برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on سه شنبه, 8 تیر 1400 در پست ها
-
10 پسندیده شدهاردیبهشت ۱۳۹۵؛ مراسم رونمایی از تانک تیام و چند دستاورد دیگر جهاد خودکفایی نیروی زمینی ارتش
-
5 پسندیده شدهجنگ قره باغ بخش دوم طبق برخی گزارشها تیمهای عملیات ویژه آذربایجانی چند روز قبل از شروع درگیری با نفوذ به ارمنستان در بعضی از خانههای خالی مستقر شده بودند. ساکنین ارمنی این مناطق، رفت و آمد افرادی با چهرههای مشکوک را گزارش کردهاند. حملات ابتدایی پهپادهای آذری توانست مواضع دفاعی ارمنستان را از بین ببرد و شکافی را در خطوط دفاعی نیروهای ارمنی ایجاد کند و تیمهای کوچک آذری قادر شدند کنترل مناطق کلیدی را با حداقل مقاومت از طرف نیروهای ارمنی به دست گیرند. همچنین تیمهای عملیات ویژه توانستند با استفاده از پهپادها اجرای آتش کنند و موشکهای دقیق، توپخانه و موشکهای هوا به زمین را به سمت اهداف از پیش تعیین شده هدایت کنند. البته مشخص نیست که آیا این نیروها از هر نوع پلتفرم بدون سرنشین یا سرنشیندار برای دریافت تصاویر زنده، شناسایی اهداف یا ارزیابی خسارات جنگی استفاده کردهاند یا خیر؟ این تاکتیکها شباهت زیادی به عملیات ناتو در افغانستان دارد که در آن نیرویهای عملیات ویژه ایالات متحده پرندههای بدون سرنشین و تجهیزات مسافت یاب لیزری و هدفگذار لیزری را برای هدایت مهمات هدایت لیزری دقیق یا کمک به هدایت مهمات غیرهدایت شونده به سمت اهداف به کار میگرفتند. تجمع نیروهای ارمنستانی در فضای باز و بدون رعایت پدافند غیر عامل حرکت نیروی پیاده نظام در کوههای متراکم قره باغ به کندی صورت میگیرد، همچنین محدودیتهای زیادی برای فعالیت تانکها وجود دارد. در چنین شرایطی پهپادها ضعف قدرت را جبران می کنند و مزیتهایی را که توسط زمینهای مرتفع، پوشش گیاهی و اختفا برای دشمن ایجاد شده است از بین میبرند. پایگاهها و مواضع جنگی در مناطق کوهستانی توسط پهپادهای مجهز به حسگرها و تسلیحات مدرن قابل شناسایی و تخریب است. استفاده از پهپادها به ویژه بر علیه مواضع جنگی که پدافند غیرعامل نامناسبی دارد قابل اجراست. چنانچه پهپاد، حامل تسلیحات نباشد یا پهپادی دیگر توانایی پشتیبانی از راه دور برای درگیری نداشته باشد، پهپاد شناسایی میتواند مختصات دقیق هدف را به توپخانه یا سامانههای راکتی هدایت شوندهای که قابلیت اجرای آتش فوری را دارند، ارسال کند تا آتش موثری را با دقت کمتر از 10 متر بر ضد هدف شناسایی شده تدارک ببینند. تصاویر ویدئویی نشان میدهد نیروهای طرفین فاقد آموزش و مهارت لازم در استفاده از تکنیکهای پدافند غیرعامل هستند. مشاهده میشود نیروها به طور پیوسته در فضای باز فعالیت میکنند، توقف میکنند یا به آرامی حرکت میکنند. این نیروها از استتار کمی برخوردار هستند و به صورت گروهی تجمع میکنند. حرکت ستونهای زرهی ارمنستان بدون پوشش پدافندی یکی از عوامل بسیار تاثیرگذار در تلفات بالای ارمنیها بود رابرت بیتمن نویسنده Foreign Policy میگوید: گرچه پهپادها ابزاری در جهت افزایش قدرت هستند اما بسیاری از شکستهایی که در طول جنگ مشاهده شده است میتواند نشانی از آموزش ضعیف باشد. هیچ یک از طرفین به این درک نرسیده است که اگر شما یک نیروی جنگی آموزش دیده و بانظم در داخل این تجهیزات نداشته باشید حتی پیشرفته ترین تانکها و سایر خوردوهای زرهی بی فایده هستند. عدم آموزش نیروهای ارمنی و یا نبود نظم تاکتیکی و شکیبایی لازم نیروها، هزینه زیادی را برای ارمنستان به بار آورد. همچنین ویدئوهای منتشر شده از جنگ نشان میدهد پهپادهای آذری ابتدا چندین هدف با ارزش بالا را رصد میکنند و بلافاصله پس از نابودی این اهدافِ با اولویت بالا، اهداف با اولویت کمتر مانند نیروهای حاضر در فضای باز و داخل خوردوهای غیرزرهی را مورد حمله قرار میدهند. در فضایی که کمبود مهمات وجود دارد تجهیزات هوایی مشغول حمله به گروههای کوچک یا تجهیزات با اولویت پایین هستند که نشان میدهد نیروهای آذری زرادخانه بزرگی از موشکهای هوا به زمین ترکی و پهپادهای انتحاری اسرائیلی را در اختیار دارند. حمله پهپادها به نیروهای پیاده نظام نشان دهنده حجم زیاد تسلیحات هواپرتاب زرادخانه آذربایجان است نقش ترکیه تمام نشانهها حاکی از آن است که آذربایجان بخش عمدهای از پهپادهای بیرقدار خود را درست قبل از جنگ خریداری کرده است. بنابر گزارشها فقط در ابتدای سال 2020 ترکیه بیش از 120 میلیون دلار تجهیزات نظامی به آذربایجان فروخته است. با توجه به جمع آوری سریع تجهیزات، متخصصان موضوع، ابراز تردید کرده اند که نیروهای آذری بتوانند سطح مناسبی از آموزش به موقع و مهارت کافی در رابطه با تجهیزات جدید برای انجام چنین حملات مهلکی دیده باشند. یک نتیجه گیری منطقی این است که ترکیه احتمالاً نقش گسترده تری در حملات به نیروها و تجهیزات ارمنستان داشته است. مارک اپیسکوپوس ، گزارشگر National Interest ، نقش بالقوه ترکیه در جنگ را قابل توجه میداند: مجموعهای از شواهد نشان میدهد برنامه ریزی و هماهنگی اقدامات نظامی آذربایجان توسط ترکیه صورت گرفته و تا حد زیادی اجرای آن نیز بر عهده ترکیه بوده است. کمک های نظامی آنکارا شامل هواپیماهای بدون سرنشین بیرقدار، تکاوران نیروهای ویژه و مزدوران سوری وابسته به ترکیه بود. کنترل ترکیه بر نیروهای مسلح آذربایجان چنان عمیق است که طبق گزارش ها، تعدای از افسران آذربایجانی که از انتقاد به میزان درگیری ترکیه در نبرد قره باغ انتقاد کرده بودند، به دستور آنکارا از ارتش آذربایجان اخراج شدهاند. شرکت رجب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در رژه پیروزی در باکو، صحنهای قابل توجه را پدید آورد: دو رهبر در کنار هم ایستادهاند و پشت سر آنها به صورت مساوی یکی در میان پرچم ترکیه و آذربایجان قرار داشت. در واقع پرچم ترکیه به همان اندازه که در خیابانهای باکو دیده میشود در سایر مناطق آذربایجان هم حضور دارد. مفاهیم منطقهای درگیری ترکیه در قفقاز جنوبی بسیار فراتر از حمایت آشکار آن از حاکمیت آذربایجان است برخی اعتقاد دارند کنترل حاکمیت آذربایجان در دست ترکیه است. با تلاشهای مسالمتآمیز روسیه، حداقل تا پنج سال آینده مشخص نیست واقعا چه کسی قره باغ را کنترل خواهد کرد و نفوذ کدام کشور بر منطقهی بزرگتر قفقاز جنوبی مسلط خواهد شد. ادامه دارد ...
-
3 پسندیده شدهپهپادها فرشتگان مرگ نبردهای آینده مقدمه پهپادها به عنوانی سلاحی ارزان قیمت و قابل دسترس به یک پلتفرم مورد علاقه برای بازیگران دولتی و غیر دولتی تبدیل شده اند. با توجه به وجود انواع پهپادهای تجاری و فراوانی و در دسترس بودن قطعات تجاری در بازاراهای جهانی برای ساخت پهپادها ، بسیاری از نیرو های شبه نظامی و کشورهای فاقد نیروی هوایی و یا دارای نیروی هوایی محدود، به سمت این جنگ افزار تمایل پیدا کرده اند. در این سلسه مقالات سعی کرده ام خطرات پهپادها، میزان تاثیرگذاری آنها بر روند جنگ، و راه های مقابله با این جنگ افزار را مورد بررسی قرار دهم. گرچه از حداقل دو دهه گذشته خطر پهپادها به طور آشکار نمایان شده است اما این تسلیحات تا میانه جنگ یمن، به طور بسیار گسترده مورد استقاده قرار نگرفته بودند و همیشه نقش فرعی را در جنگها ایفا میکردند. نیروهای انصارالله یمن با کمک ایران اقدام به تهیه پهپادهای انتحاری کردند و توانستند صدها فروند از این پهپادها را به عنوان یک سلاح محوری علیه مواضع ائتلاف عربی در داخل خاک یمن و خارج از آن به کار گیردند. اما اوج نقش آفرینی هواگردهای بدون سرنشین در جنگ قره باغ اتفاق افتاد. جنگ قره باغ بخش اول حضور خوردوی پرتابگر پهپاد هاروپ مجهز به 9 فروند هاروپ در رژه باکو پیش زمینه آذربایجان در تاریخ 27 سپتامبر 2020 برای بازپسگیری مناطقی که در جنگ 1994 از دست داده بود جنگ شدیدی را بر ضد ارمنستان راه اندازی کرد. اما برای درک علل اصلی این درگیری باید ریشه خصومتها و نقش سایر قدرتهای منطقهای را مورد بررسی قرار داد. اتحاد جماهیر شوروی در سال 1920 منطقه کوهستانی قره باغ واقع در مرزهای آذربایجان را به عنوان منطقهای خود مختار تاسیس کرد. گرچه این سرزمین جزو اراضی آذربایجان بود، تقریبا 95 درصد جمعیت آن را ارامنه تشکیل میدادند. این منطقه تا زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروری نسبتا پایدار باقی ماند و همین امر دریچهای برای اعلام استقلال ساکنان در محاصره این منطقه باز کرد و باعث آغاز جنگ بین آذربایجان و ارمنستان شد. در ابتدای امر روسیه نقش تامین سلاح و مزدور را برای دو طرف جنگ داشت اما روسها سرانجام در سال 1994 برای کاهش بی ثباتی منطقه، آتش بس را به اجرا گذاشتند. علی رغم قرارگیری این منطقه کوهستانی در داخل مرزهای آذربایجان، این آتش بس موجب شد قره باغ به استقلال نظامی و سیاسی دست پیدا کند. اما پس از دو دهه تعلل در ایجاد صلح، آذربایجان و ارمنستان یکبار دیگر بر سر منطقه با یکدیگر وارد جنگ شدند که در نتیجهی آن، بیش از 20000 نفر کشته و میلیونها نفر آواره شدند. با وجود توافق آتش بس در سال 1994 اما این آتش بس 7000 بار مورد نقض قرار گرفت. جنگ 4 روزه آوریل 2016 که در امتداد خطوط تماس صورت گرفت یکی از مرگبارترین درگیریها بود. پس از چند دهه رکود، جنگ 4 روزه به آذربایجان نشان داد که میتواند با اعمال قدرت، به اهداف راهبردی خود دست یابد. این درس در کنار استفاده از یک متحد نظامی قدرمند، موجب فراهم آوردن شرایط در سپتامبر 2020 شد. جنگ اخیر 44 روز طول کشید و آذربایجان توانست کنترل تقربیا یک سوم منطقه قره باغ را به دست گیرد. جنگ 2020 برخلاف درگیریهای قبلی، شامل ویژگیهای پست مدرن و عملیاتهای نظامی مرکب بود. تنها 6 روز پس از درگیری، آذربایجان مدعی شد 250 دستگاه خودروی زرهی، چندین عراده توپ و 39 سامانه پدافند هوایی از جمله یک سامانه پدافندی بردبلند اس 300 را منهدم کرده است. ارتش ارمنستان با تهدید مداوم پهپادها روبرو شد که میتواند توانایی پدافند مرسوم را کاهش داده و قابلیتهای دفاعی را به حداقل برساند. دو سامانه پدافندی کوتاه برد osa متعلق به ارتش ارمنستان از دید پهپاد آذربایجانی قبل از انهدام یک اختلاف ارضی طولانی مدت و پنهان، شرایط حمله 27 سپتامبر را فراهم کرد، اما سرانجام نقش آفرینی بسیار بزرگ ترکیه بود که در نهایت جنگ قره باغ را به پیش میبرد. اشتراکات فرهنگی، اتحادهای نظامی و یا منافع اقتصادی میتواند پیوند مستحکمی بین کشورها ایجاد کند اما در مورد ترکیه و آذربایجان این دو کشور از هر سه نقاط اشتراک برخودارند و این یکی از استراتژیکترین همکاریهای منطقه است. با توجه به زبان و فرهنگ مشترک جمعیت آذری و ترکی، این حس را در بین آنها ایجاد میکند که آنها یک ملت در دوکشور هستند. سیاست خارجی آذربایجان در طی سالهای آغازین استقلال این کشور از اتحاد جماهیر شوری، یک دستورالعمل پان ترکسیم را دنبال میکرد. این رویکرد ایدئولوژیک باعث تقویت ارتباط بین دو کشور شد و آغاز مرحله جدیدی در آینده سیاسی، اقتصادی و نظامی آذربایجان بود. آذربایجان در اوایل استقلال خود، احساس کرد نیازمند داشتن متحدان منطقهای است از این رو دو کار بسیار مهم را انجام داد. ابتدا در سال 1992 یک توافقنامه با ترکیه امضا کرد که کمکهای نظامی، آموزش و شرکت در تمرینات مشترک را شامل میشد و سپس در سال 1999 این دو کشور اتحاد آنکارا و باکو را با هدف توسعه اهداف اقتصادی مشترک، تقویت بیشتری کردند. ترکیه، آذربایجان و گرجستان به طور مشترک خط لوله انتقال نفت باکو-تفلیس-جیحان را ایجاد کردند که دریای خزر را به دریای مدیترانه متصل میکرد. این اتحاد اقتصادی، مزیت اقتصادی بیشتری برای آذربایجان نسبت به سایر همسایگان خود ایجاد کرد، زیرا درآمد سرانه آن در سال 2011 به بالاترین رقم یعنی 7190 دلار رسید در حالی که ارمنستان 3526 دلار و گرجستان 4022 دلار، سرانهی درآمد داشتند. درآمدهای جدید، آذربایجان را قادر ساخت تا سرمایه گذاری را در ارتش خود افزایش دهد. آذربایجان بین سالهای 2006 تا 2019 تقریبا 29 میلیارد دلار در ارتش خود سرمایهگذاری کرد در حالی که ارمنستان در همان مدت زمان تنها 6 میلیارد دلار سرمایه را به ارتش خود اختصاص داده بود. این موضوع نتیجه اتحاد آذربایجان و ترکیه و رشد 15 ساله اقتصادی آن در پی تاسیس خط لوله نفتی مشترک بود که موجب رشد و بهبود سریع آموزش، آمادگی و قابلیتهای نظامی آذربایجان نسبت به ارمنستان شد. سیستم های بدون سرنشین آذربایجان با استفاده از درآمدهای نفتی، پهپادهای مختلفی را در جنگ استفاده کرد. موثرترین و مرگبارترین آنها پهپاد بیرقدار ترکی بود که میتوانست 4 فروند موشک مینیاتوری هدایت لیرزی ))مام)) را حمل کند. آذریها زرادخانه پهپادی خود را با خرید پهپادهای انتحاری هاروپ و اسکای استیکر اسرائیلی توسعه دادند. همچنین آنها نسخه هایی از پهپاد انتحاری "orbiter 1k" اسرائیل را که در آذربایجان به تولید رسیده بود به خدمت گرفتند و علاوه بر آن هواگردهای قدیمی AN-2 روسی را به سامانه های بدون سرنشین جمع آوری اطلاعات و یا انتحاری تبدیل کردند. در مقابل، ناوگان پهپادی ارمنستان متشکل از سیستم های بومی کوچکتر بود که متمرکز بر مأموریت های شناسایی بودند و به طور کلی نسبت به ناوگان متنوع پهپادهای خارجی آذربایجان توانایی کمتری داشتند. پهپاد orbiter 1k آذربایجان بر فراز هدف منهدم شده ارمنستانی از دید پهپاد بیرقدار درگیری نظامی بین آذربایجان و ارمنستان و استفاده مداوم از پهپادها دو چیز را نشان داد: اثربخشی این تجهیزات در نبردهای با شدت کم و در نتیجه تبدیل ارتشهای کوچکتر با بودجه کم به سازمانهای جنگی مرگبار. آذربایجان طیف وسیعی از عملیاتهای اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی را با استفاده از پهپادها انجام داد و همچنین عملیاتهای رزمی پهپادها را با استفاده از انواع سکوها و مهمات مختلف اجرا کرد. موفقیت چشمگیر پهپادها در جنگ قره باغ همان چیزی است که بسیاری آن را نقطه عطفی در جنگ مدرن میدانند. برای اولین بار در درگیریهای نظامی، تقریبا تمام خسارتهای میدان نبرد توسط هواپیماهای بدون سرنشین صورت گرفته است. انهدام نیروها و تجهیزات توسط پهپادهای آذری منجر به یک پیروزی قاطع برای این کشور شد. آذربایجان در آغاز درگیریها برای فریب و افشای مکان پدافند هوایی ارمنستان از دو هواپیمای AN-2 بهره جست. گرچه این هواگردها چندین دهه عمر دارند و اصالتا سرنشیندار هستند اما تبدیل آنها به هواپیماهای بدون سرنشینِ در نقش طعمه، باعث شد تا آذربایجان در محیط بسیار پر خطر و خصوصا منطقه تحت پوشش پدافند هوایی ارمنستان بتواند پروازهای ارتفاع پایین را انجام دهد. استفاده از از این هواگردها به عنوان طعمه و ارسال آنها به خط مقدم درگیری، پدافند هوایی ارمنستان را مجبور کرد مکان خود را افشا کند که در نتیجه توسط پهپادهای بیرقدار مورد هدف قرار بگیرد. زمانی که پدافند ارمنستان اقدام به هدفگیری، رهگیری و انهدم تهدیدات کشف شده کرد، به طور ناخواسته مواضع خود را برای پهپادهای آذری که در ارتفاعات بالاتری پرواز میکردند فاش ساخت و این امکان را برای هواگردهای بدون سرنشین بیرقدار و پهپادهای انتحاری فراهم آورد تا اهداف با ارزش تری همچون سامانههای پدافند هوایی ارمنستان را نابود کند. این تاکتیکها یادرآور مفاهیم Wild Weasel یا Hunter- killer در دوران جنگ ویتنام است. نیروی هوایی آمریکا برای سرکوب پدافند ویتنام تیمهای هوایی با نام Hunter- killer را تشکیل داده بود این تیم ها شامل یک فروند جنگنده F-4G Wild Weasel به عنوان پیشقراول مجهز به موشکهای ضد رادار بود و یک یا چند فروند جنگنده F-4E Phantoms در پشت سر آن با فاصله مناسبی پرواز میکردند. Wild Weasel با استفاده از موشک ضد راردار خود اقدام به از بین بردن رادارهای پدافندی دشمن میکرد و اینگونه راه را برای سایر فانتوم ها باز می نمود تا بتوانند سامانه های موشکی شناسایی شده را منهدم کنند ارمنستان با وجود ضعف شدید پدافندی توانست چند پهپاد هاروپ، بیرقدار و اوربیتر را منهدم کند با استفادهی پهپادها از این تاکتیکها و تکنیکها، آذربایجان توانست بخش اعظم تجهیزات پدافند هوایی و موشکی ارمنستان را از بین ببرد و با حداقل خطر ممکن برای نیروها و ماموریتها، برتری هوایی تاکتیکی را ایجاد کند. قابل توجه است که از داراییهای سرنشین دار در طی این حملات استفاده نشده است. تراکم بالای سامانههای دفاع هوایی در سراسر میدان نبرد، خطر بسیار بالایی برای دارایی های هوایی با سرنشین بود. مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی (CSIS) تحلیل مفصلی از چگونگی و عدم موفقیت پدافند هوایی ارمنستان در مقابله با پهپادهای آذری ارائه داده است: بخش اعظم پدافند هوایی ارمنستان از سامانههای منسوخ ساخت اتحاد جماهیر شوروی تشکیل شده بود مانند: سامانه های "2 کا 11 کروگ"، اوسا، سام6 و استرلا 10. ارتفاع پرواز بیرقدار بالاتر از آن بود که این سامانهها بتوانند آن را هدف قرار دهند البته اگر قادر به شناسایی این نوع هواگردهای کوچک میبودند. ارمنستان با استفاده از سامانههای جنگ الکترونیکPolye21 روسی توانست عملیاتهای پهپادهای آذربایجانی را فقط 4 روز مختل کند. به احتمال زیاد سامانههای بوک و "تور ام2 کا ام" ارمنستان توانستند چند پهپاد را منهدم کنند اما این سامانهها در اواخر جنگ وارد عمل شدند و تعداد آنها محدود بود و همچنین در دفاع از خود آسیبپذیر بودند. همچنین ارمنستان از سامانهی دوربرد اس 300 استفاده کرد که البته برای مقابله با پهپادها طراحی نشده است و در همان اوایل درگیری توسط پهپادهای انتحاری هدف قرار گرفت. علاوه بر کمبود و نقص آشکار قابلیتهای ضد پهپادی ارمنستان، این حملات به وضوح آسیب پذیری سامانههای پدافندی پیشرفته تر را در مواجهه با تهدید منکوب کننده حملات پهپادی نشان میدهد. ادامه دارد ....
