برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      67

    • تعداد محتوا

      8,885


  2. GHIAM

    GHIAM

    VIP


    • امتیاز

      27

    • تعداد محتوا

      142


  3. mehdipersian

    • امتیاز

      19

    • تعداد محتوا

      2,884


  4. aminor

    aminor

    VIP


    • امتیاز

      17

    • تعداد محتوا

      3,056



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 7 تیر 1400 در همه مناطق

  1. 6 پسندیده شده
    پهپادها فرشتگان مرگ نبردهای آینده مقدمه پهپادها به عنوانی سلاحی ارزان قیمت و قابل دسترس به یک پلتفرم مورد علاقه برای بازیگران دولتی و غیر دولتی تبدیل شده اند. با توجه به وجود انواع پهپادهای تجاری و فراوانی و در دسترس بودن قطعات تجاری در بازاراهای جهانی برای ساخت پهپادها ، بسیاری از نیرو های شبه نظامی و کشورهای فاقد نیروی هوایی و یا دارای نیروی هوایی محدود، به سمت این جنگ افزار تمایل پیدا کرده اند. در این سلسه مقالات سعی کرده ام خطرات پهپادها، میزان تاثیرگذاری آنها بر روند جنگ، و راه های مقابله با این جنگ افزار را مورد بررسی قرار دهم. گرچه از حداقل دو دهه گذشته خطر پهپادها به طور آشکار نمایان شده است اما این تسلیحات تا میانه جنگ یمن، به طور بسیار گسترده مورد استقاده قرار نگرفته بودند و همیشه نقش فرعی را در جنگها ایفا می‌کردند. نیروهای انصارالله یمن با کمک ایران اقدام به تهیه پهپادهای انتحاری کردند و توانستند صدها فروند از این پهپادها را به عنوان یک سلاح محوری علیه مواضع ائتلاف عربی در داخل خاک یمن و خارج از آن به کار گیردند. اما اوج نقش آفرینی هواگردهای بدون سرنشین در جنگ قره باغ اتفاق افتاد. جنگ قره باغ بخش اول حضور خوردوی پرتابگر پهپاد هاروپ مجهز به 9 فروند هاروپ در رژه باکو پیش زمینه آذربایجان در تاریخ 27 سپتامبر 2020 برای بازپس‌گیری مناطقی که در جنگ 1994 از دست داده بود جنگ شدیدی را بر ضد ارمنستان راه اندازی کرد. اما برای درک علل اصلی این درگیری باید ریشه خصومت‌ها و نقش سایر قدرتهای منطقه‌ای را مورد بررسی قرار داد. اتحاد جماهیر شوروی در سال 1920 منطقه کوهستانی قره باغ واقع در مرزهای آذربایجان را به عنوان منطقه‌ای خود مختار تاسیس کرد. گرچه این سرزمین جزو اراضی آذربایجان بود، تقریبا 95 درصد جمعیت آن را ارامنه تشکیل می‌دادند. این منطقه تا زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروری نسبتا پایدار باقی‌ ماند و همین امر دریچه‌ای برای اعلام استقلال ساکنان در محاصره این منطقه باز کرد و باعث آغاز جنگ بین آذربایجان و ارمنستان شد. در ابتدای امر روسیه نقش تامین سلاح و مزدور را برای دو طرف جنگ داشت اما روسها سرانجام در سال 1994 برای کاهش بی ثباتی منطقه، آتش‌ بس را به اجرا گذاشتند. علی رغم قرارگیری این منطقه کوهستانی در داخل مرزهای آذربایجان، این آتش بس موجب شد قره باغ به استقلال نظامی و سیاسی دست پیدا کند. اما پس از دو دهه تعلل در ایجاد صلح، آذربایجان و ارمنستان یکبار دیگر بر سر منطقه با یکدیگر وارد جنگ شدند که در نتیجه‌ی آن، بیش از 20000 نفر کشته و میلیون‌ها نفر آواره شدند. با وجود توافق آتش بس در سال 1994 اما این آتش بس 7000 بار مورد نقض قرار گرفت. جنگ 4 روزه آوریل 2016 که در امتداد خطوط تماس صورت گرفت یکی از مرگبارترین درگیری‌ها بود. پس از چند دهه رکود، جنگ 4 روزه به آذربایجان نشان داد که می‌تواند با اعمال قدرت، به اهداف راهبردی خود دست یابد. این درس در کنار استفاده از یک متحد نظامی قدرمند، موجب فراهم آوردن شرایط در سپتامبر 2020 شد. جنگ اخیر 44 روز طول کشید و آذربایجان توانست کنترل تقربیا یک سوم منطقه قره باغ را به دست گیرد. جنگ 2020 برخلاف درگیری‌های قبلی، شامل ویژگی‌های پست مدرن و عملیات‌های نظامی مرکب بود. تنها 6 روز پس از درگیری، آذربایجان مدعی شد 250 دستگاه خودروی زرهی، چندین عراده توپ و 39 سامانه پدافند هوایی از جمله یک سامانه پدافندی بردبلند اس 300 را منهدم کرده است. ارتش ارمنستان با تهدید مداوم پهپادها روبرو شد که می‌تواند توانایی پدافند مرسوم را کاهش داده و قابلیت‌های دفاعی را به حداقل برساند. دو سامانه پدافندی کوتاه برد osa متعلق به ارتش ارمنستان از دید پهپاد آذربایجانی قبل از انهدام یک اختلاف ارضی طولانی مدت و پنهان، شرایط حمله 27 سپتامبر را فراهم کرد، اما سرانجام نقش آفرینی بسیار بزرگ ترکیه بود که در نهایت جنگ قره باغ را به پیش می‌برد. اشتراکات فرهنگی، اتحادهای نظامی و یا منافع اقتصادی می‌تواند پیوند مستحکمی بین کشورها ایجاد کند اما در مورد ترکیه و آذربایجان این دو کشور از هر سه نقاط اشتراک برخودارند و این یکی از استراتژیک‌ترین همکاری‌های منطقه است. با توجه به زبان و فرهنگ مشترک جمعیت آذری و ترکی، این حس را در بین آنها ایجاد می‌کند که آنها یک ملت در دوکشور هستند. سیاست خارجی آذربایجان در طی سالهای آغازین استقلال این کشور از اتحاد جماهیر شوری، یک دستورالعمل پان ترکسیم را دنبال می‌کرد. این رویکرد ایدئولوژیک باعث تقویت ارتباط بین دو کشور شد و آغاز مرحله جدیدی در آینده سیاسی، اقتصادی و نظامی آذربایجان بود. آذربایجان در اوایل استقلال خود، احساس کرد نیازمند داشتن متحدان منطقه‌ای است از این رو دو کار بسیار مهم را انجام داد. ابتدا در سال 1992 یک توافقنامه با ترکیه امضا کرد که کمک‌های نظامی، آموزش و شرکت در تمرینات مشترک را شامل می‌شد و سپس در سال 1999 این دو کشور اتحاد آنکارا و باکو را با هدف توسعه اهداف اقتصادی مشترک، تقویت بیشتری کردند. ترکیه، آذربایجان و گرجستان به طور مشترک خط لوله انتقال نفت باکو-تفلیس-جیحان را ایجاد کردند که دریای خزر را به دریای مدیترانه متصل می‌کرد. این اتحاد اقتصادی، مزیت اقتصادی بیشتری برای آذربایجان نسبت به سایر همسایگان خود ایجاد کرد، زیرا درآمد سرانه آن در سال 2011 به بالاترین رقم یعنی 7190 دلار رسید در حالی که ارمنستان 3526 دلار و گرجستان 4022 دلار، سرانه‌ی درآمد داشتند. درآمدهای جدید، آذربایجان را قادر ساخت تا سرمایه گذاری را در ارتش خود افزایش دهد. آذربایجان بین سال‌های 2006 تا 2019 تقریبا 29 میلیارد دلار در ارتش خود سرمایه‌گذاری کرد در حالی که ارمنستان در همان مدت زمان تنها 6 میلیارد دلار سرمایه را به ارتش خود اختصاص داده بود. این موضوع نتیجه اتحاد آذربایجان و ترکیه و رشد 15 ساله اقتصادی آن در پی تاسیس خط لوله نفتی مشترک بود که موجب رشد و بهبود سریع آموزش، آمادگی و قابلیت‌های نظامی آذربایجان نسبت به ارمنستان شد. سیستم های بدون سرنشین آذربایجان با استفاده از درآمدهای نفتی، پهپادهای مختلفی را در جنگ استفاده کرد. موثرترین و مرگبارترین آنها پهپاد بیرقدار ترکی بود که می‌توانست 4 فروند موشک مینیاتوری هدایت لیرزی ))مام)) را حمل کند. آذریها زرادخانه پهپادی خود را با خرید پهپادهای انتحاری هاروپ و اسکای استیکر اسرائیلی توسعه دادند. همچنین آنها نسخه هایی از پهپاد انتحاری "orbiter 1k" اسرائیل را که در آذربایجان به تولید رسیده بود به خدمت گرفتند و علاوه بر آن هواگردهای قدیمی AN-2 روسی را به سامانه های بدون سرنشین جمع آوری اطلاعات و یا انتحاری تبدیل کردند. در مقابل، ناوگان پهپادی ارمنستان متشکل از سیستم های بومی کوچکتر بود که متمرکز بر مأموریت های شناسایی بودند و به طور کلی نسبت به ناوگان متنوع پهپادهای خارجی آذربایجان توانایی کمتری داشتند. پهپاد orbiter 1k آذربایجان بر فراز هدف منهدم شده ارمنستانی از دید پهپاد بیرقدار درگیری نظامی بین آذربایجان و ارمنستان و استفاده مداوم از پهپادها دو چیز را نشان داد: اثربخشی این تجهیزات در نبردهای با شدت کم و در نتیجه تبدیل ارتش‌های کوچکتر با بودجه کم به سازمان‌های جنگی مرگبار. آذربایجان طیف وسیعی از عملیات‌های اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی را با استفاده از پهپادها انجام داد و همچنین عملیات‌های رزمی پهپادها را با استفاده از انواع سکوها و مهمات مختلف اجرا کرد. موفقیت چشمگیر پهپادها در جنگ قره باغ همان چیزی است که بسیاری آن را نقطه عطفی در جنگ مدرن می‌دانند. برای اولین بار در درگیری‌های نظامی، تقریبا تمام خسارت‌های میدان نبرد توسط هواپیماهای بدون سرنشین صورت گرفته است. انهدام نیروها و تجهیزات توسط پهپادهای آذری منجر به یک پیروزی قاطع برای این کشور شد. آذربایجان در آغاز درگیری‌ها برای فریب و افشای مکان پدافند هوایی ارمنستان از دو هواپیمای AN-2 بهره جست. گرچه این هواگردها چندین دهه عمر دارند و اصالتا سرنشین‌دار هستند اما تبدیل آنها به هواپیماهای بدون سرنشینِ در نقش طعمه، باعث شد تا آذربایجان در محیط بسیار پر خطر و خصوصا منطقه تحت پوشش پدافند هوایی ارمنستان بتواند پروازهای ارتفاع پایین را انجام دهد. استفاده از از این هواگردها به عنوان طعمه و ارسال آنها به خط مقدم درگیری، پدافند هوایی ارمنستان را مجبور کرد مکان خود را افشا کند که در نتیجه توسط پهپادهای بیرقدار مورد هدف قرار بگیرد. زمانی که پدافند ارمنستان اقدام به هدفگیری، رهگیری و انهدم تهدیدات کشف شده کرد، به طور ناخواسته مواضع خود را برای پهپادهای آذری که در ارتفاعات بالاتری پرواز می‌کردند فاش ساخت و این امکان را برای هواگردهای بدون سرنشین بیرقدار و پهپادهای انتحاری فراهم آورد تا اهداف با ارزش تری همچون سامانه‌های پدافند هوایی ارمنستان را نابود کند. این تاکتیک‌ها یادرآور مفاهیم Wild Weasel یا Hunter- killer در دوران جنگ ویتنام است. نیروی هوایی آمریکا برای سرکوب پدافند ویتنام تیمهای هوایی با نام Hunter- killer را تشکیل داده بود این تیم ها شامل یک فروند جنگنده F-4G Wild Weasel به عنوان پیشقراول مجهز به موشک‌های ضد رادار بود و یک یا چند فروند جنگنده F-4E Phantoms در پشت سر آن با فاصله مناسبی پرواز میکردند. Wild Weasel با استفاده از موشک ضد راردار خود اقدام به از بین بردن رادارهای پدافندی دشمن می‌کرد و اینگونه راه را برای سایر فانتوم ها باز می نمود تا بتوانند سامانه های موشکی شناسایی شده را منهدم کنند ارمنستان با وجود ضعف شدید پدافندی توانست چند پهپاد هاروپ، بیرقدار و اوربیتر را منهدم کند با استفاده‌ی پهپادها از این تاکتیک‌ها و تکنیکها، آذربایجان توانست بخش اعظم تجهیزات پدافند هوایی و موشکی ارمنستان را از بین ببرد و با حداقل خطر ممکن برای نیروها و ماموریت‌ها، برتری هوایی تاکتیکی را ایجاد کند. قابل توجه است که از دارایی‌های سرنشین دار در طی این حملات استفاده نشده است. تراکم بالای سامانه‌های دفاع هوایی در سراسر میدان نبرد، خطر بسیار بالایی برای دارایی های هوایی با سرنشین بود. مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی (CSIS) تحلیل مفصلی از چگونگی و عدم موفقیت پدافند هوایی ارمنستان در مقابله با پهپادهای آذری ارائه داده است: بخش اعظم پدافند هوایی ارمنستان از سامانه‌های منسوخ ساخت اتحاد جماهیر شوروی تشکیل شده بود مانند: سامانه های "2 کا 11 کروگ"، اوسا، سام6 و استرلا 10. ارتفاع پرواز بیرقدار بالاتر از آن بود که این سامانه‌ها بتوانند آن را هدف قرار دهند البته اگر قادر به شناسایی این نوع هواگردهای کوچک می‌بودند. ارمنستان با استفاده از سامانه‌های جنگ الکترونیکPolye21 روسی توانست عملیات‌های پهپادهای آذربایجانی را فقط 4 روز مختل کند. به احتمال زیاد سامانه‌های بوک و "تور ام2 کا ام" ارمنستان توانستند چند پهپاد را منهدم کنند اما این سامانه‌ها در اواخر جنگ وارد عمل شدند و تعداد آن‌ها محدود بود و همچنین در دفاع از خود آسیب‌پذیر بودند. همچنین ارمنستان از سامانه‌ی دوربرد اس 300 استفاده کرد که البته برای مقابله با پهپادها طراحی نشده است و در همان اوایل درگیری توسط پهپادهای انتحاری هدف قرار گرفت. علاوه بر کمبود و نقص آشکار قابلیت‌های ضد پهپادی ارمنستان، این حملات به وضوح آسیب پذیری سامانه‌های پدافندی پیشرفته تر را در مواجهه با تهدید منکوب کننده حملات پهپادی نشان می‌دهد. ادامه دارد ....
  2. 3 پسندیده شده
    بسم الله........ نقدی بر سخنان اخیر ظریف درباره نقش روسیه سردار سلیمانی وبحران سوریه بخش دوم قبل از پرداختن با سایر موضوعات مطرح شده دیگر در فایل صوتی باید یه نیم نگاهی به نظر دستگاه سیاست خارجی وجریانات حامی آن درباره موضوع سوریه بخصوص در اوایل بحران این کشور داشته باشیم . برای فهم بهتر این موضوع به دی ماه سال 92 و اوایل شروع به کار دستگاه سیاست خارجی ایران و کنفرانس بین المللی ژنو درباره سوریه باز میگردیم . با برگزاری کنفرانس ژنو 1 در خرداد 92 و موافقت شرکت کنندگان با مفاد آن ( به غیر از دولت سوریه و جریانات مسلح تاثیر گذار واقعی ) در بهمن همین سال قرار به برگزاری نشست ژنو2 شده به غیر از 5 عضو دائم شورای امنیت تقریبا از بیش از 50 کشور به این کنفرانس دعوت شده بود همزمانی این کنفرانس با مذاکرات هسته ایی ایران فرصتی را برای طرفین پیش اورده بود که گفتگوها و توافقات را به دیگر مسائل و اختلافات موجود گسترش بدهند . سازمان ملل با نظر امریکا وسایر اعضای شورای امنیت از ایران برای شرکت در این کنفرانس دعوت کرد اما به یک شرط . ایران مفاد کنفرانس ژنو2 را بپذیرد مفادی که بیشتر به صورت کلی و غیر قابل دستیابی بیان شده بود اما در دسترس ترین بند آن تشکیل دولت انتقالی بدون حضور بشار اسدو بعد از طبیعا دگرگون شدن ساختار دولت وارتش را به همراه داشت بین بان کی مون و وزیر خارجه ایران مذاکراتی بصورت تلفنی صورت گرفت وبعد از ان سازمان ملل رسما از ایران دعوت به عمل آورد. دعوتی که با اعتراض تمام مخالفین سوری همراه شد اما بعد از موضع گیری رسمی مقامات بخصوص رهبر ایران مبنی بر لزوم تعیین سرنوشت سوریه تنها توسط خود مردم این کشور ومخالفت با دخالت بیگانگان وهمچنین بیانیه وزارت خارجه مبنی بر نپذیرفتن هیچ پیش شرطی سازمان ملل دعوت خود را پس گرفت امانکته مهمی که مقامات آمریکایی و سازمان ملل اعلام کردن موافقت ضمنی و شفاهی وزیر خارجه ایران با مفاد بیانیه ژنو و تاکید مقامات غربی مبنی بر موافقت به صورت کتبی بود ( بخشی از این فشار واصرار هم یک تله سیاسی بوده ) در واقع دلیل دعوت از ایران برای شرکت در این نشست عدم مخالفت با بیانیه ژنو یا همان دولت انتقالی بود که با موضع گیری رهبر انقلاب مواجه شده که بعد از آن وزارت خارجه و شخص وزیر اعلام کردن ایران هیچگونه پیش شرطی را قبول نخواهد کرد نکته جالبتر سخنرانی شهید سپهبد قاسم سلیمانی بوده که بعد از چند روز از نشست ژنو2 به انتقاد از مواضع برخی از به اصطلاح خودیها در مورد سوریه پرداخت نه تنها دولت بلکه خیلی از مقامات ایرانی در هر دو طیف