برترین های انجمن

  1. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      37

    • تعداد محتوا

      1,110


  2. HRA

    HRA

    Editorial Board


    • امتیاز

      15

    • تعداد محتوا

      466


  3. alrkhs

    alrkhs

    Members


    • امتیاز

      12

    • تعداد محتوا

      373


  4. arminheidari

    • امتیاز

      3

    • تعداد محتوا

      7,127



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 19 اردیبهشت 1400 در پست ها

  1. 11 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. بخش دوم مصاحبه با سردار عزلتی مقدم سردار محمد عزلتی مقدم ، معاون پیشین دفتر سیاسی سپاه پاسداران (به مدت 8 سال از سال 1368 تا 1376) در گفتگوئی مفصل و تفصیلی با سایت جماران به نکاتی پیرامون اهداف تشکیل سپاه ، پیشنهادات برای ادغام ارتش و سپاه و ... پرداخته است. بخشهائی از این گفتگو را در ادامه به اتفاق مرور می کنیم : سردار محمد عزلتی مقدم اعزام نیرو به غرب و سقوط فاو بگذارید به داخل زمان جنگ هم گریزی داشته باشیم. در قضیه بازپس گیری فاو در سال 67 ظاهرا برخی فرماندهان برای شرکت در یک همایش انتخاباتی رفته بودند. لطفا توضیح دهید که ماجرا چه بود؟ در این رابطه یک تحلیلی دارم. ما تمرکز جبهه خودمان را از جنوب به غرب منتقل کردیم. اعتقاد من این است که این کار، کار اشتباهی بود. چه شد که این اتفاق افتاد؟ خبر ندارم که چه کسی این را به فرمانده سپاه پیشنهاد داد. اما در جلسه ای بین آقای محسن رضایی فرمانده سپاه با مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ ( که سه ساعت طول کشید و نوار آن هم ضبط و پیاده شده است ) آقای رضایی تلاش می کند آقای هاشمی را توجیه کند که ما باید برویم به غرب کشور و با عراق بجنگیم. آقای هاشمی مخالفت می کند و می گوید ما باید سرنوشت جنگ را در همین جنوب رقم بزنیم؛ موقعیت جنوب است که تعیین می کند جنگ باید به چه سرنوشتی دچار شود؛ ما در غرب چیزی نداریم. آقای رضایی اصرار می کند و آقای هاشمی بسیار با دلیل و منطق به ایشان می گوید موافق نیستم. اما در نهایت آقای رضایی می گوید که من نیروها را فرستاده ام. یعنی او بدون اجازه آقای هاشمی که فرمانده جنگ بود نیروها را به آنجا اعزام کرده بود. آقای هاشمی می گوید خب پس اگر این کار را کرده اید که هیچ. من چون در قرارگاه رمضان بودم، اعتقادم این است که اتحادیه میهنی کردستان عراق و رهبرش آقای جلال طالبانی با سپاه ارتباط داشت و او بود که سپاه را به رفتن به غرب ترغیب کرد. من هنوز هم به این ماجرا مشکوکم. چون احساس می کنم این کار، کار آمریکایی ها بود. آقای طالبانی را هم یک آدم آمریکایی می دانم و بنابراین می گویم این طرح آمریکایی ها بود. معتقدم ما که در جنوب موقعیت داشتیم که سرنوشت جنگ را تعیین کنیم اما آن ها نیروهای ما را پراکنده کردند و به شمال غرب بردند. در حالی که شمال غرب چیزی نداشت که ما برویم و آنجا تمرکز کنیم. ما به آنجا رفتیم، آنجا کاری نکردیم و در جنوب، فاو را از دست دادیم. شما می توانید بگویید در غرب چه چیز گیر سپاه آمد؟ هیچ! اما ما در جنوب فاو را از دست دادیم. محسن رضائی / جلال طالبانی آقای رضایی هم به اقای روحانی گفته بود اگر عراق از بمب اتم هم استفاده کند نمی تواند فاو را بگیرد. آقای رضایی که انسان خائنی نبود؛ او هم فکر می کرد چنین شرایطی را داریم. به هرحال اینجا یک گپی هست که می شود وارد شد و پرسید چرا به غرب رفتید و به تنهایی تصمیم گرفتید که به این نتیجه رسید؟ البته آقای هاشمی خیلی بزرگوارانه با سپاه برخورد کرد. من در چهلمین روز درگذشت آقای هاشمی مقاله ای نوشتم و این ها را گفتم که آقای هاشمی به رغم اینکه با این رفتار سپاه ، فاو را هم از دست داد اما در عین حال به روی سپاه هم نیاورد و سپاه را تحقیر نکرد. شما می پرسید که چرا فاو از دست رفت من می گویم باید بپرسیم چرا سپاه به شمال غرب رفت؟ علت مشکلات ایران در عملیات های پایانی جنگ را همین تصمیم می دانید؟ بله من آن ها را با تصمیم اشتباه سپاه می فهمم. لطفا درباره شرکت در همایش انتخاباتی هم توضیح دهید که چه شد که فرماندهان سپاه تصمیم گرفتند به مسائل انتخاباتی ورود کنند؟ متاسفانه بخشی از جناح راست مجاهدین انقلاب اسلامی به رغم تاکید حضرت امام بر اینکه سپاه حق ندارد در انتخابات دخالت کند در سپاه مانده بودند. اگر بپرسید چرا سپاه در مسائل سیاسی دخالت کرد می گویم بروید مجاهدین انقلاب جناح راست را بررسی کنید. امام فرموده بود که یا حزب یا سپاه. من از یکی از چهره های شاخص جناح چپ اسم می آورم؛ آقای فیض الله عرب سرخی در اطلاعات سپاه بود. او بعد از حرف امام بلافاصله آمد و در حیاط سپاه (در نگارستان هشتم پاسداران) با همه روبوسی کرد و گفت می خواهم حرف امام را گوش کنم و حزب را انتخاب می کنم. با این حال به جبهه هم رفت و جانباز شد. برادر او هم شهید شد. متاسفانه جریان راست مجاهدین انقلاب در داخل سپاه ماندند و ارتباطات سازمانی خود را حفظ کردند. ... پایان منبع 1 منبع 2 ============================== بخاطر حفظ امانتداری در متن مصاحبه ، در این پست صرفا روایت سردار عزلتی مقدم از سقوط فاو را مرور کردیم. ان شاء الله در پست بعدی به سقوط فاو بطور جامع تری خواهیم پرداخت. پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  2. 9 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. شهادت مظلومانه دیپلماتهای ایرانی به روایت تنها بازمانده قتل عام حال که بحث خروج نیروهای آمریکائی از افغانستان ، پیروزی های مجدد طالبان و شکست های پیاپی ارتش افغانستان در برابر طالبان و همچنین احتمال مذاکره ایران با طالبان در خصوص آینده افغانستان داغ شده ، طبیعتا خاطره آن ماجرا هم دوباره زنده شده و به جریان افتاده است. "الله مدد شاهسون" عضو سابق سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف ، تنها شاهد و بازمانده حادثه حمله به سرکنسولگری ایران در 17 مرداد 1377 است. به همین مناسبت روایت دقیق شاهسون ازآن ماجرا که با حضور در محل سرکنسولگری ایران به روایت آن حادثه پرداخته است ، پس از گذشت 23 سال ، شاید برای دوستان میلیتاری جالب و شنیدنی باشد: لینک آپارات : https://www.aparat.com/v/KAhgJ/روایت_شهادت_مظلومانه_دیپلماتهای_ایران_در_افغانستان_از_زبان_تنها ============================== پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  3. 7 پسندیده شده
    به نام خدا مراکش سنسور های الکترو-اپتیکال پهپاد ترکیه ای خود را مستقیما از کانادا خریداری خواهد کرد پهپاد رزمی بایراکتار TB2 مراکش در حال دریافت سامانه های الکترو-اپتیکال از کانادا است تا آنها را بر روی پهپاد های ساخت ترکیه خود که به زودی خریداری خواهد کرد نصب کند. در 18 آپریل، نیروی مسلح سلطنتی مراکش (Far-Maroc) اعلام کرد که قرارداد خرید 13 پهپاد رزمی بایراکتار TB2 به ارزش 626 میلیون درهم مراکش (70 میلیون دلار) را امضا کرده است. طبق گزارش ها ، این قرارداد شامل 4 ایستگاه کنترل از راه دور زمینی، یک سامانه شبیه‌ساز قابل تنظیم برای پرواز پهپادها و یک سامانه دیجیتال برای ردیابی و ذخیره اطلاعات می شود. یک مرکز هدایت پهپاد هم در یکی از پایگاه های هوایی مراکش نصب خواهد شد. بایراکتار TB2 مجهز به دوربین های WESCAM ، سامانه های الکترو-اپتیک و سامانه های تصویربرداری و ردیابی ساخت شرکت کانادایی L3Harris Wescam است. کانادا پس از آنکه در اوایل ماه آپریل مطلع شد بعضی از سامانه های ساخت این کشور توسط طرف آذربایجانی در درگیری های قره باغ و همچنین سوریه استفاده شده است، صادرات تکنولوژی مرتبط با پهپاد را به ترکیه متوقف کرد. این محدودیت ها شامل 29 محصول نظامی می شد که WESCAM یکی از آنها بود. طبق گزارش ها، مراکش دنبال تهیه مستقیم این محصولات کانادایی است تا تحریم های وضع شده بر ترکیه را دور بزند. دوربین WESCAM اتاوا اولین بار هنگام حمله ترکیه به شمال سوریه در سال 2019 ، مجوز های صادرات را لغو کرد. پس از آن محدودیت ها کاهش یافت اما هنگام درگیری های قره باغ در اکتبر 2020 مجددا اعمال شد. پهپاد بایراکتار منبع 1 منبع 2
  4. 6 پسندیده شده
  5. 3 پسندیده شده
    HAVA SOJ کلید سلطه بر امواج HAVA SOJ پروژه ای مشترک میان TAI و ASELSAN برای توسعه هواپیمای ویژه جنگ الکترونیک و پشتیبانی الکترونیک از راه دور مورد نیاز ترکیه است. این اقدامی بزرگ برای به حداقل رساندن وابستگی خارجی در تامین نیاز های دفاعی است. همچنین علاوه بر توسعه هواگرد قرار است، مراکز برنامه ریزی و آموزش، تجهیزات پشتیبانی زمینی و خدمات پشتیبانی یکپارچه را نیز شامل می شود. SOJ سیستم یکپارچه است که اجازه میدهد بدون ورود به مرز های دشمن انواع سیستم های ارتباطی و رادار ها کشف کنیم و بر عملکرد آن ها اخلال ایجاد کنیم. این پروژه از دو بخش کلی تشکیل شده است: هواگرد SOJ مرکز برنامه ریزی و آموزش (عناصر پشتیبانی فنی مأموریت) هواپیمای تجاری Bombardier Global 6000 پلتفرم انتخابی برای این پروژه است. این هواپیما می تواند تا 12 ساعت به پرواز ادامه بدهد و مضاف بر موتور ها به یک ژنراتور مجهز هست که می تواند انرژی کافی را برای سیستم ها الکترونیکی فراهم کند. (م:شرکت ساب هم براساس همین هواپیمای اواکس Erieye را توسعه داده) اما تغییراتی در سیستم توزیع نیروی برق، خنک کننده ها و بخش های از بدنه خارجی اعمال میشود. و پس از اتمام این تغییرات TAI گواهینامه پروازی را پس از انجام تست های گوناگون مجدد صادر خواهد کرد. ویژگی ها: سیستم های شنود در باند فرکانسی وسیع سیستم های جنگ الکترونیک با توان خروجی بالا رادار ارایه فازی فعال سیستم پیوند داده DSSS و مقاوم در برابر اختلال مداومت پروازی بسیار بالا سیستم های تشخیص تهدید و مقابله با تهدیدات موشکی زیر سیستم ها: زیر سیستم حمله الکترونیکی / پشتیبانی الکترونیک زیر سیستم رادار آرایه فازی فعال زیر سیستم ارتباطی و خط داده تاکتیکی زیر سیستم مدیریت میدان نبرد زیر سیستم های دفاعی منبع (Stand-Off-Jammer) SOJ م« چیزی معلوم است گام بلند ترکیه برای تقویت هرچه بیشتر قدرت هوایی با اتکا به توان داخلی خود است. اما این هواگرد، هواگردی در کلاس شاویت و گلوبال آی (البته بدون در نظر گرفتن بحث اواکس بودن گلوبال آی) است. ترکیبی از قابلیت های الینت و جنگ الکترونیک، و به همراه یک رادار برای شناسایی و ردیابی دقیق اهداف زمینی. حال باید منتظر ماند و دید که چه زمانی این پروژه به سرانجام میرسد و اطلاعات دقیق تری ارائه میشود. به شکل محسوسی نبود چنین پرنده ای در کنار اواکس در نیروی هوایی خودمان احساس میشود.»
  6. 2 پسندیده شده
    در تصاوير نيست احتمالا شبيه دفتر بقيه سردارهاي اصلي سپاه خواهد بود و محلي براي جلسات و مهمان ها با اين فرق كه چون ايشون فردي با شخصيت و جايگاه عملياتي بوده، دفترش كمترين محل حضورش بوده و همون وسايل همراهش حكم دفترش رو داشته
  7. 2 پسندیده شده
    به گزارش خبرگزاری bhol متعلق به رژیم صهیونیستی، برای نخستین بار؛ مسئولین سایت هسته ای دیمونا از نشت مواد رادیواکتیو درسایت اتمی دیمونا خبر دادند. به گفته ی رییس کمیسیون انرژی هسته ای رژیم صهیونیستی، نشست مواد رادیواکتیو در دیمونا در نتیجه ی موج انفجار موشک شلیک شده از سمت سوریه بوده است. این موج انفجار باعث ایجاد نقص در عملکرد برخی سانتریفیوژها شده و در نتیجه مقداری از این مواد به بیرون نشت کرده است. بنابر گزارش خبرگزاری Bhol گرچه بخشی از کارکنان مرکز هسته ای دیمونا در حال حاضر به دلیل عوارض ناشی از مجاورت با مواد رادیواکتیو در بیمارستان بستری هستند اما روند نشست مواد کنترل شده و مناطق آلوده شده، پاکسازی شده است!!
  8. 2 پسندیده شده
