برترین های انجمن

  1. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      27

    • تعداد محتوا

      1,110


  2. archersarash

    archersarash

    Members


    • امتیاز

      20

    • تعداد محتوا

      282


  3. morteza69hb

    morteza69hb

    Members


    • امتیاز

      13

    • تعداد محتوا

      118


  4. Crash

    Crash

    Army


    • امتیاز

      13

    • تعداد محتوا

      1,055



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 10 مرداد 1400 در همه مناطق

  1. 13 پسندیده شده
    بسم رب الشهدا مقدمه رولز-رویس RB-41 Nene ( ننه) یک موتور توربوجت کمپرسوری گریز از مرکز انگلیسی در دهه 1940 است. Nene با هدف طراحی 5000 پوندی ( 22/2 کیلو نیوتن) ، در مقایسه با موتورهای RB-37 Derwent با رانش 3600 پوندی( 16 کیلو نیوتن) در نسخه 8، یک طراحی کاملا جدید به حساب می آید که آن را به قدرتمندترین موتور عصر خود تبدیل کرد. این سومین موتور جت رولزرویس بود که وارد مرحله تولید شد و اولین بار در کمتر از 6 ماه از زمان آغاز طراحی، شروع به کار کرد. با توجه به سنت شرکت در نامگذاری موتورهای جت خود به نام رودخانه ها ، این موتور نیز بر اساس رودخانه ننه ( Nene) نامگذاری شد. RB-41 Nene RB-37 Derwent این طرح در طراحی هواپیماهای بریتانیا استفاده نسبتاً کمی داشت و به نفع موتور جریان خطی Avon که در امتداد این پروژه قرار داشت، کنار گذاشته شد. تنها کاربرد گسترده آن در انگلستان در پرنده های Hawker Sea Hawk و Supermarine Attacker بود. در ایالات متحده تحت لیسانس با نام Pratt & Whitney J42 ساخته شد و در پرنده های Grumman F9F Panther مورد استفاده قرار گرفت. اما گسترده ترین کاربرد آن در قالب Klimov VK-1 بود، یک نسخه مهندسی معکوس ، اصلاح و بزرگ شده، که حدود 6000 پوند رانش تولید می کرد و در جنگنده بسیار موفق Mikoyan-Gurevich MiG-15 به کار رفته و به تولید انبوه رسید. البته نسخه کمی بزرگتر Nene با نام Rolls-Royce Tay نیز تولید شد. میکویان-گورویچ VK-1 پرت اند ویتنی J42 رولز-رویس Avon پرنده Hawker Sea Hawk پرنده Supermarine Attacker پرنده Grumman F9F Panther پرنده معروف Mikoyan-Gurevich MiG-15 طراحی و توسعه موتور Nene در اوایل سال 1944 در نتیجه درخواست وزارت هوایی وقت بریتانیا برای طراحی و ساخت موتوری با قدرت 4200 پوند به وجود آمد و نتیجه موتوری با نام B-40 بود که توسط استنلی هوکر و آدریان لومبارد طراحی شد. در تابستان سال 1944 هوکر طی دیدار خود از ایالات متحده متوجه شد که شرکت جنرال الکتریک قبلاً دارای دو نوع موتور محوری و گریز از مرکز با قدرت رانش 4000 پوندی است پس هنگام بازگشت به انگلستان ، هوکر تصمیم گرفت رانش موتور را به 5000 پوند افزایش دهد و در همکاری با لمبارد ، پیرسون و مورلی ، طراحی مجدد کامل B-40 منجر به B-41 شد که بعدا Nene نامگذاری گردید. موتور با کمپرسور گریز از مرکز موتور با کمپرسور خطی سر استنلی هوکر در موتور Nene قطر کلی موتور 5/49 اینچ است و برای ایجاد جریان هوای 80 پوند بر ثانیه، دارای قطر پروانه دو طرفه 8/28 اینچی است (برای موتور Derwnet نسخه اول 68/20 اینچ است) ، در حالی که یک موتور Derwent برای ایجاد همچین جریان هوایی باید قطر 60 اینچی داشته باشد. پوشش کمپرسور بر اساس پوشش کمپرسورهای Whittle's Type 16 W.2/500 ساخته شده بود که از نظر آیرودینامیکی کارآمدتر از Derwent بود در ضمن مشکل ترک خوردگی را نیز از بین می برد. دیگر پیشرفت های طراحی شامل نه محفظه احتراق با افت فشار کم و راندمان بالا طراحی شده توسط صنایع هوافضا و خودرویی لوکاس ، یک پروانه کوچک برای بلبرینگ عقب و خنک کننده دیسک توربینی بود. اولین احتراق موتور در 27 اکتبر 1944 انجام شد البته وجود تعدادی از مشکلات کار را تا نیمه شب به تأخیر انداخت. علی رغم فعالبت شبانه روزی کارکنان ، تلاش برای روشن کردن موتور بدون پره های ورودی که هنوز نصب نشده بود، با ناامیدی همه ناکام ماند ( به دلیل موقعیت نامناسب قرار دادن دستگاه جرقه زنی که در آن زمان بر اساس آزمون و خطا بود) . در تلاش بعدی ، دنیس درو (Denis Drew )، دستگاه جرقه زنی را باز کرده و و هنگامی که موتور استارتر، سرعت موتور اصلی را بالا می برد آن را با یک مشعل اکسی استیلن روشن کرد.( خلاقیت نیروها در شرایط سخت ) موتور تا رانش 4000 پوند و حتی بیشتر نیز کار کرد که تشویق پرسنل مونتاژ را به همراه داشت . صبح روز بعد با ورود هوکر و اطلاع از نصب و راه اندازی پره های ورودی در طول شب و دیدن سوزن فشار سنج با ثبت عدد 5000 پوند، از عملکرد موتور راضی شده و در نتیجه B-41 قدرتمندترین موتور جت در جهان با وزن حدود 1600 پوند خلق شد. سر فرانک ویتل Nene بر اساس نسخه مستقیم (straight-through ) از طرح اصلی به سبک ویتل ساخته شد ، جریان در موتور مستقیماً از جلو به عقب حرکت می کرد ، بر خلاف نوع جریان معکوس (reverse-flow ) که جهت جریان هوا را از طریق بخش احتراق بر عکس می کند تا مرحله توربین بتواند درون بخش احتراق نصب شود. این مساله اجازه می دهد تا یک موتور جمع و جورتر فراهم شود ، اما افت فشار احتراق را افزایش می دهد که تأثیر نامطلوبی بر عملکرد موتور دارد و رانش کمتری با همان جریان سوخت تولید می شود. موتور طراحی شده توسط ویتل در حین طراحی Nene بود که رولز تصمیم گرفت در نامگذاری موتورهای خود علاوه بر اسم، شماره نیز بگذارد پس Welland و Derwent نام های شرکت اصلی خود ( Rover ) ، B/23 و B/26 را حفظ کردند. بعداً تصمیم بر این شد چون این مدل ها بیش از حد شبیه به نامهای بمب افکن RAF هستند (یعنی 2English Electric Canberra B.Mk که اغلب به صورت اختصاری Canbera b.2 نامیده می شوند ) ، پس R نیز به جلوی آن اضافه شود ، R به معنی رولز و B از طرف شرکت Rover بود که از شهر بارنولدزویک (Barnoldswick) گرفته شده است. این طرح نامگذاری RB با طراحی موتورهای توربوفنی مانند RB.199، RB.203 و RB.211 تا اواخر قرن 20 ادامه یافت. جدیدترین خانواده توربوفن Rolls-Royce (توسعه یافته از RB.211 ) با عنوان ساده Rolls-Royce Trent انجام شده و انواع مختلفی از آنها استفاده از شماره یا سری حروف نامگذاری می شود ( به عنوان مثال Trent 500 ، Trent 900 ، Trent 1000 و Trent XWB ) موتور توربوجت Wellwnd موتور توربوجت Derwent شرکت خودرو سازی Rover بمب افکن English Electric Canberra موتور توربوفن RB.211 آزمایشات اولیه هوایی ننه در هواپیمای Avro Lancastrian انجام شد که توسط رولزرویس با استفاده از فرودگاه هوایی آنها انجام می شد. موتور جت جایگزین دو موتور پیستونی رولزرویس مرلین شد. با این حال اولین پرواز ننه با استفاده از یک جنگنده اصلاح شده Lockheed XP-80 Shooting Star انجام شد. موتور پیستونی Rolls-Royce Merlin رهواپیمای مسافربری کانادایی-انگلیسیAvro691 Lancastrian جنگنده هوانیروز ایالات متحده Lockheed P-80 Shooting Star پس از مشاهده عملکرد Nene ، به هنگام یک دورهمی بعد از کار در هتل Swan & Royal در شهر Clitheroe و شنیدن شکایات مربوط به فقدان هر گونه برنامه رسمی برای موتور ، فردی – که گفته می شود خود ویتل بود - پیشنهاد کرد که Nene برای جاگذاری در جنگنده Meteor کوچک سازی شود. بلافاصله در همانجا J.P. Herriot یا Lombard محاسبات را روی یک دستمال سفره انجام داده ( استقبال از ایده های خوب در هر شرایطی) و نیروی محرکه 3650 پوند را اعلام کرد. در این زمان آنها در تلاش بودند تا قدرت Derwent را از 2200 پوند به 2450 پوند افزایش دهند و این ایده "خیلی خوب برای درست بودن" (too good to be true ) به نظر می رسید. هوکر با شنیدن این حرف سریع محاسبات را انجام داده و اعلام کرد ، "ما یک متئور 600 مایل در ساعت داریم". جنگنده جت متئور، نخستین جنگنده جت بریتانیایی و تنها جنگنده جتی که متفقین در جنگ جهانی دوم با آن عملیات جنگی انجام دادند کوچک سازی نقشه های ننه برای مقیاس 855/0 ، که امروزه به Derwent V معروف است ، در تاریخ 1 ژانویه 1945 شروع شد و در 7 ژوئن موتور یک آزمایش 100 ساعته را با سرعت 2600 پوند آغاز کرد و خیلی زود به 3500 پوند رسید. وزن موتور 1250 پوند بود. در سال 1946 نیروی محرکه با استفاده از پره های توربین از جنس آلیاژ Nimonic 90 به 4200 پوند افزایش یافت. راست : موتور Derwent V توسعه Nene با این نسخه کوچک شده ادامه یافت ، Derwent V هیچ ارتباط مستقیمی با سری قبلی Derwent نداشت. در 7 نوامبر 1945 ، اولین رکورد رسمی سرعت هوایی توسط یک هواپیمای جت توسط Meteor F.3 با سرعت 606 مایل در ساعت (975 کیلومتر در ساعت) با استفاده از Nene کوچک سازی شده ثبت شد. مشخصات مشخصات عمومی: نوع: توربوجت کمپرسور گریز از مرکز طول: 96/8 اینچ (2459 میلی متر ) قطر: 49/5 اینچ (1257 میلی متر ) وزن خشک: 1600 پوند (726 کیلوگرم ) اجزا سازنده: کمپرسور: سانتریفیوژ تک مرحله ای با پروانه دو طرفه احتراق: 9 عدد محفظه احتراق استوانه ای توربین: محوری تک مرحله ای نوع سوخت: نفت سفید سیستم روغن: تغذیه تحت فشار ، مخزن خشک با جاروب ، خنک کننده و فیلتراسیون کارایی: حداکثر رانش: 5000 پوند (22/2 کیلو نیوتن) در 12300 دور در دقیقه در سطح دریا برای پرواز رانش استاتیک نظامی: 5000 پوند (22/2 کیلو نیوتن) در 12300 دور در دقیقه در سطح دریا حداکثر سفر دریایی ، ثابت: 4360 پوند (19/4 کیلو نیوتن) در 12000 دور در دقیقه در سطح دریا سرعت کروز به صورت استاتیک: 3،620 پوند (16/1 کیلو نیوتن) در 11،500 دور در دقیقه در سطح دریا درجا ، ساکن: 120 پوند (0/5 کیلو نیوتن) در 2500 دور در دقیقه در سطح دریا مصرف سوخت ویژه : 30 گرم بر هر کیلو نیوتن ثانیه نسبت رانش به وزن: 3/226 ادامه دارد.... منابع : https://en.wikipedia.org/wiki/Rolls-Royce_Nene برخی از تصاویر از منبع اصلی نبوده و از اینترنت گردآوری شده است پی نوشت: 1- مسلما کار نیاز به اصلاحاتی دارد پس لطفا با نظرات و انتقادات خودتون، در بهبود اون کمک کنین 2- در صورت امکان تصاویر به گالری منتقل بشه، متاسفانه بنده اکانت گالری ندارم 3- تشکر ویژه از جناب MR9 جهت معرفی موضوع
  2. 13 پسندیده شده
