برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on جمعه, 1 مرداد 1400 در پست ها
-
2 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «انقلاب دوم ایدئولوژیک منافقین موسوم به انقلاب مریم» اختصاص داد. انقلاب ایدئولوژیک مسعود و مریم آغاز یک پایان (بخش اول) روز 19 اسفند 1363 خبر ازدواج غيرمترقبه نفر اول سازمان مجاهدین خلق (رجوى) با همسر فرد دوم سازمان (ابريشمچى) اعلام شد و توجه بسيارى را به اين حادثه معطوف ساخت. در پى «استقرار تشكيلات در فرانسه» ، «شكستهاى مستمر استراتژىهاى رهبرى سازمان» و «تناقض بين تفكرات و عملكرد انحرافى و غلط مركزيت [چه ايدئولوژيك و چه تشكيلات سياسى - استراتژيك] با اصول و ضوابط و معيارهاى سازمان» ، كه در «شكستها و بن بستها» ، «عدم كارآيى لازم سيستم تشكيلاتى» ، «رشد انتقادات و اعتراضات و كنارهگيرى سطوح مختلف سازمانى» عينيّت مىيافت، انشعاب و فروپاشى تشكيلاتى را در آينده اى نه چندان دور، در چشم انداز قرار داده بود. مریم قجر عضدانلو [مشهور به مریم رجوی] ؛ در کانون این تحول سازمان مجاهدین قرار دارد که سرمنشاء تمامی مشکلات و انحرافات اخلاقی بعدی نیز از این سرچشمه می گیرد. در تاریخ 19 اسفند 1363 اعلان ازدواج غیر مترقبه و حیرت انگیز «نفر اول سازمان» مسعود رجوی با «همسر فرد دوم سازمان» مهدی ابریشمچی ؛ توجه بسیاری را به این حادثه غیر اجتماعی و غیر عرفی معطوف ساخت! برای درک بهتر این جنایت تاریخی، باید ابتدا به شخصیت و بیوگرافی مردی پرداخت که زنی را مجبور کرد از همسر خود [علیرغم داشتن یک دختر کوچک 3 ساله] طلاق گرفته و بدون رعایت مسائل شرعی به عقد مرد دیگری (خودش) در آید!! مسعود رجوی در یک نگاه مسعود رجوی (زاده ۱۳۲۷ در طبس)، از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق در دهه آخر حکومت پهلوی و رهبر سازمان و مسئول شورای ملی مقاومت ایران است. وی فارغالتحصیل حقوق سیاسی از دانشگاه تهران است. در سال ۱۳۴۶ به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمد و در شهریور ۱۳۵۰ توسط ساواک در تهران دستگیر شد و به دلایل مشکوکی [همکاری با ساواک] از اعدام جَست و همزمان با اوجگیری انقلاب ضد نظام سلطنتی در سیام دیماه ۱۳۵۷ به همراه آخرین گروه از زندانیان سیاسی از زندان آزاد شد. مسعود رجوی از اعدام جان بدر برد درحالی که مدارک گسترده و وسیعی در اینترنت از خیانت های وی در حق دوستانش و همکاری گسترده با ساواک موجود است. مسعود رجوی زندان را با خیانت سپری کرد و پس از آزادی با اشرف ربیعی ازدواج کرد که حاصل این ازدواج هم یک پسر به نام محمد رجوی یا همان مصطفی رجوی شد! شرایط که سخت شد و رویاروئی ها با قدرت حاکم آغاز شد، مسعود رجوی در یک فرصت طلبی دیگر با بنی صدر رئیس جمهور وقت ، از کشور فرارکرد! بعدها اشرف ربیعی به همراه موسی خیابانی و چندین نفر دیگر در یک خانه تیمی محاصره و کشته شدند. از آن خانه یک کودک زنده ماند و او کسی نبود جز مصطفی رجوی که بعدها به خارج رفته و پس از بزرگ شدن ، در نوجوانی به پادگان اشرف برده شد و مجاهد خلق شد ، اما دیری نپائید که او هم فرقه را ترک کرده و به یکی از منتقدان پدرش تبدیل شد! مسعود رجوی بعد از مرگ اشرف در پاریس بلافاصله با فیروزه بنی صدر دختر ابوالحسن بنی صدر ازدواج کرد! طولی نکشید که بنی صدر و دخترش به ماهیت پلید و فرصت طلبانه مسعود رجوی پی بردند و فیروزه از مسعود رجوی طلاق گرفت و «پدر و دختر» از مسعود اعلام برائت کردند. قبل از جدائی فیروزه و مسعود رجوی ، سایه یک زن بر زندگی مسعود سایه انداخته بود! مریم قجر عضدانلو، زنی بود که پس از خروج از کشور از مسیر ترکیه ؛ به رئیس دفتری مسعود رجوی انتخاب شده بود. فیروزه قبل از طلاق به روابط پنهانی مریم و مسعود و روابط نامشروع آن دو پی برده بود و یکی از علل طلاق فیروزه ، این روابط پنهانی شوهرش با یک زن متاهل بود! همسران رجوی اشرف ربیعی (1360 – 1330) : متولد تهران و همسر اکبر نبوی نوری بود [که در سال 1355 در درگیری با ساواک کشته شده بود]. اشرف ربیعی در تیرماه 1358 به عقد مسعود رجوی درآمد و مصطفی ثمره ی این ازدواج بود. فیروزه ی بنی صدر( 1344 ) : دختر 17 ساله بنی صدر بود که پس از مرگ اشرف ربیعی همسر اول مسعود ، در سال 1361 با مسعود رجوی ازدواج کرد. مریم قجر عضدانلو(1332) : در سن 30 سالگی ، در حالیکه همسر مهدی ابریشمچی از اعضای ارشد سازمان بود و حاصل ازدواج آنان دختری به نام اشرف بود، از مهدی طلاق و به عقد مسعود رجوی درآمد! مریم قجر عضدانلو ، تنها چند روز بعد از طلاق خودش از ابریشمچی و طلاق فیروزه از رجوی ؛ به عقد مسعود رجوی درآمد! طرح انقلاب ایدئولوژیک مسعود رجوی که در واقع بنیان «کیش شخصیت مسعود رجوی» می باشد، از همین زمان و در پاریس پی ریزی شد. مهمترین رکن این انقلاب به اصطلاح ایدئولوژیک به همسری گرفتن زن مهدی ابریشمچی یعنی مریم قجر عضدانلو، بود؛ پیش از این که مدت زمان شرعی طلاق او از همسر سابقش سپری شود. سابقه رسمی ماجرا مسعود رجوى در تاريخ 1363/11/7 طى اطلاعيه اى مريم قجر عضدانلو [همسر مهدى ابريشمچى] را به عنوان همرديف مسئول اول سازمان معرفى نمود. وى در اين اطلاعيه تلويحاً تغييرات تشكيلاتى آينده را متذكر شد: در تاريخ 1363/12/19 از سوى دفتر سياسى و كميته مركزى سازمان اطلاعيه اى مبنى بر اعلام تصميم «ازدواج فرخنده توحيدى و انقلابى مسعود و مريم» صادر گرديد. در بخشى از اين اطلاعيه درباره همسر جديد رهبرى سازمان آمده است: شوراى مركزى سازمان نيز در بيانيه مفصلى تأكيد كرد كه مصطفی ، پسر اشرف ربیعی ؛ خیلی زود از منافقین جدا شد و به منتقد جدی رجوی بدل گشت در توجيه اين ماجرا همچنين اعلام شد كه پس از اعلام همرديفى مريم قجر عضدانلو با مسئول اول سازمان، على زركش و محمود عطايى، از كادرهاى شماره 2 و 3 نظامى سازمان طى دو نامه بر ضرورت وحدت فيزيكى (جسمانى) رهبرى نوين تأكيد كرده بودند. در اين نامه ها اينطور استدلال شده بود: در تاريخ 27 اسفند 63 توسط راديوى سازمان، خبر ازدواج مسعود رجوى با مريم قجر همراه با تعريف و توصيفهاى بسيار و با تعابيرى چون «دستاورد عظيم شگرف ايدئولوژيكى و ايثار و از خودگذشتگى» پخش گرديد. اين در حالى بود كه اين راديو، طى اطلاعيه اى تاريخ طلاق مريم قجر عضدانلو از همسرش مهدى ابريشمچى را 25 اسفند 63 اعلام نمود. در قسمت ديگرى از اطلاعيه شوراى مركزى سازمان چنين آمده بود: درباره مهدى ابريشمچى راست : ابریشمچی و مینا خیابانی / چپ : مهدی ابریشمچی ، مریم قجر ، مینا خیابانی و اشرف دختر ابریشمچی و مریم قجر سبحانى از جداشدگان سازمان درباره مهدى ابريشمچى چنين نوشته است: « ....مهدى ابريشمچى با نامهاى تشكيلاتى اسد و شريف از اعضاى قديمى و اوليه سازمان مجاهدين خلق مى باشد كه در زمان شاه مدتى را در زندانهاى مشهد و اوين تهران در حبس بوده است. بعد از 22 بهمن 1357 مهدى ابريشمچى يكى از چند مسئول اصلى و ارشد سازمان مجاهدين خلق محسوب مى شد كه در مصاحبه هاى مطبوعاتى و سخنرانى ها و ميتينگ هاى عمومى سازمان شركت مى كرد. پدر مهدى ابريشمچى از كارخانه داران تهران بود و به لحاظ اقتصادى وضعيت بسيار خوبى داشتند. وى بعد از انقلاب با مريم عضدانلو ازدواج كرد و داراى دخترى به نام اشرف مى باشند. هنگامى كه اشرف 6 الى 7 ساله بود، من در ستاد روابط خارجى سازمان در عراق وى را از نزديك مى ديدم، وى جمعه ها به محل كار پدرش مى آمد. واقعا تناقض و درد و رنج طلاق و جدايى پدر و مادرش از يكديگر را به راحتى مى توانستى در چهره اين دختر مثل صدها دختر و پسر كوچك اعضا و مسئولين سازمان ببينى.... از نكات جالب و تاريخى سازمان مجاهدين كه بايد به طور جداگانه بر روى آن بحث كرد، اطلاعيه سياسى و نظامى سازمان در 28 خرداد 1360 مى باشد كه سازمان دليل شروع «مبارزه مسلحانه» را «حمله چماقداران به خانه پدرى برادر مجاهد مهدى ابريشمچى» اعلام مى كند و تصريح مى كند كه از اين پس از اعضاى خود مسلحانه دفاع خواهد كرد كه نشان دهنده يك طرح از پيش برنامه ريزى شده براى 30 خرداد 1360 بوده است. [البته در شرايط كنونى سازمان به هيچ عنوان نمى خواهد اطلاعيه 28 خرداد 1360 كه به شروع عمليات مسلحانه اشاره مى كند، در دسترس اعضا و هواداران سازمان قرار بگيرد] . طارق عزیز - صدام حسین - رجوی - ابریشمچی در یک قاب ابريشمچى و همسرش مريم عضدانلو بعد از 30 خرداد 1360 به پاريس رفتند و بعد از مطرح شدن «انقلاب ايدئولوژيك» در سال 1364، وى و مريم عضدانلو به دستور سازمان و مسعود رجوى از يكديگر طلاق گرفتند. مريم به عقد مسعود رجوى درآمد و مهدى ابريشمچى نيز با مينا خيابانى [خواهر كوچكتر موسى خيابانى] ازدواج كرد [در تاريخ 1364/1/15]. مينا خيابانى 17 سال از مهدى ابريشمچى كوچكتر بود و ازدواج اول مينا خيابانى نيز محسوب مى شد. مهدى ابريشمچى هنگام رفتن رجوى به عراق، همراه وى بود و در تمامى ملاقاتهاى صدام حسين ديكتاتور سرنگون شده عراق با مسعود رجوى، حضور و مشاركت فعال داشته است. وى در بغداد مسئول روابط سازمان با عراق شد و كليه حمايتهاى مالى و تداركاتى و تسليحاتى صدام حسين به سازمان از طريق وى صورت مى گرفت. ضمنا وى رييس كميسيون صلح!! شوراى ملى مقاومت نيز بود كه به اصطلاح قرار بود بين صدام حسين و ايران صلح برقرار كند. جالب اين است كه هنوز اين كميسيون صلح!! بعد از سرنگونى صدام حسين در شوراى ملى مقاومت وجود دارد و رياست آن كماكان با مهدى ابريشمچى است. مشخص نيست مسعود رجوى بعد از صدام حسين با چه كسى مى خواهد تئورى مضحك «صلح، طناب دار رژيم» [نظام] را دنبال كند؟ ابريشمچى قبل از سرنگونى رژيم صدام حسين به همراه 250 الى 300 تن از مسئولين مورد اعتماد رجوى به پاريس آمد. وى در 17 ژوئن 2003 توسط پليس فرانسه به همراه مريم رجوی و 160 تن ديگر از اعضا و مسئولين سازمان دستگير و سپس با قيد ضمانت تا تشكيل دادگاه از زندان آزاد شد....» ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پی.نوشت 2 : ان شاء الله در پست بعدی ، به ادامه انقلاب دوم ایدئولوژیک سازمان منافقین (موسوم به انقلاب مریم) خواهیم پرداخت. .
