برترین های انجمن

  1. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      37

    • تعداد محتوا

      1,110


  2. alrkhs

    alrkhs

    Members


    • امتیاز

      21

    • تعداد محتوا

      373


  3. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      19

    • تعداد محتوا

      5,139


  4. Crash

    Crash

    Army


    • امتیاز

      15

    • تعداد محتوا

      1,055



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 17 تیر 1400 در پست ها

  1. 4 پسندیده شده
    با سلامی دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. او 14 جنگ را از چشمی دوربینش دیده است !  تنها 6 خبرنگار در دنیا هستند که ملا محمد عمر ، رهبر طالبان را از نزدیک دیده اند ؛ ولی شاید فقط یک خبرنگار در دنیا وجود داشته باشد که سه هفته با «اسامه بن لادن» ، رهبر گروه القاعده زندگی کرده باشد و او کسی نیست غیر از رضا برجی. او مردی است که صدای شاتر دوربین اش در میان صدای توپ و تفنگ 14 جنگ بین المللی دهه های 60 و 70 و 80 قطع نشد. هنرمند عکاسی که از جنس عافیت طلبی های سانتی مانتال هنرمندان این زمانه نیست. هنرش همراه با خبرنگاری ، او را در بین «خبرنگاران بحران» رکورد دار حضور در جنگ کرده است. جنگ های ایران و عراق ، افغانستان، تاجیکستان، کشمیر هند و پاکستان، قره باغ، چچن ، بوسنی، کوزه وو، لبنان، سومالی، سودان، غزه و جنگ های اول و دوم خلیج فارس ؛ از جنگ هائی هستند که برجی در آنها حضور داشته است. مردی که همراه شهید آوینی به جبهه بوسنی و هرزگویین رفت و اقدام به ثبت روایت تصویری این جنگ و نسل کشی مسلمانان پرداخت. او در درباره جنگ بوسنی این چنین روایت می کند که : "سلاح من در زمان جنگ بوسنی دوربینم بود که بتوانم سندهایی از فجایع را برای تاریخ ارائه نمایم." رضا برجی؛ عکاس، فیلمبردار و مستندساز خبری؛ درباره سفر خود به افغانستان (در زمان جنگ در این کشور) و ماجرای حضور روس ها و شلیک هواپیما به یک روستا در افغانستان خاطره ای دارد. این روایت را به اتفاق ببینبم : ====================== پ.ن : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
  2. 2 پسندیده شده
    بسمه تعالی نیاز به CRAM در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مفهوم سامانه های پدافندی برد نزدیک یا CIWS ابتدا برای محافظت از ناوهای نظامی در برابر حملات موشک های کروز شکل گرفت. اولین نسل از این سامانه ها که فالانکس آمریکایی را می توان به عنوان یکی از بهترین و معروف ترین آنها معرفی کرد، از نظر عملکردی بر پایه مقابله با تهدیدات ارتفاع پست در محدوده برد کمتر از 2 کیلومتر طراحی شده بودند، و از نظر پیاده سازی عموما بر پایه سامانه های توپخانه ای نیمه رباتیک نواخت بالا – که استفاده از گاتلینگ برای این منظور عمومیت بیشتری دارد – که به سامانه های کشف و کنترل آتش راداری و اپتیکی مجهز بودند استوار بود. از معروف ترین ادوات توپخانه ای به کار رفته در این سامانه ها می توان به گاتلینگ 20 میلیمتری آمریکایی ولکان که به عنوان توپ بسیاری از جنگنده های آمریکایی نیز استفاده شده است، و توپ گاتلینگ 30 میلیمتری روسی AK630 اشاره کرد که سامانه کمند ایرانی نیز از این توپ روسی بهره می برد. البته نمونه های دیگری نیز در دنیا بر اساس توپ های دیگر ساخته شده است که از جمله آنها می توان به نمونه های مبتنی بر توپ 35 میلیمتری اورلیکن و 40 میلیمتری بوفورس[1] اشاره کرد. با ادامه توسعه مفاهیم و نیازهای میدان نبرد دو اتفاق عمده در این حوزه رخ داد. نخست آنکه در کنار سامانه های توپخانه ای و یا حتی به جای سامانه های توپخانه ای از سامانه های موشکی برد کوتاه و اخیرا سامانه های انرژی مستقیم لیزری نیز استفاده شد. مساله دوم این بود که حوزه ماموریتی این سامانه ها از دریا به خشکی نیز گسترش یافت و این گسترش در درجه اول در پی نیاز به دفع تهدیدات برد نزدیک در پایگاه های خط مقدم یا در معرض تهدید بود. اما در خشکی تنها موشک های کروز و بمب های هواپرتاب تهدید این پایگاه ها نبودند. این بار مهمات منحنی زن کالیبر کوچک و متوسط شامل انواع خمپاره ها و توپ ها و نیز راکت های توپخانه ای کوتاه برد نیز به طیف تهدیدات اضافه شده بودند. در مورد راکت ها و موشک های بالستیک اگرچه سامانه های ضد موشکی دیگری نیز همچون پاتریوت پک-2 توان مقابله داشتند، اما اولا این سامانه ها برای هدف قرار دادن راکت هایی چون گراد به صرفه نبودند، دوم انهدام تهدیدات دیگری چون راکت های کوچک 107 میلیمتری و یا گلوله های توپ و خمپاره برای آنها کاری نشدنی بود. خصیصه دیگری که این طیف تهدیدات داشتند این بود که به جهت کوچک و نسباتا ارزان بودند عموما در تعداد بالا شلیک می شدند و سامانه پدافندی در درجه اول باید می توانست این حملات انبوه را به شکل موثر (نسبی) دفع کند، دوم این کار را به صورت مقرون به صرفه انجام دهد. در سال های اخیر می توان طیف دیگری از تهدیدات شامل پهپاد های انتحاری، مهمات هواپایه مینیاتوری و حتی خودرو های انتحاری را به لیست تهدیدات اضافه کرد. اینجا بود که سامانه های CRAM پا به میدان گذاشتند. این سامانه های جدید که عمدتا حاصل بهبود قابلیت های کشف و شناسایی و کنترل آتش سامانه های CIWS توپخانه ای بودند در ادامه علاوه بر مجهز شدن به موشک و سامانه های انرژی مستقیم، پس از عملیاتی شدن در خشکی، به جهت تغییر طیف تهدیدات در دریا و روی ناوهای نظامی نیز مستقر شدند. تجربه میدانی آمریکا در مستقر کردن این سامانه ها در پایگاه های خود در عراق نشان داد که آنها توان قابل توجهی در دفع تهدیدات و کاهش سطح خسارات و تلفات دارا هستند، اگر چه در مواردی در برابر شلیک پر تعداد Out number شدند، اما این پایان کار نبود. در اینجا اولا تا همان سطح موجود این سامانه ها حملات را برای مهاجمین دشوار و پر هزینه کرده بودند، دوما به نسبت حجم مهمات شلیک شده میزان خسارات و تلفات را به شکل چشم گیری کاهش داده بودند، به نحوی که در صورت عدم وجود چنین سامانه هایی میزان خسارات و تلفات نیرو های آمریکایی سر به فلک می کشید. در ادامه اما روند های دیگری جهت بهبود قابلیت سامانه های فعلی و نیز طراحی سامانه های جدید به نحوی که قابلیت بیشتری برای دفع تهدیدات پر شمار و سوارم داشته باشند پیگیری شده است. استفاده از سامانه های کشف و رهگیری پیشرفته تر و نیز بسط و پیاده سازی مفهوم خشاب عمیق (2) مهم ترین و موثر ترین راهکاری بوده است که در پیش گرفته شده است. خلا های داخلی، بسط و همپوشانش مفاهیم در این حوزه در همان شکل کلاسیک مساله که سامانه های CIWS بودند در نیروهای مسلح ما ضعف وجود دارد، به نحوی که باید اذعان داشت در صورتی که عملیات مانتیس دقیقا به همان شکل و کیفیت چند دهه قبل علیه ناوگان نیروی دریایی اجرا شود، حتی در سال 1400 نیز دقیقا همان نتایج قبل به دست می آید و نیروی دریایی حتی توان نیم ساعت پایداری در میدان نبرد را ندارد، ولی با توجه به گسترش مفاهیم نبرد می توان خلا ها و نیازهای دیگری را نیز در حوزه های دیگر مشاهده کرد و از راهکار توسعه یک سامانه پدافندی برد نزدیک به تمامی آن خلا ها - بر خلاف رویه عمومی موجود در تمامی بخش های نیروهای مسلح، که شامل موازی کاری های پر هزینه، و عملیاتی سازی های ناقص و حتی صرفا نمایشی است - یک پاسخ موثر، انطباق پذیر، مقرون به صرفه و کاملا عملیاتی ارائه کرد. حوزه های نیاز را می توان به طور کلی در دسته بندی های زیر گروه بندی کرد: · حفاظت از ناوهای نظامی در برابر انواع تهدیدات سطحی و هوایی، از سرعت زیر صوت تا مافوق صوت، خصوصا حملات سوارم. شایان ذکر است که در حوزه پدافند دریاپایه این یادداشت صرفا در دفاع برد نزدیک یا به طوردقیق تر " تهدید نزدیک شونده" تمرکز دارد در حالی که در بخش پدافند برد کوتاه (که با برد نزدیک متفاوت است)، و برد متوسط نیز ناوگان موجود چیزی در چنته ندارند. · حفاظت از پایگاه های خط مقدم و در تیرس دشمن. در این بین برخی پایگاه هایی که نسبتا در عمق خاک قرار داشته اما پیش بینی می شود هدف حملات پر تعداد و سوارم قرار گیرند، مانند پایگاه های موشکی و هوایی مهم نیز در این دسته قرار می گیرند. · حفاظت از زیرساخت ها و تاسیسات حیاتی و استراتژیک کشور. تجربه حملات خمپاره ای سازمان تروریستی منافقین در قلب تهران و همچنین برخی تهدیدات اخیر رژیم صهیونیستی بر علیه مراکز هسته ای ، تهدیداتی را برجسته میکند. تهدیدات بر علیه مراکز سیاسی و کاملا در تیررس بودن تاسیسات و زیر ساخت های اطراف شهرهای بزرگ و نیز رعایت نشدن اصول پدافند غیر عامل در زیرساخت های استراتژیک که در نواحی مرزی قرار دارند مانند پارس جنوبی، در این دسته قرار می گیرند. . به رغم پهنه ی وسیع جغرافیایی برخی از مهم ترین و استراتژیک ترین تاسیسات کشور در نقاط مرزی (جنوب) واقع هستند نه در "عمق استراتژیک" کشور.بایستی توجه داشت در واقع همیشه و در همه موارد داشتن پهنه ی جغرافیایی وسیع فراهم آورنده ی عمق استراتژیک لازم در همه سطوح نیست. حمله به این تاسیسات نه تنها نیاز به عملیات های پر ریسک عمقی ندارد، بلکه در مواردی مانند تاسیسات پارس جنوبی عدم رعایت اصول پدافند غیر عامل این تاسیسات را به شدت آسیب پذیر ساخته است. از جمله دیگر موارد این دست تاسیسات استراتژیک می توان به پایانه ی نفتی خارک اشاره کرد، با وجود توسعه ترمینال های نفتی جایگزین خارک در طی جنگ و بعد از آن، همچنان خارک اصلی ترین پایانه صادرات نفت خام کشور است و آسیب دیدن آن ضربه سنگینی به صادرات نفت و اقتصاد ملی ایران وارد می سازد. همچنین پارس جنوبی گذشته از تولید 70 درصد گاز کشور، طی سالهای اخیر و برنامه تبدیل سوخت نیروگاه های برق سیکل ترکیبی از مایع به گاز و توسعه نیروگاه های گازی، اصلی ترین تامین کننده سوخت نیروگاه های برق کشور محسوب می شود و اخلال در روند تولید آن به معنای خاموشی وسیع در ایران است. بر خلاف پالایشگاه جم که در جانمایی آن اصول پدافند غیر عامل تا حد زیادی رعایت شده است و با قرار گرفتن در میان رشته کوه ها از تیررس مستقیم آتش دشمن در امان مانده است، اما در مورد تاسیسات پارس جنوبی جانمایی آن به جهت سهولت ترابری تجاری به قیمت آن تمام شده تا دهه ها میلیارد دلار تاسیسات گران قیمت در بی دفاع ترین شکل ممکن جلو تر از ارتفاعاتی که می توانست پناه آنها باشد قرار گیرند و در خط آتش مستقیم ساده ترین حملاتی از سوی ساحل قرار بگیرند که به راحتی می توانند فاجعه آفرین باشند. · حفاظت از سامانه های پدافندی برد بلند و برد متوسط سامانه های پدافندی برد بلند از جمله گران قیمت ترین و استراتژیک ترین دارایی های پدافند هوایی کشور هستند. علاوه بر این این سامانه های ویژه و گران قیمت در تعداد نسباتا کم در کشور عملیاتی هستند و جایگزینی آنها به سادگی میسر نیست، که همین مورد اهمیت حفاظت از آنها را دوچندان می کند. این سامانه ها در موقعیت جنگی هدف حملات پر تعداد قرار خواهند گرفت و ذخیره موشکی، و محدودیت های مربوط به تعداد درگیری هم زمان با چند هدف این سامانه ها آنها را در برابر حملات انبوه و سوارم آسیب پذیر می سازد و در عین حال نابودی هر یک از آنها گستره وسیعی از آسمان کشور را بی پناه می