برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      25

    • تعداد محتوا

      8,886


  2. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      21

    • تعداد محتوا

      1,110


  3. mehdipersian

    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      2,884


  4. alrkhs

    alrkhs

    Members


    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      373



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on جمعه, 11 تیر 1400 در پست ها

  1. 3 پسندیده شده
    به نام خدا Convair F2Y Sea Dart: جنگنده ای با اسکی های آبی Convair F2Y Sea Dart هواپیمای جنگنده دریایی آمریکایی بود که هنگام برخاست و فرود از اسکی های آبی استفاده می کرد. این جنگنده فقط به عنوان نمونه اولیه پرواز کرد و هیچ وقت به تولید انبوه نرسید. F2Y تنها هواپیمای دریایی است که از سرعت صوت فراتر رفته است. این هواپیما در دهه 1950 ساخته شد تا مشکلات فرود و برخاست هواپیما ها بر روی ناو های هواپیما بر را برطرف کند. این برنامه پس از نتایج نامطلوب و حادثه دلخراش سال 1954 متوقف شد. در چهارم نوامبر سال 1954 Sea Dart در آسمان متلاشی شد و خلبان آن، Charles E. Richbourg، کشته شد. 4 فروند هواپیمای باقی مانده در سال 1957 بازنشسته شدند اما تعدادی تا 1962 آماده به خدمت باقی ماندند. شروع Sea Dart با ورود Convair به رقابت نیروی دریایی ایالات متحده برای ساخت یک هواپیمای رهگیر مافوق صوت بود. در آن زمان، تردید های زیادی برای عملیاتی کردن جنگنده های مافوق صوت از عرشه هواپیمابر ها وجود داشت. برای حل این مشکل، نیروی دریایی ایالات متحده جنگنده های زیرصوت زیادی خریداری کرد. البته این نگرانی ها دلایلی هم داشت. بسیاری از طرح های مافوق صوت در آن زمان نیاز به باند برخاستی طولانی بودند، سرعت نزدیک شدن بالایی داشتند و پایداری یا کنترل زیادی نداشتند. تمام این عوامل برای هواپیمابر ها مشکل ساز بودند. تیم Ernest Stout در آزمایشگاه تحقیقات هیدرودینامیک Convair پیشنهاد داد تا رویF-102 Delta Dagger اسکی آبی نصب کنند. پیشنهاد Convair منجر به سفارش 2 نمونه اولیه در اواخر سال 1951 شد. پیش پرواز نمونه های اولیه، 12 فروند از آن سفارش داده شد. هیچ تسلیحاتی در Sea Dart نصب نشد اما هدف برنامه، مسلح کردن نسخه تولیدی به 4 توپ 20 میلی متری Colt Mk12 و باتری راکت های غیر هدایتی با باله های جمع شونده بود. 4 فروند از هواپیما های سفارش داده شده برای ایفای نقش وسیله آزمایشی بازطراحی شدند. پس از مدتی 8 فروند دیگر هم سفارش داده شد. این هواپیما قرار بود بال دلتا و ضد آب باشد و برخاست و فرود آن توسط اسکی های آبی دوگانه جکع شونده انجام می شد. Sea Dart در حالت سکون یا حرکت با سرعت پایین در آب تا لبه عقبی بال هایش در آب فرو می رفت.اسکی ها در هنگام برخاست تا موقعی که هواپیما به سرعت 16 کیلومتر بر ساعت نرسیده بود، باز نمی شدند. توان Sea Dart توسط 2 موتور توربوجت Westinghouse XJ46-WE-02 با قابلیت پس سوز تامین می شد که هوای مورد نیاز خود را از ورودی هایی در بالای بال ها (برای عدم ورود اسپری آب) دریافت می کردند. در زمانی که این موتور ها اماده نبودند، 2 موتور Westinghouse J34-WE-32 با قدرت کمی بیش از نصف موتور های قبلی روی آن نصب شدند. نمونه اولیه از نسخه ازمایشی با یک اسکی استفاده می کرد که موفقیت آن از نسخه ی دارای 2 اسکی بیشتر بود. تا سال 1957، آزمایش هایی روی انواع آرایش های مختلف اسکی ها صورت گرفت و پس از آن به انبار منتقل شد. ایالات متحده تنها کشوری نبود که به دنبال اسکی های آبی باشد. شرکت Saunders-Roe از انگلستان نسخه ای آزمایشی از جت جنگنده قایق پرنده به نام SR.A/1 را ساخته بود که اولین بار در سال 1947 به پرواز در آمد. این طراحی در واقع یک جنگنده مجهز به اسکی بود اما نتایج خوبی نداشت. در دهه 1950، نیروی دریایی ایالات متحده آرایش داخلی یک زیردریایی هواپیمابر را مطرح کرد که می تواند 3 فروند از این هواپیما ها را حمل کند. هواپیما ها در محفظه های فشار نگه داری می شدند که از بدنه بیرون نزده بود. هواپیما ها توسط یک بالابر در سمت چپ به بالا می آمدند. در آب های آرام هواپیما خودش برخاست را انجام می داد اما در آب های متلاطم این کار توسط منجنیق صورت می گرفت. این برنامه به دلیل 2 مشکل عمده روی کاغذ باقی ماند: سوراخ مورد نیاز برای بالابر بدنه را ضعیف می کرد و انتقال بالابر بارگیری شده به ساختار بدنه دشوار بود. Sea Dart در تاسیسات Convair در سن دیگو در فرودگاه Lindbergh ساخته شد و برای آزمایش، در دسامبر سال 1952 به بندر سن دیگومنتقل شد. هواپیما با خلبانی E. D. "Sam" Shannon به طور ناخواسته اولین پرواز کوتاه خود را در حالی که قرار بود فقط آزمایش تاکسی سریع داشته باشد، در چهاردهم ژانویه سال 1953 انجام داد. اولین پرواز رسمی آن در نهم آپریل بود. موتور های کم توان باعث شدند تا جنگنده کند شود و اسکی های آبی به اندازه مورد انتظار موفق نباشند. اسکی ها با وجود بازوی لرزش گیر oleo در هنگام برخاست و فرود تکانه های شدیدی ایجاد کردند. کار برروی اسکی و بازو ها شرایط را تا حدودی بهبود بخشید اما آن ها قادر به رفع مشکل عملکرد ضعیف نبودند. Sea Dart با موتور های J34 قادر به رسیدن به سرعت مافوق صوت نبود. طراحی آن نیز مربوط دوره پیش از قانون سطح Whitcomb بود و ضریب پسای فراصوت زیادی داشت. دومین نسخه اولیه لغو شد، بنابراین اولین هواپیمای آزمایشی ساخته شد و پرواز کرد. این هواپیما به موتور های J46 مجهز بود که کارایی کمتری داشت. با این حال، با شیرجه ای کم عمق به سرعتی کمی بیش از 1 ماخ دست پیدا کرد تا به تنها هواپیمای دریایی مافوق صوت تا به امروز تبدیل شود. در چهارم نوامبر سال 1954، Sea Dart BuNo 135762 در نمایشی برای مقامات نیروی دریایی و خبرنگاران بالای بندر سن دیگو در آسمان متلاشی و خلبان آزمایشی Convair، Charles E. Richbourg، پس از عبور ناخواسته از محدودیت های سازه هوایی کشته شد. ریچبورگ 31 ساله، کهنه سرباز نیروی دریایی از جنگ جهانی دوم بود. بدون او به سرعت از آب خارج شد اما او از شکستگی سازه هوایی نجات نیافت. پیکر وی در آرامستان ملی سنت آگوستین در فلوریدا به خاک سپرده شد. حتی پیش از این اتفاق هم نیروی دریایی نسبت به این برنامه بی علاقه شده بود (مشکلات جنگنده های مافوق صوت بر روی عرشه حامل در حال برطرف شدن بودند) و سقوط آن باعث شد تا برنامه Sea Dart به حالت آزمایشی درآید. تمام هواپیما های تولیدی لغو شدند، اما 3 نمونه آزمایشی تکمیل شدند. 2 پیش نمونه نهایی هیچ وقت پرواز نکردند. علی رغم اینکه Sea Dart به طور رسمی بازنشسته شد و از سال 1957 دیگر پرواز نکرد، حداقل یک نسخه از F2Y تا سال 1962 در انبار باقی ماند. در نتیجه، نام آن تحت "سامانه سه خدمته تعیین هواپیمای ایالات متحده در سال 1962" به YF-7A تغییر کرد. هر 4 فروند Sea Dart باقی مانده تا امروز نجات پیدا کرده اند. XF2Y-1 Sea Dart، با شماره 137634، به دلیل اشتباه جرثقیل در وضعیت بدی است و منتظر ترمیم برای موسسه Smithsonian در واشنگتن است. YF2Y-1 Sea Dart، با شماره 135763، در موزه هوایی و فضایی سن دیگو در پارک بالبوآ نمایش داده می شود. این هواپیما از موزه ملی هوانوردی دریایی در پایگاه Pensacola نیروی دریایی قرض گرفته شده است. YF2Y-1 Sea Dart، با شماره 135764، در موزه هوانوردی بال های آزادی در پایگاه Willow Grove نیروی دریایی در پنسیلوانیا نمایش داده می شود. این هواپیما از موزه ملی هوانوردی دریایی در پایگاه Pensacola نیروی دریایی قرض گرفته شده است. YF2Y-1 Sea Dart، با شماره 135765، در موزه هوایی فلوریدا که بخشی از مجموعه Sun 'n Fun در فرودگاه بین المللی Lakeland Linder است، نمایش داده می شود. مشخصات - خدمه: 1 - طول: 15.583 متر - طول بال ها: 10.77 متر - عرض: 1.65 متر - آب‌نشین (عمق مورد نیاز عدم برخورد به کف دریا): 1000 میلی‌متر در صورت جمع شدن اسکی ها، 2450 میلی‌متر در صورت باز بودن اسکی ها - ارتفاع: 4.9 متر با لوازم 3 نقطه ای ساحلی، 2.26 متر در حالت افقی - مساحت بال ها: 52.8 متر مربع - وزن: 7586 کیلوگرم - وزن ناخالص: 11055 کیلوگرم - حجم سوخت: 3800 لیتر سوخت قابل مصرف + 25 لیتر سوخت غیر قابل مصرف - قوای محرکه: 2 موتور توربوجت Westinghouse J46-WE-12B با پس سوز که هرکدام 20 کیلونیوتن رانش خشک و 27 کیلونیوتن رانش با پس سوز تولید می کنند. در نسخه 137634 از 2 موتور Westinghouse J34-WE-32 با 15 کیلونیوتن تراست (فقط خشک) استفاده می شد - حداکثر سرعت: 1118 کیلومتر بر ساعت (در ارتفاع 2400 متری)، 1328 کیلومتر بر ساعت (در ارتفاع 11000 متری) - حداکثر سرعت: 1.25 ماخ - برد: 826 کیلومتر - زمان ارتفاع گیری: 11000 متر در 1 دقیقه و 42 ثانیه - بارگیری بال ها: 140 کیلوگرم بر متر مربع - نسبت رانش به وزن: 0.56 (در حالت بارگیری کامل)، 0.96 (در هنگام خالی بودن) - طول باند مورد نیاز برای بلند شدن: 1700 متر - طول باند مورد نیاز برای فرود: 460 متر - زمان برخاست در هوای آرام: 35 ثانیه - سرعت فرود در 20 درجه آلفا: 209 کیلومتر بر ساعت در پیکربندی فرود با 10 درصد سوخت تسلیحات: توپ ها (4 توپ 20 میلیمتریColt Mk 12 ثابت شده به سمت جلو)، راکت ها (راکت های هوایی با بالچه های جمع شونده)، موشک ها (2 موشک هوا به هوا) منبع
  2. 2 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. شاید در نظر نخست بنظر بیاید که ؛ قرار دادن تصویر شعر خوانی یک شاعر در پیش شاعری دیگر ؛ چندان ارتباطی با مجموعه میلیتاری ندارد. اما شاعر جوان افغان «غفران بدخشانی» با این شعری در برابر استاد هوشنگ ابتهاج خواند ؛ حداقل به من یادآوردی کرد که در پرداختن به همزبانان شرق کشور (به تعبیر این شاعر ایرانیان آن سوی مرز) چقدر دچار اهمال و کاستی شده ایم. درود ای همزبان / من هم از ایرانم زبان مشترک بزرگترین میراث و سرمایه مشترک بین ملت های ایران و افغانستان و تاجیکستان است. سرمایه ای که اگر درست مورد توجه قرار بگیرد می تواند سبب ساز اتفاقات مثبت و شگرفی در این پهنه جغرافیائی شود. شعر غفران بدخشانی با این جمله شروع می شود « درود ای هم زبان / من از بدخشانم » و با این جمله خاتمه می یابد « درود ای هم زبان / من هم از ایرانم » پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  3. 1 پسندیده شده
    آخرش معادله حل شد. این چند روز کلی گشتم دنبال صحبتهای فرمانده نیروی دریایی تا سر از این پروژه ها در بیارم. در مورد موج 6 که به اسم پروژه سفینه نامگذاری شده این شناور 2200 تن وزن و بیش از 100 متر طول داره و از نوع سه بدنه هست. شناورهای بعدی تا 3000 تن می رسند که طبق تصویر نسخه 3000 تنی با نام پروژه هرمز یک ناو پشتیبانی نیمه سنگین هست که علاوه بر حمل دو بالگرد یا یک بالگرد و دو پهپاد سجیل، 96 سیلوی عمود پرتاب، 4 سامانه کمند، یک توپ 76 میلیمتری و لانچرهای مایل پرتاب برای موشکهای کروز/پدافندی داره. ناو آموزشی خلیج فارس هم تکلیفش معلوم شد طول 207 متر و وزن 5000 تن. پروژه نگین هم که گفته شده 5000 تا7000 تن وزن داره و جای دیگه امیر خانزادری وزن این ناوشکن رو 7000 تن اعلام کرده.
  4. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه درباره ماجرای خروج بنی صدر و رجوی از ایران، تاکنون بسیار گفته شده است، اما یکی از خلبانانی که به دلیل موقعیت شغلی خویش اطلاعات ریز تری از این فرار بزرگ و ترفندهای به کار رفته در آن داشته است، در سایت خود، روایت دقیقی از مراحل این نقشه، نحوه خروج، اتفاقات حین پرواز و عبور از مرزهای هوایی و فرود در پاریس داده است که در زیر می آید. خلبان بهروز مدرسی، که بازنشسته شده و در حال نگارش خاطرات سال ها پرواز خود بود در فرودین ماه 1394 درگذشت. گزارش لحظه به لحظه فرار رجوی و بنی صدر بخش اول سرهنگ بهزاد معزی که بود؟ سال 1350 وقتی من به نیروی هوایی پیوستم یک سالی می شد که سرهنگ خلبان بهزاد معزی از تهران به شیراز منتقل شده بود. او از بدو ورود به عنوان فرمانده گردان پرواز هواپیماهای سی – 130 در پایگاه هفتم ترابری منصوب شده بود. آن گونه که بچه های قدیمی آن دوره و بعد ها خود من شاهد اش بودم، افسری منظم سخت گیر و با سواد بود. فرماندهی که صدای خنده او را به ندرت می شد شنید. و در هنگام عصبانیت عادت به جویدن سبیل های کم پشت بورش داشت. او سپس برای طی دوره فرماندهی ستاد به کشور آمریکا اعزام می شود. و در سال 1352 به ایران برگشته و در ستاد کل نیروی هوایی در مقام معاونت عملیات در بخش” یکنواختی” مشغول به خدمت می شود و از آن جایی که رشته اصلی او خلبانی بود، طی هماهنگی های صورت گرفته او سه روز در هفته به پایگاه یکم ترابری می آمد و با هواپیماهای سی -130 به پرواز و یا ماموریت می رفت. شایان ذکر است در آن ایام فرمانده عملیات ستاد کل نیروی هوایی تیمسار آذربرزین و فرماندهی پایگاه یکم ترابری به عهده تیمسار امیرفضلی بود. در آن روزگار هر خلبانی مجاز به پرواز با شخصیت های طراز اول مملکتی و یا با خانواده سلطنتی نبود. فقط تعدادی معین از افسران با تجربه و تعین صلاحیت شده به عنوان کروی (V.I.P) مشخص شده بودند که بهزاد معزی از آن جمله بود. در اندک زمانی کوتاه او به دربار سلطنتی راه یافته و در مقام خلبان مخصوص شاه به انجام وظیفه می پرداخت. سرهنگ معزی بارها در همان روزگار برای خرید هواپیما به عنوان کارشناس مطلع به کشورهای اروپایی سفر می کرد. سلامت نفس و رشوه نپذیری او در انجام معاملات زبانزد بود. با خرید هواپیماهای بوئینگ سوخت رسان 707 او به عنوان فرمانده گردان و در ادامه به عنوان معلم خلبان به فعالیت پرداخت. قهرمان انقلاب مردمی !!! در همین ایام بود که محمدرضا شاه یک فروند بوئینگ اختصاصی به نام شاهین خریداری نمود. با همین هواپیما بود که بعد از قیام مردمی بر علیه خاندان سلطنتی، در تاریخ 26 دی ماه سال 57 محمد رضا شاه را به همراه خانواده اش به مصر و سپس مراکش منتقل نمود. معزی اما ، بعد از مدتی با هواپیمای شاهین به ایران بازگشت. با بازگشت غیر مترقبه سرهنگ بهزادمعزی با هواپیمای شاهین به کشور از او چهره ای قهرمان و متعهد به انقلاب ساخته شد. همه به چشم دیگری به او می نگریستند. خوب یادمه که اوایل جنگ بود و همانند سایر بخش های اجتماعی در پایگاه هم نیروهای مومن و انقلابی ، انجمن های اسلامی تشکیل داده بودند که سرهنگ معزی گل سرسبد آن ها محسوب می شد. بدبین ترین افراد هم هرگز تصور نمی کردند که این افراد هم ممکن است روزی اغفال شوند. یا به دلیل اعتقادات و گرایشات پنهانشان روزی به کشور ضربه ای بزنند. اگر آن روزی که یکی از خلبانان سی -130 به نام سروان” موگویی” به دلیل گرایشات ضد حکومتی خود از جمع همین افراد وابسته به انجمن اسلامی پایگاه، ایران را به قصد یکی از کشورهای اروپایی ترک کرد، قضیه کالبد شکافی دقیق می شد و این عمل او زنگ خطری برای مقامات عالی رتبه پایگاه و برادران حفاظت یا عقیدتی سیاسی تلقی می شد، هرگز این چنین کشور شوکه نمی گردید و امثال رجوی سرکرده مجاهدین که دستش به خون افراد بیشماری آلوده بود با حمایت و خیانت مشتی وطن فروش از کشور به این راحتی خارج نمی شد. با روی کار آمدن بنی صدر و متعاقب آن حمله ناجوانمردانه عراق به سرزمین ما کشور در شرایط بحرانی به سر می برد. درگیری مردم در دفاع از آب و خاکشان و به طبع آن سرگرم بودن مسئولان به امور برنامه ریزی تدارکات و سازماندهی جبهه های جنگ، بهترین فرصت برای عرض اندام نمودن گروه های ضدمردمی را به وجود آورده بود. خوب یادم هست که بیشترین ترورها در همین ایام صورت می گرفت. راستش را بخواهید به دلیل رعایت اصول بی طرفی در این گزارش، دقیقآ نمی دانم علت اختلاف بنی صدر که در آن هنگام علاوه بر رئیس جمهوری، فرماندهی کل قوا هم به او تنفیذ شده بود، با فرماندهان سپاه پاسداران و نیروهای وفادار به نظام بر سر چی بود. فقط این را می دونم نزدیکی و حمایت بنی صدر از رجوی باعث رنجش افراد مومن و حزب اللهی شده بود. به طوری که زمزمه های سلب مصونیت سیاسی او در جامعه به گوش می رسید. کار به جایی رسید که امام خمینی با عزل او موافقت فرمودند و مجلس شورای اسلامی او را از مقام ریاست جمهوری خلع ید نمود. ماجرای فرار بنی صدر و رجوی کشور در این هنگام به اوج نا امنی رسیده بود. عده ای به طرفداری بنی صدر و عده ای به مخالفت او قد علم کرده بودند. فشار به جبهه های جنگ هر روز بیشتر می شد. در مناطق جنگی برخی از شکست ها رو به حساب خیانت بنی صدر قلمداد می کردند. به عبارت صحیح تر اوج تفرقه و دو دستگی بر ایران سایه افکنده بود. با تسلط سپاه پاسداران و نیروهای بسیجی بر اوضاع داخلی بنی صدر فراری شده و هیچ نشانی از محل سکونت او نبود. همان طور که گفتم این تفرقه و دو دستگی بهترین فرصت رو برای توطئه گران بوجود آورده بود. در اون زمان هنوز ارتش پاکسازی نشده بود. و نیروهای آشوب گر و جنایت کار هم فعالیت های خود را به شکل زیرزمینی و با رخنه به سازمان های حساس ادامه می دادند. در این اوضاع و احوال بود که بزرگترین نقشه فرار طرح و به مورد اجرا در آمد. سرهنگ بهزاد معزی که روزگاری با دربار شاهنشاهی مراوده داشت و عالی ترین مقامات ارشد رژیم شاهنشاهی همچون اسداالله علم (وزیر دربار)، ارتشبد طوفانیان (مسئول خرید و قراردادهای کلان تسلیحات نظامی) و…با او پرواز و نشست برخاست می نمودند، به خاطر مراجعت از مراکش و اطمینان بیش از حد به او کارگردان این نمایش گردید. ارتباط سرهنگ معزی با سازمان مجاهدین دقیقآ هیچ کس نمی داند ارتباط سرهنگ خلبان بهزاد معزی با سازمان تروریستی مجاهدین از کی و به چه شکلی بوده.شاید هم برای نهاد های امنیتی کشور مشخص است. ولی من نمی دانم. سئوال اساسی این است که چگونه او با شاخه نظامی سازمان ارتباط برقرار کرده بود؟ اگر از زاویه گرایشات سیاسی به قضیه نگاه کنیم او فردی سلطنت طلب بوده که متحول گشته و جزء افراد خاص نظام قرار گرفته بود و ارتباط با این گونه افراد که به عنوان فرمانده بزرگترین و حساس ترین گردان پروازی خدمت می نمود به راحتی میسر نبوده است. آیا او از قبل از انقلاب مخالف خاندان سلطنتی بوده است؟ و یا وقتی به کشور برگشت مخالف نظام جمهوری اسلامی شد. پاسخ هر دو سوال مثل روز واضح است که این چنین نبوده است. به نظر بنده (که البته نظر شخصی ام است) او پیش از این ها با سازمان های اطلاعاتی غرب در تماس بوده است. حضور خواهرش در سیاسی ترین نهاد آمریکایی در ایالت تگزاس بهترین رابط می تواند تلقی شود. به عبارت صحیح تر این سازمان های اطلاعات غربی بودند که به او دستور بازگشت را دادند. طراحی نقشه فرار به هر حال او در ظرف مدت کوتاهی هم پشت به سلطنت طلب ها کرده و هم از جمهوری اسلامی روی برگرداند!! پس همان طور که اشاره کردم به هر دلیلی که بوده او به سازمان مجاهدین وصل می شود. تمام جزئیات نقشه فرار به دقت طرح ریزی می شود. به احتمال فراوان نقشه ورود بنی صدر و رجوی به داخل پایگاه با اطلاعاتی که توسط معزی و همدستان اش ارائه گردیده بود برنامه ریزی می گردد و نقشه پرواز و جزئیات فرار در آسمان تا مقصد که فرانسه باشد به عهده آقا بهزاد بوده است. این عملیات که واقعآ یکی از پیچیده ترین و گسترده ترین نقشه های فرار محسوب می شود با همکاری طیف عظیمی از نیروهای فریب خورده مجاهدین و عوامل نظامی آن در نیروی هوایی صورت می پذیرد. بدین صورت که یک عده وظیفه اغفال و فریب عوامل دژبانی و حراست ورودی پایگاه را به عهده می گیرند. آن ها از چند روز قبل از عملیات با یک دستگاه خودروی کاماروی زرد رنگ مرتب به پایگاه تردد می نمایند تا روز عملیات چهره این اتوموبیل عادی تلقی شود. عده ای هم با ماشین آتش نشانی در اطراف پایگاه مستقر می شوند تا برای فرار دادن سوژه در صورت لو رفتن وارد عملیات شوند. عده ای هم از شاخه نظامی گروه مجاهدین با سلاح های سنگین مسئولیت عبور سوژه ها رو به داخل پایگاه به عهده می گیرند. یه گروه دیگر از افراد نظامی فریب خورده ایستگاه های رادار مسیر را مختل می نمایند. به این صورت که با قرار دادن جعبه هایی در ایستگاه، خود در لحظه آغاز عملیات تلفن زده و اعلام می کنند بمب گذاری شده است!! عده ای دیگر هم با از کار انداختن 8 فروند هواپیمای شکاری اف – 4 عملآ از ره گیری و تعقیب آن ها جلوگیری می کنند. (واقعآ چه انسان های خائن ی پیدا می شوند که در زمان جنگ تنها ابزار مقابله با دشمن را از کار می اندازند. ننگ بر شما) خب بعد از همه این کار ها نوبت به اسکان سوژه ها می رسد. حال یکی دیگر از عوامل سرسپرده و خائن نیروی هوایی بنام سرهنگ ناوبر اسماعیل فرخنده منزل سازمانی خویش را در اختیار آن ها قرار می دهد. (معزی خیلی سعی دارد او را بی گناه و نا آگاه از ماجرا جلوه دهد). و به این ترتیب همه چیز از قبل طراحی و آماده می شود. برنامه به این صورت بود که با یکی از پرواز های شبانه آموزش سوختگیری این عملیات انجام شود. ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  5. 1 پسندیده شده
    بسم ا... اولین های طومار صلح داستان ورود فانتوم به ایران ، داستان پرفراز و نشیبی بشمار می رود که بررسی آن نیازمند زمان طولانی است ، با این حال ، نیروی هوایی ایران با دریافت فانتوم های سفارش داده خود که در قالب پروژه ای موسوم به "طومار صلح " صورت گرفت ، وارد دوره ای جدید از حیات خود گردید . اما مساله ایجاد یک نیروی هوایی آماده به رزم ، تنها ،به در اختیار داشتن سخت افزار پیشرفته محدود نمی شود و نیروی هوایی ارتش نیز به درستی ، این مساله را تشخیص داده بود ، به همین دلیل قبل از ورود این جنگنده ها ، گروهی از زبده ترین خلبانان نیروی هوایی به منظور طی نمودن دوره های مربوط به این جنگنده و کسب درجه استاد خلبانی فانتوم به ایالات متحده اعزام شدند . نخستین گروه خلبانان اعزامی به ایالات متحده سال 1967 میلادی ( 1346 خورشیدی ) ایستاده از راست : 1- بهرام هوشیار رشتی (سرلشکر بعدی ، لیدر تیم آکروجت تاج طلایی ، رئیس ستاد قرارگاه ویژه عملیاتی جنوب، معاونت عملیات نیروی هوایی ارتش) 2- تقی شهلایی 3- احمد دانشمندی ( سرتیپ بعدی ، بنيان گذار گردان 72 شكاري ، ، ركورددار بهترين هدف گيري با هواپيماي F-5E ، حضور در تيم طراحي عمليات كمان 99 ، معاونت طرح و برنامه نيروي هوايي) 4- محمود قیدیان ( از پایه گذاران گردان یازدهم شناسایی نیروی هوایی ) 5- حسن ریاحی 6- عبدالحسین مینوسپهر ( سرلشکر بعدی ، یکی از اولین خلبانان هواپیمای جت در ایران ، از اعضای اولین تیم آکروجت نظامی در ایران، از اولین خلبانان تامکت،معلم خلبان و مؤسس گردان‌های ۸۱ و ۸۲ شکاری) 5- رضا رضوی 6- هوشنگ بنی فضل
  6. 1 پسندیده شده
    منافقین از نگاه جدا شدگان داستان مجاهدین خلق بسیار عجیب است که چگونه انسان می توان اخلاق را در همه وجوه زیر پا بگذارد و کارهایی را انجام دهد که وقتی برای دیگران شرح می دهی باور نمی کند و فکر می کند داستانی تخیلی از فیلم های خونبار و ترسناک امریکایی توصیف میکنی منافقین را باید از چندین زاویه دید اول مردم و کسانی که در درگیری های مسلحانه و طرح های وحشیانه آسیب و هزینه های جانی وحشتناک دیدند دوم خانواده های اعضای مجاهدین که چوب دو سر سوخت شدند سوم اعضایی که مردند در حالی که فکر می کردند در راه حق می جنگند چهارم اعضای جدا شده از مجاهدین که متوجه شرایط شدند و خود را نجات دادند پنجم بچه هایی که از پدر و مادر خود جدا شدند و از سرنوشتشان خبری نیست ششم مسیر تاریخ و اسناد منتشر شده در مورد بخش اول اشاراتی شده است ولی ساده و بی توجه پرداخته شده است در مورد بخش ششم بیشترین اطلاعات موجود است اما بخش های دیگر کمتر پرداخته شده اند تلاش هایی شد مثل فیلم های ماجرای نیمروز 1 و 2 - یا فیلم امکان مینا یا سریال یا سریال خانه امن به بچه های جدا شده منافقین اشاره میکند اینجا میخواهد در مورد بخش چهارم و از زبان جدا شدگان منافقین صحبت کنم کسانی که از دل تاریکی محض این سازمان فرصت نجات یافتند تا هم فرصت شروعی دوباره را تجربه کنند و هم حسرت روزهای جوانی گذشته را بکشند از این افراد مطالب و لینک های زیادی وجود دارد ولی به دلیل خطر نفوذ منافقین سعی در پرهیز در مواجه با این افراد می شود و انسان هایی هرگز لذت خانواده و بچه را نچشیدند و بهای سنگینی بابت فریب خوردنشان دادند و شاید ارزو می کردند که ای کاش از فروغ جاویدان زنده بر نمی گشتند که اینگونه حقارت درونی (نمی دونم اسمش رو چی بذارم ) را تجربه کنند غروب استراتژی مجاهدین در فروغ جاویدان لینک نکته جالبی که تو صحبت هاش بود این بود که "اگر از تنگه چهارزبر رد می کردیم دیگه برگشتی توش نبود و همه ما می مردیم " "من هنوز یادم هست که انهایی که زنده ماندن چندین روز پیاده تا مرز عراق تو راه بودن و راه را گم کرده بودن " و ... حتی یه جاهایی اذعان میکنن عملیات صفر یا یک بود یا مرگ نیروها و مخالفین مسعود یا پیروزی بزرگ و قدرت بیشتر مسعود صحبت هاش جالبه و افشاگرانه بدرد آینده میخوره در خصوص خود عملیات مرصاد هم صحبت های سرگرد فروزش موجود است لینک که جزئیات خوبی از عملیات مرصاد میگه اگرچه بعضی صحبت ها قابل بحث هست
  7. 1 پسندیده شده
    یه پارادوکس یه پارادوکس جالب که تو صحبت های مخالفین جمهوری اسلامی داره نموده پیدا میکنه از یه طرف دارن درخواست تحریم انتخابات و برندازی می کنن و از یه سمت دیگه میگن مردمی که در سال 57 انقلاب کردن اشتباه کردن یعنی به خاطر حوادث آبان 98 و هواپیمای اکراینی، مردم باید حکومت رو برندازی کنن ولی مردم بعد از کشتار 17 شهریور و اقدامات ساواک و همه او شرایط نباید انقلاب می کردن و باید شاه رو تحمل می کردن نکته جالب تر اینه که اعدام سران ساواک و بازجوها و قاتل ها رو جنایت می دونن ولی خودشون وعده میدن که اگر سرکار بیان مقامات و همکاران جمهوری اسلامی رو تهدید به اعدام می کنند ------------------------------------- یه پارادوکس جالب دیگر حمایت شدید برندازان از تحریم ایران و قطع همه دسترسی ها هست تا جایی که به صراحت میگن باید کاری کنیم که به مردم فشار بیاد تا علیه حکومت اقدام کنن و براندازی رخ بده ولی تاکنون یکبار ندیدیم که علیه اختلاس گرانی که به کانادا فرار می کنند و پول مردم را می خورند اقدامی بکنند. --------------------------------- در خصوص اعدام های سال 67، صداشون به شدت بلنده ولی از جنایات منافقین هیچ سخنی نمیگن حاضر نیستن که در مورد کشتار مردم و شکنجه ها به نام عملیات مهندسی حرفی بزنن ویا محکوم کنن حاضر نیستن در خصوص همکاری منافقین با صدام علیه ایران و خیانت در جنگ سخن بگن حاضر نیستن در خصوص جنایات منافقین در حمله فروغ جاویدان کلامی بگویند و .... بدلیل وحشتناک بودن عملیات مهندسی تصاویر فقط لینک مربوط ارائه می شود لینک1 لینک 2 اینجاست که این حرف بیش از پیش معنی پیدا می کند نگذاریم جای جلاد و شهید عوض شود -------------------------------- پی نوشت: همه ما می دانیم که در حوادثی چون انقلاب بی عدالتی رخ می دهد که هیچ توجیهی ندارند و باز می دانیم که ریختن یک خون بیگناه برابر با خون همه انسان ها است ولی نباید گذاشت بعضی واقعیت ها تحریف شود و جنایتکاران که خون یک ملت را ریختن از جنایات خود فرار کنند همچنین این نوشتار درصدد توجیه کم کاری ها و کاستی های مدیریت کشوری نبوده و از همین رو تاپیک مدیریت منابع و صنابع تهیه شد تا راهکاری برای حل این مشکل بزرگ کشور باشد. لینک
  8. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم الکساندر فدوتُف - برترین خلبان آزمایشی شرکت ‘میگویان - گروویچ’ الكساندر واسیلیویچ فدوتُف در 23 ژوئن 1932 در استالینگراد روسیه به دنیا آمد (نام این شهر در 1961 به ولگوگراد تغییر نام یافت). وی از مدرسه ویژه نیروی هوایی در استالینگراد فارغ التحصیل شد و در سال 1950 وارد ارتش شوروی شد. فدوتُف در مدرسه خلبانانی آرماویر ارتش در آرماویر، منطقه کراسنودار روسیه تحصیل کرد و در سال 1952 فارغ التحصیل و در ادامه مربی پرواز شد. در سال 1958 در مدرسه خلبانی وزارت صنعت هواپیمایی در ژوکوفسکی نیز تحصیل نمود. الکساندر فدوتُف از سال 1958 تا 1984 خلبان آزمایشی دفتر طراحی میگویان بود و در سال 1983 به درجه سرلشکر نیروی هوایی شوروی ارتقا یافت. افتخارات و نشانهای شایستگی: در طول دوران کاری خود، الکساندر فدوتُف پرواز نمونه های آزمایشی جنگنده های میگ ۱۹، ۲۱، ۲۳، ۲۵، ۲۷، ۲۹، و ۳۱ و همچنین برخی نمونه های پژوهشی یا بهینه سازی شده آنها را بر عهده داشت (مانند نمونه E-66) و این خود نشان از میزان بالای شجاعت و توانمندی او می باشد. او نخستین خلبانی بود که در اتحاد جماهیر شوروی به پرواز با سرعت ۳ ماخ دست یافت. در 22 ژوئیه 1966، الکساندر فدوتُف به عنوان قهرمان اتحاد جماهیر شوروی مورد تقدیر قرار گرفت. وی در 21 فوریه 1969 به عنوان خلبان آزمایشی برتر اتحاد جماهیر شوروی لقب گرفت. همچنین وی واجد شرایط خلبانی درجه یک نظامی نیز بود. فدوتوف در طول زندگانی خویش دو بار نشان لنین دریافت کرد و همچنین نشان پرچم سرخ و نشان پرچم سرخ کار را نیز در اختیار داشت. سرلشکر فدوتُف در طول کار خود به عنوان یک خلبان آزمایشی، سه بار مجبور به خارج شدن از هواپیما شد. وی همچنین 15 رکورد جهانی Fédération Aéronautique Internationale برای سرعت ، ارتفاع و زمان تا ارتفاع ثبت کرده است. یکی از این موارد، پرونده رکورد FAI به شماره 2825 ، که در آن وی با یک Mikoyan E-266M توانست به 37650 متر (123،534 فوت) در 31 آگوست 1977 پرواز کند. این رکورد همچنان تا امروز دست نخورده باقی مانده است. همچنین FAI سه بار (1961 ، 1973 و 1977) با مدال De la Vaulx از او تجلیل کرده و در سال 1976 به او مدال طلا نشان FAI’s Gold داده است. آرتم میگویان (با عصا) و الکساندر فدوتُف (نفر دوم از راست) ایستاده پیشاپیش نمونه میگ E-۶۶ مرگ اندوهبار: سرانجام در روز ۴ آوریل سال ۱۹۸۴ سرلشکر خلبان الكساندر فدوتُف و خلبان ناوبر وی یعنی والری سرگیویچ زایتسِف، با سقوط نمونه اولیه MiG 31 با شناسه ۸۳۲ در هنگام پرواز آزمایشی جان خود را از دست دادند. علت این سانحه نقص فنی در ابزار دقیق و نشانگر سوخت هواپیمای میگ بود که تنها ۸ دقیقه پس از برخاستن از زمین به اشتباه اخطار کمبود سوخت را به خلبانان یادآوری می کرد و این در حالی بود که هواپیما پُر از سوخت (۱۲/۵ تُن سوخت) و در نتیجه بسیار سنگین بود. پس از دریافت اخطار کمبود سوخت، سرلشکر فدوتُف تصمیم به فرود اضطراری گرفت. گردش هواپیما برای فرود به دلیل سنگینی بیش از اندازه هواپیما به چرخش ناگهانی آن منتهی شد و در نتیجه هواپیما از کنترل خارج و به شدت با زمین برخورد کرد. پیش نمونه میگ ۳۱ با شناسه ۸۳۱ یادبود: برای پاسداشت از خودگذشتگیها و افتخارات الکساندر فدوتُف، خیابانی در شهر ژوکوفسکی به نام او نامگذاری شده است. همچنین تندیسی از این خلبان شجاع در مدرسه هوانوردی آرماویر نصب شده است. آموزشگاه اصلی پرورش خلبان آزمایشی ژوکوفسکی نیز به نام او نامگذاری شده است. هر سال در روز درگذشت وی در ساعت ۱۲ روز ۴ آوریل، یک میگ ۲۹ مانور bell را بر فراز آرامگاه این خلبان شجاع در شهر ژوکوفسکی در حضور اعضای خانواده و صدها خلبان و علاقمندان هوانوردی اجرا می کند. از او سه فرزند باقی مانده است. تندیس نیم پیکر الکساندر فدوتُف در ثانیه های کوتاهی از ویدئوی زیر (۱:۲۹ تا ۱:۳۲) با موزیکی بی نظیر، زنده یاد فدوتُف را در کابین جنگنده میگ ۲۵ می بینیم. دوستان اگر نام این موزیک فوق العاده زیبا و هیجانی را می دانند با دیگران نیز به اشتراک بگذارند: https://youtu.be/Zl_w54GmW2E در ویدئوی دیگری نیز برای چند ثانیه می توان این خلبان شجاع را در پرواز مربوط به ثبت رکورد بالاترین سقف پرواز با جنگنده افسانه ای میگ ۲۵ مشاهده نمود: https://youtu.be/TPohRwovtQI منبع: https://en.sodiummedia.com/4334844-aviation-major-general-alexander-fedotov-test-pilot-no-1 http://www.owlapps.net/owlapps_apps/articles?id=54512064&lang=en * به نظر می رسد نقش تحصیل آکادمیک در نظام پرورش خلبان شوروی سابق بسیار زیاد بوده به گونه ای که این خلبان موفق در چندین و چند مدرسه و دانشگاه هوانوردی شوروی سابق دانش آموزی کرده بود. ** تقریبا” در تمامی ویدیوهایی که از نیروی هوایی شوروی سابق دیده ام، جنگنده های این نیرو برای هر هدف دو موشک همزمان شلیک می کردند که گویا بخشی از دکترین آموزش خلبانی نظامی در آن دوران بوده است.
  9. 1 پسندیده شده
    بدن انسان نمود انسجام تیمی وقتی بحث از یک انسجام آرمانی می شود، بهترین مثال بدن انسان است. مجموعه ای یکپارچه که هیچ یک از اعضای آن ادعای برتری بر دیگر اعضا ندارد و همگی برای هدف والا به نام بقا و زندگی تلاش یکپارچه ای می کنند. اگر از کسی بپرسند مغز مهمتر است یا دست ؟؟ همه می گویند مغز ولی هیچ مغزی حاضر نیست دستش را بدهد و خودش را حامی دست می داند. و انسان عاقل به خوبی می داند زندگی بدون دست چه سختی های زیادی دارد و در صورت نقص عضو باقی اعضا می بایست جور نبود ان عضو را بکشند و جبران کنند. از این رو هرگز تضاد در فعالیت های بدن پیش نمی آید. در صورت سانحه و تصادف، اعضای بدن در گام اول سعی می کنند فشار و بار را از دوش عضو آسیب دیده بردارند و امکان بازسازی آن را فراهم کرده و درصورت شرایط حاد، عضوی خود را فدای عضو حیاتی تر می کند تا حداقل حیات حقظ شود. اما اگر یک تیم فوتبال را به عنوان سازمان مطرح کنیم همیشه می بینیم که همه دوست دارند مهاجم باشند، همه می خواهند گل بزنند و همه کاره بازی باشند. هیچ کس دوست ندارد دفاع و در سایه بازی کند همه می خواهند رونالدو یا مسی باشند در حالی که اعضای بدن انسان همگی به دنبال برد بدن واحد هستند و اجرای وظیفه خود به بهترین نحو را همچون گل زدن می دانند، چه قلب، چه مغز، چه دست و پا و حتی چه مثانه در حقیقت اعضای بدن انسان می گویند که ما در جایی فعالیت می کنیم که عضوی دیگر نمی توانند انجا را پوشش دهد و ما در پست خود تک و بهترین هستیم، همچون اعضای یک ساعت با این تفاوت که هیچ یک از اعضای بدن انسان نسبت به دیگر اعضا بی تفاوت نیستند و در صورت نیاز سریعا همدیگر را پوشش می دهند. همین اصل باعث شده است که سازمان ها بخواهند از مجموعه بدن انسان و حتی کلونی مورچه ها و زنبورها تقلید کنند تا بهترین کیفیت را حاصل کنند اما مسائلی چون: عدم حس مسئولیت و بی تفاوتی تلاش برای نفر اول بودن عدم وجود هدف مشترک عدم شایسته سالاری و .... سبب می شود آن سازمان دچار نوسانات و چالش های جدی شود. --------------------------------- شاید بیان این سوال مثال هم خالی از لطف نباشد رئیس جمهور مهمتر است یا پاکبان شهرداری؟؟؟ اگر رئیس جمهور یک هفته بر سرکار نباشد وضع چگونه خواهد بود؟ و اگر پاکبان یک هفته بر سرکار نباشد وضع چگونه خواهد بود؟ جواب ها نشان می دهد که اهمیت راس تا کف سیستم چقدر بالا بوده و هیچ عنصری به تنهایی قابل ارزش گذاری نیست و اعضا در کنار هم ارزش پیدا میکنند. در تکمیل نکات خاطره مدیریت شهید ستاری همان بحث های منافع شخصی و عدم وجود هدف مشترک در یک عضو را به خوبی نشان می دهد که باعث نابودی پروژه و سیستم می شود در اینجا جمله زیبای سعدی شیرین سخن بجاست: بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی
  10. 1 پسندیده شده
    ای کاش امار تلفاتشم بیاد بیرون زمانی که یابو برشون داشته بود و وارد مرز هواییمون شدن بله شیوه جنگ سگ خوری شیوه اصلی غربیاس تا ندونن یجایی بی دفاعه قهرماناشونو ننمیفرستن. یا علی
  11. 1 پسندیده شده
    با سلامی دو باره به دوستان عزیز میلیتاریست. «اوج» پرواز پرنده های بومی  تیمسار سرتیپ دوم حیدر صفری از پیشکسوتان نیروی هوایی و یاران شهید منصور ستاری، خاطره‌ای دارد از شکل‌گیری هواپیماهای «درنا» «تندر» و «تذرو» که در ادامه می‌آید: «در "اوج"، انواع کارها را از جمله بازسازی، نگهداری و تولید هواپیماها و قطعه برای سایر هواپیماهای نیروی هوایی، اعم از شرقی و غربی را به صورت روزمره دنبال می‌کردیم. حجم کار گسترده و قطعات فراوانی در سیکل کار مطرح بود. گاهی خود من از روند ساخت قطعات عقب می‌افتادم ولی شهید ستاری با عشق و علاقه به این کارها رسیدگی می‌کرد. دو جوان که ادعا می‌کردند هواپیماساز هستند، به ایران آمده بودند و با این ادعا حتی با مقامات وزارت دفاع و سپاه نیز صحبت کرده بودند. به هر حال این‌ها از طریقی شاید از آیت‌الله هاشمی رفسنجانی وقت ملاقات می‌گیرند و خدمت ایشان می‌رسند و خود را هواپیماساز معرفی می کنند. آن‌ها مدعی می‌شوند که می‌خواهیم برای ایران هواپیما بسازیم اما از سوی وزارت دفاع و سپاه حمایتی نشده و در ایران نمی‌شود هواپیما ساخت. این دو با زرنگی خاصی گفتند آمده‌ایم خداحافظی کنیم. آقای رفسنجانی که از کار نیروی هوایی و پروژه اوج در ساخت هواپیما اطلاع داشت، بلافاصله ایشان را برای دیدار با شهید ستاری معرفی می‌کند. شهید ستاری با بررسی طرح آنان گفت این طرح به درد ما نمی‌خورد، ولی ما به هواپیمای آموزشی نیاز داریم و می‌توانیم در آن راستا حرکت کنیم. شهید ستاری از آن‌ها حرکت در این راستا را می‌خواهند و به تیمسار غلامی، که فرمانده لجستیکی وقت نیرو بود، مرتبط می‌کنند. اگرچه شهید ستاری به خوبی می‌دانست که این طرح در لجستیکی قابل اجرا نیست، اما می‌خواست به کسانی که فکر می‌کنند ایران نمی‌تواند هواپیماساز شود ثابت کند ایران توانایی حرکت در این مسیر را دارد و از کسانی‌که در این راه قدم بردارند، حمایت می‌شود. امیر غلامی از من پرسید که فکر می‌کنی اینها بتوانند هواپیما بسازند. من به عرضشان رساندم هواپیماسازی نیازمند شرایط و امکانات خاصی است. گفتم شما نگران نباشید که می‌توانند یا نه، مهم این است که نیروی هوایی می‌خواهد از مواد کامپوزیت هواپیما بسازد. این شرکت بیش از این‌که به‌دنبال کار هواپیماسازی باشد بیش‌تر دنبال لابی‌گری بود، دوست داشت با نمایندگان مجلس و مقامات خودش را مطرح کند و امتیاز بگیرد. این افراد کار را هم خیلی پیچیده جلوه داده بودند و تهیه مواد کامپوزیت را به دست خود گرفته بودند. در حالی که پس از لغو قرارداد متوجه شدیم اینگونه نیست و این مواد را خیلی راحت میتوان خریداری کرد. جت آموزشی درنا در هر صورت، در این پروژه که بهترین متخصصان و مهندسان به کار گرفته شده بودند، بدنه کامپوزیتی هواپیما بیرون آمد. این کار را با دورنمای رسیدن یک هواپیمای جت آموزشی آغاز کردیم. این هواپیما نیز اسکلت کوچک جت آموزشی بود و از موتور توربین گازی فرانسه با 800 پوند تراست که تراست خیلی کمی بود بهره می‌برد. شهید ستاری آخرین بار به من گفت که این‌ها با ما نیستند و خودت به فکر ساخت این هواپیما باش و کامپوزیت شاپ را توسعه بده. ما کامپوزیت شاپ را در پروژه اوج داشتیم. زیرا در بخشی از هواپیمای آذرخش و صاعقه و دیگر هواپیماها مواد کامپوزیتی استفاده می‌شد. گفتم شما نگران نباشید هر موقعی خواستید خودمان ادامه می‌دهیم. فرمانده نیروی هوایی به شهادت رسید و از میان ما رفت، اما این افراد در ادامه کارهایی کردند که قابل تحمل نبود. بنابراین، وقتی قراردادشان منقضی شد، تمدید نکردم. اما این افراد به قدری نفوذ یافته و رابطه بر قرار کرده بودند که از بخش‌های مختلف به من توصیه و تأکید شد که این قرارداد را تمدید کنم. من معتقد بودم اگر این افراد نباشند، خودمان کار را سریع‌تر انجام می‌دهیم. در نهایت رئیس اداره سماجا که جانشین دریادار محمدی بود به اوج آمد و اصرار کرد که حتما قرارداد اینها را تمدید کنید. بنده گفتم نه به خاطر اینکه اینها هواپیما سازند، صرفا به خاطر احترام به شما و اداره هشتم، این قرارداد را یک‌سال تمدید می‌کنم. ولی بعد از این یک سال دیگر امکان ندارد که تمدید کنم و همین کار را هم انجام دادم. اصلا مطئما نیستم. اما فکر کنم جت آموزشی تندر باشه شهید ستاری از این کار که توسط نیروی هوایی در حال به ثمر رسیدن بود ولی آن را به نام شرکت خودشان جا می انداختند و از ظرفیت نیروی هوایی برای تبلیغ شرکت خودشان بهره برداری می‌کردند، ناراحت بود. شهید ستاری پیش از شهادتشان از من خواست تا برای نمونه های بعدی، نامی درخور این هواپیما انتخاب کنم. من این موضوع را با مدرسه آموزش خلبان ها مطرح کردم و نام‌های متعددی مثل قرقی، تیهو، طاووس، باز، عقاب، پیشنهاد شد اما هیچ کدام به دلم ننشست. با توجه به اعتقادی که به لسان الغیب داشتم با خودم گفتم اگر اسم پرنده ای در کتاب حضرت حافظ باشد زیباست. با تفأل زدن به دیوان حافظ، عبارت «تذرو» در مصرع «تذرو طرفه من گیرم که چالاک است شاهینم » به چشمم خورد. شوکه شدم. بسیار زیبا از آب درآمد و وقتی شاهدش را نیز آوردم باز هم به همین تذرو برخوردم. به تیمسار مرحوم حبیب صادق پور مسئول وقت پروژه گفتم از حالا به بعد صحبت از هواپیمای درنا نیست و نام هواپیما تذرو می‌شود. اما مرحوم صادق پور قبل از من، نام دومین نمونه از این هواپیماها را تندر گذاشته بود و به احترام ایشان، نام هواپیمای نمونه دوم، تندر شد. بنابراین هواپیمای اول به نام درنا، دومین نمونه هواپیما تندر و سومین هواپیما تذرو نام گرفت. روزی که بدنه هواپیمای درنا توسط آن تیم ساخته شد و روی استند قرار گرفته بود، من و شهید ستاری کنار آشیانه ایستاده بودیم. شهید ستاری به من گفت این هواپیما شکل پنگوئن است. من پیشنهاد دادم که دستی به سر و روی این هواپیما بکشیم و ایشان هم که هنرمند بود پذیرفت. چسب و رزین و مواد کامپوزیت را از آنان خواستیم و شکل دادن هواپیما را شروع کردیم. از جلوی کابین تا زیر چرخ جلو را فرم دادیم و جانمایی حالت دقیق کابین، صورت گرفت.» جت آموزشی تذرو منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهید منصور ستاری ====================== پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
  12. 1 پسندیده شده
    با سلامی دو باره به دوستان عزیز میلیتاریست. ترفندی که موثر افتاد !  تجهیزات و سامانه های آزمایش موتورهای هواپیما ، یکی از نیازهای حیاتی برای به پرواز درآوردن جنگنده ها بود و در دسترس نبودن بسیاری از این تجهیزات کار را مشکل می نمود. اما ترفند هوشمندانه ای که شهید ستاری به خرج داد ؛ راه را برای عبور از این سد فنی هموار نمود. به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی شهید ستاری، تیمسار علی غلامی از پیشکسوتان نیروی هوایی ارتش و همسنگر شهید منصور ستاری، خاطره‌ای بیان می‌کند که خواندنی است: «اواخر جنگ تحمیلی، سیستم آزمایشی موتورهای جت، در یکی از پایگاهها توسط هواپیماهای دشمن، بمباران شد و به کلی منهدم گردید. متخصصین نیروی هوایی مجبور شدند موتور هواپیما را در محوطه باز آزمایش کنند؛ اما این کار سر و صدای زیادی را به وجود می‌آورد و باعث آزار و رنجش ساکنان خانه‌های سازمانی می‌شد . روزی، تیمسار، پرسنل شعبه موتور جت را جمع کردند و گفتند: تعدادی از قطعات سیستم آزمایش موتور در انبارهای نیرو موجود است، باید همت کنید تا بتوانیم دوباره این سیستم را احیا کنیم. با توجه به اینکه دستگاهها و قطعات، هیچ گونه کتاب و نقشه‌ای نداشتند و نمونه آن هم در نیرو وجود نداشت، پرسنل شعبه موتور، خود را قادر به انجام آن نمی‌دانستند و بیم آن داشتند که دستگاهها را خراب کنند . تیمسار، که با مخالفت متخصصین رو به رو شدند، دستور دادند تمام قطعات سیستم آزمایش موتور را از انبار آوردند و در جلو ساختمان شعبه موتور کنار هم چیدند. همه منتظر بودیم تا ببینیم تیمسار از این کارشان چه منظوری دارند. پس از آنکه همه قطعات چیده شد، تیمسار دستور دادند، بولدوزری را بیاورند و از روی قطعات بگذرانند تا همه آنها خرد شوند. پرسنل متخصص، وقتی این صحنه را دیدند و دریافتند که دستور تیمسار جدی است، گفتند: قربان حیف است این همه ثروت را از بین ببرید! تیمسار گفتند: وقتی شماها این قدر همت ندارید که حداقل سعی خودتان را بکنید من برای چی این قطعات را انبار کنم. انبارداری این قطعات کلی برای من خرج و دردسر دارد. متخصصین که وضعیت را چنین دیدند، گفتند: اگر ما نتوانستیم و قطعات از بین رفت، تکلیف ما چیست؟ تیمسار پاسخ دادند: این قطعات اگر همین طور هم در انبار بمانند، به مرور زمان فرسوده شده و از بین خواهند رفت. پس چه بهتر که شما این کار را بکنید، تا حداقل چیزی هم یاد گرفته باشید . با ترفندی که تیمسار به خرج دادند، پرسنل متخصص دست به کار شدند و بحمدالله توانستند در زمان حیات ایشان، سیستم آزمایش موتور انواع هواپیماها را نصب و راه اندازی کنند». منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهید منصور ستاری ====================== پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
  13. 1 پسندیده شده
    با سلامی دو باره به دوستان عزیز میلیتاریست. خودرو شمس-14 ؛ تولد یک رویای ناکام  به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شهید ستاری ، ضرورت خودکفائی و توانمندی در تولید ساخت داخل ، همواره یکی از دغدغه های سرلشکر شهید منصور ستاری بود. بر همین اساس ایشان ساخت خودرو را یکی از زمینه های بروز این توانمندی می دانستند. سرهنگ نصرت الله پناهی از همرزمان شهید ستاری درباره ساخت خودرو «شمس 14» خاطرات جالب توجهی دارد : « تیمسار ستاری پیشتر از قرارداد با کره ای ها برای تولید - مونتاژ پراید ؛ در اندیشه ساخت یک خودرو سواری در نیروی هوایی بودند. به نظر می رسید ایشان می خواستند با این عمل به کارخانجات خودروسازی کشور که حدود سی سال است خودرو مونتاژ می کنند ، ثابت کنند که در این کشور می شود خودرو تولید کرد و هر سال هم مدل آن را عوض کرد. تا از این طریق کشور را از وابستگی به خودروسازهای خارجی بی نیاز کرد. تیمسار با این اهداف ، فرمانده آمادگاه تعمیر و نگهداری خودرو در نیروی هوایی را ملزم به طراحی و ساخت اتومبیل کردند. پس از چندی به ایشان اطلاع داده شد که به علت نبود امکانات لازم ، ساخت خودرو امکان پذیر نیست. به تازگی سربازی به آمادگاه نوسازی فرماندهی لجستیک آمده بود به نام «رضا میکائیلی». او در طرح های صنعتی دارای ابتکاراتی بود و چندین طرح برای ساخت خودرو تهیه کرده بود. من که از علاقه تیمسار به ساخت خودرو اطلاع داشتم ، طرح های میکائیلی را به دفتر ایشان بردم. تیمسار پس از دیدن آنها بسیار خرسند شدند و بلافاصله برای دیدن آن سرباز به کارگاه آمدند. تیمسار ، مقداری با میکائیلی صحبت کردند و همان جا با گچ روی زمین طرحی را کشیدند و نظرات خود را درباره ساخت خودرو به او اطلاع دادند. همان روز پروفیل لازم خریداری شد و کار ساخت شاسی آغاز گردید. فردا صبح که تیمسار به کارگاه آمدند ، شاسی آماده شده بود. بسیار خوشحال شدند و به یک قسمت آن اشاره کردند و گفتند : این مقدار ، زیادی است. باید اصلاح شود. با راهنمائی تیمسار ، تغییرات انجام گرفت و چند روز بعد ، موتوری که برای شاسی در نظر گرفته شده بود ، روی آن نصب و به تدریج اکسل های جلو و عقب ، و چرخ ها آماده شد. صندلی هم به آن افزوده شد. در این زمان که مصادف با برگزاری نمایشگاه دست آوردهای نیروی هوائی در دانشگاه هوائی بود ، تیمسار دستور دادند ؛ خودرو با همان وضعیت در نمایشگاه شرکت داده شود. هنگامی که رهبر معظم انقلاب ، حضرت آیت الله خامنه ای از نمایشگاه بازدید می کردند ، تیمسار ماشین را به ایشان نشان دادند و قول دادند که سال آینده این ماشین به بهره برداری برسد. در مراحل ساخت ، مدیرعامل پارس خودرو به دعوت تیمسار به کارگاه آمده و از پروژه بازدید کرد. ایشان گفت : موتور ماشین ضعیف است و چند روز بعد یک موتور «رنو-5» به ما هدیه کرد. برمبنای موتور جدید، مقداری تغییرات بر روی شاسی و اتاق خودرو انجام گرفت. تیمسار هر روز به ما سر می زدند و اصرار داشتند ، ماشین تا 19 بهمن مصادف با روز نیروی هوائی آماده شود. روز چهارشنبه 14 دی ماه 1373 به کارگاه آمدند و از ساعت 5 عصر تا 11 شب پیش ما ماندند. فردا از کیش زنگ زدند و گفتند: بگوئید همه بچه ها بمانند، من می آیم. ما همگی تا ساعت یازده شب منتظر آمدن تیمسار ماندیم و چون خبری نشد ، به منزل رفتیم. صبح جمعه خبرناگوار شهادت تیمسار ستاری از رادیو پخش شد. شنیدن این جمله برای من بسیار سخت و کشنده بود. بی اختیار در فراق ایشان اشک ریختم و از خدا خواستم بتوانم به آرزویشان جامه عمل بپوشانم. پس از شهادت شان ؛ کار را با توجه به علاقه و دلبستگی که بچه ها به تیمسار داشتند ، ادامه دادیم. اگر چه بی حضور ایشان ، کار بسیار سخت بود. ولی طبق قولی که داده بودیم با الهام از روح بزرگ آن شهید، ماشین را برای 19 بهمن 1373 آماده کردیم و به نام خودرو «شمس-14» نامگذاری کردیم. شمس 14 مخفف شهید منصور ستاری ( "ش" شهید ، "م" منصور و "س" ستاری) و عدد 14 ، هم آخرین روزی است که تیمسار از خودرو بازدید کردند». منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهید منصور ستاری پس از شهادت ایشان این «پروژه کاملا تکمیل شده» به سمت تولید انبوه نرفت و بجای آن ، قرار داد مونتاژ انبوه خودرو پراید با کره جنوبی منعقد شد!! و بعد از گذشت نزدیک به سه دهه ؛ ما همچنان مونتاژ کننده خودرو پراید هستیم. تقدیم به برادر عزیزم @arminheidari که مجدانه و مردانه پیگیر تئوریزه کردن مباحث مرتبط با تولید و استقلال صنعتی و اقتصادی کشور هستند. ====================== پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
  14. 1 پسندیده شده
    https://www.mmy.ye/ وبسایت الاعلام الحربی الیمنی....فیلم ها را با کیفیت بالا ببینید
  15. 1 پسندیده شده
    ویدئو کامل از حملات انصارالله به مواضع ارتش عربستان در جیزان مدت زمان 38 دقیقه https://www.aparat.com/v/hs96q برای اون دست از دوستان که دسترسی خوبی به نت ندارن سایت شبکه المسیره به صورت قسمت های مختلف ویدئو رو قرار داده https://www.almasirah.net/category/108/101/
  16. 1 پسندیده شده
    بسم الله........ 8خرداد1400 حملات غافلگیرانه مقاومت یمن به مواضع ارتش عربستان در نوار مرزی جیزان در این حملات 40 پست ارتش عربستان پاکسازی 80 نظامی وابسته به عربستان کشته زخمی اسیر شدن همچنین بیش از 20 خودرو و نفربر زرهی عربستان منهدم شده است سرنگون شدن دو پهپاد عربستانی بدست انصارالله یمن در هفته گذشته
  17. 1 پسندیده شده
    از معدود تصاویر قبل از پاک‌سازی. اون چیزی که وسط تصویر هست لاشه‌ی پهپاده؟
  18. 1 پسندیده شده
    اکنون و آینده .. یک دهه پس از نخستین پرواز جی-20 در یازده سالگی یازدهم ژانویه سال 2021 ، به تقریب یک دهه از نخستین پرواز اولین جنگنده سنگین وزن نیروی هوایی ارتش چین ، چنگدو جی -20 که چهارمین جنگنده نسل پنجم عملیاتی دنیا لقب گرفته ( درست یکسال پس از نخستین پرواز سوخو-57 ) می گذرد . اگر چه منبع چینی ، در همان سالها ، در مقیاس گسترده ای اعلام نموده بودند که این کشور پیشرفت قابل توجهی را در توسعه جنگنده نسل پنجم ، به خود می بیند ، اما این گزارشها در آن زمان ، نزد منابع غربی با بی توجهی غیر معمولی روبرو گردید ، چرا که تصور می شد فناوری طراحی چنین جنگنده ای از حدود توانایی های چین ، خارج است . در عوض ، تحلیلگران نظامی غرب ، براین اعتقاد قرار داشتند که جنگنده جدید چینی ، بیشتر یک هواگرد رزمی نسل +4 با فناوری شبیه به یوروفایتر اروپایی یا رافال فرانسوی است که بلحاظ پیچیدگی فناوری مورد استفاده ، از کاراکترهای استاندارد نسل پنجم بسیار عقب تر است . اما رونمایی از جنگنده جی-20 و نخستین پرواز رسمی آن که در جریان سفر وزیر دفاع وقت ایالات متحده ( رابرت گیتس ) به چین صورت پذیرفت ، به نوعی نمایش قدرت و پاسخ به استراتژی دولت اوباما ( چرخش قدرت به آسیا ) تلقی گردید ، ولی موضع رسمی چین در این زمینه بسیار متفاوت بود ، چرا که نقل قولی از گیتس صورت گرفته که در سئوالی از رییس جمهوری وقت چین ، این آزمایش را بی ارتباط با سفر وزیر دفاع آمریکا و براساس برنامه ریزی قبلی دانسته بود . با این حال ، گیتس ، همچنان توانایی چین در توسعه یا عملیاتی نمودن یک جنگنده نسل پنجم را نادیده گرفت و معتقد بود که این رونمایی ، تنها یک نمایش فناوری از سوی چین می بایست تلقی گردد . در همان زمان نیز مشاوران گیتس با نقل قول از وزیر دفاع ، جی-20 را فاقد قابلیتهای رزمی واقعی دانسته و براین اعتقاد قرار داشتند که این جنگنده ، حتی در صورت واقعی بودن ، تا قبل از یک درگیری بزرگ در شرق آسیا ، آماده ماموریت نخواهد شد . اما روند توسعه این جنگنده تا سال 2020 ، بار دیگر ، نشان داد که انتظارات غرب از برنامه توسعه رزمی و فناوری چین ، با یک شکاف اطلاعاتی قابل توجهی روبروست . از یک نظر ، نیروی هوایی چین از سال 1992 با خرید جنگنده های سوخو-27 از روسیه ، ضمن آغاز بازسازی سخت افزاری سازمان رزم خود ، قابلیتهای محدودی را برای مقابله با جنگنده های اف-15 نیروی هوایی ایالات متحده فراهم مینمود و پس از آن ، با دریافت امتیاز تولید این جنگنده از روسیه ، تلاش نمود تا کمیت ناوگان را خود بهبود بخشد . اما معرفی اف-22 و متعاقب آن ، تحویل رپتور به نیروی هوایی ایالات متحده ، باعث شد تا نیروی هوایی چین برای پاسخ به شکاف بزرگ ایجاد شده ، تلاش گسترده ای را برای بخدمت گیری یک جنگنده جدید بومی و همتراز با اف-22 در دستور کار خود قرار دهد . بدین ترتیب ، روند توسعه جی-20 آغاز و درنهایت بعنوان دومین جنگنده سنگین وزن نسل پنجمی درمارس 2017 به نیروی هوایی ارتش چین ملحق گردد . درمیان برجسته ترین قابلیتهای جی-20 ، قابلیتهای رادار گریزی این جنگنده است که پس از اف-22 ، مقام دوم را در اختیار دارد و هدف قرار دادن آن را در فواصل طولانی بسیار مشکل می نماید . علاوه براین ، یک سامانه اختصاصی آگاهی محیطی که بر روی کلاه پروازی خدمه نصب شده ، می تواند به خلبان در هدفیابی و شلیک موشکهای کوتاه برد ، کمک زیادی نماید ، در حالی که رپتور فاقد چنین امتیازی است . علاوه براین ، توسعه مستمر موشکهای پی ال -15 و منطبق کردن آن با رادار AESA جنگنده باعث شده تا یک حریف بسیار خطرناک برای موشکهای آمرام ( سری سی و دی ) متولد شود . اما بر خلاف اف-22 که بدلیل هزینه های عملیاتی بسیار زیاد ، تنها 4 سال پس از ورود به خط تولید ، تحویل آن به نیروی هوایی کاربر ، متوقف شد ، انتظار می رود که جی-20 برای مدت زمان قابل توجهی ، در خط تولید قرار داشته باشد . گمانه زنی هایی هم کنون وجود دارد که یک نسخه دو سرنشینه مجهز به سامانه های راداری بسیار قوی تر به منظور ایفای یک جنگنده هشدار اولیه در حال توسعه است و همزمان با آن، پیشرانه های جدیدتر WS-10C با بازدهی مشابه اف-119 آمریکایی نیز به این هواگرد اضافه گردد . حتی شایعاتی نیز وجود دارد که امکان تغییر پیشرانه ها و جایگزین شدن موتور WS-15 به نسخه J-20B نیز امکان پذیر شده است . براساس اطلاعات طرف چینی ، این جنگنده باسرعت 50 فروند در سال ، در خط تولید قرار داشته و چیزی در حدود 150 فروند آن نیز در مراحل مختلف آزمایش قرار دارد . مترجم : MR9 /صرفاً برای میلیتاری پی نوشت : 1- بن پایه
  19. 1 پسندیده شده
    طبق صحبت های امیر رستگاری، هرمز توانایی درگیری همزمان با 16 هدف رو در ارتفاع پایین و متوسط دارد. و برای اینکار از 4 رادار کنترل آتش بهره می برد و هر رادار 90 درجه را پوشش می دهد تا هرمز از پوشش 360 درجه‌ای برای مقابله با تهدیدات برخوردار باشد. احتمالا این رادارها نسخه جدید رادار چشم عقاب باشد. چشم عقاب توانایی درگیری با 3 هدف را داراست، برد رادار 200 کیلومتری و ارتفاع کشف 30 کیلومتر است. احتمالا در نسخه اولیه هرمز شاهد پدافند 200 کیلومتری نباشیم و پدافند دوربرد ناو بتواند تا 150 کیلومتر را پوشش دهد. البته این امکان وجود دارد که با سوم خرداد دریاپایه هم مواجه شویم همچنان که یک گردان سوم خرداد توانایی درگیری با 16 هدف را دارد. سوالی که وجود دارد این است با وجود طراحی و ساخت انواع سامانه‌های زمین پایه چرا پدافند هرمز توانایی پوشش ارتفاع بالا را ندارد؟ جالب توجه است که نسخه های دریاپایه بوک روسی و اچ کیو 16 چینی به ترتیب با ارتفاع درگیری 15 و 18 کیلومتر (ارتفاع متوسط) می باشند. گرچه نمی‌توان نظر قاطعی در مورد پدافند این ناو داشت اما محتمل است که بتواند 100-150 کیلومتر را پوشش دهد. با توجه به اینکه هرمز قرار هست با 16 هدف درگیر شود و برای هر هدف 2 موشک پرتاب می‌شود یعنی 32 موشک، و همچنین پوشش برد کوتاه، متوسط و بلند برای این ناو در نظر گرفته شده است بنابراین تمام لانچرهای عمود پرتاب جلوی دکل مربوط به موشک‌های پدافندی خواهد بود و پرتابگرهای مایل پرتاب برای موشک‌های کروز ضد کشتی به کار گرفته خواهد شد. در این صورت ما تنها با پرتابگرهای عمود پرتاب مخصوص پدافند روبرو هستیم که فعلا توانایی شلیک موشک‌های کروز رو نخواهند داشت. فعلا نیاز به کروزهای دریایی برای هدف قرار دادن اهداف زمینی نداریم و نیاز اصلی ما توانایی هرمز در حمایت از خود ضد نیروی هوایی و دریایی دشمن است. اگر ماکت هرمز را ملاک قرار دهیم، شاید در آینده حضور 32 موشک برد بلند 120-150 کیلومتر صیاد3، 48 موشک برد متوسط صیاد2 و تا 64 موشک پدافندی برد کوتاه برای مقابله با موشکهای کروز را شاهد باشیم. بهتر است که نیروی دریایی برای پدافند برد کوتاه از موشکهای هدایت فروسرخ یا تصویر ساز حرارتی استفاده کند تا در صورت تهاجم انبوه موشک‌های کروز یا بمبهای هواپرتاب به سمت ناو، رادار درگیری پدافند وظیفه هدایت موشک را به عهده نداشته باشد و موشک خود دست به رهگیری و انهدام هدف بزند تا همچنان پدافند بتواند با خطر هواگردهای دشمن در برد متوسط و بلند مقابله کند.
  20. 1 پسندیده شده
    بله قبح شکسته ولی نتیجه باید دید چه می شود در خصوص اسراییل دیدیم اسراییل سردار هامون رو میزد ما نهایت جون چندتا سرباز اسراییلی گرفتیم اخرش رسید به ادمک زدن و ماشین ریموت کنترل قدرت هوایی طرف مقابل بسیار مشخصه فاجعه ای که دوستان نظامی ما رقم زدند از دهه 70 تا الان چه موشکی محدودیت خودش را دارد ان هم پول هایی بسیار کمی که میدادند به شهید تهرانی مقدم و....
  21. 1 پسندیده شده
    پروژه هرمز برنامه بلندپروازانه نیروی دریایی ایران برای توسعه ناوشکن های پنهانکار نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، در بیست و هشتم نوامبر 2019 ، از ماک-آپ مقیاس کوچک یک نمونه ناوشکن پنهانکار آینده خود که هم اکنون با شناسه " هرمز" شناخته میشود ، رونمایی نمود . برخی کارشناسان براین باورند که پروژه هرمز ، ادامه سلسله تلاش های شبکه تحقیقات دفاعی نیروهای مسلح ایران برای توسعه فناوری سخت افزارهای پنهانکار است که در گذشته با برنامه هایی نظیر قاهر313 و مجموعه متنوعی از سامانه های موشکی کروز با قابلیت شلیک از زیرسطحی و پرنده های بدون سرنشین پیوند خورده است . تایپ 052D براساس اطلاعات موجود ، این ناوشکن در کلاس 3000 تن بوده که در مقایسه می توان نمونه ایرانی را با تناژی در حدود 50 درصد ، با پیکربندی های رزمی شناور نظیر 052D چینی و همچنین شناورهای کلاس آرلی بورک نیروی دریایی ارتش ایالات متحده قرار داد . با این حال ، برخی براین اعتقاد قرار دارند که این پروژه بومی ، با توجه به تناژ اعلامی ، شاید در ردیف استاندارد موجود برای " ناوشکن" ها قرار نگیرد ، اما قابلیتهایی که از سوی کارشناسان در خصوص این برنامه ، گمانه زنی شده ، به تقریب ، فراتر از پتانسیل رزمی فعلی این نیرو قرار خواهد گرفت . سلول های شلیک عمودی مارک 41 شناور های رزمی کلاس آرلی بروک این دسته از تحلیلگران معتقدند که پروژه هرمز به احتمال زیاد ، توانایی دستیابی به سرعت 40 گره را داشته و این درکنار طراحی خاص بدنه با پتانسیل پنهانکاری و زرادخانه ای شامل 96 سلول پرتاب عمودی برای استقرار موشکهای سطح به هوا و کروز ( شامل گونه های ضد کشتی و حتی ضد اهداف زمینی . م ) درصورت تولید در کمیت مناسب، می تواند یک جهش غیر قابل تصور برای نیروی دریایی ایران برای دستییابی به قابلیتهای آفندی ، فراتر از یک نیروی دریایی ساحلی ( نیروی دریایی سبز ) بشمار رود . کلاس لیتورال ( سمت راست ) - پروژه هرمز ( سمت چپ ) بااین وصف ، در حالی که کلاس چینی 052D تنها 64 سلول و کلاس آرلی بروک ، 90 سلول را در سازه خود جای می دهد ، را میتوان بدین گونه تحلیل نمود که اندازه کوچکتر و بالتبع برد کوتاهتر موشک های کروز ایرانی ( بعنوان مثال قرار گرفتن در کلاس موشکهای DK-10A ) موجب شده تا تعداد سلول های گونه ایرانی کمیت بیشتری را به نمایش گذارد . این موشکها در هنگام قرارگیری در بخش درونی شناور ، بصورت چهارتایی دریک سلول قرار خواهند گرفت . با این وصف ، به احتمال بسیار زیاد ، قدرت آتش واقعی این شناور رزمی ، درصورت ورود بخدمت ، در حد 24 تیر موشک در ابعاد موشک استاندارد خواهد بود و این با توجه به تجربه محدود ایران در طراحی و ساخت شناورهای بزرگ رزمی ، اگر چه کم ولی به نسبت قابل توجه است . پرتابه کروز قادر (سی-802 ) ، سومین موشک از بالا سامانه دفاع نزدیک کمند به اعتقاد ناظران نظامی ، با وجود احتمال بسیار زیاد در استفاده از موشکهای دفاع هوایی بومی نظیر "باور " یا برنامه " خرداد" ، پروژه هرمز قادر خواهد بود تا موشکهای کروز ضد کشتی سی-802 که تحت امتیاز چین با شناسه "قادر" تولید می شود را نیز به کار برد . برخی ناظران نیز با توجه به تناژ 3000 تن اعلامی ، طراحی بومی ایران را با شناورهای رزمی کلاس لیتورال مقایسه می کنند . پروژه هرمز برای دفاع نزدیک دربرابر تهدیدات ضد کشتی و هواپایه ، احتمالا به گونه مشابه سامانه فالانکس یا معادل روسی آن ( با شناسه " کمند " ) ، یک رادار آرایه فازی و همچنین عرشه پرواز با قابلیت پذیرش 2 فروند بالگرد مسلح میشود . اما همچنان هزینه ساخت این شناور نامشخص به نظر میرسد ، که با توجه به کمیت بودجه دفاعی ایران ، برخی معتقدند که نمونه ایرانی ، می تواند قیمتی در حدود معادل آمریکایی آن داشته باشد . اما وضعیت بودجه دفاعی ایران و تنگناهای مالی ایجاد شده برای این کشور و وجود اولویتهای مهمتری نظیر نوسازی شبکه دفاع هوایی موجب خواهد شد این برنامه با تاخیرهای مشخصی روبرو گردد . پی نوشت :  1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .  2- ادغام پستهای ارسال شده با محوریت پروژه هرمز ، دوازدهم دی ماه سال یکهزار و سیصدو نود و هشت خورشیدی برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR)
  22. 1 پسندیده شده
    بسم الله............   اجساد به جامانده از تروریستها در جنوب غربی حلب                 در حماه نیروهای ارتش بعدا ز عقب نشینی از ارتفاع صمصام و منطقه خربه الحجاج در حومه قمحانه با یک ضد حمله این دو منطقه رو دوباره باز پس گرفتن . در معردس هم مزارع جنوبی شهرک پاکسازی شده خود شهرک به صورت کامل در اختیار هیچ طرفی نسیت ودرگیریها در حومه اون ادامه داره . دیروز مخالفین با یک حمله سنگین سعی داشتن روستای کوکب در جنوب معان رو تصرف کنند در صورت سقوط کوکب معان در خطر محاصره قرار میگرفت و احتملا نیروها ازش عقب میکشیدن . این حمله  توسط نیروهای ارتش دفع شده و یک تانک یک نفربر و چند خودر مهاجمین شکار شده همچنین یک یا دو نفربر بی ام پی ودو خودرو تاکتیکال هم به غنیمت ارتش در اومده               سوریب اعلام کردن دو تانک یا زرهپوش تروریستها رو درمعردس حماه منهدم کردن     حمله تروریستها به محله العامریه در نزدیکی راموسه . تروریستها از نفربر انفجاری کنترل از راه دور احتملا استفاده کردن             پرواز سی 130 ایرانی با اسکورت(احتملا) سوخو روسی در ادلب       راکت انداز توس در نبرد حلب؟  
  23. 1 پسندیده شده
    ترکیه مثلا با داعش داره میجنگه و مرزها را ازش میگیره، بعد داعش ضد کردها انتحاری میزنه. بعد هم چنان از جلوی متجاوزین ترک عقب میخزه که گویا عروس وارد مناطق تحت اشغالیش شده. حالا یکی دو تا خمپاره هم برای خالی نبودن عریضه این ور و اونور میپرونه! نمیگم کلا این وسط درگیری سختی رخ نمیده. به هر حال داعش با هسته هایی شکل گرفته که خودمختار گاهی عملیات هایی می کنند و بالاخره شاید به غیرت!! نظامی گروهیشون بر بخوره و عملیاتی هم بکنند یکمی محکم تر ولی کلیت همونی بود که هست. شاید بشه گفت تنها هم پیمان ولو غیرمستقیم داعش در کل جهان ترکیه هست چه در خرید و داد و ستد باهاش. چه در امکانات لجستیکی ( گمان نکنید با تصرف اسمی مرزها و استقرار سلفی و وهابی ارتش آضاد! این زنجیره قطع میشه، نهایتا یک مرحله به عبور وهابی و سلفی داعش از مرز اضافه میشه. خاک ترکیه.خاک اشغالی القاعده.خاک سوریه) و چه مراودات مالی.   پ ن: جالبه دوباره زمزمه های آتش بس بالا گرفته از امریکا تا آلمان همه شروع کردند دوباره و نکته ی مهم تر باز ترکیه هست. به نظر ترکیه هم داره با آمریکا و هم روسیه بازی میکنه و کردها هم که این وسط بازیچه ی این قدرت ها شدند. ترکیه با نشان دادن نزدیکی به روسیه اوالا امتیازات فراوانی از امریکا در بحث قربانی کردن کردها در جرابلس و شمال حلب گرفته و از طرفی با نزدیکی به روسیه علاوه بر راضی کردن روسیه به عملیات در شمال حلب ضد کردها ( روس ها به عنوان حامیان سنتی کردها ) ارتش تروریست آضاد را هم در شمال حلب مستقر میکنه.   مهم نیست اردوغان چه وعده ای داده باشه، کافیه روز موعود تانک ها را به حاک خودش عقب بکشه و مسئولیت تمام وحشی گری ها و هجوم احتمالی تروریستها به حلب از شمال را بر عهده نیروهای نامرئی القاعده و دیگر گروه ها بدونه و مثل همیشه در این مواقع هیچ حرفی از آتش بس و تلفات انسانی زده نمیشه و سوریه برای مدتی در رسانه ها مو میشه.
  24. 1 پسندیده شده
    باید عملیات در حلب تا حد امنیت مناسب و شمال حماه برای بازپس گیری مناطق هر چه زودتر به یک نتیجه ای برسه. ( در خبرها بود فرودگاه حماه تحت آتش کاتیوشای تروریستهاست و از طرفی دیروز گویا ارتش از معردس و اسکندریه باز عقب نشینی کرده بود ) والا با تمام شدن مرحله ی اول عملیات ترکیه و پیوستن خط شمالی در مرزهای جنوب حلب به هم توسط تروریستهای تحت حمایت ترکیه ممکنه نیروها دوباره به حلب برگردند و یا به حماه. امروز هم که کری باز در مورد توافق ان قلت اورد و گفت عجله ای نداره امریکا. در مورد خط تحت تصرف تروریستهای تحت حمایت ارتش ترکیه هم که اگر بخوان داعش را کلا از شمال حلب پاکسازی کنند و یا منطقه ی امن ایجاد کنند و از اون شمال حلب را تهدید کنند خودش معضل بزرگ تری هست.
  25. 1 پسندیده شده
      امروز گزارش خوشبینانه ای یکی از رسانه ها منتشر کرد که طبق توافق احتمالی روسیه متعهد میشه گروه های به اصطلاح میانه رو هدف نگیره بعد از توافق و در عوض امریکا در هدف قراردادن النصره مشارکت کنه که این ها مهم نیست چون هیچ تفکیکی وجود نداره. نکته مهم گزارش این بود که مناطق شرقی حلب کم کم در اختیار ارتش سوریه قرار بگیره و گروه های مسلح ازش خارج بشند. ( الان تقریبا همه ی گروه ها میانه رو محسوب میشند با تغییر نام النصره و اگر هم نشه راحت میتونند در صفوف اون ها باشند پس در حقیقت این بخش از توافق یک شوخی ی بیش نیست بلکه به نظر میرسه توافق بیشتر در پی توقف عملیات های روسیه در سوریه به جز ضد داعش هست در عوض خالی کردن مناطق بخش شرقی حلب )   فرض صحت این امر و چنگ نیانداختن دوباره تروریستها بعد از قدرت گرفتن در مرزهای جنوبی ترکیه و شمال حلب و متحد نشدن در جنوب و جنوب غرب حلب برای حملات و باید دید آیا محدودیت هایی هم برای ارتش سوریه مثلا در نظر گرفته شده؟ هر چند دست کشیدن از حلب بدون حقه و فریب طرف مقابل بعید به نظر میرسه.