برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      33

    • تعداد محتوا

      8,886


  2. arminheidari

    • امتیاز

      19

    • تعداد محتوا

      7,127


  3. mehdipersian

    • امتیاز

      17

    • تعداد محتوا

      2,884


  4. 951

    951

    Editorial Board


    • امتیاز

      17

    • تعداد محتوا

      2,400



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 26 اردیبهشت 1400 در همه مناطق

  1. 2 پسندیده شده
    با سلام دوستان این متن از یک خبرگزاریست ... اگه ممکنه تحلیل بفرمایند. اما این که اگر بی‌انگیزگی‌ای هم وجود داشته، چه کسانی باعث بی‌انگیزه شدن برخی رزمندگان و فرماندهان جبهه‌ها شده بودند را سردار حسین همدانی ( از فرماندهان ارشد سپاه ) این چنین تفسیر کرده است: « یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات این بود که فرمانده جنگ [ آقای هاشمی ] بعد از عملیات کربلای 5، از پایان جنگ سخن گفت و رزمندگان احساس کردند نیازی به ادامه دادن جنگ نیست. این فکر و تصمیم به جبهه‌ها هم سرازیر شده بود که [در نتیجه] جبهه را خیلی تضعیف کرد. خبر این بود که می‌خواهیم مذاکره کنیم و جنگ را تمام کنیم، به جبهه‌ها رسید و روحیه رزمندگان را به هم ریخت.» به نظر می‌رسد شرایط به گونه‌ای است که جمع قابل توجهی از رزمندگان و فرماندهان ایرانی بر این باور هستند که آقای هاشمی رفسنجانی در حالی بحث آتش بس، پایان جنگ و مذاکرات صلح را مطرح می‌کند که درباره اطلاع ایشان از موضع امام خمینی که با این مطلب مخالف بوده و نسبت به آن حساسیت داشته و آن را باعث دلسردی رزمنگان جبهه‌ها می‌دانسته است، شک و تردیدی وجود ندارد. استناد آنان به این گفته است که وی در مصاحبه با روزنامه کیهان در سال 82 در این مورد می‌گوید: « امام مایل نبودند که اصلا بحث آتش بس، صلح و پایان جنگ مطرح شود و این را باعث دلسردی نیروها در جبهه می‌دیدند.» طبق گزارشی که روزنامه کیهان در مورخ 5 اردیبهشت 1367 منتشر کرده اعلام داشته شده که آقای هاشمی در گفت‌وگو با تلویزیون ایتالیا، صحبت از پذیرش صلح می‌کند. وی می‌گوید: « اگر واقعاً مصلحت را در این تشخیص دهیم که باید مصالحه کرد، ما این سیاست را می‌پذیریم.» گری سیک ( مسئول امور ایران در شورای امنیت ملی آمریکا ) در خرداد 67 طی مصاحبه‌ای با مجله نیوزویک اظهار می‌دارد: «در میان کادر رهبری ایران،‌ افرادی وجود دارند که مایلند راهی پیدا نمایند تا خودشان را از این موقعیت خلاص نمایند.» نشریه تایمز اقتصادی چاپ انگلیس، در تاریخ 8 تیرماه 67 و پس از باز پس‌گیری جزایر مجنون و هورالهویزه توسط عراق، نوشت: «برتری نسبی ایران به خاطر روحیه قوی آن‌ها در ادامه جنگ بود و اکنون با از دست دادن آن، توازن جنگ تغییر کرده است.» ویلیام وبستر ( رئیس سازمان سیا) در تاریخ 22 تیر 1367 با روزنامه وال استریت ژورنال مصاحبه می‌کند و به تغییراتی که در تصمیمات مسئولان ایرانی رخ داده اشاره می‌کند و می‌گوید: «به عقیده من مسئول تغییراتی که اخیراً در تاکتیک ایرانی‌ها دیده می‌شود آقای هاشمی رفسنجانی است.» مقام معظم رهبری نیز طی سخنانی در تاریخ 29 شهریور 1372 می فرمایند: «بعد از قضیه قبول قطعنامه، که دشمن فرصت طلبی می‌کرد و می‌خواست از موقعیت سواستفاده کند، شما دیدید ناگهان آن چنان جبهه‌ها پر شد که در طول جنگ کمتر سابقه داشت، یا هیچ سابقه نداشت.» اعلام ناتوانی دولت برای تامین مالی ادامه جنگ امام خمینی در بخشی از نامه مورخ 25 تیر 1367 خود خطاب به مسئولان کشور می‌نویسند: « آقای نخست وزیر از قول وزرای اقتصاد و برنامه و بودجه،‌ وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کرده‌اند.» آقای هاشمی رفسنجانی نیز در خاطرات خود می‌نویسد: « در تاریخ 23 تیر به خدمت امام رسیدیم و با خواندن نامه آقای رضایی از ایشان نظر خواستیم... قبلا نخست وزیر و وزیر دارایی در گزارشی به خدمت امام گفته بودند که حتی در سطح هزینه‌های موجود هم، کشور قدرت تامین هزینه جنگ را ندارد و از خط قرمز اقتصادی هم فراتر رفته‌ایم.» مسعود روغنی زنجانی (وزیر برنامه و بودجه در دولت میرحسین موسوی) نیز در مصاحبه‌ای چنین می‌گوید: «در جریان پذیرش قطعنامه 598، نامه‌ای که من به عنوان رئیس سازمان برنامه به امام نوشتم، در پایان جنگ تاثیرگذار بود و امام با این استدلال که دستگاه برنامه‌ریزی کشور به عنوان کارشناس اعلام می‌کند که منابع مورد نیاز برای ادامه جنگ به حداقل ممکن رسیده است جنگ را متوقف کردند.» مقام معظم رهبری نیز طی سخنانی در تاریخ 14 خرداد 1375 در این مورد می‌فرمایند: « قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسئولان آن روز امور اقتصادی کشور مقابل روی او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمی‌کشد و نمی‌تواند جنگ را با این همه هزینه ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛‌ به خاطر تهدید آمریکا نبود... اگر همه دنیا در امر جنگ دخالت می‌کردند، امام رضوان الله علیه، کسی نبود که روی برگرداند. آن [پذیرش قطعنامه] یک مسئله داخلی نبود؛‌ مسئله دیگری بود.» براساس برخی آمارهای منتشر شده از سال 59 تا 67، میانگین سالانه سهم امور دفاعی در کل هزینه‌های دولت ایران، برابر 12 درصد بوده است. یعنی علی رغم آن که امام خمینی بارها اعلام داشته بودند که جنگ باید در راس مسائل کشور باشد، 88 درصد بودجه کل کشور در مسیری غیر ازجنگ،‌ صرف می‌شده است. محسن رضایی نیز در این رابطه در مصاحبه‌ای می‌گوید: «ما در چارچوب امکاناتی که به ما می‌دادند، برنامه‌ریزی می‌کردیم. گرچه امکانات کشور بسیار وسیع‌تر از چیزی بود که ما دریافت می‌کردیم. در کل دوران هشت سال جنگ،‌ ما 22 میلیارد دلار ارز خرج جنگ کردیم... در حالی که فقط در سال 1362 ، بالای بیست و چند میلیارد دلار فروش نفت داشتیم.» آقایان هاشمی، محسن رضایی و علی شمخانی، میرحسین موسوی را مناسب ترین فرد برای ریاست ستاد فرماندهی کل قوا اعلام می‌کنند. این شرایط به گونه‌ای بود که او دو روز قبل از آن، از نخست وزیری استعفا کرده ولی امام با استعفای وی مخالفت فرمودند. موسوی که از مسئولیت نخست وزیری استعفا کرده بود، آیا حاضر بود مسئولیت جدید را نیز بپذیرد؟ امام خمینی(ره) با ریاست موسوی مخالفت می‌کند. آقای هاشمی رفسنجانی در یادداشت 11خرداد 67 خود می‌نویسد: «شب برای مشورت درباره ریاست ستاد، خدمت امام رفتم. ایشان با ریاست نخست وزیر با کیفیت ارائه شده موافقت نکردند.» آقای هاشمی رفسنجانی همچنین در 4 تیر 67 می‌گوید: «جلسه سران قوا در دفتر آیت الله خامنه‌ای تشکیل شد. جریان ملاقات با امام را گفتم که دستور مقاومت تا آخرین حد را دادند. قرار شد همه امکانات برای تداوم دفاع بسیج شود و دولت وارد جنگ شود و ریاست ستاد را نخست وزیر بر عهده گیرد... عصر نخست وزیر و اعضای پیشنهادی ستادش آمدند و درباره ارکان ستاد به توافق رسیدیم. قرار شد کار را شروع کنند.» محسن رفیق دوست(وزیر وقت سپاه) در مصاحبه‌ای چنین بیان می‌کند: «آقای هاشمی مرا خواستند و گفتند: من می‌خواهم توپ جنگ را در زمین دولت بیندازم... تو برو و در وزارتخانه‌ات بنشین. اصلا دیگر وقتی سپاه درخواستی می‌کند، چیزی نگو! بعد حکم دادند و آقای نخست وزیر را رئیس ستاد فرماندهی جنگ کردند و تعدادی از اعضای هیئت دولت نیز سمتی در ستاد فرماندهی داشتند. آقای خاتمی مسئول تبلیغات جنگ شد، آقای بهزاد نبوی را هم