برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 28 تیر 1400 در پست ها
-
6 پسندیده شدهتصاویر این جنگنده در ویدئو تبلیغاتی و بنرهای منتشر شده از ان . . . . . . . میگ نیست، سوخو هست لطفا مدیران نام تایپیک را اصلاح بفرمایند متشکرم
-
4 پسندیده شدهسلام فیلم ارباب حلقه ها ، قسمت اول : یاران حلقه "... و چيزهايي که نبايد از ياد مي رفتند ، فراموش شدند . تاريخ اسطوره شد و اسطوره افسانه شد . به مدت دو هزار و پانصد سال .... " پی نوشت : این جمله از فیلم است و در کتاب وجود ندارد
-
2 پسندیده شدهبسم ا... سی و سومین سالگرد پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران 27 تیر 1367 -27 تیر 1400 متن کامل پیام حضرت امام (ره) ه مناسبت پذیرش قطعنامه ۵۹۸ روز پذیرش قطعنامه و انعکاس آن در میان رزمندگان - 27 تیر سال 1367 https://www.aparat.com/v/dwy5H
-
2 پسندیده شدهمومیایی مصری حلوان-300 نخستین جت جنگنده مصری دوگونه رهگیر و ویژه حملات زمینی جنگنده حلوان -300 در شبیه ساز DCS در دهه شصت میلادی ، جمال عبدالناصر که پس از یک کودتای نظامی برسرکار آمد ، با توجه به پیشینه جنگ 1956 و کاربرد نیروی هوایی بعنوان یک عامل برتر در درگیریهای گذشته ، سرمایه گذاری بر روی تولید یک جنگنده تک پیشرانه مافوق صوت بومی را برای توسعه نیروی هوایی ارتش مصر در دستور کار خود قرار داد . درآن زمان ، نیروی هوایی مصر بشدت متکی بر جنگنده های جت نسل دوم روسی نظیر میگ-21 و میگ-19 بود که بخش عمده ای از ناوگان نیروی هوایی این کشور را تشکیل می داد تا یک وزنه برابر را در برابر جنگنده های فرانسوی میراژ-3 نیروی هوایی عبری ایجاد کند . جنگنده های میراژ-3 نیروی هوایی عبری ، به عاملی محرک برای توسعه پیکربندی بومی حلوان-300 تبدیل شده بود . با این حال ، گرچه جتهای روسی ، امتیازهای برتر قابل توجهی را در برابر جت فرانسوی در اختیار داشت ، اما مصر درصدد بود تا با توسعه یک پلتفرم بومی که می بایست در کنار ناوگان میگ های ساخت شوروی بصورت مکمل مورد استفاده قرار گیرد ، درصد وابستگی خود را به سخت افزار خارجی بتدریج کمتر کند . علاوه براین ، سرمایه گذاری بر روی این برنامه ، بصورت قابل توجهی پایگاه فناورانه بومی را در حوزه قدرت هوایی افزایش می داد که میتوانست به نوبه خود ، پیشرفتهای آینده را تضمین نماید . سرطراح و مهندس ، ویلی مسراشمیت در کنار مشهورترین طراحی اش جنگنده مسراشیمت - 109 اما در دهه شصت میلادی ، بدلیل فقر قابل توجه در حوزه فناوری نظامی بومی ، تدریجا توجه خود را به استخدام متخصصان خارجی معطوف نمود و پس از جستجوهای فراوان ، سرطراح سابق شرکت آلمانی BFW ، مهندس ویلی مسراشمیت که پیش از این مسئولیت طاحی جنگنده های مشهوری نظیر مسراشمیت410 ، مسراشمیت 262 ، مسراشمیت210 و درنهایتا مسراشیمت بی اف-109 را بر عهده داشت ، دعوت به همکاری شد . طرح های وی به اندازه ای برای شرکت فوق اعتبار به همراه آورد که پس از مدتی اسم شرکت و سپس پیشوند تمامی جنگنده های طراحی شده توسط وی ، برای ادای احترام ، به نام او تغییر داده شد . اما پس از شکست آلمان در جنگ دوم جهانی به سال 1945 ، ویلی مسراشمیت به جرم همکاری با رژیم نازی مدت کوتاهی زندانی شد و پس از دو سال نیز ، از هرگونه ثبت شرکت یا همکاری با سایر مجموعه های صنعتی به منظور تولید سلاح یا هواپیمای جنگی برای آلمان برای او ممنوع گردید . با این حال ، ویلی مسراشمیت ناامید نشد و برای ادامه طراحی جنگنده به خارج از آلمان مهاجرت نمود که همین امر باعث شد تا به سمت برنامه تولید جنگنده جت نیروی هوایی مصر سوق داده شود . نخستین نمونه تولیدی حلوان -300 بدین ترتیب ، پس از مدتها کش و قوس جنگنده حلوان-300 متولد شد که از یک دستگاه پیشرانه قدرتمند ئی-300 استفاده می نمود که می توانست این هواگرد رزمی را تا سرعت بیشینه 2 ماخ ( 2000 کیلومتر بر ساعت ) در یک برد 1400 کیلومتری و در ارتفاع 18 کیلومتری با قابلیت حمل دو قبضه توپ و چهار موشک هوابه هوا به پرواز درآورد . با توجه به ویژگی ها ، حلوان-300 یک جنگنده – رهگیر مناسب برای ایفای نقش مکمل جتهای روسی ، بخصوص میگ-21 و ایجاد یک زیرساخت برای توسعه ناوگان بومی بشمارمی آمد . در این میان برخی ناظران ، براین اعتقادند که جنگنده مصری ، با سرعتی برابر ، برد بیشتر و تسلیحات سنگین تر می توانست از نسخه روسی پیشی گیرد و قرار بود به یکی از اولین جتهای نسل سوم در کنار فانتوم های آمریکایی و میگ های 23 روسی تبدیل گردد . میگ-21 نه تنها در نبردهای هوایی شرق آسیا ( ویتنام ) بلکه در نبردهای خاورمیانه هم تجربیات ارزشمندی را در برابر فانتوم های آمریکایی از خود برجای گذاشت این جنگنده ، گرچه برای نیروی هوایی مصر قدری گران قیمت بشمار می رفت ، اما بطور دقیق همان انتظاراتی که نیروی هوایی مصر برای ایجاد برابری با فانتوم های عبری که کمی بعد در جنگ شش روزه موفقیتهای چشمگیری را بدلیل داشتن قابلیتهایی فراتر از میگ-21 و میراژ-3 بدست آورند ، را برآورده می نمود .اما برنامه حلوان-300 با وجود آغاز بسیار امیدوارکننده در سال 1969 ، پس از دو سال متوقف گردید . به اعتقاد مورخین تاریخ هوانوردی ، علت اصلی این امر ، هزینه های قابل توجه آن بود که درآن زمان تا 135 میلیون پوندمصری ( 16 میلیارد دلار سال 2019 ) نیز می رسید . سه نمای حلوان- 300 چنانکه مصر پس از جنگ شش روزه در تنگنای مالی بسیار نامطلوبی گرفتار آمده بود و اتحاد جماهیر شوروی نیز جنگنده های میگ-21 خود را با 50 درصد تخفیف و وام های طولانی مدت ، واگذار می نمود . در نتیجه ، مصر بدلیل دریافت تعداد زیادی گونه های پیشرفته تر میگ-21و اعتماد بدان ها برای رویارویی با فانتوم های عبری برای ورود به جنگ آینده ( 1973 ) برنامه فوق را بسرعت متوقف نمود . جنگنده میگ-21 نیروی هوایی ارتش مصر به اعتقاد مورخین نظامی ، اگر برنامه حلوان-300 با موفقیت ادامه پیدا می کرد ، تبدیل به تنها جنگنده برجسته بومی خاورمیانه و شمال آفریقا می گردید و به مصر ، بعنوان یکی از چند کشور برجسته جهان عرب ، اعتبار بسیار زیادی می داد و این جنبه پان عربیسم را در مجموعه این کشورها تقویت می نمود . اما از این جنگنده تنها 7 نمونه اولیه ساخته شد و هرگز به تولید انبوه نرسید . با توجه به اینکه خط تولید جنگنده میگ-21 تا سال 2013 همچنان باز می بود و امروز نیز صدهافروند از این هواگرد در خدمت رزمی نیروی هوایی مصر قرار