برترین های انجمن

  1. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      44

    • تعداد محتوا

      1,110


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      36

    • تعداد محتوا

      8,885


  3. arminheidari

    • امتیاز

      35

    • تعداد محتوا

      7,127


  4. alrkhs

    alrkhs

    Members


    • امتیاز

      28

    • تعداد محتوا

      373



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 31 تیر 1400 در پست ها

  1. 3 پسندیده شده
    بحثی استاتوسی در خصوص ضعف مدیریت بحث اینگونه اغاز شد که چرا ایده های چابک و خلاقانه در کشور ما استفاده نمی شود ؟ و چرا نیاز نیروها بسیار دیر و شاید بعد از مرگ سهراب پاسخ داده می شود ؟ * دقیقا هر سه شاسی در کشور موجوده کار زیاد میشه کرد مهم نبود چیز دیگه ای هست...... * اگه تو قره باغ و یا افغانستان مجبور به دخالت بشن متوجه میشن با بشقاب و فرش نمیشه جنگید انوقت حسش میاد * در مجموع ، اگر به گیر دادن باشد ، خودمون در اولویت هستیم نه دیگران * توی سوریه و عراق مجبور به دخالت شدن اما تغییرات بسیار کند یا نمایشی هست خصوصا در نبروی زمینی * اونجا از تاکتیک گوشت دم توپ استفاده شده ولی ظاهرا دوره این تاکتیکها هم به سر اومده * همین روسها چقدر از نبرد در سوریه درس گرفتن تجهیزات زرهیشو رو تست کردن و نسخه های جدید رو ساختن و الان به خدمت گرفتن بازگشت ترمیناتور لینک نسل جدید ترمیناتور روسی وارد خدمت شد لینک * تانک تی72 بی 3 رو به شکل محدود بردن سوریه است و اصلاح کردن * کلا تعاریف جدیدی ارائه کردیم به عنوان بنیان گذار سازمان های یاد نگیرنده * منصف باشیم تو محصولاتی که توسط جهاد خود کفایی یا تحقیقاتی ارائه میشه کاملا تهدیدات درک و راهکار براشون پیدا میشه ولی در سطحوح خیلی بالا خبری نیست بدنه از نظر فکری وضع بهتری داره * مهمتر از ترمیناتور تفکر پشت ترمیناتور هست " مدیریت بازسازی و تعمیر " لینک همین تفکر رو ترک ها استفاده کردن و تونستن یخچال به اسکیموها بفروشن "مثالی از تولید ماژولار" لینک * بعد نسخه بروز رسانی شده رو با توجه به تجربیات رزمیش در سوریه و اوکراین معرفی کردن * فقط بحث مدیریت نگهداری نیست اولین قدم بحث نیاز رزمی هست حالااینکه این تیاز ررمی چطوری به شکل ارزان تر تامین بشه میشه بحث ماژولار بودن * فقط نیاز رزمی وجود نداشته باشه تعریف ماژولار بودن اصلا بی معنیه * ته این حرف می رسیم چگونه و چطور مدیران بالا دستی از کف میدان با خبر میشن / سیستم اعلام نیاز که کاملا معیوب هست / سیستم خودکفایی بود که متاسفانه به جای تکمیل و بهبود رها شده / ولی مهمترین راهکار رو شاید در دفاتر طراحی باید جستجو کرد، دفاتری که طراح های اونها نه در دفتر که در کف میدان و نیروها میچرخن و نیازهای نیروها رو لمس و پاسخ میدن / طرح های مفهومی رو به دفاتر میبرن و در دفاتر به بلوغ می رسانند در نهایت این دفاتر طرح ها را اول به نیروی کف معرفی کرده و پس از گرفتن باز خورد، به فرماندهی اعلام و ارائه می کنند و مجوز ساخت چند نمونه عملیاتی را می گیرند و نمونه ها همراه با طراح میدانی به نیرو سپرده می شود / بازخورد و عملکرد دستگاه به دفاتر برگشته و نسخه اولیه اماده و ارائه می شود نکته دفاتر طراحی این است که چند بخش دارند، بخش طراحان میدانی و مفهومی که ترکیب پژوهش های کلی و تجربی هستن / طراحان فنی که وظیفه استاندارد سازی و نقشه و آماده سازی برای تولید را انجام می دهند و نهایی کردن طرح های مفهومی هست ( اینجا مشکل زیاد رخ میده چرا که طراح پشت میز نشین باید هم نیاز رو از طراح مفهومی درست بگیره و هم طراحیش استاندارد باشه ) / در نهایت تیم ساخت که بتونه نمونه اولیه و اصلاحات و در نهایت اماده سازی برای تولید صنعتی را نهایی و اماده کنه * معمولا در دوران رکود اقتصادی مسکن محرک اقتصاده در ایران تجهیز نیروهای سه گانه با منابع ریالی براحتی میتونه محرک اقتصادی باشه و بنیان گذار دفاتر طراحی و شرکتهایی مثل جنرال داینامیک (خیلی رویا پردازی بود)یا آسلسان بشه * ما فرماندهی مثل احمد کاظمی داشتیم که از کف نیرو خبر داشت / مدیریت میدانی شهید کاظمی به روایت شهید طهرانی مقدم لینک * بنظرم اگه کل مسئولیت به یک‌ارگان سپرده بشه برای برنامع ریزی و استاندارد سازی و توسعه دستش خیلی باز تره تا این وضعیت اگه یک نیروی زمینی داشته باشیم برنامه ها جامع تر میشع و مسئولیت پذیری و توجه خیلی بیشتر میشه الان یجور مسئولیت گریزی هست * این نظر بیشتر پاک کردن صورت مساله هست / مشکل عدم طراحی و عدم ارتباط با کف میدان مشکل سپاه، ارتش و همه صنایع ما هست / پس باید مشکل رو ریشه ای درک و حل کرد * سامانه رحمت .... ماجرای کشف رمز سامانه های راکال نیروی زمینی ارتش بعث عراق ، به روایت مرحوم زارعی لینک * طرح های که برای نیروی زمینی داده میشه حداقل باید دهههای قبل پیگیری میشد ... * این هم یکی دیگه از مشکلات هست / تئوری کردن راهکار ها بیشتر کتابی و غیر کاربردی هست و این ناشی از این مطلب هست که ادم های باهوش و چابک رو در مسیر رشد قرار نمی دیدیم و اصلا چابک بودن رو میکشیم * من الان شرکت های زیادی رو میشناسم که دفاتر طراحیشون همین شرایط که برای ارتش و سپاه میگی رو دارن / مهندسیشون هم کاملا محافظه کار و دفتر نشین شده است / علت هم مشخص هست نه از اون ها خواسته میشه و نه اونها دید و بازخوردی از میدان کار دارند / اکثرا هم به دلیل روحیه ترس و عدم جسارت حاضر نیستن تو میدان پا بذارن / چرا که پا به میدان گذاشتن سرشار از چالش و شکست هست و دردهای زیادی داره ولی با حل هر مشکل و ارائه هر راهکار ادم جسورتر میشه * "تئوری کردن راهکار ها بیشتر کتابی و غیر کاربردی هست "این کاری که ما میکنیم بایگانیه تئوریزه کردن نیست * یه اشکالی که تو قضاوت صنایع دفاعی ما دیده میشه، فکر میکنیم که فقط اونها هستن که کارایی پایینی دارند در حالی این اشکالات در تمام صنایع چه دولتی و خصوصی وجود دارد و یک درد ملی هست / بیشتر شرکت های ما از بحث مهندسی درست می نالن و تلاش ها هم بدلیل عدم ارتباط بین دو کف و دفتر مهندسی اکثرا ناقص هست * این اشکال رو بصورت واضح تر در ارتباط صنایع و دانشگاه ها می توان دید / تازه وضعیت صنایع دفاعی بسیار بهتر از وضع شرکت های دولتی هست / شرکت های خصوصی جدیدا با بحث دانش بنیان متحول شدن ولی هنوز مونده تا یک تفکر عمومی حاکم بشه * من مشکل رو بالاتر میبینم ما هیچ استراتژی درست و درمونی نداریم که توش این تاکتیکها دیده بشه معلوم نیست ما قراره خودرو ساز بشیم یا مونتاژ کار می خوایم قدرت منطقه ایی بشیم یا صرفا یه لولو خور خوره و... * همون بحث کپی کاری هم چابکی میخواد / چه عیبی داره چرخی که طراحی شده رو دوباره طراحی نکنیم و فقط روی گلوگاه های تولیدش کار کنیم / ولی مشکل اینه که مطالعات مقدماتی بسیار ضعیف انجام میشه و یه دفعه میریم رو مطالعات تفصیلی بدون افق دید و همین باعث میشه مهندسی ناکارامد بشه * این نقص در صنعت دفاعی ما بیشتر نمود دارد ، چون مستقیم مربوط هست به بحث امنیت . بطور خودکار هم با دیگران مقایسه میشود چون قبل از اقتصاد و فرهنگ و ... این امنیت هست که در هر سیستم سیاسی اولویت پیدا می کند باید قبول کنیم ساختار ما مشکل دارد ، تا زمانی که این را نپذیریم ، همین روند ادامه دارد * اینجوری مثال میزنم/ یک توپ دوتا دوربین داره دوربین کلی نگر و دوربین جزئی نگر و دقیق / این ها تکمیل هم هستن حالا مهندسی ما یا اصلا از دوربین استفاده نمیکنه و یا فقط از دوربین جزئی نگر استفاده میکنه * مشکل اینجاست اقایون فک میکنم با چیفتن و تی72 و ژ3 و کلاش و توپخانه قدیمی میشه نیروی زمینی ساخت هر موقع گفتن در این بهش ضعف داریم اون موقعه قدم اول رو برداشتن * ساختار درست ارائه کردیم که انتظار داشته باشیم ساختار تغییر بکنه / همین الان از خیلی مدیران شرکت ها و دفاتر مهندسی در مورد بازخورد از کف و برطرف کردن نیاز میدان عملیاتی نظر خواهی کن / اکثرا نمیتونن همراه با نیروی کف باشن * کشور در سطح کلان دچار روزمرگی شده و برنامه بلند مدت نداره علاف هست نمیدونم چرا؟ منتظر چی هستند؟ * سعی نکردیم از تجربه دیگران استفاده کنیم ، میلیاردها صفحه از تجربه دیگران هست ، کسی سعی کرده این تجربه ها را در کشور مستند کند؟؟!! می ترسیم از اینکه این تجربه ها را بررسی کنیم ، چون عملکرد خودمون در سالهای گذشته زیر سئوال می رود * به معنای واقعی یک کشور عقب نگه داشته شده ایم امیورام برای آزاد سازی فنر پیشرفت کشور که خیلی وقته فشرده شده دیر نشه و بجای اینکه این فنر پیشرفت جهش کنه تو خودش خرد بشه * همین الان هر کدوم از ما ها رو بذارن مدیر کلان، به نظرتون ایا بهتر از این اقایون عمل می کنیم؟ خیر / چرا؟؟ / چون هر مدیر کلان علاوه بر داشتن حداقل های درک باید مشاور درست داشته باشه که این مشاور درست از دل اندیشکده ها و دفاتر طراحی بیرون میاد و این یک ضعف برای ما هست / خب حالا چرا این اندیشکده ها بوجود نمیاد ، چون میگن پول نداریم صرفه ندارد ، حق هم دارند سیستم هایی که قبلا ایجاد کردن خیلی جامد و کند بودن / در حالی که اندیشکده مثل درخت هست باید درست بار بیاد و رشد کنه ، به قول معروف از کف بازار رشدش بدیم * پس تغییر در سطح بالا نیاز داره یه چیزی تو مایه های انقلاب صنعتی ولی جناب mr9نظرشون اینه که این احساس نیاز باید از پایین به بالا منتقل بشه * همین اصلاح ارشیو میلیتاری نتیجه بررسی حداقل 4-5 انجمن غیر فارسی هست و از تجربیات انها استفاده شده .. این یعنی احساس نیاز اول ایجاد شده ، بعد تجربه دیگران بررسی شد و درنهایت در دست اجراست * هنوز احساس نیاز در بدنه نیروهای مسلح به ایجاد تغییر دیده نشده ... چون دیده نشده ، نتیجه می گیریم که دوستان معتقدند مسیرشون درست هست .. که بخشی از این مسیر طبق چیزی که داریم می بینیم ، به شکل جدی اشتباه هست * متاسفانه تو ایران خیلی از کارها تا اجبار نباشه انجام نمیشه شما ببینید اگر کرونا نمیبود عمرا آموزش پرورش حاظر میشد که شاد راه بیافته و کلاس مجازی برقرار بخشه موضوعی که سالها تو کشورهای دیگه بوده الان سالهاست که همه اهمیت بهینه سازی مصرف آب یا انرزی را میدانند جز گران کردن کاری شده ؟؟ * حالا سئوال این هست .. چرا علیرغم این موارد ، باز هم همه چیز در تئوری متوقف شده و بصورت عملی کسی کاری نمی کند ؟ چون وقتی وارد عمل بشید ، باید از خودتون هزینه بدید بلحاظ معنوی ، معبر را باز کنید تا مسیر عبور دیگران تسهیل بشود ، آدم این کار انگشت شمار هست * فاصله کف میدان تا مدیریت برعکس کشورهای دیگه نجومیه * این جمله اخر شما تمام سد فکری در مهندسان ما هست / دنبال یک دفتر قشنگ می گردن در حالی که کار بیرون هست وسط خاک و بلا * همین میلیتاری را رصد کنید ... چند نفر وسط میدان هستند ؟؟؟ * برای یک کار خاص چندین اداره. مدیر کل. مدیر کل استان. انواع معاونهتا تا وزرات خانه و ....کلا بحث چابکی و تغییر و انگیزه از کف میدان تا راس مرکز تصمیم سازی و تصمیم گیری از بین میره با تشکر از دوستان از بحث @Crash @arjmandi @MR9 @Overdose