-
3 پسندیده شدهبسم الله........ نقدی بر سخنان اخیر ظریف درباره نقش روسیه سردار سلیمانی وبحران سوریه بخش دوم قبل از پرداختن با سایر موضوعات مطرح شده دیگر در فایل صوتی باید یه نیم نگاهی به نظر دستگاه سیاست خارجی وجریانات حامی آن درباره موضوع سوریه بخصوص در اوایل بحران این کشور داشته باشیم . برای فهم بهتر این موضوع به دی ماه سال 92 و اوایل شروع به کار دستگاه سیاست خارجی ایران و کنفرانس بین المللی ژنو درباره سوریه باز میگردیم . با برگزاری کنفرانس ژنو 1 در خرداد 92 و موافقت شرکت کنندگان با مفاد آن ( به غیر از دولت سوریه و جریانات مسلح تاثیر گذار واقعی ) در بهمن همین سال قرار به برگزاری نشست ژنو2 شده به غیر از 5 عضو دائم شورای امنیت تقریبا از بیش از 50 کشور به این کنفرانس دعوت شده بود همزمانی این کنفرانس با مذاکرات هسته ایی ایران فرصتی را برای طرفین پیش اورده بود که گفتگوها و توافقات را به دیگر مسائل و اختلافات موجود گسترش بدهند . سازمان ملل با نظر امریکا وسایر اعضای شورای امنیت از ایران برای شرکت در این کنفرانس دعوت کرد اما به یک شرط . ایران مفاد کنفرانس ژنو2 را بپذیرد مفادی که بیشتر به صورت کلی و غیر قابل دستیابی بیان شده بود اما در دسترس ترین بند آن تشکیل دولت انتقالی بدون حضور بشار اسدو بعد از طبیعا دگرگون شدن ساختار دولت وارتش را به همراه داشت بین بان کی مون و وزیر خارجه ایران مذاکراتی بصورت تلفنی صورت گرفت وبعد از ان سازمان ملل رسما از ایران دعوت به عمل آورد. دعوتی که با اعتراض تمام مخالفین سوری همراه شد اما بعد از موضع گیری رسمی مقامات بخصوص رهبر ایران مبنی بر لزوم تعیین سرنوشت سوریه تنها توسط خود مردم این کشور ومخالفت با دخالت بیگانگان وهمچنین بیانیه وزارت خارجه مبنی بر نپذیرفتن هیچ پیش شرطی سازمان ملل دعوت خود را پس گرفت امانکته مهمی که مقامات آمریکایی و سازمان ملل اعلام کردن موافقت ضمنی و شفاهی وزیر خارجه ایران با مفاد بیانیه ژنو و تاکید مقامات غربی مبنی بر موافقت به صورت کتبی بود ( بخشی از این فشار واصرار هم یک تله سیاسی بوده ) در واقع دلیل دعوت از ایران برای شرکت در این نشست عدم مخالفت با بیانیه ژنو یا همان دولت انتقالی بود که با موضع گیری رهبر انقلاب مواجه شده که بعد از آن وزارت خارجه و شخص وزیر اعلام کردن ایران هیچگونه پیش شرطی را قبول نخواهد کرد نکته جالبتر سخنرانی شهید سپهبد قاسم سلیمانی بوده که بعد از چند روز از نشست ژنو2 به انتقاد از مواضع برخی از به اصطلاح خودیها در مورد سوریه پرداخت نه تنها دولت بلکه خیلی از مقامات ایرانی در هر دو طیف سیاسی مطرح از سال 90 معتقد بودن که سوریه بدون بشار اسد بهتر بوده وبه نوعی مخالفتی با تشکیل یک دولت جدید حتی با دخالت قدرتهای منطقه ایی و غربی حتی روسیه نیز خواهان پایان درگیری ها بوده هیچ گونه مشکلی به رفتن بشار اسد نداشته اما در اینجا یک تفاوت فاحش بین ایران وروسیه وجود داشته . روسها با توجه به جایگاه جهانی وقدرت خود قطعا منافع خود را با حضور بشار ویا بدون ان در سوریه تضمین میکردن روسیه حتی بعد از مداخله نظامی مستقیم در سوریه به فکر جایگزنیهای برای بشار اسد بوده که مهم ترین آنها سرتیپ سهیل حسن معروف به نمر است برای فهم بهتر این موضوع به اولین دیدار پوتین با بشار در سال 96 در پایگاه حمیمیم نگاهی می اندازیم روسها به بهانه دادن مدال به سهیل حسن او را روبروی بشار و در حضور پوتین وسایر فرماندهان روسی نشاندن و هیچ یک از فرماندهان ارتش سوریه در این دیدار رسمی حضور نداشتن حتی بخشی از تیم محافظتی سهیل حسن را هم افسران روس تشکیل میدهند ( البته این به معنی خائن بودن یا مهره روسیه بودن سهل حسن نیست ) خود بشار اسد تا حالا هیچ دیدار رسمی جداگانه با سهیل حسن نداشته است . با وجود قدرتهای جهانی ومنطقه ایی اصلا اجازه عرض اندام به ایران در عرصه سیاسی داده نمیشد و اما برای ایران این تنها بشار اسد وخاندان او هستند که توانایی تضمین منافع ایران ومحور مقاومت را داشته و هر شخص و گروه دیگری هرچند هم که اشتراک نظر با مقاومت داشته باشد توانایی و قدرت و محبوبیت خاندان اسد را نخواهد داشت در آن زمان هم ارتش دست برتر را در میدا نبرد نداشته وتنهادر منطقه القلمون با کمک نیروهای مقاومت لبنان خود را برای حمله نهایی به یکی از مهمترین شهرهای القلمون به نام یبرود آماده میکرد نکته دیگر اینکه تا آنزمان تمام هزینه های مستیم درگیریها بر دوش ایران ومقاومت بوده و وروسها از لحاظ سیاسی و لجستیکی در حال پشتیبانی بودن نشاندن سرتیپ سهیل حسن ربروی بشار اسد در پایگاه حمیمم روسیه به قول معروف آنچه را که در میدان (نبرد) بدست نیاوردید هرگز در میز مذاکره بدست نخواهید اورد ======== ادامه سخنان ظریف آقای سلیمانی در ماه بهمن درخواست سفر به روسیه را کرده بود اما در ماه تیر این اتفاق افتاد. من این را از وزیر خارجه کنونی سوریه که تا چند وقت پیش قائم مقام بود و یک بار پیشواز من در فرودگاه آمده بود سوال کردم و از او پرسیدم که شما در تیر ماه و مرداد ماه ۱۳۹۴ آیا هنوز شرایط شما شکننده بود که گفت ما از این شرایط عبور کرده بودیم. یعنی روس ها بعد از آنکه نیاز ما مرتفع شده بود آقای سلیمانی را دعوت کرده بودند به مسکو. ما ادعا می کنیم که آقای سلیمانی آقای پوتین را راضی کرد. در حالیکه آقای پوتین تصمیمش را گرفته بود. پوتین با نیروی هوایی وارد جنگ شد و نیروی زمینی ایران را هم وارد جنگ کرد. ما تا آن زمان اصلا نیروی زمینی در آنجا (سوریه) نداشتیم. نیروی زمینی که در آنجا داشت می جنگید نیروهای سوری بودند و حداکثر افغانستانی هایی که به صورت داوطلبانه رفته بودند. نیروی ایرانی نبود. روسیه می توانست سوریه را از طریق دریای مدیترانه بزند، چون به هر حال یک ابرقدرت است و موشک قاره پیما دارد ولی چرا از روی ایران زد؟ چرا هواپیماهای روسیه از ایران پرواز کردند؟ اینها همه بعد از برجام است. این اتفاقاتی که افتاده پرتاب موشکی که روی آن نوشته بود اسرائیل باید نابود شود. این اتفاقات با روسیه و بعد از آن اتفاقاتی که در منطقه افتاد، حمله به سفارت عربستان، گرفتن قایق های آمریکایی، همه اینها برای این انجام شد که برجام نشود. اینها برای این است که من گفتم که ما هزینه میدان را کردیم ولی میدان هزینه ما نکرد. اینها هیچ وقت پخش نخواهد شد ولی چون شما خواستید همه چیز بماند گفتم. در ژانویه ۲۰۱۶ برجام عملیاتی شد، ژوئیه ۲۰۱۵ در مورد آن توافق شده بود. یعنی در واقع برجام از ژانویه ۲۰۱۶ عملیاتی شد و ما از دی ماه ۱۳۹۴ وارد خرید هواپیماهای بوئینگ و ایرباس شدیم. ایران ایر از فهرست تروریستی آمریکا خارج شده بود که بتوانیم هواپیما بخریم. در ژوئن ۲۰۱۶ یعنی خرداد ماه ۱۳۹۵ آقای کری به من گفت از روزی که ما هواپیمای هما را از لیست تحریم ها خارج کرده ایم تا به امروز پروازهای هما به سوریه شش برابر شده است. من گفتم مگر می شود؟ من گفتم اصلا پرواز سوریه توسط ماهان انجام می شود و ایران ایر پروازی انجام نمی دهد. رفتم از آخوندی که آن زمان وزیر راه بود این موضوع را پرسیدم، گفت: نه چنین چیزی نیست. آخوندی رفت پیش پرورش (رئیس هما) و این سوال را پرسید. او گفت درست است، حاج قاسم فشار آورده اند و ما پروازهایمان را به سوریه زیاد کردیم. در قسمت قبل به طور مفصل توضیح داده شد شرایط در حد فاصل خرداد تا مرداد 1394 در سوریه نه تنها شکننده بلکه بحرانی بود البته شروع و استارت آن از نیمه دوم سال 1393 زده شد و نتایج ان از اسفند93 تا مرداد 94 نمایان شد. شخصی که ظریف از وی سوال پرسیده فیصل المقداد بوده که بعد از مرگ ولید المعلم وزیر خارجه سوریه شد یک دیپلمات خوش نام و صاحب تجربه بالا در سوریه است .وضعیت سوریه در آن بازه زمانی چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد بخصوص برای مقامات طرفین درگیر که مطمئنا گزارشات و اخبار حوداث منطقه ایی وجهانی در کمترین زمان ممکن در اختیاراشان قرار میگیرد و اینکه شخصی در حد وزیر با یک طرح پرسش که میخو اهد وضعیت سوریه در آن بازه را تثبت شده نشان دهد جای تعجب دارد . درخواست سفرتوسط خود سردار سلیمانی ارائه شده است این چیزی است خود جناب ظریف هم در قسمت های قبلتر بدان اشاره کرده و زمانی روسیه خواهان دیدار شدن که نه تنها نیاز ما مرتفع نشده بود بلکه اوضاع سوریه به اوج بحران خود رسیده بود یعنی دیدار در سخت ترین شرایط سوریه صورت گرفت . در قسمت قبل هم بیان شد هم ایران وهم روسها قصد داشتن سطح کمکهای خود را به سوریه در آن بازه زمانی افزایش دهند ایران تصمیم خود را گرفته بود که چندین هزار نیروی جدید از ایران راهی سوریه بودن اما روسها قصدی برای مداخله مستقیم نداشته و بنا بر تمام گزارشات این سردار سلیمانی بوده که روسیه را به حضور مستقیم نظامی ترغیب کرد ه است روسیه وایران و نیروهای مقاومت به صورت همزمان نبردهای را آغاز کردن در واقع یک تقسیم کاری بین طرفین وجود داشت پشتیبانی هوایی ولجستیکی از روسها وعملیات زمینی از مقاومت وارتش سوریه برای شروع هم در وهله اول شمال لاذقیه و جنوب وشمال شرق حلب در اواخر مهر ماه انتخاب شد قبل از شروع عملیاتهای زمینی . نیروهای هوایی روسیه وسوریه از اوایل مهر ماه حملات سنگین هوایی خود را به مراکز تجمع و خطوط مواصلاتی وتدارکاتی مسلحین اغاز کردن محور حماه .اولین حمله هوایی تایید شده روسیه در شمال استان حمص وشهرهای تلبیسه ورستن صورت گرفت تقریبا به مدت یکماه این حملات ادامه داشت تا اولا تمرکز مخالفین برهم زده شود وثانیا نیروهای مقاومت وارتش فرصت لازم برای تدارک حملات را بدست بیاوردن در اواخر مهر ماه حملات مقاومت در جنوب حلب به سمت کوه عزان و در لاذقیه هم حملات برای تصرف شهرک استراتژیک سلمی شروع شد به فاصله کمی در اوایل آبان 94 حملات مقاومت وارتش به شمال استان حماه شروع شد در حماه حتی برای ساعاتی شهرک کفر نبوده باز پس گرفته شد اما مخالفین با استفاده از موشکهای تاو و حجم زیاد نیرو با یک ضد حمله بیشتر مناطق از دست رفته رو باز پس گرفتن وحتی چند هفته بعد شهرک مورک را هم تصرف کردن در دشت الغاب هم ارتش چند روستا از جمله سرمانیه را تصرف کرد . عملیات حماه در ظاهر یک شکست برای ارتش و مقاومت بود و نزدیک 11 تانک ونفربر در چهار روز طعمه موشکهای تاو شدن اما بعدا مشخص شد مکان اصلی عملیات در دو نقطه دیگر است یکی حلب و دیگری لاذقیه و حماه بیشتر برای فعال کردن این محور بر هم زدن تمرکز مخالفین وتقسیم نیروهای آنها صورت گرفت البته تصرف و تثبیت مناطق هم جزی از برنامه بوده اماحجم فشار که در این محور وارد شد وبعد از ضد حملات مخالفین عدم ارسال قوای کمکی نشان از فرعی بودن محور حماه داشت . محور لاذقیه مخالفین بعد از تصرف ادلب در حال جمع اوری نیروی بالغ بر 30 هزار نفر به قصد حمله به حماه و تصرف این شهر بودن این نیروها در جنوب حماه دشت الغاب لاذقیه وجنوب حلب مستقر بودن . نیروهای مقاومت هم از25مهر ماه94 در محور حلب به سمت کوه عزان و حمله سنگین و غافلگیرانه ایی رو شروع کرده که عملیات محرم نام گرفت و به تدریج در حال پیشروی بودن البته نوع پیشروی بیشتر مناطق باز و روستاهای کوچک بود در شمال لاذقیه هم در همین روز حملات سنگین ارتش با پشتیبانی کامل روسها آغاز شد در 8 آبان که حمله در شمال حماه صورت گرفت در ابتدا نیروهای مقاومت با کمک ارتش چندین روستا را ازاد کرده و بعد از تثبیت در اختیار ارتش و دفاع وطنی قرار دادن وخود در منطقه چندان حضور نداشته مسلحین هم بعد از دو هفته با فراخوان از حلب و لاذقیه چند هزار نیرو را به این محور تزریق کرده و در واقع تمرکز خود را از حلب ولاذقیه تا حدود برداشته و موفق شدن شهر مهم مورک را هم تصرف کنند مسلحین در حالی که از این پیروزی خوشحال بودن به ناگاه با فروپاشی خطوط خود در جنوب حلب و شمال لاذقیه مواجه شدن شهرکهای الحاضر العیس خان طومان خلصه زیتان سلمی و ... بعد از چند مدت پاکسازی شد البته نیروهای سرتیپ سهیل حسن هم با پشتیبانی هوایی روسی سوری تقریبا به صورت یکدست حملات را به سمت فرودگاه محاصره شده کویرس آغاز کردن نکته دیگری نیروهای عمل کننده در محورها است در حماه نیروها بصورت مشترک بود یعنی مقاومت و ارتش سوریه در جنوب حلب تقربیا نیروهای مقاومت بودن و در لاذقیه تقریبا تمام نیروها سوری تعداد کمی نیروهای مقاومت به همراه مشاورین روسی وایرانی محور حلب نکته دیگری که تا حدودی در قسمت قبل بدان اشاره شد سرباز گیری واموزش نیروهای تازه نفس و همان گسترش سازمان رزم ارتش سوریه بود در مناطقی که آورگان و جمعیتی که خنثی بودن (نه طرفدار دولت ونه مخالفین) سربازگیری به صورت اجباری انجام میشد اما در مناطق طرفدار دولت چه در بین علویون وچه سنیها ومسیحیها بیشتر با تبلیغ وایجاد انگیزه این سرباز گیری صورت میگرفت که در این مناطق کاملا موثر بود و مربیان آموزشی این نیروهای اکثر از نیروهای مقامت ویا نیروهای بودن که با مقاومت ارتباط داشت شامل میشد در مجموع در کمتر از دو هفته ارتش سوریه و مقاومت سه محور اصلی در شمال شرقی حلب یعنی به سمت کویرس در جنوب حلب به سمت عزانه وبعد الحاضر العیس وخان طومان در لاذقیه به سمت سلمی و وکبانی و یک محور نیمه فرعی در شمال حماه راباز کردن همچنین ارتش ومقاومت در درعا هم آذر 94 حمله به شهر شیخ مسکین را اغاز کردن که در شیخ مسکین بعد از 4 هفته وکشته زخمی شدن 500 فرد مسلح این شهر ازاد شد ومتحدین موفق شدن جاپایی محکم برای عملیات های احتمالی خود مهیا کنند (جالبه تقربیا یک سال قبل در سال 93 مخالفین با حملات بسیار سنگین و چندین عامل انتحاری موفق شدن شیخ مسکین را تصرف کنند در نبرد اول شیخ مسکین که بیش از 50 روز به طول کشید نیروهای ایرانی و مقاومت حضور مستقیم داشت اما حجم بالای مهاجمین و بخصوص عوامل انتحاری منجر به سقوط شهر شد در ان حمله هم نزدیک 600 فرد مسلح کشته و زخمی شده بود (200 تا 250 کشته مهاجم از مدافعین هم نزدیک 60 نفر شهید شدن ) محور حمص خلاصه صورت وضعیتی که از سه ماه اول حضور گسترده ایران وروسیه بیان شد نشان از یک هماهنگی کامل وبرنامه ایی منطقی وکاملا مشخص دارد برنامه ایی که در مدت یک یا دوهفته طرح ریزی نشده بود وحداقل سه یا چهار ماه نیاز به هماهنگی طرح ریزی فراهم کردن امکانات تدارک ونیروی لازم را داشت که نتایج ان در سه ماه اولیه کاملا مشخص شد ((بحث لجستیک تکمیل کننده پشتیبانی هوایی بوده است روسها به مرور زمان صد ها دستگاه تانک تی 90 تی 72 تی 62 نفربرهای بی ام پی 1 و 2 توپهای خودکششی 2S3 Akatsiya توپهای کششی Msta-B راکت اندازهای اسمرچ -اوراگان و توس انواع خودروهای ترابری خودرهای زرهی هزار موشک ضد زره بمبهای سقوط آزاد اورهال هواگردهای سوری یک اسکادران میگ29 -10 بمب افکن سوخو حداقل ده سامانه دفاع هوایی پانتسیر وسایر سامان ههای پدافندی وقطعات وموشکهای آن انواع گلوله های توپ رو به ارتش سوریه وحتی مقاومت واگذار کردن فقط توی یک مورد 300 گلوله توپ هدایت شونده کراسنوپل در اختیار نیروهای ایرانی قرار دادن ارسال محموله سوخت گندم کمکهای غذایی ومالی کمکهای اطلاعاتی وشناسایی وموارد دیگر رو هم بیاید به این لیست اضافه کرد )) بخشی از تانکهای ارسالی روسیه به سوریه تا قبل از سال 94 حضور ایران بیشتر بصورت مستشاری و فرماندهی یگانهای کوچک و بزرگ و تعدادی هم نیروی عملیاتی محدود بود محرم ترک اولین شهید ایرانی در سوریه بوده که در دی ماه 1390 در اطراف دمشق به شهادت رسید تا قبل از مهر ماه 1394 نزدیک 70 نیروی ایرانی در سوریه به شهادت رسیدن یعنی از سال 90 تا 94عدد میشود این رقم به غیر از نیروهای مدافع حرم افغانی عراقی وپاکستانی است بیشترین حجم شهدای ایرانی قبل از ورود روسها هم در بازه زمانی اسفند 93 تا مرداد 94 به شهادت رسیدن با این ارقام میشود به راحتی متوجه شد حجم حضور مستقیم نیروهای ایرانی به بیش از چند صد ویا حتی هزار نفر هم رسیده به طور خلاصه قبل از ورود روسها ایران در سوریه نیروها داشته نه تنها مستشاری بلکه واحدهای رزمی هم شامل آن میشدن حتی بین شهدا هم خدمه زرهی وجود دارد روسیه اتفاقا این کار را به طور مداوم انجام میداد با استفاده از ناو ها و زیردریایی خود بارها با موشکهای کروز از دریایی مدیترانه مواضع مسلحین وداعش رو هدف قرار داد (البته در اینجا روسها انتظارات وزیر را برآورده نکرده وبه جای موشکهای قاره پیما از موشکهای کروز استفاده کردن اساسا هدف از تولید واستفاده موشک قاره پیما چیز دیگری ایست انهم از نوع روسی) شلیک موشکهای روسی از دریا مدیترانه به سمت مواضع مسلحین در چند مورد هم از روی دریایی خزر موشکهای روسی با عبور از آسمان ایران به سمت سوریه شلیک شدن حتی در یکی دو مورد هم از روی آسمان ایران به وسیله بمب افکن های روسی موشکهای به سمت سوریه شلیک شده است . که یکی از دلایل این اقدامات آزمایش موشک های خود در شرایط میدانی بوده ورددیگر عدم امکان استفاه روسیه حداقل در ان زمان از اسمان سایر کشورهای همسایه خود بوده است آیا گرجستان ترکیه ویا اکراین این اجازه را به روسیه میدادن یا مثلا چرا هواپیماهای جنگی روسی از روی ایران پراوز کرده و می کنند . از جناب وزیر درخواست می کنیم یک مسیر امن وجایگزین برای این هواپیماها بروی نقشه جهان به ما نشان دهد مسیر که تحت نظر کنترل ناتو و یا آمریکایی نباشد وروسها با خیال راحت بتوانند روی این مسیر تدارکاتی حساب کنند همین الان هم برخی از جنگنده های روس از روی مسیر ایران به سمت سوریه وحتی لیبی و شاید هم در ادامه به سمت آفریقایی مرکزی پرواز کنند مهمترین و درعین حال واضع ترین موردی که که باید برای این مباحث در نظر گرفت همکاری نظامی ایران و روسیه است پس طرفین از همدیگر انتظارتی دارند روسیه با ترکیه ویا آمریکا ویا اسراییل همکاری نمیکند بلکه بین ایران روسیه وسوریه است پس همکاریهای لازم هم بین این کشورها خلاصه میشود اگر کسانی این موضوع بدیهی را درنظر نگیرد کلا اصل موضوع را متوجه نخواهد شد تیوب های باقی مانده از موشکهای کونکورس اهدایی به سوریه در نبردهای اطراف کفرنبوده 2019 سوال مهمتر کدام یکی از این اقدامات که در سال 2015 رخ داد باعث تضعیف برجام شد ؟؟؟ چطور ؟؟ چگونه ؟؟ تا کنون هیچ کشور وگروهی همچنین ادعایی را نداشته اند چون هدف از ورود ایران وروسیه به سوریه مورد دیگری بوده است یا مثلا جنگندهای روس برای مدتی در پایگاه همدان حضور داشتن که این اقدام برای انجام پشتییانی مستقیم از نیروهای مقاومت که در اطراف حمص تدمر ودیرالزور در حال نبرد با داعش بودن صورت گرفت که اتفاقا اقدامی کاملا موثر برای پشیبانی از نیروهای خودی و کم کردن تلفات رزمندگان مقامت بود اما چرا روسها از طریق سوریه این کار را نکردن خیلی از پایگاهای هوایی سوریه توانایی این کار نداشته پایگاه تی4 در ان زمان این ظرفیت را داشت اما در تیرس داعش بود پایگاه الحمیمیم که متعلق به خود روسها هم هست در آن زمان بخشی از این پشتیبانی را انجام میداد اما اکثر توان خود را معطوف به لاذقیه شمال حماه حمص حلب کرده بود ظرفیت پایگاه روسها محدود بوده وتا این لحظه هم روسیه در حال ساخت سازهای نظامی و طولانی کردن باند این فرودگاه بوده به طور مثال دوهفته پیش بمب افکنهای تی یو22 روسیه مجهز به موشک برای اولین بار در این پایگاه فعال شدن . پایگاههای هوایی دمشق هم بودن که توان انجام این عملیات را داشتن اما در آن مقطع زمانی در تیر راس مخالفین بودن مثلا پایگاه السین یا المزه اما نکته مهم تر عدم اجازه حضور سوریه به روسها در دمشق و مناطق اطراف ان است که تا به امروز هم این اجازه به روسها داده نشده است سوریها به هیچ عنوان خواهان حضور مستقیم نظامی واطلاعاتی روسیه در دمشق واطراف ان نیستند حتی بعد از عملیات غوطه روسها دمشق را ترک کردن دلیل اینکار هم ذات روسها وکلا کشورهای ابر قدرت است انقدری که حزب ا.. در دمشق حضور علنی دارد روسها ندارد چه برسد این حضور را با ایران مقاسیه کنیم نکته که اینجا بدان بایداشاره کنیم استقلال عمل سوریه است اگر کسی فکر میکند سوریه مستعمره یا وابسته متعلق به ایران یا روسیه است سخت در اشتباه است در ژانویه ۲۰۱۶ برجام عملیاتی شد، ژوئیه ۲۰۱۵ در مورد آن توافق شده بود. یعنی در واقع برجام از ژانویه ۲۰۱۶ عملیاتی شد و ما از دی ماه ۱۳۹۴ وارد خرید هواپیماهای بوئینگ و ایرباس شدیم. ایران ایر از فهرست تروریستی آمریکا خارج شده بود که بتوانیم هواپیما بخریم. در ژوئن ۲۰۱۶ یعنی خرداد ماه ۱۳۹۵ آقای کری به من گفت از روزی که ما هواپیمای هما را از لیست تحریم ها خارج کرده ایم تا به امروز پروازهای هما به سوریه شش برابر شده است. من گفتم مگر می شود؟ من گفتم اصلا پرواز سوریه توسط ماهان انجام می شود و ایران ایر پروازی انجام نمی دهد. رفتم از آخوندی که آن زمان وزیر راه بود این موضوع را پرسیدم، گفت: نه چنین چیزی نیست. آخوندی رفت پیش پرورش (رئیس هما) و این سوال را پرسید. او گفت درست است، حاج قاسم فشار آورده اند و ما پروازهایمان را به سوریه زیاد کردیم. آیا اجازه داشت این کار را بکند؟ گفته بود که به من فشار آوردند من اجازه دادم که پروازها اضافه شود. من هفته ای یک بار حاج قاسم را می دیدم. فکر می کنم آن موقع ها یکشنبه ها ایشان را می دیدم و این اواخر جلسه های ما سه شنبه بود. ما خیلی با هم رفیق بودیم. بهش گفتم که قاسم جان چرا این کار را می کنید، با ماهان برو، گفت هما امن تر است. یعنی در این حد دیپلماسی فدای میدان شد و هیچ گاه چیزی هم نگرفت؟ شما می گویید که در استفاده از هما به جای ماهان لجبازی شده است. اصلا لجباری نیست. او می گوید چون میدان اصل است اگر ۲ درصد هما امن تر از ماهان باشد باید از هما استفاده کنیم. حالا اگر این موضوع می خواهد ۲۰۰ درصد به دیپلماسی ضربه وارد کند، باشد. اولین نکته این سخنان تکذیب خود جان کری بوده هرچند اصلا این تکذیبها و امار ادعایی قابل استناد نیست شاید بیشتر و شاید کمتر از این ارقام باشد کشورهای مختلفی برای انتقال نیرو و تجهیزات از خطوط غیر نظامی استفاده میکنند که مثال باز آن خود کشور جان کری ایست اما انچه کاملا مشخص است استفاده ایران از هواپیماهایی چندین ایر لاین داخلی (یا تحت پوشش ) برای انجام پراوز به سوریه که تا به امروز هم با قوت صورت میگیرد البته این استفاده تنها از هما نبود بلکه چندین شرکت داخلی نیز این پروازها را صورت میدهند که از بردن نام آنها معذوریم (هرچند همه میدونند ) اتفاقا پروازهای رسمی هما کمتر از سایر شرکتها بود هاست به شخصه برای چندین ماه است پرواز ثبت شده ایی از هما ندیده ام . تنها برای نمونه در 3 هفته گذشته تنها از دو شرکت هواپیمایی ایرانی (به غیر از ماهان ) بیش از15 پرواز رسمی به سمت سوریه ثبت شده این پروازها اکثر به سمت فرودگاه لاذقیه تحت کنترل روسها بوده اینها به غیر از پروازهای نا مشخص پروازهای نظامی و پروازهای ماهان است و یا پروازهای است که به سمت دمشق در حال حرکت است اما برخلاف گفته های وزیر بار اصلی پروازها در سوریه بر دوش شرکت ماهان بوده این شرکت بر اساس گفته منابع غربی در ده سال اخیر با دایر کردن چندین شرکت صوری در آسیای مرکزی ارمنستان عراق وقاره آفریقا تعداد نامشخصی هواپیما خریداری کرده است شرکت ماهان تقریبا با تمام ظرفیت در حال خدمت رسانی بوده اینگونه نیست که بخش زیادی از ناوگان این شرکت بدون استفاده در حال خاک خوردن باشد (حداقل در آن بازه زمانی ) دلیل استفاده از این خطوط هم تنها بحث امنیتی نبوده هرچند همین مطلب هم به تنهایی برای این دست اقدامات کافیست جان نیروی ایرانی ومقاومت به مراتب بالاتراست این صحبت هاست خطوط هوایی ماهان دیگر یک خط نیمه نظامی امنیتی محسوب میشد و پروازهای ان تحت نظارت رادارها وسرویسهای اطلاعاتی حریف قرار گرفته همچنین انواع تحریم ها هم شامل حال این خط هوایی شده است استفاده از ماهان و پروازهای نظامی تحریک زا بوده ما در این جا صحبت از جابجایی چندین نیرو ویا بسته وجعبه نمی کنیم بلکه جابجایی هزار نیرو در ماه و تجهیزات ولجستیک این نیروهاست رزمندگان پاکستانی ایرانی عراقی وافغانی وحتی سوری که برخی از آنها برای طی مراحل اموزشی حتی وارد خاک ایران میشوند ( حداقل بین سال های 92 تا 96) وبعد به سمت سوریه پرواز میکنند ارتش با چندین فرودن هرکولس وایلوشن و همچین سپاه با ایلوشن و آنتونفهای خود پروازهای را صورت میدادن اولا خود توان ترابری نیروهای مسلح ایران شاید از لحاظ کمیت در سطح بالایی در منطقه باشد اما این نیروی نظامی بدون پوشش هوایی توسط پدافند و جنگنده ها خودی طعمه خیلی ساده برای حریف است فراموش نکنیم حداقل یک بوئینگ ارتش به صورت غیر مستقیم از حملات صیهونیستها در فرودگاه دمشق آسیب دید اگر این هواپیما بروی هوا زده میشد یا یکی از هرکولسها مورد هدف قرار می گرفت میتوانست هزینها و سطح تنش های زیادی را در منطقه ایجاد کند یا پرواز ماهان که پراز مسافر بود مورد تعرض جنگند ه های آمریکایی قرار گرفت حتی در یک مورد پرواز ماهان توسط جنگنده های صیهونیست نقش سپر را ایفا کرده واگر دخالت روسها نبود توسط پدافند سوریه به اشتباه هدف قرار میگرفت نکته دیگر آیا ایران در برجام تعهدی در این زمینه با غرب داده بود ؟؟ آیا این استفاده مانع از فروش حداقل ایرباس یا ATR به ایران شد یا ایران باید سیاست های خود را با آمریکا هماهنگ کند جالب است هم اکنون نزدیک 13 فروند آی تی آر 72 در شرکت هما (ایران ایر ) در حال پرواز هستن این موضوع را هم باید در نظر گرفت تا حد امکان تا جایی که به منافع ایران ضربه نخورد ویا دشمن گستاخ نشود نباید بهانه به دست حریف داد ولی در اینجا صحبت از حفظ جان نیروی ایرانی و مقاومت بوده و همچنین گرفتن بهانه و کمتر تحریک کردن حریف است ما در 3 سال اخیر دیدم که هم صیهونیستها وهم آمریکایی ها به نوعی سعی در کم کردن پروازهای ایران به سوریه هستن هم اکنون هم خیلی از پروازهای ایرانی تحت پوشش و حمایت روسها در حال انجام است اگر روسها نبودن احتمالا تا الان شاهد حوادث تلخی در عرصه هوایی بودیم ((((موضوع دیگه صحبت از هماهنگی است قطعا سپاه قدس و فرمانده آن برای انجام این پروازهای نیاز به کسب اجازه رسمی ندارد اما با توجه به اینکه هما یک شرکت دولتی بوده و تحت نظر دولت است هماهنگی حداقل با رئیس جمهور میتوانست خیلی بهتر باشد هر چند باز هم میگم بر اساس اطلاعات رسمی (غیر رسمیش را نمیدونم اگر هم میدونستم اعلام نمی کردم) پزوازهای هما در مقابل شرکتهای دیگر ناچیز بوده است ))) فرودگاه دمشق هواپیمای بوئینگ اسیب دیده ارتش در حمله صیهونیستها موشک به چند دها متری هواپیما اصابت کرده است مگر شما بودید که کشور را به لبه جنگ کشاندید. شاید یکی از علت های این موضوعی که شما می گویید این است که شماها این ها را به مردم نگفته اید. من اعتقاددارم سیاست خارجی موضوع کف کوچه نیست ولی شده است. آیا در سیاست خارجی فقط قسمت دیپلماتیک است که کف کوچه است و یا سایر قسمت ها هم می تواند کف کوچه باشد؟ وقتی میدان حاکم باشد میدان بر سیاست خارجی، تبلیغات، اظهارنظرها و بر همه چیز حاکم است و شما نمی توانید بگویید چند نفر در سوریه کشته شدند. شما نمی توانید به من بگویید چند نفر در سوریه کشته شده است. آقای کری باید به شما بگوید که دویست بار اسرائیل به شما در سوریه حمله کرده است. اگر منظور کشته شدگان کل کشور سوریه است آن چیزی که زیاد است امار منتشر شده در اینباره که بعید میدانم منظور وزیر این مورد باشد اما اگر منظور تلفات خودی است همین الان هرکسی که این متن را می خواند میتواند با یک جستجوی ساده در فضای مجازی تصاویر تشییع شهدا و اعلام نیمه رسمی آن را مشاهده کنید حتی بارها مسئولین و مقامات مربوطه تعداد شهدا در سوریه را اعلام کردن نزدیک 600 تا 700 شهید ایرانی کمتر از 3هزار شهید افغانی و پاکستانی 1900 شهید حزب الله 1300 شهید عراقی این اماریست که بیشتر دفعات تکرار در منابع مختلف را داشته ایران تنها از سال1390 تا 1392 از اعلام تلفات در سوریه خودداری میکرد وشهدای افغانی وایرانی در سوریه با کمترین پوشش خبری و به نوعی سانسور تشییع و به خاکسپرده میشدند که این موضوع هم دلایل خود را داشته است تا بهانه ایی کمتر برای کمک بیشتر به مخالفین و همچنین دخالت قدرتهای منطقه ایی و جهانی در سوریه داده شود این چند سال به وضوع اثبات کرد هرچقدر حضور ایران در سوریه پررنگ تر بود کشورهای مخالف هم کمکها وحضور خود را در سوریه تقویت کردن مورد دیگری که وزیر اعلام میکند دویست بار حمله صیهونیستها به ایران در سوریه است به احتمال بسیار زیاد این گفتگوی ظریف برای سال 95 بوده در ان بازه زمانی هیچ حمله رسمی به نیروهای ایرانی صورت نگرفته بود تنها یک حمله به جولان که منجر به شهادت شهید مغنیه وشهید الله دادی شد ثبت شده آنهم صیهونیستها اعلام کردن از حضور نظامیان ایرانی در کاروان مطللع نبودن در آن مقطع زمانی نزدیک 15 حمله صیهونیستها در خاک سوریه صورت گرفته بود تقریبا هر فصل یک حمله صورت میگرفت حملات صیهونیستها از سال 96 و بعد از پایان یافتن درگیریها حلب و مشخص شدن طرف پیروز جنگ شدت یافت این حملات هم با هماهنگی کامل آمریکا وهمچنین اعلام موضوع بی طرفی روسیه صورت می گیرد .( روسها ایران را یک شریک در سوریه میبینند اما خواهان کنترل این شریک هم هستن روسها دوست ندارن روابط خود با اعراب اروپا آمریکا وصیهونیستها را برای ایران به خطر بیندازند و انرژی خود را صرف چیزی کنند که سودی برای آنها ندارد حتی زمانی که سربازان و نیروهای همپیمان روس توسط آمریکایی و صیهونیستها کشته شدن روسها واکنش جدی نشان ندادن نوع روابط ایران هم در حال حاضر با روسیه بر خلاف باور عمومی یک روابط استراتژیک نبوده بعد از قضیه حلب برای روسها مشخص شد قدرت ونفوذ ایران در سوریه فراتر از انچیزیست که تصور میکردن ومقداری احساس خطر کردن به هر حال روسیه هزینه های بسیار زیادی در سوریه متحمل شده است نزدیک 150 سرباز روس و 250 همپیمان روسها در سوریه کشته شدن در حالی که روسها آنچنان در عملیات های زمینی شرکت نداشتن هر چند بیشتر سعی میکند از هزینه های مالی سیاسی نظامی و تبلیغاتی خود بکاهند و کمترین سطح تنش ممکن را با دیگران داشته باشند به قول پوتین روسیه اتش خاموش کن هر بحرانی نیست ) سخنان کری درباره تعداد حملات نه به نیروهای ایرانی بلکه به کل سوریه در آن بازه زمانی اشتباه که هیچ بلکه دروغ بوده و تعجب از منبع قرار دادن جان کری توسط وزیر خارجه ایران است خود جان کری این سخنان را تکذیب کرده است تنها کافی بود وزیر خارجه محترم قبل از بازگو کردن این خاطره یک تحقیق کوچک انجام میداد تا صحت این موضوع مشخص شود به هر حال ادعای سنگینی ایست در حال حاضر هم عمده حملات بر علیه مواضع سوریها صورت میگرد و مناطقی که صیهونیستها احتمال حضور نیروهای ایرانی وحزب الله را میدهند چند دقیقه قبل از حمله به روسها خبرحملات را اعلام میکنند تا به نیروهای ایرانی حزب الله و سوریها منتقل شود . در سوریه مثلا آستانه را با همکاری را بدست آوردیم ولی منفعت آستانه به سوریه رسید( در تمام متن ها از لفظ نرسید استفاده شده اما در خود فایل از رسید ) به میدان رسید به دیپلماسی ما نرسید. این را از هم مجزا کنیم یعنی دیپلماسی به کمک میدان آمد. در حلب وقتی می خواستند زندانیان حلب را خارج کنند، دیپلماسی به خدمت میدان آمد. در متنها منتشر شده نامی از فوعه و کفریا برده نمیشود اما در فایل صوتی از خروج مردم فوعه وکفریا هم سخن گفته شده گفتگو های آستانه مجموع نشتسهای بین ایران ترکیه و روسیه و دولت سوریه ومخالفین بوده که اولین دور آن در بهمن 1395 در استانه وآخرین نشست هم در تاریخ 27 بهمن 1399 در سوچی روسیه برگزار شد و دلیل برگزاری این دست نشستها کاملا ساده بود پیروزیهای میدانی و همچنین پیدا کردن یک راه حل نیمه سیاسی با حداقل خشونت ممکن در ادامه این گفتگوها بر محورهای کلیدی توافق شد از جمله ایجاد منطقه های کاهش تنش تبادل اسرا و مشخص شدن سرنوشت اسرا و زندانیان لزوم برخورد با گروههای تروریستی و همچنین تاکید بر حفظ تمامیت ارضی سوریه در این نشستها هعم معمولا علاوه بر تیم دستگاه خارجه یک گروه هم از نمایندگان سپاه قدس شرکت میکردند البته به جز در زمان تشکیل نشست سران ایران ترکیه و روسیه . به جز بحث کنار رفتن تدریجی ایران از گفتگوهای آستانه بخصوص از سال 98 به این طرف ما شاهد هستیم سوریه به یک ثبات کامل حداقل در مناطق تحت کنترل دولت رسیده است .