-
2 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «پناه بردن به آغوش کشورهای بیگانه و عموما متخاصم با ملت ایران» اختصاص داد. فرانسه ؛ اولین کشور در حمایت علنی از منافقین (بخش دوم) (نگاهی به پیوندهای گسترده خروس ها با دشمنان سرزمین شیرها) اقدامات تروریستی گروهک منافقین از ابتدای سال 1360 ( که موجب شهادت هزاران نفر از مردم بیگناه و غیر نظامی ایران و قریب به 200 نفر از مقامات ارشد نظام جمهوری اسلامی شد) ؛ از همان قدم های اول مورد حمایت کشورهای متخاصمی نظیر آمریکا ، رژیم صهیونیستی ، رژیم صدام و علی الخصوص فرانسه بود. مردم ایران پس از انقلاب اسلامی تا به امروز نه تنها خاطره خوشی از دولت های فرانسه ندارند، بلكه صدمات زیادی نیز از اقدامات فرانسوی ها در حمایت های بی حد وحصر از رژیم صدام در جنگ تحمیلی، پناه دادن به گروهك تروریستی منافقین، دادن خون های آلوده ، كارشكنی در توافقنامه هسته ای و چندین پرونده دیگر دارند. در مطلب ذیل به تعامل خوب پاریس با منافقین خواهیم پرداخت: توافق نامه صلح !!! امضای توافقنامه صلح و بیانیه مشترك بین رجوی و «طارق عزیز» معاون وقت نخست وزیر عراق در فرانسه موجبات رفتن جلادان دهه شصت [یا همان منافقین] به عراق را فراهم كرد و پاریس بر اثر فشار افكار عمومی در حمایت از تروریستها، مجبور به انتقال منافقین به بغداد شد؛ هرچند كه همكاریهای آنها تا به امروز ادامه دارد. با اتمام جنگ تحمیلی رژیم بعث صدام [علیه ایران] و سرخوردگی فراوان در اعضای سازمان كه میرفت تبدیل به بحران برای مسئولین شورای به اصطلاح مقاومت شود، سركرده های منافقین برای حفظ اندك نیروی خود و جذب حمایت كشورهای خارجی «وارد فاز سیاسی» شدند و در یك اقدام غیرمنتظره مریم رجوی را به عنوان رئیسجمهور خودخوانده شورای باصطلاح مقاومت معرفی كردند. در واقع مأموریت اصلی مریم رجوی شروع رایزنیها با كشورهای غربی - عربی برای حمایتهای دوباره از سازمان از پا افتاده منافقین و در كنار آن فعال كردن ظرفیت ایرانیهای خارج از كشور و تشویق آنها به عضویت در این سازمان تروریستی بود. برای شروع فاز سیاسی مقصد منافقین جایی غیر از فرانسه نبود؛ در واقع جایگاه و امكانات آنها در فرانسه تا حدی محفوظ مانده بود و آنها اطمینان داشتند كه با ورود به فرانسه مشكلات كمتری برای انجام فعالیتهای خود علیه ایران خواهند داشت. هر چند در آن ایام سازمان به حال احتضار افتاده بود و پس از دو سال حضور مریم و بخشی از نیروهای مطرح منافقین در فرانسه، گشایشی در كار رجویها برای گشودن پر و بال سیاسی حاصل نشد. در سال 2001 (1380) ، انگلیس سازمان مجاهدین را در لیست گروهك های تروریستی قرار داد و فعالیتهای آن را در لندن ممنوع كرد؛ البته این ممنوعیت شامل حال شورای سازمان و همچنین انتشار نشریه مجاهد نبود. همچنین پس از آن اتحادیه اروپا نیز منافقین را در لیست تروریستی خود قرارداد. در ادامه كار با سرنگونی صدام در عراق و بازگشت اعضای ارشد سازمان به پاریس، مریم رجوی و 165 نفر عناصر و سركرده های منافقین در سال 1382 توسط نیروهای امنیتی فرانسه بازداشت و در دادگاه محاكمه شدند، اما پس از چندی با آزادی آنها موافقت شد. در این برهه منافقین با لابیگری در سازمان های بینالمللی به خصوص كنگره آمریكا زمینه خروج خود را از فهرست گروههای تروریستی فراهم كردند. در این زمینه در سال 2007 (1386) «دادگاه استراسبورگ» بالاترین مرجع قضائی اتحادیه اروپا منافقین را از فهرست گروهكهای تروریستی خارج كرد و در سال 2009(1388) وزرای خارجه 27 كشور اتحادیه اروپا، در نشست بروكسل در رویكردی متناقض با ادعای مقابله با تروریسم، منافقین را از «فهرست سیاه سازمانهای تروریستی اتحادیه اروپا» خارج كردند. نكته قابل تامل آن است كه فرانسه به عنوان اولین كشور غربی اعلام كرد كه حاضر است به «عناصر منافقین اردوگاه اشرف» پناهندگی سیاسی دهد و این اعلام آمادگی نشان داد كه مهد باصطلاح آزادی و حقوقبشر اروپا برای همیشه فرزندان تروریست خود را دوباره در آغوش می گیرد. «اور سور واز»، مقر سرفرماندهی منافقین در اروپا زمانی كه مسعود رجوی به همراه ابوالحسن بنی صدر در سال 1360 به فرانسه گریخت، یك خانه ویلایی كوچك كه محل زندگی «صالح رجوی» [برادر بزرگتر مسعود رجوی] در شهرك «اور سور واز» (Auvers-sur-Oise) در حومه [حدود 30 كیلومتری] پاریس پایتخت فرانسه بود، به مقر فعالیت های سركرده منافقین در خارج از ایران تبدیل شد. در سال 1382 كه پلیس ضد تروریسم فرانسه به این مقر حمله كرد، مریم رجوی با 165 نفر دیگر به همراه میلیون ها دلار نقد به اتهام پولشویی بازداشت شد. «قرارگاه اروپایی گروهك تروریستی منافقین» در نزدیكی شهرك حومه ای «اُور سور واز» در استان «سرژی» در كشور فرانسه از زمان پیدایش خود با تأیید دولت فرانسه، نقش مقر سرفرماندهی جنگ مسلحانه و اقدامات تروریستی این گروهك علیه مردم ایران را به اشكال مختلف ایفا كرده است. به دنبال شكست مرحله اول اقدامات تروریستی منافقین در داخل ایران در سال 1360 و فرار سركرده این گروهك از كشور به همراه ابوالحسن بنی صدر به فرانسه، منافقین از مقر «اور سور واز» ، خط اعزام تیم های تروریستی به خاک ایران را پی گیری می كردند و این تیم ها از طریق تلفن های اختصاصی از پاریس در داخل ایران هدایت و كنترل می شدند. این مقر محل استقرار فعلی مریم رجوی سركرده اجرایی منافقین می باشد و به همین دلیل در برابر پادگان «اشرف در عراق» به پادگان «مریم در فرانسه» مشهور است. به تدریج و در طول زمان تعدادی از ویلاهای مجاور آن [در كنار رودخانه اواز] از سوی منافقین خریداری و به این محل اضافه گردید و ساختمان های قدیمی خراب و بناهای جدید در این مكان احداث شد. دیوارهای این خانه هم روز به روز بالاتر رفت و سیم های خاردار بر فراز آنها پدیدار گشت تا اینكه نهایتا به یك دژ و پادگان نظامی تبدیل گردید. لازم به ذكر است كه با توجه به فوج ژاندارم های فرانسوی مستقر در پیرامون این پادگان كه حفاظت آن را به عهده دارند، این دیوارهای بلند و سیم های خاردار بر فراز آنها نه برای ممانعت از ورود افراد غریبه به داخل آن، بلكه به جهت جلوگیری از فرار افراد اسیر در داخل آن به خارج تعبیه شده اند. خروج نزدیك ترین نیروهای سازمان از این پادگان صرفا با اجازه كتبی بالاترین سركرده های منافقین امكان پذیر است. همچنین خروج تك نفره از این پادگان ممنوع بوده و افراد باید به صورت جمعی خارج شوند تا كنترل بیشتری بر كار آنها در خارج از پادگان مربوطه وجود داشته باشد. در داخل این پادگان همچون پادگان اشرف مقررات ویژه فرقه ای حاكم است كه هرگونه ارتباط با دنیای بیرون را از هر نظر محدود می نماید. با عزیمت مسعود رجوی به عراق در سال 1365 و تشكیل ارتش باصطلاح آزادیبخش ملی و تأسیس پادگان اشرف در عراقِ تحت حاكمیت صدام رئیس جمهور [معدوم] عراق، این پادگان همچنان نقش خود را به عنوان «مقر ثانویه برای دادن پشتیبانی به عملیات نظامی منافقین در داخل كشور» و اعمال كنترل بر نیروهای خارج از كشور حفظ نمود. پادگان مریم در حاشیه پاریس طی 27 سال گذشته به عنوان ستاد فرماندهی مجاهدین خلق عمل نموده و هم اكنون به مثابه قلعه ای محصور از منظر بیرونی و آزمایشگاهی برای تبدیل کردن اعضاء به ربات های مطیع در درون تشكیلات منافقین عمل می نماید. بنابراین این مقر طی پنج سال اقامت مسعود رجوی در فرانسه و همچنین طی 17 سال حضور وی تحت حاكمیت صدام در عراق و حتی بعد از ناپدید شدن او نقش حیاتی در خط نظامی و فرقه ای مجاهدین ایفا نموده است. پادگان مریم به نوعی نقشی كه پادگان اشرف در عراق ایفا می كند را در اروپا برای منافقین به عهده دارد؛ پس از سقوط دیكتاتوری صدام درعراق، نقش این پادگان دوچندان شد. خصوصیات یك پادگان پادگان مریم در فرانسه در عین حالیكه تنظیم كننده مناسبات داخلی [درون تشكیلاتی] منافقین است، روابط بیرونی را نیز تنظیم می نماید و مسئولیت تمامی اتفاقاتی كه از ناحیه منافقین [چه در پادگان اشرف در عراق و آلبانی و در هر نقطه دیگر جهان] به وقوع می پیوست به عهده این مقر بود كه خصوصیات آن به صورت محوری عبارتند از: 1- مركز و ستاد فرماندهی استراتژی [جنگ مسلحانه] گروهك تروریستی منافقین و بازوی نظامی آن یعنی ارتش باصطلاح آزادیبخش ملی است؛ این مركز در طی سه فاز عملیات مسلحانه منافقین در داخل ایران همیشه نقش خود را به نوعی ایفاء نموده است. 2- پادگان مریم، مركزی امن برای عناصر تئوریک و ایدئولوگ سازمان منافقین است كه مسئولیت تبیین متدولوژی فرقه ای را برای كنترل ذهن عناصر گروهك منافقین پیش از آن در عراق و در غرب و هم اكنون در آلبانی به عهده دارد. 3- «شورای باصطلاح ملی مقاومت» ظرف سیاسی و ستاد اصلی منافقین و ویترین سیاسی این گروهک در خارج از كشور است؛ این شورا كه ابتدا در سال 1360 با اتحاد مسعود رجوی و ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور مخلوع ایران تشكیل شد در حال حاضر تماما پوششی بوده و برای ژست ها و فیگورهای دموكراتیك و خنثی كردن وجهه تروریستی منافقین بكار گرفته می شود كه رجوی آن را صرفا بر اساس یك ضرورت سمبلیك و تاكتیكی و نه یك اصل دموكراتیك پذیرفته است. لازم به ذكر است كه نگاه منافقین به كار سیاسی همواره در مسیر نظامی و مشروعیت بخشیدن به آن بوده و رجوی ها فی النفسه به كار سیاسی اعتقادی ندارد و تا جایی به آن می پردازد كه «جاده صاف كن فعالیت نظامی» باشد. 4- پادگان مریم ستاد اصلی جریان نفاق برای «هدایت ماشین تبلیغاتی» است؛ كار تبلیغات هم البته نهایتا «در خدمت كار نظامی» و «مشروع نمودن ترور» می باشد. این پادگان محل ستاد سازماندهی اجرایی در زمینه های تبلیغی، نیرویی، مالی، ارتباطی، اطلاعاتی و جاسوسی و جنگ روانی گروهک منافقین است. پیش از این برنامه های جذب نیرو و اعزام آنان به عراق برای آموزش های تروریستی و انجام عملیات ترور در داخل ایران نیز از همین مقر هدایت می شد. این ستاد همچنین موظف است انجمن های پوششی برای اخذ كمک های مالی را سازماندهی نماید تا نیروهای فعال در كار مالی - اجتماعی سازمان بتوانند در قالب پوشش های جعلی از مردم گدایی نمایند. مواردی همچون مالی اجتماعی، مالی ویژه، تصاحب ارثیه، بنیادهای خیریه جعلی، انجمن های ساختگی پوششی، و . . . تماما در پادگان مریم برنامه ریزی و سازماندهی می شوند. «تخلیه اطلاعاتی و جاسوسی» بر روی ایرانیان و جداشدگان و تهدید و ارعاب آنان و «به راه انداختن جنگ روانی علیه اعضای ناراضی جدا شده» و منتقدین و مخالفین با عنوان جنگ سیاسی نیز از دیگر وظایف این مقر محسوب می شود. 5 - مقر مریم در كشور فرانسه مشابه پادگان اشرف در عراق (در گذشته) و پادگان اشرف 3 در آلبانی ( حال حاضر) به حساب می آید كه هر دو مقر البته تأثیرات مخربی بر محیط خود علاوه بر ساكنین اصلی خود داشته اند؛ پیش از خروج منافقین از عراق، پادگان اشرف كه در استان دیاله در شمال بغداد قرار داشت، یك مقر ژئوپلیتیك (تشكیلاتی، نظامی، سیاسی، تبلیغی، نیرویی، مالی، و . . .) از بیرون و یك مقر كنترل نیروها (ایدئولوژیك) از درون بود و به عنوان نماد پوشالی قدرت منافقین در تبلیغات بیرونی و فعالیت های سیاسی و دیپلماتیک از آن یاد می شد. در واقع در گذشته «دو پادگان اشرف و مریم به نوعی لازم و ملزوم یكدیگر بودند» و این دو پادگان بدون دیگری پایدار نمی ماند؛ چنانچه هر كدام از این دو پادگان به هر دلیل برچیده می شد تأثیرات تخریبی خود را بر دیگری می گذاشت كه این مساله هم اكنون اتفاق افتاده است. اسامی پادگانهای «اشرف» و «مریم» در كشورهای عراق و فرانسه، در حقیقت به نام همسران اول و سوم مسعود رجوی [اشرف ربیعی و مریم قجرعضدانلو] می باشد. مسعود رجوی بجز اشرف و مریم، همسر دیگری نیز بنام فیروزه بنی صدر (دختر ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور مخلوع ایران) داشت كه براساس یك تاكتیک (برخلاف ازداواج های تشكیلاتی) انجام گرفته بود. این ازدواج با جدایی بنی صدر از رجوی به طلاق منجر گردید. نكته قابل تامل این كه مریم رجوی تنها زن عضو گروهک تروریستی منافقین است كه دارای همسر بوده و اجازه دارد با نام همسرش معرفی گردد؛ بقیه زنانی كه عضو فرقه رجوی می باشند در جریان انقلاب سوم ایدئولوژیك (*) از همسران خود جداشده و حق ندارند با نام همسران خود شناخته شوند. ... پایان (*) : منافقین در طول حیات سیاسی خود حداقل 4 مرحله انقلاب ایدئولوژیکی را پشت سر گذاشته اند: انقلاب اول ایدئولوژیک سازمان (پیش از پیروزی انقلاب اسلامی) منجر به گردش این مجموعه از اسلام به مارکسیسم (در واقع مخلوط کردن اسلام با مارکسیسم) گردید و تشکیلات دارای گرایش التقاطی شد (ادغام اسلام خدا باور با مارکسیسم منکر خدا در ایدئولوژی سازمان). انقلاب دوم ایدئولوژیک سازمان (سال های 1363 و 1364) منجر به ارتقاء جایگاه همسر مهدی ابریشمچی به رده اول سازمان و نهایتا طلاق این دو از یکدیگر و ازدواج مریم قجر با مسعود رجوی شد. انقلاب سوم ایدئولوژیک (پس از عملیات مرصاد) منجر به طلاق گرفتن همه زوج های سازمان از یکدیگر و ازدواج همه زنان عضو سازمان با مسعود رجوی شد. انقلاب چهارم ایدئولوژیک (پس از سقوط صدام) منجر به تغییر ماهیت کامل سازمان به یک فرقه مذهبی گردید که با ادعای امام زمان بودن مسعود به وقوع پیوست. [مسعود رجوی از عبارت امام حال به جای امام زمان استفاده می کرد] دقیقا به همین دلیل است که اعضای فرقه از مفقود شدن ناگهانی مسعود رجوی متعجب نیستند و از عبارت «غیبت» برای نبود رجوی استفاده می کنند. ================================================== این هم فیلمی یک ساعته که شما را با پادگان مریم بیشتر آشنا می نماید : ================================================== پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پی.نوشت 2 : ان شاء الله در پست بعدی ، بطور مفصل تر به انقلاب دوم ایدئولوژیک سازمان منافقین (موسوم به انقلاب مریم) خواهیم پرداخت.
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدهضربه سامسون !!!! چهار دهه پس از عملیات اپرا علیه تاسیسات هسته ای عراق هفتم ژوئن 2021 ، چهلمین سالگرد عملیات تهاجمی نیروی هوایی عبری علیه تاسیسات هسته ای عراق در التویثه ( 17 کیلومتری پایتخت این کشور ) بشمارمی رود . این عملیات ، که درزمان خود ، حیرت بسیاری از ناظران نظامی را برانگیخت ، با هدف پیشگیری از دستیابی صدام حسین به سلاح هسته ای طراحی گردید و از یک جهت ، به نخستین عملیات رزمی جنگنده های آمریکایی اف-16 تبدیل شد . اگر چه در سالهای ابتدایی دهه هشتاد میلادی ، صنعت هسته ای عراق هنوز در عنفوان جوانی خود قرار داشت ،اما بدلیل ماهیت فرانسوی راکتور درحال تحویل به عراق ( اوسیراک ) و حضور تکنسین های فرانسوی در این پروژه و میزان سرمایه گذاری قابل توجه این کشور برای دستیابی به چنین فناوری مهمی ، باعث شد تا حساسیت های تل آویو مرتباً افزایش یابد. در این میان ، گرچه تا قبل از حمله ، مدارک متقن در خصوص قصد عراق برای تولید بمب هسته ای در دست نبود ، اما انگیزه صدام حسین برای در اختیار داشتن یک مزیت راهبردی نسبت به همسایگانش از جمله ایران و همچنین ایجاد برابری با زرادخانه هسته ای اسراییل ، باعث گردید تا برای خفه کردن این انگیزه ، یک حمله نظامی مستقیم در دستور کار قرار گیرد . مهمات 2000 پاوندی مارک 84 ، سلاح اصلی جنگنده های فالکن عبری برای حمله به تاسیسات راکتور عراق در این میان ، گرچه رژیم عبری از اواخر دهه شصت میلادی ، برنامه ساخت سلاح هسته ای خود را آغاز نمود تا یک دیوار هسته ای را در برابر کشورهای عرب پدید آورد ، اما حمله به التویثه باعث شد تا یک دکترین جدید با ماهیت بازدارنده برای جلوگیری از دست یابی کشورهای خاورمیانه به سلاح هسته ای تدوین گردد تا از ادامه انحصار تل آویو در حوزه برخورداری از سلاح های نامتعارف اتمی اطمینان حاصل شود که این دکترین به شکل رسمی به نام نخست وزیر وقت این رژیم ، مناخیم بگین ، رقم زده شد . در واقع ، حمله به برنامه هسته ای عراق درست در زمانی رخ داد که بغداد به مشتری اصلی فناوری غربی تبدیل شده بود و صدام حسین با ایجاد روابط نزدیک با غرب ، پس از به قدرت رسیدن درسال 1979 ، براین سعی قرار داشت که از عراق ، یک کشور قدرتمند نظامی ،بدون توسل به متحد سنتی اعراب ( شوروی ) بسازد . علاوه براین ، وی درسال 1980 با پشتیبانی کامل غرب ، به همسایه شرقی اش حمله برده بود و عملیات هوایی اسراییل علیه عراق موجب شد تا ایالات متحده و بویژه معاون وقت رییس جمهور ( جرج.بوش ) خواستار مجازات اقتصادی اسراییل گردد و ضمن محکومیت این عمل در شورای امنیت سازمان ملل ، تحویل جنگنده های اف-16 را به این رژیم بطور موقت متوقف نمود ، هر چند در نهایت امر ، بدلیل پشتیبانی همه جانبه روسها از سوریه ، و نیاز ارتش عبری به تقویت مستمر ، این ممنوعیت زیاد طول نکشید . مضاف براین ، زمان بندی حمله اسراییل به راکتور هسته ای عراق ( سه هفته قبل از انتخابات کنست ) باعث شد تا گمانه زنی های بسیاری در خصوص بهبود چشم انداز انتخاباتی جناح حاکم صورت پذیرد . جتهای اف-16 و اف-15 عبری که تا کنون استخوان بندی تهاجمی نیروی هوایی ارتش اسراییل را تشکیل داده اند https://www.aparat.com/v/WZ10e با این حال ، حمله هوایی به راکتور اوسیراک ، تا به امروز ، گسترده ترین عملیات نظامی نیروی هوایی عبری بر علیه یک کشور خارجی بحساب می آید . در جریان این عملیات ، از جتهای تازه تحویل شده از جمله هشت فروند جنگنده F-16 و شش فروند جت رزمی F-15A بدلیل برد و بقا پذیری بالاتر استفاده شد و براساس تقسیم بندی های ، ایگل های عبری بعنوان تاپ کاور ، ماموریت داشتند تا فالکن ها مسلح به مهمات 2000 پاوندی مارک-84 را تا هدف و سپس در جریان بازگشت ، همراهی نمایند . با توجه به اینکه هر جنگنده اف-16 برای رسدن به هدف و سپس بازگشت ، تنها دو تیر از این مهمات را بعلاوه دو تیر موشک کوتاهبرد و مخازن سوخت خارجی می توانست حمل کند ، نقش ایگل ها بسیار حیاتی بشمار می رفت .در انسوی جبهه ، نیروی هوایی عراق حتی قبل از تحویل جتهای میراژ ، بدلیل قرار گرفتن در ردیف یکی از کاربران جنگنده میگ-25 علیرغم اینکه می توانست تهدید بسیار قابل توجهی برای این صورتبندی هوایی ایجاد کند ، اما بدلیل وضعیت آشفته شبکه پدافندی و توجه به این واقعیت که فاکس بتها حداقل یک دهه بعد بعنوان رهگیر در این نیرو استفاده شدند ( تا پیش از این فاکس بتها ، بعنوان پرنده شناسایی برد بلند یا بمب افکن پرسرعت میانبرد در نیروی هوایی عراق کاربرد داشتند .م ) ، درآن زمان این جنگنده ها ، تهدید چندانی علیه نیروی مهاجم محسوب نمی شدند . این مساله ، تضاد آشکاری با عملیات دوربرد بعدی نیروی هوایی عبری در الجزایر ( بعنوان یکی دیگر از کاربران میگ-25 ) داشت که درآن فاکس بتها به موثرترین عامل برای عقب نشینی ایگل های عبری نشان می داد . در نتیجه ، آسیب پذیری عراق در اوایل دهه هشتاد ، نه بدلیل کمبود تجهیزات ، بلکه بدلیل عدم آمادگی قابل ارزیابی است ، در حالی که نیروی هوایی عبری ، در ردیف نخستین مشتری جتهای اف-16 و اف-15 قرار دارد و همچنان این جنگنده ها ، استخوان بندی ناوگان رزمی این نیرو را تشکیل می دهد . راست : صورتبندی تهاجمی جتهای اف-15 و اف-16 نیروی هوایی عبری در مسیر حمله به راکتور هسته ای عراق . ترکیب جذاب اف-16 بعنوان جنگنده های حامل بمب و جتهای اف-15 بعنوان اسکورت احتمالا در صورت هرگونه تهدید هوایی می توانست جوابگو باشد چپ: جتهای اف-16 حامل مهمات مارک 84 ، درارتفاع پست ، از فراز اردن ، سعودی و پس از یک سوختگیری هوایی بسوی راکتور به پیش می روند . گفته شده این حمله ، پشتیبانی هواگردهای ای وکس نیروی هوایی ایالات متحده در بطور کامل در اختیار داشته است . علیرغم اینکه حمله سال 1981 ، عمدتا برای جلوگیری از تبدیل شده توان هسته ای عراق از حالت بالقوه به حالت بالفعل صورت پذیرفت ، تا کنون هیچ عملیات مشابهی با هدف فوق الذکر تکرار نشد . اسراییل و هند بطور مشترک ، استراتژی حمله پیشگیرانه به تاسیسات هسته ای پاکستان را در دستور کار خود قرار دارند ، و بطور همزمان ، مقامات تل آویو آشکارا از نیت خود برای حمله تاسیسات هسته ای ایران پرده برداری نموده اند ، در حالی که تاکنون ، این حملات تنها به ترور دانشمندان هسته ای و حملات سایبری محدود شده است . فاکس بتهای عراقی ، گرچه رهگیرهای بلند پروازی محسوب می شدند ، اما به جز یک دوره بسیار کوتاه ، عملا از قابلیتهای رهگیری آنها به درستی استفاده نشد علاوه براین ، ایالات متحده در دوران زمانداری کلینتون ، برنامه ریزی محرمانه ای را برای حمله راکتور یونگ بیون کره شمالی نموده بود ولی بدلیل ظرفیت پاسخ این کشور ، تا کنون دست به اجرای آن نزده است . با این حال ، اسراییل در سال 2007 مدعی شد که به یک راکتور ساخت کره شمالی در خاک سوریه حمله برده و آن را تخریب نموده است ، در حالی که مقامات وقت IAEA شبهات زیادی را در خصوص اینکه فراورده های احتمالی مرکز فوق اصولا برای تولید بمب قابل استفاده بوده را مطرح نموده بودند . اما با توجه به اینکه امروز در حدود 9 کشور بطور عملیاتی ، سلاح های هسته ای آماده شلیک را در اختیار دارند ، باید دید آیا حملات پیشگیرانه دیگری برای جلوگیری از تولید این سلاح ها در آینده اجرا خواهد شد یا اینکه دوران این نوع طراحی ها سپری شده است !!! پی نوشت : 1- بن پایه 2- هوشیاری را نسبت به این گونه عملیاتها باید همواره حفظ کرد . 3-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
1 پسندیده شدهcheckmate روسیه گامهای نخست طراحی برترین جنگنده جهان که از آن به عنوان جنگنده عصر فضایی نام برده میشود و هرگونه پهپاد مافوق صوت را نیز سرنگون میسازد، آغاز کرده است.به گزارش فارس، روسیه قصد دارد نسل جدیدی از جنگندههای فضایی را بسازد و در این رابطه در تلاش برای ترسیم آخرین طراحیها در ساخت جنگنده جدید عصر فضایی «میگ 41» همت گمارد و تولید آن را قبل از سال 2025 آغاز کند.به نوشته خبرگزاری «اسپوتنیک» هنوز اطلاعات زیادی از میگ 41 در دسترس نیست زیرا ساخت این هواپیما جزو پروژههای نوین نظامی و در حیطه اطلاعات طبقه بندی ارتش قرار دارد.بر اساس این گزارش، اینک میگ 31 سریعترین جنگنده نظامی است اما پیشبینی میشود در سالهای آتی مسیر برای ورود نمونههای پیشرفتهتر جدید هموار شود.گفته میشود که جنگنده میگ 41 سالها از نمونههای قبلی خود پیشرفتهتر بوده و قادر است حتی پهپادهای مافوق صوت را که اینک در آمریکا تولید می شوند، رهگیری کند و تنها موشکهای سامانه «اس 500 » روسیه آنهم به طور فرضی قادر به سرنگونی این جنگنده خواهند بود.« آلکساندر تارانایف» از اعضای کمیته دفاعی دومای روسیه در این باره گفت: «میگ 41 تمام امتیازهای میگ 31 رهگیر را دارد.» اسپوتنیک در خاتمه نوشت: هرچند که ویژگیهای میگ 41 هنوز مشخص نشده اما آنچه که آشکار است، این هواپیمای جنگندهای سریعتر از موشک است . میگ 41 برای پرواز با سرعت 4 تا 4.3 ماخ طراحی شده و هرگونه تهدیدی را دفع میکند. http://www.tabnak.ir/fa/news/563940/میگ-۴۱-جنگندهایی-سریعتر-از-هرگونه-موشک
-
1 پسندیده شدهبسم ا... در ارتباط با شناسه معرفی یا به اصطلاح code name یا reporting name ، نخست اینکه سیستم نام گذاری در ایالات متحده که بطور طبیعی اروپا هم از آن تبعیت می کند ، یک فرآیند وقت گیر و بشدت مبتنی بر کاغذبازی های اداری هست و معمولا حساسیت های زیادی برای انتخاب آن وجود دارد . بعنوان مثال برای انتخاب یک لقب برای بمب افکن بی-1 ، واژه های بسیاری پیشنهاد شد از اکسکالیبور تا بونز ( استخوان ) ولی در نهایت امروز از لقب لنسر (نیزه انداز ) برای آن استفاده می کنند .شرح این قضیه مفصل هست با این حال انتخاب این لقب برای هواگرد رزمی جدید روسی را میشود از 4 جهت بررسی کرد . 1- لقب چک میت یا کیش و مات را عجالتا میشود با واژه ترمیناتور ( پایان دهنده ) معادل قرار داد که البته این واژه را سیستم نامگذاری آمریکایی برای جنگنده ناکام سوخو-37 انتخاب کرده بود . 2- در دوران جنگ سرد ، کد گذاری ناتو برای جتهای روسی معمولا با توجه به نقش آنها صورت می گرفت ، بطور مثال برای جنگنده ها از حرف F ( مثل فلاگون ، فاکس بت ، فاکس هاوند ، فرسکو و ... ) استفاده می شد و برای بمب افکن ها از حرف B ( مثل بیگل ، بیسون ، بک فایر ، بلایندر و .... ) 3- اما لقب Screamer در نوع خودش جالب هست ... در سیستم کد گذاری غربی ، بطور معمول از حرف S برای نامگذاری هواگردهای ضربتی (Strike fighter ) استفاده می کنندکه معمولا یک هواگرد چند ماموریته هست (در برخی مواقع هم بصورت تخصصی آن را attack aircraft هم می نامند ) . با توجه به این مساله ، انتخاب لقب Screamer شاید نشان دهنده ماموریت اصلی این هواگرد یعنی تهاجم زمینی آن باشد ، ضمن اینکه قابلیت رزم هوابه هوا هم خواهد داشت . 4- اما انتخاب Screamer را اگر بصورت "جیغو" یا "جیغ زن" حساب کنیم ، یک شیطنت رسانه ای از سمت غربی هاست با این استدلال که هواگرد جدید روسها را بیشتر یک خودنمایی و پروپاگاندا که فقط با تبلیغات رسانه ای معادل اف-35 گرفته شده حساب کردند . درو اقع انتخاب این لقب ، یک نوع تحقیر طرف مقابل (روسها ) هست که هواگرد جدید ، به اصطلاح "عددی " نیست ..
-
1 پسندیده شدهاولین تصویر از جنگنده جدید نسل پنج و خلق الساعه روسها..... _ قرار گیری ورودی هوا زیر دماغه _ نداشتن سطوح کنترلی سکان افقی و کانارد!! _سیستم هدف گیری داخلی شبیه لایتینگ۲ چند وجهی و رادار گریز!
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «ارائه لیست های جعلی در مورد اعدام های دهه 60» اختصاص داد. درباره اعدام های سال 1367 ، مسعود رجوی ؛ در آغاز مدعی شد که تعداد آن ، 6400 نفر است. اما کم کم این آمار را تغییر داد. از این رو در مرحله بعد ادعا کرد این تعداد 12 هزار نفر بوده و بعد مدعی شد که 20 الی 30 هزار نفر از اعضاس شازمان توسط جمهوری اسلامی اعدام شده اند. رجوی تلاش می کرد با استفاده از این لیست، در مجامع جهانی علیه جمهوری اسلامی اقامه دعوی کند. درباره لیست تنظیم شده از سوی سازمان ، امروز می توان ادعا نمود که بسیاری از اسامی مندرج در آن اصلا وجود خارجی نداشتند. تا زمان عملیات فروغ جاودان، سازمان خیلی از کسانی که در درگیری های مسلحانه کشته می شدند را لیست می کرد و از آن بهره تبلیغاتی می نمود. مسعود رجوی نام این کار را «بانک خون» گذاشته بود و اسامی را که بعدا به لیست اضافه می شد ، «بهره بانک خون» می نامید. بعد از عملیات فروغ جاویدان ، سازمان پی برد که ایجاد لیست های ساختگی ، بازدهی بالائی (به ویژه در مجامع بین المللی) برای مجاهدین دارد ؛ از این رو ، از آن زمان ، این روند تشدید شد تا جائی که «کشته سازی» جایگاه بالاتری از «تروریسم» گرفت. مسعود خدابنده ؛ عضو سابق شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق و عضو شورای ملی مقاومت، مسئول مستقیم تیم حفاظت استقرار و تردد مسعود و مریم رجوی و فرمانده ارتش آزادیبخش که در سال 1375 از سازمان جدا شد، طی یادداشت اختصاصی که در اختیار پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی قرار داده، به بررسی پروژه کشتهسازی منافقین در دهه 60 میپردازد. خدابنده شواهدی ارائه میدهد که با استناد به آن میتوان پی برد مرکزیت سازمان برای نیل به اهداف خود اعضاء را به کام مرگ میفرستاد. این عضو جداشده سازمان مجاهدین خلق توضیح میدهد چگونه مسعود رجوی لیست جعلی از اعدامیهای سال 1367 درست کرد و آن لیست را به مجامع بینالمللی میفرستاد تا با استفاده از آن لیست، علیه جمهوری اسلامی فعالیت کند. مشروح یادداشت اختصاصی مسعود خدابنده را در ادامه میخوانید: بازی دجال با آمار و ارقام کشته ها !!! (پیدا و پنهان لیست های جعلی اعدام های دهه 60) درباره اعدامهای سال 1367، مسعود رجوی در آغاز مدعی شد که تعداد آن، 6400 نفر است اما کم کم این آمار را تغییر داد. از این رو در مرحله بعد ادعا کرد این تعداد 12000 نفر بوده و بعد مدعی شد که 20 الی 30 هزار نفر از اعضای سازمان توسط جمهوری اسلامی اعدام شدهاند. او حتی در این راستا کتابی هم منتشر کرد تا عدد 30 هزار نفر اعدامی را ثبت کند. رجوی تلاش میکرد با استفاده از این لیست، در مجامع جهانی علیه جمهوری اسلامی اقامه دعوی کند. از این رو لیست ارسالی به سازمان ملل همراه با انبوهی از اسامی تنظیم شد و گروهی نیز به عنوان شهود ادعا کردند که آن لیست صحت دارد. اما چندی بعد، تعدادی از افراد که بعدها از سازمان جدا شدند شهادت دادند که حرفهایشان در مورد اعدامها دروغ بوده است. درباره لیست تنظیم شده از سوی سازمان امروز میتوان ادعا کرد بسیاری از اسامی مندرج در آن اصلا وجود خارجی نداشتند؛ برخی از اسامی کسانی بودند که در سالهای قبل بخاطر جرمهایی مانند قتل و یا قاچاق مواد مخدر اعدام شده