دارند ، درصورت بروزسانی سامانه های جنگ الکترونیک ، سلاح و رادار ، همچنان قابلیت ادامه خدمت در قرن 21 را خواهد داشت . راست ، فالکن و چپ فانتوم نیروی هوایی ارتش مصر با این حال ، امروز خاورمیانه گرچه همچنان بیشترین سهم هزینه کرد تولید ناخالص داخلی را برای حوزه دفاعی ، در اختیار دارد ، اما به غیر از دو برنامه بسیار مبهم صاعقه و کوثر ، تنها منطقه ای در جهان است که برنامه ای برای تولید جنگنده بومی ندارد . کشورهای عربی و اسراییل ، به تقریب وابستگی کامل را به ایالات متحده و اروپای غربی دارند . اگر حلوان -300 وارد تولید انبوه می شد ، شاید کشورهایی نظیر لیبی و سوریه می توانستند از آن برای درگیری با حریف خود ( خلیج سیدرا و جنگ لبنان ) به جای جنگنده های روسی میگ-21 و 23 استفاه کنند . مصر نیز می توانست با ذخیره چند صد میلیارد دلاری حاصل از عدم خرید جتهای اف-16 و فانتوم های دست دوم ، امروز احتمالا قابلیت تولید مشترک جتهای رزمی نسل چهارم را در اختیار داشته باشد . در نتیجه پیامدهای خروج مصر از برنامه حلوان -300 به مثابه فرآیند موسوم به " اثر پروانه ای " مسیر تاریخ را در خاورمیانه و شمال آفریقا تغییر داد. پی نوشت : 1- بن پایه 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
2 پسندیده شدهمرکاوا مارک-4 Walk Around بخش دوم پی نوشت : ادامه دارد ......... برای مشاهده تصاویر در ابعاد واقعی ، روی آنها کلیک کنید
-
1 پسندیده شدهHQ-16 HQ-16 یک سامانه موشکی سطح به هوای میانبرد چین هست که توسعه یافته سامانه دفاعی بوکm1 روسیه هست که قادر به درگیری اهداف در فاصله 40 کیلومتری وارتفاع درگیری 400 متر تا 14 کیلومتری می باشد همچنین سر جنگی موشک این سامانه 70 کیلوگرم و سرعت آن 3 ماخ می باشد FK-3 سامانه دفاع هوایی FK-3 دارای چهار پرتابگر موشک هست که می تواند به صورت همزمان موشک های کروز، هواپیما، هلیکوپتر و پهپاد های بزرگ را شناسایی و مورد هدف قرار دهد . این سامانه دارای محدوده عملیاتی 50 تا 100 کیلومتر و ارتفاع عملیاتی 5 تا 27 کیلومتر می باشد .
-
1 پسندیده شدهکاری به لقب روسی که یعنی تغییر دهنده قاعده یا پایان دهنده بازی نیست ندارم نکته گفتار قسمت دوم و لقبیه که غرب تدارک دیده یعنی جیغ زن که واضحه که برای جنگنده ای پنهانکار که قراره کارشو بی صدا پیش ببره چندان جالب نی البته ممکن هم هست یه قطب منفی فیلم اسکریمرز که یک فیلم علمی تخلیه اشاره داشته باشن که داستان خاص خودشو داره
-
1 پسندیده شدهچک میت در واقع همان کلمه ی کیش و مات بازی شطرنج هست که از کلمه ی فارسی" شاه مات " گرفته شده به معنای پیروزی در پایان شطرنج که از حکومت ساسانی وارد حکومت خلیفه شده و از انجا وارد زبان های غربی شده. اسم خیلی جالبی برایش گذاشتند که شاید منظورشان این هست که این هواپیما تغییر دهنده ی دارنده ی برتری هوایی خواهد بود.
-
1 پسندیده شدهچک میت به معنای مات و اسکریمر به معنای جیغ یا همون جیغوه که نام با مسمایی برای این جنگنده روسی نی. کم مونده بود روش بانشی یا هارپی اسم بزارن.
-
1 پسندیده شدهروسیه اسم این جنگنده را Checkmate اعلام کرد و امریکا بر اساس سیستم کدگذاری خود به این جنگنده لقب Screamer داده است
-
1 پسندیده شدهاولین تصویر از جنگنده جدید نسل پنج و خلق الساعه روسها..... _ قرار گیری ورودی هوا زیر دماغه _ نداشتن سطوح کنترلی سکان افقی و کانارد!! _سیستم هدف گیری داخلی شبیه لایتینگ۲ چند وجهی و رادار گریز!
-
1 پسندیده شدهبله حد اقل باید بهش گفت جنبه تمرینی داره تا عملیاتی .... گلوله هایی رو هم که داره حمل میکنه به نظر وزن گلوله عملیاتی رو ندارن! در حالت عملیاتی لودر بعد از قرار دادن گلوله سر جای خودش می ایسته تا گلوله شلیک بشه ... اینطور نیست که یه گلوله برداره بذاره روی کولش تا شلیک که شد بعدی رو سریع بذاره تو ... اینرو هم عرض کردم چون در هر دو حالت ( اتو و دستی ) نشانه روی رو داریم پس اینو فاکتور میگیریم ! این به آسانی رو به نظرم یه مقدار اغراق آمیزه ...( اگر کلیپی که لودر در حال حرکت دستگاه بارگزاری می کنه دارید بذارید ) یه نگاه به خدمه دستگاه غربی که در حال حرکت هست رو نگاه بندازید ببینید چطور تکون میخورن ... حرکت هم فقط بالا پایین شدن دستگاه نیست ... چپ و راست هم میشه ! در هر صورت خستگی خدمه باعث افزایش زمان بارگیری میشه در دراز مدت که برای اتولودر محاسبه نمیشه
-
1 پسندیده شدهبه هیچ وجه جنبه تبلغاتی نداره... این یک تمرین برای افزایش امادگی جسمی و ذهنی فرد لودر هست. همچنین نشان میدهد در حالت استاندار لود دستی سرعت بیشتری از لود خودکار دارد. نکته اول در عمل لازم نیست در یک بازه زمانی کوتاه همه گلوله های تانک را در در داخل توپ قرار دهید. در یک نبرد واقعی نرخ آتش یک تانک به نرخ اتش4 یا 8 گلوله در دقیقه نمیرسد. قطعا در یک نبرد با شرایط واقعی نرخ اتش یک تانک هیچگاه به حد استاندار خود نمیرسد. علل مختلفی باعث افزایش زمان نرخ آتش در تانک ها میشود مانند زمان بر بودن زمان شناسایی اهداف تا شلیک ، تقسیم بندی اهداف بین واحدهای زرهی حاضر در منطقه و... . نکته دوم شاید به نظر برسد تانک های با اتولودر نرخ آتش بالاتری دارن اما در یک شرایط واقعی تانک های با بارگذار دستی میتواند به هم اندازه نرخ اتش داشته باشند (با احتساب زمان شناسایی هدف تا اجرای اتش) . مزیت اصلی بارگذار خودکار در تانک های امروزی کاهش تعداد خدمه است. به همین علت است که برخی کشورها هنوز بارگذار دستی را انتخاب میکنند. در اینده در صورتی افزایش کالیبر توپ ها قطعا نیروی انسانی توانایی بارگذاری مهمات کالیبر بالاتر از 120 میلیمتری به شکل دستی را نخواهد داشت در ان زمان قطعا بارگذار خودکار یک انتخاب نیست بلکه ویژگی هست که باید استفاده بشود. لود دستی در حال حرکت و زمین ناهموار هم به مدد سیستم های تعلیق به اسانی ممکن است اگرچه میتواند اثر منفی بر سرعت زمان بارگذاری هم بگذارد
-
1 پسندیده شدهویدئویی از این بالگرد: https://www.aparat.com/v/FDVPJ
-
1 پسندیده شدهنقشه اینتر اکتیو سایت فضایی شاهرود سپاه البته تصویر قدیمی تر نه اثار تست اسفند 99 در محل تست استند ها مشخصه نه چندتا ساختمان جدید اضافه شده https://maphub.net/Cengiz/shahroud-missile-test-site تصویر ماهواره ای 2 روز قبل سایت شاهرود از سنتینل هاب 15 جولای 2021 کلیک کنید منبع هشدار: همواره از اوسینت تاسیسات حیاتی کشور خود بپرهیزید.