    به نام خدا MQ-9 کشنده تر از گذشته با پاد های جدید Ghost Reaper MQ-9 ریپر با سه پاد Ghost Reaper در انتظار برخاستن از پایگاه گارد ملی هوایی Hancock Field . نیویورک . 14 آپریل 2021 پهپاد MQ-9 Reaper متعلق به نیروی هوایی ایالات متحده قابلیت های جدیدی از جمله افزایش کارایی ارتباطات میدان نبرد و حریم هوایی و همچنین ردیابی و پردازش هدف، دریافت کرده است. در روز ششم ماه می، نیروی هوایی اعلام کرد، شاخه ی صد و هفتاد و چهارم شکاری با همکاری پیمانکاران وزارت دفاع و دانشگاهیان روی ایجاد قابلیتهای جدید برای MQ-9 Reaper کار می کند. دستیار مدیر عملیات اسکادران صد و هفتاد و چهارم پشتیبانی عملیات در این باره توضیح داد که 3 پاد مجزا وجود دارند; پاد Freedom ، پاد Centerline Avionics Bay و پاد REAP . هر پاد توسط یک پیمانکار که در حوزه خود تخصص دارد و از تجربیات برنامه های قبلی خود استفاده می کند، ساخته می شود. او همچنین گفت: ما در حال ارزیابی عملیاتی تجهیزات جدید هستیم که آینده توانایی های بیشتری در حوزه های مسئولیتی جدید ایجاد خواهند کرد. این پاد ها به MQ-9 کمک می کنند که نقشی بیشتر و برجسته‌ تر در بخش کنترل و فرماندهی میدان رزم داشته باشد. پاد ها این امکان را می دهند که پهپاد بتواند دریافت و انتقال اطلاعات از هواپیماهای نسل 4 قدیمی و نسل پنج های جدید را انجام دهد. این ماموریت فقط یک ماموریت گارد ملی هوایی است که هزینه هایش توسط گارد ملی و صندوق حساب تجهیزات ذخیره پرداخت می شود. از آنجایی که ANG (گارد ملی هوایی) فقط از هواپیماهای قدیمی استفاده می کند، این صندوق فقط برای مدرن سازی استفاده می شود. بین 3 تا 14 می، پاد ها قابلیت های خود را روی یکی از MQ-9 های شاخه 174 شکاری، با تمرکز بر هماهنگی در سطحی بالاتر با تجهیزات موجود در پایگاه های زمینی و هوایی در طول رزمایشی در Northern Edge در پایگاه هوایی Eielson (آلاسکا)، اثبات خواهند کرد. ریپر اولین پرواز خود با سیستم پشتیبانی دفاع الکترونیک (RDESS) را در اواخر آپریل انجام داد در 21 آپریل، مرکز مدیریت چرخه زندگی نیروی هوایی (AFLCMC) برنامه های ارتقای ریپر را اعلام کرد. دفتر مدیریت MQ-9 در حال تکمیل مقاوم‌سازی اولیه این ناوگان است که باعث کاهش احتمال جمینگ روی این پلتفرم خواهد شد. این اولین مقاوم سازی MQ-9 چند منظوره (M2DO) است ، پیکربندی این هواپیما چندین قابلیت محرمانه دیگر را نیز پیدا خواهد کرد که به آن امکان تضمین عملیات های کنترل و فرماندهی و انعطاف پذیری بالا هنگام پرواز را خواهد داد. تیم MQ-9 در حال افزایش توان الکتریکی این پلتفرم نیز هستند. این افزایش توان، همراه با تلاش های همزمان برای توسعه ساخت یک پلتفرم با طراحی باز، به نیروی هوایی اجازه می دهد تا در مقابله با تهدید های جدیدی که Combatant Commanders شناسایی می کنند، به سرعت قابلیت های جدیدی به پهپاد اضافه کنند. دیگر ارتقا های M2DO شامل ارتقای سنسور های الکترو-اپتیک/ فروسرخ و افزایش تنوع تسلیحات قابل حمل است. نیروی هوایی انتظار دارد، MQ-9 پس از این ارتقا ها تا پایان عمر عملیاتی اش یعنی سال 2035 برای عملیات های بین المللی قابل استفاده باشد. منبع 1 منبع 2
  9. 2 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. روایت تشکیل سپاه سردار محمد عزلتی مقدم ، معاون پیشین دفتر سیاسی سپاه پاسداران (به مدت 8 سال از سال 1368 تا 1376) در گفتگوئی مفصل و تفصیلی با سایت جماران به نکاتی پیرامون اهداف تشکیل سپاه ، پیشنهادات برای ادغام ارتش و سپاه و ... پرداخته است. بخشهائی از این گفتگو را در ادامه به اتفاق مرور می کنیم : سردار محمد عزلتی مقدم سپاه در بستر ایران متولد شده است. درست است که انقلاب شده است اما مردمی که انقلاب کردند ، نخبگانی که در انقلاب بودند و ... یک سابقه فکری از فرهنگ و اندیشه ایرانی دارند. بنابراین اگر بخواهیم بفهمیم اندیشه و انگیزه نظامی در ایران چه بوده است باید نگاه تاریخی کوتاهی داشته باشیم. در این نگاه میی بینیم که نیروهای مسلح ایران دارای سه ویژگی هستند : 1-برخورداری از ارزش های دینی 2-دارای عرق ملی 3- حمایت از مردم چرائی تشکیل سپاه آن موقع هم ارتش و هم شهربانی آسیب دیده بود. هم کلانتری ها در بعضی از شهرها مورد اشغال قرار گرفته بودند و اسلحه هایشان غارت شده بود و هم برای پادگان ها چنین اتفاقی افتاده بود. اما مهمتر از همه اینها ، نیروهای نظامی و انتظامی از نظر روانی دچار انفعال شده بودند. ارتش شاه ؛ ارتشی بود که رضا شاه آن را پایه گذاری کرده بود. ایران پیش از آن چند نیروی نظامی نظیر : بریگاد قزاق ، نیروی پلیس جنوب ، نیروهای کلنل تقی خان پسیان و ... داشت که رضاشاه آنها را جمع و به یک ارتش تبدیل کرد. ارتشی که او بنا گذاشت اصلا با اندیشه دینی ارتباط و آمیختگی نداشت ، بلکه ضد آن بود. این ارتش همه نهضت های مردمی را سرکوب کرده بود؛ مثل نهضت جنگل. حتی کلنل پسیان هم وقتی دید که اینها دارند ظلم می کنند ، از مشهد قیام کرد. ارتش زمان رضاشاه شد حافظ تاج و تخت. ارتش در زمان رضاشاه از نظر ارزش های دینی، مردمی و ملی بدتر و پلیدتر شد. ارتش اگر از این ارزش ها جدا شود ، اصلا ارتش نیست. امام دستور داد تا شورای انقلاب درباره سپاه تصمیم بگیرد (در اشاره به نقش محسن سازگارا و ادعای او که می گوید من موسس سپاه هستم سردار عزلتی می گوید که : ) واقعیت این است که عرض می کنم. فردای پیروزی انقلاب دو واحد نظامی درست شد. یکی گارد انقلاب بود که توسط دولت موقت و آقای ابراهیم یزدی تشکیل شد. اعضای مشهور این گارد آقایان محسن سازگارا، ناصر آلادپوش، هاشم صباغیان و سید محمد غرضی بودند. فرمانده این گارد هم آقای دانش آشتیانی بود. از طرف دیگر یک کمیته استقبال از امام بود که قبل از پیروزی انقلاب تشکیل شده بود که جریان های وفادار به امام و جریان های طرفدار اسلام حوزه و فقاهت آن را ایجاد کرده بودند. حزب ملل اسلامی ، هیأت های مؤتلفه اسلامی ، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ، ساتجا و سازمان فجر اسلامی این واحد را تشکیل می داد. حزب ملل اسلامی (ویکی پدیا حزب ملل اسلامی) و هیأت های مؤتلفه اسلامی بعد از پیروزی انقلاب گروه مسلحی درست می کنند و اسم آن را پاسا (پاسداران انقلاب) می گذارند و در خیابان ستارخان و اداره گذرنامه کنونی مستقر می شوند. عباس آقا زمانی معروف به ابوشریف و جواد منصوری(هر دو از اولین فرماندهان سپاه بودند) از اعضای شناخته شده حزب ملل اسلامی بودند. عباس آقازمانی معروف به ابوشریف آقای شهید شیخ محمد منتظری که در فلسطین سابقه کار مسلحانه داشت ؛ با دوستانش گروهی ایجاد و 500 نفر نیرو جمع می کند. آنها زمان بازرگان می روند فرودگاه و بست می نشینند که به لبنان که مورد هجوم اسرائیل قرار گرفته بود بروند. پایگاه اینها پادگان جمشیدیه بود. این گروه ساتجا (سازمان انقلابی توده های جمهوری اسلامی) (ویکی پدیا ساتجا) نام داشت. شهید احمد کاظمی هم از نیروهای این گروه بود. فیلم تمرینات نظامی گروه ساتجا : https://www.tabnak.ir/fa/news/836016/تمرینات-نظامی-نیروهای-منتظری-برای-مبارزه-در-لبنان شهید محمد منتظری در فرودگاه مهرآباد هنگام تسخیر هواپیما برای اعزام نیرو به لبنان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم خودش از هفت گروه مسلح و چریکی : "امت واحده" ، "گروه توحیدی صف" ، "گروه فلاح" ، "موحدین" ، "منصورون" ، "گروه توحیدی بدر (ابوذر)" و "فلق (حدید)" تشکیل شده بود. این هفت گروه به ساختمانی در شریعتی که به تیمسار کیا متعلق بود می روند و مستقر می شوند. از چهره های شاخص این سازمان می توان به محسن رضائی ، شهید محمد بروجردی ، سعید حجاریان ، محمدباقر ذوالقدر ، سردار نجات ، بهزاد نبوی ، مرتضی الویری ، مصطفی تاج زاده ، محسن مخلباف و ... اشاره کرد. حاج داوود کریمی و حاج محسن کنگرلو هم گروه کوچکی به نام "سازمان فجر اسلامی" راه اندازی کردند. البته فقط خود خود حاج داود وارد سپاه شد و آقای کنگرلو وارد اطلاعات نخست وزیری شد. این ها قبل از انقلاب در فلسطین بودند و تجربه کار نظامی داشتند. حاج داوود کریمی - فرد متمایز شده با دایره قرمز در تصویر این گروه ها هسته اولیه تشکیل سپاه شدند. بعد بین گارد انقلاب و این آقایان اختلاف پیش آمد. این چند گروه ؛ از انقلاب و رهبری ، یک تحلیل داشتند و برای همین می گفتند ما می خواهیم زیر نظر امام خمینی و شورای انقلاب باشیم نه دولت موقت. این گروه ها می گفتند دولت موقت را از نظر فکری قبول نداریم . دولت موقت هم می گفت چون هزینه های اینها را من پرداخت می کنم ، من باید اداره کنم و باید زیر نظر من باشید. نهایتا امام گفتند شورای انقلاب تصمیم بگیرد و هر تصمیمی گرفت همان کار را انجام دهید. در شورای انقلاب تصمیم گرفته شد که همه این گروه ها یک سپاه را تشکیل دهند و زیر نظر شورای انقلاب بروند. دولت موقت به رغم اکراهی که داشت ، پذیرفت که سپاه زیر نظر شورای انقلاب برود. اما خیلی از آنها ( گارد انقلاب) نیامدند و رفتند. آقای محسن سازگارا هم که در گارد انقلاب بود بعنوان رابط سپاه با دولت انتخاب شد. همچنین یک فرمانده و شش نفر عضو شورای فرماندهی برای سپاه تعیین شدند. ابلاغ اساسنامه سپاه و ابلاغ فرمانده سپاه در تاریخ 2 اردیبهشت 1358 انجام شد. آقای جواد منصوری (ویکی پدیا جواد منصوری) به عنوان اولین فرمانده سپاه از شورای انقلاب و شهید بهشتی حکم گرفت. بقیه اعضای شورای فرماندهی را هم آقایان عباس آقا زمانی معروف به ابوشریف (واحد عملیات) ، داوود شمسی (واحد مالی) ، یوسف کلاهدوز ( واحد آموزش) ، مرتضی الویری(روابط عمومی) ، علی محمد بشارتی (واحد اطلاعات و پرسنلی) و محسن رفیق دوست (تدارکات) تشکیل دادند. ادغام ارتش و سپاه (درباره موافقت ها و مخالفت ها با ادغام ارتش و سپاه سردار عزلتی مقدم می گوید :) اولین مرحله قانونی شدن سپاه در شورای انقلاب بود که اساسنامه و ساختار سپاه را تصویب کرد. دومین اقدام آمدن سپاه در قانون اساسی بود. یعنی می بایست سپاه در قانون اساسی ذکر شده باشد. در خبرگان قانون اساسی در اصل 150 و 151 در مورد سپاه سه نگاه وجود داشت : یک نگرش این بود که سپاه موقت است و نباید بیشتر از زمانی که ارتش اصلاح شود و جا بیفتد ، وجود داشته باشد. بنابراین لازم نیست در قانون اساسی سپاه را بیاوریم. سپاه باشد اما بر روی ارتش تکیه کنیم و زمانی که ارتش را متناسب با ارزش های انقلاب کردیم سپاه را منحل کنیم یا سپاه در ارتش ادغام شود. نگرش دوم این بود که ما باید یک ارتش مکتبی داشته باشیم. ارتش مکتبی می تواند حافظ انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن باشد و این ارتش مکتبی باید از بنیان ساخته شود. بنابراین ما سپاه را در قانون می آوریم اما ارتش را موقت می کنیم که در آینده بتوانیم ارتش را داخل سپاه ببریم. دیدگاه سوم این بود که ما باید ارتش را برای حراست از مرزها و کیان کشور داشته باشیم ، اما یک نیروی نظامی ذو وجهتین هم می خواهیم که بتواند از انقلاب و دستاوردهای آن حمایت کند. نهایتا این نگرش بود که رای می آورد و سپاه به عنوان یک ارتش مکتبی که وظیفه اش حفظ انقلاب و دستاوردهای آن است در قانون اساسی تصویب می شود. ادامه دارد ... ============================== پ.ن 1 : توجه به اینکه ممکن بود که برخی نام های اشخاص یا نهادها ؛ برای دوستان غریب و ناآشنا باشد ، صفحه ویکی پدیا مرتبط با این نام ها رو بصورت لینک در متن اضافه کردم. پ.ن 2 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  10. 2 پسندیده شده
    به نام خدا ارسال بمب افکن های آمریکایی به قطر برای پوشش دادن خروج نیروها از افغانستان 2 فروند دیگر از بمب افکن های B-52 نیروی هوایی ایالات متحده دیشب در پایگاه ال العید در قطر فرود آمدند تا ایمنی لازم برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان که از اول ماه می شروع می شود را تامین کنند. نیروی هوایی ایالات متحده اعلام کرد که 2 بمب افکن Stratofortress بعد از پرواز از داکوتای شمالی وارد قطر شدند تا به بمب افکن هایی که چند روز پیش رسیده بودند بپیوندند. این نیروی متشکل از 4 بمب افکن وظیفه حفاظت ، امنیت و دفاع از نیروهای ایالات متحده و ناتو که قرار است از افغانستان خارج شوند را به عهده دارد. خروج نیروها از اول می شروع می شود و تا 11 سپتامبر ادامه خواهد داشت منبع : israeldefense.co.il
  11. 1 پسندیده شده
    اون چیزی که حفظ امنیت را برای ما مشکل میکنه ، عدم توجه به ایمنی در کار و نادیده گرفتن اصول اولیه پدافند غیر عامل در طراحی و ساخت و نگهداری این تاسیساته . حالا نیروهای ناراضی و وطن فروش به کنار که با گرفتن کمترین امتیاز حاضر به انجام چنین کارهایی میشن !
