برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 13 خرداد 1400 در پست ها
-
7 پسندیده شدهاخبار غیر رسمی در مورد علت انفجار ، عدم رعایت دقیق دستورالعمل های ایمنی در کنترل فشار دیگ بخار بوده که باعث افزایش بیش از ظرفیت فشار دیگ بخار شده و انفجار دیگ باعث انفجار ثانوی مخزن سوخت و در نهایت رقم زدن این فاجعه شده و گفته میشه که خلبانان هوا دریا با بخطر انداختن جون خودشون توانستند تنها بالگرد 212 موجود در آشیانه ناو را از ناو در حال سوختن ، به سلامت خارج کنند .
-
6 پسندیده شدهبیایید واقع بین باشیم ریشه تمام مشکلات کشور تو همین جمله خلاصه میشه :حجتالاسلام و المسلمین بهزاد جهانیان مسئول روابط عمومی منطقه یکم نداجا در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم در بندرعباس اظهار داشت . چرا یک اخوند باید بشه سخنگوی ارتش؟ این بابا چی بارشه؟ چرا سر تا پای مملکت رو این افراد بی ربط گرفتند شماها تو کار اصلیتون هم زاییدیت چیزی که مردم چشم دیدنش رو ندارن دین این ادم های نا مربوط (نه فقط طلبه ها و اخوندها) عین سر طان بدخیم بند بند کشور رو گرفتن
-
3 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مزدوران بی وطن نگاهی به فعالیت اطلاعاتی منافقین (در خدمت سرویس های اطلاعاتی صدام) مقدمه - کتاب «خداوند اشرف از ظهور تا سقوط» به قلم «سیدحجت سیداسماعیلی» (عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعاتی مجاهدین) ، در سال ۱۳۹۳ توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی در ۱۵۰۰ نسخه چاپ و در همان سال انتشار یافت. این کتاب به دلیل استقبال مخاطبان در پائیز سال ۱۳۹۶ در تیراژ ۱۰۰۰ نسخه و با ویرایش جدید توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی مجددا به چاپ رسید. کتاب خداوند اشرف از ظهور تا سقوط در ۵ بخش ، ۱۶ فصل و در ۹۴۰ صفحه به رشته تحریر درآمده و نگاهی مستند و تاریخی به روند فرقه گرایی در سازمان مجاهدین خلق است که در ردیف فرقه های سیاسی – مذهبی دسته بندی گردیده است. به اتفاق به فصل شانزدهم این کتاب نگاهی گذرا می اندازیم : بخش پنجم – فصل شانزدهم فعالیت اطلاعاتی «مجاهدین» در خدمت سیستم اطلاعاتی عراق آنچه که رابطه بین مجاهدین و دولت عراق را مستحکم میکرد و حضور مجاهدین در خاک عراق را تداوم می بخشید تنها حول دو محور اطلاعات و عملیات بود. ستاد روابط و اطلاعات سازمان ارتباط فعالی با افسران اطلاعاتی – امنیتی (مخابرات عراق) و همچنین استخبارات ارتش عراق داشت. بنابراین تغذیه اطلاعاتی سیستم های فوق الذکر و پاسخ گویی به انبوه سوالات اطلاعاتی آنها در مورد وضعیت نظامی ، سیاسی و اقتصادی ایران همیشه در دستور کار ستاد اطلاعات و روابط سازمان قرار داشته و در اولویت کاری بود. به عبارتی جمع آوری اطلاعات و تحویل آنها به ارگانهای اطلاعاتی و نظامی عراق از وظایف مبرم سازمان محسوب می شد. تغذیه اطلاعاتی این ارگانها در چندین رده انجام می گرفت. بخشی از این اطلاعات که معمولا اطلاعات استراتژیک نیز گفته می شد، خاص ملاقات های شخص رجوی بود. این ملاقات ها می توانست با صدام حسین، و یا مسئولین سیاسی و نظامی عراق مثل عزت ابراهیم (معاون اول صدام) ، مسئول مخابرات، فرمانده استخبارات (اطلاعات ارتش) و یا فرمانده ستاد ارتش عراق و سایر مسئولین در چنین سطحی باشد. همیشه چند روزی قبل از ملاقات های مسعود یک تراکم کاری در ستاد اطلاعات وجود داشت. در ستاد اطلاعات برای ملاقات های مسعود آلبوم های کاری و باصطلاح ملاقاتی خاصی تهیه می شد. در این آلبوم ها نقشه های نظامی مخصوص از مناطق مرزی و عمق وجود داشت و برای هر جبهه عملیاتی یک نقشه رنگی در نظر گرفته می شد و تمامی اطلاعات گسترش یگانهای ارتش و سپاه تا سطح تیپ و تا عمق مراکز لشکرها روی آن با علائم استاندارد نظامی نشان داده می شد. این نقشه ها با آخرین اطلاعاتی نظامی موجود در ستاد اطلاعات به روز می شد. علاوه بر این جدولی از گسترش لشگرها و تیپ های مستقل مستقر در مناطق مرزی تهیه می شد که در این جدول نام لشکر – رسته – محدوده پدافندی – محل استقرار و گسترش تیپ های آن و نام فرمانده لشگر و در کادر اطلاعات کلی و کلیدی آورده می شد و حتی بعضا و بسته به موضوعیت آن آخرین اخبار دریافتی در مورد جدیدترین خریدهای تسلیحاتی و هوایی ایران نیز همراه این مجموعه بود. بنابراین ستاد اطلاعات اخبار جدید و در واقع آخرین اطلاعات موجود خود را تا لحظه ملاقات آماده می کرد. ستاد اطلاعات از محتوای ملاقات رجوی و اینکه طرف ملاقات کیست اطلاع نداشت . فقط می دانست که ملاقات است و بایستی آلبوم های اطلاعاتی را آماده کرد. این معنی همان استقلال ایدئولوژیک – تشیکلاتی و سیاسی و نظامی سازمان بود که همیشه رجوی در نشست های عمومی با اعضاء سازمان از آن دم میزد ولی خیلی از مسئولین و ما در دلمان به رجوی می خندیدیم و تنها تناقضی بود که جرات بیان آنرا نداشتیم. آلبوم ها پس از تهیه شدن ، توسط مترجم