته باشد در ریختن خون شهدا شریک است." (به روایت همت/ص590) اما آیا کسی برای این حجم از بی احتیاطی در عملیات والفجر مقدماتی مؤاخذه شد؟؟ آیا این گونه بی احتیاطی ها در ادامه جنگ از میان رفت؟ والفجر مقدماتی طرح پیشنهادی سپاه بود که با همراهی ارتش انجام شد. پس از شکست، فرصت عملیاتی را به ارتش دادند تا عملیاتی را در زمین پیشنهادی اش با همراهی نیروهای سپاه برگزار کند. اما حالا دشمن هوشیار بود و آن عملیات هم با نام "والفجر-1" در فرودین 1362 به شکست تلخی تبدیل شد. با این دو شکست در منطقه روبروی العماره ، جبهه ایران در شرایط سختی قرار گرفت و فرماندهانی که همراه با هاشمی رفسنجانی از تشکیل حکومت اسلامی در العماره عراق سخن می گفتند ؛ در تنگنای سخت شکست قرار گرفتند. پس از این عملیات ها ، ابراهیم همت به نیروها می گفت وقتی به شهر می روند ؛ "بنا به فرمان امام ما تکلیف شرعی داریم که از تداوم حضور ملت در امر جنگ حراست کنیم. لذا در بازگوئی مشاهدات و تجربه هایتان از عملیات برای دوستان، اقوام، همکاران و اهل محلِ خودتان لازم است بسیار دقت به خرج بدهید ... طوری حرف نزنید که خدای ناخواسته بر روحیه مردم تأثیر منفی و ناجور باقی بگذارد." (به روایت همت/649) توصیه ای که چند سال بعد صدا و سیما برعکس آن را عمل کرد و با بطور کامل و بدون سانسور نشان دادن کشتار شیمیائی مردم حلبچه از تلویزیون ؛ باعث آشفتگی روانی مردم پشت جبهه و دل نگرانی شدید خانواده هائی شد که با درخواست های مکرر فرزندان خود برای اعزام داوطلبانه به مواجه بودند. درخواست هائی که پس از پخش فیلم کشتار حلبچه مورد مخالفت جدی خانواده ها قرار گرفت. و ناگهان جبهه ها با کمبود شدید نیروی داوطلب در سال پایانی جنگ مواجه شد. ... ... پایان ============================== پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  2. 10 پسندیده شده
    بخش دوم و پایانی جنگ در قرن بیست و یکم ، بر خلاف روند مشابه در قرن گذشته ( بیستم ) ، ساختاری کاملا چند لایه /چند بُعدی مبتنی بر سامانه های جمع آوری ، تحلیل اطلاعات و متعاقب آن ، شبکه های انتقال این اطلاعات به یگانهای مستقر در صحنه رزم در هوا ، زمین ،دریا ، فضا و سایبر دارد . سئوال اینجاست ، ما برای روبرو شدن با دشمن در این صحنه چند لایه آمادگی لازم را داریم ؟؟!! آینده به این سئوال پاسخ خواهد داد . در همین حال ، نیروی هوایی گرچه تمرکز خاصی بر روی ایجاد زیرساختهای فرماندهی و کنترل جنگ چند بُعدی دارد ، اما به درستی ایده ها و دکترین های لازم را برای به کار گیری موثر نیروی هوایی در درگیری های آینده مورد بررسی قرار نمی دهد . بعنوان مثال ، ژنرال گلدفین براین استدلال است که حرکت در چهارچوب فرآیند گذشته ، در حالی که سامانه های جدیدی برای رزم هوایی در مناطق شهری طراحی و بخدمت گرفته شده تا حدودی می بایست دچار تغییر شود ، و براساس آن چیزی که وی بدان اعتقاد دارد ، می بایست یک ساختار شبکه ای چند بُعدی ( multi-domain network) برای تحقق آنچه که " بقاء پذیری ، حداکثر توان حمل مهمات و شلیک در برد مناسب " نامیده میشود ، ایجاد گردد . ژنرال جان جامپر نمای ساده ای از ایده مرکز عملیات هوایی ژنرال جامپر که بعدها بعنوان پایه ای برای هدایت عملیات هوایی در آوردگاه های آسیای جنوب غربی بصورت عملیاتی بکار گرفته شد اما مشکل این رویکرد ، در این است که نیروی هوایی بطور مداوم فشار خود را برای دستیابی به حداکثر تاثیرات وارد می کند ، هر چند این اولین بار نیست که نیروی هوایی چنین رفتاری را از خود به نمایش می گذارد . بعنوان مثال ریس ستاد پیشین نیروی هوایی ژنرال جان جامپر تمرکز مشابهی را بر روی مفهوم "مرکز عملیات هوایی " ( Air Operations Center) بعنوان کلید جنگ آینده داشت .در این زمینه ، می بایست در خصوص عملکرد نیروی هوایی در محیطهای شهری فراتر از آنچه که در ماموریتهای ضد تروریسم و ضد شورشی که در موصل ، الرقه و فلوجه تجربه شد ، بحث و بررسی نمود ، در حالی که بطور همزمان ، می بایست تاکید مشابهی برای آماده سازی صحنه نبرد به منظور رودرو شدن با یک قدرت هم سنگ در شهرها نمود . بدین ترتیب ، روند عملیات داعش را میتوان جدیدترین چالش برای کاربرد قدرت هوایی در بافت شهری بحساب آورد ، با توجه به این مساله ، هر اندازه افسران نیروی هوایی براین مساله تاکید نمایند، بازهم راه حل های تاکتیکی الزاماً چاره کار نیستند ، بعنوان مثال ، موقعیت استقرار دشمن در یک صحنه درگیری ، تنها 13 متر با واحدهای خودی فاصله دارد و شما می بایست فقط با فروریختن یک دیوار در جهت مورد نظر ، هدف را از میان بردارید . بنابراین ، برای ورود به جنگ با یک نیروی 6000 نفری ( استعداد رزمی داعش در یک جبهه خاص ) چنین الزاماتی می بایست در کاربرد قدرت هوایی در نظر گرفته شود ؟؟؟! ژنرال جفری .ال. هرایگیان ( سمت راست ) براین اعتقاد است که عملیات داعش در سوریه و عراق ، یک چالش جدید پیش روی نیروی هوایی بوجودآورد . علاوه براین ، با توجه به درگیری های اخیر شهری در عراق و سوریه ، روند عملیات در محیط شهری ، در حال پشت سرگذاشتن یک دوره آزمایش و تکامل است که وضعیت را با ابهام بیشتری روبرو می کند . بعنوان مثال ، اخیراً برخی معترضان در شیلی ، با استفاده از لیزر موفق به سرنگونی یک پرنده بدون سرنشین نیروی پلیس شدند که این سناریو را می توان در سایر نقاط دیا نظیر هنگ کنک نیز مشاهده نمود ، به همین علت ، می بایست با تامل بیشتری به روند نگاه نمود . صحنه نبرد آینده در شهرها ، صحنه نبرد کاملا دیجیتالیزه شده ای است که هر دوطرف بطور مستمر براین سعی قرار دارند تا قابلیتهای ISR طرف مقابل را به هر طریق ممکن کاهش داده یا از میان بردارند . بنابراین ، ملاحضات مربوط به کاربرد قدرت هوایی در درگیرهای شهری آینده را می توان در چهارچوب ذیل مورد توجه قرار داد : 1-فرض اولیه در این چهارچوب ، آن است که فناوری به تنهایی نمی تواند سازمان های مسلح را در آنچه که " وضعیت مبهم صحنه نبرد" ،نامیده میشود ، بخصوص در مناطق شهری که ارتباطات در آن با چالشهای بزرگی همراه است ، کمک کند . این مساله را دکترین فعلی نیروی هوایی به صورت خاص تایید می کند ، چرا که این دکترین می بایست با چالشهای جدید پیش رو ، از جمله تاکتیکهای اختلال الکترومغناطیسی در مناطق شهری ، روبرو شده و برای آن پاسخ داشته باشد . 2- محدودیتهای شبکه ISR بطور قطع در محیطهای شهری افزایش پیدا می کند ، نه به این دلیل که جنگ بصورت فزاینده ای به زیرزمین سوق پیدا نموده ، بلکه بدلیل آسیب پذیری سامانه های ISR در مقابل روشهای فریب و اخلال است که می بایست بدان توجه نمود . نمودار ساده مخابرات در میدان نبرد در عملیات شهری ، مخابرات نظامی بعنوان رکن اولیه هدایت آتش هوایی ، زمینی ( توپخانه ) و هدایت واحدهای زمینی بشمار می رود 3- به اعتقاد تحلیلگران نظامی ، تئوری فلج استراتژیک واردن ، نمی تواند مشکلات سازمانهای نظامی را در درگیری های شهری به حداقل رسانده یا بطور کامل حل کند ، چرا که مدافعان با اقدامات متقابلی نظیر سخت سازی سازه های حساس ، بردن شبکه های اصلی به درون زمین ، جابه جایی مستمر سامانه های حساس و بسیج قابلیتهای خاص خود ، می توانند این استراتژی را با مشکل روبرو کنند . این مساله بویژه در حوزه شبکه های فرماندهی وکنترل صادق است که می توان آنها را به درون زمین منتقل نمود یا اینکه بصورت محافظت شده درآورد . 4- تناقضی که در خصوص اهمیت تسلیحات هدایت دقیق وجود دارد نیز می بایست در تحلیل ها مد نظر قرار گیرد . بدین معنی که قابلیت اجرای حملات دقیق در کوتاه مدت ممکن است چاره کار باشد ، اما در بلند مدت نمی توان آن را ضروری دانست ، هرچند اهمیت خود را همچنان حفظ می کند . این بدان معناست که نسخه ای ضعیف تر از راهبرد فلج استراتژیک که به منظور به حداق رساندن جان غیرنظامیان طراحی می شود ، ممکن است عواقب طولانی مدتی را بوجود آورد که این نیز به نوبه خود ، مولفه های اصلی جنگ شهری را دچار چالش می کند . تئوری 5 حلقه ژنرال جان واردن در حوزه عملیات شهری ، جمعیت غیرنظامی و آنچه که اراده ملی نامیده میشود ، هدف اصلی محسوب میشود 5- ممانعت از توسعه توان مدافعان نیز کافی به نظر نمی رسد ، همانطور که حزب ا... نشان داد ، می توان منابع عظیمی از جنگ افزارها را پنهان نمود بدون آنکه روند افزایش پتانسیل رزمی ، موجبات حساسیت طرفهای متخاصم را فراهم آورد . در واقع ، سازمان های مسلح کوچک ، می توانند منابع خود را در سطوح مشخصی حفظ نمایند . 6- جنگ اطلاعاتی میان طرفین مخاصمه در جنگ شهری به شکل فزاینده ای درست به اندازه تحرکات واحدهای رزمی در بافت شهری اهمیت پیدا کرده است . اما سئوال اینجاست که چگونه میتوان کنترل جنگ اطلاعاتی استراتژیک را از دشمن سلب نمود ، بدون آنکه حتی یک سرباز خودی ، روی زمین مستقر باشد . 7- در فرآیند جنگ شهری ، مفاهیم مرتبط به قابلیتهای اطلاعات جاسوسی و توانایی شناسایی اینکه چه کسی و در چه موقعیتی می بایست مورد هدف قرار بگیرد ، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است ، چرا که سلاح های هدایت دقیق تنهابه اندازه اطلاعاتی که بدانها داده می شود ، میتوانند عملکرد مطلوبی از خود به نمایش گذارند . 8- در حوزه میدانی ، طیف گسترده ای از گزینه ها میان دو مفهوم تخریب کامل و دقت بسیار زیاد می بایست در دسترس قرار داشته باشد . با این حال انتخاب گزینه مناسب درجریان عملیات شهری ، یک چالش برای فرماندهان میدانی بشمار می رود ، هر چند این تصمیم گیری ، باید محدودیتهای کاربرد سلاح های دقیق را مدنظر قرار دهد . 9- در نهایت ، در یک نگاه کلی ، اگر نیروی هوایی پتانسیل اجرای عملیات پشتیبانی نزدیک را در محیط شهری ، در اختیار دارد ، در حوزه عملیاتی و بخصوص حوزه اجرای عملیات مشترک این امر چگونه ممکن است رخ دهد ؟! درصورتی که بیلان در صحنه رزمی مبناء تحلیل قرار گیرد ، نیروی هوایی علیرغم استفاده از تسلیحات هدایت دقیق در جریان درگیری ها در الرقه ، باز هم تخریب قابل توجهی را برجای گذاشت . علاوه براین ، شناخت ماهیت دشمن و ارزش شهر مورد تهاجم نیز ارتباط نزدیکی با چگونگی طراحی صحنه عملیات دارد . با این حال ، تجربیات بدست آمده از عملیات نظامی در شهرهایی نظیر فلوجه یا الرقه ، نشان می دهد که شهروندان غیرنظامی در جریان بیرون راندن نیروهای اشغالگر ( چه مهاجمان و چه مدافعان ) سختی های بسیاری را متوجه خواهند شد . این مساله نیز به نوبه خود ، به میزان توانایی شهروندان غیرنظامی در ترک شهر نیز مرتبط می گردد . در مجموع ، در دستور کارقرار دادن بررسی ایده های اساسی در خصوص نیاز به کاربرد نیروی هوایی در بافت شهری و نه فقط بهبود قابلیتهای فناورانه یا سخت افزاری برای سازمان های مسلح ، اکنون یک ضرورت بشمار می رود . بعنوان مثال ، بافت فیزیکی شهر الرقه ، برای کسانی که در این محیط عملیاتی حضور داشتند ، نمایانگر محیط عملیاتی غیر قابل شناسایی بود ، به همین دلیل ، در دور جدیدی از درگیریهای بالقوه میان قدرتهای بزرگ و یا افزایش احتمال بروز جنگهای نیابتی ، سازمان های مسلح به منظور تطبیق خود با محیط جدید رزمی می بایست قابلیتهای شگفت انگیز کاربرد سلاح های دقیق را برای افزایش اثر آنان ، به نیازهای روز ترجمه نمایند . پی نوشت : 1-بن پایه 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ مترجم و نویسنده : MR9