-
1 پسندیده شدهمشخصات احتمالی موشک الماس: این سلاح یک موشک هواپرتاب دارای موتور راکتی سوخت جامد و بالهای بازشونده از داخل بدنه بوده و از جستجوگر تصویری حرارتی به عنوان سامانه هدایت خود بهره می برد. برد این موشک در پرتاب از پهپادها 8 کیلومتر عنوان شده است. به نظر می رسد ایران نمونه Spike-LR یا نمونه LR-2 آن را مبنای ساخت موشک مشابه داخلی جدید خود قرار داده است. برد نهایی نمونه LR در شلیک از سطح زمین بین 4 تا 5 کیلومتر، جرم 14 کیلوگرم و میزان نفوذ 700 میلیمتر عنوان شده است. نمونه LR-2 این موشک دارای برد 5.5 کیلومتر با شلیک از زمین و تا 10 کیلومتر با پرتاب از بالگرد بوده و جرم آن به 12.7 کیلوگرم کاهش یافته است. از آنجا که رده وزنی موشک مذکور کاملاً با میزان محموله قابل حمل پهپاد ابابیل-3 تطابق دارد این احتمال که نمونه ساخت ایران همرده با آنها باشد تقویت میشود. در نتیجه برد نمونه زمین پایه الماس که در اختیار نزسا قرار گرفت بین 4 تا 5.5 کیلومتر قابل تخمین است. در حالی این برد بیشتر از نمونههای پایه موشک طوفان و قابل مقایسه با نمونههای جدید طوفان-5، توسن و دهلاویه است که موشک الماس از همه این موارد بسیار سبکتر بوده و به راحتی توسط نفر قابل حمل و به کارگیری است. نکته مهم در زمینه موشک الماس، علاوه بر قابلیت شلیک کن-فراموش کن آن (برخلاف موشکهای طوفان و توسن و دهلاویه) قابلیت حمله به هدف از بالا است. با توجه به اینکه در تجهیزات زرهی معمولاً قسمت فوقانی ضعیف ترین سطح حفاظت را دارد، یک موشک با قابلیت حمله از بالا یا تاپ اتک، میتواند اثر گذاری مخرب بسیار بالایی بر هدف داشته باشد.
-
1 پسندیده شدهدر بخش قبلی مقاله ، تاریخچه مسلسل های دستی موجود در سازمان رزمی نیروهای مسلح ایران که از سال 1941 تا قبل از وقوع انقلاب اسلامی وارد خدمت عملیاتی گردید ، معرفی شد . اما دست قدرتمند تاریخ در سال 1979 ( 1357 خورشیدی ) بر گُرده دودمان پهلوی نهاد و این نظام سیاسی توسط انقلابیون ایرانی سرنگون شد و بطور طبیعی بخش قابل توجهی از سلاح های سبک خریداری شده توسط پهلوی اول و دوم به خدمت ارتش جمهوری اسلامی ایران و همچنین واحدهای مسلح تازه تشکیل شده در روزهای پس از انقلاب اسلامی ( کمیته های انقلاب و سپس سپاه پاسداران ) درآمد . با این حال ، براساس شواهد تاریخی ، چندین نمونه خرید خارجی در دهه هشتاد میلادی از منابع ناشناخته صورت گرفت که عمدتا برای واحدهای تازه تاسیس کمیته و سپاه پاسداران بود . از جمله این واحدها ، یگان موسوم به انصار المهدی که وظیفه حفاظت از جان شخصیتهای کلیدی و همچنین یگان موسوم به "صابرین " بشمار می آمد . بابک خان زنجانی ( مولتی میلیارد زندانی ) که اصولا مشخص نیست با چه مجوزی با سلاح برتا ام-12 سرو کار دارد !!!! برتا ام-12 مجهز به صداخفه کن (سمت راست تصویر ) ، ضبط شده از اشرار توسط نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران برتا ام-12 : یکی از نخستین مسلسل های دستی که پس از انقلاب اسلامی وارد سازمان رزم نیروهای مسلح ایران در اواخر دهه هفتاد و سپس دهه هشتاد میلادی شد ، برتا ام-12 با کالیبر 9×19 م.م بود . براساس شواهد در دسترس ، تعداد محدودی از این سلاح از منابع ناشناخته ای خریداری و به ایران ارسال شد و طبق تصاویر موجود ، تا سال 2010 نیز در خدمت قرار داشت . اما این احتمال وجود دارد که امروز ام-12 دیگر در خدمت عملیاتی قرار نداشته باشد . گفته شده این سلاح عمدتا توسط واحدهای انصارالمهدی برای حفاظت از شخصیتهای مهم و همچنین عناصر حفاظت سپاه پاسداران استفاده می شد. زد-84 : مسلسل دستی دیگری که در اواخر دهه هشتاد میلادی بطور مستقیم از اسپانیا تهیه شد ، مسلسل مشهور استار زد-84 با کالیبر 9×19 بود که نیروی دریایی سپاه برای تسلیح واحدهای عملیات ویژه زیرسطحی ( غواص ) از آن بهره می برد . اگر در ابتدا انتظار نمی رفت که این سلاح چندان مورد استقبال قرار بگیرد ، اما ظاهرا از عملکرد این سلاح چنان رضایت حاصل آمده بود که گفته میشود بدون اخذ مجوزهای لازم نیز درایران تولید شد . واحد مردان قورباغه ای نیروی دریایی سپاه مسلح به زد-84 نسخه ای که نیروی دریایی سپاه از آن استفاده می کند ، گونه کوتاه (نسخه موسوم به Corto) است که طول لوله آن به 215 م.م. می رسد و مشابه سلاح انفرادی CETME L rifle است . زد-84 آخرین بار در رزمایش پیامبر اعظم (ص) در سازمان رزم واحدهای دریایی سپاه دیده شد و این اعتقاد وجود دارد که هنوز در خدمت است . به ترتیب از راست : شهربانی جمهوری اسلامی ایران ، کمیته انقلاب اسلامی و ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران که تا قبل از سال 1370 ، مسئولیت حفظ امنیت داخلی را بر عهده داشتند تندر ( ام پی-5 ایرانی ) : در اوایل دهه نود میلادی ( 1991 ) بخش انتظامی نیروهای مسلح ایران ( شامل شهربانی ، ژاندارمری و کمیته های انقلاب اسلامی ) به طیف متنوعی از مسلسل های دستی مسلح شده بودند که از نمونه های عبری (یوزی ) ، ایتالیا ( برتا ام -12 ) و برخی نمونه هایی ام.پی-5 آ.3 استفاده می کردند . با این وصف ، پس از ادغام این نیروها و خرید سلاح های کمری جدید نظیر زیگ زائر پی-226 ، این نیروی تازه تشکیل داده شده ، مسلسل دستی ام.پی-5 آ.3 را بعنوان سلاح ثانویه خود انتخاب نمود و یوزی نیز بتدریج به دپوهای تسلیحاتی برای مواقع ضروری انتقال داده شد و تمامی مسلسل های برتا ام-12 نیز به سپاه منتقل گردید . با توجه به گسترش یکباره سازمان رزمی نیروی انتظامی ، پلیس ایران نیاز بیشتری به دریافت ام.