مسئول لجستیک جنگ کردند و همین طوری احکام را دادند که همان باعث پذیرش قطعنامه شد.» سردار محمد کرمی راد(فرمانده سابق لشگر 11 امیرالمومنین) در این باره می‌گوید: «آن‌ها(برخی مسئولان جنگ) ترسیده بودند و می‌گفتند که امریکا با ما وارد جنگ شده‌اند. اما امام به این‌ها فرمودند که من اگر جای شما بودم، در تنگه هرمز جلوی این‌ها را می‌گرفتم. اما آن‌ها نگرفتند؛ در حالی که امکان پذیر بود.» محسن رضایی (فرمانده وقت سپاه) در تاریخ 3 مرداد 1365 در این باره در مصاحبه با راویان جنگ می‌گوید: «بعضا از ما خواسته می‌شد که اگر توانایی جنگ را نداریم، برویم و به امام بگوییم که نمی‌توانیم بجنگیم. این ایده آل و آرزوی کسانی بود که احساس می‌کردند واقعا نمی‌شود جنگید.» «در حقیقت اینجا رزمندگان ما مورد انتقام برادران عزیز ما- برخی مسئولان کشور- قرار گرفتند که هیچ مبنایی نداشت و تجربه هم ثابت کرد که این برخوردها مبنا ندارد. البته عوامل مختلفی در شکل گیری این جریانات دخالت داشتند: یکی از این عوامل، افراد محافظه کار و میانه رویی بودند که همیشه مترصد هستند وضع را به سمتی بکشانند که خودشان فکر می‌کنند. این تیپ افراد، اصلا ایده‌آل‌شان تضعیف سپاه بود. آن‌ها می‌گفتند که ما با سپاه آن قدر برخورد کردیم که او را از موضع آیت اللهی به حجت الاسلامی کشاندیم. افرادی که این فکر را داشتند، در دادن مشاوره به مسئولانی که با سپاه برخورد داشتند، بسیار موثر بودند.» حسین علایی جریان ملاقات روز 27 خرداد 67 آقای هاشمی رفسنجانی با امام خمینی را از زبان آقای هاشمی چنین نقل می‌کند: «به اتفاق رئیس جمهور و احمد آقا خدمت امام رفتیم. وضع جبهه‌ها، نیروها، امکانات کشور وضع دشمن را برای امام تشریح کردیم و دو راه بسیج نیروها و امکانات برای جنگ یا پذیرش ختم جنگ را برای امام مطرح کردیم. ایشان راه اول را انتخاب کردند... به امام گفتم برای ادامه جنگ، فرماندهان از ما امکانات و وسایلی می‌خواهند که ما در شرایط فعلی کشور، بودجه لازم برای تهیه آن‌ها را نداریم. امام گفتند بروید از مردم مالیات بگیرید. به ایشان گفتم این کار را کرده‌ایم و دیگر گرفتن مالیات بیشتر از مردم برای دولت امکان ندارد و میزان آن به حداکثر خود رسیده است. امام گفتند خب استقراض کنید. پس از این مسئله به امام گفتم نیروهای مردمی به جبهه نمی‌آیند. امام گفتند من برای حل این مشکل به مردم حکم جهاد می‌دهم. گفتم در کشور ارز ندارم تا بعضی نیازهای جنگ را از خارج خریداری کنیم. امام گفتند برای آن راهی پیدا کنید. بروید نفت پیش فروش کنید.» بر خلاف ادعای برخی از مسئولان که از پایان جنگ با صلح احساس خوشحالی و رضایت می‌کردند، اکثر ملت مسلمان ایران آن را باعث سرشکستگی و شرمساری خود می‌دانستند. همان گونه که امام خمینی از آن تعبیر به سرکشیدن جام زهر کرد. آقای هاشمی رفسنجانی طی مصاحبه‌ای در سال 1378 می‌گوید که خانواده شهدا و ایثارگران نیز با این گونه پایان جنگ موافق نبودند: «خیلی از خانواده‌های شهدا دلشان نمی‌خواست جنگ این گونه تمام شود. چون حداقل خواست ایثارگران این بود که مردم عراق از شر حزب بعث خلاص شوند. این جزو اهداف جنگ بود.» سردار غلامعلی رشید نیز در سخنانی عنوان می‌کند: «مرحوم سید احمد خمینی در یکی از سخنرانی‌های خود اعلام کردند که پس از پذیرش قطعنامه 598 و حمله مجدد عراق به ایران و اعزام خیل بی شمار نیروهای مردمی به جبهه، امام فرمودند اگر می‌دانستم مردم این گونه به جبهه می‌آیند، قطعنامه را قبول نمی‌کردم.» حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان نیز در همین رابطه می‌گوید: «درست زمانی که جنگ تمام شد عده‌ای آمدند و با تعدادی از مسئولان مصاحبه کرده و از آن‌ها پرسیدند اگر شما به دوران بعد از فتح خرمشهر برمی‌گشتید چه می‌کردید؟ پاسخ آن زمان برخی مسئولان این بود که اگر به آن زمان برمی‌گشتیم یک محاسبه‌ای می‌کردیم و جنگ را تمام می‌کردیم. بعد از این حرکت حضرت امام در سخنرانی فرمودند که من از خانواده شهدا و مردم به خاطر تحلیل‌های غلط این روزها عذر می‌خواهم.» عبارت دقیق امام خمینی در این باره چنین است: «من در اینجا از مادران، پدران، خواهران، برادران، همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیل‌های غلط این روزها رسما معذرت می‌خواهم و از خداوند می‌خواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کرده‌ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده‌ایم و نتیجه فرع آن بوده است. نباید برای رضایت چند لیبرال خودفروخته در اظهار نظرها و ابراز عقیده‌ها به گونه‌ای غلط عمل کنیم که حزب الله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولی‌اش عدول می‌کند.»
  2. 2 پسندیده شده
    با سلام برای مطالعه دقیقتر تاریخ درباره نفوذ منافقها به جنگل های گیلان ، باید به عملیات هایی که در شرق گیلان ( شهرهای رودسر ، املش ، رحیم آباد ، کلاچای ، چابکسر و سیاهکل ) اتفاق افتاد ، نگاهی اجمالی شود . نقش گردانهای جنگل سپاه در خاتمه این غائله بسیار مهم بود ، با توجه به اینکه بسیاری از سران این گروهکها اصالتا اهل همین شهرهای مذکور بودند ، به جغرافیای منطقه کاملا آشنا بودند و سرکوبشان بسیار پیچیده و متاسفانه با تقدیم شهدای بسیاری بود .
  3. 2 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. نفوذ منافقین به جنگل های گیلان هادی صدقی از جانبازان دفاع مقدس به تازگی در کتابی به نام "ایستاده ام" خاطرات دوران انقلاب و جنگ خود را منتشر کرده است. صدقی در جوانی به سپاه رشت می رود و در آنجا به عنوان نیروی اطلاعات - عملیات خدمت می کند. در بخشی از کتاب ، به ماجرای نفوذ منافقین در جنگل های گیلان و چگونگی مقابله سپاه با آنها طی یک عملیات پیچیده اطلاعاتی اشاره می کند که برای اولین بار منتشر می شود. این روایت می تواند سرنخی باشد که ناگفته های زیادی در بر دارد : گشت ثارالله در مدتی که در گیلان کار می کردم ، تجربه های تلخ و شیرین بسیاری به دست آوردم. با توجه به تجربه جبهه و کردستان ، عضو تیم عملیات شدم و مدام در سراسر استان فعالیت می کردیم. واحدی به نام "گشت ثارالله" تشکیل شد و در شهر تردد می کرد. گاهی که اوضاع آرام بود ، با لباس فرم سپاه و پاترول آرم دار در شهر حرکت می کردیم. این کار ، ضمن اینکه به مردم دلگرمی می داد و نشانه تسلط بر اوضاع بود ؛ به دشمن هم یادآوری می کرد که دست از پا خطا نکند. گاهی هم اوضاع ویژه بود و تیم اطلاعات خبری داده بود که مثلا ده نفر ناشناس وارد شهر شده اند. با لباس شخصی و ماشین عادی می رفتیم که اوضاع را نامحسوس زیر نظر بگیریم و در صورت لزوم وارد عمل بشویم. حتی اگر ضروری بود ، ریشمان را می زدیم و کلاه می گذاشتیم و با ماشین بنز می رفتیم و پیپی هم گوشه لب می گذاشتیم تا اصلا کسی به ما شک نکند. مثلا یک بار پیش آمد که دیدیم که جلوی ما ماشینی ناگهان زد روی ترمز و یک نفر پیاده شد و با سرعت دوید داخل کوچه. ما هم پیاده شدیم و دویدیم دنبالش. بعد از کلی تعقیب و گریز به کوچه بن بستی افتاد و دستگیرش کردیم. جالب اینجاست که اصلا نمی دانستیم این آدم چه کاره است. کاشف به عمل آمد که آقا عضو یکی از این گروهک هاست و ماشین گشت هم کاملا اتفاقی ، یکی دو تا خیابان پشت سرش آمده و آن شخص دچار توهم شده که لو رفته. مثلا خواسته فرار کند که عملا خودش را به دست ما داده!! جغرافیای منطقه عملیاتی در غرب استان ، باریکه ای است که موقعیت