  2. 2 پسندیده شده
    ماکت یاسین احتمالا نمونه ارسال شده به نمایشگاه ماکس 2021 پی نوشت : عجالتا کیفیت خیلی خوبی دارد این ماکت ، بخصوص جزییات پنل آلات پروازی خدمه
  3. 2 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «انقلاب دوم ایدئولوژیک منافقین موسوم به انقلاب مریم» اختصاص داد. انقلاب ایدئولوژیک مسعود و مریم آغاز یک پایان (بخش اول) روز 19 اسفند 1363 خبر ازدواج غيرمترقبه نفر اول سازمان مجاهدین خلق (رجوى) با همسر فرد دوم سازمان (ابريشمچى) اعلام شد و توجه بسيارى را به اين حادثه معطوف ساخت. در پى «استقرار تشكيلات در فرانسه» ، «شكست‌هاى مستمر استراتژى‏‌هاى رهبرى سازمان» و «تناقض بين تفكرات و عملكرد انحرافى و غلط مركزيت [چه ايدئولوژيك و چه تشكيلات سياسى - استراتژيك] با اصول و ضوابط و معيارهاى سازمان» ، كه در «شكست‌‏ها و بن ‏بست‌‏ها» ، «عدم كارآيى لازم سيستم تشكيلاتى» ، «رشد انتقادات و اعتراضات و كناره‌‏گيرى سطوح مختلف سازمانى» عينيّت مى‌‏يافت، انشعاب و فروپاشى تشكيلاتى را در آينده ‏اى نه چندان دور، در چشم‏ انداز قرار داده بود. مریم قجر عضدانلو [مشهور به مریم رجوی] ؛ در کانون این تحول سازمان مجاهدین قرار دارد که سرمنشاء تمامی مشکلات و انحرافات اخلاقی بعدی نیز از این سرچشمه می گیرد. در تاریخ 19 اسفند 1363 اعلان ازدواج غیر مترقبه و حیرت انگیز «نفر اول سازمان» مسعود رجوی با «همسر فرد دوم سازمان» مهدی ابریشمچی ؛ توجه بسیاری را به این حادثه غیر اجتماعی و غیر عرفی معطوف ساخت! برای درک بهتر این جنایت تاریخی، باید ابتدا به شخصیت و بیوگرافی مردی پرداخت که زنی را مجبور کرد از همسر خود [علیرغم داشتن یک دختر کوچک 3 ساله] طلاق گرفته و بدون رعایت مسائل شرعی به عقد مرد دیگری (خودش) در آید!! مسعود رجوی در یک نگاه مسعود رجوی (زاده ۱۳۲۷ در طبس)، از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق در دهه آخر حکومت پهلوی و رهبر سازمان و مسئول شورای ملی مقاومت ایران است. وی فارغ‌التحصیل حقوق سیاسی از دانشگاه تهران است. در سال ۱۳۴۶ به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمد و در شهریور ۱۳۵۰ توسط ساواک در تهران دستگیر شد و به دلایل مشکوکی [همکاری با ساواک] از اعدام جَست و همزمان با اوجگیری انقلاب ضد نظام سلطنتی در سی‌ام دی‌ماه ۱۳۵۷ به همراه آخرین گروه از زندانیان سیاسی از زندان آزاد شد. مسعود رجوی از اعدام جان بدر برد درحالی که مدارک گسترده و وسیعی در اینترنت از خیانت های وی در حق دوستانش و همکاری گسترده با ساواک موجود است. مسعود رجوی زندان را با خیانت سپری کرد و پس از آزادی با اشرف ربیعی ازدواج کرد که حاصل این ازدواج هم یک پسر به نام محمد رجوی یا همان مصطفی رجوی شد! شرایط که سخت شد و رویاروئی ها با قدرت حاکم آغاز شد، مسعود رجوی در یک فرصت طلبی دیگر با بنی صدر رئیس جمهور وقت ، از کشور فرارکرد! بعدها اشرف ربیعی به همراه موسی خیابانی و چندین نفر دیگر در یک خانه تیمی محاصره و کشته شدند. از آن خانه یک کودک زنده ماند و او کسی نبود جز مصطفی رجوی که بعدها به خارج رفته و پس از بزرگ شدن ، در نوجوانی به پادگان اشرف برده شد و مجاهد خلق شد ، اما دیری نپائید که او هم فرقه را ترک کرده و به یکی از منتقدان پدرش تبدیل شد! مسعود رجوی بعد از مرگ اشرف در پاریس بلافاصله با فیروزه بنی صدر دختر ابوالحسن بنی صدر ازدواج کرد! طولی نکشید که بنی صدر و دخترش به ماهیت پلید و فرصت طلبانه مسعود رجوی پی بردند و فیروزه از مسعود رجوی طلاق گرفت و «پدر و دختر» از مسعود اعلام برائت کردند. قبل از جدائی فیروزه و مسعود رجوی ، سایه یک زن بر زندگی مسعود سایه انداخته بود! مریم قجر عضدانلو، زنی بود که پس از خروج از کشور از مسیر ترکیه ؛ به رئیس دفتری مسعود رجوی انتخاب شده بود. فیروزه قبل از طلاق به روابط پنهانی مریم و مسعود و روابط نامشروع آن دو پی برده بود و یکی از علل طلاق فیروزه ، این روابط پنهانی شوهرش با یک زن متاهل بود! همسران رجوی اشرف ربیعی (1360 – 1330) : متولد تهران و همسر اکبر نبوی نوری بود [که در سال 1355 در درگیری با ساواک کشته شده بود]. اشرف ربیعی در تیرماه 1358 به عقد مسعود رجوی درآمد و مصطفی ثمره ی این ازدواج بود. فیروزه ی بنی صدر( 1344 ) : دختر 17 ساله بنی صدر بود که پس از مرگ اشرف ربیعی همسر اول مسعود ، در سال 1361 با مسعود رجوی ازدواج کرد. مریم قجر عضدانلو(1332) : در سن 30 سالگی ، در حالیکه همسر مهدی ابریشمچی از اعضای ارشد سازمان بود و حاصل ازدواج آنان دختری به نام اشرف بود، از مهدی طلاق و به عقد مسعود رجوی درآمد! مریم قجر عضدانلو ، تنها چند روز بعد از طلاق خودش از ابریشمچی و طلاق فیروزه از رجوی ؛ به عقد مسعود رجوی درآمد! طرح انقلاب ایدئولوژیک مسعود رجوی که در واقع بنیان «کیش شخصیت مسعود رجوی» می باشد، از همین زمان و در پاریس پی ریزی شد. مهمترین رکن این انقلاب به اصطلاح ایدئولوژیک به همسری گرفتن زن مهدی ابریشمچی یعنی مریم قجر عضدانلو، بود؛ پیش از این که مدت زمان شرعی طلاق او از همسر سابقش سپری شود. سابقه رسمی ماجرا مسعود رجوى در تاريخ 1363/11/7 طى اطلاعيه ‏اى مريم قجر عضدانلو [همسر مهدى ابريشمچى] را به عنوان همرديف مسئول اول سازمان معرفى نمود. وى در اين اطلاعيه تلويحاً تغييرات تشكيلاتى آينده را متذكر شد: در تاريخ 1363/12/19 از سوى دفتر سياسى و كميته مركزى سازمان اطلاعيه ‏اى مبنى بر اعلام تصميم «ازدواج فرخنده توحيدى و انقلابى مسعود و مريم» صادر گرديد. در بخشى از اين اطلاعيه درباره همسر جديد رهبرى سازمان آمده است: شوراى مركزى سازمان نيز در بيانيه مفصلى تأكيد كرد كه مصطفی ، پسر اشرف ربیعی ؛ خیلی زود از منافقین جدا شد و به منتقد جدی رجوی بدل گشت در توجيه اين ماجرا همچنين اعلام شد كه پس از اعلام همرديفى مريم قجر عضدانلو با مسئول اول سازمان، على زركش و محمود عطايى، از كادرهاى شماره 2 و 3 نظامى سازمان طى دو نامه بر ضرورت وحدت فيزيكى (جسمانى) رهبرى نوين تأكيد كرده بودند. در اين نامه‏ ها اين‏طور استدلال شده بود: در تاريخ 27 اسفند 63 توسط راديوى سازمان، خبر ازدواج مسعود رجوى با مريم قجر همراه با تعريف و توصيف‏هاى بسيار و با تعابيرى چون «دستاورد عظيم شگرف ايدئولوژيكى و ايثار و از خودگذشتگى» پخش گرديد. اين در حالى بود كه اين راديو، طى اطلاعيه ‏اى تاريخ طلاق مريم قجر عضدانلو از همسرش مهدى ابريشمچى را 25 اسفند 63 اعلام نمود. در قسمت ديگرى از اطلاعيه شوراى مركزى سازمان چنين آمده بود: درباره مهدى ابريشمچى راست : ابریشمچی و مینا خیابانی / چپ : مهدی ابریشمچی ، مریم قجر ، مینا خیابانی و اشرف دختر ابریشمچی و مریم قجر سبحانى از جداشدگان سازمان درباره مهدى ابريشمچى چنين نوشته است: « ....مهدى ابريشمچى با نام‏هاى تشكيلاتى اسد و شريف از اعضاى قديمى و اوليه سازمان مجاهدين خلق مى ‏باشد كه در زمان شاه مدتى را در زندان‏هاى مشهد و اوين تهران در حبس بوده است. بعد از 22 بهمن 1357 مهدى ابريشمچى يكى از چند مسئول اصلى و ارشد سازمان مجاهدين خلق محسوب مى‏ شد كه در مصاحبه‏ هاى مطبوعاتى و سخنرانى ‏ها و ميتينگ‏ هاى عمومى سازمان شركت مى‏ كرد. پدر مهدى ابريشمچى از كارخانه ‏داران تهران بود و به لحاظ اقتصادى وضعيت بسيار خوبى داشتند. وى بعد از انقلاب با مريم عضدانلو ازدواج كرد و داراى دخترى به نام اشرف مى ‏باشند. هنگامى كه اشرف 6 الى 7 ساله بود، من در ستاد روابط خارجى سازمان در عراق وى را از نزديك مى‏ ديدم، وى جمعه ‏ها به محل كار پدرش مى ‏آمد. واقعا تناقض و درد و رنج طلاق و جدايى پدر و مادرش از يكديگر را به راحتى مى ‏توانستى در چهره اين دختر مثل صدها دختر و پسر كوچك اعضا و مسئولين سازمان ببينى.... از نكات جالب و تاريخى سازمان مجاهدين كه بايد به طور جداگانه بر روى آن بحث كرد، اطلاعيه سياسى و نظامى سازمان در 28 خرداد 1360 مى ‏باشد كه سازمان دليل شروع «مبارزه مسلحانه» را «حمله چماقداران به خانه پدرى برادر مجاهد مهدى ابريشمچى» اعلام مى‏ كند و تصريح مى ‏كند كه از اين پس از اعضاى خود مسلحانه دفاع خواهد كرد كه نشان دهنده يك طرح از پيش برنامه‏ ريزى شده براى 30 خرداد 1360 بوده است. [البته در شرايط كنونى سازمان به هيچ عنوان نمى‏ خواهد اطلاعيه 28 خرداد 1360 كه به شروع عمليات مسلحانه اشاره مى‏ كند، در دسترس اعضا و هواداران سازمان قرار بگيرد] . طارق عزیز - صدام حسین - رجوی - ابریشمچی در یک قاب ابريشمچى و همسرش مريم عضدانلو بعد از 30 خرداد 1360 به پاريس رفتند و بعد از مطرح شدن «انقلاب ايدئولوژيك» در سال 1364، وى و مريم عضدانلو به دستور سازمان و مسعود رجوى از يكديگر طلاق گرفتند. مريم به عقد مسعود رجوى درآمد و مهدى ابريشمچى نيز با مينا خيابانى [خواهر كوچكتر موسى خيابانى] ازدواج كرد [در تاريخ 1364/1/15]. مينا خيابانى 17 سال از مهدى ابريشمچى كوچكتر بود و ازدواج اول مينا خيابانى نيز محسوب مى ‏شد. مهدى ابريشمچى هنگام رفتن رجوى به عراق، همراه وى بود و در تمامى ملاقات‏هاى صدام حسين ديكتاتور سرنگون شده عراق با مسعود رجوى، حضور و مشاركت فعال داشته است. وى در بغداد مسئول روابط سازمان با عراق شد و كليه حمايت‏هاى مالى و تداركاتى و تسليحاتى صدام حسين به سازمان از طريق وى صورت مى‏ گرفت. ضمنا وى رييس كميسيون صلح!! شوراى ملى مقاومت نيز بود كه به اصطلاح قرار بود بين صدام حسين و ايران صلح برقرار كند. جالب اين است كه هنوز اين كميسيون صلح!! بعد از سرنگونى صدام حسين در شوراى ملى مقاومت وجود دارد و رياست آن كماكان با مهدى ابريشمچى است. مشخص نيست مسعود رجوى بعد از صدام حسين با چه كسى مى ‏خواهد تئورى مضحك «صلح، طناب‏ دار رژيم» [نظام] را دنبال كند؟ ابريشمچى قبل از سرنگونى رژيم صدام حسين به همراه 250 الى 300 تن از مسئولين مورد اعتماد رجوى به پاريس آمد. وى در 17 ژوئن 2003 توسط پليس فرانسه به همراه مريم رجوی و 160 تن ديگر از اعضا و مسئولين سازمان دستگير و سپس با قيد ضمانت تا تشكيل دادگاه از زندان آزاد شد....» ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پی.نوشت 2 : ان شاء الله در پست بعدی ، به ادامه انقلاب دوم ایدئولوژیک سازمان منافقین (موسوم به انقلاب مریم) خواهیم پرداخت. .
  4. 2 پسندیده شده
    به نام خدا ایالات متحده از برنامه استخراج عناصر کمیاب از منابع داخلی برای پایان دادن وابستگی به چین رونمایی کرد DARPA از برنامه خود برای استخراج عناصر کمیاب زمینی (RRE) از منابع داخلی با استفاده از میکروب ها در پروسه ای به نام "استخراج زیستی" رونمایی کرد. موفقیت این برنامه وابستگی ایالات متحده به چین را که بزرگترین تامین کننده RRE های این کشور است از بین می برد. هدف برنامه دارپا با نام "میکروب های محیطی به عنوان یک منبع مهندسی زیستی" (EMBER)، پیشرفت در حوزه مهندسی میکروبی و بیومولکولی است تا استراتژی جدا و خالص سازی REE ها با استفاده از منابع داخلی در حال توسعه است. REE ها گروهی از 17 فلز مشابه است که ماده حیاتی برای بسیاری از سامانه های دفاعی مانند لیزر ها، سلاح های هدایت دقیق، آهنربا برای موتور ها و بسیاری از دستگاه های دیگر محسوب می شوند. با اینکه ایالات متحده به اندازه کافی منابع داخلی REE را دراختیار دارد اما زنجیره تامین آن به دلیل وابستگی به نهاد های خارجی برای جدا و خالص سازی این عناصر، آسیب پذیر است. چین که بزرگترین تامین کننده RRE های ایالات متحده است، بارها در پاسخ به تحریم های آمریکا علیه شرکت های چینی، تهدید به قطع عرضه خود به شرکت های دفاعی ایالات متحده کرده است. لیندا کریسی، مدیر برنامه EMBER در اینباره گفت: "هدف برنامه EMBER، پر کردن شکاف حیاتی موجود در زنجیره تامین وزارت دفاع است. این برنامه از روش های مهندسی زیستی ارگانیزم ها/بیومولکول ها برای خالص سازی REE استفاده می کند، سپس آن ها را به ماژول های استخراج زیستی (جاذب زیستی، فیلتراسیون زیستی و ...) تبدیل می کند که می توانند با عناصر REE داخلی یکپارچه شوند." این برنامه 4 ساله، 2 حوزه حیاتی (TA) را پوشش می دهد و به 3 فاز تقسیم می شود. هدف TA1 "مهندسی زیستی برای استفاده از REE ها" ساخت پلتفرمی برای مهندسی ارگانیزم ها یا بیومولکول ها برای فعال سازی پیوند های REE ها در شرایط سخت است. TA2 "استخراج زیستی REE" روی توسعه و آزمایش روند استخراج زیستی برای خالص سازی REE های خاص از منابع واقعی است. در طول فاز 1، تلاش ها روی توسعه میکروارگانیزم ها و بیومولکول ها مورد نیاز برای استفاده در جداسازی REE ها متمرکز می شود. کاری چالش برانگیز به دلیل شباهت شیمیایی REE ها. در فاز 2، کار بر روی ارتقا بازده و مقیاس جداسازی REE از منابع انجام می شود. فاز 3، مربوط به تکمیل مقیاس پایلوت طرح استخراج زیستی REE است. کریسی اضافه کرد: "هدف EMBER ایجاد چندیدن توانایی، مانند جداکردن عناصر از ترکیب REE ها، تبدیل اکسید/نمک REE برای تسهیل ساخت فرم های آماده تولید، سنجش های جدید برای تجزیه و تحلیل توان بالای سلول های حاوی REE و مولکول های زیستی است." منبع
  5. 1 پسندیده شده
    تصاویر این جنگنده در ویدئو تبلیغاتی و بنرهای منتشر شده از ان . . . . . . . میگ نیست، سوخو هست لطفا مدیران نام تایپیک را اصلاح بفرمایند متشکرم
  6. 1 پسندیده شده
    روسیه اسم این جنگنده را Checkmate اعلام کرد و امریکا بر اساس سیستم کدگذاری خود به این جنگنده لقب Screamer داده است
  7. 1 پسندیده شده
    اولین تصویر از جنگنده جدید نسل پنج و خلق الساعه روسها..... _ قرار گیری ورودی هوا زیر دماغه _ نداشتن سطوح کنترلی سکان افقی و کانارد!! _سیستم هدف گیری داخلی شبیه لایتینگ۲ چند وجهی و رادار گریز!
  8. 1 پسندیده شده
    نقشه اینتر اکتیو سایت فضایی شاهرود سپاه البته تصویر قدیمی تر نه اثار تست اسفند 99 در محل تست استند ها مشخصه نه چندتا ساختمان جدید اضافه شده https://maphub.net/Cengiz/shahroud-missile-test-site تصویر ماهواره ای 2 روز قبل سایت شاهرود از سنتینل هاب 15 جولای 2021 کلیک کنید منبع هشدار: همواره از اوسینت تاسیسات حیاتی کشور خود بپرهیزید.
  9. 1 پسندیده شده
    تحلیل های رسانه های افغانستان از وضع پیچیده موجود : آینده تیره و تار و سوریه ای شدن کشور از اوضاع چنین بر می آید که ارگ نشینان(دولتی ها) به آسانی رها کردنی نیستند. حال اگر کار به فروپاشی و نابودی کشور هم بکشد، برای شان مهم نیست. امریکایی ها هم حضور شان را به شکل اطلاعاتی در کابل و برخی جاهای دیگر ادامه خواهند داد‌. یعنی بحران سیاسی، بحران مشروعیت نظام و بحران بی اعتمادی ملی ، بحران ساختار نظام، بحران قانون اساسی، بحران مدیریت و بسا بحران های ديگر به شدت ادامه خواهد یافت. از سوی دیگر پروژه جغرافیای جنگ به شمال با سرمایه گذاری هنگفت عربستان و قطر با پیمانکاری پاکستان و ترکیه و با کارگردانی امریکا، انگلیس و اسراییل و با هماهنگی محافل و حلقات شناخته شده ارگ نشین با سرعت در حال پیاده شدن است. از سویی طالب با پول عربستان در حال استقرار در زون شمال شرق و جنوب غرب است. جنگ با هزاره ها در سراسر مرز میان گستره هزارستان و گستره پشتون نشین که زیر کنترل طالبان است، ادامه خواهد یالت. یکی از نقشه های زون های افغانستان از سوی دیگر قرار است ترکیه هزاران جنگجوی داعش را وارد زون شمال شرق و همین گونه شمال غرب بسازد‌. افتادن کنترل فرودگاه کابل به دست ترکیه هم روند انتقال داعش را آسانتر می سازد. چنین پنداشته می شود که چند هزار چچنی، اویغوری، تاجیکستانی و ازبیکستانی و عرب به شمال آورده شوند تا در آینده به تاجیکستان و ازبیکستان و قزاقستان گسیل گردند. یعنی دو پروژه همزمان از سوی دو کشور متخاصم عرب تمویل و از سوی دو کشور پیمانکار منطقه پیاده خواهد شد. از همین اکنون تاجیکستان برای رویارویی با این تهدید، بیست هزار نیروهای ذخیره خود را احضار کرده و روسیه نیروهای خود را برای مصاف دادن با نیروهای داعش و طالب در تاجیکستان تقویت کرده و رزمایش هایی به راه انداخته است. در قزاقستان هم تاب و تاب به چشم می خورد. بی چون و چرا احزاب بنیادگرای دیگری چون شبکه حقانی، حزب اسلامی، اتحاد اسلامی و.... همه با دریافت کمک های مالی پویاتر از همیشه خواهند شد. بیگمان، ایران بیکار ننشسته فاطمیون را برای مقابله با داعش و طالبان وابسته به عربستان وارد میدان خواهد ساخت. شاید هم پهبادهایی را در دسترس برخی از گروه ها بگذارد. نیروهای زرهی و ویژه ارتش ایران از همین اکنون در امتداد مرزها با افغانستان جابجا شده اند. ازبیکستان هم جنبش را تجهیز خواهد کرد. روسیه و تاجیکستان هم از بخش هایی از جمعیت حمایت خواهند کرد‌. ترکمنستان هم برای پاسبانی از مرزهایش به روسیه رو آورده است. به گمان غالب، تا دو ماه دیگر فاز جنگی کمرنگ تر خواهد شد و زمینه برای دیپلماسی و گفتگوهای صلح فراهم خواهد شد. اما هنوز کشور از رسیدن به صلح بسیار دور است. مواضع ارگ، طالب و اپوزیسیون درون دولتی بسیار از هم دور است. نبرد اطلاعاتی بسیار پیچیده و چند لایه یی با اشتراک نیروهای بیرونی و درونی در راه است. در این حال نیروهای شمال در پراکندگی، بی برنامگی بسر می برند و سرگرم رقابت های درونی خود اند. تنها راه برونرفت از بحران هم شتافتن به سوی اداره موقت و انتقالی است. اما ارگ میلی به این کار ندارد. در بعد خارجی هم توافق قدرت های بزرگ و منطقه ای و بیطرف ساختن کشور تنها پیش شرط استقرار صلح است. اما تا کنون نشانه هایی از چنبن توافقی به چشم نمی خورد. در یک سخن، شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا داند حال ما سبکبار ان ساحل ها. عزیز آریانفر نظرات کاربران : بعد با اين شرايط افغانستان مردم افغانستان انتظار داردند ايران دست روي دست بگزارد و مرزهاي كشورش را ناامن كند نخير افغانهاي عزيز ما مثل شما ....