برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      21

    • تعداد محتوا

      8,885


  2. mehdipersian

    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      2,884


  3. 951

    951

    Editorial Board


    • امتیاز

      13

    • تعداد محتوا

      2,400


  4. sasasasa

    • امتیاز

      11

    • تعداد محتوا

      814



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on شنبه, 3 مهر 1400 در همه مناطق

  1. 4 پسندیده شده
    آخ یه جا دهنی ازت سرویس کنیم الیوف که ندونی جدت مریخی بوده یا از لپ لپ در اومدی. مردک هنوز درک نکرده اون عکس خانوادگیش از توی اسکوپ سربازای ایرانی چه معنی میده.
  2. 3 پسندیده شده
    در مدت کمتر از چند ماه حداقل چندین رزمایش در مناطق حساس و چسبیده به کشور ما برگزار کردند اون هم با کشورهای بی قرار! و بحث حضور جدی مشتی تکفیری به عنوان دشمن شماره یک ایران در بیخ گوش مرزهای ما را رقم زدند و بعد چند انتقال ساده توپ و تانک سپاه و رزمایش محلی را کردند تو بوق و کرنا و پروپاگاندا و منشا سخنان بسیار تند و ضد تمامیت ارضی یک کشور که تازه اون هم برملا کننده عمق بی سیاستی و کودنیشون هست که مشخصه حتی نمایندگان سیاسیشون هم چیزی از دنیای سیاست و منافع کشورها و جنگها نمیدونند. مشخصا سیاستمداران آذربایجان و رهبرانشون تقریبا به جرات هیچ کاره هستند. مشتی نهایتا مزدور و عروسک خیمه شب بازی جهت کسب قدرت و ثروت در کشوری با سیستم بیمار که چشمشون یا به ترکیه است یا از مسیر دیگه ای اعم از صهیونیستها یا افکار ملی گرایانه بیات شده نشات میگیره. لازمه ما در دام این فضاسازیها اولا نیفتیم (برای اونها فعلا در پروژه فشار حداکثری که دیگران دخیلشون کردن استفاده از فضای رسانه ای و مجازی و روانی و تهیه تدارکات برای یک ناامنی روانی و نهایتا اگر شد حرکت محلی هدفی در قدم اول هست تا مثل پیمانکاران دیگه این پروژه در ابعاد مختلف مزد خدماتشون را ذیل این پروژه بزرگ (فشار حداکثری) بگیرند) و ثانیا اقدامات عملیشون را بتونیم در کوتاه مدت/میان مدت/طویل مدت پاسخ بدیم. فعلا ما نیاز هست دستمون را پر کنیم. افزایش قیمت نفت برای اذربایجان و وضعیت اردوغان که اون را به رفتارهای افراطی و هیجانی نیازمند کرده ( برای حفظ مشروعیت و قدرت در داخل با توجه به مشکلات داخلی) باعث شده که قبول پیمانکاری در پروژه فشار حداکثری را با اهداف محلی و منطقه ای قبول کنند. ما نباید اجازه بدیم هوشمندانه که این پروژه تقویت بشه. در بحث آذربایجان فعلا بهترین روش اقدامات امنیتی و سیاسی بی سرو صدا هست تا به وقتش. کریدوری که اردوغان خودش را داره تکه تکه میکنه شکل بگیره و همه این فتنه ها هم به خاطر فشار به ایران هست نهایتا از بیخ مرز ما میگذره. ما اگر از همین حالا تدارکات در مرزهای شمال غربی را تدارکات با یک کشور با مخاطرات امنیتی/نظامی جدی تنظیم کنیم و زیرساختها را ایجاد کنیم میتونیم به وقتش دستمون باز باشه. الان وقتش هست هم اردوغان در جبهات دیگه مشغول بشه تا بفهمه نیش زدن در جبهات فرا مرزی به کشوری دیگه برای دستیابی به منافع یعنی چه و هم اینکه اذربایجان بفهمه که اگر قلاده برخی سیاسیون مزدور که به منافع ترکیه بیش از منافع اذربایجان اهمیت میدن نکشه چه اتفاقی رخ میتونه بده. پ ن: به محورهای مختلفی میشه فکر کرد. همیشه دشمنان سعی میکنند از اسیب پذیری و نقاط حساس کشورها دست به اقدام بزنند. برای مثال فضای رسانه ای و مجازی در این سالها نقطه ضعف و پاشنه اشیل ما بوده و دشمن به خوبی ازش در راستای بحران سازی و تقویت فشار حداکثری استفاده کرده. حالا در مورد باکو بخش نفت و بندرش از نقاط اسیب پذیرش هستند در صورتیکه ما در در دریای خزر هنوز تاسیسات نفتی نداریم تا حدی و در بنادر هم چندان مثل بنادر جنوب تاسیسات حیاتی. اگر کار به جایی برسه که گردن کشی ها تبدیل بشه به اقدامات عملی ضد تمامیت ارضی دیگه تعارفات کنار گذاشته میشه و اقدامات امنیتی در قدم اول مشروع ترین پاسخ هست. از همین حالا باید در سواحل شمال تمهیدات لازم امنیتی (پنهان) اندیشیده بشه تا مثلا اگر خزر روزی خواست باز گل افشان کنه دغدغه ای! نداشته باشه. الان قیمت نفت بالا رفته و خب زمان بدمستی است ولی خب تجربه ما در جنوب کشور و تا دریای سرخ در یک جنگ نابرابر دریایی و پنهان و امنیتی جایی میتونه به درد بخوره.
  3. 2 پسندیده شده
    این صدا و سیمای بی خاصیت باید فیلم بسازه از جنایات عثمانیها در حق مردم ایران و حتی ارمنستان جنایات اعراب در حق مردم ایران و حتی سایر نقاط جهان.کاری رو که باید انجام بده نمیده کار سیاسی صدا و سیما شده میزگرد و گفتگو با چنتا کارشناس معلوم الحال .برنامه های فرهنگی سیاسی الخصوص به شکل سریالهای مثل گاندو بسیار تاثیر گذار خواهد بود صدا و سیما متاسفانه هیچ کاری در تنویر افکار عمومی ایرانیها انجام نمیده کلا از مرحله پرته متاسفانه بیشتر برنامه هاش در تحمیق مردمه و مردم رو از خودش دور کرده بیشترش ناشی از تفکر مدیران با جمود فکری و افکار زنگ زده ست که اصلا تغییرات دنیای جدید رو درک نمی کنند
  4. 1 پسندیده شده
    بسمه تعالی جمهوری اسلامی و شرکت های امنیتی خصوصی چکیده: با استفاده از ظرفیت و تجارب به دست آمده از به کارگیری گروه های مقاومت محلی و نیز به منظور رفع مشکلات این رویکرد و همچنین تعمیم گسترده تر قابلیت های آنان به سایر قابلیت های عملیاتی نیروهای مسلح، این خلاصه سیاستی تاسیس و بکارگیری شرکت های امنیتی خصوصی را که هیچ وابستگی سازمانی رسمی به قوای مسلح ندارند را پیشنهاد می دهد. *** تجربه راه اندازی، مدیریت و بکارگیری گروه های مقاومت محلی در سطح منطقه در سال های اخیر که حوزه عملیاتی آنان شامل عراق، سوریه و یمن می باشد به خوبی کارآمدی این نیروها را در برابر تروریسم و نیز قوای اشغالگر خارجی ثابت کرده است. به خصوص در مناطقی که در زمان بحران دولت های محلی بسیار تضعیف شده و یا در آستانه سقوط قرارداشتند، تشکیل و بکارگیری این نیروها در خارج از ساختارهای سازمانی و بروکراتیک محلی که کارایی خود را از دست داده بودند توانست تغییرات مهمی را در صحنه نبرد ایجاد کند و یا حتی در مواردی به کلی ورق را برگرداند. در شرایطی که طوفان تروریسم تکفیری در حال در نوردیدن منطقه بود و شهرهای کشورهای منطقه یکی پس از دیگری به دست گروه های تروریستی سقوط می کرد، چنانچه بجای شکل دهی و استفاده از گروه های مقاومت محلی جمهوری اسلامی سعی می کرد با گسیل داشتن قوای مسلح داخلی به مناطق مختلف مانع از رسیدن سیل تروریسم به مرزهای خود شود با محدودیت ها و مشکلات عدیده ای رو به رو می شد و چه بسا در اجرای این ماموریت شکست می خورد. استفاده از گروه های مقاومت محلی منجر به کاهش فشار به منابع انسانی داخلی، کاهش نیاز به لجستیک، به خصوص در مناطق دوردست، کاهش هزینه های عملیاتی، در اختیار داشتن نیروهای آشنا به بافت جغرافیایی و دموگرافیک مناطق مختلف، کاهش مناقشات مربوط به مسائل سیاسی بین المللی