برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      78

    • تعداد محتوا

      8,886


  2. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      41

    • تعداد محتوا

      1,110


  3. arminheidari

    • امتیاز

      25

    • تعداد محتوا

      7,127


  4. alrkhs

    alrkhs

    Members


    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      373



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 14 تیر 1400 در پست ها

  1. 2 پسندیده شده
    بزرگ‎ترین پایگاه آمریکا در افغانستان خالی شد فاکس‎ نیوز به نقل از یک مقام ارشد آمریکایی خبر داد که همه نیروهای این کشور از پایگاه هوایی بگرام خارج شدند. بگرام، پایگاه اصلی نیروهای خارجی در افغانستان است و روسای جمهور آمریکا در هنگام بازدید از افغانستان در این پایگاه اقامت داشته‌اند.
  2. 2 پسندیده شده
    عملیات زرهی در محیط های شهری توسط دکتر رابرت کامرون در قرن های گذشته نیروهای زرهی ، جنگ شهری را به عنوان یک ماموریت نا خواسته می پذیرفتند . علوم نظامی عملیات های نظامی را در مناطق ساختمانی ، به عنوان موارد خواص می پذیرفتند . بنابراین هنگامی که شرایط یگان های زرهی را مجبور به فعالیت در مناطق ساختمانی کرد ، آنها این کار را بدون آماده سازی مناسب انجام دادند و سربازان را به سمت تکنیک ها و تاکتیک های فی البداهه کشاند . این اقدامات آزمایش و خطا منجر به کسب اطلاعات موثر اما به قیمت جان و مال افراد شد . علاوه بر این هنگامی که نیاز به این مهارت ها از بین رفت ، موقتا اهمیت به جنگ شهری از بین رفت و نسل های بعدی نیروهای زرهی مجبور به اجرای همان اصول قدیمی شدند . امروزه نیروهای زرهی عملیات های نبرد شهری و ضد تروریسم را انجام می دهند . با توجه به روند جهانی در گسترش شهرنشینی اهمیت نیروهای زرهی را بیشتر می کند . جنگ جهانی دوم سال 1940 ارتش آمریکا در حال آماده سازی برای جنگ بود . بخشی از این آماده سازی مربوط به نیروی زرهی بود که در مقابل نیروهای زرهی بسیار قدرتمند ارتش آلمان آموزش می دید .آموزش نیروها بر مهارت های اساسی متمرکز بود . این آموزش ها مربوط به مانور های ستاد کل تا قبل از جنگ جهانی دوم بود که بدون تغییر بیان می شد. این فعالیت های آموزشی بزرگترین مانور میدانی در زمان صلح در تاریخ ایالات متحده را تشکیل می دهند . آنها این تجربه ی میدانی را برای همه رده ها فراهم کردند و آمادگی نیروهای میدانی آمریکا ، به ویژه لشکر های زرهی جدید را آزمایش کردند . با این حال نیروهای زرهی درک مناسبی از عملیات در مناطق ساختمانی را نداشتند . تانک ها تمایل داشتند به نیروهای دشمن در شهر ها حمله کنند بدون اینکه منتظر یگان توپخانه یا پشتیبانی یگان پیاده نظام باشند . در عوض آنها به راحتی به خیابان ها رفتند ، جایی که آنها برای سلاح های ضد تانک دشمن اهداف آسانی بودند . انتقاد از این عملکرد باعث ایجاد تجربه ی موثری نشد . منابع آموزش زرهی استفاده از نیروی زرهی در جنگ شهری را منع می کرد . در اواخر ژانویه سال 1944 ، آموزه های زرهی نیاز به نبرد در مناطق ساختمانی را تایید می کرد ، اما راهکاری برای استفاده از یگان زرهی بویژه در شهر های بزرگ ارائه نکرد . تانک ها به منظور به حداقل رساندن تلفات به فعالیت در خارج از محدوده شهر تشویق می شدند . آموزش های زرهی ، تانک ها را برای نبرد در مناطق ساختمانی که در اروپای غربی واقع شده بود آماده نکرد . عملیات در سراسر فرانسه و سپس در جریان فشار نهایی به آلمان ، تحرک بالا و قدرت شلیک گسترده تانک ها را مشخص کرد . تانک ها موقعیت های کلیدی در اطراف شهر های کوچک را اشغال می کردند و از آنجا بر روی دشمن اجرای آتش می کردند . تیم های پیاده نظام سپس وارد شهر می شدند و عملیات پاکسازی و تثبیت را اجرا می کردند . وی ادامه داد: "در طول جنگ جهانی دوم ، یگان های زرهی عدم حضور درگیری در خیابان را نشان داد. تانک ها تمایل داشتند که بدون انتظار برای توپخانه یا پشتیبانی پیاده نظام ، به نیروهای دشمن در شهرها حمله کنند. درعوض ، آنها به سادگی به خیابانها رفتند ، جایی که آنها برای از بین بردن سلاح های پیاده نظام و ضد تانک ، هدف های منحرف ، منزوی و آسان قرار گرفتند. " این تاکنیکها در برابر نیروهای نامنظم در مناطق ساختمانی کوچک عملکرد قابل قبولی داشت اما نه در شهر های بزرگ . در سال 1944 ، نیروهای آمریکایی با یک هنگ پیاده که با نیروهای زرهی تقویت شده بود و با پشتیبانی سنگین به شهر مستحکم آخن حمله کردند . این عملیات با برنامه ریزی و شناسایی دقیق قبل از شروع همراه بود . ابتدا یک تیم از پیاده پیشتاز شدند و مواضع دشمن را شناسایی کردند . سپس تانک ها با آتش دقیق و سنگین نیروهای دشمن را مجبور به عقب نشینی کرد . شهر پس از نه روز تسلیم شد . آخن به الگویی برای عملیات ترکیبی تبدیل شد . یگان های پیاده معمولا به همران یگان های زرهی آموزش نمی دیدند . عملیات ترکیبی از ضعف در کار گروهی و دستگاه های ارتباطی رنج می برد . این مشکل تا حد زیادی با نصب تلفن های میدانی روی تانک ها اصلاح شده است و به سربازان این امکان را می دهد که مستقیما با فرمانده ی دستگاه صحبت کنند . جنگ کره جنگ کره به استثنای شهر مهم سئول درگیری چندانی در مناطق ساختمانی وجود نداشت و بیشتر درگیری ها در روستاهای کوچک اتفاق می افتاد . در سپتامبر 1950 شهر سئول پس از حمله موفقیت آمیز به انچئون هدف اصلی نیروهای سازمان ملل شد . مسئولیت تصرف شهر به تفنگداران دریایی سپرده شد که در ادامه ماموریت با نقاط قوت و مستحکم دشمن روبرو شدند. هر یک از یگان های تفنگداران دریایی توسط تیم هایی از تک تیرانداز ها ، مسلسل ها ، سلاح های ضد تانک و نیروهای زرهی پشتیبانی می شدند . همانگونه که در آخن همکاری نزدیک پیاده نظام و تانک ها به طور هماهنگ توانستند هر نقطه قدرتمند را از بین ببرند . تفنگداران دریایی حرکات تانک را هدایت می کردند و اهداف را شناسایی می کردند . تانک ها نقاط مستحکم و حساس را با قدرت آتش خود از بین می بردند و برای پاکسازی منطقه به حمایت پیاده نظام متکی بودند . به این ترتیب زرهی باعث پیشروی پیاده نظام شد و بخش اعظم این شهر در چهار روز پاکسازی شد . جنگ ویتنام پس از جنگ کره ، ارتش آمریکا توجه خود را به اروپا معطوف کرد . در آنجا با شروع جنگ سرد خطر درگیری با نیروهای پیمان ورشو افزایش یافت . با این حال ، در دهه ی 50 میلادی ، به دلیل تکیه بر سلاح های اتمی ، به جای تجهیزات متعارف ، برای جلوگیری از تجاوز اتحاد جماهیر شوروی ، اقدامات کمی در خصوص پیشرفت دکترین عملیات ترکیبی صورت گرفت . یک دهه بعد آمریکا در باتلاق ویتنام غوطه ور شد . بیشتر این درگیری ها در خارج از مناطق ساختمانی رخ داده بود . تا سال 1968 ، شهر ها به عنوان پایگاه های امن از درگیری ها مصون ماندند . در همان سال نیروهای کمونسیتی تحت حمایت ویتنام شمالی ( ویت کنگ ) حمله ای به نام عملیات تت ( عید باستانی تت ) را علیه ویتنام جنوبی آغاز کردند و مناطق شهری را هدف قرار دادند تا از حمایت مردم آمریکا از جنگ جلوگیری کنند . نیروهای ویتنام جنوبی سعی می کردند نیروهای کمونیست را با ضدحمله های خود دفع کنند . با این حال ، شهر امپراتوری هیو نزدیک به یک ماه به مرکز درگیری های خیابانی تبدیل شد . در آنجا پیاده نپام ویتنام شمالی بخش اعظمی از شهر را تحت اشغال خود قرار داده و استحکامات قدرتمندی بوجود آوردند . نیروهای واکنش سریع تفنگداران دریایی ایالات متحده اندکی پس از حملات اولیه واکنش نشان دادند ، اما آنها فاقد تجربه عملیات ترکیبی بودند . یکی از فرماندههان گردان با برسی سریع کتابچه های راهنمای جنگ شهری به دنبال اصلاح این کمبود بود .