    مدرسه سواره نظام زرهی ارتش شیلی مدرسه سواره نظام زرهی ارتش شیلی (Cecombac) واحدی است که هدف آن آموزش و تشکیل واحدهای زرهی برای ارتش شیلی میباشد. این مرکز اموزشی در 9 نوامبر 2007 همزمان با تحول بزرگ در نیروی زمینی شیلی یعنی به خدمت گرفته شدن تانکهای Leopard 2A4 و خودروهای رزمی Marder 1A3 ایجاد شد. هدف اصلی تاسیس این مرکز بهبود فرایندهای یادگیری سربازان برای دستیابی به حداکثر قابلیت ها بود. مرکز Cecombac مسئول آموزش و کمک به فرایندهای آموزشی نیروی زمینی ارتش شیلی است. این واحد همچنین وظیفه برگزاری فرایندهای آموزشی مربوط به دوره های تخصصی و دوره های تکمیلی مرتبط با سیستم آموزشی ارتش شیلی را بر عهده دارد. دوره ها تقریباً دو ماه و نیم طول می کشد و در دو مرحله انجام میشوند. حدود 40 ساعت آموزش مجازی و 360 ساعت آموزش حضوری داده می شود جایی که مدرن ترین تجهیزات اموزشی در آمریکای جنوبی قرار دارند. در این مرکز اموزشی ، بیش از 100 پرسنل مسئول برگزاری دوره های مختلف آموزشی ، پشتیبانی از آموزش یا صدور گواهینامه برای فارغ‌التحصیل را انجام میدهند. مدرسه سواره نظام زرهی ارتش شیلی دارای فناوری پیشرفته ای است که امکان آموزش مدرن را فراهم میکند و مهارتها و تواناییهای پرسنل را بر اساس مشاغل نظامی تخصصی تقویت میکند. این مدرسه زرهی واقع در شهر Iquique دارای شبیه سازهای مختلف برای برجک، رانندگی و شلیک است که توسط شرکت المان KMW ساخته شده است. این شبیه سازها امکان آماده سازی و آموزش تمامی خدمه تانکهای لئوپارد 1 ، لئوپارد 2 و خودروهای رزمی Marder را فراهم میکند. این شبیه سازها موجب کاهش هزینه های اموزش میشوند مثلا صرفه جویی در مصرف مهمات و سوخت، همچنین خطرات احتمالی را به حداقل میرساند که به سربازان اجازه می دهند در شرایط مطلوب اموزش ببینند. این سیستم های آموزشی امکان ایجاد شبیه سازی شکست ها و خرابی های مختلفی را دارند، بدین ترتیب کسب مهارت های لازم با توجه به هر بخش تخصصی را تسهیل می کند. یکی دیگر از فناوری موجود در این مرکز ، سیستم های شبیه سازی تاکتیکی مدرن در سطح تیم رزمی است که می توانند با سیستم شبیه سازی تانک تعامل داشته باشند. تانک های لئوپارد 2A4 نیز می تواند اجرای تمرینات در سطح تیم رزمی را تسهیل کند. فرمانده مرکز Cecombac ، سرهنگ دوم کارلوس کامماس، در آخرین گزارش خود اظهار داشت که ماموریت آنها به عنوان یک مرکز آموزشی، آموزش اعضای ارتش است که خدمه تانک Leopard 2A4 ، خودرو رزمی Marder 1A3 و هویتزر خودکششی M-109 را تشکیل می دهند. "همه سربازانی که با این سخت افزارها کار میکنند باید از مرکز آموزش دیدن کنند. در اینجا ما آنها را آموزش می دهیم و به آنها گواهینامه می دهیم و آنها در موقعیتی هستند که می توانند با تجهیزات نیروی زمینی کار کنند." مرکز Cecombac دوره های مختلفی را سالانه برگزار می کند و در نیمسال اول 2021 آنها بر روی سه دوره تخصصی برای خدمه تانک Leopard تمرکز کرده اند. اولین دوره مربوط به فرماندهی تانک متشکل افسران ارتش شیلی و درجه دارن ارتش برزیل است که در این دوره ها چالش های مختلفی که با آنها باید روبرو شوند، شبیه سازی شده است. دومین دوره رانندگی تانک است که به سربازان آموزش داده می شود که مرحله شبیه سازی را در همین مرکز آموزشی بگذرانند و بعداً مرحله عملی را در تیپ 2 زرهی Hunters درشهر Pozo Almonte ، منطقه Tarapacá آموزش ببینند. سومین دوره مربوط به آشنایی و کار با مهمات است که در آن ستوان ها ، سرهنگ ها و اعضای نیروی زمینی به صورت یکپارچه شرکت می کنند. این برنامه شامل فعالیتهای آموزشی در شبیه سازهای مجازی است که در آنها مهارت های لازم برای کار با مهمات و مرحله عملی شلیک با مهمات زنده را کسب می کنند. همچنین در سال 2021 در مرکز Cecombac پرسنل دوره های فرمانده تانک و توپچی Marder 1A3 و دوره رانندگی M-109 را طراحی کرده اند.
  3. 9 پسندیده شده
    ای برادر اب از بالا دست قطعه فرماندهانی که انتصابشان بر اساس تایید عقیدتی و وابستگی به عده ای و حفظ منافع عده ای دیگر باشد و سواد و غیرت و لیاقت و کارایی هیچ نقشی نتنها در انتخابشان ندارد بلکه امتیازی منفی برای حذفشان به طرفت الحیل است مطمعنا هیچ وقت به فکر بازسازی و نوسازی و تجهیز و بهبود عملکرد ارگان خود نمیروند و ته کارشان شامورتی بازی و شو اف هایی هست که ما را مسخره عالم میکند بعضی وقتها با خودم میگویم حقیقتا این امام زمان است که این کشور و انقلاب را نگاه داشته و گرنه با توجه به کارها و تصمیمات مسئولین نمایندگان مدیران و فرماندهان ما که بیشتر شبیه ستون پنجم غرب عمل میکنند ... این کشور و انقلاب باید سالها پیش به خاطره تبدیل میشد... کاش کمی نسبت به خون شهدا ...درد جانبازان و مردم زجر کشیده ایران عزیز احساس مسولیت بود ...کاش اندکی عشق به ایران و ملت و انقلاب در وجودشان بود کاش کمی وجدان داشتند برام فقط سواله در روز رستاخیز چه جوابی برای اینهمه خیانتشون و احمالشون و حماقتشون دارن انشاالله که این انقلاب هر چه زودتر به دست صاحبش برسه و مردم زجر کشیده ایران هم اندکی طعم اسایش و غرور و امنیت نظامی و غذایی و پزشکی و روانی و شغلی و ....بچشن
  4. 7 پسندیده شده
    بسم ا... با تشکر از برادر عزیز ، جناب @archersarash پاد تالیسمان نصب شده بر روی هواگرد آموزشی- رزمی یاک-130
  5. 7 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «نقش این سازمان در حج خونین سال 1366» اختصاص داد. حج خونین 1366 کشتار حجاج در مکه (بخش اول) کشتار حجاج در مکه که در روز ۹ مرداد ۱۳۶۶ روی داد، به کشتار حجاج عمدتاً ایرانی که به شعارهای سیاسی موسوم به «اعلان برائت از مشرکین» در طول مناسک حج واجب پرداخته‌بودند، اشاره دارد. این رویداد سبب ایجاد تنش در روابط ایران و عربستان سعودی شد. در این واقعه ۲۷۵ تن از حجاج ایرانی، ۸۵ عربستانی از جمله نیروی پلیس و ۴۵ تن از حجاج دیگر کشورها کشته و شماری نیز زخمی شدند. این کشتار در زمان حکومت ملک فهد اتفاق افتاد. در مرداد ۱۳۶۶ مسئولین ایرانی اعلام کردند که یک راهپیمایی یا تظاهرات صرفاً ایرانی کافی نیست. آنها خواستار این بودند که رژیم سعودی در پایان تظاهرات خود به زائران ایرانی اجازه ورود به مسجد الحرام در مکه را بدهد. در نتیجه گفت وگوهای سختگیرانه، اجازه داده شد که تظاهرات نیم کیلومتر قبل از مسجد الحرام به پایان برسد. همزمان تصمیم گرفته شد که نیروهای امنیتی سعودی را در حالت آماده باش بالا در نقطه مورد نظر قرار داشته باشند. در روز جمعه ۹ مرداد، پس از نماز ظهر تظاهرات آغاز شد و زائران ایرانی شعارهای «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اتحاد جماهیر شوروی» و «مرگ بر اسرائیل» سر می‌دادند. این راهپیمایی تا اواخر مسیر پیش‌بینی شده، یعنی پانصد متر قبل از مسجد الحرام، بدون مشکل انجام گرفت. در این مرحله، برخی از ایرانیان خواستار ادامه تظاهرات برای ادامه فشار به سمت جلو و حضور در مسجد شدند. با شروع این اتفاق‌ها، افراد ناشناس با پرتاب اشیایی به سمت تظاهرات کنندگان، به آزار و اذیت زائران ایرانی پرداختند. این عوامل اوضاع را تشدید کرده و اوضاع را به درگیری شدید بین حجاج ایرانی و امنیت سعودی تبدیل کرده و گفته می‌شود که سعودی ها از چوب دستی و مواد برقی و ایرانی ها از چاقو و قمه استفاده می‌کردند. بر اساس اعلام رسمی دولت سعودی ۴۰۵ نفر در این حادثه جان باختند ولی علت مرگ این افراد لگدمال شدن و فشار بوده و نه تنها شلیک نیروهای نظامی و امنیتی را «انکار کرده» ، بلکه استفاده از گاز اشک آور را نیز منکر شده است. بر اساس منابع اطلاعاتی آمریکایی با بالا گرفتن درگیری بین نیروهای امنیتی و پلیس عربستان و تظاهرکنندگان، گارد ملی وارد عمل می‌شود و ابتدا گاز اشک آور شلیک می‌کند و سپس با اسلحه کمری و مسلسل شروع به شلیک می‌کنند و بدین صورت اعتراضات خاتمه می‌یابد. در این واقعه ۴۰۵ نفر به تیر مستقیم یا در اثر ازدحام جمعیت کشته (۲۷۵ ایرانی، ۸۵ نیروی پلیس عربستانی و ۴۵ تن از حاجیان دیگر کشورها) و ۶۴۹ نفر زخمی (۳۰۳ ایرانی، ۱۴۵ عربستانی و ۲۰۱ از دیگر ملیت ها) شدند. پس از این واقعه، حکومت عربستان سعودی سفارتخانه خود را در تهران تعطیل و روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرد. [ویکی پدیا] نقش عناصر مجاهدین در حج خونین در مراسم حج سال 1366 «تهاجم خونینی به تظاهرات حجاج ایرانی» رخ داد که منجر به شهادت صدها نفر شد. در آن زمان دولت عربستان سعودی مقصر این فاجعه را نظام جمهوری اسلامی اعلام کرد. جمهوری اسلامی نیز علاوه بر رژیم آل سعود ، عوامل عراق و منافقین را هم از مسببان حادثه معرفی کرد. به تصریح یکی از عناصر سابق سازمان ، رجوی با استفاده از فرصت ایام حج ، طبق یک طرح از قبل تعیین شده و با همکاری دولت عراق ، تظاهرات آرام اعلام برائت زائران ایرانی را به خون کشید تا به اهداف خاص خود برسد! (نشریه نگاه/سازمان مجاهدین … بیانیه رضوانی/ص 330) سبحانی در کتاب خود عکس رجوی و همراهانش در لباس احرام را چاپ کرده و نوشته است: افراد همراه رجوی در عکس مزبور عبارتند از : عباس داوری ، علیرضا باباخانی ، محمد سیدالمحدثین ، علی رضا صدر حاج سید جوادی و رضا درودی ، که همگی از مسئولین روابط خارجی و اطلاعاتی و حفاظتی سازمان بودند. در سال 66 ، دولت عربستان سعودی در حال نزدیک شدن به ایران بود و تمایل داشت بسیاری از مشکلات و اختلافات فی مابین را حل نماید و روابط خود را با ایران بهبهود بخشد. نزدیکی عربستان سعودی به جمهوری اسلامی ایران [در حالی که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به اوج خود رسیده بود]، هم برای صدام و هم برای رجوی بسیار هولناک بود. چرا که هر دو به کمک های مالی سعودی نیازمند بودند و این در صورتی ممکن بود که آن رژیم را هر چه بیشتر از جمهوری اسلامی دور سازند. از این رو می بایست تضاد بین آنها را دامن بزنند تا نزدیکی آن دو را مانع شوند. تدارک امکانات اولیه و مقدمات اجرای توطئه را مأموران عراقی در پوشش مصونیت دیپلماتیک بر عهده داشتند، اینان مواد منفجره و نیز تصاویر امام را با خود به فرودگاه جده آوردند ، بدون آن که بازرسی و کنترلی در کار باشد. افراد سازمان با گذرنامه های عراقی به عنوان حجاج عراقی وارد خاک عربستان شدند، ریاست کاروان سازمان را عنصر قدیمی مرکزیت عباس داوری (رحمان) به عهده داشت. نیروهای رجوی در این مأموریت که از خارج کشور و منطقه جمع آوری و اعزام شدند و از هفته ها قبل ریش گذاشته بودند ، با یک اتوبوس از ساختمان موسوم به سعادتی در بغداد حرکت کردند. این جمع پس از ورود به عربستان خود را به راحتی در میان زائران ایرانی جای دادند تا تحرکات آنان به نام ایرانیان تمام شود. نوروز علی رضوانی ، عضو سابق سازمان می نویسد : سرنوشت تیم عملیاتی اعزامی به حج بنای یادبود شهدای حج خونین در بهشت زهراء تهران پس از بازگشت کاروان مزبور از عربستان، عده ای از این افراد به مرور زمان مسئله دار شدند و احتمال جدایی آنها از سازمان افزایش یافت ، به تصریح همان عضو جدا شده: موارد مستند این امر بدین قرار نقل شده است : به غیر از موارد مذکور ، در همان مقطع مرگ های مشکوک دیگری نیز در قرارگاه اشرف روی داده است که حداقل 18 مورد آنها تاکنون توسط برخی اعضای سابق سازمان افشا شده اند، (نشریه نگاه/سازمان مجاهدین …/ص 333–334 /گفتگوها/محمد محمدی گرگانی درباره مرگ مشکوک برادرش حسن محمدی گرگانی) ولی معلوم نیست افراد مقتول یا متوفی در واقعه حج سال 66 دخالت داشته اند یا خیر ، لیکن قطعی است که همه این مرگ های مدتی پس از آن حادثه پیش آمده است. ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پی.نوشت 2 : ؛ ان شاء الله در پست بعدی ، به ادامه بررسی «نقش مجاهدین خلق در وقوع حج خونین» خواهیم پرداخت. .
