برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      33

    • تعداد محتوا

      8,886


  2. arminheidari

    • امتیاز

      19

    • تعداد محتوا

      7,127


  3. mehdipersian

    • امتیاز

      17

    • تعداد محتوا

      2,884


  4. 951

    951

    Editorial Board


    • امتیاز

      17

    • تعداد محتوا

      2,400



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 26 اردیبهشت 1400 در پست ها

  1. 2 پسندیده شده
    با سلام دوستان این متن از یک خبرگزاریست ... اگه ممکنه تحلیل بفرمایند. اما این که اگر بی‌انگیزگی‌ای هم وجود داشته، چه کسانی باعث بی‌انگیزه شدن برخی رزمندگان و فرماندهان جبهه‌ها شده بودند را سردار حسین همدانی ( از فرماندهان ارشد سپاه ) این چنین تفسیر کرده است: « یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات این بود که فرمانده جنگ [ آقای هاشمی ] بعد از عملیات کربلای 5، از پایان جنگ سخن گفت و رزمندگان احساس کردند نیازی به ادامه دادن جنگ نیست. این فکر و تصمیم به جبهه‌ها هم سرازیر شده بود که [در نتیجه] جبهه را خیلی تضعیف کرد. خبر این بود که می‌خواهیم مذاکره کنیم و جنگ را تمام کنیم، به جبهه‌ها رسید و روحیه رزمندگان را به هم ریخت.» به نظر می‌رسد شرایط به گونه‌ای است که جمع قابل توجهی از رزمندگان و فرماندهان ایرانی بر این باور هستند که آقای هاشمی رفسنجانی در حالی بحث آتش بس، پایان جنگ و مذاکرات صلح را مطرح می‌کند که درباره اطلاع ایشان از موضع امام خمینی که با این مطلب مخالف بوده و نسبت به آن حساسیت داشته و آن را باعث دلسردی رزمنگان جبهه‌ها می‌دانسته است، شک و تردیدی وجود ندارد. استناد آنان به این گفته است که وی در مصاحبه با روزنامه کیهان در سال 82 در این مورد می‌گوید: « امام مایل نبودند که اصلا بحث آتش بس، صلح و پایان جنگ مطرح شود و این را باعث دلسردی نیروها در جبهه می‌دیدند.» طبق گزارشی که روزنامه کیهان در مورخ 5 اردیبهشت 1367 منتشر کرده اعلام داشته شده که آقای هاشمی در گفت‌وگو با تلویزیون ایتالیا، صحبت از پذیرش صلح می‌کند. وی می‌گوید: « اگر واقعاً مصلحت را در این تشخیص دهیم که باید مصالحه کرد، ما این سیاست را می‌پذیریم.» گری سیک ( مسئول امور ایران در شورای امنیت ملی آمریکا ) در خرداد 67 طی مصاحبه‌ای با مجله نیوزویک اظهار می‌دارد: «در میان کادر رهبری ایران،‌ افرادی وجود دارند که مایلند راهی پیدا نمایند تا خودشان را از این موقعیت خلاص نمایند.» نشریه تایمز اقتصادی چاپ انگلیس، در تاریخ 8 تیرماه 67 و پس از باز پس‌گیری جزایر مجنون و هورالهویزه توسط عراق، نوشت: «برتری نسبی ایران به خاطر روحیه قوی آن‌ها در ادامه جنگ بود و اکنون با از دست دادن آن، توازن جنگ تغییر کرده است.» ویلیام وبستر ( رئیس سازمان سیا) در تاریخ 22 تیر 1367 با روزنامه وال استریت ژورنال مصاحبه می‌کند و به تغییراتی که در تصمیمات مسئولان ایرانی رخ داده اشاره می‌کند و می‌گوید: «به عقیده من مسئول تغییراتی که اخیراً در تاکتیک ایرانی‌ها دیده می‌شود آقای هاشمی رفسنجانی است.» مقام معظم رهبری نیز طی سخنانی در تاریخ 29 شهریور 1372 می فرمایند: «بعد از قضیه قبول قطعنامه، که دشمن فرصت طلبی می‌کرد و می‌خواست از موقعیت سواستفاده کند، شما دیدید ناگهان آن چنان جبهه‌ها پر شد که در طول جنگ کمتر سابقه داشت، یا هیچ سابقه نداشت.» اعلام ناتوانی دولت برای تامین مالی ادامه جنگ امام خمینی در بخشی از نامه مورخ 25 تیر 1367 خود خطاب به مسئولان کشور می‌نویسند: « آقای نخست وزیر از قول وزرای اقتصاد و برنامه و بودجه،‌ وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کرده‌اند.» آقای هاشمی رفسنجانی نیز در خاطرات خود می‌نویسد: « در تاریخ 23 تیر به خدمت امام رسیدیم و با خواندن نامه آقای رضایی از ایشان نظر خواستیم... قبلا نخست وزیر و وزیر دارایی در گزارشی به خدمت امام گفته بودند که حتی در سطح هزینه‌های موجود هم، کشور قدرت تامین هزینه جنگ را ندارد و از خط قرمز اقتصادی هم فراتر رفته‌ایم.» مسعود روغنی زنجانی (وزیر برنامه و بودجه در دولت میرحسین موسوی) نیز در مصاحبه‌ای چنین می‌گوید: «در جریان پذیرش قطعنامه 598، نامه‌ای که من به عنوان رئیس سازمان برنامه به امام نوشتم، در پایان جنگ تاثیرگذار بود و امام با این استدلال که دستگاه برنامه‌ریزی کشور به عنوان کارشناس اعلام می‌کند که منابع مورد نیاز برای ادامه جنگ به حداقل ممکن رسیده است جنگ را متوقف کردند.» مقام معظم رهبری نیز طی سخنانی در تاریخ 14 خرداد 1375 در این مورد می‌فرمایند: « قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسئولان آن روز امور اقتصادی کشور مقابل روی او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمی‌کشد و نمی‌تواند جنگ را با این همه هزینه ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛‌ به خاطر تهدید آمریکا نبود... اگر همه دنیا در امر جنگ دخالت می‌کردند، امام رضوان الله علیه، کسی نبود که روی برگرداند. آن [پذیرش قطعنامه] یک مسئله داخلی نبود؛‌ مسئله دیگری بود.» براساس برخی آمارهای منتشر شده از سال 59 تا 67، میانگین سالانه سهم امور دفاعی در کل هزینه‌های دولت ایران، برابر 12 درصد بوده است. یعنی علی رغم آن که امام خمینی بارها اعلام داشته بودند که جنگ باید در راس مسائل کشور باشد، 88 درصد بودجه کل کشور در مسیری غیر ازجنگ،‌ صرف می‌شده است. محسن رضایی نیز در این رابطه در مصاحبه‌ای می‌گوید: «ما در چارچوب امکاناتی که به ما می‌دادند، برنامه‌ریزی می‌کردیم. گرچه امکانات کشور بسیار وسیع‌تر از چیزی بود که ما دریافت می‌کردیم. در کل دوران هشت سال جنگ،‌ ما 22 میلیارد دلار ارز خرج جنگ کردیم... در حالی که فقط در سال 1362 ، بالای بیست و چند میلیارد دلار فروش نفت داشتیم.» آقایان هاشمی، محسن رضایی و علی شمخانی، میرحسین موسوی را مناسب ترین فرد برای ریاست ستاد فرماندهی کل قوا اعلام می‌کنند. این شرایط به گونه‌ای بود که او دو روز قبل از آن، از نخست وزیری استعفا کرده ولی امام با استعفای وی مخالفت فرمودند. موسوی که از مسئولیت نخست وزیری استعفا کرده بود، آیا حاضر بود مسئولیت جدید را نیز بپذیرد؟ امام خمینی(ره) با ریاست موسوی مخالفت می‌کند. آقای هاشمی رفسنجانی در یادداشت 11خرداد 67 خود می‌نویسد: «شب برای مشورت درباره ریاست ستاد، خدمت امام رفتم. ایشان با ریاست نخست وزیر با کیفیت ارائه شده موافقت نکردند.» آقای هاشمی رفسنجانی همچنین در 4 تیر 67 می‌گوید: «جلسه سران قوا در دفتر آیت الله خامنه‌ای تشکیل شد. جریان ملاقات با امام را گفتم که دستور مقاومت تا آخرین حد را دادند. قرار شد همه امکانات برای تداوم دفاع بسیج شود و دولت وارد جنگ شود و ریاست ستاد را نخست وزیر بر عهده گیرد... عصر نخست وزیر و اعضای پیشنهادی ستادش آمدند و درباره ارکان ستاد به توافق رسیدیم. قرار شد کار را شروع کنند.» محسن رفیق دوست(وزیر وقت سپاه) در مصاحبه‌ای چنین بیان می‌کند: «آقای هاشمی مرا خواستند و گفتند: من می‌خواهم توپ جنگ را در زمین دولت بیندازم... تو برو و در وزارتخانه‌ات بنشین. اصلا دیگر وقتی سپاه درخواستی می‌کند، چیزی نگو! بعد حکم دادند و آقای نخست وزیر را رئیس ستاد فرماندهی جنگ کردند و تعدادی از اعضای هیئت دولت نیز سمتی در ستاد فرماندهی داشتند. آقای خاتمی مسئول تبلیغات جنگ شد، آقای بهزاد نبوی را هم مسئول لجستیک جنگ کردند و همین طوری احکام را دادند که همان باعث پذیرش قطعنامه شد.» سردار محمد کرمی راد(فرمانده سابق لشگر 11 امیرالمومنین) در این باره می‌گوید: «آن‌ها(برخی مسئولان جنگ) ترسیده بودند و می‌گفتند که امریکا با ما وارد جنگ شده‌اند. اما امام به این‌ها فرمودند که من اگر جای شما بودم، در تنگه هرمز جلوی این‌ها را می‌گرفتم. اما آن‌ها نگرفتند؛ در حالی که امکان پذیر بود.» محسن رضایی (فرمانده وقت سپاه) در تاریخ 3 مرداد 1365 در این باره در مصاحبه با راویان جنگ می‌گوید: «بعضا از ما خواسته می‌شد که اگر توانایی جنگ را نداریم، برویم و به امام بگوییم که نمی‌توانیم بجنگیم. این ایده آل و آرزوی کسانی بود که احساس می‌کردند واقعا نمی‌شود جنگید.» «در حقیقت اینجا رزمندگان ما مورد انتقام برادران عزیز ما- برخی مسئولان کشور- قرار گرفتند که هیچ مبنایی نداشت و تجربه هم ثابت کرد که این برخوردها مبنا ندارد. البته عوامل مختلفی در شکل گیری این جریانات دخالت داشتند: یکی از این عوامل، افراد محافظه کار و میانه رویی بودند که همیشه مترصد هستند وضع را به سمتی بکشانند که خودشان فکر می‌کنند. این تیپ افراد، اصلا ایده‌آل‌شان تضعیف سپاه بود. آن‌ها می‌گفتند که ما با سپاه آن قدر برخورد کردیم که او را از موضع آیت اللهی به حجت الاسلامی کشاندیم. افرادی که این فکر را داشتند، در دادن مشاوره به مسئولانی که با سپاه برخورد داشتند، بسیار موثر بودند.» حسین علایی جریان ملاقات روز 27 خرداد 67 آقای هاشمی رفسنجانی با امام خمینی را از زبان آقای هاشمی چنین نقل می‌کند: «به اتفاق رئیس جمهور و احمد آقا خدمت امام رفتیم. وضع جبهه‌ها، نیروها، امکانات کشور وضع دشمن را برای امام تشریح کردیم و دو راه بسیج نیروها و امکانات برای جنگ یا پذیرش ختم جنگ را برای امام مطرح کردیم. ایشان راه اول را انتخاب کردند... به امام گفتم برای ادامه جنگ، فرماندهان از ما امکانات و وسایلی می‌خواهند که ما در شرایط فعلی کشور، بودجه لازم برای تهیه آن‌ها را نداریم. امام گفتند بروید از مردم مالیات بگیرید. به ایشان گفتم این کار را کرده‌ایم و دیگر گرفتن مالیات بیشتر از مردم برای دولت امکان ندارد و میزان آن به حداکثر خود رسیده است. امام گفتند خب استقراض کنید. پس از این مسئله به امام گفتم نیروهای مردمی به جبهه نمی‌آیند. امام گفتند من برای حل این مشکل به مردم حکم جهاد می‌دهم. گفتم در کشور ارز ندارم تا بعضی نیازهای جنگ را از خارج خریداری کنیم. امام گفتند برای آن راهی پیدا کنید. بروید نفت پیش فروش کنید.» بر خلاف ادعای برخی از مسئولان که از پایان جنگ با صلح احساس خوشحالی و رضایت می‌کردند، اکثر ملت مسلمان ایران آن را باعث سرشکستگی و شرمساری خود می‌دانستند. همان گونه که امام خمینی از آن تعبیر به سرکشیدن جام زهر کرد. آقای هاشمی رفسنجانی طی مصاحبه‌ای در سال 1378 می‌گوید که خانواده شهدا و ایثارگران نیز با این گونه پایان جنگ موافق نبودند: «خیلی از خانواده‌های شهدا دلشان نمی‌خواست جنگ این گونه تمام شود. چون حداقل خواست ایثارگران این بود که مردم عراق از شر حزب بعث خلاص شوند. این جزو اهداف جنگ بود.» سردار غلامعلی رشید نیز در سخنانی عنوان می‌کند: «مرحوم سید احمد خمینی در یکی از سخنرانی‌های خود اعلام کردند که پس از پذیرش قطعنامه 598 و حمله مجدد عراق به ایران و اعزام خیل بی شمار نیروهای مردمی به جبهه، امام فرمودند اگر می‌دانستم مردم این گونه به جبهه می‌آیند، قطعنامه را قبول نمی‌کردم.» حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان نیز در همین رابطه می‌گوید: «درست زمانی که جنگ تمام شد عده‌ای آمدند و با تعدادی از مسئولان مصاحبه کرده و از آن‌ها پرسیدند اگر شما به دوران بعد از فتح خرمشهر برمی‌گشتید چه می‌کردید؟ پاسخ آن زمان برخی مسئولان این بود که اگر به آن زمان برمی‌گشتیم یک محاسبه‌ای می‌کردیم و جنگ را تمام می‌کردیم. بعد از این حرکت حضرت امام در سخنرانی فرمودند که من از خانواده شهدا و مردم به خاطر تحلیل‌های غلط این روزها عذر می‌خواهم.» عبارت دقیق امام خمینی در این باره چنین است: «من در اینجا از مادران، پدران، خواهران، برادران، همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیل‌های غلط این روزها رسما معذرت می‌خواهم و از خداوند می‌خواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کرده‌ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده‌ایم و نتیجه فرع آن بوده است. نباید برای رضایت چند لیبرال خودفروخته در اظهار نظرها و ابراز عقیده‌ها به گونه‌ای غلط عمل کنیم که حزب الله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولی‌اش عدول می‌کند.»