سازد. همچنین در برابر برخی تهدیدات شلیک موشک های دوربرد گران قیمت اساسا راه حل به صرفه و عاقلانه ای نیست، از این روی نیاز است تا سامانه هایی با برد آتش کمتر، ولی با هزینه آتش کمتر و توان درگیری با اهداف پر تعداد به صورت هم زمان در کنار این سامانه ها قرار داشته باشند. این امر وجود هر دو طیف سامانه های کوتاه برد، و برد نزدیک را در کنار سامانه های برد بلند ضروری می سازد. · حفاظت از خطوط لجستیکی و واحد ها و کاروان های متحرک نظامی به ویژه در زمان پیشروی و اجرای مانور. مساله رزم متحرک و لزوم فاصله گرفتن از رزم ایستا، اهمیت یافتن چابکی و قدرت مانور سریع در پهنه میدان نبرد نیاز به سامانه های پدافندی را تقویت می کند که بتوانند با سرعت گسترش یافته و عملیاتی شوند و حتی در حین حرکت توان عملیاتی و اجرای آتش خود را حفظ کنند. در این سناریو بر حسب شرایط مختلف استفاده از سامانه های کوتاه برد، برد نزدیک و یا ترکیبی از هر دوی آنها توصیه می شود. الزامات طراحی : با توجه به موارد بالا می توان لیست زیر را به عنوان الزامات طراحی لحاظ نمود: · متحرک بودن · طراحی ماجولار و پودمان پذیر · سرعت استقرار و عملیاتی سازی بالا · سرعت واکنش زیاد، در حد چند ثانیه · بهره برداری از انواع سامانه های کشف و رهگیری اکتیو و پسیو · قابلیت درگیری با تعداد اهداف زیاد (دست کم 8 هدف به صورت هم زمان) که وجود سامانه های برد نزدیک موشکی را در کنار سامانه های توپخانه ای ضروری می سازد · پوشش آتش و کشف و شناسایی 360 درجه به صورت هم زمان (به لحاظ پیکره بندی الزمات خاص خود را دارد) · ظرفیت آتش بالا (خشاب عمیق) و بارگذاری مجدد بلوکی · وزن و ابعاد مناسب · توان رزم شبکه محور · مقاومت در برابر اخلال و جنگ الکترونیک · بهره بردن از مهمات دقیق و موثر [1] نمونه ای از این توپ روی تعداد محدودی از شناورهای نیروی دریایی قرار دارد که البته از نسخه های قدیمی این سامانه توپخانه ای می باشد و نشانه روی آن به صورت چشمی و توسط خدمه انجام می شود و در عمل از اجرای ماموریت یک سامانه CIWS عاجز است. [2]A deep magazine refers to the ability of a system to be fired numerous times before being resupplied. The “deepness” of a magazine will be limited by the number of munitions physically carried by a system or, for directed energy or electronic warfare systems, by the amount of stored energy (e.g., battery power
  3. 2 پسندیده شده
    یک حرف بدی که در این نشست گفته شده این است. یعنی ما ایرانی ها ملیت و قومیت نداریم فقط شیعه هستیم؟؟؟؟ تاجیک در اسیای مرکزی یعنی فارس یعنی ایرانی. فقط تاجیکستان باید نگران تاجیک ها باشد!!!!!. هرات که تا حدود 100 سال پیش جزو ما بود. هراتی ها تاجیک هستند و به ما خیلی نزدیک هستند. ازبک ها هم ترک هستند ولی فرهنگ ایرانی دارند و به ما نزدیک هستند و هزاران نفر انها در ایران زندگی میکنند. احساس نزدیکی به ما دارند. اصلا افغانستان به ترکیه چه ربطی دارد که نگران ازبک های افغانستان باشد؟؟ جوری حرف زده که ایران یعنی شیعه اصلا ما فرهنگ و هویت تاریخی و قومی نداریم ظاهرا خود ما هم داریم مداخله ترکیه را در تمام مناطق ترک زبان حوضه نفوذ فرهنگ ایرانی به رسمیت میشناسیم. فردا دخالت ترکیه در اذربایجان ایران را هم رسمیت بدیم!!!!
  4. 2 پسندیده شده
    بسم ا.. داده نمای بیرقدار پی نوشت : برای اندازه بزرگتر ، روی عکس کلیک کنید
  5. 2 پسندیده شده
    به نام خدا BAe QF-4 (McDonnell Douglas F-4 Phantom II) پهپاد هدف (1997) QF-4 نسخه پهپادی تمام اندازه از جنگنده موفق در دوران جنگ سرد، F-4 Phantom II است. QF-4 توسط اسکادران هشتاد و دوم اهداف هوایی (که خودش زیرمجموعه پنجاه و سومین گروه ارزیابی سلاح های پنجاه و سومین Wing of Elgin AFBاست) از پایگاه نیروی هوایی تیندال مورد استفاده قرار می گیرد. QF-4 اقدامات متقابل متنوعی را برای تحقیق درباره ی سلاح ها و مانور های تاکتیکی انجام می دهد. پهپاد QF-4 که نسخه تغییر یافته F-4 فانتوم II است، در سال 1997 وارد خدمت عملیاتی شد. این پهپاد، یک هدف هوایی کنترل از راه دور است که قابلیت استفاده مجدد دارد. کنترل از راه دور توسط یک خلبان در ایستگاه کنترل زمینی اطراف یا کاملا کامپیوتری و توسط "سامانه کنترل پهپاد Gulf Range" انجام می شود. در هر صورت برای احتیاط از یک هواپیمای تعقیبی استفاده می شود. از دیگر موارد احتیاطی دیگر می توان به مواد منفجره موجود در داخل QF-4 اشاره کرد. اگر سامانه ناپایدار شود یا پاسخگو نباشد، نیرو های زمینی این امکان را دارند تا در صورت لزوم آن واحد را نابود کنند. تمرین ها فقط در روی آب هایی انجام می شوند که برای برنامه های پهپادی ایالات متحده در دسترس باشد. پهپاد های QF-4 در اصل مدل های تغییر یافته و کاملا کاربردی جنگنده F-4 هستند. تغییرات روی مدل اصلی هواپیمای McDonnell توسط BAE Systems و با هزینه 2.6 میلیون دلار برای هر واحد تغییر یافته، انجام شد. اسکلت آن تمام شباهت های ظاهری با نسخه پیشین را حفظ کرده و سامانه های داخلی مانند موتور های توربوجت جنرال الکتریک (با قابلیت پس سوز) آن ثابت مانده اند. از مشخصات فنی آن می توان به حداکثر سرعت 2 ماخ، برد 2000 کیلومتر و ارتفاع پروازی 18000 متری اشاره کرد. QF-4 جانشین QF-106 (براساس هواپیمای USAF F-106) در مجموعه پهپادی نیروی هوایی ایالات متحده شد. 84 فروند از86 پهپاد QF-4 در خدمت هستند. در مجموع حدود 250 فروند پهپاد هدف QF-4 تا سال 2013 سفارش داده شدند. QF-4 توسط QF-16 جایگزین شد که یک پهپاد هدف از نسخه محبوب و موفق لاکهید مارتین / جنرال داینامیکس F-16 Fighting Falcon (2015) بود. الحاق رسمی QF-16 در سال 2015 انجام شد. مشخصات - سال ورود به خدمت: 1997 - وضعیت: در حال خدمت - تعداد فروند ساخته شده: 250 - سازنده: BAe Systems، شرکت McDonnell Aircraft (ایالات متحده) - کشورهای مصرف کننده: ایالات متحده - نقش: توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 9.2 متر - طول بال ها: 11.7 متر - ارتفاع: 5 متر - وزن: 18825 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 28030 کیلوگرم (9205 کیلوگرم ظرفیت بار) - قوای محرکه: 2 موتور توربوجت J79 جنرال الکتریک با رانش 24194 نیوتن متر به همراه پس سوز - حداکثر سرعت: 2574 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 18182 متر - برد: 2092 کیلومتر - سرعت افزایش ارتفاع: 12588 متر بر دقیقه - تسلیحات: ندارد (این هواپیما قابل استفاده دوباره است). برای مواقع عدم کنترل یا پاسخگویی پهپاد، مواد منفجره در داخل هواپیما قرار می گیرد. - نسخه ها: QF-4 (سری پایه، براساس بدنه مک دانل داگلاس F-4 فانتوم II) منبع
  6. 2 پسندیده شده
    به نام خدا BAe Magma هواپیمای بدون سرنشین (UAV) / اثبات گر فناوری (2017) هواپیما های مدرن برای تغییر مسیر به سطوح کنترل پرواز نیازمندند که ترکیبی از اتصالات، مکانیزم ها و سامانه های دیجیتالی است. BAe Systems مرکز دفاعی انگلیس و دانشگاه منچستر برای ایجاد انقلابی در این حوزه همکاری می کنند و در حال توسعه پهپاد اثبات گر فناوری Magma هستند. توسعه این پهپاد از سال 2002 آغاز شد. از این محصول برای جمع‌آوری اطلاعات درباره ی طرح مفهومی "هوای دمیده شده برای کنترل پرواز" استفاده می شود. در این طرح، از گاز های خروجی موتور برای تاثیر بر روی خواص بالابرندگی بال استفاده می شود (هوا با سرعت مافوق صوت از لبه عقبی سطوح کنترلی خارج می شود). امید است این پیشرفت، جایگزین سطوح کنترل پیچیده فعلی شود که طراحی هواپیما های رزمی (و تجاری) را محدود می کنند. ممکن است روزی نیاز به هرگونه سطوح کنترلی از بین برود. علاوه بر این، رانش خروجی این هواپیما توسط "سامانه کنترل بردار رانش سیال" مدیریت می شود. هواپیمایی بدون سطوح کنترلی متحرک ذاتا آیرودینامیک تر خواهد بود، پیچیدگی و حجم آن کاهش پیدا می کند و ایمنی آن بالاتر خواهد رفت. با حذف اتصالات و فاطله بین آن ها، قابلیت پنهان کاری آن بیشتر می شود. هوای دمیده شده برای کنترل پرواز: هوا از موتور گرفته می شود و با سرعت مافوق صوت از شکاف های باریک دور لبه های عقبی مخصوص خارج می شود تا پهپاد را کنترل کند. سامانه کنترل بردار رانش سیال: کنترل پهپاد با دمیدن هوا به داخل نازل و منحرف کردن گاز خروجی و ایجاد نیروی کنترلی در حالت فعلی، Magma پلتفرمی "شبه بال پرنده" با شکل کلی شبیه سرنیزه است. همچنین، این پهپاد برای حداکثر کارایی آیرودینامیکی از شکل بال-بدنه ترکیبی استفاده می کند. در بخش عقب بدنه، یک جفت باله دمی عمودی متمایل به خارج قرار دارد. در نسخه های اصلاح شده در آینده این باله های عمودی حذف خواهد شد تا آن را به یک طراحی "بال پرنده" واقعی تبدیل کند. از چرخ های سه‌گانه برای حرکت روی زمین استفاده می شود. اولین پرواز Magma در سپتامبر سال 2017 در Llanbedr ولز انجام شد. این پهپاد در ابتدا یک اثبات گر فناوری است، اما بدون شک توسعه آن باعث ایجاد مفاهیم و رویکردهای طراحی برای پلتفرم های جنگی آینده خواهد شد. در سال 2019، پهپاد Magma، کنترل توسط هوای سیال مافوق صوت را در طول آزمایشی در 11 آپریل 2019 اثبات کرد. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2017 - تعداد فروند ساخته شده: 1 - کشورهای مصرف کننده: انگلیس - نقش:  X-Plane(توسعه ای، نمونه اولیه، اثبات گر فناوری؛ این هواپیما برای نمونه سازی اولیه، اثبات فناوری، تحقیق و کسب اطلاعات توسعه داده شده است)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 3.6 متر - ارتفاع: نامشخص - وزن: نامشخص - حداکثر وزن برخاست: نامشخص – قوای محرکه: موتور جت حداکثر سرعت: 150 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 7620 متر - برد: نامشخص - تسلیحات: نامشخص - نسخه ها: Magma (سری پایه) منبع
  7. 2 پسندیده شده
