برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 9 آبان 1400 در پست ها
-
4 پسندیده شدهمقدمه در طول دهه هفتاد میلادی با تغییر صحنه رزم زمینی و افزایش تهدیدات هوایی علیه واحدهای زرهی ،ارتش اتحاد جماهیر شوروی سابق ، بتدریج الزامات جدیدی را برای طراحی و تولید تسلیحات ضد تانک تعریف نمود که این روند به ایجاد فلسفه جدید بکارگیری توپهای ضد تانک خودکششی منجر گردید که نیازهای مهمی نظیر تحرک ، قدرت آتش و دقت را برطرف می نمود و به یگانهای ضد زره نیروی زمینی اجازه میداد تا با ترکیب این ویژگی ها ، اهداف مهاجم را در بردهای قابل توجه مورد اصابت قرار دهند . بنابراین ، با درنظرگرفتن موارد فوق ، طی دستورالعملی به مجتمع های صنعتی – نظامی اتحاد شوروی سابق ، این نیازها اعلام گردید که درنهایت در 17 ماه مه 1976 وظیفه طراحی یک توپ ضد تانک خودکششی سبک وزن با کالیبر 100 م.م به شرکتهای مربوطه واگذار گردید که با الزام وجود سامانه کنترل آتش راداری خودکار ، نام رمز "Norov" بدان اطلاق شد . این توپ ضدزره خودکششی که برپایه پیکربندی هویتزرخودکششی 2اس1 طراحی شده بود ، توسط کارخانه یورگا در دست طراحی قرار گرفت ، در حالی که قرار شد تا سامانه هدایت آتش خودکار راداری آن توسط دفتر طراحی استرلا ( مستقر در تولا) ساخته شود . نمونه اولیه 2اس15 پس از اتمام مراحل طراحی توسط شرکت KB آرسنال می بایست مونتاژ می شد ،اما روند پیچیده تولید این نمونه باعث گردید تا معرفی آن تا سال 1981 به تعویق بیافتد . پس از معرفی نمونه اولیه ، آزمایشات استاندارد ارتش از سال 1983 کلید خورد تا مشکلات و نواقص موجود درآن بررسی و برای تکمیل به شرکت سازنده اعلام گردد که این روند نیز تا سال 1985 بطول انجامید . اما معرفی گونه های جدیدی از سخت افزارهای زرهی تا میانه دهه هشتاد میلادی ، باعث گردید تا دیگر مهمات استاندارد این توپ در برابر پوشش های حفاظتی پیشرفته کارایی خود را از دست بدهد که بدین ترتیب ، خط تولید آن در دسامبر 1985 بطور کامل تعطیل گردید . هویتزرخودکششی 2اس1 یک مفهوم جدید در دنیای تسلیحات ضد زره قابلیت ها و ویژگی های رزمی هر سامانه توپخانه ای ، بواسطه بررسی عوامل مختلفی قابل تحلیل است که دراین میان ، تجزیه و تحلیل سامانه های بصری آن از اولویت بالایی برخوردار می باشد . بطور سنتی ، هدفگیری از ابتدای ظهور سیستم های توپخانه مدرن با سامانه های اپتیکی انجام می پذیرفته بود ،اما گزینه های با مزیتهای بهتر نیز قابل بررسی است که در میان گونه های معرفی شده تاکنون ، محصول روسی 2 اس 15 که در دهه هفتاد میلادی در رده توپخانه ضد زره خودکششی ( self-propelled anti-tank gun /SPTP) قرار می گرفت و به سامانه های کنترل آتش راداری مسلح می شد ، بلحاظ فلسفه اولیه طراحی جالب توجه بشمار می رفت . اصول جدید رزمی برای صحنه نبرد تازه در اواسط دهه هفتاد میلادی ، ارتش شوروی سابق بتدریج احساس مینمود که نیازمند یک سامانه جنگ افزاری سبک خودکششی است که بتواند سد دفاعی محکمی در برابر ستون های تانک دشمن ایجاد کند ، در نتیجه برای پاسخ به این نیاز ، دپارتمان موشکها و توپخانه ارتش ، تعریف مفاهیم و الزامات تاکتیکی و فنی مورد نیاز را برای تولید چنین سیستمی را در دستور کار خود قرار داد که منجر به تولد چند ایده جالب شد . در میان انبوه ایده های ارائه شده ، پیشنهاد طراحی یک توپ خودکششی ضد تانک بر روی یک پیکربندی امتحان پس داده با حداقل زمان مورد نیاز برای تولید از همه جالب تر به نظر آمد ، چراکه باعث میشد تا در عین اطمینان پذیری بالا ، ساده بودن بکارگیری و تعمیر و نگهداری را در خطوط مقدم فراهم می نمود . این خودروی رزمی جدید با مسلح شدن به یک قبضه توپ با کالیبر 100 م.م برای اجرای آتش دقیق به یک سامانه کنترل آتش دوگانه اپتیکی و راداری نیز مجهز می گردید . در واقع امر ، یکی از دلایل نصب سامانه راداری ، کشف خودروی های زرهی مهاجم از فاصله 3 کیلومتری ، ردیابی آن در فاصله 2 کیلومتری و در نهایت اجرای آتش در محدوده برد سلاح بود . با توجه به روند فوق الذکر ، کمیسیون نظامی – صنعتی شورای وزیران اتحاد شوروی ،در ماه مه 1976 این الزامات را تایید و پروژه جدید با دریافت شناسه Norov شروع شد . با توجه به حساسیت برنامه ، کارخانه ماشین سازی یورگینسکی بعنوان پیمانکار اصلی پروژه درنظر گرفته شد و تجهیزات راداری کنترل آتش نیز از کارخانه استرالا در تولا سفارش داده شد و درنهایت مرکز تحقیقاتی بیوروستینک روند کامل برنامه را تحت نظارت خود گرفت . طبق برنامه ریزی های صورت گرفته ، آزمایشهای دولتی می بایست از سال 1979 آغاز میشد ، در نتیجه اتمام برنامه طراحی و تولید نمونه های اولیه می بایست تا سال 1977 به اتمام می رسید ،اما در این مرحله بود که مشکلات آغاز شد . درو اقع با تصمیم وزارت صنعت ، نمونه های اولیه قرار بود در کارخانه آرسنال در لنینگراد ساخته شود ،اما بدلایلی این مجموعه از عهده تولید برنیامد که این نیز به نوبه خود باعث شد تا آغاز آزمایشهای دولتی به سال 1981 موکول شود ، با این حال ، گرفتاری به همین نقطه ختم نشد و شرکتهای همکار برنامه با مشکلات مربوط به نقل و انتقال اجزاء این پروژه مواجه شدند. توپ 2A29R Ruta یکپارچه سازی و نوآوری ها براساس الزاماتی که از رده های بالا ابلاغ شد بود ، خودروی رزمی جدید می بایست بر روی پیکربندی هویتزر خودکششی 2اس1 ساخته می شد . اگر نمونه پایه هویتزر فوق مورد استفاده قرار می گرفت ، تغییر قابل توجهی در شاسی و اجزاء داخلی بوجود نمی آمد ولی برجک بطور کامل مورد بازنگری قرار گرفت تا قابلیت دریافت سلاح و سامانه های جدید را بدست آورد .بدین ترتیب ، توپ ضد زره خودکششی جدید ، بدنه هویتزر 2اس1 را به همان صورت اولیه ( زره فولادی نورد شده ) که خدمه را در برابر مهمات و ترکشهای سبک محافظت می نمود ، به ارث برد در حالی که پیشرانه دیزل YAMAZ-238N به قدرت 300 اسب بخار در میانه بدنه قرار می گرفت و گیربکس مکانیکی با دیفرانسیل جلو در کنار بدنه اصلی بدون تغییر باقی می ماند در حالی سامانه تعلیق میله- پیچشی با هفت چرخ جاده ای نیز حفظ شد . پیشرانه دیزل YAMAZ-238B سلاح اصلی این خودروی رزمی، یک قبضه توپ بدون خان کالیبر 100 م.م بود که براساس توپ MT-12یا 2A29 تولید شده بود در حالی که تفاوت آن را می شد در سامانه خروج پوکه دید ، ولی مابقی اجزاء نظیر فشارشکن دهانه لوله بحالت اولیه باقی ماند . اما به مانند نوع کششی ، قابلیت شلیک خودکار نداشت و اگرچه برد رسمی آن هرگز اعلام نشد ولی گفته شده که میتوان آن را با مشخصات نمونه کششی مقایسه نمود . با این وصف ، نوآوری اصلی این پروژه مجموعه سامانه کنترل آتش رادار خودکار (ARPKUO) با شناسه 1A32 بود که برگرفته از سامانه 1A31 توپ کششی 2A29 بشمارمی رفت و بدلیل آماده بودن اجزاء اصلی ، تنها در عرض چندماه ، خط تولید آن آماده گردید.سیستم راداری کنترل آتش ARPKUO شامل یک آنتن در بخش جلویی برجک و سمت راست توپ اصلی می بود که وظیفه دریافت ، پردازش و ارائه خروجی داده ها را برعهده داشت که می بایست اهداف را در بردهای استاندارد کشف و ردیابی نموده و داده های حاصله ازآن را با بالاترین دقت ممکن در اختیار خدمه قرار دهد .بدین ترتیب ، ابعاد و وزن 2اس-15 در سطح نمونه پایه 2اس1 باقی ماند که این بدان معنا بود که 2اس15 قابلیت حرکت در سطوح ناهموار و شلیک با حداکثر دقت را بدست می آورد . پی نوشت : 1- ادامه دارد ... 2--استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
3 پسندیده شدهبسم ا.. اگر یک بمب روی برلین بیافتد ، می توانید مرا "مایر" (شهردار/ دهاتی ) صدا کنید ! در سپتامبر 1939 رایشمارشال گورینگ طی یک سخنرانی در جمع افسران ارشد لوفتوافه و پس از اعلام جنگ به فرانسه و بریتانیا و قرار گرفتن منطقه صنعتی روهر در برد بمب افکن های متفقین ، به آنها اطمینان داد که " هیچ بمب افکنی از متفقین نمی تواند وارد فضای هوایی این مجموعه بشود و اگر کسی توانست به روهر حمله کند ، نام من ، گورینگ نیست و می توانید من را مایر ( شهردار/ دهاتی ) صدا کنید " درواقع ، نام خانوادگی مایر در آلمان یک اسم رایج بشمار می رود و این نقل قول تا جایی ادامه پیدا کرد که در برخی منابع ، بصورت " اگر کسی توانست به برلین حمله کند ، نام من ، گورینگ نیست و می توانید من را مایر ( شهردار/ دهاتی ) صدا کنید " نیز درآمد . با این حال در واقع امر ، بمب افکن های متفقین در نهایت به روهر و سپس برلین حمله کردند و این دلیل کافی بود که آلمانی ها علیرغم حس طنز بسیار پایین ، پس از بصدا درآمدن صدای آژیر حمله هوایی ، میان اشارات طعنه آمیز نسبت به این مساله ، لقب " ترومپت مایر " را نیز بکار برند . پی نوشت : 1- حالا تحلیل های دوستان هم دارد بتدریج تنه به تنه هرمان گورینگ می زند و ظاهرا از تاریخ هم قرار نیست درس بگیریم !!!! 2--استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
2 پسندیده شدهبمباران شاتل قسمت اول بمباران شاتل تاکتیکی است که در آن بمب افکن ها از پایگاه خود پرواز می کنند تا هدف اول را بمباران کنند به فرودگاه خود برنشگسته بلکه به سمت فرودگاهی دیگری دیگری پرواز میکنند . در انجا بهد از سوخت گیری و مسلح سازی مجدد به پراوز أرامده و ممکن است اهداف دیگری را در مسیر بازگشت به پایگاه اصلی خود بمباران کند. با پاکسازی شمال آفریقا از نیروهای المانی ایتالیایی و از بین رفتن تهدید هواگردهای این نیروها در منطقه نیروهای متفقین اقدام به احداث وباسازی فرودگاههایی جهت انجام ماموریتهای برای بمب افکن های دوربرد خود در شمال آفریقا و بخصوص الجزایر کردن. حالا دست متفقین برای حملات هوایی بر ضد قوای المانی و در سرتاسر اروپا و همچنین حملات به خاک ایتالیا باز تر بود . متفقین قصد داشتن با شدت بخشیدن به بمبارانهای سنگین هوایی المانها را تضعیف و ایتالیایی ضعیف را وادار به تسلیم کنند . برای این کار نیروهای هوایی انگلیس RAF طرحی را برای انجام این گونه بمباران ها ارائه داد. در این طرح هواگردهای بعد از بلند شدن ازپایگاههای اصلی خود و بمباران هدف دیگر به ان پایگاه مراجعت نمیکردن بلکه به مسیر خود ادامه دادن و به هدف شماره 2 حمله ویا در فرودگاههای دیگری برای انجام تعمیرات وسوخت گیری ویا مسلح سازی مجدد فرود امده و بعد دوباره به اهداف دیگری دست به حمله می زنند و یا از مسیرهای امن تری به پایگاه اصلی خود مراجعت میکردن . این طرح مزایایی داشت که مهم ترین آن دسترسی راحتر به عمق مناطق اشغال شده بود همچنین در صورت اجرای درست میتوانست آلمانها را غافلگیر کرده ودیگر بمب افکن ها لازم نبود همان مسیری را که برای رسیدن به هدف طی کرده اند برگردن اینگونه حداقل با برخی از واحدهای لوفت واف درگیری نمیشدن و توپهای ضد هوایی کمترهواگردهای متفقین را اذیت میکرد همچنین در هر پرواز بیشتر از یک هدف میتوانست مورد حمله قرار میگرفت . لوفت وافه هم برای مقابله با این گونه حملات مجبور میشد بخشی از توان خود را به سمت ایتالیا راونه کند . البته نکته اساسی توان لوفت وافه بود این نیرو همچنان در 1943 در زمان آغاز این تاکتیک قدرتمند بود اولین استفاده از این تاکتیک تحت رمز عملیات ستیزه جو در خرداد 1943 برای حمله به تاسیسات ساخت رادار شرکت زیپلین در منطقه فریدرشسهافن مورد استفاده قرار گرفت 60 بمب افکن لانکستر RAF نیروهای هوایی سلطنتی در تاریکی شب با پرواز از انگلستان هدف را با موفقیت مورد حمله قرار گرفت اما موفقیت بزرگتری نیز نصیب انگلستان شد آلمانها تاسیسات ساخت موشک های سری V را هم در کارخانجات زیپلین احداث کرده بود بمب افکن لانکستر متفقین از وجود این تاسیسات در این منطقه اگاه نبوده با این حمله و آسیب به تاسیسات موشک V2به طور اتفاقی موفقیت بزرگی نصیب نیروی هوایی سلطنتی شده بود در این حمله هیچ کدام از بمب افکن ها سرنگون نشده بودن تنها به 8 بمب افکن آسیب های وارد شد البته چند ورز بعد از حمله متفقین با پروازهای شناسایی بر فراز فریدریشسهافن به ارزیابی خسارات پرداختن و مشخص شد سوراخ های درسقف کارخانه رادار ایجاد شده است البته به دو کارخانه دیگر ساخت گیر بکس و موتورهای تانک اسیبهای بیشتری وارد شده در مجموع تنها 9 درصد بمب های به هدف اصابت کرده کل تلفات المانها 44 کشته بود هواگردها به جای برگشت به انگلستان به مسیر خود ادامه داده و در قاره آفریقا و در فرودگاهای در الجزایر فرود آمده سه روز بعد 52 لانکستر سالم با بارگذاری مجدد سوخت و مهمات آماده عزیمت به پایگاهای مادر خود در انگلستان بودن اما در مسیر رفت هم یه پایگاه متعلق به نیروی دریایی ایتالیا در لا اسپیزا را مورد حمله قرار دادن در این حمله چند انبار سوخت منهدم شد هواگردهای با پراوز در ارتفاع پایین با عبور از روی فرانسه بدون تلفات خود را به پایگاه های مادردر انگلستان رساندن بندر لااسپیزا دومین عملیات مهم که تحت تاکتیک شاتل صورت گرفت به حمله رگنسبورگ- شواینفورت شهرت پیدا کرد . متفقین برای اماده سازی جهت پیاده کردن نیرو در اورپایی غربی بمباران های خود را بروی مناطق اشغالی وخاک اصلی آلمان شدت بخشیدن یکی از اهداف مهم این حملات مراکز ساخت هواگردها وقطعات آنها بود . متفقین طی یک برنامه بلند مدت حملات به کارخانجات ساخت هواگرد های فوکه-وولف ۱۹۰ را شروع کرده و حالا نوبت صنایع ساخت جنگنده های مسر اشمبت بی اف109 ( پرتیراز ترین هواگرد آلمانی) بود طرح حمله به طور کلی بدین صورت بود دو گروه پروازی از انگلستان به سمت اهداف روانه شده گروه پروازی اول صنایع ساخت مسراشمیت در رگنسبورگ را بمباران و سپس به سمت سه فرودگاه در الجزیر پرواز کرده گروه پروازی دوم انداکی تغییر مسیر داده و مهم ترین صنایع ساخت یاتاقان آلمان را هدف قرار میداد به سمت بلژیک جایی که جنگنده های اسکورت متفقین به دلیل محدودیت برد وسوخت در انجا منتظرشان بودن پراوز و از انجا در انگلستان فرود می امدن برای منحرف کردن و تقسیم کردن توان تمرکز لوفت وافه وتوپهای ضد هوایی دشمن یه یک هدف در مرکز آلمان وهدف فرعی در حومه شهر رگنسبورگ و سه پایکاه هوایی و سه پادگان آلمانی در محدوده ساحل فرانسه ودانمارک حمله میشد برای این حملات بزرگ بیش از 380 بمب افکن بی 17 - 270 جنگنده پی 47 و 190 جنگنده اسپیت فایردر نظر گرفته شد بی 17 اسپیت فایر پی 47 فوکه ولف109 مسراشمیت109 147 بمب افکن B17 ب در 7 د سته پراوزی و هر دسته متکشل از 21 بمب افکن وبا چند آریش رزمی متفاوت راهی صنایع ساخت مسر اشمیت شدن به طوری که طول این گروه پروازی 18 کیلومتر بود . 