(9) بازماندگان سازماندهی مجدد شدند و شروع به حمله به نقاط قوت ویتنام شمالی کردند وکه در پوشش دیوارها و ساختمان ها می جنگیدند . تاکتیک های عملیات در مناطق جنگلی در خیابان های هیو کار نمی کرد. تفنگداران دریایی متحمل ضررهای سنگینی شدند ، به ویژه در بین فرماندهان کم تجربه ، درحالی که از تکنیک های جدید مطابق با محیط خود استفاده می کردند .سرانجام تفنگداران دریایی با خمپاره ،مسلسل و تانک ها سازماندهی شدند و عملیات منظم پاکسازی را آغاز کردند . تانک ها پشتیبانی از نیروهای پیاده در مقابل آتش دشمن را برعهده داشتند و با اسکورت نیروهای پیاده به سمت اهدافی که نیروی پیاده مشخص کرده بود حرکت می کردند . این تاکتیک ها باعث شد که این شهر پس از 25 روز جنگ شدید به دست نیروهای آمریکایی بیفتد ، که البته تلفات سنگینی را در بین تفنگداران دریایی و جمعیت غیرنظامی بزرگی که در شهر باقی مانده بودند رقم زد. پیروزی نهایی مدیون آموزش و انسجام تفنگداران دریایی بود که به آنها این اجازه را می داد تا با یک محیط ناآشنا در زیر آتش دشمن سازگار شوند . جنگ سرد پس از ویتنام ، تمرکز نظامی ارتش آمریکا از حمله از حمله احتمالی پیمان ورشو ، به دفاع از اروپای مرکزی بازگشت . عملیات های ترکیبی و استفاده از قدرت آتش و مانور توجهات را به خود جلب کرد ، اما عملیات شهری همچنان بر عهده پیاده نظام بود .نقش زرهی ، مانور در خارج از مناطق ساختمانی و پشتیبانی آتش در صورت لزوم است .دفترچه راهنمای ارتش آمریکا " عملیات نظامی در مناطق ساختمانی " انتشار 1973 این گفته را تقویت می کند . اما نقش زرهی را به یک ضمیمه کوتاه بسنده کرده است " خطرات ناشی از زرهی در جنگ شهری . همچنین واحد های زرهی باید انتظار جنگ در جنگ شهری را در صورت ضرورت داشته باشد . احتمال بکارگیری زرهی درمناطق ساختمانی در جمهوری فدرال آلمان افزایش یافته است . تا دهه 1980 ، هر تیپ از نیروهای ایالات متحده به طور متوسط 25 روستا و حداقل یک شهر را شامل می شد . (12) با وجود این یکی از تحلیلگران ناتو خاطرنشان کرد : " سؤال اینجاست که آیا آموزش کافی وجود دارد یا خیر ، آیا فکر کافی شده است ؟ سازگاری سلاح ها و مهمات جدید با عملیات ترکیبی و شاید مهم تر از همه ، این که آیا یک نیروی نظامی به اهمیت عملیات ترکیبی رسیده است یا خیر ؟" در غیاب راهنمایی های آموزنده ، پرسنل ارتش به دنبال تولید دکترین خود بودند . مقالات زرهی پر از مفاهیمی مربوط به استفاده از یگان های زرهی در جنگ شهری بود ، از اصول عمومی تا راهنمایی های دقیق . (14) اما آنالیز های مربوط به جنگ شهری عمدتا یک تمرین فکری بدون تحولی در نظام آموزشی بود . جنگ پس از جنگ فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی عصر جدیدی را گشود که دیگر تحت سلطه رقابت ابرقدرتها نبود. در عوض ، بحران های منطقه ای جایگزین تهدید جنگ جهانی سوم شد ، و نیروهای ایالات متحده خود را برای ارائه ی یاری و کمک های بشردوستان به مناطق درگیری در اثر خشونت جناحی ، قومی و مذهبی پیداکردند . ارتش ایالات متحده برای ماموریت های خارج از کشور نیاز به دسترسی به بنادر و خطوط هوایی در خارج از کشور دارد . جنگ چچن تجربه روسیه در چچن ، بیشتر ، عواقب انجام عملیات جنگ شهری را بدون آموزش و آموزه مناسب ، نشان داد . در دسامبر سال 1994 ، یک یگان از نیروهای نظامی مجهز از سربازان بی تجربه به طور ناگهانی و بدون برنامه ریزی وارد گرزنی شد تا به آرزوهای استقلال چچن پایان دهد . با تکیه بر زور برای جلوگیری از مقاومت ، روسها انتظار عملیاتی بدون خون را داشتند . چچنی ها با وجود این ، دفاع پیشرفته غیر خطی را برای بهرهبرداری از نقاط ضعف روسها آماده کردند . چچنی ها با بهره گیری از تیم های کوچک مجهز به سلاح های ضد زره ، تک تیرانداز ها و سلاح های سبک به سرعت یک تیپ مکانیزه را منهدم کردند و اثر بخشی سایر واحد های روسی در طی چند هفته جنگ شهری تقلیل دادند . عدم پایان مقاومت چچن باعث خروج روسیه در سال 1996 شد. طی سه سال آینده ، روس ها عملیات ترکیبی را مجدداً آموزش دادند و آموزه جنگ شهری خود را به روز کردند. آنها بطور خاص ، تاکتیک های جنگ خیابانی ترکیبی را که توسط ارتش سرخ در طول جنگ جهانی دوم ایجاد شده بود ، مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. با توجه به پیشرفت تسلیحاتی و فناوری های جدید آنها تاکتیک ها را اصلاح و بروز کردند و دوباره به گروزنی یورش بردند .آنها بسیار بهتر شروع کردند و شهر را بدون جنگ طولانی که مشخصه عملیات قبلی است ، به تصرف خود درآوردند . در اواخر دهه 1990 ، تجربه جنگ سومالی و چچن ، بروز رسانی دیرهنگام آموزه های جنگ شهری آمریکا را بدنبال داشت . با این حال برنامه های آموزشی هنوز نشان دهنده ی افزایش علاقه به استفاده از عملیات مشترک را نداشت . تانک های شرکت کننده در تمرین های نظامی هنوز بدون شناسایی و پشتیبانی مناسب رخ می داد ، دقیقا مانند قبل از سال 1941 . جنگ عراق جنگ عراق تاکید بیشتری به عملیات مشترک در جنگ شهری داشت . با این حال ، میزان آماده سازی متفاوت بود . برخی از واحد های تانک سپر هایی برای اگزوز تانک های خود بوجود آوردند تا به پیاده نظام این اجازه را بدهد که در نزدیکی تانک های آبرامز فعالیت کنند ، درحالی که در برخی چنین تغییری رخ نداده بود . حرکت به سمت بغداد نیروهای زرهی را در معرض درگیری با سربازان عراقی ، تانک ها و نیروهای شبه نظامی قرار داد که غالبا از مواضع کمین شهری حمله می کردند . خدمه تانک ها که غالبا تیراندازی با برد بالا و دقیق آموزش دیده بودند خود را در معرض حملات RPG دشمن قرار دادند . نیروهای زرهی رفته رفته با محیط عملیاتی جدید سازگار شدند . دقیقا مانند پیشینیان خود در جنگ های قبلی . آنها قدرت تاکتیکی و رهبری خود را تقویت کردند . در سال 2004 این مهارت های جدید عملیات مشترک در از بین بردن پناهگاه های امن تروریست ها به کار گرفته شد . در جریان حمله نهایی به فلوجه در ماه نوامبر ، یگان های زرهی تفنگداران دریایی در حالی که نیروهای پیاده ساختمان های مجاور را پاکسازی می کردند ، از طریق خیابان ها پیشروی می کردند ." دیده بان ها و تک تیرانداز ها تانک ها را به سمت مکانهایی هدایت میکردند که بتوان از قدرت آتش آنها در برابر نقاط قوت دشمن استفاده کرد ." عملیات ارتش با یک کار تیمی و قدرت آتش همراه شد . در شهر صدر ، تیم های ترکیبی شامل تانک های M1A2 SEP و نفربرهای زرهی M2A3 Bradley و نیروهای پیاده را تشکیل می دادند که با سرعت آهسته از طریق خیابان های شهر حرکت می کردند . خدمه دستگاه های زرهی تمام توان خود را بکار گرفتند و از سایت های دیدبانی خود برای اسکن اهداف استفاده می کردند . یگان های زرهی به طور پیوسته با کمترین آسیب از سوی شبه نظامیان حرکت می کردند . عملیات در عراق طیف گسترده ای از تجارب جنگ شهری را در اختیار نیروهای ایالات متحره قرار می دهد که منعکس کننده فناوری و ملاحظات تاکتیکی است . در آینده شرایط مشابهی دوباره رخ خواهد داد . بنابراین درسهایی که تاکنون آموخته شده ، باید در توسعه دکترین عملیات مشترک و آموزشهایی که به نیروهای نظامی داده می شود منعکس شود . شهرنشینی جهانی یک روند تایید شده است ، حتی در مناطق کمتر توسعه یافته جهان . مناطق شهری محیط های جنگ مشترک خواهند بود . استفاده از آموزش های مبتدی برای نیروهای نظامی نیازها را برآورده نمی کند . تاکتیک های تسلیحاتی ترکیبی جزء موثرترین راهکارهای مقابله با شهرهای دفاع شده است . اما یگان های عمل کننده برای درک بهتر چگونگی استفاده از نقاط قوت و و پوشاندن نقاط ضعف ، باید آموزش و همکاری کنند. "زرهی نیز به عنوان عضو اصلی عملیات ترکیبی باید عملیات جنگ شهری را یک وظیفه در نظر بگیرد و برای آنچه که در اجرای جنگ لازم است ، در صلح آماده سازی شود " .