  6. 6 پسندیده شده
    سلام و وقت بخیر متاسفانه یک سیستم فاسد و ساکن که چه عرض کنم در حال عقب گرد همین است باز به خاطر موقعیتشان از خلبانان اسمی برده میشود و کسی بیادشان هست و لقب شهید برایشان در نظر گرفته میشود ...اما متاسفانه بسیارند نفرات فنی در نیروی هوایی و هوانیروز و یا سایر پرسنل مظلوم ارتش که نه تنها اسمی ازشون نمیشنویم بلکه نه تنها خبری از کلمه شهید براشون نیست متاسفانه بعضی نفرات بدنبال گرفتن خسارت و هزار بامبول دیگه هم هستن اونم برای تجهیزاتی که خیلی وقته از عمر انقلابی وارد عمر انتحاری شدن .... کاش بلد بودیم به سخن پیامبرمون عمل کنیم و علم را بیاموزیم حتی اگر در چین باشد .... اندکی به رویه ارتشهای پیشرو در دنیا نگاه کنیم شیوه ها و عملکردشون در مواقع حادثه کارهایشان پس از ان ارزشی که برای تک تک نفرات با هر تخصصی قایل هستند ارزشی که برای علم و شفافیت قایل هستند اهمیت حرکت و جلوگیری از سکون ازبین بردن بروکراسی اهمیت به سواد و تجربه نفرات .....و هزاران مورد دیگر اما چه سود که اول و اخر ما ایرانیها را با .......... بی خیال برسیم به دروس عقیدتیمون و بحث شیرین برجام
  7. 6 پسندیده شده
    آزمون ورودی سی‌ و دومین دوره کارشناسی ارشد مدیریت دفاعی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران مثل همیشه یاد و نامشان گرامی داشته می شود اما عللی که باعث از دست دادنشان می شود بررسی و اعلام می گردد؟ عمل کردن اتفاقی صندلی پران ؟
  8. 6 پسندیده شده
    به نام خدا CASIC Skyhawk (series) هواپیمای بدون سرنشین (UAV) (2020) پهپاد CASIC "Skyhawk" از صنایع هوایی چین عضوی از خانواده سامانه های بدون سرنشین (UAS) برای مصارف نظامی و تجاری است. این خانواده شامل خط تولید Sky Hawk 1 وSky Hawk 3 می شود. در نمایشگاه هوایی Zhuhai در سال 2018 نسخه بال پرنده Skyhawk (برای نقش نظارت پنهان کارانه) رونمایی شد. اولین عضو این خانواده، یعنی پهپاد مینیاتوری SH-1 در نمایشگاه هوایی Zhuhai در سال 2008 رونمایی شد. این پهپاد طراحی تمام بال داشت که قدرت آن توسط یک موتور پیستونی با ملخ 2 پره تامین می شد. آرایش کلی بدنه آن بسیار مرسوم تر از نسخه SH-3 بود. توانایی حمل محموله آن به 30 کیلوگرم می رسد. پرتاب این پهپاد از طریق منجنیق و با کمک بوستر انجام می شود، بازیابی آن از طریق باز شدن چتر نجات برای کم کردن سرعت سقوط است. بخش زیرین از میله های لغزنده تشکیل شده. طول آن 2.3 مترو طول بال های آن 4.2 متر است. به سرعت 150 کیلومتر بر ساعت می رسد و تا ارتفاع 5000 متری پرواز می کند. SH-3 بدنه ای 2 میله ای و موتور مشابه SH-1 دارد. البته بخش دم، باله های عمودی رو به پایین و متمایل به خارج دارد تا پایداری آن بهتر حفظ شود. روش بازیابی آن همانند SH-1 و با کمک چتر نجات و میله های لغزنده انجام می شود. طول آن به 3.6 متر افزایش پیدا کرده است اما طول بال ها ثابت باقی مانده. توانایی حمل محموله آن تا 5 کیلوگرم است. ارتفاع عملیاتی آن تا 3000 متر کاهش پیدا کرده و سرعت آن به 120 کیلومتر بر ساعت می رسد. SH-3 شامل 2 نسخه SH-3A و SH-3B می شود. مدل A از چرخ های سه‌گانه استفاده می کند تا دیگر نیازی به پرتاب با منجنیق نباشد. بازیابی آن هنوز با چتر نجات صورت می گیرد. مدل B پهپاد میکرو (MAV) و دست پرتاب است که توسط یک موتور الکتریکی با ملخ 2 پره نیرودهی می شود. زمان پروازی آن به 45 دقیقه محدود می شود و بازیابی آن از طریق فرود روی باند یا چتر نجات است. در ژانویه 2019، یک ویدئو از اولین پرواز نسخه پنهان کار Skyhawk منتشر شد. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2008 (SH-1) - وضعیت: تحت توسعه - سازنده: شرکت علم و صنعت هوافضای چین (CASIC) (چین) - کشورهای مصرف کننده: چین - نقش: جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 2.3 متر (SH-1)، 3.6 متر (SH-3) - طول بال ها: 4.2 متر (SH-1)، 3.6 متر (SH-3) - حداکثر وزن برخاست: 150 کیلوگرم (30 کیلوگرم ظرفیت بار) (SH-1)، 25 کیلوگرم (5 کیلوگرم ظرفیت بار) (SH-3A)، 1.5 کیلوگرم (0 کیلوگرم ظرفیت بار) (SH-3B) – قوای محرکه: 1 موتور پیستونی که یک ملخ 2 پره را می گرداند (SH-1) (SH-3A)، موتور الکتریکی (SH-3B) - حداکثر سرعت: 150 کیلومتر بر ساعت (SH-1)، 120 کیلومتر بر ساعت (SH-3A)، 80 کیلومتر بر ساعت (SH-3B) - ارتفاع پروازی: 5000 متر (SH-1)، 3000 متر (SH-3A) (SH-3B) - برد: 180 کیلومتر (SH-1)، 30 کیلومتر (SH-3A)، 20 کیلومتر (SH-3B) - نسخه ها: Skyhawk (نام پروژه اصلی)،Skyhawk 1 (SH-1) (نسخه سال 2008، پهپاد مینیاتوری، منجنیق پرتاب، بدنه بال پرنده، موتور پیستونی با ملخ 2 پره در آرایش pusher)، Skyhawk 3 (SH-3) (بدنه با 2 میله، موتور پیستونی با ملخ 2 پره در آرایش pusher، باله های دمی به حالت V برعکس، بخش زیرین با میله های لغزنده)، Skyhawk 3A (SH-3A) (براساس SH-3، چرخ های سه‌گانه، افزایش حداکثر وزن برخاست)، Skyhawk 3B (SH-3B) (پهپاد میکرو، بازنگری شده، بدنه مرسوم، دارای موتور الکتریکی)، Flying wing stealthy Sky Hawk (نسخه رونمایی شده در سال 2018) منبع
  9. 5 پسندیده شده
    سلام و وقت بخیر سوریه فقط از بیرون تحریمه اما نیروی هوایی ارتش علاوه بر خارج از داخل هم تحریمه از هر نظر .....
  10. 4 پسندیده شده
    سایر نیروهامون هم وضع بهتری ندارن توی تاپیک نیروی هوایی کره شمالی گفته شده بود که حتی خط تولید میگ 29 در کشورشون فعال هست ولی ما هیچی به هیچی
  11. 3 پسندیده شده
    کشتار غیر نظامیان شیعه به دست طالبان: بر خلاف ادعاهای سخنگوهای طالبان به نظر می رسد طالبان تفکرات داعشی دارد. مسلحین طالبان پس از شکست حمله شان به مرکز شهرستان دره صوف بالا، ۴ نفر کارگر که از سادات شیعه نیز بوده‌اند، را در یک مرغداری در منطقه چهارتوت به شهادت رساندند. شهرستان دره صوف بالا واقع در استان سمنگان، در تاریخ ۲۸ تیر توسط نیروهای بسیج مردمی از طالبان بازپس گرفته شد و مردم این منطقه نقش زیادی در اجبار عوامل طالبان به عقب نشینی داشتند. گفته می‌شود پس از این اتفاق طالبان مردم دره صوف بالا را به کشتار و قتل عام تهدید کرده‌اند.
  12. 3 پسندیده شده
    طلسم روسی مجموعه دفاع هوایی تالیسمان ( طلسم) مجموعه دفاعی هوابرد تالیسمان برای محافظت هواپیما در برابر تهدیدات زیر در نظر گرفته شده : 1- انواع موشک های هوا به هوا و سطح به هوا دارای جستجوگر های فعال و غیر فعال 2- انواع موشک ها مجهز به سیکرهای لیزری و مادون قرمز 3- سیستم های دفاعی زمین پایه همچنین این سیستم جنگنده را در برابر آتش دوستانه جنگنده ها و سیستم های پدافندی خودی حفظ می کند. نصب تمام تجهیزات سیستم Talisman در دو غلاف نصب می شود. چنانچه بدنه هواپیما فضای خالی در اختیار داشته باشد سیستم Talisman بر روی غلاف های روی نوک دوبال نصب میشود تا بیشترین فاصله را غلاف ها از هم داشته باشد. طراحی Talisman باعث می شود که فضا برای نصب سلاح های هوا به هوا هم خالی بماند. اثر بخشی این سیستم در آزمایش ها حدود 90 درصد تایید شده. یعنی به احتمال 90 درصد نصب این سیستم مانع از درگیر شدن هواپیما با سلاح های هدایت شونده می شود. این سیستم قادر است حفاظت از هواپیمای خودی را بر اساس بازتاب سیگنال های رادارهای دشمن را تامین کند . در این روش سیستم Talisman با تغییر فاز، فرکانس ، دامنه و یا تغییر پلاریزیسیون امواج دشمن باعث اختلال در عملکرد انها می شود. نصب سیستم تالیسمان روی سوخو 25 نصب سیستم تالیسمان روی میگ 29 سیستم های راداری که این پاد قادر هست روی آن ها اختلال ایجاد کند عبارتند از : 1- سیستم های رادار جنگنده های متخاصم 2- سیستم های راداری SAM 3- سیکرهای موشک های هدایت فعال و غیر فعال نصب این سیستم روی یکی از هواپیما گروه باعث ایجاد می شود اهداف کاذبی روی رادار دشمن شود که این اهداف از نظر فاصله یا ارتفاع و یا حتی زاویه با هواپیماهای حامل تفاوت داشته باشند . اهداف کاذبی که توسط این سیستم ایجاد می شود حتی قادر به شبیه سازی مانور های هوایی هسند تا بتوانند تا حد ممکن شبیه اهداف واقعی به نظر برسند. در عین حال این سیستم دارای یک حافظه هست که مشخصات هر نوع سیگنال تولید شده توسط سیسم های الکترونیکی دشمن را ذخیره می کند. از طرفی عملکرد ایجاد اهداف کاذب توسط این غلاف به صورتی هست که سیستم های جنگ الکترونیکی و یا شنود الکترونیکی دشمن قادر به تشخیص ان نیستند. نحوه طراحی این سیستم بگونه ای هست که بعد از نصب روی غلاف اجازه نصب تسلیحات را هم فراهم می کند یکی از قابلیت این سیستم توانایی اندازه گیری میزان جمینگ روی سیستم های گیرنده دشمن هست. این سیستم قادر هست هر نوع تغییر در سیستم های راداری دشمن را به دقت تحت نظر بگیرد و انها را اندازه گیری بکند تا میزان اثر بخشی فعالیت خود روی ان ها را اندازه بگیرد. از طرفی این سیستم می تواند تمام نظارت ها، فعالیت ها و یا جمع اوری اطلاعاتی که در طول پرواز انجام داده ذخیره کند در زمان فرود در اختیار نیرو های خودی قرار بدهد. این سیستم علاوه بر اختلال راداری قادر است وجود موشک ها و همچنین مختصات موشک ( سرعت ، زاویه ارتفاع و ....) را در اختیار خلبان قرار دهد از طرفی این سیستم قادر است به طور خودکار به کمک فلر و سایر امکانات موجود روی آن روی موشک های هوا به هوا تصویر ساز مادون قرمز هم حتی اختلال ایجاد کند. ایجاد اهداف کاذب روی رادار دشمن مزایای این سیستم 1- این سیستم بدون نیاز به خلبان قادر است به طور خودکار روی تمام رادارهای دشمن اختلال ایجاد کند 2- هیچ محدودیتی در مورد تعداد رادارهای که این سیستم با انها وارد درگیری می شود وجود ندارد 3- حذف تاثیر وجود این سیستم روی سیستم های شناسایی دشمن 4- بکار گیری این سیستم هیچ محدودیتی در تاکتیکهای جنگی ایجاد نمی کند. 5- قدر است برای هواپیمای مجاور حمل کننده هم پوشش ایجاد کند. 6- سازگاری کامل با تجهیزات الکترونیکی خودی و عدم تداخل عملکرد این سیستم با سیستم های خودی به منظور تضمین عملکرد این سیستم در طول فعالیت این سیستم به طور بلوکی طراحی شده و در تمام طور پرواز به جهت عملکرد و بررسی خطا اجزا و بلوک های این سیستم به طور خودکار مورد بررسی قرار می گیرد. نصب این سیستم روی هواپیما با حداقل تغییرات روی ساختار هواپیما امکان پذیر هست. نصب این سیستم شامل نصب نمایشگر و سیستم های کنترل روی کابین و انجام سیستم کشی LF و HF در داخل بدنه و بالها هست که در کارخانه سازنده و یا مرکز تعمیر قابل انجام است. منبع ترکیب میگ 35 و اس 400 و آواکس می دونه یک سیستم پدافندی بسیار خوب برای ما باشه که تا حد زیادی جلو تهاجم هوایی برا برامون بگیره روسیه با توجه به تجربه های گذشته به نحو گسترده در حال اصلاح و بروز رسانی تجهیزات خود هست
  13. 2 پسندیده شده
    سوریه میتونه ناوگانش رو ارتقا بده یا نمونه های نو بخره ولی کشور ما نمیتونه؟چجوریه؟ سوریه تحریم نیست مگه؟
  14. 1 پسندیده شده
    اینکه یه جنگنده رو محدود به آب نشین بودن بکنن زیاد ارزش نداره ولی اگر این قابلیت آب نشینی رو طراحی پرنده های عادی هم لحاظ بکنن ارزشمنده مثل شینوک ها و سیکورسکی های نیروی دریایی که در مواقع عملیات یا شرایط اضطراری بتونن موقتا روی آب شناور بمونن تا کمک برسه ...
  15. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «حذف افراد خود و تسویه حساب های درون تشکیلاتی» اختصاص داد. علی زرکش یزدی فرجام یک بی فرجام (بخش سوم) علی زرکش یزدی از اعضای سازمان مجاهدین خلق [منافقین] بود. بعد از کشته شدن موسی خیابانی در ۱۹ بهمن ۱۳۶۰، فرماندهی نظامی سازمان در داخل ایران را عهده‌دار شد. مدتی قائم‌مقام مسعودرجوی و عملا نفر دوم سازمان بود، اما به دلیل مخالفت با انقلاب ایدئولوژیک رجوی، پس از چندی مغضوب گردیده و توسط رجوی به اعدام محکوم گردید. وی و همسرش در عملیات مرصاد (فروغ جاویدان) کشته شدند. [ویکی پدیا] جلسه دادگاه علی زرکش (اعدام فقط به این دلیل که مسعود می گوید!!!) آخرین تصویر از مهین رضائی (همسر علی زرکش) پیش از کشته شدن در مرصاد پیش از این گمان می کردم که در پایان تابستان ۶۱ با از بین رفتن اغلب خانه های تیمی، رجوی مجبور شد باقیمانده افراد را از ایران خارج کند اما با خواندن بخشی ازخاطرات هادی افشار به این نتیجه رسیدم ؛ بازهم هنوز خوی و خصلت رجوی را به خوبی نشناخته ام. چرا که متوجه شدم او باز هم اصرار به ماندن در ایران و ادامه کشت و کشتار و خط ترور داشته و [طبق ادعای افشار] تنها کسی که در برابر او ایستاده علی زرکش بوده است و یکی از علت های برکناری و پایمال کردن او ؛ خروجش از ایران و داشتن ایده ای خارج از طرح و نظر رجوی بوده است. رجوی هم با رذالت عجیب و غریبی که ظاهرا فقط و فقط مختص به خود اوست ، او را به اعدام محکوم و سپس او را سربه نیست کرد. به همین دلیل از شما می خواهم که در ادامه بررسی فراز و فرود علی زرکش و برای پی بردن به جزئیات بیشتر ماجراهای درونی «فرقه رجویه» مطالب زیر را مطالعه نمایید تا شاید بیشتر با نیات پلید قلبی رجوی و هوادارانش در فرقه آشنا شوید. بخشی از شرح وضعیت او را مستقیم از خاطرات هادی افشار از اعضای قدیم مرکزیت سازمان می آورم: خلاصه جلسه دادگاه زرکش به روایت هادی افشار چند ماهی از آغاز انقلاب ایدئولوژیک نگذشته بود که تعدادی از فرماندهان دست چین شده فرقه را با عجله از منطقه [منظور ترکیه و عراق است] به پاریس فرا خواندند. کسی نمی دانست که موضوع از چه قرار است تا اینکه وارد سالن نشست شدیم. طبق معمول «خانم و آقا» آن بالا نشسته بودند و مسعود رجوی اعلام کرد که علی زرکش به جرم خیانت هایی که مرتکب شده، در دفتر سیاسی به اعدام محکوم شده است. ما (همگی) همچون اهالی کره شمالی، در تائید تصمیم گرفته شده شروع به کف زدن کردیم و درست در همین هنگام مهدی ابریشمچی با یکی دو نفر دیگر، علی زرکش را از در کنار سن به داخل آوردند. علی زرکش فکر کرد که افراد به خاطر او کف میزنند و لذا دستش را به علامت پاسخ دادن بلند کرد و کف زدن هم تمام شد (خواستم در جریان فضا باشید) شاید او در لحظه فکر کرده بوده که مورد عفو! قرار گرفته و حال صحنه عوض شده است. بعد در حضور خودش ، محاکمه اش شروع شد [جالب است که اول به اعدام محکوم شده و بعدا محاکمه برگزار شده است]. کمی مسعود رجوی صحبت کرد، مقدار بیشتری مریم قجر، بلبل زبانی کرد و اگر اشتباه نکرده باشم مهدی ابریشمچی هم به عنوان مستنطق سوژه توضیحاتی داد. علت اینکه گفتم بلبل زبانی کرد این بود که در آن روزگار کسی او را نه به رسمیت می شناخت و نه جایگاهی برای او تصور می شد، همگی او را به چشم یک عروسک و ویترینی برای خالی نبودن عریضه نگاه می کردند. واقعیت سال های بعد هم نشان داد که این احساس کاذب نبوده است. حال در چنین جلسه مهمی که قرار بود جانشین مسئول اول سازمان اعدام شود، هیچ جایی برای سخن گفتن مریم قجر وجود نداشت اما بیشترین سخنرانی را او کرد، فضای موجود و فضای سخنان وی تنها این احساس را القاء می کرد که گویا زنی در یک دعوای خانوادگی از شوهرش دفاع می کند. جلسه در دو قسمت برگزار شد، قسمت اول که با حضور متهم بود نسبتا کوتاه بود و نه از متهم خواسته شد و نه به او اجازه صحبت داده شد و در قسمت دوم در غیاب متهم هر کس (منجمله اینجانب) هر حرف مربوط یا نامربوط و لنگه کفشی را که پیدا می کردیم نثار او می نمودیم. اما حرفها و اتهاماتی که به علی زرکش نسبت داده شد و بر مبنای آن حکم اعدامش صادر شده بود به قرار زیر است که این حرفها با جو سازی و هیاهوی فراوان همراه بود. اتهامات همین سه قلم بودند و چیزی بیش از آن نبود، اما در میان صحبت ها نکات زیر هم مطرح شد که اصل قضیه در آنها نهفته است: اگر چه جملات کوتاه است اما به راحتی قابل فهم است که حرف این بود: «می ماندی و کشته می شدی» بقیه توضیحات و برداشتها را با توجه به سابقه این فرد بر عهده شما می گذاریم. همانطور که در خلال نوشته توضیح دادم این جلسه به منظور تائید حکم اعدام توسط مرکزیت سازمان برگزار شده بود، حکم اعدام در نشست دفتر سیاسی صادر شده بود و در این جلسه فقط باید مورد تائید قرار می گرفت. جریان از این قرار بود که علی زرکش به عنوان فرمانده داخل کشور به چشم دیده بود که امکان ادامه عملیات و خط به اصطلاح مبارزه مسلحانه وجود ندارد، آنها که خود از بالاترین امکانات حفاظتی، مالی، خانه و پایگاه و امکانات جابجایی برخوردار بودند، دیده بودند امکان دوام آوردن نیست و هر روز تعداد بیشتری کشته می شوند و به همین خاطر تصمیم به خروج از ایران می گیرند. و این داستان در فرقه همواره ادامه دارد ... ... پایان (*) : واژه «سکتاریسم» را بیشتر چپی‌ها و کمونیست‌ها به کار می‌برند؛ از این رو تعریف سکتاریسم از دید آن‌ها در این‌جا نقل می‌شود: «سکتاریسم یعنی بریدن از توده‌ها و تبدیل شدن به یک دسته جدا از خلق». این لغت از واژه «سِکت» مشتق شده و به معنای فرقه، گروه، دسته کوچک و «در بروی خود بسته» و «جدا از مردم» استعمار شده‌است. جلو دویدن یا عقب ماندن از توده‌های مردم از ویژگی‌های سکتاریسم است. سکتاریسم زائیده جمود و دُگماتیسم و چپ روی است و در پوسته تنگ خود می‌تند و با زندگی و توده مردم هرگونه تماس و ارتباطی را قطع می‌کند و به محافظه کاری و تحریف اصول و فراموشی پروسه‌های اجتماعی می‌انجامد. ========================== این سه پست رو بطور ویژه تقدیم می کنم به @AdmiralErfan عزیز که ارسال این سه پست بخاطر درخواست ایشون زودتر ارسال شد (خودم تصمیم داشتم که پست های مربوط به ماجرای زرکش را بعد از بررسی عملیات فروغ ارسال کنم) ========================== پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پی.نوشت 2 : پس از پایان سه گانه «فراز و فرود علی زرکش» ؛ ان شاء الله در پست بعدی ، به «ماجراهای خیانت بار فرقه رجوی در عراق» و در خلال جنگ 8 ساله خواهیم پرداخت. .
  16. 1 پسندیده شده
    حق با شماست فلفسه طراحی سوخو 30 با میراژ فرق داره ( به نظر من )یکی از دلایلی که نیروی هوایی مصر و سوریه شکس خوردن از بین رفتن رادارهای هست و با توجه به اینکه خلبان ها تو این کشور از طریق اپراتورهای رادار هدایت میشدند نتونستن در برابر نیروی هوایی اسراییل عملکرد خوبی داشته باشند برای همین روسها تو سوخو 27 و کلا خانواده فلانکر دنبال رادارهای قوی بود که بتونه این مشکل را حل کنه میراژ شش ونیم تن و سوخو 8 تن سلاح را می تونه با خودش حمل کنه رادار rdm در سال 1980 تست هاش شروع شد رادار rdy2 در سال 1996 عملیاتی شد اما این رادار قابلیت sar و تشخیص اهداف زمینی متحرک و ساکن را هم داشت ایا رادار سوخو 27 توان درگیری با اهداف دریایی را داشت ؟؟ در صورتی که میراژ 2000 این قابلیت راداشت شکی نیست که رادار زاسلون بسیار توانمند بوده دارای 1700المان گیرنده داشته رادار زاسلون تو 1.2 میلی ثانیه می تونسته شیفت فازی بده امواج خودشو را عوض کنه تو اون زمان فکر نکنم به راحتی میشده روی این رادار اختلال ایجاد کرد هر چند میراژ هم یک مجموعه جنگ الگترونیک داشته که میتونسته دکوی پرتاب کنه و اهداف فریبنده درست کنه برای برد رادار هم نوشته زاسلون هدفی با سطح مقطه 16 متر مربع را از 200 کیلومتری شناسایی می کنه و هدفی با سطح مقطع 3 متر مربع را تو 35 کیلومتری(منبع) میراز هدفی با سطخ مقطع 5 متر مربع را از 95 کیلومتری حالا نمیدوم چطوری این دو تا رادار را میشه مقایسه کرد البته اینو شما در نظر بگیرید اکثر رهگیرهایی که تصاویرشون تو اینترنت منتشر میشه از نیروی هوایی روسیه جنگنده های اونها مجهز به موشک های ار 73 هستند که مال دهه 80 هست و یا موشک ار 27 که یک موشک هدایت نیمه فعال هست ما می تونستیم گزینه های بسیار خوبی از روسیه بخریم که به هر دلیلی نشده میل 17 میل 35 تانک تی 90 یا محصولات دیگه اما به هردلیلی (آموزش نیرو یا کیفیت تسلیحات یا ....) عملکرد تسلیحات فرانسوی موفق تر بوده
  17. 1 پسندیده شده
    تجمع ارتش تاجیکستان در نوار مرزی با افغانستان
  18. 1 پسندیده شده
    امکانات نیروی هوایی ایران در زمیته دفاع هوایی به علت داشتن هواپیمای اف 14 و موشک فونیکس در زمان شروع جنگ از تکنولوژی روز دنیا جلوتر بود که البته با خرید اواکس و تعداد بیشتری اف 14 قرار بود کاملتر شود. ولی در زمینه تهاجمی در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 امکاناتی در دنیا به وجود امد که ما فاقد ان بودیم و یا در حد بسیار ابتدایی از ان برخوردار بودیم. موشک های ضد رادار قلاف های اخلالگر بمب های هدایت لیزری موشک های کروز ضد کشتی و .. ما دارای قلاف های اخلال گر و بمب های هدایت لیزری بودیم ولی همگی متعلق به نسل های اولیه ان بودند. در جنگ خلبانان ما برای حمله دقیق ارتفاع کم مکردند و اقدام به پرتاب بمب می کردند در حالیکه تحت تهدید پدافند متخاصم بودند. درصورتیکه اگر امکانات لازم را می داشتند ابتدا با موشک های ضد رادار و اخلال گرهای ضد راداری اول پدافند حریف را از کار می انداختند سپس با بمب های هدایت شونده لیزری و موشک های دوربرد تر به هدف از ارتفاع بالاتر حمله میکردند. حملات ما به کشتی ها هم با استفاده از موشک های هدایت اپتیکی بود و فاقد موشکی مثل اگزوست بودیم. خلبانان ما مجبور بودند بر روی کشتی دشمن شیرجه رفته و اقدام به قفل اپتیکی و شلیک کنند. کلا نیروی هوایی ما نیروی هوایی به روزی بود ولی زمانیکه این امکانات داشت تازه در دنیا متداول می شد ارتباط ما از لحاض خرید سلاح با دنیا قطع شد و میشود گفت روش های تهاجمی ما مربوط به یک نسل پایین تر از روش های روز دنیا بود. هواپیماهای برد بلند مثل اف 111 هم نداشتیم و حمله به عمق خاک عراق مانند حمله به اچ 3 با سوختگیری های متعدد که اکثرا امکانپذیر نبود، ممکن می شد. به هر حال اینها ضعف های ما بود که همگی به وسیله ارتش شاه تشخیص داده شده بود و در صدد رفع انها بودند که انقلاب شد
  19. 1 پسندیده شده
    در باب اینکه چرا کشور روسیه که سازنده جنگنده میگ 35 هست اون رو به طور گسترده به کار نمی گیره: اولا سیاست بکار گیری محصولی در داخل و یا برای صادرات ممکنه فرق داشته باشه. میگ 35 اگه تمرکز کنه باید بره به سمت صادرات و ارتقای این فناوری. در مورد استفاده در داخل اولا بعنوان یک جنگنده مولتی روز میگ 35 در مقابل سوخو 35 حرف زیادی برای گفتن نداره. بعنوان یک رهگیر هنوز میگ 31 قدرت بیشتری در حفاظت از مرزهای این کشور داره، از نظر پنهانکاری با سوخو 57 قابل مقایسه نیست، از نظر برد عملیاتی و ... هم با سوخو 30 و 35 توان رقابت نداره فعلا. ولی برای کشورهایی نظیر ایران که در نیروی هوایی اونها یک جنگنده نسل 4++ وجود نداره همچین جنگنده ای اگرچه در حد سوخو 30 یا 35 نیست ولی باز غنیمته. هم میتونه موقتا این ایراد بزرگ نیروهای نظامی مارو حداقل در بعد دفاع هوایی و نه تهاجم (کامل) بپوشونه. از طرف دیگه شرکت میگ دوران رونق خودشو نمیگذرونه که به مانند شرکت سوخو صف فروش محصولاتش پررونق باشه. میشه همون سیاستی رو در مورد میگ 35 به کار برد که در خرید اف 14 به کار بردیم و حتی در طراحی و ساخت جنگنده نسل پنجم شرکت میگ سهیم باشیم و فناوری اون رو در کنار میگ 35 به داخل انتقال بدیم. معمولا تغییرات بزرگ در گروی استفاده از همین شرایط بحرانیه و ما چه در خرید اف 14 و چه میگ 29 و سوخو24 این تجربه موفق رو داشتیم چرا برای بار سوم تکرارش نکنیم؟
  20. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدا لازم است برخی مفاهیمی که در تایپک بیان خواهد شد تعریف شود که دوستان و خوانندگان عزیز دچار ابهام نشن مفهوم مادون قرمز تصویری از دوربین‌ حرارتی که بر اساس ثبت امواج مادون قرمز کار می‌کند. به طور کلی اشیاء یا چشمه‌های مختلف، امواج مادون قرمز را در طیف وسیع طول موجی ساطع می‌کنند. سنسور‌ها و آشکارسازهای توسعه پیدا کرده توسط دانشمندان تنها قادر هستند ناحیه طول موجی خاصی را پوشش دهند. از این حیث، جهت راحتی کار و استاندارد‌سازی، دانشمندان ناحیه مادون قرمز را به زیرناحیه‌هایی به قرار زیر تقسیم‌بندی کرده‌اند. توجه داشته باشید که جدول زیر کلی‌ترین تقسیم‌بندی است. لازم به ذکر است که دو ناحیه NIR و SWIR در برخی مراجع به مادون قرمز بازتابی (reflected infrared) موسوم هستند. همچنین دو ناحیه NWIR و LWIR، مادون قرمز حرارتی (thermal infrared) خوانده می‌شوند. همچنین طبق استاندارد جهانی ISO 20473، ۳ زیر ناحیه زیر را داریم. در ادامه به تفاوت بین ناحیه های مختلف می پردازیم مادون قرمز کوتاه طول موج ، یا SWIR ، به طور معمول به عنوان 0.9 -- 1.7 میکرومتر طول موج محدوده تعریف شده است. دوربین های SWIR به طور کلی مزایای قابل توجهی در مقایسه با سایر دوربین ها (MWIR/LWIR) دارند. این دوربین ها این توانایی را دارند که جزئیات بسیار بشتری از سوژه را که پشت مه دود، ابرها، پنهان شده اند نشان بدهد. دوربین های SWIR تنها فناوری طول موج هستند که می توانند به پوشش ابر نفوذ کنند و تصویر روشنی را ضبط کنند. مادون قرمز طول موج میانی (MWIR) دوربین های موج میانی به عنوان سیستم های تشخیص برای نشت گاز استفاده می شوند که برخی از آن ها برای چشم انسان کاملاً نامرئی هستند! MWIR به طور معمول به عنوان محدوده طول موج ۳٫۰ – ۵٫۰ میکرومتر تعریف می شود. این دوربین ها قادرند کوچکترین نشتی گاز را به همراه نوع آن علاوه بر دما تشخیص بدهند. این نوع از دوربین ها جزئیات و مشخصات بسیار کاملی از سوژه ارائه می دهند. طول موج بلند مادون قرمز (LWIR) دوربین های بلند طول موج مادون قرمز دستگاه های اولیه مورد استفاده در شیوه های بازرسی دما هستند این دوربین ها پرکاربردترین نوع دوربین ها هستند که در کاربردهای خانگی صنعتی و هواپیماهای بدون سرنشین استفاده می شوند LWIR به طور معمول به عنوان محدوده 8.0 – 14.0 میکرومتر طول موج تعریف شده است. طول موج بلند مادون قرمز رایج ترین شکل استفاده شده از فن آوری مادون قرمز است. تصویرگرهای LWIR دماهای تابشی را تشخیص می دهند که نشان دهنده اطلاعات مهم به اپراتور است نشانگرهای لیزرهای دو رنگه این نوع از لیزرهای از دورنگ استفاده می کند. یکی به صورت کد گذاری برای معرفی هدف به موشک یا بمب و دیگری برای شناسایی اهداف ماموریت های Intelligence, Surveillance and Reconnaissance (ISR)( هوشیاری نظارت و شناسایی) در این نوع از عملیات ها فرماندهان رفتارهای ( شامل حرکات تجهیزات فرکانس هایی رادیویی و ..) دشمن را برای مدتها در زیر نظر دارند و با توجه به اونها رفتارهای دشمن را رمز گشایی می و تصمیم مناسب با هر نوع عملیات دشمن را میکیرند. حالا به بحث اصلی یعنی غلاف هدفگیری لایتینگ می پردازیم غلاف هدفگیری لایتینگ این پاد با کد AN / AAQ-28 در نیروی هوایی آمریکا استفاده می شود . محصول مشترک شرکت رافائل اسراییل و نورث گرومن آمریکا هست و هواپیما را قادر می کد تا از سلاح های هایت شونده توسط مهواره و یا لیزر در تمام شرایط آب و هوایی استفاده کند . این غلاف در عمر بیشتر از 20 ساله خود حدود یک میلیون ساعت تجربه عملیاتی در نقاط مختلف دنیا داشته داشته که با دقت بیشتر از 95 درصدتوانسته اهداف مختلف را منهدم بکند. LITENING یک غلاف هدف ماژولار است است که به خارج هواپیما متصل می شود. غلاف هدف گذاری شامل یک سنسور مادون قرمز (FLIR) با وضوح بالا و رو به جلو است که تصویر مادون قرمز هدف را برای خدمه هواپیما نمایش می دهد. جزئیات اجزا تشکیل دهنده پاد علاوه بر این دارای یک دوربین CCD است که میدان دید بسیار گسترده ای دارد و همچنین داراری یک سنسور برای هوایت اینرسایی می باشد. غلاف مجهز به یک نشانگر لیزر برای هدایت دقیق مهمات هدایت شونده با لیزر است همچنین از یک لیزر فاصله یاب برای ناوبری دقیق استفاده می کند . این لیزر قادر است به صورت خودکار با توجه به ارنفاع هواپیما سرعت و یا مانور اهداف را شناسایی کند و روش مناسب برای حمله به هدف و زمان ازاد سازی تسلیحات را مشخص کند. علاوه بر این این پاد می تواند اهدافی که توسط سایر منابععلامت گذاری شده باشد را شناسایی و در صورت لزوم حمله کند. طرح این غلاف در شرکت صنایع پشرفته رافال آغاز شد و در سال 1995 شرکت نورث گرومن آمریکایی حاضر به همکاری برای توسعه بیشتر و فروش آن شد. مدل ها Litening II / ER / AT اولین بروز رسانی جهت این پاد در سال 1999 با استفاده از تکنولوژی های جدید شناسایی مادون قرمز و نشانگرهای لیزری و بروز رسانی نرم افزار انجام شد. در سال 2001 سنسور مادون قرمز که تصویری با وضوع 259*320پیکسل تولید می کرد با نسل جدید سنسورهای مادون قرمز که وضوح 512*640 را ارائه می کردند تعویض شد همچنین از لنز هایی با دامنه دید بالاتر استفاده شد . این نوع به نام LITENING ER شناسایی می شود. همچنین در سال 2003 نسل جدید نشانگرهای لیزری روی این پاد نصب شد که اجازه نشانه گذاری همزمان چند هدف را می داد به این مدل LITENING AT گفته می شود. همچنین در بروز رسانی های بعدی مجهز به سیستم های مدیریت میدان نبرد و ارتباط امن دوطرف شد. LITENING G4 تحویل آن به نیروهای آمریکایی در سال 2008 آغاز شد ، این مدل سنسورهای جدیدی را برای بهبود شناسایی هدف و سایر ویژگی های پیشرفته شناسایی و شناسایی هدف اضافه کرد. در این نسل از نرم افزارها پردازش تصویر جهت بهبود کیفیت تصویر و بزرگ نمایی تصاویر به همراه یک الگوریتم برای تحلیل رنگ های موجود در هدف و سنسور های جدید 1K*1K مادون قرمز استفاده شده . با توجه به ماژولار بودن این غلاف سایر مدل ها قابلیت ارتقا به این مدل را دارند . دانمارک اولین مشتری بین المللی این غلاف هست هندوستان هم 150 تا از این مدل را برای نصب روی سوخوهای 30 و میگ های 29 سفارشداده. LITENING SE عمده ارتقا های انجام شده روی این مدل به روز رسانی نرم افزار ها و سیستم ها جهتارتباط دو طرفه و مدیریت میدان جنگ و از طرف دیگر تحلیل خسارات وارد آمده به هدف هست.. LITENING 