بودند و هیچ ارتباطی با سازمان نداشتند؛ تعدادی نیز در این لیست بودند که گواهی فوت آنها نشان میداد بر اثر تصادف مردهاند و تعدادی نیز در درگیریهای مسلحانه سازمان کشته شده بودند. حتی سازمان تعداد بالایی از کشتهشدگانِ عملیات موسوم به فروغ جاویدان (مرصاد) را هم به این لیست اضافه کرد. این لیستسازی اولا: بخاطر پشتیبانی سازمانهای اطلاعاتی ضد ایران از مجاهدین خلق (مشخصا سازمان سیا که رابط آن زمانش سیدمحمد سیدالمحدثین بود) موفق بود. سندسازیها، شهادتهای دروغین و ارقام و اعداد با روشهای اطلاعات شویی در نشریات به اصطلاح معتبر و مراکزی که تحت تاثیر بودند (مثلا کتابخانه کنگره امریکا که این روزها دیگر هر چیزی را تحت نام سند منتشر میکند و استقلالی برایش باقی نمانده) توانست به این شکل مورد استفاده دوائر ضد ایرانی قرار گیرد و ثانیا: نه اولین مورد کشتهسازی بود و نه آخرین آن. به خاطر دارم اولین نمونه کشتهسازی در همان سال نخستی بود که مجاهدین به عراق رفته بودند؛ حسن جزایری از دوستان آن زمان و محصل در لندن بود که بیماری قلبی داشت. وی برای تعلیمات به همراه عدهای به عراق اعزام شد (سازمان این افراد را تحت عنوان عضو به عراق میبرد و سپس شروع به لیستسازی میکرد چون به ازای تعداد اعضا از صدام سرانه میگرفت) و چندی بعد در زمین مانور «کفری» بخاطر آفتاب زدگی و اهمال در رسیدگی و تشدید بیماری قلبی فوت کرد. (بعد از اینکه جزایری در آن گرما غش کرد، او را در خودرو رهایش کردند و بعد از مانور متوجه شدند که مرده است) جالب است که همسرش لیلا جزایری (نام اصلیاش اعظم ملاحسنی کهنه است که بخاطر خلافهای متعدد مالی مجبور شد نامش را عوض کند) و پسرش (محمد حنیف جزایری) از آن زمان تابه حال در نشریات و مقالات مدعی شدهاند که حسن در ایران اعدام شده است. از این قبیل موارد بسیار زیاد است. مثلا تا زمان عملیات فروغ جاویدان، سازمان خیلی از کسانی که در درگیریهای مسلحانه کشته میشدند را لیست میکرد و از آن بهرهبرداری تبلیغاتی مینمود. مسعود رجوی نام این کار را «بانک خون» گذاشته بود و اسمی را که بعدا به لیست اضافه میشد «بهره بانک خون» مینامید. لیلا جزایری (با نام قبلی اعظم فراهانی ملاحسنی کُهنه) نام خود را به این دلیل تغییر داده که تحت پیگرد پلیس انگلیس بخاطر فروش غیر قانونی یک خانه اجاره ای در انگلستان است بعد از عملیات فروغ جاویدان، سازمان پی برد که ایجاد لیستهای ساختگی، بازدهی بالایی (به ویژه در مجامع بینالمللی) برای مجاهدین خلق دارد؛ از این رو از آن زمان، این روند تشدید شد و این کار سیستماتیک ادامه پیدا کرد تا جایی که «کشتهسازی» جایگاه بالاتری از «تروریسم» گرفت. یادم هست در سال 1994 م، زمانی که مریم رجوی را بعد از اعلام ریاست جمهوری وی در عراق به پاریس آوردیم (من مسئول انتقال و حفاظت بودم) و هدف هم شروع کار سیاسی و بازکردن جای پا برای مسعود رجوی بود، وی نتوانست کاری کند و فرانسه در سال 1997 او را مجددا به عراق فرستاد. بعد از این ماجرا، مسعود برای جبران این شکست، بلافاصله تیمهای عملیاتی را به ایران اعزام کرد. اما از آنجا که ایران «در بالاترین سطوح» به اطلاعات دسترسی داشت، تیمها تک تک به محض ورود دستگیر میشدند. مسعود رجوی خوب میدانست که تیمهای عملیاتی به محض ورود به ایران لو میروند ولی باز تعداد بیشتری از افراد را اعزام میکرد. واقعیت آن است که او هدفش ترور نبود بلکه هدف کشتهسازی بود. او میخواست این افراد به محض ورود به ایران دستگیر و اعدام شوند. مشخصا یادم هست بابک امین آنقدر در تهران [!!!] خمپاره زده بود که دیگر به لحاظ جسمی توان نداشت ولی باز او را بیرون نمیکشیدند و اصرار میکردند این عمل را ادامه دهد. سازمان از اعضاء میخواست هرچه بیشتر آدم بکشند و بعد نارنجک بیندازند و سپس سیانور بخورند تا خودشان هم کشته شوند. آرش صامتیپور یکی از این افراد بود که با وجود کشیدن نارنجک و خوردن سیانور بخاطر کمک نیروهای امنیتی جان سالم به در برد و البته یک دستش قطع شد. اهداف ترورها اصلا مهم نبود، بلکه سر و صدا مهم بود. بزرگترین ضربهای که رجوی آن زمان خورد، قطع اعدامها بود. یعنی نیروهای امنیتی ایران و قوه قضائیه هم متوجه شدند که این افراد برای کشتن به ایران نمیآیند بلکه برای کشته شدن اعزام میشوند. سازمان منافقین همین استراتژی را در عراق بعد از صدام هم پیاده کرد. به هنگام تحویل کمپ اشرف، سازمان به عراق اعلام کرد که یک سوم شمالی را تحویل میدهد ولی از طرف دیگر اعضاء را بسیج کرد تا در مقابل نیروهای عراقی بایستند. به آنها گفته بودند عراقیها آمدهاند تا شما را دستگیر کرده و به ایران تحویل بدهند. حتی گفته بودند اتوبوسهای ایران منتظرند تا شما را به اوین منتقل کنند تا به محض رسیدن به ایران اعدام شوید. از این رو ابعاد درگیری اعضای سازمان با نیروهای عراق بیشتر شد و به تبع، این درگیری کشتههایی هم داشت؛ کشتههایی که سازمان از آنها علیه دولت عراق استفاده کرد و به عنوان برگ برنده در مجامع بینالمللی علیه عراق به کار برد. از سوی دیگر در داخل هم با «شهید» نامیدن آن کشتهشدگان، الباقی اعضاء را شستشوی مغزی دادند و با احساساتشان بازی کردند. باید گفت بعد از سقوط صدام با توجه به از کار افتادگی فیزیکی نیروهای سازمانی، ترورها غالبا توسط نیروهای مزدور غیر وابسته به سازمان مجاهدین انجام گرفته و میگیرد ولی تبلیغات آن هنوز به عهده سازمان است. یک تقسیم کاری ابلاغ شده که ترورها و عملیات ایذایی توسط مامورین تعلیم دیده در کشورهای همسایه انجام میشود ولی غلوها و تبلیغات رسانهای، کلیکها و باز نشرها در شبکههای اجتماعی و تولید فیلمها و عکسهای تقلبی به عهده شبکه سازمان مجاهدین و رابط های عربستان سعودی است. رد این جریان و کارکرد این «ارکستر ترور و کشته سازی و تبلیغ» را که نتیجه آن در جریان عملیات فروغ جاویدان و اعدامهای دهه شصت مشاهده شد، امروز هم میشود به وضوح در مطبوعات غربی، خروجیهای شبکهها و سایتهای فارسی زبان و ایضا شبکههای اجتماعی ملاحظه کرد. و طبق معمول مصرف کننده نهایی مقامات کشورهای متخاصم هستند که این اطلاعات دستساز و تولیدی را در مجامع بینالمللی علیه عالیترین منافع ملت ایران خرج میکنند. در پایان اضافه میکنم اگر شخصا کارم مشاوره به سازمان سیا بود حتما اصرار میکردم که این نوع جعل و بزرگنمایی و دروغ سازی بخصوص با پشتوانه نیرویی تروریستی و آبروباخته مثل مجاهدین خلق اگر چه ممکن است در کوتاه مدت به سناریوی ضد ایرانی کمک کند ولی در نهایت به ضرر همان نیروهای ضد ایرانی خواهد بود. مسعود خدابنده پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
-
1 پسندیده شدهدر بخش قبلی مقاله ، تاریخچه مسلسل های دستی موجود در سازمان رزمی نیروهای مسلح ایران که از سال 1941 تا قبل از وقوع انقلاب اسلامی وارد خدمت عملیاتی گردید ، معرفی شد . اما دست قدرتمند تاریخ در سال 1979 ( 1357 خورشیدی ) بر گُرده دودمان پهلوی نهاد و این نظام سیاسی توسط انقلابیون ایرانی سرنگون شد و بطور طبیعی بخش قابل توجهی از سلاح های سبک خریداری شده توسط پهلوی اول و دوم به خدمت ارتش جمهوری اسلامی ایران و همچنین واحدهای مسلح تازه تشکیل شده در روزهای پس از انقلاب اسلامی ( کمیته های انقلاب و سپس سپاه پاسداران ) درآمد . با این حال ، براساس شواهد تاریخی ، چندین نمونه خرید خارجی در دهه هشتاد میلادی از منابع ناشناخته صورت گرفت که عمدتا برای واحدهای تازه تاسیس کمیته و سپاه پاسداران بود . از جمله این واحدها ، یگان موسوم به انصار المهدی که وظیفه حفاظت از جان شخصیتهای کلیدی و همچنین یگان موسوم به "صابرین " بشمار می آمد . بابک خان زنجانی ( مولتی میلیارد زندانی ) که اصولا مشخص نیست با چه مجوزی با سلاح برتا ام-12 سرو کار دارد !!!! برتا ام-12 مجهز به صداخفه کن (سمت راست تصویر ) ، ضبط شده از اشرار توسط نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران برتا ام-12 : یکی از نخستین مسلسل های دستی که پس از انقلاب اسلامی وارد سازمان رزم نیروهای مسلح ایران در اواخر دهه هفتاد و سپس دهه هشتاد میلادی شد ، برتا ام-12 با کالیبر 9×19 م.م بود . براساس شواهد در دسترس ، تعداد محدودی از این سلاح از منابع ناشناخته ای خریداری و به ایران ارسال شد و طبق تصاویر موجود ، تا سال 2010 نیز در خدمت قرار داشت . اما این احتمال وجود دارد که امروز ام-12 دیگر در خدمت عملیاتی قرار نداشته باشد . گفته شده این سلاح عمدتا توسط واحدهای انصارالمهدی برای حفاظت از شخصیتهای مهم و همچنین عناصر حفاظت سپاه پاسداران استفاده می شد. زد-84 : مسلسل دستی دیگری که در اواخر دهه هشتاد میلادی بطور مستقیم از اسپانیا تهیه شد ، مسلسل مشهور استار زد-84 با کالیبر 9×19 بود که نیروی دریایی سپاه برای تسلیح واحدهای عملیات ویژه زیرسطحی ( غواص ) از آن بهره می برد . اگر در ابتدا انتظار نمی رفت که این سلاح چندان مورد استقبال قرار بگیرد ، اما ظاهرا از عملکرد این سلاح چنان رضایت حاصل آمده بود که گفته میشود بدون اخذ مجوزهای لازم نیز درایران تولید شد . واحد مردان قورباغه ای نیروی دریایی سپاه مسلح به زد-84 نسخه ای که نیروی دریایی سپاه از آن استفاده می کند ، گونه کوتاه (نسخه موسوم به Corto) است که طول لوله آن به 215 م.م. می رسد و مشابه سلاح انفرادی CETME L rifle است . زد-84 آخرین بار در رزمایش پیامبر اعظم (ص) در سازمان رزم واحدهای دریایی سپاه دیده شد و این اعتقاد وجود دارد که هنوز در خدمت است . به ترتیب از راست : شهربانی جمهوری اسلامی ایران ، کمیته انقلاب اسلامی و ژاندارمری جمهوری اسلامی ایران که تا قبل از سال 1370 ، مسئولیت حفظ امنیت داخلی را بر عهده داشتند تندر ( ام پی-5 ایرانی ) : در اوایل دهه نود میلادی ( 1991 ) بخش انتظامی نیروهای مسلح ایران ( شامل شهربانی ، ژاندارمری و کمیته های انقلاب اسلامی ) به طیف متنوعی از مسلسل های دستی مسلح شده بودند که از نمونه های عبری (یوزی ) ، ایتالیا ( برتا ام -12 ) و برخی نمونه هایی ام.پی-5 آ.3 استفاده می کردند . با این وصف ، پس از ادغام این نیروها و خرید سلاح های کمری جدید نظیر زیگ زائر پی-226 ، این نیروی تازه تشکیل داده شده ، مسلسل دستی ام.پی-5 آ.3 را بعنوان سلاح ثانویه خود انتخاب نمود و یوزی نیز بتدریج به دپوهای تسلیحاتی برای مواقع ضروری انتقال داده شد و تمامی مسلسل های برتا ام-12 نیز به سپاه منتقل گردید . با توجه به گسترش یکباره سازمان رزمی نیروی انتظامی ، پلیس ایران نیاز بیشتری به دریافت ام.پی-5 پیدا نمود ، در نتیجه ، سازمان صنایع دفاع ( DIO) در اواخر دهه نود میلادی ، یک خط تولید جدید برای تحویل تعداد بیشتری از نمونه روگرفت ( کپی ) مسلسل ام.پی-5 آ.3 راه اندازی و آن را تندر ( TONDAR) نام نهاد . . مسلسل دستی MP-5A3 ( بالا ) و تندر (پایین ) تندرسبک ( راست ) و نسخه بومی ام. پی-5 در دست واحدهای ویژه نیروی انتظامی ( چپ ) براساس مندرجات متن ، بدلیل کیفیت پایین ساخت نمونه های بومی ام. پی-5 ، واحدهای نظامی ایران ، مجدداً با بازسازی مسلسل های سبک یوزی ، آنها را بخدمت گرفتند . ام.پی-5 در دستان واحدهای کمیته انقلاب اسلامی ( راست ) و کلاه سبزهای ارتش ( چپ ) نسخه ایرانی بلحاظ بصری از نمونه های ساخت آلمان بدلیل تفاوت در رنگ بخش محافظ پایینی لوله سلاح (قهوه ای – زیتونی ) که مشابه ژ-3 ، قابل شناسایی است ، در حالی که حالتهای ماشه آن بصورت S.E.F و در برخی از نمونه های تولیدی بصورت 0.1.20 نشانه گذاری شده است . علاوه بر نسخه MP-5A.3 استاندارد توسط صنایع دفاعی ایران ، نسخه MP-5K نیز تحت شناسه تندر سبک یا TK-9 نیز تولید گردید . مضاف براین دو نمونه ، صنعت جنگ افزارسازی ایران نمونه ای را با قنداق پلاستیکی ثابت مشابه گونه MP-5A2 نیز معرفی نموده که هم اکنون در ارتش ، سپاه و پلیس در خدمت قرار دارد ولی گفته میشود بدلیل کیفیت پایین تولید ،؛ اغلب آنها در انبارها نگهداری می شوند تا جایی که برخی از یگان های سپاه مجددا مسلسل یوزی را در همان نقش بخدمت گرفته اند . به تقریب ، 10سال پس از شروع تولید این مسلسل در ایران ، با آغاز سال 2000 و نزدیک شدن روابط ایران و سودان ، این کشور یک کارخانه تولید سلاح را در این کشور راه اندازی نمود که در کنار طیف متنوعی از سامانه های تسلیحاتی ، نسخه ای از تندر تحت عنوان "Tihraga " در این کشور تولید شد که بخدمت واحدهای مسلح سودانی نیز درآمد . علاوه بر این ، تحلیل تصاویر منتشرشده نشان میدهد که گروه های مسلح در سراسر خاورمیانه ، نسخه های از مسلسل تندر را بخدمت گرفته اند . روگرفت بدون نام از مسلسل دستی کا-7 : در سال 2020 ، نیروهای مسلح ایران در جریان یک نمایشگاه نظامی دولتی ، سلاح جدیدی را به نمایش گذاشت که براساس شواهد ، براساس پیکربندی K-7 محصول کره جنوبی بنا نهاده شده بود . اگر چه هنوز نام این سلاح جدید مشخص نشده ، اما خبرگزاری های کره جنوبی مدعی شدند که نمونه به نمایش درآمده توسط ایران ، نسخه ای از سلاح کا-7 با کالیبر 9×19 م.م محصول این کشور است . این نمونه مجددا در سالگرد پیروزی نظامی ایران علیه عراق ( فتح خرمشهر در سال 1361 ) نیز به نمایش درآمد . با این حال ، هنوز مشخص نیست که این مسلسل دستی بصورت انبوه تولید گردیده یا خیر یا فقط یک نمونه نمایشی بشمار می رود و اگر بصورت انبوه خریداری شده ، چگونه این معامله تحت شرایط تحریم تسلیحاتی صورت پذیرفته است ؟!!! مضاف براین ، یک گونه کامل از این مسلسل دستی در همین نمایشگاه ، معرفی شد که تا تاریخ انتشار این مقاله ، هنوز اطلاعات بیشتری از آن درز نکرده است . پی نوشت : 1- بن پایه 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا Boeing Insitu ScanEagle 2 هواپیمای بدون سرنشین (UAV) (2016) ScanEagle 2 نسخه پیشرفتهتر ScanEagle است. این نسخه از موتور سوخت سنگین جدید برای افزایش پایداری استفاده می کند. همچنین خط تولید این محصول برای افزایش خدمات در بازار های تجاری گستردهتر شده است. تا امروز، در خدمت به ارتش و عناصر نیرو های ویژه ایالات متحده و دیگر قدرت های نظامی جهان عملکرد خوبی داشته است. از این پهپاد در بعضی بخش های تجاری مثل صنعت نفت هم استفاده می شود. ScanEagle 2 نسبت به نسخه اولیه، بخش بینی بزرگ تری دارد تا تجهیزات اپتیکی و حسگر ها را راحت تر در خود جای دهد. حداکثر وزن محموله آن هم افزایش پیدا کرده است. بدنه تیوبی شکل و بال های اصلی رو به عقب آن حفظ شده اند. موتور جدید، ساخته Orbital، در عقب قرار گرفته و یک ملخ 3 پره را در آرایش pusher می گرداند. بال های اصلی در نوک خود بالچه های عمودی دارند. پرتاب آن توسط منجنیق انجام می شود که به آن امکان پرواز را از موقعیت ثابت، خودرو، کشتی جنگی و کشتی های گشتی می دهد. در نوامبر سال 2018، اندونزی اولین اسکادران تمام پهپادی خود را تشکیل داد. این نیرو بر ScanEagle 2 هایی که تحت طرح امنیت دریایی توسط ایالات متحده به آن ها اهدا شد، تکیه دارد. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2016 - وضعیت: در حال خدمت - تعداد فروند ساخته شده: 100 - سازنده: Insitu (ایالات متحده) - کشورهای مصرف کننده: مالزی، ایالات متحده - نقش: توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 1.71 متر - طول بال ها: 3.11 متر - وزن: 19 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 23 کیلوگرم (4 کیلوگرم ظرفیت بار) – قوای محرکه: 1 موتور Orbital سوخت سنگین بنزینی (JP5 یا JP8) که یک ملخ 3 پره را با آرایش pusher می گرداند حداکثر سرعت: 148 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 5950 متر - تسلیحات: ندارد. محموله شامل دوربین و حسگر ها - نسخه ها: ScanEagle 2 (سری پایه) منبع