  3. 2 پسندیده شده
    تمرین جدید ارتش چین با محوریت جنگ شهری ایا زنگ خطر برای تایوان به صدا درامده است؟ واحدهای پیاده نظام ارتش ازادی بخش خلق چین با همراهی واحدهای زرهی به تازگی در یک تمرین نظامی جنگ شهری شرکت کردند. هفته گذشته تلویزیون دولتی تصاویر نادری از ارتش چین در جریان یک تمرین نظامی در هانگژو ، مرکز استان ژجیانگ در شرق چین نمایش دادند. رسانه های دولتی چین گزارش دادند ارتش گروه 72 ام ارتش چین در این تمرین نظامی با شبیه سازی شرایط جنگ شهری شرکت کردند. نیروهای چینی در این زرمایش در نقش نیروهای مهاجم جهت آزاد سازی مناطق شهری شرکت کرده اند. در این تمرین نیروهای "قرمز" در نقش مهاجم با استعداد 230 سرباز و 30 خودرو زرهی وظیفه تصرف یک منطقه شهری را داشتند. نیروهای "آبی" نیز در نقش مدافع با استعداد 70 سرباز و 6 تانک وظیفه دفاع از شهر را داشتند. با وجود تعداد بیشتر نیروهای مهاجم اما نیروهای مدافع مزایایی قابل توجه ای داشتند. به عنوان مثال انها میتواند در ساختمانهای مستحکم حمله نیروهای مهاجم را دفع نمایند. نیروهای ارتش چین در این تمرین نظامی جنگ شهری از تانک های اصلی میدان نبرد Type 96A و خودروهای رزمی پیاده نظام ZBD-04 استفاده کردند. در این تمرین نیروهای تیم قرمز توانستند با کمک واحدهای زرهی در کمتر از سه ساعت از موانع دفاعی تیم آبی همچون میدان های مین و موانع مهندسی ضد تانک عبور کرده وشهر را تصور کنند. تلویزیون دولتی چین گزارش داد این تمرین با پیروزی قاطع نیروهای قرمز به پایان رسید. پس از برگزاری این رزمایش بسیاری از رسانه ها و تحلیل گران غربی تمرین نظامی جدید ارتش چین را افزایش امادگی چین برای حمله و تصرف تایوان تفسیر کردند. هکتور کانگ ، تحلیلگر نظامی تایوانی گفت که در این تمرین نیروهای آبی نشانگر نیروهای تایوانی است. ارتش گروه 72 ام که دراین تمرین شرکت کرده بود در کنار ارتش گروه 73 ام ارتش چین، به عنوان نیروهای اصلی حمله احتمالی چین به تایوان شناخته میشوند. هر دو گروه ارتش زیر فرمانده جبهه شرقی چین هستند. این تمرین چالش برانگیز چین مقامات تایوانی را مجبور کرد که نسبت به آن واکنشی نشان دهند. ژنرال آلن شی ، سخنگوی وزارت دفاع تایوان در این باره گفت : " اطلاعات نظامی تایوان از همه اعزام ها و بسیج نیروهای چین آگاه است." وی افزود: "حزب کمونیست چین هرگز تهدیدهای لفظی و نظامی خود را کاهش نداده است. ارتش تایوان به پیشرفت توانایی های دفاعی خود ادامه می دهد." دولت تایوان تأکید کرده است که مصمم است از خود دفاع کند رئیس جمهور تسای اینگ ون به بی بی سی گفت که حمله به تایوان برای چین "بسیار پرهزینه" است. تانک های اصلی میدان نبرد Type 96A و خودروهای رزمی پیاده نظام ZBD-04 تیم مهاجم نیروی قرمز در حال نزدیک شدن به مناطق شهری استفاده تیم مهاجم از شعله افکن برای در هم کوبیندن مواضع نیروهای مدافع در ساختمانها- برخی تحلیلگران غربی این رزمایش را فاقد ارزش عملیاتی می دادند و آن را فقط یک عملیات روانی بر علیه تایوان توصیف میکنند تانک Type 96A شرکت کننده در این زرمایش جنگ شهری به عنوان نیروهای تیم ابی و مدافع
  4. 1 پسندیده شده
    پروتکل شبح !!! ماموریت غیر ممکن !!! آیا جنگنده J-10C قابلیت جایگزینی ناوگان جنگنده –رهگیرهای سنگین اف-14 نیروی هوایی ایران را خواهد داشت ؟! نیروی هوایی ایران بیشتر از 45 سال است که بعنوان دومین و اکنون تنها کاربر جتهای سنگین اف-14 تامکت محسوب میشود که در دهه 70 میلادی عمدتاً برای خنثی نمودن تهدیدات اتحاد شووری و ایجاد برتری هوایی در برابر تهدید نیروی هوایی عراق نزدیک به 79 فروند از آن را دریافت نمود . در واقع ، تامکت سنگین ترین و گرانترین جنگنده زمان خود بشمار می رفت که علیرغم وجود جتهایی سبک تر و ارزان تری نظیر اف-5 ، اف-16 و اف-15 در اختیار ارتش ایران قرارگرفت . بدین ترتیب IIAF تنها مشتری خارجی این جنگنده بشمار می رفت که بدلیل مساحت قابل توجه ایران ، تامکت را در حالی که به حسگرهای پیشرفته و مهمات دوربرد مناسب در زمان خود ، مسلح شده بود ، خریداری نمود و صحت این انتخاب نیز سالهای بعد و در جریان جنگ شدید با عراق و ثبت نزدیک به 160 شکار و همچنین آمارهای غیر قابل تصوری نظیر سه شکار در یک روز توسط یک جنگنده را در تاریخ هوانوردی نظامی از خود برجای گذاشت . با این حال ، گزارش های مختلفی در دست است که نشان میدهد ایران همچنان در حال بررسی های کارشناسی در خصوص جنگنده های جدید برای نیروی هوایی است و در این میان ، برخی معتقدند که جنگنده نسل ++4 جی-10سی کاندیدای اصلی برای بازسازی توان هوایی این نیرو بشمار می رود . به اعتقاد کارشناسان نظامی ، این انتخاب برای نیروی هوایی ایران ، در مقایسه با طرح های روسی ، انتخاب منطقی تری خواهد بود ، چرا که در درجه نخست ، تعداد قابل توجهی از آن تا کنون از خطوط تولید خارج شده ( بیشتر از 200 فروند در سه سال ) که این به معنای کارآمدی روند تولید است . علاوه بر این ، تجهیز این جنگنده چینی به سامانه های الکترونیک پیشرفته و همچنین مهمات هوا به هوای دوربردی نظیر PL-15 نیز مزید بر علت انتخاب آن به نظر می رسد . اما بر خلاف انتظارها ، در حالی که تحریم نظامی سازمان ملل در اکتبر 2020 منقضی گردید ، هیچ اتفاق مشخصی در این خصوص رخ نداد و این به معنای زیرسئوال رفتن توانایی مالی ایران برای خرید این جنگنده چینی است تا جایی که حتی خرید یک اسکادران ( 32 فروند ) نیز بسیار سخت به نظر می رسد . اما با وجود این روند ، انتظار می رود با بهبود وضعیت اقتصادی ایران در سالهای آینده ، خرید این نمونه به واقعیت نزدیکتر گردد . اما در صورتی که جی-10 سی وارد سازمان رزم نیروی هوایی ایران گردد ، سئوالات بسیار زیادی در خصوص اینکه توانمندی کدام یک از این دو جنگنده ( تامکت یا فایربرد ) بیشتر خواهد بود ، ایجاد می گردد . جت رهگیر اف-14 گرچه بلحاظ فناوری مورد استفاده ، متعلق به دهه هفتاد میلادی است ، اما اطلاعات جسته و گریخته ای از بهینه سازی های بومی صورت گرفته بر روی آن و همچنین تسلیح این جنگنده به مهمات بومی ( فکور-90) به گوش می رسد . در مقابل ، جی-10سی بعنوان یک جنگنده سبک وزن کم هزینه ، عمدتاً بصورت مکمل در کنار جتهای سنگین تری نظیر جی-20 و جی-16 می بایست وارد عمل گردد . در نتیجه اختلاف محدوده وزنی این دو جنگنده بدلیل استفاده از ترکیب دو و تک موتوره و همچین تفاوت قابل ملاحضه در میزان حمل سوخت و سامانه های الکترونیک و راداری شبهاتی را بوجود می آورد . از یک نظر ، اف-14 یکی از بزرگترین رادارهای هوابرد نصب شده بر روی یک جنگنده را در اختیار دارد که برخی معتقدند که این رادارها با توجه به قابلیتهای بومی ایران ، در این کشور مورد بهینه سازی قرار گرفته اند . با این حال گفته شده که آگاهی موقعیتی فراهم شده توسط رادار جی-10سی علیرغم