هم اکنون 2 میلیون سوری در مناطق تحت کنترل مخالفین زندگی میکنند به همین میزان هم آوره در خاک ترکیه وجود دارد (1.7 میلیون نفر) تقریبا همگی مخالفین دولت سوریه هستن وخیلی از بستگان این افراد یا در جنگ توسط دولت کشته شده اند ویا هم اکنون عضو مخالفین هستن پس فقط مبحث سرکوب گروههای مسلح در سوریه مطرح نیست بلکه ما با بخشی از مردم طرف هستیم که کاملا با دولت مخالف بوده و با وجودی که برخی از مناطق توسط دولت پاکسازی شده است اما این افراد حاضر به بازگشت به این مناطق نبود دلیل اصلی آن هم تحت کنترل بودن این مناطق توسط دولت سوریه است پس فقط راهکار نظامی جوابگوی این مسئله نبود نیاز به یک مکمل سیاسی است در کنار ان هم فشارهای شدید بین اللملی و رسانه ایی بر روسیه ایران وسوریه برای کم کردن شدت حملات در طول این چند سال وارد شده است چند بار هم سوریه مورد حملات مستقیم خود غربیها قرار گرفته است وبارها به دنبال ایجاد یک منطقه پرواز ممنوع در شمال سوریه به بهانه های حقوق بشری و اوارگان بوده اند خیلی از کشورهای عربی وغربی بروی این گروههای مسلح سرمایه گذاری کرده اند و به راحتی حاضر نیستند به سرکوب کامل انها تن دهند انجام یک حمله شیمیایی ساختگی ویا کشتار غیر نظامیان در این مناطق کاری سختی برای این کشورها نبوده تا بهانه های لازم را بدست بیاورند برمثال ما شاهد مداخله مستقیم ارتش ترکیه در ادلب بودیم که با حمایت غیر مستقیم ناتو و کشورهای عربی صورت گرفت و حتی صحبتهای از استقرار سامانه های پاترویت آمریکایی در خاک سوریه وشمال این مطرح شد آیا ایران روسیه وسوریه حاضرند هزینه های برخورد مستقیم با ناتو را به پردازند در حملات محدود قبلی این سه کشور اقدامات مستقیمی در برابر این حملات انجام ندادن حتی ایران و روسیه در برابر حملات مستقیم به نیروهای تحت حمایت خود توسط غربیها و صیهونیستها واکنش قوی نشان ندادن خود روسیه و ایران هم توانسته است از طریق این نشستها وآتش بسها در عرصه بین المللی قدرت چانه زنی خود را بالا برده ایران وروسیه در مجموع مایلند با کمترین هزینه سیاسی مالی وجانی مسئله سوریه را حل کنند روسها هم با بها دادن زیاد به ترکها جایگاه خود را عرصه بین اللملی و خود سوریه را بالا برده اند همچنین بخشی از این اقدام بر داشتن یک اهرام فشار غیر مستقیم بروی ایران و دولت سوریه بوده است بر فرض پاکسازی این مناطق دولت سوریها هم توان آنچنانی برای ایجاد امنیت در این مناطق را ندارد مگر اینکه اکثریت جمعیت این مناطق به ترکیه کوچ کنند که یک بحران آورگان در سطح جهانی ایجاد میشود در غیر اینصورت ما شاهد روی دادن حوداث درعا در ابعادی به مراتب بزرگتر در ادلب خواهیم بود .علاوه بر این بخش دیگری از خاک اصلی سوریه در اختیار نیروهای دموکراتیک سوریه بوده که عملا دولت هم در استانهای حسکه وبخشهای از رقه هیچ نظارتی ندارد غافل شدن از این مناطق سبب ایجاد یک حکومت خودمختاری کردی که حتی در عرصه بین اللمی مشروعیت دارد را سبب میشود در حال حاضر نزدیک 40 هزار نظامی سوری در استان رقه برای جلوگیری از حملات بیشتر ترکیه وهمپیمانان او مستقر شده اند که برای کنترل نیروهای دمکراتیک سوریه هم بسیار مفید بوده است پس تنها مسئله ادلب نبوده . با آتش بسهای صورت گرفته فرصت باسازی ارتش سوریه فراهم شده است نیروهای سوریه در این 15 ماهی که درگیریها فروکش کرده است سازمان و توان رزمی خود را گسترش داده اند از لحاظ اموزشی وتجهیزاتی هم شاهد ارتقا در نیروهای سوری بوده ایم دولت سوریه هم بازسازی بخشهای که کشور را اغاز کرده اند در مناطق تحت کنترل دولت سیستم بهداشتی آموزشی و خدمات عمومی هم کم بیش در حال ارتقا است با وجود مشکلات اقتصادی هم سوریها نسبت به سالهای گذشته امیدوار تر شده اند که بسیار مهم است پس آیا این اتش بسها وگفتگوها در محموع به بهبود شرایط کمک نکرد ؟؟؟ ایا خود سوریها هم به این شرایط راضی نسیتند آیا این نشستها برای سوریها ایران روسیه ترکیه منفعت نداشت قطعا بیشترین منفعت را خود مردم سوریه و بخصوص مناطق تحت کنترل دولت برده اند هزینه ایران سوریه وروسیه هم چه از لحظ جانی مالی سیاسی وتبلیغاتی با فروکش کردن درگیریهای بشدت کاسته شده است هدف از نشست آستانه کاملا مشخص بود ونتایج بدست امده از آن هم به مرور زمان مشخص شد اما قضیه تبادل مردم فوعه با مسلحین حلب بعد از محاصره شهر حلب وناکام ماندن تلاشهای مسلحین برای شکستن محاصره نیروهای متحد به داخل شهر سرازیر شدن وتک تک محلات را پاکسازی کردن نزدیک 6 هزار فرد مسلح به همراه 100 هزار غیر نظامی در چند محله باقیمانده شهر حلب محاصره کامل شدن برای جلوگیری از کشتار هم مسلحین وهم غیر نظامیان و پاکسازی راحت کل شهر بین ایران روسیه وترکیه (نماینده مسلحین ) توافق شدن این افراد شهر را ترک کنند بخشهای از این توافق بدون هماهنگی ایران صورت گرفت همزمان با محاصره شدن این افراد هزاران تن از شیعیان شهرکهای نبل والزهرا در محاصره مسلحین بودن و از لحاظ دارو بهداشت وتغذیه بشدت در تنگنا قرار داشتن بعد از خروج اولین کاروان مسلحین از شهر حلب و ناگاه با دستور مستقیم سردار سلیمانی نیروهای مقاومت وسوری مانع از خروج مابقی محاصره شدگان شدن واعلام کرد در برابر خروج مسلحین باید تعدادی از اهالی شهرکهای فوعه وکفریا وارد حلب بشوند / روسها که انتظار این اقدام را از سوی سردار سلیمانی نداشتن تمام تلاش خود را کردن که مسلحین بدون پیش شرطی شهر را تکر کنند حتی کار به تهدید ایران و نیروهای مقاومت برای قطع یا کم کردن همکاریها رسید اما هیچ تاثیری نداشت هرکولس ارتش بر فراز فوعه و کفریا متن زیر نقل به مضمون از زبان مسلحین است بعد از خروج اولین کاروان از شهر حلب سوریها وایرانیها مانع از خروج مابقی مسلحین شدن واعلام کردن باید در مقابل اهالی فوعه وکفریا هم آزاد بشوند سریعا یک رابط ایرانی با مسلحین تماس گرفته وشرایط را برای مبادله اعلام میکنید گروههای مسلح هم به واسطه احرار الشام موافقت خود را با شروط اعلام کرده هم زمان روسها هم با مسلحین تماس گرفته واعلام میکنند نیازی به توافق جدید نیست چندین بار روسها وایرانی ها به صورت جداگانه با مسلحین تماس گرفته و میگویند شروط شروط ماست وبه حرف طرف ثالثی نباید گوش داد سرانجام حرف ایرانیها به کرسی میشیند چرا چون زمین ومیدان دست ایرانی ها بود خود مسلحین عنوان میکنند در این قضیه بین روسها وایرانی ها اختلاف شدید اما پنهانی در گرفته بود و سرانجام طرف ایرانی موفق شد به خواسته ها خود برسد هرچند روسها هم به تمام خواسته ها خود رسیدن و شهر حلب در کمتر از یک هفته تخلیه شد این قضیه چند نکته مهم برای روسها داشت اول نفوذ ایران در سوریه ونظامیان و دولت این کشور فراتر از چیزی ایست که انتظار آن را داشتن 2 ایران بازگیر فرعی معادلات نیست وهر وقت اراده کند قادر به تغییر قواعد هستن 3 علاوه بر همکاری نیاز است در بخشهای ایران را کنترل کرد هر اتفاقی که در زمینه خروج مسلحین از حلب رخ داد قطعا با گفتگویها صورت گرفته اما آنچیزی که طرف سوری ایرانی ومسلحین در این چند سال عنوان کردن این بوده است که اگر اقدام سردار سلیمانی نبود خروج مردم فوعه وکفریا صورت نمیگرفت و حتی روسها تا لحظات آخر تلاش خود را کردن که مانع از این توافق بشوند تقریبا تمام موضوعات مطرح شده توسط جناب وزیر حول محور سوریه را به غیر از موضوع سفر بشار اسد به ایران را مورد بررسی اجمالی قرار دادیم در وهله اول انچیزی که خود نمایی میکند اطلاعات ضعیف شخص وزیر درباره موضوع سوریه است ظریف با اتکا به همین اگاهی ضعیف نتیجه گیریهای اشتباه و بعضا وحشتناکی میکند تقریبا دوماه از زمان انتشار فایل صوتی میگذرد در این مدت هیچ کدام از جریانات ورسانه های حامی این مواضع حداقل درباره موضوعات مطرح شده حول محور سوریه اظهار نظر مشخصی انجام نداده اند وسعی در اثبات این سخنان نکرده اند قطعا بین مسئولین هر کشور ی صحبتهای زیادی و به اصطلاح پشت پرده ایی صورت میگیرد اما آنچیزی که در اینجا مطرح شده است صحبتهای سری وخاصی نیست بلکه یکسری منابع اشتباه و نظرات شخصی بوده که به بیان نتیجه گیریهای اشتباه منجر شده است .مورد دیگری رقابت مرد میدان و مرد سیاست است چیزی که در واقعیت های جهانی وجود خارجی ندارد بلکه یک دوگانگی ورقابت کاذب است واقعیتی که ما شاهد آن هستیم این بوده درباره موضوعات منطقه ایی و سوریه این ابتکار عمل کاملا در دست سپاه قدس بوده این ابتکار عمل به صورت علنی بوده است و نتایج آن را ما شاهد هستیم فراموش نکنیم سوریه مکانی بودکه تمام کشورهای مطرح جهان تقریبا وارد ان شدن کشورهای که از لحاظ اقتصادی نظامی فرهنگی اطلاعاتی حرفهای برای گفتن دارن وقتی شما با وجود انواع اقسام فشار وتهدیدات در صحنه سوریه باقی مانده و حرف خود را به کرسی بنشانید نشان از صحیح بودن مسیر و وروش دارد سوریه صحنه جنگ غولها بوده است البته بخشهای از صحبتهای ظریف نشان از گله مندی وزیر از این موضع است که چرا همیشه سیاست باید فدای میدان شود چرا مثلااقدامی ازسوی سردار سلیمانی ویا سپاه قدس برای پیش برد مواضع دستگاه خارجه در برخی موضوعات صورت نگرفته است به هرحال هر مجموع و در راس آن صحنه گردان اصلی آن مجموع نظراتی دارد و نمیشود همیشه به صرف داشتن انتقاد و نظرات اشخاص را محکوم کرد اما واقعیت این است رسانه سیاست اقتصاد فرهنگ قدرت نرم وسخت شما همگی برای بدست آوردن نتیجه در میدان مد نظر وزیر خارجه به کار می روند سیاست و دستگاه خارجه تنها بخشی از تکمیل کننده این پازل است نکته دیگری که باید در نظر گرفت اختلاف نظر ودیدگاه وزارت خارجه وسپاه قدس درباره مسائل منطقه ایی و برجام است شما وقتی میتوانید به یک سطح از همکاری قابل قبول دست پیدا کنید که بروی راه حل ها وروشها اشتراک نظر داشته باشید این راه هم نباید فراموش کرد بخش زیادی از توان وزارت خارجه صرف گفتگویهای هسته ایی شده است به همان میزان هم از پرداخت به موضوعات اصلی منطقه ایی کاسته شده تقریبا تمام ابزارهای قدرت منطقه ایی جمهوری اسلامی و در اینجا منظور سوریه توسط نهادهای به غیر از وزارت خارجه پایه ریزی شده است طبیعی ایست برای استفاده و ارتباط با این ابزارهای به نهادهای به غیر از وزارت خارجه نیاز است به طور مثال درنشست های بین المللی درباره سوریه حتما باید یک هئیت مستشاری ایران هم حضور پیدا کند ویا حداقل به طور مستقیم در جریان امور باشند چرا چون صحنه گردان میدان عمل و حتی توافقات سیاسی طرفی غیر از وزارت خارجه است پس به هیچ عنوان نباید فردی مثل وزیر خارجه را رقیب مثلا سردار سلیمانی و سپاه قدس دانست این موضوعی ایست که از سال 94به طور غیر مستقیم توسط رسانه های پیگیری میشد امانباید فراموش کنیم وزیر خارجه حسین امیر عبدالهیان معاون عربی و آفریقایی وزارت خارجه را به دلیل اختلاف دیدگاه و فشارهای خارجی و داخلی برکنار کرد شخصی که با وجود اختلاف دیدگاه با ظریف میتوانست به ارتباط بهتر وزارت خارجه با ابزارهای قدرت منطقه ایی ایران خیلی کمک کند وجود هر شخصی از بدنه وزارت خارجه که از گذشته با گروههای مقاومت ودولت سوریه به صورت نزدیک ارتباط بوده میتوانست تاثیرات بسزای داشته باشد اما از سال 95 وزمانی که گفتگوهای سیاسی سوریه با مشارکت ایران در حال شکل گیری بود معاون عربی وزارت خارجه برکنار وشخصی دیگری(صادق جابر انصاری ) که تجربه آن چنانی در این زمینه ندارد را به سمت معاون عربی وآفریقایی وزارت خارجه منصوب کرد پس خود وزارت خارجه هم برخی از شرایط لازم را برای ارتباط گیری و به نتیجه رساندن موضوعات را نداشته است سخن پایانی شخص ظریف به عنوان یک دیپلمات با تجربه و آشنا به فضای سیاسی رسانه ایی حاکم بر غرب در طول این چند سال ( به خصوص 4 سال اخیر ) بارها با سخنان خود در فضای مجازی و گفتگو با رسانه های و مقامات غربی موفق شد بخشی از جنگ رسانه ایی بر علیه ایران را خنثی و مواضع جمهوری اسلامی را از طریق همین طریق در سطح جهانی منتشر کند ودر برخی موارد قدرت چانه زنی ایران را با طرف غربی ارتقا داده است اما در کنار موارد بالا اشتباهات صورت گرفت در مذاکرات هسته ایی وتنظیم قرداد برجام به رغم هشدارهای مکرر رسانه ها و برخی از مقامات ایرانی رفتار وزیر در هنگام سفر مخفیانه بشار اسد به ایران عدم تحرک مناسب برای گسترش روابط با آسیا - چین و روسیه حداقل تا قبل از سال 97 عدم تحرک مناسب در موضوعات منطقه ایی وهمچنین در نهایت مسائل مربوط به فایل صوتی که قطعا سخنانی آگاهانه بوده و تنها زمان انتشار (احتمالا زمان انتشار برای ایام انتخابات بوده است )ان چند هفته زودتر اتفاق افتادموضوعاتی است که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت جناب ظریف در این مدت نشان داده است یک دیپلمات بسیار قوی اما یک وزیر خارجه متوسط و ضعیف است
-
3 پسندیده شدهبسم الله الرّحمن الرّحیم مسلسلهای دستی ارتش ایران در سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۷۹ بخش پایانی - آلمانیها وارد می شوند: با ورود رسمی مسلسل ژ -۳ به خدمت ارتش ایران، شرکت سازنده آن یعنی هکلر و کخ (Heckler & Koch) در سالهای دهه ۱۹۷۰ مسلسل دستی شناخته شده ام پی-۵ را نیز به کاربران ایرانی پیشنهاد داد. نخستین یگان کاربر این مسلسل در ایران، نیروی هوایی شاهنشاهی ایران بود که پیش از این هرگز مسلسل یوزی را در زیر مجموعه های خود بکارنگرفته بود. نیروی هوایی شاهنشاهی از این مسلسل برای تجهیز یگانهای امنیتی خود استفاده نمود که بیشتر از گونه MP5 A3 و شمار معدودی گونه MP5 A2، بودند. سریهای نخست تحویلی همگی دارای قنداق ثابت با روپوش لوله باریک بودند و البته در ادامه گونه کوتاه شده MP5 K نیز برای نیروهای ویژه حفاظت از مقامات (VIP) به کشور وارد شد. در پایان شایان ذکر است که در موزه ذوالفقار ارتش ایران در استان کرمان، سه دستگاه مسلسل دستی اینگرام MAC-10 کالیبر ۰/۴۵ ساخت آمریکا نیز برای بازدیدکنندگان این موزه به نمایش درآمده است که یکی از آنها مجهز به صدا خفه کن ساخت کمپانی شناخته شده Sionics می باشد. با وجود اینکه از زمان ورود به خدمت و شمار خریداری شده این مسلسل داده های چندانی در دسترس نمی باشد، به نظر می رسد سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، تنها یگان بکارگیرنده این مسلسل در کشور بوده است ( این مسلسل از دهه ۱۹۷۰ میلادی تاکنون همچنان در حال تولید توسط شرکت سازنده آمریکایی آن می باشد - مترجم): پی نوشت: این چهار پست متوالی ترجمه ای بود با کمی بازنویسی از مقاله ای که جناب “یوسف ریاضی” به زبان انگلیسی برای وبسایت اینترنتی زیر تهیه و ارسال کرده اند. بدون شک کار ایشان بسیار ارزنده و شایسته تقدیر است: https://silahreport.com/2021/06/21/iranian-submachine-guns-1941-1979/
-
3 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مزدوران بی وطن نگاهی به فعالیت اطلاعاتی منافقین (در خدمت سرویس های اطلاعاتی صدام) مقدمه - کتاب «خداوند اشرف از ظهور تا سقوط» به قلم «سیدحجت سیداسماعیلی» (عضو پیشین شورای مرکزی و ستاد اطلاعاتی مجاهدین) ، در سال ۱۳۹۳ توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی در ۱۵۰۰ نسخه چاپ و در همان سال انتشار یافت. این کتاب به دلیل استقبال مخاطبان در پائیز سال ۱۳۹۶ در تیراژ ۱۰۰۰ نسخه و با ویرایش جدید توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی مجددا به چاپ رسید. کتاب خداوند اشرف از ظهور تا سقوط در ۵ بخش ، ۱۶ فصل و در ۹۴۰ صفحه به رشته تحریر درآمده و نگاهی مستند و تاریخی به روند فرقه گرایی در سازمان مجاهدین خلق است که در ردیف فرقه های سیاسی – مذهبی دسته بندی گردیده است. به اتفاق به فصل شانزدهم این کتاب نگاهی گذرا می اندازیم : بخش پنجم – فصل شانزدهم فعالیت اطلاعاتی «مجاهدین» در خدمت سیستم اطلاعاتی عراق آنچه که رابطه بین مجاهدین و دولت عراق را مستحکم میکرد و حضور مجاهدین در خاک عراق را تداوم می بخشید تنها حول دو محور اطلاعات و عملیات بود. ستاد روابط و اطلاعات سازمان ارتباط فعالی با افسران اطلاعاتی – امنیتی (مخابرات عراق) و همچنین استخبارات ارتش عراق داشت. بنابراین تغذیه اطلاعاتی سیستم های فوق الذکر و پاسخ گویی به انبوه سوالات اطلاعاتی آنها در مورد وضعیت نظامی ، سیاسی و اقتصادی ایران همیشه در دستور کار ستاد اطلاعات و روابط سازمان قرار داشته و در اولویت کاری بود. به عبارتی جمع آوری اطلاعات و تحویل آنها به ارگانهای اطلاعاتی و نظامی عراق از وظایف مبرم سازمان محسوب می شد. تغذیه اطلاعاتی این ارگانها در چندین رده انجام می گرفت. بخشی از این اطلاعات که معمولا اطلاعات استراتژیک نیز گفته می شد، خاص ملاقات های شخص رجوی بود. این ملاقات ها می توانست با صدام حسین، و یا مسئولین سیاسی و نظامی عراق مثل عزت ابراهیم (معاون اول صدام) ، مسئول مخابرات، فرمانده استخبارات (اطلاعات ارتش) و یا فرمانده ستاد ارتش عراق و سایر مسئولین در چنین سطحی باشد. همیشه چند روزی قبل از ملاقات های مسعود یک تراکم کاری در ستاد اطلاعات وجود داشت. در ستاد اطلاعات برای ملاقات های مسعود آلبوم های کاری و باصطلاح ملاقاتی خاصی تهیه می شد. در این آلبوم ها نقشه های نظامی مخصوص از مناطق مرزی و عمق وجود داشت و برای هر جبهه عملیاتی یک نقشه رنگی در نظر گرفته می شد و تمامی اطلاعات گسترش یگانهای ارتش و سپاه تا سطح تیپ و تا عمق مراکز لشکرها روی آن با علائم استاندارد نظامی نشان داده می شد. این نقشه ها با آخرین اطلاعاتی نظامی موجود در ستاد اطلاعات به روز می شد. علاوه بر این جدولی از گسترش لشگرها و تیپ های مستقل مستقر در مناطق مرزی تهیه می شد که در این جدول نام لشکر – رسته – محدوده پدافندی – محل استقرار و گسترش تیپ های آن و نام فرمانده لشگر و در کادر اطلاعات کلی و کلیدی آورده می شد و حتی بعضا و بسته به موضوعیت آن آخرین اخبار دریافتی در مورد جدیدترین خریدهای تسلیحاتی و هوایی ایران نیز همراه این مجموعه بود. بنابراین ستاد اطلاعات اخبار جدید و در واقع آخرین اطلاعات موجود خود را تا لحظه ملاقات آماده می کرد. ستاد اطلاعات از محتوای ملاقات رجوی و اینکه طرف ملاقات کیست اطلاع نداشت . فقط می دانست که ملاقات است و بایستی آلبوم های اطلاعاتی را آماده کرد. این معنی همان استقلال ایدئولوژیک – تشیکلاتی و سیاسی و نظامی سازمان بود که همیشه رجوی در نشست های عمومی با اعضاء سازمان از آن دم میزد ولی خیلی از مسئولین و ما در دلمان به رجوی می خندیدیم و تنها تناقضی بود که جرات بیان آنرا نداشتیم. آلبوم ها پس از تهیه شدن ، توسط مترجم به عربی ترجمه می شد و روی نقشه ها نیز اطلاعات گسترش یگانها به عربی نوشته میشد مسئولیت تهیه تمامی بریف های نظامی – اطلاعاتی به عهده ستاد اطلاعات بود. ستاد اطلاعات وظیفه داشت اطلاعات تمامی ملاقاتها را که نیاز به تبادل اطلاعات نظامی داشت را تامین کند. علاوه بر اخبار نظامی، اخبار سیاسی نیز که معمولا مسئول تهیه آن ستاد سیاسی بود، بخشی از آلبوم ملاقات مسعود را تشکیل میداد. ملاقات با عزت ابراهیم الدوری برای ارائه اطلاعات تهیه شده از ایران رجوی همیشه در ملاقاتهای اطلاعاتی که مسئولیت آنرا شخصا به عهده داشت درخواست هایی را نیز از طرف مقابل می کرد. البته رجوی در برخی از نشست های عمومی و برای روحیه دادن به اعضای سازمان تنها از امکاناتی که از عراق گرفته بود را برای آنها تعریف می کرد. و اینکه در مقابل گرفتن این امکانات سازمان چه چیزی به عراق داده است، بحثی نمی شد. معمولا درخواست هایی که رجوی از طرف مقابل داشت موضوعات مختلفی را شامل می شد. بخشی از آنها امکاناتی و بخشی دیگر عملیاتی و یا شناسایی و یا اجازه نفوذ تیم های سازان برای عملیات در داخل کشور بود. که البته عمده منافع آن نیز به جیب عراق می رفت. ذیلا برخی از این درخواست ها آورده میشود : ۱ – افزایش بودجه ای که برای سازمان تعلق میگرفت. دولت عراق ماهانه بودجه ای را برای حل و فصل مسائل مالی سازمان اختصاص میداد، هرچند کسی به درستی ازمبلغ واقعی آن اطلاع نداشت. این علاوه بر جیره غذایی ثابتی مثل قند و شکر، سیگار، آرد و روغن و به عبارتی اقلام ضروری بود که بطور ماهانه به سازمان تعلق می گرفت. در همین رابطه شایان یادآوری است ؛ رجوی در جلسات خصوصی و در اوایل سالهایی که تازه به عراق آمده بود می گفت ما اجازه ندادیم و نخواهیم داد که گروههای سلطنت طلب و یا سایر گروهها چیزی را که حق ماست از عراق بدست آورند. پر واضح است که منظور رجوی پولی بود که در همان سالهای ۱۳۶۲ و 1363 به بعد عراق به گروههای سلطنت طلب و بقیه گروههای که در عراق مستقر بودند می داد. بنابراین سازمان با ورود کامل تشکیلات مجاهدین به عراق از سال ۱۳۶۴ به بعد نان آنها را آجر کرد و تقریبا همه این گروهها از عراق خارج شدند. و یا برخی هایشان زیر چتر مجاهدین قرار گرفتند. ورود رجوی به خاک عراق با استقبال رسمی طارق عزیز 2- گرفتن تسلیحات زرهی بیشتر بویژه تانک. لازم به توضیح است که سازمان خیلی تلاش کرد تا بتواند صدام را متقاعد کند که تعدادی تانک تی ۷۲ برای ارتش بگیرد ولی موفق نشد و تنها در حد یک الی ۲ فروند [؟! دستگاه] آنهم صرفا جهت آموزش در اختیار سازمان گذاشته شد. سازمان با تمامی خدمتی که به صدام کرد و حتی او را از سرنگونی حتمی در جریان حمله صدام به کویت نجات داد ولی در مقابل همه این خوش خدمتی ها، هزینه ای که برای رجوی در نظر گرفته شده بود نیز حدی داشت. صدام به خوبی می دانست که سرنگونی جمهوری اسلامی لقمه ای نیست که در دهان رجوی بگنجد و او با اشراف کامل به این موضوع رجوی را در خدمت داشت و به اندازه ای برای او خرج می کرد که مصرف داشته باشد. هرچند رجوی در خیانت و مزدوری گوی سبقت را از همه رقبایش ربوده بود. 3- گرفتن قرارگاه های جدید. سازمان همیشه در تلاش برای بدست آوردن قرارگاههای جدید برای گسترش فعالیتهای ارتش خودش بود. بنابراین یا تلاش می کرد قرارگاه های موجود مثل اشرف را گسترش دهد و یا قرارگاههای جدیدی را در استانهای مرزی بگیرد. 4- پشتیبانی لجستیکی- تعمیراتی به ویژه در رده های بالاتر تعمیرات زرهی یکی از معضلات رجوی بود چرا که کار رده ۳ و ۴ زرهی نیاز به هماهنگی هایی در سطح بالای سازمان و ارتش عراق داشت و باید از بالا و در سطح وزیرو یا فرماندهی نظامی بالاتر دستور داده می شد تا تانکهای خراب سازمان به قسمت تعمیرات ارتش عراق فرستاده شده و تعمیر شوند که در اغلب این موارد رجوی شخصا وارد می شد. 5- جلب موافقت اطلاعات و مسئولین عراقی برای انجام فعالیت های عملیاتی و یا شناسائی و یا اعزام تیم به داخل کشور. بدست آوردن این موافقت گدایی همیشگی رجوی بود. او در قبال دادن انبوهی اطلاعات و خوش خدمتی به صدام از طرف حساب های خود می خواست تا در کار روحیه دادن به نیروهای سازمان با فعالیت های محدود عملیاتی و یا شناسایی و یا اعزام تیم به داخل ایران موافقت کنند. سوالات عارفی سطح بعدی، تغذیه اطلاعاتی سیستم های اطلاعاتی و امنیتی عراق توسط ستاد روابط انجام می گرفت. که اصطلاحا به آن «پاسخ به سوالات عارفی» گفته می شد. سوالات مسئولین عراقی در مورد جمهوری اسلامی تقریبا در تمامی زمینه ها وجود داشت. که ستاد های اطلاعات و سیاسی مسئول تهیه پاسخ این سوالات و دادن آنها به ستاد روابط بودند. ستاد سیاسی بخش عمده این جواب ها را از طریق سیستم اخباری (تخلیه تلفنی) که در کشور آلمان مستقر بود تهیه می کرد. سیستم اخباری مسئولیت تهیه پاسخ بخشی از سوالات را اعم از نظامی و یا سیاسی که جواب آنها را ستاد های مربوطه نداشتند به عهده داشت. سیستم اخباری موظف به پاسخگویی آنها بود. کلیه پاسخ های تهیه شده توسط ستاد اطلاعات و ستاد سیاسی نهایتا برای تبادل به ستاد روابط داده می شد. که معمولا در ملاقات های مسئولین این ستاد یعنی عباس داوری (رحمان) و مهدی ابریشمچی (شریف) و مهدی برائی (احمد واقف) به طرف حسابهای عراقی شان داده می شد. سطح بعدی تبادل اطلاعات با فرماندهان فیالق (سپاه های هفت گانه عراق در استانهای مختلف) بود. تغذیه اطلاعاتی این ارگانها که معمولا جبهه فرماندهی ارتش ها را در بر می گرفت شامل اطلاعات تیپ به پائین بود که توسط افسران عملیات (ارشد ترین مسئول باصطلاح برادر در هر ارتش) انجام می گرفت. این ملاقات ها می توانست هم توسط ستاد اطلاعات بطور جداگانه و هم بصورت مشترک و یا توسط هر ارتش جداگانه انجام گیرد. عناصر کلیدی در حوزه اطلاعات و امنیت در سازمان عبارت بودند از حسن نظام الملکی و مسعود خدابنده با نام مستعار رسول بود. این افراد معمولا طرف حساب افسران اطلاعاتی عراق در ملاقاتهای این ستاد محسوب می شدند. (ملاحظه- حسن نظام الملکی از مسئولینی بود که در بخش های ستاد امنیت و ستاد اطلاعات سازمان کار می کرد. وی علاوه بر این در زندانی و شکنجه کردن اعضای سازمان در پروژه دستگیریهای سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ نقش عمده ای را به عهده داشت.) این سطح از تبادل اطلاعات بیشتر حضوری بود و دروه ای انجام می گرفت و هر ارتشی در سازمان موظف بود فرماندهی سپاه عراقی که در حوزه استحفاظی و جغرافیانی آن مستقر بود و قرارگاه داشت را تغذیه کند. مثل قرارگاه حبیب در بصره و یا قرارگاه حنیف که بعدا اسم آن به فائزه تغییر یافت در کوت و یا قرارگاه همایون در العماره و ... در این گونه ملاقاتها هر ارتش و یا ستاد اطلاعات مترجم عرب زبان خودش را داشت که در ملاقات ها شرکت کرده و وظیفه ترجمه صحبت های دو طرف را به عهده داشت. معمولا قبل از هر ملاقاتی بریف تبادل اطلاعات چه برای ملاقات های خود ستاد اطلاعات و یا اطلاعات و عملیات ارتش ها تهیه شده و کسانی که می خواستند ملاقات کنند نسبت به آن توجیه میشدند. معمولا تغذیه اطلاعاتی فیالق عراق با هدف گرفتن برخی امکانات استقراری و یا عملیاتی از قبیل تسهیل تردد به مناطق مرزی جهت انجام ماموریت های شناسایی و یا دیدبانی و حتی عملیات که از قبل هماهنگ شده بود انجام میگرفت. نتیجه اینکه در چنین ملاقات هایی هر ارتش به میزانی در گرفتن امکانات بیشتر از سپاههای عراق موفق بود که بیشترین رابطه را با فرماندهان آنها داشته و بیشترین خدمات اطلاعاتی را برای آنها انجام داده باشد. هر چند که چنین ملاقات هایی از بالا و توسط افسران اطلاعات عراق هماهنگ می شد ولی معمولا در سازمان رسم براین بود که در چنین ملاقاتهایی برخی هدایا نیز به فرماندهان فیالق داده میشد تا آنها تسهیلات بیشتری را برای مجاهدین در حوزه استحفاظی شان در نظر بگیرند. بیلبورد نصب شده در کمپ آلبانی که هلاکت مسعود رجوی را تائید ضمنی می کند سطح بعدی، انجام ملاقات های اطلاعاتی در کادر استخبارات گردان و گروهانهای مرزی عراق، ملاقات با استخبارات تیپ و یا فیالق با ستاد اطلاعات بود. البته این نافی این نبود که افسران اطلاعات در ترکیب های مشخصی با استخبارات تیپ ملاقات نداشته باشند. همیشه در چنین ملاقاتهایی سناریو افسران اطلاعات جبهه ها توسط ستاد اطلاعات چک می شد و آنها نمی توانستند خارج از کادری که برایشان مشخص شده چیزی در ملاقات بگویند. البته نیازمندیهای اطلاعاتی فرمانده تیپ و استخبارات که در ملاقات مطرح میشد توسط افسر اطلاعاتی ثبت و به ستاد اطلاعات گزارش می شد. دراین گزارش متن سوالات و اطلاعات خواسته شده آنها آورده می شد. در مراحل بعدی کار ، این ستاد اطلاعات بود که تصمیم می گرفت پاسخ این سوالات به چه شکل داده شود ؛ در ملاقاتهای بعدی و یا از طریق ستاد روابط و . . . منبع : خداوند اشرف از ظهور تا سقوط (ص 736 الی 741) پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدهشبیه ساز BMP-2 ارتش شبیه ساز BMP-2 برای آموزش خدمه در تیپ 37 زرهی شیراز ارتش این شبیه ساز ثابت برای هر 3 خدمه BMP-2 یعنی راننده، توپچی و فرمانده به شکل همزمان استفاده میشود.
-
2 پسندیده شدهبسم ا... چهلمین سالگرد بمب گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی و سرنوشت عاملان این بمبگذاری هفت تیر 1360 - هفت تیر 1400 اکران ناتمام نفاق
-
2 پسندیده شدهبسم ا... همین الان مجموعه های ذیربط ، داده های کاربران فعال را در این انجمن رصد می کنند و به نظرم شناخت کامل را دارند که علیرغم تعطیل شدن مجموعه های مشابه ( که نام نبریم بهتر هست ) دارد به فعالیت خودش ادامه می دهد ( علیرغم نقدهای تند و تیزی که گفته میشود ) . برای طرف مقابل هم خوب هست که یک بخشی که عاقلانه رفتار می کند ، باقی بماند تا مسیر گفتگو و نقد و نظر یکطرفه نباشد . در بروزرسانی هم این مساله شفاف بیان شد که محدود سازی بدون دلیل به هیچ عنوانی پذیرفتنی نیست ، ولی پایش قطعا" باید صورت بگیرد . ضمن اینکه بخش قابل ملاحضه ای از این صحبتها ، اصولا ارتباطی به قانون فوق که هنوز تا این زمان ( هفتم تیر 1400 ) مصوب نشده ، نداشته و دلایل حاشیه ای مربوط به خودش را براساس رویداد 28 خرداد 1400 دنبال می کند . برای اینکه بدونیم در حال جنگ هستیم ، بار دیگر این مساله را مرور می کنیم دامنه presstv.com با توجه به قانون ایالات متحده و براساس بخشی از توافق نامه (مندرج در متن فوق ) مربوط به اداره ( دفتر ) صنعت و امنیت صادرات و دفتر اطلاعات فدرال محدود شده است (نقل به مضمون از متن ) طرف مقابل ، به استناد یک قانون داخلی ، که براساس عرف بین المللی ، در خارج از مرزهای فیزیکی اعتبار ندارد ولی در فضای مجازی این مرزها تا داخل خانه های شما ، گوشی ها و رایانه های شخصی شما کشیده شده و امتداد دارد ، وب سایتهای شما را از دسترس خارج و تحقیقا در فضای مجازی به شما اعلان جنگ کرده ( و طبیعتا قوانین جنگی بر آن حاکم هست که طرف منفعل یا منتظر ، همیشه بازنده است ) .. بطور طبیعی باید در برابر این اعلان جنگ غیر رسمی ، واکنش نشون داد و این واکنش نه بطور سلبی ، بلکه باید هوشمندانه صورت بگیرد . پی نوشت : این شکل حرکات از سمت کشور صاحب اینترنت بعنوان یک جنگ افزار نظامی ، مختص ایران نیست ... این که تصور کنیم اینترنت ، محلی برای تجارت یا سرگرمی هست ، اوج ساده انگاری محسوب میشود .. شما الان وسط یک جنگ قرار دارید و ناچارید تا آخرش برید ... این چهار نفر بعنوان بخشی از واحد 61398 ارتش چین از سمت وزارت دادگستری ایالات متحده تحت پیگرد قانونی جهانی قرار دارند !!!!!
-
2 پسندیده شدهحضور شیعیان در کشورهای جنوبی خلیج فارس: دیگر نکته ای که برای خیلی از ایرانیان مشخص نیست تعداد زیاد شیعیان در سواحل خلیج فارس است. این نکته ای هست که رسانه ها به درستی به اون نپرداختند و از دیگر حوزه های تاثیر ایران بر این کشورها می تواند باشد. (نکته ی مهم تاثیر زیاد حکومت ایرانی و شیعه ی آل بویه بر شیعه شدن این مناطق هست) در عراق: ۶۰ تا ۶۵ درصد مردم عراق شیعه هستند. بصره در جنوب عراق یکی از مراکز مهم شیعیان است. در کویت: حدود ۳۵% مردم کویت شیعه هستند و پس از جنگ عراق با کویت و حمایت های شیعیان از حکومت کویت وضعیت خوبی در این کشور دارند. در عربستان: عمده شیعیان عربستان در مناطق ساحلی خلیج فارس زندگی میکنند که سرشار از منابع نفتی است. تمام تأسیسات استخراج، پالایش و پایانههای صادراتی نفت و همچنین بسیاری از تأسیسات پتروشیمی و صنایع وابسته به آن در استان الشرقیه قرار دارند. با این حال از سوی دولت مرکزی مناطق شیعهنشین و به ویژه شهرهای احساء، قطیف و دمام در فقر و عقب ماندگی اقتصادی عمدی قرار گرفتهاند. در بحرین: در بحرین حدود ۷۰ درصد جمعیت شیعه هست ولی خانواده سلطنتی و سنی وهابی، آل خلیفه، کشور را اداره میکند. در قطر: حدود 20 درصد جمعیت قطر شیعه هستند. شیعیان کشور قطر عمدتا بحارنه هستند که اغلب از کشور بحرین و منطقه احساء عربستان سعودی وارد قطر شدهاند. سایر شیعیان این کشور ایرانی هستند. در امارات: اطلاعات چندانی در خصوص شیعیان امارات متحده، در اختیار نیست. آمار ارائه شده در مورد جمعیت شیعیان این کشور نیز متفاوت است. به گفته اطلس جهانی، حدود ۱۶ درصد از کل جمعیت این کشور شیعه هستند؛ در حالی که در برخی منابع، جمعیت آنان بین ۶ تا ۲۰ درصد تخمین زده شده است. در برخی مقالات، مطرح شده که بیش از ۲۳ درصد جمعیت دبی را شیعیان تشکیل میدهند. در عمان: اکثر مردم عمان از فرقه ی اباضیه هستند که رابطه ی خوبی با شیعیان دارند. شیعیان به عنوان سومین گروه مذهبی عمان، به شمار میآیند که بیشتر در امتداد سواحل منطقه باطنه و استان مسقط زندگی میكنند. جمعیت شیعیان۱۲۵ تا ۲۵۰ هزارنفر تخمین زده میشه و از جایگاه خوبی نزد دولت و مردم برخوردارند.
-
2 پسندیده شدهحضور اقوام ایرانی در کشورهای جنوبی خلیج فارس: نکته ای که برای خیلی از ایرانی ها شناخته شده نیست حضور تعداد زیادی از اقوام ایرانی در کشور های جنوبی خلیج فارس هست. باید در این مورد کارهای فرهنگی صورت بگیره تا انها را به ایران نزدیک کنه که خودش باعث تاثیر پذیرفتن بیشتر این کشورها از ایران خواهد بود. کومزاری ها: مردم کومزاری که زبانی شبیه به فارسی دارند امروز با جمعیت حدودی 4000 تا 5000 نفر در ساحل کمزار در شبه جزیره ی مسندم در جنوب تنگه ی هرمز و شمال عمان زندگی میکنند. بلوچ ها(به زبان عربی بلوش) : بلوچ ها بیشتر در عمان و امارات زندگی می کنند. بسیاری از بلوچ ها قبل از تشکیل پاکستان و امارات در این منطقه ساکن شده اند. تعداد بلوچ ها در امارات متحده عربی از 215000 تا 468،000 نفر تخمین زده می شود. بلوچ ها یا بلوش درصد بزرگی از بومیان عمان را تشکیل می دهند و با جمعیت تقریبی۵۱۳٬۰۰۰ نفر و پس از اعراب عمان دومین گروه قومی بزرگ این کشور بحساب می آیند.در طول قرون اخیر همیشه بخش اعظمی از سپاه و نیرو های نظامی عمان را بلوچ ها تشکیل می داده اند. فارسی زبانان : در بحرین دارای جمعیت تقریبی ۲۰۰٬۰۰۰–۳۵۰٬۰۰۰ نفر هستند و به نام عجم شناخته می شوند. ایرانیان بحرین، فارسی را گرامی میدارند و اصرار دارند به فارسی سخن بگویند، بنابراین این زبان را نسل به نسل آموختهاند و بسیاری از آنان در مکانهای خصوصی و عمومی به فارسی سخن میگویند.ایرانیتبارهای بحرین، به دوستی ایران (از نظر سیاسی و فرهنگی) متهم میشوند. همچنین گفته میشود ایرانیتبارهای بحرین فرهنگ فارسی و ایرانی را برتر از فرهنگ عربی میدانند. در عراق همیشه تعداد بسیار زیادی از فارسی زبانان زندگی میکردند و میکنند. در شهر های نجف و کربلا شنیدن زبان فارسی چیزی عادی هست. البته بیشتر فارسی زبانان در عراق به عنوان مهاجر و زائر حضور دارند. حضور فارسی زبانان در عراق به چند میلیون نفر در مواقع اعیاد مذهبی هم میرسد. جمعیت قطردر سال 1908 حدود 27000 نفر بود که حدود 5000 نفر آنها فارسی زبان بودند. در زمان حال فارسی زبانان حدود 100،000 نفر در قطر تخمین زده می شوند که اکثر مهاجر هستند. فارسی کویتی یا عَیَمی یک گویش در حال انقراض زبان فارسی است که که در کشور کویت بدان سخن گفته میشود تعدادی نیز از مهاجران از ایران در این کشور زندگی میکنند . در امارات هم تعداد بسیار زیادی از ایرانیان زندگی میکنند که اکثرا شهروندی ندارند و فقط آنجا زندگی میکنند جمعیت این افراد تا 400،000 نفر تخمین زده می شوند. لرها: در عراق به غیر از کردها که اصلیت ایرانی دارند، لرهای فیلی نیز در این کشور زندگی میکنند به سبب نبود اطلاعات آماری دقیق و جدید در عراق، شمار واقعی لرهای عراق نامعلوم است.در سال ۲۰۰۹ جعمیت لر های عراق ۱۴۴هزار نفر اعلام شده.مناطق عمده سکونت این مردم بغداد و واسط و استان دیاله به ویژه در شهرهای خانقین، مندلی، شهربان، زرباطیه و نواحی پیرامون نوار مرزی ایران است.
-
2 پسندیده شدهنیروی هوایی روسیه موشک پیشرفته هوا به زمین(kh-38) X-38 را از ژانویه 2013 به خدمت گرفته. اگرچه این خانواده از موشک های کوتاه برد برای هواپیمای جنگنده نسل پنجم T-50 ساخته شد ، اما بمب افکن ها و هواپیماهای جنگنده موجود از جمله Su- 34 و MiG-29 نسل های جدید به این موشک ها قرار هست مجهز شوند. . موشک (kh-38) X-38 توانایی حمله به اهداف زرهی و مخفیگاه ها و پناهگاههای حفاظت شده را در فاصله 3 تا 40 کیلومتری دارد. این خانواده از موشک ها موشک ها ظرفیت رزمی نیروی هوایی روسیه را به طور گسترده ای ارتقا می دهند.از ابتدای دهه 1990 توسط شرکت "موشک های تاکتیکی" طراحی یک موشک جدید برای جنگنده های نسل 5 روسیه و بالگردها و هواپیماهای جدید و در حال توسعه روسیه در نظر گرفته شده بود. . اولین موشک درنمایشگاه MAKS-2007 به نمایش درآمد. و در سال 2012 به صورت محرمانه ای آزمایش شد و از اواخر دسامبر 2012 به بهره برداری رسید. و مدتهاست که در اختیار یگان های هوایی روسیه قرار دارد. این موشک به کلاهک های هدایت شده مستقلی مجهز است. این نوع طراحی قابلیت های هواپیماهای جنگنده چند منظوره T-50 را افزایش می دهد. ویكتور لیتوكوكین ، مدیر مسئول مجله "Nezavisimoe Voennoe Obozrenie" ، می گوید ، این موشك ها در داخل جت قرار می گیرند كه با استفاده از فناوری پنهانكاری در حال توسعه است.یک جنگنده ممکن است ویژگی های خاصی داشته باشد ، از جمله عدم دید در رادار و مجهز بودن به تجهیزات پیشرفته شناسایی و رد یابی ، اما این فقط یک هواپیما است.برای اینکه بتوان از همه قابلیت های یک جنگنده نسل 5 استفاده کرد باید بتوان سلاح های مناسب برای آن طراحی کرد. در طراحی این موشک سعی شده که تا حد امکان کمترین میزبان بازتابش را در صفحه رادار داشته باشد.توسعه ادوات استتار در اینده هدف گیری اهداف با کمک تجهیزات لیزری را دشوارتر خواهد کرد و این موشک برای غلبه بر این مشکل از سیستم هدایت ماهواره ای استفاده می کند . دقت بالای این موشک به همراه سرعت بالا یک مزیت بسیار بالا برای این موشک در درگیری با اهداف می باشد.خانواده موشک های kh-38ME ( نسل اول این موشک ) قابلیت درگیر شدن با طیف وسیعی از اهداف زمینی و حتی کشتی های دشمن در نوار ساحلی را دارد.طراحی مدولار این موشک به ان امکان مب دهد به راحتی بتوان سیستم هدایت و یا کلاهک انرا با توجه به نوع هدف تغییر داد. و از طرف دیگر این خانواده از موشک های قابلیت نصب بوستر هم دارند . بوستر کمک خواهد کرد این موشک بتواند به سرعت مورد نیاز جهت استفاده از بالگردها هم برسد. برای افزایش قابلیت هدایت و کنترلی این موشک تجهیزات جدیدی روی ان نصب شده که روی صفحه افقی قادر است از -80 تا 80+ درجه تغییر مسیر بدهد . این قابلیت به این موشک اجازه می دهد به اهدافی که در کنار هواپیما هستند یا حتی پشت سر آن حمله بکنه.(در نسل های دوم و سوم این موشک که در حال توسعه هستند این قابلیت قرار داده شده) این موشک از سال 2016 روی بالگرد کاماف 52 میگ 29 و سوخو 33 بارها در سوریه تست شده .قابلیت دیگر این موشک قابلیت هماهنگ شدن با سیستم svp24 که دقت حمله را بسیار بالا میبرد. KH-38MAE هدایت راداری KH-38MKE هدایت ماهواره ای KH-38MLE هدایت لیزری KH-38MTE تصویربردار حرارتی چنانچه هواپیمای حامل زیر حمله دشمن باشد احتمال برخورد 60 درصد و در حالتی که به صورت امن پرواز کند احتمال برخورد بالای 80 درصد هست .این موشک تا 10 سال به راحتی در انبار نگه داری می شود .وزن این موشک با توجه به نوع کلاهک و سیستم هدایت فرق داره اما بیشتر از 520 کیلو نمی باشد که وزن سنگین ترین کلاهک هم برای 250 کیلوگرم هست . نسل جدید موشک KH38 به تغییر شکل سر سیکر دقت کنید. منبع1 منبع 2
-
2 پسندیده شدهاهمیت تسلیحات ترکیبی در عملیات شهری شکست و موفقیت یک گروهان پیاده نظام جهان به طور فزاینده ای به سمت شهرنشینی گرایش دارد. در آمریکای شمالی ، آمریکای جنوبی و اروپا ، بین 75-82 درصد از جمعیت در مناطق شهری زندگی می کنند. سازمان ملل متحد پیش بینی کرده است که 68 درصد از کل جمعیت جهان تا سال 2050 در محیط های شهری زندگی می کنند. تقریباً هر درگیری عمده در 80 سال گذشته اهمیت استراتژیک پایدار مناطق شهری را ثابت می کند، از نبردهایی مانند آخن و استالینگراد در جنگ جهانی دوم گرفته تا نبردها بر سر رقه و موصل در سال های اخیر اتفاق افتاده است. گروه جنگ نامتقارن ارتش ایالات متحده در گزارش خود در مورد جنگ شهری ، تاکتیک شماره یک خود را که کمتر آموخته است ، بیان می کند: استفاده از تسلیحات ترکیبی در عملیات شهری ضروری است، خودرو های زرهی از پیاده نظام پشتیبانی می کند و پیاده نظام از خودروهای زرهی پشتیبانی می کند." ضروری است که گروهانهای پیاده نظام مزایای تسلیحات ترکیبی واقعی را درک کنند و برای دستیابی به هماهنگی تسلیحات ترکیبی در نبردهای شهری تلاش کنند. در این مقاله بخشی از اقدامات و نتایج عملکرد یک گروهان تفنگ دار در مرکز آموزش ملی (NTC)، فورت اروین، کالیفرنیا ارائه شده است. پیچیدگی نبردهای شهری کاملاً مستند است. زمین های شهری به طور طبیعی برای مدافعین سودمند است . از طرفی نیروهای ارتش ایالات متحده آمریکا معمولاً خود را به عنوان مهاجم در جریان عملیات شهری در نظر میگیرند. نرخ بالای تلفات نظامی و نیاز به محافظت به طور مداوم از هر ساختمانی که از نیروهای دشمن گرفته شده است باعث می شود درگیری در شهرها بر واحدهای نظامی فشار زیادی وارد نماید. واحدها نظامی باید با چالش ارتباطات، آسیب پذیری ادوات زرهی در برابر سلاح های ضد زره انفرادی و عدم تحرک تاکتیکی معمول پیاده نظام کنار بیایند. گروهان پیاده نظام سواره دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند که آنها را قادر می سازد در مقایسه با گروهان های پیاده نظام در مناطق شهری به طور موثرتری مبارزه کنند. در حقیقت واحدهای زرهی و مکانیزه از توانایی یگان های پیاده نظام برای فعالیت در مناطق با محدودیت شدید مانند مناطق شهری، جنگلها و مناطق کوهستانی، همراه با تحرک و قدرت آتش ذاتی واحدهای زرهی بهره می برند. به عنوان نمونه وظایف گروه های رزمی استرایکر در گروهان های پیاده نظام تفنگدار درعملیات شهری شامل جابه جایی جوخه های پیاده نظام در یک منطقه شهری، استفاده از تسلیحات کنترل از راه دور مسلح به مسلسلهای 12/7 میلیمتری، نارنجک اندازهای اتوماتیک MK-19 و یا توپ 105 میلیمتری ( در نسخه MGS استرایکر) با ایمنی ودقت بالا برای نابودی مکانهای نیروهای متخاصم که به شدت تقویت شده است. همچنین این خودروهای رزمی با کمک زره از خود و سربازان پیاده نظام محافظت میکنند. گروه های رزمی زرهی و گروهان های پیاده نظام اغلب در تلاشند تا به طور کاملا مستقل از توانایی عناصر پیاده و موتوری خود استفاده کنند و بنابراین در مبارزه موثر با استفاده از بازوهای ترکیبی شکست می خورند. گروهان پیاده نظام سواره دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند که آنها را قادر می سازد در مقایسه با گروهان های پیاده نظام در مناطق شهری به طور موثرتری مبارزه کنند. در مرکز آموزش ملی (NTC) ، گروهان های پیاده نظام به دو سمت کامل مختلف گرایش پیدا می کنند: یا به ندرت از عناصر پیاده استفاده می کنند و بر روی مبارزات با خودروهای نظامی تمرکز می کنند یا به طور کامل بر روی مبارزه با عناصر پیاده و محروم از خودروهای نظامی متمرکز می شوند. به طور خاص، گروهان های پیاده نظامی که در NTC با ادغام سیستم رزمی خود در نبردهای شهری مبارزه می کنند نیز غالبا فقط از نیروهای پیاده پشتیبانی نشده برای پاکسازی اهداف پیچیده شهری استفاده می کنند و یا برنامه ریزی کافی برای ادغام موثر خودروهای رزمی برخودار نیستند. طی یک چرخش اخیر در NTC، یک گروهان پیاده نظام سواره موفقیت های مختلفی را در عملیات شهری کسب کرد. قدرت رزمی این گروهان شامل 13 خودرو رزمی، چهار چوخه تفنگدار ، سه چوخه تیربارچی/ضد زره بود. استراتژی آموزشی این گروهان به شدت بر روی عملیات پیاده نظام سواره متمرکز شده بود. فرماندهان گروهان در بخش آموزش موتوری غفلت کرده اند و بیشتر خودروهای رزمی را در تمرینات نظامی در سطح جوخه ودسته درگیر حمل و نقل و پشتیبانی آتش محدود کرده بودند. برنامه های تاکتیکی اولیه در این گروهان شامل راهپیمایی طولانی مدت پیاده نظام تحت پوشش تاریکی هوا بود. خودروهای رزمی این گروهان نیز فقط وظیفه انتقال پیاده نظام به محل پیاده شدن نیروها را بر عهده داشتند و تا پایان زمان انجام ماموریت در همان نقطه باقی می مانند. وقتی نیروها به اولین هدف شهری خود نزدیک می شدند، برنامه ریزی کرده بودند که به شکل مخفیانه موانع اطراف شهر از قبیل سیم های خاردار را از میان بردارند و به دنبال آن واحدهای پیاده به پاکسازی هدف بپردازند. هیچ برنامه عمدی برای شرکت خودروهای رزمی در عملیات وجود نداشت و گروهان از خودروها در محل پیاده شدن پیاده نظام که تا هدف 4 کیلومتر فاصله داشت جدا شد. در طی عملیات پاکسازی ، این گروهان پس از استقرار و محکم کردن موقعیت خود متحمل تلفات سنگینی شد و ادامه تلفات گروهان هنگامی بود که با نقطه قوت دشمن که نمی توانستند به طور مثر آنها را سرکوب یا نابود کنند بروز کرد. این گروهان بعد از یک مکث تاکتیکی و سازماندهی مجدد نیروها، خودروهای رزمی خود را برای تکمیل مأموریت به جلو آورد. در پایان عملیات از 39 نفر زخمی در حین عملیات 37 نفر آنها بر اثر جراحات کشته شدند در مقابل نیروهای مدافع فقط 15 نفر کشته دادند. جدول مقایسه میزان تلفات و جراحت نیروهای خودی و دشمن چالش های این گروهان در اولین هدف شهری خود به دلیل مهارت آن در اجرای رزمایش در سطح جوخه نبود. جوخه ها و دسته ها از بهترین نیروهای آموزش دیده ها در عملیات های پیاده نظام سواره بودند. عمده ی ناتوانی این سازمان دراین مبارزات مربوط به ناتوانی در شکست موقعیت های نیرومند مدافعین و انجام انتقال موثر مجروحین محل حادثه بود. با داشتن برنامه ای آگاهانه برای ادغام خودروهای نظامی در گروهان، می توان هر دو این کاستی ها را برطرف کرد. فرماندهان گروهان با درک این موضوع ،برنامه ریزی گسترده تری را انجام دادند که خودروها آنها را برای هدف بعدی شهری در نظر گرفته شد همراهی کنند. در مرحله بعدی بعد از اینکه واحدهای پیاده نظام در شهر مستقر شدند هر گونه سلاح ضد تانک را از منطقه اولیه از بین بردند. خودروهای رزمی به سمت بالا حرکت می کنند و از یک تا دو بلوک پشتی جوخه های پیاده نظام را پشتیبانی میکنند. سپس جوخه های پیاده نظام جلو می روند و تهدیدهای ضد تانک بعدی را از بین می برند و خودروهای رزمی برای پشتیبانی از پیاده نظام پیشرو با قدرت آتش در دسترس خواهند بود. این گروهان در اجرای عملیات برای دستیابی به هدف دوم شهری بسیار موفق تر بود. این گروهان چندین بار خودروهای رزمی خود را به جلو فراخوانده تا دشمنی که سربازان نمی توانند به طور موثر با تسلیحات سبک خود آنها را نابود کنند، درگیر شوند. 32 نفر از سربازن این گروهان در هدف دوم شهری زخمی شدند در حالی 25 نفر از مدافعین در شهر را کشتند. سلاح های سنگین سوار بر خودروهای رزمی 13 نفر از مدافعین در شهر را کشته بودند. با کمک پیاده نظام که وظیفه مقابله با تیم های ضد زره مدافعین را داشتند هیچ خودرو رزمی منهدم نشد. بخش عمده برنامه ادغام خودروهای رزمی و پیاده نظام این گروهان را قادر ساخت تا نقاط قوت دشمن را از بین ببرد و به سرعت زخمی ها را به پشت خطوط درگیری و بخش های درمانی و مراقبتی با سطح بالاتر منتقل کند. بخش عمده برنامه ادغام خودروهای رزمی و پیاده نظام این گروهان را قادر ساخت تا به سرعت زخمی ها را به پشت خطوط درگیری و بخش های درمانی و مراقبتی با سطح بالاتر منتقل کند. فرماندهان عموما به علت خطر از دست دادن خودروهای رزمی ، آنها را وارد مناطق شهری نمی کنند. اما خطر افزایش تلفات جوخه های پیاده نظام سواره كه بدون خودروهای زرمی خود فعالیت می كنند به ندرت در نظر گرفته می شود. همانطور که مشاهده می شود، احتمال عدم موفقیت در گروه های پیاده نظام، چه در هنگام درگیری اولیه و چه از نظر بقا پس از مجروح شدن در صورت عدم پشتیبانی خودروهای رزمی بسیار بیشتر است. عناصر پیاده نظام سواره و خودروهای رزمی یک گروهان باید در تمام مراحل عملیات در محدوده و فاصله پشتیبانی از هم باقی بمانند، در نتیجه مزایای عملکرد هر یک را به حداکثر میرسانند و خطرات مربوط به هر عنصر را به طور جداگانه کاهش می دهند. احتمال عدم موفقیت در گروه های پیاده نظام، چه در هنگام درگیری اولیه و چه از نظر بقا پس از مجروح شدن در صورت عدم پشتیبانی خودروهای رزمی بسیار بیشتر است. البته باید بیاد داشت برنامه های تاکتیکی که برای یک نبرد شهری که در بالا شرح داده شد لزوماً پاسخ صحیح یا نادرست برای هر سناریوی مشخص نیست. در عوض، این تمرین نشان میدهد هم افزایی دو عنصر با هم خطرات مرتبط با عدم انجام عملیات تسلیحاتی ترکیبی در سطح گروهان را کاهش می دهد. همچنین این تمرین نشان میدهد چگونه یک گروهان پس از درس گرفتن از اشتباهات خود توانسته است به موفقیت برسد. مهم است که به یاد داشته باشیم هنگام انجام عملیات شهری، هر دو عنصر یک گروهان پیاده نظام سوار شده را در برنامه تاکتیکی ادغام کنید. سربازان پیاده نظام می توانند سلاح های ضد تانک را از بین ببرند ، از کمین در نزدیکی واحدهای نظامی جلوگیری کنند و ساختمان ها و بلوک های شهر را به طور موثر پاک سازی کنند. این وظایف زمین میدان نبرد را ایمن می کند ، امنیت خودروها را تأمین می کند و به حفظ حرکت واحدها کمک خواهد کرد . خودروهای رزمی میتواند با سیستم های نظارتی و سلاح های برد بلند خود مراقبت و پشتیبانی فوق العاده ای را فراهم کنند. همچنین میتوانند مجروحین و کشته ها را از محل درگیری خارج نمایند. این وظایف پیاده نظام را قادر می سازد تا به پیشروی خود ادامه دهد در حالی که اطمینان حاصل می کند هنگام برخورد با نقاط قوت دشمن توانایی حرکت از دست نخواهد رفت. این ضروری است که فرماندهان از توانایی های کامل ارائه شده توسط هر یک از عناصر تیم تسلیحاتی ترکیبی آگاه باشند و از مزایای کامل هر دو برای شکستن و نابودی دشمن استفاده می کنند.
-
2 پسندیده شدهبسم الله الرّحمن الرّحیم مسلسلهای دستی ارتش ایران در سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۷۹ بخش سوم: با وجود توضیحات پیشین، هیچ کدام از مسلسلهای دستی که در نیروهای نظامی/امنیتی/شهربانی ایران در آن دوران بکار گرفته شده بودند نتوانستند معروفیت مسلسل یوزی (UZI) ساخت اسرائیل را به دست آورند. ایران موجودیت اسرائیل را در سال ۱۹۴۹ به رسمیت شناخت (اسفند ۱۳۲۸ بصورت دو فاکتو - مترجم) و به دنبال آن روابط اقتصادی و نظامی نزدیکی با این کشور برقرار نمود. در سالهای دهه ۱۹۶۰ میلادی، شاه برنامه گسترده ای را برای ایجاد تحول در نیروهای نظامی ایران آغاز نمود. به عنوان بخشی از این برنامه، سرلشکر طوفانیان که مسؤولیت خریدهای خارجی برای نیروهای نظامی ایران را بر عهده داشت به کمک سرهنگ نیمرودی که وابسته نظامی اسرائیل در ایران بود قراردادی را با صنایع جنگ افزاری اسرائیل (Israel Military Industry-IMI) برای خرید و تحویل مسلسل یوزی در سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۶ امضاء نمود (قرارداد دیگری نیز پس از جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷ برای خرید حداقل ۶۰۰۰ قبضه دیگر مسلسل یوزی منعقد شد - مترجم): باوجود اینکه سری نخست یوزیهای تحویلی به ایران قنداق چوبی ثابت داشتند، بیشتر سریهای تحویلی دارای قنداق فلزی و تاشو بودند. مسلسلهای یوزی که از سوی ایران سفارش داده شده بودند علاوه بر حک شدن نشان IMI بر روی بدنه، دارای نشان شاهنشاهی، شماره سریال ساخت، و یگان بکارگیرنده به زبان فارسی نیز بودند. همچنین از نکات جالب توجه درباره یوزیهای تحویلی به ایران این بود که برخی دارای برگه ناظم آتش با توضیحات به زبان فارسی و برخی به زبان انگلیسی بودند: ایران همچنین به همراه خود مسلسل، ملحقات آنها شامل صدا خفه کن را نیز از اسرائیل خریداری نمود: همچنین یک ویژگی منحصر به فرد مسلسلهای یوزی سفارش ایران دارا بودن جایگاه نصب سرنیزه در آنها بود که به سفارش ایران برای استفاده در رژه های نظامی روی آنها پیش بینی شده بود: در طول چند سال، هزاران دستگاه مسلسل یوزی به ایران وارد و مورد استقبال یگانهای بکارگیرنده آن شامل نیروهای ویژه نیروی زمینی ارتش (نوهد)، تکاوران نیروی دریایی، نیروهای شهربانی و نیز ژاندارمی قرار گرفت. با ورود مسلسل یوزی به ایران، به جز شمار محدودی مسلسل M3، همه مسلسلهای دستی پیشین از رده خدمت در نیروهای نظامی/ امنیتی/ شهربانی خارج شدند. (همانگونه که در تصاویر و خبر زیر مشاهده می کنید، مسلسل یوزی همچنان در خدمت نیروهای نظامی و امنیتی کشورمان قرار دارد - مترجم): ادامه دارد …..
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدهتحلیلی بر فرعیات رزمایش تهاجمی موشکی و پهپادی پیامبراعظم-۱۵ نیروی هوافضا سپاه خب رزمایش برگزار شد و مثل همیشه واکنش های مختلفی در پی داشت. این تحلیل یک تحلیل بر مبنای فرضیات و برخی حدسیات هست برای یک دید گسترده تر. هرچند ممکنه در استاتوس بحث شده باشه موارد که خب من اطلاعی ندارم ازشون. اگر نکته تکمیلی یا اصلاحی وجود داشت دوستان میتونند اضافه کنند و البته حب و بغضهای برخی افراد به اصطلاح کارشناس اونور آبی هم واقعا نوبر هست در برخورد با کشوری که با دستان خالی و تقریبا هیچ داره از صفر همه چیز را پیش میبره. خب در رزمایش پیامبر اعظم-15 و مرحله اولش ما شاهد تصاویری از 8 موشک بودیم به همراه لانچر. به نظر با توجه به تفاوت لانچرها 4 موشک دزفول و 4 موشک ذوالفقار. (اینطور در نظر میگیریم) ولی در ادامه تصاویر میبینیم که شلیک ها 13 موشک بود. که با کمی دقت متوجه میشیم احتمالا لانچرها و محل شلیک زلزالها نمایش داده نشد در حالیکه در همون نزدیکی و پشت یک تپه تقریبا همزمان با شلیک موشکهای هشت گانه با کلاهک جداشونده اونها هم شلیک میشند. پایین سمت چپ مشخص هست محل شلیکها، هر چند تصویر دیگه ای هم هست که واضح نشون میده از یک زاویه دیگه ولی خب به نظرم مشخص هست این موضوع و نیاز به جستجوی بیشتر نیست. خب اثر شلیک 13 موشک را هم ببینیم: ولی نکته مهم مقصد این موشکها هست. به نظرم واضح هست که یک مقصد برای زلزالها بود. ولی این حدس من هست که برای 4 موشک دزفول و 4 موشک ذوالفقار دو مقصد را شاهد بودیم. خط سیر موشکها را ببینیم. دو مقصد که واضح هست. سمت راست زلزالها ولی سمت چپ دو مقصد برای دو برد 1000 و 700 کم خانواده فاتح با کلاهک جداشونده به نظر میشه در نظر گرفت. حالا اهمیتش کجاست؟ ما تصاویر برخورد دو مقصد را شاهد بودیم. یک مقصد مثل یک مبدا که نمایش داده نشد (یعنی مبدا شلیک زلزالها) در تصاویر تلویزیونی نبود. میتونه دلایل مختلفی داشته باشه. از عشقشون کشیدن! تا نرسیدن تصاویر به تدوین یا همانطور که بارها گفته شده که بخشی از رزمایشها (پول مفت نداریم که رزمایشهامون فقط برای نمایش باشند) هیچوقت برای عموم نمایش داده نمیشند چون محل تمرین تاکتیکها یا ابزارهای خاصی هستند، به همین سبب مبدا زلزالها و مقصد احتمالا ذوالفقارها (چرا دزفول نه؟ چون مقصد دزفول با خطای بیشتری همراه بود که برای برد بیشتر قابل قبولتر هست) نمایش داده نشد تعمدا. نگاهی به مقصد زلزالها که اصابت دقیقی داشت و البته مشخص بود موشکها کامل بودند و نه سر جدا شونده بندازیم حالا مقصد احتمالا دزفولها که چهار برخورد داشتیم و البته شده بود محل تئوریهای امثال اون کارشناسان بیبیسی و بزم و شادیشون که چرا سانتی مترها را رعایت نکردند (اگر پس فردا سانتی متر رعایت بشه به نانومتر میرسند و نهایتا میگن چرا موشک قبل از رسیدن به محل اصابت هدف را نابود نکرد!!! ) که کنار مقصد پهپادهای انتحاری بود. و این تصویر مایه خوشحالی کارشناسان به اصطلاح نظامی ملکه! پیر. با این که اهداف فقط چند متر در چند متر بودند اون دو موشک برای هدف که اتفاقا بغل هم فرود اومدند فقط شاید خطایی بیش از ده متر داشتند ولی به هر حال درون مقصد فرود اومدند منتها نه دقیقا روی سیبل که اون هم در یک رزمایش تمرینی وقتی تصاویر با این کیفیت منتشر میشه حتما هدفی مهمتر از سیبل زنی مدنظر بوده از اونجا که اهداف هم نه مثل اهداف پهپادها از شکل سخت که از شکل نرم انتخاب شده بودند شاید برای بررسی ده ها فاکتور دیگه. در مورد مرحله دوم و وجود چند فروند موشک اماده شلیک از جمله سجیلها که شلیکهاشون را ندیدیم و نمایش داده نشد برای عموم و تاکید بر "تمرین" هم مشخصا روالی طی شده که جزء قسمت های مکتوم رزمایش باقی خواهد موند تا به وقتش. در نهایت حتما که یک دست مریزاد به متخصصان دست تنهای مظلوم ولی پرتلاش و جسور صنعت دفاعی ایران وجود داره که از همون ابتدا زیر تمسخر و توهین و تحقیر قدم به قدم پیش میرند. زیر ترور و بدون پول و امکانات و با خرابکاریهای صنعتی و قطعه ای و محروم از تجربه جهانی و حتی مغزهای پرورش یافته در این سرزمین و حتی هجمه های داخلیون متوهم از "موشک اخه!" که هر طور که میتونند تو کارشون میزارند و دریغ از اینکه حتی یک روایت رسانه ای در معرفیشون وجود داشته باشه و درا وج گمنامی تازه درشت گویی های این اقایون سیاسی و رسانه هاشون را هم باید تحمل کنند. و اینکه فراموشت نمی کنیم سردار - نه خودت را و نه قاتلت را ... برای شادی روح همه شهدای این مسیر الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
-
2 پسندیده شدهسایت تسنیم گزارش خوبی درباره رزمایش اخیر پهپادی ارتش منتشر کرده اولینهای رزمایش پهپادی ارتش با تنوع ۳۰ مدل و برد ۲۰ تا ۲هزار کیلومتر بخشی از گزارش که توجه منو جلب کرد، این دو تصویر خاص بود اصابت موشک به هدف از دید دوربین روی پهپاد شلیککننده و پهپاد هدف در رزمایش اخیر موشک جدیدتر آذرخش که از پیکربندی موشک مشهور هوا به هوای AIM-9 سایدویندر استفاده میکند و قابلیت استفاده دوگانه هوا به هوا و هوا به زمین دارد در مأموریت رهگیری هدف هوایی با موفقیت مورد استفاده قرار گرفت. هدف پرنده با سطح مقطع راداری بسیار پایین که یک پهپاد با جنس کامپوزیت است از دید جستوجوگر موشک آذرخش با توجه به ماهیت رزمی این موشک در نقش هوا به هوا، قابلیت درگیری با انواع پرندههای دشمن را دارد درحالی که بهواسطه نصب روی پهپاد، قابلیت شروع مأموریت از هر نقطهای بهصورت غافلگیرانه را نیز خواهد داشتدر مجموع قابلیت اجرای عملیات رهگیری علیه اهداف پروازی دشمن خصوصاً پهپادها با در نظر داشتن میزان تأثیر عملیاتی این وسائل که در جنگ اخیر قرهباغ هم مشاهده شد، قابلیتی راهبردی است که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را یک گام جلوتر از دشمنان قرار میدهد و حالا با دقت در تصاویر زیر که مربوط به انهدام پهپادهای ائتلاف سعودی توی یمن هست میشه شباهت هایی رو مشاهده تصاویری از لحظه ساقط کردن پهپاد جاسوسی کارایل ائتلاف سعودی در آسمان منطقه الصلیف شهر الحدیده توسط موشک زمین به هوای انصارالله به نظر میاد که یمنی ها هم از نوع زمینی این سامانه برای انهدام پهپادها استفاده میکنن یا حداقل زیر سامانه هدف گیری یکسانی استفاده میکنن! منبع و لینک گزارش کامل سایت تسنیم : https://www.tasnimnews.com/fa/news/1399/10/20/2428623/گزارش-تسنیم-اولین-های-رزمایش-پهپادی-ارتش-با-تنوع-30-مدل-و-برد-20-تا-2هزار-کیلومتر
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم مسلسلهای دستی ارتش ایران در سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۷۹ * بخش نخست در واژگان ایرانی، مسلسل دستی به جنگ افزاری کوچک اطلاق می شود که توانایی آتش رگباری دارد. در دوران پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی، ارتش و نیروهای انتظامی ایران از گونه های مختلفی از مسلسلهای دستی ساخت کشورهای بلوک غرب و شرق استفاده می کردند. برخی از این مسلسلها در داخل تولید و برخی نیز مستقیما” از خارج به کشور وارد شده بودند. در نوشتار پیش رو، نگاهی داریم به مسلسلهای دستی مورد استفاده در ایران در سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۷۹ بر پایه دانسته های جناب یوسف ریاضی که بیشتر برپایه تصاویر موجود و دانسته های گردآوری شده از منابع مختلف تهیه و گردآوری شده است. بیشتر ایرانیان درباره استفاده کشورشان از مسلسلهای یوزی (UZI) و ام پی فایو (HK MP5) شنیده، دیده، و خوانده اند، ولی دانسته های کمتری درباره دیگر مسلسلهای دستی مورد استفاده در نیروهای نظامی، انتظامی، و امنیتی ایران در دسترس علاقمندان قرار داشته است. به احتمال بسیار زیاد، نخستین مسلسل دستی رسما” بکارگرفته شده توسط ارتش ایران مسلسل آلمانی MP28 ساخت شرکت برگمن (Bergmann) است که پیش از آغاز دومین جنگ جهانی توسط ایران از آلمان خریداری شدند. در ژانویه سال ۱۹۴۳، مقامات ایرانی و اتحاد جماهیر شوروی قراردادی را به امضاء رساندند که برپایه آن صنایع جنگ افزار سازی ایران مسلسل PPSh-41 با کالیبر ۲۵ * ۷/۶۲ میلی متری را برای نیروهای نظامی ایران تولید و همزمان بخشی از تولیدات خود را به اتحاد جماهیر شوروی صادر نماید. این مسلسل یکی از نخستین مسلسلهای تولید شده در ایران می باشد که البته خط تولید آن همزمان با پایان دومین جنگ جهانی متوقف شد. در این دوره کوتاه شمار نامشخصی از این مسلسل دستی در ایران تولید و در اختیار نیروهای نظامی ایران قرار گرفت. البته بر پایه شواهد موجود علاوه بر نیروهای نظامی، نیروی پلیس ایران (شهربانی) هم از این مسلسل استفاده می کرده است تا اینکه همگی در سالهای دهه ۱۹۵۰ با مسلسلهای دستی جدیدتر جایگزین شدند. در همین دوره زمانی، ایران همچنین به شمار محدودی مسلسل کالیبر ۰/۴۵ تامپسون M1 نیز دست یافته بود که در جنگ با جدایی خواهان فرقه پیشه وری (نبرد برای نجات آذربایجان) در سالهای ۱۹۴۵ و ۱۹۴۶ مورد استفاده قرار گرفت. در یک تصویر با ارزش تاریخی بالا، تیمور بختیار جوان که در سالهای بعد به ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) رسید، با یک مسلسل دستی تامپسون M1 مشاهده می شود. ادامه دارد….
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا Arcturus T-20 هواپیمای بدون سرنشین (UAV) (2009) Arcturus T-20 ابتدا با سرمایه گذاری خصوصی شرکت Arcturus-UAV LLC در کالیفرنیا توسعه داده شد و پیشبرد بیشتر آن با آزمایشگاه تحقیقات نیروی هوایی ایالات متحده بود. همان طور که از نام آن پیداست، Arcturus-UAV LLC شرکتی در زمینه تولید پهپادی های نظامی و تجاری بود. این شرکت 3 مدل T-15، T-16 و بزرگترین آن ها، T-20 را تولید کرد. T-20 پهپاد برد متوسط شناسایی قابل استفاده مجدد است که محموله ای از حسگر ها، دوربین ها و دیگر تجهیزات مراقب، ردیابی و نظارت را با خود حمل می کند. اولین پرواز T-20 در سال 2008 انجام شد و ارتش ایالات متحده ارزیابی های خود از این پهپاد را در سال 2009 شروع کرد. تا تاکنون بیش از 200 فروند از آن ساخته شده است. طراحی T-20 به شیوه هواپیما های معمولی است و بیشتر بدنه آن از کامپوزیت ساخته شده است. کناره های پهن بدنه با موتور نصب شده در دماغه و بخش دم T شکل از ویژگی های شاخص طراحی این پهپاد است. سامانه های اویونیک در انتهای بدنه قرار گرفته اند و سوخت در داخل بال ها ذخیره می شود. بخش دم از یک سکان یک تکه ی عمودی بزرگ، با یک صفحه ی افقی در بالای آن تشکیل می شود. بال های اصلی در شانه ی بدنه نصب شده اند که قابلیت بالا برندگی زیاد (به خصوص هنگام برخاست) و ارتفاع بالایی (با 4 نقطه سخت زیر بال ها برای رهاسازی پاد های پرتابی با چتر) را به این پهپاد می دهد. طراحی بال ها مستقیم است و انتهای آن ها به شکل بریده شده است. محفظه داخلی توان حمل تجهیزاتی تا 30 کیلوگرم را دارد. سامانه پالت ماژولار به نیرو های روی زمین اجازه می دهد تا در عرض چند دقیقه محموله را جایگزین کنند و در کمترین زمان ممکن T-20 را دوباره به پرواز درآورند. مجموعه دوربین های نصب شده روی پهپاد امکان ارسال تصاویر به لحظه به ایستگاه زمینی مناسب را فراهم می کند و زاویه دیدی 360 درجه و بدون مزاحمت دارد. از دیگر ویژگی های T-20 می توان به سامانه های الکترواپتیکی، مادون قرمز، هدف یابی لیزری، و خلبان خودکار مبتنی بر GPS که می تواند در مسیر های از پیش تعیین شده پرواز کند، اشاره کرد. طول بال های آن 5.2 مترو طول آن 2.8 متر است؛ توسط یک موتور 4 زمانه بنزینی 10 اسب بخاری با پاشش سوخت نصب شده در دماغه نیرودهی می شود که ملخ 2 پره را می چرخاند. حداکثر سرعت آن 167 کیلومتر در ساعت و سرعت پروازی آن 101 کیلومتر بر ساعت است. مداومت پروازی T-20 حدود 16 ساعت (با محموله 16 کیلوگرمی، تا برد 800 کیلومتری و ارتفاع 4570 متری) است. وزن خالی آن 36 کیلوگرم و حداکثر وزن برخاستش 75 کیلوگرم گزارش شده است. از آنجایی که T-20 چرخ ندارد، از طریق منجنیق پنوماتیک متحرک به پرواز در می آید. این سامانه پرتاب شرکت Arcturus با نام "سامانه پرتاب قابل حمل" (PLS) شناخته می شود و می تواند پهپاد ها را از زمین یا شناور های دریایی پرتاب کند (تقریبا هرجایی با یک سطح صاف می تواند برای فرود آن استفاده شود). T-20 می تواند توسط یکی از 2 روش آرایش توری آماده یا روی شکم فرود آید. این ویژگی این امکان را به T-20 می دهد تا تقریبا در هر جایی که فضای کافی باشد پرتاب و بازیابی شود و برخلاف برادر های گرانقیمت تر خود، نیازی به باند فرود آماده ندارد. در سال 2021 شرکت Arcturus به قیمت 405 میلیون دلار به شرکت AeroVironment فروخته شد و نام این پهپاد به AeroVironment T-20 تغییر یافت. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2009 - تعداد فروند ساخته شده: 200 - سازنده: Arcturus، آزمایشگاه تحقیقات نیروی دریایی (ایالات متحده) - کشورهای مصرف کننده: ایالات متحده - نقش: جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 2.9 متر - طول بال ها: 5.3 متر - ارتفاع: 1 متر - وزن: 50 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 85 کیلوگرم (35 کیلوگرم ظرفیت بار) - قوای محرکه: 1 موتور 4 زمانه Aviation Gasoline AvGas 110LL ده اسب بخاری که یک ملخ 2 پره را در دماغه می گرداند حداکثر سرعت: 140 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 7620 متر - برد: 800 کیلومتر - تسلیحات: ندارد. محموله ماژولار تا 30 کیلوگرم. 4 نقطه سخت زیر بال ها برای پاد های پرتابی ماموریتی - نسخه ها: T-20 (سری پایه)، T-20 Block I (مجهز به کاربراتور)، T-20 Block II (مجهز به سامانه پاشش سوخت)، T-20A (مجهز به پاد های زیر بال)، T-20R (نسخه تحقیقاتی) منبع
-