  12. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - خاورمیانه یکی از پیچیده ترین و بغرنج ترین مناطق جهان از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود. در این میان عراق، کشوری که در سال 1921 تاسیس شد، یکی از پیچیده ترین و در عین حال حساس ترین کشورهای این منطقه بوده است. کشوری که گذرش از پادشاهی به جمهوریت توام با سیری از تحولات بوده و تا رسیدنش به ثبات نسبی در دوران حکومت رژیم بعث نیز سرشار از اتفاقات بی نظیر بوده است. دوران حزب بعث را می توان از تلخ ترین و خون بارترین وقایع دوران تاریخ عراق توصیف کرد. دوره ای که سراسر در جنگ گذشت و خشونت بی اندازه هیئت حاکمه تاریخی بی نظیر را برای خاورمیانه رقم زد. اما این دوره به اندازه ای در خود رمز و راز دارد که با وجود کتاب های بسیار ، هنوز عمق بسیاری از مسائل ناشناخته باقی مانده و بسیاری از حقایق بیان نشده است. برای همین انتظار می رود باز هم کتاب ها درباره عراق نوشته شوند و قصه های عجیب و غریب بی شماری از آن شنیده شود.  "بخش یازدهم" صدامِ عراق - بخش ششم (آمریکا و صدام - از زفافی شیرین تا طلاقی تلخ - بخش نخست) روز دوم آوریل 1990 ، صدام حسین در برابر ارتش خود به سخنرانی پرداخت که بلافاصله و بطور کامل از رادیو پخش شد. وی در حالی که یونیفرم ژنرالی ارتش عراق به رنگ خاکی را بر تن داشت ، با سری برهنه به مدت یک ساعت و اندی سخن گفت ؛ که در خلال آن سخنرانی ، جملاتی را ادا کرد که دنیای غرب را به وحشت انداخت. وی با اشاره به نتایج تحقیقات کارشناسان عراقی در کشف و راه اندازی سلاح های شیمیائی جدید ، افزود : " به یاری خداوند ، چنانچه اسرائیل بخواهد علیه عراق دست به هر نوع توطئه و دسیسه ای بزند ، نیمی از این کشور را نابود خواهیم نمود ... آنها که ما را به حمله با بمب های اتمی تهدید می کنند ، باید بدانند که ما با سلاح شیمیائی نابودشان می کنیم. " گزارش این مطالب تهدید آمیز ؛ همانروز ، روی میز جان کلی قرار گرفت. معاون وزارت خارجه در امور خاورمیانه ؛ تلگرافات واصله را نه یک بار که چند بار خواند و مرور کرد و از لحن خشن و تند آن دستخوش حیرت و شگفتی شد. مردی که حدود دو ماه قبل ، در تسکین و آرام ساختن رهبر عراق غلو کرده بود ؛ بلافاصله و با شتاب خود را به دفتر دنیس راس (Dennis Ross) رساند که چند طبقه بالاتر قرار داشت. وی مسئول طرح و بررسی برنامه ریزی های سیاسی در وزارت خارجه آمریکا و یکی از نزدیکان و محرمان جیمز بیکر ، وزیر امور خارجه ، به شمار می آید. دنیس راس ، از مدیران وزارت خارجه آمریکا در دوران بوش پدر "جان کلی" جزء افرادی است که معتقد به ابراز عکس العمل فوری هستند و لذا تأکید داشت که بلافاصله اعلام شود که آمریکا این قبیل تهدیدات را تحمل نخواهد کرد. از سوی دیگر ؛ "کلی" در مورد مسائل مربوط به عراق ، یک "دکتر جیکل" (*) واقعی به شمار می رفت که به مستر هاید تغییر ماهیت می داد. به این معنی که میان وضع "آشتی جویانه" و حالت "خشونت آمیز" در تغییر و تحول بود. او و دنیس راس ، با شتاب در صدد تهیه و تنظیم نخستین برنامه " تنبیه و مجازات" بر آمدند. پس از آن خود را به دفتر "جیمز بیکر" (که در طبقه هفتم قرار داشت) رساندند. وزیر خارجه به دقت بحث آن دو را گوش داد که می گفتند "پاسخ ما باید کاملا روشن و خالی از هر گونه ابهامی باشد. خصوصا همراه با تحریم های اقتصادی" جیمز بیکر نیز که از تندروی صدام بسیار ناراحت و برآشفته به نظر می رسید؛ با نظریه آنان موافقت و پیشنهادات شان را تصویب نمود که در برگیرنده سه نکته اساسی بود : رد امتیازات و اعتبارات اعطائی در صادرات کالا توسط بانک صادرات - واردات به عراق لغو برنامه اعتبارات کالائی که شامل یک سلسله تسهیلات برای عراق در خرید گندم از آمریکا می شد و سرانجام و مهمتر از همه ممنوع ساختن صادرات هرگونه کالای نظامی به مقصد عراق . به عبارت دیگر یک برنامه تحریم اقتصادی عراق در زمینه های مختلف. در حالیکه کارشناسان سرگرم تنظیم و حک و اصلاح برنامه های تحریم اقتصادی بودند ، پرزیدنت جرج بوش در سفر خود به آتلانتا در مینیاپولیس که با هواپیمای اختصاصی ریاست جمهوری انجام می داد؛ نظر خود را در پاسخ به اظهارات صدام حسین با استفاده از جملات و عبارات مبهم ابراز داشت ،که ضمن آن تردید و دو دلی رئیس جمهور قابل فهم بود. مضافاً ، اشاره نمود که مسئله عراق از نظر او فعلا در اولویت برنامه های وی قرار ندارد. وی گفت "این چنین اظهارات و بیانیه هائی را بسیار زشت و ناخوشایند می دانم. جدا و صریحا از عراق می خواهم که استفاده از سلاح های شیمیائی را به فوریت موقوف دارد. تصور می کنم که این امر از لحاظ امنیت خاورمیانه ، نه کمکی به آن می کند و نه در جهت منافع عراق است ، و حتی برعکس نتایج نامطلوبی به بار خواهد آورد. توصیه می کنم که این قبیل مسائل و کاربرد سلاح های شیمیائی و بیولوژیک را به کلی فراموش کنند." نهم آوریل ، بار دیگر جان کلی و دنیس راس در دفتر جیمز بیکر حضور یافتند. البته این بار روبرت کیمیت (Robert Kimmitt) معاون سیاسی وزارتخارجه نیز آنها را همراهی می نمود. وی از همکاران نزدیک وزیر نیز به شمار می رفت. بیکر موافقت بوش را نیز کسب کرده بود و برنامه تحریم های اقتصادی پس از آنکه بار دیگر مورد مطالعه قرار گرفته و جزئیات آن بررسی گردید ، به تصویب رسید. وظیفه دشوار و سنگین مذاکره با مقامات وزارتخانه های متعدد و آژانس های مربوطه برای اجرای طرح مورد بحث به عهده روبرت کیمیت واگذار گردید. معذالک قطعیت نتایج این گردهمائی ها خیلی زود همچون "بخاری و حبابی" منتفی شد. برنامه تحریم نیز تنها روی کاغذ باقی ماند و به اجرا در نیامد. این شکست و ناکامی ، نتیجه کندی کار در سازمان های اداری و بروکراسی معمول در ادرات و همچنین عدم پیگیری جدی سیاسی بود. نشان وزارت بازرگانی آمریکا وزارت بازرگانی ، بلافاصله در مقام پاسخگوئی و مقاومت در برابر این طرح استدلال نمود که در صورت لغو اعتبارات تسهیلاتی "بانک صادرات - واردات" ، بسیاری از شرکت ها و تجار آمریکائی متضرر خواهند شد و در حقیقت اجرای این پروژه بیشتر آنها را مجازات خواهد نمود تا عراق را ! مسئولین مربوطه در وزارت مزبور ، همچنین به سختی در برابر لغو برنامه اعتبارات کالائی به مخالفت برخواستند. زیرا به عقیده آنان ، اتخاذ چنین سیاستی ؛ وضع تولید کنندگان غله را در آمریکا به مخاطره می انداخت. شورای امنیت ملی که مقر آن در کاخ سفید واشنگتن قرار دارد و مأمور تعقیب و پیگیری مسائل مربوط به سیاست خارجی است ، اصل طرح و ایده را پذیرفته و تصویب نمود ؛ اما با اجرای فوری آن ابراز مخالفت نمود!! روبرت کیمیت مرد شماره 2 این شورا و نائب رئیس سابق سیا ، طرفدار اجرای تدریجی و مرحله به مرحله پروژه بود. سرلشکر روبرت کیمیت/ معاون وزیر خارجه در دولت بوش پدر/ معاون وزیر خزانه داری در دولت بوش پسر جلسه دیگری در یکی از سالن های کاخ سفید به ریاست روبرت کیمیت و با حضور نمایندگان ارگان های مختلف دولتی تشکیل گردید و موضوع بار دیگر به بحث گذارده شد. وحدت و هماهنگی کامل نمایندگان در مخالفت با این طرح به قدری آشکار و واضح بود که جای هیچ شک و تردیدی برای کسی باقی نمی گذارد. سرانجام برنامه پیش بینی شده در مورد مجازات های اقتصادی درباره عراق ، کاملا مورد مخالفت قرار گرفته و رد شد! در واقع تنها کسی که در موقعیتی قرار داشت که می توانست و قادر بود آنها را قانع سازد ، جیمز بیکر بود. ولی مسئله وحدت دو آلمان و مسافرت های متعدد وی برای ملاقات و مذاکره با همتای روسی خود ، ادوارد شواردنادزه (Edouard Shevardnadze) وزیر خارجه اتحاد جماهیر شوروی به منظور تهیه و تدارک مقدمات ، ملاقات سران دو ابرقدرت در ماه مه آینده در مالت ؛ تمام فکر و حواس و دقت او را به خود اختصاص داده بود و لذا فرصتی برای پرداختن به قضیه صدام و عراق نداشت. همچنان که یکی از مشاوران نزدیک وی در این خصوص گفته بود "رادارهای واشنگتن هنوز موشک عراقی را نشانه نگرفته اند! " جیمز بیکر و ادوارد شواردنادزه وزرای خارجه آمریکا و شوروی در کنار بوش پدر و گورباچف رهبران دو دو کشور بنابراین ، صدام حسین نه فقط هیچگونه اخطار رسمی دریافت نداشته بود ؛ بلکه همزمان علائمی می یافت که وی را به جوش و خروش بیشتر تشویق می کرد و موضع آمریکائیان را هنوز مبهم تلقی می نمود. ادامه دارد ... ------------ (*) : رمان دکتر جیکل و آقای هاید پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب مرتبط با این وقایع خواهیم پرداخت. .
  13. 1 پسندیده شده
    GHIAM6 May 2:09 PM گلوبال هاوک ایرانی oldmagina6 May 2:13 PM @GHIAM برای پهپاد بودن سکانهای عمودی بزرگی داره . بیشتر بهش میشه به عنوان قطعه انتهایی یک چیز خیلی بزرگتر نگاه کرد GHIAM6 May 2:14 PM @oldmagina احتمال داره پهپاد مبین باشه arjemandi6 May 2:16 PM @GHIAM دقیقا به مبین میخوره ولی قرار نبود مبین کروز باشه؟ GAHERRRR6 May 2:17 PM گلوبال هاک موتور میخواد که نداریم ماهواره میخواد اونم نداریم @GHIAM بعد همه اینا حجیمه که طرف راحت میتونه بزنه ساقطش کنه میین هم فک نکنم باشه مبین طول بالش ۳ متره oldmagina6 May 2:18 PM @GHIAM نه کلا متفاوته . اینو ببینید : GHIAM6 May 2:19 PM @oldmagina احتمال بالاتر سجیل باشه worior6 May 2:20 PM @GHIAM ماکته و ممکنه برای نمایش ساخته باشن GHIAM6 May 2:20 PM @arjemandi مبین نیست. اما مبین پهپاده oldmagina6 May 2:21 PM @GHIAM نه با اون هم متفاوته . @worior برای ماکت بودن نیاز نبود که سطوح متحرک رو واقعا متحرک بسازند worior6 May 2:22 PM @oldmagina نیازی هم نیست زیرش فوم بزارن اونم گرد ISLFK6 May 2:26 PM رو سکان عمودیش نقش هم زدن GHIAM6 May 2:28 PM @GAHERRRR @worior @oldmagina @bds110 فکر میکنم فهمیدم چیه. احتمالا شاهد 149 (ام کیو9 سپاه) باشه. زاویه سکان عمودی و قسمتهای متحرک سکان کاملا شبیه به سکان عمودی شاهد 129 هست GHIAM6 May 2:30 PM @worior @oldmagina @bds110 @GAHERRRR مقایسه کنید GHIAM6 May 2:31 PM به سبک ام کیو9 ورودی هوا رفته قسمت بالای بدنه oldmagina6 May 2:34 PM @GHIAM زاویه اش زیادی نزدیک به عمود نیست ؟ اینجوری نیاز به سکانهای افقی هم داره !؟ GHIAM6 May 2:35 PM @oldmagina به نظر خطای دید به سبب زاویه عکس باشه GHIAM6 May 2:36 PM @oldmagina سکان گلوبال هاوک هم چنان زاویه بازی نداره Navard6 May 2:39 PM @GHIAM دوستانی که با شاهد ۱۲۹ مقایسه میکنند و میگن که ۱۴۹باید توجهی به ابعاد داشته باشند. ۱۲۹ ببسیارکوچکتر از اینه. این در ابعاد یک جنگندست GAHERRRR6 May 2:41 PM فک کنم سجیل یا مبین ناو پرواز بودن این خودش در حد یک چهارم یه ناوه ISLFK6 May 2:41 PM این موتورش جت هست بنظرم Navard6 May 2:42 PM @ISLFK احتمالا این یک بستر برای تست بخشی از یک پرنده سنگین! Overdose6 May 2:42 PMهمون‌گلوبال هاوک با یدونه موتور جی۸۵ بدون پس سوز هست Navard6 May 2:42 PM @ISLFK احتمالا این یک بستر برای تست بخشی از یک پرنده سنگینه GHIAM6 May 2:49 PM @Navard ام کیو9 بیش از 11 متر طول داره اصلا کوچیک نیست. شاهد149 هم همون حدودا باید باشه Amirali1236 May 2:52 PM@ISLFK از قصد تیکه کردنش تا بار ترافیکی محسوب نشه و بقیش را جدا ببرند. برای همین که ماهیتش معلوم نیست oldmagina6 May 2:57 PM @GHIAM شاید الان به نظر خنده دار باشه ولی زاویه سکانهای عمودی اش و سطوح متحرک ته اونها به اون مدل اولیه رونمایی شده تک موتوره قاهر بیشتر میخوره ! Navard6 May 2:59 PM @GHIAM در بزرگی ام اکیو ۹ بحثی نسیت ولی لزوم ساخت و نیاز ایران هم بحث. ما اطلاع داریم چند پروزه کلان پهپادی در حال پیگیری هست که حتی ماکت هم بیرون اومده ازشون . مثل سجیل و غدیر و پروزه ۱۴۰۰ . گمانه زنی هاییواز ساخت نسخه دوبرابری ار کیو۱۷۰ هست. و شاهد ۱۴۹ . اما در کنار تمام این ها وزرت دفاع از پروژه ده ساله ساخت جنگنده سنگین خبر داده بود. که حتما مطلع هستید. برای همین میگم این احتمالا ماکاپ یک بخش جداشده از هواگرد اصلی جهت انجام تست Navard6 May 3:01 PM البته هدف ایران جهت رسیدن به پهپاد بادپ هم قابل پیشبینی. چی بهتر از گلوبال هاوک برای این منطور. مخصوصا که موشک کروز هم نصب شده باشه بهش و در عمق دریای ع ب ماموریت انجام بده GHIAM6 May 3:04 PM @Navard @oldmagina اگر به انتهای سازه یعنی قسمت پیشران دقت کنید امکان نصب موتور توربوپراپ یا وانکل نیست. فقط موتور جت یا توربوفن نصب میشه ISLFK6 May 3:05 PM فاصله دو سکان برای قرار گیری نازل موتور جت مناسب نیست اگه تک موتور باشه شاید بشه Navard6 May 3:07 PM @GHIAM بالک ها تفاوت های واضح با پهپاد مدنظر شما دارند remo6 May 3:14 PM Wind Shadow ا GAHERRRR6 May 3:15 PM قاهر نیست زوایه این عمودیه و زائده انتهایی سکان قاهر رو نداره گلوبال هاک هم نیست سطوح کنترلی این یه تیکه هست ولی مال گلوبال هاک ۲ تیکه هست Navard6 May 3:15 PM Navard6 May 3:15 PM با دم قاهر ظاهرا مشابهت هایی داره. @oldmagina GAHERRRR6 May 3:15 PM @remo اسم این چیه remo6 May 3:21 PM @GAHERRRR از پهپاد ها چینی هست ... Wind Shadow یا sky wing3 remo6 May 3:22 PM Cloud-Shadow ا GAHERRRR6 May 3:25 PM @remo با اینکه احتمالش هست اما سکان عمودی این تا آخرش ثابته اما این پهپاد چینی ثابت نیست رفته رفته باریکتر میشه remo6 May 3:28 PM @GAHERRRR بحث سکان نبود ، بحث دوستان در مورد فضای قرارگیری موتور بود... هم تک موتوره و هم دو موتوره اش موجود هست در فضای مشابه... oldmagina6 May 3:32 PM @GAHERRRR این رنگ شده ، یعنی هر چیزی که هست فقط داره منتقل میشه که دوباره مونتاژ بشه و یک قطعه آزمایشی یا در حال ساخت نیست Overdose6 May 3:37 PM هرچی هست اگه تابلو ها و مسیر درست باشه از صها داره میره به هسا......بدنه اصلی بدون منتاژ .....شاید روحانی اواخر دوره‌ای میخاد قاهر تک موتور را باز رونمایی کنه