جغرافیائی خیلی خاصی دارد. بعد از بندر انزلی شروع می شود و به آستارا و مرز شوروی سابق ختم می شود. از شرق به دریا محدود می شود و از غرب به کوهستان های بسیار مرتفع و مه آلود. آنجا را انتخاب کرده بودند تا عملیات بزرگ و خطرناکی انجام بدهند. در آن منطقه کارخانه کاغذسازی چوکا واقع شده و این ها تصمیم گرفته بودند با تصرف کارخانه ، جا پای محکمی درست کنند و از کوه پائین بیایند و شهرها را بگیرند. چوکا منطقه وسیع و مجهزی داشت با صدها خانه سازمانی و انبار و سالن های تولید و ماشین های سنگین که اگر به دستشان می افتاد ، زمینه جنگ و خونریزی شدیدی ایجاد می شد. تیم های اطلاعاتی سپاه کار فشرده ای را شروع کردند و افراد در پوشش هیزم شکن و فروشنده دوره گرد و روستائی به عمق منطقه نفوذ می کردند و اطلاعات جمع می کردند. آنها هم سخت فعال بودند و هم یارگیری می کردند و هم اطلاعات زیادی از نیرو و توان ما تهیه کرده بودند. فرماندهان رده بالا ، مدتی آنها را به حال خودشان گذاشتند تا خیالشان راحت باشد و خودشان را بیشتر آشکار کنند. نفراتشان هم شناسایی شده بودند و گزارش رفت و آمدشان مرتب به سپاه می رسید. حتی نیروی اطلاعاتی داشتیم که رفته بود بین آنها و یک ماه زندگی کرده بود یا کسی بود که مثلا اطلاعات سپاه را برایشان می برد. در واقع یک سری اطلاعات سوخته به او می دادند تا به آنها برساند و مواضع و تحرکات آنها را شناسایی می کرد. محاصره و ضربه در این دوره سکوت، منافقان به تدریج محاصره می شدند و خبر ریز فعالیت ها و حرکاتشان به ما می رسید؛ همه چیز تا جزیی ترین تحرکاتشان، مثلا اینکه فلان کس امروز وارد شهر شده، مایحتاج و تدارکات تهیه کرده و به کوه برگشته، یا در فلان روستا رفته اند و یک خودرو خریده اند. اطلاعات که تکمیل شد به ما گروه های ضربت اطلاع دادند که «وارد منطقه بشوید و آماده هجوم باشید». منطقه تالش بعد از بندر انزلی و رضوان شهر شروع می شود و تا آستارا ادامه دارد. بسیاری از بومی ها اهل سنت هستند و منافقین روی آنها خیلی کارکرده بودند. یک گروه صوفی اهل سنت هم از فرقه نقشبندیه وجود داشتند که تعدادی از اعضایشان به منافقین قول همکاری داده بودند و اوضاع پیچیده و خطرناکی به وجود آمده بود. بعد از شناسایی به خانه ها و مرکز تجمعشان حمله کردیم و بعد از جنگ و گریز شکست خوردند و به جنگل گریختند. ما هم در کارخانه چوکا پایگاهی ایجاد کردیم. به طور کلی در شهرها هیچ حرکت مهمی نتوانستند انجام بدهند. در بندر انزلی هم به بهانه مخالفت صیادان با قانون شیلات هیاهو به راه انداختند و به قرارگاه سپاه پاسداران حمله کردند و تعدادی از بچه های سپاه را به شهادت رساندند. به جز آمل و انزلی، هیچ نا امنی خاصی در شهرها پیش نیامد و اوضاع تا حد زیادی در کنترل ما بود. فرمانده جنگل یکی از اتفاقات مهمی که در ماموریت شمال پیش آمد دستگیری فرمانده جنگل بود. ما با وجود اینکه سه سال از انقلاب می گذشت و هیچ کدام دوره های تخصصی اطلاعاتی ندیده بودیم، طرح های ضد اطلاعاتی پیچیده ای را هدایت کردیم که فقط سر چشمه اش عشق به وطن و انقلاب بود. در تهران یکی از عناصر رده بالای منافقین دستگیر شده و بلافاصله اطلاعات با ارزشی به سپاه داده بود. قرار بود به زودی فرمانده جنگل به گیلان برود و رهبری قیام سراسری را شخصا به عهده بگیرد. اسم این شخص حسن بود و مسئول بلند پایه مالی منافقین بود. او و یک خانم جوان آمدند به طرف گیلان و وارد رشت شدند. نیروهای تهران که تعقیبشان می کردند سوژه را تحویل بچه های ما دادند و ماموریتشان تمام شد. حسن حدودا سی و پنج تا چهل ساله و بلند قد بود. اینها با سر و وضع شیک و مرتب به یکی از خیابان های مرکزی رشت رفتند و وارد قنادی شدند. یک فضای بسته بود و امکان فرارشان مسدود شده بود. اما خب، می دانستیم این نفرات دوره دیده اند و مسلح هم هستند و به این راحتی دست ها را بالای سر نمی برند. آقای الیاس علیپور تیم عملیاتش را اطراف قنادی مستقر کرد و خودش و چند نیروی زبده وارد شدند و چنان با مهارت دستگیرشان کردند که آنها نتوانستند هیچ واکنشی نشان بدهند. سرگرم خرید شیرینی بودند و ناگهان خودشان را در حلقه بسته محاصره دیدند. اینها را به مقر سپاه بردند تخلیه اطلاعاتی کردند. با خودشان پول زیاد آورده بودند و قرار بود بعد از قنادی به یکی از بانک ها بروند و پول را به حساب بگذارند. این شخص اطلاعات بسیار ارزشمندی را لو داد. او تقریبا از هر فعالیت حیاتی منافقین در استان با خبر بود و آنها را در اختیار ما گذاشت. از جمله نشانی مقر اصلی شان در اطراف شهر رشت. فرمانده جدید جنگل سپاه گیلان به سرعت زبده ترین نیروی اطلاعاتی اش را آموزش داد و قرار شد یک عملیات پیچیده انجام بشود. آن برادر سپاهی با نشانی هایی که حسن داده بود به جنگل رفت و خودش را به جای او معرفی کرد. نیروهای جنگل هم این فرمانده را نمی شناختند، تاریخ ورودش هم درست بود، او را پذیرفتند و کلی تحویلش گرفتند و از او استقبال کردند. چند روزی در جنگل بود و با سپاه تماس می گرفت و دستوراتی را که حسن از تهران می گرفت به نیروهای مسلح جنگل ابلاغ می کرد. این خط ارتباطی بین او و بالاترین رده های سازمان باعث شده بود که امکان بروز هر شک و شبهه ای از بین برود. نفوذ علم است. برای آموختن آن دوره های خیلی پیچیده ای می بینند و خود شخص آموزش گیرنده هم باید وضع روحی-جسمی ویژه ای داشته باشد، شجاعت کامل داشته باشد و سریع الانتقال باشد. نفوذ در تشکیلات زیرزمینی مسلح و نقش ریاست آن گروه را بازی کردن کار فوق العاده مشکل و پیچیده ای است. ضربه آخر زمان مناسب که رسید، یک روز به همه آنها اعلام کرد «امروز جلسه داریم. همه باید جمع بشوند. قصد دارم خبرهای خیلی مهمی به شما بدهم.» آنها هم فکر می کردند تاریخ خروج مسلحانه معلوم شده و قرار است نقشه عملیات به عناصر ابلاغ بشود. رفیق ما خیلی زرنگ بود. قبل از شروع جلسه به فرماندهان می گوید «سپاهی ها همه جا نفوذ کرده اند و خطر ترور من وجود دارد. اسلحه همه را جمع کنید.» حرفش هم منطقی به نظر می رسد و دستور می دهند همه اسلحه شان را تحویل بدهند. تفنگ ها را جمع می کنند و می برند صد متر آن طرف تر در کلبه ای می گذارند و خودشان هم در جلسه حاضر می شوند و همه خوشحال که قرار است چه چیزی بشنوند. این فرمانده بدلی می گوید «بسم الله الرحمن الرحیم» و شروع می کند به حرف زدن و حسابی سر آنها را گرم می کند که ناگهان صدای بلندگوها از هر طرف به گوششان می رسد «شما محاصره شده اید. بیایید بیرون و دست ها را روی سرتان بگذارید.» از پنجره بیرون را نگاه می کنند و می بینند که بله، راه فراری نیست و در تله افتاده اند. آن عملیات به قدری حساس و سری بود که هنوز هم بعد از گذشت سی سال، شاید افرادی که نام آن برادر سپاهی را می دانند به تعداد انگشتان یک دست هم نباشند. پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  4. 2 پسندیده شده