و نیز دوری جستن از درگیری شدن در بروکراسی و دیوان سالاری از کار افتاده و رو به زوال دولت های محلی در دوره بحران شد. اما این تجربه موفق از یک سو نشان داده که دارای برخی ضعف ها نیز می باشد و از سوی دیگر نقاط قوتی داشته که می توان در الگوهای دیگری نیز از آن بهره جست. مهمترین موارد یکی آنکه به رغم کاهش وابستگی به بروکراسی های منطقه ای دولت های محلی کماکان وابستگی مستقیم و آفیشیال به نیروهای مسلح داخلی و به خصوص نیروی قدس سپاه وجود دارد که این مساله با توجه به محدودیت ها و حوزه های گسترده درگیری این نیرو، از لبنان و غزه گرفته یا یمن، برخی محدودیت ها و سو مدیریت ها را به همراه داشته، از جمله آنکه در برخی موارد از ظرفیت نیروهای فاطمیون و زینبیون به خوبی بهره گرفته نشده و علاوه بر این خدمات و پشتیبانی لازم نیز به این عزیزان ارائه نشده است که مهترین موارد اعطای تابعیت و نیز حمایت از خانواده معظم شهدای گران قدر این نیرو ها ست. در بحث آموزش و تجهیز این نیروها نیز ضعف های عمده ای وجود دارد که البته این ضعف ها به صورت اپیدمیک در تمامی ساختارهای قوای مسلح جمهوری اسلامی ایران عیان است. همچنین به لحاظ وابستگی به ساختارهای رسمی حاکمیتی هرگونه عملیات و عملکرد این نیروها بازخورد سیاسی خود را در سطح بین المللی متوجه حاکمیت داخلی می سازد. در سطح دنیا به خصوص در طی دو دهه اخیر شاهد بکارگیری و توسعه شرکت های امنیتی خصوصی بوده ایم. عمده ترین کشورهای بکارگیرنده این شرکت ها آمریکا و روسیه هستند. عمده ترین واقعه تاریخی که کاتالیزور رشد و توسعه این شرکت ها بوده را می توان حوادث پس از 11 سپتامبر – که بر موارد دیگری نیز چون شرکت های اسلحه سازی خصوصی و نیز میزان مسلح شدن غیر نظامیان نیز تاثیر بی نظیری گذاشت – و خصوصا جنگ دوم خلیج فارس و اشغال عراق در سال 2003 دانست. درعین حال بزرگ ترین حوزه عمل و محرک به کار گیری این شرکت ها را می توان نیاز هرچه بیشتر این دو کشور به مداخله های نظامی فرامرزی و فرامنطقه ای در منازعاتی دانست که مایل هستند هزینه های رسمی حضور خود را به خصوص از جهت مقررات و عرف بین المللی کاهش دهند. این موضوع به رغم این مساله است که این دو کشور بزرگترین و مجهز ترین ارتش های جهان را در اختیار دارند و در زمره کشورهای ابرقدرت و دارای حق وتو در شورای امنیت هستند، با این وجود به جهت مواردی که پیشتر و در قسمت های قبلی یادداشت ذکر شد، به کارگیری این شرکت ها برای این دو کشور کارکرد عمده ای داشته است. در عین حال با توجه به قابلیت ها و نیازهای متفاوت و البته دکترین های نسبتا دارای تفاوت هر یک از این دو کشور، در مدل های شرکت های خصوصی که در مهمترین موارد بلک واتر (آکادمی) در آمریکا و گروه واگنر در روسیه است، شاهد تفاوت هایی هستیم که در ادامه بررسی می شود و در نهایت با توجه به نیازها و مختصات بومی ایران، مدل بومی پیشنهادی بررسی می گردد. آکادمی[1] (بلکواتر) بر اساس اطلاعات دانشنامه ویکی آکادمی یک کمپانی آمریکایی خصوصی ست که توسط اریک پرینس که افسر سابق نیوی سیل[2] است در سال 1997 با نام اولیه بلکواتر[3] تاسیس شد. این کمپانی در سال 2009 از بلکواتر به Xe Services تغییر نام داد و مجددا در سال 2011 با تغییر نام دیگری "آکادمی" نام گرفت و از آن زمان تا کنون با این نام شناخته می شود. اگرچه تاسیس این کمپانی به سال 1997 برمی گردد اما عمده ترین دوره فعالیت های آن به پس از شروع جنگ دوم خلیج فارس باز می گردد و عمده شهرت، و رسوایی های خود را در آن دوره به دست آورد. در سال 2007 یک رسوایی بزرگ برای این کمپانی رقم خورد، زمانی که در طی یک عملیات در میدان نیسور بغداد عوامل بلکواتر 17 غیر نظامی را به قتل رسانده و 20 دیگر را زخمی کردند. در طی دادگاهی چهار نفر از نیروهای این کمپانی به دلیل ارتکاب این جنایت محکوم شدند اما نهایتا در 22 دسامبر 2020 به دستور رئیس جمهور وقت دونالد ترامپ، مورد عفو قرار گرفتند. آکادمی به صورت قراردادی خدمات امنیتی را به دولت فدرال آمریکا ارائه می دهد. از سال 2003 این کمپانی با دریافت قراردادهایی ارائه خدمات و همکاری خود را با CIA[4] آغاز کرد. در سال 2013 یکی از بخش های زیر مجموعه آکادمی توانست یک قرارداد 92 میلیون دلاری برای ارائه خدمات حفاظتی به وزارت خارجه دریافت کند. مرکز آموزشی ایالات متحده USTC[5] ( مرکز آموزشی سابق بلک واتر) تاکتیک ها و آموزش کار با سلاح را به ارتش ، دولت و سازمان های اجرای قانون ارائه می دهد. USTC همچنین چندین دوره ثبت نام آزاد را به صورت دوره ای در طول سال ارائه می دهد، از مبارزه تن به تن تا تیراندازی دقیق با تفنگ. آنها همچنین دوره های رانندگی تاکتیکال و خارج از جاده[6] را ارائه می دهند. در سال 2011 ، پنتاگون با USTC قراردادی را به امضا رساند تا این مجموعه در حوزه "پشتیبانی از تحلیلگران اطلاعاتی و تهیه مواد" برای ناتو در جریان جنگ مواد مخدر در افغانستان خدماتی را ارائه دهد. بخش مشاوره امنیتی بلک واتر در دسامبر 2001 با نام Delaware LLC شروع به کار کرد. شکل گیری این واحد حاصل ایده جیمی اسمیت، افسر سابق CIA و همچنین از مدیران موسس بلکواتر بود. این شرکت مستقر در مویوک ، کارولینای شمالی ، یکی از شرکت های امنیتی خصوصی است که در طول جنگ عراق برای محافظت از مقامات و تاسیسات ، آموزش ارتش و پلیس جدید عراق و دیگر پشتیبانی ها از نیروهای ائتلاف به کار گرفته شد. گروه واگنر گروه واگنر یک سازمان شبه نظامی روسی است که بعضا به عنوان یک شرکت نظامی خصوصی نیز معرفی شده است. این گروه به صورت پیمانکاری در بسیاری از منازعات حضور پیدا کرده است که از جمله آنها می توان به حضور در جنگ داخلی سوریه در حمایت از دولت سوریه، جنگ در منطقه دونباس در اوکراین در طی سال های 2014 و 2015 در حمایت از نیروهای جدایی طلب، و نیز حضور در جنگ داخلی لیبی بین نیروهای خلیفه حفتر و دولت وفاق در حمایت از نیروهای خلیفه حفتر. این گروه در برخی مناقشات پراکنده دیگر نیز در آفریقا، ونزوئلا و بلاروس حضور داشته است. نیویورک تایمز در مقاله ای گروه واگنر را به عنوان یکی از بازوهای وزارت دفاع و اداره اصلی اطلاعات (GRU) روسیه در لباس مبدل معرفی کرده است. در این مقاله آمده است که روسیه از این گروه در درگیری هایی که می خواهد حضور دولتی و رسمی خود را در آنها انکار کند استفاده می کند، چرا که این نیروها در تاسیسات وزارت دفاع آموزش می بینند. گفته می شود که گروه واگنر متعلق به یوگنی پریگوژین[7]، تاجری است که ارتباط نزدیکی با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه دارد. این مجموعه دارای سازمان گسترده ای است به طوری که گفته می شود در اوایل سال 2016 ، واگنر دارای 1000 کارمند بود که بعداً تا آگوست 2017 به 5000 نفر و تا دسامبر 2017 به 6000 نفر رسید. گفته می شود که این سازمان در آرژانتین ثبت شده است و همچنین دفاتری در سن پترزبورگ و هنگ کنگ دارد. این شرکت پرسنل خود را در تاسیسات وزارت دفاع روسیه در مولکینو در نزدیکی روستای