برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      25

    • تعداد محتوا

      8,885


  2. Crash

    Crash

    Army


    • امتیاز

      19

    • تعداد محتوا

      1,055


  3. mehdipersian

    • امتیاز

      15

    • تعداد محتوا

      2,884


  4. alrkhs

    alrkhs

    Members


    • امتیاز

      11

    • تعداد محتوا

      373



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 11 مرداد 1400 در همه مناطق

  1. 2 پسندیده شده
    آزمون ورودی سی‌ و دومین دوره کارشناسی ارشد مدیریت دفاعی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران مثل همیشه یاد و نامشان گرامی داشته می شود اما عللی که باعث از دست دادنشان می شود بررسی و اعلام می گردد؟ عمل کردن اتفاقی صندلی پران ؟
  2. 2 پسندیده شده
    کشتار غیر نظامیان شیعه به دست طالبان: بر خلاف ادعاهای سخنگوهای طالبان به نظر می رسد طالبان تفکرات داعشی دارد. مسلحین طالبان پس از شکست حمله شان به مرکز شهرستان دره صوف بالا، ۴ نفر کارگر که از سادات شیعه نیز بوده‌اند، را در یک مرغداری در منطقه چهارتوت به شهادت رساندند. شهرستان دره صوف بالا واقع در استان سمنگان، در تاریخ ۲۸ تیر توسط نیروهای بسیج مردمی از طالبان بازپس گرفته شد و مردم این منطقه نقش زیادی در اجبار عوامل طالبان به عقب نشینی داشتند. گفته می‌شود پس از این اتفاق طالبان مردم دره صوف بالا را به کشتار و قتل عام تهدید کرده‌اند.
  3. 2 پسندیده شده
    بازگشت پیرمردهای فرانسوی خودرو های زرهی فرانسوی AML-60 و AML-90 از جمله خودورهای نظامی قدیمی هستندکه هنوز در ارتش های بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی خدمت می کنند. خودروهای سری AML توسط شرکت فرانسوی Panhard ساخته شده اند. اولین نمونه این خودروهای زرهی در سال 1961 ساخته شد. در دهه 1960 و 1970 فرانسه صد ها دستگاه از این خودروهای زرهی را به کشورهای تحت نفوذ خود در آفریقا فروخت. با این حال با وجود گذشت سال ها از زمان تولید خودروهای زرهی AML در حال حاضر این خودروهای زرهی تاثیر گذاری لازم در میدان نبرد را نخواهند داشت. ارتش الجزایر با درک این موضوع یک بروز رسانی با کاربری جدید برای خودروهای منسوخ AML خود در نظر گرفته است. در بروز رسانی ارتش الجزایز برجک استاندار خودرو AML حذف و به جای ان یک برجک رزمی جدید که دارای 4 موشک ضد زره است نصب شده است. در نتیجه خودروهای AML منسوخ را به خودروهای ضد زره با کاربری مناسب در میدان نبرد تبدیل کرده است. به نظر می رسد این خودرو ضد زره جدید می تواند موشک های ضد زره روسی کنکورس و کورنت را شلیک نمایید. همچنین این برجک یه یک مسلسل نیز برای دفاع از خود مجهز است. یکی دیگر از تغییرات اعمال شده بر روی خودروهای زرهی AML نصب یک محفظه شیشه ای جدید برای راننده است تا راننده دید بهتری از محیط اطراف داشته باشد. خودرو AML_90 نمونه استاندارد (سمت راست) - خودرو َAML ارتش الجزایر در نقش خودرو ضد زره ( سمت چپ) به نظر می رسد بروز رسانی خودروهای AML در ارتش الجزایر به شکل گسترده انجام شده است و بخش قابل توجه ای از این خودروهای قدیمی تبدیل به خودروهای ضد تانک جدید شده اند.
  4. 2 پسندیده شده
    تانک پل گذار MTU-2020 برای نخستین بار ارتش روسیه جدیدترین نمونه تانک پل گذار خود را در نمایشگاه Army 2019 به نمایش گذاشت. این تانک پل گذار با نام MTU-2020 شناخته می شود.MTU-2020 براساس تانک T-90A ساخته شده است با این تفاوت که در نمونه تانک پل گذار MTU-2020 به شاسی یک چرخ اضافه شده است. در نتیجه تعداد چرخ ها در تانک پل گذار به 7 عدد می رسد و طول شاسی بزرگتر از شاسی تانک T-90 می باشد.. حداکثر سرعت این تانک پل گذار 60 کیلومتر بر ساعت است که به این معنی است که پل اضافه شده به شاسی تانک، اثری بر سرعت نگذاشته است. پل MTU-2020 ساخته شده از فولاد کامپوزیت است. طول و عرض آن به ترتیب 27 متر و 4.60 متر است. حداکثر وزن قابل عبور از روی پل 60 تن می باشد. وزن کل این تانک پل گذار 58.5 تن می باشد. برای راه اندازی MTU-2020 تنها به خدمه نیاز است هچنین خدمه می تواند به شکل کنترل از راه دور عملیات پل گذاری را انجام دهند. برای حفاظت هر چه بیشتر تانک پل گذار آن را مجهز به چند سری نارنجک انداز دود زا در اطراف بدنه و سینه شاسی کرده اند. کارشناسان نظامی روسیه متقعداند ساخت این تانک پل گذار جدید برای همراهی نسل جدید خودروهای زرهی ارتش روسیه مانند پلتفرم آرماتا گزینه قابل اعتمادی خواهد بود. برای حفاظت کناره شاسی یک زره غیر واکنشی جدید برای این تانک پل گذار در نظر گرفته شده است. بخش جلویی تانک پل گذار که محل قرار گیری خدمه است. در بخش سینه تانک پل گذار چند سری نارنجک دود زا تعبیه شده است. دوربین های بخش عقبی تانک پل گذار MTU-2020 برای هدایت کنترل از راه دور - یک سری دوربین دیگر نیز در بخش جلوی MTU-2020 تعیبه شده است.
  5. 2 پسندیده شده
    از توجه دوستان کمال تشکر را دارم. تانک پل گذار Tagash ساخت اسرائیل رژیم صهیونیستی تا پیش از جنگ شش روزه از پل گذارهای قدیمی فرانسوی که عمدتا متعلق به جنگ جهانی دوم بودند استفاده می کرد. در جریان جنگ شش روزه تعداد زیادی از تانک های ام 47 و ام 48 پاتن متعلق به ارتش اردن توسط اسرائیلی ها به غنیمت گرفته شد. ارتش اسرائیل برخی از این تانک های غنیمتی را تبدیل به تانک های پل گذار کرده و آنها را جایگزین پل گذارهای قدیمی خود کرد. به مرور تانک های قدیمی M60A1 خود را نیز به تانک های پل گذار تبدیل کرد. این پل گذار از سال 1969 تاکنون در حال استفاده در ارتش رژیم صهیونیستی می باشد. این تانک دو پل آلومینیومی ، مشابه پل های پل گذار M60 AVLB را حمل می کند. طول هر یک از این پلها 11 متر است و در مجموع قادر به پوشش 19 متر کانال می باشند. همچنین توانایی عبور دادن تانک هایی با وزن 50 الی 55 تن را دارا می باشند. احداث پل 4 دقیقه و جمع آوری پل نیز 3 دقیقه زمان می برد.
  6. 1 پسندیده شده
    بسم رب الشهدا مقدمه رولز-رویس RB-41 Nene ( ننه) یک موتور توربوجت کمپرسوری گریز از مرکز انگلیسی در دهه 1940 است. Nene با هدف طراحی 5000 پوندی ( 22/2 کیلو نیوتن) ، در مقایسه با موتورهای RB-37 Derwent با رانش 3600 پوندی( 16 کیلو نیوتن) در نسخه 8، یک طراحی کاملا جدید به حساب می آید که آن را به قدرتمندترین موتور عصر خود تبدیل کرد. این سومین موتور جت رولزرویس بود که وارد مرحله تولید شد و اولین بار در کمتر از 6 ماه از زمان آغاز طراحی، شروع به کار کرد. با توجه به سنت شرکت در نامگذاری موتورهای جت خود به نام رودخانه ها ، این موتور نیز بر اساس رودخانه ننه ( Nene) نامگذاری شد. RB-41 Nene RB-37 Derwent این طرح در طراحی هواپیماهای بریتانیا استفاده نسبتاً کمی داشت و به نفع موتور جریان خطی Avon که در امتداد این پروژه قرار داشت، کنار گذاشته شد. تنها کاربرد گسترده آن در انگلستان در پرنده های Hawker Sea Hawk و Supermarine Attacker بود. در ایالات متحده تحت لیسانس با نام Pratt & Whitney J42 ساخته شد و در پرنده های Grumman F9F Panther مورد استفاده قرار گرفت. اما گسترده ترین کاربرد آن در قالب Klimov VK-1 بود، یک نسخه مهندسی معکوس ، اصلاح و بزرگ شده، که حدود 6000 پوند رانش تولید می کرد و در جنگنده بسیار موفق Mikoyan-Gurevich MiG-15 به کار رفته و به تولید انبوه رسید. البته نسخه کمی بزرگتر Nene با نام Rolls-Royce Tay نیز تولید شد. میکویان-گورویچ VK-1 پرت اند ویتنی J42 رولز-رویس Avon پرنده Hawker Sea Hawk پرنده Supermarine Attacker پرنده Grumman F9F Panther پرنده معروف Mikoyan-Gurevich MiG-15 طراحی و توسعه موتور Nene در اوایل سال 1944 در نتیجه درخواست وزارت هوایی وقت بریتانیا برای طراحی و ساخت موتوری با قدرت 4200 پوند به وجود آمد و نتیجه موتوری با نام B-40 بود که توسط استنلی هوکر و آدریان لومبارد طراحی شد. در تابستان سال 1944 هوکر طی دیدار خود از ایالات متحده متوجه شد که شرکت جنرال الکتریک قبلاً دارای دو نوع موتور محوری و گریز از مرکز با قدرت رانش 4000 پوندی است پس هنگام بازگشت به انگلستان ، هوکر تصمیم گرفت رانش موتور را به 5000 پوند افزایش دهد و در همکاری با لمبارد ، پیرسون و مورلی ، طراحی مجدد کامل B-40 منجر به B-41 شد که بعدا Nene نامگذاری گردید. موتور با کمپرسور گریز از مرکز موتور با کمپرسور خطی سر استنلی هوکر در موتور Nene قطر کلی موتور 5/49 اینچ است و برای ایجاد جریان هوای 80 پوند بر ثانیه، دارای قطر پروانه دو طرفه 8/28 اینچی است (برای موتور Derwnet نسخه اول 68/20 اینچ است) ، در حالی که یک موتور Derwent برای ایجاد همچین جریان هوایی باید قطر 60 اینچی داشته باشد. پوشش کمپرسور بر اساس پوشش کمپرسورهای Whittle's Type 16 W.2/500 ساخته شده بود که از نظر آیرودینامیکی کارآمدتر از Derwent بود در ضمن مشکل ترک خوردگی را نیز از بین می برد. دیگر پیشرفت های طراحی شامل نه محفظه احتراق با افت فشار کم و راندمان بالا طراحی شده توسط صنایع هوافضا و خودرویی لوکاس ، یک پروانه کوچک برای بلبرینگ عقب و خنک کننده دیسک توربینی بود. اولین احتراق موتور در 27 اکتبر 1944 انجام شد البته وجود تعدادی از مشکلات کار را تا نیمه شب به تأخیر انداخت. علی رغم فعالبت شبانه روزی کارکنان ، تلاش برای روشن کردن موتور بدون پره های ورودی که هنوز نصب نشده بود، با ناامیدی همه ناکام ماند ( به دلیل موقعیت نامناسب قرار دادن دستگاه جرقه زنی که در آن زمان بر اساس آزمون و خطا بود) . در تلاش بعدی ، دنیس درو (Denis Drew )، دستگاه جرقه زنی را باز کرده و و هنگامی که موتور استارتر، سرعت موتور اصلی را بالا می برد آن را با یک مشعل اکسی استیلن روشن کرد.( خلاقیت نیروها در شرایط سخت ) موتور تا رانش 4000 پوند و حتی بیشتر نیز کار کرد که تشویق پرسنل مونتاژ را به همراه داشت . صبح روز بعد با ورود هوکر و اطلاع از نصب و راه اندازی پره های ورودی در طول شب و دیدن سوزن فشار سنج با ثبت عدد 5000 پوند، از عملکرد موتور راضی شده و در نتیجه B-41 قدرتمندترین موتور جت در جهان با وزن حدود 1600 پوند خلق شد. سر فرانک ویتل Nene بر اساس نسخه مستقیم (straight-through ) از طرح اصلی به سبک ویتل ساخته شد ، جریان در موتور مستقیماً از جلو به عقب حرکت می کرد ، بر خلاف نوع جریان معکوس (reverse-flow ) که جهت جریان هوا را از طریق بخش احتراق بر عکس می کند تا مرحله توربین بتواند درون بخش احتراق نصب شود. این مساله اجازه می دهد تا یک موتور جمع و جورتر فراهم شود ، اما افت فشار احتراق را افزایش می دهد که تأثیر نامطلوبی بر عملکرد موتور دارد و رانش کمتری با همان جریان سوخت تولید می شود. موتور طراحی شده توسط ویتل در حین طراحی Nene بود که رولز تصمیم گرفت در نامگذاری موتورهای خود علاوه بر اسم، شماره نیز بگذارد پس Welland و Derwent نام های شرکت اصلی خود ( Rover ) ، B/23 و B/26 را حفظ کردند. بعداً تصمیم بر این شد چون این مدل ها بیش از حد شبیه به نامهای بمب افکن RAF هستند (یعنی 2English Electric Canberra B.Mk که اغلب به صورت اختصاری Canbera b.2 نامیده می شوند ) ، پس R نیز به جلوی آن اضافه شود ، R به معنی رولز و B از طرف شرکت Rover بود که از شهر بارنولدزویک (Barnoldswick) گرفته شده است. این طرح نامگذاری RB با طراحی موتورهای توربوفنی مانند RB.199، RB.203 و RB.211 تا اواخر قرن 20 ادامه یافت. جدیدترین خانواده توربوفن Rolls-Royce (توسعه یافته از RB.211 ) با عنوان ساده Rolls-Royce Trent انجام شده و انواع مختلفی از آنها استفاده از شماره یا سری حروف نامگذاری می شود ( به عنوان مثال Trent 500 ، Trent 900 ، Trent 1000 و Trent XWB ) موتور توربوجت Wellwnd موتور توربوجت Derwent شرکت خودرو سازی Rover بمب افکن English Electric Canberra موتور توربوفن RB.211 آزمایشات اولیه هوایی ننه در هواپیمای Avro Lancastrian انجام شد که توسط رولزرویس با