    احتمالا اخبار مربوط به تحریمهای ارمنستان را شنیدید. ارمنستان ورود کالاهای ترکیه را ممنوع کرده و رسما اعلام کرده از کشورهای دیگه ای چون روسیه و ایران تامین میکنیم نیازهامون را و یک فرصت بینظیر هست و حالا نوبت دولت محترم هست. در ایران هم برخی بخشهای خصوصی و دولتی دست به کار شدند با تهیه لیستی از اقلام مورد نیاز ارمنستان که تحریم شده ورودشون از ترکیه تهیه شده و به تجار و بازرگانان اعلام شده در اسرع وقت اطلاع بدند که چه بخشهایی را توان تامینش را دارند. از طرفی یک هیئت اقتصادی از ارمنستان در همین رابطه قرار هست وارد کشور بشه و امروز هم یک مسئول عنوان کرد باید در مرز نوردوز اقدامات لجستیکی را بهبود بدیم از نصب ایکس ری تا زیربنایی. تمام صادرات ما به ارمسنان سال پیش 330 م بوده که امسال کمتر هم شده. نصف بازار ترکیه یعنی 3 میلیارد دلار هم تثبیت کنیم در ارمسنتان کافی است. وظیفه دولت علاوه بر تسهیل امکانات و قوانین برای صادرات تا حد ممکن مراقبت از تجار طمع کار و یا حتی نفوذیهای ترکیه در بین بازرگانان برای بدنام کردن محصولات ایرانی است. فرصت را نباید از دست داد.
  5. 2 پسندیده شده
    زمانیکه ایران با عثمانی در دوره صفویه وارد جنگ شد بعضی از طوایف کرد طرف ایران و بعضی طرف ترکیه رو گرفتند. علت این بود که کردها سنی بودند و عثمانی ها خود را خلفای مسلمان های سنی می پنداشتند و جنگ هم جنبه ملی و هم مذهبی داشت. کردها در ان دوران و دوران های بعد با وعده های عثمانی بارها در جنگ های مختلف علیه ایران شرکت کردند و هم در عمل هم به صورت معنوی از ایران جدا شدند. در دوره های بعد صفویه و نادر شاه بارها عثمانی را شکست دادند و می توانستند مناطق کرد نشین دیاربکر و .. که جزو عثمانی بود را به ایران باز گردانند ولی در واقعیت تلاش لازم را نکردند چون این مناطق از لحاض معنوی از ایران جدا شده بود. همین الان کردهای عراق تعاملات فرهنگی زیادی با ما دارند ولی کردهای ترکیه خیلی از ما دور هستند. این اشتباه استراتژیک و باور دروغ های عثمانی باعث شد کردها قرن ها است که تحت ستم ترک ها هستند در صورتیکه اگر جزو ایران مانده بودند الان اقلیت نبودند بلکه با یک جمعیت 30 ملیونی در ایران به مانند اذری ها صاحب قدرت بودند. الان هم اذری ها ارام ارام دارند به دام دروغ های ترکیه می افتند. حتی در داخل کشور خودمان هم اذری هایی هستند که تمایل به ترکیه دارند. اذری ها در ایران شهروند درجه یک هستند. حتی رهبر و بسیاری از مقامات اذری هستند. اگر زمانی ادربایجان قدم به قدم گرفتار ترکیه و یا روسیه شود به همان مسیر کردها می افتد. در همین جنگ اخیر ترکیه به جای ازادسازی قرباغ بیشتر در فکر ایجاد گذرگاه اتصال نخجوان به اذربایجان بود. در عمل بیشتر قرباغ دست ارمنستان باقی ماند. در واقع اذری ها شدند الت دست ترکیه و روسیه.
  6. 2 پسندیده شده
    آیا این پایان آذربایجان است؟ هنگامی که نیکول پاشینیان نسخت وزیر ارمنستان در روز 10 ژانویه 2020 آتش بس را پذیرفت، الهام علی اف احساس پیروزی کرد. علی اف سرزمین‌های را که پدرش رئیس جمهور پیشین آذربایجان در جنگ اول قره باغ از دست داد توانست بازپس بگیرد. علی اف قبلا با تعهد به دیپلماسی در ازای دریافت کمک‌های مالی و تسلیحاتی با موفقیت آمریکا را فریب داد و پس از آن با یک حمله غافلگیرانه توانست از لحاظ نظامی بیشتر از آنچیزی حاصل کند که ممکن بود با استفاده از دیپلماسی به دست آورد. او همچنین با تبدیل خود به یک متحدد ضروری برای اردوغان رئیس جمهور ترکیه و پوتین رئیس جمهور روسیه، قدرت خود را افزایش داد. او احتمالا برآورد کرده است که در صورت بروز هرگونه ناآرامی در آذربایجان، آنها قدرت او را حفظ خواهند کرد همانطور که پوتین با حمایت از بشار اسد رئیس جمهور سوریه از هیچ تلاشی برای محافظت از منافع روسیه فروگذار نکرده است. ارمنستان در جنگ شکست خورد و علی اف پیروز شد. اما آذربایجان هم باخت. پرچم های آذربایجان ممکن است بر فراز شوشا که در بین ارامنه به نام های شوشی و کالباجار نیز شناخته می شود ، به اهتزاز درآیند، اما پیروزی علی اف به قیمت استقلال آذربایجان تمام می شود. علی اف برای تقویت قدرت شخصی و تضمین احتمالی جانشینی همسر و پسرش ، حاکمیت آذربایجان را فروخته است. نیروهای روسی اکنون در آذربایجان هستند. هم بر روی کاغذ و هم در واقعیت ، آنها آتش بس را بین آذربایجان و ارمنستان اعمال میکنند ، اما وارد کردن مجدد نیروهای روسی در منطقه، هدف دیرینه پوتین بوده است چرا که به نظر می‌رسد او همه کشورهای شوروی سابق را گام به گام به آغوش خود بازگرداند. شاید علی اف از پذیرش سربازان روسی اطمینان خاطر داشته باشد زیرا آنها دستاوردهایی را که وی و نیروهای ترک در طول جنگ بدست آوردند، تقویت کردند ، اما علی اف فراموش کرده است گرچه نیروهای روسی به سرعت وارد می شوند ، آنها به ندرت از آنجا خارج میشوند. بعید است ترکها نیز آذربایجان را ترک کنند. هدف آذربایجان از جنگ، آزادسازی قره باغ و مناطق آذربایجانی اطراف آن بود که ارمنستان در جنگ 1988-1994 آنها را اشغال کرده بود. اما انگیزه ترکیه متفاوت بود. اردوغان و رهبران فکری امنیتی-نظامی ترکیه مانند دوغو پرینچک مدتها است که از جاه طلبی‌های پان ترکی استقبال میکنند تا ترکیه را از نظر فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی با آذربایجان و کشورهای ترک آسیای میانه پیوند دهند. با گذر از فرودگاه آسین بوغا آنکار به سمت شهر، دیوارنگاره‌ای منقش به پرچم‌های جمهوری‌های ترک از آذربایجان به ترکستان شرقی (اویغورهای چین) دیده ‌می‌شود. طبق گزارشات بر اساس توافق آتش، نه تنها ترکیه یک راه ارتباطی از طریق خاک ارمنستان به آذربایجان به دست آورده است (البته ساز و کار این جاده مشخص نیست) بلکه ترکیه نیروهای خود را به یک مرکز مشترک نظارت روسی-ترکی اعزام می‌کند. نیروهای ویژه ترکیه در باکو حضور دارند و جت های اف -16 ترک نیز در پایگاه های آذربایجان مستقر هستند. علی اف ممکن است به اردوغان به عنوان یک دوست نگاه کند اما اردوغان علی اف را به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف می داند. در نهایت به مزدوران سوری (تروریستهای سوری) می‌رسیم. ترکیه با استقبال علی اف این تروریستها را به آذربایجان منتقل کرد، با این حال به نظر می‌رسد علی اف حتی اگر اراده کند نمی‌تواند آنها را مجبور به خروج از خاک آذربایجان کند. همانطور که ترکیه توانست آتش تروریست‌ها را علیه ارمنی ها هدایت کند ، آنها به همین راحتی می توانند از آنها برای هدفگیری آذری های مخالف اهداف ترکیه استفاده کنند. آذربایجان برای اولین بار توانست در سال 1918 به استقلال برسد اما 23 ماه بعد، با ورود نیرویهای روسی این استقلال شکست خورد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دومین فرصت را به آذربایجان اعطا کرد. شورای عالی سوسیالیستی جمهوری آذربایجان در 18 اکتبر 1991 استقلال آذربایجان را اعلام کرد ، اقدامی که متعاقباً با همه پرسی تأیید شد. هرچند این دوره از استقلال آذربایجان طولانی‌تر شده است اما همچنان نتیجه یکسان است: نیروهای خارجی حاضر در آذربایجان به باکو جواب پس نمی‌دهد بلکه به کاخ کرملین و کاخ آک ساری (ترکیه) پاسخگو هستند. ممکن است آذری‌ها روز 10 نوامبر را به عنوان روز تاریخ پیروز خود بر ارمنستان در جنگ قره باغ 2020 جشن بگیرند اما زمانی‌که روزهای جشن به پایان برسید ممکن است آنها متوجه شوند این پایان واقعی استقلال آذربایجان و آغاز فرمان‌برداری این کشور از روسیه و ترکیه است. ترجمه توسط GHIAM/ منبع
  7. 1 پسندیده شده
    نیروی هوایی و میدان نبرد شهری در آینده آنچه که می بایست انجام شود!!!!! """"""اهداف در آینده ..... تنها بزرگتر می شوند . مردم عادی ، تندروها ، تروریستها ، تئوریسین های هرج و مرج که در انبوهی از یک مجموعه متراکم جمعیتی ، خود را پنهان کرده و ناپدید می شوند و علیرغم وجود دقیق ترین فناوری ها ، شرایطی پدید می آید که همه گزینه های در دسترس ، شبیه یافتن سوزن در انبار کاه خواهد شد"""" ""موری ویلیامسون ، عملیات آزادی عراق -2003 ، تاریخچه عملیات هوایی"" مقدمه : جنگ شهری از ابتدای پیداش منازعه در جامعه بشری ، به یک مشغولیت ذهنی برای فرماندهان در رده ستادی و میدانی تبدیل شده است و در هر دوره ای ، این مشغولیت به گونه ای متفاوت ، چالشی برای طرفهای درگیر در چنین محیط هایی بحساب می آمد . در واقع ، هجوم بردن به چنین مکان هایی مستلزم در اختیار داشتن شمار زیادی واحدهای تفنگدار ، موتوریزه یا هوابرد است که می بایست در قالب گروه های کوچک و برخورداری از قوه ابتکار قابل ملاحضه ، قادر باشند بصورت مشترک با سایر رسته های ارتش ( زرهی ، توپخانه ، نیروی هوایی ) عمل نمایند . اما فرایند این نوع عملیاتها ، حتی اگر به موفقیت بیانجامد ، می تواند برای طرف پیروز ، هزینه های سنگینی را به ارمغان آورد .در نتیجه ارتشها همواره در تلاشند تا با کمترین خسارت های انسانی چنین بافتهای فیزیکی پیچیده ای را تحت تسلط خود قرار دهد . متن پیش رو ، مقدمه ای است نقادانه بر کاربرد قدرت هوایی در صحنه رزم شهری از دید تحلیلگران نظامی ایالات متحده و تلنگری است به سازمان مسلح خودی برای تطبیق و تجهیز خود به منظور ایجاد آمادگی برای مقابله ..... چرا قدرت هوایی ؟!!! از یک نظر ، روند بررسی ماهیت عملیات مدرن به گونه ای است که نمی توان قطعات مربوط به چگونگی نبرد در مناطق شهری را مد نظر قرار نداد ، به همین دلیل گروه های مطالعاتی در کنار برنامه ریزی برای تمرینات آموزشی ، به گونه ای همزمان و سیستماتیک می توانند عملکرد واحدهای رزمی در میدان نبرد را با معرفی شیوه های رزمی جدید ، بهینه تر نماید . در این میان ، اگر چه افسران ارشدی نظیر ژنرال دیوید گلدفین (رییس وقت ستاد نیروی هوایی ) بطور مستمر پیگیر ایجاد زیرساختهای نظری و تجهیزاتی برای کسب آمادگی در نیروی هوایی از سال 2017 بود ، اما به نظر می رسد که از آن زمان تا کنون ( 2020) کار چندان موثری صورت نگرفته است . بدین ترتیب ، در ساختار نیروی هوایی بحث های نظری مشخصی پدیدار نشد و این به مرور به یک مشکل واقعی تبدیل خواهد شد ، چرا که اکنون بخش قابل توجهی از تحلیلگران نظامی براین اعتقاد قرار دارند که در آینده ، جنگ به سمت شهرها سوق خواهد یافت . ژنرال دیوید گلدفین (رییس وقت ستاد نیروی هوایی ) با توجه به این مساله ، در حال حاضر ، بخش عمده ای از گمانه زنی های تحلیلگران قدرت هوایی در حوزه های نظیر ماهیت تسلیحات دقیق ( precision weapons) ، مزیتهای بکارگیری شبکه کنترل/فرماندهی در نبردهای چند بُعدی قرار گرفته است . در نتیجه ، ژنرال گلدفین در سال 2017 به این نتیجه رسید که در حال حاضر ، نیروی هوایی از آمادگی بیشتری برای ورود به درگیری ، در آنچه که فضای باز (open space) نامیده میشود ، دارد ، ولی همچنان براین اصرار قرار داشت که راه حل در این زمینه برای قدرت هوایی اساساً در حوزه "گِرِه ها و شبکه ها " (nodes and networks) است ،رویکردی که در یک نظر ، چشم انداز طراحی شده برای نیروی هوایی به نظر می رسد . اما بتدریج نظرات در این حوزه ، رویکردی متفاوت را بخود می دید ، بدین معنی که این تحلیلگران با درپیش گرفتن رویکرد کلاسیک نیروی هوایی ، خواهان یک انقلاب در فناوری مهمات و در نتیجه ، تاکید برروی اثرات مهمات مورد استفاده شدند . این چشم انداز ، در یک نگاه ، یک تصویر عملیاتی بزرگتر شامل طیف متنوعی از ایده ها ، دکترین ها در کنار فناوری های دردست توسعه را در خود جای می دهد. استالینگراد در جنگ دوم جهانی به نماد کاربرد قدرت هوایی در جنگ شهری برای وادار کردن دشمن به تسلیم یا عقب نشینی تبدیل شد در واقع ، اکنون نیروی هوایی تصور می کند که می تواند نتیجه جنگ در محیطهای متراکم شهری را بر مبنای کاربرد گسترده مهمات دقیق رقم زند . بعنوان مثال ، ربکا گرانت ( Rebecca Grant) در خصوص روند عملیات رزمی در نبرد دوم فلوجه می نویسد : " روند عملیات جنگی در فلوجه عراق ، نشانگر ظهور یک نمونه جنگ شهری مبتنی بر اجرای نظارت مستمر از هوا ، اجرای حملات دقیق هوایی و درنهایت پشتیبانی سریع هوایی است که در مجموع ، موجبات بروز نوع جدیدی از عملیات شهری ، در سطح و مقیاس بالاتری فراهم آورده است " اما در عصری که نه تنها روند درگیری میان قدرتهای بزرگ بصورت بالقوه تشدید شده است ، بلکه دموکراتیزه شدن ساختار نیروی های مسلح در حوزه های تئوری و فناوری ، تغییرات عمده ای را بوجود آورده ، لازم است که با دقت بیشتری از منظر استراتژیک ماهیت جنگ شهری بررسی شود . بعنوان مثال ، ساختار موسوم به ISR ( intelligence, surveillance, and reconnaissance) که بصورت اطلاعات جاسوسی ، نظارت و شناسایی مورد تعریف قرار می گیرد و همچنین ترابری هوایی (airlift) را می توان یک ویژگی آسیب پذیر ، بدون توجه به ماهیت برتری هوایی در دودهه پس از رویداد یازدهم سپتامبر، مورد توجه قرار داد . الرقه .. نبرد برای بازپسگیری از اشغال داعش - 2017 اگر در سرویس جستجوی گوگل ، تصویر شهر الرقه مورد بررسی قرار گیرد ، یک نکته قابل توجه به نظر می رسد که کاربرد قدرت هوایی در محیط شهری ، بدون تردید ویرانی فیزیکی گسترده ای را بدنبال خواهد داشت . این شرایط ، پیوستار منظمی از نبردهای شهری در جنگ دوم جهانی است که درآن ، ایجاد آوار عظیم برجای مانده از عملیات هوایی و آتشبار توپخانه ای ، مزیت قابل توجهی را برای مدافعان بوجود می آورد . اما این مساله در این زمان ممکن است مد نظر قرار گیرد که ایالات متحده ، بصورت مستمری الگوی عملیات در افغانستان که درآن نیروی هوایی ماموریت پشتیبانی از یگانهای ویژه و همچنین نیروهای نظامی نیابتی را برعهده داشت ، را بسیار مورد اعتماد می داند و بطورطبیعی این بحثها در حال حاضر از نظر اهمیت در رده بسیار پایینی قرار می گیرد . علاوه براین ، این حقیقت آشکار است که قابلیتهای رزمی ارتش ایالات متحده برای ورود به نبرد شهری بسیار محدود است ، همانطور که ژنرال بازنشسته رابرت اسکیلز ذکر می کند ،" گنجینه محدوده تجربه رزمی آمریکایی در درگیری های نزدیک تنها کمی بزرگتر از مساحت شهرنیویورک که دپارتمان پلیس شهر نیویورک مسئولیت حفاظت از آن را دارد ، است " . اما این امکان وجود دارد که نیروی هوایی همچنان به تجربه خود در نبرد بر علیه داعش باور داشته باشد که آن را "یکی از دقیق ترین نبردهای هوایی در تاریخ ارتش " می خواند ، هرچند برخی این ادعا را وارد یک چالش جدی نموده اند . در حقیقت ،داستان و ماهیت عملیات نیروی هوایی در بافت شهری در دو لبه یک طیف قرار می گیرد که شامل دقت جزیی نگر شگفت انگیز به منظور انهدام اهدافی با ارزش بسیار بالا و دیگری ، تخریب گسترده محیط شهری برای مجازات غیر نظامیان است . در این میان ، برخی کارشناسان نظامی براین استدلال قرار دارند که مرز بسیار فرساینده ای به منظور ایجاد تمایز میان سربازان و غیر نظامیان ، حتی زمانی که ارتشهای غربی به کاربرد یگانهای متحرک خود در چنین محیطهای افتخار می کنند ، وجود دارد . در نتیجه ، اگر چه چنین مساله ای ( تمایز گذاشتن میان نظامیان و غیر نظامیان ) بیش از حد لازم ، دور از ذهن به نظر می رسد ، اما افسرانی که بصورت گسترده در عملیات موسوم به تسویه نهایی (Inherent Resolve) بر علیه عناصر شورشی داعش شرکت داشتند ، پیامدهای طولانی مدت تخریب گسترده را زیر سئوال بردند و خاطرنشان نمودند که نادیده گرفتن پیامدهای ناخواسته اقدامات