  14. 1 پسندیده شده
    بسم الله........ نقدی بر سخنان اخیر ظریف درباره نقش روسیه سردار سلیمانی وبحران سوریه از زمان انتشار فایل صوتی ظریف تاکنون بحث های زیادی دراین باره صورت گرفته در این تاپیک قصد داریم نقدی داشته باشیم بر این سخنان حول سوریه با توجه به دسترس بودن اطلاعات و اخبار متعدد درباره سوریه بخصوص در سایت صحت سنجی این سخنان امری سخت نبوده . مطالبی که اینجا مطرح میشود بیشتر برای جلوگیری از تاریخ سازی و همچنین روشن شدن موضاعات برای آن دسته از افرادیست که یا کمتر پیگر اخبار و تحولات سوریه بودن ویا از آن فضا فاصله گرفته اند این سخنان بر مبنای اخبار منتشر شده و حوداث میدانی مطرح میشود . در اینجا علت وانگیزه این مصاحبه و انتشار آن را چندان مد نظر نمی گیرم و قضاوت درباره آن را به بیشتر به خود دوستان واگذار میکنیم یکی از جنجالی ترین بخش های سخنان ظریف درباره نقش روسیه برای نابود کردن برجام است البته بهتر بگوییم ادامه برجام .که برجام منطقه ایی نامیده میشد درزیر بخشهای از سوالات مجری و پاسخ های ظریف را مشاهده می کنیم من اینجوری نگاه می کنم که همه کارهایی که در برجام صورت گرفت می توانستیم در مورد مسائل منطقه انجام دهیم. مثلا یک سوال، حمله به سفارت عربستان در تهران غیر مسئولانه نبود. حمله به سفارت عربستان به نظر من خیانت بود. چرا این حمله شکل گرفت؟ من اعتقاد دارم که از ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ تا روزی که برجام اجرایی شد حدود شش ماه شما فقط کافیست اتفاقاتی که در طول این شش ماه رخ داده است را مرور کنید. آخرین آن حمله به سفارت سعودی و گرفتن دو کشتی آمریکایی بود ولی اولینش آنها نبود. اولینش سفر سردار سلیمانی به مسکو بود. یعنی آن سفر تحت کنترل اراده شما نبود؟ خیر آن سفر به اراده روسیه شکل گرفت نه اراده ما. نباید به اراده شما می بود؟ وقتی اراده روسیه بر آن است که دستاورد وزارت خارجه را نابود کند حتما از طریق وزارت خارجه عمل نمی کند. حرف بسیار سنگینی می زنید؟ حرف بسیار سنگینی می زنم. شما می گویید که اراده روسیه که ضد منافع ایران و برجام بود توانست سلیمانی را به مسکو بکشاند. وقتی من بحث می کنم که شورای عالی امنیت ملی پنج عضو رای دهنده دارد به غیر از سران قوا و این پنج عضو هر کدام نماینده یک جا هستند عرض من این است که هیچ کدام از این نکات نباید تعیین کننده باشد.سردار سلیمانی در شرایط بسیار بد سوریه یعنی در دی و بهمن ۱۳۹۳ درخواست سفر به مسکو را کرد که آقای پوتین را قانع کند که جدی تر در عرصه سوریه حضور پیدا کند. در همان زمان درسفر آقای لاوروف به ایران من ملاقاتی را ایجاد کردم که آقایان لاوروف و سلیمانی به صورت مفصل همدیگر را ببینند و گفت وگو کنند. آقای سلیمانی شخصیتی بسیار قوی بود و بسیار بر روی آقای لاوروف تاثیر گذاشت اما روسیه چه زمانی موافقت کرد که آقای سلیمانی به سفر مسکو برود. وقتی دید برجام دارد امضا می شود؟ وقتی برجام امضا شد روسیه در هفته آخر برجام حداکثر تلاش خود را کرد که برجام به نتیجه نرسد و همانطور که می بینید در آن عکس معروف نیز وزیر خارجه روسیه نیست. اینها حرف هایی است که حتما هیچ وقت شما نمی توانید منتشرش کنید. -------------------- قبل از بررسی اوضاع سوریه در سالهای 93 و 94 باید یک نیم نگاهی به عراق در این برهه زمانی داشته باشیم در خرداد ماه 1393 با شروع حملات وقیام داعش در عراق تقریبا تمام مناطقی که دارای اکثریت عربهای سنی مذهب بودن بجز در بغداد به دست داعش افتاد این پیشرویهای گسترده سبب شد حجم زیادی پول امکانات و تجهیزات نظامی به همراه جذب هزار نیروی داوطلب برای جهاد در اختیار داعش قرار بگیرد جمهوری اسلامی ایران برای جلوگیری از سقوط حداقل شهرهای مذهبی وکنترل داعش مجبور شد بخشی از توان خود راکه تا بیش از این معطوف سوریه بود بروی عراق متمرکز کند . ارتش ایران چند لشگر وتیپ خود رادر مرز با عراق مستقر کرده حملات هوایی و پروازهای شناسانی به کنار اما انچیزی که عراق نیاز داشت آموزش وسلاح بود نزدیک به دومیلیارد دلار سلاح در بازه زمانی کوتاه به عراق فروخته شد این سلاح ها بیشتر از زاغه های ارتش وبعضا سپاه به سمت عراق روانه میشدن اوضاع عراق تا حدودی کنترل شد نتیجه سقوط عراق به دست داعش برای سوریها گران تمام شد در مرداد و شهریور 93 مقر لشگر 17 رقه پادگان و فرودگاه طبقه و مقر تیپ 93 عین عیسی در شمال رقه بدست داعش افتاد تا پیش از این مناطق یاد شده برای ماهها در برابر حملات داعش مقاومت میکردن اما قدرتمدن شدن داعش وخیانت عوامل نفوذی سبب شد داعش به پادشاه شرق سوریه تبدیل شود بعد از این مناطق برخی از نیروهای داعش به سمت شمال سوریه برای جنگ با کردها حرکت کرده اما نیروهای زیادی هم به سمت حمص و دیرالزور سرازیر شدن که چند ماه بعدیعنی در سال 2015 منجر به سقوط شهر ها تدمر والقریتین شهرک مهین وانبارهای سلاح آن (این شهرک وانبارهای سلاح برای چند روز بعد از مداخله گسترده ایران وروسیه به دست داعش افتاد ) در حمص . نزدیک شدن داعش به پایگاه مهم هوایی تی4 محاصره کامل شهر دیرالزور تصرف چاههای گازی شاعر شد همچنین داعش جاده خناصر تنها مسیر تدارکاتی حلب را تهدید نموده سوریها مجبور بودن نیروهای زیادی را برای محافظت از این جاده مستقر کنند همچنین فرودگاه کویرس تحت حملات شدید داعش قرار گرفت . در استان در عا هم در این مدت شهرکهای مثل شیخ مسکین نوی الحاره عقربا کفرناسج کفر شمس شهرک شیعه نشین بصری الشام گذرگاه مرزی با اردن با همراه تعداد زیادی روستا در درعا و قنیطره سقوط کرده مسلحین علاوه بر تمرکز برای تصرف کامل شهر درعا درحال فشار برای شکستن محاصره غوطه غربی دمشق بودن از سویی دیگر در سال 94 پیشروی به سمت استان سویدا را آغاز کردن داعش هم فعالیت خود را در استان درعا وقنیطره تشدید کرده بود مقاومت وارتش برای متوقف کردن پیشروی مسلحین در اواخر سال 93 و اوایل 94چند عملیات رو آغاز کردن که یکی از آنها منجر به شهادت ده ها تن از نیروهای فاطمیون در بصری الحریر شد درنوار استان حماه و ادلب هم بعد از تصرف دژهای وادی الضیف والحامدیه و شکستن محاصره شهر خان شیخون مسلحین در یک حمله سراسری به 5 کیلومتری شهر حماه رسیدن که با دخالت نیروهای نمر وحضور مقاومت عقب رانده شدن اما در ادلب بعداز دو حمله متوسط و البته ناکام حمله بزرگ و سراسری مسلحین به ادلب با12 تا 15 هزار نیرو آغاز شد از خود شهر و مناطق اطراف اون یک تیپ ارتش و نیروهای مردمی محافظت میکردن خود شهر در 4 روز سقوط کرد 200 فرد مسلح در برابر60 تا 80 نظامی سوری کشته شدن جالبه بدونید نزدیک 40 تن از نظامیان سوری و ساکنان محلی به جرم همکاری با مسلحین قبل از عقب نشینی ارتش اعدام شدن چیزی که باعث سقوط ادلب شد حمایت ساکنان محلی از مسلحین غافلگیری ارتش وهمچنین همکاری برخی از نیروهای ارتش با مسلحین بود بعد از اونهم سوریه شاهد سقوط جسر الشغور اریحا وتصرف بخشهای گسترده ایی از سهل الغاب توسط مسلحین بود . مقاومت و ارتش تقریبا از دو هفته قبل از شروع حملات سراسری مسلحین احتمال حمله رو میدادن خود شهر هم به این راحتی سقوط نمیکرد توی حلب هم با اینکه مسلحین پیشرویهای گسترده ایی نداشتن اما همیشه حالت هجومی داشته و در هر حمله دو طرف تلفات سنگینی متحمل میشدن و اگر بافتهای متراکم مسکونی نبود اینبار مسلحین خیلی راحتر میتوانستن بر مواضع ارتش در حلب مسلط یابند در 6 ماه دوم سال 93 و شش ماه اول سال 94 تنها ارتش در دمشق دست برتر را داشت و در تمام مناطق یا مشغول دفاع بودن ویا با یک حمله مسلحین ویا داعش در ظرف کمتر از یک هفته مساحت گسترده و حتی شهرهای مهم را از دست میداد داعش در گام بعدی قصد داشت فرودگاه تی4 را تصرف کرده با توجه به تصرف سایر مناطق به سمت خود شهر حمص سرازیر میشد مسلحین هم از سمت درعا قصد داشتن علاوه بر خود شهر و استان درعا به سمت غوطه غربی حرکت کرده وبعد از شکستن محاصره این مناطق به سمت دمشق فشار بیاورند در شمال وشمال غرب سوریه هم مسلحین درحال آماده سازی برای یورش سنگین با مشارکت 20 تا 30 هزار نفر به ست شهر حماه بودن خود شهر حلب هم بشدت تحت فشار مسلحین بود . و در صورت مداخله نکردن گسترده سقوط شهرهای حلب وحماه و همچنین تهدید حمص در کوتاه مدت و در بلند مدت محاصره شدن دمشق در دسترس مسلحین بود اما چه عواملی سبب پیشرویهای گسترده مسلحین و تروریستها بود؟؟؟ تصرف بخشهای گسترده ایی از عراق توسط داعش که منجر به بزرگ تر شدن سازمان رزم این گروه به چندین برابر و همچنین دراختیار قرار گرفتن حجم زیادی سلاح امکانات و پول ونیرو و جذب بسیاری از افسران با تجربه سابق ارتش عراق به این گروه شد که نتیجه این قدرتمند شدن اثرات خود در مدت 6 ماه در سوریه نشان داد کشورهای حامی مسلحین و خود این گروهها موفق شدن با کنار گذشتن برخی اختلافات یک اتحادنسبتا قوی بین این تشکیلات ایجاد کنند که سبب تولد جیش الفتح زیر یک اتاق عملیات واحد شد این اتاق عملیات توسط اخبارو اطلاعات سرویسهای خارجی پشتیبانی میشد و افسران این کشورها با واسطه یا بودن واسطه در طرح ریزی عملیاتها نقش داشتن در کنار این متحد شدن مسلحین و کمکهای مستشاری واطلاعاتی حجم انبوه کمکهای مالی و تسلیحاتی هم درا ختیار این گروهها قرار گرفت به طور مثال برای از دور خارج کردن زرهی سوریه عنوان شد چند هزار موشک تاو توسط عربستان برای مسلحین خریداری شده بود البته پیش از این هم دهها محموله موشک کنکورس میلان و موشکهای ساخت چین در اختیار مسلحین قرار گرفته بود در اواخر و اوایل سالهای 2014 و 2015 نزدیک 15 هزار فرد مسلح خارجی یا به اصطلاح جهادی ها وارد سوریه شدن این حجم از نفرات پرانگیزه و بعضا آموزش دیده تاثیر بسزایی در قدرت هجومی مسلحین داشته به طوری که این افراد همیشه پای ثابت نیروهای خط کشن مسلحین بودن وبعدآ خود چند گروه نسبتا کوچک اما مجهز وقدرتمند را در سوریه تشکیل دادن نکته جالبتر حجم تلفات جهادی ها نسبت به خود مسلحین سوریه بودی در سال 2014 کمتر از 10 هزار فرد مسلح خارجی در جنگ با ارتش سوریه کشته شدن این رقم در سال 2015 برای داعش وسایر مسلحین نزدیک به 20 هزار نفر بوده و برای سال 2016 نزدیک 15 هزار نفر در مقابل حجم تلفات خود سوریها در این دو سال کمتر ازجهادی عنوان شده است مسلحین سوری هم سازمان رزم خود را گسترش داده وسطح آموزش را بالا برده ودر تاکتیکهای حمله خود تجدید نظر کردن استفاده از عوامل انتحاری سنگین به همراه نیروهای شبه انتحاری که به وسیله تانکها و نفربرها