برترین های انجمن

  1. seyedmohammad

    seyedmohammad

    Scientific Pal


    • امتیاز

      49

    • تعداد محتوا

      1,290


  2. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      39

    • تعداد محتوا

      1,110


  3. Crash

    Crash

    Army


    • امتیاز

      35

    • تعداد محتوا

      1,055


  4. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      8,885



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on شنبه, 29 آبان 1400 در پست ها

  1. 11 پسندیده شده
    دوک های آهنین در نجف در 22 آوریل 2004، گردان دوم نیروهای ویژه از هنگ 37 ام زرهی ، تیپ یکم ، از لشکریکم زرهی ملقب به دوک های آهنین برای انجام ماموریت وارد شهر مقدس نجف شدند. عناصر متخاصم رودروی نیروهای آمریکایی در این شهر، شبه نظامیان مقتدی صدر بشمار می آمدند که شهرهای نجف و کوفه در کنترل آنها قرار گرفته بود. ماموریت این گردان به نظر ساده می رسید که شامل نابودی شبه نظامیان و برقراری نظم در نجف و کوفه ، انتقال قدرت به دولت قانونی عراق و انتقال مسئولیت های امنیتی به نیروهای امنیتی عراق بود. هنگامی که جنگ در 4 ژوئن 2004 متوقف شد. گردان دوک های آهنین به مدت 5 هفته بدون توقف در شرایط رزمی قرار داشت و اراده دشمن را برای جنگ شکسته بودند. بیش از 600 شبه نظامی کشته شدند و تعداد بیشماری دیگر از آنها زخمی شدند، انواع سلاح های نیروهای شبه نظامی توقیف و یا نابود شد، انبار مهمات شبه نظامیان در قبرستان مقدس و مسجد سهله کشف و توقیف شد. دو دستیار برتر مقتدی صدر نیز در شهر نجف بازداشت شدند. برای دوکهای اهنین حرکت به سمت نجف از از 28 مه 2003 آغاز شد. دوکهای آهنین به هنگ دوم سواره نظام زرهی ملقب به " اژدهایان " متصل شده بودند. دوکها در این پیوست یک گروه سواره نظام سبک و یک گروهان تانک جداگانه را نیز پذیرفتند. در 10 ماه آینده ، دوكها مأموریتهای رزمی و مأموریتهای صلح را انجام می دادند همچنین آنها 500 نفر را برای پلیس عراق و یك گردان را برای واحد دفاع غیر نظامی در جنوب بغداد استخدام و آموزش می دادند. بین 4 آوریل و 10 آوریل 2004 ، دوک ها در شهرک صدر بغداد ، تحت کنترل تاکتیکی تیپ یکم تیم رزمی، لشکر یکم سواره نظام جنگیدند و به دنبال آن در شهرهای کوت در 10 آوریل و شهر دیوانیه در 17 آوریل به مبارزه پرداختند. این اقدامات به طور کامل دوک های اهنین را برای یکی از شدیدترین نبردهای شهری که از زمان تهاجم زمینی به عراق در سال 2003 بی سابقه بود آماده کرد. نبردها در نجف در 28 آوریل 2004 آغاز شد. پتانسیل رزمی نیروهای ویژه دوک های آهنین در این جنگ شامل: دو گروهان تانک AIM M1A1 با نام های Aggressor و Crusader، دو دسته پیاده نظام سواره سبک با نام های APACHE و IRON، یک آتشبار هویتزرهای پالادین به نام Assassin با رادار مکان یاب محل آتش، یک گروهان پلیس نظامی با نام های Warbear، یک دسته پلیس نظامی با نام های Renegade، یک گروهان مهندسی سبک، یک تیم عملیات روانی، دو تیم امور عمرانی، دو دسته جنگ الکترونیکی و مرکز فرماندهی بود. گروه ویژه نیروهای خود را به چهار تیم مانور سازماندهی کرده اند. نیروها در فضای جنگ در سه پایگاه عملیات خط مقدم (FOB) قرار داشتند و تقریباً 40 کیلومتر از هم فاصله داشتند. پایگاه عملیات خط مقدم ستاد مرکز فرماندی دوکها در خارج شهر و یک منطقه بیابانی قرار داشت. پایگاه عملیات خط مقدم یک تیم تانک و آتشبار پالادین در یک هتل در حومه شمالی نجف قرار داشتند. پایگاه عملیات خط مقدم بقیه واحدها در قلب نجف مستقر شده بود. همچنین گروه ویژه نیز با تیم های تسلیحاتی عملیات دیده بانی هوایی متشکل از : گان شیپ AC-130، جنگنده F-16 وهواپیماهای بدون سرنشین ادغام شدند دشمن از شبه نظامیان آموزش دیده و آموزش ندیده تشکیل شده بود. اعضای شبه نظامی آموزش دیده در چهار گروهان سازمان یافته قرار داشتند . دو گروهان به عنوان گروهان های دفاعی و کنترل زمین های اصلی اطراف حرم امام علی (ع) و مسجد کوفه مستقر شدند. در حالی که دو گروهان به عنوان گروهان های حمله در سراسر کوفه و نجف مستقر شدند. شبه نظامیان آموزش ندیده در خیابان ها پرسه می زنند و "حملات فرصت طلبانه" را بر ضد گشت های ائتلاف انجام میدادند. علاوه بر این در سراسر شهر ستوانهای نظامی صدر در گروههای امنیتی شخصی حضور داشتند و تقریباً از هر مسجد و مدرسه به عنوان ابنار مهمات یا محل شلیک خمپاره استفاده می شد. باز هم، شرح ماموریت ساده به نظر می رسد. اما، گروه ویژه روزانه به چالش کشیده می شد و باید آنها بین اعمال نیرو و پیچیدگی های میدان نبرد شهری توازن برقرار می کردند. اولین و مهمترین چالش برای نیروهای امریکایی وارد نکردن خسارات به اماکن متبرکه و مهم در نجف بود. از جمله حرم امام علی (ع) که نمادی مهم برای تمام شیعیان در سراسر جهان بود و مسجد کوفه که از نظر مذهبی بعد از حرم امام علی (ع) در جایگاه بعدی قرار داشت. همچین محل محل اقامت آیت الله سیستانی یکی از تأثیرگذارترین و با نفوذترین افراد در عراق در نجف قرار داشت. در شمال حرم امام علی (ع)، بزرگترین محل دفن شیعیان در جهان قرار دارد. این منطقه مملو از شبه نظامیان بود و به عنوان انبار مخفی مهمات مورد استفاده قرار می گرفت. بعداً گروه ویژه یاد گرفت ، یک مکان حساس نیاز به آتش دقیق داشت. در ادامه این مقاله به اشتراک آموزه ها و روش های به دست آمده در طول جنگ در نجف / کوفه اشاره خواهد شد. همچنین این مقاله شدت، سرعت و محدودیت ها برای به کارگیری نیروهای زرهی در زمین های شهری را نشان میدهد. شبه نظامیان مقتدی صدر در شهر نجف سرعت و تهاجم پیچیدگی های میدان جنگ را درک کنید در مورد نجف و کوفه ، در نظر گرفتن واکنش های سیاسی ناشی از آسیب رساندن به اماکن متبرکه و ایجاد خسارت غیر ضروری در کل برنامه ریزی ها و اجرای آتش در نظر گرفته شد. سربازان به خوبی از تأثیرات ناگهانی صدمه زدن به گنبد طلایی حرم ها و مسجدها یا یک بلوک شهری آگاه بودند. در اصل این حوادث میتوانست، هدف عملیات را به شکست به کشاند. از ابتدا، این محدودیت ها به یک چالش برای فرماندهی تبدیل شدند. از همین رو سربازان براي از بين بردن تهدیدات، سيستم هاي تسليحاتي مناسبي را با اثرات آسیب کم یا بدون هیچ آسیبی به اماکن مقدس و اطراف آن انتخاب كردند. سربازان ونیروهای شرکت کننده در عملیات، اماکن مقدس را در طی فرایند تصمیم گیری نظامی شناسایی کرده و شناختند. آنها با استفاده از حملات دقیق، حملات کشنده یا دور زدن اماکن مقدس عملیات را پیش می بردند. نیروهای آمریکایی در نزدیکی حرم امام علی (ع) برنامه داشته باشید در این میدان نبرد پیچیده ، سرعت ممکن است مهمترین عاملی باشد که فرماندهان وسربازان هنگام تدوین برنامه عملیاتی در نظر می گیرند. اما نباید در این مورد زیاده روی کرد. با پیشرفت عملیات و فشار به نیروها، تجهیزات از دست میروند، سربازان زخمی شده در عملیات از دست خواهند رفت و انرژی نیروها روز به روز در جنگ تحلیل خواهد رفت. حالت نهایی را باید در نظر گرفته شود و برنامه ای متناسب آن شکل بگیرد. در نجف نیروهای ویژه در 3 مورد تمرکز کرده و حملات مداوم را در این موارد ادامه دادند. اولین قدم تمرکز بر شبه نظامیان بود دراین بخش فشارها را باید حفظ کرد، انعطاف پذیر بود و غیرقابل پیش بینی باقی ماند. قدم دوم تمرکز بر روی رهبران است. آنها باید هدف قرار داده شوند یعنی کشته یا دستگیر شوند. برای این کار باید زمان مناسب برای حمله را انتخاب شود. مثلا زمانی که دشمن به رهبران خود به شکل عمومی نیاز دارد. گروه ویژه در روزهای جمعه و زمان نماز جمعه حملات خرابکاری انجام میداد تا حرکت نیروی های صدر بین نجف و کوفه را مختل کند. در دو مورد ، صدر مجبور شد دومین مسئول خود را برای سخنرانی در نماز جمعه به کوفه بفرستد و در یک مورد، گروه ویژه دستیار شخصی مقتدی صدر را دستگیر کرد. واقعیت این بود که گروه ویژه حرکت دشمن را مختل میکرد. به عنوان مثال حدود دو هفته از آغاز درگیری ها، گروه ویژه شروع به هدف قرار دادن فرماندهان برتر شبه نظامیان کرد. وضعیت نهایی نیروهای امریکایی تسخیر شهر بود، اما در طی این روند، متوجه شدند که مستقیماً بر توانایی دشمن برای تحریک، برقراری ارتباط و حفظ ابتکار عمل تأثیر گذاشته می شود، این امر به نیروهای عملیاتی امکان مانور در سراسر منطقه فعالیت را می دهد. در قدم سوم تمرکز بر روی انبارهای تسلیحاتی شبه نظامیان گذاشته شد. نیروهای ویژه به طور مشخص خطوط تأمین و انبار مهمات دشمن را هدف قرار می دادند. در واقع ، این سه مرحله باعث ایجاد درگیری ها در جهات چندگانه شد و شبه نظامیان را مجبور به انتخاب اولویت ها کرد. با مجبور کردن دشمن به انتخاب، ابتکار عمل به دست نیروهای آمریکایی افتاد و دشمن مجبور شد تا برای محافظت از اهداف با ارزش نیروهای خود را تلفیق کند. همین حرکت دشمن باعث شد گروه ویژه برای از بین بردن شبه نظامیان متمرکز شوند. توجه به سربازان و تجهیزات برای سنجش میزان کارآیی سربازان میتوان به فرماندهان دسته و گروهبانان دسته تکیه کرد. در طول نبردهای طولانی شهری توجه به جزئیات میدان نبرد نباید از دست برود. نیروهای نظامی آمریکایی در نجف یک دوره 12 ساعته برای استراحت و بازسازی در اختیار داشتند. یک جدول زمان بندی به دسته ها/نیروها اجازه داد تا عملیات تهاجمی در سطح دسته و همچنین عملیات گروه ویژه را اجرا کنند. کشیش ها و جوخه پزشکی واحدهای نیروهای ویژه، منابع عالی برای تأثیر بر روی عملیات مستمر بر سربازان هستند. دفتر تعمیر و نگهداری و همچنین تکنسین تعمیر و نگهداری گردان در برطرف کردن نیازهای قطعات یدکی ، کیت های مورد نیاز و چرخه تعمیرات مهم هستند. در طول نبرد نجف واحدهای تانکها و دارایی های گروه ویژه، پشتیانی فنی فوق العاده ای دریافت میکردند. درگیری دقیق، آتش کشنده و شکل دادن به میدان نبرد تانک اصلی میدان نبرد M1A1، دقیق ترین سیستم تسلیحاتی نیروی ویژه مسلسل M240 که به شکل هم محور بر روی تانک های ابرامز نصب شده است بسیار دقیق است. تانک ها با مسلسل هم محور میتوانند با ارپی جی زن های دشمن درگیر شوند و با دقت بالا و تخریب پایین در زمین های شهری با اهداف دشمن درگیر شوند. همچنین این تانک مجهز به دقیق ترین و کشنده ترین سلاح یعنی توپ اصلی 120 میلیمتری است. فرماندهان تانک در همان اوایل فهمیدند که شلیک یک گلوله ضد تانک چند منظوره (MPAT) ، یک گلوله ضد تانک شدید النفجار (HEAT) یا یک گلوله ضد موانع (OR) ، بلافاصله آتش دشمن در موانع دفاعی متراکم را به دلیل تأثیرات روانی فوق العاده خاموش میکنند. یک تانک می تواند مهمات خود را به سمت پنجره ها شلیک کنند. در این حالت فقط به یک اتاق آسیب می رساند اما میتواند دشمنان را از بین برده و آسیب جانبی را به حداقل برساند. مهمات توپ اصلی تانک ها میتواند با تجریب دیوار مسیرهای حرکتی جدید برای ورود نیروهای پیاده نظام پیشرو ایجاد کند. مهمات MPAT بر ضد نیروهای پیاده نظام دشمن که در خیابان ها قرار دارند بسیار موثر است. همچنین این نوع مهمات در کنار مهمات OR برای از بین بردن سریع موانع در محیط های شهری بسیار اثر گذار هستند. تیم عملیاتی پس از تجربه اثرات گلوله های کالیبر 0.50 سوراخ کننده زره (API) در زمین های نزدیک شهری، بر سلاح اصلی تانک ( توپ 120م.م) تکیه کردند. گلوله های کالیبر 0.50 سوراخ کننده زره (API)ویرانگر و دقیق هستند اما باعث ایجاد قابل توجهی خسارت جانبی میشوند. به عنوان نمونه در یک رویداد ارپی جی زن نیروهای شبه نظامی در پشت یک مانع آلاسکا مخفی شده بود. موانع الاسکا سازه های بتونی با میلگرد تقویت شده و 12 فوت ارتفاع هستند. خدمه تانک به جای استفاده از توپ اصلی از مهمات کالیبر 0.50 سوراخ کننده زره را به سمت مانع الاسکا شلیک کردند که منجر به کشته شدن ارپی جی زن شد. اما مهمات 0.50 سوراخ کننده زره اثرات جانبی مخربی بر جای می گذارند به عنوان مثال این گلوله ها بدون کاهش سرعت از دیوار چهار تا پنج ساختمان عبور می کنند و اثار تخریبی بر روی سازه های بتونی خواهند داشت. این نوع گلوله ها همچنین مواد قابل اشتعال مانند درختان خرما را شعله ور می کند. علاوه بر مسلسل های نصب شده بر روی برجک تانک، لودر و فرمانده تانک میتوانند با اسلحه های تهاجمی M4 خود از بالای برجک به اهدافی که به تانک نزدیک میشوند تیراندازی کنند. خدمه تانک های آمریکایی چندین بار توانستند با اسلحه های تهاجمی M4 خود شبه نظامیان که از کوچه های مجاور به تانک نزدیک می شدند را سرکوب کنند. تانک ابرامز نیروهای آمریکایی در خیابان های شهر نجف استفاده خدمه تانک های از اسلحه تهاجمی M4 برای درگیری های نزدیک نقش حیاتی تک تیراندازها در جنگ های شهری گردان های تانک فاقد تک تیرانداز هستند. بنابراین در طی نیرد در نجف تک تیراندازهای دوربرد و یا تک تیراندازهای آموزش دیده را از یک گروه سواره نظام سبک ملحق شدند. در شهرهای نجف و کوفه نیروهای امریکایی نمی تواستند به شکل مستقل تک تیراندازها را مستقر کنند. برای استقرار انها ابتدا منطقه وساختمان محل استقرار تک تیراندازها باید پاکسازی شود. همچنین نیروهای پشتیبانی برای خروج تیم تک تیراندازها در دسترس باشد. مدت حضور در محل استقرار و اهداف مشخص برای هر تیم تک تیر انداز به شکل جداگانه و اختصاصی به آنها گفته شود. تک تیراندازها در از بین بردن آرپی جی زن های که در امتداد دیوارهای مسجد یا مناره ها مستقر بودند بسیار موثر بود. تک تیرانداز نیروهای امریکایی در شهر نجف استفاده از هر سیستم رزمی در دسترس در طول جنگ پنج هفته ای دوک ها در شهر نجف و کوفه، گروه های ویژه از گان شیپ AC-130 ، بالگردهای Kiowa Warriors OH-58D مسلح به موشک های هدایت شونده Hellfire و مهمات توپخانه ای 155 میلیمتری و 120 میلیمتری با فیوز های مجاورتی و تاخیری نیز استفاده کردند. هر یک از این تسلیحات هدف خاصی را در برنامه داشتند. نقش AC-130 ها برای سنگرها، ار پی جی زنها در نخلستان ها و فعالیت های مهندسی دشمن بسیار کشنده بود. بعد از چند بار استفاده از AC-130 ، دشمن تصمیم گرفت که تازمانی که این صدای گان شیپ در بالاسرشان در حال گشت زنی شنیده میشود از مخفی گاه های خود بیرون نیایند. در نتیجه نیروهای امریکایی از این مزیت استفاده کردند تا دشمن را به داخل مخفی گاه های خود برگردانند تا نیروهای زمینی اجازه مانور نزدیک بیشتری داشته باشند. در روش دیگر استفاده از AC-130 ، نیروهای آمریکایی آن را