  2. 2 پسندیده شده
    با سلام برای مطالعه دقیقتر تاریخ درباره نفوذ منافقها به جنگل های گیلان ، باید به عملیات هایی که در شرق گیلان ( شهرهای رودسر ، املش ، رحیم آباد ، کلاچای ، چابکسر و سیاهکل ) اتفاق افتاد ، نگاهی اجمالی شود . نقش گردانهای جنگل سپاه در خاتمه این غائله بسیار مهم بود ، با توجه به اینکه بسیاری از سران این گروهکها اصالتا اهل همین شهرهای مذکور بودند ، به جغرافیای منطقه کاملا آشنا بودند و سرکوبشان بسیار پیچیده و متاسفانه با تقدیم شهدای بسیاری بود .
  3. 2 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. نفوذ منافقین به جنگل های گیلان هادی صدقی از جانبازان دفاع مقدس به تازگی در کتابی به نام "ایستاده ام" خاطرات دوران انقلاب و جنگ خود را منتشر کرده است. صدقی در جوانی به سپاه رشت می رود و در آنجا به عنوان نیروی اطلاعات - عملیات خدمت می کند. در بخشی از کتاب ، به ماجرای نفوذ منافقین در جنگل های گیلان و چگونگی مقابله سپاه با آنها طی یک عملیات پیچیده اطلاعاتی اشاره می کند که برای اولین بار منتشر می شود. این روایت می تواند سرنخی باشد که ناگفته های زیادی در بر دارد : گشت ثارالله در مدتی که در گیلان کار می کردم ، تجربه های تلخ و شیرین بسیاری به دست آوردم. با توجه به تجربه جبهه و کردستان ، عضو تیم عملیات شدم و مدام در سراسر استان فعالیت می کردیم. واحدی به نام "گشت ثارالله" تشکیل شد و در شهر تردد می کرد. گاهی که اوضاع آرام بود ، با لباس فرم سپاه و پاترول آرم دار در شهر حرکت می کردیم. این کار ، ضمن اینکه به مردم دلگرمی می داد و نشانه تسلط بر اوضاع بود ؛ به دشمن هم یادآوری می کرد که دست از پا خطا نکند. گاهی هم اوضاع ویژه بود و تیم اطلاعات خبری داده بود که مثلا ده نفر ناشناس وارد شهر شده اند. با لباس شخصی و ماشین عادی می رفتیم که اوضاع را نامحسوس زیر نظر بگیریم و در صورت لزوم وارد عمل بشویم. حتی اگر ضروری بود ، ریشمان را می زدیم و کلاه می گذاشتیم و با ماشین بنز می رفتیم و پیپی هم گوشه لب می گذاشتیم تا اصلا کسی به ما شک نکند. مثلا یک بار پیش آمد که دیدیم که جلوی ما ماشینی ناگهان زد روی ترمز و یک نفر پیاده شد و با سرعت دوید داخل کوچه. ما هم پیاده شدیم و دویدیم دنبالش. بعد از کلی تعقیب و گریز به کوچه بن بستی افتاد و دستگیرش کردیم. جالب اینجاست که اصلا نمی دانستیم این آدم چه کاره است. کاشف به عمل آمد که آقا عضو یکی از این گروهک هاست و ماشین گشت هم کاملا اتفاقی ، یکی دو تا خیابان پشت سرش آمده و آن شخص دچار توهم شده که لو رفته. مثلا خواسته فرار کند که عملا خودش را به دست ما داده!! جغرافیای منطقه عملیاتی در غرب استان ، باریکه ای است که موقعیت جغرافیائی خیلی خاصی دارد. بعد از بندر انزلی شروع می شود و به آستارا و مرز شوروی سابق ختم می شود. از شرق به دریا محدود می شود و از غرب به کوهستان های بسیار مرتفع و مه آلود. آنجا را انتخاب کرده بودند تا عملیات بزرگ و خطرناکی انجام بدهند. در آن منطقه کارخانه کاغذسازی چوکا واقع شده و این ها تصمیم گرفته بودند با تصرف کارخانه ، جا پای محکمی درست کنند و از کوه پائین بیایند و شهرها را بگیرند. چوکا منطقه وسیع و مجهزی داشت با صدها خانه سازمانی و انبار و سالن های تولید و ماشین های سنگین که اگر به دستشان می افتاد ، زمینه جنگ و خونریزی شدیدی ایجاد می شد. تیم های اطلاعاتی سپاه کار فشرده ای را شروع کردند و افراد در پوشش هیزم شکن و فروشنده دوره گرد و روستائی به عمق منطقه نفوذ می کردند و اطلاعات جمع می کردند. آنها هم سخت فعال بودند و هم یارگیری می کردند و هم اطلاعات زیادی از نیرو و توان ما تهیه کرده بودند. فرماندهان رده بالا ، مدتی آنها را به حال خودشان گذاشتند تا خیالشان راحت باشد و خودشان را بیشتر آشکار کنند. نفراتشان هم شناسایی شده بودند و گزارش رفت و آمدشان مرتب به سپاه می رسید. حتی نیروی اطلاعاتی داشتیم که رفته بود بین آنها و یک ماه زندگی کرده بود یا کسی بود که مثلا اطلاعات سپاه را برایشان می برد. در واقع یک سری اطلاعات سوخته به او می دادند تا به آنها برساند و مواضع و تحرکات آنها را شناسایی می کرد. محاصره و ضربه در این دوره سکوت، منافقان به تدریج محاصره می شدند و خبر ریز فعالیت ها و حرکاتشان به ما می رسید؛ همه چیز تا جزیی ترین تحرکاتشان، مثلا اینکه فلان کس امروز وارد شهر شده، مایحتاج و تدارکات تهیه کرده و به کوه برگشته، یا در فلان روستا رفته اند و یک خودرو خریده اند. اطلاعات که تکمیل شد به ما گروه های ضربت اطلاع دادند که «وارد منطقه بشوید و آماده هجوم باشید». منطقه تالش بعد از بندر انزلی و رضوان شهر شروع می شود و تا آستارا ادامه دارد. بسیاری از بومی ها اهل سنت هستند و منافقین روی آنها خیلی کارکرده بودند. یک گروه صوفی اهل سنت هم از فرقه نقشبندیه وجود داشتند که تعدادی از اعضایشان به منافقین قول همکاری داده بودند و اوضاع پیچیده و خطرناکی به وجود آمده بود. بعد از شناسایی به خانه ها و مرکز تجمعشان حمله کردیم و بعد از جنگ و گریز شکست خوردند و به جنگل گریختند. ما هم در کارخانه چوکا پایگاهی ایجاد کردیم. به طور کلی در شهرها هیچ حرکت مهمی نتوانستند انجام بدهند. در بندر انزلی هم به بهانه مخالفت صیادان با قانون شیلات هیاهو به راه انداختند و به قرارگاه سپاه پاسداران حمله کردند و تعدادی از بچه های سپاه را به شهادت رساندند. به جز آمل و انزلی، هیچ نا امنی خاصی در شهرها پیش نیامد و اوضاع تا حد زیادی در کنترل ما بود. فرمانده جنگل یکی از اتفاقات مهمی که در ماموریت شمال پیش آمد دستگیری فرمانده جنگل بود. ما با وجود اینکه سه سال از انقلاب می گذشت و هیچ کدام دوره های تخصصی اطلاعاتی ندیده بودیم، طرح های ضد اطلاعاتی پیچیده ای را هدایت کردیم که فقط سر چشمه اش عشق به وطن و انقلاب بود. در تهران یکی از عناصر رده بالای منافقین دستگیر شده و بلافاصله اطلاعات با ارزشی به سپاه داده بود. قرار بود به زودی فرمانده جنگل به گیلان برود و رهبری قیام سراسری را شخصا به عهده بگیرد. اسم این شخص حسن