به عربی ترجمه می شد و روی نقشه ها نیز اطلاعات گسترش یگانها به عربی نوشته میشد مسئولیت تهیه تمامی بریف های نظامی – اطلاعاتی به عهده ستاد اطلاعات بود. ستاد اطلاعات وظیفه داشت اطلاعات تمامی ملاقاتها را که نیاز به تبادل اطلاعات نظامی داشت را تامین کند. علاوه بر اخبار نظامی، اخبار سیاسی نیز که معمولا مسئول تهیه آن ستاد سیاسی بود، بخشی از آلبوم ملاقات مسعود را تشکیل میداد. ملاقات با عزت ابراهیم الدوری برای ارائه اطلاعات تهیه شده از ایران رجوی همیشه در ملاقاتهای اطلاعاتی که مسئولیت آنرا شخصا به عهده داشت درخواست هایی را نیز از طرف مقابل می کرد. البته رجوی در برخی از نشست های عمومی و برای روحیه دادن به اعضای سازمان تنها از امکاناتی که از عراق گرفته بود را برای آنها تعریف می کرد. و اینکه در مقابل گرفتن این امکانات سازمان چه چیزی به عراق داده است، بحثی نمی شد. معمولا درخواست هایی که رجوی از طرف مقابل داشت موضوعات مختلفی را شامل می شد. بخشی از آنها امکاناتی و بخشی دیگر عملیاتی و یا شناسایی و یا اجازه نفوذ تیم های سازان برای عملیات در داخل کشور بود. که البته عمده منافع آن نیز به جیب عراق می رفت. ذیلا برخی از این درخواست ها آورده میشود : ۱ – افزایش بودجه ای که برای سازمان تعلق میگرفت. دولت عراق ماهانه بودجه ای را برای حل و فصل مسائل مالی سازمان اختصاص میداد، هرچند کسی به درستی ازمبلغ واقعی آن اطلاع نداشت. این علاوه بر جیره غذایی ثابتی مثل قند و شکر، سیگار، آرد و روغن و به عبارتی اقلام ضروری بود که بطور ماهانه به سازمان تعلق می گرفت. در همین رابطه شایان یادآوری است ؛ رجوی در جلسات خصوصی و در اوایل سالهایی که تازه به عراق آمده بود می گفت ما اجازه ندادیم و نخواهیم داد که گروههای سلطنت طلب و یا سایر گروهها چیزی را که حق ماست از عراق بدست آورند. پر واضح است که منظور رجوی پولی بود که در همان سالهای ۱۳۶۲ و 1363 به بعد عراق به گروههای سلطنت طلب و بقیه گروههای که در عراق مستقر بودند می داد. بنابراین سازمان با ورود کامل تشکیلات مجاهدین به عراق از سال ۱۳۶۴ به بعد نان آنها را آجر کرد و تقریبا همه این گروهها از عراق خارج شدند. و یا برخی هایشان زیر چتر مجاهدین قرار گرفتند. ورود رجوی به خاک عراق با استقبال رسمی طارق عزیز 2- گرفتن تسلیحات زرهی بیشتر بویژه تانک. لازم به توضیح است که سازمان خیلی تلاش کرد تا بتواند صدام را متقاعد کند که تعدادی تانک تی ۷۲ برای ارتش بگیرد ولی موفق نشد و تنها در حد یک الی ۲ فروند [؟! دستگاه] آنهم صرفا جهت آموزش در اختیار سازمان گذاشته شد. سازمان با تمامی خدمتی که به صدام کرد و حتی او را از سرنگونی حتمی در جریان حمله صدام به کویت نجات داد ولی در مقابل همه این خوش خدمتی ها، هزینه ای که برای رجوی در نظر گرفته شده بود نیز حدی داشت. صدام به خوبی می دانست که سرنگونی جمهوری اسلامی لقمه ای نیست که در دهان رجوی بگنجد و او با اشراف کامل به این موضوع رجوی را در خدمت داشت و به اندازه ای برای او خرج می کرد که مصرف داشته باشد. هرچند رجوی در خیانت و مزدوری گوی سبقت را از همه رقبایش ربوده بود. 3- گرفتن قرارگاه های جدید. سازمان همیشه در تلاش برای بدست آوردن قرارگاههای جدید برای گسترش فعالیتهای ارتش خودش بود. بنابراین یا تلاش می کرد قرارگاه های موجود مثل اشرف را گسترش دهد و یا قرارگاههای جدیدی را در استانهای مرزی بگیرد. 4- پشتیبانی لجستیکی- تعمیراتی به ویژه در رده های بالاتر تعمیرات زرهی یکی از معضلات رجوی بود چرا که کار رده ۳ و ۴ زرهی نیاز به هماهنگی هایی در سطح بالای سازمان و ارتش عراق داشت و باید از بالا و در سطح وزیرو یا فرماندهی نظامی بالاتر دستور داده می شد تا تانکهای خراب سازمان به قسمت تعمیرات ارتش عراق فرستاده شده و تعمیر شوند که در اغلب این موارد رجوی شخصا وارد می شد. 5- جلب موافقت اطلاعات و مسئولین عراقی برای انجام فعالیت های عملیاتی و یا شناسائی و یا اعزام تیم به داخل کشور. بدست آوردن این موافقت گدایی همیشگی رجوی بود. او در قبال دادن انبوهی اطلاعات و خوش خدمتی به صدام از طرف حساب های خود می خواست تا در کار روحیه دادن به نیروهای سازمان با فعالیت های محدود عملیاتی و یا شناسایی و یا اعزام تیم به داخل ایران موافقت کنند. سوالات عارفی سطح بعدی، تغذیه اطلاعاتی سیستم های اطلاعاتی و امنیتی عراق توسط ستاد روابط انجام می گرفت. که اصطلاحا به آن «پاسخ به سوالات عارفی» گفته می شد. سوالات مسئولین عراقی در مورد جمهوری اسلامی تقریبا در تمامی زمینه ها وجود داشت. که ستاد های اطلاعات و سیاسی مسئول تهیه پاسخ این سوالات و دادن آنها به ستاد روابط بودند. ستاد سیاسی بخش عمده این جواب ها را از طریق سیستم اخباری (تخلیه تلفنی) که در کشور آلمان مستقر بود تهیه می کرد. سیستم اخباری مسئولیت تهیه پاسخ بخشی از سوالات را اعم از نظامی و یا سیاسی که جواب آنها را ستاد های مربوطه نداشتند به عهده داشت. سیستم