برترین های انجمن

  1. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      32

    • تعداد محتوا

      1,110


  2. Crash

    Crash

    Army


    • امتیاز

      19

    • تعداد محتوا

      1,055


  3. arminheidari

    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      7,127


  4. aminor

    aminor

    VIP


    • امتیاز

      14

    • تعداد محتوا

      3,056



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on جمعه, 17 اردیبهشت 1400 در پست ها

  1. 2 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز . عملیات والفجر مقدماتی (عدم الفتح نسبی یا شکست مطلق - بخش دوم) هفدهم بهمن ماه هر سال یادآور عمليات « والفجر مقدماتی» در سال 1361 است که با هدف تصرف پل غزیله و همچنین آزادسازی شهر استراتژیک "العماره" عراق در منطقه عملیاتی فکه و با حضور و عملیات مشترک نیروهای بسیج ، سپاه و ارتش جمهوری اسلامی صورت گرفت. اين عمليات كه ابتدائا با نام «والفجر نهائی» طراحی شده بود ، به دليل عدم هماهنگی نيروهای عمل كننده و همچنين عدم رعایت اصول اولیه حفاظت اطلاعات مربوط به این عملیات در بین نیروهای خودی ، در کنار موفقیت های جاسوسی رژيم عراق با شكست مواجه شد و نام « والفجر مقدماتی» را به خود گرفت طرح مانور شهید حسن باقری؛ یکی از طراحان عملیات والفجر مقدماتی که در شناسائی پیش از عملیات به شهادت رسید در طرح ريزی عمليات ؛ مقرر شد قرارگاه خاتم الانبياء(ص) با نيروهای قرارگاه كربلا و قرارگاه نجف اشرف به سوی العماره تک كنند. در مرحله اول: يگانهای قرارگاه نجف اشرف می بايست در محور طاوسيه تا چزابه، حد فاصل خط تا كانال های آخر را تصرف كرده و در گام دوم و در ادامه تک ، جناح راست تا حاشيه جنوبی دويرج (پشت جاده آسفالت فكه و در غرب جاده اتوبان) و سرپل حلفائيه را تصرف كنند. نيروهای قرارگاه كربلا نيز می بايست با استفاده از معابر وصولی، جا پای تصرف شده به وسيله نيروهای رزمی قرارگاه نجف تا چزابه را تثبیت نموده و پدافند پشت كانال را به انجام می رساندند. در مرحله دوم: نيروهای خودی می بايست شرق غزيله و شمال هورالهويزه را پاكسازی كرده و سرپل غزيله را تامين كنند. بر اساس طرح عملياتی ، جناح نيروهای قرارگاه كربلا بايستی با احداث خاكريز تامين می شد تا در صورت بروز مشكل برای ماموريت نيروهای نجف، جناح يگانهای قرارگاه كربلا از تعرض و آسيب دشمن مصون بماند. در طرح مانور اين گونه پيش بينی شده بود كه پس از آن كه اهداف مرحله اول و دوم عمليات تحقق يافت، با بازسازی يگان ها و ايجاد شرايط مناسب و نيز با توجه به وضعيت دشمن، در مرحله سوم ، تک به سمت العماره ادامه يابد. در اين طرح، عمليات فريب در منطقه چيلات (دهلران) و طيب نيز پيش بينی شده بود. به موازات آن لشگر 14 امام حسين(ع) نيز ماموريت داشت ، در منطقه فاو عمليات فريب ديگری را انجام دهد. مسئله قابل ملاحظه در اين عمليات، استفاده از توان زرهی بود كه به دليل بعد مسافت و عمق منطقه عملياتی مورد توجه قرار گرفت. شرح وقایع عملیات با تاريک شدن هوا، يگان ها از نقطه رهايی به سوی مواضع دشمن حركت كردند. اين اقدام به اين دليل بود كه خط خودی با مواضع دشمن چهار تا پنج كيلومتر فاصله داشت. از اين رو، لازم بود نيروها، پياده روی خود را آغاز كنند تا بتوانند در ساعت مقرر به مواضع دشمن يورش برند. با حركت نيروها، در قرارگاه نيز جنب و جوش و اضطراب خاصی به چشم می خورد و همه برای موفقيت رزمندگان دعا می كردند. به همين منظور مراسم زيارت عاشورا در سنگر (عمومی) قرارگاه خاتم برگزار شد. از سوی ديگر، به دليل اهميت عمليات، آقای ميرحسين موسوی نخست وزير وقت، آيت الله موسی اردبيلی رئيس ديوان عالی كشور، آيت الله طاهری خرم آبادی و حجه الاسلام والمسلمين فاكر (نمايندگان حضرت امام در سپاه) ؛ نیز در سنگر فرماندهی حضور داشتند. بدين ترتيب، در ساعت 21:30 روز 17 بهمن 1361 رمز عمليات به شرح زير قرائت شد: "بسم الله الرحمن الرحيم، و لاحول و لا قوه الا بالله العلي العظيم، اللهم اياک نعبد و اياک نستعين ، قد تری ما انا فيه ففرج عنا يا كريم، يا الله ، يا الله ، يا الله. به مظلوميت علی اصغر و به ذوالفقار برنده ولی المومنين و قهاريت رب العالمين به پيش" با اعلام رمز عمليات، حمله رزمندگان آغاز شد. اگرچه يگان ها ساعاتی قبل حركت كرده بودند؛ ولی نتوانستند همزمان، عمليات شكستن خط را آغاز كنند. لذا بعضی از نيروها در كمين متوقف شده، برخی هم درگيری را آغاز كردند و گروهی نيز نرسيده و هنوز درگير نشده بودند . از اين رو فرماندهان سپاه تلاش زيادی به عمل آوردند تا اين مشكل رفع شود و بالاخره در پی اين تلاش، نيروها توانستند به سختی از برخی موانع عبور كرده و به كانال اول برسند. در اين هنگام؛ دشمن به نيروهای در خط خود دستور داد، به پشت جاده آسفالت عقب نشينی كرده و در آنجا خط تشكيل دهند. اين اقدام دشمن ناشی از تجربه قبلی کسب شده در عمليات های گذشته بود. فرماندهان عراقی دريافته بودند كه نبايد در برابر سيل خروشان نيروهای بسيج مقاومت كرده و تلفات بدهند. آنها نمی خواستند مانع نفوذ نيروهای ايرانی شوند، زيرا قصد داشتند با دور زدن آنها از دو جناح، آنان را منهدم كنند. با وجود اين تدبير دشمن، نيروهای خودی در برخی محورها پيشروی كردند، ولی در محورهای ديگر موفق نشدند از موانع عبور كنند. اين وضع موجب شد آنها زمان را از دست بدهند. بر اين اساس، فرماندهان در تدبيری مناسب، اجازه ندادند يگان هائی كه عمليات شكستن خط را به اتمام رسانده بودند به پيشروی خود ادامه دهند. اين يگان ها موظف شدند در مواضع به دست آمده متوقف شده و با احداث خاكريز، به حفظ آن بپردازند. ویژگی ها و نتایج عملیات يكی از ويژگی های شاخص عمليات والفجر مقدماتی اين بود كه دشمن با توجه به تجربيات قبلی و پس از فتح خرمشهر و عقب نشينی با فرصت در يك مقطعی ، موانع بسياری را در جلوی لجمن (خط پدافندی / لبه جلوئی میدان نبرد) خودش ايجاد كرد. لذا قبل از نبرد با قوای دشمن، نبرد رزمندگان اسلام با ميدان موانع دشمن بود كه نقش به سزايی در ناكام ماندن عمليات داشت. به گونه ای كه تمام توان نيروها صرف عبور از آنها شد و اين موضوع در عمليات های قبلی اين چنين سابقه ای نداشت. در این عملیات ، از ابتدای پيشروی نيروهای خودی، از نقطه رهائی تا رسيدن به خط دوم دشمن، بيش از 16 نوع مانع از سوی دشمن تعبيه و ايجاد شده بود (و يا بصورت عارضه طبيعی منطقه وجود داشت) كه به ترتيب ( از سمت نیروهای خودی تا دشمن ) و با وجود تعدد و تكرار نوع آن عبارت بودند از: 1- حدود 8 الی 10 كيلومتر زمین رملی 2- يك سری ميادين مين كه از قبل تعبيه شده بود 3- سيم های خاردار حلقوی با حداقل 6 حلقه در عرض 4- مواضع و سنگرهای كمين در امتداد موانع 5- سيم خاردار معمولی 6- ميدان مين با عمق زياد 7- سيم خاردار حلقوی 8- كانال اول به عرض 3 الی 4 متر كه در بعضی جاها تا 9 متر نيز می رسيد 9- سيم خاردارحلقوی 10- ميدان مين با عمق زياد 11- سيم خاردار حلقوی 12- كانال دوم با مشخصات كانال رديف اول (بند8) 13- سيم خاردار حلقوی 14- ميدان مين 15- خط اول دشمن كه از سنگرهای متعدد و تعبيه كانال در زمين (مشابه شرق بصره) تشكيل شده و بسيار مستحكم بود. 16- خط دوم دشمن علاوه بر اینها پس از خط دوم ؛ مجددا 3 كانال ديگر وجود داشت ، كه اين هم سختی نبرد را تشديد می كرد. با اين وجود و به دليل جو خاصی كه ضرورت انجام اين عمليات در كشور ايجاد كرده بود و نيز اميدواری مسئولان سياسی كشور و جنگ روانی دشمن، مرحله دوم عمليات نيز در 19 بهمن 1361 انجام شد. اما اين بار نيز به دليل عدم هماهنگی ميان نيروهای عمل كننده، هوشياری دشمن و تسلط او بر راهكارهای خودی و همچنين با توجه به لو رفتن عمليات و وجود استحكامات پيچيده و فراوان دشمن كه موجب عدم كندی پيشروی نيروهای خودی شده بود ، قرارگاه خاتم الانبياء (ص) را واداشت تا به منظور كاهش تلفات خودی ، پايان عمليات را اعلام نمايد. در اين عمليات بيش از 2500 نفر از نيروهای دشمن كشته و زخمی و 113 نفر اسير گرديدند. همچنين قریب به 6000 نفر از نيروهای خودی شهيد، 7313 نفر زخمی و 3116 نفر مفقود شدند. ادامه دارد ... ============================== پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  2. 2 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز . عملیات والفجر مقدماتی (عدم الفتح نسبی یا شکست مطلق - بخش اول) هفدهم بهمن ماه هر سال یادآور عمليات « والفجر مقدماتی» در سال 1361 است که با هدف تصرف پل غزیله و همچنین آزادسازی شهر استراتژیک "العماره" عراق در منطقه عملیاتی فکه و با حضور و عملیات مشترک نیروهای بسیج ، سپاه و ارتش جمهوری اسلامی صورت گرفت. اين عمليات كه ابتدائا با نام «والفجر نهائی» طراحی شده بود ، به دليل عدم هماهنگی نيروهای عمل كننده و همچنين عدم رعایت اصول اولیه حفاظت اطلاعات مربوط به این عملیات در بین نیروهای خودی ، در کنار موفقیت های جاسوسی رژيم عراق با شكست مواجه شد و نام « والفجر مقدماتی» را به خود گرفت جايگاه عمليات ها در استراتژي نظامي ايران از ديدگاه فرماندهان نظامی ایران ، بغداد و بصره، دو هدف استراتژيك به شمار می رفتند. در اين ميان بغداد هدف غايی و بلند مدت ؛ و بصره هدف ميان مدت و قابل دسترس محسوب میشد. بر اساس همين نگرش، مناطق مورد نظر براي عمليات والفجر مقدماتی، با نیت زمينه سازی برای تصرف بغداد انتخاب شدند. به طور كلی در انجام هر عمليات ، دستيابی به بصره به طور مستقيم مورد توجه قرار داشت و سعی میشد اين هدف، با انجام دو يا سه عمليات تأمين شود، اما تصرف بغداد با انجام چند عمليات واسط امكان پذير بود و به زمان بيشتر و رشد سازمان رزم و اصلی شدن جنگ در تمام ابعاد نياز داشت. يكی از مناطقی كه امكان انجام عمليات در آن در راستای هدف تصرف بغداد وجود داشت، "منطقه كوت تا عماره" بود كه در نگرشی بلندمدت و كلان، مورد توجه تصميم گيرندگان نظامی کشور بود. در سطح خرد نيز، انهدام دشمن، گشودن جبهه جديد و دست يافتن به زمين های مهم، از دلايل اصلی انتخاب منطقه فكه برای عمليات والفجر مقدماتی محسوب می گرديد. ضمن آنكه، اين منطقه عملياتی، جناح شمالی هور را نيز در بر میگرفت. جائی كه در سالهای بعد (1362 و 1363) عمليات های بزرگ خيبر و بدر در آن انجام شد. دلایل انتخاب منطقه عملیات در جبهه جنوب غربی ، منطقه فكه ، به دليل وجود ارتفاعات حمرين و جاده ارتباطی بصره - عماره به سمت كوت، از اهميت ويژه ای برخوردار بود. به ويژه آن كه مركز فرماندهی سپاه چهارم عراق و يگان های تابعه آن در شهر عماره قرار داشتند. اين منطقه، پس از آن كه عمليات محرم انجام شد و طی آن رزمندگان توانستند ارتفاعات جبال حمرين را تصرف كنند، به همين دليل بيشتر مورد توجه قرار گرفت. موقعیت منطقه این منطقه دارای دو ارتفاع اصلی است. «ارتفاعات حمرين» كه در طول مرز ايران و عراق ، از جنوب شرقی دهلران تا شمال فكه را در بر می گیرد. از سوی ديگر، "ارتفاع جبل فوقی" كه در جنوب غربی حمرين واقع است. در شمال منطقه عملياتی والفجر مقدماتی نيز« ارتفاع ميشداغ» قرار دارد، كه سه تنگه طبيعی مهم با نام های 1- تنگه صعد 2- تنگه ذليجان 3- تنگه رقابيه در آن مشاهده مي شود. ارتفاع شمالی - جنوبی رقابيه، عارضه ديگری است كه از جنوب به تنگه رقابيه و از شمال به تنگه برقازه محدود میشود. مهمترين رود منطقه ، رودخانه مرزی «دويرج» است كه از كوههای شمال (جاده عين خوش به دهلران) شروع میشود و تا منطقه غرب فكه ادامه يافته و به «هورالسناف» می ريزد. وضعیت دشمن سرلشکر هشام صباح الفخری فرمانده سپاه چهارم عراق در دستان صدام عراق به دليل حملات پی در پی و موفق ايران در عمليات های دوره نخست جنگ ؛ در این مقطع جنگ به طور گسترده ای از نيروهای جيش الشعبی (بسیج مردمی) استفاده كرد و با تشكيل تيپ های سه رقمی ، سازمان رزم ارتش را بسيار گسترش داد. اين تيپ ها در آرايش نظامی عراق در منطقه عملياتی والفجر مقدماتی، در خط اول قرار داشتند. اين اقدام از يك سو موجب حفظ نيروهای اصلی ارتش آن كشور می شد و از سوی ديگر، توان هجومی نيروهای مهاجم را به شدت كاهش می داد، به گونه ای كه با توجه به درگيری رزمندگان با نيروهای در خط و موانع گوناگون، يگان های اصلی ارتش عراق در گام دوم ، بهتر می توانستند به دفاع در برابر حمله های ایران بپردازند. سپاه چهارم عراق ( به فرماندهی سرلشکر هشام صباح الفخری ) مسئوليت این منطقه عملياتی از چيلات تا هورالعظيم را به عهده داشت و دارای چهار لشكر بود : 1- لشكر 14 پياده شامل سه تيپ 421، 422 و 18 و يك گردان تانك به نام« سيف سعد» كه در محور چزابه و شمال هور الهويزه قرار داشت. از سه تيپ اين يگان ، يك تيپ شامل نيروهای جيش الشعبی و دو تيپ ديگر از نيروهاي اصلی ارتش عراق بودند. 2- لشكر 1 مكانيزه شامل تيپ 108 گارد مرزی، تيپ 501 پياده ، تيپ 1 مكانيزه كه در محور « دويرج» تا پاسگاه "پيچ انگيزه" مستقر بود. همچنين تيپ های 92، 93 و 66 نیز احتياط كلی منطقه فكه تا پاسگاه دويرج بودند. افزون بر اين ، تيپ های سازمانی 34 زرهی، 27 مكانيزه از لشكر 1 هم در احتياط منطقه عملياتی والفجر مقدماتی قرار داشتند. 3- لشكر 10 زرهی شامل سه تيپ، كه از محور پيچ انگيزه تا جنوب غربی چيلات (دهلران) آرايش داشت. 4- لشكر 3 زرهی (علاوه بر تيپ هائی كه به لشكر 14 مامور كرده بود) با تيپ های 16 زرهی ، 12 زرهی ، 8 مكانيزه و 53 مختلط، در شرق هورالسناف گسترش داشت و در احتياط بود. يگان هاي ديگري كه جزو سازمان رزم منطقه عملياتی سپاه چهارم عراق بوده و در احتياط قرار داشتند، عبارت بودند از : تيپ 30 زرهي از لشكر 6 ، تيپ 37 از لشكر 12 ، تيپ 16 از لشكر 6 ، تيپ 101 پياده گارد مرزی ، تيپ 10 زرهی وابسته به ستاد كل ، تيپ 49 زرهی از لشكر 11 ، تيپ 18 پياده ، تيپ 48 پياده از لشكر 11 ، تيپ 25 مكانيزه از لشكر 6 ، تيپ 51 مختلط و تيپ گارد جمهوری. وضعیت نیروهای خودی در اين عمليات ، قرارگاه مرکزی خاتم الانبياء(ص) (قرارگاه مشترك سپاه و ارتش) به همراه دو قرارگاه نجف اشرف و كربلا، مراحل طرح ريزی و اجرای عمليات را به عهده داشتند. تركيب قرارگاه كربلا به اين ترتيب بود: 1- سپاه سوم صاحب الزمان(عج) ، شامل لشكر 14 امام حسين (ع) با هشت گردان پياده ، لشگر 25 كربلا با 11 گردان پياده ، لشكر 17 علی بن ابيطالب (ع) با 14 گردان پياده و تيپ مستقل قمر بنی هاشم با پنج گردان پياده. 2- سپاه هفتم جديد متشكل از قرارگاه قدس شامل لشكر 7 ولی عصر (عج) با 12 گردان و تيپ 15 امام حسن (ع) با 10 گردان ؛ همچنين ، لشكر 8 نجف با 14 گردان ، لشكر 41 ثارالله با 11 گردان و لشكر 19 فجر با 24 گردان. ترکیب قرارگاه نجف نيز متشكل بود از : 1- سپاه 11 قدر، شامل لشكر 27 حضرت رسول (ص) با 24 گردان ، لشكر 31 عاشورا با 13 گردان و تيپ 10 مستقل سيدالشهدا (ع) با هفت گردان و همچنين لشكر 5 نصر شامل سه تيپ با 33 گردان . 2- ارتش جمهوری اسلامی نيز با لشكر 21 حمزه، تيپ 84 خرم آباد و تيپ 58 ذوالفقار در عمليات شركت داشتند . در مجموع ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج با 13 يگان (176 گردان) و ارتش جمهوري اسلامي با سه يگان (15 گردان) بايستی اين عمليات را انجام می دادند. ادامه دارد ... ============================== پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  3. 2 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم:  پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس مهاجر سال 1366 وقتی پهپادهایمان لو رفت و دشمن فهمید که در این چند سال ، ما با آنها عملیات شناسائی انجام می دادیم ؛ تصمیم گرفتیم که هواپیمای جدیدی با اهداف تهاجمی بسازیم. یعنی پیش خود فکر کردیم می شود با تقویت موتور و بدنه و نصب RPG-7 آن را به سمت مواضع دشمن فرستاد و موشک ها را به طرفش شلیک کرد. این اقدام بیش از آنکه تهدید و خرابی برای دشمن بار آورد ، موجب ترس و وحشت آنها می شد. با این انگیزه بچه ها دست به کار شدند. موشک ها را هم باید در جلو هواپیما کار می گذاشتیم. این هواپیما خیلی سریع آماده شد و نامش را به یاد دوست همرزم شهیدمان "علی اصغر مهاجر" ، پهپاد مهاجر گذاشتیم. ما از اینکه برای اولین بار با این هواپیما پرواز می کردیم ، در پوست خود نمی گنجیدیم. کمی چموش بود ، اما برای خودش عظمتی به حساب می آمد. موشک هایش هم زیر بال چپ بودند و هم زیر بال راست. البته روزی که برای تست در بیابان های اطراف اهواز می رفتیم ، ناگهان یکی از راکت های در حال نصب توسط برادر پازوکی که یکی از پاسداران وظیفه بود و در امور الکترونیکی مهارت خاصی داشت ؛ یهو از زیر بال شلیک شد و آن طرف تر به جائی خورد و منفجر شد. بعدها ؛ خودم در جزیره مجنون ، با آنها به طرف کمین های دشمن حمله کردم و راکت هایش را به سمت سنگرهای آنها شلیک کردم. انگار که عراقی ها کُپ کرده باشند ؛ تا لحظاتی هیچ خبری از شلیک هایشان نبود. اما وقتی آن را پشت مواضع خودمان فرود آوردم ، با شلیک انواع توپ ها و خمپاره ها ، محل فرود را زیر آتش گرفتند. اگر دیر می جنبیدیم ، خودمان و هواپیمایمان می رفتیم هوا. چیزی نگذشت که بچه ها به فکر ساخت هواپیمای انتحاری هم افتادند. بچه ها با یک لوله پولیکای 110 ، بدنه هواپیما و با فوم بال هایش را ساختند. قسمت جلوی هواپیما را هم ، پُر کردند از مواد منفجره C4 یا هر ماده منفجره دیگر. وقتی هواپیما با آن جثه اش ، در ارتفاع پائین ، بی مهابا به طرف دشمن می رفت و یهو خودش را به توپ و تانک می زد ؛ بیشتر از انفجارش از هیبت اش ایجاد وحشت می کرد. این را بعدها، اسرای عراقی برایمان تعریف کردند. من خوشبختانه با این نوع هواپیما هم خلبانی کردم. بدین ترتیب که یک هدف فرضی را توی یکی از جزایر خلیج فارس دادند و من با دقت خاصی آن را به هدف کوبیدم. راوی : حاج رسول وکیلی * * * * * باز هم یا زهرا (س) جنگ که تمام شد ، ما هم بار و بندیل مان را از منطقه و اهواز بستیم و برگشتیم توی پادگان حضرت ولیعصر (عج) در میدان سپاه تهران. نه اینکه شبیه یگان موشکی سپاه ؛ حکایت فاتحان از جنگ برگشته را داشته باشیم ، ولی توی دل مان کمتر از آن هم متصور نبود. بچه هایمان با نقش آفرینی در طرح ریزی عملیاتی ، افتخارات زیادی برای نیروی هوائی سپاه به ارمغان آورده بودند. اما با پیشینه ای که از برخورد نیرو با خود داشتیم ، هیچ نوع صابونی به دل نمالیدیم. ما توی خودمان به شدت در حال آموزش ، به روز رسانی اطلاعات و توسعه سازمان یگان خود بودیم که یهو سر و صدای کله پا کردن یگان پهپاد گُر گرفت. ظاهرا فرماندهان نیروی هوائی به این جمع بندی رسیده بودند که با پایان جنگ ، در آینده نیازی به پهپادها نخواهد بود. حالا چرا حداقل استفاده های غیرنظامی پهپاد را ندیدند ، بماند. از همان اول بساط مان را از توی نیرو جمع کردند و فرستادند در بیابان های فردیس کرج. تازه این ارفاق به حساب می آمد وگرنه معلوم نبود ، چه بر سر پهپاد می آمد. شاید به مقصودی که می خواستند رسیدند؛ بچه ها از خلبان و فنی گرفته تا کادر اداری پهپاد هر کدام به جائی پراکنده شدند. ولی از آنجا که در زمان جنگ ، سرسختی و بی پناهی را آموخته بودیم ؛ باز هم به فکر اثبات خود و توانمندی هایمان افتادیم. مثل بچه های جنگ باز هم متوسل شدیم به "بی بی دو عالم" حضرت فاطمه زهرا(س). مثل توسل به او در فتح المبین ، در بیت المقدس ، در ... هیئتی تحت عنوان متوسلین به حضرت زهرا (س) تشکیل دادیم و اولین جلسه اش را از منزل خودمان شروع کردیم. اگر چه در ابتدا هفت نفر بیشتر نبودیم ، اما در تمام این سالها که تعدادمان بیشمار شد و نیروهای جوان پهپاد نیز به ما پیوستند ، نگذاشتیم حتی یک جلسه اش هم تعطیل شود. همچنان که دوشنبه اول هر ماه ، هیئت را در منزل یکی از پیشکسوتان پهپاد دنبال می کردیم و حضرت خانواده هایمان را نیز از وجود پر برکت خود سیراب می کرد ؛ به موازات آن ، پهپاد هر روز قوی تر از دیروز جان می گرفت و بازارش پر رونق تر می شد. اکنون که در ساخت انواع پهپادهای شناسائی و رزمی در رتبه چهارم جهان هستیم ، همه را مدیون توجه آن حضرت می دانیم. چیزی که در هر جلسه هیئت آن را از "بی بی" مطالبه می کردیم. راوی :رضا ارباب ... پایان کلام پایانی - این تاپیک رو تقدیم می کنم به همه دوستان عزیز میلیتاریست خصوصا برادر ارجمندم جناب @MR9 که باعث و بانی این تاپیک شدند. در واقع قصه از این قرار هست که در نمایشگاه چهلمین سالروز پیروزی انقلاب ، دو جلد از این کتاب رو گرفتم. یکی برای خودم و یکی برای ایشون. اما بعدتر چون دیدم شاید به مصلحت نباشه که از ایشون برای ارسال کتاب ، آدرس بگیرم ، برنامه ام رو عوض کردم و تصمیم گرفتم که این کتاب رو در قالب یک تاپیک ارسال کنم ؛ تا هم ایشون به مطالب این کتاب دسترسی پیدا کنند و هم سایر دوستانی که امکان حضور در اون نمایشگاه و دسترسی به این کتاب رو نداشتند. امیدوارم که مقبول دوستان واقع شده باشه. ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند پ.ن 3 : به پایان آمد این دفتر ، حکایت همچنان باقی است .
  4. 2 پسندیده شده
    آتش سوزی در بندر نفتی حیفا: روزنامه صهیونیستی جروزالم‌پست نوشته یک آتش‌سوزی در تأسیسات CCR واقع در حیفا رخ داده است. این روزنامه بدون اشاره به جزئیات بیشتر نوشته «انجمن حفاظت از محیط زیست» در حال انجام تحقیقات درباره این آتش‌سوزی است.
  5. 2 پسندیده شده
    20 کارخانه ی موشک ایرانی در منطقه ساخته شده است: حمایت ایران برای تولید موشک محلی موضوع جدیدی نیست. غزه مرتباً از کمک های ایران برای تولیدات محلی می گوید و ادعای کارخانه موشکی حزب الله در دره اردن به موضوعی داغ در جنگ اسرائیل علیه این سازمان تبدیل شده است. اما به تازگی ، یک استراتژی جدید برای توانمندسازی سازمان های مورد حمایت ایران با سیاست جدید و بسیار جامع و نگران کننده تر از آنچه تصور می شد ، رونمایی شده است. حمایت از بازیگران منطقه ای به تکیه گاه اصلی استراتژی نظامی ایران در منطقه تبدیل شده است. تهران تهیه سامانه های تسلیحاتی استراتژیک برای سازمان های مورد حمایت خود را شامل موشک های توپخانه ای سنگین و موشک های بالستیک و همچنین فناوری ساخت آنها را آغاز کرده است. این حمایت از چندین جهت به نفع ایران است:به عنوان دو برابر شدن قدرت ، گسترش توانایی بازدارندگی ایران و روشی برای انجام حملات توسط شریک های وابسته که این کشور می تواند آن را انکار کند. ایران از چهار استراتژی برای انتقال به کشورهای دیگر استفاده می کند: انتقال مستقیم ، ارتقای موشک های موجود و انتقال قابلیت های تولید و عرضه از طریق اشخاص ثالث. تحت حمایت نیروی قدس ، ایرانیان شروع به توسعه ایده جدیدی کردند: اگر قاچاق آن امکان پذیر نبود ، ما به جای آن تولید می کنیم. ایران راه اندازی کارخانه های مخفی ساخت موشک را در چندین کشور در خاورمیانه آغاز کرده است. حدود بیست کارخانه مخفی ، برخی در زیرزمین ، در لبنان ، یمن ، سوریه ، سودان و عراق ساخته شدند.با دانش ایرانی و آموزش افراد محلی، خطوط تولید مخفی ساخت موشک های بالستیک کوتاه برد ، موشک های کروز و هواپیماهای بدون سرنشین انتحاری آغاز شده است. فناوری تولید موتورهای موشکی ، کلاهک ها و سیستم های هدفگیری دقیق به حوثی ها ، حزب الله و حماس نیز منتقل شده است. در بعضی مناطق موشک های دقیق تولید شده است و در بعضی دیگر کلاهک های دقیق روی موشک های ساده نصب شده که عملکرد آنها را بسیار بهبود بخشید. این یک پیشرفت قابل توجه است که از چهار سال گذشته آغاز شده و برای اسرائیل بسیار نگران کننده است. بر اساس گزارش ها ، اسرائیل برخی از کارخانه های موشکی را در سراسر منطقه کشف و به آن حمله کرده است. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر و ارتش اسرائیل نیز از تمرکز ارتش اسرائیل بر تهدید موشکی بارها گفته است. در سال های اخیر ، ایران در تلاش بوده است تا پروکسی های خود را به موشک های پیچیده تری نیز مجهز کند. اسرائیل اخیراً به شورای امنیت سازمان ملل این موارد را گزارش داده همچنین ، تهران یک موشک بالستیک با برد 5000 کیلومتر نیز تولید کرده است . ارتش اسرائیل به خوبی از تهدید آگاه است و آن را به عنوان اولویت اصلی قرار داده. ارتش روش ها و فن آوری های جدیدی را برای شناسایی و انهدام انبارهای موشکی و سایت های پرتاب ایجاد کرده است. در ماه مه ، اسرائیل یک تمرین بزرگ نظامی را برای آمادگی برای درگیری در چند جبهه برگزار می کند. به عنوان بخشی از این مانور ، ارتش اسرائیل توانایی های جدیدی را که برای مقابله با تهدیدات موشکی ایجاد کرده است را آزمایش خواهد کرد. واحد نخبگان نخبگان ارتش در حال آموزش برای این مأموریت است تا در پشت خطوط دشمن مستقر شود و سلولهای موشکی را به سرعت شناسایی و از بین ببرد . _________________________ منبع: https://mobile.mako.co.il/news-n12_magazine/2021_q2/Article-970eb19e7d71971026.htm?sCh=31750a2610f26110&pId=1714791232
