برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      42

    • تعداد محتوا

      8,885


  2. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      21

    • تعداد محتوا

      1,110


  3. 951

    951

    Editorial Board


    • امتیاز

      20

    • تعداد محتوا

      2,400


  4. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      16

    • تعداد محتوا

      5,139



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 17 آذر 1400 در پست ها

  1. 3 پسندیده شده
    بالهای فراخ عقاب آیا جنگنده چند ماموریته F-15EX ، بهترین هواگرد رزمی در دنیای جتهای نظامی است ؟؟ با انتشار خبری مبنی بر تایید خرید بیشتر از 100 فروند جنگنده نسل نسل چهارپلاس F-15EX که به تقریب 20 سال پس از تحویل آخرین فروند ایگل برای نیروی هوایی ارتش ایالات متحده صورت پذیرفت ، اکنون بوئینگ با توجه به درآمدحاصله از فروش نمونه های قبلی و همچنین قراردادهای پشتیبانی ، اینک در آستانه راه اندازی خط تولید نمونه EX قرار دارد . در جریان جنگ سرد با اتحاد شوروی ، جت F-15C ، توانمندترین جنگ نیروی هوایی ( در مقایسه با تامکتهای نیروی دریایی ) برای رزم هوایی بشمار می آمد و این پیکر بندی ، به گونه از انعطاف پذیری برخوردار بود که با عملیاتی شدن نمونه ای بعد خود ( اف-22 رپتور ) که در دسامبر 2005 لباس رزم را بر تن کرد ، در خط مقدم و پیشانی این نیرو بکار گرفته می شد . درواقع ، حساسیت فناوری مورد استفاده در این نمونه ، به گونه ای بود که تنها به سه کشور سعودی ، ژاپن و اسراییل صادر گردید و سایر مشتریان در سطح پایین تر نیز تنها به جتهای سبک تر و ارزان تر اف-16 مسلح شدند . علیرغم این مساله ، پس از عملیاتی شدن رپتور در اوایل دهه نخست قرن بیست و یکم ، صادرات این گونه از ایگل با حساسیت کمتری روبرو گشت و نمونه ای برگرفته از آن در قالب گونه E به مشتریان دیگری نظیر کره جنوبی ، سنگاپور ، قطر و در نهایت سعودی نیز تحویل گردید . به ترتیب از راست : F-15C ، F-15QA و F-15E با توجه به این داده ها، گونه EX را میتوان نزدیکترین نمونه به نمونه QA دانست که در برخی موارد ، تفاوتهای آشکاری نظیر راکهای چندگانه حمل سلاح که به این جنگنده اجازه حمل تعداد بیشتری موشک را می دهد را نشان می دهد . علاوه براین ، نسخه جدیدی از جستجوگرهای مادون قرمز با عمر بالاتر نیز بدان اضافه شده است . در حالی که پس از تحویل ، جدیدترین گونه ایگل شاید ، توانمندترین جنگنده خط مقدم ارتش ایالات متحده لقب بگیرد . از یک نظر هزینه عملیاتی این نسخه از اف-35 یا F-15E و یا حتی اف-22 کمتر بوده و این بدان معناست که نیروی هوایی می تواند هرسال تعداد ساعت پروازی بیشتری را بدون هزینه زیاد در دفاتر پروازی خود ثبت نماید . مضاف براین ، پایین بودن هزینه های عملیاتی این جنگنده نسبت به مدلهای قدیمی تر ایگل در طولانی مدت موجبات صرفه جویی در بودجه نیروی هوایی شده واین نیز به نوبه باعث انعطاف پذیری این نیرو برای خرید تعداد بیشتری از این هواگرد خواهد شد . مجموع این موارد نشان می دهد که خرید نمونه EX نه تنها برای نیروی هوایی ارزان ترین راهبرد به منظور برآورده کردن نیازهای عملیاتی خط مقدم خود است ، بلکه این نیرو را در طولانی مدت از تنگنای مالی نجات خواهد داد . مقایسه های کمی F-15EX با سایر جتهای رزمی ارتش ایالات متحده نشان میدهد که عقاب جدیدی تحویلی به نیروی هوایی بدلیل طراحی اولیه مناسب و گذشته قابل اطمینان رزمی، می تواند رقیبی جدی برای اف-22 و اف-35 لقب بگیرد . در حالی که اف-22 همچنان معماری رایانه ای دهه 90 قرن گذشته را یدک می کشد ، ایگل جدید بوئینگ ، با در اختیار داشتن ویژگی های ممتازی نظیر سایت نشانه گذار روی کلاه خلبان ، برتری به نسبت محسوسی را در درگیری های نزیک هوایی خواهد داشت . در این میان ، F-35A گرچه در سطح فنی رقیبی بسیار نزدیک به EX بشمار می رود و بدلیل آغاز خط تولید آنها در قرن جاری ، پتانسیل بروزسانی گسترده تری را دارد ، اما فلسفه طراحی آن برای ایفای نقش یک جت رزمی سنگین تعریف نشده ، توان هوا به هوای کمتری را داشته ، بطور طبیعی قدرت آتش کمتری را بخود می بیند و در نهایت برد کمتری را به ثبت رسانده است . این مساله بخصوص در حوزه حمل سلاح میان این دو هواگرد قابل توجه به نظر می رسد بدین معنی که مقایس ها ، حاکی از برتری 5.5 برابری ایگل بر لایتینینگ است . در حوزه عملکرد پروازی، مزیتهای گونه جدید ایگل حاکی از یک استاندارد جدید است ،چرا که EX با در اختیار داشتن نسبت رانش به وزن بسیاربالاتر ، سرعت صعود ، سقف پروازی وسرعت پیمایشی ( البته مقداری کمتر از میگ25/31) افزون تر ، عمل گوی سبقت را از سایر مدلها ربوده است . بدین ترتیب ، گونه EX براساس موارد پیش گفته شده ، می تواند به بهترین جنگنده جهان یا حداقل به بهترین هواگرد رزمی عملیاتی ، بخصوص زمانی که عواملی نظیر پیچیدگی های فنی ، سهولت نگهداری ، قابلیت اطمینان رزیم و عملکردهای پروازی در نظر گرفته شود ، تبدیل گردد . این جنگنده در آینده نه چندان دور به احتمال بسیار زیاد به موشکهای مافوق صوت AGM-158 مسلح خواهد شد که در مقایسه با سیستم های تسلیحاتی نصب شده بر روی اف-35 یا اف-22 از ارزش راهبردی افزون تری برخودار خواهد بود ، در حالی که متقابلا "روسها مشغول تجهیز فاکس هاوندها و سوخو-57 ها به کینژال هستند . اما در مقابل تمامی ویژگی های مثبت ایگل جدید ، نقص بزرگ عقاب بوئینگ را می توان در عدم پنهانکاری آن دانست ، در حالی که اکثر قریب به اتفاق جتهای رزمی که امروز در حال تولید بوده یا برنامه ریزی جهت تولید آنها وجود دارد ، گرچه قابلیت رقابت در حوزه پنهانکاری با اف-22 یا اف-35 را ندارند ولی رگه هایی از این ویژگی را با خود حمل می کنند ، هر چند سایر مزیتهای ارائه شده برای این جنگنده بخصوص هزینه های رزمی پایین آن ، در کنار توسعه فناوری حسگرهای بکار رفته در این هواگرد ، میتواند این نقص را تا حدودی جبران نماید . این مساله با گفته های موشه آرنز ، وزیر دفاع سابق اسراییل در خصوص اف-35 تا حدودی تطبیق می کند ، این مساله تا جایی در میان نیروی هوایی ارتش ایالات متحده رسوخ پیدا نموده است که به احتمال بسیار زیاد ، بدلیل محدودیتهای ناشی از آینده توسعه فناوری های پنهانکاری ، جنگنده نسل ششم این نیرو بیشتر بر روی توانمندی های جنگ الکترونیک طراحی گردد . پی نوشت : 1- بن پایه - استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  2. 2 پسندیده شده
    بخش دوم : برخورد نزدیک از نوع سوم .... پیشینه انتقال سامانه های بالستیک به عمق زمین – مطالعه موردی ،جنگ دوم جهانی استراتژی نظامی در یک تقسیم بندی بسیار پیچیده ، زیرمجموعه و شاخه ای از نظریه های اجتماعی است که به کاربرد زور برای دستیابی به اهداف یک جامعه در تقابل و نزاع با دیگری می پردازد . درواقع امر استراتژی نظامی براین روند استوار است که چگونه باید نیروهای نظامی را در جهت کسب اهداف نظامی ، سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و ایدئولوژیک بکار بست . گفتگو در مورد فلسفه و ماهیت استراتژی نظامی ، بسیار طولانی است و اگر چه بیان مراحل تاریخی آن بسیار جذاب به نظر می رسد ،اما از حوصله این نوشتار خارج است ،اما در راستای موضوع مورد بحث ، یکی از جالب ترین مواردی که درتاریخ توسعه استراتژی های نظامی ، با آن روبرو می شویم ، کاربرد قوانین حرکت و قواعد هندسه در امور نظامی بشمار می رود که برای اولین بار توسط افسر ارتش فرانسه به نام سباستین لی پرستره دی وبان استفاده شد . سباستین لی پرستره دی وبان وی که در ارتش لوئی چهاردهم خدمت می کرد ، مسئولیت احداث استحکامات نظامی فرانسه در مرز با دوک نشین های آلمانی بود که بنیان این استحکامات باعث حفظ مرزهای شرقی این کشور از تهاجم آلمان در سال 1914 شد . ساختار دژهای طراحی شده توسط وبان نه تنها از اصل ضخیم بودن برای مقابله با آثار انفجار استفاده می نمود ، بلکه بدلیل استفاده گسترده از زوایای پیچیده ، مانع از تاثیر اتش توپخانه دشمن می گردید . در حقیقت کاربرد محاسبات ریاضی در این سلسله استحکامات باعث می شد تا مشکلات تاکتیکی ارتش فرانسه تا حدود بسیار زیادی کاهش یابد .تاثیر فلسفه وبان در طراحی استحکامات نظامی تا بدانجاست که حتی امروز ، اصول ابداعی وی بصورت یک دیسیپلین رسمی ، در سازمان های نظامی مدرن مورد استفاده قرار می گیرد . راست : محدوده در نظر گرفته شده توسط وبان ( خطوط قرمز ) چپ : خطوط دفاعی خندقی موازی برای دفاع از استحکامات نظامی با این حال فاصله میان عصر وبان تا دوران معاصر بسیار طولانی است ، اما نیاز به طراحی استحکامات در برابر آتش دشمن ، همان اصول مطرح شده توسط این افسرفرانسوی است که برای نمونه ، یک مورد جذاب در جنگ دوم جهانی مورد بررسی قرار می گیرد . پروژه ساختمانی شماره 21 در میانه های سال 1943 ، زمانی که سازمان رزمی واحدهای ارتش آلمان در جبهه شرقی یکی پس از دیگری دچار فروپاشی می شدند ، سرفرماندهی OKW بتدریج مجبور گردید تا برنامه توسعه سلاح های انتقامی شماره یک و دو را در اولویت برنامه ریزی های خود قرار دهد . برهمین اساس ، با توجه به وجود برتری هوایی متفقین در آسمان اروپا که با روندی آهسته اما مستمر ، خود را به نیروی هوایی آلمان ، تحمیل می نمود ، کارشناسان نظامی آلمانی طرح های جدیدی را برای ساخت سایتهای شلیک سخت سازی شده برای موشکهای وی-2 در حال تولید انبوه را در امتداد سواحل فرانسه ، در دستور کار خود قرار دادند . بر همین اساس ، در اکتبر 1943 ، سازمان تاد ، ساخت یکی از باشکوه ترین پناهگاه های مربوط به پروژه وی-2 را با طراحی گنبدی شکل در نزدیکی سنت اومر (Saint-Omer) کلید زد . طراحی اولیه برای استقرار سکوهای ثابت شلیک وی-2 مستقر در واتن براساس طرح اولیه ، این پناهگاه بزرگ می بایست با مشارکت شرکتهای آلمانی ساخت می شد ، به همین سبب ابزارآلات ساختمانی نظیر تجهیزات حفاری ، میکسرهای بتون در کمیتی بسیار قابل توجه به این برنامه منتقل گردید . با توجه به حجم بسیار غول آسای این پروژه و اولویت شماره یک دفاعی ، چیزی در حدود 1300 کارگر به این محل اعزام شده و مجبور بودند تا بصورت شبانه روزی کار را جلو ببرند ، بطوریکه ملیتهای مختلفی از شوروی و فرانسه در میان آنها دیده می شد . اما پس از کشف محل ساخت این پناهگاه توسط متفقین واقع در سایت اصلی آن در واتن ، به تاریخ 27 اوت 1943 ، ارتش آلمان به موقعیت دیگری که یک معدن شن متروکه در ویزرنس چشم دوخت که بعنوان یک چشم انداز بلندپروازنه و البته آینده نگرانه برای توسعه برنامه وی-2 می شد بر روی آن حساب کرد . در این میان ، یک مهندس ارشد پروژه به نام خاویر دورش از سازمان تاد ، این مکان را به سرفرماندهی OKW و آلبرت اشپیر پیشنهاد نمود با این تبصره که برای کل مجموعه یک گنبد بتونی به وزن یک میلیون تن در دامنه مشرف به این تپه ساخته شود و مجموعه ای از تونل های دسترسی ( حدود 7 کیلومتر تونل ) در زیر گنبد و دامنه تپه حفاری گردد. این گنبد عظیم به قطر 71 متر و ضخامت 5 متر و وزنی در حدود 55000 تن بود که پس از تصویب "پروژه ساختمانی شماره 21 " نام گرفت . نمای مجموعه ویزرنس براساس داده های موجود ، نقشه های ساختمانی این گنبد مفاهیم بسیار پیشرفته ای را بخود می دید که در بخش زیرین آن ، مجموعه ای گسترده و بسیار بزرگ از انبارهای ذخیره موشک ، مخازن ذخیره سوخت ، تاسیسات تولید اکسیژن مایع ، یک پادگان مسلح برای حفاظت و در نهایت ژنراتورهای برق بزرگ قرار داشت . این بخش با یکسری تونل های فرعی به بخش مونتاژ موشک متصل می شد که قادر بود با حداکثر ایمنی ، موشک های وی-2 را سرویس دهی ، مونتاژ نمود ، در حالی که بدلیل انجام محاسبات لازم در برابر هر نوع بمباران هوایی می توانست مقاومت کند . وضعیت حاضر ورودی ها و بخش هدایت آتش مجموعه ویزرنش علاوه براین ، یک تونل کوچک با مجهز شدن به ریل راه آهن ، تمامی مسیرهای موجود را به یک بخش هشت ضلعی شکل ، درست 100 فوت ، در بخش زیرین گنبد هدایت مینمود که با قطری در حدود 41 متر و ارتفاع 24 متر تا زیر گنبد اصلی ، به مانند یک ساختمان 7 طبقه زیرزمینی سامانه های سوخت رسانی ، و آماده سازی راکت را در برابر هرگونه حمله ایمن می کرد . درست در بخش مجاور آن نیز ، دالان بزرگی برای آماده سازی موشکها ایجاد می شد که پس از اتمام مراحل مونتاژ نهایی به این قسمت منتقل و پس از بررسی نهایی بسمت فضای بیرونی برای شلیک منتقل می گردید . حد فاصل این بخش و فضای شلیک ، یک درب بیرونی این پناهگاه به ضخامت 5 فوت و ارتفاع 55 فوت قرار داشت که در زمان شلیک باز شده ، موشکها به بیرون منتقل و سپس بسرعت بسته میشدند . برای تامین امنیت فیزیکی این پناهگاه ، یک گردان از یگان های ویژه اس اس بدان مامور گردید ، در حالی که درست در فاصله هشت کیلومتری از این مرکز ، یک مجموعه زیرزمینی دیگر برای انجام برنامه ریزی های مربوط به شلیک وی-2 می بایست ساخته می شد .