اخباری موظف به پاسخگویی آنها بود. کلیه پاسخ های تهیه شده توسط ستاد اطلاعات و ستاد سیاسی نهایتا برای تبادل به ستاد روابط داده می شد. که معمولا در ملاقات های مسئولین این ستاد یعنی عباس داوری (رحمان) و مهدی ابریشمچی (شریف) و مهدی برائی (احمد واقف) به طرف حسابهای عراقی شان داده می شد. سطح بعدی تبادل اطلاعات با فرماندهان فیالق (سپاه های هفت گانه عراق در استانهای مختلف) بود. تغذیه اطلاعاتی این ارگانها که معمولا جبهه فرماندهی ارتش ها را در بر می گرفت شامل اطلاعات تیپ به پائین بود که توسط افسران عملیات (ارشد ترین مسئول باصطلاح برادر در هر ارتش) انجام می گرفت. این ملاقات ها می توانست هم توسط ستاد اطلاعات بطور جداگانه و هم بصورت مشترک و یا توسط هر ارتش جداگانه انجام گیرد. عناصر کلیدی در حوزه اطلاعات و امنیت در سازمان عبارت بودند از حسن نظام الملکی و مسعود خدابنده با نام مستعار رسول بود. این افراد معمولا طرف حساب افسران اطلاعاتی عراق در ملاقاتهای این ستاد محسوب می شدند. (ملاحظه- حسن نظام الملکی از مسئولینی بود که در بخش های ستاد امنیت و ستاد اطلاعات سازمان کار می کرد. وی علاوه بر این در زندانی و شکنجه کردن اعضای سازمان در پروژه دستگیریهای سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ نقش عمده ای را به عهده داشت.) این سطح از تبادل اطلاعات بیشتر حضوری بود و دروه ای انجام می گرفت و هر ارتشی در سازمان موظف بود فرماندهی سپاه عراقی که در حوزه استحفاظی و جغرافیانی آن مستقر بود و قرارگاه داشت را تغذیه کند. مثل قرارگاه حبیب در بصره و یا قرارگاه حنیف که بعدا اسم آن به فائزه تغییر یافت در کوت و یا قرارگاه همایون در العماره و ... در این گونه ملاقاتها هر ارتش و یا ستاد اطلاعات مترجم عرب زبان خودش را داشت که در ملاقات ها شرکت کرده و وظیفه ترجمه صحبت های دو طرف را به عهده داشت. معمولا قبل از هر ملاقاتی بریف تبادل اطلاعات چه برای ملاقات های خود ستاد اطلاعات و یا اطلاعات و عملیات ارتش ها تهیه شده و کسانی که می خواستند ملاقات کنند نسبت به آن توجیه میشدند. معمولا تغذیه اطلاعاتی فیالق عراق با هدف گرفتن برخی امکانات استقراری و یا عملیاتی از قبیل تسهیل تردد به مناطق مرزی جهت انجام ماموریت های شناسایی و یا دیدبانی و حتی عملیات که از قبل هماهنگ شده بود انجام میگرفت. نتیجه اینکه در چنین ملاقات هایی هر ارتش به میزانی در گرفتن امکانات بیشتر از سپاههای عراق موفق بود که بیشترین رابطه را با فرماندهان آنها داشته و بیشترین خدمات اطلاعاتی را برای آنها انجام داده باشد. هر چند که چنین ملاقات هایی از بالا و توسط افسران اطلاعات عراق هماهنگ می شد ولی معمولا در سازمان رسم براین بود که در چنین ملاقاتهایی برخی هدایا نیز به فرماندهان فیالق داده میشد تا آنها تسهیلات بیشتری را برای مجاهدین در حوزه استحفاظی شان در نظر بگیرند. بیلبورد نصب شده در کمپ آلبانی که هلاکت مسعود رجوی را تائید ضمنی می کند سطح بعدی، انجام ملاقات های اطلاعاتی در کادر استخبارات گردان و گروهانهای مرزی عراق، ملاقات با استخبارات تیپ و یا فیالق با ستاد اطلاعات بود. البته این نافی این نبود که افسران اطلاعات در ترکیب های مشخصی با استخبارات تیپ ملاقات نداشته باشند. همیشه در چنین ملاقاتهایی سناریو افسران اطلاعات جبهه ها توسط ستاد اطلاعات چک می شد و آنها نمی توانستند خارج از کادری که برایشان مشخص شده چیزی در ملاقات بگویند. البته نیازمندیهای اطلاعاتی فرمانده تیپ و استخبارات که در ملاقات مطرح میشد توسط افسر اطلاعاتی ثبت و به ستاد اطلاعات گزارش می شد. دراین گزارش متن سوالات و اطلاعات خواسته شده آنها آورده می شد. در مراحل بعدی کار ، این ستاد اطلاعات بود که تصمیم می گرفت پاسخ این سوالات به چه شکل داده شود ؛ در ملاقاتهای بعدی و یا از طریق ستاد روابط و . . . منبع : خداوند اشرف از ظهور تا سقوط (ص 736 الی 741) پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
-
3 پسندیده شدهدر واقع بحران ناکارآمدی کشور را فرا گرفته ، یکی از دلایلش هم همین افراد بی ربط هستند که شما فرمودید ، کاشکی همه ی این افراد بی ربط فقط از همین مثالی که شما فرمودید بودند ، چون اینطوری میشد با حذف این افراد از این مناصب ، مشکل را حل کرد ،اما در واقع اینطور نیست و این افراد بی ربط بسیار گسترده تر از این قشر هستند . استخدام های بدون ضابطه ، ارتقا های شغلی منوط به تاییدات بخش عقیدتی و سیاسی و احیانا امنیتی و بدتر ازون فامیلی حتی در سطح فرماندهی نیروهای مسلح ! بحران بی انگیزگی به دلایلی حقوق غیر متناسب و ورود به حرفه نظامی بخاطر پیدا نکردن شغل مناسب در جاهای دیگر و خیلی موارد دیگر ..... باعث و بانی این بحران ناکارآمدی هستند که بدینگونه در این حوادث بروز میکنند ! حتی اگر این حادثه را خرابکاری نیز فرض کنیم ، باز با گونه ای دیگر از بحران ناکارآمدی در بخش امنیتی و حفاظتی روبه رو هستیم !