بود و مسئول بلند پایه مالی منافقین بود. او و یک خانم جوان آمدند به طرف گیلان و وارد رشت شدند. نیروهای تهران که تعقیبشان می کردند سوژه را تحویل بچه های ما دادند و ماموریتشان تمام شد. حسن حدودا سی و پنج تا چهل ساله و بلند قد بود. اینها با سر و وضع شیک و مرتب به یکی از خیابان های مرکزی رشت رفتند و وارد قنادی شدند. یک فضای بسته بود و امکان فرارشان مسدود شده بود. اما خب، می دانستیم این نفرات دوره دیده اند و مسلح هم هستند و به این راحتی دست ها را بالای سر نمی برند. آقای الیاس علیپور تیم عملیاتش را اطراف قنادی مستقر کرد و خودش و چند نیروی زبده وارد شدند و چنان با مهارت دستگیرشان کردند که آنها نتوانستند هیچ واکنشی نشان بدهند. سرگرم خرید شیرینی بودند و ناگهان خودشان را در حلقه بسته محاصره دیدند. اینها را به مقر سپاه بردند تخلیه اطلاعاتی کردند. با خودشان پول زیاد آورده بودند و قرار بود بعد از قنادی به یکی از بانک ها بروند و پول را به حساب بگذارند. این شخص اطلاعات بسیار ارزشمندی را لو داد. او تقریبا از هر فعالیت حیاتی منافقین در استان با خبر بود و آنها را در اختیار ما گذاشت. از جمله نشانی مقر اصلی شان در اطراف شهر رشت. فرمانده جدید جنگل سپاه گیلان به سرعت زبده ترین نیروی اطلاعاتی اش را آموزش داد و قرار شد یک عملیات پیچیده انجام بشود. آن برادر سپاهی با نشانی هایی که حسن داده بود به جنگل رفت و خودش را به جای او معرفی کرد. نیروهای جنگل هم این فرمانده را نمی شناختند، تاریخ ورودش هم درست بود، او را پذیرفتند و کلی تحویلش گرفتند و از او استقبال کردند. چند روزی در جنگل بود و با سپاه تماس می گرفت و دستوراتی را که حسن از تهران می گرفت به نیروهای مسلح جنگل ابلاغ می کرد. این خط ارتباطی بین او و بالاترین رده های سازمان باعث شده بود که امکان بروز هر شک و شبهه ای از بین برود. نفوذ علم است. برای آموختن آن دوره های خیلی پیچیده ای می بینند و خود شخص آموزش گیرنده هم باید وضع روحی-جسمی ویژه ای داشته باشد، شجاعت کامل داشته باشد و سریع الانتقال باشد. نفوذ در تشکیلات زیرزمینی مسلح و نقش ریاست آن گروه را بازی کردن کار فوق العاده مشکل و پیچیده ای است. ضربه آخر زمان مناسب که رسید، یک روز به همه آنها اعلام کرد «امروز جلسه داریم. همه باید جمع بشوند. قصد دارم خبرهای خیلی مهمی به شما بدهم.» آنها هم فکر می کردند تاریخ خروج مسلحانه معلوم شده و قرار است نقشه عملیات به عناصر ابلاغ بشود. رفیق ما خیلی زرنگ بود. قبل از شروع جلسه به فرماندهان می گوید «سپاهی ها همه جا نفوذ کرده اند و خطر ترور من وجود دارد. اسلحه همه را جمع کنید.» حرفش هم منطقی به نظر می رسد و دستور می دهند همه اسلحه شان را تحویل بدهند. تفنگ ها را جمع می کنند و می برند صد متر آن طرف تر در کلبه ای می گذارند و خودشان هم در جلسه حاضر می شوند و همه خوشحال که قرار است چه چیزی بشنوند. این فرمانده بدلی می گوید «بسم الله الرحمن الرحیم» و شروع می کند به حرف زدن و حسابی سر آنها را گرم می کند که ناگهان صدای بلندگوها از هر طرف به گوششان می رسد «شما محاصره شده اید. بیایید بیرون و دست ها را روی سرتان بگذارید.» از پنجره بیرون را نگاه می کنند و می بینند که بله، راه فراری نیست و در تله افتاده اند. آن عملیات به قدری حساس و سری بود که هنوز هم بعد از گذشت سی سال، شاید افرادی که نام آن برادر سپاهی را می دانند به تعداد انگشتان یک دست هم نباشند. پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  4. 2 پسندیده شده
    احتمالا اخبار مربوط به تحریمهای ارمنستان را شنیدید. ارمنستان ورود کالاهای ترکیه را ممنوع کرده و رسما اعلام کرده از کشورهای دیگه ای چون روسیه و ایران تامین میکنیم نیازهامون را و یک فرصت بینظیر هست و حالا نوبت دولت محترم هست. در ایران هم برخی بخشهای خصوصی و دولتی دست به کار شدند با تهیه لیستی از اقلام مورد نیاز ارمنستان که تحریم شده ورودشون از ترکیه تهیه شده و به تجار و بازرگانان اعلام شده در اسرع وقت اطلاع بدند که چه بخشهایی را توان تامینش را دارند. از طرفی یک هیئت اقتصادی از ارمنستان در همین رابطه قرار هست وارد کشور بشه و امروز هم یک مسئول عنوان کرد باید در مرز نوردوز اقدامات لجستیکی را بهبود بدیم از نصب ایکس ری تا زیربنایی. تمام صادرات ما به ارمسنان سال پیش 330 م بوده که امسال کمتر هم شده. نصف بازار ترکیه یعنی 3 میلیارد دلار هم تثبیت کنیم در ارمسنتان کافی است. وظیفه دولت علاوه بر تسهیل امکانات و قوانین برای صادرات تا حد ممکن مراقبت از تجار طمع کار و یا حتی نفوذیهای ترکیه در بین بازرگانان برای بدنام کردن محصولات ایرانی است. فرصت را نباید از دست داد.
  5. 2 پسندیده شده
    زمانیکه ایران با عثمانی در دوره صفویه وارد جنگ شد بعضی از طوایف کرد طرف ایران و بعضی طرف ترکیه رو گرفتند. علت این بود که کردها سنی بودند و عثمانی ها خود را خلفای مسلمان های سنی می پنداشتند و جنگ هم جنبه ملی و هم مذهبی داشت. کردها در ان دوران و دوران های بعد با وعده های عثمانی بارها در جنگ های مختلف علیه ایران شرکت کردند و هم در عمل هم به صورت معنوی از ایران جدا شدند. در دوره های بعد صفویه و نادر شاه بارها عثمانی را شکست دادند و می توانستند مناطق کرد نشین دیاربکر و .. که جزو عثمانی بود را به ایران باز گردانند ولی در واقعیت تلاش لازم را نکردند چون این مناطق از لحاض معنوی از ایران جدا شده بود. همین الان کردهای عراق تعاملات فرهنگی زیادی با ما دارند ولی کردهای ترکیه خیلی از ما دور هستند. این اشتباه استراتژیک و باور دروغ های عثمانی باعث شد کردها قرن ها است که تحت ستم ترک ها هستند در صورتیکه اگر جزو ایران مانده بودند الان اقلیت نبودند بلکه با یک جمعیت 30 ملیونی در ایران به مانند اذری ها صاحب قدرت بودند. الان هم اذری ها ارام ارام دارند به دام دروغ های ترکیه می افتند. حتی در داخل کشور خودمان هم اذری هایی هستند که تمایل به ترکیه دارند. اذری ها در ایران شهروند درجه یک هستند. حتی رهبر و بسیاری از مقامات اذری هستند. اگر زمانی ادربایجان قدم به قدم گرفتار ترکیه و یا روسیه شود به همان مسیر کردها می افتد. در همین جنگ اخیر ترکیه به جای ازادسازی قرباغ بیشتر در فکر ایجاد گذرگاه اتصال نخجوان به اذربایجان بود. در عمل بیشتر قرباغ دست ارمنستان باقی ماند. در واقع اذری ها شدند الت دست ترکیه و روسیه.