-
1 پسندیده شدهسوخو-57 تک موتوره آیا جدیدترین جنگنده روسی با یکی از قدرتمندترین پیشرانه های جت دنیا ، به پرواز در خواهد آمد ؟ در سیزدهم ژوئیه 2021 شرکت یونایتد ارکرافت کورپوریشن تیزر تبلیغاتی یک جنگنده پنهانکار تک موتوره آینده خود را به نمایش گذاشت که گفته شده در 20 ژوئیه در سالن افتتاحیه نمایشگاه ماکس 2021 رونمایی خواهد شد . این هواگرد جدید ، نخستین جنگنده تک موتوره تولیدی روسها پس از سقوط اتحاد شوروی بشمار می رود که احتمالا از فناوری مشابهی با سوخو-57 در یک پیکربندی سبکتر و ارزان تر که هزینه های تعمیرو نگهداری اش کمتر خواهد بود استفاده می کند . این واقعیت که بخش قابل توجهی از فناوری هایی که برای نسل آتی جنگنده ها طراحی شده را میتوان در در پیکربندی های فعلی استفاده نمود ، موجب شده تا هزینه تحقیق و توسعه تا حد زیادی کاهش پیدا کند . برهمین اساس ، گزارشهای مربوط به عملکرد جنگنده تک موتوره جدید نشان می دهد که به احتمال بسیار زیاد ، نسخه ای برگرفته از هوش مصنوعی مورد استفاده در میگ-35 و همچنین فناوری خروجی بُردار رانش جدید روسی را استفاده می کند . رسانه های روسی در این زمینه گزارش داده اند که توانمندی های این جنگنده جدید ، به شکل قابل توجهی از تمامی جتهای نسل چهارم موجود فراتر بوده و می تواند با موفقیت با جنگنده اف-35 ارتش ایالات متحده در میدان جنگ و بازارهای صادراتی ، رقابت کند . اما بر خلاف اف-35 ، جت جدید روسها از قابلیت ارزشمند ابرمانورپذیری بهره می گیرد که در این حوزه ، تنها جنگنده جی-10سی چینی می تواند رقیبی برای آن باشد . علاوه براین ، جنگنده جدید روسی توانایی قابل ملاحضه ای در حوزه پرواز فراصوت بدون پس سوز را ارائه می دهد که اگر درست باشد ، قابل تامل خواهد بود . تیزر معرفی چکمیت https://www.aparat.com/v/o1NXu بر همین اساس ، انتظار می رود که شرکت روسی در این جنگنده تک موتوره از پیشرانه ساترن 30 که قرار است از سال 2022 نسخه های جدید سوخو-57 بدان مجهز شوند و طبق ادعای رسانه های روسی ، قدرتمندترین موتور جنگنده در جهان است ، استفاده شود . در این خصوص ، می توان گفت که روسها ،سابقه ای بسیار طولانی در ثبت رکوردهای جهانی قدرت موتور دارند که در این خصوص نمونه های برجسته ای نظیر پیشرانه آر-35 ( برای جنگنده میگ-23 ) و دی-30اف-6 ( برای جنگنده میگ-31 ) را می توان نام برد که برای 25سال ، رکوردهای قابل توجهی را هنوز در اختیار دارند . علاوه براین ، بمب افکن های توپولف-160ام نیروی هوایی روسیه نیز از پیشرانه های NK-32M استفاده می کنند . به ترتیب از راست : ان.کا-32 ام / دی30 اف-6 / آر-35 با این وصف ، جنگنده تک موتوره آینده درصورت مجهز شدن به پیشرانه ساترن-30 اگر چه برای بازار صادراتی طراحی شده ، اما نیروی هوایی روسیه نیز می تواند از این نمونه برای جایگزینی نسخه های قدیمی میگ-29 و شاید نمونه های اولیه سوخو-30 استفاده نماید . درصورتی که مولفه تعمیر و نگهداری ارزان و ساده را برای این نمونه جدید ، واقعی فرض کنیم ، این هواپیما نسبت به سوخو-30 و سوخو-57 بهره وری بیشتر رزمی را خواهد داشت . اما برخی نیز معتقدند که این نمونه به یک پیشرانه مشتق شده از ساترن 30 مجهز میشود که الزاما ارزان و ساده بودن تعمیر و نگهداری را با شبهاتی روبرو می نماید ، هر چند احتمالا همچنان بطور قابل ملاحضه ای قدرتمند تراز موتورهای هر جنگنده نسل چهارم دیگری است . پی نوشت : 1- بن پایه 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا Boeing Insitu ScanEagle هواپیمای بدون سرنشین/ پهپاد شناسایی (2005) ScanEagle محصول مشترک شرکت بوئینگ و گروه Insitu است. به طور کلی، این برنامه براساس پهپاد SeaScan شرکت Insitu ساخته شده اما از تجربه مهندسی سامانه های هواپیمایی بوئینگ هم استفاده کرده است. ScanEagle تا امروز بیش از 48000 ساعت پرواز داشته و نشان داده به همان اندازه ای که تبلیغ می شود، موثر است. این پهپاد به شناسایی از راه دور در تمام شرایط جوی و رهگیری هدف و مداومت پروازی استثنایی مجهز شده است. ScanEagle می تواند به دوربین های مادون قرمز یا الکترواپتیک مجهز شود. شرایط به طور لحظه ای گزارش می شوند. این سامانه قادر به پرواز به مدت بیش از 48 ساعت است. پرتاب آن توسط یک سامانه منجنیق صورت می گیرد. فرود آن با روش "skyhook" است یعنی ScanEagle طناب نصب شده روی یک دکل 15 متری را در موقعیت مخصوص می گیرد. این پهپاد بیانگر راه حلی ارزان برای نیازی بلقوه است. ScanEagle از ابتدا طراحی شده بود تا از کشتی های اقیانوس پیما عملیات کند و منجنیق و سامانه بازیابی قلابی آن برای این نیاز ساخته شده اند. اندازه کوچک آن کمک می کند تا در کشتی های نیروی دریایی که با مشکل کمبود فضا مواجه هستند، حمل شود. اولین پرواز ScanEagle در سال 2002 انجام شد و از آن زمان درخدمت سپاه تفنگداران و نیروی دریایی ایالات متحده در عملیات هایی در عراق است. پس از دستیابی ایران به تعدادی پهپاد ScanEagle در طول درگیری شدید ایالات متحده در عراق، سامانه های ScanEagle توسط جمهوری اسلامی مهندسی معکوس شد و خط منتاژی برای تولید انبوه غیر قانونی این محصول آمریکایی (با مقداری تغییر) برای نیروی هوایی و دریایی ایران راه افتاد. لیست استفاده کنندگان جهانی ScanEagle در طول سال ها افزایش چشم گیری داشته و از سواحل آمریکا فراتر رفته است. این لیست شامل افغانستان، استرالیا، برزیل، کامرون، کانادا، کلمبیا، جمهوری چک، اندونزی، عراق، ژاپن، کنیا، لبنان، لیتوانی، مالزی، هلند، پاکستان، فیلیپین، لهستان، سنگاپور، اسپانیا، تونس، انگلیس و ویتنام می شود. در تلاشی برای کمک به یمن برای مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی، 12 فروند برای این کشور درنظر گرفته شد اما با شروع درگیری ها، هیچ وقت تحویل داده نشد. اندونزی و فیلیپین تحت برنامه ضد تروریسم ایالات متحده، هرکدام 2 سامانه ScanEagle دریافت کردند. مالزی از پلتفرم ScanEagle 2 استفاده می کند. در آپریل سال 2018، اسکن ایگل در با محصولی از Textron برای تبدیل شدن به SUAS استاندارد گارد ساحلی ایالات متحده بود. در ماه ژوئن، گارد ساحلی مجوز استفاده از اسکن ایگل در کشتی های Cutter خود را دریافت کرد. این قرارداد 8 ساله به ارزش 117 میلیون دلار با Insitu امضا شد. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2005 - وضعیت: در حال خدمت - تعداد فروند ساخته شده: 500 - سازنده: Insitu (ایالات متحده) - کشورهای مصرف کننده: افغانستان، استرالیا، برزیل، کامرون، کانادا، کلمبیا، جمهوری چک، ایران، اندونزی، عراق، ژاپن، کنیا، لبنان، لیتوانی، مالزی، هلند، پاکستان، فیلیپین، لهستان، سنگاپور، اسپانیا، تونس، انگلیس و ویتنام، ایالات متحده - نقش: جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، نیروهای ویژه (شناسایی عناصر و ماموریت های نیروهای ویژه/عملیات های ویژه)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 1.2 متر - طول بال ها: 3.05 متر - وزن: 17 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 22 کیلوگرم (5 کیلوگرم ظرفیت بار) – قوای محرکه: 1 موتور دو زمانه پیستونی Orbital 3W با قدرت 1.5 اسب بخار که یک ملخ 2 پره را در آرایش pusher می گرداند حداکثر سرعت: 148 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 6000 متر - برد: 550 کیلومتر - تسلیحات: ندارد. دوربین با کیفیت بالای روز و شب، تصویربرداری گرمایی - نسخه ها: ScanEagle (سری پایه)، ScanEagle A (نسخه تولید اولیه) منبع
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «فرار عناصر سازمان به خارج کشور با هدف ادامه فعالیت های نظامی» اختصاص داد. خط فرار نفاق (مروی بر خط فرار منافقین از ایران بعد از خرداد 1360) «مسیر دوم : پاکستان» (بخش سوم و پایانی پاکستان) در ادامه تاپیک به بررسی ماجراهای باقروند و این بار در خصوص «راه اندازی خط فرار منافقین در پاکستان» خواهیم پرداخت. داوود باقروند ارشد ، ماجراهای خودش در پاکستان را اینگونه ادامه می دهد : شیوه کار نیرویی در پاکستان بدین صورت بود که نفرات مشخص شده برای اعزام در یک پایگاه جمع میشدند، از آنها عکس پرسنلی گرفته میشد و به کنسولگری عراق در کراچی تحویل داده میشد تا به عراق ارسال شود. سپس فرزاد از بغداد پاسپورت ایرانی متناسب با تعداد نفرات آماده اعزام تهیه و از طریق کنسولگری عراق در کراچی بدست سازمان در پاکستان میرساند. پاسپورتها با مهر ویزای عراق روی یک برگه سفید منگنه شده به پاسپورت بدست ما میرسید. برای نفرات بلیط تهیه میشد و از طریق فرودگاه کراچی به بغداد پایگاه اکبری و سپس به منطقه کردستان عراق (دره احزاب) اعزام میشدند. این ریل به همین صورت ادامه داشت و مرتب نیروهای موجود در پاکستان بمقصد عراق تخلیه میشدند. سیستم دیگری که سازمان داشت «رو به داخل کشور» بود، تا نیروهای پراکنده و قطع شده را جمع کرده و از کشور خارج کند. در این رابطه رادیو مجاهد نقش مهمی ایفا میکرد و پیام هائی که میخواستیم به نفرات بدهیم را رله میکرد. در این سیستم سازمان از سه طریق اقدام مینمود: الف: نفرات «راه بلد بلوچ» که پول میگرفتند ب: «بلوچ های هواداری» که آنها نیز پول میگرفتند ولی کمتر ج:توسط «تیم های خودی اعزامی به داخل» تا بتواند نفراتی که در کشور پراکنده بودند را خارج کند. از پاکستان عمدتا تیم های عملیاتی و فرماندهان عملیاتی بودند که خارج میشدند. مثلا حسین ابریشمچی و نامزدش که بعد از رسیدن به کراچی ازدواج آنها را ترتیب دادیم، زهره اخیانی و همسرش کمال (که در اشرف با سیانور کشته شد) و سپس نفرات تیمهای عملیاتی و و غیر عملیاتی و بسیاری دیگر خارج شدند. درمقطعی در تابستان سال 1362 خط سازمان بر این شد که حالا که نمیشود تیم های عملیاتی را در داخل اداره نمود آنها را از کراچی هدایت کند. بدین صورت که تیم [عملیاتی] حتی بیاید و در کراچی مستقر باشد. همه طراحی عملیاتی و آماده سازی در آنجا انجام شود سپس جهت انجام عملیات به داخل اعزام گردد. و بعد از انجام عملیات باز به پاکستان باز گردد. بدین منظور مهدی کتیرایی (ساسان فرمانده عملیات تهران) از پاریس به کراچی آمد و با حسین ابریشمچی که از تهران به کراچی آمده بود بدنبال این خط بودند. همانگونه که گفته شد، خروج نفرات از داخل کشور به چند صورت بود: یکی اینکه توسط راه بلد معمولی [قاچاقچی انسان یا اصطلاحا آدم پَران] که پول میگرفت و میرفت و ردی در تهران به او داده میشد که البته یک محل عمومی بود، بعد به تیم داخل هم گفته میشد که کجا برود و بعد از تماسهای اولیه و چک سلامتی و اطمینان از سفید بودن راه بلد ، بهم وصل میشدند. شیوه بعدی توسط راه بلد های هوادار بودند که آنها نیز پول میگرفتند ولی نفرات حساس تر را به آنها میسپردیم. شیوه دیگر فرستادن تیم بود که توانسته بودیم یک پایگاهی در ارتفاعات مرزی مشترک ایران و افغانستان و پاکستان دایر کنیم و با یکی از عشایری که در آنجا مستقر بودند نزدیک شده بودیم و تحت حمایت آنها بودیم. بدون اینکه ماهیت سیاسی ما را بدانند. تیم از کراچی به مرز سه گانه و از آنجا به لب جاده و از آنجا به تهران یا هر جایی که بود تردد میکرد، اکیپ اعزامی را به زاهدان میآورد و هنگام عبور اتوبوس یا مینی بوس در مقابل این نقطه سه گانه مرزی پیاده میشدند. و پای پیاده این فاصله که کمترین فاصله جاده تا مرز بود (حدود 1200متر) را برای عبور از مرز و رسیدن به پایگاه مرزی طی میکردند که بعد از آن با خودرو به کویته پاکستان و کراچی آورده میشدند. ما در اعزام نفرات با راه بلد ها هیچگاه ضربه ای نخوردیم. اما در دو تردد تیمهای اعزامی خودی بداخل در تورهای بازرسی دستگیری صورت گرفت و رژیم [نظام] بر روی کراچی حساس شد. با توجه به اخباری که از طریق هوادارهای در میان راه بلدها داشتیم به دستمان میرسید متوجه شدیم که رژیم [نظام] برای من در کراچی جایزه گذاشته است. چون نفرات دستگیر شده نام (مستعار) مرا در زیر بازجویی داده بودند. در این مدت پایگاه های بسیاری در شهرهای کراچی، کویته و مرز پاکستان راه اندازی شده بود و خانواده ها و کادرهای بسیاری در پاکستان سازماندهی شدند. در اینمدت که پاکستان بودم بدلیل اینکه کادرها و مادران و خواهران بسیاری زیر دستم بودند در آذر 1361 جهت ازدواج به ترکیه فرستاده شدم و در آنجا ازدواج کردم و برگشتم به پاکستان. مسئول ازدواج ما محمد سادات دربندی (عادل که بعد ها در اشرف معروف به شکنجه گر سازمان شد) و همسرش مهری که در عملیات فروغ کشته شد بود. در آن زمان در ترکیه بساط ازدواج ها براه بود. در همان جلسه عقد که توسط آقا (مجید معینی) اداره و عقد خوانده میشد من و علیرضا خوشنویس که در جریان حمله به اشرف توسط نیروهای مالکی در سپتامبر 2013 کشته شد همزمان مراسم عقدمان برگزار شد. در همین زمان رژیم [نظام] ضمن پاکسازی شهرها ، رو به کردستان نهاد و آنجا را (که تحت حمایت حزب دمکرات نیروهای زیادی گرد آمده بودند) نیز با حملات نظامی و توپ باران پاکسازی نمود که همه احزاب به کردستان عراق و دره معروف احزاب عقب نشینی کردند. با توجه به حساس شدن رژیم [نظام] روی من در کراچی ، مدتی امور را از داخل پایگاه اداره میکردم و کمتر تردد مینمودم، که در نهایت سازمان در آبان سال 1362 مرا به پاریس فراخواند. بعدا ابراهیم ذاکری (کاک صالح) مسئولیت پاکستان را برعهده گرفت. تا خط ادامه عملیات از کراچی را پیش ببرد که طولی نکشید که همه پایگاه های سازمان در چند شهر پاکستان که ما حضور داشتیم با آرپی جی «مورد حمله همزمان» نیروهای سپاه قرار گرفتند. عملا این خط با شکست کامل مواجه شد و تمامی پایگاهها تخلیه شدند. ضمن اینکه رژیم [نظام] در کردستان نیز حضور نیروهای مخالف را تحمل نکرده بود و [با بیرون راندن گروهک ها به داخل خاک عراق] این مسیر نیز تقریبا مسدود شده بود. ... پایان پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با پایان یافتن بررسی راه های فرار منافقین ، ان شاء الله در پست بعدی به معرفی برخی از چهره های شاخص منافقین خواهیم پرداخت.
-
1 پسندیده شدههر گردی ، گردو نیست Shell Game ایا چین استراتژی استقرار ICBM دوره جنگ سرد امریکا را احیا می کند؟ تصاویر ماهواره ای از صحرای گوبی تعداد بسیاری سیلوهای موشکی در دست ساخت را نشان می دهد که احتمال استقرار یک مفهوم شیادانه دارد. تصاویر ماهواره ای که اخیرا از صحرای گوبی گرفته شده نشان می دهد که چین در حال ساخت یک مجموعه بزرگ موشک های قاره پیما است. این سایت جدید با بیش از 100 سیلو که در شمال غربی کشور چین در حال ساخت است، بسیار بزرگ تر از هر چیزی است که چین تا کنون ساخته است. قطعا چین قصد دارد تا بازدارندگی خود را تقویت کند ولی نه از طریق چند موشک بیشتر بلکه هدف بسیار چالش برانگیزتری را دنبال می کنند. به گفته محققان، شواهد ساخت و ساز حداقل 119 سیلو در مساحتی بیش از 700 کیلومتر مربع را نشان می دهد. در کنار این سیلو ها ساخت سنگرهای زیرزمینی، جاده ها و یک یک پایگاه کوچک نظامی نیز دیده می شود. دکتر جفری لوئیس " ما معتقدیم که چین در حال گسترش توان هسته ای خود به منظور جلوگیری از بازدارندگی است که امریکا می تواند به وسیله دفاع موشکی ایجاد کند" در واقع چین سعی دارد بتواند در مقابل حمله پیشدستانه امریکا تعداد کافی از موشک های سالم نگه دارد تا بتواند از سد دفاع موشکی عبور کنند. جنبه جذاب این ساخت وساز ها، تفکر پشت ان است که می تواند بازنگری در مفهوم (Shell Game) دوران جنگ سرد امریکا باشد، که تعداد قابل توجهی سیلو ساخته می شود، اما فقط تعداد کمی از انها بارگیری می شود. این باعث می شود که دشمن از مکان واقعی موشک ها مطمئن نباشد و انها را وادار می کند که تمام سیلو ها را هدف بگیرد. در اغاز مبادله اتش بدون نیاز به منابع زیاد و تهیه و نگهداری موشک، توان دشمن تحلیل می رود. در واقه در ده 1970 میلادی برنامه MX ICBMs پیشنهاد شد که نهایتا به موشک (LGM-118 Peacekeeper) ختم شد. قرار بود 23 شیلتر ساخته شود و موشک ها دائما میان انها جا به جا شوند تا از دید ماهواره های جاسوسی پنهان بمانند و دشمن نتواند جای انها را حدس بزند. مقامات امریکایی تخمین میزدند که شوروی برای اطمینان از نابودی کل مجوعه ها و موشک ها مقدار سرسام اور 4600 کلاهک را مصرف کند. تا بتواند ICBM و ABM هارا از میان بردارد. " Shell Game " فقط یکی از مفاهیمی بود که در کنار پرتابگر های ریلی و متحرک و سیلو های های حفاظت شده بود. در انتها ایالات متحده بعد از توافق های کنترل تسلیحاتی ترجیح داد موشک های LGM-118 را در سال 2005 از خدمت خارج کند. فارین پالیسی با اشاره به بازی جدید چینی ها گفت" اگر چه ممکن است به نظر برسد که 120 سیلو به معنای 120 موشک است، اما به راحتی می تواند 12 موشک باشد" فقط ما نمیدانیم! حتی اگر چین هم اکنون بخواهد تعداد معدودی موشک را مستقر کند با گذشت زمان میتواند تمام سیلو هارا مجهز کند. این حرکت چین منطقی به نظر میرسد، با داشتن 250 تا 350 موشک های قاره پیمای هسته ای (م: که تعداد بسیار کمتری نسبت به امریکا و روسیه است) و فراتر از بحث دوام در برابر حمله اولیه دشمن نگهداری سیلو ها در نزدیکی هم باعث می شود نگهداری و کنترل و تدارکات ارزان تر و ساده تر شود. البته برخی از کارشناسان و ناظران این احتمال را مطرح کرده اند که امکان دارد بخشی از یک سیستم دفاع موشکی پیچیده باشد. که برای این بیش از حد در غرب واقع شده اند و به نظر نمی تواند پوشش مناسبی ایجاد کند. از سوی دیگر در گزارش سالانه کنگره ذکر شده ممکن است چین سیلو های جدیدی برای سلاح های قدیمی تر سوخت مایع مانند موشک DF-5 ساخته شود. جیمز اکتون (مدیر مشترک برنامه هسته ای) در بنیاد کارنگی گفته بود"دلایل زیادی برای این سوال وجود دارد که چین قصد دارد زرادخانه هسته ای خود را به سرعت گسترش دهد، اگر چه فقط در بعد کمی باشد" میدان موشکی جدید مطابق با پیش بینی های قبلی در مورد گسترش توانایی اتمی اش است. ولی هنوز زود است قصد چین را از ساخت 100 سیلو عجیب و غریب در دل بیابان را بیابیم اگر چه ممکن است در دل استراتژی بزرگ تری هم جای بگیرد. منبع 1 منبع2 م « به رسم همیشه، این حرکت جدید چینی ها در کنار گسترش توان متعارف به خوبی نمایان گر بلندپروازی های جاه طلبانه ای دارد. اما در خصوص اینکه ایا ممکن است کشور ما هم بتواند از استراتژی Shell Game استفاده کند؟ بله ما هم میتوانیم با ترکیب مفهوم مزرعه موشکی و این شیوه فریب و استتار مانع از این بشویم که دشمن با اجرای حمله ای محدود بتواند توان تهاجمی ما را خنثی کند.»
-
1 پسندیده شدهبسم ا... توپ کالیبر 30 م.م 9A1-4071K که در نسخه آزمایشی تی-50 مورد استفاده قرار گرفت ولی اینکه در نمونه اصلی استفاده شده اطلاعاتی پیدا نشد تا الان .....
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - خاورمیانه یکی از پیچیده ترین و بغرنج ترین مناطق جهان از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود. در این میان عراق، کشوری که در سال 1921 تاسیس شد، یکی از پیچیده ترین و در عین حال حساس ترین کشورهای این منطقه بوده است. کشوری که گذرش از پادشاهی به جمهوریت توام با سیری از تحولات بوده و تا رسیدنش به ثبات نسبی در دوران حکومت رژیم بعث نیز سرشار از اتفاقات بی نظیر بوده است. دوران حزب بعث را می توان از تلخ ترین و خون بارترین وقایع دوران تاریخ عراق توصیف کرد. دوره ای که سراسر در جنگ گذشت و خشونت بی اندازه هیئت حاکمه تاریخی بی نظیر را برای خاورمیانه رقم زد. اما این دوره به اندازه ای در خود رمز و راز دارد که با وجود کتاب های بسیار ، هنوز عمق بسیاری از مسائل ناشناخته باقی مانده و بسیاری از حقایق بیان نشده است. برای همین انتظار می رود باز هم کتاب ها درباره عراق نوشته شوند و قصه های عجیب و غریب بی شماری از آن شنیده شود. "بخش یازدهم" صدامِ عراق - بخش ششم (آمریکا و صدام - از زفافی شیرین تا طلاقی تلخ - بخش نخست) روز دوم آوریل 1990 ، صدام حسین در برابر ارتش خود به سخنرانی پرداخت که بلافاصله و بطور کامل از رادیو پخش شد. وی در حالی که یونیفرم ژنرالی ارتش عراق به رنگ خاکی را بر تن داشت ، با سری برهنه به مدت یک ساعت و اندی سخن گفت ؛ که در خلال آن سخنرانی ، جملاتی را ادا کرد که دنیای غرب را به وحشت انداخت. وی با اشاره به نتایج تحقیقات کارشناسان عراقی در کشف و راه اندازی سلاح های شیمیائی جدید ، افزود : " به یاری خداوند ، چنانچه اسرائیل بخواهد علیه عراق دست به هر نوع توطئه و دسیسه ای بزند ، نیمی از این کشور را نابود خواهیم نمود ... آنها که ما را به حمله با بمب های اتمی تهدید می کنند ، باید بدانند که ما با سلاح شیمیائی نابودشان می کنیم. " گزارش این مطالب تهدید آمیز ؛ همانروز ، روی میز جان کلی قرار گرفت. معاون وزارت خارجه در امور خاورمیانه ؛ تلگرافات واصله را نه یک بار که چند بار خواند و مرور کرد و از لحن خشن و تند آن دستخوش حیرت و شگفتی شد. مردی که حدود دو ماه قبل ، در تسکین و آرام ساختن رهبر عراق غلو کرده بود ؛ بلافاصله و با شتاب خود را به دفتر دنیس راس (Dennis Ross) رساند که چند طبقه بالاتر قرار داشت. وی مسئول طرح و بررسی برنامه ریزی های سیاسی در وزارت خارجه آمریکا و یکی از نزدیکان و محرمان جیمز بیکر ، وزیر امور خارجه ، به شمار می آید. دنیس راس ، از مدیران وزارت خارجه آمریکا در دوران بوش پدر "جان کلی" جزء افرادی است که معتقد به ابراز عکس العمل فوری هستند و لذا تأکید داشت که بلافاصله اعلام شود که آمریکا این قبیل تهدیدات را تحمل نخواهد کرد. از سوی دیگر ؛ "کلی" در مورد مسائل مربوط به عراق ، یک "دکتر جیکل" (*) واقعی به شمار می رفت که به مستر هاید تغییر ماهیت می داد. به این معنی که میان وضع "آشتی جویانه" و حالت "خشونت آمیز" در تغییر و تحول بود. او و دنیس راس ، با شتاب در صدد تهیه و تنظیم نخستین برنامه " تنبیه و مجازات" بر آمدند. پس از آن خود را به دفتر "جیمز بیکر" (که در طبقه هفتم قرار داشت) رساندند. وزیر خارجه به دقت بحث آن دو را گوش داد که می گفتند "پاسخ ما باید کاملا روشن و خالی از هر گونه ابهامی باشد. خصوصا همراه با تحریم های اقتصادی" جیمز بیکر نیز که از تندروی صدام بسیار ناراحت و برآشفته به نظر می رسید؛ با نظریه آنان موافقت و پیشنهادات شان را تصویب نمود که در برگیرنده سه نکته اساسی بود : رد امتیازات و اعتبارات اعطائی در صادرات کالا توسط بانک صادرات - واردات به عراق لغو برنامه اعتبارات کالائی که شامل یک سلسله تسهیلات برای عراق در خرید گندم از آمریکا می شد و سرانجام و مهمتر از همه ممنوع ساختن صادرات هرگونه کالای نظامی به مقصد عراق . به عبارت دیگر یک برنامه تحریم اقتصادی عراق در زمینه های مختلف. در حالیکه کارشناسان سرگرم تنظیم و حک و اصلاح برنامه های تحریم اقتصادی بودند ، پرزیدنت جرج بوش در سفر خود به آتلانتا در مینیاپولیس که با هواپیمای اختصاصی ریاست جمهوری انجام می داد؛ نظر خود را در پاسخ به اظهارات صدام حسین با استفاده از جملات و عبارات مبهم ابراز داشت ،که ضمن آن تردید و دو دلی رئیس جمهور قابل فهم بود. مضافاً ، اشاره نمود که مسئله عراق از نظر او فعلا در اولویت برنامه های وی قرار ندارد. وی گفت "این چنین اظهارات و بیانیه هائی را بسیار زشت و ناخوشایند می دانم. جدا و صریحا از عراق می خواهم که استفاده از سلاح های شیمیائی را به فوریت موقوف دارد. تصور می کنم که این امر از لحاظ امنیت خاورمیانه ، نه کمکی به آن می کند و نه در جهت منافع عراق است ، و حتی برعکس نتایج نامطلوبی به بار خواهد آورد. توصیه می کنم که این قبیل مسائل و کاربرد سلاح های شیمیائی و بیولوژیک را به کلی فراموش کنند." نهم آوریل ، بار دیگر جان کلی و دنیس راس در دفتر جیمز بیکر حضور یافتند. البته این بار روبرت کیمیت (Robert Kimmitt) معاون سیاسی وزارتخارجه نیز آنها را همراهی می نمود. وی از همکاران نزدیک وزیر نیز به شمار می رفت. بیکر موافقت بوش را نیز کسب کرده بود و برنامه تحریم های اقتصادی پس از آنکه بار دیگر مورد مطالعه قرار گرفته و جزئیات آن بررسی گردید ، به تصویب رسید. وظیفه دشوار و سنگین مذاکره با مقامات وزارتخانه های متعدد و آژانس های مربوطه برای اجرای طرح مورد بحث به عهده روبرت کیمیت واگذار گردید. معذالک قطعیت نتایج این گردهمائی ها خیلی زود همچون "بخاری و حبابی" منتفی شد. برنامه تحریم نیز تنها روی کاغذ باقی ماند و به اجرا در نیامد. این شکست و ناکامی ، نتیجه کندی کار در سازمان های اداری و بروکراسی معمول در ادرات و همچنین عدم پیگیری جدی سیاسی بود. نشان وزارت بازرگانی آمریکا وزارت بازرگانی ، بلافاصله در مقام پاسخگوئی و مقاومت در برابر این طرح استدلال نمود که در صورت لغو اعتبارات تسهیلاتی "بانک صادرات - واردات" ، بسیاری از شرکت ها و تجار آمریکائی متضرر خواهند شد و در حقیقت اجرای این پروژه بیشتر آنها را مجازات خواهد نمود تا عراق را ! مسئولین مربوطه در وزارت مزبور ، همچنین به سختی در برابر لغو برنامه اعتبارات کالائی به مخالفت برخواستند. زیرا به عقیده آنان ، اتخاذ چنین سیاستی ؛ وضع تولید کنندگان غله را در آمریکا به مخاطره می انداخت. شورای امنیت ملی که مقر آن در کاخ سفید واشنگتن قرار دارد و مأمور تعقیب و پیگیری مسائل مربوط به سیاست خارجی است ، اصل طرح و ایده را پذیرفته و تصویب نمود ؛ اما با اجرای فوری آن ابراز مخالفت نمود!! روبرت کیمیت مرد شماره 2 این شورا و نائب رئیس سابق سیا ، طرفدار اجرای تدریجی و مرحله به مرحله پروژه بود. سرلشکر روبرت کیمیت/ معاون وزیر خارجه در دولت بوش پدر/ معاون وزیر خزانه داری در دولت بوش پسر جلسه دیگری در یکی از سالن های کاخ سفید به ریاست روبرت کیمیت و با حضور نمایندگان ارگان های مختلف دولتی تشکیل گردید و موضوع بار دیگر به بحث گذارده شد. وحدت و هماهنگی کامل نمایندگان در مخالفت با این طرح به قدری آشکار و واضح بود که جای هیچ شک و تردیدی برای کسی باقی نمی گذارد. سرانجام برنامه پیش بینی شده در مورد مجازات های اقتصادی درباره عراق ، کاملا مورد مخالفت قرار گرفته و رد شد! در واقع تنها کسی که در موقعیتی قرار داشت که می توانست و قادر بود آنها را قانع سازد ، جیمز بیکر بود. ولی مسئله وحدت دو آلمان و مسافرت های متعدد وی برای ملاقات و مذاکره با همتای روسی خود ، ادوارد شواردنادزه (Edouard Shevardnadze) وزیر خارجه اتحاد جماهیر شوروی به منظور تهیه و تدارک مقدمات ، ملاقات سران دو ابرقدرت در ماه مه آینده در مالت ؛ تمام فکر و حواس و دقت او را به خود اختصاص داده بود و لذا فرصتی برای پرداختن به قضیه صدام و عراق نداشت. همچنان که یکی از مشاوران نزدیک وی در این خصوص گفته بود "رادارهای واشنگتن هنوز موشک عراقی را نشانه نگرفته اند! " جیمز بیکر و ادوارد شواردنادزه وزرای خارجه آمریکا و شوروی در کنار بوش پدر و گورباچف رهبران دو دو کشور بنابراین ، صدام حسین نه فقط هیچگونه اخطار رسمی دریافت نداشته بود ؛ بلکه همزمان علائمی می یافت که وی را به جوش و خروش بیشتر تشویق می کرد و موضع آمریکائیان را هنوز مبهم تلقی می نمود. ادامه دارد ... ------------ (*) : رمان دکتر جیکل و آقای هاید پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب مرتبط با این وقایع خواهیم پرداخت. .
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث جنگ های اول و دوم عراق و آمریکا موسوم به جنگ اول خلیج(فارس) و جنگ دوم خلیج(فارس) ، یکی از بحث های مهم مرتبط با تحولات دهه پایانی قرن بیستم و دهه های آغازین قرن بیست و یکم در منطقه خاورمیانه است که در بلند مدت باعث ایجاد تغییرات عمیق جغرافیائی ، نظامی ، جغرافیای سیاسی ، نظامی و اقتصادی در این منطقه شده است. اما ظاهرا این مباحث در این انجمن اونقدر که شایسته و بایسته است مورد توجه قرار نگرفته است. پس با اجازه مدیریت محترم و دوستان و کاربران ارجمند انجمن ، دوباره بررسی این بحث مهم رو در قالب سلسله پست هائی به جریان می اندازیم. ( باشد که بخاطر بالا آوردن تاپیک قدیمی توسط تامکت گیلانی هدف فینیکس قرار نگیریم ) ( بخش اول از سه گانه چرا جنگ شد ) بانوی جنگ Lady Of War دیدار آپریل گلاسپی سفیر آمریکا با صدام حسین در سندی که ویکی لیکس انتشار داده و مربوط به 25 ژوئیه 1990 میلادی سفیر آمریکا برای واشنگتن گزارش کرده است که رئیس جمهور مادام العمر عراق ، خواستار ارسال پیامی برای پرزیدنت بوش ( جورج بوش پدر) است. در این دیدار 2 ساعته که به دعوت صدام حسین و دقیقا 9 روز پیش از حمله صدام حسین به کویت صورت گرفته ، صدام حسین از آپریل گلاسپی، سفیر آمریکا در بغداد خواسته است پیامی را برای جرج بوش برساند. برپایه این گزارش در این دیدار حاکم پیشین عراق، به «لطمههایی» که به مناسبات عراق و آمریکا وارد شده، اشاره میکند که از جمله آنها ماجرای «مکفارلین» و «ایران - کنترا» است که بعد از حمله ایران به شبهجزیره فاو اتفاق افتاد. ( ایران - کنترا مگه قبل از والفجر-8 نبود - مهران-55) به گفته آپریل گلاسپی، صدام حسین ماجرای «ایرانکنترا» را به ناخشنودی آمریکا از پایان جنگ ایران و عراق تعبیر کرده است. به گفته سفیر وقت آمریکا در بغداد، صدام گفته است «حلقههایی» در دولت آمریکا از بهبود مناسبات عراق و آمریکا ناخشنودند؛ صدام برای این ادعای خود شاهد آورده که این گروهها در دولت آمریکا مثلا به دنبال اطلاعاتی هستند که بفهمند چه کسی جانشین بعدی وی میشود. برپایه این گزارش، صدام حسین در این دیدار به سفیر آمریکا میگوید عراق از بحران مالی جدی رنج میبرد و ۴۰ میلیارد دلار قرض دارد اما کویت و کشورهای عربی حاضر به افزایش بهای نفت نیستند. صدام حسین میافزاید «پیروزی عراق بر ایران» نیازمند برنامهای مانند «طرح مارشال» (در آلمان پس از جنگ) است اما آمریکاییها به گفته وی در عوض میخواهند قیمت نفت پایین باشد. به گفته سفیر آمریکا، رئیس جمهوری عراق، علیرغم این گلایهها گفته است که خواستار گسترش روابط با آمریکاست. برپایه این گزارش صدام همچنین تاکید کرده که عراق کشوری را تهدید نمیکند و تهدید کسی را هم نمیپذیرد. رئیس جمهوری وقت عراق در ادامه میگوید دولت آمریکا میداند که این عراق بود که در طول جنگ (با ایران) از کشورهای دوست آمریکا محافظت کرد و نه خود آمریکا. سفیر آمریکا در ادامه گزارش میدهد که صدام حسین از اینکه آمریکا اعلام کرده به دفاع از دوستان خود متعهد است، دلخور است و آن را عدم بیطرفی در مقابل عراق میداند. صدام به ویژه از مانور مشترک آمریکا با کویت و امارات گلایه کرده است. آپریل گلاسپی در جلسه استماع کنگره آمریکا در این دیدار که تنها چند روز مانده به حمله صدام به کویت انجام شده، صدام به سفیر آمریکا گفته است عراقیها به «یا مرگ یا آزادی» معتقدند. صدام حسین خطاب به آپریل گلاسپی میگوید، میداند که آمریکا میتواند با هواپیما و موشک به عراق ضربه شدید وارد کند اما آمریکا با این همه نباید عراق را به نقطهای بکشاند که مجبور شود منطق را کنار بگذارد. صدام در عین حال تاکید کرده که در صورت اقدام آمریکا به آن پاسخ خواهد داد. مطابق با این گزارش رئیس جمهوری پیشین عراق به سفیر آمریکا گفته است که از دولت آمریکا میخواهد در مناقشه میان اعراب هیچ نقشی بازی نکند و بگذارد خود اعراب و از طریق دیپلماسی آن را حل کنند. وی از مواضع مقامهای آمریکایی و به ویژه وزیر دفاع آمریکا گلایه کرده و میگوید عراق تجربه جنگ را دارد و خواهان جنگ دیگری نیست؛ مطابق با این گزارش صدام به سفیر آمریکا گفته است: «ما را به جنگ وادار نکنید. نگذارید جنگ برای ما تنها انتخاب باشد تا از طریق آن از شرافتمان دفاع کنیم.» در ادامه گزارش سفارت آمریکا، صدام برای روشن شدن خطی مشی خود برای سفیر آمریکا مثالی میآورد. صدام حسین به سفیر میگوید به رهبران کردهای عراق در سال ۱۹۷۴ گفت که آماده است از نصف «شط العرب» صرف نظر کند و آن را به ایران بدهد تا همه عراقِ ثروتمند را داشته باشد. صدام میگوید که رهبران کرد عراقی شرط بستند که صدام از نصف «شط العرب» نمیگذرد اما کردها اشتباه میکردند. رئیس جمهوری پیشین عراق در ادامه میافزاید که وی میتواند(در مناقشه با کویت) همان خط مشی ۱۹۷۴ را داشته باشد. در این دیدار سفیر آمریکا در پاسخ به گلایههای صدام از رسانههای آمریکایی میگوید که رئیس جمهوری ایالات متحده، بر آنها کنترلی ندارد و آنها نظر خود را میگویند. سفیر آمریکا همچنین توضیح میدهد که جرج بوش(پدر) خواهان روابط بهتر با عراق است و برای نمونه به مخالفت بوش با مصوبات کنگره برای تحریم عراق اشاره میکند که با خنده صدام حسین مواجه میشود. صدام حسین به سفیر آمریکا میگوید چیزی برای خریدن از آمریکا باقی نمانده است و همه چیز به غیر از گندم ممنوع شده است و آنهم به زودی ممنوع میشود چون آمریکاییهای میگویند کاربرد دوگانه دارد. آپریل گلاسپی، سفیر وقت آمریکا در بغداد سپس به تمایل جورج بوش به دوستی و علاقه مشترک دو کشور برای صلح و ثبات در خاورمیانه اشاره میکند. دیدار جان کلی معاون وزیر خارجه آمریکا با صدام با حضور آپریل گلاسپی سفیر آمریکا در ادامه نگرانی آمریکا را با صدام در میان میگذارد. سفیر آمریکا میگوید واشینگتن از اظهار نظر رئیس جمهور و وزیر خارجه عراق که علنی گفتهاند اقدامات کویت معادل با تجاوز نظامی است نگران است و به اطلاع صدام میرساند که آمریکا مطلع شده بسیاری از یگانهای گارد ریاست جمهوری عراق به سوی مرز کویت گسیل شدهاند. سفیر آمریکا تصریح میکند: «آیا منطقی نیست که ما یک سئوال ساده بپرسیم، در فضای دوستانه و نه تقابل، چه نیاتی در سر دارید؟» برپایه گزارش سفارت آمریکا صدام در پاسخ میگوید که این پرسشی منطقی است و اذعان میکند که آمریکا درباره صلح و ثبات منطقه دارای نگرانی است و وظیفه آمریکا به عنوان ابرقدرت همین است. صدام میگوید: «اما ما چطور به آنها (کویت و امارات) بفهمانیم که چقدر در عذابیم.» صدام به سفیر آمریکا گفته است که وضع مالی عراق چنان خراب شده که تامین اجتماعی مجبور است مستمری بیوهها و یتیمها را قطع کند. وی در ادامه به سفیر آمریکا میگوید که عراق همه راهها را امتحان کرده است و حتی به ملک فهد، پادشاه وقت سعودی، گفته است نشستی چهارجانبه با حضور عراق، عربستان، امارات و کویت تشکیل گردد و برای مشکلات مالی عراق و قیمت پایین نفت چارهای اندیشیده شود که به گفته وی به نتیجه مطلوب نرسیده است. در ادامه گزارش سفارت آمریکا آمده است، در میانه این دیدار، حسنی مبارک به رئیس جمهوری عراق تلفن زد و او جلسه را ترک کرد. صدام پس از پایان مکالمه تلفنی با مبارک، به سفیر آمریکا میگوید به مبارک گفتم تا دیدار آتی با هیات کویتی اتفاقی نخواهد افتاد. در جمعبندی سفارت آمریکا آمده است صدام به دلایل روشن ژئوپولتیک، دست کم خواهان یک رابطه درست با ایالات متحده است؛ به ويژه تا وقتی که با «تهدید جدی اسرائیل و ایران» مواجه است. در این جمعبندی قید شده که دیپلماتهای کنونی به یاد نمیروند که پیش از این صدام سفیری را احضار کرده باشد که طبق این گزارش حکایت از نگرانی صدام دارد. برپایه گزارش سفارت آمریکا رئیس جمهوری وقت عراق به اقدام ناگهانی آمریکا برای برگزاری مانور با ابوظبی مشکوک است و آن را نشانه جانبداری آمریکا از یک طرف میداند. به گفته آپریل گلاسپی، سفیر آمریکا، صدام حسین در مورد مناقشه با کویت تاکید دارد که خواهان «حل و فصل صلحآمیز» مسئله است ( که به باور سفارتخانه آمریکا صدام «مطمئنا صادق» است) اما شرایط برای نیل به آن هدف دشوار است. آپریل گلاسپی در جلسه کمیته تحقیق سناتورها https://fa.wikipedia.org/wiki/ایپریل_گلاسپی ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب مرتبط با این وقایع خواهیم پرداخت.
-
1 پسندیده شدهمهندسی فروش در سطح مذاکرات بین المللی در خصوص مذاکره همیشه عده ای پیدا می شوند که ادعاهای ناممکن مطرح کنند ولی دانش مذاکره چیز دیگری می گوید. مطابق با دروس مذاکره درک صحیح از اطلاعاتی پایه ای 80 درصد موفقیت است و 20 درصد باقی به نحوه بیان و خلاقیت در بیان بستگی دارد. این اطلاعات به خوبی خط های قرمز، مباحث قابل مذاکره و مباحث غیرقابل مذاکره و گاهی غیر قابل صحبت را مشخص می کند و باایجاد یک روند استاندارد دسترسی به توافق را به واقعیت نزدیک تر می کند. - داشته های خود - نیاز های خود - داشته های طرف مقابل - نیازهای طرف مقابل - راهکارهای ممکن برای ایجاد پل مشترک اما این اطلاعات باید بصورت منظم و جمع بندی شده ارائه شود ، مطابق با تفکر مهندسی فروش چرا که بخش مذاکره کننده نه تخصص و نه وقت کار روی جزئیات ایده ها و داشته ها را نداشته و باید رو فرایند استفاده از این مطالب برای دستیابی به اهداف کار کند. این هم به عنوان مثالی که نشان می دهد عدم شناخت چه ضربه ای به فرصت های کشور وارد می کند در خصوص برجام نیز شاید اگر منابع و مشاوره ها درست به تیم مذاکره کننده متصل میشد وضعیت به مراتب بهتر بود. نکته ای که در تیم مذاکره کننده غربی بویژه آمریکا بصورت تخصصی مشاهده شد. تجربه ای که باید درک شود و باید بکار گرفته شود تا در هر مذاکره ای اعم از تعامل یا صادرات ویا خرید محصولات نظامی و یا غیرنظامی بتوان از حداکثر ظرفیت استفاده نمود. با دیدی که از نیروهای متخصص در جایگاه های مختلف سراغ داریم مشکل را باید در ارتباط بین بخش ها مختلف باید جستجو کرد سیستم بروکراسی متاسفانه علارغم هدف گذاری برای تسریع در این ارتباطات سبب کند و یا حتی متوقف شدن این ارتباط مهم شده است. برای مثال در زمینه بحث حقوق بین الملل و کلمات درست برای سند حقوقی ، چه در زمینه مذاکرات برجام و چه در زمینه قرارداد های فوتبالی خلا شدیدی ایجاد شد که نتایجش را به عینه دیدیم. یعنی تیم مذاکره کننده از سلاحی به نام نگرش حقوقی محروم بوده است. صحبت های الهام امین زاده معاون سابق حقوقی رئیس جمهور https://www.farsnews.ir/media/13990929000236/%D9%86%D9%82%D8%B4-%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%AC%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%88%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C اما نحوه و شکل این اسناد چگونه باید باشد تا راهگشا باشد: - در سه سطح بصورت همزمان ارائه شود. 1- چکیده و شبه فهرست (ساده و فارغ از تکلف رسمی، مبتنی بر کلید های سند، در یک صفحه) Guideline شبه چارتی و چک لیستی 2- خلاصه مبتنی بر ارائه نکات و بخش های اصلی سند همراه ( روان و ساده بیان بگونه ای که بعد از خواندن آن کلیت سند اصلی و راهبرد آن درک شود) Guideline 3- سند تحقیقاتی اصلی ( اطلاعات اصلی در ان اورده شده و به عنوان یک کتاب مرجع قابل استفاده است، در موارد تخصصی تر به کتاب مرجع تر به شماره صفحه و محل ارجاع داده است) * بخش اول و دوم معمولا همراه با هم ارائه شده و جمعا در دو کتابچه ارائه می شود. * معمولا تصاویر اینفوگرافی و چارت به شدت در آن استفاده می شود تا استفاده کننده سریعا متوجه مطلب شود. * یک نفر راهنما در این خصوص وجود دارد که در صورت لزوم هر ساعت شبانه روز قابل دسترس بوده و فایل ارائه او بصورت تصویری و صوتی همراه کتابچه موجود است. چک لیست راهنمای مذاکره یک نمونه اینفوگرافی راهنما در خصوص سیستم اس 300 روسیه یک نمونه اینفوگرافی در خصوص زیردریایی های شوروی از این بابت رسیدن به درک صحیحی از موضوع مهندسی فروش برای ارتباط سریع تر و آسان تر بین نهاد بسیار راهگشا است. در خصوص وزارت امور خارجه و وظایف این بخش در تهیه اطلاعات از طرف های خارجی در مقاله ای با عنوان " دیپلماسی فعال ولی پنهان " بحث شد.
-
1 پسندیده شدهآرماتا از نگاه شرکتهای نظامی غربی یعد از گذشت حدود 5 سال از زمان معرفی تانک ارماتا هنوز وضعیت به کار گیری این تانک توسط ارتش روسیه به طور روشن مشخص نیست. با این وجود شرکتهای نظامی غربی خصوصا امریکایی با نمایش این تانک، آن را به عنوان یک تهدید اصلی در نبرد زمینی اینده نشان میدهند. البته بخشی از هدف نمایش آرماتا به عنوان تهدید خصوصا در تبلیغات شرکتها یک تکینک تبلیغاتی برای فروش محصول و القای این موضوع است که شرکتها برای تهدیدات آینده اماده هستند. اولین حضور ارماتا در تبلیغ شرکتهای غربی مربوط به سال 2019 و متعلق به شرکت نظامی آمریکایی Raytheon در مورد فناوریهای هوش مصنوعی بود. در این تبلیغ سربازی پیاده نظام با کمک هوش مصنوعی در یک میدان نبرد شبیه سازی شده قرار دارد که از نیروهای خودی و دشمن مجازی تشکیل شده است. در این تبلیغ تانک ارماتا به عنوان دشمن مجازی در این شبیه سازی قرار دارد. تاتک ارماتا در تبلیغ هوش مصنوعی اموزشی شرکت Raytheon دومین مورد حضور ارماتا در تبلیغ یک محصول نظامی آمریکایی، مربوط به شرکت بالگردسازی بل بود. بل در کلیپ معرفی محصول جدید خود یعنی بل 360 شکست ناپذیر تانک آرماتا به همراه خودرو رزمی پیاده نظام ارماتا به عنوان اهداف متخاصم نشان میدهد که به راحتی توسط بالگرد های شرکت بل نابود میشوند. شرکت نظامی بعدی، یک شرکت استرالیایی بانام GaardTech است. این شرکت در زمینه تولید اهداف نظامی تمرینی در مدلهای مختلف دوبعدی، سه بعدی و سه بعدی متحرک فعالیت میکند. به تازگی این شرکت یک هدف تمرین 2 بعدی با طرح ارماتا را نیز تولید کرده است. تانک و خودروی رزمی پیاده ارماتا در تبلیغ شرکت بل هدف تمرینی دو بعدی تانک ارماتا، تی-90 و تی-80 بی وی ساخت شرکت استرالیایی GaardTech - این شرکت مدلهای مختلف اهداف تمرینی را می سازد یکی از مشتریان اصلی این شرکت، کشور انگلیس می باشد
-
1 پسندیده شدهطنز تلخ روزگار... پرواز مشترک بمب افکن های آمریکایی با جنگنده های اوکراینی B1-b & su-27 & Mig-29
-
1 پسندیده شدهیادگاری جنگ سوریه جنگنده بمب افکن های سوخو-34 ارتش روسیه در منطقه وورونژ پرواز های تمرینی انجام دادند ( 13 فرودین 1399) یکی از بمب افکن های سوخو-34 حاضر در این تمرین به شماره 03 دارای 13 ستاره است که نشانی است برای انجام حمله هوایی، در حقیقت این 13 ستاره نشان میدهد این بمب افکن سوخو-34 به تنهایی بیش از 120 بار مواضع تروریست های در سوریه را بمباران کرده است.
-
1 پسندیده شدهمستندی از تاریخچه بمب افکن سوخو- 24 فنسر با تشکر فراوان از برادر عزیز و بزرگوار جناب @HRA https://www.aparat.com/v/q4C2E
-
1 پسندیده شدهسلام براي خيلي از دوستان و شايد خودم اين سوال ممكنه اين سوال ايجاد شده باشه كه فرق مدلهاي مختلف اف 16 در چي هست يا مثلا وقتي ميگن بلان 50 و بلاك 52 فرق اين دو بلاك چي هست . توي اين مقاله سعي كردم تا حد امكان به سوالات پيش آمده پاسخ بدم. اميدوارم كه مورد استفاده شما قرار بگيره. (Co-Pilot) مدلهای تولیدی F-16 A/B مدل اولیه اف 16 مجهز به رادار پالس دوپلر AN/APG-66 و موتور توربو فن پرات اند ویتنی F100-PW-200 بود . نیروی هوایی آمریکا تا ماه مارس 1985 تعداد 674 فروند F-16A و تعداد 121 فروند F-16B را در اختیار گرفته بود . بلاک 1 تفاوت بین هواپیماهای بلاک 1 و 5 و 10 بسیار ناچیز بود . اکثر F-16A های نیروی هوایی آمریکا بعدها به این 3 مدل ارتقا یافتند . 94 فروند به بلاک 1 – 197 فروند بلاک 5 و 312 فروند به بلاک 10 ارتقا پیدا کردند. در بلاک 1 که یکی از نمونه های اولیه اف 16 بود دماغه مخروطی شکل هواپیما به رنگ سیاه بود . بلاک 5 چندی بعد مشخص شد که رنگ سیاه دماغه مخروطی هواپیما باعث شناسایی راحت آن از فواصل دور می شود از این رو رنگ دماغه به خاکستری کم رنگ تغییر کرد . همچنین مشاهده شده بود که آب باران در نقاط خاصی از بدنه انباشته می شد که برای رفع این مشکل سوراخهایی در بدنه هواپیما ایجاد شد . بلاک 10 در اواخر دهه 1970 کشورهای صادر کننده تیتانیوم صادرات این فلز گرانبها را به طرز چشم گیری کاهش دادند از این رو در این مدل از اف 16 به جای تیتانیوم از آلومینیوم استفاده شد . بلاک 15 یکی از مهمترین تغییرات در این مدل اضافه کردن دو جایگاه حمل تسلیحات و ارتقا رادار AN/APG-66 بود . برای اینکه وزن اضافی ناشی از اضافه شدن 2 جایگاه تسلیحات برای هواپیما مشکل ایجاد نکند سکانهای افقی اف 16 به میزان 30 درصد بزرگتر شدند . همچنین مدلی از رادیوی UHF با نام Have Quick II نیز به آن اضافه شد . این مدل با 983 فروند بیشترین تعداد تولید را داشته است. آخرین فروند تولیدی از این مدل در سال 1996 تحویل تایلند شد. بلاک 15 OCU از سال 1986 برنامه ای برای ارتقاء اف 16 های بلاک 15 با نام OCU آغاز شد تغییراتی که در این طرح بر روی اف 16 بلاک 15مدل اعمال شد عبارت بود از : ارتقا موتور توربو فن F100-PW-200 به F100-PW-220 اضافه کردن توانایی شلیک AGM-65 ماوریک – AIM-120 آمرام و AGM-119 بود . در سیستم اخلالگر نیز بهبودهایی بوجود آمد و تغییراتی نیز در کاکپیت اعمال شد . حداکثر وزن برخاست هواپیما هم به 37000 پوند ( تقریبا 17000 کیلوگرم ) افزایش یافت . 214 فروند اف 16 بلاک 15 و 10 فروند اف 16 بلاک 10 شامل این طرح شدند . F-16ADF نمونه ارتقا یافته اف 16 بلاک 15 برای دفاع ملی هوایی آمریکا . این طرح در 1989 آغاز شد و شامل 270 فروند اف 16 گردید . این مدل تنها مدل در اختیار نیروهای آمریکایی بود که قابلیت حمل و شلیک موشک میانبرد هوا به هوای AIM-7 sparrow را دارا بود . از سال 1994 فرایند جایگزینی ایم مدل با F-16C آغاز شد و تا سال 2005 تنها دفاع هوایی ایالت داکوتای شمالی از این مدل استفاده می کرد. بلاک 20 هواپیماهای این دسته شامل 150 فروند اف 16 بلاک 15 OCU بود که به منظور فروش به تایوان آماده شده بودند . این مدل دارای بیشتر خصوصیات و قابلیت های F-16 C/D نیز بود . من جمله قابلیت شلیک AGM-45 Shrike و AGM-84 Harpoon و AGM-88 HARM و حمل و به کار گیری کیت LANTIRN به این مدل اضافه شده بود . کامپیوتر مرکزی این مدل نسبت به مدلهای قبلی بسیار پیشرفته تر بود بطوری که در مقایسه با کامپیوتر بکار رفته در مدل بلاک 15 OCU می توانست اطلاعات را 740 بار سریعتر پردازش کند همچنین قابلیت ذخیره اطلاعات آن 180 بار سریعتر از نمونه قبلی بود . F-16 MLU نمونه ارتقا یافته F-16A/B به بلاک 20 برای نیروی هوایی کشورهای هلند – نروژ – بلژیک – دانمارک و پرتغال F-16 C/D بلاک 25 اولین نمونه بلاک 25 با نام F-16C در جوین 1984 اولین پرواز خود را انجام داد و بلافاصله در ماه سپتامبر همان سال بطور رسمی وارد خدمت شد .رادار جنگنده به AN/APG-68 تغییر یافته بود . رادار جدید قابلیت حمله های شبانه با دقت بالا را به جنگده می داد . موتور هواپیما نیز به موتور توربو فن پرات اند ویتنی F100-PW-220E تغییر یافته بود . نیروی هوایی آمریکا با 209 فروند از این مدل تنها کاربر آن می باشد . بلاک 30-32 از این زمان به بعد امکان استفاده از دو نوع موتور متفاوت در هواپیما فراهم شد . مدلهایی که شماره بلاک آنها با عدد 0 تمام می شد از موتور های شرکت General Electric و مدلهایی که شماره بلاک آنها با عدد 2 تمام می شد از موتورهای شرکت Pratt & Whitney استفاده می کردند . اولین اف 16 بلاک 30 مجهز به موتور ساخت شرکت جنرال الکتریم در 1987 وارد خدمت شد . پیش از این در تمام اف 16 ها از موتورهای شرکت پرات اند ویتنی استفاده می شد . قابلیتهای اضافه شده به این مدل توانایی حمل و شلیک AGM-45 Shrike و AGM-88 HARM بود . اف 16 های بلاک 30 دارای ورودی هوای بزرگتری نسبت به مدلهای قبلی بودند . 733 فروند از این دو مدل تولید و به 6 کشور جهان صادر شد . F-16 N 30 فروند اف 16 بلاک 30 تحویل داده شده به نیروی دریایی آمریکا به منظور استفاده در جهت شبیه سازی هواپیمای متخاصم (aggressor) TF-16 N 4 فروند اف 16 دو سرنشینه تحویل شده به نیروی دریایی آمریکا به منظور استفاده در جهت شبیه سازی هواپیمای متخاصم بلاک 40-42 این مدل در 1988 وارد خدمت شد . این مدل قابلیت عملیات در همه شرایط آب و هوایی و عملیات در شب را دارا بود . تغییراتی نیز در جایگاههای زیر بدنه برای ایجاد توانایی حمل و به کارگیری سیستم LANTIRN انجام شد . بهبودهایی در رادار صورت گرفت و یک دریافت کننده GPS نیز به مجموع تجهیزات هواپیما اضافه شده بود . از سال 2002 هواپیماهای این مدل قابلیت حمل و بکارگیری مهمات هوشمندی نظیر JDAM - JSOW - WCMD و EGBU-27 را پیدا کردند . از این مدل نیز 615 فروند به 5 کشور جهان صادر شد . RF-16C / F-16R نمونه ویژه برای انجام عملیات های شناسایی Mitsubishi F-2 نمونه ساخته شده اف 16 در ژاپن توسط شرکت میتسوبیشی و با همکاری شرکت لاکهید مارتین . این نمونه کمی بزرگتر از سایر مدلها می باشد و از اویونیک ژاپنی بهره می برد. بلاک 50-52 این مدل در سال 1991 عملیاتی شد . این مدل با سیستمهای بهبود یافته GPS و INS مجهز شده بود . این مدل هم توانایی حمل تسلیحاتی چون AGM-84 Harpoon – JDAM – JSOW و WCMD را دارا بود . اف 16 بلاک 50 با موتور F110-GE-129 ساخت جنرال الکتریک و اف 16 بلاک 52 با موتور F100-PW-229 ساخت پرات اند ویتنی تولید شده بود . بلاک 50-52 Plus این نمونه به سفارش نیروی هوایی لهستان ساخته شده و دارای قابلیت های جدیدی همچون مخازن سوخت تطبیقی و سیستم ALE-50 Towed Decoy System می باشد . نیروی هوایی یونان نیز این مدل را به همراه مخازن سوخت تطبیقی سفارش داده است . از این مدل به عنوان پدر و پایه گذار اف 16 بلاک 60 یاد می شود . KF-16 235 فروند اف 16 تولید شده توسط صنایع هوافضای کره جنوبی تحت لیسانس شرکت لاکهید مارتین . 12 فروند بر پایه بلاک 32 و بقیه بر پایه بلاک 50-52 می باشند . F-16I این مدل همان اف 16 بلاک 50-52 می باشد که به سفارش نیروی هوایی اسراییل طراحی و تولید شده است با این تفاوت که در طراحی آن از اویونیک ساخت شرکتهای اسراییلی استفاده شده است. مخازن سوخت تطبیقی این مدل نیز ساخت اسراییل می باشد . F-16 CCIP این مدل به دنبال اجرای طرح CCIP که هدف آن استاندارد کردن تمام اف 16 های بلاک 40-42-50-52 بود بوجود آمد . یکی از موارد این طرح ارتقا تلاش برای اضافه کردن قابلیت دیتا لینک با سایر هواپیماهای متحد در صحنه نبرد بود . F-16 E/F بلاک 60 این مدل بر اساس F-16 C/D و F-16 U ساخته شده و از ویژگی های آن می توان مخازن سوخت تطبیقی و رادار تقویت شده را نام برد . این مدل فقط به امارات متحده عربی صادر شده است . موتور جنرال الکتریک F110-132 و رادار AN/APG-80 در ساخت این مدل به کار رفته است . این مدل قابلیت حمل تمام سلاحهایی که اف 16 بلاک 50-52 حمل می کند را دارا می باشد. مخازن سوخت تطبیقی قابلیت حمل 2045 لیتر سوخت را با خود دارند که این نه تنها باعث افزایش برد عملیاتی جنگنده می شود بلکه باعث آزاد سازی جایگاههای زیر بدنه برای حمل سلاح و مهمات و در نتیجه افزایش کارایی جنگنده می شود . نمونه های نشان دهنده فناوری F-16 CCV نمونه ای که دو بالچه کنترلی (کانارد) زیر ورودی هواش داره و دماغه هم تغییراتی کرده F-16/79 نمونه صادراتی F-16 A مجهز به موتور قدیمی توربوجت J79 . تولید این مدل به دلیل سیاست خاص جیمی کارتر رییس جمهور وقت آمریکا مبنی بر فروش جنگ افزارهای ضعیف شده به سایر کشورها بود . نمونه های زیادی از این مدل تولید شد ولی پس از تغییر کادر ریاست جمهوری و به قدرت رسیدن رونالد ریگان این سیاست تغییر کرد و در نتیجه هیچ کدام بفروش نرفت . F-16/101 نمونه تولید شده F-16A به منظور نصب موتور F-101 جنرال الکتریک بر روی آن . این موتور مناسب اف 16 تشخیص داده نشد از این رو جنرال الکتریک موتور جدیدی با نام F-110 را طراحی و تولید کرد . F-16 AFTI AFTI مخفف The Advanced Fighter Technology Integration F-16 SCAMP Supersonic Cruise and Maneuver Program (SCAMP ب F-16 CAWAP Cranked-Arrow Wing Aerodynamics Project F-16 SLFC Supersonic Laminar Flow Control F-16 MATV Multi-Axis Thrust-Vectoring F-16 VISTA/NF-16D Variable-stability In-flight Simulator Test Aircraft F-16 LOAN Low-Observable Asymmetric Nozzle F-16 DSI diverterless supersonic inlet F-16 ACAT تغییرات QF-16 مدل بی سرنشین مطالعات طراحی A-16 F/A-16 F-16 SFW F-16 STOL F-16 DR IUCAV F-16X Falcon 2000 F-16AT Falcon 21 Agile Falcon F-16ES F-16 ACE F-16IN Super Viper F-16IQ F-16U http://aerospacetalk.ir/vb/showthread.php?t=19032 http://wiki.scramble.nl/index.php/Lockheed_Martin_F-16_Fighting_Falcon#F-16_CCV
-
1 پسندیده شدهسري اول اين جنگنده ها A كه قرار بود تحويل ايران بشه و حتي خود ايالات متحده داراي الكترونيك و رادار ضعيفي بود !بطوري كه توانايي بسيار محدود در جنگ هوايي يعني رهگيري حداكثر 1 هدف رو داشت ! و فقط ميشه گفت كمي از اف 5 پيشرفته بود ! از اف 4 به لحاظ توانايي هاي حمل بار و سرعت و خيلي از موارد عقب ميموند اما ميتونست مهمات پيشرفته تر رو با خودش حمل كنه ! يعني يجورايي بين اف و 4 قرار ميگرفت ! حتي اسراييل زمان تحويل گرفتن اينها راضي نبود ! و بارها اقدام به بروز آوري اونها كرد ! به هر حال اگر اون موقع تعدادي از اينها يعني حداقل 24 فروند رو دريافت ميكرديم ! ميتونستيم تا مدت زمان خيلي سر پا نگه شون داريم ! چرا كه خيلي از كشورهاي اطراف ما مثل پاكستان تركيه امارات و حتي عراق هم امروز از اين جنگنده دارند و براحتي ميشه از طرق مختلف قطعات اون دريافت كرد چه بسا كه قطعات اون در سطح جهاني توليد ميشن و حتي امريكا هم وارد كننده برخي از قطعات اون هست ! ... فكركنم اف 16 هاي ونزويلا خريدنشون بد نباشه ! به هر حال از اف4 و 5 هاي كنوني مزيت هاي زيادي دارند ...
-
1 پسندیده شدهتركيه سرمايه گزاري زيادي در بخش هوايي كرده. چند وقت پيش هم خريد اف 35 رو دنبال ميكرد. اين خبر منو ياد عربستان در دهه 70 شمسي ميندازه كه نقش پدرخواندگي اعراب منطقه رو به عهده داشت.