1 پسندیده شدهبسم ا... نکته خوبی بود .. اول یک آمار جالب ارائه بشود .. 1- در حدود 215 سورتی علیه نیروگاه های تولید برق 2- در حدود 247 سورتی علیه پایگاه های نیروی دریایی 3- در حدود 429 سورتی علیه مراکز فرماندهی 4- درحدود 436 سورتی علیه سامانه های سام 5- در حدود 518 سورتی علیه مراکز نفتی 6- در حدود 601 سورتی علیه مراکز فرماندهی و کنترل 7- در حدود 701 سورتی علیه پل ها و خطوط ریلی 8- در حدود 902 سورتی علیه مراکز تولید سلاح های کشتار جمعی 9- درحدود 2756 سورتی علیه مراکز پشتیبانی نظامی 10- درحدود 2767 سورتی علیه سامانه های اسکاد 11- درحدود 3047 سورتی علیه فرودگاه های نظامی 12- در حدود 5646 سورتی علیه لشکرهای گارد جمهوری 17 ژانویه (شروع جنگ) نبرد خفجی 29 ژانویه ( فقط 12 روز بعد از شروع جنگ ) ... بیشترین حملات هم علیه واحدهای گارد بود . حالا اینکه چرا تونستند دست به این حمله بزنند ظاهرا صربستان دو تا منبع کمک داشت یکی تجربه ارتش عراق در سال 1991 و دومی کمکهای پنهانی روسها .. خود عراقی ها هم دو تا منبع داشتند ، یکی تجربه رویارویی با نیروی هوایی ایران که به شیوه آمریکایی ها آموزش دیده بود و تاکتیکهای الگو برداری شده از نیروی هوایی ایالات متحده و دوم شش ماه مطالعه ارتش عراق قبل از حمله به کویت در خصوص شیوه های مقابله به مثل احتمالی نیروی هوایی ایالات متحده ( ظاهرا عراقی ها شیوه حمله ارتش آمریکا به پاناما را بررسی کرده بودند ) در طول جنگ با ایران ، ارتش عراق بخصوص واحدهای گارد تجربه خوبی در خصوص اجرای عملیات زیر آتش شدید دشمن بدست آورده بودند و همین تجربه را در الخفجی استفاده کردند ولی مشکل سرفرماندهی ارتش عراق این بود که توان آتش نیروی هوایی ایران در جنگ را معادل نیروی هوایی ائتلاف گذاشته بود ( البته به نقل از وفیق السامرایی گفته شده که مدیران اطلاعات نظامی به صدام هشدار داده بودند ولی این آدم گوش نکرده بود )
-
1 پسندیده شدهبسم ا... فلسفه آموزه نبرد هوا- زمینی چرا نیروی هوایی برای تاثیر گذاری بر صحنه نبرد ، به نیروی زمینی نیاز دارد ؟ بخش اول براساس تئوری ژنرال استاری ، اصل اساسی در اجرای راهبرد دفاع متحرک ، " نبودن در همه جا و در عین حال بودن در همه نقاط درگیری است " ، بدین معنی که هر ارتشی برای دست یابی به موفقیت می بایست علاوه بر درگیر کردن واحدهای دشمن در طول جبهه نبرد ، "ذهن فرماندهان دشمن " را نیز نسبت به جهت و هدف اصلی تهاجم گمراه نماید . دن. ای . استاری در طول سالهای خدمت خود در ترادوک ، منشاء تحولی در ابعاد گسترده را فراهم آورد که یکی از آنها ، ایجاد روند خود-کاوی در سازمان رزم محافظه کار ارتش بود . به شکل خاص گرچه این تئوری براساس الزامات صحنه نبرد در قرن بیستم بنا نهاده شد ، اما همچنان در قرن جدید با یکسری تغییرات ،آن را معتبردانست . درواقع امر ، قانون اساسی نبرد در قرن بیست و یکم از 3بند اصلی تشکیل شده است : 1- نسبتهای آغازین " نتیجه نهایی نبرد" را تعیین نمی کند . 2- مهم نیست که چه کسی ، تعداد بیشتری در اختیار دارد یا خیر - بدین معنی که با وجود اینکه سوری ها (جنگ 1973) ، ستون پشت ستون واحدهای مکانیزه در اختیار داشتند ( به مانند عراق در جنگ 8 ساله ) این مساله هیچ کمکی به آنها نکرد. 3- هرکس ابتکار عمل را از طرف مقابل بگیرد ( خواه در حال حمله باشد یا دفاع ، یا اینکه کمیت نیروهایش زیاد باشد یا کم ) به هرحال پیروز خواهد شد . بدین معنی که حتی یک ارتش کوچک که بلحاظ راهبردی در وضعیت تهاجمی قرار دارد می تواند ابتکار عمل را از دست حریف خارج سازد. نبرد ارتفاعات جولان در سال 1973 نشان داد که نسبتهای آغازین ، نتیجه نهایی نبرد را تعیین نخواهد کرد این مقدمه کوتاه در واقع آغازی است بر بررسی ایده قدیمی همکاری متقابل نیروی هوایی و نیروی زمینی که با ظهور قدرت هوایی در جنگ نخست جهانی ( 1918- 1914) بوجود آمد ، در جنگ جهانی دوم با نتایج خیره کننده تاکتیکهای بلیتزگریک خود را اثبات نمود و درسالهای پس از آن ( کره ، ویتنام ، اعراب و اسراییل ، ایران و عراق ، جنگ دوم و سوم خلیج فارس ، افغانستان ، گرجستان ، اوکراین و ... ) نیز بطور مستمر گسترش یافت . در سال 2014 میلادی ، یکی از مجلات نیروی هوایی ارتش ایالات متحده ، مقاله ای را منتشر نمود که درآن نویسنده بر این اعتقاد قرار داشت که نیروی هوایی از یک نظر ، واحدهای نیروی زمینی را بعنوان نوک پیکان تخریب سازمان رزم دشمن محسوب می کند . پس از انتشار این مقاله ، یکی از ژنرال های بازنشسته نیروی هوایی متقابلاً به این نکته اذعان نمود که یگان های نیروی هوایی در صورتی که به درستی بکار گرفته می شدند ، می توانستند تنها در یک بازه زمانی 120 روزه توان نظامی داعش را در عراق و سوریه از میان بردارد . با این حال ، استدلال های متمرکز بر کاربرد صِرف قدرت هوایی ، با آنچه که در سطور ذیل خواهد آمد ، دست به گریبان خواهد بود . ژنرال دیوید پترائوس یکی از نحله های فکری بسیار قدرتمند در تئوری های نظامی که طرفداران بسیاری در محافل نیروی هوایی نیز دارد ، استفاده صِرف از قدرت هوایی برای نابودی توان رزمی دشمن است . میزان قدرت نفود این ایده تا بدانجاست که حتی ژنرالهای نیروی زمینی را تحت تاثیر خود قرار داده بطوریکه دیوید پترائوس در سال 2016 مقاله با عنوان " وقت آن رسیده که دستان نیروی هوایی در افغانستان را باز کنید " و چند ماه بعد مقاله دیگری با عنوان " دستکشهای نیروی هوایی را در برابر طالبان از دست بیرون آورید! " را در حمایت از تقویت بیشتر نیروی هوایی به رشته تحریر درآورد . این استدلال بر یک پیش فرض که در آن سازمان رزم دشمن شامل یگان های پیاده ، خودروها و زیرساختهای نظامی می بایست از طریق بمباران های هوایی نابود شده یا به اندازه ای تضعیف شوند که قدرت مقابله به مثل از آنها ستانده شود ، قرار دارد. با این حال ، بر خلاف تصورات موجود ، واقعیت آن است که نیروی رزمی دشمن در شکلهای مختلف خود ، صرفاً با استفاده گسترده از قدرت هوایی و کمیت محدودی از نیروی زمینی ، از میان نخواهد رفت . این بدان معناست که در جنگ های کم شدت ، واحدهای رزمی ضد شورش در صورتی که قصد داشته باشند از مرعوب شدن مردم غیر نظامی از سوی عناصر مسلح جلوگیری بعمل آورند ، می بایست تعداد بیشتری از عناصر زمینی خود رابصورت شبانه روزی ، وارد صحنه نبرد کنند . درواقع ، تجربه واحدهای رزمی ارتش ایالات متحده در افغانستان نشان می داد که عناصر مسلح طالبان ، بیشتر ترجیح میدادند تا در روزهایی با پوشش ابر یا آب و هوای نامناسب ، مبادرت به اجرای حملات خود نمایند ،چرا که بخوبی مطلع بودند که میتوانند بدون نگرانی از حضور جتهای پشتیبانی نزدیک ای-10 ، هواگردهای بدون سرنشین یا بالگردهای رزمی که بطور معمول برای تامین پوشش هوایی در منطقه نبرد حاضر می شدند ، ضربات موثری را وارد کنند . طوفان صحرا ( 1991 ) یکی از موفق ترین عملیاتهای نظامی استوار بر قدرت هوایی بشمار می رود در یک نمای گسترده تر و بر خلاف استدلالهای مبتنی بر تجارب بدست آمده از تاثیر نیروی هوایی در جنگ دوم جهانی ، حوزه استراتژی مبتنی بر تخریب انبوه ، معمولا نتایج مورد انتظار را به نمایش نمی گذارد . در این حالت ، نیروی مدافع ، حالتهای متفاوتی را برای ادامه بقاء در محیط رزمی جستجو کرده و بکار می گیرند که این امر بطور مشخص در جریان جنگ ویتنام از سوی ارتش ویتنام شمالی به فرماندهی هوشی مین ، صورت پذیرفت ، جایی که مدافعان همچنان قادر بودند تا از تصرف قلمرو خود توسط مهاجمان جلوگیری بعمل آورده و کنترل خود را بر جمعیت غیرنظامی ، حفظ کنند . قوام این استدلال بلافاصله پس از پایان جنگ دوم جهانی و در جریان عملیات نظامی در کره ، توسط شخصی به نام آر.آر .فهرنباخ به سال 1963 مورد بررسی قرار گرفت : بالگرد تهاجمی AH-64 (راست ) و جنگنده پشتیبانی نزدیک A-10 (چپ ) عناصر بنیادین عملیات هوایی در افغانستان اما با توجه به استراتژی ارتش ایالات متحده در استفاده حداکثری از قدرت هوایی بر فراز منطقه نبرد ، شیوه رزم واحدهای رزمی این ارتش افغانستان نیز بشدت تحت تاثیر فرماندهان نیروی هوایی قرار گرفت . بعنوان مثال ، در اکتبر 2017 ، ژنرال جمیز ماتیس ، وزیر وقت دفاع ، ضمن بازنگری قوانین درگیری در افغانستان ، تمامی محدودیتهایی که باعث می شد تا ارتش نتواند بطور کامل از نیروی هوایی استفاده کند را حذف نمود ، هرچند این مساله در نهایت به بهبود وضع امنیتی در افغانستان منجر نشد و برعکس از سپتامبر 2016 طالبان موفق شده بود تا حوزه کنترل خود را بر 60 درصد خاک افغانستان توسعه دهد که این میزان در مقایسه با وضعیت این گروه شبه نظامی در سال 2001 به تقریب یک پیشرفت قابل توجه به نظر می رسد . عبدالرزاق ، فرمانده وقت پلیس قندهار این مساله با ترور عبدالرزاق ، فرمانده پلیس قندهار که مسئولیت تامین امنیت این استان را بر عهده داشت ، کنترل طالبان به احتمال بسیار زیاد ، بیشتر خواهد شد . بنابراین ، چنین روندی ، می بایست شاخکهای اطلاعاتی ارتش ایالات متحده را حساس کند که آینده قدرت نظامی آمریکا و کارایی آن در برخورد با حوزه های امنیتی شکننده ای نظیر افغانستان و همچنین تهدیدهای متعارف قدرتهای در حال ظهور چگونه خواهد شد ؟!! حوزه جغرافیایی جنوب اروپا (بالکان ) بلحاظ توپوگرافی ، منطقه ای کوهستانی بشمار می رود که کاربرد توان هوایی در آن با محدودیتهایی روبروست پاسخ به این چالش بسیار بزرگ در این نکته نهفته است که نیروی هوایی نوشدارویی است که می بایست در زمان و مکان مناسب مورد استفاده قرار گیرد و نیروی زمینی ( با یک سازمان رزمی بسیار گسترده ) همراه با یک استراتژی مناسب ، تنها راه قابل قبول برای محقق نمودن اهداف موجود در سند امنیت ملی ایالات متحده خواهد بود . ماهیت عملیات نیروهای ائتلاف در جنگ دوم خلیج فارس و اثرات بجامانده از آن : شیوه برنامه ریزی عملیات نیروهای ائتلاف در جنگ دوم خلیج فارس که بطور سنتی ، از سوی طرفداران قدرت هوایی بعنوان نمونه ای بارز در کاربرد نیروی هوایی بطور مستقل مورد استفاده قرار می گیرد ، بدلیل متمرکز شدن بر روی انهدام مراکز ثقل ارتش عراق ، بتدریج تبدیل به الگویی شد که برنامه ریزان عملیات نظامی از آن برای درهم کوبیدن توان نظامی حریف در صربستان استفاده نمودند . اما برخی از صاحبنظران حوزه رزم زمینی براین اعتقادند که چنین استدلالی ، بسیار شتابزده بوده و ابهامات بسیاری بر تاثیر گذاری آن وارد است و در اغلب موارد ، ژنرال های ارشد نیروی هوایی ندرتاً پاسخی برای چنین ابهاماتی داده اند . کریدورهای هوایی ویژه حمله به صربستان این ناظران نظامی معتقدند که : 1- نخست اینکه اگر نیروی هوایی به تنهایی موجبات پیروزی نیروهای ائتلاف را در صربستان فراهم آورد ، چرا روند دستیابی به آن ، طولانی شد ؟ پاسخی که در حالت متعارف می توان به این پرسش داد این است که محدودیتهای اعمال شده توسط ناتو در اعمال قدرت هوایی در مقایسه با نیروی هوایی ائتلاف در طوفان صحرا که با آزادی عمل بیشتری وارد عمل شده بودند ، موجبات طولان شده عملیات در بالکان گردید . اما استدلال منطقی تر آن است که گفته شود روند دستیابی به پیروزی در جنگ بواسطه کاربرد صِرف نیروی هوایی در بالکان ، نه بدلیل محدودیتهای اعمال شده توسط ناتو ، بلکه بدلیل ساختار پیچیده تر نظامی ارتش صربستان درکنار ناهموار بودن توپوگرافی منطقه نبرد باعث گردید تا درهم شکست زیرساختهای ارتش صرب زمان زیادتری را طلب کند ،... 2- نکته بعدی که دراین زمینه قابل توجه است را می توان بدین صورت تبین نمود که اگر پیامدهای روانی کاربرد قدرت هوایی می تواند موجبات تسلیم حریف را فراهم کند ، چرا روند کشتار آلبانیایی تبارها به مدت 78 روز پس از حملات اولیه ، همچنان ادامه پیدا نمود ؟ چنانکه می توان استدلال نمود که بمباران های نیروی هوایی ایالات متحده و ناتو ، تنها عزم میلوسویچ و ارتش صربستان را در کشتار غیرنظامیان را تقویت نمود . اسلوبودان میلوسویچ در مجموع ، تفسیرهای موجود از عملیات ائتلاف در صربستان و نتایج نهایی این جنگ ، دوگانگی جذابی را به نمایش می گذارد که تا حد زیادی می توان دیدگاه های مرتبط با کاربرد قدرت هوایی را مورد بررسی قرار داد . از یک نظر ، تحلیلگران کلاسیک نظامی معتقدند که حملات مستمر هوایی به زیرساختهای صربستان ، میلوسویچ را وادار نمود تا کشتار را متوقف کند ، اما سایرین براین اعتقاد قراردارند که تهدید صربستان به اجرای حملات زمینی مشترک از سوی ناتو و ایالات متحده ، ارتش صربستان را وادار به عقب نشینی نمود . بدین ترتیب ، درگیری های کوزوو ، منطق مورد نیاز تحلیلگران کلاسیک نظامی را در خصوص کاربرد نیروی هوایی بعنوان استخوان بندی صِرف عملیات تهاجمی فراهم آورد تا جایی که در نهایت براین اعتقاد قرار گرفتند که جنگ آینده را می توان بدون اشغال زمینی هم در مدار پیروزی قرار داد. با این حال ، روند درگیری به گونه ای پیش رفت که خلاف آن ظاهرا به اثبات رسید . بدین معنی که تاثیرات کاربرد نیروی هوایی آنچنان موفق و حداقل خطر برای مهاجمان جلو رفت که بتدریج تئوری عدم نیاز به نیروی زمینی ، در ارتش پدید آمد ولی این استدلال ، قابلیت درک ماهیت پویای عملیات نظامی و پتانسیل مدافعان برای گریز از ضربات هوایی را نداشت . در مقابل ، از آنجایی که کاربرد نیروی زمینی نیازمند یکسری اصول و قواعد تجربه شده است ، درصورتی که استراتژی درست برای آن طراحی گردد ، می تواند بخوبی اهداف معین را محقق سازد . این اهداف نیز می تواند از یک نبرد فرسایشی تا اعمال کنترل بر روی منطقه نبرد تعریف گردد ، در حالی که تمامی احتمالات موجود در دو سر این بازه ، میتواند از اهداف تعیین شده در سطح استراتژیک ، حمایت نماید . پی نوشت : 1- ادامه دارد ........... 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ مترجم و نویسنده :
-
1 پسندیده شدهسفر پر سر و صدا و نمایش تبلیغاتی وسیع ترکیه در شمال ایران و آذربایجان و خصوصا شهر شوشا یک نکته مهم داشت و اون هم کلید کردن! اردوغان روی موضوع کریدور زنگزور بود. یعنی شاید مهمترین هدفی که اردوغان به طور مستقیم وارد دریگری بین ارمنستان و اذربایجان شد و آرزوی اتصال سرزمین های ترک(!) به یکدیگر. در این سفر از افتتاح کنسولگری در شوشا؛ انتخابش به عنوان پایتخت جهان ترک و همچنین گمانه زنی هایی از احداث یک پایگاه نظامی در خاک آذربایجان خبر داده شده که البته همین حالا هم با افتتاح صنایع نظامی ترک و مستشاری ترکیه به اندازه کافی حضور نظامی پیدا کرده در آذربایجان. همانطور که در خبر به درستی تحلیل شده جمله قرمز نشان شده اردوغان دقیقا به این معناست که ایران باید منافع خودش را کنار بزاره تا ترکیه صاحب سهم بشه به عنوان یک مهمان ناخوانده و در این یارکشی بر خلاف تحلیل فوق گرجستان هم تحت نفوذ ترکیه هست و منافع خودش را راحت قربانی خواهد کرد و ارمنستان و ایران باقی خواهند ماند در برابر زیاده خواهی اردوغان که ارمنستان هم تحت فشار روس ها و توافقی که امضا کرده نهایتا تن خواهد داد به شروط اردوغان. ما باید فکری اساسی کنیم و فراموش نکنیم اردوغان فکر میکنه به خوبی میتونه از جبهه پان ترکهایی که سالهای اخیر در غفلت دولت ایران در آذربایجان تشکیل داده با نهادهای به اصطلاح مدنی (به اسم آزادی ان جی اوها که یک عده تازه به دوران رسیده تقدس بخشیدند بهشون ) و همچنین جهل و نادانی و حماقت برخی سیاسسیون و نمایندگان مجلس و بعضا مسئولان محلی به عنوان ابزار فشار به ایران استفاده کنه تا منافع ایران را قربانی منافع کشور ترکیه کنه. (واضح هست که آذربایجان تنها ابزاری است برای منافع ترکیه مثل لیبی و دولتش که پیمان تقدیم منابع آبی کشور خودش را به ترکیه در برابر حمایت نظامی امضا کرد و یا تروریستهای سوری که مزدور غصب زمین های شمال سوریه برای اردوغان و کشورگشایی هاش هستند و مزدوران کرد که برای عبور و دریافت چند بشکه نفت از خاک ترکیه و منابع کشور عراق هرگونه چاکری در خاک عراق و اقلیم برای اردوغان میکنند و ... ) همیشه ولی راه هایی وجود داره در شرایط سخت. اگر مجبور باشیم حتی چهار بازی پشت سرهم را ببریم! پ ن: شاید برخی بگند که قیاس صحیحی نیست ولی من معتقدم بهش حالا کم و زیادش بماند در تاثیر. همانطور که برای اعطای بخشی از خاک ایران به ترکیه که شد نقطه دست اندازی ترکیه به نخجوان و بنابراین میلش به زیاده خواهی های بیشتر در زمان معاصر، همانطور که برای از دست دادن بحرین و به جای بیخ گوش امارات و سعودی سایه انداختن برشون حالا باید گنده گویی هاشون را در مورد جزایر خودمون تحمل کنیم، یا بخشیدن قسمتی از خاک به افغانستان و حالا درشت شنیدن در رابطه با منابع آبی و چه و چه لعنت و خسارات فعلی را شاهد هست؛ به نظرم هرگونه بخشیدن یا گذشت از حق و سهم و دارایی و توان دیگه ای هم در این کشور توسط هر دولت و زمامداری ( اون ها هم که بخشیدن همون موقع ها بهانه های ریز و درشت خودشون را داشتند، تهدید و ترس و گشنگی و قحطی و جنگ و فشار مردم و ...) لعنت و خسارات آیندگان را در پی خواهد داشت. حالا میخواد دانش موشکی و هسته ای باشه یا لیزر و پلاسما و کوانتوم! که حتی تعلل در هرکدوم (توقف که بماند) اصلا معلوم نیست در آینده کشور را از چه چیزهایی فراتر از خود این دانش ها و محصولاتشون محروم میکنه حتی شاید زنجیروار قسمتی از خاک کشور را دوباره.
-
1 پسندیده شدهخوب بعد از سرقت شدن اسناد هسته ای که توسط محسن رضایی تایید وبعدا تکذیب شد اینبار به گفته اقای محمود احمدی نژادضمن تایید سرقت اسناد هسته ای از سرقت اسناد فضایی در سازمان فضایی پرده برداری شد ویدئو سخنان احمدی نژاد https://www.aparat.com/v/K9gMY
-
1 پسندیده شدهرزمایش موشکی و پهپادی سپاه شلیک موشک های متعدد: نسل جدیدی از موشکهای بالستیک در کلاسهای ذوالفقار، زلزال و دزفول که به سرجنگی جدا شونده و قابلیت هدایت در خارج از جو و نیز قدرت اخلال و عبور از سپر موشکی دشمن مجهز شدهاند برخورد 5 موشک به یک نقطه: رزمایش پهپادی: پهپاد های انتحاری: