برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      57

    • تعداد محتوا

      8,886


  2. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      36

    • تعداد محتوا

      1,110


  3. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      23

    • تعداد محتوا

      5,139


  4. alrkhs

    alrkhs

    Members


    • امتیاز

      21

    • تعداد محتوا

      373



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 9 تیر 1400 در پست ها

  1. 4 پسندیده شده
    بسم الله........ نقدی بر سخنان اخیر ظریف درباره نقش روسیه سردار سلیمانی وبحران سوریه بخش دوم قبل از پرداختن با سایر موضوعات مطرح شده دیگر در فایل صوتی باید یه نیم نگاهی به نظر دستگاه سیاست خارجی وجریانات حامی آن درباره موضوع سوریه بخصوص در اوایل بحران این کشور داشته باشیم . برای فهم بهتر این موضوع به دی ماه سال 92 و اوایل شروع به کار دستگاه سیاست خارجی ایران و کنفرانس بین المللی ژنو درباره سوریه باز میگردیم . با برگزاری کنفرانس ژنو 1 در خرداد 92 و موافقت شرکت کنندگان با مفاد آن ( به غیر از دولت سوریه و جریانات مسلح تاثیر گذار واقعی ) در بهمن همین سال قرار به برگزاری نشست ژنو2 شده به غیر از 5 عضو دائم شورای امنیت تقریبا از بیش از 50 کشور به این کنفرانس دعوت شده بود همزمانی این کنفرانس با مذاکرات هسته ایی ایران فرصتی را برای طرفین پیش اورده بود که گفتگوها و توافقات را به دیگر مسائل و اختلافات موجود گسترش بدهند . سازمان ملل با نظر امریکا وسایر اعضای شورای امنیت از ایران برای شرکت در این کنفرانس دعوت کرد اما به یک شرط . ایران مفاد کنفرانس ژنو2 را بپذیرد مفادی که بیشتر به صورت کلی و غیر قابل دستیابی بیان شده بود اما در دسترس ترین بند آن تشکیل دولت انتقالی بدون حضور بشار اسدو بعد از طبیعا دگرگون شدن ساختار دولت وارتش را به همراه داشت بین بان کی مون و وزیر خارجه ایران مذاکراتی بصورت تلفنی صورت گرفت وبعد از ان سازمان ملل رسما از ایران دعوت به عمل آورد. دعوتی که با اعتراض تمام مخالفین سوری همراه شد اما بعد از موضع گیری رسمی مقامات بخصوص رهبر ایران مبنی بر لزوم تعیین سرنوشت سوریه تنها توسط خود مردم این کشور ومخالفت با دخالت بیگانگان وهمچنین بیانیه وزارت خارجه مبنی بر نپذیرفتن هیچ پیش شرطی سازمان ملل دعوت خود را پس گرفت امانکته مهمی که مقامات آمریکایی و سازمان ملل اعلام کردن موافقت ضمنی و شفاهی وزیر خارجه ایران با مفاد بیانیه ژنو و تاکید مقامات غربی مبنی بر موافقت به صورت کتبی بود ( بخشی از این فشار واصرار هم یک تله سیاسی بوده ) در واقع دلیل دعوت از ایران برای شرکت در این نشست عدم مخالفت با بیانیه ژنو یا همان دولت انتقالی بود که با موضع گیری رهبر انقلاب مواجه شده که بعد از آن وزارت خارجه و شخص وزیر اعلام کردن ایران هیچگونه پیش شرطی را قبول نخواهد کرد نکته جالبتر سخنرانی شهید سپهبد قاسم سلیمانی بوده که بعد از چند روز از نشست ژنو2 به انتقاد از مواضع برخی از به اصطلاح خودیها در مورد سوریه پرداخت نه تنها دولت بلکه خیلی از مقامات ایرانی در هر دو طیف سیاسی مطرح از سال 90 معتقد بودن که سوریه بدون بشار اسد بهتر بوده وبه نوعی مخالفتی با تشکیل یک دولت جدید حتی با دخالت قدرتهای منطقه ایی و غربی حتی روسیه نیز خواهان پایان درگیری ها بوده هیچ گونه مشکلی به رفتن بشار اسد نداشته اما در اینجا یک تفاوت فاحش بین ایران وروسیه وجود داشته . روسها با توجه به جایگاه جهانی وقدرت خود قطعا منافع خود را با حضور بشار ویا بدون ان در سوریه تضمین میکردن روسیه حتی بعد از مداخله نظامی مستقیم در سوریه به فکر جایگزنیهای برای بشار اسد بوده که مهم ترین آنها سرتیپ سهیل حسن معروف به نمر است برای فهم بهتر این موضوع به اولین دیدار پوتین با بشار در سال 96 در پایگاه حمیمیم نگاهی می اندازیم روسها به بهانه دادن مدال به سهیل حسن او را روبروی بشار و در حضور پوتین وسایر فرماندهان روسی نشاندن و هیچ یک از فرماندهان ارتش سوریه در این دیدار رسمی حضور نداشتن حتی بخشی از تیم محافظتی سهیل حسن را هم افسران روس تشکیل میدهند ( البته این به معنی خائن بودن یا مهره روسیه بودن سهل حسن نیست ) خود بشار اسد تا حالا هیچ دیدار رسمی جداگانه با سهیل حسن نداشته است . با وجود قدرتهای جهانی ومنطقه ایی اصلا اجازه عرض اندام به ایران در عرصه سیاسی داده نمیشد و اما برای ایران این تنها بشار اسد وخاندان او هستند که توانایی تضمین منافع ایران ومحور مقاومت را داشته و هر شخص و گروه دیگری هرچند هم که اشتراک نظر با مقاومت داشته باشد توانایی و قدرت و محبوبیت خاندان اسد را نخواهد داشت در آن زمان هم ارتش دست برتر را در میدا نبرد نداشته وتنهادر منطقه القلمون با کمک نیروهای مقاومت لبنان خود را برای حمله نهایی به یکی از مهمترین شهرهای القلمون به نام یبرود آماده میکرد نکته دیگر اینکه تا آنزمان تمام هزینه های مستیم درگیریها بر دوش ایران ومقاومت بوده و وروسها از لحاظ سیاسی و لجستیکی در حال پشتیبانی بودن نشاندن سرتیپ سهیل حسن ربروی بشار اسد در پایگاه حمیمم روسیه به قول معروف آنچه را که در میدان (نبرد) بدست نیاوردید هرگز در میز مذاکره بدست نخواهید اورد ======== ادامه سخنان ظریف آقای سلیمانی در ماه بهمن درخواست سفر به روسیه را کرده بود اما در ماه تیر این اتفاق افتاد. من این را از وزیر خارجه کنونی سوریه که تا چند وقت پیش قائم مقام بود و یک بار پیشواز من در فرودگاه آمده بود سوال کردم و از او پرسیدم که شما در تیر ماه و مرداد ماه ۱۳۹۴ آیا هنوز شرایط شما شکننده بود که گفت ما از این شرایط عبور کرده بودیم. یعنی روس ها بعد از آنکه نیاز ما مرتفع شده بود آقای سلیمانی را دعوت کرده بودند به مسکو. ما ادعا می کنیم که آقای سلیمانی آقای پوتین را راضی کرد. در حالیکه آقای پوتین تصمیمش را گرفته بود. پوتین با نیروی هوایی وارد جنگ شد و نیروی زمینی ایران را هم وارد جنگ کرد. ما تا آن زمان اصلا نیروی زمینی در آنجا (سوریه) نداشتیم. نیروی زمینی که در آنجا داشت می جنگید نیروهای سوری بودند و حداکثر افغانستانی هایی که به صورت داوطلبانه رفته بودند. نیروی ایرانی نبود. روسیه می توانست سوریه را از طریق دریای مدیترانه بزند، چون به هر حال یک ابرقدرت است و موشک قاره پیما دارد ولی چرا از روی ایران زد؟ چرا هواپیماهای روسیه از ایران پرواز کردند؟ اینها همه بعد از برجام است. این اتفاقاتی که افتاده پرتاب موشکی که روی آن نوشته بود اسرائیل باید نابود شود. این اتفاقات با روسیه و بعد از آن اتفاقاتی که در منطقه افتاد، حمله به سفارت عربستان، گرفتن قایق های آمریکایی، همه اینها برای این انجام شد که برجام نشود. اینها برای این است که من گفتم که ما هزینه میدان را کردیم ولی میدان هزینه ما نکرد. اینها هیچ وقت پخش نخواهد شد ولی چون شما خواستید همه چیز بماند گفتم. در ژانویه ۲۰۱۶ برجام عملیاتی شد، ژوئیه ۲۰۱۵ در مورد آن توافق شده بود. یعنی در واقع برجام از ژانویه ۲۰۱۶ عملیاتی شد و ما از دی ماه ۱۳۹۴ وارد خرید هواپیماهای بوئینگ و ایرباس شدیم. ایران ایر از فهرست تروریستی آمریکا خارج شده بود که بتوانیم هواپیما بخریم. در ژوئن ۲۰۱۶ یعنی خرداد ماه ۱۳۹۵ آقای کری به من گفت از روزی که ما هواپیمای هما را از لیست تحریم ها خارج کرده ایم تا به امروز پروازهای هما به سوریه شش برابر شده است. من گفتم مگر می شود؟ من گفتم اصلا پرواز سوریه توسط ماهان انجام می شود و ایران ایر پروازی انجام نمی دهد. رفتم از آخوندی که آن زمان وزیر راه بود این موضوع را پرسیدم، گفت: نه چنین چیزی نیست. آخوندی رفت پیش پرورش (رئیس هما) و این سوال را پرسید. او گفت درست است، حاج قاسم فشار آورده اند و ما پروازهایمان را به سوریه زیاد کردیم. در قسمت قبل به طور مفصل توضیح داده شد شرایط در حد فاصل خرداد تا مرداد 1394 در سوریه نه تنها شکننده بلکه بحرانی بود البته شروع و استارت آن از نیمه دوم سال 1393 زده شد و نتایج ان از اسفند93 تا مرداد 94 نمایان شد. شخصی که ظریف از وی سوال پرسیده فیصل المقداد بوده که بعد از مرگ ولید المعلم وزیر خارجه سوریه شد یک دیپلمات خوش نام و صاحب تجربه بالا در سوریه است .وضعیت سوریه در آن بازه زمانی چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد بخصوص برای مقامات طرفین درگیر که مطمئنا گزارشات و اخبار حوداث منطقه ایی وجهانی در کمترین زمان ممکن در اختیاراشان قرار میگیرد و اینکه شخصی در حد وزیر با یک طرح پرسش که میخو اهد وضعیت سوریه در آن بازه را تثبت شده نشان دهد جای تعجب دارد . درخواست سفرتوسط خود سردار سلیمانی ارائه شده است این چیزی است خود جناب ظریف هم در قسمت های قبلتر بدان اشاره کرده و زمانی روسیه خواهان دیدار شدن که نه تنها نیاز ما مرتفع نشده بود بلکه اوضاع سوریه به اوج بحران خود رسیده بود یعنی دیدار در سخت ترین شرایط سوریه صورت گرفت . در قسمت قبل هم بیان شد هم ایران وهم روسها قصد داشتن سطح کمکهای خود را به سوریه در آن بازه زمانی افزایش دهند ایران تصمیم خود را گرفته بود که چندین هزار نیروی جدید از ایران راهی سوریه بودن اما روسها قصدی برای مداخله مستقیم نداشته و بنا بر تمام گزارشات این سردار سلیمانی بوده که روسیه را به حضور مستقیم نظامی ترغیب کرد ه است روسیه وایران و نیروهای مقاومت به صورت همزمان نبردهای را آغاز کردن در واقع یک تقسیم کاری بین طرفین وجود داشت پشتیبانی هوایی ولجستیکی از روسها وعملیات زمینی از مقاومت وارتش سوریه برای شروع هم در وهله اول شمال لاذقیه و جنوب وشمال شرق حلب در اواخر مهر ماه انتخاب شد قبل از شروع عملیاتهای زمینی . نیروهای هوایی روسیه وسوریه از اوایل مهر ماه حملات سنگین هوایی خود را به مراکز تجمع و خطوط مواصلاتی وتدارکاتی مسلحین اغاز کردن محور حماه .اولین حمله هوایی تایید شده روسیه در شمال استان حمص وشهرهای تلبیسه ورستن صورت گرفت تقریبا به مدت یکماه این حملات ادامه داشت تا اولا تمرکز مخالفین برهم زده شود وثانیا نیروهای مقاومت وارتش فرصت لازم برای تدارک حملات را بدست بیاوردن در اواخر مهر ماه حملات مقاومت در جنوب حلب به سمت کوه عزان و در لاذقیه هم حملات برای تصرف شهرک استراتژیک سلمی شروع شد به فاصله کمی در اوایل آبان 94 حملات مقاومت وارتش به شمال استان حماه شروع شد در حماه حتی برای ساعاتی شهرک کفر نبوده باز پس گرفته شد اما مخالفین با استفاده از موشکهای تاو و حجم زیاد نیرو با یک ضد حمله بیشتر مناطق از دست رفته رو باز پس گرفتن وحتی چند هفته بعد شهرک مورک را هم تصرف کردن در دشت الغاب هم ارتش چند روستا از جمله سرمانیه را تصرف کرد . عملیات حماه در ظاهر یک شکست برای ارتش و مقاومت بود و نزدیک 11 تانک ونفربر در چهار روز طعمه موشکهای تاو شدن اما بعدا مشخص شد مکان اصلی عملیات در دو نقطه دیگر است یکی حلب و دیگری لاذقیه و حماه بیشتر برای فعال کردن این محور بر هم زدن تمرکز مخالفین وتقسیم نیروهای آنها صورت گرفت البته تصرف و تثبیت مناطق هم جزی از برنامه بوده اماحجم فشار که در این محور وارد شد وبعد از ضد حملات مخالفین عدم ارسال قوای کمکی نشان از فرعی بودن محور حماه داشت . محور لاذقیه مخالفین بعد از تصرف ادلب در حال جمع اوری نیروی بالغ بر 30 هزار نفر به قصد حمله به حماه و تصرف این شهر بودن این نیروها در جنوب حماه دشت الغاب لاذقیه وجنوب حلب مستقر بودن . نیروهای مقاومت هم از25مهر ماه94 در محور حلب به سمت کوه عزان و حمله سنگین و غافلگیرانه ایی رو شروع کرده که عملیات محرم نام گرفت و به تدریج در حال پیشروی بودن البته نوع پیشروی بیشتر مناطق باز و روستاهای کوچک بود در شمال لاذقیه هم در همین روز حملات سنگین ارتش با پشتیبانی کامل روسها آغاز شد در 8 آبان که حمله در شمال حماه صورت گرفت در ابتدا نیروهای مقاومت با کمک ارتش چندین روستا را ازاد کرده و بعد از تثبیت در اختیار ارتش و دفاع وطنی قرار دادن وخود در منطقه چندان حضور نداشته مسلحین هم بعد از دو هفته با فراخوان از حلب و لاذقیه چند هزار نیرو را به این محور تزریق کرده و در واقع تمرکز خود را از حلب ولاذقیه تا حدود برداشته و موفق شدن شهر مهم مورک را هم تصرف کنند مسلحین در حالی که از این پیروزی خوشحال بودن به ناگاه با فروپاشی خطوط خود در جنوب حلب و شمال لاذقیه مواجه شدن شهرکهای الحاضر العیس خان طومان خلصه زیتان سلمی و ... بعد از چند مدت پاکسازی شد البته نیروهای سرتیپ سهیل حسن هم با پشتیبانی هوایی روسی سوری تقریبا به صورت یکدست حملات را به سمت فرودگاه محاصره شده کویرس آغاز کردن نکته دیگری نیروهای عمل کننده در محورها است در حماه نیروها بصورت مشترک بود یعنی مقاومت و ارتش سوریه در جنوب حلب تقربیا نیروهای مقاومت بودن و در لاذقیه تقریبا تمام نیروها سوری تعداد کمی نیروهای مقاومت به همراه مشاورین روسی وایرانی محور حلب نکته دیگری که تا حدودی در قسمت قبل بدان اشاره شد سرباز گیری واموزش نیروهای تازه نفس و همان گسترش سازمان رزم ارتش سوریه بود در مناطقی که آورگان و جمعیتی که خنثی بودن (نه طرفدار دولت ونه مخالفین) سربازگیری به صورت اجباری انجام میشد اما در مناطق طرفدار دولت چه در بین علویون وچه سنیها ومسیحیها بیشتر با تبلیغ وایجاد انگیزه این سرباز گیری صورت میگرفت که در این مناطق کاملا موثر بود و مربیان آموزشی این نیروهای اکثر از نیروهای مقامت ویا نیروهای بودن که با مقاومت ارتباط داشت شامل