  6. 2 پسندیده شده
    در باب اهمیت درس آموزی از اشتباهات .... یک خلبان ، هرگز از یاد گرفتن ، دست نمی کشه..! ممکنه اشتباه کُنه ، اما چه کسی هست که اشتباه نکند !! فقط از این اشتباهات درس بگیر .....! Sully-2016
  7. 2 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز . "اصل وحدت فرماندهی" (*) و گرفتاری های دو نیروی رزمی صیاد شیرازی پس از شکست عملیات قادر ناراحت بود. "به شدت بدبین شده بود و درست یا غلط ، گمان می کرد در عملیات قادر او را تنها گذاشتند تا شکست بخورد." (در کمین گل سرخ / ص 345 ) همدلی سپاه و ارتش در پیروزی های بزرگ سال دوم جنگ نقش مهمی داشت ؛ اما به تدریج با شکست ها ، اختلاف ها هم تشدید شد. صیاد به ضرورت یک فرماندهی واحد برای جنگیدن معتقد بود. محسن رضائی می گوید " بعد از والفجر مقدماتی ایشان آمد و گفت آره اگر شما نپذیرید که وحدت فرماندهی در جنگ حاصل شود ، ما ول می کنیم و می رویم ... ما گفتیم اصلا این حرف ، حرف بی خودی و بی ربطی است " ( گفتگوی رضائی با راویان جنگ / ص 57). اختلاف ها که بیشتر شد ؛ هاشمی برای عملیات بدر ( اسفند63) فرماندهی عملیات را به رضائی داد. "مطرح شد که من فرمانده هستم و برادرمان صیاد هم از من تبعیت بکنند. منتها قرار شد که هیچکس این را نفهمد." (سطرهای ناخوانده / ص 77). نقشه عملیات بدر / اسفند ماه 1363 بدر اما به شکستی تلخ تبدیل شد و فرمانده سپاه با افزایش انتقادها در شرایط سختی قرار گرفت. هاشمی این بار ( سال 64) از طرح های صیاد استقبال کرد. رضائی می گوید : صیاد ، گفت 5 روزه جنگ را تمام می کند و هاشمی "ارتش را مسئول جنگ کرد. ما هم که شاهد این وضع بودیم ، گفتیم حرفی نیست ... ما هم یک نفر را معرفی می کنیم تا زیر نظر آقای صیاد شیرازی که گفته است من در عرض پنج روز جنگ را تمام می کنم ، عمل کند". رضائی با اشاره به مشکلات این دوره و شکست عملیات قادر می گوید : "برادران ارتش ، علاوه بر مشکلات بالا، وقت زیادی را هم تلف کردند" (گفتگوی محسن رضائی با راویان جنگ / ص 44 تا 46). نقشه عملیات قادر / تیرماه 1364 حالا صیاد به تنها گذاشته شدن اش در عملیات قادر بدبین بود و از طرف دیگر ، بخشی از فرماندهان دلیل شکست را ضعف طراحی و فرماندهی او می دانستند. گویا این بدبینی ها به بدنه نیروها نیز کشیده شده بود. عبدالحسین مفید از فرماندهان ارتش در خاطراتش به یک گردهمائی دو روزه در پائیز 64 با حضور رزمندگان ارتش برای بررسی "مشکلات ارتش در جنگ" اشاره کرده است. از نتایج این گردهمائی این بود که در ارتش "پیروی کورکورانه از سپاه پاسداران در تعیین هدف ، مأموریت و تهیه طرح و اجرا" وجود دارد. (بازخوانی جنگ تحمیلی/ ص 159) وقتی که بدنه دچار ابهام باشند و اختلاف ها ریشه دار ، توصیه های اخلاقی دیگر مشکلی را حل نمی کند. همانگونه که توصیه های امام، آقای هاشمی و سایر مسئولان اختلاف ها را حل نکرد. هاشمی در خاطراتش "مشکل جنگ را نظرات دوگانه ارتش و سپاه" معرفی می کند ؛ هر چند می گوید "هردو طرف حسن نیت دارند و آماده شهادتند". اما مفید معتقد است که او نمی خواهد واقعیت را بیان کند و "مشکل اصلی در ناتوانی فرماندهی کل قوا(هاشمی رفسنجانی) است که قادر به یکپارچه کردن نظرات دوگانه نیست." و "هاشمی و همکارانش در فرماندهی کل ، نمی توانند مسائل تخصصی نظامی را که توسط دو فرمانده ارائه می شود ، تحلیل و بهترین گزینه را انتخاب کنند". (بازخوانی جنگ تحمیلی / ص 152) فرماندهان ارتش سعی کردند ؛ روسای دو قوه دیگر را نیز در جریان مشکلات ارتش قرار دهند. در سمیناری که با حضور رئیس جمهور وقت ، حضرت آیت الله خامنه ای در آذر ماه 1364 برگزار شد ، برخی مشکلات مطرح شد. آنها هنوز در حال طرح مشکلات پشتیبانی و نیروی انسانی بودند که آقای رئیس جمهور گفت " اینجا [درون سمینار] ، جای این حرف ها نیست. اینجا همه هستند. [ یعنی خبرنگاران و مدعوین و مهمانان غیرنظامی سمینار] . بهتر است در جلسه خصوصی تری این مسائل را عنوان کنید." فردای آن روز آیت الله موسوی اردبیلی ، رئیس قوه قضائیه به سمینار آمد و واکنشش این بود که "معلم تقصیر را به گردن شاگرد می اندازد و شاگرد به گردن معلم. بروید جنگ کنید". (بازخوانی جنگ تحمیلی/ ص 162) در آن سالها ، ایران محدودیت ها و مشکلات فراوانی داشت و مسئولان باید زودتر در می یافتند که با حجم فراوان مشکلات و اختلاف زیاد در بالاترین سطح نظامی ، جنگ از راه صرفا نظامی به نتیجه نخواهد رسید و برای پایانش باید تدبیر و چاره ای اندیشید. در این شرایط اصرار بر ادامه جنگ با همین روش و با وجود مباحث مابین فرماندهان ، تنها به اختلافات بیشتر دامن می زد و حتی تغییر در راس نیروها مشکلی را حل نمی کند. همان گونه که با استعفاء و رفتن صیاد در سال 65 اختلاف ها حل نشد. فرمانده سپاه اما ،گمان می کرد که با امکانات ارتش میتواند به پیروزی های بزرگ برسد. هاشمی در 14 اردیبهشت 66 نوشته است: "آقای محسن رضائی بعد از ملاقات امام آمد ... پیشنهاد داشت که امام به خود ایشان درجه امیری ارتش را بدهد که بتواند بر امکانات ارتش دست داشته باشد و از موضع قدرت همه چیز را در خدمت جنگ بگیرد و با ارتشی ها برخورد کند". (دفاع و سیاست/ ص94) اما فرمانده سپاه در آخرین ماه های جنگ به برآورد واقعی تری رسید و نامه ای نوشت که در آن درخواست هائی داشت که نه تنها در ارتش موجود نبود ، که اصلا در مقدورات کشور هم نبود. دوگانگی فرماندهی ، تشکیلات موازی ، نگاه کدخدامنشانه فرماندهی کل برای حل اختلاف ها و کم توجهی به مشکلات ، در هنگامه نبرد ؛ می تواند کار را به جاهای سخت بکشاند. ============================== پ.ن 1 : اصل وحدت فرماندهی(*) : "اگر همه لشکر تحت فرمان فرماندهی واحد باشد و در کازار افسران و افراد به بهترین وجه از خود مایه بگذارند ، برای مقاومت در برابر چنین لشکری ؛ هیچ دشمنی کافی و نیرومند نیست و به هنگام حمله اش ، هیچ آرایشی استوار نمی ماند" ( سان تزو) پ.ن 2 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
  8. 1 پسندیده شده
    به نام خدا تحویل اولین زیردریایی مدرن S-80-Plus به ماتادورها ! در حالی که علاقه مندان به دنیا زیردریایی ها در انتظار اخباری از زیردریایی گمشده اندونزیایی ، KRI Nanggala بودند اسپانیا اولین زیردریایی از کلاسS-80-Plus خود را به اب انداخت.اولین زیردریایی کلاس S-80-Plus عصر جدیدی را برای نیروی دریایی اسپانیا خواهد گشود S-81 Isaac Peral یکی از بزرگترین زیردریایی های غیر هسته ای در جهان است. این شناور دوربرد 2965 تنی قابلیت های جدیدی را برای نیروی دریایی اسپانیا به ارمغان می آورد و در بازار صادراتی نیز عرضه می شود. زیردریایی جدید نیروی دریایی اسپانیا ، ایزاک پرال ، امروز در کارتاگنا ، اسپانیا به اب انداخته شد. این شناور یکی از بزرگترین زیردریایی های غیر هسته ای در جهان است و نوید ان رامی دهد که سراغاز گام های جدیدتر و بزرگ تری برای نیروی دریایی اسپانیا (Armada Española)در اینده نزدیک باشد. طراحی S-80 Plus با استفاده از سیستم پیل سوختی بیواتانول (قدرت مستقل از هوا) متمایز از سایر زیردریایی این رده در جهان شناخته خواهد شد. شرکت اسپانیایی سازنده این زیردریایی ، Navantia به عنوان شرکتی پیشگام در صنایع دریانوردی شناخته شناخته می شود این سیستم مزایایی نسبت به سایر سیستم های AIP دارد. پس از استفاده از اتانول هیدروژن ازاد شده ذخیره میشود این کار نیاز به ذخیره جداگانه هیدروژن در داخل زیردریایی را برطرف می کند. سایر زیردریایی های AIP به مخازن هیدروژن احتیاج دارند. علاوه بر این ، اتانول یک سوخت نسبتاً در دسترس برای تأمین قدرت این شناور میباشد. تصویری از سامانه AIP این زیردریایی معروف به Best این زیردریایی به سه سلاح اصلی مسلح خواهد شد. اژدر سنگین وزن DM2A4 ، موشک ضد کشتی UGM-84 Sub-Harpoon و مین های بستر دریا تسلیحات برنامه ریزی شده برای این شناور هستند. البته به دلیل اینکه اسپانیا به شدت بر روی صادرات این زیردریایی حساب باز نموده است بر حسب تمایل ونیاز مشتری تسلیحات قابلیت جایگزینی میباشند. مثلا استفاده از موشک ضد کشتی اگزوست یا اژدر تی پی200 نیز برای ان پیشبینی شده است.همچنین برای تجهیز آنها به موشک کروز دریا-خشکی UGM-109 تاماهاوک نیز برنامه ریزی شده بود. این امر می تواند نیروی دریایی اسپانیا را در گروه خاص و بسته از کاربرهای زیردریایی با قابلیت حمله استراتژیک درعمق قرار دهد. در حالی که سفارش تاماهاوک به تاریخ پیوسته است ، این زیردریایی توانایی حمل آنها را دارد اگر در آینده طرحی برای ورود به خدمت ان در این زیردریایی درنظر گرفته شود. با اجرای این طرح چنین قابلیتی در میان زیردریایی های غیر هسته ای ناتو بی نظیر خواهد بود. بر طبق قرارداد انجام شده تا پایان سال 2030 چهار فروند از این زیردریایی به نیروی دریایی اسپانیا تحویل داده خواهد شد.مجموع ارزش کلی این قرارداد رقم تقریبی برابر با 4 میلیارد دلار خواهد بود. ویژگی های متمایز این زیردریایی: -امکان شناسایی چندین هدف با استفاده از سنسورهای مختلف در سناریوها گوناگون -توانایی حمل پرسنل نیروی های ویژه -تولید کمترین صدا و اثر مغناطیسی برای به حداقل رساندن شانس شناسایی ان توسط دشمن -کاهش اثر حرارتی و راداری با استفاده از اخرین فناوری های توسعه یافته بر طبق قرارداد انجام شده تا پایان سال 2030 چهار فروند از این زیردریایی به نیروی دریایی اسپانیا تحویل داده خواهد شد.مجموع ارزش کلی این قرارداد رقم تقریبی برابر با 4 میلیارد دلار خواهد بود.(قیمت هر فروند 980میلیون دلار) درباره نام ایزاک پرال : داستان به زمانی برمی گردد که مهندسان اسپانیایی از نخستین پیشگامان طراحی زیردریایی بودند. ایزاک پرال (1851-1895) یک افسر و مهندس نیروی دریایی بود که اولین زیردریایی کاملاً برقی را طراحی کرد. این طرح بیش از 10 سال قبل از اینکه نیروی دریایی ایالات متحده و نیروی دریایی سلطنتی اولین زیردریایی کلاس Holland را سفارش دهند ، در سال 1889 در نیروی دریایی اسپانیا اجرا شده بود. مشخصات: وزن زیردریایی : 2695 تن در سطح اب قطر : 7.30 متر طول :81 متر پیشران : 3 موتور دیزل1200 کیلووات و یک موتورالکتریکی 3500 کیلووات ویک واحد AIP سرعت :22 کیلومتر در ساعت در سطح اب و35 کیلومتر در ساعت در هنگام غوطه وری برد : 8000 کیلومتر خدمه : 32 نفر به دلیل سطح بالا اتوماسیون و8 نفر نیروی ویژه در صورت نیاز حداکثر روز های قابل دریانوردی در اب 50 روز مقدار عمق قابل تحمل سازه ازمایشی : 460 متر قابلیت تهاجمی : 6 تیوپ533 ملم در نظر گرفته شده برای شلیک موشک کروز و اژدر و مین سامانه های مورد استفاده در زیردریایی : سونار :سامانه سونار پسیو با برد 75 کیلومتر مجهز به سامانه کشف اثر حراراتی با حداکثر برد 41.7 کیلومتر رادار : رادار جستجو سطحی با برد 90 کیلومتر سیستم شناسایی اکوستیک با برد 127 کیلومتر قابلیت پرتاب دکوی اکوستیک با برد 1.9 کیلومتر برای فریب دشمن دوستان از انجایی که این مطلب برای بخش اخبار در نظر گرفته شده بودو به دلیل نبود تاپیک مرتبط تصمیم به ایجاد ان گرفته شد در نتیجه زمان نسبتا کمی برای نگارش ان صرف شد پیشاپیش به دلیل وجود احتمالی هرگونه اشتباه نگارشی وفنی عذرخواهی مینمایم منابع :https://s80flight.navantia.es/s-80-plus/ https://www.navalnews.com/naval-news/2019/12/video-navantia-closes-the-resistant-hull-of-s81-isaac-peral-submarine/ https://en.wikipedia.org/wiki/S-80_Plus-class_submarine
  9. 1 پسندیده شده