15 دقیقه بعد از عبور از ساحل فرانسه دسته های پروازی با اولین رهگیرهای المانی روبرو شدن از دو گروه جنگنده های اسکورت بمب افکنها یعنی 87 هواپیمای پی47 تنها یک گروه به موقع خود را به محل ملاقات رسانده و تنها توانست بخشی از بمب افکنهای را اسکورت کند گروه دوم اسکورت هم 15 دقیقه دیرتر به موقعیت رسید هر چند هر دو گروه هم بعد از 15 دقیقه بدون درگیری با رهگیرهای آلمانی مجبور به مراجعت به پایگاه خود شدن . بی 17 ها به مدت 90 دقیقه زیر حملات رهگیرهای آلمانی قرار گرفتن این هواگردهای آلمانی هم به دلیل روبه اتمام بودن سوخت و مهمات مجبور به مراجعت به پایگاههای خود شدن در این 90 دقیقه 15 بمب افکن بی 17 یا سرنگون شده یا بشدت آسیب دیدن که 13 فروند آن مربوط به اخرین دسته پراوازی بوده در طول مسیر هم این گرووهای پرواز به طور دائم زیر آتش توپهای ضد هوایی بوده از 131 بمب افکن باقی مانده 126 فروند موفق شدن 300 تن بمب را راس ساعت تقریبا 12 به وقت آلمان بروی صنایع مسیر اشمیت رها کنند این گروه پروازی بر خلاف انتظار المان ها به سمت چپ یعنی کوههای الپ تغییر مسیر داده و از آنجا از روی مدیترانه عبور کرده خود و در پایگاههای خود در شمال آفریقا فرود آمدن در طول مسیر دو بمب افکن آسیب دیده در سوئیس ویکی در ایتالیا فرود اضطراری داشته 5 بمب افکن هم به دلیل صدمات زیاد و اتمام سوخت در دریایی مدیترانه سقوط کردن . در مجموع 24 بمب افکن بی 17 سرنگون شده و از 60 فروند دیگر هم بشدت آسیب دیدن به طوری که بعد از فرود دیگر قابل تعمیر نبوده ویا تعمیر آنها به صرفه نبود اما گروه پروازی دوم با 230 بمب افکن در 12 دسته پروازی با چند فرمیشن مختلف به سمت صنایع یاتافان سازی راهی شدن طول این گروه پروازی تقریبا 23 کیلومتر بود به دلیل تاخیر در انجام پرواز این گروه 96 جنگنده اسپیت فایر به عنوان اسکورت موفق شدن خود را در انتروپ بلژیک به این بمب افکن ها اضافه کنند با عبور از ساحل هلند حملات رهگیرهای المانی شروع شد هرچند هواگردهای اسکورت موفق شدن 8 هواپیمایی آلمانی را سرنگون کنند اما بدلیل اتمام سوخت مجبور به مراجعت به پایگاه شدن گروه دوم جنگنده های اسکورت شامل 88 هواپیمایی P47 باز هم دیر به بمب افکن ها رسیده وسریعا هم بعد از چند درگیری هوایی مختصر به دلیل کمبود سوخت مجبور به مراجعت به پایگاهای خود شدن با ورود به خاک اصلی آلمان 300 جنگنده المانی به شدت به این گروه پروازی حمله کرده به طوری که 57 بمب افکن تنها از دسته های پروازی جلو یا سرنگون شده یا بشدت آسیب دیدن به طوری که فرماندهی نیروی هوایی انگلیس احتمال داد این دسته ها قبل از رسیدن به هدف به طور 100 درصد نابود خواهند شد اما از آنطرف هم در 15 کیلومتری هدف رهگیرهای آلمانی به دلیل مشکل سوخت مجبور به مراجعت به پایگاه شدن در 7 کیلومتری هدف توپ های ضد هوایی شروع به شلیک کرده به دلیل حملات رهگیر های آلمانی بین دسته های پروازی بی نظمی ایجاد شده به طوری که تنها 40 بمب افکن دقیقا روی هدف قرار داشتن ما بقی بمب افکنها هم به دلیل دود ایجاد شده ناشی از حملات دسته های پروازی جلویی هدف را گم کرده . در مجموع 183 بمب افکن 423 تن از جمله 160 تن بمب اتش زا را در ساعت 15 روی صنایع یاتاقان سازی آلمان در شواینفورت رها کردن سه بمب افکن بر اثر اتش توپهای ضد هوایی بر فراز شواینفورت سرنگون شدن گروه پروازی به سمت بلژیک تغییر مسیر داده نیم ساعت بعد رهگیرهای آلمانی دوباره حملات خود را شروع کردن آما این بار جنگنهده ای اسکورت متفقین حضور داشته و مانع از حملات زهر دار لوفت وافه شدن به طور کلی 36 بمب افکن در این حمله سرنگون شد همچنین نزدیک 40 بمب افکن هم بشدت آسیب دیدن بطوری که یا قابل تعمیر نبود ویا بازسازی آنها صرفه اقتصادی نداشت حملات متفقین آسیب های گسترده ایی را به صنایع ساخت مسر اشمیت وارد کرد هر چند آسیب ها به صنایع بلرینگ سازی به مراتب کمتر بودآلبرت اشپر وزیر تسلیحات رایش سوم گزارش داد نزدیک 30 درصد توان تولید جنگنده های مسر اشمیت و یاتاقان سازی را آلمان از دست داده است هرچند به سرعت این کمبود با مازاد تولید در ماههای قبل رفع و بازسازی صنایع آغاز شد در مجموع متفقین 60 بمب افکن را در صحنه نبرد از دست داده نزدیک 100 بمب افکن ها غیر قابل تعمیر شدن 5 هواگرد اسکورت هم توسط رهگیرهای المانی سرنگون شدن 7 کشته 21 زخمی و 557 مفقود هم در روز حمله تلفات خدمه پروازی بود نصف این تعداد به اسارت آلمانها در امدندر بعد هوایی هم از 400 هواگرد آلمانی که وظیفه رهگیری را بر عهده داشتن 25 فروند سرنگون شده 230 غیر نظامی هم بر اثر حملات هوایی کشته شدن با وجود شکست حمله به اشیانه عقابها (صنایع ساخت مسراشمیت) این حجم سنگین از حملات هوایی در یک روز فرماندهی لوفت وافه در شوک فرو برد چون در درشب همین روز هم نیروهایی هوایی انگلستان در یک عملیات کاملا مجزا به نزدیکی سواحل پروس شرقی در دریای بالتیک و مراکز ساخت وتحقیقات موشکهای المانی حمله و خسارتهای به این مرکز وارد کرد لوفت واف اصلا انتظار این حجم از حملات را در یک روز نداشت . دشمن بشدت قدرتمند شده است و روزهای سیاه نزدیک است . این شوک به حدی بود که رئیس ستاد لوفت وافه در روز بعد خودکشی کرد ارتشبد هانس یشونک رئیس ستاد فرماندهی لوفت وافه چهارشنبه سیاه ( در این حمله از تاکتیک شاتل استفاده نشد) دو ماه بعد متفقین با با 350 بمب افکن بی 17 و بی 24 دوباره حملاتی بر علیه صنایع بلبرینگسازی شوایفورت ترتیب دادن در این حمله شکست سخت تری را متفقین متحمل شدن بطوری که در ازای از کار انداختن فعالیت بخشی از این صنایع آنهم تنها برای 6 هفته 77 بمب افکن خود را در آسمان ا از دست دادن 121 بمب افکن دیگر هم بشدت آسیب دیدن که برخی ا ز آنها قابل تعمیر نبودن 4 جنگنده اسکورت را هم از دست دادن تلفات لوفت وافه 35 رهگیر گزارش شد شدت خسارتهای وارد شده به آمریکایی ها به قدری زیاد بود که این روز را چهارشنبه سیاه نامگذاری کردن این دو حمله باعث شد آلمانها صنایع حیاتی بلبرینگ سازی را مانند دیگر صنایع خود را متفرق و بخش دیگری از آن را به زیر زمین منتقل کنند شدت خسارت بر متفقین در حملات به حدی بود که کلیه عملیات ها روزانه در عمق خاک المان که بدون حضور هواگردهای اسکورت انجام میشد به مدت چند ماه متوقف شد پایان قسمت اول
-
2 پسندیده شدهمقدمه - جنگ بین الملل اول، در سال 1914 م / 1332 ه.ق به وقوع پیوست. تصمیم حاکمیت وقت و اعلام موضع رسمی سیاسی تهران پس از شنیدن خبر آغاز جنگ عالمگیر ، اتخاذ سیاست بیطرفی به عنوان مناسب ترین گزینه در آن برهه زمانی بود. در آغاز جنگ بزرگ، دولت ایران توسط سفارتخانههای خود در کشورهای خارجی، بیطرفی خود را اعلام کرد و از دولتهایی که در خاک ایران نیرو/پادگان داشتند تقاضا کرد، با احترام گذاشتن به بیطرفی ایران، قسمتهای اشغالی خاک ایران را نیز را تخلیه نمایند. لیکن دولتهای دارای قدرت و نفوذ در ایران، نه تنها به این اعلامیه بی توجهی کردند؛ بلکه نیروهای خود در ایران را تقویت هم نمودند. حتی در مقاطعی ، روس های تزاری به سر کردگی ژنرال باراتف تا اصفهان تاختند، عثمانیها از مغرب تا همدان پیش تاختند و انگلیسیها از جنوب ومشرق تا قاینات شتافتند. ایران هم میدان نبرد شده بود. در این نبرد روس و انگلیس دریک طرف و دولت عثمانی ، به یاری آلمان و اتریش ، در طرف دیگر بود. اما با آغاز شدن جنگ عالمگیر اول ، چشم امید ایرانیان به نیروی سوم یعنی آلمان دوخته شده بود. آلمان از نظر ایرانیان [حداقل در رابطه با ایران] به روش استعمارگرانه نپرداخته بود. ایرانیان از اینکه میدیدند آلمان با روس و انگلیس، وارد جنگ شده، شادمان بودند و پیروزی آلمان را به یک معنی پیروزی خود میدانستند. چرا که با شکست روسیه و انگلیس، ایران نیز از قید نفوذ سیاسی آن دو دولت آزاد میشد. سیاستمداران آلمانی نیز از این مسئله استفاده کردند و فعالیتهای خود را در ایران گسترش دادند. به آزادیخواهان ایران در شمال و جنوب کشور نزدیک شدند و ایلات و عشایر را بر ضد انگلیس و روسیه شوراندند. «ویلهلم لیتن» یکی از کارگزاران سیاسی آلمان که در اثنای جنگ جهانی اول در ایران فعالیت داشت میگوید: همانطور که در کشورهای بیطرف معمول است وظیفه ما عبارت بود از: فعالیت در جهت جلوگیری از سمت و سو گیری موفق کشور میزبان به سود دشمن و حد الامکان کشاندن آن کشور به اردوی متحدین خود. اما در ایران داشتن چنین عقیدهای خطا و اشتباهی آشکار بود؛ چه ملت ایران به قدری از روسیه و بریتانیا سابقه تلخ داشتند که ایرانیان، بدون هیچ تبلیغی، از بدو امر طرفدار آلمان محسوب میشدند. (خاطرات لیتن سرکنسول آلمان در تبریز در اثنای جنگ جهانی اول/ایرانشهر/1368/ص260) کارگزاران اقتصادی-سیاسی و همچنین عمال نظامی آلمان در سراسر کشور ایران مشغول فعالیت بودند. این تلاشها در سالهای نزدیک به جنگ جهانی اول، شروع و طی سالهای جنگ به طرز فزاینده ای رو به گسترش نهاد. مأموران آلمانی با تدبیرها و شیوههای خاصی جامعه ایران را بر ضد اتباع و منافع روسیه و بریتانیا به شورش واداشتند. یکی از این دیپلماتهای آلمانی که طی جنگ جهانی اول ، منشأ یک رشته تحرکات و اقدامات ضدانگلیسی در جنوب ایران بود؛ «واسموس» نام داشت. ارتباط بسیار نزدیک «رییسان تنگستانی» و «واسموس آلمانی» ، برخی تاریخ پژوهان را بر آن داشت که منشأ اصلی قیام جنوب را واسموس آلمانی بپندارند. (بهویژه نویسندگان غربی و بهطور خاص انگلیسیها) اما حقیقت این است نمایندهای که «عمل» او همراه با «علم کافی و دقیق» از وضعیت منطقه بوده، بیگمان حضورش نیز اثراتی بر مردم و دگرگونیهای جنوب داشته است. اما به راستی واسموس که بود ؟ هِر «واسموس» که بود؟ «ویلهلم واسموس» (Wilhelm wassmuss) در سال 1880 م، در ایالت هانوفر به دنیا آمد. زادگاه او شهر «اوه لندورف» (Ohlendorf) میباشد. زبانها و کشورهای خارجی برای او جذابیت خاصی داشتند. وی در دوران مدرسه لاتین ، یونانی ، عبری و ایتالیایی را آموخت. او همچنین قادر به برقراری ارتباط به زبان انگلیسی و فرانسه بود. وی پس از تحصیل در رشته های حقوق و شرق شناسی ، در اکتبر 1904 او خدمت داوطلبانه یک ساله خود را در بخش توپخانه بعنوان ملوان در لیه (آلمان) آغاز کرد. این نیرو عمدتا برای استفاده در خارج از کشور ایجاد شد. در سال 1906م، در حالی که او هنوز در خدمت سربازی بود ، به وزارت امور خارجه فدرال رفت و پرسید که آیا می توان در زمینه خدمات سفیری کار کرد و چه پیش نیازهایی برای آن وجود دارد؟ در طی مصاحبه شخصی ، به ویلهلم واسموس پیشنهاد شد که در کنسولگری در زنگبار موقعیتی را دریافت کند که وی آن را پذیرفت. در وزارت خارجه آلمان مشغول کار شد و بعد از مدتی به ماداگاسکار رفت. اولین ایستگاه خارجی او ماداگاسکار بود. البته دوران مأموریت وی در آنجا مدت زیادی به طول نیانجامید و پس از مدتی به برلین احضار و سپس در سال 1909 م، با عنوان کنسول عازم بوشهر گردید. (کریستوفر سایکس/فعالیتهای جاسوسی واسموس یا لارنس آلمانی در ایران/وحید/1348/ص 18) باید این نکته را یادآوری کنیم که دولت آلمان در سال 1897م، یک نایب کنسولگری در بوشهر ایجاد کرده بود که خیلی زود به کنسولگری تبدیل شد و نفوذ خود را در بنادر خلیج فارس توسعه داد. واسموس، پس از یکسال از بوشهر به برلن مراجعت نمود و مجدداً راهی ماداگاسکار شد و سه سال متوالی بدون اینکه با اروپائیان رفت و آمد کند یا اوقات خود را در باشگاه ها بگذراند به مطالعه فرهنگهای ناشناخته آفریقا و صحرا و مردمی که در آن زندگی میکردند و به موازارت آن به تحصیل زبان فارسی پرداخت. در سال 1913 م، با بروز نشانههایی از وقوع یک جنگ پُر دامنه باعث گردید تا مقامات آلمانی باعجله او را به بوشهر اعزام نمایند. مأموریت واسموس شروع به زمینهسازی برای ایجاد یک شورش در ایران بود؛ زیرا در صورت وقوع جنگ با انگلستان، شورش در ایران میتوانست منافع انگلیس را با مخاطره روبرو نماید. واسموس می بایست باز به بوشهر عزیمت کند. اما این بار مستقیماً به محل مأموریت نرفت. او در شهر استانبول دستور یافت که یک جنگ نامنظم بر ضد انگلستان را سازماندهی کند. بر اساس این نقشه، وزارت خارجه آلمان با گذاشتن طلا در اختیار وی، او را پشتیبانی میکرد. این نقشه با نظر شخص قیصر ویلهلم دوم اجرا میشد و او به این نقشه بسیار علاقهمند بود. اگرچه واسموس آموزشهای جاسوسی لازم را ندیده بود؛ اما تبدیل به یکی از مؤثرترین جاسوسان جنگ جهانی اول شد. واسموس در فوریه ۱۹۱۵ به اتفاق چند نفر همراه در نقطهای واقع در نزدیکی کوتالعماره سوار بر کشتی بخار پایونیر در رودخانه دجله شدند. کشتی بخار SS Pioneer (1905) واسموس و همراهانش سپس وارد خاک ایران شدند و شروع به فعالیتهای تحریکآمیز برعلیه منافع انگلیسیها کردند. وی ابتدا عازم تهران شد تا با وزیر مختار آلمان ملاقات و از او کسب دستور کند. واسموس، در زمان توقف در تهران متوجه شد که مردم نواحی شمالی ایران با ایلات و عشایر جنوب تفاوت فراوانی دارند، زیرا مردم نقاطی که کمتر تحت نفوذ استعماری بریتانیا قرار گرفته آن اندازه از آن دولت متنفر نیستند و حتی برخی اوقات قهرمانان انگلیسی را که با حیله و تدبیر، کشور بزرگی چون هندوستان را به تصرف درآورده بودند به دیده تحسین مینگرند. (کریستوفر سایکس/فعالیتهای جاسوسی واسموس یا لارنس آلمانی در ایران/ وحید/ 1348/ ص 19) [عجب ... انگلیسی ملعون چه نوشابه ای برای خودشون باز می کنه !!! - مهران55] انگلیسیها در ایران و کویت دارای پایگاههایی برای محافظت از هندوستان بودند و نفت آبادان و پالایشگاه مستقر در آن تأمینکننده عمده سوخت انگلستان در جنگ با آلمان بود. پس از تائید مأموریت و انجام هماهنگی های لازم با وزیر مختار ، او ابتدا وارد دزفول و سپس شوشتر شد پلیس محلی که از فعالیتهای او مطلع شده بود، تصمیم به دستگیری وی گرفت؛ اما واسموس از این قضیه مطلع شد و گریخت. واسموس در جریان فعالیتهای ضدانگلیسی خود با همراهی افراد ایل قشقایی و نیز مردم بوشهر، تنگستان و دشتستان موفق به وارد آوردن ضرباتی به نیروهای انگلستان شد و پیروزیهایی نیز به دست آورد. از اینرو، افراد تنگستان فارس را برای اجرای مقاصد خود بیشتر مناسب دید. واسموس، از چهره های مشهور آلمانی بود که