دور از نقطه درگیری آماده نگه میداشتند. در حالی که یک پهپاد در حال رصد موقعیت بود بعد از شناسایی دشمن توسط پهپاد، AC-130 به محل فراخوانده می شد تا دشمن را سرکوب کند. بالگردهای Kiowa Warrior یک سکوی تسلیحاتی خارق العاده است. هنگام مسلح شدن به موشک های هدایت شونده Hellfire به فرماندهان اجازه میدهد تا با اهداف سخت درگیر شوند. علاوه بر این، پهپاد های مسلح هنگامی که دشمن در اطراف مناطق شهری در حال جا به جایی می باشد گزینه مناسبی است. در طی یکی از آخرین نبردهای گروه ویژه، یک وانت مجهز به خمپاره انداز 82 میلی متر در حال اجرای اتش به سمت نیروهای آمریکایی توسط پهپاد شناسایی شد. پهپاد هدف را تعقیب کرد و در شرایط مناسب خمپاره انداز و وانت را در یک فرصت مناسب، بدون هیچ خسارت جانبی نابود کرد. بالگرد Kiowa در عراق آتش هویتزرهای خودکششی پالادین M109A6 برای نیروهای امریکایی حیاتی بود. نیروهای امریکایی انواع مهمات را بر علیه شبه نظامیان استفاده کردند. با ادامه روند درگیری ها دشمن روشهای خاص خود را برای درامان ماندن در برابر گلوله های شدید النفجار سنتی پیدا کرد. دشمن در داخل ساختمان ها یا در امتداد سقف اهداف حساس و متبرکه باقی می ماندند. دشمنان در پشت بام ساختمان ها و موقعیت خمپاره اندازهای دشمن در نزدیکی ساختمان های با مهمات توپخانه ای مجهز به فیوز مجاورتی ازبین میرفت. در یک مورد شبه نظامیان مسلح در طبقه دوم یک ساختمان در یک طرف رودخانه مانع پیشروی نیروهای امریکایی می شدند. شش گلوله توپخانه ای مجهز به فیوز تاخیری به موضع دشمن شلیک شد که باعث نابودی آنها و ادامه پیشروی نیروهای آمریکایی را به دنبال داشت. در ابتدا درگیریها نیروهای امریکایی از ترکیب بالگردهای Kiowa OH-58D مجهز به نشانه گذاری لیزری به همراه مهمات توپخانه ای M712 Copperhead هدایت لیزری برای تخریب سنگرهای در خیابان های باریک و نخلستان ها استفاده کردند. در این روش با تمرین بیشتر نیروها، به فرماندهان اجازه می دهد تا ازادی حرکت بیشتری خصوصا در محورهای جانبی داشته باشند. گروه ویژه همچنین فرصتی برای استخدام یک نیروی ضد تروریستی عراقی پیدا کرد که عملکرد آنها بسیار چشمگیر بود. فعالیت های اطلاعاتی دشمن انها را متقاعد کرده که نیروهای ائتلاف وارد مساجد نخواهد شد. نیروهای ائتلاف هم وارد مسجد نشدند بلکه نیروهای ضد تروریسم عراقی وارد عملیات پاکسازی مساجد شدند. در یکی از عملیات ها در مساجد 5 سرباز تنگفدار دشمن کشته و تسلیحاتی مانند AK47 ، ارپی جی و خمپاره نداز کشف و ضبط شد. تأثیر آتش غیر کشنده برای هرگونه نبرد جدایی ناپذیر است. گروه ویژه در نجف و کوفه به خوبی برای این امر مجهز شده بود. یک تیم روانشناختی تاکتیکی (TPT) ، دو تیم امور مدنی (CA) ، دو تیم سگ های مهاجم/ بمب یاب ، مهندسان و چندین منبع رسانه ای مجهز شده بود. تیم های TPT و CA قبل از وقوع فجایع در مرحله عملیات به نام "فاز کاهشی" به محل های شهری برای ارزیابی احساسات عمومی و جمع آوری اطلاعات در مورد آسیب های جانبی ارسال می شدند. تیم سگ های مهاجم/ بمب یاب در هر عملیاتی مانند شناسایی انبارهای تسلیحاتی مخفی، شناسایی موقعیت های شلیک خمپاره انداز، مورد استفاده قرار گرفتند. مهندسین نیز در زمینه حفاظت از پایگاه های عملیات خط مقدم، ایستگاه های پلیس عراق و دیگر اهداف بسیار حساس وارد عمل میشدند. نیروهای ویژه همچنین از مهندسین برای بازیابی موانع جرسی استفاده شده توسط دشمن در کنار خندق ها استفاده می کردند همجنین انها خندق های کنده شده توسط دشمن و خطوط درگیری را پر می کردند. از آنجا که رسانه ها جامعه بین المللی را هدف قرار می دهند و رده های بالاتر از فرماندهی را خوشحال نگه میدارند باید با آنها هممانند عضوی از یک خانواده رفتار شود. اطلاعات ارائه شده قبل و بلافاصله پس از عملیات توسط رسانه ها تعیین می کرد که داستان یک عملیات چقدر موفقیت آمیز بوده است. به طور معمول ، فرمانده نیروی وِیژه به طور خلاصه عملیات، تصویر کلی عملیات و اهداف پیش رو را برای رسانه ها ، شرح میدهد. خبرنگارن سوار بر یک خودرو نظامی (M1114 یا M113) توسط یک گروهان همراهی میشود. پس از پایان یافتن درگیری، مصاحبه ای برای توضیحات بیشتر مانند خلاصه ای از اتفاقات رخ داده و شرح ماجرا انجام میشود. در برخی موارد فرماندهان در طول درگیریها باید در میدان نبرد حضور یابد برای اطمینان از اینکه مطبوعات پیش فرض های خودشان را منتقل نکنند. در همه موارد، برخورد با احترام بامطبوعات باید با عزت و احترام باشد. فرماندهی جنگ عنصر فرماندهی وارد میدان می شود! در مناطق شهری ، فرماندهان دریافتند که برای تجسم میادین نبرد شهری ، باید کاملاً در وسط درگیریها باشند. فرمانده می تواند با قرار گرفتن در مرکز تصمیم گیری، شدت و سرعت پیشروی ها را بسنجند. این امر پیامدهایی دارد و فرماندهان برای آشنایی با این روش به مدتی زمان نیاز دارند. در نجف این روش با موفقیت به کار گرفته شد. بدون ارتباطات هرگز! تمام فرماندهان باید در مناطق شهری حضور داشته باشند –حتی فرماندهان گردانهای زرهی- در حالی که روی زمین قرار دارید بدون داشتن ارتباطات گرفتار می شوید و فوراً درک موقعیتی و اطلاعات ارسال شده در شبکه فرماندهی و فرماندهان دسته را از دست می دهید . قانون اول) شبکه فرماندهی، شبکه فرماندهی است! وظیفه اصلی شبکه فرماندهی تسهیل گفتگوی بین فرماندهان است. مرکز عملیات تاکتیکی (TOC) به‌روزرسانی‌های اطلاعاتی لازم را رصد می‌کند و موارد لازم را ارسال می‌کند یا ورود عوامل ضرب کننده رزمی (combat multipliers) را اعلام می‌کند. افسر اجرایی گردان، افسر آموزش گردان و فرمانده گردان برای ادامه گفتگو در مورد جنگ نیاید از شبکه فرماندهی استفاده کنند. قانون دوم) در طول درگیری ها، مشاهده و حضور فیزیکی فرمانده در میدان نبرد به پایداری نیروها کمک می کند. این مورد به اندازه ای که ممکن است تصور شود واضح نیست - بر اساس تجربه کسب شده در نبردهای نجف، این یک مهارت است که باید تجربه شود. نقش یک فرمانده که در طول مبارزات حضور و فرماندهی را انجام میدهد بسیار سخت تر آن چیزی است که در طول اجرای شبیه سازی یا آموزش در مراکز آموزشی رزمی نشان داده میشود. فرماندهان باید از نظر ذهنی قبل از مبارزه آماده باشند تجسم کنند که کجا می‌خواهند بر روی میدان نبرد تأثیر بگذارند، سپس در صورت تغییر آتش دشمن، آتش خودی را تنظیم کنند. اعتماد به نفس و رفتار هرگز به فرماندهان یا سربازان خود شک نکنید. به تجهیزات و توانایی کل تیم رزمی برای حفظ سیستم های رزمی در جنگ اطمینان داشته باشید. با هدف تمرین کنید و با پایبندی به آنچه کار می کند موفق شوید. قرمانده ای که در میدان نبرد مدیریت خرد (Micromanagement) می کند باعث ایجاد نتایج فاجعه باری خواهد شد. به فرماندهان زیردست اجازه دهید نقشه خود را در ارتباط با فکر فرماندهان بالاتر توسعه و اجرا کنند. توانایی های زیردستان خود را بشناسید این چیزی است که با گذشت زمان توسعه می یابد. فرماندهان در حال حاضر یک راه حل 80 درصدی در مورد چگونگی واکنش فرماندهان زیردستان در شرایط استرس زا دارند. میدان نبرد نشان می دهد که آنها چگونه به موفقیت یا از دست دادن یک سرباز واکنش نشان می دهند. این دانش را یاد بگیرید و در مبارزات به کار ببرید. یک فرمانده تهاجمی ممکن است زمانی که موفقیت در بخش او به سرعت به دست می‌آید بیش از حد جلو بزند و کل میدان نبرد را نمی‌بیند. یک فرمانده حتی ممکن است در صورت از دست دادن یک سرباز یا وسیله نقلیه مردد شود واز پیش روی دست بکشد، بدون اینکه تاثیر این تاخیر بر واحدهای مجاور را درک کند. بیشتر این مسائل باید در تمرینات و رزمایش ها تسلیحات ترکیبی گروه ویزه بررسی شود. اما فرمانده گروه ویژه در نهایت تصمیمات خود را بر اساس درک نزدیک از توانایی ها و محدودیت های زیردستان خود اتخاذ خواهد کرد. سه درس مهم از جنگ نجف که در نبردهای آینده قابل اجرا خواهد بود. فرماندهان و افسران ابتدا باید با در نظر گرفتن یک جدول زمانی واقع بینانه برای دستیابی به وضعیت نهایی، یک برنامه مبارزاتی تهیه کنند، سپس سرعت یا پیشروی مورد نیاز برای حفظ نبرد را تجسم کنند. باید به پتانسیل رزمی توجه شود، که به شکلی عمدی به کار گرفته شود. سیستم های رزمی ارتش ایالات متحده بی همتا هستند. هر سیستم دقت را اعمال می کند و زمانی که به درستی با کمی ابتکار به کار گرفته شود، مرگبار می شود. در نهایت، فرماندهان جنگی همه چیز را با هم ترکیب می کنند. از نظر فنی و تاکتیکی فرماندهان و سربازان ماهر و متخصص برنده روز هستند، اما آنها خستگی ناپذیر نیستند و اشتباه خواهند کرد. یک فرمانده باید دائماً کارآمدی سربازان و فرماندهان خود را بسنجد، دانشی که از طریق تجربه و اعتماد به دست می‌آید. جنگ در نجف یک ماجرای شدید و خونین بود. نبرد پنج هفته ای دوباره تأیید کرد که سربازان و فرماندهان آمریکایی بهترین ها در جهان هستند، با بهترین تجهیزات و دکترین دقیقاً همین است، دکترین! مهمتر از همه، جنگ نجف ثابت کرد که تجهیزات زرهی همچنان ماندگار است و یک نیروی کشنده در زمین شهری است. منبع: مجله Armor - شماره March- April 2006 نقل با ذکر نام میلیتاری بلامانع است
  2. 4 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - پس از پایان‏‬ موفقیت‌آمیز عملیات ثامن‬ ‏الائمه، در مورخه هفتم مهر سال ۱۳۶۰ پنج تن از فرماندهان رده بالای ارتش و سپاه، جهت تقدیم گزارش این عملیات به محضر امام خمینی (ره) عازم تهران می‌شوند. به این منظور، یک فروند هواپیمای سی ۱۳۰ با چهل نفر سرنشین و ۲۷ مجروح و ۳۲ تن از شهدای عملیات ثامن‬ ‏الائمه از فرودگاه اهواز به مقصد تهران به پرواز در آمد. اما این هواپیما که گفته شد برای ارائه گزارش جنگ به مرکز، از اهواز رهسپار تهران بود، در ۳۰ کیلومتری فرودگاه مهرآباد در جنوب غربی کهریزک دچار سانحه شد و سقوط کرد و آتش گرفت. از میان ۶۷ سرنشین و ۹ نفر خدمه پروازی آن، تنها ۱۹ نفر جان سالم به در بردند. [ویکی پدیا انگلیسی آمار تلفات این سانحه را 80 نفر اعلام نموده که احتمالا شهداء حمل شده در این هواپیما را نیز جزء قربانیان این سانحه محسوب کرده است که مسلما این آمار غلط است] پنج تن از فرماندهان ارشد ایرانی ؛ سرلشکر «ولی‌الله فلاحی» جانشین (کفیل) رییس ستاد مشترک ارتش، «یوسف کلاهدوز» قائم مقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سرهنگ « سید موسی نامجو» وزیر دفاع و نماینده امام در شورای عالی دفاع و فرمانده دانشکده افسری، سرهنگ «جواد فکوری» فرمانده نیروی هوایی و وزیر سابق دفاع و مشاور در ستاد مشترک ارتش و «محمد جهان‌آرا» فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر ، از سرشناس ترین شهدا و جان باختگان این سانحه و این پرواز بودند. کشته‌ شدن این تعداد از فرماندهان عالی‌رتبه ایران چنان پرهزینه بود که گفته شد ستاد فرماندهی جنگ را مدتی دچار خلاء فرمانده و تغییر معادلات جنگ کرد. از جمله گفته شد که به دلیل این ضایعه، عملیات آزاد سازی خرمشهر برای ماه‌ها به تاخیر افتاد. رمزگشائی از سانحه سقوط هرکولس فرماندهان (بخش اول) عکس تزئینی است و ارتباطی با این سانحه ندارد پیام امام خمینی (ره) امام خمینی (ره) به مناسبت وقوع سانحه هوایی و به شهادت رسیدن جمعی از فرماندهان ارتش در پیامی چنین فرمودند: گزارش روزنامه های اطلاعات و جمهوری اسلامی روزنامه اطلاعات روز هشتم مهر ۱۳۶۰ در خبری نوشت: روزنامه جمهوری اسلامی دو روز بعد از حادثه اسامی ۴۱ تن از افرادی که در این حادثه شهید یا مجروح شده بودند را به چاپ رساند. این روزنامه نوشت: شهید محمد جهان آرا ؟؟؟ روزنامه اطلاعات دو روز بعد فهرستی از شهدای احتمالی حادثه سقوط سی- ۱۳۰ منتشر کرد که تعداد زیادی از اسامی آن با فهرست روزنامه جمهوری اسلامی مشترک بود اما نکته قابل توجه در هر دوی این فهرست‌ها این بود که نامی از شهید محمد جهان‌آرا در میان نبود. رادیو و تلویزیون نیز همچون مطبوعات که آن زمان بیشتر اخبارشان متأثر از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بود، اشاره‌ای به نام فرمانده شهید سپاه خرمشهر نکرد. این سکوت خبری ادامه داشت تا حوالی چهلم شهدای سقوط که سپاه پاسداران در بیانیه دعوت به مراسم چهلمین روز شهادت سرنشینان سی ۱۳۰ در مدرسه فیضیه قم در کنار نام ۴ فرمانده شهید ارتش و سپاه به نام شهید محمد جهان‌آرا نیز اشاره کرد. در بیانیه سپاه پاسداران که در روز ۱۸ آبان ماه منتشر شد، آمده بود: صد در صد مشکوک !!! ناخدا «هوشنگ صمدی»، فرمانده تکاوران دریایی مدافع خرمشهر که گفته می شود «قرار بود با این هواپیما به تهران برود» ، علت سقوط آن را «شلیک پدافند خودی» توصیف کرده است: «محمدعلی شریف‌النسب»، از فرماندهان ارتش در دوران جنگ این واقعه را «صد درصد مشکوک» عنوان کرده و گفته بود : نورالدین کیانوری دربارهٔ علل مرگ سرلشکر فکوری، اتفاقی بودن سانحه هوایی را صراحتاً زیر سؤال برد و دست «عوامل دشمن» را در کار دید. ابوالحسن بنی صدر نیز در مصاحبه‌های مختلف سقوط این هواپیما را کار خود حکومت می‌داند و معتقد است هواپیما بی‌دلیل در آسمان منفجر نشده‌است. بابک تقوائی «اشیاء نورانی [بشقاب پرنده] ناشناس» را عامل سانحه هرکولس فرماندهان می داند : ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران در رابطه با سقوط هواپیمای حامل فرماندهان ارشد، در همان روز اعلام حادثه، یعنی ۳۹ سال پیش در بیانیه‌ای اعلام کرد: ولی با وجود گذشت نزدیک به چهار دهه از سقوط هواپیمای سی۱۳۰ ارتش، ابهامات و دلیل واقعی سقوط این هواپیما همچنان نامعلوم است. علت سقوط هواپیمای سران نظامی ایران هرچند درباره دلایل سقوط هواپیمای سی -۱۳۰ ارتش در هفتم مهر ۱۳۶۰ همچنان ابهام وجود دارد و روایت‌های گوناگونی از واقعه بیان شده است اما روایت کمک خلبان این پرواز از دیگر احتمالات بیشتر مورد توجه واقع شده است. محمود خرم‌دل که از حادثه جان سالم به در برده است، چند سال قبل دراین‌باره به ماهنامه صنایع هوایی گفت: فکوری ابتدا به کابین خلبان آمد و با چراغ قوه سعی کرد که مشکل را برطرف کند و بعد برای باز کردن دستی چرخ‌ها رفت. چنین احساس می‌شد که فکوری فهمیده‌است مشکل فراتر از قطع برق است. از آنجا که فرمان هواپیما تریم شده بود هواپیما با سرعتی آهسته و به‌طور افقی به سمت زمین در حرکت بود. به همین دلیل هواپیما در بیابان فرود آمد. از آنجا که یکی از چرخ‌ها قفل نشده بود، هواپیما به یک سمت خم شده و روی زمین