همراهی میشدن استفاده گسترده از آتش پشتبانی راکت اندازها خمپاره ها وتوپخانه ها که تا پیش از این کمتر شاهد این سطح هماهنگی بین واحدهای مسلحین بودیم در مقابل ارتش سوریه سازمان رزم خود را تغییری نداده بود و دولت ومردم سوریه به درگیریها عادت کرده بودن به نوعی جنگ به همراه زندگی - تا آن زمان در سوریه بسیج نیرو به صورت گسترده برای ارتش رخ نداده بود واز بعد تجهیزاتی ومهمات هم به مرور زمان ارتش در حال ازدست دادن وعدم جایگزینی این ادوات بود که از سال 2014 این روند بشدت سرعت گرفت نیروی هوایی ارتش سوریه هم اوضاع خوبی راشاهد نبوده وخیلی از هواگردهای این نیرو یا از کمبود قطعات رنج برده ویا نیاز به تعمیرات اساسی داشتن اوضاع آنقدر خراب بود که ذخیره بمبهای سقوط آزاد ارتش در حال اتمام بود و سوریها مجبور شدن بمبهای سقوط ازاد ساخت خود را در کارگاههای کوچک تهیه کنند نمونه های از بمبهای ساخت سوریه در کنار مطالب یاد شده هم باید احتمال دخالت نظامی خارجی را در نظر بگیریم . کشورهای عربی وناتو به دلیل عدم گسترش بحران سوریه و احتمال حضور مستقیم روسیه وایران از دخالت نظامی اجتناب میکردن اما با ضعیف تر شدن یک طرف و حضور داعش هر آن ممکن بود که پای کشورهای غربی وترکیه و عربی به سوریه باز شود (که در آن مقطع صحبتهای از حضور نیروهای مشترک عربی عنوان میشد )که در آینده هم همین اتفاق رخ داد کشورهای غربی وترکیه به صورت مستقیم وارد خاک سوریه شدن و امریکا وکشورهای غربی چندین بار مواضع ارتش وپایگاه نظامی این کشور را مرود هدف قرار دادن با توجه به مطالب یاد شده و وضعیت سوریه قطعا کشورهای ایران وروسیه خواه یا ناخواه حجم حضورشان در سوریه پررنگتر میشد در سخنان وزیر خارجه اینگونه عنوان شده است که اوضاع سوریه در دی و بهمن 93 بحرانی بوده و سردار سیلمانی درخواست سفر به روسیه را داشته و روسیه بعد از برجام وبعد از آرام شدن اوضاع در تیر (ِیا مرداد )94 سردار سلیمانی را به مسکو دعوت کرده اند . آن هم برای از بین بردن دستاوردهای برجام که به احتمال زیاد منظور همان برجام منطقه است و سوریه هم شامل بخشی از این برنامه بوده . نکته جالبتر اینکه وزیر خارجه در گفتگویی در 11 فروردین 1400 به نوعی یکی از دستاوردهای برجام را دعوت روسیه از سردار سلیمانی عنوان کرد ه بود این درحالیست که قطعا اوضاع سوریه در بازه زمانی خرداد تا مرداد 94 بحرانی بوده و فرماندهان ایرانی بخصوص سپهبد شهید قاسم سلیمانی با توجه به رخ دادهای چند ماه منتهی به اردیبهشت 94 و اطلاعات موجود پیش بینی این حوداث را میکردن و خواهان تغییر موازنه بودن ایران به کمک نیروهای همپیمان خود قصد داشت بصورت کاملا جدی تر در سوریه دخالت کند از آن طرف دولت سوریه هم با سرباز گری اجباری در مناطق آوره نشین و همچنین جذب گسترده نیرو در مناطقی که دارای اکثریت علوی وسنی های هوادار دولت به همراه تشویق عشایر حمص حماه دیرالزور ورقه برای پیوستن به ارتش در صد بازسازی واحدهای خود بود وحتی چند بار مقامات ایران وعده تغییر موزانه قدرت در سوریه را داده بودن اما باز هم برای شکست گروههای مسلح قطعا کافی نبود ونیاز به حجم گسترده تدارکات وپشتیبانی بوده و قطعا از توان ایران ان هم با توجه به نبود مسیر زمینی خارج بوده . روسیه تا پیش از سال 94 با کمک مستشاری و ارسال مهمات وسلاح به طور متوسط و همچنین کمکهای اطلاعاتی به سوریه ها کمک کرده و حداقل یکبار در سال 92 با دخالت خود مانع حملات هوایی وموشکی آمریکا به سوریه شد در شورای امنیت سازمان ملل هم چندین بار مانع از شکل گیری اجماع بر علیه سوریه شد. روسها هم با توجه به حوداث میدانی قصد داشته در سوریه حضور بیشتر داشته باشند اما این دخالت بصورت مستقیم نبوده به طور قطعی تمام منابع غربی عربی و ایرانی از چند سال پیش عنوان کردن این سپهبد سلیمانی بوده که موفق شد پوتین را به این سطح از حضور در سوریه راضی کند و این رضایت هم چیزی نبود چز تعریف منافع مشترک و منافع کلان برای روسها این رمز موفقیت در مجاب کردن روسها به این سطح از کمک در سوریه بود قدرت هوایی روسیه و حضور نیروهای زمینی این کشور مانع از حملات غربی ها به سوریه میشد و پشتیبانی که از واحدهای زمینی به عمل می اورد و حملات بر علیه مواضع مسلحین در عمق مناطق اشغالی در کنار این موضوع روسها توانایی بازسازی قدرت هوایی سوریه ها را داشته روسها میتوانستن به علت دارا بودن حجم بسیار زیاد سلاح ومهمات وادوات به راحتی از سوریه و سایر نیروهای همپیمان پشتیبانی کنند همچنین روسها قدرت چانه زنی خیلی بهتری از ایران در سطح جهانی داشته مورد دیگری که باید در نظر گرفت بله شاید ایران میتوانست هزاران نیرو و حتی جنگنده و توپ و تانک و بالگرد به سوریه اعزام کند اما به هر میزانی که ایران در سوریه حضور میداشت کشورهای عربی و غربی هم سطح دخالتهای خود را بالا برده و احتمال درگیری مستقیم نظامی ایران با این کشورها افزایش پیدا میکرد حضور روسها به عنوان یک قدرت جهانی و همچنین کشوری که تقریبا با اکثر کشورها منطقه روابط خوبی دارد مانع از این برخوردها میشد در مجموع با توجه به اطلاعات کاملا در دسترس عموم و حوداث رخ داده به همراه وضعیت حال سوریه می توان گفت سفر سردار سلیمانی به درخواست خود ایشان وجهت وادار کردن روسها به دخالت مستقیم گسترده نظامی در سوریه بوده و از چند ماه قبل از برجام این رایزنی ها در حال انجام بوده روسها بعد از دیدن اوضاع سوریه و سطح حضور ایران و همپیمانان ان وهمچنین سفر سردار به مسکو تصمیم خود را گرفتن در صورت وارد نشدن روسها به سوریه ایران و همپیمانان ان مجبور بودن چند برابر نفراتی که از سال 1394 وارد سوریه کردن نیرو وارد سوریه کنند و به همان اندازه هم تلفات بالا رفته و در مقابل تا خود امروز هم درگیریها کم بیش ادامه داشته اما قطعا دست برتر را ایران ومقاومت داشت خیلی از مناطق یا پاکسازی میشد ویا پیشرویهای مسلحین کنترل میشد امابه چه بهای ؟؟؟ مثال بارز آن درگیری القلمون والقصیر وریف دمشق بود که در ابتدا مسلحین تا خود شهر دمشق وارد شدن اما با دخالت مستقیم حزب ا.. و حضور نیروهای همپیمان ایران تقریبا القلمون مناطق پیرامونی زینبیه و بخشهای از غوطه شرقی پاکسازی شده غوطه غربی به محاصره ارتش درامده اما همچنان هزاران فرد مسلح در اطراف دمشق حضور داشتن وهرزگاهی حملات سنگینی را بر علیه ارتش صورت میدادند اینجا فقط از قدرت هوایی روسها صحبت نمیکین چون خیلی از حملات هوایی را هم سوریه انجام میدادن . در واقع صحبت از مجموعه ای از وِیژگیها روسیه است یک نکته مهم تر هم اینکه روسها هم بدون حضور ایران وهمپیمانان ان حتی در صورت حضور گسترده تر از این به این سطح از موفقیتها نمی رسیدن و حتی ممکن بودشکست های سختی هم نصیبشان بشود در این شک نداشته باشید برای مثال نبرد دوم تدمر و نبردهای شمال شهر حماه را به خاطر بیاورید که با وجود حضور روسها در کنار سوریها همچنین پشتیبانی سنگین هوایی روسیه این مناطق در کمتر از چند روز دوباره سقوط کرد و این ایران و همپیمانان آنها بودن که وضعیت را تغییر دادن =================== انشا ا.. این مطلب ادامه داره در واقعا قسمت اول بود در چند روز آینده اگر وقت لازم رو در اختیار داشتم و همچنین در صورت استقبال دوستان درباره سایر مطالب مطرح شده حول سوریه نکاتی رو بررسی می کنیم و البته بحث بالا ممکنه کامل نباشه اگر مطلبی هم نیاز بود تکمیلش میکنم
  15. 1 پسندیده شده
    گذشته از خریدهای که قبل از انقلاب صورت گرفت و اکثرا خریدهای خوبی بودند بیشتر زیرساخت هایی که ما الان در ارتش داریم اعم از پایگاه های هوایی، پادگان ها، بنادر و غیره قبل از انقلاب به وجود امده است و الان نیاز به نوسازی و مدرن سازی دارند. در دوران های بعد از جنگ سزمایه گذاری های زیادی در امور نظامی صورت گرفت ولی عمدتا در زمینه های غیر متقارن مانند موشکی، قایق های تند رو و همچنین پهبادی بوده است. به نظر میاد تا حدی موفق شدیم و داریم کم کم امریکا را از اسیای غربی بیرون می کنیم. فکر میکنم زمان ان رسیده که در زمینه های کلاسیک کانند توان هوایی، هلیکوپتری، زرهی و سلاح های انفرادی نیز سرمایه گذاری بشود. دیگه نمی توان در قرن 21 و سال 2021 بر روی فانتوم و چیفتن، کبری و ژ 3 حساب کرد. توان غیر متقارن بیشتر برای مقابله با امریکا طراحی شده بود در اینده دشمنان ما کشورهایی مانند ترکیه و نیروهای نیابتی هستند و نیاز به این ابزارها میباشد. همین چند ماه اخیر اذربایجان و ترکیه تلاش داشتند با اتصال نخجوان با اذربایجان اتصال ما را به قفقاز قطع کنند برای این منظور ارتش به ان مناطق ارسال شد. این داستان بین ما و ترکیه و اذربایجان ادامه دارد مناقشات دیگری نیز اتفاق خواهد افتاد. بنابراین ما باید نیروی نظامی کلاسیک خود را تقویت کنیم
  16. 1 پسندیده شده
    NGCV، برنامه مدرن سازی خودروهای رزمی ارتش امریکا ارتش ایالات متحده آمریکا در تلاش است تا با بهکارگیری خودروهای رزمی مسلح تر بتواند برتری خود را در مقابله با تهدایدات فعلی و اینده تا سال 2050 در یک نبرد نزدیک حفظ کند. بنابراین پروژه نسل بعدی خودرو رزمی (NGCV) اولویت دوم نوسازی نیروی زمینی ارتش آمریکا است. در حقیقت هدف توسعه واقعی این پروژه برطرف کردن نیازهای واقع بینانه و قابل دستیابی برای ارتش امریکا و ایجاد برتری تسلیحاتی در برابر دشمنان آمریکا است. رقیب ها و دشمنان امریکا تجهیزات و تاکتیک های کنونی ارتش این کشور را بررسی و مطالعه کرده اند. اکنون انها به سامانه ها و تسلیحات بروز مانند مهمات پیشرفته انرژی جنبشی ، موشک های هدایت شونده ضد تانک، مهمات شکل گیرنده انفجاری (EFP)، ریز مهمات هوشمند توپخانه ای، پهپادهای انتحاری ، پهپادهای رزمی و فعالیت های الکترومغناطیسی و سایبری مجهز شده اند. بسیاری از خودروهای رزمی زمینی فعلی ارتش آمریکا از جمله خودرو رزمی پیاده نظام برادلی و تانک اصلی میدان نبرد آبرامز در دهه 1980 یا قبل از آن توسعه یافته بودند. در طول سال ها ، ارتش امریکا این خودروها را با فناوری های اضافی نوین ، از جمله سیستم های ارتباطی جدید ، زره های سنگین تر و موتورهای قدرتمندتر ، ارتقا داده است. این خودروها به شکلی طراحی شده بودند که تا ظرفیت پذیرفتن چنین ارتقا هایی را داشته باشند. با این حال ، اضافه شدن ارتقا های مختلف، ظرفیت ارتقا خودروهای رزمی ارتش امریکا را مصرف کرده است. درنتیجه ناوگان خودروهای رزمی زمینی ارتش آمریکا به دلیل کمبود فضای موجود ، افزایش قابل توجه وزن و ناکافی بودن قدرت خودرو ، با محدودیت های فزاینده ای در قابلیت ارتقا مواجه هستند. جدا از توانایی محدود برای به روزرسانی های جدید خودروهای رزمی زمینی فعلی توانایی هماهنگ شدن با قابلیت های مدرن را ندارند. در پاسخ به این مشکل ارتش آمریکا گام هایی را برای توسعه خودروهای زرهی جدید برداشته است. ارتش آمریکا فوریت نوسازی خودروهای رزمی را در اوایل سال 2010 متذکر شد، اما تلاش های گذشته برای جایگزینی برخی از این سیستم ها به دلیل فناوری نابالغ، الزامات پیچیده و هزینه ها بسیار لغو شد. در نتیجه پروژه NGCV در سال 2017 توسط وزیر دفاع وقت مارک اسپر و رئیس ستاد مشترک ارتش جنرال مارک میلی تاسیس شد. این پروژه اولویت های اصلی مدرن سازی خودروهای رزمی ارتش امریکا است تا به سرعت پیشرفته ترین سیستم های رزمی را در اختیار سربازان قرار دهد. بسیاری از خودروهای رزمی زمینی فعلی ارتش آمریکا از جمله خودرو رزمی برادلی و تانک اصلی میدان نبرد آبرامز در دهه 1980 یا قبل از آن توسعه یافته در نتیجه ارتش آمریکا نیاز به نوسازی در این بخش را در اولیت خود قرار داده است. پروژه NGCV اولویت ارتش امریکا برای بهکارگیری علوم و فناوری جدید در زمینه خودروهای رزمی است در حال حاضر این پروژه شامل چندین سیستم است: 1- خودرو چند منظوره زرهی(AMPV) : جایگزین خودروهای زرهی M113 2- تحرک پذیری حفاظت قدرت اتش (MPF) : یک تانک سبک برای گروه های رزمی (هنگ) پیاده نظام (IBCTs) 3- خودرو رزمی سرنشین دار اختیاری (OMFV) : جایگزین خودرو رزمی پیاده نظام M2 برادلی 4- وسایل نقلیه رزمی رباتیک (RCV) : در سه نسخه سبک ، متوسط و سنگین 5- پلتفرم مرگبار قاطع (DLP) : جایگزینی تانک M1 ابرامز – هنوز در رابطه با این بخش از پروژه NGCV