بر ضد متفقین تبلیغات میکرد. کسی که به قیاس لورنس عربستان (که مأمور انگلیسی بود)، وی را «لورنس ایران» خواندهاند. وی در دوران جنگ جهانی اول سعی در تحریک و دامن زدن به مبارزات و خیزش های مردمی و ایلاتی در جنوب ایران علیه سیاست بریتانیا داشت و در تحولات جنوب نقش برجستهای ایفا نمود. واسموس در میان خوانین دشتستان - نفر سوم نشسته از راست هم زمان با جنگ جهانی اول، گرایشهای ضدانگلیسی سران محلی جنوب ایران، یا بهطور دقیقتر خانهای نواحی جنوبی آن منطقه، یعنی تنگستان و دشتی و دشتستان و سواحل جنوبی دشتی و دشتستان تشدید شده بود. گویی واسموس باتوجه به همین اوضاع بود که مرکز تنگستان، یعنی ده «اهرم» را مرکز فعالیتهای خود قرار میدهد و چهبسا، روزنامه «ندایحق» را نیز به همین دلیل در برازجان، یعنی بخشی دیگر از آن دیار چاپ میکند. واسموس ندایحق را بهمنظور تحول فکری و تقویت عواطف وطنپرستی مردم آن حدود نشر میداد. به این نکته باید توجه داشت که جاسوسان اعزامی آلمان، قبلاً طی سفرهای متعدد خود به مناطق مختلف ایران، ضمن آشنایی با اوضاع جغرافیایی از فرهنگ، اعتقادات، باورهای قومی و مذهبی شناخت کامل حاصل کرده بودند. به همین دلیل بود که آنها به آسانی توانستند خود را به هیئت مسلمانی و لباس ایرانی درآورند. «نیدرمایر» ( oskar von niedermayer ) یکی از شاخص ترین چهره های جاسوسی آلمان در ایران در این رابطه مینویسد: «با طرز تغذیه و نحوه زندگی ایرانیها از دیرباز آشنا بودم. هنگامی که زیر نظر کسی بودم درست مانند اهالی بومی وضو می گرفتم و نماز می خواندم...». (اسکارفن نیدرمایر/زیر آفتاب سوزان ایران/نشر تاریخ ایران/1363/ص 260) اسکار فون نیدرمایر ، جاسوس نام آشنای آلمانی در ایران «داگوبرت فن میکوش» در این باره مینویسد: «واسموس اغلب روزها در سفر به سر می برد، با این خان و آن خان ملاقات می کرد و گاه تا دل کوهها پیش می رفت. در یک اتاق لخت یا در یک چادر شبانی در جمع رؤسا و ریش سفیدان چمباتمه مینشست و به مذاکراتی که ساعتها به طول میانجامید تن میداد. با آنها غذا میخورد و شب را همان طور که رسم بود روی سکوئی کاهگلی که اغلب چندان تمیز هم نبود، زیر لحافی میخوابید. از ناراحتیهایی که این طرز زندگی به همراه داشت ابرو در هم نمیکشید». (داگوبرت فن میکوش/واسموس/بوشهر/1377/ص 19) و در ادامه مینویسد: «هم به زبان فارسی و هم به لهجه ساحلی [تنگستانی] به راحتی صحبت می کرد. از این هنر نیز بهره ور بود که ضمن صحبت، برای تأثیر گذاردن در مخاطب، نقل قولی مناسب از یک کتاب ذکر کند. اما همدلی و محبتی که در مخاطبهای خود ایجاد میکرد، سخت فراتر از قرب و منزلتی بود که یک نفر اروپایی می توانست با سخن گفتن به زبان محلی یا دادن چند عدد قرص یا مُسهل و برطرف کننده ناراحتیها و تسکین آلام به دست آورد». (داگوبرت فن میکوش/واسموس/بوشهر/1377/ص20) حافظه و حضور ذهن واسموس همه را به حیرت انداخته بود. او از هر مقوله سخن می گفت و به مناسبت بیتی از سعدی یا حافظ نقل میکرد. برای تهییج تفنگچیان به نبرد نیز از اوراد دینی و اذکار مذهبی گرفته تا اشعار حماسی فردوسی طوسی را از حفظ می خواند. (کریستوفر سایکس/فعالیتهای جاسوسی واسموس یا لارنس آلمانی در ایران/وحید/1348/صص 88-91) واسموس، دارای دفتر یادداشت روزانه بود و هر آنچه که میدید یا میشنید یادداشت مینمود. وی طی سالهای مأموریت سیاسی خویش در جنوب ایران یا در ایام اقامت در تنگستان و اَهرَم، مرتباً اخبار وضعیت سیاسی، تحولات اجتماعی، پراکندگی قدرت، مخالفت خوانین با یکدیگر، نفوذ انگلیسیها در میان خوانین یا هر موضوع جالبی راجع به تنگستان را به صورت نامه، تلگراف، رمز، پیام یا گزارش به آلمان ارسال می کرد. مجموع آن اسناد سیاسی، سیمای سیاسی-اجتماعی و مبارزاتی مردم و خوانین تنگستان از سالهای قبل از جنگ جهانی اول تا روزهای پایانی آن را به خوبی روشن می سازد. اسنادی که البته پس از سقوط آلمان در سال 1945م/1336ق، توسط متفقین به غارت رفت و هر بخش از آن نصیب کشوری شد. بر اساس همین اسناد و گزارشها و یادداشتها بود که داگوبرت فن میکوش، تاریخ مبارزات و تحولات سیاسی تنگستان را در سالهای جنگ جهانی اول تدوین و منتشر کرد. (مطالعاتی در باب تنگستان/مجموعه مقالات/گلگشت/1387/ص76) واسموس، اولین آلمانی و حتی فراتر از آن اولین اروپایی بود که کوشید فرهنگ واژگان بومی و گویش و لهجه محلی تنگستان را تهیه و تنظیم کند. او خود قادر به تکلم به گویش تنگستانی و ساحلی بود و در سالهای جنگ و حتی در اوقات فراغت، واژگان بومی موجود در گویش تنگستانی و آوانویسی و معادل آلمانی آن را می نوشت و گردآوری میکرد. زمانی که در پایان جنگ جهانی اول، واسموس از تنگستان و جنوب ایران رفت، آن یادداشتها را همراه خود داشت، ولی هنگام ورود به تهران به چنگ مأموران انگلیسی افتاد و دیگر از سرنوشت آنها خبری نیست. کریستوفر سایکس به این یادداشت ها و تصرفشان توسط انگلیسیها اشاره کرده است. (کریستوفر سایکس/فعالیتهای جاسوسی واسموس یا لارنس آلمانی در ایران/وحید/1348) ادامه دارد ... منبع اصلی : https://en.wikipedia.org/wiki/Wilhelm_Wassmuss سایر منابع فارسی درون متن و داخل پرانتز اشاره شده اند سایر منابع انگلیسی هم بصورت هایپر لینک داخل متن قرار گرفته اند پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پی.نوشت 2 : ان شاء الله در 2 پست بعدی ، به زندگی و اقدامات ویلهلم واسموس و نقش او در شکست آلمان در جنگ جهانی اول خواهیم پرداخت.این دو بخش با عناوین «لورنس تنگستان» و «واسموس پرشیا» منتشر خواهند شد. .
-
2 پسندیده شدهبسم ا... مساله پذیرش تهدید ( اندامواره تهدید ) در سطوح مختلف و برنامه ریزی برای مقابله یا خنثی سازی ، یک روند منطقی هست ، در حالی که علیرغم تهدید های صورت گرفته ، آن را انکار کنیم یا دست کم بگیریم ، آن هم فرضاً به گفته نشریات خارجی که قطعاً براساس یک پلان کلی وظیفه کانالیزه سازی تحلیلگران ، بخصوص مخاطب ایرانی را بعنوان مقصد این گونه حملات احتمالی دارند ، به هیچ عنوان قابلیت دست کم گرفتن را ندارد حالا سئوال این هست ، اگر بر خلاف تمامی این احتمالات ( اگر تاریخ را قابل تکرار بدونیم و تحلیل بنی صدر را مبنی بر عدم وجود احتمال حمله عراق به ایران در ماه های منتهی به شروع جنگ به یاد بیاریم که چقدر باعث خسران به ما شد ) این تحلیل جدی نبودن ، چقدر می تواند برای ما خسارت آمیز باشد ؟؟ انکار کنندگان می تونند پاسخ خسارت وارده را بدند یا نه ؟!!! پی نوشت : بحث بر سر نوع هواپیمای مهاجم هم نیست ، در حالی که اطلاع داریم ، جتهای ایگل نیروی هوایی عبری در صورت پرواز از شمال یا جنوب ایران ، به مراتب قابلیت غافلگیرسازی بیشتری را نسبت به ما را پیدا می کنند ..
-
2 پسندیده شدهبسم ا... این مساله بارها گفته شده ، وقتی قرار به حمله باشد ، مهاجم از تمامی ظرفیت تهاجمی خودش استفاده می کند ، همون طور که این ظرفیت در سوریه استفاده شد و مشاهده کردیم که به چه صورت تک به تک اهداف ایرانی ، در شرقی ترین نقطه سوریه هدف قرار گرفت ، در نتیجه دست کم گرفتن دشمنی که درشمال ایران ، مشغول ایجاد زیرساختهای لازم هست و در جنوب ایران به فاصله 80 کیلومتری از مرزهای آبی ما رسیده و با علم این مساله که عراق قابلیت دفاع از آسمان خودش را ندارد ، و هر گونه عملیات تهاجمی ، همان طوری که علیه اهداف حشد و انبارهای مهمات و پادگان های شناخته شده این گروه صورت گرفت ، در حال حاضر امکان پذیر هست و توجه به این مساله که نیروی مهاجم قطعا از ترکیب عملیات پنهانی (سایبری و فیزیکی در داخل ایران ) و حمله هوایی استفاده خواهد کرد ، استدلال قطعی در خصوص عدم حمله ، چیزی شبیه به خودکشی است .. تا 2018 نزدیک به 50 هدف مورد اصابت قرار گرفته و بطور قطع این رقم تا الان ( 2021 ) بیشتر هم شده حواس ها جمع تر از گذشته باید باشد ..
-
2 پسندیده شدهدر اصل نمونه بهینه سازی شده تیربار آر پی دی ارتش سرخ هستش , که فک میکنم غنیمتی از دفاع مقدس در انبارهای سپاه بوده , توسط جهادخودکفایی بهینه سازی شده و با نام تغیرات هم جای نواری برزنتی , تغیر قنداق , کوتاه کردن لوله و اضافه شدن سایت رد دات هست - این تصاویر مربوط به تستی که 6 ماه پیش منتشر شده هست که من برای مقایسه کنار هم قرارشون دادم- سلاح با نام ثعبان معرفی شده مشخصات : منبع : تصاویر استخراج شده از گزارش تسنیم از تست تسلیحات جهاد خودکفایی
-
1 پسندیده شدهJH-7 (FBC-1) پلنگ پرنده چيني پلنگ پرنده چيني ايده طراحي جنگنده بمب افکن JH-7 که بعنوان اولين جنگنده بمب افکن بومي چين شناخته مي شود در دهه شصت در چين بوجود آمد اما مراحل طراحي و ساخت آن از دهه هفتاد و بمنظور جايگزيني ناوگان بمب افکن هاي سبک H-5 (کپي IL-28 Beagle) شروع شد، اين بمب افکن سبک که جهت صادرات FBC-1 نامگذاري شده هر چند در واقع مي بايست بمب افکني قابل رقابت با Panavia Tornado IDS و Sukhoi Su-24 Fencer مي بود اما بدليل ناتواني شرکت خيان در استفاده از طرح هايي همچون بالهاي متغير و... بسيار ساده طراحي شده، اين بمب افکن داراي بدنه اي عريض، بالهاي واقع در بالاي بدنه و سکان عمودي يگانه است و ورودي هاي هواي آن نيز در دو سوي بدنه جنگنده است، دو موتور اين جنگنده از نوع Rolls-Royce Spey Mk.202 توربوفن مي باشند که در حقيقت براي فانتوم هاي نيروي هوايي انگليس طراحي شده بودند، همين موتورها نيز مشکل اصلي اين جنگنده مي باشد زيرا برروي JH-7 ها بسيار بد عمل کرده اند و ضمن قدرت و ضريب اطمينان کم، حد اکثر وزن محموله اين جنگنده را نيز به ميزان پنج تن تقليل داده اند که براي بمب افکني در اين کلاس بسيار ناچيز است. در برنامه اوليه طراحي JH-7 بعنوان بمب افکني با توانايي بالا بر عليه اهداف دريايي و با توانايي مناسب بر عليه اهداف زميني به جهت انجام عمليات هاي ضربتي شناخته شده بود اما بعد ها بنا به نياز هاي نيروي هوايي دريايي چين (PLANAF) بيشتر به توانايي هاي دريايي اين جنگنده اهميت داده شد، نتيجه اينکه همين توانايي کم بر عليه اهداف زميني مزيد بر علت شد تا نيروي هوايي چين (PLAAF) از سفارش اين جنگنده ها سر باز زند، در نمونه اوليه جنگنده رادار 232H Eagle Eye که داراي توانايي بر عليه اهداف دريايي است برروي جنگنده نصب شده که فاقد سيستم تعقيب عوارض است، همين امر باعث شد تا در نوع دوم اين جنگنده از رادار بمراتب پيشرفته تر JL-10A استفاده شود. JH-7A چند لحظه پس از شليک موشک PL-9 گونه هاي جنگنده: گونه اوليه JH-7: طراحي نوع اوليه اين جنگنده از دهه هفتاد شروع شد اما شروع ساخت اولين پيش نمونه آن تا سال 84 بطول انجاميد و در نهايت در چهارده دسامبر 88 اولين پرواز خود را انجام داد، اولين گروه از اين جنگنده ها که به رادار 232H Eagle Eye مجهز بودند و توانايي حمل همزمان چهار موشک C-801 را داشتند در سال 92 به نيروي هوايي دريايي چين تحويل شدند، اما روند تغييرات و بهسازي هاي تکميلي اين جنگنده ها که به تعداد 20 فروند در خدمت نيروي هوايي دريايي بودند تا سال 98 ادامه يافت، در اين سال با وجود تکميل طرح نيروي هوايي چين مجددا بخاطر توانايي هواي هوا به هوا و هوا به زمين محدود و همچنين سيستم هاي قديمي موجود در جنگنده و بعلاوه موتورهاي ضعيف آن از سفارش اين جنگنده امتناع ورزيد. JH-7 مجهز به سه مخزن سوخت 1400 ليتري گونه ثانويه JH-7A: اين نمونه از JH-7 ماحصل ايجاد تغييرات برروي نوع اوليه JH-7 بود که بخاطر نيازهاي نيروي هوايي تغيير يافته بود، در اين نمونه تغييرات وسيعي بوجود آمده، کابين جنگنده به يک نمايشگاه سربالاي مدرن تر و دو نمايشگر چند منظوره مجهز شده است، رادار JL-10A با توانايي هوا به سطح گسترده تر و با توانايي هاي هوا به هواي قابل قبول و همچنين سيستم تعقيب عوارض جايگزين رادار قبلي شده است، تعداد پايلون هاي جنگنده از 7 به 11 افزايش يافته است. اين جنگنده علاوه بر موشک هاي C-801/802 توانايي حمل و استفاده از موشک ضد رادار YJ-91 (نمونه چيني Kh-31P)، موشک کروز هوا به سطح KD-88 با حد اکثر برد 180 تا 200 کيلومتر و بمب هدايت ليزري 500 کيلوگرمي را نيز دارد، در زمينه تجهيزات هوا به هوا نيز JH-7 مي تواند به موشک هاي هوا به هواي PL-5B/C/E، PL-8، PL-9A/C و R-73 Archer مجهز شود. علاوه بر اين امکان حمل غلاف هاي هدفگيري در پايلون هاي جلو زير بدنه جنگنده وجود دارد که بطور استاندارد يک غلاف هدفگيري ليزري برروي يک پايلون و يک غلاف الکترونيکي جهت هدايت موشک هداي ضد رادار نيز در پايلون ديگر نصب مي شود. علاوه بر اين شرکت خيان در نظر داشت تا موتور هاي تروبوفن AL-31F روسي را برروي اين جنگنده نصب کند اما در نهايت موتورهاي WS-9 که همان موتور هاي Spey Mk.202 توليد شده تحت امتياز در چين مي باشند براي اين جنگنده ها در نظر گرفته شدند. تسليحات: برروي هر دو نمونه JH-7 يک توپ دو لول 23 ميليمتري (کپي GSh-23L روسي) با دويست تير فشنگ در نظر گرفته شده است، نوع اوليه JH-7 مي تواند به موشک ضد کشتي C-801/802 مجهز شود و توانايي حمل بمب هاي سقوط آزاد، راکت لانچر هاي 57، 90 و 130 ميليمتري و تا سه مخزن سوخت را نيز دارد، موشک هاي هوا به هواي اين گونه نيز شامل PL-5/8/9 مي باشد. در نوع بهينه شده JH-7A علاوه بر تسليهات پيشين امکان حمل غلاف هاي هدفگيري ليزري و الکترونيکي، موشک کروز هوا به زمين KD-88، بمب هدايت ليزري به وزن پانصد کيلو گرم، موشک ضد رادار YJ-91 (Kh-31P) و موشک هوا به هواي روسي R-73 Archer را نيز دارد. JH-7A مجهز به غلاف هاي هدفگيري، موشک هاي C-802K, YJ-91 (Kh-31P), PL-8 و PL-5 و بمب هدايت ليزري 500 کيلوگرمي طراحي: طراحي هر دو جنگنده بسيار ساده است، بالها در وسط و بالاي بدنه نصب شده اند و از سکان عمودي يگانه بهره مند است، در JH-7A زائده هاي روي بال حذف شده اند و زائده زير بدنه به شکل دوگانه در آمده است، نوع اوليه JH-7 داراي هفت مقر نصب تسليحات شامل دو پايلون زير هر بال، دو ريل موشک هاي هوا به هواي گرماياب در نوک بال و يک پايلون در زير بدنه بمنظور حمل مخازن سوخت و بمب هاي فاقد هدايت است، JH-7A داراي يازده مقر حمل تسليحات است، بگونه اي که دو پايلون به بدنه و دو پايلون نيز به بالها افزوده شده است. در JH-7A کابين جديد جنگنده داراي نمايشگر سربالاي پيشرفته تر و دو نمايشگر چند منظوره رنگي است، شيشه جلو نيز در JH-7A بصورت يک تکه در آمده است.