کشیده شد. کمک خلبان با باز کردن پنجره از هواپیما خارج شد و لحظاتی بعد هواپیما با ۸۰۰۰ پوند سوخت منفجر گردید. ۴۵ دقیقه بعد یک بالگرد برای کمک به بازماندگان حادثه به محل آمد. سرهنگ صولتی سر خلبان پرواز نیز می‌گوید «علی صولتی» ، خلبان هواپیمای سی۱۳۰ که از سانحه سقوط جان سالم به در برده بود، همچنین گفته است: سرهنگ علی صولتی ،خلبان این پرواز در گفتگو با یکی از خبرگزاری ها روایت خود از این سانحه را بیان کرد خلبان سی۱۳۰ ارتش به نقل از یک سرگرد خلبان شکاری که در زمان حادثه در منطقه «مهرآباد» تهران در ماموریت بوده است، می‌گوید: در گزارش بررسی سانحه هواپیمای سی-۱۳۰ عیناً آمده است که آن‌چنان که از سخنان خرم‌دل و گزارش ماهنامه صنایع هوایی برمی‌آید کادر پرواز در زمان سقوط «می‌دانسته‌اند» [؟؟؟] که موتورها را از دست داده‌اند با این حال توانسته‌اند هواپیما را بر زمین بنشانند. این در حالی است که این فرود، ده‌ها کشته برجای گذاشته است که درباره آمار بالای آن دلیل دیگری مطرح است. به گفته برخی مسئولان اینکه تابوت‌های حامل شهداء عملیات ثامن‌الائمه که در انتهای هواپیما قرار داشت با سرعت بسیار بالا به سمت جلو پرتاب شده بود آمار شهدای این پرواز را بالا برده بود. این روایت بعدها منجر به این شد که حمل تابوت به این شکل در هواپیماهای ترابری ممنوع شود. ادامه دارد ... توضیح ضروری : در این مطلب سعی کرده ایم که در ابتدا تمامی مطالب و احتمالات مرتبط با سانحه سقوط هواپیمای حامل فرماندهان را بررسی کنم و سپس با رجوع به گزارش تیم‌های بررسی سانحه ایرانی و پاکستانی با بیان علت اصلی این سقوط ، به حرف و حدیث های مطرح شده در این باره [حداقل در میلیتاری] خاتمه دهیم. شایان ذکر است که در این بررسی و گردآوری ها ، «برخی از مطالب عنوان شده در این 3 پست» از منابعی مورد استناد قرار گرفته اند که بخاطر مواضع غیرقابل دفاع این منابع امکان ارائه لینک صفحات وجود ندارد و گذاشتن لینک صفحات این منابع برخلاف مصلحت و صلاح میلیتاری می باشد. (در واقع درست است که مطالب بکار گرفته شده در این تاپیک ، مورد حاشیه سازی ندارند؛ اما چون سایر مطالب این صفحات مورد قبول بنده و عموم کاربران و مدیران میلیتاری نیست، به مصلحت ندانستم که به عنوان منبع، لینک ارجاع به صفحات این منابع را در میلیتاری ثبت کنیم) پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  3. 2 پسندیده شده
    جزئیاتی از سامانه ی مجید: سامانه مجید شامل برد 8000 متر و ارتفاع هدف تا 6000 متر و زمان آمادگی برای شلیک 3 ثانیه می باشد و موشک مورد استفاده در سامانه مجهز به جستجوگر اپتیکی و از نوع تصویرساز حرارتی است به واسطه این روش هدایت موشک سامانه مجید قابلیت "شلیک کن-فراموش کن" دارد. در فیلم منتشر شده از عملکرد سامانه هم شاهد برخورد مستقیم موشک به هدف هستیم ولی موشک سامانه مجید دارای مواد منفجره نیز میباشد. با توجه به تعداد محل‌های اتصال الکتریکی (کانکتور) قابل مشاهده روی پرتابگر، تعداد نهایی آن روی سامانه به 8 تیر می رسد. در مورد رادار سامانه هم اعلام شده رادار کاشف99 با سامانه‌های مجید و نواب توانایی لینک شدن دارد. این رادار توان کشف 300 هدف شامل ریزپرنده‌ها تا برد 12 کیلومتر و نیز توان کشف موشکهای کروز با سرعت تا 2 ماخ در برد 30 کیلومتر با سطح مقطع راداری 0.1 مترمربع را دارد.
  4. 2 پسندیده شده
    بخش سوم و پایانی : نکته جالبی که می بایست در جریان این قضیه مورد توجه قرار گیرد ، این است که تصمیم ناتو برای استفاده از دارایی های غیر نظامی ( تجاری ) مستقر در فضا برای افشای دخالت روسیه در اوکراین ، چندان برای شرکت DigitalGlobe بدون هزینه نبود ، چنانکه پس از انتشار این تصاویر ، شرکت فوق کاهش ارتباط تجاری با روسیه به میزان 14.5 میلیون دلار ( در مقایسه با دوره زمانی قبل از آن که ارزش دلاری 23 میلیون دلار را نشان می داد ) را تجربه کرد که شامل تحریم فروش تصاویر به مشتریان غیر دولتی روسی نیز می شد ، هر چند این مساله در نهایت تاثیری بر ادامه روند ارائه خدمات به روسها نداشت . در این زمینه ، شاید مهمترین استناد مطرح شده از سوی مدیر اجرایی DigitalGlobe برای استفاده از تصاویر تهیه شده توسط این شرکت توسط ناتو و ایالات متحده ، استقرار آتشبارهای راکت انداز در خاک روسیه برای انهدام اهداف نظامی در خاک اوکراین بود ،اما این ادعای مطرح شده ، قابل اثبات نبود ولی به شکل ناخوشایندی موجبات از میان رفتن منابع درآمدی شرکت در روسیه در پی انتشار این تصاویر توسط ناتو بود . این واقعه نشان داد که منافع تجاری شرکتهای غیر دولتی ارائه کننده خدمات ماهواره ای به محض قرار گرفتن در یک موقعیت بحرانی منحصر بفرد سیاسی ، سریعا" به خطر خواهد افتاد . در این میان ، روسیه تنها متضرر استفاده از داده های ماهواره ای غیر نظامی محسوب نمی شود ، چنانکه تصاویر تولید شده توسط شرکت DigitalGlobe این امکان را برای دستگاه رسانه ای غرب فراهم آورد تا به شکل منظم ، روند توسعه نظامی ارتش چین را زیر نظر بگیرند . اندیشکده ها و مخازن فکر امنیتی مستقر در اروپا و ایالات متحده ، بدقت و با وسواس بسیار زیاد ، جزییات ساخت آخرین جنگنده های چینی را برحسب تعداد و نوع تا ایجاد ایستگاه های جدید رادار را براساس اطلاعات استخراج شده از این تصویر به شکل مستمر دنبال می کنند . در نتیجه ، این اعتقاد که روند توسعه نظامی ارتشها در دنیای امروز ، بطور کامل در معرض دید عموم مردم قرار دارد ، بتدریج به یک باور رایج در آمده و این نیز به نوبه خود معضل تضاد تکثیر تولید کنندگان تصاویر ماهواره ای با وضوح بالا با منافع ایالات متحده را پدید آورده است. سناریوهای محتمل : با پیش فرض قراردادن تجارب و داده های پیشین ، تاثیر وجود حسگرهای فضاپایه بر عملیات صورتبندی های زرهی ارتش ایالات متحده را می توان در دو حوزه جغرافیایی کره شمالی و خطوط تماس در شرق اروپا ( بالتیک / لهستان ) جستجو نمود . این دو سناریو ، واحدهای رزمی متخاصم را با قابلیتهای متنوعی از حضور سامانه های تصویربرداری فضاپایه روبرو می نماید . در جبهه شرق اروپا ، روسیه با داشتن پتانسیل های مشخص ، سومین کشور دارای ماهواره های فعال در مدار ، پس از ایالات متحده و چین می باشد ، ضمن اینکه توانایی پرتاب های فضایی این کشور نیز می بایست بطور کامل مورد توجه قرار گیرد . در مقابل ، کره شمالی تا حال حاضر ، فاقد قدرت طراحی ، تولید و پرتاب ماهواره به شکل بومی می باشد . با این وصف ، در میان سناریوهای طراحی شده برای این دو جبهه ، عوامل مختلفی بر ماهیت عملیات در فضا و تاثیر آن بر روند عملیات زمینی ، قابل بررسی است . از طرفی ، ارتش روسیه ، با دراختیارداشتن قابلیت های شناسایی و نظارت بومی ، موقیعتی را فراهم آورده که بدان اجازه می دهد تا به شکل دائم ، موقعیتهای استقرار و تحرکات واحدهای نظامی ارتش ایالات متحده را رصد کرده و دنبال نماید . از آنجایی که دولت فعلی ایالات متحده ، "فضا" را یک منطقه جنگی به مانند هوا ، زمین و دریا در نظر گرفته ، می توان چنین پیش بینی نمود که این احتمال وجود دارد که اقداماتی بلحاظ ماهیتی "فعال" برای ازمیان بردن یا خنثی نمودن پتانسیل سنجش از دور فضا پایه رخ دهد . بنابراین ، با فرض اینکه ارتش ایالات متحده در زمان بحران ، از توانایی لازم برای محروم کردن روسها از قابلیت رصد واحدهای ارتش این کشور بواسطه ماهواره های شناسایی برخوردار بوده و این مساله ممکن است به نخستین جنگ با پیامدهای فوق العاده ویرانگر برای هر دو طرف تبدیل گردد ، می توان چنین نتیجه گرفت که حتی با اجرای این چنین اقداماتی ، باز هم ارتش روسیه ، پتانسیل رصد خود را حفظ خواهد نمود ، چرا که با حمله ناتو به ماهواره های روسی ، حمله به دارایی های فضایی کشور ثالثی نظیر چین ، صورت نخواهد گرفت و بطور طبیعی ، شرکتهای چینی بسرعت قابلیتهای فضایی خود ، در حوزه هایی نظیر فروش عکس ، پهنای باند ارتباطی و سایر قابلیتهای در دسترس فعلی و آینده را در اختیار روسها خواهند گذاشت . خبر ناگوار برای ایالات متحده در چنین شرایطی این است که به شکل متقابل دارایی های فضایی ایالات متحده و ناتو در فضا بسرعت تهدید شده و در صورت ازکار افتادن آنها ، احتمالا" پشتیبانی موثری برای جایگزینی وجود نخواهد داشت . با این حال ، کره شمالی ، نمونه متفاوتی در مقایسه با روسیه بشمار می آید . از آنجایی که این کشور هیچ دارایی مستقر در مدار بعنوان هدفی مشخص برای مهاجم احتمالی یا قابلیت آفندی شناخته شده ای برای حمله به ماهواره های نظامی آمریکایی در اختیار ندارد ، به تقریب میتوان گفت که در صورت بروز بحران ، احتمالا درگیری نظامی در فضا رخ نخواهد داد . در سناریوی طراحی شده فعلی ، کره شمالی با اجرای یک عملیات غافلگیرکننده ، به کره جنوبی حمله می کند ، چین مستقیم وارد نشده و قطعنامه سازمان ملل نیز با محکوم کردن کره شمالی ، فروش هرگونه داده های ماهواره ای را به مانند عراق سال 1991 ممنوع خواهد نمود . اما پیش بینی ها نشان میدهد که بسیار بعید خواهد بود که چین یا روسیه به پشتیبانی از کره شمالی ادامه نداده و همکاری خود را با این کشور بطور کامل قطع نمایند . علاوه براین ، بر خلاف صحنه نبرد در اروپای شرقی ، که ناتو احتمالا بخش عمده ای از توان داده ماهواره ای تجاری ایالات متحده را نیز در اختیار خواهد داشت ، ماهیت عملیات نظامی در شبه جزیره کره به صورتی است که این توان احتمالا وارد عمل نخواهد شد ، هر چند عدم ورود مستقیم کشورهای ثالث به درگیری ، به انها اجازه می دهد تا روند فروش اطلاعات در قالب تصاویر ماهواره ای را به کشورهای درگیر ادامه داده و بصورت منبع باز ارزشمندی از اطلاعات دقیق تبدیل شوند . هر چند ، چنین پشتیبانی اطلاعاتی ارزشمندی می تواند اجرای یک عملیات آبخاکی بزرگ نظیر اینچون ( 1950) را به امری غیر ممکن تبدیل سازد ، چرا که وجود اطلاعات برخط ( ON-LINE) سطح غافلگیری ارتش مدافع را به کمترین حد ممکن کاهش خواهد داد . اما در این میان ، یک عامل در هر دو سناریوی مطرح شده میتواند تمام پیش بینی ها و احتمالات را به روندی متفاوت تبدیل کند . به اعتقاد تحلیلگران نظامی ، هر دو سناریوی مطرح شده در نقاطی از جهان مورد بررسی قرار گرفته اند که بلحاظ آب و هوایی متغییر بوده و این احتمال وجود دارد که در زمان درگیری نظامی ، فرصت استفاده ازحسگرهای فضاپایه ، هرگز ایجاد نشود . بنابراین ، تنها بخشی از آینده نگری فوق الذکر ممکن است درست پیش بینی شده باشد . حتی با وقوع چنین شرایطی ، در حالی که تصاویر مبتنی بر حسگرهای الکترو -اپتیکال ممکن است بدلیل شرایط آب و هوایی نامناسب نتوانند عملکرد مناسبی را به نمایش گذارند ، اما حسگرهای فضایی که به رادار جستجوی روزنه ساختگی ( SAR) مجهزهستند ، ممکن است شرایط بازی را بطور کامل دگرگون نمایند . این مساله ، یعنی ایجاد پتانسیل تصویر برداری در همه گونه شرایط آب و هوایی تا همین اواخر ، یکی از چالش های فنی بود که حتی عملکرد ماهواره های تجاری را تحت تاثیر خود قرار میداد . اما این وضعیت بسرعت تغییر نمود و شرکتهای غیر دولتی مستقر در ایتالیا ، فنلاند ، کانادا در آستانه خرید و اعزام ماهواره های مجهز به SAR به مدار زمین قرار دارند . استقرار چنین ماهواره هایی در مدارزمین رصد زمین را تنها به 12 ساعت در روز محدوده نمی نمود و طبیعتا" این فرآیند هم ، نیازبه قراردادن سخت افزارهای فوق در مدارهایی که مسیر حرکت آن بسمت یک هدف مشخص می بایست به گونه ای تعیین می گردید که در نزدیکی نیمه روز (ظهر ) به فراز آن رسیده تا سایه عوارض روی زمین به حداقل ممکن کاهش پیدا کند، را ازمیان می برد . غافلگیری ممکن نیست !! مجموع شواهد فوق الذکر ، ناظران نظامی را به این نتیجه رهنمون می سازد که گسترش سامانه های فضاپایه نظارتی یک تاثیر بسیار مهم بر روند طراحی عملیاتی را برجای گذاشته و آن امکان ناپذیر نمودن کاربرد اصل غافلگیری در رزم است ، اگر چه چنین استنتاجی ، بدون نقص نیز نیست . بدین معنی که برخی کارشناسان نظامی بر این اعتقاد قرار دارند که گسترش سامانه های نظارتی فضا پایه ، گرچه امکان مشاهده تحرکات نظامی را در زمان واقعی فراهم می کند ، اما اینکه موجبات بی فایده شدن پنهانکاری و فریب در عملیات نظامی را پدید می آورد ، بدون شک یک تحلیل اغراق آمیز خواهد بود . به اعتقاد اینان ، اگر چه آرایش صورتبندی های بزرگ زرهی را دیگر نمی توان از چشمان کنجکاو مستقر در فضا پنهان نمود ( همانطور که درعراق سال 1991 و 2003 انجام شد ) و اینکه رشد سریع فناوری به جایی رسیده که قابلیت تصویر بردار با وضوح بسیار بالا امکان پذیر شده است ، اما با وجود صدها ماهواره در مدار زمین ، بازهم مــــحدودیتهایی در زمان هربار گذر از فراز صحنه عملیات رزمی برای این سیستم ها وجود دارد . علاوه براین ، سامانه های زمین پایه در خصوص دریافت و پردازش این داده ها برای کاربرد موثر درمیدان نبرد ، با محدودیتهای قابل توجهی روبرو هستند ، بدین معنی که همیشه میان عکس برداری ، انتقال داده ها ، دریافت و تجزیه و تحلیل تصاویر تاخیری بوجود می آید که این نیز به نوبه خود بر تصمیم گیری میدانی تاثیر خواهد گذاشت ، هر چند پیش بینی هایی وجود دارد که این پنجره زمانی از 24 ساعت فعلی میان برداشت عکس و استفاده از اطلاعات آن به کمتر از 8 ساعت در طول دهه آینده کاهش می یابد . """" در نتیجه ، حتی اگر استفاده از اصل غافلگیری در سطح عملیات امکان پذیر نباشد ، هنوز کاربرد موثر این اصل در سطح تاکتیکی یک واقعیت انکار ناپذیر است """"""""" گذشته از تاثیر رصد فضایی بر کاربرد اصل غافلگیری در حوزه عملیاتی ، این مساله پیامدهای مختلفی برای واحدهای زرهی نیز در بر، دارد . پیامد نخست ، همانطور که در سطور پیشین مورد بحث قرار گرفت ، وجود یک پنجره اطلاعاتی کوچک برای کاربرد اصل غافلگیری در سطح تاکتیکی است . در نتیجه این امر ، واحدهای شناسایی – رزمی با دراختیار داشتن سازمان رزم مناسب ، می توانند با تشخیص نقاط ضعف و قوت خطوط دفاعی حریف ، بخصوص مواردی که دشمن بدلیل عدم در اختیار داشتن چنین قابلیتی ، ازآنها مطلع نیست ، از آنها برای تضمین موفقیت خود استفاده نمایند . با این وصف ، این وضعیت ، نیازمند سازماندهی صورتبندی رزمی جدید و متناسب با صحنه نبرد ، اما در امتداد سازمان رزم قدیمی است تا در این قالب ، توان رزم به شکل معقولی افزایش پیدا کند . پیامد دومی که براین مساله قابل پیش بینی است ، کوتاه شدن زمان برای تمرکز واحدهای زرهی برای استفاده موثر از اصل غافلگیری خواهد بود و با توجه به این امر که عناصر مدافع ، در نبردهای آینده مسلح به تسلیحات کشتار جمعی خواهند بود ، فرماندهان واحدهای آفند کننده می بایست برای چنین صحنه هایی ، از پیش برنامه ریزی کرده و علاوه برآن ، به دستاوردهای محدود ، اما تضمین شده ، قانع شوند . در این ارتباط می توان چنین تحلیل نمود که ارتشها به جای اجرای یک عملیات بزرگ برای ازمیان بردن سازمان رزم عناصر مدافع ، احتمالا برحسب نیاز صحنه نبرد ، برنامه ریزی کاملی برای طراحی عملیات رزمی در مقیاس کوچک ولی مستمر خواهند داشت تا با اجرای ضربات متعدد ، حریف را از حالت تعادل خارج سازند . این طراحی رزمی خاص برای صحنه نبرد متعارف میتواند یک امتیاز مثبت برای ارتش مهاجم باشد ، چرا که نخست اهداف نظامی محدود در طرح آفند تعریف شده و دوم اینکه این اهداف محدود بلحاظ اهمیت راهبردی که خواهند داشت ، می توانند بدون تشدید درگیری نظامی و گسترده شدن جنگ ، اهداف سیاسی مورد نظر را تحقق بخشند . نتیجه گیری : فرضیه اصلی بحث ، بر این مساله پایه گذاری شده که کارشناسان رزم زرهی و فرماندهان یگانهای تانک می بایست آگاهی و احاطه کاملی بر تاثیر عملیاتی نظارت سامانه های شناسایی داشته و برای جذب این تاثیرات از آمادگی کامل داشته باشند . تئوری فوق براین اعتقاد است که در صحنه عملیات رزمی فعلی ، یک پنجره زمانی بسیار کوچک وجود دارد که درآن واحدهای زرهی می توانند بدون نگرانی از شناسایی شدن توسط دشمن ، حتی با وجود برتری هوایی ، متمرکز شده و دست به عملیات تهاجمی زنند . از سویی دیگر ، فرماندهان نیز می بایست محدودیتهای فعلی را پذیرفته و آمادگی خود برای طراحی عملیات با سازمان و توان رزم فعلی و متعاقبا" دستیابی به موفقیتهای محدود را به شکل دائم حفظ نمایند . به همین سبب پیش بینی می شود که اجرای مانور برای واحدهای نظامی در مقیاس "سپاه " و "لشکر" به مانند آنچه که در سال 1991 و 2003 با رعایت کامل اصل غافلگیری صورت گرفت ، مجددا" قابل تکرار نباشد ، اما این بدان معنا نیست که طراحی مانور دیگر اهمیت چندانی در جنگ ندارد ، بلکه ماهیت جنگ در آینده ، درست برعکس این تصور است . واحدهای نظامی در صحنه نبرد درآینده ، تحت تسلط کامل مفهوم " اطلاعات" می بایست در عین افزایش توان رزمی ، از سرعت کافی برای تمرکز این توان و اعمال آن برای شکست حریف استفاده نموده ، دستاوردهای بدست آمده را بسرعت تثبیت کنند و این بطور دقیق ، کاری است که واحدهای زرهی به شکل منحصر بفردی قادر به انجام آن هستند . پی نوشت : 1- بن پایه 2- نویسنده : سرهنگ دوم ، براد تاونزند 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .   برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
  5. 2 پسندیده شده
    عملیات گریف*   با آغاز زمستان در جبهه های غربی آلمان نازی تصمیم گرفت تا با تهاجمی به سمت آردنن در بلژیک، منایع لجستیک متفقین را از آنها بگیرد. در این بین آلمان ها برای پیشبرد اهداف خود در بلژیک نقشه ای طرح ریزی کردند تا نیروهای آمریکایی را فریب بدهند. ایده ی آلمانها به این شکل بود که به علت برفی بودن محیط نبرد، نیروهای متفقین در شناسایی نیروهای خودی از دشمن به مشکل برخواهند خورد. پس آلمان ها از فرصت استفاده کردند و تجهیزاتی شبیه به ادوات متنفقین ساختند. در یکی از این طرح ها،  با ایجاد تغییراتی در تانک های پنتر آن را به یک ضد تانک ام 10 تبدیل کردند. برای ایجاد این تغییرات ابتدا ورق های فلزی  روی برجک پنتر جوش داده شد و گنبد فرماندهی در تانک پنتر حذف شد تا برجک شبیه ضد تانک ام 10شود. همچنین ورق های اضافه ای روی زره جلوی بدنه پنتر نصب شد تا شیبی مشابه ضد تانک ام 10 ایجاد شود. زره های اضافه مشابه ضد تانک ام 10 در بخش های عقبی و کناری بدنه نصب شد. رنگ بدنه نیز همانند تانک های آمریکایی سبز یک دست رنگ آمیزی شد و علامت ستاره ی سفید روی برجک و جلوی بدنه همانند تمامی تانک های آمریکایی نقش بست. اسم این تانک Ersatz M10 ( به معنی ام 10 تقلبی) گذاشته شد. در طرحی دیگر قرار بود ضد تانک های Stug III به توپ خودکششی ام 7 متفقین تبدیل شوند. تمامی تجهیزات تقلبی به تیپ زرهی 150 اس اس آلمان تحویل داده شد. این تیپ زرهی بسیارعجیب و متفاوت با دیگر تیپ های زرهی آلمان بود. چون در تیپ زرهی  150 تمامی تجهیزات زرهی تیدبل به نمونه های آمریکایی شده بودند یا از تجهیزات غنیمتی متفقین تشکیل شده بودند تا در عملیات در بلژیک دشمن را غافلگیر کنند. تجهیزات این تیپ شامل15 تانک، 20 خودروی زرهی، 20 توپ خودکششی/ضد تانک، 100 جیپ، 40 موتور سیکلت و 120 کامیون بود که همگی شبیه تجهیزات متفقین شده بودند. حتی تعدادی از سربازان در این تیپ به زبان انگلیسی صحت می کردند و لباس های سربازهای متفقین را بر تن داشتند. البته برای شناسایی این تیپ به وسیله نیروهای آلمان نشانه های مخصوصی در نظر گرفته شد مثل : استفاده از یک مثلث زرد رنگ در عقب بدنه خودروها، گذاشتن نشانه های به رنگ آبی و صورتی بروی کلاه خود سربازان و استفاده از مشعل های رنگی قرمز و یا آبی در شب. زمان آماده سازی این تیپ فقط 6 هفته بود که فرماندهی آن را  اتو اسکورتسنی ( رهبر عملیات بلوط برای نجات موسولینی) بر عهده داشت. تیپ زرهی 150 در 10 دسامبر ماموریت یافت تا حداقل دو پل که بروی رودخانه میوس بلژیک را تصرف کند. تیپ به شکل 3 گروه جداگانه به سمت پل ها حرکت کرد. عملیات آنها در اغاز باعث سردرگمی نیروهای آمریکایی شد.بعد از انجام این ماموریت به تیپ دستور داده شد تا شهر ملمودی را پاکسازی کند. اما نیروهای آمریکایی که فرار کرده بودند گزارش پیشروی های نیروهای آلمانی را دادند در نتیچه توپخانه متفقین موقعیت تیپ زرهی 150 را با آتش سنگین گلوله باران کرد. به همین دلیل سربازان آلمانی که از حمله توپخانه متفقین زنده ماندند به سرعت عقب نشینی کردند و تیپ زرهی 150 از هم پاشید. در این بین فرمانده تیپ اتو اسکورتسنی مجروح شد. بعد از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1947 افسران تیپ زرهی 150 که زنده به دست متفقین افتاده بوند از جمله اتو اسکورتسنی به علت نقض قوانین جنگ و پوشیدن لباس های نیرو های متفقین در نبرد آردنن در بلژیک متهم شناخته شدند و به اردوگاه اسرای جنگی منتقل شدند. البته بعد از مدتی تمامی افسران این تیپ تبرئه شدند و همگی آزاد گشتند.علت تیرئه شدن افسران این بود که مدارکی دال بر اینکه نیرو های انگلیسی نیز در طول جنگ برای فریب دشمن لباس آلمانها را می پوشیند یافت شد.        تجهیزات تیپ زرهی 150 اس اس برای فریبن دشمن         تانک Ersatz M10   ضد تانک های Stug III تیپ زرهی 150   خودرو نیمه شنی Sd kfz 250   فرمانده پر آوازه ی آلمانی اتو اسکورتسنی که فرمانده تیپ زرهی 150 اس اس نیز بود   ================================================================================== عملیات گریف کد آلمان ها برای تهاجم به آردنن  بود.
  6. 1 پسندیده شده
    مقدمه : با اولین شلیک موشک وی-2 به قلب فضا در اکتبر 1942 ، عرصه جدیدی به صحنه نبرد اضافه شد ، با این حال توسعه فناوری نظامی در فضا را میتوان عاملی موثر در ایجاد تغییرات شگرف در ماهیت رزم مانوری بحساب آورد . تغییر صحنه عملیات نظامی در فضا ، همزمان با کاهش قابل توجه و ناگهانی درهزینه های مربوط به دسترسی به مدارهای ماوراء جو و همچنین توسعه سریع ماهواره های کوچکتر و ارزان تر برای ایجاد مجموعه حسگرهای پایش عملیات نظامی ، قابلیتی فراتر از ماهواره های بزرگتر و گران قیمت تر را در اختیار ارتش ها ، نسبت به گذشته ، قرار خواهد داد . سرعت شگرف این تحولات و پیامدهای قطعی آن بر عملیات رزمی در آینده موضوعی است که جامعه کارشناسان رو به گسترش فضایی در سازمان های نظامی تلاش می کند تا قبل از ایجاد تهدید ، فرآیند توسعه این قابلیتهای جدید در حوزه فضایی را درک کرده و تغیرات سازمانی ناشی از این امر را بخصوص در حوزه جنگ مانوری مورد بررسی عمیق قرار دهد . با توجه به این موضوع پراهمیت ، قابلیتهای فضا پایه موجود تاثیر قابل توجهی را بر تاکتیکهای رزم زرهی مدرن در دو سطح تاکتیکی و عملیاتی برجای گذاشته است. از یکسو ، ارتباطات راه دور ، دسترسی به شبکه های مخابرات نظامی ، استفاده گسترده از سامانه موقعیت یابی جهانی (GPS) و درنهایت مخابرات رمز گذاری شده ، سرفصل های مهم این حوزه بشمار آمده و از سویی دیگر نیز کاربرد این پتانسیل در حوزه هایی با اهمیت کمتر نظیر عملیات ضد شورش نیز امکان پذیر گردیده است ،اما پرکاربردترین ماموریت محوله به حسگرهای فضاپایه را می توان در جنگ سرد و ماهواره های مجهز به حسگرهای مادن قرمز برای تشخیص زمان شلیک موشکهای بالستیک و همچنین رهگیری گونه های بالستیک تاکتیکی بر علیه واحدهای زمینی جستجو کرد . در مجموع ، برای یک آینده قابل پیش بینی ، قابلیتهای فوق الذکر ، البته در پهنای باند بیشتر و دقت افزون تر همچنان به پشتیبانی از عملیات رزمی ادامه خواهند داد . با این وصف ، یکی از مهمترین پیشرفتهایی که فناوری فضایی برای افزایش عملکرد مطلوب واحدهای زرهی پدید آورده ، قابلیت استفاده از تصاویر ماهواره ای در زمان واقعی (near-real-time satellite imagery) بخصوص بر علیه دشمنی است که از این پتانسیل محروم است . غافلگیری با ضربه به جناحین : از یک نظر ، نقطه شروع استفاده از حسگرهای فضاپایه را می توان با آغاز جنگ نخست خلیج پارس که در جریان آن ، واحدهای ارتش ایالات متحده با ایراد یک ضربه شدید به جناحین یگانهای عراقی ، مدافعان را غافلگیر نموده و بسرعت بر آنها غلبه نمودند، همزمان دانست . ارتش عراق که تحت حملات شدید هوایی قرار داشت ، ناگهان با ضربه غافلگیرکننده واحدهای زرهی ائتلاف در جناحین خود روبرو شد که این موجبات یک فاجعه نظامی را برای سرفرماندهی ارتش بعث فراهم آورد . اما نکته اصلی در این مساله نهفته بود که موفقیت این مانور ، مدیون چند عامل مهم ، از جمله فناوری های جدید بخدمت گرفته شده ، بود . از یکسو ، سامانه مکان یاب جهانی (GPS) تازه به دنیای فناوری نظامی وارد شده بود و به یگان های رزمی اجازه میداد تا در صحنه عملیاتی باز ( صحرا ) با دقت بیشتری دست به عمل زنند و از سویی دیگر به فرماندهان ائتلاف ، بخصوص رسته آماد و پشتیبانی ( لجستیک ) امکان می داد تا بدون نگرانی از آتش دشمن ، ذخیره سوخت و سایر سامانه های لجستیکی را بدون آنکه نیازی به هزینه کرد بیش از اندازه منابع داشته باشند ، موقعیت یابی و مستقر سازند . با این وجود ، شاید مهمترین عامل موفقیت در افزایش و تاثیر گذاری واحدهای ائتلاف در این جنگ را می توان در پتانسیل این نیرو در محرمانه نگاه داشتن نقل و انتقالات و به معنای تخصصی ، "تحرک" این یگان ها از دید نیروهای عراقی دانست . فرماندهان ائتلاف با ایجاد پایش شدید هوایی ، مسیر هرگونه اجرای عملیات شناسایی هوایی از سوی ارتش عراق را مسدود نمودند ، چرا که حتی اجرای یک سورتی ( پرانه ) پرواز شناسایی از سوی نیروی هوایی عراق در ارتفاع ، برد و گستره مشخص می توانست نیات ارتش ائتلاف را در حوزه محورهای عملیات آفندی ، افشاء کرده و متقابلا" ارتش عراق قادر می ساخت تا با تغییر سازمان رزم واحدهای خط مقدم خود ، تدابیر مناسبی برای حفظ جناحین خود از ضربه زرهی مهاجمان ، بیاندیشد. در این میان ، برخی تحلیلگران براین اعتقاد قرار دارند که حتی در صورت اطلاع ارتش عراق از محورهای عملیاتی ائتلاف ، بسیار بعید بود که توان رزمی کافی برای جلوگیری از موفقیت نزد مدافعان ، موجود بوده باشد ، اما یقینا" دستیابی به اطلاعات ، هر چند محدود و مختصر ، می توانست هزینه پیروزی را برای مهاجمان ، افزایش دهد . در واقع ، بسیار بعید به نظر می رسد که ضربه کاری و موفقیت خیره کننده ارتش ائتلاف ، که بر قابلیتهای فضاپایه ، قرار داشت و صورتبندی بسیار بزرگتر مدافع را فریب داد ، بدون این ستون اصلی ، قابل تکرار باشد . شیوه اجرای مانور توسط واحدهای رزمی درمقیاس گروهان و گردان که به هردلیلی ممکن بود از صورتبندی اصلی جدا شوند را می توان با تدبیر درست ، جبران نمود ، اما بدون وجود نظارت دائم بر صورتبندی اصلی ، دستیابی به موفقیت در چنین صحنه های از منازعه ، تقریبا" امکان پذیر نبود . از سویی دیگر، نیروی هوایی ایالات متحده بدلیل ماهیت ماموریت خود ، گرچه پتانسیل زیادی برای ایجاد برتری هوایی محلی و جلوگیری از اجرای عملیات شناسایی توسط هواگردهای سرنشین دار یا بدون سرنشین در اختیار داشت ، اما واضح بود که فاقد توانایی جلوگیری از عبور ماهواره های دشمن از فراز منطقه نبرد بوده و این به معنای یک شکاف عمیق دربکارگیری اصل غافلگیری توسط فرماندهان محسوب می گردید . به معنای روشن تر ، درصورت برخورداری عراق از قابلیتهای فضاپایه ، بطور قطع ، ضربه قاطع طوفان صحرا ، هرگز قابلیت اجرایی شدن پیدا نمی نمود . به همین دلیل ، تکثیر گسترده ماهواره های سنجش از دور که می بایست بستر لازم برای تولید تصاویر دقیق ماهواره ای در اندازه ها و کیفیتهای متفاوتی را پدید آورد ، پارادایم " پشتیبانی فضایی " و به تبع آن ، تاثیر حسگرهای فضا پایه بر ماهیت رزم مانوری را به صورت چشمگیری دچار دگرگونی عمیقی نموده است . سامانه مکان یاب جهانی راست : 1990 چپ : آزمون های اولیه 1978 با این وصف ، ارتش ایالات متحده تا همین اواخر ، به استفاده از تصاویر ماهواره ای در عملیات رزمی چندان تمایلی نداشت ، چرا که تاثیر آن را در سطوح تاکتیکی و عملیاتی ، ناکافی ارزیابی می نمود ، به همین دلیل صرفا" تعداد مشخص و محدودی از ماهواره های تصویر برداری مستقر در مدار لئو (LEO) که قابلیت تصویر برداری از بخش های محدودی از کره زمین را ارائه می کردند ، در اختیار این نیروها قرار داشت ، در حالی که برخلاف ماهواره های مستقر در مدار ژئوسنکرون (GEO) که نسبت به زمین در نقطه ثابتی قرار دارند ، ماهواره های مدار لئو (LEO) در ارتفاعی میان 250 تا 400 مایلی مستقر هستند که هر 90 تا 120 دقیقه ، یکبار به دور زمین چرخیده و به همین دلیل انعطاف پذیری بیشتری به ماهواره های موجود در ارتفاع 22300 مایلی که تقریبا" سرعت چرخشی مشابه با سرعت چرخش سیاره داشته و با کمی اغراق ، نسبت به خط استوا ، روی نقطه ثابتی قرار دارند ، به کاربر ارائه می کنند . با این وصف ، علیرغم مزیتهای بی شمار ، ماهواره های مستقر در مدار GEO برای اجرای عملیات تصویر برداری تاکتیکی غیر مفیدترین ابزار بشمار می آید ، به همین دلیل ماهواره هایی که برای نظارت بر صحنه عملیات رزمی به فضا ارسال میشوند ، عمدتا" در مدارهای پایین تر قرار داده می شوند و به همین دلیل نیز در هر زمان ، صرفا" می توانند بخشی از سطح زمین را مورد شناسایی قرار دهند . بطور طبیعی ، جایگیری در ارتفاع مداری پایین در کنار هزینه های مرتبط با تولید و اعزام این سخت افزارها به فضا ، سودمندی تاکتیکی محدودی را فراهم می کند ، چرا که صرفا" امکان تصویر برداری یک محدوده کوچک را در روز فراهم می نماید . پی نوشت : 1- ادامه دارد ................. 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
  7. 1 پسندیده شده
    فکر میکنید چه کار باید میکردیم که نکرده ایم ؟ اعلام چند روز یکبار در مورد عدم اجازه برای هرگونه تغییر مرز در منطقه ، آماده نگهداشتن آنهمه نیروی نظامی در مرز شمال غرب ، کار بر روی جاده و بزرگراه در جنوب ارمنستان ( جاده ارتباطی خودمان ). نکند انتظار دارید که بدون درخواست رسمی ارمنستان ، نیرو اعزام کنیم داخل ارمنستان ؟ که نتیجه اش می شود اشغال نظامی رسمی نخجوان توسط ترکیه با دعوت رسمی باکو !
  8. 1 پسندیده شده
    حملات فانتوم های ایرانی به مواضع ارتش عراق لینک ویدئو به رسم امانت https://twitter.com/Mahdiibakhtiari/status/1461291385320058883
  9. 1 پسندیده شده
    اردوغان به شدت تمایل داره ارزش لیر افزایش پیدا کنه ولی نمیتونه!!! جدای از اینکه کاهش ارزش لیر به شدت داره تورم رو در ترکیه بالا میبره و باعث نارضایتی مردم از اردوغان شده، بدهی سنگین خارجی 450 میلیاردی شرکتهای خصوصی و دولت ترکیه باعث شده کاهش ارزش لیر به شکل مضاعفی به بنگاه های اقتصادی ترکیه برای بازپرداخت اقساط وام و بهره به دلار فشار بیاره و اگر این کاهش به همین شکل ادامه پیدا کنه طبعات بسیار سنگینی برای ترکیه داره و بسیاری از شرکتهای بزرگ ترکیه در صورت عدم حمایت دولت ورشکسته میشن. بسیاری از مردم نمیتونن هزینه انرژی وارداتی رو پرداخت کنن و بسیاری مسائل دیگر... کاهش ارزش لیر داره خرخره اردوغان رو میگیره
  10. 1 پسندیده شده
    جالبه فرانسه گفته "هرگونه تغییر در مرزها" را خب با مذاکره پیش میشه برد! پس با تغییر مرزها هم مشکلی ندارند؟ بله! اگر پای منافع ایران در میان باشه رقص با شیطان هم مجازه چه برسه تغییر مرز و تحریم دارو و ... گفته شده حملات اذربایجان بعد توییت الهام بوده که گفته برید نخجوان را وصل کنید! منتها این بار از بالا رفتند! و البته وزیر امور خارجشون هم از احترام به مرزهای بین المللی میگه منتها در کتاب قانون اینها مرزهای بین المللیشون دقیقا مشخص نیست کجاست. پ ن: جالبه در اوج درگیری و بازی ارمنی ها و باکویی ها و تویییت فارسی رییس مجلس ارمنستانی و تلفن اون یکی و ... پرزواهای نخجوان همچنان به راحتی از اسمان ارمنستان عبور میکنند به سمت باکو. (حالا اینجا یه عده کاسه داغتر از اش شده بودند چرا مرز ایران با ارمنستان بازه در حالیکه خود ترکیه و باکو حتی حین جنگ تقریبا مرزهاشون باز بود و منفعت مردمشون را پیش میبردند! ) اون هم در حالیکه هنوز خون ده بیست سرباز ارمنی کشته شده توسط رژیم باکو خشک نشده. مسئله، مسئله صداقته که هیچ یک از طرفین ندارند. هرچند ما هنرمون باید عبور از این عدم صداقت باشه و بازی خودمون را پیش ببریم. یه نکته جالبی هم هست که جت خصوصی رژیم باکو برای سفر به ریاض در مسیری بسیار عجیب به جای عبور از اسمان ایران و حتی عراق داره از سمت شرق پرواز میکنه که تازه به خاطر عدم عبور از حریم هوایی افغانستان مجبور هست یک دور شمسی قمری دیگه هم بزنه. چرا؟ آیا افرادی داخل این جت و امثالهم هستند که مثل ریگی یک هدف برای ایران شمرده میشند (فرض کنید برخی تجزیه طلبان نشان دار که اتفاقا سر در اخور عربستان داشتنشون هیچ عجیب نیست) که عبورشون از اسمان ایران و عراق حتی (چون فکر میکنند ایران توان اقدام شاید داشته باشه یا اینکه به هر حال زمینش تا کمی در اخیتار گروه های طرفدار ایران هست و هرگونه احتمال حداقلی فرود اضطراری هم خطرناک هست) به صلاح نیست؟ والا چه دلیلی برای این مسیر عجیب میتونه وجود داشته باشه؟
  11. 1 پسندیده شده
    متاسفاته نمونه عملیاتی این آواکس ساخته نشده یکی از بزرگترین چالشهای این طرح رادارش هست این رادار سرعت اسکن سریع دارند و تعداد زیادی هدف را میتونه شناسایی کنه و با اونها درگیر بشه نمونه این رادار تو اروپا رادار apar هست که ساخت تالس هست و روی ناوهای جدید فرانسوی نصب شدهصفحه مربوط به رادارapar شرکت تالس
  12. 1 پسندیده شده
    رزمایش جنگ الکترونیک سپر آسمان ۱۴۰۰ (۰۴ خرداد ۱۴۰۰) همون ایام در استاتوس در این مورد صحبت شد. جای تعجب داشت اولا چرا اینچنین عکسی منتشر میشه و در ثانی چرا UP-3D Orion نیروی دریایی ژاپن در تصویر میبینیم و کسی که این پوستر طراحی کرده چرا نوشته EP-3C !؟ آیا منظورشان EP-3E ARIES II بوده؟ (انتخاب تصویر اشتباه و تایپ غلط) دو فروند هواپیما EP-3E Orion نیروی دریایی امریکا همان ایام در نزدیکی تنگه هرمز و جزایر کشورمان در حال گشتزنی بودند (در تاریخ های مختلف) AE1D95/159893 و AE1D94/159887 نقض FIR ایران توسط هواپیمای EP-3E Orion در تاریخ های مختلف . اولین تصویر مربوط به 1 خرداد 1400 UP-3D Orion نیروی دریایی ژاپن EP-3E ARIES II نیروی دریایی امریکا USN https://irp.fas.org/program/collect/ep-3_aries.htm https://www.globalsecurity.org/intell/systems/ep-3-pics.htm https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_Lockheed_P-3_Orion_variants مکان برگزاری رزمایش و کلیات رزمایش جلوی چشم همه دست روی ماشه نیروی ویژه، طراحی پوستر با تصویر اشتباه و این دست اشتباهات رسانه ای زیبنده نظام نیست..
  13. 1 پسندیده شده
    همکاری دفاعی رو به جلو ترکیه و اوکراین تست ماژول رزمی ساخت ترکیه بر روی نفربرهای اوکراینی شرکت دفاعی Aselsan ترکیه و شرکت های دفاعیPraktika اوکراین در زمینه نصب سیستم های تسلیحاتی برای خودروهای زرهی با یکدیگر همکاری میکنند. در این بخش شرکت دفاعی Aselsan پیشنهاد استفاده از ماژول های رزمی بدون سرنشین سبک بر روی خودروهای زرهی جدید اوکراین را داده است. از جمله این پیشنهاد ها نصب ماژول رزمی SARP KPVT بر روی نسخه بروز رسانی شده نفربر زرهی BTR-60 که با نام های Khorunzhiy ویا HORUNGY شناخته میشود. این ماژول رزمی میتواند به طیف گسترده ای از تسلیحات سبک و متوسط مانند مسلسل 14.5 م.م مجهز شود. اوکراین در بحث تولیدات نظامی با فناوری جدید مشکل جدی دارد. به طوری صنایع دفاعی این کشور تا کنون یک ماژول رزمی سبک پیشرفته تولید نکرده اند. در حقیقت یک ماژول رزمی سبک که بیش از 500 کیلوگرم وزن ندارد در حین حال آتش دقیق خواهد داشت. در نتیجه شرکت دفاعی Aselsan ترکیه با ماژول های سبک خود با قابلیت های مدرن مانند شلیک دقیق در حال حرکت، قفل بر روی هدف، ردیابی خودکار اهداف، تصویرسازی حرارتی، فاصله یاب لیزری و کامیپوتر بالستیک میتوان توانایی های ویژه ای به محصولات زرهی اوکراینی می ببخشند. در جریان تست ماژول های رزمی ترکیه بر روی نفربرهای اوکراینی سفیر ترکیه در اوکراین، رئیس هیئت مدیره شرکت اوکراینی Praktika و رئیس و مدیر عامل شرکت دفاعی Aselsan ترکیه حضور داشتند. در این تست مسئولین شرکت Praktika اوکراین و شرکت Aselsan ترکیه به خبرنگاران گفتند که در زمینه تولید مشترک ماژولار رزمی با یکدیگر همکاری خواهند داشت. همکاری این دو شرکت اوکراینی و ترک فرصت های شغلی جدیدی را برای هر دو طرف ایجاد میکند و میتواند بازارهای فروش بیشتری را برای هر دو شرکت ایجاد کند. استفاده از فناوریهای مدرن در محصولات زرهی اوکراین و ارتقا سطح فنی آنها میتواند علاوه بر بحث افزایش توان رزمی نیروهای ارتش اوکراین در بحث بازار فروش این محصولات تاثیر مثبتی بگذارد. استفاده از تجهیزات مدرن مانند ماژول رزمی پیشرفته بر روی محصولات زرهی اوکراین میتواند در بحث بازار فروش این محصولات تاثیر مثبتی بگذارد. خط تولید ماژل های رزمی Aselsan ترکیه در جریان تست ماژول رزمی SARP KPVT بر روی نفربر بروز رسانی شده BTR-60 سفیر ترکیه در اوکراین، رئیس هیئت مدیره شرکت اوکراینی Praktika و رئیس و مدیر عامل شرکت دفاعی Aselsan ترکیه حضور داشتند. منبع
  14. 1 پسندیده شده
    خبرگزاری تسنیم و انتشار تصویر صفحه نمایشگر که بیانگر استفاده ارتش از محصولات شرکت چینی dahuasecurity می باشد متاسفانه بازوهای رسانه سپاه بارها وبارها از این کار ها کردند بدون توبیخ دارند ادامه می دهند https://www.aparat.com/v/fyDMt/شلیک_موشک_کروز_ضد_کشتی_قدیر نمایندگی منطقه ای خاورمیانه این شرکت در امارات قرار دارد و ظاهرا به ایران هم خدمات نمی دهد https://www.dahuasecurity.com/ برای رزمایش پدافند هوایی ارتش سال 98 خبرگزاری فارس وابسته سپاه لپ تاپ تایوانی برند getac ایما مدیا هم چه در پرتاب ماهواره بر قاصد و یا رزمایش سال 97 در لو دادن زیر سیستم تایوانی شاهد 129 همچنان بدون توبیخ به کارشان ادامه می دهند
  15. 1 پسندیده شده
    آلتای ترک در نمایشگاه IDEF 2021 با اغاز به کار نمایشگاه نظامی IDEF 2021 در ترکیه، شرکتهای صنعتی دفاعی ترک محصولات نظامی خود را به نمایش گذاشتند. شرکت دفاعی BMC نیز دو تانک اصلی میدان نبرد خود را به نمایش گذاشت. این دو محصول یعنی نسخه جدید تانک التای و تانک هیبریدی برجک آلتای با شاسی تانک لئوپارد 2A4 را به نمایش گذاشتند. هر دو این تانک ها در بهمن سال 1399 در حضور وزیر دفاع ترکیه نمایش گذاشته شد. اما برای اولین بار است که این دو تانک در معرض دید عموم قرار می گیرند. سمت راست تانک هیبریدی برجک التای و شاسی لئوپارد سمت چپ نسخه جدید التای هر دو تانک مجهز به زره های ماژولار خصوصا تقویت شاسی، سیستم نظارتی برای راننده، سیستم دفاع فعال و هشدار قفل لیزری هستند.
  16. 1 پسندیده شده
    تانک اصلی میدان نبرد ترکیه، آلتای تانک آلتای ترکیه محصول صنایع دفاعی ترکیه بوده و توسط شرکت خودروهای سنگین Otokar ، و هولدینگ Koç Holding توسعه داده شد و از فناوری شرکت Hyundai Rotem کره جنوبی برای طراحی و تولید آن استفاده گردید. این تانک علاوه بر هدف گذاری 250 عددی برای ارتش ترکیه برای بازارهای صادراتی در نظر گرفته شده است. این تانک یکی از گران ترین طرح های تانک دنیا است با 13.75 میلیون دلار قیمت برای هر ارابه تانک هست. پیمانکار اصلی طرح: شرکت Otokar طراح زیر سیستم ها و کنترل آتش: شرکت Aselsan توپ اصلی: شرکت MKEK توپ آلمانی Rheinmetall L/55 بسته زرهی: شرکت Roketsan پشتیبانی فنی و کمک طراحی: شرکت Hyundai Rotem کره جنوبی سازنده: شرکت BMC جالب است بدانید که بخشی از تولیدات شرکت سازنده و پیمانکار تولید اتوبوس هست. بخش های اصلی تانک از دیگر کشور ها تامین شده است و در طراحی از کره جنوبی کمک گرفته شده است. همین مساله قیمت تانک را بالا برده است. اما باید در نظر گرفت که طراحی بسته تانک یک امر تخصصی بوده و به اندازه طراحی اجزا مهم است.
  17. 1 پسندیده شده
    بخش دوم ... محدودیتها : یکی از نکات منفی استقرار ماهواره های تصویر برداری در مدار با ارتفاع پایین ، این است که تصاویر برداشته شده ، به منطقه مشخصی از منطقه یا فضای نبرد محدود شده و این در سطح تاکتیکی ، تجزیه و تحلیل را برای کاربران این تصاویر ، بسیار مشکل خواهد کرد ، بدین معنی که این ماهواره های تصویر برداری در زمان عبور از فراز منطقه نبرد ، الزاما" قادر نیستند تا از همه رویدادها و وقایع روی داده شده ،تصویر برداری کند . دوربین های مورد استفاده در این سخت افزارهای فضا پایه ، بدلایل فنی ، بخصوص در حوزه کیفیت تفکیک پذیری ، مسیر پروازی و زمان عبور ، از محدودیتهای فراوانی برخوردار هستند . بعنوان مثال ، پهنای نوار تصویر برداری یکی از پیشرفته ترین ماهواره های تصویر برداری تجاری که امروز در مدار مشغول فعالیت است ،(World View-3) تنها 13.1 کیلومتر با وضوح فوق العاده 0.31 متر است که بسیار مطلوب تر از تصاویر گوگل ارث ، نیازهای کاربران را برآورده می کند . محدودیت در پهنای نوار عریض تر برای یک ماهواره تصویر برداری نظامی ، به تقریب یک مفهوم " خاص" محسوب میشود ، ( ماهواره های مستقر در مدار GEO بلحاظ حجم ، اندازه بزرگتر و پیچیده تر عمدتا" برای ماموریتهای مهمتری نظیر هشدار موشکی یا ماموریتهای محرمانه تری برای جامعه اطلاعاتی کشور کاربر مورد استفاده قرار می گیرند ) ، چرا که این ماهواره ها ، می توانند تنها یک نوار به عرض 13.1 کیلومتر در در یک بازه زمانی 24 ساعت ، انتخاب کرده و مورد شناسایی قرار دهند ، یا اینکه یک منظر از پیش تعیین شده را بصورت جارویی ، و البته با کیفیت پایین تر ، اسکن و تصویر برداری نمایند . پس از آن ، ماهواره مورد نظر می بایست از فراز یک ایستگاه زمینی عبور کند ، تا تصاویر جمع آوری شده آن ، دریافت و سپس پردازش و تجزیه و تحلیل گردد . سرعت این فرآیند نیز بسته به فوریت کاری که این تصویر برداری برای آن انجام میشود ، متفاوت خواهد بود ، اما حداقل 24 ساعت طول می کشد تا تحلیلگران بتوانند نتایج مفیدی را از تصاویر مورد نظر ، بدست آورند . این محدودیت ها ، از نظر تاریخی ، مانع از تاثیر گذاری تصاویر ماهواره ای در تصمیمات تاکتیکی میدان نبرد شده و نقش آنها را به تصمیمات استراتژیک ، محدود می نماید . دوره گذار به صنعت نظامی در فضا : علیرغم محدودیتهای پیش گفته در خصوص استفاده از ماهواره های تصویر برداری در سطح تاکتیکی ، فناوری به گونه اعجاب آور ، نکات منفی در این خصوص را بسرعت از میان برمی دارد و این مساله در درجه نخست ، با کاهش چشمگیر هزینه ها برای دسترسی به مدار لئو و افزایش چشمگیر ماهواره های کوچک و ارزان که نتیجه مستقیم پیشرفت فناوری در این زمینه است ، ارتباط دارد . درواقع ، صنعت فضایی در حال عبور از یک مارپیچ هزینه های سربار مثبت به مارپیچی با هزینه های پایین است . در این ارتباط و براساس الگوی نخست ، هزینه های بالای پرتاب ها ، موجب میشد تا کاربران بسمت ماهواره های سنگین و پیچیده و با کیفیت بالا کشش داشته باشند که این مساله به نوبه خود ، انگیزه کشورهای دارنده فناوری پرتاب را برای توسعه اقدامات و بسترها ، به منظور کاهش خطر پذیری ، افزون می نمود . اما این فاکتورها ، در حال حاضر ، روندی معکوس بخود گرفته و بسرعت به یک مارپیچ با هزینه های سربار کمتر تبدیل می گردد . با توجه به این روند ، پرتابهای ارزان تر ، بخوبی می تواند توجیه کننده طراحی و تولید ماهواره های ارزان تر و کم هزینه تر باشد که بطور طبیعی ، میتوان آنها را در تعداد بیشتری بخدمت گرفت و در مدارهای پایین مستقر نمود که بدلیل افزایش پسار ( DRAG) طول عمر آنها بشدت کاهش یافته و در عین حال ، در مقایسه با پیکربندی های متعارف تصویر برداری که هم اکنون در خدمت بوده و استقرار در چنین مداری ، قابلیتهای آنها در برداشت تصاویر با کیفیت را محدود می کند ، عملکرد بهتری را به منصه ظهور می رسانند . در این زمینه ، یکی از مجموعه های پیشگام در تغییر پارادایمیک فوق الذکر ، شرکت Planet Labs است که در حال حاضر با در اختیار داشتن صدها ماهواره کوچک ، قابلیت تصویر برداری سطح زمین با وضوح کافی را در 24 ساعت داشته و از این نظر ، یک پتانسسیل قابل توجه را در سطح عملیات و تاکیتک ، به نمایش می گذارد . در واقع ، گسترش ماهواره های شناسایی کوچک و سکوهای پرتابی که قابلیت ارسال آنها به مدار را داشته باشد ، به کشورهای کوچکتر ، اجازه می دهد تا حضور خود را در فضا وسعت بخشند ، تا جایی که حتی قدرتهای درجه دومی نظیر نیجریه نظیر در حال حاضر ، ماهواره های فعالی برای کاربردهای مختلف ، در اختیار دارند . با توجه به مواردی که مورد تبیین قرار گرفت ، شاید یکی از کم اهمیت ترین پیامدهای توسعه این قابلیت در عملیات نظامی ، تاثیر آن بر حوزه " طرح ریزی / برنامه ریزی نظامی " است ، چرا که به مانند عملیات طوفان صحرا ، آماده سازی های اولیه برای آماده سازی صحنه نبرد را نمیتوان به سادگی از چشمان تیزبین مستقر در فضا پنهان نگاه داشت . گرچه در حال حاضر پایش فضای هوایی صحنه عملیات تا حدودی برای نیروی مهاجم ، آسان به نظر می رسد ، اما کنترل ماهواره های کوچک و یا حتی نمونه های تجاری که قدرت تفکیک پذیری تصاویر آنها در برخی موارد از نمونه های نظامی نیز بیشتر است و 24 ساعته در حال پایش سطح زمین هستند ، به تقریب دشوار خواهد بود . اینک هر گونه برنامه ریزی و آماده سازی هر عملیات نظامی مهم ، به احتمال بسیار زیاد چشمان ناظر مستقر در فضا را بخود جلب می کند و در کنار آن ، سهولت انتقال اطلاعات در عصر کنونی موجب شده تا حتی کشورهای فاقد چنین قابلیتهایی ، بسرعت با استفاده از منابع اطلاعاتی باز ، هوشیار شده و دست به اقدامات متقابل زنند . با این وصف ، روشهای متقابلی برای ایجاد محدودیت در دسترسی حریف به تصاویر ماهواره ای تجاری ( غیر نظامی ) نیز وجود دارد ، چنانکه در خلال جنگ خلیج فارس ( 1991 ) ، سازمان ملل بسرعت تحریم سخت گیرانه ای را برای فروش تصاویر تجاری به عراق وضع نمود ، هر چند این شیوه نیزدر وضعیت منحصر بفردی رخ داد و بعید است که مجددا بتوان آن را برای کشور دیگری اعمال نمود . بعنوان مثال در دهه نود میلادی ، چین هنوز قابلیت های تصویربرداری ماهواره ای اختصاصی برای خود در اختیار نداشت و اتحاد جماهیر شوروی نیز بشدت درگیر اصلاحات داخلی و مذاکرات فشرده با ناتو و ایالات متحده در خصوص سرنوشت اروپای شرقی بود . علاوه براین ، تنها یک ارائه کننده تصاویر ماهواره ای غیر تجاری خارج ازایالات متحده ( ماهواره اسپات متعلق به فرانسه ( Satellite Pour l’Observation de la Terre – literally spot -) فعالیت داشت که میتوانست تصاویری با وضوح و تفکیک پذیری 10 متر تولید کند . ده سال بعد ( 2001 ) وضعیت دسترسی به تصاویر ماهواره ای تجاری به تقریب ، دچار تغییر شگرفی نشد . با این حال ، تغییرات درراه بود ، چرا که در اکتبر 2001 ، نخستین ارائه کننده تصاویر ماهواره ای تجاری در خاک ایالات متحده ، (Earth watch) اولین ماهواره خود را با شناسه Quick Bird 2 به فضا اعزام کرد . این ماهواره ، قابلیت تولید تصاویر با قدرت تفکیک 1 متر را به کاربر ارائه می نمود که درآن زمان برای شرکتهای غیردولتی که دسترسی محدودی به تصاویر ماهواره های نظامی داشتند ، یک موهبت بشمارمی آمد . اما براساس توافقنامه امضاء شده بین شرکت صاحب امتیاز و دولت ایالات متحده ، سازمان ذیربط دولتی حق استفاده از آنچه که “shutter control” نامیده میشد را در اختیار داشت و برهمین اساس از فروش تصاویر این شرکت که از افغانستان تهیه شده بود ، جلوگیری بعمل آورد . در عوض ، وزارت دفاع به جای اینکه با عدم صدور مجوز برای فروش این تصاویر ، به اعتبار بین المللی شرکت فوق آسیب بزند ، تصمیم گرفت تا براساس یک حق انحصاری ، تمامی تصاویر تولید شده را خریداری نماید . با این وصف ، گرچه تهیه و خرید این تصاویر ، به یک قرارداد گران قیمت تبدیل شد ، اما بخوبی مانع شد تا رسانه های جمعی با پرداخت پول ، تصاویر با وضوح بالا را خریداری و از این طریق واحدهای طالبان را به شکل تصادفی ، از جزییات حساس اجرای مانورهای نظامی خود در افغانستان ، آگاه نمایند . اما همه تلاش ها ، حتی با تشدید قوانین مشابه “shutter control” برروی طیف وسیعی از ارائه دهندگان تصاویر ماهواره ای در ایالات متحده و یا حتی افزایش کاربرد تاکتیک خرید ، برای جلوگیری از روند روبه گسترش کاربرد این تصاویر ، تقریبا به روندی بی نتیجه تبدیل شد . به اعتقاد تحلیلگران این حوزه ، گرچه برقراری قوانین سخت گیرانه برای ارائه دهندگان این خدمات مسقر در آمریکا از انتشار مواردحساس تا حدودی موفق بوده اما این مسیر برای ارائه کنندگان چنین قابلیتهایی در سایر کشورها ، بخصوص آن دسته کشورهایی که علنی یا غیر علنی ، با سیاستهای ایالات متحده مخالفند ، صادق نخواهد بود . این دسته از کشورها که به تدریج وارد یک رقابت شدید ژئو استراتژیکی با ایالات متحده میشوند ، نسبت به دهه گذشته ، توانایی های افزون تری برای اعزام سامانه های تصویربرداری به مدار در اختیار داشته و همین امر موجب میشود تا توانایی بالقوه و بالفعل زیادی برای ردیابی تحرکات نظامی ایالات متحده در اختیار آنها قرار گیرد . بدین ترتیب و بدون هیچ شکی ، انتشار تصاویر موقعیتهای استقرار نظامی ایالات متحده تحت پوشش قانون آزادی اطلاعات ، می تواند به یک مسیر عادی برای شناسایی شکل و ماهیت تحرکات این ارتش گردد . طبیعی است که حتی اگر رسانه های داخلی این کشور ، تا حد امکان از خریداری و تجزیه و تحلیل چنین تصاویری خودداری کنند ، این مساله مانع ازاین نخواهد شد که تصاویر با کیفیت بالا ، در اختیار حریف قرار نگرفته و کارشناسان اطلاعاتی و مفسران عکس قادر نباشند تا نیت و اهداف ارتش ایالات متحده را ردیابی و پیش بینی نمایند . علاوه براین ، گسترش این قابلیت ، اجرای عملیات فریب نظامی را بیش از پیش دشوار می کند ، همانطور که این امر توسط واحدهای ارتش روسیه در اوکراین ، آن را به عینه ، به نمایش گذاشتند . در این زمینه ، یعنی دشواری اجرای فریب نظامی با گسترش تصاویر ماهواره ای نظامی با وضوح بالا در جریان عملیات نظامی روسیه در اوکراین بخوبی بعنوان یک نمونه از صحنه نبرد درآینده می بایست مورد توجه قرار گیرد . در جریان این درگیری ها ، و در ابتدای امر ، براساس انچه که تحلیگران نظامی بدان باور داشتند ، بعید به نظر می آمد که واحدهای منظم ارتش روسیه در شرق اوکراین حضور فیزیکی داشته باشند و دولت روسیه نیز تصاویرو گزارشهای منتشر شده از منطقه درگیری را جعلی و فاقد اعتبار می دانست ، اما انتشار تصاویر طبقه بندی شده ماهواره ای از منابع غیر دولتی ، بدون هیچ شکی ، دخالت ارتش روسیه در این درگیری ها را به اثبات نموده و این حساسیت ناشی از کاربرد منابع اطلاعاتی دولتی را به حداقل ممکن می رساند . در این زمینه ،ناتو به منظور اثبات حضور ارتش روسیه در منطقه درگیری شرق اوکراین ، باقدام به انتشار تصاویر ماخذ شده از شرکت غیر دولتی DigitalGlobe مستقر در آمریکا نمود . این تصاویر ، کاروان های بزرگ نظامی روسی را در حال حرکت در خاک اوکراین بخوبی به نمایش می گذاشت و این فریب کاری دولت روسیه را بخوبی عیان نمود. پی نوشت : 1- ادامه دارد .................  2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .   برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
  18. 1 پسندیده شده
    ذبح کردن تانک به سبک چچنی ها تانکتی-80بی وی منهدم شده ارتش روسیه در طول حمله به گروزنی دسامبر 1994 جنگ چچن را باید یکی از طولانی ترین و تلخ ترین جنگ های روسیه دانست. در جریان حمله به پایتخت چچن، گروزنی در 31 دسامبر 1994، یگان های زرهی ارتش روسیه با عجله و بدون برنامه ریزی تاکتیکی و بدون آموزش لازم برای خدمه وارد شهر شدند تا ماموریت خود را انجام بدهند. نتیجه این حمله فاجعه بار بود حدود 70 درصد از 200 دستگاه تانک درگیر در این حمله نابود شدند. حداقل 17 دستگاه تانک تی-80 بی و تی-80 بی وی در جریان درگیری های اطراف گروزنی در سال های 1994-95 از بین رفتند. درآن زمان روزنامه ها و تلویزیون روسیه پر از عکس های وحشتناک تانک های نابود شده تی-72 و تی-80 روسی بودند. عموما تانک های روسیه خصوصا تانک های تی-80 بخاطر داشتن زره های واکنشی کنتاکت توانایی مقاومت در برابر حملات راکتی نیروهای چچنی از روبه رو را داشتند. به طوری که در یک مورد یک دستگاه تانک تی-80بی وی توانسته بود در مقابل 18 راکت آر پی جی-7 مقاومت کند. اما نکته قابل توجه در جنگ اول چچن تاکتیک منحصر بفرد نیروهای جدای طلب چچن برای نابودی تانک های تی-80 روسیه بود. نیروهای ضد زره چچنی در بالایی یک ساختمان نسبتا بلند مستقر میشدند. بعد از عبور تانک، آنها با راکت ضد زره مانند آر پی جی -7 از بالای ساختمان بلند به سمت بخش بالایی پیشرانه (پشت برجک) شلیک می کردند. . راکت به راحتی از زره نازک پیشرانه عبور میکرد سپس از میان دیواره بخش پیشرانه و محفظه رزمی رد میشد و به مهمات داخل بارگذار خودکار برجک می رسید و باعث منفجر شدن مهمات تانک میشد در اخر این زنجیره برجک از جا کنده و پرتاب میشد. این روش خصوصا برای تانک های سری تی-80 بسیار کارساز بود زیاد در بارگذار خودکار تانک تی-80 مهمات دور تا دور برجک قرار دارند. در نتیجه بعد از عبور راکت از محفظه پیشرانه به مهمات میرسد. این نوع حمله نیاز به مهارت ویژه ای داشت زیرا باید زاویه درست برای شلیک راکت ار پی جی انتخاب میشد تا راکت به درستی به بارگذار خودکار تانک برسد. اصلی ترین دلیل انتخاب این نوع تاکتیک اشنایی نیروهای چچنی با پاشنه آشیل تانک های تی-80 بود. بسیاری از مبارزان چچنی، سربازان شوروی سابق بودند و با ساختار تانک های روسی آشنایی کامل داشتند. شکل ساختاری بارگذار چرخ و فلکی تانک تی-80- بخشی از مهمات تانک (خرج مهمات) دور تا دور برجک قرار دارد تصویر شماتیک از نحوه انجام تاکتیک نیروهای چچنی از کنار- خط قرمز زاویه فرضی از عبور راکت است که از بخشی بالایی پیشرانه عبور میکند به بارگذار تانک (مستطیل سبز) میرسد انفجار مهمات داخل تانک نتیجه مرگباری خواهد داشت- تانک تی-80 منهدم شده در جنگ چچن
  19. 1 پسندیده شده
    امرپ ها چپ می کنند ! پررنگ ترین نقشه امرپ ها حفظ جان خدمه در مقابل تهدیداتی نظیر بمب های کنارجاده ای و مین ها است. اما بخش اصلی ماموریت امرپ ها در صحنه نبرد جابه جایی نیروها می باشد .تحرک پذیری مناسب در کنار ایمنی برای کاربران این خودروهای نظامی بسیار اهمیت دارد. مانند تمامی وسایل نقلیه چرخ دار، امرپ ها در هنگام مانور های حرکتی شدید خصوصا در شرایط لغزنده آسیب پذیر هستند و احتمال چپ شدن آنها بالا است. واژگون شدن یک امرپ به خاطر از دست رفتن کنترل خودرو در صحنه های درگیری می تواند عواقب جبران ناپذیری را به دنبال داشته باشد. ارتش ایالات متحده آمریکا که جز اولین دارندگان امرپ ها در دنیا است با چالش ها و مشکلات این خودرو های نیز آشنا شده است به همین منظور برای حفاظت از نیروهای خود در هنگام واژگونی دستورالعمل های ویژه ای را آماده کرده است. بستن کمربند های ایمنی برای خدمه ضروری و اجباری است تا در صورت واژگونی آسیب جدی مانند شکستگی دست و پاها و آسیب رسیدن به مهرهای گردن وستون فقرات وارد نشود. همچنین برای اینکه که خدمه با شرایط واژگونی یک امرپ یا هر خودرو زرهی آشنایی کامل داشته باشند و ازنظر ذهنی بتوانند در چنین موقعیت های به طور درست عمل کنند از شیبه سازی ها برای این منظور استفاده می شود. البته شرکت های که در ساخت امرپ ها پیشگام هستند نیز برای کاهش احتمال چپ شدن این خودرو های زرهی از سیستم کنترل الکترونیک پایداری (ESC) استفاده می کنند.   شیبه ساز واژگونی برای امرپ ها- دراین شبیه سازی مربی ها به سربازان آموزش میدهند در هنگام واژگونی خودرو چه کاری را انجام بدهند و چگونه از امرپ چپ شده خارج شوند. شبیه ساز واژگونی برای خودرو هاموی- خودرو هاموی نیز سابقه واژگونی بسیاری دارد. بستن کمربند ایمنی در واژگونی ها جان خدمه را حفظ می کند.  تست سیستم کنترل الکترونیک پایداری (ESC) بروی امرپ های شرکت Navistar - این شرکت قرار است تا سال 2017 تمامی محصولات خود را به این سیستم مجهز کند.
  20. 1 پسندیده شده
    لکلر T40   استفاده از شاسی تانک های اصلی میدان نبرد برای ساخت انواع مختلف خودرو های زرهی نظیر نفربر ها و یا خودرو های رزمی پیاده نظام در سراسر دنیا متداول است. روسیه ، اوکراین و اسرائیل از جمله ارتش های هستند که به طور گسترده از شاسی تانک های خود برای ساخت خودرو های زرهی جدید استفاده کرده اند. در فرانسه نیز طرحی برای ساخت یک خودروی پشتیبانی زرهی  به وسیله شاسی تانک لکلر AZUR ( این سری از تانک های لکلرکه  برای نبرد شهری بروز رسانی شده اند) معرفی شد. اسم این طرح لکلر T40 نام دارد. حفاظت لکلر T40 به خاطر استفاده از شاسی لکلر AZUR که مجهز به زره های ماژولار کامپوزیتی در کنار زره های قفسی است در سطح بالایی قرار دارد.  برجک رزمی این خودرو زرهی  مسلح به یک توپ اتوماتیک 40 میلیمتری است. برای سلاح ثانویه یک ایستگاه مسلسل کنترل از راه دور بروی برجک نصب شده است. همچنین می توان بروی این برجک رزمی موشک های ضد زره هدایت شونده مانند میلان و ERYX را نصب کرد. این برجک رزمی مجهز به دو سری نارنجک اندازهای دودزا 4 گانه برای افزایش بقا در میدان نبرد است. با توجه به اینکه برجک اصلی  تانک لکلر در این مدل با یک برجک رزمی سبک تر تعویض شده است  به نظر میرسد در بحث تحرک لکلر T40 قابلیت های بالایی به دست می آورد. تعداد خدمه ی این خودروی پشتیبانی زرهی 3 نفر شامل راننده ، فرمانده و توچی است. در حال حاضر با توجه به بررسی های صورت گرفته بروی طرح لکلر T40 ، این خودروی پشتیبانی زرهی  مورد نیاز ارتش فرانسه نیست و برنامه ای برای تولید انبوه آن وجود ندارد.  
  21. 1 پسندیده شده
    موانع ضد تانک اوکراین   مرز بین اوکراین و روسیه در منطقه Novoazovsk   یکی از مشکلاتی که  اوکراینی ها در درگیری ها با طرفدارن روس با آن مواجه بودند استفاده گسترده روسها وطرفدارانشان از تانک ها بود. جدای طلبان روس با تانک های خود می توانست به سرعت جابه جا شوند و به شهر ها و مراکز دولتی حمله کنند. جدای طلبان به راحتی و بدون کمتر مشکلی از جاده ها و اتوبان ها برای جا به جایی تانک ها و خودروهای زرهی استفاده می کردند. برای همین اوکراینی ها برای کند کردن و یا توقف حرکت نیروهای دشمن در جاده  ها و اطراف ایست های بازرسی مرزی از موانع ضد تانک استفاده کردند. یکی از انواع موانع ضد تانک بتونی که اوکراینی ها از آن استفاده می کردند Tetrapod نام داشت. به طور معمول از این نوع سازه به عنوان موج شکن در سواحل استفاده می شود که اوکراینی ها از آن به عنوان موانع ضد تانک بهره گرفتند.    جا به جایی و نصب موانع ضد تانک Tetrapod با کمک چرثقیل   برخورد یک تانک تی -64 بی وی به موانع و توقف آن
  22. 1 پسندیده شده
    Otokar - Altay Main Battle Tank Full Testing
  23. 1 پسندیده شده
    سلام   مثل دو سه پرواز دیگه ، کماکان از پروازهای بسیار مشکوک ایران اسلامی بود که تعداد زیادی سردار و امیر شهید شدند .... و کماکان هم در هاله از ابهامات بسیار بسیار سنگین قرار دارد   از معدود مواردی که همیشه ثابت قدم بودم و گفتم که این سانحه ها همیشه مشکوکن و حتی اگر اتفاقی هم بوده از بس دور و برش رو با ابهام پر کردند که .... خود به خود تئوری توطئه یا خود توطئه میاد تو ذهن ش چادر میزنه !     من به خصوص بعد اینکه دو سه مستند از سرداران و امیر شهید و مصاحبه با خانواده هاشون رو از شبکه دو دیدم که اغلب شون هم موقع کفن و دفن برای غسل حضور داشتند و اینکه میگفتن جای گلوله تو بدن همسرشون و فرزندشون بوده .... کلا راجع به این پرواز ترجیح میدم سکوت کنم !     حالا این پرواز که هیچ !   ما همونی هم که شهید بابایی رو شهید کرد ! نمیتونیم افشا کنیم !        البته با قضیه قتل عام منا و اون پیام معروف که خدا ببین تو عصر ارتباطات بازم نمیگن چی بود چی شد ! پس بفهم تو  قضیه سقیفه و پهلوی شکسته و ... چه اتفاقاتی افتاده ! اینجا هم همونجوره !     یا حق
  24. 1 پسندیده شده
    فرود شینوک هوانیروز بر روی آب پ . ن : فکر می کنم که اینجا دریاچه پشت سد زاینده رود باشه ، این مورد رو با توجه به دارو درخت و ویلاهای عکس شماره 1 که من رو یاد منطقه تفریحی چادگان ( که چسبیده به دریاچه هست ) می اندازه می گم .
  25. 1 پسندیده شده
    امید وارم تکراری نباشه سازمان موساد كه مسئوليت جمع آوري اطلاعات انساني ، عمليات مخفي و تروریستی را برعهده دارد ، تمركز خود را بر ملت هاي مسلمان و سازمان هاي اسلامی در سراسر جهان معطوف كرده است. اين مؤسسه همچنين مسئول جنبش مخفي مهاجران يهودي براي خروج آنها از سوريه ، ايران و اتيوپي و مهاجرت دادن آنها به اسرائيل مي باشد. عوامل موساد در حال حاضر در كشورهايي كه سابقآ كمونيست بودند ، غرب و سازمان ملل متحد فعال هستند. دفتر اصلي موساد در تل آويو (پايتخت اسرائيل) است. اين مؤسسه در دهه 80 ، بين 1500 تا 2000 نفر پرسنل داشت و برآوردهاي اخير حاكي از 1200 نفر كارمند مي باشد. هويت مدير موساد معمولآ جزو اسرار حكومتي تلقي مي شود و يا حداقل اينكه در عموم و رسانه ها چيزي درباره وي مطرح نمي شود. اما در ماه مارس سال 1996 ، دولت اسرائيل انتصاب ژنرال ارشد داني ياقوم را به جاي رئيس قبلي اين مؤسسه يعني شبتاي شاويت كه در اوايل سال 1996 استعفاء داده بود اعلام كرد و در سپتامبر 2002 ، مئير داگان به عنوان مدير جديد موساد انتخاب شد. موساد كه در گذشته به عنوان مؤسسه هماهنگي و مؤسسه مركزي اطلاعات و امنيت اسرائيل شناخته مي شد ، در اول آوريل سال 1951 تشكيل شد. موساد توسط نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي يعني داويد بن گورين تأسيس شد كه هدف آن را اين گونه اعلام كرد: «براي كشور ما كه از ابتداي تأسيس تحت فشار دشمنانش قرار داشته است ، اطلاعات به عنوان خط مقدم دفاع ضروري است و ما بايد به خوبي بياموزيم و بدانيم كه در اطرافمان چه مي گذرد.» موساد هشت بخش اصلي دارد. با اين وجود جزئيات سازمان داخلي آن همچنان مخفي باقي مانده است. تعدادي از آن بخش ها عبارتند از: بخش جمع آوري كه بزرگترين بخش آن است و مسئوليت عمليات جاسوسي را برعهده دارد ، دفاتري را در خارج از اسرائيل تحت پوشش ديپلماتيك و غيررسمي تأسيس كرده است. اين بخش شامل قسمت هايي است كه هر يك مسئول نواحي ويژه جغرافيايي مي باشند و هدايت مأموران فعال درآن نواحي را برعهده دارند. موساد از سال 2000 ، يك فعاليت تبليغي گسترده را در جهت استخدام مأموران جديد جمع آوري خبر و اطلاعات آغاز كرد. بخش همكاري و اقدام سياسي که در آن ، فعاليت هاي سياسي و همكاري با سرويس هاي اطلاعات خارجي كشورهاي دوست اسرائيل و نيز كشورهايي كه روابط ديپلماتيك عادي با اسرائيل ندارد را انجام مي دهد. در دفاتر بزرگ تر خود در كشورهايي مانند فرانسه ، موساد دو كنترل كننده منطقه اي تحت پوشش كاركنان سفارت خود در پاريس دارد. يكي از آنها براي بخش جمع آوري كار مي كند و ديگري براي بخش همكاري و اقدام سياسي. بخش عمليات ويژه با عنوان متساوا ، ترورهاي بسيار حساس ، خرابكاري ها و اقدامات شبه نظامي دقيق و پروژه هاي جنگ رواني را انجام مي دهد. اين بخش مسئوليت ترور شخصيت هاي ويژه و نظامي فلسطيني را برعهده دارد. بخش LAP ، مسئول اجراي جنگ رواني ، تبليغات و عمليات فريب مي باشد كه تهاجمات فرهنگي و اخبار دروغ نشر شده در مطبوعات جزو اقدامات اين بخش است. بخش تحقيقات ، مسئول توليد اطلاعات نظير گزارش هاي روزانه ، خلاصه وضعيت هاي هفتگي و گزارش هاي مشروع ماهانه است. اين بخش در قالب 15 بخش ويژه جغرافيايي يا دفاتر منطقه اي سازماندهي شده است كه شامل ايالات متحده امريكا ، كانادا و اروپاي غربي ، امريكاي لاتين ، كشورهاي سابق اتحاد جماهير شوروي ، چين ، آفريقا ، مغرب (مراكش) ، الجزاير ، تونس ، ليبي ، عراق ، اردن ، سوريه ، عربستان سعودي ، امارات متحده عربي و ايران مي باشد. يك بخش هسته اي نيز متمركز بر موضوعات خاص و مرتبط با تسليحات هسته اي تشكيل شده است كه معمولآ جزو سري ترين بخش ها است. بخش تكنولوژي ، مسئول توسعه فناوري هاي پيشرفته براي پشتيباني فني از عمليات هاي موساد است. در آوريل سال 2001 ، موساد يك آگهي استخدام در رسانه هاي اسرائيلي درج كرد مبني بر اينكه به تعدادي مهندس الكترونيك و متخصص كامپيوتر براي واحد تكنولوژي خود نياز دارد. در سال 1996 ، در يك نشريه چاپ امريكا مطلبي درج شد كه بخش اطلاعات عمليات موساد ادعا كرده است بزرگترين ترورهاي دنيا را 10 دقيقه قبل از وقوع شناسايي مي كند ، در حالي كه قبلآ CIA فاش كرده بود اين اقدامات را 8 دقيقه قبل از وقوع ترور شناسايي مي كند. واحد اطلاعات نظامي پايان جنگ جهاني دوم ، ده ها هزار جاسوس و سرجاسوس و نظاميان اطلاعاتي را به خانه هاي خود بازگرداند. بخش بزرگي از اين جاسوسان ، يهودي بودند که به دليل انگيزه هاي نژادي عليه دولت آلمان نازي و ايتاليا فعاليت مي کردند. آنها به کشورهاي مطبوع خود بازنگشتند. بلکه به سراغ سرزمين موعودشان (اسرائيل) رفتند و کار تشکيل چند مجموعه بزرگ اطلاعاتي را پي گرفتند. موساد معروف ترين سازمان اطلاعاتي آنها بود. آنها در کنار موساد ، يک واحد اطلاعات نظامي تأسيس کردند که به طور کامل ، زير نظر ارتش اسرائيل فعاليت مي کرد. اين واحد سري کمتر نزد مردم عادي شناخته شده است ؛ اما دقيق ترين ، منضبط ترين و مرگبارترين واحد اطلاعاتي جهان است. اسرائيلي ها نيز تمايلي به شناساندن اين واحد ندارند و حتي بسياري از فعاليت هاي اين واحد سري را به نام موساد منتشر مي کنند. سرجاسوس معروف اسرائيلي - الي کاهن - در دهه 1960 در سوريه ، تا سطح کانديداتوري وزارت دفاع سوريه پيش رفت و اگر تنها يک اتفاق ساده موجب دستگيري و اعدام وي نمي شد ، اسرائيل بدون شليک حتي يک گلوله ، ارتش سوريه را در اختيار مي گرفت. اطلاعاتي که الي کاهن طي چند سال به اسرائيل مخابره کرد ، سبب شد تا ارتش اسرائيل در نبرد شش روزه با ارتش سوريه ، همواره با اطلاعات کافي و سنجيده وارد عمل شود. اسرائيل به دليل در اختيار داشتن واحدهاي قوي ضداطلاعاتي ، مانع نفوذ جاسوسان دشمن به داخل تشکيلات خود مي شود. در دنياي جاسوسان ، مأموران موساد همواره از نظر مصمم بود و بيرحمي ، از وضعيت ويژه اي برخوردار بوده اند. واحدهاي اطلاعات - امنيت کشور انگلستان ، زماني که در پرونده اي به ناکامي بر مي خورند از مأموران موساد استفاده مي کنند. موساد در عين حال بسيار بي ترحم است. در سال 1983 ميلادي ، چند روز قبل از انجام يک عمليات انتحاري و انفجار مقر تفنگداران دريايي آمريکايي در بيروت و مرگ حداقل 200 نيروي آمريکا ، عوامل موساد ، از يک حمله انتحاري باخبر شدند. خبرچينان اسرائيلي حتي متوجه شدند که اين حمله ، هدفي آمريکايي است. اما موساد ، اين اطلاعات را در اختيار آمريکا نگذاشتند. سرجاسوس موساد استدلال کرده بود که اين مشکل آمريکايي هاست و من حاضر نيستم جاسوس يهودي خود را به دليل نجات جان آمريکايي ها به کشتن بدهم. موساد اين سازمان امنيتي ، از مخوفترين سازمان هاي جاسوسي دنياست. شبکه گسترده اين سازمان در سراسر دنيا بخصوص کشورهاي عربي ، باعث برتري کامل اطلاعاتي اسرائيل بر کشورهاي منطقه گرديده است. نيروهاي زبده و امکانات فوق پيشرفته اين سازمان ، آن را در رديف برترين سازمان هاي جاسوسي قرار داده است ؛ به طوري که آموزش نيروهاي اطلاعات برخي کشورها ، توسط اين سازمان انجام مي گيرد. چشم هاي نامرئي اسرائيل با در اختيار داشتن: 1- ماهواره هاي جاسوسي با دقت بسيار بالا 2- هواپيماهاي جاسوسي فوق پيشرفته بدون سرنشين 3- بالن هاي جاسوسي ضدرادار برتري کاملي نسبت به تمامي ارتش هاي منطقه دارد. دقت اين امکانات به حدي است که جسمي به اندازه دو سانتيمتر را روي زمين به خوبي تشخيص مي دهد. براي اين چشم هاي نامرئي ، شب و روز تفاوتي ندارد. اسرائيل تنها کشور منطقه است که ماهواره جاسوسي در اختیار دارد. توان نظامی لوگوی ارتش اسرائیل در بين کشورهاي خاورميانه ، بي شک هيچ ارتشي به اندازه ارتش اسرائيل براي منطقه خطرناک نيست. اين ارتش از نظر ابعاد کمي و کيفي به درجه اي از قدرت رسيده که براي مراقبت از کشوري در ابعاد هندوستان - با بيش از يک ميليارد نفر جمعيت و 3 ميليون و 500 هزار کيلومتر مربع وسعت - کفايت مي کند. اين در حالي است که جمعيت سرزمين هاي اشغالي حدود 6 ميليون نفر و مساحت آن نزديک به 20 هزار کيلومتر مربع است. ارتش اسرائيل از نظر امکانات پيشرفته نظامي پس از کشورهاي آمريکا ، روسيه ، چين و انگليس ، پنجمين ارتش قدرتمند دنياست. حمايت هاي بي حد و حصر در زمينه هاي سياسي ، اقتصادي ، نظامي و ... از اسرائيل ، اين رژيم اشغالگر را ظاهرآ به قدرت برتر و شکست ناپذير منطقه تبديل کرده است. کشورها و سازمان هاي بزرگ به همراه شبکه گسترده صهيونيست ها ، از اين رژيم جلعي حمايت مي کنند. ارتشي که طي 48 ساعت ، 4 برابر مي شود ارتش اسرائيل انبوهي از تانک ها ، نفربرها ، هواپيماها و موشک ها را در اختيار دارد. اما به علت کمي جمعيت ، از نيروي کافي و مناسب بي بهره است. تعداد نيروهاي رسمي ارتش اسرائيل ، 120 هزار نفر است. اين جمعيت ، معادل نيروهاي يک ارتش متوسط منطقه است ؛ اما همين ارتش ، ظرف مدت 48 ساعت مي تواند مبدل به ارتشي 600 هزار نفري شود. اگر در اسرائيل ، در حال خريد از مغازه اي متوجه شديد که فروشنده يک ستوان توپخانه است و يا راننده تاکسي ، يک تک تيرانداز است تعجب نکنيد. اين افراد سالي چند بار با معرفي خود به واحدهاي نظامي «کادري» ، تمرين و آموزش ديده و دوباره کار خود را با لباس شخصي ادامه مي دهند. در دنيا ، اين سيستم تنها متعلق به سوئيس است که اصلآ ارتش ثابتي ندارد. اما اسرائيل علاوه بر اين توانايي ، يک ارتش آماده نيز دارد. بالاترين هزينه سرانه تسليحاتي اسرائيل بجز آنکه بالاترين بودجه نظامي خاورميانه را (بعد از عربستان) دارد ، از هزينه نظامي بالايي نيز برخوردار است. درحالي که کشورهايي مانند ايران و ترکيه ، سرانه نظامي 78 و 126 دلاري در اختيار دارند (تقسيم بودجه نظامي به جمعيت) نگهداري ارتش اسرائيل براي هر شهروند اسرائيلي در سال ، 1698 دلار هزينه در بر دارد. اين رقم حتي بسيار بالاتر از رقم هاي سرسام آور بودجه هاي اعراب خليج فارس است که علي رغم جمعيت کم ، بدنبال خريد گرانترين تجهيزات براي ارتش خود هستند. شکل و نوع سلاح هايي که در ارتش اسرائيل به کار مي روند يکي از عمده ترين کمک هاي ايالات متحده به اسرائيل ، کمک هاي تسليحاتي است. به گونه اي که رژيم صهيونيستي ، همواره از جديدترين جنگ افزارهاي امريکايي سود برده است. اين وضعيت در توپ هاي متحرک ، موشک اندازها ، موشک هاي هدايت شونده ، ضدهوايي ها ، هواپيماها ، بالگردها و ... به چشم مي خورد. ايالات متحده ، بزرگترين تأمين کننده تسليحاتي اسرائيل است. واشنگتن از بدو تشکيل رژيم صهيونيستي ، راهبرد برتري نظامي اين رژيم را به عنوان يکي از مهمترين راهکارهاي حفظ اين رژيم نامشروع برشمرده است. توان نظامي ارتش اسرائيل ارتش اسرائيل از 161 هزار نيروي کادر دائم و 425 هزار نيروي ذخيره برخوردار است. اسرائيل به علت کمي جمعيت ، نمي تواند 30 درصد جمعيت خود را به عنوان ارتش فعال نگه دارد. بنابراين از 6 ميليون نفر جمعيت خود ، تنها به داشتن 161 هزار نيروي آماده بسنده کرده است. ساير افراد ارتش اين کشور درحال آماده باش بوده و مشغول فعاليت هاي روزمره خود هستند. نيروي زميني سيستم هاي تسليحاتي و جنگ افزارهاي آمريکايي ، به شکل گسترده اي توسط نيروي زميني ارتش رژيم صهيونيستي به کار مي رود. به نحوي که نيمي از تسليحات مورد استفاده در نيروي زميني ارتش اسرائيل ، آمريکايي است. علاوه بر اين ، بايد از سايت موشک هاي تاکتيکي ، سيستم موشک هاي هدايت شونده ضدتانک ، هواپيما و دستگاه هاي مراقبت بسيار پيشرفته آمريکايي نيز نام برد. ارتش اسرائيل ثابت کرده است که حداکثر براي 14 روز توان جنگيدن مداوم را دارد و طولاني شدن جنگ ، به زيان اين رژيم تمام خواهد شد. به دليل اينکه بسياري از عمليات هاي اعجاب آور نظامي اسرائيل ، توسط نيروي هوايي اين رژيم صورت گرفته است ، از چشم بسياري از مردم و حتي کارشناسان ، توان نيروي زميني اسرائيل دستکم گرفته شده است. حال آنکه اين ارتش ، يکي از مکانيزه ترين ارتش هاي جهان است. اسرائيل 4200 دستگاه تانک و 6100 دستگاه نفربر زرهي در اختيار دارد که با استفاده از آنها ، به راحتي قادر است صدها هزار سرباز را در کمتر از 48 ساعت منتقل کند. توان قابل ملاحظه زرهي اسرائيل ، به اين رژيم اجازه مي دهد که در حملات برق آساي خود ، توفيق قابل توجهي داشته باشد. (نفوذ آريل شارون در سال 1973 ميلادي به قلب خطوط دفاعي مصر ، به هميل دليل بود.) 1. لشکر گولاني لشکر گولاني ، از زبده ترين نيروهاي نظامي دنيا - بعد از نيروي ويژه کماندويي آمريکا - هستند. شرايط ويژه بدني و آموزش هاي طاقت فرسا ، شرايطي آرماني و مثال زدني براي اين کماندوها ساخته است. نام گولاني ، لرزه بر اندام ساير نيروهاي اسرائيلي مي اندازد. چه رسد به ارتش هاي منطقه. اما همين نيروي زبده و آموزش ديده ، در جنگ 33 روزه از نيروهاي حزب الله لبنان شکست سخت و مفتضحانه اي خوردند. به طوري که در جنوب لبنان ، نتوانستند حتي يک متر هم پيشروي کنند و در انتها با برجاي گذاشتن تلفات زياد و جا گذاشتن تجهيزات و امکانات خود ، فرار را بر قرار ترجيح دادند. 2. نيروي زرهي ستون فقرات نيروي زميني ، يگان زرهي است. يگان زرهي اسرائيل ، به دليل در اختيار داشتن پيشرفته ترين تانک (مرکاوا) ، قدرتی ويرانگر دارد. تانک مرکاوا «مرکاوا» کلمه عبري و برگرفته از کلمه عربي «مرکب» است. زيرا تمامي قابليت هاي مناسب يک تانک پيشرفته ، در مرکاوا وجود دارد. شکل ظاهري اين تانک ، به گونه اي طراحي شده است که هدفگيري آن بسيار مشکل است و در صورت اصابت نيز موشک منحرف مي شود. زره و بدنه اين تانک از آلياژ مخصوصي است که در صورت هدف قرار گرفتن ، کمترين آسيب را مي بينند. سرعت و توانايي حرکت در زمين هاي مختلف ، از ويژگي هاي اين تانک فوق پيشرفته است. اين تانک داراي تيرک هايي است که با استفاده از آنها ، راننده و فرمانده تانک مي توانند حرکت تانک را در خيابان هاي تنگ تنظيم کرده و ميزان خسارت به محيط هاي شهري را به حداقل برسانند. به منظور مقابله با مواد انفجاري که از بيرون بر روي اين تانک ها انداخته مي شود ، تورهاي سيمي در بعضي نقاط تانک قرار داده شده است. این تانک که از پيشرفته ترين تجهيزات نظامي جهان محسوب مي شود ، داراي 60 تن وزن مي باشد که با 3 قبضه مسلسل ، يک خمپاره انداز 60 ميليمتري و يک توپ 120 ميليمتري ، قادر است گلوله هايي را با برد 7 کيلومتر شليک کند. اين تانک از توانايي زيادي براي حرکت نيز برخوردار بوده و درمقابل حملات شيميايي نيز بسيار مقاوم است. از آنجا که اين تانک ، به تجهيزات بسيار پيشرفته الکترونيکي مجهز شده و 1200 است بخار قدرت دارد ، از بهترين تانک هاي موجود در دنيا به شمار مي آيد. براي تقويت سيستم بصري مسلسل هاي اين تانک ، دوربيني روي آن نصب شده است که قابليت چرخش 360 درجه را دارد و يک تصوير دقيق از صحنه اي که پيش روي مسلسل آماده شليک است ، ارائه مي دهد. جالب اينکه براي اينکار ، نيازي به چرخاندن دوربين نيست. بلکه اين دوربين ، اساسآ از ساختار پوشش 360 درجه برخوردار است و تصاوير آني از محيط را در اختيار خدمه تانک قرار مي دهد. 3. توپخانه از 1550 عراده توپ ثابت و متحرکي که نيروي زميني ارتش رژيم صهيونيستي در اختیار دارد ، 906 عراده آن ساخت آمريکاست. توپ هاي متحرک به طور کلي تعداد توپ هاي متحرک نيروي زميني ارتش رژيم صهيونيستي ، از اين قرار است: تعداد 796 عراده توپ 155 میلیمتري (از نوع M109 A1/A2) ، تعداد 230 عراده توپ 175 ميليمتري (از نوع M110) و تعداد 36 عراده توپ 203 ميليمتري (از نوع M110). توپ هاي ضدهوايي نيروي زميني ارتش رژيم صهيونيستي ، از 2 نوع توپ ضدهوايي ساخت آمريکا استفاده مي کند که از نوع «M-163» و است. 4. تسليحات موشکي اسرائیل با داشتن انواع موشک ها با توان تخريبي بالا و برد متفاوت ، بزرگترين زرادخانه موشکي خاورميانه را در اختيار دارد. رژيم اشغالگر قدس ، با به خدمت گرفتن پيشرفته ترين سيستم هاي ضدموشک از جمله سيستم «پاتريوت» ادعا دارد که شهرهاي آن کشور ، نقاط امن محسوب مي شوند. لذا بجز شهرک هاي نزديک مرز که با سلاح نيمه سبک و کوچک قابل هدفگيري است ، در شهرهاي بزرگ پناهگاهي احداث نکرده است. موشک انداز سايت هاي موشکي اين رژيم ، آمريکايي است و قدرت پرتاب موشک هاي دوربرد غيرهدايت شونده را دارد. اين سايت ها ، براي تأمين پشتيباني آتش نيروها مورد استفاده قرار مي گيرد. 20 سايت موشکي از نوع «لانس» (C Lance MGM 52) با قدرت پرتاب موشک هاي زمين به زمين ، از سال 1986 از طرف آمريکا به ارتش اسرائيل تحويل داده شد. تسليحات موشکي هدايت شونده و ضدزره نيروي زميني ارتش رژيم صهيونيستي ، از 2 نوع سيستم موشکي موسوم به «تاو» و «دراگون» استفاده مي کند. اين سيستم هاي موشکي ، ساخت آمريکا بوده و ضدتانک هستند. موشک هاي هدايت شونده «MT» فردي از نوع زمين به هوا واحدهاي زميني ارتش رژيم صهيونيستي ، از موشک هاي زمين به هواي «MT» هدايت شونده استفاده مي کنند. اين موشک ها ، برروي شانه حمل شده و مورد استفاده قرار مي گيرد. موشک هاي ضدهوايي نيروي زميني ارتش رژيم صهيونيستي از سيستم «MT1» ساخت آمريکا استفاده مي کند. اين موشک ها به «چاربال» معروفند. سيستم چاربال آمريکايي ، از 2 بخش اصلي تشکيل شده است. اول بخش متحرک آن شامل يک زره پوش با محور حرکتي زنجيري از نوع «M730» و دوم سايت موشکي آن از نوع «M54». 5. هوانيروز بالگردهاي هجومي توپدار ارتش رژيم صهيونيستي ، 116 بالگرد هجومي آمريکايي در اختيار دارد. اين بالگردها عبارتند از: 39 فروند بالگرد هجومي از نوع «AH-1F» کبرا که 2 خدمه دارد. 42 فروند بالگرد هجومي از نوع «AH-6A» آپاچي که 2 خدمه دارد. 35 فروند بالگرد هجومي از نوع «هيوز 500». هيوز يک بالگرد هجومي ضدتانک است و مي تواند براي پشتيباني هاي تاکتيکي کوتاه برد مورد استفاده قرار گيرد. از مشخصه هاي اين بالگرد ، انجام مأموريت هاي هجومي مختلف زميني و انجام پشتيباني مستقيم از نيروي دريايي است. توانايي هاي بالگرد آپاچي - قدرت حمل و شليک موشک هاي هدايت شونده - توانايي پرواز در تمامي شرايط جوي - قدرت بسيار بالا در هدف قرار دادن اهداف متحرک - قيمت بسيار بالا (15 ميليون دلار براي هر فروندد) قابليت آپاچي به اندازه اي است که اسرائيل ، براي ترور شخصيت ها از آن استفاده مي کند. شهيد سيدعباس موسوي (دبير کل سابق حزب الله لبنان) ، شيخ احمد ياسين و عبدالعزيز رنتيسي ، توسط اين بالگرد ترور شدند. بالگردهاي ترابري - نظامي ارتش رژيم صهيونيستي ، حدودآ 106 فروند بالگرد ترابري - نظامي مختلف در اختيار دارد که بايد 2 بالگرد امدادرسان را هم به آنها افزود. اين بالگردها عبارتند از: 42 فروند بالگرد از نوع «CH-53.D SikorSky» که قادر به حمل 38 سرباز با تمامي تجهيزات است. 10 فروند بالگرد از نوع «UH-60» بلک هاک که رژيم صهيونيستي ، آن را پس از جنگ خليج فارس از آمريکا تحويل گرفت. 54 فروند بالگرد از نوع «Bell-206» براي ترابري سبک و چند منظوره. نیروی هوایی نيروي هوايي اسراييل در واقع بدنة اصلي ساختار نظامي آن را تشكيل مي‌دهد. باتوجه به انديشة نظامي هجومي اين رژيم كه بر مبناي بازدارندگي و برتري كيفي استوارمي‌باشد، مي‌توان سه ركن اصلي اين انديشه را اين چنين معرفي كرد؛ 1. توان حمله به عمق استراتژيك منطقه جهت فلج كردن توان نيروي هوايي طرف مقابل و سپس وارد آوردن ضربات متعدد به نيروي زميني در جبهه‌هاي نبرد؛ ۲. حمايت پيوسته ازنيروهاي زميني و زرهي برپاية تاكتيك دوگانة «هواپيما ـ تانك»؛ ۳. اعمال يك دفاع هوايي فعال در عمق استراتژيك اسراييل با استفاده از جنگنده‌هاي دفاعي به عنوان بهترين وسيله جهت‌ جلوگيري از حملات هوايي دشمن. تعداد نيروي انساني فعال در نيروي هوايي اسراييل 32 هزار نفر و مجموع اين نيرو به انضمام نيروهاي ذخيره به 37 هزارنفر مي‌رسد كه در اين ميان 21800 نفر در گروههاي دفاع هوايي مشغول به كار هستند. در شرايط عادي، ساعت پرواز سالانة خلبانان اصلي 190 ساعت و خلبانان ذخيره 75 ساعت مي‌باشد. تعداد تقریبی هواپیماهای نيروي هوايي اسراييل به شرح زير است: در حدود 170 هواپيماي فانتوم اف ـ 4 كه در يك پرواز قادر به حمل 1233 تن سلاح هجومي مي‌باشند. 50 هواپيماي فانتوم (F-4 E 2000) و (F – 4 E) مأموريت از بين بردن سيستمهاي دفاع هوايي دشمن را بر عهده دارند و به همين منظور مجهز به موشكهاي هوا به زمين ضد رادار هستند. همچنين 14 هواپيماي فانتوم (RF-4 E) نيز مأموريتهاي تجسسي را انجام مي‌دهند. نيروي هوايي اسراييل تا پايان سال 1997، 65 جنگندة آمريكايي (F-15) در اختيار داشته است كه مجموعاً قادر به حمل 354 تن محمولة جنگي بوده‌اند. 13 جنگنده پس از پايان جنگ دوم خليج فارس به عنوان پاداش به اسراييل داده شد. همچنين از سال 1998 به بعد تعداد 25 جنگندة (F-15) مدل (I) با قدرت حمل سلاح هجومي به وزن 275 تن از سوي اين كشور خريداري شده است. اين نوع از هواپيماها قادرند بدون سوخت‌گيري در آسمان مسافتي در حدود 1450 كيلومتر را طي كنند و به عنوان مثال مي‌توانند نيروگاه هسته‌اي ايران را كه در بوشهر مستقر است، مورد هدف قرار دهند. بين سالهاي 1980 تا 1995 مجموعاً در حدود 260 هواپيماهاي جنگندة (F-16) از سوي آمريكا به اين رژيم تحويل داده شده است. البته 50 جنگندة (F-16) به عنوان پاداش پس از خاتمة جنگ دوم خليج فارس به اين كشور اعطا شد. اين هواپيماها پيش از تحويل به نيروي هوايي اسراييل كماكان در نيروي هوايي آمريكا به پرواز در مي‌آمدند و بين سالهاي 1994 و 1995 به اسراييل ارسال شدند. جنگنده‌هاي (F-16) مي‌توانند در يك مأموريت پروازي در حدود 1358 تن تسليحات هجومي با خود حمل كنند. در كنار آمارهاي مزبور، احتمالاً 615 هواپيماي «كفير ـ سي» در مدلهاي مختلف در اختيار نيروي هوايي مي‌باشد كه اگر اين تعداد را با هواپيماهاي آموزشي ـ رزمي، ذخيره و هواپيماهاي آمريكايي F-6، F15 و F16 جمع كنيم، احتمالاً اين رژيم داراي 530 جنگنده و 336 هواپيماي ذخيره است. دو هواپيماي هشدار سريع و مديريت عمليات هوايي مدل بويينگ 707 و چهار هواپيماي «E-2e-Hawak-EYE»؛ 41 هواپيماي جنگ الكترونيك «دريافت، استراق سمع و پارازيت الكتروني» شامل 6هواپيماي بويينگ 707، 6 هواپيماي «RC-12D»، سه هواپيماي (IAI-2000)، پانزده هواپيماي «Do-28» و شش هواپيماي «King air-2000»؛ سه هواپيماي گشت دريايي «IAI-1124 Seascan»؛ 8 هواپيماي سوخت‌رسان در آسمان شامل سه هواپيماي بويينگ 707 و پنج هواپيماي «كسي ـ 130 هركولس»؛ 47 هواپيماي حمل و نقل شامل 4 هواپيماي حمل تجهيزات سنگين از نوع بويينگ 707، 24 هواپيماي «سي ـ 130 هركولس» كه هر كدام قادر به حمل 92 چتر باز مي‌باشند، 12هواپيماي حمل و نقل ميان وزن «سي ـ 47 داكوتا» و 7 هواپيماي حمل و نقل «201ـIAI»؛ 30 هواپيماي ارتباطي و مأموريتي سبك كه شامل دو هواپيماي «آيلندر» بيست هواپيماي «سيسنايو ـ 206» و هشت هواپيماي «كوين اير» مي‌باشد؛ تعداد نامشخصي از هواپيماهاي بدون خلبان براي انجام مأموريتهاي رديابي،اطلاعاتي و آموزشي براي حمله به هدفهاي هوايي و مأموريتهاي الكتروني مختلف ازمدلهاي «فايربي»، «اسكات»، «پيونير»، «سيرشر»، «سامسون»، «دليلاه»، «دليله» وهانتر سيلور آرو . نیروی دریایی حوزه استحفاظی نیروی دریایی اسرائیل دریایی مدیترانه-دریای سرخ-خلیج ایلیا(عقبه) و حاشیه کانال سوئز است. پرسنل نیروی دریایی اسراییل 11500 نفر برآورد می شود که حدود6500 نفر فعال و5000 هزار نفر نیز رزرو میباشند. این نیرو نیز با مدرن ترین تجهیزات غربی تجهیز شده و از این نظر توان قابل توجهی دارد : پایگاه ها: • پایگاه دریایی حیفا ناوگان کشتی‌های جنگنده موشک انداز، ناوگان زیردریایی و کشتی‌های گشتی و تجسسی واحد ۹۱۴. • پایگاه دریایی عتلیت . مرکز یگان‌های کماندویی فوق ویژه شایتت ۱۳ • پایگاه دریایی ایلات . پایگاه کشتی‌های گشتی و تجسسی واحد ۹۱۵. • پایگاه دریایی اشدود . پایگاه کشتی‌های گشتی و تجسسی واحد ۹۱۶. • پایگاه دریایی و زیردریایی آموزشی حیفا. پایگاه آموزشی کشتی‌های ناوشکن، ناوچه، ناوبر و زیردریایی • پایگاه عملیاتی ممتام . پایگاه عملیاتی ارتباطات، رادار، ماهواره‌ای، شناسائی لجستیک و عملیات • پایگاه دریایی عملیاتی. پایگاه کشتی‌های جنگنده و موشک انداز • پایگاه کل نیروهای دریایی . پایگاه کل فرماندهی عملیات و لجستیک نیروهای دریایی ارتش اسرائیل - مستقر در تل‌آویو نیروها: 1.ناوگان و ناوچه های سریع موشک اندار حیفا وظایف: حفظ اسراییل وسد راه و ممانعت از ورود ناوگان دشمن از آن نقطه 2.ناوگان زیر دریایی ها واحد نخبگان داوطلب تشکیل شده در 1959 وظایف: حمله به شناورهای دشمن و گرد آوری پوشش اطلاعاتی و عمل حمایتی برای واحد های دیگر تفنگداران دریایی: نیروی ویژه اطلاعات نیروی دریایی: انجام امور اطلاعاتی و تجسسی مربوط به نیروی دریایی تجهیزات: ناوچه حفاظتی کلاس ساعر 5 3 فروند به نامهای: ایلات-لاهاو-هانیت ناوچه موشک انداز کلاس ساعر4.5 8 فروند به نامهای:روماه-کشت-هتز-کیدون-تارشیش-یافو-هرو-سوفا ناوچه موشک انداز کلاس ساعر 4 2 فروند:نیتزاچون-آتزمائوت گشتی های ساحلی: دوبار کلاس:15 فروند سوپر دورا کلاس دورا کلاس:9 فروند دورا ام ک 2:چهار فروند دورا ام ک 3:دوازده فروند شالداگ کلاس: شالداگ ام ک 2:پنج فروند سفارش ناچ شل: کشتیهای پشتیبان:چهار فروند باری و سوخترسان زیر دریایی ها: سه فروند فوق پیشرفته دلفین ساخت آلمان به نام های دلفین-لیویاتان-تکوماه سیستم های موشکی دریایی: ضد ناو هارپون-دفاع موشکی باراک- دریا به دریا گابریل- رادار های زیر • EL/M-2221 STGR - Search, Track & Guidance/Gunnery Radar • EL/M-2228S AMDR - Automatic Missile Detection Radar • EL/M-2228X SGRS - Surveillance & Gunnery Radar System • EL/M-2238 STAR -Surveillance & Threat Alert Radar • EL/M-2226 ACSR - Advanced Coastal Surveillance Radar خانه عنکبوت هرگز فراموشمان نشود که این مجموعه نظامی به ظاهر قدرتمند در برابر فقط چند صد رزمنده حزب الله لبنان به زانو در آمد . این ارتش حتی نتوانست تا عمق ۵ کیلومتری ( فاصله میدان آزادی تا انقلاب )خاک لبنان پیش روی کند و در همان روستاهای مرزی زمین گیر شد . رژیمی که حتی نمی تواند به ساحل رود لیطانی (که در بعضی نقاط فقط ۵ کیلوتر تا مرزهایش فاصله دارد) برسد چگونه ادعای حکومت نیل تا فرات را دارد !!!!! آری سید مقاومت به درستی فرمود که : به خدا سوگند اسرائیل از خانه عنکبوت سست تر است . [color=orange] لینک رو فراموش کردید بگذارید ! منتقل شد به بخش جنگ 00Amin[/color]