استفاده از فرودگاه هوایی آنها انجام می شد. موتور جت جایگزین دو موتور پیستونی رولزرویس مرلین شد. با این حال اولین پرواز ننه با استفاده از یک جنگنده اصلاح شده Lockheed XP-80 Shooting Star انجام شد. موتور پیستونی Rolls-Royce Merlin رهواپیمای مسافربری کانادایی-انگلیسیAvro691 Lancastrian جنگنده هوانیروز ایالات متحده Lockheed P-80 Shooting Star پس از مشاهده عملکرد Nene ، به هنگام یک دورهمی بعد از کار در هتل Swan & Royal در شهر Clitheroe و شنیدن شکایات مربوط به فقدان هر گونه برنامه رسمی برای موتور ، فردی – که گفته می شود خود ویتل بود - پیشنهاد کرد که Nene برای جاگذاری در جنگنده Meteor کوچک سازی شود. بلافاصله در همانجا J.P. Herriot یا Lombard محاسبات را روی یک دستمال سفره انجام داده ( استقبال از ایده های خوب در هر شرایطی) و نیروی محرکه 3650 پوند را اعلام کرد. در این زمان آنها در تلاش بودند تا قدرت Derwent را از 2200 پوند به 2450 پوند افزایش دهند و این ایده "خیلی خوب برای درست بودن" (too good to be true ) به نظر می رسید. هوکر با شنیدن این حرف سریع محاسبات را انجام داده و اعلام کرد ، "ما یک متئور 600 مایل در ساعت داریم". جنگنده جت متئور، نخستین جنگنده جت بریتانیایی و تنها جنگنده جتی که متفقین در جنگ جهانی دوم با آن عملیات جنگی انجام دادند کوچک سازی نقشه های ننه برای مقیاس 855/0 ، که امروزه به Derwent V معروف است ، در تاریخ 1 ژانویه 1945 شروع شد و در 7 ژوئن موتور یک آزمایش 100 ساعته را با سرعت 2600 پوند آغاز کرد و خیلی زود به 3500 پوند رسید. وزن موتور 1250 پوند بود. در سال 1946 نیروی محرکه با استفاده از پره های توربین از جنس آلیاژ Nimonic 90 به 4200 پوند افزایش یافت. راست : موتور Derwent V توسعه Nene با این نسخه کوچک شده ادامه یافت ، Derwent V هیچ ارتباط مستقیمی با سری قبلی Derwent نداشت. در 7 نوامبر 1945 ، اولین رکورد رسمی سرعت هوایی توسط یک هواپیمای جت توسط Meteor F.3 با سرعت 606 مایل در ساعت (975 کیلومتر در ساعت) با استفاده از Nene کوچک سازی شده ثبت شد. مشخصات مشخصات عمومی: نوع: توربوجت کمپرسور گریز از مرکز طول: 96/8 اینچ (2459 میلی متر ) قطر: 49/5 اینچ (1257 میلی متر ) وزن خشک: 1600 پوند (726 کیلوگرم ) اجزا سازنده: کمپرسور: سانتریفیوژ تک مرحله ای با پروانه دو طرفه احتراق: 9 عدد محفظه احتراق استوانه ای توربین: محوری تک مرحله ای نوع سوخت: نفت سفید سیستم روغن: تغذیه تحت فشار ، مخزن خشک با جاروب ، خنک کننده و فیلتراسیون کارایی: حداکثر رانش: 5000 پوند (22/2 کیلو نیوتن) در 12300 دور در دقیقه در سطح دریا برای پرواز رانش استاتیک نظامی: 5000 پوند (22/2 کیلو نیوتن) در 12300 دور در دقیقه در سطح دریا حداکثر سفر دریایی ، ثابت: 4360 پوند (19/4 کیلو نیوتن) در 12000 دور در دقیقه در سطح دریا سرعت کروز به صورت استاتیک: 3،620 پوند (16/1 کیلو نیوتن) در 11،500 دور در دقیقه در سطح دریا درجا ، ساکن: 120 پوند (0/5 کیلو نیوتن) در 2500 دور در دقیقه در سطح دریا مصرف سوخت ویژه : 30 گرم بر هر کیلو نیوتن ثانیه نسبت رانش به وزن: 3/226 ادامه دارد.... منابع : https://en.wikipedia.org/wiki/Rolls-Royce_Nene برخی از تصاویر از منبع اصلی نبوده و از اینترنت گردآوری شده است پی نوشت: 1- مسلما کار نیاز به اصلاحاتی دارد پس لطفا با نظرات و انتقادات خودتون، در بهبود اون کمک کنین 2- در صورت امکان تصاویر به گالری منتقل بشه، متاسفانه بنده اکانت گالری ندارم 3- تشکر ویژه از جناب MR9 جهت معرفی موضوع
  7. 1 پسندیده شده
    به نام خدا CASIC Skyhawk (series) هواپیمای بدون سرنشین (UAV) (2020) پهپاد CASIC "Skyhawk" از صنایع هوایی چین عضوی از خانواده سامانه های بدون سرنشین (UAS) برای مصارف نظامی و تجاری است. این خانواده شامل خط تولید Sky Hawk 1 وSky Hawk 3 می شود. در نمایشگاه هوایی Zhuhai در سال 2018 نسخه بال پرنده Skyhawk (برای نقش نظارت پنهان کارانه) رونمایی شد. اولین عضو این خانواده، یعنی پهپاد مینیاتوری SH-1 در نمایشگاه هوایی Zhuhai در سال 2008 رونمایی شد. این پهپاد طراحی تمام بال داشت که قدرت آن توسط یک موتور پیستونی با ملخ 2 پره تامین می شد. آرایش کلی بدنه آن بسیار مرسوم تر از نسخه SH-3 بود. توانایی حمل محموله آن به 30 کیلوگرم می رسد. پرتاب این پهپاد از طریق منجنیق و با کمک بوستر انجام می شود، بازیابی آن از طریق باز شدن چتر نجات برای کم کردن سرعت سقوط است. بخش زیرین از میله های لغزنده تشکیل شده. طول آن 2.3 مترو طول بال های آن 4.2 متر است. به سرعت 150 کیلومتر بر ساعت می رسد و تا ارتفاع 5000 متری پرواز می کند. SH-3 بدنه ای 2 میله ای و موتور مشابه SH-1 دارد. البته بخش دم، باله های عمودی رو به پایین و متمایل به خارج دارد تا پایداری آن بهتر حفظ شود. روش بازیابی آن همانند SH-1 و با کمک چتر نجات و میله های لغزنده انجام می شود. طول آن به 3.6 متر افزایش پیدا کرده است اما طول بال ها ثابت باقی مانده. توانایی حمل محموله آن تا 5 کیلوگرم است. ارتفاع عملیاتی آن تا 3000 متر کاهش پیدا کرده و سرعت آن به 120 کیلومتر بر ساعت می رسد. SH-3 شامل 2 نسخه SH-3A و SH-3B می شود. مدل A از چرخ های سه‌گانه استفاده می کند تا دیگر نیازی به پرتاب با منجنیق نباشد. بازیابی آن هنوز با چتر نجات صورت می گیرد. مدل B پهپاد میکرو (MAV) و دست پرتاب است که توسط یک موتور الکتریکی با ملخ 2 پره نیرودهی می شود. زمان پروازی آن به 45 دقیقه محدود می شود و بازیابی آن از طریق فرود روی باند یا چتر نجات است. در ژانویه 2019، یک ویدئو از اولین پرواز نسخه پنهان کار Skyhawk منتشر شد. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2008 (SH-1) - وضعیت: تحت توسعه - سازنده: شرکت علم و صنعت هوافضای چین (CASIC) (چین) - کشورهای مصرف کننده: چین - نقش: جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 2.3 متر (SH-1)، 3.6 متر (SH-3) - طول بال ها: 4.2 متر (SH-1)، 3.6 متر (SH-3) - حداکثر وزن برخاست: 150 کیلوگرم (30 کیلوگرم ظرفیت بار) (SH-1)، 25 کیلوگرم (5 کیلوگرم ظرفیت بار) (SH-3A)، 1.5 کیلوگرم (0 کیلوگرم ظرفیت بار) (SH-3B) – قوای محرکه: 1 موتور پیستونی که یک ملخ 2 پره را می گرداند (SH-1) (SH-3A)، موتور الکتریکی (SH-3B) - حداکثر سرعت: 150 کیلومتر بر ساعت (SH-1)، 120 کیلومتر بر ساعت (SH-3A)، 80 کیلومتر بر ساعت (SH-3B) - ارتفاع پروازی: 5000 متر (SH-1)، 3000 متر (SH-3A) (SH-3B) - برد: 180 کیلومتر (SH-1)، 30 کیلومتر (SH-3A)، 20 کیلومتر (SH-3B) - نسخه ها: Skyhawk (نام پروژه اصلی)،Skyhawk 1 (SH-1) (نسخه سال 2008، پهپاد مینیاتوری، منجنیق پرتاب، بدنه بال پرنده، موتور پیستونی با ملخ 2 پره در آرایش pusher)، Skyhawk 3 (SH-3) (بدنه با 2 میله، موتور پیستونی با ملخ 2 پره در آرایش pusher، باله های دمی به حالت V برعکس، بخش زیرین با میله های لغزنده)، Skyhawk 3A (SH-3A) (براساس SH-3، چرخ های سه‌گانه، افزایش حداکثر وزن برخاست)، Skyhawk 3B (SH-3B) (پهپاد میکرو، بازنگری شده، بدنه مرسوم، دارای موتور الکتریکی)، Flying wing stealthy Sky Hawk (نسخه رونمایی شده در سال 2018) منبع
  8. 1 پسندیده شده
    بسم ا... با تشکر از برادر عزیز ، جناب @archersarash پاد تالیسمان نصب شده بر روی هواگرد آموزشی- رزمی یاک-130
  9. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «نقش این سازمان در حج خونین سال 1366» اختصاص داد. حج خونین 1366 کشتار حجاج در مکه (بخش اول) کشتار حجاج در مکه که در روز ۹ مرداد ۱۳۶۶ روی داد، به کشتار حجاج عمدتاً ایرانی که به شعارهای سیاسی موسوم به «اعلان برائت از مشرکین» در طول مناسک حج واجب پرداخته‌بودند، اشاره دارد. این رویداد سبب ایجاد تنش در روابط ایران و عربستان سعودی شد. در این واقعه ۲۷۵ تن از حجاج ایرانی، ۸۵ عربستانی از جمله نیروی پلیس و ۴۵ تن از حجاج دیگر کشورها کشته و شماری نیز زخمی شدند. این کشتار در زمان حکومت ملک فهد اتفاق افتاد. در مرداد ۱۳۶۶ مسئولین ایرانی اعلام کردند که یک راهپیمایی یا تظاهرات صرفاً ایرانی کافی نیست. آنها خواستار این بودند که رژیم سعودی در پایان تظاهرات خود به زائران ایرانی اجازه ورود به مسجد الحرام در مکه را بدهد. در نتیجه گفت وگوهای سختگیرانه، اجازه داده شد که تظاهرات نیم کیلومتر قبل از مسجد الحرام به پایان برسد. همزمان تصمیم گرفته شد که نیروهای امنیتی سعودی را در حالت آماده باش بالا در نقطه مورد نظر قرار داشته باشند. در روز جمعه ۹ مرداد، پس از نماز ظهر تظاهرات آغاز شد و زائران ایرانی شعارهای «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اتحاد جماهیر شوروی» و «مرگ بر اسرائیل» سر می‌دادند. این راهپیمایی تا اواخر مسیر پیش‌بینی شده، یعنی پانصد متر قبل از مسجد الحرام، بدون مشکل انجام گرفت. در این مرحله، برخی از ایرانیان خواستار ادامه تظاهرات برای ادامه فشار به سمت جلو و حضور در مسجد شدند. با شروع این اتفاق‌ها، افراد ناشناس با پرتاب اشیایی به سمت تظاهرات کنندگان، به آزار و اذیت زائران ایرانی پرداختند. این عوامل اوضاع را تشدید کرده و اوضاع را به درگیری شدید بین حجاج ایرانی و امنیت سعودی تبدیل کرده و گفته می‌شود که سعودی ها از چوب دستی و مواد برقی و ایرانی ها از چاقو و قمه استفاده می‌کردند. بر اساس اعلام رسمی دولت سعودی ۴۰۵ نفر در این حادثه جان باختند ولی علت مرگ این افراد لگدمال شدن و فشار بوده و نه تنها شلیک نیروهای نظامی و امنیتی را «انکار کرده» ، بلکه استفاده از گاز اشک آور را نیز منکر شده است. بر اساس منابع اطلاعاتی آمریکایی با بالا گرفتن درگیری بین نیروهای امنیتی و پلیس عربستان و تظاهرکنندگان، گارد ملی وارد عمل می‌شود و ابتدا گاز اشک آور شلیک می‌کند و سپس با اسلحه کمری و مسلسل شروع به شلیک می‌کنند و بدین صورت اعتراضات خاتمه می‌یابد. در این واقعه ۴۰۵ نفر به تیر مستقیم یا در اثر ازدحام جمعیت کشته (۲۷۵ ایرانی، ۸۵ نیروی پلیس عربستانی و ۴۵ تن از حاجیان دیگر کشورها) و ۶۴۹ نفر زخمی (۳۰۳ ایرانی، ۱۴۵ عربستانی و ۲۰۱ از دیگر ملیت ها) شدند. پس از این واقعه، حکومت عربستان سعودی سفارتخانه خود را در تهران تعطیل و روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرد. [ویکی پدیا] نقش عناصر مجاهدین در حج خونین در مراسم حج سال 1366 «تهاجم خونینی به تظاهرات حجاج ایرانی» رخ داد که منجر به شهادت صدها نفر شد. در آن زمان دولت عربستان سعودی مقصر این فاجعه را نظام جمهوری اسلامی اعلام کرد. جمهوری اسلامی نیز علاوه بر رژیم آل سعود ، عوامل عراق و منافقین را هم از مسببان حادثه معرفی کرد. به تصریح یکی از عناصر سابق سازمان ، رجوی با استفاده از فرصت ایام حج ، طبق یک طرح از قبل تعیین شده و با همکاری دولت عراق ، تظاهرات آرام اعلام برائت زائران ایرانی را به خون کشید تا به اهداف خاص خود برسد! (نشریه نگاه/سازمان مجاهدین … بیانیه رضوانی/ص 330) سبحانی در کتاب خود عکس رجوی و همراهانش در لباس احرام را چاپ کرده و نوشته است: افراد همراه رجوی در عکس مزبور عبارتند از : عباس داوری ، علیرضا باباخانی ، محمد سیدالمحدثین ، علی رضا صدر حاج سید جوادی و رضا درودی ، که همگی از مسئولین روابط خارجی و اطلاعاتی و حفاظتی سازمان بودند. در سال 66 ، دولت عربستان سعودی در حال نزدیک شدن به ایران بود و تمایل داشت بسیاری از مشکلات و اختلافات فی مابین را حل نماید و روابط خود را با ایران بهبهود بخشد. نزدیکی عربستان سعودی به جمهوری اسلامی ایران [در حالی که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به اوج خود رسیده بود]، هم برای صدام و هم برای رجوی بسیار هولناک بود. چرا که هر دو به کمک های مالی سعودی نیازمند بودند و این در صورتی ممکن بود که آن رژیم را هر چه بیشتر از جمهوری اسلامی دور سازند. از این رو می بایست تضاد بین آنها را دامن بزنند تا نزدیکی آن دو را مانع شوند. تدارک امکانات اولیه و مقدمات اجرای توطئه را مأموران عراقی در پوشش مصونیت دیپلماتیک بر عهده داشتند، اینان مواد منفجره و نیز تصاویر امام را با خود به فرودگاه جده آوردند ، بدون آن که بازرسی و کنترلی در کار باشد. افراد سازمان با گذرنامه های عراقی به عنوان حجاج عراقی وارد خاک عربستان شدند، ریاست کاروان سازمان را عنصر قدیمی مرکزیت عباس داوری (رحمان) به عهده داشت. نیروهای رجوی در این مأموریت که از خارج کشور و منطقه جمع آوری و اعزام شدند و از هفته ها قبل ریش گذاشته بودند ، با یک اتوبوس از ساختمان موسوم به سعادتی در بغداد حرکت کردند. این جمع پس از ورود به عربستان خود را به راحتی در میان زائران ایرانی جای دادند تا تحرکات آنان به نام ایرانیان تمام شود. نوروز علی رضوانی ، عضو سابق سازمان می نویسد : سرنوشت تیم عملیاتی اعزامی به حج بنای یادبود شهدای حج خونین در بهشت زهراء تهران پس از بازگشت کاروان مزبور از عربستان، عده ای از این افراد به مرور زمان مسئله دار شدند و احتمال جدایی آنها از سازمان افزایش یافت ، به تصریح همان عضو جدا شده: موارد مستند این امر بدین قرار نقل شده است : به غیر از موارد مذکور ، در همان مقطع مرگ های مشکوک دیگری نیز در قرارگاه اشرف روی داده است که حداقل 18 مورد آنها تاکنون توسط برخی اعضای سابق سازمان افشا شده اند، (نشریه نگاه/سازمان مجاهدین …/ص 333–334 /گفتگوها/محمد محمدی گرگانی درباره مرگ مشکوک برادرش حسن محمدی گرگانی) ولی معلوم نیست افراد مقتول یا متوفی در واقعه حج سال 66 دخالت داشته اند یا خیر ، لیکن قطعی است که همه این مرگ های مدتی پس از آن حادثه پیش آمده است. ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پی.نوشت 2 : ؛ ان شاء الله در پست بعدی ، به ادامه بررسی «نقش مجاهدین خلق در وقوع حج خونین» خواهیم پرداخت. .
  10. 1 پسندیده شده
    به نام خدا CASC CH-92 هواپیمای بدون سرنشین (UAV) (2018) CH-92 سامانه بدون سرنشین بال ثابتی است که توسط علم و فناوری هوافضای چین (CASC) توسعه داده شده است. فناوری پهپادی در بازار های جهانی به صورت محدود به فروش می رسد و دسترسی چین به اروپا محدود است. این کشور در آفریقا، خاورمیانه و اروپای شرقی به دنبال خریدار گشته و تا حدودی در این زمینه موفق بوده است. CH-92 یکی از پهپاد های شرکت CASC است که شامل پهپاد های CH-1 تا CH-10، CH-91، CH-802، CH-803 و CH-901 می شود. این هواپیما با طراحی معمولی خود، برای ارتفاع های پایین تا متوسط طراحی شده است. بال های اصلی در کل صاف هستند و در شانه بدنه در کناره ها نصب شده اند. بدنه ساده است و سامانه های عملیاتی مربوط، ذخیره سوخت و پیشرانه را در خود جای می دهد. پیشرانه آن یک موتور معمولی است که در عقب سازه هوایی قرار گرفته و یک ملخ چند پره را در آرایش "pusher" می گرداند. میله های دوقلو از پایین و انتهای بال های اصلی مبدا می گیرند و توسط یک بال افقی به هم متصل می شوند. این ساختار توسط 2 باله عمودی تکمیل می شود. بخش زیرین از چرخ های ثابت با آرایش سه‌گانه تشکیل شده. بخش اپتیکی/حسگر در چانه ی سازه هوایی قرار گرفته است. حداقل 6 فروند نمونه عملیاتی CH-92A در جولای 2020 به پدافند هوایی نیروی هوایی صربستان تحویل داده شد.این پهپاد ها به همراه حدود 18 موشک، بخشی از برنامه تسلیح و مدرن سازی ارتش هستند. با این خرید، صربستان به اولین کشور حوزه بالکان تبدیل شد که به پهپاد های هجومی مجهز شده است. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2018 - وضعیت: در حال خدمت - تعداد فروند ساخته شده: 50 - سازنده: شرکت علم و فناوری هوافضای چین (CASC) (چین) - کشورهای مصرف کننده: چین، صربستان - نقش: حملات زمینی (هدایت بمب های هواپایه برای نابودی اهداف زمینی توسط تیر بمب موشک و راکت)، پشتیبانی هوایی نزدیک (توسعه داده شده برای عملیات در نزدیکی عناصر فعال زمینی دشمن توسط انواعی از مهمات هوا به زمین)، هشدار زودهنگام هوایی (مجهز برای ارائه کنترل و فرماندهی در بالای میدان نبرد برای عناصر هوایی دوست)، جنگ الکترونیک (دفع فعال طیف الکترومغناطیس دشمن محافظت از نیروهای دوست در برابر این طیف)، پشتیبانی هوایی نزدیک (توسعه داده شده برای عملیات در نزدیکی عناصر فعال زمینی دشمن توسط انواعی از مهمات هوا به زمین)، جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) – قوای محرکه: 1 موتور معمولی با آرایش pusher که یک ملخ را در انتهای بدنه می چرخاند - حداکثر سرعت: 200 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 5000 متر - برد: 250 کیلومتر - تسلیحات: 2 موشک ضد تانک هدایت پذیر، مهمات هدایت دقیق و موارد مشابه در 2 نقطه سخت - نسخه ها: CH-92 (سری پایه)، CH-92A (سری تولیدی) منبع
  11. 1 پسندیده شده
    بسم ا... خوب ، بد ، زشت بلوندی (ایستوود ) خطاب به توکو ( والاچ ) : توی دنیا دو جور آدم وجود داره !!!! اونا که اسلحه دستشونه و اونا که زمین را می کَنَن !!!
  12. 1 پسندیده شده
    ظاهرا شیعیان هزاره با هم درگیر شدند. یکطرف سیاستمداران و مجاهدین هزاره که در حکومت نقش دارند و یک طرف مجاهدین قدیم که وارد دولت نشدند. https://iswnews.com/50712/جنگ-داخلی-هزاره‌ها-در-بهسود/ واین طرف، ایران که مثل سایر جنگ های اخیر از دست رفتن منافعش را تماشا میکند . شاید مذاکرات منطقه ای (برجام 2) باعث انفعال ایران شده...
  13. 1 پسندیده شده
    تجمع ارتش تاجیکستان در نوار مرزی با افغانستان
  14. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «فرار عناصر سازمان به خارج کشور با هدف ادامه فعالیت های نظامی» اختصاص داد. خط فرار نفاق (مروی بر خط فرار منافقین از ایران بعد از خرداد 1360) «مسیر دوم : پاکستان» (بخش سوم و پایانی پاکستان) در ادامه تاپیک به بررسی ماجراهای باقروند و این بار در خصوص «راه اندازی خط فرار منافقین در پاکستان» خواهیم پرداخت. داوود باقروند ارشد ، ماجراهای خودش در پاکستان را اینگونه ادامه می دهد : شیوه کار نیرویی در پاکستان بدین صورت بود که نفرات مشخص شده برای اعزام در یک پایگاه جمع میشدند، از آنها عکس پرسنلی گرفته میشد و به کنسولگری عراق در کراچی تحویل داده میشد تا به عراق ارسال شود. سپس فرزاد از بغداد پاسپورت ایرانی متناسب با تعداد نفرات آماده اعزام تهیه و از طریق کنسولگری عراق در کراچی بدست سازمان در پاکستان میرساند. پاسپورتها با مهر ویزای عراق روی یک برگه سفید منگنه شده به پاسپورت بدست ما میرسید. برای نفرات بلیط تهیه میشد و از طریق فرودگاه کراچی به بغداد پایگاه اکبری و سپس به منطقه کردستان عراق (دره احزاب) اعزام میشدند. این ریل به همین صورت ادامه داشت و مرتب نیروهای موجود در پاکستان بمقصد عراق تخلیه میشدند. سیستم دیگری که سازمان داشت «رو به داخل کشور» بود، تا نیروهای پراکنده و قطع شده را جمع کرده و از کشور خارج کند. در این رابطه رادیو مجاهد نقش مهمی ایفا میکرد و پیام هائی که میخواستیم به نفرات بدهیم را رله میکرد. در این سیستم سازمان از سه طریق اقدام مینمود: الف: نفرات «راه بلد بلوچ» که پول میگرفتند ب: «بلوچ های هواداری» که آنها نیز پول میگرفتند ولی کمتر ج:توسط «تیم های خودی اعزامی به داخل» تا بتواند نفراتی که در کشور پراکنده بودند را خارج کند. از پاکستان عمدتا تیم های عملیاتی و فرماندهان عملیاتی بودند که خارج میشدند. مثلا حسین ابریشمچی و نامزدش که بعد از رسیدن به کراچی ازدواج آنها را ترتیب دادیم، زهره اخیانی و همسرش کمال (که در اشرف با سیانور کشته شد) و سپس نفرات تیمهای عملیاتی و و غیر عملیاتی و بسیاری دیگر خارج شدند. درمقطعی در تابستان سال 1362 خط سازمان بر این شد که حالا که نمیشود تیم های عملیاتی را در داخل اداره نمود آنها را از کراچی هدایت کند. بدین صورت که تیم [عملیاتی] حتی بیاید و در کراچی مستقر باشد. همه طراحی عملیاتی و آماده سازی در آنجا انجام شود سپس جهت انجام عملیات به داخل اعزام گردد. و بعد از انجام عملیات باز به پاکستان باز گردد. بدین منظور مهدی کتیرایی (ساسان فرمانده عملیات تهران) از پاریس به کراچی آمد و با حسین ابریشمچی که از تهران به کراچی آمده بود بدنبال این خط بودند. همانگونه که گفته شد، خروج نفرات از داخل کشور به چند صورت بود: یکی اینکه توسط راه بلد معمولی [قاچاقچی انسان یا اصطلاحا آدم پَران] که پول میگرفت و میرفت و ردی در تهران به او داده میشد که البته یک محل عمومی بود، بعد به تیم داخل هم گفته میشد که کجا برود و بعد از تماسهای اولیه و چک سلامتی و اطمینان از سفید بودن راه بلد ، بهم وصل میشدند. شیوه بعدی توسط راه بلد های هوادار بودند که آنها نیز پول میگرفتند ولی نفرات حساس تر را به آنها میسپردیم. شیوه دیگر فرستادن تیم بود که توانسته بودیم یک پایگاهی در ارتفاعات مرزی مشترک ایران و افغانستان و پاکستان دایر کنیم و با یکی از عشایری که در آنجا مستقر بودند نزدیک شده بودیم و تحت حمایت آنها بودیم. بدون اینکه ماهیت سیاسی ما را بدانند. تیم از کراچی به مرز سه گانه و از آنجا به لب جاده و از آنجا به تهران یا هر جایی که بود تردد میکرد، اکیپ اعزامی را به زاهدان میآورد و هنگام عبور اتوبوس یا مینی بوس در مقابل این نقطه سه گانه مرزی پیاده میشدند. و پای پیاده این فاصله که کمترین فاصله جاده تا مرز بود (حدود 1200متر) را برای عبور از مرز و رسیدن به پایگاه مرزی طی میکردند که بعد از آن با خودرو به کویته پاکستان و کراچی آورده میشدند. ما در اعزام نفرات با راه بلد ها هیچگاه ضربه ای نخوردیم. اما در دو تردد تیمهای اعزامی خودی بداخل در تورهای بازرسی دستگیری صورت گرفت و رژیم [نظام] بر روی کراچی حساس شد. با توجه به اخباری که از طریق هوادارهای در میان راه بلدها داشتیم به دستمان میرسید متوجه شدیم که رژیم [نظام] برای من در کراچی جایزه گذاشته است. چون نفرات دستگیر شده نام (مستعار) مرا در زیر بازجویی داده بودند. در این مدت پایگاه های بسیاری در شهرهای کراچی، کویته و مرز پاکستان راه اندازی شده بود و خانواده ها و کادرهای بسیاری در پاکستان سازماندهی شدند. در اینمدت که پاکستان بودم بدلیل اینکه کادرها و مادران و خواهران بسیاری زیر دستم بودند در آذر 1361 جهت ازدواج به ترکیه فرستاده شدم و در آنجا ازدواج کردم و برگشتم به پاکستان. مسئول ازدواج ما محمد سادات دربندی (عادل که بعد ها در اشرف معروف به شکنجه گر سازمان شد) و همسرش مهری که در عملیات فروغ کشته شد بود. در آن زمان در ترکیه بساط ازدواج ها براه بود. در همان جلسه عقد که توسط آقا (مجید معینی) اداره و عقد خوانده میشد من و علیرضا خوشنویس که در جریان حمله به اشرف توسط نیروهای مالکی در سپتامبر 2013 کشته شد همزمان مراسم عقدمان برگزار شد. در همین زمان رژیم [نظام] ضمن پاکسازی شهرها ، رو به کردستان نهاد و آنجا را (که تحت حمایت حزب دمکرات نیروهای زیادی گرد آمده بودند) نیز با حملات نظامی و توپ باران پاکسازی نمود که همه احزاب به کردستان عراق و دره معروف احزاب عقب نشینی کردند. با توجه به حساس شدن رژیم [نظام] روی من در کراچی ، مدتی امور را از داخل پایگاه اداره میکردم و کمتر تردد مینمودم، که در نهایت سازمان در آبان سال 1362 مرا به پاریس فراخواند. بعدا ابراهیم ذاکری (کاک صالح) مسئولیت پاکستان را برعهده گرفت. تا خط ادامه عملیات از کراچی را پیش ببرد که طولی نکشید که همه پایگاه های سازمان در چند شهر پاکستان که ما حضور داشتیم با آرپی جی «مورد حمله همزمان» نیروهای سپاه قرار گرفتند. عملا این خط با شکست کامل مواجه شد و تمامی پایگاهها تخلیه شدند. ضمن اینکه رژیم [نظام] در کردستان نیز حضور نیروهای مخالف را تحمل نکرده بود و [با بیرون راندن گروهک ها به داخل خاک عراق] این مسیر نیز تقریبا مسدود شده بود. ... پایان پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با پایان یافتن بررسی راه های فرار منافقین ، ان شاء الله در پست بعدی به معرفی برخی از چهره های شاخص منافقین خواهیم پرداخت.