-
2 پسندیده شدهوالا چند وقت پیش که ناو امریکایی دچار حریق شد برادر ها تو توییتر به صورت خود جوش قضیه رو گردن گرفتن همونطور که قبلش اتش گرفتن جنگل های کالیفرنیا رو گردن گرفته بودن به نظرم باید از اون ها بپرسیم
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهاشکال چیزی که می فرمایید این هست که بنا به نقل هایی که شده است ، صندلی سریر هم امکان پرتاب ریموت به شکلی که شما می فرمایید را ندارد . دیگر هم این که این صندلی ها ( هم جدید و هم قدیمی ) کاملا مکانیکی هستند و هیچ ارتباط الکترونیک با هواپیما ندارند .
-
1 پسندیده شدههمه اینها ممکن هست علت این حادثه باشد ... ولی در پست مربوط به صندلی پران سریر ، به این علت از عبارت " متهم ردیف اول " استفاده شد ، چون گزاره اول به ما می گوید ، ناوگان تایگرهای نیروی هوایی نزدیک به 50 سال هست که دارند پروازمی کنند ، یک جنگ فرسایشی را با بیشترین تلفات پشت سر گذاشتند ، به همین علت ، به احتمال زیاد ، مشکل نقص سامانه صندلی پرتاب بوده حالا اگر اشتباه خدمه پروازی بوده ، اشتباه خدمه زمینی بوده ( معمولا صندلی های پرتاب ، یکسری پین های ایمنی دارند که قبل از پرواز باید از روی صندلی ، موشکها ، مهمات ، و... برداشته شود ) و یا حتی از زیرسامانه های خود هواپیما در مجموع ، این موارد ، ناقض صحبت اولیه بنده در خصوص اینکه روند فعلی عدم توجه به نیروی هوایی که منجر به این حوادث میشود ، نخواهد بود نوار قرمز رنگ با حروف سفید remove befor flight
-
1 پسندیده شدهپس در واقع هیچ امکانی مثل خرابی صندلی یا شروع اتفاقی پروسه پرتاب و حتی اشتباه انسانی یکی از خلبانها هم نمی تواند هر دو خلبان را بدون خواست آنها اجکت کند . کم کم دارم به نتیجه میرسم حادثه به شکلی که تعریف شده است امکانپذیر نیست . یک جمله ای بود که می گفتند ، اگر غیر ممکن ها را کنار بگذارید ، علت مشخص می شود . پی نوشت : نمیدونم چرا این روزها اینهمه اشکالات املایی داره تو تایپ پیش میاد برام
-
1 پسندیده شدهبسم ا... شما انتظار دارید که تمامی پرسنل یک سازمان مسلح ، همه یکدست باشند بلحاظ روحیه ، رفتار ، طرز برخورد و .... ؟؟ در دانشگاه ، مدرسه، مسجد محل و .. مگر این شکلی هست ؟؟ در ارتش ایالات متحده ، در ویتنام ، کسانی بودند که مرتب در خطوط مقدم درگیری حضور داشتند ( مثل سناتور مک کین / جدا از توهماتش درباره ایران ) ، پرسنلی هم بودند که مرتب از انجام وظیفه ، فراری بودند و کار خودشون را درست انجام نمیدادند ... مک کین - 1965 ( از راست ) حالا اگر الان از سازمان نظامی مشابه ، نمونه و مثال بیاریم که مثلا دانشجوهای فلان دانشکده ، زمان رفتن به مرخصی ، مساله درست کردند ، بعد به تقریب همه دانشجوهای آن دوره را کامل اخراج ، بعد عکس العمل شما چی هست ؟؟ لطفاً اگر قصد بیان تجربه خودتون را دارید ، یک مقداری منصفانه باشد که مخاطب بتواند شرایط شما را در آن زمان درک کند ...
