برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 7 شهریور 1400 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهسلام علیکم این ایده کشتی های هوایی (بعنوان تانکر سوخت رسان با پایایی رزمی بالا یا حامل رادار) با توجه به وسعت کشور ، ایده ای هست که باید بیشتر روی آن فکر کرد (بلحاظ نقاط قوت و ضعف و کارکرد عملیاتی ) چند سال پیش (2005) هم یک چنین چیزی رصد شد که در نوع خودش جالب بود..
-
2 پسندیده شدهبه نام خدا با سلام عراق در طی جنگ با ایران (سال های 1980 الی 1988 میلادی) پروژه های تسلیحاتی مختلفی را جهت افزایش توان نظامی خود به اجرا درآورد که البته شماری از آن ها به جهت طولانی شدن روند توسعه و تولید و بروز برخی مشکلات هیچگاه در جنگ با ایران مورد استفاده قرار نگرفتند و بلکه هیچگاه عملیاتی نشدند. یکی از این پروژه ها ، پروژه سیستم توپخانه ای خودکششی پیشرفته بود که از سال 1987 و در خلال جنگ ایران کلید خورد. مغز متفکر این پروژه کسی نبود جز دکتر جرالد وینسنت بول. جرالد بول کانادایی متخصص سیستم های توپخانه ای و پرتابه های بالستیک بود ، وی را بزرگترین متخصص توپخانه دنیا میدانند که ابداعاتش مسیر تازه ای در زمینه توسعه و ساخت سیستم های توپخانه ای ایجاد کرد.عراق مدت کوتاهی پس از تحمیل جنگ به ایران و در اوایل سال 1981 ، دکتر بول را به منظور مشاوره و همکاری در زمینه توسعه و تقویت قوای توپخانه ای (و بعضا موشکی) به این کشور دعوت کرد. بول که همکاری با عراق را فرصتی جهت پیاده سازی و تحقق بخشی پروژه های توپخانه ای بلند پروازنه خود میدید ، این همکاری را پذیرفت و عازم بغداد شد. در ابتدای کار عراقی ها از مشاوره بول در جهت خرید تجهیزات توپخانه ای بهره جستند که یکی از نتایج آن خرید سیستم توپخانه ای کششی GC-45 بود که توسط صنایع تحقیقات فضایی بول (SRC) در دهه هفتاد میلادی طراحی شده بود. اما آنچه که عراقی ها از بول انتظار داشتند و ایضا حاصلی که بول از همکاری با عراقی ها در نظر داشت ، چیزی به مراتب بیشتر و فراتر بود. عراق در اواسط دهه هشتاد (در خلال جنگ با ایران) سطح همکاری با بول را به میزان قابل توجهی افزایش داده و وی را از جایگاه مشاوره به عنوان سر طراح و مسئول ارشد برخی از مهمترین پروژه های توپخانه ای و موشکی خود ارتقا داد. همکاری بول با عراق در زمینه توپخانه ای به مراتب گسترده تر از پروژه های موشکی بود که بول در آن ها عمدتا به عنوان اصلاح گر طرح وارد میشد. دکتر بول از 1981 تا زمان ترورش در سال 1990 نزدیک به یک دهه با صنایع دفاعی عراق در زمینه توپخانه و بعضا موشکی همکاری داشت که حاصل آن پروژه های بلند پروازانه ای همچون ابر توپ دوربرد بابل بود.علاوه بر این، بول در یک پروژه مهم توپخانه ای عراق نیز نقش کلیدی را ایفا کرد و آن پروژه ی سیستم توپخانه ای خودکششی پیشرفته عراق بود که در دو فاز دنبال شد. این پروژه چندین هدف را دنبال میکرد ، هدف اول دستیابی عراق به یک سیستم توپخانه ای خودکششی با شاسی چرخ دار و با تحرک بالا بود. در دهه هشتاد سیستم های توپخانه ای خودکششی با شاسی چرخ دار مورد توجه قرار گرفتند و طرح هایی همچون هویتزر G6 از آفریقای جنوبی و DANA از چکسلواکی ارائه شدند. هدف دوم ایجاد زیر ساخت های لازم و فراهم آوردن کانال های ارتباطی مناسب و همکاری با شرکای تکنولوژیکی جهت تولید این سیستم در داخل عراق بود. اما هدف سوم که برخی آن را مهمترین هدف عراق از توسعه سیستم توپخانه ای خودکششی پیشرفته میدانند ، رقابت و مقابله توپخانه ای با ایران بود. ایران از دوره حکومت شاهنشاهی ، توپ های 203 میلیمتری ام 110 (موسوم به 8 اینچی) را در اختیار داشت ، در کنار آن پس از انقلاب و در خلال جنگ تحمیلی نیز نسبت به خرید هویتزرهای 170 میلیمتری کوکسان از کره شمالی اقدام کرد که دست برتری از جهت توپخانه ای برای ایران فراهم میکردند. برد بلند کوکسان و گلوله های مخرب ام ۱۱۰ ، ضربه نیرومند پنجه توپخانه ایران بر پیکره ارتش متجاوز بحثی بودند که عراقی ها را بر آن داشت تا سیستم های توپخانه ای نوینی برای رقابت و مقابله با آن تدارک ببینند و نقش و جایگاه بالاتری برای توپخانه در نظر بگیرند. دکتر بول کانادایی کسی بود که به منظور پیشبرد این هدف توسط عراقی ها به کار گرفته شد و به عنوان طراح اصلی و مسئول ارشد پروژه سیستم های توپخانه ای خودکششی پیشرفته عراق منصوب گردید. کوکسان در خدمت رزمندگان اسلام این پروژه در دو فاز دنبال شد که حاصل آن دو سیستم توپخانه ای خودکششی با شاسی چرخ دار با نام الفاو و المجنون بود.جهت ساخت این هویتزرها به پلتفرم چرخ داری با پیکربندی مناسب نیاز بود ، بول پاسخ را در هویتزر G6 آفریقای جنوبی یافت. بول در پروژه طراحی این هویتزر با صنایع Denel آفریقای جنوبی همکاری داشت و طرح آن را جهت الگوبرداری به منظور ساخت هویتزر عراقی مناسب دید.