سیاسی مطرح از سال 90 معتقد بودن که سوریه بدون بشار اسد بهتر بوده وبه نوعی مخالفتی با تشکیل یک دولت جدید حتی با دخالت قدرتهای منطقه ایی و غربی حتی روسیه نیز خواهان پایان درگیری ها بوده هیچ گونه مشکلی به رفتن بشار اسد نداشته اما در اینجا یک تفاوت فاحش بین ایران وروسیه وجود داشته . روسها با توجه به جایگاه جهانی وقدرت خود قطعا منافع خود را با حضور بشار ویا بدون ان در سوریه تضمین میکردن روسیه حتی بعد از مداخله نظامی مستقیم در سوریه به فکر جایگزنیهای برای بشار اسد بوده که مهم ترین آنها سرتیپ سهیل حسن معروف به نمر است برای فهم بهتر این موضوع به اولین دیدار پوتین با بشار در سال 96 در پایگاه حمیمیم نگاهی می اندازیم روسها به بهانه دادن مدال به سهیل حسن او را روبروی بشار و در حضور پوتین وسایر فرماندهان روسی نشاندن و هیچ یک از فرماندهان ارتش سوریه در این دیدار رسمی حضور نداشتن حتی بخشی از تیم محافظتی سهیل حسن را هم افسران روس تشکیل میدهند ( البته این به معنی خائن بودن یا مهره روسیه بودن سهل حسن نیست ) خود بشار اسد تا حالا هیچ دیدار رسمی جداگانه با سهیل حسن نداشته است . با وجود قدرتهای جهانی ومنطقه ایی اصلا اجازه عرض اندام به ایران در عرصه سیاسی داده نمیشد و اما برای ایران این تنها بشار اسد وخاندان او هستند که توانایی تضمین منافع ایران ومحور مقاومت را داشته و هر شخص و گروه دیگری هرچند هم که اشتراک نظر با مقاومت داشته باشد توانایی و قدرت و محبوبیت خاندان اسد را نخواهد داشت در آن زمان هم ارتش دست برتر را در میدا نبرد نداشته وتنهادر منطقه القلمون با کمک نیروهای مقاومت لبنان خود را برای حمله نهایی به یکی از مهمترین شهرهای القلمون به نام یبرود آماده میکرد نکته دیگر اینکه تا آنزمان تمام هزینه های مستیم درگیریها بر دوش ایران ومقاومت بوده و وروسها از لحاظ سیاسی و لجستیکی در حال پشتیبانی بودن نشاندن سرتیپ سهیل حسن ربروی بشار اسد در پایگاه حمیمم روسیه به قول معروف آنچه را که در میدان (نبرد) بدست نیاوردید هرگز در میز مذاکره بدست نخواهید اورد ======== ادامه سخنان ظریف آقای سلیمانی در ماه بهمن درخواست سفر به روسیه را کرده بود اما در ماه تیر این اتفاق افتاد. من این را از وزیر خارجه کنونی سوریه که تا چند وقت پیش قائم مقام بود و یک بار پیشواز من در فرودگاه آمده بود سوال کردم و از او پرسیدم که شما در تیر ماه و مرداد ماه ۱۳۹۴ آیا هنوز شرایط شما شکننده بود که گفت ما از این شرایط عبور کرده بودیم. یعنی روس ها بعد از آنکه نیاز ما مرتفع شده بود آقای سلیمانی را دعوت کرده بودند به مسکو. ما ادعا می کنیم که آقای سلیمانی آقای پوتین را راضی کرد. در حالیکه آقای پوتین تصمیمش را گرفته بود. پوتین با نیروی هوایی وارد جنگ شد و نیروی زمینی ایران را هم وارد جنگ کرد. ما تا آن زمان اصلا نیروی زمینی در آنجا (سوریه) نداشتیم. نیروی زمینی که در آنجا داشت می جنگید نیروهای سوری بودند و حداکثر افغانستانی هایی که به صورت داوطلبانه رفته بودند. نیروی ایرانی نبود. روسیه می توانست سوریه را از طریق دریای مدیترانه بزند، چون به هر حال یک ابرقدرت است و موشک قاره پیما دارد ولی چرا از روی ایران زد؟ چرا هواپیماهای روسیه از ایران پرواز کردند؟ اینها همه بعد از برجام است. این اتفاقاتی که افتاده پرتاب موشکی که روی آن نوشته بود اسرائیل باید نابود شود. این اتفاقات با روسیه و بعد از آن اتفاقاتی که در منطقه افتاد، حمله به سفارت عربستان، گرفتن قایق های آمریکایی، همه اینها برای این انجام شد که برجام نشود. اینها برای این است که من گفتم که ما هزینه میدان را کردیم ولی میدان هزینه ما نکرد. اینها هیچ وقت پخش نخواهد شد ولی چون شما خواستید همه چیز بماند گفتم. در ژانویه ۲۰۱۶ برجام عملیاتی شد، ژوئیه ۲۰۱۵ در مورد آن توافق شده بود. یعنی در واقع برجام از ژانویه ۲۰۱۶ عملیاتی شد و ما از دی ماه ۱۳۹۴ وارد خرید هواپیماهای بوئینگ و ایرباس شدیم. ایران ایر از فهرست تروریستی آمریکا خارج شده بود که بتوانیم هواپیما بخریم. در ژوئن ۲۰۱۶ یعنی خرداد ماه ۱۳۹۵ آقای کری به من گفت از روزی که ما هواپیمای هما را از لیست تحریم ها خارج کرده ایم تا به امروز پروازهای هما به سوریه شش برابر شده است. من گفتم مگر می شود؟ من گفتم اصلا پرواز سوریه توسط ماهان انجام می شود و ایران ایر پروازی انجام نمی دهد. رفتم از آخوندی که آن زمان وزیر راه بود این موضوع را پرسیدم، گفت: نه چنین چیزی نیست. آخوندی رفت پیش پرورش (رئیس هما) و این سوال را پرسید. او گفت درست است، حاج قاسم فشار آورده اند و ما پروازهایمان را به سوریه زیاد کردیم. در قسمت قبل به طور مفصل توضیح داده شد شرایط در حد فاصل خرداد تا مرداد 1394 در سوریه نه تنها شکننده بلکه بحرانی بود البته شروع و استارت آن از نیمه دوم سال 1393 زده شد و نتایج ان از اسفند93 تا مرداد 94 نمایان شد. شخصی که ظریف از وی سوال پرسیده فیصل المقداد بوده که بعد از مرگ ولید المعلم وزیر خارجه سوریه شد یک دیپلمات خوش نام و صاحب تجربه بالا در سوریه است .وضعیت سوریه در آن بازه زمانی چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد بخصوص برای مقامات طرفین درگیر که مطمئنا گزارشات و اخبار حوداث منطقه ایی وجهانی در کمترین زمان ممکن در اختیاراشان قرار میگیرد و اینکه شخصی در حد وزیر با یک طرح پرسش که میخو اهد وضعیت سوریه در آن بازه را تثبت شده نشان دهد جای تعجب دارد . درخواست سفرتوسط خود سردار سلیمانی ارائه شده است این چیزی است خود جناب ظریف هم در قسمت های قبلتر بدان اشاره کرده و زمانی روسیه خواهان دیدار شدن که نه تنها نیاز ما مرتفع نشده بود بلکه اوضاع سوریه به اوج بحران خود رسیده بود یعنی دیدار در سخت ترین شرایط سوریه صورت گرفت . در قسمت قبل هم بیان شد هم ایران وهم روسها قصد داشتن سطح کمکهای خود را به سوریه در آن بازه زمانی افزایش دهند ایران تصمیم خود را گرفته بود که چندین هزار نیروی جدید از ایران راهی سوریه بودن اما روسها قصدی برای مداخله مستقیم نداشته و بنا بر تمام گزارشات این سردار سلیمانی بوده که روسیه را به حضور مستقیم نظامی ترغیب کرد ه است روسیه وایران و نیروهای مقاومت به صورت همزمان نبردهای را آغاز کردن در واقع یک تقسیم کاری بین طرفین وجود داشت پشتیبانی هوایی ولجستیکی از روسها وعملیات زمینی از مقاومت وارتش سوریه برای شروع هم در وهله اول شمال لاذقیه و جنوب وشمال شرق حلب در اواخر مهر ماه انتخاب شد قبل از شروع عملیاتهای زمینی . نیروهای هوایی روسیه وسوریه از اوایل مهر ماه حملات سنگین هوایی خود را به مراکز تجمع و خطوط مواصلاتی وتدارکاتی مسلحین اغاز کردن محور حماه .اولین حمله هوایی تایید شده روسیه در شمال استان حمص وشهرهای تلبیسه ورستن صورت گرفت تقریبا به مدت یکماه این حملات ادامه داشت تا اولا تمرکز مخالفین برهم زده شود وثانیا نیروهای مقاومت وارتش فرصت لازم برای تدارک حملات را بدست بیاوردن در اواخر مهر ماه حملات مقاومت در جنوب حلب به سمت کوه عزان و در لاذقیه هم حملات برای تصرف شهرک استراتژیک سلمی شروع شد به فاصله کمی در اوایل آبان 94 حملات مقاومت وارتش به شمال استان حماه شروع شد در حماه حتی برای ساعاتی شهرک کفر نبوده باز پس گرفته شد اما مخالفین با استفاده از موشکهای تاو و حجم زیاد نیرو با یک ضد حمله بیشتر مناطق از دست رفته رو باز پس گرفتن وحتی چند هفته بعد شهرک مورک را هم تصرف کردن در دشت الغاب هم ارتش چند روستا از جمله سرمانیه را تصرف کرد . عملیات حماه در ظاهر یک شکست برای ارتش و مقاومت بود و نزدیک 11 تانک ونفربر در چهار روز طعمه موشکهای تاو شدن اما بعدا مشخص شد مکان اصلی عملیات در دو نقطه دیگر است یکی حلب و دیگری لاذقیه و حماه بیشتر برای فعال کردن این محور بر هم زدن تمرکز مخالفین وتقسیم نیروهای آنها صورت گرفت البته تصرف و تثبیت مناطق هم جزی از برنامه بوده اماحجم فشار که در این محور وارد شد وبعد از ضد حملات مخالفین عدم ارسال قوای کمکی نشان از فرعی بودن محور حماه داشت . محور لاذقیه مخالفین بعد از تصرف ادلب در حال جمع اوری نیروی بالغ بر 30 هزار نفر به قصد حمله به حماه و تصرف این شهر بودن این نیروها در جنوب حماه دشت الغاب لاذقیه وجنوب حلب مستقر بودن . نیروهای مقاومت هم از25مهر ماه94 در محور حلب به سمت کوه عزان و حمله سنگین و غافلگیرانه ایی رو شروع کرده که عملیات محرم نام گرفت و به تدریج در حال پیشروی بودن البته نوع پیشروی بیشتر مناطق باز و روستاهای کوچک بود در شمال لاذقیه هم در همین روز حملات سنگین ارتش با پشتیبانی کامل روسها آغاز شد در 8 آبان که حمله در شمال حماه صورت گرفت در ابتدا نیروهای مقاومت با کمک ارتش چندین روستا را ازاد کرده و بعد از تثبیت در اختیار ارتش و دفاع وطنی قرار دادن وخود در منطقه چندان حضور نداشته مسلحین هم بعد از دو هفته با فراخوان از حلب و لاذقیه چند هزار نیرو را به این محور تزریق کرده و در واقع تمرکز خود را از حلب ولاذقیه تا حدود برداشته و موفق شدن شهر مهم مورک را هم تصرف کنند مسلحین در حالی که از این پیروزی خوشحال بودن به ناگاه با فروپاشی خطوط خود در جنوب حلب و شمال لاذقیه مواجه شدن شهرکهای الحاضر العیس خان طومان خلصه زیتان سلمی و ... بعد از چند مدت پاکسازی شد البته نیروهای سرتیپ سهیل حسن هم با پشتیبانی هوایی روسی سوری تقریبا به صورت یکدست حملات را به سمت فرودگاه محاصره شده کویرس آغاز کردن نکته دیگری نیروهای عمل کننده در محورها است در حماه نیروها بصورت مشترک بود یعنی مقاومت و ارتش سوریه در جنوب حلب تقربیا نیروهای مقاومت بودن و در لاذقیه تقریبا تمام نیروها سوری تعداد کمی نیروهای مقاومت به همراه مشاورین روسی وایرانی محور حلب نکته دیگری که تا حدودی در قسمت قبل بدان اشاره شد سرباز گیری واموزش نیروهای تازه نفس و همان گسترش سازمان رزم ارتش سوریه بود در مناطقی که آورگان و جمعیتی که خنثی بودن (نه طرفدار دولت ونه مخالفین) سربازگیری به صورت اجباری انجام میشد اما در مناطق طرفدار دولت چه در بین علویون وچه سنیها ومسیحیها بیشتر با تبلیغ وایجاد انگیزه این سرباز گیری صورت میگرفت که در این مناطق کاملا موثر بود و مربیان آموزشی این نیروهای اکثر از نیروهای مقامت ویا نیروهای بودن که با مقاومت ارتباط داشت شامل میشد در مجموع در کمتر از دو هفته ارتش سوریه و مقاومت سه محور اصلی در شمال شرقی حلب یعنی به سمت کویرس در جنوب حلب به سمت عزانه وبعد الحاضر العیس وخان طومان در لاذقیه به سمت سلمی و وکبانی و یک محور نیمه فرعی در شمال حماه راباز کردن همچنین ارتش ومقاومت در درعا هم آذر 94 حمله به شهر شیخ مسکین را اغاز کردن که در شیخ مسکین بعد از 4 هفته وکشته زخمی شدن 500 فرد مسلح این شهر ازاد شد ومتحدین موفق شدن جاپایی محکم برای عملیات های احتمالی خود مهیا کنند (جالبه تقربیا یک سال قبل در سال 93 مخالفین با حملات بسیار سنگین و چندین عامل انتحاری موفق شدن شیخ مسکین را تصرف کنند در نبرد اول شیخ مسکین که بیش از 50 روز به طول کشید نیروهای ایرانی و مقاومت حضور مستقیم داشت اما حجم بالای مهاجمین و بخصوص عوامل انتحاری منجر به سقوط شهر شد در ان حمله هم نزدیک 600 فرد مسلح کشته و زخمی شده بود (200 تا 250 کشته مهاجم از مدافعین هم نزدیک 60 نفر شهید شدن ) محور حمص خلاصه صورت وضعیتی که از سه ماه اول حضور گسترده ایران وروسیه بیان شد نشان از یک هماهنگی کامل وبرنامه ایی منطقی وکاملا مشخص دارد برنامه ایی که در مدت یک یا دوهفته طرح ریزی نشده بود وحداقل سه یا چهار ماه نیاز به هماهنگی طرح ریزی فراهم کردن امکانات تدارک ونیروی لازم را داشت که نتایج ان در سه ماه اولیه کاملا مشخص شد ((بحث لجستیک تکمیل کننده پشتیبانی هوایی بوده است روسها به مرور زمان صد ها دستگاه تانک تی 90 تی 72 تی 62 نفربرهای بی ام پی 1 و 2 توپهای خودکششی 2S3 Akatsiya توپهای کششی Msta-B راکت اندازهای اسمرچ -اوراگان و توس انواع خودروهای ترابری خودرهای زرهی هزار موشک ضد زره بمبهای سقوط آزاد اورهال هواگردهای سوری یک اسکادران میگ29 -10 بمب افکن سوخو حداقل ده سامانه دفاع هوایی پانتسیر وسایر سامان ههای پدافندی وقطعات وموشکهای آن انواع گلوله های توپ رو به ارتش سوریه وحتی مقاومت واگذار کردن فقط توی یک مورد 300 گلوله توپ هدایت شونده کراسنوپل در اختیار نیروهای ایرانی قرار دادن ارسال محموله سوخت گندم کمکهای غذایی ومالی کمکهای اطلاعاتی وشناسایی وموارد دیگر رو هم بیاید به این لیست اضافه کرد )) بخشی از تانکهای ارسالی روسیه به سوریه تا قبل از سال 94 حضور ایران بیشتر بصورت مستشاری و فرماندهی یگانهای کوچک و بزرگ و تعدادی هم نیروی عملیاتی محدود بود محرم ترک اولین شهید ایرانی در سوریه بوده که در دی ماه 1390 در اطراف دمشق به شهادت رسید تا قبل از مهر ماه 1394 نزدیک 70 نیروی ایرانی در سوریه به شهادت رسیدن یعنی از سال 90 تا 94عدد میشود این رقم به غیر از نیروهای مدافع حرم افغانی عراقی وپاکستانی است بیشترین حجم شهدای ایرانی قبل از ورود روسها هم در بازه زمانی اسفند 93 تا مرداد 94 به شهادت رسیدن با این ارقام میشود به راحتی متوجه شد حجم حضور مستقیم نیروهای ایرانی به بیش از چند صد ویا حتی هزار نفر هم رسیده به طور خلاصه قبل از ورود روسها ایران در سوریه نیروها داشته نه تنها مستشاری بلکه واحدهای رزمی هم شامل آن میشدن حتی بین شهدا هم خدمه زرهی وجود دارد روسیه اتفاقا این کار را به طور مداوم انجام میداد با استفاده از ناو ها و زیردریایی خود بارها با موشکهای کروز از دریایی مدیترانه مواضع مسلحین وداعش رو هدف قرار داد (البته در اینجا روسها انتظارات وزیر را برآورده نکرده وبه جای موشکهای قاره پیما از موشکهای کروز استفاده کردن اساسا هدف از تولید واستفاده موشک قاره پیما چیز دیگری ایست انهم از نوع روسی) شلیک موشکهای روسی از دریا مدیترانه به سمت مواضع مسلحین در چند مورد هم از روی دریایی خزر موشکهای روسی با عبور از آسمان ایران به سمت سوریه شلیک شدن حتی در یکی دو مورد هم از روی آسمان ایران به وسیله بمب افکن های روسی موشکهای به سمت سوریه شلیک شده است . که یکی از دلایل این اقدامات آزمایش موشک های خود در شرایط میدانی بوده ورددیگر عدم امکان استفاه روسیه حداقل در ان زمان از اسمان سایر کشورهای همسایه خود بوده است آیا گرجستان ترکیه ویا اکراین این اجازه را به روسیه میدادن یا مثلا چرا هواپیماهای جنگی روسی از روی ایران پراوز کرده و می کنند . از جناب وزیر درخواست می کنیم یک مسیر امن وجایگزین برای این هواپیماها بروی نقشه جهان به ما نشان دهد مسیر که تحت نظر کنترل ناتو و یا آمریکایی نباشد وروسها با خیال راحت بتوانند روی این مسیر تدارکاتی حساب کنند همین الان هم برخی از جنگنده های روس از روی مسیر ایران به سمت سوریه وحتی لیبی و شاید هم در ادامه به سمت آفریقایی مرکزی پرواز کنند مهمترین و درعین حال واضع ترین موردی که که باید برای این مباحث در نظر گرفت همکاری نظامی ایران و روسیه است پس طرفین از همدیگر انتظارتی دارند روسیه با ترکیه ویا آمریکا ویا اسراییل همکاری نمیکند بلکه بین ایران روسیه وسوریه است پس همکاریهای لازم هم بین این کشورها خلاصه میشود اگر کسانی این موضوع بدیهی را درنظر نگیرد کلا اصل موضوع را متوجه نخواهد شد تیوب های باقی مانده از موشکهای کونکورس اهدایی به سوریه در نبردهای اطراف کفرنبوده 2019 سوال مهمتر کدام یکی از این اقدامات که در سال 2015 رخ داد باعث تضعیف برجام شد ؟؟؟ چطور ؟؟ چگونه ؟؟ تا کنون هیچ کشور وگروهی همچنین ادعایی را نداشته اند چون هدف از ورود ایران وروسیه به سوریه مورد دیگری بوده است یا مثلا جنگندهای روس برای مدتی در پایگاه همدان حضور داشتن که این اقدام برای انجام پشتییانی مستقیم از نیروهای مقاومت که در اطراف حمص تدمر ودیرالزور در حال نبرد با داعش بودن صورت گرفت که اتفاقا اقدامی کاملا موثر برای پشیبانی از نیروهای خودی و کم کردن تلفات رزمندگان مقامت بود اما چرا روسها از طریق سوریه این کار را نکردن خیلی از پایگاهای هوایی سوریه توانایی این کار نداشته پایگاه تی4 در ان زمان این ظرفیت را داشت اما در تیرس داعش بود پایگاه الحمیمیم که متعلق به خود روسها هم هست در آن زمان بخشی از این پشتیبانی را انجام میداد اما اکثر توان خود را معطوف به لاذقیه شمال حماه حمص حلب کرده بود ظرفیت پایگاه روسها محدود بوده وتا این لحظه هم روسیه در حال ساخت سازهای نظامی و طولانی کردن باند این فرودگاه بوده به طور مثال دوهفته پیش بمب افکنهای تی یو22 روسیه مجهز به موشک برای اولین بار در این پایگاه فعال شدن . پایگاههای هوایی دمشق هم بودن که توان انجام این عملیات را داشتن اما در آن مقطع زمانی در تیر راس مخالفین بودن مثلا پایگاه السین یا المزه اما نکته مهم تر عدم اجازه حضور سوریه به روسها در دمشق و مناطق اطراف ان است که تا به امروز هم این اجازه به روسها داده نشده است سوریها به هیچ عنوان خواهان حضور مستقیم نظامی واطلاعاتی روسیه در دمشق واطراف ان نیستند حتی بعد از عملیات غوطه روسها دمشق را ترک کردن دلیل اینکار هم ذات روسها وکلا کشورهای ابر قدرت است انقدری که حزب ا.. در دمشق حضور علنی دارد روسها ندارد چه برسد این حضور را با ایران مقاسیه کنیم نکته که اینجا بدان بایداشاره کنیم استقلال عمل سوریه است اگر کسی فکر میکند سوریه مستعمره یا وابسته متعلق به ایران یا روسیه است سخت در اشتباه است در ژانویه ۲۰۱۶ برجام عملیاتی شد، ژوئیه ۲۰۱۵ در مورد آن توافق شده بود. یعنی در واقع برجام از ژانویه ۲۰۱۶ عملیاتی شد و ما از دی ماه ۱۳۹۴ وارد خرید هواپیماهای بوئینگ و ایرباس شدیم. ایران ایر از فهرست تروریستی آمریکا خارج شده بود که بتوانیم هواپیما بخریم. در ژوئن ۲۰۱۶ یعنی خرداد ماه ۱۳۹۵ آقای کری به من گفت از روزی که ما هواپیمای هما را از لیست تحریم ها خارج کرده ایم تا به امروز پروازهای هما به سوریه شش برابر شده است. من گفتم مگر می شود؟ من گفتم اصلا پرواز سوریه توسط ماهان انجام می شود و ایران ایر پروازی انجام نمی دهد. رفتم از آخوندی که آن زمان وزیر راه بود این موضوع را پرسیدم، گفت: نه چنین چیزی نیست. آخوندی رفت پیش پرورش (رئیس هما) و این سوال را پرسید. او گفت درست است، حاج قاسم فشار آورده اند و ما پروازهایمان را به سوریه زیاد کردیم. آیا اجازه داشت این کار را بکند؟ گفته بود که به من فشار آوردند من اجازه دادم که پروازها اضافه شود. من هفته ای یک بار حاج قاسم را می دیدم. فکر می کنم آن موقع ها یکشنبه ها ایشان را می دیدم و این اواخر جلسه های ما سه شنبه بود. ما خیلی با هم رفیق بودیم. بهش گفتم که قاسم جان چرا این کار را می کنید، با ماهان برو، گفت هما امن تر است. یعنی در این حد دیپلماسی فدای میدان شد و هیچ گاه چیزی هم نگرفت؟ شما می گویید که در استفاده از هما به جای ماهان لجبازی شده است. اصلا لجباری نیست. او می گوید چون میدان اصل است اگر ۲ درصد هما امن تر از ماهان باشد باید از هما استفاده کنیم. حالا اگر این موضوع می خواهد ۲۰۰ درصد به دیپلماسی ضربه وارد کند، باشد. اولین نکته این سخنان تکذیب خود جان کری بوده هرچند اصلا این تکذیبها و امار ادعایی قابل استناد نیست شاید بیشتر و شاید کمتر از این ارقام باشد کشورهای مختلفی برای انتقال نیرو و تجهیزات از خطوط غیر نظامی استفاده میکنند که مثال باز آن خود کشور جان کری ایست اما انچه کاملا مشخص است استفاده ایران از هواپیماهایی چندین ایر لاین داخلی (یا تحت پوشش ) برای انجام پراوز به سوریه که تا به امروز هم با قوت صورت میگیرد البته این استفاده تنها از هما نبود بلکه چندین شرکت داخلی نیز این پروازها را صورت میدهند که از بردن نام آنها معذوریم (هرچند همه میدونند ) اتفاقا پروازهای رسمی هما کمتر از سایر شرکتها بود هاست به شخصه برای چندین ماه است پرواز ثبت شده ایی از هما ندیده ام . تنها برای نمونه در 3 هفته گذشته تنها از دو شرکت هواپیمایی ایرانی (به غیر از ماهان ) بیش از15 پرواز رسمی به سمت سوریه ثبت شده این پروازها اکثر به سمت فرودگاه لاذقیه تحت کنترل روسها بوده اینها به غیر از پروازهای نا مشخص پروازهای نظامی و پروازهای ماهان است و یا پروازهای است که به سمت دمشق در حال حرکت است اما برخلاف گفته های وزیر بار اصلی پروازها در سوریه بر دوش شرکت ماهان بوده این شرکت بر اساس گفته منابع غربی در ده سال اخیر با دایر کردن چندین شرکت صوری در آسیای مرکزی ارمنستان عراق وقاره آفریقا تعداد نامشخصی هواپیما خریداری کرده است شرکت ماهان تقریبا با تمام ظرفیت در حال خدمت رسانی بوده اینگونه نیست که بخش زیادی از ناوگان این شرکت بدون استفاده در حال خاک خوردن باشد (حداقل در آن بازه زمانی ) دلیل استفاده از این خطوط هم تنها بحث امنیتی نبوده هرچند همین مطلب هم به تنهایی برای این دست اقدامات کافیست جان نیروی ایرانی ومقاومت به مراتب بالاتراست این صحبت هاست خطوط هوایی ماهان دیگر یک خط نیمه نظامی امنیتی محسوب میشد و پروازهای ان تحت نظارت رادارها وسرویسهای اطلاعاتی حریف قرار گرفته همچنین انواع تحریم ها هم شامل حال این خط هوایی شده است استفاده از ماهان و پروازهای نظامی تحریک زا بوده ما در این جا صحبت از جابجایی چندین نیرو ویا بسته وجعبه نمی کنیم بلکه جابجایی هزار نیرو در ماه و تجهیزات ولجستیک این نیروهاست رزمندگان پاکستانی ایرانی عراقی وافغانی وحتی سوری که برخی از آنها برای طی مراحل اموزشی حتی وارد خاک ایران میشوند ( حداقل بین سال های 92 تا 96) وبعد به سمت سوریه پرواز میکنند ارتش با چندین فرودن هرکولس وایلوشن و همچین سپاه با ایلوشن و آنتونفهای خود پروازهای را صورت میدادن اولا خود توان ترابری نیروهای مسلح ایران شاید از لحاظ کمیت در سطح بالایی در منطقه باشد اما این نیروی نظامی بدون پوشش هوایی توسط پدافند و جنگنده ها خودی طعمه خیلی ساده برای حریف است فراموش نکنیم حداقل یک بوئینگ ارتش به صورت غیر مستقیم از حملات صیهونیستها در فرودگاه دمشق آسیب دید اگر این هواپیما بروی هوا زده میشد یا یکی از هرکولسها مورد هدف قرار می گرفت میتوانست هزینها و سطح تنش های زیادی را در منطقه ایجاد کند یا پرواز ماهان که پراز مسافر بود مورد تعرض جنگند ه های آمریکایی قرار گرفت حتی در یک مورد پرواز ماهان توسط جنگنده های صیهونیست نقش سپر را ایفا کرده واگر دخالت روسها نبود توسط پدافند سوریه به اشتباه هدف قرار میگرفت نکته دیگر آیا ایران در برجام تعهدی در این زمینه با غرب داده بود ؟؟ آیا این استفاده مانع از فروش حداقل ایرباس یا ATR به ایران شد یا ایران باید سیاست های خود را با آمریکا هماهنگ کند جالب است هم اکنون نزدیک 13 فروند آی تی آر 72 در شرکت هما (ایران ایر ) در حال پرواز هستن این موضوع را هم باید در نظر گرفت تا حد امکان تا جایی که به منافع ایران ضربه نخورد ویا دشمن گستاخ نشود نباید بهانه به دست حریف داد ولی در اینجا صحبت از حفظ جان نیروی ایرانی و مقاومت بوده و همچنین گرفتن بهانه و کمتر تحریک کردن حریف است ما در 3 سال اخیر دیدم که هم صیهونیستها وهم آمریکایی ها به نوعی سعی در کم کردن پروازهای ایران به سوریه هستن هم اکنون هم خیلی از پروازهای ایرانی تحت پوشش و حمایت روسها در حال انجام است اگر روسها نبودن احتمالا تا الان شاهد حوادث تلخی در عرصه هوایی بودیم ((((موضوع دیگه صحبت از هماهنگی است قطعا سپاه قدس و فرمانده آن برای انجام این پروازهای نیاز به کسب اجازه رسمی ندارد اما با توجه به اینکه هما یک شرکت دولتی بوده و تحت نظر دولت است هماهنگی حداقل با رئیس جمهور میتوانست خیلی بهتر باشد هر چند باز هم میگم بر اساس اطلاعات رسمی (غیر رسمیش را نمیدونم اگر هم میدونستم اعلام نمی کردم) پزوازهای هما در مقابل شرکتهای دیگر ناچیز بوده است ))) فرودگاه دمشق هواپیمای بوئینگ اسیب دیده ارتش در حمله صیهونیستها موشک به چند دها متری هواپیما اصابت کرده است مگر شما بودید که کشور را به لبه جنگ کشاندید. شاید یکی از علت های این موضوعی که شما می گویید این است که شماها این ها را به مردم نگفته اید. من اعتقاددارم سیاست خارجی موضوع کف کوچه نیست ولی شده است. آیا در سیاست خارجی فقط قسمت دیپلماتیک است که کف کوچه است و یا سایر قسمت ها هم می تواند کف کوچه باشد؟ وقتی میدان حاکم باشد میدان بر سیاست خارجی، تبلیغات، اظهارنظرها و بر همه چیز حاکم است و شما نمی توانید بگویید چند نفر در سوریه کشته شدند. شما نمی توانید به من بگویید چند نفر در سوریه کشته شده است. آقای کری باید به شما بگوید که دویست بار اسرائیل به شما در سوریه حمله کرده است. اگر منظور کشته شدگان کل کشور سوریه است آن چیزی که زیاد است امار منتشر شده در اینباره که بعید میدانم منظور وزیر این مورد باشد اما اگر منظور تلفات خودی است همین الان هرکسی که این متن را می خواند میتواند با یک جستجوی ساده در فضای مجازی تصاویر تشییع شهدا و اعلام نیمه رسمی آن را مشاهده کنید حتی بارها مسئولین و مقامات مربوطه تعداد شهدا در سوریه را اعلام کردن نزدیک 600 تا 700 شهید ایرانی کمتر از 3هزار شهید افغانی و پاکستانی 1900 شهید حزب الله 1300 شهید عراقی این اماریست که بیشتر دفعات تکرار در منابع مختلف را داشته ایران تنها از سال1390 تا 1392 از اعلام تلفات در سوریه خودداری میکرد وشهدای افغانی وایرانی در سوریه با کمترین پوشش خبری و به نوعی سانسور تشییع و به خاکسپرده میشدند که این موضوع هم دلایل خود را داشته است تا بهانه ایی کمتر برای کمک بیشتر به مخالفین و همچنین دخالت قدرتهای منطقه ایی و جهانی در سوریه داده شود این چند سال به وضوع اثبات کرد هرچقدر حضور ایران در سوریه پررنگ تر بود کشورهای مخالف هم کمکها وحضور خود را در سوریه تقویت کردن مورد دیگری که وزیر اعلام میکند دویست بار حمله صیهونیستها به ایران در سوریه است به احتمال بسیار زیاد این گفتگوی ظریف برای سال 95 بوده در ان بازه زمانی هیچ حمله رسمی به نیروهای ایرانی صورت نگرفته بود تنها یک حمله به جولان که منجر به شهادت شهید مغنیه وشهید الله دادی شد ثبت شده آنهم صیهونیستها اعلام کردن از حضور نظامیان ایرانی در کاروان مطللع نبودن در آن مقطع زمانی نزدیک 15 حمله صیهونیستها در خاک سوریه صورت گرفته بود تقریبا هر فصل یک حمله صورت میگرفت حملات صیهونیستها از سال 96 و بعد از پایان یافتن درگیریها حلب و مشخص شدن طرف پیروز جنگ شدت یافت این حملات هم با هماهنگی کامل آمریکا وهمچنین اعلام موضوع بی طرفی روسیه صورت می گیرد .( روسها ایران را یک شریک در سوریه میبینند اما خواهان کنترل این شریک هم هستن روسها دوست ندارن روابط خود با اعراب اروپا آمریکا وصیهونیستها را برای ایران به خطر بیندازند و انرژی خود را صرف چیزی کنند که سودی برای آنها ندارد حتی زمانی که سربازان و نیروهای همپیمان روس توسط آمریکایی و صیهونیستها کشته شدن روسها واکنش جدی نشان ندادن نوع روابط ایران هم در حال حاضر با روسیه بر خلاف باور عمومی یک روابط استراتژیک نبوده بعد از قضیه حلب برای روسها مشخص شد قدرت ونفوذ ایران در سوریه فراتر از انچیزیست که تصور میکردن ومقداری احساس خطر کردن به هر حال روسیه هزینه های بسیار زیادی در سوریه متحمل شده است نزدیک 150 سرباز روس و 250 همپیمان روسها در سوریه کشته شدن در حالی که روسها آنچنان در عملیات های زمینی شرکت نداشتن هر چند بیشتر سعی میکند از هزینه های مالی سیاسی نظامی و تبلیغاتی خود بکاهند و کمترین سطح تنش ممکن را با دیگران داشته باشند به قول پوتین روسیه اتش خاموش کن هر بحرانی نیست ) سخنان کری درباره تعداد حملات نه به نیروهای ایرانی بلکه به کل سوریه در آن بازه زمانی اشتباه که هیچ بلکه دروغ بوده و تعجب از منبع قرار دادن جان کری توسط وزیر خارجه ایران است خود جان کری این سخنان را تکذیب کرده است تنها کافی بود وزیر خارجه محترم قبل از بازگو کردن این خاطره یک تحقیق کوچک انجام میداد تا صحت این موضوع مشخص شود به هر حال ادعای سنگینی ایست در حال حاضر هم عمده حملات بر علیه مواضع سوریها صورت میگرد و مناطقی که صیهونیستها احتمال حضور نیروهای ایرانی وحزب الله را میدهند چند دقیقه قبل از حمله به روسها خبرحملات را اعلام میکنند تا به نیروهای ایرانی حزب الله و سوریها منتقل شود . در سوریه مثلا آستانه را با همکاری را بدست آوردیم ولی منفعت آستانه به سوریه رسید( در تمام متن ها از لفظ نرسید استفاده شده اما در خود فایل از رسید ) به میدان رسید به دیپلماسی ما نرسید. این را از هم مجزا کنیم یعنی دیپلماسی به کمک میدان آمد. در حلب وقتی می خواستند زندانیان حلب را خارج کنند، دیپلماسی به خدمت میدان آمد. در متنها منتشر شده نامی از فوعه و کفریا برده نمیشود اما در فایل صوتی از خروج مردم فوعه وکفریا هم سخن گفته شده گفتگو های آستانه مجموع نشتسهای بین ایران ترکیه و روسیه و دولت سوریه ومخالفین بوده که اولین دور آن در بهمن 1395 در استانه وآخرین نشست هم در تاریخ 27 بهمن 1399 در سوچی روسیه برگزار شد و دلیل برگزاری این دست نشستها کاملا ساده بود پیروزیهای میدانی و همچنین پیدا کردن یک راه حل نیمه سیاسی با حداقل خشونت ممکن در ادامه این گفتگوها بر محورهای کلیدی توافق شد از جمله ایجاد منطقه های کاهش تنش تبادل اسرا و مشخص شدن سرنوشت اسرا و زندانیان لزوم برخورد با گروههای تروریستی و همچنین تاکید بر حفظ تمامیت ارضی سوریه در این نشستها هعم معمولا علاوه بر تیم دستگاه خارجه یک گروه هم از نمایندگان سپاه قدس شرکت میکردند البته به جز در زمان تشکیل نشست سران ایران ترکیه و روسیه . به جز بحث کنار رفتن تدریجی ایران از گفتگوهای آستانه بخصوص از سال 98 به این طرف ما شاهد هستیم سوریه به یک ثبات کامل حداقل در مناطق تحت کنترل دولت رسیده است .هم اکنون 2 میلیون سوری در مناطق تحت کنترل مخالفین زندگی میکنند به همین میزان هم آوره در خاک ترکیه وجود دارد (1.7 میلیون نفر) تقریبا همگی مخالفین دولت سوریه هستن وخیلی از بستگان این افراد یا در جنگ توسط دولت کشته شده اند ویا هم اکنون عضو مخالفین هستن پس فقط مبحث سرکوب گروههای مسلح در سوریه مطرح نیست بلکه ما با بخشی از مردم طرف هستیم که کاملا با دولت مخالف بوده و با وجودی که برخی از مناطق توسط دولت پاکسازی شده است اما این افراد حاضر به بازگشت به این مناطق نبود دلیل اصلی آن هم تحت کنترل بودن این مناطق توسط دولت سوریه است پس فقط راهکار نظامی جوابگوی این مسئله نبود نیاز به یک مکمل سیاسی است در کنار ان هم فشارهای شدید بین اللملی و رسانه ایی بر روسیه ایران وسوریه برای کم کردن شدت حملات در طول این چند سال وارد شده است چند بار هم سوریه مورد حملات مستقیم خود غربیها قرار گرفته است وبارها به دنبال ایجاد یک منطقه پرواز ممنوع در شمال سوریه به بهانه های حقوق بشری و اوارگان بوده اند خیلی از کشورهای عربی وغربی بروی این گروههای مسلح سرمایه گذاری کرده اند و به راحتی حاضر نیستند به سرکوب کامل انها تن دهند انجام یک حمله شیمیایی ساختگی ویا کشتار غیر نظامیان در این مناطق کاری سختی برای این کشورها نبوده تا بهانه های لازم را بدست بیاورند برمثال ما شاهد مداخله مستقیم ارتش ترکیه در ادلب بودیم که با حمایت غیر مستقیم ناتو و کشورهای عربی صورت گرفت و حتی صحبتهای از استقرار سامانه های پاترویت آمریکایی در خاک سوریه وشمال این مطرح شد آیا ایران روسیه وسوریه حاضرند هزینه های برخورد مستقیم با ناتو را به پردازند در حملات محدود قبلی این سه کشور اقدامات مستقیمی در برابر این حملات انجام ندادن حتی ایران و روسیه در برابر حملات مستقیم به نیروهای تحت حمایت خود توسط غربیها و صیهونیستها واکنش قوی نشان ندادن خود روسیه و ایران هم توانسته است از طریق این نشستها وآتش بسها در عرصه بین المللی قدرت چانه زنی خود را بالا برده ایران وروسیه در مجموع مایلند با کمترین هزینه سیاسی مالی وجانی مسئله سوریه را حل کنند روسها هم با بها دادن زیاد به ترکها جایگاه خود را عرصه بین اللملی و خود سوریه را بالا برده اند همچنین بخشی از این اقدام بر داشتن یک اهرام فشار غیر مستقیم بروی ایران و دولت سوریه بوده است بر فرض پاکسازی این مناطق دولت سوریها هم توان آنچنانی برای ایجاد امنیت در این مناطق را ندارد مگر اینکه اکثریت جمعیت این مناطق به ترکیه کوچ کنند که یک بحران آورگان در سطح جهانی ایجاد میشود در غیر اینصورت ما شاهد روی دادن حوداث درعا در ابعادی به مراتب بزرگتر در ادلب خواهیم بود .علاوه بر این بخش دیگری از خاک اصلی سوریه در اختیار نیروهای دموکراتیک سوریه بوده که عملا دولت هم در استانهای حسکه وبخشهای از رقه هیچ نظارتی ندارد غافل شدن از این مناطق سبب ایجاد یک حکومت خودمختاری کردی که حتی در عرصه بین اللمی مشروعیت دارد را سبب میشود در حال حاضر نزدیک 40 هزار نظامی سوری در استان رقه برای جلوگیری از حملات بیشتر ترکیه وهمپیمانان او مستقر شده اند که برای کنترل نیروهای دمکراتیک سوریه هم بسیار مفید بوده است پس تنها مسئله ادلب نبوده . با آتش بسهای صورت گرفته فرصت باسازی ارتش سوریه فراهم شده است نیروهای سوریه در این 15 ماهی که درگیریها فروکش کرده است سازمان و توان رزمی خود را گسترش داده اند از لحاظ اموزشی وتجهیزاتی هم شاهد ارتقا در نیروهای سوری بوده ایم دولت سوریه هم بازسازی بخشهای که کشور را اغاز کرده اند در مناطق تحت کنترل دولت سیستم بهداشتی آموزشی و خدمات عمومی هم کم بیش در حال ارتقا است با وجود مشکلات اقتصادی هم سوریها نسبت به سالهای گذشته امیدوار تر شده اند که بسیار مهم است پس آیا این اتش بسها وگفتگوها در محموع به بهبود شرایط کمک نکرد ؟؟؟ ایا خود سوریها هم به این شرایط راضی نسیتند آیا این نشستها برای سوریها ایران روسیه ترکیه منفعت نداشت قطعا بیشترین منفعت را خود مردم سوریه و بخصوص مناطق تحت کنترل دولت برده اند هزینه ایران سوریه وروسیه هم چه از لحظ جانی مالی سیاسی وتبلیغاتی با فروکش کردن درگیریهای بشدت کاسته شده است هدف از نشست آستانه کاملا مشخص بود ونتایج بدست امده از آن هم به مرور زمان مشخص شد اما قضیه تبادل مردم فوعه با مسلحین حلب بعد از محاصره شهر حلب وناکام ماندن تلاشهای مسلحین برای شکستن محاصره نیروهای متحد به داخل شهر سرازیر شدن وتک تک محلات را پاکسازی کردن نزدیک 6 هزار فرد مسلح به همراه 100 هزار غیر نظامی در چند محله باقیمانده شهر حلب محاصره کامل شدن برای جلوگیری از کشتار هم مسلحین وهم غیر نظامیان و پاکسازی راحت کل شهر بین ایران روسیه وترکیه (نماینده مسلحین ) توافق شدن این افراد شهر را ترک کنند بخشهای از این توافق بدون هماهنگی ایران صورت گرفت همزمان با محاصره شدن این افراد هزاران تن از شیعیان شهرکهای نبل والزهرا در محاصره مسلحین بودن و از لحاظ دارو بهداشت وتغذیه بشدت در تنگنا قرار داشتن بعد از خروج اولین کاروان مسلحین از شهر حلب و ناگاه با دستور مستقیم سردار سلیمانی نیروهای مقاومت وسوری مانع از خروج مابقی محاصره شدگان شدن واعلام کرد در برابر خروج مسلحین باید تعدادی از اهالی شهرکهای فوعه وکفریا وارد حلب بشوند / روسها که انتظار این اقدام را از سوی سردار سلیمانی نداشتن تمام تلاش خود را کردن که مسلحین بدون پیش شرطی شهر را تکر کنند حتی کار به تهدید ایران و نیروهای مقاومت برای قطع یا کم کردن همکاریها رسید اما هیچ تاثیری نداشت هرکولس ارتش بر فراز فوعه و کفریا متن زیر نقل به مضمون از زبان مسلحین است بعد از خروج اولین کاروان از شهر حلب سوریها وایرانیها مانع از خروج مابقی مسلحین شدن واعلام کردن باید در مقابل اهالی فوعه وکفریا هم آزاد بشوند سریعا یک رابط ایرانی با مسلحین تماس گرفته وشرایط را برای مبادله اعلام میکنید گروههای مسلح هم به واسطه احرار الشام موافقت خود را با شروط اعلام کرده هم زمان روسها هم با مسلحین تماس گرفته واعلام میکنند نیازی به توافق جدید نیست چندین بار روسها وایرانی ها به صورت جداگانه با مسلحین تماس گرفته و میگویند شروط شروط ماست وبه حرف طرف ثالثی نباید گوش داد سرانجام حرف ایرانیها به کرسی میشیند چرا چون زمین ومیدان دست ایرانی ها بود خود مسلحین عنوان میکنند در این قضیه بین روسها وایرانی ها اختلاف شدید اما پنهانی در گرفته بود و سرانجام طرف ایرانی موفق شد به خواسته ها خود برسد هرچند روسها هم به تمام خواسته ها خود رسیدن و شهر حلب در کمتر از یک هفته تخلیه شد این قضیه چند نکته مهم برای روسها داشت اول نفوذ ایران در سوریه ونظامیان و دولت این کشور فراتر از چیزی ایست که انتظار آن را داشتن 2 ایران بازگیر فرعی معادلات نیست وهر وقت اراده کند قادر به تغییر قواعد هستن 3 علاوه بر همکاری نیاز است در بخشهای ایران را کنترل کرد هر اتفاقی که در زمینه خروج مسلحین از حلب رخ داد قطعا با گفتگویها صورت گرفته اما آنچیزی که طرف سوری ایرانی ومسلحین در این چند سال عنوان کردن این بوده است که اگر اقدام سردار سلیمانی نبود خروج مردم فوعه وکفریا صورت نمیگرفت و حتی روسها تا لحظات آخر تلاش خود را کردن که مانع از این توافق بشوند تقریبا تمام موضوعات مطرح شده توسط جناب وزیر حول محور سوریه را به غیر از موضوع سفر بشار اسد به ایران را مورد بررسی اجمالی قرار دادیم در وهله اول انچیزی که خود نمایی میکند اطلاعات ضعیف شخص وزیر درباره موضوع سوریه است ظریف با اتکا به همین اگاهی ضعیف نتیجه گیریهای اشتباه و بعضا وحشتناکی میکند تقریبا دوماه از زمان انتشار فایل صوتی میگذرد در این مدت هیچ کدام از جریانات ورسانه های حامی این مواضع حداقل درباره موضوعات مطرح شده حول محور سوریه اظهار نظر مشخصی انجام نداده اند وسعی در اثبات این سخنان نکرده اند قطعا بین مسئولین هر کشور ی صحبتهای زیادی و به اصطلاح پشت پرده ایی صورت میگیرد اما آنچیزی که در اینجا مطرح شده است صحبتهای سری وخاصی نیست بلکه یکسری منابع اشتباه و نظرات شخصی بوده که به بیان نتیجه گیریهای اشتباه منجر شده است .مورد دیگری رقابت مرد میدان و مرد سیاست است چیزی که در واقعیت های جهانی وجود خارجی ندارد بلکه یک دوگانگی ورقابت کاذب است واقعیتی که ما شاهد آن هستیم این بوده درباره موضوعات منطقه ایی و سوریه این ابتکار عمل کاملا در دست سپاه قدس بوده این ابتکار عمل به صورت علنی بوده است و نتایج آن را ما شاهد هستیم فراموش نکنیم سوریه مکانی بودکه تمام کشورهای مطرح جهان تقریبا وارد ان شدن کشورهای که از لحاظ اقتصادی نظامی فرهنگی اطلاعاتی حرفهای برای گفتن دارن وقتی شما با وجود انواع اقسام فشار وتهدیدات در صحنه سوریه باقی مانده و حرف خود را به کرسی بنشانید نشان از صحیح بودن مسیر و وروش دارد سوریه صحنه جنگ غولها بوده است البته بخشهای از صحبتهای ظریف نشان از گله مندی وزیر از این موضع است که چرا همیشه سیاست باید فدای میدان شود چرا مثلااقدامی ازسوی سردار سلیمانی ویا سپاه قدس برای پیش برد مواضع دستگاه خارجه در برخی موضوعات صورت نگرفته است به هرحال هر مجموع و در راس آن صحنه گردان اصلی آن مجموع نظراتی دارد و نمیشود همیشه به صرف داشتن انتقاد و نظرات اشخاص را محکوم کرد اما واقعیت این است رسانه سیاست اقتصاد فرهنگ قدرت نرم وسخت شما همگی برای بدست آوردن نتیجه در میدان مد نظر وزیر خارجه به کار می روند سیاست و دستگاه خارجه تنها بخشی از تکمیل کننده این پازل است نکته دیگری که باید در نظر گرفت اختلاف نظر ودیدگاه وزارت خارجه وسپاه قدس درباره مسائل منطقه ایی و برجام است شما وقتی میتوانید به یک سطح از همکاری قابل قبول دست پیدا کنید که بروی راه حل ها وروشها اشتراک نظر داشته باشید این راه هم نباید فراموش کرد بخش زیادی از توان وزارت خارجه صرف گفتگویهای هسته ایی شده است به همان میزان هم از پرداخت به موضوعات اصلی منطقه ایی کاسته شده تقریبا تمام ابزارهای قدرت منطقه ایی جمهوری اسلامی و در اینجا منظور سوریه توسط نهادهای به غیر از وزارت خارجه پایه ریزی شده است طبیعی ایست برای استفاده و ارتباط با این ابزارهای به نهادهای به غیر از وزارت خارجه نیاز است به طور مثال درنشست های بین المللی درباره سوریه حتما باید یک هئیت مستشاری ایران هم حضور پیدا کند ویا حداقل به طور مستقیم در جریان امور باشند چرا چون صحنه گردان میدان عمل و حتی توافقات سیاسی طرفی غیر از وزارت خارجه است پس به هیچ عنوان نباید فردی مثل وزیر خارجه را رقیب مثلا سردار سلیمانی و سپاه قدس دانست این موضوعی ایست که از سال 94به طور غیر مستقیم توسط رسانه های پیگیری میشد امانباید فراموش کنیم وزیر خارجه حسین امیر عبدالهیان معاون عربی و آفریقایی وزارت خارجه را به دلیل اختلاف دیدگاه و فشارهای خارجی و داخلی برکنار کرد شخصی که با وجود اختلاف دیدگاه با ظریف میتوانست به ارتباط بهتر وزارت خارجه با ابزارهای قدرت منطقه ایی ایران خیلی کمک کند وجود هر شخصی از بدنه وزارت خارجه که از گذشته با گروههای مقاومت ودولت سوریه به صورت نزدیک ارتباط بوده میتوانست تاثیرات بسزای داشته باشد اما از سال 95 وزمانی که گفتگوهای سیاسی سوریه با مشارکت ایران در حال شکل گیری بود معاون عربی وزارت خارجه برکنار وشخصی دیگری(صادق جابر انصاری ) که تجربه آن چنانی در این زمینه ندارد را به سمت معاون عربی وآفریقایی وزارت خارجه منصوب کرد پس خود وزارت خارجه هم برخی از شرایط لازم را برای ارتباط گیری و به نتیجه رساندن موضوعات را نداشته است سخن پایانی شخص ظریف به عنوان یک دیپلمات با تجربه و آشنا به فضای سیاسی رسانه ایی حاکم بر غرب در طول این چند سال ( به خصوص 4 سال اخیر ) بارها با سخنان خود در فضای مجازی و گفتگو با رسانه های و مقامات غربی موفق شد بخشی از جنگ رسانه ایی بر علیه ایران را خنثی و مواضع جمهوری اسلامی را از طریق همین طریق در سطح جهانی منتشر کند ودر برخی موارد قدرت چانه زنی ایران را با طرف غربی ارتقا داده است اما در کنار موارد بالا اشتباهات صورت گرفت در مذاکرات هسته ایی وتنظیم قرداد برجام به رغم هشدارهای مکرر رسانه ها و برخی از مقامات ایرانی رفتار وزیر در هنگام سفر مخفیانه بشار اسد به ایران عدم تحرک مناسب برای گسترش روابط با آسیا - چین و روسیه حداقل تا قبل از سال 97 عدم تحرک مناسب در موضوعات منطقه ایی وهمچنین در نهایت مسائل مربوط به فایل صوتی که قطعا سخنانی آگاهانه بوده و تنها زمان انتشار (احتمالا زمان انتشار برای ایام انتخابات بوده است )ان چند هفته زودتر اتفاق افتادموضوعاتی است که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت جناب ظریف در این مدت نشان داده است یک دیپلمات بسیار قوی اما یک وزیر خارجه متوسط و ضعیف است
  3. 3 پسندیده شده
  4. 3 پسندیده شده
    اولین بار 6 آذر سال 1398 توسط دریادار خانزادی از مین شکار صبا اسم برده شده است و اخباری از آن در طی این 2 سال منتشر شد خرداد سال 1399بازدیدی توسط وزیر دفاع سرتیپ حاتمی از مین شکار صبا صورت گرفت تصاویر وفیلم هایی از آن منتشر شد https://www.youtube.com/watch?v=IRQoDsfM5x0 ودر اخر هم دی ماه سال 1399 امیر رستگاری در مصاحبه با روزنامه خراسان جزئیات بیشتری از مین شکار منتشر ساخت ویدئو ناو مین شکار https://www.aparat.com/v/3vRBK خوب بعد تغییر نام این شناور به شاهین در 24 خرداد ماه 1400رونمایی شد هرچند مشخصات آن نیز تغییر جزئی داشته است از همه مهمتر اسم بردن از سامانه رباتیک کنترل از راه دور زیرآبی مین شکار ROV جالب بود که در تصاویر منتشر شده از رونمایی مشخص بود هر چند با نوشته ساخت ایران بر روی آن آقای H I Sutton در بررسی ها که داشت است احتمال میدهد این ROV شباهت بسیار زیاد فیزیکی با سامانه Pluto Plus ROV شرکت سوئیسی Idrobotica که توسط Gaymarine SRL ایتالیا ساخت می شود دارد مشخصات Pluto Plus ROV : طول: 2.25 متر عرض :0.58 متر ارتفاع :0.77متر وزن : 320 کیلوگرم وزن محموله:100 کیلوگرم حداکثر عمق: 400 متر حداکثر سرعت: کمتر از 6 نات مداومت: 2 ساعت با سرعت 3 نات برد سونار : 0.5تا 120 متر (سفارشی تا 400 متر) طول کابل ساپورت: 2000 متر -یک رشته فیبر نوری به قطر 3.5 میلی متر منابع: http://www.hisutton.com/Iran-Pluto-Plus-Minehunting-ROV.html http://www.idrobotica.com/pluto-plus.php https://www.gaymarine.it/
  5. 2 پسندیده شده
    به آب اندازی ناو مین شکار شاهین امیر دریادار رستگاری مدیر عامل سازمان صنایع دریایی وزارت دفاع در آیین الحاق ناو مین شکار شاهین گفت: عملیات اجرای پروژه طراحی و ساخت اولین ناو مین شکار جمهوری اسلامی ایران شاهیــن با مأموریت کشف، شناسایی و انهدام انواع مین های دریایی کف خواب، مغروق و شناور با استفاده از فناوری کامپوزیت و همچنین اثر سطح به صورت دو بدنه (کاتاماران) از سال 1392آغاز و با انجام بیش از 4000 فعالیت اجرایی و نصب و راه­اندازی بیش از 60 سامانه مکانیکی، تأسیساتی، تحرک و رانش، برق و الکترونیک، ناوبـری، به مرحله بهره برداری رسیده است. وی استفاده از فناوری کامپوزیتی به روش ساندویچ پانل در طراحی و ساخت بدنه شناور با هدف کاهش وزن و ایجاد استحکام بالا ، استفاده از فناوری شناورهای اثرسطح با ایجاد بالشتک­های هوایی در سینه و پاشنه ناو به منظور کاهش سطح آبخور و در نتیجه کاهش چشمگیر فشار بدنه بر روی آب وحساسه­های مین­های دریایی،استفاده از اولین سامانه بومی تثبیت موقعیت شناور در دریا DP1 ،سامانه سونارهای مین یاب با دقت بالا ،طراحی و ساخت اولین سامانه رباتیک کنترل از راه دور زیرآبی مین شکار ROV برد بلند و طراحی و ساخت اولین سامانه بالابری بومی شناور (هاورینگ) را از مهمترین فناور­های نوین و بومی ناو مین شکار شاهین عنوان کرد. مهمترین قابلیت های ناو مین شکار شاهین مقاومت سازه در برابر شوک­های حاصل از انفجارات زیرآبی ، اثرات مغناطیسی، آکوستیکی و فشاری بسیار پایین در مقابل حساسه های انواع مین های دریایی،قابلیت مانور پذیری، ماندگاری و تعادل مناسب در دریا با توجه به نوع طراحی بدنه شناور و مقاوم در برابر پدیده خوردگی در دریا باتوجه به فناوری کامپوزیتی شناور است.
  6. 2 پسندیده شده
    بافت جمعیتی ، قومی ، مذهبی و جغرافیایی افغانستان بسیار پیچیده است . یک نمونه از این پیچیدگی که ذهن بنده حقیر را در این چند روزه درگیر نموده همین موردی هست که برادر ارجمند @powerman1 با ارائه خاطرات آقای رفسنجانی به آن اشاره کردند . بیاییم بررسی کنیم اگر همین الان ما بجای مسئولین نهادهای مربوطه بودیم چه تاکتیک های واقع بینانه ای را در پیش می گرفتیم ؟ بنا بر این یادداشت سردار سلیمانی در آن موقع تحلیلی از وضعیت جغرافیایی و آرایش نیروها ارائه داده اند . تا جایی که مشخص هست کسی با اصل موضوع حمایت ایران مخالفتی نکرده بوده است . ولی دشواری چگونگی ورود و خروج از معرکه هست که آن زمان و قطعاً این زمان مسئولین را به درنگ وا می دارد . با توجه به وقایع بعدی که در آن دهه اتفاق افتاد مشخص هست که ایران استراتژی نیروهای نیابتی و حمایت مستشاری و تجهیزاتی را برگزید و نیروهای خود را مستقیم در نبرد وارد نکرد . ( از این قبیل روایت ها در مورد لبنان و عراق نیز هست که ایران اول بنای ورود مستقیم داشت ولی با سنجیدن جوانب امر در اکثر مواقع نبرد نیابتی را برگزید و تا حدود زیادی هم با توجه به امکانات و مقدورات عمل نمود و موفق هم بوده است ) اگر به نقشه ذیل که بافت جمعیتی افغانستان را نشان می دهد دقت نمائیم خواهیم دید نیروهای که پتانسیل بالقوه هم پیمانی با ایران را دارند از مرز های شرقی کشورمان فاصله دارند . بافت شیعیان غالباً در مرکز و شمال افغانستان قرار دارند و چنانچه درگیری بین ایشان و طالبان صورت پذیرد پیشتیبانی از آنها را برای ما دشوار خواهد کرد ( به عنوان نمونه توپخانه ترکیه از داخل مرز خود می توانست آتش تهیه مناسبی را برای نیروهای هم راستا با خود در آن سوی مرز سوریه فراهم آورد به شکلی که قبل از اینکه حتی یک دستگاه زرهی وارد معرکه کند با آتش تهیه مناسب و گشت های هوایی و پهپادی در جوار مرز توانست فضای پیشروی را برای ایشان فراهم نماید ) در همین یاداشت و خاطرات فوق اشاره می شود که تحلبل گردیده که چگونه نیروهای ایرانی بعد از تثبیت موقعیت ها باید آنها را تحویل نیرو های بومی داده و خارج گردند . در زمان حال نیز چنانچه موفقیتی در این ضمینه ( عملیات رزمی و زمینی ) کسب گردد باید برنامه ای برای زمان بعد از آن وجود داشته باشد . 1 - سناریو اول ( درگیری با طالبان ) توسط قوایی ایرانی پیشروی از سمت غرب افغانستان به سمت مرکز و شمال صورت پذیرد و پس از تثبیت مواضع پایگاه هایی دایر و شبه نظامیان هم سو و بومی کنترل مناطق مورد نظر را در دست بگیرند . ( این نوع پیشروی زمینی نیاز گسترده ای به حمایت هوایی خواهد داشت و باید توان جایگزینی ادوات زرهی از دست رفته را هم محاسبه نمائید و قطعاً باتوجه به جغرافیای این مناطق تلفات زرهی گسترده در هر صورت جزعی جدایی ناپذیر از آن خواهد بود . که ناگفته هویداست وضع کنونی ما در رابطه با مورد اول و هم مورد دوم چگونه است ! ) ( اینجا دیگر جای هست که آه حسرت را در نهاد همه دلسوزان خصوصاً برادران میلیتاریستی بر می آورد ) 2 - سناریو دوم ( توافق با طالبان ) و مطلوب تر این است کشورمان بتواند با طالبان به یک توافق دست پیدا کند که مناطق مورد نظر بدون درگیری با طالبان حاکمیت ایشان را بر این کشور به رسمیت بشناسند و در ازای کمک های مالی و تسلیحاتی به طالبان مناطق شیعه نشین و همپیمان با ایران توسط خود این شبه نظامیان شیعه اداره گردد ( مشابه نیروی های کرد در شیخ مقصود و تل رفعت در سوریه که ضمن داشتن شبه نظامیان محلی حاکمیت اصلی را نیز پذیرفته اند و با ایشان همکاری می کنند ) و پایگاه های کشورمان نیز نه در داخل کشور افغانستان بلکه در جانب مرز نقش پشتیبانی و هماهنگی را بین طرفین بر عهده بگیرند . وجه مشترک و ضعف هر دوی این سناریو ها همان موقعیت مواضع این نیرو ها و فاصله آنها از مرزهای ایران است . چنانچه ایران و ایضاً خود شیعیان بتوانند با قبایلی که ما بین ایران و مناطق ایشان است به یک هم پیمانی رسیده و خط عقبه خود را به مرز شرقی ایران بسط دهند ( مانند حوثی ها در یمن که با اتحاد با قبایل دیگر توانستند مواضع پراکنده خودشان را یکپارچه نمایند ) در صورت تحقق این یکپارچه سازی خواهند توانست در روند اتفاقات آتی ضمینه را برای منطقه ای که حفاظت از آن امکان پذیرتر باشد را ایجاد نموده و راهی برای تامین مایحتاج ضروری صحنه نبرد را فراهم بنمایند . و حتی به نوعی خودمختاری و حل نهایی مشکلات این اقلیت نیز منجر گردد . بهر حال به نظر می رسد که زمان زیادی باقی نمانده و تعلل و بی عملی بدترین کار خواهد بود . باید هر چه سریعتر از شوک اولیه این سقوط های پی در پی خارج و به بازآرایی نیروهای هم پیمان اقدام نمود . و لازم به ذکر است به امان نامه های طالبان به شیعیان اعتباری نیست و بدون داشتن یک نیروی رزمی آماده ، کشتار این اقلیت توسط طالبان به هیچ عنوان دور از ذهن نیست . در هر صورت به نظر می رسد که اقلیت شیعه باید خودشان را برای روزهای سخت تری از گذشته آماده کنند و در صورت پیچیده تر شدن صحنه درگیری ها حداقل این آمادگی ها این خواهد بود که توان یک مقاومت مقطعی را خواهند داشت تا دیگر نیروها بتوانند به یاری ایشان بشتابند و بلایی که بر سر مردم ایزدی بی پناه و بی سلاح آمد برای آنان تکرار نگردد . خداوند برای شهید سرافراز قاسم سلیمانی و یاران هم رزمش علو درجات را عنایت فرماید . کسی که در مواقع این چنینی پناه مردم مضطرب بود . هنگامی که زنان و کودکان با بقچه های بر دست راهی غار ها و کوه ها شده بودند و از وحشت درنده خوهایی چون داعش هیچ امید و پناهی را نداشتند . در میان اولین نیروی های اعزامی به آن مناطق حضور داشت و اولین اقدام خود را دادن دلگرمی و حفظ روحیه و بازآرایی نیروهای بومی قرار می داد . به یاد همه شهدایی که خارج از وطن جان خود را نثار حمایت از مردم بی پناه کردند صلواتی را هدیه کنیم
  7. 2 پسندیده شده
    سالهای قبل هم گروه دیگری مرتبط با ایران در این نقطه رژه رفته بود!!! عکس: رژه سازمان منافقین در مهرماه ۱۳۷۰ منافقین خلق که پس از کمک به رژیم بعث صدام در جنگ با ایران و سپس در سرکوب قیام‌های مردمی در جنوب عراق و کشتار ده‌ها هزار نفر از مردم این کشور به عنوان ارتش دوم صدام خدمت می کردند سیلی از تجهیزات و امکانات را دریافت کردند تا به قول معروف هم پاداش خوش خدمتی را گرفته باشند و هم عقده‌های بی‌پایان صدام در شکست جنگ با ایران را جامه عمل بپوشانند. در آن رژه که چند یگان از ارتش صدام هم حضور داشتند تا تعداد منافقین و امکانات آن‌ها را بیشتر نشان دهند، تا به ابزار پروپاگاندا و تبلیغات وسیع منافقین تبدیل شود. اما الان 30 سال بعد گروهی از شیعیان و دوستداران ایران از کشور عراق با تجهیزات ایرانی در این نقطه رژه می روند. عکس:رژه ی حشد شعبی
  8. 2 پسندیده شده
    کارنامه ی طالبان تا کنون در این مطلب یک نگاهی می خواهیم داشته باشیم به سوابق طالبان و چرایی دشمنی ذاتی طالبان با ایران بی‌نظیر بوتو، صدراعظم وقت پاکستان گفته بود: طالبان را پاکستان، امریکا، انگلیس وعربستان ساخته‌اند؛ این سخن درستی است؛ امّا این بذر در زمین مساعد و آماده پاشیده شد. اگر زمین افغانستان آماده ی رویش چنین گیاهی هرزی نبود، بذر طالب در آن نمی‌رویید. طالبان به معنای دانش آموزان، محصول مدارس اسلام وهابی هستند که به دستور امریکا و انگلیس و توسط عربستان سعودی در میان قوم پشتون در روستا ها و مناطق دور افتاده ی پشتونستان پاکستان افتتاح شدند. در این مدارس نوع وهابی اسلام با اموزگاران عربستانی در میان قوم پشتون ساخته شد و آنان را به جهاد علیه کفار دعوت میکرد. پس از پایان درس این دانش آموزان توسط پاکستان آموزش نظامی میدیدند و مسلح شده و به افغانستان فرستاده میشدند. قوم پشتون از لحاظ نژادی یک قوم ایرانی شرقی به حساب می آید که زبان انها تفاوت های زیادی با زبان های ایرانیان غربی و فارسی دارد. این مدارس به این دلیل ساخته شدند تا جنگجویانی مسلمان بسازند تا به جنگ با شوروی در افغانستان بروند این روش برای غرب موفقیت آمیز بود و باعث شکست سنگین شوروی در افغانستان شد(البته نقش مجاهدین هم بسیار پر رنگ بود) و پس از خروج شوروی به مرور افغانستان را اشغال کرد. تصرف کابل در سپتامبر 1996: آنان به محض ورود؛ عبدالعلی مزاری رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان که مربوط به قوم هزاره بود و محمد نجیب‌الله احمدزی، رئیس‌جمهوری پیشین افغانستان و برادرش شاهپور احمدزی را کشتند و جنازه‌هایشان را در چهارراه آریانا در نزدیکی ارگ ریاست جمهوری افغانستان به نمایش گذاشتند. سپس به تدریج سه چهارم خاک افغانستان را متصرف شدند. طالبان پس از تصرف افغانستان، از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ با نام امارت اسلامی افغاتستان بر این کشور حکومت کردند و رهبر خود، ملا محمد عمر، را به عنوان امیرالمؤمنین معرفی کردند. کشورهای پاکستان، امارات متحده عربی و عربستان سعودی تنها سه کشوری بودند که طالبان را به رسمیت شناختند. چند نمونه از اقدامات طالبان پس از به حکومت رسیدن: - دست و پا بريدن ها و آويزان كردن دست ها و پاها در چهاراهی ها - حمله بر مزار و كشته شدن تعداد از ديپلومات های ايرانی دوسيه - حمله بر سفارت امريكا و خرابی های آن - حاضری گرفتن در مساجد از نماز گزاران تا با نماز نخوان ها برخورد کنند. - مسدود كردن مكتب دخترانه و عدم اجازه رفتن دختران به دانشگاه ها - شلاق زدن زنان به سبب بی حجابی در جاده ها -انفجار بوداهای باميان -انفجار در مساجد و حسینیه ها و دانشگاه ها رابطه با اسامه بن‌لادن و القاعده اسامه بن لادن سرمایه‌دار اهل عربستان سعودی به بهانه کمک به طالبان یک سال بعد از استقرار نظام طالبان با هواپیمای شخصی خود وارد جلال‌آباد شد و مورد استقبال مقامات طالبان قرار گرفت. در پی حملات تروریستی همچون انفجار یواس‌اس کول و حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر، ایالات متحده القاعده را به سرکردگی بن لادن مسئول این حملات عنوان نموده و از گروه طالبان خواست تا وی را در اولین فرصت به آمریکا تحویل دهد، اما طالبان به هیچ وجه حاضر به تحویل اسامه بن لادن به آمریکا نشدند. رابطه با ایران: در میان مسلمانان سنی وهابی حکومت طالبان در واقع یک حکومت مذهبی سنی در مقابل حکومت مذهبی شیعیان در ایران بود و در صورت قدرت گرفتن قرار بر آن بود که رهبری دشمنی با شیعیان و ایران را بر عهده بگیرد. پس از به شهادت رسیدن دیپلمات های ایرانی در مزار شریف ایران در یک قدمی جنگ با افغانستان طالبان نیز رفت. پس از حمله ی آمریکا و اشغال افغانستان: حکومت طالبان پس از حمله ی آمریکا به افغانستان از بین رفت ولی از سال ۲۰۰۶ بار دیگر ضمن اعلام موجودیت، با دولت مستقر افغانستان مبارزه مسلحانه کردند و در بیشتر قسمت‌های جنوب افغانستان به ویژه زابل، قندهار و هلمند نفوذ کردند. از آن زمان، طالبان با نیروهای آمریکا و ناتو نیز در جنگ هستند. رهبر کنونی طالبان پس از کشته شدن ملا اختر منصور، از سال ۲۰۱۶ مولوی هبت‌الله آخوندزاده است. طالبان در این روز ها که نظامین آمریکایی قصد خروج از افغانستان را دارند به سرعت در حال اشغال قسمت های زیادی از افغانستان با تسلیم شدن نیروهای دولتی است.
  9. 2 پسندیده شده
    تصویر به نسبت کمیاب از جنگنده های اف-5 نیروی هوایی سالهای نخستین جنگ (1363) این عکس مربوط به فیلم به یاد ماندنی "عقابها" اثر مرحوم ساموئل خاچیکیان براساس داستان واقعی جناب شریفی راد است .
  10. 2 پسندیده شده
    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ اشباح شناسایی (تیزبین، بلند پرواز، کارآمد) بخش اول مقدمه مترجم: مقاله پیش رو حاصل ترجمه و ترکیب چندین شماره از نشریه The Navigator و ترجمه بخش ­هایی از کتابچه راهنمای پروازی هواپیمای شناسایی RF-4 می­باشد و جهت گردآوری آن وقت و هزینه صرف شده است؛ لذا از مخاطبین محترم تقاضا می ­شود تنها با ذکر نام انجمن میلیتاری و نام مترجم و مولف (Cougar Bravo) اقدام به بازنشر آن نمایند. با تشکر آزادی بخش، غارتگر و دژ پرنده؛ این­ القاب در واقع نام اسطوره­ هایی هستند که در تالار مشاهیر نیروی هوایی ایالات متحده می­ درخشند. در این تالار مشاهیر اما، عضوی کوچک خودنمایی می­کند. "شبح" اف-4 فانتوم که لقب "Just Happened" را به دوش می­کشد از موفق ترین هواپیماهای شکاری شصت سال اخیر بوده و با گذشت این مدت، هنوز هم در خدمت نیروی هوایی چندین کشور قرار دارد. در ادامه اما به عضوی خاص از خانواده اشباح خواهیم پرداخت. هواپیمای شناسایی آر اف-4 "فتوفانتوم" برترین هواپیمای شناسایی عصر خود، که هنگام پرواز در پهنه ­ی آبی آسمان هم چشم و هم تخیل را به خود معطوف می­ نمود. هواپیمای شناسایی RF-4C نیروی هوایی ایالات متحده سرنشینان این هواپیما، همانند اف-4، دو نفر هستند. یک خلبان و یک ناوبر (که بار اصلی ماموریت را بر دوش دارد.) یک بررسی کوتاه به ما نشان خواهد داد که سرنشینان این هواپیما سامانه­ هایی را به کار می­ اندازند که بسیار پیچیده و پیشرفته ­اند. یک ناوبر، هنگامی که در کابین عقب RF-4 قرار می ­گیرد، سه وظیفه را بر عهده دارد. 1- ناوبری 2- شناسایی 3- ارتباطات بیایید کمی بیشتر به موارد بالا وارد شده و ببینیم چه داریم! کابین خلبان هواپیمای RF-4C کابین ناوبر هواپیمای RF-4E سامانه ناوبری LN-12 قطعه کلیدی سامانه­های ناوبری این هواپیما، سامانه ناوبری اینرسیایی LN-12 می­­باشد. این دستگاه به غایت پیچیده، اطلاعات ارزشمندی همچون موقعیت فعلی (PP)، سمت (Heading)، سرعت زمینی (GS) و دریفت (Drift) را برای ناوبر به ارمغان می­آورد. علاوه بر این، پس از وارد نمودن اطلاعات هدف (Target)، فاصله و سمت نسب به هدف را در نمایشگر عقربه­ای سمت و فاصله (BHDI)، به ناوبر نمایش خواهد داد. رایانه ناوبری ASN-46 که بخشی از سامانه LN-12 می باشد. این رایانه در اختیار ناوبر قرار دارد. ناوبر فتوفانتوم (فرمانده ماموریت)، مسئول به کار انداختن و آپدیت نمودن سامانه ناوبری اینرسیایی (INS) است. خروجی این سامانه، اطلاعات ارزشمندی­ست که در اختیار خلبان (فرمانده هواپیما) قرار می­گیرد. سامانه ناوبری اینرسیایی از طرف دیگر، سیگنال­های پایدار سازی و سرعت زمینی را برای دوربین­ها و تجهیزات شناسایی فراهم می­آورد. مهم نیست فاصله­تا هدف چند ناتیکال مایل باشد، INS یاری دهنده خلبان و ناوبر تا رسیدن بر فراز هدف و تصویر برداری از آن خواهد بود. البته سرنشینان فتوفانتوم از یک رادار جلونگر (FLR) به نام AN/APQ-99 نیز جهت طی طریق تا هدف بهره می­گیرند. رادار جلونگر APQ-99 این رادار در مقایسه با راداری که در دماغه فانتوم­های رزمی جای خوش کرده، فشرده­تر و جمع و جور تر است، چرا که تنها وظیفه دارد به زمین بنگرد! رادار جلونگر دارای پنج Mode کاری بوده که دوتای آنها توسط خلبان و سه مورد دیگر توسط ناوبر کنترل می­شوند. حالت تعقیب عوارض (TF)، وضعیت و ارتفاع عوارض پیش رو را به خدمه نشان می­دهد. ارتفاع قابل انتخاب جهت هشدار به خدمه از 0 الی 2000 پا قابل انتخاب است. البته این حالت اطلاعات ناوبری را فراهم نمی­آورد. اما در هنگام پرواز در نواحی کوهستانی (به خصوص در شب) بسیار کاربردی است. حالت تعقیب عوارض (TF) یکی دیکر از حالت­های فوق­العاده عالی این رادار، حالت اجتناب از عوارض (TA) است که اطلاعاتی را در دو نمایشگر مجزا به خلبان و ناوبر نمایش می­دهد. خلبان در نمایشگر خود، اکوی عوارضی که از هواپیما ارتفاعشان بالاتر است را می­بیند. در همین حال ناوبر از قابلیت نقشه­برداری زمینی بهره برده و مسیر صحیح تا هدف را می­یابد. حالت اجتناب از عوارض حالت جستجوی متقاطع (CS)، دو حالت قبل را با یکدیگر ترکیب کرده و قابلیت انجام سه عمل در یک زمان را به سرنشینان می­دهد. حالت جستجوی متقاطع دو حالت نقشه برداری زمینی به نام­های Pencil و Spoil جهت ناوبری در ارتفاع پست و بالا در اختیار ناوبر هستند. علاوه بر موارد بالا، رادار جلونگر اطلاعات فاصله و انحراف نسبت به هدف را نیز فراهم می­آورد. سامانه ­های کمک­ ناوبری دیگر که در این هواپیما قرار دارند، شامل ارتفاع سنج رادیویی APN-159 و یک سامانه TACAN با قابلیت هوا به هوا (جهت انجام سوختگیری هوایی) می­شوند تجهیزات شناسایی وظیفه یک ناوبر تنها به ناوبری منحصر نبوده و باید تجهیزات و تمهیدات شناسایی (اعم از دوربین­ها و حسگرها) را به کارگیرد. دوربین­ها از اهمیت بالایی برای ناوبر برخوردار هستند و شناخت انواع آنها، لنرها و ترکیب­شان برای وی ضروری است. موقعیت دوربین ها، رادار و حسگرها در RF-4 دوربین KS-72 اولین مورد است. این دوربین می­تواند به صورت مایل، عمودی و به پهلو بر روی هواپیما نصب شود. فاصله کانونی این دوربین­ از 3 الی 18 اینچ (بسته به نوع لنز) متفاوت است. با استفاده از فتوفلش (Photo Flash)، می­توان این دوربین را جهت استفاده در شب بهینه نمود. توضیحات مترجم: در هنگام تصویر برداری در شب، امکان استفاده از حسگرهای مادون قرمز وجود دارد. اما نگاتیو این حسگرها گران قیمت بوده و وضوح (Resolution) پایین تری در مقایسه با نگاتیوهای معمول دارند. لذا با استفاده از فتوفلش امکان استفاده از دوربین­های معمول در شب وجود دارد. فتوفلش نوعی منور بوده و ظاهری شبیه به گلوله­های شات­گان دارند، اما کمی بزرگتر هستند. خشاب های فتوفلش در پشت هواپیما و پایدار ساز عمودی (Vertical Stabiliizer) دارند. موقعیت خشاب های فتوفلش تصویر برداری پانورامیک توسط دو دوربین KA-55A و KA-56A انجام می­شود؛ که اولین از ارتفاع 30000 پا به بالا و دومی ارتفاع پست و متوسط را تصویر برداری می­نماید. تصویری که توسط دوربین پانورامیک KA-56A در عملیات شناسایی Post Strike پالایشگاه کرکوک ثبت شده است. علاوه بر این دوربین­ها، دو حسگر مادون قرمز و راداری در فتوفانتوم قرار داده شده است. حسگر مادون قرمز AAS-18 توانایی شناسایی در روز و شب را داشته و با وجود Passive بودن، امکان شناسایی آن توسط دشمن وجود ندارد. رادار پهلونگر APQ-102، حسگر دیگر این هواپیماست که تصاویر راداری با وضوح بالا از هدف ثبت نموده و آن را در قالب تصویر ارائه می­نماید. این حسگر در تمامی شرایط آب و هوایی قابل استفاده است. تنها عیب این حسگر، ساطع نمودن امواج در طیف الکترومغنایس و امکان کشف توسط واحدهای شنود الکترونیک دشمن است. عملکرد رادار پهلونگر در ارتفاعات پست و بالا جهت برقراری ارتباط رادیویی، این هواپیما به رادیوی UHF و HF مجهز است. رادیوی UHF توسط هر دو کابین قابل کنترل و استفاده است. اما رادیوی HF تنها توسط ناوبر قابل کنترل بوده و توسط هر دو کابین قابل استفاده است. ادامه دارد....
  11. 2 پسندیده شده
    بسيار عالي ،، مطلب كامل و دقيقي بود تنها يك نكته موتور جهش بتازگي رونمايي شده اما پهباد شاهد ١٧١ چندسالي هست كه عملياتي شده و از موتورهاي خانواده طلوع استفاده ميكند توان موتور طلوع ٦٦٠٠ نيوتن و توان موتور جهش ،،، ٧٠٠ كيلوگرم نيرو تقريبا معادل ٦٩٠٠ نيوتن ميباشد كه در مقايسه با طلوع كمي قوي تر است به همين نسبت تفاوت اندكي در شاخصه هاي اركيو ١٧٠ و شاهد ١٧١ قابل مشاهده است بيشينه سرعت اركيو ٥٠٠ و بيشينه سرعت شاهد ٤٦٠ كيلومتر بر ساعت است ارتفاع پروازي اركيو ٤٠٠٠٠ پا و ارتفاع پروازي شاهد ٣٦٠٠٠ پا ميباشد كه اين موارد ميتواند تاييد كننده تفاوت پيشران ها باشد طبق گفته امير خواجه فر مدير عامل صنايع هوايي وزارت دفاع موتور جهش روي پهبادهاي رادارگريز وزارت دفاع نصب خواهد شد كه در حال حاضر نيز يكي از پهبادها براي اين كار كانديد شده است.
  12. 2 پسندیده شده
    نیروی هوای فضای سپاه برخی اطلاعات رو از نسخه های مختلف مهندسی معکوس آرکیو170 منتشر کرده. ایران تا کنون سه نسخه عملیاتی از این پهپاد را در نقشهای مراقبتی، نظارتی و رزمی در اندازه های متفاوت تولید کرده است. شاهد161 نمونه 40 درصد آرکیو170، کوچکترین عضو این خانواده مجهز به پیشران جت در نقش شناسایی- مراقبت و رزمی در سال 1393 توسعه داده شده است. این پهپاد دارای مداومت پروازی 2 ساعت، سرعت 275 کیلومتر در ساعت، سقف پروازی 25000 پا و برد 250 کیلومتر است. نسخه ای از این پهپاد با موتور پیستونی با شناسه شاهد 141 نیز تولید شده است. شاهد 161 می تواند 2 بمب 25 کیلوگرمی را خارج از بدنه حمل کند. سپاه پاسدارن با طراحی و تولید شاهد 161 توانست بر کنترل پروازی و پیکربندی بال پرنده تسلط پیدا کند. سپاه پاسداران در سال 1394 نمونه 60 درصد را تولید کرد. این پهپاد در دو نسخه با پیشران جت با شناسه شاهد191 و پیشران پیستونی با شناسه شاهد181 توسعه داده شده است. شاهد 191 در نقش شناسایی-مراقبتی- رزمی به کار گرفته می‌شود.این پهپاد با بیشینه سرعت 350 کیلومتر بر ساعت و مداومت پروازی 4/5 ساعته دارای برد 750 کیلومتر بر ساعت است. شاهد191 می‌تواند دو بمب 50 کیلوگرمی (جمعا 100 کیلوگرم) را در دهلیز داخلی حمل کند و خود پهپاد 500 کیلوگرم وزن دارد. در عملیات ضربت محرم 50 فروند پهپاد شاهد181 و شاهد191 به صورت همزمان به پرواز درآمده اند. نمونه یک به یک آرکیو 170 در سال 1396 با نام شاهد171به تولید رسید. شاهد171 از یک پیشران با توان 6600 نیوتن بهره می‌برد. این پیشران همان توربوفن جهش 700 خواهد بود. شاهد 171 فقط به منظور شناسایی و مراقبت به کارگیری می‌شود. وزن این پهپاد 3070 گیلوگرم است و 10 ساعت مداومت پروازی دارد. سرعت آن 460 کیلومتر بر ساعت است و می‌تواند تا شعاع 2200 کیلومتری و سقف پروازی 36000 پایی عملیات شناسایی را انجام دهد. تفاوتهایی در پارامترهای اعلام شده بین آرکیو170 و شاهد171 دیده می‌شود. مداومت پروازی آرکیو170 آمریکایی 8 ساعت است و برد آن 1600 کیلومتر می‌باشد اما شاهد171 دارای مداومت پروازی 10 ساعت و برد 2200 کیلومتر است. بنابراین پرنده ایرانی 600 کیلومتر برد بیشتر و 2 ساعت مداومت پروازی بالاتری نسبت به پهپاد آمریکایی دارد. ممکن است سپاه پاسداران تمام تجهیزات و سنسورهای آرکیو170 را در شاهد171 به کارگیری نکرده است که در نتیجه فضای بیشتری برای سوخت پهپاد ایجاد شده است.
  13. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم مسلسلهای دستی ارتش ایران در سال‌های ۱۹۴۱ تا ۱۹۷۹ * بخش نخست در واژگان ایرانی، مسلسل دستی به جنگ افزاری کوچک اطلاق می شود که توانایی آتش رگباری دارد. در دوران پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی، ارتش و نیروهای انتظامی ایران از گونه های مختلفی از مسلسلهای دستی ساخت کشورهای بلوک غرب و شرق استفاده می کردند. برخی از این مسلسلها در داخل تولید و برخی نیز مستقیما” از خارج به کشور وارد شده بودند. در نوشتار پیش رو، نگاهی داریم به مسلسلهای دستی مورد استفاده در ایران در سال‌های ۱۹۴۱ تا ۱۹۷۹ بر پایه دانسته های جناب یوسف ریاضی که بیشتر برپایه تصاویر موجود و دانسته های گردآوری شده از منابع مختلف تهیه و گردآوری شده است. بیشتر ایرانیان درباره استفاده کشورشان از مسلسلهای یوزی (UZI) و ام پی فایو (HK MP5) شنیده، دیده، و خوانده اند، ولی دانسته های کمتری درباره دیگر مسلسلهای دستی مورد استفاده در نیروهای نظامی، انتظامی، و امنیتی ایران در دسترس علاقمندان قرار داشته است. به احتمال بسیار زیاد، نخستین مسلسل دستی رسما” بکارگرفته شده توسط ارتش ایران مسلسل آلمانی MP28 ساخت شرکت برگمن (Bergmann) است که پیش از آغاز دومین جنگ جهانی توسط ایران از آلمان خریداری شدند. در ژانویه سال ۱۹۴۳، مقامات ایرانی و اتحاد جماهیر شوروی قراردادی را به امضاء رساندند که برپایه آن صنایع جنگ افزار سازی ایران مسلسل PPSh-41 با کالیبر ۲۵ * ۷/۶۲ میلی متری را برای نیروهای نظامی ایران تولید و همزمان بخشی از تولیدات خود را به اتحاد جماهیر شوروی صادر نماید. این مسلسل یکی از نخستین مسلسلهای تولید شده در ایران می باشد که البته خط تولید آن همزمان با پایان دومین جنگ جهانی متوقف شد. در این دوره کوتاه شمار نامشخصی از این مسلسل دستی در ایران تولید و در اختیار نیروهای نظامی ایران قرار گرفت. البته بر پایه شواهد موجود علاوه بر نیروهای نظامی، نیروی پلیس ایران (شهربانی) هم از این مسلسل استفاده می کرده است تا اینکه همگی در سال‌های دهه ۱۹۵۰ با مسلسلهای دستی جدیدتر جایگزین شدند. در همین دوره زمانی، ایران همچنین به شمار محدودی مسلسل کالیبر ۰/۴۵ تامپسون M1 نیز دست یافته بود که در جنگ با جدایی خواهان فرقه پیشه وری (نبرد برای نجات آذربایجان) در سال‌های ۱۹۴۵ و ۱۹۴۶ مورد استفاده قرار گرفت. در یک تصویر با ارزش تاریخی بالا، تیمور بختیار جوان که در سال‌های بعد به ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) رسید، با یک مسلسل دستی تامپسون M1 مشاهده می شود. ادامه دارد….
  14. 1 پسندیده شده
    این بخش پایانی فرمایشات شما اهمیت بسیار زیادی دارد. پختگی بیشتر و بکارگیری کارشناسان در تهیه این گونه از گزارشها و همچنین مرور بازخوردهای مردم در بخش نظرات (کامنتها) به افزایش تأثیرگذاری چنین گزارش هایی در آینده کمک خواهد کرد. در برخی از موارد (نه همه) مقایسه ها به اندازه ای کورکورانه، خام، و یکجانبه انجام شده اند که با حجم بسیار زیادی از نظرات منفی خوانندگان مواجه می شوند. خوانندگانی که در شرایط کنونی منابع بیشماری برای دستیابی به اخبار و تحلیل ها در دست دارند. مثلا” گزارش خبری همین امروز با عنوان “ پماد خارش شاه از سوییس آمد، واکسن رهبر از ایران“ بازخورد بسیار عجیبی از مردم داشته است. https://www.farsnews.ir/news/14000404000339/پماد-خارش-شاه-از-سوییس-آمد-واکسن-رهبر-از-ایران شمار این نظرات مخالف و انتقادی نشان از اثرگذاری معکوس این مقاله داشته است به ویژه این که قطعا” بخش چشمگیری از کامنتهای مخالف قابل چاپ نبوده اند و سایت خبرگزاری فارس در خارج از ایران مسدود است: * ما ميدونيم دانشگاههاى بزرگ و موسساتى مانند پاستور و رازى و ساير نهادهاى ادارى مدرن كى بنا نهاده شده، ميشه لطفا پيشرفتهايى كه از ناحيه سازمانهايى مانند تعزيرات حكومتى يا وزارت تعاون نصيب كشور شده رو تشريح كنيد. * قبل انقلاب کره ای ها میومدن ایران کارگری حالا اینجا مهندس هم بفرستید کره راه نمیدن البته منظور کره جنوبیه نه کشور دوست و برادر کره شمالی * ساسانيان هم پانصد سال حكومت كردن ولى يك متر جاده آسفالته يا راه آهن نساختن. بيا ببين حالا چه خبره! * یعنی یک هواپیمای اختصاصی از سوییس رفته لندن فقط برای اینکه برای شاه ایران یک پماد تهیه کند؟ * شاه، چهل ساله مرده دست از سرش بردارید بعد این همه سال اون رو مقابل خودتون میبینید؟ همیشه کشور رو با ۴۰ سال قبل و مسولین رو با شاه مقایسه میکنید بس کنید * بنیان گذار صنایع دارویی ایران خود شاه بود. * کلا به مفهوم گذر زمان اعتقاد ندارید ؟ دانشگاه های علوم پرشکی کی راه اندازی شد ؟ بگید در این 43 سال با درآمد سرشار نفت و مالیات و عوارض شما کجایید و ترکیه و امارات و سایر کشورهای هم تراز شما کجا ؟ * سلام، هر چند مقایسه حضرت آقا با آن فرد، کراهت دارد، اما از جهتی مقایسه کارگزاران نظام در آن زمان، و تعهد و تلاششان برای آنکه حرف پادشاه روی زمین نماند، با کارگزاران در این روزگار راهگشاست... کاش ما هم به اندازه نصف آن سفیر بخت برگشته، برای آنکه سخن آقا روی زمین نماند تلاش می کردیم... * این ......چیه اون خودرو شخصیش پیکان داخلی بود با جیپ داخلی میون مردم میرفت تا کی میخواین ازین دروغا سر هم کنید خوبه فضای مجازی و اینستاگرام همه چیز رو به عیان نشون میده * ظاهرا از ديد برخى قرار بوده ايران تو شرايط ٤٢ سال قبل فريز بشه. * آره هر سال هم دهه فجر آمار میدن الان انقدر فیبر نوری داریم که زمان قبل انقلاب نداشتیم ! * نه لطفا شما به من بگيد پيش از دوران پهلوى چه دانشگاههايى تو اين كشور وجود داشته. و شما بگيد سازمان هاى مدرنى مانند ثبت احوال، و شهرداريها و دادگسترى و شهربانى و … در چه زمانى تاسيس شده و قوانين مدرنى مانند قانون تجارت در چه زمانى تهيه شده. * ببخشيد، روستاها در كره و تركيه و مالزى هم با جهاد سازندگى به آب و برق و گاز رسيدن؟ اين پيشرفتها تو نيم قرن گذشته تو همه كشورهاى مطرح شده و دستگاههاى دولتيشون نامهاى جهادى هم نداشتن. شما فرضت اينه كه قرار بوده ايران تو شرايط ٤٢ سال قبل فريز بشه و در هيچ زمينه اى پيشرفتى صورت نگيره؟ …..
  15. 1 پسندیده شده
    به نام خدا Antonov Horlytsya هواپیمای بدون سرنشین رزمی تاکتیکی (UCAV) (2019) Horlytsya (خورلیستا) یک UCAV (هواپیمای بدون سرنشین رزمی تاکتیکی) اکراینی برای همه شرایط آب و هوایی در حال توسعه است که قرار است در نقش حمله مستقیم، شناسایی و رهگیری توپخانه به خدمت ارتش اوکراین در آید. آزمایش های Horlytsya با تائید پیشرفت پروژه توسط آنتونوف در نوامبر 2017 شروع شد. آنتونوف یکی از بازیگران قدیمی صنعت هوایی است و یکی از مهمترین سازندگان هواپیما برای اتحاد جماهیر شوروی در دوره جنگ سرد (1941 تا 1941) بود. این هواپیما دارای طراحی بدنه استوانه ای شکل است و بال های اصلی مستقیم در بالا نصب شده اند. میله های 2 تایی در انتها توسط 2 باله خمیده به بالای عمودی به هم متصل می شوند. موتور به همراه منبع سوخت و سامانه های اویونیک در قسمت عقب بدنه قرار دارد. این پهپاد از چرخ های سه‌گانه ثابت برای حرکت روی زمین استفاده می کند. حسگر ها شامل حسگر های الکترواپتیکال/مادون قرمز به همراه ردیابی و هدف گیری خودکار است. تسلیحات توسط نقاط سخت زیر بال ها (یکی زیر هر بال) حمل می شود. به گفته آنتونوف، مداومت پروازی Horlytsya حدود 7 ساعت است و تا ارتفاع 5000 متری و برد 1000 کیلومتری پرواز می کند. توسعه این پهپاد برای ارتش اوکراین که در مرز های شرقی اش با روسیه درگیر است، بسیار اهمیت دارد. Horlytsya به عنوان چشمی در آسمان، نیاز به تامین کنندگان خارجی را کم می کند. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2019 - تعداد فروند ساخته شده: 1 - سازنده: Antonov (اکراین) - کشورهای مصرف کننده: اوکراین (احتمالی) - نقش: حملات زمینی (هدایت بمب های هواپایه برای نابودی اهداف زمینی توسط تیر بمب موشک و راکت)، پشتیبانی هوایی نزدیک (توسعه داده شده برای عملیات در نزدیکی عناصر فعال زمینی دشمن توسط انواعی از مهمات هوا به زمین)، جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 8 متر - طول بال ها: 14 متر - ارتفاع: 2 متر - وزن: 500 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 1000 کیلوگرم (500 کیلوگرم ظرفیت بار) - قوای محرکه: 1 موتور معمولی که ملخ های چند پره را در انتهای بدنه می چرخاند. آرایش pusher - حداکثر سرعت: 215 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 5000 متر - برد: 1000 کیلومتر - تسلیحات: 2 موشک هدایت دقیق - نسخه ها: Horlytsya (سری پایه) منبع
  16. 1 پسندیده شده
    بسم ا... داده نمای قابلیتهای تانک اصلی میدان نبرد ام-60 آ.3 نیروی زمینی ارتش ترکیه پی نوشت : برای بزرگنمایی ، روی عکس کلیک کنید ..
  17. 1 پسندیده شده
    همانطور که برادر ارجمند @alala فرمودند به نظر می رسد این تحولات حداقل از 2 سال پیش و جلسات پیاپی آمریکایی ها با طالبان و بدون حضور دولت افغانستان به شکل دقیق برنامه ریزی شده است . آزاد کردند چندین هزار جنگجوی طالبان که حتی وقتی دولت گاهاً مقاومت می کرد در آزاد سازی با دخالت مستقیم نماینده آمریکا اطمینان حاصل کردند که تا نفر آخر ایشان آزاد گردد ( دولت اعلام کرد که یک لیست 700-800 نفره از اینها به شکلی هست که شاکی خصوصی دارند و در تجاوز جنسی ، قتل ، دزدی و ... مشارکت دارند ولی متاسفانه با فشار آمریکا تمام آنها آزاد شدند ) از دشمن جز دشمنی نمی توان توقع داشت بهر حال . نیت آمریکا در افغانستان دهه ها ست عیان و آشکار است . ولی به نظر نمی رسد که ایران نیز بدون توجه در افغانستان فقط به نظاره نشسته باشد . سردار قآنی بهرحال در زمان فرماندهی سردار سلیمانی هماهنگ کننده شرق کشور بودند و آگاهی کاملی در حوزه افغانستان دارند . ایران نشان داده که بارها بازی به نظر باخته را به برد تبدیل کرده و یا حداقل اش این بوده که از شکست سنگین گریخته است و همچنین در جهت دهی تحولات جاری خاورمیانه به سمت دیدگاه های اصلی خود بارها تبهر نشان داده است . انشالله با دقت نظر به مشاوران دلسوز حوزه افغانستان و همچنین مشارکت جویی همپیمانان ایران در این کشور ( که محدود به نیروهای فاطمیون نخواهد بود ) بتوان این سیل ویران گر تحولات را هدایت کرد و در پشت دیواره یک سد از نعمت آن به نفع تمام مردم منطقه بهره مند شد . چه کسی فکرش را می کرد در سالیان گذشته که گروهی اندک بتوانند بازیگری شوند در جنوب لبنان که محاسبات چندین ابر قدرت و عضو ناتو را در هم بریزند و موجب رفع اشغال و مخصوصاً در حوزه نظامی موجب فشار به دشمنان تا دندان مسلح کشور ما شوند . آن روزگار و حتی هم اکنون این گونه نبود که تمام شیعیان جنوب لبنان هم رای و هم نظر باشند ( چه با خودشان و چه با ما ) و همین اتفاق هم مگر در یمن و فلسطین و غیره نیافتاد ؟ مجاهدان حوثی که قبایلی بودند عموماً در مرز شمالی چندین بار به شدت سرکوب شده و یا مجبور به همپیمانی با کسانی شده بودند که هیچ هم راستایی با دیدگاه های خودشان و ما نداشتند ولی صبر و تلاش و فداکاری و برکت ریخته شدن خون عده کثیری از مجاهدان باعث گردید تا تحولات به سمت دیگری چرخش نماید و به بیان دوست و دشمن حداقل از بعد نظامی این گروه ها دستی پر قدرت داشته باشند برای حفظ عزت خود و جامعه شان . در رابطه با پتانسیل برادران فاطمیون به نظر می رسد که اتفاقاً بعد از فروکش کردن نسبی درگیری ها در سوریه چنانچه برنامه و نقشه راه مشخصی نباشد منجر به عدم تحرک و سکون این لشگر پر استعداد خواهد شد . بر خلاف نیروهای لبنانی و فلسطینی و عراقی که همچنان باید در جبهه سوریه و عراق فعال بمانند این لشکر در آینده سوریه باید جابجا گردد و به جبهه های که اشتراکات بیشتری دارند منتقل شوند . چنانچه برای برادران فاطمیون نقشه راهی دیده نشود که بتوان ایشان را در تحولات کشور افغانستان مشارکت داد منجر به کاهش چشم انداز مثبت در آینده این استعداد عظیم خواهد شد . سردار قاآنی فردی کار آزموده هستند و این تحولات هم قطعاً میدانی سخت خواهد بود برای ایشان . انشالله خواهند توانست چون دیگر میدان ها باعث سربلندی و عزت امت اسلامی باشند . مورد دیگر که در این چند روزه پر رنگ شده " واژه بسیج مردمی " هست . لازم است که به مسئولین پر طمطراق افغانستان که از حضور یونیفرم پوشان چشم آبی سرمست غرور شده بودند یاد آور شد اگر شما این کاره بودید الان وضعتان این نبود ... ! تقلیدی کور کورانه ...! نا خودآگاه یاد روزهای آخر صدام می افتم که داشت در باتلاق خود ساخته اش فرو می رفت و چشم اندازی برای برتری نظامی نمی دید و با کلید واژه " بسیج مردمی " شروع به مسلح کردن عشایر بدون نقشه و برنامه مشخصی کرد که نه تنها سودی برایش نداشت بلکه ضمینه ساز درگیری های قومی و مذهبی هم در آینده این کشور شد . هرچند امیدی نیست که امثال اشرف غنی دست نشانده ( که هواپیمای شخصی و چمدان پولش آماده است ) بتوانند دردی از آلام مردم افغانستان بکاهند ولی بهر حال دعا می کنیم که به خاطر مصالح و آینده خود این مردم مظلوم بتواند تا دیر نشده یک همگرایی ملی ایجاد کرده و فارق از مشاوره های دوستان امریکایی اش دست دوستی به تمام اقوام و گروه های فعال در این کشور دهد و کشورش را از این باتلاق بی فرجام برون کشد . خدا خودش دست شر آمریکا را از سر مردم منطقه ( از شیعه و سنی و مسیحی و کلیمی و بودایی و... ) بردارد ... انشاالله
  18. 1 پسندیده شده
    دخالت اردوغان در افغانستان جدی است. نه تنها به تمایل زیاده خواهانه خودش بلکه به عنوان مهره ناتو و البته در رقابت و تحدید ایران رون مرزهای خودش. برای اردوغان ( و البته حامیان پشت پردش که با شناخت خوب از شخصیتش کاملا نامحسوس تحریکش میکنند) کمرنگ کردن حضور ایران در سوریه با تحت فشار گذاشتنش در مرزهاش (شما و آذربایجان، جنوب و خلیج فارس، شرق و افغانستان و غرب و عراق و سوریه) یک بازی دو سر برد هست. تمرکز زدایی از حضور و نفوذ ایران در سوریه و عراق با نیاز فاطمیون به دفاع از کشور خودشون فقط یکی از اهداف هست. اردوغان در شمال سوریه خانواده مسلحین عمدتا تکفیری و قومی/قبیله ای را داره در شهرک های تازه تاسیس توسط خودش که تمام قوانین ترکیه بر اونها حاکم هست اسکان میده. تکفیری ها را امتداد داده به مرزهای شمال ایران و آذربایجان و حالا در افغانستان هم هم احتمالا باز انتقال تکفیریهای را خواهیم داشت و هم غرب دستانش را باز میزاره تا با تشکیل واحدهای قومی (ازبک) و تکمیلش با نیروهای با تجربه تکفیری در سوریه (ترکستانی ها و سلفی ها) یک وزنه سرطانی/تکفیری جدید ایجاد کنه. اردوغان با توجه به شخصیتش در حال حاضر بهترین ابزار غرب هست که دارند ازش برای گسترش غده سرطانی تکفیری ها و نژآدپرستهای قومی استفاده میکنند. در این میان همچنان باید مراقب بازی اشرف غنی در این پازل در هماهنگی با غرب و اردوغان بود. طالبان بخشیش از حضور و نفوذ خارجی ها دل خوشی ندارند. ایران باید هشومندانه از همه ظرفیت هاش استفاده کنه برای هوشیارسازی خود افغان ها نسبت به دخالت خارجی (خواه حتی خود ایران باشه خواه آمریکا و ترکیه ) بخشی از طالبان، بخشی از رهبران گروه های جهادی و فاطمیون و مردمان عادی میتونند در این برنامه هوشیارسازی قرار بگیرند برای دفاع از کشورشون. طبیعتا ایران نه مثل امریکا و نه ترکها دنبال قصد و غرضهای اشغالگرایانه اونها نیست. البته نباید فراموش کرد در تمام سال های اشغال عراق و افغانستان و ... مهمترین عملکرد دول اشغالگر تاسیس رسانه های پرتعداد و جذب کلی مزدور رسانه ای بوده که تا تونستند نفرت از همسایگان و خصوصا ایران را پمپاژ کردند به مردمان این کشورها که تاثیراتش را قبلا در کوچکترین اتفاقات و شایعات دیدیدم. الان هم مهمترین ابزارشون این مزدوران بومی است و رسانه های تحت هدایتشون برای عقیم گذاشتن اگاه سازی ها.
  19. 1 پسندیده شده
    طوفان سرخ تانک تایپ 96 ارتش آزادی بخش خلق چین
  20. 1 پسندیده شده
    در مورد جنجال صهیونیستها در مورد قدرت پهپادی ایران (در هماهنگی با برخی فرماندهان ارتش آمریکا) چند هدف دنبال میشه: 1.یک باجگیری مجدد در آستانه مذاکرات وین 2.دریافت یک بودجه کلان دیگه مشابه بودجه مربوط به سامانه گنبد آهنین اینبار به بهانه کمک به دفاع اسراییل در برابر پهپادها 3.دریافت کمکهای فنی و همکاری ها با شرکت های نظامی آمریکایی به شکل نامحدود و رایگان 4.دخیل کردن کشورهای عربی برای احتمالا استقرار یک شبکه یکپارچه به منظور هشدار زودهنگام برای دفاع از تل آویو و سرزمین های اشغالی (اعراب با فشار آمریکا چاره ای نخواهند داشت که به سکوی دفاعی این رژیم مبدل بشند) به هر حال این مسیر قطعی است و این رژیم هم بودجه های خودش ار دریافت میکنه و ایران از همین حالا باید به فکر یک سلاح پیش روتر باشه. فعلا کار روی سلاح های مافوق صوت شاید از دسترس ترین گزینه هایی باشه که در جهان عملی است و امکان رسیدن بهش شاید وجود داشته باشه.
  21. 1 پسندیده شده
    ايران سعي ميكنه نه تنها شيعيان كه مردم همسايه اش رو از برادر كشي برحذر داره و با گفتگو پشت پرده امنيتشون رو تامين كنه ولي اگر ببينه برنامه نسل كشي هست حاضر ميشه و معادلات رو از پايه عِوَض ميكنه مثال حزب الله، حماس ، بوسني، سوريه و عراق نشون دهنده اين رفتار است فقط يك نكته ايران هميشه اعتقاد داره ، مردم هر جا خودشون بايد امنيتشون رو تامين كنن و نسبت به تامين امنيت رشد كنن و از نظر فكري خودكفا شن
  22. 1 پسندیده شده
    اگر بگردید میتونید تانکهای تی62 ارواقی رو در همین موزه و یاداوره ها پیدا کنید. این تانکهای تی-62 به احتمال زیاد از خدمت کنار گذاشته شدن یکی از علل این کنار گذاشته از خدمت هم به احتمال زیاد تعداد کم انها در مقایسه با تعداد پرشمار تانک های سری تی-55 و تایپ59 هست. به عنوان نمونه اگر تونستید به شهرک سینمایی دفاع مقدس برید از همان در ورودی میتونید تانکهای تی-62 اورقی رو ببنید
  23. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مزدوران بی وطن نگاهی به فعالیت اطلاعاتی منافقین (در خدمت سرویس های اطلاعاتی صدام) مقدمه - کتاب «خداوند اشرف از ظهور تا سقوط» به قلم «سیدحجت سیداسماعیلی» (عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعاتی مجاهدین) ، در سال ۱۳۹۳ توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی در ۱۵۰۰ نسخه چاپ و در همان سال انتشار یافت. این کتاب به دلیل استقبال مخاطبان در پائیز سال ۱۳۹۶ در تیراژ ۱۰۰۰ نسخه و با ویرایش جدید توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی مجددا به چاپ رسید. کتاب خداوند اشرف از ظهور تا سقوط در ۵ بخش ، ۱۶ فصل و در ۹۴۰ صفحه به رشته تحریر درآمده و نگاهی مستند و تاریخی به روند فرقه گرایی در سازمان مجاهدین خلق است که در ردیف فرقه های سیاسی – مذهبی دسته بندی گردیده است. به اتفاق به فصل شانزدهم این کتاب نگاهی گذرا می اندازیم : بخش پنجم – فصل شانزدهم فعالیت اطلاعاتی «مجاهدین» در خدمت سیستم اطلاعاتی عراق آنچه که رابطه بین مجاهدین و دولت عراق را مستحکم میکرد و حضور مجاهدین در خاک عراق را تداوم می بخشید تنها حول دو محور اطلاعات و عملیات بود. ستاد روابط و اطلاعات سازمان ارتباط فعالی با افسران اطلاعاتی – امنیتی (مخابرات عراق) و همچنین استخبارات ارتش عراق داشت. بنابراین تغذیه اطلاعاتی سیستم های فوق الذکر و پاسخ گویی به انبوه سوالات اطلاعاتی آنها در مورد وضعیت نظامی ، سیاسی و اقتصادی ایران همیشه در دستور کار ستاد اطلاعات و روابط سازمان قرار داشته و در اولویت کاری بود. به عبارتی جمع آوری اطلاعات و تحویل آنها به ارگانهای اطلاعاتی و نظامی عراق از وظایف مبرم سازمان محسوب می شد. تغذیه اطلاعاتی این ارگانها در چندین رده انجام می گرفت. بخشی از این اطلاعات که معمولا اطلاعات استراتژیک نیز گفته می شد، خاص ملاقات های شخص رجوی بود. این ملاقات ها می توانست با صدام حسین، و یا مسئولین سیاسی و نظامی عراق مثل عزت ابراهیم (معاون اول صدام) ، مسئول مخابرات، فرمانده استخبارات (اطلاعات ارتش) و یا فرمانده ستاد ارتش عراق و سایر مسئولین در چنین سطحی باشد. همیشه چند روزی قبل از ملاقات های مسعود یک تراکم کاری در ستاد اطلاعات وجود داشت. در ستاد اطلاعات برای ملاقات های مسعود آلبوم های کاری و باصطلاح ملاقاتی خاصی تهیه می شد. در این آلبوم ها نقشه های نظامی مخصوص از مناطق مرزی و عمق وجود داشت و برای هر جبهه عملیاتی یک نقشه رنگی در نظر گرفته می شد و تمامی اطلاعات گسترش یگانهای ارتش و سپاه تا سطح تیپ و تا عمق مراکز لشکرها روی آن با علائم استاندارد نظامی نشان داده می شد. این نقشه ها با آخرین اطلاعاتی نظامی موجود در ستاد اطلاعات به روز می شد. علاوه بر این جدولی از گسترش لشگرها و تیپ های مستقل مستقر در مناطق مرزی تهیه می شد که در این جدول نام لشکر – رسته – محدوده پدافندی – محل استقرار و گسترش تیپ های آن و نام فرمانده لشگر و در کادر اطلاعات کلی و کلیدی آورده می شد و حتی بعضا و بسته به موضوعیت آن آخرین اخبار دریافتی در مورد جدیدترین خریدهای تسلیحاتی و هوایی ایران نیز همراه این مجموعه بود. بنابراین ستاد اطلاعات اخبار جدید و در واقع آخرین اطلاعات موجود خود را تا لحظه ملاقات آماده می کرد. ستاد اطلاعات از محتوای ملاقات رجوی و اینکه طرف ملاقات کیست اطلاع نداشت . فقط می دانست که ملاقات است و بایستی آلبوم های اطلاعاتی را آماده کرد. این معنی همان استقلال ایدئولوژیک – تشیکلاتی و سیاسی و نظامی سازمان بود که همیشه رجوی در نشست های عمومی با اعضاء سازمان از آن دم میزد ولی خیلی از مسئولین و ما در دلمان به رجوی می خندیدیم و تنها تناقضی بود که جرات بیان آنرا نداشتیم. آلبوم ها پس از تهیه شدن ، توسط مترجم به عربی ترجمه می شد و روی نقشه ها نیز اطلاعات گسترش یگانها به عربی نوشته میشد مسئولیت تهیه تمامی بریف های نظامی – اطلاعاتی به عهده ستاد اطلاعات بود. ستاد اطلاعات وظیفه داشت اطلاعات تمامی ملاقاتها را که نیاز به تبادل اطلاعات نظامی داشت را تامین کند. علاوه بر اخبار نظامی، اخبار سیاسی نیز که معمولا مسئول تهیه آن ستاد سیاسی بود، بخشی از آلبوم ملاقات مسعود را تشکیل میداد. ملاقات با عزت ابراهیم الدوری برای ارائه اطلاعات تهیه شده از ایران رجوی همیشه در ملاقاتهای اطلاعاتی که مسئولیت آنرا شخصا به عهده داشت درخواست هایی را نیز از طرف مقابل می کرد. البته رجوی در برخی از نشست های عمومی و برای روحیه دادن به اعضای سازمان تنها از امکاناتی که از عراق گرفته بود را برای آنها تعریف می کرد. و اینکه در مقابل گرفتن این امکانات سازمان چه چیزی به عراق داده است، بحثی نمی شد. معمولا درخواست هایی که رجوی از طرف مقابل داشت موضوعات مختلفی را شامل می شد. بخشی از آنها امکاناتی و بخشی دیگر عملیاتی و یا شناسایی و یا اجازه نفوذ تیم های سازان برای عملیات در داخل کشور بود. که البته عمده منافع آن نیز به جیب عراق می رفت. ذیلا برخی از این درخواست ها آورده میشود : ۱ – افزایش بودجه ای که برای سازمان تعلق میگرفت. دولت عراق ماهانه بودجه ای را برای حل و فصل مسائل مالی سازمان اختصاص میداد، هرچند کسی به درستی ازمبلغ واقعی آن اطلاع نداشت. این علاوه بر جیره غذایی ثابتی مثل قند و شکر، سیگار، آرد و روغن و به عبارتی اقلام ضروری بود که بطور ماهانه به سازمان تعلق می گرفت. در همین رابطه شایان یادآوری است ؛ رجوی در جلسات خصوصی و در اوایل سالهایی که تازه به عراق آمده بود می گفت ما اجازه ندادیم و نخواهیم داد که گروههای سلطنت طلب و یا سایر گروهها چیزی را که حق ماست از عراق بدست آورند. پر واضح است که منظور رجوی پولی بود که در همان سالهای ۱۳۶۲ و 1363 به بعد عراق به گروههای سلطنت طلب و بقیه گروههای که در عراق مستقر بودند می داد. بنابراین سازمان با ورود کامل تشکیلات مجاهدین به عراق از سال ۱۳۶۴ به بعد نان آنها را آجر کرد و تقریبا همه این گروهها از عراق خارج شدند. و یا برخی هایشان زیر چتر مجاهدین قرار گرفتند. ورود رجوی به خاک عراق با استقبال رسمی طارق عزیز 2- گرفتن تسلیحات زرهی بیشتر بویژه تانک. لازم به توضیح است که سازمان خیلی تلاش کرد تا بتواند صدام را متقاعد کند که تعدادی تانک تی ۷۲ برای ارتش بگیرد ولی موفق نشد و تنها در حد یک الی ۲ فروند [؟! دستگاه] آنهم صرفا جهت آموزش در اختیار سازمان گذاشته شد. سازمان با تمامی خدمتی که به صدام کرد و حتی او را از سرنگونی حتمی در جریان حمله صدام به کویت نجات داد ولی در مقابل همه این خوش خدمتی ها، هزینه ای که برای رجوی در نظر گرفته شده بود نیز حدی داشت. صدام به خوبی می دانست که سرنگونی جمهوری اسلامی لقمه ای نیست که در دهان رجوی بگنجد و او با اشراف کامل به این موضوع رجوی را در خدمت داشت و به اندازه ای برای او خرج می کرد که مصرف داشته باشد. هرچند رجوی در خیانت و مزدوری گوی سبقت را از همه رقبایش ربوده بود. 3- گرفتن قرارگاه های جدید. سازمان همیشه در تلاش برای بدست آوردن قرارگاههای جدید برای گسترش فعالیتهای ارتش خودش بود. بنابراین یا تلاش می کرد قرارگاه های موجود مثل اشرف را گسترش دهد و یا قرارگاههای جدیدی را در استانهای مرزی بگیرد. 4- پشتیبانی لجستیکی- تعمیراتی به ویژه در رده های بالاتر تعمیرات زرهی یکی از معضلات رجوی بود چرا که کار رده ۳ و ۴ زرهی نیاز به هماهنگی هایی در سطح بالای سازمان و ارتش عراق داشت و باید از بالا و در سطح وزیرو یا فرماندهی نظامی بالاتر دستور داده می شد تا تانکهای خراب سازمان به قسمت تعمیرات ارتش عراق فرستاده شده و تعمیر شوند که در اغلب این موارد رجوی شخصا وارد می شد. 5- جلب موافقت اطلاعات و مسئولین عراقی برای انجام فعالیت های عملیاتی و یا شناسائی و یا اعزام تیم به داخل کشور. بدست آوردن این موافقت گدایی همیشگی رجوی بود. او در قبال دادن انبوهی اطلاعات و خوش خدمتی به صدام از طرف حساب های خود می خواست تا در کار روحیه دادن به نیروهای سازمان با فعالیت های محدود عملیاتی و یا شناسایی و یا اعزام تیم به داخل ایران موافقت کنند. سوالات عارفی سطح بعدی، تغذیه اطلاعاتی سیستم های اطلاعاتی و امنیتی عراق توسط ستاد روابط انجام می گرفت. که اصطلاحا به آن «پاسخ به سوالات عارفی» گفته می شد. سوالات مسئولین عراقی در مورد جمهوری اسلامی تقریبا در تمامی زمینه ها وجود داشت. که ستاد های اطلاعات و سیاسی مسئول تهیه پاسخ این سوالات و دادن آنها به ستاد روابط بودند. ستاد سیاسی بخش عمده این جواب ها را از طریق سیستم اخباری (تخلیه تلفنی) که در کشور آلمان مستقر بود تهیه می کرد. سیستم اخباری مسئولیت تهیه پاسخ بخشی از سوالات را اعم از نظامی و یا سیاسی که جواب آنها را ستاد های مربوطه نداشتند به عهده داشت. سیستم اخباری موظف به پاسخگویی آنها بود. کلیه پاسخ های تهیه شده توسط ستاد اطلاعات و ستاد سیاسی نهایتا برای تبادل به ستاد روابط داده می شد. که معمولا در ملاقات های مسئولین این ستاد یعنی عباس داوری (رحمان) و مهدی ابریشمچی (شریف) و مهدی برائی (احمد واقف) به طرف حسابهای عراقی شان داده می شد. سطح بعدی تبادل اطلاعات با فرماندهان فیالق (سپاه های هفت گانه عراق در استانهای مختلف) بود. تغذیه اطلاعاتی این ارگانها که معمولا جبهه فرماندهی ارتش ها را در بر می گرفت شامل اطلاعات تیپ به پائین بود که توسط افسران عملیات (ارشد ترین مسئول باصطلاح برادر در هر ارتش) انجام می گرفت. این ملاقات ها می توانست هم توسط ستاد اطلاعات بطور جداگانه و هم بصورت مشترک و یا توسط هر ارتش جداگانه انجام گیرد. عناصر کلیدی در حوزه اطلاعات و امنیت در سازمان عبارت بودند از حسن نظام الملکی و مسعود خدابنده با نام مستعار رسول بود. این افراد معمولا طرف حساب افسران اطلاعاتی عراق در ملاقاتهای این ستاد محسوب می شدند. (ملاحظه- حسن نظام الملکی از مسئولینی بود که در بخش های ستاد امنیت و ستاد اطلاعات سازمان کار می کرد. وی علاوه بر این در زندانی و شکنجه کردن اعضای سازمان در پروژه دستگیریهای سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ نقش عمده ای را به عهده داشت.) این سطح از تبادل اطلاعات بیشتر حضوری بود و دروه ای انجام می گرفت و هر ارتشی در سازمان موظف بود فرماندهی سپاه عراقی که در حوزه استحفاظی و جغرافیانی آن مستقر بود و قرارگاه داشت را تغذیه کند. مثل قرارگاه حبیب در بصره و یا قرارگاه حنیف که بعدا اسم آن به فائزه تغییر یافت در کوت و یا قرارگاه همایون در العماره و ... در این گونه ملاقاتها هر ارتش و یا ستاد اطلاعات مترجم عرب زبان خودش را داشت که در ملاقات ها شرکت کرده و وظیفه ترجمه صحبت های دو طرف را به عهده داشت. معمولا قبل از هر ملاقاتی بریف تبادل اطلاعات چه برای ملاقات های خود ستاد اطلاعات و یا اطلاعات و عملیات ارتش ها تهیه شده و کسانی که می خواستند ملاقات کنند نسبت به آن توجیه میشدند. معمولا تغذیه اطلاعاتی فیالق عراق با هدف گرفتن برخی امکانات استقراری و یا عملیاتی از قبیل تسهیل تردد به مناطق مرزی جهت انجام ماموریت های شناسایی و یا دیدبانی و حتی عملیات که از قبل هماهنگ شده بود انجام میگرفت. نتیجه اینکه در چنین ملاقات هایی هر ارتش به میزانی در گرفتن امکانات بیشتر از سپاههای عراق موفق بود که بیشترین رابطه را با فرماندهان آنها داشته و بیشترین خدمات اطلاعاتی را برای آنها انجام داده باشد. هر چند که چنین ملاقات هایی از بالا و توسط افسران اطلاعات عراق هماهنگ می شد ولی معمولا در سازمان رسم براین بود که در چنین ملاقاتهایی برخی هدایا نیز به فرماندهان فیالق داده میشد تا آنها تسهیلات بیشتری را برای مجاهدین در حوزه استحفاظی شان در نظر بگیرند. بیلبورد نصب شده در کمپ آلبانی که هلاکت مسعود رجوی را تائید ضمنی می کند سطح بعدی، انجام ملاقات های اطلاعاتی در کادر استخبارات گردان و گروهانهای مرزی عراق، ملاقات با استخبارات تیپ و یا فیالق با ستاد اطلاعات بود. البته این نافی این نبود که افسران اطلاعات در ترکیب های مشخصی با استخبارات تیپ ملاقات نداشته باشند. همیشه در چنین ملاقاتهایی سناریو افسران اطلاعات جبهه ها توسط ستاد اطلاعات چک می شد و آنها نمی توانستند خارج از کادری که برایشان مشخص شده چیزی در ملاقات بگویند. البته نیازمندیهای اطلاعاتی فرمانده تیپ و استخبارات که در ملاقات مطرح میشد توسط افسر اطلاعاتی ثبت و به ستاد اطلاعات گزارش می شد. دراین گزارش متن سوالات و اطلاعات خواسته شده آنها آورده می شد. در مراحل بعدی کار ، این ستاد اطلاعات بود که تصمیم می گرفت پاسخ این سوالات به چه شکل داده شود ؛ در ملاقاتهای بعدی و یا از طریق ستاد روابط و . . . منبع : خداوند اشرف از ظهور تا سقوط (ص 736 الی 741) پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  24. 1 پسندیده شده
    مهمات 120 میلیمتری L31A7 تانک های چیفتن ایرانی شهید داود ندرتی در داخل تانک چیفتن ارتش تصویر بالا یک تانک چیفتن ایرانی رانشان میدهد. در این تصویر میتوان مهمات 120 میلیمتری HESH L31A7 (شدید الانفجار با سر له شونده) را مشاهده کرد. این نوع مهمات توسط شرکت Royal Ordnance در اوایل دهه 1960 برای توپ 120 میلیمتری سری L11 ساخته شده است. مهمات L31A7 دارای یک پوسته نازک فلزی ودارای مواد منفجره پلاستیکی هستند. این نوع مهمات در برابر ساختمانها ، استحکامات، نفربرها، خودروهای رزمی پیاده نظام ، خودروهای زرهی سبک و تجمع سربازان پیاده نظام موثر است. مهمات 120 میلیمتری HESH L31A7 انعطاف پذیری بالاتر را در مقایسه با پرتابه های HEAT (شدید الانفجار ضد زره ) هم عصر خود ارائه می دادند. با این حال این نوع مهمات ضعف های مخصوص به خود را داشتند به طوری که در برابر زره های فاصله دار ، زره های کامپوزیتی و زره های واکنشی کارآیی کمتری داشتند. همچنین به خاطر سرعت پایین سرعت دهانه ( 670 متر بر ثانیه) هدف قرار دادن اهداف متحرک در فواصل دور با این نوع مهمات بسیار مشکل بود. مهمات 120 میلیمتری L31A7 HESH حداکثر برد : 4000 متر سرعت دهانه : 670 متر بر ثانیه قابلیت اثر گذاری بر روی زره با ضخامت 370 میلیمتری در مقیاس RHA ( زره همگن نورد شده) اگر چه مهمات شدید الانفجار با سر له شونده به داخل زره نفوذ نمیکنند اما با بعد از برخورد با زره باعث ایجاد ترکش های خطرناک در داخل فضای داخلی خودروهای زرهی میشوند که می تواند برای خدمه خودروهای زرهی کشنده باشد.
  25. 1 پسندیده شده
    خوب این بحث سایبر یکی از معضل های کشور ماست برآیندش رو در قطعی اینترنت آبان98 تا حملات سایبری دیدیم در کنارش ضعف های مربوط به امنیت سایبری و قوانین حقوقی ضعیف کشور در خصوص افشای اطلاعات کاربران جمع اوری اطلاعات کاربران هک و سرقت فیزیکی اطلاعات بد افزار باج افزار و.... تا رانت اقتصادی سیاسی نظامی تا اجازه جاسوسی و... نداشتن موتور جستجو شبیه یاندکس و بیدو که بتماند خدماتی نظیر گوگل ارائه کند نظیر ایمیل فضای ذخیره سازه ابری پلی استور یتوتوب ترجمه وبلاگ پشتیبانی از چند زبان خارجی تولید محتوا و ارائه خدمات در کشور و سایر کشورهای حوزه نفوذ نظیر عراق سوریه لبنان افغانستان تاجیکستان ترکمنستان تا بحث های مربوط حملات سایبری دیس اینفورمیشن دانش سایبری عموم جامعه تا نهاد انتظامی مثل پلیس فتا و قوه قضاییه سازمان پدافند غیرعامل و.... تا زیر ساخت شهری مخابراتی و موبایل فضایی این حوزه بخصوص با برنامه ماهواره های استارلینک و خصوصا بلک جک دارپا و فناوری مرتبط با ارتباط لیزری بین فضا و زمین و بحث استفاده از فناورهای کوانتوم برای رمز گذاری ارتباطات متاسفانه عملکرد خوبی از این حوزه زیر ساخت و استارت اپها ایران ندیدیم بغیر تبانی تخلفات مالی گسترده انحصار بی حد حصر نقض آزادی فردی عدم پاسخگویی در خصوص افشا اطلاعات و یا از بین رفتن اطلاعات مشتریان و کاربران نحوه دسترسی سرمایه گزاران به اطلاعات و... بازیگران کلیدی فضای سایبر ایران البته بحث امنیت اقتصادی نهاد های مالی کشور هستیم که اخیرا اطلاعات بیش از 30 میلیون مشتری یکی از بانک ها منتشر شد خوب کشور زیر شدید ترین نظام های جمع آوری اطلاعات و عملیات سایبری قرار دارد اگر مقاله تاریخچه اوسینت خوانده باشید یک جمله دارد به نقل از ویلیام جی دانوان ( تصویر پروفایلم) حتی نظامندترین رسانه ها بارها وبارها به منافع کشورشان خیانت میکنند نویسنده از جمله وام گرفته امروزه ما با پست ها لایک ها اشتراک گذاری ها و... هر روز به منافع شخصی مان خیانت میکنیم مراکز متعدد سایبری اطراف ایران تاسیس شدن خصوصا در ترکیه اسراییل حتی در درگیری های اخیر قره باغ آذربایجان لشکری سایبری کرده حتی در مواردی روسها سعی کردن به شیوه و متد گروه های هکری ایران حمله کنند و ردپا خودشنو از بین ببرند اگر میخواهید از این مواردها اطلاعات بیشتر کسب کنید اندیشکده اتلانتیک Digital Forensic Research Lab (DFRLab) خوبی دارد https://medium.com/dfrlab