3 این مدل قابلیت تصویر برداری و نقشه برداری از فاصله دور با وضوح بالا را دارد. این مدل در تایفون های نیروی هوایی انگلستان و تجاس های هندی قرار هست استفاده شود. طرح های آینده استفاد از دوربینها با رزولیشن بسیار بالا همچین استفاده از سنسورهای مادون قرمز MWIR , SWIR که اجازه تصویر برداری از اهداف که حتی پشت ابر پرده دود یا مه پنهان شده اند . استفاده از سیستم های ارتباط چند بانده که عمل اختلال روی آن را بسیار دشوار می کند . همچنین استفاده از لیزر دو رنگه و لیزر با قابلیت رهگیری همزمان چند هدف . این مدل قابلیت تولید تصاویر رنگی و شبیه سازی سه بعدی تصاویری هست که توسط دوربین ها ضبط می شوند . همچنین قابلیت تصویر برداری رادار با وضوح بالا و جمع آوری علائم الکترونیکی تجهیزات دشمن هم به آن اضافه شده . علاوه بر این نسل جدید این پاد قابلیت ناوبری را هم دارند . قابلیت ISR هم به این نسل داده شده فریب و پنهان کردن ادوات این نسل یه خاطر سنسورهای بسیار پیشرفته مادون قرمزی که برای اولین بار روی یک پاد عملیاتی شده دشوار می باشد و این پاد می تواند از روی گازهای خروجی از منابع مختلف اهداف را شناسایی کند مشخصات طول : 2.2 متر قطر: 406/0 متر وزن : 208 کیلوگرم جنگنده هایی که این پاد روی انها استفاده شده : کشورهای استفاده کننده به همراه مدل جنگنده : استرالیا روی جنگنده اف 18---- برزیل روی جنگنده های F5M,AMX,C-390----کلمبیا بر روی هواپیمای کفیر----دانمارک روی جنگنده های F16----شیلی روی جنگنده F16----جمهوری چک روی جنگنده های JAS39 , L-159----مراکش جنگنده های F5 , F16----فنلاند روی جنگنده F18----آلمان روی جنگنده های TORNADI, TYPHOON----یونان F4----مجارستان JAS 39----اندونزی F16----هند روی جنگنده های MIG29-TEJAS-JAGUAR-SU30-MIRAGE200----اسراییل F15-F16----ایتالیا AMX- AV8,TORNADO----قزاقستان SU27----هلند F16----پرتقال روی جنگنده F16----رومانی روی جنگنده MIG 21----سنگاپور روی جنگنده اف 16----انگلستان روی جنگنده TYPHOON----فریقای جنوبی روی JAS-39----سوئد روی جنگنده JAS-39----اسپانیا AV-8,F15,TYPHOON----تایلند روی جنگنده JAS 39----ترکیه روی F4----نیروی هوایی امریکا F16-F15 - B52,A10----نیروی دریایی امریکا AV-8,EA6,F18----ونزوئلا F16 منبع 1 منبع 2 منبع 3 منبع 4 منبع 5 منبع 6
  21. 1 پسندیده شده
    در مورد جنجال صهیونیستها در مورد قدرت پهپادی ایران (در هماهنگی با برخی فرماندهان ارتش آمریکا) چند هدف دنبال میشه: 1.یک باجگیری مجدد در آستانه مذاکرات وین 2.دریافت یک بودجه کلان دیگه مشابه بودجه مربوط به سامانه گنبد آهنین اینبار به بهانه کمک به دفاع اسراییل در برابر پهپادها 3.دریافت کمکهای فنی و همکاری ها با شرکت های نظامی آمریکایی به شکل نامحدود و رایگان 4.دخیل کردن کشورهای عربی برای احتمالا استقرار یک شبکه یکپارچه به منظور هشدار زودهنگام برای دفاع از تل آویو و سرزمین های اشغالی (اعراب با فشار آمریکا چاره ای نخواهند داشت که به سکوی دفاعی این رژیم مبدل بشند) به هر حال این مسیر قطعی است و این رژیم هم بودجه های خودش ار دریافت میکنه و ایران از همین حالا باید به فکر یک سلاح پیش روتر باشه. فعلا کار روی سلاح های مافوق صوت شاید از دسترس ترین گزینه هایی باشه که در جهان عملی است و امکان رسیدن بهش شاید وجود داشته باشه.
  22. 1 پسندیده شده
    فالکروم های سوری بیلان گذشته ... نگاهی به آینده با فروکش نمودن نسبی جنگ داخلی طولانی در سوریه ( تا این تاریخ ، 19 ماه مه 2021 ) نیروی هوایی ارتش عربی سوریه باردیگر توجه خود را بر روی توسعه قابلیتهای رزم هوایی برای مقابله با تهدیدات در شمال (ترکیه ) و جنوب ( اسراییل ) متمرکز نموده است . نیروی هوایی سوریه ، جدا از رهگیرهای سنگین میگ-25 که تصور نمی شود ،بدون مدرنیزه سازی جامع ، توانایی رویارویی با تهدیدات فعلی را داشته باشد ، در عین اینکه هزینه های علمیاتی آن برای دولت فعلی سوریه که از پتانسیل مالی قابل توجهی برخوردار نیست ، به احتمال بسیار زیاد ، رویکرد افزون تری را به منظور افزایش کمیت ناوگان جتهای میان وزن میگ-29 خود در پیش خواهد گرفت . در این میان ، برخی از منابع غیر رسمی اطلاعاتی براین باورند که نیروی هوایی این کشور از سال 2019 نه تنهاسرمایه گذاری جدیدی برای بخدمت گیری نسخه های پیشرفته تری از فالکروم ، نموده ، بلکه درصدد است تا با مدرنیزه سازی ناوگان موجود خود که یادگار همپیمانی با اتحاد شوروی در دوران جنگ سرد است ، سطح آمادگی رزمی خود را افزایش دهد . نیروی هوایی سوریه ، قبل از دریافت نخستین جنگنده های میگ-29 خود در اواخر دهه هشتاد میلادی ، یکی از مهمترین کاربران جت بال متغییر میگ-23 فلاگر روسی بشمار می آمد و در واقع ، کشوری محسوب می شد که از سال 1974 نزدیک به 150 فروند از این جت رزمی را بخدمت گرفت . این جتها شامل نسخه های ضربتی MIG-23BN و همچنین نسخه های پیشرفته برای رزم هوایی فلاگر شامل MIG-23ML و MIG-23MLD می گردید. اما با متوقف شدن خط تولید فلاگر در سال 1985 ، میگ-29 بصورت خودکار به جایگزین طبیعی مشتریان محصولات روسی تبدیل گردید و بخش قابل توجهی از کشورهای همپیمان یا دوست از کره شمالی تا سوریه ، ایران و عراق به نسخه پایه فالکروم (MIG-29A) به این جنگنده مسلح شدند. فلسفه طراحی فالکروم نیز به گونه ای بود که می بایست با جتهای همتراز غربی ( اف-16 و اف-18) وارد نبرد می گردید . این جنگنده پس از اتحاد دوآلمان ، بخدمت لوفت وافه درآمد و در مقابل جتهای رزمی غربی مورد ارزیابی قرار گرفت و نشان داد که با مسلح شدن به موشکهای R-73 مزیت بسیار مهمی را در نبردهای رودرو ( داگفایت) کسب می کند . جتهای رزمی F-16I سوفا نیروی هوایی ارتش عبری با این حال ، فروپاشی اتحاد شوروی ، برنامه درازمدت مدرنیزه سازی نیروی هوایی سوریه را دچار اختلال نمود و اثر بخشی رزمی این نیرو را چنان تضعیف نمود که اثرات آن تا امروز بهبود نیافته است . هنگامی که شوروی از میان رفت ، نیروی هوایی سوریه تنها 5 اسکادران عملیاتی خود را به جتهای رزمی جدید مجهز کرده بود که می توانست با جتهای نسل چهارم غربی وارد نبرد شود که این شامل 30 فروند جنگنده MIG-29A و 30 فروند میگ-25 می شد . ولی با کاهش قدرت مسکو ، تعیین قیمتهای دوستانه برای سلاح های روسی به پایان رسید و این امر بصورت خودکار کاهش ساعات پروازی و نرخ عملیاتی بودن ناوگان بزرگ جتهای میگ-21 و 23 را در پی داشت و متعاقباً شانس جایگزینی با جنگنده های جدیدتر میگ-29 را بسرعت کاهش داد . در آنسوی جریان ، نیروی هوایی روسیه بدلیل شرایط وخیم اقتصادی ، بالاجبار بخش بزرگی از ناوگان 700 فروندی فالکروم های خود را بحالت ذخیره درآورد ، تولید آن را متوقف و برنامه های مربوط به مدنیزه سازی جتهای میگ-23 شامل تجهیز این جنگنده های به رادارهای جدید و مهمات پیشرفته نیز بطور کامل بحالت ایستا درآمد . اما امروز ، سوریه با تهدیدات قابل توجهی از سوی همسایگانش از جمله اسراییل و ترکیه روبرواست که ستون فقرات آن را جتهای بروزرسانی شده اف-16 و تعداد کمتری اف-15 ( برای نیروی هوایی عبری ) تشکیل میدهد . با توجه به این مساله ، ناوگان فعلی نیروی هوایی سوریه بر روی کاغذ ، توانایی رویارویی با جتهای اف-16 را خواهد داشت ، هر چند بدلیل قدیمی بودن ، شانس قابل توجهی را برای مقابله با نمونه های پیشرفته نیروی هوایی ترکیه و اسراییل ندارند . علاوه براین ، با محدود شدن آموزش خدمه سوری و همچنین عدم وجود هواگردهای هشداردهنده وضعیت برای این نیرو بسیار وخیم تر خواهد شد . در نتیجه نیروی هوایی این کشور درصدد است تا در مرحله اول ، برای بروزرسانی فالکروم های موجود و سپس خرید جنگنده های جدید سرمایه گذاری نماید . بدین ترتیب ، سوریه پس از یک وقفه طولانی در تحویل جتهای جدید ، درسال 2020 نخستین جنگنده های جدید میگ-29 خود را تحویل گرفت ، در حالی که پیش از این گزارش شده بود اندکی قبل از شروع درگیریها ، نیروی هوایی سوره تعدادی میگ-29 ام و تعدادی میگ-29 اس ام تی را دریافت نموده که گفته میشود بصورت رایگان ارتقاء داده شده است . میگ-29 اس ام تی ، گونه ای برگرفته از نسخه A است که عملکرد آن تا گونه ام ارتقاء یافته ، ازجمه اضافه شدن رادار ژوک-ام.ئی که آگاهی موقعیتی بهتری را برای خلبان فراهم می آورد . علاوه براین ، سامانه کنترل هوتاس و نمایشگرهای کریستال مایع چند منظوره خدمه را برای اجرای ماموریتهای هوابه زمین ، تواناتر می سازد . در واقع ، میگ-29 اس ام تی ، درصورت تبدیل شده به ستون فقرات نیروی هوایی سوریه ، نقاط قوت برجسته تری از جمله ظرفیت سوخت داخلی بیشتر و به تبع ان برد افزون تر ( تا 2100 کیلومتر ) را برای این نمونه فراهم می آورد که در مقایسه با برد رزمی نسخه A به مراتب بیشتر است . وزن اضافی ناشی از میزان سوخت اضافه شده ، با تطبیق پیشرانه های نسخه سوم RD-33 که هرکدام 81 کیلونیوتون رانش را تولید می کنند ، جبران می گردد . همزمان با خرید نمونه های جدید ، نیروی هوایی سوریه بدنبال نوسازی ناوگان قدیمی فالکروم های خود است که تا پیش از این توانایی حمل و شلیک موشکهای راداری فعال R-77 را بدست آورده که این بدان معناست که خدمه سوری اکنون می توانند موشکهای "شلیک کن- فراموش کن" را با بردی مشابه AIM-120C ( مورد استفاده در ناوگان نیروی هوایی اسراییل ) و بسیار پیشرفته تر از نمونه های AIM-120B نیروی هوایی ترکیه بکار گیرند . علاوه براین ، در سالهای اخیر نشانه های عینی از کاربرد سامانه های جنگ الکترونیک محصول روسیه سفید (سامانه TALISMAN) در فالکروم های سوری دیده شده که براساس اطلاعات موجود یک سامانه جنگ الکترونیک پیشرفته برای رزم هوایی محسوب می شود که برتری محسوسی را نسبت به اف-16 های ترک به سوری ها می دهد . مجموع این تلاشها با سفارش جتهای جدید یاک-130 به روسیه به منظور ایجاد قابلیت تربیت خلبان در داخل تکمیل خواهد شد . غلاف تالیسمان و نیروی هوایی ارتش سوریه در مجموع ، علیرغم پیشرفت چشمگیر در حوزه نوسازی ناوگان میگهای-29 سوری و اضافه شدن نمونه های جدید به نیروی هوایی این کشور ، خرید نمونه های پیشرفته فالکروم نظیر میگ-35 بسته به وضعیت اقتصادی این کشور خواهد داشت . این عامل تعیین کننده میزان گسترش ناوگان رزم نیروی هوایی و همچنین ماهیت سفارشات آینده خواهد بود . پی نوشت : 1- بن پایه 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ مترجم : MR9
  23. 1 پسندیده شده
  24. 1 پسندیده شده
    این تصاویری که شما گذاشتید مربوط به جنگنده اف 7 هست
  25. 1 پسندیده شده
    از حمله 45 سال قبل اسرائیل به ناو آمریکا چه می دانید؟ دلایل این حمله چه بود؟ چرا آمریکا 45 سال در مورد این حمله سکوت کرد و اسرائیل نیز آن را تنها یک اشتباه خواند؟ در روز چهارم از جنگ شش روزه، کشتی جاسوسی "یو اس اس لیبرتی" به آرامی در حال حرکت در آب‌های بین‌المللی، در 14 مایلی شبه جزیره سینا بود. نیروهای مسلح اسرائیل نیز به سرعت در حال پیشروی در صحرای سینا در جستجوی یگان های ارتش مصر بودند که عقب‌نشینی کرده بود. "لیبرتی"، که در زمان جنگ جهانی دوم کشتی باری بود، به دست آژانس فوق سری امنیت ملی آمریکا به یک کشتی جاسوسی تبدیل و به پیشرفته‌ترین تجهیزات الکترونیکی شنود، رهگیری و ارسال امواج مجهز شده بود. این کشتی دارای آنتن‌ها و "گوش‌های" الکترونیک متعددی، از جمله TRSSCOMMبود، سیستمی که پیام‌های رهگیری‌شده را از طریق ارسال جریانی از مایکروویوها با استفاده ماه به عنوان واسط و رله، به واشنگتن می‌فرستاد. کشتی یو اس اس لیبرتی لیبرتی برای نظارت بر ارتباطات کشورهای در حال جنگ در سومین جنگ اعراب و اسرائیل به سرعت به سینا فرستاده شده بود. در ساعت 8 صبح، 8 ژوئن 1967، هشت هواپیمای جاسوسی اسرائیلی بر فراز لیبرتی، که پرچم آمریکا در ابعاد بزرگی بر روی آن در اهتزاز بود، به پرواز درآمدند. در ساعت 14 چندین جنگنده-بمب‌افکن میستر و میراژ 3 با ارتفاع کم به دفعات با موشک، ناپالم (بمب های آتش زا) و توپ به این ناو آمریکایی حمله کردند. این حملات هوایی 20 دقیقه به طول انجامید و بر آنتن‌های الکترونیکی و دیش‌های کشتی متمرکز بودند. لیبری آتش گرفت و به یک سو واژگون شد. 34 تن از خدمه کشته شدند و حدود 170 نفر نیز، از جمله کاپیتان کشتی، فرمانده ویلیام مک‌گوناگل، به شدت زخمی شدند. در ساعت 14 و 24 دقیقه، سه قایق اژدر به کشتی حمله کردند و لیبرتی را با گلوله های 20 و 40 میلیمتری به آتش کشیدند. در ساععت 14 و 31 دقیقه یک اژدر اسرائیلی به وسط کشتی، دقیقاً همان جایی که سیستم‌های جاسوسی ارسال امواج تعبیه شده بود اصابت کرد. در اثر این اقدام 25 آمریکایی دیگر نیز کشته شدند. تعدادی از مجروحان نیز بر اثر شدت جراحات طی ماه های بعد از حمله کشته شدند. ناوچه‌های توپدار اسرائیل دور تا دور لیبرتی را محاصره کردند و شروع به تیراندازی به خدمه کردند. در ساعت 15 و 15 دقیقه به خدمه فرمان تخلیه کشتی صادر شد. ناوهای جنگی اسرائیل شروع به تیراندازی به قایق‌های نجات مملوء از جمعیت کردند و دو قایق را غرق نمودند. درست وقتی دریانوردان آمریکایی داشتند قتل عام می‌شدند، فرمان لغو مأموریت نجات توسط ناو هواپیمابر ناوگان ششم ایالات متحده به طرز مرموزی از سوی کاخ سفید صادر شد. ساعتی پس از این حمله، ناوها و هواپیماهای جنگی اسرائیل بازگشتند. فرمانده مک‌گوناگل فرمان مقابله با مهاجمان و دفع حمله را صادر کرد. اما اسرائیلی که بیم رویارویی با ناوگان ششم ایالات متحده را داشتند محل را ترک کردند. بالگرد نیروی دریایی آمریکا در حال فرود بر روی کشتی لیبرتی پس از اتمام حمله اسرائیل در اثر این حمله اسرائیل، 43 دریانورد آمریکایی کشته شدند و 171 نفر از 297 خدمه کشتی زخمی شدند. این بالاترین میزان تلفات خدمه دریایی آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم بود. کمتر از یک ساعت پس از حمله، اسرائیل به واشنگتن اعلام کرد که نیروهایش "خطایی مصیبت‌‌بار" مرتکب شدند. بعدها، اسرائیل ادعا کرد که لیبرتی را با کشتی مصری "القصیر" اشتباه گرفتند. حال آن که هیچ شباهتی میان این دو کشتی وجود نداشت. کشتی مصری مخصوص حمل 2 هزار تن بار و کشتی لیبری مخصوص حمل 10 هزار تن بار بود. نام لیبرتی به وضوح روی بدنه آن نوشته شده بود و نیز دارای یک پرچم آمریکا با اندازه‌های استاندارد 5 در 8 فوتی بود. وزیر خارجه آمریکا، دین راسک، و رئیس ستاد ارتش، دریاسالار توماس مور، تأکید داشتند که این حمله عمدی بوده و هدف از آن غرق کردن لیبرتی بوده است. این موضوع در سه گزارش سیا نیز تصدیق شد. در یکی از این گزارش‌ها ادعا می‌شود که فرمان این حمله را خود وزیر دفاع اسرائیل، موشه دایان، صادر کرده بوده است. موشه دایان با وجود اطلاع از ماهیت آمریکایی لیبرتی، دستور حمله به آن را صادر کرد برخلاف موارد مشابه، یعنی حمله کره شمالی به کشتی جاسوسی "پوئبلو"، حمله سهوی عراق به "یو اس اس استارک"، بمباران "یو اس اس کول" در عدن و تصادف هوایی آمریکا با چین که آمریکا، حمله به لیبرتی فوراً از سوی رئیس جمهور وقت لیندون جانسون و وزیر دفاع رابرت مک نامارا به سرعت خاموش شد. کاخ سفید و کنگره بی‌درنگ توجیه اسرائیل را پذیرفتند و موضوع را به حال خود رها کردند. اسرائیل بعدها خسارتی معادل 6 میلیون دلار به آمریکا پرداخت. بنا بر گزارش‌ها، دو خلبان اسرائیلی که حاضر به حمله به لیبرتی نشده بودند به 18 سال حبس محکوم شدند. محل برخورد اژدر زیردریایی اسرائیل به بدنه کشتی لیبرتی این کشتی که مجهز به پیشرفته‌ترین فناوری اطلاعاتی ارسال امواج بود 40 میلیون دلار قیمت داشت، اما در اثر این حمله 821 سوراخ در آن ایجاد شد و به قدری آسیب دید که دیگر برای مأموریت‌های عملیاتی قابل استفاده نبود و در سال 1970 اوراق آن به قیمت یکصد هزار دلار فروخته شد. اطلاعات زیر به تأیید اسرائیل رسیده است: الف. USS Liberty یک کشتی آمریکایی بود. در نتیجه، در جنگ بین اسرائیل و همسایگان عربش در ژوئن 1967 بی‌طرف بود. ب. در تاریخ 8 ژوئن 1967 کشتی لیبرتی در تمام مدت در منطقه آب‌های آزاد بود. ج. نیروهای اسرائیلی پیش از حمله مرگبارشان به لیبرتی از ملیت آن اطمینان حاصل نکردند. علامت GTR-5 و پرچم آمریکا به وضوع قابل تشخیص بود حدود ساعت 6 صبح 8 ژوئن 1967، یک هواپیمای شناسایی ناوگان اسرائیلی گزارش داد که "نوعی کشتی باری نیروی دریایی آمریکا" را درست خارج از شبکه پدافند راداری ساحلی اسرائیل با علامت "GTR-5" بر روی بدنه‌اش مشاهده کرده است. این گزارش بلافاصله هم به پایگاه نیروی دریایی اسرائیل و هم به ریاست اطلاعات نیروی دریایی اسرائیل فرستاده شد. در تمام این مدت پیش از حمله، هواپیمای شناسایی اسرائیل تقریباً هشت بار به طور منظم به موقعیت لیبرتی می‌رفت، اطراف آن پرواز می‌کرد و به پایگاهشان در اسرائیل بازمی‌گشت. اجساد قربانیان بر روی عرشه لیبرتی جزئیات این اتفاق هم در اسرائیل و هم در آمریکا مسکوت ماند. اسرائیل همواره ادعا می‌کند که لیبرتی را با یک کشتی مصری اشتباه گرفته و تصور می‌کردند کشتی در حال بمباران نیروهای اسرائیلی در حال جنگ در سینا بوده و خلبانانش هیچ کدام متوجه پرچم آمریکا نشدند. و دولت آمریکا نیز با این که تمامی شواهد موجود علیه این ادعا بود، بی‌هیچ سروصدایی این توجیه را پذیرفت. هیچ کشتی‌ای در تاریخ آمریکا تا کنون به اشتباه این قدر خسارت ندیده بود. با این حال دولت آمریکا در تمام مدت سعی کرد شدت این حمله را کم جلوه دهد و برای این که این ماجرا را تحت کنترل خود نگاه دارند اقدام به سانسور خبری کردند. بنا بر نسخه‌ای که مقامات دولتی از این ماجرا ارائه دادند، لیبرتی تنها سه بار و آن هم از فاصله بسیار دور توسط هواپیماهای اسرائیل شناسایی شده بود. به مردم آمریکا گفته شد که حمله هوایی تنها 5 دقیقه به طول انجامید و تنها یک اژدر به کشتی حمله کرد و بلافاصله دولت اسرائیل عذرخواهی کرد و پیشنهاد کمک داد. خروج اجساد کشته شدگان در حمله به لیبرتی - 34 آمریکایی در این حمله کشته شدند اما منتقدان همواره ادعا کرده‌اند که این حمله از پیش برنامه‌ریزی‌شده بوده و حقیقت سانسور شده است. در گزارش کمیسیون مستقل بررسی این پرونده در سال 2003 گفته شده است که حمله به لیبرتی "تنها حادثه دریایی جدی است که هرگز از سوی کنگره مورد بررسی دقیق قرار نگرفته است." دروغ هایی که به مردم آمریکا گفته شد "گري برومت"، افسر 21 ساله آمریکایی در تاریخ 8 ژوئن آن سال در عرشه ناو «USS Liberty» خدمت مي‌كرد. برومت مي‌گويد: «من امروز نسبت به زمان وقوع حادثه، ابهامات بيشتري دارم، چراكه امروز واقعيات بيشتري را از آن دريافته‌ام؛ اشتباهات زيادي انجام و دروغ‌هاي زيادي به مردم آمريكا گفته شده و آنان واقعيت حادثه را نمي‌دانند». دریاسالار توماس مورر ، رئیس پیشین عملیات دریایی ایالات متحده، در این باره می‌گوید: "من هرگز باور نکردم که مورد کشتی لیبرتی موردی از شناسایی اشتباه است. حرف احمقانه‌ای است. اسرائیل به خوبی می‌دانست این کشتی آمریکایی است... اگر کسی قادر به تشخیص لیبرتی نباشد، قادر به تشخیص کاخ سفید از بنای یادبود واشنگتن نیز نیست." دریاسالار توماس مورر: اگر کسی قادر به تشخیص لیبرتی نباشد، قادر به تشخیص کاخ سفید از بنای یادبود واشنگتن نیز نیست اسرائیل هیچ گاه توضیح نداد که چگونه به فرکانس‌هایی که کشتی ارسال می‌کرد دست یافته بود، و این که چرا این فرکانس ها را مسدود کردند (فرکانس‌های مصری کاملاً متفاوت بودند). آن‌ها هرگز توضیح ندادند که چرا هواپیماهایشان بی‌نام و نشان بود و این که چرا هیچ توجهی به پرچم آمریکا نکردند. پس از حمله، خدمه کشتی، موتور و تجهیزات رادیویی لیبرتی را تعمیر کردند و کشتی آرام آرام به سمت مالت رفت. آن‌چه بیش از همه سبب رنجش نجات‌یافتگان شده بود، سرپوش گذاشتن بر این موضوع از سوی دولت خودشان بود. به گفته یکی از این بازماندگان، جان هرانکووسکی، وقتی به جزیره مالت رسیدند خدمه را به چند گروه کوچک تقسیم کردند و مورد بازجویی قرار دادند. دریاسالار "ایساک کید" به خدمه هشدار داد که درباره این اتفاق با هیچ کسی هیچ حرفی نزنند. او گفت که این موضوع محرمانه است و "شما هرگز، هرگز درباره این موضوع با هیچ کس، حتی همسرانتان، نباید حرف بزنید. در غیر این صورت محاکمه می‌شوید و باید تا آخر عمر در زندان بمانید- و یا حتی بدتر از آن." هیچ یک از مقامات علاقه‌ای به انجام تحقیقات دقیق درمورد علت مشکلات ارتباطی کشتی در طول حمله اسرائیل از خود نشان نداد. تمامی آثار حمله بر روی کشتی- از جمله 820 سوراخ موشک و توپ- تعمیر شد و رویش را نیز رنگ زدند. خدمه را نیز یا به خانه فرستادند و یا به مأموریت دیگری اعزام کردند، گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است. اسرائیل پس از مدتی طولانی 3.5 میلیون دلار برای جبران خسارات مالی به خانواده‌های کشته‌شدگان و 3.5 میلیون دلار نیز به مجروحان داد، که البته بسیاری از آن‌ها حاضر به پذیرش این پول نشدند. در سال 1982 نیز، پس از آن که سناتور آدلای استیونسون تهدید کرد که تحقیقاتی را در این زمینه شروع خواهد کرد، اسرائیل ناگهان 6 میلیون دلار بابت خسارت کشتی و برای بستن پرونده یو اس اس لیبرتی پرداخت کرد. این اقدام به طور مؤثری جلوی تحقیقات سناتو استیونسون را گرفت و ماجرای این حمله خیلی زود به فراموشی سپرده شد. یا دستکم کنگره و کاخ سفید آن را فراموش کردند. اما بازماندگان آن حادثه را فراموش نکرده بودند. در سال 1980 کتابی با عنوان حمله به لیبرتی منتشر شد و بازماندگان نیز کم کم شروع به اطلاع‌رسانی درباره این موضوع کردند تا به هم‌وطنانشان بگویند که واقعاً چه بر سر هم‌قطارانشان آمده است. در همین مدت، اسرائیل نیز چهار گزارش از این حادثه منتشر کرد که با حقایقی که بازماندگان برملا کردند در تضاد کامل بود. تیتر یکی از روزنامه های آمریکا: "4 کشته در حمله اژدر اسرائیل به کشتی آمریکا" رسانه های آمریکا بنابر توافق مقامات بلندپایه این کشور، سعی در کم اهمیت جلوه دادن این حادثه داشتند بازماندگان این حادثه پس از انتقال به آمریکا ابتدا از سوی سازمان اطلاعات نیروی دریای و سازمان سیا تحت بازجویی های متعدد قرار گرفتند و به همه آن ها دستور داده شد در مورد این حادثه سکوت کنند و هیچ صحبتی درباره آنچه رخ داده است منتشر نشود. این سکوت تا سال ها ادامه داشت اما به تدریج شاهدان و بازماندگان این حادثه شروع به انتشار مشاهداتشان و شرح وقایع این حادثه کردند. یکی از مهم ترین افشاگری های بازماندگان لیبرتی، تفاوت روایت رسمی دولت آمریکا از حمله به لیبرتی با واقعیت بود. نکته قابل توجه نیز پوشش خبری رسانه ها بر اساس نسخه رسمی این حادثه بود که همگی آن را حمله ای کوتاه مدت و با تلفتی ناچیز مخابره کردند که اسرائیل نیز به سرعت متوجه اشتباه نیروهای خود شده و درصدد جبران بر آمده است. اما انتشار خاطرات و صحبت های بازماندگان حادثه همگی گویای این مطلب بود که این حمله با آگاهی کامل و تمام توان و با هدف نابودی لیبرتی و تمام خدمه آن بود. پس از حادثه لیبرتی، نظامیان بازمانده هریک به مأموریت در کشتی های دیگری اعزام شدند تا با تحت نظر بودن و گرفتن فرصت از آن ها، صحبتی در مورد لیبرتی مطرح نشود. در سال 1975 هفته نامه "اسپات لایت" شروع به انتشار برخی حقایق این حادثه برگرفته از اظهارات شاهدان آن کرد. مجروحان حمله به کشتی لیبرتی در قسمت پایین کشتی تحت مراقبت قرار گرفتند براساس این اظهارات، در مرحله اول حمله، آنتن ها و تجهیزات راداری کشتی هدف قرار گرفت و پرچم آمریکا نیز منهدم شد. کارکنان کشتی به سرعت پرچم دیگری را با هدف نشان دادن هویت آمریکایی لیبرتی جایگزین می کنند. اما هدف اسرائیل نابودی کامل کشتی با علم به آمریکایی بودن آن بود. پس از آن جنگنده ها و شناورهای اسرائیلی عرشه کشتی را با گلوله های آتش زا به آتش کشیدند که بسیاری از خدمه کشتی از جمله فرمانده لیبرتی کشته و بسیاری دیگر دچار سوختگی های بسیار شدید شدند. سپس قایق های مجهز به تیربار، مجروحان را نیز به گلوله بستند. نوع عملیات نمایانگر هدف اسرائیل بود؛ هیچ یک از سرنشینان کشتی نباید جان سالم به در می بردند. اقدام خصمانه اسرائیل و انفعال آمریکا اقدام اسرائیل در حمله به کشتی لیبرتی آمریکا از مصادیق آشکار "اقدام خصمانه" یک کشور علیه شهروندان و منافع کشور دیگر است. این اقدام نه تنها جنایت جنگی علیه 294 سرنشین کشتی، بلکه ورود آشکار به جنگ با دولت آمریکا بود که طبیعتا طبق قوانین بین المللی و منشور ملل متحد و قوانین داخلی آمریکا، پاسخ حمله به لیبرتی، حمله نظامی متقابل آمریکا به مواضع این رژیم بود. مقامات اسرائیل پس از این حمله، تقصیر را آشکارا بر گردن آمریکا انداختند و ژنرال "ئیفتاح اسپکتور" خلبان اولین جنگنده میراژ مهاجم به لیبرتی، صریحا اعلام کرد: " تا آنجا که من می دانم، در وهله اول این اشتباه از سوی کشتی لیبرتی بود که در آن منطقه حضور داشت." محل برخورد یکی از اژدرهای اسرائیلی به کشتی لیبتری اما دروغ های صهیونیست ها به اینجا ختم نمی شود. بر خلاف ادعای اسرائیل، بعدها مشخص شد اپراتورهای سیستم های شنود آمریکا مستقر در اسپانیا، لبنان، جزیره کرت یونان، آلمان و ویتنام، مکالمات خلبان های اسرائیلی را که کشتی آمریکایی را شناسایی و دستور حمله را صادر کرده اند شنیده و ضبط شده است. این مکالمات را "دوایت پورتر" سفیر وقت آمریکا در لبنان که به این مکالمات دسترسی داشت، تأیید کرده است. نکته جالب تر، اظهار نظر ژنرال "ست منتیز" - ژنرال حاضر در اتاق فرمان عملیات در تل آویو - است. ژنرال مینتز می گوید:" تمام افراد حاضر در اتاق بدون هیچ تردیدی مطمئن بودند که این کشتی لیبرتی آمریکاست. نظرات بسیاری در مورده نحوه شناسایی و پرچم بزرگ نصب شده بر روی لیبرتی مطرح شد، اما هیچ کس کوچکترین بحثی در مورد آمریکایی نبودن این کشتی مطرح نکرد. ژنرال "موشه دایان" علیرغم اطلاع از این موضوع، دستور حمله را صادر کرد." سرپوش آمریکا بر حمله اسرائیل پس از دروغ های اسرائیل، آمریکا نیز عملکردی بسیار سوال برانگیز و مذموم از خود برجای گذاشت. رابرت مک نامارا وزیر دفاع و لیندون جانسون رئیس جمهور آمریکا توافق کردند علت حادثه "اشتباه در شناسایی" اعلام شود در سال 1976 گزارش سری کنگره به این نتیجه رسیده بود که حمله به کشتی لیبرتی کاملا عمدی وآگاهانه بوده است. علاوه براین، گزارش یک کمیته مستقل تحقیق، اقدام اسرائیل را "اقدامی خصمانه" اعلام کرد. کاپیتان "وارد بوستون"، مسئول تحقیق این کمیته، 35 سال پس از این حادثه از امضای تفاهم نامه میان لیندون جانسون رئیس جمهور و رابرت مک نامارا وزیر دفاع وقت آمریکا خبر داد. براساس این سوگند، قرار براین شد نتیجه گزارش نیروی دریایی بدینگونه طراحی شود که "این حمله با وجود تمام اسناد و شواهد موجود - و دال بر عمدی بودن حمله - بدلیل اشتباه در شناسایی رخ داده است." دلایل حمله اسرائیل به لیبرتی پرونده حمله به لیبرتی با اعلام "اشتباه در شناسایی" از سوی اسرائیل و تایید و پذیرش آن از سوی آمریکا و مسکوت ماندن واقعه تا به امروز، بسته شد. اما انگیزه اسرائیل از انجام این حمله بر ضد متحد و حامی شماره یک خود چه بود؟ به گفته پروفسور ریچارد دکمجیان، استاد علوم سیاسی در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، اسرائیل در آن زمان تصمیم داشته برخلاف آتش بس سازمان ملل، ارتفاعات جولان را اشغال کند و به همین دلیل نمی‌خواسته آمریکا از این نقشه بویی ببرد. اسرائیلی‌ها همچنین علاقه‌ای نداشتند زمانی که مشغول قتل عام اسرای مصری بودند، زندانیانی که مجبورشان کرده بودند قبرشان را با دست خودشان بکنند و سپس در العریش تیرباران شدند، شاهدی داشته باشند. اسرائیل این ادعای کشتار دسته‌جمعی اسرای مصری را به شدت رد کرده است و می‌گوید کشته‌شدگان 250 مبارز مسلح فلسطینی بودند که در حین عملیات کشته شدند. یکی دیگر از منتقدان، پیتر هونام، خبرنگار انگلیسی، در کتاب خود "عملیات سیانور" "Operation Cyanide" می‌نویسد که مجموعه‌ای از عوامل سری میان دولت‌های آمریکا و اسرائیل منجر به این حمله شد. هدف از حمله غرق کردن لیبرتی و کشتار تمام مسافران کشتی بوده است، اما با شناور ماندن لیبرتی بر روی آب این نقشه عملی نشد. به اعتقاد هونام، عناصر مخفي در دولت‌هاي آمريكا و اسرائيل براي بمباران كشتي تباني کرده بودند تا حمله را به مصر و ابرقدرت متحد آن؛ يعني شوروي نسبت دهند تا به اين ترتيب، انتقام سختي ترتيب دهند كه منجر به پيروزي اسرائيل شود. هونام مي‌گويد: «حمله به ناو ليبرتي، دست‌كم از يك سال پيش از آن برنامه‌ريزي شده بود. ليبرتي به موقعيت بسيار پيچيده‌اي فرستاده شد كه به نظر من، موقعيتي بود كه بتوان به آن حمله كرد». هونام ادامه مي‌دهد: هدف اصلي، غرق كشتي و از بين بردن همه خدمه بود، اما ليبرتي غرق نشد و این طرح نيز در نهایت لغو شد. محل اصابت موشک های اسرائیل به تاسیسات ماهواره ای لیبرتی متهم کردن مصر و وارد کردن آمریکا به جنگ در وهله اول اسرائیل در حمله به لیبرتی این هدف را داشت که لیبرتی را بدون باقی گذاشتن حتی یک بازمانده نابود کرده و بدون برجای گذاشتن ردپایی از خود، مصر را به انجام این حمله متهم کند و بدین ترتیب آمریکا را به نفع خود وارد جنگ شش روزه کند. مشابه این سناریو و ردپای اسرائیل را می توان در حادثه 11 سپتامبر نیز مشاهده کرد. افشای ماموریت لیبرتی در جلوگیری از حمله اسرائیل به سوریه انگیزه دیگر، تعهد "آوراهام هارمون" سفیر اسرائیل در آمریکا به لیندون جانسون مبنی بر عدم حمله اسرائیل به سوریه بود. اما بر خلاف این تعهد نیروهای اسرائیل در کرانه باختری و بلندی های جولان مستقر شده و آماده حمله بودند. آمریکا بیم این را داشت که با حمله اسرائیل به سوریه، شوروی به نفع سوریه وارد جنگ شده و موازنه قدرت در منطقه به سود شوروی تغییر کند و به همین دلیل لیبرتی مأموریت داشت تا با اشراف اطلاعاتی به تحرکات نیروهای اسرائیل، در صورت لزوم از وقوع این درگیری - اسرائیل و سوریه - جلوگیری کند. تحت الشعاع قرار گرفتن جنایت جنگی اسرائیل انگیزه احتمالی سوم نیز سرپوش گذاشتن بر یکی از جنایت های رژیم صهیونیستی بود. در زمان حمله به لیبرتی، نیروهای ارتش اسرائیل به فرماندهی آریل شارون، مشغول قتل عام هزاران نفر از اسرای جنگی مصر و فلسطین بودند و اجساد آن ها را نیز در صحرای سینا دفن می کردند. فرماندهان ارتش اسرائیل سال ها بعد به این جنایت خود اعتراف کردند. حمله به لیبرتی از یک سو توجه به این قتل عام را منحرف می کرد و از سوی دیگر امکان رهگیری امواج رادیویی و علنی شدن اقدام جنایتکارانه اسرائیل در قتل عام اسرای مصری و فلسطینی توسط لیبرتی را از بین می برد. بنابر گزارش های تایید نشده، ناو چهل ميليون دلاري لیبرتی، در حال استراق سمع و جاسوسي درباره كشتار زندانيان مصري جنگ توسط اسرائيلي‌ها بوده است. در نهایت پرونده لیبرتی، بدون انجام تحقیقی بی طرفانه و رسیدگی به دلایل واقعی حمله، بازخواست و مجازات عاملین آن با ابهامات و سوالات بدون پاسخ بسیاری، بسته می شود تا مهر تایید دیگری بر ادعای اداره آمریکا به دست صهیونیست ها و سیطره اسرائیل بر ارکان قدرت در این کشور زده شود. http://www.mashreghn...کایی-لیبرتی-عکس