-
1 پسندیده شدهSu24فنسر بروز رسانی شده سوری..... تصاویری از بمبافکن «سو-۲۴ام۲» سوریهای به شمار ریجستر ۳۵۱۹ منتشر شده . همانطور که از تصاویر داخل کاکپیت خلبانان مشخص است،۲۴ su سوری در جریان بروزرسانی به سطح ام۲، به سامانه هدفگیری-ناوبری بروز و دقیق «اسوپ-۲۴» مجهز شده است. سامانه هدفگیری-ناوبری «اس و پ-۲۴» ساخته و پرداخته شرکت «گِفِست وَ ت» است. سامانه مذکور دقت بالای اصابت اهداف زمینی را با بمبهای معمولی (و البته ارزانتر از بمبهای هدایت شونده) میسر میسازد. (نمایشگرها و صفحه کلید سامانه «اسوپ-۲۴» در سمت راست صفحه آلات دقیق خلبانان و پیشروی افسر اسلحه در دو تصویر اول مشهود است). پیشتر نیز سو-۲۴های الجزایری به سطح ام-۲ ارتقا یافته بود آن طور که منبع منتشرکننده آن خبر ادعا کرده بود، بررسی تجربه عملیات سو-۲۴ های روسی مجهز به سامانه گفست در درگیریهای سوریه، الجزایر را به ارتقای سو-۲۴ های خود و تجهیز آنها به سامانه جدید ترغیب کرده است.
-
1 پسندیده شدهبرد اف 16 حدود فکر میکنم 500 کیلومتر است که با مخزن سوخت اضافه بیشتر میشود ولی در صورت پرواز در ارتفاع پایین مصرف سوخت خیلی بالا می رود. در صورت در گیر شدن نیاز به استفاده از پس سوز است که مصرف را بیش از بیش بالا می برد. بار سنگین هم خودش بیشتر مصرف را بالا میبرد. رادارهای افق نگر قادر به شناسایی پرنده ها در ارتفاع پایین هستند. پدافند مکان های اتمی حساس ما بسیار لایه به لایه است. حتی در صورت رسیدن به انها عبور از خود پدافند این تاسیسات مشکل است. بمب های بزرگ سنگر شکن معمولا باید از فاصله کم پرتاب شوند. مناطق مرزی ایران مسطح است و نقاط کور راداری ندارد. به هر حال خیلی کار عملی به نظر من نیست.
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. یادآوری - جنگ بین الملل اول، در سال 1914 م / 1332 ه.ق به وقوع پیوست. تصمیم حاکمیت وقت و اعلام موضع رسمی سیاسی تهران پس از شنیدن خبر آغاز جنگ عالمگیر ، اتخاذ سیاست بیطرفی به عنوان مناسب ترین گزینه در آن برهه زمانی بود. اما دولتهای دارای قدرت و نفوذ در ایران، نه تنها به این اعلامیه بی توجهی کردند؛ بلکه نیروهای خود در ایران را تقویت هم نمودند. اما با آغاز شدن جنگ عالمگیر اول ، چشم امید ایرانیان به نیروی سوم یعنی آلمان دوخته شده بود. ایرانیان پیروزی آلمان را به یک معنی پیروزی خود میدانستند. چرا که با شکست روسیه و انگلیس، ایران نیز از قید نفوذ سیاسی آن دو دولت آزاد میشد. آلمان ها هم در همین ایام به آزادیخواهان ایران در شمال و جنوب کشور نزدیک شدند و ایلات و عشایر را بر ضد انگلیس و روسیه شوراندند. بخش دوم : لورنس تنگستان مهم ترین فرآیند تاریخ استعماری ایران از قرن 20م، آغاز گردید. قرنی که شیشه عمر انگلیسیها (یعنی نفت) در دست ایران بود. خلیج فارس و جنوب ایران برای استفاده از ذخیره های سرشار نفت، برای انگلیس امری حیاتی به شمار میرفت. (اهمیت بینالمللی خلیج فارس در سدههای 19 و 20 م/پژوهشنامه خلیج فارس/خانه کتاب/1390/صص 285- 289) نیروی دریائی انگلیس، به نفت ایران که امتیاز آن را طبق «قرارداد دارسی» به دست آورده بودند، نیاز مبرم داشت. از اینرو، دولت بریتانیا را بر آن داشت تا در بوشهر نیرو پیاده و جنوب ایران را اشغال نظامی کند. انگلیسیها عده زیادی نظامی هندی و انگلیسی در بوشهر پیاده و بی درنگ، دارالحکومه، گمرک خانه و سایر ادارات را تصرف کردند و بیرق انگلیس را بر فراز دارالحکومه برافراشتند. «رئیس علی دلواری» ، «شیخ حسین چاه کوتاهی» و «زائر خضرخان اهرمی» (سه نفر از خوانین دلیر تنگستان) از این وقایع آگاهی یافته و بر آن شدند که علیه دشمن قیام کنند. تنگستان را می توان «دژ مبارزه با استعمار» به شمار آورد. (علیمراد فراشبندی/جنوب ایران در مبارزات ضد استعماری/شرکت سهامی انتشار/1365/ص143) انگلیسیها، چند روز بعد از ورود به بوشهر، نسبت به رئیس علی دلواری به عنوان ارتباط با آلمانها سوءظن پیدا کرده، برای دستگیری او دلوار را که بندر کوچکی از تنگستان و در شش فرسخی بوشهر بود، اول با کشتی جنگی گلوله باران کردند و بعد هم قوایی نظامی پیاده و به دلوار حمله کردند. (علیمراد فراشبندی/گوشه ای از تاریخ انقلاب مسلحانه ی مردم مبارز تنگستان، دشتی و دشتستان علیه استعمار/شرکت سهامی انتشار/1362/صص 50-70) مقارن همین جریانات، واسموس که ماجراجوئی شجاع و دلیر بود و فارسی را شمرده صحبت می کرد و عشایر جنوب ایران را به خوبی می شناخت و در اوایل جنگ جهانی اول از تهران به شیراز آمده بود؛ چون خبر قیام دلیران تنگستانی را شنید، به سوی بوشهر حرکت کرد. تلاشهای واسموس برای جلب محافل متنفذ شیراز و فارس و تهییج ایشان تنها برای این نبود که محافل دولتی را وادار کنند خواستههای وی را برآورده سازند، بلکه همزمان با آن، هدف کلی از آن کوششها، واداشتن ایران به شرکت در جنگ بود. حمله انگلیسیها به واسموس شور و هیجان بسیاری در مردم برانگیخت و او که در مدت کنسولی خود در بوشهر، اوضاع آن منطقه را خوب میشناخت، از هیجان عموم مردم به سود خود استفاده کرد. او تمام سعیاش را کرد که با همان حربه انگلیسیها به مقابله آنها بشتابد. به عبارت دیگر، می خواست به تسلط انگلیسیها در شیراز پایان دهد یا آنکه خود به بوشهر هجوم ببرد. (اولریخ گِرکِه/ایران در سیاست شرقی آلمان در جنگ جهانی اول/سیامک/1377/ص 210) واسموس، که به سبب فعالیتهای گذشته خود در جنوب ایران با اوضاع آن منطقه آشنایی داشت، معتقد بود میتواند به اهداف بزرگی در آن منطقه دست یابد. از اینرو در ژانویه 1915م/ ربیع الأول 1333ق، با گروه اندکی راهی جنوب ایران شد. او می خواست جاده شیراز ـ بوشهر را بگیرد، علیه انگلیسیها در خلیج فارس دست به اقداماتی بزند و سایر گروههای عملیاتی آلمان را با فرستادن آذوقه پشتیبانی کند و به این ترتیب او نیز برنامههای ویژهای درباره هند در سر داشت. (اولریخ گِرکِه/ایران در سیاست شرقی آلمان در جنگ جهانی اول/سیامک/1377/ص132) کلاهخود ویلهلم واسموس در موزه Braunschweigisches Landesmuseum بخشی از مأموریت واسموس، متوجه ایجاد اختلال در بوشهر به عنوان مرکز اصلی سلطه بریتانیا در خلیج فارس و نیز بستن جاده مهم و استراتژیک خلیج فارس به شیراز بود. وی برای تحقق این امر با توجه به ناسازگاری عشایر منطقه (ایلات دشتی، دشتستان و تنگستان) و تضاد آنها با انگلیسیها ؛ با آنها روابط دوستانه برقرار نمود. از یکسو، تلاش دولت مرکزی برای احیای تمرکز سیاسی جهت سلطه بر سواحل خلیج فارس، و از سوی دیگر اقدامات بریتانیا در اِعمال محدودیتها و امر و نهی به مردم این خطه جهت ایمن نگه داشتن منافع خود، موضوعی بود که روحیه دلاوری، بیگانه ستیزی و غیرت ایلاتی عشایر در جنوب آن را بر نمی تافت. (علیرضا ملائی/جنگ جهانی اول؛ آلمانها و رخنه در ساختار اجتماعی، سیاسی ایران/فصلنامه تاریخ معاصر ایران/1376/ص44) از آغاز حضور بریتانیا، شورش و قیام دلیرانه مردم این سرزمین، همواره مانع اساسی در راه اهداف امپریالیسم در این نواحی بود و تا این مقطع زمانی میان آنها منازعات فراوانی روی داده بود. واسموس با آگاهی از این جریانات، همراه با اعلامیه های ضدانگلیسی و نیز وسایل ارتباطی نظیر بی سیم به این منطقه گام نهاد. استفاده از احساسات مذهبی و ملّی، اغوا و فریبکاری و وعده های کلان هم رواج داشت. در مقابل، انگلیسیها هم تحرکات منطقه را با دقت نظر خاصی رصد می کردند و از اینرو هر روز یک کشتی جدید مقابل بوشهر لنگر میانداخت و اعلانهایی از سوی کنسولگری و اتباع انگلیسی به در و دیوار شهر زده میشد. (محمدحسین رکنزاده آدمیت/دلیران تنگستانی/اقبال/1341/ص47) واسموس همکاری خود را با عشایر منطقه به ویژه با رئیس علی دلواری، شیخ حسین چاه کوتاهی و زائر خضرخان اهرمی شروع کرد. (اولریخ گِرکِه/ایران در سیاست شرقی آلمان در جنگ جهانی اول/سیامک/1377) محبوبیت واسموس چنان بالا گرفته بود که گاهی به علت نرسیدن تدارکات آلمانها جهت پیشبرد اهداف و نقشه هایش دچار تنگدستی میشد، اما از سوی سران ایلات به او کمکهای مالی می رسید. یا زمانی که در اوج فعالیتها و اقداماتش، انگلیسیها برای دستگیری او طی انتشار اعلامیههای گوناگون، جایزه های کلان معین کردند، هیچ کس حاضر نشد واسموس را به مقامات انگلیسی تحویل دهد و پنجاه هزار لیره جایزه بگیرد. (محمدحسین رکنزاده آدمیت/دلیران تنگستانی/اقبال/1341/ص53) اما مردم اعلامیههای انگلیسی را پاره کردند. حتی واسموس، یک برگ از اعلان را به نزد «زائرخضرخان» برد اما وی خشمناک اعلان را پاره کرد و دور انداخت و گفت: «ما بیشرف نیستیم که مهمان خود را به دست دشمن دهیم، شما دشمنِ دشمن ما هستید لذا دوست ما شمرده میشوید». (محمدحسین رکنزاده آدمیت/دلیران تنگستانی/اقبال/1341/ص67) به این ترتیب، دلیران تنگستانی که با عشق به دفاع از وطن، با تعصب ملی و دینی با انگلیسیها وارد جنگ شدند به پولی که برای تسلیم واسموس در نظر گرفته شده بود، نیازی نداشتند؛ زیرا خودِ خوانین، متمول بودند. به ویژه زائرخضرخان که با پول خود تجارت می کرد، تا جایی که انگلیسیها دویست صندوق چای او را در گمرک بوشهر ضبط کرده بودند. (محمدحسین رکنزاده آدمیت/دلیران تنگستانی/اقبال/1341/ص67) اندک اندک ایل مقتدر قشقائی و نیز برخی از سران بختیاری که به طور سنتی از طرفداران بریتانیا محسوب میشدند به آلمان تمایل یافتند. با همکاری و کمک همین نیروها بود که انگلیسیها از بوشهر بیرون رانده شدند و شیراز و مناطق مجاور فارس به تصرف قوای ملّی درآمد و منافع و اتباع انگلیسی در خطر انهدام قرار گرفتند. (دنیس رایت/نقش انگلیس در ایران/فرخی/1361/ص270) بسته بودن راه بوشهر-شیراز از تلاشهای واسموس بود که پیامدهای ناگواری نیز برای انگلیسیها به همراه آورد. اگرچه کالاهای بازرگانی انگلیسی از آن راه میگذشت، اما از حمل و نقل تجهیزات نظامی «پلیس جنوب» (S.P.R - South Persian Rifles) که «سرپرسی سایکس» آن را تشکیل داده بود و برای انگلیسیها اهمیت فوقالعاده ای داشت، جلوگیری شد. (محمدقلی مجد/انگلیس و اشغال ایران در جنگ جهانی اول/مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی/1390/ص245- 246) تصویری از فرمانده و تفنگداران پلیس جنوب (S.P.R) - 1917 میلادی واسموس یک تنه در سراسر فارس میگشت و ملاقات های سرّی با شخصیتهای صاحب نفوذ و نیز برخی سران پلیس جنوب ترتیب می داد. او گذشته از والی فارس، به سران عشایر، ژاندارمری و محافل بانفوذ شیراز مانند روحانیون و بازرگانان و دموکراتها هم امید داشت. فارس، از ولایاتی بود که دولت مرکزی در آنجا نفوذ زیادی نداشت، زیرا گذشته از ناتوانی دولت، دو ایل مهم قشقایی و خمسه قدرتهای اصلی آن ولایت بودند و بر راههای بازرگانی و ارتباطی نظارت میکردند و گمرکات را در دست داشتند، به ویژه اینکه بازرگانی انگلیسیها از راه بوشهر-شیراز بود و از مناطق قشقاییها میگذشت. کاروانهای انگلیسی بارها مورد چپاول قشقاییها قرار گرفته بودند و انگلیسیها رابطه خوبی با این ایل نداشتند و به عکس با بختیاریها که رقیب قشقاییها بودند، مناسباتشان دوستانه بود. میان صولتالدوله رئیس ایل قشقایی و قوام الملک سرکرده ایل خمسه دشمنی دیرینه ای وجود داشت. (اولریخ گِرکِه/ایران در سیاست شرقی آلمان در جنگ جهانی اول/سیامک/1377/ص 210) اقدامات او چنان هیجانی در میان سواران قشقائی برپا کرد که صولتالدوله رئیس ایل نیز به تبعیت از افکار عمومی تصمیم به جنگ آشکار با انگلیسیها گرفت. (احمدعلی سپهر مورخالدوله/ایران در جنگ بزرگ 1918-1914م/بانک ملّی ایران/1336/ص82) بخشی دیگر از فعالیتهای واسموس، اخلال در صادرات نفت و متوجه ساختن بریتانیا به محور جنوب و در نتیجه تضعیف جبهه انگلیسی در بین النهرین بود که با موفقیت به اجرا درآمد. از نتایج این عملیات، سقوط کوتالعماره و شکست خفت بار انگلیس و بر جای نهادن دست کم دوازده هزار اسیر جنگی بود. (علیرضا ملائی/جنگ جهانی اول؛ آلمانها و رخنه در ساختار اجتماعی، سیاسی ایران/فصلنامه تاریخ معاصر ایران/1376/ص46) ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پی.نوشت 2 : ان شاء الله در پست بعدی ، به آخرین بخش از زندگی و اقدامات ویلهلم واسموس و نقش او در شکست آلمان در جنگ جهانی اول خواهیم پرداخت.این بخش با عنوان «واسموس پرشیا» منتشر خواهند شد.
-
1 پسندیده شدهتقریبا با نظرات دوستان موافقم اما 1-بنظرم با توجه به شرایط اقتصادی ایران فعلا علاقه ای به دخالت نظامی در اذربایجان نداره و متاسفانه شاید عاقلانه هم نباشه مگر بخواهیم مشکلات اقتصادی رو با یک جنگ پوشش بدیم و یک جورایی اتحاد ایجاد کنیم 2-واقعا بنظرم مسئولین امر اهمیت کمتری به حضور اسراییل در آذربایجان قائل هستن تا تغییر ژئوپولتیک منطقه چون حضور اسراییل مال امروز نیست ده سال قبل پهپاد فرستادن پنج سال پیش بایگانی هسته ایمونو بردن اگه قرار بود به این مسئله واکنش نشان بدن میدادن در واقع الان مسئولین فهمیدن تغییر ژئوپولوتیک به شدت به ضرر ماست 3-متاسفانه در زمان جنگ ارتساخ ما بخاطر حجم انبوه تبلیغات دشمن و ایجاد جو بدبینی قومی ایجاد راهپیمایی های امنیتی فرصت رو از دست دادیم واگرنه بنظرم با کمی کمک میتونستیم نتیجه جنگ رو حتی با ضعف شدید پاشینیان تغییر بدیم 4-بنظرم راه حل از جایی میگذره که جمهوری اسلامی نشان داده در گذشته خوب بلده اونو انجام بده و تبعات کمتری هم برای ما داره ایجاد گروه های همسو با خوددر هر دو کشور آذربایجان و ارمنستان هست اکثر مردم آذربایجان شیعه بوده لیکن بعلت مشکلات اقتصادی ایران و شرایط مردم (که از بیرون دیده میشه) متاسفانه علاقه انچنانی به ما ندارن (میگن اینها مردم خودشونو نمیتونن سیر کنن چه برسه به ما) پس کار روی انها سخت تره اکثر مردم ارمنستان سال ها از ما دور شده اند(اما برخلاف باور ،دوستان ارمنی فعلا بعلل مختلف من جمله تجارت ارتباط نزدیک تری با ما دارند)باور کنید دراین زمان و بعلت سرخوردگی بعد از شکست با توجه به روحیه ملی گرایی و ناسیونالیستی میتونن به سرعت به ما نزدیک بشوند البته این نزدیکی باید به صورت مخفیانه و خارج از تبعات صورت بگیره این گروه شبه نظامی ارمنی میتونه از اساس کلیه برنامه های ترکیه و آذربایجانو مختل کنه چون گذرگاه راه و...که امنیت نداشته به مفت نمی ارزه حالا مال توران اردوغان بوقلمون صفت باشه یا هرکی امید جزو استراتژی نیست
-
1 پسندیده شدهبیش از هر چیز بنده نگران نقش و موضع مسکو تو این مسئله هستم در هر صورت اگه از طرف ارمنستان کوتاهی و خیانتی صورت بگیره کار خیلی سخت و غیر ممکن میشه برامون
-
1 پسندیده شدهمشکل ایران اینه ه به جای ملی گرایی از ریسمان پوسیده کشورهای اسلامی آویزون شده نتیجش رو هم الان داریم میبینیم اون از عربهای مسلمان و رابطشون با اسرائیل ( هانگونه که قبلن پیش بینی شده بود ) و تا شیعیان عراق زیر پرچم مقتدی صدر و هنوز هم از رو نمیریم . نمیدونم کی میخوایم بفهمیم کشورهی مسلمان یک سری گدای بادی به هر جهتن و هرجا با بیاد اونوری میرن
-
1 پسندیده شدههویتزر خودکششی چرخدار 8x8 سزار هویتزر خودکششی چرخدار 8x8 سزار نسخه ارتقا یافته هویتزر 6x6 سزار مجهز به توپ 155میلمتری/ کالیبر 52 است. این سامانه توپخانه ای توسط شرکت فرانسوی Nexter Systems طراحی و تولید شده است. این نسخه از سزار برای اولین بار در نمایشگاه دفاعی DSEI لندن در سپتامبر 2015 رونمایی شد. هویتزر خودکششی چرخدار 8x8 سزار به شکل استاندارد براساس شاسی کشنده تاترا سوار است. اما در صورت نیاز مشتری شرکت نکستر میتواند این سیستم توپخانه ای را بر روی شاسی های کشنده 8x8 موجود در بازار مانند کشنده های رنو، مان ، سیسو و... سوار کرد. شرکت فرانسوی نکستر مفهوم نسخه جدید سزار را برای پاسخگویی به نیاز مشتری های جدید در استفاده از سیستم بارگذار نیمه خودکار جدید و افزایش طرفیت برای حمل مهمات و بارهای بیشتر توسعه داده است. سزار 8x8 می تواند در کمتر از 1 دقیقه آماده اجرای آتش شود و می تواند کمتر از 1÷ دقیقه زمان آماده حرکت و تغییر موقیت شود. این هویتزر خودکششی را میتوان به راحتی با هواپیماهای ترابری مانندIL76 ، C-130 و A400M جا به جا کرد. سلاح اصلی هویتزر خودکششی چرخدار 8x8 سزار شامل یک توپ 155میلمتری/ کالیبر 52 است که مشابه توپ نصب شده روی هویتزر 6x6 سزار است. حداکثر نرخ آتش این هویتزر 6 گلوله در دقیقه است. این هویتزر خودکششی می تواند در مجموع 30 الی 36 گلوله 155 میلی متری و خرج را حمل کند. در صورتی که نسخه 6x6 فقط 18 گلوله و خرج را در داخل خود جای میداد. حداکثر زاویه عمودی توپ 155 میلی متری +72 درجه است و حرکت 30 درجه به چپ/راست دارد. برای تثییت توپ در هنگام شلیک ، در پشت شاسی یک بیل هیدرولیکی قرار دارد که در هنگام اجرای آتش روی زمین قرار میگیرد. در شرایط اضطرایی این هویتزر میتواند حتی با توسط 2-3 نفر نیز عملیاتی باشد. دلیل این امر استفاده از بارگذار نیمه اتوماتیک برای قرار دادن خرج و گلوله در داخل توپ است. برای انجام فرایند بارگذاری مهمات هنوز به نیروی انسانی نیاز است اما با وجود بارگذار نیمه اتوماتیک نیروی انسانی انرژی کمتری را صرف بارگذاری مهمات میکنند و سرعت عمل آنها افزایش پیدا میکند. سیستم بارگذار نیمه اتوماتیک سزار 8x8 پیشرفته از نسخه نصب شده بر روی هویتزر 6x6 سزار است. حداکثر برد توپ سامانه سزار بین 4 تا 40 کیلومتر با مهمات استاندارد و 55 کیلومتر با استفاده از گلوله های VLAP (پرتابه توپخانه با برد بسیار بلند) است. در صورت نیاز به اجرای اتش مستقیم برد توپ در حدود 2 کیلومتر خواهد بود. هویتزر سزار 8x8 همانند دیگر هویتزرهای مدرن امروزی قابلیت اجرای آتش به شکل MRSI (لینک) را دارد. در صورت نیاز مشتری میتوان یک جایگاه سلاح کنترل از راه دور مجهز به مسلسل 7.62 میلی متر یا 12.7 میلی متر را بر روی کابین نصب کرد. هویتزر خودکششی چرخدار 8x8 سزار ترکیب تحرک پذیری بالا، اتوماسیون و ظرفیت حمل بالا است سزار 8x8 بر اساس شاسی کشنده تاترا T-815 8x8 با کابین غیر محافظت شده در قسمت جلوی خودرو و سیستم توپخانه ای در عقب طراحی شده است. کابین خدمه دارای 2 درب در هر طرف است. مهمات و خرج ها در جعبه های مهمات واقع در پشت کابین خدمه هر طرف شاسی کامیون ذخیره می شود. در صورت نیاز مشتری ، می توان کابین محافظت شده با سطح حفاظتی استاندارد STANAG 4569 سطح 3 ( مقاوم در برابر شلیک سلاح های کوچک 7.62x51mm شکافنده زره ) و استاندارد STANAG 4569 سطح 2 در برابر مین های و بمب های کناره جاده ای ( مقاوم در برابر انفجار 6 کیلوگرم TNT در زیر چرخ ها ) استفاده کرد. کابین خدمه می تواند در مجموع 5 سرباز متشکل از فرمانده ، راننده ، توپچی و 2 لودر را در خود جای دهد. تمام عملیات شلیک در خارج از هویتزر انجام می شود . بسته به میزان حفاظت زره و تجهیزات جانبی وزن سزار 8x8 از 28.4 تا 30.2 تن است. تصویر سمت راست شماره 1- بخش ذخیره سازی مهمات تصویر سمت چپ شماره2- بخش ذخیره سازی خرج شماره 3- پنل کاربری کامپیوتر بالستیک شماره4- بازو مکانیکی برای قرار دادن مهمات در داخل بارگذار شماره 5- بارگذار مهمات شماره6- بارگذار خرج کلیپی از نحوه کار کرد بارگذار نیمه اتوماتیک هویتزر خودکششی چرخدار 8x8 سزار : در صورت استفاده از شاسی کشنده تاترا T-815 8x8، سزار مجهز به پیشرانه دیزل 410 اسب بخار خنک کننده با هوا است. این خودرو می تواند با حداکثر سرعت جاده ای 90 کیلومتر در ساعت و 50 کیلومتر در ساعت در شرایط خارج از جاده حرکت نماید. حداکثر برد این هویتزر بیش از 600 کیلومتر است. سزار 8x8 قادر است روی شیب های تا 40٪ و شیب های جانبی 30٪ حرکت نمایید. تجهیزات جانبی استاندارد سزار 8x8 شامل یک سیستم کنترل آتش کامپیوتری و یک سیستم موقعیت یابی جهانی است/ سیستم ناوبری اینرسیاست. این هویتزر خودکششی همچنین به واحدهای قدرت کمکی، ابزارهای تعمیر و نگهداری (چرخ های یدکی ، وینچ و ...)، رادار سنجش سرعت دهانه توپ، دوربین تصویر ساز حرارتی ( برای هدف گیری در حالت اجرای آتش مستقیم)، نارنجک دودزا و... میتواند مجهز شود. نسخه سزار 8x8 قابلیت نصب تجهیزات جانبی بیشتری را به نسب نسخه 6x6 دارد. رادار سنجش سرعت دهانه توپ و دوربین تصویر ساز حرارتی در 14 مارس 2017 دانمارک هویتزر خودکششی سزار 8x8 را برای تبدیل شدن به سیستم توپخانه جدید ارتش سلطنتی دانمارک انتخاب کرد. هویتزرهای سزار ها 8x8 جایگزین هویتزرهای خودکششی M109A3 ساخت آمریکا می شود که در حال حاضر در خدمت ارتش سلطنتی دانمارک است. ابتدا دانمارک 15 دستگاه هویتزر سزار را سفارش داده بود که در تاریخ 11 اکتبر 2019 ، وزارت دفاع دانمارک قرارداد جدیدی را با Nexter برای خرید 4 دستگاه هویتزر سزار 8x8 دیگر امضا کرد. تحویل هویتزرهای سزار به دانمارک از سال 2021 تا 2023 ادامه خواهد داشت. در 30 سپتامبر 2021 ، وزیر دفاع چک ، لوبومر متنار ، قرارداد خرید 52 دستگاه هویتزر سزار 8x8 را با حضور فلورانس پارلی، وزیر دفاع فرانسه و مدیر عامل نکستر امضا کرد. با ثبت این سفارش بزرگ ، جمهوری چک سومین مشتری اروپایی و هفتمین کاربر سزار در جهان می شود. در مجموع با سفارش بیش از 350 دستگاه هویتزر سزار در فرانسه و برای صادرات ، هویتزر سزار به عنوان یک محصول موفق در بازار سیستم های توپخانه چرخدار شناخته می شود. همکاری بین نکستر فرانسه و صنایع دفاعی چک برای تولید هویتزرهای سزار سفارشی ارتش چک در حال توسعه است. به عنوان مثال شرکت تاترا جمهوری چک واقع شده است مسئول ساخت شاسی این هویتزر است. باقی شرکت های جمهوری چک مانند Excalibur، Explosia و STV در تولید و منتاژ هویتزرهای سزار در خاک جمهوری چک مشارکت خواهند داشت. شاسی کشنده تاترا T-815 8x8 هویتزر سزار 8x8 با استتار بیابانی که احتمال بازاریابی این محصول برای کشورهای خارومیانه و افریقایی را نشان میدهد نقل با ذکر نام میلیتاری بلامانع است منابع اصلی : 1 2
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا تاکنون بحث ها و صحبت های زیادی درباره اتولودر تانک های مختلف شنیده ایم. این تاپیک را ایجاد کردم تا کلیه مباحث در اینباره در آن متمرکز شود. در این تاپیک اتولودر تانک های مختلف را بررسی کرده و به نقاط ضعف و قوت هر یک خواهیم پرداخت و در ادامه به مقایسه سیستم لود خودکار و لود دستی در تانک های مختلف می پردازیم. تانک ها از نظر نحوه لود توپ اصلی شان به دو دسته تقسیم می شوند. دسته اول تانک هایی هستند که توپ اصلی شان به صورت دستی و توسط شخص لودر لود می شود. فرد لودر گلوله را از انبارک و یا سیستم استورج مهمات تانک تحویل می گیرد و آنرا در داخل چامپر توپ قرار می دهد. در این نوع لود ، توپ اصلی تانک پس از شلیک دریچه چامپر خود را به صورت نیمه باز قرار می دهد و هر زمان که شخص لودر نوک گلوله بعدی را در ابتدای چامپر قرار داد ، این دریچه به طور کامل باز می شود و گلوله با فشار شخص لودر وارد چامپر توپ می شود و پس از آن نیز آماده شلیک است. در واقع شخص لودر تنها گلوله را در دست گرفته و آنرا داخل چامپر توپ قرار می دهد و هیچ عمل دیگری انجام نمی دهد. دسته دوم تانک هایی هستند که لود توپ آنها به صورت خودکار انجام می گیرد. در این نوع تانک ها به جای استفاده از نیروی انسانی ، یک مجموعه دستگاه مکانیکی و یا الکتریکی برای تانک در نظر می گیرند که مهمات را در اختیار می گیرد و پس از هر بار شلیک ، توپ را مجددا لود می کند. این مجموعه اتولودر نام دارد. روس ها سردمدار استفاده از اتولودر در تانک های خود هستند. البته صرفا از بعد تاریخ نمی توان روس ها را اولین استفاده کنندگان اتولودر دانست. چرا که اولین تانک که از اتولودر استفاده کرد ، تانک Strv 103 (همون اس تانک) ساخت سوئد بود. ولی در بین تانک های متعارف و متداول ، روس ها اولین کسانی بودند که بر روی تانک های برجک دار خود اتولودر نصب کردند و البته تی 64 اولین تانک برجک دار جهان بود که به اتولودر مجهز بود. اتولودرهای عملیاتی و فعال در حال حاضر به دو دسته اصلی تقسیم می شوند. دسته اول اتولودر های چرخ فلکی هستند که با نام اتولودرهای Carousel شناخته می شوند. این نوع اتولودرها شامل یک سینی دایره ای شکل در کف و قسمت پایین برجک هستند که معمولا دارای حدود 20 تیوب است که در داخل هر یک از این تیوب ها یک گلوله توپ جای می گیرد. این سینی چرخ فلکی قابلیت چرخش مجزا از برجک را نیز دارد. یک بازوی هیدرولیکی در قسمت انتهای چامپر توپ قرار گرفته است که کار خارج کردن گلوله از تیوب و پس از آن انتقال آن به چامپر را انجام می دهد. گلوله های تانک های روسی به صورت دو بخشی هستند. یعنی پرتابه و پروپلنت به صورت دو قسمت مجزا از هم بودند. برای استفاده از این مهمات ، اتولودر به دو چرخ فلک حامل مهمات مجهز می شد. چرخ فلک اول به صورت افقی در کف برجک قرار می گرفت که پرتابه ها درون آن قرار می گرفتند. چرخ فلک دوم نیز به صورت عمودی (در تی 80 و تی 64) در پشت چرخ فلک اول به صورت زاویه قائمه قرار می گرفت. ابتدا پرتابه و سپس به دنبال آن پروپلنت در داخل چامپر قرار می گرفت. ریتم آتش تانک های روسی مجهز به اتولودر ، بسته به نوع اتولودر و نوع مهمات مورد استفاده ، از 7 تا 10 ثانیه متغیر بود. تی 64 اولین تانک روس ها بود که به اتولودر چرخ فلکی مجهز شده بود. این تانک می توانست هر 7 ثانیه یک گلوله را شلیک کند. تانک بعدی تی 72 بود. تی 72 از یک اتولودر پیچیده تری استفاده می کرد که ریتم آتش آن بسته به نوع مدل تانک و نوع مهمات مورد استفاده از 8 تا 10 ثانیه متغیر بود. اتولودری که بر روی تی 72 نصب شده بود ، در واقع ضعیف ترین طراحی را داشت. در کنار معایب فراوانی که اتولودرهای روسی در این دوره داشتند ، بزرگترین ضعف اتولودرهای روسی ، عدم تغییر زاویه لود بود. به عنوان مثال فرض کنید که لوله توپ تی 72 در زاویه 30 درجه قرار دارد. زمانی که تانک قصد لود مجدد توپ را دارد ، می بایست لوله توپ در زاویه 0 درجه قرار بگیرد. یعنی موازی با شاسی تانک. در غیر این صورت بازوی اتولودر قادر نخواهد بود گلوله را در داخل چامپر قرار دهد. این یکی از بزرگترین ضعف اتولودرهای روس ها بود. اما بزرگترین ضعف اتولودر های روس ها مساله تامین امنیت مهمات و پرسنل تانک ها بود. از آنجایی که اتولودر در داخل برجک قرار گرفته بود و مهمات را بر روی خود حمل می کرد ، اگر کوچکترین اثری از تسلیحات ضد تانک دشمن به تاننک وارد می شد و صدمات وارد شده بر تانک داخل برجک تانک هم می شد ، در این صورت تانک به شدت منفجر می شد و تقریبا خدمه هیچ شانسی برای زنده ماندن نداشتند. تصاویر زیادی که از تی 72 های منهدم شده در نت وجود دارد ، در بیشتر آنها دیده شده است که برجک تی 72 به شدت منفجر شده و از شاسی تانک جدا شده است که علت این امر این است که مهمات توپ در زیر برجک و بدون حفاظ قرار گرفته است و برخورد کوچکترین اثرات انفجاری به این چرخ فلک حامل مهمات باعث انفجار کل مهمات و به تبع آن انفجار درون برجک و پرتاب آن به بیرون است. روس ها در نسل بعدی تانک شان ، یعنی تی 80 ، اتولودر تانک های تی 72 و تی 64 را مورد مطالعه مجدد قرار دادند و سرانجام اتولودر جدیدی را طراحی کردند که بیشتر شبیه به اتولودر تی 64 بود. این اتولودر بر روی تانک های سری تی 80 نصب شد. این اتولودر قادر بود که توپ را در هر زاویه ای لود کند و همچنین صفحاتی از زره غیر انفجاری نیز بر روی این چرخ فلک تعبیه شده بود که به عنوان مانعی بین مکان استقرار پرسنل تانک و چرخ فلک حامل مهمات بود. تی 80 عملا در هیچ نبردی شرکت نکرد ، اما بعدها مشخص شد که این صفحات تاثیر چندانی بر حفاظت ندارند. از آنجایی که تی 90 نیز از برجک و سیستم تسلیحاتی تی 80 یو استفاده می کند ، زمانی که روس ها می خواستند که برجک تی 80 یو را بر روی شاسی تی 72 نصب کنند و تانک تی 90 را بسازند ، بسیار بر روی مساله حفاظت مهمات آن تاکید کردند. به طوریکه صفحاتی سه لایه در قسمت زیرین اتولودر و همچنین بالای آن در نظر گرفتند. این صفحات ، اتولودر را هم از جانب خطراتی که از زیر تانک واقع می شوند مثل انواع مین های ضد تانک و انواع IED و هم از جانب خطراتی که از بالای تانک واقع می شوند ، حفظ می کند. البته خود روس ها هم ادعا ندارند که این نوع محافظت از مهمات ، بهترین نوع حفاظت از مهمات تانک است. اما در هر صورت تی 90 در بین تانک های شرقی و همچنین تانک های روسی دارای بهترین نوع حفاظت از مهمات است. اما الزاما در بین سایر تانک ها دارای بهترین حفاظ نیست. این موضوع در ادامه مقاله مورد بررسی قرار خواهد گرفت. اتولودری که بر روی تانک های تی 90 نصب شده است ، عمدتا مورد بازبینی و تغییر نسبت به مدلهای اولیه قرار گرفته اند و بیشتر ضعفهای اتولودر های قبلی تانک های روسی را ندارند. اتولودر تی 90 قادر است هر 6.6 ثانیه یک بار توپ تانک را لود کند. پس از روسیه و شوروی سابق نیز کشورهای عضو پیمان ورشو و کشورهایی که متحد شوروی به شمار می رفتند در تانک های خود از اتولودرهای چرخ فلکی استفاده کردند که تقریبا همه آنها از اتولودر تانک های روسی الگو برداری شده بود. اما روس ها تنها کسانی نبودند و نیستند که از اتولودر در تانک های خود استفاده کردند. در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 ژاپن در طراحی تانک جدید خود از اتولودر استفاده کرد. تانک جدید ارتش ژاپن که با نام تایپ 90 شناخته می شد ، مجهز به یک اتولودر از نوع زنجیری بود. همانطور که گفتیم اتولودرها دو دسته هستند : دسته اول اتولودرهای چرخ فلکی که در تانک های شرقی و روسی استفاده می شوند و دسته دوم اتولودرهای زنجیری و یا Bustle هستند که تانک های غربی از این نوع اتولودر استفاده می کنند. این نوع اتولودرها شامل یک زنجیر شبیه به نوار فشنگ هستند که (مشابه نوار فشنگ) مجهز به تیوب هایی هستند که مهمات را در خود نگاه می دارند. هر یک از این تیوب ها مجهز به یک میکرو پروسسور است که نوع مهمات محموله خود را به کامپیوتر مرکزی تانک گزارش می دهد و در صورت نیاز و دستور کامپیوتر ، میکرو پروسسور تیوب را در مقابل چامپر توپ قرار می دهد. این مجموعه نوار زنجیری در قسمت پشت برجک و در محیطی کاملا مجزا از محل استقرار پرسنل قرار می گیرند. این محیط قسمت پشت برجک است و به جز زره اصلی تانک ، با زره های مجزا و اضافی نیز پوشانده می شود. در بین تانک های غربی ، حفاظت شده ترین قسمت تانک که به سنگینترین و شدیدترین لایه های زرهی مجهز شده است ، همین محل استقرار مهمات تانک است. حتی تانک های غربی که فاقد اتولودر هستند نیز محل استقرار مهماتشان دارای بیشترین حفاظت زرهی است. از آنجایی که اتولودر در مکانی مجزا از خدمه نگهداری می شود و به شدیدترین وضع ممکن به لایه های زرهی مجهز شده است ، به همین خاطر احتمال انفجار این قسمت در تانک های غربی بسیار ضعیف است. این قسمت با لایه های مختلفی از زره های گوناگون از محل استقرار پرسنل تانک جدا می شود. در این نوع اتولودر ، مهمات به صورت موازی و هم محور با لوله توپ قرار می گیرد و زمانی که نیاز به لود توپ باشد ، ابتدا دریچه کوچک اتاقک مهمات تانک باز می شود و سپس با یک حرکت سریع توسط بازوی الکترونیکی ، گلوله به داخل چامپر هدایت می شود. این روشی است که فرانسوی ها و ژاپنی ها برای اولین بار آنرا به کار گرفتند. البته ناگفته نماند که این طرح 20 سال قبل از تاریخ مذکور یعنی در اواخر دهه 1960 توسط ژاپن بر روی تانک های تایپ 74 خود به اجرا درآمد. ولی به دلیل برخی مشکلات در ادامه از تانک مذکور حذف شد و همان لود دستی برای آن در نظر گرفته شد. در هر صورت تانک تایپ 90 ژاپنی اولین تانک غربی و غیر روسی بود که به اتولودر مجهز شده بود. اتولودری هم که بر روی تایپ 90 نصب شده بود ، کاملا متفاوت از اتولودر تانک های روسی بود و از خیلی جهات کاملتر و به مراتب بهتر و فنی تر از اتولودرهای روسی طراحی شده بود. در این نوع اتولودر (اتولودر زنجیری) مهمات در محفظه ای کاملا جدا از پرسنل تانک در پشت برجک و به موازات و راستای لوله توپ قرار می گیرند و این محفظه نیز به شدت زرهی می شود و احتمال انفجار آن نیز به حداقل ممکن می رسد. حتی در صورت انفجار این محفظه ، به دلیل اینکه این محفظه از محفظه استقرار پرسنل به وسیله لایه های سنگین زرهی کاملا مجزا می شود ، نیز آسیبی به پرسنل تانک وارد نمی آید. مدت کوتاهی پس از رونمایی و تولید انبوه تانک تایپ 90 از سوی ژاپن ، فرانسه نیز تانک جدید خود را رونمایی کرد. تانک جدید ارتش فرانسه که همان تانک AMX 56 یا همان لکلرک بود نیز به یک اتولودر زنجیری ، مشابه اتولودر تانک تایپ 90 ژاپنی ، مجهز شده بود. اتولودر این دو تانک بسیار به هم شبیه هستند و از خیلی جهات شبیه به هم عمل می کنند. حتی به اعتقاد بسیاری از کارشناسان نظامی ، طراحی اتولودر این دو تانک به صورت مشترک انجام گرفته است. طراحی بسیار بهتر اتولودرهای زنجیری تانک های غربی ، به زودی برتری خود را نسبت به اتولودرهای روسی نشان داد. اتولودرهای جدید غربی ها قادر بودند توپ تانک خود را در هر 4 الی 5 ثانیه یک بار لود کنند. اتولودر لکلرک قادر بود که هر 5 ثانیه یک بار توپ را لود کند و اتولودر تایپ 90 نیز در هر 5 ثانیه یک بار توپ را لود می کرد. یعنی ریتم آتش 12 گلوله در دقیقه را برای تانک فراهم می کردند. این رقم برای بهترین طراحی اتولودر شرقی که متعلق به تانک تی 90 روسی بود ، شامل 6.6 ثانیه بود که به عبارتی ریتم آتش 9 گلوله در دقیقه را برای تانک فراهم می کرد. ضمن اینکه از نظر حفاظت مهمات نیز کاملا برتر از اتولودر روسی بود. اما غربی ها هم در جا توقف نکردند و در ادامه تحقیقات خود اتولودرهای جدیدتری نیز طراحی کردند که کاملتر از اتولودرهای قدیمی بود. تانک کی 2 بلک پانزر ساخت کره جنوبی که در حال حاضر جزء پیشترفته ترین تانک های جهان به شمار می رود به یک اتولودر جدید مجهز شده است که می تواند هر 4 ثانیه یک بار توپ را لود کند. یعنی ریتم آتش 15 گلوله در دقیقه را برای تانک فراهم می کند. اتولودر تانک کی 2 بسیار شبیه به اتولودر تانک لکلرک است و به احتمال زیاد از روی آن الگو برداری شده است. اتولودر این تانک از نوع زنجیری است و بسیار پیشرفته است. تانک فوق مدرن تایپ 10 – TK - X ساخت ژاپن نیز از یک اتولودر پیشرفته استفاده می کند. اتولودر تانک ژاپنی نیز از اتولودر قدیمی تر ژاپن بر روی تانک تایپ 90 الگوبرداری شده است و از نوع زنجیری است. به احتمال قوی این تانک نیز قادر به اجرای ریتم آتش 15 گلوله در دقیقه می باشد. هویتزرها از سیستم های لود کاملا مجزایی استفاده می کنند که سیستم لود آنها کاملا متفاوت از سیستم لود خودکار تانک ها است. البته برخی هویتزرها نیز از سیستم لود خودکار مشابه اتولودر تانک ها استفاده می کنند. مثل هویتزر قدرتمند آرچر که از یک اتولودر زنجیری استفاده می کند و قادر به اجرای ریتم آتش 9 گلوله در دقیقه می باشد. تصاویری از تی 72 های منهدم شده همانطور که می بینید این تانک به دلیل ضعف حفاظت مهمات به بدترین شکل ممکن منهدم می شود. ورود کمترین اثر حملات ضد تانک به داخل برجک سبب انفجار شدید و پرتاب برجک به بیرون از شاسی می شود. هویتزر قدرتمند آرچر که به یک اتولودر زنجیری مجهز شده است و دارای ریتم آتش 9 گلوله در دقیقه است. لکلرک ، اولین تانک اروپایی مجهز به اتولودر تانک قدرتمند تایپ 90 ارتش ژاپن ، اولین تانک غربی مجهز به اتولودر تایپ 10
-
1 پسندیده شدهبسم ا... همین الان مجموعه های ذیربط ، داده های کاربران فعال را در این انجمن رصد می کنند و به نظرم شناخت کامل را دارند که علیرغم تعطیل شدن مجموعه های مشابه ( که نام نبریم بهتر هست ) دارد به فعالیت خودش ادامه می دهد ( علیرغم نقدهای تند و تیزی که گفته میشود ) . برای طرف مقابل هم خوب هست که یک بخشی که عاقلانه رفتار می کند ، باقی بماند تا مسیر گفتگو و نقد و نظر یکطرفه نباشد . در بروزرسانی هم این مساله شفاف بیان شد که محدود سازی بدون دلیل به هیچ عنوانی پذیرفتنی نیست ، ولی پایش قطعا" باید صورت بگیرد . ضمن اینکه بخش قابل ملاحضه ای از این صحبتها ، اصولا ارتباطی به قانون فوق که هنوز تا این زمان ( هفتم تیر 1400 ) مصوب نشده ، نداشته و دلایل حاشیه ای مربوط به خودش را براساس رویداد 28 خرداد 1400 دنبال می کند . برای اینکه بدونیم در حال جنگ هستیم ، بار دیگر این مساله را مرور می کنیم دامنه presstv.com با توجه به قانون ایالات متحده و براساس بخشی از توافق نامه (مندرج در متن فوق ) مربوط به اداره ( دفتر ) صنعت و امنیت صادرات و دفتر اطلاعات فدرال محدود شده است (نقل به مضمون از متن ) طرف مقابل ، به استناد یک قانون داخلی ، که براساس عرف بین المللی ، در خارج از مرزهای فیزیکی اعتبار ندارد ولی در فضای مجازی این مرزها تا داخل خانه های شما ، گوشی ها و رایانه های شخصی شما کشیده شده و امتداد دارد ، وب سایتهای شما را از دسترس خارج و تحقیقا در فضای مجازی به شما اعلان جنگ کرده ( و طبیعتا قوانین جنگی بر آن حاکم هست که طرف منفعل یا منتظر ، همیشه بازنده است ) .. بطور طبیعی باید در برابر این اعلان جنگ غیر رسمی ، واکنش نشون داد و این واکنش نه بطور سلبی ، بلکه باید هوشمندانه صورت بگیرد . پی نوشت : این شکل حرکات از سمت کشور صاحب اینترنت بعنوان یک جنگ افزار نظامی ، مختص ایران نیست ... این که تصور کنیم اینترنت ، محلی برای تجارت یا سرگرمی هست ، اوج ساده انگاری محسوب میشود .. شما الان وسط یک جنگ قرار دارید و ناچارید تا آخرش برید ... این چهار نفر بعنوان بخشی از واحد 61398 ارتش چین از سمت وزارت دادگستری ایالات متحده تحت پیگرد قانونی جهانی قرار دارند !!!!!
-
1 پسندیده شدهتونل های حماس در سرزمین های اشغالی: فرمانده سرایا القدس در تونلهای مقاومت: ما نقشههای دشمن در هدف گرفتن رزمندگانمان در این تونلها را ناکام گذاشتیم و به دشمن میگوییم که آماده آمدن به میدان هستیم. ما در اینجا احساس میکنیم خیلی به قدس نزدیکیم و مطابق با مسئولیت خود از ملت فلسطین در برابر رژیم اشغالگر حفاظت میکنیم.
-
1 پسندیده شدهعلیک سلام. اوضاع آمریکا به عنوان ابرقدرت جهان در اوج جنگ سرد آنقدر هم بی در و پیکر نبود که بیایند در روز روشن رئیس جمهورش را ترور کنند و دولتمردان آن کشور هیچ کاری هم نکند! همین امروز هم شلیک بسیار دقیق از راه دور به مغز یک فرد در حال حرکت که همسر و محافظانش هم در کنارش هستند کار آسانی نیست و قطعا” این شرایط بارها و بارها توسط اساتید تیراندازی در اف بی آی یا سی آی ای تمرین شده بود تا مأموریت به دقت انجام شود که شد. داستانهای مضحک اسوالد و روبشتاین و ... هم بصورت هدفمند و با هوشمندی بسیار برای سرگرم کردن عوام طراحی و به درستی اجرا شد. اگر از قدیمیهای فامیل بپرسید داستان روابط خرج از عُرف میان کندی و منریل مونرو در همان زمان زندگی کندی هم به رسانه ها کشیده شده بود ولی روابط نامشروع با کارآموزان کاخ سفید و زنان دیگر چیزی نبود که بتوان از آن چشمپوشی کرد. بحث اعتبار آمریکا به عنوان ابرقدرت جنگ سرد آنهم در دوران اوج این جنگ! از زمان جرج بوش ناگهان پرونده این روابط در رسانهها بیشتر مطرح شد: https://youtu.be/slQ0aQ1JJBQ https://youtu.be/SVMyjKJ6hH4 https://www.historyhit.com/a-detailed-list-of-jfks-affairs/ https://www.latimes.com/opinion/op-ed/la-oe-kendall-tempest-storm-presidential-affairs-20180324-story.html هرچه بود کشته شدن کندی برای شاه ایران خبر بسیار خوبی بود چون کندی ایشان را به شدت تحقیر کرده بود.
-
1 پسندیده شدهبسم ا... تست تیربار جدید !! توسط فرمانده نیروی زمینی سپاه منبع https://www.aparat.com/v/DsBeM
-
1 پسندیده شدهنگاهی به سرنوشت فلاگرهای عراقی در یوگسلاوی عراق در اواخر دهه 80 میلادی تصمیمی در جهت به روزرسانی تعدادی از جنگنده های خود در یوگسلاوی سابقگرفت در همین راستا تعداد 8 فروند جنگنده میگ 23 ام ال خود را به این کشور فرستاد قرار بود این 8 فروند فلاگر عراقی به همراه 9 فروند میگ 21 این کشور در تاسیسات هوایی ZMAJ زاگرب به صورت اساسی اورهال و به روز رسانی بشوند اما به دلایلی چون جنگ خلیج فارس و همچنین درگیری های بالکان این پروژه هیچگاه رنگ واقعیت به خود نگرفت و نهایت کار صورت پذیرفته شده پروازهای ازمایشی از بلگراد به زاگرب بود. درگیری های مختلف وهمچنین تحریم عراق بهانه های مناسبی به یوگسلاوی برای عدم تحویل مجدد این جنگنده ها به عراق داده بود در نهایت یوگسلاوی با درج نشان نیروی هوایی این کشور این جنگنده ها را به صورت ذخیره نگه داری نمود. تصویری ار فلاگر با کیل مارک دو فروند جنگنده نیروی هوایی ایران در یوگسلاوی فلاگرها با نشان ارتش یوگسلاوی میگ 21 های عراقی در یوگسلاوی
-
1 پسندیده شدهخوب چند اتفاق جالب در حوزه ی مهندسی رزمی ارتش در سیل امسال در فرودین ماه رخ داده بود اطلاعات جامعی در خصوص پل بیلی کلیک کنید ساخت پل بیلی در پل دختر توسط گروه 411 مهندسی رزمی احداث پل شناور در خوزستان
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهتا اینجا برتری اتولودرهای غربی به اتولودرهای روسی و شرقی مشخص شد. اما سوالی اینجا مطرح می شود که چرا برخی تانک ها از اتولودر استفاده می کنند و برخی دیگر از تانک ها فاقد اتولودر هستند. و اینکه اصولا استفاده از اتولودر چه مزایا و معایبی دارد. تانک هایی مثل آبرامز ، چلنجر 2 ، مرکاوا 4 ، لئوپارد 2 و ... فاقد اتولودر هستند و توپ آنها به صورت دستی توسط شخص لودر لود می شود. تانک های شرقی مجهز به اتولودر عمدتا دارای وزنی در حدود 45 الی 48 تن هستند. تانک های غربی مجهز به اتولودر نیز وزنی از 40 تن الی 55 تن را دارند. در حالیکه تانک های فاقد اتولودر عمدتا دارای وزنی بالغ بر 62 الی 67 تن را دارا می باشند. یکی از علل استفاده از اتولودر کاهش حجم کلی تانک است. همانطور که می بینید تانک های غربی مجهز به اتولودر دارای حجم و جثه کوچکتری نسبت به تانک های فاقد اتولودر هستند. تانک های فاقد اتولودر دارای برجک بزرگ و سه نفره هستند. در حالیکه تانک های مجهز به اتولودر دارای برجک های کوچکتر و دو نفره هستند. یعنی تنها دو نفر در داخل برجک قرار می گیرند. این به سیاست کشورهای استفاده کننده از تانک بر می گردد. یعنی برخی کشورها از تانک های با وزن و جثه کوچک استفاده می کنند و می بایست برای حفظ این اندازه کوچک تانک ، برای تانکشان اتولودر طراحی کنند که به وسیله آن شخص لودر حذف شود و حجم و وزن کلی تانک کاهش یابد. به عنوان مثال شوروی سابق در طراحی نیروی زرهی خود به عامل کمیت بیشتر از هر موردی اهمیت می داد و تنها می خواست تعداد بیشتری تانک در اختیار داشته باشد و برتری عددی خود را بر غرب حفظ کند. چنین کشوری با چنین سیاستی تانکی مثل تی 55 را طراحی کرد. در مجموع بیش از 100 هزار دستگاه از این تانک ها توسط شوروی تولید شد. در صورتی که اگر شوروی می خواست تانکی مثل سنچوریون را طراحی کند ، هیچگاه نمی توانست بیشتر از 20 هزار الی 30 هزار دستگاه از آن را تولید کند. در ادامه طراحی تی 55 و تی 62 طراحان شوروی متوجه ضعف ارگونومیک تانک خود در زمینه لود توپ شدند و در مدل تی 72 برای تانکشان اتولودر طراحی کردند. کوچک بودن حجم تانک و دشواری لود دستی ، از اصلی ترین علل طراحی اتولودر است. در حالیکه کشورهایی مثل آمریکا و غربی ها مجبور نبودند که حداقل جثه و حجم را برای تانکشان در نظر بگیرند. به این صورت می بینیم که تانک هایشان فضای بیشتری در داخل خود دارند. مثلا تانک ام 60 را در نظر بگیرید. این تانک جثه ای به مراتب بزرگتر از تانک های شرقی در اختیار داشت و بیش از 10 تن نیز وزن آن بالاتر از تانک های روسی بود. داخل برجک این تانک به قدری باز و فراخ است که شخص لودر می تواند توپ را حتی در حالت ایستاده لود کند. بدون اینکه سر خود را خم کند. پس همانطور که می بینید یکی از علل استفاده از اتولودر رعایت کوچکی اندازه تانک است. کشوری که مجبور است که تانک هایش را در کوچکترین اندازه بسازد ، برای حفظ اندازه کوچک تانک مجبور است از اتولودر استفاده کند. مثال دیگر کشور ژاپن است. در این کشور مقررات عبور و مرور برای خودروهای سنگین با دقت بالایی رعایت می شود و طراحان تانک های این کشور به این موضوع توجه دارند و به همین خاطر در هنگام طراحی تانک هایشان تلاش می کنند که وزن و جثه آن از در حد استاندارد باشد. به همین دلیل جثه تانک هایشان را کوچک در نظر می گیرند و در داخل آن از اتولودر استفاده می کنند. صرف نظر از اینکه اتولودرهای تانک های غربی بسیار کارآمدتر از اتولودرهای شرقی هستند ، وجود و یا عدم وجود اتولودر به عامل تامین امنیت مهمات نیز بستگی دارد. تانک های بدون اتولودر دارای امنیت مهمات بیشتری نسبت به تانک های مجهز به اتولودر هستند. همانطور که پیش از این توضیح دادیم ، در تانکهایی که فاقد اتولودر هستند ، مهمات در مخزن های کاملا ایزوله از محدوده برجک قرار دارند و به وسیله صفحات زرهی مخصوصی کاملا حفاظت می شوند. اما در تانک های مجهز به اتولودر مساله تامین امنیت مهمات موجود بر اتولودر وجود دارد. البته اتولودرهای غربی دارای امنیت به مراتب بیشتری هستند. چرا که زنجیر مهماتشان در قسمت پشت برجک قرار دارد و به وسیله پنل های زرهی کاملا از محوطه برجک تفکیک می شود. در صورتی که تانک های شرقی که از اتولودرهای چرخ فلکی استفاده می کنند ، اتولودرشان در کف برجک قرار دارد و مهمات یدکی آنها نیز در همان برجک قرار می گیرد که ورود کمترین اثرات حملات دشمن به داخل برجک سبب ترکیدن برجک و پرتاب شدن آن به بیرون و کشته شدن همه خدمه تانک خواهد شد. البته این مشکل در تی 90 تا حدودی برطرف شده است (نه به طور کامل) اما در سایر تانک های شرقی این مشکل کماکان وجود دارد. حتی تی 80 های بهینه سازی شده نیز از مشکل امنیت مهمات اتولودر رنج می برند. مساله دیگر مساله خرابی اتولودر است. اگر در میانه راه اتولودر به هر دلیل داخلی و یا خارجی از کار بیفتد ، کل عملکرد تانک مختل می شود. اتولودرها مجهز به موتورهای الکتریکی هستند و به وسیله تجهیزات الکتریکی و مکانیکی خود عمل لود توپ را انجام می دهند. حال اگر در میانه راه یکی از قسمت های اتولودر از کار بیفتد ، سبب غیر عملیاتی شدن تانک می شود. چرا که در صورت خرابی اتولودر می بایست از مهمات یدکی استفاده کرد که با وجود دو نفر در داخل برجک ، این عمل به سادگی امکان پذیر نخواهد بود. در چنین حالتی تانک نمی تواند بیش از یک گلوله در دقیقه را شلیک کند. البته طراحی اتولودرهای غربی ساده تر و البته کارآمدتر از اتولودرهای شرقی است و معمولا احتمال خرابی آن کمتر از اتولودرهای شرقی است. اما در هر صورت می بایست چنین احتمالی را در نظر گرفت. اما نبود اتولودر نیز خود ضعف هایی را به همراه خواهد داشت. نبود اتولودر سبب می شود که پرسنل تانک از سه نفر به چهار نفر افزایش یابد. هیچ تانکی به طور کامل رویین تن و شکست ناپذیر نیست. قویترین تانک ها هم احتمال دارد در میدان نبرد با تسلیحات ضد تانک منهدم شده و از بین بروند و پرسنل آن نیز کشته شوند. در این صورت اگر تانک سه نفر خدمه داشته باشد ، سه نفر انسان کشته می شوند و اگر چهار نفر خدمه داشته باشد نیز چهار نفر کشته خواهند شد. البته نکته ای که می بایست به آن توجه کرد ، تانک هایی که دارای چهار نفر پرسنل هستند ، معمولا دارای حفاظت زرهی بیشتری هستند. به هر حال طراحی برخی سیستم های نبرد وجود پرسنل بیشتر را طلب می کند. به عنوان مثال برخی جنگنده ها از یک خدمه استفاده می کنند و برخی دیگر از دو خدمه. درست است که جنگنده های دو سرنشین در صورت انهدام دو نفر را از دست می دهند ، اما به هر حال به همان اندازه نیز دارای قابلیت عملیاتی بیشتری هستند که دو سرنشین بودن آنها را نسبت به تک سرنشین بودنشان برتری بخشیده و توجیح می کند. تانک ها نیز همین طور هستند. تانک های چهار نفره در بیشتر موارد دارای عملکرد رزمی بهتری نسبت به تانک های سه نفره هستند. در تانک های چهار نفره نوع مهمات آسانتر انتخاب می شود و در اختیار لودر قرار می گیرد. در حالیکه در تانک های سه نفره این کار زمان بیشتری می برد. ضمن اینکه نباید تصور کرد که وجود اتولودر در تانک ها الزاما به معنای ریتم آتش بالاتر است. چرا که در هر صورت سرعت لود دستی بیشتر از سرعت لود خودکار است. البته در این مورد باز هم بین اتولودرهای غربی و شرقی تفاوت وجود دارد. اتولودرهای غربی در هر 4 ثانیه (تانک های کی 2 و تایپ 10) و یا 5 ثانیه (تانک های لکلرک و تایپ 90) یک گلوله را شلیک می کنند. در حالیکه تانک های فاقد اتولودر نیز در صورت نیاز می توانند توپ خود را ظرف مدت 4 ثانیه لود کنند. در حالیکه اتولودرهای شرقی که عمدتا از نوع کاروسل هستند ، دارای ریتم آتش کمتری هستند. در بین تانک های شرقی ، تی 90 دارای بیشترین ریتم آتش است و می تواند نهایتا در هر 6.5 ثانیه یک گلوله را شلیک کند. به طوریکه می بینید ریتم آتش تانک آبرامز که فاقد اتولودر است از ریتم آتش تی 90 که مجهز به اتولودر است ، بیشتر است. در ادامه تاپیک این موضوع به وسیله ویدئو اثبات خواهد شد. به تصویر فوق دقت کنید در این تصویر دریچه بالای برجک آبرامز را می بینید که در سمت لودر تانک قرار دارد. اون دو تا پنل بزرگ پشت دریچه در واقع محل نگهداری مهمات تانک هستند. مهمات تانک در این قسمت نگهداری می شوند و همانطور که می بینید در صورت کوچکترین خطری این پنلها به بیرون پرتاب می شوند و انرژی حاصل از انفجار آن نیز به بیرون برجک منتقل می شود و هیچ آسیبی به داخل برجک نمی رسد. ضمن اینکه این پنل ها در برابر اصابت خطرات از بیرون ، بسیار مقاوم هستند. همانطور که می بینید لبه های پنلها در بیرون برجک قرار گرفته اند. یعنی در صورت برخورد موشک های تاپ اتک ، کوچکترین آسیبی به این پنلها و به تبع آن مهمات تانک وارد نخواهد آمد تانک آرجون. انگاری اون دو نفر توی قهوه خونه مش قنبر نشسته اند ... همونطور که می بینید برجک تانک هنوز نصب نشده است و اون استوانه ها هم محل نگهداری مهمات یدکی تانک در قسمت جلوی تانک هستند. محل نگهداری مهمات در آبرامز محل نگهداری مهمات یدکی در قسمت جلوی شاسی در تانک های لئوپارد و لکلرک استوانه های نگهدارنده مهمات در تی 80 همانطور که می بینید دارای کمترین حد حفاظت هستند. نمایی شماتیک از برجک لکلرک محل نگهداری مهمات یدکی در قسمت جلوی برجک در تانک لئوپارد 2 آ 6 طرح مفهومی برای اتولودرهای نسل آینده تانک های آلمانی سری لئوپارد برجک آبرامز به محل نگهداری مهمات توجه کنید طرح اتولودر تی 90 به مهمات یدکی تانک توجه کنید. همانطور که می بینید این مهمات از نظر حفاظت زرهی در پایینترین حد هستند. پنلهای بالای برجک آبرامز محل نگهداری مهمات آبرامز در داخل و پشت برجک تصویر از داخل برجک گرفته شده است. نمایی شماتیک از آرجون و محل نگهداری مهمات آبرامز منهدم شده همانطور که می بینید پنلها به بیرون پرتاب شده اند ، اما از قرار معلوم مهمات تانک آسیب چندانی ندیده اند. موقعیت اتولودر در تانک تی 72 نگهداری مهمات در پشت برجک آرجون همانطور که می بینید از نظر حفاظت مهمات ، تانک آرجون در حد تانک های نسل دومی است.
-
1 پسندیده شدهتا اینجا با انواع اتولودر آشنا شدیم و دیدیم که انواع غربی آن به مراتب بهتر و کاملتر و کارآمدتر از انواع روسی و شرقی آن است. حال در این قسمت به بررسی نحوه استفاده تانک های مختلف (هم تانک های مجهز به اتولودر و هم تانک های فاقد اتولودر) از مهمات خود می پردازیم. تانک های امروزی به طور متوسط بین 40 تا 50 گلوله را با خود حمل می کنند. اما به دلیل رعایت مسائل ایمنی همه این مهمات را در برجک خود حمل نمی کنند. بلکه تنها قسمتی از آن آماده برای شلیک است و برای رزم و شلیک به سمت اهداف آماده است. تانک های مجهز به اتولودر معمولا بین 20 الی 22 عدد از مهمات خود را در اتولودر حفظ می کنند و مابقی مهمات در قسمت های مختلف ذخیره می شود. تانک های فاقد اتولودر نیز به همین صورت هستند و تنها بخشی از مهمات را در داخل برجک آماده برای شلیک نگاه می دارند و مابقی مهمات را در قسمت های حفاظت شده ذخیره می کنند. تانک های خانواده لئوپارد 2 در مجموع 42 گلوله را با خود حمل می کنند که از این تعداد تنها 15 گلوله آماده برای شلیک در قسمت پشت برجک قرار می گیرد. بخشی از پشت برجک که مهمات در آن قرار می گیرد ، به سختی ایزوله شده است و احتمال برخورد انواع پرتابه های دشمن به آن منتفی می باشد. مابقی مهمات تانک های لئوپارد 2 در قسمت جلوی شاسی ذخیره می شود. یعنی زمانی که تانک هر 15 گلوله موجود در برجک را شلیک کرد ، می بایست برجک را حدود 90 درجه بچرخاند و برجک را در ساعت 3 الی 5 قرار دهد تا دریچه پشت و پایین برجک در برابر انبار مهمات قرار بگیرد. در این حالت فرد لودر درب مخزن انبار مهمات را در قسمت جلوی شاسی در داخل برجک باز می کند و مهمات را از انبارک جلوی شاسی بر می دارد و آنرا در قسمت پشت برجک قرار می دهد و به این صورت 15 گلوله بعدی را آماده برای شلیک دارد. محل ذخیره مهمات در جلوی شاسی تانک نیز به وسیله لایه های تیتانیوم و سرامیک به طور کامل از محوطه داخل برجک ایزوله می شود و به وسیله حفاظت لایه های کامپوزیتی ، احتمال برخورد انواع پرتابه های به آن قسمت را به حداقل ممکن می رساند. شاید در وهله اول چنین سیستمی برای نگهداری و استورج مهمات کمی دست و پا گیر به نظر برسد ، اما چنین اقدامی برای امنیت سرنشینان و پرسنل تانک کاملا ضروری است. مرکاوا 4 نیز قابلیتی مشابه دارد. مرکاوا 4 به یک رولور الکتریکی مجهز شده است که در قسمت پشت برجک قرار دارد و 10 گلوله را آماده شلیک نگاه می دارد. در حالیکه مرکاوا 4 در مجموع 48 گلوله را حمل می کند و مابقی 38 گلوله نیز در قسمت پشت برجک نگهداری می شود. از آنجایی که موتور مرکاوا در قسمت جلوی آن قرار گرفته است ، مابقی مهمات در قسمت پشت شاسی قرار می گیرد. چرا که دیگر هیچ فضایی در جلوی شاسی برای نگهداری مهمات یدکی وجود ندارد. محفظه نگهداری مهمات یدکی به وسیله لایه های کامپوزیتی به شدت حفاظت می شود. چرا که این قسمت در خارج از برجک و در قسمت استقرار نیروهای پیاده قرار دارد و برای حفظ جان افراد در پشت تانک این اقدام کاملا ضروری به نظر می رسد. مرکاوا 4 پس از آنکه هر 10 گلوله خود را شلیک کرد ، بدون تغییر پوزیشن برجک می تواند دریچه پایین برجک و پشت شاسی را باز کرده و از انبارک پشت آن 10 گلوله بعدی را برداشته و آنرا در رولور الکتریکی پشت برجک قرار دهد. به این صورت امنیت خدمه و همچنین امنیت مهمات تانک و همچنین هشت نفر افراد مستقر در پشت تانک ، در برابر تهدیدات خارجی حفظ می شود. تانک چلنجر 2 نیز به خاطر دارا بودن جثه بزرگ خود تقریبا تمامی مهمات مورد حمل خود را درون برجک نگهداری می کند. این هیولای قدرتمند در کف شاسی خود استوانه های ایزوله و حفاظت شده ای در اختیار دارد که مهمات را در آن جای می دهد. همچنین در پشت برجک و پشت برجک در فضای شاسی تانک نیز استوانه های زرهی ایزوله شده دیگری قرار دارد که مهمات تانک در آنها قرار می گیرند. البته مهمات در دسترس ، تنها همان مهمات پشت برجک هستند و پس از اتمام آن لودر مهمات کف برجک را به پشت آن انتقال می دهد. در بین تانک های فاقد اتولودر ، تانک آبرامز دارای سیستم نگهداری مهمات جالبی است. در این تانک بخش عمده ای از مهمات قابل حمل توسط تانک در قسمت پشت برجک نگهداری می شود. دو مخزن بزرگ و کاملا ایزوله در قسمت پشت برجک وجود دارد که بخش عمده مهمات تانک در آن نگهداری می شود. این مخزن ها به وسیله لایه های سنگین زرهی از داخل برجک جدا می شوند. در بیرون برجک و در قسمت بالای این مخزن ها نیز لایه ای سنگین از زره وجود دارد که مخزن ها را در برابر برخورد موشک های تاپ اتک حفظ می کند. اما این لایه های زرهی به گونه ای طراحی شده اند که در اثر کوچکترین فشاری از سمت داخل مخزن ها ، لایه ها به سرعت از برجک جدا می شوند. این طراحی فوق العاده آبرامز این قابلیت را برای آن فراهم می آورد که اگر مهمات تانک در آستانه انفجار قرار بگیرد ، درپوش زرهی بالای مخزن ها به سادگی از آن جدا شود و انرژی و آتش حاصل از انفجار مهمات به بیرون از تانک هدایت شود و از ورود آن به داخل برجک جلوگیری شود. جداره زرهی بین مخزن ها و داخل برجک نیز به صورت خودکار عمل می کند. یعنی زمانی که توپ نیاز به لود داشته باشد دریچه به مدت کوتاهی باز می شود و هر زمان که گلوله از آن برداشته شد ، به صورت خودکار بسته می شود. همانطور که می بینید آبرامز به لحاظ نوع طراحی حفاظت مهمات ، برتر از همه تانک ها است. آبرامز در مجموع قادر به حمل 44 گلوله می باشد. هر یک از این دو مخزن ایزوله که در پشت برجک قرار دارند ، 18 گلوله را در خود جای می دهند و 8 گلوله باقی مانده نیز در مخزن کوچکی در شاسی برجک در قسمت جلوی موتور و زیر برجک قرار دارد ، نگهداری می شود. این مخزن نیز کاملا ایزوله است و هیچ ارتباط مستقیمی با بخش برجک ندارد. در صورت لزوم می توان با باز کردن دریچه آن ، مهمات موجود در آنرا به مخزن های پشت برجک انتقال داد. اما مرکاوا مارک 4 نیز در این بین دارای مکانیسم استورج بسیار مطمئن و کارآمدی می باشد. همانطور که می بینید ، رولور استورج مهمات و مخزن یدکی مهمات تانک در یک راستا قرار دارند که سبب می شود ، لود رولور استورج مهمات به سادگی انجام شود. ضمن اینکه خود این رولور نیز کاملا ایزوله از محوطه داخل برجک می باشد و استوانه های حمل کننده مهمات آن نیز به وسیله ترکیبات کامپوزیتی کاملا حفاظت زرهی می شوند. همانطور که می بینید ، تانک های فاقد اتولودر مکانیسم های حفاظتی بسیار خوبی برای مهمات خود در اختیار دارند و از نظر حفاظت مهمات از تانک های مجهز به اتولودر جلوتر هستند. تانک هایی که از اتولودر استفاده می کنند نیز تقریبا مشابه چنین سیستمی عمل می کنند. از آنجایی که تانک های غربی مجهز به اتولودر تقریبا مشابه هم هستند ، به همین خاطر تنها به بررسی تانک لکلرک می پردازیم. لکلرک در مجموع 40 گلوله را با خود حمل می کند که از این میزان مهمات ، تعداد 22 عدد از آنها در اتولودر در پشت برجک نگهداری می شود و مابقی 18 گلوله دیگر نیز در قسمت جلوی شاسی در محفظه ای ایزوله از برجک و کاملا حفاظت زرهی شده نگهداری می شود. زمانی که مهمات اتولودر به پایان رسید ، فرمانده و گانر تانک با کمک هم برجک را به زاویه 180 درجه بر می گردانند و سپس درب دریچه مخزن مهمات یدک در قسمت جلوی شاسی را باز می کنند. در این زمان این دو نفر به کمک هم مهمات را از محفظه خارج کرده و در اتولودر قرار می دهند. اتولودر لکلرک مستقیما توسط گانر تانک کنترل می شود و از آنجایی که ساختاری ساده تر از اتولودرهای روسی دارد ، به همین سبب سریعتر لود می شود. هر یک از کاست ها و تیوب های اتولودر به یک میکروپروسسور مجهز شده اند که نوع مهمات حمل شده را نشان می دهد. به همین دلیل سرعت لود و اطلاعات مربوط به مهمات فوق العاده آسان و ساده در دسترس قرار می گیرد. ویژگی برتر تانک لکلرک و سایر تانک های غربی مجهز به اتولودر اینجاست که می توان آنرا از دریچه ای که در پشت برجک تانک قرار گرفته است نیز لود کرد. یعنی نیازی به خروج خدمه از تانک نیست و حتما لازم نیست مثل تانک های روسی ، مهمات تانک را دست به دست کرد و آنرا به داخل تانک منتقل کرد و در آنها در داخل اتولودر قرار داد ، بلکه این کار را از بیرون تانک نیز می توان انجام داد. تانک های تایپ 90 ژاپنی و کی 2 کره جنوبی نیز به همین صورت اتولودر خود را لود می کنند. اما تانک های روسی. همانطور که گفتیم تانک های روسی از یک اتولودر از نوع کاروسل و یا همان چرخ فلکی استفاده می کنند. این چرخ فلک در کف برجک قرار گرفته است. اتولودر تانک های روسی به طور متوسط می تواند 22 گلوله را با خود حمل کند. به دلیل محدودیت هایی که اندازه بزرگ مهمات جدید روسی و فضای کم داخل برجک تانک ایجاد کرده بود ، مهمات تانک ها به صورت دو بخشی طراحی شد. یعنی پرتابه و شارژ پروپلنت به صورت مجزا از یکدیگر طراحی شد. اتولودر تانک نیز دارای دو چرخ فلک موازی هم بود که در قسمت پایین سرجنگی و پرتابه قرار می گیرد و در چرخ فلک بالایی نیز شارژ پروپلنت قرار می گیرد. در تی 72 هر دو چرخ فلک محموله های خود را به صورت افقی نگاه می داشتند که سبب کاهش سرعت لود توپ می شد. در تی 80 این مشکل تا حدودی مرتفع شد. چرخ فلک بالایی به صورت عمودی طراحی شد و سبب شد که سرعت لود آن حدود 1.5 ثانیه افزایش یابد. پیش از آغاز نبرد ، اتولودر تانک های روسی می بایست لود شود. به این صورت که گلوله های مختلف بسته به نیاز در داخل کاست ها و تیوب های اتولودر قرار می گیرند و شخص گانر می بایست نوع مهمات قابل حمل را مشخص کند. یعنی زمانی که یک گلوله انفجاری را در داخل تیوب اتولودر قرار داد ، می بایست نشانگر آن تیوب را بر روی گزینه انفجاری علامت گذاری کند. این کار در تانک های روسی و شرقی به همین صورت مکانیکی انجام می شود ، در حالیکه در تانک های غربی مثل لکلرک هر تیوب به وسیله میکروپروسسور مخصوص به خود ، نوع مهمات حمل شده توسط خود را به کامپیوتر مرکزی تانک گزارش می دهد. در مجموع 22 گلوله در اتولودر نگهداری می شود و 5 گلوله نیز در داخل سبد های جلوی گانر و مابقی نیز در سبد های پایین برجک نگهداری می شود. به دلیل فضای کوچک شاسی تانک های روسی ، امکان تعبیه مهمات در محفظه های ایزوله وجود ندارد و مهمات زاپاس در سبد های مخصوصی که حفاظت زرهی چندانی هم ندارند ، در داخل همان برجک نگهداری می شود و زمانی که مهمات اتولودر به پایان رسید ، خدمه تانک مهمات زاپاس را از این سبد ها برداشته و در داخل اتولودر قرار می دهند. این سبدها هرچند که مقداری در داخل شاسی تانک فرو رفته اند ، اما باز هم به طور کامل در داخل شاسی قرار نگرفته اند و بخشی از آنها در محوطه برجک تانک قرار میگیرد. یعنی مهمات یدکی تانک های شرقی در محفظه های جداگانه به صورت ایزوله از برجک نگهداری نمی شود. ضعف دیگر اتولودر تی 72 مستقل بودن آن از حرکت برجک است. یعنی اگر برجک تانک در زاویه 355 درجه قرار می گرفت ، در این حالت چرخ فلک اتولودر نیز می بایست 355 درجه بچرخد تا خود را به توپ برساند و تا بازوی اتولودر بتواند گلوله را در داخل توپ لود کند. در چنین وضعیتی زمان لازم برای لود توپ به 15 ثانیه می رسید و ریتم آتش واقعی و عملی تانک در این وضعیت تنها 3 گلوله در دقیقه بود. هرچند در نسل جدید تی 90 های روسی چرخ فلک به وسیله لایه های سه گانه زرهی زرهپوش شده است ، اما مابقی مهمات فاقد حفاظت زرهی مناسب هستند و همچنین خود این لایه های زرهی نیز حفاظت صد در صد و کاملی نیز برای مهمات فراهم نمی آورد. چرا که نزدیک به 90 درجه از قسمت پشت آن فاقد زره است. چرا که بازوی الکتریکی اتولودر از این قسمت مهمات را بر می دارد و در داخل توپ قرار می دهد. پس همانطور که می بینید ، تانک های شرقی به نسبت تانک های غربی دارای حفاظت زرهی ضعیفتری برای مهمات خود هستند. اتولودر چرخ فلکی تی 72 در کف برجک بازوی اتولودر گلوله را از چرخ فلک برداشته و در داخل توپ قرار می دهد شمای کلی اتولودرهای کاروسل در تانک های شرقی طرح اتولودرهای زنجیری تانک های غربی اتولودر تانک های غربی به صورت زنجیری است اتولودر تی 90 اتولودر تی 64 و تی 80 اتولودر تی 72 مراحل لود توپ در اتولودر تی 80 کاست اتولودر که گلوله در آن قرار می گیرد اتولودر تی 90 به محل ذخیره سازی مهمات توجه کنید اتولودر بی ام پی 3 تیوب و کاست اتولودر در تانک های تی 72 و تی 90 تیوب های چرخ فلک اتولودر لکلرک که از نوع زنجیری است. محل ذخیره مهمات یدکی در جلوی شاسی تانک لکلرک. همانطور که می بینید این تصویر پس از برداشته شدن برجک تانک گرفته شده است. مهمات یدکی کاملا مجزا از داخل برجک نگهداری می شوند. اتولودر تی 80 به ضعف امنیت مهمات این تانک در برابر لکلرک توجه کنید این تصویر یکی از برتری های تانک های غربی نسبت به تانک های روسی را نشان می دهد این دریچه لود اتولودر از خارج تانک است. تانک های غربی عمدتا مجهز به این سیستم هستند. در حالیکه تانک های روسی فاقد این سیستم هستند. این دریچه در پشت برجک تانک قرار گرفته است و مهمات را از بیرون تانک در داخل اتولودر تانک بارگذاری می کند. مثل تانک های روسی نیازی نیست که حتما پرسنل تانک بر روی دریچه های برجک بایستند و مهمات را دست به دست کرده و به داخل برجک منتقل کنند. چرا که از طریق این دریچه به راحتی مهمات را به داخل اتولودر و پس از آن به داخل برجک انتقال می دهند. طرحی گرافیکی از تی 80 به ضعف مساله امنیت مهمات تانک توجه کنید مهمات یدکی در پشت و داخل برجک در داخل سبدهای معمولی و غیر زرهی نگهداری می شوند.