ائتلاف ،پتانسیل کاملی برای ایراد ضرر و زیان گسترده به مردم محلی فراهم می کند . بنابراین ضروری است که فرضیات مربوط به کاربرد نیروی هوایی در محیطهای شهری مورد بررسی مجدد قرار گیرد . در واقع امر ، صرف نظر از عملکرد ، نقش/ماموریت ، استفاده از قدرت هوایی در شهرها به منظور نیل به هدفهای استراتژیک ، حتی با وجود توسعه روزافزون تسلیحات دقیق و حسگرهای پیشرفته ، یک روند بسیار چالش برانگیز بشمار می رود . این بدان معنی است که نیروی مهاجم برای کاربرد قدرت هوایی علیه دشمن موضع گرفته در محیط پیچیده ای نظیر شهرها ، می بایست فراتر از تاکتیکها ، تکنیکها و رویه ها ( tactics, techniques, and procedures/TTP) حرکت کند تا راه حل های متنوع تر و موثرتری در مقیاس گسترده ، در دو سطح تاکتیکی و راهبردی را در اختیار واحدهای رزمی قرار دهد ، چرا که حتی بهترین تاکتیکها ، تکنیکها و رویه ها الزاماً موفقیت را در عملیات رزمی شهری تضمین نمی کنند . استدلال فوق ، کنایه از این مساله است تئوری قدرت هوایی در ماهیت اصلی خود ، با فکر کردن روی چگونه کاربرد این قدرت برای پیروزی در جنگ شهری آغاز شد ، اما در این میان چالشهایی وجود داشت که می بایست بدان پاسخ داد . در این حوزه طرفداران قدرت هوایی براین باورند که می توان با تسلط بر روی بُعد سوم قدرت در جنگ ( هوا) و ایجاد برتری هوایی بر فراز میدان نبرد ، مستقیماً به یک پیروزی قاطع دست یابند . از نظر ژنرال توپخانه ایتالیایی ، جولیو دوهه ( Giulio Douhet) بعنوان تئوری پرداز قدرت هوایی ، کاربرد تسلیحات شیمیایی هوا- پرتاب بر علیه همه ساکنین یک بافت شهری ، با این فرض که چنین جنگ دهشتناکی لزوماً یک درگیری کوتاه مدت خواهد بود ، را مجاز می شمرد . بدین ترتیب ، عملیات های رزمی که برمبنای این فرضیه در جنگ دوم جهانی طراحی و در کشورهایی مثل ژاپن بطور عملی بکار گرفته شد ، تا جایی که براساس اسناد نزدیک به سیصد هزار نفر در جریان عملیات بمباران توکیو توسط متفقین کشته شدند و به یک الگوتبدیل گردید و ادامه پیدا نمود تا اینکه ژاپن درنهایت در ماه اوت 1945 تسلیم شد . https://www.aparat.com/v/gN1AQ در نتیجه می توان چنین تحلیل نمود که تولید تسلیحات دقیق ، الزاماً رویکرد کلاسیک نیروی هوایی را در نبرد شهری تغییر نداد، مگر اینکه بخشی از این فرآیند به کاهش تلفات غیر نظامی منجر گردد . درواقع نظریه پردازان قدرت هوایی با تکیه به سه عامل "ارزان تر ، سریعتر و انسانی تر" (quicker, cheaper, more humane) باعث پدید آمدن یک خط سیر جدیدی در تحلیل کاربرد قدرت هوایی در مناطق شهری شدند که یکی از مشهورترین آن را می توان در ظهور دکترین جان واردن برای درپیش گرفتن یک کارزار هوایی استراتژیک که بعدها با فلج کردن ارتش عراق در جریان عملیات طوفان صحرا عینیت پیدا نمود ، جستجو نمود . اما عواقب ناخواسته آنچه که برخی تحلیلگران نظامی "خاموش کردن کامل شهرها " ( switching cities off) می نامند ،ممکن است جدی تر از آنی باشد که امروز تصور می شود . در واقع ، حتی اجرای حملات دقیق به زیرساختهای شهری می تواند تاثیرات قابل توجهی را در طولانی مدت از خود برجای گذارد . پی نوشت : 1- ادامه دارد .... 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ مترجم و نویسنده : MR9
  8. 1 پسندیده شده
    Ion Tiger آزمایش موفق پهپاد الکتریکی کوچک پهپاد کوچک الکتریکی Ion Tiger با انجام پرواز 48 ساعت و یک دقیقه‌ای پیوسته، موفقیت بزرگی را رقم زد. به گزارش سرویس فناوری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، هیدروکربن‌ها (گازولین و امثال آن) میزان باورنکردنی از نیرو را در یک حجم کوچک ذخیره می‌کنند. این امر برای پهپادی مانند MQ-9 Reaper امکان پرواز برای بیش از 30 ساعت را فراهم می‌کند. موتورهای پهپاد، این نیرو را از طریق احتراق آزاد می‌کنند که فرایندی بسیار پر سر و صداست. از سوی دیگر، موتورهای الکتریکی آرام توسط باتری بسیار محدود می‌شوند که این امر نیز به نوبه خود، زمان پرواز را به اندک ساعاتی محدود می‌کند. این مانع موجب شده که پهپادهای بزرگ گازسوز، بتوانند برای بازه‌های زمانی طولانی پرواز کنند، در حالی که پهپادهای الکتریکی کوچک (گرچه برای جاسوسی در یک شهر به اندازه کافی آرام هستند)، فقط انرژی کافی برای ماموریت‌های کوتاه را داشته باشند. پهپاد Ion Tiger به گونه‌ای متفاوت عمل می‌کند: نیروی آن از هیدروژن مایع تامین می‌شود و در یک سلول سوختی برودتی تحویل داده می‌شود. این سلول سوختی اختصاصاً توسط آزمایشگاه تحقیقاتی هوایی امریکا طراحی شده است. هیدروژن مایع فقط نیمی از سوخت مورد نیاز است و مابقی از هوای اطراف Ion Tiger تامین می‌شود. سلول سوختی برای تولید آرام الکتریسیته، هوا و هیدروژن مایع را توسط کاتالیزور ترکیب می‌کند. پهپاد جدید تمامی این فرایند را در سکوت انجام می‌دهد؛ این بدین معناست که این سامانه قادر است بدون شنود شدن در ارتفاع پایین یک هزار فوتی جاسوسی کند. ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ منبع: "http://isna.ir/fa/news/92022214809/%D8%A2%D8%B2%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D9%85%D9%88%D9%81%D9%82-%D9%BE%D9%87%D9%BE%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%DA%A9%D9%88%DA%86%DA%A9"]ایسنا http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/6f330114-a561-43c5-82f7 اطلاعات بیشتری در فیزورگ: http://phys.org/news178810342.html"]http://phys.org/news178810342.html ویدئویی در رابطه با این پهپاد[/b] "http://trainbit.com/files/1523979884/ION-Tiger_FuelCell-UAV_1001.mp4"]دانلود (حجم: 7.28 مگابایت) "http://trainbit.com/files/1523979884/ION-Tiger_FuelCell-UAV_1001.mp4"]http://trainbit.com/...ll-UAV_1001.mp4 اسکرین شات ]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/thumb_iontigeruav_02.jpg ]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/thumb_iontigeruav_03.jpg ]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/thumb_iontigeruav_04.jpg ]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10198/thumb_iontigeruav_05.jpg
  9. 1 پسندیده شده
    بسم ا... طرح این مباحث عملیات انحرافی و مظلوم نمایی هست ، همه اطلاع دارند که در جنگ 1973 بدلیل استفاده ارتش مصر از اصل غافلگیری ، تقریباً کار تمام بود تا جایی که دستور بارگیری سلاح های هسته ای تاکتیکی روی فانتوم های عبری هم صادر شده بود ، ولی نیروی هوایی ارتش ایالات متحده با زدن یک پل هوایی از خاک اصلی خودش به سرزمین های اشغالی ، بسرعت همه تلفات ارتش عبری را جبران کرد(عملیات نیکل گراس ) . در جریان 32 روز عملیات هوایی ، 22325 تن سلاح و مهمات ، از مهمات توپخانه و تانک تا تحویل قطعات یدکی ، تحویل ارتش عبری شد ، مسیر پرواز هواپیماهای حمل نقل سی-141 و سی-5 هم از خاک امریکا تا پرتغال و اسپانیا ، برفراز مدیترانه همه با ناوگان دریایی ارتش این کشور پوشش داده شد . با توجه به عقبه استراتژیک سیاسی و نظامی ارتش عبری ، حداقل روی محاسبات مادی ، روز 200 میلیون دلار هم خرج این سامانه بشود ، تاثیری روی عملکرد اینها ندارد . این صحبتها هم بیشتر برای دریافت کمک های بیشتر هست ، همین الان هم آیپک برای گرفتن کمکهای بیشتر فعال هست و روی کاغذ اینها هر چقدر خرج کنند ، باز هم راه دارد . روی این صحبتها نمی شود حساب کرد در برنامه ریزی های راهبردی و تنها ارزش ژورنالیستی دارد
  10. 1 پسندیده شده
    اگر روزی هزار راکت هم به سمت اراضی اشغالی شلیک شود، 50 هزار دلار * 1000 موشک = 50 میلیون دلار. محاسبه فرد مورد بحث اشتباه است.
  11. 1 پسندیده شده
    خلاصه ی گنبد آهنین: روزنامه نگار اسرائیلی "گـیدئون لـوی" : یک موشک 50 هزار دلاری برای اصابت به راکت 300 دلاری پرتاب می شود و اغلب اشتباه می شود...! ما روزانه حدود یک میلیارد دلار ضـرر می کـنیم. (اگر این راکت به زمین برخورد کنه اینقدر خسارت نمی زند)
  12. 1 پسندیده شده
    به نام خدا اولین پرواز اموزشی جنگنده J-10C ارتش آزادی بخش خلق چین با موتور ساخت داخل چنگدو جی-10 سی جنگنده چینی J-10C با موتور بومی WS-10 Taihang وارد سرویس عملیاتی در نیروی هوایی ارتش آزادی بخش خلق چین (PLAAF) شد. در تصاویر منتشر شده توسط تلویزیون ملی چین از تمرین تیراندازی PLAAF در مکانی نامشخص، J-10C "اژدهای نیرومند" با نازل های گاز خروجی متمایز موتور توربوفن WS-10B Taihang دیده می شود. این اولین بار است که این موتور به طور رسمی در یک J-10 عملیاتی مورد استفاده قرار گرفته است. پیشتر از موتور های روسی AL-31 در این جنگنده استفاده می شد. به گزارش رسانه های محلی به نقل از کارشناسان نظامی، وجود WS-10 Taihang در یک جنگنده J-10C عملیاتی نشان دهنده این است که این موتور در حال حاضر از لحاظ فنی با ثبات و قابل اعتماد است و به بلوغ کافی رسیده است. در ماه مارچ سال 2020 جنگنده J-10C با موتور Taihang در ویدئویی که شرکت سازنده جنگنده منتشر کرد، دیده شد. جنگنده جی-10 سی با موتور بومی WS-10 Taihang J-10C اولین بار با موتور روسی در رژه سال 2017 به مناسبت نودمین سالگرد تاسیس ارتش آزادی بخش خلق چین (PLA) دیده شد مدتی است که جنگنده های J-11B و J-16 از پیکربندی 2 موتوره WS-10 استفاده می کنند. اما استفاده از این موتور در J-10 ، که جنگنده ای تک موتوره است، نشان می دهد که این موتور کامل قابل اطمینان است. به گفته وانگ یانان ، سردبیر مجله دانش هوافضا (Aerospace Knowledge) مستقر در پکن، J-10C در دسته های بزرگ تولید می شود بنابراین حالا که از موتور Taihang استفاده می کند نشان دهنده این است این نسخه به طور انبوه به PLA تحویل داده شده است. موتور توربوفن WS-10B وی افزود: انتظار می رود چین موتور های پیشرفته جدید تر با نسبت نیروی رانش به وزن بزرگتر، عمر عملیاتی بیشتر، استاندارد های نگهداری بهینه تر و تکنولوژی کنترل هوشمند را توسعه دهد تا نیاز نسل جدید جنگنده ها را تامین کند. WS-10 Taihang اولین موتور توربوفن چینی با تراست بالا محسوب می شود که حق مالکیت معنوی آن کاملا با چین است. ابتدا قرار بود نسخه اولیه WS-10 به نام WS-10A ارائه شود اما مشخص شد که خروجی رانش خشک این موتور، که حدود 132 کیلو نیوتن تخمین زده می شود، برای آینده ناکافی است. اگرچه که برنامه های توسعه این طرح از زمان ارائه در 2006 در نمایشگاه هوایی چین، وجود داشت. اطمینان پذیری هم مشکل دیگری بود، بنابراین برنامه تولید انبوه WS-10A متوقف شد تا روی توسعه های بعدی تمرکز شود. به گفته رسانه های چینی، در WS-10B انبوهی از مواد پیشرفته مثل آلیاژ تیتانیم با مقاومت بالا، پره های توربین تک کریستالی، سوپر آلیاژ های پیشرفته و کامپوزیت دمای بالای مبتنی بر رزین استفاده شده است. جنگنده پنهانکار J-20 ، که توسط چنگدو توسعه یافته است، هم می تواند در آینده از موتور WS-10 استفاده کند. البته چین در حال توسعه موتور توربوفن قوی تر WS-15 برای J-20 است اما این موتور نسل بعد نیاز به زمان بیشتری برای ورود به سرویس دارد. منبع 1 منبع 2 منبع 3
  13. 1 پسندیده شده
  14. 1 پسندیده شده
    با این حجم آتش که گروه های فلسطینی تهیه دیدند در 5 روز شاید تقریبی بشود نیروهای درگیر را برآورد کرد . هر لانچر چند نفر نیروی پشتیبان میخواهد . چند نفر محاسب . چند نفر برآورد و رصد کننده در مناطق هدف . چند نفر در کارگاه های ساخت . چند نفر درگیر ترابری و غیره ... این تعداد نفر را درگیر کردن و آموزش دادن در عین رعایت حفاظت اطلاعات ... خودش هنری است و قطعاً توسعه این تعداد نیروی انسانی حرفه ای دستآوردی است که آثارش در آینده بیشتر متبلور می گردد . در مقابل تجربیات میدانی که کسب می کنند و افزایش اعتماد به نفسشون . می شود گفت حذف 8 نفر از رده فرماندهی با اینکه خسارت هست ولی مطابق گفته سخنگوی این جنبش به هیچ عنوان متوقف کننده روند رو به رشد قدرت نظامی ایشان نخواهد بود . انشالله که این درگیری هرچه سریعتر کنترل شود و این گروه ها به بازیابی و تقویت مجدد بپردازند . و با بازخوانی نکات موفق عملیات ها و نکات ضعیف سامانه های ارتش عبری تاکتیک های موثر خودشان را گسترش دهند . قطعاً گروه های مقاومت در جبهه های مختلف به اشتراک تجربیات دست زده اند . و انتقال تجربیات که در شکست سامانه های آمریکایی در یمن حاصل شد بی تاثیر در جبهه غزه و لبنان نبوده و نخواهد بود . البته که جوامع اطلاعاتی غربی در دو سال گذشته وجود نیروهای لبنانی و فلسطینی در یمن را مدام به عنوان خطری بزرگ گوش زد می نمودند و به واقعیت نیز اکنون آثار آن را در حال مشاهده هستند . بخوبی در 5 روز گذشته گروه های فلسطینی توانستند با آتش تهیه گسترده سامانه های عبری را مختل و در کنارش به نقاط حساس مانند پالایشگاه , نیروگاه ها , فرودگاه ها و ... دسترسی داشته باشند . البته که درصد موفقیت نهایی را هم لحاظ خواهیم نمود ولی نفس اینکه انتقال تجربیات جبهه یمن در زدن گلوگاه های ارتش سعودی و استیصال ایشان عاملی است که بر روی این هماهنگی ها و آموزش ها تمرکز بیشتری لحاظ گردد . تا اینجای کار به نظر می رسد که در تنوع بخشی ( چه از حیث نوع سلاح ها و چه از نوع تاکتیک ها ) رزمندگان مقاومت در جبهه غزه موفق بوده اند . و قطعاً در آینده آنالیز دقیق این درگیری چراغ راه آینده گروه های مقاومت خواهد بود . انشالله .
  15. 1 پسندیده شده
  16. 1 پسندیده شده
  17. 1 پسندیده شده
    گزارش اندیشکده iiss از توانایی های موشکی و پهپادی ایران (Open-source analysis of Iran’s missile and UAV capabilities and proliferation) دانلود لیست تاسیسات و نهادهای مرتبط با فعالیت های موشکی در کشور منبع
  18. 1 پسندیده شده
    با افزایش تهدیدات در شمال غرب کشور (حضور پررنگ تر اسراییل بنا بر وابستگی آذربایجان؛ حضور ترکیه و نهایتا روسها به شکل نظامی در منطقه) و تجربه تجاوزات هوایی پهپادها در طول جنگ اخیر و البته احمالا افزایش واحدهای پدافندی تولید بومی توجه به شمال غرب بیشتر شد و در نهایت این افتتاح میتونه نوید بخش تقویت زیرساختهای پدافندی در شمال غرب باشه. امیدوارم به مرور و با افزایش بودجه و تولید تعداد بیشتری سامانه بومی بتونیم در تمام نقاط حیاتی کشور پدافند مستقر کنیم تا در نهایت درگیری پدافند زمینی کشور از مرزها بتونه شروع بشه قبل از رسیدن تهدیدات به عمق و مراکز و شهرهای حیاتی تحت پوشش پدافند.
  19. 1 پسندیده شده
    ویدئو ستفاده ارتش اذربایجان موشک ضد زره اسراییلی SPIKE LR علیه ارمنستان https://www.aparat.com/v/nfutR ویدئو ستفاده ارتش اذربایجان موشک ضد زره اسراییلی SPIKE ER علیه ارمنستان https://www.aparat.com/v/ikSAh منبع منبع 1
  20. 1 پسندیده شده