مولکین آموزش می دهد. این پادگان در اسناد ارائه شده به دادگاه به وزارت دفاع روسیه مرتبط نیست، بلکه به عنوان اردوی تعطیلات کودکان توصیف شده است. بر اساس گزارشی که ماهنامه روسی Sovershenno Sekretno منتشر کرد ، سازمانی که برای واگنر پرسنل استخدام می کرد ، نام دائمی نداشت و در نزدیکی شهرک نظامی پاوشینو در کراسنوگورسک ، نزدیک مسکو ، یک آدرس قانونی داشت. دستمزد پیمانکاران نظامی خصوصی واگنر ، که معمولاً سربازان بازنشسته روسی بین 35 تا 55 سال سن هستند، بین 80 تا 250 هزار روبل روسیه در ماه تخمین زده می شود. یک منبع اعلام کرده که دستمزد ها تا 300000 روبل نیز در مواردی پرداخت می شود. این شرکت تنها در صورتی پذیرش افراد جدید را می پذیرد که یک قرارداد محرمانگی 10 ساله ایجاد شود و در صورت نقض محرمانگی ، شرکت حق فسخ قرارداد کارمند را بدون پرداخت هزینه ای برای خود محفوظ می دارد. به گفته سرویس امنیتی اوکراین ، افسران نظامی روسیه نقش مربیان نظامی را برای افراد تازه کار ایفا می کنند. PMC ها در طول آموزش خود ماهیانه 1100 دلار دریافت می کنند. پس از دخالت این گروه در لیبی کهبر سر زبان ها افتاد اخیرا این گروه در موزامبیک نیز عملیات هیبریدی وسیعی انجام داده و گفته میشود که نیوسی با کمک واگنر توانست با وجود حملات اسلام گرایان در قدرت بماند. جمع بندی در مورد آمریکا باید گفت که مساله اعمال قدرت و یا ابهام در عملیات ها نمی تواند مورد نظر این کشور از تاسیس چنین نیرویی باشد زیرا اعمال قدرت آمریکا یکی از بزرگترین پروژه های تاریخ بشریت است که همواره با سرو صدایی به مراتب بیشتر از عملیات اصلی به انجام می رسد. ابهام در انتساب عملیات نیز به دلیل گستردگی زیاد سازمان های جاسوسی به خصوص سیا در جهان و امکان عملیات های سیاه تامین شده است. مهمترین عوامل در تاسیس این نیرو را می توان برخی مشکلات قانونی در داخل سازمان نیروهای مسلح دانست که با وجود پیمانکاران از موانع قانونی کاسته می شود. همچنین مساله کهنه سربازان و نیاز به استفاده از تجربیات ایشان و به کارگیری دوباره آنها همواره مد نظر بوده است. ولی در مورد روسیه سه عامل ایجاد شکاف در اتحاد کشورهای غربی عضو ناتو، بازسازی ارتباطات بین المللی با کشورهای متحد و شریک سابق اتحاد جماهیر شوروی مانند موزامبیک، سوریه، لیبی و سودان و در آخر" تجارت اعمال قدرت " در خارج از روسیه دلایل اصلی رفتن به سمت این مدل از پیمانکاران نظامی است. واگنر گروپ در واقع نیروهای پیشرو روسیه ی پوتین برای اجرای این استراتژیها هستند.در نهایت با توجه به موارد ذکر شده ارزیابی این یادداشت دال بر این است که با توجه به شرایط و نیازهای خاص نظام جمهوری اسلامی یک نسخه بومی شده از الگوی گروه واگنر بیشتر می تواند پاسخ گوی نیازهای امنیتی ایران باشد که البته از برخی تجارب سودمند دیگر سازمان های خصوصی نظامی، حتی آکادمی، می توان بهره برد. چنین سازمانی می تواند به دور از محدودیت های سیاسی منطقه ای و مقررات بین المللی و بدون درگیر کردن دولت ها و نهاد های حاکمیتی و رسمی، چه در داخل کشور و چه در کشور مقصد، با حداکثر سرعت و انعطاف پذیری به تامین امنیت و حفاظت از منافع حیاتی نظام جمهوری اسلامی، و حتی حفاظت از اقلیت های شیعه ساکن دیگر کشورهای منطقه بپردازد. و در عین حال در در بخش سخت افزاری و اطلاعاتی از کلیه ظرفیت ها و پشتیبانی های بخش های رسمی تر قوای مسلح جمهوری اسلامی اعم از سپاه و ارتش و وزارت دفاع و حتی وزارت اطلاعات بهره ببرد. این پشتیبانی حتی می تواند در مواردی شامل به روز ترین تجهیزات و سنگین ترین تسلیحات باشد، آنچنان که در مورد گروه واگنر شاهد بودیم در درگیری های لیبی سامانه های پدافندی پنتسیر و حتی جنگنده های میگ-29 فالکروم نیز در اختیار جنگجویان گروه واگنر قرار گرفته بود. [1] Academi [2] Navy SEAL [3] Blackwater [4] Central Intelligence Agency [5] United States Training Center [6] off-road [7] Yevgeny Prigozhin
  5. 1 پسندیده شده
    سلام دوستان اهل فن هستن به نظرم سناریو های ممکن و نقشه ها رو بررسی کنیم بهتر از اما و اگر هاست برگ های برنده ایران و آذربایجان رو بررسی کتیم بهتره از اما اگر به نظرم تاپیک نظامیه یا سیاسی ؟؟؟ همتون اهل فن هستین ولی بهتره روی بعد نظامی امنیتی پیش بره این تاپیک . یا علی
  6. 1 پسندیده شده
    سلام امیدوارم اگر قرار باشه بودجه ای برای نیروی هوایی اختصاص داده بشه صرف تجهیزات و آموزش فنی بشه نه صرف آموزش فرهنگی و حفظ قرآن پرسنل.معیار رشد و ارتقا و کمال در نیروی دریایی چی بود؟ ببخشید از بس که به نیروی هوایی جفا شده از کوره در رفتم
  7. 1 پسندیده شده
    خب بحث گردن کشی های آذربایجان داره هر روز ابعد تازه ای پیدا میکنه. (البته مشخصا به تحریک اردوغان و به دلیل ابتدایی باز کردن زوری کریدور به نخجوان از ارمنستان برای ارتباط ترکیه با دریای خزر و کریدور انرژی و ترانزیتی و برخی اهداف دیگه از جمله قدرتنمایی و فشار بر ایران و ایجاد برگ برنده در بازی عراق و سوریه و ...) بعد از مزاحمت های متعدد برای کامیون های ایرانی و حالا باجگیری و توقف و بازرسی و اخلال در ترددشون حالا کار به جایی رسیده که نماینده اذرباجانی در مجلسشون در تهدیدی آشکار (لابد غره شده از چند رزمایش اخیر به طور مشترک با ترکیه) ایران را مورد اشاره قرار داده که یا باید از ما اجازه بگیری برای تردد کامیون هات یا استان های شمال غربت به فرمان ما! آماده هستند تا پاسخت را بدند. چند روز پیش هم روزنامه ترکیه ای ینی شفق به عنوان بوقچی اردوغان به نقل از یکی از نمیانده هاشون تیتر کرده بود که ایران از نقشه محو خواهد شد! حالا هم که بعد بحث اردوغان مبنی بر ضرورت بازگشت مرزهای تاریخی سر جای خود (بخوانید رسمیت دادن به اشغال خاک سوریه و عراق و قبرس و حتی فراتر از اون تا جایی که سنبش اجازه بده ) حسابی مزدورانشون به تبیعت از خبرسازی ها بحث جنگ آذربایجان(!) و ترکیه را دارند داغ میکنند و تا همین حالاش هم تا قزوین هم پیشروی کردند. و جالب تر اینکه همزمان شبکه سعودی اینترنشنال در حال راه اندازی آذرباجان - اینترنشنال در زیر مجموعه فارسیش هست. گویا در موعد قبل و برخی تحرکات شماری در چند شهر فکر کرده دم تکوندادن برای اردوغان موجب تجزیه ایران خواهد شد. حتما نباید نفوذ صهیونیستها در اذربایجان و صحبتهای مدامشون مبنی بر ایجاد ائتلاف منطقه ای به عنوان تنها راه شکست دادن ایران (به نیست صهیونیستها و با ابزار کشورها نادان و دیکتاتورهاشون) را فراموش کرد. با برخی از این دیکتاتورهای کوچولو باید به زبان مقتدر ولی باهوش صحبت کرد. با برخی برادرای بزرگترشون هم به نحوی دیگه. پ ن: چند جا در مجازی صحبت از ارسال یگان های بیشتر نظامی به شمال غرب توسط ایران بود همزمان با تحرکات اذربایجان و برگزاری رزمایش های پی در پی با ترکیه در خاک اذربایجان و مناطق تازه ازاد شده و خاک ترکیه. باید یک برنامه مدون و تدریجی داشت برای اذربایجان. از طرفی ارمنستان هم یکی به میخ میزنه و یکی به