    به نام خدا AVIC Cloud Shadow هواپیمای بدون سرنشین رزمی با ارتفاع و مداومت پروازی بالا (HALE) (2019) بازار هواپیما های بدون سرنشین در حال رشد است و این برای صنایع هوایی بزرگ به معنی پتانسیلی بکر برای بازار سودآور صادرات است. در نتیجه، شرکت صنایع هوایی چین (AVIC) پهپاد Cloud Shadow را در یازدهمین نمایشگاه هوایی Zhuhai در نوامبر سال 2016 رونمایی کرد. این هواپیما توسط شرکت صنایع هوایی Chengdu تحت مالکیت AVIC ساخته شده است. این محصول، مشابه پهپاد Avenger شرکت جنرال اتمیکس، ظاهری صیقلی و پنهان کار دارد. دماغه پیازی شکل کارآمد آن به سمت عقب باریک‌تر می شود و روی خط پشتی آن یک ورودی هوا قرار دارد. این ورودی هوا بین 2 باله عمودی متمایل به خارج قرار گرفته است. بال های اصلی رو به عقب هستند و در امتداد میانه بدنه قرار دارند. چرخ ها تماما جمع شونده هستند تا کارایی آیرودینامیکی آن حفظ شود. Cloud Shadow نمایانگر تلاش چین برای ساخت یک پهپاد کم هزینه با ارتفاع و مداومت پروازی بالا است که قابلیت حمل سلاح داشته باشد. 2 نسخه مجزا وجود دارد؛ مدل شناسایی بی سرنشین استاندارد و مدل شناسایی مسلح. سلاح ها در خارج و توسط نقاط سخت زیر بال ها (2 نقطه زیر هر بال) حمل می شوند. انواعی از سلاح های هدایت دقیق چینی شامل موشک ها و بمب های پرتابی، توسط این پهپاد پشتیبانی می شوند. وزن محموله ماموریتی، 400 کیلوگرم بیان شده است. از نظر مشخصات فنی حداکثر سرعت آن 620 کیلومتر بر ساعت است، حداقل تا سقف 14000 متری ارتفاع می گیرد و برد لینک در محدوده دید آن 290 کیلومتر است. مداومت عملیاتی آن 6 ساعت تعیین شده است. موتور توربوجت آن می تواند از نوع WJ-600 یا موتور 1 تنی ZF850 باشد. 2 موتور توربوفن AFE-50E هم بر روی آن قابل نصب است. خانواده Cloud Shadow سه فرم تولیدی دارد. Cloud Shadow CS-1 نسخه ی پایه ی شناسایی تصویری است، CS-2 نقش شناسایی الکترونیکی را ایفا می کند. نسخه CS-3 یک پهپاد کاملا مسلح در نقش شناسایی ضربتی است. تمامی نسخه ها از موتور WP-11C استفاده می کنند. در نوامبر 2017، ماکتی از پهپاد Cloud Shadow در نمایشگاه هوایی دبی به نمایش در آمد. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2019 - وضعیت: در حال توسعه - تعداد فروند ساخته شده: 10 - کشورهای مصرف کننده: چین (احتمالی) - نقش: حملات زمینی (هدایت بمب های هواپایه برای نابودی اهداف زمینی توسط تیر بمب موشک و راکت)، پشتیبانی هوایی نزدیک (توسعه داده شده برای عملیات در نزدیکی عناصر فعال زمینی دشمن توسط انواعی از مهمات هوا به زمین)، جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 9 متر - طول بال ها: 20 متر - ارتفاع: 3.66 متر - وزن: 2300 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 3200 کیلوگرم (900 کیلوگرم ظرفیت بار) - قوای محرکه: 1 موتور توربوجت WP-11C یا ZF850 با رانش 9.8 کیلو نیوتن، 2 موتور توربوفن AEF-50E با رانش 4.9 کیلو نیوتن برای هرکدام حداکثر سرعت: 620 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 15000 متر - برد: 290 کیلومتر - تسلیحات: موشک و بمب های پرتابی هوا به سطح هدایت دقیق شامل Blue Arrow-7، YJ-9E و AG-300M - نسخه ها: Cloud Shadow (سری پایه)، Cloud Shadow CS-1 (نسخه شناسایی تصویری)، Cloud Shadow CS-2 (نسخه شناسایی الکترونیکی)، Cloud Shadow CS-3 (نسخه شناسایی ضربتی) منبع
  8. 2 پسندیده شده
    بسم الله........ 7تیر1400 حملات انصارالله به مواضع ائتلاف در استان جوف
  9. 1 پسندیده شده
    بسمه تعالی پهپاد ترکیه ای Akıncı نوع استراتژی توسعه ی سازمان رزم در یک نیروی مسلح ، بایستی همواره توجیه کننده ی روند تولیدات جنگ افزار باشد نه برعکس . ریپر و پریدیتور هر دو پهپاد "مادپ " یا MALE محسوب می شوند. هواپیماهایی که در این کلاس قرار می گیرند دارای سقف ارتفاعی عمومی بین 25000 تا 50،000 پا هستند و توانایی انجام مأموریت های 24 ساعته را دارند. در مقابل ، پهپادهای " بادپ " (HALE) با ارتفاع بالا معمولاً قادر به پرواز به ارتفاع 60،000 پا هستند و تا 32 ساعت می توانند مأموریت های خود را انجام دهند . اما آنها دارای اسلحه نیستند. دو پهپاد اصلی HALE که در حال حاضر در دنیا فعالیت می کنند عبارتند از: Global Hawk و Triton ، نوع دریایی گلوبال هاوک . Reaper ومدل پیشینی آن ، Predator ، موفقیت های بزرگی را برای نیروهای مسلح آمریکا در نبرد با بازیگران غیر دولتی در مناطق مختلفی که در شمال آفریقا تا آسیای جنوبی به سر می برند ، به وجود آورد اند . البته بگذریم که در کنار این موفقیت های بزرگ نظامی ، شکست بسیار بزرگی را نیز برای رژیم حقوقی بین المللی و نیز بنیادهای اخلاق بشری رقم زده اند . توانایی این پهپادها برای نظارت 24/7 ، نظارت مداومی را در اختیار اپراتورها قرار می دهد که در کنار قابلیت حمله در لحظه ی دلخواه ، این رده از پهپاد ها را به ابزاری بسیار مؤثر تبدیل می کند. با این حال ، بازیگران غیر دولتی دارای سیستم های راداری پیشرفته یا سیستم های ضد هوایی نیستند . بنابراین قادر نیستند که هیچ نوع دفاعی در برابر عملیات بدون سرنشین ایالات متحده مطرح کنند. این روند به چرخه ی انتقام بیشتر در زمین های قابل بازی برای این نیروها کشیده شده و چرخه ی آنچه آمریکا " مبارزه با تروریسم " مینامد را تقویت میکند . در مقابل ، نیروهای دولتی عموما از قابلیت های پیشرفته ای برخوردار هستند که می توانند تهدیدهای A2 / AD ایجاد کنند . در حالی که پهپادها ی HALE قادر به پرواز با سرعت های بالاتر - تقریباً بیش از 100 مایل در ساعت سریعتر - و در ارتفاعات بالاتر از پهپادهای MALE هستند ، آنها هم از توانایی پیشرفته ضد هواپیما کاملا در امان نیستند همانطور که به تازگی یک فروند گلوبال هاوک آمریکایی توسط پدافند سپاه پاسداران ساقط شد . اما داستان پهپاد و پدافند نمی تواند در اینجا متوقف شود همانگونه که داستان جنگنده و پدافند متوقف نشد . بنابراین چاره ای نیست جز ساخت و توسعه ی پهپادهای بلند پرواز تر ، پنهانکار تر و بزرگتر تا بتواند تسلیحات دورایستا تری را حمل نماید . به نظر میرسد همین دلیل موجب روی میز قرار گرفتن برنامه های پهپادی HALE در ترکیه و چین شده است . کما اینکه ترکیه اولین کشوری است که پهپاد HALE را مسلح مینماید . این پهپاد Akıncı نام دارد. Akıncı به معنی مهاجم پهپاد جدید ساخت صنایع بایکاراست و گفته می شود ملقب به "ماهی پرنده" است. صنایع Baykar Makina AŞ در سال 1984 تأسیس شد و در ابتدا ماشینکاری های دقیق را برای صنعت خودروی ترکیه انجام می داد . این شرکت کار خود را از سال 2000 روی سیستمهای هوایی بدون سرنشین آغاز کرد. در سال 2005 یک نمونه مینی پهپاد را پرواز داد (نسخه تولیدی دو سال بعد به نیروهای مسلح تحویل داده شد) . بعد ها با تولید و بازاریابی مدل TB2 ، توانست به رقیب صنایع TAI تبدیل گردد . این پهپاد که به قطر و اوکراین صادر شده است ، یک پهپاد تاکتیکی با متوسط وزن 630 کیلوگرم است. از پیکربندی دو میله ای با یک پیشران منفرد پیستونی با قدرت 100 اسب بخار بهره می گیرد و دارای ظرفیت حمل بار بیش از 55 کیلوگرم است که امکان حمل سلاح های کوچک را به آن می دهد. در اوایل سال 2016 SSB ترکیه (ریاست صنایع دفاعی) درخواست توسعه اطلاعات (RFI) را برای توسعه و ساخت یک پهپاد HALE با وزن حدود 4.5 تنی با توان نسلیح به عنوان بخشی از برنامه پهپادهای Akınc Attack صادر کرد. پیشنهاد بایکار ماکینا در تاریخ 31 ژانویه 2018 بر اساس پیشنهاد رقابتی توسط هوافضای ترکیه انتخاب شد و در ژوئن 2018 وزیر دفاع ملی وقت نورنتین کانلیلی اعلام کرد که قراردادی با این شرکت منعقد شده است. وی گفت كه Akıncı راه را برای توسعه یك هواپیمای جنگی بدون سرنشین بومی كه از سال 2027 شروع می شود براساس فن آورهای ی در حال توسعه ، هموار می كند. اولین تحویل Akıncı برای سالهای 2020 یا 2021 برنامه ریزی شده . اولین آزمایش موتور پهپاد در تاریخ 1 سپتامبر 2019 انجام شد . پس از تکمیل سایر تست های فنی، هواپیما به را چورلو منتقل شد .در 6 دسامبر 2019 پس از تاکسی و برخاستن خودکار ، پهپاد پرواز خود را انجام داد و پس از 16 دقیقه پرواز آزمایشی طولانی ، با موفقیت به زمین نشست. مدیر ارشد فناوری Baykar ، پهپاد Akıncı را به عنوان یک پهپاد 5.5 تنی با توانایی انجام کارهای استراتژیک تر توصیف کرده است که میتواند موشک های کروز را حمل کند. Akıncı دارای ظرفیت بارگیری 1،350 کیلوگرم (2980 پوند) شامل 400 کیلو گرم (880 پوند) داخلی و 950 کیلوگرم (2،090 پوند) وزن خارجی است. دارای دو موتور توربوپراپ هرکدام با قدرت 450 اسب بخار (340 کیلو وات) است ، حداکثر وزن برخاستن آن 5.5 تن است. این پهپاد طراحی شده است تا با دو سری موتور 200 اسب بخار (150 کیلووات) یا 750 اسب بخار (560 کیلو وات) پیکربندی شود. از اوت سال 2019 کار تجهیز این پهپاد با موتور توربوپروپ اوکراینی Ivchenko-Progress AI-450C آغاز شده است . طول بال پهپاد بیش از 20 متر (66 فوت) است . طول کلی پهپاد حدود 12.5 متر است و با این موتورها Akıncı حداکثر 24 ساعت استقامت دارد و در ارتفاع عملیاتی حدود 40،000 پا پرواز خواهد نمود . هر چند در سقف ارتفاع پروازی هنوز با گلوبال هاوک تفاوت دارد ولی از تمام پهپاد های رده ی MALE بلند پرواز تر است . بدنه ی پهپاد از نوع curved یا خمیده است . هواگرد دیگری که با این شکل تاکنون تولید شده است united 40 ساخت امارات بود . این نوع بدنه گذشته از برازا بودن امکان جانمایی متفاوت محموله های داخلی را به طراحین میدهد . به طور مثال آنتن ست کام برخلاف دیگر پهپادها ، به جای آنکه در دماغه باشد در میانه بدنه و دارای آزادی بیشتری است . بالها نیز از نوع GULL wing است که نشان دهنده جسارت در طاحی پهپاد است زیرا سالهاست در طراحی هواگردها لحاظ نمیشود .این نوع بالها ریشه در طراحی هواسر ها داشته و توسط مارتین لیپیش در طرح موفق RRG Fafnir استفاده شده بود . به طور کلی این نوع طراحی به همراه بالچه ها _ وینگلت _ های یکپارچه مناسب افزایش زمان پرواز و افزایش نرخ اوج گیری است . ادعا میشود که این پهپاد مجهز به سیستم های مأموریتی بومی توسعه یافته ، از جمله رادارهای اسکن الکترونیکی فعال (AESA) ، رادار SAR / GMTI ، سیستم نظارتی با دید گسترده ، ابزار جنگ الکترونیکی ، مجموعه ELINT / SIGINT ، سیستم های ارتباطی ماهواره ای و فراتر از دید (BLoS) ، و همچنین ، یک غلاف ESM و یک سیستم جدید جلوگیری از برخورد ( تقریبا همگی ساخت آسلسان ) است . همچنین امکان حمل طیف گسترده ای از سلاح های هوا به زمین از جمله بمب های Mk 81/82 ، بمب های با هدایت دقیق Roketsan MAM-C و MAM-L ، موشک های هدایت لیزری Cirit و موشک های ضد تانک L-UMTAS و همچنین بمب های مجهز به کیت های TÜBİTAK-SAGE HGK ، KGK و LGK. موشک کروز Roketsan SOM-A با برد 250 کیلومتر نیز برای ادغام در نظر گرفته شده است و مدیر کل Baykar Makina هالوک گفته است که Akıncı ممکن است مجهز به موشک های هوایی نیز باشد.
  10. 1 پسندیده شده
    بسم ا... داده نمای بدون سرنشین رزمی تارانیس پی نوشت : برای مشاهده در ابعاد واقعی ، روی عکس کلیک کنید ....
  11. 1 پسندیده شده
    بدون مطالعه پست ندین! ایرون دوم خودش CRAM هست ! Iron Dome Iron Dome launches an interceptor during Operation Pillar of Defense Type C-RAM and short range air defence system[1]
  12. 1 پسندیده شده
    بسم ا.... مرکاوا مارک-4 Walk Around بخش یکم پی نوشت : ادامه دارد ......... برای مشاهده تصاویر در ابعاد واقعی ، روی آنها کلیک کنید
  13. 1 پسندیده شده
