برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 1 آذر 1400 در پست ها
-
4 پسندیده شدهما تقریبا همون سیاست رژیم قبلی رو در مورد کشورهای عربی و اسراییل دنبال میکنیم البته بدون منافعش.اون موقع هم با اسراییل رابطه داشتیم هم جنبش امل رو راه انداختیم قطعا اسراییل دلیل بسیار مشروع برای حضور در کشورهای عربی و تا حدودی کنترلشونه ولی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی یک خام بودن هزینه زا دیده میشه که هنوز نتوستیم پوشش بدیم سیاست خارجی شعاری کار رو پیش نمیبره یک مسئله مهم دیگه هم اینه که ما هر مسائل رو سیاسی میکنیم چه اقتصادی و هسته ایی چه حتی کرونا و واقعا دچار خسران میشیم کلا بسیار بی تجربه عمل میکنیم تقریبا همه تحلیلگران اعتقاد دارند دولتهای بعد انقلاب به اتفاق پراگماتیسم بودند حتی از نتایج اعمال و کردارمون هم درس نگرفتیم مسئله قفقاز بسیار موضوع حساسیه اگه زودتر مذاکرات به سرانجام برسه و دستکم تو این مسئله محتاج روسها نباشیم شک نکنید اقدام به احداث پایگاه میکنیم اراده اش وجود داره و به علت همسایگی با کشور و داشتن مرز زمینی می شه گروههای وابسته به خودمون (چه از نظر مذهبی در آذربایجان و چه ملی در ارمنستان)رو ایجاد و تقویت کرد حتی از حزب الله لبنان هم میتونه برای ما راه گشاتر باشه.قفقاز همیشه نقطه کلیدی بوده الان کلید "قدرت"شدن ایرانه ما با آمریکا در افتادیم روسها که اصلا مال این حرفها نیستند انشالله آتش اوکراین هم شعله ور بشه و راه باز تر بشه همونطور که بالاتر عرض کردم اول حل کردن یا کم کردن تنش از طرف غربه قبلا یکبار شده بازهم شدنیه(روابط ترکها و روسها جای هیچ شکی رو باقی نگذاشته)
-
4 پسندیده شدهبه نظر من حتی با وجود مخالفت روسیه(اگر خبر درست باشد) اگر دولت ارمنستان اجازه می دهد، ایران باید نیروهای خود را وارد ارمنستان نماید. قطعا سفرهای پیش روی مقامات ترک و آذری به ایران برای قانع کردن ایران به پذیرش اشغال جنوب ارمنستان توسط باکو است. وضعیت خیلی حساس می باشد. اگر جنوب ارمنستان اشغال شود ارتباط ما با قفقاز قطع می شود ولی برعکس اگر ما نیرو وارد ارمنستان کنیم باکو تا حدی ارتباطش با غرب توسط ما قطع شذه و ارتباط ترکیه هم با شرق قطع می شود. فقط راه گرجستان می ماند که از نظر مسافتی طولانی و از نظر ترانزیتی هزینه بیشتری دارد. این یک فرصت تاریخی برای ورود به قفقاز بعد از 200 سال است. روسیه بارها با نامردی پشت ما رو خالی کرده. از اجازه به جنگنده های اسراییلی به بمباران نیروهای ما تا بازی در اوردن سر اس 300. باکو هم که ته دروغگویی و از پشت خنجر زدن است. اگر نیروهای ما وارد جنوب ارمنستان شوند کار تمام شده و ما دست بالا را در مناقشات خواهیم داشت. در اینده نیز روسیه دوست و متحد ما نخواهد بود. کشوری که به سختی به ما حتی اس 300 میفروشد ولی میخواهد امارات را در پروژه پکفا مشارکت دهد. روسیه به دنبال نزدیکی به اروپا و پر کردن خلا امنیتی اروپا بعد از خروج امریکا از اروپا است. به دنبال دوستی با ما نیست. چین کشوری منفعت طلب است ولی به نظر من متحد اصلی ما در آینده چین خواهد بود. بر روی روسیه نمی توان خیلی حساب کرد. حتی درباغ سبزهای اخیر روسیه به ما برای فروش جنگنده شاید یک بازی سیاسی باشد.
-
2 پسندیده شدهاحتمالا روسیه به ایران قول داده است که اجازه اشغال جنوب ارمنستان را به باکو ندهد. ولی در مواردی احساس می شود که از این سناریو خیلی بدش هم نیاید. برای من رفتار روسیه کاملا مشخص نیست شاید به دنبال عدم حمایت کافی از ارمنستان میخواهد اسباب سقوط پاشنیان را فراهم کند و بعد که یک حکومت طرفدار روسیه در ارمنستان سرکار امد بساط جاده زنگزور را جمع کند. شاید برای ایجاد اختلاف بیشتر بین ترکیه و اروپا میخواهد اجازه گسترش کنترل شده به پانترکیسم را بدهد. به هر حال این نگرانی در ما ایرانی ها با توجه به شکنندگی ارتش ارمنستان وجود دارد که یک صبح بیدار شویم و بفهمیم در یک حمله برق اسا نخجوان به باکو وصل شده است. امکان ورود ما به ارمنستان به صورت نظامی یک فرصت است که بعد از 200 سال از ارس رد شویم. احتمالا روسیه مخالف است و ما هم به علت تقابل هایی که با غرب داریم نمی توانیم با روسیه تقابل کنیم. شاید هم مسئولین کشور نمی خواهند نیروی نظامی ما به صورت علنی به یک ارتش مسیحی علیه یک ارتش مسلمان کمک کند.
-
2 پسندیده شدهبخش چهارم و پایانی اما بر خلاف تصورات اولیه ، چگونگی کاربرد این سخت افزارهای زرهی جدید از دید گودریان ، با ماموریتی که توپهای تهاجمی برای آن درنظر گرفته شده بودند ، بطور اساسی تفاوت داشت . بدین معنی که توپهای تهاجمی جدید ، عمدتا" برای پشتیبانی از حملات پیاده نظام طراحی شده بودند ، اما اینک این نقش ، ماموریتی فرعی محسوب میشود و کاربرد اصلی آنها را می بایست در ایجاد یک ضربه گیر و سپر دفاعی در برابر حملات تانکهای روسی جستجو نمود. هزینه های تولید تانک در آلمان (براساس واحد پولی دلار ) و مقایسه آن با همتایان آمریکایی ، روسی و انگلیسی در جریان جنگ دوم جهانی زره کوب سبک هتزر ( Hetzer) در این زمان ، توپهای خودکششی ماردر بدلیل زره های سبک و فضای باز برای استقرار خدمه ، بتدریج منسوخ می شدند . به همین دلیل ، در سال 1943 ، بخش تسلیحات وزارت جنگ اعلام نیازی در خصوص توسعه یک خودروی کوچکتر که یک توپ 75 م.م قابل نصب بر روی شاسی قابل اطمینان پانز-38تی را با خود حمل می نمود ، اعلام کرد . نتیجه این نیازمندی ، تولید زره کوب هتزر 16 تنی بود که مقرون به صرفه ترین سلاح ورماخت برای برطرف نمودن روند رو به گسترش نیازمندی برای یک سلاح ضد زره محسوب میشد . این گونه که عمدتا" برای گردان های ضد تانک پیاده نظام تولید شد ، تا سال 1944 در میدان نبرد ظاهر نگردید که از این بابت ، یکی دیگراز نمونه های آشکار تلاش های پراکنده رایش برای افزایش توان زرهی خود بشمارمی رود . زره کوب سبک ماردر از سویی دیگر ، معرفی یک خودروی زرهی دیگر ، اشتورمگشتز-33جی (Sturmgeschütz IIIG) مسلح به یک قبضه توپ 75 م.م ال-48 ، سلاح مناسبی برای انهدام تانکهای حریف ، تا قبل از شدت یافتن بمباران های متفقین بر علیه زیرساختهای صنعتی آلمان ، بشمارمی رفت.خط تولید این نمونه در اواخر سال 1943 بدلیل یک عملیات هوایی سنگین بشدت آسیب دید ، به همین دلیل برای جبران خسارت و عدم توقف برنامه تحویل آن به ارتش ، هیتلر دستور داد تا تمامی قطعات باقی مانده و آنچه که بعدا" تولید میشد ، بر روی شاسی پانزر-4 سوار گردد . این تصمیم ، علیرغم مخالفت و اعتراض شدید گودریان ، با استناد به کاهش تولید پانزر4 استاندارد موجب شد تا نوامبر 1944 ، بیشتر از 1700 دستگاه زره کوب یاگدپانزر4 ( Jagdpanzer IV) ، تولید شود . درواقع ، نامگذاری این جنگ افزار جدید (تانک شکن/ زره کوب ) تناسب کاملی با ماموریت های محوله بدان داشت ، گرچه اسلاف این خودرو ، همچنان تحت شناسه استاندارد خود ، بخدمت ادامه میدادند ، بااین حال ، بدلیل شباهتهای زیاد ، موجبات سردرگمی در شناسایی دقیق آن را فراهم می آورد . زره کوب یاگدپانزر4 ( Jagdpanzer IV) بدین ترتیب ، یاگدپانزر4 به شکل خاص برای تکمیل توان آفندی –پدافندی لشکرهای پانزر و همچنین هنگ ( گردان ) های مستقلی که می بایست به توپهای تهاجمی مسلح گردد در نظر گرفته شد و بر همین اساس منابع لازم برای آغاز روند تولید آنها اختصاص یافت ، تا جایی که رقم تولید شده این سخت افزار در سال 1943 به 36 دستگاه رسید . علاوه براین ، نسخه سنگین تری از این زره کوب که به یک توپ 75 م.م ال-70 ، شبیه به آنچه که در پانتر استفاده شده بود و میان افسران زرهی به "اردک گودریان " مشهور شد از اوت 1944 از خطوط تولید خارج گردید . برخلاف پیش بینی های اولیه ، عملکرد این زره کوب در جبهه شرقی و غربی فراتر از انتظارات بود و تا انتهای جنگ نزدیک به 1000 دستگاه از آن تولید شد . با این وصف ،منقار ( لوله ) بلند این اردک ، در برخی مواقع موجبات آزار خدمه را فراهم میآورد ، هر چند این مساله ، درمقایسه با سایر مشکلات حوزه زرهی ورماخت ، یکی از کوچکترین موارد بشمار می رفت . sdkfz 234/2 بررسی روند تولید تانک و زره کوب در سالهای جنگ دوم جهانی در آلمان ، نکته مهمی را پیش پای محققان میگذارد که به غیر از چند مورد غیرقابل پیش بینی در ماه های آخر جنگ ، روند وترتیب و پازل تولید پانزرهای آلمانی ، به تقریب کامل شده بود و درنهایت امر ، بر اساس تجارب میدان نبرد ، به تقریب بهترین ماشین جنگی آن سالها یعنی خودروی زرهی sdkfz 234/2 پوما را روانه میدان نبرد نموده بود . مزیتهای قابل توجه این طرح شامل سرعت بالا ، نیم رخ پایین و در نهایت مسلح شدن به یک توپ قدرتمند 50م.م ال-39 در که در مواقع اضطراری ، حتی بر علیه تانکهای سنگین نیز موثر بود . با این حال ، پوما و گونه های مختلف آن ، درست درزمانی وارد صحنه نبرد شدند که دیگر ورماخت نیازی به یک خودروی زرهی برای اجرای ماموریتهای شناسایی – رزمی در فواصل طولانی نداشت و نیروی های متخاصم قابلیت خنثی نمودن توانمندیهای رزمی آن را بدست آورده بودند . پی نوشت : 1- بن پایه 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی 182 نظام رونمایی ها: امنیت زایی و امنیت زدایی به جهت اهمیت یافتن، برخوردار شدن از روش های نظام مند و دارای فلسفه در باب مساله نظام رونمایی های نظامی باید به دوران جنگ سرد رجوع کرد. در این دوره بود که مساله رونمایی از اهمیت ویژه ای برخوردار شد و هر یک از نظامات شرق و غرب برای آن روال های متفاوتی تعریف کردند. این امر در کنار دیگر سیاست های تبلیغی دو طرف از تاثیر بسزایی در شکل دهی به فضای جنگ سرد برخوردار بود. چیستایی و چرایی فضای جنگ سرد از جهاتی متاثر از جنگ دوم جهانی بود. دنیا به تازگی از شر یک جنگ خانمان سوز جهانی آسودگی یافته بود، جنگی که جان ده ها میلیون نفر را در کام خود فروبرده و شهرها و سرزمین های بسیاری را به نابودی کشانده بود. در عین حال هر یک از دو قطب شرق و غرب حریف خود را قدرتمندتر از آن می دیدند که راه حل نظامی را به عنوان گزینه نخست برای حل اختلافات و حفاظت از منافع خود برگزینند. دراین دوره مفاهیمی چون بازدارندگی، دیپلماسی عمومی، جهت دهی به افکار عمومی و هژمونی در کالبد جدیدی سربراورده و از اهمیت ویژه ای برخوردار شدند. از آنجا که یکی از ویژگی های شاخص جنگ سرد رشد سریع صنایع نظامی بود و شاکله توان هر یک از دو قطب غالب را، خصوصا در جبهه شرقی، توان نظامی طرفین شکل داده بود؛ مساله ارائه و نمایش این توان نظامی در راستای دست یابی به مفاهیمی که پیشتر ذکر شد، در دستور کار قرار گرفت. با وجود داغ بودن مساله جاسوسی های نظامی و صنعتی، و به رغم آنکه از نظر حفاظت اطلاعات، هرچه بیشتر پنهان نگاه داشتن توان و دست آورد های نظامی در اولویت درجه اول قرار دارد، دست یابی و بهره بردن از مفاهیمی چون بازدارندگی، دیپلماسی عمومی و هژمونی چنان ارزشمند و اثر گذار بود که هر یک از طرفین شرق و غرب با توجه به برنامه ها و راهبردهای کلان خود نظامات رونمایی و تبلیغات نظامی خاص خود را تعریف کرده و توسعه دادند و با این کار ریسک هایی که از جانب مسائل حفاظت اطلاعاتی مطرح می شد را به جان خریدند. بلوک غرب در بلوک غرب و خصوصا آمریکا، به مساله تجهیزات نظامی و رونمایی از آنها در غالب سه دسته بندی پرداخته می شد. نخست تجهیزات و فناوری هایی که هیچ گاه هیچ اطلاعاتی از آنها منتشر نمی شد، این دسته از پروژه ها حتی در هنگام تنظیم لوایح بودجه ای ردیف بودجه روشن و مشخصی نداشتند و عموما با اسم های کدگذاری شده به آنها ارجاع داده می شد که بسیاری از آنها حتی تا به امروز طبقه بندی شده باقی مانده اند و یا اطلاعات بسیار اندک و محدودی از آنها منتشر شده است؛ این دست پروژه ها را اصطلاحا پروژه های سیاه[1] می نامیدند. تعداد این پروژه ها محدود بوده و عموما در لبه دانش و فناوری اجرا می شدند و از نظر توانایی به عنوان تجهیزات تغییر دهنده میدان بازی (رزم )[2] روی آنها حساب باز می شد و حتی در مواردی در دسته تجهیزات ویژه سناریوهای ماشین قیامت یا Doomsday قرار می گرفتند. دسته دوم تجهیزات و فناوری هایی بودند که اطلاعات محدودی از آنها امکان انتشار داشت، و باقی اطلاعات و اسناد مربوطه تا مدت زمان مشخصی تحت طبقه بندی قرار می گرفت و پس از طی زمان تعیین شده بخش قابل توجهی از اطلاعات و اسناد مربوطه به پروژه در سطح دسترسی عمومی قرار می گرفت که به عنوان نمونه هایی از این میان می توان به پروژه هایی چون U-2 و یا هواپیمای جاسوسی A-12 اشاره کرد. دسته سوم پروژه هایی بودند که به طور گسترده اطلاعات و تصاویر در مورد آنها منتشر می شد و در مورد توانایی ها و قابلیت هایی آنها تبلیغات صورت می گرفت و برنامه ریزی های ویژه ای جهت برنامه رونمایی از آنها ترتیب داده می شد، هرچند در مورد این دسته سوم نیز اطلاعات برخی جزئیات فنی و فناوری های خاص نیز به صورت طبقه بندی شده باقی می ماند. از علل اساسی این رویکرد غرب را می توان اهداف مرتبط با اعمال قدرت و مفهوم هژمونی دانست که شامل آزادی، گردش آزاد اطالاعات، مالکیت خصوصی و اصالت بازار بود. مالکیت خصوصی صنایع بزرگ نظامی، فضای به مراتب بازتر رسانه ها نسبت به بلوک شرق و مساله بازاریابی جهت فروش این تجهیزات به کشورهای همسویی که از نظر اقتصادی توان تقبل هزینه این تجهیزات را داشتند را می توان به عنوان دلایل سطح دوم معرفی کرد. به عنوان مثال جنگنده اف-4 فانتوم که در دهه 60 میلادی عملیاتی شد به بیش از 11 کشور صادر و در مجموع حدود 5200 فروند از آن ساخته شد. همچنین جنگنده اف-5 تایگر به عنوان یک گزینه ارزان قیمت و دارای سطح فناوری پایین تر که اختصاصا برای متحدین کم درامدتر و با توان فنی پایین تر ساخته شده بود[3] به بیش از 17 کشور صادر و حدود 2250 فروند از آن ساخته شد. به عنوان آخرین مثال نیز می توان به جنگنده اف-16 فالکون اشاره کرد که به بیش از 25 کشور دنیا صادر شده، تا کنون بیش از 4600 فروند از آن ساخته شده و تولید، بازاریابی و فروش نسخه های به روز شده آن کماکان ادامه دارد. بلوک شرق در بلوک شرق و به طور اخص شوروی سابق اما امور دارای مشابهت ها و تفاوت های خاص خود بود. در دستگاه تبلیغاتی شوروی سابق تقریبا می توان وجود سه دسته قبلی را البته با تفاوت هایی قائل بود اما در عین حال دسته چهارم مهم دیگری نیز وجود داشت. این دسته چهارم شامل تجهیزاتی بودند که عملیاتی نشده بودند و یا حتی قابلیت عملیاتی شدن نداشتند، و یا تجهیزاتی که در مورد توانایی ها و قابلیت های آنها بسیار اغراق شده بود. به عنوان نمونه می توان به جنگنده میگ-25 فاکسبت[4] اشاره کرد که تا مدت ها تبدیل به کابوس بلوک غرب شده بود. جنگنده ای که در تبلیغات شوروی با قابلیت هایی چون پرواز در ارتفاع بلند، سرعت نزدیک به 3 ماخ و مجهز به رادار و تسلیحات پیشرفته معرفی شده بود به نحوی که با توجه به معادن بزرگ تیتانیوم شوروی، برای رسیدن به وزن و استحکام و مقاومت حرارتی مناسب، در بلوک غرب گمان می شد بدنه این جنگنده تماما از تیتانیوم ساخته شده است. این جنگنده و توانایی های مخوف آن تبدیل به بدترین کابوس بمب افکن ها و جنگنده های آمریکایی شده بود اما زمانی که در سال 1976 ویکتور بلنکو[5] با یک فروند فاکسبت به ژاپن پناهنده شد مشخص شد که توانایی های واقعی این جنگنده بسیار با آنچه در مورد آن ادعا می شد فاصله داشته و حتی بدنه آن جهت کاهش هزینه تماما از فولاد ساخته شده و از این روی دچار افزایش وزن شده است. یک مثال دیگر طرح بمب افکن استراتژیک با پیشران اتمی است. چنین پروژه ای با تفاوت هایی تقریبا به طور همزمان در آمریکا و شوروی در حال پیگیری بود، در طرف آمریکایی به دلیل محدودیت های ایمنی در نهایت این طرح کنار گذاشته شد اما در همان ایام در کمال ناباوری ناظران غربی، شوروی بمب افکن پیشران اتمی خود را به پرواز دراورد. سال ها بعد مشخص شد که شوروی تعمدا و با آگاهی از مشکلات ایمنی و زیستی خطرناک این پروژه طرفا جهت پیشبرد اهداف تبلیغاتی با لاپوشانی و دروغ گویی به خدمه این بمب افکن را به پرواز درآورده، کاری که البته به قیمت مبتلا شدن تمامی خدمه به سرطان و جان باختن اکثر آنها تمام شد. از سوی دیگر شوروی با پذیرفتن فاصله صنعتی خود در بسیاری از فناوری های نظامی و همچنین توان مالی به نسبت محدودتر خود در تسلیحات گروه سوم به جای تبلیغات گسترده بر کیفیت و قابلیت های فنی چشم گیر عموما بر کمیت، توان تولید و تیراژ انبوه این تجهیزات تکیه می کرد به نحوی که در محتوای تبلیغی نظامی شوروی انبوهی از تصاویر یافت می شود که شمار زیادی از تانک ها و جنگنده ها قاب تصویر را پر کرده اند. از سوی دیگر بسیاری از کشورهای هم پیمان و همسوی شوروی توان مالی و صنعتی گسترده ای نداشتند و حتی بعضا به لحاظ فنی توانایی بکارگیری تجهیزات پیشرفته و سطح بالا در آنها موجود نبود، چرا که بر اساس فلسفه و منش پرولتاریایی نظام کمونیستی شوروی که به دنبال مبارزه با امپریالیسم و متحد کردن طبقات کارگر در اقصی نقاط دنیا بود، بسیاری از کشورها و جنبش های همسوی بلوک شرق را کشورهای جهان سومی تشکیل داده بودند. به همین جهت مساله بازار یابی و فروش تجهیزات همانند بلوک غرب در شوروی در دستور کار قرار نداشت، با وجود آنکه بسیاری از تجهیرات از نظر کمیت در تیراژهای افسانه ای تولید می شد. در واقع حتی در بسیاری موارد تجهیزات نظامی قرار گرفته در اختیار کشورهای همسوی بلوک شرق با قیمت های بسیار کم و یا حتی کاملا در قالب کمک بلاعوض نظامی به آنها اعطا می شد. هدف مشترک، مسیر متفاوت در ایامی که یک جنگ جهانی دیگر بدترین کابوس بشر بود، در لبه تیغ بحران کوبا آنچه عطش ابرقدرت ها به بسط هرچه بیشتر قدرتشان را سیراب می کرد نفوذ و سیطره تبلیغاتی بود تا برنده جنگ هایی شوند که جنگ افزارهای مخوف در دو طرف آن صف آرایی کرده اند اما گلوله ای از سلاحی شلیک نمی شود. تا آنچنان که سانتزو در هنر جنگ خود آورده بدون جنگنیدن برنده جنگ ها بشوند. در این راستا علاوه بر هژمونی فرهنگی، ابرقدرت ها برای نمایش یک چهره موفق از خود به عنوان یک مدل توسعه ای و تمدنی کارآمد که حریف را مقهور خود ساخته روی نمایش ابزارها و توان صنعتی نظامی خود حساب ویژه ای بازکرد بودند. چه کسی بیشترین تعداد تانک را در اختیار دارد، چه کسی پیشرفته ترین بمب افکن را عملیاتی کرده، چه کسی سریع ترین جنگنده را ساخته، چه کسی اولین انسان را به فضا فرستاده، چه کسی اولین بار بر روی سطح ماه فرود آمده ، داستانی که دامنه آن حتی به مسابقه فضایی هم کشید. اگرچه دوران جنگ سرد به تاریخ پیوست اما کماکان صنعت نظامی به عنوان نمادی از توسعه فناوری و توان اقتصادی و نیز رکن رکین حفظ تمامیت ارضی و حفاظت از منافع کماکان نقش مهمی در شکل دهی به روابط سیاسی و ساختارهای جئوپلتیک جهانی بازی می کند. سرعت چین در ساخت ناوشکن ها و هواپیمابرهای جدید، مسابقه تسلیحات هایپرسونیک بین روسیه و آمریکا، جنگنده های رادار گریز، بمب افکن های استراتژیک، زیردریایی های اتمی، پهپاد ها و ... را که بازار رقابتی داغی در میان کشورهای قدرتمند نظامی دنیا دارند را می توان جملگی از ارکان نمایش قدرت نظامی، و به تبع آن ارائه الگوی کارآمد و توفق بر رقبا محسوب کرد. اما این نظام تبلیغات و رونمایی از آخرین دستاوردها باید از کارایی لازم برخوردار باشد تا علاوه بر آنکه کارکردهای مورد نظر را ارائه دهد، به سادگی به ضد آنچه که فلسفه وجودی آن بوده بدل نشود. یک نظام رونمایی و تبلیغی نظامی چنانچه از اثر بخشی در جامعه مخاطبینی که پیشتر مورد شناسایی قرار گرفته اند برخوردار نباشد به سرعت به جای امنیت زایی تبدیل به ابزاری خود ساخته برای امنیت زدایی و حتی تهیج دشمنان بدل می شود. چنین نظامی به جای آنکه ارائه دهنده الگویی موفق و مقتدر باشد که بر بلندای دیوار های دژ بازدارندگی بیافزاید صرفا نمایشی مضحک و سخیف خواهد بود که بنیان آن دیوارها را سست می کند. چنان نظامی به جای نمایش یک الگوی کارآمد خود به آیینه ای تمام عیار از بی کفایتی و نابخردی بدل خواهد شد. چنان نظامی به جای آنکه به دشمنان پیام قدرت و هوشیاری بدهد آنان را تهیج کرده و نسبت به ارتکاب اقدامات خصمانه تشویق می کند. چنان نظامی به جای آنکه در میان مخاطبان داخلی، جوانان و نخبگان شور و اشتیاق امید بکارد سر منشا یاس و نامیدی خواهد بود و آنان را نسبت به آینده کشور و نقش خود در آن آینده دلسرد می کند. چنان نظامی به جای تشویق دوستان در سراسر دنیا، طعنه و استهزای دشمنان و سر افندگی دلدادگان را به همراه خواهد داشت. در یک کلام خروجی یک نظام تبلیغی ناکارآمد مشابه آنچه در حال حاضر در کشور با آن رو به رو هستیم، آبی ست که به آسیاب دشمن ریخته می شود. بررسی تجربه های موفق و ناموفق جهانی و ارزیابی کارشناسان امر نشان داده است که یک نظام رونمایی و تبلیغی نظامی موثر باید شامل موارد زیر باشد: · باور پذیری · جذابیت بصری · تعیین و شناخت گروه مخاطبان · باور پذیری : در مباحث رسانه ای عنصر باورپذیری یا اعتبار، هم شامل محتوای پیام و هم شامل منبع پیام می شود و اجزای عینی و ذهنی قابل باور بودن یک پیام یا منبع را در بر میگیرد. اصولاً دو راه برای ایجاد اقناع در دیگران وجود دارد: ـ راه محوری ـ راه حاشیهای «راه محوری» در اقناع شامل توجه متفکرانه به استدلال موجود در پیام، ایدهها و محتواست و زمانی اتفاق میافتد که شنوندة پیام، انگیزه و توانایی فکر کردن در مورد پیام را داشته باشد. در واقع پردازش محوری به معنای تفکر عمیق در ایدهها و براهین درون یک پیام است.در موضوعات مرتبط با نیروهای مسلح باید توجه داشت در مواقعی که جامعه ی هدف تحلیلگران نظامی هستند اما «راه حاشیهای» در اقناع زمانی است که دریافتکنندهی پیام، تلاش نکند با دقت در مورد ایدههای درون پیام فکر کند. به بیان دیگر، شنوندة پیام، توانایی یا انگیزه یا هر دوی آنها را برای درگیر شدن با پیام ندارد. [6]در این مورد یکی از مهم ترین فاکتور ها، منبع بیان کننده است. منبعی که شروط قابل اعتماد بودن و تخصص را داراست و علاوه برآن از دو عنصر، پویایی و کاریزمای نیز بهره می برد در مورد هر پیامی که صادر می کند بسیار باور پذیر خواهد بود. در این مورد اخبار رسمی صدا و سیما می تواند مثال خوبی باشد. با کاهش اعتماد عمومی به اخبار رسمی سیما مشخصا تبلیغات نظامی این منبع نیز دچار آسیب یادکرده می شود. وجود یک خبرنگار دفاعی مسلط به علوم دفاعی نیز می تواند موجب باور پذیری شود. در این مورد مثلا سیمای رسمی ما از چند خبرنگار بدون تخصص که همزمان از پوشک و شیرخشک هم گزارش تهیه می کنند استفاده می کند. جذابیت بصری: این موضوع دارای فاکتور های متعدد زیبایی شناسانه است که در موضوع تبلیغات مرتبط با دستاوردهای دفاعی نیز بسیار کاربرد دارد. در مورد این موضوع و موضوع شناخت مخاطبان به طور مفصل در اینجا بحث و گفتگو کرده ایم و پیشنهاد می کنم با توجه به این نوشتار یک بار دیگر مرورش کنید. بررسی و مطالعه یک نمونه در خرداد ماه سال جاری، چهارمین فروند از ناوهای کلاس جماران به نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران الحاق شد. این ناو 1400 تنی که از نظر وزنی و توان عملیاتی در استاندارد کورت ها دسته بندی می شود پس از 15 سال از شروع ساخت در خرداد 1400 سرانجام تحویل نیروی دریایی شد. در حالی که در تبلیغات (پروپاگاندای) رسمی عموما این کلاس ناوها ناوشکن خوانده می شوند، اما این ادعایی ست که تنها دست مایه تمسخر و استهزا را فراهم می آورد. در استاندارد های نظامی ناوچه ها عموما در محدوده وزنی 5 هزار تن و ناوشکن ها عموما در محدوده وزنی بین 7 تا 10 هزار تن قراردارند که توان رزمی و قابلیت های دریانوردی بسیار بیشتری دارند، در واقع در حال حاضر نیروی دریایی هیچ ناوی از نوع ناوچه و یا ناوشکن در اختیار ندارد و اصرار فرماندهان این نیرو بر " تفاوت نظام نامگذاری ایران و جهان" مشخصا چیزی بر قابلیت های رزمی این شناورها نمی افزاید. ناوهای کلاس جماران در واقع حاصل تغییرات پر پلتفرم ناوهای کلاس الوند خریداری شده از انگلیس هستند که عمر طراحی آنها به بیش از نیم قرن پیش می رسد و از حیث طراحی و چینش کمپارتمان ها کاملا منسوخ هستند. مدت زمان بین 12 تا 15 سال هم که عموما برای ساخت هر کدام از این چهار ناو کلاس جماران صرف شده، نکته درخشان قابل افتخاری را برای تبلیغ و پروپاگاندای گسترده باقی نمی گذارد. از سوی دیگر این ناوها در بین ناوهای همکلاس خود از نظر توان تسلیحاتی یکی از ضعیف ترین، اگر نه ضعیف ترین، در سطح دنیا هستند و از نظر قابلیت پدافندی در صفر مطلق قرار دارند و در شرایط جنگی صرفا یک تابوت متحرک برای پرسنل آن خواهند بود. در 24 خرداد ماه در میان تبلیغات عمده رسانه های داخلی در حالی که از قابلیت های کم نظیر ادعایی آن و خصوصا رادار عصر بهینه شده مدرن آرایه فازی آن الحاق شد که چندی بعد در عکس های گرفته شده مشخص شد که شناور دشمن شکن مذکور درواقع صرفا از یک ماکت فوق مدرن به جای رادار بهره می برد، واقعه ای که برای مدت ها دست مایه تحقیر و استهزای قوای مسلح جمهوری اسلامی را در سطح منطقه و دنیا فراهم آورد. می بینیم که با عدم دقت بخشی از یک نهاد نظامی چگونه یکی از پر هزینه ترین محصولات دفاعی ما به جای امنیت زایی موجب امنیت زدایی شده و در سطحی بالاتر آبرو و عزتی که به قیمت خون شهدا برای این مملکت و نیروهای مسلح آن خریداری شده بود به ثمن بخس فروخته شد تا زیر تمسخر اجنبی لگدمال شود. و اما آن فغان بلند که گوش فلک را بخراشد: از آنجا که این اتفاق نه برای بار اول و دوم، که تبدیل به رویه ای عادی در سطح نیروهای مسلح شده است و سال به سال بیشتر به عمق فضاحت آن افزوده می شود و بیشتر راه نفس دلسوزان ایران و انقلاب را می بندد، ما را به دامان این سوال می کشاند که اساسا از نظر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی فلسفه، چرایی و چیستایی نظام رونمایی ها چیست؟ امنیت افزایی با نمایش یک چهره قدرتمند و استوار، یا امنیت زدایی و تهیج دشمنان با نمایش یک چهره مفلوک، عقب مانده و خرفت از توان نظامی کشور؟ [1] Black Projects [2] Game changer [3] این جنگنده هیچگاه در نیروی هوایی آمریکا به خدمت گرفته نشد [4] MiG-25 Foxbat [5] Viktor Belenko [6]https://fa.wikipedia.org/wiki/مدل_احتمال_ارزیابی
-
1 پسندیده شدهاینجا واقعا جای یک کار رسانه ای خالی است که عراقی ها رو به این فکر بندازه چرا ترکیه اینقدر راحت کشور ما رو بمباران میکنه و ما سکوت کرده ایم سکوت رسانه های وابسته که مشخص هست ولی استفاده از کلماتی چون بی عرضگی عراق در حفظ حاکمیت مرز شمالی اش و بستن آب بروی ما در ترکیه و ... همه می تونن پس از 5 سال شرایط رو برای ترکیه در عراق بسیار سخت کنند
-
1 پسندیده شدهدوست عزیز یک نگاه به منطقه بنداز. از سودان تا افغانستان شامل خود سودان لیبی مصر سوریه عراق افغانستان یک کشور سالم تو منطقه نمونده. دست امریکا هم تو نابودی این کشورها همگی دیده میشه. بسیاری از انها مثل عراق و لیبی عملا تجزیه شده اند. تو غرب اسیا فقط ایران و ترکیه مقتدر مانده اند. بعد شما میگوید امریکا خطر امنیتی برای ما نیست. بحث فلسطین و شعار ضد اسراییلی ابزاری دست کشور ما بوده که با ان در منطقه نفوذ کرده ایم. همین الان اگر ما با اسراییل صلح کنیم بیشتر نیروهای نیابتی ما مثل حزب الله و حشد از اطراف ما پراکنده می شوند. و منطقه از دست ما خارج میشود. من خود به شخصه خیلی به فلسطینی ها فکر نمی کنم ولی در واقعیت قدرت ما وابسته به شعارهای ضداسراییلی ما است.
-
1 پسندیده شدهاگه قرار به فروختن گاز باشه بهترین جا برای ما پاکستان و هند هست که مشکل شدید دارند. فروختن گاز به اروپا از طریق زمینی کاری سخت و تقریبا نشد هست با این همسایه ها و شرایطی که داریم
-
1 پسندیده شدهاگر دو روز پیش نیروهای ارمنی سستی از خودشون نشون داده بودن و الان با یک ارمنستان دو تکه مواجه بودیم چیکار میتونستیم بکنیم ؟؟ البته خوشبختانه این بار بر خلاف دفعات پیش، ارمنی ها کمی غیرت از خودشون نشون دادن و از خاکشون دفاع کردن !! این رو در نظر بگیرید که به محض اشغال قسمتی از ارمنستان توسط نیروهای باکو، ظرف چند ساعت نیروهای ترکیه هم خودشون رو به اونجا خواهند رسوند تا جلوی واکنش و حمله ایران به اونها گرفته بشه و عملا ما در برابر کار انجام شده قرار بگیریم ( قطعا به هیچ قیمتی، نیروهای ایران با نیروهای ترکیه درگیر نمیشن . همه این رو میدونن ) ببینید، با چندتا اقدام ساده و بی هزینه میتونیم در آینده رفتار علی اف و اردوغان رو تغییر بدیم : 1- کاهش یا قطع روابط تجاری و اقتصادی ( حتی شاید سیاسی ) به مدت محدود با دولت باکو : چند روز پیش شنیدم که دولت باکو قصد داره، گمرک جدیدی رو ( بعد از آستارا و بیله سوار ) در مرز ایران ایجاد کنه . این نشون میده که طرف ایرانی هم مایل به گسترش روابط !!! با دولت باکو هست . یه طرفه که نمیشه که گمرک زد . در این وضعیت، افزایش تجارت با باکو یعنی خیانت . 2- حضور نظامی یا مستشاری در ارمنستان : تا جایی که بنده اطلاع دارم، در اجلاس شانگهای، پاشینیان خودش شخصا با آقای رئیسی صحبت میکنه و از نیروهای ایرانی میخواد که در سینویک ارمنستان مستقر بشن که با مخالفت مقامات ایرانی مواجه میشه ( خبری هست که من از چند منبع شنیدم . راست و دروغش رو نمیتونم با قاطعیت بگم ) . وقتی روسیه میتونه اونجا پایگاه داشته باشه، ما هم میتونیم !! فکر نمیکنم مخالفتی از طرف مردم و دولت ارمنستان برای حضور ایران در اونجا باشه . برای مقایسه باید بگم ارامنه معتقد هستن که روسیه چیزی هست که نمیتونن از شرش خلاص بشن چون به شدت به روسیه وابسته هستن ( نقل به مضمون عرض کردم ) . وقتی ارامنه به روسیه که به چشم اشغالگر نگاه میکنن، پایگاه دادن، قطعا به ما هم پایگاهی خواهند داد . البته ناگفته نماند که ارمنستان هم احزاب لیبرال و غرب گرا مثل حزب "داشناک" داره که مخالف ایران هستن ولی خوشبختانه حامیان بسیار بسیار محدودی بین ارامنه دارن. علاوه بر حضور مستقیم نظامی، میتونیم یک گروه مسیحی حامی مقاومت رو در ارمنستان ایجاد کنیم تا اگه دولت ارمنستان برای حفظ خاک خودش سست برخورد کرد، حداقل جای پایی اونجا داشته باشیم ( ورژن مسیحی حشدالشعبی عراق یا حسینیون ج. باکو ) . شاید دوستان مطلع نباشن ولی تعداد زیادی از ارامنه در جنگ تحمیلی حضور داشتن و شهید، جانباز و اسیر شدن که میتونیم از اعتبار و تجربیات این عزیزان برای این هدف استفاده کنیم . این تجارب میتونه در آینده برای حضور در کشورهای مسیحی مثل ایرلند و اسکاتلند مفید باشه . 3- حمایت سیاسی، مالی، اطلاعاتی و تجهیزاتی از حسینیون ج.باکو : این گروه میتونه از نظر مذهبی و ایدئولوژیک حسابی برای دولت باکو مشکل ایجاد کنه و تبلیغاتچی خوبی برای ایران در اون طرف مرز باشه . البته بنده احساس میکنم فعالیت حسینیون آذربایجان باید پر رنگ تر از وضعیت فعلی باشه . شاید اگر رهبر با تجربه تری داشتن، بهتر عمل میکردن . به نظر بنده شخص توحید ابراهیمی تجربه کافی برای رهبری این سازمان رو نداره . 4- حمله محدود و موردی به چند مقر اسرائیلی ها در خاک جمهوری باکو . اینجوری حساب کار هم دست علی اف میاد و هم دست اسرائیلی ها . تا جایی که بنده از ارتشیان عزیز در جلفا شنیدم، اسرائیل سه مقر اطلاعاتی فقط در نخجوان برای رصد ایران در اختیار داره . بهرحال ما در سوریه و کردستان کلی زد و خورد با اسرائیلی ها داریم . یکی دو مورد هم اینجا باشه، جای دوری نمیره . 5- حمایت جدی از اقلیت های قومی تحت ظلم، فشار و تبعیض در ج.باکو مثال تاتارها ( ساکن در شمال شرق ج. باکو ) و بخصوص تالش ها ( ساکن در جنوب شرق ج.باکو و هم مرز با ایران ) با جمعیت حداقل یک و نیم میلیونی که واقعا تحت ظلم خورد کننده ای از طرف دولت علی اف قرار دارن . جالب اینجاست که رهبر این قوم در ج.باکو ( زابیل محرم اف ) بارها تقاضای حمایت و کمک از ایران کرده ولی باز هم لابی احتمالی باکو در تهران مانع رسیدن صدای اون به مقامات رده بالا و رهبری شده . اینجا لینک مصاحبه با "زابیل محرم اف" رو میذارم که دیدنش خالی از لطف نیست و وضعیت اسفناک تالشها در ج.باکو و در مقابل قرابت ملی و مذهبی این قوم با ایران و بقیه مسائل مرتبط رو شرح میده : https://www.youtube.com/watch?v=uPyZeOshFx0 چند نکته : الف : شخصا به هیچ وجه مشکلی با مردم ج.باکو ندارم و اونها رو مردم تحت ظلم و جدا شده از وطن اصلی خودشون یعنی ایران میدونم . بنده خودم با افتخار آذری ساکن تبریز هست و بخاطر ارتباطم با آذری های اونطرف مرز، فهمیدم که خود مردم این جمهوری اعتقاد دارن کشورشون توسط ترکیه اشغال شده و حتی دل خوشی از علی اف ندارن ... ب : نیروهای اطلاعاتی باید به شدت دنبال کشف و خنثی کردن لابی باکو در تهران باشن . سر نخ این لابی هم میتونه سفیر سابق ایران در باکو و نماینده هایی باشن که دنبال تشکیل کمیسیون استانهای ترک زبان در مجلس بودن ... پ : بنده ارامنه رو جز معدود ملت های مسیحی میدونم که توسط استعمارگران روسی و اروپایی مورد ظلم قرار گرفتن. همینطور این مردم، تاریخ مشترک زیادی با ایران دارن و حساب اینها از بقیه مسیحیان جداست و دنبال پیدا کردن متحد قابل اعتمادی هستن . این مسئله باعث میشه که راحتتر بتونیم اونها رو جذب خودمون بکنیم . ت: حمایت من از ارمنستان صرفا برای حفظ تمامیت ارضی ایران هست . شک نداشته باشید که با از دادن ارمنستان و محاصره مرزهای شمال غرب توسط اردوغان و علی اف، ظرف حداکثر 10 الی 15 سال پروژه تجزیه آذربایجان ایران کلید خورده و اجرا خواهد شد. پتانسیل تجزیه در آذربایجان ایران بسیار بیشتر از خوزستان، بلوچستان و حتی کردستان هست . ث: باید واقع بین باشیم ! امکان تغییر سیاست علی اف در قبال ایران "کمتر از یک درصد هست" . این مردک که رسما شده نوکر اسرائیلی ها، به خاک ایران چشم داره و به قول معروف موی دماغ شده و دیر یا زود باید حذف بشه . مسئله اینه که روز به روز داره پررو تر میشه !!
-
1 پسندیده شدهفکر میکنید چه کار باید میکردیم که نکرده ایم ؟ اعلام چند روز یکبار در مورد عدم اجازه برای هرگونه تغییر مرز در منطقه ، آماده نگهداشتن آنهمه نیروی نظامی در مرز شمال غرب ، کار بر روی جاده و بزرگراه در جنوب ارمنستان ( جاده ارتباطی خودمان ). نکند انتظار دارید که بدون درخواست رسمی ارمنستان ، نیرو اعزام کنیم داخل ارمنستان ؟ که نتیجه اش می شود اشغال نظامی رسمی نخجوان توسط ترکیه با دعوت رسمی باکو !
-
1 پسندیده شدهمتاسفانه تجربه نشون داده که نیروی نظامی جدای از اقدامات اشتباهی که روی هم انباشته شده اند و در نهایت رخداد های مشابه را به وجود می آورد، مسئولیت پذیری هم ندارد ، حالا هر کی این وسط قدرت بیشتری داشته باشد کاسه کوزه رو سر زیر دست خالی می کند و در اینجا هیچ مصاحبه و یا گزارشی از خود اپراتور وجود ندارد.
-
1 پسندیده شدهممنون بابت مطالب جذاب و مهم که زحمتش رو کشیدید حسین فردوست یکی از اون آدم هایی هست که باید بیشتر شناخت چون که دقیقا نقطه مقابل کسایی چون شاپور ریپورتر قرار می گیره و اینکه چرا بعد از انقلاب از ایران نرفت و مدت 5 سال مخفیانه زندگی کرد و در طول 4 سال بازداشت برخلاف روند مرسوم اعدام نشد بویژه با پستی که داشت
-
1 پسندیده شدهسلام ممنون دنبال خبر که گشتم منبع درستی پیدا نکردم و به همین خاطر به درستی اش ابهام وارد شد
-
1 پسندیده شدهروایت متفاوت پایگاه لبنانی از نقش تهران در نجات اردوغان جام نیوز: پایگاه لبنانی "العرب پست" به نقل از یک مسئول امنیتی عراقی اعلام کرد به اطلاعات مهمی در خصوص حوادث شب کودتا در ترکیه دست یافته است. منبع یادشده نوشت: «در بامداد 15 جولای اخباری در خصوص اسکورت یک هواپیمای مسافربری توسط جنگنده های ایرانی در خاک جمهوری اسلامی منتشر شد که گمانه زنی ها را در خصوص حضور اردوغان در این هواپیما به دنبال داشت. اما یک مسؤول امنیتی در دولت عراق به العرب پست گفت که اردوغان در ساعات اولیه قصد داشته تا پایان یافتن غائله کودتا توسط سازمان امنیت ترکیه (میت) و مشخص شدن سرنوشت دولت خود، در یکی از کشورهای عربی -که احتمالا قطر بوده است- بماند و از آنجا منتظر نتیجه تحولات جاری باشد.» العرب پست به نقل از منبع خود افزود: «ولی مسؤولان ایرانی با اردوغان تماس برقرار می کنند و به او پیشنهاد می دهند به جای خروج از کشور، به ترکیه برگردد و مردم را به صحنه بیاورد تا شانس مهار کودتا بیشتر شود. http://www.fardanews.com/files/fa/news/1395/4/31/397473_902.jpg ظاهرا اردوغان پس از کمی تعلل و مشاوره با تیم همراهان، این پیشنهاد را قبول میکند و در پیامی شفاهی از مردم میخواهد برای دفاع از دموکراسی به خیابان ها بیایند. خود او نیز پس از ساعتی از طریق تماس تصویری و پس از آن در مقابل دوربین ها حضور پیدا میکند.» این پایگاه لبنانی در همین رابطه از قول یک کارشناس مسائل منطقه خاطرنشان کرد: «ایران و ترکیه با توجه به بسیاری از اختلافات بر سر مسائل مهم منطقه ای، اما در دشمن دانستن برخی معارضان مسلح کرد اتفاق نظر دارند. از آنجا که اخیرا عربستان و آمریکا کردهای منطقه را تجهیز و فعال کرده اند، ایران نمیتوانست در کنار عراق و پاکستان، یک کشور ناامن دیگر را در مرزهای خود تحمل کند. به همین علت با هدف حفظ ثبات ترکیه در همسایگی خود، به تثبیت دولت اردوغان کمک کرد و نگذاشت دولت مرکزی در آنکارا ساقط شود.» http://www.fardanews.com/fa/news/546361/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%85%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%84%D8%A8%D9%86%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%86%D9%82%D8%B4-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%88%D8%BA%D8%A7%D9%86
-
1 پسندیده شدهروندی که ترکیه می رود خیلی خطرناک است شاهد یک تصفیه کامل در ساختار ترکیه هستیم که حدود 40 هزار نفر را مستقیما و نزدیک به 200 هزار نفر را با واسطه مستقیم تحت تاثیر قرار داده و ناراضی می کند اگر این ناراضی از تحمل افراد خارج شود افراد مخالف کودتا بی تفاوت می شوند و افراد بی تفاوت موافق کودتا می شوند و ناگهان ما شاهد یک کودتای دیگر ولی پر حمایت تر خواهیم بود کودتا توسط افرادی که مخالف کودتا بودند
-
1 پسندیده شدهبه هر حال صحبت از فرضی است که اگر قرار بر صحتش باشه فکر همه جاش شده که حتی با مشکوک بودنش بسیاری از دلایلش پنهان بمونند. صحبت های امروز اردوغان مبنی بر ضرورت توجه به درخواست مردم و حتی اعدام بدون تاخیر مسببان و از دور خارج کردن قاضی هایی ( در برخی بخش ها ) و جایگزینی افراد مورد نظر خود که از روند محاکمات اطلاع خواهند یافت و حقایقی که این وسط بازگو ولی شنیده نخواهد شد میتونه برای همیشه یا مدت طولانی این واقعه را همچنان اونطوری جلوه بده که الان رسانه های تحت نظر دولت و نزدیک به دولت و دولتیون و طرفدارانشون دارند جلوه میدند. یعنی قطعا چنین برنامه ای بر فرض صحت فرض! برای بعد از کودتا هم اماده شده تا با چیدن قطعاتی کنار هم توسط رسانه ها و اظهارات برخی افراد به شکل هماهنگ به نظر برسه که بله، فلان هلیکوپتر فلان ساعت پرواز کرد، فلان نیروی ارتش چنین کرد و فلان اتفاق برای این نیفتاد که فلان جا قفل محکمی داشت پس کودتا ضد اردوغان رخ داده و این مطلب کم کم برای همه باور پذیر خواهد شد. بعد هم در مورد ریسک توضیح دادم، بله برای یک کودتای تنها تحت نظر گرفته شده ریسکش بالاست ولی اگر فرضا کودتایی را خودتون مهندسی کنید ( نه انجام و اجرا و منظورم را از مهندسی قبلا گفتم: جلو انداختن طرح یک کودتای احتمالی، کاشتن تخم موفقیتش در ذهن مخالفین و پرورش ایده ی انجامش طبق طرح هایی که در در چارپوب معینی تا حد امکان بوده) فکر اونجاش را هم میکنید که چقدر مثلا بدنه ی سلفی دارید که حاضرند برای اهداف ایدئولوژیکشون و نه شخص اردوغان وارد خیابان بشند، از جمعیت و واکنششون اطلاعی دارید و در نهایت هم تهش این هست که با مهندسی ای که صورت گرفته کاملا اطلاع دارید چقدر نیرو قراره پای کار کودتا بیاد و اگر پلان ای شکست خورد در پلان بی مثلا با بسیج چه تعداد پلیس تحت امر ( که هیچ اطلاعی از کودتا ندارند و ارتباطی هم مثلا با گولن ) و نیروهای لباس شخصی نهایتا میشه ماجرا را جمع کرد. در مورد سازمان اطلاعات بعید میدونم و اتفاقا در این سناریو عامل موفقیت مهندسی چنین کودتایی میتونه همین سازمان اطلاعاتی باشه که اصلا عدم خبردار شدنش از چنین واقعه ای خودش مشکوک هست در صورت همراه بودن با اردوغان و اگر فرض بر در طرف کودتاچیان هم باشه باز تفاوتی نمیکنه چون نیروی عملیاتی موثری در حد تاثیر گذاری احتمالا نداشته و در این مهندسی حساب اون هم شده بوده. در مورد پلیس هم همچنین. داریم صحبت از یک امر برنامه ریزی و هدایت شده میکنیم. شما وقتی قراره برنامه ای با این درجه از ریسک را اجرا کنی جناح بندی ها را قبلش مشخص و شناسایی میکنی و با تشخیص نقاط ضعف و قدرتت عملیات را استارت میزنی یا نمیزنی ... در نهایت تمام این ها فرض یک سناریوست، همونطور که الان رسانه های طرفدار دولت ترکیه که بسیار هم قدرتمندند چون پاکسازی هایی اسای صورت گرفته دارند سناریوی یک کودتای حتمی و موثق و خائنانه را مو به مو شرح میدند و قطعات پازل دلخواهشون را کنار هم میچینند و داستان باورپذیر این کودتا را شرح میدند برای مردم که خب خیلی هم موجه جلوه میکنه که مثل یک داستان سرگرم کننده به نظر همه چیزش هم سر جاش هست، این فرض هم میتونه داستانی باشه که البته در صورت صحتش همونطور که گفتم چون طرح ریزی شده قبلا و احتمالا کلی زمان صرف اصلاح گاف هاش و حفره هاش شده شاید هرگز نشه مثل سناریوی فکر شده ی داستان بعد از کودتا که قراره از طرف رسانه های رسمی برای مردم شرح داده بشه؛ باورپذیر و بی عیب به نظر برسه و همچنین به همین خاطر نقاط و نکات مفقوده ی بسیاری داره که چون شاید برای همیشه همراه حقیقت دفن بشند نشه انسجامی درش مشاهده کرد و یا از فرط بزرگ بودن نشه باورش کرد. این که هواپیمای حامل اردوغان خود را با کد مسافری معرفی کرده و جنگنده های در آسمان نفهمیدند!، یا دو اف-16 روش قفل کردند ولی شلیک نکردند و کسی دلیلش را نمیدونه ( در حالیکه مرگ اردوغان میتونست بسیار کار را راحت تر کنه) و خیلی مطالب دیگه را به راحتی میشه توسط تیم پشت پرده و رسانه ها براش توجیه جور کرد و باور پذیر کرد و حتی جاهایی از فالس فلگ استفاده کرد و مثلا بعد از تمرکز طرفداران تئوری توطئه! روی موضوعی اسنادی را فاش کرد که اصطلاحا خیط!! بشند و بنابراین روش مانور داده بشه که دیدید "توهم توطئه" دارید و همه میتونه جزءی از بازی باشه. نکته اینجاست وقتی قدم اول را تو برداشته باشی همیشه یک گام جلوتر هستی و در این سناریوی فرضی تیم مهندسی کودتا همیشه یک گام جلوترند از بقیه ...
-
1 پسندیده شدهبه شخصه بعيد مى دانم كودتا نمايشى باشد ويا اردوغان إز ان مطلع بوده است ولى مشخص است كه اردوغان خود را براى چنين روزى آماده كرده بود چه به تصفيه هاى قبلى ارتش و چه با آماده كردن نيرو هاى مردمى و پليس نقش پليس واقعا در اين امر پررنگ بود اما يك سوال اينجا مطرح است چرا كودتاگران به سمت نخست وزيرى و رئيس جمهور حمله اى صورت ندادند؟ چرا هواپيماى اردوغان راحت در فرودگاه فرود امد؟ نكته مشخص ديگر عدم تمايل سربازان براى خونريزى بود تصاوير نشان مى دهد سربازان امكان درگير و گلوله بستن مردم را داشته اند ولى نخواستند أين كار را بكنند فكر كنم دوستان كودتاى شيلى را به ياد داشته باشند -------- گلن چيز جالبى گفته من كودتا را مى شناسم أين يك سناريو است چرا به رهبران حمله نكردند
-
1 پسندیده شدهبا سلامی دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست این هم وفای به عهدی که بسته بودم میثم جان هواپیمای آ-9 در یوتیوب https://www.youtube.com/watch?v=qRsor-m9CB4 این هم یه کلیپ یوتیوپ از سوخو 25 https://www.youtube.com/watch?v=CtAThLpxmxw و بعنوان حسن ختام این تاپیک : --------------------- پ.ن : فیلترینگ یوتیوب برداشته شده؟ الان ظاهرا برای من فیلتر نیست raised_eyebrow ( بخاطر همین هم من لینک اش رو مستقیم گذاشتم.) پ.ن 2 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 3 : انشاء الله و بزودی یک تاپیک دیگه در مورد یکی دیگه از پروژه های ناکام صنعت هوائی آمریکا رو تقدیم دوستان خواهم نمود. //// مرجع اعلام رفع مسدودیت شورای عالی فضایی هست و تا وقتی که بصورت رسمی اعلام نشده ، لینک ها رو در کد قرار بدید لینک های سایت ها بعضی اوقات موقتی باز میشن دوباره بسته میشن cheka
-
1 پسندیده شدهبنام خداوند بخشنده مهربان Northrop YA-9 رقیب شکست خورده تاندربولت 2 یا پدر آمریکائی سوخو 25 *********************** جستار گشائی: دوستان عزیز میلیتاریست ، عموما کمپانی معظم نورتروپ ایالات متحده را با دو محصول نام آشنای این شرکت می شناسند. جنگنده قدیمی پشتیبانی نزدیک F-5 و بمب افکن مدرن و استراتژیک B-2 اما هدف ما در این تاپیک بررسی یکی دیگر از محصولات این کمپانی می باشد. محصولی که شاید به خوش اقبالی تایگر و اسپریت نبود؛ اما شاید به همان اندازه توانست تاریخ ساز باشد. در سال 1972 این کمپانی بنا به سفارش نیروی هوائی ایالات متحده ، اقدام به طراحی هواپیمائی نمود که قرار بود تا در مناقصه مشهور مربوط به برنامه AX (نسل جدیدی از هواپیماهای پشتیبانی زمینی و ضد تانک نیروی هوائی) پیروز شود. هر چند شرکت نورتروپ در انتها، میدان رقابت را به حریف زشت و بدقواره خود (A-10 Thunderbolt II) باخت و نتونست که برنده این مناقصه بشود، اما تنها 3 سال بعد (یعنی 1975) کشور دشمن و رقیب ایدئولوژیک ایالات متحده ، یعنی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ؛ هواپیمای سوخوی 25 خود را رونمائی نمود که شباهت قابل توجهی به محصول ناکام نورتروپ داشت. A-10 Thunderbolt II Su-25 Frogfoot این شباهتها ، در آن زمان شایعات زیادی را مبنی بر سرقت اطلاعات و جاسوسی صنعتی و نظامی سرویس های اطلاعاتی شوروی از صنایع هوانوردی آمریکا به دنبال خود پدید آورد. سوالی که آنروزها نُقل بسیاری از مجالس نظامی گشته بود این بود که آیا روسها جنگنده جدید خود را با تکیه بر نقشه های A-9 ساخته اند؟ در این تاپیک قصد داریم تا به تاریخچه و سرنوشت این محصول ناکام نورتروپ ، نگاهی بیاندازیم. ادامه دارد .... ---------------------------------------- پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : انشاءالله در پستهای بعدی و به تدریج تاریخچه، قابلیتها و توانمندها و ... این هواپیما را خدمت دوستان عزیز معرفی خواهم نمود. ----------------------------------------- کپی رایت : با توجه به اینکه تاکنون ، این مطلب تنها مطلب به زبان فارسی در خصوص این هواپیما می باشد، هرگونه کپی برداری یا ذکر مطالب این تاپیک تنها با ذکر نام military.ir بعنوان منبع مجاز می باشد. مترجم : مهران 55 منابع : در پایان معرفی این هواپیما منابع نیز معرفی خواهند گردید.
-
1 پسندیده شدهبا سلامی دوباره خدمت دوستان عزیز میلیتاریست حتما میثم جان. اتفاقا یه کلیپ مقایسه ای بین A-9 و A-10 دارم که پس از کامل شدن ترجمه تاپیک ، اون رو خدمت شما و سایر اساتید تقدیم میکنم. ممنون از نظر لطف شما جناب چکا نکته ای که باید متذکر بشم این هست که مواضع بنده در این خصوص با مواضع نویسنده مقاله یکی نیست و بنده فقط بعنوان مترجم ، وظیفه خودم میدونستم که اصل نظرات نویسنده رو (بی کم و کاست) منعکس کنم و قصدم این بود که در انتهای مطلب و در قالب یک پست جدا ، دلائلم رو در خصوص رد یا تائید این ادعای نویسنده بیان کنم. بهرحال از توضیحات مفید شما متشکرم. الان این طرح ، مشابه کدوم یکی از تولیدات آلمان نازی هست؟ :thinking: :thinking: ------------------------------------------------- و اما بعد ... A-9 مقدمه : انتقادات فراوان کارشناسان ، که نیروی هوائی ایالات متحده، هواپیمائی تخصصی برای پشتیبانی نزدیک زمینی ندارد؛ باعث شد که نیروی هوائی بطور جدی برای بخدمت گرفتن هواپیمائی تخصصی برای حمله به اهداف زمینی و پشتیبانی از عملیاتهای نیروی زمینی مصمم گردد. در واقع این مسئله آنجائی بیشتر مورد توجه قرار گرفت که در جنگ ویتنام ، تعداد زیادی از هواپیماهای حمله کننده به اهداف زمینی ؛ مورد اصابت قرار گرفتند. سلاح های نیمه سنگین، دوش پرتاب ها، موشک های زمین به هوا، توپ های ضد هوائی و ... ویت کنگ ها ، نقش بسزائی در ناکام نمودن حملات هوائی یانکی ها برعهده گرفته بودند. همین موضوع باعث شد تا این نیرو بدنبال سلاحی باشد که در چنین شرایطی، قادر به زنده ماندن بیشتری باشد. (به سادگی هدف قرار نگیرد و یا اینکه در صورت هدف قرار گرفتن ، به سادگی سرنگون نشود). تجربه جنگ ویتنام نشان داده بود که در بیشتر موارد، هواپیماهای سریعی مانند F-100 سوپر سابر ، F-105 تاندرچیف و F-4 فانتوم ؛ برای حمله به اهداف زمینی و پشتیبانی نزدیک هوائی عموما بی اثر و یا کم اثر بودند. F-100 Super Sabre F-105 Thunderchief F-4 Phantom II در واقع نیروی هوائی به دنبال هواپیمائی بود تا ضمن مدرن تر بودن ، قابلیتها و توانائی های A-1 اسکای رایدر را در حمله به اهداف زمینی تکرار نماید. A-1 Skyraider تمامی این نیازمندی های نیروی هوائی در قالب پروژه AX تعریف شد که انشاءالله در پست آینده به معرفی این پروژه خواهیم پرداخت. ادامه دارد .... ---------------------------------------- پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : انشاءالله در پستهای بعدی و به تدریج سایر بخش های مربوط به معرفی این هواپیما را خدمت دوستان عزیز تقدیم خواهم نمود.
-
1 پسندیده شدهبنام خدا با سلام به دوستان میلیتاریست عزیز امروز توی آپارات بطور اتفاقی با این فیلم برخورد کردم. توی این فیلم میگه که در خلال سالهای جنگ اول جهانی و پس از اشغال ایران توسط انگلیس و روسیه، تقریبا نیمی از جمعیت کشور ایران کشته شدند. یعنی از جمعیت 20 میلیون نفری ایران، حدود 9.5 میلیون نفر. توی این فیلم گفته میشه که عمده این کشتار بر اثر قحطی و کمبود غلات توی سالهای اشغال ایران صورت پذیرفته. طبق نظر کارگردان این فیلم، این قحطی و نبود نان، نه به دلیل اتفاقات طبیعی حاصل از سالهای جنگ (نیاز ارتشهای اشغالگر به آذوقه) که بر اساس یک طرح و برنامه مدون و از قبل طرح ریزی شده توسط انگلستان صورت پذیرفته و کارگردان به واقع مدعی این هست که این کشتار در قالب یک فرمول نسل کشی سازمان یافته اجرا شده. من این تاپیک رو ایجاد کردم تا نظر دوستان در مورد موارد مطرح شده توی این فیلم رو بدونیم و فضائی رو برای بررسی این موضوع توی میلیتاری اختصاص بدیم که: آیا به واقع در قرن بیستم، کشور ایران شاهد یک نسل کشی سازمان یافته بوده است؟ آیا کشته شدن نیمی از جمعیت کشورمون در ظرف 2 سال صحت داره؟ اگر این موضوع صحت داشته باشه، بررسی کنیم که دلیل این نسل کشی و کشتار سازمان یافته (به تعبیر امروزی ها هلوکاست) چی بوده؟ این هم لینک آپارت این فیلم: [aparat]dbx3i[/aparat] http://www.aparat.com/v/dbx3i خود من هم در ادامه و بطور متناوب مستندات تاریخی اون دوره از تاریخ معاصر کشور عزیزمون رو توی این تاپیک قرار خواهم داد.
-
1 پسندیده شدهاول اینکه واقعا شما تصور میکنید که این کشور 20 میلیون نفری (که تبدیل به یک کشور 11.5 میلیون نفری میشه) واقعا تا سالها بعد تونست از روی زمین بلند بشه؟ raised_eyebrow دوم اینکه انقراض یک نسل به این سادگی ها نیست. مگه کشور آلمان که توی جنگ جهانی دوم اون همه تلفات داد، نسل مردم اش منقرض شدند؟ سوم اینکه ایران تا اواسط دوران قاجار کشور نسبتا سرسبزی بوده و اون مشکلاتی که شما میگید رو نداشته. در نظر داشته باشید که در تاریخ این سرزمین عموما یکی از واحدهای محوری ارتش ایران سواره نظام بوده. داشتن سواره نظام قدرتمند یعنی وجود سوارکاران و اسبهای فراوان و اسب هم فقط توی مراتع تغذیه میکرده. پس اگر ایران رو سرزمین خشک و لم یزرعی بدونیم ، نبایستی که فضای کافی برای پرورش اسب های رزمی و در نتیجه ایجاد یک سواره نظام قدرتمند رو می داشت. البته این یک مثال دم دستی بود وگرنه دلائل جغرافیائی و تاریخی متعددی رو برای عدم وجود قحطی گسترده در سالهای پیش از قرن بیستم میشه بر شمرد. ===== این سرزمین که اهورا مزدایم به من ارزانی داشته؛ زبیا، خوب اسب و دارای مردمی نیک است. اهورا مزدا این سرزمین را ازابتلاء خشکسالی، سپاه (دشمن) و دروغ (دیو دروغ) حفظ نماید. کتیبه داریوش هخامنشی)
-
1 پسندیده شدهایران در هر دو دوره جنگ های جهانی اول و دوم؛ علیرغم اعلام بی طرفی به اشغال بیگانگان در آمد و در هر دو دوره اشغال هم دچار قحطی شدید شد. اما شدت ویرانگری و مرگ و میر در زمان جنگ جهانی اول به هیچ وجه قابل مقایسه با جنگ جهانی دوم نبود. :cry: :cry:
-
1 پسندیده شدهقحطی سال ۱۲۹۸–۱۲۹۶ ایران قحطی بزرگ ۱۲۹۶ - ۱۲۹۸ هجری شمسی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) قحطی بزرگی بود که تلفات جانی فراوانی را در ایران سبب شد. در این دوران که مصادف با جنگ جهانی بود علیرغم اعلام بی طرفی در جنگ از سوی حکو مت ایران بخشهایی از ایران توسط نیروهای روسیه و انگلیس اشغال شده بود. در همین زمان درگیریهای قبیلهای نیز قدرت مرکزی را در ایران ضعیف کرده بود. همزمان اپیدمی آنفولانزای اسپانیائی که باعث مرگ صد میلیون نفر در سراسر جهان شد در ایران شیوع پیدا کرد. هر چند تعداد ایرانیانی که در این زمان کشته شدند محل مناقشهاست. اما متخصصان چنین پیشنهاد میکنند که مجموعهای از قطحی، مالاریا، آنفلوآنزا، و اعتیاد فراگیر به تریاک سبب نرخ غیر عادی مرگ و میر در ایران شده بود. ژنرال دنسترویل درباره اقدام انگلیس در خرید غله در ایران مینویسد: «در اثر خریدهای ما قیمت غله بالاتر رفت و هر افزایش جزئی به معنای مرگ بسیاری از افراد بود» وی در تاریخ 5 می 1918 از همدان مینویسد: «قحطی در این جا اسفناک است... ما محصول را 40 تومان میخریم و امیدواریم مقداری هم کمتر از این تهیه کنیم. هر روز بسیاری میمیرند و بسیاری نیز در حال کمکرسانی مردهاند. اکنون که برفها آب شده و بهار آغاز شده است، مردم میروند بیرون و مثل گاو در مراتع میچرند». بسیاری از این مردم نگونبخت در حال چریدن در مراتع مردهاند. پارهای از منابع مانند محمد قلی مجد از این فراتر رفتهاند و ادعا نمودهاند که هیچ کشوری مانند ایران از جنگ جهانی (اول) آسیب ندیدهاست. بنوشته عباس میلانی بسیاری از دیدگاههای ارائه شده توسط مجد محل شک میباشد. در کارهای مجد، او تمایل به این داشتهاست تا منابعی گلچین کند که دیدگاه از پیش تعیین شده او را تایید کند. از دیدگاه مجد بزرگترین قحطی تاریخ ایران و همچنین بزرگترین فاجعهٔ تاریخ ایران است که از حمله مغول در قرن سیزدهم میلادی نیز بسیار فراتر رفت. همانطور که اشاره شد، این واقعه یکی از مصائب بزرگ تاریخ ایران است که درباره آن مطالب اندکی نوشته شده و حتی کمترشناخته شدهاست. از دیدگاه مجد در این قحطی نزدیک به ۴۰٪ (در برخی دیگر از منابع ۲۵ درصد) از جمعیت ایران به سبب گرسنگی و سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از آن نابود شدند و مجد دولت بریتانیا را به دلیل خرید گسترده غله و مواد غذائی در ایران، وارد نکردن غذا از هند و بینالنهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاستهای مالی -از جمله نپرداختن درآمدهای نفت به ایران ، مسبب اصلی میداند. از دیدگاه محمد قلی مجد انگلیسیها تا ژوئیه ۱۹۱۸ ایران را به اشغال خود درآوردند. قرار بر این بود که نیروهای بریتانیا در مه ۱۹۲۱ ایران را ترک کنند؛ یعنی ایران در حدود سه سال و نیم در اشغال نظامی بریتانیا قرار داشت. نیروهای بریتانیا در فوریه ۱۹۲۱، از ایران رفتند. میروشنیکف درباره خسارات و ویرانیهای ایران در جنگ جهانی اول مینویسد: جنگ جهانی اول برای مردم ایران بداقبالیها و مشقات بیشماری به همراه آورد. مناطق وسیعی در اثر جنگ تخریب شده، دهها هزار ایرانی دچار قحطی شدند یا پس از بیماری مردند، بسیاری زندگی خود را در اثرعملیات نظامی از دست دادند و یا خسارت دیدند. در نگاه به گذشته، حتی اکنون نیز سخت است بتوان گفت چگونه ایران میتوانست لطمه کمتری ببیند. دفاع از تمامیت ملی در برابر دستاندازیهای قدرتهای بزرگ که هر کدام تسلط بر ایران را پاداشی در نبرد برای مستعمرات جدید و حوزههای نفوذ خود میدیدند، ناممکن بود. احمد کسروی میگوید در سال ۱۳۳۶ قمری (۱۲۹۷ شمسی) جنگ جهانی در میان بود و گرانی نیز پیش آمد و میتوان گفت یک سوم مردم از میان رفتند و در آن سال در تبریز آشکارا میدیدم که توانگران دست بینوایان نمیگرفتند و وقتی خویشان و همسایگانشان از گرسنگی میمردند پروا نمیداشتند و مردگان از بی کفنی روی زمین میماندند. منبع این پست : ویکی پدیا فارسی http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%AD%D8%B7%DB%8C_%D8%B3%D8%A7%D9%84_%DB%B1%DB%B2%DB%B9%DB%B8%E2%80%93%DB%B1%DB%B2%DB%B9%DB%B6_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 انشاءالله در پستهای بعدی منابع دیگری رو هم قرار خواهم داد
-
1 پسندیده شده[quote name='100' timestamp='1367093351' post='309510'] سلام ... اف ۴ های نیروی هوایی این بمباران رو انجام دادن .... تلویزیون یک مستند تقریبا بی قیچی نشون داد ... طرف مصاحبه هم یکی از کمک خلبان دوتا فانتوم اعزامی بود .... گویا در حالی که فرمانده سپاه منطقه و نیروهاش داشتند منطقه و هلیکوپترها رو بررسی می کردند این فانتومها رو می فرستند و فانتوم ها هم به خیال اینکه اینها نیروی امریکایی هستند بمبارانسون می کنند که جمعی از سپاهی ها و فرماندهشون شهید می شند .... بعدها پشت خلبانهای بیجاره رو خالی ی کنند و از اونور هم بین سپاه و نیروی هوایی مشکل پیش میاد . [/quote] کسی از سرنوشت این خلبان ها اطلاعی دارد؟ با آنها چگونه رفتار شد؟ چون با توجه به چیزهایی که شنیدیم ، این اف 4 ها طبق دستور مرکز فرماندهی اقدام به عملیات کرده بودند و برای خلبان تشخیص و ارتباط با نیروهای سپاه خیلی سخت بوده است