اطلاعتی منتشر نشده است و به طور دقیق مشخص نیست جایگزین تانک های اصلی میدان نبرد ابرامز چه نوع سیستم تسلیحاتی خواهند بود. سیستم های رزمی در پروژه NGCV هر پلتفرم در پروژه NGCV بسته به نقش آن سیستم در میدان نبرد ، مجموعه ای از الزامات و قابلیت های مورد نظر خود را خواهد داشت. این پلتفرم ها از "مانور تسلیحات ترکیبی " موثر در تشکیلات رزمی پیش رو ارتش آمریکا و ساختار "عملیات چند دامنه" (MDO) پشتیبانی خواهند کرد. هدف این پروژه این است که نیازهای واقع بینانه و قابل دستیابی را ایجاد کند تا شکاف موجود در بخش رزم زمینی را برطرف سازد. همچنین برتری در برابر تهدیدات آینده را حفظ نماید. سیستم هایی که برای آینده ارتش آمریکا در حال توسعه هستند باید ویژگی هایی را داشته باشند که امروز پلتفرمهای رزمی این ارتش را به کشنده ترین سلاح ها در جهان تبدیل کرده است و کشندگی قاطع همچنان یک اصل اصلی در طراحی سیستم هایی است که در خط مقدم نبرد حضور دارند. علاوه بر این ، هر سیستمی که امروزه در حال توسعه است ، باید بتواند در میدان نبرد آینده بجنگد و پیروز شود. میدان نبردی که همچنان تهدیدات متنوع تر و کشنده تری را در همه حوزه ها - هوا ، جنگ الکترونیکی و سایبری - در برمیگیرد. سرانجام ، سیستم های آینده باید بارهای لجستیکی را کاهش دهند، بازدهی های بهتر در قدرت خودرو داشته باشند، از سامانه پیش آگهی دهنده لجستیکی و پایداری هوشمند برخوردار باشند تا بتوانند قابلیت عملیاتی را افزایش دهند و انعطاف پذیری را برای فرماندهان فراهم کنند. تصویر از نسخه های مفهومی خودرو رزمی OMFV و خودروهای سبک RCV ارتش امریکا در حال کار بر روی فناوری های پیشرفته مانند اتوماسیون سیستم ها، هوش مصنوعی و یادگیری ماشین برای خودروهای زرهی است. همچنین انها جایگزین کردن تانک های اصلی میدان نبرد را نیز ارزیابی می کنند. به طور کلی ارتش امریکا برای دستیابی سریع به تولید نسل بعدی خودروهای رزمی در ابتدا توانایی ها و آسیب پذیری های دشمنان را بررسی میکند. بعد از آن پروژه های علم و فناوری دولت، تحولات دانشگاهی و صنعت، آزمایش نمونه های اولیه، عملکرد واحدهای نظامی را با یک دیگر هماهنگ میکند در مرحله اخر تمام موارد مورد ارزیابی و تجریه و تحلیل قرار میگرند. نمونه های اولیه ساخت شده و در اختیار واحد های عملیاتی قرار می گیرد. تمرینات اختصاصی سرباز با نمونه های اولیه پروژه NGCV کاملاً به ارتش این امکان را می دهد تا تجهیزات را در واحدهای عملیاتی مورد آزمایش قرار دهند. بدین ترتیب فرصتی به فرماندهان ارتش امریکا داده میشود تا بازخورد های فوری از پروژه های را ارزیابی کنند. سربازان لشکر یکم سواره نظلم ارتش آمریکا در حال انجام یک آزمایش در پروژه NGCV پلتفرم های پروژه NGCV : 1) AMPV این پروژه یک جایگزین برای پلتفرم M113 در سطح گروه رزمی(هنگ ) زرهی (ABCT) و واحد های کوچکتر میباشد. پروژه AMPV می تواند با سرعت با واحدهای ABCT مطابقت پیدا کند، قابلیت بقا و حفاظت از نیروهای پیاده نظام را نسبت به M113 بهبود بخشد و بتواند از فن آوری های آینده و سیستم های شبکه ای اینده ارتش امریکا استفاده کند. این قابلیت ها به واحدها امکان می دهد تا با تانک ها ، خودروهای رزمی پیاده نظام و توپخانه های خودکششی در واحدهای ABCT با ایمنی و کارایی بیشتری همکاری نمایند. در صورت استفاده از مدل های مختلف AMPV بیش از 30 درصد از ناوگان خودروهای شنی دار قدیمی واحدهای ABCT جایگزین خواهند شد. نسخه فرماندهی AMPV باعث میشود عملکرد فرمان و کنترل پیشرفته برای فرماندهان میدانی و سربازان تسهیل می شود. نسخه خمپاره انداز AMPV میتواند آتش پشتیبانی را به شکل فوری و واکنشی برای انجام عملیات تهاجمی سریع گروه رزمی (هنگ) (BCT ) فراهم میکند. نسخه آمبولانس زرهی AMPV میتواند در گردان های پشتیبانی کشته های جنگی را حمل کند ویا چهار یا شش مصدوم را درحین مراقبت های پزشکی جابه جا نماید. نسخه بیمارستان سیار AMPV فضای کافی برای جراحان و تیم پزشکی برای مراقبت از سربازان فراهم می کند. نسخه عمومی AMPV نیز به عنوان یک نفربر زرهی پشتیبانی از تدارکات و جا به جایی سربازان را در سطح گروهان بر عهده دارد. خانواده خودروهای زرهی AMPV:(از راست به چپ) نسخه نفربر زرهی، نسخه فرماندهی، نسخه بیمارستان سیار، نسخه آمبولانس زرهی و نسخه خمپاره انداز خودکششی 2) MPF ارتش آمریکا برای برآورد ساختن نیاز و پشتیبانی از گروه های رزمی (هنگ) پیاده نظام (IBCT)، MPF را به میدان می آورد ، یک تانک سبک که آتش مستقیم دوربرد و دقیق را با توپ های کالییر بالا برای IBCT فراهم می کند. این تانک سبک دارای ویژگی های مانند مجهز بودن به توپ 105 میلممتری، مسلسل هم محور 7.62 میلی متری، جایگاه سلاح فرمانده و قابلیت جا به جایی با هواپیمای ترابری C-17 است. MPF مواضع ، مسلسل های سنگین و خودروهای زره پوش سبک دشمن را خنثی خواهد کرد. 3) OMFV به عنوان بخشی از گروه رزمی زرهی (هنگ ) (ABCT)، پروژه OMFV جایگزین خودرو رزمی پیاده نظام برادلی خواهد شد تا توانایی های لازم برای شکست دادن یک یک نیروی رقیب همتای در آینده را فراهم کند. ارتش امریکا به دنبال ایجاد یک تحویل در افزایش توانایی های رزمی نه یک بروز رسانی جهت بهبود تدریجی قابلیت های رزمی در خودرو رزمی پیاده نظام برادلی است. مانند برادلی ، OMFV نیز به عنوان بخشی از تیم تسلیحات ترکیبی از مانور بین دامنه ای پشتیبانی خواهد کرد و به راحتی تهدیدات مرحله ای را شکست می دهند در حالی با انجام مانور، سربازان را به سمت اهداف تاکتیکی جابه جا می کند. OMFV دارای سنسورهای پیشرفته و قابلیت فرماندهی ماموریت برای خدمه خودرو و سربازان پیاده نظام خواهد بود. 4) RCV پروژه RCV دارای دو هدف اساسی شامل ایجاد کشندگی قاطع در میادین نبرد آینده و انتقال خطر در ماموریت های بسیار خطرناک از سربازان به سیستم عامل های بدون سرنشین می باشد. RCV ها هندسه میدان جنگ را گسترش می دهند، به سرعت یک تصویر عملیاتی مشترک ایجاد کنید و فضای تصمیم گیری بزرگتری را برای فرماندهان ایجاد میکند در حالی که خطرات موجود برای سربازان کاهش می دهند. RCVها فرماندهان را قادر می سازند تا به به جای سربازان، ربات ها را در خطرناکترین مکانهای میدان نبرد آینده جهت خط کشنی های پیچیده ، عملیات طولانی مدت و انجام عملیات در فضای زیرزمینی در محیط های متراکم شهری انجام دهند. مجموعه RCV شامل سه نوع سبک ، متوسط و سنگین خواهد بود. RCV سبک دارای یک مجموعه حسگرهای قوی هستند این تجهیزات مأموریت های متمرکز بر شناسایی را انجام خواهند داد. RCV متوسط یک سلاح کالیبر متوسط و موشک های هدایت شونده ضد تانک مجهز است تا قابلیت قدرت شلیک مستقیم را برای واحدهای انسانی فراهم می کند. این نوع از RCV ها نیز می توانند با قابلیت ماژولار بودن، با تجهیزات متناسب ماموریت های جنگ الکترونیکی ، ضد پهپادی و ایجاد پرده دود را پشتیبانی کنند. RCV سنگین به عنوان بخشی ازبرنامه کشنده قاطع (DP) به مبارزه با تهدیدات می پردازند و همزمان با همتایان سرنشین دار خود مانور می دهند. یا به عنوان بخشی از یک دسته رباتیک با سیستم های تسلیحاتی که در اختیار دارند تمام اهداف تهدیدآمیز را نابود میکنند. همه انواع RCV باید در حین حرکت و انجام مانور با واحدهای انسانی همگام باشند ، بنابراین به قابلیت های نیمه خودمختار قوی و ویژگی های تحرک تهاجمی نیاز دارند. ادامه دارد... ( در ادامه هر کدام از سیستم های پروژه NGCV به تفضیل پرداخته میشود) نقل با ذکر نام میلیتاری بلامانع است منبع : مجله ARMOR Spring 2020
  17. 1 پسندیده شده
    به نام خدا موتور تانک بومی 1500 اسب بخاری ترکیه برای اولین بار روشن شد موتور 1500 اسب بخاری BATU از شرکت BMC Power رئیس صنایع دفاعی ترکیه، اسماعیل دمیر (Ismail Demir) روز چهارشنبه اعلام کرد: موتور بومی 1500 اسب بخاری BATU ، روشن شد. این موتور بر روی انواع خودرو های زره ای و تانک ها قابل نصب است. دمیر این موضوع را به همراه ویدئو روشن شدن این موتور که ساخت شرکت BMC Power است در صفحه توئیتر خود به اشتراک گذاشت. (لینک یوتیوب) وی افزود: صنعت دفاعی ما در حال برداشتن قدم های محکم به سمت هدف های خود در تکنولوژی موتور است. این موتور ساخت داخل همچنین قرار است نیروی تانک اصلی میدان نبرد (MBT) بومی ترکیه ، آلتای (Altay) را تامین کند. BATU موتوری 12 سیلندر V شکل آب-خنک توربودیزل است که توانایی تولید 1500 اسب بخار و 4600 نیوتون متر گشتاور را دارد. گزارش های خبری گذشته حاکی از این بودند که آنکارا برای تامین موتور این تانک، تصمیم به خرید از شرکتی در کره جنوبی گرفته است. گزارش های اوایل ماه مارس بیان کردند که BMC ، شرکت ترکیه ای که پروژه آلتای را به عهده گرفته است، با 2 شرکت از کره جنوبی، Infracore Co. و S&S Dynamics Co. ، برای تامین موتور و محور انتقال قدرت به توافق رسیده است. اطلاعاتی از اینکه این موتور کی به تولید انبوه خواهد رسید در دسترس نیست. تانک اصلی میدان نبرد آلتای تصاویری از تست موتور BATU منبع 1 منبع 2 منبع 3
  18. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم:  پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس مهاجر سال 1366 وقتی پهپادهایمان لو رفت و دشمن فهمید که در این چند سال ، ما با آنها عملیات شناسائی انجام می دادیم ؛ تصمیم گرفتیم که هواپیمای جدیدی با اهداف تهاجمی بسازیم. یعنی پیش خود فکر کردیم می شود با تقویت موتور و بدنه و نصب RPG-7 آن را به سمت مواضع دشمن فرستاد و موشک ها را به طرفش شلیک کرد. این اقدام بیش از آنکه تهدید و خرابی برای دشمن بار آورد ، موجب ترس و وحشت آنها می شد. با این انگیزه بچه ها دست به کار شدند. موشک ها را هم باید در جلو هواپیما کار می گذاشتیم. این هواپیما خیلی سریع آماده شد و نامش را به یاد دوست همرزم شهیدمان "علی اصغر مهاجر" ، پهپاد مهاجر گذاشتیم. ما از اینکه برای اولین بار با این هواپیما پرواز می کردیم ، در پوست خود نمی گنجیدیم. کمی چموش بود ، اما برای خودش عظمتی به حساب می آمد. موشک هایش هم زیر بال چپ بودند و هم زیر بال راست. البته روزی که برای تست در بیابان های اطراف اهواز می رفتیم ، ناگهان یکی از راکت های در حال نصب توسط برادر پازوکی که یکی از پاسداران وظیفه بود و در امور الکترونیکی مهارت خاصی داشت ؛ یهو از زیر بال شلیک شد و آن طرف تر به جائی خورد و منفجر شد. بعدها ؛ خودم در جزیره مجنون ، با آنها به طرف کمین های دشمن حمله کردم و راکت هایش را به سمت سنگرهای آنها شلیک کردم. انگار که عراقی ها کُپ کرده باشند ؛ تا لحظاتی هیچ خبری از شلیک هایشان نبود. اما وقتی آن را پشت مواضع خودمان فرود آوردم ، با شلیک انواع توپ ها و خمپاره ها ، محل فرود را زیر آتش گرفتند. اگر دیر می جنبیدیم ، خودمان و هواپیمایمان می رفتیم هوا. چیزی نگذشت که بچه ها به فکر ساخت هواپیمای انتحاری هم افتادند. بچه ها با یک لوله پولیکای 110 ، بدنه هواپیما و با فوم بال هایش را ساختند. قسمت جلوی هواپیما را هم ، پُر کردند از مواد منفجره C4 یا هر ماده منفجره دیگر. وقتی هواپیما با آن جثه اش ، در ارتفاع پائین ، بی مهابا به طرف دشمن می رفت و یهو خودش را به توپ و تانک می زد ؛ بیشتر از انفجارش از هیبت اش ایجاد وحشت می کرد. این را بعدها، اسرای عراقی برایمان تعریف کردند. من خوشبختانه با این نوع هواپیما هم خلبانی کردم. بدین ترتیب که یک هدف فرضی را توی یکی از جزایر خلیج فارس دادند و من با دقت خاصی آن را به هدف کوبیدم. راوی : حاج رسول وکیلی * * * * * باز هم یا زهرا (س) جنگ که تمام شد ، ما هم بار و بندیل مان را از منطقه و اهواز بستیم و برگشتیم توی پادگان حضرت ولیعصر (عج) در میدان سپاه تهران. نه اینکه شبیه یگان موشکی سپاه ؛ حکایت فاتحان از جنگ برگشته را داشته باشیم ، ولی توی دل مان کمتر از آن هم متصور نبود. بچه هایمان با نقش آفرینی در طرح ریزی عملیاتی ، افتخارات زیادی برای نیروی هوائی سپاه به ارمغان آورده بودند. اما با پیشینه ای که از برخورد نیرو با خود داشتیم ، هیچ نوع صابونی به دل نمالیدیم. ما توی خودمان به شدت در حال آموزش ، به روز رسانی اطلاعات و توسعه سازمان یگان خود بودیم که یهو سر و صدای کله پا