کوچکتر و سبک تر بودن تا حدودی به سامانه های نصب شده روی تامکت شباهت دارد . برخی ناظران معتقدند که قابلیت اسکن رادار نصب شده بر روی جی-10سی ، از سرعت بیشتری برخوردار بوده ، اهداف بیشتری را می تواند ردیابی کند . علاوه بر این ، جنگنده چینی نه تنها از حسگرهای پیشرفته تری برخوردار است ، بلکه بدلیل اندازه کوچکتر بدنه ، پوشش احتمالی رادارگریزی می توانند برای جتهای مهاجم ، دردسر بیشتری تولید نمایند . این مساله باعث می شود تا بقاپذیری جت چینی افزون تر گردد و این در کنار نسبت رانش به وزن بالاتر جی-10 قدرت مانورپذیری بهتری را برای آن فراهم نماید. این مساله ، عمدتا در ارتفاعات بالاتر برای خدمه جی-10 یک مزیت بسیر عمده خواهد بود . به اعتقاد این کارشناسان ، تامکت بدلیل جثه بزرگ ، قابلیت مانور محدودی را به نمایش می گذارد ، گرچه بالهای متحرک آن ، قابلیت چرخش قابل توجهی را بدان داده است . در حوزه تسلیحات نظامی ، جنگنده اف-14 در حال حاضر با اختلاف نسبی ، دوربردترین موشک عملیاتی در آسیای جنوب غربی را در اختیار دارد که اگر نسخه داخلی آن نیز عملیاتی شده ، فرض شود می توان از آن برای هواگردهای تهاجمی سنگین و جتهای سبک تر ( نظیر آنچه که بر علیه جنگنده های عراقی کاربرد پیدا نمود ) استفاده کرد . بدین ترتیب ، درصورت ورود احتمالی PL-15 به نیروی هوایی ایران ، بدلیل ماهیت پیچیده آن و استفاده از فناوری جدید تر و اینکه از فینیکس سبک تر خواهد بود می تواند گزینه ای جذاب برای مسلح نمودن سایر جنگنده های ایرانی نیز باشد . علاوه براین ، قابیلت ذاتی جی-10سی در به اشتراک گذاری داده ها با یگانهای حاضر در صحنه نبرد ، تفاوت قابل ملاحضه ای را با وضعیت فعلی تامکتهای ایرانی برای استفاده موثر از موشکهای محمول بوجود می آورد . صرف نظر از مهمات هوا به هوا ، جی-10سی در نقش ضربتی و بر روی کاغذ ، برتری مشخصی را به نمایش می گذارد . این جنگنده درصورت مسلح شدن به موشکهای کروز YJ-91 نقش تهاجمی تری را نسبت به اف-14 نشان میدهد در حالی که تامکتهای نیروی هوایی ایران تا این لحظه قابلیت حمل مهمات آهنی سقوط آزاد را در اختیار دارند و در این حوزه ، جی-10سی می تواند گزینه به طورنسبی بهتری باشد . علاوه براین ، در حالی که جی-10سی به موشکهای کوتاهبرد PL-10 سایت نصب شده بر روی کلاه پروازی خلبان مجهز است ، تامکتهای ایرانی بر روی کاغذ تنها به موشکهای قدیمی AIM-9 مسلح هستند و این مزیت قابل توجه محصول چینی است . اما از سوی دیگر ، تامکتهای ایرانی در حوزه کاراکترهای پروازی ، نظیر برد بیشتر و پایایی پرواز افزون تر که از مزیتهای جتهای سنگین است ، از جی -10سی در رده بالاتری قرار می گیرند ، هر چند این مساله بطور خودکار ، به معنای افزایش هزینه های تعمیر و نگهداری خواهد بود و در زمان نبرد ، این بدان معناست که به ازای هر ساعت پرواز ، اف-14 ها می بایست مدت زمان بیشتری را بر روی زمین جهت طی نمودن فرآیندهای تعمیر و نگهداری سپری نمایند . مضاف براین ، پیشرانه های تی اف-30 تامکت نیز با وجود پشتیبانی خارق العاده نیروی هوایی ایران ، همچنان یکی از مشکلات قابل توجه بشمارمی آیند تا جایی که همین عامل باعث گردید تا نیروی دریایی ایالات متحده در نهایت موتورهای اف-110 را جایگزین آن نماید در حالی که پیشرانه WS-10B جنگنده چینی ، چنین مساله ای را تا کنون از خود نشان نداده است . ولی در مجموع ، حضور جی-10سی در کنار اف-14 های ایرانی ، بخوبی می تواند توان رزم نیروی هوایی ایران را افزون کند ، که این بسته به ماهیت ارتقاء صورت گرفته بر روی اف-14 هاست ، هر چند همچنان بحث هزینه های تعمیر و نگهداری مطرح و پراهمیت به نظر می رسد . از یک طرف سامانه های الکترونیک پیشرفته چینی و رادار AESA آن مزیت عمده ای را بوجود می آورد و از سوی دیگر ، تامکتها بدلیل در اختیار داشتن کاراکترهای یک جنگنده سنگین ، برای ایفای نقش های خاص از جمله اجرای گشت رزمی هوایی (MIG CAP) / اسکورت سوخترسان ها و ای وکس های احتمالی مناسب خواهند بود . با توجه به اینکه بسیار بعید است که ایران تامکتهای خود را بازنشسته کند ، احتمالا جی-10سی برای کاهش فشار بر روی اسکادرانهای اف-5 و ( در یک فرآیند بسیار بعید .م ) جانشین اف-4 های این نیرو گردد . بنابراین ، اگر خرید جی-10سی رخ دهد ، قرارگرفتن آنها در کنار تامکتهای عملیاتی ، بخش دفاع هوایی نیروی هوایی ارتش ایران را تا حدودی از وضعیت فعلی نجات خواهد داد . پی نوشت : 1- بن پایه 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ مترجم و نویسنده : MR9
  5. 1 پسندیده شده
    پرواز 15 فروند جنگنده نسل 5 جی 20 به مناسبت جشن صد سالگی حزب کمونیست چین
  6. 1 پسندیده شده
    به نام خدا AVIC Cloud Shadow هواپیمای بدون سرنشین رزمی با ارتفاع و مداومت پروازی بالا (HALE) (2019) بازار هواپیما های بدون سرنشین در حال رشد است و این برای صنایع هوایی بزرگ به معنی پتانسیلی بکر برای بازار سودآور صادرات است. در نتیجه، شرکت صنایع هوایی چین (AVIC) پهپاد Cloud Shadow را در یازدهمین نمایشگاه هوایی Zhuhai در نوامبر سال 2016 رونمایی کرد. این هواپیما توسط شرکت صنایع هوایی Chengdu تحت مالکیت AVIC ساخته شده است. این محصول، مشابه پهپاد Avenger شرکت جنرال اتمیکس، ظاهری صیقلی و پنهان کار دارد. دماغه پیازی شکل کارآمد آن به سمت عقب باریک‌تر می شود و روی خط پشتی آن یک ورودی هوا قرار دارد. این ورودی هوا بین 2 باله عمودی متمایل به خارج قرار گرفته است. بال های اصلی رو به عقب هستند و در امتداد میانه بدنه قرار دارند. چرخ ها تماما جمع شونده هستند تا کارایی آیرودینامیکی آن حفظ شود. Cloud Shadow نمایانگر تلاش چین برای ساخت یک پهپاد کم هزینه با ارتفاع و مداومت پروازی بالا است که قابلیت حمل سلاح داشته باشد. 2 نسخه مجزا وجود دارد؛ مدل شناسایی بی سرنشین استاندارد و مدل شناسایی مسلح. سلاح ها در خارج و توسط نقاط سخت زیر بال ها (2 نقطه زیر هر بال) حمل می شوند. انواعی از سلاح های هدایت دقیق چینی شامل موشک ها و بمب های پرتابی، توسط این پهپاد پشتیبانی می شوند. وزن محموله ماموریتی، 400 کیلوگرم بیان شده است. از نظر مشخصات فنی حداکثر سرعت آن 620 کیلومتر بر ساعت است، حداقل تا سقف 14000 متری ارتفاع می گیرد و برد لینک در محدوده دید آن 290 کیلومتر است. مداومت عملیاتی آن 6 ساعت تعیین شده است. موتور توربوجت آن می تواند از نوع WJ-600 یا موتور 1 تنی ZF850 باشد. 2 موتور توربوفن AFE-50E هم بر روی آن قابل نصب است. خانواده Cloud Shadow سه فرم تولیدی دارد. Cloud Shadow CS-1 نسخه ی پایه ی شناسایی تصویری است، CS-2 نقش شناسایی الکترونیکی را ایفا می کند. نسخه CS-3 یک پهپاد کاملا مسلح در نقش شناسایی ضربتی است. تمامی نسخه ها از موتور WP-11C استفاده می کنند. در نوامبر 2017، ماکتی از پهپاد Cloud Shadow در نمایشگاه هوایی دبی به نمایش در آمد. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2019 - وضعیت: در حال توسعه - تعداد فروند ساخته شده: 10 - کشورهای مصرف کننده: چین (احتمالی) - نقش: حملات زمینی (هدایت بمب های هواپایه برای نابودی اهداف زمینی توسط تیر بمب موشک و راکت)، پشتیبانی هوایی نزدیک (توسعه داده شده برای عملیات در نزدیکی عناصر فعال زمینی دشمن توسط انواعی از مهمات هوا به زمین)، جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 9 متر - طول بال ها: 20 متر - ارتفاع: 3.66 متر - وزن: 2300 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 3200 کیلوگرم (900 کیلوگرم ظرفیت بار) - قوای محرکه: 1 موتور توربوجت WP-11C یا ZF850 با رانش 9.8 کیلو نیوتن، 2 موتور توربوفن AEF-50E با رانش 4.9 کیلو نیوتن برای هرکدام حداکثر سرعت: 620 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 15000 متر - برد: 290 کیلومتر - تسلیحات: موشک و بمب های پرتابی هوا به سطح هدایت دقیق شامل Blue Arrow-7، YJ-9E و AG-300M - نسخه ها: Cloud Shadow (سری پایه)، Cloud Shadow CS-1 (نسخه شناسایی تصویری)، Cloud Shadow CS-2 (نسخه شناسایی الکترونیکی)، Cloud Shadow CS-3 (نسخه شناسایی ضربتی) منبع