شاسی هویتزر G6 با پیکبرندی 6×6 توسط صنایع Alvis OMC تولید میشد ، طرح مشابهی از این شاسی تهیه و جهت ساخت شاسی برای دو هویتزر عراقی به صنایع اسپانیایی Tribiland ارائه گردید که در نهایت به ساخت یک شاسی پر تحرک با سیستم های به روز همچون سیستم کنترل مرکزی تورم تایر ها منجر شد. هویتزر G6 ساخت لوله توپ ، تثبیت کننده و سیستم کنترل آتش و سلاح نیز به شرکت های فرانسوی واگذار گردید. پیشرانه مورد نیاز جهت شاسی ها نیز با توان 560 اسب بخار از شرکت مرسدس بنز آلمان تامین میشد. در نهایت تمامی قطعات جهت یکپارچه سازی و ساخت نمونه اولیه به اسپانیا منتقل میشدند. برخلاف تصور ، نمونه های اولیه هویتزهای الفاو و المجنون نه در عراق بلکه در یک کشور اروپایی به ساخت رسیدند و جهت رونمایی به عراق منتقل شدند. پس از پایان روند طراحی در سال 1987 ، ساخت پیش نمونه هویتزر المجنون از سال 1988 آغاز و تا سال 1989 پایان یافت و در نمایشگاه تسلیحاتی بغداد در همان سال رونمایی گردید. المجنون به یک قبضه توپ 155 میلیمتری (استاندارد ناتو) مجهز بود. لوله این توپ در حدود 8 متر طول داشت (با تعداد خان 48) و از امکان تغییر زاویه به میزان 72+ درجه در جهت عمودی برخوردار بود (بعلاوه زاویه گردش 40 درجه ای برجک توپ به طرفین).این توپ دو نوع مهمات افزایش برد یافته با نام ERFB و ERFB-BB شلیک میکرد که این مهمات توسط دکتر بول توسعه یافته بودند. مهمات ERFB (مخفف تمام کالیبر افزایش برد یافته یا Extended Range Full Bore) دارای برد 30.2 کیلومتر و مهمات ERFB-BB (مخفف تمام کالیبر افزایش برد یافته - بیس بلید یا Extended Range Full Bore-Base Bleed) دارای برد 38.8 کیلومتر بودند. المجنون وزن پرتابه این مهمات در حدود 43 الی 45 کیلوگرم و سرعت دهانه آن ها (muzzle velocity) به ترتیب 900 و 889 متر بر ثانیه بود. هویتزر المجنون امکان اجرای آتش موقت با نرخ 4 گلوله بر دقیقه یا اجرای آتش ممتد با نرخ ثابت یک گلوله بر دقیقه را داشت. به جهت برخورداری از شاسی چرخ دار با پیکربندی 8×8 ، المجنون از قابلیت های مناسبی در عبور از مناطق ناهموار برخوردار بود ضمن آنکه امکان دستیابی به سرعت بالای 90 کیلومتر بر ساعت در حرکت در جاده و 60 الی 70 کیلومتر بر ساعت در مسیر های خارج از جاده را داشت. در حقیقت یکی از مهمترین ویژگی های این هویتزر تحرک و قابلیت انتقال آن بود. المجنون 12 متر طول ، 3.5 متر عرض ، 3.6 متر ارتفاع و 43 تن وزن داشت. طرح دوم در پروژه سیستم توپخانه ای خودکششی پیشرفته عراق ، هویتزر الفاو بود که یک سیستم توپخانه ای برد بلند با کالیبر بالا محسوب میشد. طراحی و ساخت الفاو از سال 1988 آغاز و تا سال 1990 پایان یافت. این هویتزر از جهت شاسی مشابه المجنون بود با این تفاوت که از یک قبضه توپ 210 میلیمتری بهره میبرد. این توپ به طول 11 متر (تعداد خان 64) ، از قابلیت حرکت در زوایای عمودی تا 55+ درجه برخوردار بود و مهمات ERFB و ERFB-BBبا پرتابه هایی به وزن 109.4 کیلوگرمی را شلیک میکرد. مهمات مورد استفاده این هویتزر به ترتیب دارای برد 45 الی 57 کیلومتر و سرعت دهانه 997 و 992 متر بر ثانیه بودند. از نظر نرخ اتش ، هویتزر الفاو مشابه هویتزر المجنون و قادر به شلیک موقت با نرخ آتش 4 گلوله در دقیقه و شلیک مداوم با نرخ اتش ثابت یک گلوله در دقیقه بود.هویتزر الفاو در حدود 15 متر طول ، 3.5 متر عرض ، 3.6 متر عرض و 48 تن وزن داشت. لازم به ذکر است که هر دو هویتزر الفاو و المجنون از قابلیت اجرای اتش به صورت مستقیم (Direct Fire) برخوردار بودند و بدین منظور سیستم هدفگیری ویژه ای برای آن ها تعبیه شده بود (در سمت چپ بخش جلویی برجک و دارای یک درب محافظ). یکی از اهداف عراق در ساخت این دو هویتزر همانطور که پیشتر گفته شد رقابت توپخانه ای با توپ های برد بلند و کالیبر بالای ایران بود اما روند زمانبر طراحی و ساخت هویتزرها و ایضا پایان جنگ هشت ساله با ایران در سال 1988 موجب گردید که عراقی ها از نیل به این هدف باز بمانند. الفاو جرالد بول ، سر طراح و مسئول اصلی پروژه هویتزرهای الفاو و المجنون ، پس از تکمیل روند توسعه این توپ ها و ساخت نمونه اولیه ، به دنبال توسعه انواع مهمات نامتعارف شیمیایی و بیولوژیکی و ارائه قابلیت شلیک این مهمات برای آن ها بود و حتی طرح هایی جهت استفاده از مهمات هدایت پذیر (که در آن روزگار طرحی نواورانه بود) را در ذهن داشت که در نهایت با ترور و مرگش در سال 1990 تمامی این طرح ها به فراموشی سپرده شد. عراقی ها برنامه تولید هویتزرهای الفاو و المجنون را در اواسط دهه نود میلادی در نظر داشتند اما جریاناتی مانع از تحقق این برنامه شد. مهمترین آن تهاجم عراق به کویت در سال 1990 و به تبع آن تحریم تسلیحاتی عراق و قطع همکاری طرف های تکنولوژیکی آن بود. هر چند عراقی ها تولید الفاو و المجنون در داخل عراق و از طریق ایجاد زیر ساخت های لازم را در نظر داشتند اما در نهایت شماری از اجزای کلیدی توپ ها از طرف های تکنولوژیکی غربی تامین میشد که همین مسئله به پاشنه آشیل پروژه توپخانه ای عراق تبدیل شد و در نهایت با قطع همکاری طرف های تکنولوژیکی اروپایی ، عراق از ادامه پروژه