    خیزش مجدد طالبان؛ افق و تاثیرات سیاسی-امنیتی آن برای ما دوشنبه، 14 تیرماه 1400، نشست تخصصی با حضور دکتر مسعود اسداللهی و سعدالله زارعی برگزار شد. باتوجه به کار تخصصی هر دو عزیز بحث های خوبی مطرح شده ولی هنوز فیلم این مصاحبه در دست نیست. لینک تو این فضای بی عملی از سوی وزارت امور خارجه و گیجی مقامات مربوطه به نظر میاد این نشست ها کور سوی امیدی باشن برای درک بهتر از واقعیت صحنه نکات مهم: رسانه‌های آمریکایی نیز موضوع و ابعاد خروج آمریکا از افغانستان را پوشش ندادند، چون خروج آمریکا از افغانستان به مانند خروج مفتضحانه آمریکا از ویتنام است. شرایط جغرافیایی افغانستان باعث می شود که قدرت‌های کلاسیک نظامی نتوانند در این کشور سلطه پیدا کنند و در نهایت بافت روستایی و اجتماعی افغانستان باعث شکست بیگانگان در افغانستان می‌شود. در حال حاضر حتی هند هم نگران تحولات افغانستان است تقویت افراط گرایی در افغانستان، به ضرر آمریکا و ناتو شد چون می‌توان افراط گرایی را تولید کرد، اما آن را نمی‌توان کنترل کرد. طی سال‌های گذشته نیز آمریکا تلاش داشته تا هرکدام از کشورهای منطقه را به یک کانون نفوذ علیه ایران و بحران تبدیل کنند. این اقدام زمانی امکان پذیر است که آمریکایی‌ها از سیاستمداران فاسد حمایت کنند، چون سیاستمداران فاسد برای حفظ خود به بیگانگان وابسته می شوند. طالبان ادعا دارد که با گذشته دچار تغییراتی شده و امید است که وعده‌های طالبان پس از به قدرت رسیدن احتمالی محقق شود، اما همزمان باید در نظر داشت که اگر آمریکا در منطقه حضورش ادامه یابد، چه نتایج و تاثیراتی بر ایران دارد و بسیاری از اتفاقاتی که در ایران و برخی اقدامات تروریستی در کشور اتفاق افتاد، نتیجه همین حضور آمریکا در منطقه است. بنابراین خروج آمریکا از منطقه اقدامی مثبت است، هرچند نسبت به تحولات آتی در افغانستان نمی‌توان پیش بینی دقیقی داشت. ------------------------- از حدود 369 فرمانداری که افغانستان دارد، در حال حضور 183 فرمانداری در اختیار طالبان است که حدود 50 درصد فرمانداری‌ها شامل می‌شود و 136فرمانداری محل نزاع ارتش افغانستان و طالبان است و 23 درصد فرمانداری‌ها نیز در اختیار کامل دولت کابل است و تحولات اخیر مربوط به 136 فرمانداری تحت نزاع میان طالبان و دولت کابل است که 27 درصد فرمانداری‌ها را تشکیل می‌دهد. موضوع خطرناک فعلی در افغانستان، اقدامات طالبان در مناطق ازبک نشین و تاجیک نشین است و این اقدامات باعث می‌شود که این تحولات نوعی درگیری طایفه‌ای را باعث شود. در واقع درگیری هایی که تاکنون در مناطق پشتون نشین میان دولت و طالبان بود، حال در مناطق شمالی تاجیک نشین و ازبک نشین به درگیری قومی و طایفه‌ای میان پشتون و ازبک و پشتون تاجیک منجر خواهد شد و این شرایط به عمق فاجعه خواهد افزود و تعداد تلفات را بالا خواهد برد و مداخلات بیرونی را باعث خواهد شد، چون کشورهای اطراف نمی‌توانند در ارتباط با این تحولات بی طرف باشند و یا سکوت کنند و به عنوان نمونه ایران نمی‌تواند نسبت به سرنوشت شیعیان بی‌تفاوت باشد، همان گونه که ترکیه نسبت به ازبک ها و یا تاجیکستان نسبت به وضعیت تاجیک‌ها نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد. طالبان چون احساس می ‌کنند که تنها معارض تشکیل یک دولت پشتون و امارت اسلامی، مناطق شمالی است، لذا با جبهه شمال درگیر شده تا با سیطره کامل امارت اسلامی خود را محقق کند که این موضوع از نظر ایران پذیرفته نیست، چون تهران استفاده از زور را نمی پذیرد و همواره از گفتگو و توافق میان اقوام افغانستان حمایت کرده است و یک گروه خاص قومی نمی‌تواند قانون اساسی محوری در افغانستان را پس بزند و قانون قوم مدار مورد نظر خود را به افغانستان تحمیل کند، چون این موضوع باعث بحران انسانی در افغانستان خواهد شد. در صورت پیدا کردن ، فیلم این نشست در ادامه افزوده می شود
  14. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از هزاران صفحه بسیار سیاه و تاریک کارنامه منافقین را باید به «جنگ سفارتخانه ها» اختصاص داد. اما «ماجرای جنگ سفارتخانه‌ها در دهه شصت چه بود؟ آیا منافقین در آن جریانات نقش داشتند؟» جنگ سفارتخانه ها از دید جمهوری اسلامی جواد منصوری نظامی و دیپلمات ایرانی است که اولین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز می‌باشد. وی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ معاون فرهنگی و کنسولی وزیر امور خارجه بود، از ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ به‌عنوان سفیر ایران در پاکستان فعالیت می‌کرد و در فاصله سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۸ سفیر ایران در چین بود. او در حال حاضر در مرکز اسناد انقلاب اسلامی مشغول به کار است. منصوری بازمانده انفجار تروریستی دفتر حزب جمهوری اسلامی و ترور شهید بهشتی و ۷۲ تن از همکارانش است. (ویکی پدیا) دکتر جواد منصوری از مسئولین وزارت خارجه در دهه شصت در پاسخ به این سوال گفت: در سال 1360 بعد از ضربات سنگینی که جریان ضد انقلاب از جمله بنی‌صدر و منافقین متحمل شدند به این نتیجه رسیدند که امکان ادامه فعالیت در ایران برایشان مهیا نیست و چه بسا اگر دیرتر اقدام کنند ممکن است کل مرکزیت ضد انقلاب از بین برود. در مرداد سال 1360 با همکاری سازمان‌های اطلاعاتی کشورهای غربی علی‌الخصوص فرانسه شرایط فرار این افراد مهیا شد و به فرانسه رفتند. وی با اشاره به همکاری‌های منافقین و بنی‌صدر علیه نظام گفت: سران منافقین و بنی‌صدر در فرانسه مستقر شدند و در آنجا «شورای ملی مقاومت» را تأسیس کردند. در پاریس برای اینکه به نوعی اعلان موجودیت کرده باشند و برای جمهوری اسلامی در اروپا مشکل ایجاد کنند و به نوعی جمهوری اسلامی را منزوی کنند، اقدام به حرکاتی علیه سفارت‌خانه‌های جمهوری اسلامی ایران در اروپا نمودند. اولین اقدام خرابکارانه ضد انقلاب و منافقین این بود که نیروهای‌شان که در سفارت‌خانه‌ها مشغول به کار بودند اعلان پناهندگی کردند. بعنوان مثال کاردار ایران در سوئد و یا کاردار ایتالیا اعلان [اعلام] پناهندگی کردند. پس از اعلان پناهندگی‌ها هم اقدام به مصاحبه علیه جمهوری اسلامی کردند. منصوری درباره اهداف منافقین از راه‌اندازی جنگ سفارتخانه‌ها خاطرنشان کرد: منافقین و ضد انقلاب بر این تصور بودند که با این کارها می‌توانند پایگاه خود را قوی‌تر کنند و از سوی دیگر برای جمهوری اسلامی بحران ایجاد نمایند. اما در نهایت به این نتیجه رسیدند که با این حرکات راه به جایی نخواهند برد. منافقین تصمیم گرفتند به سفارتخانه‌ها حمله کنند. این حملات امنیت کارمندان سفارتخانه‌های ما را به خطر می‌انداخت. بنی‌صدر و منافقین در این مقطع دائما می‌گفتند که تمام سفارتخانه‌های ایران متعلق به ماست. ما دولت قانونی هستیم و سفارتخانه‌ها باید تعطیل شود و در اختیار ما قرار بگیرد. منصوری ادامه داد: منافقین ضمن اینکه مسئولیت این حملات را برعهده می‌گرفتند، با رسانه‌ها مصاحبه می‌کردند و می‌گفتند که سفارتخا‌نه‌ها باید در اختیار ما قرار بگیرد. ما نماینده ایران هستیم. وی تصریح کرد: ضد انقلاب بیش از اینکه از حمله سفارتخانه‌ها عایدی داشته باشد از موج‌سازی رسانه‌ای بین‌المللی به اهدافش می‌رسید. در این مقطع زمانی ما علاوه بر جنگ ایران و عراق، درگیر جنگ سفارتخانه‌ها و دیپلماسی بین‌المللی بودیم. اواخر سال 62 بود که جنگ سفارتخانه‌ها متوقف شد و اروپایی‌ها فهمیدند که ماندن منافقین در اروپا نفعی برای‌شان ندارد، تصمیم گرفتند تا منافقین را به تدریج به عراق بفرستند. (چون طبیعتا اقدامات سازمان علیه سفارتخانه‌های ایران در اروپا برای کشورهای اروپایی ایجاد مشکل می‌کرد و علاوه بر تخریب چهره‌شان در سطح بین‌الملل باعث می‌شد که اقدامات متقابل در سفارتخانه‌های آنها [ ] در جاهای دیگر اتفاق بیفتد.) از سوی دیگر با خروج منافقین و عزیمت‌شان به عراق به نوعی برای صدام هم نیروی نظامی اعزام می‌شد. از دلایل دیگری که منجر به توقف جنگ سفارتخانه‌ها شد اختلافات بین سرکرده‌های جریان ضدانقلاب بود. منبع : جواد منصوری / مرکز اسناد انقلاب اسلامی جنگ سفارتخانه ها از دید سازمان اولین حمله به سفارت ایران در لندن (سال 1359 / گروه تجزیه طلب مورد حمایت صدام) مسعود خدابنده که با نام مستعار «رسول» در سازمان حضور داشت ؛ عضو شورای ملی مقاومت، مسئول مستقیم تیم «حفاظت، استقرار و تردد مسعود و مریم رجوی» و فرمانده ارتش آزادیبخش است که در سال 1375 از این «سازمان/فرقه» جدا شد. بنا به گفته خدابنده ، وی در تابستان 60 و چند روز پس از فرار رجوی و بنی صدر با آنها در فرانسه دیدار کرد. مسعود خدابنده عضو جداشده سازمان مجاهدین خلق که خود در جریان «جنگ سفارتخانه‌ها» به دستور مرکزیت سازمان حضوری فعال داشت، در گفتگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی در این باره گفت: مسعود خدابنده پشت سر رجوی ها (در خصوص داستان این عکس در آینده خواهیم نوشت) وقتی دستور سفارت‌گیری از طرف مرکزیت سازمان به ما ابلاغ شد، در لندن بودم. سفارت‌گیری از نقاط دیگر اروپا شروع شده بود و لندن آخرین نقطه بود. پلیس هم به سفارت، نامه کتبی داده بود که با توجه به حمله به سفارتخانه‌های ایران در نقاط دیگر، در سفارت ایران در لندن نیرو مستقر خواهد کرد. عضو شورای ملی مقاومت ادامه داد: من با 51 نفر دیگر که مجموعه هواداران سازمان بودیم (از بچه شانزده ساله گرفته تا دانشجوی سال آخر دکترای مخابرات) مدت دو هفته در یک خانه با نردبان و غیره تمرین کردیم و در موعد مقرر با استفاده از 2 دقیقه فاصله بین دو گشت پلیس، با نردبان از طبقه سوم به سفارت ایران در لندن وارد شدیم. بعدا هر کدام یکی دو ماه زندان بودیم و سپس آزاد شدیم. سفارت اول شکایت کرد ولی بعد شکایتش را پس گرفت و من بعد از آزادی مستقیم به فرانسه رفتم. مسئول مستقیم تیم حفاظت، استقرار و تردد مسعود و مریم رجوی درباره اهداف سازمان از حمله به سفارتخانه‌های ایران در کشورهای اروپایی می‌گوید: هدف از سفارت‌گیری‌ها منعکس شدن نام سازمان در مطبوعات خارجی بود (از امریکا و کشورهای اروپایی تا استرالیا) تا زمینه‌ای برای طرح نام مسعود رجوی و ابوالحسن بنی‌صدر در مطبوعات خارج از کشور فراهم شود. مسعود خدابنده پس از جدائی از سازمان ساکن شهر لندن شده است هدف دیگر سازمان، جذب نیرو در خارج از کشور بود؛ یعنی با توجه به "عمل" در همه کشورها، امکان نیروگیری از جوانان خارج کشور بالاتر رفت؛ چون سران سازمان بدین شکل وعده سرنگونی و عمل را می‌دادند در حالی که باقی اپوزیسیون خارج‌نشین در حال جمع و جور کردن خودشان بودند. یعنی عملا مسئله "تسخیر" در فضای خارج از کشور به ویژه در بعد مطبوعات، به نوعی حاکی از قدرت‌نمایی سازمان بود. خدابنده تصریح کرد: نکته جالب این است که از آن پنجاه و دو نفر که در جریان حمله به سفارت ایران در لندن فعال بودند، اکثرشان یا در جریان تصفیه‌های داخل سازمان یا در [خلال عملیات] فروغ جاویدان کشته شدند. گروه باقیمانده هم الان از سازمان جدا شده‌اند ولی حاضر به صحبت در مورد آن بخش از زندگی‌شان نیستند. منبع: مسعود خدابنده در گفتگو با مرکز اسناد انقلاب اسلامی پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  15. 1 پسندیده شده
    بسم ا.... مرکز اطلاعات فنی نیروی هوایی پس از آغاز جنگ در حوزه اقیانوس آرام ، یکی از مهمترین ماموریتهای ارتش های درگیر ، بویژه ایالات متحده ، بررسی توانایی ها و فناوری نظامی ارتش های طرف مقابل بشمار می رفت .در همین راستا ، آمریکایی ها در ساختار تشکیلاتی هر یک از چهارنیروی خود ، یعنی ، نیروی زمینی ، هوایی ، دریایی و سپاه تفنگداران ، واحدی را تحت عنوان " مرکز اطلاعات فنی" ایجاد نمودند که یک شاخه آن در نیروی هوایی این ارتش بوجود آمد . این شاخه ، تحت عنوان " مرکز اطلاعات فنی نیروی هوایی " ماموریت پیدا نمود تا آخرین فناوریهای موجود در نیروی هوایی سلطنتی ژاپن را جمع آوری و بررسی نموده و راه کارهای مقابله با آن را بیابد . این مرکز در یکی از مهمترین ماموریتهای خود ، با جمع آوری پرنده های ساقط شده یا به غنیمت در آمده ژاپنی ( در اینجا جنگنده میتسوبیشی ، زیرو ) ، آنها را مورد آنالیز قرار می داد و نتایج حاصله را به فرماندهی نیرو ، گزارش می نمود . به تبع ارتش ایالات متحده ، چنین واحدهایی در نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا و استرالیا نیز پدید آمد . در سوم ژوئن سال 1942 ، پس از حملات ژاپنی ها به پرل هاربر ، ستوان سوم تایادوشی کودا ، بعلت صدمات بیش از حد وارد آمده به پرنده و آسیب های ناشی از برخورد ترکش های توپخانه ضد هوایی ، مجبور به فرود در یک جزیره نزدیک به پرل هاربر گردید و و در همان جا کشته شد . این پرنده ، یعنی جنگنده میتسوبیشی ، زیرو مارک 21 ، توسط تیم های شناسایی نیروی دریایی کشف و پس از تعمیرات اولیه ، برای بررسی به مرکز اطلاعات فنی نیروی هوایی ارجاع داده شد .