  6. 2 پسندیده شده
    آیا این پایان آذربایجان است؟ هنگامی که نیکول پاشینیان نسخت وزیر ارمنستان در روز 10 ژانویه 2020 آتش بس را پذیرفت، الهام علی اف احساس پیروزی کرد. علی اف سرزمین‌های را که پدرش رئیس جمهور پیشین آذربایجان در جنگ اول قره باغ از دست داد توانست بازپس بگیرد. علی اف قبلا با تعهد به دیپلماسی در ازای دریافت کمک‌های مالی و تسلیحاتی با موفقیت آمریکا را فریب داد و پس از آن با یک حمله غافلگیرانه توانست از لحاظ نظامی بیشتر از آنچیزی حاصل کند که ممکن بود با استفاده از دیپلماسی به دست آورد. او همچنین با تبدیل خود به یک متحدد ضروری برای اردوغان رئیس جمهور ترکیه و پوتین رئیس جمهور روسیه، قدرت خود را افزایش داد. او احتمالا برآورد کرده است که در صورت بروز هرگونه ناآرامی در آذربایجان، آنها قدرت او را حفظ خواهند کرد همانطور که پوتین با حمایت از بشار اسد رئیس جمهور سوریه از هیچ تلاشی برای محافظت از منافع روسیه فروگذار نکرده است. ارمنستان در جنگ شکست خورد و علی اف پیروز شد. اما آذربایجان هم باخت. پرچم های آذربایجان ممکن است بر فراز شوشا که در بین ارامنه به نام های شوشی و کالباجار نیز شناخته می شود ، به اهتزاز درآیند، اما پیروزی علی اف به قیمت استقلال آذربایجان تمام می شود. علی اف برای تقویت قدرت شخصی و تضمین احتمالی جانشینی همسر و پسرش ، حاکمیت آذربایجان را فروخته است. نیروهای روسی اکنون در آذربایجان هستند. هم بر روی کاغذ و هم در واقعیت ، آنها آتش بس را بین آذربایجان و ارمنستان اعمال میکنند ، اما وارد کردن مجدد نیروهای روسی در منطقه، هدف دیرینه پوتین بوده است چرا که به نظر می‌رسد او همه کشورهای شوروی سابق را گام به گام به آغوش خود بازگرداند. شاید علی اف از پذیرش سربازان روسی اطمینان خاطر داشته باشد زیرا آنها دستاوردهایی را که وی و نیروهای ترک در طول جنگ بدست آوردند، تقویت کردند ، اما علی اف فراموش کرده است گرچه نیروهای روسی به سرعت وارد می شوند ، آنها به ندرت از آنجا خارج میشوند. بعید است ترکها نیز آذربایجان را ترک کنند. هدف آذربایجان از جنگ، آزادسازی قره باغ و مناطق آذربایجانی اطراف آن بود که ارمنستان در جنگ 1988-1994 آنها را اشغال کرده بود. اما انگیزه ترکیه متفاوت بود. اردوغان و رهبران فکری امنیتی-نظامی ترکیه مانند دوغو پرینچک مدتها است که از جاه طلبی‌های پان ترکی استقبال میکنند تا ترکیه را از نظر فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی با آذربایجان و کشورهای ترک آسیای میانه پیوند دهند. با گذر از فرودگاه آسین بوغا آنکار به سمت شهر، دیوارنگاره‌ای منقش به پرچم‌های جمهوری‌های ترک از آذربایجان به ترکستان شرقی (اویغورهای چین) دیده ‌می‌شود. طبق گزارشات بر اساس توافق آتش، نه تنها ترکیه یک راه ارتباطی از طریق خاک ارمنستان به آذربایجان به دست آورده است (البته ساز و کار این جاده مشخص نیست) بلکه ترکیه نیروهای خود را به یک مرکز مشترک نظارت روسی-ترکی اعزام می‌کند. نیروهای ویژه ترکیه در باکو حضور دارند و جت های اف -16 ترک نیز در پایگاه های آذربایجان مستقر هستند. علی اف ممکن است به اردوغان به عنوان یک دوست نگاه کند اما اردوغان علی اف را به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف می داند. در نهایت به مزدوران سوری (تروریستهای سوری) می‌رسیم. ترکیه با استقبال علی اف این تروریستها را به آذربایجان منتقل کرد، با این حال به نظر می‌رسد علی اف حتی اگر اراده کند نمی‌تواند آنها را مجبور به خروج از خاک آذربایجان کند. همانطور که ترکیه توانست آتش تروریست‌ها را علیه ارمنی ها هدایت کند ، آنها به همین راحتی می توانند از آنها برای هدفگیری آذری های مخالف اهداف ترکیه استفاده کنند. آذربایجان برای اولین بار توانست در سال 1918 به استقلال برسد اما 23 ماه بعد، با ورود نیرویهای روسی این استقلال شکست خورد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دومین فرصت را به آذربایجان اعطا کرد. شورای عالی سوسیالیستی جمهوری آذربایجان در 18 اکتبر 1991 استقلال آذربایجان را اعلام کرد ، اقدامی که متعاقباً با همه پرسی تأیید شد. هرچند این دوره از استقلال آذربایجان طولانی‌تر شده است اما همچنان نتیجه یکسان است: نیروهای خارجی حاضر در آذربایجان به باکو جواب پس نمی‌دهد بلکه به کاخ کرملین و کاخ آک ساری (ترکیه) پاسخگو هستند. ممکن است آذری‌ها روز 10 نوامبر را به عنوان روز تاریخ پیروز خود بر ارمنستان در جنگ قره باغ 2020 جشن بگیرند اما زمانی‌که روزهای جشن به پایان برسید ممکن است آنها متوجه شوند این پایان واقعی استقلال آذربایجان و آغاز فرمان‌برداری این کشور از روسیه و ترکیه است. ترجمه توسط GHIAM/ منبع
  7. 1 پسندیده شده
  8. 1 پسندیده شده
    یادداشت: 360Km² یا 360,000,000m² به قول معروف، مسئله این است: 360 کیلومتر مربع یا 360میلیون متر مربع! درست که نوار غزه یکی از کوچک ترین قلمرو های جهان محسوب می شود ولی همین لقمه به ظاهر کوچک می تواند گلوگیر دستگاه های اطلاعاتی و شناسایی بسیاری بشود. نوار غزه با درازای ۴۱ کیلومتر و پهنای ۶ تا ۱۲ کیلومتری و مساحتی برابر ۳۶۰ کیلومتر مربع دارد. که جمعیتی در حدود 1 میلیون و 900 هزار نفر که در آن زندگی می کنند. دارای تراکم جمعیتی بسیار بالا (۵/۳۲۸ نفر در هر کیلومتر مربع) است که از این دید غزه در میان کشورهای جهان از متراکم‌ترین هاست. تنها دو کشور مستقل جهان (ماکائو و سنگاپور) تراکم جمعیتی بیش از این دارند. غزه دارای آب و هوای معتدلی است، که دارای زمستانی ملایم و خشک، و تابستانی گرم و توأم با خشکسالی است. سطح زمین مسطح یا هموار است، و تپه‌های شنی نیز در کنار ساحل قرار به چشم می‌خورد. مرتفع‌ترین نقطه (جز