بازماند. البته بنا بر گفته برخی منابع ، عراقی ها امکان تامین قطعات اصلی یا نمونه مشابه هویتزر المجنون از طریق بازار سیاه را داشتند چرا که این هویتزر از کالیبر و تجهیزات استاندارد برخوردار بود ، با این وجود مدرک یا سندی از تلاش عراق برای تهیه تجهیزات از بازار سیاه و ادامه پروژه المجنون در دست نیست که البته دلیل عدم این کار به احتمال زیاد مشکلات مالی عراق پس از جنگ با ایران و کویت و هزینه بالاتر در تامین قطعات از بازار سیاه بوده است. در نهایت یک الی دو پیش نمونه (عمدتا بر ساخت یک نمونه تاکید است) از هویتزر الفاو و المجنون به تولید رسید که از سرنوشت الفاو خبری در دست نیست. المجنون اخرین بار در جریان تهاجم آمریکا به عراق در یکی از انبارهای ارتش عراق به صورت اوراق دیده شده و یحتمل جهت نگهداری در موزه های نظامی غرب به خارج از عراق منتقل شده است (هر چند تاکنون در موزه نظامی رویت نشده). پروژه الفاو و المجنون را با وجود تمام قابلیت ها میتوان پروژه ای ناکام و بی حاصل دانست چرا که به هیچ یک از اهدافی که از پیش تعیین شده بود دست نیافت و هیچ گاه در قالب عملیاتی در نیامد. سرنوشت المجنون نویسنده و مترجم : سینا نوریخانی هرگونه برداشت از این مطلب صرفا با ذکر نام وبسایت میلیتاری مجاز است
-
1 پسندیده شدهپلنگ غران زره کوب jagdPanther یکی از زره کوبهای موفق ارتش المان نازی در اواخر جنگ جهانی دوم بود که با ترکیب توپ 8/8 سانتی متری Pak 43، شاسی تانک متوسط پنتر و زره جلویی شیبدار تبدیل به قاتل تانک های متفقین در جبهه های غربی و شرقی شده بود. البته زره کوب jagdPanther همانند بیشتر طرح های آلمان نازی در اواخر جنگ جهانی دوم به علت از دست رفتن صنایع نظامی تولید آن با محدودیت روبه رو شد و زره کوبهای تولید شده نیز در جبهه های نبرد با کمبود خدمه و قطعات یدکی مواجه بودند. این تصویر نشان میدهد هر یکی از تانک های متفقین و زره کوب jagdPanther در چه فاصله ای از روبه رو توانایی نفوذ به زره جلویی یکدیگر را داشته اند. از بالا به پایین: تانک سنگین IS-2 در مقابل زره کوب jagdPanther تانک متوسط T-34/85 در مقابل زره کوب jagdPanther تانک متوسط شرمن M4 با توپ 76 میلیمتری در مقابل زره کوب jagdPanther تانک Cromwell در مقابل زره کوب jagdPanther تانک چرچیل در مقابل زره کوب jagdPanther - نکته قابل تامل در مورد تانک چرچیل این است که در هیچ صورتی از روبه رو نمی تواند به زره کوب jagdPanther آسیب وارد کند. منبع: کتاب Jagdpanther نوشته Janusz Ledwoc جهت یادآوردی این پست از جناب MR9 را مرور کنیم:
-
1 پسندیده شدهزره کوبهای ارتش عربی سوریه زره کوب SU-100 ارتش سوریه از جمله دارایی های ارتش عربی سوریه در سلسله نبردها با رژیم صهیونیستی، زره کوب ها بودند. براساس منابع، ارتش سوریه 3 نوع زره کوب در زمان جنگ با اسرائیل در خدمت داشته است که شامل 1- زره کوب StuG III ساخت آلمان نازی2- زره کوب Jagdpanzer IV ساخت آلمان نازی 3- زره کوب SU-100 ساخت شوروی زره کوبهای StuG III و Jagdpanzer IV از جمله تجهیزات ساخت آلمان نازی بودند که در طول جنگ جهانی دوم در اروپا و شوروی حضور داشتند. بعد ازپایان یافتن جنگ جهانی دوم هنوز تعدادی از این زره کوب ها در کشورهای مانند چکسلواکی، فرانسه، نروژ، یوگسلاوی و شوروی وجود داشتند. بخشی از این زره کوبهای به جای مانده از آلمان نازی توسط کشورهای پیروز جنگ مانند شوروی به ارتش عربی سوریه به عنوان یک همپیمان اهدا شد. با شروع جنگ شش روزه ارتش سوریه، زره کوب های المانی به همراه دیگر تجهیزات نظامی خود را در ارتفاعات جولان مستقر کرد. که با حمله اسرائیل به این منطقه تمامی زره کوبهای آلمانی ارتش سوریه از بین رفت و تعدادی از زره کوبهای StuG III به دست ارتش اسرائیل افتاد. استفاده از زره کوبها در موقعیت های ثابت از جمله دلایل ناکارآمدی انها در نبرد با اسرائیل بود. ارتش سوریه اخرین کاربر این زره کوبها بود و اخرین نبرد انها بعد از جنگ جهانی دوم نبرد شش روزه بوده است. زره کوب های StuG III مسلح به توپ 7.5 سانتی متری KwK 40 و زره کوبهای Jagdpanzer IV مسلح به توپ 7.5 سانتی متری KwK 42 و توپ 7.5 سانتی متری KwK 42 بودند. احتمالا ارتش سوریه 28 دستگاه زره کوب StuG III Ausf. G و 6 دستگاه زره کوب Jagdpanzer IV در دو مدل با توپ های KwK 42 و KwK 42 را در اختیار داشته است. رژه زره کوبهای StuG III Ausf. G ارتش سوریه برخی از زره کوبها StuG III ارتش سوریه در بخش دهلیز فرماندهی مجهز به مسلسل احتمالا مدل MG 34 بودند خدمه سوری زره کوب StuG III زره کوب های StuG III منهدم شده و یا رها شدی ارتش سوریه در جولان زره کوب Jagdpanzer IV ارتش سوریه زره کوب Jagdpanzer IV ارتش سوریه در منطقه جولان علاوه بر زره کوبهای المانی ارتش سوریه مجهز به 80 دستگاه زره کوب SU-100 بود که انها را از شوروی تحویل گرفته بود. ارتش سوریه از این زره کوب ها هم در نبرد شش روزه و هم در نبرد یوم الکیپور استفاده کرد. علاوه بر سوریه در نبرد یوم الکیپور مصری ها نیز از زره کوبهای SU-100 بر علیه نیروهای اسرائیلی استفاده میکردند. زره کوبهای SU-100 مسلح به توپ 100 میلیمتری D-10S بودند. زره کوب SU-100 ارتش سوریه ستون های زرهی درهم شکسته شده ی ارتش سوریه در نبرد یوم الکیپور
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم ارتش رومانی به عنوان بخشی از برنامه ی تجدید سلاح خود در اواخر دهه 1930 به دنبال دریافت مجوز برای تولید 200 دستگاه تانک پیاده نظام فرانسوی آر-35 به صورت بومی بود. تا اوایل سال 1938، مذاکرات برای ایجاد کارخانه ی تولید آر-35 پیشرفتهایی کرد اما با آغاز مخاصمات هیتلر فرانسه از تصمیم خود بازگشت. با این حال، در آگوست و سپتامبر 1939، فرانسوی ها به عنوان یک اقدام موقت تعداد41 دستگاه آر-35 به ارتش سلطنتی رومانی تحویل دادند. این تانک ها ستون فقرات هنگ دوم زرهی تازه تأسیس را تشکیل دادند. در پایان سپتامبر 1939 و با سقوط ارتش لهستان در جنگ جهانی دوم، تعداد 34 دستگاه جدید آر-35 لهستانی که به رومانی فرارکردند به دست رومانیایی ها رسید. با این وجود استعداد هنگ دوم زرهی به دو گردان تانک افزایش یافت. پس از نبرد استالینگراد ، رومانیایی ها فهمیدند که آر-35 هایشان نیاز به بهسازی دارد. در ابتدا، برجک یک آر-35 را با برجک یک تانک روسی تی-26 غنیمتی عوض کردند. اما در نهایت در ابتدای سال 1943، تصمیم گرفتن تا توپ ضدتانک 45 میلیمتری تی-26 را جایگزین توپ 37 میلی متری آر-35 بکنند. چون این توپ بزرگتر از توپ اصلی آر-35 بودند ناچار شدند تا مسلسل هم محور درون برجک را حذف کنند. تعداد 30 دستگاه از آر-35 ها مشمول این برنامه ی نوسازی شدند و به عنوان شکارچی تانک به خدمت گرفته شدند. این تانکها تا پایان جنگ در خدمت بودند. در در 19 ژوئیه 1944 در مجموع 60 دستگاه تانک آر-35 در ارتش رومانی وجود داشت. ترجمه و تلخیص اختصاصی برای بچه های میلیتاری رضا کیانی موحد
-
1 پسندیده شدهتاریخچه خودروهای دفاع شیمیایی نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی https://www.aparat.com/v/KaPMh
-
1 پسندیده شدهشبیه ساز پیشرانه تانک آبرامز این شبیه ساز برای اشنایی بیشتر سربازان با نحوه عملکرد پیشرانه تانک ابرامز ساخته شده است. این شبیه ساز به سربازها اجازه میدهد قبل از کار با تانک واقعی دید کاملی از عملکرد پیشرانه تانک به شکل زنده داشته باشند. در حقیقت سربازان در این شبیه ساز به همان پیشرانه توربین گازی اصلی تانک ابرامز دسترسی های دارند. یک مربی با کمک مانیتورها به شکل کامل بر وضعیت سربازان در داخل شبیه ساز و پیشرانه نظارت دارد. ویژگی منحصر بفرد این شبیه ساز اشنا کردن سربازان با بخش تعمیر ونگهدار پیشرانه تانک آبرامز است. این شبیه ساز میتواند 80 اشکال و نقص در پیشرانه تانک را شبیه سازی کند در نتیجه سربازان در حال اموزش دانش کافی برای عیب یابی و تعمیر تانک را کسب میکنند تا در موقعیت های رزمی به سرعت اشکال در پیشرانه تانک را رفع کنند. این شبیه ساز یکی از جدید ترین شبیه سازها برای آمورش سربازان در ارتش امریکا است به طوری که اولین نمونه ان در سال 2019 به دانشکده زرهی جورجیا تحویل داده شد. https://www.aparat.com/v/LgZCl
-
1 پسندیده شدهارتش ، سپاه و سال اول جنگ ، روحیه رزمی یا سخت افزار ، مساله این است https://www.aparat.com/v/aKOkd
-
1 پسندیده شدهاستتار زمستانی ورماخت یکی از اصول قدیمی میدانهای نبرد ، سعی در پنهان ماندن از میدان دید دشمن به منظور استفاده از اصل غافلگیری بشمارمی آید ، این اصل در فضای نبرد مدرن گرچه توسط واحدهای ارتش بریتانیا در جنگ نخست جهانی به شکل سیستماتیک مورد استفاده قرار گرفت ، اما پیشگام کاربرد حرفه ای این قاعده را میتوان واحدهای زرهی ورماخت دانست . در این ارتباط ، اگر تسلسل تاریخی را مبنای تحلیل قرار دهیم ، زره پوشهای تحویلی به ارتش آلمان ، در ابتدای امر همگی یک پوشش خاکستری استاندارد را برای عملیات رزمی در محیط اروپایی بر تن داشتند ، اما حمله به روسیه شرایط را برای ارتش آلمان بطور کامل تغییر داد ، با توجه به حساسیت فرآیند جنگ متحرک و التفات به این امر که واحدهای تانک ، ستون فقرات اصلی جنگ متحرک ورماخت بحساب می آمدند ، بلافاصله پس از بارش نخستین برف زمستانی ، به همه واحدهای پانزر ارتش دستور داده شده تا بدنه تانکهای عملیاتی را با مخلوطی از آب و گچ ، با الگویی نامنظم ( الگوی لکّه های پراکنده و یا نوارهای غیر مستقیم ) پوشش دهند . تصویر فوق ، یک دستگاه پانتر G در نبرد برسر خط زیگفرید نشان می دهد که با الگوی نوارهای غیر مستقیم پوشانده شده است . پی نوشت : منبع : رزم زرهی ، دکترین ، استراتژی ، تاکتیک و تاریخچه ( در حال تدوین / منتشر نشده) صرفاً برای میلیتاری / مترجم : MR9
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهدر این ویدیو، تغییرات نقشه اروپا از آغاز تا انتهای جنگ جهانی دوم نمایش داده شده است. خیلی فوق العاده بود. توصیه می کنم، این ویدیو را حتما تماشا کنید.