-
1 پسندیده شدهسلام علیکم همه به تقریب در اینکه خدمه از کابین خارج شدند ، اشتراک نظر دارند تا اینجا ( بحث انفجار در کابین حداقل تا اطلاعات بیشتر منتفی هست ) چیزی از اجکت همزمان تا اینجا شنیده نشده ، با توجه به اینکه در زمان پرتاب ، سیستم به شکلی طراحی شده که صندلی ها با چند ثانیه یا صدم ثانیه نسبت به هم به بیرون پرتاب میشوند ( برای جلوگیری از برخورد صندلی ها عقب و جلو به هم ) عجالتا میشود گفت همزمان نبوده اصولا در صنعت هوانوردی بروز پدیده یا مشکل فنی عمدتاً عجیب نیست و به تقریب همه حوادث یک علتی را پشت سر خودشون می بینند ( قضیه سکان هدایت داگلاس دی سی-3 بارها در بروزرسانی تعریف شده بعنوان یک نمونه ) اجازه بدید یک مقداری صریح تر باشیم ، در گذشته بدلیل محدود بود وسایل ارتباط جمعی ، اصولا چنین رویدادهایی هرگز از درب جبهه پایگاه های هوایی به بیرون درز پیدا نمی کرد ( جدا از بحث حفاظت اطلاعات ) ولی الان درست یا غلط ، اطلاعات منتشر میشود و جایی برای پنهان کاری باقی نمی ماند .. این مساله در خصوص بحثهای مربوط به رونمایی ها مصداق پیدا می کند که ما نتیجه رونمایی های 10 سال گذشته را که اغلب بدون حساب و کتاب بوده را داریم مشاهده می کنیم .. ضمن اینکه شاید کیفیت پایین تولید مهمات در زمان جنگ را بشود تا حدودی توجیه کرد ولی این مساله درزمان ما به هیچ عنوانی قابل توجیه نیست یک مثال می زنم برای روشن شدن موضوع ، نیروی هوایی ایالات متحده برای تست یک موشک هوا به هوای مشهور ، بیشتر از 500 شلیک انجام داد ، نهایتا هم موشک را انتخاب نکرد ، به نظر شما ، نیروی هوایی ایران ، اگر بازه زمانی مورد نظر را از تعداد شلیک کم کنیم و آن را به 150 شلیک ، کاهش بدیم ، در حال حاضر چنین توانایی را دارد ؟؟ صحبت بنده همین هست .. حتی بومی سازی هم برای خودش یک روند منطقی باید داشته باشد و بر مبنای چیزی در نیروی هوایی ( رسته هایی دیگر را کاری ندارم ) داریم می بینیم ، واقعیت با ادعاها همخوانی ندارد بطور خاص بحث ما اینجا نیروی هوایی هست و شاهد ما ، عملکرد نیرو ، تعداد حوادث ، تعداد خدمه از دست رفته ، تعداد هواگردهای از دست رفته و مفاهیمی نظیر این هست . صحت مدیریت را به این دلیل که از درون سیستم خبری نداریم ، به نظرم از روی بیلان ظاهری باید سنجید ( چون چاره دیگری وجود ندارد ) به این دلیل که ما اطلاعات کاملی از درون نیرو نداریم ، بحث مچ گیری به هیچ عنوانی مد نظر نیست ، آن چیزی که در افق دید یک ناظر وجود دارد ، مبنای قضاوت هست
-
1 پسندیده شدهسلام علیکم و رحمت ا... اجازه بدید در این مورد اول با جنابعالی مخالفت داشته باشم .. یکی از مشکلات ما این هست که اصرار داریم همه چیز را بومی کنیم ، حتی به قیمت جان افراد ... متاسفانه این روش جواب نمی دهد ،به این علت که در حالت متعارف ، تست صندلی پران ها توسط خدمه آزمایشگر به منظور صحت اطمینان از عملکرد آن صورت می گیرد و نیازمند صدها تست در شرایط مختلف هست .. یک بررسی مختصر نشان میدهد که شرکت مارتین بیکر ، بعنوان یکی از مشهورترین شرکتهای سازنده این نوع تجهیزات ، به چه صورتی عمل می کند بطور مشخص همین طور هست ... ولی قطعا اطلاع دارید که کیفیت و کمیت بازرسی ها بطور مستقیم به کیفیت آموزشها و مهمتر از همه ، نیروی انسانی با انگیزه نیاز دارد . با توجه به قدیمی بودن و فرسودگی بیش از حد ، شرایط عمومی نیرو و ... متاسفانه چنین چیزی ارزیابی نمیشود ( حداقل از ظاهر امر ) تمامی این تجارب را قبول دارم ولی دقت بفرمایید که نیروی هوایی ایران ، درست 42 سال هست که به فناوری روز دنیا دسترسی ندارد ، ناوگان آن به مرور بر اثر حوادث ، دارد کاهش پیدا می کند ، به همین ترتیب ، بحث آموزش خدمه هوایی و زمینی هم مصداق پیدا می کند و از همه مهمتر ، عدم توجه به حوزه بودجه مورد نیاز برای تغییر در روند موجود باعث شده تا چنین حوادثی رخ بدهد . بطور قطع این حادثه ، بخشی اش مربوط به تجهیزات هست ، بخشی به روند بازرسی های فنی و بخشی هم کیفیت کار پرسنل زمینی که این مورد اخیر هم به موارد دیگری مرتبط میشود خوشبختانه فرمودید و بی نیاز شدم از تکرار این موضوع .. علت همین موارد را در سطرهای فوق الذکر باید جستجو نمود
-
1 پسندیده شدهاز ساعت 13 تلویزیون رو روشن کردم و خبر نیمروزی شبکه ی خبر رو دیدم. در کمال ناباوری چیزی در مورد ناو خارک گفته نشد تا زمانی که بخش اخبار کوتاه (خبرهای کماهمیت درجهی چندم) پخش شد و صرفا به گفتن این دوجمله خلاصه شد: «آتشسوزی در یکی از ناوهای پشتیبانی و آموزشی نیروی دریایی ارتش. با وجود تلاشها ناو غرق شد. خوشبختانه کسی آسیب ندید»!!! طوری خبرش پخش شد که گویی یه قایق چندصد دلاری(!!!) از بین رفته در حالی که همین پارسال یه گزارش حداقل 10 دقیقهای از این ناو پخش کردن و کلی با عظمت این ناو فخر فروختن که بزرگترین ناو خاورمیانهست و فقط ما همچین ناوی داریم. وقتی همچین فجایعی رخ میده و اخبارش اینگونه منتشر میشه نبایدم انتظار تغییر و اصلاح ساختارها رو داشت.