  16. 1 پسندیده شده
    به نام خدا BAe Systems Taranis اثبات گر فناوری / هواپیمای بدون سرنشین رزمی (UCAV) (2020) این UCAV (هواپیمای بدون سرنشین رزمی) تحولی در پهپاد ها است. Taranis زندگی اش را به عنوان یک پهپاد شناسایی آغاز کرد و در دهه های گذشته توانست نتایج قابل قبولی در زمینه حمل مهمات کسب کند. فناوری باعث ایجاد پهپاد های بزرگ‌تر، سنگین تر و با برد بیشتر و قابلیت حمل موثر مهمات هدایت شونده در زمان نیاز شده و رده UCAV را خلق کرده است. UCAV یک پل ارتباطی میان پهپاد های اولیه دیروز و هواپیماهای جت چند منظوره بدون سرنشین فرداست. BAE Taranis محصولی انگلیسی است که قصد آزمایش امکان پذیری پهپادی تمام خودکار را دارد که بتواند مهمات هدایت دقیق حمل کند و برد عملیاتی بالایی داشته باشد. از این رو، Taranis فقط یک اثبات گر فناوری در انواع مختلف UCAV هاست و یک محصول نهایی نظامی نیست. هدف دوم این پروژه، تجهیز انگلیس با پهپاد هایی بومی است که نیاز به اروپا و آمریکا را از بین ببرد. Taranis، به عنوان یک پهپاد رزمی تمام خودکار، تنها به پیروی از مسیر، برخاست و فرود از پیش برنامه ریزی شده محدود نیست و توانایی تصمیم گیری آگاهانه در طول پرواز (با امکان مداخله اپراتور روی زمین) را هم دارد. با این روش ، Taranis به یک سامانه تاکتیکی بسیار انعطاف‌پذیر تبدیل خواهد شد که به تنهایی قادر به پاسخگویی به تهدیدات مختلف و تغییر پارامترهای ماموریت است. هدف این پروژه مطمئناً شبیه رویاهای داستان های علمی تخیلی دهه های قبل است ، جایی که دیده می شد هواپیماها روزی جدا از سازندگان انسانی خود، منطق دارند. اگرچه که این هدف بسیار خوش بینانه به نظر می رسد، اما با فناوری همیشه در حال توسعه امروز در مورد پهپاد ها کاملا امکام پذیر است. BAE Taranis نام خود را از Taranis ، خدای سلتیک تندر گرفته و تقریبا از نظر اندازه با هواپیمای پیشرفته جت آموزشی / حمله سبک BAE Hawk برابر است. این پهپاد، ویژگی های پنهان کاری را در پلتفرمی مثلثی ادغام کرده است. موتور توربوفن آن، ورودی هوایی مثلثی دارد که در بالای دماغه هواپیما نصب شده است. این پهپاد طراحی تمام بال (بدون سکان عمودی) دارد که فواصل به خوبی پوشانده شده اند و کارایی آیرودینامیکی بالایی دارد. مهمات توسط محفظه سلاح داخلی که در پایین اسکلت آن قرار دارد، حمل می شوند. Taranis سه چرخ کاملا جمع شونده و چندین ویژگی پنهان کار دیگر (پوشش سطحی مخصوص، حداقل برجستگی های ساختاری، خروجی موتور با طراحی خاص، جلو، کناره ها و پشت باریک) دارد که به آن کمک می کند از رادار های دشمن بگریزد. این پروژه، با BAe Systems به عنوان پیمانکار اصلی، استعداد مهندسان BAe، رولزرویس، GE Aviation، QinetiQ و وزارت دفاع را جمع‌آوری کرده تا برنامه Taranis را با حداکثر توان پیش ببرد. بخشی از منابع مالی توسط وزارت دفاع تامین می شود و مدیریت کل پروژه برعهده تیم پروژه یکپارچه پهپاد های استراتژیک (آزمایشی) (SUAV(E) IPT) است. تولید نمونه اولیه Taranis در سال 2007 آغاز شد و برای اولین بار در Warton Aerodrome لنکاشر در سال 2010 به نمایش در آمد. آزمایش های زمینی این واحد در سال 2010 شروع شد و اولین پرواز آن در سال 2013 بود. در حال حاضر این سامانه 10 متر طول بال، 12 متر طول و 4 متر ارتفاع دارد. وزن آن 8160 کیلوگرم است و موتور توربوفن رولزرویس (احتمالا رولزرویس Adour Mk.951) آن 8785 نیوتن متر رانش تولید می کند. این ویژگی به Taranis قابلیت پرواز مافوق صوت می دهد. در فوریه 2014، BAE اطلاعات پرواز Taranis را منتشر کرد. اولین پرواز آن در سال 2013 انجام شد. این پرواز حدود 15 دقیقه به طول انجامید. پرواز دوم بیش از حد انتظارات از پلتفرم ظاهر شد. پهپاد به مدت 1 ساعت در سرعت ها و ارتفاع های مختلف پرواز کرد. در سال 2014، هزینه های توسعه پروژه Taranis به 185 میلیون یورو رسید (نسبت به 140 میلیون یوروی اولیه). طبق برنامه ریزی قرار است Taranis در سال 2030 عملیاتی شود و به همراه هواپینا های سرنشین دار به کار گرفته شود. در سال 2016، شرکت BAE Systems و وزارت دفاع انگلیس به دنبال چهارمین سری آزمایش های پروازی بودند. طبق قرارداد بین انگلیس و فرانسه در سال 2014، قطعات Taranis تحت پروژه سامانه های هوایی رزمی آینده، در پهپاد رزمی اروپا Dassault nEUROn ادغام خواهد شد. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2020 - وضعیت: تحت توسعه - تعداد فروند ساخته شده: 1 - سازنده: BAe Systems (انگلیس) - کشورهای مصرف کننده: انگلیس (احتمالی) - نقش: حملات زمینی (هدایت بمب های هواپایه برای نابودی اهداف زمینی توسط تیر بمب موشک و راکت)، جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، X-Plane (توسعه ای، نمونه اولیه، اثبات گر فناوری؛ این هواپیما برای نمونه سازی اولیه، اثبات فناوری، تحقیق و کسب اطلاعات توسعه داده شده است)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 11.43 متر - طول بال ها: 10 متر - ارتفاع: 4 متر - وزن: نامشخص - حداکثر وزن برخاست: 8164 کیلوگرم – قوای محرکه: 1 موتور توربوفن رولزرویسAdour با رانش 44000 نیوتن متر حداکثر سرعت: بالای 1 ماخ - ارتفاع پروازی: نامشخص - برد: نامشخص - تسلیحات: 2 موشک در محفظه سلاح داخلی - نسخه ها: Taranis (سری پایه) منبع
  17. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از هزاران صفحه بسیار سیاه و تاریک کارنامه منافقین را باید به «شنود و تخلیه تلفنی» اختصاص داد. از آنجا که گروهک های منافق و برخی عناصر نفوذی یا وابسته به بیگانگان ، همواره در پی کسب اطلاعات از مراکز ، نظامی، صنعتی و دانشگاهی کشور هستند ، جهت اطلاع کاربران عزیز ، برخی نکات بارز و کلیدی را در این خصوص مرور می نمائیم. ماده 501 قانون مجازات اسلامی : « هرکس عمداً یا سهواً نقشه ها، اسناد یا اسرار تصمیمات راجع به سیاست خارجی و داخلی را در اختیار افرادی که صلاحیت ندارند قرار دهد یا از مفاد آن مطلع کند ، نظر به کیفیت و مراتب جرم به یک تا ده سال حبس محکوم می شود. تخلیه تلفنی چیست؟ تخلیه تلفنی موضوعی است كه در عین سادگی و كم اهمیت جلوه كردنش بسیار مهم و حیاتی است و بسیار به امنیت كشور خدشه وارد كرده است. شاید اولین سئوالی كه به ذهن خطور می كند، این باشد كه تخلیه تلفنی به چه معناست؟ تخلیه تلفنی در معنای عام به معنای به دست آوردن اطلاعات از افراد مختلف جامعه توسط تلفن، به وسیله‏ء كسانی كه به هر دلیل عناد با این مرز و بوم دارند (اطلاعاتی كه از نظر ما اهمیت چندانی ندارد مثل اسم رئیس یا همكار ، همسر یا ارائه آمار های خیلی معمولی در حیطه‏ كاری) تعریف تخلیه تلفنی به صورت كلاسیك : تخلیه تلفنی، عبارت است از تلاشی آگا هانه از طرف دشمن با بهره ‏گیری از غفلت یا فریب عوامل خودی، به منظور كسب اطلاعات و القای خواسته‏ های خود از طریق برقراری ارتباط تلفنی منبع : جزوات آموزشی سازمان حرست کل کشور اهداف دشمن از تخلیه تلفنی چیست؟ - * جمع آوری اطلاعات در خصوص مشكلات داخلی جامعه، در راستای بهره برداری تبلیغی * شناسایی مشكلات دستگاه ‏های اجرایی، جهت بهره برداری تبلیغی در راستای ناكارآمد نشان دادن نظام * كسب اطلاعات، در راستای دامن زدن به اختلافات جناح های سیاسی كشور * تلاش آگا هانه برای ایجاد اختلافات مذهبی ، سیاسی و قومی در داخل كشور * كسب اطلاعات با هدف  ایجاد اخلال در روابط جهانی جمهوری اسلامی در مجامع بین ‏المللی اولین سئوالی كه در این خصوص مطرح است این‏كه : به نظر شما چند درصد از اطلاعات و اخبار كشور توسط تخلیه‏ تلفنی به دست دشمنان ایران زمین می افتد؟ پاسخ : نزدیك به 80 درصد اطلاعات كشور توسط تخلیه تلفنی از تمامی  اقشار جامعه به دست دشمنان این مرز و بوم می افتد. سئوال بعدی كه مطرح می‏گردد این كه : دشمن در تخلیه‏ء تلفنی به دنبال چیست و چه كسانی در معرض تخلیه تلفنی هستند؟ پاسخ : دشمن در تخلیه تلفنی به دنبال اطلاعاتی است كه از نظر ما ارزش چندانی ندارند، ولی در واقع برای آن‏ها ارزشمند محسوب می‏گردد و اطلاعات ما به واقع تكمیل كننده پازل اطلاعاتی آن‏ها‏ست و دشمنان برای این كار هیچ محدودیت سنی اعمال نكردند و از كودكان 6 ساله تا سالخوردگان 90 ساله را مورد تخلیه قرار داده ‏اند. تماس تلفنی با اشخاص و گرفتن مستقیم اطلاعات از آنها در این روش از تخلیه‏ تلفنی، ابتدا پازلی تشكیل می گردد كه گاهی برای تكمیل این پازل سال ها زمان صرف می شود. این پازل شامل موارد ذیل می گردد: 1) موضوع 2) تشكیل گروه كار  های مختلف (مانند بررسی افراد مختلفی كه ارزش سرمایه گذاری جهت تخلیه تلفنی را دارند) 3) تشكیل پازل و بررسی روند تكمیل پازل 4) طرح سئوالات مختلف جهت پرسیدن از افرادی كه مد نظر قرار می گیرند 5) رجوع به بایگانی دقیق شان، در خصوص موضوع و سابقه‏ افراد 6) جمع آوری اطلاعات آشكار در خصوص موضوعی كه از طریق رسانه ‏های جمعی و نوشتاری در اختیار عموم جامعه قرار می گیرد. 7) هدف قرار دادن مركز اصلی اداری و ساختمانی و تشكیلاتی موضوع 8) بررسی اطلاعات موازی شامل اطلاعات اولیه و مقدماتی راجع به افراد هدف، اطلاعات اولیه و مقدماتی راجع به موضوع و نوع درگیری فرد هدف با موضوع، پیدا كردن روش های اعتماد سازی، پیدا كردن سرنخ. 9) استفاده از روان‏شناسی ارتباطات جهت اخذ اطلاعات. 10) بررسی شخصیت افراد – مانند ترسو بودن یا نوع زبان و لهجه طرف و ... 11) نحوه‏ ورود به بحث 12) نوع پوشش (با عناوین مختلف و مراجع مهم كشوری) مثل نهاد ریاست جمهوری، قوه قضائیه، اداره‏ اطلاعات، دیوان محاسبات و ... به عنوان مثال گاهی جهت رسیدن به شماره موبایل یك رئیس دستگاه اجرایی، ابتدا كارمندان آن دستگاه و خانواده رئیس را بررسی می كنند و مواردی اتفاق افتاده كه شماره موبایل رئیس یك دستگاه اجرایی را از همسر راننده آن رئیس به بهانه ‏های مختلف و با استفاده از ساده لوحی‏ اش گرفته‏ اند. مواردی مانند نیاز به تماس فوری با همسر شما كه موبایلش در دسترس نیست و نیاز به شماره موبایل رییسش داریم و ... راه های مبارزه با تخلیه تلفنی و تلفن های مشکوک 1) كم كردن صحبت با تلفن. 2) هنگام استفاده از تلفن به این موضوع بیندیشیم كه نفر سومی در حال شنیدن مكالمه می باشد. 3) تا كسی را نشناختیم و اطمینان حاصل ننموده ایم به هیچ سئوالی پاسخ ندهیم. 4) هیچ گونه مسائل و اطلاعات طبقه بندی شده را به صورت تلفنی بازگو ننمائیم. 5) حتی الامكان از پاسخ گویی تلفن به وسیله كودكان جلوگیری نمائیم. 6) آموزش‏ های لازم به كودكان و اعضای خانواده داده شود، كه به هیچ عنوان شماره تلفن یا آدرسی را به هنگام صحبت با تلفن بازگو ننمایند. به هر حال تخلیه تلفنی روشی است نه چندان نوین، كه كاربرد بسیاری در خصوص مسائل امنیتی و اطلاعاتی كشور دارد و ممكن است گاهی اوقات هر یك از ما نیز جزئی از پازل تهیه شده دشمنان، جهت دریافت اطلاعات باشیم. منبع : حراست شگرد جدید منافقین برای تخلیه تلفنی بر اساس برخی گزارش های واصله اخيرا گروهك منافقين با خريد تعدادی تلفن همراه و انتقال به كشورهايی كه قرارداد رومينگ با مخابرات دارند اقدام به تماس با هدف مورد نظر، از جمله مراكز نظامی و انتظامی و سياسی در جهت تخليه تلفنی فعاليت می نمايند. از آنجا كه پس از برقراری ارتباط در تلفن های دارای نمايشگر، شماره تلفن همراه داخل كشور ثبت می شود، تخليه شنونده به گمان اينكه تماس از داخل كشور انجام شده است به سهولت تخليه می شود. يا در صورت عدم موفقيت تخليه كننده، شماره تلفن همراه را كه در خارج از كشور در اختيار منافقين می باشد،برای اطمينان به فرد داخل كشور ارائه داده و خواستار برقراری ارتباط تلفنی می شوند. با برقراری تماس،اخبار و اطلاعات لازم مطرح و در اختيار افراد وابسته به گروهك مزبور قرار می گيرد. لذا مراتب برای حفظ هوشياری لازم و پيشگيری از احتمال اعمال هرگونه شگرد منافقين در تخليه تلفنی به شما دوستان و کاربران محترم میلیتاری اعلام ميگردد. دیدن این فیلم را هم به همه عزیزان توصیه می کنم https://www.aparat.com/v/pSYoF پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  18. 1 پسندیده شده