ابوعوده) نام دارد که دارای ارتفاع ۱۰۵ متر از سطح دریاست. در ظاهر هیچ چیز برای عدم توفیق واحد های شناسایی ارتش اسرائیل وجود ندارد اما وقتی که نگاهی دقیق تر به جغرافیای نبرد غزه بیاندازیم، متوجه میشویم که کانون درگیری در بافت متراکم شهری جریان دارد. مانند تمام شهر های جهان، مناطق مسکونی در نوار غزه شامل ساختمان های بلند، کوچه های تنگ، کانال های زیر زمینی آّبی(فاضلاب) –خاکی و احتمالا یک سیستم پیچیده از تونل ها میشود. نیروهای مقاومت از طریق تونل های زیر زمینی از نقطه ای در شهر به نقطه دیگر انتقال پیدا کرده و به اجرای عملیات خود میپردازند. اسرائیل علی رغم بهره مندی از ناوگان بزرگی از پهپاد های پیشرفته و همچنین یک نیروی هوایی با تجربه هنوز توانایی کافی برای پوشش کامل و دقیق این 360 میلیون متر مربع را ندارد. این عدم توانایی ناشی از دلایل متعددی است که زنجیروار بهم متصل اند.هنوز هیچ سیستمی برای کشف تونل های زیرزمینی به شکلی موثر وجود ندارد. ولی آینده ممکن شاهد حسگر هایی با این توانایی باشیم. مسئله بعدی که مطرح است، گردآوری و تحلیل داده های رسیده از حسگر های گوناگون با کیفیت و ویژگی مختلف و ترسیم یک میدان نبرد با جزئیات بالا و ضریب خطای کم و در عین الحال همان زمان (Real Time) که انتظارات یگان های عملیاتی را بتواند فراهم کند. گویا اسرائیل با وجود تجاربی که در طول درگیری های قبلی خود کسب کرده و همکاری های گسترده ای که با دیگر سازمان های نظامی دنیا دارد، هنوز موفق نشده است. راهکارهایی میتوان ارائه داد که در این بحث نمی گنجد. اطلاعات جغرافیایی از ویکی بخشی از متن گرفته شده از تاپیک: جنگ های شهری نگاهی میتوانید به این تاپیک بیاندازید: شهر زیر زمینی مسکو - شهری عجیب و باور نکردنی و همچنین این تاپیک: نیروی هوایی و میدان نبرد شهری در آینده آنچه که می بایست انجام شود!!!!!
  9. 1 پسندیده شده
    بسم ا... طرح این مباحث عملیات انحرافی و مظلوم نمایی هست ، همه اطلاع دارند که در جنگ 1973 بدلیل استفاده ارتش مصر از اصل غافلگیری ، تقریباً کار تمام بود تا جایی که دستور بارگیری سلاح های هسته ای تاکتیکی روی فانتوم های عبری هم صادر شده بود ، ولی نیروی هوایی ارتش ایالات متحده با زدن یک پل هوایی از خاک اصلی خودش به سرزمین های اشغالی ، بسرعت همه تلفات ارتش عبری را جبران کرد(عملیات نیکل گراس ) . در جریان 32 روز عملیات هوایی ، 22325 تن سلاح و مهمات ، از مهمات توپخانه و تانک تا تحویل قطعات یدکی ، تحویل ارتش عبری شد ، مسیر پرواز هواپیماهای حمل نقل سی-141 و سی-5 هم از خاک امریکا تا پرتغال و اسپانیا ، برفراز مدیترانه همه با ناوگان دریایی ارتش این کشور پوشش داده شد . با توجه به عقبه استراتژیک سیاسی و نظامی ارتش عبری ، حداقل روی محاسبات مادی ، روز 200 میلیون دلار هم خرج این سامانه بشود ، تاثیری روی عملکرد اینها ندارد . این صحبتها هم بیشتر برای دریافت کمک های بیشتر هست ، همین الان هم آیپک برای گرفتن کمکهای بیشتر فعال هست و روی کاغذ اینها هر چقدر خرج کنند ، باز هم راه دارد . روی این صحبتها نمی شود حساب کرد در برنامه ریزی های راهبردی و تنها ارزش ژورنالیستی دارد
  10. 1 پسندیده شده
    اگر روزی هزار راکت هم به سمت اراضی اشغالی شلیک شود، 50 هزار دلار * 1000 موشک = 50 میلیون دلار. محاسبه فرد مورد بحث اشتباه است.
  11. 1 پسندیده شده
    خلاصه ی گنبد آهنین: روزنامه نگار اسرائیلی "گـیدئون لـوی" : یک موشک 50 هزار دلاری برای اصابت به راکت 300 دلاری پرتاب می شود و اغلب اشتباه می شود...! ما روزانه حدود یک میلیارد دلار ضـرر می کـنیم. (اگر این راکت به زمین برخورد کنه اینقدر خسارت نمی زند)
  12. 1 پسندیده شده
  13. 1 پسندیده شده
    یادداشت: atom و غزه اتم یا atom به این صورت معنی میشود: جز لایتجزا درست است که امروزه به لطف علم حتی اتم نیز قابل شکافتن شده است (هرچند این موضوه تبعات خودش را نیز دارد)، اما در این تمثیل غزه به عنوان یک واحد سیاسی - اجتماعی در حالتی به سر میبرد که دیگر تجزیه آن ممکن نیست. از بعد جغرافیایی و هم از نظر نژادی و دینی این امر مسلم است که نمی توان غزه را تجزیه کرد. از همین رو اسرائیل در برابر خود گزینه ای جز حذف کامل غزه نمی بیند. اما از انجا که حذف کامل چه در تئوری و چه در عمل دارای پیچیدگی های فراوانی است و کوچک ترین خطا می تواند هزینه های زیادی را تحمیل کند پس یک نبرد فرسایشی (علی رغم میل باتنی اش که حل یک شبه این موضوع است) را شروع کرده و سعی در کنترل و تثبیت شرایط مطابق با استراتژی بلند مدت خود را دارد. اما ما شاهد این هستیم که در درگیری اخیر حجم اتش باری دو طرف نسبت به هم بسیار شدید تر از درگیری های قبلی است و این موید این نکته است که با وجود پیگیری استراتژی کنترل و حذف تدریجی در اسرائیل که باید در گذر زمان عنصر غزه روز به روز ضعیف تر از قبل میشد، درست پیش نمی رود و هنوز مقاومت شدید است. حال باید دید در روز های پیش رو ایا اسرائیل می تواند بر چالش غزه چیره شود یا چند سال دیگر دوباره شاهد درگیری هایی با شدت بیشتر خواهیم بود.
  14. 1 پسندیده شده
    بسم ا... فرآیند جنگ ، 13 مه 2021 ( 23 اردیبهشت 1400 ) گردان های عزالدین قسام ، اعلام کردند که فرودگاه بین المللی رامون هدف راکتهای این گروه قرار گرفته است ، ابوعبیده ، سخنگوی فلسطینی ، در بیانیه ای خبر داد كه این فرودگاه اسرائیلی كه در 220 كیلومتری غزه واقع شده است ، با موشك سنگین جدیدی به نام "Ayyash-250" هدف قرار گرفت.این موشک جدید به نام یحیی عیاش ، مسئول اردنانس اصلی حماس و رهبر گردان کرانه باختری گردان های عزالدین القسام نامگذاری شد که در سال 1996 توسط اسرائیل ترور گردید.