-
1 پسندیده شدهسوال خیلی مهم چرا به فکر بازنشسته شدن تجهیزات قدیمی نیستیم؟ در نیروی دریایی مثل نیروهای زمینی و هوایی تجهیزات قدیمی زیادی در حال فعالیت هستند. چطور سن بازنشستگی برای اینها در نظر گرفته نشده؟ شما اگه یک ماشین هم داشته باشی بعد یک دهه که از عمرش بگذره دچار خرج میشه و مدام یک قسمتش خراب میشه و هزینه ی تعمیرات سنگین باید بدهی تا جایی که واقعا این هزینه ها بی فایده هست و ایجاد مشکل یا تصادف در ماشین قدیمی طبیعی هست و باید پس از مدتی ماشین را باید داد به اوراقی کشورهای قوی در نیروی نظامی هم مدام در حال ساخت جدید و بازنشسته کردن قبلی ها هستند. برای جایگزینی تجهیزات قدیمی دو روش وجود داره یا باید در داخل ساخته بشوند و یا باید خرید نظامی بشود. وقتی قدرت ساخت داخل انقدر قوی نیست که تجهیزات را به طور کامل جایگزین کرد باید خرید انجام بشود. وقتی کشورهای چین و روسیه را داریم که ازشان خرید بکنیم نمی دانم چرا این کار انجام نمیشه الان چرا نفت به چین داده نمی شود و به جایش سفارش خرید جنگنده یا ناو نمی کنیم؟ تحریم تسلیحاتی هم که لغو شده
-
1 پسندیده شدهبا تاسف بسیار بزرگترین دارایی نیروی دریایی به راحتی از دست رفت و هیچ جایگزینی هم برای آن وجود ندارد حتی مکران در صورت تکمیل قابلیت انجام ماموریت های اختصاصی خارک رو ندارد. با وضع پیش آمده بعد از انجام ماموریت در حال انجام ناوگروه اعزامی به ونزوئلا باید ماموریت های نمایشی ناوگروه ها به آبهای دوردست و قاره آمریکا لغو بشوند چون با این تجهیزات و استعداد موجود هیچ توجیهی برای اینچنین ماموریت هایی وجود ندارد بهتر است هزینه این سفر های نمایشی صرف نوسازی و بروزرسانی واقعی و آموزش شود تا کمتر شاهد اینچنین حوادث غم انگیزی باشیم
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهیه برادر کرمانی ما داریم خیلی هم رک حرف می زنه همینطور یقه تو می گیره تکون میده حرف می زنه اومد جلوی جمع یقه منو گرفت گفت فلانی ! همه رو فرستادی خودت موندی من خیلی آتیش گرفتم گفتم چیکار کنم؟ حیفه حقیقتا بمونیم . حیفه! (شهید سپهبد قاسم سلیمانی)
-
1 پسندیده شدهجغرافیای خشونت نبردی مردانه میانه میدانم آرزوست 18 اردیبهشت 1400 انفجار تروریستی مقابل مدرسه دخترانه «سیدالشهدا(ع)» واقع در منطقه شیعهنشین شهر کابل پایتخت افغانستان بیش از 60 شهید و 150 تن مجروح پ . ن - خیلی سخته که بروی یک پارچه را کنار بزنی تا ببینی عزیزت آنجا برای همیشه خفته است یا نه ! مخصوصا برای یک پدر .
-
1 پسندیده شدهبرای احیای اراضی سیستان به آب شیرین کنها نمیشه دلبست چون اصلا به صرفه نیست. مگر برای کشتهای گلخانه ای بسیار محدود برخی اقلام وارداتی گرانقیمت. (عمده کشاورزی هم که فعلا سنتی است) ولی بحث آبخیزداری و کنترل سیلابهای داخلی و فصلی و از همه مهمتر ابهای عمیق برای کشاورزی در وهله اول گلخانه ای و بعد هم سیستمی میتونه بسیار راهگشا باشه. آبشیرین کنها هم برای استفاده شهری و روستایی اب شرب و نهایتا صنایع درامدزا مثل فلزی میتونه به کار گرفته بشه ( در مورد همین کرمان هم بخشیش را صنایع خودشون تامین کردند و البته صندوق توسعه ملی ) در مورد رودخانه منتهی به چاه نیمه ها و نهایتا هامون هم باید توجه داشت نه تنها سد کجکی و حالا کمال خان را زدند بلکه در مسیر بسیار طولانی رودخانه هیرمند (یک مسیر طولانی و پیچ در پیچ بعد سد کجکی که حالا با سد کمال خان چیزی از رودخانه باقی نمیزاره) تقریبا تمام بستر رودخانه زیر کشت کشاورزهای افغان هست و یک قطره اب را هم غنیمت میدونند و با پمپ و ... میکشند و در مسیر هم کلی کانال فرعی اب رودخانه را بعد سدها میبره به اراضی کشاورزی از طریق پمپاژ. هر چند سال یکبار مثل سال 98 یک سیل و پرابی شاید رخ بده تا باعث بشه چاه نیمه ها لااقل پر بشند تا حدی. حالا ما دیگه اصلا نگرانی در مورد هامون و کشاورزی را باید کنار بزاریم، با این وضع چاه نیمه ها که اب شرب حتی زاهدان را هم تامین میکنند مثل چندان سال پیش (حالا با خطر بیشتر ) در استانه خشک شدن قرار میگیرند و باید فکری در ابتدا برای اب شرب زابل و زاهدان کرد حتی. دوستان هم اشاره کردند، این سد کمال خان برای بیست سی سال پیش بود یا بیشتر حتی. حالا هم که انگلستان و آمریکا خوب میدونند چطور بذر اختلافات را بکارند و مطمئن باشید هر چه در توان دارند برای کمک به افغانستان در چنین موضوعاتی به کار میبندند. رسانه های افغان را هم دیدید که در هرات و کابل چطور کامل ضد ایران آرایش جنگی! دارند. پس انتظار حتی بدتر از این را در رابطه با منافع ایران در مرزهاش باید داشت. تنها راه فعلا همین پیش بینی های داخلی است ( در کنار تلاش برای احقاق حقوق خارجی) تا لااقل از موضع ضعف و فشار و ... نباشه احقاق حقوق خارجی و با دست پر باشه. توسعه بندر چابهار، وابسته کردن افغانستان به این بندر برای تجارت، قطع لوله های خانه برانداز سوخت یارانه ای به سمت همسایگان که یکبار در شمال غرب ترکها و رانندگان ترک را ارباب کرد و یکبار همسایگان جنوبی و شرقی را و فروش سوخت به شکل درستش و ایجاد برگه های درست چانه زنی تنها راه هست. واقعا زمان قطعنامه و توافقنامه و مودت و کاغذها برای کشورهای خصوصا خارج از اتحادیه ها گذشت. خود کشورها هم بخوان پایبند باشن کشورهای دارای منافع متضاد مجبور میکنند تا راهی را برند که منافع اونها چه سیاسی و امنیتی و چه ژئوپلوتیکی و اقتصادی اقتضا میکنه.