مضاف بر تمامی ویژگی های فوق الذکر ، ارتش آلمان با پیش بینی بمباران این مرکز و بسته شدن احتمالی مسیرهای دسترسی ، در نزدیکی این مجموعه تونل ها ، مرکزی را با اسم رمز " پادگان کرم خاکی " پیش بینی نمودند که درآن لانچرهای ثابت و متحرکی پیش بینی شده بود تا در صورت وقوع رخدادهای غیرمترقبه ،امکان اجرای شلیکهای ادامه دار ، وجود داشته باشد . راست : سرلشکر دکتر والتر دورنبرگر چپ : راکت وی -2 این طرح پس از پیشنهاد به سرفرماندهی OKW بشدت از سوی سرتیپ دکتر والتر دورنبرگر ( مغز متفکر برنامه های موشکی در ارتش آلمان ) مورد حمایت قرار گرفت . بدین ترتیب از نوامبر 1943 کار ساخت و سازاین مجموعه آغاز شد که نخستین گام آن ، حفاری تونل اصلی در پایه معدن بود .نخستین اطلاعات مربوط به ساخت و ساز های غیر عادی در نزدیکی سنت اومر ، همزمان با شروع عملیات آلمان ها ، در اختیار متفقین قرارگرفت ، اما بدلایل مختلف ، بمباران این مرکز ، در اولویت قرار نداشت ، ولی سرانجام نخستین حملات به سایت اصلی در مارس 1944 زمانی آغاز شد که کار ساخت گنبد اصلی مدتها قبل به اتمام رسیده بود . با این حال ، در مرحله نخست ، بیشتر از 3000 تن بمب روی این سایت ریخته شد که به روستاهای نزدیک این مرکز ، آسیب فراوانی وارد کرد ،اما بخش گنبد ، همچنان سالم در جای خود قرار داشت و علیرغم اجرای نزدیک به 300 حمله ، تا انتهای جنگ ، کار بر روی این برنامه ادامه داشت . مجموعه ویزرنس در مراحل آماده سازی ازراست : محل استقرار مراکز تولید نیرو (ژنراتورها ) و تونل های دسترسی و ذخیره موشک درصورتی که سلسله حملات اصلی به این مجموعه ، مورد بررسی قرار گیرد ، میتوان به حمله 27 آوریل 1944 اشاره نمود که درآن ، 16 فروند بمب افکن نیروی هوایی آمریکا چیزی در حدود 128 عدد بمب هزارپاوندی را بر روی هدف مشخص شده فروریختند ، در حالی که فقط یک هواپیما از دست رفت . پس از آن ، در 22 ژوئن 1944 ، بمب افکن های اسکادران 303 نیروی هوایی آمریکا ، با استفاده از 14 فروند بمب افکن بی-17 حمله گسترده دیگری را انجام دادند که بدلیل پوشش ابر سنگین ، ناکام ماند . در مجموع بیشتر از 16 حمله توسط نیروی هوایی متفقین علیه این تاسیسات اجرا گردید که بدلیل استقرار آتشبارهای ضدهوایی سنگین ، حملات به بخش اصلی چندان موفقیت آمیز صورت نمی گرفت ، اما تاسیسات فرعی نظیر ریل های راه آهن ، شبکه ارتباطی جاده ای بطور گسترده تخریب و بلااستفاده می گردید . نمای بازسازی شده مجموعه سایت موشکی ویزرنس . به شکل طراحی از بخش گنبد تا ورودی ها / خروجی ها و همچنین شیوه ذخیره موشک ها دقت کنید اما سرانجام روز موعود فرا رسید . در 17 ژوئیه سال 1944 ، بمب افکن های لانکستر نیروی هوایی سلطنتی مسلح به بمب های 6000 کیلوگرمی جدید به این تاسیسات حمله کردند که در نتیجه آن ، گرچه گنبد اصلی همچنان دست نخورده باقی ماند ، اما سه تیر بمب 6 تنی درست در زیر گنبد و دهانه تونل ها منفجر شد که باعث گردید تا کل دامنه تپه شنی دچار فروریزی شده و دو مسیر اصلی ورود و خروج موشکها را سد کند . راست : محل استقرار بخش های مختلف تونل های زیرزمینی مجموعه سایت پرتاب ویزرنس چپ : مسیر 2 تونل انتقال موشکهای وی-2 به سکوی شلیک در فضای باز سایت موشکی در همان زمان ، ژنرال دورنبرگر طی گزارشی به سرفرماندهی ارتش ، اعلام نمود که بخش اصلی تاسیسات هنوز دست نخورده باقی مانده ، اما زمین اطراف این مرکز چنان جابه جا و درهم کوفته شده که باید این محل را بطور کامل تخلیه نمود ، چرا که بزودی گنبد اصلی نیز ریزش خواهد کرد . اگر چه دورنبرگر مبالغه بسیار زیادی در این گزارش داشت ، اما با توجه به سابقه وی در مخالفت با سایتهای پرتاب ثابت برای موشکها ، می توان نظرات او را تا حدودی نادیده گرفت . راست : جدول حملات هوایی متفقین به سایت موشکی ویزرنس به تفکیک تعداد سورتی های پرواز ، نوع هواپیمای مورد استفاده ، تعداد و نوع بمب های رها شده چپ : عکس هوایی از مجموعه سایت پرتاب مجموعه ویزرنس . بر اساس گزارشهای ثبت شده ، شدت بمباران به اندازه ای بود که خاک زمین اطراف سایت ، پخته شده بود !!! و برای مدتها ،امکان استفاده از آن وجود نداشت ! در این میان ،گزارش متقابل مهندسان سازمان تاد باعث شد تا با دورنبرگر مخالف شود ، ولی در نهایت با حمله متفقین به نرماندی و کاهش منابع لازم برای ساخت و ساز تاسیسات ، در پایان ژوئیه سال 1944 سرفرماندهی OKW دستور داد تا همه تاسیسات کاملاً تخلیه شود و تمامی موشکهای وی-2 موجود برای شلیک از روی لانچرهای متحرک که می بایست در هلند ، بلژیک و آلمان استقرار می یافت ، به محل های از پیش تعیین شده منتقل گردد . با توجه به این مساله ، هیچ موشکی از تاسیسات فوق الذکر شلیک نگردید و پس از پایان جنگ و تصرف این تاسیسات توسط تیم های اطلاعاتی متفقین و بررسی آن ، بسرعت بدست فراموشی سپرده شد . پی نوشت : 1- ادامه دارد .................... 2- تمامی منابع مورد استفاده ( اینترنتی ، چاپی و... در انتهای متن آورده خواهد شد ) 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  3. 2 پسندیده شده
    Hughes-McDonnell Douglas MD - 500 TOW Defender یکی از شاهکارهای صنعت بالگرد سازی که متاسفانه با گزینش بالگرد ناکارآمد بل 206 ، بجای خود ، نتوانست در هوانیروز ایران به پرواز درآید .
  4. 2 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. یک پیشنهاد خام روز گذشته خبرگزاری دفاع پرس ،طرح لوگوی جدید ارتش جمهوری اسلامی ایران را منتشر نمود. این نماد نسبت به نماد پیشین دارای سه تغییر بود: 1- اضافه شدن دو تیر موشک به نشانه اضافه شدن نیروی چهارم ارتش ( نیروی پدافندی ارتش جمهوری اسلامی - نپاجا) 2- اضافه شدن 18 میوه زیتون 3- تغییر شکل عقاب درون طرح متعاقب آن تعدادی از دوستان در خصوص این طرح در بروز رسانی انتقاداتی را مطرح نمودند. با توجه به این مباحث ، بنده هم طرحی گرافیکی را برای ارتش جمهوری اسلامی طراحی و اجرا کردم. قطعا این طرح خالی از ایراد نیست. اما صرفا بعنوان یک فتح باب و موضوع برای بحث و گفتگو در خصوص بایدها و نبایدهای آرم و نماد ارتش می تواند زمینه ساز بحث و نظر دوستان عزیز میلیتاریست باشد پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  5. 2 پسندیده شده
    به نام خدا بالگرد های هجومی Mi-28NM روسیه قادر به پرتاب پهپاد بالگرد رزمی Mi-28NM بالگرد ها هجومی میل 28 روسیه که با نسل بعدی موشک ها و راکت ها مجهز شده توانایی پرتاب پهپاد از جمله پهپاد های انتحاری را پیدا کرده است. به گفته ویتالی شوچربینا، طراح ارشد برنامه بالگرد های رزمی در مرکز بالگرد های ملی میل و کاموف، به نقل از خبرگزاری دولتی TASS ، آخرین مدل بالگرد Mi-28NM توانایی هماهنگی با پهپاد های انتحاری را دارد. اضافه شدن پهپاد انتحاری به تسلیحات هوایی این بالگرد یکی از زمینه های هماهنگی Mi-28NM با پهپاد هاست. وی توضیح داد، وقتی یک بالگرد تهاجمی Mi-28NM به منطقه مورد نظر رسید، می تواند یک یا چندین پهپاد انتحاری را پرتاب کند. با شناسایی اهداف متخاصم، خدمه بالگرد دستور شلیک را صادر و نابودی آن را کنترل می کنند. بالگرد Mi-28NM توانایی تعامل با انواع دیگر پهپاد را هم دارد. دستو فنی کار تحقیق و توسعه در زمینه ساخت بالگرد رزمی Mi-28NM، ارتباط خودکار با پهپاد های کورسار (Korsar) و فورپست-آر (Forpost-R) برد متوسط توسط پست فرماندهی خودکار هواپیمایی ارتش و هم از طریق ارتباط مستقیم بین بالگرد و پهپاد را الزام می کرد. پهپاد فورپست-آر پهپاد کوسار ارتبط خودکار بالگرد با انواع پهپاد های شناسایی، به نظارت بر منطقه مورد نظر بدون ورود به محدوده اثر پدافند هوایی دشمن کمک می کند، دست یابی دقیق به هدف را فراهم و در لحظه امکان تمرین مدیریت رزمی موشک های سبک چندکاربره نسل بعدی را ممکن می کند، همچنین به انتقال پیام های تلفنی و تله کدی بین بالگرد، هواپیما، پلتفرم های هواپیما و ایستگاه های فرماندهی زمینی در منطقه عملیات رزمی تعیین شده، کمک می کند. به گفته شوچربینا، این ویژگی، یک دستاورد بزرگ در تکنولوژی است. طراحی آن به طرز قابل ملاحظه ای با نسخه های اولیه این بالگرد تفاوت دارد. وی در مورد نصب تسلیحات جدید روی بالگرد ها گفت: در حوزه کار مشترک، ما بر روی افزایش برد سلاح های هوا پرتاب به عنوان حوزه اولیه ارتقا بالگرد Mi-28N، متمرکز شدیم. برای حل این وظیفه، تسلیحات هوابرد Mi-28NM با موشک های قابل شلیک در شب و روز شامل مهمات چندمنظوره که قابلیت شلیک به اهداف بدون ورود به محدوده پدافند هوایی دشمن را به بالگرد می دهد، راکت های نسل جدید با طیف وسیعی از کاربرد ها و توانایی های پیشرفته و همچنین تسلیحات با کالیبر های مختلف، بروزرسانی شدند بالگرد Mi-28N ارتقا یافته ادغام Mi-28NM در یک فضای دیجیتالی اطلاعات و شناسایی، در میدان نبرد کارایی رزمی این جنگ‌افزار را افازایش می دهد. در این وضعیت، به عنوان بخشی از سامانه شناسایی و حمله عمل می کند و قادر به دریافت خودکار اطلاعات بروز شده از دشمن و محیط رزم منطقه تعیین شده توسط شبکه اطلاعاتی است که این شبکه از سیستم های شناسایی شامل پهپاد ها تشکیل شده است. می توان گفت Mi-28NM چه در حوزه ایدئولوژی کاربرد آن و چه در فناوری های به کار رفته در طراحی آن، بالگرد متفاوتی است و به درستی می توان آن را ،نسبت به مدل اولیه، بالگرد نسل جدید نامید. تسلیحات آنبورد Mi-28NM توانایی تشخیص و نابودی اهداف متخاصم در تمام ساعات شبانه روز و در همه شرایط جوی را به بالگرد می دهند، در حالی که در خارج از محدوده موثر پدافند هوایی دشمن عملیات می کند. مجموعه کمک های دفاعی پیشرفته این اجازه را به بالگرد می دهند تا با موفقیت حملات احتمالی سامانه های پدافند زمینی و هوایی دشمن را با کمک سیستم ارتباطی شبکه محور خود، دفع کند. این سیستم ارتباطی و مخابراتی توانایی تعامل گروهی، فعالیت در شبکه های ارتباطی هوایی و زمینی و اجرای روش های شبکه محور کنترل تسلیحات در میدان نبرد (مثل دریافت اطلاعات از نیروی های خودی و دشمن در حالت مقاوم نسبت به جمینگ و بدون وقفه) را فراهم می کند. تجهیزات جدید بالگرد شامل طراحی بدنه جدید، موتور مدرن شده، ژنراتور کمکی، تجهیزات جنگ الکترونیک و سلاح های پیشرفته می شود. طراحی قسمت دماغه بالگرد برای نصب سیستم دید هدف جدید، تغییر کرده و با ماژول ارتباط با پهپاد یکپارچه شده است. منبع 1 منبع 2 منبع 3
  6. 2 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم   سروان خلبان باب پاردو (بازنشسته شده با درجه سرهنگ دومی) در طول جنگ ویتنام بیش از 132 ماموریت رزمی انجام داد. در طول این 132 ماموریت جنگی باب پاردو بر فراز ویتنام که در قالب گروه تاکتیکی هشتم انجام پذیرفت یک مورد بارز و برجسته وجود داشت. این مورد در تاریخ 10 مارس 1967 اتفاق افتاد و در طی آن ماموریت، او با هواپیمای F-4C  فانتوم با خلبان کابین عقب خود با نام ستوان استیو واین و همراه با هواپیمای فانتوم دیگری با خلبانی سروان ارل امان و افسر کابین عقب او با نام ستوان باب هویتون برای بمباران یک کارخانه فولاد در منطقه تابی نگوین واقع در 30 مایلی شمال شهر هانوی پایتخت ویتنام شمالی اقدام حمله کرده بودند. این کارخانه تنها کارخانه تولید محصولات نورد فولادی برای تولید ابزارآلات جنگی ویتنام شمالی بود.   سرهنگ بازنشسته باب پاردو   ابن منطقه همانند سایر مناطق اطراف هانوی با بهترین مواضع پدافند هوایی محافظت می شد و بهترین وضعیت را در کل ویتنام برای مقابله با هواگردهای دشمن داشت. اتفاقا در آن روز نیز سروان پاردو شدیدترین آتش دفاع ضدهوایی دشمن را در طول ماموریت هایش تجربه کرد. در ابتدای ماه مارس اعضای اسکادران تاکتیکی 433ام مستقر در پایگاه هوایی اوبون تایلند آماده انجام ماموریت شدند. دو فروند فانتوم که با خود 6 بمب 750 پوندی و 4 موشک به همراه غلاف اقدام متقابل الکترونیکی (ECM) حمل می کردند آماده پرواز شدند. در 10 مارس بعد از چند بار عقب افتادن زمان اجرای عملیات به دلایل جوی سرانجام روز موعود فرا رسیده بود. آنها انتظار مواجه شدن با میگ ها و سلاح های ضد هوایی ویتنامی را داشتند.   باب پاردو (سمت چپ) به همراه استیو واین (سمت راست)   پیش از آنکه آنها به نزدیکی اهداف خود برسند هواپیمای فانتوم سروان امان مورد هدف ترکش توپ های ضد هوایی قرار گرفت ولی او تشخیص داد که می تواند در فرمیشن حمله باقی بماند. همین که آنها به نزدیکی کارخانه فولاد رسیدند فانتوم امان بار دیگر با شلیک تیربار ضدهوایی ویتنامی ها هدف قرار گرفت و شروع به نشت سوخت از باک بنزین کرد. سپس هواپیمای پاردو هدف قرار گرفت و با اینکه به حمله ادامه داد ولی او نیز با شدت کمتری در حال از دست دادن سوخت بود. با اینکه از میگ ها خبری نبود ولی توپ های ضد هوایی کار خود را کرده بودند. پس از پایان بمباران و هنگامی که آنها در راه خروجشان از منطقه هدف به ارتفاع 20000 پایی صعود کردند کاملا مشخص شد که هواپیمای امان سوخت کافی برای رسیدن به لائوس را ندارد. اگر او به لائوس می رسید امکان داشت او و هویتون با ایجکت کردن و همراهی اندکی شانس توسط نیروهای خودی نجات داده شوند ولی اگر آنها بر فراز ویتنام شمالی ایجکت می کردند شانس فرار و دستگیر نشدن آنها بسیار کاهش می یافت و اگر خوش شانس بودند باید برای مدت طولانی در کمپ اسیران جنگی نگهداری می شدند. هواپیمای پاردو خیلی آسیب ندیده بود و سوخت کافی برای رسیدن به لائوس را نیز داشت. در آسمان لائوس یک تانکر سوخترسان منتظر او بود و وی می توانست با سوختگیری مجدد در هوا به پایگاه اصلی برسد. این بدان معنی بود که او می توانست امان و هویتون را از یک سرنوشت نامعلوم نجات دهد و پاردو مایل به این کار بود. او تصمیم گرفت تا همراه با امان تا زمانی که امکان داشت بماند و به آنها برای خروج امن از آسمان ویتنام شمالی کمک کند.  پاردو با مشاهده نشت سوخت از هواپیمای امان در رادیو به وی این موضوع را اطلاع داد و امان نیز به وی پاسخ داد که او نیز از موضوع مطلع است و آماده خروج از هواپیما هست. اما پاردو سریعا به امان گفت که فعلا بیرون نپرد و او همه تلاش خود را برای کمک به آنها انجام خواهد داد. درحالی که پاردو به فکر کمک بود هواپیمای امان در حال اتمام سوخت بود و بعد از مدتی کوتاه موتورهای آن خاموش شد و این در حالی بود که آنها هنوز بر فراز آسمان ویتنام شمالی بودند. پاردو تصمیم گرفت تا دور بزند و با هواپیمای خود هواپیمای امان را رو به جلو هل دهد. ابتدا به آرامی با دماغه فانتوم خود فانتوم امان را فشار داد ولی بعد از مدتی تلاش بیهوده فهمید که دماغه فانتوم برای هل دادن مناسب نیست و باعث می شود که با انسداد جریان هوای موتور پاردو توسط هواپیمای امان، ورودی های هوای فانتوم پاردو نتوانند به خوبی اکسیژن را به موتور خود برسانند و این ممکن بود منجر به از دست رفتن هر دو هواپیما شود.   قلاب مخصوص فرود اضطراری بر روی ناو هواپیمابر در هواپیمای فانتوم   پاردو همچنان دست بردار نبود تا آنکه ناگهان یک فکر زیرکانه به ذهن پاردو رسید. او از امان خواست تا قلاب انتهایی زیر دم که هواپیما برای فرود بر روی ناوهواپیمابر از آن استفاده می کند را به پایین رها کند. هواپیمای فانتوم به علت آنکه برای فرود بر روی ناوهواپیمابر طراحی شده بود به ابزارهایی مانند این قلاب که برای استفاده روی ناو لازم بودند مجهز شده بود. بعد از رها کردن قلاب فانتوم امان، پاردو با شیشه جلوی کاکپیت خود به آرامی به آن فشار وارد می کرد و در نتیجه هواپیمای امان را رو به جلو و بالا هل می داد. پاردو باید به آرامی و با دقت این کار را انجام می داد چرا که اگر شیشه جلوی کاکپیت شکسته می شد قلاب فانتوم امان به صورت پرادو برخورد می نمود. این فکر به خوبی عمل کرد ولی به علت ایجاد توربولانس ایجاد شده، قلاب هر 15 تا 30 ثانیه یک بار از روی شیشه جابجا می شد و پاردو مجبور می شد موقعیت هواپیمای خود را تغییر دهد. این عمل باعث شد که نرخ کم کردن ارتفاع هواپیمای امان از 3000 به حدود 1500 پا بر دقیقه کاهش یابد. در نهایت این مقدار به 1000 پا بر دقیقه رسید.     عملیات فشار (هل دادن) پاردو   اما این پایان مشکلات آنها نبود. در همین زمان که پاردو هواپیمای امان را هل می داد، با آتش گرفتن موتور سمت چپ هواپیمای وی، او مجبور شد که این موتور را خاموش کند. با روشن کردن دوباره آن بار دیگر آتش سوزی شروع شد. او وضعیت سوخت خود را مشاهده کرد و فهمید که دیگر سوختی برایش باقی نمانده است و دیگر از کار افتادن یک موتور برای او اهمیتی نداشت. با اطلاع از اینکه تانکرهای سوخت هم نمی توانند به آنها برسند دیگر امکان بازگشت به پایگاه وجود نداشت. بعد از اینکه او تقریبا 88 مایل هواپیمای امان را به جلو هل داده بود اکنون دیگر زمان پریدن با چتر به بیرون از هواپیما بود. ابتدا امان و هویتون از هواپیمای خود ایجکت کردند و بعد از آنها پاردو و واین با فاصله چند دقیقه به بیرون پریدند. دشمن سعی در دستگیر کردن آنها داشت ولی آنها با فرار و مخفی شدن از دست ویتنامی ها، خود را به هلیکوپتر نجات رساندند. خلبانان نجات یافته با هلیکوپتر دوباره به پایگاه اصلی خود در تایلند برگردانده شدند.  در نظر خلبانان پایگاه و سایر خلبانان که جریان را می دانستند پاردو قهرمان آن روز بود ولی مقامات بالاتر به همین صورت به قضیه نگاه نمی کردند. آنها تهدید کردند که او را دستگیر و زندانی می کنند چون او یک هواپیمای گرانقیمت را از دست داده بود. در نهایت دادگاه تشخیص داد که او نباید مجازات شود و وی را آزاد کرد. سرانجام در سال 1989 مقامات حاضر به قبول اشتباه خود شدند و به خاطر آنچه که امروزه به نام فشار پاردو معروف شده است مدال ستاره نقره ای به باب پاردو و استیو واین داده شد.    اعطای نشان ستاره نقره ای به پاردو توسط ژنرال هارنر   بعدها پاردو فهمید که امان از بیماری خاصی رنج می برد و به تدریج صدا و قدرت تحرکش را از دست داده است. به همیت منظور او بنیادی را تاسیس کرد تا از پول آن برای امان دستگاه تولید صدا از حنجره و ویلچیر برقی و کامپیوتر خریداری شود. این حمایت ها تا زمان مرگ امان ادامه داشت.   پچ سی امین سالگرد این حادثه   باب پاردو در زمان حاضر   منابع   http://www.historynet.com/pardos-push-an-incredible-feat-of-airmanship.htm https://www.warhistoryonline.com/military-vehicle-news/pushed-phantom-out-of-north-vietnam.html/1 https://en.wikipedia.org/wiki/Pardo's_Push   تقدیم به ارواح طبیه شهدای اسلام تمامی حقوق متعلق به نویسنده و مترجم و وبسایت میلیتاری می باشد
  7. 1 پسندیده شده
    به تقریب ، بیش از یک دهه از شهادت سرلشکر پاسدار ، حاج حسن تهرانی مقدم ، ( آبان 1390- آبان 1400 ) بعنوان بنیان گذار قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران می گذرد و گرچه هنوز ابهامات بسیاری در خصوص اتفاقی که در پادگان سپاه در بیدگنه رخ داد ، وجود دارد ،اما روندی که توسط ایشان پایه گذاری شد ، اکنون به درختی تناور تبدیل شده که بخشی از پتانسیل بازدارندگی دفاعی جمهوری اسلامی را بر دوش خود حمل می کند . با توجه به این مساله و به مناسبت هفت هزارمین پست در انجمن میلیتاری ، بررسی و تجزیه و تحلیل جدیدترین عامل بازدانده در حوزه توان بالستیکی جمهوری اسلامی ایران در دستور کار قرار گرفت که ادای دینی باشد به زحمات این پاسدار ایران و انقلاب اسلامی و یاد آوری باشد به مجموعه ما علاقه مندان به حوزه بررسی های نظامی که این قدرت ، به سادگی ، بدست نیامده و همواره می بایست در رشد و توسعه آن دقت نظر لازم صورت گیرد که این هدف ، تنها در سایه نقد درست ،قابل تحقق خواهد بود . با این وصف ، ذکر این نکته واجب است که در متن حاضر که در چند بخش و به شکل مفصل خدمت مخاطبان محترم ارائه میشود ، بدلیل ماهیت طبقه بندی شده اطلاعات مربوط به این شهرها ، هیچ گونه تفسیری ، جدای از متن های مورد استفاده ، در آن نیامده ، و متن اصلی ، تنها با یکسری ویرایش ها و اضافات مربوط به حوزه تاریخ نظامی خدمت عزیزان تقدیم می گردد . باشد که روح ما ، همواره با یاد حاج حسن تهرانی مقدم ، شاد باشد . مقدمه بازدارندگی یکی از مفاهیم بنیادین و استراتژیک در سیاست بین الملل و بطور خاص در حوزه نظامی- امنیتی است و کشورها باتوجه به فوریت تهدیدات به ایجاد بازدارندگی در راستای حفظ امنیت و بقاء وجودی خود اقدام می کنند. در حوزه ژئوپلیتیکی آسیای جنوب غربی تهدیدات زیادی به لحاظ ذهنی و عینی علیه ایران فعال هستند. در همین راستا، تعیین الزام استاندارد برای دکترین امنیتی جمهوری اسلامی ایران می بایست براساس وجود تهدیدات و شیوه مقابله موثر با این تهدیدات طراحی و اجرا می شود. با توجه به این مساله ، بطور فزاینده واضح است که نگاه غالب در میان تئوریسین های امنیتی – دفاعی ایرانی ، رویکرد امنیت محور بوده ، بر این اساس، دکترین امنیتی ایران به گونه ای طرح ریزی شده است که نسبت به نحوه مقابله با تهدیدات و معضلات امنیتی منفعل نباشد و با نگاه به آینده و براساس اولویت بندی نسبت به تهدید ، اقدام به اتخاذ تصمیم و سپس اجرای آن بپردازد. در همین راستا ، دبیر وقت شورای امنیت ملی ایران ( دریابان علی شمخانی ) در یکی از کنفرانس های امنیتی برگزار شده در تهران ، براین اعتقاد قرار داشت که هیچ کدام از همسایگان ایران در غرب آسیا ، به استثنای رژیم عبری در حوزه تهدید برای جمهوری اسلامی ایران طبقه بندی نمی شوند و ایران در تلاش است تا با ارتقاء همبستگی های متقابل سیاسی ، امنیتی ، اقتصادی و فرهنگی مسیر جدیدی را برای تقرب به موقعیتهای کم تنش بازکند ، ضمن آنکه در بخش دفاعی ، با تمرکز بر استراتژی ضربه دوم ، تقویت بازدارندگی متعارف را با ماهیت غیر متقارن در دستور کار خود قرار داده است . در واقع ، ماهیت رفتار ایران ، منوط به رفتار طرف مقابل خواهد بود . با توجه به مفاهیم ذکر شده ، درطول سه دهه پس از پایان جنگ ایران و عراق ، راهبرد بازدارندگی ایران بر مبنای توسعه توان موشکی شکل گرفت و نقش تعیین کننده ای برای این سلاح در تامین امنیت ایران گذاشته شد . اما با توجه به برتری هوایی عناصر بالقوه مهاجم ، مستقر در محیط اطراف جمهوری اسلامی ایران و ضعف شدید در حفظ آسمان در برابر تهدیدات فوق الذکر ، بنابراین براساس منطق نظامی و به منظور جلوگیری از نابودی این عنصر بازدارندگی در اثر ضربه اول دشمن ، انتقال همه سامانه ها و زیرساختهای موشکی به عمق زمین در دستور کار قرار گرفت که این امر به تولد شهرهای موشکی در ایران منجر شد . داستان ما در مطلب پیش رو ، تحلیلی است براین قابلیت ایران .... 1-مفهوم اولیه یکی از معمول ترین استدلال ها در انتقال عناصر مرتبط به بازدارندگی در دوره جنگ سرد به اعماق زمین ، این بود که کشورهای غیر هسته ای و حتی مسلح به تسلیحات کشتار جمعی ، می توانند بالاترین قابلیتهای رزمی متعارف را در اختیار داشته باشند ، اما وقتی بحث به مرحله کاربرد تسلیحات غیرمتعارف وارد می شود ، این قابلیت ها معمولا ارزش خود را از دست داده و یا اینکه در ارزیابی ها ، از اهمیت چنین توانمندی هایی بشدت کاسته میشود . این استدلال عمدتاً بر دو ایده اصلی قرار می گیرد الف- در حال حاضر ، هیچ دفاع کاربردی در برابر استفاده حریف از سلاح های هسته ای وجود ندارد ب – تسلیحات متعارف در ایجاد یک بازدارندگی کامل نظامی ناتوان به نظر می آیند . در این میان ، گرچه جمهوری اسلامی ایران تا کنون ( آبان 1400 ) هنوز به طور رسمی در شمار کشورهای دارنده تسلیحات هسته ای قرار نگرفته است ، اما دکترین نظامی این کشور در قرن بیست و یکم بر سه قابلیت اصلی پایه گذاری شده است : 1- طراحی و تولید موشک های بالستیک با هدف اجرای حملات دقیق ( با خطای دایره ای با دقت 50 متر ) به زیرساخت های کلیدی حریف نظیر نیروگاه های تولید انرژی الکتریکی و سایر زیرساختهای حیاتی و همچنین اهداف نظامی با اهمیت راهبردی نظیر سیلوهای پرتاب موشک یا رادارهای هشدار اولیه دفاع هوایی . 2- طراح و ساخت پناهگاه های فوق امن پرتاب موشکهای بالستیک بطوریکه امکان درامان ماندن از ضربه اول متعارف و حتی نامتعارف بوجود آمده و متقابلا زیرساختها برای ایجاد امکان وارد کردن ضربه دوم فراهم شود . 3-ایجاد پتانسیل بالفعل با ماهیت خسارت حداکثری به دشمن در سریع ترین زمان ممکن تا ضمن جلوگیری از ادامه حملات عناصر متخاصم ، در محاسبات حریف برای ادامه درگیری اختلال ایجاد گردد . بنابراین ، اگر این قابلیت بر اثر حمله دشمن ، غیر فعال گردد ، زرادخانه موشکهای بالستیک ایران به تقریب هیچ کارکرد موثر دیگری در یک درگیری احتمالی نخواهد داشت . درصورتی که واقعیات فوق الذکر مبنایی برای تحلیل در نظر گرفته شود ، ایجاد و توسعه مستمر این قابلیت می تواند به 2 دلیل ، گزینه کاربرد حملات غیر متعارف حریف را خنثی نماید: 1- اجرای حملات هسته ای ، قابلیتهای بالفعل ایران را برای اجرای حملات متقابل آسیب زا ، از کار نخواهد انداخت و آنچه که از حمله هسته ای نخست باقی می ماند ، برای وارد کردن آسیب متقابل به گونه ای که برای حریف قابل تحمل نباشد ، کافی خواهد بود . 2- مقیاس خسارت های وارده به حریف بلحاظ هدف قرار دادن اهداف مهم و با ارزش در سطحی خواهد بود که می توان آن را با وضعیت احتمالی کاربرد سلاح های هسته ای یا حملات هوایی ایران مقایسه نمود . بنیان استراتژی نظامی ایران : وارد کردن ضربه دوم در دکترین جنگ هسته ای، "وجود قابلیت ضربه دوم " را می توان به توانایی یک کشور در پاسخ به یک حمله هسته ای، با اجرای یک حمله تلافی جویانه هسته ای متقابل ، مورد تعریف قرار داد . ایجاد چنین قابلیتی ، ضمن متقاعد کردن دشمن به وجود این قابلیت در دکترین بازدارندگی هسته ای لازم و ضروری است و از ان جا که ممکن است طرف مقابل تلاش کند تا در یک جنگ هسته ای با یک "حمله بزرگ اولیه" (first strike) بر ضد رقیب ، جنگ را به نفع خود تمام کند، توسعه این توانمندی "عدم استفاده اولیه از تسلیحات هسته ای "را تضمین خواهد کرد. گر چه ممکن است یکی از طرفین قدرت پاسخ بازدارندگی کمتری داشته باشد، اما معمولا قابلیت های حمله دوم متقابل و دوجانبه باعث شکل گیری روند " تخریب متقابل" (mutual assured destruction) می شود. از سوئی دیگر ، قابلیت های حمله دوم را می توان با تحقق بخشیدن به فرایند های fail-deadly تقویت کرد. این فرایند ها خط قرمزی را تعیین می کند و درصورتی که از این خطوط قرمز عبور شود ، عواقب آن برای مهاجم ، چندان خوشایند نخواهد و شیوه های از پیش تعیین شده ای برای پاسخ بدانها وجود خواهد داشت. این عواقب از پیش تعیین شده، همچون یک حمله دوم هسته ای تلافی جویانه، می تواند طیف گسترده ای از پاسخ ها را در بر گیرد. اما براساس آنچه که استراتژیست های ایرانی بطور مداوم برآن اصرار می ورزند ، پاسخ متقابل ایران ، دردناک و کُشنده بوده که تا کنون ، گرچه ماهیت هسته ای ندارد ( که امکان پدید آمدن آن همچنان هست ) ولی می تواند برگزینه های متعارف ولی غیرقابل پیش بینی ( چه در حوزه حجم پاسخ و چه روشهای گوناگون طراحی شده ) استوار باشد . در واقع ، به احتمال بسیار زیاد ، ایران با علم بر محدودیتهای مشخص موجود در ظرفیت نظامی کلاسیک خود ، به جای تمرکز تمام قابلیتهای رزمی موجود غیر موشکی بر علیه مهاجم احتمالی ، مجموعه ای از اهداف مشخص را انتخاب نموده که پس از ارزیابی های مستمر و به روزرسانی اطلاعات در مورد آنها ، درصورت وقوع هر گونه عملیات نظامی که بطور مستقیم خاکش را هدف قرار بدهد ، این نقاط از پیش تعیین شده را با حجم قابل توجهی از موشک های خود مورد اصابت قرار دهد و قبل از آنکه جنگ به مرحله گسترده تری وارد شود ، به مهاجم تفهیم نماید که هزینه ادامه عملیات نظامی بر علیه ایران ، فراتر از پیش بینی های اولیه اوست .با این وصف ، نظرات مختلفی در خصوص ماهیت و کارایی اتخاذ استراتژی ضربه دوم وجود دارد که بدلیل طولانی بودن و خارج شدن از موضوع اصلی ، بحث در خصوص آن به زمانی دیگر موکول می شود . پی نوشت : 1- ادامه دارد .................... 2- تمامی منابع مورد استفاده ( اینترنتی ، چاپی و... در انتهای متن آورده خواهد شد ) 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  8. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم بررسی اواکس A100 روسیه جدیدترین محصول روسیه قادر به جمع اوی سیگنالها ، انجام وظیقه به عنوان پست فرماندی و حملات جنگ الکترونیکی می باشد. اولین نمونه A-100 Beriev نخستین پوراز خود را انجام داد این تواپیما قرار است به عنوان جدیدترین AWACS روسیه عمل کند. روسیه امیدوار است اولین نمونه عملیاتب این هواپیما را تا سال 2020 تحویل بگیرد. علاوه بر گنبد بزرگی که برای قرار گیری رادار در این نمونه وجود دارد نکتخ قابل توجه برای این هواپیماوجود انبوه انتن ها است که بخش های قابل توجهی از بدنه هوایپما را رار گرفه اند. که نشان می دهد شرکت سازنده( شرکت هواپیمایی متحد یا UAC) تلاش گسترده ای جهت تبدیل این هواپیما به یک پست فرماندهی و کنترل ، جنگ الکترونیک و سیستم جمع اوری سیگنال انجام داده. در 18 نوامبر 2017 نمونه اولیه اواکس A-100 اولین پرواز خود را از مجتمع علمی و هوانورد تاگانروک (Taganrog Aviation Scientific and Technical Complex) وافع در نزدیکی دریای آزوف در بین روسیه و اکراین انجام داد.UAC از یک هواپیکای Il-76MD-90A برای انجام این آزمایش پرواز استفاده کرد. که به طور خاص A-100ll نامیده میشود. هدف این پرواز تست ایرودینامیکی آنتن ها و ادوات نصب شده روی هواپیما بوده. همچینین در این پرواز عملکرد رادار و سایر سیستم های این هواپیما هم مورد بررسی قرار گرفت. این طرح به منظور جایگزینی اواکس های A-50M و A-50U Mainstay طراحی شده. آواکس a-50u آواکس َa-50 یوری بوریسوف، معاون وزیر دفاع روسیه در مارس 2017 در مورد این هواپیما گفت: (( این طرح یکی از اولویت های برنامه روسیه هست )). همچنین وزیر دفاع روسیه در سپتامبر 2016 اعلام کرد این طرح بگون های توسعه پیدا کرد که از تمام مشابه های خارجی برتر خواهد بود. UAC در یک بیانیه مطبوعاتی اعلام کرد که هدف اصلی از ساخت این هواپیمای جدید شناسایی هم زمان اهداف هوایی و سطحی در برد دور و شناسایی موشک های کروز کم پیدایی که در ارتفاع پایین پرواز می کنند و هواپیماهای رادار گریز است . همیچنین این سیستم قادر است با در نظر گرفتن تهدیدات در زمین ، دریا و هوا جنگنده های خودی را به سمت انها هدایت کند. از بهبودی های صورت گرفته در این طرح نسبت به طرح A-50 استفاده از رادار Vega Primier در این هواپیما هست . رادار Vega Primier به صورت دستی در آزیموت و به صورت الکتریکی در ارتفاع اسکن را انجام می دهد. این سیستم قادر است اهداف هوایی را در برد 370 مایلی ( حدود 550 کیلومتری) و اهداف دریایی را در فاصله 250 مایلی ( حدود 380) میلومتری شناسایی کند. (رادار Vega Primier نسل جدید رادارهای ارایه فازی هست که قابلیت سرعت اسکن سریعتر و انجام همزمان چند کار تشخیص ، ردیابی و هوایت موشک را همزمان می توانند انجام دهد) وجود هواپیمایی با این قابلیت ابزاری منعطف برای مناقشات در دریای بالتیک و دریای سیاه در اختیار ارتش روسیه قرار می دهد. همچنین توانایی ارتش روسیه را در رهگیری موشک های کروز کم پیدا به نحوه گسترده ای بهبود می بخشد. هواپیماهای A-50 قبلا جهش بررسی هواپیماهای مورد حمایت ائتلاف امریکا به سوریه رفته اند گفته شده در سال 2015 نیروی هوایی روسیه اعلاف کرده که ترکیب آواکس های A-50 و میگ 31 تونسته در یک ازمایش موشک های کروز kh55 را شناسایی و منهدم بکنند. استفاده از A-100 آسانتر و ارزانتر از A-50 هایی است که از بدنه های قدیمی ایلیوشن 76 استفاده می کند. موتورهای جدید PS-90 که به تعداد 4 تا در این هواپیما استفاده میشود مصرف سوخت کمتر و عمر بیشتری دارند و به همراه قابلیت سوختگیری این هوایپا ایجازه پرواز طولانی مدت به این هواپیما می دهد. علاوه بر این هواپیمای جدید دارای تجهیزان ایونیک سیستم های مدیریتی و تجهیزات جدید برای کاهش بار خدمه و اپراتورهای سیستم می باشد. هواپیمای IL-76MD دارای یک کابین با نمایشگرهای بزرگ چند منظوره و سایر امکانات برای سهولت عملکرد خلبان هست بررسی دقیق نمونه اولیه A-100 تعداد تغییرات و ویژگی های چمشگیر را نسبت به A-50 نشام میدهد. وجود تعداد زیادی آنتن در جلو بدنه ، محل جمع شدن چرخ ها و در سراسر دم و همچینین گنبدهای ارتباطی ماهواره ای برای یک ماموریت هشدار اولیه و کنترل هوابرد غیر ضروری به نظر می رسد. معمولا هواپیماهای جمع اوری سیگنال و یا رله رادیویی این نوع پیکربندی را دارند. بررسی این تجهیزات نشان میدهد که احتمالا روسیه نقش های مختلف و یا حتی انجام جنگ الکترونیک را برای اون در نظر گرفته. رسانه روسی RT در آگوست 2016 گزارش داد (( این هواپیما داری سیستم پیشرفته برای پردازش سیگنال و قابلیت جنگ الکترونیک هست . طبق گزارش ها A-100 ممکن است به عنوان یک مقر فرماندهی پرواز هم برای ارتش استفاده شود.)) یک مرکز فرماندهی هوابرد تاکتیکی که قادر به انتقال سریع مقادیر زیادی اطلاعات لبن هواپیما و سربازان روی زمین است، می تواند توانایی روسیه را برای استقرار سریع و پشتیبانی از عملیات در مکانهایی که زیر ساخت های کافی برای ارتباطات وجود ندارد افزایش دهد. و مانند یک گره ارتباطی عمل کند و به سرعت بخشیدن جریان اطلاعات بین فرماندهان و یگان های عملیاتی مختلف کمک کند. در حال حاضر هواپیماهای IL-80 و IL-82 و TU-214 در ارتش روسیه قادر با اینکار هستند اما این هواپیماها فقط قادر به انجام عملیات ارتباطی هستند اما A-100 قادر به شناسایی و مدیریت میدان جنگ نیستند . هواپیماهای IL-80S و TU-214SR به طور خاص برای استفاده از رئیس جمهور و نزدیکترین مشاوران رئیس جمهور برای زمان حملات اتمی ساخته شده اند. این هوایپماها مشابه E-4B Nightwatch ایالات متحده عمل می کنند. نیروی هوایی روسیه دارای ناوگان هوایی جنگ الکترونیک بزرگ اما پیری هست . این هواپیماهای عمدتا IL-20 , IL-22 هستند که مربوط به دوران شوروی هستند. این هوایپماها به همراه A-50 در سوریه به ارتش بشار اسد کمک کردند تا گروههای شورشی را پیدا کنندو با انها درگیر شوند. هواپیمای ایلیوشن 20 هرچند روسیه برنامه داشته که TU-214 جایگزین این هوایپماهای قدیمی شوند اما روسیه تا به حال فقط دو فروند از این هواپیماها را تونسته تولید کند و آنها را به تجهیزات جاسوسی سیگنال ، رادارهای تصویر برداری و دوربین های چند طیفی مجهز کند. بعد از اولین پرواز A-100 روزنامه داخلی وزارت دفاع اعلام کرد که برنامه هایی برای استفاده از این طرح برای کنترل هواپیماهای بدون سرنشین وجود دارد. از انجایی که روسیه برای هواپیماهای بدون سرنشین خود به کنترل دید خطی متکی هست ، این امر می تواند به طور چشمگیری برد و دامنه عمبکرد پهبادهای روسیه را افزایش دهد. نیروی های روسیه قبلا از پهبادها در اکراین و روسیه برای شناسایی اهداف ، تنظیم اتش توپخانه و ارزیابی پیامدهای حملات توپخانه و تسلیحات هوایی دریایی و زمینی استفاده کرده است . با این قابلیت هواپیمای A-100 می تواند این هواپیماها را به عمق بیشتری از خاک دشمن ببرد. و به فرماندها اجازه انجام ماموریت های پیشرفته تر و پیچیده تر را در عمق خاک دشمن بدهد. استفاده از سیستم های جنگ الکترونیکی این امکان را به A-100 می دهد که بتواند عملیات ردیابی ، نظارت و مشدود کردن رادارهای دشمن و یا رله های ارتباطی آنها را انجام دهد. از طرفی استفاده از تکنولوژِ AESA رادار Vega Premier این امکان را می دهد که بتواند با کنترل امواج و تمرکز پرتوهای الکترومغناطیسی بتواند رادارهای دشمن و با سیستم های ارتباطی آنها را دچار اختلال کند تمرکز روز افزون ارتش روسیه روی جنگ الکترونیک و حملات سایبری و اطلاعاتی این امکان را به ارتش می دهد که بتواند سیگنال های ناوبری دشمن را دچار اختلال یا جعل کند و هم بتواند حملات سایبری و انتشار پیامهای جعلی را در بین نیروی های دشمن انجام بدهد. tu-214 این قابلیت‌ها به راحتی می‌تواند به نیروهای روسیه اجازه دهد تا عملیات نظامی دشمن را مختل کنند، سردرگمی ایجاد کنند یا روحیه سربازان را تضعیف کنند. وقتی صحبت از حملات به شبکه جی‌پی‌اس می‌شود، این امر می‌تواند نه تنها بر توانایی نیروی نظامی ایالات متحده برای ناوبری تأثیر بگذارد، بلکه بر توانایی آنها برای احساس اطمینان در استفاده از مهمات هدایت شونده دقیق تاثیر می گذارد. نیروی هوایی روسیه درحدود 100 فروند هواپیمای il-76 در اختیار دارد. در گذشته تلاش شده با تبدیل برخی از این هواپیماها به حمل بمب از انها استفاده شود هر چند تاثیر این اقدام مشخص نیست اما داشتن توانایی برای تبدیل این هواپیماها به پلت فرم های جنگ الکترونیکی و یا اطلاعاتی به میران بسیار زیاد مفیدتر می تواند باشد. نیروی هوایی ایالات متحده کیت های مدولار در اختیار دارد که میتواند هواپیماهای سی 130 را به نقشهای جنگ الکترونیکی و یا شناسایی تبدیل کند . برای روسیه هم این روش یک روش کم هزینه برای در اختیار داشتن هواپیماهای تخصصی هست در زمانی که اصلی ترین مشکل روسیه کاهش بودجه نظامی هست. با در نظر گرفتن همه این به نظر می رسد رادار Vega Premier بخش کوچکی از قابلیت هایی هست که روسیه برای هواپیمای A-100 در نظر گرفته است و برنامه اصلی روسیه توسعه و تست سیستم های نظامی پیشرفته روی این هواپیما برای استفاده روی سایر هواپیماهای هست منبع1 منبع 2
  9. 1 پسندیده شده
  10. 1 پسندیده شده
    بررسی راه روسی جنگ شواهدی از درگیری 2008 با گرجستان قسمت اول : سربازان گردان وستوک روسیه در اوستیای جنوبی . آگوست 2008 در روزهای سگی آگوست 2008 ، یک ستون از تانکها و نیروهای روسی از مرزهای شمالی جمهوری گرجستان گذشتند و وارد اوستیای جنوبی شدند . این برای خودنمایی در جنگی بود که تقریبا قبل از شروعش پایان یافته بود . جنگ با این که قابل توجه نبود ، پنح روز کامل طول کشید . تعداد تلفات از هزار نفر فراتر نرفت ، این تعداد حدی است که بیشتر علمای علوم سیاسی برای تعریف جنگ به کار می برند ، اگرچه این اتفاق منجر به جابجایی و آوارگی هزاران گرجستانی شد . اگر یک مقایسه تاریخی صورت دهیم ، وقتی تانکهای شوروی در 1956 وارد مجارستان شدند و بین سالهای 1979 تا 1989 در طی حضور شوروی در افغانستان تلفات رخ داده به ترتیب حدود 2500 نفر و 14000 نفر برآورد شد . درگیری روسیه و گرجستان یک جنگ محدود با هدفهای محدود بود ، با این حال احتمالا نقطه عطفی در تاریخ جنگ مدرن به شمار می رود . این مشخصا اولین حمله توسط نیروهای نیروهای زمینی روسیه به یک کشور مستقل از زمان جنگ سرد بود . ولی این جنگ همچنین به عنوان یک پیشرفت غیر منتظره در یکپارچه سازی جنگ سایبری و سایر ابزارهای غیر جنگی با استراتژی های معمول جنگی هم مشخص می شود . آن چیزی که بعضی مشاهده گران غربی اسمش را جنگ هیبریدی گذاشتند . در نهایت و احتمالا مهمتر این بود که این درگیری به صورت پیش نمایشی بود از آنچه بعدا در 2014 در اوکراین رخ داد . صلحبانان روسی که نیروهای ویژه روسی ( اسپتناز ) به طور نامشخص در ترکیب آنها حضور داشتند ، وارد محیط شدند تا تهاجم های مسلحانه را کنترل کنند . روسیه خشونت طلبی جدایی طلب ها را به عنوان بهانه مناسب برای شروع یک تهاجم چند جانبه کامل برای ضمیمه کردن سرزمین قرار داد ، تهاجم از نوعی که بسیاری از تحلیلگران در غرب فکر می کردند یک یادگار متعلق به قرن بیستم است . خود جنگ 2008 روسیه و گرجستان فرم جدیدی از درگیری نبود بلکه اتفاقی که افتاد ، بیشتر ترکیب یک بعد جدید با درگیری به شکل معمول بود : فضای مجازی . تا آن موقع کشورها تلاش می کردند در مواقع نیاز ، امواج رادیو ، پخش کانالهای تلویزیون ، روزنامه ها و سایر انواع ارتباطات را کنترل کنند ، از آن به بعد آنها به این منابع کنترل فضای مجازی و اجزای آن ، مانند وب سایت ها و رسانه های اجتماعی را هم اضافه کردند . این کار به روسیه اجازه داد تا مخاطبان را در دنیا سراسر تحت تاثیر قرار دهد . تبلیغات ، اطلاعات غلط و دستکاری در جنبه های اطلاعاتی اخبار در مواقع درگیری و غیر درگیری خصوصیت ثابت این کشور بوده است . بعد جدیدی که با اضافه شدن فضای مجازی به اداره کردن درگیری ها ، ایجاد شد ، دو جنبه متفاوت داشت ، هم یک چالش برای تاکتیکهای دستکاری سنتی اطلاعات هیبریدی بود در کنار آن یک فرصت بزرگ در همین زمینه هم ایجاد می کرد . اگر چه منافع به دست آمده در موضوع گرجستان به وسیله بازیگران غیر دولتی روس از طریق فضای مجازی ، اثرات عملیاتی محدودی داشت ولی تاثیرات استراتژیک و روانی آن فوق العاده بود . طبیعت قابل انکار بودن و موجه نشان دادن درگیری در فضای مجازی نباید دست کم گرفته شود . این یک بعد جدید به جنگ هیبریدی اضافه می کند که زمانی برای انجام آن استفاده از منابع فراوانی در حد منابع کشوری لازم بود . اکنون برای مدیریت این کار تمرکز زدایی صورت می گیرد و غیر نظامی ها می توانند از طریق تالارهای گفت و گو و رسانه های اجتماعی به جنگ ملحق بشوند . شاید همراه کردن ابزار سایبر با درگیری نظامی ، البته نه به عنوان یک تاثیر مستقل ، بلکه به عنوان یک نیروی افزاینده ، یک پیشرفت منطقی را مطرح کند که در چرخه تکامل درگیری ها رخ داده است و همچنین ارزش عملیات اطلاعاتی ( information operations) را در حین درگیری نشان می دهد . ادامه دارد .... منبع
  11. 1 پسندیده شده
    این سیستم یک چالش اساسی دارد موشک های تاپ اتک و موشک های با فاصله زمانی موشک های تاپ اتک که بدلیل ذاتشون از بالا میان و دفاع در برابرشون سخته موشک های فاصله زمانی دار هم با موشک اول سیستم رو تحریک میکنن بویژه وقتی موشک اول با ترکش های زیاد همراه باشند و رادار رو هدف قرار بدهند شبیه موشک ضد رادار البته ایده مقابله با اون اینه که سیستم دفاعی بر مبنای شلیک دفاعی چندتایی با فاصله انجام بشه
  12. 1 پسندیده شده
    سلام . چگونه سیستمهای حفاظت فعال ، تهدیدهای ضد زره را هم در مورد خودروهای موجود و هم آینده به زانو در می آورند . قسمت اول اگر تنها یک چیز باشد که فرماندهان نظامی در مورد آن موافق باشند ، نیاز برای افزایش بقاپذیری سربازان و ماشینها در برابر تهدیدات است . تهدید سلاحهای مدرن موشکی هدایت پذیر ضد تانک مانند کورنت روسی و HJ-8 چینی و همین طور سر جنگی راکت دو مرحله ای پرتابه انفجاری RPG-29 که می تواند با جت مذاب فلز ، سوراخی روی تانک ایجاد کند . این اسلحه ها در حال حاضر در دسترس ، ارزان و به سادگی قابل استفاده هستند . همین موضوع باعث افزایش نقاط درگیری در عراق ، سوریه لیبی لبنان و غزه و سرتاسر آفریقا و آسیا شده است . این تسلیحات باعث تهدیدات جدی بر علیه خودروهای زرهی آمریکایی شده اند . سیستم دفاع غیر فعال معمولا از صفحات فولاد و سرامیک ، که خودروهای زرهی را پوشش می دهند ، تشکیل شده است که در اکثر اوقات بر علیه گلوله ها ، ترکشهای توپخانه ای و مینهای زمینی موثر است . برای مقابله با تسلیحات جدید تلاشها به فراسوی سیستم دفاعی غیر فعال ، یعنی سیستم حفاظت فعال ، گسترش پیدا کرده است . این کار زره غیر فعال را تکمیل می کند و RPG ها و موشکهایی که در حال پرواز هستند را قبل از رسیدن به هدفشان نابود می کند . این ابتکارها به علت نیازهای افزوده شده ضروری و جدید ، با اضافه کردن سیستم دفاع فعال (APS) به خودروهای موجود مثل تانکهای آبرامز توسعه پیدا می کنند تا در مراحل بعدی برنامه های مدرنیزه کردن با دفاع فعال برای تمام خودروهای رزمی معمولی تحت عنوان برنامه نسل بعد خودروهای زمینی (NGCV) انجام گیرد . مایک اولری مدیر ارشد بخش ارتقای کاری در سیستمهای زمینی DRS می گوید : در طی سالها ، هر قدر که تهدیدات کشنده تر شده اند ، برای جلوگیری از نفوذ به وسیله نقلیه ، پاسخ معمولا اضافه کردن زره بیشتر و بیشتر ، مخصوصا زره فولادی بوده است . ما الان به نقطه عطفی رسیده ایم که خودروهای جنگی دیگر به سادگی قادر به تحمل وزن بیشتر نیستند ، هر گونه افزایش وزن بیشتر باعث سلب قدرت مانور آنها یا امکان عبور آنها از پلها می شود و همچنین مشکلاتی نیز در انتقال آنها به وجود می آورد. همانطور که در عراق و افغانستان دیدیم وزن بعضی از این خودروها باعث شد که بعضی جاده ها برای استفاده نیاز به بازسازی داشته باشند . با داشتن سیستم دفاع فعال ، شما نیاز ضروری به افزودن صفحات زرهی بیشتر به خودروهای موجود نخواهید داشت . با داشتن این سیستم ، وقتی که وسیله نقلیه جدیدی طراحی می کنید ، می توانید حجم زره مورد نیاز را بسته به نوع تهدید ، کاهش دهید . با توجه به این که شما در مقابل اضافه کردن سیستم فعال ، مقداری از سیستم زره غیر فعال کم کرده اید ، در مقابل یک خودرو سبک تر با تحرک و چالاکی بالا خواهید داشت . ارتش اسرائیل نخستین نیرویی بود که افزایش مرگ آوری سلاحهای ضد زره مدرن را در طی جنگ 2006 خود با لبنان تجربه کرد . این اتفاق طوری بود که به وسیله چند تیم دارای موشکهای ضد تانک که در صخره های دره لبنانی بکا مخفی شده بودند ، تحرک زرهی اش به طور اساسی متوقف شد . این ارتش دوباره در درگیری 2014 غزه با ضد زره های پیشرفته روبرو شد . در پاسخ به این موضوع شرکت لئوناردو دی آر اس همراه با شرکت شریک خود ، سیستمهای پیشرفته دفاعی رافائل اسرائیل ، سیستمی را توسعه داد که تروفی نام گرفت . این سیستم با بیش از 1500 سیستم نصب شده بر روی تانکهای اصلی میدان نبرد ، مرکاوا مارک 4 و بیشتر پلتفرمهای نظامی زمینی اصلی اسرائیلی ، بلاشک تنها سیستم دفاع فعال با بیشترین تست در حالت عملیات جنگی در دنیا بوده است . در سال 2018 آمریکا با شرکت لئوناردو دی آر اس تماس گرفت تا با توجه به نیاز ضروری ، همان سیستم را بر روی تانکهای اصلی میدان نبرد ، ام 1 آبرامز نصب کند . در سال 2019 لئوناردو دی آر اس در قرارداد دیگری هم برنده شد تا برای ارتش و تفنگداران آمریکا تعداد دیگری سیستم دفاع فعال تهیه کند که با این کار ارزش کل قرارداد به بیش از 200 میلیون دلار افزایش پیدا کرد . در طی ماه اول لئوناردو دی آر اس و رافائل اولین محموله دفاع فعال تروفی را به ارتش آمریکا تحویل دادند تا اولین تحویل از دفعات متعددی که در نهایت قرار بود چهار واحد تانک آمریکا را تجهیز کند ، اتفاق بیفتد . برای این کار لئوناردو دی آر اس و رافائل و شرکت آمریکایی طرف قرارداد که تانک را می سازد ، با این موضوع سر و کار دارند تا سیستم دفاع فعال را بر روی وسیله ای فعال کنند که در حال حاضر به شرایط استفاده از نهایت فضای داخلی و توان رسیده است . مساله اصلی این نیست که تروفی شرایط بلوغ لازم برای بهبود امکان بقای وسیله در محیط کشنده را دارد ، بلکه مشکلی که باید حل شود نصب و خوراندن آن روی یک سازه با امکان مشخص و محدودی از نظر اندازه ، وزن ، نیرو و خنک کنندگی است . این یک موضوع آشکار است که تانک آبرامز و سایر خودروها مثل برادلی در طی دهه های گذشته به دفعات زیادی با انجام تغییرات فنی زیاد ، تکمیل شده اند . آنها الان به جایی رسیده اند که دیگر امکان وزنی یا نیروی مناسب برای افزایش یک زیر سیستم عمده را ندارند . با توجه به تجربه ابرامز ، چالش یکپارچه سازی موضوعی قابل توجه است و انجام آن زمان می برد . باید به این توجه شود که این چالش در محدود بودن توانایی سازه حامل است و ارتباطی به توانایی تروفی ندارد . چالش در یکپارچه سازی صحیح آن است به طوری که خدمه هنوز قادر به جنگ باشند ، امکان انتقال وجود داشته باشد و کارها به روال معمول ادامه یابند . به طور همزمان لئوناردو دی آر اس و رافائل در حال ساخت یک سیستم دفاع فعال خودرویی تروفی (VPS) با وزن پایین هستند که قرار است در خودورهای رزمی با سازه های سبکتر و کوچکتر مانند استرایکر به کار برود . با بهینه سازی مواد و ارتقای سیستمها ، سیستم VPS همزمان با حفظ توانایی برای حفاظت در برابر گستره کاملی از آتش مستقیم ، راکتهای ضد زره و تهدیدات موشکی ، حدود 40 درصد کاهش وزن داشته است همچنین بهبود مدیریت نیرو نیز داشته است . ادامه دارد .... منبع
  13. 1 پسندیده شده
  14. 1 پسندیده شده
    سیر تکامل کلاه خودهای نظامی قسمت دوم و نهایی: با وارد شدن سلاحهای گرم به صحنه جنگ کلاه خودها کاملا تغییر پیدا کردند . کلاهخود برودی : این کلاه که توسط جان لئوپارد برودی ، در سال 1915 به عنوان کلاه پیاده نظام به ثبت رسید ، در جنگ جهانی اول توسط ارتشهای متحدین به میدان آورده شد. تا پایان جنگ هفت و نیم میلیون از آن تولید شد . ساخت آن با فولاد منگنزی انجام می شد و مقداری لبه داشت . این طراحی باعث می شد که فولاد ضخیم با یک بار پرس به شکل کامل شکل بگیرد و همزمان ضخامت یکنواخت خود را هم حفظ کند . فولاد بکار رفته در این کلاهخود که به وسیله اضافه کردن 12% منگنز سخت کاری شده بود ، می توانست گلوله یک سلاح کمری با کالیبر 0.45 گرد را که با سرعت 600 فوت بر ثانیه و از فاصله ده فوتی شلیک می شد ، را متوقف سازد .اگر چه این کلاهخود محافظت محدودی از سر و گردن فراعن می آورد ولی محافظت آن در برابر آتش غیر مستقیم ارزشمند بود . وزن آن حدود 600 گرم بود . به علت وزن پایین آن و همچنین بهینه سازی های متعدد برای آستر داخلی و بند نگهدارنده آن ، همچنین با توجه به نسبت حفاظتی که در طی جنگ جهانی اول داشت استفاده کننده کاملا راحت بود . کلاهخود M1 : این کلاهخود توسط سرگرد هارولد جی سیدنهام طراحی شد. بیشتر از بیست و دو میلیون از آن تا پایان جنگ دوم جهانی تولید شد و بعد یک میلیون دیگر برای جنگ ویتنام به این تعداد اضافه شد . این کلاه خود از یک پوسته فولادی ساخته شده بود که یک آستری به شکل کلاه ایمنی با سیستم معلق داشت . شکل کلاهخود باعث می شد که پوشش برای جلوی سر ، کناره های سر و گردن فراهم شود . هر کلاه خود از یک قطعه یکپارچه فولاد منگنزی هانفیلد که برای شکل دادن پرس شده ، ساخته شده است . در توانایی مقابله بالستیک تقریبا مشابه کلاهخود برودی است و حفاظت در مقابل گلوله یک سلاح کمری با کالیبر 0.45 گرد را با سرعت 600 فوت بر ثانیه و از فاصله ده فوتی را همراه با حفاظت از ترکشها فراهم می کند . وزن آن با پوشش داخلی و بند چانه حدود یک کیلو و سیصد گرم است . سربازان استفاده کننده هنگام استفاده از آن با پوشش داخلی اش آن را کاملا راحت توصیف کرده اند . اندازه پوشش داخلی قابل تنظیم است . این کلاهخود یکی از اولین کلاهخودهایی است که از پوشش داخلی معلق استفاده می کند . کلاهخود PASGT : مخفف عبارت سیستم زره شخصی برای نیروهای زمینی است . این کلاهخود برای جایگزینی کلاهخود نوع M1 طراحی شد و اولین کلاهخود با تولید انبوه است که در آن به جای آلیاژ از فیبرهای بالستیک استفاده شد. همچنین اولین کلاهخودی بود که برای استفاده از تجهیزات جانبی متعددی مانند عینکهای دید در شب و اضافه کردن نقاب صورتی ضد شورش ، سازگاری داشت . این کلاه خود هنوز توسط ارتشهای مختلف ، پلیس یا مردم عادی استفاده می شود . سطح حفاظتی NIJ IIIA دارد که توانایی متوقف کردن گلوله اسلحه کمری مگنوم با کالیبر 0.44 گرد را از از فاصله ده فوتی همراه با حفاظت از ترکشها را دارد . وزن آن یک کیلو و چهارصد گرم تا یک کیلو و نهصد گرم است . این کلاهخود هم به شکل دارای لایه داخلی معلق و هم به شکل سیستم پدهای داخلی قابل تنظیم تولید می شود . انواع مدرن تر این کلاهخود از سیستم پدهای قابل تنظیم استفاده می کنند تا بهترین تناسب مورد نظر کاربر نهایی را فراهم کنند . کلاهخود MICH : مخفف عبارت کلاهخود ارتباطی یکپارچه مدولار است . این کلاهخود در اصل برای نیروهای عملیات ویژه طراحی شده است . ابتدا به صورت انحصاری توسط فرماندهی عملیاتهای ویژه ایالات متحده به کار می رفت ولی به خاطر طراحی و عملکرد آن ، کم کم توسط سایر نیروها نیز به کار گرفته شد .این کلاه خود یک پوسته با فاصله کم ، همراه با برآمدگی روی گوشها برای جا دادن ابزارهای ارتباطی دارد. این کلاهخود معمولا همراه خود یک پایه نصب دوربین دید در شب و گاهی ریلهایی برای سایر ابزار جانبی را دارد . بیشتر ارتشهای مدرن روز و پلیسها از این کلاه خود استفاده می کنند . سطح حفاظتی NIJ IIIA دارد که توانایی متوقف کردن گلوله اسلحه کمری مگنوم با کالیبر 0.44 گرد را از از فاصله ده فوتی همراه با حفاظت از ترکشها را دارد . وزن آن یک کیلو و سیصد و شصت گرم تا یک کیلو و ششصد و سی گرم است . این نوع کلاهخود خیلی راحت تر از نوع PASGT است ولی عقب گردهایی هم داشته است . بسیاری از آنها با پدهای داخلی و جانبی مشابه با PASGT تولید می شوند . مساله دیگر رواج استفاده از هدست های ارتباطی به همراه این کلاه خود است . اگر چه برجستگی روی گوش در این کلاه خود فضایی برای قرار گرفتن هدست فراهم می کند ولی بیشتر هدستها به خاطر فشرده شدن بر روی گوش در کوتاه مدت منجر به ناراحتی و نارضایتی استفاده کننده می شوند . کلاهخود ATE : ( بالای گوش ) با برش از بالا تولید این کلاهخود نتیجه یک تکامل طبیعی برای پشتیبانی از تعداد بیشتر ابزارهای جانبی قابل نصب بر روی کلاهخود و همچنین ابزارهای ارتباطی است . اصلی ترین تغییر در طراحی آن حذف قسمتهای جانبی روی گوش است که هدستهای ارتباطی بدون مشکل در آنجا قرار می گیرند . البته همچنان بیشتر این کلاهخودها پایه دوربین دید در شب و سایر ریلها را دارند . سطح حفاظتی NIJ IIIA دارد که توانایی متوقف کردن گلوله اسلحه کمری مگنوم با کالیبر 0.44 گرد را از از فاصله ده فوتی همراه با حفاظت از ترکشها را دارد . با این کلاهخود حفاظت جانبی دو طرف در محل بریدگیها از دست رفته است . از این گذشته به تدریج کلاهخودهای مقاوم در برابر گلوله تفنگ و حفاظهای ارتقا یافته در دسترس قرار می گیرند . به عنوان مثال حفاظ ارتقا یافته ای که در برابر گلوله های 5.56 و 7.62 تفنگ مقاوم است . وزن آن حدود یک کیلوگرم تا یک کیلو و سیصد و شصت گرم است . این کلاهخودها به علت پیشرفت در آستر و سیستم نگهدارنده و همچنین کاهش وزن ، از راحت ترین کلاه خودها برای استفاده به شمار می روند . منبع
  15. 1 پسندیده شده
    از این بین سلاح ضدماهواره به تنهایی با توجه به خساراتی که به دشمن میزنه و از حیث در دسترس تر بودن نسبت به گزینه های تهاجمی بادارنده دیگه (برای ما با پیشینه موشکی) بسیار حیاتی و ضروری است. وهله اول ماهواره ای نظامی و در وهله دوم ماهواره های تجاری در صورت هدف قرار گرفتن در گام اول نبود خودشون میتونه بحران اساسی در زندگی طبق روال غربی ایجاد کنه و در وهله دوم تمام تجارت های مرتبط با این ابزارها را و در وهله سوم زباله های فضایی حتی میتونند یک کابوس ایجاد کنند. مهم اینه که در مقطع فعلی ما به نسبت غربی نه ماهواره ارزشمندی در فضا داریم و نه ارتباطاتمون تا این حد وابسته است. و البته که این سلاح تعریف پله ای هم داره در بازدارندگی. یعنی شما میتونید از هدف قرار دادن ماهواره های نظامی و امنیتی بگیر تا تجاری را بسته به میزان قدرت تهاجم دشمن به خودت انتخاب کنی و در مورد صهیونیستها هم که اصلا بهانش را داری (فرضا ترور شهید فخری زاده و ادعاهای خودشون) قدم بعدی پرتابه های هایپرسونیک هست. موراد مربوط به داشته های فعل یعنی پدافند غیرعامل/کمیت و کیفیت و قدرت موشکهای موجود هم که جز بدیهیات هستند.
  16. 1 پسندیده شده
    آبای (= برادر )از گونی کنفی برای استتار استفاده کرده است صددرصد ارگانیک و قابل بازیافت و از همه مهمتر تولید ملی استان گیلان قابل شستشو است و در هوای گرم و شرجی به خاطر منافذ طبیعی و تبادل هوا قابل استفاده است به راحتی هم وصله پینه میشود در مورد اسلحه هم میتوان پوشش کنفی دور لوله را نمدار کرد تا از داغ شدن زیاد و صدمه دیدن ان جلوگیری کند خلاصه اینکه ایشون شایسته تشویق هستند
  17. 1 پسندیده شده
    آمریکا و بریتانیا می توانند روند ساخت چکمیت را مختل کنند به گفته کارشناسان هوانوردی ایالات متحده و بریتانیا می توانند در روند ساخت SU-75 اخلال ایجاد کنند چون روسیه در زمینه مواد کامپوزیت وابسته به المان است. نمایش چکمیت در نمایشگاه هوایی MAKS2021 جنجالهای زیادی را در صنایع هوافضا به همراه داشت و یکی از برجسته ترین اقدامات صنایع هوافضا در این سال بود. اما به گفته Aero Time Hub این پروژه مرموز روسیه به شدت وابسته به فن آوری های دو منظوره هست. هر چند که این جنگنده توسط United Aircraft Corporation) UAC ( روسیه ارائه شده اما در انگلستان اعتماد بر این هست که این طرح از روی طرح X-32 ایالات متحده توسعه پیدا کرده. روسها در نمایش فیلم تبلیغاتی این طرح خلبان های چند کشور را نشان دادند که به یک طرح جنگنده علاقه دارند. اولین خلبان در این فیلم خلبانی آرژانتینی بود کشوری که مدتهاست به دنبال توسعه نیروی هوایی خود هستند و حتی به دنبال خرید جنگنده های تاندر از پاکستان و تی 50 از کره رفته اما چون در این طرح ها از برخی تکنولوژی های انگلیس استفاده شده بخصوص اینکه صندلیهای آن ساخت مارتین بیکرز انگلستان هستند موفق به خرید نشده . خلبان بعدی لباس نیروی هوایی هند را دارد کشوری که مدتهاست در دوراهی خرید از خارج و یا توسعه یک طرح بومی مردد است. خلبان بعدی مربوط به نیروی هوایی ویتنام است که از جنگندههای روسی در ارتش خود استفاده می کند و خلبان چهارم از نیروی هوایی امارات است و از اتاق کم نور خود منظور دبی را میبیندو این سوال مطرح می شود که ایا امارات که از جنگنده های امریکایی استفاده میکند و دنبال خرید F-35A از ابالات متحده هست ایا جنگنده روسی می خرد؟ در فوریه 2017 خبرهایی منتشر شد که شرکت روس تک در نمایشگاه IDEX حاضر شده امتیاز ساخت جنگنده میگ 29 را در اختیار امارات قرار بده ( و یا توسعه یک جنگنده نسل 5 سبک به کمک شرکت میگ) اما وزارت دفاع امارات اعلام کرده به دلیل منسوخ شدن این جنگده دنبال تولید ان نخواهد بود. اگر یالات متحده و بریتانیا به المان و ایتالیا بر عدم صدور فن آوری ها و با ماشین الات صنعتی مورد نیاز روسیه برای ساخت این طرح فشار بیاورند ممکن است روسها (با داشتن مشتری هم )نتوانند این طرح را توسعه دهند . منبع
  18. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. اولین گردان شناسائی پارسی در سال 1959.م (1338.ه.ش) ، نیروی هوائی ایران (نیروی هوائی شاهنشاهی-IIAF) با تحویل گرفتن 16 فروند هواپیمای شناسائی RT-33A خود ، اسکادران شناسائی تاکتیکی یکم را در فرودگاه مهرآباد عملیاتی نمود. (1st TRS = 1st Tactical Reconnaissance Squadron) این گردان بعدها به ترتیب با عنوان «101ST TRS» و نهایتا «11th TRS» نامگذاری گردید. در سال های بعد و با خرید RF-5 ها توسط نیروی هوائی ، این پرنده ها جایگزین RT-33 ها شدند و اولین جت های شناسائی نیروی هوائی به تدریج بازنشسته شدند. پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  19. 1 پسندیده شده
    سلام طبق معمول این پستتون هم عالی بود از نظر حقیر شمای کلی طرح اصلی بهتره تقارن خوبی داره و تقریبا یک دایره کامل است که هم زیبایی بصری خوبی داره و احیانا برای ساخت پچ های پارچه ای و فلزی گرفتاری کمتری داره و بهتر رو لباس میشینه اما تفاوت رنگ در طرحتون خیلی عالی شد یعنی لنگر مشکی و عقاب نقره ایی و شمشیر طلایی .این تیر و کمان(اگه بشه کمان رو جوری طراحی کرد که شباهت به سپر هم داشته باشه)در پچ بالایی بجای موشک جا ساز کرد و احیانا با رنگ آبی فکر کنم بهتر باشه
  20. 1 پسندیده شده
    سومین چاه آب ژرف منطقه سیستان پس از حفاری به عمق هزار و 790 متر آب پایدار و شیرینی حاصل شده است که با مختصر تصفیه ای برای شرب قابل استفاده خواهد شد. این چاه بیش از هزار مترمکعب در روز تولید آب دارد که بالاتر از انتظار است و این قابلیت را دارد که با نصب پمپ درون چاهی به 8 میلیون لیتر در روز برسد. منبع فارس نیوز لینک فیلمی در این خصوص در صفحه اینستاگرام سورنا ستاری منتشر شده است لینک ---------------------- بحث در مورد این منابع آبی بسیار متفاوت هست و بیشتر ناشی از جدید بودن و عدم شناخت رفتار آن ایجاد شده است عده ای به کل موافق و عده ای به کل مخالف هستند و بیشتر استدلال ها هم حدس و گمان هست چیزی که به شخصه از میان صحبت ها برداشت کردم راهی ناشناخته است که می بایست با احتیاط طی شود و با اولویت دهی به آب شرب بهره برداری را آغاز کرد و توجه داشت که بدمصرف کردن و اسراف هرگز عاقبت خوش ندارد حتی اگر به دریا متصل باشیم ولی در ان منطقه و باران های فصلی و شدیدش راهکاری که باید به شدت دنبال شود ، مهار آب های سطحی فصلی و تلاش برای ذخیره آن ها در دل زمین هست که علاوه بر جلوگیری از سیلاب ، بتوانیم وضعیت آب منطقه را بهبود ببخشیم
  21. 1 پسندیده شده
  22. 1 پسندیده شده
    گفتیم آقا، اصولا رعایت حق مولف ارتباطی با مشرق و فارس و تسنیم نداره، به نون بدون شبه ای ربط داره که اون تیم خبری باس در بیاره. ... بر خلاف میل شخصی: از این به بعد قرار دادن خبر از سایت مشرق نیوز ممنوع.
  23. 1 پسندیده شده
    بسم الله .................. قسمت اول عملیات مرصاد در واقع نام ضد حمله نیروهای ایرانی جهت متوقف کردن پیشروی مجاهدین ویا به اصطلاح ارتش آزادی بخش و در مرحله بعدی انهدام این نیرو در غرب کشور ایران صورت گرفت مجهادین خلق در تاریخ 3 مرداد 67 حملات خود تحت نام فروغ جاویدان رادر پناه پشتیبانی هوایی و توپخانه ایی ارتش عراق شروع کردن بالگردهای عراقی هم نقش ویژه ایی در پشتیبانی نزدیک و جابجایی تدارکات داشتن نام فروغ جاویدان به گفته سرکرده این گروه با عنایت از نام پیامبر اسلام گرفته شده است استعداد نیروهای مهاجم چیزی در حدود 25 تیپ سبک مکانیزه <شما بخوانید گروهان های تقویت شده> هر تیپ شمال 170 تا 180 نیرو < با نیروهای پشتیبانی کنند تا 230 نفر میرسیدن> که روی هم رفته رقم 4800 تا 5100 نفر را شامل میشدن این نیروها را هم میشود به سه دسته تقسیم کرد 1-نیروهای ثابت سازمان که هسته اصلی یگانهای حمله کننده را تشکیل میدادن این نیروهای از قبل اموزشهای لازم رو دیده مد تهای در خاک عراق مستقر بودن تعدادی زیادی از انها در عملیات های کوچک و متوسط بر ضد نیروهای ایرانی شرکت داشتن به طور خلاصه ترکیبی از وفاداری تجربه و اموزش بالا از خصوصیات این دسته بود تعداد این فراد نزدیک به 3200 نفر برآورد میشود 2 – نیروهای که بر اثر فراخوان سازمان از سرتاسر اروپا وایران راهی عراق شدن در بین این افراد کسانی بودن که در ایران بازداشت و بعد از مدتی با ابراز ندامت و پشیمانی ازاد شدن تعداد این افراد هم بین 600 تا 800 نفر براورد شده 3-اسرایی که به ظاهر بر اثر وعده های منافقین به این گروه پیوسته بودن البته هدف اصلی این اسرا همکاری با منافقین نبود بلکه به راهی برای فرار فکر می کردن . نزدیک 1500 نفر قول همکاری به منافقین را دادن اما به نظر میرسد در صحنه عملیات 800 تن از اسرا حضور داشتن که به علت عدم اعتماد سازمان به این افراد در کارها و پستهای غیر حساس به خدمت گذفته شدن البته یک دسته دیگر را هم باید به این نیروها اضافه کرد وآن ستون پنجم منافقین در داخل شهرها بود که بعد از شروع حملات این افراد به سمت مناطق درگیر اعزام شدن و تعداد زیادی از آنها در شهر کرمانشاه منتظر رسیدن ستون منافقین بودن یک تعدادی هم از زندانی های عضو گروه منافقین که در حال گذرراندن دوران محکومیت خود بودن این دسته هم بعد از شروع حملات دست به شورش در زندان ها زدن تجهیزات نظامی سازمان منافقین در عملیات فروغ جاویدان 120 دستگاه تانک سبک کاسکاویل برزیلی و 40 دستگاه نفربر bmp1 و 30 قبضه توپ 122م‌م و جمعاً حدود 90 قبضه خمپاره 82 و 150 قبضه 60م‌م و 1000 قبضه آرپی‌جی 7 و 700 قبضه تیربار کلاش و 20 دستگاه تفنگ 106 م‌م و 60 قبضه مسلسل دوشکا و 50 قبضه موشک ضد هوایی دوش پرتاب سام 7 وصدها خودرو وکامیون لباس سازمانی منافقین در حمله لباسی مایل به رنگ خاکی بود که شباهت زیادی به لباس فرم نیروهای بسیج وارتش ایران داشت هم چنین این گروه در حمله از پرچم خود که در رنگ بندی شبیه پرچم رسمی ایران بود استفاده کرد جنگنده های عراقی قبل از شروع حمله زمینی پایگاههای هوایی نوژه-دزفول –تبریز- پایگاه تیپ 2 لشگر 28 در سقز و همچنین سایت راداری سوباشی را بمباران کردن سایت سوباشی ( البته در 5 مرداد ) مورد اصابت چند موشک هوا به زمین گرفت و 19 تن از کارکنان آن به شهادت رسیدن پایگاه هوایی نوژه توسط جنگنده ها ی عراقی از جمله میراژدر چندین نوبت به خصوص به وسیله بمب های خوشه ایی تاخیری مورد هدف قرار گرفت بمباران به حدی بود که تعدادی از بمبهای خو شه ایی در زیر واطراف هواپیماهای مستقر در پایگاه پخش شدن اشتباه ایران هشدارهای از سوی نیروهای ارتش و سپاه حاضر در منطقه نسبت به تحرکات شدید و انتقال تجهیزات ونیروی توسط منافقین به رده های بالاتر ارسال شده بود و حتی فرمانده وقت نیروهای زمینی خطر حمله منافقین را گوش زد کرده اما اقدام لازم حداقل بر ای مقابله با حملات منافقین در منطقه صورت نگرفت البته با توجه به شرایط جغرافیایی منطقه کسی فکر یک حمله به این ابعاد و به صورت مکانیزه را توسط عراق ویا حتی منافقین را نمیگرد سپهبد شهید صیاد شیرازی من در خانه بودم که ساعت 8:30 شب از ستاد کل به من زنگ زدند و گفتند که دشمن از سرپل ذهاب و گردنه پاتاق با سرعت جلو می‌آید، من گفتم خدایا کدام دشمن از یک محور سرش را انداخته پایین میاید؟! این چه جور دشمنی است؟! گفت: ما نمی‌دانیم، گفت رسیده‌اند به کرند و آنجا را هم گرفتند. بعد هم حرکت کرده به سمت اسلام آباد غرب، بعد هم کرمانشاه و همین طور دارد جلو می‌آید! این چه دشمنی است؟ ما همچنین دشمنی ندیده بودیم که اینطور از یک جاده سرش را بیندازد پایین و بیاید جلو! فرمانده وقت نیروی زمینی سرتیپ دوم حسن سعدی «با وجود پایان جنگ ما همچنان باید مراقب تحرکات دشمن و همچنین منافقین باشیم» نیروهای ایرانی با توجه به گزارش های واصله درباره تجمع منافقین در مرز خسروی میتوانستن حداقل در حد فاصل گردنه پاتاق تا اسلام اباد را با نیروی نه چندان زیاد پوشش بدهند به طور مثال پایگاه تیپ 12 قائم در 10 کیلومتری تنکه چهار بر پا شده بود در زمان حمله منافقین چندین گردان در پایگاه حضور داشتن البته همین نیرودر چهارم مرداد پیشروی منافقین رابرای یک روز سد میکند و یا پادگان ارتش در سرپل ذهاب امیر سید حسام هاشمی <<یک اشتباهی که اینجا از سوی ما سر زد این بود که یگان‌های ما در محور سرپل ذهاب، از گردنه پاتاق عبور نکردند و بدین ترتیب محور «کرند - اسلام‌آباد» خالی ماند. یگان‌هایی که عقب‌نشینی کردند به پادگان ارتش در سرپل‌ذهاب رفته بودند. در نتیجه هیچ نیرویی از ما در محور پاتاق به کرند و اسلام‌آباد نمانده بود. روز سوم مرداد منافقین با کمک عراق از این محور و همچنین محور دالاهو وارد خاک ما شدند و خودشان را به اسلام‌آباد رساندند. در پادگان اسلام‌آباد، هم سپاه و هم ارتش، نیرو‌های باقی‌مانده داشتند، اما نیروی رزمی نه؛ نیرو‌های رزمی آن‌ها در جنوب بودند. به خاطر قصوری که ما داشتیم و گردنه پاتاق را نبسته بودیم منافقین فرصتی به دست آوردند و نفوذ کردند. گردنه پاتاق مواضع مستحکمی داشت و می‌شد با یک دسته پیاده آن را کنترل شود. متاسفانه یگان‌های ما در عقب‌نشینی که انجام دادند به طرف پادگان‌ها که نزدیک‌تر بود رفته بودند و این محور‌ها را رها کرده بودند. منافقین هم که نیرویی را در برابر خود نمی‌دیدند سرشان را پایین انداختند و از کِرند عبور کردند و به اسلام‌آباد رسیدند.>> در کنار موارد بالا نیروهای ایرانی برای دفع حمله سراسری ارتش عراق به و جنوب غرب منتقل شده بودن و این مناطق از نیروهای ایرانی تقریبا خالی شده بود .با شروع حملات عراق در جبهه میانی و جنوبی نیروهایی ایرانی برای جلوگیری از دادن تلفات و اسیر بیشتر برخی از مناطق رو تخلیه کردن سردار ناصح فرمانده وقت سپاه نبی اکرم در اینباره می گوید ((منطقه چنان از نیروی پدافندی خالی بود که عراقی ها راحت جولان می دادند و در سرپل ذهاب از ما رد شدند)) ویا صفرعلی براتلو از فرماندهان لشگر 6 سابق سپاه ((مرصاد برای نظام یک غافلگیری به وجود آورد و کسی احتمال نمیداد که منافقین این کار را بکنند. به دلیل حمله مجدد عراق به خاک ایران پس از قبول قطعنامه، بیشتر یگانها از غرب به جنوب رفتند. اوج غربت بود؛ یعنی غرب کشور هیچ کس نمانده بود. همه به جنوب رفته بودند)) وهمچنین وفیق السامرایی از فرماندهان اطلاعات نظامی استخبارات عراق ((نیروهای ایران و عراق به دنبال پشت سر گذاشتن هشت سال جنگ، از مرحله صلح با استراحت نیمه کاملی استقبال به عمل آوردند. نیروهای ایران اقدام به سبک کردن و عقب کشیدن تعدادی از یگانهای خود از منطقه مورد نظر در این عملیات، در محور «خانقین _ تهران» نمودند و تعدادی از یگانهای لشکر هشتاد و یک زرهی و سپاه پاسداران به پادگانهایشان و مناطق غیررسمی منتقل گردیدند. در محور عملیاتی سازمان، غیر از چند یگان سبک، نیروی دیگری حضور نداشت و علاوه بر آن فعالیت در بسیاری از نقاط دیده‌بانی اطلاعاتی ضعیف شده بود. در مجموع آمادگی رزمی به پایین ترین سطح ممکن تنزل پیدا کرده بود)) پایان قسمت اول جمع آوری شده توسط خودم منبع : MILITARY.IR ========= این مقاله تقریبا حاصل دوماه زمان ومطالعه صدها منبع مختلف والبته قابل استناد بود دلیل انتخاب عملیات مرصاد هم وجود تصاویر و مطالب گوناگون ومستندی بود که همین کار رو راحتتر میکرد . حقیقتا قصد بر این بود که حداکثر یک هفته بعد از سالروز عملیات مرصاد این مطلب رو منتشر کنم ولی دیدم به این سادگی نیست خرابی سایت و چند دلیل دیگه مانع انتشار این مطلب شد بهترین وقت رو سالگرد شروع جنگ تحمیلی دیدم برای کم شدن مطالب برخی از نکات رو حذف کردم ویا بهش زیاد توجه نکردم البته ممکنه مطالبی رو هم جا گذاشته باشم که در اون صورت دوستان میتونند کمک کنند نکته مهم تر اینه که هنوز مقاله رو تموم نکردم ولی دیگه بیش از این نمیشد صبر کرد
  24. 1 پسندیده شده
    نمونه میلیتاریستی سبک سخنوری حسن عباسی و رائفی پور icon_cheesygrin
  25. 1 پسندیده شده
        میل ام‌آی-۲۸(به روسی: Ми-28) (نام‌گذاری ناتو Havoc) یک بالگرد تهاجمی روسی جهت مقابله با اهداف زمینی زره‌پوش و اهداف هوایی کم‌سرعت در روزوشب و تمام وضعیت‌های آب‌وهوایی است. این بالگرد ۴ پره مجهز به به دو موتور توربو شفت با قدرت۲۲۰۰ اسب بخار می‌باشد. کار بر روی طراحی میل ام آی-۲۸ در سال ۱۹۸۰ آغاز شد و اولین پیش‌نمونه آن در نوامبر ۱۹۸۱ به پرواز درآمد. در سال ۲۰۰۶ اولین فروند از آن به نیروی هوایی روسیه تحویل داده شد. پیش بینی می‌شود این بالگرد تا سال ۲۰۱۶ جایگزین میل می ۲۴ شود.         تاریخچه     در میانه دهه ۷۰ میلادی فرماندهان نیروی هوایی و وزارت دفاع اتحاد شوروی به این نتیجه‌گیری رسیدند که بالگرد تهاجمی/ترابری میل ام آی-۲۴ دیگر پاسخگوی نیازهای آینده ارتش شوروی نیست و تلاش برای ساخت این بالگرد چند منظوره منجر به از دست رفتن بخشی از مقدورات عملیاتی، افزایش وزن و اندازه آن شده است. این بالگرد دچار محدودیت‌های بسیاری به ویژه در محیط‌های گرم و بلند بود.     در پی برگزیده شدن طرح بالگرد ۲ نفره بسیار چابک و باگنجایش جابجایی مهمات بسیار آپاچی ای اچ-۶۴ در ارتش ایالات متحده آمریکا، شورای وزیران اتحاد شوروی در ۱۶ دسامبر ۱۹۷۶ (۲۵ آذر ۱۳۵۵) دستورکاری را برای گسترش بالگرد تهاجمی تازه‌ای در همان راستا و با هدف طراحی و توسعه نسل توینی از بالگردهای رزمی با هدف انهدام خودروها و دستگاه‌های دشمن و به ویژه تانک در رزمگاه و نزدیکی خط مقدم، برای خدمت در هوانیروز شوروی در دهه ۸۰ میلادی صادر کرد.     مسئولیت طراحی این بالگرد جدید به دو گروه اصلی طراحی این کشور یعنی دفتر طراحی کاموف و میل واگذار شد. این رقابت منجر به طرح نامتعارف بالگرد یک نفره کاموف ک آ-۵۰ و میل ام آی-۲۸ شد. برنامه میل-۲۸ با مدیریت «مارات تیسچنکو» به سرعت پیشرفت کرد و نخستین فروند از این هلیکوپتر در ژانویه سال ۱۹۸۸ پرواز کرد، این هلیکوپتر از یک موتور پرقدرت همچنینن پروانه دم ایکس شکلX بهره می‌برد. برای اولین بار این هلیکوپتر در نمایشگاه هوایی پاریس سال ۱۹۸۹ عرضه شد. دومین میل ۲۸ در سال ۱۹۹۱ کامل شد اما در سال ۹۳ این برنامه کنسل شد. علت آن عدم توانایی رقابت میل ۲۸ با کاموف ۵۰ بود که مهمترین دلی آن این هلیکوپتر توانایی پرواز در تمام شرایط آب و هوایی رو نداشت. با این حال در سال ۹۵ میل نمونه میل۲۸ N را عرضه کرد که حرف ن به معنای شب است که اولین پرواز آن ۱۴نوامبر ۱۹۹۶ انجام شد.     مهمترین ویژگی در آن زمان راداری بود که در یک کاورگرد در بالای پروانه اصلی نصب شده بود (همانند آ اچ -۶۴ لانگ بو آپاچی). میل ۲۸ ن دارای یک دستگاه دید مدل تور و دستگاه نشانه روی در زیر دماغه خود است به علاوه تلویزیونی که به یک دوربین نصب است و سیستم فلیراما با توجه به مشکلات مالی طرح قطع شد. پیش نمونه دوم با پروانه اصلی بهبود یافته در سال ۲۰۰۴ عرضه شد. تغییرات انجام شده در ارتش بعد از جنگ سرد باعث شد که به هلیلوپترهای ضد تانک توجه بیشتری بشه به همین دلیل مزایای خوب میل ۲۸ ن مانند قابلیت انجام ماموریت در تمام شرایط آب و هوایی، قیمت پایین‌تر و تشابه اون با میل ۲۴ داشت مهم می‌شد. در سال ۲۰۰۳ فرمانده نیروی هوایی روسیه اعلام کرد که در آینده هر دو کا-۵۰ و میل ۲۸ ن هلیکوپترهای استاندارد ارتش خواهند بود اولین نمونه‌های میل ۲۸ ن در تاریخ ۵ ژوین۲۰۰۶ به ارتش تحویل داده شد.         سنسورپرتابگر لیزر بر روی اهداف     ویژگی‌های طرح     کابین خدمه     میل-۲۸ در پاسخ به نیازهای شوروی به نسل جدیدی از بالگردهای پیشرفته با کارایی عملیاتی و قابلیت بقای رزنگاهی زیاد طرحی و ساخته شد. این بالگرد مانند بسیاری از بالگردهای جهان از طحی متعارف شامل استقاده از یک پروانه اصلی و ملخ تثبیت دُمی بهره می‌گیرد. این بالگرد دارای دو خدمه (خلبان و متصدی جنگ‌افزار) می‌باشد که به صورت پشت سر هم در کابین پله‌ای (افسر جنگ‌افزار در صندلی جلو و خلبان در کابین پشت و بالاتر از او) مستقر می‌شوند. بر خلاف میل-۲۴ کنترل‌های پروازی تنها در اختیار خلبان میل-۲۸ است.     برای افزایش توانایی بقای رزمی این بالگرد نسبت به نسل پیش از خود و تامین امنیت خدمه پروازی، آنها در کابین‌های زرهپوش تیتانیومی تقویت شده با صفحات سرامیکی به صورت جدا از یکدیگر مستقر می‌شوند. این پیکره بندی توانایی تحمل صدمات ناشی از اصابت گلوله‌های ۱۲/۷ میلیمتری را دارا می‌باشد. پنجره جلو کابین خدمه به شیشه‌های ضدگلوله با ضخامت ۴۲ میلیمتر مجهز استکه می‌توانند در برابر برخورد گلوله‌های ۱۲/۷ میلیمتری دوام بیاورند در حالی که شیشه‌های پهلویی با ضخامت ۲۲ میلیمتر توان تحمل برخورد گلوله‌های ۷/۶۲ میلیمتری را دارند. کانین این باگرد مجهز به صندلی‌های جاذب ضربه «پامیر-کِی» (Pamir-K) به همراه ارابه قرود نیرومند و دریچه‌های کابین، بالچه‌ها و پروانه اصلی قابل پرتاب است. این ترکیب می‌تواند زنده مانده خدمه را در سقوط با سرعت عمودی ۱۲ متر بر ثانیه تضمین کرده و ضربه فرود را از میزان مرگ آور ۶۰-۵۸ «جی» به ۱۲ جی کاهش می‌دهد.           میل-۲۸ ان     موتور و پروانه   این بالگرد مجهز به یک پروانه اصلی ۵ پره و ملخ دُمی است. جنس پره‌های اصلی از مواد کامپوزیت با سر تیتانیومی است گفته شده که می‌تواند برخورد گلوله‌های ۳۰ میلیمتری را تحمل کند. ملخ دمی ۴ پره با زاویه ۳۵ و ۱۴۵ و به شکل حرف لاتین X است که باعث کاهش صدا می‌شود. نیروی میل -۲۸ را دو دستگاه موتور توربوشفت «کلیموف تی وی ۳-۱۱۷ وی ام اِی» هر یک با توان ۲۱۹۴ اسب بخار (۱۶۳۶ کیلو وات) تامین می‌کنند. این موتورها با قاصله زیاد در دو سوی کابین خدمه و بالای بالچه‌های آن نصب شده‌اند.     ورودی‌های هوای مونور به پوشش محافظ در برابر اخسام خارجی و گردوغبار مجهزند. از سال ۲۰۱۰ نمونه‌های تولیدی این بالگرد به موتورهای پیشرفته تر «کلیموف وی کِی -۲۵۰۰-۰۲» هر یک با توان ۲۴۰۰ اسب بخار (۱۷۸۹ کیلو وات) مجهز شده‌اند. برای کاهش پخش شدن پرتوهای فروسرخ گرمایی از اگزوزهای سه‌گانه رو به پایین که در یک پوشش محافظ گرماییی قرار دارند استفاده شده است. سوخت داخلی آن در مخازن ضد نشت به ظرفیت ۱۵۰۰ لیتر حمل می‌شود. در عین حال این بالگرد توانیایی حمل مخزن سوخت خارجی هر یک به گنجایش ۵۵۷ لیتر (در کل ۲۲۲۸ لیتر) در زیر بالچه‌های خود است.         میل-۲۸ ان روسیه         ۸عدد موشک ضد تانک اشتورم نصب شده زیر بالها     جنگ‌افزار جنگ‌افزار ثابت سازمانی میل -۲۸، یک قیضه توپ ۳۰ میلیمتری «شیپونوف ۲ اِی ۴۲» (Shipunov 2A42) با ۳۰۰ تیر فشنگ می‌باشد. این توپ که در زیر دماغه نصب شده در اصل یک جنگ‌افزار پیاده‌نظام است که بر روی نفربرهای زرهی «بی ام پی-۲» نصب شده است. این جنگ‌افزار دارای دو نواخت تیر می‌باشد، نواخت تیر ۲۰۰ تیر در هر دقیقه و ۵۵۰ تیر در دقیقه است که برد آن بر اهداف زمینی ۱۵۰۰ متر و بر علیه اهداف هوایی ۲۵۰۰ متر است که گلوله‌ها شامل گلوله‌هایی باانفجار زیاد برای استفاده علیه نفرات و گلوله‌های ضد زره می‌باشد. فشنگ‌ها در دو غلاف جعبه‌ای شکل (هر کدام ۱۵۰ تیر) که در دو سوی توپ نصب شده‌اند قرار دارند و با حرکات افقی و عمودی توپ حرکت می‌کنند. توپ به همراه جعبه فشنگ‌ها قادر به چرخش ۱۱۰ درجه‌ای به هرطرف، ۱۳ درجه به بالا و و ۴۰ درجه به پایین است.         میل -۲۸ دارای دو بالچه کوتاه هر یک با ۲ آویزگاه حمل سلاح است که در دو سوی بدنه در زیر محفظه موتورها نصب شده‌اند. هر یک از این آویزگاه‌ها توانایی حمل تا ۴۸۰ کیلوگرم بار را دارد که معمولاً شامل ۲ مجموعه موشک‌های ضد تانک لوله پرتاب هدایت شوند رادیویی «۹ ام ۱۱۴ اِشتورم» (9M 114 shtrtum) (کد ناتو: اِی تی-۶ اسپایرال) و یا «۹ ام اَتکا» (9M 120 Atka) (کد ناتو: «ای تی-۹ اسپایرال-۲) است. موشک «اَتکا -وی» جنگ‌افزار اصلی ضد زره میل-۲۸ و به ویژه مدل «اِن» (N) می‌باشد. بیشینه برد این موشک با سامانه هدایت رادیویی فرمان در خط دید ۵٬۸ کیلومتر و مجهز به سرجنگی متوالی است. توان نفوذ آن ۵۸۰ میلیمتر در زره فولادی پس از غلبه بر زره واکنشی انفجاری است.     جنگ‌افزار هدایت ناپذیر میل-۲۸ شامل انواع گوناگونی از موشک‌های ۷۰، ۸۰، ۱۲۲ میلیمتری و غلاف توپ «یو پی کِی-۲۳-۲۸» شامل یک توپ دو لول ۲۳ میلیمتری به همراه ۲۵۰ تیر فشنگ می‌باشد که همگی در آویزگاه‌های زیر بال حمل می‌شوند. دیگر جنگ‌افزارهای قابل حمل این بالگرد عبارتند از: غلاف مین پخش کن «کِی ام جی یو-۲» و موشک‌های هوا به هوای «۹ کی-۳۱۰» و «۹ ام-۳۹ ایگلا». معمولاً تا ۸ موشک هوا به هوا را می‌توان در ۴ پرتابگر دوتایی برای کاربرد بر ضد بالگردها و هواپیماهای بدون سرنشین حمل کرد. در نوک هر بالچه، یک غلاف حاوی پرتابگرهای شراره (چف) با امکان حمل گیرنده‌های اخطار امواج راداری و لیزری می‌توان نصب شود.           نمایشگاه ماکس ۲۰۰۳     سامانه‌های الکترونیکی   این بالگرد به مجموعه‌ای از سامانه‌های الکترواُپتیکی برای دیده بانی و هدفگیری مجهز شده است و این تجهیزات عبارتند از: یک فاصله یاب لیزری، جوینده هدف نشان گذاری شده بالیزر، دوربین تلویزیونی با سطح نوری پایین، برای انجام عملیات شبانه و یا شرایط کمترین نور طبیعی روزانه، دستگاه نمایشگر Head Up و دستگاه نشانه روی مستقر بر روی کلاهخود خدمه پروازی.     این بالگرد به سامانه یکپارچه تمام دیجیتال «بی آر یی او-۲۸ان» (BREO-28N) با توانایی عملیات روزانه و شبانه و همه شرایط جوی و در کل شش نمایشگر چند منظوره کریستال مایع (سه عدد در کابین هر یک از خدمه) مجهز است. سیستم الکترواپتیکی سنگین و حجیم «او پی اس -۲۸ ان تُر» (OPS-28N Tor) اساساً یک حسگر هدفگیری برای شرایط مساعد جوی است که در هر دو مدل میل نصب شده (میل-۲۸ و میل ۲۸ ان). این سیستم حسگر موازنه شده همانند و در ارتباط با توپ توانایی حرکت ۱۱۰ درجه به هر یک از دو طرف، ۱۳ درجه به سمت بالا و ۴۰ درجه به سمت پایین است. مجموعه تور شامل سه حسگر می‌باشد که عبارتند از یک دستگاه فروسرخ جلونگر (FLIR)، یک دوربین تلویزیونی و یک فاصله یاب لیزری که در پشت یک پنجره مسطح در زیر دماغه نصب شده‌اند.     علاوه بر این سامانه، سامانه دیگری با نام «اومز - توز-۵۲۰» (Uomz-Toes-520) مجهز است که امکان انجام عملیات شبانه در ارتفاع پایین را فراهم می‌سازد. این سامانه کروی شکل دقیقاً زیر مخروط دماغه قرار دارد و برای ناوبری استفاده می‌شود. این بالگرد مانند بالگرد آپاچی به یک رادار بر روی محور پروانه اصلی مجهز است. این رادار که «ان او-۲۵» (ON-25) نامیده می‌شود، برای نخستین بار در ۱۶ فوریه ۲۰۰۷ (۲۸ بهمن ۱۳۸۶) بر روی میل -۲۸ ان آزمایش شد، با این حال هنوز در مرحله آزمایشی قرار دارد.     تاریخچه عملیاتی     نخستین میل-۲۸ ان در ژانویه ۲۰۰۶ در مراسمی به وزارت دفاع/هوانیروز نیروی هوایی روسیه تحمیل شد. این بالگرد به منظور آموزش مربیان خلبانی و خلبانان رزمی به مرکز آموزش رزمی ۳۲۴ هوانیروز روسیه واقع در تورژوک (Torzkok) تحویل شد.[۱۵] نخستین اسکادران رزمی این باگرد در پایگاه هوایی ۳۸۷ هوانیروز واقع در «بودیونوفسک» (Budyonnovsk)- یکی از دو یگان نخبه رزمی و پشتیبانی رزمی روسیه- در منطقه نظامی جنوب روسیه و در فاصله نه چندان دور از جمهوری پر آشوب جدایی طلب چچن مستقر شد. پس از آن، هنگ مستقل ۴۸۷ نخستین شکارچی شب خود را در آوریل ۲۰۰۹ (فروردین ۸۸) تحویل گرفت. تا سال ۲۰۱۰ این تعداد به ۱۶ فروند رسید. این اسکادران توانایی اولیه رزمی (روزانه) شکارجی شب را در تابستان ۲۰۱0 (1388) کسب کرد و در سال ۲۰۱1 (1389) خلبانان آن اجرای پروازهای شبانه و نیز پرواز در کوهستان را آغاز نمودند. برنامه خرید وزارت دفاع روسیه شامل خرید ۵۰ فروند میل-۲۸ ان بودکه تا پایان سال ۲۰۱۲ (اواخر پاییز ۱۳۹۱) تحویل شدند و ۷۰ فروند دیگر نیز تا سال ۲۰۱8 (1397) تحویل خواهند شد. ارزش هر فروند از این بالگردها بیست و چهار میلیون دلار اعلام شده است. تاکنون دو فروند از این بالگردها براثر سقوط نابود شده‌اند. یک فروند در ۱۹ ژوئن ۲۰۰۹ (۲۹ خرداد ۱۳۸۷) در پی از کارافتادن موتور به دنبال شلیک همزمان موشک‌های ۸۰ میلیمتری در هنگام پرواز درجا در یک مرکز آزمایشی در نزدیکی مسکو و دیگری در ۱۵ فوریه ۲۰۱۱ (۲۶ بهمن ۱۳۸۹) به دلیل خرابی جعبه دنده موتور در نزدیکی پایگاه هوایی یگان ۳۸۷ هوانیروز که منجر به کشته شدن سرهنگ خلبان آندری گلیانتسوف یکی از باتجربه ترین خلبانان رزمی شکارچی شب شد.     صادرات     کشور کنیا چهار فروند از این بالگردها را خریداری کرده و به خدمت گرفته است و ۱۶ فروند دیگر نیز سفارش داده است. عراق نیز دارای ۱۲ سفارش قطعی و ۴۰ حق گزینش برای این بالگرد است. الجزایر و ونزوئلا هم هر یک به ترتیب ۴۲ و ۱۰ فروند از این بالگرد را سفارش داده‌اند.     گونه‌ها   میل۲۸ نمونه آزمایشی تولید شده در سال۱۹۸۲   میل۲۸-آ نمونه اصلی ضد تانک، تکمیل شده به سال ۱۹۹۸، اولین پرواز ۲۰۰۳   میل-۲۸ دی نمونه عملیاتی ساده مشابه ورژن ن که فقط در طول روز و بدون رادار بالای پروانه اصلی و فلیر می‌باشد.   میل-۲۸ ان نمونه اولیه آن با قابلیت اجرای عملیات شبانه (میل -۲۸ ان) در سالهای ۱۹۹۴-۹۵ ساخته شد و علیرغم اینکه این طرح کنسل شد برنامه پیشرفت این بالگرد نیز ادامه یافت و نخستین نمونه اولیه قادر به اجرای عملیات شبانه در سالهای ۱۹۹۴-۹۵ ساخته شد و نخستین پرواز خود را در نوامبر ۱۹۹۶ (آبان ۱۳۷۵) -در حالی که سامانه کاملاً یکپارچه الکترونیک پروازی آن تکمیل نشده بود- انجام داد. تلاش برای توسعه نمونه واقعاً پیشرفته میل-۲۸ ان در سال ۲۰۰3 (1382) گزارش شد. زمانی که وزارت دفاع روسیه اعلام کرد که قصد دارد تا سال ۲۰۱0 (1389) پنجاه فروند از نسل نو این بالگردها را خریداری کند. تا ژوئن ۲۰۰۹ (خرداد ۱۳۸۸) دوازده فروند از این مدل به هوانیروز روسیه تحویل شد و «شکارجی شب» نام گرفت.   میل-۲۸ ان یی گونه صادراتی مدل میل-۲۸ ان می باشدکه به کره شمالی پیشنهاد شد.   میل-۲۸ یو بی نمونه تمرینی - تهاجمی میل-۲۸ ن که دارای فرمان کنترل هیدرولیک هلیکوپتر هم برای خلبان هم برای متصدی جنگ‌افزار است   میل-۲۸ یو ام این گونه برای نخستین بار در نمایشگاه هوایی ماکس ۲۰۱۳ به نمایش درآمد. نخستین پرواز آن در تاریخ نهم اوت سال ۲۰۱۳ مسئولان شرکت روس ورتول را بر آن داشت تا در نمایشگاه هوایی ماکس نیز حضور یابند. این مدل نسبت به مدل میل-۲۸ ان «شکارچی شب» بسیار بهبود یافته و فضای کابین این نمونه از فضای کابین میل-۲۸ اس بیشتر شد و به سامانه‌های روزآمد سازی شده نوینی تجهیز شده است. تاکنون اطلاعات دقیقی از بروز رسانی‌های صورت گرفته بر روی این بالگرد فاش نشده است.         ویژگی‌های گونه اِی     ابعاد     قطر گردش پروانه اصلی: ۱۷/۲ متر؛     حداکثر طول (پروانه‌ها در حال چرخش): ۲۱/۳۳ متر؛     درازای بدنه: ۱۷/۰۱ متر؛     پهنای بدنه (شامل محفظه موتورها): ۳/۱۲ متر؛     پهنای بدنه (شامل پهنای بالچه‌ها): ۵/۸۹ متر؛     بلندا از سطح زمین: ۳/۳۹۵ متر. وزن     خالی: ۸۶۰۰ کیلوگرم؛     وزن عادی برخاستن: ۱۰۷۰۰ کیلوگرم؛     بیشینه وزن برخاستن: ۱۱۵۰۰ کیلوگرم. توانایی‌های پروازی     بیشینه سرعت: ۳۰۰ کیلومتر بر ساعت (۳۲۰ کیلومتر بر ساعت به دلیل نوک پره‌های رو به عقب)؛     سقف پروازی خدمتی: ۴۶۰۰ متر؛     برد با بیشینه سوخت: ۶۷۰ کیلومتر، شامل سوخت ذخیره ۳۰ دقیقه پرواز؛     برد با بیشینه وزن بار: ۴۷۰ کیلومتر؛     برد عبوری: ۱۳۲۰ کیلومتر با ۴ مخزن سوخت خارجی. جنگ‌افزار     توپ: یک قبضه ۳۰ میلیمتری؛     تعداد فشنگ: ۳۰۰ تیر؛     موشک: موشک‌های ۷۰، ۸۰، ۳۰ میلیمتری؛     موشک ضد تانک: ۱در کل ۶ موشک «۹ ام ۱۱۴ اشتورم»؛ «۹ ام-۱۲۰اَتکا» با سیستم هدایت رادیویی فرمان در   خط دید؛       بیشینه برد موشک ضد تانک: ۶ تا ۸ کیلومتر؛     موشک هوا به هوا: «۹ کا ۳۱۰» (کد ناتو: سام-۱۶)؛ «۹ ام ایگلا» (کد ناتو: سام ۱۸)؛     سامانه کنترل آتش: سایت مستقر بر کلاهخود خدمه، سامانه کسب و نشانگذاری هدف، سامانه دید شبانه خلبان، رادار موج میلیمتری «ان او-۲۵».     منبع :   http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D9%84_%D9%85%DB%8C-%DB%B2%DB%B8