نيستيم حتما با طالبان و حكومت افغانستان براي امنيت مرزها مزاكره ميكنيم و هركدام بتواند امنيت برقراركند حمايت مبكنيم . ایران تمایلی به دخالت در افغانستان ندارد ، ایران گرایش به کشورهای عربی دارد ، اگر ارتش ایران مستقر شده در مرزها بخاطر ورود ترکیه عضو ناتو به افغانستان است ، ترکیه گرایش به دخالت در همه جا از سوریه تا افغانستان و حتی مصر و لیبی در شمال آفریقا دارد پاکستان هم قدرت اول در افغانستان است که امروز متحد ترکیه است قطر هم متحد دیگر ترکیه است.فاطمیون چند هزار نفر بیشتر نیستند و برخلاف تصور شما قدرت چندانی ندارند. آقای عزیز آریانفر از شما بعید است.ایران هیچوقت فاطمیون رو وارد افغانستان نمیکنه.وارد کردن فاطمیون یعنی جنگ مذهبی شیعه و سنی.اون وقت بقیه اقوام اهل سنت هم پشت طالبان یا خودشون نیرو تشکیل داده برای جنگ با فاطمیون و شیعیان.یعنی بر هم خوردن اتحاد ایران با تاجیکها و در کل مجاهدین سابق از عطا نور تا ژنرال دوستم.وقتی دولت افغانستان برای گرفتن علیپور هزاره شیعه مذهب لشگرکشی میکنه اونوقت ایران برای چی فاطمیون رو وارد افغانستان کنه؟.وارد کردن فاطمیون یعنی برانکیختن احساسات مذهبی دیگران و کشتار بی وقفه شیعیان در افغانستان. تو رو خدا تحلیل این آقا را ببینید.ایران اگر می خواست فاطمیون را به افغانستان اعزام کند که این همه سال می کرد.اگر فاطمیون به افغانستان بیاید تقریبا بیش از نصف طالبان جدا شده و به داعش می پیوندند.ملا منان نیازی به هلاکت رسید ولی پسرش و ملامنان نیازی های زیادی در افغانستان وجود دارند که منتظر فرصت و بهانه هستند شیعیان هزاره را قتل عام کنند و متاسفانه فقط می خواهد به شعله ورتر شدن جنگ و آشوب کمک بکند.خواهشا انقدر راجب آمدن فاطمیون به افغانستان نکنید تا افراطی ها را تحریک کنید . ایران در سوریه و عراق به درخواست دولت و ملت آنها وارد حمایت های سیاسی ،لوجستیکی ،نظامی و ...شده ،اما در افغانستان هیچ یک از آنها نمی خواهند ایران کمک کند ،وضعیت اقتصادی ایران هم چنین اجازه ای نمی‌دهد. در دوران جهاد نیز ایران تمام گروپ های هشتگانه هزاره ها را مسلح کرده بود و ولایات هرات و فراه و نیمروز ث غور و بامیان و دیگر ولایات را توسط هزاره ها تسخیر کرده بود و امریکا و پاکستان و کشور های عربی گفتند که حاجت جهاد از پاکستان نیست و گروپ های هفتگانه هیچ شرور نیست،هزاره ها خودشان روس ها را از افغانستان بیرون میکنند.حالا حاجت اقوام دیگر نیست.هزاره ها طالبان را به کمک ایران از افغانستان بیرون میکنند و دوباره به پاکستان میغرستند. ایرانیان عزیز چه اصراری دارید در همه سایت های افغانستان بدون اینکه اصلا بفهمید جنگ افغانستان برای چیست نظر بدهید یک بار برای همیشه میگم ما کشور ۳۰میلیونی تا نهایت ۴۰میلیونی هستیم بیشتر از ۴۰سال است در کشور ما جنگ است نه به خاطر قومیت و مذهب که البته این ها را هم ترزیق کردند بلکه تجاوز نزدیک به صد کشور اول شوروی وابر قدرت جهان و بعد امریکا و همه متحدانش و در تمام این ۴۰سال پاکستان. بی شرف افغانستان ایران نیست که یکی از ثروتمند ترین کشورهای دنیا باشد یک کشوریست که هنوز راه درامد مستقلی ندارد تا بتواند دولتش سرپای خود بایستد وهمیشه وابسته است انهم به دلیل اول جغرافیای خشن است و دوم جنگ بی وقفه جنگ قومیت و مذهب را پاکستان با همه توان تبلیغاتی اش در حال به جریان انداختن است لطفا لطفا لطفا بروید تاریخ افغانستان را بخوانید بعدش ما خوش حال میشویم با شما هم کلام بشیم مثل دوتا ادم متمدن با هم گپ بزنیم در غیر این صورت اصلا نیازی نیست هیچ ادمی همه جا دهانش را باز کند و هرچه مغز خالی اش تراوش میکند بنویسد در مورد ایران هم دولتش هیچ دل خوشی از سلفی جماعت ندارد ولی ایران یک کشور شیعه است با دشمنانی قسم خورده وهابی که کم هم نیستند و پاکستان بی شرف که گروه های تروریستی مرزی ایران را تقویت میکند چاره ای ندارد جز سازش با طالبان که غلط هم نیست ماهم بودیم همین کار را میکردیم هرکس مسول ملت خودش است وحفظ تشیع فعلا مهم ترین ارمان همه شیعیان است
  10. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «ارائه لیست های جعلی در مورد اعدام های دهه 60» اختصاص داد. درباره اعدام های سال 1367 ، مسعود رجوی ؛ در آغاز مدعی شد که تعداد آن ، 6400 نفر است. اما کم کم این آمار را تغییر داد. از این رو در مرحله بعد ادعا کرد این تعداد 12 هزار نفر بوده و بعد مدعی شد که 20 الی 30 هزار نفر از اعضاس شازمان توسط جمهوری اسلامی اعدام شده اند. رجوی تلاش می کرد با استفاده از این لیست، در مجامع جهانی علیه جمهوری اسلامی اقامه دعوی کند. درباره لیست تنظیم شده از سوی سازمان ، امروز می توان ادعا نمود که بسیاری از اسامی مندرج در آن اصلا وجود خارجی نداشتند. تا زمان عملیات فروغ جاودان، سازمان خیلی از کسانی که در درگیری های مسلحانه کشته می شدند را لیست می کرد و از آن بهره تبلیغاتی می نمود. مسعود رجوی نام این کار را «بانک خون» گذاشته بود و اسامی را که بعدا به لیست اضافه می شد ، «بهره بانک خون» می نامید. بعد از عملیات فروغ جاویدان ، سازمان پی برد که ایجاد لیست های ساختگی ، بازدهی بالائی (به ویژه در مجامع بین المللی) برای مجاهدین دارد ؛ از این رو ، از آن زمان ، این روند تشدید شد تا جائی که «کشته سازی» جایگاه بالاتری از «تروریسم» گرفت. مسعود خدابنده ؛ عضو سابق شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق و عضو شورای ملی مقاومت، مسئول مستقیم تیم حفاظت استقرار و تردد مسعود و مریم رجوی و فرمانده ارتش آزادیبخش که در سال 1375 از سازمان جدا شد، طی یادداشت اختصاصی که در اختیار پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی قرار داده، به بررسی پروژه کشته‌سازی منافقین در دهه 60 می‌پردازد. خدابنده شواهدی ارائه می‌دهد که با استناد به آن می‌توان پی برد مرکزیت سازمان برای نیل به اهداف خود اعضاء را به کام مرگ می‌فرستاد. این عضو جداشده سازمان مجاهدین خلق توضیح می‌دهد چگونه مسعود رجوی لیست جعلی از اعدامی‌های سال 1367 درست کرد و آن لیست را به مجامع بین‌المللی می‌فرستاد تا با استفاده از آن لیست، علیه جمهوری اسلامی فعالیت کند. مشروح یادداشت اختصاصی مسعود خدابنده را در ادامه می‌خوانید: بازی دجال با آمار و ارقام کشته ها !!! (پیدا و پنهان لیست های جعلی اعدام های دهه 60) درباره اعدام‌های سال 1367، مسعود رجوی در آغاز مدعی شد که تعداد آن، 6400 نفر است اما کم کم این آمار را تغییر داد. از این رو در مرحله بعد ادعا کرد این تعداد 12000 نفر بوده و بعد مدعی شد که 20 الی 30 هزار نفر از اعضای سازمان توسط جمهوری اسلامی اعدام شده‌اند. او حتی در این راستا کتابی هم منتشر کرد تا عدد 30 هزار نفر اعدامی را ثبت کند. رجوی تلاش می‌کرد با استفاده از این لیست، در مجامع جهانی علیه جمهوری اسلامی اقامه دعوی کند. از این رو لیست ارسالی به سازمان ملل همراه با انبوهی از اسامی تنظیم شد و گروهی نیز به عنوان شهود ادعا کردند که آن لیست صحت دارد. اما چندی بعد، تعدادی از افراد که بعدها از سازمان جدا شدند شهادت دادند که حرف‌هایشان در مورد اعدام‌ها دروغ بوده است. درباره لیست تنظیم شده از سوی سازمان امروز می‌توان ادعا کرد بسیاری از اسامی مندرج در آن اصلا وجود خارجی نداشتند؛ برخی از اسامی کسانی بودند که در سال‌های قبل بخاطر جرم‌هایی مانند قتل و یا قاچاق مواد مخدر اعدام شده بودند و هیچ ارتباطی با سازمان نداشتند؛ تعدادی نیز در این لیست بودند که گواهی فوت آنها نشان می‌داد بر اثر تصادف مرده‌اند و تعدادی نیز در درگیری‌های مسلحانه سازمان کشته شده بودند. حتی سازمان تعداد بالایی از کشته‌شدگانِ عملیات موسوم به فروغ جاویدان (مرصاد) را هم به این لیست اضافه کرد. این لیست‌سازی اولا: بخاطر پشتیبانی سازمان‌های اطلاعاتی ضد ایران از مجاهدین خلق (مشخصا سازمان سیا که رابط آن زمانش سیدمحمد سیدالمحدثین بود) موفق بود. سندسازی‌ها، شهادت‌های دروغین و ارقام و اعداد با روش‌های اطلاعات شویی در نشریات به اصطلاح معتبر و مراکزی که تحت تاثیر بودند (مثلا کتابخانه کنگره امریکا که این روزها دیگر هر چیزی را تحت نام سند منتشر می‌کند و استقلالی برایش باقی نمانده) توانست به این شکل مورد استفاده دوائر ضد ایرانی قرار گیرد و ثانیا: نه اولین مورد کشته‌سازی بود و نه آخرین آن. به خاطر دارم اولین نمونه کشته‌سازی در همان سال نخستی بود که مجاهدین به عراق رفته بودند؛ حسن جزایری از دوستان آن زمان و محصل در لندن بود که بیماری قلبی داشت. وی برای تعلیمات به همراه عده‌ای به عراق اعزام شد (سازمان این افراد را تحت عنوان عضو به عراق می‌برد و سپس شروع به لیست‌سازی می‌کرد چون به ازای تعداد اعضا از صدام سرانه می‌گرفت) و چندی بعد در زمین مانور «کفری» بخاطر آفتاب زدگی و اهمال در رسیدگی و تشدید بیماری قلبی فوت کرد. (بعد از اینکه جزایری در آن گرما غش کرد، او را در خودرو رهایش کردند و بعد از مانور متوجه شدند که مرده است) جالب است که همسرش لیلا جزایری (نام اصلی‌اش اعظم ملاحسنی کهنه است که بخاطر خلاف‌های متعدد مالی مجبور شد نامش را عوض کند) و پسرش (محمد حنیف جزایری) از آن زمان تابه حال در نشریات و مقالات مدعی شده‌اند که حسن در ایران اعدام شده است. از این قبیل موارد بسیار زیاد است. مثلا تا زمان عملیات فروغ جاویدان، سازمان خیلی از کسانی که در درگیری‌های مسلحانه کشته می‌شدند را لیست می‌کرد و از آن بهره‌برداری تبلیغاتی می‌نمود. مسعود رجوی نام این کار را «بانک خون» گذاشته بود و اسمی را که بعدا به لیست اضافه می‌شد «بهره بانک خون» می‌نامید. لیلا جزایری (با نام قبلی اعظم فراهانی ملاحسنی کُهنه) نام خود را به این دلیل تغییر داده که تحت پیگرد پلیس انگلیس بخاطر فروش غیر قانونی یک خانه اجاره ای در انگلستان است بعد از عملیات فروغ جاویدان، سازمان پی برد که ایجاد لیست‌های ساختگی، بازدهی بالایی (به ویژه در مجامع بین‌المللی) برای مجاهدین خلق دارد؛ از این رو از آن زمان، این روند تشدید شد و این کار سیستماتیک ادامه پیدا کرد تا جایی که «کشته‌سازی» جایگاه بالاتری از «تروریسم» گرفت. یادم هست در سال 1994 م، زمانی که مریم رجوی را بعد از اعلام ریاست جمهوری وی در عراق به پاریس آوردیم (من مسئول انتقال و حفاظت بودم) و هدف هم شروع کار سیاسی و بازکردن جای پا برای مسعود رجوی بود، وی نتوانست کاری کند و فرانسه در سال 1997 او را مجددا به عراق فرستاد. بعد از این ماجرا، مسعود برای جبران این شکست، بلافاصله تیم‌های عملیاتی را به ایران اعزام کرد. اما از آنجا که ایران «در بالاترین سطوح» به اطلاعات دسترسی داشت، تیم‌ها تک تک به محض ورود دستگیر می‌شدند. مسعود رجوی خوب می‌دانست که تیم‌های عملیاتی به محض ورود به ایران لو می‌روند ولی باز تعداد بیشتری از افراد را اعزام می‌کرد. واقعیت آن است که او هدفش ترور نبود بلکه هدف کشته‌سازی بود. او می‌خواست این افراد به محض ورود به ایران دستگیر و اعدام شوند. مشخصا یادم هست بابک امین آنقدر در تهران [!!!] خمپاره زده بود که دیگر به لحاظ جسمی توان نداشت ولی باز او را بیرون نمی‌کشیدند و اصرار می‌کردند این عمل را ادامه دهد. سازمان از اعضاء می‌خواست‌ هرچه بیشتر آدم بکشند و بعد نارنجک بیندازند و سپس سیانور بخورند تا خودشان هم کشته شوند. آرش صامتی‌پور یکی از این افراد بود که با وجود کشیدن نارنجک و خوردن سیانور بخاطر کمک نیروهای امنیتی جان سالم به در برد و البته یک دستش قطع شد. اهداف ترورها اصلا مهم نبود، بلکه سر و صدا مهم بود. بزرگترین ضربه‌ای که رجوی آن زمان خورد، قطع اعدام‌ها بود. یعنی نیروهای امنیتی ایران و قوه قضائیه هم متوجه شدند که این افراد برای کشتن به ایران نمی‌آیند بلکه برای کشته شدن اعزام می‌شوند. سازمان منافقین همین استراتژی را در عراق بعد از صدام هم پیاده کرد. به هنگام تحویل کمپ اشرف، سازمان به عراق اعلام کرد که یک سوم شمالی را تحویل می‌دهد ولی از طرف دیگر اعضاء را بسیج کرد تا در مقابل نیروهای عراقی بایستند. به آنها گفته بودند عراقی‌ها آمده‌اند تا شما را دستگیر کرده و به ایران تحویل بدهند. حتی گفته بودند اتوبوس‌های ایران منتظرند تا شما را به اوین منتقل کنند تا به محض رسیدن به ایران اعدام شوید. از این رو ابعاد درگیری اعضای سازمان با نیروهای عراق بیشتر شد و به تبع، این درگیری کشته‌هایی هم داشت؛ کشته‌هایی که سازمان از آنها علیه دولت عراق استفاده کرد و به عنوان برگ برنده در مجامع بین‌المللی علیه عراق به کار برد. از سوی دیگر در داخل هم با «شهید» نامیدن آن کشته‌شدگان، الباقی اعضاء را شستشوی مغزی دادند و با احساساتشان بازی کردند. باید گفت بعد از سقوط صدام با توجه به از کار افتادگی فیزیکی نیروهای سازمانی، ترورها غالبا توسط نیروهای مزدور غیر وابسته به سازمان مجاهدین انجام گرفته و می‌گیرد ولی تبلیغات آن هنوز به عهده سازمان است. یک تقسیم کاری ابلاغ شده که ترورها و عملیات ایذایی توسط مامورین تعلیم دیده در کشورهای همسایه انجام می‌شود ولی غلوها و تبلیغات رسانه‌ای، کلیک‌ها و باز نشرها در شبکه‌های اجتماعی و تولید فیلم‌ها و عکس‌های تقلبی به عهده شبکه سازمان مجاهدین و رابط های عربستان سعودی است. رد این جریان و کارکرد این «ارکستر ترور و کشته سازی و تبلیغ» را که نتیجه آن در جریان عملیات فروغ جاویدان و اعدام‌های دهه شصت مشاهده شد، امروز هم می‌شود به وضوح در مطبوعات غربی، خروجی‌های شبکه‌ها و سایت‌های فارسی زبان و ایضا شبکه‌های اجتماعی ملاحظه کرد. و طبق معمول مصرف کننده نهایی مقامات کشورهای متخاصم هستند که این اطلاعات دست‌ساز و تولیدی را در مجامع بین‌المللی علیه عالی‌ترین منافع ملت ایران خرج می‌کنند. در پایان اضافه می‌کنم اگر شخصا کارم مشاوره به سازمان سیا بود حتما اصرار می‌کردم که این نوع جعل و بزرگنمایی و دروغ سازی بخصوص با پشتوانه نیرویی تروریستی و آبروباخته مثل مجاهدین خلق اگر چه ممکن است در کوتاه مدت به سناریوی ضد ایرانی کمک کند ولی در نهایت به ضرر همان نیروهای ضد ایرانی خواهد بود. مسعود خدابنده پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
  11. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. درس های فراموش نشدنی آمریکا از جنگ افغانستان در حالی که نظامیان ایالات متحده بعد از بیست سال افغانستان را ترک می‌کنند، یک سیاستمدار ارشد آمریکایی با برشمردن دستاوردهای حضور آمریکا در آن کشور و تاثیر درازمدت و غیرقابل بازگشتی که جنگ افغانستان بر سیاست و فرهنگ و اجتماع آمریکا بر جای گذاشته، به درس‌هایی پرداخته است که نمی‌توان فراموش کرد. لئون پانته‌تا، که چهار سال در مقام رئیس سازمان «سیا» و وزیر دفاع آمریکا بر جزئيات عملیات آمریکا در افغانستان نظارت داشت، با انتشار مقاله ای در پایگاه اینترنتی شبکه سی.ان.ان. می‌نویسد:‌ «آمریکا در افغانستان موفقیت‌هایی داشت، از جمله «تاسیس دولت دموکراتیک» ، «گسترش حقوق زنان» ، «به‌سازی آموزش» ، و «عملیات موفقیت‌آمیزی که به از میان برداشتن هسته‌ رهبری القاعده» و «اجرای عدالت در حق اسامه بن لادن» انجامید. و آمریکا خسارات زیادی را تحمل کرد، تلفات ۲ هزار و ۲۰۰ رزمنده آمریکایی در عملیات جنگی و کشته شدن هفت افسر سازمان سیا بر اثر حمله انتحاری در سال ۲۰۱۰ و مرگ تعداد بیشماری غیرنظامی در این جنگ طولانی و مایوس‌کننده.» لئون پانه‌‌تا که اندیشکده ای (*) برای تحقیق درباره سیاستگذاری دولت در واشنگتن تاسیس کرده است، بعد از اشاره به پیشروی‌های طالبان در افغانستان، این گروه را در امور مربوط به تروریسم غیرقابل اعتماد می‌داند و می‌نویسد رئیس جمهوری آمریکا می‌تواند از توانایی‌های قابل‌ملاحظه‌ نظامی، دیپلماتیک، و اطلاعاتی که در اختیار دارد، برای کمک به افغانستان در این مقطع خطرناک، استفاده کند. آقای پانه‌‌تا هشدار می‌دهد که در غیاب آمریکا، ارتش افغانستان ممکن است در مقابله با نیروهای با انگیزه طالبان، به زحمت بیافتد و به همین جهت، او کمک نظامی «معنی‌دار» به نیروهای امنیتی افغانستان را ضروری می‌بیند، و از سوی دیگر، به آمریکا توصیه می‌کند که عملیات ضدتروریستی را متوقف نکند، شبکه‌های اطلاعاتی را حفظ کند، حضور دیپلماتیک نیرومندی در این کشور داشته باشد، و سرانجام از افغان‌هایی که همراه نیروهای آمریکا جنگیدند حراست کند. پانه‌‌تا می‌نویسد: «ما به بازماندگان قربانیان حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر و تمام کسانی که در جنگ‌های بعد از آن جان باختند، وامدار هستیم که نگذاریم حادثه‌ مشابهی تکرار شود.» منبع برای مطالعه بیشتر (*) : https://www.panettainstitute.org/
  12. 1 پسندیده شده
    تصویری از یک خودرو زرهی M1117 نیروهای ارتش افغانستان که توانسته است در مقابل سلاح سبک طالبان (احتمالا یک تک تیرانداز ) مقاوت کند یک گلوله به شیشه ضد گلوله جلویی خودرو و یک گلوله دیگر به محافظ تیربارچی اثابت کرده است و حداقل جان دو سرباز را حفظ کرده است. اهمیت و عملکرد شیشه های ضد گلوله در جنگهای اخیر خصوصا در افغانستان، عراق و سوریه نشان داده است که این شیشه ها میتواند در برابر سلاحهای سبک و ترکشهای کشنده جان خدمه و سرنشینهای خودرو های زرهی را حفظ نمایید.
  13. 1 پسندیده شده
    بسم ا... سامانه رحمت ماجرای کشف رمز سامانه های راکال نیروی زمینی ارتش بعث عراق ، به روایت مرحوم زارعی
  14. 1 پسندیده شده
    به نام خدا Boeing Insitu RQ-21 Blackjack (Integrator) هواپیمای بدون سرنشین (UAV) (2014) "Boeing Insitu RQ-21 "Blackjack (که پیشتر با نام Integrator شناخته می شد)، سامانه هوایی بدون سرنشین (UAS) در حال توسعه است که قرار است جایگزین پهپاد Scan Eagle بوئینگ که در خدمت نیروی دریایی و هم پیمانان ایالات متحده است، شود. هردو این پهپاد ها، سامانه های هوایی بدون سرنشین ارزان و کوچکی هستند که برای پرتاب و بازیابی از دریا و عملیات های نظارتی روی آب ساخته شده اند. Insitu زیرمجموعه یکی از قدرت های دفاعی، بوئینگ است و در بینگن واشنگتن واقع شده است. بوئینگ، این شرکت سازنده پهپاد های سایز متوسط را در تابستان سال 2008 خریداری کرد. برخلاف طرح قبلی Scan Eagle، Blackjack از آرایش میله های دوقلو، محفظه موتور در وسط، بال های مستقیم و موتور انتهایی در آرایش pusher استفاده می کند (اسکن ایگل از طراحی ساده تری بدون هیچ بخش دمی مشخص و بال های رو به عقب بهره می برد). Insitu امکان استفاده از تجهیزات اسکن ایگل های فعلی مثل سامانه پرتاب منجنیقی پنوماتیک "SuperWedge" و سامانه بازیابی دقیق "Skyhook" را در بلک جک فراهم کرده است. سامانه دوم، هواپیما را با طنابی آویزان از دکل می گیرد و به قلابی در نوک بال متصل می شود. Blackjack از نظر ابعاد هم از Scan Eagle های قبلی بزرگ‌تر است و مشخصات ماموریتی بهتری دارد. Blackjack طولی بیش از 2 متر و طول بالی حدود 5 متر دارد. موتور آن (NWUAV gas / HFE) Blackjack را به سرعت کروز 101 کیلومتر بر ساعت می رساند و مداومت پروازی 24 ساعته را ارائه می دهد. ارتفاع پروازی آن 4500 متر است. وزن کلی آن 54.5 کیلوگرم است. این مشخصات، Blackjack را تبدیل به گزینه مطلوبی برای خدمات دریایی می کند، چون نسبت به برادران بزرگ‌تر خود، کم هزینه و قابل حمل است. ارتش نام رسمی Blackjack را RQ-21A گذاشت. اولین پرواز آن در 28 جولای سال 2012 انجام شد و از آن زمان در آزمایش های مختلف زمینی و دریایی شرکت کرده است. Blackjack در ارزیابی های روز عرشه USS Mesa Verde (ناو ترابری آبی خاکی کلاس San Antonio) در سال 2013 دیده شد. نیروی دریایی ایالات متحده در حال ارزیابی سامانه Blackjack برای خرید احتمالی است. در حال حاضر 5 پهپاد در 4 مجموعه Blackjack تنظیم شده است. سپاه تفنگ داران نیروی دریایی هم به دنبال 32 مجموعه کامل Blackjack به همراه 5 پهپاد در هر مجوعه است. در سپتامبر سال 2016، اعلام شد که کانادا به اولین مشتری صادراتی RQ-21 تبدیل خواهد شد. کانادا یک مجموعه شامل پهپاد را سفارش داد. در اکتبر سال 2018، یک پهپاد RQ-21 Blackjack با موفقیت سامانه جدید دوربین های مادون قرمز با کیفیت بالا را برای نیروی دریایی ایالات متحده آزمایش کرد. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2014 - وضعیت: در خدمت محدود - تعداد فروند ساخته شده: 35 - سازنده: Boeing Insitu (ایالات متحده) - کشورهای مصرف کننده: کانادا، هلند، بلژیک، لهستان، تایلند، ایالات متحده - نقش: توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 2.5 متر - طول بال ها: 4.8 متر - وزن: 43.3 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 61 کیلوگرم (17.7 کیلوگرم ظرفیت بار) – قوای محرکه: 1 موتور 8 اسب بخاری حداکثر سرعت: 148 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 6096 متر - برد: 2400 کیلومتر - تسلیحات: ندارد. دوربین الکترواپتیک با بزرگنمایی 4 برابری، دوربین مادون قرمز موج متوسط، مسافت سنج لیزری، نسانه گذاری مادون قرمز، رله ارتباطی، AIS - نسخه ها: "RQ-21 "Blackjack (سری پایه، نام قبلی آن Integrator بود)، RQ-21A (نسخه اولیه ارتش ایالات متحده) منبع
  15. 1 پسندیده شده
    این مطلب را چون نورنیوز کار کرده بود اینجا بازنشر میکنم و به جد امیدوارم اشاره به این مطلب توسط نورنیوز مقدمه لااقل فضاسازی و مقدمه چینی رسانه ای برای امری باشه که بارها بر لزومش برای ایران تاکید کردیم در تاپیک های مختلف هم در حوزه بازدارندگی/هم در نبردهای نامتقارن و پاسخ های نامتقارن و هم در یک جنگ فراگیر یعنی: تسلیحات ضد ماهوراه که چندان هم برای ایران دور از دسترس نیست یعنی حتی اگر این اقدام رژیم صهیونیستی به اذعان خودشون یعنی استفاده از فضا و ماهواره ها (به هر شکلی) براری ترور و تروریسم هم نبود ایران باید از مدتها قبل خیز برداشته باشه به این سمت چون در بالا در سه حوزه اشاره کردم به لزوم داشتن تسلیحات ضدماهواره (خصوصا اینکه توان دستیابیش برای ما چندان پیچیده نباید باشه به نسبت برخی فناوری ها به خاطر برنامه موشکیمون) 1.در حوزه بازدارندگی به هر حال توان هدف قراردادن ماهواره های گران قیمت و حیاتی برای دشمن یک نقطه ضعف محسوب میشه خصوصا اینکه دست پری هم داشته باشه در این حوزه و تکیه زیادی هم داشته باشه و جایزگینی هم به نسبت سخت تر و طولانی تر هست 2.در حوزه نبردهای نامتقارن ما مثلا در مورد رژیم صهیونیستی امکان خرابکاری و یا تروهای هدفمند مخفیانه را به نسبت این رژیم کمتر داریم ولی در یک بازی و پاسخ نامتقارن هدف قراردادن ماهواره هاش در فضا حساسیت کمتری داره در پاسخ به شیطنت هاش تا حمله مستقیم بهش (جنجال میتونه بکنه و حتی جهان را تهییج چون منافع بسیاری به خطر میفته ولی چون در مقام پاسخ هست ایران میتونه این را جا بندازه که جنایت و خرابکاری نکنی من هم به فضا کاری ندارم) 3.در یک جنگ فراگیر هم که اصولا هرچه دستت پرتر باشه بهتر و در مورد ایران و آمریکا با توجه به اتکای دشمن به این حوزه و عدم امکان آسیب متقارن به ایران در این حوزه یعنی در یک جنگ فراگیر ضربه به جایی که امکان تلافی نداره (اونکه همه ضربات ممکن دیگه را میزنه) و البته نقطه حساسی هم هست برای دشمن چون برنامه های نظامیش در بخشی لااقل کاملا متکی است به فضا. پس عزیزان حوزه نظامی داشتن تسلیحات ضدماهواره از نان شب برای ما واجب تر هست و اولین عملیاتش هم با حتی اعلام قبلی میتونه هدف قرار دادن یکی از ماهواره های رژیم صهیونیستی باشه که خودشون اذعان کردند در ترور یک دانشمند (حالا به هر نحوی) مورد استفاده قرار گرفته.
  16. 1 پسندیده شده
    تانک Chonma-ho سپاه در طول جنگ ایران و عراق، ایران به دلیل تحریم بین المللی تسلیحاتی كه در طول جنگ اعمال شده بود، مجبور شده بود از کشورهای همانند چین، کره شمالی، سوریه و لیبی سلاح های مورد نیاز خود را تامین کند. در ان بین ایران طی یک قرارداد نظامی 150 دستگاه تانک Chonma-ho را از کره شمالی از سال 1981-1983 میلادی خریداری کرد. در حقیقت تانک Chonma-ho یک کپی ضعیف از روی تانک تی-62 شوروی بود. تانک های Chonma-ho ایرانی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تحویل داده شد. البته تانک های Chonma-ho تنها تانک های نبود که توسط ایران از کره شمالی خریداری شد. برخی منابع اعلام میکنند تانک های تایپ 69-II ساخت چین که توسط ایران خریداری شده بود نیز توسط کره شمالی به ایران فروخته و تحویل داده شده. ایران در زمان جنگ با عراق 500 دستگاه تانک تایپ 69-II را از کره شمالی یا چین دریافت کرده بود. تانک Chonma-ho متعلق به سپاه در طول جنگ 8 ساله تانک های تایپ 69 -II سپاه پاسداران در زمان جنگ =========================================================================================== تانک های تی-55 سپاه در زمان جنگ بر روی برجک تانک میله های جهت نگهداری کیسه های شن نصب شده است.
  17. 1 پسندیده شده
    مقدمه : هانس گودریان ( 1954- 1888 ) ، ملقب به هانس سریع ( Schneller Heinz ) یکی از مشهورترین ژنرال های ورماخت بشمار می آید که نامش در تاریخ نظامی عصر مدرن ، با استخوان بندی یگان های نیروی زمینی ( واحدهای زرهی ) به شکل عجیبی عجین شده تا جایی که یکی از جوان ترین ، مشهورترین و در عین حال از اخرین فرماندهان واحدهای پانزر در جنگ دوم جهانی ، ژنرال ژنرال اتو فون مانتوفیل روایت جالبی از فرمانده ارشدش ، دارد: """"" او گودریان بود ، در آغاز یکّه و تنها ، اما او بود که تانک و کاربردش را بعنوان یک سلاح ارزشمند رزمی به ارتش شناساند . این کار ، مطمئناً از ستاد کل ارتش برنمی آمد ، باید گفت ، نام و مُهر شخصیت وی به مفهوم واقعی کلمه بر بدنه این سلاح حک شده است و حقیقتاً ، این جنگ افزار ، موفقیت عملیاتی خود را به او مدیون است .""""" راست : اتو فون مانتوفل چپ : هانس گودریان شروع طوفان : در میانه جنگ دوم جهانی ، کمیسیون تولید تانک به سرپرستی ژنرال هانس گودریان به منظور پر کردن شکاف ایجاد شده حاصل از روند طولانی طراحی ، تولید انبوه و تحویل سوپرتانک 1944 ((پانتر )) به ارتش توصیه کرد تا بر روی آنچه که درآن زمان ، توپهای تهاجمی ( assault guns ) نامیده می شد متمرکز شده و طرح های موجود را به نمونه های ارتقاء یافته ، تبدیل کند. برای نیل به این هدف ، چیزی در حدود 120 دستگاه پانزر-3 از گونه F با مسلح شدن به یک قبضه توپ 75 م.م L/43 به سال 1942 وارد خدمت شد ، به همین دلیل برخی مورخان براین عقیده اند که ارتش در آن زمان ، تمایل بیشتری برای توسعه یک توپ تهاجمی در قالب خودروی ویژه پشتیبانی از پیاده نظام در مقایسه با یک زره کوب نشان می داد . زره کوب اشتوگ-3 سری جی راست : نمای روبرو چپ : بخش نگهداری مهمات با توجه به این مساله ،براساس یک قاعده نانوشته ، هر اندازه درازای لوله توپ بیشتر می بود ، تاثیر کاربرد مهمات شدید الانفجار کاهش می یافت ولی از دید افسران واحدهای پیاده ، این معامله به نسبت قابل قبول می آمد ، به همین دلیل گونه Sturmgeschütz IIIG پس از مسلح شدن به یک قبضه توپ 75 م.م L-48 بصورت غیر قابل باوری از سوی این واحدها مورد استقبال قرار گرفت . برد موثر توپ فوق الذکر ( PAK-43) به بیشتر از 7000 فوت می رسید که دراین فاصله قابلیت نفوذ به درون زرهی به ضخامت 100 م.م با شیب 30درجه را در اختیار کاربر می گذاشت . در واقع ، زره کوب اشتوگ-3 با نیم رخ بسیار کوتاه و بهبود ضخامت زره های بخش جلویی با اضافه شدن زره هایی به ضخامت 80 م.م و همچنین با قرار گرفتن در کلاس وزنی کمتر از 25 تن ، انقلابی اساسی را در واحدهای زرهی و پیاده ارتش آلمان در جنگ دوم ایجاد نمود . این طرح چنان برای ورماخت جذاب شد که بعدها با اضافه شدن یک قبضه توپ کالیبر 105 م.م به شاسی فوق الذکر ، یک توپ خودکششی ابداع گردید که بنا بر برخی ملاحضات ، به هر گردان سه قبضه این توپها تعلق گرفت تا پوشش آتش کافی برای پشتیبانی از پیاده نظام فراهم گردد . اشتوگ-3 جی . ایتالیا - 1943 بدین سان ، فرزند ناتنی واحدهای زرهی ارتش ، اکنون درست در پیشانی یگانهای رزمی قرار گرفته بود و تا ماه مه 1941 ، نزدیک به 19 گردان مستقل از این توپهای تهاجمی (زره کوب) تشکیل شد . دوسال بعد ، یعنی در سال 1943 این تعداد به دو برابر یعنی حدود 38 گردان مستقل رسید و برای پشتیبانی از عملیات پیاده نظام در قالب یگانهای کوچک بطور مداوم جابه جا میشد . اهمیت این جنگ افزار به نسبت انقلابی در میان واحدهای نیروی زمینی چنان افزایش یافت که پس از کسب تجارت ذیقیمت در نبردهای گسترده ، افسران پیاده نظام برای انهدام توان زرهی دشمن و همچنین اجرای ضد حملات ، به شکل خاص بر روی این واحدها حساب جداگانه ای باز می کردند . از سویی دیگر ، توپهای تهاجمی جدید ، در مقایسه با تانکهای متعارف ، از هزینه طراحی وتولید کمتری برخوردار بودند ، چرا که مکانیزم پیچیده وگران قیمت برجک گردان در آنها وجود نداشت ، تولید انبوه آن به نسبت ساده تر بود واین برای صنایع زمان جنگ آلمان که نیروی انسانی با مهارت کمتر شامل کارگران خارجی ، اسرای جنگی را در برمی گرفت ، یک گزینه جذاب بشمارمی رفت . پانزر-4 علیرغم معرفی طرح های گوناگون و متنوع زرهی ، اسب کاری و استخوان بندی واحدهای زرهی ورماخت تا پایان جنگ دوم جهانی بشمار می رفت همزمان با افزایش جذابیت توپهای تهاجمی برای ارتش ، روند تولید تانک بتدریج دچار رکود میشد . بعنوان مثال ، از رده خارج بودن تانکهای پانزر-3 آنقدر واضح شده بود که خط تولید آن بعنوان یک خودروی رزمی سرعت به تکمیل یک شاسی برای نصب توپ تبدیل گردید . از سویی دیگر ، در اکتبر سال 1942 تولید پانزر-4 به 100 دستگاه در ماه کاهش پیدا کرد به همین دلیل در همان زمان ، ستاد کل ارتش پیشنهاد داد تا برنامه تولید انبوه پانزر-4 بعنون اسب کاری واحدهای زرهی متوقف و در عوض همه منابع برای تولید سریعتر پانترها و تایگر ها متمرکز گردد . اما در کمال تعجب ، شرکتهای قدیمی تری نظیر پورشه و پیمانکاران فرعی تولید تانک از همان ابتدای امر با این تصمیم به مشکل برخوردند . دلیل این امر را نیز می توان به محافظه کاری بیش از حد صنعت خودروسازی آلمان مرتبط نمود . موقعیت قرارگیری مهمات پانزر-3 سری اف از طرفی دیگر ، طراحان غیر نظامی خودروهای زرهی سنگین ،به شکل نامتناسبی ، شیفته یافتن راه حل برای چالشهای مربوط به مدلهای جدید ارتش نظیر تایگر و پانتر شده بودند و از دید آنها ، حل مشکلات فنی این سخت افزارها می بایست به گونه ای جلو می رفت که حتی در شرایط سخت نیز امکان تعمیرات صحرایی برای ارتش فراهم گردد . راست : نمای گرافیکی تانک پانزر3 سری اف چپ : پانزر3 سری اف .. جمعی هنگ پانزدهم زرهی ، لشکر 11 پانزر .. روسیه با توجه به این پیچیدگی بیش از حد روند طراحی و تولید تانک درآلمان ، تا سال 1942 یک هم افزایی با رویه منفی میان دوصنعت هم خانواده تولید خودرو و تانک ایجاد گردید و هر کدام ازاین دو در تلاش بود تا به شیوه مخصوص به خود که تصویرگر پیشگام بودن را در اختیار مشتری قرار میداد ، فرآیند تولید را به پیش ببرد . درواقع ، پیش از جریانات فوق الذکر ، دخالت سرفرماندهی ارتش در روند اعلام نیازمندی و طراحی خودروهای زرهی بسیار محدود بود و بیشتر بصورت یکسری توصیه ها و پیشنهادات عمدتا" منطق صورت می پذیرفت . بعنوان مثال ، براساس درخواست شخص هیتلر ، یکی از شرکتهای پیمانکاری موفق شد تا از ترکیب شاسی تانک پانزر-3 با توپ L-71 کالیبر 88 م.م که عمدتا" برای تانک تایگر توسعه یافته بود ، توپ خودکشی هامل را به نیروی زمینی تحویل دهد . راست : فوریه 1943 ... نمونه پروتوتایپ توپ خودکششی هامل در جریان یک بازدید به هیتلر نشان داده می شود . نمونه های اولیه این توپ به فشار شکن دهانه مجهز بودند ولی در نمونه های بعدی تصمیم گرفته شده تا این قطعه حذف گردد . در این زمینه ، گرچه شاسی مورد استفاده ، به گونه ای بود که آسیب پذیری قابل توجهی را در برابر آتش تانکهای پیاده نظام یا توپهای تهاجمی دشمن نشان میداد ، اما توپ قدرتمند و دوربرد 88 م.م با سرعت دهانه بالا پتانسیل بالایی به اندازه 50 درصد سازمان رزمی یک گردان ضد زره را به کاربر ارائه می داد و با تصویب تولید حداقل 500 دستگاه از این توپ ، قدرت تهاجمی و تدافعی ورماخت تا حد قابل قبولی افزایش پیدا می نمود . توپ تهاجمی فردیناند که بعدها با لقب "فیل" ( الفانت ) وارد خدمت شد ، در واقع پاسخی ناخواسته / خواسته به بدنه و سامانه رانشی پورشه به منظور تولید یک زره کوب سنگین مسلح به توپ 88 م.م بود و بدلیل شرایط جنگ ، بسرعت نزدیک به 90 دستگاه ازاین زره کوب تولید و در بهار سال 1943 در یک هنگ مستقل زرهی سازماندهی شدند . این خودروی زرهی ، بدون برجگ گردان ، در بهترین حالت ، یک تانک تایگر ناقص بشمارمی رفت که همان مشکلات فنی و بدون هیچ مزیت قابل توجه را ارائه میداد ، ضمن اینکه با وزنی در حدود 65 تن ، بلحاظ ابعاد تفاوتی با تایگر نداشت . علاوه براین ، حذف غیرضروری تیربار که برای دفاع از خود درمیدان نبرد بسیار اهمیت داشت ، موجب گردید که روسها در جبهه شرقی ، با هرنوع سلاح ضد زرهی که درسازمان رزمی آنها وجود داشت ( بخصوص در عملیات کورسک ) به تهدید قابل توجهی برای این هیولاهای فلزی تبدیل شوند . راست : نمای گرافیکی زره کوب 65 تنی ورماخت چپ : نمای درونی موقعیت قرار گیری مهمات زره کوب فردیناند اگرچه براساس تحلیل فوق الذکر ، این سخت افزارهای زرهی بیلان قابل توجهی را از خود برجای نگذاشتند ، اما ترکیب توپ88 م.م و شاسی تانک های متعارف ، تنها پیش مقدمه ای برای معرفی طرح های آینده بشمارمی رفت . ،به همین دلیل ، وی در ژوئن 1942 ، به فردیناند پورشه اجازه داد تا طراحی یک تانک فوق سنگین را کلید بزند که در نهایت با شناسه کنایه آمیز موش ( Mouse) در تاریخ خودروهای زرهی شناخته می شود . ماوس . فیل سفید هیتلر در جنگ ، گرچه روی کاغذ به تقریب رقیبی نداشت ، اما بدلایل مختلف ، سرنوشت محتومی در انتظارش بود !! موقعیت نگهداری مهمات مورد استفاده در پانزر-8 ماوس بر اساس اطلاعات موجود ، زره بخش جلویی این ابرتانک ، به 10 اینچ ( 25 سانتی متر ) می رسید و در حالی به یک توپ 6 اینچی (150 م.م ) مسلح شده بود که وزن هرپرتابه آن به 150 پاوند می رسید و در طرح نهایی ، وزن عملیاتی آن 188 تن ثبت شده بود که می بایست با سرعت جاده ای 12.5 مایل در ساعت وارد صحنه رزمی شود .صرف نظر از هزینه و پیچیدگی های طراحی ، تکمیل دو نمونه نخست این ابرتانک بیشتر از یکسال بطول انجامید . با این حال ، در عدم تاثیر رزمی این ابرتانک آلمانی بعنوان یک جنگ افزار زرهی بر روی روند جنگ و همچنین اتلاف منابع مادی و مهارت مهندسی اختصاص داده شده به این پروژه به تقریب هیچ شکی وجود ندارد ، با این وجود ، ابرتانک ماوس ، نشانه ای فراموش ناشدنی از نیروی زرهی ورماخت در جنگ دوم جهانی بشمار میرفت . بدین معنی که صرف نظر از حمایت مستقیم هیتلر ، ماوس درواقع نشان دهنده مسابقه ای میان برتری فنی و نیازهای رزمی میدان نبرد بشمار می رفت . پانزر4-سری اچ روسیه .. زمستان سال 1943 مضاف براین ، افزایش اندازه تانک بصورت خودکار ، تاثیر قابل توجی را بر روی میزان تحرک و قابلیت اطمینان رزمی این خودرو برجای گذاشت که این خود نیز بخوبی نشاندهنده فلسفه طراحی خودروهای زرهی و سلاح در آن زمان بود . اما با ورود جنگ به سال 1943 و سخت تر شدن شرایط نبرد در جبهه شرقی ، تکنیسن های آلمانی با تغییر رویکرد از حوزه مهندسی به علم مواد درصدد بودند تا راه حل مناسبی را برای غلبه بر مشکلات کاربرد واحدهای زرهی در جنگ پیدا نمایند . با تمامی این تفاسیر ، داستان طراحی وتولید ماوس ، در زمان خود ، روندی طولانی و نفس گیر محسوب میشد که در آن ترکیبی از تنش های میان نهادی ، پیچیدگی های فنی مربوط به ایجاد خط تولید و درنهایت کاهش توان رزمی ورماخت باعث گردید تا برخی کارشناسان (نظامیان ) نزدیک به سرفرماندهی عالی ارتش خواستار تعیین یک داور ( نظیر هانس گودریان ) برای رفع مشکلات پیش آمده شدند . در این خصوص ، گودریان ، ماوقع یک ملاقات خصوصی با هیتلر در 20 فوریه 1943 با محوریت برطرف کردن سوء تفاهامات متعدد در این خصوص را شرح می دهد که با تعیین یکسری شروط ، موجبات وسوسه سرفرماندهی عالی ارتش را فراهم نمود . براساس انچه که در تاریخ نظامی ورماخت به ثبت رسیده ، پی نوشت : 1- ادامه دارد ................. 2- برای اینکه بدونید چرا ورماخت در طول جنگ دوم جهانی علیرغم ارائه طرح های فوق العاده زرهی ، همیشه دچار مشکل بود ، این تاپیک را دنبال کنید ................. 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
  18. 1 پسندیده شده
    با سلام و احترام به دوستان میلیتاریست، پس از وقفه ای که پبش اومد ، مجددا بررسی ناوگان نیروی دریائی پاکستان رو ادامه میدیم:   هواپیمائی نیروی دریائی پاکستان (بخش اول)     هواپیمای P3-C Orion : هواپیمای ضد زیردریائی اوریون ، اولین هواپیمای یگان "هوا-دریا" نیروی دریائی پاکستان می باشد که در این تاپیک به معرفی آن می پردازیم. نیروی دریائی پاکستان ، در واقع 7 فروند از این هواپیماهای ضد زیردریائی و گشت و مراقبت دریائی ساخت کشور آمریکا را در اختیار دارد.     هواپیمای Breguet Atlantic : هواپیمای گشت دریائی آتلانتیک ، دومین  هواپیمای یگان "هوا-دریا" نیروی دریائی پاکستان می باشد که در این تاپیک به معرفی آن می پردازیم. نیروی دریائی پاکستان ، 2 فروند از این هواپیماهای ضد زیردریائی و گشت و مراقبت دریائی ساخت فرانسه را نیز در اختیار دارد.     هواپیمای Fokker F27 : هواپیمای ترابری سبک فوکر اف-27 ، یکی دیگر از هواپیمای یگان "هوا-دریا" نیروی دریائی پاکستان می باشد که به آن می پردازیم. نیروی دریائی پاکستان ، 5 فروند از این هواپیما را در دو مدل ضد زیردریائی و ترابری را به خدمت گرفته است.     هواپیمای Hawker 800 : هواپیمای جنگ الکترونیک هاوکر 800 ، آخرین هواپیمای یگان "هوا-دریا" نیروی دریائی پاکستان می باشد که در این پست به معرفی آن می پردازیم. نیروی دریائی پاکستان ، جمعا 4 فروند از این هواپیماهای تخصصی ویژه جنگ الکترونیک (جنگال) را سفارش داده است.         ادامه دارد ... ----------- پ.ن : 1 : انشاءالله در پست های بعدی به سایر ناوگان هوائی نیروی دریائی پاکستان خواهیم پرداخت. پ.ن 2 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 3 : بی صبرانه منتظر نقد و بررسی ناوگان پاکستان ( و مقایسه آن با کلاس های مشابه در نداجا ) توسط دوستان و صاحب نظران هستم.
  19. 1 پسندیده شده
    با سلام و احترام به دوستان میلیتاریست، به اتفاق شما عزیزان، بررسی ناوهای نیروی دریائی پاکستان رو ادامه میدیم:   ناوگان سطحی نیروی دریائی پاکستان (بخش پنجم : سایر ناوگان)     ناو PNS Rah Naward : کشتی آموزشی و بادبانی رهنورد، یکی دیگر از احزای ناوگان سطحی نیروی دریائی پاکستان می باشد که در این تاپیک به معرفی آن می پردازیم. راه نورد در واقع در سال 2001 با نام پرنس ویلیام در انگلستان ساخته شد و در سال 2010 به نیروی دریائی پاکستان فروخته و به نام رهنورد تغییر نام یافت.     قایق Gulf Craft : قایق های گشت زنی گلف کرافت ساخت امارات متحده می باشند. این قایق در دو کلاس نظامی و غیر نظامی ساخته شده است که به ظاهر شباهتهای ظاهری بسیار کمی با هم دارند اما از نظر فنی (نیرومحرکه و ...) تقریبا یکسان می باشند نیروی دریائی پاکستان تعداد 17 فروند از این قایق های گشت ساحلی را در سال 2010 به امارات متحده عربی سفارش داده است.     هاورکرافت Griffon 2000TD : هاورکرافت های گریفون کلاس ، بخش دیگری از زنجیره شناورهای نیروی دریائی پاکستان را تشکیل میدهند. نیروی دریائی پاکستان 16 فروند از این هاورکرافت ها را به کمپانی انگلیسی گریفن ، سفارش داده که در حد فاصل سالهای 2006 الی 2013 این هواناوهای 6.8 تنی را تحویل گرفته است.         ادامه دارد ... ----------- پ.ن : 1 : بررسی ناوگان سطحی نیروی دریائی پاکستان خاتمه یافت. انشاءالله در پست های بعدی به بخش هوادریای نیروی دریائی پاکستان خواهیم پرداخت. پ.ن 2 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 3 : همچنان بی صبرانه منتظر نقد و بررسی ناوگان پاکستان ( و مقایسه آن با کلاس های مشابه در نداجا ) توسط دوستان و صاحب نظران هستم.
  20. 1 پسندیده شده
    با سلام و احترام به دوستان میلیتاریست، به اتفاق شما عزیزان، بررسی ناوهای نیروی دریائی پاکستان رو ادامه میدیم:   ناوگان سطحی نیروی دریائی پاکستان (بخش چهارم : ناو های متفرقه)     ناو PNS Behr Paima : کشتی آب شناسی ( اقیانوس شناسی!! :thinking: ) بحر پیما ، یکی دیگر از ناوهای سطحی نیروی دریائی پاکستان می باشد که ظاهرا بیشتر به مباحث تحقیقاتی اختصاص دارد. نیروی دریائی پاکستان 1 فروند از این کشتی ها را (که ساخته صنایع سنگین میتسوبیشی می باشد) در سال 1983 از ژاپن تحویل گرفته است.     ناو PNS Behr Kusha : ناو لایروبی  بحر کوشا ، در واقع یکی از جدیدترین ناوهای نیروی دریائی پاکستان است نیروی دریائی پاکستان 1 فروند از این نفتکش ها را در سال 2008 از جمهوری خلق چین تحویل گرفته است.     ناو PNS Madadgar : ناو پشتیبانی مدد گر ، بیشتر بعنوان یک کشتی پشتیبانی کننده سبک و ناو چند منظوره کوچک شناخته می شود نیروی دریائی پاکستان 1 فروند از این ناوهای حامل را (که ساخته صنایع کشتی سازی پاکستان می باشند) در 29 آگوست سال 2011 تحویل گرفته است.     ناو PNS Rasadgar : ناو پشتیبانی رصد گر ، هم به مانند ناو مددگر؛ بیشتر بعنوان یک کشتی پشتیبانی کننده سبک و ناو چند منظوره کوچک شناخته می شود نیروی دریائی پاکستان 1 فروند از این ناوهای حامل را (که ساخته صنایع کشتی سازی پاکستان می باشند) در 5 نوامبر سال 2011 تحویل گرفته است.       ادامه دارد ... ----------- پ.ن : 1 : انشاءالله در پست های بعدی به سایر ناوگان سطحی نیروی دریائی پاکستان خواهیم پرداخت. پ.ن 2 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 3 : بی صبرانه منتظر نقد و بررسی ناوگان پاکستان ( و مقایسه آن با کلاس های مشابه در نداجا ) توسط دوستان و صاحب نظران هستم.
  21. 1 پسندیده شده
    با سلام و احترام به دوستان میلیتاریست، بررسی ناوگان نیروی دریائی پاکستان رو ادامه میدیم:   ناوگان سطحی نیروی دریائی پاکستان (بخش دوم : ناوچه های سبک - 1) قایق های موشک انداز جلالت و لارکانا (هر دو ساخت پاکستان)   ناوچه Munsif class : ناوچه های مین شکار 500 تنی کلاس مُنصِف ، محصول کشور فرانسه می باشند. (بازسازی شده توسط پاکستان) نیروی دریائی پاکستان تعداد 3 فروند از این ناوچه ها را با نام های منصف ، محافظ و مجاهد در اختیار دارد.           ناوچه Jalalat II class : ناوچه های موشک انداز کلاس جلالت ، محصول کشور پاکستان می باشند. نیروی دریائی پاکستان تعداد 2 فروند از این ناوچه ها را در اختیار دارد.         ناوچه Jurrat class : ناوچه های موشک انداز کلاس جرأت ، محصول کشور پاکستان می باشند. نیروی دریائی پاکستان تعداد 2 فروند از این ناوچه ها را در اختیار دارد.           ناوچه Larkana class : ناوچه های تهاجم سریع کلاس لارکانا ، محصول کشور پاکستان می باشند. نیروی دریائی پاکستان تعداد 2 فروند از این ناوچه ها را در اختیار دارد.       ----------- پ.ن : 1 : انشاءالله در پست های بعدی به سایر ناوگان سطحی نیروی دریائی پاکستان خواهیم پرداخت. پ.ن 2 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 3 : بی صبرانه منتظر نقد و بررسی ناوگان ناوچه های سبک پاکستان، ( و مقایسه آن با کلاس های مشابه در نداجا ) توسط دوستان و صاحب نظرات هستم.
  22. 1 پسندیده شده
    ناوگان سطحی نیروی دریائی پاکستان (بخش اول فریگیت ها)   ناوچه F-260 PNS Alamgir : ناوچه 4100 تنی کلاس عالمگیر ، محصول کشور آمریکا می باشد. این ناوچه از 15 دسامبر 1979 تا 31 آگوست 2010 (31 سال) در خدمت نیروی دریائی آمریکا بود و پس از این تاریخ (بعد از اورهال اساسی) تحویل نیروی دریائی پاکستان گردید. نیروی دریائی پاکستان تعداد 4 فروند از این ناوچه ها را درخواست داده که تاکنون فقط 1 فروند آن تحویل این نیرو شده است.              ناوچه Tariq class : ناوچه های 3700 تنی کلاس طارق ، محصول کشور انگلستان می باشد. این ناوچه ها در حد فاصل سالهای 1974 الی 1977 وارد خدمت نیروی دریائی انگلیس شدند و در سالهای 1993 و 1994 تحویل نیروی دریائی پاکستان گردید. (پس از اورهال اساسی) نیروی دریائی پاکستان تعداد 5 فروند از این ناوچه ها را در اختیار دارد.          ناوچه F-22P Zulfiqar calss : ناوچه های پیشرفته (بقول پاکستانی ها: ناوشکن  :chicken: ) و 2500 تنی کلاس ذوالفقار ، بنا به سفارش پاکستان به صنایع کشتی سازی چین ساخته شدند. نیروی دریائی پاکستان تعداد 4 فروند از این ناوچه ها را سفارش داده که 3 فروند آن در چین و چهارمین فروند در بندر کراچی پاکستان ساخته می شود.           ----------- پ.ن : 1 : انشاءالله در پست های بعدی به سایر ناوگان سطحی نیروی دریائی پاکستان خواهیم پرداخت. پ.ن 2 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 3 : بی صبرانه منتظر نقد و بررسی ناوگان فریگیت های پاکستان (به قول خودشان ناوشکن hee_hee  hee_hee )، توسط دوستان و صاحب نظرات هستم.
  23. 1 پسندیده شده
    نگاهی اجمالی به هواپیماهای نیروی هوائی عراق (جنگ ایران و عراق- بخش نخست)   ارتش تحت کنترل حزب بعث در آستانه جنگ تحمیلی و پس از آن در خلال جنگ ایران و عراق به طیف متنوعی از هواپیماهای جنگی دست یافتند که در این پست بصورت کاملا اجمالی و تیتروار ، نگاهی به این هواپیماها خواهیم انداخت.   MIG-23     http://en.wikipedia.org/wiki/Mikoyan-Gurevich_MiG-23   MIG-25   http://en.wikipedia.org/wiki/Mikoyan-Gurevich_MiG-25   SU-17/20/22   http://en.wikipedia.org/wiki/Sukhoi_Su-17   Mirage F-1   http://en.wikipedia.org/wiki/Dassault_Mirage_F1   ---- پ.ن 1 : انشاءالله در پست بعدی به سایر هواپیماهای عراقی در زمان جنگ ایران و عراق (سوپر اتاندارد، توکانو و ... ) هم خواهیم پرداخت. پ.ن 2 : لطفا اگر دوستان در خصوص این چند هواپیمای عراقی در زمان جنگ ایران و عراق، توضیحی را ضروری می دانند بیان بفرمایند.
  24. 1 پسندیده شده
    داداش گلم شاید این برداشت شما هست باز منتظر میمانیم تا ببینیم چه پست خفنی ارسال میکنی یه عکس میزارم از عظمت جگوار دوست داریم بچه محل البته گفتن این نکته ضروری هست که بنده سازنده یا سهامدار جگوار نیستم که بخوام براش یقه پاره کنم خلاصه حرف من این بود که حماقت عراقی ها (و شاید هم خوش شانسی ما) باعث شد تا عراقی ها بجای خرید این هواپیما ، برن تو کار خرید انواع دیگر میگ. در جواب این جمله شما (باز منتظر میمانیم تا ببینیم چه پست خفنی ارسال میکنی) باید عرض کنم که :باشه منم زیاد منتظرتون نمیگذارم این هم چند عکس خاص و متفاوت از جگوار: جگوار پرنده ای برای تمام فصول: قابلیت نشستن در باندهای کوتاه و غیر اختصاصی جگوار در موزه هنرهای مدرن و در انتها هم برای اینکه این بحث ادامه پیدا نکنه و اصطلاحا آف تاپیک نشه : پایان جگوار ------ بنده هم ارادت دارم بچه محل این نوع بحث ها بقول علماء بحث های طلبگی هست. بیشتر از هر چیز باعث افزایش سطح علمی دو طرف بحث و سایرین میشه و نه ایجاد دلخوری و ناراحتی ==== پ.ن : انشاءالله در پست بعدی به نیروی هوائی عراق در زمان جنگ ایران و عراق خواهیم پرداخت.
  25. 1 پسندیده شده
    [quote name='vahidg' timestamp='1404532576' post='390478'] [font=comic sans ms,cursive][size=4]خاک بر سر عراق با این خریداش. این دیگه چه نوع خریدیه. مثل اینکه یه بچه با پول زیاد بره بقالی کلی تنقالات جورواجور بخره.[/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=4]آخه مگه نقل ونباته که از هرکی یه چیزی خریده.[/size][/font] [font=comic sans ms', cursive]شما حساب کن هواگردات ساخت n تا کشور باشه واسه تعمیرو نگهداریش چه [/font][font=comic sans ms', cursive]قد دردسر داری.[/font][font=comic sans ms', cursive] [/font] [font=comic sans ms,cursive][size=4]جمهوری چک .... کره..... امریکا.....روسیه.... پاکستان ....صربستان.....و..... [/size][/font] [font=comic sans ms,cursive][size=4]هر چند خرید از امریکاش انتخابی نبوده بیشتر زورکی بوده دیگه حالا F-22 هم که باشه. [/size][/font] [/quote] آفرین. دقیقا منم داشتم به همین فکر میکردم. تازه کلی دیگه هنوز مونده .از اردن و چند جای دیگه ... هم هواپیما خریدن چند ساعت وقت گذاشتم برا این تاپیک و دیگه کم آوردم. انشالا اگه عمری باقی بود بقیه اش رو هم مینویسم براتون