برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      25

    • تعداد محتوا

      8,885


  2. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      21

    • تعداد محتوا

      1,110


  3. alrkhs

    alrkhs

    Members


    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      373


  4. mehdipersian

    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      2,884



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on جمعه, 11 تیر 1400 در همه مناطق

  1. 3 پسندیده شده
    به نام خدا Convair F2Y Sea Dart: جنگنده ای با اسکی های آبی Convair F2Y Sea Dart هواپیمای جنگنده دریایی آمریکایی بود که هنگام برخاست و فرود از اسکی های آبی استفاده می کرد. این جنگنده فقط به عنوان نمونه اولیه پرواز کرد و هیچ وقت به تولید انبوه نرسید. F2Y تنها هواپیمای دریایی است که از سرعت صوت فراتر رفته است. این هواپیما در دهه 1950 ساخته شد تا مشکلات فرود و برخاست هواپیما ها بر روی ناو های هواپیما بر را برطرف کند. این برنامه پس از نتایج نامطلوب و حادثه دلخراش سال 1954 متوقف شد. در چهارم نوامبر سال 1954 Sea Dart در آسمان متلاشی شد و خلبان آن، Charles E. Richbourg، کشته شد. 4 فروند هواپیمای باقی مانده در سال 1957 بازنشسته شدند اما تعدادی تا 1962 آماده به خدمت باقی ماندند. شروع Sea Dart با ورود Convair به رقابت نیروی دریایی ایالات متحده برای ساخت یک هواپیمای رهگیر مافوق صوت بود. در آن زمان، تردید های زیادی برای عملیاتی کردن جنگنده های مافوق صوت از عرشه هواپیمابر ها وجود داشت. برای حل این مشکل، نیروی دریایی ایالات متحده جنگنده های زیرصوت زیادی خریداری کرد. البته این نگرانی ها دلایلی هم داشت. بسیاری از طرح های مافوق صوت در آن زمان نیاز به باند برخاستی طولانی بودند، سرعت نزدیک شدن بالایی داشتند و پایداری یا کنترل زیادی نداشتند. تمام این عوامل برای هواپیمابر ها مشکل ساز بودند. تیم Ernest Stout در آزمایشگاه تحقیقات هیدرودینامیک Convair پیشنهاد داد تا رویF-102 Delta Dagger اسکی آبی نصب کنند. پیشنهاد Convair منجر به سفارش 2 نمونه اولیه در اواخر سال 1951 شد. پیش پرواز نمونه های اولیه، 12 فروند از آن سفارش داده شد. هیچ تسلیحاتی در Sea Dart نصب نشد اما هدف برنامه، مسلح کردن نسخه تولیدی به 4 توپ 20 میلی متری Colt Mk12 و باتری راکت های غیر هدایتی با باله های جمع شونده بود. 4 فروند از هواپیما های سفارش داده شده برای ایفای نقش وسیله آزمایشی بازطراحی شدند. پس از مدتی 8 فروند دیگر هم سفارش داده شد. این هواپیما قرار بود بال دلتا و ضد آب باشد و برخاست و فرود آن توسط اسکی های آبی دوگانه جکع شونده انجام می شد. Sea Dart در حالت سکون یا حرکت با سرعت پایین در آب تا لبه عقبی بال هایش در آب فرو می رفت.اسکی ها در هنگام برخاست تا موقعی که هواپیما به سرعت 16 کیلومتر بر ساعت نرسیده بود، باز نمی شدند. توان Sea Dart توسط 2 موتور توربوجت Westinghouse XJ46-WE-02 با قابلیت پس سوز تامین می شد که هوای مورد نیاز خود را از ورودی هایی در بالای بال ها (برای عدم ورود اسپری آب) دریافت می کردند. در زمانی که این موتور ها اماده نبودند، 2 موتور Westinghouse J34-WE-32 با قدرت کمی بیش از نصف موتور های قبلی روی آن نصب شدند. نمونه اولیه از نسخه ازمایشی با یک اسکی استفاده می کرد که موفقیت آن از نسخه ی دارای 2 اسکی بیشتر بود. تا سال 1957، آزمایش هایی روی انواع آرایش های مختلف اسکی ها صورت گرفت و پس از آن به انبار منتقل شد. ایالات متحده تنها کشوری نبود که به دنبال اسکی های آبی باشد. شرکت Saunders-Roe از انگلستان نسخه ای آزمایشی از جت جنگنده قایق پرنده به نام SR.A/1 را ساخته بود که اولین بار در سال 1947 به پرواز در آمد. این طراحی در واقع یک جنگنده مجهز به اسکی بود اما نتایج خوبی نداشت. در دهه 1950، نیروی دریایی ایالات متحده آرایش داخلی یک زیردریایی هواپیمابر را مطرح کرد که می تواند 3 فروند از این هواپیما ها را حمل کند. هواپیما ها در محفظه های فشار نگه داری می شدند که از بدنه بیرون نزده بود. هواپیما ها توسط یک بالابر در سمت چپ به بالا می آمدند. در آب های آرام هواپیما خودش برخاست را انجام می داد اما در آب های متلاطم این کار توسط منجنیق صورت می گرفت. این برنامه به دلیل 2 مشکل عمده روی کاغذ باقی ماند: سوراخ مورد نیاز برای بالابر بدنه را ضعیف می کرد و انتقال بالابر بارگیری شده به ساختار بدنه دشوار بود. Sea Dart در تاسیسات Convair در سن دیگو در فرودگاه Lindbergh ساخته شد و برای آزمایش، در دسامبر سال 1952 به بندر سن دیگومنتقل شد. هواپیما با خلبانی E. D. "Sam" Shannon به طور ناخواسته اولین پرواز کوتاه خود را در حالی که قرار بود فقط آزمایش تاکسی سریع داشته باشد، در چهاردهم ژانویه سال 1953 انجام داد. اولین پرواز رسمی آن در نهم آپریل بود. موتور های کم توان باعث شدند تا جنگنده کند شود و اسکی های آبی به اندازه مورد انتظار موفق نباشند. اسکی ها با وجود بازوی لرزش گیر oleo در هنگام برخاست و فرود تکانه های شدیدی ایجاد کردند. کار برروی اسکی و بازو ها شرایط را تا حدودی بهبود بخشید اما آن ها قادر به رفع مشکل عملکرد ضعیف نبودند. Sea Dart با موتور های J34 قادر به رسیدن به سرعت مافوق صوت نبود. طراحی آن نیز مربوط دوره پیش از قانون سطح Whitcomb بود و ضریب پسای فراصوت زیادی داشت. دومین نسخه اولیه لغو شد، بنابراین اولین هواپیمای آزمایشی ساخته شد و پرواز کرد. این هواپیما به موتور های J46 مجهز بود که کارایی کمتری داشت. با این حال، با شیرجه ای کم عمق به سرعتی کمی بیش از 1 ماخ دست پیدا کرد تا به تنها هواپیمای دریایی مافوق صوت تا به امروز تبدیل شود. در چهارم نوامبر سال 1954، Sea Dart BuNo 135762 در نمایشی برای مقامات نیروی دریایی و خبرنگاران بالای بندر سن دیگو در آسمان متلاشی و خلبان آزمایشی Convair، Charles E. Richbourg، پس از عبور ناخواسته از محدودیت های سازه هوایی کشته شد. ریچبورگ 31 ساله، کهنه سرباز نیروی دریایی از جنگ جهانی دوم بود. بدون او به سرعت از آب خارج شد اما او از شکستگی سازه هوایی نجات نیافت. پیکر وی در آرامستان ملی سنت آگوستین در فلوریدا به خاک سپرده شد. حتی پیش از این اتفاق هم نیروی دریایی نسبت به این برنامه بی علاقه شده بود (مشکلات جنگنده های مافوق صوت بر روی عرشه حامل در حال برطرف شدن بودند) و سقوط آن باعث شد تا برنامه Sea Dart به حالت آزمایشی درآید. تمام هواپیما های تولیدی لغو شدند، اما 3 نمونه آزمایشی تکمیل شدند. 2 پیش نمونه نهایی هیچ وقت پرواز نکردند. علی رغم اینکه Sea Dart به طور رسمی بازنشسته شد و از سال 1957 دیگر پرواز نکرد، حداقل یک نسخه از F2Y تا سال 1962 در انبار باقی ماند. در نتیجه، نام آن تحت "سامانه سه خدمته تعیین هواپیمای ایالات متحده در سال 1962" به YF-7A تغییر کرد. هر 4 فروند Sea Dart باقی مانده تا امروز نجات پیدا کرده اند. XF2Y-1 Sea Dart، با شماره 137634، به دلیل اشتباه جرثقیل در وضعیت بدی است و منتظر ترمیم برای موسسه Smithsonian در واشنگتن است. YF2Y-1 Sea Dart، با شماره 135763، در موزه هوایی و فضایی سن دیگو در پارک بالبوآ نمایش داده می شود. این هواپیما از موزه ملی هوانوردی دریایی در پایگاه Pensacola نیروی دریایی قرض گرفته شده است. YF2Y-1 Sea Dart، با شماره 135764، در موزه هوانوردی بال های آزادی در پایگاه Willow Grove نیروی دریایی در پنسیلوانیا نمایش داده می شود. این هواپیما از موزه ملی هوانوردی دریایی در پایگاه Pensacola نیروی دریایی قرض گرفته شده است. YF2Y-1 Sea Dart، با شماره 135765، در موزه هوایی فلوریدا که بخشی از مجموعه Sun 'n Fun در فرودگاه بین المللی Lakeland Linder است، نمایش داده می شود. مشخصات - خدمه: 1 - طول: 15.583 متر - طول بال ها: 10.77 متر - عرض: 1.65 متر - آب‌نشین (عمق مورد نیاز عدم برخورد به کف دریا): 1000 میلی‌متر در صورت جمع شدن اسکی ها، 2450 میلی‌متر در صورت باز بودن اسکی ها - ارتفاع: 4.9 متر با لوازم 3 نقطه ای ساحلی، 2.26 متر در حالت افقی - مساحت بال ها: 52.8 متر مربع - وزن: 7586 کیلوگرم - وزن ناخالص: 11055 کیلوگرم - حجم سوخت: 3800 لیتر سوخت قابل مصرف + 25 لیتر سوخت غیر قابل مصرف - قوای محرکه: 2 موتور توربوجت Westinghouse J46-WE-12B با پس سوز که هرکدام 20 کیلونیوتن رانش خشک و 27 کیلونیوتن رانش با پس سوز تولید می کنند. در نسخه 137634 از 2 موتور Westinghouse J34-WE-32 با 15 کیلونیوتن تراست (فقط خشک) استفاده می شد - حداکثر سرعت: 1118 کیلومتر بر ساعت (در ارتفاع 2400 متری)، 1328 کیلومتر بر ساعت (در ارتفاع 11000 متری) - حداکثر سرعت: 1.25 ماخ - برد: 826 کیلومتر - زمان ارتفاع گیری: 11000 متر در 1 دقیقه و 42 ثانیه - بارگیری بال ها: 140 کیلوگرم بر متر مربع - نسبت رانش به وزن: 0.56 (در حالت بارگیری کامل)، 0.96 (در هنگام خالی بودن) - طول باند مورد نیاز برای بلند شدن: 1700 متر - طول باند مورد نیاز برای فرود: 460 متر - زمان برخاست در هوای آرام: 35 ثانیه - سرعت فرود در 20 درجه آلفا: 209 کیلومتر بر ساعت در پیکربندی فرود با 10 درصد سوخت تسلیحات: توپ ها (4 توپ 20 میلیمتریColt Mk 12 ثابت شده به سمت جلو)، راکت ها (راکت های هوایی با بالچه های جمع شونده)، موشک ها (2 موشک هوا به هوا) منبع
  2. 2 پسندیده شده
    به نام خدا Aurora Flight Sciences Orion هواپیمای بدون سرنشین (UAS) ارتفاع متوسط، مداومت بالا (MALE) (2013) در دنیای هواپیما های بدون سرنشین، معروف به پهپاد ها، چالشی برای تولید پلتفرم ارتفاع متوسط، مداومت بالا (MALE) وجود دارد که با بودجه تدارکات نظامی و هزینه های نگهداری بلند مدت همخوانی داشته باشد. در حال حاضر تعداد کمی از نمونه های پهپاد های با مداومت بالا در حال توسعه هستند؛ Phantom Eye بوئینگ و Global Observer شرکت AeroVironment، که هردوی آن ها از سوخت هیدروژن استفاده می کنند. رقیب جدید این پهپاد ها در کلاس MALE، پهپاد Orion است که توسط Aurora Flight Sciences ماناساس در ویرجینیا معرفی شده است. این هواپیما در حال حاضر در دست توسعه است و تلاش می شود تا به مداومت 120 ساعته با محموله 453 کیلوگرمی تا ارتفاع 6096 برسد. پهپاد های مداومت بالا از لحاظ کاهش هزینه پلتفرم ناشی از عدم نیاز به بازگشت مداوم به پایگاه، فرود، آماده‌سازی و سوخت گیری پیش از ادامه ماموریت، مزایای بالایی دارند. بی سرنشین بودن این سامانه ها از در معرض خطر قرار گرفتن خلبان هنگام عبور از قلمرو دشمن جلوگیری می کند. با اضافه شدن توانایی های خودکار، یک پهپاد MALE مدرن می تواند با تعداد نیروی عملیاتی کمتر و هزینه های پایین‌تر ناشی از کاهش نیاز به فرود چندباره در یک سورتی پرواز، چندین ماموریت را به اتمام برساند. Orion اولین قدم هایش را برای تحقق اهداف پروژه "120/1,000/20,000" ارتش آمریکا که بیش از پیش به دنبال پهپاد های با مداومت بالا است، برداشته است. درخواست های نظامی (و تجاری) برای این چنین سامانه هایی رو به افزایش است. Orion برخلاف پهپاد هجومی پریدیتور، بیشتر در رده پلتفرم های نظارتی (مانند گلوبال هاوک شرکت نورثروپ گرومن) قرار می گیرد. شرکت Aurora Flight Sciences در سال 1989 توسط مهندس، جان اس. لانگفورد سومT تاسیس شد و در حال حاضر در 4 شعبه اصلی خود، حدود 350 کارمند دارد. این شرکت کار خود را با پهپاد های جمع‌آوری داده مربوط به تغییرات آب و هوایی شروع کرد. همچنین در ساخت قطعات پروژه گلوبال هاوک شرکت نورثروپ گرومن و بالگرد های Sikorsky مشارکت داشته است. این شرکت خط تولید پهپاد های Perseus، Theseus، Chiron، MarsFlyer، the GoldenEye، Excaliber، the SunLight Eagle، Odysseus و Orion را در اختیار دارد. Orion همانند هواپیما های مرسوم از بدنه مرکزی، بال های یکپارچه و واحد دم سنتی برخوردار است. بدنه کمی بزرگ‌تر از حد معمول به نظر می رسد تا تجهیزات ماموریتی، سامانه های اویونیک، ذخیره سوخت و ... را در خود جای دهد. کناره ها صاف اند و بخش دماغه از نظر آیرودینامیکی اصلاح شده است (از برخی جهات شبیه گلوبال هاوک). بال های صاف، منعطف و عریض آن که از یک واحد فیبر کربنی ساخته شده، در بالای بدنه نصب شده تا با تولید کافی نیروی بالا برنده، در برخاست به موتور ها کمک کند. در زیر هر بال یک محفظه موتور قرار دارد که به کناره بدنه نزدیک است. بدنه به سمت عقب باریک و تبدیل به یک میله گرد می شود که واحد دم را در خود نگه می دارد. واحد دم از یک سکان عمودی و یک جفت بال های افقی رو به جلو تشکیل شده است. در بین چرخ ها، فقط چرخ جلویی به عقب و داخل بدنه جمع می شود و چرخ های اصلی، که در پوشش آیرودینامیک قرار دارند، ثابت هستند. رانش این پهپاد توسط 2 موتور توربو دیزل آسترو سری AE300 تامین می شود که راه حلی کم مصرف برای هواپیما هایی با این ابعاد و دامنه ماموریتی است و به Orion اجازه می دهد تا از سوخت هواپیمای معمولی استفاده کند (برخلاف سوخت هیدروژنی Phantom Eye و Global Observer). منشاء Orion به درخواست ارتش ایالات متحده در سال 2006 برای یک پلتفرم نظارتی هواپایه با سوخت هیدروژنی برای رفع نیاز "ارتفاع متوسط، مداومت بالا" (HALL) بر می گردد. در سال 2008 شرکت Aurora تلاش کرد تا توجه نیروی هوایی ایالات متحده را به نسخه کلاس متوسط پهپاد Orion که با پیشرانه های بنزینی معمولی کار می کرد، جلب کند. پس جلب نظر آن ها، USAF قراردادی توسعه ای برای تحقیقات بیشتر روی Orion MALE امضا کرد. با توجه به وضعیت فعلی ، انتظار می رود Orion در حوزه خودکار بودن و محموله های ماژولار حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد. در بخش نظامی این هواپیما برای نقش نظارت، شناسایی و جمع‌آوری اطلاعات (همانند گلوبال هاوک) استفاده خواهد شد. به همین دلیل محموله هایش هم شامل دوربین، اپتیک ها، حسگر ها و تجهیزات جمع‌آوری اختصاصی می شود (اوریون پهپادی "Hunter-Killer" نیست). هدف این برنامه ارائه پایداری فوق‌العاده در عین حمل محموله هایی قابل مقایسه با سری پریدیتور جنرال اتمیکس است که در افغانستان و عراق خدمات مفیدی به نیروی هوایی ایالات متحده ارائه دادند. اولین پرواز عمومی Orion بدون محموله های ماموریتی در بیست و چهارم آگوست 2013 انجام شد. این تمرین 3 ساعت و 31 دقیقه به طول انجامید و به ارتفاع 2438 متری (از سطح دریا) دست یافت. در دسامبر 2014، Orion به مداومت 80 ساعته دست پیدا کرد. انجمن ملی هوانوردی این رکورد را تائید کرد تا Orion رکورد 30.4 ساعته پهپاد گلوبال هاوک را که در سال 2001 ثبت شده بود، بشکند. اما با تصمیم نیروی هوایی به عدم خرید آن، Orion به یکی از آشیانه های شرکت منتقل شد. کمبود بودجه، طول بال 40 متری که در اکثر آشیانه های فعلی نیروی هوایی جا نخواهد شد، سرعت، محموله و تسلیحات کمتر نسبت به MQ-9 ریپر و عدم وجود تجهیزات عملیاتی برای یک پهپاد با مداومت چند روزه از دلایل این تصمیم عنوان شد. در ژانویه 2016، اعلام شد که ممکن است Orion در رقابت ISR برای قرار گرفتن در کنار پریدیتور و ریپر شرکت کند. در آپریل 2017، Orion ممکن است در نقش نظارت بر فعالیت های دریایی در خلیج مکزیک و منطقه کارائیب در "برنامه دیوار مرزی ترامپ" شرکت کند. تنها نمونه تکمیل شده این پهپاد توسط نیروی هوایی و خدمات گارد ساحلی ایالات متحده آزمایش خواهد شد. Aurora همچنین به دنبال فروش این پهپاد به اداره امنیت میهن برای محافظت از مرز های دریایی است. این شرکت با Big Safari همکاری می کند تا بلوک 1 این پهپاد را به صورت محدود تولید کند. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2013 - وضعیت: بازنشته - تعداد فروند ساخته شده: 1 - سازنده: Aurora Flight Sciences (ایالات متحده) - کشورهای مصرف کننده: ایالات متحده (پیشنهاد شده) - نقش: جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 15.2 متر - طول بال ها: 40 متر - وزن: 2350 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 3450 کیلوگرم (1100 کیلوگرم ظرفیت بار) - قوای محرکه: 2 موتور توربو دیزل آسترو AE300 حداکثر سرعت: 170 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 7620 متر - برد: 24000 کیلومتر - تسلیحات: سنسور الکترواپتیک/مادون قرمز چند طیفی، شنود اطلاعاتی، فیلم برداری و تصویربرداری فراطیفی، نظارت هوایی گسترده، رادار آگاهی از دامنه دریایی، رادار نفوذ از شاخ و برگ درختان، رادار روزنه مصنوعی، نشانه گذاری اهداف متحرک پیاده، رله ارتباطی میدان دید و فرای آن - نسخه ها: Orion (سری پایه) منبع
  3. 2 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. شاید در نظر نخست بنظر بیاید که ؛ قرار دادن تصویر شعر خوانی یک شاعر در پیش شاعری دیگر ؛ چندان ارتباطی با مجموعه میلیتاری ندارد. اما شاعر جوان افغان «غفران بدخشانی» با این شعری در برابر استاد هوشنگ ابتهاج خواند ؛ حداقل به من یادآوردی کرد که در پرداختن به همزبانان شرق کشور (به تعبیر این شاعر ایرانیان آن سوی مرز) چقدر دچار اهمال و کاستی شده ایم. درود ای همزبان / من هم از ایرانم زبان مشترک بزرگترین میراث و سرمایه مشترک بین ملت های ایران و افغانستان و تاجیکستان است. سرمایه ای که اگر درست مورد توجه قرار بگیرد می تواند سبب ساز اتفاقات مثبت و شگرفی در این پهنه جغرافیائی شود. شعر غفران بدخشانی با این جمله شروع می شود « درود ای هم زبان / من از بدخشانم » و با این جمله خاتمه می یابد « درود ای هم زبان / من هم از ایرانم » پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  4. 1 پسندیده شده
    آخرش معادله حل شد. این چند روز کلی گشتم دنبال صحبتهای فرمانده نیروی دریایی تا سر از این پروژه ها در بیارم. در مورد موج 6 که به اسم پروژه سفینه نامگذاری شده این شناور 2200 تن وزن و بیش از 100 متر طول داره و از نوع سه بدنه هست. شناورهای بعدی تا 3000 تن می رسند که طبق تصویر نسخه 3000 تنی با نام پروژه هرمز یک ناو پشتیبانی نیمه سنگین هست که علاوه بر حمل دو بالگرد یا یک بالگرد و دو پهپاد سجیل، 96 سیلوی عمود پرتاب، 4 سامانه کمند، یک توپ 76 میلیمتری و لانچرهای مایل پرتاب برای موشکهای کروز/پدافندی داره. ناو آموزشی خلیج فارس هم تکلیفش معلوم شد طول 207 متر و وزن 5000 تن. پروژه نگین هم که گفته شده 5000 تا7000 تن وزن داره و جای دیگه امیر خانزادری وزن این ناوشکن رو 7000 تن اعلام کرده.
  5. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه درباره ماجرای خروج بنی صدر و رجوی از ایران، تاکنون بسیار گفته شده است، اما یکی از خلبانانی که به دلیل موقعیت شغلی خویش اطلاعات ریز تری از این فرار بزرگ و ترفندهای به کار رفته در آن داشته است، در سایت خود، روایت دقیقی از مراحل این نقشه، نحوه خروج، اتفاقات حین پرواز و عبور از مرزهای هوایی و فرود در پاریس داده است که در زیر می آید. خلبان بهروز مدرسی، که بازنشسته شده و در حال نگارش خاطرات سال ها پرواز خود بود در فرودین ماه 1394 درگذشت. گزارش لحظه به لحظه فرار رجوی و بنی صدر بخش اول سرهنگ بهزاد معزی که بود؟ سال 1350 وقتی من به نیروی هوایی پیوستم یک سالی می شد که سرهنگ خلبان بهزاد معزی از تهران به شیراز منتقل شده بود. او از بدو ورود به عنوان فرمانده گردان پرواز هواپیماهای سی – 130 در پایگاه هفتم ترابری منصوب شده بود. آن گونه که بچه های قدیمی آن دوره و بعد ها خود من شاهد اش بودم، افسری منظم سخت گیر و با سواد بود. فرماندهی که صدای خنده او را به ندرت می شد شنید. و در هنگام عصبانیت عادت به جویدن سبیل های کم پشت بورش داشت. او سپس برای طی دوره فرماندهی ستاد به کشور آمریکا اعزام می شود. و در سال 1352 به ایران برگشته و در ستاد کل نیروی هوایی در مقام معاونت عملیات در بخش” یکنواختی” مشغول به خدمت می شود و از آن جایی که رشته اصلی او خلبانی بود، طی هماهنگی های صورت گرفته او سه روز در هفته به پایگاه یکم ترابری می آمد و با هواپیماهای سی -130 به پرواز و یا ماموریت می رفت. شایان ذکر است در آن ایام فرمانده عملیات ستاد کل نیروی هوایی تیمسار آذربرزین و فرماندهی پایگاه یکم ترابری به عهده تیمسار امیرفضلی بود. در آن روزگار هر خلبانی مجاز به پرواز با شخصیت های طراز اول مملکتی و یا با خانواده سلطنتی نبود. فقط تعدادی معین از افسران با تجربه و تعین صلاحیت شده به عنوان کروی (V.I.P) مشخص شده بودند که بهزاد معزی از آن جمله بود. در اندک زمانی کوتاه او به دربار سلطنتی راه یافته و در مقام خلبان مخصوص شاه به انجام وظیفه می پرداخت. سرهنگ معزی بارها در همان روزگار برای خرید هواپیما به عنوان کارشناس مطلع به کشورهای اروپایی سفر می کرد. سلامت نفس و رشوه نپذیری او در انجام معاملات زبانزد بود. با خرید هواپیماهای بوئینگ سوخت رسان 707 او به عنوان فرمانده گردان و در ادامه به عنوان معلم خلبان به فعالیت پرداخت. قهرمان انقلاب مردمی !!! در همین ایام بود که محمدرضا شاه یک فروند بوئینگ اختصاصی به نام شاهین خریداری نمود. با همین هواپیما بود که بعد از قیام مردمی بر علیه خاندان سلطنتی، در تاریخ 26 دی ماه سال 57 محمد رضا شاه را به همراه خانواده اش به مصر و سپس مراکش منتقل نمود. معزی اما ، بعد از مدتی با هواپیمای شاهین به ایران بازگشت. با بازگشت غیر مترقبه سرهنگ بهزادمعزی با هواپیمای شاهین به کشور از او چهره ای قهرمان و متعهد به انقلاب ساخته شد. همه به چشم دیگری به او می نگریستند. خوب یادمه که اوایل جنگ بود و همانند سایر بخش های اجتماعی در پایگاه هم نیروهای مومن و انقلابی ، انجمن های اسلامی تشکیل داده بودند که سرهنگ معزی گل سرسبد آن ها محسوب می شد. بدبین ترین افراد هم هرگز تصور نمی کردند که این افراد هم ممکن است روزی اغفال شوند. یا به دلیل اعتقادات و گرایشات پنهانشان روزی به کشور ضربه ای بزنند. اگر آن روزی که یکی از خلبانان سی -130 به نام سروان” موگویی” به دلیل گرایشات ضد حکومتی خود از جمع همین افراد وابسته به انجمن اسلامی پایگاه، ایران را به قصد یکی از کشورهای اروپایی ترک کرد، قضیه کالبد شکافی دقیق می شد و این عمل او زنگ خطری برای مقامات عالی رتبه پایگاه و برادران حفاظت یا عقیدتی سیاسی تلقی می شد، هرگز این چنین کشور شوکه نمی گردید و امثال رجوی سرکرده مجاهدین که دستش به خون افراد بیشماری آلوده بود با حمایت و خیانت مشتی وطن فروش از کشور به این راحتی خارج نمی شد. با روی کار آمدن بنی صدر و متعاقب آن حمله ناجوانمردانه عراق به سرزمین ما کشور در شرایط بحرانی به سر می برد. درگیری مردم در دفاع از آب و خاکشان و به طبع آن سرگرم بودن مسئولان به امور برنامه ریزی تدارکات و سازماندهی جبهه های جنگ، بهترین فرصت برای عرض اندام نمودن گروه های ضدمردمی را به وجود آورده بود. خوب یادم هست که بیشترین ترورها در همین ایام صورت می گرفت. راستش را بخواهید به دلیل رعایت اصول بی طرفی در این گزارش، دقیقآ نمی دانم علت اختلاف بنی صدر که در آن هنگام علاوه بر رئیس جمهوری، فرماندهی کل قوا هم به او تنفیذ شده بود، با فرماندهان سپاه پاسداران و نیروهای وفادار به نظام بر سر چی بود. فقط این را می دونم نزدیکی و حمایت بنی صدر از رجوی باعث رنجش افراد مومن و حزب اللهی شده بود. به طوری که زمزمه های سلب مصونیت سیاسی او در جامعه به گوش می رسید. کار به جایی رسید که امام خمینی با عزل او موافقت فرمودند و مجلس شورای اسلامی او را از مقام ریاست جمهوری خلع ید نمود. ماجرای فرار بنی صدر و رجوی کشور در این هنگام به اوج نا امنی رسیده بود. عده ای به طرفداری بنی صدر و عده ای به مخالفت او قد علم کرده بودند. فشار به جبهه های جنگ هر روز بیشتر می شد. در مناطق جنگی برخی از شکست ها رو به حساب خیانت بنی صدر قلمداد می کردند. به عبارت صحیح تر اوج تفرقه و دو دستگی بر ایران سایه افکنده بود. با تسلط سپاه پاسداران و نیروهای بسیجی بر اوضاع داخلی بنی صدر فراری شده و هیچ نشانی از محل سکونت او نبود. همان طور که گفتم این تفرقه و دو دستگی بهترین فرصت رو برای توطئه گران بوجود آورده بود. در اون زمان هنوز ارتش پاکسازی نشده بود. و نیروهای آشوب گر و جنایت کار هم فعالیت های خود را به شکل زیرزمینی و با رخنه به سازمان های حساس ادامه می دادند. در این اوضاع و احوال بود که بزرگترین نقشه فرار طرح و به مورد اجرا در آمد. سرهنگ بهزاد معزی که روزگاری با دربار شاهنشاهی مراوده داشت و عالی ترین مقامات ارشد رژیم شاهنشاهی همچون اسداالله علم (وزیر دربار)، ارتشبد طوفانیان (مسئول خرید و قراردادهای کلان تسلیحات نظامی) و…با او پرواز و نشست برخاست می نمودند، به خاطر مراجعت از مراکش و اطمینان بیش از حد به او کارگردان این نمایش گردید. ارتباط سرهنگ معزی با سازمان مجاهدین دقیقآ هیچ کس نمی داند ارتباط سرهنگ خلبان بهزاد معزی با سازمان تروریستی مجاهدین از کی و به چه شکلی بوده.شاید هم برای نهاد های امنیتی کشور مشخص است. ولی من نمی دانم. سئوال اساسی این است که چگونه او با شاخه نظامی سازمان ارتباط برقرار کرده بود؟ اگر از زاویه گرایشات سیاسی به قضیه نگاه کنیم او فردی سلطنت طلب بوده که متحول گشته و جزء افراد خاص نظام قرار گرفته بود و ارتباط با این گونه افراد که به عنوان فرمانده بزرگترین و حساس ترین گردان پروازی خدمت می نمود به راحتی میسر نبوده است. آیا او از قبل از انقلاب مخالف خاندان سلطنتی بوده است؟ و یا وقتی به کشور برگشت مخالف نظام جمهوری اسلامی شد. پاسخ هر دو سوال مثل روز واضح است که این چنین نبوده است. به نظر بنده (که البته نظر شخصی ام است) او پیش از این ها با سازمان های اطلاعاتی غرب در تماس بوده است. حضور خواهرش در سیاسی ترین نهاد آمریکایی در ایالت تگزاس بهترین رابط می تواند تلقی شود. به عبارت صحیح تر این سازمان های اطلاعات غربی بودند که به او دستور بازگشت را دادند. طراحی نقشه فرار به هر حال او در ظرف مدت کوتاهی هم پشت به سلطنت طلب ها کرده و هم از جمهوری اسلامی روی برگرداند!! پس همان طور که اشاره کردم به هر دلیلی که بوده او به سازمان مجاهدین وصل می شود. تمام جزئیات نقشه فرار به دقت طرح ریزی می شود. به احتمال فراوان نقشه ورود بنی صدر و رجوی به داخل پایگاه با اطلاعاتی که توسط معزی و همدستان اش ارائه گردیده بود برنامه ریزی می گردد و نقشه پرواز و جزئیات فرار در آسمان تا مقصد که فرانسه باشد به عهده آقا بهزاد بوده است. این عملیات که واقعآ یکی از پیچیده ترین و گسترده ترین نقشه های فرار محسوب می شود با همکاری طیف عظیمی از نیروهای فریب خورده مجاهدین و عوامل نظامی آن در نیروی هوایی صورت می پذیرد. بدین صورت که یک عده وظیفه اغفال و فریب عوامل دژبانی و حراست ورودی پایگاه را به عهده می گیرند. آن ها از چند روز قبل از عملیات با یک دستگاه خودروی کاماروی زرد رنگ مرتب به پایگاه تردد می نمایند تا روز عملیات چهره این اتوموبیل عادی تلقی شود. عده ای هم با ماشین آتش نشانی در اطراف پایگاه مستقر می شوند تا برای فرار دادن سوژه در صورت لو رفتن وارد عملیات شوند. عده ای هم از شاخه نظامی گروه مجاهدین با سلاح های سنگین مسئولیت عبور سوژه ها رو به داخل پایگاه به عهده می گیرند. یه گروه دیگر از افراد نظامی فریب خورده ایستگاه های رادار مسیر را مختل می نمایند. به این صورت که با قرار دادن جعبه هایی در ایستگاه، خود در لحظه آغاز عملیات تلفن زده و اعلام می کنند بمب گذاری شده است!! عده ای دیگر هم با از کار انداختن 8 فروند هواپیمای شکاری اف – 4 عملآ از ره گیری و تعقیب آن ها جلوگیری می کنند. (واقعآ چه انسان های خائن ی پیدا می شوند که در زمان جنگ تنها ابزار مقابله با دشمن را از کار می اندازند. ننگ بر شما) خب بعد از همه این کار ها نوبت به اسکان سوژه ها می رسد. حال یکی دیگر از عوامل سرسپرده و خائن نیروی هوایی بنام سرهنگ ناوبر اسماعیل فرخنده منزل سازمانی خویش را در اختیار آن ها قرار می دهد. (معزی خیلی سعی دارد او را بی گناه و نا آگاه از ماجرا جلوه دهد). و به این ترتیب همه چیز از قبل طراحی و آماده می شود. برنامه به این صورت بود که با یکی از پرواز های شبانه آموزش سوختگیری این عملیات انجام شود. ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  6. 1 پسندیده شده
    مردم افغانستان اکثرا سواد چندانی ندارند و اطلاعات خاصی از جهان و نژاد و زبان و... ندارند و با سواد هایی هم که در میان مردم این کشور هستند اکثر مزدوری کشورهای دشمن ایران را میکنند. به راحتی یک جامعه ی بی سواد با اندک با سواد های خائن را می شود فریب داد. نتیجه اش میشه بحث های مسخره ای که در رسانه هایشان میکنند. نمونه ای از چرندیات این مزدوران قلم به دست که در شبکه هایشان شنیدم: 1_زبان فارسی با زبان دری فرق داره!!! (اصلا اسم زبان فارسی دری هست) 2_زبان فارسی اول در افغانستان بوده بعد اومده ایران!!!!!! (زبان فارسی میانه دوران ساسانیان را هر کسی از فارسی زبانان بشنوه متوجه میشه که بسیار شبیه زبان فارسی امروزه هست. جالب هست به صحبت یکی از اون مزدوران گوش میدادم میگفت که زبان فارسی امروزه در واقع ادامه ی زبان پارتی هست که به مرور زمان به آن گفتند فارسی!!!!!!! در ضمن قوم پارت هم یعنی افغانستان!!!!!!! یعنی هر کس که اندک سواد زبان شناختی و تاریخی داشته باشه این حرف را بشنوه شاخ درمیاره) 3_خراسان یک کشور مستقل بوده که حالا شده افغانستان!!!! (این در حالی هست که خراسان همیشه استان بزرگ و مرزی ایران بزرگ بوده در همه ی کتاب های تاریخی این نوشته شده و فقط نیمه ی شمالی افغانستان جزو خراسان بزرگ بوده و خراسان بزرگ علاوه بر آن شامل کشورهای ترکمنستان ازبکستان و تاجیکستان و استان خراسان ایران بوده) 4_ایران در واقع اسم کشور ما بوده دزدیدندش!!!! (خب قسمت اول این حرف درسته چون کشور افغانستان یک قسمتی از ایران بزرگ بوده ولی ایران فعلی هم قسمت مرکزی از آن ایران بزرگ بوده و بحث دزدی خیلی خنده دار هست) 5_ایرانی ها نژاد پرست ضد افغانی هستند و ما را مدام میکشند!!!! (منکر رفتار بد عده ی کمی از ایرانیان با افغان های مهاجر نمیشم ولی کدام کشور همسایه را سراغ دارید که از چند میلیون مهاجر همسایه برای دهه ها پذیرایی کنه بعد این جور علیهش حرف زده بشه؟ به نطر ایران اولین مورد در تاریخ هست )
  7. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه بسیار مهم - فعلا به بخش مربوط به مرگ رجوی با این برچسب ها نگاه کنید تا بعد که قضیه روشن تر بشه: بدون منبع ، غیرقابل اثبات و فعلا در حد شایعه زندگی و مرگ کفتار مسعود رجوی در سال 1327 در یکی از روستاهای حومه طبس به دنیا آمد. نامبرده در نوجوانی از فعالان انجمن حجتیه بود. مسعود رجوی تحصیلات ابتدائی را در دبستان فارابی طبس به پایان رساند و از دبیرستان شاهرضا مشهد دیپلم ریاضی گرفت. وی در سال 1345 در رشته حقوق سیاسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران پذیرفته شد و در خرداد 1350 موفق یه اخذ لیسانس گردید. رجوی در 17 سالگب به گروه موسوم به «سازمان آزادی بخش ایران» پیوست که گروهی کوچک از جوانان دارای سمپاتی فکری به «نهضت آزادی ایران» محسوب می گردیدند. این گروه بعدها به «سازمان مجاهدین» تغییر نام داد. رجوی از اوایل سال 1346 و در سن 19 سالگی به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمد. رجوی در این گروه در بخش ایدئولوژیک فعالبت می کرد. وی در مرداد 1349 به همراه چند تن از دیگر اعضای مجاهدین برای مذاکره با سازمان فتح رهسپار اردن شد. وی پس از بازگشت از اردن در سال 1349 به کادر مرکزی سازمان راه یافت. این گروهک در سال 1350 زیر ضربه شدید نیروهای امنیتی ( نظیر ساواک و ...) قرار گرفت و 95 درصد اعضای مهم آن دستگیر شدند و سازمان تقریبا در بیرون زندان نابود شد. رجوی هم در شهریور 1350 توسط ساواک دستگیر شد. حاصل کار 6 ساله این گروه تعدادی ترور آمریکائی ها ( 4 نفر) ، بمب گذاری در شرکت های آمریکائی و سفارت اردن !! و بمب گذاری در دفتر چند نشریه بود. رجوی و تعدادی دیگر از اعضای کادر مرکزی گروهشان در سال 1350 دستگیر می گردند و همگی در دادگاه های عادی و تجدیدنظر نظامی که حکومت شاه در بهمن 1350 برپا کرده بود ، محاکمه و به اعدام محکوم شدند. بجز رجوی ( !!! ) تقریبا تمامی اعضای شورای مرکزی تا سال 1351 اعدام گردیدند. اما رجوی از همان ابتدا طیق گزارش های ساواک با این سازمان همکاری کامل کرده و در این راه تا لو دادن و حتی کشیدن کروکی منزل سایر سرکردگان مجاهدین پیش می رود. رجوی در دادگاه از شاهنشاه تقاضای عفو ملوکانه می نماید و به همین دلیل در سال 1351 به تحمل ده سال زندان محکوم می گردد. برادر مسعود رجوی (کاظم رجوی) نیز پس از دستگیری مسعود ، همکار ساواک و منبع خبری این سازمان در بین کنفدراسیون دانشجویان خارج کشور می گردد. کاظم رجوی بعد از انقلاب اولین سفیر ایران در مقر «سازمان ملل» در ژنو بود و پس از فرار رجوی به خارج از کشور از سمت خود برکنار شد ؛ در اردیبهشت 1369 ( آوریل 1990) در نزدیکی خانه اش در کوپه در نزدیکی ژنو هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. کاظم رجوی و اتومبیل او پس از هدف گلوله قرار گرفتن با باز شدن درب زندان ها در روزهای انقلاب مسعود رجوی هم از زندان بیرون آمد. رجوی پس از انقلاب 1357 ( دقیقا در تیرماه 1358) با اشرف ربیعی ازدواج کرد. اشرف ربیعی از زندانیان سیاسی زمان شاه و همسر یکی دیگر از اعضای سازمان به نام علی اکبر نبوی نوری بود که در درگیری های سال 1355 کشته شده بود. اشرف ربیعی در جریان حمله نیروهای کمیته و سپاه به خانه تیمی زعفرانیه تهران در 19 بهمن 1360 به همراه موسی خیابانی و تعدادی دیگر از کادرهای مهم مجاهدین (منافقین) کشته شد. این روز در ادبیات رسمی منافقین بعدها «عاشورای مجاهدین» نامگذاری شد. دقایق پایانی فیلم «ماجرای نیمروز » ماجرای حمله نیروهای امنیتی به محل اختفای موسی خیابانی در زعفرانیه و کشته شدن او و اشرف ربیعی را به تصویر کشیده است. رجوی در مهر سال 1361 با فیروزه بنی صدر دختر ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور فراری ایران ازدواج کرد. این ازدواج اقدامی در جهت ایجاد روابط سیاسی میان این دو شخصیت ضد نظام جمهوری اسلامی بود. در بهمن 1363 به دلیل خروج بنی صدر از تشکیلاتی که «شورای ملی مقاومت ایران» نامیده می شد ، این ازدواج هم به طلاق انجامید. در سال 1364 مسعود رجوی با مریم قجر عضدانلو ( مشهور به مریم ابریشمچی) ازداوج کرد. مریم قجر عضدانلو پیش از این ازدواج همسر مهدی ابریشمچی از کادرهای مرکزی مجاهدین (به تعبیری پس از مرگ موسی خیابانی نفر دوم سازمان) بود. در اسفند سال 1363 مسعود رجوی او را بعنوان همردیف مسئول اول انتخاب نمود. به دنبال اعلام «انقلاب ایدئولوژیک» در سازمان مجاهدین در سال 1364 ، از آنجائی که رده اول زنان در سازمان نمی توانست همسر رده دوم مردان باشد ، مهدی ابریشم چی همسرش مریم قجر عضدانلو را طلاق داد و همسر سابقش به ازدواج مسعود رجوی (رده اول سازمان) درآمد. مسیر فرار و سرانجام مسعود رجوی (سالهای 1360 تا 1394) محمد محمدی ری شهری ( وزیر وقت اطلاعات ایران) درباره مهاجرت مسعود رجوی به عراق در خاطرات خود می گوید که : با روی کار آمدن دولت گِلیست ها در فرانسه ، میل دولت آن کشور به بهبود روابط با ایران افزایش یافته و هیئت هائی از طرفین از دو کشور دیدار کردند. شرط دولت ایران برای بهبود روابط با فرانسه ، اخراج مجاهدین بوده است. دولت فرانسه نهایتا ضرب العجلی برای خروج رجوی تعیین می کند. هم زمان دولت ایران در تلاش بود با استفاده از پلیس بین الملل (اینترپُل) وی را بازداشت و به ایران منتقل کند. وی می نویسد که: مجاهدین ابتدا قصد مهاجرت به سوئیس و استفاده از بی طرفی و وجود کانتون های مختلف در آن کشور را داشته اند ؛ اما پس از آنکه «از طریق تخلیه تلفنی سفارت ایران» از قصد دولت ایران برای همکاری با اینترپل مطلع شدند ، راه عراق را در پیش گرفتند. رجوی پیش از این با نماینده دولت عراق در پاریس بیانیه صلح امضاء کرده بود. به گفته ری شهری ؛ مجاهدین در سالهای دهه 60 اطلاعات با ارزشی از طریق تخلیه تلفنی اماکن سیاسی و نظامی ایران به دست می آوردند. بنا به ادعای ری شهری ؛ مجاهدین موفق به جذب (فریب) 2500 نفر از اسرای ایرانی در اردوگاه های عراق شده و همچنین طی عملیات های آفتاب و چلچراغ به ترتیب 216 و 1500 نفر از سربازان ایرانی را اسیر کردند. سرنوشت رجوی پس از خروج از ایران بصورت تیتر وار ( این اطلاعات فعلا فاقد منبع می باشد. ) 1- مرداد 1360 فرار از ایران با پدر زن آینده خود ( بنی صدر) 2- سال 1365 اخراج از کشور فرانسه و ورود به عراق برای مزدوری صدام 3- سال 1382 تحویل اسلحه های اهدائی صدام ( اسلحه های مزدوری) به نیروهای آمریکائی و انتقال به پایگاه گریزلی 4- سال 2008 انتقال به کشور اردن توسط نیروهای آمریکائی و اسکان در خانه رغد صدام حسین 5- سال 2010 مشخص شدن ابتلا به چند بیماری ( هپاتیت - سرطان سیستم گواررشی و ... ) و انتقال مخفیانه جهت معالجه به کشور ایسلند 6- سال 2012 انتقال مجدد به کشور اردن 7- سال 2013 انتقال به کمپ نیروی دریائی آمریکا در خلیج گینه به نام APO 8- سال 2014 انتقال از پایگاه آپو به جمهوری ایرلند برای مداوا و معالجه مجدد ( شهر Cork ) 9- مرگ در ایرلند در سه ماهه نخست سال 2015 ( احتمالا ژانویه) 10- انتقال جسد به عربستان و تدفین ( سال 2015) 11- سال 2017 : اعلام مرگ مسعود رجوی توسط ترکی فیصل 12- اعلام نیمه رسمی خبر مرگ عصاره کثافت و رذالت با انتشار تصویر بیبلورد در کمپ اشرف-3 در آلبانی توسط مریم رجوی پس از مرگ رجوی در سال 2015 مریم قجر و دیگر تروریست های این فرقه درمانده و سرگردان شده بودند که چه کنند؟ از طرفی این فرقه سرکرده خود را از دست داده بودند و گوسفندان کلونی شده ، بی چوپان شده بودند ( دیالوگ فیلم مغزهای کوچک زنگ زده ) و در صورت شنیدن چنین خبری ممکن بود که سر به شورش و یاغیگری بردارند و از طرفی بز راهنمای گله (مریم رجوی) هم نمی دانست که بدون چوپان چه باید بکند. رجوی خائن وصیت کرده بود که جنازه اش در کشور عربستان دفن شود و لذا گفتگوی مریم قجر و شیخ جاسوس ( شیخ ترکی فیصل) ، چند بار در فرانسه برگزار شد و به همین دلیل جنازه مسعود به آن کشور منتقل و چال گردید. ( واقعا حیفم اومد که از لفظ محترمانه دفن استفاده کنم). به همین دلیل هم اعلام خبر مرگ مسعود به عهده ترکی فیصل گذاشته شد و نامبرده در سال 2017 در «نمایش فرقه رجوی» در پاریس ؛ با دوبار تکرار کردن کلمه «مرحوم» مرگ وی را اعلام کرد. مراسم 5 روزه مریم قجر در آلبانی برای رونمائی مرگ رجوی از ابتدای سال 2019 نقشه رونمائی و تائید مرگ مسعود رجوی بعد از گذشت بیش از 4 سال* ( 2015 تا نیمه 2019 ) در دستور کار مریم قجر قرار گرفت. و چنین شد که در خلال آن 5 روز با دعوت از مزدوران و سخنرانان خارجی از تابلوی عکس رجوی در کنار اشرف ربیعی و موسی خیابانی پرده برداری شد !! * : اگر چه سابقه شدت گرفتن بیماری رجوی به سال 2010 باز می گشت ولی پس از درمان در کشور ایسلند ، این بیماری در سال 2014 مجددا شدت گرفته بود و وی پس از حدود 6 ماه دست و پنجه کردن با مرگ ( نیمه دوم سال 2014 تا ژانویه 2015 در خانه ای محافظت شده در شهر Cork ایرلند به درک واصل شد. پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  8. 1 پسندیده شده
    ما باید کل واقعیت رو ببینیم و از هیچ سمت دیوار نیفتیم در این باره چند نکته مطرح هست: - اشتباه و جنایت با هردلیل هیچ توجیهی ندارد، چه به نام انقلاب و چه به نام شاه و یا هرنام دیگر - ما دچار تحریف روایت هستیم، روایتی که بسیاری از جنایات را سانسور کرده تا اتفاقات بعدی را آن طور که میخواهد روایت کند - بسیاری از روایت ها علیه نظام ابزاری برای تطهیر نظام قبل شده است، گویی مردم بی دلیل انقلاب کرده بودند، کار به آنجا کشیده که رسما دفاع از کشور هم گناه شمرده شده است. - ما باید هم جنایات و حیله تحریف گران روایت در آن سوی آب را افشا کنیم و هم ناکارآمدی مدیران و بی سلیقگی رسانه ها را هم مشخص و رسوا کنیم. - متاسفانه مدیران و مسئولان ما، ناکارآمدی خود را پشت نظام پنهان می کنند و از نظام برای پوشاندن کم کاری های خود مایه می گذارند. این رفتار خود نوعی خیانت دیگر است. - ما شهدایی رو داریم که در جلسه محاکمه ساوکی ها، رفتن برای گرفتن رضایت و بخششون و مثال هایی بی شمار ای برادر عرب که به دنبال من میگردی تا گلوله ات را به سینه ام بنشانی. در قیامت جای من و تو عوض خواهد شد و آنروز من به دنبال تو خواهم گشت تا نزد خدایم تو را شفاعت کنم . (شهید حاج علی محمدی) -
  9. 1 پسندیده شده
    یه پارادوکس یه پارادوکس جالب که تو صحبت های مخالفین جمهوری اسلامی داره نموده پیدا میکنه از یه طرف دارن درخواست تحریم انتخابات و برندازی می کنن و از یه سمت دیگه میگن مردمی که در سال 57 انقلاب کردن اشتباه کردن یعنی به خاطر حوادث آبان 98 و هواپیمای اکراینی، مردم باید حکومت رو برندازی کنن ولی مردم بعد از کشتار 17 شهریور و اقدامات ساواک و همه او شرایط نباید انقلاب می کردن و باید شاه رو تحمل می کردن نکته جالب تر اینه که اعدام سران ساواک و بازجوها و قاتل ها رو جنایت می دونن ولی خودشون وعده میدن که اگر سرکار بیان مقامات و همکاران جمهوری اسلامی رو تهدید به اعدام می کنند ------------------------------------- یه پارادوکس جالب دیگر حمایت شدید برندازان از تحریم ایران و قطع همه دسترسی ها هست تا جایی که به صراحت میگن باید کاری کنیم که به مردم فشار بیاد تا علیه حکومت اقدام کنن و براندازی رخ بده ولی تاکنون یکبار ندیدیم که علیه اختلاس گرانی که به کانادا فرار می کنند و پول مردم را می خورند اقدامی بکنند. --------------------------------- در خصوص اعدام های سال 67، صداشون به شدت بلنده ولی از جنایات منافقین هیچ سخنی نمیگن حاضر نیستن که در مورد کشتار مردم و شکنجه ها به نام عملیات مهندسی حرفی بزنن ویا محکوم کنن حاضر نیستن در خصوص همکاری منافقین با صدام علیه ایران و خیانت در جنگ سخن بگن حاضر نیستن در خصوص جنایات منافقین در حمله فروغ جاویدان کلامی بگویند و .... بدلیل وحشتناک بودن عملیات مهندسی تصاویر فقط لینک مربوط ارائه می شود لینک1 لینک 2 اینجاست که این حرف بیش از پیش معنی پیدا می کند نگذاریم جای جلاد و شهید عوض شود -------------------------------- پی نوشت: همه ما می دانیم که در حوادثی چون انقلاب بی عدالتی رخ می دهد که هیچ توجیهی ندارند و باز می دانیم که ریختن یک خون بیگناه برابر با خون همه انسان ها است ولی نباید گذاشت بعضی واقعیت ها تحریف شود و جنایتکاران که خون یک ملت را ریختن از جنایات خود فرار کنند همچنین این نوشتار درصدد توجیه کم کاری ها و کاستی های مدیریت کشوری نبوده و از همین رو تاپیک مدیریت منابع و صنابع تهیه شد تا راهکاری برای حل این مشکل بزرگ کشور باشد. لینک
  10. 1 پسندیده شده
  11. 1 پسندیده شده
    بدن انسان نمود انسجام تیمی وقتی بحث از یک انسجام آرمانی می شود، بهترین مثال بدن انسان است. مجموعه ای یکپارچه که هیچ یک از اعضای آن ادعای برتری بر دیگر اعضا ندارد و همگی برای هدف والا به نام بقا و زندگی تلاش یکپارچه ای می کنند. اگر از کسی بپرسند مغز مهمتر است یا دست ؟؟ همه می گویند مغز ولی هیچ مغزی حاضر نیست دستش را بدهد و خودش را حامی دست می داند. و انسان عاقل به خوبی می داند زندگی بدون دست چه سختی های زیادی دارد و در صورت نقص عضو باقی اعضا می بایست جور نبود ان عضو را بکشند و جبران کنند. از این رو هرگز تضاد در فعالیت های بدن پیش نمی آید. در صورت سانحه و تصادف، اعضای بدن در گام اول سعی می کنند فشار و بار را از دوش عضو آسیب دیده بردارند و امکان بازسازی آن را فراهم کرده و درصورت شرایط حاد، عضوی خود را فدای عضو حیاتی تر می کند تا حداقل حیات حقظ شود. اما اگر یک تیم فوتبال را به عنوان سازمان مطرح کنیم همیشه می بینیم که همه دوست دارند مهاجم باشند، همه می خواهند گل بزنند و همه کاره بازی باشند. هیچ کس دوست ندارد دفاع و در سایه بازی کند همه می خواهند رونالدو یا مسی باشند در حالی که اعضای بدن انسان همگی به دنبال برد بدن واحد هستند و اجرای وظیفه خود به بهترین نحو را همچون گل زدن می دانند، چه قلب، چه مغز، چه دست و پا و حتی چه مثانه در حقیقت اعضای بدن انسان می گویند که ما در جایی فعالیت می کنیم که عضوی دیگر نمی توانند انجا را پوشش دهد و ما در پست خود تک و بهترین هستیم، همچون اعضای یک ساعت با این تفاوت که هیچ یک از اعضای بدن انسان نسبت به دیگر اعضا بی تفاوت نیستند و در صورت نیاز سریعا همدیگر را پوشش می دهند. همین اصل باعث شده است که سازمان ها بخواهند از مجموعه بدن انسان و حتی کلونی مورچه ها و زنبورها تقلید کنند تا بهترین کیفیت را حاصل کنند اما مسائلی چون: عدم حس مسئولیت و بی تفاوتی تلاش برای نفر اول بودن عدم وجود هدف مشترک عدم شایسته سالاری و .... سبب می شود آن سازمان دچار نوسانات و چالش های جدی شود. --------------------------------- شاید بیان این سوال مثال هم خالی از لطف نباشد رئیس جمهور مهمتر است یا پاکبان شهرداری؟؟؟ اگر رئیس جمهور یک هفته بر سرکار نباشد وضع چگونه خواهد بود؟ و اگر پاکبان یک هفته بر سرکار نباشد وضع چگونه خواهد بود؟ جواب ها نشان می دهد که اهمیت راس تا کف سیستم چقدر بالا بوده و هیچ عنصری به تنهایی قابل ارزش گذاری نیست و اعضا در کنار هم ارزش پیدا میکنند. در تکمیل نکات خاطره مدیریت شهید ستاری همان بحث های منافع شخصی و عدم وجود هدف مشترک در یک عضو را به خوبی نشان می دهد که باعث نابودی پروژه و سیستم می شود در اینجا جمله زیبای سعدی شیرین سخن بجاست: بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی
  12. 1 پسندیده شده
    ای کاش امار تلفاتشم بیاد بیرون زمانی که یابو برشون داشته بود و وارد مرز هواییمون شدن بله شیوه جنگ سگ خوری شیوه اصلی غربیاس تا ندونن یجایی بی دفاعه قهرماناشونو ننمیفرستن. یا علی
  13. 1 پسندیده شده
    نکات برجسته مدیریت شهید منصور ستاری با تشکر از دوست ارجمند @mehran55 بابت نقل خاطرات مدیریتی شهید بزرگوار منصور ستاری که یک الگوی واقعی برای امروز ما محسوب می شود. ارائه مباحث بصورت کاربردی زمانی ارزش پیدا می کند که در اقدام و عمل دیده شود و رفتار و تفکر این شهدا پر از این مثال ها و الگو ها است که جوابی محکم بر مدیرانی است که امروز به جای تلاش، بهانه های بسیار دارند ------------------------------------------ * استفاده از پتانسبل و نیازها برای بروز توانمندی * تنها با عمل و شکستن سدهای فکری میشود تغییر ایجاد کرد نه با شعار مهم نیست که چه کاره هستید، اینکه بی تفاوت نباشید و به دنبال تغییر تلاش کنیم، تاثیرگذار خواهید شد * شکار استعداد، ارزش گذاری برای پرسنل و نیروی انسانی راز موفقیت مدیر موفق است. باید گفت که پیدا کردن استعداد یک حرف است و حمایت و پشت او را گرم کردن یک داستان دیگر * پیگیری و سرزدن به کار، چیزی که از فرق های مدیر موفق است، مشکل اصلی مدیران ما، پشت میز دستور دادن است، و حاضر به حضور در میدان عمل نیستند. چنین مواردی در کار زیاد رخ می دهد و یک مدیر با پذیرش مسئولیت می تواند تیم را از میانه این بحران به سلامت عبور دهد یکی از جنبه های حمایت از نیرو هم همین نوع حمایت است. این یک مفهوم بزرگ در مدیریت است. که سکون بدتر از شکست تلاش است. * استفاده از دیدگاه دیگر کارشناسان حتی مدیران خودرو که حاضر به طراحی و تولید خودرو نبودند و وی میخواست به انها اثبات کند. * لازم نیست همه چیز رو خودمون بسازیم، اولین اقدام مونتاژ است و به تدریج توسعه و داخلی سازی متناسب با بازار، زمان، تکنولوژی و بودجه درد اصلی کشور ما که ادامه کار سریع توسط افراد بعدی رها میشود چیزی که در مورد شهید کاظمی، تهرانی مقدم هم دیدیم و مدیریت و پیشرفت کشور عملا به دوش افرادی هست که از جان، ارامش و زندگی خود می گذارند برای تولید و پیشبرد امور و بقیه خود را به بی تفاوتی می زنند و نتیجه آن در کشور پیشرفت های جزیره ای است که به هم وصل نمی شوند.
  14. 1 پسندیده شده
    https://www.mmy.ye/ وبسایت الاعلام الحربی الیمنی....فیلم ها را با کیفیت بالا ببینید
  15. 1 پسندیده شده
    ویدئو کامل از حملات انصارالله به مواضع ارتش عربستان در جیزان مدت زمان 38 دقیقه https://www.aparat.com/v/hs96q برای اون دست از دوستان که دسترسی خوبی به نت ندارن سایت شبکه المسیره به صورت قسمت های مختلف ویدئو رو قرار داده https://www.almasirah.net/category/108/101/
  16. 1 پسندیده شده
    از معدود تصاویر قبل از پاک‌سازی. اون چیزی که وسط تصویر هست لاشه‌ی پهپاده؟
  17. 1 پسندیده شده
    اکنون و آینده .. یک دهه پس از نخستین پرواز جی-20 در یازده سالگی یازدهم ژانویه سال 2021 ، به تقریب یک دهه از نخستین پرواز اولین جنگنده سنگین وزن نیروی هوایی ارتش چین ، چنگدو جی -20 که چهارمین جنگنده نسل پنجم عملیاتی دنیا لقب گرفته ( درست یکسال پس از نخستین پرواز سوخو-57 ) می گذرد . اگر چه منبع چینی ، در همان سالها ، در مقیاس گسترده ای اعلام نموده بودند که این کشور پیشرفت قابل توجهی را در توسعه جنگنده نسل پنجم ، به خود می بیند ، اما این گزارشها در آن زمان ، نزد منابع غربی با بی توجهی غیر معمولی روبرو گردید ، چرا که تصور می شد فناوری طراحی چنین جنگنده ای از حدود توانایی های چین ، خارج است . در عوض ، تحلیلگران نظامی غرب ، براین اعتقاد قرار داشتند که جنگنده جدید چینی ، بیشتر یک هواگرد رزمی نسل +4 با فناوری شبیه به یوروفایتر اروپایی یا رافال فرانسوی است که بلحاظ پیچیدگی فناوری مورد استفاده ، از کاراکترهای استاندارد نسل پنجم بسیار عقب تر است . اما رونمایی از جنگنده جی-20 و نخستین پرواز رسمی آن که در جریان سفر وزیر دفاع وقت ایالات متحده ( رابرت گیتس ) به چین صورت پذیرفت ، به نوعی نمایش قدرت و پاسخ به استراتژی دولت اوباما ( چرخش قدرت به آسیا ) تلقی گردید ، ولی موضع رسمی چین در این زمینه بسیار متفاوت بود ، چرا که نقل قولی از گیتس صورت گرفته که در سئوالی از رییس جمهوری وقت چین ، این آزمایش را بی ارتباط با سفر وزیر دفاع آمریکا و براساس برنامه ریزی قبلی دانسته بود . با این حال ، گیتس ، همچنان توانایی چین در توسعه یا عملیاتی نمودن یک جنگنده نسل پنجم را نادیده گرفت و معتقد بود که این رونمایی ، تنها یک نمایش فناوری از سوی چین می بایست تلقی گردد . در همان زمان نیز مشاوران گیتس با نقل قول از وزیر دفاع ، جی-20 را فاقد قابلیتهای رزمی واقعی دانسته و براین اعتقاد قرار داشتند که این جنگنده ، حتی در صورت واقعی بودن ، تا قبل از یک درگیری بزرگ در شرق آسیا ، آماده ماموریت نخواهد شد . اما روند توسعه این جنگنده تا سال 2020 ، بار دیگر ، نشان داد که انتظارات غرب از برنامه توسعه رزمی و فناوری چین ، با یک شکاف اطلاعاتی قابل توجهی روبروست . از یک نظر ، نیروی هوایی چین از سال 1992 با خرید جنگنده های سوخو-27 از روسیه ، ضمن آغاز بازسازی سخت افزاری سازمان رزم خود ، قابلیتهای محدودی را برای مقابله با جنگنده های اف-15 نیروی هوایی ایالات متحده فراهم مینمود و پس از آن ، با دریافت امتیاز تولید این جنگنده از روسیه ، تلاش نمود تا کمیت ناوگان را خود بهبود بخشد . اما معرفی اف-22 و متعاقب آن ، تحویل رپتور به نیروی هوایی ایالات متحده ، باعث شد تا نیروی هوایی چین برای پاسخ به شکاف بزرگ ایجاد شده ، تلاش گسترده ای را برای بخدمت گیری یک جنگنده جدید بومی و همتراز با اف-22 در دستور کار خود قرار دهد . بدین ترتیب ، روند توسعه جی-20 آغاز و درنهایت بعنوان دومین جنگنده سنگین وزن نسل پنجمی درمارس 2017 به نیروی هوایی ارتش چین ملحق گردد . درمیان برجسته ترین قابلیتهای جی-20 ، قابلیتهای رادار گریزی این جنگنده است که پس از اف-22 ، مقام دوم را در اختیار دارد و هدف قرار دادن آن را در فواصل طولانی بسیار مشکل می نماید . علاوه براین ، یک سامانه اختصاصی آگاهی محیطی که بر روی کلاه پروازی خدمه نصب شده ، می تواند به خلبان در هدفیابی و شلیک موشکهای کوتاه برد ، کمک زیادی نماید ، در حالی که رپتور فاقد چنین امتیازی است . علاوه براین ، توسعه مستمر موشکهای پی ال -15 و منطبق کردن آن با رادار AESA جنگنده باعث شده تا یک حریف بسیار خطرناک برای موشکهای آمرام ( سری سی و دی ) متولد شود . اما بر خلاف اف-22 که بدلیل هزینه های عملیاتی بسیار زیاد ، تنها 4 سال پس از ورود به خط تولید ، تحویل آن به نیروی هوایی کاربر ، متوقف شد ، انتظار می رود که جی-20 برای مدت زمان قابل توجهی ، در خط تولید قرار داشته باشد . گمانه زنی هایی هم کنون وجود دارد که یک نسخه دو سرنشینه مجهز به سامانه های راداری بسیار قوی تر به منظور ایفای یک جنگنده هشدار اولیه در حال توسعه است و همزمان با آن، پیشرانه های جدیدتر WS-10C با بازدهی مشابه اف-119 آمریکایی نیز به این هواگرد اضافه گردد . حتی شایعاتی نیز وجود دارد که امکان تغییر پیشرانه ها و جایگزین شدن موتور WS-15 به نسخه J-20B نیز امکان پذیر شده است . براساس اطلاعات طرف چینی ، این جنگنده باسرعت 50 فروند در سال ، در خط تولید قرار داشته و چیزی در حدود 150 فروند آن نیز در مراحل مختلف آزمایش قرار دارد . مترجم : MR9 /صرفاً برای میلیتاری پی نوشت : 1- بن پایه
  18. 1 پسندیده شده
    طبق صحبت های امیر رستگاری، هرمز توانایی درگیری همزمان با 16 هدف رو در ارتفاع پایین و متوسط دارد. و برای اینکار از 4 رادار کنترل آتش بهره می برد و هر رادار 90 درجه را پوشش می دهد تا هرمز از پوشش 360 درجه‌ای برای مقابله با تهدیدات برخوردار باشد. احتمالا این رادارها نسخه جدید رادار چشم عقاب باشد. چشم عقاب توانایی درگیری با 3 هدف را داراست، برد رادار 200 کیلومتری و ارتفاع کشف 30 کیلومتر است. احتمالا در نسخه اولیه هرمز شاهد پدافند 200 کیلومتری نباشیم و پدافند دوربرد ناو بتواند تا 150 کیلومتر را پوشش دهد. البته این امکان وجود دارد که با سوم خرداد دریاپایه هم مواجه شویم همچنان که یک گردان سوم خرداد توانایی درگیری با 16 هدف را دارد. سوالی که وجود دارد این است با وجود طراحی و ساخت انواع سامانه‌های زمین پایه چرا پدافند هرمز توانایی پوشش ارتفاع بالا را ندارد؟ جالب توجه است که نسخه های دریاپایه بوک روسی و اچ کیو 16 چینی به ترتیب با ارتفاع درگیری 15 و 18 کیلومتر (ارتفاع متوسط) می باشند. گرچه نمی‌توان نظر قاطعی در مورد پدافند این ناو داشت اما محتمل است که بتواند 100-150 کیلومتر را پوشش دهد. با توجه به اینکه هرمز قرار هست با 16 هدف درگیر شود و برای هر هدف 2 موشک پرتاب می‌شود یعنی 32 موشک، و همچنین پوشش برد کوتاه، متوسط و بلند برای این ناو در نظر گرفته شده است بنابراین تمام لانچرهای عمود پرتاب جلوی دکل مربوط به موشک‌های پدافندی خواهد بود و پرتابگرهای مایل پرتاب برای موشک‌های کروز ضد کشتی به کار گرفته خواهد شد. در این صورت ما تنها با پرتابگرهای عمود پرتاب مخصوص پدافند روبرو هستیم که فعلا توانایی شلیک موشک‌های کروز رو نخواهند داشت. فعلا نیاز به کروزهای دریایی برای هدف قرار دادن اهداف زمینی نداریم و نیاز اصلی ما توانایی هرمز در حمایت از خود ضد نیروی هوایی و دریایی دشمن است. اگر ماکت هرمز را ملاک قرار دهیم، شاید در آینده حضور 32 موشک برد بلند 120-150 کیلومتر صیاد3، 48 موشک برد متوسط صیاد2 و تا 64 موشک پدافندی برد کوتاه برای مقابله با موشکهای کروز را شاهد باشیم. بهتر است که نیروی دریایی برای پدافند برد کوتاه از موشکهای هدایت فروسرخ یا تصویر ساز حرارتی استفاده کند تا در صورت تهاجم انبوه موشک‌های کروز یا بمبهای هواپرتاب به سمت ناو، رادار درگیری پدافند وظیفه هدایت موشک را به عهده نداشته باشد و موشک خود دست به رهگیری و انهدام هدف بزند تا همچنان پدافند بتواند با خطر هواگردهای دشمن در برد متوسط و بلند مقابله کند.
  19. 1 پسندیده شده
    بررسی اثری که معرفی این طرح در دشمن گذاشته است مسئله مهمی است. خدا قوت و تشکر و از این مطلب خوب شما. منبع رو هم ذکر بفرمایید مفید برای خوانندگان و مزید قوت نوشتار شماست. خصوصا عبارت «موشکهای کروز ضد کشتی سی-802 که تحت امتیاز چین با شناسه "قادر" تولید می شود» نیاز به ذکر منبع را بیشتر می کند.
  20. 1 پسندیده شده
    پروژه هرمز برنامه بلندپروازانه نیروی دریایی ایران برای توسعه ناوشکن های پنهانکار نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، در بیست و هشتم نوامبر 2019 ، از ماک-آپ مقیاس کوچک یک نمونه ناوشکن پنهانکار آینده خود که هم اکنون با شناسه " هرمز" شناخته میشود ، رونمایی نمود . برخی کارشناسان براین باورند که پروژه هرمز ، ادامه سلسله تلاش های شبکه تحقیقات دفاعی نیروهای مسلح ایران برای توسعه فناوری سخت افزارهای پنهانکار است که در گذشته با برنامه هایی نظیر قاهر313 و مجموعه متنوعی از سامانه های موشکی کروز با قابلیت شلیک از زیرسطحی و پرنده های بدون سرنشین پیوند خورده است . تایپ 052D براساس اطلاعات موجود ، این ناوشکن در کلاس 3000 تن بوده که در مقایسه می توان نمونه ایرانی را با تناژی در حدود 50 درصد ، با پیکربندی های رزمی شناور نظیر 052D چینی و همچنین شناورهای کلاس آرلی بورک نیروی دریایی ارتش ایالات متحده قرار داد . با این حال ، برخی براین اعتقاد قرار دارند که این پروژه بومی ، با توجه به تناژ اعلامی ، شاید در ردیف استاندارد موجود برای " ناوشکن" ها قرار نگیرد ، اما قابلیتهایی که از سوی کارشناسان در خصوص این برنامه ، گمانه زنی شده ، به تقریب ، فراتر از پتانسیل رزمی فعلی این نیرو قرار خواهد گرفت . سلول های شلیک عمودی مارک 41 شناور های رزمی کلاس آرلی بروک این دسته از تحلیلگران معتقدند که پروژه هرمز به احتمال زیاد ، توانایی دستیابی به سرعت 40 گره را داشته و این درکنار طراحی خاص بدنه با پتانسیل پنهانکاری و زرادخانه ای شامل 96 سلول پرتاب عمودی برای استقرار موشکهای سطح به هوا و کروز ( شامل گونه های ضد کشتی و حتی ضد اهداف زمینی . م ) درصورت تولید در کمیت مناسب، می تواند یک جهش غیر قابل تصور برای نیروی دریایی ایران برای دستییابی به قابلیتهای آفندی ، فراتر از یک نیروی دریایی ساحلی ( نیروی دریایی سبز ) بشمار رود . کلاس لیتورال ( سمت راست ) - پروژه هرمز ( سمت چپ ) بااین وصف ، در حالی که کلاس چینی 052D تنها 64 سلول و کلاس آرلی بروک ، 90 سلول را در سازه خود جای می دهد ، را میتوان بدین گونه تحلیل نمود که اندازه کوچکتر و بالتبع برد کوتاهتر موشک های کروز ایرانی ( بعنوان مثال قرار گرفتن در کلاس موشکهای DK-10A ) موجب شده تا تعداد سلول های گونه ایرانی کمیت بیشتری را به نمایش گذارد . این موشکها در هنگام قرارگیری در بخش درونی شناور ، بصورت چهارتایی دریک سلول قرار خواهند گرفت . با این وصف ، به احتمال بسیار زیاد ، قدرت آتش واقعی این شناور رزمی ، درصورت ورود بخدمت ، در حد 24 تیر موشک در ابعاد موشک استاندارد خواهد بود و این با توجه به تجربه محدود ایران در طراحی و ساخت شناورهای بزرگ رزمی ، اگر چه کم ولی به نسبت قابل توجه است . پرتابه کروز قادر (سی-802 ) ، سومین موشک از بالا سامانه دفاع نزدیک کمند به اعتقاد ناظران نظامی ، با وجود احتمال بسیار زیاد در استفاده از موشکهای دفاع هوایی بومی نظیر "باور " یا برنامه " خرداد" ، پروژه هرمز قادر خواهد بود تا موشکهای کروز ضد کشتی سی-802 که تحت امتیاز چین با شناسه "قادر" تولید می شود را نیز به کار برد . برخی ناظران نیز با توجه به تناژ 3000 تن اعلامی ، طراحی بومی ایران را با شناورهای رزمی کلاس لیتورال مقایسه می کنند . پروژه هرمز برای دفاع نزدیک دربرابر تهدیدات ضد کشتی و هواپایه ، احتمالا به گونه مشابه سامانه فالانکس یا معادل روسی آن ( با شناسه " کمند " ) ، یک رادار آرایه فازی و همچنین عرشه پرواز با قابلیت پذیرش 2 فروند بالگرد مسلح میشود . اما همچنان هزینه ساخت این شناور نامشخص به نظر میرسد ، که با توجه به کمیت بودجه دفاعی ایران ، برخی معتقدند که نمونه ایرانی ، می تواند قیمتی در حدود معادل آمریکایی آن داشته باشد . اما وضعیت بودجه دفاعی ایران و تنگناهای مالی ایجاد شده برای این کشور و وجود اولویتهای مهمتری نظیر نوسازی شبکه دفاع هوایی موجب خواهد شد این برنامه با تاخیرهای مشخصی روبرو گردد . پی نوشت :  1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .  2- ادغام پستهای ارسال شده با محوریت پروژه هرمز ، دوازدهم دی ماه سال یکهزار و سیصدو نود و هشت خورشیدی برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR)
  21. 1 پسندیده شده
    بسم الله............   اجساد به جامانده از تروریستها در جنوب غربی حلب                 در حماه نیروهای ارتش بعدا ز عقب نشینی از ارتفاع صمصام و منطقه خربه الحجاج در حومه قمحانه با یک ضد حمله این دو منطقه رو دوباره باز پس گرفتن . در معردس هم مزارع جنوبی شهرک پاکسازی شده خود شهرک به صورت کامل در اختیار هیچ طرفی نسیت ودرگیریها در حومه اون ادامه داره . دیروز مخالفین با یک حمله سنگین سعی داشتن روستای کوکب در جنوب معان رو تصرف کنند در صورت سقوط کوکب معان در خطر محاصره قرار میگرفت و احتملا نیروها ازش عقب میکشیدن . این حمله  توسط نیروهای ارتش دفع شده و یک تانک یک نفربر و چند خودر مهاجمین شکار شده همچنین یک یا دو نفربر بی ام پی ودو خودرو تاکتیکال هم به غنیمت ارتش در اومده               سوریب اعلام کردن دو تانک یا زرهپوش تروریستها رو درمعردس حماه منهدم کردن     حمله تروریستها به محله العامریه در نزدیکی راموسه . تروریستها از نفربر انفجاری کنترل از راه دور احتملا استفاده کردن             پرواز سی 130 ایرانی با اسکورت(احتملا) سوخو روسی در ادلب       راکت انداز توس در نبرد حلب؟  
  22. 1 پسندیده شده
      قیمت ها یعنی چهارصد دلار، پانصد دلار و هزار دلار مدنظر بود البته. کمی کج تابی! پیدا کرده عبارت.    تا به حال تصویری از ک ک این تروریستها در سوریه منتشر شده تا نوعش را تشخیص بشه داد؟ هر چند به نظر میرسه از همین فانتوم ها یا مشابهاتشون باشند که اتفاقا خصوصیاتش کافی هم به نظر میرسه برای موارد مورد استفاده. مداومت تقریبا 30 دقیقه ای و برد چهار،پنج کیلومتری و دوربین خوب و ارسال انلاین تصاویر و ... با توجه به وزن و قیمت هر دسته ی نظامی ثابت یا متحرک مجهز به حداقل یک ک ک اینچنینی باشه خیلی به کار میاد. هم برای پایش محیط و هم برای هدایت آتش و هم برای تعیین موقیعت و هم برای عدم غافلگیری و خیلی موارد دیگه.   برای همین به نظرم توجه به آنتی کوادکوپترها هم مهمه. به نظرم ما هم با کمی سختی به برخیشون که در اروپا تولید میشند میتونیم دسترسی ولو غیرمستقیم پیدا کنیم که لازمه حتما!
  23. 1 پسندیده شده
    ترکیه مثلا با داعش داره میجنگه و مرزها را ازش میگیره، بعد داعش ضد کردها انتحاری میزنه. بعد هم چنان از جلوی متجاوزین ترک عقب میخزه که گویا عروس وارد مناطق تحت اشغالیش شده. حالا یکی دو تا خمپاره هم برای خالی نبودن عریضه این ور و اونور میپرونه! نمیگم کلا این وسط درگیری سختی رخ نمیده. به هر حال داعش با هسته هایی شکل گرفته که خودمختار گاهی عملیات هایی می کنند و بالاخره شاید به غیرت!! نظامی گروهیشون بر بخوره و عملیاتی هم بکنند یکمی محکم تر ولی کلیت همونی بود که هست. شاید بشه گفت تنها هم پیمان ولو غیرمستقیم داعش در کل جهان ترکیه هست چه در خرید و داد و ستد باهاش. چه در امکانات لجستیکی ( گمان نکنید با تصرف اسمی مرزها و استقرار سلفی و وهابی ارتش آضاد! این زنجیره قطع میشه، نهایتا یک مرحله به عبور وهابی و سلفی داعش از مرز اضافه میشه. خاک ترکیه.خاک اشغالی القاعده.خاک سوریه) و چه مراودات مالی.   پ ن: جالبه دوباره زمزمه های آتش بس بالا گرفته از امریکا تا آلمان همه شروع کردند دوباره و نکته ی مهم تر باز ترکیه هست. به نظر ترکیه هم داره با آمریکا و هم روسیه بازی میکنه و کردها هم که این وسط بازیچه ی این قدرت ها شدند. ترکیه با نشان دادن نزدیکی به روسیه اوالا امتیازات فراوانی از امریکا در بحث قربانی کردن کردها در جرابلس و شمال حلب گرفته و از طرفی با نزدیکی به روسیه علاوه بر راضی کردن روسیه به عملیات در شمال حلب ضد کردها ( روس ها به عنوان حامیان سنتی کردها ) ارتش تروریست آضاد را هم در شمال حلب مستقر میکنه.   مهم نیست اردوغان چه وعده ای داده باشه، کافیه روز موعود تانک ها را به حاک خودش عقب بکشه و مسئولیت تمام وحشی گری ها و هجوم احتمالی تروریستها به حلب از شمال را بر عهده نیروهای نامرئی القاعده و دیگر گروه ها بدونه و مثل همیشه در این مواقع هیچ حرفی از آتش بس و تلفات انسانی زده نمیشه و سوریه برای مدتی در رسانه ها مو میشه.
  24. 1 پسندیده شده
    باید عملیات در حلب تا حد امنیت مناسب و شمال حماه برای بازپس گیری مناطق هر چه زودتر به یک نتیجه ای برسه. ( در خبرها بود فرودگاه حماه تحت آتش کاتیوشای تروریستهاست و از طرفی دیروز گویا ارتش از معردس و اسکندریه باز عقب نشینی کرده بود ) والا با تمام شدن مرحله ی اول عملیات ترکیه و پیوستن خط شمالی در مرزهای جنوب حلب به هم توسط تروریستهای تحت حمایت ترکیه ممکنه نیروها دوباره به حلب برگردند و یا به حماه. امروز هم که کری باز در مورد توافق ان قلت اورد و گفت عجله ای نداره امریکا. در مورد خط تحت تصرف تروریستهای تحت حمایت ارتش ترکیه هم که اگر بخوان داعش را کلا از شمال حلب پاکسازی کنند و یا منطقه ی امن ایجاد کنند و از اون شمال حلب را تهدید کنند خودش معضل بزرگ تری هست.
  25. 1 پسندیده شده
      امروز گزارش خوشبینانه ای یکی از رسانه ها منتشر کرد که طبق توافق احتمالی روسیه متعهد میشه گروه های به اصطلاح میانه رو هدف نگیره بعد از توافق و در عوض امریکا در هدف قراردادن النصره مشارکت کنه که این ها مهم نیست چون هیچ تفکیکی وجود نداره. نکته مهم گزارش این بود که مناطق شرقی حلب کم کم در اختیار ارتش سوریه قرار بگیره و گروه های مسلح ازش خارج بشند. ( الان تقریبا همه ی گروه ها میانه رو محسوب میشند با تغییر نام النصره و اگر هم نشه راحت میتونند در صفوف اون ها باشند پس در حقیقت این بخش از توافق یک شوخی ی بیش نیست بلکه به نظر میرسه توافق بیشتر در پی توقف عملیات های روسیه در سوریه به جز ضد داعش هست در عوض خالی کردن مناطق بخش شرقی حلب )   فرض صحت این امر و چنگ نیانداختن دوباره تروریستها بعد از قدرت گرفتن در مرزهای جنوبی ترکیه و شمال حلب و متحد نشدن در جنوب و جنوب غرب حلب برای حملات و باید دید آیا محدودیت هایی هم برای ارتش سوریه مثلا در نظر گرفته شده؟ هر چند دست کشیدن از حلب بدون حقه و فریب طرف مقابل بعید به نظر میرسه.