  15. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «فرار عناصر سازمان به خارج کشور با هدف ادامه فعالیت های نظامی» اختصاص داد. خط فرار نفاق (مروی بر خط فرار منافقین از ایران بعد از خرداد 1360) «مسیر دوم : پاکستان» (بخش دوم پاکستان) در ادامه تاپیک به بررسی ماجراهای باقروند و این بار در خصوص «راه اندازی خط فرار منافقین در پاکستان» خواهیم پرداخت. داوود باقروند ارشد ، ماجراهای خودش در پاکستان را اینگونه ادامه می دهد : جهت سازماندهی کار شروع کردیم به عضوگیری از میان این افراد و اولین کسی که عضوگیری شد «هادی پویان مهر کاسه چی» از زندانیان و اعضای زمان شاه سازمان بود. او در میان پناهندگان زندگی میکرد که بعد از گرفتن گزارش و مشخص شدن اینکه هیچ مسئله ای روی خط و خطوط ندارد او بکارگرفته شد. بعد اسدالله اوسطی باز از زندانیان مجاهد زمان شاه بود که با همسر و دو دخترش در کراچی در میان پناهندگان زندگی میکرد که او نیز عضو گیری شد. با آمدن اسدالله اوسطی وهمس رو فرزندانش و هادی برای هر کدام یک پایگاه [خانه] در منطقه کلیفتن کراچی کرایه کردیم که بعنوان پایگاه های اصلی ما محسوب میشد. هادی و اسدالله (با اتفاق همسرش)، هرکدام مسئولیت استقرار و تدارکات یک پایگاه را برعهده گرفتند. با ورود نفرات جدید به پاکستان و طی فرایندی که گفته شد سازمان در پاکستان نیز گسترش یافت. خط سازمان در پاکستان «نیرویی» بود یعنی نیروها باید ابتدا چک سیاسی و امنیتی میشدند یعنی از همه گزارشات گرفته میشد و به فرانسه ارسال میگردید. از این طریق مدتی نیز در مناسبات پاکستان در ارتباط با ما حضور داشتند تا اینکه چک میشدند. در همین حین سازمان در عراق نیز فعال شده بود و فرزاد (احمد افشار) که ترکیه را تحویل من داده بود در بغداد مستقر گردیده بود. نیروها بعد از تعین تکلیف متناسب با درخواست پاریس به کشورهای دیگر از آمریکا گرفته تا اروپا اعزام میشدند. در همین مدت «کشور امارات» نیز فعال شده بود و محمد امام از اعضای قدیمی زمان شاه سازمان مسئول آنجا بود. ولی عمده نیرو به عراق اعزام میشدند. در یکی از ترددات محمد امام به کراچی جهت تمدید ویزایش و آوردن پول برای پاکستان که معمولا داخل یک کیف سامسونیت در جداره هایش جاسازی میشد در فرودگاه کراچی بدلیل نزدیک بودن پایان اعتبار پاسپورتش دستگیر شد. تامین مالی هر کشور به همین صورت بود که هر چند وقت یکبار به همین طریق دلارهای جا سازی شده ارسال میشد. قانون کشور پاکستان این بود که «وقتی فردی مشکل مدارک سفری دارد بطور خاص پاسپورت، او را به مبدا سفرش برنمیگردانند بلکه به کشوری که مدارکش به آن تعلق دارد پس میدهند». و عطف به اینکه محمد نیز از زندانیان زمان شاه بود و رژیم [نظام] هم او را میشناخت در خطر جدی قرار داشت. او را در قسمت ترانزیت فرودگاه نگهداشته بودند تا در اولین پرواز به تهران بفرستند. محمد هرچه تلاش کرده بود نتوانسته بود مشکل را حل کند بنابراین با پاریس تماس گرفته و موضوع را اطلاع داده بود. به همین دلیل قرار شد من بروم و برایش قرص سیانور ببرم تا اگر در نهایت نتوانستیم حل کنیم از قرص استفاده کند. من ضمن بردن قرص برای محمد و دیدارش در ترانزیت فرودگاه، ملاقاتی گرفتم با رئیس فرودگاه که مرد 60 ساله ای بود و با او صحبت کردم. به او پیشنهاد شد بجای اینکه محمد سه هزار روپیه بدهد برود تهران و پاسپورت را تمدید کند و برگردد، این پول را شما بگیرید اجازه بدهید برود در کنسولگری ایران در کراچی تمدید کند. رئیس فرودگاه قبول کرد که با دریافت 3 هزار روپیه بگذارد که محمد وارد کراچی شود. او البته پول را از من نگرفت بلکه کشو میزش را باز کرد و گفت بگذار اینجا. در کشو میز وی تنها یک مهر ویک سجاده بود! البته این مورد زیاد خاطره انگیز نبوده بلکه رئیس پلیس کراچی که با دریافت ده هزار روپیه از کنسولگری آمریکا در کراچی ویزا آمریکا میگرفت قابل توجه تر بود. او که برای دیدنش از چندین ایست و بارزسی باید عبور میکردی، مدارک شناسایی تحویل میدادی برگه عبور میگرفتی و در ساختمان اصلی اداره پلیس در طبقه آخر در اتاقش که نزدیک به 400 متر یعنی تمامی طبقه وسعت داشت میرفتی، پاسپورت را از میگرفت و با ویزای آمریکا ده روز بعد تحویل میداد. سازمان در هرکجا با اتکا به پول و هر وسیله ای که میتوانست امورش را پیش برده است. در حال حاضر نیز همین است. ملاقات با وزیر کشور پاکستان یکی از بازاریان هوادار سازمان بنام «حاج حسین حسینی» که بدنبال قطع ارتباط و آوارگی به کراچی آمده بود گزارش کرد که در هنگام عبور از فرودگاه کراچی مبلغ یک میلیون و سیصدهزار دلار او را که داخل یک کیف سامسونیت بوده کشف و ضبط کرده اند. بعد از گزارش آن به سازمان قرار شد که ملاقاتی با وزیر کشور پاکستان داشته باشم و از این طریق این پول را برای سازمان پس بگیرم. این ملاقات در اساس توسط آقای «هدایت الله متین دفتری» از اعضای آن زمان شورای ملی مقاومت که از دوستان خانوادگی وزیر کشور پاکستان بود تحت نام اعضای شورای ملی مقاومت برای من ترتیب داده شده بود. وزیر مربوطه و آقای متین دفتری در زمان تحصیل در انگلستان همکلاسی بوده اند بعدها نیز بصورت خانوادگی با هم رفت و آمد داشتند ضمن اینکه هنگام ملاقات، وزیر حال همسر آقای متین دفتری را نیز میپرسید …. در دیدار اولم با وزیر مربوطه ریز ماجرا را که از حاج حسینی گرفته بودم را به وی منتقل نمودم و قرار شد که ایشان پرسو وجو کنند و نتیجه را اطلاع دهند. بعد از دو هفته ایشان تماسی گرفت و خواست که او را در خانه اش ببینم که در آن ملاقات گفتند که نتوانسته اند ردی از پول بگیرند. به دنبال آن قرار شد که آقای متین دفتری خودش نیز برای ملاقات بیایند که همینطور هم شد و به کراچی آمدند و به اتفاق به دیدار وزیر کشور رفتیم. محل ملاقات اینبار فرق کرد و در یک ویلا روبروی سفارت آمریکا اما در همان منطقه کلیفتون کراچی بود. اما در نهایت دلارها را نتوانستیم زنده کنیم که البته بسیار بسیار طبیعی بود. هدایت الله متین دفتری ، نوه دختری دکتر محمد مصدق نکته بسیار مهم این بود که وزیر کاملا نسبت به وضعیت و تحولات ایران آشنا بود و اوضاع ایران و شورا و جریاناتی که میگذشت را دنبال میکرد. از من نیز ریز سوال میکرد که من نیز همه اطلاعاتی که در نشریه بعنوان گزارش میدانستم و اقدامات رژیم [نظام] و موضوع آزادیها و… منتقل میکردم. اما او در بحثهایی که میکرد ضمن اینکه بسیار سمپاتیک بود و تمایل خودش را برای پیروز شدن شورای ملی مقاومت ابراز میکرد با همان وقار یک سیاستمدار 50-60 ساله و با احترام میگفت که «غیر ممکن است شما بتوانید با این شیوه بجایی برسید». «شما اشتباه بزرگی که کرده اید این است که در دام رژیم [نظام] افتاده اید و این همان کاری است که او میخواست تا شما را برای همیشه از صحنه حذف کند و توانست اینکار را بکند». «با وجود اینکه سیستم سیاسی آنها بسیار نو پاست ولی توانست شما را وادار به این اقدام نسنجیده بکند. تا چند وقت دیگر این جنگ تمام میشود (جنگ ایران و عراق) و یا سیاستها تغییر میکند، و چون کارایی دیگری برای سیاست بین اللملی ندارید از صحنه سیاسی که الان درش مطرح هستید حذف میشوید.» او تاکید داشت «در دنیا با دولتها کار میکنند و نه با مخالفین. نباید کار را به اینجا میکشاندید. مخالفین توسط دولتها بعنوان اهرم فشار جهت امتیاز گیری از یکدیگر مورد سوء استفاده قرار میگیرند». به نظر میرسید که میخواست از این ملاقات ها استفاده کند و پیامی را به شورا برساند. ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  16. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «فرار عناصر سازمان به خارج کشور با هدف ادامه فعالیت های نظامی» اختصاص داد. خط فرار نفاق (مروی بر خط فرار منافقین از ایران بعد از خرداد 1360) «مسیر دوم : پاکستان» (بخش اول پاکستان) در این تاپیک و در سه پست قبل به بررسی چگونگی استقرار باقروند در ترکیه بعنوان مسئول شاخه ترکیه منافقین و همچنین راه اندازی خط فرار منافقین در ترکیه پرداختیم. از این پست و در ادامه تاپیک به بررسی ماجراهای باقروند و این بار در خصوص «راه اندازی خط فرار منافقین در پاکستان» خواهیم پرداخت. داوود باقروند ارشد ، ماجراهای خودش در پاکستان را اینگونه توضیح می دهد : با سبک شدن بار مرز غربی و با آمدن 95درصد از مسئولین و فرماندهان به ترکیه، و حساس شدن رژیم [نظام] روی مسیرهای غرب کشور، بعد از بازگشت من از بلغارستان سازمان مرا به همراه «محمود احمدی» (عضو مرکزیت آن زمان) ، در اواسط سال 1361 به پاکستان فرستاد تا آنجا را نیز راه اندازی کنیم. من اولین بار محمود احمدی را در سال 1359 در لندن دیده بودم. من مسئول انجمن های دانشجویان مسلمان بودم که سه تن از اعضای سازمان که در خارج بودند (و از روز اول اساسا آنها به سازمان وصل بودند) و خط و خطوط سازمان را میگرفتند و به من بعنوان عامل اجرایی ابلاغ میکردند تا من اجرا کنم. [این سه نفر] بر سر خط غلط سازمان در اوایل 1359 از آن منشعب شدند. که طی فرایندی که در این بحث نمیگنجد و جداگانه به آن خواهم پرداخت. «رضا رئیسی» و «محمد حسین رفیعی فنود» و «حمید نوحی» (محسن) بعد از بازگشت از تهران و اعلام رسمی انشعاب شان از سازمان در یک جلسه رسمی انجمن را تحویل من دادند. محمود احمدی برای بررسی وضعیت انجمن و دادن خط و خطوط جدید و ارزیابی از اثرات به اصطلاح مخربی که نظرات رضا رئیسی طوسی و … میتوانست روی انجمن داشته باشد به لندن آمد و مجموعه نشستهایی چه فردی با من چه با بقیه افراد انجمن بصورت جمعی جهت اعلام مواضع و توجیه و… برگزار نمود. این همان زمان بود که رژیم [نظام] در داخل حکم دستگیری مسعود رجوی و موسی خیابانی را نیز داده بود که همه دفتر سیاسی آن زمان و همراهان به خارج آمده بودند. محمود احمدی ، در این سفر ؛ احمد افشار (با نام سازمانی فرزاد) را نیز (که یکی از نفراتی بود که انجمن ها او را میشناختند) با خود آورده بودند. قلعه حیوانات فرقه رجوی (کمپ منافقین در آلبانی) وضعیت سازمان در پاکستان صفر بود. فقط دو نفر دانشجوی هوادار سازمان در پاکستان بودند که یکی بنام مسعود خدابنده و دیگری بنام علیرضا. مسعود خدابنده در حال حاضر در لیبرتی است [ خدابنده در زمان نوشتن این مطالب توسط باقروند در لیبرتی بوده ولی الان از این فرقه جدا شده و در لیدز انگلستان ساکن است] و در بخش ارتش فعال است و علیرضا که فامیلش را فراموش کرده ام و بعد ها در اشرف در حفاظت رجوی بود که توانست از سازمان خارج شود، و در دانمارک زندگی میکند. بنابراین مجبور شدیم از صفر شروع کنیم. ابتدا در هتل مستقر بودیم و بتدریج محلی تهیه کردم و ارتباطات برقرار گردید. به مقداری قطعی و خروج از کشور زیاد بود که من بدنبال نفرات تیمها و کادرها و نفرات جدا شده در «هتلهای کراچی» و «خانه های جمعی ایرانیان» می گشتم. آنها که «خود جوش» و «خارج از کادر سازمان» خود را به کراچی رسانده بودند بصورت جمعی و در آپارتمانهایی که تهیه کرده بودند و عمدتا نزدیک دانشگاه کراچی بود زندگی میکردند. عطف به اینکه در پاکستان نیز هیچ سیستم کمک به پناهندگان وجود نداشت بچه های قطع شده در وضعیت اسفباری بصورت ده دوازده نفره در یک اتاق بدون کمترین امکانات رفاهی زندگی میکردند طوری که روی زمین میخوابیدند. گرما و رطوبت فوق طاقت کراچی و انواع بیماریهای پوستی در بین بچه ها بیداد میکرد محمود احمدی چند ماه بعد به ترکیه برگشت. با تجربه ای که سازمان از مسئله دار بودن نفرات در ترکیه بدست آورده بود هیچ کس را دوباره وصل نمیکرد و میگذاشت در همان وضعیت اسف بار کراچی باشند تا کمی عقل به سرشان بیاید و دست از انتقادات به سازمان بردارند. بعد میخواست که گزارش بنویسند. همه نیز میدانستند که اگر در نوشتن خطایی بکنند در همان جا میمانند و خبری از کمک سازمان و خروج از جهنم کراچی نیست. تمامی نفرات مجبور بودند که طبق محورهایی که به آنها میدادم (که سازمان از پاریس دیکته میکرد) اولا تمامی کروکی سازمانی که در آن در داخل کشور قرار داشتند را بکشند. سپس باید تمامی عملیات و ماموریتهایی که در آن شرکت داشتند را نیز ریز به ریز مینوشتند. دست آخر نیز باید مواضع خود را نسبت به مبارزه مسلحانه و بنی صدر (هیچ تمایلی به بنی صدر نداشته باشند) [توجه داشته باشید که در این زمان هنوز بنی صدر و رجوی در پاریس با هم بودند و متحد حساب می شدند] و مسائل سیاسی آن روز را گزارش میکردند. تمامی این نوشته ها در کاغذ های پوستی صورت میگرفت و بعد از جمعبندی به پاریس ارسال میشد. سپس بعد از چند ماه اوکی میشدند که آیا وارد مناسبات [سازمان در] پاکستان بشوند یا خیر. عمده نفرات اولا روی مبارزه مسلحانه و چپ روانه بودن آن و ثانیا تمایلی که به آقای بنی صدر داشتند مسئله دار بودند. حتی نفرات قدیمی سازمان. مانند اکبر معینی که از اعضای زندانی زمان شاه سازمان بود و بدلیل اینکه سنش کمتر از بقیه نفرات زندان بود در زندان به بچه مجید معینی (آقا) معروف بود. وقتی اکبر معینی در کراچی سرو کله اش پیدا شد و من او را در یک هتل پیدا کردم ، از او گزارش گرفتم و ارسال کردم. در گزارش او که تماما انتقاد بود به «شروع مبارزه مسلحانه» ، «پوچ و بی دلیل و بی موقع بودن آن» و اینکه «یک حرکت چپ روانه بوده» شدیدا انتقاد شده بود. بلافاصله به من ابلاغ شد که او بنی صدری شده است بگذار همانجا بپوسد. که بحال خودش رها شد. وی بعد ها با نوشتن گزارشات بسیاری نهایتا پذیرفته شد. وی بعد از «انقلاب ایدئولوژیک» با «رد کردن آن» دوباره تحت برخورد قرارگرفت و چند سالی خلع رده شده بود. و در حال حاضر از نفرات بخش ضد اطلاعات رجوی است. ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  17. 1 پسندیده شده
    تانک های سبک تایپ 15 متعلق به تیپ های تسلیحات ترکیبی تحت نظر فرماندهی سین کیانگ ارتش آزادیبخش خلق چین در طول یک تمرین نظامی -15 خرداد 1400 فرماندهی سین کیانگ مناطق مرتفع غربی چین را تحت کنترل دارد. در طول سال های گذشته فرماندهی سین کیانگ تسلیحات جدیدی را برای رزم زمینی از جمله هویتزر خودکششی کامیون سوار PLC-181، نسل سوم خودروهای زرهی سبک دانگ فنگ منگشی و تانک سبک تایپ 15 تحویل گرفته است. این تجهیزات جدید برای نبرد واکنش سریع در مناطق مرتفع مناسب هستند.
  18. 1 پسندیده شده
    تحویل تانک سبک تایپ-15 به نیروی دریایی ارتش آزادی بخش خلق چین جدیدترین گزارش ها نشان می دهد که پیشرفته ترین تانک سبک چینها یعنی تایپ-15 ، به طور مستقل در نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق (PLA) به خدمت گرفته شده است. این تانک سبک، که قبلاً فقط در خدمت نیروی زمینی چین بوده است و برای انجام مأموریت ها در فلات ها مستقر مورد استفاده قرار می گرفته است. فرماندهی نظامی تبت و سین کیانگ که از مرزهای غربی چین محافظت می کنند از تانک سبک تایپ 15 استفاده می کنند. اما سپاه تفنگداران نیروی دریایی چین نیز این تانک سبک را برای تاخت آبی-خاکی و عملیات های واکنش سریع مناسب دیده است. به لطف وزن سبک و موتور قدرتمند ، تایپ 15 می تواند برخلاف تانک های اصلی میدان نبرد تحت شرایط محیطی چالش برانگیزی نیز کار کند. به گفته کارشناسان نظامی چینی این تانکها نه تنها میتواند در مناطق کوهستانی بلکه در مناطق ساحلی، جنگل ها، مناطقی با ابهای خروشان و در جنگ های شهری مورد استفاده قرار گیرند. با توجه به این مزایا، تایپ 15 برای سپاه تفنگداران نیز گزینه مناسبی است، زیرا می تواند از این نوع تانک بسیار متحرک در عملیات های تاخت ابی-خاکی و مأموریت های واکنش سریع استفاده کند. در عملیات های تاخت آبی-خاکی، تانک سبک تایپ 15 می تواند از طریق ناوچه های آبی-خاکی و هواناوها به منطقه ساحلی منتقل شود. تانک های تایپ 15 می تواند با اتش مستقیم توپ 105 م.م خود پوشش اتش قوی برای پیاده نظام ایجاد کنند. وی دونگکسو، کارشناس نظامی مستقر در پکن در این باره می گوید: پس از دستیابی به زمین های ساحلی، تانکی مانند تایپ 15 هنگام تهاجم در مناطق عمیق تر، می تواند بهتر از یک تانک دوزیست عمل کند. تلویزیون مرکزی چین (CCTV) روز چهارشنبه گزارش داد یک تیپ وابسته به سپاه تفنگداران نیروی دریایی PLA تانک سبک تایپ 15 را دریافت کرده است. در این گزارش گفته شده است نیروی دریایی چین با استفاده از آزمایش های میدانی، مطالعه کتابچه های راهنما و مشورت با سازنده تانک، روش عملیاتی اساسی این تانک سبگ را ظرف مدت یک ماه درک کرده است. تحویل تانک های سبک تایپ 15 به تیپ های تفنگداران نیروی دریای میتواند نشان دهنده این موضوع باشد که نقش این نیرو ها از تمرکز کامل بر عملیات های آبی-خاکی به عملیات های همه جانبه در حال تغییر است. تلویزیون مرکزی چین اطلاعات بیشتری در مورد تعداد تانک های تاپ 15 تحویلی و زمان تحویل انها به نیروی دریایی چین نداده است. گزارش تلویزیون مرکزی چین از تحویل تانهای سبک تایپ 15 به سپاه تفنگداران نیروی دریایی چین منبع
  19. 1 پسندیده شده
    فالکروم های سوری بیلان گذشته ... نگاهی به آینده با فروکش نمودن نسبی جنگ داخلی طولانی در سوریه ( تا این تاریخ ، 19 ماه مه 2021 ) نیروی هوایی ارتش عربی سوریه باردیگر توجه خود را بر روی توسعه قابلیتهای رزم هوایی برای مقابله با تهدیدات در شمال (ترکیه ) و جنوب ( اسراییل ) متمرکز نموده است . نیروی هوایی سوریه ، جدا از رهگیرهای سنگین میگ-25 که تصور نمی شود ،بدون مدرنیزه سازی جامع ، توانایی رویارویی با تهدیدات فعلی را داشته باشد ، در عین اینکه هزینه های علمیاتی آن برای دولت فعلی سوریه که از پتانسیل مالی قابل توجهی برخوردار نیست ، به احتمال بسیار زیاد ، رویکرد افزون تری را به منظور افزایش کمیت ناوگان جتهای میان وزن میگ-29 خود در پیش خواهد گرفت . در این میان ، برخی از منابع غیر رسمی اطلاعاتی براین باورند که نیروی هوایی این کشور از سال 2019 نه تنهاسرمایه گذاری جدیدی برای بخدمت گیری نسخه های پیشرفته تری از فالکروم ، نموده ، بلکه درصدد است تا با مدرنیزه سازی ناوگان موجود خود که یادگار همپیمانی با اتحاد شوروی در دوران جنگ سرد است ، سطح آمادگی رزمی خود را افزایش دهد . نیروی هوایی سوریه ، قبل از دریافت نخستین جنگنده های میگ-29 خود در اواخر دهه هشتاد میلادی ، یکی از مهمترین کاربران جت بال متغییر میگ-23 فلاگر روسی بشمار می آمد و در واقع ، کشوری محسوب می شد که از سال 1974 نزدیک به 150 فروند از این جت رزمی را بخدمت گرفت . این جتها شامل نسخه های ضربتی MIG-23BN و همچنین نسخه های پیشرفته برای رزم هوایی فلاگر شامل MIG-23ML و MIG-23MLD می گردید. اما با متوقف شدن خط تولید فلاگر در سال 1985 ، میگ-29 بصورت خودکار به جایگزین طبیعی مشتریان محصولات روسی تبدیل گردید و بخش قابل توجهی از کشورهای همپیمان یا دوست از کره شمالی تا سوریه ، ایران و عراق به نسخه پایه فالکروم (MIG-29A) به این جنگنده مسلح شدند. فلسفه طراحی فالکروم نیز به گونه ای بود که می بایست با جتهای همتراز غربی ( اف-16 و اف-18) وارد نبرد می گردید . این جنگنده پس از اتحاد دوآلمان ، بخدمت لوفت وافه درآمد و در مقابل جتهای رزمی غربی مورد ارزیابی قرار گرفت و نشان داد که با مسلح شدن به موشکهای R-73 مزیت بسیار مهمی را در نبردهای رودرو ( داگفایت) کسب می کند . جتهای رزمی F-16I سوفا نیروی هوایی ارتش عبری با این حال ، فروپاشی اتحاد شوروی ، برنامه درازمدت مدرنیزه سازی نیروی هوایی سوریه را دچار اختلال نمود و اثر بخشی رزمی این نیرو را چنان تضعیف نمود که اثرات آن تا امروز بهبود نیافته است . هنگامی که شوروی از میان رفت ، نیروی هوایی سوریه تنها 5 اسکادران عملیاتی خود را به جتهای رزمی جدید مجهز کرده بود که می توانست با جتهای نسل چهارم غربی وارد نبرد شود که این شامل 30 فروند جنگنده MIG-29A و 30 فروند میگ-25 می شد . ولی با کاهش قدرت مسکو ، تعیین قیمتهای دوستانه برای سلاح های روسی به پایان رسید و این امر بصورت خودکار کاهش ساعات پروازی و نرخ عملیاتی بودن ناوگان بزرگ جتهای میگ-21 و 23 را در پی داشت و متعاقباً شانس جایگزینی با جنگنده های جدیدتر میگ-29 را بسرعت کاهش داد . در آنسوی جریان ، نیروی هوایی روسیه بدلیل شرایط وخیم اقتصادی ، بالاجبار بخش بزرگی از ناوگان 700 فروندی فالکروم های خود را بحالت ذخیره درآورد ، تولید آن را متوقف و برنامه های مربوط به مدنیزه سازی جتهای میگ-23 شامل تجهیز این جنگنده های به رادارهای جدید و مهمات پیشرفته نیز بطور کامل بحالت ایستا درآمد . اما امروز ، سوریه با تهدیدات قابل توجهی از سوی همسایگانش از جمله اسراییل و ترکیه روبرواست که ستون فقرات آن را جتهای بروزرسانی شده اف-16 و تعداد کمتری اف-15 ( برای نیروی هوایی عبری ) تشکیل میدهد . با توجه به این مساله ، ناوگان فعلی نیروی هوایی سوریه بر روی کاغذ ، توانایی رویارویی با جتهای اف-16 را خواهد داشت ، هر چند بدلیل قدیمی بودن ، شانس قابل توجهی را برای مقابله با نمونه های پیشرفته نیروی هوایی ترکیه و اسراییل ندارند . علاوه براین ، با محدود شدن آموزش خدمه سوری و همچنین عدم وجود هواگردهای هشداردهنده وضعیت برای این نیرو بسیار وخیم تر خواهد شد . در نتیجه نیروی هوایی این کشور درصدد است تا در مرحله اول ، برای بروزرسانی فالکروم های موجود و سپس خرید جنگنده های جدید سرمایه گذاری نماید . بدین ترتیب ، سوریه پس از یک وقفه طولانی در تحویل جتهای جدید ، درسال 2020 نخستین جنگنده های جدید میگ-29 خود را تحویل گرفت ، در حالی که پیش از این گزارش شده بود اندکی قبل از شروع درگیریها ، نیروی هوایی سوره تعدادی میگ-29 ام و تعدادی میگ-29 اس ام تی را دریافت نموده که گفته میشود بصورت رایگان ارتقاء داده شده است . میگ-29 اس ام تی ، گونه ای برگرفته از نسخه A است که عملکرد آن تا گونه ام ارتقاء یافته ، ازجمه اضافه شدن رادار ژوک-ام.ئی که آگاهی موقعیتی بهتری را برای خلبان فراهم می آورد . علاوه براین ، سامانه کنترل هوتاس و نمایشگرهای کریستال مایع چند منظوره خدمه را برای اجرای ماموریتهای هوابه زمین ، تواناتر می سازد . در واقع ، میگ-29 اس ام تی ، درصورت تبدیل شده به ستون فقرات نیروی هوایی سوریه ، نقاط قوت برجسته تری از جمله ظرفیت سوخت داخلی بیشتر و به تبع ان برد افزون تر ( تا 2100 کیلومتر ) را برای این نمونه فراهم می آورد که در مقایسه با برد رزمی نسخه A به مراتب بیشتر است . وزن اضافی ناشی از میزان سوخت اضافه شده ، با تطبیق پیشرانه های نسخه سوم RD-33 که هرکدام 81 کیلونیوتون رانش را تولید می کنند ، جبران می گردد . همزمان با خرید نمونه های جدید ، نیروی هوایی سوریه بدنبال نوسازی ناوگان قدیمی فالکروم های خود است که تا پیش از این توانایی حمل و شلیک موشکهای راداری فعال R-77 را بدست آورده که این بدان معناست که خدمه سوری اکنون می توانند موشکهای "شلیک کن- فراموش کن" را با بردی مشابه AIM-120C ( مورد استفاده در ناوگان نیروی هوایی اسراییل ) و بسیار پیشرفته تر از نمونه های AIM-120B نیروی هوایی ترکیه بکار گیرند . علاوه براین ، در سالهای اخیر نشانه های عینی از کاربرد سامانه های جنگ الکترونیک محصول روسیه سفید (سامانه TALISMAN) در فالکروم های سوری دیده شده که براساس اطلاعات موجود یک سامانه جنگ الکترونیک پیشرفته برای رزم هوایی محسوب می شود که برتری محسوسی را نسبت به اف-16 های ترک به سوری ها می دهد . مجموع این تلاشها با سفارش جتهای جدید یاک-130 به روسیه به منظور ایجاد قابلیت تربیت خلبان در داخل تکمیل خواهد شد . غلاف تالیسمان و نیروی هوایی ارتش سوریه در مجموع ، علیرغم پیشرفت چشمگیر در حوزه نوسازی ناوگان میگهای-29 سوری و اضافه شدن نمونه های جدید به نیروی هوایی این کشور ، خرید نمونه های پیشرفته فالکروم نظیر میگ-35 بسته به وضعیت اقتصادی این کشور خواهد داشت . این عامل تعیین کننده میزان گسترش ناوگان رزم نیروی هوایی و همچنین ماهیت سفارشات آینده خواهد بود . پی نوشت : 1- بن پایه 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ مترجم : MR9
  20. 1 پسندیده شده
    به نام خدا نیروی دریایی فیلیپین به دنبال افزایش توانایی در آب های کلیدی با قایق های موشک انداز Shaldag MK V توانایی نیروی دریایی فیلیپین (PN) در دفاع از خطوط اصلی ارتباطات دریایی (SLOCs) مثل میندورو، بالاباک، سیبوتو و تنگه باسیلان در برابر تهدیدات مرسوم، با قایق های حمله سریع موشک انداز (FAIC-M) که دریافت کرده است، افزایش خواهد یافت. فرمانده نیروی دریایی، معاون مدیریت، جیووانی کارلو باکوردو در اظهار نظری تایید کرد که 3 فروند از مجموع 8 فروند این قایق ها در سه‌ماهه اول سال 2022 تحویل داده خواهند شد. این امر پس آن صورت گرفت که شرکت کشتی سازی Israel Shipyards در بیانیه ای گفت که این شرکت قرارداد تامین قایق های گشت سریع Shaldag مارک پنج را با یک کشور آسیایی امضا کرده است. هنگام گشت زنی در آب های محصور، این قایق ها می توانند با تهدید های سطحی مقابله کرده و با ایمنی کامل موشک های خارج از دید (NLOS) را با استفاده از مناطق ساحلی اطراف به عنوان پوشش و فضای مانور، شلیک کنند. قایق FAIC-M ابتدا در محدوده مسئولیتی میندانائو مستقر خواهند شد، منطقه ای که عملیات های مداوم علیه LTG ها (گروه های تروریستی محلی) و CTG ها (گروه های تروریستی کومونیست) در حال انجام هستند. این پلتفرم ها مناسب عملیات در این مناطق هستند تا در برابر گروه های تروریستی و همچنین سایر عناصر غیرقانونی که در مناطق ساحلی فعالیت می کنند، به عنوان یک بازدارنده موثر عمل کنند. 4 فروند از این قایق های FAIC-M با موشک های NLOS با دقت بالا و برد 25 کیلومتری و 4 فروند بعدی با مسلسل و توپ های خودکار سبک مسلح خواهند شد. تمام اسناد مرتبط با پروژه خرید FAIC-M در اوایل سال جاری امضا شدند. قرارداد پروژه FAIC در نهم فوریه سال 2021 امضا شد. در حالی که اعلامیه ادامه کار توسط SND (وزیر دفاع ملی،دلفین لورنزانا) در 27 آپریل سال 2021 امضا شد. اعلامیه جایزه در چهارم ژانویه ماه گذشته صادر شد. این پروژه که شامل 2 بخش می شود، حدود 10 میلیارد پزو فیلیپین (210 میلیون دلار آمریکا) ارزش دارد. بخش اول شامل پلت فرم های دریایی و بروزرسانی شرکت کشتی سازی Cavite متعلق به نیروی دریایی می شود. در حالی که بخش دوم بر دستیابی به سیستم های تسلیحاتی برای FAIC-M ها که شامل اسلحه های کنترل از راه دور و سیستم های موشکی می شود، تمرکز دارد. باکوردو پیشتر گفته بود که مذاکرات موفقیت آمیز با کشتی ساز اسرائیلی منجر به اضافه شدن یک Shaldag مارک پنج دیگر به 8 فروند سفارش داده شده، بدون دریافت هزینه اضافه از دولت فیلیپین شده است. انتظار می رود FAIC-M ها جایگزین نیروی گشتی کشنده محیطی (PKM) یا گشت دریایی سایز متوسط شوند. Shaldag مارک V یک کشتی اثبات شده در صحنه رزم، تمام آلومینیمی، سبک، سریع و با ظرفیت باری بالا است که قابلیت مانور های استثنایی و محافظت از دریا را دارد. این قایق با ارائه نسبت قدرت آتش به جا به جایی بالا، برای عملیات در مأموریت های امنیتی نیروی دریایی طراحی شده است و می تواند از مناطق اقتصادی انحصاری و آبهای ساحلی به طور موثر محافظت کند. مشخصات Shaldag مارک 5 طول: 32.65 متر عریض ترین بخش: 6.2 متر جانشینی آب: حدود 95 تن حداکثر سرعت: بالای 40 گره دریایی (74.1 کیلومتر بر ساعت) برد با سرعت 12 نات: 1000 مایل دریایی (1852 کیلومتر) ویدئو معرفی: لینک دانلود منبع 1 منبع 2
  21. 1 پسندیده شده
    تیزر و پشت صحنه تاپگان 2 !! Good morning... Aviators !! This is Captian Speaking ویدئوی زیر در مورخ 26 آبان 1401 بدستور سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر ( ساترا ) حذف شد https://www.aparat.com/v/ZgJEu
  22. 1 پسندیده شده
    اگر به نبردهای گذشته که در این منطقه اتفاق افتاده نگاه کنیم بازهم متوجه حضور پررنگ تر و موثر تر خودروهای زرهی سبک حتی در گذشته می شویم. ژاپن ها در جنگ جهانی دوم در سلسله نبردهای اقیانوس ارام عموما از تانکهای سبک، متوسط و تانکهای سبک دوزیست برای حملات زمینی استفاده میکرد. حتی تانک متوسط مانند تایپ 3 Chi-Nu ارتش ژاپن که در اواخر جنگ وارد میدان نبرد شدند درمقایسه با دیگر تانکهای متوسط هم عصر خود بسیار سبک تر بود. تانک های متوسط ژاپنی عمدتا وزنی کمتر از 20 تن داشتند. برخلاف جبهه اروپا که غولهای زرهی مثل تانکهای سنگین سری KV و IS شوروی و تانکهای سری تایگر آلمان در آن حضور داشتند، در جبهه اقیانوس ارام سنگین ترین تانک حاضر در میدان نبرد مربوط به ارتش امریکا وتانک های سری پرشینگ با وزن 46 تن بود که البته حضور پر رنگی نیز نداشتند. در جنگ دو کره نیز با پیشرفت جنگ در مناطق جنگلی و کوهستانی تانک از نقش اصلی و سنتی خود که تهاجمی زمینی است فاصله گرفتند. ارتش امریکا و متحدیشن به علت ضعف ساختاری تانکها در این مناطق از انها به عنوان دفاع ثابت و پشتیبانی آتش نیروهای پیاده نظام استفاده می کردند. تانکها در سنگره های با تور استتار مستقر میشدند که به محیط اطراف دید داشته باشد. در جنگ ویتنام نیز حضور تانکهای سبک دوباره رونق گرفت. با وجود تلفات زرهی، تحرک پذیری خودروهای سبک خصوصا در مناطق جنگلی وصعب العبور مورد پسند هر دو طرف درگیری بود. در نبرد ویتنام تانکهای سبک مانند PT76 ، تایپ 62 در اختیار نیروهای ویتنام شمالی و تانکهای سبک مانند ام24 ، ام 41 و شریدان در اختیار نیروهای ویتنام جنوبی و متحدانش حضور داشتند. جهت یادآوری و مرور مطالب گذشته : تانک های سبک و متوسط ژاپنی در جنگ جهانی دوم تحرک پذیری مناسبی برای انجام عملیات در مناطق انبوه جنگلی داشتند. با ادامه جنگ در کره و به بن بست رسیدن جنگ، تانکها به مرور از نقش سنتی خود دور شدن و به سمت نقش دفاع ثابت حرکت کردند. تانک های شرمن M4A3E8 در حال اجرای اتش پشتیبانی برای نیروهای پیاده نظام در جنگ کره به شکل دفاع ثابت- البته شاید استفاده از تکنیک دفاع ثابت در جنگ دو کره برای تانک ها مناسب بوده است اما برای نبردهای امروزی کافی مناسب نیست ( مانند انچه برای نیروهای زرهی عربستان در مرز با یمن رخ داد) و بدون داشتن تحرک نیروهای زرهی در نبرد های مدرن به راحتی شکار میشوند. به نظر میرسد در چنین مناطق جنگلی و کوهستانی داشتن زرهی سنگین مناسب نخواهد بود اما خودروهای زرهی سبک می توانند با تحرک و اتش مناسب در این مناطق عملکرد قابل قبولی داشته باشند. جاده‌های مالرو و با عرض کم برای ادوات زرهی سنگین مناسب نیستند. حرکت ادوات زرهی با ابعاد بزرگ در چین معابری میتواند موجب سقوط انها از ارتفاعات شود. اما تانکهای سبک با وزن و ابعاد کوچک مشکلات کمتری برای عبور از این نوع معابر دارند. تانک سبک شریدان (سمت راست) و تانک سبک تایپ62 (سمت چپ )در جنگ ویتنام در جدیدترین نمونه نیز در سال 2017 طی درگیری نیروهای دولت فلیپین با مسلمان تندرو در شهر ماراوی، ارتش این کشور برای مبازره با تروریستها از خودورهای زرهی به همراه نیروهای پیاده نظام استفاده کرد. البته ارتش فلیپین متوجه شد خودروهای زرهی که در اختیار دارد برای نبردهای امروز کافی نیست. پس خرید یک تانک سبک مدرن برای ارتش فلیپین موجب خواهد شد تا این کشور دست برتری در مقابله با نیروهای تندرو و شبه نظامیان مسلح داشته باشد. باتوجه به اینکه شبه نظامیان مستقر در این کشور از نظر تجهیزات ضد زره قدرتمند نیستند تانکهای سبک میتوانند عملکرد خوبی چه در نبرد شهری و چه در نبرد در جنگلها برای مبازره با تروریستها داشته باشند. خودروهای زرهی فیلیپین قدیمی هستند پس این کشور برای افزایش قدرت نیروی زمینی خود برای مبارزه با شبه نظامیان به فکر خرید تانک سبک افتاده است درباره نمونه قدیمی تر این تانک یعنی Sprut-SD تاپیک داریم اما نمونه ای که روسها به هندیها پشینهاد کردند نمونه بروز رسانی شده یعنی Sprut-SDM1 است. این نمونه سیستم نظارتی و کنترل اتش بهتری در مقایسه با نمونه استاندار دارد. همچنین مجهز به جایگاه سلاح کنترل از راه دور هست. همچنین روسها قابلیت شناروی را در نمونه Sprut-SDM1 ارتقا داده اند.
  23. 1 پسندیده شده
    بخش دوم : شناور رزمی آدمیرال کوزنتسف زمانی که هنوز روی میز طراحی دفاتر نیروی دریایی ارتش سرخ قرار داشت ، بعنوان یک کروزیر حامل هواگرد های رزمی طبقه بندی می شد که می بایست در ابتدای امر حداقل 12 تیر موشک کروز ضد کشتی پی-700 گرانیت با ماموریت انهدام توان رزمی ناوشکن ها و حامل های هواپیمابردشمن در بردهای طولانی را با خود حمل می نمود . این موشک در سال 1983 وارد خدمت شد و بلحاظ کاراکترهای رزمی ، در زمان خود پتانسیل نامتعارفی از جمله برد 625 کیلومتری با سرجنگی 750 کیلوگرمی و سرعت پیمایش 2.5 ماخ را به نمایش می گذاشت . این قابلیت ، به تقریب 3 برابر موشکهای کروز ضد کشتی غربی نظیر هارپون بود . این موشکها پس از تولید انبوه فقط در سه کلاس از شناورهای رزمی روسی ( شامل زیردریایی های کلاس اسکار و شناورهای سطحی کلاس کیروف ) مورد استفاده قرار گرفتند . با توجه به این امر که شناورهای کلاس کوزتسف نیز برای کاربرد این موشکها ، طراحی شده ، این کلاس را بعنوان یک گزینه بالقوه برای ارتقاء مطرح می نماید ، با این تفاوت که در این ارتقاء ، می بایست الگوی مورد استفاده در شناور رزمی سنگین آدمیرال ناخیموف در شلیک عمودی این موشکها مورد توجه قرارگیرد ، چرا که این شناورها با چنین طراحی ، می توانستند حداقل 4 تیر موشک کروز پی-700 را در خود جای دهد که این مساله با کوچکتر شدن موشکهای جدید ، توانمندی های افزون تری را بدانها خواهد داد . در این میان ، مطلوب ترین گزینه برای نیروی دریایی روسیه جهت جایگزینی موشکهای پی-700 ، پرتابه های مافوق صوت جدید Zicron محسوب میشود که بار بردی بیش از 1000 کیلومتر و سرعت تقریبی 8 ماخ در کنار مانورپذیری و پروفایل پروازی پیچیده تر ، عملا" دست نیروی دریایی این کشور را برای مسلح سازی شناورهای کلاس کیف در حوزه ضد شناوری بازتر می نماید. درصورتی که این برنامه ، عملیاتی شود ، این شناور قابلیت حمل 48 تیر موشک فوق الذکر را برای نابود سازی یک ناوگان کامل ، در اختیار خواهد داشت . حتی درصورت کاهش قدرت تخریبی کلاهک ، سرعت و دقت موشک روسی به اندازه ای است که با یک دور شلیک می تواند درصد غیرفعال سازی یک ناوگان در مقایسه با گذشته ، افزون تر نماید . این درحالی است که رقبای روسها در حوزه نیروی دریایی ، اغلب به موشکهای ضد کشتی مادون صوت مسلح شده اند ، کوزنتسف درصورت مسلح شدن به این موشکها ، تهدید عمده ای برای ناوگان نیروی دریایی ایالات متحده و کشورهای اروپایی خواهد بود . از سویی دیگر ، تسلیح کوزتسف به این موشک ، می تواند ضعف آن را در حوزه هواگردهای رزمی بخوبی جبران کرده و با تعویض پیشران و مجهز کردن آن به سیستم های جدید الکترونیک ، آن را به یک سکوی نظامی قابل اتکاء در دریا تبدیل سازد . این مسیر به اعتقاد بسیاری از ناظران نظامی ، می تواند مقرون به صرفه ترین روش برای ادامه بقاء سنگین ترین شناور رزمی نیروی دریایی روسیه تبدیل شود . پی نوشت : 1- بن پایه صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9 
  24. 1 پسندیده شده
    خودروی بدون سرنشین MV-4     سامانه مین زدای MV-4 یک ماشین شنی دار کنترل از راه دور می باشد که جهت پاک سازی انواع مین های ضد نفر و مهمات منفجر نشده طراحی شده است و قابلیت بقا در برابر انواع مین های ضد تانک را نیز داراست. به دلیل ابعاد کوچک و قابلیت مانور بالا، این وسیله برای پاکسازی حیاط منازل، باغ ها، گذرگاه های جنگلی، ساحل رودخانه ها و مناطقی که برای ماشین های بزرگتر قابل دسترسی نیستند مناسب است. سامانه توسط زره پوش دیگر که در فاصله امن قرار گرفته از راه دور کنترل می شود. موتور و قسمت های مهم ماشین توسط صفحات فولادی محافظت می شوند.             طراحی شده برای مقاومت در برابر انفجار مین: به دلیل این که این خودرو بیش تر برای کمک های بشر دوستانه طراحی شده بود، سامانه MV-4 در ابتدا برای پاکسازی مین های ضد نفر بکار گرفته شد با این وجود توانایی مواجهه با مین های ضد تانک در عملیات نیز برای MV-4 وجود دارد. قابلیت مقاومت در برابر انفجار مین های ضد تانک در سامانه MV-4 در مرکز پاک سازی مین سوئد در جولای 2004 به اثبات رسیده است.           امنیت: به دلیل کنترل MV-4 از راه دور و از فاصله 2000 متری، این سامانه رکورد شگفت انگیزی را در میزان امنیت برای اپراتور ها به جا گذاشته است به گونه ای که در 15 سال عملیات این سامانه، هیچ حادثه ای گزارش نشده است.         بهره وری: ابعاد کوچک، قابلیت مانور بالا، قدرت موتور زیاد و فشار کم زنجیرها روی زمین، MV-4 را قادر می سازد در تمام طول سال و در انواع شرایط کارایی داشته باشد. راندمان پاک سازی در مورد MV-4 به 2200 متر مربع در ساعت می رسد.           محافظت: به دلیل وجود صفحات فولادی HARDOX، سامانه MV-4 به شدت در برابر مین های زمینی مقاوم بوده و مقطع عرضی پایین آن، احتمال آسیب از طریق گلوله های انفجاری را کاهش داده است.   تحرک و قبلیت مانوردهی: ابعاد کوچک، فشار کم چرخ ها روی زمین و وجود ابزارهایی که می توانند جمع یا پهن شوند، MV-4 را قادر ساخته تا در مناطق صعب العبور مانند خندق ها، سدها، کانال ها و ... حرکت کند. این ماشین قابلیت عبور از گودالی با عرض 50 سانتی متر و عمق 30 سانتی متر را داراست. علاوه بر این MV-4 با استفاده از بازوهای هیدرولیک خود قادر به خودبازیابی در یک گودال یا کانال نیز می باشد.             MV-4 قادر به کارکردن به صورت طولی یا عرضی در مناطق با شیب زیاد می باشد به این صورت که قادر به: پاکسازی در منطقه با  شیب 35 درجه عرضی بالا و پایین، حرکت در شیب 45 درجه عرضی بالا و پایین، پاکسازی در شیب طولی 20 درجه و حرکت در شیب طولی 35 درجه می باشد. این ماشین قادر به عبور از آب با عمق 45 سانتی متر بوده و قابلیت چرخش 360 درجه در یک نقطه را دارد.           نگهداری: به دلیل این که مقطع عرضی پایین این ماشین، آسیب پذیری آن را در برابر گلوله های انفجاری کاهش داده است لذا اکثر اقدامات تعمیری توسط اپراتور و در همان محل بکارگیری قابل انجام می باشد؛ بدین صورت که در صورت آسیب به هر قسمت از ماشین، قسمت معیوب به راحتی قابل تعویض با تکه سالم می باشد.                     ویژگی ها در یک نگاه: بهترین سامانه پاکسازی مین کنترل از راه دور شنی دار مشهور در دنیا طراحی شده به صورت ویژه برای اهداف انساندوستانه برای انواع مین های ضد نفر و مهمات منفجر نشده قابلیت بقای زیاد در برابر انفجار مین های ضد تانک ابزار اصلی عملیاتی: مین کوب ابزار قابل اضافه شدن: تیلر، غلتک، پنجه، تیغه، لودر و بیل دارای بیش ترین میزان تست و ارزیابی جهت یک ماشین پاکسازی مین کار به صورت تک کابره و از راه دور پرقدرت ترین ماشین مین زدا در کلاس 175 تا 220 اسب بخار وزن: 5.31 تن راندمان پاکسازی: 2200 متر مربع در ساعت سریع و با تحرک بالا در مناطق با شیب زیاد به دلیل طراحی خاص و سطح مقطع کم حمل و نقل آسان توسط کامیون یا هلیکوپتر     اطلاعات فنی در جداول زیر خلاصه شده است:                   قسمت های مختلف سامانه در اشکال زیر آورده شده اند:         FLAIL TOOL           GRIPPER TOOL           REAR FORKLIFT                        REAR SHOVEL           ROBOTIC ARM               ROLLER TOOL         TILLER TOOL           منابع:   http://dok-ing.hr/products/demining/mv_4?productPage=general   http://defense-update.com/20130101_remotely-controlled-flail-assists-counter-ied-demining-missions.html#.VEfafMm2X2o   http://www.doppeladler.com/da/oebh/wall-e-raeumt-auf/   کتاب The 2010 Army Modernization Strategy     برداشت فقط با ذکر military.ir
  25. 1 پسندیده شده
    از حمله 45 سال قبل اسرائیل به ناو آمریکا چه می دانید؟ دلایل این حمله چه بود؟ چرا آمریکا 45 سال در مورد این حمله سکوت کرد و اسرائیل نیز آن را تنها یک اشتباه خواند؟ در روز چهارم از جنگ شش روزه، کشتی جاسوسی "یو اس اس لیبرتی" به آرامی در حال حرکت در آب‌های بین‌المللی، در 14 مایلی شبه جزیره سینا بود. نیروهای مسلح اسرائیل نیز به سرعت در حال پیشروی در صحرای سینا در جستجوی یگان های ارتش مصر بودند که عقب‌نشینی کرده بود. "لیبرتی"، که در زمان جنگ جهانی دوم کشتی باری بود، به دست آژانس فوق سری امنیت ملی آمریکا به یک کشتی جاسوسی تبدیل و به پیشرفته‌ترین تجهیزات الکترونیکی شنود، رهگیری و ارسال امواج مجهز شده بود. این کشتی دارای آنتن‌ها و "گوش‌های" الکترونیک متعددی، از جمله TRSSCOMMبود، سیستمی که پیام‌های رهگیری‌شده را از طریق ارسال جریانی از مایکروویوها با استفاده ماه به عنوان واسط و رله، به واشنگتن می‌فرستاد. کشتی یو اس اس لیبرتی لیبرتی برای نظارت بر ارتباطات کشورهای در حال جنگ در سومین جنگ اعراب و اسرائیل به سرعت به سینا فرستاده شده بود. در ساعت 8 صبح، 8 ژوئن 1967، هشت هواپیمای جاسوسی اسرائیلی بر فراز لیبرتی، که پرچم آمریکا در ابعاد بزرگی بر روی آن در اهتزاز بود، به پرواز درآمدند. در ساعت 14 چندین جنگنده-بمب‌افکن میستر و میراژ 3 با ارتفاع کم به دفعات با موشک، ناپالم (بمب های آتش زا) و توپ به این ناو آمریکایی حمله کردند. این حملات هوایی 20 دقیقه به طول انجامید و بر آنتن‌های الکترونیکی و دیش‌های کشتی متمرکز بودند. لیبری آتش گرفت و به یک سو واژگون شد. 34 تن از خدمه کشته شدند و حدود 170 نفر نیز، از جمله کاپیتان کشتی، فرمانده ویلیام مک‌گوناگل، به شدت زخمی شدند. در ساعت 14 و 24 دقیقه، سه قایق اژدر به کشتی حمله کردند و لیبرتی را با گلوله های 20 و 40 میلیمتری به آتش کشیدند. در ساععت 14 و 31 دقیقه یک اژدر اسرائیلی به وسط کشتی، دقیقاً همان جایی که سیستم‌های جاسوسی ارسال امواج تعبیه شده بود اصابت کرد. در اثر این اقدام 25 آمریکایی دیگر نیز کشته شدند. تعدادی از مجروحان نیز بر اثر شدت جراحات طی ماه های بعد از حمله کشته شدند. ناوچه‌های توپدار اسرائیل دور تا دور لیبرتی را محاصره کردند و شروع به تیراندازی به خدمه کردند. در ساعت 15 و 15 دقیقه به خدمه فرمان تخلیه کشتی صادر شد. ناوهای جنگی اسرائیل شروع به تیراندازی به قایق‌های نجات مملوء از جمعیت کردند و دو قایق را غرق نمودند. درست وقتی دریانوردان آمریکایی داشتند قتل عام می‌شدند، فرمان لغو مأموریت نجات توسط ناو هواپیمابر ناوگان ششم ایالات متحده به طرز مرموزی از سوی کاخ سفید صادر شد. ساعتی پس از این حمله، ناوها و هواپیماهای جنگی اسرائیل بازگشتند. فرمانده مک‌گوناگل فرمان مقابله با مهاجمان و دفع حمله را صادر کرد. اما اسرائیلی که بیم رویارویی با ناوگان ششم ایالات متحده را داشتند محل را ترک کردند. بالگرد نیروی دریایی آمریکا در حال فرود بر روی کشتی لیبرتی پس از اتمام حمله اسرائیل در اثر این حمله اسرائیل، 43 دریانورد آمریکایی کشته شدند و 171 نفر از 297 خدمه کشتی زخمی شدند. این بالاترین میزان تلفات خدمه دریایی آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم بود. کمتر از یک ساعت پس از حمله، اسرائیل به واشنگتن اعلام کرد که نیروهایش "خطایی مصیبت‌‌بار" مرتکب شدند. بعدها، اسرائیل ادعا کرد که لیبرتی را با کشتی مصری "القصیر" اشتباه گرفتند. حال آن که هیچ شباهتی میان این دو کشتی وجود نداشت. کشتی مصری مخصوص حمل 2 هزار تن بار و کشتی لیبری مخصوص حمل 10 هزار تن بار بود. نام لیبرتی به وضوح روی بدنه آن نوشته شده بود و نیز دارای یک پرچم آمریکا با اندازه‌های استاندارد 5 در 8 فوتی بود. وزیر خارجه آمریکا، دین راسک، و رئیس ستاد ارتش، دریاسالار توماس مور، تأکید داشتند که این حمله عمدی بوده و هدف از آن غرق کردن لیبرتی بوده است. این موضوع در سه گزارش سیا نیز تصدیق شد. در یکی از این گزارش‌ها ادعا می‌شود که فرمان این حمله را خود وزیر دفاع اسرائیل، موشه دایان، صادر کرده بوده است. موشه دایان با وجود اطلاع از ماهیت آمریکایی لیبرتی، دستور حمله به آن را صادر کرد برخلاف موارد مشابه، یعنی حمله کره شمالی به کشتی جاسوسی "پوئبلو"، حمله سهوی عراق به "یو اس اس استارک"، بمباران "یو اس اس کول" در عدن و تصادف هوایی آمریکا با چین که آمریکا، حمله به لیبرتی فوراً از سوی رئیس جمهور وقت لیندون جانسون و وزیر دفاع رابرت مک نامارا به سرعت خاموش شد. کاخ سفید و کنگره بی‌درنگ توجیه اسرائیل را پذیرفتند و موضوع را به حال خود رها کردند. اسرائیل بعدها خسارتی معادل 6 میلیون دلار به آمریکا پرداخت. بنا بر گزارش‌ها، دو خلبان اسرائیلی که حاضر به حمله به لیبرتی نشده بودند به 18 سال حبس محکوم شدند. محل برخورد اژدر زیردریایی اسرائیل به بدنه کشتی لیبرتی این کشتی که مجهز به پیشرفته‌ترین فناوری اطلاعاتی ارسال امواج بود 40 میلیون دلار قیمت داشت، اما در اثر این حمله 821 سوراخ در آن ایجاد شد و به قدری آسیب دید که دیگر برای مأموریت‌های عملیاتی قابل استفاده نبود و در سال 1970 اوراق آن به قیمت یکصد هزار دلار فروخته شد. اطلاعات زیر به تأیید اسرائیل رسیده است: الف. USS Liberty یک کشتی آمریکایی بود. در نتیجه، در جنگ بین اسرائیل و همسایگان عربش در ژوئن 1967 بی‌طرف بود. ب. در تاریخ 8 ژوئن 1967 کشتی لیبرتی در تمام مدت در منطقه آب‌های آزاد بود. ج. نیروهای اسرائیلی پیش از حمله مرگبارشان به لیبرتی از ملیت آن اطمینان حاصل نکردند. علامت GTR-5 و پرچم آمریکا به وضوع قابل تشخیص بود حدود ساعت 6 صبح 8 ژوئن 1967، یک هواپیمای شناسایی ناوگان اسرائیلی گزارش داد که "نوعی کشتی باری نیروی دریایی آمریکا" را درست خارج از شبکه پدافند راداری ساحلی اسرائیل با علامت "GTR-5" بر روی بدنه‌اش مشاهده کرده است. این گزارش بلافاصله هم به پایگاه نیروی دریایی اسرائیل و هم به ریاست اطلاعات نیروی دریایی اسرائیل فرستاده شد. در تمام این مدت پیش از حمله، هواپیمای شناسایی اسرائیل تقریباً هشت بار به طور منظم به موقعیت لیبرتی می‌رفت، اطراف آن پرواز می‌کرد و به پایگاهشان در اسرائیل بازمی‌گشت. اجساد قربانیان بر روی عرشه لیبرتی جزئیات این اتفاق هم در اسرائیل و هم در آمریکا مسکوت ماند. اسرائیل همواره ادعا می‌کند که لیبرتی را با یک کشتی مصری اشتباه گرفته و تصور می‌کردند کشتی در حال بمباران نیروهای اسرائیلی در حال جنگ در سینا بوده و خلبانانش هیچ کدام متوجه پرچم آمریکا نشدند. و دولت آمریکا نیز با این که تمامی شواهد موجود علیه این ادعا بود، بی‌هیچ سروصدایی این توجیه را پذیرفت. هیچ کشتی‌ای در تاریخ آمریکا تا کنون به اشتباه این قدر خسارت ندیده بود. با این حال دولت آمریکا در تمام مدت سعی کرد شدت این حمله را کم جلوه دهد و برای این که این ماجرا را تحت کنترل خود نگاه دارند اقدام به سانسور خبری کردند. بنا بر نسخه‌ای که مقامات دولتی از این ماجرا ارائه دادند، لیبرتی تنها سه بار و آن هم از فاصله بسیار دور توسط هواپیماهای اسرائیل شناسایی شده بود. به مردم آمریکا گفته شد که حمله هوایی تنها 5 دقیقه به طول انجامید و تنها یک اژدر به کشتی حمله کرد و بلافاصله دولت اسرائیل عذرخواهی کرد و پیشنهاد کمک داد. خروج اجساد کشته شدگان در حمله به لیبرتی - 34 آمریکایی در این حمله کشته شدند اما منتقدان همواره ادعا کرده‌اند که این حمله از پیش برنامه‌ریزی‌شده بوده و حقیقت سانسور شده است. در گزارش کمیسیون مستقل بررسی این پرونده در سال 2003 گفته شده است که حمله به لیبرتی "تنها حادثه دریایی جدی است که هرگز از سوی کنگره مورد بررسی دقیق قرار نگرفته است." دروغ هایی که به مردم آمریکا گفته شد "گري برومت"، افسر 21 ساله آمریکایی در تاریخ 8 ژوئن آن سال در عرشه ناو «USS Liberty» خدمت مي‌كرد. برومت مي‌گويد: «من امروز نسبت به زمان وقوع حادثه، ابهامات بيشتري دارم، چراكه امروز واقعيات بيشتري را از آن دريافته‌ام؛ اشتباهات زيادي انجام و دروغ‌هاي زيادي به مردم آمريكا گفته شده و آنان واقعيت حادثه را نمي‌دانند». دریاسالار توماس مورر ، رئیس پیشین عملیات دریایی ایالات متحده، در این باره می‌گوید: "من هرگز باور نکردم که مورد کشتی لیبرتی موردی از شناسایی اشتباه است. حرف احمقانه‌ای است. اسرائیل به خوبی می‌دانست این کشتی آمریکایی است... اگر کسی قادر به تشخیص لیبرتی نباشد، قادر به تشخیص کاخ سفید از بنای یادبود واشنگتن نیز نیست." دریاسالار توماس مورر: اگر کسی قادر به تشخیص لیبرتی نباشد، قادر به تشخیص کاخ سفید از بنای یادبود واشنگتن نیز نیست اسرائیل هیچ گاه توضیح نداد که چگونه به فرکانس‌هایی که کشتی ارسال می‌کرد دست یافته بود، و این که چرا این فرکانس ها را مسدود کردند (فرکانس‌های مصری کاملاً متفاوت بودند). آن‌ها هرگز توضیح ندادند که چرا هواپیماهایشان بی‌نام و نشان بود و این که چرا هیچ توجهی به پرچم آمریکا نکردند. پس از حمله، خدمه کشتی، موتور و تجهیزات رادیویی لیبرتی را تعمیر کردند و کشتی آرام آرام به سمت مالت رفت. آن‌چه بیش از همه سبب رنجش نجات‌یافتگان شده بود، سرپوش گذاشتن بر این موضوع از سوی دولت خودشان بود. به گفته یکی از این بازماندگان، جان هرانکووسکی، وقتی به جزیره مالت رسیدند خدمه را به چند گروه کوچک تقسیم کردند و مورد بازجویی قرار دادند. دریاسالار "ایساک کید" به خدمه هشدار داد که درباره این اتفاق با هیچ کسی هیچ حرفی نزنند. او گفت که این موضوع محرمانه است و "شما هرگز، هرگز درباره این موضوع با هیچ کس، حتی همسرانتان، نباید حرف بزنید. در غیر این صورت محاکمه می‌شوید و باید تا آخر عمر در زندان بمانید- و یا حتی بدتر از آن." هیچ یک از مقامات علاقه‌ای به انجام تحقیقات دقیق درمورد علت مشکلات ارتباطی کشتی در طول حمله اسرائیل از خود نشان نداد. تمامی آثار حمله بر روی کشتی- از جمله 820 سوراخ موشک و توپ- تعمیر شد و رویش را نیز رنگ زدند. خدمه را نیز یا به خانه فرستادند و یا به مأموریت دیگری اعزام کردند، گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است. اسرائیل پس از مدتی طولانی 3.5 میلیون دلار برای جبران خسارات مالی به خانواده‌های کشته‌شدگان و 3.5 میلیون دلار نیز به مجروحان داد، که البته بسیاری از آن‌ها حاضر به پذیرش این پول نشدند. در سال 1982 نیز، پس از آن که سناتور آدلای استیونسون تهدید کرد که تحقیقاتی را در این زمینه شروع خواهد کرد، اسرائیل ناگهان 6 میلیون دلار بابت خسارت کشتی و برای بستن پرونده یو اس اس لیبرتی پرداخت کرد. این اقدام به طور مؤثری جلوی تحقیقات سناتو استیونسون را گرفت و ماجرای این حمله خیلی زود به فراموشی سپرده شد. یا دستکم کنگره و کاخ سفید آن را فراموش کردند. اما بازماندگان آن حادثه را فراموش نکرده بودند. در سال 1980 کتابی با عنوان حمله به لیبرتی منتشر شد و بازماندگان نیز کم کم شروع به اطلاع‌رسانی درباره این موضوع کردند تا به هم‌وطنانشان بگویند که واقعاً چه بر سر هم‌قطارانشان آمده است. در همین مدت، اسرائیل نیز چهار گزارش از این حادثه منتشر کرد که با حقایقی که بازماندگان برملا کردند در تضاد کامل بود. تیتر یکی از روزنامه های آمریکا: "4 کشته در حمله اژدر اسرائیل به کشتی آمریکا" رسانه های آمریکا بنابر توافق مقامات بلندپایه این کشور، سعی در کم اهمیت جلوه دادن این حادثه داشتند بازماندگان این حادثه پس از انتقال به آمریکا ابتدا از سوی سازمان اطلاعات نیروی دریای و سازمان سیا تحت بازجویی های متعدد قرار گرفتند و به همه آن ها دستور داده شد در مورد این حادثه سکوت کنند و هیچ صحبتی درباره آنچه رخ داده است منتشر نشود. این سکوت تا سال ها ادامه داشت اما به تدریج شاهدان و بازماندگان این حادثه شروع به انتشار مشاهداتشان و شرح وقایع این حادثه کردند. یکی از مهم ترین افشاگری های بازماندگان لیبرتی، تفاوت روایت رسمی دولت آمریکا از حمله به لیبرتی با واقعیت بود. نکته قابل توجه نیز پوشش خبری رسانه ها بر اساس نسخه رسمی این حادثه بود که همگی آن را حمله ای کوتاه مدت و با تلفتی ناچیز مخابره کردند که اسرائیل نیز به سرعت متوجه اشتباه نیروهای خود شده و درصدد جبران بر آمده است. اما انتشار خاطرات و صحبت های بازماندگان حادثه همگی گویای این مطلب بود که این حمله با آگاهی کامل و تمام توان و با هدف نابودی لیبرتی و تمام خدمه آن بود. پس از حادثه لیبرتی، نظامیان بازمانده هریک به مأموریت در کشتی های دیگری اعزام شدند تا با تحت نظر بودن و گرفتن فرصت از آن ها، صحبتی در مورد لیبرتی مطرح نشود. در سال 1975 هفته نامه "اسپات لایت" شروع به انتشار برخی حقایق این حادثه برگرفته از اظهارات شاهدان آن کرد. مجروحان حمله به کشتی لیبرتی در قسمت پایین کشتی تحت مراقبت قرار گرفتند براساس این اظهارات، در مرحله اول حمله، آنتن ها و تجهیزات راداری کشتی هدف قرار گرفت و پرچم آمریکا نیز منهدم شد. کارکنان کشتی به سرعت پرچم دیگری را با هدف نشان دادن هویت آمریکایی لیبرتی جایگزین می کنند. اما هدف اسرائیل نابودی کامل کشتی با علم به آمریکایی بودن آن بود. پس از آن جنگنده ها و شناورهای اسرائیلی عرشه کشتی را با گلوله های آتش زا به آتش کشیدند که بسیاری از خدمه کشتی از جمله فرمانده لیبرتی کشته و بسیاری دیگر دچار سوختگی های بسیار شدید شدند. سپس قایق های مجهز به تیربار، مجروحان را نیز به گلوله بستند. نوع عملیات نمایانگر هدف اسرائیل بود؛ هیچ یک از سرنشینان کشتی نباید جان سالم به در می بردند. اقدام خصمانه اسرائیل و انفعال آمریکا اقدام اسرائیل در حمله به کشتی لیبرتی آمریکا از مصادیق آشکار "اقدام خصمانه" یک کشور علیه شهروندان و منافع کشور دیگر است. این اقدام نه تنها جنایت جنگی علیه 294 سرنشین کشتی، بلکه ورود آشکار به جنگ با دولت آمریکا بود که طبیعتا طبق قوانین بین المللی و منشور ملل متحد و قوانین داخلی آمریکا، پاسخ حمله به لیبرتی، حمله نظامی متقابل آمریکا به مواضع این رژیم بود. مقامات اسرائیل پس از این حمله، تقصیر را آشکارا بر گردن آمریکا انداختند و ژنرال "ئیفتاح اسپکتور" خلبان اولین جنگنده میراژ مهاجم به لیبرتی، صریحا اعلام کرد: " تا آنجا که من می دانم، در وهله اول این اشتباه از سوی کشتی لیبرتی بود که در آن منطقه حضور داشت." محل برخورد یکی از اژدرهای اسرائیلی به کشتی لیبتری اما دروغ های صهیونیست ها به اینجا ختم نمی شود. بر خلاف ادعای اسرائیل، بعدها مشخص شد اپراتورهای سیستم های شنود آمریکا مستقر در اسپانیا، لبنان، جزیره کرت یونان، آلمان و ویتنام، مکالمات خلبان های اسرائیلی را که کشتی آمریکایی را شناسایی و دستور حمله را صادر کرده اند شنیده و ضبط شده است. این مکالمات را "دوایت پورتر" سفیر وقت آمریکا در لبنان که به این مکالمات دسترسی داشت، تأیید کرده است. نکته جالب تر، اظهار نظر ژنرال "ست منتیز" - ژنرال حاضر در اتاق فرمان عملیات در تل آویو - است. ژنرال مینتز می گوید:" تمام افراد حاضر در اتاق بدون هیچ تردیدی مطمئن بودند که این کشتی لیبرتی آمریکاست. نظرات بسیاری در مورده نحوه شناسایی و پرچم بزرگ نصب شده بر روی لیبرتی مطرح شد، اما هیچ کس کوچکترین بحثی در مورد آمریکایی نبودن این کشتی مطرح نکرد. ژنرال "موشه دایان" علیرغم اطلاع از این موضوع، دستور حمله را صادر کرد." سرپوش آمریکا بر حمله اسرائیل پس از دروغ های اسرائیل، آمریکا نیز عملکردی بسیار سوال برانگیز و مذموم از خود برجای گذاشت. رابرت مک نامارا وزیر دفاع و لیندون جانسون رئیس جمهور آمریکا توافق کردند علت حادثه "اشتباه در شناسایی" اعلام شود در سال 1976 گزارش سری کنگره به این نتیجه رسیده بود که حمله به کشتی لیبرتی کاملا عمدی وآگاهانه بوده است. علاوه براین، گزارش یک کمیته مستقل تحقیق، اقدام اسرائیل را "اقدامی خصمانه" اعلام کرد. کاپیتان "وارد بوستون"، مسئول تحقیق این کمیته، 35 سال پس از این حادثه از امضای تفاهم نامه میان لیندون جانسون رئیس جمهور و رابرت مک نامارا وزیر دفاع وقت آمریکا خبر داد. براساس این سوگند، قرار براین شد نتیجه گزارش نیروی دریایی بدینگونه طراحی شود که "این حمله با وجود تمام اسناد و شواهد موجود - و دال بر عمدی بودن حمله - بدلیل اشتباه در شناسایی رخ داده است." دلایل حمله اسرائیل به لیبرتی پرونده حمله به لیبرتی با اعلام "اشتباه در شناسایی" از سوی اسرائیل و تایید و پذیرش آن از سوی آمریکا و مسکوت ماندن واقعه تا به امروز، بسته شد. اما انگیزه اسرائیل از انجام این حمله بر ضد متحد و حامی شماره یک خود چه بود؟ به گفته پروفسور ریچارد دکمجیان، استاد علوم سیاسی در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، اسرائیل در آن زمان تصمیم داشته برخلاف آتش بس سازمان ملل، ارتفاعات جولان را اشغال کند و به همین دلیل نمی‌خواسته آمریکا از این نقشه بویی ببرد. اسرائیلی‌ها همچنین علاقه‌ای نداشتند زمانی که مشغول قتل عام اسرای مصری بودند، زندانیانی که مجبورشان کرده بودند قبرشان را با دست خودشان بکنند و سپس در العریش تیرباران شدند، شاهدی داشته باشند. اسرائیل این ادعای کشتار دسته‌جمعی اسرای مصری را به شدت رد کرده است و می‌گوید کشته‌شدگان 250 مبارز مسلح فلسطینی بودند که در حین عملیات کشته شدند. یکی دیگر از منتقدان، پیتر هونام، خبرنگار انگلیسی، در کتاب خود "عملیات سیانور" "Operation Cyanide" می‌نویسد که مجموعه‌ای از عوامل سری میان دولت‌های آمریکا و اسرائیل منجر به این حمله شد. هدف از حمله غرق کردن لیبرتی و کشتار تمام مسافران کشتی بوده است، اما با شناور ماندن لیبرتی بر روی آب این نقشه عملی نشد. به اعتقاد هونام، عناصر مخفي در دولت‌هاي آمريكا و اسرائيل براي بمباران كشتي تباني کرده بودند تا حمله را به مصر و ابرقدرت متحد آن؛ يعني شوروي نسبت دهند تا به اين ترتيب، انتقام سختي ترتيب دهند كه منجر به پيروزي اسرائيل شود. هونام مي‌گويد: «حمله به ناو ليبرتي، دست‌كم از يك سال پيش از آن برنامه‌ريزي شده بود. ليبرتي به موقعيت بسيار پيچيده‌اي فرستاده شد كه به نظر من، موقعيتي بود كه بتوان به آن حمله كرد». هونام ادامه مي‌دهد: هدف اصلي، غرق كشتي و از بين بردن همه خدمه بود، اما ليبرتي غرق نشد و این طرح نيز در نهایت لغو شد. محل اصابت موشک های اسرائیل به تاسیسات ماهواره ای لیبرتی متهم کردن مصر و وارد کردن آمریکا به جنگ در وهله اول اسرائیل در حمله به لیبرتی این هدف را داشت که لیبرتی را بدون باقی گذاشتن حتی یک بازمانده نابود کرده و بدون برجای گذاشتن ردپایی از خود، مصر را به انجام این حمله متهم کند و بدین ترتیب آمریکا را به نفع خود وارد جنگ شش روزه کند. مشابه این سناریو و ردپای اسرائیل را می توان در حادثه 11 سپتامبر نیز مشاهده کرد. افشای ماموریت لیبرتی در جلوگیری از حمله اسرائیل به سوریه انگیزه دیگر، تعهد "آوراهام هارمون" سفیر اسرائیل در آمریکا به لیندون جانسون مبنی بر عدم حمله اسرائیل به سوریه بود. اما بر خلاف این تعهد نیروهای اسرائیل در کرانه باختری و بلندی های جولان مستقر شده و آماده حمله بودند. آمریکا بیم این را داشت که با حمله اسرائیل به سوریه، شوروی به نفع سوریه وارد جنگ شده و موازنه قدرت در منطقه به سود شوروی تغییر کند و به همین دلیل لیبرتی مأموریت داشت تا با اشراف اطلاعاتی به تحرکات نیروهای اسرائیل، در صورت لزوم از وقوع این درگیری - اسرائیل و سوریه - جلوگیری کند. تحت الشعاع قرار گرفتن جنایت جنگی اسرائیل انگیزه احتمالی سوم نیز سرپوش گذاشتن بر یکی از جنایت های رژیم صهیونیستی بود. در زمان حمله به لیبرتی، نیروهای ارتش اسرائیل به فرماندهی آریل شارون، مشغول قتل عام هزاران نفر از اسرای جنگی مصر و فلسطین بودند و اجساد آن ها را نیز در صحرای سینا دفن می کردند. فرماندهان ارتش اسرائیل سال ها بعد به این جنایت خود اعتراف کردند. حمله به لیبرتی از یک سو توجه به این قتل عام را منحرف می کرد و از سوی دیگر امکان رهگیری امواج رادیویی و علنی شدن اقدام جنایتکارانه اسرائیل در قتل عام اسرای مصری و فلسطینی توسط لیبرتی را از بین می برد. بنابر گزارش های تایید نشده، ناو چهل ميليون دلاري لیبرتی، در حال استراق سمع و جاسوسي درباره كشتار زندانيان مصري جنگ توسط اسرائيلي‌ها بوده است. در نهایت پرونده لیبرتی، بدون انجام تحقیقی بی طرفانه و رسیدگی به دلایل واقعی حمله، بازخواست و مجازات عاملین آن با ابهامات و سوالات بدون پاسخ بسیاری، بسته می شود تا مهر تایید دیگری بر ادعای اداره آمریکا به دست صهیونیست ها و سیطره اسرائیل بر ارکان قدرت در این کشور زده شود. http://www.mashreghn...کایی-لیبرتی-عکس