به گفته سخنگوی گردان های عزالدین القسام ، برد این موشک جدید بیش از 250 کیلومتر است و به یک کلاهک سنگین با انفجار بالا مسلح است. به گفته این مسئول حماس : این گردانها ، موشک عیاش 250 را بصورت عملیاتی بخدمت گرفته و اکنون می توانیم تمامی فرودگاه های اسراییل از شمال تا جنوب را هدف حمله قرار دهیم منابع عبری مدعی اند این موشک/ موشکها در حاشیه فرودگاه به زمین برخورد نموده و هیچ خسارتی ایجاد نشده ولی با این حال موجبات بسته شدن فرودگاه را فراهم آورده است . اما پس از این حمله واحدهای موشکی گردان های عزالدین قسام تعداد بیشتری موشک را بسمت تل آویو ، بیر شبع ، نیتوا ، و همچینین زیرساختهای نظامی در تل نوف و نوآتیم شلیک کردند https://twitter.com/manniefabian/status/1392806981375770627 https://twitter.com/manniefabian/status/1392808997628125185 چندین مورد رهگیری در توسط سامانه گنبدآهنین گزارش شده بود با این حال گفته میشود در جنوب تل آویو این سامانه با نقص فنی روبرو شده https://twitter.com/manniefabian/status/1392810830492733443 https://twitter.com/manniefabian/status/1392807226847502336 گفته میشود از ابتدای درگیری ها ، راکت باران گردان های قسام موجبات کشته شدن 5 نفر و زخمی شدن ده ها نفر را فراهم نموده . منابع فلسطینی هم مدعی اند موشک باران متوقف نخواهد شد چون طرف اسراییلی از اجرای آتش بس خودداری می کند منبع
  15. 1 پسندیده شده
  16. 1 پسندیده شده
    به نام خدا چین حمله علیه اهداف دریایی با استفاده از موشک های پرتاب شده از بالگرد با هدایت پهپاد را آزمایش کرد بالگرد های PLA Z-19 در رزمایش سلاح های سنگین اخیر، ارتش آزادی بخش خلق چین (PLA) با استفاده از پهپاد های شناسایی، بالگرد Z-19 را هدایت کرد تا حملات موشکی علیه اهداف دریایی را در محدوده فراتر از دید انجام دهد. این تمرین توسط یکی از تیپ های نیروی هوایی وابسطه به گروه هفتاد و یکم ارتش چین، در دریای زرد صورت گرفت. بر اساس گزارش های CCTV ، ابتدا نیرو ها پهپاد های شناسایی را از زمین پرتاب کردند، پهپاد ها اهداف دریایی را از ارتفاع هزاران متری در آسمان کشف، شناسایی و رهگیری، و سپس به صورت در لحظه اطلاعات را به مرکز فرماندهی زمینی مخابره کردند. با دریافت فرامین، چندین بالگرد تهاجمی Z-19 از زمین بلند شدند و به سرعت و با ارتفاع کم به سمت اهداف حرکت کردند. وقتی به محدوده موشک ها رسیدند، به جای تائید با چشم غیر مسلح، خلبانان موشک ها را بر اساس راهنمایی پهپاد ها به سمت اهداف شلیک کردند. به گفته گزارش، هردو اهداف ساکن و متحرک مورد اصابت قرار گرفتند. این تکنیک زمان مورد نیاز برای حمله را کاهش می دهد و بالگرد می تواند بلافاصله پس از شلیک موشک ها منطقه عملیات را ترک کند. همچنین، این تکنیک از تمام ظرفیت موشک ها استفاده می کند که برد بیشتری از چشم غیر مسلح دارند. به علاوه، استفاده از پهپاد برای هدایت بالگرد، در شرایطی که دید کاهش می یابد مثل آب و هوای بد یا استفاده دشمن از دود هم قابل انجام است. بالگرد های تهاجمی وابسطه به یک تیپ هواپیمایی دریایی تحت فرماندهی PLA Eastern Theater پارک شده هنگام تمرین های هوایی در 19 آپریل 2021 به گفته افراد متخصص، در خط مقدم میدان نبرد، حتی هنگامی که برتری هوایی وجود دارد، دشمن می تواند با استفاده از سلاح های ضد هوایی مثل پرتابگر های موشک قابل حمل، بالگرد ها را تهدید کند. اما اگر بالگرد ها بدون دیده شدن توسط دشمن حمله را انجام دهند، احتمال بقای آن ها افزایش خواهد یافت. بر اساس نظر تحلیلگران، این تکنیک می تواند در ماموریت هایی مثل فرود آبی خاکی مورد استفاده قرار بگیرد. فقط بالگرد ها از این تکنیک بهره مند نمی شوند، بلکه سایر پلتفرم ها مثل هواپیما های بال ثابت و توپخانه ها هم می تانند با پهپاد های شناسایی هماهنگ شوند. در جریان رزمایش، بالگرد های Z-19 پس از اتمام شلیک به اهداف سطحی، نبرد هوایی را با شلیک موشک های هوا به هوا برای سرنگونی پهپاد های هدف تمرین کردند. در 23 آپریل، نیروی دریایی PLA اولین کشتی رزمی دوزیست تایپ 075 را سفارش داد که اغلب به بالگرد بر شناخته می شود چون یک عرشه پرواز کامل دارد و 30 بالگرد را با خود حمل می کند. به گفته شی هونگ، رئیس اجرایی سردبیری مجله چینی Shipborne Weapons ، بالگرد های تهاجمی مثل Z-10 و Z-19 وابسطه به نیروی هوایی ارتش PLA هم می توانند مثل بالگرد های نیروی دریایی توسط تایپ 075 حمل شوند. کشتی رزمی دوزیست تایپ 075 هاینان در یک پایگاه نیروی دریایی در Sanya در استان هاینان چین جنوبی به شماره بدنه 31 منبع 1 منبع 2 منبع 3
  17. 1 پسندیده شده
  18. 1 پسندیده شده
  19. 1 پسندیده شده
  20. 1 پسندیده شده
    گزارش اندیشکده iiss از توانایی های موشکی و پهپادی ایران (Open-source analysis of Iran’s missile and UAV capabilities and proliferation) دانلود لیست تاسیسات و نهادهای مرتبط با فعالیت های موشکی در کشور منبع
  21. 1 پسندیده شده
    یادی کنم از گذشته و یه تشکرم بکنم از دوستان میلیتاری، در عینی که گذاشتن همین پان ترک ها حرفشونو بزنن.نه اجازه جولان و فحاشی بهشون دادن، و در عین حال نهایت سعیو کردن که لطمه ای هم نخورن. انجمن میلیتاری از معدود جاهایی بود که بی طرفی در اونجا رعایت شد و همه قومیت های در ایران محترم شمرده شد.
  22. 1 پسندیده شده
    چند روز پیش به صورت اتفاقی در تلگرام به یک کانال برخورد کردم به نام " مبارزه با جعلیات آریایی" وارد کانال شدم توصیه میکنم بدون عضو شدن برید داخل اش یک نگاهی بندازید. سراسر اهانت به ایران و ایرانی است. کلا ایران رو به صورت عیران داخل کانال می نویسه. عکس های اردوغان و پرچم ترکیه و اذربایجان و تحریک به جدایی طلبی. به نظر من باید ادمین هاش وابسته به میت ترکیه باشن. پس این وزارت اطلاعات و پلیس فتا چی کار می کنن. چرا برخورد نمی کنن. به نظر میاد اعضا هم اکثرا کم سن هستن. از کامنت ها معلومه. چرا میذارن سرویس های اطلاعاتی خارجی اینطور رو جوون های ما کار کنن.؟؟؟ یک ارسال اش که ناراحت ام کرد این بود که فیلم یک کرد رو گذاشته بودند تو ترکیه که کتک اش زده بودند و بدبخت رو مجبور کرده بودند پرچم ترکیه رو ببوسه. زیرش هم نوشته بود به زودی تمام پان کردها و فارص ها رو مجبور میکنیم اینطوری پرچم ترکیه رو ببوسن. خیلی متاسف شدم. یک عده دارن تو این مملکت زندگی می کنن و با دیگران نان و نمک میخورن. اینطور خائن و اشغال هستند
  23. 1 پسندیده شده
    عملا در جنگ قفقاز اذربایجان به خواسته خود نرسید بلکه ترکیه به اهداف خود رسید. به عبارتی آذربایجان الت دست ترکیه شد. هنوز قسمت های بزرگی از قرباغ دست ارمنستان مانده. هدف ترکیه کمک به ازادی قرباغ توسط اذربایجان نبود هدف اصلی ایجاد کمربند مواصلاتی بین ترکیه و دریای کاسپین برای دور زدن ایران به منظور کنترل و ایجاد جاده ابریشم از این مسیر بوده است. ترکیه در جنگ در سوریه در هدف قطع دسترسی ایران به مدیترانه شکست خورد و حالا به دنبال ایجاد یک مسیر موازی ایران است. ایران با راه اندازی قطار خواف هرات به دنبال ایجاد یک مسیر بسیار کوتاه از طریق افغانستان به چین است که ادامه ان از طریف ایران عراق و سوریه به مدیترانه میرسد. این مسیر بسیار کوتاهتر و بهتر است ولی ده ها مشکل امنیتی دارد. در افغانستان به نظر من باید هم با طالبان هم با دولت افغانستان در مورد ان مذاکره کرد تا بتوان امنیت انرا تامین کرد چون دولت افغانستان نمی تواند کامل طالبان را مهار کند. در عراق تا حدی امنیت برقرار است در سوریه هم در چند سال میتوان اوضاع را تثبیت کرد. ترکیه دشمن بزرگ و خطرناکی است. اقتصاد قوی دارد. در دنیا حرف اول را پول میزند. ما متکی به نفت هستیم نفت در طی بیست سال اینده اهمیت خود را بیش از بیش از دست می دهد. اگر تا ان موقع ما اقتصاد خود را سروسامان ندهیم و ترکیه هم بتواند در این نوع پروژه ها که میتواند پول ساز باشد ما را بایکوت کند بیست سال بعد قدرت نظامی خود را هم در برابر ترکیه از دست خواهیم داد. ترکیه ای که چشم طمع به خاک ما دارد. نکته ای که هست این است که مسیر ترکیه به اذربایجان نیز مسیر خیلی جالبی نیست زیرا اولا باید کالاها را کنار خزر از قطار پیاده کنند و سوار کشتی کنن و بعد دوباره در ان سوی کاسپین سوار قطار کنند که زمان و هزینه را بالا میبرد. دوما امنیت کریدور توسط روسیه تامین میشود که قطعا سهم خواهی می کند. سوما ممکن است در اینده بین ارمنستان و اذربایجان دوباره تنش ایجاد شودو گذرگاه قطع شود. چهارما چین به ترکیه خیلی اعتماد ندارد پنجما مسیر ما غیر از ترانزیت کالا میتواند برای تامین انرژی چین به کار اید. بنابراین ما نباید زمان را از دست بدهیم و در زمانی کوتاه تلاش کنیم با تکمیل خطوط ریلی به افغانستان- چابهار و ترکمنستان و تلاش برای توسعه قطار عراق و افغانستان و بعد سوریه چند مسیر موازی و کارامد ایجاد کنیم. تا عملا مسیر ترکیه را از کار بندازیم و بتوانیم اتحاد نظامی و استراتژیک خود را با چین تقویت کنیم. به نظر من در اینده با اتحاد با چین که حق وتو دارد و بعد از زمان غروب برجام و اینکه چین به انرژی و مسیر ما وابسته باشد میتوان حتی بدون ترس از شورای امنیت به سوی بمب اتم هم رفت
  24. 1 پسندیده شده
    امروز ارمنستان شاهد جمعیت زیادی از طرفداران نیکول پاشینیان بود که در حمایت از اون و ضد مخالفینش تظاهرات کردند. این هم یک تایید دیگه برای اتخاذ مواضع محتاطانه در مورد حمایت از پاشینیان. مردمی که خودشون هم راضی به شرایط خفت بار تحمیلی هستند و از عاملش حمایت هم میکنند؛ حالا تحت تاثیر پوپولیسم و مکتب سلبریتیسم هستند یا اینکه مثل بخش زیادی از منطقه روابط نرمال با ترکیه* را ترجیح میدند در برابر واگذاری قره باغ فرقی نمیکنه؛ مشخصا از نمونه های خوب خنجر زدن از پشت فرداروز حمایتها بوده و هستند. اونهایی که تازه اصلا و ابدا چنین مواضعی ضد منافع کشور خودشون نداشتند چنان خنجر زدند که جاش هنوز هست چه برسه به اینها که پس فردا وسط معرکه تمام اختلافات را کنار میگذاشتند و علیه ما متحد میشدند. *شاید این نکته خیلی ساده و بدیهی باشه و سطحی به نظر برسه ولی کسانیکه تحولات ترکیه را دنبال میکنند میدونند بخش زیادی از علائق جمعیت عوام منطقه از پاکستانی و افغانستانی بگیر تا اعراب و جمهوریه ای قفقاز و ... که طبیعتا اولین تاثیر خودش را در بحث توریسم ترکیه میزاره تنها و تنها بواسطه قدیمیتر موسیقی ترکیه و بالاخص سریال های ترکیه در حال حاضر شیفته این کشور و سفر بهش شدند و هستند. استفاده از رنگ و لعاب و تقریبا تماما دکور شیک حتی در صحنه های خارجی، داستان های عاشقانه فراتر از حتی بالیوود و استفاده بسیار شدید و پررنگ از زنان و دختران و مدلهای ترک (کافی است به کامنتها یوتیوب برای مدتی دقیق بشید) تصویری رویاگون را از ترکیه به مخاطبان القا میکنه و کرده که تنها ارزوی بسیاریشون دیدن بستر این جغرافیایی است که سریالها درش رخ میده و ادمهای درون اون. بحث اقتصاد عجیب و غریبی که همین سریالها در بحث پوشاک و مدلینگ و سلبریتیسم و خود فروش رسانه ای تصویر و ویدئو و صوت به کنار که ایجاد کرده. حالا این بحث بدیهی را به این خاطر اشاره کردم که موضوع زنان و دختران به کنار، تصویری که سینمای ایران و در کلیت هنر ایران از ایران به افکار عمومی خارجی در همون شکل محدودش مخابره کرده (تماما هم با حمایت وسیع دولتی) چه تصوری برای مخاطب میسازه از ایران؟ حالا تصویر سازی هیولانه گونه رسانه های غربی به کنار.
  25. 1 پسندیده شده
    تصویر بالا عکسی کم نظیر و کم یاب از تانک سبک TNH متعلق ارتش پهلوی در کنار عمارت دولتی تبریز در جریان نجات اذریایجان در 21 اذر 1325 است. تانک های سبک TNH و تانکت های AH-IV اولین خودروهای زرهی ارتش ایران بودند که در سال 1937 میلادی/ 1316 شمسی به شکل کامل تحویل ارتش ایران شد. تصویر سمت راست تانک سبک TNH تصویر سمت چپ تانکت AH-IV ، هر دو تصویر متعلق به ارتش ایران است هیئت ایرانی که مسئول تحویل گرفتن نمونه های سفارشی تانکتAH-IV هستند این دو خودرو زرهی ساخت شرکت ČKD چکسلواکی هستند. هیئت ایرانی حاضر در شرکت CKD برای بازدید از نمونه های اولیه تسلیحات سفارشی 1335 میلادی/1313 شمسی تانکت AH-IV ارتش ایران مسلح به دو مسلسل 7/92 میلیمتری حدود 50 دستگاه از این خودرو تحویل ایران شد تانک سبک TNH ارتش ایران مسلح به توپ 37 سانتی متری و دو مسلسل 7/92 میلیمتری حدود 50 دستگاه از این خودرو تحویل ایران شد