    یادی کنم از گذشته و یه تشکرم بکنم از دوستان میلیتاری، در عینی که گذاشتن همین پان ترک ها حرفشونو بزنن.نه اجازه جولان و فحاشی بهشون دادن، و در عین حال نهایت سعیو کردن که لطمه ای هم نخورن. انجمن میلیتاری از معدود جاهایی بود که بی طرفی در اونجا رعایت شد و همه قومیت های در ایران محترم شمرده شد.
  21. 1 پسندیده شده
    چند روز پیش به صورت اتفاقی در تلگرام به یک کانال برخورد کردم به نام " مبارزه با جعلیات آریایی" وارد کانال شدم توصیه میکنم بدون عضو شدن برید داخل اش یک نگاهی بندازید. سراسر اهانت به ایران و ایرانی است. کلا ایران رو به صورت عیران داخل کانال می نویسه. عکس های اردوغان و پرچم ترکیه و اذربایجان و تحریک به جدایی طلبی. به نظر من باید ادمین هاش وابسته به میت ترکیه باشن. پس این وزارت اطلاعات و پلیس فتا چی کار می کنن. چرا برخورد نمی کنن. به نظر میاد اعضا هم اکثرا کم سن هستن. از کامنت ها معلومه. چرا میذارن سرویس های اطلاعاتی خارجی اینطور رو جوون های ما کار کنن.؟؟؟ یک ارسال اش که ناراحت ام کرد این بود که فیلم یک کرد رو گذاشته بودند تو ترکیه که کتک اش زده بودند و بدبخت رو مجبور کرده بودند پرچم ترکیه رو ببوسه. زیرش هم نوشته بود به زودی تمام پان کردها و فارص ها رو مجبور میکنیم اینطوری پرچم ترکیه رو ببوسن. خیلی متاسف شدم. یک عده دارن تو این مملکت زندگی می کنن و با دیگران نان و نمک میخورن. اینطور خائن و اشغال هستند
  22. 1 پسندیده شده
    امروز ارمنستان شاهد جمعیت زیادی از طرفداران نیکول پاشینیان بود که در حمایت از اون و ضد مخالفینش تظاهرات کردند. این هم یک تایید دیگه برای اتخاذ مواضع محتاطانه در مورد حمایت از پاشینیان. مردمی که خودشون هم راضی به شرایط خفت بار تحمیلی هستند و از عاملش حمایت هم میکنند؛ حالا تحت تاثیر پوپولیسم و مکتب سلبریتیسم هستند یا اینکه مثل بخش زیادی از منطقه روابط نرمال با ترکیه* را ترجیح میدند در برابر واگذاری قره باغ فرقی نمیکنه؛ مشخصا از نمونه های خوب خنجر زدن از پشت فرداروز حمایتها بوده و هستند. اونهایی که تازه اصلا و ابدا چنین مواضعی ضد منافع کشور خودشون نداشتند چنان خنجر زدند که جاش هنوز هست چه برسه به اینها که پس فردا وسط معرکه تمام اختلافات را کنار میگذاشتند و علیه ما متحد میشدند. *شاید این نکته خیلی ساده و بدیهی باشه و سطحی به نظر برسه ولی کسانیکه تحولات ترکیه را دنبال میکنند میدونند بخش زیادی از علائق جمعیت عوام منطقه از پاکستانی و افغانستانی بگیر تا اعراب و جمهوریه ای قفقاز و ... که طبیعتا اولین تاثیر خودش را در بحث توریسم ترکیه میزاره تنها و تنها بواسطه قدیمیتر موسیقی ترکیه و بالاخص سریال های ترکیه در حال حاضر شیفته این کشور و سفر بهش شدند و هستند. استفاده از رنگ و لعاب و تقریبا تماما دکور شیک حتی در صحنه های خارجی، داستان های عاشقانه فراتر از حتی بالیوود و استفاده بسیار شدید و پررنگ از زنان و دختران و مدلهای ترک (کافی است به کامنتها یوتیوب برای مدتی دقیق بشید) تصویری رویاگون را از ترکیه به مخاطبان القا میکنه و کرده که تنها ارزوی بسیاریشون دیدن بستر این جغرافیایی است که سریالها درش رخ میده و ادمهای درون اون. بحث اقتصاد عجیب و غریبی که همین سریالها در بحث پوشاک و مدلینگ و سلبریتیسم و خود فروش رسانه ای تصویر و ویدئو و صوت به کنار که ایجاد کرده. حالا این بحث بدیهی را به این خاطر اشاره کردم که موضوع زنان و دختران به کنار، تصویری که سینمای ایران و در کلیت هنر ایران از ایران به افکار عمومی خارجی در همون شکل محدودش مخابره کرده (تماما هم با حمایت وسیع دولتی) چه تصوری برای مخاطب میسازه از ایران؟ حالا تصویر سازی هیولانه گونه رسانه های غربی به کنار.
  23. 1 پسندیده شده
    حضور صلح بان روسی در مدارس منطقه مرداکرت قره باغ صلح بانان روس در یک مدرسه منطقه مرداکرت قره باغ حضور پیدا کردند. این نیروها در این مدرسه به کودکان و والدین هایش اموزش های در مورد مواد منفجره عمل نکرده میدهد. نیروهای روس به این افراد خصوصا کودکان اموزش می دهند که با دیدن اشیا ناشناس خارجی ابتدا باید بزرگسالان را خبر کنند و انها نیز وظیفه دارند تا مورد مشکوک را به نیروهای صلح بانان جهت بررسی و خنثی سازی مواد منفجره عمل نکرده اطلاع دهند. چنین اموزش های به افراد غیر نظامی جهت کاهش تلفات و زخمی ها بسیار مفید خواهد. خصوصا کودکان که احتمال کنجکاوی کردن آنها با دیدن بمب های عمل نکرده تحریک میشود. علاوه بر اموزش ، نیروهای صلح بان به کودکان لوازم تحریر و بسته های بهداشتی (ماسک و مواد ضد عفونی ) اهدا کردند. اموزش والدین به همراه کودکان و اشنایی انها با خطرات پیرامون مین ها و خطرات مواد منفجره عمل نکرد یک سرباز روس در حال آموزش به کودکان و والدینشان که در هنگام مشاهده بمب ها و مین ها چه کاری باید انجام بدهند. نشان دادن نمونه تیم خنثی سازی به افراد حاضر در کلاس اهدا لوازم تحریر و بسته های بهداشتی به کودکان با ارم ستاره سرخ( نماد ارتش روسیه) و سر عقاب (نماد ارتش ارمنستان) عکس یادگاری سرباز روسی با کودکان
  24. 1 پسندیده شده
    در مورد قائله جنگ ارمنی/اذری زیاد گفته میشه ولی حالا به هر حال واقعیتی وجود داره که شاید بعدها ابعادش دیگه ای هم ازش روشن بشه و یک با یک مصداق سراغش میرم: قائله سوریه که شروع شد ایران حتی با علم به اینکه نهایتا حرکتی ضد ایرانی است (حالا شاید خیلی واضح باشه خصوصا جای پای اردوغان ولی اونموقع سر صلح طلبی و انسانیت اردوغان حتی بسیاری از انقلابیون در ناسزا به جمهوری اسلامی قسم میخوردند چه برسه به لیبرال مسلکها) ولی به بشار اسد پیشنهاد ترک سوریه را داد در اوضاعی که شرایط همون ابتدا به درب کاخ های اسد رسید. ولی وقتی دید خود بشار اسد معتقد هست به اینکه این یک جنگ تحمیلی و فتنه بیرونی است با حمایت درونی و قائل به مقاومت و ایتسادن هست و به هیچ وجه حاضر به ترک مبارزه نیست ایران هم در کنارش ایستاد. تازه ماجرا که در سطح جهانیش بسیار بسیار هم سخت بود در شکل ظاهری و حتی حمایت بین المللی. در ماجرای ارمنستان وقتی راس یک کشور خودش بخشی ازفتنه و مشکل هست و هیچ اعتقاد و گوش شنوایی هم برای مبارزه و مقابله (جز نمایشهای سلبریتی طور زمان قبل از قدرتش نداره) نداره و هرچه میکنه جز خیانت به کشور و مردم خودش نیست و هیچ ثباتی هم نداره ( بشار هیچ وقت قبل از قائله سوریه نرفته بود با اسراییل توافقنامه امضا کنه و دوستان مثلا ایرانی و لبنانیش را برونه از خودش) و هر بار به یک رنگی درمیاد طوریکه حتی توافق صلح را مخفیانه از چشم بسیاری از کشور و ساختارش امضا میکنه؛ کمک و تلاش برای کمک نه تنها امکانپذیر نیست بلکه هیچ بعید نیست در میانه راه ببینی امثال پاشینیان داره با اردوغان فالوده میخوره و تو را وسط معرکه رها کرده (با فاش کردن تمام توافقاتی که مثلا قرار وبده پنهان باشه) و کاسه داغتر از اش معرفیت میکنه و مشکل ماجرا. شاید ما میتونستیم هزینه های بیشتری به اردوغان تحیمل کنیم در این جنگ که دیر یا زود با اهداف اردوغان رخ میداد این نبرد ولی این زمین، زمین بازی مناسبی نبود. ما برای افسار زدن به اردوغان باید زمین مناسب را انتخاب کنیم. در پستی دیگه بهش میپردازم. اردوغان برای مهار ما در سوریه و عراق به قفقاز اومد. همانقدر که باید در قفقاز برنامه جدید بچینیم و ازش غافل نشیم زمین بازی برای مهار اردوغان برای ما در سوریه و عراق هست خصوصا در سوریه و حلب.
  25. 1 پسندیده شده
    AMX-13 اسرائیلی در نبرد یوم کیپور