    به نام خدا مشکل در جایگذاری موتور باعث تاخیر در برنامه توسعه Su-30SM2 روسی شد موتور سوخو-35 برای سوخو-30 اس ام استفاده خواهد شد مشکل به وجود آمده هنگام نصب موتور AL-41F-1S جنگنده سوخو-35 در هواپیمای محبوب تر سوخو-30 اس ام می تواند باعث به تاخیر افتادن برنامه توسعه Su-30SM2 یا همان Super Sukhoi شود. وزارت دفاع روسیه در حال حاضر قراردادی برای ساخت 24 سوخو-30 از نسخه SM2 امضا کرده است. این خبر سال گذشته توسط سرگئی شویگو (Sergei Shoigu)، وزیر دفاع ، بیان شده بود که اولین پرواز سوخو-30 اس ام 2 در اواخر سال 2020 انجام خواهد شد. با این حال ، تا امروز ، هیچ صحبتی از مونتاژ شدن نسخه آماده تست پرواز Su-30SM2 نشده است. روزنامه Isvestia در آخر هفته گزارش داد که در راستای مدرن سازی، توسعه دهندگان در حال حل مشکل نصب موتور AL-41F-1S ، که در حال حاضر جنگنده فوق مانور پذیر Su-35S به آن مجهز شده ، روی Su-30SM2 هستند. پروژه ارتقا سوخو-30 اس ام به اس ام 2 از سال 2015 که مهندسان روسی کار روی افزایش قابلیت های رزمی Su-30SM را شروع کردند، در حال پیگیری است. مدتی بعد رئیس جمهور، پوتین، دستور یکپارچه سازی Su-30SM و Su-35S تا حد ممکن را صادر کرد. روزنامه Izvestia ، به نقل از منابعش در وزارت دفاع ، بیان کرد که تصمیم اساسی برای مدرن سازی ناوگان Su-30SM به سطح SM2 گرفته شده است. طبق برنامه قرار است کار در سال 2027 به اتمام برسد. با این حال، گزارش قبلی همین نشریه گفته بود که تعدادی از هواپیماهای به روز شده برای هواپیمایی دریایی ارتش روسیه، در سال 2022 آماده خواهند شد. موتور AL-41F-1S برای Su-30SM2 از آنجایی که موتور AL-41F-1S یکی از عناصر مدرن سازی این جنگنده است، نصب موفق آن درهای نصب رادار Irbis (که Su-35 نیز به آن مجهز است) و سلاح های هایپرسونیک هوا به زمین در حال توسعه تحت پروژه تطبیق سوخو (Adapation-Su)، که هدف آن توسعه سلاح های جدید مشترک برای هواپیماهای جنگی کلاس سوخو است، را خواهد گشود. در مقایسه با AL-31FP فعلی که نیروی Su-30SM را تامین می کند، نیروی رانش موتور AL-41F-1S ، شانزده درصد و تا 14،500kgf افزایش یافته است. عمر عملیاتی موتور هواپیما هم، بدون اینکه افزایشی در وزن و ابعاد آن روی دهد ، 2 برابر خواهد شد و به 4،000 ساعت خواهد رسید. علت ارتقای سوخو-30 اس ام به سطح سوخو-35 می تواند ناشی از به روز رسانی تعداد بالایی از Su-30 های در حال سرویس در روسیه و همچنین مشتریان صادراتی آن باشد. در حالی که سوخو-35 مشتریان زیادی ندارد (چین و مصر تنها مشتریان شناخته شده هستند)، سوخو-30 چندین متقاضی از جمله بزرگترین آنها، هند، به همراه مالزی، الجزایر و چین دارد. روسیه برای جلب نظر هند به نسخه SM2 ، که به روز رسانی گستره هواپیمای Su-30MKI است، تلاش کرده است. اما سطح علاقه مندی طرف هندی نامشخص است. هند هنوز قرار داد خرید 12 فروند هواپیمای Su-30MKI ، که مجوز خریدش توسط شورای خرید دفاعی این کشور در سال 2020 صادر شد، را امضا نکرده است. رادار Irbis-E منبع: https://www.defenseworld.net/news/29485/Engine_Transplant_Problems_Delaying_Russian_Su_30SM2_Aircraft_Development
  10. 1 پسندیده شده
    عقبگرد برای شوالیه های پارسی !!!! آیا ایران قابلیت خرید جنگنده های مازاد چینی و روسی را دارد ؟؟ به دنبال انقضاء تحریم های تسلیحاتی سازمان ملل در اکتبر سال 2020 ، این انتظار وجود داشت که نیروی هوایی ایران برای بهبود سازمان رزم ناوگان جتهای رزمی خود ، روی به منابع غیر بومی آورد . در واقع ، تحریم های شدید بین المللی که بیشتر از یک دهه به طور انجامید ، در کنار ایراد فشارهای همه جانبه به روسیه پس از فروپاشی اتحاد شوروی برای جلوگیری از فروش جتهای رزمی پیشرفته به ایران ، باعث شد که ناوگان هواگردهای رزمی ایران همچنان بر جتهای رزمی دهه شصت و هفتاد خریداری شده از غرب متکی باشد . از سویی دیگر ، تعداد محدود جنگنده های نسل چهارم اولیه ،از جمله دو اسکادران از جتهای اف-14 بروزرسانی شده ، دو اسکادران جنگنده های MIG-29A/UB و یک اسکادران بمب افکن های SU-24 که چند سال قبل از سقوط اتحاد شوروی ، به این کشور تحویل داده شده بودند ، اکنون شاکله توان رزمی این نیرو را تشکیل می دهند . با این حال ، در حالی که هم چین و هم روسیه ، تمایل آشکار و پنهان خود را برای فروش جتهای رزمی به ایران ، نشان داده اند ، این کشور (ایران ) طبق برخی نشانه ها ، تمایل دارد تا از هر دو کشور برای نوسازی توان رزم هوایی خود بهره گیرد . در این میان ، گزارشهای تایید نشده ای از اواسط آوریل 2021 منتشر گردید که نشان میداد ایران علاقه قابل توجهی را برای خرید جتهای نسل ++4 جی-10سی از چین نشان داده است که علیرغم طراحی پیچیده ، بدلیل قرار گرفتن در رده جتهای سبک و هزینه پایین عملیاتی ، می تواند گزینه مشخصی برای خرید ، حتی در تعداد محدود باشد . اما تحلیلگران گزینه دیگری را نیز پیش روی تصمیم سازان ایرانی قرار داده اند ، به این معنی که احتمالا ایران با سرمایه گذاری بر روی توسعه شبکه پدافند زمینی برای محافظت از حریم هوایی خود و تولید موشکهای بالستیک وکروز به همراه تعداد بیشتری از پهپادهای تهاجمی برای اجرای آفند ، می تواند بدنبال خرید جنگنده های قدیمی و ارزان قیمت از چین یا روسیه برای مدرن سازی ناوگان خود باشد . در این میان ، گرچه این جتهای پیشنهادی ، دیگر تولید نمیشوند ، اما بصورت بالقوه برای خرید از یگانهای فعال یا ذخیره روسی یا چینی در دسترس قرار دارند و میتوانند با الزامات فعلی نیروی هوایی ایران سازگار شوند ، هر چند می توان گفت که علیرغم قدیمی بودن ، به نسبت از جتهای نسل سوم اف-5 / اف-4 و جی-7 فعلی و درحال خدمت ارتش ایران پیشرفته تر هستند که در سطور ذیل نیم نگاهی به 5 نمونه از این جتها که میتواند با هزینه به نسبت پایین تری خریداری شوند ، صورت می گیرد . جی-10 ای : نسخه A از جت رزمی جی-10 قدیمی ترین نسخه طراحی شده فایربرد است که از سال 2006 در خدمت نیروی هوایی چین قرار دارد در حال حاضر نزدیک به 320 فروند از آنها عملیاتی است که ازاین تعداد ، چیزی نزدیک به 75 فروند از نمونه J-10A/S دوسرنشینه را تشکیل میدهد . نیروی هوایی چین نیز با عملیاتی نمودن نسخه سی از این جنگنده که به نسبت توانمندی بیشتری را در اختیار دارد ، می تواند شانس بازنشستگی نسخه A را افزایش داده و با توجه به این مساله ، ایران میتواند این جنگنده را با قیمت پایین تری خریداری نماید . بااین حال ، J-10A چندین نقص عمده را نسبت به نسخه سی ، بردوش می کشد که از جمله آن، حسگرهای قدیمی با کارایی پایین ، پیشرانه های قدیمی تر و همچنین نسخه های اولیه از موشک PL-12 است . در حالی که نسخه سی ضمن برخورداری از قابلیت مانور پیشرفته ، سامانه های الکترونیک به روز و مهمات پیشرفته تر ، قطع به یقین گزینه متفاوتی خواهد بود . در واقع ، جی-10 ای مسلح به موشکهای پی ال-12 به تقریب از تمامی جنگنده های فعلی ایران دریک سطح بالاتر قرار می گیرد ( به استثنای تامکتهای فعال ایرانی ) . با این حال در این کلاس ، نیروی هوایی ایران میتواند با یک آینده نگری برای میان مدت ، خرید جت JF-17 بلاک 2 را یز در نظر داشته باشد ، هرچند توانمندی کمتری را در اختیار دارد . جی اچ-7 : هواگرد رزمی JH-7 درواقع نخسین جنگنده نسل چهارم بومی نیروی هوایی چین بشمار می رود که بعنوان یک هواگرد ضربتی می تواند طیف مشخصی از ماموریتهای هوابه زمین و هوابه سطح را برعهده گیرد . امروز نزیک به 260 فروند از این جت رزمی بصورت عملیاتی در خدمت قراردارد و گرچه خط تولید آن بسته شده ، اما طبق برخی اطلاعات برای صادرات عرضه شده اند . به این ترتیب با برنامه ریزی صورت گرفته از سوی نیروی هوایی چین برای جایگزینی جتهای نسل پنجم ، این امکان وجود دارد که بخشی از ناوگان این هواگرد بازنشسته یا به ایران فروخته شود تا جتهای جی-16 بتدریج جایگزین آن گردد . این جنگنده که به سال 1992 به دنیای جتهای رزمی معرفی شد ، ویژگی های مشخصی نظیر سایت هدفگیری روی کلاه خلبان ، نمایشگرهای چندمنظوره کریسال مایع ، اخالاگر نصب شده روی بخش دماغه BM/JK-8605 ، رادار ارتفاع سنج تایپ271 و همچنین رادار پالس داپلر JL-10A را به نمایش می گذارد و درصورت خرید ، گفته میشود که قابلیتهای افزون تری را نسبت به جتهای اف-4 نیروی هوایی ایران عرضه می کند . میگ-29 ای /اس/اس ام تی : قبل از فروپاشی اتحاد شوروی ، به تقریب 1000 فروند جنگنده میگ -29 توسط روسها تولید شد که ازاین تعداد ، نزدیک به 700 فروند به نیروی هوایی ارتش شوروی تحویل گشت . ایران نیز در اواخر دهه هشتاد میلادی یکی از چند مشتری میگ-29 ای بود و در حال حاضر دو اسکادارن از جتهای MIG-29A را بصورت عملیاتی استفاده می کند . در این میان ، پس از وخیم شدن شرایط اقتصادی روسها ، صدها جنگنده میگ-29 بازنشسته شده و به انبارها فرستاده شدند ، هر چند پس از چند سال شرکت سازنده ، تولید نمونه های پیشرفته تری را آغاز نمود که نمونه M بعدها توسط الجزایر و مصر خریداری گردید . در حالی روسها دراین زمینه متوقف نشدند و بعد از چندسال ، نسخه های SMT و UPG را به دنیای هوانوردی نظامی معرفی کردند که به ترتیب به سوریه و هند فروخته شد . بدین ترتیب ، فالکروم به ارزان ترین جنگنده نسل چهارم روسی تبدیل شد که می بایست به بازار صادرات معرفی گرددو می تواند بصورت بالقوه توسط نیروی هوایی ایران با قیمتهای به نسبت ناچیز خریداری شود . درواقع ، هر اندازه میزان بروزرسانی کمتری بر روی این هواپیماها صورت گیرد ، قیمت نمونه های فروخته شده نیز کمتر خواهد شد ، هرچند گفته میشود ایران ، توانایی ارتقاء اساسی این جنگنده ها را بصورت بومی در اختیار دارد . سوخو-24 ام : امروز ، نیروی هوایی روسیه ، سازمان رزمی متشکل از چندین صد جنگنده ضربتی سنگین سوخو-24 ام را در اختیار دارد بصورت ذخیره نگهداری میشود و درمیان بمب افکن های سنگین روسی ، تنها گزینه ای است که تا کنون به بازار صادرات راه یافته است . پس از فروپاشی اتحاد شوروی ، صدها فروند از این هواگرد ، به انبارها ارسال شد و مابقی نیز با ورود بمب افکن سوخو-34 ، بازنشسته گردید . نیروی هوایی ایران از دهه نود میلادی ، نزدیک به یک اسکادران از این هواگردها را خریداری نمود که درمقایسه با نمونه های در حال خدمت روسی ، کمتر مورد بروزرسانی قرار گرفته اند . اگر چه در حال حاضر ، روسیه سوخو-34 را برای صادرات ارائه داده و کشورهایی نظیر الجزایر برای خرید آن ابراز علاقه نموده اند ، اما سوخو-24 های ذخیره روسی جایگزین ارزان تری برای افزایش توان تهاجمی نیروی هوایی ایران هستند . میگ-31 : رهگیر بلند پرواز میگ-31 فاکس هاوند ، هم اکنون سنگین ترین جنگنده عملیاتی دنیاست و به شکل اختصاصی برای نبردهای هوا به هوا طراحی شده است و نسخه های بروزشده آن هم اکنون در نیروی هوایی روسیه در حال خدمت است . امروز بیشتر از 100 فروند از این هواگردها در انبار نگهداری میشود ، هر چند برخی معتقدند که از نیمه دوم سال 2020 ، حداقل 50 فروند از این هواپیماها از انبار خارج و پس از بروزرسانی تحویل نیروی هوایی این کشور شده است . در این میان ، خرید رهگیرهای دست دوم ، گران ترین گزینه برای تهران محسوب می شود تا جایی که برخی معتقدند که نمونه های بروز شده میگ حتی از نسخه ام فالکروم گران تر هستند . با این وجود ، خرید این نمونه ، با قرار گرفتن در کنار تامکتهای باقی مانده ایرانی ، برتری هوایی مشخصی را در اختیار تهران قرار میدهد ، به گونه ای که حتی احتمال اضافه شدن قابلیتهای ضد ماهواره و حمل بالستیکهای تغییر یافته نیز نظیر کینژال برای آنها وجود دارد . پی نوشت : 1- بن پایه 2- ظاهرا نویسنده این مطلب اصلا توی باغ نیست و اطلاع ندارد که جمهوری اسلامی ایران در محاصره چه گرگهایی قرار دارد ! 3- تمامی گزینه های مطرح شده به استثنای فاکس هاوند و فنسر های به روز شده که ارزش فکر کردن ، بررسی و حتی خرید را دارد ، تصور بقیه را حتی نباید در ذهن راه داد . -استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ مترجم و نویسنده : MR9
  11. 1 پسندیده شده
    AJAX Overwatch شرکت General Dynamics Land Systems – UK نسخه جدیدی از خانواده خودروهای زرهی آژاکس (AJAX) را با نام Overwatch معرفی کرد. این نمونه با همکاری شرکت MBDA ساخته شده است. این نمونه جدید حامل موشک بریمستون (Brimstone) است که به تیم های زرهی این امکان را می دهد که دست به حملات عمیق تری نسبت به قبل بزنند و یا از فاصله ایمن تری دست به اتش بزنند. خودروی زرهی آژاکس به لطف معماری الکترونیکی پیشرفته خود می تواند به راحتی با فناوری های جدید تلفیق شود و در نقش های مختلفی ظاهر شود. مدیر عامل MBDA UK کریس آلام (Chris Allam) افزود :" بریمستون یک همکاری مشترک بین MBDA و وزارت دفاع انگلستان است. این همکاری نشان می دهد که چطور می توانیم از تکنولوژی سلاح های پیشرفته برای پیدا راه حل های سریع و کم هزینه برای تقویت نیروهای های زرهی انگلستان استفاده کنیم و حفظ مشاغل در آینده" منبع م « دو نکته اینجا باید مورد توجه قرار بگیرد، اول معماری تطبیق پذیر پلتفرم زرهی آژاکس و دوم استفاده یک سلاح (موشک بریمستون) در نقش های مختلف و متنوع که در کاهش هزینه ها بسیار موثر است »
  12. 1 پسندیده شده
    حمله به ماشین حمل پول ، آفریقای جنوبی ، 22 آوریل 2021 فیلم مربوط به واقعه https://uupload.ir/view/film_bxir.mp4 مقایسه شود با استفاده از اتوموبیل های مشابه در کشور
  13. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم:  پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس خلبان های سوم هواپیمای تلاش 2 ، تلاش و کوشش مضاعفی به ما بخشید. بچه ها با ارتقائی که به سیستم رادیوئی آن داده بودند به ما این جرأت را دادند که پس از انجام پروازهای دو تیمه ، آن را حتی سه تیمه یا اصطلاحا دو پله کنیم. من به همراه برادران اردلان ، نامدار ، یزدانی و قاری دو عملیات از این نوع را با موفقیت پشت سر گذاشتیم. من در هر دو عملیات عضو تیم وسط بودم یعنی هواپیما را از خلبان اول در پشت جبهه می گرفتم و به خلبان سوم در پشت نیروهای دشمن تحویل می دادم. در عملیات سوم قرار شد که من خلبان سوم باشم. به همین منظور با برادران به سمت منطقه عمومی بستان و دقیقا در هورالعظیم راه افتادیم. من و اردلان به همراه یک بلدچی عرب زبان از خط خودی گذشتیم تا پشت نیروهای دشمن برسیم. او با لباس محلی بود و ما دو نفر با لباس بسیجی. ما هر دو خلبان یک دستگاه بیسیم و یک دستگاه رادیو کنترل هواپیما نیز همراهمان بود. با "بلم" آنقدر جلو رفتیم تا آب تمام شد ، آن را کناری بستیم و بقیه راه را پیاده طی کردیم. باید جائی مستقر می شدیم که هم به دشمن نزدیک باشد و هم فضای مناسبی برای مانور پروازی محسوب شود. اما بقیه مسیر خشکی نبود، باتلاق بود. با آن پوتین های سنگین ، راه رفتن توی لجن زار ، سخت و خسته کننده بود. پایت را که می گذاشتی ، تا ساق توی لجن فرو می رفت. بلدچی خودش را راحت کرد و کفش هایش را درآورد و دور انداخت. کمی آن طرف تر ، لباس هایش را هم حتی دور انداخت و لخت ما را به جلو می برد. فاصله اش با ما 50-60 متری می شد. او ما را توی نیزاری برد که دقیقا پشت نیروهای دشمن بود و ما به راحتی سر و صدایشان را می شنیدیم که در حال بازی والیبال بودند. مکان را که مناسب دیدیم ، بیسیم را روشن کردیم و برای تحویل گرفتن هواپیما اعلام آمادگی کردیم. چون من طبیعتا از صدای بم و بلندی برخوردار بودم ، یهو اردلان هشدار داد که آرامتر ؛ نکند می خواهی که صدایت به گوش عراقی ها برسد! طبق سناریوی پروازی باید از دست راست خودمان شروع می کردیم و مسیری را در طول نوار جبهه دشمن ادامه می دادیم. این مسیر گاهی دو یا سه بار و حتی چهار بار امکان تکرار داشت و هر بار عمق بیشتری می گرفتیم و به صورت معکوس هر بار باید عمق مان را کم می کردیم تا عکس برداری ها حداکثر همپوشانی را داشته باشند. به محض اینکه هواپیما را تحویل گرفتم ، آنرا به سمت خودم کشاندم . چون موتور هواپیما پیستونی بود ، صدای قار قار هواپیما سراسر جبهه را از خود پر کرده بود و کاریش نمی شد کرد. عراقی ها تا صدای پهپاد را شنیدند ، بازی را قطع کردند و بلند بلند داد می زدند : الطیاره ، الطیاره. از بین نیزارها آن ها را می دیدیم که با شتاب پشت سیستم های پدافندی خود رفتند و لوله های جنگ افزارهایشان را به طرف پهپاد گرفتند ، آنها چون اطلاعاتی از پهپاد گرفته بودند ، به خوبی می دانستند که مأموریت چیست و خلبان هایشان حتما همین دورر و بر هستند ؛ برای همین نیروهای پیاده شان تفنگ هایشان را به اطراف نیزار گرفته و همه مدلی شلیک می کردند. انگار که شیلنگ آبی را به طرف باغچه ای گرفته باشند. ما چون از قبل فکر همچین برخوردی را کرده بودیم ، محکم در جان پناه خود سنگر گرفته و به عکس برداری مان ادامه دادیم. عکسبرداری و پروازمان که تمام شد ، آن را به سلامت به خلبان دوم دادم و دستگاهم را خاموش کردم. این تازه اول کار ما بود ؛ چون هم باید منتظر نتیجه عکسبرداری می ماندیم و هم به انتظار گشتی های دشمن که معمولا به تعقیب مان می افتادند. آنها از مسیر پرواز هواپیما ، شصت شان خبردار شده بود که در لابلای همین نیزارها هستیم. لحظات کُشنده ای بود چون پس از تحویل سالم هواپیما از خلبان دوم به اول و سپس فرود موفقیت آمیز ، عکاس تیم باید از سالم بودن دوربین مطمئن می شد. در اصل ، موفقیت عملیات منوط به موفقیت عکسبرداری بود. اولویت اول سالم برگشتن هواپیما نبود ، سالم بودن سیستم عکسبرداری بود و تا مسئول عکس ، درب کانتینر دوربین را باز نمی کرد و از سیستم عکسبرداری مطمئن نمی شد ، نمی توانستیم منطقه را ترک کنیم. چون در غیر اینصورت ، باید دوباره پرواز صورت می گرفت و هواپیما به دست ما خلبان های سوم می رسید. خوشبختانه ، وقتی موفقیت عملیات را اعلام کردند ، در همان گل و لائی که آمده بودیم راه برگشت را پیش گرفتیم ؛ در حالی که گلوله های جور واجور دشمن ، زوزه کشان از بیخ گوش مان رد می شد. پوتین هایمان آنقدر سنگین شده بود که جانمان را به لب می آورد. نمی دانم چرا راضی نمی شدیم مثل بلدچی در گل و لای با پای برهنه بدویم. انگار که نقل و نبات توی باتلاق بریزند ، همین جور گلوله بود که توی گل و لای می نشست. در نیمه راه بود که اردلان گفت : تو برو ، من دیگر نمی توانم. با اضطراب پرسیدم : چرا ؟! تیر خوردی ؟! پاسخ داد : خیر ، پایم نمی آید. من تا آن موقع نمی دانستم که اردلان پیشتر مجروح شده و از جانبازان جنگ است. من فاصله خود تا اردلان را برگشتم و به او توصیه کردم که تنها راه نجات در آوردن همین پوتین هاست. ببن بلدچی چقدر خوب راه می رود. همین کار را هم کردیم. فضای عجیبی شده بود ، چون این بار علاوه بر باران تیر و فشنگ ، ترکش های خمپاره هم بر سرمان می بارید. اردلان کمی که نفس تازه کرد ، همپای من با پای برهنه توی لجن زار شروع به دویدن نمود. خود را که به بلم رساندیم ؛ اگر چه کار تمام نشده بود ، اما احساس خوبی بهمان دست داد که می توانیم با جان سالم ، خود را از نیزارها و آبراه های منتهی ، به مقر خودمان برسانیم. به خصوص اینکه این مسیرها بلدچی مثل کف دست می شناخت. این اولین عملیات طولانی مسیری بود که در لیست عملیات های پهپاد جائی برای خود باز کرد و بعدها ابراهیم حاتمی کیا به سراغ مان آمد و با فیلم مهاجر آن را در سینمای دفاع مقدس ماندنی کرد. راوی : عباس مختاریان * * * * * رودست از نوع بسیجی ما توی چهار عملیات ، پنج هواپیمای خود را از دست داد بودیم. بچه ها همگی پکر بودند و هیچ خلبانی جرأت پرواز را به خود نمی داد. از اساتید خلبان فقط شهید زارعی ، حاج آقا عزیزی ، من و آقای صباغی مانده بودیم با کلی درخواست عملیاتی. بچه ها حتی در فرستادن تیم جلو هم روحیه شان را باخته بودند. این سقوط آخری که خلبانانش شهیدان شفیعی و زارعی بودند ، بدتر از همه حال ما را گرفته بود. چرا که برای اولین بار ؛ یکی از هواپیماهایمان به دست دشمن افتاد. یعنی از سال 1363 تا 1366 دقیقا سه سال ارتش عراق خبر نداشت که با همین هواپیمای قارقاری مزاحم ، چه بلاهائی سرشان آمده است !! چقدر هم کیفور شدند ؛ وقتی با آب و تاب آنرا توی تلویزیونشان ؛ نشان می دادند و به مردمشان فخر می فروختند که ما یکی از هواپیماهای جاسوسی ایران را ساقط کرده ایم. آنها حتی برای خودشان تفسیر می کردند این هواپیماها از پیشرفته ترین هواپیماهای جاسوسی است که ارتش اسرائیل آن را در اختیار ایران قرار داده است. هم به دلیل اینکه بخواهم به بچه ها روحیه بدهم و هم برای اینکه حال ارتش عراق را توی خوشحالیش بگیرم ، در غرب کشور به عنوان خلبان تیم عقب ، هواپیما را پرواز دادم و با سرعت به همراه برادر ایزدی خود را به خط جلو رسانده و خلبانی تیم جلو را هم بر عهده گرفتم. چند ویراژ که بالای سر عراقی ها رفتم ؛ این بار همه خط با آگاهی از عملکرد پهپادها ، شروع کردند به تیراندازی. جنگ افزاری نماند که دشمن با آن به طرف پهپاد شلیک نکند. پهپاد هم که انگاری بازی اش گرفته باشد ، گاه گاهی هم از دستم در می رفت و خودش را به باد می سپرد. عکسبرداری ام که تمام شد ؛ احساس کردم که برای بازگشت در آن حجم آتش به مشکل بر می خوردم. دل توی دلم نبود. نکند فردا شب این هواپیما را هم توی تلویزیون عراق نشان بدهند. زبان بسته هواپیما ، از توی رگبار گلوله های تیربارهای چهارلول و دو لول عراق همچنان پیش می تاخت که یهو به ذهنم رسید ، ارتفاع را کم کنم. بعد موتور را فول کردم و آن را انداختم توی اسپین. موتور افتاد به زوزه یعنی انگاری که مورد هدف قرار گرفته و در حال سقوط است. نقشه ام گرفت. چون تا هواپیما به این حالت افتاد ، تمام آتش ها فروکش کرد. ما پشت تپه ای بودیم که ارتفاعی حدود 70-80 متر داشت. هواپیما تا نزدیک 10-15 متری زمین که آمد ، آنرا به حالت عادل (Level) کردم و یک فرود انجام دادم و به راحتی او را روی زمین نشاندم. عراقی ها هم که باورشان نمی شد که فریب باشد ، توی رادیوشان اعلام کردند ؛ ما دومین هواپیمای جاسوسی ایران را هم زدیم . آنها حتی نام منطقه ای را که سقوط کرده بود اعلام کردند. همان شب ، رضا ارباب ، با نگرانی از جنوب با من تماس گرفت و پرسید : حمید چی شده ؟ جواب دادم : خیالت راحت، خبری نیست. رودست خوردند. با هیجان پرسید : رودست ؟! ... چه رودستی ؟! پاسخ دادم : وقتی دیدمت برایت می گویم. داستانش را تلفنی نمی شود گفت. راوی :حمیدآقاجانی ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند .
  14. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم:  پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس عملیات والفجر 10 نمی دانم چرا هر وقت به آیه 4 سورهء بلد می رسم یاد بدبختی ها و گرفتاری های پهپاد می افتم؛ "لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ کَبَدٍ" (ما انسان را در سختی و رنج آفریدیم). از همان روز اول که پایمان را به غرب گذاشتیم تا مأموریت عکس برداری برای قرارگاه حمزه انجام دهیم ، انگار تمام هیکل رفته بودیم توی خمره ای از مصیبت. به روستای خرمال یا همان حلبچه که رسیدیم ، با وحشتناک ترین صحنه ای که هرگز کسی به عمرش ندیده بود روبرو شدیم. توی خیابان ها ، کوچه ها ، پس کوچه ها ، جلوی خانه ها ، مغازه ها و مزارع از کودک و جوان و پیر گرفته تا هر جنبنده ای که تا دیروز نفس می کشید ، جنازه افتاده بود و بوی تند بمب های شیمیائی همه جا گسترده شده بود. مأموریت که هیچی ، ما یک روز کامل را با خودروهایمان فقط از سطح شهر و روستا جنازه جمع کردیم. مرور صحنه های دلخراش کودکانی که در گوشه و کنار و حتی در آغوش مادر روی زمین ولو شده بودند ، حتی پس از این همه سال برایم ویران کننده است. صدام را نمی دانم اما ، مانده بودیم یک خلبان چگونه و با چه منطق و استدلالی ، دکمه فرود بمب را بر سر مردم این شهر و روستا فشار داده است ؟!! توی جنوب گاه از کمین های دشمن هم رد می شدیم و پشت سنگرهای خط اول ، هواپیما را از تیم عقب تحویل گرفته و تا عمق مواضع دشمن را عکس برداری می کردیم. اما اینجا ده کیلومتر مانده به مواضع خودمان ، خودروهایمان از موانع و کوه و کمر بالا نمی کشید و باید تمام مسیر را پیاده می رفتیم ؛ در حالی که نفس نفس زنان بار و بندیل مان را همراه می بردیم. چقدر توی این مسیرها صدام و اذنابش از ما لعن و نفرین خوردند. در هر صورت مأموریت باید انجام می شد . تویوتایمان سه منظوره بود؛ هم خودروی حمل هواپیما ، هم لانچر پرواز و هم وسیله نقلیه حمل تیم پروازی. عقب وانت تویوتا را مثل خودرو هایس مان طوری طراحی کردیم که علاوه بر لانچر حتی تا چهار فروند هواپیمای تلاش با کلیه متعلقات داخل آن جای بگیرد. یک سپر پهن هم برایش طراحی کردیم که در مواقع لزوم بتواند ، موتورسیکلت مان را هم حمل کند. معجونی شده بود برای خودش. شکر خدا جاده های کوهستانی و روستائی توی خاک خودمان خوب بود و مشکلی پیدا نکردیم؛ اما پایمان که به خاک عراق رسید ، افتادیم به عجز و لابه. لودرهای مهندسی رزمی و جهاد سازندگی مشغول احداث جاده های مختلف روی سینه کش کوه و تپه ها بودند و مشکل جاده ها یک طرفه بودن آنها بود. با کلی مکافات وقتی خودرو جان می گرفت تا از کمند گردنه ای عبور کند ؛ آن جلو ، لودر چراغ می زد که جلو نیا من دارم می آیم. کنارمان که می رسید ، توی یکی از همین پارکینگ هائی که درست کرده بود می رفت تا ما مسیر را ادامه بدهیم. دوباره با سلام و صلوات آرام ، آرام جاده باریک و پر خطر را بالا می کشیدیم ، اما دوباره ازآن بالا خودروئی برایمان چراغ می زد. چقدر حرص می خوردیم وقتی مجبور بودیم مسیر آمده را عقب عقب گاه تا دو کیلومتر برگردیم. او که نمی توانست توی سربالائی با دنده عقب برگردد ، ما باید آن قدر عقب می آمدیم تا به یکی از همین پارکینگ ها بخوریم. سختی و گرفتاری کار آنجا بود که یهو می دیدی نم نم باران شروع شده. هر از گاهی کوه ریزش کرده و توی همان جاده باریک و یک طرفه قرار است از کنار پرتگاهی رد بشوی. پرتگاه ها و دره های عمیقی که وقتی از آن بالا همق آنها را جستجو می کردی ، قعرشان پیدا نبود و بقول صفری ، اگر توی آنها سقوط می کردیم، خیال مان راحت که مجروح نمی شویم ، در دم می میریم. توی این مسیرها که راننده هم نداشتیم ، خودم پشت فرمان می نشستم. یک بار که در پیچ گردنه ای سه چرخ مان روی جاده بود و چرخ چهارم برای خودش توی هوا دور می خورد ؛ قارداشی، نفس های حبس شده در سینه را با این جمله شکست : قلبم افتاد توی جورابم. بقیه اما در حال خواندن شهادتین بودند که خدا را شکر خودرو جان گرفت و از پرتگاه رهائی یافتیم. به مقر که رسیدیم دوست نداشتیم پس از انجام مأموریت این مسیر را برگردیم، چون فردا روز از نو و روزی از نو بود. برای همین ده پانزده روزی را توی همان ارتفاعات پیش بچه های رزمنده ماندیم و به انجام مأموریت پرداختیم. توی این فاصله بارها به یاد دختر بزرگم افتادم که با رسیدن به کرمانشاه ، او را در کلاس اول ابتدائی ثبت نام کرده بودم و به مادرش که نمی دانست توی این بی برقی و بی نفتی چگونه تکرار جمله مامان خیلی سردم است را از او کم کند. دلمان خوش ، نسبت به اهوز ، خانه اجاره ای توی کرمانشاه از خونه اجاره ای اهوازمان بزرگتر و جادارتر بود ، ولی توی این سرمای طاقت فرسا مجبور بودیم که توی یک اتاق جمع شویم تا گرم مان شود. نه اینکه ما تنها نفت نداشته باشیم ، تمام محله نفت نداشت. خدا پدر مسئول پشتیبانی نیروی هوائی سپاه را بیامرزد ، یک بار تانکری 4000 لیتری از نفت برایمان فرستاد که ما آن را بین تمام محله تقسیم کردیم. هر خانوار 20 لیتر و ما 40 لیتر گیرمان آمد. حالا چرا باید پانزده روز در ارتفاعات می ماندیم ؟ برای اینکه اینجا برعکس اهواز ، بیشتر روزها ابری بود و رطوبت هوا بسیار زیاد. هواپیما توی چنین شرایطی نمی توانست پرواز کند. به قول بچه ها هوا بس ناجوانمردانه سرد بود. به طوری که نمی توانستیم با انگشت های یخ زده مان ملخ هواپیما را بچرخانیم تا موتور روشن شود و هواپیما پرواز کند. چقدر باید به انگشت هایمان ور می رفتیم و آتش روشن می کردیم تا دست هایمان جانی بگیرند و ملخ هواپیما راه بیوفتد. امروز وقتی استارتر را دست بچه های خلبان می بینم که چقدر هواپیما را راحت روشن می کنند ، تأسف می خورم که کاش یکی از این دستگاه ها را ما آن روزها در ارتفاعات داشتیم. سردی هوا یک طرف ، تمام شدن سوخت طرف دیگر. سنگر تدارکات ، خانه بغلی نبود که بخواهیم از او سوخت بگیریم. باید تحمل می کردیم. حالا ما هیچی ؛ نهایت 15 روزمان اینطوری می گذشت ، بیچاره رزمنده هائی که سالها آنجا مستقر بودند. صبح سحر ساعت 4 راه افتادیم به طرف عراقی ها برویم برای عکسبرداری که لای یکی از درخت ها توی مسیر ، جنازه ای عراقی دیدیم که روی شاخه درخت یخ زده بود. انگار که در حین عملیات مخفی شده و بعد در سرمای کوهستان همانجا یخ زده باشد. گاه اتفاق می افتاد که شب تا صبح آنقدر برف می بارید که توی سنگرها محبوس می شدیم. لودر که می آمد باید توی دره شهید بروجردی یکی یک خودروها را بالای کوه می کشیدیم. ماموریتمان که تمام شد باید عکس ها را می بردیم کرمانشاه تا آنها را ظاهر کنیم و به قرارگاه تحویل دهیم. توی مسیر از کنار مردم منطقه که می گذشتیم نمی توانستیم اعتماد کنیم اینهائی که با ما حرف می زنند یا جلوی خودرویمان را برای کمک گرفتن می گیرند ، مردم عادی هستند یا کومله و دموکرات ؟ و ما ، که عکس هائی که از جانمان عزیزتر بود را باید در نهایت هوشیاری و جانبازی ، پاسداری می کردیم تا به دست صاحبانش برسد. خدا را شکر توی تمام مأموریت ها ، نه اتفاقی برای عکس هایمان افتاد و نه هواپیماهایمان. حتی ، یک مورد سقوط منجر به افتادن به دست دشمن نیز نداشتیم. راوی : زنگنه * * * * * صخره های لعنتی پیش خودمان خلبان برجسته ای به حساب می آمدیم ، اما این سومین پهپاد بود که توی صخره ها می خورد و می افتاد توی آب. خوب شد کسی متوجه سقوط آنها نمی شد وگرنه توی این رزمایش مهم ؛ کلاه مان پس معرکه بود. حضرت آقا به عنوان رئیس جمهور ( در سال 1366) آمده بود جزیره لارک و ما قرار بود از توی تنگه ای هواپیماهایمان را رد می کردیم و از جلوی کشتی حامل معظم له ، پرواز نمایشی می دادیم و رد می شدیم ؛ اما از شانس بدمان این صخره های لعنتی هر بار مانع مان می شد. سه خلبان این سه فروند ، از برجسته ترین خلبان های پهپاد به حساب می آمدند. حمید رضا از همان اول می گفت : بگذارید من خلبانی کنم. اما بچه ها شاید به خاطر سن کمش فکر می کردند تجربه اش کم هم باشد. اما یهو دیدیم هواپیمائی با هنرمندی از لای صخره ها بیرون آمد و جلوی دیدگان حضرت آقا مانوری زیبا و به یاد ماندنی داد و آن طرف تر روی ساحل جزیره با خودنمائی هر چه تمام تر فرود آمد . این حمیدرضا بود که سرانجام حرفش را عملی کرد. او پاسدار صحنه های پر خطر هم بود و هنوز سه ماه از ازدواجش نگذشته بود که هم در مأموریت های خطرناک هور حضور می یافت و هم در کوهستان های صعب العبور غرب کشور. دلِ خوش ، همسر جوانش را آورده بود اهواز که مثلا توی مأموریت ها خیلی از او دور نباشد؛ اما هر بار او را تنها می گذاشت و توی مناطقی که مجبور بود چند روزی را در آنجا بماند حضور می یافت. من به عنوان فرمانده اش هر به بچه ها می سپردم که به خانم هایتان سفارش کنید که خانم حمیدرضا زارعی را تنها نگذارند. توی آخرین مأموریت اش هم او زودتر از بقیه آماده شد تا به فاو برود و به عنوان خلبان جلو ، از تغییر و تحولات منطقه دشمن عکس بگیرد. وقتی توی فاو عقب نشینی شد ؛ او ، هم تمام افراد گروهش را به سلامت عقب آورد و هم بسیاری از امکانات و تجهیزات پهپاد را . وقتی هم که شنید بچه های مهندسی پل اروند را تعمیر کرده اند ، این بار با شهید قاسمی هر دو به فاو برگشتند تا آتلیه سیار پهپاد را هم به عقب بیاورند. اما دیگر هرگز خبری از آن دو نشد. راوی :سید حجت الله قریشی ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند .
  15. 1 پسندیده شده
  16. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم:  پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس کبوتر یا کلاغ زمان به روزهائی تعلق نداشت که بازارهایمان پر از جنس چینی شود و ما تمام تقصیرها را بندازیم گردن نامرغوبی جنس چینی. دوربینش مال هر جا بود ، اما مطمئن بودم که ساخت چین نبود. دلم خوش با دوربین آمده بود کمکم ، تا آنچه را من با چشم نمی بینم او با دوربین ببیند. درست است که هواپیما را نمی دیدم ولی از روی صدایش می توانستم حدس بزنم که حالا روی کدام بال حرکت می کند. دارد اوج می گیرد یا فرود می آید و ... خودش تجربه خلبانی داشت ولی نمی دانم چرا او با دوربینش تقریبا همان چیزهائی را می گفت که من عکس آنرا انجام می دادم. تازه اعتراض هم داشت که چرا فرمان ها را درست انجام نمی دهم. به هر حال من به گوشم بیشتر اعتماد داشتم تا به دوربین او. بالاخره وقتی هواپیما را از سمتی دیگر به سوی خود آوردم و توانستم آنرا که به اندازه گنجشکی شده بود ، ببینم ؛ تازه متوجه شدم که تمام حدس هایم درست بوده است و آقاجانی تمام این مدت سرگرم پرواز خوش خوشان یک کبوتر ، کلاغ ، یا چیزی مثل آنها بوده است ؛ نه پرنده بدون سرنشین تلاش. وقتی زدم روی دوشش که برادر حمید ، چشمت را از روی عدسی بردار. آنی که تو را سرگرم کرده است ، یک پرنده است ؛ تازه فهمید دچار چه اشتباهی شده است. او با ناراحتی گفت : آخر کسی نیست که به این کلاغ بگوید وسط این معرکه و این همه توپ و تانک و ترکش ، جایی نبود بروی به پرواز ؟ اینجا هم جایی است که آمده ای به سیاحت ؟! راوی : حسین رحمانی * * * * * گزارش کیلومتری معلوم نبود ، ما بلد نبودیم چجوری حرف بزنیم تا دلشان را بدست بیاوریم ؛ یا آنها توجهی به مشکلات و گرفتاری هایمان نداشتند و هر بار ما را از سر خود باز می کردند. ولی آن روز نمی دانم آفتاب از کدام سو تابیده بود که فرمانده نیرو خودش گفت : داریم با برادر فروزنده از ستاد کل نیروهای مسلح می رویم فلان قرارگاه. تو هم همراهمان بیا و توی مسیر گزارشت را ارائه کن. این دیگر نوبرانه بود. من باید با آن همه دفتر و دستک ، گزارشی از گرفتاری هایمان را توی خودرو در حال حرکت می دادم. چاره ای دیگر نبود. به قول مادرم کاچی بَز هیچی. توی لندکروزی که فقط ما سه نفر بودیم ، در طول مسیر ؛ چیزی حدود 20-30 کیلومتر ، با آب و تاب طوری که می خواستم هیچی از قلم نیفتد ، 20 دقیقه یک ریز و پر هیجان حرف می زدم که یهو صدائی نا امید کننده ، سرم را از توی قلم و کاغذم به خود جلب کرد. آقای فروزنده ، خوابِ خواب بود. انگار مرا آورده بودند که برایش لالایی بخوانم ... سردار محمد فروزنده ، در سمت ریاست بنیاد مستضعفان این قضیه هنوز بهتر از سمیناری در نیروی هوائی بود که برادر نیل فروشان ، آنقدر با ما بیگانه بود که وقتی می خواست درخواست های ما را سرزنش کند ، "پَهپاد" را "پِهباد" تلفظ کرد. خوب شد یکی از بچه ها رفت پشت تریبون و گفت : ما لازم نیست چیزی از مظلومیت مان بگوئیم. همین که فرمانده محترم پشتیبانی نیروی هوائی سپاه ، حتی نام ما را نمی داند که تلفظ کند ؛ خدا وکیلی کافی نیست ؟؟!! راوی : عبدالمجید مختارزاده ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند .
  17. 1 پسندیده شده
    در مورد بخش اول صحبت های شما کاهش خدمه سامانه های توپخانه ای ربطی به این موضوع ندارد که این سامانه قرار خواهد بود به شکل تکی اجرای آتش نماید. در بحث مدرن سازی سامانه های توپخانه ای کاهش خدمه یک اولیت محسوب میشود. کاهش خدمه یک سامانه توپخانه مدرن به معنی ساده شدن فرایند بارگذاری مهمات و افرایش نرخ اتش خواهد بود. حتی در سطح آتشبار نیز استفاده از نیروی انسانی کمتر که در فرایند اجرای اتش دخیل هستند یک مزیت بزرگ محسوب میشود و باعث خواهد شد در مجموع نیروی انسانی کمتری برای آتشبارهای توپخانه ای صرف شود. تجهیزات و تعداد نیروهای یک اتشبار توپخانه خودکششی ارتش آمریکا در صورت اضافه شدن بارگذار خودکار به هویتزرهای نسل بعدی ارتش امریکا پیشبینی میشود در بخش رزمی در حدود سه الی شش نفر از نیروی انسانی کاسته بشود. اما سوال مهم در رابطه با هویتزرهای سوار بر شاسی چرخدار یا به اصطلاح کامیون سوار این خواهد بود که این نوع هویتزر خودکششی چه مزیتی نسبت به هویتزرهای سوار بر شاسی شنی دار دارند؟ مزیت مهم این نوع از هویتزرها که توجه بسیاری از ارتش های مدرن در دنیا را به خود جلب کرده است قابلیت تحرک پذیری آنها است. هویتزرهای کامیون سوار بر خلاف هویتزرهای خودکششی شنی دار میتوانند بدون نیاز به به کشنده های نظامی مانند تانکبر ها خود را به مناطق درگیری برسانند. در نتیجه هویتزرهای کامیون سوار میتوانند بسیار سریع تر از نمونه هاش شنی خود را به مناطق درگیری برسانند از طرفی به خاطر نیاز کمتر به تانکبر ها برای جا به جایی نیاز لجستیکی کمتر خواهند داشت. تحرک پذیری هویتزرهای کامیون سوار نیز بسیار بالاتر از نمونه های شنی دار است به طوری قابلیت جا به جایی بعد از بار شلیک برای این واحدهای توپخانه ای نیز وجود دارد. این ویژگی شناسایی موقعیت دقیق اتشبارهای توپخانه ای خودی را خصوصا برای واحدهای توپخانه ای دشمن سخت تر خواهد کرد. چنین ویژگی های مهمی باعث شده است ارتش های همانند امریکا به دنبال بهکارگیری هویتزرهای کامیون سوار بروند. هویتزرهای خودکششی کامیون سوار میتوانند بدون نیاز به کشنده های نظامی خود را به مناطق درگیری برساند. همچنین قابلیت های تحرک پذیری آنها در مقایسه با هویتزرهای شنی دار بیشتر است. (سمت راست هویتزر کامیون سوار ارچر سوئد) ( سمت چپ هویتزر خودکششی DANA متعلق به ارتش اذربایجان ) هویتزرهای کامیون سوار از نظر اقتصادی نیز بسیار به صرفه تر هستند. نسخه های دارای بارگذار خودکار تعداد خدمه کمتری نیاز خواهند داشت همچنین هویتزرهای کامیون سوار برای جابه جایی عموما به کشنده های نظامی نیاز ندارند در نتیجه نیازهای لجستیک کمتری احتیاج خواهند داشت. بر همین اساس هزینه عملیاتی انها در مقایسه هویتزرهای شنی دار کمتر خواهد بود. با توجه به اینکه این هویتزرهای از شاسی کامیون های تجاری استفاده میکنند هزینه نگه داری و تعمیرات انها بسیار ارزان تر خواهد بود.
  18. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم:  پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس تپه مزاحم "تپه مزاحم". این نام را بچه ها به تپه ای دادند که تانکی از دشمن درست روی آن استقرار یافته و هر خودروئی را که از "جاده خرمال - سید صادق" می گذشت ، مورد هدف قرار می داد. تا بچه های مهندسی نیامدند و خاکریزی هم عرض جاده نکشیدند ، برای تردد در این مسیر دچار مشکل بودیم و خطر را باید به جان می خریدیم. ما ماموریت یافته بودیم به انجام عملیات پرواز و عکسبرداری در همان منطقه (برای اجرای عملیات والفجر 10) تا اطلاعاتی از خط و عقبه دشمن در اختیار فرماندهان قرار دهیم. در عبور از همین مسیر بود که خودروهای مان از چند نقطه مورد اصابت گلوله قرار گرفت ؛ اما الحمدالله به هواپیمای مان که توی آن بود آسیبی نرسید. چون در آن منطقه کوهستانی زمین صافی برای صعود نبود ، باید از لانچر استفاده می کردیم. از این بگذریم که به دلیل خرابی لانچر ، چند بار چرخ های پهپاد به آخر لانچر گیر می کرد و پرواز صورت نمی گرفت ، ولی سرانجام پهپاد را بالای سر عراقی ها فرستادیم و بی اعتنا به شلیک ها شروع کردیم به عکسبرداری. نمی دانم چرا از این همه اعزام نیرو ، که هم تصویرشان را در تلویزیون می دیدیم و هم خودشان را در جبهه های مختلف ؛ چرا ما از نظر نیروی انسانی همیشه در مضیقه بودیم. کمبود خلبان را که دیگر چه عرض کنم. آن روز من ، به جز سربازی که آموزش های اولیه پرواز را به او داده بودیم ، تنها خلبان حاضر در منطقه بودم. برای همین ؛ چاره ای جز این ندیدم که در کنار هواپیما ، موتور تریلی را آماده کرده و به محض صعود هواپیما ، رادیو کنترل را به دست سرباز داده و با عجله سوار تریل شده و از جلو همان تپه مزاحم ، با سرعت خود را به خط اول نبرد برسانم. بعد از همانجا با سر گروه عقب تماس گرفته و از سربازی که خلبان عقب بود ، بخواهم تا هواپیما را به طرف من هدایت کند. باز بعد از تحویل هواپیما و انجام عکسبرداری ، مجددا هواپیما را به سمت عقب هدایت کرده و با همان عجلگی سوار بر موتور تریل شده و برای فرود هواپیما خودم را به مقر اولیه برسانم. امروز ، وقتی وقتی به آن روزها فکر می کنم ، چقدر خنده ام می گیرد. بیشتر تعجبم از این است که چطور می شد که تمام محاسبات من درست از آب در می آمد. هم محاسبه رفت و آمدم از جلو تپه مزاحم ، هم پرواز بی خطر توسط سرباز و هم صعود و فرود بی حادثه در محل اولیه. راوی : عباس مختاریان * * * * * آب در لانه موران آرام آرام که بچه های جبهه با ما آشنا می شدند ، خیلی از آمدنمان خوشحال نمی شدند. آنها ما را با همان "هایس" عدسی رنگ می شناختند. انگار که با آمدنمان ، آب در لانه موران ریخته باشیم ، همه از دست مان ناراضی بودند. هم رزمنده ها و هم عراقی ها. از این سو رزمنده ها شاکی بودند به خاطر اینکه آرامش جبهه ، با جنگ افزارهای دشمن که برای مقابله با هواپیمای ما شلیک می شدند ؛ به هم می ریخت. از دیگر سو عراقی ها شاکی بودند که نمی دانستند این چه معجونی است که بالای سرشان قار قار می کند. بیشتر لج شان به این بود که با هیچ تیر و توپی هم نمی افتاد. آن روز هم که حماقت کردند و موشکی به سویش پرتاب کردند ؛ محمد حق داشت که بگوید : با پول این موشک ، ما می توانستیم صدها فروند تلاش بسازیم. حیف ! او درست می گفت. آن روزها قیمت ساخت یک پهپاد با تمام امکاناتش ، به اندازه یک هزارم هزینه ساخت یک موشک هم نبود. قضیه این طور بود که دقیقا در جریان عملیات والفجر 10 در منطقه آبادی بود و هواپیما در حال برگشت و دور زدن ، که کلید دوربین را زدیم تا اولین عکس را بگیریم که یهو موشکی از زیر هواپیمایمان رد شد و آن طرفتر منفجر شد. ما وقتی عکس ها را حاضر کردیم یهو چشم مان به عکسی افتاد که موشکی در حال اصابت به پهپاد بود. توی عکس هم موشک و هم محل پرتاب آن کاملا واضح بود. فوری عکس را نشان بچه های اطلاعات دادیم. شهید احمد سوداگر فرمانده اطلاعات قرارگاه قدس سپاه با خوشحالی گفت : عجب عکسی ، کی این را گرفته اید ؟ تا گفتیم ، ساعاتی پیش ، یهو رفت سراغ بچه های توپخانه. چیزی نگذشت که دیدیم سکوی موشک های پدافندی عراقی رفت روی هوا. سرلشکر شهید دکتر احمد سوداگر این موضوع بهانه ای شد که گاهی مواقع شیطنت هائی هم از خودمان نشان دهیم که اتفاقا کارساز بود. از طرف حاج عزیز ، فرمانده عملیات والفجر 10 ما را خبر کردند که زود خود را به منطقه برسانید و بالای سر دشمن در منطقه دربندی خان چند سورتی پرواز انجام دهید. تاکید هم کردند عکسبرداری لازم نیست ، مقصود فریب دشمن است. فاصله کرمانشاه تا آنجا کم نبود ، باید به سرعت می رفتیم. یکی از بچه ها گفت : ما که داریم پرواز می کنیم، چه اشکالی دارد عکس هوائی هم بگیری ؟ ساعت 2 به منطقه که رسیدیم شهید احمد سوداگر ما را با وضعیت خط آشنا نمود. منطقه جنگلی بود و دشمن تمام تجهیزاتش را زیر برگ درختان استتار کرده بود. تا ساعت 4 ، چند سورتی پرواز بالای سر دشمن انجام دادیم و علی رغم اینکه شلیک های زیادی به ما شد ، اما توانستیم تعداد زیادی عکس بگیریم. چون در ارتفاع بسیار پائین پرواز می کردیم ، عکس ها از وضوح بالائی برخوردار بودند و به راحتی تجهیزات دشمن و نوع آرایش نظامی شان پیدا بود. آقا عزیز جبهه ها ، سرلشکر محمدعلی جعفری امروز ساعاتی بعد وقتی عکس ها را نشان بچه های اطلاعات دادیم ، مواضع دشمن را گرفتند زیر آتش. از سر و صدای تانک هایشان معلوم شد که دارند یک کارهائی می کنند. آن طور که شنیدیم ؛ قرار بود دشمن ، تک سنگینی علیه رزمندگان انجام دهد که همین پروازهای فریب و متعاقب آن شلیک تند و تیز توپخانه های سپاه و ارتش ، آرایش آنها را بهم ریخت و به همه آنها فهماند که آمادگی تک شان را داریم. صبح که شد ؛ وقتی خبری از تک شان نشد ، معلوم گشت که موفق شده ایم و از عملیات دشمن خبری نیست. راوی : حسین رحمانی ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند .
  19. 1 پسندیده شده
    مشخصا توییت اشنا تقلید بد از اسرائیلی ها است و نشون میده ما کاره ای نبودیم یک موشک سرگردان اون هم فردای انفجار تاسیسات موشکی اسرائیل باور اتفاقی بودنش سخته بویژه که همه سیستم های اسرائیل رو غافلگیر کرد و خبری هم از حمله قبلی شنیده نشده
  20. 1 پسندیده شده
    گزارش تسنیم از چگونگی کشف f 35 توسط پدافند ایران https://www.tasnimnews.com/fa/news/1400/02/01/2488342/ایران-چگونه-جنگنده-اف35-را-کشف-و-رصد-می-کند-گزارش-فنی-تسنیم-از-مقابله-پدافند-هوایی-با-رادارگریزها
  21. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز حتما دوستان با اصطلاح " شرافت سربازی " و " اصول شرافت سربازی " بارها و بارها مواجه شده اند. اما شاید برای شما سوال شده باشد که اصول شرافت سربازی چیست ؟ اصول شرافت سربازی آئین نامه انضباطی نیروهای مسلح / فصل دوم / ماده چهارده: پرسنل نیروهای مسلح از هر درجه و رتبه ای که باشد مفتخر به عنوان سرباز ولی امر بوده و باید همواره اصول زیر را رعایت کنند ، رعایت این اصول اساس و پایه انضباط را پی ریزی نموده و اصول شرافت سربازی نامیده می شود و از زبان یک سرباز مسلمان و ایرانی به شرح زیر بیان می شود : الف ) من یک سرباز ایرانی هستم که در اطاعت از خدا و رسول و ولایت فقیه به منظور حفظ نظام ، استقلال ، تمامیت ارضی کشور جمهوری اسلامی ایران و پاسداری از اسلام و دست آوردهای انقلاب اسلامی و حمایت از مظلومین و مستضعفین جهان ( غیر معارض با اسلام ) تحت فرمان مقام معظم رهبری خدمت می کنم . ب) من شهادت در راه خدا را فوز عظیم می دانم و آماده ام جان خود را در راه دفاع و حراست از اسلام ، نظام و کشور جمهوری اسلامی ایران فدا کنم . ج) من دستور فرماندهان ، روسا و مدیران خود را اطاعت می کنم . د) من حفظ حیثیت و شرافت سربازی و اخلاق اسلامی را سر لوحه زندگی خود قرار می دهم. ه) من اصول و مقررات حفاظتی را مد نظر داشته و در حفظ اسرار نظامی و دولتی کوشش می کنم. و ) من از انجام هرگونه فعالیت سیاسی ممنوعه و وابستگی به احزاب و گروه های سیاسی خودداری می نمایم. ز) اموال و وسائل و اسنادی را که به من سپرده شده با نهایت دلسوزی و دقت نگه داری و حفظ خواهم نمود. ح) من وظایف خود را با جدیت و صداقت انجام می دهم. ط) در جنگ هیچگاه تسلیم دشمن نخواهم شد و تا قدرت جنگیدن باقی باشد به مقاومت ادامه خواهم داد. ی) اگر دشمن اسیرم نماید با تمام توان به مقاومت خود ادامه خواهم داد ، هنگام اسارت به هر وسیله ای برای گریختن از دست دشمن و پیوستن به نیرو های خودی متوسل خواهم شد و به فرار دیگران که جز نیرو های خودی هستند کمک خواهم کرد. ک) اگر دشمن اسیرم نماید هنگام بازپرسی توسط دشمن فقط نام – نام خانوادگی – درجه یا رتبه – شماره پرسنلی – و تاریخ تولد خود را خواهم گفت ، از پاسخ به هر سوال دیگری خودداری خواهم کرد و هیچگونه اظهاری (کتبی یا شفاهی ) علیه نظام اسلامی ، کشور ، ملت و نیرو های مسلح خود نخواهم نمود. ل) در دوران اسارت نسبت به نظام اسلامی ، ملت ، میهن و نیرو های مسلح جمهوری اسلامی ایران و همه همرزمان خود وفادار خواهم ماند ، هیچ گونه اطلاعی که به ضرر نظام ، کشور ، میهن باشد به دشمن نداده و در هیچ عملی علیه آنان شرکت نخواهم کرد. اگر نسبت به همکارانم که اسیر شده اند ارشدیت داشته باشم فرماندهی آنان را بر عهده می گیرم و اگر کسی یا کسانی دیگر ارشد باشند دستورات آنها را اطاعت نموده و با کلیه امکانات از آنان پشتیبانی خواهم نمود. م) من همواره نسبت به همکاران و همرزمان و عموم مسلمین صمیمی و مهربان بوده و نسبت به دشمنان اسلام و ستمگران سختگیر و سازش ناپذیر خواهم بود . پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  22. 1 پسندیده شده
    امسال از نظر نظامی سال عجیبی بود مخصوصا از نظر موشکی رونمایی های گسترده ای صورت گرفت اولین رونمایی در رزمایش موشکی که در مرداد امسال برگزار شد بود که از دو موشک بینام که یکی از اونها ضد رادار و دیگری بدون بالک بود رونمایی شد که اسم هیچ کدوم از این موشک ها مشخص نشد البته در این رزمایش برای اولین بار از مزرعه موشکی رونمایی شد که موشک های سوخت جامد در دل زمین قرار گرفته رو نشون میداد که میتونستند ضربه اول به پایگاه های دشمن در دقایق اولیه رو وارد کنند دومین رونمایی در 30 مرداد 99 بود که از دو موشک حاج قاسم با برد 1400 کیلومتر و در آینده 1800 کیلومتر و همچنین کروز برد بلند ابومهدی رونمایی شد و روز بعدش از موشک فتح که هنوز مشخصاتش معلوم نیست پرده برداری شد سومین رونمایی مربوط به رگبار موشکی بود که از یک سیلوی موشکی میتوانستند 5 موشک شلیک کنند به صورت مثال اگر در 30 استان کشور ما 5 شهر موشکی داشته باشیم(همه این اعداد و تعداد موشک ها فرضیه) و در هر شهر موشکی 10 سیلوی پرتاب موشک داشته باشم و از هر سیلو 5 موشک شلیک کنیم به عدد 7500 شلیک پس از سوخت گیری موشک هامون میرسیم که میتواند جهنمی به پا کند چهارمین چیزی که نشون دادن مربوط به دقت موشک خرمشهر 2 بود که این موشک به مرکز یک هدف 30 در 30 خورد و همچنین برای اولین بار تصاویری از دقت موشک عماد نشون داده شده که اون موقع در سایت مشرق عنوان شد که این موشک ضدناو خواهد بود که در رزمایش پیامبر اعظم 15 سپاه نشون داده شد که این حرف درسته این توئیت رو بخونید که دقت عماد و همچنین پیش بینی اون سایت در اون هست https://twitter.com/komeil75307308/status/1350351516067131397 رونمایی بعدی در مهر ماه سال 99 در رونمایی از پهپادها و تسلیحات سپاه در پارک ملی هوا و فضا 4 موشک جدید علاوه بر موشک ذوافقار بصیر نشون داده شد که زیاد بهشون پرداخته نشد موشک های فاتح a،فاتح f،زهیر و موشک بدون نام دیگه در کنار موشک زهیرهست اگر به بدنه موشک زهیر توجه کنید نوشته شده jzh و اگر در بدنه موشک کناری توجه کنید نوشته شده za که نشان دهنده وجود موشک جدیدی هست همان ط.ر که در بدنه موشک فاتح a و f نوشته شده fa و ff و اخرین رونمایی در این مورد مربوط به موشک ضد کشتی بالستیک با برد 1800 کیاومتره که در بالا در موردش توضیح داده شد مجموعا امسال 11 موشک جدید نشون داده شد که رکورد بی نظیری بود از 2 موشک بینام در مرداد 99 گرفته تا موشک فتح و حاج قاسم و ابومهدی و ذوالفقار بصیر و فاتح a و فاتح f و زهیر و موشک بدون نام دیگه در کنار زهیر و با نام za در بدنه و موشک ضد کشتی جدید اوایلش به گمان خودم این حجم از رونمایی ها برای گرفتن انتقام حاج قاسم نشون داده شده که به دشمن بفهونه اگر انتقام گرفتیم و خواستید بزنید دست ما بسته نخواهد بود که متاسفانه این تحلیلم تا الان که این متن رو مینویسم درست از آب نیومد و بیشتر این رونمایی ها و رزمایش ها برای جلوگیری از حمله ترامپ دیوانه رئیس جمهور سابق آمریکا بود که نتیجه داد و تا پایان رپاست جمهوریش اون رو از حمله به ایران منع کرد البته ما فقط تو بخش موشکی رونمایی نداشتیم در بخش دریایی ناوبندر رودکی،مکران،قایق موشک انداز زره در بخش هوایی استفاده از موشک jdam-er در اف 4 هامون در بخش پهپادی رونمایی از پهپاد انتحاری ضد رادار آرش و پهپاد انتحاری شبیه هارپی و هگزاکوپترهای حامل بمب های کوچک و نشون دادن رنگ های جاذب امواج در پهپادها و همچنین ریزپهپادها و پهپاد انتحاری بر روی هلی کوپترهای ارتش و پهپاد انتحاری کوچک مانند پهپاد انتحاری alpagu و پهپاد شاهد 171 با برد 4400 کیلومتر و پهپاد کمان با انواع اقسام سلاح و پاد جنگ الکترونیک و تحویل تعداد بالا از پهپادها به سپاه و ارتش و همچنین استفاده از پهپاد انتحاری طوفان 2 در قایق های تندرو و پهپاد انتحاری ثاقب و پدافند سوم خرداد فرمانی و نشون دادن بنری از پهپادی شبیه x47 به نام غدیر رونمایی از اسپایک اسلم و اسلحه جدید که شبیه اسلحه k7 کره جنوبیه و موارد دیگری بود که در خاطر بنده نیست رونمایی این همه سلاح در کمتر از 1 سال واقعا عجیب بود برام حالا در دهه فجر و حتی تا آخر سال چه رونمایی های صورت خواهد گرفت بماند اسلحه k7 کره جنوبی https://en.wikipedia.org/wiki/Daewoo_Telecom_K7 https://twitter.com/maysam21901/status/1348198842009849856 https://twitter.com/maysam21901/status/1349788809312034818
  23. 1 پسندیده شده
    آزمایش پروژه ATLAS ارتش آمریکا ارتش آمریکا در حال حاضر برنامه های ویژه و گسترده ای برای ارتقا و مدرن سازی خودروهای رزمی دارد. نحوه کار خدمه خودروهای زرهی از جنگ سرد اساساً بدون تغییر بوده است. در حقیقت عملکرد یک خودرو زرمی کاملاً به ورودی های دستی خدمه بسیار آموزش دیده متکی است. امروزه خدمه خودروهای زرهی از یک فرایند دستی برای تشخیص، شناسایی و درگیری اهداف استفاده می کنند. خدمه باید با کمک سنسورهای خودرو، اهداف را کشف کنند و با آن درگیر شوند. در تانک های اصلی میدان نبرد مانند آبرامز فرایند بارگذاری مجدد مهمات نیز دستی انجام می شود. فرمانده و توپچی نیز باید به شکل هماهنگی برای یافت اهداف و درگیری با انها با یکدیگر تامل کنند. در نتیجه این فرآیند کامل دستی بسیار زمان بر خواهد که در کشندگی و بقاپذیری خودروهای زرهی اثرگذار خواهد بود. اما ارتش امریکا در نظر دارد تا با کمک سیستم های رباتیک ، هوش مصنوعی و شبکه های ارتباطی نسل بعدی تحول منحصر بفرد در خودروهای رزمی ایجاد کند. به همین منظور ارتش امریکا چند طرح و پروژه اولیه برای نسل بعدی خودروهای رزمی (NGCV) را در دست بررسی ومطالعه دارد. یکی از پروژهای ارتش امریکا پروژه ATLAS است. پروژه ATLAS یک خودرو رزمی است که با استفاده از سنسورهای پیشرفته ، الگوریتم های یادگیری ماشین و یک صفحه نمایش لمسی جدید ، روند یافتن و شلیک اهداف را به شکل سریعتری انجام میدهد و به خدمه امکان می دهد سریعتر از گذشته به تهدیدها پاسخ دهند. فرآینده عملکرد خودروهای رزمی امروزه دستی است که یک ضعف برای آنها محسوب میشود در نتیجه نیاز به اتوماسیون دراین بخش احساس میشود نمونه اولیه پروژه ATLAS بر روی شاسی خودرو زرهی Griffin ساخت شرکت جنرال داینامیکس پیاده سازی شده است. این نمونه اولیه دارای توپ متوسط 50 میلیمتری XM913 و بارگذار خودکار است. ATLAS به سنسورهای پیشرفته ای بر روی برجک مجهز است تا محیط پیرامونی خود را به شکل دقیق رصد کند. نمونه اولیه ATLAS کاملا بی سرنشین است و از طریق کابل های به یک نفربر M113 متصل شده است. در حقیقت خدمه در داخل نفربر M113 با کمک تجهیزات کنترل و صفحات نمایش لمسی هدایت ATLAS را بر عهده میگرند. در نتیجه خدمه بدون درگیر شدن و قرار گرفتن در معرض تهدیدات می تواند هدایت یک خودرو قاتل را برعهده داشته باشند. به شکل ساده ، سنسور نصب شده ای ATLAS داده های محیطی را جمع آوری می کند، اهداف بلقوه را تشخیص و شناسایی میکندند، الگوریتم یادگیری ماشین و هوش مصنوعی داده ها را پردازش می کند در اخر اطلاعات تجزیه وتحلیل شده به نفربر فرماندهی منتقل میشود و خدمه با کمک صفحه نمایش لمسی / کنترلرها موجود دستور های بعدی را به خودرو رزمی ATLAS می دهند. هوش مصنوعی متصل به سیستم کنترل اتش با قدت فراوان با اهداف تایید شده درگیر میشوند. هوش مصنوعی میتواند متناسب با تهدید، مهمات مناسب را به شکل خودکار انتخاب کند. هوش مصنوعی ATLAS توصیه های مختلفی را در اختیار خدمه قرار میدهد اما خدمه میتواند این توصیه ها را اجرا کنند و یا انجام آن را نادیده بگیرند. مثلا هوش مصنوعی اهداف متخاصم را برای خدمه رتبه بندی میکند و خدمه میتواند از این رتبه بندی برای نابودی اهداف پیش رو استفاده کنند. یا حتی در مورد انتخاب نوع مهمات خدمه میتواند در تصمیم گیری هوش مصنوعی دخالت کنند و به ان دستورهای جدیدی در این رابطه بدهند. نمونه اولیه پروژه ATLAS بر روی شاسی خودرو زرهی Griffin و مجهز به توپ 50 میلیمتریXM913 است در حقیقت این انسان است که در حلقه اخر تصمیم گیری قرار دارد و انتخاب هدف و شلیک را انجام میدهد. در حقیقت هدف کلی پروژه ATLAS کاهش زمان بین شناسایی هدف تا نابودی آن است. در نتیجه سرعت تصمیم گیری خدمه افزایش خواهد یافت. پیش بینی میشود با کمک هوش مصنوعی خدمه های خودروهای رزمی نسل اینده در مقایسه با خودروهای رزمی فعلی سرعت شناسایی و پاسخگویی بیشتری به تهدیدات خواهند داشت. در حال حاضر 40 سرباز ارتش امریکا در حال تمرین با نمونه اولیه پروژه ATLAS هستند. ارتش امریکا با بررسی عملکرد این سربازها خواهد فهمید که هوش مصنوعی، سنسورهای یکپارچه و الگورتیم های یادگیری ماشین چه اثری بر عملکرد نیروی انسانی در میدان نبرد خواهند داشت. نتایج این پروژه چه به شکل کلی و یا جزء قطعا در برنامه نسل بعدی خودروهای رزمی (NGCV) ارتش امریکا تاثیر بسازی خواهد گذاشت. تصویری از نفربر فرماندهی پروژه ATLAS - خدمه میتواند به راحتی با کمک هوش مصنوعی و با صفحات نمایش لمسی به شکل کنترل از راه دور خودرو رزمی را هدایت کنند
  24. 1 پسندیده شده
    ،ATLAS خدمه مجازی در تانک های ارتش آمریکا پروژه ATLAS در حقیقت برنامه ارتش آمریکا برای اضافه کردند هوش مصنوعی که مانند یک سرباز مجازی در تانک ها عمل می کند است و برای کمک به خدمه انسانی فعالیت می کند. در واقع هوش مصنوعی ATLAS به خدمه کمک می کند تا تهدیدها را شناسایی و اهداف را الویت بندی کند حتی سلاح را به سمت هدف تنظیم نمایید اما هیچگاه اجازه شلیک را ندارد. سیستم شناسایی هدف ATLASاز الگوریتم های یادگیری ماشین استفاده می کند در نتیجه پایگاه های داده این هوش مصنوعی باید همیشه بروز باشد و از اطلاعات نادرست محافظت شوند. در حقیقت ATLAS داده ها را از چندین سنسور که بر روی وسایل نقلیه زرهی نصب است یا حتی از وسایل نقلیه مختلف جمع آوری می کند سپس اهداف بالقوه را شناسایی و آنها را به خدمه معرفی می کند.مقدار جزئیات کارATLAS بستگی به الگوریتم آموزش آن خواهد داشت. "باب استفان" سالهاست در تانک ها خدمت می کند و در حال حاضر افسر پروژه ATLAS می باشد:" می گوید سرباز باید سوئیچ شلیک سلاح را فشار دهد تا شلیک انجام شود به این ترتیب ما اطمینان حاصل خواهیم کرد که ATLAS هرگز مجاز به اجرای اتش به طور خودکار نیست." با وجود اینکه هوش مصنوعی اختباری در اجرای آتش به شکل فیزیکی یعنی شلیک ماشه ندارد اما در صورتی رابط کاربری ضعیف طراحی شده باشد و یا اپراتورهای ضعیف آموزش دید باشند نقش انسان کاهش می یابد و فقط نقش آن به فشار دادن ماشه محدود می شود در نتیجه هر هدفی که توسط هوش مصنوعی خطر شناسایی شود توسط انسان نابود می شود. پس خدمه باید به طور کامل در فرایند تصميم گيري مشارکت داشته باشد، آنها بايد به طور فعالانه اهداف را تشخيص دهند تا اینکه منتظر باشند هوش مصنوعی اینکار را برای آنها انجام دهد. بنابراین مسئولیت هر شلیک بر عهده سربازان است آنها به طور کامل بخشی از زنجیره ای از وقایع هستند نه فقط مسئول فشار دادن یک دکمه در پایان ماجرا. خدمه انسانی می تواند در هر موقعیتی که خواستند هوش مصنوعی ATLAS را خاموش کند که استفاده از آن یک انتخاب تاکتیکی است. حتی با وجود ATLAS خدمه می توانند به طور عمده برای استفاده از چشم ها، گوش ها و قضاوت های خود، محیط اطرافشان را بررسی نماییند. آنها قادر خواهند از همان حسگریهای که ATLAS بهره میگرد برای تجزیه تحیلیل محیط استفاده کنند. حتی خدمه می توانند دسترسی بیشتری داشته باشند مثلا سر خود را از دهلیزهای تانک بیرون بیاورند و محیط پیرامونی را بررسی کنند. هنگامی که ATLAS اهداف بالقوه را پیشنهاد می دهد خدمه می تواند چیزهایی را که فکر نمی کنند تهدید نیست، حذف کنند یا حتی ATLAS را خاموش کنند. در نهایت وقتی ATLAS سلاح را به سمت هدف احتمالی به چرخش در آورد اما این وظیفه توپچی است که از سایت دید خود هدف را شناسایی کند و اجرای آتش را انجام بدهد یا ندهد.در حقیقت ATLAS شبیه عملکرد hunter-killer در تانک های فعلی است که فرمانده تانک می تواند با شناسایی هدف برجک را به سمت آن بچرخاند پس همانطور که قابلیت hunter-killer اجازه می دهد فرمانده (انسان) به توپچی (انسان) در شناسایی اهداف کمک کند. ATLAS نیز به منظور کمک به خدمه مورد استفاده خواهد بود اما عملکرد شناسایی هدف را با سرعت بیشتری انجام خواهد داد. ایده ATLAS این است که انسان و ماشین به بهترین شکل ممکن ترکیب شود. ATLAS یک دستیار برای خدمه است و تانک ها را به ربات های قاتل تبدیل نمی کند.در حقیقت سیاست فعلی ارتش آمریکا در ارتباط با هوش مصنوعی نگه داشتن خدمه انسان به عنوان تصمیم گیرنده اصلی است.
  25. 1 پسندیده شده
    33 سال از انقلاب گذشته و دوران حرفهای رادیکالی و صرفا سیاه و سفید دیدن تمام شده زمان نقد منصفانه و منطقیه ضعف رژیم پهلوی در بی توجهی به عقاید مردم بود و بازی در زمین ابرقدرتها ولی انصافا در بعد اقتصادی و نظامی قوی عمل کردن و نتیجشو ما در جنگ با عراقد به وضوح دیدیم پیشرفتهای نظامی الان هم عملا بر پایه همون زیرساختهاست از نظر اقتصادی هم کافیه ایران ویران یادگار مانده از حکومومت قاجار رو با ایران سال 57 مقایسه کنید که در آستانه صنعتی شدن بود. از دوستان خواهش میکنم بنده رو محکوم به........نکنند