-
1 پسندیده شدهبازگشت پیرمردهای فرانسوی خودرو های زرهی فرانسوی AML-60 و AML-90 از جمله خودورهای نظامی قدیمی هستندکه هنوز در ارتش های بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی خدمت می کنند. خودروهای سری AML توسط شرکت فرانسوی Panhard ساخته شده اند. اولین نمونه این خودروهای زرهی در سال 1961 ساخته شد. در دهه 1960 و 1970 فرانسه صد ها دستگاه از این خودروهای زرهی را به کشورهای تحت نفوذ خود در آفریقا فروخت. با این حال با وجود گذشت سال ها از زمان تولید خودروهای زرهی AML در حال حاضر این خودروهای زرهی تاثیر گذاری لازم در میدان نبرد را نخواهند داشت. ارتش الجزایر با درک این موضوع یک بروز رسانی با کاربری جدید برای خودروهای منسوخ AML خود در نظر گرفته است. در بروز رسانی ارتش الجزایز برجک استاندار خودرو AML حذف و به جای ان یک برجک رزمی جدید که دارای 4 موشک ضد زره است نصب شده است. در نتیجه خودروهای AML منسوخ را به خودروهای ضد زره با کاربری مناسب در میدان نبرد تبدیل کرده است. به نظر می رسد این خودرو ضد زره جدید می تواند موشک های ضد زره روسی کنکورس و کورنت را شلیک نمایید. همچنین این برجک یه یک مسلسل نیز برای دفاع از خود مجهز است. یکی دیگر از تغییرات اعمال شده بر روی خودروهای زرهی AML نصب یک محفظه شیشه ای جدید برای راننده است تا راننده دید بهتری از محیط اطراف داشته باشد. خودرو AML_90 نمونه استاندارد (سمت راست) - خودرو َAML ارتش الجزایر در نقش خودرو ضد زره ( سمت چپ) به نظر می رسد بروز رسانی خودروهای AML در ارتش الجزایر به شکل گسترده انجام شده است و بخش قابل توجه ای از این خودروهای قدیمی تبدیل به خودروهای ضد تانک جدید شده اند.
-
1 پسندیده شدهکارشناس نظامی، سردبیر مجله دفاع ملی ایگور کرووتچنکو معتقد است : پاسخ روسیه به عقب نشینی از پیمان حذف موشک های میان برد و برد کوتاه تر می تواند مجدداً پروژه های موشکی و قطار موشک جنگی و تقویت دفاع هوایی در مرزهای غربی این کشور را احیا کند.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهروایت شهید حسن باقری ، فرمانده وقت اطلاعات نیروی زمینی سپاه از وضعیت فرماندهی در جبهه ها ( اشاره ای به نتایج بدست آمده در مسابقات بیاتلون تانک روسیه -2019 ) ما برایمان شهید دادن در شناسایی سخت شده، ولی خیلی راحت شده که ۳۰۰ جنازه را در عملیات وسط معرکه بگذاریم و عقب برگردیم. کارکردن قبل از عملیات خیلی سخت شده، اما تلفات دادن در داخل عملیات خیلی ساده شده و هیچ به روی خودمان هم نمیآوریم. هنوز مطالب این عملیات به صورت کامل در داخل مردم منعکس نشده است، الان اگر داخل مردم بروید، سرشان علامت سؤال است که جنازه بچههای ما کجاست. بروید شهرتان تا ببینید چه خبر است؟ پدر و مادرها برای جنازه بچههایشان ارزش قائلند، اما بعد از شهادتش، برای زخمی شدن، معلول شدن و قطعه قطعه شدنشان تحمل میکنند. اما برای آنها ارزش قائلند. اوایل جنگ بچههای تبریز در دهلاویه ۷۰ تا شهید دادند. خدا شاهد است که همه تنشان میلرزید. حالا هزار تا، دو هزار تا، سه هزار تا، اصلاً انگار نه انگار. اگر فردا بهمان بگویند ۱۰۰ هزار تا، انگار یک با هزار فرقی ندارد. https://www.aparat.com/v/W6y5K
-
1 پسندیده شدهریشه انگلیسی تاریخ نظامی به شکل عجیبی با تاکتیکهای فریب و استتار پیوند محکمی بر قرار نموده ، تا جایی که می توان گفت که جزیی ناگسستنی از نبرد بشمار می آید . در این میان ، ارتش بریتانیا بدلیل موقعیت خاصی که در جنگ اول و پس از آن در جنگ دوم جهانی بدان گرفتار آمده بود، یکی از پیشگامان استفاده از این خدعه ها بشمار می آید . شاید یکی از مشهورترین افسران این ارتش در ابداع این تاکتیکها در شمال آفریقا و سپس در حمله به نرماندی ، سرتیپ دادلی ورانگل کلارک (Dudley Wrangel Clarke) بشمار می آید که در کنار ماموریت اصلی اش ، نام وی با یگان های رنجر ارتش ایالات متحده نیز پیوند خورده است . داستان کلارک و ارتش آمریکا از 14 ژانویه 1941 آغاز می شود ، جایی که وی برای فریب ارتش های مشترک آلمان و ایتالیا در مدیترانه ، با فرستاده ویژه روزولت ، سرهنگ ویلیام دونوان ( ملقب به بیل وحشی ) رییس وقت دفتر خدمات استراتژیک (OSS) ملاقات نمود تا طرح خود را برای استفاده از واحدهای کماندو تازه تشکیل شده ارتش سلطنتی در شمال آفریقا با وی مطرح کند . او با استفاده از بک گراند شخصی در علاقه به فیلم های وسترن ،به دونوان پیشنهاد داد تا براساس فیلمی وسترن با عنوان " گذرگاه شرقی " که در آن اسپنسر تریسی ،در نقش رهبر یک گروه بزن بهادر آمریکایی با عنوان ROGERS RANGERS را ایفا مینمود ، عنوان واحدهای تازه تشکیل آمریکایی را "رنجر" نامگذاری کنند . بدین ترتیب ، اولین یگان رنجر در ارتش ایالات متحده به شیوه جدید در ماه مه 1942 ایجاد گردید . صرفاً برای میلیتاری /MR9
-
1 پسندیده شدهسه ژنرال دائمی روسیه پرتره ای از نبرد اسمولنسک وسعت روسیه نزدیک به 17 میلیون کیلومتر مربع ( در دوران اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، 22 میلیون کیلومتر مربع ) است که به دو بخش آسیایی و اروپایی تقسیم می گردد . با این وصف ، وسعت این کشور ، در کنار سرمای استخوان سوز زمستان های مشهور آن تا کنون حداقل دو ارتش بزرگ تاریخ نظامی ( گراند آرمه و ورماخت ) را چون هیولایی سپید ، به درون خود کشیده و از میان برده است . در سال 1812 ، ناپلئون بناپارت ، ارتش کبیر ( گراند آرمه ) خود را که مورخین استعداد سازمانی این نیرو را تا 500000 نفر تخمین می زدند و یگانهای آن از ملیتهای فرانسوی ، آلمانی ، لهستانی ، ایتالیایی و سایر کشورهای اروپایی که روابط حسنه ای با فرانسه داشتند ، تشکیل میشد ، بسیج نمود تا روسیه را بعنوان کلید امپراتوری ، فتح کند. این عملیات تهاجمی چند ماه به طول انجامید و حتی به اشغال مسکو نیز منجر شد ، اما بدلایل مختلف این حضور چندان دوام نیاورد و وی مجبور به عقب نشینی گردید. مشهور است که از این ارتش پانصدهزار نفری ، تنها 95000 نفر به ویلنا ( لهستان ) رسیدند . چیزی در حدود 120 سال بعد ، درست در همان روزی که فرانسوی ها عازم فتح روسیه شدند ، ورماخت دست به یک عملیات تهاجمی سراسری در طول مرزهای مشترک با اتحاد شوروی زد . وقتی افسران ستاد ارتش به هیتلر هشدار دادند که اشغال روسیه ممکن است طول کشیده و سرمای زمستان تحرک واحدهای رزمی را متوقف خواهد کرد ، وی پاسخ داد که "عامل موتور" این مشکل را حل نموده است . اما پیش بینی ها به تقریب درست از آب درآمد و با اولین برف زمستانی ، جاده ها لغزنده شد ، با شدت گرفتن سرما ، موتور خودروها و زره پوش ها یخ زد و قطعات توپخانه در اجرای آتشباری به مشکل برخورد نمود و این بار از ارتش 3000000نفری آلمان ، تنها عده ای معدود موفق به بازگشت شدند . به همین دلیل ، مشهور است که روسیه ، 3 ژنرال معروف دارد که در سراسر تاریخ ، از این کشور محافظت نموده اند ، این سه ژنرال مشهور دسامبر ، ژانویه و فوریه (اواسط آذر تا اواسط اسفند) نام دارند . در این سه ماه ، ریزش برف و شدت سرما به حداکثر خود میرسد و فقط بومیان این کشور تحمل زندگی در شرایط ناگوار را در اختیار دارند .
-
1 پسندیده شدهداده نمای بیستمین سالگرد شهادت امیر سرافراز ارتش ، سپهبد شهید صیاد شیرازی 1378-1398
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم برگی ناشناخته از دفتر تاریخ مقدمه : با عرض سلام ادب و احترام و تبریک سال نو خدمت دوستان گرامی امروز دوست دارم شما را به یک شخصیت تاریخی ایرانی ارمنی تبار آشنا کنم که کمتر شناخته شده است .... هایک پزشکیان بیوگرافی : هایک پزشکیان متولد تبریز در سال 1887 از پدری ارمنی تبار و مادری ایرانی که هر دو پیشه معلمی داشتند بود هایک پزشکیان در دوران نوجوانی خود به روسیه رفت و در دانشگاه تفلیس مشغول به تحصیل شد و فعالیت های سوسیالیستی خود را شهر تفلیس به عنوان یک روزنامه نگار آغاز کرد و به خاطر فعالیت های سیاسی خود به 5 سال زندان محکوم شد اما با آغاز جنگ جهانی اول در سال 1914 برای خدمت سربازی در ارتش امپراطوری روسیه فراخوانده شد . هایک به خاطر پیشینه سیاسی خود به جبهه روسیه - عثمانی اعزام شد و در آنجا به خاطر نشان دادن شجاعت نشان ستاره فرمانده گردان و نشان سنت جورج و سنت آنا به او اعطا شد . وی از اسارت ترک ها در حالی که به شدت زخمی بود گریخت در زمانی که انقلاب اکتبر در حال وقوع بود . در هنگام جنگ جهانی اول هایک به درجه سروانی رسید او پیش از انقلاب اکتبر روسیه به یک بلشویک تبدیل شده بود و وی به عنوان یک فرمانده نظامی در جریان جنگ داخلی روسیه به مقابله با قزاق های شورشی و لژیون چک ها یا همان چک های سفید پرداخت . در جریان جنگ شوروی لهستان سال 1920 هایک پزشکیان به عنوان فرمانده سپاه سوم سواره نظام در عقب راندن نیروهای لهستانی به ورشو به مارشال توخاچفسکی کمک شایانی کرد اما در جریان ضد حمله نیروهایی لهستانی در اطراف ورشو ارتش چهارم که سپاه سوم هایک جزئی از آن بود محاصره شد . او پس تعدادی ضد خورد سر انجام موفق به شکستن محاصره شد و خود و سپاه سوم خود را به سمت پروس شرقی رهبری کرد و در نهایت در حالی که سپاهیان لهستانی در تعقیب او و سپاهش بودند از مرز لهستان - آلمان رد شد و وارد خاک آلمان شد . دولت آلمان او را در کمپ سایزویدل در نزدیکی برلین بازداشت کرد . او در سال های بعد فرماندهی لشکر چهارم سوار را بر عهده داشت که گئورگی ژوکوف که در آن زمان به عنوان یک سرهنگ و فرمانده یک هنگ سواره نظام را بود در کتاب خاطرات خود با نام مارشال پیروزی از او به خوبی یاد می کند . او در نهایت در سال 1935 از تمام پست های نظامی سیاسی خود اخراج و توسط سازمان امنیت دستگیر و توسط دیوان عالی شوروی به جرم ایجاد کردن یک سازمان فاشیست در ارتش سرخ و تلاش بر کودتا و ترور استالین به مرگ توسط جوخه آتش محکوم شد . پایان پ.ن : 1. امیدوارم که لذت برده باشید مثبت فراموش نشه 2. مطالب بنده از این زمان به بعد هایلایت نخواهد شد به علت اینکه ممکن است با بروزرسانی سایت فرم مطالب از بین برورد . صرفا برای میلیتاری ترجمه : amirhosaingh بن پایه : https://en.wikipedia.org/wiki/Hayk_Bzhishkyan
-
1 پسندیده شدهسیر تحول سلاح ها در پیش از میلاد 400000 پیش از میلاد اولین شواهد که در نزدیکی منطقه Schoningen آلمان یافت شده ، نشان می دهد که در آن زمان انسان ها از نیزه استفاده می کرده اند . 40000 تا 25000 سال پیش از میلاد atlatl که گاهی اوقات به کلاشینکوف دوران عصر حجر نامیده می شود یک نیزه انعطاف پذیر پرتاب می کرد که می توانست یک گوزن را در 40 متری بکشد . 23000 سال پیش از میلاد بومرنگ ها به شدت به مردم بومی استرالیا مرتبط هستند اما در واقع به عنوان سلاح شکاری در سراسر اروپا و آفریقا به کار گرفته می شده اند . اغلب بومرنگ ها به هنگام پرتاب باز نمی گشتند . قدیمیترین بومرنگ با ۲۳،۰۰۰ سال قدمت از عاج ماموت ساخته شده و در غاری در لهستان کشف شده است. 20000 سال پیش از میلاد اولین تیر و کمان ها از این زمان مورد استفاده قرار گرفته اند . برخی بر این باورند که این ابزار ها خیلی زودتر اختراع شده اند و به سنگی 60000 ساله اشاره کردند که ممکن است پیکان باشد اما تجزیه و تحلیل دقیق از حفاری های باستان شناسی در سراسر جهان نشان می دهد که سلاح های پرتابه قبل از 50000 سال پیش مورد استفاده گسترده واقع نمی شده اند . 5300 سال پیش از میلاد از این سال ها به بعد در میادین از اسب ها استفاده می شده است . به نظر می رسد که این حیوانات برای اولین بار در استپ های قزاقستان امروزی اهلی شده اند . اسب ها همچون انقلابی در حمل و نقل عمومی و به طور کلی در تاریخ جنگ نقش مهمی دارند. فقط در قرن بیست و یکم، با ظهور سلاح هایی با سرعت آتش بالا مانند اسلحه، ارتش ها از وابستگی به اسب ها دور گشتند . 5000 سال پیش از میلاد عصر برنز، توسعه اولین خنجر فلزی و بعد شمشیر را ممکن ساخت . 500 سال پیش از میلاد به نظر می رسد که منجنیق در چین در این زمان ایجاد شده است. این سلاح با کاربری گروه هایی در حدود دوازده نفر، میتوانست یک توپ را به اندازه ۱۲۵ متر پرتاب کند در همان زمان، یونانیان باستان سلاح محاصره خود را ، یعنی کشکنجیر(ballista) ، که نوعی کمان تفنگی بزرگ بود را گسترش دادند. صرفاً برای میلیتاری / منبع : New Scientist
-
1 پسندیده شدهنوترون های سریع عبری بدلیل اینکه ارتش های پیمان ورشو در و بویژه اتحاد شوروی آنقدر عظیم بود و شمار یگانهای زرهی اش به مراتب بیشتر از غرب بشمار می رفت ، برنامه ریزان تاکتیکی ناتو هیچ راهی نمی دیدند که نیروهای به مراتب کوچکترشان بتوانند بدون توسل به جنگ افزارهای هسته ای ، حملات ارتش سرخ را به اروپای غربی پاسخ دهند . در حقیقت ، در تمام آینده نگاری های ناتو برای دفاع از آلمان و بویژه شکاف حساس فولدا ( FULDA GAP) ، استفاده از سلاح های هسته ای ( بویژه جنگ افزارهای تاکتیکی به مانند موشکهای سطح به سطح MGM-52 لنس ،مسلح به کلاهکهای نوترونی ) در حد سه تا 10 روز پس از نخستین حمله احتمالی شوروی ، پیش بینی شده بود ، اما اگر از این چنین تسلیحاتی ( جنگ افزارهای هسته ای ) استفاده می شد ، قسمت اعظم آلمان غربی ( در جریان جنگ سرد ) که ناتو ملزم به دفاع از آن بود ، از میان می رفت . سلاح اصلی برای شلیک این جنگ افزار ، سامانه موشکی زمین به زمین تاکتیکی MGM-52 LANCE بشمار می آمد که بر روی شاسی نفربر M-113 مستقر شده بود . ارتش ایالات متحده این سامانه موشکی را در دوران جنگ سرد در راستای دکترین نبرد هوا زمینی و بطور عمده برای مقابله با ستون های زرهی ارتش سرخ طراحی و به کار گرفته بود و حتی بخشی از یگان موشکی مستقر در آلمان غربی که به این موشکها مجهز می بود ،از کلاهک های هسته ای و نوترونی استفاده می نمود . به کارگیری این سامانه توسط ارتش این رژیم نیز درحقیقت پاسخی بود به وجود یگانهای موشکی اعراب که به واحدهای موشکی زمین به زمین SS-1 SCUD مجهز شده بودند . با این وجود هیچ گزارشی مبنی بر استفاده از این موشکها در جریان جنگهای اعراب واسراییل منتشر نشده است . هرچند شایعاتی مبنی بر مسلح شدن این موشکها به کلاهکهای نامتعارف وجود دارد . صرفاً برای میلیتاری / مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهFP-45 Liberator کمی بعد از اینکه ایالاتمتحده وارد جنگ جهانی دوم شد، کمیته مشترک جنگ روانی شروع به جستجو راهی برای حمایت از مبارزان مقاومت در کشورهای اشغال شده نمود . نتیجه این جستجو سلاح FP-45 بود که می شد به ارزانی در قلمرو دشمن آن را تولید کرد و یا از آسمان برای نیروی های مقاومت ارسال نمود . نظریه این بود که مبارزان مقاومت از طپانچه های ساده برای ترور نیروهای دشمن استفاده کنند و سپس سلاحهای آنها را بگیرند . این سلاح ها همچنین یک اثر روانی داشتند، زیرا این فکر که هر شهروند ممکن است مسلح به یک "Liberator" باشد، ترس را در قلب سربازان اشغالگر خواهد انداخت . ایالات متحده بین ماه های ژوئن و اوت 1942، 1 میلیون FP-45 تولید کرد، اما این اسلحه ها در هنگام عمل موفق نبودند . فرماندهان نیروهای متفقین و افسران اطلاعاتی فهمیدند که این طپانچه ها غیر کاربردی هستند و جنگجویان مقاومت اروپایی تمایل داشتند که از "Sten" که یک مسلسل نیمه اتوماتیک بریتانیایی می باشد استفاده کنند . حدود یکصد هزارLiberator به چین و تعداد کمتری از آن به فیلیپین و بعد ها یونان ارسال شدند . همچنین دومین محموله بزرگ به تعداد دویست هزار عدد به کلکته هندوستان ، چهل هزار عدد به سریلانکا ، و چهل و چهار هزار عدد هم به برمه فرستاده شدند اما هیچ مدرکی در مورد نحوه استفاده گسترده یا موثر آنها وجود ندارد . FP-45 های باقیمانده هم تبدیل به کالاهای کلکسیونی شدند و مدل هایی از آن که هنوز کار می کنند گهگاه با قیمت بیشتراز 2000 دلار فروخته می شوند . ویدئو نحوه عملکرد این سلاح صرفاً برای میلیتاری / بن پایه ها : History - Special Operations - American Shooting Journal
-
1 پسندیده شدهتاکتیک ( 3 ) - رخنه (نفوذ ) براساس تعاریف استاندارد ، تاکتیک رخنه ( نفوذ ) ، یکی از روشهای دستیابی واحدهای تکور به عقبه دشمن بدون روبرو شدن با ساختار و شبکه دفاعی از پیش آماده آن بشمار می آید . در این تاکتیک پوششی ، واحدهای مهاجم ، با شناسایی ضعیف ترین نقطه دفاعی حریف و تمرکز بخش محدودی از عناصر رزمی موجود ، یک ضربه شدید را با هدف درهم شکستن شبکه دفاعی نیروی مدافع ، وارد نموده و با هدف قطع راه عقب نشینی ، عقبه دشمن را در اختیار می گیرند . با این وصف ، اجرای موفقیت آمیز تاکتیک رخنه ( نفوذ ) در تمام حالات ، نیازمند استفاده کامل از اصل غافلگیری ( با هدف جلوگیری از کشف سمت اصلی تهاجم ) و خودداری از هر گونه درگیری ، قبل از وارد کردن ضربه اصلی خواهد بود . با این حال ، از آنجایی که نیروی مورد استفاده برای اجرای این تاکتیک ، در مقایسه با یک تک جبهه ای ، محدود بشمارمی رود ، اجرای این تاکتیک در شرایط طبیعی ، به ندرت می تواند باعث فروپاشی کامل خط دفاعی دشمن گردد ، به همین دلیل ، فرمانده میدان می بایست از این تاکتیک در ترکیب با سایر مانورهای رزمی ، استفاده نماید . در یک برآورد جامع ، تاکتیک نفوذ ، بیشتر در زمین هایی با طبیعت خشن که موجب کاهش دید مدافع و بالتبع کاهش آتش می گردد ، با موفقیت بیشتر همراه است . پی نوشت : شاید برجسته ترین مثال استفاده از تاکتیک رخنه ، عملیات خیبر ( اسفند 1362) در جزایر مجنون جنوبی و شمالی محسوب میشود که علیرغم غافلگیری و موفقیت اولیه ، بدلایل مختلف ، به اهداف نهایی طراحی شده دست پیدا نکرد . صرفاً برای میلیتاری / مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهبا سلام در حدود 12 یا 14 سال پیش ، یکفروند پرنده ترابری AN-124 در طول چند پرواز ، یک سامانه کامل s-300 را به ایالات متحده انتقال داد ( از بلاروس یا اوکراین ) ، در نتیجه فروش این سامانه به مصر یا یونان یا هرکشور دیگری ، زیاد مهم نخواهد بود. هرچند این خبر زیاد بازتاب رسانه ای نداشت ، اما ظاهرا" مجلات تخصصی نظامی غربی ، روی این مساله خیلی مانور دادند . آمریکایی ها هم سالهاست دارند روی نقاط قوت ضعف این سیستم کار می کنند . اصولا" پس از جنگ سرد ، دسترسی ایالات متحده به سخت افزارها روسی ، راحت تر صورت می گیرد . حالا با واسطه یا بی واسطه . در مورد خرید سلاح ( ظاهرا" تنها گزینه پیش روی ما برای خرید سلاح روسیه خواهد بود ) ، بدقولی و .... ، فقط 50 درصد ماجراست . 50 درصد دیگر ، عزیزانی هستند که برای تصمیم گیری در مورد خرید سلاح کار کارشناسی می کنند و علاوه برآن ، کسانی هم هستند که برای خرید سلاح تشریف می برند برای روسیه . بعنوان مثال ، نشود آن شکلی دوستان بروند به روسیه برای خرید سلاح ، اطلاعاتشان از ماهیت و کیفیت سلاح ها به شکلی باشد که طرف مقابل در مورد میزان اطلاعات خریدار از سلاح های روسی ، دچار تردید شود .( ماجرای دیدار هیئت ایرانی با گورباچف بعد از جنگ )
-
1 پسندیده شدهما سفارت انگلستان رو اشغال کردیم که قسمتی از خاکش هست ! نیروی های انگلیسی رو باز داشت کردیم ، هواپیمای امریکایی رو نشوندیم و پهپادهاشون رو زدیم ، حالا نمیگم که حزب الله عراق چه بلایی سر آمریکا آورد توی عراق و چه عملیاتهایی انجام داد ، ناتو کجا بود ؟! که حالا بخواد بواسطه رد و بدل شدن آتش به کمک ترکیه بیاد !