نعل و بدش نمیاد پای ایران را به معرکه باز کنه ( برای همین مسیر جایگزین را به بهانه های مختلف احداث نمیکنه در خاک خودش) و حتما باید پلن بی هم داشت حتی به طور سخت. مثلا اگر کریدوری طبق خواسته اردوغان هم شکل گرفت چنان کریدوری بشه که پشه هم سعی کنه ازش رد نشه فرضا. یا راه های مختلف دیگه داخلی و خارجی. اردوغان هم فعلا در شرایط سخت ایران دست بالا را داره. باید کمی سامان داد شرایط را و به فکر کم کم مهار زدن به او هم بود. حالا نه به عنوان حمله به ایران ولی یادمون نره سری پیش رزمایشهای ترکیه در اذربایجان پوششی بود برای ورود تجهیزات و نیرو و اماده سازی حمله به مناطق درگیری. حالا رزمایش های پی در پی در شوشا و نخجوان و اذربایجان درسته یک حالت بیشتر تهدید و قلدری داره ولی ممکنه پیش درامد اماده سازی برای یک سری حمله دیگه باشه به مرزها. خصوصا از اردوغان با این لفاظی ها و بلندپروازیهاش هیچ بعید نیست فکر کرده باشه که هیچ چیزی دیگه جلودارش نیست و پس میتونه مرزها را با تصرف مناطقی از ارمنستان تغییر بده با زور تا لااقل بعدا برگ چانه زنی داشته باشه که یا کریدور را بدید یا تخلیه نمیکنم مناطق اشغالی را. (البته با جلو انداختن اذربایجان)
  8. 1 پسندیده شده
    خود GPR توانایی کشف تونل رو نداره. عمق نفوذش خیلی کمه
  9. 1 پسندیده شده
    رونمایی از دستاوردهای راهبردی سپاه در حوزه بررسی و خنثی‌سازی بمب
  10. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «انجام عملیات نظامی در جبهه های جنگ بر علیه نظامیان ایران» اختصاص داد. ارتش خصوصی صدام طرح جلد کتاب ارتش خصوصی صدام ؛ نوشته آن سینگلتون چندی پس از انتقال اغلب نیروهای سازمان به عراق و تغییر استراتژی جنگ چریکی به جنگ کلاسیک ، در آخرین سال جنگ 8 ساله ایران و عراق و در شرایطی که توان نظامی ایران در پی چندین سال جنگ فرسایشی و توان اقتصادی و روحی ایرانیان با کاهش بسیار شدید درآمدهای نفتی شدیداً تحلیل رفته‌است، سازمان مجاهدین، رویارویی علنی با نیروهای ایرانی در جبهه‌ها را آغاز می‌کند. [ ویکی پدیا ] با این اقدام سازمان پا در مسیری می گذارد که به اذعان بسیاری از پژوهشگران مستقل غربی ، در اندک زمانی تبدیل به ارتش خصوصی صدام می شوند. بطوریکه در فاصله سال ‪ ۱۹۹۱‬تا سقوط رژيم صدام ، اعتمادی كه ديكتاتور سابق عراق به منافقين داشت، بسیار بيشتر از اعتماد وی به نيروهای عراقی تحت فرمان وی بود. عملیات آفتاب عملیات آفتاب یا عملیات فکه، نام نخستین عملیات از عملیات‌های سه‌گانه سازمان مجاهدین خلق در جنگ هشت ساله ایران و عراق بود که با پشتیبانی ارتش عراق علیه نیروهای ایرانی صورت پذیرفت. در جریان این عملیات و بر اساس ادعای مجاهدین، تلفات وارده به لشکر ۷۷ خراسان ۳۵۰۰ تن کشته و مجروح و ۵۰۸ تن اسیر، بیان می‌شود. این عملیات برای اول فروردین سال ۱۳۶۷ در اطراف شوش برنامه‌ریزی شده بود ( منطقه عمومی فکه) ، اما درگیری دو تن از نیروهای شناسایی سازمان و دستگیر شدن آن‌ها توسط نیروهای ایرانی، منجر به تردیدهایی پیرامون لو رفتن احتمالی عملیات و تعویق یک‌هفته‌ای آن شد. نهایتاً این عملیات در ۸ فروردین 1367 آغاز شد. در جریان این عملیات به گفتهٔ منابع سازمان مجاهدین خلق، بیش از 500 تن از نیروهای ارتش (لشکر 77 خراسان) و ژاندارمری به اسارت منافقین درآمده و به پشت جبهه منتقل می‌شوند و همچنین نزدیک به ۳۵۰۰ تن از نیروهای نظامی ایران کشته [شهید] و یا مجروح شدند و مقدار زیادی تجهیزات جنگی نیز به غنیمت آنان درآمد. مجاهدین تعداد تلفات خود را ۱۲۳ نفر گزارش داده و پس از اجرای عملیات منطقه را ترک و به خاک عراق باز‌گشتند. [برخی از] منابع رسمی در جمهوری اسلامی اما ، این مدعا را رد می‌کنند و معتقد به عدم موفقیت مجاهدین در این عملیات هستند. پس از انجام این عملیات و حمله نظامی مستقیم مجاهدین به کشور خود برای کمک به صدام و افزایش خشم و نفرت عمومی از مجاهدین، بسیاری از گروه‌های سیاسی [اپوزیسیون] ، همکاری خود با این سازمان را قطع نمودند. [عملا تمامی گروه های زیر پرچم شورای ملی مقاومت از این مجموعه خارج شدند و فقط مجاهدین در این شورا باقی ماندند] [ ویکی پدیا ] عملیات آفتاب و ضرورت بن بست شکنی انتقال رهبری سازمان مجاهدین خلق از پاریس به عراق که به دلایل متعدد از جمله توافقات محرمانه رجوی و رژیم صدام [که متعاقب ملاقات طارق عزیز با رجوی در سال 1363 صورت گرفت] ، مجاهدین خلق را به لحاظ تاریخی در موقعیت تازه ای قرار داد. شکست فاز جنگ چریکی شهری که به تاثیر از الگوهای مارکسیستی از آغاز سال 60 نتیجه ای جز متلاشی شدن کمی و کیفی هسته های داخلی سازمان به جا نگذاشته بود رجوی را بار دیگر با آزمون تازه ای از تحرکات مسلحانه و تروریستی مواجه کرد. اتخاذ مشی موسوم به منطقه ای [که با اتکاء ائتلاف با حزب دمکرات کردستان اتخاذ شد] مجاهدین را برای پیش بردن این خط تازه به منطقه "آلان" کردستان کشاند. متعاقب این تحولات، ملاقات رجوی با طارق عزیز بحران تازه ای را در شورای ملی مقاومت سبب شد. حاصل آن جدایی حزب دمکرات کردستان و از دست دادن پایگاه های مجاهدین در منطقه کردنشین بود. این مهم و متعاقب آن اخراج رجوی از پاریس ؛ منجر به تعامل و نزدیکی همه جانبه سازمان مجاهدین خلق با عراق گردید. اگر چه این تعاملات در تاریخچه سازمان سبقه طولانی دارد اما به هر حال شرایط حاصله از شکست های سازمان در فاز جنگ چریکی شهری و جدایی حزب دمکرات کردستان از مجاهدین ؛ پوشش و محمل مناسبی بود تا این تعامل با لحاظ کردن فرض «ناگزیری و اجبار» برای اعضای سازمان آسان تر متصور شود. با این حال در ادامه همکاریهای فی مابین مجاهدین و عراق این فرض رنگ باخت و وجه استراتژیک این پیمان هم برای مجاهدین و هم صدام بیشتر نمایان شد. این نزدیکی در نهایت منجر به توجیه شرایط تازه مجاهدین مبنی بر روی آوردن به تاکتیک موسوم به "جنگ نوین" و شبه کلاسیک شد. انتخاب خاک عراق به عنوان نقطه قابل اتکا برای فاز نوین از جهات بسیاری بر اساس ظواهر و تحلیل های سازمان یک توفیق و گام به جلو ارزیابی می شد. به این دلیل که سازمان با تعاملات پنهانی و آشکار نظامی، سیاسی و جاسوسی می توانست بخش قابل ملاحظه ای از نیازهای مقطعی خود را برآورده نموده و از سوی دیگر شرایط جنگ چریکی شهری [که منجر به انسداد سازمان شده بود ] را مجددا فعال کند. با انتخاب خاک عراق و متعاقب آن تاسیس ارتش موسوم به آزادیبخش، سازمان بدون اعلام رسمی در تغییر تاکتیک جنگ چریکی شهری و فقدان شرایط عینی برای جنگ منطقه ای، عملا وارد مرحله تازه ای به نام «جنگ کلاسیک» شد. ارتش آزادیبخش رجوی یا ارتش خصوصی صدام تاسیس ارتش آزادیبخش در سال 1366 با این هدف استراتژیک همراه بود که از این پس مسئله سرنگونی جمهوری اسلامی تنها از طریق یک جنگ نیمه کلاسیک امکان پذیر است. متمرکز کردن نیروهای پراکنده سازمان «از داخل ایران» و «بعضا کشورهای اروپایی» به درون خاک عراق، آموزش [متناسب با شرایط] جدید به این افراد، تهیه ادوات جنگی مورد نیاز، توجیه کل نیروها [ و بعضا حتی اعضای مسئله داری نظیر زرکش و یعقوبی ] در موقعیت تازه، نخستین اقدامات این مرحله بود. ظاهرا گذر از این مرحله و تا آماده سازی آنها تحت یک سیستم نظامی برای تحرکات شبه کلاسیک نیاز به زمان درخوری داشت. از زمان تاسیس ارتش آزادیبخش در خرداد سال 1366 تا عملیات موسوم به آفتاب در 7 فروردین ماه 1367 به نظر می رسد زمان کافی ای برای این پروسه نباشد. اما عملا سازمان پس از گذشت این زمان محدود اقدام به انجام عملیات آفتاب می کند. این عملیات در نوع خود و صرفنظر از دستاوردهای فرضی برای مجاهدین خلق از جهات بسیاری قابل ارزیابی است: 1- عملیات آفتاب پیش از هر چیز ضرورت خود را از احیا روحی و روانی و بازسازی نیروهای منفعل و بعضا مسئله دار سازمان عاریه می گیرد. رهبری مجاهدین در آغاز فاز نظامی در اوایل سال شصت بر سرنگونی جمهوری اسلامی در استراتژی کوتاه مدت تاکید دارد. اما محاسبات رجوی نه تنها در واقعیت بیرونی جواب نمی دهد که بعضا او را با چالشهای جدی از سوی اعضای شورا و مجاهدین روبرو می کند. در واقع خط انتخاب عراق و متعاقب آن انجام عملیاتی از نوع آفتاب پاسخ ناگزیری است از سوی رجوی مبنی بر این که راه حل استراتژیک سرنگونی با تاسیس ارتش آزادیبخش وارد آخرین مراحل خود شده است. رجوی از این طریق با دادن امید دوباره به اعضا تلاش می کند خود را از فشار روانی ناشی از شکست در فاز جنگ چریکی شهری بیرون بیاورد. 2- حمایت نظامی و نفراتی مجاهدین [از سوی عراق] در این مقطع برای برون رفت رجوی از بن بستهای ناگزیر از اهمیت خاصی برخوردار بود. این شرایط به رجوی کمک می کرد تا با اتکا به نیروهای نظامی عراق این توهم را نزد هواداران خود دامن بزند که مسئله سرنگونی [با راه حل تازه] به دلیل حمایت یک نیروی مکانیزه در آینده نزدیک محقق خواهد شد. رژه تیپ زنان در اردوگاه اشرف 3- دستاوردهای این گونه عملیات های موضعی [از جمله آفتاب] در نوار مرزی ایران، امر را بر هواداران رجوی مشتبه نموده بود که می توان با استفاده از شرایط جدید چشم انداز سرنگونی را قطعی دید. لازم به توضیح است مجاهدین طی این عملیات تعدادی از مرزبانان و سربازان جمهوری اسلامی که متعلق به ژاندارمری و ارتش بودند را به عنوان اسیر جنگی به عراق و در اختیار استخبارات این کشور قرار دادند. متعاقبا با تحت فشار گذاشتن، زمینه های جذب تعدادی از آنها را به سازمان فراهم آوردند. به اذعان مجاهدین در این عملیات تعداد 508 سرباز ژاندارمری و ارتش به اسارت مجاهدین در آمدند که تمامی به اردوگاههای عراقی تحویل شدند. در این رابطه به نقل از نشریه مجاهد می خوانیم : مجاهدین در واقع با این شیوه برخورد میزان وابستگی همه جانبه خود را به رژیم صدام نشان می دادند. با لحاظ این توفیقهای نسبی و با این احتساب که قبل از این به هواداران گفته شده بود رهبری مجاهدین قادر است زمان محدودی را [بر اساس توافقات فی مابین صدام و رجوی] در عراق بماند و اگر سازمان طی این مدت قادر به سرنگونی نباشد به اصطلاح رهبری سازمان در این مقطع خواهد سوخت، هواداران و نیروهای سازمان چشم انداز فرضی پیش رو را عینی تر و ملموس تر می دیدند. 4- تشدید شرایط جنگی از سوی دیگر به سازمان این امکان را می داد تا به عنوان یک فاکتور تعیین کننده کماکان بر چشم انداز سرنگونی تاکید مضاعفی داشته باشد. دستاوردهای نصف و نیمه سازمان در عملیات کوچک در نوار مرزی ایران و عراق که عمدتا با حمایت لجستیکی و نفراتی عراق به دست آمده بود دست رهبری را در انجام عملیات مشابه از نوع آفتاب با شعاع عملیاتی وسیع تر باز گذاشته بود. اسرای لشکر 77 خراسان (نیروهای منافقین با پارچه های سفید روی آستین) 5- در واقع این عملیات کوچک، اقدام انتحاری رجوی در عملیات موسوم به فروغ جاویدان را زمینه سازی کرد. مجاهدین بعدها به این زمینه چینی به شکل شفاف تری اشاره کرده و نوشتند: و در این راستا از رژیم صدام ، خواهان سلاحهای مجهزتر و به روزتری بودند. در این رابطه به نقل از نشریه می خوانیم: 6- با این تفاوت که عملیات فروغ جاویدان پس از اجماع بر قطعنامه 598 ، تا حد زیادی سازمان مجاهدین را در موقعیت انسداد قرار داده بود. اما رجوی برای توجیه این عملیات اتکای عمده اش به دستاوردهای عملیاتی شبیه آفتاب بود. پی آمدهای عملیات آفتاب غنیمت های ادعائی مجاهدین از عملیات آفتاب عملیات آفتاب صرفنظر از دستاوردهای تشکیلاتی حاصله برای مجاهدین اما با توجه به شرایط جنگی میان ایران و عراق هزینه های غیر قابل جبرانی برای آنان به همراه داشت. مجاهدین که قبل تر و در جریان تعاملات سیاسی خود با عراق با قهر و به قول خودشان بی مهری شمار زیادی از اعضای شورای ملی مقاومت و جدایی آنها [و از سوی دیگر نیروهای اپوزیسیون و مشخصا تنفر مردم] روبرو شده بودند با انجام عملیات مشترک با نیروهای عراقی به داخل خاک ایران این موقعیت را تشدید کردند. به هر حال انجام عملیاتی از نوع آفتاب و ... از سوی سازمان مجاهدین خلق کماکان به عنوان نقطه چرکین دیگر در تاریخچه سازمان مجاهدین خلق ثبت شده است. مجاهدین علی رغم تلاشهای مستمر و تبلیغاتی خود برای همسان سازی موقعیت فعلی با نیروهای مقاومت اروپا در طول جنگ جهانی دوم به دلیل ماهیت وابسته خود چه به لحاظ نظامی و تسلیحاتی و چه سیاسی و نقش ستون پنجمی که سازمان در طول سالهای جنگ برای عراق به عهده داشت و همچنین انجام عملیات نظامی به کشوری که در حال دفع تجاوز نیروی بیگانه است، قادر به تبرئه خود نخواهد بود. تانک M-47 غنیمت گرفته شده از لشکر 77 خراسان در عملیات آفتاب مجاهدین در عملیاتی از نوع آفتاب تلاش داشتند بیش از هر چیز توان و قابلیتهای نظامی خود را به رخ بکشند. در این رابطه به نقل از نشریه مجاهد می خوانیم: غافل از اینکه سازماندهی شبه کلاسیک نیروهای سازمان مجاهدین خلق در لوای ارتش آزادیبخش پیش از آنکه محصول توان و قابلیتهای درونی سازمان باشد محصول حمایت همه جانبه رژیم صدام از مجاهدین خلق بود. مجاهدین از زمان ورود خود به عراق و تاسیس ارتش آزادیبخش تا انجام اولین حملات نظامی در نوار مرزی ایران تنها کمتر از 9 ماه زمان صرف کردند. این پروسه کوتاه قبل از اینکه به توانایی های مجاهدین مربوط باشد، به واقع میزان وابستگی تمام عیار مجاهدین خلق به ارتش صدام را نشان می دهد. منبع 1 : کتاب Saddam’s Private Army منبع 2 : ویکی پدیا منبع 3 : کلیه نقل قولها از شماره 434 نشریه مجاهد (ده فروردین 1378) اخذ شده است پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پی.نوشت 2 : ان شاء الله در پست بعدی ، به «دیگر عملیات های نظامی منافقین» در خلال جنگ 8 ساله خواهیم پرداخت. .
  11. 1 پسندیده شده
    در کنار رودخانه مسکو مردان نقاب زده تا دندان مسلحی که آماده رزم میباشند از یک ایستگاه متروک مترو مراقبت می کنند.در این محل هیچ علامتی بر روی دیوارها دیده نمی شود و خبری هم از رفت و آمد مسافران نیست.از این ایستگاه مترو حتی اثری بر روی نقشه های شهری هم دیده نمی شود.این ایستگاه مدخل ورودی به یکی از محرمانه ترین پناهگاه های روسیه است.زمانی که قطاری به ایستگاه می رسد مانند فیلم های جیمزباندی دیوارها جابجا می شوند.درب آهنی بزرگی که در انتهای تونل قرار دارد باز شده و قطار اجازه می یابد داخل شود.     در عمق 70 متری زمین یک شهر زیرزمینی به مساحت 500 هکتار با خیابان ها آماده تردد اتومیبل قرار دارد.این شهر که در چندین طبقه بنا شده و 50 متر ارتفاع دارد شبیه شهرهای داستان های تخیلی است.اما این شهر واقعیت داشته و هدف از تأسیس آن حفظ سران روسیه از اثرات یک حمله اتمی و فضایی احتمالی است.   شهر مخفی در 6 مایلی جنوب غربی کرملین در زیر شهرک حاشیه ای «رامنسکی» قرار دارد و تا چندی پیش افراد اندکی از آن اطلاع داشتند.امکاناتی که در این شهر فراهم شده برای خاتواده سران و نخبگان حزبی(حدود30 هزار نفر) کافی بود.آنها می توانند برای مدت 30 سال در این شهر بدون دغدغه خاطر زندگی کنند.این پناهگاه بسیار مجهزتر و عظیم تر از پناهگاه زیرزمینی است که اوایل سال 1992 توسط آمریکایی ها در ویرجینیای غربی برای نمایندگاه کنگره این کشور احداث شد.شهر زیرزمینی مسکو همچنین از پناهگاه ریس جمهور آمریکا که در کوههای «ویرجینیا» برای ایمن نگه داشتن وی از حملات هسته ای احداث شده، مجهزتر می باشد.     طراحان روسی احداث این شهر را در دهه 1960 آغاز کردند و در اواسط دهه 1970 به پایان رساندند.در ان زمان هنگامی که «لئونیدبرژنف» رهبر پیشین روسیه از این مجتمع بازدید کرد ضمن قدردانی از دست اندارکاران احداث آن ضرورت آمادگی برای مقابله با یک جنگ اتمی را مورد تأکید قرار داد. این شهر یکی از پناهگاهای امن در مسکو می باشد که دارای ورودهایی از ساختمان های دولتی است.کنترل این پناهگاه ها در دست «مدیریت-15»  بود.این مدیریت از مهم ترین و محرمانه ترین بخش های «ک.گ.ب» و FSB الآن به شمار می رود. یکی از مقامات امنیتی روسیه در این رابطه می گوید این شهر مانند یک قالب پنیر متخلخل می باشد.تونل های مخفی و آسانسورها وظیفه برقراری ارتباط ها را در این مخفیگاه بر عهده دارند. به گفته این مقام امنیتی ارتفاع برخی از ساختمان های زیرزمینی به سقف این شهر که 50 متر ارتفاع دارد می رسد. برخی از تونل ها یادآور دوران «ایوان مخوف» تزار پیشین روسیه می باشد که نیروهای مخفی از طریق آن ها به قصر وی رفت و آمد می کردند. کشیش هایی که در قرن 15 اطراف مسکو در صومعه ها زندگی می کردند نیز برای فرار از دست اشغالگران تونل های مخفی احداث کرده بودند.اما مهندسین روسی برخلاف گذشته در احداث این شهر تمامی هنر و توانایی خود را بکار گرفتند. آنها به جای حفر تونل، شهری را بنا نهادند که می توان به مدت چندین دهه پناهگاه امنی برای ساکنین آن باشد.   یک خط آهن مخفی که «مترو-2» نامیده می شود رابطه اصلی ساختمان های دولتی با این شهر در «رامنسکی» است.این خط آهن تا فرودگاه «ونوکور» در 17 مایلی جنوب غربی مسکو امتداد دارد. البته در حال حاضر برخی از شبکه های مخفی مترو در مسکو فعال است و از آنها جهت جابجایی تسلیحات استفاده می شود.«ولادیمیر گونیک» یکی از اعضای وزارت دفاع سابق روسیه می گوید «زمانی که شما دارای چنین شبکه پیچیده ای هستید باید آن را از دیدعمومی دور نگهدارید».   «گونیک» 53 ساله در حالی که مشعلی در دست داشت از تونل عبور می کرد تا راه را به ما نشان دهد. او می گوید شما در هیچ شهری از جهان چنین مخفی گاه عظیمی را مشاهده نخواهید کرد.«گونیک» در جریان بازدید ما درصدد یافتن ورودی زیرزمین غبارمانندی بود که در دهه 1930 به عنوان زندان مورد استفاده قرار گرفته و به مرکز «ک.گ.ب» در میدان «لوبیانکای» مسکو ارتباط داشت. او می گوید «در مسکو شما می توانید از طریق زیرزمین با ساختمان های بسیاری ارتباط پیدا کنید». پل های متروک مورد استفاده افراد بی خانمان و دزدان قرار می گرفت تا اموال دزیده شده را در آنها مخفی کنند. او می گوید ممکن است یک سگ ولگرد و یا حتی کبوتر را در این تونل ببینید.البته من نمی دانم آن ها چگونه به این محل راه یافته اند ولی خروج آن ها غیرممکن است. وضعیت تونل ها به گونه ای است که گاهی اوقات خروج برای افراد نیز مشکل می شود. «گونیک» می گوید من گاهی با علائمی که در تونل می گذاشتم راه خود را به بیرون پیدا می کردم؛ حتی یک بار در روز روشن از تونلی که به پشت مجسمه «کارل مارکس» در مقابل تئاتر «بلشوی» مسکو قرار داشت خارج شدم که باعث تعجب مردم گردید. او که راهنمای ما در یافتن تونل ها و راه های ورود و خروج بود به خاطر می آورد که در دهه 1960 یکبار خدمه یک زیردریایی مجبور شدند برای مدتی در یکی از پناهگاه ها بسر ببرند. به گفته گونیک این افراد پس از مدتی به بیماری های عصبی و ناراحتی های پوستی دچار شدند.   ساکنین مسکو که آوازه این شهر مخفی را شنیده اند فقط می توانند حدس بزنند که چه مجتمعی در زیر پای آن ها قرار دارد. دودکش های بزرگ که در کنار زمین بازی کودکان دیده می شد و آنها را به شک می انداخت. در محوطه وزارت راه آهن در مسکو یک دودکش عظیم با معماری زمان استالین قرار دارد که با شهر مخفی مرتبط است. پناهگاهی که در زیر ساختمان وزارت دفاع قرار دارد توسط دودکش سیمانی که در اطراف آن نصب شده مشخص است.ارتفاع این دودکش به 7 متر می رسد.در کوچه «لوژنیکوف» که در نزدیکی مرکز پیشین «ک.گ.ب» قرار دارد دودکش عظیمی دیده می شود که توسط یک شبکه تلوزیونی مداربسته مراقبت می گردد.همچنین ورودی مخفی ک.گ.ب صدها متر دورتر از مرکز شهر قرار داشت. منبع   ----------------------------------------------- تاپیک ها ادغام شدند. لینک منبع به علت ناامن بودن(MaleWare) برداشته شد. PersianKing
  12. 1 پسندیده شده
      در ارتباط با نحوه تخریب سد ، با توجه به سیاست فوق العاده سخت گیرانه کره شمالی اطلاعات خاصی منتشر نشده ، اما آنچه که مسلم است و بر اساس یک تجربه تاریخی ( اسکادران 617 نیروی هوایی بریتانیا ، دامب باسترها یا همان اسکادران سد شکنان که سدهای رود ادر را با مهمات غلتان نابود کردند ) مسلما" سد فوق الذکر نه از بخش بالایی ، بلکه از بخش زیرین که فشار آب در انجا صدها میلیون تن بر اینچ مربع خواهدبود ، با کار گذاری مواد منفجره ،منهدم خواهد شد و باقی قضایا . در مورد نیروی های چتر باز هم باید گفت ، با توجه به جامعه تماما" نظامی کره شمالی و وجود صدها گردان میلیشیا که بطور مسلم تا دندان مسلح هستند ، این مساله بعید خواهد بود ولی غیر ممکن نیست .
  13. 1 پسندیده شده
        بله - فقط تصور کنید که میلیاردها لیتر آب ظرف چند ساعت بطرف منطقه ای  که در آن زندگی می کنید سرازیر شود ، اگر پیش بینی های لازم را نکرده باشید ، مسلما" حدس خواهید زد که چه اتفاقی می افتد . گاهی ساده ترین راه حل ها ، موفق ترین راه حل ها بشمار می آیند .   "بطور مسلم این را هم می دانید که یکی از اصول مسلم جنگ ، اصل مهم ساده سازی است . یعنی پیچیده ترین طرح های نظامی هم می بایست به ساده ترین روش ها اجرا شوند و اینکه ، هنر نیست که سالها برای یک پلان پیچیده نظامی وقت و هزینه صرف شود ولی نتوان ان را در عمل اجرا نمود ."   البته کره جنوبی هم بیکار ننشسته است که کره شمالی با انفجار یک سد ، کل بخش شمالی کره جنوبی را باسلاح آب از بین ببرد . انها با ایجاد موانع در نقاط مهم تاحدی جلوی این کار راگرفتند .
  14. 1 پسندیده شده
       با سلام - ضمن تشکر از جنابعالی باید گفت علیرغم اطلاعات اندکی که از درون این کشور پر رمز وراز منتشر می گردد ، اما همین اطلاعات اندک در حوزه پدافند غیر عامل بسیار جای شگفتی دارد . بعنوان مثال مترو ایجاد شده در پایتخت این کشور (پیونگ یانگ) درعمق 95 تا 105 متری عمق زمین قرار دارد ،صدها بندر کوچک در طول سواحل کره شمالی ایجاد شده است تا در صورت بمباران یا مین گذاری ، خطوط لجستیکی  ارتش این کشور قطع نگردد ، و یا بعنوان مثال ، بر روی مصب رودخانه ددونگ کنگ سدی به اسم نامپو ایجاد شده است که بر اساس اطلاعات منتشر شده ، در صورت وقوع جنگ ، کره شمالی قصد دارد تا از آب ذخیره شده موجود در پشت این سد که میلیونها لیتر آب است ، به عنوان سلاح آب water weapon استفاده نماید ، حتی قبل از آنکه توپخانه این کشور ، شروع به آتشباری نماید .
  15. 1 پسندیده شده
      با سلام در تکمیل فرمایشات شما باید بگم که کره شمالی علاوه بر استفاده از مترو و پناهگاه های زیر زمینی برای پدافند غیرعامل .  تعداد خیلی زیادی  تونل در مرز با کره جنوبی داره که در صورت برافروخته شدن آتش جنگ هزاران هزار تانک و زرهپوش از این تونلها بیرون خواهند آمد و مثل سیل کره جنوبی رو غرق خواهند کرد.   بله حق با شما بود واقعا چشمگیره. چه حالی میکنن مرده هاشون icon_cheesygrin خود کاخ کرملین هم یکی از زیباترین معماریهای دنیا رو داره. و یا شهر سنپترزبورگ که دیگه نگو .
  16. 1 پسندیده شده
    مخلصیم . کشور های اروپای شرقی اونقدر زیبایی دارن که ایستگاه مترو اصلا به چشم نمیاد توشون . مسکو یک آرامستان داره به اسم گورستان نووودویچی  Новодевичье кладбище روسی شو سرچ کنید ببینید چه جاییه . من وقتی بار اول رفتم پکی باید فکمو میگرفت هی میبست . تنم میلرزید اینقدر این گورستان قشنگ بود .
  17. 1 پسندیده شده
    پله هایی که از سطح خیابون میرن پایین تا به زیر گذر برسی در امتداد  تونل زیر گذر نیستن بلکه عمود بر اون هستن یعنی اول از پله ها میری پایین بعد 90 درجه میپرخی و وارد زیر گذر میشی اینجوری محیط داخل و بیرون زیرگذر تا حدود خیلی زیادی از هم تفکیک میشه .
  18. 1 پسندیده شده
    این دو تونله بودن رو اگه منظور شما رو درست متوجه شده باشم در اینجا یعنی آلمان هم بسیار رایج هست. https://urbanfragment.files.wordpress.com/2012/09/below-the-yellow-and-red-lights-u-bahn-westfriedhof-munich-germany-by-christian-beirle-gonzc3a1lez.jpg   ولی انصافا هیچ جای دنیا زیباتر و اثرگذارتر از متروهای شوروی وجود نداره.
  19. 1 پسندیده شده
    درسته اینو منم شنیده بودم . کلاً تو محیط که هست آدم دقت کنه چیز های جالب زیادی میبینه . مثلاً برعکس ایران و جاهای دیگه به جای پل عابر پیاده از زیر گذر استفاده میشه هر 500 متر تو خیابون های اصلی شهر زیر گذر هست و پله ها هم طوری طراحی شدن که عمود بر تونل زیر گذرن جالبه که زیر گذر ها شیر آب و سرویس بهداشتی دارن . همیشه برام سؤال بود که چرا باید زیر گذر شیر آب داشته باشه .
  20. 1 پسندیده شده
      هرچقدر عمق ایستگاه ها بیشتر باشه حفاظت در مقابل تشعشعات اتمی بالاتر هست برای همین شوروی از زمان استالین پروژه ساخت مترو رو با جدیت در تمامی شهرهای اصلیش آغاز کرد   البته گستردگی پناه گاه های زیرزمینی به چیزی که شما فرمودید ختم نمیشود ، شوروی در واقع تمامی زیرساخت های اساسی از جمله ذخیره های استراتژیک غذایی ، سیستم های کنترل و فرماندهی نبرد و تسلیحات استراتژیک (از جمله سیستم کنترل اتوماتیک تسلیحات هسته ای موسوم به Dead hand) رو در متروهاش قرار داده بود   اطلاعات جامع تر در : http://www.military.ir/forums/topic/20686-%D8%B4%D9%87%D8%B1-%D8%B2%DB%8C%D8%B1-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%B3%DA%A9%D9%88-%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D8%B9%D8%AC%DB%8C%D8%A8-%D9%88-%D8%A8%D8%A7%D9%88%D8%B1-%D9%86%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86%DB%8C/
  21. 1 پسندیده شده
    ایستگاه های پر رمز و راز مترو شوروی سابق   هر کسی مدتی در کشور های اتحاد شوروی سابق زندگی کرده باشد و با محیط این کشور ها آشنا باشد متوجه موارد جالبی میشود و اگر مثل من فضول هم باشد سؤالاتی برایش پیش می آید . مترو در تمامی این کشورها با سیستمی یکسان و کاملاً مشابه هم ساخته شده که سؤالات زیادی رو برای من به وجود آورده بود . اول این که ایستگاهای متروی این کشورهای در عمق بسیار زیاد قرار دارد . وقتی میگویم عمق زیاد ، ایستگاه تجریش به ذهنتان نیایید . چندین برابر عمیق تر به حدی که پای پله برقی مترو سنت پترزبورگ که میروی وحشت میکنی از عمقش . برایم سؤال بود که چرا در شهرهای عموماً مسطح و هموار ، ایستگاه های مترو در چینین عمق زیادی قرار دارند .   پله برقی مترو کیف   پله برقی ایستگاه میدان آزادی تفلیس       دومین سؤالی که برایم پیش آمد ، جو به شدت امنیتی ایستگاه های مترو است . از این ایستگاه ها به شدت حفاظت میشود . همیشه و در تمام ایستگاه ها مأمورین پلیس مسلح حضور دارند و حتی در گرجستان که کشور آزادی از نظر عکاسیست و میتوانید حتی از کاخ ریاست جمهوری بدون هیچ مشکلی عکاسی کنید اجازه عکس گرفتن از داخل ایستگاه رو به هیچ عنوان نمیدهند . و سومین سؤال ساختار عجیب خود مترو است. مترو در تمام این شهرها به جای یک تونل ، دو تونل دارد و بر عکس متروی اکثر نقاط جهان که سکوها دو طرف و تونل وسط است در این کشورهای یک سکو وسط و دو تونل در دو طرف قرار دارد .     ایستگاه مترو کیف     ایستگاه متروی مسکو      ایستگاه متروی باکو     ایستگاه مترو تفلیس     همیشه برایم سؤال بود که این طراحی چه معنایی دارد و چرا باید این کشورها اولاً در این عمق بسیار زیاد مترو بسازند و دوماً چرا به جای یک تونل ، دو تونل ( یعنی دو برابر کار و هزینه و زمان ) ساخته اند . حفاظت غیر طبیعی از ایستگاه های مترو هم برایم سؤال بود تا این که چند وقت پیش یکی از آشنایان که افسر سابق کی جی بی بوده موضع جالبی را برایم روشن کرد: مترو 2 تونل ندارد . 3 تونل دارد که در واقع در داخل یک تونل اصلی بزرگ به پهنای کل ایستگاه ساخته شده اند تونل سوم که در امتداد سکو ساخته شده با راهرو های بسیار به تونل های تردد راه دارد این تونل در واقع یک پناهگاه عظیم و طویل برای جنگ اتمی در تمام مناطق شهر است و مجهز به امکانات اولیه زندگی برای پناه دادن به صدها هزار نفر است . شوروی واقعاً بعضی جاها کارهایی کرده که دهان آدم باز میمونه .       ----------------------------------- لطفاً به نگارش و املای صحیح پایبند باشید. متن اندکی ویرایش و عکس ها منتقل شد. PersianKing
  22. 1 پسندیده شده
    [quote]، سیستمی موسوم به Dead hand (دست مرده) است ، این سیستم کنترل خودکار تسلیحات اتمی شوروی وظیفه داشت تا در صورتی که حتی تمام مقامات سیاسی و نظامی بلند پایه ی شوروی از بین رفته باشند ، قابلیت ضربه ی دوم اتمی (second strike capability) شوروی را حفظ و در صورت شناسایی حمله ی اتمی به خاک روسیه ، از آن استفاده کند ، وجود این سیستم تنها پس از فروپاشی شوروی آشکار شد ، مکانیزم کار این سیستم به این شکل بود که سیستم مرکزی با استفاده از گستره ی وسیعی از حسگرهای رادیواکتیو ، لرزه نگاری (seismic) ، نوری و Overpressure که در سراسر سرزمین شوروی نصب شده بودند ، حمله ی اتمی توسط آمریکا را کشف کرده و به طور خودکار با پرتاب موشکهای اتمی به اهداف از پیش تعیین شده در اروپای غربی و آمریکا ، ضربه ی دوم اتمی را وارد نماید .[/quote] عجب ! این سیستم اگر واقعا وجود داشته باشه کپی ماشین قیامت در فیلم دکتر استرنج لاو (Dr. Strangelove )هست ... استنلی کوبریک باید به جرم سرقت ادبی از مقامات کرملین شکایت میکرد ! روحت شاد پیتر سلرز ....!
  23. 1 پسندیده شده
    ضمن تشکر از دوست عزیز جناب رضا برای گردآوری این مقاله ، بحث متروی مخفی مسکو که در افکار همواره یکی از هیجان انگیز ترین اسرار زنده ی جنگ سرد هست که هر از چند گاهی خبری در مورد آن جنجال برانگیز میشه این پروژه در KGB با کد D-6 شناخته میشه (دوستانی که بازی Metro-2033 رو بازی کرده باشند حتما کد D-6 براشون آشناست) . کار ساخت این متروی مخفی در سال 1960 آغاز شد و در سال 1967 فاز اول آن تکمیل شد که در این فاز ، این سیستم مقر کمیته ی مرکزی شوروی در خیابان Staraya Ploshchad ، کرملین ، فرودگاه دولتی Vnukovo-2 و شهر زیرزمینی در Ramenki رو به هم متصل میکرد . در سالهای بعد این خط مترو به میدان لوبیانکا (مقر KGB) نیز رسید . نکته ی جالب این است که این سیستم متروی محرمانه که در انتها 4 خط مترو داشت تنها در یک ایستگاه با متروی اصلی مسکو تلاقی پیدا میکند و آن ایستگاه Sportivnaya است. هرچند در ابتدا این تصور وجود داشت که خط متروی ویژه ی D-6 به محل اقامت رهبران شوروی/روسیه ، از جمله استالین و بوریس یلستن نیز متصل بوده ، اما پس از فروپاشی شوروی ، کارشناسان و منابع اطلاعاتی مطلع این گمانه زنی را انکار میکردند .   فرودگاه Vnukovo-2   درباره ی فاز بعدی این پروژه یعنی یک شهر زیر زمینی مصون از حملات هسته ای هم حرف های زیادی گفته شده که بیشتر اونها توسط اعضای پناهنده شده یا بازنشسته ی KGB عنوان شده ، در مصاحبه هایی که این افراد با روزنامه های روسی داشته اند . D-6 یک شهر زیرزمینی در منطقه ی Ramenki با مساحت 500 هکتار و در عمق 230 تا 395 فوتی زمین توصیف شده که در اواسط دهه ی 70 تکمیل شده دارای ظرفیتی معادل 120000 نفر را دارد . این شهر زیرزمینی مجهز به ژنراتورهای تولید انرژی و ذخایر استراتژیک غذایی عظیمی است که میتواند تا 30 سال جوابگوی نیازهای غذایی ساکنان این شهر باشد . حتی لوازم تفریحات از جمله سالن های سینما نیز در این شهر ساخته شده بود .   سیستمهای تهویه ی هوای شهر زیرزمینی Ramenki   اما این پروژه تنها برای پناه دادن به مقامات و بازماندگان شوروی نبود ، در این پروژه از ایستگاههای مخصوص مجهز به جدیدترین تجهیزات ارتباطی برای هدایت نیروهای مسلح ارتش سرخ و علی الخصوص موشک های هسته ای کشور در زمان وقوع جنگ اتمی استفاده شود . لذا در زمان خروشچف خط متروی محرمانه ی D-6 به 30 مایلی خارج مسکو و تا منطقه ای بنام Sofrino کشیده شد و در این منطقه یک ایستگاه ارتباط رادیویی ویژه تاسیس شد .     یکی از فناوری های جالب توسعه یافته در این پروژه ، سیستمی موسوم به Dead hand (دست مرده) است ، این سیستم کنترل خودکار تسلیحات اتمی شوروی وظیفه داشت تا در صورتی که حتی تمام مقامات سیاسی و نظامی بلند پایه ی شوروی از بین رفته باشند ، قابلیت ضربه ی دوم اتمی (second strike capability) شوروی را حفظ و در صورت شناسایی حمله ی اتمی به خاک روسیه ، از آن استفاده کند ، وجود این سیستم تنها پس از فروپاشی شوروی آشکار شد ، مکانیزم کار این سیستم به این شکل بود که سیستم مرکزی با استفاده از گستره ی وسیعی از حسگرهای رادیواکتیو ، لرزه نگاری (seismic) ، نوری و Overpressure که در سراسر سرزمین شوروی نصب شده بودند ، حمله ی اتمی توسط آمریکا را کشف کرده و به طور خودکار با پرتاب موشکهای اتمی به اهداف از پیش تعیین شده در اروپای غربی و آمریکا ، ضربه ی دوم اتمی را وارد نماید . مقاله ای در مجله ی Wired ادعا کرده که این سیستم هنوز هم فعال است و بصورت منظم ارتقا میابد . هر چند امروزه برخی از قسمت های این سیستم در معرض دید عموم قرار گرفته و برخی دیگر مانند ایستگاه رادیویی Sofrino و پناهگاه مخصوص زیر دانشگاه دولتی مسکو بلااستفاده شده اند ، اما هنوز بسیاری از قسمت های این سیستم از چشم عموم پنهان مانده است و گفته میشود هنوز توسط FSB ، وزارت دفاع و اداره ی پروژه های مخصوص ریاست جمهوری روسیه استفاده میشود . روزنامه ی زلاندنو هرالد چندی پیش گزارش داده بود در پی تخریب هتل معروف Rossyia که از هتل های معروف زمان شوروی بود ، یک شبکه ی زیرزمینی که مشخص نبود به کجا میرود کشف شد . شالوا کیگیرینسکی ، میلیونر روسی و رییس شرکتی که در حال مرمت این هتل بود در مصاحبه با روزنامه ی مذکور گفت «در طول عملیات بازسازی ، ماموران مرموزی که به احتمال قوی از FSB بودند ، از ورود کارگران شرکت را از ورود به برخی بخشهای هتل جلوگیری میکردند» جالبتر اینست که برخی گزارشات (از جمله گزارش CIA که در روزنامه ی Washington times منتشر شد و همچنین برخی گزارشهای خبرگزاری روسی Interfax) حاکی از ادامه ی گسترش این خط ویژه توسط دولت روسیه علی رغم فروپاشی شوروی است . بنابر این گزارش ها ، دولت روسیه و FSB در حال رساندن این خط ویژه به برخی مراکز حیاتی نظامی سیاسی که کیلومترها از مسکو فاصله دارند ، هستند . در این گزارش همچنین از تکمیل یک ایستگاه دیگر از این پروژه در نزدیکی شهر Voronovo در 74 کیلومتری جنوب مسکو سخن به میان آمده .   نقشه ی متروی زیرزمینی D-6 عکس از روزنامه ی ایزوستا
  24. 0 پسندیده شده
    برو قوی تن شو گر راحت جهان طلبی که در نظام طبیعت حق ضعیف پایمالست اگر بجای شعار و نمایش عمل گرا بودیم و واقعا یک نیروی نظامی قوی داشتیم کار به اما و اگر نمیکشید متاسفانه تقاضا و توقعات عموم بیش از توان و قدرت واقعی ماست و این امر هم حاصل نمایشات و سخن رانی های رسانه ای نیروهای نظامی ما در برخی موارد و یش از حد بالقوه نشان دادن برخی از دستاورد های نظامی ماست مثلا همین شاهد ۱۲۹ چقدر تبلیغات و بزرگ نمایی در موردش هست در صورتی که نه رادار گریز نه سیستم های جنگ الکترونیک خاصی داره نه سنسورهای خاصی فقط به درد اشرار و تروریست ها میخوره حالا اینو با پهباد بیر قدار ترکیه مقایسه کنید که میتونه بهترین پدافندها رو سر کوب کنه
  25. -1 پسندیده شده
    امیدوارم هر چه زودتر به فکر واردات و تولید داخل به طور جدی باشند