کردن یگان پهپاد گُر گرفت. ظاهرا فرماندهان نیروی هوائی به این جمع بندی رسیده بودند که با پایان جنگ ، در آینده نیازی به پهپادها نخواهد بود. حالا چرا حداقل استفاده های غیرنظامی پهپاد را ندیدند ، بماند. از همان اول بساط مان را از توی نیرو جمع کردند و فرستادند در بیابان های فردیس کرج. تازه این ارفاق به حساب می آمد وگرنه معلوم نبود ، چه بر سر پهپاد می آمد. شاید به مقصودی که می خواستند رسیدند؛ بچه ها از خلبان و فنی گرفته تا کادر اداری پهپاد هر کدام به جائی پراکنده شدند. ولی از آنجا که در زمان جنگ ، سرسختی و بی پناهی را آموخته بودیم ؛ باز هم به فکر اثبات خود و توانمندی هایمان افتادیم. مثل بچه های جنگ باز هم متوسل شدیم به "بی بی دو عالم" حضرت فاطمه زهرا(س). مثل توسل به او در فتح المبین ، در بیت المقدس ، در ... هیئتی تحت عنوان متوسلین به حضرت زهرا (س) تشکیل دادیم و اولین جلسه اش را از منزل خودمان شروع کردیم. اگر چه در ابتدا هفت نفر بیشتر نبودیم ، اما در تمام این سالها که تعدادمان بیشمار شد و نیروهای جوان پهپاد نیز به ما پیوستند ، نگذاشتیم حتی یک جلسه اش هم تعطیل شود. همچنان که دوشنبه اول هر ماه ، هیئت را در منزل یکی از پیشکسوتان پهپاد دنبال می کردیم و حضرت خانواده هایمان را نیز از وجود پر برکت خود سیراب می کرد ؛ به موازات آن ، پهپاد هر روز قوی تر از دیروز جان می گرفت و بازارش پر رونق تر می شد. اکنون که در ساخت انواع پهپادهای شناسائی و رزمی در رتبه چهارم جهان هستیم ، همه را مدیون توجه آن حضرت می دانیم. چیزی که در هر جلسه هیئت آن را از "بی بی" مطالبه می کردیم. راوی :رضا ارباب ... پایان کلام پایانی - این تاپیک رو تقدیم می کنم به همه دوستان عزیز میلیتاریست خصوصا برادر ارجمندم جناب @MR9 که باعث و بانی این تاپیک شدند. در واقع قصه از این قرار هست که در نمایشگاه چهلمین سالروز پیروزی انقلاب ، دو جلد از این کتاب رو گرفتم. یکی برای خودم و یکی برای ایشون. اما بعدتر چون دیدم شاید به مصلحت نباشه که از ایشون برای ارسال کتاب ، آدرس بگیرم ، برنامه ام رو عوض کردم و تصمیم گرفتم که این کتاب رو در قالب یک تاپیک ارسال کنم ؛ تا هم ایشون به مطالب این کتاب دسترسی پیدا کنند و هم سایر دوستانی که امکان حضور در اون نمایشگاه و دسترسی به این کتاب رو نداشتند. امیدوارم که مقبول دوستان واقع شده باشه. ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند پ.ن 3 : به پایان آمد این دفتر ، حکایت همچنان باقی است .
  19. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم:  پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس خلبان های سوم هواپیمای تلاش 2 ، تلاش و کوشش مضاعفی به ما بخشید. بچه ها با ارتقائی که به سیستم رادیوئی آن داده بودند به ما این جرأت را دادند که پس از انجام پروازهای دو تیمه ، آن را حتی سه تیمه یا اصطلاحا دو پله کنیم. من به همراه برادران اردلان ، نامدار ، یزدانی و قاری دو عملیات از این نوع را با موفقیت پشت سر گذاشتیم. من در هر دو عملیات عضو تیم وسط بودم یعنی هواپیما را از خلبان اول در پشت جبهه می گرفتم و به خلبان سوم در پشت نیروهای دشمن تحویل می دادم. در عملیات سوم قرار شد که من خلبان سوم باشم. به همین منظور با برادران به سمت منطقه عمومی بستان و دقیقا در هورالعظیم راه افتادیم. من و اردلان به همراه یک بلدچی عرب زبان از خط خودی گذشتیم تا پشت نیروهای دشمن برسیم. او با لباس محلی بود و ما دو نفر با لباس بسیجی. ما هر دو خلبان یک دستگاه بیسیم و یک دستگاه رادیو کنترل هواپیما نیز همراهمان بود. با "بلم" آنقدر جلو رفتیم تا آب تمام شد ، آن را کناری بستیم و بقیه راه را پیاده طی کردیم. باید جائی مستقر می شدیم که هم به دشمن نزدیک باشد و هم فضای مناسبی برای مانور پروازی محسوب شود. اما بقیه مسیر خشکی نبود، باتلاق بود. با آن پوتین های سنگین ، راه رفتن توی لجن زار ، سخت و خسته کننده بود. پایت را که می گذاشتی ، تا ساق توی لجن فرو می رفت. بلدچی خودش را راحت کرد و کفش هایش را درآورد و دور انداخت. کمی آن طرف تر ، لباس هایش را هم حتی دور انداخت و لخت ما را به جلو می برد. فاصله اش با ما 50-60 متری می شد. او ما را توی نیزاری برد که دقیقا پشت نیروهای دشمن بود و ما به راحتی سر و صدایشان را می شنیدیم که در حال بازی والیبال بودند. مکان را که مناسب دیدیم ، بیسیم را روشن کردیم و برای تحویل گرفتن هواپیما اعلام آمادگی کردیم. چون من طبیعتا از صدای بم و بلندی برخوردار بودم ، یهو اردلان هشدار داد که آرامتر ؛ نکند می خواهی که صدایت به گوش عراقی ها برسد! طبق سناریوی پروازی باید از دست راست خودمان شروع می کردیم و مسیری را در طول نوار جبهه دشمن ادامه می دادیم. این مسیر گاهی دو یا سه بار و حتی چهار بار امکان تکرار داشت و هر بار عمق بیشتری می گرفتیم و به صورت معکوس هر بار باید عمق مان را کم می کردیم تا عکس برداری ها حداکثر همپوشانی را داشته باشند. به محض اینکه هواپیما را تحویل گرفتم ، آنرا به سمت خودم کشاندم . چون موتور هواپیما پیستونی بود ، صدای قار قار هواپیما سراسر جبهه را از خود پر کرده بود و کاریش نمی شد کرد. عراقی ها تا صدای پهپاد را شنیدند ، بازی را قطع کردند و بلند بلند داد می زدند : الطیاره ، الطیاره. از بین نیزارها آن ها را می دیدیم که با شتاب پشت سیستم های پدافندی خود رفتند و لوله های جنگ افزارهایشان را به طرف پهپاد گرفتند ، آنها چون اطلاعاتی از پهپاد گرفته بودند ، به خوبی می دانستند که مأموریت چیست و خلبان هایشان حتما همین دورر و بر هستند ؛ برای همین نیروهای پیاده شان تفنگ هایشان را به اطراف نیزار گرفته و همه مدلی شلیک می کردند. انگار که شیلنگ آبی را به طرف باغچه ای گرفته باشند. ما چون از قبل فکر همچین برخوردی را کرده بودیم ، محکم در جان پناه خود سنگر گرفته و به عکس برداری مان ادامه دادیم. عکسبرداری و پروازمان که تمام شد ، آن را به سلامت به خلبان دوم دادم و دستگاهم را خاموش کردم. این تازه اول کار ما بود ؛ چون هم باید منتظر نتیجه عکسبرداری می ماندیم و هم به انتظار گشتی های دشمن که معمولا به تعقیب مان می افتادند. آنها از مسیر پرواز هواپیما ، شصت شان خبردار شده بود که در لابلای همین نیزارها هستیم. لحظات کُشنده ای بود چون پس از تحویل سالم هواپیما از خلبان دوم به اول و سپس فرود موفقیت آمیز ، عکاس تیم باید از سالم بودن دوربین مطمئن می شد. در اصل ، موفقیت عملیات منوط به موفقیت عکسبرداری بود. اولویت اول سالم برگشتن هواپیما نبود ، سالم بودن سیستم عکسبرداری بود و تا مسئول عکس ، درب کانتینر دوربین را باز نمی کرد و از سیستم عکسبرداری مطمئن نمی شد ، نمی توانستیم منطقه را ترک کنیم. چون در غیر اینصورت ، باید دوباره پرواز صورت می گرفت و هواپیما به دست ما خلبان های سوم می رسید. خوشبختانه ، وقتی موفقیت عملیات را اعلام کردند ، در همان گل و لائی که آمده بودیم راه برگشت را پیش گرفتیم ؛ در حالی که گلوله های جور واجور دشمن ، زوزه کشان از بیخ گوش مان رد می شد. پوتین هایمان آنقدر سنگین شده بود که جانمان را به لب می آورد. نمی دانم چرا راضی نمی شدیم مثل بلدچی در گل و لای با پای برهنه بدویم. انگار که نقل و نبات توی باتلاق بریزند ، همین جور گلوله بود که توی گل و لای می نشست. در نیمه راه بود که اردلان گفت : تو برو ، من دیگر نمی توانم. با اضطراب پرسیدم : چرا ؟! تیر خوردی ؟! پاسخ داد : خیر ، پایم نمی آید. من تا آن موقع نمی دانستم که اردلان پیشتر مجروح شده و از جانبازان جنگ است. من فاصله خود تا اردلان را برگشتم و به او توصیه کردم که تنها راه نجات در آوردن همین پوتین هاست. ببن بلدچی چقدر خوب راه می رود. همین کار را هم کردیم. فضای عجیبی شده بود ، چون این بار علاوه بر باران تیر و فشنگ ، ترکش های خمپاره هم بر سرمان می بارید. اردلان کمی که نفس تازه کرد ، همپای من با پای برهنه توی لجن زار شروع به دویدن نمود. خود را که به بلم رساندیم ؛ اگر چه کار تمام نشده بود ، اما احساس خوبی بهمان دست داد که می توانیم با جان سالم ، خود را از نیزارها و آبراه های منتهی ، به مقر خودمان برسانیم. به خصوص اینکه این مسیرها بلدچی مثل کف دست می شناخت. این اولین عملیات طولانی مسیری بود که در لیست عملیات های پهپاد جائی برای خود باز کرد و بعدها ابراهیم حاتمی کیا به سراغ مان آمد و با فیلم مهاجر آن را در سینمای دفاع مقدس ماندنی کرد. راوی : عباس مختاریان * * * * * رودست از نوع بسیجی ما توی چهار عملیات ، پنج هواپیمای خود را از دست داد بودیم. بچه ها همگی پکر بودند و هیچ خلبانی جرأت پرواز را به خود نمی داد. از اساتید خلبان فقط شهید زارعی ، حاج آقا عزیزی ، من و آقای صباغی مانده بودیم با کلی درخواست عملیاتی. بچه ها حتی در فرستادن تیم جلو هم روحیه شان را باخته بودند. این سقوط آخری که خلبانانش شهیدان شفیعی و زارعی بودند ، بدتر از همه حال ما را گرفته بود. چرا که برای اولین بار ؛ یکی از هواپیماهایمان به دست دشمن افتاد. یعنی از سال 1363 تا 1366 دقیقا سه سال ارتش عراق خبر نداشت که با همین هواپیمای قارقاری مزاحم ، چه بلاهائی سرشان آمده است !! چقدر هم کیفور شدند ؛ وقتی با آب و تاب آنرا توی تلویزیونشان ؛ نشان می دادند و به مردمشان فخر می فروختند که ما یکی از هواپیماهای جاسوسی ایران را ساقط کرده ایم. آنها حتی برای خودشان تفسیر می کردند این هواپیماها از پیشرفته ترین هواپیماهای جاسوسی است که ارتش اسرائیل آن را در اختیار ایران قرار داده است. هم به دلیل اینکه بخواهم به بچه ها روحیه بدهم و هم برای اینکه حال ارتش عراق را توی خوشحالیش بگیرم ، در غرب کشور به عنوان خلبان تیم عقب ، هواپیما را پرواز دادم و با سرعت به همراه برادر ایزدی خود را به خط جلو رسانده و خلبانی تیم جلو را هم بر عهده گرفتم. چند ویراژ که بالای سر عراقی ها رفتم ؛ این بار همه خط با آگاهی از عملکرد پهپادها ، شروع کردند به تیراندازی. جنگ افزاری نماند که دشمن با آن به طرف پهپاد شلیک نکند. پهپاد هم که انگاری بازی اش گرفته باشد ، گاه گاهی هم از دستم در می رفت و خودش را به باد می سپرد. عکسبرداری ام که تمام شد ؛ احساس کردم که برای بازگشت در آن حجم آتش به مشکل بر می خوردم. دل توی دلم نبود. نکند فردا شب این هواپیما را هم توی تلویزیون عراق نشان بدهند. زبان بسته هواپیما ، از توی رگبار گلوله های تیربارهای چهارلول و دو لول عراق همچنان پیش می تاخت که یهو به ذهنم رسید ، ارتفاع را کم کنم. بعد موتور را فول کردم و آن را انداختم توی اسپین. موتور افتاد به زوزه یعنی انگاری که مورد هدف قرار گرفته و در حال سقوط است. نقشه ام گرفت. چون تا هواپیما به این حالت افتاد ، تمام آتش ها فروکش کرد. ما پشت تپه ای بودیم که ارتفاعی حدود 70-80 متر داشت. هواپیما تا نزدیک 10-15 متری زمین که آمد ، آنرا به حالت عادل (Level) کردم و یک فرود انجام دادم و به راحتی او را روی زمین نشاندم. عراقی ها هم که باورشان نمی شد که فریب باشد ، توی رادیوشان اعلام کردند ؛ ما دومین هواپیمای جاسوسی ایران را هم زدیم . آنها حتی نام منطقه ای را که سقوط کرده بود اعلام کردند. همان شب ، رضا ارباب ، با نگرانی از جنوب با من تماس گرفت و پرسید : حمید چی شده ؟ جواب دادم : خیالت راحت، خبری نیست. رودست خوردند. با هیجان پرسید : رودست ؟! ... چه رودستی ؟! پاسخ دادم : وقتی دیدمت برایت می گویم. داستانش را تلفنی نمی شود گفت. راوی :حمیدآقاجانی ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند .
  20. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم:  پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس عملیات والفجر 10 نمی دانم چرا هر وقت به آیه 4 سورهء بلد می رسم یاد بدبختی ها و گرفتاری های پهپاد می افتم؛ "لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ کَبَدٍ" (ما انسان را در سختی و رنج آفریدیم). از همان روز اول که پایمان را به غرب گذاشتیم تا مأموریت عکس برداری برای قرارگاه حمزه انجام دهیم ، انگار تمام هیکل رفته بودیم توی خمره ای از مصیبت. به روستای خرمال یا همان حلبچه که رسیدیم ، با وحشتناک ترین صحنه ای که هرگز کسی به عمرش ندیده بود روبرو شدیم. توی خیابان ها ، کوچه ها ، پس کوچه ها ، جلوی خانه ها ، مغازه ها و مزارع از کودک و جوان و پیر گرفته تا هر جنبنده ای که تا دیروز نفس می کشید ، جنازه افتاده بود و بوی تند بمب های شیمیائی همه جا گسترده شده بود. مأموریت که هیچی ، ما یک روز کامل را با خودروهایمان فقط از سطح شهر و روستا جنازه جمع کردیم. مرور صحنه های دلخراش کودکانی که در گوشه و کنار و حتی در آغوش مادر روی زمین ولو شده بودند ، حتی پس از این همه سال برایم ویران کننده است. صدام را نمی دانم اما ، مانده بودیم یک خلبان چگونه و با چه منطق و استدلالی ، دکمه فرود بمب را بر سر مردم این شهر و روستا فشار داده است ؟!! توی جنوب گاه از کمین های دشمن هم رد می شدیم و پشت سنگرهای خط اول ، هواپیما را از تیم عقب تحویل گرفته و تا عمق مواضع دشمن را عکس برداری می کردیم. اما اینجا ده کیلومتر مانده به مواضع خودمان ، خودروهایمان از موانع و کوه و کمر بالا نمی کشید و باید تمام مسیر را پیاده می رفتیم ؛ در حالی که نفس نفس زنان بار و بندیل مان را همراه می بردیم. چقدر توی این مسیرها صدام و اذنابش از ما لعن و نفرین خوردند. در هر صورت مأموریت باید انجام می شد . تویوتایمان سه منظوره بود؛ هم خودروی حمل هواپیما ، هم لانچر پرواز و هم وسیله نقلیه حمل تیم پروازی. عقب وانت تویوتا را مثل خودرو هایس مان طوری طراحی کردیم که علاوه بر لانچر حتی تا چهار فروند هواپیمای تلاش با کلیه متعلقات داخل آن جای بگیرد. یک سپر پهن هم برایش طراحی کردیم که در مواقع لزوم بتواند ، موتورسیکلت مان را هم حمل کند. معجونی شده بود برای خودش. شکر خدا جاده های کوهستانی و روستائی توی خاک خودمان خوب بود و مشکلی پیدا نکردیم؛ اما پایمان که به خاک عراق رسید ، افتادیم به عجز و لابه. لودرهای مهندسی رزمی و جهاد سازندگی مشغول احداث جاده های مختلف روی سینه کش کوه و تپه ها بودند و مشکل جاده ها یک طرفه بودن آنها بود. با کلی مکافات وقتی خودرو جان می گرفت تا از کمند گردنه ای عبور کند ؛ آن جلو ، لودر چراغ می زد که جلو نیا من دارم می آیم. کنارمان که می رسید ، توی یکی از همین پارکینگ هائی که درست کرده بود می رفت تا ما مسیر را ادامه بدهیم. دوباره با سلام و صلوات آرام ، آرام جاده باریک و پر خطر را بالا می کشیدیم ، اما دوباره ازآن بالا خودروئی برایمان چراغ می زد. چقدر حرص می خوردیم وقتی مجبور بودیم مسیر آمده را عقب عقب گاه تا دو کیلومتر برگردیم. او که نمی توانست توی سربالائی با دنده عقب برگردد ، ما باید آن قدر عقب می آمدیم تا به یکی از همین پارکینگ ها بخوریم. سختی و گرفتاری کار آنجا بود که یهو می دیدی نم نم باران شروع شده. هر از گاهی کوه ریزش کرده و توی همان جاده باریک و یک طرفه قرار است از کنار پرتگاهی رد بشوی. پرتگاه ها و دره های عمیقی که وقتی از آن بالا همق آنها را جستجو می کردی ، قعرشان پیدا نبود و بقول صفری ، اگر توی آنها سقوط می کردیم، خیال مان راحت که مجروح نمی شویم ، در دم می میریم. توی این مسیرها که راننده هم نداشتیم ، خودم پشت فرمان می نشستم. یک بار که در پیچ گردنه ای سه چرخ مان روی جاده بود و چرخ چهارم برای خودش توی هوا دور می خورد ؛ قارداشی، نفس های حبس شده در سینه را با این جمله شکست : قلبم افتاد توی جورابم. بقیه اما در حال خواندن شهادتین بودند که خدا را شکر خودرو جان گرفت و از پرتگاه رهائی یافتیم. به مقر که رسیدیم دوست نداشتیم پس از انجام مأموریت این مسیر را برگردیم، چون فردا روز از نو و روزی از نو بود. برای همین ده پانزده روزی را توی همان ارتفاعات پیش بچه های رزمنده ماندیم و به انجام مأموریت پرداختیم. توی این فاصله بارها به یاد دختر بزرگم افتادم که با رسیدن به کرمانشاه ، او را در کلاس اول ابتدائی ثبت نام کرده بودم و به مادرش که نمی دانست توی این بی برقی و بی نفتی چگونه تکرار جمله مامان خیلی سردم است را از او کم کند. دلمان خوش ، نسبت به اهوز ، خانه اجاره ای توی کرمانشاه از خونه اجاره ای اهوازمان بزرگتر و جادارتر بود ، ولی توی این سرمای طاقت فرسا مجبور بودیم که توی یک اتاق جمع شویم تا گرم مان شود. نه اینکه ما تنها نفت نداشته باشیم ، تمام محله نفت نداشت. خدا پدر مسئول پشتیبانی نیروی هوائی سپاه را بیامرزد ، یک بار تانکری 4000 لیتری از نفت برایمان فرستاد که ما آن را بین تمام محله تقسیم کردیم. هر خانوار 20 لیتر و ما 40 لیتر گیرمان آمد. حالا چرا باید پانزده روز در ارتفاعات می ماندیم ؟ برای اینکه اینجا برعکس اهواز ، بیشتر روزها ابری بود و رطوبت هوا بسیار زیاد. هواپیما توی چنین شرایطی نمی توانست پرواز کند. به قول بچه ها هوا بس ناجوانمردانه سرد بود. به طوری که نمی توانستیم با انگشت های یخ زده مان ملخ هواپیما را بچرخانیم تا موتور روشن شود و هواپیما پرواز کند. چقدر باید به انگشت هایمان ور می رفتیم و آتش روشن می کردیم تا دست هایمان جانی بگیرند و ملخ هواپیما راه بیوفتد. امروز وقتی استارتر را دست بچه های خلبان می بینم که چقدر هواپیما را راحت روشن می کنند ، تأسف می خورم که کاش یکی از این دستگاه ها را ما آن روزها در ارتفاعات داشتیم. سردی هوا یک طرف ، تمام شدن سوخت طرف دیگر. سنگر تدارکات ، خانه بغلی نبود که بخواهیم از او سوخت بگیریم. باید تحمل می کردیم. حالا ما هیچی ؛ نهایت 15 روزمان اینطوری می گذشت ، بیچاره رزمنده هائی که سالها آنجا مستقر بودند. صبح سحر ساعت 4 راه افتادیم به طرف عراقی ها برویم برای عکسبرداری که لای یکی از درخت ها توی مسیر ، جنازه ای عراقی دیدیم که روی شاخه درخت یخ زده بود. انگار که در حین عملیات مخفی شده و بعد در سرمای کوهستان همانجا یخ زده باشد. گاه اتفاق می افتاد که شب تا صبح آنقدر برف می بارید که توی سنگرها محبوس می شدیم. لودر که می آمد باید توی دره شهید بروجردی یکی یک خودروها را بالای کوه می کشیدیم. ماموریتمان که تمام شد باید عکس ها را می بردیم کرمانشاه تا آنها را ظاهر کنیم و به قرارگاه تحویل دهیم. توی مسیر از کنار مردم منطقه که می گذشتیم نمی توانستیم اعتماد کنیم اینهائی که با ما حرف می زنند یا جلوی خودرویمان را برای کمک گرفتن می گیرند ، مردم عادی هستند یا کومله و دموکرات ؟ و ما ، که عکس هائی که از جانمان عزیزتر بود را باید در نهایت هوشیاری و جانبازی ، پاسداری می کردیم تا به دست صاحبانش برسد. خدا را شکر توی تمام مأموریت ها ، نه اتفاقی برای عکس هایمان افتاد و نه هواپیماهایمان. حتی ، یک مورد سقوط منجر به افتادن به دست دشمن نیز نداشتیم. راوی : زنگنه * * * * * صخره های لعنتی پیش خودمان خلبان برجسته ای به حساب می آمدیم ، اما این سومین پهپاد بود که توی صخره ها می خورد و می افتاد توی آب. خوب شد کسی متوجه سقوط آنها نمی شد وگرنه توی این رزمایش مهم ؛ کلاه مان پس معرکه بود. حضرت آقا به عنوان رئیس جمهور ( در سال 1366) آمده بود جزیره لارک و ما قرار بود از توی تنگه ای هواپیماهایمان را رد می کردیم و از جلوی کشتی حامل معظم له ، پرواز نمایشی می دادیم و رد می شدیم ؛ اما از شانس بدمان این صخره های لعنتی هر بار مانع مان می شد. سه خلبان این سه فروند ، از برجسته ترین خلبان های پهپاد به حساب می آمدند. حمید رضا از همان اول می گفت : بگذارید من خلبانی کنم. اما بچه ها شاید به خاطر سن کمش فکر می کردند تجربه اش کم هم باشد. اما یهو دیدیم هواپیمائی با هنرمندی از لای صخره ها بیرون آمد و جلوی دیدگان حضرت آقا مانوری زیبا و به یاد ماندنی داد و آن طرف تر روی ساحل جزیره با خودنمائی هر چه تمام تر فرود آمد . این حمیدرضا بود که سرانجام حرفش را عملی کرد. او پاسدار صحنه های پر خطر هم بود و هنوز سه ماه از ازدواجش نگذشته بود که هم در مأموریت های خطرناک هور حضور می یافت و هم در کوهستان های صعب العبور غرب کشور. دلِ خوش ، همسر جوانش را آورده بود اهواز که مثلا توی مأموریت ها خیلی از او دور نباشد؛ اما هر بار او را تنها می گذاشت و توی مناطقی که مجبور بود چند روزی را در آنجا بماند حضور می یافت. من به عنوان فرمانده اش هر به بچه ها می سپردم که به خانم هایتان سفارش کنید که خانم حمیدرضا زارعی را تنها نگذارند. توی آخرین مأموریت اش هم او زودتر از بقیه آماده شد تا به فاو برود و به عنوان خلبان جلو ، از تغییر و تحولات منطقه دشمن عکس بگیرد. وقتی توی فاو عقب نشینی شد ؛ او ، هم تمام افراد گروهش را به سلامت عقب آورد و هم بسیاری از امکانات و تجهیزات پهپاد را . وقتی هم که شنید بچه های مهندسی پل اروند را تعمیر کرده اند ، این بار با شهید قاسمی هر دو به فاو برگشتند تا آتلیه سیار پهپاد را هم به عقب بیاورند. اما دیگر هرگز خبری از آن دو نشد. راوی :سید حجت الله قریشی ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند .
  21. 1 پسندیده شده
    غرق شدن زیردریایی نانگالا-402 ارتش اندونزی با 53 خدمه ارتش اندونزی اعلام کرد زیردریایی این کشور که در اقیانوس ناپدید شده بود، با 53 نفر سرنشین غرق شده است. نیروی دریایی اندونزی روز چهارشنبه 21 آوریل از قطع تماس با زیردریایی «نانگالا-402» و مفقود شدن آن با 53 خدمه در جریان یک تمرین نظامی در آب‌های شمال جزیره بالی خبر داده بود. جوکو ویدودو، رئیس جمهوری اندونزی پنجشنبه در پیامی ضمن تشویق امدادگران و گروه‌های جستجو برای به خرج دادن حداکثر تلاش جهت یافتن زیردریایی مفقود شده تاکید کرده بود که نجات جان 53 خدمه زیردریایی اولویت نخست برای کشورش محسوب می‌شود. به گفته مسئولان دولتی و فرماندهان نیروهای مسلح اندونزی ظرفیت اکسیژن رسانی زیردریایی مفقود شده که پیش‌ از عملیات برای استفاده خدمه کنترل و بازرسی شده بود ساعت 3 بعد از ظهر روز شنبه به اتمام رسیده بود. « نانگالا-402» یکی از پنج زیردریایی ارتش اندونزی است که سال 1977 در آلمان ساخته شد و سال 1981 به ناوگان زیردریایی این کشور اضافه شد. این زیر دریایی 1395 تنی پیش‌تر یک دوره دو ساله مرمت و بهسازی را نیز طی سالهای 2010 تا 2012 در کره جنوبی پشت سر گذاشته است.
  22. 1 پسندیده شده
    تصاویر عجیب آخرین حضور سردار سلیمانی در دفتر کارش تصاویر فیلم آخرین باری که سردار به دفتر کارش می رود را نشان می دهد نمی دانیم این رفتار به رسم ارادت بوده یا به رسم اگاهی از شهادت ولی هرچه که باشد باوری را در اون نشان می دهد که منشا تمام رفتار ایشان بوده است. فیلم ویدیو در اپارات https://www.aparat.com/v/RQoVZ?playlist=366642
  23. 1 پسندیده شده
    اهداف کلی این مقاله : 1- معرفی این سلاح و تهدیدی که برای ناوگان غربی داره و احتمالا برای افزایش قابلیت های چانه زنی برای دریافت بودجه های بیشتر برای بخش های دفاعی توسط ناوگان دریایی 2- بزرگنمایی تهدیدات حزب الله در مدیترانه و وادار کردن کشورهای اروپایی به افزایش بودجه ی نظامی و همچنین افزایش فشار بر ایران و حزب الله ... 3- وصل کردن کره ی شمالی به حزب الله و ایجاد زمینه سازی برای فشار بیشتر به حزب الله و کره ی شمالی و همچنین اتهام زنی به روس ها ( در مورد کمک به حزب الله ) 4- آماده سازی افکار عمومی برای جنگ بعدی و تلفات احتمالی ناوگان دریایی غربی ها در مدیترانه و ماست مالی پیش دستانه که آقا اینها از بهترین موشک های جهان استفاده می کنند .... 5- کشورهای غربی هم باید روی ساخت چنین سلاح هایی سرمایه گذاری کنند ... این نوع مقالات بیشتر برای بزرگ نشان دادن تهدیدات برای رسیدن به اهداف سیاسی و مالی خاصی هست و نباید ازشون ذوق زده شد ... روس ها توی تحویل سامانه های دفاعی که پولش رو پیش پرداخت کردیم تاخیر چند ساله می اندازند ، اونوقت شما انتظار داری یکی از بهترین موشک های ضد کشتی شون رو به ما بدهند که ما هم تحویل حزب الله بدهیم !؟ ما اگر داشتیم ، برای خودمون رونماییش می کردیم ... قبلا دو پست آخر خودکار با هم ترکیب می شدند ...
  24. 1 پسندیده شده
    با سلام خدمت دوستان    این دو نقشه هم ، تشریح تصرف شبه جزیره فاو ، از دید عراقی ها ، شامل مراحل اول تا سوم    این عملیات ، توسط سپهبد ، ماهر عبدالرشید ،  در 4 مرحله و در یک بازه زمانی 5 روزه طراحی شد ، اما ظاهرا" یگانهای عراقی موفق شدندتا در عرض 72 ساعت ، کل منطقه  را تصرف کرده و در فراسوی آن نیز  دست به پیشروی بزنند .       
  25. -2 پسندیده شده