    راستگویی، محور رسانه محور مقاومت این بخش از صحبت های سید حسن نصرالله را قاب کنید و بر سردر قرارگاه های رسانه ای بزنید: ما برای جنگ روانی به توهم و دروغ روی نمی‌آوریم. یکی از مهمترین نقاط قوت رسانه محور مقاومت، راستگویی در انتقال اخبار و رویدادهاست. #نصرالله باتشکر از @bds110
  19. 1 پسندیده شده
    بُرشی از روند توسعه سازمان رزم واحدهای تفنگدار دریایی ناخدا هوشنگ صمدی در کتاب خاطرات خود بنام "تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر می نویسد: سال 1357 باید آمادگی پیدا می کردیم که به عنوان تک یگان سازمانی در ارتش پرچم مخصوص داشته باشیم. پرچم را باید از دست شاه می گرفتیم. بنابر این برای مراسم دریافت پرچم از هر لحاظ باید آمادگی پیدا می کردیم. پرسنل باید به لحاظ آموزش های نظامی، عملیات نمایشی، وضع ظاهری و آراستگی و هماهنگی های لازم برای رژه در مقابل پهلوی دوم آماده می شدند. پرچم تکاوران را ناخدا فیوزی از دست وی دریافت کرد. او پس از دیدن سان به اتاق توجیه (بریفینگ) آمد. دریاسالار حبیب اللهی فرمانده نیروی دریایی و معاونین نیرو هم همراه وی بودند.ما در دفتر فرماندهی گردان تکاوران یک برد بزرگ داشتیم که روی آن نقشه ده سال آینده خودمان را ترسیم کرده بودیم. بر اساس آن نقشه قرار بود تا سال 1366 و ظرف ده سال، تکاوران را از یک گردان به سه لشگر افزایش بدهیم. در این مدت باید در همه پایگاه های نیروی دریایی در بوشهر، خرمشهر، چاه بهار، بندرعباس و حتی عسلویه و جزایر ایران در خلیج فارس تکاور مستقر می کردیم. مسئول تشریح برنامه ده ساله به پهلوی دوم هم من بودم. من به عنوان فرمانده گردان تکاوران دریایی، شروع کردم به گزارش دادن و تشریح برنامه ده ساله خودمان. حدود دو ساعت حرف زدم و درباره برنامه های روزانه، کوتاه مدت و بلندمدت گردان تکاوران برای او و همراهانش صحبت کردم و گزارش دادم. در این مدت پهلوی دوم ایستاده بود و به دقت به گزارش های من گوش می داد. صحبت هایم که تمام شد، وی گفت: "آقای ناخدا چرا ده سال؟ برای بعد از مرگ من می خواهید؟". دستپاچه شدم. گفتم: "خدا نکند قربان!!!!! شاه گفت: "بکنیدش پنج سال. پنج سال دیگر به همان جا برسیم". - اطاعت می کنم قربان! فرمانده نیروی دریایی هم احترام نظامی به جا آورد و گفت: "اطاعت می شود قربان" شاه بازدیدی کرد و سوار هلی کوپتر شد و رفت. تا شاه رفت، تیمسار حبیب اللهی همراه معاونانش آمدند به دفتر من و گفت: "این برد را می کنید پنج سال". جانشین نیرو که جزء همراهان بود گفت: "تیمسار کار مشکلی نیست. می خواهیم سالی هزار نفر بگیریم، از این به بعد دو هزار نفر می گیریم. در سال می خواهیم دویست تن تجهیزات بگیریم، چهارصد تن می گیریم. می شود پنج سال". تیمسار حبیب اللهی گفت: "هر کاری می خواهید بکنید. همین جا می مانید، کارها را می کنید و تحویل ناخدا می دهید و بعد برمی گردید تهران". در کمتر از 48 ساعت بُرد ده ساله را به پنج ساله تبدیل کردند. بر اساس برنامه ریزی جدید قرار شد تا سال 1362 ایران سه لشگر تکاور داشته باشد. البته کمی بعد و با شروع انقلاب اسلامی در ایران، همه برنامه ها متوقف شد و آن طرح رویایی ناتمام ماند ....
  20. 1 پسندیده شده
    منابع انرژی نبرد آینده نبرد بر سر انرژی خواهد بود جمله ای که زیاد شنیده ایم ، ولی باز بیشتر خواهیم شنید اما آن سوی خبرها، این جمله را آن طور که میخواهد به خورد ما می دهد و این خطر جدی هست چون بحث تنوع، پایداری، تکنولوژی و ... همزمان مطرح می شود ولی کمتر به آن پرداخته می شود و یا در دعوای سیاسی پنهان می شود. چندی پیش صحبت های یک استاد دانشگاه شریف پخش شد که در رسانه های بصورت سیاسی دیده شد ولی هیچ کس در مورد نکات مهمی که در این حرف ها بود بحثی نکرد. و همه انچیزی که دوست داشتند را دیدند. در حالی که این استاد داشت نکاتی فنی رو میگفت، کمتر بحث شده است یا سیاسی شده لینک خلاصه نکاتی که مهم بود: انرژی اتمی تنها یک بخش از پکیج انرژی بود که به ما نمی دادند ، از بقیه پکیج نباید غافل شد انرژی اتمی رو فقط انرژی برق نبینید، چون اون موقع انرژی متروکه ای محسوب میشه، موارد دیگری رو هم داره که به چشم ما نمیاد، صنایع جانبی اون هست که زیاد خوش آیند غربی ها نیست ما روی تکنولوژی نیروگاه اتمی کار نکردیم، و این برای ما ضعف محسوب میشه اگر همان انرژی و همت ملی که برای انرژی اتمی گذاشتیم برای انرژی خورشیدی نذاریم، قضیه انرژی هسته ای بصورت انرژی خورشیدی سرمان تکرار خواهد شد. هزینه انرژی بسیار پایین خواهد اومد، اون وقت تکنولوژی معنی پیدا میکنه ما باید صادر کننده اول برق در منطقه باشیم امنیت انرژی با کمک مولدهای پراکنده، سبک و مردمی ایجاد میشود کسی که انرژی و برق داشته باشه، آب هم خواهد داشت برق ارزان یعنی آب ارزان در زمان جنگ چون به نفت ما وابسته بودن، زیاد بهمون ضربه نزدن، ولی وقتی مستقل شدن ، نفت را به راحتی تحریم کردند. دوباره باید جهان رو به خودمون وابسته کنیم، تا نتوننن هرکاری دلشون میخواد بکنن برای 30 سال آینده برنامه ریزی کنید باید خودمون رو برای 30 سال آینده آماده کنیم تکنولوژی های اینده روی پیل های سوختی هیدروژنی / انرژی خورشیدی / و ... ------------------------------------------- نمیخوام برداشت سیاسی کنید، کلید واژه هایی که تو صحبت های این استاد دانشگاه بود، کلید واژه همه ما خواهد بود فریب جزئیات رو نخوریم اگر همان انرژی و همت ملی که برای انرژی اتمی گذاشتیم برای انرژی خورشیدی نذاریم، قضیه انرژی هسته ای بصورت انرژی خورشیدی یا هر انرژی دیگر سرمان تکرار خواهد شد. ما باید صادر کننده اول برق در منطقه و حتی در دنیا باشیم امنیت انرژی با کمک مولدهای پراکنده، سبک و مردمی ایجاد میشود کسی که انرژی و برق داشته باشه، آب هم خواهد داشت امروز با قطعی برق و خاموشی های پر تکرار و کمبود آب در مناطق مختلف کشور، این صحبت ها و بحث امنیت انرژی بیش از پیش مطرح می شود. خدا رو شکر تکنولوژی نیروگاه های ترکیبی داره وارد میشه، ولی کافی نیست ما نیروگاه های خورشیدی پراکنده به شدت نیاز داریم، و این فرصت رو داریم که با همکاری چین این تهدید رو به فرصت تبدیل کنیم لینکی که دوستمون @majid363 لطف کردند تغییر اقلیم و بادهای 120 روزه سیستان لینک در تکمیل این صحبت میتونم بگم، چینش درست توربین های بادی، میتونه هم این بادها رو بشکنه و هم انرژی برق برای گرما تامین کنه
  21. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از هزاران صفحه بسیار سیاه و تاریک کارنامه منافقین را باید به «انفجار هفتم تیرماه 1360» اختصاص داد. هفتم تیر ماه 1360 واقعه‌ای رخ داد که شاید اثر آن بر جریان انقلاب اسلامی تاکنون ادامه داشته باشد. در فضایی که جمهوری اسلامی ایران نیازمند اندیشه‌سازی و نقد و نظر بود. دشمن با به شهادت رساندن سید محمد بهشتی و یارانش نقشه‌ای را پیاده کرد تا بتوان جمهوری اسلامی ایران را از مسیر خود منحرف کند. سیدمحمد بهشتی با انفجار دو بمب در ساختمان اصلی حزب جمهوری اسلامی به همراه ۷۲ تن دیگر در ۷ تیر ۱۳۶۰ به شهادت می‌رسد. انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در روز هفتم تیر 1360 در حالی که در دفتر حزب جمهوری اسلامی ، اجلاسی از سران آن در حال برگزاری بود، بمب قدرتمندی منفجر شده و بیش از هفتاد تن از مقامات بلندپایه حکومتی از جمله، رئیس دیوان عالی کشور (دبیرکل حزب- شهید بهشتی) ، چهار تن از وزرای کابینهٔ دولت، ۲۳ نمایندهٔ مجلس و چندین تن از دیگر مقامات ترور شدند. مدتی بعد کرسی ریاست جمهوری به محمدعلی رجائی سپرده شد و به سمت دبیرکل دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی انتخاب شد. هم چنین وی محمدجواد باهنر را به مقام نخست‌وزیری خویش برگزید. مسعود رجوی و ابوالحسن بنی صدر که در خفا به سر می‌بردند، توسط خلبان اختصاصی شاه سابق ایران، بهزاد معزی، طی یک عملیات پروازی از پایگاه یکم شکاری [پایگاه شهید لشکری] به وسیلهٔ یک هواپیمای جت [در واقع تانکر سوخت رسان 707] از کشور خارج و در فرودگاه پاریس فرود آمدند. رجوی و بنی صدر به همراه برخی گروه‌های دیگر، آغاز فعالیت شورای ملی مقاومت را برای مبارزه با نظام جمهوری اسلامی اعلام کردند. ( منبع ویکی پدیا ) در حادثه هفتم تیر چه کسی بمب را به مجاهدین داده بود؟ محمدحسن اصغرنیا از اعضای شورای مرکزی و مسئول آموزش حزب جمهوری اسلامی و از بازماندگان انفجار 7 تیر 1360 در مقر این حزب، دراین‌باره بیان می‌کند: «حزب جمهوری اسلامی هر هفته یکشنبه‌ها بعد از نماز مغرب و عشا جلساتی داشت، اگرچه دستور جلسه هفتم تیرماه در رابطه با تورم و گرانی بود، اما شهید بهشتی عنوان کردند که موضوع مهم‌تری هست و باید به آن پرداخته شود. ایشان ضمن صحبت در رابطه با وضعیت حساس کشور از نبود گزینه برای کاندیداتوری ریاست جمهوری در حزب جمهوری اسلامی سخن گفته و سپس بر این مسئله که بیرون از حزب رجایی گزینه مناسبی است، تأکید کردند». به روایت این شاهد عینی انتهای سخنرانی دکتر بهشتی یعنی درست در همین لحظه بمب منفجر شد و صدای انفجار مهیبی تمام سالن را پر کرد. نقش مجاهدین (منافقین) در حادثه هفتم تیر مرتضی محمدخانی از دیگر بازماندگان این حادثه برشدت انفجار تأکید کرده و گفته است: «آن شب وقتی بمب منفجر شد همه ناله می‌کردند و شهادتین می‌گفتند، اما بعد از چند دقیقه صداهای کمتری به گوش رسید و ظاهراً بسیاری از آنان که ناله می‌کردند، شهید شدند. شدت انفجار آن‌قدر زیاد بود که طاق سقف ویران شد در چنین شرایطی ظاهراً جرثقیلی آورده بودند تا این طاق ویران را بردارند، اما زنجیر جرثقیل پاره شد و دوباره آوارهایی بر سر حادثه دیدگان ریزش کرد. در حقیقت این طاق ویران روی آوار افتاد. صداهای زیادی از پشت‌بام به گوش می‌رسید و آن‌طور که متوجه شدم، نجات حادثه دیدگان از زیر آوار کار سختی بود و نمی‌دانستند چه‌کار کنند». محمدرضا کلاهی عامل ترور هفتم تیر طبق بررسی‌هایی که بعد از انفجار انجام شد، عامل این حادثه تروریستی فردی به نام محمدرضا کلاهی است. محمدرضا کلاهی از اعضای مجاهدین خلق بود که ابتدا به‌عنوان کاردان فنی تجربی تجهیزات صوتی وارد حزب جمهوری اسلامی شد بعد از مدتی ارتقا درجه یافت و مسئول هماهنگی جلسات شد. او در روز هفت‌تیر ۱۳۶۰ به‌وسیله یک کیف‌دستی دو بمب کوچک را وارد ساختمان اصلی حزب جمهوری اسلامی می‌کند. یکی از بمب‌ها را زیر تریبون شهید بهشتی و دیگری را بروی یکی از ستون‌های اصلی ساختمان قرار می‌دهد که با انفجار آن‌ها سقف ساختمان فرومی‌ریزد. وی بعد از انفجار به فرانسه فرار می‌کند و بعد از مدتی به هلند می‌رود. او بعد از خروج از ایران نام خود را به «علی معتمد» تغییر می‌دهد و بنا به اخبار منتشر شده در آذر ۱۳۹۴ در شهر المیره هلند با اصابت گلوله از فاصله نزدیک به هلاکت می‌رسد. مجاهدین خلق عامل اصلی هفتم تیر هستند؟ مسعود خدابنده عضو اسبق سازمان مجاهدین خلق و از نزدیک‌ترین حلقه‌ها به مسعود رجوی، در سال ۱۳۷۵ از سازمان جدا شد. او درباره عملیات تروریستی ۷ تیر می‌گوید: «در مورد انفجار دفتر نخست‌وزیری و دفتر حزب جمهوری اسلامی، فکر نمی‌کنم کسی در بین اعضاء، هواداران، اعضای شورا و یا جداشدگان وجود داشته باشد که نداند آن انفجارها کار سازمان بوده. بله! رجوی بارها در جلسات این مسئولیت را پذیرفته و البته آن روزهایی هم که مسئولیت را با کنایه می‌پذیرفت (می‌گفت این خشم خلق قهرمان بود که این کار را کرد) به خاطر حضورش در فرانسه بود که با رفتن به عراق این قید دیگر برایش وجود نداشت». موضوع دیگری که باید به آن بپردازیم قدرت بمب‌هایی است که در آن سالن منفجر شد. اگر نگاهی به گذشته و اقدامات گروه مجاهدین خلق بکنیم، می‌بینیم که این گروه معمولاً یا با سلاح گرم و یا با بمب‌های ضعیف عملیات انجام می‌دانند و توانایی ساخت چنین بمب‌هایی را نداشتند؛ که در این صورت وجود این بمب‌ها دو حالت دارد؛ یک اینکه این بمب‌ها را سازمان‌های جاسوسی کشورهایی مانند اسرائیل و آمریکا به آن‌ها داده باشند و یا اینکه این بمب‌ها غنائمی باشند که از خالی کردن اسلحه‌خانه‌های ارتش در اول انقلاب به‌دست‌آمده باشند. حمایت های آمریکا از مجاهدین خدابنده درباره حمایت‌های آمریکا از سازمان مجاهدین خلق به رسانه‌ها می‌گوید: وقتی مجاهدین خلق از عراق اخراج شدند، آمریکا با پرداخت حدود سی میلیون دلار (سه پرداخت ده میلیون دلاری) به آلبانی و فشارهای سیاسی و خارج کردنِ سازمان از لیست تروریستی امریکا و اروپا، دولت آلبانی را وادار کرد که این‌ها را بپذیرد. خیلی از عملیات‌ها را سازمان دستوری انجام می‌داد. مثلاً ترور صیاد شیرازی با دستور صدام صورت گرفت؛ یعنی صدام بابت این کار به رجوی پول داد. نوارهایش هم وجود دارد. حتی رجوی سر قیمت این کار چانه می‌زد. زدنِ صیاد شیرازی هیچ ربطی به رجوی نداشت. او پول گرفت تا این کار را بکند؛ یعنی یک حرکت کاملاً مزدورانه انجام داد. منبع: خبرگزاری آنا بخش ویژه نظامی منافقین خبرگزاری دانشجو به نقل از کانال تلگرامی هابیلیان با انتشار فیلمی از نحوه فعالیت بخش ویژه نظامی در سازمان مجاهدین خلق پرده برداشت : «بخش ویژه نظامی» منافقین کمتر از ۲ماه پس از آغاز فاز نظامی و رویارویی مسلحانه در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران ؛ آغاز به فعالیت کرد. این بخش با «بخش نظامی» سازمان متفاوت بوده و مأموریت و کارکردی دیگر داشت و بیشتر به اقدامات اطلاعاتی و مأموریت های خاص می پرداخت. https://www.aparat.com/v/8710B پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  22. 1 پسندیده شده
    به نام خدا Aurora Flight Sciences Orion هواپیمای بدون سرنشین (UAS) ارتفاع متوسط، مداومت بالا (MALE) (2013) در دنیای هواپیما های بدون سرنشین، معروف به پهپاد ها، چالشی برای تولید پلتفرم ارتفاع متوسط، مداومت بالا (MALE) وجود دارد که با بودجه تدارکات نظامی و هزینه های نگهداری بلند مدت همخوانی داشته باشد. در حال حاضر تعداد کمی از نمونه های پهپاد های با مداومت بالا در حال توسعه هستند؛ Phantom Eye بوئینگ و Global Observer شرکت AeroVironment، که هردوی آن ها از سوخت هیدروژن استفاده می کنند. رقیب جدید این پهپاد ها در کلاس MALE، پهپاد Orion است که توسط Aurora Flight Sciences ماناساس در ویرجینیا معرفی شده است. این هواپیما در حال حاضر در دست توسعه است و تلاش می شود تا به مداومت 120 ساعته با محموله 453 کیلوگرمی تا ارتفاع 6096 برسد. پهپاد های مداومت بالا از لحاظ کاهش هزینه پلتفرم ناشی از عدم نیاز به بازگشت مداوم به پایگاه، فرود، آماده‌سازی و سوخت گیری پیش از ادامه ماموریت، مزایای بالایی دارند. بی سرنشین بودن این سامانه ها از در معرض خطر قرار گرفتن خلبان هنگام عبور از قلمرو دشمن جلوگیری می کند. با اضافه شدن توانایی های خودکار، یک پهپاد MALE مدرن می تواند با تعداد نیروی عملیاتی کمتر و هزینه های پایین‌تر ناشی از کاهش نیاز به فرود چندباره در یک سورتی پرواز، چندین ماموریت را به اتمام برساند. Orion اولین قدم هایش را برای تحقق اهداف پروژه "120/1,000/20,000" ارتش آمریکا که بیش از پیش به دنبال پهپاد های با مداومت بالا است، برداشته است. درخواست های نظامی (و تجاری) برای این چنین سامانه هایی رو به افزایش است. Orion برخلاف پهپاد هجومی پریدیتور، بیشتر در رده پلتفرم های نظارتی (مانند گلوبال هاوک شرکت نورثروپ گرومن) قرار می گیرد. شرکت Aurora Flight Sciences در سال 1989 توسط مهندس، جان اس. لانگفورد سومT تاسیس شد و در حال حاضر در 4 شعبه اصلی خود، حدود 350 کارمند دارد. این شرکت کار خود را با پهپاد های جمع‌آوری داده مربوط به تغییرات آب و هوایی شروع کرد. همچنین در ساخت قطعات پروژه گلوبال هاوک شرکت نورثروپ گرومن و بالگرد های Sikorsky مشارکت داشته است. این شرکت خط تولید پهپاد های Perseus، Theseus، Chiron، MarsFlyer، the GoldenEye، Excaliber، the SunLight Eagle، Odysseus و Orion را در اختیار دارد. Orion همانند هواپیما های مرسوم از بدنه مرکزی، بال های یکپارچه و واحد دم سنتی برخوردار است. بدنه کمی بزرگ‌تر از حد معمول به نظر می رسد تا تجهیزات ماموریتی، سامانه های اویونیک، ذخیره سوخت و ... را در خود جای دهد. کناره ها صاف اند و بخش دماغه از نظر آیرودینامیکی اصلاح شده است (از برخی جهات شبیه گلوبال هاوک). بال های صاف، منعطف و عریض آن که از یک واحد فیبر کربنی ساخته شده، در بالای بدنه نصب شده تا با تولید کافی نیروی بالا برنده، در برخاست به موتور ها کمک کند. در زیر هر بال یک محفظه موتور قرار دارد که به کناره بدنه نزدیک است. بدنه به سمت عقب باریک و تبدیل به یک میله گرد می شود که واحد دم را در خود نگه می دارد. واحد دم از یک سکان عمودی و یک جفت بال های افقی رو به جلو تشکیل شده است. در بین چرخ ها، فقط چرخ جلویی به عقب و داخل بدنه جمع می شود و چرخ های اصلی، که در پوشش آیرودینامیک قرار دارند، ثابت هستند. رانش این پهپاد توسط 2 موتور توربو دیزل آسترو سری AE300 تامین می شود که راه حلی کم مصرف برای هواپیما هایی با این ابعاد و دامنه ماموریتی است و به Orion اجازه می دهد تا از سوخت هواپیمای معمولی استفاده کند (برخلاف سوخت هیدروژنی Phantom Eye و Global Observer). منشاء Orion به درخواست ارتش ایالات متحده در سال 2006 برای یک پلتفرم نظارتی هواپایه با سوخت هیدروژنی برای رفع نیاز "ارتفاع متوسط، مداومت بالا" (HALL) بر می گردد. در سال 2008 شرکت Aurora تلاش کرد تا توجه نیروی هوایی ایالات متحده را به نسخه کلاس متوسط پهپاد Orion که با پیشرانه های بنزینی معمولی کار می کرد، جلب کند. پس جلب نظر آن ها، USAF قراردادی توسعه ای برای تحقیقات بیشتر روی Orion MALE امضا کرد. با توجه به وضعیت فعلی ، انتظار می رود Orion در حوزه خودکار بودن و محموله های ماژولار حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد. در بخش نظامی این هواپیما برای نقش نظارت، شناسایی و جمع‌آوری اطلاعات (همانند گلوبال هاوک) استفاده خواهد شد. به همین دلیل محموله هایش هم شامل دوربین، اپتیک ها، حسگر ها و تجهیزات جمع‌آوری اختصاصی می شود (اوریون پهپادی "Hunter-Killer" نیست). هدف این برنامه ارائه پایداری فوق‌العاده در عین حمل محموله هایی قابل مقایسه با سری پریدیتور جنرال اتمیکس است که در افغانستان و عراق خدمات مفیدی به نیروی هوایی ایالات متحده ارائه دادند. اولین پرواز عمومی Orion بدون محموله های ماموریتی در بیست و چهارم آگوست 2013 انجام شد. این تمرین 3 ساعت و 31 دقیقه به طول انجامید و به ارتفاع 2438 متری (از سطح دریا) دست یافت. در دسامبر 2014، Orion به مداومت 80 ساعته دست پیدا کرد. انجمن ملی هوانوردی این رکورد را تائید کرد تا Orion رکورد 30.4 ساعته پهپاد گلوبال هاوک را که در سال 2001 ثبت شده بود، بشکند. اما با تصمیم نیروی هوایی به عدم خرید آن، Orion به یکی از آشیانه های شرکت منتقل شد. کمبود بودجه، طول بال 40 متری که در اکثر آشیانه های فعلی نیروی هوایی جا نخواهد شد، سرعت، محموله و تسلیحات کمتر نسبت به MQ-9 ریپر و عدم وجود تجهیزات عملیاتی برای یک پهپاد با مداومت چند روزه از دلایل این تصمیم عنوان شد. در ژانویه 2016، اعلام شد که ممکن است Orion در رقابت ISR برای قرار گرفتن در کنار پریدیتور و ریپر شرکت کند. در آپریل 2017، Orion ممکن است در نقش نظارت بر فعالیت های دریایی در خلیج مکزیک و منطقه کارائیب در "برنامه دیوار مرزی ترامپ" شرکت کند. تنها نمونه تکمیل شده این پهپاد توسط نیروی هوایی و خدمات گارد ساحلی ایالات متحده آزمایش خواهد شد. Aurora همچنین به دنبال فروش این پهپاد به اداره امنیت میهن برای محافظت از مرز های دریایی است. این شرکت با Big Safari همکاری می کند تا بلوک 1 این پهپاد را به صورت محدود تولید کند. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2013 - وضعیت: بازنشته - تعداد فروند ساخته شده: 1 - سازنده: Aurora Flight Sciences (ایالات متحده) - کشورهای مصرف کننده: ایالات متحده (پیشنهاد شده) - نقش: جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 15.2 متر - طول بال ها: 40 متر - وزن: 2350 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 3450 کیلوگرم (1100 کیلوگرم ظرفیت بار) - قوای محرکه: 2 موتور توربو دیزل آسترو AE300 حداکثر سرعت: 170 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 7620 متر - برد: 24000 کیلومتر - تسلیحات: سنسور الکترواپتیک/مادون قرمز چند طیفی، شنود اطلاعاتی، فیلم برداری و تصویربرداری فراطیفی، نظارت هوایی گسترده، رادار آگاهی از دامنه دریایی، رادار نفوذ از شاخ و برگ درختان، رادار روزنه مصنوعی، نشانه گذاری اهداف متحرک پیاده، رله ارتباطی میدان دید و فرای آن - نسخه ها: Orion (سری پایه) منبع
  23. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدا لازم است برخی مفاهیمی که در تایپک بیان خواهد شد تعریف شود که دوستان و خوانندگان عزیز دچار ابهام نشن مفهوم مادون قرمز تصویری از دوربین‌ حرارتی که بر اساس ثبت امواج مادون قرمز کار می‌کند. به طور کلی اشیاء یا چشمه‌های مختلف، امواج مادون قرمز را در طیف وسیع طول موجی ساطع می‌کنند. سنسور‌ها و آشکارسازهای توسعه پیدا کرده توسط دانشمندان تنها قادر هستند ناحیه طول موجی خاصی را پوشش دهند. از این حیث، جهت راحتی کار و استاندارد‌سازی، دانشمندان ناحیه مادون قرمز را به زیرناحیه‌هایی به قرار زیر تقسیم‌بندی کرده‌اند. توجه داشته باشید که جدول زیر کلی‌ترین تقسیم‌بندی است. لازم به ذکر است که دو ناحیه NIR و SWIR در برخی مراجع به مادون قرمز بازتابی (reflected infrared) موسوم هستند. همچنین دو ناحیه NWIR و LWIR، مادون قرمز حرارتی (thermal infrared) خوانده می‌شوند. همچنین طبق استاندارد جهانی ISO 20473، ۳ زیر ناحیه زیر را داریم. در ادامه به تفاوت بین ناحیه های مختلف می پردازیم مادون قرمز کوتاه طول موج ، یا SWIR ، به طور معمول به عنوان 0.9 -- 1.7 میکرومتر طول موج محدوده تعریف شده است. دوربین های SWIR به طور کلی مزایای قابل توجهی در مقایسه با سایر دوربین ها (MWIR/LWIR) دارند. این دوربین ها این توانایی را دارند که جزئیات بسیار بشتری از سوژه را که پشت مه دود، ابرها، پنهان شده اند نشان بدهد. دوربین های SWIR تنها فناوری طول موج هستند که می توانند به پوشش ابر نفوذ کنند و تصویر روشنی را ضبط کنند. مادون قرمز طول موج میانی (MWIR) دوربین های موج میانی به عنوان سیستم های تشخیص برای نشت گاز استفاده می شوند که برخی از آن ها برای چشم انسان کاملاً نامرئی هستند! MWIR به طور معمول به عنوان محدوده طول موج ۳٫۰ – ۵٫۰ میکرومتر تعریف می شود. این دوربین ها قادرند کوچکترین نشتی گاز را به همراه نوع آن علاوه بر دما تشخیص بدهند. این نوع از دوربین ها جزئیات و مشخصات بسیار کاملی از سوژه ارائه می دهند. طول موج بلند مادون قرمز (LWIR) دوربین های بلند طول موج مادون قرمز دستگاه های اولیه مورد استفاده در شیوه های بازرسی دما هستند این دوربین ها پرکاربردترین نوع دوربین ها هستند که در کاربردهای خانگی صنعتی و هواپیماهای بدون سرنشین استفاده می شوند LWIR به طور معمول به عنوان محدوده 8.0 – 14.0 میکرومتر طول موج تعریف شده است. طول موج بلند مادون قرمز رایج ترین شکل استفاده شده از فن آوری مادون قرمز است. تصویرگرهای LWIR دماهای تابشی را تشخیص می دهند که نشان دهنده اطلاعات مهم به اپراتور است نشانگرهای لیزرهای دو رنگه این نوع از لیزرهای از دورنگ استفاده می کند. یکی به صورت کد گذاری برای معرفی هدف به موشک یا بمب و دیگری برای شناسایی اهداف ماموریت های Intelligence, Surveillance and Reconnaissance (ISR)( هوشیاری نظارت و شناسایی) در این نوع از عملیات ها فرماندهان رفتارهای ( شامل حرکات تجهیزات فرکانس هایی رادیویی و ..) دشمن را برای مدتها در زیر نظر دارند و با توجه به اونها رفتارهای دشمن را رمز گشایی می و تصمیم مناسب با هر نوع عملیات دشمن را میکیرند. حالا به بحث اصلی یعنی غلاف هدفگیری لایتینگ می پردازیم غلاف هدفگیری لایتینگ این پاد با کد AN / AAQ-28 در نیروی هوایی آمریکا استفاده می شود . محصول مشترک شرکت رافائل اسراییل و نورث گرومن آمریکا هست و هواپیما را قادر می کد تا از سلاح های هایت شونده توسط مهواره و یا لیزر در تمام شرایط آب و هوایی استفاده کند . این غلاف در عمر بیشتر از 20 ساله خود حدود یک میلیون ساعت تجربه عملیاتی در نقاط مختلف دنیا داشته داشته که با دقت بیشتر از 95 درصدتوانسته اهداف مختلف را منهدم بکند. LITENING یک غلاف هدف ماژولار است است که به خارج هواپیما متصل می شود. غلاف هدف گذاری شامل یک سنسور مادون قرمز (FLIR) با وضوح بالا و رو به جلو است که تصویر مادون قرمز هدف را برای خدمه هواپیما نمایش می دهد. جزئیات اجزا تشکیل دهنده پاد علاوه بر این دارای یک دوربین CCD است که میدان دید بسیار گسترده ای دارد و همچنین داراری یک سنسور برای هوایت اینرسایی می باشد. غلاف مجهز به یک نشانگر لیزر برای هدایت دقیق مهمات هدایت شونده با لیزر است همچنین از یک لیزر فاصله یاب برای ناوبری دقیق استفاده می کند . این لیزر قادر است به صورت خودکار با توجه به ارنفاع هواپیما سرعت و یا مانور اهداف را شناسایی کند و روش مناسب برای حمله به هدف و زمان ازاد سازی تسلیحات را مشخص کند. علاوه بر این این پاد می تواند اهدافی که توسط سایر منابععلامت گذاری شده باشد را شناسایی و در صورت لزوم حمله کند. طرح این غلاف در شرکت صنایع پشرفته رافال آغاز شد و در سال 1995 شرکت نورث گرومن آمریکایی حاضر به همکاری برای توسعه بیشتر و فروش آن شد. مدل ها Litening II / ER / AT اولین بروز رسانی جهت این پاد در سال 1999 با استفاده از تکنولوژی های جدید شناسایی مادون قرمز و نشانگرهای لیزری و بروز رسانی نرم افزار انجام شد. در سال 2001 سنسور مادون قرمز که تصویری با وضوع 259*320پیکسل تولید می کرد با نسل جدید سنسورهای مادون قرمز که وضوح 512*640 را ارائه می کردند تعویض شد همچنین از لنز هایی با دامنه دید بالاتر استفاده شد . این نوع به نام LITENING ER شناسایی می شود. همچنین در سال 2003 نسل جدید نشانگرهای لیزری روی این پاد نصب شد که اجازه نشانه گذاری همزمان چند هدف را می داد به این مدل LITENING AT گفته می شود. همچنین در بروز رسانی های بعدی مجهز به سیستم های مدیریت میدان نبرد و ارتباط امن دوطرف شد. LITENING G4 تحویل آن به نیروهای آمریکایی در سال 2008 آغاز شد ، این مدل سنسورهای جدیدی را برای بهبود شناسایی هدف و سایر ویژگی های پیشرفته شناسایی و شناسایی هدف اضافه کرد. در این نسل از نرم افزارها پردازش تصویر جهت بهبود کیفیت تصویر و بزرگ نمایی تصاویر به همراه یک الگوریتم برای تحلیل رنگ های موجود در هدف و سنسور های جدید 1K*1K مادون قرمز استفاده شده . با توجه به ماژولار بودن این غلاف سایر مدل ها قابلیت ارتقا به این مدل را دارند . دانمارک اولین مشتری بین المللی این غلاف هست هندوستان هم 150 تا از این مدل را برای نصب روی سوخوهای 30 و میگ های 29 سفارشداده. LITENING SE عمده ارتقا های انجام شده روی این مدل به روز رسانی نرم افزار ها و سیستم ها جهتارتباط دو طرفه و مدیریت میدان جنگ و از طرف دیگر تحلیل خسارات وارد آمده به هدف هست.. LITENING 3 این مدل قابلیت تصویر برداری و نقشه برداری از فاصله دور با وضوح بالا را دارد. این مدل در تایفون های نیروی هوایی انگلستان و تجاس های هندی قرار هست استفاده شود. طرح های آینده استفاد از دوربینها با رزولیشن بسیار بالا همچین استفاده از سنسورهای مادون قرمز MWIR , SWIR که اجازه تصویر برداری از اهداف که حتی پشت ابر پرده دود یا مه پنهان شده اند . استفاده از سیستم های ارتباط چند بانده که عمل اختلال روی آن را بسیار دشوار می کند . همچنین استفاده از لیزر دو رنگه و لیزر با قابلیت رهگیری همزمان چند هدف . این مدل قابلیت تولید تصاویر رنگی و شبیه سازی سه بعدی تصاویری هست که توسط دوربین ها ضبط می شوند . همچنین قابلیت تصویر برداری رادار با وضوح بالا و جمع آوری علائم الکترونیکی تجهیزات دشمن هم به آن اضافه شده . علاوه بر این نسل جدید این پاد قابلیت ناوبری را هم دارند . قابلیت ISR هم به این نسل داده شده فریب و پنهان کردن ادوات این نسل یه خاطر سنسورهای بسیار پیشرفته مادون قرمزی که برای اولین بار روی یک پاد عملیاتی شده دشوار می باشد و این پاد می تواند از روی گازهای خروجی از منابع مختلف اهداف را شناسایی کند مشخصات طول : 2.2 متر قطر: 406/0 متر وزن : 208 کیلوگرم جنگنده هایی که این پاد روی انها استفاده شده : کشورهای استفاده کننده به همراه مدل جنگنده : استرالیا روی جنگنده اف 18---- برزیل روی جنگنده های F5M,AMX,C-390----کلمبیا بر روی هواپیمای کفیر----دانمارک روی جنگنده های F16----شیلی روی جنگنده F16----جمهوری چک روی جنگنده های JAS39 , L-159----مراکش جنگنده های F5 , F16----فنلاند روی جنگنده F18----آلمان روی جنگنده های TORNADI, TYPHOON----یونان F4----مجارستان JAS 39----اندونزی F16----هند روی جنگنده های MIG29-TEJAS-JAGUAR-SU30-MIRAGE200----اسراییل F15-F16----ایتالیا AMX- AV8,TORNADO----قزاقستان SU27----هلند F16----پرتقال روی جنگنده F16----رومانی روی جنگنده MIG 21----سنگاپور روی جنگنده اف 16----انگلستان روی جنگنده TYPHOON----فریقای جنوبی روی JAS-39----سوئد روی جنگنده JAS-39----اسپانیا AV-8,F15,TYPHOON----تایلند روی جنگنده JAS 39----ترکیه روی F4----نیروی هوایی امریکا F16-F15 - B52,A10----نیروی دریایی امریکا AV-8,EA6,F18----ونزوئلا F16 منبع 1 منبع 2 منبع 3 منبع 4 منبع 5 منبع 6
  24. 1 پسندیده شده
    به نام خدا ARP Golden Eagle پهپاد جاسوسی، شناسایی، نظارت (2015) بلاروس با محصولات جدید خود، از جمله Condor و Golden Eagle، وارد حوزه هواپیماهای بدون سرنشین شده است. Golden Eagle در MAKS 2015 رونمایی شد و طبق گزارش ها، وزارت دفاع بلاروس به دنبال تهیه مجموعه ای از این پهپاد های تاکتیکی برای اهداف امنیتی (جاسوسی، نظارت، شناسایی) است. کارخانه تعمیر هواپیما 558 (بخش هواپیمایی بدون سرنشین)، سازنده این پهپاد، به دنبال صادرات آن است. در حال حاضر از 10 سامانه (30 هواپیما) سفارش داده شده، حداقل 2 سامانه تحویل داده شده است. طراحی اصلی آن، بدنه ای تیوبی شکل است که موتور، سامانه اویونیک و حسگر ها را در خود جای داده. دماغه گرد و دم مخروطی از دیگر ویزگی های ظاهری آن است. یک ملخ 2 پره در پشت پهپاد دیده می شود. بال های اصلی، با بالچه های انتهایی، در قسمت شانه بدنه نصب شده اند و رو به عقب هستند. Golden Eagle از منجنیق پرتاب می شود. پهپاد Condor حدود 100 کیلومتر برد و ظرفیت محموله 120 کیلومتری دارد. محموله قابل تغییر است و به مشتری اجازه می دهد تا متناسب با ماموریت مورد نیاز (تمرین، استقرار فعال در منطقه مورد مناقشه) ، آن را تغییر دهد. بلاروس چندین مدل پهپاد دیگر هم دارد که از جمله آن ها می توان به Grif-1، INDELA-I.N.SKY و Berkut اشاره کرد. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2015 - تعداد فروند ساخته شده: 30 - سازنده: کارخانه تعمیر هواپیمای 558 (بخش هوایی بدون سرنشین) (بلاروس) - کشورهای مصرف کننده: بلاروس - نقش: جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - تسلیحات: ندارد. محموله ماموریتی شامل اپتیک ها و حسگر ها - نسخه ها: Golden Eagle، Golden Eagle-2 منبع
  25. 1 پسندیده شده
    چند ویدئو از پادهای ساخت رافائل و التا سیستمز اسراییل RAFAEL Litening Advanced Targeting Pod https://www.aparat.com/v/r7TuU ELTA-ELM-2060P SAR Pod پاد رادار روزنه مصنوعی https://www.aparat.com/v/9tgZI ترکیب پاد های شناسایی+رادار روزنه مصنوعی RecceLite + SAR https://www.aparat.com/v/5rm7x RAFAEL Litening + SAR https://www.aparat.com/v/9gWG7 گزارشی از غرفه رافائل در نمایشگاه هوایی پاریس 2019 https://www.youtube.com/watch?v=XPLzgHizs4g آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری