برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on سه شنبه, 21 دی 1400 در پست ها
-
2 پسندیده شدهبا سلام خدمت همه دوستان گرامی به نظر من اگر ترس از حمله و تهدید ترامپ بود اصلا حمله به عین الاسد انجام نمی شد . بلکه ساده تر این بود که انتقام توسط نیروهای نیابتی ما و به شکل بی سابقه و غیر مستقیم گرفته شود و تقصیر هم به گردن ما نمی افتاد و انتقام هم گرفته شده بود . اهداف زیادی هم در دسترس بودند . در کل به نظر می رسد ایده سپر انسانی شدن هواپیمای اوکراینی علی رغم اینکه یک فرض قابل بررسی است ولی ضرر بیشتری نسبت به منفعتش داشته است . ما در روز قبل این واقعه حدود شصت نفر از هم وطنانمان را در مراسم تشییع حاج قاسم در کرمان از دست دادیم . آنجا که عمدی در کار نبود ، بلکه برنامه ریزی غلط و عدم پیش بینی درست موجب این اتفاق شد . سقوط هواپیمای اوکراینی موجب شد کل قضیه ترور سردار شهید نه تنها برای آن سال بلکه برای سالهای آینده هم به حاشیه برود و ضمنا نظام متهم به دروغگویی در سطح بین المللی شود و حتی در داخل مملکت چنان دو دستگی ایجاد شود که عکس و بنر سردار شهید را پاره کنند و آتش بزنند . نمونه جدید آن هم که آتش زدن مجسمه حاج قاسم در یکی از شهر ها است . در واقع اگر چنین جنایتی در نظر بود ، جوری برنامه ریزی می شد که این همه سند و مدرک اصابت در صحنه وجود نداشته باشد و بلکه تقصیر به گردن دشمنان بیافتد . نه اینکه حتی لاشه موشک در محل حادثه باقی بماند و بتوانند عکس آن را در دنیا منتشر کنند . حالا فیلمهای شلیک و اصابت به کنار . ضمن آنکه کاملا مشخص است وضعیت برنامه ریزی نشده بوده است . شوک ناشی از اعلام خبر پذیرش شلیک به هواپیمای اوکراینی توسط نیروهای خودی به حدی بود که خیلی از طرفداران نظام را وادار به تغییر موضع کرد و حتی افرادی که به دفاع پرداخته بودند را به طور کلی بی اعتبار کرد و از جمله اینها سخنگوی دولت وقت بود . در صورتی که این دفاع همه جانبه قاطع می توانست به نوعی با ایهام و ابهام و کاهش حساسیت جامعه با کارهای رسانه ای همراه شود و ضربه پذیرش را تا حدودی مهار کند . کافی بود به جای انکار شدید ، موضوع را در حال بررسی و جمع آوری شواهد اعلام کنند . تا یک هفته بر طبل پیروزی کوبیدیم و هفته بعد اعلام کردیم که در همان لحظه خبر آرزوی مرگ کرده ایم . اشتباه محاسبات ما از شب عین الاسد شروع نشد . بلکه ریشه آن در عدم پاسخ آمریکا به هدف قرار دادن ترایتون در خلیج فارس بر می گردد . رفتار سر در گم ترامپ در آن حادثه مسئولین ما را به اشتباه انداخت و قضیه گرو گیری نفت کش انگلیسی هم اعتماد به نفس ما را به حد بی سابقه ای بالا برد و این شروع تحلیلها و اقدامات اشتباه بعدی بود .
-
2 پسندیده شدهچرا اینگونه شدیم؟ در یک گفتگوی کوتاه نیم ساعته با دکتر سورنا ستاری در برنامه جیوگی، صحبت هایی بیان شد که مستقیم به یکی از ریشه های مشکلات ما اشاره می کند. لینک گفتگو جملات کمی جابجا و تغییر کردن ولی سعی کردم به اصل حرف بیان بشه گفتگو با این سوال شروع میشود در خیابان انقلاب تهران، فروش پایان نامه و مقاله به شدت دیده می شود؟چرا؟ باید کمی ریشه ای تر قضیه را دید اقتصاد ما بر پایه نفت شکل گرفته است دولت نفتی برای مقابله با بیکاری، شغل کارمندی و ادارات عریض و طویل ایجاد می کند ادارات برای جذب نیرو، معیار مدرک را می گذارند فرد برای استخدام به دنبال مدرک می رود برای گرفتن مدرک معیارهایی مثل پایان نامه و مقاله نیاز هست خب وقتی تقاضا باشد فروشنده هم خواهد بود در حال حاضر اقتصاد نفتی، تمام امور جامعه را شکل می دهد برای تغییر باید اقتصاد خود را از این حالت تغییر دهیم، اینجاست که اقتصاد دانش بنیان مطرح می شود. ------------------- در بحث نخبگان، بنیاد ملی نخبگان شکل گرفت با اینکه خودم مدیرش هستم ، ولی معیارهایش کاملا غلط هست ولی داریم تلاش میکنیم در حال حاضر معیار نخبه، مقاله و مدرک و ... است در حالی که نخبه کسی هست که کارآفرینی میکند نه اینکه متوقع شود و بیاید و بگوید به من کار دهید نخبه کسی هست که کار خلق می کند، از هیچ درآمد زایی می کند و برای کارش نیرو جذب می کند ما باید معیارهای نخبگی را تغییر دهیم باید کسب و کار دانش بنیان رو توسعه دهیم برچسب نخبگی نباید اینطور باشه که بفرمائید سرویس خدمات یعنی برای نخبه شدن باید کلی کتک بخوری اینجوری هرکسی نمیاد نخبه بشه چون درد داره برچسب نخبگی شبیه اینه که یک سری سرباز از نظر هیکل و توان انتخاب میکنی و بهشون میگی شما میتونید کماندو بشید کماندو شدن به این معنی نیست که شما میرید تو پر غو بلکه یعنی زحمت، سختی بیشتر و حتی از دست دادن جان ------------------------------------- در حال حاضر 16 درصد پول کشور از نفت به دست میاد این یک فرصت هست این تحریم ها یک فرصت هست شبیه معتادی که به تخت بسته شده و میخوان ترکش بدن تا دولت یاد بگیره که پول نفت رو تو بودجه نیاره پول نفت باید بره تو بحث های عمرانی دولت باید یاد بگیره پولش رو از محل مالیات در بیاره این یعنی باید در کسب و کار مردم شریک هست و باید از اونها حمایت کنه باید محیطی ایجاد کنه که شرکت های خصوصی توش رشد کنن نکته دیگر دیگه ما نمی تونیم بچه هامون رو استخدام بکنیم با شرکت سیمان و فولاد نمیتونی آدم فوق لیسانس رو ببری سرکار ادم دکتر رو نمی تونی ببری تو کارخانه فولاد الان اگر پول تو پروژه های عمرانی پول تزریق کنی آدم فوق لیسانس و دکترا سرکار نمیره تو پروژه جاده سازی یک کسی دیگر میره سرکار در حالی که اصل اشتغال یه جای دیگر هست مگر اینکه فرهنگ رو عوض کنی گذشت که با استخدام بشه کار درست کرد بچه ها باید طوری بار بیان که بتونن روی پای خودشون بایستن بتونن یادبگیرن از مغزشون استفاده کنن بتونن کار آفرینی کنن استارتاپ یک فکره یعنی وقتی تو خیابان اشغال می بینی نمیگی دولت با پول نفت چرا اشغال جمع نمیکنه بلکه میگی این اشغال میتونه زندگی و اینده شما رو درست کنه اگه بصورت تجاری بهش نگاه کنی @Overdose ادبیات ما چطور میتونه تو جهان نفوذ کنه ؟ ادبیات و هنر ما چطور تو امریکا میتونه نفوذ پیدا کنه؟ تو گیم های فارسی ، تو انیمیشن های فارسی تو فیلم های فارسی ولی فیلمی که بفروشه بازی که بفروشه @MR9 مثال جالب) تو برزک یه نفر جلوی من رو گرفت گفت یه دختر داشتم پشت دار قالی می نشست دانشگاه پیام نور اینجا زدن دخترم رفت درس خوند، لیسانس گرفت فوق گرفت الان نشسته خونه پشت دار هم نمیشینه الان بیا کار بهش بده همون انتظاری که همه از دولت دارن ما قرار نبود کسی که پشت دار قالی بود رو بیکار کنیم من درس خونده بودم که ای تی رو بیارم فروشش رو درست کنم نانو بیارم تا رنگش رو درست کنم علوم انسانی رو بیارم تا بهش طرحش رو بهتر کنه قرار بود علم من در خدمت این کار باشه چون مزیت ما در قالی بود در اصفهان 30 هنر رو منقرض کردیم چون پول نفت ما رو بدبخت کرده تو بحث گیاهان دارویی نرفتیم کار کنیم با اینکه تو کهگیلویه و بویراحمد کلی گیاهان دارویی داریم تو بحث عسل و زعفران نرفتیم دنبالش، تا مواد موثره اش رو استخراج کنیم به جای خام فروشی برگشت به سنت ها ، چیزی که بهش باید نگاه بشه سرمایه های این مملکت نفت و گازش نیست ، معادنش هم نیست بچه هاش هستن اگر این رو به عنوان محور تو اقتصاد بذاریم تو ورود و خروجشون و تو آموزششون دقت می کنیم
-
1 پسندیده شدهنه لزوما به این معنی نیست..درسته که عدم لغو پروازها بخاطر این بوده که طرف مقابل رو از حمله منصرف کنه یا اون رو محدود کنه اما در واقع اقدامی بوده مکمل اقدامت قبل خودش برای عدم افزایش تنش و در ادامه جلوگیری از به وجود اومدن یک جنگ.. باید اقدامات قبل اون رو هم در نظر گرفت مثلا اول از همه اطلاع رسانی به مقامات عراقی ساعاتی قبل از حمله در ظاهر اقدامی قانونی اما در باطن نوعی اطلاع رسانی غیر مستقیم به طرف امریکایی.. اقدام مکمل بعد از اون تعیین اهداف موشکهاست ، زدن محل های مثل محل تعمیر و نگه داری پهبادها برای نداشتن تلفات یا پایین بودن تلفات ..سوم بیانیه دولت ایران مبنی بر اینکه ایران خواهان ادامه درگیری نیست و بعد اون عدم لغو پروازهاست فراموش نکنیم که طرف مقابل ما امریکاست کشوری که به مراتب قوی تر از ماست اقدام موشکی ما به نظر من اقدامی ظاهری اما کاملا لازم بوده و اقدام اصلی و گرفتن انتقام به نیروهای نیابتی واگذار شده که غیر افزایش حملات به امریکایی ها در منطقه که تا حالا شاهدش بودیم میتونه شامل ترور مقامات بلند پایه هم در صورت به وجود اومدن فرصت و توانش باشه
-
1 پسندیده شدهبی سوادی ما و سواد بالای شما لزوا نشانه صفات درونی و شخصیت ما و یا شما نیست ولی هر چقدر در میزان سواد ما از شما عقبیم به اصطلاح خودتون البته.. انگار از نظر منطق و درک جلوییم (صفاتی که نشون دهنده شخصیته) زدن هواپیما به هر دلیلی که بوده از اشتباه فردی یا خطای در سیستم و غیره و غیره بحثش جداست سوال این بود که ادامه پروازها در شرایط جنگی چه دلیلی میتونه داشته باشه درسته شاید جلوی حمله رو بقول برخی دوستان نگیره اما همونطور که گفتم در صورت به وجود اومدن سانحه طرف حمله کننده رو مقصر جلوه میده و این برای کشوری که در افکار عمومی مقصر به وجود اومدن این شرایطه (بخاطر عملیات ترور مقام پلند پاییه یک کشور ،کسی که در حال مبارزه با تروریستهاهم بوده ) محدودیت ایجاد میکنه همین که بقول دوستان میشه بجای حمله از درون کشور توسط جنگده با مهمات برد بلند خارج مرزها حمله کرد خود همین یعنی محدودیت در حمله بعضی اهداف رو که در مکان های خاصی قرار دارند نمیشه با مهمات دور ایستا هدف قرار داد یا اگرم هدف قرار بگیره نمیشه نابود کرد اما بعضی دیگه از دوستان هم یادشون باشه نباید جای ظالم و مظلوم رو عوض کرد کشوری که داره مورد ظلم قرار میگیره و مجبور به پاسخ گویی هست در حد توان و ابزار کی در دست داره ماییم نه امریکا
-
1 پسندیده شدهطبیعتاً عمدی نبوده ولی باز گذاشتن آسمان نمیشه سهوی بوده باشه پاک کردن منطقه از مدرک با بلدوزر هم سهوی نبوده تحویل ندادن حافظه موبایل ها هم سهوی نبوده . فشار و تهدید خانواده ها هم حتما نبوده الی آخر متاسفانه تکرار خواهد شد چون سیستم کلا یادگیری ستیز است
-
1 پسندیده شدهادبیات صحبت شما در حد همون نظامی کم عقلیه که صحبت از کرک و پشم میکنه و وقت عمل به فرودگاه دشمن خبر میدن ولی به فرودگاه خودی نه. طرفداران نادان که فقط بلدن دهنشون باز کنند بیشترین ضربه را به سیستم میزنند. به جای رد منطقی با توهین و ناسزا فقط خودتان را بیشتر معرفی میکنید و طبیعتاً جایی که ازش آمدید تبریک میگم شما شرایط فرماندهی دارید
-
1 پسندیده شدههدف وسیله را توجیه میکند... سپر انسانی یک تئوری کاملا منطقی هست و دلیل فرار کردن ها و تحت فشار گذاشتن ها هم همینه که این مسأله عنوان نشه . هیچ منطق دیگه ای باز گذاشتن آسمان توجیه نمیکنه . این مسأله ابعاد بزرگتری به همراه داره و با محاکمه چند تا افسر اصلا جور در نمیاد و باید تصمیم گیران اصلی که اتفاقا قرار منع تعقیب از بالا براشون رسیده مورد پیگرد قرار بگیرند. نهایتا چیزی که اتفاق میوفته چند تا ضبط اموال ملت در کشور های دیگه هست دو تا از دوستان برادرم در دانشگاه تهران از مسافران این پرواز بودن خدا به خانواده ها صبر بده.
-
1 پسندیده شدهو این یعنی ایجاد "سپر انسانی" جهت جلوگیری از حملهی احتمالی آمریکا که (احتمالا به خواست خدا !!!) نتیجهی عکس داد. با این کارای جمهوری اسلامی، دیگه حتی خدا هم روشو از ما برگردونده. وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ
-
1 پسندیده شدهعمدی در زدن هواپیما نبوده اما چیزی که مشخصه اینکه پروازها لغو نشده تا امریکا نتونه ازادانه برای حمله برنامه ریزی کنه و حمله هوایی گسترده ای رو انجام بده و عواقب سیاسی سانحه هوایی احتمالی رو در محاسباتش لحاظ کنه این با حوادث تشیع جنازه سردار فرق میکنه و قابل پیش بینی بوده در صورت درگیری هوایی پس مثال قابل قبولی نیست درضمن ترس از واکنش امریکا وجود داشتو داره کاملاهم طبیعی و عقلانی هست وجودش.. اما ما مجبور به واکنش مستقیم بودیم چون اونا سردار سلیمانی رو زدن و مستقیم مسیولیتش رو قبول کردن
-
1 پسندیده شدهبسم ا... توی پروفایل شما بررسی کردم ،دیدم 7-8 بار بحث هدفمند بودن را تا الان مطرح کردید ، دیدم این ویدئو مناسب ترین مثال برای توصیف شیوه کار شما در میلیتاری هست اصل انتخاب هدف در کار https://www.aparat.com/v/XwxdU
-
1 پسندیده شدهمعامله کالا به کالا در قدیم که هنوز پول اختراع نشده بود، تهاتر و معامله کالا به کالا رایج بود با اختراع پول به عنوان واسط بین کالاها، امکان معاملات متنوع تر ممکن شد. ولی باز اصول کار در نگاه کلی به همان صورت قبل بود و هست پول تنها یک کاتالیزور است. بعد از هزاران سال با تحریم های بانکی و نفتی ایران بحث معامله کالا به کالا و تهاتر دوباره پررنگ شده است. در این بین نکته ای از یک سریال کره به نام تاجر پوسان پیشتر دیدم که ارزش یادآوری دارد. در یک بخش از این سریال چالشی به نام خرده فروشی وجود دارد که افرادی که تازه وارد تجارت می شوند باید با موفقیت از ان عبور کنند در این چالش یک کوله ظروف برنجی به تاجر تازه کار داده می شود تا بفروشد تاجر اول همه ظروف برنجی خود را با قرص های ضد دل درد یک طبیب معاوضه کرد و ظرف سه روز قرص ها را در میان مردم شهری که اب اشامیدنی با کیفیتی نداشتند فروخت اینگونه با دو تعویض کالا توانست به کالای خود را که سخت به فروش می رسید بفروشد اما ایده تاجر دیگر مخالف این روش بود او میگفت شما ظروف برنجی خود را باید به مردم میفروختی هرچند شبیه فروش قایق در بیابان باشد، و با بیان مزایای ظروف برنجی اونها رو علاقه مند به خرید می کردی اینگونه برای خودت مشتری های درازمدت جور میکردی تاجر دوم به شهری رفت که مردم از ظروف سفالی استفاده می کردند و با ظروف برنجی اشنایی نداشتند و موقعیت برای فروش ظروف برنجی خیلی خوب بود در ثانی اون محل، منطقه کشت پنبه بود و تا چشم کار می کرد پنبه وجود داشت. تاجر ظروف برنجی را با پنبه کهنه معاوضه کرد و پنبه های کهنه را به شهر دیگری که در ان پنبه ارزش داشت برد و فروخت. هر دو روش که توسط دو تاجر انجام شد معامله کالا به کالا بود ولی روش اول یکبار تکرار و محدود بود و روش دوم به دلیل عرضه به مردم قابل تکرار بود وجه مشترک هر دو کار هم پیدا کردن نیاز مردم در جاهای متفاوت و تطبیق کالا با این نیازها بود. این نکات، نکات پایه در معامله کالا به کالا هست که امروز برای کسانی که می خواهند تهاتر انجام دهند راهگشا هست
-
1 پسندیده شدهنحوه تنگ شدن حلقه تحریم دوست عزیز که دوست نداره اسمش رو بیارم نکته ای گفتن که ذکرش جالب بود این نکته اشاره ای به نحوه شروع یک تحریم و گسترش آن هست مفهوم این جمله رو زمانی بهتر میشه فهمید که نمونه اون رو مطالعه کنیم در زمان جنگ خرید موشک های بالستیک برای ایران بسیار سخت بود حتی آموزش کار و راه اندازی این موشک ها هم جز موارد دست نیافتنی بود با چند خرید اولیه تحریم هایی اغاز شد که فروش موشک به ایران را ممنوع میساخت با ورود ایران به مونتاژ موشک، تحریم ها به قطعات اصلی موشک تسریع یافت با گسترش تحریم ها، ایران مجبور شد قطعات جزئی را خرید و قطعات میانی و اصلی را مونتاژ و بسازد. اوج این قضیه در سیستم های کنترل و هدایت و ابزاردقیق بود که در زمانی به عنوان گره موشک سازی ما تبدیل شده بود این شدت مشکلات سبب شد ایران بیشتر روی این موضوعات تمرکز کند و حتی برای چاشنی موشک های خود پروژه های متعددی تعریف کند تا بر تکنولوژی آن فائق اید. با هر گام ایران در حل تکنولوژی موشک، تحریم ها هم گسترده تر و ریزتر میشدند در نهایت این تحریم ها به متریال خام و فلزات و بدنه های کربنی رسید این مثال و مدل واقعی نکات خوبی رو در مورد تحریم و مدیریت ان توسط طرف مقابل را نشان میده - هدفمند بودن تحریم به معنی بازتعریف مداوم نقاط و گردنه های صنایع مورد هدف تحریم است. - نبرد تحریم و ضد تحریم از کالای کامل شروع و تا متریال خام و پایه ادامه می یابد و به تدریج از تحریم خرید به تحریم فروش تبدیل میشود. - دشمن نسبت فعالیت ها و پیشرفت طرف مقابل بصورت مداوم مطالعه و بررسی دارد. - وقتی دشمن از تحریم ناامید میشود به سراغ تطمیع ویا ترور افراد گره گشا صنایع هدف می روند. نقدی دوستی روی این مطلب لینک دوستمون در این مورد
-
1 پسندیده شدهبا سلام و درود ضمن تشکر از برادر @arminheidari برای انتقال مطالب مطرح شده در بروز رسانی (که پیرامون ارائه راهکارهای مناسب تجاری در صورت حصول توافق سیاسی و بهره مندی از گشایش اقتصادی آن مطرح شد ) فرمایش شما که ما قوانین محدود کننده در این ضمینه داریم صحیح هست ولی نه به این شکل که غیر قانونی است . در واقع یک سری قوانین در رابطه با سرمایه گذاری شرکت های ایرانی در خارج کشور داریم و اینکه این بنگاه ها باید چگونه عواید و سود خودشان را به دولت اعلام و مالیات بپردازند . یک سری دیگر قوانین داریم پیرامون اینکه شرکت های که در صادرات و واردات محصول های مشترک فعالیت دارند عوارض گمرکی این محصولات را باید چگونه بپردازند . هدف این گونه سرمایه گذاری و تولید مشترک ها فقط آوردن محصول به داخل نیست . بلکه پیدا کردن جای پا برای عرضه منطقه ای و بین المللی محصولات است . طبق همین اصل هست که کارخانه بوش در ترکیه خط تولید و مشارکت راه اندازی می کند . همین اکنون یک شرکت در رابطه با تولید ابزار در ایران هست که مشغول همین کار است ( نام تجاری آن را ذکر نمی کنم ) این شرکت زمانی که ایران هیچ گونه تولیدی در رابطه با تجهیزاتی مثل ( دریل و سنگ فرز و کمپرسور و سایر ابزار و تجهیزات صنعتی ) در داخل نداشت و بازار ایران جولانگاه برند های آلمانی و ژاپنی بود آمد و با خرید یک کارخانه در چین شروع به تولید مشترک کرد و با وارد کردن آنها به ایران و مونتاژ آنها یک برند ایرانی را به بازار معرفی کرد . این اقدام موافق و مخالفانی داشت در ابتدا . مخالفان می گفتند نباید با تولید خارج ایران برای کارگر خارجی اشتغال ایجاد کنیم و همچنین بعضی دیگر با مقایسه محصولات با برند های نامدار آلمانی کیفیت آنها را زیر سوال می بردند . ( اگر خاطرتان باشد همان اعتراضی که ترامپ به شرکت های خودشان داشت . ولی اقتصاد بین الملل راه خودش را رفت و می رود ) اما داستان به همین جا ختم نشد . شرکت مذکور به جای نا امیدی و دلسردی سعی در رفع نواقص نمود . تلاش کرد با دیگر تولید کنندگان مطرح و با کیفیت چین سطح مشارکت را توسعه دهد و اینکه در ابتدا خطوط مونتاژ و در ادامه ساخت بعضی قطعات یدکی را نیز به داخل منتقل نماید . وقتی که نیروی انسانی لازم را هم در کادر های مدیریتی و بازرگانی و هم در کادرهای فنی و تولیدی تربیت نمود شروع به مشارکت در تولید با تولیدکنندگان داخلی نیز رفت . و به تازگی شنیدم که بخش زیادی از سهام یک تولید کننده داخلی فلز مس در کرمان را نیز تملک نموده است . ( یکی از بخش های مهم و هزینه بر تجهیزات تولید سیم پیچی مسی و آلومینیومی آن است ) و به طبع برای آن کارخانه های تولید مشترکش در چین هم مواد اولیه و بخشی از قطعات را ارسال و صادر می نماید . اساسا" یکی از نقاط ضعف ما در ایران نه تولید بلکه بازاریابی و مدیریت بازارهای هدف است . همین شرکت همان محصول را با نام دیگری در کشور چین تولید و توزیع می نمود . به طوری که شخصا" در داخل فروشگاه هر دو محصول ( برند ایرانی و برند چینی ) را کنار هم می دیدم بدون اینکه کسی بداند تولید کننده هر دو یکی است . در سالهای ابتدایی مانند دیگر محصولات استقبال از نام ایرانی زیاد نبود ولی در حال حاضر تقاضای مصرف کنندگان معمولی ( و تا حدودی صنعتی سبک ) را این برند از آن خود نموده است . و هرگز در هیچ کدام از دور های تحریم ( دور اول قبل برجام و دور دوم بعد برجام ) نتوانست خدشه ای بر عرضه و ارائه محصولات این شرکت بیاندازد . و مستمر تولید مشترک و صادرات و واردات آن ادامه داشت و دارد . این مثال نمونه ای کوچک از قابلیت های اینگونه استراتژی های اقتصادی و تولیدی هست که نه تنها گزینه ای است برای کاهش آثار تحریم ها بلکه می تواند دریچه ای باشد برای ورود به بازارهای بین المللی .
-
1 پسندیده شدهنکته قشنگ دوست گرامی @parsneet نکات قشنگی گفتن که حیفم اومد ننویسم همانطور که بسیاری از اقتصاد دانها میگن ایزوله کردن خودمون نتایجش خوب نیست ولی به نظر می رسد که ما برای شکستن انزوا فقط توقع داریم دیگران مثل روسیه و چین نزد بیایند ولی می شود شکل دیگرش را هم امتحان کرد و از پولی که خداوند به این مملکت ارزانی داشته بهتر استفاده کرد و با پول همه کار می شود کرد . مگر عربستان چکار کرده که انقدر خاطر خواه دارد وقتی عرب ها می روند و باشگاه فوتبال می خرند اهداف کلانی پشت آن هست . و ظاهرش علاقه به ورزش است . این در هم تنیدگی ها و نفوذ در لابی سرمایه داران و شرکت های چند ملیتی تضمین می کند که شما ایزوله نخواهید شد ولو با اره آدم تکه تکه کنید و بمب بر سر کودکان بریزید . همه ی قصورتان قابل چشم پوشی ست . همین قرارداد 25 ساله چین فرصت مناسبی است برای بسیاری از کارها که امثال ماها همیشه حسرتش را داریم . غرب بسیار نگران آن است و پتانسیلش را می داند .پ هرچند که من اگر جای غرب بودم انقدر نگران نمی شدم چون تجربه نشان داده بیشتر مدیران ما از این فرصت ها برای واردات موبایل و مرغ و برنج و ... با سلام حیف که صدای ما به جایی نمیرسه وگرنه میگفتم که مثلا اگه 100 میلیارد آزاد شد یک ریالش هم داخل نیاد به شکل پول . مقداری خرید نظامی . مقداری خرید ماشین آلات مادر و تولیدی با تکنولوژی جدید و ما بقی اکثریتش هم سرمایه گذاری بشه در یکسری صنایع خاص و مشترک در چین . مثلا یک کارخانه موتور دیزل و توربین های گازی . مپنا را با اونها شریک میکردم در کشور خودشان . بعضی صنایع حساس اگر در خاک خودشون باشه راحت تر اقدام می کنند به شراکت و مهندس جوان میفرستادم بروند اونجا . چند تا پلت فرم مشترک خودرو که در چین تولید شوند و نه ایران . اینجا هم فعالیت باشد و برای یکسری کاستی ها برنامه میریختم اگر نصف اون 150 میلیارد قبلی رو در همین چین سرمایه گذاری میکردیم و بر نمیگردوندیم که خرج دلار 4200 ای بشه . الان در همین تحریم های جدید میدانید چقدر به دردمون می خورد . اصلا نیازی نیست که شرکت چینی بترسد از تحریم . همونجا شرکت جدید با پول خودمون ایجاد می کردم و فقط از اونها طراح و مهندس می گرفتم و از ایران هم مهندس جوان و تکنیسین . بعد چند سال انبوهی از همکاری های مشترک داشتی . تولید و محصول مشترک . تجارب منحصر بفرد . و از همه مهمتر در هم تنیدگی اقتصادی و راهبردی که یک دنیا ارزش آن است .. نکته تکمیلی از جناب @Yavantgarde سرمایه گذاری روی فروشگاه های زنجیره ای در جهان سرمایه گذاری کم ریسکیه !! تجار عرب سالهاست در این زمینه فعالیت میکنن و پول هنگفتی بدست میارن ... از طرفی نقش دلال بودن هم میشه روش حساب کرد...
-
1 پسندیده شدهمدیری نمونه : شهید فخری زاده مستندی در سالگرد ترور شهید فخری زاده تهیه شده که در اون نکات بسیار جالبی رو میگه که به عنوان مثال هایی از یک مدیر نمونه قابل ذکر است: واقعا چه شد که شهید فخری زاده در 37 سالگی در صدر لیست ترور موساد قرار گرفت و تا 20 سال بعد که ترور شد باز در صدر بود ؟؟ مستند "ماجرای نیمروز" روایتی ناگفته از ترور پیچیده شهید فخریزاده لینک از خبرگزاری فارس - ایشان سازمان سپند ( سازمان پژوهشهای نوین دفاعی ) رو در وزارت پایه گذاری کرد که معادل دارپا در آمریکا هست این پیگیری نشان می دهد که افق دید او بسیار وسیع بود و سعی کرد سیستمی برای تفکر خلاق بسازه این نکته نشون میده که این فرد تونست چیزی بیش از اثارش را ماندگار کند و اون طرز فکر بوده - خروجی های سپند، فناوری های دوگانه هست، که یک سمت برای مقابله با تهدید یا خدمت به اجتماع هست - ما دانشمندان زیادی داریم ولی دانشمندی که می داند چیکار می کند کم هست - از زمان خود جلو بود چون از مشکلات فلسفی کار خود مطلع بود - همه دنبال ربط دادن کشف های علوم با ایه های قران هستند ولی فخری زاده گفت باید برعکس عمل کنیم و انجام داد رفت با نگاه فیزیک به قران نگاه کرد و از ان ایده گرفت نگرش بالاتر به " چرخ را نباید دوباره اختراع کرد" وقتی گنجینه ای مثل قران داریم چرا ازش استفاده نکنیم پیشتر در مورد این جمله میگفتیم وقتی ایده هایی رو غرب داده و تست کرده چرا دوباره سعی و خطا کنیم و هزینه بدیم و این شهید بالاتر از این رفت و گفت وقتی قران و حدیث بعضی اشارات کرده چرا پی دانش و فناوری اش نرویم این مساله رو قبلا در مقاله ای اشاره کرده بودیم انتقال فناوری ممکن است یا باید تمام خودمان چرخ را بسازیم؟ لینک برای مثال جغد پرنده ای بی صدا هست ، باید رفت این پرنده رو مطالعه کرد تا دانش پرواز بی صدا رو کشف کرد برای مثال عقاب با توجه بال ارتفاع بالا و با انرژی کم پرواز می کند این فناوری هست برای مثال گونه ای از سوسک ها در مقابل تشعشعات اتمی مقاوم هستند، چگونه، ؟ از دل این خلقت و طبیعت این علم رو بیرون بکشیم برای مثال خفاش ها با رادار بسیار دقیق در کنار هم و در تاریکی پرواز می کنند بدون برخورد با هم وارد سوراخ های پراکنده و پیچیده می شوند این فناوری هست و ... - با یک پیشرفت متوقف نشد، با هر موفقیت رفت سراغ گام بعدی - ملاحظات امنیتی رو با همکار همتراز خود ، حتی تا روز آخر داشت - غرب از کتاب های توی کتابخانه نمیترسه غرب از ادم هایی میترسه که از علم داخل کتاب ها برای اقتدار کشورشون استفاده کنن این یعنی به سمت تولید ایده ها و فناوری های جدید علم - بنیان گذاری اوا، آینده نگاری و ایده پردازی ( این به دنبال آینده پژوهش و فناوری های اقتدار افرین و فرای جستجوی ترندهای اول دنیا و کارهای دنیا) فلسفه و علم قران و حدیث خلقت و طبیعت - همیشه فلسفه اش رو به جلو حرکت کردن بود - مبنا تفکر بود مبنا روش مطالعه علمی بود الان روش مطالعه سرچ گوگل هست در حالی که باید فراتر برویم - تهدید ها را میشناخت سپس دنبال شناسایی و مقابله با تهدید، سراغ ابزار های متفاوت می رفت، الکترومغناطیس، لیزر، و .... بصورت مجزا یا تقاطعی - بنیان گذار انجمن اکوستیک ایران بودند (صوتی و لرزه) - دور خودش اشعاری گذاشته بود که اصولش رو بهش یاداوری میکرد - نگاه مجردی به علم نداشت یاد مردانی که زیر همه مشکلات ایستادند و به راه خود باور داشتند پیرو صحبت با دوست و برادر خوب @MR9
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی 182 خلاصه سیاستی: بررسی نیاز به پدافند هسته ای مقدمه: اصطلاح پدافند هسته ای گاه به معنی دفاع از سایت های هسته ای به کارمی رود. گاهی نیز به طور خاص در مورد کسانی که در پروژه هایی چون آماد و یا پروژه های مشابه احتمالی درگیر بوده اند به کار می رود تا بر ماهیت دفاعی کار ایشان تاکید شود.* گاهی نیز به معنی استفاده از نیروی هسته ای برای مقاصد پدافندی است. خلاصه ی سیاستی زیر در پی بررسی این موضوع است. *** اصلی ترین تهدید نظامی علیه ایران در سال های پس از انقلاب آمریکا، اسرائیل و برخی کشور های منطقه بوده و هستند. این کشور ها همواره به توان نظامی و حجم تهدیدات خود علیه نظام ایران افزوده اند و اخیرا جسورانه دست به اقدامات خصمانه ی تمام عیار می زنند. اگرچه ایران به لحاظ وسعت، توپوگرافی و نیز توان نظامی قابل توجهی که داراست هدف فوق العاده دشواری برای اشغال زمینی است، اما در عین حال در برابر حملات هوایی خصوصا در مورد زیر ساخت های حیاتی که در نوار ساحلی جنوبی قرار دارند، ضعف های قابل توجهی دارد. در عین حال رزم هواپایه همان نقطه ی قوتی ست که دشمنان ایران خصوصا آمریکا به شدت بر روی آن سرمایه گذاری کرده اند. به همین جهت انبوهی از پایگاه های هوایی را در اطراف مرز های ایران تاسیس کرده اند و بعضی کشور های منطقه نیز خاک و پایگاه های هوایی خود را در اختیار آنان قرار داده اند. این البته امری نیست که از دید سران و نظامیان دور مانده باشد. اصلی ترین استراتژی ایران در هنگام درگرفتن یک جنگ تمام عیار با آمریکا یا ائتلافی به رهبری آمریکا علیه ایران نابودی سریع این پایگاه ها قبل از آن است که بتوانند نقش مثمر ثمری در طی آن جنگ ایفا کنند. در حالی که نیروی هوایی ایران به لحاظ کمی و کیفی دارای ضعف های عمده است و توان اجرای چنین ماموریتی را خصوصا در برابر قوای هوایی کشور های متخاصم ندارد، عمده تلاش ها و سرمایه گذاری های ایران در طی چند دهه گذشته بر روی موشک های بالستیک برای نابودی این پایگاه ها و حتی ناو های هواپیمابر به عنوان پایگاه های هوایی متحرک، و دیگر اهداف نظامی استراتژیک دشمن متمرکز شده است. در واقع در برابر قدرت هوایی حریف دکترین نظامی ایران بر پایه استراتژی انکار (A2AD) و به طورخاص انکار هوا بنا شده است. البته با توجه به وسعت، تعدد و حفاظت شده بودن این پایگاه های هوایی در مورد کفایت و عملکرد توان موشکی متعارف ایران مباحثی از جمله لزوم استفاده از تسلیحات اتمی مطرح شده است که پیش تر به طور مفصل در بسته سیاستی راهبردی از سوی اندیشکده ممتن تهیه شده است و مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. اما تمامی این استراتژی ها و تاکتیک ها در بعد آفندی مطرح می شود . برنامه ریزی برای یک جنگ تمام عیار نیازمند داشتن راهکارهای پدافندی مناسب نیز می باشد. ظهور تسلیحات دوربرد و هدایت شونده یکی از مهمترین عناصر متمایز کننده کارزار های موج دومی و موج سومی است. در طی 3 دهه گذشته مثال های متعددی از عمل کرد و تاثیر گذاری این تسلیحات بر سرنوشت جنگ ها و تمدن ها می توان بر شمرد که عمدتا از جنگ اول خلیج فارس (طوفان صحرا) شروع و با به امروز ادامه و تکامل یافته است. ، سرعت رشد و تکامل این استراتژی و جنگ افزار های مربوطه، میزان اثر گذاری آنها در میادین نبرد، توان دشمنان در بکار گیری گسترده و دامنه دار چنین تسلیحاتی –از جهت مالی، لجستیکی و فناوری- اهمیت و خطر این دست تهدیدات را غیر قابل کتمان ساخته است. در یک طبقه بندی کلی بر حسب تعریف راه حل، این تهدیدات را می توان به دو دسته تقسیم کرد. · تهدیدات کروز، هوا سرشی و شبه بالستیک با سرعت های ساب سونیک و حداکثر 3 ماخ · تهدیدات هوا سرشی، شبیه بالستیک و بالستیک با سرعت های بیش از 3 ماخ و هایپرسونیک در این راستا در مورد دسته اول تهدیدات معتقد به اهمیت فراوان سامانه های بردکوتاه خصوصا در مقابله با تهدیدات نو ظهور و حملات انبوه توسط تسلیحات دور ایستا و لزوم برخورداری این سامانه ها از استاندارد ها و قابلیت های سطح بالا هستیم تا نه تنها بقای خود در میدان رزم را حفظ کنند، بلکه ضامن بقای تاسیسات حیاتی برای کشور باشند که بعضا دهه ها عمر و دهه ها میلیارد دلار هزینه صرف ساخت آنها شده و نابودی آنها می تواند ضربات جبران ناپذیر بر پیکره ی ایران عزیز وارد آرد. به رغم پهنه ی وسیع جغرافیایی برخی از مهم ترین و استراتژیک ترین تاسیسات کشور در نقاط مرزی (جنوب) واقع هستند نه در "عمق استراتژیک" کشور، در واقع همیشه و در همه موارد داشتن پهنه ی جغرافیایی وسیع فراهم آورنده ی عمق استراتژیک لازم در همه سطوح نیست. حمله به این تاسیسات نه تنها نیاز به عملیات های پر ریسک عمقی ندارد، بلکه در مواردی مانند تاسیسات پارس جنوبی عدم رعایت اصول پدافند غیر عامل این تاسیسات را به شدت آسیب پذیر ساخته است. در مورد دسته دوم تهدیدات سامانه های پدافندی مورد نیاز است که بتواند در محدوده های ارتفاعی مختلف با اهداف بسیار پر سرعت درگیر شود. انواع سامانه های ضد بالستیک در این دسته بندی قرار می گیرند. کار در مورد ساخت این سامانه ها در دنیا از دهه 60 میلادی و ایام جنگ سرد شروع شده و تا به امروز ادامه یافته اند. آمریکا، اسرائیل و روسیه (شوروی سابق) سه قدرت نظامی هستند که بیشترین سرمایه گذاری ها را در این حوزه انجام داده اند که البته به لحاظ سطح فناوری و تعدد سامانه ها آمریکا با اختلاف زیاد از سایرین پیش است. در کشور ما نیز در سال های اخیر با تحویل گرفتن سامانه پدافندی اس-300 و نیز ساخت سامانه باور-372 توان بسیار محدودی در این حوزه پدافندی ایجاد شده که البته برای رویارویی در یک سناریوی جنگی مطلقا کافی نمی باشد و توجه و سرمایه بیشتری در این حوزه مورد نیاز است. اما همانند بخش آفندی که در مورد مفید و یا حتی ضروری بودن قدرت آتش اتمی مباحثی از سوی کارشناسان مطرح شده در بخش پدافندی نیز نظراتی از سوی تعدادی از کارشناسان نظامی مطرح شده است که درخور توجه است. در مورد تهدیدات دسته اول سابقه توسعه تسلیحات اتمی برای اجرای عملیات پدافندی در علیه اهدافی که می توان آنها را در این دسته قرارداد وجود دارد، از راکت های غیر هدایت شونده هوا به هوای اتمی، تا موشک های پدافندی دوربرد اتمی همچون سامانه اس-200 در نسخه اصلی (نسخه های صادراتی این سامانه فاقد کلاهک اتمی می باشند). نکته اما اینجاست که شکل و نحوه عملکرد تهدیدات جدید به گونه ای است که این راه حل ها را می توان کاملا منسوخ بر شمرد. حملات امروزه نه توسط اسکادران های انبوه و متراکم جنگنده ها و نه توسط فورمیشنی از بمب افکن های استراتژیک همچون بی-52 برای اجرای عملیات بمباران فرشی، صورت می گیرد. حملات دورایستای امروزی که عمدتا توسط موشک های کروز و هوا سرشی هواپایه صورت می گیرد هرچند به صورت انبوه صورت می گیرد اما عموما از مسیرهای متفاوت و در ارتفاع پست انجام می شود و حتی برخی از این تسلیحات همچون JASSM این قابلیت را دارند تا محدوده هدف را دور زده و از پشت سر به سمت آنها حمله ور شوند. پرواز در ارتفاع پست معضل دیگری ست که بکارگیری تسلیحات پدافندی با کلاهک اتمی را بسیار خسارت بار می کند. در مورد بکارگیری تسلیحات اتمی پدافندی در بردهای بسیار دور، برای مثال در سناریویی گروهی از بمب افکن های آمریکایی از پایگاه دیگوگارسیا برخاسته و در محدوده دریای عرب ده ها فروند موشک کروز AGM-158ER را روانه خاک ایران می کنند، در چنین سناریویی در میانه مسیر علاوه بر آنکه مساله مسیرهای پروازی غیر متراکم و متعدد وجود دارد، نکته دیگر آن است که به فرض به قدر کافی دور بردن برد پدافند به نحوی که به یک مبدا حمله به قدر کافی همگرا و متراکم برسیم، در اینجا درواقع شکل دیگری از سناریوی انکار هوا را مطرح کرده ایم، به شکلی که انهدام خود پایگاه دیگوگارسیا که مبدا خیزش بمب افکن های آمریکایی به سمت ایران است، عملی تر، به صرفه تر و با پیچیدگی های فنی و عملیاتی به مراتب کمتری همراه خواهد بود. ولی در مورد تهدیدات بالستیک و هایپر سونیک از آنجایی که سرعت و ارتفاع پروازی این دسته از تهدیدات عموما زیاد است و سرعت واکنش نسبت به آنها محدود، و نیز سر نسل های متاخر توان مانور دهی این تسلیحات افزایش قابل توجهی داشته، نابودی این تهدیدات نیازمند در اختیار داشتن سامانه های پدافندی با سرعت و دقت بسیار زیاد است به نحوی که بتوانند تخریب لازم را نسبت به هدف اعمال کنند. نسل اول این سامانه ها که در آمریکا و شوروی سابق توسعه یافتند به جهت ضعف در رسیدن به دقت لازم و توان اعمال تخریب مناسب از کلاهک های اتمی بهره می برند تا با شعاع نابودی[1] و قدرت زیاد از انهدام تهدید اطمینان حاصل کنند. به عنوان نمونه می توان از موشک های ضد بالستیک آمریکایی اسپارتان ویژه درگیری با هدف در ارتفاع بلند با کلاهک اتمی به قدرت 5 کیلوتن و موشک اسپرینت ویژه درگیری در ارتفاع کمتر با کلاهک اتمی با قدرت 1 کیلوتن نام برد که هر دو جزئی از سمانه ضد بالستیک سیف گارد بودند. در روسیه امروزی که میراث دار شوروی سابق است تحول عمده ای نسبت به حوزه جنگ سرد نسبت به تهدیدات بالستیک دوربرد رخ نداده و دفاع ضد بالستیک مسکو کماکان بر عهده سامانه های برجای مانده از دوره جنگ سرد است که عملکردی مشابه موشک اسپراینت دارند و از کلاهک اتمی بهره می برند. در مورد آمریکا اما این کشور با توسعه انبوهی از فناوری های جدید و گران قیمت از موشک های غول پیکر با کلاهک اتمی فاصله گرفته و به سمت استفاده از فناوری هایی چون برخورد مستقیم[2] و سرباره کشنده[3] پیش رفته و آنها را جهت بکار گیری در زمین و دریا و محدوده ارتفاع عملکردی مختلف توسعه داده است. لازم به ذکر است که این سامانه ها هنوز در برابر حملات انبوه در حد یک سناریوی آخر الزمانی خصوصا در مورد موشک های قاره پیما محدودیت هایی را در برابر خود دارند هرچند پیشرفت های عمده و چشم گیری خصوصا در دهه های اخیر رخ داده و توسعه و سرمایه گذاری های بیشتر در دست اقدام است. فناوری Hit to kill و نیز Kill vehicle در بین تمامی کشور های جهان تنها در اختیار آمریکا بوده و رژیم اسرائیل نیز با انتقال فناوری از آمریکا تنها به شکل محدودی از این سطح فناوری ها برخوردار است و دیگر کشورها از اروپای غربی گرفته تا روسیه و چین، چه به لحاظ سطح فناوری چه به لحاظ منابع مالی مورد نیاز برای حرکت در مسیر به دست آوردن چنین فناوری هایی با مشکل رو به رو هستند و فاصله بسیار زیادی با آمریکا در این حوزه دارند. با توجه به این موارد ساخت یک سامانه ضد بالستیک، خصوصا ضد قاره پیما که ابزار عمده اعمال قدرت اتمی دشمنان است که به جای آنکه درگیر فناوری های بسیار پیچیده و گران قیمت همچون Kill vehicle بشود، از کلاهک اتمی در محدوده چند کیلوتن بهره ببرد می تواند راه حلی معقول تر و در دسترس تر باشد. والحمدلله رب العالمین *در مورد شهید فخری زاده این عبارت مرتبا تکرار شد. [1] Kill radius [2] Hit to kill [3] Kill vehicle
-
1 پسندیده شدهچرا فقط همین سامانه دچار اشتباه شد؟انواع و اقسام سامانه های پدافند در اطراف بودند چرا هیچ کدام حمله هوایی یا موشکی رو ثبت نکردند؟ فقط همین سامانه مذکور هک شده؟(این سامانه با پدافند شبکه نیست و آنالوگه)به همین استناد اشتباه بدلیل جنگ الکترونیک رو منتفی میدونم.قطعا این اقدام برای ما بسیار پر هزینه بوده پس یک حرکت از طرف نظام نیست .میمونه گزینه نام آشنای خرابکاری و نفوذ .ببینید چه کسانی از این اتفاق منتفع شدند(وقتی در بیت و یا رییس دفتر فلان فرمانده عالی رتبه نفوذی پیدا میکنید وقتی اسناد هسته ایی کامیونی از کشور خارج میشه وقتی در وسط ایران نزدیک پایتخت تو روز روشن ترور خسارت بار و بسیار هدفمند صورت میگیره نفوذ تو پدافند چه ارتش و چه سپاه کاری نداره زیادند آدمهایی که اتفاقا ظاهر و کردار موجهی دارند ولی بخاطر چند صدهزار دلار یا اقامت و یا ... هر گونه خیانتی رو مرتکب بشن)
-
1 پسندیده شدهبا سلام و درود در رابطه با این حادثه غم انگیز زبان انسان قاصر هست از بیان مطلب . تجربه من خودم به شخصه این هست که در اتفاقی تلخ 12 سال پیش به علت قصور یک آدم بی مبالات سه نفر از اعضای خانواده ام را در یک روز و یک لحظه از دست دادم و شاید کمی ( فقط کمی ) بتوانم با بازماندگان این گونه حوادث احساس همدردی کنم . این حادثه تلخ ( اصابت موشک پدافندی با هواپیمایی مسافربری اوکراین ) متاسفانه دارای جنبه های عمیق اجتماعی , سیاسی , امنیتی , اقتصادی و حتی تبلیغاتی هست . اظهار نظر مستقیم پیرامون این موضوع بدون داشتن و اشرافیت به اطلاعات لازم بسیار سخت هست ولی متاسفانه در این مدت بعد از گذشت این واقعه مشاهده شده که این حادثه محلی شده برای تسویه حسابهای حزبی و داخلی گرفته تا خارجی و ضد حکومتی . حالا بالفرض منه نوعی از بودجه ارگان تابعه ام ناراضی هستم و در دل نقد ها و رشک های دارم به نیروی پدافندی و چه زمانی بهتر از اکنون و بهتر از این موضوع برای تسویه حساب با این نهاد و آدم هایش . بهر حال برگزاری دادگاه کیفری و احضار افراد حقیقی بخش کوچک ماجراست که دارد پر رنگ می شود از هر دو طرف . همانطور که در رسالت ایکائو آمده در بررسی سوانح هوایی مشخص کردن نقص ها برای اصلاح پروتکل ها و قوانین موجود هست تا بتوان از به وجود آمدن حوادث مشابه جلوگیری کرد . لذا از برکات این گونه بررسی ها نجات جان هزاران انسان در آینده خواهد بود و نباید رسالت اینکار را تقلیل دهیم به برخورد کیفری با چند نفر و تسکین دل بازماندگان ( هرچند که این اقدام هم ضروری است ولی نباید اهداف خرد و کلان با هم جابجا شوند ) قوانین و پروتکل ها چگونه است ؟ اول به ذکر نمونه های از سایر کشورها می پردازیم و سپس استانداردهای داخلی را ذکر می کنیم . در اکثر کشور های توسعه یافته برای نیرو های نظامی خود یک سری روال مشخص دارند . ( حتی چنانچه در یک عمل جراحی بیمار فوت نماید یک پروتکل مشخص باید جاری شود . نهاد های نظامی و امنیتی که در جای خود ده ها برابر ضوابط سخت گیرانه تری دارند ) به عنوان مثال پلیس ایالات متحده: وقتی در یک ماموریت یا عملیات نظامی شرایط به گونه ای شود که منجر به درگیری و استفاده از سلاح شود و پرسنل پلیس و یا متهم و یا اشخاص ثالثی مجروح و یا کشته شوند یکسری پروتکل به محض اتمام عملیات جاری می شود . ذکر بعضی از آنها خالی از لطف نیست : 1- آن پرسنلی که در درگیری مشارکت مستقیم دارند به مافوق خود گزارشی از ماوقع را تسلیم می نماید . 2- متناسب با گزارش و نتیجه به وجود آمده برخورد با پرسنل مورد نظر سطح بندی می شود ( قطعاً پلیسی که با متهم گلاویز شده یک سطح برای اش است و پلیسی که شلیک منجر به فوت داشته گونه ای دیگر ) ( به عنوان مثال آن پلیس برای جلب متهم رفته و منجر به درگیری و استفاده از سلاح رسیده و با شلیک پلیس متهم کشته شده ) 3- پرسنل مورد اشاره سلاح خود را باید تا اتمام بررسی اولیه تحویل نمایند . 4- از کار تا بررسی بیشتر و بیرون آمدن گزارش اولیه از کار معلق خواهند شد . ( این یک جزع پروتکل می باشد و معنی آن قصور پلیس و یا ... نیست ) در واقع می شود گفت " مرخصی اجباری " 5- مصاحبه با روان کاو اجباری است و قطعا" گزارش روانکاو نیز در پرونده درج خواهد شد . ( هدف اصلی روانکاو کاستن از شوک حادثه . دادن احساس حمایت به پرسنل مورد نظر . جلوگیری و ورود پرسنل به واکنش احساسی و یا عذاب وجدان بعد حادثه و ... ) بارها مشاهده شده در حالی که پلیس در حالت دفاع از خود بوده دست به اسلحه برده ولی آن فرد خود را سرزنش می کند و منجر به افسردگی و ضایعات بعد حادثه خواهد شد . و مدام با این فکر که آیا می شد کار دیگری در آن روز کرد دچار اختلالات روانی خواهد شد . لذا اینگونه مصاحبه ها ضروری و جزع اصلی پروتکل هاست . تعداد جلسات نیز متناسب با سطح بندی متغیر است . 6- کمیسیون از چند افسر ارشد تر گزارشات را مطالعه و متناسب با شرایط تصمیم می گیرند که آیا آن روز یک عملیات معمولی و با نتایج غیر قابل اجتناب بوده و یا اینکه عملکرد پرسنل را صحیح تشخیص نمی دهند و برای بررسی بیشتر به یک نهادهای مشخصی که در خود نیرو برای این موارد هست ارجاع میدهند . و غالبا" مانند هر پرونده جناحی دیگر دارای بازپرس و کارآگاه خبره خواهد بود و بررسی احتمال قتل عمد نیز در صدر لیست اقداماتشان خواهد بود . 7- پرسنل مورد اشاره در طول مراحل اجرای پروتکل از حقوق و مزایا برخوردار خواهد بود تا زمان اعلام نتیجه نهایی مانند دیگر پرسنل از تکریم و حمایت نهاد مربوطه برخوردار خواهد شد . و . . . قبل از ورود به شرایط کشور خودمان لازم به ذکر است وقتی به عملکرد این کمیسیون های خارجی دقت کنیم موارد زیادی هست که اعمال نفوذ , چشم پوشی از قصور و لابی گری برای لاپوشانی وجود داشته است . قطعا" مثالها بسیار است و از حوصله این مقال خارج . موارد بسیاری هم هست که این کمیسیون ها بدون توجه به نتایج سیاسی و حزبی و اعمال نفوذها با مقصرین و مسببین برخورد مناسب داشته و حتی تهدید فرمانده کل آن نیرو نیز برای جلوگیری از انتشار گزارش راه به جایی نبرده است . حتما" دوستان میلیتاری بارها شنیده اند که سربازان شرکت کننده در جنگ افغانستان و عراق بعد از چند سال محاکمه و زندانی شدند . و تحسین عمومی برای این کمیسیون ها و در نهایت دادگاه ها را به همراه داشته است و همانطور که اشاره شد بسیاری مواقع نیز بالعکس بوده متاسفانه . *** در پایان چون نام ایالات متحده مطرح شد باید ذکر شوند این کشور با فشار همان لابی های نظامی که عرض شد هنوز به کنوانسیونهای بررسی کننده جنایات جنگی نپیوسته است :/ در کشور خودمان شرایط چگونه است ؟ در ایران هم قوانین داخلی بسیاری در رابطه با امکان پیگیری و برخورد با مسببین این گونه قصور ها وجود دارد . نهاد های ویژه ای نیز وجود دارد که سازمان قضایی نیروهای مسلح یکی از آنهاست . به نظر می رسد در نیروهای مختلف نظامی ما پروتکل های وجود دارد ولی اینکه تا چه حد و با چه کیفیتی آنها اجرا و نظارت می شود قطعا" جای بررسی و کنکاش بیشتری هست . در کشور ما وقتی در یک بیمارستان و در اتاق عمل بیمار حین عمل فوت می کند یک پرستار ( آن هم نه دکتر جراح مسئول ) جلوی درب می آید و با بیان اینکه خدا رحمتش کند و ما تمام سعی خود را کردیم به سمت اتاق تعویض لباس می رود و در همین جا کل پروسه خاتمه می یابد . نه بررسی و نه کمیسیونی !!! *** رجوع می کنم به صحبت های سردار حاجی زاده : انصافا" در این شرایط فرمانده کل یک نیرو جلوی دوربین بیایید و بگوید : حاجی زاده تاکید کرد: ارزیابی ها و بررسی های این حادثه توسط ستادهای بالاتر و مجموعه قوه قضائیه انشاءالله انجام میشود و اطلاعات کامل میشود و همین ابتدا باید بگویم که ما گردن مان را از مو باریکتر است. فرمانده هوافضای سپاه تصریح کرد همه مسئولیتهای این کار را می پذیریم و هرگونه تصمیمی مسئولان بگیرند ما مطیع اجرای آن هستیم." چیزی بود که حداقل من تا کنون در هیچ حادثه و هیچ نهادی ندیده بودم و اگر مسبوب به سابقه بوده دوستان بیان کنند . وی ادامه داد: تا برسم به تهران دیدم ستاد کل نیروهای مسلح به شکل معمول یک تیم بررسی حادثه تشکیل داده و این تیم و کسانی که در این قضیه دخیل بودند را قرنطینه کردند؛ یعنی ما اجازه نداشتیم چیزی را به کسی بگوییم ما اطلاع رسانی را کرده بودیم، ولی لازم بود این بررسی صورت گیرد، این که خبر چگونه اطلاع رسانی شود برای این نبوده که کسی بخواهد کتمان کند، بلکه روال همین است که ستاد کل این را بررسی کند. حاجیزاده خاطرنشان کرد: صبح جمعه همه اطلاعات جمع و مشخص شد که واقعه چه بوده است. چون بالاخره عدهای در این قضیه خبط و خطا داشتند و اتفاقاتی افتاده است و بعد از آن بود که خود ستاد کل اقدام به رسانهای کردن کرد. وی اضافه کرد: بنده در اولین ساعتی که مطلع شدم آن را به مقامات اطلاع دادم و آنان به واسطه اینکه باید این مسئله را بررسی میکردند، از اینجا به بعد مربوط به ستاد کل است که واقعا سریع این کار را کردند و ظرف ۴۸ ساعت این کار را انجام دادند . " پس در اینکه ما نیز پروتکل های بعد حادثه داریم شکی نیست ولی بهر حال چگونگی اجرای این ضوابط هست نتایج را به سمت دیگری می برد . متاسفانه همیشه در کشور ما قوانین و ضوابط خوب بسیارند و اجرای آنها خود داستانی دیگر است . طبق صحبت های سردار برای رصد و شلیک به مهاجمان به عرصه هوایی کشور پدافند یک سری پروتکل نرم افزاری و سخت افزاری اتفاقا" سخت گیرانه ای دارد ولی چرا نتیجه اینگونه می شود . بر می گردد به همان چگونگی اجرای این ضوابط در عمل و خصوصا" شرایط خاصی مانند شرایط جنگی . "وی در ادامه با تشریح نقطه پرواز جایگاه فرودگاه و محل استقرار سامانه پدافندی بر روی نقشه تاکید کرد: این هواپیما از جایی که بلند میشود با توجه به اطلاعاتی که به اپراتور داده میشود و گفته میشود وضعیت جنگی است و موشک کروز شلیک شده است، این بنده خدا (شلیک کننده)هواپیما را کروز تشخیص میدهد و موظف بوده است در چنین شرایطی تماس بگیرد و تاییدیه را بگیرد،خبط اپراتور هم همین است اما ظاهرا سیستم ارتباطیاش با اختلال روبهرو بوده است و نمیتواند تماس بگیرد که شاید به دلیل شلوغ بودن شبکه یا سامانههای جنبی بوده است که در نهایت او ۱۰ ثانیه فرصت داشته است که تصمیم بگیرد. حاجیزاده تصریح کرد: او در این شرایط این تصمیم بد را میگیرد و موشک را شلیک میکند و هواپیما مورد اصابت قرار میگیرد و در نقطه مشخص شده بر زمین سقوط میکند." در پایان لازم است ذکر کنم دوستان میلیتاری در این چند ساله بعد این حادثه تلخ تحلیل های فنی خوبی چه در استاتوس و چه در تاپیک ها ارائه کردند . و همانطور که بارها اشاره کردند این حادثه به خودی خود نتایج بسیار منفی را در همه ی حوزه ها برای کشور ما در بر داشته است . انشالله با بررسی دقیق ارگان های مربوطه در نهایت ریخته شدن خون این عزیزان حداقل این یک برکت را داشته باشد که با رفع نواقص موجود جان هزاران انسان در آینده حفظ شود و خانواده های دیگری داغدار و از هم نپاشد . و گرنه اینکه تمام انرژی را بر روی تسویه حسابهای داخلی و خارجی که در فوق عرض شد برود نتیجه ای و خیری برای هیچ کسی نخواهد داشت . و من الله التوفیق
-
1 پسندیده شدهتصاویر پرسنل در دادگاه واقعا ناراحت کننده بود. خاصه در مورد یکی دو نفر که به نظر از پرسنل انتهایی پروسه و شاید پدافند تور بودند با لباس های معمولی. حتما هم بار فشار روانی از طرف بخشی از جامعه، احساس گناه و عذاب وجودان ناشی از کشته شدن مسافران، تحت فشار قرار گرفتن کشور خصوصا بعد از شهادت سردار سلیمانی و هجمه خارجی و ... به اندازه کافی سخت بوده و هست. افرادی که تمام توانشون را برای کشور و سربلندیش گذاشتند و حتی از جان هاشون گذشتند (اون روز ممکن بود هر افتاقی بیفته، چه خلبانانی که اماده بودند و چه خدمه پدافند که در سیبل اول هدف قرار گرفتن بودند اگر حمله ای وسیع رخ میداد و چه سایر پرسنل نظامی) ولی در شرایطی دشوار حالا خودشون را در جایگاهی میبینند که این همه غمبار هست و سخت. خدا بهشون صبر بده و بهشون کمک کنه و به خانواده هاشون.
-
1 پسندیده شدهاستراتژی ما چیست؟؟ در جستجوی علت در بحث نیروهای زرهی و تجهیزات فردی به شدت کمبود را بویژه در مرزها مشاهده میکنیم و آرزو بعضی از تجهیزات که برای نیروهای رزمی ما تهیه شود، ارزویی تکراری و قدیمی است تصاویر زیر گویایی این ضعف مشهود است تانک های چیفتنی که در ان ارتقایی دیده نشده سربازانی با کمترین اموزش ها و تجهیزات و به سبک 40 سال پیش اما در سوی دیگر متحدین ایران در محور مقاومت فناوری و تسلیحاتی را نشان می دهند که جای تعجب بسیار ایجاد می کند که دانش و امکانی در دور دست ها و تحت سخت ترین محدودیتها توسط متخصصین ما ساخته یا ارسال شده است چرا در کشور ما استفاده نمی شود؟ خودروی محافظت شده طوفان در عراق بروز رسانی تانک های تی-72 عراقی گروه حشد الشعبی توسط سپاه مخازن سوخت تطبیق روی پهپاد ها در یمن جدا مشکل در کجاست؟ اگر بحث بودجه باشد، خب به نظر می آید که انقدر بودجه برای مناطق مرزی و مرزبانان باید باشد و به نسبت میزان آسیب ها و شهدا، رقم آنچنانی محسوب نمی شود. همچنین بعضی از هزینه ها آنقدر زیاد و بی معنی هست که سوال پیش می آید چرا خرج چیزی که چند نسل جلوتر بوده و نیاز هست نشده اگر دانش آن نیست، پس نیروهای محور مقاومت چگونه با آن فاصله و مشکلات به ان مجهز شده اند؟ حداقل در یمن اگر ... به نظر می آید بحث مدیریت جزیره ای و تلاش های چشمگیر یک مدیر در یک مجموعه و بی تفاوتی در مجموعه دیگر یکی از عاملان این قضیه باشد
-
1 پسندیده شدهتفرقه بنداز و حکومت کن معمولا این جمله در کنترل مردم و جز سیستم شناخته می شود ولی فرم بزرگ آن انداختن دو کشور به جان هم برای کسب منفعت دلخواه هست در دوران صفوی ، حکومت عثمانی به اوج قدرت خود رسیده بود و جنگ های زیادی بین آنها رخ داد که توان دو کشور را گرفت اگرچه زمین زیادی دست به دست نشد اما بیشترین آتش بیار این جنگ ها اروپایی ها بودند که برای مهار عثمانی و از بین بردن توان ان در نبرد با کشور مسلمان دیگر سیاست هایی را اجرا کردند که چندین سال بعد میوه اش را چیدند. عثمانی دیگر آن حملات عمقی و نفوذش به اروپا متوقف شد، ایران هم توانش را به جای تمرکز بر جنوب و شرق به شمال غرب فرستاد بردی دوچندان برای غربی ها این سیاست را امروز هم می توان شاهد بود یک روز ایران را و یک روز ترکیه را به این درگیری تشویق می کنند و این تشویق گاها با دادن سلاح و کمک همراه هست آنها در دوران جنگ تحمیلی توانستند توان دو کشور ایران و عراق را به نبرد دو کشور مسلمان و کشته شدن مسلمانان از بین ببرند مهم نیست که صدام مقصر بود، چون ناخودآگاه توان ایران هم درگیر شد و فروش سلاح های زیادی هم انجام گرفت امروز هم بحث صدام دیگر چه در جنوب و چه در شمال غرب پیگیری می شود و این نکته را باید در نظر داشت غرب به دنبال جنگی دیگر و تضعیف توان ایران و کشورهای غرب اسیا است رفتارهای اذربایجان، ترکیه و عربستان همگی مشابه دوران صفوی هست جنگ احتمالی ایران و آذربایجان به معنی کشتن شیعه توسط شیعه و کاهش توان ایران که باید روی اسرائیل متمرکز شود راهکار؟؟ - قوی شدن و ایجاد تجدید محاسبات برای پرهیز از جنگ احتمالی - تلاش برای تشویق کشورهای همسایه برای نگاه رو به جلو به سمت غرب - پیشروی در میدانی که غرب نمی خواهد یعنی اقیانوس و دریا / تمرکز روی سوریه و جولان و زدن اسرائیل
-
1 پسندیده شدهموقعیت قرارگاه مرکزی منافقین : در 90 کیلومتری شمال بغداد ،پس از عبور از شهر "الخالص" به "قرارگاه اشرف" خواهید رسید.این پادگان با وسعت6 در 8کیلومتر مربع تا سال 1365 هجری شمسی تحت عنوان "معسگر الخالص الخاص" محل استقرار یکی از تیپ های گارد ریاست جمهوری صدام حسین بود.این پادگان از شمال به انبارهای بزرگ مهمات و تسلیحات و یک روستای کوچک عراقی،از شرق به یک فرودگاه متروکه،از جنوب شرق به روستای "شیخ شنیف" ، از جنوب به یک مرکز مرغداری و از غرب به جاده بغداد- کرکوک محدود شده است."اشرف بزرگ" 12*10 کیلومتر مربع است که پادگان اشرف و زمین های اطراف آن را شامل می شود. پس از اخراج مسعود رجوی به عراق و ملاقات او با صدام حسین ، این پادگان بطور کامل تحویل گروهک منافقین شد و آنها پایگاه های خود در سلیمانیه و کرکوک را جمع آوری کرده و از سال 1366 هجری شمسی تحت عنوان به اصطلاح "ارتش آزادیبخش ملی " در این محل تجمع کنند. در کیلومتر 90 جاده قدیم بغداد-کرکوک انشعابی از قسمت شرقی، شما را به درب اصلی پادگان اشرف هدایت خواهد کرد.شمال و جنوب این جاده آسفالته و فرعی محل استقرار 2 گردان ارتش صدام حسین ،گروهان رادار،گروهان موشکی پدافند هوایی و مقر سازمان استخبارات صدام حسین است که در نزدیکی ورود به پادگان قرار دارد.از سال 1365 شمسی تا زمان سرنگونی صدام حسین ،نقش این نیروها پدافند هوایی،حفاظت بیرونی و کنترل ورود و خروج به پادگان اشرف بود . مرصاد ، کمینگاه منافقین ببرها وارد می شوند : اگر چه نیروی های مسلح جمهوری اسلامی ایران ( ارتش جمهوری اسلامی ایران ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، بسیج و..) در جریان عملیات مرصاد ، شکست سنگینی بر پیکره گروهک منافقین وارد آورد ، بازماندگان فرقه رجوی ، مجدداً نیروی های باقی مانده خود را در قرارگاه های متعدد خود در عراق ، جمع آوری و با حمایت رژیم بعثی ، فعالیتهای خود را از سر گرفتند . اما بدنبال شکست مفتضحانه رژیم بعثی حاکم بر بغداد در مقابل تهاجم گسترده نیروهای ائتلاف به منظور بازپس گیری کویت در ماه مارس 1991 و بغرنج شدن وضعیت در این کشور که همراه با بروز تشنجات و حرکتهای مسلحانه در شمال و جنوب آن گردید ، باعث شد تا گروهک منافقین با یک بن بست غیر قابل تصور مواجه گردد . به همین دلیل ، تروریستهای مسلح این گروهک ، دست به تحرکات جدیدی در داخل خاک ایران زده و در یکم آوریل 1991 ، با استفاده از شرایط حاد منطقه ، یکسری اقدامات مسلحانه تروریستی در غرب ایران ، بویژه ارتفاعات استان کرمانشاه را رقم زدند که موجبات به شهادت رسیدن صدها نفر از شهروندان کرد ساکن در این منطقه را فراهم آورد . بنابراین در پاسخ به شرارتهای این گروهک تروریستی ، در بامداد روز 5 آوریل ، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با استفاده از 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-4E ، جمعی پایگاه سوم شکاری (TFB-3) یک ضربت اساسی را به پادگان اشرف که قرار گاه مرکزی این گروهک بشمار می رفت ، وارد آورد که درعمق 80 کیلومتری داخل خاک عراق و در 28 کیلومتری شمال شهر خالص قرار داشت . 5 دقیقه بعد از این حمله ، 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-5E جمعی پایگاه چهارم شکاری (TFB-4) بقیه تاسیسات این قرار گاه را با مهمات سنگین مورد حمله قرار دادند که براساس اطلاعات منتشر شده ، تلفات گسترده ای را موجب گردید . با این حال ، در جریان این حمله غافلگیرانه ، خدمه یکی از فانتوم های شرکت کننده ( سریال 6688-3) موفق به اجرای صحیح مانور POP-UP نگردید و هر دوخدمه مجبور به اجکت شده و توسط شبه نظامیان مستقر در منطقه بازداشت و بسرعت به دولت عراق تحویل داده شدند بقایای فانتوم ساقط شده نیروی هوایی به سریال 6688-3 در شمال عراق ، دولت ترکیه که سالهاست در حال جنگ غیر رسمی با شورشیان حزب کارگران کرد که به شکل محرمانه از حمایتهای اطلاعاتی و تسلیحاتی دولت وقت عراق بهره می برد ، قرار داشت ، به منظور سرکوب این شورشیان ، چندین عملیات رزمی را در امتداد مرز با ایران ، طراحی و اجرا نمود . در جریان این عملیات رزمی ، فانتوم های نیروی هوایی ترکیه بارها و بارها حریم هوایی ایران را مورد تجاوز قرار داده و نقض نمودند و در این سو ، در موارد متعددی ، رادار مراقبت منطقه ، هشدارهای لازم را به ترکها ارسال نمود ولی علی الظاهر نیروی هوایی ایران هرگز عملیات رهگیری را اجرا ننمود . این مساله را می توان بدین دلیل تشریح نمود که تایگرهای مستقر در پایگاه دوم شکاری ،اگر چه بسیار سریع تر از فانتوم های ترک بودند اما بدلیل اینکه تیم های ضربتی نیروی هوایی ترکیه توسط جنگنده های F-16C این نیرو اسکورت می شدند ، حضور تایگر عملاً بی اثر بشمار می رفت . به همین علت ، فرماندهی وقت نیروی هوایی ایران تصمیم گرفت تا سازمان رزم پایگاه دوم شکاری را با اعزام جنگنده های MIG-29 که به تازگی از اتحاد شوروی تحویل گرفته شده بودند ، تقویت نماید . اعزام فالکروم های تهرانی ، اگر چه در ابتدا به شکل موقت به این پایگاه مامور شده بودند ، اما با تغییر شرایط ، این استقرار به شکل دائمی در آمد و اسکادران 22 تاکتیکی نیروی هوایی (TFS-22) با حضور میگ های روسی تشکیل گردید و از آن سو ، تمامی تایگرهای موجود در این پایگاه (F-5E) به اسکادارن 21 تاکتیکی (TFS-21) انتقال یافتند . با فروکش کردن آتش جنگ در آسیای جنوب غربی ، شرایط تقریباً به حالت عادی بازگشت ، اما این آرامش زیاد بطول نیانجامید ، چرا که در سال 1994 ، گروهگ منافقین مجدداً با اعزام تیم های ترورویستی بداخل کشور ، به شکل منظم دست به تخریب ، ترور مردم عادی و شماری از مقامات ارشد نظامی و غیر نظامی زدند . سپهبد شهید صیاد شیرازی د رنتیجه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، مجدداً ماموریت یافت تا حملات هوایی خود را علیه قرارگاه مرکزی این گروهک در داخل خاک عراق ، از سر بگیرد . این ماموریت کمتر شناخته شده ، توسط یکفروند جنگنده- بمب افکن F-5F و سه فروند جنگنده – بمب افکن F-5E جمعی پایگاه دوم شکاری در 9 نوامبر 1994 اجرا گردید . در این حمله جمعاً 16 تیر مهمات هوا به زمین مارک-82 به روی هدف حمل شد و پرنده های رزمی با موفقیت کامل و بدون خسارت جانبی ، ماموریت خود را به انجام رساندند . اما بدلیل اینکه این حمله غافلگیرانه در داخل محدوده موسوم به منطقه پرواز ممنوع (NO FLY ZONE) شمال عراق که توسط ایالات متحده و بریتانیا حفاظت می گردید ، انجام شد ، به محض اطلاع از وقوع این حمله ، 20 فروند جنگنده متحدین شامل جنگنده – بمب افکن های F-16 و F-15 نیروی هوایی ایالات متحده به منظور رهگیری این دسته پروازی از پایگاه های خود واقع در خاک ترکیه به پرواز در آمدند که با توجه به پایان ماموریت دسته رزمی نیروی هوایی ایران ، برخوردی میان این دو پیش نیامد . پی نوشت : 1- پلان های رزمی ارائه شده در این تاپیک در سطح وب وجود ندارد و توسط مترجم طراحی شده است 2- در این انجمن ، بیشتز از حماسه های گردان های تامکت و فانتوم گفته شده ، باشد که این تاپیک گوشه ای از حماسه های تایگرهای مظلوم نیروی هوایی که تلفات قابل توجهی را هم در جنگ تحمیلی متحمل شده است ، بیان نماید . منبع : با اندکی تصرف ، IRANIAN TIGERS AT WAR BY BABAK TAGHVAEE این مجموعه با صرف زمان ترجمه شده است ، بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود . در غیر اینصورت ، برداشت کننده ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود . مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهبازگشت غول روسی بازسازی سامانه توپخانه سنگین با قابلیت شلیک مهمات هسته ای 2S7M برای خطوط مقدم درگیری نیروی زمینی ارتش شوروی و سپس روسیه ، یکی از سازمان های مشهور به کاربرد گسترده سامانه های توپخانه ای سنگین است که در این زمینه ، یکی از مشهورترین گونه های معرفی شده ، توپ خودکششی 2اس7 پایون بشمار می رود که از سال 1976 وارد خدمت رزمی گردید و چیزی در حدود 15 سال در خطوط تولید باقی ماند . این سامانه با کالیبر 203 م.م ، در حالی که سیستم های هم عصرش عموما با کالیبر 155 م.م تولید ویا نظیر توپهای 170 م.م کوکسان کره شمالی در اختیار مشتریان قرار می گرفت ، در نوع خود ، سخت افزارهای نامتعارفی بشمار می آمدند . با این حال ، چهل و چهار سال پس از معرفی نخستین نمونه پایون ، نیروی زمینی روسیه ، بتدریج در حال مدرنیزه سازی این توپهای قدیمی براساس نمونه های معرفی شده در دهه هشتاد که در حوزه هایی نظیر سرعت شلیک ، دقت مهمات بهبود یافته بودند ، است . در واقع ، نمونه بهینه سازی شده پایون در دهه هشتاد ، با شناسه 2S7M مالکا نامگذاری گردید و یک سری ارتقاء های پراهمیتی نظیر تغییر جعبه دنده ، ارتباطات داخلی خدمه ، سامانه های مخابراتی بر روی آن صورت پذیرفت و تمامی قطعاتی که سازنده آنها ، اوکراین بود ، از رده عملیاتی خارج گردید . سامانه توپخانه ای مالکا ، بر روی شاسی تانک اصلی میدان نبرد تی-80 (سنگین ترین تانک اتحاد جماهیر شوروی ) قرار گرفته است و با توجه به بهینه سازی های انجام شده ، اکنون نیروی زمینی روسیه می تواند بطور کامل این توپها را به روز نموده و عملیاتی نماید . این سامانه های توپخانه ای ، تا پیش از این ، در انبارهای ارتش روسیه بصورت ذخیره نگهداری می شدند و تصمیم جدید برای بازگرداندن این توپها به خدمت عملیاتی را می بایست ناشی از افزایش تنش ها میان روسیه و ناتو ارزیابی نمود . اگر چه چگونگی نگهداری این توپها در آمادگاه های ارتش مشخص نیست ، اما به احتمال بسیار زیاد ، تمامی سامانه های پیشران ، هدایت این تجهیزات می بایست بطور کامل تغییر نماید . به اعتقاد ناظران نظامی ، گرچه نواخت تیر و برد مالکا نسبت به رقبای جوان ترش ، کمتر به نظر می رسد ، اما بدلیل سنگین تر بودن پرتابه های این توپ ( 100 کیلوگرم وزن کلی پرتابه و 17.8 کیلوگرم مواد منفجره ) و قابلیت ایجاد یک گودال با شعاع 5 متر در محل اصابت ، در کنار اضافه شدن مهمات موشکی هدایت دقیق در سالهای اخیر ، باعث شده تا روسها مجددا این سیستم توپخانه ای را مورد توجه قرار دهند . https://www.aparat.com/v/bUVlQ علاوه براین ، این سری توپها ، با قابلیت شلیک مهمات هسته ای ، توانمندی جدیدی را در اختیار ارتش روسیه در یک جنگ احتمالی به منظور جبران ضعف کمیتی ارتش فوق بر روی زمین ، در اختیار آن قرار خواهد داد . با این وصف ، برد 50 کیلومتری این توپ در مقایسه با سایر گونه های در حال خدمت نظیر Koalitsiya-SV و کوکسان ( با برد 70 کیلومتر ) و نمونه های تایپ05 چینی ( با برد 100 کیلومتر ) چندان جالب به نظر نمی رسد . با توجه به این مساله ، اطمینانی در اینکه روسها برای این توپ ، مهمات جدیدی را در نظر گیرند تا ضمن افزایش برد ، توانمندی آن به سامانه های جدیدتر نزدیک شود ، وجود ندارد . پی نوشت : بن پایه
-
1 پسندیده شدهالبته من کمی به این عکس مشکوک هستم این عکس از برنامه حماسه برادشته شده که داخل لشکر 16 زرهی قزوین فیلم برداری شده است این طور که من فیلم و چند بار دیدم به نظر می اد به خاطر فیلم بردار در هنگام غروب و کمبود نور و به علت کیفیت پایین به نظرمی اد تصویر احتمالا یک خطای دید باید باشه وقتی به برجک این تانک نگاه کنید متوجه می شود به نظر می اد فقط در بخش جلوی برجک تفاوت وجو داره و بقیه بخش دست نخورده باقی ماندن تانک مورد نظر از زاویه دیگه برجک تانک از زاویه نزدیک تر برامدگی محل اتصال توپ با برجک از نزدیک هیچ تغییری رو نشون نمی ده تانک چیفتن از نمای نزدیک تر و در نور بیشتر
-
-1 پسندیده شدهاین حرف هایی که بعضی ها میزنند به درد همون شبکه های اجتماعی و مخاطبین کم سواد و ساده دل میخوره. به هر حال هر کسی که سواد درست و حسابی داشته باشه میفهمه که با پرواز هواپیما ها تا الان جلوی هیچ جنگی گرفته نشده. در کل این حادثه برای نیروهای مسلح یک بیدار باش بود که ضعف های تجهیزاتی و آموزشی خودشان را ببینند و دنبال رفع اون باشند وگرنه باید این چرندیان اینترنتی و تئوری های جذاب و چرت را هم باید از دوستان نادان و دشمنان نادان(چون حرف های خنده داری هست) خوب تحمل کنند.