پی-5 پیدا نمود ، در نتیجه ، سازمان صنایع دفاع ( DIO) در اواخر دهه نود میلادی ، یک خط تولید جدید برای تحویل تعداد بیشتری از نمونه روگرفت ( کپی ) مسلسل ام.پی-5 آ.3 راه اندازی و آن را تندر ( TONDAR) نام نهاد . . مسلسل دستی MP-5A3 ( بالا ) و تندر (پایین ) تندرسبک ( راست ) و نسخه بومی ام. پی-5 در دست واحدهای ویژه نیروی انتظامی ( چپ ) براساس مندرجات متن ، بدلیل کیفیت پایین ساخت نمونه های بومی ام. پی-5 ، واحدهای نظامی ایران ، مجدداً با بازسازی مسلسل های سبک یوزی ، آنها را بخدمت گرفتند . ام.پی-5 در دستان واحدهای کمیته انقلاب اسلامی ( راست ) و کلاه سبزهای ارتش ( چپ ) نسخه ایرانی بلحاظ بصری از نمونه های ساخت آلمان بدلیل تفاوت در رنگ بخش محافظ پایینی لوله سلاح (قهوه ای – زیتونی ) که مشابه ژ-3 ، قابل شناسایی است ، در حالی که حالتهای ماشه آن بصورت S.E.F و در برخی از نمونه های تولیدی بصورت 0.1.20 نشانه گذاری شده است . علاوه بر نسخه MP-5A.3 استاندارد توسط صنایع دفاعی ایران ، نسخه MP-5K نیز تحت شناسه تندر سبک یا TK-9 نیز تولید گردید . مضاف براین دو نمونه ، صنعت جنگ افزارسازی ایران نمونه ای را با قنداق پلاستیکی ثابت مشابه گونه MP-5A2 نیز معرفی نموده که هم اکنون در ارتش ، سپاه و پلیس در خدمت قرار دارد ولی گفته میشود بدلیل کیفیت پایین تولید ،؛ اغلب آنها در انبارها نگهداری می شوند تا جایی که برخی از یگان های سپاه مجددا مسلسل یوزی را در همان نقش بخدمت گرفته اند . به تقریب ، 10سال پس از شروع تولید این مسلسل در ایران ، با آغاز سال 2000 و نزدیک شدن روابط ایران و سودان ، این کشور یک کارخانه تولید سلاح را در این کشور راه اندازی نمود که در کنار طیف متنوعی از سامانه های تسلیحاتی ، نسخه ای از تندر تحت عنوان "Tihraga " در این کشور تولید شد که بخدمت واحدهای مسلح سودانی نیز درآمد . علاوه بر این ، تحلیل تصاویر منتشرشده نشان میدهد که گروه های مسلح در سراسر خاورمیانه ، نسخه های از مسلسل تندر را بخدمت گرفته اند . روگرفت بدون نام از مسلسل دستی کا-7 : در سال 2020 ، نیروهای مسلح ایران در جریان یک نمایشگاه نظامی دولتی ، سلاح جدیدی را به نمایش گذاشت که براساس شواهد ، براساس پیکربندی K-7 محصول کره جنوبی بنا نهاده شده بود . اگر چه هنوز نام این سلاح جدید مشخص نشده ، اما خبرگزاری های کره جنوبی مدعی شدند که نمونه به نمایش درآمده توسط ایران ، نسخه ای از سلاح کا-7 با کالیبر 9×19 م.م محصول این کشور است . این نمونه مجددا در سالگرد پیروزی نظامی ایران علیه عراق ( فتح خرمشهر در سال 1361 ) نیز به نمایش درآمد . با این حال ، هنوز مشخص نیست که این مسلسل دستی بصورت انبوه تولید گردیده یا خیر یا فقط یک نمونه نمایشی بشمار می رود و اگر بصورت انبوه خریداری شده ، چگونه این معامله تحت شرایط تحریم تسلیحاتی صورت پذیرفته است ؟!!! مضاف براین ، یک گونه کامل از این مسلسل دستی در همین نمایشگاه ، معرفی شد که تا تاریخ انتشار این مقاله ، هنوز اطلاعات بیشتری از آن درز نکرده است . پی نوشت : 1- بن پایه 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
1 پسندیده شدهسوخو-57 تک موتوره آیا جدیدترین جنگنده روسی با یکی از قدرتمندترین پیشرانه های جت دنیا ، به پرواز در خواهد آمد ؟ در سیزدهم ژوئیه 2021 شرکت یونایتد ارکرافت کورپوریشن تیزر تبلیغاتی یک جنگنده پنهانکار تک موتوره آینده خود را به نمایش گذاشت که گفته شده در 20 ژوئیه در سالن افتتاحیه نمایشگاه ماکس 2021 رونمایی خواهد شد . این هواگرد جدید ، نخستین جنگنده تک موتوره تولیدی روسها پس از سقوط اتحاد شوروی بشمار می رود که احتمالا از فناوری مشابهی با سوخو-57 در یک پیکربندی سبکتر و ارزان تر که هزینه های تعمیرو نگهداری اش کمتر خواهد بود استفاده می کند . این واقعیت که بخش قابل توجهی از فناوری هایی که برای نسل آتی جنگنده ها طراحی شده را میتوان در در پیکربندی های فعلی استفاده نمود ، موجب شده تا هزینه تحقیق و توسعه تا حد زیادی کاهش پیدا کند . برهمین اساس ، گزارشهای مربوط به عملکرد جنگنده تک موتوره جدید نشان می دهد که به احتمال بسیار زیاد ، نسخه ای برگرفته از هوش مصنوعی مورد استفاده در میگ-35 و همچنین فناوری خروجی بُردار رانش جدید روسی را استفاده می کند . رسانه های روسی در این زمینه گزارش داده اند که توانمندی های این جنگنده جدید ، به شکل قابل توجهی از تمامی جتهای نسل چهارم موجود فراتر بوده و می تواند با موفقیت با جنگنده اف-35 ارتش ایالات متحده در میدان جنگ و بازارهای صادراتی ، رقابت کند . اما بر خلاف اف-35 ، جت جدید روسها از قابلیت ارزشمند ابرمانورپذیری بهره می گیرد که در این حوزه ، تنها جنگنده جی-10سی چینی می تواند رقیبی برای آن باشد . علاوه براین ، جنگنده جدید روسی توانایی قابل ملاحضه ای در حوزه پرواز فراصوت بدون پس سوز را ارائه می دهد که اگر درست باشد ، قابل تامل خواهد بود . تیزر معرفی چکمیت https://www.aparat.com/v/o1NXu بر همین اساس ، انتظار می رود که شرکت روسی در این جنگنده تک موتوره از پیشرانه ساترن 30 که قرار است از سال 2022 نسخه های جدید سوخو-57 بدان مجهز شوند و طبق ادعای رسانه های روسی ، قدرتمندترین موتور جنگنده در جهان است ، استفاده شود . در این خصوص ، می توان گفت که روسها ،سابقه ای بسیار طولانی در ثبت رکوردهای جهانی قدرت موتور دارند که در این خصوص نمونه های برجسته ای نظیر پیشرانه آر-35 ( برای جنگنده میگ-23 ) و دی-30اف-6 ( برای جنگنده میگ-31 ) را می توان نام برد که برای 25سال ، رکوردهای قابل توجهی را هنوز در اختیار دارند . علاوه براین ، بمب افکن های توپولف-160ام نیروی هوایی روسیه نیز از پیشرانه های NK-32M استفاده می کنند . به ترتیب از راست : ان.کا-32 ام / دی30 اف-6 / آر-35 با این وصف ، جنگنده تک موتوره آینده درصورت مجهز شدن به پیشرانه ساترن-30 اگر چه برای بازار صادراتی طراحی شده ، اما نیروی هوایی روسیه نیز می تواند از این نمونه برای جایگزینی نسخه های قدیمی میگ-29 و شاید نمونه های اولیه سوخو-30 استفاده نماید . درصورتی که مولفه تعمیر و نگهداری ارزان و ساده را برای این نمونه جدید ، واقعی فرض کنیم ، این هواپیما نسبت به سوخو-30 و سوخو-57 بهره وری بیشتر رزمی را خواهد داشت . اما برخی نیز معتقدند که این نمونه به یک پیشرانه مشتق شده از ساترن 30 مجهز میشود که الزاما ارزان و ساده بودن تعمیر و نگهداری را با شبهاتی روبرو می نماید ، هر چند احتمالا همچنان بطور قابل ملاحضه ای قدرتمند تراز موتورهای هر جنگنده نسل چهارم دیگری است . پی نوشت : 1- بن پایه 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. «چهار» ضربهِ کُشنده (مروی بر چهار ضربه کشنده نهادهای انقلابی بر پیکر گروهک منافقین) مقدمه - در پی « اولین عملياتهای سازمان منافقین » در سالهای آغازین دهه 60، اقدامات نهادهای انقلابی، نظام مند و سازمانيافته شد، فعاليتهای اطلاعاتی عليه گروههای محارب انسجام پيدا کرد و برخورد با تروريسم به سرعت در دستور کار قرار گرفت و از این زمان به بعد، سازمان مجاهدين خلق (منافقین) که تا آن مقطع زمانی توانسته بود کشور را متحمل خسارات سنگين و جبرانناپذيری کند با هماهنگشدن اقدامات ارگانهای انتظامی، امنيتی و قضايی، در مسیر افول قرار گرفت و نيروهای «واحد اطلاعات» سپاه پاسداران، «کميته انقلاب اسلامی» و «گروه ضربت» دادستانی انقلاب از اواخر سال 1360 در وضعيتی کاملاً هماهنگ، همه معادلهها و محاسبههای سازمان و حاميان خارجی آن را بر هم زدند. اين "ضربات مهلک" به خانههای تيمی به فواصل سه ماه از هم عملياتی شد. اين ضربهها در هر مرحله منجر به فروپاشی يکی از بخشهای سازمان شد و هر بار ماشين کشتار سازمان را نسبت به قبل مستهلکتر و ناتوانتر میکرد. ضربههای نهادهای امنيتی جمهوري اسلامی، به ترتيب مرکزيت، بخش اجتماعی و بخش روابط سازمان را هدف گرفتند که طي آن تعداد زيادی از تروريستهای داخل کشور کشته يا دستگير شدند. در ادامه به ضربات چهارگانه و مهلک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به تشکیلات سازمان منافقین در دهه 60 اشاره میشود: ضربه اول (19 بهمن 1360) « زدنِ سرِ افعی » یا زیر ضربه رفتن مرکزیت سازمان «مهمترين ضربه« نهادهای امنيتی کشور به سازمان تروریستی منافقین در روز 19 بهمن سال 60 صورت گرفت. در اين ضربه، خانه تيمی مرکزيت سازمان در داخل کشور که در منطقه زعفرانیه واقع بود هدف قرار گرفت و موسی خيابانی (قائممقام مسعود رجوی در داخل کشور و نفر دوم سازمان) ، اشرف ربيعی همسر مسعود رجوی و آذر رضايی همسر موسی خيابانی طی درگيری مسلحانه با پاسداران کميته و سپاه کشته شدند. علاوه بر خانه تيمی اصلي که در زعفرانيه واقع بود، سه خانه تيمی ديگر نيز هدف قرار گرفت : خانه تيمی يوسفآباد شمالی که شاهرخ شميم، فاطمه نجاری (شميم) و محمد منجی در آن حضور داشتند. خانه تيمي خيابان پاسداران، خيابان بوستان که خسرو رحيمی، محمدحسن پورقاضيان، حسن مهدوی، ناهيد رأفتی (مهدوی) و مهناز کلانتری در آن ساکن بودند. خانه تيمی خيابان خردمند شمالی که سعيد سعيدپور در آن حضور داشت. (نشريه مجاهد- 1361/12/12 - ص29) در این ضربه، مرکزیت سازمان با خسارت فراوانی مواجه شد که اسامی کشتهشدگان آن به این شرح بود: «1- موسی خيابانی 2- اشرف ربيعی 3- آذر رضايی (خيابانی)، 4- محمد مقدم، 5- مهشيد فرزانهسا (مقدم)، 6- ميرطه ميرصادقی، 7- تهمينه رحيمینژاد (ميرصادقی)، 8- محمد معينی،9- شاهرخ شميم،10- فاطمه نجاری (شميم)، 11- خسرو رحيمی، 12- سعيد سعيدپور، 13- محمدحسن پورقاضيان، 14- حسين بخشافر،15- کاظم مرتضوی، 16- حسن مهدوی، 17- ناهيد رأفتی (مهدوی) 18- مهناز کلانتری 19- عباسعلی جابرزاده انصاری 20- ثريا سنماری (جابرزاده انصاری)» (سازمان مجاهدين خلق؛ پيدايی تا فرجام - مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سياسی - جلد 2 - ص689) علاوه بر این ، روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی اطلاعيهای 8 نفر دیگر از اعضای سازمان را به عنوان دستگيرشدگان و معدومين اين ضربه اعلام کرد: «محمود سيفینژاد، فرزانه عمويی، فرح ترابی، حسن قندهاری، بهمن جوادی، الهه عروجی، فرزانه چيتساز، بيژن محرابی». (روزنامه کيهان - 1360/11/21) ضربه 19 بهمن به مرکزيت سازمان منافقین در داخل کشور، تبعات سنگينی برای سازمان در پی داشت. اين ضربه در سطح تشکيلات موجب پارهشدن رشته ارتباط بخشها با فرماندهی داخل کشور شد و در سطح سياسی، قدرتمندی تشکيلات سازمان را برای قدرتهای حامی آن زير سؤال برد. علاوه بر آن، پيامد روانی اين ضربه نيز بسيار مهم بود، چراکه هم مرکزيت و هم اعضا را در حالت درماندگی و ترس از سرايت ضربه به بخشهای ديگر قرار داد. همچنين اين ضربه باعث شده بود که مجموعه عملياتهای تروريستي سازمان با بحران مواجه شود. به گفته محسن رضایی: «سازمان گيج بود و بعد از ضربه 19 بهمن نتوانست بفهمد با چه توانايی از جمهوری اسلامی مواجه هست. ليکن هشدار بزرگی برای سازمان بود و بيشتر در حالت گيجی به سر میبرد و قدرت تحليل شکست را نداشت». (راه - تاريخ شفاهی دکتر محسن رضايی - مرکز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس - ص493-499) بنابر گزارش بولتن محرمانه سپاه پاسداران، پس از این عملیات، رجوی که بارها اعلام کرده بود سازمان همچنان پرقدرت به پيش میرود و سرنگونی نظام نزديک است، اين بار اعتراف کرد که ضربه کشندهای به سازمان وارد شده است و از این روز با عنوان «عاشورای مجاهدین» یاد کرد. ضربه دوم (12 اردیبهشت 1361) «شکستن کمر کفتار» یا زیر ضربه رفتن بخش اجتماعی سازمان مجاهدین خلق علاوه بر مرکزیت، دارای 5 بخش مهم بود که «اجتماعی»، «روابط»، «شهرستانها» ، «ویژه نظامی» و «نظامی» از جمله این بخشها بودند. بخش اجتماعی شامل واحدهای کارگری، کارمندی، دانشجویی، دانشآموزی و محلات بود. مسئولیت این بخش با «محمد ضابطی» بود. محمد ضابطی هدایتکننده تظاهرات 30 خرداد و 5 مهر 1360 و مجموعه عملیاتهای ترور و تخریب بود. در واقع بخش اجتماعی ستون فقرات ترورهای سازمان بود. پس از پاشیده شدن مرکزیت سازمان، ستاد عملیات به سطح پایینتر و بخش اجتماعی منتقل شده بود. بخش اجتماعی سازمان، عملیاتهای تروریستی گستردهای را طراحی کرده و در پی اجرای آن بود. برخی از اعضای منافقین در بازجوییها اعتراف کردند که قرار بود پس از ضربهای که بعد از کشتهشدن موسی خیابانی بر آنان وارد آمد، برای اینکه اعلام موجودیت بکنند، دست به یک سری انفجارات سراسری بزنند. سه ماه پس از فرو پاشيده شدن مرکزيت سازمان در داخل کشور، ضربه ديگری بر پيکره سازمان منافقین وارد آمد که به نوعی مؤثرتر و اساسیتر از ضربه به مرکزيت سازمان بود. دستگاههای امنيتی اين بار بخش اجتماعی سازمان را که اصلیترين بخش هدايت و مديريت عملياتهای ترور و تخريب را برعهده داشت، نشانه رفتند و موفق شدند مرکزيت اين بخش را به کلی منهدم و زمينگير کنند. رأس ساعت 2 بعدازظهر روز 12 ارديبهشتماه 1361، حمله هماهنگ نهادهای انقلابی به بيش از 10 خانه تيمی بخش اجتماعی آغاز شد. چنانکه محسن رضايی میگوید: «قبل از اينکه سازمان بتواند کاری انجام دهد، ما آماده شديم که ضربه بعدی را بزنيم. آنها عمليات گستردهای را شروع کردند، ولی قبل از اينکه بتوانند آن را به نقطه مدنظر برسانند، ما از طريق سرنخی که از دادستانی پيدا کرديم، هفت هشتتا خانه تيمی را شناسايی کرديم که يکی از اين خانهها برای ما خيلی مهم بود، زيرا در آن خانه شورای اجتماعی سازمان که [محمد] ضابطی هم در ميان آنها بود، حضور داشت.» محمد ضابطی ، فرمانده بخش اجتماعی منافقین در اثر اين ضربه، بخش اجتماعی که به فرماندهی و مسئوليت محمد ضابطی (هدايتکننده تظاهرات 30 خرداد و 5 مهر 1360 و مجموعه عمليات متعدد ترور و تخريب) اداره میشد و در واقع ستون فقرات ترورهای سازمان بود، کاملاً از بين رفت. به گفته مسئولين خود سازمان در ضربه 12 ارديبهشت يک سازمان مجاهدين از سازمان جدا شد. (پرونده مهران اصدقی (بخش اول) - آرشيو مرکز اسناد انقلاب اسلامی - شماره بازيابی 18405) فرماندهان اين بخش از مرکزيت تا رده شاخه ضربه خوردند. نهاد دانشآموزی، نهاد دانشجويی، نهاد جعل، نهاد تدارکات، قسمت شهرستانهای شمال و شهرستانهای جنوب، مسئولان نهاد کارمندی و مسئولان حفاظت مرکزيت بخش اجتماعی همگی در اين ضربه منهدم شدند. علاوه بر تلفات مهمی که بخش اجتماعی بر جای گذاشت نزديک به 60 نفر نيز دستگير شدند. (سازمان مجاهدين خلق - پيدايی تا فرجام - جلد 2 - ص693) تلفات سازمان طی اين ضربه، به لحاظ کيفی بسيار بالا بود. در اين خصوص در اولين اطلاعيه مشترک سپاه پاسداران و دادستانی کل انقلاب اسلامی بخشی از جزئيات ضربه دستگاههای امنيتی به بخش اجتماعی سازمان آمده است: «الف) از هم پاشيدن بيش از ده مرکز و پايگاه اصلی منافقين... ب) دستگيری و هلاکت بيش از 50 نفر از عناصر تشکيلاتی... ج) به هلاکت رسيدن عناصر کادر مرکزی و مرکزيت منافقين...» محسن رضايی پس از اين ضربه طی گفتگويی اعلام کرد: «در عمليات اخير که توسط برادران ما انجام شد، سه يا چهار برابر بيشتر از ضربه قبلی [ضربه 19 بهمن 1360] اهميت دارد، زيرا در اين عمليات ضربه اصلی بر کادر مرکزی و قسمتهای تدارکاتی منافقين وارد شد و بخش اجتماعی منافقين شامل : شعبههای کادر دانشجويی، دانشآموزی، کارمندی و کلاً 90 درصد نيروی کادر سازمان منافقين خلق را تشکيل میدادند ضربه اساسی بر آن وارد شد. در مجموع نزديک به 60 نفر از افراد درجه يک، از رهبری تا شورای مرکزی يا کشته و يا دستگير شدند.» وی در ادامه از نقشه سازمان برای انتقام گرفتن از مردم عادی رمزگشایی کرد و با استناد به اعترافات برخی از اعضای سازمان گفت: «بعضی از اعضای منافقين در بازجويی اعتراف کردند که قرار بود که پس از ضربهای که بعد از قتل خيابانی بر آنان وارد شده، برای اينكه بهاصطلاح اعلام موجوديت کنند، دست به يکسری انفجارات سراسری بزنند که بحمدالله با اين ضربهای که به آنان وارد شد اين مسائل از بين رفت.» (روزنامه جمهوری اسلامی - 1361/2/15 - ص10) تلفات سازمان، طی ضربه مزبور، از طرفی به لحاظ کیفی خیلی بالا بود و آن را دچار فقر شدید نسبت به کادرها و اعضای مؤثر کرد؛ و از سوی دیگر، نحوه ضربه و مجهول ماندن علت آن، سازمان را به یک سراشیبی هولناک تاکتیکی انداخت (چیزی که «عملیات مهندسی» نام گرفت). مهمترین تلفات سازمان، نتیجه حمله به پنج پایگاه (خانه تیمی) مهم مرکزی در شهر تهران بود. ضربه سوم (ضربه 19 اردیبهشت 1361) « کشیدن دندان سگ هار » یا زیر ضربه رفتن باقیمانده های بخش اجتماعی یک هفته بعد از عملیات اطلاعاتی موفق در روز 12 اردیبهشت، ضربه دیگری در روز 19 اردیبهشت به سازمان تروریستی منافقین وارد آمد و مهمترین کادرهای باقیمانده تروریسم متشکل در بخش اجتماعی سازمان در دو خانه تیمی از بین رفتند. «پایگاه فاضل مصلحتی» از جمله پایگاههای مهم بخش اجتماعی سازمان بود که در ضربه 19 اردیبهشت مورد هدف پاسداران کمیته و سپاه قرار گرفت. علاوه بر این، خانه تیمی دیگری از بخش اجتماعی سازمان که در این روز مورد هدف قرار گرفت، خانه تیمی واقع در فلکه سوم تهرانپارس بود. ضربه 19 اردیبهشت که در واقع تکمیل کننده ضربه 12 اردیبهشت دستگاههای اطلاعاتی به بخش اجتماعی سازمان بود، توانست ماشین ترور منافقین را منهدم کند و بر شعلههای ترور و نا امنی همچون آب سردی باشد. در پی ضربات پیاپی به مرکزیت و بخش اجتماعی سازمان مجاهدین خلق، حضرت امام خمینی از نهادهای امنیتی تشکر و قدردانی کردند. در روز 20 اردیبهشت و یک روز پس از ضربه دوم به بخش اجتماعی، امام خمینی در دیدار مسئولان واحد اطلاعات سپاه پاسداران فرمودند: «امروز هرچه میبینید امور غیرعادى است. تمام كارهایى كه در داخل شهرها و در جبههها میشود از امورى است كه خداوند متعال بر ما منت گذاشته است. شما ببینید چگونه لشكریان كفر با آن سلاحها و آن همه افراد از تعداد اندك ما شكست میخورند. این همان نصر به واسطه رعب است كه خدا در دل دشمنان ما رعب ایجاد كرده است. در صدر اسلام لشكریان كفر در مقابل مسلمانان چنان میترسیدند كه با همه تجهیزاتشان خودشان را یا تسلیم میكردند و یا فرار مینمودند. امروز هم در ایران وضع چنین شده است. هر كجا حرف پاسدار میشود، دشمنان ما، چه منافقین، چه صدامیان شدیداً میترسند. آنها هم كه در خارج نشستهاند از پاسداران ما در ایران میترسند...» ضربه چهارم (ضربه 10 مرداد 1361 ) « جارو کردن نهائی » یا زیر ضربه رفتن بخش روابط سازمان (واحد اطلاعات) در پی ضربه به مرکزیت سازمان در بهمن 1360 و ضربه به بخش اجتماعی (به عنوان مرکز هدایت کننده ترور و بدنه نظامی سازمان) در اردیبهشت 1361، با هماهنگی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی در تاریخ 10 مرداد 1361 بخش روابط سازمان به زیر ضربه رفت و جمعی از کادرها و اعضای تروریست کشته و زخمی و تعداد کثیری نیز دستگیر شدند. در اطلاعیه سپاه پاسداران درباره این ضربه آمده است: «مدافعان راه الله از سحرگاه امروز در هجومی گسترده به بیش از 20 لانه فساد و توطئه منافقین دگر بار قدرت اسلام و مرگ محتوم ایادی شیطان بزرگ را به نمایش گذاردند. این عملیات که به نام شهید محراب آیتالله صدوقی و با رمز "یا مهدی ادرکنی" و انسجام و اتحاد تمامی نیروهای انتظامی اعم از جانبازان کمیتههای انقلاب اسلامی، جهادگران شهربانی، ایثارگران دادستانی و جانبرکفان سپاه و بسیج انجام گرفت، انهدام یکی از حساسترین بخشهای تشکیلات منافقین، به نام بخش روابط را به دنبال داشت. تاکنون آمار معدومین و دستگیرشدگان از مرز 65 تن گذشته است. این عناصر اکثراً از اعضا و کادرهای فعال در بخش روابط تشکیلات منافقین بودند.» محمدحسین سبحانی از مسئولان امنیتی سابق سازمان درباره وضعیت سازمان منافقین پس از این ضربه مینویسد: «به دنبال ضربه 19 بهمن 1360... با ضربههای سراسری و همزمان رژیم [نظام] جمهوری اسلامی به کلیه پایگاههای بخش اجتماعی در اردیبهشت ماه 1361 و 10 مرداد 61... در این ضربات عملاً بیش از 80 درصد کادرها و مسئولین سازمان که عمدتاً در بخش اجتماعی سازماندهی شده بودند دستگیر یا هنگام درگیریها کشته شدند... بعد از این مقطع تقریباً کلیه ارتباطات تشکیلاتی اعضای سازمان با یکدیگر در داخل تهران و شهرهای بزرگ از هم پاشیده شد.» از این رو، نتيجه فعاليتهای اطلاعاتی سپاه پاسداران، دادستانی انقلاب اسلامی مرکز و کميتههای انقلاب اسلامی منجر به آن شد که نهادهای انقلابی بتوانند طی ضربات سهمگين در سالهای 60 و 61، مرکزيت و بخشهای مختلف سازمان تروریستی منافقین را به زير ضربه ببرند و اعضای مؤثر و مهرههای کليدی تروريسم را مهار کنند. لذا طی این ضربات مهلک و غافلگيرکننده، علاوه بر اینکه عناصر کليدی سازمان که نقش راهبری ترورها را برعهده داشتند، کشته يا دستگير شدند، اقتدار نیروهای اطلاعاتی و امنیتی نظام نوپای جمهوری اسلامی بر همگان روشن شد. --------------------------------------------------------------------------------------- مؤخره : بدنبال این چهار ضربه کمر شکن ، سازمان مجاهدین خلق به این نتیجه رسید که وضعیت داخل کشور برای آنها خیلی سخت شده است و باید فکری برای خروج بکند. در نتیجه ؛ علی رغم اصرارها و تأکیدات فراوان و مکرر مسعود رجوی ؛ مبنی بر باقی ماندن نیروهای مجاهدین در کشور و ادامه مبارزه (در واقع ترور و خرابکاری) ، «علی زرکش» عالیرتبه ترین نفر باقیمانده سازمان مجاهدین (منافقین) در داخل کشور ، به دلیل جلوگیری از نابودی باقیمانده تشکیلات و نفرات سازمان ، فرمان خروج سراسری مجاهدین از کشور را صادر نمود !! -------------------------------------------------------------------------------- پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با این پست ، مرور پرونده منافقین در نیمه نخست دهه 60 را به پایان می بریم و از پست بعدی به سراغ پرونده اعمال ننگین منافقین در خارج از کشور ( نیمه دوم دهه 60 تا به امروز) خواهیم رفت و به آن خواهیم پرداخت. .
-
1 پسندیده شدهشهید سپهبد سلیمانی: آه! مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟ مشتاق دیدارت هستم... وقتی بوسه انفجار تو، تمام وجود مرا در خود محو میکند، دود میکند و میسوزاند. چقدر این لحظه را دوست دارم. آه... چقدر این منظره زیباست. چقدر این لحظه را دوست دارم. در راه عشق جان دادن خیلی زیباست... خدایا! ۳۰ سال برای این لحظه تلاش کردم. برای این لحظه با تمام رقبای عشق در افتادهام. زخمها برداشتهام، واسطهها فرستادهام. این نوعروس حق من است چقدر این منظره زیباست! چقدر این لحظه را دوست دارم... نامه ی سپهد شهید سلیمانی به دخترشان چند سال قبل از شهادت
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهیه دیالوگ اخلاقی و آموزنده هست در سریال بی نظیر روزی روزگاری ( امرالله احمدجو ) که خیلی افراد قبل از پذیرش یا به دنبال پست یا مقامی رفتن بعد از خلوت با خدای خدشون بهتره اون رو مرور کنند که ببین خدای نکرده حسام بیگ نباشن! حسام بیک: بوگو چیکار کنیم بریم پی کارمون؟ مرادبیک: چیکارا بلدی؟ - هیچی...چیکارا میخَی بلد باشُم؟ - بلدی کتیرا بگیری؟ - اصلو و ابدا! - چوپونی چطور؟ میتونی گله بچرونی؟ - او که محال ممکنه بلد باشُم! - تو تا حالا رنگرزی کردی؟ - نه...رنگرزی سی چِمَه! - بلدی اگه دست و پای حیوون در رفت جا بندازی؟ بلدی مشک بزنی؟ بلدی شیر بدوشی؟ دیگ بشوری؟ دوغ بزنی؟ - نه! - بلدی رختاتو خودت بشوری؟ - نه! - بلدی روزی سه بار نون بخوری پنج بار شکر خدا بگی؟ - التماس نکن...ما کار خودُم درست بلد نیستُم!...اِی نه حواسُم جمع میکردم ایجوری سرُم گرم نکنی گیرت بیفتُم! -پس تو به چه دردی میخوری حسام؟ - ای حرفا رو بذار کنار...بیاو تا اینا در نرفتن چیزاشون بگیریم اموالشون بُدُزدیم آزادشون کنیم برن...گنا دارن.. زن و بچه همراشونه!! روزی روزگاری
-
1 پسندیده شدهامروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهداء ، کمتر از خود شهادت نیست. شهید گمنام ؛ زنده زنده سوخت ، اما آخ نگفت ... ... حسین خرازی نشست ترک موتورم. بین راه به یک نفربر BMP برخوردیم که در آتش می سوخت. فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد. من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا ، با بقیه همراه شدیم. گونی سنگرها را بر می داشتیم و بخاطر حجم آتش ، از همان 2-3 متری ، خاک می پاشیدیم روی آتش ! عجیب این بود که آن عزیز گرفتار شده ، با این که داشت می سوخت ، اصلا ضجه و ناله نمی کرد. و همین پدر همه ما را درآورده بود. بلند بلند فریاد می زد و با خدا صحبت می کرد : خدایا ، الان پاهام داره می سوزه ، می خوام اون ور ثابت قدمم کنی ... خدایا ، الان سینه ام داره می سوزه ، این سوزش به سوزش سینه و پهلوی شکسته حضرت زهرا(س) نمی رسه ... خدایا الان دست هام سوخت ، می خوام تو اون دنیا ، دست هام رو طرف تو دراز کنم ، نمی خوام دست هام گناه کار باشه ... خدایا ، صورتم داره می سوزه ، این سوزش برای امام زمانه ، برای ولایته ، اولین بار حضرت زهرا (س) ، اینطوری برای ولایت سوخت ... آتش که به سرش رسید ، گفت : خدایا ، دیگه طاقت ندارم ، دیگه نمی تونم ... لا اله الا الله ... خدایا خودت شاهد باش ... خدایا خودت شهادت بده آخ هم نگفتم ... آن لحظه که جمجمه اش ترکید ، من دوست داشتم ، خاک گونی ها رو روی سرم بریزم بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. حال حسین آقا خرازی از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت : خدایا ... ما جواب اینها رو چجوری بدیم ؟ ما فرمانده ایناییم ؟ اینا کجا و ما کجا ؟ ... اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی ؟ زیر بغلش رو گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را ، پشت موتور ، سرش را گذاشت روی شانه من و آنقدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پیراهنم هم خیس اشک شد. روایت یکی از راوی های شب های خاطره شهید خرازی ادامه دارد ... ------------------------ پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند پ.ن 2 : انشاء الله و اگر عمری باقی بود ، در پست های بعدی، سایر شهدای کمتر شناخته شده دفاع مقدس کشورمان را خدمت دوستان عزیز معرفی خواهم نمود.
-
1 پسندیده شدهتانک های عبری جان سخت تر می شوند تصاویر جدید تانک های مرکاوا ارتش رژیم صهیونیستی نشان میدهد این تانک های مدرن یک بروز رسانی جدید به خود دیده اند. تانک های مرکاوا مارک 4 به سیستم تهدید یاب اپتیک ELO-5220 مجهز شده اند. این سیستم های اپتیک میتواند تهدیدات مختلف از جمله راکت های ضد تانک، موشک های هدایت شونده، خمپاره و... را شناسایی کنند . این سیستم بلافاصله بعد از شناسایی با طبقه بندی تهدید آنها را شناسایی میکند و جهت و ارتفاع تهدید را گزارش دهد. نکته قابل توجه این سیستم قابلیت شناسایی تهدیدات تقلبی از تهدیدات و پرتابه های جنگی است. این سیستم تهدید یاب اپتیک بر روی رادار سامانه دفاع فعال تروفی نصب شده است که نشان میدهد با این سامانه دفاع فعال جهت مقابله با تهدیدات ضد زره هماهنگ شده است. به نظر میرسد سیستم تهدید یاب اپتیک ELO-5220 تانک های مرکاوا 4 تنها بروز رسانی سری جدید تانک های مرکاوا نباشد و سیستم های مدیریت میدان نبرد جدیدتری نیز به این تانک اضافه شده است. سیستم تهدید یاب اپتیک ELO-5220 نصب شده در بخش بالایی رادار سامانه تروفی نکته جالب توجه این است که حتی بعد از تجربه شکست سال 2006 در مقابل حزب الله لبنان خصوصا در بخش نیروی زمینی نه تنها خودروهای زرهی از جمله تانک ها حذف نشده اند بلکه شاهد بروز رسانی ها جدید تر و ساخت نمونه های جدیدتر ( مانند پلتفرم های زرهی نامر در نقش خودرو رزمی پیاده نظام و ایتان) در این حوزه برای مقابله با حزب الله لبنان و گروه های فلسطینی هستیم. ================================================================================================================ نکته جالب در مورد تانک های مرکاوا مارک4 مجهز بودن انها به زره های SLERA است.( بر روی زره های تانک به زبان عبری منفجرشونده نوشته شده است) زره های SLERA نوعی از زره های واکنشی هستند به نوعی به این زره ها، زره های نیمه واکنشی نیز گفته میشود که برخلاف زره های واکنشی انفجاری ERA میزان مواد انفجاری کمتری در داخل خود دارند. در مقایسه با زره هایERA ، زره های SLERA مقاومت و دام بیشتری در مقابل پرتابه های ضد زره دارند و انفجار مواد منجر شده این زره ها بسیار کنترل شده تر هست. عموما زره های SLERA با وجود داشتن مواد منفجره در رده زره های غیر فعال نیز تقسیم بندی میشوند.
-
1 پسندیده شدهنسل جدید ترمیناتور روسی وارد خدمت شد وزرات دفاع روسیه گزارش داد که سربازان حاضر در حوزه نظامی مرکزی روسیه با نسل جدید خودرو پشتیانی تانک ترمیبناتور و تانک های اصلی میدان نبرد تمرین نظامی انجام داده اند. این خودروهای زرهی به تازگی به ارتش روسیه تحویل داده شده است. خودروهای ترمیناتور در سال 2009 برای اولین بار معرفی و در سال 2013 نسل دوم این خودرو رونمایی شد. در سال 2017 روسها نسل جدیدتری از خودرو پشتیانی تانک ترمیبناتور را در کشور سوریه به نمایش گذاشتند. اکنون در سال 2020 روسها اولین سری از نسل جدید خودرو زرهی را در اختیار دارند. ترمیبناتور نقش پشییانی آتش از تانک های اصلی میدان نبرد را بر عهده خواهد داشت ترمیناتور میتواند اهداف با درجه حفاظت کمتری مانند سربازان پیاده نظام و خودروهای زرهی سبک را از میان بردار تا تانک ها بتوانند بر روی اهداف با حفاظت بیشتر مانند تانک های اصلی میدان نبرد یا ساختمانهای مستحکم متمرکز شوندو خودروهای ترمیناتور میتواند با هواگردهای که در ارتفاع پایین پرواز میکنند نیز درگیر شود. تسلحیات ترمیناتور روسی موجب میشود قابلیتهای تهاجمی واحدهای زرهی افزایش پیدا کند.