  7. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم . چندی قبل در کلیپ وزارت دفاع تصاویری از طراحی یک ناوشکن جدید نمایش داده شد که بسیار شبیه FREMM فرانسه و ایتالیا بود نسخه فرانسوی این ناو 6000 تن و نسخه ایتالیایی 6900 تن وزن دارد . . بعد از برجام ما شاهد سفر دریادار روبرتو کیاماچلا جانشین معاون عملیات و رئیس اداره روابط بین‌الملل ارتش ایتالیا به منظور توسعه روابط فی ما بین به ایران بودیم همینطور سفرهایی که دریادار سیاری به ایتالیا داشتند و یا ملاقات هایی که در کشورهای ثالث مثل چین و مالزی بین دریادار سیاری و خانزادی با طرف های ایتالیایی انجام شد و سفر ناو ایتالیا به بندرعباس اما از همه جالب تر بازدید دریادار سیاری از این ناو در مالزی بود که با حضور در ناوشکن ایتالیایی «کارابینر» یادداشت زیبایی هم نوشتند که تصاویرش در سایت ها منتشر شد . . کشور قطر نیز مشتری این ناو بود که فکر می کنم بخشی از سفارش خودش را تحویل گرفته است
  8. 1 پسندیده شده
    شاهین و پرنده سیاه در اواخر دهه شصت میلادی و قبل از ظهور برنامه مشهور AIM-54 فینیکس ، نیروی هوایی ارتش ایالات متحده ، برنامه جالبی را برای مسلح کردن گونه خاصی از پرنده شناسایی برد بلند اس.آر-71 دنبال می نمود تا بتواند برتری هوایی کاملی را نسبت به جنگنده سریع السیر در حال ظهور روسی در اختیار بگیرد . این برنامه که ترکیبی از هواگرد آزمایشی YF-12A و موشک AIM-47 شاهین بود ، در دستور کار قرار گرفت تا مقصود حاصل آید . براساس اسناد منتشره ، در جریان آزمایشات انجام شده ، حداقل از 7 آزمایش شلیک موشک فالکن از روی YF-12A ، پنج آزمایش با موفقیت روبرو گشت . نیروی هوایی درصدد بود تا پس از موفقیت آمیز بودن آزمایشات ، تمامی موشکهای هوا به هوای تولیدی را به سرجنگی هسته ای مسلح نماید که این امر نهایتاً منجر به تولید افسانه های بسیاری در اتحاد شوروی ، مبنی بر مسلح شدن نسل بعدی موشکهای هوا به هوای دوربرد آمریکایی ( AIM-54) به سرجنگی اتمی گردید.
  9. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. شاید در نظر نخست بنظر بیاید که ؛ قرار دادن تصویر شعر خوانی یک شاعر در پیش شاعری دیگر ؛ چندان ارتباطی با مجموعه میلیتاری ندارد. اما شاعر جوان افغان «غفران بدخشانی» با این شعری در برابر استاد هوشنگ ابتهاج خواند ؛ حداقل به من یادآوردی کرد که در پرداختن به همزبانان شرق کشور (به تعبیر این شاعر ایرانیان آن سوی مرز) چقدر دچار اهمال و کاستی شده ایم. درود ای همزبان / من هم از ایرانم زبان مشترک بزرگترین میراث و سرمایه مشترک بین ملت های ایران و افغانستان و تاجیکستان است. سرمایه ای که اگر درست مورد توجه قرار بگیرد می تواند سبب ساز اتفاقات مثبت و شگرفی در این پهنه جغرافیائی شود. شعر غفران بدخشانی با این جمله شروع می شود « درود ای هم زبان / من از بدخشانم » و با این جمله خاتمه می یابد « درود ای هم زبان / من هم از ایرانم » پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  10. 1 پسندیده شده
    مثال نکته ، دانش فنی برگ برنده پیشتر مقاله ای در خصوص ارزش دانش فنی و اهمیت آن در مذاکره و معاملات صحبت شد. اکنون خبری داریم که تایید کننده و پیرو این مبحث است. کوتاه، مختصر و بیان کننده اهمیت داشتن تکنولوژی: 24خرداد واکسن برکت مجوز اضطراری گرفت سه روز بعد آمریکا تحریم های کرونایی ایران رو لغو کرد! لینک خبر (بی بی س ی) روحانی، رییس جمهور در جلسه امروز ستاد ملی مقابله با کرونا گفت: خیلی خوشحال شدم که مقام امریکایی رسما اعلام کرد از امروز ما تحریم ماسک و واکسن را بر می‌داریم. لینک خبر ( خبرگزاری مهر) باتشکر از دوست عزیز @GHIAM
  11. 1 پسندیده شده
    بسم ا.... ظاهرا ارتش ایالات متحده (براساس گفته های لوید آستین وزیر دفاع ) مشغول برنامه ریزی برای عقب کشیدن ( کاهش کمّی ) واحدهای پیاده ، پدافند ضدموشکی ، نیروی هوایی از خاورمیانه هست تا تمرکز تمامی نیروها برای مقابله با چین و روسیه باشد . 1- هشت آتشبار پاتریوت و تاد از سعودی ، عراق ، کویت ، اردن جابه جا میشود 2- تمرکز دولت بایدن روی مذاکرات هسته ای با ایران 3- تقویت ارتش سعودی برای مقابله با ایران و یمن ! 4- کاهش نیروهای آمریکایی در عراق 5- ادامه تهدید ایران علیه ایالات متحده با مسلح شدن گروه های تحت حمایت این کشور به پهپادهای رزمی 6- انتقال سامانه های رزمی به اروپای شرقی و شرق آسیا برای مقابله با چین و روسیه 7- برخی در ایالات متحده معتقدند که این عقب نشینی به معنای بازگذاشتن دست روسها و چینی ها برای گسترش نفوذ در خاورمیانه هست . و .... سامانه ضد موشکی پاتریوت ، پایگاه هوایی پرنس خالد - سعودی U.S. Military to Withdraw Hundreds of Troops, Aircraft, Antimissile Batteries From Middle East
  12. 1 پسندیده شده
    مستند غیر رسمی: دیدارهای فعالان حوزه‌ی علم و فناوری با رهبر انقلاب این مستند کلی امید بخش هست ولی نکته جالبی درش بود که در اینجا قابل تامل است ویدیو لینک مشکلات و دغدغه هایی که فعالان علمی و فناوری پیش رهبر انقلاب ذکر می کردند متمرکز بر یک موضوع بود مدیریت به نقل از یکی از میهمانان: توی ایران همه پروژه ها از موشک، هواپیما و موتور جت و ... قابل اجرا است به شرطی که یه مدیر و یه مرد پای کار باشد و پروژه را جمع کند. رهبر انقلاب هم تایید کرد و گفت این مشکل من هم هست. اشکالاتی از قبیل: عدم باور و سخت گیری بیش از معمول مدیران در مورد شرکت های ایرانی عدم همکاری مدیران با پروژه ها و ایجاد مانع عدم اطلاع مدیران از فناوری ها و ...
  13. 1 پسندیده شده
    یه دیالوگ اخلاقی و آموزنده هست در سریال بی نظیر روزی روزگاری ( امرالله احمدجو ) که خیلی افراد قبل از پذیرش یا به دنبال پست یا مقامی رفتن بعد از خلوت با خدای خدشون بهتره اون رو مرور کنند که ببین خدای نکرده حسام بیگ نباشن! حسام بیک: بوگو چیکار کنیم بریم پی کارمون؟ مرادبیک: چیکارا بلدی؟ - هیچی...چیکارا میخَی بلد باشُم؟ - بلدی کتیرا بگیری؟ - اصلو و ابدا! - چوپونی چطور؟ میتونی گله بچرونی؟ - او که محال ممکنه بلد باشُم! - تو تا حالا رنگرزی کردی؟ - نه...رنگرزی سی چِمَه! - بلدی اگه دست و پای حیوون در رفت جا بندازی؟ بلدی مشک بزنی؟ بلدی شیر بدوشی؟ دیگ بشوری؟ دوغ بزنی؟ - نه! - بلدی رختاتو خودت بشوری؟ - نه! - بلدی روزی سه بار نون بخوری پنج بار شکر خدا بگی؟ - التماس نکن...ما کار خودُم درست بلد نیستُم!...اِی نه حواسُم جمع میکردم ایجوری سرُم گرم نکنی گیرت بیفتُم! -پس تو به چه دردی میخوری حسام؟ - ای حرفا رو بذار کنار...بیاو تا اینا در نرفتن چیزاشون بگیریم اموالشون بُدُزدیم آزادشون کنیم برن...گنا دارن.. زن و بچه همراشونه!! روزی روزگاری