  3. 10 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز . عملیات والفجر مقدماتی (قسمت چهارم) (بررسی علل شکست - بخش دوم) دراین عملیات رزمندگان توانستند با شکستن خطوط پی درپی ارتش عراق، به عمق مواضع آن نفوذ، امّا براثر مقاومت شدید دشمن، در محور عملیاتی ناهماهنگی به وجود آمد ونیرو‌های خودی به مواضع قبلی بازگشتند. این عملیات نشان داد که در وضیعت جدید جنگ، مقدورات، ابتکارات و عوامل جدیدی باید وارد عرصه شود تا بتوان موانع مستحکم دشمن را پشت سر گذاشت. همچنین پس از این عملیات تشکیلات جدید سپاه ارزیابی و بهینه شد. هم زمانی این عملیات با ایام دهه فجر سبب شد که نام "والفجر"برای آن درنظر گرفته شود. پیش بینی می‌شد که این عملیات وضعیت تعیین کننده‌ای درسرنوشت جنگ داشته باشد. لیکن چنین نشد وبه همین دلیل، پسوند "مقدماتی" به کلمه "والفجر" افزوده شد و "والفجر مقدماتی" نام گرفت. بررسی عوامل ناکامی در جبهه خودی از عوامل مهم ناکامی نیرو‌ها در دست‌یابی به هدف‌های عملیات در شب اول: موانع متعدد و پیچیده که در برخی محور‌ها بالغ بر ۱۸ ردیف می‌شد و به گفته‌ی فرماندهان در طول جنگ، تا آن زمان، بی‌سابقه بود. درگیری نیرو‌ها با موانع در عمل موجب شد تا نیرو‌ها نتوانند قبل از آغاز روشنی هوا پیشروی مورد انتظار را داشته باشند. در واقع به دلیل وجود استحکامات و موانع فراوان نیرو‌ها پس از عبور از کمین‌های اولیه‌ی دشمن تا نیمه‌شب درگیر عبور از موانع بودند. برای مثال در یک مورد نیرو‌های تیپ عمار (از لشکر حضرت رسول (ص) ) بیش از دو ساعت پشت یک میدان مین بین کانال اول و دوم معطل ماندند. فراوانی موانع در چند مورد نیز موجب از دست رفتن زمان شد و علاوه بر این مسیر عبور نیرو‌ها را به کلی سد کرد، در حدی که آن‌ها مجبور به استفاده از معابر یگان‌های هم‌جوار شدند. تاریکی مطلق هوا نیز در کیفیت کار نیرو‌ها در عبور از موانع، پاک‌سازی سنگر‌های دشمن، پیدا کردن مسیر و معابر تأثیر عمده‌ ای داشت. از جمله در یک مورد نیرو‌های تیپ امام حسن (ع) حدود یک ساعت از وقت حساس خود را در جست و جوی پل دشمن روی کانال اول، از دست داد. بنابراین مسائلی مانند گم کردن مسیر، تشخیص ندادن موانع و عوارض، برخورد خودروها و زرهی و وسایل موتوری با یک‌دیگر در معابر؛ افتادن در کانال‌ها؛ رفتن روی مین؛ کامل نشدن پاک‌سازی‌ها و پنهان شدن نیرو‌های پراکنده‌ی دشمن در سنگر‌ها هم مزید بر علت شده بود. محدود بودن تعداد و عرض معابر و جاده‌های عقبه نیروی خودی موجب درهم تنیده شدن و انبوهی نیرو‌ها و ترافیک بسیار شدید خودردوها در این نقاط و در نتیجه بالا رفتن تعداد تصادفات شده بود. افزون بر این، حجم آتش دشمن نیز تلفات و ضایعات یگان‌های خودی را افزایش می‌داد. تدابیر ویژه دشمن برای ناکامی عملیات علاوه بر موارد فوق ، دشمن در این عملیات به نکات زیر توجه داشت پاره‌یی تدابیر دشمن در مواجهه با نیرو‌های خودی که با بهره‌گیری از تجارب عملیات‌های گذشته صورت پذیرفت، مشکلات را تشدید کرد. در بخشی از گزارش شنود قرارگاه خاتم (ص) در بررسی عملیات در شب اول آمده است: در ساعت اولیه‌ی درگیری به نیرو‌های زرهی خود دستور عقب‌نشینی داد (1) و پس از مشخص شدن فلش حمله‌ی نیرو‌های ایرانی، با آرایش دادن به تانک‌های خود از ساعت ۶ صبح پاتک‌های خود را آغاز کرد. با درک درست از نحوه‌ی عمل زرهی ایران به نیرو‌های زرهی خود گفته بود که از تانک‌های ایرانی نترسید، چون آن‌ها نمی‌توانند خوب مانور کنند. عقبه‌های خود را از دسترس ما دور نگه‌داشته است. به جای احداث خاکریز (که بعداً ما از آن به عنوان پدافند استفاده خواهیم کرد) بیش‌تر از کانال استفاده کرده بود، زیرا تجربه به او ثابت کرده که بهترین مواضع پدافندی برای ما خاکریز است. تجارب ضد پیاده‌ی خود را از طریق ایجاد موانع عمیق و گسترده؛ استقرار تیربار‌های زیاد در مواضع اولیه و استقرار و به‌کارگیری نیرو‌های تأمین و کمین در جلوتر از خط اصلی بالا برده است. ضمناً مواردی مانند : ضعف در هماهنگی بین یگان‌های هم‌جوار در حین پیشروی (2) که موجب تفاوت در سرعت پیشروی یگان‌ها از یک‌دیگر و در نتیجه خالی ماندن جناحین یگان‌ها می‌شد عدم استفاده‌ی صحیح از زرهی (زرهی صرفا بعنوان وسیله حمل و نقل نیروها استفاده می شد) نبود طرح مانور مشخص زرهی که شاید ناشی از کمی تجربه در بهره‌برداری از زرهی به ویژه در شب می‌شد نداشتن عنصر تأمین آسمان و عدم حضور هواپیماهای پشتیبانی نزدیک و هلیکوپترهای کبرا عدم بهره گیری مناسب از آتشبارهای توپخانه برای آتش تهیه در زمان پیشروی عدم بهره مندی از توپخانه برای زدن عقبه دشمن در زمان پاتک ضعف مفرط نیروهای ضد زره در مقابل با تانک های عراقی که در یک مورد فقط حمله یک گردان تانک باعث عقب نشینی یک تیپ لشکر عاشورا شد ضعف و حتی میشود گفت فقدان واحدهای مهندسی رزمی کارآمد بطوریکه برخی یگان ها تا پایان مرحله دوم عملیات از جانپناه مناسب ( خاکریز - کانال و ... ) برخوردار نشدند. کشف صحبت کردن در بی‌سیم (کشف یعنی غیر رمز) که خصوصاً پس از برخورد با مشکلات تشدید می‌شد و در عمل باعث بهره‌برداری دشمن در شناخت محور هجوم و وضعیت نیرو‌های ایرانی می‌شد و... مجموعاً در عدم موفقیت نیرو‌ها در شب اول تأثیر‌گذار بود. پانوشت : (1) : فرماندهی عراق به دو دلیل دستور عقب‌نشینی و پرهیز از درگیری با نیرو‌های ایرانی را صادر کرد. اول، کاهش تلفات در خط و ایجاد موقعیت برای پیشروی نیرو‌های ایرانی به صورت ستونی در عمق منطقه‌ی عملیات (این شیوه‌ی نفوذ معمولاً بدون الحاق با یگان‌های هم‌جوار انجام می‌شد) ؛ دوم، دشمن ضمن امکان اجرای آتش پرحجم روی نیرو‌های ایرانی در طول شب، می‌توانست در ساعات اولیه صبح نیز از پهلو نیرو‌های خودی را تحت فشار قرار دهد. (2) : از نکات عجیب این عملیات این بود که نیرو‌های تیپ امام حسن (ع) در مسیر پیشروی خود با یک واحد توپ‌خانه‌ی دشمن مواجه شدند که به دلیل کندی در عمل فقط موفق به انهدام تعدادی از تجهیزات و ادوات این واحد شدند و نیرو‌های عراقی موفق به عقب بردن سایر قبضه‌ها شدند. ان شاء الله در پست بعدی این تاپیک به علت العلل اصلی شکست این عملیات خواهیم پرداخت. ادامه دارد ... ============================== پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  4. 7 پسندیده شده
    مدیریت صحنه نبرد در مقاله شاید از خود بپرسید که چه ربطی به مسائل نظامی دارد؟، شاید کمی صنایع نظامی را پوشش دهد ولی اصلا با مسائل میدان نبرد جایی که خمپاره و گلوله می آید تناسبی ندارد!. مثال مدیریت صحنه نبرد در هم تنیدگی این مسائل مدیریت را در همه حوزه ها نشان می دهد و با کمی دقت متوجه می شویم که تنها اشکال عوض می شود ولی اصول پای برجا می ماند. و با این مثال خواهیم دید که آفت کارمند صفتی چگونه در میدان نبرد دامن یک ارتش را می گیرد. وقتی از چابک نبودن یک سیستم صحبت می کنیم، منظور عدم تناسب کیفیت خدمات و عملکرد با میزان نیرو و داشته ها هست. در ظاهر همه چیز خوب و باشکوه است ولی هنگامی که از دور نگاه می کنیم، سیستم شبیه فیلی سنگین و کند است که هزینه جاری آن (خون در گردش) تعجب آور است. دفاع اولیه هم این است که سیستم بزرگ هزینه اش زیاد است ولی به جایش کارهای بسیار بزرگتری را انجام می دهد. در آن مقیاس این هزینه توجیه دارد. این صحبت برای یک ذهن کنجکاو بیشتر حکم توجیه را دارد و ذهن پویا در پی راهکاری برای یافتن راهکاری خلاقانه می گردد. این مقایسه ذهنی ، زمانی معنی پیدا می کند که بازدهی یک تیم چندنفره تکاور با یک لشکر پیاده مقایسه می شود. عملیات پر هزینه و پر تلفات در سواحل نرماندی (بر مبنای موج انسانی) عملیات سبک نیروهای تکاور در دفاع از خرمشهر ( بر مبنای خلاقیت و مهارت فردی) ارتش آمریکا که با دو تجربه جنگ جهانی، جنگ کره و جنگ ویتنام، خواستار تغییر فرم حملات از موج انسانی به ضربات دقیق و حرفه ای با نیروهای تکاور شد. بزرگترین مانع و پرسش >>>> مدیریت تعداد بالای نیروی باارزش بود که از دست یک فرد یا تیم بویژه از پشت بیسیم خارج بود. اما این مانع خود به انگیزه ای برای توسعه مدیریت صحنه نبرد تبدیل شد. تجربه طرح و برنامه ریزی در هدایت جنگنده های بریتانیایی در جنگ جهانی دوم و به طبع آن در جنگ های بعدی، بهترین سنگ بنا برای این کار بود. هدایت جنگنده های اسپیدفایر بر خلاف، هدایت نیروهای پیاده چند تفاوت بارز داشت: * تبحر و هوش بالای نیروی عمل کننده * درک نیرو از تاکتیک ها * توان تصمیم گیری در میدان نبرد * مهارت بالا در اجرای تاکتیک مدنظر در حقیقت نیروی عمل کننده دیگر یک ربات و اجرا کننده صرف دستورها نبود، بلکه صحنه نبرد را می دید، فکر می کرد، تصمیم می گرفت و متناسب اجرای فرمان می کرد. اینگونه اجرای تکنیک و بخش زیادی از تاکتیک به نیروی حاضر در صحنه سپرده میشد و فرماندهان بر حفظ و انسجام استراتژی تمرکز می کردند. به مرور مدیران باکیفیت رده پایین ابزار اصلی مدیریت صحنه نبرد شدند ولی با از دست دادن یا اشکال برای این نیروها، احتمال از هم پاشیدگی نیروها بسیار بیشتر می شد. چیزی که ما در دفاع مقدس شاهدش بودیم. امثال شهید حسن باقری با تکیه بر فرماندهان جزئی که دستورات و فرامین را به خوبی اجرا کرده و اطلاعات درستی از صحنه نبرد گزارش می کردند و در میدان تصمیم های درست را به موقع می گرفتند و عملا فشار کاری را از دوش ستاد و قرارگاه می گرفتند، توانستند عملیات های موفقی را سازماندهی کنند و در لحظه ای که این سلسله اعصاب فرماندهی به هم خورد شکست و از همپاشیدگی ایجاد شد که مثال بارزش صحبت های شهید باقری بعد از عملیات رمضان و با تکیه بر بی تفاوتی این مدیران رده پایین است. چیزی که در عملیات رمضان سبب شکست شد تفکر کارمند صفتی بود که جای تفکر جهادی و مسئولیت پذیری را گرفته بود و این نکته خود افت هر سیستمی است. لینک ویدیویی صحبت های شهید حسن باقری خطاب به فرماندهان جزء لینک آپارت حلقه مدیریتی جزء کاملا وابسته به عملکرد، روحیه، مسئولیت پذیری و توان جسمی و روحی فرماندهان و مدیران جزء بود راهکار تقویت حلقه مدیرات جزء: - آموزش مناسب و کاربردی (تربیت مدیر جزء) - شایسته سالاری در مدیران جزء - استفاده از فناوری های سخت افزاری - تولید برنامه های نرم افزاری مدیریت صحنه نبرد هر 4 مورد و موراد بیشتر توسط استراتژیست ها، هدف گذاری شد و تحولی بزرگ در نیروهای نظامی بویژه نیروهای نظامی آمریکایی ایجاد کرد. اکنون مدیریت نبرد به یک ابزار بسیار قوی و راهبردی در دفاع آمریکا محسوب می شود. اکنون دیگر اتاق مدیریت جنگ، به محلی برای مدیریت اطلاعات، کاهش حجم و بار کاری و استفاده از سخت افزار برای کاهش تمرکز بر کارهای غیرضروری شده است. با این شرایط انسان باهوش تمرکز و وقت کافی برای کار روی موضوع اصلی و ایجاد خلاقیت خواهد داشت. اتاق مدیریت صحنه نبرد حجم بالای داده های دقیق و مدیریت اطلاعات در چشم فرماندهان عالی تا جزء ارتباط منسجم همه نیروها با یکدیگر خطر: با آمدن تکنولوژی صحنه نبرد چه از نوع سخت افزار و چه از نوع نرم افزار یک خطر بسیار جدی بروز می کند. جابجا شدن ابزار با هدف یا تکنولوژی زدگی هدف از مدیریت صحنه نبرد، کاهش بار اطلاعات و انسجام در تصمیم گیری ها است تا به جای تمرکز بر کارهای غیر ضروری ، مدیران با تمرکز بیشتری ماموریت خود را پیش ببرند. مثال بارز این خطر جنگ عربستان با یمن هست که علیرغم وجود تکنولوژی های مدرن چه از نوع سخت افزاری و چه از نوع نرم افزاری، ابزار و تکنیک جای استراتژی را گرفته و نتیجه نبرد برخلاف انتظار رقم میخورد. مثال دیگری که در سازمان های اداری دیده می شود، سیستم نامه نگاری الکترونیک هست که برای کاهش زمان، بروکراسی، ردگیری مکاتبات هدف گذاری شده است ولی در عمل علاوه بر نامه سیستمی، ارباب رجوع مجبور است که نامه را بصورت کاغذی در دست گام به گام با سلسله مراتب پیگیری کند تا جواب بگیرد. یک پرسش جدی: علیرغم نبود چنین سیستم مدیریت صحنه ای با فناوری بالا، چگونه حاج قاسم توانست نیروهایش را به خوبی مدیریت کند؟ داشتن فرماندهان جزء با مسئولیت در میدان چگونه تروریست های داعشی کیفیت بالای مدیریت نیرو را در صحنه نبرد اجرا کردند؟ ترکیب مدیران انسانی جز و تکنولوژی های تجاری این دو سوال و شاید مثال به خوبی نشان می دهد که مدیریت صحنه نبرد متکی بر انسان مسئولیت پذیر است و تکنولوژی تنها ابزار کاهش خطا و بار است و نه بلعکس همه این موارد سبب شده که اکنون نیروهای نظامی علیرغم کاهش هزینه های خود، کیفیت، عملکرد و حتی کمیت خود را در صحنه نبرد افزایش داده و بقای خود را در رزم های آینده تضمین کنند. با یادی از دوست و برادر خوبمان جناب @MR9 که همیشه در این مباحث پیشرو و خط شکن بوده اند. و تقدیم به شهیدان حسن باقری و حاج قاسم سلیمانی
  5. 5 پسندیده شده
    لطف داری ولی ضعف ما در چند جهت تقسیم بندی میشه ضعف سیاست خارجه که بیشتر سیاسی کاری هست تا ذات دیپلماسی دیپلماسی فعال ولی پنهان لینک عدم قاپیدن دانش هست، منتظریم دانش دو دستی بهمون تقدیم بشه روایتی کاربردی از قاپیدن دانش لینک دانش فنی برگ برنده در هنگام مذاکره و معامله لینک عدم توجه به ارزش راهبردی و جایگاه واقعی محصول خودکفایی و امنیت تولید لینک تفکیک بین تولید علم، تولید فناوری، تولید صنعتی لینک راه رسیدن به محصول و بومی کردن آن انتقال فناوری ممکن است یا باید تمام خودمان چرخ را بسازیم؟ لینک انتقال فناوری ممکن است یا باید تمام خودمان چرخ را بسازیم؟ قسمت دوم لینک قسمت سوم و تکمیلی لینک در مجموع راهی که ما در نیروی هوایی رفتیم اولویت بندی در توسعه دانش ساخت هواپیما لینک اولویت بندی در توسعه دانش ساخت هواپیما - قسمت دوم لینک این مواردی است که پیشتر بحث شده و جز موارد اصلی هستن مواردی دیگر هم هست که باید بحث بشه، برای مثال امکان خرید دانش ساخت موتور جنگنده و هلیکوپتر از شوروی در زمان فروپاشی که بصورت تخصصی در مورد نیروی هوایی مهم است یا بحث مبارزه با کارمند صفتی و بروکراسی که توان استفاده از داشته ها رو میگیره
  6. 5 پسندیده شده
    من فرض کردم که هر تیپ زرهی از سه تا گردان تشکیل شده ( که البته فرض خیلی درستی نیست) ... با یه حساب سرانگشتی می بینیم که وضعیت نیروها تقریبا به صورت زیر درمیاد: ایران 6 گردان مکانیزه 7گردان زرهی 201 گردان پیاده عراق 15 گردان مکانیزه 25گردان زرهی 42 گردان پیاده حالا مقایسه ی کیفی این نیروها بمونه برای یه وقت دیگه که اسناد و مدارک کافی در دست داشته باشیم. چیزی که فقدانش به صورت آزاردهنده ای به چشم میخوره عدم استفاده ی مطلق ایران از زرهی و مکانیزه هست. یعنی تمام بار شکستن خط رو بر روی پیاده گذاشتند. در جبهه ی مقابل تقریبا می شه گفت که تمام دفاع بر عهده ی پیاده ( و عمدتا نیروهای جیش الشعبی) و تمام ضد حمله ها بر عهده ی زرهی و مکانیزه بوده. تا فتح خرمشهر (که همکاری سپاه و ارتش تنگاتنگ بود) بیشتر حملات ایران بر اساس دور زدن حریف یا حمله های نفوذی به نقاط ضعیف دفاعی دشمن بود. از عملیات رمضان رویکرد جدید حملات ایران تبدیل شد به تک جبهه ای و نتیجه ش در عملیات رمضان اظهر من الشمس بود. در عملیات والفجر مقدماتی با وجود تجربه ی تک جبهه ای می بینیم که همون رویکرد اشتباه رو دوباره به کار گرفتند. فقط فرقش با دفعات قبل در این بود که عراقی ها دیگه توی عملیات دفاعی خبره تر شده بودند و بر اساس نبردهای قبلی دست ایران رو خونده بودند. به همین دلیل با خوندن سیر وقایع می بینیم که تقریبا در هیچ محوری ایران موفقیت چندانی به دست درنیاورد. از همه بدتر اینه که موقعی که دشمن ضدحمله می کنه و ما دفاع انگار برای فرماندهان صحنه چیزی به نام مانور تعریف نشده. بعد از زدن خاکریز تمام نیروهای ممکن رو جمع می کردن پشت خاکریز و انقدر اونجا ضربه می خوردن تا کل سازمان رزم بچه ها به هم میریخت و حتی دیگه فرصت عقب نشینی هم نداشتن..... تمام چیزی که فرماندهان میدان در چنته داشتن کوبیدن با سر به در بسته بوده..... این روش فرماندهی رو باید توی تمام دانشکده های جنگ دنیا درس بدن.... امیدواریم که از این گونه عملیات ها به اندازه ی کافی خودمون هم درس گرفته باشیم.
  7. 4 پسندیده شده
    با عرض سلام و خسته نباشید و تشکر از تایپیک زیبای شما اول بدلیل نکته ظریف و مهمی که در باب موازی کاری در باب نیروی هوایی سپاه و ارتش فرمودید تشکر میکنم که به نکته ایی ظریف ولی بسیار مهم اشاره فرمودید اینجا بحثی را میخوام مطرح کنم و ببینم این بحث تا چه حدی میتواند نزدیک یا دور از ذهن باشد با توجه به نیروی ارزان ایران ( امکانات ارزان تولید اعم از انرژی و نیروی متخصص بسیار ارزان و ....) و زیر ساخت های نصفه و نیمه ولی تا حدودی کار شده مثل ان چیزی که جناب عالی در مورد میگ 29 های ایران فرمودید اگر ایران به شکلی با روسیه به تعامل برسد بگونه ایی که به معنای واقعی حداقل یک شریک استراتژیک یا حداقل نیمه استراتژیک رو به بالا به صورتی که روسیه فقط به شکل کارت بازی به ما نگاه نکند و از ایران بعوان پلی برای ساخت این ادوات ( نه بصورت کلی ) بلکه حداقل بخش های ساده تر مثلا بدنه ( مقصود این است از اینجا شروع شود به بالا در طول زمان) شروع به ساخت کند برای روسیه تا هم برای روسیه (برای صادرات خود به دیگر کشورها) قیمت محصولاتش پایین بیاید در مقابل رقیب سرسختی مثل چین هم ما بتوانیم خرید ارزان تری داشته باشیم هم توان علمی خود را بالا ببریم( معامله برد برد) چقدر امکان پذیر است؟ میخواهم این نکته را در نظر داشته باشید دنیای امروز بر مبنای پول و سود و زیان میچرخد( البته خود بهتر واقفید) چرا ما از این دید به روس ها وارد مذاکره و معامله نشویم تا برای انها پلنی شیرین همراه با سود بیشتر نداشته باشیم؟ حتی میشود کارخانجاتی برای بازسازی هواپیماهای قدیمی تر و فروش ان به دیگر کشور ها توسط خود روسیه شکل بگیرد این مهم انقدر دور از واقعیت و ذهن نمی تواند باشد اللخصوص برای روسیه ای که درگیر مشکلات مالی فراوان است داشتن پلنی که اینقدر برای روسیه جذاب باشد میتواند راه گشای خیلی از مسائل ما نیز باشد البته منظور کلی من این نیست که بلکل زمان حال را در نظر نگیریم بلکه خرید های مهم را داشته باشیم ولی بالاخره از جایی باید شروع کرد تا حداقل اینقدر محصولات بی ربط در نیروی هوایی خود نداشته باشیم(غربی روسی چینی) اینطور هم تکلیفمان در کل نیروی نظامی ما روشن تر پیش میرود مثلا نیروی دفاع هوایی زمین پایه ما بر مبنای روسی یا میشود گفت روسی است پس اینطور نمیشود گفت حداقل به یک یکدستی کامل تری میرسیم؟ اینطور به نظر نمیرسد که هزینه های ما درست تر و یک دست تر انجام میپذیرد؟ البته شما خودتان استاد هستید که این یکدستی امکانات زیاد تری برای ما می اورد با تشکر
  8. 3 پسندیده شده
    این بحث در میلیتاری بسیار قدیمی و ریشه دار هست و دائم داریم در مورد آن صحبت می کنیم یک سازمان مسلح روشمند که مقید هست به طراحی یک اندامواره کارا برای پاسخ به تهدید ( در اینجا نیروی هوایی بصورت عام و بطور خاص مورد نظر شما بعنوان یک هواگرد ضد شورش سبک برای تهدید های بالفعل موجود در شرق و غرب کشور ) سه مورد را باید در بهینه ترین شکل خودش طراحی کند : 1- سامانه تعیین نیازهای عملیاتی ( اینکه نیروی های مسلح جمهوری اسلامی ایران به چه تانک ، هواپیما ، سلاح انفرادی ، موشک ، سیستم های کنترل- فرماندهی و چه ساختار آموزشی ) نیاز دارد 2- سامانه طرح ریزی و بودجه ( اینکه چقدر برای تامین مفاهیم بالا ، بودجه نیاز داریم ، چگونه بودجه را تبدیل به یک بودجه عملیاتی کنیم ، چگونه آن را توزیع کنیم تا بهترین بهره وری را داشته باشد ) 3- سامانه تامین ( حالا یا ایجاد زیرساختهای داخلی برای تولید یا تصمیم گیری بهینه برای خرید خارجی ) 4- عامل چهارم که از 3 عامل بالایی بسیار مهمتر هست ، بحث ایجاد ساختارهای آینده پژوهی ، برای شناسایی تهدیدات آینده ( حداقل بازه زمانی 30 ساله ) و ایجاد زیرساخت برای مقابله با آنهاست . حالا اگر یک مقداری جزیی نگر تر باشیم ، برای اینکه زنجیره تامین شما در بهینه ترین شکل ممکن خودش شکل بگیرد ، موظف هست به شکل زیر عمل کند حالا خیلی ساده و بدون متوسل شدن به معادلات پیچیده ، بررسی کنید کجای این روند مشکل دارد !!!!!
  9. 3 پسندیده شده
    بسم ا... این قابلیت در ایران هست ولی اراده ای برای ورود به این عرصه دیده نمی شود
  10. 3 پسندیده شده
    جهانگیری : ۲۲میلیارد دلاردر بانکهای‌ این کشور سپرده گذاری کردیم که به ما۱۶ میلیارد دلار وام بدهند و این سپرده ها با تورم این کشور ۴۰درصد ارزشش را از دست داد! ( حتما سود بانکی هم دادن) در خریدو‌حق تولیدواکسن‌اسپوتنیک وی هم که با روسهامشخص نیست که وضعیت از چه قراره ولی واکسن چینی وارد شده وگویا واکسن‌هایی هم که قراره تولید داخل‌بشه با فرمولاسیون و خطوط تولیدیه که از چین داره واردمیشه و در حال ترخیص هستن . روسیه عیار خودش را در حمایت از ما در سوریه مقابل اسراییل و سوریه مقابل ترکیه نشان داده نه دیدگاه خوش بینانه در این‌مسائل جایی داره نه بد بینانه صرف ولی اگر واقع گرا باشیم این کشور با جمعیت روبه‌پیری و مشکلات داخلی فقط یک پوسته ظاهری هست و عملا قدرت هزینه کردن برای همسویان و اهداف بیرونی خود را نداره کما اینکه در قضیه ارمنستان دیدید که حتی از کشور ترکیه هم بصورت عملی ودرمیدان تاثیر کمتری داشت و صرفا بخاطر نفوذ سنتی خودش باعث یک تنش زدایی شد البته به نفع طرفیت پیروز میدان‌. در فروش اس۳۰۰هم که در جریانید یک سامانه‌دفاعی رادردست اندازهایی به بهانه های تحریمی انداختن ، نیاز به گفتن نداره که هر قرارداد نظامی با این کشور باعث وارد شدن به دنیای آلیس‌ درسرزمین عجایب هست....... دوستان گرامی که صحبت از همکاری مشترک میکنن در این زمینه تجربه شفق فکنم گویای وضعیت هست . البته نظر شخصیه و هیچ قطعیتی وجود نداره و ممکن دوستان نظرات متفاوت داشته باشن و‌میتونن توضیح بدن ..... در کل بنده به خرید تاثیر گذار از روسیه وحتی چین خوش بین نیستم اگر میتونستیم راهی که پاکستان رفت و در حال پیشبرد آن هست ودر حال هدف گذاری پروژه نسل ۵ خود بنام azm است را طی کنیم شاید به یک استقلالی در این زمینه میرسیدیم. شاید تاپیک عالی مدیریت منابع ونیروهادر صنایع نظامی دوست خوبمون @arminheidari بهتر بتونه دلایل عدم توفیق ما برای نیل به این اهداف که در پتانسیل ما هست ولی سالهاست دچار زوال و شکست ودرجا زدن شده‌ایم را توضیح بدهد.
  11. 3 پسندیده شده
    به نام خدا شرکت اسرائیلی Aeronautics پهپاد کوچک تاکتیکی Orbiter 4 برای گشت دریایی را رونمایی کرد پهپادتاکتیکی کوچک Orbiter 4 این UAS (Unmanned Aircraft Systems) قابلیت انجام ماموریت های گشت دریایی دوربرد با استحکام بالا را دارد. محموله های EO/IR و MPR اربیتر 4 مناسب دیدبانی دریایی، محافظت از سکو های نفت و گاز، ردیابی فعالیت های غیر قانونی، و جست و جو و نجات است. در حال حاضر Orbiter 4 با محیط های عملیاتی شناور های نیروی دریایی یکپارچه شده، و نیاز عملیات های نیروی دریایی را برآورده می کند. قابلیت های Orbiter 4 ، که براساس خواص و ساختار آیرودینامیکی Orbiter 3 ساخته شده، شامل پایداری بیش از 24 ساعت و توانایی حمل و اداره همزمان چندین محموله می شود. Orbiter 4 با قابلیت های پیشرفته پردازش تصویر، سیستم بلند شدن و بازیابی خودکار و توانایی مسیریابی با یا بدون جی پی اس یا لینک ارتباطی، قابلیت عملکرد بالا ، انعطاف پذیری عملیاتی و مقرون به صرفه بودن را در یک پهپاد تاکتیکی کوچک ارائه می دهد که در نوع خود منحصر به فرد است. Orbiter 4 بدون نیاز به باند فرود می تواند روی هر نوع کشتی نشست و برخاست انجام دهد، توسط 3 نفر قابل به کار گیریست، حفظ و استفاده از آن آسان است و اثر لجستیکی کمی از خود به جا می گذارد کاربرد ها ویژگی های اصلی ISTAR (جاسوسی ، نظارت ، دستیابی به هدف ، شناسایی) دریایی و زمینی عملکرد بالا متناسب با انواع ماموریت های ISTAR (جاسوسی ، نظارت ، دستیابی به هدف ، شناسایی) مدیریت آتش توپخانه و ارزیابی خسارت بمب (BDA) سیستم سوار بر وسیله نقلیه قابل جا به جایی دستیابی به هدف برای سلاح های هدایت دقیق موتور: پیشرانه احتراق جرقه ای (SI) مبتنی بر سوخت با امکان استفاده از سوخت های مختلف جاسوسی ارتباطات (COMINT) سطح مقطع راداری کم، پرواز بی صدا، طراحی شده برای عملیات های مخفیانه جاسوسی ابزار های الکترونیکی (ELINT) برخاست و بازیابی خودکار جنگ الکترونیک (EW) دارای 6 حالت پروازی خودکار رله ارتباطی طی مسیر با یا بدون GPS یا لینک داده گشت مرزی و شناسایی توانایی حمل چندین محموله پوشش ISR برای حفاظت مکان های استراتژیک توانایی عملکردی در شرایط سخت جوی، بودن پایگاه زیر ابر جست و جو و نجات و واکنش اضطراری مونتاژ آسان و تبدیل به پهپاد با بدنه بزرگتر فرماندهی ، کنترل ، ارتباط ، پردازش و هوش (C4I): هوش در لحظه اشتراکی مبتنی بر دریافت و به کارگیری تصاویر کاربرد های دریایی شناسایی ساحل و اعماق دریا دریایی امنیت منطقه انحصاری تجاری (EEZ) یکپارچه شدن با شناور، بدون نیاز به عرشه پرواز پدافند کشتی ها پرتاب از منجنیق و فرود دقیق روی شناور امنیت تاسیسات دریایی پرتاب و بازیابی با استفاده از توری منحصر به فرد، تاشو و جمع و جور مسیریاب جهت شلیک و ارزیابی خسارت بمب (BDA) دستیابی به هدف برای سلاح های هدایت دقیق محموله ها آمادگی برای استفاده از روی هر نوع شناور سنسور 3 گانه با تثبیت کننده: روز، شب (مادون قرمز سرد) با نشانگر لیزری ISTAR: COMINT, ELINT, VISINT قابلیت های پیشرفته پردازش تصویر نقشه برداری فوتوگرامتری (HDLite) ردیاب ویدیویی خودکار رادار روزنه مصنوعی (SAR) بزرگنمایی دیجیتال و وضوح بسیار بالا رادار گشت دریایی (MPR) تشخیص حرکت ویدئویی (VMD) اسکنر تشخیص و میدان نور (LIDAR) ترکیب موزائیکی تصاویر سیستم شناسایی خودکار D-Roll و ثابت نگهدارنده تصویر منابع: https://www.defenseworld.net/news/29490/Israel___s_Aeronautics_Unveils_Orbiter_4_Small_Tactical_UAS_for_Maritime_Patrol https://aeronautics-sys.com/home-page/page-systems/page-systems-orbiter-4/
  12. 3 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز . عملیات والفجر مقدماتی (بخش سوم) (بررسی علل شکست - بخش اول) دراین عملیات رزمندگان توانستند با شکستن خطوط پی درپی ارتش عراق، به عمق مواضع آن نفوذ، امّا براثر مقاومت شدید دشمن، در محور عملیاتی ناهماهنگی به وجود آمد ونیرو‌های خودی به مواضع قبلی بازگشتند. این عملیات نشان داد که در وضیعت جدید جنگ، مقدورات، ابتکارات و عوامل جدیدی باید وارد عرصه شود تا بتوان موانع مستحکم دشمن را پشت سر گذاشت. همچنین پس از این عملیات تشکیلات جدید سپاه ارزیابی و بهینه شد. هم زمانی این عملیات با ایام دهه فجر سبب شد که نام "والفجر"برای آن درنظر گرفته شود. پیش بینی می‌شد که این عملیات وضعیت تعیین کننده‌ای درسرنوشت جنگ داشته باشد. لیکن چنین نشد وبه همین دلیل، پسوند "مقدماتی" به کلمه "والفجر" افزوده شد و "والفجر مقدماتی" نام گرفت. شرح عملیات رزمندگان اسلام که نیمه‌شب گذشته (۱۷ بهمن ۱۳۶۱) موفق به عبور از اولین کانال خطوط عراقی شده بودند، در غرب این کانال با رده‌های گوناگون موانع شامل میدان‌های مختلف مین و انواع سیم‌خاردار مواجه شدند و شروع به پاک‌سازی کردند. مواجه شدن با این موانع موجب کاهش سرعت پیشروی نیرو‌ها شد. دشمن که به نظر می‌رسید تا آن زمان متوجه مسیر اصلی هجوم نشده ، بیش‌ترین حساسیت را در منطقه‌ی زبیدات به خرج داده و بر اساس اطلاعات رسیده، به نیرو‌ها و توپخانه‌های آن منطقه آماده‌باش داده بود. اما پس از حدود ۳ ساعت از آغاز عملیات، عراقی‌ها متوجه محور اصلی تک عملیات والفجر مقدماتی شدند و در اولین اقدام برای پرهیز از دادن تلفات به یگان‌های در خط خود دستور عقب‌نشینی تا جاده‌ی آسفالت غرب مرز و تشکیل یک خط در این منطقه را دادند. با عبور نیرو‌ها از کانال دوم (بین مرز و جاده‌ی آسفالت غرب مرز) و نزدیک شدن به جاده‌ی آسفالت، به دلیل حضور دشمن و شدت یافتن درگیری‌ها پیشروی نیرو‌ها کند و به مرور متوقف شد. این وضعیت تا حدود ساعت ۳ صبح ادامه داشت. بدین ترتیب عبور یگان‌ها از موانع پیچیده و پرحجم دشمن و عبور از دو کانال اولیه‌ی عراقی‌ها بیش از ۴ ساعت طول کشید. موقعیت یگان‌ها در ساعت ۳ بامداد چنین بود: نیرو‌های دو یگان جناح چپ عملیات (تیپ ۳۵ امام حسن (ع) و لشکر نجف اشرف) با عبور از کانال دوم و پاک‌سازی جناحین خود به جاده‌ی آسفالت مرزی (عراق) رسیده، اما به دلیل تجمع نیرو‌های عراقی در این نقطه و شدت یافتن درگیری موفق به عبور از جاده نشدند؛ بنابراین در صدد آماده و وارد کردن گردان‌های بعدی برای پاک‌سازی دشمن و عبور از جاده شدند. تیپ ۱ لشکر عاشورا پس از پاک‌سازی سنگر‌های کمین عراقی‌ها، زمان زیادی را در پاک‌سازی موانع متعدد و پیچیده‌ی دشمن از دست داد و به سختی توانست از این موانع عبور کرده و خود را به کانال اول برساند، اما در میدان‌های مین بین کانال اول و دوم گیر کرد. در قسمت میانی، تیپ عمار (از لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) ) بخشی از نیرو‌های خود (در حد یک گردان منها) را از کانال دوم عبور داد و این نیرو‌ها بدون الحاق با یگان‌های چپ و راست به طرف جاده‌ی آسفالت پیشروی کردند، ولی بیش‌تر نیرو‌های این تیپ در پشت میدان مین قبل از کانال دوم متوقف شده و با وجود تلاش فراوان موفق به باز کردن معبر نشدند و به همین دلیل از یگان هم‌جوار سمت چپ خود (لشکر نجف) خواستند که با متمایل کردن نیروهایش به سمت راست و باز کردن میدان مین مقابل خود به این یگان کمک کند. بنابراین، در محور میانی کندی حرکت محسوس بود. در شمالی‌ترین محور عملیات نیز تیپ جواد‌الائمه (ع) (از لشکر ۵ نصر) پس از عبور از کمین‌های اولیه و انهدام آن‌ها، برای تأمین جناح راست عملیات اقدام به احداث خاکریز در حد فاصل تپه‌های رملی تا کانال اول کرد. کندی پیشروی یگان‌ها تا حدود ساعت ۳ بامداد وضعیتی را پیش آورد که رسیدن به هدف این مرحله از عملیات یعنی (کانال کشاورزی) را با تردید مواجه ساخت، زیرا این هدف در محدوده‌ی برخی یگان‌ها به ویژه در جناح میانی و راست عملیات از جاده‌ی آسفالت غرب مرز حدود ۶ کیلومتر فاصله داشت. لذا با تدبیر فرماندهی مقرر شد که منطقه‌ی تصرف‌شده (تا جاده‌ی آسفالت) تثبیت شود. محسن رضایی در این باره به رحیم صفوی گفت: «از ساعت ۳ [صبح] به بعد همه باید به فکر الحاق و زدن خاکریز باشند.» با ابلاغ کردن نظر فرمانده کل سپاه به یگان‌ها، رسیدن به جاده‌ی آسفالت غرب مرز و احداث خاکریز و پدافند در آن‌جا، محور تلاش یگان‌ها قرار گرفت. این تلاش تا ساعت ۶ صبح ادامه یافت. در این مدت لشکر ۸ نجف که ساعت ۳:۳۰ بامداد دستگاه‌های مهندسی خود را وارد منطقه کرده بود، اقدام به احداث خاکریز کرد. این یگان حدود ۱/۵ کیلومتر خاکریز در شرق جاده‌ی آسفالت مرزی (بین کانال اول و جاده‌ی آسفالت مرزی عراق) و یک کیلومتر خاکریز نیز در غرب جاده‌ی آسفالت (در حد فاصل جاده و کانال دوم) احداث کرد، اما در جنوب منطقه‌ی عملیات به دلیل پاک‌سازی نشدن منطقه از پاسگاه صفریه به سمت جنوب، موفق به احداث خاکریز نشد. کل منطقه‌ای که لشکر نجف و تیپ امام حسن (ع) در آن پشت جاده مستقر شدند ۶ کیلومتر بود. در همین حال، جناح راست لشکر ۸ نجف به دلیل حضور نداشتن تیپ عمار چندان تأمین نبود. در جبهه‌ی میانی نیز به دلیل پیشروی نکردن نیرو‌های تیپ ۱ لشکر ۳۱ عاشورا و عقب ماندن نیرو‌های تیپ عمار که تلاش آنان با وجود درخواست کمک از نیرو‌های لشکر ۸ نجف بی‌نتیجه مانده بود، نیرو‌های این تیپ پس از الحاق با نیرو‌های لشکر عاشورا، پشت جاده‌ی شنی شرق کانال اقدام به احداث خاکریز کردند و جناح راست را هم تیپ جوادالائمه با تکمیل خاکریز تأمین کرد. پاتک‌های دشمن / قتلگاه فکه از حدود ساعت ۶ صبح، تحرکات نیرو‌های عراقی با هدف اجرای پاتک آغاز شد. نیرو‌های دشمن در جناح راست از فکه به سمت جنوب و در محدوده‌ی عملیات لشکر عاشورا، تیپ عمار و تیپ جوادالائمه (ع) فشار آوردند و با اجرای آتش پرحجم و آرایش دادن به یک گردان تانک در مقابل نیرو‌های لشکر ۳۱ عاشورا و تیپ عمار پاتک سنگینی را اجرا کردند. بر اثر تداوم فشار، الحاق بین نیرو‌های لشکر عاشورا و تیپ عمار از بین رفته و این نیرو‌ها موفق به تکمیل خاکریز در مقابل نیرو‌های خود نشدند. ضمن آن‌که تیپ جوادالائمه نیز امکان تشکیل یک خط پدافندی مستحکم در جناح راست را با استفاده از خاکریز احداثی پیدا نکرد. بنابراین، نیرو‌های تیپ جواد الائمه (ع) به ناچار چند کیلومتر عقب‌تر (به طرف شرق) رفته و با استقرار روی تپه‌های رملی شرق رشیده - طاوسیه، جناح راست پدافند را در منطقه چومو قرار دادند. در جناح چپ عملیات در محدوده‌ی استقرار نیرو‌های تیپ امام حسن (ع) و لشکر ۸ نجف نیز دشمن آتش سنگینی اجرا کرد و در نتیجه به رغم مقاومت نیروها، به دلیل افزایش حجم آتش و فشار زرهی و نیز عدم موفقیت نیرو‌های این دو یگان در احداث خاکریز‌های جناحین خود به طور کامل، این یگان‌ها برای جلوگیری از تلفات بیش‌تر تا جاده‌ی شنی که در شرق مرز و به موازات آن قرار داشت (حد فاصل پاسگاه رشیده - پاسگاه صفریه) عقب آمدند و از ساعت ۷ صبح در پشت این جاده شروع به احداث خاکریز کردند و جناح چپ خود را به تپه‌های رملی شرق پاسگاه صفریه دادند. این در حالی بود که جناح راست این دو یگان به دلیل الحاق نشدن با نیرو‌های تیپ عمار همچنان تهدید می‌شد. در این میان، نیرو‌های لشکر ۸ نجف کوشیدند با احداث خاکریز هلالی‌شکل، سرپلی را در غرب کانال‌های اول و دوم حفظ کرده و مانع تشکیل خط در این منطقه به وسیله‌ی نیرو‌های عراقی شوند. بر اثر فشار پیوسته‌ی عراق و پاتک‌های متعدد، ناگزیر نیرو‌ها به داخل کانال دوم (شرق جاده‌ی آسفالتِ غرب مرز) آمده و در داخل کانال مقاومت کردند. دشمن با پی بردن به محل این نیرو‌ها از دو طرف وارد کانال شده و به آنان هجوم برد. مقاومت رزمندگان به حدی شدید و حماسی بود که دشمن تصور کرد خط پدافندی نیرو‌های ایرانی درون کانال است. و در نهایت عراقی‌ها با اجرای چند پاتک که تلفات بسیاری برای آن‌ها در پی داشت، این منطقه را تصرف کردند. در محدوده‌ی تیپ عمار (از لشکر ۲۷) نیز پس از ابلاغ تشکیل خط دفاعی، تعدادی از نیرو‌های این یگان که از کانال دوم عبور کرده بودند در درون این کانال مستقر شدند و با توجه به نبود امکان تخلیه‌ی مجروحان و نداشتن آب و غذا و در حالی که تنها از طریق بی‌سیم با فرماندهی یگان ارتباط داشتند، همچنان سلحشورانه در مقابل فشار شدید و حجم بالای آتش دشمن مقاومت می‌کردند. سرانجام خط پدافندی تشکیل شده و یگان‌ها به این شکل تأمین شدند: تیپ ۳۵ امام حسن (ع) و لشکر ۸ نجف: پشت جاده‌ی شنی در حد فاصل پاسگاه رشیده تا پاسگاه صفریه. تیپ ۱ لشکر ۳۱ عاشورا، تیپ عمار و تیپ جوادالائمه: از شمال پاسگاه رشیده و روی تپه‌های شمالی این پاسگاه (تپه دوقلو) و تپه‌های خال و چومو و جناح راست نیز روی تپه‌های چومو قرار داشت. بدین ترتیب با وجود تدبیر فرماندهان و تلاش یگان‌های شرکت‌کننده در عملیات، تنها بخش‌هایی از اهداف تعیین‌شده تصرف شد. در واقع تقریباً هیچ یک از یگان‌ها به دلایل متعددی موفق به تأمین هدف‌های خود در مرحله‌ی اول عملیات نشدند. با روشن شدن هوا، حفظ مناطق تصرف‌شده و اصلاح و تقویت خطوط پدافندی برای مقابله با پاتک‌های قریب‌الوقوع دشمن در رأس کار یگان‌ها قرار گرفت. راوی لشکر ۸ نجف در گزارش عملیات این یگان، ماجرا را چنین شرح داده است: هنگامی [حدود ساعت ۵:۳۰ تا ۶ صبح] که نیرو‌ها به جاده‌ی آسفالت مرزی رسیدند، برادر محمدی فرمانده تیپ و برادر قدیری مسئول محور از احمد کاظمی فرمانده سپاه هفتم و فرمانده لشکر ۸ نجف در مورد وضعیت یگان‌های چپ و راست خود سؤال کردند، ولی برادر احمد جواب مشخصی نداد و در بررسی‌ها مشخص شد که یگان‌های چپ و راست این تیپ موفق عمل نکرده‌اند و جناحین تأمین نیست. این نیرو‌ها تا ساعت ۷ صبح در کنار جاده‌ی آسفالت مرزی مستقر بودند و فرمانده تیپ برای دفع پاتک‌های احتمالی دشمن درخواست کمک نیرو کرد، ولی علی‌رغم جواب مساعد احمد کاظمی، ارسال کمک توسط قرارگاه مقدور نشد. ساعت ۷:۳۰، برادر شرویی فرمانده گردان ثارالله اعلام می‌کند که از طرف دشمن در حال تهدید شدن هستیم و به نظر می‌رسد دشمن قصد دور زدن و محاصره‌ی ما را دارد و فرمانده تیپ نیز دستور عقب‌نشینی صادر می‌کند. متأسفانه این اقدام قدری دیر انجام شد، در حدی که تانک‌های عراقی به نیرو‌های ما نزدیک شده بودند و به سمت این نیرو‌ها شلیک کردند که تعدادی از آن‌ها شهید و مجروح شدند و چند نفر نیز از جمله برادر قدیری مسئول محور و حدود ۶۰ تا ۷۰ نفر در آن‌جا مفقود شدند. در این شرایط مهندسی لشکر حدود ۲۰۰ متر جلوتر از کانال دوم غرب مرز، یک خاکریز به طول ۲۰۰ متر احداث نمود و نیرو‌ها خود را به پشت خاکریز رسانده و در آن‌جا به دفاع پرداختند و یک تانک، ۲ دستگاه تفنگ ۱۰۶ و چند نفربر و چند قبضه خمپاره به خط برده شد و این نیرو‌ها تا ساعت ۱۲ ظهر در آن‌جا مقاومت سلحشورانه‌ای کردند. ساعت ۱۲، هم‌زمان با پخش غذا بین نیروها، عراق با بهره‌برداری از تعداد قابل توجهی تانک و اجرای آتش پرحجم، پاتک بسیار سنگینی را علیه این نیرو‌ها آغاز کرد که به دلیل محدود بودن طول خاکریز و تراکم بالای آتش توپخانه، ادوات و تانک‌های دشمن، در همان لحظات اولیه تانک و یکی از قبضه‌های [تفنگ] ۱۰۶ در خط منهدم شد و نیرو‌های پشت خاکریز نیز مقاومت سرسختانه‌ای انجام دادند و تعداد کمی از آن‌ها موفق شدند تا پشت جاده‌ی شنی مرز عقب بیایند، ولی تعدادی از شهدا و مجروحین در منطقه باقی ماندند. ادامه دارد ... ============================== پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
  13. 3 پسندیده شده
    به نظر بنده خرید از روسیه و چین به دلایل مختلف امکان پذیر است. میتوان جنگنده های نسبتا به روز را هم ازشون خرید. نباید هم شرایط را با زمان مرحوم هاشمی که نهایتا به ما تعدادی جنگنده دسته دوم فروختند مقایسه کرد به دلایل زیر 1- الان ایران دو منبع خوب خرید جنگنده دارد چین و روسیه. این خیلی مهم است که وقتی شما میخواهید از کشوری خرید کنید یک الترناتیو هم برایش وجود داشته باشد این رقابت بین فروشنده ها به خریدار برای معامله بهتر بسیار کمک میکند. زمان هاشمی عملا چین جنگنده به درد بخوری تولید نمی کرد ولی الان چین پا به پای روسیه جنگنده میسازد 2-وزن استراتژیک ایران 1400 با ایران 1370 قابل مقایسه نیست. الان ایران خود رو به عنوان یک قدرت منطقه ای و تا حدی جهانی به دنیا قبولانده. اتحاد استراتژیک با ایران برای چین و روسیه مهم است. چین برای طرح جاده ابریشم نیاز به ایران در قلب این مسیر دارد. علاوه بر این روسیه و چین در حال تقابل شدید و روز افزون با امریکا هستند و حاضر به رنجاندن کشوری که از افغانستان تا مدیترانه و یمن دارای نفوذ است، نیستند. گرچه من از صحبت های ظریف خوشم نیامد ولی بد نبود که به گوش روسیه رسید تا از این به بعد بیشتر مراقب رفتارش باشد. 3- امریکا رسما اعلام کرده که هر کشوری که از روسیه سلاح بخرد را تحریم میکند. صنایع نظامی گسترده روسیه برای بقا نیاز به مشتری خارجی دارد. همین الان کارخانه میگ وضعیت بدی دارد. صنایع هوایی چین هم پیشرفت کرده و دیگر چین خرید بزرگی از روسیه نخواهد داشت. هند هم کاملا به دامان غرب افتاده. و در اینده بیش از بیش تعاملات خود را با روسیه کم میکند. ترکیه در همه جا با روسیه در حال تقابل است(لیبی-سوریه- اوکراین) و نمی توان بعنوان یک مشتری سلاح زیاد روی ان حساب کرد. مضاف بر اینکه هنوز عضو ناتو است. بسیار بستگی دارد ما چه خریدی را مد نظر داشته باشیم. بعضا در سال های گذشته خریدهای مد نظر ما کوچک بودند و روسیه با یک رشوه کوچک از غرب ما را به غرب میفروخت. اگر یک قرار داد چند میلیارد دلاری جلوی روسیه گذاشته شود بعید است رد کند. 4- تقویت بیش از بیش ایران در خلیج فارس منجر به کاهش فشار نظامی به چین در دریای چین و همچنین روسیه میشود. کلا خود امریکا به این نتیجه رسیده که تقابل هم زمان با سه کشور مشکل است. تقویت حضور دریایی ایران در اقیانوس هند که نیاز به پوشش هوایی و یک نیروی هوایی قدرتمند دارد کاملا به نفع چین هم از دید نظامی هم تامین انرژی هم حفظ راه های تجاری است. 5- چین در گذشته فقط به تجارت فکر میکرد. چین 2021 حتی قابل مقایسه با چین 5 سال قبل نیست. چین میخواهد از لاک خود بیرون بیاید و برای این منظور به ایران نیاز دارد. زمان هاشمی و حتی ده سال پیش شرایط کاملا متفاوت بود. به نظر من کشور به جمع بندی اینکه نیاز به تقویت توان هوایی است رسیده. من پیش بینی میکنم یک خرید بزرگ برای نهاجا انجام خواهد شد.
  14. 2 پسندیده شده
    شبح مسلح شدن کرانه باختری یکی از آن مواردی که اسرائیل به شدت از آن وحشت دارد، تجهیز فلسطینیان کرانه باختری به سلاح است. این ترس با حمله یک جوان فلسطینی به 3 نظامی اشغالگر اسرائیلی و فرارش بیش از پیش شده است. لینک چیزی که ایران وعده پیگیری اش را داده بود و تاکید رهبر انقلاب بر مسلح کردن فلسطینی ها لینک اینکه چه میزان ایران در این زمینه پیشرفت کرده است، جای بحث دارد. فشارهای اسرائیل بر روی دولت فتح و پیروزی های نوار غزه هم از عللی هست که بخشی از مبارزین کرانه باختری را ترغیب به تجهیز و ارتقا توان نظامی کرده است. لازم به ذکر است که علیرغم تمام سختگیری ها در مورد تسلیحات موجود در کرانه باختری، در آنجا سلاح سبک یافت می شود ولی بحث سلاح تک تیرانداز، سلاح ضدتانک و موشک های فجر از چالش های اساسی محسوب می شود که ایران در انتقال دانش ساده و کاربردی آن سابقه طولانی دارد. تسلیحات کشف شده در کرانه باختری توسط رژیم اشغالگر موشک های ساده حماس لینک بحث ها در این خصوص در دیگر رسانه ها لینک 1 سلطان شاهی: مقاومت توان مقابله با طرح الحاق را دارد/ شرایط برای مسلح کردن کرانه باختری فراهم است لینک 2 کرانه باختری برای مسلح شدن نیازمند چیست؟ لینک 3 اگر کرانه باختری به موشک های مقاومت تجهیز شود... لینک 4 چرا رهبر انقلاب بر مسلح کردن فلسطین تأکید دارند؟ بی شک این کودکان با یاری خدا فلسطین را نجات خواهند داد.
  15. 2 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز . عملیات والفجر مقدماتی (عدم الفتح نسبی یا شکست مطلق - بخش دوم) هفدهم بهمن ماه هر سال یادآور عمليات « والفجر مقدماتی» در سال 1361 است که با هدف تصرف پل غزیله و همچنین آزادسازی شهر استراتژیک "العماره" عراق در منطقه عملیاتی فکه و با حضور و عملیات مشترک نیروهای بسیج ، سپاه و ارتش جمهوری اسلامی صورت گرفت. اين عمليات كه ابتدائا با نام «والفجر نهائی» طراحی شده بود ، به دليل عدم هماهنگی نيروهای عمل كننده و همچنين عدم رعایت اصول اولیه حفاظت اطلاعات مربوط به این عملیات در بین نیروهای خودی ، در کنار موفقیت های جاسوسی رژيم عراق با شكست مواجه شد و نام « والفجر مقدماتی» را به خود گرفت طرح مانور شهید حسن باقری؛ یکی از طراحان عملیات والفجر مقدماتی که در شناسائی پیش از عملیات به شهادت رسید در طرح ريزی عمليات ؛ مقرر شد قرارگاه خاتم الانبياء(ص) با نيروهای قرارگاه كربلا و قرارگاه نجف اشرف به سوی العماره تک كنند. در مرحله اول: يگانهای قرارگاه نجف اشرف می بايست در محور طاوسيه تا چزابه، حد فاصل خط تا كانال های آخر را تصرف كرده و در گام دوم و در ادامه تک ، جناح راست تا حاشيه جنوبی دويرج (پشت جاده آسفالت فكه و در غرب جاده اتوبان) و سرپل حلفائيه را تصرف كنند. نيروهای قرارگاه كربلا نيز می بايست با استفاده از معابر وصولی، جا پای تصرف شده به وسيله نيروهای رزمی قرارگاه نجف تا چزابه را تثبیت نموده و پدافند پشت كانال را به انجام می رساندند. در مرحله دوم: نيروهای خودی می بايست شرق غزيله و شمال هورالهويزه را پاكسازی كرده و سرپل غزيله را تامين كنند. بر اساس طرح عملياتی ، جناح نيروهای قرارگاه كربلا بايستی با احداث خاكريز تامين می شد تا در صورت بروز مشكل برای ماموريت نيروهای نجف، جناح يگانهای قرارگاه كربلا از تعرض و آسيب دشمن مصون بماند. در طرح مانور اين گونه پيش بينی شده بود كه پس از آن كه اهداف مرحله اول و دوم عمليات تحقق يافت، با بازسازی يگان ها و ايجاد شرايط مناسب و نيز با توجه به وضعيت دشمن، در مرحله سوم ، تک به سمت العماره ادامه يابد. در اين طرح، عمليات فريب در منطقه چيلات (دهلران) و طيب نيز پيش بينی شده بود. به موازات آن لشگر 14 امام حسين(ع) نيز ماموريت داشت ، در منطقه فاو عمليات فريب ديگری را انجام دهد. مسئله قابل ملاحظه در اين عمليات، استفاده از توان زرهی بود كه به دليل بعد مسافت و عمق منطقه عملياتی مورد توجه قرار گرفت. شرح وقایع عملیات با تاريک شدن هوا، يگان ها از نقطه رهايی به سوی مواضع دشمن حركت كردند. اين اقدام به اين دليل بود كه خط خودی با مواضع دشمن چهار تا پنج كيلومتر فاصله داشت. از اين رو، لازم بود نيروها، پياده روی خود را آغاز كنند تا بتوانند در ساعت مقرر به مواضع دشمن يورش برند. با حركت نيروها، در قرارگاه نيز جنب و جوش و اضطراب خاصی به چشم می خورد و همه برای موفقيت رزمندگان دعا می كردند. به همين منظور مراسم زيارت عاشورا در سنگر (عمومی) قرارگاه خاتم برگزار شد. از سوی ديگر، به دليل اهميت عمليات، آقای ميرحسين موسوی نخست وزير وقت، آيت الله موسی اردبيلی رئيس ديوان عالی كشور، آيت الله طاهری خرم آبادی و حجه الاسلام والمسلمين فاكر (نمايندگان حضرت امام در سپاه) ؛ نیز در سنگر فرماندهی حضور داشتند. بدين ترتيب، در ساعت 21:30 روز 17 بهمن 1361 رمز عمليات به شرح زير قرائت شد: "بسم الله الرحمن الرحيم، و لاحول و لا قوه الا بالله العلي العظيم، اللهم اياک نعبد و اياک نستعين ، قد تری ما انا فيه ففرج عنا يا كريم، يا الله ، يا الله ، يا الله. به مظلوميت علی اصغر و به ذوالفقار برنده ولی المومنين و قهاريت رب العالمين به پيش" با اعلام رمز عمليات، حمله رزمندگان آغاز شد. اگرچه يگان ها ساعاتی قبل حركت كرده بودند؛ ولی نتوانستند همزمان، عمليات شكستن خط را آغاز كنند. لذا بعضی از نيروها در كمين متوقف شده، برخی هم درگيری را آغاز كردند و گروهی نيز نرسيده و هنوز درگير نشده بودند . از اين رو فرماندهان سپاه تلاش زيادی به عمل آوردند تا اين مشكل رفع شود و بالاخره در پی اين تلاش، نيروها توانستند به سختی از برخی موانع عبور كرده و به كانال اول برسند. در اين هنگام؛ دشمن به نيروهای در خط خود دستور داد، به پشت جاده آسفالت عقب نشينی كرده و در آنجا خط تشكيل دهند. اين اقدام دشمن ناشی از تجربه قبلی کسب شده در عمليات های گذشته بود. فرماندهان عراقی دريافته بودند كه نبايد در برابر سيل خروشان نيروهای بسيج مقاومت كرده و تلفات بدهند. آنها نمی خواستند مانع نفوذ نيروهای ايرانی شوند، زيرا قصد داشتند با دور زدن آنها از دو جناح، آنان را منهدم كنند. با وجود اين تدبير دشمن، نيروهای خودی در برخی محورها پيشروی كردند، ولی در محورهای ديگر موفق نشدند از موانع عبور كنند. اين وضع موجب شد آنها زمان را از دست بدهند. بر اين اساس، فرماندهان در تدبيری مناسب، اجازه ندادند يگان هائی كه عمليات شكستن خط را به اتمام رسانده بودند به پيشروی خود ادامه دهند. اين يگان ها موظف شدند در مواضع به دست آمده متوقف شده و با احداث خاكريز، به حفظ آن بپردازند. ویژگی ها و نتایج عملیات يكی از ويژگی های شاخص عمليات والفجر مقدماتی اين بود كه دشمن با توجه به تجربيات قبلی و پس از فتح خرمشهر و عقب نشينی با فرصت در يك مقطعی ، موانع بسياری را در جلوی لجمن (خط پدافندی / لبه جلوئی میدان نبرد) خودش ايجاد كرد. لذا قبل از نبرد با قوای دشمن، نبرد رزمندگان اسلام با ميدان موانع دشمن بود كه نقش به سزايی در ناكام ماندن عمليات داشت. به گونه ای كه تمام توان نيروها صرف عبور از آنها شد و اين موضوع در عمليات های قبلی اين چنين سابقه ای نداشت. در این عملیات ، از ابتدای پيشروی نيروهای خودی، از نقطه رهائی تا رسيدن به خط دوم دشمن، بيش از 16 نوع مانع از سوی دشمن تعبيه و ايجاد شده بود (و يا بصورت عارضه طبيعی منطقه وجود داشت) كه به ترتيب ( از سمت نیروهای خودی تا دشمن ) و با وجود تعدد و تكرار نوع آن عبارت بودند از: 1- حدود 8 الی 10 كيلومتر زمین رملی 2- يك سری ميادين مين كه از قبل تعبيه شده بود 3- سيم های خاردار حلقوی با حداقل 6 حلقه در عرض 4- مواضع و سنگرهای كمين در امتداد موانع 5- سيم خاردار معمولی 6- ميدان مين با عمق زياد 7- سيم خاردار حلقوی 8- كانال اول به عرض 3 الی 4 متر كه در بعضی جاها تا 9 متر نيز می رسيد 9- سيم خاردارحلقوی 10- ميدان مين با عمق زياد 11- سيم خاردار حلقوی 12- كانال دوم با مشخصات كانال رديف اول (بند8) 13- سيم خاردار حلقوی 14- ميدان مين 15- خط اول دشمن كه از سنگرهای متعدد و تعبيه كانال در زمين (مشابه شرق بصره) تشكيل شده و بسيار مستحكم بود. 16- خط دوم دشمن علاوه بر اینها پس از خط دوم ؛ مجددا 3 كانال ديگر وجود داشت ، كه اين هم سختی نبرد را تشديد می كرد. با اين وجود و به دليل جو خاصی كه ضرورت انجام اين عمليات در كشور ايجاد كرده بود و نيز اميدواری مسئولان سياسی كشور و جنگ روانی دشمن، مرحله دوم عمليات نيز در 19 بهمن 1361 انجام شد. اما اين بار نيز به دليل عدم هماهنگی ميان نيروهای عمل كننده، هوشياری دشمن و تسلط او بر راهكارهای خودی و همچنين با توجه به لو رفتن عمليات و وجود استحكامات پيچيده و فراوان دشمن كه موجب عدم كندی پيشروی نيروهای خودی شده بود ، قرارگاه خاتم الانبياء (ص) را واداشت تا به منظور كاهش تلفات خودی ، پايان عمليات را اعلام نمايد. در اين عمليات بيش از 2500 نفر از نيروهای دشمن كشته و زخمی و 113 نفر اسير گرديدند. همچنين قریب به 6000 نفر از نيروهای خودی شهيد، 7313 نفر زخمی و 3116 نفر مفقود شدند. ادامه دارد ... ============================== پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  16. 2 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز . عملیات والفجر مقدماتی (عدم الفتح نسبی یا شکست مطلق - بخش اول) هفدهم بهمن ماه هر سال یادآور عمليات « والفجر مقدماتی» در سال 1361 است که با هدف تصرف پل غزیله و همچنین آزادسازی شهر استراتژیک "العماره" عراق در منطقه عملیاتی فکه و با حضور و عملیات مشترک نیروهای بسیج ، سپاه و ارتش جمهوری اسلامی صورت گرفت. اين عمليات كه ابتدائا با نام «والفجر نهائی» طراحی شده بود ، به دليل عدم هماهنگی نيروهای عمل كننده و همچنين عدم رعایت اصول اولیه حفاظت اطلاعات مربوط به این عملیات در بین نیروهای خودی ، در کنار موفقیت های جاسوسی رژيم عراق با شكست مواجه شد و نام « والفجر مقدماتی» را به خود گرفت جايگاه عمليات ها در استراتژي نظامي ايران از ديدگاه فرماندهان نظامی ایران ، بغداد و بصره، دو هدف استراتژيك به شمار می رفتند. در اين ميان بغداد هدف غايی و بلند مدت ؛ و بصره هدف ميان مدت و قابل دسترس محسوب میشد. بر اساس همين نگرش، مناطق مورد نظر براي عمليات والفجر مقدماتی، با نیت زمينه سازی برای تصرف بغداد انتخاب شدند. به طور كلی در انجام هر عمليات ، دستيابی به بصره به طور مستقيم مورد توجه قرار داشت و سعی میشد اين هدف، با انجام دو يا سه عمليات تأمين شود، اما تصرف بغداد با انجام چند عمليات واسط امكان پذير بود و به زمان بيشتر و رشد سازمان رزم و اصلی شدن جنگ در تمام ابعاد نياز داشت. يكی از مناطقی كه امكان انجام عمليات در آن در راستای هدف تصرف بغداد وجود داشت، "منطقه كوت تا عماره" بود كه در نگرشی بلندمدت و كلان، مورد توجه تصميم گيرندگان نظامی کشور بود. در سطح خرد نيز، انهدام دشمن، گشودن جبهه جديد و دست يافتن به زمين های مهم، از دلايل اصلی انتخاب منطقه فكه برای عمليات والفجر مقدماتی محسوب می گرديد. ضمن آنكه، اين منطقه عملياتی، جناح شمالی هور را نيز در بر میگرفت. جائی كه در سالهای بعد (1362 و 1363) عمليات های بزرگ خيبر و بدر در آن انجام شد. دلایل انتخاب منطقه عملیات در جبهه جنوب غربی ، منطقه فكه ، به دليل وجود ارتفاعات حمرين و جاده ارتباطی بصره - عماره به سمت كوت، از اهميت ويژه ای برخوردار بود. به ويژه آن كه مركز فرماندهی سپاه چهارم عراق و يگان های تابعه آن در شهر عماره قرار داشتند. اين منطقه، پس از آن كه عمليات محرم انجام شد و طی آن رزمندگان توانستند ارتفاعات جبال حمرين را تصرف كنند، به همين دليل بيشتر مورد توجه قرار گرفت. موقعیت منطقه این منطقه دارای دو ارتفاع اصلی است. «ارتفاعات حمرين» كه در طول مرز ايران و عراق ، از جنوب شرقی دهلران تا شمال فكه را در بر می گیرد. از سوی ديگر، "ارتفاع جبل فوقی" كه در جنوب غربی حمرين واقع است. در شمال منطقه عملياتی والفجر مقدماتی نيز« ارتفاع ميشداغ» قرار دارد، كه سه تنگه طبيعی مهم با نام های 1- تنگه صعد 2- تنگه ذليجان 3- تنگه رقابيه در آن مشاهده مي شود. ارتفاع شمالی - جنوبی رقابيه، عارضه ديگری است كه از جنوب به تنگه رقابيه و از شمال به تنگه برقازه محدود میشود. مهمترين رود منطقه ، رودخانه مرزی «دويرج» است كه از كوههای شمال (جاده عين خوش به دهلران) شروع میشود و تا منطقه غرب فكه ادامه يافته و به «هورالسناف» می ريزد. وضعیت دشمن سرلشکر هشام صباح الفخری فرمانده سپاه چهارم عراق در دستان صدام عراق به دليل حملات پی در پی و موفق ايران در عمليات های دوره نخست جنگ ؛ در این مقطع جنگ به طور گسترده ای از نيروهای جيش الشعبی (بسیج مردمی) استفاده كرد و با تشكيل تيپ های سه رقمی ، سازمان رزم ارتش را بسيار گسترش داد. اين تيپ ها در آرايش نظامی عراق در منطقه عملياتی والفجر مقدماتی، در خط اول قرار داشتند. اين اقدام از يك سو موجب حفظ نيروهای اصلی ارتش آن كشور می شد و از سوی ديگر، توان هجومی نيروهای مهاجم را به شدت كاهش می داد، به گونه ای كه با توجه به درگيری رزمندگان با نيروهای در خط و موانع گوناگون، يگان های اصلی ارتش عراق در گام دوم ، بهتر می توانستند به دفاع در برابر حمله های ایران بپردازند. سپاه چهارم عراق ( به فرماندهی سرلشکر هشام صباح الفخری ) مسئوليت این منطقه عملياتی از چيلات تا هورالعظيم را به عهده داشت و دارای چهار لشكر بود : 1- لشكر 14 پياده شامل سه تيپ 421، 422 و 18 و يك گردان تانك به نام« سيف سعد» كه در محور چزابه و شمال هور الهويزه قرار داشت. از سه تيپ اين يگان ، يك تيپ شامل نيروهای جيش الشعبی و دو تيپ ديگر از نيروهاي اصلی ارتش عراق بودند. 2- لشكر 1 مكانيزه شامل تيپ 108 گارد مرزی، تيپ 501 پياده ، تيپ 1 مكانيزه كه در محور « دويرج» تا پاسگاه "پيچ انگيزه" مستقر بود. همچنين تيپ های 92، 93 و 66 نیز احتياط كلی منطقه فكه تا پاسگاه دويرج بودند. افزون بر اين ، تيپ های سازمانی 34 زرهی، 27 مكانيزه از لشكر 1 هم در احتياط منطقه عملياتی والفجر مقدماتی قرار داشتند. 3- لشكر 10 زرهی شامل سه تيپ، كه از محور پيچ انگيزه تا جنوب غربی چيلات (دهلران) آرايش داشت. 4- لشكر 3 زرهی (علاوه بر تيپ هائی كه به لشكر 14 مامور كرده بود) با تيپ های 16 زرهی ، 12 زرهی ، 8 مكانيزه و 53 مختلط، در شرق هورالسناف گسترش داشت و در احتياط بود. يگان هاي ديگري كه جزو سازمان رزم منطقه عملياتی سپاه چهارم عراق بوده و در احتياط قرار داشتند، عبارت بودند از : تيپ 30 زرهي از لشكر 6 ، تيپ 37 از لشكر 12 ، تيپ 16 از لشكر 6 ، تيپ 101 پياده گارد مرزی ، تيپ 10 زرهی وابسته به ستاد كل ، تيپ 49 زرهی از لشكر 11 ، تيپ 18 پياده ، تيپ 48 پياده از لشكر 11 ، تيپ 25 مكانيزه از لشكر 6 ، تيپ 51 مختلط و تيپ گارد جمهوری. وضعیت نیروهای خودی در اين عمليات ، قرارگاه مرکزی خاتم الانبياء(ص) (قرارگاه مشترك سپاه و ارتش) به همراه دو قرارگاه نجف اشرف و كربلا، مراحل طرح ريزی و اجرای عمليات را به عهده داشتند. تركيب قرارگاه كربلا به اين ترتيب بود: 1- سپاه سوم صاحب الزمان(عج) ، شامل لشكر 14 امام حسين (ع) با هشت گردان پياده ، لشگر 25 كربلا با 11 گردان پياده ، لشكر 17 علی بن ابيطالب (ع) با 14 گردان پياده و تيپ مستقل قمر بنی هاشم با پنج گردان پياده. 2- سپاه هفتم جديد متشكل از قرارگاه قدس شامل لشكر 7 ولی عصر (عج) با 12 گردان و تيپ 15 امام حسن (ع) با 10 گردان ؛ همچنين ، لشكر 8 نجف با 14 گردان ، لشكر 41 ثارالله با 11 گردان و لشكر 19 فجر با 24 گردان. ترکیب قرارگاه نجف نيز متشكل بود از : 1- سپاه 11 قدر، شامل لشكر 27 حضرت رسول (ص) با 24 گردان ، لشكر 31 عاشورا با 13 گردان و تيپ 10 مستقل سيدالشهدا (ع) با هفت گردان و همچنين لشكر 5 نصر شامل سه تيپ با 33 گردان . 2- ارتش جمهوری اسلامی نيز با لشكر 21 حمزه، تيپ 84 خرم آباد و تيپ 58 ذوالفقار در عمليات شركت داشتند . در مجموع ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج با 13 يگان (176 گردان) و ارتش جمهوري اسلامي با سه يگان (15 گردان) بايستی اين عمليات را انجام می دادند. ادامه دارد ... ============================== پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  17. 2 پسندیده شده
    با سلام برادر عزیز ، اولین مولفه برای ساخت یک جنگنده ، داشتن اقتصاد قوی برای تامین هزینه های تحقیقاتی ، ساخت نمونه های اولیه ، تولید انبوه ، و عملیاتی کردن و لجستیک این جنگنده ها در تمامی اجزا شامل بدنه ، موتور ، اویونیک ، تسلیحات و لجستیک میباشد که کشورمون حتی در بهترین دوران مالی خودش ، توانایی تحقق اینکارو نداشت و با وضع موجود اقتصاد هم ، چشم اندازی بلند مدت ، برای اینکار نمیتونه داشته باشه ! نکته بعد اینکه ، هزینه ساخت موشک و پهپاد اصلا قابل مقایسه با هزینه های ساخت یک جنگنده نیست ، فقط در بحث قابلیت اطمینان و عملیاتی ، یک جنگنده برای عمر سی سال و ساعت پروازی چند ده هزار ساعتی باید طراحی و ساخته بشه اما در مورد موشک یکبار مصرف که نیازی به این قابلیت اطمینان و نگهداری نداره ، هزینه های طراحی و ساخت اجزا به شدت متفاوته ! نقل قول مشهوری در مورد هزینه ساخت یک جنگنده در اقتصاد کشورها هست که فرانسوی ها بعد از ساخت جنگنده رافال اعلام کردند که این آخرین هواپیمای جنگنده تماما فرانسوی خواهد بود ، چون اقتصاد فرانسه توانایی تامین هزینه های ساخت جنگنده بعدی مورد نیاز را نخواهد داشت و ناچارا به شریک خارجی روی خواهد آورد . حالا این را با وضع اقتصاد ما مقایسه کنید .
  18. 2 پسندیده شده
    رژه نیروهای مکانیزه اصول رژه مکانیزه شبیه رژه پیاده نظام هست، با این تفاوت که سهم عکاس و فیلمبردار بسیار بیشتر از راننده ها هست چه از نظر زاویه دید، چه از نظر کیفیت، چون این سلاح ها بیان گر آمادگی تجهیزات یا یادآوری سلاحی خاص هستند یک صحنه آرایی و یک برداشت تصویر همچون یک فیلم تبلیغاتی چون هدف ارائه یک صحنه بی نقص است، و در یک فیلم سینمایی کسی پشت کادر را نمی بیند و عکاس با طرح قبلی، عکس های پر تعدادی می گیرد ولی درنهایت بهترین عکس ها را بر می گزیند و فیلم بردار هم همچون گزارش یک بازی فوتبال وظایف راننده عبارت است از حرکت روی خطوط تعیین شده، هماهنگی با ماشین های زرهی هم خط و جلویی وظایف چیدمان وسایل مکانیزه هم، تطبیق درست وسایل از نظر رنگ و حجم باتوجه به پیش بینی های قبلی رژه مکانیزه روی تریلر و یا با حرکت خود تانک ها انجام می شود که در فرانسه و روسیه حرکت با خود وسایل هست و در ایران و آمریکا روی تریلر هست که بنا بر تعمیرات جاده ها و عدم خسارت به آسفالت ها صورت می گیرد. به طور معمول قبل از رژه اصلی چندین نوبت تمرین انجام می شود و در این تمرین ها، علائم و نشانه هایی قرارداده می شود که راننده ها برای هماهنگی استفاده میکنند شبیه میزان فاصله طولی، فاصله عرضی، حرکت در یک راستا، هماهنگی با ماشین کنار در رژه های چین، کره شمالی، روسیه و فرانسه تصاویر همه به صورت منتخب ارائه داده می شود و به طور مشخص دستور العمل و استانداردی در این خصوص (شاید نانوشته) وجود دارد که خروجی آن عکس هایی با کیفیت و جذاب می شود و این بهترین منابع برای بازپخش و تبلیغات رسانه ای هست تصاویر به ریخته و بد فرم هم وجود دارد که بیشتر توسط افراد تماشاچی گرفته شده است ولی بدلیل قدرت تصاویر رسانه اصلی عملا کنار گذاشته می شوند و تنها برای بررسی های شبه جاسوسی استفاده می شوند در تصاویر زیر به نظم، هماهنگی، کیفیت تصویر و زوایای دید و تطابق رنگ ها دقت کنید این یک ارکست است تصاویر رژه در میدان سرخ تصاویر خاص از یک تجهیز نحوه تصویر برداری و رژه در چین تصاویر رژه در فرانسه رژه در ایران تصاویر حرکت جمعی در رژه - تصاویر انفرادی از تجهیزات در حال رژه این مساله عکس خوب است این عکس بدون در نظر گرفتن محل دستگاه و فوکوس روی تجهیز است (عکاس روی سن زوم کرده است) (اگر تجهیز در وسط و زوم روی دستگاه بود عکس خوبی میشد) افراد فیلم بردار کنار عکس ، یکی از عیوب عکس است پایین عکس بریده شده و انتهای تجهیز دیده نمی شود همچنین یا پوستر و بروشور بذاریم و یا نذاریم ، توضیحات باید ساده و روان باشد زاویه کاملا بد عکس بردار ( فقط برای تحقیق روی خروجی موشک خوب است) هدف از این تصاویر چیست؟؟ گل سر سبد رژه ها ( چیزی که قبل از هر رژه میذاریم تا یادمون باشد بی توجهی به کارگردانی رژه می شود این تصویر --------------------- با تشکر از دوست خوبمان @HRA رژه نیروهای فرانسه https://www.youtube.com/watch?v=K37aB80mZLA اگر در فیلم دقت کنیم ایراد زیاد می شود گرفت ولی بدلیل کارگردانی درست و عکاسان خوب چیز دیگری در چشم ما جلو می کند که همون بحث نگاه درست عکاس و فیلمبردار و کارگردان است رژه نیروهای فرانسه در سال 1939 https://www.youtube.com/watch?v=csf_U-S-zgo رژه نیروهای چین https://www.aparat.com/v/8Stea در حقیقت ما در حال یک فیلم نمایشی هستیم ، یک تئاتر بزرگ و پذیرش نظم در همه ساختارها (فارغ از واقعیت ها)
  19. 1 پسندیده شده
    بنده کلا با خرید دست دوم مخالفم چون به دردسرش نمی ارزد و دور ریختن پول هست .. حتی اگر بتونند تعداد محدود بخرند ، بازهم جنگنده نو ارزشش بیشتر هست
  20. 1 پسندیده شده
    ما که از خدامونه بشه ولی یه سر به تاپیک های 15 سال پیش صاعق بندزاین همین حرفها و امید های واهی مطرح بود.