میشد در مجموع در کمتر از دو هفته ارتش سوریه و مقاومت سه محور اصلی در شمال شرقی حلب یعنی به سمت کویرس در جنوب حلب به سمت عزانه وبعد الحاضر العیس وخان طومان در لاذقیه به سمت سلمی و وکبانی و یک محور نیمه فرعی در شمال حماه راباز کردن همچنین ارتش ومقاومت در درعا هم آذر 94 حمله به شهر شیخ مسکین را اغاز کردن که در شیخ مسکین بعد از 4 هفته وکشته زخمی شدن 500 فرد مسلح این شهر ازاد شد ومتحدین موفق شدن جاپایی محکم برای عملیات های احتمالی خود مهیا کنند (جالبه تقربیا یک سال قبل در سال 93 مخالفین با حملات بسیار سنگین و چندین عامل انتحاری موفق شدن شیخ مسکین را تصرف کنند در نبرد اول شیخ مسکین که بیش از 50 روز به طول کشید نیروهای ایرانی و مقاومت حضور مستقیم داشت اما حجم بالای مهاجمین و بخصوص عوامل انتحاری منجر به سقوط شهر شد در ان حمله هم نزدیک 600 فرد مسلح کشته و زخمی شده بود (200 تا 250 کشته مهاجم از مدافعین هم نزدیک 60 نفر شهید شدن ) محور حمص خلاصه صورت وضعیتی که از سه ماه اول حضور گسترده ایران وروسیه بیان شد نشان از یک هماهنگی کامل وبرنامه ایی منطقی وکاملا مشخص دارد برنامه ایی که در مدت یک یا دوهفته طرح ریزی نشده بود وحداقل سه یا چهار ماه نیاز به هماهنگی طرح ریزی فراهم کردن امکانات تدارک ونیروی لازم را داشت که نتایج ان در سه ماه اولیه کاملا مشخص شد ((بحث لجستیک تکمیل کننده پشتیبانی هوایی بوده است روسها به مرور زمان صد ها دستگاه تانک تی 90 تی 72 تی 62 نفربرهای بی ام پی 1 و 2 توپهای خودکششی 2S3 Akatsiya توپهای کششی Msta-B راکت اندازهای اسمرچ -اوراگان و توس انواع خودروهای ترابری خودرهای زرهی هزار موشک ضد زره بمبهای سقوط آزاد اورهال هواگردهای سوری یک اسکادران میگ29 -10 بمب افکن سوخو حداقل ده سامانه دفاع هوایی پانتسیر وسایر سامان ههای پدافندی وقطعات وموشکهای آن انواع گلوله های توپ رو به ارتش سوریه وحتی مقاومت واگذار کردن فقط توی یک مورد 300 گلوله توپ هدایت شونده کراسنوپل در اختیار نیروهای ایرانی قرار دادن ارسال محموله سوخت گندم کمکهای غذایی ومالی کمکهای اطلاعاتی وشناسایی وموارد دیگر رو هم بیاید به این لیست اضافه کرد )) بخشی از تانکهای ارسالی روسیه به سوریه تا قبل از سال 94 حضور ایران بیشتر بصورت مستشاری و فرماندهی یگانهای کوچک و بزرگ و تعدادی هم نیروی عملیاتی محدود بود محرم ترک اولین شهید ایرانی در سوریه بوده که در دی ماه 1390 در اطراف دمشق به شهادت رسید تا قبل از مهر ماه 1394 نزدیک 70 نیروی ایرانی در سوریه به شهادت رسیدن یعنی از سال 90 تا 94عدد میشود این رقم به غیر از نیروهای مدافع حرم افغانی عراقی وپاکستانی است بیشترین حجم شهدای ایرانی قبل از ورود روسها هم در بازه زمانی اسفند 93 تا مرداد 94 به شهادت رسیدن با این ارقام میشود به راحتی متوجه شد حجم حضور مستقیم نیروهای ایرانی به بیش از چند صد ویا حتی هزار نفر هم رسیده به طور خلاصه قبل از ورود روسها ایران در سوریه نیروها داشته نه تنها مستشاری بلکه واحدهای رزمی هم شامل آن میشدن حتی بین شهدا هم خدمه زرهی وجود دارد روسیه اتفاقا این کار را به طور مداوم انجام میداد با استفاده از ناو ها و زیردریایی خود بارها با موشکهای کروز از دریایی مدیترانه مواضع مسلحین وداعش رو هدف قرار داد (البته در اینجا روسها انتظارات وزیر را برآورده نکرده وبه جای موشکهای قاره پیما از موشکهای کروز استفاده کردن اساسا هدف از تولید واستفاده موشک قاره پیما چیز دیگری ایست انهم از نوع روسی) شلیک موشکهای روسی از دریا مدیترانه به سمت مواضع مسلحین در چند مورد هم از روی دریایی خزر موشکهای روسی با عبور از آسمان ایران به سمت سوریه شلیک شدن حتی در یکی دو مورد هم از روی آسمان ایران به وسیله بمب افکن های روسی موشکهای به سمت سوریه شلیک شده است . که یکی از دلایل این اقدامات آزمایش موشک های خود در شرایط میدانی بوده ورددیگر عدم امکان استفاه روسیه حداقل در ان زمان از اسمان سایر کشورهای همسایه خود بوده است آیا گرجستان ترکیه ویا اکراین این اجازه را به روسیه میدادن یا مثلا چرا هواپیماهای جنگی روسی از روی ایران پراوز کرده و می کنند . از جناب وزیر درخواست می کنیم یک مسیر امن وجایگزین برای این هواپیماها بروی نقشه جهان به ما نشان دهد مسیر که تحت نظر کنترل ناتو و یا آمریکایی نباشد وروسها با خیال راحت بتوانند روی این مسیر تدارکاتی حساب کنند همین الان هم برخی از جنگنده های روس از روی مسیر ایران به سمت سوریه وحتی لیبی و شاید هم در ادامه به سمت آفریقایی مرکزی پرواز کنند مهمترین و درعین حال واضع ترین موردی که که باید برای این مباحث در نظر گرفت همکاری نظامی ایران و روسیه است پس طرفین از همدیگر انتظارتی دارند روسیه با ترکیه ویا آمریکا ویا اسراییل همکاری نمیکند بلکه بین ایران روسیه وسوریه است پس همکاریهای لازم هم بین این کشورها خلاصه میشود اگر کسانی این موضوع بدیهی را درنظر نگیرد کلا اصل موضوع را متوجه نخواهد شد تیوب های باقی مانده از موشکهای کونکورس اهدایی به سوریه در نبردهای اطراف کفرنبوده 2019 سوال مهمتر کدام یکی از این اقدامات که در سال 2015 رخ داد باعث تضعیف برجام شد ؟؟؟ چطور ؟؟ چگونه ؟؟ تا کنون هیچ کشور وگروهی همچنین ادعایی را نداشته اند چون هدف از ورود ایران وروسیه به سوریه مورد دیگری بوده است یا مثلا جنگندهای روس برای مدتی در پایگاه همدان حضور داشتن که این اقدام برای انجام پشتییانی مستقیم از نیروهای مقاومت که در اطراف حمص تدمر ودیرالزور در حال نبرد با داعش بودن صورت گرفت که اتفاقا اقدامی کاملا موثر برای پشیبانی از نیروهای خودی و کم کردن تلفات رزمندگان مقامت بود اما چرا روسها از طریق سوریه این کار را نکردن خیلی از پایگاهای هوایی سوریه توانایی این کار نداشته پایگاه تی4 در ان زمان این ظرفیت را داشت اما در تیرس داعش بود پایگاه الحمیمیم که متعلق به خود روسها هم هست در آن زمان بخشی از این پشتیبانی را انجام میداد اما اکثر توان خود را معطوف به لاذقیه شمال حماه حمص حلب کرده بود ظرفیت پایگاه روسها محدود بوده وتا این لحظه هم روسیه در حال ساخت سازهای نظامی و طولانی کردن باند این فرودگاه بوده به طور مثال دوهفته پیش بمب افکنهای تی یو22 روسیه مجهز به موشک برای اولین بار در این پایگاه فعال شدن . پایگاههای هوایی دمشق هم بودن که توان انجام این عملیات را داشتن اما در آن مقطع زمانی در تیر راس مخالفین بودن مثلا پایگاه السین یا المزه اما نکته مهم تر عدم اجازه حضور سوریه به روسها در دمشق و مناطق اطراف ان است که تا به امروز هم این اجازه به روسها داده نشده است سوریها به هیچ عنوان خواهان حضور مستقیم نظامی واطلاعاتی روسیه در دمشق واطراف ان نیستند حتی بعد از عملیات غوطه روسها دمشق را ترک کردن دلیل اینکار هم ذات روسها وکلا کشورهای ابر قدرت است انقدری که حزب ا.. در دمشق حضور علنی دارد روسها ندارد چه برسد این حضور را با ایران مقاسیه کنیم نکته که اینجا بدان بایداشاره کنیم استقلال عمل سوریه است اگر کسی فکر میکند سوریه مستعمره یا وابسته متعلق به ایران یا روسیه است سخت در اشتباه است در ژانویه ۲۰۱۶ برجام عملیاتی شد، ژوئیه ۲۰۱۵ در مورد آن توافق شده بود. یعنی در واقع برجام از ژانویه ۲۰۱۶ عملیاتی شد و ما از دی ماه ۱۳۹۴ وارد خرید هواپیماهای بوئینگ و ایرباس شدیم. ایران ایر از فهرست تروریستی آمریکا خارج شده بود که بتوانیم هواپیما بخریم. در ژوئن ۲۰۱۶ یعنی خرداد ماه ۱۳۹۵ آقای کری به من گفت از روزی که ما هواپیمای هما را از لیست تحریم ها خارج کرده ایم تا به امروز پروازهای هما به سوریه شش برابر شده است. من گفتم مگر می شود؟ من گفتم اصلا پرواز سوریه توسط ماهان انجام می شود و ایران ایر پروازی انجام نمی دهد. رفتم از آخوندی که آن زمان وزیر راه بود این موضوع را پرسیدم، گفت: نه چنین چیزی نیست. آخوندی رفت پیش پرورش (رئیس هما) و این سوال را پرسید. او گفت درست است، حاج قاسم فشار آورده اند و ما پروازهایمان را به سوریه زیاد کردیم. آیا اجازه داشت این کار را بکند؟ گفته بود که به من فشار آوردند من اجازه دادم که پروازها اضافه شود. من هفته ای یک بار حاج قاسم را می دیدم. فکر می کنم آن موقع ها یکشنبه ها ایشان را می دیدم و این اواخر جلسه های ما سه شنبه بود. ما خیلی با هم رفیق بودیم. بهش گفتم که قاسم جان چرا این کار را می کنید، با ماهان برو، گفت هما امن تر است. یعنی در این حد دیپلماسی فدای میدان شد و هیچ گاه چیزی هم نگرفت؟ شما می گویید که در استفاده از هما به جای ماهان لجبازی شده است. اصلا لجباری نیست. او می گوید چون میدان اصل است اگر ۲ درصد هما امن تر از ماهان باشد باید از هما استفاده کنیم. حالا اگر این موضوع می خواهد ۲۰۰ درصد به دیپلماسی ضربه وارد کند، باشد. اولین نکته این سخنان تکذیب خود جان کری بوده هرچند اصلا این تکذیبها و امار ادعایی قابل استناد نیست شاید بیشتر و شاید کمتر از این ارقام باشد کشورهای مختلفی برای انتقال نیرو و تجهیزات از خطوط غیر نظامی استفاده میکنند که مثال باز آن خود کشور جان کری ایست اما انچه کاملا مشخص است استفاده ایران از هواپیماهایی چندین ایر لاین داخلی (یا تحت پوشش ) برای انجام پراوز به سوریه که تا به امروز هم با قوت صورت میگیرد البته این استفاده تنها از هما نبود بلکه چندین شرکت داخلی نیز این پروازها را صورت میدهند که از بردن نام آنها معذوریم (هرچند همه میدونند ) اتفاقا پروازهای رسمی هما کمتر از سایر شرکتها بود هاست به شخصه برای چندین ماه است پرواز ثبت شده ایی از هما ندیده ام . تنها برای نمونه در 3 هفته گذشته تنها از دو شرکت هواپیمایی ایرانی (به غیر از ماهان ) بیش از15 پرواز رسمی به سمت سوریه ثبت شده این پروازها اکثر به سمت فرودگاه لاذقیه تحت کنترل روسها بوده اینها به غیر از پروازهای نا مشخص پروازهای نظامی و پروازهای ماهان است و یا پروازهای است که به سمت دمشق در حال حرکت است اما برخلاف گفته های وزیر بار اصلی پروازها در سوریه بر دوش شرکت ماهان بوده این شرکت بر اساس گفته منابع غربی در ده سال اخیر با دایر کردن چندین شرکت صوری در آسیای مرکزی ارمنستان عراق وقاره آفریقا تعداد نامشخصی هواپیما خریداری کرده است شرکت ماهان تقریبا با تمام ظرفیت در حال خدمت رسانی بوده اینگونه نیست که بخش زیادی از ناوگان این شرکت بدون استفاده در حال خاک خوردن باشد (حداقل در آن بازه زمانی ) دلیل استفاده از این خطوط هم تنها بحث امنیتی نبوده هرچند همین مطلب هم به تنهایی برای این دست اقدامات کافیست جان نیروی ایرانی ومقاومت به مراتب بالاتراست این صحبت هاست خطوط هوایی ماهان دیگر یک خط نیمه نظامی امنیتی محسوب میشد و پروازهای ان تحت نظارت رادارها وسرویسهای اطلاعاتی حریف قرار گرفته همچنین انواع تحریم ها هم شامل حال این خط هوایی شده است استفاده از ماهان و پروازهای نظامی تحریک زا بوده ما در این جا صحبت از جابجایی چندین نیرو ویا بسته وجعبه نمی کنیم بلکه جابجایی هزار نیرو در ماه و تجهیزات ولجستیک این نیروهاست رزمندگان پاکستانی ایرانی عراقی وافغانی وحتی سوری که برخی از آنها برای طی مراحل اموزشی حتی وارد خاک ایران میشوند ( حداقل بین سال های 92 تا 96) وبعد به سمت سوریه پرواز میکنند ارتش با چندین فرودن هرکولس وایلوشن و همچین سپاه با ایلوشن و آنتونفهای خود پروازهای را صورت میدادن اولا خود توان ترابری نیروهای مسلح ایران شاید از لحاظ کمیت در سطح بالایی در منطقه باشد اما این نیروی نظامی بدون پوشش هوایی توسط پدافند و جنگنده ها خودی طعمه خیلی ساده برای حریف است فراموش نکنیم حداقل یک بوئینگ ارتش به صورت غیر مستقیم از حملات صیهونیستها در فرودگاه دمشق آسیب دید اگر این هواپیما بروی هوا زده میشد یا یکی از هرکولسها مورد هدف قرار می گرفت میتوانست هزینها و سطح تنش های زیادی را در منطقه ایجاد کند یا پرواز ماهان که پراز مسافر بود مورد تعرض جنگند ه های آمریکایی قرار گرفت حتی در یک مورد پرواز ماهان توسط جنگنده های صیهونیست نقش سپر را ایفا کرده واگر دخالت روسها نبود توسط پدافند سوریه به اشتباه هدف قرار میگرفت نکته دیگر آیا ایران در برجام تعهدی در این زمینه با غرب داده بود ؟؟ آیا این استفاده مانع از فروش حداقل ایرباس یا ATR به ایران شد یا ایران باید سیاست های خود را با آمریکا هماهنگ کند جالب است هم اکنون نزدیک 13 فروند آی تی آر 72 در شرکت هما (ایران ایر ) در حال پرواز هستن این موضوع را هم باید در نظر گرفت تا حد امکان تا جایی که به منافع ایران ضربه نخورد ویا دشمن گستاخ نشود نباید بهانه به دست حریف داد ولی در اینجا صحبت از حفظ جان نیروی ایرانی و مقاومت بوده و همچنین گرفتن بهانه و کمتر تحریک کردن حریف است ما در 3 سال اخیر دیدم که هم صیهونیستها وهم آمریکایی ها به نوعی سعی در کم کردن پروازهای ایران به سوریه هستن هم اکنون هم خیلی از پروازهای ایرانی تحت پوشش و حمایت روسها در حال انجام است اگر روسها نبودن احتمالا تا الان شاهد حوادث تلخی در عرصه هوایی بودیم ((((موضوع دیگه صحبت از هماهنگی است قطعا سپاه قدس و فرمانده آن برای انجام این پروازهای نیاز به کسب اجازه رسمی ندارد اما با توجه به اینکه هما یک شرکت دولتی بوده و تحت نظر دولت است هماهنگی حداقل با رئیس جمهور میتوانست خیلی بهتر باشد هر چند باز هم میگم بر اساس اطلاعات رسمی (غیر رسمیش را نمیدونم اگر هم میدونستم اعلام نمی کردم) پزوازهای هما در مقابل شرکتهای دیگر ناچیز بوده است ))) فرودگاه دمشق هواپیمای بوئینگ اسیب دیده ارتش در حمله صیهونیستها موشک به چند دها متری هواپیما اصابت کرده است مگر شما بودید که کشور را به لبه جنگ کشاندید. شاید یکی از علت های این موضوعی که شما می گویید این است که شماها این ها را به مردم نگفته اید. من اعتقاددارم سیاست خارجی موضوع کف کوچه نیست ولی شده است. آیا در سیاست خارجی فقط قسمت دیپلماتیک است که کف کوچه است و یا سایر قسمت ها هم می تواند کف کوچه باشد؟ وقتی میدان حاکم باشد میدان بر سیاست خارجی، تبلیغات، اظهارنظرها و بر همه چیز حاکم است و شما نمی توانید بگویید چند نفر در سوریه کشته شدند. شما نمی توانید به من بگویید چند نفر در سوریه کشته شده است. آقای کری باید به شما بگوید که دویست بار اسرائیل به شما در سوریه حمله کرده است. اگر منظور کشته شدگان کل کشور سوریه است آن چیزی که زیاد است امار منتشر شده در اینباره که بعید میدانم منظور وزیر این مورد باشد اما اگر منظور تلفات خودی است همین الان هرکسی که این متن را می خواند میتواند با یک جستجوی ساده در فضای مجازی تصاویر تشییع شهدا و اعلام نیمه رسمی آن را مشاهده کنید حتی بارها مسئولین و مقامات مربوطه تعداد شهدا در سوریه را اعلام کردن نزدیک 600 تا 700 شهید ایرانی کمتر از 3هزار شهید افغانی و پاکستانی 1900 شهید حزب الله 1300 شهید عراقی این اماریست که بیشتر دفعات تکرار در منابع مختلف را داشته ایران تنها از سال1390 تا 1392 از اعلام تلفات در سوریه خودداری میکرد وشهدای افغانی وایرانی در سوریه با کمترین پوشش خبری و به نوعی سانسور تشییع و به خاکسپرده میشدند که این موضوع هم دلایل خود را داشته است تا بهانه ایی کمتر برای کمک بیشتر به مخالفین و همچنین دخالت قدرتهای منطقه ایی و جهانی در سوریه داده شود این چند سال به وضوع اثبات کرد هرچقدر حضور ایران در سوریه پررنگ تر بود کشورهای مخالف هم کمکها وحضور خود را در سوریه تقویت کردن مورد دیگری که وزیر اعلام میکند دویست بار حمله صیهونیستها به ایران در سوریه است به احتمال بسیار زیاد این گفتگوی ظریف برای سال 95 بوده در ان بازه زمانی هیچ حمله رسمی به نیروهای ایرانی صورت نگرفته بود تنها یک حمله به جولان که منجر به شهادت شهید مغنیه وشهید الله دادی شد ثبت شده آنهم صیهونیستها اعلام کردن از حضور نظامیان ایرانی در کاروان مطللع نبودن در آن مقطع زمانی نزدیک 15 حمله صیهونیستها در خاک سوریه صورت گرفته بود تقریبا هر فصل یک حمله صورت میگرفت حملات صیهونیستها از سال 96 و بعد از پایان یافتن درگیریها حلب و مشخص شدن طرف پیروز جنگ شدت یافت این حملات هم با هماهنگی کامل آمریکا وهمچنین اعلام موضوع بی طرفی روسیه صورت می گیرد .( روسها ایران را یک شریک در سوریه میبینند اما خواهان کنترل این شریک هم هستن روسها دوست ندارن روابط خود با اعراب اروپا آمریکا وصیهونیستها را برای ایران به خطر بیندازند و انرژی خود را صرف چیزی کنند که سودی برای آنها ندارد حتی زمانی که سربازان و نیروهای همپیمان روس توسط آمریکایی و صیهونیستها کشته شدن روسها واکنش جدی نشان ندادن نوع روابط ایران هم در حال حاضر با روسیه بر خلاف باور عمومی یک روابط استراتژیک نبوده بعد از قضیه حلب برای روسها مشخص شد قدرت ونفوذ ایران در سوریه فراتر از انچیزیست که تصور میکردن ومقداری احساس خطر کردن به هر حال روسیه هزینه های بسیار زیادی در سوریه متحمل شده است نزدیک 150 سرباز روس و 250 همپیمان روسها در سوریه کشته شدن در حالی که روسها آنچنان در عملیات های زمینی شرکت نداشتن هر چند بیشتر سعی میکند از هزینه های مالی سیاسی نظامی و تبلیغاتی خود بکاهند و کمترین سطح تنش ممکن را با دیگران داشته باشند به قول پوتین روسیه اتش خاموش کن هر بحرانی نیست ) سخنان کری درباره تعداد حملات نه به نیروهای ایرانی بلکه به کل سوریه در آن بازه زمانی اشتباه که هیچ بلکه دروغ بوده و تعجب از منبع قرار دادن جان کری توسط وزیر خارجه ایران است خود جان کری این سخنان را تکذیب کرده است تنها کافی بود وزیر خارجه محترم قبل از بازگو کردن این خاطره یک تحقیق کوچک انجام میداد تا صحت این موضوع مشخص شود به هر حال ادعای سنگینی ایست در حال حاضر هم عمده حملات بر علیه مواضع سوریها صورت میگرد و مناطقی که صیهونیستها احتمال حضور نیروهای ایرانی وحزب الله را میدهند چند دقیقه قبل از حمله به روسها خبرحملات را اعلام میکنند تا به نیروهای ایرانی حزب الله و سوریها منتقل شود . در سوریه مثلا آستانه را با همکاری را بدست آوردیم ولی منفعت آستانه به سوریه رسید( در تمام متن ها از لفظ نرسید استفاده شده اما در خود فایل از رسید ) به میدان رسید به دیپلماسی ما نرسید. این را از هم مجزا کنیم یعنی دیپلماسی به کمک میدان آمد. در حلب وقتی می خواستند زندانیان حلب را خارج کنند، دیپلماسی به خدمت میدان آمد. در متنها منتشر شده نامی از فوعه و کفریا برده نمیشود اما در فایل صوتی از خروج مردم فوعه وکفریا هم سخن گفته شده گفتگو های آستانه مجموع نشتسهای بین ایران ترکیه و روسیه و دولت سوریه ومخالفین بوده که اولین دور آن در بهمن 1395 در استانه وآخرین نشست هم در تاریخ 27 بهمن 1399 در سوچی روسیه برگزار شد و دلیل برگزاری این دست نشستها کاملا ساده بود پیروزیهای میدانی و همچنین پیدا کردن یک راه حل نیمه سیاسی با حداقل خشونت ممکن در ادامه این گفتگوها بر محورهای کلیدی توافق شد از جمله ایجاد منطقه های کاهش تنش تبادل اسرا و مشخص شدن سرنوشت اسرا و زندانیان لزوم برخورد با گروههای تروریستی و همچنین تاکید بر حفظ تمامیت ارضی سوریه در این نشستها هعم معمولا علاوه بر تیم دستگاه خارجه یک گروه هم از نمایندگان سپاه قدس شرکت میکردند البته به جز در زمان تشکیل نشست سران ایران ترکیه و روسیه . به جز بحث کنار رفتن تدریجی ایران از گفتگوهای آستانه بخصوص از سال 98 به این طرف ما شاهد هستیم سوریه به یک ثبات کامل حداقل در مناطق تحت کنترل دولت رسیده است .هم اکنون 2 میلیون سوری در مناطق تحت کنترل مخالفین زندگی میکنند به همین میزان هم آوره در خاک ترکیه وجود دارد (1.7 میلیون نفر) تقریبا همگی مخالفین دولت سوریه هستن وخیلی از بستگان این افراد یا در جنگ توسط دولت کشته شده اند ویا هم اکنون عضو مخالفین هستن پس فقط مبحث سرکوب گروههای مسلح در سوریه مطرح نیست بلکه ما با بخشی از مردم طرف هستیم که کاملا با دولت مخالف بوده و با وجودی که برخی از مناطق توسط دولت پاکسازی شده است اما این افراد حاضر به بازگشت به این مناطق نبود دلیل اصلی آن هم تحت کنترل بودن این مناطق توسط دولت سوریه است پس فقط راهکار نظامی جوابگوی این مسئله نبود نیاز به یک مکمل سیاسی است در کنار ان هم فشارهای شدید بین اللملی و رسانه ایی بر روسیه ایران وسوریه برای کم کردن شدت حملات در طول این چند سال وارد شده است چند بار هم سوریه مورد حملات مستقیم خود غربیها قرار گرفته است وبارها به دنبال ایجاد یک منطقه پرواز ممنوع در شمال سوریه به بهانه های حقوق بشری و اوارگان بوده اند خیلی از کشورهای عربی وغربی بروی این گروههای مسلح سرمایه گذاری کرده اند و به راحتی حاضر نیستند به سرکوب کامل انها تن دهند انجام یک حمله شیمیایی ساختگی ویا کشتار غیر نظامیان در این مناطق کاری سختی برای این کشورها نبوده تا بهانه های لازم را بدست بیاورند برمثال ما شاهد مداخله مستقیم ارتش ترکیه در ادلب بودیم که با حمایت غیر مستقیم ناتو و کشورهای عربی صورت گرفت و حتی صحبتهای از استقرار سامانه های پاترویت آمریکایی در خاک سوریه وشمال این مطرح شد آیا ایران روسیه وسوریه حاضرند هزینه های برخورد مستقیم با ناتو را به پردازند در حملات محدود قبلی این سه کشور اقدامات مستقیمی در برابر این حملات انجام ندادن حتی ایران و روسیه در برابر حملات مستقیم به نیروهای تحت حمایت خود توسط غربیها و صیهونیستها واکنش قوی نشان ندادن خود روسیه و ایران هم توانسته است از طریق این نشستها وآتش بسها در عرصه بین المللی قدرت چانه زنی خود را بالا برده ایران وروسیه در مجموع مایلند با کمترین هزینه سیاسی مالی وجانی مسئله سوریه را حل کنند روسها هم با بها دادن زیاد به ترکها جایگاه خود را عرصه بین اللملی و خود سوریه را بالا برده اند همچنین بخشی از این اقدام بر داشتن یک اهرام فشار غیر مستقیم بروی ایران و دولت سوریه بوده است بر فرض پاکسازی این مناطق دولت سوریها هم توان آنچنانی برای ایجاد امنیت در این مناطق را ندارد مگر اینکه اکثریت جمعیت این مناطق به ترکیه کوچ کنند که یک بحران آورگان در سطح جهانی ایجاد میشود در غیر اینصورت ما شاهد روی دادن حوداث درعا در ابعادی به مراتب بزرگتر در ادلب خواهیم بود .علاوه بر این بخش دیگری از خاک اصلی سوریه در اختیار نیروهای دموکراتیک سوریه بوده که عملا دولت هم در استانهای حسکه وبخشهای از رقه هیچ نظارتی ندارد غافل شدن از این مناطق سبب ایجاد یک حکومت خودمختاری کردی که حتی در عرصه بین اللمی مشروعیت دارد را سبب میشود در حال حاضر نزدیک 40 هزار نظامی سوری در استان رقه برای جلوگیری از حملات بیشتر ترکیه وهمپیمانان او مستقر شده اند که برای کنترل نیروهای دمکراتیک سوریه هم بسیار مفید بوده است پس تنها مسئله ادلب نبوده . با آتش بسهای صورت گرفته فرصت باسازی ارتش سوریه فراهم شده است نیروهای سوریه در این 15 ماهی که درگیریها فروکش کرده است سازمان و توان رزمی خود را گسترش داده اند از لحاظ اموزشی وتجهیزاتی هم شاهد ارتقا در نیروهای سوری بوده ایم دولت سوریه هم بازسازی بخشهای که کشور را اغاز کرده اند در مناطق تحت کنترل دولت سیستم بهداشتی آموزشی و خدمات عمومی هم کم بیش در حال ارتقا است با وجود مشکلات اقتصادی هم سوریها نسبت به سالهای گذشته امیدوار تر شده اند که بسیار مهم است پس آیا این اتش بسها وگفتگوها در محموع به بهبود شرایط کمک نکرد ؟؟؟ ایا خود سوریها هم به این شرایط راضی نسیتند آیا این نشستها برای سوریها ایران روسیه ترکیه منفعت نداشت قطعا بیشترین منفعت را خود مردم سوریه و بخصوص مناطق تحت کنترل دولت برده اند هزینه ایران سوریه وروسیه هم چه از لحظ جانی مالی سیاسی وتبلیغاتی با فروکش کردن درگیریهای بشدت کاسته شده است هدف از نشست آستانه کاملا مشخص بود ونتایج بدست امده از آن هم به مرور زمان مشخص شد اما قضیه تبادل مردم فوعه با مسلحین حلب بعد از محاصره شهر حلب وناکام ماندن تلاشهای مسلحین برای شکستن محاصره نیروهای متحد به داخل شهر سرازیر شدن وتک تک محلات را پاکسازی کردن نزدیک 6 هزار فرد مسلح به همراه 100 هزار غیر نظامی در چند محله باقیمانده شهر حلب محاصره کامل شدن برای جلوگیری از کشتار هم مسلحین وهم غیر نظامیان و پاکسازی راحت کل شهر بین ایران روسیه وترکیه (نماینده مسلحین ) توافق شدن این افراد شهر را ترک کنند بخشهای از این توافق بدون هماهنگی ایران صورت گرفت همزمان با محاصره شدن این افراد هزاران تن از شیعیان شهرکهای نبل والزهرا در محاصره مسلحین بودن و از لحاظ دارو بهداشت وتغذیه بشدت در تنگنا قرار داشتن بعد از خروج اولین کاروان مسلحین از شهر حلب و ناگاه با دستور مستقیم سردار سلیمانی نیروهای مقاومت وسوری مانع از خروج مابقی محاصره شدگان شدن واعلام کرد در برابر خروج مسلحین باید تعدادی از اهالی شهرکهای فوعه وکفریا وارد حلب بشوند / روسها که انتظار این اقدام را از سوی سردار سلیمانی نداشتن تمام تلاش خود را کردن که مسلحین بدون پیش شرطی شهر را تکر کنند حتی کار به تهدید ایران و نیروهای مقاومت برای قطع یا کم کردن همکاریها رسید اما هیچ تاثیری نداشت هرکولس ارتش بر فراز فوعه و کفریا متن زیر نقل به مضمون از زبان مسلحین است بعد از خروج اولین کاروان از شهر حلب سوریها وایرانیها مانع از خروج مابقی مسلحین شدن واعلام کردن باید در مقابل اهالی فوعه وکفریا هم آزاد بشوند سریعا یک رابط ایرانی با مسلحین تماس گرفته وشرایط را برای مبادله اعلام میکنید گروههای مسلح هم به واسطه احرار الشام موافقت خود را با شروط اعلام کرده هم زمان روسها هم با مسلحین تماس گرفته واعلام میکنند نیازی به توافق جدید نیست چندین بار روسها وایرانی ها به صورت جداگانه با مسلحین تماس گرفته و میگویند شروط شروط ماست وبه حرف طرف ثالثی نباید گوش داد سرانجام حرف ایرانیها به کرسی میشیند چرا چون زمین ومیدان دست ایرانی ها بود خود مسلحین عنوان میکنند در این قضیه بین روسها وایرانی ها اختلاف شدید اما پنهانی در گرفته بود و سرانجام طرف ایرانی موفق شد به خواسته ها خود برسد هرچند روسها هم به تمام خواسته ها خود رسیدن و شهر حلب در کمتر از یک هفته تخلیه شد این قضیه چند نکته مهم برای روسها داشت اول نفوذ ایران در سوریه ونظامیان و دولت این کشور فراتر از چیزی ایست که انتظار آن را داشتن 2 ایران بازگیر فرعی معادلات نیست وهر وقت اراده کند قادر به تغییر قواعد هستن 3 علاوه بر همکاری نیاز است در بخشهای ایران را کنترل کرد هر اتفاقی که در زمینه خروج مسلحین از حلب رخ داد قطعا با گفتگویها صورت گرفته اما آنچیزی که طرف سوری ایرانی ومسلحین در این چند سال عنوان کردن این بوده است که اگر اقدام سردار سلیمانی نبود خروج مردم فوعه وکفریا صورت نمیگرفت و حتی روسها تا لحظات آخر تلاش خود را کردن که مانع از این توافق بشوند تقریبا تمام موضوعات مطرح شده توسط جناب وزیر حول محور سوریه را به غیر از موضوع سفر بشار اسد به ایران را مورد بررسی اجمالی قرار دادیم در وهله اول انچیزی که خود نمایی میکند اطلاعات ضعیف شخص وزیر درباره موضوع سوریه است ظریف با اتکا به همین اگاهی ضعیف نتیجه گیریهای اشتباه و بعضا وحشتناکی میکند تقریبا دوماه از زمان انتشار فایل صوتی میگذرد در این مدت هیچ کدام از جریانات ورسانه های حامی این مواضع حداقل درباره موضوعات مطرح شده حول محور سوریه اظهار نظر مشخصی انجام نداده اند وسعی در اثبات این سخنان نکرده اند قطعا بین مسئولین هر کشور ی صحبتهای زیادی و به اصطلاح پشت پرده ایی صورت میگیرد اما آنچیزی که در اینجا مطرح شده است صحبتهای سری وخاصی نیست بلکه یکسری منابع اشتباه و نظرات شخصی بوده که به بیان نتیجه گیریهای اشتباه منجر شده است .مورد دیگری رقابت مرد میدان و مرد سیاست است چیزی که در واقعیت های جهانی وجود خارجی ندارد بلکه یک دوگانگی ورقابت کاذب است واقعیتی که ما شاهد آن هستیم این بوده درباره موضوعات منطقه ایی و سوریه این ابتکار عمل کاملا در دست سپاه قدس بوده این ابتکار عمل به صورت علنی بوده است و نتایج آن را ما شاهد هستیم فراموش نکنیم سوریه مکانی بودکه تمام کشورهای مطرح جهان تقریبا وارد ان شدن کشورهای که از لحاظ اقتصادی نظامی فرهنگی اطلاعاتی حرفهای برای گفتن دارن وقتی شما با وجود انواع اقسام فشار وتهدیدات در صحنه سوریه باقی مانده و حرف خود را به کرسی بنشانید نشان از صحیح بودن مسیر و وروش دارد سوریه صحنه جنگ غولها بوده است البته بخشهای از صحبتهای ظریف نشان از گله مندی وزیر از این موضع است که چرا همیشه سیاست باید فدای میدان شود چرا مثلااقدامی ازسوی سردار سلیمانی ویا سپاه قدس برای پیش برد مواضع دستگاه خارجه در برخی موضوعات صورت نگرفته است به هرحال هر مجموع و در راس آن صحنه گردان اصلی آن مجموع نظراتی دارد و نمیشود همیشه به صرف داشتن انتقاد و نظرات اشخاص را محکوم کرد اما واقعیت این است رسانه سیاست اقتصاد فرهنگ قدرت نرم وسخت شما همگی برای بدست آوردن نتیجه در میدان مد نظر وزیر خارجه به کار می روند سیاست و دستگاه خارجه تنها بخشی از تکمیل کننده این پازل است نکته دیگری که باید در نظر گرفت اختلاف نظر ودیدگاه وزارت خارجه وسپاه قدس درباره مسائل منطقه ایی و برجام است شما وقتی میتوانید به یک سطح از همکاری قابل قبول دست پیدا کنید که بروی راه حل ها وروشها اشتراک نظر داشته باشید این راه هم نباید فراموش کرد بخش زیادی از توان وزارت خارجه صرف گفتگویهای هسته ایی شده است به همان میزان هم از پرداخت به موضوعات اصلی منطقه ایی کاسته شده تقریبا تمام ابزارهای قدرت منطقه ایی جمهوری اسلامی و در اینجا منظور سوریه توسط نهادهای به غیر از وزارت خارجه پایه ریزی شده است طبیعی ایست برای استفاده و ارتباط با این ابزارهای به نهادهای به غیر از وزارت خارجه نیاز است به طور مثال درنشست های بین المللی درباره سوریه حتما باید یک هئیت مستشاری ایران هم حضور پیدا کند ویا حداقل به طور مستقیم در جریان امور باشند چرا چون صحنه گردان میدان عمل و حتی توافقات سیاسی طرفی غیر از وزارت خارجه است پس به هیچ عنوان نباید فردی مثل وزیر خارجه را رقیب مثلا سردار سلیمانی و سپاه قدس دانست این موضوعی ایست که از سال 94به طور غیر مستقیم توسط رسانه های پیگیری میشد امانباید فراموش کنیم وزیر خارجه حسین امیر عبدالهیان معاون عربی و آفریقایی وزارت خارجه را به دلیل اختلاف دیدگاه و فشارهای خارجی و داخلی برکنار کرد شخصی که با وجود اختلاف دیدگاه با ظریف میتوانست به ارتباط بهتر وزارت خارجه با ابزارهای قدرت منطقه ایی ایران خیلی کمک کند وجود هر شخصی از بدنه وزارت خارجه که از گذشته با گروههای مقاومت ودولت سوریه به صورت نزدیک ارتباط بوده میتوانست تاثیرات بسزای داشته باشد اما از سال 95 وزمانی که گفتگوهای سیاسی سوریه با مشارکت ایران در حال شکل گیری بود معاون عربی وزارت خارجه برکنار وشخصی دیگری(صادق جابر انصاری ) که تجربه آن چنانی در این زمینه ندارد را به سمت معاون عربی وآفریقایی وزارت خارجه منصوب کرد پس خود وزارت خارجه هم برخی از شرایط لازم را برای ارتباط گیری و به نتیجه رساندن موضوعات را نداشته است سخن پایانی شخص ظریف به عنوان یک دیپلمات با تجربه و آشنا به فضای سیاسی رسانه ایی حاکم بر غرب در طول این چند سال ( به خصوص 4 سال اخیر ) بارها با سخنان خود در فضای مجازی و گفتگو با رسانه های و مقامات غربی موفق شد بخشی از جنگ رسانه ایی بر علیه ایران را خنثی و مواضع جمهوری اسلامی را از طریق همین طریق در سطح جهانی منتشر کند ودر برخی موارد قدرت چانه زنی ایران را با طرف غربی ارتقا داده است اما در کنار موارد بالا اشتباهات صورت گرفت در مذاکرات هسته ایی وتنظیم قرداد برجام به رغم هشدارهای مکرر رسانه ها و برخی از مقامات ایرانی رفتار وزیر در هنگام سفر مخفیانه بشار اسد به ایران عدم تحرک مناسب برای گسترش روابط با آسیا - چین و روسیه حداقل تا قبل از سال 97 عدم تحرک مناسب در موضوعات منطقه ایی وهمچنین در نهایت مسائل مربوط به فایل صوتی که قطعا سخنانی آگاهانه بوده و تنها زمان انتشار (احتمالا زمان انتشار برای ایام انتخابات بوده است )ان چند هفته زودتر اتفاق افتادموضوعاتی است که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت جناب ظریف در این مدت نشان داده است یک دیپلمات بسیار قوی اما یک وزیر خارجه متوسط و ضعیف است
  2. 3 پسندیده شده
  3. 3 پسندیده شده
    حفاظت زرهی بیشتر برای اژدهای سرخ قابلیتها و ماموریتهای محوله 5 نسخه در حال تولید تانکهای اصلی میدان نبرد ارتش چین نیروی زمینی ارتش چین از اواسط دهه پنجاه میلادی ، بتدریج ساختارهای اساسی مورد نیاز را برای طراحی و تولید تانک های اصلی میدان نبرد فراهم آورد تا جایی که پس از سالها سرمایه گذاری ، مشهورترین و پرتعدادترین محصول خود یعنی تانک اصلی میدان نبرد نورینکو تایپ-59 را با بیش از 10000 دستگاه به دنیای تسلیحات نظامی معرفی نمود که هم اکنون ، علاوه بر نیروی زمینی خود ، در سه قاره همچنان در خدمت قرار دارد . در این میان ، گرچه تانکهای بازه زمانی جنگ سرد در مقایسه با طراحی های پیشرفته زرهی در شوروی و غرب ، بلحاظ کیفی در رده متوسطی قرار می گرفتند ، اما شروع روند مدرنیزاسیون اقتصاد این کشور از میانه دهه هشتاد میلادی و ظهور این اقتصاد در سال 2017 بعنوان بزرگترین مجموعه داد و ستد دنیا موجب شد تا صنعت نظامی و بخصوص صنعت تولید تانک این کشور بسرعت مدارج ترقی را طی نموده و با استفاده از همه شیوه های ممکن ، امروز حداقل 3 نسخه از این جنگ افزار را برای ارتش خود و دو طرح دیگر را برای بازارهای صادراتی در خط تولید قرار دهد . نخستین طرح مورد بررسی ، تانک نورینکو تایپ-99 ای بشمار می رود که در سال 2011 وارد خدمت شد و براساس یکسری ارزیابی ها ، توانمندترین تانک رزمی نسل 3.5 بشمار می رود . این تانک اصلی میدان نبرد چینی به مجهز شدن به زره های واکنشی پیشرفته ، سامانه مخابراتی لیزری ، یک قبضه توپ کالیبر 125 م.م با قابلیت شلیک طیف متنوعی از مهمات استاندارد ارتش چین و یک سامانه دفاع فعال برای منحرف نمودن موشکهای ضد زره هدایت لیزری ، در ردیف تانکهای اصلی میدان نبرد مدرن دنیای امروز قرار گرفته است . طراحی برجک زاویه دار این تانک که بدنه آن با صفحاتی از جنس مواد مرکب و زره های مدولار تقویت شده است ، سطح محافظتی مطلوبی را در محدوده وزنی خود به نمایش می گذارد . تانک اصلی تایپ-99 ای ارتش چین ، برای تسهیل روند تعمیر و نگهداری به یک سامانه رقومی شبیه به آنچه که امروز در برخی تانکهای غربی رواج دارد ، مجهز است که به ارتش چین اجازه می دهد تا همواره میزان آمادگی رزمی خود را در سطح بالایی نگاه دارد . خصوصیتهای رزمی این تانک به گونه ای است که برخی ناظران معتقدند که در سال 2020 ، توانمندترین تانک ، بیرون از حوزه صادراتی تانکهای روسی و کره جنوبی ( دو کشوری که تاکید زیادی بر تقویت نیروی زمینی خود در برابر چین دارند ) محسوب می گردد. در حالی که هم اکنون ارتش چین تمرکز خود را بر تقویت نیروی دریایی و هوایی خود بدلیل افزایش خطرات استراتژیک علیه این کشور از ساحل شرقی خود ، قرار داده است ، اولویت برای سرمایه گذاری جهت تولید انبوه این تانک بطور گسترده در نظر گرفته نشده است . به موازات تانک اصلی میدان نبرد تایپ-99 ، نیروی زمینی ارتش چین در حال تولید تانک اصلی میدان نبرد تایپ-96 است که به شکل خاص برای یگان های مستقر در خطوط مقدم طراحی شده است . به گفته کارشناسان نظامی ، کار با تایپ96 برای ارتش چین بسیار ساده بوده و در عین بهره مندی از فناوری های مشابه تایپ-99 تولید آن بسیار ارزان تر است . بلحاظ کمیت تولیدی ، تانک تایپ-96 یکی از پرشمارترین محصولات چینی پس از تی-90 روسی است که پس از پایان جنگ سرد تولید شده است . این تانک با تعداد 2500 دستگاه تولید و در ارتش چین بخدمت گرفته شده که 1500 دستگاه آن از نوع تایپ-96ای و 1000 دستگاه دیگر آن از نوع پایه این تانک هستند . از سویی دیگر ، نمونه های تایپ-15 و نسخه وی تی-4 دو طرحی هستند که به موازات هم توسعه پیدا نموده اند که اولی یک تانک اصلی میدان نبرد میان وزن به نسبت پیچیده تر برای بازارهای صادراتی و دومی یک تانک سبک برای استفاده از مناطق کوهستانی و عملیاتهای آبخاکی محسوب می شود . تانک وی تی -4 تا حال حاضر به تایلند ، نیجریه و پاکستان صادر شده و گزارشات به نسبت مطلوبی از آنها وجود دارد ، چرا گفته شده از فناوری مشترکی با تایپ-99 استفاده می کند . این تانک در مقایسه با نمونه های مشابه به نسبت ارزانتر بوده ، در حالی که مهمات مورد استفاده در آن می تواند به 700 م.م زره نفوذ کند که رقم جالب توجهی بشمار می رود .بخش حفاظت زرهی این تانک نیز با توجه به وجود دو لایه زره تشکیل شده از مواد مرکب و واکنشی ، بقاء آن را در میدان نبرد افزایش می دهد . مکمل وی تی-4 ، تانک اصلی میدا نبرد تایپ-15 است که گفته میشود چیزی در حدود 15 درصد سبکتر از تایپ-99 است و تنها تانک چینی است که به توپ 125 م.م مجهز نشده و تنها به یک قبضه توپ 105 م.م مسلح می گردد. با این حال ، تایپ-15 برای جبران این مساله ، مجموعه ای از پیشرفته ترین مهمات موجود شامل موشکهای ضد زره هدایت لیزری و انرژی جنبشی را با خود حمل می کند . در این میان ، با توجه به اینکه حوزه عملیاتی این تانک در مناطق کوهستانی غرب چین است ، این مساله مزیت مهمی را در مقایسه با ارتش هند ، به چینی ها می دهد ، کما اینکه سامانه تعلیق هیدروپنوماتیک این تانک بطور خودکار ارتفاع آن را ازسطح زمین حفظ می نماید تا قدرت تحرک و کارایی تایپ-15 در مناطق کوهستانی به حداکثر برسد . علیرغم توسعه سریع فناوری تولید تانک در چین ، این کشور همچنان خط تولید و صادرات گونه های پیشرفته برگرفته از نمونه تایپ-59 را بعنوان یک محصول کم هزینه را باز نگاه داشته است . از مهمترین این گونه ها ، تانک الزرار پاکستان و الکفیل-1 عراقی است . تانک اصلی میدان نبرد الزرار که از سال 2004 وارد خدمت شد ، در واقع انقلابی واقعی در طراحی اولیه تایپ-59 شمار می رود ، چرا که نزدیک به 22 درصد از نمونه اولیه تای-59 سنگین تر است . این تانک با در اختیار داشتن یک پیشرانه بقدرت 730 اسب بخار ، که چیزی در حدود 50 درصد قدرت بیشتر نسبت به موتور تانک چینی را نشان می دهد می تواند مجموعه این تانک که مسلح به توپ 125 م.م شده را به جلو حرکت دهد . اما بر خلاف سلف چینی خود ، الزرار قابلیتهای منحصر بفردی نظیر سامانه کنترل آتش پیشرفته ، هدفیابی لیزری و همچنین نصب زره های مودولار مرکب و واکنشی را بخود می بیند که در حدود 500 دستگاه آن هم اکنون در اختیار ارتش پاکستان قرار دارد . تانک اصلی میدان نبرد الکفیل نیز بعنوان نسخه پیشرفته تری از الزرار ، تحت امتیاز و با استفاده از قطعات چینی در عراق ساخته شد و به نظر می رسد که به یک برجک کاملا جدید ، زره های واکنشی اضافی ، زره های زنجیری بخش عقب برجک و یک جایگاه تیربار پایش از دور مجهز شده است . اگر چه هنوز مشخص نیست که این ارتقاء در چه سطحی قرار دارد ،اما با توجه به تصاویر منتشره ، بخش انتهایی تانک حفاظت بیشتری را بخود می بیند . بدین ترتیب ، الکفیل ، مدرن ترین تانک چینی است که در نقش ضد شورش هم اکنون مورد استفاده قرار می گیرد و نشانه هایی مشخصی هم حاکی از آن است نسخه الکفیل-2 بصورت قطعات جدا از هم در چین ساخته خواهد شد و سپس در خاک عراق مونتاژ می گردد . در مجموع ، امروز ارتش چین طیف متنوعی از تانک های اصلی میدان نبرد را در شرکتهای داخلی خود تولید می کند ، در حالی که همه تولیدکنندگان اصلی تانک نظیر ایالات متحده ( آبرامز) یا کره جنوبی ( بلک پانتر) تنها مشغول تولید یک تانک اصلی میدا نبرد هستند . روسیه بعنوان نزدیکترین رقیب چین ، تنها دو تانک اصلی میدان نبرد تی-90 و تی-14 و تعداد محدودی از تانکهای سبک هوابرد 2اس25 را در شرکتهای اصلی خود تولید می کند ، اما چینی ها به تنهایی سه طرح اصلی برای ارتش خود و دو طرح دیگر را برای بازار صادراتی درنظر گرفته اند و اگر روند توسعه فناوری در چین با همین سرعت ادامه پیدا کند ، احتمال معرفی طرح های پیشرفته تری نیز وجود خواهد داشت . با این حال ، علیرغم در اولویت نبودن نوسازی سریع واحدهای زرهی نیروی زمینی ، احتمالا جانشین تایپ-99 در مراحل توسعه خود قرار دارد و گفته شده که رونمایی از آن غافلگیری قابل ملاحضه ای را بدنبال خواهد داشت . پی نوشت : 1- بن پایه 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ مترجم و نویسنده : MR9 3- تجمیع پستها و تاپیکهای موازی با محوریت ارتش چین (نیروی زمینی ) . هشتم تیر سال 1400 خورشیدی
  4. 3 پسندیده شده
    بهترین گزینه برای ما( اگر بفروشن) سوخو 30 یا 35 در کنار J10C است. چون J10 در نمونه هایی از همان موتور خانواده سوخو استفاده میکند با این تفاوت که سوخوها دو موتوه و J10 تک موتوره است. میتواند نمونه سفارشی J10 ایران با موتور AL31 یا Al41 ساخته شود و سوخو ها هم از همان موتور است. در نتیجه کل نیروی هوایی از یک نوع موتور استفاده شود و ان موتور هم به تدریج بومی سازی گردد چون ساخت دو نوع موتور در ایران با توجه به هزینه ها و نیازمندی های ایران مقدور نیست. اصولا ساخت موتور زمانی توجیه پیدا می کند که تیراژ از یک مقدار مشخص بالاتر باشد. جالب این است که مطالعات نشان داده که این نوع موتور قابل خوراندن به اف 14 هم هست و با ان میتوان ناوگان اف 14 را احیا کرد. اف 14 هواپیمای خوبی است و علاوه بر نقش رهگیر توانایی حمل موشک های سنگین را هم دارد و میتوان از ان به منظور حمل و شلیک موشک های کروز استفاده کرد و در اینده میتوان ناوگان ان را احیا و حفظ کرد. نکته اخر اینکه شرکت OTC تا حدی که من خبر دارم در صدد بومی سازی یک توربین گاز 6 مگاوات روسی برای تولید برق و استفاده در خطوط انتقال گاز به عنوان توربو کمپرسور است که ان توربین گاز نیز بر مبنای Al31 ساخته شده. اگر موفق شود نصف راه ساخت Al31 را رفته در مجموع دیده میشود که بهترین گزینه برای کشور همین است و میتوان با یک تیر چند نشان زد.
  5. 3 پسندیده شده
    با سلام و درود خدمت شما جناب @sasasasa 1- طالبان در کارنامه شان شکست عبرت آموز یکی از ابر قدرت های دنیا را در کارنامه خود دارند . ( البته که باید از این به بعد بگوییم هر دو ابر قدرت دنیا را ... !!!! ) 2- بهتر است محاسبات خود را به تنهایی بر اساس لجستیک فعلی و در لحظه ایشان قرار ندهید . مهمترین امر پیش از هر عملیات نظامی برآورد دقیق "استعداد " طرف مقابل است ! 3- طالبان به شدت با پاکستان ، قطر و عربستان ارتباط تنگاتنگ دارد ( و چه بسا ازین پس با آمریکا ...! ) و هر دوی این کشور ها ید طولانی در دادن تجهیزات مناسب به شبهه نظامیان تحت امرشان را دارند . 4- هر گز خود را با جنگ آمریکا در افغانستان مقایسه نکنید . به محض ورود ایران بسیاری کشور ها که قبل از این اهمیتی به افغانستان نمی دادند سراسیمه پای کار خواهند آمد ( و دو برابر آن صد میلیارد شما را هزینه خواهند کرد برای عدم نتیجه ایران ) و اما در رابطه با نیروی هوایی البته شخصاً به علت تخصص کمتر خودم در این حوزه بهتر میدانم از دیگر برادران در رابطه با این تحلیل کمک بگیریم تا کمی شرایط یک جنگ احتمالی شفاف تر گردد . ولی همین مقدار عرض نمایم شروع یک جنگ مانند شکستن شیشه همسایه نیست که بعد از آن در صورت اوضاع نا مناسب پا به فرار بنهیم ! باید محاسبه کنید چه بسا برای 5 سال و یا یک دهه استقامت لازم را دارید یا نه ؟! ( صدام هم گمان می کرد 48 ساعته کار تمام است ولی ... ! ) به عنوان مثال روسیه فقط و فقط در سه سال اول ورود به درگیری سوریه ( با اینکه یکی از نیرو های هم پیمان بود و تمام فشار هم روی دوش ایشان نبود ) از سال 2015 تا 2018 نزدیک به 40 هزار سورتی پرواز را در سوریه به انجام رساند و حدود 120 هزار پرتابه منجر به انهدام را به ثبت رساند !!! ( بعید می دانم در حالی که ایران از جانب عدم دسترسی مناسب به خدمات پشتیبانی و قطعات یدکی به مدد غیرت نیروی هوایی و ده ها راه و روش غیر معمول دیگر توانسته این چند دهه را سر پا بماند و تحمیل یک درگیری غیر ضروری به ایشان خدا می داند که این باقیمانده ارزشمند از دارایی ها را به چه سرانجامی خواهد رساند )
  6. 2 پسندیده شده
    با سلام. اسامی افراد حاضر در بیلبورد نصب شده در زندان سالمندان یا قلعه جدید سازمان در آلبانی به ترتیب از راست به چپ : ستار خان (سردار ملی و از رهبران جنبش مشروطه ) باقر خان (سالار ملی و از رهبران جنبش مشروطه ) میرزا کوچک خان (رهبر جنبش جنگل) دکتر محمد مصدق (رهبر نهضت ملی شدن نفت) دکتر حسین فاطمی (وزیر امور خارجه دکتر مصدق ) علی اصغر بدیع زادگان (از اعضای موسس مجاهدین و اعدام شده در سال 1351 ) موسی خیابانی (نفر دوم تشکیلات و مسئول شاخه نظامی منافقین - کشته شده در درگیری با نیروهای کمیته در 19 بهمن 1360 ) اشرف ربیعی (همسر اول مسعود رجوی و کشته شده در درگیری با نیروهای کمیته در 19 بهمن 1360 - پایگاه اشرف به نام او نامگذاری شد) نشان شیر و خورشید (احتمالا جای خالی نگهداشتن برای عکس مریم رجوی چون به دلیل ابتلا به سه نوع سرطان ظاهرا در نوبت مرگ هست ) معلون بزرگ مسعود رجوی
  7. 2 پسندیده شده
    ستارخان ، باقرخان ، میرزاکوچک جنگلی ، مصدق و چند چهره که آشنا نیستند بعد نشان شیر و خورشیدو آخر رجوی !!!!! حتی بیلبورد تبلیغاتی این فرقه هم از هر چمن گلی و التقاطی است مثلا رجوی ادامه دهنده راه کدامیک از اشخاص نامبرده است؟ آن چهارنفر اول در وطن خودمبارزه کردند ودر وطن مدفون شدند ، فارغ از جهت گیری سیاسی نام نیک از خود به یادگار گذاشتند قرار گرفتن تصویر این مزدور کنار آن تصاویر اهانت محسوب میشود
  8. 2 پسندیده شده
    احتمالا واکنش ارتش عزیز در پاسخ به شیطنت های آذربایجان و رزمایش این کشور در دریای خزر هست. مضاف بر اینکه تقریبا همزمان در باکو با نیورهای پرتعداد ترکیه داره یک رزمایش نظامی دیگه هم برگزار میکنه. با ترکمنستان هم قرارداد بهره برداری از یک منبع گازی/نفتی را جدیدا هماهنگ کرده و اصولا بعد از جنگ قره باغ و البته افزایش قیمت نفت و به قول یکی از نشریات غربی تصمیم گیری اردوغان برای ارتش آذربایجان حتی در حد اینکه کدام ژنرال ها باید اخراج بشند و کدام ها بمانند نیاز داره که زیادی از مرحله پرت نشه در نقش پهلوان پنبه الهام جان.
  9. 2 پسندیده شده
    اگه واقعا ما بتونیم و بخواهیم خریدی کنیم سوخو۳۵ بهترین گزینه دسترس در وضعیت فعلی هست ! جنگنده سبک و الزام وجود اون را میشه با خیلی گزینه های دیگه هم پوشش داد مثلا پهپاد ها و یا تولید کوثر(اگر واقعا تولیدی در کار باشه) و ادامه ارتقا و بهبود که مثلا مثل تاندر پاکستانی ها در بلاکهای بعدی به یک سلاح کاربردی بومی تبدیلش کنیم که غیر ممکن هم نیست ولی خرید باید سطح بالا باشه !
  10. 2 پسندیده شده
    سلام و وقت بخیر دوست دانشمند و گرامی خیلی جدی نگیرین ... کاملا مشخصه که سوخو 35 یا 30 از میگ 35 برتره و صحبت ما بیشتر همون خرما بر نخیل و دست کوتاه ماست اما خود سوخو 35 یا 30 هم در نیروی هوایی ما باید در کنار یک هواپیمای سبکتر مثل جی 10 یا میگ 35 برای تکمیل باشد همونطور که در خود روسیه در کنار ناوگان بزرگی از میگ 29 بازمانده از مرحوم شورویست یا در چین در کنار جی 10 و جی 7 و جی 8 یا در هند در کنار میگ 29 upgیا میراژ 2000 یا رافال یا میگ 21 بیسون یا تجاس یا ....و کلی مثل دیگه متاسفانه بی مهری های عمدی در این 42 ساله بر نیروی هوایی چنان خلایی را بوجود اورده که با یک اسکادران دو اسکادران حل نمیشود کلا باید کوبید از نو ساخت از انواع جنگنده در کلاس سبک و سنگین تا انواع هواپیماهای اموزشی در همه کلاس تا کل خانواده ترابری و جنگ الکترونیک و شناسایی و ...........
  11. 2 پسندیده شده
  12. 2 پسندیده شده
    میگ ۲۹ که دسته دوم گرفتیم و از وقتی که دست ماست اورهال کارخانه سازنده رو نداشته به میگ۳۵ارتقا بدیم؟ آفتابه خرج لحیم نیست ؟دوستان کار تجهیزات ارتش از ارتقا و بازسازی گذشته و پایان عمر عملیاتی اونهاست اگه شرایط فراهم شده که بشه جنگنده خرید خوب بریم یه چیز بهتر بخریم سوخو۳۰ یا جی ۱۰ پیش کشیدن بحث بروز رسانی فقط باعث گمراهی ما و مصرف بودجه میشه .فانتومها اف۵ها میراژاها کلا از رده خارج بشن میگ ۲۹ و اف ۱۴برن ذخیره سوخو۲۴ها فعلا حفظ بشن سوخو ۳۰ یا سوخو۳۵ (از نظر بنده اگه بشه سوخو۳۴ خرید )و جی۱۰ جان میده به نیروی هوایی هزینه جاری اش هم پایین میاد
  13. 2 پسندیده شده
    بسم ا... بر خلاف فرموده شما ، در حال حاضر ، آب ، سلاح به مراتب قدرتمند تری نسبت به نفت هست ... در غرب کشور شما ترکها و سوری ها کنترل کننده اصلی ورودی آب دجله و فرات به داخل خاک عراق هستند ( نقشه برای زمانی هست که داعش کنترل بخش های مرکزی سوریه و شمالی و غربی عراق را در اختیار داشت / به محل قرارگیری سدها دقت کنید ) تصویر ماهواره ای دریاچه هامون در شرق کشور از 1998 تا 2013 ( به نقل از اندیشکده شورای آتلانتیک ) ترکیبی از خشکسالی و انحراف آب از مسیرهای ورودی به دریاچه باعث شده تا تقریبا این دریاچه از بین برود پی نوشت : 1- ماشا... از حدود 25 سال پیش دائم دارند در خصوص جنگ آب در خاورمیانه صحبت می کنند . همین الان عربهای خلیج فارس نفت خودشون را می فروشند تا بتونند هزینه شیرین کردن آب را برای مصارف حیاتی تامین کنند ! 2- مقاله تکمیلی در خصوص نقش آب در جنگ داخلی عراق و سوریه The role of water in the Syrian and Iraqi Civil Wars
  14. 2 پسندیده شده
    وقتی موتور محرکه اردوغان برای کشورگشایی از اون اوایل و بحث های اخلاقی! و دینی و مذهبی در کنار نژادی مجبور شد تنها و تنها روی مسئله نژادی تمرکز کنه ( جنگ سوریه بهش نشون داد مزدوران نژادی کارایی بالاتری دارند در حالیکه مزدوران ایدئولوژیکی ممکمن هست نافرمانی کنند مثل بخشی از داعش یا النصره از دستورات) نتیجش میشه کشوری که با سرعت حتی بیش از پیش به سمت نژادپرستی و خشونت های مرتبط باهاش و فاشیسم پیش میره و به سرزمین مادری و مردمان خودش (با نژآد اقلیت) در شکلی جدی تر هم وارد میشه. جالبه این مزدور این همه تصویر از خودش در خاک سوریه و تحت پرچم ترکیه منتشر کرده که مشخصا تحت لوای ارتش ترکیه و مزدوران تحت حمایتش در اشغال خاک کشور همسایه در حال تفریح! بوده ولی دولت اردوغان اعلام کرده این اصلا به دولت ربطی نداره. مرزهای ترکیه و سوریه لابد شهربازی هستند که هر کس میخواد با اسلحه رزمی تفریح کنه یک سر میره چند سرباز ارتش ترکیه را میکشه و برمیگرده.
  15. 1 پسندیده شده
    اواخر اسفند ماه سال 1363 بود که تازه عملیات بدر تمام شده بود و بر و بچه های خلبان مامور به پایگاههای درگیر هر کدام به پایگاه ها و محل خدمتی اصلیشون برگشته بودند، نزدیک شب عید بود و ما هم گفتیم خوب این خواست خدا بوده که برای اولین بار بعد از انقلاب امسال شب عید را در کنار خانواده بسر ببریم، تو همین حال و هوا بودیم که صدام نامرد شهر زنی را بصورت خیلی ناجوانمردانه ای و درست دو - سه روز مانده به عید آغاز کرد، که بلافاصله طی یک تلفنگرام آنی از طرف معاون عملیات نیرو دستور صادر شد که کلیه خلبانان اف 14 که در ستاد نیرو خدمت میکنند و بقول ما (همه پیر و پاتالها) در کمترین زمان خودشان را به پایگاههای هفتم و هشتم شکاری برسانند، خوب من هم که تازه دو روزی بود از پایگاه ششم بوشهر به محل اصلی خدمتم در ستاد نیرو و امور ایثارگران بازگشته بودم، بلافاصله و با اولین پرواز ایران ایر همان روز خودم را به شیراز رساندم و به محض ورود به ترمینال شیراز حضور خودم را تلفنی به جناب سروان خلبان عطالله معصومی که افسر عملیات و برنامه نویس گردان بود اعلان نمودم، که انهم نامردی نکرد و برای دو ساعت بعد ما را برنامه کرد که بریم پرواز و در منطقه جنوب پرواز کنیم. محل اسکان من در این ماموریت در یکی از مهمانسراهای ویلائیVIP شیراز و در جوار خلبانان تانکر بود که آنها هم بطور مرتب و بصورت نوبه ای دائما"بین تهران و شیراز در ماموریت بوده و تامین کننده اصلی بنزین هواپیماهای شکاری اف 14 و اف 4 در پروازهای منطقه بودند البته بدون کوپن که آن زمانها مد شده بود!! تعیین شده بود که من بجای اسکان در این محل در منزل ویلائی جنب همین مهمانسرا که متعلق به رفیق و همکار عزیز و مجردمان جناب سروان خلبان غلامحسین هاشم پور (شاغلام خودمون) بسر میبردم و عموما" هم سایر دوستان اعم از خلبانان شکاری و یا خلبانان تانکر میهمان در پایگاه در مواقعی که پرواز نداشتند در همین منزل دور هم جمع میشدیم و روزگار را با هم میگذراندیم. دو سه روزی از اقامت من و انجام پروازهای معمول گشت هوائی در منطقه جنوب از مبداء شیراز گذشته بود که بعد از ظهر از گردان اطلاع دادند شهید بابائی دنبال شما میگردند و در صورت امکان با ایشان تماس بگیرید. که از دیسپچ پست فرماندهی سئوال نمودم، ایشان کجا هستند که من تماس بگیرم؟ پاسخ داد الان نمیدانم کجا هستند ولی آن موقع که شما پرواز بودید (صبح) ایشان از امیدیه زنگ زدند، در همین گیر و دار که من در پی پیدا کردن محل ایشان بودم، تلفن زنگ زد و از آنطرف خط شهید بابائی سراغ بنده را می گرفت چون میدانست که هر زمان به شیراز بروم پیش شاغلام اتراق میکنم و هر کسی هم اگر پرواز و یا کار شخصی نداشته باشد در همون حوالی بسر میبرند.... لذا شماره منزل ایشان را گرفته بودند و بدنبال بنده حقیر می گشت، تلفن را برداشتم و بعد از سلام و احوالپرسی معمول سئوال کردم عباس جون چه خوابی دیدی, روز اول عیده عیدی میخواهی بدی؟ که در جوابم با همان لهجه شیرینی که داشت گفت: برادر مثل اینکه شب عیدیه در جوار شاغلام و عطا و کمال و خلیل و ایرج..... جمعتان جمع بوده و خیلی بهتان خوش گذشته است؟، پس به همین خاطر امشب هواپیمای شماره.....بردارید و بدون کابین عقب هواپیما را ببرید اصفهان، که آنجا نفر کم داریم، گفتم حالا چرا بدون کابین عقب و شب؟ میترسی بلائی سر یکی از اونا بیارم؟ که گفت نه ببم جان، یکی از هواپیماها اصفهان در آنجاست و چون خودشان کابین عقب کم دارند شما بدون کابین عقب اون هواپیما را ببر و در اصفهان ماموریتهای واگذاری آنجا را انجام بده ضمنا" انجا هم تنها نیستی رفیقات هستند که سر گرم باشید!؟! خوب بعد از این دستور شفاهی و لبیک گفتن ما طبق معمول، کمی سر بسر هم گذاشتیم و سئوال کردم دنبال کوپن موپن که نیستی؟ خندید گفت نه ببم خدا نکند، زبانت لال بشد، و بعد خداحافظی کردیم و بلافاصله با گردان تماس گرفتم و در خواست آماده نمودن هواپیمای مورد نظر ایشان را جهت پرواز به اصفهان برابر امریه شفاهی معاونت عملیات بعد از غروب آفتاب را نمودم. بعد از استراحتی کوتاه و خداحافظی با دوستان، همان شب تنهائی با هواپیمای مورد نظر به سمت اصفهان پرواز کردم و سر زمان به پایگاه هشتم رسیدم و پس از انجام امور بعد از پرواز به مهمانسرای پایگاه مراجعه نمودم که ملاحظه کردم عباس راست می گفت، هر چی آدم هر جا بوده انجاست، جناب افغانطلوعی، پیراسته، محنتی، ... و تعدادی هم از برو بچه های قدیمی اف 5 مثل جناب مسعود افشار و اشجع زاده ... و غیره خلاصه ما هم به همین جمع اضافه شدیم بعد از سلام و احوالپرسی حضورمون را به اطلاع افسر عملیات گردان رساندیم. روز سه شنبه پرواز صبح زود بود و منطقه پروازی ما بین همدان و دزفول قرار داشت که وظیفه ما تامین پوشش هوائی در این منطقه بود که البته در طول این مدت بغیر از یکی دو بار هدایت ما از سوی رادار همدان به سمت اهداف عراقی و عقب گرد هواپیماهای عراقی به داخل مرز های خودشان تفاق خاص دیگری در طول پرواز روی نداد و پرواز آرام و بی سر و صدائی انجام دادیم و روز چهارشنبه هم مجددا" برابر برنامه تنظیمی گردان 82 از قبل از ظهر تا غروب آفتاب در منطقه اهواز پرواز انجام دادیم و چندین مورد عراقیها را که در هجومهای گله ایشان به منطقه اهواز حمله ور شده بودند، کیش دادیم و بدون هیچ درگیری اساسی باز با دست خالی به پایگاه برگشتیم و بعد از انجام کارهای معمول و چک کردن برنامه های روز بعد جهت استراحت به VIP بازگشتیم. بعد از صرف شام مشغول صحبت با دوستان بودیم و گوش دادن به اخبار تلویزیون که تلفن زنگ زد و جناب افغانطلوعی که تلفن را جواب داده بود صدا زد فری بیا، پست فرماندهی با شما کار داره، گوشی را گرفتم، یکی از بچه های دیسپچ بود و گفت از شیراز هر کاری کردند نتوانسته اند که با شما تماس بگیرند لذا، پیغام دادند که شما به هیچوجه فردا (پنج شنبه) پرواز نکنید!! خیلی عجیب بود، گفتم چه کسی این پیغام را داده که درجه دار دیسپچ گفت، من پیغام را از سوی دیسپچ شیراز گرفتم و فکر میکنم از طرف جناب هاشم پور و یا معصومی این پیغام را داده اند، سئوال کردم دلیل اینکار را نگفتند؟ که پاسخ داد خیر، چیزی در این مورد اظهار نکرده اند فقط اصرار بر این بوده که حتما" این پیغام بشما داده بشود!! من با تعجب خدا حافظی کردم و بلافاصله با جناب جاوید نیا که در آن زمان افسر برنامه نویس عملیات و گردان 82 بود تماس گرفتم و پرسیدم جاوید کسی راجع به عدم انجام و یا انجام پرواز فردای من مورد خاصی را بشما اعلان کرده؟ که ایشان هم تعجب کرد و پاسخ منفی داد و بعد که جریان تلفن پیغام شیراز پست فرماندهی را برایش تعریف کردم گفت، متاسفانه از صبح تلفنهای شهری ایراد داشته و به همین دلیل ممکن بچه ها از شیراز نتوانستند باهات تماس بگیرند و خواستند از طریق پست فرماندهی پیغام بدهند که آنهم پیغام را ناقص گرفته، ولی احتمالا" بچه ها می خواستند شوخی کنند، که خداحافظی کردیم و گوشی را گذاشتم و جریان را برای بقیه تعریف کردم و هر کسی یک چیزی گفت و یک کم خندیدیم و بعد هم رفتیم بخوا بیم تا برای پرواز فردا آماده باشیم. برنامه پرواز روز پنج شنبه چهارم فروردین 64 من برای ساعت 0930 صبح به همراه جناب عباس صنعتکار یکی از کابین عقب های گردان 82 تنظیم شده بود که ضمنا" این اولین باری بود که بنده با ایشان در یک پرواز با هم برنامه شده بودیم و منطقه پروازیمان هم در منطقه ای بین غرب قزوین تا جنوب غربی همدان بود که بعد از بریف کامل پروازی و توضیح مواردی که ممکن است در پرواز و درگیریهای احتمالی پیش بیاید بسمت هواپیما حرکت نمودیم تا راس ساعت پرواز را انجام دهیم. هواپیمای ما در آنروز مسلح به چهار تیر موشک فونیکس و دوتیر موشک اسپارو و دوتیر موشک ساید وایندر بود که ترکیب خوبی را داشت، از باند پروازی بلند شدیم و بعد از چند دقیقه و ترک رادیوی اپروچ اصفهان با هر دو رادار کرج و همدان تماس را برقرار و حضور خودمان را اعلان نمودیم. و طبق معمول جهت کنترل وضعیت منطقه و هواپیماهای عراقی مهاچم و هواپیماهای خودی که برای انجام ماموریت بمباران مناطق مختلف عراق از آن منطقه می گذشتند در تماس دائم بودیم، در طول مدت این پرواز چندین مرحله تحت کنترل رادار به سراغ چند هواپیمای عراقی که در حال انجام عملیات ایزائی در نزدیک مرز بودند رفتیم که به محض اطلاع از حضور ما و در یکی دو مورد با انجام قفل راداری آنان مجبور به بازگشت بداخل خاک خود شده و ما هم به منطقه ایستائی خودمان بازگشتیم. ساعت نزدیک به چهار بعد ازظهر بود و ما تازه از آخرین بنزینگیری هوائی به منطقه خودمان بازگشته بودیم که مجددا" رادار ما را از نزدیک شدن یک دسته دو فروندی از هواپیماهای عراقی به مرز آگاه نمود و در خواست نمود که آنان را تحت نظر داشته باشیم، که این بار من که تقریبا" از خلوتی منطقه خسته شده بودم شروع به کم کردن سریع ارتفاع نموده و در همان حال از کابین عقب خواستم که اگر IFF روشن است سریعا" آنرا خاموش نماید و همزمان با باز کردن موتورها بصورت حداکثر شروع به ازدیاد سرعت نمودم تا در یک حالت غافلگیر کننده و از پائین به بالا اینبار بدون انجام قفل راداری خودم را به هواپیماهای عراقی رسانده و حمله خودم را آغاز کنم که در همین اثنا کنترولر رادار که مرا در صفحه رادار خود از دست داده بود شروع به صدا کردن نمود و مرتب درخواست اعلان موقعیت میکرد، من که با استفاده از پستی و بلندیهای منطقه در حال پرواز در لابلای ارتفاعات منطقه بودم شروع به پاسخ دادن به رادار کرده و از وی خواستم حواسش فقط به هواپیماهای عراقی باشد و به موقعیت من زیاد کاری نداشته باشد، همین جا لازم است توضیح دهم که در موارد عادی انجام مکالمات رادیوئی جزء وظائف کابین عقب هواپیما میباشد و جناب صنعتکار که اولین بارش بود با من پرواز میکرد بنا به عادت معمول ولی با کمی دلخوری در همین گیر و دار از من خواست که اجازه دهم ایشان پاسخ لازم را به ایستگاه رادار بدهند!! که من هم بدلیل درگیری با پرواز در ارتفاع پست به ایشان گفتم هر وقت لازم بود میگویم که شما صحبت کنید!! خوب با همین برخوردی که در کابین بین ما پیش آمده بود، بدون رد و بدل شدن هر گونه حرف وصحبت دیگری به پرواز خودم ادامه دادم و رادار هم مرتبا" موقعیت و سمت هواپیماهای عراقی را در رادیو اعلان مینمود و در جائی که حدود سی مایلی هواپیماهای عراقی قرار داشتم با تمام نیرو شروع به Pull Up کردن و بالا آوردن هواپیما نمودم و رادار هواپیما هم کماکان در حالت TWS قرار داشت و سمت من دقیقا" 280 درجه و سمت هواپیماهای عراقی 60 درجه بود که موقعیت خوبی را برای من جهت Re Attack یا حمله مجدد از سمت راست و به داخل خاک خودمان بر روی هواپیماهای عراقی فراهم می نمود تا در صورت عدم شلیک موشک دور برد بتوانم در یک داگفایت با آنها درگیر شویم، فاصله من تا مرز به کمتر از ده مایلی رسیده بود که ناگهان هواپیماهای عراقی با گردش شدید به سمت چپ خودشان شروع به دور شدن از منطقه نمودند و مشخص بود که رادارهای زمینی آنان از نزدیکی و حضور ما مجددا" با خبر شده و آنان را باز گردانده بودند و رادار همدان هم که در این وضعیت مجددا" ما را در اسکوپ خود میدید، بدلیل نزدیکی زیاد ما به مرز از ما درخواست نمود که سریعا" به منطقه پروازی خودمان باز گردیم و این آخرین مرحله از پرواز آنروز در این منطقه پروازی بود که با ناکامی بعد از حدود شش هفت ساعت پرواز باید به سمت پایگاه اصفهان باز می گشتیم. چون دیگر نیازی به بنزینگیری مجدد نداشتیم و میخواستیم به پایگاه بازگردیم علیرغم رعایت میزان 8500 پاوند بنزین باقیمانده در هواپیما که همیشه برای ترک منطقه و رفتن برای بنزینگیری مجدد آنرا در نشاندهنده بنزین از قبل ست مینمودیم و به آن Bingo Fuel میگوئیم تا حدود 6000 پاوند بنزین باقیمانده هواپیما در منطقه ماندیم و پس از اعلان وضعیت منطقه توسط رادار همدان و با خبر شدن از حضور یک فروند هواپیمای اف 4 بصورت پوشش هوائی همان منطقه، من با رادار همدان خداحافظی نموده و به سمت پایگاه اصفهان رهسپار شدیم. ساعت نزدیک به 4.5 بعد از ظهر بود که در نزدیکی فرودگاه با پائین دادن چرخ و فلاپ و غیره و با انجام آخرین چکهای پروازی قبل از نشستن بصورت کامل، آماده فرود بودیم که از دور خودروئی را در سر باند مشاهده نمودم و با کمی دقت متوجه شدم که خودرو فرماندهی پایگاه است که احتمالا" منتظر است تا بعد از نشستن هواپیمای ما از باند عبور نماید و به سمت برج مراقبت اصفهان و یا محل دیگری رهسپار گردد، در همین اثنا صدای فرماندهی پایگاه سرهنگ (تیمسار بازنشسته فعلی) رضا عطائی را از رادیو هواپیما شنیدم که من را صدا میزند!! بلافاصله در پاسخ با ایشان تماس گرفتم و اعلان نمودم که در Short Final باند هستم و چند لحظه دیگر خواهم نشست، که ایشان سئوال نمودند وضعیت خودت و هواپیما چطور است، گفتم همه چیز عالی است، ایشان گفت فری جان منطقه جنوب خالی است، گشت منطقه با اشکال روبرو شده و اوضاع زیاد جالب و آرام بنظر نمیرسه لذا از تهران درخواست نموده اند در صورت امکان برای مدتی بروید در منطقه خارک و در اختیار ایشان باشید تا نفر بعدی آماده پرواز گردد و خود را به منطقه برساند، در پاسخ گفتم من پنج شش ساعته که بالا هستم و خسته شدم ضمن اینکه بنزین هم ندارم تا خودم را به منطقه بر سانم، ایشان گفتند اگر اینکار را انجام بدهید مشکل بزرگی حل خواهد شد و ((بصورت کد و رمز من را از تعداد بالای تانکرهای نفتی پر شده در جوار اسکله خارک و در انتظار اجرای طرح خروج )) با خبر نمودند، که بلافاصله چرخ و فلاپ جمع کرده و گردش به چپ به سمت تانکر منطقه جنوب را گرفتم و از ایشان درخواست نمودم به تانکر اطلاع دهند که من نیاز فوری به بنزین دارم و در صورت امکان بسمت من پرواز نماید که ایشان هم با تائید مراتب از من تشکر و خداحافظی نمودند. به محض جمع نمودن چرخ و فلاپ ها با گردش به چپ شروع به صعود به ارتفاع 24000 پائی نموده و با اینکه جناب صنعتکار بعد از آن مشاجره کوتاه رادیوئی ساکت در کابین عقب نشسته بود و هیچ صحبتی نمیکرد و روزه سکوت گرفته بود، خودم کلیه تماسهای رادیوئی را انجام و با عوض نمودن کانال رادیو کابین جلو بر روی رادیوی تانکر شروع به صدا کردن تانکر نمودم و به سمت منطقه ایستائی آنان در حال پرواز بودم و بدون اینکه منتظر پاسخی از سوی کابین عقب باشم فقط روی رادیو اینتر کام (داخلی) گفتم روی تانکر قفل راداری انجام بدهید!! زیرا بنزینم وضعیت خوبی نداشت و باید سریعا" موقعیت تانکر را دقیقا" پیدا می کردیم والا باید تصمیم میگرفتم که آیا به مسیر ادامه دهم و یا در بین راه در شیراز بنشینم، در همین حال و هوا صدای تانکر را در پاسخ به صداکردن خود شنیدم که بعد از سلام و احوالپرسی، خلبان تانکر با حالتی پریشان سئوال کرد، فری تو بالا چکار میکنی؟ ابتدا" صدا را نشناخته بودم ولی بعد از صحبت مجدد ایشان صدا را شناختم و در پاسخ گفتم، مهدی جان مگر قرار بود بالا نباشم، خلبان تانکر جناب مهدی همتی بود که در روزهای قبل که ابتدا به شیراز رفته بودم ایشان را با تفاق سایر دوستان 707 در همانجا ملاقات نموده بودم، ایشان مجدد سئوال نمود مگر پیغام پست فرماندهی دیشب بتو نرسید که امروز پنج شنبه پروازی انجام ندهی؟؟ گفتم، نمیدونم کدوم دیوانه ای گفته بود که من امروز پرواز نکنم ولی علتش و نگفته بود و بیخودی هم که نمیشه پرواز نکرد انهم تو این اوضاع و احوال!! در همین اثنا به ایشان گفتم مهدی جان من هیچی بنزین ندارم سریعا" بگرد طرف من و در رستوران را باز کن، که در پاسخ گفت من هم بنزینی برام باقی نموده شش هفت ساعته بالا هستم م و دارم میرم شیراز بشینم اما میتونم تو مسیر حدود 1000 پاوند از بنزین خودم بهت بدهم، گفتم خدا بده برکت بیا جلو ، در حین نزدیک شدن به تانکر از جناب همتی پرسیدم مهدی جان حالا میگی اصل قضیه چی بوده یا نه؟ که گفت دیروز بعد از بازگشت از پرواز "ممیش" (منظور ایشان جناب محمد رضا محرمی یکی از خلبانان تاپ تانکر های 707 بود) نهار را که خورد همان جا از خستگی روی کاناپه خوابش برد و بعد از مدتی یکهو با صدای گریه شدید از خواب پرید و داشت در خواب تو را صدا میزد، که بعد از آرام کردنش، گفت خواب دیدم روز پنج شنبه بعد از ظهر است و فریدون مازندرانی تو یک منطقه دیگری پرواز میکرده ولی یکدفعه سر از منطقه جنوب در آورد و در حین پرواز با چندین هواپیمای عراقی درگیر شد و یکی دو تا از آنها را زد ولی بقیه عراقیها اونو ساندویچ اتک کردن وسط آب زدنش و فری هم نتوانست از هواپیما بیرون بپره!!!! این کل جریان بود ولی چون ما همه به خوابهائی که تا حالا ممیش دیده اعتقاد داریم و میدانیم حتما" اتفاق میفته لذا با تماس با برو بچه ها اول فکر میکردیم تو هنوز تو شیرازی ولی بعد که گفتند رفتی اصفهان هر کاری کردیم نتوانستیم باهات تماس بگیریم، لذا از جناب معصومی و هاشمپور خواستیم هر طوری شده از طریق پست فرماندهی به تو اطلاع بدهند تا امروز که پنج شنبه است پروازی انجام ندهی!! تازه جریان تماس نامفهوم پست فرماندهی برایم داشت روشن میشد، که با خنده به مهدی همتی گفتم، مهدی جان ممیش باز پر خوری کرده و خوابهای عجیب و غریب دیده، لذا تو کاری به این کارها نداشته باش و ببین تانکر بعدی کی پا میشه تا من بنزین را پر کنم و برم تو منطقه که گفتند اوضاع جالت نیست و منطقه خالی مانده و کسی نیست!! در همین اثناء صحبت کردن با آقا مهدی به تانکر جناب همتی رسیدم و دیدم همه چیز آماده و مهیا است و سریعا" اون 1000 پاوند بنزینی که قول داده بود گرفتم و ایشان هم بعد از اتمام بنزینگیری ما گفت، وای وای میدونی کی داره میاد جای من؟ گفتم کی میاد؟ گفت ممیش داره میاد تو منطقه!! گفتم خوب بهتر خودش می بینه که خواب.... چپه.... چند دقیقه در همان منطقه منتظر شدیم تا تانکر بعدی برسه داخل منطقه هولدینگش که صدای ممیش را شنیدم و بعد از تماس با وی با ناباوری با شنیدن صدای من، اول درخواست تغییر فرکانس کرد و بعد از اون هر چی دلش خواست تو رادیو گفت و بار من کرد!!! آخر هم گفت توی دیوانه مگر نمی دونی همه خوابهای من تا حالا درست از آب در آمده؟ پس چرا امروز پرواز کردی، ضمن اینکه نصف جریان تا الان همانطور که من تو خواب دیده بودم اتفاق افتاده ؟!؟! خلاصه بعد از کلی مذاکرات دیپلماتیک فی مابین با آقا ممیش، و با دادن قول مردانه به وی بابت اینکه تو این پرواز هیچ دیوانگی خاصی از ما سر نزند، ایشان را تا منطقه ایستائی اش که در حوالی کازرون بود همراهی کرده و پس از پر کردن باکهای بنزین، بطرف منطقه مربوطه پرواز نمودیم. به محض ترک تانکر با رادار بوشهر تماس حاصل نمودم و از حضور و آمادگی خودمان در منطقه وی را مطلع نمودم و با کم کردن ارتفاع برای رفتن به ارتفاع حدود یکصد پائی بالای آب در هوائی کاملا" Haze بدلیل غبار محلی و نزدیکی به زمان غروب خورشید، خود را در ضلع ورودی منطقه و بسمت غرب قرار دادم و بلافاصله بعد از انجام این رادیو کال با رادار بوشهر صدای یکی از بچه های اف 14 شیراز بنام جناب سید محسن حسینی را شنیدم که روی رادیو داخلی ما اعلان نمود (( ددی، من رفتم هیچی ندارم )) تکیه کلام محسن "ددی" بود که تو هر یک چمله اش این کلمه را دو سه بار تکرار میکرد، بلافاصله بعد از اعلان ترک منطقه از طرف محسن حسینی صدای خلبان اف 4 ی هم که در شرق بوشهر پرواز میکرد را با همین مضمون تو رادیو شنیدم و او هم بدلیل مشکل راداری که داشت با ما خدا حافظی کرد و منطقه را ترک گفت تا در بوشهر بنشیند، نگاهی به اطراف خارک انداختم دیدم بیش از بیست و سه چهار فروند کشتی نفت کش که هر کدام تا خر خره در آب فرو رفته بودند بصورت پراکنده در اطراف اسکله "تی" خود نمائی میکنند و مشخص است که همه در انتظار انجام برنامه خروج در اواخر همان شب هستند، تازه متوجه شدم چرا جناب سرهنگ عطائی فرمانده پایگاه انقدر اصرار داشت که هر طوری شده سریعتر ما خودمان را به منطقه برسانیم، خوب قسمت این بود تا از آن پرواز طولانی خسته کننده در غرب کشور به جنوب بیایم و یک مدت کوتاهی هم اینجا پرواز کنیم و مواظب این بندگان خدا باشیم تا بارشون را بدون دغدغه خاطر از این محل خطر ناک دور کنند. حدود پنجاه دقیقه ای بود که داشتیم در منطقه پرواز می کردیم و همه چیز آرام و بدون سر و صدا پیش میرفت و من با چک کردن میزان بنزین باقیمانده و حساب و کتاب زمان خروج از منطقه با رسیدن به همان میزان بنزین Bingo Fuel تصمیم داشتم که تا در انتهای آخرین لگ (ضلع) منطقه که بسمت غرب بود که رسیدم منطقه را ترک کنم، که همزمان صدای رادار بوشهر رشته افکارم و بهم زد و شنیدم که روی رادیو اعلان نمود "همسایه قرمزه" این بدین معنی بود که احتمال حمله به جزیره خارک می رود و کلیه سیستمهای پدافندی، به حالت آتش به اختیار در آمده اند، کمی در همان مسیرم ادامه دادم که مجددا" صدای رادار بوشهر را شنیدم که می گوید "ما هم قرمزیم" ضمنا" شما هم سریعا" گردش به چپ کنید و بگردید به سمت 180 درجه و بطرف جنوب منطقه ادامه دهید!! این بدین معنی بود که از یک ایستگاه راداری و یا سیستم شنود منطقه ای به رادار منطقه بوشهر اعلان وضعیت نموده که احتمالا"این جزیره در شرف مورد حمله قرار گرفتن از طرف هواپیماهای عراقی می باشد و با اعلان وضعیت قرمز در بوشهر، حمله هوائی قطعی است، و در این حالت است که پدافند هر دو منطقه خارک و بوشهر به حالت صد در صد آماده باش و آتش به اختیار در آمده بودند، پس از این رادیو کال بوشهر به نشاندهنده بنزین نگاه کردم دیدم عدد 8000 پاوند را رد کرده ام و نشان دهنده بنزین رو به کم شدن میباشد، با خود فکر کردم خوب اگر الان بگویم که من بنزینم تمام شده و باید منطقه را ترک کنم ، که همه فکر میکنند اف 14 ترسید و به بهانه کمبود سوخت از منطقه خارج شده!! و اگر هم بخواهم منطقه را ترک کرده و سریعا" بروم بنزین بگیرم و باز گردم که ممکن است در این فاصله هواپیماهای که نمیدانم هنوز در کجای منطقه خلیج فارس قرار دارند خودشان را به جزیره خارک رسانده و ترتیب همه این سوپر نفتکشها و اسکله بارگیری نفت را با هم بدهند ..... پس خدای من چکار کنم ؟ چه تصمیمی را باید می گرفتم؟!؟! خوب بنا بدرخواست رادار گردش به چپ را هم آغاز نموده بودم و در سمت حدود 180 درجه بسمت جنوب جزیره در حال پرواز بودم که نگاهی به نشاندهنده بنزین انداختم و دیدم حدود 7000پاوند بنزین باقیمانده و لذا تصمیم به ماندن گرفتم و به کابین عقب اعلان نمودم بنزین مان برای ورود به درگیری خیلی کم است، ولی انتخاب دیگری نداریم و باید تا آخرین لحظه در منطقه بمانیم، لذا حواست را خوب جمع کن و تا اعلان نکردم ایجکت نمیکنید هر جائی که لازم بود خواهم گفت و آنوقت ایجکت میکنید!! اينجا لازمه توضيح بدهم كه عموما"من در پروازهائي كه با کابین عقب های قدیمی تر مي رفتم پرواز، دسته انتخاب وضعیت Ejection Command Handle را میگفتم بر روی MCO قرار دهند، تا در صورت بروز هرگونه مشکلی در حین درگیریهای هوائی و در آخرین لحظات پروار در صورت نیاز و صلاحدید اگر اعلان ایجکت نمودم، کابین عقب با ایجک نمودن خود من را هم از هواپیما خارج نماید، در این پرواز هم از ابتدا گفته بودم که کابین عقب همین کار را کرده و حالت MCO را انتخاب نموديم ولی با توجه بشرایطی که در آن قرار گرفته بودیم و کم شدن سریع بنزین باقیمانده که هر آن ممکن بود به علت تمام شدن آن مجبور به ایجکت و خروج اضطراري از هواپیما شویم قبل از گردش به سمت هواپیماهای عراقی به کابین عقب گفتم Ejection Handle را روی حالت Pilot قرار میدهیم اما تا زمانی که اعلان نکردم شما هواپیما را ترک نمی کنید، بدین ترتیب اگر کابین عقب هم به هر دلیلی بصورت ناگهانی تصمیم به ایجکت می گرفت به تنهائي قادر بود خودش را به بیرون پرتاب کند و من هنوز می توانستم در هواپیما باقی مانده و آنرا هدایت نمايم. با اين تصميم كه گرفتيم، از رادار پرسيدم خوب اگر هدفي داري چرا من را به سمت جنوب مي فرستيد، اول بگو ببينم چه خبره؟ كنترولر رادار در جواب گفت، برابر اعلان رادار بندر امام رادار ( رادار موبايلي كه از بهبهان به اين منطقه گسترش داده شده بود و به همين خاطر هواپيماي خفاش هم در پرواز بود تا مكمل اين رادار باشد)، بالاي ده (10) فروند هواپيما در حال نزديك شدن به منطقه هستند و لي هنوز نتوانستيم با آنها ارتباط راداري برقرار نمائيم، كه در جواب گفتم پس من را برگردان به سمت 300 درجه تا ببينيم چي داريم!! با اين اعلان و با انجام گردشي سريع به راست در سمت 300 درجه قرار گرفتيم و به صنعت كار گفتم رادار را اول Tilt كن كف آب تا ببينيم چيزي داريم يا نه، به محض ثابت شدن هواپيما در سمت دلخواه اهداف به ترتيب در صفحه رادار ما مشخص ميشدند و بعد از سرچ كامل ارتفاعات بالاتر و هر دو سمت چپ و راست آنان و اطمينان از اينكه فقط همين تعداد هستند، مشخصات اهداف را به ترتيبي كه ميديدم و شامل يكدسته دو 2 فروندي در جلو، و سه دسته 3 فروندي در پست سر آنها و در آخر هم يك دسته 2 فروندي ديگر كه جمعا" تعداد 13 فروند ميشدند و در ارتفاع حدود 500 پائي بالاي آب و در سمت 120 درجه با فاصله اي حدود 75 مايلي از ما بطرف بوشهر در پرواز بودند را به رادار داديم كه آنها هم پس از چك نمودن مجدد تعداد و سمت و فاصله اهداف گفته هاي ما را تائيد نمودند، خوب ديگر مسئله داشت راستي راستي جدي ميشد و در وضعيتي كه هر لحظه بنزين داره كم و كم تر ميشه تازه ميخواهيم با اين جماعت زبون نفهم هم درگير بشيم، در همين اثنا صداي مميش هم كه راديو خود را بر روي كانال رادار ست نموده بود تا تمام مراحل پرواز ما را زير نظر داشته باشه نيز مرتبا" شنيده ميشد كه ميگفت" لامصب تو كه بنزين نداري پس چرا انجا وايستادي" چون او ميدانست كه از زمان بنزينگيري ما مدتي است گذشته و من هم كه درگير اين هدفهاي جديد بودم و نميتوانستم جوابي به او بدهم، لذا تنها يكبار روي راديو گفتم " لطفا" راديو را اشغال نكنيد" بلافاصله به ردار گفتم اينها الان بايد بگردند به سمت 180 تا 200 درجه چون احتمال ميدهم كه از سمت جنوب بخواهند حمله را انجام بدهند لذا حواست باشه اگر گردش كردند همه را داشته باش كه كسي از بينشان جدا نشده باشه چون اگر آنها بگردند من هم از راست ميگردم تا به موقع روبرويشان در بيايم. منطقه واقعا" بهم ريخته بود، صداهاي مختلفي را در اطراف كنترولر ايستگاه رادار ميشنيدم كه نشان دهنده التهاب شديد در بين افراد ايستگاه رادار بود و همزمان صحبت با من، مكالمات زياد ديگري با ساير ايستگاهها و سايتهاي پدافندي توسط افراد ديگر شنيده ميشد، كنترولر رادار اعلان نمود هدفها گردش براست نموده و سمت 170 درجه را با فاصله 55 مايلي از شما گرفتند، در همين موقع چراغهاي نشاندهنده Low Fuel Light سمت چپ و راست هر دو روی پانل Caution Light روشن شده بود و پشت سر هم چراغهاي ديگري نيز در حال روشن شدن بود، تنها كاري كه قبل از انجام گردش براست خودم انجام دادم تنظيم حداقل ارتفاع 35 پائي بالاي آب در Radar Altimeter بود تا در صورت چرخش سريع و كم شدن فاصله با آب را با بوقي كه ميزند بمن هشدار بدهدو ارتفاع را گوشزد كند، ضمنا" از كابين عقب هم پرسيدم سيستمها ALR ها و ALQ و چف و فلير همه روشن است؟ كه با پاسخ Yes Sir ايشان خيالم از اين بابت هم راحت شد، تنها اشكالمان كمبود شديد بنزين بود كه كاريش هم نميتونستيم بكنيم و در اين موقعيت بايد تا آنجائي كه اجازه ميداد جلو ميرفتيم و اگر موشكي نميخورديم بموقع ايجكت ميكرديم!! نشاندهنده بنزين 2500 را نشان ميداد كه به همين خاطر چندين چراغ Warning روشن شده و يا برخي در حال چشمك زدن بود، در همين موقع هدفها گردش خودشون از سمت چپ به سمت حدود 20 درجه با فاصله اي حدود 35 مايلي از ما شروع كردن كه با اعلان اين وضعيت از سوي رادار من هم گردش خودم را از سمت راست آغاز و شروع به كم كردن ارتفاع نمودم تا در حدود 50 پائي بالاي آب قرار بگيرم در اواخر گردش بود كه به جناب صنعتكار گوشزد كردم كه از گردش در آمديم فقط بيرون را نگاه كن و مواظب بيرون باش، بهيچوجه روي هيچكدام از تاركت ها قفل راداري نكن و اگر لازم بود خودم از PLM Lock استفاده ميكنم ، نگاهي به نشاندهنده بنزين انداختم ديدم داره از 2000 ميره پائين تر و از اواسط گردش، خودم هم تنها بيرون از هواپيما را نگاه ميكردم تا ببينم چيزي بطرفمان شليك شده يا نه، درست در لحظه اي كه در روبروي هواپيماهاي عراقي و در فاصله حدود 20 مايل از هم قرار گرفته بوديم جناب صنعتكار با نزديك شدن اهداف و آغاز بكار شديد سيستمهاي ECM دستپاچه شد و روي اولين هدف قفل نمود كه بلافاصله با فرياد بلندي در راديو قفل راداري را شكستم و گفتم مگر نمي بيني چند تا موشك داره بطرفمان مي آيد؟ كنترولر رادار كه همه هواپيماهاي عراقي و همينطور ما را در اسكوپ خود ميديد با اين مكالمه من كه روي راديو انجام شد ديگر صدايش در نمي آمد، توي آسمان بيش از بيست فروند موشك كله قرمز مستقيم داشت بطرف ما ميامد، صداي انواع آزير ها از سيستمها بلند شده بود و چراغهاي هشدار دهنده يكي پس از ديگري چشمك ميزد و چف و فليري بود كه پشت سر هم از زير و ته هواپيما شليك ميشد، تنها راه نجاتمان شروع مانورهاي سنگين و گردش هاي شديد به چپ و راست بود كه ما به ان Jinking ميگوئيم، سكوت مرگبار راديوئي هم جا را گرفته بود و تنها ما بوديم و موشكهاي در حال پرواز بسمت ما كه از روبرو يمان مي آمدند، با استفاده از حداكثر قدرت موتور و دو سه باري با استفاده از نيش After burner پس سوز موشكها را يكي پس از ديگري Defeat ميكرديم، هشت فروند از هواپيماهاي ميگ 27 ( ميگهاي 23 بهينه سازي شده) عراقي مخصوص بمباران كه حامل انواع بمب ها بودند با ديدن اين صحنه كليه بمبها و مهمات خودشان را يكجا در آب رها كردند و هر يك سعي مينمود با گردش بسمت عراق زودتر از ديگري خود را از صحنه دور نمايند، در اين بين هواپيماهاي پوشش بمب افكنها نيز كه همگي از نوع ميراژهاي اف 1 بودند و هر كدام حامل 4 تير موشك سوپر ماترا 530 بودند بصورتي احمقانه هر پنچ فروند با هم موشكهاي خود را همزمان بسوي ما شليك نموده بودند و به همين علت بود كه يكباره تعداد زيادي موشك باهم در آسمان به پرواز در آمده بود، و حال كه هنوز ما روي هوا بوديم و موشكي هم به ما اصابت نكرده بود و كماكان بسمت آنها در حال پرواز بوديم، از ترس فلايت آنان نيز مانند هواپيماهاي بامبرشان از هم گسيخته شده و با وجود اف 14 در منطقه آنها نیز حداكثر سعي خود را بكار مي بردند تا هر چه سريعتر از هواپيماي ما و رينگ موشكهاي هاگ خود را بدور نگاه دارند و لذا هر كدام در آن ارتفاع پائين با دستپاچگي شديد به سمتي مي گشت تا در دام ما نيفتاد، غافل از اينكه ما خود با حداقل بنزين امكان داشت هر لحظه بدون اصابت موشكي به هواپيما مجبور به ترك آن شده و ايجكت نمائيم!!! با اينكه هوا غبار آلود و نزديك به تاريك شدن بود و پس از منحرف كردن اكثر موشكها و انفجارشان در هوا و يا سقوط شان در آب، در سمت راستم سه فروند از آخرين هواپيماهاي پوششي ميراز ها را كه با چشم قابل رويت بودند ديدم و با گردشي فوق العاده تند از راست به سمت آنان چرخيدم كه ديدم، هر سه فروند پس سوزهايشان را روشن كرده و در حال پرواز بصورت زيگزاك بر روي آب بسمت خاك عراق هستند و هر لحظه در يكي از اين گردشها احتمال سقوط يكي از آنان در آب مي رود، كه با ديدن عدد 600 روي نشاندهنده بنزين بلافاصله هواپيما خود را كنترل و از ادامه مسير منصرف شدم و قبل از هر كاري موتورها را به حالت 90% در آوردم، ديگر هواپيمائي دور و بر ما نبود، و مدت زيادي بود كه راديو در سكوتي طولاني فرو رفته بود، از كابين عقب سئوال كردم آيا متوجه هيچ ضربه و يا شوكي به هواپيما نشده ايد؟ كه با پاسخ منفي دادن وي كمي خيالم راحت تر شده و مشغول تعيين موقعيت خود و هواپيما شدم، با يك نگاه متوجه شدم در حد فاصل بين دو جزيره فارسي و عربي حدودا" پنجاه مايلي جنوب خارك قرار دارم، رادار را صدا زدم، پاسخي نشنيدم، مجددا" رادار را صدا زدم و نهايتا" براي سومين بار رادار را صدا زدم، كه اينبار كنترولر رادار با ناباوري و با بغض شديدي كه در گلو داشت پاسخ من را داد و سئوال كرد مگر شما هنوز تو هواپيما هستيد؟!؟! به او گفتم پس قرار بود كجا باشيم؟ كنترولر كه حالا باورش شده بود ما هنوز زنده هستيم با خوشحالي گفت ما و كليه شناورهاي تو منطقه صداي شديد انفجار را كه در اثر پرتاب تعداد زيادي بمب در آب بوده شنيديم ولي فكر مي كرديم يكي از آن موشكها هم كه شليك شد بشما اصابت نموده و شما در آب سقوط نموديد و متاسفانه همين اطلاع را به مركز و پايگاه هشتم هم داده ايم!!! در پاسخ كنترولر گفتم نه برادر مي بينيد كه ما هنوز زنده ايم فقط آماده باش و به برج بوشهر اطلاع بدهيد كه من بصورت اضطراري بايد در بوشهر بنشينم اگر بتوانم به آنجا برسم!! كنترولر رادار كه تازه خودش را پيدا كرده بود پاسخ داد ، قربان ما و همسايه هنوز قرمزيم!! گفتم آقا جون قرمز و سبز و سفيد نداره به همه بگو سفيد كنند !! من دارم مي آيم تا بنشينم، در پايان همين مكالمه صداي جناب محرمي را شنيدم كه به رادار اعلان كرد، نشستن ايشان منتفي است ما تا چند لحظه ديگر با هم دست ميدهيم!! گيج شده بودم مگر مميش ديوانه شده !! سريع از كابين عقب خواستم آنتن را بالا بده و ببيينه چيزي جلوي ماست، برابر مقررات هواپيماي تانكر در يك دوره ايستائي دور از مرزها و در داخل سرزمين اصلي و در ارتفاع بين 22000 الي 28000 پائي بايد پرواز كند، چطوري اون ميگويد ما الان با هم دست ميدهيم، تو همين فكرها بودم كه كابين عقب هواپيماي تانكر را درست در مقابلمان در حدود فاصله 30 مايلي و در حال كم كردن ارتفاع بزير 5000 پائي بالاي آب گرفت و من حيران مانده بودم كه اون اعجوبه انجا چه ميكند!! موقعيت تانكر را با رادار بوشهر چك نموديم و تائيد شد و با حالتي ناباورانه بسمت او در حركت بودم كه در همين زمان صداي جناب جاويد نيا را شنيدم كه داشت با رادار بوشهر صحبت ميكرد و اعلان ميكرد جناب عطائي (فرمانده پايگاه هشتم شكاري) و جناب مهرگانفر ( از خلبانان اف 14 و خلبان بونانزا) با يك فروند بونانزا از اصفهان بلند شدند و بسمت بوشهر در پروازند و درخواست نمودند كه آخرين وضعيت اف 14 را برايشان توضيح دهيد، كه آيا تيم رسكيو و نجات به منطقه سقوط رسيده يا نه؟ و اطلاعي از بیرون پريدن و يا نپريدن بچه ها داريد يا نه؟ با توجه به وضعيت هواپيماهاي موجود تو منطقه حدس زدم آقايون بحث آخرين وضعيت ما را دارند دنبال ميكنند كه بلافاصله روي راديو جاويد را صدا زدم و پرسيدم جاويد دنبال كي ميگردي؟ يك لحظه صدام را نتوانست تشخيص بده و با اون لهجه شيرين اصفهانيش گفت، مثيكه فري رو زدندش، نميدونيم پريده س بیرون يا نپریدس ؟ گفتم جاويد مطمئني که پریده س؟ تازه صدايم را تشخيص داد و گفت فري تو كجائي؟ پاسخ دادم تو هواپيما و داخل لباسهام!! گفتم جاوید جون تا شب نشده بونانزا را برگردون بشينه پايگاه، من هم بر ميگردم پايگاه اگر بنزين بگيرم در غیر اینصورت امشب بوشهر ماهی میخورم!! بعد از اين مكالمات راديوئي كه يك كم خستگي امان در كرد رفتيم بطرف تانكر و نهايتا" در ارتفاع 2000 پائي بالاي آب توانستيم خودمان را به تانكر رسانده و به بسكت بنزين گيري وصل بشيم، اما مميش هم كه هنوز باور نداشت كه من ديگر بدنبال هواپيماهاي عراقي نخواهم رفت از پر كردن فوري باكهاي ما خود داري مي كرد و صد پاوند پاوند بنزين ميداد تا ما کاملا" منطقه بوشهر را هم رد كرده و به همان صورت متصل بهم ارتفاع را به حدود بيست و دو هزار پائي رسانديم و همزمان هم صداي هواپيماي ديگري را از شيراز شنيدم كه تازه از شيراز بلند شده و بسمت منطقه مي آمد و بدين ترتيب ما با خداحافظي از رادار بوشهر و جناب محرمي اين خلبان شجاع و دلاوري كه براي نجات ما دست بريسك بزرگي زده بود و عليرغم تمامي دستورالعملها و قوانين در ان وضعيت نا مساعد ما را از ترك اجباري هواپيما و از دست دادن يكفروند هواپيماي اف 14 نجات داد، بيكي از غير منتظره ترين روزهاي پروازي خود پايان داديم. البته همینطور که در راه رسیدن به پایگاه اصفهان بودیم از طریق کنترولر رادار بوشهر با خبر شدیم که برابر گزارش و تائید سایتهای شنود نیروی هوائی و نیروی دریائی و بالاخره هواپیمای خفاش که در منطقه بودند تعداد دو فروند از هواپیماهای مهاجم پوشش هوائی که از نوع میراژ بودند و یک فروند از بمب افکنهای میگ 27 عراقی به پایگاههای خودشان بازنگشتند و از کل سیزده فروند هواپیمای مهاجم عراقی که برای درهم کوبیدن تاسیسات جزیره خارک و از بین بردن نفتکشهای آماده ترک منطقه به ماموریت اعزام شده بودند تنها 10 فروند آنان به پایگاههای مربوطه بازگشتند، و این خبری بود که خستگی این پرواز و مخاطرات آنرا بطور کل از تن ما بیرون کرد، ضمنا" زبون رفیق هم پروازیمان را هم باز نمود..!! بامید سرفرازی ایران عزیز منبع
  16. 1 پسندیده شده
    تی 72 هیچگاه تانک تاثیر گذاری نبوده اگر تو جنگ ایران و عراق تونست خودی نشون بده به خاطر مشکلات خود ارتش بود المان و فرانسه باهم رو یک تانک کار می کنند انگلیس هم با المان همکاری داره با توسعه هر چه بیشتر سلاح های ضد تانک و تهدیداتی که تانک ها را تهدید می کنه توسعه اونها دشوار تر میشه چینی ها دارن همون اشتباه شوروی را می کند مسیر های موازی را برای یک طرح میرن به جای این کار بهتره روی بالا بردن استاندارهای تجهیزات کار کنند شوروی کارخانه های مثل یاک سوخو توپولوف میگ جنگنده می ساختن طرح ها همه شباهت هایی به هم داشتن ( میک 21 و سوخو 7 و 22 میگ 23 و 27 و سوخو 24 یا میگ 29 و سوخو 27) همین موازی کاری ها هزینه های ارتش چین را بسیار زیاد می کنه البته چین هم مثل شوروی به بازار محصولات نظامی ناتو اتصال نداره و گرنه شما ببینید سوئد جنگده می سازه رادارش مال ایتالیا موتورش آمریکا و ... چین با این کارها می خواد رقابتی که در صنایع غربی هست و باعث بهبود بخشیدن کیفیت محصولاتشون میشه را بین شرکت های داخلی ایجاد کنه
  17. 1 پسندیده شده
    تبدیل ماسه کویر به خاک حاصلخیز در چین+ فیلم به گزارش مشرق صفحه اینستاگرامی جنبش مقاومت در جنگ ارزی نوشت: درحالی‌که ایران درگیر رکن چهارم جنگ اقتصادی یعنی جنگ منابع شده است و لیبرال‌ها از طریق تریبون‌های خود قصد تخریب کشاورزی ایران با توقف تولید گندم و واردات این محصول را دارند، محققان چینی با کشت برنج، یک تیر و دو نشان می‌زنند. محققان چینی با کمک یک ملات ساخته شده از مواد گیاهی توانستند ماسه کویر را به یک خاک حاصلخیز برای کشاورزی تبدیل کنند. اما ما هشت سال گذشته درگیر برجام و تفکر آبگوشت بزباش و قیمت دلار و رنگ ریش و ... بودیم؛ وطن فروشان رشد علمی متناسب با نیازها را متوقف کردند و فقط می‌خواستند با بازی‌های روانی هشت سال را تمام کنند. قدرت در حال جا به جایی است اما بنگاه‌های سم‌پراکنی آن‌ها در کانال‌های تلگرامی، پیج‌های اینستاگرامی، مجلات، کرسی‌های دانشگاهی و ... دست از سر این مردم مستضعف برنخواهند داشت. دانلود لینک : https://www.mashreghnews.ir/news/1238386/تبدیل-ماسه-کویر-به-خاک-حاصلخیز-در-چین-فیلم
  18. 1 پسندیده شده
    اسکادران دوازدهم رزمی / آموزشی پایگاه یکم شکاری تهران مهرآباد
  19. 1 پسندیده شده
    تحریم تحریمه میگ 35 سوخو35نداره وقتی میشه میگ35خرید که این موانع برطرف شده باشه خوب چه کاریه سوخو30یا35 میگیریم ما مشکلمون از روسیه حادتره هم کشور پهناوری هستیم (تقریبا مربع)هم محدودیت بودجه داریم و برعکس روسیه تولید کننده جنگنده هم نیستیم با خرید جنگنده مولتی رول و دوربرد سوخو35(به تعداد کمتر نسبت به میگ35)هم تنوع جنگنده ها رو از بین میبریم که هزینه های جاری رو پایین میاره و هم تعداد کمتر سوخو35 هزینه های نگهداری و عملیاتی و حتی هزینه های خرید اولیه رو کاهش میده
  20. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرّحمن الرّحیم مسلسلهای دستی ارتش ایران در سال‌های ۱۹۴۱ تا ۱۹۷۹  بخش پایانی - آلمانی‌ها وارد می شوند: با ورود رسمی مسلسل ژ -۳ به خدمت ارتش ایران، شرکت سازنده آن یعنی هکلر و کخ (Heckler & Koch) در سال‌های دهه ۱۹۷۰ مسلسل دستی شناخته شده ام پی-۵ را نیز به کاربران ایرانی پیشنهاد داد. نخستین یگان کاربر این مسلسل در ایران، نیروی هوایی شاهنشاهی ایران بود که پیش از این هرگز مسلسل یوزی را در زیر مجموعه های خود بکارنگرفته بود. نیروی هوایی شاهنشاهی از این مسلسل برای تجهیز یگانهای امنیتی خود استفاده نمود که بیشتر از گونه MP5 A3 و شمار معدودی گونه MP5 A2، بودند. سریهای نخست تحویلی همگی دارای قنداق ثابت با روپوش لوله باریک بودند و البته در ادامه گونه کوتاه شده MP5 K نیز برای نیروهای ویژه حفاظت از مقامات (VIP) به کشور وارد شد. در پایان شایان ذکر است که در موزه ذوالفقار ارتش ایران در استان کرمان، سه دستگاه مسلسل دستی اینگرام MAC-10 کالیبر ۰/۴۵ ساخت آمریکا نیز برای بازدیدکنندگان این موزه به نمایش درآمده است که یکی از آنها مجهز به صدا خفه کن ساخت کمپانی شناخته شده Sionics می باشد. با وجود اینکه از زمان ورود به خدمت و شمار خریداری شده این مسلسل داده های چندانی در دسترس نمی باشد، به نظر می رسد سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، تنها یگان بکارگیرنده این مسلسل در کشور بوده است ( این مسلسل از دهه ۱۹۷۰ میلادی تاکنون همچنان در حال تولید توسط شرکت سازنده آمریکایی آن می باشد - مترجم): پی نوشت: این چهار پست متوالی ترجمه ای بود با کمی بازنویسی از مقاله ای که جناب “یوسف ریاضی” به زبان انگلیسی برای وبسایت اینترنتی زیر تهیه و ارسال کرده اند. بدون شک کار ایشان بسیار ارزنده و شایسته تقدیر است: https://silahreport.com/2021/06/21/iranian-submachine-guns-1941-1979/
  21. 1 پسندیده شده
    بسم ا... شما انتظار دارید که تمامی پرسنل یک سازمان مسلح ، همه یکدست باشند بلحاظ روحیه ، رفتار ، طرز برخورد و .... ؟؟ در دانشگاه ، مدرسه، مسجد محل و .. مگر این شکلی هست ؟؟ در ارتش ایالات متحده ، در ویتنام ، کسانی بودند که مرتب در خطوط مقدم درگیری حضور داشتند ( مثل سناتور مک کین / جدا از توهماتش درباره ایران ) ، پرسنلی هم بودند که مرتب از انجام وظیفه ، فراری بودند و کار خودشون را درست انجام نمیدادند ... مک کین - 1965 ( از راست ) حالا اگر الان از سازمان نظامی مشابه ، نمونه و مثال بیاریم که مثلا دانشجوهای فلان دانشکده ، زمان رفتن به مرخصی ، مساله درست کردند ، بعد به تقریب همه دانشجوهای آن دوره را کامل اخراج ، بعد عکس العمل شما چی هست ؟؟ لطفاً اگر قصد بیان تجربه خودتون را دارید ، یک مقداری منصفانه باشد که مخاطب بتواند شرایط شما را در آن زمان درک کند ...
  22. 1 پسندیده شده
    چند ویدئو از پادهای ساخت رافائل و التا سیستمز اسراییل RAFAEL Litening Advanced Targeting Pod https://www.aparat.com/v/r7TuU ELTA-ELM-2060P SAR Pod پاد رادار روزنه مصنوعی https://www.aparat.com/v/9tgZI ترکیب پاد های شناسایی+رادار روزنه مصنوعی RecceLite + SAR https://www.aparat.com/v/5rm7x RAFAEL Litening + SAR https://www.aparat.com/v/9gWG7 گزارشی از غرفه رافائل در نمایشگاه هوایی پاریس 2019 https://www.youtube.com/watch?v=XPLzgHizs4g آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری
  23. 1 پسندیده شده
    بسم ا.... دوستان در بروزرسانی صحبت هواگردهای به نمایش درآمده در سری مارول ( آونجرز) را مطرح کردند ، بد نیست یک بررسی بشود از این پیکربندی دیجیتالی و غیر واقعی ، میشود یک هواگرد پشتیبانی نزدیک عمودپرواز ارزان قیمت که فرضا" درآینده بتواند از روی شناورهای رزمی نیروی دریایی با قابلیت حمل بالگرد عمل کند ، درآورد ؟؟
  24. 1 پسندیده شده
    مدل ماهواره بر سیمرغ رو قبل ساخته بودم .. این بار یکم جزئیات بهش اضافه کردم .. مدل سازی با استفاده از نرم افزار راینو Simorgh Missile 3d Model
  25. 1 پسندیده شده
    سلام علیکم سمت راست ، پاد " شاهین " و سمت چپ پاد ALQ-131 چقدر احتمال دسترسی به این فناوری و الگوبرداری از نمونه غربی ( حالا این یا پاد ALQ-101که الان روی فانتوم های استفاده می شود ) یا توسعه یک فناوری پیشرفته تر بومی وجود دارد ؟؟؟