  14. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم   در تاریخ جنگهای هوایی ، یکی از مشکل ترین و در عین حال مهم ترین اهداف برای نابودی ، حمله به اهداف سخت محافظت شده ای نظیر پل ها بشمار می آید . با این حال ، همانند سایر اهداف نظامی ، یافتن یک پل از روی زمین ،بسیار ساده می باشد . بدین معنی که برای شناسایی محل یک پل  ، صرفا" می بایست رودخانه ، جاده یا خط آهنی که با آن برخورد دارد را دنبال نمود تا آن را پیدا نمود. با این حال از دید نظامی ، اهمیت نابود کردن پل ها در جریان یک جنگ آنقدر اهمیت دارد که تخریب یک پل در سر راه یگانهای در حال پیشروی یا عقب نشینی نیروی زمینی به راحتی می تواند وضعیت نبرد را دگرگون سازد . با این وجود در گذشته اغلب یافتن یک پل برای یگانهای نیروی زمینی جهت حمله به آن ساده ترین قسمت ان بحساب می آمد ، ولی برای خلبان یک جنگنده -بمب افکن در ارتفاع 6000 متری ، حتی در شرایط دید خوب ، پل ها بصورت یک خط نازک دیده می شوند . از سویی دیگر سازه پل ها معمولا"  از مستحکم ترین مواد موجود ساخته شده اند و برای انهدام صد درصدی آنها به مواد منفجره قوی نیازخواهد بود . بطور خلاصه تاریخچه حمله به پلها از جنگ جهانی دوم شروع شده و آخرین آن نیزبه جنگ اول خلیج فارس و تهاجم ایالات متحده به عراق در سال 2003 برمی گردد . اما یکی از مهمترین و جالب توجه ترین این حملات که در حقیقت نخستین ماموریت مشترک موفق میان فانتوم های نیروی هوایی ایالات متحده مسلح به مهمات هوشمند نسل نخست و بمب افکن های کورسیر نیروی دریایی مسلح به مهمات متعارف بشمارمی آید ، حمله به پل مشهور " تان هوا" در ویتنام شمالی می باشد .   موقعیت مکانی :    پل تان هوا ، پلی است بر روی رودخانهٔ  سونگ ما که در ۴/۸ کیلومتری شمال شرقی شهر تان هوا ، مرکزاستان تان هوا در ویتنام  قرار دارد. ویتنامی‌ها آن را پل هامرنگ به معنی آروارهٔ اژدها می‌نامند. این پل با بیش از 1.5 کیلومتر طول و 19 دهانه عریض ،تنها راه ارتباطی راه آهن بندر هایفونگ با پایتخت ویتنام شمالی (هانوی ) بشمار می رفت و به همین دلیل یک هدف استراتژیک برای ارتش ایالات متحده بشمار می رفت .     پل تان هوا -1972       پل تان هوا - ژوئن 2012   عملیات تندر غلتان (ROLLING THUNDER) : با آغاز عملیات رولینگ تاندر  که عملیاتی برای بمباران هدف‌های راهبردی در ویتنام شمالی بود، در مارس ۱۹۶۵ تصمیم گرفته شد که در سیستم ریلی ویتنام شمالی اختلال ایجاد شود و پل تان هوا نیز جزء این هدف‌ها بود. ویتنامی‌ها که به اهمیت این پل پی برده بودند شبکهٔ  پدافند هوایی  کارآمدی را که شامل ۵ هنگ پدافند هوایی بود در منطقه مستقر نمودند.           موقعیت دو شهر (هانوی پایتخت ویتنام شمالی ) و (بندر هایفونگ ) که در دهه 70 میلادی توسط پل تان هواو بواسطه  یک راه ریلی به هم متصل می شدند   نخستین حمله به تان هوا : نام رمز نخستین و بزرگترین حمله به پل ALFA-9 بود. این حمله که توسط تکخال  جنگ کره ، سرهنگ  رابینسون ریسنر  رهبر ی می گردید، شامل ۷۹ هواپیما بود که این ۷۹ هواپیما عبارت بودند از ۴۶ فروند اف-۱۰۵ به عنوان حمله کنندگان اصلی و ۲۱ فروند اف-۱۰۰ برای اجرای ماموریت سرکوب پدافند هوایی ویتنام شمالی  و 14فروند اف-۱۰۰ برای اجرای ماموریت MIG CAP و دو فروند RF-101 برای ارزیابی آسیب‌های وارده و نهایتا" ده تانکر  KC-135 که عمدتا" برای سوخت رسانی به پرنده های شرکت کننده در عملیات  مورد استفاده قرار می گرفتند .برای اجرای این حمله نیز از پایگاه های موجود در ویتنام جنوبی و تایلند بعنوان مبدا" اجرای عملیات فوق استفاده می گردید. پلان پروازی بدین قرار بود که چهار فروند اف-۱۰۵ می بایست از دو پایگاه هوایی تایلند به نام‌های کورات و تاخلی باید برخاسته  و بر فراز دلتای مکونگ  سوختگیری می‌کردند و با عبور از لائوس به سوی جنوب پل تان هوآ پرواز می‌کردند. بمب افکن‌ها باید پرواز خود را به سوی شرق ادامه می‌دادند تا به خلیج تونکین  برسند.     جنگنده - بمب افکن F-100   `   پرنده شناسایی RF-101   عملیات در تاریخ سوم آوریل ۱۹۶۵ آغاز شد. ۱۶ فروند اف-۱۰۵ هر کدام یک جفت موشک AGM-12 زیر بال‌های خود حمل می‌کردند. این نخستین باری بود که یک موشک هدایت دقیق که با امواج رادیویی و جوی استیک کنترل می‌شد به کار گرفته می‌شد. سروان بیل مایرهولت مشاهده کرد که موشک به سرعت به سوی پل روانه شد و ظاهراً برخورد خوبی به هدف داشت، ولی هنگامی که دود حاصل از انفجار از فضای اطراف پل پاک شد، معلوم شد که هیچ خسارت قابل مشاهده‌ای به پل وارد نیامده. سر جنگی ۱۱۰ کیلوگرمی موشک ، این سازهٔ غول آسا را فقط نیم سوز کرده بود. خدمه پروازی نیز همواره با دلخوری و به کنایه می‌گفتند که تاثیر موشک بولپاپ روی آروارهٔ اژدها مانند تاثیر گلولهٔ ساچمه‌ای بر روی تانک شرمن است. سایر پرنده های اف-۱۰۵های دیگر هر کدام سه تن  مواد منفجره  در قالب بمب‌های ۳۴۰ کیلوگرمی حمل می‌کردند که میزان آن بیشتر از مواد منفجره‌ای بود که بمب افکن های B-17 در جنگ جهانی دوم بر روی برلین فرو ریختند.نخستین سری از بمب‌ها به خاطر باد جنوب غربی نیرومندی که وزیدن گرفته بود از مسیر منحرف شد. لیدر دستهٔ آخرین پرواز سروان کارلایل اسمیتی هریس بود. دستهٔ پروازی او موفق شد که جاده و روساخت پل را مورد اصابت قرار دهد. مجموعاً ۳۲ موشک بولپاپ و ۱۲۰۰ بمب به سوی پل پرتاب شد، ولی پل فرو نیفتاد و فقط آسیب‌های جزئی دید و رفت‌وآمد از روی پل فقط برای چند ساعت متوقف شد. این تنها نتیجهٔ این یورش به پل بود که به بهای سرنگونی یک فروند اف-۱۰۰ با خلبانی ستوان جرج اسمیت که وظیفه بمباران آتشبار ضدهوایی دشمن را به عهده داشت و یک فروند آراف-۱۰۱ که وظیفهٔ ارزیابی آسیب‌های وارده را بر عهده داشت گردید.پرنده اف-۱۰۵ ریسنر نیز که  با آتش زمینی ویتنامی‌ها مورد اصابت واقع شده بود شده بود، علیرغم  وجود دود در کابین ، پس از اتمام حمله به سلامت به پایگاه هوایی دانانگ بازگشت.           جنگنده -رهگیر MIG-17 PF   برای مقابله با حملهٔ آمریکایی، نیروی هوایی ویتنام چهار فروند MIG-17 PF را در ساعت ۹:۴۷ دقیقه از پایگاه هوایی نویبای به پرواز درآوردند. نقشه این بود که دو فروند نخست نقش طعمه را ایفا کرده وبه محض جلب شدن هواپیماهای آمریکایی به این دو طعمه ، دو فروند باقی مانده ، اقدام به سرنگونی پرنده های مهاجم نمایند . با این حال ، دو فروند دوم هنگامی که لیدر آنها خلبان  فام نگوک لین متوجه شد که رهگیرهای F-8 E جمعی ناو هواپیمابر یو اس اس هنکاک ، پوشش عملیات را به عهده دارند نتوانستند وارد منطقه شده  و در حقیقت ماموریت آنها با شکست مواجه گردید . اما خلبان  فام نگوک لین ناگهان با یک پرنده آمریکایی مواجه گردید و از ارتفاع تقریباً ۱۰۰۰ پایی شیرجه رفت و در ارتفاع ۷۰۰ پایی آغاز به شلیک کرد. دوربین اسلحهٔ او شعله ور شدن یک اف-۸ را نشان داد و او سرنگون شدن اف-۸ را گزارش کرد.اما بر خلاف گزارش های ارتش ویتنام شمالی و بر اساس  گزارش نیروی دریایی آمریکا ، همهٔ F-8 ها از عملیات بازگشتند، ولی یکی از آنها به خلبانی ستوان اسپنسر تامس ، آنقدر آسیب دیده بود که مجبور شد به دانانگ تغییر مسیر بدهد و هنگام فرود از بین رفت. این پیروزی لن نه تنها نخستین پیروزی هوایی میگ-۱۷های نیروی نیروی هوایی خلق ویتنام بود، بلکه نخستین پیروزی هوایی در جنگ ویتنام نیز بود. نیروی دریایی آمریکا همچنین سرنگونی یک فروندA-4اسکای هاوک به خلبانی ستوان ودن در رویارویی با آتشبار پدآفند هوایی ویتنام را در جریان تهاجم فوق تایید نمود. عملیات ماه کارولینا : در ماه مه ۱۹۶۶ ، یک حملهٔ مبتکرانه به وسیلهٔ نیروی هوایی آمریکا در قالب عملیاتی به نام عملیات ماه کارولینا برای نابودی پل فوق طرح ریزی گردید . در این نقشه یک سلاح جدید مورد استفاده قرار گرفت ، که این سلاح در حقیقت  یک مین مغناطیسی بزرگ بود که می بایست بر روی رودخانه انداخته شود تا این که به زیر پل رسیده و پس از رسیدن به هدف ، حسگرهای مغناطیسی مین‌ها آنها را منفجر کرده تا پل را برای همیشه ویران کند. اما تنها هواپیمایی که به اندازه کافی بزرگ بود تا بتواند این مین‌ها را حمل کند هواپمای ترابری هرکولس بود،بنابراین تصمیم گرفته شد تاعملیات در شب انجام شود تا احتمال مورد اصابت قرار گرفتن پرنده  کمتر شود.     طرح مفهومی از مین های مغناطیسی مورد استفاده در عملیات ماه کارولینا     در شبانگاه ۳۰ مه نخستین سی-۱۳۰، پنج مین را پرتاب کرد. بعدها یکی ازاسرای  ویتنامی اعتراف نمود که ۴ تا از ۵ مین زیر پل منفجر شدند، ولی نتوانستند آسیب جدی به پل وارد کنند. ولی آمریکایی‌ها که این موضوع را نمی‌دانستند با پروازهای شناسایی روی پل دریافتند که پل هنوز پابرجا است. بنابراین یک حمله مجدد با خدمه متفاوت برنامه ریزی گردید. این حمله دوم فاجعه بار بود. سی-۱۳۰ مورد اصابت قرار گرفت و سرنگون شد و همهٔ کروی آن کشته شدند. فانتومی که برای عملیات ایذایی و منحرف کردن توجه ویتنامی‌ها در آن حوالی در حال انجام عملیات بود نیز سرنگون شده و خدمه آن ناپدید شدند.   برنامه ریزان نظامی نیروی هوایی ایالات متحده در ابتدا گمان می نمودند که رمز اصلی موفقیت آنها ، اجرای صحیح عنصر غافلگیری است ، بنابراین در 11 اوت 1967، با رعایت سخت گیرانه حفاظت اطلاعات ، 36 فروند جنگنده اف-105 بصورت شیرجه ای به پل مذکور حمله نمودند . هر هواپیما دو بمب 1360 کیلویی را پرتاب کرده و در نتیجه  سه دهنه پل فرور یخت و تمامی هواپیماها به سلامت بازگشتند ولی ویتنامی ها تا ماه اوت همان سال بسرعت پل را تعمیر کرده و مورد استفاده قرار دادند .   در 21 اکتبر 1968 ، مجددا" یک حمله هوایی دیگر توسط 21 فروند تاندرچیف علیه تان هوا صورت گرفت ، اما در کمتر از یک ماه پل مذکور دوباره قابل استفاده گردید . در دسامبر همان سال دو حمله سنگین که بر رویهم بیش از 50 سورتی پرواز می گردید ، علیه این هدف صورت گرفت که منجر به انهدام 5 دهنه آن شد . در این سری حملات ، بیش از 17 فروند هواپیمای آمریکایی ساقط شدند ولی پس از مدتی پل بازسازی و قابل بهره برداری گردید .  اما  این پل یک هدف دائمی برای ارتش آمریکا بشمار می آمدوطیف متنوعی از انواع مختلف هواپیماها شامل  A-3 اسکای واریور ،A-4 اسکای هاوک ، A-6 اینترودر، فانتوم ها  و کروسیدرها در حمله به این پل شرکت داشتند و تسلیحات متنوعی نیز برای نابودی این پل  نظیر موشکهای هوا به زمین AGM-62 بکار گرفته شد ،ولی هیچکدام دقت و نیروی لازم برای نابودی دائم پل نداشتند. هر زمانی که رفت‌وآمد روی پل مختل می‌شد ویتنامی‌ها به سرعت خسارات وارده را ترمیم می‌کردند و ارتش ایالات متحده نیز مجبور می گردید تا برای نابودی این پل ، مجددا" به آن حمله نماید .         حمله نهایی : در طول چهار سال بعد ، یعنی تا سال 1972، پل فوق به حال خود رها گردید ، اما با شدت یافتن مجدد درگیری ها ،این هدف بار دیگر بعنوان یک اولویت راهبردی در صدر ماموریتهای نیروی دریایی و هوایی ایالات متحده قرار گرفت . اما این بار به لطف پیشرفت های فناورانه ، بویژه ظهور مهمات هوشمند نسل نخست ، وقایع به گونه ای متفاوت پیش رفت . در تاریخ ۲۷ آوریل 1972، 16 فروند فانتوم از وینگ هشتم تاکتیکی با استفاده از نسل نخست بمب های سقوط آزاد هوشمند و با اجرای یک شیرجه ملایم ، حملاتی را بر روی پل مزبور اجرا نمودند. چهار فروند هواپیمای پیشرو ، هر کدام به دو تیر بمب هدایت الکترو اپتیکی (EOGB)   به وزن 907 کیلوگرم  و 12 فروند هواپیمای بعدی نیز هریک به دو بمب هدایت لیزری (LGB) به وزن 908 کیلوگرم حمل می نمودند و در کنار آنها ، یک فانتوم نیز در هر جفت به یک غلاف نشانه گذار لیزری پیونایف (PAVE KNIFE) مجهز می بود .   Y   غلاف هدایت لیزری AVQ-10 PAVE KNIFE     مهمات AGM-62 WALLEYE     لحظاتی پس از اصابت مهمات لیزری به پل تان هوا ، شدت خسارت به خوبی قابل مشاهده است .     با وجود چنین تجهیزاتی ، نیروی هوایی ایالات متحده برای نخستین بار در تاریخ استفاده از مهمات هوشمند ، موفق شد تا در یک حمله ، بخش بزرگی از پل را منهدم نماید ، بطوریکه دیگر امکان بازسازی آن وجود نداشت . در این حمله ، بمب های لیزری بهتر عمل نمودند و با چندین اصابت مستقیم ، به یکی ازدهانه ها آسیب زدند که موجب فرو ریختن آن گردید . برای تکمیل نابودی پل حملهٔ دومی در تاریخ ۱۳ مه برنامه ریزی شد. در حملهٔ دوم ۱۴، فانتوم مسلح به  مهمات ۹۱۰ کیلوگرمی  لیزری شرکت داشتند. فانتوم‌ها پایهٔ مرکزی پل را هدف قرار دادند. این بار نیز حمله موفقیت آمیز بود و پل کاملاً بلا استفاده شد، ولی فرماندهی نیروی هوایی  هنوز راضی نشده بود و دستور آخرین حمله را صادر کرد. آخرین حمله در تاریخ ۶ اکتبر1972 انجام شد. این بار چهار فروندA-7  نیروی دریایی از ناوهواپیمابر USS AMERICA برخاستند. دو فروند از ای-۷ها که مسلح به مهمات ۹۱۰ کیلوگرمی وال آی و دو فروند دیگر مسلح به بمب‌های چندمنظورهٔ MK-84 بودند ، در یک حملهٔ همزمان پایهٔ غربی مورد اصابت قرار داده و آن را  به دو نیم کردند . پس از این حمله پل تان هوا به عنوان یک هدف کاملاً نابود شده در نظر گرفته شد و از فهرست هدف‌ها حذف گردید.   منابع :   1- ویکی پدیا 2- صنایع هوایی ، سال سیزدهم - شهریور 1382- شماره 147 3-THE TALL OF TWO BRIDGE 4- F-105 TUNDERCHIFE - SCHIFER MILITARY HISTORY 5-  تاکتیکهای سرکوب پدافند هوایی (SEAD) - نیروی هوایی ایالات متحده ، 1995 ( ترجمه شده توسط اینجانب  1391)(منتشر نشده ) 6-AIR POWER AND THE 1972 SPRING INVASION 7-OPERATION LINEBACKER II     تمام حقوق متعلق به میلیتاری است :rose: :rose: در صورت برداشت ، بلحاظ عرفی و شرعی ، ذکر منبع الزامی است :rose: :rose:
  15. 1 پسندیده شده
    با سلام      متشکرم  :rose:        ظاهرا یک اشتباهی پیش آمده ، ماموریتRF-4E شناسایی هست و هیچ گونه سلاحی با خود حمل نمی کنند غیر از فتوفانتوم های عبری که براساس یکسری شایعات احتمالاً توانایی حمل سایدویندر را داشتند ( ارتقاء توسط IAI)    گونه مورد نظر شما ، F-4D هست در نیروی هوایی ایران که مشخصاً دلایل خودش را داشت که احتمالاً تجربه پایین خلبانان در استفاده از مهمات لیزری و توجه به این نکته که برای هر حمله لیزری دو هواپیما که یکی نشانه گذار و دیگری حامل بمب بود ، باید استفاده می شدند و همچنین مهارت خدمه عراقی در استفاده از آتشبارهایی نظیر ZSU-23-4 یا سام-6 و یا موشکهای دوش پرتاب عامل تلفات بالا بود  ( این مساله بحث طولانی را می طلبد )       نیروی هوایی ایالات متحده  از سال 1966 تا 1972 ، جمعاً 89 فروند RF-4C را ازدست داد که از این تعداد 76 فروند در عملیات رزمی و بقیه در سوانح غیر رزمی از دست رفتند که با توجه به حجم  ماموریتهایی که انجام می دادند ، رقم جالبی هست .     اتفاقاً آخرین سانحه نیروی هوایی آمریکا در ویتنام یکفروند F-4D به رجیستر 66-8747 بود که در 29 ژوئن 1973  ساقط شد   
  16. 1 پسندیده شده
         با سلام - ضمن تشکر از توجه جنابعالی و دوستان   در ارتباط با پرسش نخست شما باید گفت که ، بدلیل شرایط جغرافیایی صحنه نبرد ، استفاده از ماشین آلات مقدور نبود ، چون بلافاصله مورد هدف قرار می گرفت ( هرچند اگر در آن زمان چنین ماشین آلاتی موجود بوده باشد ) ، در مورد تونل ها هم ، نیاز به یک تاپیک جداگانه می باشد تا بطور مفصل به این موضوع پرداخته شود ، ولی بطور خلاصه باید گفت که در یک مورد ، ارتش بریتانیا موفق شد تا با زدن یک تونل بطول 700 متر تا زیر جبهه آلمان ها و با کارگذاری بیش از 1500 کیلوگرم مواد منفجره ، موجب از هم گسیختن زنجیره دفاعی آلمانی ها شوند . ولی نتایج حاصل از آن زیاد درخشان نبود ، چون فقط موجب گردید تا واحدهای ارتش بریتانیا فقط درحدود 1200 متر پیشروی کنند . البته با ظهور تانک به سال 1916 ، اوضاع کمی تغییر نمود :rose: :rose:
  17. 1 پسندیده شده
    بله امکان دارد - شاید برای کم کردن صدای " ته قبضه " خمپاره انداز یعنی با کمترین ایجاد سر و صدا ، شلیک با هوای فشرده صورت می گرفت .
  18. 1 پسندیده شده
      در ارتباط با نحوه تخریب سد ، با توجه به سیاست فوق العاده سخت گیرانه کره شمالی اطلاعات خاصی منتشر نشده ، اما آنچه که مسلم است و بر اساس یک تجربه تاریخی ( اسکادران 617 نیروی هوایی بریتانیا ، دامب باسترها یا همان اسکادران سد شکنان که سدهای رود ادر را با مهمات غلتان نابود کردند ) مسلما" سد فوق الذکر نه از بخش بالایی ، بلکه از بخش زیرین که فشار آب در انجا صدها میلیون تن بر اینچ مربع خواهدبود ، با کار گذاری مواد منفجره ،منهدم خواهد شد و باقی قضایا . در مورد نیروی های چتر باز هم باید گفت ، با توجه به جامعه تماما" نظامی کره شمالی و وجود صدها گردان میلیشیا که بطور مسلم تا دندان مسلح هستند ، این مساله بعید خواهد بود ولی غیر ممکن نیست .
  19. 1 پسندیده شده
     با سلام   ایران در سالهای قبل از انقلاب تعدادی پرنده سسنا  o-2 را برای ژاندارمری خریداری نمود ولی با ورود بالگردهای جدید نظیر بل-205 ،بل-214 و بل-206 ، بتدریج از سازمان رزم ژاندارمری کنارگذاشته شدند ، پس از انقلاب و با شروع جنگ و به طور خاص پس از تشکیل نیروی هوایی سپاه ، تعدادی از این پرنده ها توسط این نیرو  تحویل گرفته شد و بر اساس شایعات به غلاف های راکت انداز نیز مجهز گشت ولی هیچ گزارشی مبنی بر استفاده از انها در جریان جنگ منتشر نشده است . تصویر ذیل مربوط به پرنده فوق قبل از انقلاب می باشد .  
  20. 1 پسندیده شده
    البته فرمایش جنابعالی صحیح می باشد ، اما دقت و بیلان و میزان کاربردمهمات فوق بشدت محدود بود و برهمین اساس شاید بتوان گفت به نسبت فاقد ارزش نظامی بشمار می آمد ، چرا که بر روند جنگ تاثیری ناچیزی بر جای نهاد ، ( تنها مورد موفق مهمات فوق ، غرق ناو شکن ایتالیایی "رم " و یک ناوشکن آمریکایی بود که به طور کلی همانطور که گفته شد ، تاثیر چندانی بر روند جنگ نگذاشت ،  اما کاربرد این سلاح ها در جنگ ویتنام ، عملا" بر روند جریان جنگ تاثیر گذاشت و با از میان رفتن پل تان هوا ، لجستیک ارتش ویتنام شمالی دچار مشکلات فراوانی گردید .     یک تصویر جالب هوایی که توسط فتو فانتوم ها بلافاصله پس از حمله برداشته شده و با تصاویرقبل از حمله مقایسه شده است .     یکفروند فانتوم نیروی هوایی ، در حال سوخت گیری قبل از اجرای حمله دقیق علیه تان هوا     تصویر ادعایی نیروی دریایی ایالات متحده پس از انهدام "تان هوا "       نمای شماتیک "سبد لیزری " برای اجرای حملات دقیق لیزری ( جزوه آموزشی نیروی دریایی ایالات متحده، 1972)
  21. 1 پسندیده شده
     با سلام البته بنده فکر می کنم که اصطلاح MIG ALLEY بیشتر با " معبر میگ " صحیح تر باشد متشکرم     :rose: :rose:
  22. 1 پسندیده شده
    متشکرم از نکته سنجی دقیق شما - تصحیح شد RF-101
  23. 1 پسندیده شده
    با سلام تصویر   تصویر نخست پرنده شناسایی تاکتیکی RF-84F و دومی جنگنده رهگیر F-86D که به رادار مجهز می بود ( شکل دماغه پرنده به همین دلیل تغییر نموده است ) می باشد
  24. 1 پسندیده شده
    با سلام - با عذر خواهی بابت دو پست متوالی - تقدیم به دوستان عزیز (سعی کردم تقدم زمانی ورود به خدمت پرنده های ذیل رعایت گردد )     پایگاه های نیروی هوایی آلمان 2006-1956                      
  25. 1 پسندیده شده
    به نام خدا آلمان ها در بسیاری از ابتکارات نظامی پیشتاز بوده اند. گاهی اوقات تصور می شود که ایده ساخت سیستم های اسپاگ در ابتدا توسط شوروی و یا کشورهای غربی مطرح شد. درحالیکه این آلمان بود که ابتدا دست به ساخت یک سیستم ضد هوایی متحرک (اسپاگ) به معنای واقعی آن و مشابه سیستم های امروزی زد. در همان زمان که آلمان در حال ساخت چنین سیستمی بود ، شوروی و کشورهای غربی توپ ها و تیربارهای ضد هوایی را بر روی کامیون نصب می کردند و از آن به عنوان یک سلاح ضد هوایی متحرک استفاده می کردند. اما آلمان به نوعی اولین کشوری بود که به سمت ساخت یک سیستم اسپاگ کاملا زرهی رفت و یکی از کاملترین نمونه های آنرا ساخت. نمونه ای که با نام ویربلویند معروف شد . Wirbelwind در ابتدای جنگ جهانی دوم ورماخت علاقه ای به ساخت چنین تسلیحاتی نداشت. اما با گسترش جبهه و افزایش حملات هوایی علیه قوای زرهی آلمان ، سبب شد که ورماخت به سمت ساخت یک اسپاگ قدرتمند و زرهی برود تا بتواند از لشکرهای زرهی خود در برابر حملات هوایی متفقین محافظت کند. شاسی تانک پانزر 4 برای این منظور انتخاب شد. چرا که پانزر 4 تانکی برای پشتیبانی پیاده نظام بود و ارزش ضد زره چندانی نداشت و اصولا به این منظور ساخته نشده بود. به همین خاطر تعدادی از این پانزرهای 4 برای این منظور استفاده شدند. همچنین تعدادی از پانزرهای 4 که برجک و توپ آن معیوب بود و یا دچار آسیب دیدگی شده بود نیز برای این منظور در نظر گرفته شد. یک برجک ساده برای آن در نظر گرفته شد. بر روی این برجک چهار توپ 20 میلیمتری از نوع فلک 38 در نظر گرفته شد. البته در سالهای پایانی جنگ نیز تعدادی از این خودروها مورد تغییر قرار گرفتند و چهار توپ 20 میلیمتری آن با یک توپ 37 میلیمتری تعویض شد. علت این کار مقابله با بمب افکن های سنگین آمریکا بود. چرا که بمب افکن های آمریکایی در ارتفاع بالاتری نسبت به بمب افکن های سبک پرواز می کردند. ترکیب چهار توپ 20 میلیمتری به همراه زره نسبتا قوی و قدرت آتش بالا سبب می شد که از این خودرو به خوبی علیه اهداف زمینی نیز استفاده شود. توپ های این خودرو از گلوله های 20x138 میلیمتر استفاده می کردند و حدود 900 متر بر ثانیه سرعت دهانه داشتند که سرعتی عالی برای مقابله با هواگردهای جنگ جهانی دوم به شمار میرفت. ریتم آتش هر توپ نیز 800 گلوله در دقیقه بود. این خودرو می توانست در مجموع 3200 گلوله توپ 20 میلیمتری را با خود حمل کند. به جز این چهار توپ ، این خودرو به یک تیربار 7.92 میلیمتری از نوع ام جی 34 مجهز شده بود که این تیربار نیز با 1350 گلوله ساپورت می شد. تانک پانزر 4 که در ساخت این سیستم از شاسی آن استفاده شده است. حدود 90 دستگاه از این خودروها در سال 1944 ساخته شد و تا پایان جنگ نیز از آن استفاده شد. توپ 20 میلیمتری 4 لول فلک 38 این خودرو دارای یک موتور 12 سیلندر با قدرت 300 اسب بخار بود و 200 کیلومتر برد عملیاتی داشت و می توانست 40 کیلومتر بر ساعت نیز سرعت بگیرد. تانک پانزر 4 http://gallery.military.ir/albums/userpics/10084/thumb_800px-Panzer_IV_1.jpg فقط برای میلیتاری