-
1 پسندیده شدهسلام برهمگی تاریخچه مختصر ناوگروه آبخاکی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، شامل ناوهای هنگام (511)، لارک (512)، تنب (513) و لاوان (514)، با وزن تقریبی 2540 تن (درحالت بارگیری کامل)، جهت مقاصد عملیات آبخاکی و تسخیر سواحل دشمن، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، به شرکت کشتی سازی انگلیسی Yarrow Shipbuilding Co. سفارش داده شد. ناوهای هنگام و لارک در سال 1353 شمسی (1974م) تحویل ایران شدند که در جنگ ظفار شرکت نمودند. اما ناوهای تنب و لاوان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال 1364 شمسی (1985م)، با تلاش بسیار و پیگیریهای مجدانه نیروی دریایی ارتش و سرانجام تحت عنوان «بیمارستان دریایی» (Hospital Ship) بدون هیچگونه تسلیحات و سامانه های مربوطه، اما با سامانه رانشی قدرتمندتر، تحویل گردیدند. اسکله کشتی سازی Yarrow تسلیحات در بدو ورود ناوهای هنگام و لارک، سلاح این یگانها تنها 4 قبضه توپ 40م.م ضدهوایی بوفورس (دو قبضه در سینه و دو قبضه در پاشنه) بود. اما بعدها و در زمان جنگ تحمیلی، یک راکت انداز 30تایی با کالیبر 122م.م، در جلوی سینه هر چهار ناو نصب شد و بعدها توپهای 40 م.م با توپ 23م.م معروف روسی جایگزین شدند. همچنین امروزه، دوش پرتابهای ضدهوایی نیز در این ناوها موجود است. قابلیت های آبخاکی این ناوها با حداکثر سرعت 14.5 نات و برد 4000 مایل دریایی (با سرعت 12 نات)، میتوانند محموله های گوناگونی جهت تاختهای آبخاکی و تسخیر ساحل دشمن حمل و ادوات یا نفرات را در ساحل پیاده کنند. محموله ها شامل: ** 5 تا 9 خودروی زرهی (بسته به سایز خودرو) ** 600 تن محموله خشک در انبارهای داخلی ** 227 نفر تفنگدار با تجهیزات کامل ** حداکثر 10 تن بار در سینه ناو (جابجایی توسط جرثقیل سینه) بعنوان مثال: قایقهای هجومی تکاوران، قایقهای حمل تفنگداران، زیردریایی مرطوب السابحات، اژدر زیردریایی های کلاس طارق و... همچنین در پاشنه این ناوها، پد بالگرد وجود دارد که توانایی پذیرش بالگردهایی نظیر سی کینگ را داراست. منبع: http://www.harpoonda...a/Entry741.aspx نویسنده: حبیب (IRINavy) هرگونه استفاده از مطالب و عکسها، تنها با ذکر آدرس سایت Military.ir بعنوان منبع مجاز است. انشاءالله، در ادامه با تصاویر ناوها، ادامه خواهد داشت . . .
-
1 پسندیده شدهتغییر در استراتژی نیروی دریایی روسیه تسلیح آدمیرال کوزنتسف به موشکهای فراصوت ضد کشتی Zircon و ایجاد پتانسیل برای تبدیل شدن به قاتل حامل های هواپیمابر بخش نخست در میانه دهه هشتاد میلادی ( 1985 ) صنایع نظامی دریایی اتحاد شوروی ، به سفارش نیروی دریایی ارتش سرخ، شناور رزمی آدمیرال کوزنتسف را بعنوان لبه آفندی نیروی دریایی این کشور برای ابتدای دهه نود میلادی ، طراحی و در خط تولید قرار داد . درآن زمان ، تصور این بود که عملیاتی شدن این حامل رزمی ، شکاف عمیق میان حامل های سبکتر کلاس کیف که در قالب یک آرایش سنگین تسلیحاتی ، به یک زرادخانه از موشکهای کروز و همچنین سامانه های سطح به سطح مسلح شده و جتهای رزمی مستقر درآن ، تنها بعنوان یک عامل ثانویه ، می بایست مورد استفاده قرار گیرند ، را جبران نموده وبه جای آن ، ابر حامل های هواپیمابر کلاس اولیانوفسک به مانند حامل های کلاس نیمیتز نیروی دریایی ایالات متحده ، بصورت اختصاصی و بدون سیستم های تسلیحاتی اضافی ، تنها ماموریت حمل جنگنده ها را بر عهده گیرند . کلاس کیف با این وصف ، آنچه که حامل های کلاس کوزنتسف را به یک نمونه جالب تبدیل نمود ، ترکیب قدرت هوایی مستقر در دریا با زرادخانه موشکی قابل توجه موجود درآن بود . جنگنده های حامل این شناور ، قابلیت پرواز از سکوی پرش اسکی مانند آن را داشتند که درمقایسه با جتهای عمود پرواز مستقر درآن ( یاک – 38 ) عملکرد بهتری را علیرغم محدودیتهای وزنی به نمایش می گذاشت ، هر چند ، کیفیت استفاده از منجنیق های بخار هنوز بصورت بی همتایی ، در شناورهای رزمی ادامه داشت . یاک – 38 ( کد ناتو : فورجر ) با این وصف ، سامانه های موشکی مستقر بر شناورهای کلاس کوزنتسف بدلیل طراحی قابل ملاحضه و وجود فضای بیشتر نسبت به شناورهای کلاس کیف ، باعث شده بود تا پتانسیل انهدام شناورهای رزمی دشمن در بردهای غیرقابل باوری ، در اختیار نیروی دریای روسیه قرار گیرد . اما فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اکتبر 1990 ، بدان معنا بود که نیروی دریایی روسیه ، تا اطلاع ثانوی ، تنها یک فروند از شناورهای کلاس کوزنتسف را در خدمت خواهد داشت . علاوه براین ، بدلیل کمبود شدید بودجه ای ، نیروی دریایی از عملیاتی نگاه داشتن 4 فروند حامل کلاس کیف عاجز شده و برنامه تولید کلاس اولیانوفسک نیز بطور کامل لغو گردید . اما بدلایل مشخص ، ارتش این کشور در طول دو دهه گذشته به انحاء مختلف ، در تلاش بود تا تنها شناور کلاس کوزنتسف را بطور دائم در حال عملیاتی قرار دهد ولی کمبودهای بودجه ای ، مانع از توسعه کامل جنگنده های جدید ، سامانه های پیشران پیشرفته تر و زیرسیستم هایی که می بایست جایگزین سامانه های قدیمی تر گردد ، شد . وضعیت نیروی دریایی این کشور تا جایی دچار بحران شد که خدمه توانایی نگهداری مستمر پیشران این شناور که بسیار مستعد نقص فنی بود ، را نداشتند و حتی پس از بروز بحران سوریه و اعزام این شناور به مدیترانه ( سال 2016 ) نیروی دریایی روسیه مجبور شد ، جنگنده های حامل این شناور را برای اجرای عملیات رزمی ، به پایگاه های زمینی منتقل نماید . از سویی دیگر ، اگر چه قابلیتهای رزمی جتهای MIG-29K و SU-33 شگفت انگیز به نظر می رسید ، اما عملکرد این حامل شناور ، در مقایسه با همتایان آمریکایی و حتی چینی خود ، به شکل قابل ملاحضه ای پایین تر نشان می داد . مضاف براین ، نمایش ضعیف اسکادران های این حامل رزمی ، قدیمی شدن سامانه های موشکی نصب شده روی این کشتی جنگی نیز موجبات غافلگیری فرماندهان روسی را فراهم آورد . در نتیجه ، کوزنتسف بدلایلی که ذکرآن رفت ، از یک حامل هواپیمابر مسلح به موشکهای کروز ، به یک شناور با پتانسیل بسیار محدود شده رزمی تبدیل گردید . مجموع این موارد باعث شد تا آدمیرال کوزنتسف به مرز بازنشستگی از حضور در خط مقدم نبرد نزدیک شده و احتمالا به یک ناو آموزشی برای نیروی دریایی روسیه تا زمان ورود شناورهای جدید ، تبدیل گردد . با این حال ، برخی ناظران معتققدند که روسها درصددند تا با احیای برخی قابلیتهای این شناور ، ازآن بعنوان یک سکوی موشکی برای پشتیبانی از ناوگان خط مقدم دریایی این کشور ، استفاده نمایند . بدین معنی که برخلاف پیش بینی های صورت گرفته برای جایگزینی سوخو-35 های جدید به جای سوخو-33 های فعلی ، سرمایه گذاری احتمالی بر روی ارتقاء سامانه های الکترونیک و پیشران این حامل متمرکز گردد . اما این تغییرات ، درصورتی که نیروی دریایی این کشور مجددا" تصمیم به اعزام کوزنتسف به خط مقدم نبرد را داشته باشد ، کافی نخواهد بود . اما با فناوری های جدیدی که قرار است به این شناور اضافه شود ، این مساله قابل پیش بینی است که پتانسیل رزمی آدمیرال کوزنتسف به یک کشتی جنگی مهلک ، با یک جهش ، به سطح قابل قبولی خواهد رسید . پی نوشت : 1- ادامه دارد .... صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
-
1 پسندیده شدهپ.ن: بوشهر هم باید به جمع دارندگان استوانه مرموز اضافه کنیم !! پ.ن 2 : با توجه بررسی که تو آرشیوم انجام دادم ، تصاویر بالا اولین تصاویر ثبت این استوانه هست !
-
1 پسندیده شدهاحتمالا ولی برای مقاصد انساندوستانه و رونق کشاورزی در کشور دوست و برادر سوریه و زمین هایی که از عرق جبین النصره و رفقا انتظار بذرپاشی این زحمت کشان را می کشند، صادرات! و ترانزیت این محصول در اولویت خواهد بود تا خدای نکرده نفربرهای خلصه و قراضی و خان طومان بدون تقویت نمونند بتونند با آفات(!) مبارزه کنند این دوستان. این گشاده دستی سلطان که حتی کود را از ملت خودش دریغ میکنه! به کشور همسایه سخاوتمندانه سرازیر اشک در چشمان آدمی را حلقه حلقه! میکنه.
-
1 پسندیده شدهتصاویر ناو تنب پل فرماندهی ناو تنب انشاءالله ادامه خواهد داشت . . .