برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 27 اردیبهشت 1400 در پست ها
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدهسوگیری بازماندگی سوگیری بازماندگی یا Survivorship bias نوعی خطای منطقی است که با در نظر گرفتن تنها نمونه های زنده باعث خطای محاسباتی می شود. در این خطای منطقی با حذف ناخودآگاه شکست ها یا کشته ها، بخش اصلی مساله کنار گذاشته می شود و با یک نگاه خوشبینانه، قضاوت اشتباه رخ می دهد. معروف ترین مثال در این زمینه تلاش نیروی هوایی بریتانیا در زمان جنگ جهانی دوم برای بررسی علل سقوط هواپیماهای خود پس از حملهٔ ارتش آلمان است مطالعه قسمتهای گلوله خورده سعی بر تقویت این هواپیماها و نقاط ضعف آنها بکند، اما تلاشهای آنان بدون فایده بود و تغییر محسوسی در میزان هواپیمای بازگشته ایجاد نمیشد. تا اینکه نیرویهوایی سلطنتی آمارشناسی به نام والد را جهت بررسی موضوع استخدام کردند. او پیشنهاد کرد جای مقاومسازی مناطقی از هواپیما که تیر خوردهاند باید مناطقی که اصلاً تیر نخوردهاند را مقاوم کرد. نقاطی که هیچ وقت در هواپیماهای برگشته تیر نخوردن احتمالاً همان نقاطی هستند که اگر هواپیما تیر خورده بود قادر با بازگشت نبود. بله موثر بود این اتفاق حتی برای زخمی ها هم رخ داده بود برای مثال زخمی کمی وجود داشت که از ناحیه سر و گردن زخمی شده باشند. چرا که آسیب دیدگان از ناحیه سر در میدان نبرد کشته می شدند و این اهمیت کلاه انفرادی را نشان می داد. در حالی که بیشتر زخمی ها از ناحیه دست و پا زخمی بودند. مشکل این است که رویکرد گذشتهنگر این است که بیشتر بر نمونه های زنده مانده تمرکز می کند و عامل اصلی سقوط که در این نمونه ها وجود ندارد را بررسی نمی کند. از این رو برای نتیجهگیری نیاز دارید تا به همه نمونهها توجه کنید. وقتی تنها به نمونههای موفق نگاه میکنید ممکن است از رفتارها و اشتباهات مهلکی که نمونههای ناموفق به آن دچار شدند، غفلت کنید. شاید به همین دلیل است وقتی از آن حکیم پرسیدند “ادب از که آموختی؟” پاسخ داد: “از بیادبان”. منبع: لینک
-
2 پسندیده شدهمدیریت صحنه نبرد - تکمیلی شاید درک بهتر از مدیریت صحنه نبرد را کسانی که شبیه سازهای تجاری استراتژیک (یا همان بازی های استراتژیک) کار کرده باشند را بهتر درک کنند. این شبیه سازها اگرچه برای بازی و گیم ساخته شده اند ولی پر از نکات درس آموز برای کاربرش هستند. معمولا در نقشه ها و طرح های تعیین شده در شبیه ساز (بازی) دو نمونه سناریو وجود دارد. نیروهای اندک و محدود نیروهای پرتعداد و متنوع معمولا در نبرد های چریکی محدودیت نیرو سبب می شود تا نیروها از حداکثر کارایی خود استفاده کنند و گاها بدون تلفات و کشته ای ماموریت خود را تمام کنند. در حالی که در نبردهای سخت که با فتح موضع خاصی همراه است، تعداد نیروها به قدری بالا هست که کیفیت افت کرده و در هر پیشروی تلفات غیرقابل اجتناب یا سخت است. اما تلفات چگونه رخ می دهد؟ تلفات معمولا هنگامی رخ می دهد که - درگیری مستقیم و شاخ به شاخ - جدا افتادن نیروها از قوای اصلی - عدم رعایت گام های زمانی و مرحله ای در تهاجم و گریز - عدم انطباق با تهدید آنی - عدم تمرکز بر یک هدف و ایجاد پراکندگی خطوط کاملا آشفته درگیری علیرغم شکسته شدن دیواره دفاعی نیروهای محدود ولی چابک در تصویر بالا و خطوط شکسته به خوبی مشاهده می کنید که علیرغم شکسته شدن دیوار اصلی دفاعی، نیروها پراکنده شده و تلفات رخ می دهد. در این شرایط تا رسیدن به تحقق هدف، توقف حمله ممکن نیست و اگرنه هزینه های داده شده از دست می رود و دشمن سریعا خطوط خود را تعمیر و بازپس می گیرد. در این میان حملات ایذایی برای منحرف کردن دشمن بسیار مهم می شود ولی این حملات هم خود به قتلگاه نیروها بدل می شود. در این موارد کاربر واقعگرا می پذیرد که تلفات غیر قابل اجتناب است ولی آن را بهینه می کند. ولی کاربر رویایی با خود می گوید کاش چند دست و ذهن داشتم که باقی جناح ها شبیه جناح اصلی مدیریت شوند. و این جمله راز موفقیت مدیریت صحنه نبرد است. واقعا اگر هر واحد نیروها توسط مغزی همتراز با مغز اصلی هدایت می شد، به یک باره کیفیت حملات به دشمن بالا رفته و یک حمله هیبریدی شکل می گرفت. - حمله چریکی به نیروهای تنها - حمله به خطوط لجستیک - حمله به انبارها و نیروهای کارگر - حمله به دیواره دفاعی - تحریک نیروی مهاجم برای ورود قتلگاه از پیش تعیین شده اینگونه با حداقل نیرو، زمان و انرژی دشمنی به مراتب قوی تر را میشد زمین گیر کرد. در مثالی دیگر، شبیه ساز Company of Heros در ماموریت دفاع از تپه مورتین حملات همه جانبه نیروهای آلمانی به شدت باعث استیصال و تزلزل خطوط دفاعی می شود. در حالی که دفاع از هر جناح به شدت ساده و مدیریت نیروها قابل انجام است. اما حملات همزمان نیروهای مهاجم سبب پراکندگی آتش، عدم اولویت بندی اهداف، عدم جایگزینی با کشته ها و رفتارهای نامناسب در دفاع می شود که در نهایت سقوط خط را رقم می زند. نقشه تپه مورتین در شبیه ساز Company of Heros فرق کیفیت یک نیرو را در این مثال های تاریخی بهتر می توان یافت:
-
2 پسندیده شدهمدیریت صحنه نبرد در مقاله شاید از خود بپرسید که چه ربطی به مسائل نظامی دارد؟، شاید کمی صنایع نظامی را پوشش دهد ولی اصلا با مسائل میدان نبرد جایی که خمپاره و گلوله می آید تناسبی ندارد!. مثال مدیریت صحنه نبرد در هم تنیدگی این مسائل مدیریت را در همه حوزه ها نشان می دهد و با کمی دقت متوجه می شویم که تنها اشکال عوض می شود ولی اصول پای برجا می ماند. و با این مثال خواهیم دید که آفت کارمند صفتی چگونه در میدان نبرد دامن یک ارتش را می گیرد. وقتی از چابک نبودن یک سیستم صحبت می کنیم، منظور عدم تناسب کیفیت خدمات و عملکرد با میزان نیرو و داشته ها هست. در ظاهر همه چیز خوب و باشکوه است ولی هنگامی که از دور نگاه می کنیم، سیستم شبیه فیلی سنگین و کند است که هزینه جاری آن (خون در گردش) تعجب آور است. دفاع اولیه هم این است که سیستم بزرگ هزینه اش زیاد است ولی به جایش کارهای بسیار بزرگتری را انجام می دهد. در آن مقیاس این هزینه توجیه دارد. این صحبت برای یک ذهن کنجکاو بیشتر حکم توجیه را دارد و ذهن پویا در پی راهکاری برای یافتن راهکاری خلاقانه می گردد. این مقایسه ذهنی ، زمانی معنی پیدا می کند که بازدهی یک تیم چندنفره تکاور با یک لشکر پیاده مقایسه می شود. عملیات پر هزینه و پر تلفات در سواحل نرماندی (بر مبنای موج انسانی) عملیات سبک نیروهای تکاور در دفاع از خرمشهر ( بر مبنای خلاقیت و مهارت فردی) ارتش آمریکا که با دو تجربه جنگ جهانی، جنگ کره و جنگ ویتنام، خواستار تغییر فرم حملات از موج انسانی به ضربات دقیق و حرفه ای با نیروهای تکاور شد. بزرگترین مانع و پرسش >>>> مدیریت تعداد بالای نیروی باارزش بود که از دست یک فرد یا تیم بویژه از پشت بیسیم خارج بود. اما این مانع خود به انگیزه ای برای توسعه مدیریت صحنه نبرد تبدیل شد. تجربه طرح و برنامه ریزی در هدایت جنگنده های بریتانیایی در جنگ جهانی دوم و به طبع آن در جنگ های بعدی، بهترین سنگ بنا برای این کار بود. هدایت جنگنده های اسپیدفایر بر خلاف، هدایت نیروهای پیاده چند تفاوت بارز داشت: * تبحر و هوش بالای نیروی عمل کننده * درک نیرو از تاکتیک ها * توان تصمیم گیری در میدان نبرد * مهارت بالا در اجرای تاکتیک مدنظر در حقیقت نیروی عمل کننده دیگر یک ربات و اجرا کننده صرف دستورها نبود، بلکه صحنه نبرد را می دید، فکر می کرد، تصمیم می گرفت و متناسب اجرای فرمان می کرد. اینگونه اجرای تکنیک و بخش زیادی از تاکتیک به نیروی حاضر در صحنه سپرده میشد و فرماندهان بر حفظ و انسجام استراتژی تمرکز می کردند. به مرور مدیران باکیفیت رده پایین ابزار اصلی مدیریت صحنه نبرد شدند ولی با از دست دادن یا اشکال برای این نیروها، احتمال از هم پاشیدگی نیروها بسیار بیشتر می شد. چیزی که ما در دفاع مقدس شاهدش بودیم. امثال شهید حسن باقری با تکیه بر فرماندهان جزئی که دستورات و فرامین را به خوبی اجرا کرده و اطلاعات درستی از صحنه نبرد گزارش می کردند و در میدان تصمیم های درست را به موقع می گرفتند و عملا فشار کاری را از دوش ستاد و قرارگاه می گرفتند، توانستند عملیات های موفقی را سازماندهی کنند و در لحظه ای که این سلسله اعصاب فرماندهی به هم خورد شکست و از همپاشیدگی ایجاد شد که مثال بارزش صحبت های شهید باقری بعد از عملیات رمضان و با تکیه بر بی تفاوتی این مدیران رده پایین است. چیزی که در عملیات رمضان سبب شکست شد تفکر کارمند صفتی بود که جای تفکر جهادی و مسئولیت پذیری را گرفته بود و این نکته خود افت هر سیستمی است. لینک ویدیویی صحبت های شهید حسن باقری خطاب به فرماندهان جزء لینک آپارت حلقه مدیریتی جزء کاملا وابسته به عملکرد، روحیه، مسئولیت پذیری و توان جسمی و روحی فرماندهان و مدیران جزء بود راهکار تقویت حلقه مدیرات جزء: - آموزش مناسب و کاربردی (تربیت مدیر جزء) - شایسته سالاری در مدیران جزء - استفاده از فناوری های سخت افزاری - تولید برنامه های نرم افزاری مدیریت صحنه نبرد هر 4 مورد و موراد بیشتر توسط استراتژیست ها، هدف گذاری شد و تحولی بزرگ در نیروهای نظامی بویژه نیروهای نظامی آمریکایی ایجاد کرد. اکنون مدیریت نبرد به یک ابزار بسیار قوی و راهبردی در دفاع آمریکا محسوب می شود. اکنون دیگر اتاق مدیریت جنگ، به محلی برای مدیریت اطلاعات، کاهش حجم و بار کاری و استفاده از سخت افزار برای کاهش تمرکز بر کارهای غیرضروری شده است. با این شرایط انسان باهوش تمرکز و وقت کافی برای کار روی موضوع اصلی و ایجاد خلاقیت خواهد داشت. اتاق مدیریت صحنه نبرد حجم بالای داده های دقیق و مدیریت اطلاعات در چشم فرماندهان عالی تا جزء ارتباط منسجم همه نیروها با یکدیگر خطر: با آمدن تکنولوژی صحنه نبرد چه از نوع سخت افزار و چه از نوع نرم افزار یک خطر بسیار جدی بروز می کند. جابجا شدن ابزار با هدف یا تکنولوژی زدگی هدف از مدیریت صحنه نبرد، کاهش بار اطلاعات و انسجام در تصمیم گیری ها است تا به جای تمرکز بر کارهای غیر ضروری ، مدیران با تمرکز بیشتری ماموریت خود را پیش ببرند. مثال بارز این خطر جنگ عربستان با یمن هست که علیرغم وجود تکنولوژی های مدرن چه از نوع سخت افزاری و چه از نوع نرم افزاری، ابزار و تکنیک جای استراتژی را گرفته و نتیجه نبرد برخلاف انتظار رقم میخورد. مثال دیگری که در سازمان های اداری دیده می شود، سیستم نامه نگاری الکترونیک هست که برای کاهش زمان، بروکراسی، ردگیری مکاتبات هدف گذاری شده است ولی در عمل علاوه بر نامه سیستمی، ارباب رجوع مجبور است که نامه را بصورت کاغذی در دست گام به گام با سلسله مراتب پیگیری کند تا جواب بگیرد. یک پرسش جدی: علیرغم نبود چنین سیستم مدیریت صحنه ای با فناوری بالا، چگونه حاج قاسم توانست نیروهایش را به خوبی مدیریت کند؟ داشتن فرماندهان جزء با مسئولیت در میدان چگونه تروریست های داعشی کیفیت بالای مدیریت نیرو را در صحنه نبرد اجرا کردند؟ ترکیب مدیران انسانی جز و تکنولوژی های تجاری این دو سوال و شاید مثال به خوبی نشان می دهد که مدیریت صحنه نبرد متکی بر انسان مسئولیت پذیر است و تکنولوژی تنها ابزار کاهش خطا و بار است و نه بلعکس همه این موارد سبب شده که اکنون نیروهای نظامی علیرغم کاهش هزینه های خود، کیفیت، عملکرد و حتی کمیت خود را در صحنه نبرد افزایش داده و بقای خود را در رزم های آینده تضمین کنند. با یادی از دوست و برادر خوبمان جناب @MR9 که همیشه در این مباحث پیشرو و خط شکن بوده اند. و تقدیم به شهیدان حسن باقری و حاج قاسم سلیمانی
-
1 پسندیده شدهاخبار جنگ غزه 25 اردیبهشت 1400 اخبار بیشتر حملات و نسل کشی اسرائیلی ها بود تا موشک های حماس و تصاویر هم بیشتر پیرامون همین مطلب بود. بقیه اخبار بویژه ضربات حماس به صهیونیست ها کمتر منتشر شده است. کودکانی دلیل و حرکت مقاومت را از پدربزرگ های خود بهتر می دانند. حمله اسرائیل به ساختمان و دفتر رسانه ها ارتش اسرائیل در توییتر گفته که در این برج "دارایی های نظامی" متعلق به حماس بوده و از ساکنان این محل به عنوان "سپر انسانی" استفاده می شده است. بیانیه مدیرعامل خبرگزاری آسوشیتدپرس: ساختمان هایی که اسرائیل در غزه زده است: ناآرامیها در کرانه غربی اشغالی و بیتالمقدس شرقی ادامه داشته است. اینبار قضیه برای نتانیاهو سخت تمام می شود، بویژه که کرانه باختری هم به این مقاومت پیوسته است. جنایات اسرائیل: بامداد امروز هم اسرائیل به یک اردوگاه آوارگان در غزه منجر به مرگ دستکم ۱۴ نفر شده است. تظاهرات در ایرلند در شهرهای جهان تظاهرات در حمایت از فلسطینیان انجام شد که نشان از انعکاس جنایات صهیونیست ها داره و در 73 امین سالگرد روز نکبت کاریکاتور ها در خصوص جنایات صهیونیست ها برای علاقمندان جستجو اخبار بویژه توییتر ترندهای اصلی #GazaUnderAttack #SaveSheikhJarrah #Palestine #SavePalestine #FreePalestine #IsraeliTerrorism چقدر موشک نیاز دارید؟
-
1 پسندیده شدهابزارشناسی فن مدیر موفق مسائل مدیریتی زیاد پیچیده و غریب نیستند، بلکه همان مسائل ساده ای هستند که بدلیل بزرگ شدن و زیر مجموعه دار شدن، از کنترل زمان و نگاه ما خارج می شوند. یکی از موضوعاتی که در ابتدا بدیهی می آید ابزارشناسی و استفاده به جا از ابزار برای کارها است. ابزار صنعتی متداول آچار و پیچ گوشتی و انبر و ... است که یک صنعت کار موفق ارزش هر ابزار را دانسته و زمان و مکان استفاده از ابزار را خوب تشخیص می دهد. در حالی که بسیاری بر استفاده از یک ابزار به جای تمامی ابزارها اصرار دارند. استفاده از ابزار نامناسب علاوه بر انجام نشدن کار، باعث هرز و بسته شدن راه آسان آن نیز می شود. >>>>>>>>>>>>>>>>>> نمود این اتفاق در صنایع نظامی اصرار بر استفاده از یک ابزار یا روش است که تقابل غیر منطقی تسلیحات را سبب می شود. دو قطبی هایی از جنس موشکی یا هوایی در ایران یا هوایی یا فتح قلب ها در آمریکا پول مزدور یا پیاده میدانی در عربستان نتیجه هم چیزی جز حرکت لنگ نخواهد بود بویژه در که در مسائل نظامی طرف مقابل برخلاف پیچ، شعور و آگاهی داشته و پویا عمل می کند. و در مورد ایران، دشمنانی از جنس آمریکا و اسرائیل که به شدت به سیستم یادگیرنده خود می نازند. در خصوص بهینه سازی ابزار چندین معیار وجود دارد که مهمترین آنها - بهینه سازی زمان و هزینه - تناسب ابزار با هدف - تنوع حداقلی ابزار بویژه برای موارد پرتکرار *** در اینجا هم باید دریافت که افراط و تفریط وجود دارد مثال تفریط در این خصوص دو قطبی جنگنده و موشک است مثال راهکار تفریط هم ایجاد حداقل یک جاپای قوی برای ابزارآلات عمومی است. مثال افراط رنج بالای محصولات متفاوت و پراکنده است. و مثال راهکار افراط هم تجاری سازی و استاندارد سازی جهت کاهش تنوع است داستان سوریه برخلاف انتظار همه، همه محاسبات را بهم ریخت چه از جانب ایران و چه از جانب آمریکا و چه از جانب عربستان و غربی ها می گویند که اگر ابزار میدان را داشتیم سوریه را برده بودیم و ما می گوییم اگر ابزار متنوع دستمان بود، شاید سردار دلها امروز زنده بود. با یادی از شهید قاسم سلیمانی
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهآزمایش شلیک موشک هدایت شونده MMP از روی خودرو زرهی جگوار ارتش فرانسه به عنوان بخشی از آزمایش های قبل از ورود به خدمت خودرو زرهی جدید جگوار ، شلیک موشک میان برد MMP از روی این خودرو را مورد تست قرار داد. شرکت ها MBDA و به عنوان توسعه دهنده اصلی موشک MMP شلیک این موشک از روی پرتابگر دوتایی خودرو جگوار را موفقیت آمیز عنوان کردند. موشک شلیک شده با دقت بالا به اهداف از پیش تعیین شده بر خورد کردند. این موشک هدایت شونده ضد زره توانایی تخریب اهداف زمینی با حفاظت بالا از جمله آخرین نسل تانک های اصلی میدان نبرد را خواهد داشت. موشکهای MMP قابلیت هدایت مستقیم یا فراتر از دید (BLOS) را دارا هستند. در خودرو زرهی جگوار خدمه میتواند سیستم نظارت و هدفگیری PASEO را با سیستم هدایت موشکMMP هماهنگ کنند. در نتیجه خدمه به شکل مستقل قابلیت مشاهده، شناسایی و انهدام اهداف از راه دور را کسب میکنند. مجهز شدن خودرو شناسایی رزمی جگوار به موشک های MMP موجب می شود این خودرو در میدان نبرد بسیار کشنده باشد. مرحله اول شلیک موفقیت آمیز موشک MMP از خودرو شناسایی رزمی جگوار پرتابگر دوتایی موشک هدایت شونده MMP با قابلت جمع شدن در داخل برجک رزمی خودرو جگوار سیستم نظارت و هدفگیری PASEO
-
1 پسندیده شدهبسم ا... پروژه کایت ، توسط جهاد خودکفایی نیروی هوایی ارتش تعریف و ساخته شد زمانی که فالکروم های عراقی قرار شد عملیاتی بشود ، تا جایی که حضور ذهن دارم ، پرسنل سپاه را فرستادند روسیه برای آموزش ، ولی به اصطلاح "وا" خوردند و برگشتند ، فالکروم ها هم تحویل نیروی هوایی ارتش شد . از این واقعه تا عملیاتی شدن فیتر ها ، نزدیک به 20 سال فاصله وجود دارد که نشان دهنده جوان بودن نیروی هوا-فضای سپاه در حوزه هواگردهای سرنشین دار هست . بطور طبیعی اینجا بحث تجربه بیشتر یک نیرو هست تا جوان و پویا بودن . نیروی هوایی سپاه ( بعدا نیروی هوا-فضا ) ، اردیبهشت سال 1365 تشکیل شد ، نیروی هوایی ایران ( IIAF و بعداً IRIAF) سال 1303 متولد شد ، این شکاف 62 ساله را شما نمی تونید با فناوری جبران کنید ، به همین دلیل عرض شد که به جای هزینه کرد منابع سرمایه ای محدود فعلی در دو تا نیرو ، در ظاهر امر و تا جایی که اطلاعات موجود داریم ، هواگردهای سرنشین دار را بدلیل وجود زیرساختها ، پرسنل با تجربه تر ، مهارتهای رزمی افزونتر و زیرساخت آموزشی استاندارد ، وجود تجربه 8سال جنگ باید در اختیار نیروی هوایی ارتش قرار بدهند . نیروی هوا-فضای سپاه هم بطور کامل روی حوزه موشکی متمرکز بشود . حجم قابل توجه پروژه های جهاد خودکفایی نیروی هوایی ارتش آنقدر هست که بررسی آن نیازمند چندین کتاب هست ، آن هم سالها قبل از تولد نیروی هوایی سپاه دستاوردهای جهادخودکفایی نیروی هوایی ارتش در دوران جنگ و پس از آن به روایت تصویر ولی اینجا مسائل دیگری مطرح میشود که فعلا در مورد آن صحبت نمی کنیم به دلایل مشخص نیازی به قسم جلاله نیست ، همون طور که شما دوست ندارید سعودی ، عراق ، افغانستان ، امارات و روسیه و چین و .. قدرتمند بشوند ، این همون حس طرف مقابل هست نسبت به ما . قدرت را در سینی طلا تقدیم نکردند و نمی کنند و نخواهند کرد .
-
1 پسندیده شدهموانع (زدایی) زایی اداری بر سر فعالیت ها امسال به سال تولید، پشتیبانی ها، مانع زدایی ها نام گذاری شده است. نامی به جا بیانگر صدای ناله همه تولیدکنندگان و کسب و کارها است. اما چگونه می توان از این شعار به عمل رسید؟؟ سال تولید، پشتیبانی ها، مانع زدایی همیشه می شنویم که در کشورهای دیگر زمان اجرایی شدن کسب و کار بسیار کمتر از ایران است ولی تمام تلاش ها نتوانسته گره اصلی را باز کند. بر خلاف انتظار موانع اداری از مدیران رده بالا شروع نمی شود، بلکه با سنگ اندازی و وقفه در رده های جز جریان دارد. چابک نبودن در مقابل مسائل اولین اثر موانع اداری هست که شامل : - الزامات سختگیرانه، نامتناسب و هزینه زا برای مراجعین - پیچیده بودن و زمانگیر شدن امور اداری - کارمند صفتی مدیران جز همه این این موارد و دیگر موارد موجب بار زیادی روی دوش کارآفرین داخلی شده و این درحالی هست که الزام قوانین داخلی و خارجی برای کالای خارجی به مراتب کمتر است. برای مثال در قراردادهای خرید خارج شرکت نفت در صورت لغو و یا اشکال قرارداد، فروشنده خارجی می تواند 95 درصد مبلغ قرارداد را به عنوان جریمه درخواست کند این درحالی است که در قرارداد داخلی شرکت دولتی موظف به هیچ پاسخگویی نبوده و سیکل اداری تنها برای مبالغ بالای 1 میلیارد تومن ارزش استفاده دارد که آن هم با اگه و اما همراه است. این موضوع در قراردادهای فوتبالی کشور به خوبی دیده می شود که قوانین برای افراد خارجی به مراتب برتری بالایی نسبت به ایرانی ها دارد. علت این امر را بیشتر در منجمد بودن افکار و فرار از مسئولیت پذیری مسئولان باید جست که موارد خاص را عمومی و عادت کرده اند. - الزامات سختگیرانه، نامتناسب و هزینه زا برای مراجعین در فرآیند انجام امور اداری قوانین و بندهایی وجود دارد که در صورت تایید بازرس و تحقق آنها مجوز کار داده می شود. این قوانین از تجربیات یا پیش بینی آینده ایجاد شده اند ولی بدلیل چابک نبودن و عدم درک بروز از وضعیت جامعه گاها به ضد هدف خود بدل می شوند. و شرایط با اجرای این قوانین غلط و خشک مزید بر علت شده و کارآفرین را از کرده خود پشیمان می کند. برای مثال الزام به داشتن فلان مدرک یا فلان دستگاه غیرضروری که جز بار مالی و مانعی بر سر فعالیت مورد نظر تاثیری نداشته و سبب بار مالی اولیه سنگین و عدم تحقق سودآوری کار می شود و عملا شکستی از پیش تعیین شده رقم می خورد. و وای اگر کارشناس مربوطه کمی بی شعوری داشته باشد. و این همان مثال سنگ بزرگ علامت نزدن هست که با ایجاد یک شرایط رویایی در شروع کار، هرگونه شانس موفقیت را از بین می برند. در حالی که در یک برنامه درست بندهای ضروری مبتنی بر حداقل ها بسته می شود و بقیه الزامات باتوجه به سودآوری، میزان تولید، میزان سابقه به تدریج و در راستای بهبود کیفیت و کمیت تولید و کاهش هزینه ها الزام می شود. در حقیقت چینش الزامات از حالت بازرس و جلوگیری از تخلف به مولدی برای کمک به کارآفرین چیده می شود. - پیچیده بودن و زمانگیر شدن امور اداری گاهی اوقات که نه ، بیشتر اوقات مسیر بروکراسی آنقدر پیچیده و طولانی می شود که هم انرژی و هم امید و هم زمان کار از دست می رود. شاید بی راه نباشد که دچار بلای بروکراسی شدن را بدترین دعا در حق کسی می گویند. شرکت های دولتی برای آسان تر شدن کار فرآیند و فلوچارت مسیر را تعیین می کنند، بی آنکه بدانند مسیر از پایه اشتباه هست و فرصت رسیدن به تولید را از شرکت می گیرد. در حالی که هر مسیری باید به بهبود کیفیت و کمیت تولید و درآمد شرکت منجر شود نه آنکه حجم کاغذ و یا سرمایه خوابیده را بیشتر کند. - کارمند صفتی مدیران جز پیشتر در مقاله مسئولیت پذیری شرط اول مدیر موفق کمی بحث شد که خلاصه ای از نگاه کارمند صفتی را نشان می دهد. لینک کارمندانی که در آرزوی صندلی بالاتر، بذر تکبر را در درون خود می کارند تا ارباب رجوع هرچه بیشتر در مقابلشان خم شده و خودخواهی آنان را ارضا کند کسانی که فارغ از هر دیدگاهی با مانع زایی بر سر امور مراجعین، میز خود را به گردنه راهزنی تبدیل کرده اند. افرادی که سیستم های بازرسی با همه حجم خود حریفشان نشده و هیچ مجلسی آنان را استیضاح و بازخواست نمی کند و حتی تغییر حکومت هم صندلی آنان را تکان نمی دهد. اینان بزرگترین مشکل سیستم اداری ما هستند و مولد اول بی شعوری تنها راه درمان این درد را می توان موارد زیر برشمرد: سنجش عملکرد کارمند بر مبنای رضایت مندی کارمندان دخیل شدن در منافع کار ایجاد الگوهای درست شایسته سالاری نصیحت دوستی در بخش امور اداری، هر کسی که وارد این اتاق می شود با کوله باری از خستگی و مشکلات آمده اگر کارش را راه بیندازی دعای خیرت می کند و اگر کارش را راه نندازی نفرینت می کند و با دل آزردگی مطمئن باش که دعایش در آنی اجابت می شود و تو می مانی و ان دعا و به شخصه هزاران بار حرفش را دیدم. در انتها باید گفت که بخش زیادی از اتفاقات و رشد ها در کشور ناشی از کر بودن و استقامت بالای کارآفرینان در کشور است که نه صدای سوت ناامیدی تماشاگرنما ها را می شوند و نه از خارهای مسیر خسته می شوند. و آتش به اختیار عمل کردن مدیرانی هست که با تشخیص صحیح مانع فدا شدن فرصت به خاطر قوانین بی مورد و دست و پاگیر می شود هر چند برایشان مسئولیت و هزینه داشته باشد. اگر کار آفرین نیستیم، حداقل کمک حال باشیم تا سنگ انداز تقدیم به روح بلند پرواز شهیدان احمد کاظمی، ستاری و طهرانی مقدم لینک
-
1 پسندیده شدهارزیابی صبر استراتژیک انفجار شبکه برق تاسیسات غنی سازی نطنز یکی از اتفاقات ناراحت کننده ای بود که یک سوال قدیمی را زنده کرد. آیا عدم پاسخ ایران به حملات تروریستی اسرائیل چه در داخل و چه در سوریه توجیه دارد؟ آیا صبر استراتژیکی که مسئولان می گویند رفتار درستی است؟ چگونه این مفهوم قابل ارزیابی است؟ پیشتر بحث شد صبر استراتژیک چیست و در چه موقعیت هایی کاربرد دارد؟ لینک اما کارامدی یک راه متفاوت از ماهیت آن است؟ چرا که شرایط محیطی بر کارامدی و به جا بودن راه بسیار موثر است. اولین راه برای ارزیابی درست بررسی هدف گذاری اولیه و حین مسیر است که می توان به نظریه هدف گذاری رسید که به SMART معروف است و یک راه کاربردی در این زمینه است. برای ارزیابی صبر استراتژیک، باید پارامترهای SMART را در مورد هدف گذاری بررسی نمود. در غیر اینصورت رفتار، صبر تعبیر نشده و تنها توجیه تلقی می شود. * هر امتیازی باید ارزش گذاری شود و بیش از مبلغ خاصی نباید برای ان هزینه و صبر کرد. تعیین هدف باید همراه با زمان باشد، یعنی بعد از گذشت زمان مشخص دیگر برای آن نمی توان صبر کرد و باید جلو رفت. * هدف بزرگ و اصلی در طی مسیر نباید گم شود و فدای ابزار گردد. * اگر اتفاقی تکرار شود ، به تدریج حکم عادت و حق را پیدا می کند و پس گرفتن و مخالفت با آن هزینه ای بسیار بیشتر دارد. پس چرخه عادت سازی، یعنی پاداش باید قطع یا تولید شود. برای مثال در خصوص رفتار دشمن پاداش اشتباه بوده و در خصوص رفتار درست از ما پاداش بسیار مهم است. * هدف گذاری باید تکه تکه، قابل اندازه گیری و قابل هضم و انجام باشد. تا توجیه و یا عدم توجیه صبر بصورت مداوم ارزیابی شود. ارزیابی عامل مهمی در ادامه تلاش برای رسیدن به هدف دارد و سیستم را از ناامیدی در نزدیکی هدف باز می دارد. * در حین صبر استراتژیک باید دنبال رفع ضعف ها و پیشبرد اهداف بود. پیشبرد اهداف تنها راه درست شکستن صبر استراتژیک است چون موقعیت و شرایط بازی به طور کامل تغییر می کند. تکمیل ارزیابی SMART با فرض کمال برای ارزیابی بهتر نظریه SMART، باید فرض های ساده کننده مطرح کرد و به حداکثر مرزهای ممکن رسید. برای مثال اگر در مذاکره هستیم ، فرض بگیریم که خواسته های خود را تمام و کمال بدست می آوریم و فلان امتیاز را تمام کمال می دهیم یا در یک موضوع راهبردی فرض کمال مطرح می شود که به نوک فناوری رسیده ایم و سوال نهایی را می پرسیم؟ آیا این همان چیزی بود که می خواستیم؟؟ فرض رسیدن به کمال کلید پرسش سوالات مهمی است که در آن ارزیابی کاملی از راهکار نشان می دهد. اگر چه این فرض اتفاقات پیش بینی نشده و راه های جدید در نظرگرفته نمی شود ولی ارزیابی خوبی از واقعیت انتهای راه در مقابل اهداف اولیه طرح را نشان می دهد. این روش همچون سناریو نویسی است و تنها در هدف گذاری باهم تفاوت دارند مقاله مدیریت بحران 2 - نوشتن سناریو لینک پرویز امینی در کانال شخصی خود نقدی را در این خصوص مطرح کرده است که به عنوان یک مثال ابزار ارزیابی قابل تامل است. لینک خلاصه صحبت این است که این تحلیل اگرچه ناقص است ولی مسیر درستی را برای ارزیابی انتخاب کرده و یک نمونه ارزیابی فرض کمال محسوب می شود.
-
1 پسندیده شدهمدیریت بحران 4 - تلاش برای سناریو نویسی ویدیویی رو جناب @HRA معرفی کردن که در خصوص سناریونویسی در مدیریت بحران ها صحبت می کرد. فارق از اینکه چه نگاهی به سخنران داریم، نیاز است که اهمیت شبیه سازی و پیش بینی حرکت مهره های شطرنج را به خوبی درک کنیم بازی جنگ یا گیم تئوری یک ابزار مهم در استراتژی امریکا هست که باعث حرکات هوشمندانه با کمترین هزینه می شود در یک شرایط طرف مقابل میل به کاهش بحران دارد و در یک شرایط طرف مقابل تمایل به افزایش بحران دارد - درک نقاط قوت و ضعف طرف مقابل - درک شرایط و لزوم به افزایش یا کاهش بحران ( بحران کنترل شده) - ابزار و نحوه مدیریت بحران - اولویت ها رو مبنا بذارید >>> 1- بقا ، 2- ثبات، 3- تعادل و 4- انسجام و... انواع پایه سناریوها سناریوهای جنگی سناریوهای اقتصادی سناریوهای سیاسی سناریوهای فرهنگی سناریوهای اجتماعی سناریوهای علمی - صنعتی از دل این سناریوهای ساده سناریوهای ترکیبی بیرون میاد که میز مدیریت بحران را طلب میکند جلسه634- دکترین استراتژیکی نظامی آمریکا ابزارهای مهم آمریکا: - ائتلاف و اجماع جهانی جهت پیشبرد اهداف ( چه ایجاد انزوا و چه حمایت از حمله) >>>> ضد استراتژی: 1- کاهش حساسیت ، 2- افزایش هزینه - سازمان ملل متحد و ابزار شورای امنیت >>>> ضد استراتژی: 1- افکار عمومی و رسانه 2- متحدین منطقه ای 3- پیمان های جهانی و منطقه ای - تضعیف دشمن و تضمین پیروزی پیش از نبرد >>>> ضد استراتژی: 1- تقویت خود 2- تمرکز بر روی ضعف های دشمن 3- افزایش هزینه های دشمن - درگیری در حداقل زمان ، در حداکثر بهره وری >>> ضد استراتژی: 1- فرسایشی شدن جنگ 2- گرفتن ابتکار عمل در روزهای ابتدایی 3- تحمل پذیری در روزهای نخست - حفظ ابتکار عمل و مدیریت صحنه نبرد >>> ضد استراتژی: 1- ارتقا سطح منازعه در موقع دلخواه 2- باز کردن جبهه دیگر و غافلگیر کننده علیه دشمن (زمین بازی دلخواه) - جنگ نیابتی و جنگ داخلی و جدایی طلبی ها >>> ضد استراتژی: 1- جنگ نیابتی و استفاده از متحدین 2- حمایت از مردم و از بین بردن فرصت نفاق 3- کاهش اختلاف داخلی https://www.aparat.com/v/eRGEJ مثال هایی که بحث شد دستگیری سربازان آمریکایی >>>> آمریکا تمایل به کنترل و محدود کردن بحران دارد اعدام شیخ نمر و داستان سفارت عربستان >>>> عربستان تمایل به افزایش تنش و بحران داشت نکته: در استراتژی آمریکا برخورد و عقب راندن دشمن یکی از امر پذیرفته شده است ولی مهم است که این برخورد زمانی صورت گیرد که کمترین هزینه را به آمریکا وارد کند وقتی وار تئوری با اطلاعات میدانی همراه میشه عملا میزان ریسک به صفر میرسه و پیروزی پیش از نبرد قطعی میشه از این نظر تئوریسین ها و استراتژیست های امریکا بسیار در پی چابکی و تطابق با واقعیت روز هستند تا از غافلگیری و از دست دادن فرصت ها جلوگیری شود. از این رو تمامی ضد استراتژی ها بعد از مدت یک الی دو سال از رده خارج می شوند و نیاز به بروزرسانی و جایگزینی دارند. این صحبت ها مربوط به سال 95 -96 است و تفاوت رفتار امریکا نشان می دهد چگونه خود را با شرایطی که ایران اماده کرده بود تطبیق و بروزرسانی کرده است. >>>>>>> امیدوارم که این صحبت های پایه ای برای سناریونویسی در انجمن و سطح کشور شود بویژه در سطح اتاق های فکر نظامی و کشوری ایران
-
1 پسندیده شدهروایتی کاربردی از قاپیدن دانش باید به درک برسیم که " فناوری و علم تقدیم نمی شود بلکه باید فناوری رو قاپید و تنها تشنگان واقعی این کار را می کنند" روایتی از کسب و ارتقا دانش پهپاد در دوران دفاع مقدس و تلاش ها برای کسب تکنولوژی بدون درنظر گرفتن محدودیت ها نکته اول در تکمیل این داستان باید یادآور ارزش و وظایف وزارت امور خارجه در این حوزه و انتقال فناوری شویم دیپلماسی فعال ولی پنهان لینک * بخش نظامی بخش نظامی یا همان وابسته نظامی سفارت علاوه بر حفظ امنیت سفارت، می بایست شناخت دقیق بر توان نیروهای مسلح، تجهیزات و امور مربوط به فرماندهان و وزارت دفاع یا جنگ کشور مقصد داشته باشد. ایجاد بستر برای تجارت تسلیحات نظامی یا اخطار در مورد تهدیدات نظامی یا امنیتی هم در حوزه این بخش می باشد. * بخش تجاری صنعتی شناخت صنایع و فناوری ها در کشور هدف این بخش است و پیرو آن بررسی و ایجاد امکان جذب و انتقال تکنولوژی و فناوری از یا به کشور هدف بررسی و فرصت و تهدید ها مستند و گزارش می شود. ایجاد بستر برای تربیت یا صدور نیروی متخصص در این بخش دیده می شود. همچنین شناخت بازارها و صدور و خرید محصولات از دیگر اهداف بخش تجاری و صنعتی است. * بخش علمی و تحصیلی دانشگاه ها، موسسه های پژوهشی به عنوان مراکز علمی و تحقیقاتی شناسایی شده و افراد تراز اول و پروژهای نوین تحقیقاتی مدنظر قرار می گیرند. اینگونه خط سیر و نقشه راه علمی کشور تعیین و پتانسیل های کشور برای همکاری علمی و پژوهشی مشخص می گردد. همچنین ایجاد بورس های تحصیلی هدف مند و هدایت و حمایت از دانشجویان مستعد از وظایف این بخش است. دوره های حین تحصیلی و آموزشی کوتاه مدت، همایش های علمی و تهیه منابع دست اول علمی هم از کارهای اولیه محسوب می شود. نکته دوم نمایشگاه های محلی و بین المللی نظامی لینک نمایشگاه های بین المللی فقط محلی برای خریداران و فروشندگان کالا نیست، بلکه محلی عالی برای خریداران ایده هست با تشکر از @mehran55 بابت مقالات خوبشان و تکیه برا نمایش واقعیت طلایی پیرامونمان
-
1 پسندیده شدهخودروی شناسایی رزمی جگوار ( قسمت سوم) خودرو جگوار (Jaguar EBRC) در برنامه عقرب ارتش فرانسه یک خودروی زرهی 6x6 شناسایی رزمی است. طبق برنامه عقرب خودروی جگوار قرار است جایگزین 3 خودروی زرهی ارتش فرانسه یعنی خودروی شناسایی رزمی AMX-10RC، خودروی زرهی ERC-90 Sagaie و نفربر زرهی VAB نسخه موشک انداز HOT شود. فرانسه در زمینه تولید خودروهای شناسایی رزمی پیشگام و صاحب سبک بوده است. از نظر تاریخی خودروهای شناسایی رزمی فرانسه خودروهای زرهی چرخدار سبک چابک با اسلحه های قدرتمند بودند که برای شناسایی و پشتیبانی آتش کاربرد داشتند. در نتیجه خودرو رزمی شناسایی جگوار علاوه بر تحرک پذیری بالا و مجهز به سامانه های نظارتی دور برد در نقش شناسایی، باید بتواند در نقش پشتیبانی آتش نیز ظاهر شود. طبق قرار داد اولیه وزارت دفاع فرانسه با صنایع نکستر(Nexter)، تالس (Thales) و بخش دفاعی رنو (Renault) برای ساخت خودرو رزمی شناسایی جدید، این شرکت ها باید در مجموع 248 دستگاه خودرو جگوار را به ارتش فرانسه تحویل دهند. با تصحیح قرار داد، سفارش های ارتش برای این خودرو به 300 دستگاه رسید. ارتش فرانسه در طی تست های اولیه انجام شده بروی جگوار، این خودرو رزمی را برای مناطق کوهستانی و شهری مناسب توصیف کرده است. قیمت هر دستگاه جگوار زیر زیر 1 میلیون یورو است. یکی از علل پایین نگه داشتن قیمت استفاده از قطعات کامیون های تجاری از جمله در بخش شاسی و موتور است. سیر تکامل خودروهای شناسایی رزمی فرانسوی خودروی جگوار که قرار است با 3 خودرو ی زرهی ارتش فرانسه AMX-10RC ، ERC-90 Sagaie و نفربر زرهی VAB نسخه موشک انداز HO جایگزین شود جگوار به یک برجک دونفره ساخت شرکت CTA به نام T-40 مجهز است. سلاح اصلی این برجک یک توپ 40 میلی متری است. شرکت دفاعی CTA با مشارکت صنایع دفاعی Nexter فرانسه و صنایع BAE Systems انگلیس با هدف تولید توپ های اتوماتیک 40 میلمتری و مهمات Cased Telescoped تاسیس شده است. توپ 40 میلیمتری جگوار با نام CTA 40 قابلیت شلیک مهمات متنوعی در کاربری ها مختلف مانند ضد زره، شدید النفجار، ضد موانع و ضد هوایی را دارد. جگوار می تواند توپ خود را در جهت عمودی 75 درجه بالا ببرد. که به آن اجازه می دهد تا با اهداف هوایی در ارتفاع پایین درگیر شود. حداکثر برد این توپ 1500 متر و نرخ آتش ان 200 گلوله در دقیقه است. توپ 40 میلیمتری جگوار به تجهیزات کنترل توپ (GCE) مجهز است. وظیفه این بخش افزایش دقت آتش خصوصا در هنگام حرکت است. بخش GCE به ژیروسکوپ، شتاب سنج، واحد کنترل الکترونیکی، نرم افزار تصحیح بالستیک و... جهت افزایش دقت شلیک مجهز است. توپ 40 میلیمتری جگوار برخلاف خودروهای شناسایی پیشین ارتش فرانسه که به توپ های 90 میلی متر و 105 میلی متر با نرخ اتش پایین مجهز هستند نرخ اتش بالاتری خواهد داشت. از همین رو توپ 40 میلیمتری جگوار برای نبردهای نامتعارف و درگیری های کم شدت مانند نبرد های شهری مناسب تر خواهد بود. سلاح ثانویه این خودرو یک مسلسل 7/62 میلی متری است که در بالای برجک قرار دارد. این مسلسل با یکی از سیستم های نظارتی پانوراما فرمانده خودرو یکپارچه شده است. در سمت راست برجک پرتابگردوتایی برای موشک های هدایت شونده MMP در نظر گرفته شده است. موشک ها در داخل یک محفظه ای قرار دارند. در صورت نیاز و برای انجام آتش، پرتابگر موشک ها را تا زاویه حدود 45 درجه از محفظه بلند میکند. موشک MMP قابلیت شلیک کن - فراموش کن دارد همچنین دارای قفل قبل از پرتاب و هدایت خودکار است. حداکثر برد این موشک هدایت شونده 4000 متر است. جگوار به 4 پرتابگر نارنجک دودزا در هر طرف برجک مجهز است. همچنین دو پرتابگر نارنجک دودزا نیز در هر طرف عقب بدنه خودرو نصب شده است. جهت آشنایی و توضیحات بیشتر در مورد مهمات Cased Telescoped ، توپ CTA 40 و بخش بارگذار و سیستم مدیریت مهمات توپ CTA 40 تاپیک زیر را مطالعه کنید : جایگاه سلاح کنترل از راه دور در سمت چپ برجک موشک هدایت شونده MMP (سمت راست) پرتایگر دوتایی موشک های هدایت شونده MMP در سمت راست برجک در حالت اماده به شلیک (سمت چپ) جگوار دارای یک شاسی چرخدار 6x6 و برجک نصب شده در مرکز بدنه است. شاسی جگوار مجهز به فرمان پذیری چرخ عقب و سیستم تعلیق هیدروپنوماتیک است. این خودرو زرهی دارای موتور دیزل با قدرت 500 اسب بخار موتور یا جعبه دنده اتوماتيك است. حداکثر سرعت جگوار در جاده 90 کیلومتر بر ساعت است. به لطف مخزن سوخت 465 لیتری حداکثر برد آن 800 کیلومتر است. 70 درصد اجزای خودروی زرهی چند منظوره گریفون با خودروی شناسایی جگوار مشترک است. در نتیجه هزینه و پشتیبانی از این خودروها را برای ارتش فرانسه آسان تر و ارزان تر میکند. با در نظر گرفتن محدودیت های نگهداری در شرایط عملیاتی و رزمی یکی از قابلیتی های جگوار نگهداری و پشتیبانی بسیار خوبی آن است. به طوری که حذف و نصب واحد پیشرانه در کمتر از 4 ساعت انجام می شود. وزن جگوار در حدود 25 تن است که به نسبت به خودروهای شناسایی رزمی قدیمی ارتش فرانسه به طور قابل توجهی سنگین تر خواهد بود اما حفاظت از خدمه بهبود یافته است. بر خلاف خودروهای شناسایی رزمی نسل قبل ارتش فرانسه که قابلیت دوزیست بودن را داشته اند جگوار فاقد این قابلیت است و برای عبور از آب های عمیق نیاز به تجهیزات مهندسی دارد. علاوه بر 8 پرتابگر نارنجک دودزا در بخش جلویی برجک 4 پرتابگر در بخش عقبی بدنه تعبیه شده است جگوار مجهز به سیستم تعلیق هیدروپنوماتیک است که میتواند درشرایط مختلف تغییر ارتفاع بدهد سطح حفاظتی جگوار با خودرو زرهی گریفون برابر است. در نتیجه بدنه وبرجک جگوار استاندار حفاظتی NATO STANAG 4569 سطح 4 را خواهد داشت. به این معنی که جگوار میتواند در برابر مهمات 114×14.5 میلیمتری ضد زره در فاصله 200 متری باسرعت 911 متر بر ثانیه، ترکشهای توپخانه ای و انفجار 10 کیلوگرم ماده منفجره در زیر بدنه و چرخ ها مقاوم کند. علاوه بر این در صورت نیاز میتواند زره های ماژولار را برای افزایش سطح حفاظتی بر روی آن نصب کرد. جگوار دارای سه خدمه شامل راننده ، فرمانده و توپچی است. راننده در مرکز جلوی بدنه نشسته است. دید راننده توسط بلوک های دید پانوراما که بر روی دریچه محل قرار گیری راننده قرار دارد تامین می شود. همچنین در سمت چپ دریچه راننده یک دوربین نظارتی برای راننده نیز تعبیه شده است. توپچی جگوار در سمت راست برجک و فرمانده در سمت چپ قرار دارد. خدمه خودرو میتواند برای در صورت نیاز از یک دریچه اضطراری که در سمت چپ بدنه قرار دارد برای خروج از خودرو استفاده کنند. توپچی مجهز به دو دید نظارتی است. یکی از سامانه های نظارتی توپچی، سامانه نظارتی ماژولار PASEO ساخت شرکت فرانسوی Safran الکترونیک است. این سامانه نظارتی برد در حدود 15400 متر دارد. قابلیت تصویر سازی حرارتی و پردازش تصویر جهت هدف یابی سریع اهداف را نیز دارد. همچنین این سامانه نظارتی با سامانه های مدیریت نبرد هماهنگ است به طوری که تصویر و دید یک سامانه نظارتی میتواند با دیگر واحد های نظامی به اشتراک گذاشته شود. سیستم نظارتی بعدی توپچی مربوط به سامانه کنترل آتش SAVAN 11 ساخت شرکت فرانسوی Safran الکترونیک است. این سیستم کنترل اتش جهت شلیک اتش دقیق به کامپیوتر کنترل آتش یکپارچه مجهز است. فرمانده در جگوار مجهز به دو سیستم نظارتی با دید پانوراما برای نظارت دور برد و شناسایی هدف است. سیستم نظارتی ماژولار PASEO فرمانده با مسلسل 7.62 میلیمتری هماهنگ شده است. دریچه اضطراری برای خروج خدمه در سمت چپ بدنه قرار دارد. چگوار مجهز به سیستم آنتارس(Antares) ساخت شرکت تلاس است. آنتارس یک سیستم آگاهی موقعیت با پوشش 360 درجه است. این سیستم به شکل بلادرنگ (real time) در روز/شب تصاویر با کیفیت از محیط اطراف در اختیار خدمه قرار دهد. همچنین انتارس به سیستم هشدار قفل لیزر نیز مجهز است. جگوار به سیستم مکان یاب محل شلیک صوتی مجهز است. این سیستم با کمک چهار آرایه صوتی محل شلیک را مکان یابی و بروی نمایشگر به خدمه نشان خواهد داد. جگوار همچون دیگر خودروهای رزمی در برنامه عقرب ارتش فرانسه به سیستم های مدیرت میدان نبرد یعنی سیستم اطلاعات نبرد عقرب (SICS) مجهز است تا بتواند اطلاعات لازم را با تمامی واحدهای رزمی به اشتراک بگذارد. این سیستم امکان انتقال و اشتراک اطلاعات توسط سیستم ارتباطی Thales Contact را فراهم می کند. همچنین جگوار به سیستم های مخابراطی PR4G و TRC 9310 B/C نیز مجهز است. خودرو شناسایی رزمی جگوار برای افزایش حفاظت دارای سیستم تشخیص موشک ، سیستم اخلالگر مادون قرمز و سیستم اخلالگر رادیویی جهت مقابله با بمب های کناره جاده ای است. علاوه بر این این خودرو به سیستم های دیگری همچون سیستم تهویه مطبوع، سیستم حفاظت ش.م.ر، سیستم کنترل باد لاستیک مرکزی (CTIS) مجهز است. سیستم مکان یاب محل شلیک صوتی (سمت راست) سیستم آگاهی موقعیت آنتارس مجهز به قفل لیزری (سمت چپ) اجزای خودرو زرهی جگوار : 1- سامانه نظارتی ماژولار PASEO هماهنگ شده با مسلسل 7.62 میلیمتری در اختیار فرمانده 2- سیستم مکان یاب محل شلیک صوتی 3 - دید نظارتی پانوراما فرمانده 4- پرتابگر دوتایی موشک ضد زره MMP 5 - سیستم آگاهی موقعیت آنتارس مجهز به قفل لیزری 6- سامانه نظارتی ماژولار PASEO توپچی 7- توپ 40 میلیمتری CTA 40 8- دید نظارتی سامانه کنترل آتش SAVAN 11 توپچی 9 - دریچه راننده به همراه بلوک های دید پانوراما 10 - دوربین نظارتی راننده با تحویل 42 دستگاه خودروهای شناسایی رزمی جگوار به ارتش فرانسه در سال 2020، ارتش فرانسه تست های لازم بر روی این خودرو را آغاز کرد. از جمله این تست ها ، تست تحرک پذیری در زمین های ناهموار، دقت اتش توپ 40 میلیمتری و سوار و پیاده شدن از کشتی های تدارکاتی کلاس میسترال فرانسه و لندی کرافت بود. قانون برنامه نظامی 2019-2025 فرانسه تسریع در تحویل وسایل نقلیه عقرب را تعیین کرده است که 50 درصد از 300 جگوار که وزارت نیروهای مسلح سفارش داده است باید تا سال 2025 تحویل داده شوند. این بدان معنی است که ارتش تا پایان سال 2024 باید 150 دستگاه جگوار در اختیار داشته باشد. تست دقت آتش توپ 40 میلیمتری چگوار ( سمت راست) تست تحرک پذیری جگوار در زمین های ناهموار ( وسط) تست پیاده و سوار شدن جگوار از شناورهای آبی - خاکی مشخصات کلیJaguar (جگوار) شرکت های سازنده : صنایع نکستر (Nexter)- تالس (Thales) - بخش دفاعی رنو (Renault) سفارش داده شده توسط : فرانسه - بلژیک سال ورود به خدمت : 2020 در ارتش فرانسه خدمه : 3نفر وزن : 25 تن طول : 7/3 متر عرض :3متر ارتفاع : 2/6 متر تسلیحات : توپ 40 میلیمتری CTA 40 - مسلسل 7/62 میلی متری - موشک ضد زره MMP حداکثر سرعت در جاده: 110 کیلومتر بر ساعت برد : 800 کیلومتر قدرت پیشرانه : 500 اسب بخار حداکثر سرعت در جاده : 90 کیلومتر بر ساعت منابع : 1 2 3 نقل با ذکر نام میلیتاری بلامانع است
-
1 پسندیده شدهبسم ا.... در سالهای اخیر ، ساختار و مدیریت نیروی هوایی ارتش ، مورد نقدهای بسیار سختی قرار گرفت ، ولی دور از انصاف است که گوشه ای از زحمات این عزیزان در حفظ توان فعلی نیروی هوایی به نمایش گذاشته نشود
-
1 پسندیده شدهقسمت چهارم از ترجمه سند اهداف عملیاتی جمهوری خلق چین هدف دوم- حفظ رشد اقتصادی بالا حفظ نظم داخلی مهمترین هدف امروز ، حزب کمونیست چین (CCP) است . اما حفظ و تداوم بلامنازع حکومت کمونیستی , نیاز به هدف عملیاتی دوم دارد : حفظ رشد بالای اقتصادی که برای حفظ نظم اجتماعی ضروری است . از زمان تاسیس دولت کمونیستی , رشد اقتصاد چین به هدف سیاسی مهمی بدل شد . پس از این همه , مائو تسهتونگ هیچ شکی نداشت که قدرت سیاسی نه تنها با انحصار قدرت رشد میکند بلکه اساسا ً پایههای مادی دارد.با این حال , متاسفانه استراتژی جمعگرایی (Collectivism) مائو نتوانست به سطوح بالایی از رشد دست یابد و اقدامات فریبکارانه سیاسی او تنها مانع توسعه بیشتر چین شد. تا زمانی که مائو زنده ماند , شخصیت برجسته او و سیاست های بی رحمانه اش به ویژه خشونت افراطی PLA و گارد سرخ (CRG) اطمینان داد که حزب کمونیست چین برای حفظ قدرت به خاطر عملکرد ضعیف اقتصادی در رنج است. با این حال، از آغاز دوره اصلاحات تحت رهبری ، پدر چین مدرن دنگ ژیائوپینگ Deng Xiaoping ، میزان بالای رشد اقتصادی اجتنابناپذیر شدهاست. در غیاب رهبران کاریزماتیک مانند مائو و ژیائوپینگ، رشد اقتصادی برای حفظ مشروعیت حزب کمونیست حتی برای رئیسجمهوری شاهانه فعلی چین، شی جین پینگ "Xi Jinping" مهم شدهاست.با اصلاحات در بازار که در سال ۱۹۷۸ آغاز شد ، نیاز به رشد اقتصادی بالا تشدید شد چون تنها نقطه تمایز حزب رو به زوالی است که پیشتاز سوسیالیسم هست . دیگر هیچ چیز خاصی در مورد حزب وجود ندارد ، به جز اینکه این حزب تنها دارنده قدرت سیاسی در چین است. دنگ ژیائوپینگ ملقب به معمار اصلاحات و پدر چین مدرن چرا پاسخ به این مورد باید به طور دائم دشوار باقی بماند و حزب به دنبال منحرف کردن این سوال از طریق عمل به وعده رشد بالا و پایدار اقتصادی به عنوان جدیدترین توجیه برای ادامه حکومت باشد. این استراتژی برای مقابله با کاهش مشروعیت سیاسی از طریق عملکرد چشمگیر اقتصادی ، چهره قرارداد اجتماعی جدید چین را به تصویر کشیده است: این حزب از طریق سیاستهای اقتصادی اش ، وعده افزایش استانداردهای زندگی برای مردم چین و افزایش آزادیهای فردی ( نه سیاسی ) در قبال پذیرش بلامنازع حاکمیت حزب کمونیست را میدهد. هر چند در نهایت ممکن است مردم چین به حمایت از رژیم پایان دهند ، اما در حال حاضر ، این استراتژی به نظر موفقیتآمیز میرسد چرا که دولت نظم و کنترل را به عنوان ، اساسی برای حفظ رشد بالای اقتصادی که موجب رفاه شهروندان میشود توجیه میکند . بنابراین توده مردم و حزب به یک همزیستی نامسالمت آمیز وادار میشوند که قدرت و حاکمیت و ثبات رژیم را تامین میکند - این رابطه ،رهبران چین را وادار به حفظ روابط قوی اقتصادی با جهان میکند تا از حفاظت و پیگیری مطالبات و حقوق بینالمللی کشور به عنوان موفقیت سیاسی در خانه بهره برداری کند. بنابراین هدف حفظ رشد بالای اقتصادی , دلیل اقتصادی و هم سیاسی دارد. اولی از برنامه توسعه چین صحبت میکند ( اهمیت بالا کشیدن تعداد زیادی از مردم از فقر و غنی کردن جمعیت با سریعترین نرخ ممکن) در حالی که دومی به وسیله این حقیقت که توسعه سریع اقتصادی منجر به مشروعیت سیاسی حزب کمونیست میشود , منابع در دسترس خود را برای اهداف داخلی و جهانی (مثل نظامیگری) افزایش میدهد تا جایگاه خود را در عرصه بینالمللی ارتقا دهد . روش چین برای تولید رشد بالای اقتصادی نیز متمایز بودهاست . پکن بازارهای آزاد محدودی در چین با آزادسازی ارزش کالا و نیروی کار بغیر از ارزش سایر عوامل مانند زمین , سرمایه و انرژی ایجاد کرد که تحت نظارت یک دولت مقتدر فعالیت میکردند. از آنجا که بسیاری از شرکتهای خارجی در چین در این طرح سرمایهگذاری کردند ، تولید کالاهای مصرفی و صنعتی اصولا ً به قصد صادرات انجام و چین به " کارگاه جدید جهان " بدل شد. این مدل اقتصادی تولید برای بازارهای خارجی به آرامی در حال تغییر است : امروزه با افزایش توجه به مصرف کنندگان داخلی چین ، رشد تاسیس شرکتهای خصوصی افزایش یافته , درواقع این یک نوع سرمایه داری کنترل شده (controlled capitalism) بود که رشد چین را به طور بی سابقه ای افزایش داد و به این ترتیب پکن توانست رویکرد خودش که شامل : اصلاحات تدریجی, نوآوری و آزمایش, رشد صادرات محور , سرمایه داری تحت سلطه دولتی و سیاستهای اقتدارگرا بود را به تصویر بکشد .و به عنوان جایگزین برتر ، رویکرد بازار های آزاد آمریکا معرفی کند. بحران مالی جهانی سال 2007-2008 در مورد روشهای مدیریت اقتصادی واشنگتن تردیدهایی را مطرح کرد و فرصت جدیدی را برای نقد لیبرال دموکراسی و بازارهای آزاد به چینی ها داد. پایان بازار آزاد : چه کسی جنگ بین دولت ها و شرکت ها را می برد؟(برای دریافت کتاب کلیک کنید) اگرچه این جذابیت , پایداری و توانایی صادراتی به اصطلاح "مدل پکن" به دلایل متعدد مشکوک هستند , اما واقعیت این است که تا کنون این رویکرد به خوبی به چین خدمت کردهاست . این مدل ,برای پکن درامد مازاد کلان ( به شکل ذخایر ارزی خارجی ) به ارمغان اورد و به طور قابلتوجهی قابلیتهای تکنولوژیکی اش را ( به لطف هر دو جنبه قانونی و غیر قانونی کسب مالکیت دانش اختصاصی ) افزایش داد , و از همه مهمتر اقتصادی جهانی و گسترده را به چین هدیه کرد.اگرچه این توسعه , رشد ثروت و رفاه را در سطح جهان به وجود آوردهاست , اما عواقب استراتژیک دلسرد کننده ای را ایجاد کردهاست . بسیاری از شرکای تجاری چین , به ویژه همسایگان کوچکتر آن , به صورت نامتقارن به چین وابسته شده اند . یکپارچگی اقتصادی چین دستاوردهای نسبی بالاتری حتی با شرکای تجاری بزرگی مانند ایالاتمتحده - نه در مفهوم محدود معاملات تجاری ، بلکه در مفهوم استراتژیک بزرگتر که رشد کلی بسیار سریع آن است ایجاد کردهاست . حمایت آمریکا از ورود چین به سیستم تجارت جهانی این دید را ایجاد کردهاست که واشنگتن به تسریع رشد اقتصادی پکن کمک کردهاست به همین ترتیب موجب ظهور یک رقیب ژئوپولتیک شد. سرعت رشد اقتصادی چین و آمریکا در بازه 20 ساله علاوه بر این، روابط اقتصادی رو به رشد چین، در میان شرکای تجاری ، حوزه های مختلف داخلی را تقویت و تشویق می کند تا منافع بخشی خود را که اغلب با منافع ملی کشورشان در رابطه با چین در تضاد است ، دنبال کنند. در نهایت این یکپارچگی اقتصادی ، ادراکات رهبران بسیاری از شرکای تجاری چین را به گونه ای شکل داده که موجب نگرانی آنها در مورد وابستگی و آسیب پذیری آنها نسبت به چین شده است. حتی اگر گاهی اوقات چنین نگرانی هایی اغراق آمیز باشد، مقاومت آنها در برابر ترغیب یا فشار چین تضعیف می شود. با توجه به این نتایج، نباید تعجب برانگیز باشد که پکن آگاهانه در تلاش است با استفاده از قدرت اقتصادی رو به رشد خود از به چالش کشیده شدن منافع ژئوپلیتیک اش توسط همسایگان آسیایی جلوگیری کند ، و همچنین سیستم ائتلاف امریکایی در آسیا را تضعیف کند. تعهد پکن برای حفظ رشد بالای اقتصادی از طریق عمیقتر شدن وابستگی متقابل بینالمللی ، نه تنها باعث افزایش درآمد داخلی خواهد شد که رضایت جمعیت بیشتری از مردم خود را کسب کند و دولت قدرتمندتری نیز داشته باشد، بلکه منافع خارجی نیز با ایجاد رابطه نظامی و محترمانه با همسایگان اش طوری سامان می یابد که از هرگونه مخالفت سیاسی با چین که منجر یه زیان اقتصادی آنها می شود خود داری میکنند.این منافع حتی با کاهش رشد اقتصادی چین در طول زمان نیز ادامه خواهد یافت - همانطور که به ناچار قدرت مادی پکن و نرخ رشد نسبی آن نسبت به همسایگان خود برتر باقی میماند. ادامه دارد ......
-
1 پسندیده شدهراز بقای شاهین شصت سال دفاع از پهنه آسمان بخش دوم اگر چه سامانه دفاع هوایی هاوک ، بلحاظ طراحی متعلق به دهه پنجاه میلادی است ، اما از زمان ورود بخدمت تا کنون بهسازی های متعددی را بخود دیده ، به شکلی که موشک MIM-23B که از ابتدای دهه هفتاد میلادی وارد خدمت شد ، نسبت به سلف خود ، 5 سانتی متر کوتاهتر بوده ، در حالی که سر جنگی آن بحاظ وزن دچار تغییرات شگرفی شده و به 75 کیلوگرم رسیده ، ضمن اینکه برای بهبود قابلیتهای درگیری ، سامانه های الکترونیک ، بخصوث پیشرانه و سوخت موشک نیز مورد ارتقاء قرار گرفته است . از سویی دیگر ، با توجه به افزایش گستره تهدیدات هواپایه ، این پیکربندی دفاع هوایی پس از بازنگری های متعدد ، ارتفاع درگیری بیشتر (11000 تا 18000متر ) را در بردی 35 کیلومتری ( در مقایسه با برد 25 کیلومتری نمونه های قدیمی تر ) بخود می دید ، هر چند هنوز در مقایسه با سیستم دفاع هوایی S-75 در رتبه پایین تری قرار می گرفت و این بدان معنا بود که در آن زمان ، سیستم روسی تهدید به مراتب مرگبارتری را بر علیه هواگردهای متخاصم فراهم می نمود . با این وصف ، نمونه های بعدی معرفی شده هاوک با هدف تاثیر گذاری بهینه تر برعلیه هواگردهای روسی که اینک بلحاظ سطح بقاء و اطمینان پذیری ، به مرحله کاملا جدید وارد شده بودند در حوزه الکترونیک دستخوش تغییرات زیادی شدند ، تا جایی که شرکت سازنده موفق شد تا در اوایل دهه هشتاد میلادی ، با معرفی گونه های MIM-23C/D ، این موشکها را با استانداردهای کاملا پیشرفته ای در حوزه جنگ ضد الکترونیک به کاربران ارائه نماید . در دهه 90 میلادی نیز این موشک تغییرات جزیی در دو حوزه کلاهک و فیوز های جنگی را بخود می دید. اما آنچه که آشکار بود ، موشک هاوک پس از تغییرات نسبتا" گسترده در نمونه MIM-23B ( 1971) به تقریب تا انتهای دهه نود میلادی ، چندان بروزرسانی های گسترده را بخود ندید. با این وصف ، در یک بازه زمانی 40 ساله از انتهای دهه پنجاه میلادی تا کنون ، نزدیک به 40000 تیر موشک هاوک تولید شده و پس از بسته شدن خط تولید این موشک در شرکت سازنده ، موشک فوق ،هم اکنون با شناسه " شاهین / شلمچه " و همچنین نسخه بهینه سازی شده آن با شناسه " مرصاد" از سال 2010 توسط صنایع دفاعی ایران در حال تولید است. اگر چه گزارشهای متعددی از تولید این موشک در ایران ، وجود دارد ، اما تا کنون اسناد مشخصی از قابلیتهای موشک جدید و اینکه آیا بهینه سازی صورت پذیرفته توسط ایرانی ها ، نشاندهنده اضافه شدن مشخصات جدید به این موشک نسبت به نمونه MIM-23B تحویلی ، منتشر نشده است . ضمن اینکه منابع ایرانی مدعی اند که فن آوری موشک هاوک با بهینه های بیشتر و در ترکیب با فناوری موشک هوابه هوای فینیکس در قالب موشک هوا به هوای فکور-90 هم اکنون در خط تولید قرار دارد . از سویی دیگر ، نیروی هوایی اسراییل نیز با افزایش سطح تهدیدها ، به شکل بومی ارتقاء سیستم های هاوک خود را در دستور کار قرار داد ، به شکلی که با اضافه نمودن جستجوگرهای الکترو- اپتیکی ، گستره محدوده شناسایی این سیستم را بهبود داده ، ضمن اینکه با تغییراتی در پیشرانه و سوخت موشک ، برد و ارتفاع درگیری موشک نیز تغییراتی زیادی را به نمایش می گذاشت . اما در حالی که هاوک بهینه سازی متعددی را بخود دیده ، با این حال هنوز هیچ فکری برای برطرف نمودن نقطه ضعف اصلی این موشک ( سرعت پایین ) برای درگیری با اهداف پرسرعت نشده است . بدین معنی که اگر چه هاوک قابلیت رهگیری هواگردهایی نظیر اف-35 ، اف-18 و JF-17 باسرعتهای نزدیک به 1.6 ماخ را دارد ، اما به تقریب همه جتهای جدید روسی و چینی با در اختیار داشتن سرعتهایی فراتر از 2.2 ماخ و همچنین سامانه های پیشرفته جنگ الکترونیک و قابلیتهای مانورپذیری بسیار بالا ، که هاوک به هیچ عنوان توانایی تطبیق پذیری با این تهدیدات را در اختیار ندارد ، عملا" به یک سیستم دفاع هوایی منسوخ تبدیل می گردد . بن پایه صرفا" برای میلیتاری /مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهراز بقای شاهین شصت سال دفاع از پهنه آسمان بخش یکم زمانی که برای نخستین بار به سال 1959 ، سامانه دفاع هوایی زمین پایه MIM-23 Hawk برای خدمت رزمی به ارتش ایالات متحده تحویل گردید ، سالها از خدمت نسل قبلی سیستم های دفاع هوایی موشکی با سرجنگی هسته ای نظیر MIM-14 نایت هرکولس می گذشت و در واقع می توان چنین گفت که هاوک ، بیشتر در پاسخ به نیاز نیروی هوایی ارتش ایالات متحده به منظور یک سامانه مکمل پیشرفته تر و در عین حال سبکتر از نایت هرکولس ، همزمان با نسل طلایی توسعه فناوری های مربوط به موشکهای هوا به هوا ، در دست توسعه قرار گرفت . با توجه به این مساله ، می توان گفت که هاوک یکی از پرطرفدارترین سیستم های دفاع هوایی غربی ( خارج از بلوک شوروی ) در کنار سیستم های پیشرفته تر نظیر MIIM-104 پاتریوت و همچنین سامانه های پدافندی قابل حمل توسط پیاده نظام (FIM-92 استینگر ) که از اوایل دهه هشتاد میلادی وارد خدمت شدند ، قرار دارد و بطور گسترده ای به بیش از 20 کشور از کشورهای همپیمان این کشور تحویل داده شده است . در مقایسه ، این سامانه دفاع هوایی ، به تقریب ، مدت کوتاهی پس از سیستم های مشابه شرقی نظیر S-25 و S-75 ( به ترتیب 1955 و 1957 ) در حالی خدمت رزمی را بخود می دید که همتایان شرقی اش صرفا" بصورت محدود برای دفاع از مسکو یا پیونگ یانگ ، مورد استفاده قرار می گرفتند و تنها بعد از مدت زمانی معینی مجوز صادرات را بخود می دیدند . بااین وصف ، ناظران براین اعتقاد قرار دارند که در میان سامانه های معرفی شده شرقی و غربی در دهه پنجاه و شصت میلادی ، تنها MIM-23 و S-75 قابل مقایسه با یکدیگر بوده ، هر چند سامانه آمریکایی قابلیت تحرک بیشتری در اختیار داشت ، در حالی که همتای روس آن ، سریعتر ، با برد بیشتر و مزیت مهم ورود به درگیری در ارتفاع بالاتری ( نزدیک به 3 برابر ) را اثبات کرده بود . ضمن اینکه هر دو سیستم در طول عمر خدمتی خود ، بطور گسترده ، مورد ارتقاء قرار گرفته و در حالی که پس از جنگ سرد ، به شکل ناگهانی از چرخه تولید سازندگانش ، خارج شدند ، همچنان به خدمت فعال خود در سراسر جهان ادامه دادند . سیستم دفاع هوایی هاوک ، پایگاه هوایی دانانگ ، 1968 با توجه به پراکندگی جالب توجه مشتریان سامانه دفاع هوایی هاوک ، این سیستم در بسیاری از درگیری های نظامی که از اواخر دهه شصت میلادی بوقع پیوسته بود ، حضور خود را به ثبت رساند . چنانکه روند تاریخی مورد بحث نشان میدهد ، هاوک نخستین تجربه رزمی را در ویتنام، پشت سر نهاد ، جایی که سپاه تفنگداران اولین سری از آتشبارهای خریداری شده را به سال 1965 عملیاتی نمودند تا درگیری های آسیای جنوب غربی میان ایران و عراق و همچنین جنگ سال 1990 که در کنار آتشبارهای پاتریوت وارد عمل شده بودند . با این وصف ، سابقه نیاز ارتش و بخصوص نیروی هوایی ایالات متحده به یک سیستم دفاع هوایی متحرک به بحران موشکی کوبا ( اکتبر- نوامبر 1962 ) برمی گردد که در آن پنتاگون پس از بررسی های طولانی به این نتیجه رسید که نیروی زمینی این کشور و ارتش های متحدش ، در برابر حملات هوایی تاکتیکی نیروی متخاصم ، بسیار آسیب پذیر بوده و سامانه های نایت هرکولس ، بدلیل ماهیت نقشی که برای آن طراحی و تولید شده بودند و همچنین تجهیز آنها به کلاهکهای هسته ای ، برای ایفای نقش دفاع هوایی تاکتیکی ، مناسب نخواهند بود. در نتیجه این تشخیص ، سرمایه گذاری بر روی تولید انبوه این موشک و تجهیزات مربوط به آن ، در اولویت قرار گرفت . به رغم آنکه ارتش ایالات متحده ، در شمار بزرگترین کاربر این پیکربندی دفاع هوایی قرار دارد ، اما به ندرت امکان شلیک در شرایط رزمی برای این ارتش فراهم آمده است ، در حالی که برعکس ، همپیمانان وقت این کشور ، نظیر ایران که تا سال 1979 این سخت افزار دفاع هوایی را تحویل گرفتند ، با توجه به کاربرد گسترده در جنگ باعراق ( دهه هشتاد میلادی ) ، به یکی از پرتجربه ترین کاربران این سیستم دفاع هوایی مبدل شدند . شاید تنها جنگ افزاری که همین شرایط را برای ارتش ایالات متحده بوجود آورده ، موشک هوا به هوای فینکس است که این نیز در دهه هفتاد میلادی به نیروی هوایی ایران تحویل شد و علیرغم بازنشسته شدن هواپیما و موشک در نیروی دریایی کشور سازنده ، این سلاح ، هنوز یکی از تجهیزات خط مقدم ارتش ایران بشمارمی آید و براساس اطلاعات موجود ، شکار حداقل سه دوجین جنگنده عراقی ، به نام این سیستم دفاع هوایی ثبت شده است ، هر چند محدودیتهای این سامانه در حوزه سرعت و ارتفاع درگیری ، بدان معنا بود که هاوک بطور کامل دربرابر جنگنده های بلند پرواز MiG-25RB نیروی هوایی عراق ، ناکام می ماند . پی نوشت : 1- بروزرسانی ،تجمیع و اصلاح تاپیک سامانه سطح به هوای میانبرد هاوک (MIM-23 HAWK) ( شامل تمامی تاپیک ها ، اخبار ، تحلیل ها ، پستهای بایگانی و قفل شده ، پستهای مربوط به نمونه های بومی هاوک در ایران و ..... ) // یکم خرداد سال یکهزار و سیصد و نود هشت خورشیدی. 2- ادامه دارد ............ صرفا" برای میلیتاری /مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم استراتژی گزینه سامسون (Samson Option) نامی است که تحلیل گران نظامی به استراتژی بازدارندگی تلافی عظیم رژیم صهیونیستی نسبت می دهند که مبتنی بر استفاده از سلاح های هسته ای به عنوان راه حل نهایی برای حفظ موجودیت خویش است. مفسران همچنین این کلمه را برای موقعیتی بکار می برند که یک عامل غیر اسرائیلی و غیر هسته ای تهدید به از بین بردن موجودیت این رژیم با سلاح های متعارف کرده باشد. دو مثال برای این مورد یاسر عرفات و حزب الله هستند. این نام از یک شخصیت کتاب مقدس به نام سامسون برداشته شده است که ستون های معبد فلسطینیان را در آورده و سقف آن را فرو ریخته بود و در حالی که فریاد می زد اجازه بدهید با فلسطینیها بمیرم ، خودش و هزاران فلسطینی که او را دستگیر کرده بودند را به قتل رسانیده بود. سامسون در حال فرو ریختن ستون ها و کشتن خود و دشمنانش ابهام هسته ای رژیم صهیونیستی از تایید اینکه سلاح هسته ای دارد یا نه و اینکه چگونه از آنها استفاده خواهد کرد تحت سیاست رسمی ابهام هسته ای که ایهام هسته ای نیز نامیده می شود امتناع می کند. این امر شناخت دقیق سیاست هسته ای این رژیم را برای شخص خارج از آن مشکل می کند در حالی که هنوز به این رژیم اجازه می دهد که بر برداشت ها، استراتژی ها و اقدامات سایر دولت ها تاثیر بگذارد. به هر حال بعد از سال ها بعضی از سران این رژیم به عموم اطلاعاتی را درباره توانایی های هسته ای اسرائیل داده اند که از این موارد می توان به افرایم کاتزیر (Ephraim Katzir) در سال 1974 ، موشه دایان (Moshe Dayan) در سال 1981 ، شیمون پرز (Shimon Peres) در سال 1998 و ایهود اولمرت (Ehud Olmert) در سال 2006 نام برد. در سال 2006 رابرت گیتز (Robert Gates) در مراسم تاییدش به عنوان وزیر دفاع در سنای آمریکا اعلام کرد که اسرائیل سلاح هسته ای در اختیار دارد. با این وجود از اوایل 1976 CIA اعتقاد داشت که اسرائیل 10 تا 20 سلاح هسته ای در اختیار دارد. در سال 2002 تخمین زده شد که تعداد سلاح های هسته ای اسرائیل بین 75 تا 200 عدد سلاح هسته ای حرارتی باشد. کنت بروور تخمین زد که این تعداد 400 عدد باشد. این سلاح ها می توانند از زمین دریا و هوا پرتاب شوند. این قابلیت به اسرائیل این اجازه را می دهد که حتی اگر در آستانه نابودی باشد" قابلیت ضربه دوم" را داشته باشد. پلتفرم های احتمالی استفاده از سلاح هسته ای برای اسرائیل رژیم صهیونیستی امکاناتی را برای پرتاب کلاهک هسته ای خویش در اختیار دارد که در ادامه بطور کوتاه به معرفی آن پراخته می شود. موشک های بالستیک جریکو گمان می رود که قابلیت های ضربه دوم در اسرائیل به واسطه زیردریایی ها و موشک های بالستیک موجود باشد. اولین موشک های جریکو در اسرائیل با همکاری کمپانی داسالت فرانسه در دهه 1960 ایجاد شد و اولین موشک عملیاتی در سال 1971 با نام جریکو-1 ساخته شد. این احتمال می رود که موشک های جریکو-1 در طول دهه 1990 از خدمت کنار گذاشته شده باشند. در اواسط دهه 1980اسرائیل موشک جریکو-2 را با بردی حدود 2800 تا 5000 کیلومتر وارد سرویس کرد. موشک سه مرحله ای سوخت جامد شاویت نوع غیر نظامی موشک جریکو-2 می باشد. از ژانویه 2008 اسرائیل موشک جریکو-3 را به عنوان یک موشک قاره پیما وارد سرویس کرد. برخی گزارش ها از احتمال حمل چند کلاهک (MIRV) توسط جریکو-3 خبر می دهند. بیشترین برد جریکو-3 با محموله ای به وزن 1000 تا 1300 کیلوگرم 11500 کیلومتر تخمین زده شده است. در ژانویه 2008 اسرائیل اقدام به تست جریکو-3 نمود. ایساک بن اسرائیل ژنرال بازنشسته ارتشی به کانال دوم تلویزیون اسرائیل گفت که هر کسی می تواند با انجام محاسبات ریاضی بفهمد که موشک ما به هر نقطه ای از جهان می تواند برسد. همچنین در یک برنامه توسعه گسترده برد موشک های جریکو-2 برای حمل محموله ای به وزن یک تن به 5000 کیلومتر رسید و موشک جریکو-2 بی نام گرفت. این موشک برای حمل یک محموله 500 کیلوگرمی هسته ای به برد 7800 کیلومتر می رسید و به عنوان یک موشکICBM به حساب می آمد. موشک شاویت که برای پرتاب ماهواره بکار می رود نمونه غیر نظامی موشک جریکو-2 است هواپیماها به نظر می رسد که اسرائیل از بعضی از هواپیماهایش بتواند برای حمل سلاح های هسته ای استفاده کند. با استفاده از ناوگان سوخترسانی منطقه ای بوئینگ 707 و استفاده از تانکرهای سوخت خارجی و تطبیقی هواپیماهای F-15 و F-16 اسرائیلی می توانند تا مسافت زیادی که در عملیات پای چوبی به 2060 کیلومتر رسید پرواز کنند و به اجرای عملیات بپردازند. F-15I اسرائیلی می تواند یکی از گزینه های حمل بمب باشد F-16I اسرائیلی در تمرینات پرچم سرخ زیردریایی ها نیروی دریایی رژیم صهیونیستی از کاربران زیردریایی های مدرن آلمانی کلاس دلفین است. سه نمونه اول از این زیردریایی در سال 1999 به خدمت در آمدند و جایگزین زیردریایی های کلاس گال که از دهه 1970 در خدمت بودند شدند. گزارش های مختلفی بیان می کنند که این زیردریایی ها مجهز به موشک های کروز Popey Turbo با قابلیت حمل کلاهک هسته ای و دقت بسیار بالا هستند. این زیردریایی ها مجهز به تیوپ های اژدری هستند که می توانند موشک کروزی با برد 1500 تا 2400 کیلومتر را پرتاب کنند. مقامات آمریکایی گفته اند که در سال 2000 شاهد آزمایش پرتاب موشک کروز از این زیر دریایی ها بودند که به اهدافی در 1500 کیلومتری خود برخورد کرده اند. این موشک ها می توانند با کلاک های هسته ای با وزن 200 کیلوگرم که حاوی 6 کیلوگرم پلوتونیوم است مجهز شوند. برخی کارشناسان این موشک های کروز را Popey Turbo بهبود یافته توسط رافائل در نظر گرفته اند در صورتی که برخی دیگر آنها را موشک Gabriel 4LR تشخیص داده اند. در سال 2009 این زیردریایی ها از دریای مدیترانه و از طریق کانال سوئز به دریای سرخ رفتند و در یک مانور شرکت کردند. در همین سال اسرائیل 6 زیردریایی دیگر از کلاس دلفین را به آلمان سفارش داد. در سال 2011 دو زیردریایی دیگر از کلاس پیشرفته تر دلفین-2 به اسرائیل تحویل داده شدند. زیردریایی کلاس دلفین رژیم صهیونیستی توانایی حمل موشک کروز مجهز به کلاهک هسته ای را دارد سایر روش ها گمان می رود که رژیم صهیونیستی بتواند سلاح هسته ای را به صورت های بمب هسته ای چمدانی، سلاح هسته ای تاکتیکی، ایجاد پالس الکترومغناطیسی(EMP) ، سلاح های با تابش اضافه شده یا بمب نوترونی (ERW) و مین های زمینی هسته ای بکار بگیرد. دکترین بازدارندگی اگرچه سلاح های هسته ای به عنوان ضمانت نهایی امنیت رژیم صهیونیستی دیده می شوند در اوایل دهه 1960 این رژیم از استفاده نظامی از قابلیت های هسته خودداری می کرد و به جای درگیری های هسته ای بطور کامل به سمت برتری متعارف بود. فرضیه اصلی گزینه سامسون تنها بازدارندگی بود. بر طبق گفته های سیمور هرش روز نامه نگار آمریکایی و تارخ دان اسرائیلی اونر کوهن ، رهبران اسرائیلی مثل دیوید بن گورین ، شیمون پرز ، لاوی اشکول و موشه دایان این عبارت را در میانه دهه 1960 ابداع کرده بودند. آنها این استراتژی را بنابر شخصیت سامسون کتاب مقدس نامگذاری کرده بودند. تصویر ماهواره آمریکایی از پایگاه هسته ای دیمونا در سال 1968 در سال 1973 نیروهای عرب در جنگ یوم کیپور نیروهای اسرائیلی را به عقب راندند و نخست وزیر این رژیم گلدامایر دستور هشدار هسته ای داد و فرمان داد 13 بمب اتمی که به وسیله موشک ها و هواپیماها قابلیت شلیک داشتند آماده استفاده شوند. سفیر اسرائیل به نیکسون هشدار داد که اگر ایالات متحده تدارکات هوایی به آنها را نرساند عواقب بسیار جدی پیش خواهد آمد. نیکسون موافق کرد و عملیات نیکل گراس برای رساندن تدارکات به اسرائیل آغاز شد. به نظر می رسد این اولین تهدید استفاده از گزینه سامسون باشد. سیمور هرش در کتابش با نام گزینه سامسون که در سال 1991 منتشر شد سیاست خارجی آمریکا را در رابطه با تسلیحات هسته ای اسرائیل بررسی کرده است. سیمور هرش نوشت که پیروزی شگفت آور حزب لیکود به رهبری مناخیم بگین در ماه می 1977 کابینه ای را بر سر قدرت اورد که حتی از حزب کارگر نیز بیشتر به دکترین گزینه سامسون و ضرورت زرادخانه تسلیحات هسته ای اسرائیل اعتقاد داشت. لوئیس رنه برس پروفسور علم سیاست و ریاست پروژه دانیال (مشاوران آریل شارن در دوران نخست وزیری در رابطه با تهدیدات خاورمیانه) بود. او بیان داشت که بازدارندگی موثر گزینه سامسون وقتی افزایش خواهد یافت که سیاست ابهام هسته ای پایان یابد. در مقاله ای در سال 2004 او به دولتمردان اسرائیلی توصیه کرد که از تهدید گزینه سامسون برای پشتیبانی پیش دستی های متعارف بر علیه دشمنان هسته ای و غیر هسته ای استفاده کند به این دلیل که بدون این سلاح ها اسرائیل باید تنها به نیروهای غیر هسته ای خود متکی باشد و شاید نتواند مانع از تلافی دشمنان برضد حمله پیش دستانه اسرائیل باشد. نوشته های بعضی از نویسندگان درباره این استراتژی بعضی از نویسندگان مطالبی را برای استراتژی گزینه سامسون به عنوان یک استراتژی تلافی جویانه نوشته اند. در سال 2002 لس آنجلس تایمز قطعه ای از نظر پروفسور دیوید پرلموتر استاد دانشگاه لویزیانا را منتشر کرد که بسیار به گزینه سامسون نزدیک است: اسرائیل در طول 30 سال سلاح های هسته ای را ساخته است. یهودیان فهمیدند که پذیرش ذلیلانه نابودی در گذشته برای آنها وجود داشته است ولی آنها در مقابل آن مقاوم شده اند. مسادا (Masada) (شهر یهودی که توسط رومیان محاصره شده بود و یهودیان تصمیم به خودکشی دست جمعی گرفتند) تنها یک مثال برای این مورد نیست. این کار ذره ای رومیان را اذیت نکرد ولی سامسون چطور؟ چه چیز جز یک زمستان هسته ای پاسخ هزاران سال قتل عام جهان متنفر از یهود را خواهد داد؟ برای اولین بار در جهان یک ملت با انقراض روبرو است در حالی که جهان یا نگاهش را بر می گرداند یا بی تفاوت است ولی برخلاف ارمنی ها، تبتی ها، یهودیان جنگ جهانی دوم و یا رواندایی ها قدرت این را دارد که دنیا را نابود کند. آیا این عدالت است؟ در سال 2003 مارتین ون کرولد یک تاریخ دان نظامی بیان کرد که انتفاضه ی الاقصی وقتی که ادامه یابد موجودیت اسرائیل را تهدید می کند. او در کتاب (The Gun and the Olive Branch) بیان کرد که: ما صاحب چندصد کلاهک اتمی و راکت هستیم و می توانیم آنها را به همه اهداف در همه سمت ها پرتاب کنیم حتی شاید به سمت رم. بیشتر پایتخت های اروپایی اهدافی برای نیروی هوایی ما هستند. اجازه دهید نقل قولی از ژنرال موشه دایان بکنم اسرائیل باید مانند یک سگ دیوانه باشد آنقدر خطرناک باشد که به برادری نیز گرفته نشود. من این را در مواقع ناامیدی به خاطر می آورم. ما باید آنقدر تلاش کنیم که از پیش آمدن آن لحظه جلوگیری کنیم. نیروهای مسلح ما به هر حال سیزدهمین قدرت دنیا نیستند و نسبتا قویتر هستند و ما می توانیم جهان را به همراه خود از بین ببریم. و من به شما اطمینان می دهم که این اتفاق قبل از سقوط اسرائیل خواهد افتاد. رون روزنباوم در سال 2012 در کتابش با نام (How the End Begins: The Road to a Nuclear World War III) نوشت که به عقیده او در پیامد هولوکاست دوم اسرائیل می تواند ستون های جهان را فرو ریزد (به مسکو و پایتخت های اروپایی حمله کند) همانطوری که به مکان های مقدس مسلمانان حمله خواهد کرد. در سال 2012 در پاسخ به شعر گونتر گراس با نام چیزی که باید گفته شود (What Must Be Said)که برنامه سلاح های هسته ای اسرائیل را مورد سرزنش قرار می داد شاعر اسرائیلی به نام ایتامار یاووز-کست شعری را با عنوان حق وجود منتشر کرد. در قسمتی از این شعر آمده است: اگر شما دوباره ما را مجبور می کنید که از روی زمین به عمق آن فرو برویم بگذار زمین همه چیز را فرو ببرد. روزنامه نگار اورشلیم پست این شعر را بیان کننده استراتژی گزینه سامسون در مورد سلاح های هسته ای اسرائیل دانسته است و گفت: از بین بردن دشمنان اسرائیل ممکن است موجب نابودی کل دنیا شود. منابع http://en.wikipedia.org/wiki/Samson_Option http://en.wikipedia.org/wiki/Nuclear_weapons_and_Israel Hersh, Seymour (1991), The Samson Option: Israel's Nuclear Arsenal and American Foreign Policy همه حقوق متعلق به نویسنده و مترجم و وبسایت میلیتاری می باشد با تشکر از دوست عزیز جناب DESERTHAWK، تصاویر و تاپیک منتقل شد// MR9