  21. 1 پسندیده شده
    عقبگرد برای شوالیه های پارسی !!!! آیا ایران قابلیت خرید جنگنده های مازاد چینی و روسی را دارد ؟؟ به دنبال انقضاء تحریم های تسلیحاتی سازمان ملل در اکتبر سال 2020 ، این انتظار وجود داشت که نیروی هوایی ایران برای بهبود سازمان رزم ناوگان جتهای رزمی خود ، روی به منابع غیر بومی آورد . در واقع ، تحریم های شدید بین المللی که بیشتر از یک دهه به طور انجامید ، در کنار ایراد فشارهای همه جانبه به روسیه پس از فروپاشی اتحاد شوروی برای جلوگیری از فروش جتهای رزمی پیشرفته به ایران ، باعث شد که ناوگان هواگردهای رزمی ایران همچنان بر جتهای رزمی دهه شصت و هفتاد خریداری شده از غرب متکی باشد . از سویی دیگر ، تعداد محدود جنگنده های نسل چهارم اولیه ،از جمله دو اسکادران از جتهای اف-14 بروزرسانی شده ، دو اسکادران جنگنده های MIG-29A/UB و یک اسکادران بمب افکن های SU-24 که چند سال قبل از سقوط اتحاد شوروی ، به این کشور تحویل داده شده بودند ، اکنون شاکله توان رزمی این نیرو را تشکیل می دهند . با این حال ، در حالی که هم چین و هم روسیه ، تمایل آشکار و پنهان خود را برای فروش جتهای رزمی به ایران ، نشان داده اند ، این کشور (ایران ) طبق برخی نشانه ها ، تمایل دارد تا از هر دو کشور برای نوسازی توان رزم هوایی خود بهره گیرد . در این میان ، گزارشهای تایید نشده ای از اواسط آوریل 2021 منتشر گردید که نشان میداد ایران علاقه قابل توجهی را برای خرید جتهای نسل ++4 جی-10سی از چین نشان داده است که علیرغم طراحی پیچیده ، بدلیل قرار گرفتن در رده جتهای سبک و هزینه پایین عملیاتی ، می تواند گزینه مشخصی برای خرید ، حتی در تعداد محدود باشد . اما تحلیلگران گزینه دیگری را نیز پیش روی تصمیم سازان ایرانی قرار داده اند ، به این معنی که احتمالا ایران با سرمایه گذاری بر روی توسعه شبکه پدافند زمینی برای محافظت از حریم هوایی خود و تولید موشکهای بالستیک وکروز به همراه تعداد بیشتری از پهپادهای تهاجمی برای اجرای آفند ، می تواند بدنبال خرید جنگنده های قدیمی و ارزان قیمت از چین یا روسیه برای مدرن سازی ناوگان خود باشد . در این میان ، گرچه این جتهای پیشنهادی ، دیگر تولید نمیشوند ، اما بصورت بالقوه برای خرید از یگانهای فعال یا ذخیره روسی یا چینی در دسترس قرار دارند و میتوانند با الزامات فعلی نیروی هوایی ایران سازگار شوند ، هر چند می توان گفت که علیرغم قدیمی بودن ، به نسبت از جتهای نسل سوم اف-5 / اف-4 و جی-7 فعلی و درحال خدمت ارتش ایران پیشرفته تر هستند که در سطور ذیل نیم نگاهی به 5 نمونه از این جتها که میتواند با هزینه به نسبت پایین تری خریداری شوند ، صورت می گیرد . جی-10 ای : نسخه A از جت رزمی جی-10 قدیمی ترین نسخه طراحی شده فایربرد است که از سال 2006 در خدمت نیروی هوایی چین قرار دارد در حال حاضر نزدیک به 320 فروند از آنها عملیاتی است که ازاین تعداد ، چیزی نزدیک به 75 فروند از نمونه J-10A/S دوسرنشینه را تشکیل میدهد . نیروی هوایی چین نیز با عملیاتی نمودن نسخه سی از این جنگنده که به نسبت توانمندی بیشتری را در اختیار دارد ، می تواند شانس بازنشستگی نسخه A را افزایش داده و با توجه به این مساله ، ایران میتواند این جنگنده را با قیمت پایین تری خریداری نماید . بااین حال ، J-10A چندین نقص عمده را نسبت به نسخه سی ، بردوش می کشد که از جمله آن، حسگرهای قدیمی با کارایی پایین ، پیشرانه های قدیمی تر و همچنین نسخه های اولیه از موشک PL-12 است . در حالی که نسخه سی ضمن برخورداری از قابلیت مانور پیشرفته ، سامانه های الکترونیک به روز و مهمات پیشرفته تر ، قطع به یقین گزینه متفاوتی خواهد بود . در واقع ، جی-10 ای مسلح به موشکهای پی ال-12 به تقریب از تمامی جنگنده های فعلی ایران دریک سطح بالاتر قرار می گیرد ( به استثنای تامکتهای فعال ایرانی ) . با این حال در این کلاس ، نیروی هوایی ایران میتواند با یک آینده نگری برای میان مدت ، خرید جت JF-17 بلاک 2 را یز در نظر داشته باشد ، هرچند توانمندی کمتری را در اختیار دارد . جی اچ-7 : هواگرد رزمی JH-7 درواقع نخسین جنگنده نسل چهارم بومی نیروی هوایی چین بشمار می رود که بعنوان یک هواگرد ضربتی می تواند طیف مشخصی از ماموریتهای هوابه زمین و هوابه سطح را برعهده گیرد . امروز نزیک به 260 فروند از این جت رزمی بصورت عملیاتی در خدمت قراردارد و گرچه خط تولید آن بسته شده ، اما طبق برخی اطلاعات برای صادرات عرضه شده اند . به این ترتیب با برنامه ریزی صورت گرفته از سوی نیروی هوایی چین برای جایگزینی جتهای نسل پنجم ، این امکان وجود دارد که بخشی از ناوگان این هواگرد بازنشسته یا به ایران فروخته شود تا جتهای جی-16 بتدریج جایگزین آن گردد . این جنگنده که به سال 1992 به دنیای جتهای رزمی معرفی شد ، ویژگی های مشخصی نظیر سایت هدفگیری روی کلاه خلبان ، نمایشگرهای چندمنظوره کریسال مایع ، اخالاگر نصب شده روی بخش دماغه BM/JK-8605 ، رادار ارتفاع سنج تایپ271 و همچنین رادار پالس داپلر JL-10A را به نمایش می گذارد و درصورت خرید ، گفته میشود که قابلیتهای افزون تری را نسبت به جتهای اف-4 نیروی هوایی ایران عرضه می کند . میگ-29 ای /اس/اس ام تی : قبل از فروپاشی اتحاد شوروی ، به تقریب 1000 فروند جنگنده میگ -29 توسط روسها تولید شد که ازاین تعداد ، نزدیک به 700 فروند به نیروی هوایی ارتش شوروی تحویل گشت . ایران نیز در اواخر دهه هشتاد میلادی یکی از چند مشتری میگ-29 ای بود و در حال حاضر دو اسکادارن از جتهای MIG-29A را بصورت عملیاتی استفاده می کند . در این میان ، پس از وخیم شدن شرایط اقتصادی روسها ، صدها جنگنده میگ-29 بازنشسته شده و به انبارها فرستاده شدند ، هر چند پس از چند سال شرکت سازنده ، تولید نمونه های پیشرفته تری را آغاز نمود که نمونه M بعدها توسط الجزایر و مصر خریداری گردید . در حالی روسها دراین زمینه متوقف نشدند و بعد از چندسال ، نسخه های SMT و UPG را به دنیای هوانوردی نظامی معرفی کردند که به ترتیب به سوریه و هند فروخته شد . بدین ترتیب ، فالکروم به ارزان ترین جنگنده نسل چهارم روسی تبدیل شد که می بایست به بازار صادرات معرفی گرددو می تواند بصورت بالقوه توسط نیروی هوایی ایران با قیمتهای به نسبت ناچیز خریداری شود . درواقع ، هر اندازه میزان بروزرسانی کمتری بر روی این هواپیماها صورت گیرد ، قیمت نمونه های فروخته شده نیز کمتر خواهد شد ، هرچند گفته میشود ایران ، توانایی ارتقاء اساسی این جنگنده ها را بصورت بومی در اختیار دارد . سوخو-24 ام : امروز ، نیروی هوایی روسیه ، سازمان رزمی متشکل از چندین صد جنگنده ضربتی سنگین سوخو-24 ام را در اختیار دارد بصورت ذخیره نگهداری میشود و درمیان بمب افکن های سنگین روسی ، تنها گزینه ای است که تا کنون به بازار صادرات راه یافته است . پس از فروپاشی اتحاد شوروی ، صدها فروند از این هواگرد ، به انبارها ارسال شد و مابقی نیز با ورود بمب افکن سوخو-34 ، بازنشسته گردید . نیروی هوایی ایران از دهه نود میلادی ، نزدیک به یک اسکادران از این هواگردها را خریداری نمود که درمقایسه با نمونه های در حال خدمت روسی ، کمتر مورد بروزرسانی قرار گرفته اند . اگر چه در حال حاضر ، روسیه سوخو-34 را برای صادرات ارائه داده و کشورهایی نظیر الجزایر برای خرید آن ابراز علاقه نموده اند ، اما سوخو-24 های ذخیره روسی جایگزین ارزان تری برای افزایش توان تهاجمی نیروی هوایی ایران هستند . میگ-31 : رهگیر بلند پرواز میگ-31 فاکس هاوند ، هم اکنون سنگین ترین جنگنده عملیاتی دنیاست و به شکل اختصاصی برای نبردهای هوا به هوا طراحی شده است و نسخه های بروزشده آن هم اکنون در نیروی هوایی روسیه در حال خدمت است . امروز بیشتر از 100 فروند از این هواگردها در انبار نگهداری میشود ، هر چند برخی معتقدند که از نیمه دوم سال 2020 ، حداقل 50 فروند از این هواپیماها از انبار خارج و پس از بروزرسانی تحویل نیروی هوایی این کشور شده است . در این میان ، خرید رهگیرهای دست دوم ، گران ترین گزینه برای تهران محسوب می شود تا جایی که برخی معتقدند که نمونه های بروز شده میگ حتی از نسخه ام فالکروم گران تر هستند . با این وجود ، خرید این نمونه ، با قرار گرفتن در کنار تامکتهای باقی مانده ایرانی ، برتری هوایی مشخصی را در اختیار تهران قرار میدهد ، به گونه ای که حتی احتمال اضافه شدن قابلیتهای ضد ماهواره و حمل بالستیکهای تغییر یافته نیز نظیر کینژال برای آنها وجود دارد . پی نوشت : 1- بن پایه 2- ظاهرا نویسنده این مطلب اصلا توی باغ نیست و اطلاع ندارد که جمهوری اسلامی ایران در محاصره چه گرگهایی قرار دارد ! 3- تمامی گزینه های مطرح شده به استثنای فاکس هاوند و فنسر های به روز شده که ارزش فکر کردن ، بررسی و حتی خرید را دارد ، تصور بقیه را حتی نباید در ذهن راه داد . -استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ مترجم و نویسنده : MR9
  22. 1 پسندیده شده
    با سلام          سرلشکر ستاد " یالچین عمر عادل " ژوئن 1986 در حال دریافت مدال  ( احتمالاً مدال رافدین )    وی در زمان اجرای عملیات خیبر و پس از آن ، مسئولیت کامل منطقه عملیاتی جزایر مجنون ( شمالی و جنوبی ) را بر عهده داشت . در جریان بازجویی های بعمل آمده از یکی از اسرای عراقی به تاریخ 1365/6/30 توسط واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، شدت اختلاف میان وی و سایر فرماندهان بعثی ، عیان گردید .   وی در جریان بازجویی بعمل آمده چنین اعتفاد داشت :   " چندی قبل ، فرمانده سپاه هفتم ، سپهبد ماهر عبدالرشید ، از صدام درخواست نمود تا سرلشکر یالچین عمر عادل فرمانده لشکر 31 پیاده را که مسئولیت حفاظت از جزایر را در آن زمان بر عهده داشت ، به حوزه استحفاظی سپاه هفتم منتقل کند ولی صدام با این پیشنهاد مخالفت نمود و دلیل این مخالفت نیز ، این بود که یالچین عمر عادل ، از منطقه استحفاظی خود ، بخوبی دفاع کرده  و با چند عملیات بخشی از جزیره مجنون جنوبی را بازپس گرفته است ( کاربرد وسیع نفربرهای آبخاکی BTR-50  و تعداد محدودی PT-76)  و اخیراً به صدام قول داده تا در آینده نزدیک ، کل جزیره را بازپس می گیرد و صدام نیز تا به حال 3 مدال  شجاعت به وی داده است . 
  23. 1 پسندیده شده
    تانک ضد هوایی (فلک پانزر) Coelian   در اوایل جنگ جهانی دوم کشورهای درگیر جنگ علاقه ی چندانی به متحرک سازی توپ های ضد هوایی نداشتند. اما با پیشرفت جنگ در جبهه ها و گسترش استفاده از بمب افکن ها و جنگنده ها لزوم ساخت چنین جنگ افزار های احساس می شد. به خصوص با شکست های پی در پی آلمان نازی در اواخر جنگ  و از دست دادن برتری هوایی لوفت وافه در مقابل نیروی هوایی متفقین ، مهندسین و ژنرال های آلمانی به فکر متحرک سازی ضد هوایی خود افتادند. در این بین ورماخت از شاسی های خودرو های نظامی مختلفی برای این کار استفاده کرد و مدل های مختلفی از خانواده ی فلک پانزر ها را ساخت. مانند مدل مشهور و موفق فلک پانزر IV که بروی شاسی تانک متوسط پانزر IV   توپ های ضد هوایی نصب شده بود. یکی از طرح های که ورماخت به دنبال ساخت و طراحی آن بود نصب دو توپ 3/7 سانتی متر یا یک توپ 5/5 سانتی متری ضد هوایی بر روی شاسی تانک متوسط پنتر بود. البته آلمان دیر به فکر ساختن چنین توپ ضد هوایی خودکششی ای افتاد زیرا متفقین در نرماندی نیرو های خود را مستقر کرده بودند و بمباران مراکز استراتژیک آلمان این کشور را با کمبود مواد اولیه مواجه کرده بود در نتیجه ساخت چنین تجهیزات در اولیت های ارتش نازی آلمان نبود پس در اخر تنها یک مدل اولیه با برجک چوبی ساخته شد.    
  24. 1 پسندیده شده
    گریدرهای نظامی     گریدر یک وسیله راه سازی است که به وسیله تیغه ها و بازوهای هیدرولیکی که در این وسلیه تعبیه شده است می تواند سطح زمین را صاف کند، شیب زمین را تنظیم نمایید، مواد مورد نظر را بروی زمین پخش نمایید و عملیات مختلف راهسازی را انجام دهد. گریدرها در نیروهای رزمی مهندسی برخی از ارتش ها خدمت می کنند. وظایفی که بر عهده گریدرهای نظامی گذاشته می شود شامل تسطیح کردن زمین برای ساخت و گسترش پایگاه های نظامی ، ساخت باندهای فرود صحرایی ، ساخت راه های ارتباطی برای حمل و نقل راحتر لجستیک ، عملیات های عمرانی در مناطق جنگ زده و... می باشد. در این بین نیز ایالات متحده آمریکا از جمله دارندگان گریدرهای نظامی است که در تیپ های رزمی مهندسی، از آنها بهره میگیرد. تا قبل از سال 2012 در ارتش آمریکا از گریدر ساخت شرکت CAT  مدل 130G استفاده می شد اما با ورود گریدر های قدرتمند و جدید CAT مدل 120M  این مدل جدید به مرور جایگزین شد.   گریدر مدل 130G مجهز به یک کابین حفاظت شده - به علت اینکه این گریدر ها در کشور های مثل عراق خدمت می کردند برای حفاظت  کاربر دربرابر حملات احتمالی کابین آن را تقویت کرده اند   گریدر مدل  120M ارتش آمریکا در افغانستان ولایت لغمان - یک سرباز ارتش ملی افغانستان در حال تسطیح کردن زمین در پایگاه Gamberi   بسته حفاظتی گریدر مدل  120M- این بسته حفاظتی در صورت سفارش مشتری روی کابین کاربر نصب می شود و در مقابل آتش سلاح های سبک و ترکش گلوله ها حفاظت سرتاسری ایجاد می کند.   در8 سال دفاع مقدس هم گریدر ها در کنار بقیه ادوات مهندسی در مناطق جنگی حضور داشته اند و برای رزمندگان سنگر می ساختند.
  25. 1 پسندیده شده
    با سلام     افسر توپخانه ای که واژه غیرممکن در فرهنگ لغات اش وجود نداشت ، چنین معتقد بود :       هرگــــــــــــز اشتباه نَکـُـــــــــــــــن !!   اگر اشتباه کردی ، آن را تکرار نَکُن   اگر تکرار کردی ، به آن اعتراف نَکُن   اگر اعتراف کردی ، التماس نَکُن   اگر التماس کردی ، دیگر زندگی نَکُن     پی نوشت :   به نظر این جمله منسوب به ناپلئون ، مقداری دو پهلو به نظر می رسد :thinking: