برترین های انجمن

  1. oldmagina

    oldmagina

    Editorial Board


    • امتیاز

      41

    • تعداد محتوا

      2,168


  2. 951

    951

    Editorial Board


    • امتیاز

      40

    • تعداد محتوا

      2,400


  3. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      40

    • تعداد محتوا

      8,885


  4. Crash

    Crash

    Army


    • امتیاز

      20

    • تعداد محتوا

      1,055



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on شنبه, 6 آذر 1400 در همه مناطق

  1. 6 پسندیده شده
    به تقریب ، بیش از یک دهه از شهادت سرلشکر پاسدار ، حاج حسن تهرانی مقدم ، ( آبان 1390- آبان 1400 ) بعنوان بنیان گذار قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران می گذرد و گرچه هنوز ابهامات بسیاری در خصوص اتفاقی که در پادگان سپاه در بیدگنه رخ داد ، وجود دارد ،اما روندی که توسط ایشان پایه گذاری شد ، اکنون به درختی تناور تبدیل شده که بخشی از پتانسیل بازدارندگی دفاعی جمهوری اسلامی را بر دوش خود حمل می کند . با توجه به این مساله و به مناسبت هفت هزارمین پست در انجمن میلیتاری ، بررسی و تجزیه و تحلیل جدیدترین عامل بازدانده در حوزه توان بالستیکی جمهوری اسلامی ایران در دستور کار قرار گرفت که ادای دینی باشد به زحمات این پاسدار ایران و انقلاب اسلامی و یاد آوری باشد به مجموعه ما علاقه مندان به حوزه بررسی های نظامی که این قدرت ، به سادگی ، بدست نیامده و همواره می بایست در رشد و توسعه آن دقت نظر لازم صورت گیرد که این هدف ، تنها در سایه نقد درست ،قابل تحقق خواهد بود . با این وصف ، ذکر این نکته واجب است که در متن حاضر که در چند بخش و به شکل مفصل خدمت مخاطبان محترم ارائه میشود ، بدلیل ماهیت طبقه بندی شده اطلاعات مربوط به این شهرها ، هیچ گونه تفسیری ، جدای از متن های مورد استفاده ، در آن نیامده ، و متن اصلی ، تنها با یکسری ویرایش ها و اضافات مربوط به حوزه تاریخ نظامی خدمت عزیزان تقدیم می گردد . باشد که روح ما ، همواره با یاد حاج حسن تهرانی مقدم ، شاد باشد . مقدمه بازدارندگی یکی از مفاهیم بنیادین و استراتژیک در سیاست بین الملل و بطور خاص در حوزه نظامی- امنیتی است و کشورها باتوجه به فوریت تهدیدات به ایجاد بازدارندگی در راستای حفظ امنیت و بقاء وجودی خود اقدام می کنند. در حوزه ژئوپلیتیکی آسیای جنوب غربی تهدیدات زیادی به لحاظ ذهنی و عینی علیه ایران فعال هستند. در همین راستا، تعیین الزام استاندارد برای دکترین امنیتی جمهوری اسلامی ایران می بایست براساس وجود تهدیدات و شیوه مقابله موثر با این تهدیدات طراحی و اجرا می شود. با توجه به این مساله ، بطور فزاینده واضح است که نگاه غالب در میان تئوریسین های امنیتی – دفاعی ایرانی ، رویکرد امنیت محور بوده ، بر این اساس، دکترین امنیتی ایران به گونه ای طرح ریزی شده است که نسبت به نحوه مقابله با تهدیدات و معضلات امنیتی منفعل نباشد و با نگاه به آینده و براساس اولویت بندی نسبت به تهدید ، اقدام به اتخاذ تصمیم و سپس اجرای آن بپردازد. در همین راستا ، دبیر وقت شورای امنیت ملی ایران ( دریابان علی شمخانی ) در یکی از کنفرانس های امنیتی برگزار شده در تهران ، براین اعتقاد قرار داشت که هیچ کدام از همسایگان ایران در غرب آسیا ، به استثنای رژیم عبری در حوزه تهدید برای جمهوری اسلامی ایران طبقه بندی نمی شوند و ایران در تلاش است تا با ارتقاء همبستگی های متقابل سیاسی ، امنیتی ، اقتصادی و فرهنگی مسیر جدیدی را برای تقرب به موقعیتهای کم تنش بازکند ، ضمن آنکه در بخش دفاعی ، با تمرکز بر استراتژی ضربه دوم ، تقویت بازدارندگی متعارف را با ماهیت غیر متقارن در دستور کار خود قرار داده است . در واقع ، ماهیت رفتار ایران ، منوط به رفتار طرف مقابل خواهد بود . با توجه به مفاهیم ذکر شده ، درطول سه دهه پس از پایان جنگ ایران و عراق ، راهبرد بازدارندگی ایران بر مبنای توسعه توان موشکی شکل گرفت و نقش تعیین کننده ای برای این سلاح در تامین امنیت ایران گذاشته شد . اما با توجه به برتری هوایی عناصر بالقوه مهاجم ، مستقر در محیط اطراف جمهوری اسلامی ایران و ضعف شدید در حفظ آسمان در برابر تهدیدات فوق الذکر ، بنابراین براساس منطق نظامی و به منظور جلوگیری از نابودی این عنصر بازدارندگی در اثر ضربه اول دشمن ، انتقال همه سامانه ها و زیرساختهای موشکی به عمق زمین در دستور کار قرار گرفت که این امر به تولد شهرهای موشکی در ایران منجر شد . داستان ما در مطلب پیش رو ، تحلیلی است براین قابلیت ایران .... 1-مفهوم اولیه یکی از معمول ترین استدلال ها در انتقال عناصر مرتبط به بازدارندگی در دوره جنگ سرد به اعماق زمین ، این بود که کشورهای غیر هسته ای و حتی مسلح به تسلیحات کشتار جمعی ، می توانند بالاترین قابلیتهای رزمی متعارف را در اختیار داشته باشند ، اما وقتی بحث به مرحله کاربرد تسلیحات غیرمتعارف وارد می شود ، این قابلیت ها معمولا ارزش خود را از دست داده و یا اینکه در ارزیابی ها ، از اهمیت چنین توانمندی هایی بشدت کاسته میشود . این استدلال عمدتاً بر دو ایده اصلی قرار می گیرد الف- در حال حاضر ، هیچ دفاع کاربردی در برابر استفاده حریف از سلاح های هسته ای وجود ندارد ب – تسلیحات متعارف در ایجاد یک بازدارندگی کامل نظامی ناتوان به نظر می آیند . در این میان ، گرچه جمهوری اسلامی ایران تا کنون ( آبان 1400 ) هنوز به طور رسمی در شمار کشورهای دارنده تسلیحات هسته ای قرار نگرفته است ، اما دکترین نظامی این کشور در قرن بیست و یکم بر سه قابلیت اصلی پایه گذاری شده است : 1- طراحی و تولید موشک های بالستیک با هدف اجرای حملات دقیق ( با خطای دایره ای با دقت 50 متر ) به زیرساخت های کلیدی حریف نظیر نیروگاه های تولید انرژی الکتریکی و سایر زیرساختهای حیاتی و همچنین اهداف نظامی با اهمیت راهبردی نظیر سیلوهای پرتاب موشک یا رادارهای هشدار اولیه دفاع هوایی . 2- طراح و ساخت پناهگاه های فوق امن پرتاب موشکهای بالستیک بطوریکه امکان درامان ماندن از ضربه اول متعارف و حتی نامتعارف بوجود آمده و متقابلا زیرساختها برای ایجاد امکان وارد کردن ضربه دوم فراهم شود . 3-ایجاد پتانسیل بالفعل با ماهیت خسارت حداکثری به دشمن در سریع ترین زمان ممکن تا ضمن جلوگیری از ادامه حملات عناصر متخاصم ، در محاسبات حریف برای ادامه درگیری اختلال ایجاد گردد . بنابراین ، اگر این قابلیت بر اثر حمله دشمن ، غیر فعال گردد ، زرادخانه موشکهای بالستیک ایران به تقریب هیچ کارکرد موثر دیگری در یک درگیری احتمالی نخواهد داشت . درصورتی که واقعیات فوق الذکر مبنایی برای تحلیل در نظر گرفته شود ، ایجاد و توسعه مستمر این قابلیت می تواند به 2 دلیل ، گزینه کاربرد حملات غیر متعارف حریف را خنثی نماید: 1- اجرای حملات هسته ای ، قابلیتهای بالفعل ایران را برای اجرای حملات متقابل آسیب زا ، از کار نخواهد انداخت و آنچه که از حمله هسته ای نخست باقی می ماند ، برای وارد کردن آسیب متقابل به گونه ای که برای حریف قابل تحمل نباشد ، کافی خواهد بود . 2- مقیاس خسارت های وارده به حریف بلحاظ هدف قرار دادن اهداف مهم و با ارزش در سطحی خواهد بود که می توان آن را با وضعیت احتمالی کاربرد سلاح های هسته ای یا حملات هوایی ایران مقایسه نمود . بنیان استراتژی نظامی ایران : وارد کردن ضربه دوم در دکترین جنگ هسته ای، "وجود قابلیت ضربه دوم " را می توان به توانایی یک کشور در پاسخ به یک حمله هسته ای، با اجرای یک حمله تلافی جویانه هسته ای متقابل ، مورد تعریف قرار داد . ایجاد چنین قابلیتی ، ضمن متقاعد کردن دشمن به وجود این قابلیت در دکترین بازدارندگی هسته ای لازم و ضروری است و از ان جا که ممکن است طرف مقابل تلاش کند تا در یک جنگ هسته ای با یک "حمله بزرگ اولیه" (first strike) بر ضد رقیب ، جنگ را به نفع خود تمام کند، توسعه این توانمندی "عدم استفاده اولیه از تسلیحات هسته ای "را تضمین خواهد کرد. گر چه ممکن است یکی از طرفین قدرت پاسخ بازدارندگی کمتری داشته باشد، اما معمولا قابلیت های حمله دوم متقابل و دوجانبه باعث شکل گیری روند " تخریب متقابل" (mutual assured destruction) می شود. از سوئی دیگر ، قابلیت های حمله دوم را می توان با تحقق بخشیدن به فرایند های fail-deadly تقویت کرد. این فرایند ها خط قرمزی را تعیین می کند و درصورتی که از این خطوط قرمز عبور شود ، عواقب آن برای مهاجم ، چندان خوشایند نخواهد و شیوه های از پیش تعیین شده ای برای پاسخ بدانها وجود خواهد داشت. این عواقب از پیش تعیین شده، همچون یک حمله دوم هسته ای تلافی جویانه، می تواند طیف گسترده ای از پاسخ ها را در بر گیرد. اما براساس آنچه که استراتژیست های ایرانی بطور مداوم برآن اصرار می ورزند ، پاسخ متقابل ایران ، دردناک و کُشنده بوده که تا کنون ، گرچه ماهیت هسته ای ندارد ( که امکان پدید آمدن آن همچنان هست ) ولی می تواند برگزینه های متعارف ولی غیرقابل پیش بینی ( چه در حوزه حجم پاسخ و چه روشهای گوناگون طراحی شده ) استوار باشد . در واقع ، به احتمال بسیار زیاد ، ایران با علم بر محدودیتهای مشخص موجود در ظرفیت نظامی کلاسیک خود ، به جای تمرکز تمام قابلیتهای رزمی موجود غیر موشکی بر علیه مهاجم احتمالی ، مجموعه ای از اهداف مشخص را انتخاب نموده که پس از ارزیابی های مستمر و به روزرسانی اطلاعات در مورد آنها ، درصورت وقوع هر گونه عملیات نظامی که بطور مستقیم خاکش را هدف قرار بدهد ، این نقاط از پیش تعیین شده را با حجم قابل توجهی از موشک های خود مورد اصابت قرار دهد و قبل از آنکه جنگ به مرحله گسترده تری وارد شود ، به مهاجم تفهیم نماید که هزینه ادامه عملیات نظامی بر علیه ایران ، فراتر از پیش بینی های اولیه اوست .با این وصف ، نظرات مختلفی در خصوص ماهیت و کارایی اتخاذ استراتژی ضربه دوم وجود دارد که بدلیل طولانی بودن و خارج شدن از موضوع اصلی ، بحث در خصوص آن به زمانی دیگر موکول می شود . پی نوشت : 1- ادامه دارد .................... 2- تمامی منابع مورد استفاده ( اینترنتی ، چاپی و... در انتهای متن آورده خواهد شد ) 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  2. 3 پسندیده شده
  3. 3 پسندیده شده
    The Imitation Game فرمانده دنیسون : اصلا" تا حالا تو یه جنگ پیروز شدی ؟!!!! من شدم !! میدونی چطوری ؟!! دستورات ، نظم و زنجیره فرماندهی !!
  4. 2 پسندیده شده
    در این تاپیک به بررسی و معرفی جلیغه های ضد گلوله امریکایی و همچنین کلاه های محافظ امریکایی از دوران جنگ جهانی دوم تا زمان حاضر می پردازم . جلیغه زره دار (Armor vest) معروف به T64 . این جلیغه چند ماه قبل از تسلیم زاپن در جنگ جهانی دوم وارد خدمت شد . در خلال جنگ کره این جلیغه با نام M21 بیشتر توسط سربازان کره جنوبی مورد استفاده قرار گرفت . این جلیغه از الیاف کنف بهمراه صفحات الومینیوم تشکیل شده است و حفاظت بالستیکی زیادی نداشت . همچنین دارای وزن حدودا 6 کیلو گرم بوده است . کلاه خود M1 در خلال جنگ جهانی دوم وارد خدمت شد و جانشین کلاه خودهایM1917 مربوط به دوره جنگ جهانی اول گردید . این کلاه خود دارای قطر 1.5 م م از فولاد پر کربن است و همچنین دارای نگه دارنده ی فایبر گلاس در درون خود برای قرار گرفتن بر روی سر می باشد . سربازان نیروی دریایی امریکا در مناطق اقیانوسی بر روی کلاه خودهای خود دارای الگوی استتار 2 رو بودند . یکی برای مناطق ساحلی و شنی و دیگری برای مناطق جنگلی و سبز . جلیغه ضد ترکش M1952 در سال 1952 وارد خدمت شد و در خلال جنگ کره و ویتنام بسیار مورد استفاده قرار گرفت . جلیغه متشکل از 12 لایه نایلون مقاوم بود و وزن حدودا 4 کیلوگرم . از لحاظ حفاظتی بر اساس استاندارد های امروزی دارای سطح پایینی بوده است . در خلال جنگ ویتنام نمونه ارتقا یافته ی کلاه خود M1 مورد استفاده قرار گرفت که دارای ظاهری نسبتا متفاوت و همچنین لایه های داخلی بهتری نسبت به نمونه قبلی بوده است . این کلاه خود هم دارای روکش استتار دو رو بوده است . یکی برای فصول پاییزی و دیگری برای تابستان و فصول سبز . جلیغه ضد ترکش M1955 نمونه ی ارتقا یافته جلیغه M1952 است که در خلال جنگ کره مورد استفاده قرار گرفت . فرق اصلی ان در جیب های جدید بر روی جلیغه و همچنین لبه های ضخیم در اطراف شانه ها و گردن است . این جلیغه از 13 لایه نایلون در اطراف شانه ها و لایه های روی هم قرار گرفته Doron ( نوعی صفحه فایبر گلاس به ضخامت تقریبا 3 سانتیمتر ) در اطراف پهلوها تشکیل شده است . این جلیغه از نمونه ی قبلی از راحتی کمتری برخوردار بود و دارای حفاظت بهتری نسبت به گلوله کلت و سلاح های لبه تیز از نمونه های قبل می باشد . وزن ان حدود 5 کیلو گرم است . کلاه خود محافظ معروف به نمونه ی مخصوص چتربازان - شبیه نمونه ی M1 است ولی دارای بند نگه دارنده روی چانه متفاوت با قبلی ها . این کلاه خود را بیشتر با الگوی استتار RDF بکار رفته ی روی ان می شناسند . اولین مدل از جلیغه های ضد گلوله امریکایی که توانایی مقاومت در برابر کالیبر های جنگی مخصوصا 7.62 م م را دارد . این جلیغه در سال 1960 ارائه گردید و دارای 2 صفحه مقاوم و کامپوزیت از جنس فایبر گلاس بود که در قسمت جلو و پشت جلیغه نصب می شدند و همچنین قابل جابجایی بودند . این جلیغه با توجه به وزن بالای ان حدود 13 کیلوگرم و همچنین یک طرفه بودن جهت گردن ان و شکل ان که فشار زیادی به شانه ها می اورد در مقیاس بالا تولید و استفاده نشد . اخرین مدل استفاده شده از کلاه خود M1 که در دهه 80 و اوایل دهه 90 مورد استفاده قرار می گرفت تا اینکه به طور کامل توسط کلاه خود های مدرن PASGT جایگزین شد . این مدل دارای بند چانه مدرن و همچنین پوشش استتار درختی بر روی خود می باشد . جلیغه های PASGT اولین جلیغه های محافظ ضد گلوله و ضدترکش از جنس کولار بودند که در اواخر دهه 70 به نیروهای امریکایی تحویل داده شدند و دارای 13 لایه کولار بودند . از لحاظ رتبه بندی محافظت این جلیغه ها در مرحله اول قرار داشتند که محافظت در برابر گلوله های کالیبر پایین نظیر کلت ها و سلاح های دستی را فراهم می نمود . چون این جلیغه ها فقط در مدل استتار درختی تولید شدند روکش های استتاری صحرایی 6 رنگ و 3 رنگ برای انها تولید شد . کلاه محافظPASGT که مخفف( Personal Armor System Ground Troops ) می باشد در دهه 80 به نیروهای امریکایی تحویل داده شد از 19 لایه کولار تشکیل شده است که علاوه بر وزن بیشتر از نمونه ی فولادی مقاومت و محافظت بیشتری نسبت به گلوله سلاح های دستی فراهم می نمود . جلیغه محافظ Ranger . این جلیغه در اوایل دهه 90 برای محافظت از رنجر های ارتش در برابر گلوله سلاح های کوچک تولید شد و دارای 32 لایه کولار و همچنین صفحه سرامیکی در ابعاد 10 در 12 اینچ می باشد . خود جلیغه دارای رتبه محافظت 3A می باشد و توانایی مقاومت در برابر گلوله مگنوم را دارد . صفحه سرامیکی دارای رتبه بندی مرحله 3 می باشد و در برابر کالیبر 7.62 م م مقاوم است . تنها عیب این جلیغه ضد گلوله وزن بالای ان بود : چیزی حدود 13 کیلوگرم . مدل مخصوص نیروهای چتر باز از کلاه خود PASGT که دارای پد جدید و همچنین نوار نگه دارنده 3 تیکه است که از جابجایی کلاه خود بر روی سر جلو گیری می کند . جلیغه ضد گلوله Interceptor اولین جلیغه ضد گلوله ارتش امریکا بود که توانایی مقاومت در برابر گلوله سلاح های جنگی را داشت . این جلیغه در اواخر دهه 90 وارد خدمت ارتش امریکا شد و تبدیل به گرینه استاندارد سربازان امریکایی چند ماه بعد از حمله به عراق گردید . این جلیغه از بسیاری از جهات شبیه جلیغه Ranger می باشد فقط بافرق اینکه وزن ان حدود 8 کیلو گرم است . این جلیغه همچنین دارای محل هایی برای نصب جیب های مهمات و تجهیزات می باشد . مدل جدید تر و بهینه شده کلاه خود PASGT دارای رتبه بندی محافظت مرحله 3A و همچنین وزن کمتر و گیره و چانه بند بهتر و 3 نقطه برای محکم کردن کلاه بر روی سر است . در سال 2003 نیروی دریایی امریکا مدل جدید از جلیغه ضد گلوله Interceptor را ارائه کرد که تنها رنگ ان را تغییر داد . نمونه جدید دارای رنگ بندی قهوه ای کایوت ( coyote brown ) می باشد . این رنگ هم در محیط صحرایی و هم در محیط دارای درخت از استتار خوبی برخوردار است . کلاه خود مخصوص نیروی دریایی نمونه جدید و به روز شده PASGT می باشد که دارای رتبه بندی محافظت 3A و وزن کمتر و بند نگه دارنده 4 نقطه است . همچنین دارای پوشش استتار 2 رو دیجیتال می باشد . جلیغه استاندارد Interceptor مخصوص ارتش امریکا . کلاه خود مخصوص نیروهای ارتش امریکا که مشابه نمونه ی نیروی دریایی است با اندکی تفاوت در ظاهر. دارای محافظت رتبه بندی 3A و وزن کمتر نسبت به نمونه ی PASGT و همچنین دارای سیستم ضربه گیر داخلی جدید برای خنثی کردن ضربه ناشی از برحورد گلوله می باشد . همچنین دارای 2 نوع پوشش یکی ACU و دیگری پوشش 2 رو از استتار صحرایی و درختی است . فقط برای میلیتاری .//// بازیابی تصاویر ، 1397/11/10 // MR9
  5. 2 پسندیده شده
  6. 2 پسندیده شده
    سید ابراهیم رئیسی رییس جمهور صبح امروز از آخرین دستاوردهای صنعت فضایی کشور بازدید کرد. پس از این بازدید، جلسه شورای عالی فضایی به ریاست رییس جمهور برگزار شد.
  7. 2 پسندیده شده
  8. 2 پسندیده شده
    قسمت دوم M56 Scorpion M56 یک خودرو ضد تانک / توپ خودکششی ارتش امریکا، که دارای یک توپ 90 میلیمتری است. هدف ساخت این خودرو داشتن یک خودرو ضد تانک/ توپ خودکششی با قابلیت هوابرد و انتقال هوایی به وسیله هواپیماها وبالگردهای ترابری بوده است. M56 توسط کمپانی جنرال موتور ، بخش کادیلاک برای نیروهای هوابرد طراحی و ساخته شد. بعدها این خودرو ضد تانک در اختیار تفنگداران نیروی دریایی اسپانیایی، مراکش و جمهوری کره نیز قرار داده شد. از جمله ویژگی مهم M56 قابلیت هوابرد بودن آن است. پرتاب شدن M56 از هواپیمای C-119 و فرود موفق آن جا به جایی اسکورپین با کمک بالگرد CH-37 M56 دارای 4 خدمه شامل فرمانده، توپچی، لودر و راننده است. وزن این خودرو در حالت آماده برای جنگ 7.7 تن و در حالت استاندارد 6.4 تن بوده است. M56 مجهز به نورافکن فروسرخ خارجی برای رانندگی درشب و فاقد سیستم های حفاظتی ش.م.ر بوده است همچنین این خودرو قابلیت دوزیست بودن را نداشته است. پیشرانه این خودرو موتور بنزینی Continental A01-403-5 با قدرت 200 اسب بخار بوده. به مدد این پیشرانه حداکثر سرعت در جاده 45 کیلومتربر ساعت و برد 230 کیلومتر بوده است. توپ اصلی این ضد تانک یک توپ 90 میلیمتری مدل M54 بود. مهمات توپ مدل M54 با توپ مدل M36 یکسان بوده، توپ مدل M36 بروی تانک اصلی میدان نبرد M48 پاتون نصب شده بود. تعداد گلوله های ذخیره شده در داخل خودرو 29 گلوله می باشد. تنها بخشی محافظتی برای خدمه یک حفاظ زرهی است که در جلویی محل قرار گیری خدمه قرار داشته است. M56 توسط تیپ 173 هوابرد ارتش آمریکا در جنگ ویتنام استفاده شده عمده نقش این خودرو ایجاد پوشش آتش مستقیم برای نیروهای پیاده نظام بوده است. بزرگ ترین اشکال این خودرو در جنگ ویتنام نداشتن یک حفاظت همه جانبه برای محل قرار گیری خدمه بود. توپ 90 میلیمتری جهت تامین آتش پشتیبانی برای پیاده نظام رضایت بخش بود. محل ذخیره سازی مهمات در بخش عقبی بدنه بود. از جمله خودرو های زرهی استثنایی که به جای چرخ های فلزی مجهز به تایر های لاستیکی است محفظه حفاظ راننده توپ M56 در کنار نفربر M113 در ویتنام مشخصات: سال تولید : 1953–1959 وزن : 7.7 تن طول : 4.55 متر عرض: 2.57 متر ارتفاع : 2متر تعداد خدمه : 4نفر – فرمانده ، توپچی ، بارگذار و راننده تسلیحات : توپ 90 میلیمتری M54 پیشرانه : موتور بنزینی A01-403-5 با قدرت 200 اسب بخار حداکثر سرعت در جاده : 45 کیلومتربر ساعت برد : 230 کیلومتر M50 Ontos Ontos یکی دیگر از خودروهای سبک زرهی ضد تانک ارتش ایالات متحده امریکا میباشد که به توپ 106 میلیمتری مجهز است . این خودرو زرهی در سال 1950 توسعه پیدا کرده بود. سلاح اصلی 6 عدد توپ 106 میلیمتری بدون لگد مدل M40 است، که می توانسته به طور متوالی وبه سرعت یک هدف دشمن را با اطمینان بالا نابود کند . این خودرو زرهی در تعداد محدود برای تفنگداران دریایی ایالات متحده ساخته شد. تفنگداران نیرو دریایی در گزارشات خود از نتیجه عالی Ontos برای پشتیبانی و پوشش آتش مستقیم در طول جنگ ویتنام خبر میدادند. در سال 1969 M50 برای همیشه از خدمت کنار گذاشته شد. ارتش آمریکا در سال 1950 در نظر داشت تا یک خودرو زرهی ضد تانک با قابلیت جابه جایی هوایی با کمک هواپیماهای ترابری با محدوده وزن 10 تا 20 تن را طراحی کند. همچنین درنظر داشت تا از پیشرانه شش سیلندر کامیون های GMC برای نیروی محرک Ontos استفاده کند. سرانجام شرکت آلیس چالمرز قرار دادی با ارتش آمریکا در12اوت سال 1955 منبی بر طراحی و ساخت خودر زرهی با مشخصات مورد نظر ارتش و تولید 297 دستگاه را بست . شرکت آلیس چالمرز اولین نمونه مورد نظر را در سال 1952 ساخت. این نمونه اولیه بروی شاسی توپ خودکششی سبک M56 نصب شده بود . اما بر خلاف M56 به یک برجک فولاد ی برای حفاظت بیشتر خدمه مجهز بود. این برجک دارای دوبازو بود که در هر طرف 3 توپ نصب میشد . برجک این مدل فقط توانایی گردش 15 درجه ای را داشت. در نمونه دوم شرکت آلیس چالمرز تغییرات عمده ای ازجمله به کارگیری سیستم تعلیق جدید، زنجیرهای حرکتی جدید و برجک جدید با توانایی گردش 40 درجه ای را برروی نمونه جدید پیاده سازی کرد. سلاح اصلی نیز 6 توپ 106 میلیمتری بدون لگد M40 بود. سلاح ثانویه برای مبارزه با نیروهای پیاده نظام دشمن یک مسلسل ۷٫۶۲ میلیمتری مدل M1919A4 انتخاب شد. همچنین در بعضی خودروها 4 عدد مسلسل سنگین 12.7 میلیمتری M2 Browning بروی توپ ها نصب شد. انجام تست ها و آزمایشات بروی نمونه اولیه این خودرو زرهی تا سال 1955 ادامه داشت. بعد از تکمیل تست ها تولید این خودرو در سال 1955 تا اواسط سال 1957 ادامه داشت. اولین نمونه های تحویلی به تفنگداران نیرو دریایی در 31 اکتبر سال 1956 بود . اما با این وجود M50 خالی از اشکال نبود , حمل تعداد کم گلوله به نسبت نقش یک خودر وضد تانک- پشتیبانی آتش ( تعداد گلوله های قابل حمل برای توپ اصلی 18 عدد بود) و نیاز به خروج خدمه از خودرو برای بارگذاری مجدد توپ ها که موجب میشد در تیررس دشمن قرار بگیرند از جمله اشکالات این ضدتانک بود. نمونه ی اولیه M50 که از بدنه ی M56 بهره می گرفت. این ضد تانک با 6 توپ 106 میلیمتری سلاح قدرتمندی بود. جابه جایی M50 با کمک هواپیمای ترابری C119 درب پشتی M50 برای ورود و خروج سرنشین ها در حالی که قرار بود M50 به عنوان یک ضدتانک در میدان نبرد ظاهرشود اما عموما در میدان نبرد به عنوان یک خودرو پشتیبانی آتش برای نیروهای پیاده نظام مورد استفاده قرار می گرفته است .زره سبک این خودرو در برابر تفنگ های انفرادی با کالیبر بالا مقاوم بود اما در مقابل انفجار مین ها و تسلیحات ضد تانک مثل ارپی جی مقاومت چندانی داشت در نتیجه ارتش امریکا از M50 برای خطوط دفاعی و یا عملیات های افندی بهره می گرفت. با این حال خدمه و فرماندهان از عملکرد این خودرو در طول خدمت در میدان نبرد ویتنام راضی بودند. وزن کم این خودرو باعث می شد در هنگام عبور از مناطق صعب العبور و پل های چوبی با ظرفیت وزنی پایین بدون مشکلی به راه خود ادامه دهد در صورتی که تانک های دیگر با وزن بالا در این مناطق دچار مشکل اساسی می شدند. Ontos در کنار تانک M48 Ontos در کنار تانک شعله افکن زیپو M67 در نبرد Huế ، فرمانده کلنل اسمیت استنلی هیوز بیان کرد که Ontos بیشتر از تمامی سلاح های تفنگداران نیرو دریایی موثر بوده است. Ontos در ماه مه سال 1956 غیر فعال شد و تعدادی از این خودرو به تیپ های سبک پیاده نظام ارتش در ویتنام تحویل داد شد. تا زمان در دسترس بود قطعات یدکی از M50 استفاده میشد و در غیر این صورت با برداشت برجک از آن به عنوان یک سنگر ثابت استفاده میشد. در اخر در سال 1970 تمامی Ontos ها از ویتنام خارج شدند و در آمریکا یا اوراق میشدند ویا از شاسی آنها برای ساخت وسایل نقلیه جدید استفاده میشد. البته چند دستگاه باقی مانده امروزه در موزه های جنگ در ایالات مختلف امریکا نگهداری میشوند. نقش پرنگ Ontos در جنگ ویتنام Ontos در حال شکار یک تک تیرانداز در نبرد Huế حضور محدود Ontos در لبنان- سال 1958 مدل ها نفربر T55-T56 این مدل ها نفربرهای سبک زرهی بود که از روی شاسی و بدنه M56 ساخته شده اند. مدل T55 همان M56 بدون که برجک است. از این مدل 2 نسخه اولیه ساخته شد اما به علت جای کم برای خدمه و سرنشینان ( ظرفیت این مدل پنج سرنشین بوده است) و فضای کم برای راننده این طرح رد شد. مدل T56 به نسبت مدل قبلی خود کشیده تر است در نتیجه یک تیم 8 نفره با تجهیزات می توانسته در داخل آن قرار بگیرد . با این وجود این طرح نیز توسط ارتش امریکا پذیرفته نشد. نفربر T55 نفربر T56 Ontos با توپ 105م.م در این طرح قرار بود توپهای 106 میلیمتری با توپهای جدید 105 میلیمتری به علاوه یک بارگذار خودکار ( عملکرد این بارگذارها همانند فشنگگذاری در هفت تیر بوده است) نصب شوند. با این وجود این طرح نیز رد شد و به مرحله عملیاتی نرسید. M50A1 در این طرح پیشرانه GMC با یک پیشرانه کرایسلر 361 V8 جایگزین شد. از 297 دستگاه تحویلی به تفنگداران نیروی دریایی تنها 176 دتسگاه ما بین سال ها 1963تا 1965 به این استاندارد رسیدند. مشخصات : سال تولید : 1955–1957 تعداد تولید شده : 297 دستگاه وزن : 8,600 کیلوگرم طول : 3.83 متر عرض: 2.59 متر ارتفاع : 2.13 متر تعداد خدمه : 3 نفر – توپچی ، بارگذار و راننده تسلیحات : 6 توپ 106 میلیمتری - مسلسل ۷٫۶۲ میلیمتری – 4 مسلسل 12.7 میلیمتری پیشرانه : موتور GM 6-cyl با قدرت 145 اسب بخار حداکثر سرعت در جاده : 48 کیلومتربر ساعت برد : 185 کیلومتر M551 SHERIDAN مدل پیشرفته تر خودروهای زرهی هوابرد و کوچک ارتش ایالات متحده امریکا M551 نام داشت. در سال 1966 با بازنشسته شدن تانک های سنگنین M103 و از رده خارج شدن بیشتر تانک های سبک خصوصا تانک ها سبک M41 و تغییر کلاس بندی تانک ها با ورود تانک اصلی میدان نبرد ، خودرو های زرهی نظیر M551 در ارتش ایالات متحده آمریکا بیشر با عنوان یک خودروی شناسایی/ هوابرد شناخته می شدند. با کنار گذاشته شدن تانک M41 ، پذیرفته نشدن طرح های جدید همانند T92و ورود تانک های سبک آبی- خاکی PT-76 شوروی ، ارتش ایالات متحده آمریکا را مجبور کرد تا یک تانک سبک جدید را به خدمت بگیرد. از جمله شروط ارتش آمریکا برای پذیرفتن طرح جدید علاوه برا قابلت هوابرد بودن ، مجهز بودن تانک به یک برجک تمامی زرهی و مقاومت بدنه در مقابل گلوله های 12.7 میلیمتری و مقاومت قابل مقبول در مقابل تسلیحات ضد زره بود. ( همانند زره نفربر های M113 ارتش آمریکا) همچنین برای ارتش آمریکا بسیار مهم بود که تانک جدید قابلت شناوری را در آب داشته باشد. برهمین اساس طرح تانک M551 در سال 1966 به وسیله کمپانی جنرال موتور تولید شد. از سال 1966 تا 1970 حدود 1,662 دستگاه از این تانک ساخته شد. تانک M551 مجهز به یک بدنه ی آلیاژ الومنیومی و یک برجک فولادی بود. سلاح اصلی این تانک یک توپ 152 میلیمتری به نام M81 بوده است. البته این توپ پس از شلیک ها مکرر دچار ترک می شد بعد از اصلاحاتی توپ M81E1 بروی تانک نصب شد. همچنین به علت سرعت پایین گلوله های این توپ، خدمه برای هدف قرار دادن اهداف خصوصا اهداف متحرک با مشکل مواجه بودند به همین علت قابلیت شلیک موشک های هدایت پذیر ضد زره MGM-51 Shillelagh را برای این تانک فراهم کردند. تسلیحات ثانویه شامل یک مسلسل 7.62 میلیمتری هم محور و مسلسل 12.7 میلیمتری ضد هوایی بود. تعداد خدمه 4 نفر متشکل از راننده ، فرمانده ، توپچی و لودر بوده است. ییشرانه ی دیزیل این تانک ساخت کارخانه دیترویت دیزل مدل 6V53T با قدرت 300 اسب بخار بوده است. توپ قدرتمند 152 میلیمتری M81E1 تانک شریدان بسیار ویرانگر بود. موشک ضد زره هدایت شونده MGM-51 که از تانک های M551 شلیک می شد. جا به جایی هوایی تانک شریدان با بالگرد CH-54 جا به جایی تانک شریدان با هواپیمای ترابری C-130 لحظه خروج تانک شریدان از هواپیمای ترابری C-130 و باز شدن چترهای فرود در سال 1966 به فرمانده نیروهای آمریکایی در ویتنام جنوبی، ژنرال وستمورلند، دستور داده شد که از تانک شریدان در جبهه های نیرد استفاده شود. اما تا سال 1968 به دلیل مشکلات فنی و نبود مهمات مناسب برای این تانک هیچ تانک شریدانی به جبهه ها فرستاده نشد. البته در این بین افرادی همچون ژنرال آبرامز از به کارگیری تانکی با زره آلومنیومی با مقاومت پایین تردید داشتند. در اواخر سال 1968 ژنرال آبرامز با سرهنگ جورج پاتن ( فرزند ژنرال معروف آمریکایی ژنرال پاتن در جنگ جهانی دوم) که فرمانده هنگ 11 ام سوار نظام ملاقات کرد. ژنرال آبرامز در این دیدار نگرانی خود را از به کارگیری تانک سبک جدید مطرح کرد و سرهنگ جورج پاتن پیشنهاد داد تا تانک سبک جدید در گروه های سوار نظام زرهی مورد آزمایش قرار گیرند. پس بالاخره در همان سال تعدادی از تانک های سبک شیردان به دو گروه سوار نظام زرهی تحویل داده شد. در پایان سال 1970 بیش 200 دستگاه تانک شریدان وارد جبهه ی نبرد ویتنام شد و تا پایان سال 1972 تقریبا در تمامی گروه های سوار نظام زرهی مستقر در ویتنام تانک های شریدان مشغول خدمت بودند. به طوری که دربیشتر دسته های سوار نطام زرهی تانک های M551 در حال جایگزن شدن با تانک های M48 پاتن بودند. بیشتر ماموریتی تانک های سبک شریدان در ویتنام شامل شناسایی، گشت شب و پاکسازی جاده ها بود . سربازان از عملکرد تانک های سبک شریدان راضی بودند اما در عوض فرماندهان میدانی از تلفات بالای خدمه در میدان های نبرد ناراضی بودند به طوری که تهدیداتی مانند راکت های ارپی جی و مین های ضد تانک باعث رسیدن خسارت جزئی به تانک های M48 پاتن می شدند تانک های سبک شریدان را متحمل خسارات سنگین می کردند که باعث از بین رفتن خدمه می شد. به طوری در موقع ورود تازه تانک های شریدان در مناطق غیر نظامی ویتنام حدود 3 دستگاه از این تانک ها به وسیله مین ها به طور کامل از بین رفتند. در یک مورد دیگر نیز در ماه مارس سال 1971 پنج دستگاه از تانک های شریدان در یک روز از بین رفتند. علاوه بر زره ضعیف، در مقایسه با خدمه ی تانک های M48 پاتن که در مدت 1 دقیقه توانایی شلیک 17گلوله 90 میلیمتری را داشتند. خدمه تانک های M551 شریدان فقط توانایی شلیک 2 گلوله در هیمن زمان را داشتند. با وجود این کاستی ها تانک های سبک شریدان برای نیروهای پیاده نظام مستقر در ویتنام ارزشمند بود. علاوه بر اینپ تانک های شریدان در کنار نفربرهای M113 برای پشتبانی آتش مستقیم سربازها حضور فعال داشتند. توانایی جا به جایی بسیار زیاد انها در مقابل تانک های M48 پاتن نیز بسیار مهم بود. به طوری که می توانستند در زمین های ناهموار ویتنام به راحتی حرکت کنند و به انجام ماموریت بپردازند. تانک شریدان در حال اسکورت یک کاروان لجستیکی در ویتنام تانک شریدان در ویتنام تانک آسیب دیده ی شریدان به وسیله مین در ویتنام بعد از جنگ ویتنام ایالات متحده آمریکا برنامه ای برای باز نشسته کردن تانک های سبک M551 داشت اما به علت اینکه هیچ جایگزنی برای آن در اختیار نبود به ناچار تانک های شریدان را در خدمت نگه داشت. در دهه 80 میلادی نیز ارتش آمریکا با توسعه ی یک کیت جدید برای این تانک مدت زمان خدمت تانک شریدان را افزایش داد. این سری از تانک ها با نام M551A1s شناخته می شوند که به دید های بصری حرارتی برای فرمانده و توپچی مشابه تانک های اصلی میدان نبرد M60A3 مجهز شدند. در طی عملیات های سپر صحرا و طوفان صحرا 51 دستگاه تانک شریدان در اختیار لشکر 82 ام هوابرد قرار داده شد . اگر چه عکس هایی که در آن زمان منتشر شد ردیف تانک های شریدان را آماده ی دفاع در مقابل تانک های تی-72 گارد عراق نشان میداد. اما نقش عمده ماموریت تانک های شریدان در این جبهه با توجه به زره ضعیف به شناسایی ختم میشد. و به نظر میرسد فقط حدود 6 موشک Shillelagh توسط تانک های شریدان بر علیه تانک های تی-55 و ضدتانک های عراقی شلیک شده باشد. در ماموریت بعدی تانک های سبک شریدان که تنها عملیاتی بود که این تانک ها در آن بارریز هوایی شدند عملیات ایالات متحده آمریکا در پاناما سال 1989 بود. در این عملیات 14 دستگاه تانک M551 توسط هواپیمای ترابری C-5 گلکسی در منطقه مورد نظر فرود آمدند . البته در جریان فرود دو دستگاه از آنها در از بین رفتند. 8 دستگاه دیگر نیر توسط هواپیمای ترابری C-130 در ارتفاع بسیار پایین تخلیه شدند. عملکرد این تانک ها در پاناما بسیار رضایت بخش بود. با این حال با وجود اینکه ارتش آمریکا بازهم سعی در بهینه سازی تانک های شریدان داشت ولی بالاخر مجبور شد در سال 2003 تمامی تانک های شریدان را از خدمت کنار برگذارد. تانک شریدان در پاناما تانک شریدان در عملیات طوفان صحرا فرود ناموفق تانک شریدان که باعث نابودی آن شده است مشخصات : وزن : 15.2 تن طول : 6.3 متر عرض: 2.8 متر ارتفاع : 2.3 متر تعداد خدمه : 4نفر – فرمانده ، توپچی ، بارگذار و راننده تسلیحات : توپ 152 میلیمتری M81E1 – مسلسل 12.7 میلیمتری پیشرانه : موتور 6V53T با قدرت 220 اسب بخار حداکثر سرعت در جاده : 70 کیلومتربر ساعت برد : 560 کیلومتر تانک سبک RDF این تانک سبک توسط کمپانی AAI در دهه 1980 طراحی و ساخته شد. و در حقیقت یک طرح برای ساخت نسل جدید تانک های سبک ارتش آمریکا بود. نمونه ی اولیه این تانک به یک توپ 76 میلیمتری مشایه توپ تانک M41 داشت. همچنین مجهز به یک برجک دو نفره بود. در نسخه های بعدی شرکت AAI از توپ 75 میلیمتری استفاده کرد که برای درگیری با اهداف پروازی دشمن در ارتفاع پایین مناسب بود. برجک دونفره نیزتبدیل به یک برجک بی سرنشین شد و محل قرار گیری 3 نفر خدمه ی تانک در داخل بدنه بود. البته کمپانی در نظر داشت تا در نسخه های بعدی با توجه به نوع توپ ، این تانک سبک را با نصب غلاف های موشک ضد هوایی استینگر تبدیل به یک خودرو پدافند هوایی کند. بدنه زرهی تانک از جنس آلیاژ الومنیومی است . برای افزایش حفاظت تانک نیز زره های اضافه شونده از جنس فولاد نیز قابل نصب بروی تانک RDF هستند. محل قرارگیری راننده در بخش جلوی سمت چپ وفرمانده و توپچی در سمت راست بوده است. توپ اصلی تانک به به طور کامل تثبیت شده و مجهز به یک سیستم کنترل آتش پیشرفته شامل یک کامپیوتر دیجیتال بوده است. علاوه بر توپ 75 میلی متر این تانک مسلح به یک مسلسل 7.62 می باشد. البته این طرح نتوانست نظر مثبت ارتش ایالات متحده را به خود جلب کند و هیچ گاه به تولید انبوه نرسید. نمونه اولیه تانک RDF با توپ 76 میلیمتری نمونه های بعدی تانک RDF با توپ جدید 75 میلیمتری به خاطر زاویه ی گردش عمودی بسیار زیاد توپ جدید تانک RDF امکان درگیری با اهداف پرنده دشمن در ارتفاع پایین وجود داشت نسل بعدی تانک های RDF در نقش خودرو زرهی پدافندهوایی مجهز به موشک استینگر مشخصات : وزن : 14.8 تن طول : 8.2 متر عرض: 2.5 متر ارتفاع : 2.2 متر تعداد خدمه : 3نفر – فرمانده ، توپچی ، و راننده تسلیحات : توپ 76 میلیمتری – مسلسل 7.62 میلیمتری پیشرانه : 350 اسب بخار قدرت حداکثر سرعت در جاده : 64 کیلومتربر ساعت برد : 480 کیلومتر گردآوری و ترجمه:Crash نقل با ذکر نام میلیتاری و مترجم بلامانع است ادامه دارد...
  9. 2 پسندیده شده
    این هم واسه گل روی مسعود عزیز : Bombsuit یا Blast Suit ها در حقیقت یک مدل سنگین وزن از جلیقه های ضد گلوله انفرادی هستند که برای محافظت از فرد خنثی کننده بمب EOD در برابر موج و حرارت ناشی از انفجار احتمالی بمب بکار می روند . بر خلاف گلوله ها که تمام انرزی انها بر روی یک نقطه متمرکز می شود موج انفجار تمام بدن فرد را ممکن است در بر گیرد . برای همین منظور این لباس ها تمام بدن EOD را پوشش می دهند . بدلیل وزن بالای این Suit ها و همچنین حالت خشک و انعطاف کم انها حرکت با این لباس ها مشکل است . متخصصین خنثی سازی بمب در مواقع شناسایی یا مواقعی که احتمال حضور بمب در محل باشد یا مواقعی که وجود بمب تایید شده باشد از این لباس ها استفاده می کنند . این Suit ها باید حفاظت انفرادی در برابر موج انفجار - ترکش ها - حرارت - گرد و غبار - پرتاب شدن اجسام ریز و درشت و حتی در مواردی حفاظت در برابر عوامل میکروبی و شیمیایی را فراهم کنند . برای اطلاعات بیشتر از ساختار و تجهیزات این Suit ها به لینک زیر مراجعه کنید : https://www.allenvanguard.com/Category.aspx?CategoryId=188
  10. 1 پسندیده شده
  11. 1 پسندیده شده
  12. 1 پسندیده شده
    آمریکا و بریتانیا می توانند روند ساخت چکمیت را مختل کنند به گفته کارشناسان هوانوردی ایالات متحده و بریتانیا می توانند در روند ساخت SU-75 اخلال ایجاد کنند چون روسیه در زمینه مواد کامپوزیت وابسته به المان است. نمایش چکمیت در نمایشگاه هوایی MAKS2021 جنجالهای زیادی را در صنایع هوافضا به همراه داشت و یکی از برجسته ترین اقدامات صنایع هوافضا در این سال بود. اما به گفته Aero Time Hub این پروژه مرموز روسیه به شدت وابسته به فن آوری های دو منظوره هست. هر چند که این جنگنده توسط United Aircraft Corporation) UAC ( روسیه ارائه شده اما در انگلستان اعتماد بر این هست که این طرح از روی طرح X-32 ایالات متحده توسعه پیدا کرده. روسها در نمایش فیلم تبلیغاتی این طرح خلبان های چند کشور را نشان دادند که به یک طرح جنگنده علاقه دارند. اولین خلبان در این فیلم خلبانی آرژانتینی بود کشوری که مدتهاست به دنبال توسعه نیروی هوایی خود هستند و حتی به دنبال خرید جنگنده های تاندر از پاکستان و تی 50 از کره رفته اما چون در این طرح ها از برخی تکنولوژی های انگلیس استفاده شده بخصوص اینکه صندلیهای آن ساخت مارتین بیکرز انگلستان هستند موفق به خرید نشده . خلبان بعدی لباس نیروی هوایی هند را دارد کشوری که مدتهاست در دوراهی خرید از خارج و یا توسعه یک طرح بومی مردد است. خلبان بعدی مربوط به نیروی هوایی ویتنام است که از جنگندههای روسی در ارتش خود استفاده می کند و خلبان چهارم از نیروی هوایی امارات است و از اتاق کم نور خود منظور دبی را میبیندو این سوال مطرح می شود که ایا امارات که از جنگنده های امریکایی استفاده میکند و دنبال خرید F-35A از ابالات متحده هست ایا جنگنده روسی می خرد؟ در فوریه 2017 خبرهایی منتشر شد که شرکت روس تک در نمایشگاه IDEX حاضر شده امتیاز ساخت جنگنده میگ 29 را در اختیار امارات قرار بده ( و یا توسعه یک جنگنده نسل 5 سبک به کمک شرکت میگ) اما وزارت دفاع امارات اعلام کرده به دلیل منسوخ شدن این جنگده دنبال تولید ان نخواهد بود. اگر یالات متحده و بریتانیا به المان و ایتالیا بر عدم صدور فن آوری ها و با ماشین الات صنعتی مورد نیاز روسیه برای ساخت این طرح فشار بیاورند ممکن است روسها (با داشتن مشتری هم )نتوانند این طرح را توسعه دهند . منبع
  13. 1 پسندیده شده
    زره جوجه تیغی تهدیدات نوین ضد زره همیشه برای واحدهای زرهی مرگبار بوده اند. به عنوان نمونه گسترش سلاح های خوشه ای برای نابود کردن واحدهای زرهی و مکانیزه کاربردی هستند. در این بین مهمات متعارف بهبود یافته دو منظوره یا DPICM دارای ریز مهمات با خرج گود برای نابود کردن واحدهای زرهی توسعه یافته اند. این نوع مهمات عموما توسط واحدهای توپخانه ای و راکتی مورد استفاده می گیرد. به طوری که این مهمات را می توان با راکت اندازهای 122 میلیمتری گراد بر علیه واحدهای زرهی مورد استفاده قرار داد. در این بین آلمان ها برای دفع و بی اثر کردن این نوع مهمات خرج گود یک راه حل کاربردی بهکار گرفته اند و آن را بر روی برخی از تجهیزات زرهی ومکانیزه خود پیاده سازی کرده اند. آلمانی ها از زره ای به نام "Igel panzerung" (به فارسی زره جوجه تیغی ) استفاده میکند. این نوع زره، صفحات ماژولاری است که بر روی آن زائده های سوزنی مانند لاستیکی قرار دارد. در حقیقت همین زائد ها باعث می شوند میزان نفوذ پذیری خرج گود ریز مهمات توپخانه ای به شکل قابل توجه ای کاهش پیدا کنند. طوری که در تست های انجام شده این زائده ها موجب شدن یک پرتابه خرج گود 40 میلیمتری با زاویه مخروط 60 درجه در یک زره همگن نورد شده با ضخامت 200 میلیمتر فقط 3-25 میلیمتر نفوذ داشته باشد. در حالت نبود زائده ها استوانه همان خرج گود در زره همگن نورد شده با ضخامت 200 میلیمتر به شکل کامل نفوذ میکند . زره جوجه تیغی امروزه بر روی خودرو رزمی پیاده نظام پوما و هویتزر خودکششی PzH 2000 ارتش المان نصب می شود تا حفاظت آنها را در برابر تهدیدات DPICM با ریز مهمات خرج گود افزایش یابد. نمونه ای از عملکرد زائده های استوانه ای در برابر پرتابه های خرج گود (این تست برای شوروی است) صفحات زره جوجه تیغی نصب شده بر روی خودرو زرهی پوما و هویتزر خودکششی PzH 2000 نمای از ریز مهمات DPICM آمریکایی با خرج گود نمای از ریز مهمات DPICM احتمالا با منشا روسی در لیبی - مشابه این نوع مهمات در سوریه نیز یافت شد که از راکت های 122 میلیمتری گراد شلیک می شده است.
  14. 1 پسندیده شده
  15. 1 پسندیده شده
    پاکستان روز پنجشنبه (1400/09/04) از آزمایش موفقیت آمیز یک فروند موشک بالستیک زمین به زمین موسوم به «شاهین یک - A» را انجام داد این آزمایش همزمان با گزارش‌هایی مبنی بر حساسیت آمریکا در رابطه با برنامه موشکی این کشور صورت گرفته است . البته چرایی این حساسیتها را همانطور که دوستان میلیتاری در چند ماهه قبل دنبال کرده اند , به نظر می رسد دو دلیل عمده داشته باشد : یکی اینکه پاکستان برنامه های مشترکی را با چین استارت زده است ( در واقع این ماهیت اصلی آن نیست بلکه همکاری با رقبایی آمریکاست که نگرانی ایشان را چند برابر کرده است ) . دوم یکی از دلایل دیگر این ابراز نگرانی ها نیز افزایش فشار بعد از خروج از افغانستان ارزیابی میشود و یک طورهای می شود گفت که از روند کنترل و قدرت گرفتن پاکستان کمی نگران است و خصوصا" در ادغام با دلیل اول که عرض شد . امروز بعد از آزمایش جدید بالستیکی پاکستان وزارت بازرگانی آمریکا با ابراز نگرانی نسبت به آنچه که برنامه‌های غیرایمنی هسته‌ای و بالستیک پاکستان ، چندین شرکت چینی را به اتهام مشارکت در توسعه برنامه‌های اتمی و موشک‌های بالستیک پاکستان در لیست سیاه خود قرار داد. روابط عمومی ارتش پاکستان ساعاتی پیش از آزمایش موفقیت آمیز یک فروند موشک بالستیک زمین به زمین خبر داد. این موشک از نوع شاهین یک -A معرفی شده است. ( خانواده شاهین بدنه غالب موشکی این کشور را شامل می شود و دستاورد های مهمی در همین راستا توسط آنها داشته است ) ارتش پاکستان توضیحات بیشتری در رابطه با خصوصیات دقیق تر موشک ذکر شده و اینکه "آیا قابلیت‌ حمل کلاهک هسته‌ای دارد یا نه؟" اعلام نکرده است . از سری موشک‌های شاهین-۱ در پاکستان به عنوان موشک بالستیک هدایت شونده و نوع بومی موشک‌های سوپرسونیک (مافوق صوت) با برد کوتاه و متوسط نام برده می‌شود. در پایان لازم به ذکر است بسیاری از کشور های منطقه ( عربستان و امارات در گذشته و اکنون نیز آذربایجان و ترکیه ) سعی نموده اند که از قدرت موشکی و اتمی پاکستان برای ساختن سدی برای تقابل نظامی با ایران استفاده کنند ولی خوشبختانه دید صحیح سیاست گذاران پاکستانی آنان را ناکام گذاشته و حداقل تا کنون بر اساس احترام و توجه به یکسری منافع و نیازهای مشترک ( ایران و پاکستان ) بوده است و این منافع مشترک را فدای امیال توسعه طلبانه و کم خردانه برخی کشورهای منطقه ای نکرده است . و به خوبی این نکته توجه داشته است که این دوکشور چقدر به صورت عمیق می توانند امنیت ملی همدیگر را تقویت و یا تظعیف نمایند ( به هر حال این شمشیر دو لبه بوده و لذا ترجیح داده شده که استفاده نشود !! )
  16. 1 پسندیده شده
  17. 1 پسندیده شده
    بسته ی sopmod مارک یک هست ولی نکته ی عکس اینه که این آقا دسته ی حمل رو بسته زیر لوله.
  18. 1 پسندیده شده
    انتشار تصاویر تست موتور فوق سنگین ماهواره بر تیرماه 1389 از ایما مدیا https://www.aparat.com/v/MTDmP
  19. 1 پسندیده شده
    تصویری از وانت تویوتا لندکروز تکنیکال ساخت دفتر طراحی و توسعه ملک عبدالله دوم (KADDB ) اردن که با برجک رزمی BPPU نقربرهای زرهی BTR-80A یمنی ترکیب شده است برجک رزمی BPPU مجهز توپ 30 م.م 2A72، مسلسل هم محور 7.62 م.م دید نظارتی 1PZ-9 و دید در شب TPN-3 است. BTR-80A یمنی
  20. 1 پسندیده شده
    نقشه اینتر اکتیو سایت فضایی شاهرود سپاه البته تصویر قدیمی تر نه اثار تست اسفند 99 در محل تست استند ها مشخصه نه چندتا ساختمان جدید اضافه شده https://maphub.net/Cengiz/shahroud-missile-test-site تصویر ماهواره ای 2 روز قبل سایت شاهرود از سنتینل هاب 15 جولای 2021 کلیک کنید منبع هشدار: همواره از اوسینت تاسیسات حیاتی کشور خود بپرهیزید.
  21. 1 پسندیده شده
    به نام خدا Bayraktar Akinci (Raider) هواپیمای بدون سرنشین رزمی سنگین (2022) صنایع هوافضای ترکیه در دهه گذشته گام های بزرگی در حوزه پهپاد های نظامی برداشته که چند طرح بزرگ آن ها (مانند TAI Anka) قابل توجه است. مرحله بعدی ، طراحی، توسعه و ساخت بومی یک پهپاد رزمی است که قادر به حمل مهمات هدایت دقیق در برد و ارتفاع مناسب باشد. ایفای این نقش بر عهده "Baykar Makina "Akinci است که تاسیسات مونتاژ آن در میانه های سال 2018 افتتاح شد. با پایان فاز طراحی اولیه در ماه ژوئن سال 2019، حرکت زمینی Akinci با موتور توربوپراپ Ivchenko-Progress AI-450C اکراینی در آگوست 2019 آغاز شد. اولین آزمایش موتور در سپتامبر 2019 به انجام رسید. با اتمام آزمایش های تکنیکی، پهپاد به مرکز فرماندهی Çorlu ارتش ترکیه منتقل شد. اولین پرواز این پهپاد با برخاست خودکار در دسامبر سال 2019 انجام شد و 16 دقیقه به طول انجامید. نیروی Akinci توسط موتور های دوقلوی توربوپراپ (هر موتور یک ملخ 5 پره را می چرخاند) تامین می شود. موتور ها در خارج بدنه ای با ساختار مرکزی قرار گرفته اند. بال های اصلی به سمت بالا و محل قرار گیری موتور ها حالت شکسته دارند و برای کارایی بالاتر آیرودینامیکی، بالچه هایی در نوک آن ها نصب شده اند. 1 باله دمی عمودی در پشت پهپاد قرار گرفته است. بخشی جلویی آن سامانه های اپتیک (Aselsan Cats) و اویونیک را در خود جای می دهد. در زیر هر بال، 3 نقطه سخت (در مجموع 6) وجود دارد که می توانند مهمات نیروی هوایی ترکیه مانند موشک های هدایت پذیر ضد تانک (ATGM) و بمب های پرتابی هدایت دقیق Mk 82 را حمل کنند. ارتباط ماهواره ای در طراحی این پهپاد لحاظ شده است. از نظر میزان محموله 900 کیلوگرم در خارج و 450 کیلوگرم در محفظه داخلی آن حمل می شود. از دیگر امکانات Akinci می توان به رادار آرایه فازی فعال بومی، سامانه هدف گذاری روزنه مشترک Aselsan، پاد های جنگ الکترونیک و ماژول جاسوسی سیگنالی (SIGINT) بومی اشاره کرد. طول بال های Akinci بین 18 تا 20 متر است.تا ارتفاع 12000 متری پرواز می کند و مداومت پروازی آن حدود 24 ساعت است. در 24 جون سال 2021، سلچوک بایراکتار، مدیر ارشد بخش فناوری شرکت Baykar Savunma، تصاویری از تجهیز Akinci به بمب های HGK-84 و همچنین دومین نمونه اولیه آن به نام PT-2 را منتشر کرد. ویدئویی از کارخانه تولید این پهپاد: مشخصات - سال ورود به خدمت: 2022 - وضعیت: تحت توسعه - تعداد فروند ساخته شده: 1 - سازنده: Kale-Baykar Makina (ترکیه) - کشورهای مصرف کننده: ترکیه (برنامه ریزی شده) - نقش: حملات زمینی (هدایت بمب های هواپایه برای نابودی اهداف زمینی توسط تیر بمب موشک و راکت)، پشتیبانی هوایی نزدیک (توسعه داده شده برای عملیات در نزدیکی عناصر فعال زمینی دشمن توسط انواعی از مهمات هوا به زمین)،توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 12.5 متر - طول بال ها: 20 متر - ارتفاع: 4.1 متر - وزن: 4500 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 6500 کیلوگرم (2000 کیلوگرم ظرفیت بار) – قوای محرکه: 2 موتور توربوپراپ Ivchenko-Progress Motor Sich AI-450T با توان (هر موتور) 750 اسب بخار که ملخ های 5 پره را در آرایش puller / tractor می گردانند حداکثر سرعت: 361 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 12192 متر - برد: 5000 کیلومتر - تسلیحات: موشک هدایت لیزری CIRIT، موشک هوا به سطح ضد تانک دوربرد L-UMTAS، موشک هوا به هوای Gökdoğan، موشک هوا به هوای Bozdoğan، موشک کروز SOM، راکت هدایت لیزری TUBITAK-SAGE BOZOK، خانواده بمب های هدایت لیزری MAM، بمب Mk-81 Mk-82 و Mk-83، JDAM، کیت هدایت پذیری HGK، LGK، مهمات هوا به سطح 81 میلی متری - نسخه ها: Akina (سری پایه) منبع
  22. 1 پسندیده شده
    مقدمه در خلال جنگ جهانی دوم و بعد از آن با وجود پیشرفت صنایع و با طراحی وتوسعه خودروهای زرهی متوسط و سنگین بازهم تا مدتها قسمتی از ستون فقرات نیروهای زرهی ارتش آمریکا را ادوات زرهی مانند تانک ها و خودروهای زرهی ضد تانک / پشتیبانی آتش/ توپهای خودکششی سبک تشکیل میدادند، عمده دلیل نیاز ارتش آمریکا به خودرو های زرهی سبک داشتن یک واحد زرمی با قابلیت ایجاد پشتیابی آتش مستقیم برای نیروهای هوابرد و پیاده نظام بود که دارای سرعت و چالاکی بالایی نیز باشد.علاوه براین ارتش آمریکا خواهان این بود تا این ادوات قابلیت جابه جایی هوایی را با کمک هواپیماها و بالگردهای ترابری داشته باشند پس همیشه به دنبال توسعه خودروهای زرهی سبک و کوچک بود زیرا در این دوره تاریخی هواپیماها و بالگردهای ترابری عمدتا محدودیت شدیدی در حمل بار داشتند همچنین فضای داخلی هواپیماهای ترابری نیز بسیار کم ومحدود بود. پیشرانه های خودروهای زرهی نیز هنوز کاستی های داشتند. در صورت افزایش وزن خودرو ها، در تحرک ادوات زرهی ، قدرت و سرعت کاهش محسوسی ایجاد می شد که در تانک های سبک با وظیفه شناسایی و یا پشتیبانی آتش بسیار اهمیت دارد. پس توسعه دهنگان و سازندگان، وزن و اندازه ی این دست از خودروهای نظامی را باید پایین نگه می داشتند و آنها را کوچک و سبک می ساختند. بعضی از این ادوات زرهی طوری طراحی وساخته شده بودن که قابلیت هوابرد بودن را داشته اند. در ادامه ادوات زرهی سبک ارتش ایالات متحده آمریکا که نقش پرنگی داشتند معرفی میشوند. M22 Locust اولین تانک سبک هوابرد ایالات متحده امریکا M22 معروف به ملخ (Locust) در طول جنگ جهانی دوم ساخته شد. توسعه M22 در سال 1941 به درخواست دفتر جنگ بریتانیا از دولت ایالات متحده آمریکا طراحی شد. M22 یک تانک سبک با قابلیت هوابرد ، که برای حمایت از نیروهای هوابرد بریتانیا ساخته و طراحی شده بود. کمپانی مارمون-هرینگتون در ماه مه سال 1941 مسولیت ساخت وطراحی این تانک را برعهده گرفت. در سال1940 انگلستان در حال ساخت و نوسازی نیروی هوابرد خود بود و پروژه های مختلفی را در این زمینه در دست ساخت داشت. به عنوان مثال انگلستان در 16 ژانویه 1941 به دنبال توسعه گلایدر نظامی Hamilcar بود. انگلستان می خواست تا این گلادریا توانایی حمل یک تانک سبک یا دو خودرو زرهی سبک را دارا باشند. در این زمان انگلستان تانکهای سبک Mk VII را به خاطر نتایج ضعیف در جنگ فرانسه از خدمت کنار گذاشت و به دنبال به خدمت گرفتن یک تانک تخصصی هوابرد بود. دفتر جنگ انگلستان به شدت احساس نیاز میکرد تا یک تانک سبک جدید با قابلت هوابرد را به خدمت بگیرد اما کارخانجات انگلیسی به دلیل جنگ، ظرفیت پایینی در تولید داشتند و نمی توانستند این نیاز را برآورده کنند. به همین دلیل انگلستان از دولت ایالات متحده آمریکا در خواست کرد تا نیازش را برآورد کند. این درخواست توسط کمیسیون هوایی بریتانیا در واشنگتن دی سی مطرح شد، که در آن پیشنهاد داده شد تا یک تانک با محدود وزنی بین 9 الی 10 تن ساخته شود. همچنین ابعاد آن به گونه ای باشد که بتوان آن را با گلایدرهای نظامی جا به جا کرد. همچنین سلاح اصلی باید توپ 37 میلیمتری، سلاح ثانویه نیز یک مسلسل برونینگ مدل M1919A4 و تعداد خدمه نیز سه نفر باشد. دولت ایالات متحده امریکا از 3 شرکت جنرال موتور، والتر کریستی و مارمون-هرینگتون در خواست کرد تا هرکدام برای این پروژه طرحی پشنهادی خود را ارائه دهند. تانک سبک Mk VII تانک سبک M22به وسیله ی گلایدر Hamilcar جابه جا می شد یکی از طرح ها برای جا به جایی تانک سبک M22 نصب آن در زیر بدنه هواپیمای ترابری داگلاس C-54 بود. بالاخره در یک کنفرانس در ماه مه 1941 طرح شرکت مارمون-هرینگتون برای ساخت این تانک پذیرفته شد. اولین نمونه این تانک هوابرد با نام T9 در اواخر سال 1391 ساخته شد. وزن این تانک ،6.7 تن بود و به یک توپ 37 میلیمتری و مسلسل هم محور براونینگ M1919A4 مسلح شده بود. پیشرانه نیز یک موتور 6 سیلندر هواخنک با 162 اسب بخار قدرت در نظر گرفته شده بود که این قابلت را به تانک میداد که به حداکثر سرعت 64 کیلومتر بر ساعت دست پیدا کند. اما نمونه اولیه T9 نمونه نهایی برای تولید نبود. در نمونه تولیدی بعدی در سال 1942 که به نام T9E1 نامگذاری شد اصلاحاتی در ساختار تانک ایجاد شد. به عنوان مثال برای افزایش حفاظت بدنه، سیستم تعلیق و ساختار برجک تغییر داده شد. وزن کلی تانک به حداکثر وزن بارگیری با گلایدرهای نظامی یعنی 7 تن رسید. اما با وجود مشکلاتی تولید انبوه این تانک تا اوریل سال 1943 به تعویق افتاد. با رفع بعضی از ایرادات در سال 1943 تانک سبک با نام M22 تولید شد و تا سال 1945 تعداد 830 دستگاه تانک ساخته شد. با این وجود ارتش ایالات متحده از نتایج به دست امده راضی نبود و این پروژه را غیر قابل اعتماد می داستند از جمله دلایل بی اعتماد به تانک M22 ، نبود هواپیمای ترابری مناسب، در دسترس نبودن سیستم فرود مطمئن، نداشتن زره و حفاظت همه جانبه بود. همچنین به علت اینکه فرمانده تانک علاوه بر وظیفه خود باید کار بارگزاری مهمات را نیز انجام میداد که توان زیادی از فرمانده می گرفت و فرمانده تانک نمی تواست عملکر واقعی خود را انحام دهد. ارتش ایالات متحده امریکا از این تانک بیشتر برای اموزش خدمه استفاده می کردو همچگاه به آن را عملیاتی نکرد. اندازه کوچک M22مناسب برای جا به جایی هوایی بود اما اندازه کوچک برای راحتی خدمه مشکل ساز بود. تانک M22 در حال پیاده شدن از هواپیمای ترابری C-119 در عوض نیروهای انگلیس طرح M22 را کارآمد و مناسب جبهه های اروپا می دانستند اما در کامل ناباوری انگلیس ها، M22 یک شکست در طراحی از آب درامد. در سال 1945 در عملیات هوابرد وارسیتی، گلایدر های Hamilcar انگلیسی 8 دستگاه M22 را به میدان جنگ رساندند. از 8 دستگاه که برای نیروهای پیاده نظام ارسال شده بود فقط دودستگاه به منطقه مورد نظر رسید. بعضی از آنها در مناطق تحت کنترل دشمن فرود امدند، بعضی دیگر به علت فرود نادرست صدمه جدی دیده بودند و گروهی نیز به خاطر فرود مشخص گلایدر های توسط آلمانها از بین رفتند.( فرود گلایدر های حدود 10 دقیقه طول میکشید ) یکی از وظایف تانک سبک M22 پشتیبانی از نیروهای پیاده بوده است بعد از این عملیات انگلستان نیز متوجه شد این طرح ناکارامد است به همین منظور تعداد باقی مانده این تانک هوابرد را به بلژیک فروخت . ایالات متحده نیز بعد از مدتی تعدادی از این تانکها را به تراکتورهای کشاورزی تبدیل کرد البته تعدادی نیز به مصر فروخته شد که این کشور در مقابل رژیم صهیونیستی در سال 1948 از این تانکها استفاده کرد. تانک منهدم شده M22 توسط تانک پنتر آلمانی بعد از پیاده شدن از گلایدر تانک سبک M22 متعلق به ارتش مصر مشخصات سال تولید :1942-1945 تعداد تولید شده : 830 دستگاه طول: 3.94 متر عرض: 2.23 متر ارتفاع: 1.85 متر وزن: 7.4 تن خدمه: 3 نفر تسلیحات: توپ 37 میلیمتری و مسلسل 7.62 میلیمتری برونینگ مدل M1919A4 پیشرانه: موتور 6سیلندری با قدرت 165 اسب بخار حداکثر سرعت: 64 کیلومتر بر ساعت تانک سبکM24 تانک سبک M24 در اواخر جنگ جهانی دوم ساخته و به کارگرفته شد. امریکایی ها این تانک را به نام Chaffee به افتخار جنرال چافی که در توسعه و ساخت این تانک کمک های بسیاری به ارتش ایالات متحده کرده بود نامگذاری کردند. نیاز به توسعه این تانک به جنگ های انگلستان در شمال افریقا برمیگردد . زمانی که نیروهای انگلیسی متوجه شدند تانهای سبک M3 استوارت مسلح به توپ 37 میلیمتری ناکارآمد هستند. نیروهای انگلیس متوجه شده بودند توپ های 75 میلمتری در این نبردها عملکرد قابل قبولی تری داشتند. پس تصمیم گرفته شد تا توپ 75 میلیمتری را بروی یک تانک جدید پیاده سازی کنند. اولین تلاش برای ساخت تانک مورد نظر نیروهای متفقین تانکی به نام T7 بود اما به علت افزایش وزن تانک به 25 تن ، این تانک جز تانک سبک کلاس بندی نمی شد، در نتیجه نیروهای آمریکایی این تانک را بانام تانک متوسط M7 تولید کردند. نیروهای آمریکایی متوجه شده بودند افزایش وزن بدون افزایش قدرت، عملکرد دلخواهی در میدان نبرد نخواهد داشت. پس طرح تولید M7 با تولید 7 نمونه متوقف شد. پس از این اتفاق نیروهای نظامی ایالات متحده به دنبال توسعه یک تانک سبک باهمان قدرت پیشرانه و محدوده ی وزنی تانکهایM5 ( نمونه قدرتمند تر و قوی تر تانک سبک M3) اما مسلح به توپ 75 میلیمتری رفتند. در آوریل سال 1943، ساخت تانک سبکM24 با همکاری کارخانه کادیلاک و سازمان مهمات سازی امریکا شروع شد. تلاش سازندگان برای پایین نگهداشتن وزن تانک کمتر از 20 تن با نصب زره های با ضخامت 25 میلی متر همراه بود اما برای جبران این زره ضعیف، زره هل با حداکثر شیب ممکن نصب شدند تا باعث افزایش مقاومت تانک بشود. سلاح اصلی یک توپ 75 میلیمتری مدل T13E1 بوده است که در بمب افکن B-25H نیز استفاده شده بود. این مدل با توپ های 75 ملیمتری سری M3 که در تانک های ارتش ایا لات متحده امریکا استفاده می شد در بخش لوله توپ و مکانیزم لگد توپ متفاوت بود. تانک متوسط M7 تانک M24 ارتش ایالت متحده امریکا در جبهه اروپا سیستم تعلیق از نوع میله ای پیچشی مشابه زره کوب M18 طراحی شد. تعداد خدمه 5 نفر شامل راننده ، فرمانده ، توپچی ، لودر ، و اوپراتور رادیو در نظر گرفته شد. به همین منظور یک برجک سه نفر برای تانک طراحی شد. در 15 اکتبر، سال 1943 اولین دستگاه ساخت شد و قرار شد تا 1000 دستگاه از این تانک ساخته شود ولی دلیل طراحی موفق و استقبال مقامات از این تانک سبک تعداد درخواستی به 5000 دستگاه افزایش یافت. تولید صنعتی در سال 1944 تحت عنوان تانک سبک M24 آغاز شد. تولید این تانک در آگوست سال 1945 پایان یافت و 4،731 دستگاه در دو کارخانه کادیلاک و مسی هریس تولید شد. اولین تانکهای سبک M24 که 34 دستگاه بودند در نوامبر سال 1944 به نیروهای مکانیزه آمریکایی مستقر در فرانسه تحویل داده شد. بعد از آن این تانک به واحدهای شناسایی و دیگر نیروها داده شد . اما سرعت این انتقال به نیرو ها با کندی همراه بود به طوری که با پایان یافتن جنگ هنوز بعضی از یگان ها از تانک های منسوخ شده استوارت M3 / M5 استفاده می کردند. تانک M24 ارتش ایالت متحده امریکا در طول جنگ کره هواپیمای ترابری C-124 توانایی جابه جای یک دستگاه تانک سبک یا 20 دستگاه جیپ 4x4 و یا 200 سرباز هوابرد را داشته است. گزارشهای واحدهای که از این تانک در طول جنگ استفاده می کردند مثبت بود. یکی از علل رضایت نیروها ، نصب توپ 75 میلی متر به جای توپ 35 میلی متری بروی تانک بود . بزرگترین عیب این تانک زره بسیار ضعیف بود که در برابر تمامی تانکهای آلمانی ، تسلیحات ضد تانک و تسلیحات دستی ضد تانک آسیب پذیر بود. به دلیل فرایند تحویل کند این تانک به نیروها در جنگ جهانی خصوصا جبهه اروپا اثر گذاری بسیار ناچیز داشت . در جنگ کره تانک های M24 امریکا جز اولین تانکهای بودند که در مقابل تانکهای کره شمالی T-34-85 قرار گرفتند. M24 در مقابل تانکهای متوسط با زره قوی تر ، تسلیحات قوی تر و خدمه ماهر مغلوب شدند در نتیجه تعدادی قابل توجه ای از این تانک های از دست رفتند و در مقابل تانکهای کره شمالی T-34 خسارت جزئی دیدند. چند ماه بعد امریکا و کشورهای همپیمان درجنگ برای مقابل با تانکهای کره شمالی تصمیم به ورود تانکهای سنگنین تر به جنگ کره گرفتند. در نتیجه بعد از این نقش تانک سبک M24 به عنوان خودرو شناسایی و پشتیبانی آتش برای حمایت از تانک های M4 شرمن، M26 پرشینگ، و M46 پاتن بود که البته در این نقش ها موفق تر عمل کرد. این تانک نیز مانند تمامی پروژهای موفق ارتش ایالات متحده آمریکا در اختیار متحدان این کشور قرار گرفت. فرانسه از این تانک در عملییات نظامی هند و چین برای پشتیبانی از نیروهای پیاده نظام خود استفاده کرد. همچنین فرانسه تعدادی از این تانک را در الجزایر مستقر کرده بود. پاکستان نیز از این تانک در برابر کشور هند بهره گرفت. گفته میشود این تانک در جنگ ایران و عراق نیز حضور داشته است. هردو کشور قبل از اغاز جنگ این تانک را در اختیار داشتند. تانک M24 متعلق به ارتش یونان تانک M24 متعلق به ارتش ایران در کودتای 28 مرداد مشخصات سال تولید : 1944–1945 سال خدمت : 1944–1953 در ارتش آمریکا تعداد تولید شده : 4,731 دستگاه طول: 5.56 متر عرض: 3 متر ارتفاع: 2.77 متر وزن: 18.4 تن خدمه: 5 نفر تسلیحات: توپ 75 میلیمتری - مسلسل، 12.7 میلیمتری برونینگ 7.62 - M2HB میلیمتری برونینگ مدل M1919A4 پیشرانه: دو موتور 8 سیلندری قدرت 110 اسب بخار حداکثر سرعت: 56 کیلومتر بر ساعت در جاده تانک سبک M41 تانک سبک M41 واکر بولداگ در حقیقت جایگزینی برای تانک سبک M24 بود. اسم این تانک به افتخار جنرال والتون واکر که در تصادف جیپ اش در کره کشته شد نامگذاری شد. در 7 نوامبر سال 1950 ، ارتش ایالات متحده آمریکا دسته بندی تانکها را براساس میزان کالیبر جنگ افزار اصلی انجام میداد . به این صورت که کالیبر 120 میلیمتری و 105 میلیمتری جز تانک های فوق سنگین و سنگین ، کالیبر 90 میلیمتری متوسط و 76 میلیمتری جز تانک های سبک طبقه بندی می شدند. بر همین اساس تانک M41 به علت مسلح بودن به توپ76 میلیمتری با وجود وزن 23.5 تن جز تانکهای سبک طبقه شده است. هری ترومن رئيس جمهور آمریکا در حال بازدید از نمونه اولیه تانک تانک سبک M41 تست تانک سبک M41 ساخت تانک سبک M41 در کارخانه کادیلاک با وجود طرح موفق تانک سبک M24 اما سلاح اصلی به اندازه کافی برای از بین بردن تهدیدات موثر نبود. با وجود اینکه استفاده اصلی آن در ماموریت های شناسایی بود ، ارتش ایالات متحده خواستار یک جنگ افزار قدرتمند برای نسل های بعدی تانکهای سبک بود. توسعه تانک جدید با نام T37، در سال 1947 آغاز شد. این تانک جدید توانایی جابه جایی هوایی را دارا بود و به خاطر داشتن توپ جدید 76 میلیمتری و فاصله یاب به عنوان یک ضدتانک قدرتمند توانایی خدمت را داشت. در سال 1949 با ایجاد تغیراتی، پروژه به T41 تغییر نام داد. سرانجام در سال 1951 تولید تانک در کارخانه کادیلاک آغاز و در سال 1953 به طور کامل جایگزین تانک سبک M22 شد. طرح M41 دارای یک سلاح مناسب و چالاکی متناسب بود، با این حال این تانک نیز خالی از مشکل نبود موتور پر سو صدا و پر مصرف ، فضای داخلی کم برای خدمه و اندازه سنگین که مشکلاتی را در جابه جایی هوایی ایجاد می کرد از جمله مشکلات این تانک بود. تانک M41 در جنگ کره در تعداد محدودی شرکت داشت . در این جنگ این تانک بیشتر به عنوان یک نمونه آزمایشی حضور داشت خصوصا برای بررسی فاصله یاب آن مورد تست قرار میگرفت. در آن زمان این تانک هنوز در مرحله تولید نمونه اولیه یعنی طرح T41 قرار داشت . یکی از دلایل عجله ارتش آمریکا حضور تانکهای T-34 کره شمالی بود. در جنگ ویتنام در سال 1964 ارتش ایالات متحده به ارتش ویتنام جنوبی تانکهای سبک M41 را به عنوان جایگزینی برای تانک های M22 تحویل داد ( ارتش ویتنام جنوبی تانک های M24 را از فرانسه در طول نخستین جنگ هند و چین دریافت کرده بود). در سال 1971 نیروهای امریکایی و ویتنام جنوبی در طی عملیات Lam Son 719 برای قطع کردن خطوط تدارکاتی نیروهای ویتنام شمالی که منشا آن کشور لائوس بود در سه محور با حضور نیروهای هوابرد و زرهی اغاز کردند. در این عملیات برای اولین بار تانکهای ارتش ویتنام شمال در مقابل ارتش ویتنام جنوبی قرار گرفتند. 17 دستگاه تانک سبک M41 ویتنام جنوبی، 6 تانک T-54 و 16 تانک ابی-خاکی PT-76 ویتنام شمالی ا را نابود کردند . بعد از تانکM41 ارتش ایالات متحده امریکا به متحدین خود تانک ها متوسط M 48 پاتون را ارائه کرد تا وظایف این تانک را بر عهده بگیرد. با این حال هنوز ارتش ایالات متحده به دنبال ساخت تانک های سبک بود و سعی میکرد در تانک های نسل بعد وزن آنها را کاهش دهد. از جمله اشکات فنی تانک سبک M41 پیشرانه پر سروصدا و پرمصرف بود. تانک سبک M41 متعلق به ارتش ویتنام جنوبی مشخصات سال خدمت : 1953 تا اواخر دهه 1960 در ارتش آمریکا طول: 5.819 متر عرض: 3.2 متر ارتفاع: 2.71 متر وزن: 23.5 تن خدمه: 4 نفر تسلیحات: توپ 76 میلیمتری - مسلسل، 12.7 میلیمتری 7.62 - میلیمتری پیشرانه: موتور 6سیلندر بنزینی با قدرت 500 اسب بخار حداکثر سرعت: 72 کیلومتر بر ساعت تانک سبک T92 تانک سبک T92 با قابلیت هوابرد یک طرح جدید و نو با وزن 18.5 تن و طول 5 متر جایگزینی برای تانک سبک M41 در دهه 1950 بود. توپ اصلی این تانک یک توپ با کالیبر 75 میلیمتری که بروی یک برجک با ارتفاع کم نصب شده بود. علاوه براین این تانک به دو مسلسل 12.7 و 7.62 میلیمتری با توانایی در گیری با اهداف پرنده دشمن در ارتفاع کم، مسلح بوده است. پیشرانه این تانک در قسمت جلویی بدنه قرار دارد قدرت این پیشرانه حدود 375 اسب بخار و حداکثر سرعت این تانک 56 کیلومتر بر ساعت بوده است. تانک سبک T92 در کنار تانک سبک M41 به رغم طراحی نو و مبتکرانه هیچ وقت تانک سبک T92 به تولید انبوه نرسید. یک درب برای ورود و خروج خدمه در بخش عقبی تانک تعببیه شده است. T92 دارای 4 خدمه می باشد و به یک سیستم بارگذار نیمه اتوماتیک مجهز بوده است ، در این تانک پوکه گلوله های به طور خودکار از تانک بیرون انداخت میشدند. برای کاهش وزن بدنه این تانک سبک بعضی از قطعات مثل درب های خروج عقبی از آلومنیوم ساخته شده بودند . این تانک توانایی حمل 60 گلوله را داشته است . البته این تانک با وجود طراحی مبتکرانش نتوانست نظر ارتش ایالات متحده و کنگره را به خود جلب کند و فقط 4 نمونه از آن توالید شد. یکی از دلایل لغو این طرح، تانک آبی- خاکی PT-76 شوروی بود. چون تانک T92 قابلیت دوزیست بودن را نداشت اما رقیبش این توانایی داشت ، اعضایی کنگره در مورد توانایی و عملکرد تانک سبک T92 تردید کردند در نتیجه این پروژه در سال 1958 لغو شد. مشخصات سال خدمت : طرح پذیرفته نشد طول: 5 متر عرض: ؟؟؟ ارتفاع: ؟؟؟ وزن: 18.5 تن خدمه: 4 نفر تسلیحات: توپ 76 میلیمتری - مسلسل، 12.7 میلیمتری 7.62 - میلیمتری پیشرانه: حدود 375 اسب بخار قدرت حداکثر سرعت: 56 کیلومتر بر ساعت ادامه دارد... گردآوری و ترجمه:Crash نقل با ذکر نام میلیتاری و مترجم بلامانع است
  23. 1 پسندیده شده
    سلام به همه دوستان ما که تازه کاریم دارین از محضر اساتید استفاده می کنیم . اگه اجازه بدید دو سه تا مورد را یاد اوری کنم. اول این یه مسکنه برای جایگزینی خارک که دوستان اشاره کردند.چون واقعا خارک داشت می ترکید دیگه. دوم این ناو هنوز کامل نیست به دو دلیل 1-هنوز ماموریت نرفته 2- خود سردار باقری گفت که می خوان اشیانه و بالابر براش بسازن. سوم یه چیزی تو حرف های سردار باقری شنیدم ایشون فرمودند که یه ناو لجستیکی سنگین دارن می سازند که چند طبقه است و با کمک اسانسور بالگرد ها به زیر عرشه می رن. چهارم اقا به خدا لجستیکه تو همه دنیا برای لجستیک اخرش چهار تا فالانکس می زارند نه کروز و پدافند هوای برد بلند.این بنده خدا عقب وامیسته کاری به دعوا نداره. اساتید اصلاح کنند حرفام را لطفا.
  24. 1 پسندیده شده
    با سلام خدمت دوستان    " در مذّمت استحکامات ثابت صحرایی "     ژنرال جورج . اس . پاتون ، درجریان طراحی عملیات اورلرد ، ( با توجه به نوظهور بودن قدرت هوایی و ابداع بمباران استراتژیک ) چنین اعتقاد داشت :   " استحکامات ثابت صحرایی ، گورستان احمق هایی خواهد بود که  به آنها اتکاء دارند"      پی نوشت :    1- تشکر ویژه از دوست عزیز ، جناب مصطفی ، بابت یاد آوری این جمله .   2- به شکل مشخص ، این مساله هیچ ارتباطی با استراتژی های  دفاعی جمهوری اسلامی ایران ندارد و صرفاً یک یاد آوری تاریخی است . 
  25. 1 پسندیده شده
    از لحاظ درجه بندی جلیغه های ضد گلوله به 6 دسته تقسیم می شوند ( هر چه عدد بزرگ تر باشد حفاظت بیشتر است ) : دسته I : مقاوم در برابر برخورد گلوله های کالیبر 22 خفیف و 380 ACP دسته II A : مقاوم در برابر برخورد گلوله های کالیبر 9 م م و 40 م مS&W دسته II : مقاوم در برابر برخورد 9 م م و 357 مگنوم دسته III A : مقاوم در برابر برخورد گلوله های کالیبر 357 SIG و 44 مگنوم دسته III : مقاوم در برابر برخورد گلوله های کالیبر 7.62 در 51 م م NATO دسته IV : مقاوم در برابر گلوله های ضد زره و کالیبر 30-60 واسه اطلاعات تخصصی تر و کامل تر هم دوستان می تونن به 2 لینک زیر مراجعه کنند : http://www.ballistics.com.au/technical/ballisticandstabstandards.php http://www.closefocusresearch.com/html/national_institute_of_justice_.html