برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      29

    • تعداد محتوا

      8,885


  2. mehdipersian

    • امتیاز

      26

    • تعداد محتوا

      2,884


  3. majid363

    • امتیاز

      19

    • تعداد محتوا

      944


  4. arminheidari

    • امتیاز

      16

    • تعداد محتوا

      7,127



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 23 دی 1400 در همه مناطق

  1. 3 پسندیده شده
  2. 2 پسندیده شده
    از:سرهنگ حسين عباسي نوعی سیستم جدید برای نیروی هوایی از چین خریداری شده بود و برای راه اندازی و بهره برداری آن تعدادی پروفسور و متخصص زبده از آن کشور به ایران آمده بودند و با ما کار می کردند. روزی که قرار بود این سیستم عملیاتی شود از تیمسار ستاری دعوت کردیم در مراسم افتتاحیه شرکت نمایند.بسیاری از مسئولان نیروی هوایی و وزارت دفاع نیز برای شرکت در این مراسم دعوت شده بودند . آن روز بعد از این که متخصصان چینی را به تیمسار معرفی کردیم از ایشان خواستیم چند دقیقه برای ما سخنرانی کنند.تیمسار هنگامی که پشت تریبون قرار گرفتند آن قدر مسلط به زبان انگلیسی سخنرانی کردند که تعجب حاضرین را برانگیخت. تیمسار در قسمتی از سخنانشان خطاب به چینی ها گفتند: یادتان باشد که شما نیامده اید تا پرسنل ما را آموزش بدهید.شما آمده اید از این ها یاد بگیرید اگر کشور شما این سیستم را به ما داده است اولا به این علت است که هواپیمایی که بتواند این سیستم را حمل کند در چین وجود ندارد ثانیا خلبانانی مثل خلبانان ما جسور، با تجربه و شجاع نداشتید ثالثا پرسنل فنی شما مانند پرسنل ما با تجربه و کارکشته نیستند. سپس ادامه دادند: یادتان باشد آمریکا دشمن مشترک ایران و چین است. ما و شما یک طرف دیوار هستیم و آمریکا طرف دیگر آن . بنابر این بیایید اطلاعاتمان را درست مبادله کنیم تا دشمن سود نبرد. پس از آن که سخنرانی تیمسار پایان یافت مسئول گروه چینی به دفترم آمد و گفت:ایشان فرمانده بودند یا یک پروفسور! گفتم:چطور؟ گفت:من بیشتر کشورهای دنیا رفته ام اما این طور فرمانده نیرو ندیده ام که این قدر اطلاعات وسیع داشته باشد. چند روز بعد از این مراسم تیمسار ستاری به فیض شهادت نائل آمد و همین گروه چینی در مراسم تشییع پیکرش شرکت کردند. روحش شاد و یادش گرامی باد
  3. 2 پسندیده شده
    اردوغان با سرسختی خودش همچنان بسیار فعال و بدون توجه به انتقادات داخلی و خارجی پافشاریش روی صنعت دفاعی را داره پیش میبره و روزی نیست یک محصول یا یک تاسیسات عظیم دفاعی در ترکیه افتتاح نشه. جدیدا هم تاسیسات بزرگی و یک مجتمع متمرکز برای ساخت جنگنده های سبک و در اینده سنگین ترکیه مورد بهره برداری قرار گرفت که تمام امکانات مورد نیاز مهندسان ترک درش تعبیه شده به این منظور. در مورد صادرات هم پهپاد بیرقدار به لطف جنگهای خاصی که خود اردوغان شخصا به نوعی کلید زد و بازاریابی خوبی که انجام شد براشون عملا، سال پیش سال پرباری داشتند و اگر اشتباه نکنم چیزی در حدود 23 میلیارد دلار (اصلاح: رقم کمی بیش از 3 میلیارد دلار صحیح هست) فقط حجم صادرات محصولات نظامیشون بود. البته باید توجه داشت بخشیش از اونجا که ترکیه تا حالا دسترسی راحتی به بازار جهانی داشته و صنعت مونتاژ صرف واردات شده ولی با تلاش برای بومی سازی قطعات بیشتر و تنوع محصولات داخلی و البته زمزمه های تحریم قطعا سعی میکنه داخلی سازی محصولاتش را افزایش بده.
  4. 2 پسندیده شده
    نه ترس از اقدام مشابه نبود بیشتر تلاش برای دستاورد های مردم پسند بود تا استراتژیک حتی شروع جنگ هم وقتی نیروی هوایی بیش از 50 درصد توانش رو گذاشت رو زدن انبارهای سوخت و پالایشگاه ها ، خیلی ها ایراد گرفتن که بعدا اثرش رو تو کاهش سرعت عراق و بازپسگیری مناطق اشغالی نشون داد درسته ما داشته برای حملات به لجستیک دشمن کم داشتیم ولی هدف گذاری برای اینکار هم کم داشتیم زمانی هم تو فاو این مساله رو هدف گذاری کردیم، کمر ارتش عراق شکست بله بنده هم جوابی نداشتم ولی صحبتم رو اهمیت این جاده و فرودگاه بود که چقدر از زمین برای پیروزی مهمتر بود
  5. 2 پسندیده شده
    تو همین قضیه کربلای 5 به نقل از سردار غلامپور ، بعد از کانال ماهی ، با نیروهایی روبرو شده بودیم که عصر در غرب عراق بود و صبح ساعت 5 روبرو ما در شرق بصره و از طریق لجستیک و فرودگاه بصره اماده بودند خب اگر این لجستیک در کربلای 5 زده میشد، ایا این نیرو می توانست خود را به درگیری برساند و جلوی پیشروی ما را بگیرد؟
  6. 2 پسندیده شده
    بسم الله..... حمله نیروهای ائتلاف به ستان شبوه یمن از دو هفته پیش قوای ائتلاف با مشارکت نیروهای مقاومت وطنی حمله بزرگی را به مناطق غربی استان شبوه که دو ماه پیش توسط انصارا.. پاکسازی شده بود آغار کردن . انصار اا. در همان ساعت اولیه ورود این نیروها به استان شبوه با چند حمله موشکی و پهپادی 150 تن از این نیروها را کشته و زخمی کرده . اما قوای مقاومت وطنی با پشتیبانی پهپاد ها و جنگنده های اماراتی وعربستانی وبرتری تجهیزات ونفرات موفق شدن نزدیک به 750 کیلومتر مربع از مناطق اشغالی شبوه از جمله حومه عسیلان شهرکهای عین و بیحان و چندین ارتفاع را باز پسگرفته . نیروهای انصارالله بیشتر با موافقت قبایل محلی و با کمترین درگیری وارد این مناطق شده بودن .در زمان حملات ائتلاف هم با توجه به اخبار وشواهد یگان های مقاومت بیشتر با حملات راکتی وپهپادی وبا استفاده از تله های انفجاری وهمچنین انجام عملیات های کمین سعی در کند کردن پیشروی و گرفتن تلفات از نیروهای ائتلاف را داشته اند به طوری که تا کنون نزدیک به 800 تن از این نیروهای کشته وزخمی شده اند انصارالله با دادن کمترین تلفات ممکن و از دست دادن چند خودرو از این مناطق عقب نشینی کرده است البته قوای ائتلاف همچنان با شدت در حال اجرای حملات خود بوده . مقاومت وطنی در واقع یگانی است به فرماندهی طارق صالح برادرزاده عبدالله صالح رئیس جمهور معدوم یمن هستن که آبان ماه کل ساحل الحدیده را برای کمک به جبهه مارب تخلیه کردن. این نیروهای شامل یگان های گارد وفادار به طارق نیروها العمالقه که زیر نظر امارات هستن و تعدادی از قبایل طرفدار صالح وعربستان دوربین حرارتی به غنیمت گرفته شده از انصارالله در نبردهای شبوه انصارالله در طول ده روز گذشته از سرنگون کردن 2 پهپاد وینگ لونگ اماراتی خبر داده است
  7. 2 پسندیده شده
    انتخاب سخت !! تاد یا اس-400 ، کدام یک برای ارتش هند مناسب تر است ؟!!! در سالهای اخیر ، ایالات متحده ،به شکل عام تلاش های برنامه ریزی شده ای را برای هدف قراردادن و محدود نمودن صادرات نظامی روسیه در دستور کار خودقرار داده و به بصورت خاص نیز ، چند سالی است که در تلاش است تا هند را وادار به کاهش سطح روابط نظامی خود با روسیه نماید و این مساله در چند ماه اخیر با انتشار اطلاعات تحویل سامانه دفاع هوایی اس-400 به هند ،شدت بیشتر بخود گرفته است . درواقع ، ایالات متحده ، با استفاده از قانون مقابله با دشمنان آمریکا (CAATSA) به دولت هند هشدار داده که درصورت خرید اس-400 ، فروش بدون سرنشین های پریدیتور را به این کشور متوقف خواهد کرد ، در حالی که اگر قرارداد اس-400 لغو گردد ، فروش سامانه تاد به هند را با سهولت بیشتری انجام خواهد داد . با این حال ، گرچه قیمت سامانه آمریکایی بسیار بالاتر از محصول روسی است ولی برخی ناظران معتقدند که مقایسه این دو سیستم ، می بایست براساس راهبرد نظامی ارتش هند صورت پذیرد در همین ارتباط ، بر خلاف اس-400 ، سامانه تاد نه تنها قابلیت کشف هواگردهای پنهانکار را ندارد ، بلکه بطور کلی فاقد توان ضد هواپیمای کامل است و تمرکز طراحی آن بر روی رهگیری موشکهای بالستیک گذارده شده است که این مساله ، کاربرد آن را برای ارتش هند بسیار محدود می کند . این درحالی است که اس-400 قابلیت کاربرد چند موشک را دراختیار دارد که از موشک ضد هواگردهای پنهانکار9M96E با برد 40 کیلومتر تا موشک مافوق صوت با برد 400 کیلومتری 40N6 را شامل می گردد ، در حالی که تاد تا حال حاضر تنها قابلیت شلیک یک نمونه را در اختیار دارد که این توانمندی بدان معناست که شبکه دفاع هوایی هند بصورت چند لایه نمیتواند اهداف را رهگیری و منهدم نماید . مضاف براین ، درصورت خرید اس-400 ، پتانسیل شبکه سازی این سیستم با جتهای سوخو-30 ام کا آی و سامانه های اس-125 ارتش هند نیز بوجود خواهد آمد . در حالی که با خرید تاد ، این مزیت وجود نخواهد داشت و در کنار آن برد 200 کیلومتری تاد نیز محدودیتهایی را برای هندی ها ایجاد خواهد نمود . در یک مقایسه ساده ، سامانه تاد ، تنها توانایی پوشش یک چهارم مساحتی که اس-400 مجهز به موشکهای 40N6 می تواند آن را نظارت کند ، داشته و نه تنها گران تراست ، بلکه هند برای پوشش خطوط مرزی خود می بایست تعداد بیشتری از آنها را خریداری نماید . راست : 40N6 چپ : 9M96E از سویی دیگر ، سامانه تاد ، بعنوان یک سیستم دفاع ضد موشکی ، بیشتر برای دفاع از سرزمین اصلی آمریکا در مقابل موشکهای بالستیک برد بلند طراحی شده ، در حالی که ممکن است در برابر موشکهای با برد کوتاه تر چین و پاکستان چندان کارایی نداشته باشد. علاوه براین ، ارتفاع درگیری تاد محدود به عدد40 تا 160 کیلومتر است در حالی که موشکهای بالستیک پاکستانی نظیر "غوری " یا دی اف-21 چینی ، که برد کوتاه تری دارند ، سیستم تاد عملا از دور خارج خواهد شد . تئودور پوستول ، مشاور سابق علمی دپارتمان عملیات نیروی دریایی آمریکا این مساله در گذشته توسط کارشناسان نظامی ایالات متحده ( تئودور پوستول ، مشاور سابق علمی دپارتمان عملیات نیروی دریایی آمریکا ) تایید شده و وی در این زمینه براین نکته تاکید دارد که میتوان انتظار داشت که تاد در برابر موشکهای بالستیک کوتاه برد نتواند از تمام مزیتهای خود استفاده کند . در مقابل ، اس-400 هر چند در یک جنگ جدی هنوز محک نخورده ، اما آزمایشها نشان داده که می تواند موشکهای مافوق صوت با سرعت بیشتر از 8 ماخ را رهگیری کند . راست : دی اف-21 چپ : هاتف-5 (غوری) با توجه به این موارد ، سامانه تاد گرچه در برابر موشکهای بالستیک برد بلند ، قابلیتهای قابل توجهی دارد ، اما توانایی ضعیف آن در کشف و درگیری با هواگردهای پنهانکار و موشکهای بالستیک کوتاه برد باعث می شود تا ارتش هند درصورت خرید آن ، چندان توان دفاع از حریم هوایی خود را نداشته باشد . در همین ارتباط ، پیشرفت سریع چین در تولید جتهای نسل 5 و روند کُندتر شرکتهای غربی در تولید سامانه های دفاع هوایی برای مقابله با این تهدید ، باعث شده تا انتخاب اس-400 توسط هند بر روی کاغذ ، به صرفه تر نمود پیدا نماید . پی نوشت : 1- بن پایه 2- تجمیع تمامی پستها ، اخبار و تحلیل ها از ارتش هند ، بیست و دوم دی ماه سال یکهزارو چهارصد خورشیدی 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  8. 2 پسندیده شده
    این متنی که من نوشتم خلاصه اش اینه: ما میتوانیم برای کسیه که هنوز هیچ تجربه ای در تولید نداره و با استفاده از تکرار و تمرین، آزمون و خطا تولید رو یاد میگیره، اما این تا ابد ادامه نداره و از یه جایی به بعد توان تخصصی پیدا میکنه و از اونجا دیگه باید از خودش بپرسه که چی میخواد. بنابراین وقتی میتونیم باید به سمت چی میخواهیم حرکت کنیم اونم در تمامی حوزه ها حتی سیاست و اقتصاد و... چه میخواهیم؟ حمایت از نخبگان رو هدایت خواهد کرد. از پراکندگی و بی برنامگی و روزمرگی جلوگیری خواهد کرد. رفتن به سمت چه میخواهیم یعنی گام گذاشتن در مسیر راهبرد و نفوذ تفکر راهبردی میان نخبگان.
  9. 2 پسندیده شده
    NGCV، برنامه مدرن سازی خودروهای رزمی ارتش امریکا ارتش ایالات متحده آمریکا در تلاش است تا با بهکارگیری خودروهای رزمی مسلح تر بتواند برتری خود را در مقابله با تهدایدات فعلی و اینده تا سال 2050 در یک نبرد نزدیک حفظ کند. بنابراین پروژه نسل بعدی خودرو رزمی (NGCV) اولویت دوم نوسازی نیروی زمینی ارتش آمریکا است. در حقیقت هدف توسعه واقعی این پروژه برطرف کردن نیازهای واقع بینانه و قابل دستیابی برای ارتش امریکا و ایجاد برتری تسلیحاتی در برابر دشمنان آمریکا است. رقیب ها و دشمنان امریکا تجهیزات و تاکتیک های کنونی ارتش این کشور را بررسی و مطالعه کرده اند. اکنون انها به سامانه ها و تسلیحات بروز مانند مهمات پیشرفته انرژی جنبشی ، موشک های هدایت شونده ضد تانک، مهمات شکل گیرنده انفجاری (EFP)، ریز مهمات هوشمند توپخانه ای، پهپادهای انتحاری ، پهپادهای رزمی و فعالیت های الکترومغناطیسی و سایبری مجهز شده اند. بسیاری از خودروهای رزمی زمینی فعلی ارتش آمریکا از جمله خودرو رزمی پیاده نظام برادلی و تانک اصلی میدان نبرد آبرامز در دهه 1980 یا قبل از آن توسعه یافته بودند. در طول سال ها ، ارتش امریکا این خودروها را با فناوری های اضافی نوین ، از جمله سیستم های ارتباطی جدید ، زره های سنگین تر و موتورهای قدرتمندتر ، ارتقا داده است. این خودروها به شکلی طراحی شده بودند که تا ظرفیت پذیرفتن چنین ارتقا هایی را داشته باشند. با این حال ، اضافه شدن ارتقا های مختلف، ظرفیت ارتقا خودروهای رزمی ارتش امریکا را مصرف کرده است. درنتیجه ناوگان خودروهای رزمی زمینی ارتش آمریکا به دلیل کمبود فضای موجود ، افزایش قابل توجه وزن و ناکافی بودن قدرت خودرو ، با محدودیت های فزاینده ای در قابلیت ارتقا مواجه هستند. جدا از توانایی محدود برای به روزرسانی های جدید خودروهای رزمی زمینی فعلی توانایی هماهنگ شدن با قابلیت های مدرن را ندارند. در پاسخ به این مشکل ارتش آمریکا گام هایی را برای توسعه خودروهای زرهی جدید برداشته است. ارتش آمریکا فوریت نوسازی خودروهای رزمی را در اوایل سال 2010 متذکر شد، اما تلاش های گذشته برای جایگزینی برخی از این سیستم ها به دلیل فناوری نابالغ، الزامات پیچیده و هزینه ها بسیار لغو شد. در نتیجه پروژه NGCV در سال 2017 توسط وزیر دفاع وقت مارک اسپر و رئیس ستاد مشترک ارتش جنرال مارک میلی تاسیس شد. این پروژه اولویت های اصلی مدرن سازی خودروهای رزمی ارتش امریکا است تا به سرعت پیشرفته ترین سیستم های رزمی را در اختیار سربازان قرار دهد. بسیاری از خودروهای رزمی زمینی فعلی ارتش آمریکا از جمله خودرو رزمی برادلی و تانک اصلی میدان نبرد آبرامز در دهه 1980 یا قبل از آن توسعه یافته در نتیجه ارتش آمریکا نیاز به نوسازی در این بخش را در اولیت خود قرار داده است. پروژه NGCV اولویت ارتش امریکا برای بهکارگیری علوم و فناوری جدید در زمینه خودروهای رزمی است در حال حاضر این پروژه شامل چندین سیستم است: 1- خودرو چند منظوره زرهی(AMPV) : جایگزین خودروهای زرهی M113 2- تحرک پذیری حفاظت قدرت اتش (MPF) : یک تانک سبک برای گروه های رزمی (هنگ) پیاده نظام (IBCTs) 3- خودرو رزمی سرنشین دار اختیاری (OMFV) : جایگزین خودرو رزمی پیاده نظام M2 برادلی 4- وسایل نقلیه رزمی رباتیک (RCV) : در سه نسخه سبک ، متوسط و سنگین 5- پلتفرم مرگبار قاطع (DLP) : جایگزینی تانک M1 ابرامز – هنوز در رابطه با این بخش از پروژه NGCV اطلاعتی منتشر نشده است و به طور دقیق مشخص نیست جایگزین تانک های اصلی میدان نبرد ابرامز چه نوع سیستم تسلیحاتی خواهند بود. سیستم های رزمی در پروژه NGCV هر پلتفرم در پروژه NGCV بسته به نقش آن سیستم در میدان نبرد ، مجموعه ای از الزامات و قابلیت های مورد نظر خود را خواهد داشت. این پلتفرم ها از "مانور تسلیحات ترکیبی " موثر در تشکیلات رزمی پیش رو ارتش آمریکا و ساختار "عملیات چند دامنه" (MDO) پشتیبانی خواهند کرد. هدف این پروژه این است که نیازهای واقع بینانه و قابل دستیابی را ایجاد کند تا شکاف موجود در بخش رزم زمینی را برطرف سازد. همچنین برتری در برابر تهدیدات آینده را حفظ نماید. سیستم هایی که برای آینده ارتش آمریکا در حال توسعه هستند باید ویژگی هایی را داشته باشند که امروز پلتفرمهای رزمی این ارتش را به کشنده ترین سلاح ها در جهان تبدیل کرده است و کشندگی قاطع همچنان یک اصل اصلی در طراحی سیستم هایی است که در خط مقدم نبرد حضور دارند. علاوه بر این ، هر سیستمی که امروزه در حال توسعه است ، باید بتواند در میدان نبرد آینده بجنگد و پیروز شود. میدان نبردی که همچنان تهدیدات متنوع تر و کشنده تری را در همه حوزه ها - هوا ، جنگ الکترونیکی و سایبری - در برمیگیرد. سرانجام ، سیستم های آینده باید بارهای لجستیکی را کاهش دهند، بازدهی های بهتر در قدرت خودرو داشته باشند، از سامانه پیش آگهی دهنده لجستیکی و پایداری هوشمند برخوردار باشند تا بتوانند قابلیت عملیاتی را افزایش دهند و انعطاف پذیری را برای فرماندهان فراهم کنند. تصویر از نسخه های مفهومی خودرو رزمی OMFV و خودروهای سبک RCV ارتش امریکا در حال کار بر روی فناوری های پیشرفته مانند اتوماسیون سیستم ها، هوش مصنوعی و یادگیری ماشین برای خودروهای زرهی است. همچنین انها جایگزین کردن تانک های اصلی میدان نبرد را نیز ارزیابی می کنند. به طور کلی ارتش امریکا برای دستیابی سریع به تولید نسل بعدی خودروهای رزمی در ابتدا توانایی ها و آسیب پذیری های دشمنان را بررسی میکند. بعد از آن پروژه های علم و فناوری دولت، تحولات دانشگاهی و صنعت، آزمایش نمونه های اولیه، عملکرد واحدهای نظامی را با یک دیگر هماهنگ میکند در مرحله اخر تمام موارد مورد ارزیابی و تجریه و تحلیل قرار میگرند. نمونه های اولیه ساخت شده و در اختیار واحد های عملیاتی قرار می گیرد. تمرینات اختصاصی سرباز با نمونه های اولیه پروژه NGCV کاملاً به ارتش این امکان را می دهد تا تجهیزات را در واحدهای عملیاتی مورد آزمایش قرار دهند. بدین ترتیب فرصتی به فرماندهان ارتش امریکا داده میشود تا بازخورد های فوری از پروژه های را ارزیابی کنند. سربازان لشکر یکم سواره نظلم ارتش آمریکا در حال انجام یک آزمایش در پروژه NGCV پلتفرم های پروژه NGCV : 1) AMPV این پروژه یک جایگزین برای پلتفرم M113 در سطح گروه رزمی(هنگ ) زرهی (ABCT) و واحد های کوچکتر میباشد. پروژه AMPV می تواند با سرعت با واحدهای ABCT مطابقت پیدا کند، قابلیت بقا و حفاظت از نیروهای پیاده نظام را نسبت به M113 بهبود بخشد و بتواند از فن آوری های آینده و سیستم های شبکه ای اینده ارتش امریکا استفاده کند. این قابلیت ها به واحدها امکان می دهد تا با تانک ها ، خودروهای رزمی پیاده نظام و توپخانه های خودکششی در واحدهای ABCT با ایمنی و کارایی بیشتری همکاری نمایند. در صورت استفاده از مدل های مختلف AMPV بیش از 30 درصد از ناوگان خودروهای شنی دار قدیمی واحدهای ABCT جایگزین خواهند شد. نسخه فرماندهی AMPV باعث میشود عملکرد فرمان و کنترل پیشرفته برای فرماندهان میدانی و سربازان تسهیل می شود. نسخه خمپاره انداز AMPV میتواند آتش پشتیبانی را به شکل فوری و واکنشی برای انجام عملیات تهاجمی سریع گروه رزمی (هنگ) (BCT ) فراهم میکند. نسخه آمبولانس زرهی AMPV میتواند در گردان های پشتیبانی کشته های جنگی را حمل کند ویا چهار یا شش مصدوم را درحین مراقبت های پزشکی جابه جا نماید. نسخه بیمارستان سیار AMPV فضای کافی برای جراحان و تیم پزشکی برای مراقبت از سربازان فراهم می کند. نسخه عمومی AMPV نیز به عنوان یک نفربر زرهی پشتیبانی از تدارکات و جا به جایی سربازان را در سطح گروهان بر عهده دارد. خانواده خودروهای زرهی AMPV:(از راست به چپ) نسخه نفربر زرهی، نسخه فرماندهی، نسخه بیمارستان سیار، نسخه آمبولانس زرهی و نسخه خمپاره انداز خودکششی 2) MPF ارتش آمریکا برای برآورد ساختن نیاز و پشتیبانی از گروه های رزمی (هنگ) پیاده نظام (IBCT)، MPF را به میدان می آورد ، یک تانک سبک که آتش مستقیم دوربرد و دقیق را با توپ های کالییر بالا برای IBCT فراهم می کند. این تانک سبک دارای ویژگی های مانند مجهز بودن به توپ 105 میلممتری، مسلسل هم محور 7.62 میلی متری، جایگاه سلاح فرمانده و قابلیت جا به جایی با هواپیمای ترابری C-17 است. MPF مواضع ، مسلسل های سنگین و خودروهای زره پوش سبک دشمن را خنثی خواهد کرد. 3) OMFV به عنوان بخشی از گروه رزمی زرهی (هنگ ) (ABCT)، پروژه OMFV جایگزین خودرو رزمی پیاده نظام برادلی خواهد شد تا توانایی های لازم برای شکست دادن یک یک نیروی رقیب همتای در آینده را فراهم کند. ارتش امریکا به دنبال ایجاد یک تحویل در افزایش توانایی های رزمی نه یک بروز رسانی جهت بهبود تدریجی قابلیت های رزمی در خودرو رزمی پیاده نظام برادلی است. مانند برادلی ، OMFV نیز به عنوان بخشی از تیم تسلیحات ترکیبی از مانور بین دامنه ای پشتیبانی خواهد کرد و به راحتی تهدیدات مرحله ای را شکست می دهند در حالی با انجام مانور، سربازان را به سمت اهداف تاکتیکی جابه جا می کند. OMFV دارای سنسورهای پیشرفته و قابلیت فرماندهی ماموریت برای خدمه خودرو و سربازان پیاده نظام خواهد بود. 4) RCV پروژه RCV دارای دو هدف اساسی شامل ایجاد کشندگی قاطع در میادین نبرد آینده و انتقال خطر در ماموریت های بسیار خطرناک از سربازان به سیستم عامل های بدون سرنشین می باشد. RCV ها هندسه میدان جنگ را گسترش می دهند، به سرعت یک تصویر عملیاتی مشترک ایجاد کنید و فضای تصمیم گیری بزرگتری را برای فرماندهان ایجاد میکند در حالی که خطرات موجود برای سربازان کاهش می دهند. RCVها فرماندهان را قادر می سازند تا به به جای سربازان، ربات ها را در خطرناکترین مکانهای میدان نبرد آینده جهت خط کشنی های پیچیده ، عملیات طولانی مدت و انجام عملیات در فضای زیرزمینی در محیط های متراکم شهری انجام دهند. مجموعه RCV شامل سه نوع سبک ، متوسط و سنگین خواهد بود. RCV سبک دارای یک مجموعه حسگرهای قوی هستند این تجهیزات مأموریت های متمرکز بر شناسایی را انجام خواهند داد. RCV متوسط یک سلاح کالیبر متوسط و موشک های هدایت شونده ضد تانک مجهز است تا قابلیت قدرت شلیک مستقیم را برای واحدهای انسانی فراهم می کند. این نوع از RCV ها نیز می توانند با قابلیت ماژولار بودن، با تجهیزات متناسب ماموریت های جنگ الکترونیکی ، ضد پهپادی و ایجاد پرده دود را پشتیبانی کنند. RCV سنگین به عنوان بخشی ازبرنامه کشنده قاطع (DP) به مبارزه با تهدیدات می پردازند و همزمان با همتایان سرنشین دار خود مانور می دهند. یا به عنوان بخشی از یک دسته رباتیک با سیستم های تسلیحاتی که در اختیار دارند تمام اهداف تهدیدآمیز را نابود میکنند. همه انواع RCV باید در حین حرکت و انجام مانور با واحدهای انسانی همگام باشند ، بنابراین به قابلیت های نیمه خودمختار قوی و ویژگی های تحرک تهاجمی نیاز دارند. ادامه دارد... ( در ادامه هر کدام از سیستم های پروژه NGCV به تفضیل پرداخته میشود) نقل با ذکر نام میلیتاری بلامانع است منبع : مجله ARMOR Spring 2020
  10. 2 پسندیده شده
    اگر چه مطالب مطرح شده در صنعت سینما را نمی توان چندان جدی گرفت ، اما نکات جالبی در خصوص ارتش ایالات متحده وجود دارد که می شود روی آن فکر کرد راجع به جنگ چي ميدونين؟ دولت بهتون ميگه که جنگ درباره ميهن پرستي و دموکراسي هست يا چرندياتي درمورد اينکه يه نفر از آزاديِ ما متنفره ولي ميخواين بدونين جنگ واقعاً در مورد چيه؟ چي مي‌بينين؟ يه پسر اهل ايالات آرکانزاس‌ ... که داره وظيفه‌ي ميهن پرستانه‌ي خودش براي دفاع از کشورش رو انجام ميده؟!!!! اما من يه کلاه‌خود و دست‌کش غيرقابل اشتعال جليقه‌ي ضد گلوله و اسلحه ام.16 مي‌بينم که 17000 دلار قیمتش هست اين هزينه‌ي پوششِ يک سرباز آمريکايي‌ هست بيشتر از 2 ميليون سرباز در عراق و افغانستان جنگيدن .اين سالانه چهار و نيم ميليارد دلار براي ماليات دهنده‌هاي آمريکايي خرج برميداره و جنگ در واقع درمورد همينه .... جنگ يه نظام اقتصادي‌ هست هرکسي که چيزي غير از اين بهتون ميگه ... يا خودش دستش توي کاره .....يا احمقه War Dogs ... 2016
  11. 1 پسندیده شده
    به تقریب ، بیش از یک دهه از شهادت سرلشکر پاسدار ، حاج حسن تهرانی مقدم ، ( آبان 1390- آبان 1400 ) بعنوان بنیان گذار قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران می گذرد و گرچه هنوز ابهامات بسیاری در خصوص اتفاقی که در پادگان سپاه در بیدگنه رخ داد ، وجود دارد ،اما روندی که توسط ایشان پایه گذاری شد ، اکنون به درختی تناور تبدیل شده که بخشی از پتانسیل بازدارندگی دفاعی جمهوری اسلامی را بر دوش خود حمل می کند . با توجه به این مساله و به مناسبت هفت هزارمین پست در انجمن میلیتاری ، بررسی و تجزیه و تحلیل جدیدترین عامل بازدانده در حوزه توان بالستیکی جمهوری اسلامی ایران در دستور کار قرار گرفت که ادای دینی باشد به زحمات این پاسدار ایران و انقلاب اسلامی و یاد آوری باشد به مجموعه ما علاقه مندان به حوزه بررسی های نظامی که این قدرت ، به سادگی ، بدست نیامده و همواره می بایست در رشد و توسعه آن دقت نظر لازم صورت گیرد که این هدف ، تنها در سایه نقد درست ،قابل تحقق خواهد بود . با این وصف ، ذکر این نکته واجب است که در متن حاضر که در چند بخش و به شکل مفصل خدمت مخاطبان محترم ارائه میشود ، بدلیل ماهیت طبقه بندی شده اطلاعات مربوط به این شهرها ، هیچ گونه تفسیری ، جدای از متن های مورد استفاده ، در آن نیامده ، و متن اصلی ، تنها با یکسری ویرایش ها و اضافات مربوط به حوزه تاریخ نظامی خدمت عزیزان تقدیم می گردد . باشد که روح ما ، همواره با یاد حاج حسن تهرانی مقدم ، شاد باشد . مقدمه بازدارندگی یکی از مفاهیم بنیادین و استراتژیک در سیاست بین الملل و بطور خاص در حوزه نظامی- امنیتی است و کشورها باتوجه به فوریت تهدیدات به ایجاد بازدارندگی در راستای حفظ امنیت و بقاء وجودی خود اقدام می کنند. در حوزه ژئوپلیتیکی آسیای جنوب غربی تهدیدات زیادی به لحاظ ذهنی و عینی علیه ایران فعال هستند. در همین راستا، تعیین الزام استاندارد برای دکترین امنیتی جمهوری اسلامی ایران می بایست براساس وجود تهدیدات و شیوه مقابله موثر با این تهدیدات طراحی و اجرا می شود. با توجه به این مساله ، بطور فزاینده واضح است که نگاه غالب در میان تئوریسین های امنیتی – دفاعی ایرانی ، رویکرد امنیت محور بوده ، بر این اساس، دکترین امنیتی ایران به گونه ای طرح ریزی شده است که نسبت به نحوه مقابله با تهدیدات و معضلات امنیتی منفعل نباشد و با نگاه به آینده و براساس اولویت بندی نسبت به تهدید ، اقدام به اتخاذ تصمیم و سپس اجرای آن بپردازد. در همین راستا ، دبیر وقت شورای امنیت ملی ایران ( دریابان علی شمخانی ) در یکی از کنفرانس های امنیتی برگزار شده در تهران ، براین اعتقاد قرار داشت که هیچ کدام از همسایگان ایران در غرب آسیا ، به استثنای رژیم عبری در حوزه تهدید برای جمهوری اسلامی ایران طبقه بندی نمی شوند و ایران در تلاش است تا با ارتقاء همبستگی های متقابل سیاسی ، امنیتی ، اقتصادی و فرهنگی مسیر جدیدی را برای تقرب به موقعیتهای کم تنش بازکند ، ضمن آنکه در بخش دفاعی ، با تمرکز بر استراتژی ضربه دوم ، تقویت بازدارندگی متعارف را با ماهیت غیر متقارن در دستور کار خود قرار داده است . در واقع ، ماهیت رفتار ایران ، منوط به رفتار طرف مقابل خواهد بود . با توجه به مفاهیم ذکر شده ، درطول سه دهه پس از پایان جنگ ایران و عراق ، راهبرد بازدارندگی ایران بر مبنای توسعه توان موشکی شکل گرفت و نقش تعیین کننده ای برای این سلاح در تامین امنیت ایران گذاشته شد . اما با توجه به برتری هوایی عناصر بالقوه مهاجم ، مستقر در محیط اطراف جمهوری اسلامی ایران و ضعف شدید در حفظ آسمان در برابر تهدیدات فوق الذکر ، بنابراین براساس منطق نظامی و به منظور جلوگیری از نابودی این عنصر بازدارندگی در اثر ضربه اول دشمن ، انتقال همه سامانه ها و زیرساختهای موشکی به عمق زمین در دستور کار قرار گرفت که این امر به تولد شهرهای موشکی در ایران منجر شد . داستان ما در مطلب پیش رو ، تحلیلی است براین قابلیت ایران .... 1-مفهوم اولیه یکی از معمول ترین استدلال ها در انتقال عناصر مرتبط به بازدارندگی در دوره جنگ سرد به اعماق زمین ، این بود که کشورهای غیر هسته ای و حتی مسلح به تسلیحات کشتار جمعی ، می توانند بالاترین قابلیتهای رزمی متعارف را در اختیار داشته باشند ، اما وقتی بحث به مرحله کاربرد تسلیحات غیرمتعارف وارد می شود ، این قابلیت ها معمولا ارزش خود را از دست داده و یا اینکه در ارزیابی ها ، از اهمیت چنین توانمندی هایی بشدت کاسته میشود . این استدلال عمدتاً بر دو ایده اصلی قرار می گیرد الف- در حال حاضر ، هیچ دفاع کاربردی در برابر استفاده حریف از سلاح های هسته ای وجود ندارد ب – تسلیحات متعارف در ایجاد یک بازدارندگی کامل نظامی ناتوان به نظر می آیند . در این میان ، گرچه جمهوری اسلامی ایران تا کنون ( آبان 1400 ) هنوز به طور رسمی در شمار کشورهای دارنده تسلیحات هسته ای قرار نگرفته است ، اما دکترین نظامی این کشور در قرن بیست و یکم بر سه قابلیت اصلی پایه گذاری شده است : 1- طراحی و تولید موشک های بالستیک با هدف اجرای حملات دقیق ( با خطای دایره ای با دقت 50 متر ) به زیرساخت های کلیدی حریف نظیر نیروگاه های تولید انرژی الکتریکی و سایر زیرساختهای حیاتی و همچنین اهداف نظامی با اهمیت راهبردی نظیر سیلوهای پرتاب موشک یا رادارهای هشدار اولیه دفاع هوایی . 2- طراح و ساخت پناهگاه های فوق امن پرتاب موشکهای بالستیک بطوریکه امکان درامان ماندن از ضربه اول متعارف و حتی نامتعارف بوجود آمده و متقابلا زیرساختها برای ایجاد امکان وارد کردن ضربه دوم فراهم شود . 3-ایجاد پتانسیل بالفعل با ماهیت خسارت حداکثری به دشمن در سریع ترین زمان ممکن تا ضمن جلوگیری از ادامه حملات عناصر متخاصم ، در محاسبات حریف برای ادامه درگیری اختلال ایجاد گردد . بنابراین ، اگر این قابلیت بر اثر حمله دشمن ، غیر فعال گردد ، زرادخانه موشکهای بالستیک ایران به تقریب هیچ کارکرد موثر دیگری در یک درگیری احتمالی نخواهد داشت . درصورتی که واقعیات فوق الذکر مبنایی برای تحلیل در نظر گرفته شود ، ایجاد و توسعه مستمر این قابلیت می تواند به 2 دلیل ، گزینه کاربرد حملات غیر متعارف حریف را خنثی نماید: 1- اجرای حملات هسته ای ، قابلیتهای بالفعل ایران را برای اجرای حملات متقابل آسیب زا ، از کار نخواهد انداخت و آنچه که از حمله هسته ای نخست باقی می ماند ، برای وارد کردن آسیب متقابل به گونه ای که برای حریف قابل تحمل نباشد ، کافی خواهد بود . 2- مقیاس خسارت های وارده به حریف بلحاظ هدف قرار دادن اهداف مهم و با ارزش در سطحی خواهد بود که می توان آن را با وضعیت احتمالی کاربرد سلاح های هسته ای یا حملات هوایی ایران مقایسه نمود . بنیان استراتژی نظامی ایران : وارد کردن ضربه دوم در دکترین جنگ هسته ای، "وجود قابلیت ضربه دوم " را می توان به توانایی یک کشور در پاسخ به یک حمله هسته ای، با اجرای یک حمله تلافی جویانه هسته ای متقابل ، مورد تعریف قرار داد . ایجاد چنین قابلیتی ، ضمن متقاعد کردن دشمن به وجود این قابلیت در دکترین بازدارندگی هسته ای لازم و ضروری است و از ان جا که ممکن است طرف مقابل تلاش کند تا در یک جنگ هسته ای با یک "حمله بزرگ اولیه" (first strike) بر ضد رقیب ، جنگ را به نفع خود تمام کند، توسعه این توانمندی "عدم استفاده اولیه از تسلیحات هسته ای "را تضمین خواهد کرد. گر چه ممکن است یکی از طرفین قدرت پاسخ بازدارندگی کمتری داشته باشد، اما معمولا قابلیت های حمله دوم متقابل و دوجانبه باعث شکل گیری روند " تخریب متقابل" (mutual assured destruction) می شود. از سوئی دیگر ، قابلیت های حمله دوم را می توان با تحقق بخشیدن به فرایند های fail-deadly تقویت کرد. این فرایند ها خط قرمزی را تعیین می کند و درصورتی که از این خطوط قرمز عبور شود ، عواقب آن برای مهاجم ، چندان خوشایند نخواهد و شیوه های از پیش تعیین شده ای برای پاسخ بدانها وجود خواهد داشت. این عواقب از پیش تعیین شده، همچون یک حمله دوم هسته ای تلافی جویانه، می تواند طیف گسترده ای از پاسخ ها را در بر گیرد. اما براساس آنچه که استراتژیست های ایرانی بطور مداوم برآن اصرار می ورزند ، پاسخ متقابل ایران ، دردناک و کُشنده بوده که تا کنون ، گرچه ماهیت هسته ای ندارد ( که امکان پدید آمدن آن همچنان هست ) ولی می تواند برگزینه های متعارف ولی غیرقابل پیش بینی ( چه در حوزه حجم پاسخ و چه روشهای گوناگون طراحی شده ) استوار باشد . در واقع ، به احتمال بسیار زیاد ، ایران با علم بر محدودیتهای مشخص موجود در ظرفیت نظامی کلاسیک خود ، به جای تمرکز تمام قابلیتهای رزمی موجود غیر موشکی بر علیه مهاجم احتمالی ، مجموعه ای از اهداف مشخص را انتخاب نموده که پس از ارزیابی های مستمر و به روزرسانی اطلاعات در مورد آنها ، درصورت وقوع هر گونه عملیات نظامی که بطور مستقیم خاکش را هدف قرار بدهد ، این نقاط از پیش تعیین شده را با حجم قابل توجهی از موشک های خود مورد اصابت قرار دهد و قبل از آنکه جنگ به مرحله گسترده تری وارد شود ، به مهاجم تفهیم نماید که هزینه ادامه عملیات نظامی بر علیه ایران ، فراتر از پیش بینی های اولیه اوست .با این وصف ، نظرات مختلفی در خصوص ماهیت و کارایی اتخاذ استراتژی ضربه دوم وجود دارد که بدلیل طولانی بودن و خارج شدن از موضوع اصلی ، بحث در خصوص آن به زمانی دیگر موکول می شود . پی نوشت : 1- ادامه دارد .................... 2- تمامی منابع مورد استفاده ( اینترنتی ، چاپی و... در انتهای متن آورده خواهد شد ) 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  12. 1 پسندیده شده
    تلاش برای معرفی گونه اولیه نسلی جدید از خودروهای رزمی به گفته مدیر پروژه مهندسی مرکز تحقیقات خودروهای رزمی ارتش ایالات متحده این مرکز در تلاش است تا قابلیتهای متفاوتی از گونه اولیه نسل آینده خودروهای رزمی که هم اکنون طرح اولیه آن در جریان یک تلاش مشترک میان صنایع نظامی و بکارگیرندگان آن در حال شکل گیری است را به نمایش گذارد . ژنرال تد توماس ژنرال تد توماس ، میان شرکتهای تسلیحاتی و ارتش ایالات متحده ، تلاش مشترکی در جریان است که یک مسیر استاندارد برای نمونه سازی اولیه خودروی رزمی آینده تعیین گردد . طبق برنامه های تدوین شده ، این نمونه پس از اصلاحات لازم در سال 2022 رونمایی شده و بدنبال ارزیابی های عملیاتی در سال 2023 به سازمان یگانهای عملیاتی اضافه خواهد شد . به گفته وی ، این تلاش مشترک ، مجموعه ای بهترین قابلیتها را برای آنچه که وی پروژه NGCV می خواند ، فراهم خواهد آورد . به گفته این افسر ارشد ارتش ، مرکز تحقیق ، توسعه و مهندسی زرهی ارتش (TARDEC ) پس از بررسی طرح های اولیه ، بهترین گزینه را در سپتامبر 2017 انتخاب و قرار داد را با شرکت برنده منعقد خواهد نمود . پس از انعقاد قرار داد ، دو طرف ( TARDEC و شرکت برنده قرارداد ) ، با همکاری هم نمونه نخست را در یک بازه زمانی 7 ساله تولید خواهند نمود . این قرارداد، گستره وسیعی از فناوری ها را پوشش خواهد داد و این نیاز ارتش را در آینده تامین خواهد نمود . هر اندازه دو طرف درگیر این پروژه ، بیشتر همکاری نمایند ، خودروی رزمی آینده ارتش ایالات متحده ، با قابلیتها بیشتری در خط تولید قرار خواهد گرفت . سرهنگ ویلیام ناکولس ، مدیر بخش تعیین نیازمندی های نیروی زمینی مستقر در مرکز ارزیابی های مانوری ارتش ( فورت بنینگ / جورجیا) سرهنگ ویلیام ناکولس ، مدیر بخش تعیین نیازمندی های نیروی زمینی مستقر در مرکز ارزیابی های مانوری ارتش ( فورت بنینگ / جورجیا) ، در این زمینه می گوید : " در اواخر سال گذشته میلادی ، این مرکز نیازمندی های ارتش را مورد بررسی قرار داد و در نهایت این مساله مورد بررسی قرار گرفت که نسل بعدی خودروی رزمی ارتش صرفاً یک خودروی رزمی است یا می بایست بعنوان یک خودوری رزمی پیاده نظام تعریف گردد که در یک بازه زمانی مشخص ، باید جایگزین تانک اصلی میدان نبرد آبرامز ، نفربرهای برادلی و همچنین پلت فرم هایی نظیر نفربر استرایکر ( مجموعه ای از قدرت آتش و تحرک) شود . ژنرال توماس در این زمینه معتقد است : " طراحی این خودرو در مرحله نخست براساس مفهوم سنتی خودروی رزمی پیاده نظام (IFV) صورت پذیرفته که می بایست حداقل دو خدمه و شش سرباز را با تمام تجهیزات محمول ، در پیچیده ترین شرایط رزمی حمل نماید " با تمام این تفاسیر ، هدف ارتش ، بکارگیری عملیاتی NCGV ، تا سال مالی 2035 است و در این مسیر ، سال مالی 2022 یک نقطه عطف در این برنامه بشمار می رود که آیا رکود فعلی دامنگیر این پروژه خواهد شد یا اینکه سرمایه لازم برای ادامه آن جهت ارتقاء یا جایگزینی همه ناوگان فعلی ، فراهم خواهد گردید !!!! پی نوشت : این تاپیک از تجمیع اخبار مرتبط در تاریخ 20مهرماه سال 1399 خورشیدی ایجاد گردید صرفاً برای میلیتاری / مترجم : MR9
  13. 1 پسندیده شده
    اصولا یک کار گروهی و تیمی است. از نطفه های اینچنینی احتمالا البانی نشین ها شروع میشه و کم کم بازوهای دیگه شروع میکنند به شاخ و برگ سازی و مستند نگاری و نهایتا ناگهان میرسه به یک مستند حرفه ای در بیبیسی که پس فرداش تبدیل شده به مقالات داغ در روزنامه های خاص داخلی و سینه زنان کاتولیک تر از پاپ! وطنی و نهایتا یک ماه بعد هم پای سازمان های حقوق بشری و یک پرونده حقوق بشری یا لااقل یک بند در یک پرونده.
  14. 1 پسندیده شده
    فکر کنم از ترس اقدام مشابه توسط عراق علیه سکوهای نفتی ما اینگونه عملیاتها تا حدودی محدود شد که با تجهیز عراق به اگزوست و سوپر اتاندارد و فورلئون و کمبود جنگنده های عملیاتی الخصوص اف14 کار حتی برای اسکورت کشتی هامون هم با مشکل مواجه شد بعد از فاو آمریکا تقریبا وارد جنگ شد شاید تحت فشار آمریکا عملیاتی ضد نفتی ما کم شد این خط لجستیک رو با چی میزدیم؟تو برد توپخانه ما بود؟عملیات هوایی که تقریبا دیگه ممکن نبود موشک هم که نداشتیم
  15. 1 پسندیده شده
    سلام این تحلیل با این پیش فرض که جنگ بین دو کشور مشخص و با امکانات محدود بوده است ، کاملا درست به نظر می رسد ؛ ولی اگر تصویر بزرگتر را ببینیم که در آن برای کشور عراق بندر اختصاصی در بین همسایه هایش تعریف شد ، یا حتی در دورانی برای فرآورده های نفتی و بنزین پشتیبانی مستقیم شد و یا این که محدودیت تامین مالی برایش کاملا کمرنگ شد ، کمی باید در این تحلیل تجدید نظر کنیم و احتمالا باز میرسیم به همان نتیجه ای که آن روزها رسیدند : تمام کردن کار بصره برای تمام کردن کار جنگ ! هر چند از نظر توان واقعی ما سنگ بزرگی بود
  16. 1 پسندیده شده
    در مجموع اگر سوخو-35 های تحویلی مشخصات اعلامی را در بحث حسگرها و رادارها داشته باشه معلوم میشه چرا ما به سمت خرید سوخو-35 در این مقطع رفتیم و نه سوخو-30 (فرض اینه شرایط برای هر خریدی مهیا بوده) در حال حاضر مهمترین تهدید علیه ما جت های پنهانکار ایالات متحده و صهیونیستهاست و هر عاملی که بتونه وارد محاسبات دشمن بشه در حمله احتمالی به ایران - خصوصا اگر مورد توانمندی مثل سوخو-35 - باشه قطعا بازدارندگی ولو در زمانی مشخص را ( تا بازطراحی عملیات های دشمن با توجه به فاکتورهای جدید دفاعی) سبب میشه. اگر خبر درست باشه که قابلیت هوا به هوای این جت ها قویتر هم هست باز با توجه به نیازی که ما داریم یعنی شاید برای الجزایری که انتظار دیگه ای داره (به هر حال دشمنش مغرب هست با توانایی های محدود هوایی فعلا و بیشتر بحث حملات همه جانبه مطرح هست) مناسب نباشه ولی برای ما اتفاقا مناسب تر هم هست. ما الان نیاز به یک رهگیر تخصصی داریم فعلا برای دفع تهدیدات فوری.
  17. 1 پسندیده شده
    بخش دوم : برخورد نزدیک از نوع سوم .... پیشینه انتقال سامانه های بالستیک به عمق زمین – مطالعه موردی ،جنگ دوم جهانی استراتژی نظامی در یک تقسیم بندی بسیار پیچیده ، زیرمجموعه و شاخه ای از نظریه های اجتماعی است که به کاربرد زور برای دستیابی به اهداف یک جامعه در تقابل و نزاع با دیگری می پردازد . درواقع امر استراتژی نظامی براین روند استوار است که چگونه باید نیروهای نظامی را در جهت کسب اهداف نظامی ، سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و ایدئولوژیک بکار بست . گفتگو در مورد فلسفه و ماهیت استراتژی نظامی ، بسیار طولانی است و اگر چه بیان مراحل تاریخی آن بسیار جذاب به نظر می رسد ،اما از حوصله این نوشتار خارج است ،اما در راستای موضوع مورد بحث ، یکی از جالب ترین مواردی که درتاریخ توسعه استراتژی های نظامی ، با آن روبرو می شویم ، کاربرد قوانین حرکت و قواعد هندسه در امور نظامی بشمار می رود که برای اولین بار توسط افسر ارتش فرانسه به نام سباستین لی پرستره دی وبان استفاده شد . سباستین لی پرستره دی وبان وی که در ارتش لوئی چهاردهم خدمت می کرد ، مسئولیت احداث استحکامات نظامی فرانسه در مرز با دوک نشین های آلمانی بود که بنیان این استحکامات باعث حفظ مرزهای شرقی این کشور از تهاجم آلمان در سال 1914 شد . ساختار دژهای طراحی شده توسط وبان نه تنها از اصل ضخیم بودن برای مقابله با آثار انفجار استفاده می نمود ، بلکه بدلیل استفاده گسترده از زوایای پیچیده ، مانع از تاثیر اتش توپخانه دشمن می گردید . در حقیقت کاربرد محاسبات ریاضی در این سلسله استحکامات باعث می شد تا مشکلات تاکتیکی ارتش فرانسه تا حدود بسیار زیادی کاهش یابد .تاثیر فلسفه وبان در طراحی استحکامات نظامی تا بدانجاست که حتی امروز ، اصول ابداعی وی بصورت یک دیسیپلین رسمی ، در سازمان های نظامی مدرن مورد استفاده قرار می گیرد . راست : محدوده در نظر گرفته شده توسط وبان ( خطوط قرمز ) چپ : خطوط دفاعی خندقی موازی برای دفاع از استحکامات نظامی با این حال فاصله میان عصر وبان تا دوران معاصر بسیار طولانی است ، اما نیاز به طراحی استحکامات در برابر آتش دشمن ، همان اصول مطرح شده توسط این افسرفرانسوی است که برای نمونه ، یک مورد جذاب در جنگ دوم جهانی مورد بررسی قرار می گیرد . پروژه ساختمانی شماره 21 در میانه های سال 1943 ، زمانی که سازمان رزمی واحدهای ارتش آلمان در جبهه شرقی یکی پس از دیگری دچار فروپاشی می شدند ، سرفرماندهی OKW بتدریج مجبور گردید تا برنامه توسعه سلاح های انتقامی شماره یک و دو را در اولویت برنامه ریزی های خود قرار دهد . برهمین اساس ، با توجه به وجود برتری هوایی متفقین در آسمان اروپا که با روندی آهسته اما مستمر ، خود را به نیروی هوایی آلمان ، تحمیل می نمود ، کارشناسان نظامی آلمانی طرح های جدیدی را برای ساخت سایتهای شلیک سخت سازی شده برای موشکهای وی-2 در حال تولید انبوه را در امتداد سواحل فرانسه ، در دستور کار خود قرار دادند . بر همین اساس ، در اکتبر 1943 ، سازمان تاد ، ساخت یکی از باشکوه ترین پناهگاه های مربوط به پروژه وی-2 را با طراحی گنبدی شکل در نزدیکی سنت اومر (Saint-Omer) کلید زد . طراحی اولیه برای استقرار سکوهای ثابت شلیک وی-2 مستقر در واتن براساس طرح اولیه ، این پناهگاه بزرگ می بایست با مشارکت شرکتهای آلمانی ساخت می شد ، به همین سبب ابزارآلات ساختمانی نظیر تجهیزات حفاری ، میکسرهای بتون در کمیتی بسیار قابل توجه به این برنامه منتقل گردید . با توجه به حجم بسیار غول آسای این پروژه و اولویت شماره یک دفاعی ، چیزی در حدود 1300 کارگر به این محل اعزام شده و مجبور بودند تا بصورت شبانه روزی کار را جلو ببرند ، بطوریکه ملیتهای مختلفی از شوروی و فرانسه در میان آنها دیده می شد . اما پس از کشف محل ساخت این پناهگاه توسط متفقین واقع در سایت اصلی آن در واتن ، به تاریخ 27 اوت 1943 ، ارتش آلمان به موقعیت دیگری که یک معدن شن متروکه در ویزرنس چشم دوخت که بعنوان یک چشم انداز بلندپروازنه و البته آینده نگرانه برای توسعه برنامه وی-2 می شد بر روی آن حساب کرد . در این میان ، یک مهندس ارشد پروژه به نام خاویر دورش از سازمان تاد ، این مکان را به سرفرماندهی OKW و آلبرت اشپیر پیشنهاد نمود با این تبصره که برای کل مجموعه یک گنبد بتونی به وزن یک میلیون تن در دامنه مشرف به این تپه ساخته شود و مجموعه ای از تونل های دسترسی ( حدود 7 کیلومتر تونل ) در زیر گنبد و دامنه تپه حفاری گردد. این گنبد عظیم به قطر 71 متر و ضخامت 5 متر و وزنی در حدود 55000 تن بود که پس از تصویب "پروژه ساختمانی شماره 21 " نام گرفت . نمای مجموعه ویزرنس براساس داده های موجود ، نقشه های ساختمانی این گنبد مفاهیم بسیار پیشرفته ای را بخود می دید که در بخش زیرین آن ، مجموعه ای گسترده و بسیار بزرگ از انبارهای ذخیره موشک ، مخازن ذخیره سوخت ، تاسیسات تولید اکسیژن مایع ، یک پادگان مسلح برای حفاظت و در نهایت ژنراتورهای برق بزرگ قرار داشت . این بخش با یکسری تونل های فرعی به بخش مونتاژ موشک متصل می شد که قادر بود با حداکثر ایمنی ، موشک های وی-2 را سرویس دهی ، مونتاژ نمود ، در حالی که بدلیل انجام محاسبات لازم در برابر هر نوع بمباران هوایی می توانست مقاومت کند . وضعیت حاضر ورودی ها و بخش هدایت آتش مجموعه ویزرنش علاوه براین ، یک تونل کوچک با مجهز شدن به ریل راه آهن ، تمامی مسیرهای موجود را به یک بخش هشت ضلعی شکل ، درست 100 فوت ، در بخش زیرین گنبد هدایت مینمود که با قطری در حدود 41 متر و ارتفاع 24 متر تا زیر گنبد اصلی ، به مانند یک ساختمان 7 طبقه زیرزمینی سامانه های سوخت رسانی ، و آماده سازی راکت را در برابر هرگونه حمله ایمن می کرد . درست در بخش مجاور آن نیز ، دالان بزرگی برای آماده سازی موشکها ایجاد می شد که پس از اتمام مراحل مونتاژ نهایی به این قسمت منتقل و پس از بررسی نهایی بسمت فضای بیرونی برای شلیک منتقل می گردید . حد فاصل این بخش و فضای شلیک ، یک درب بیرونی این پناهگاه به ضخامت 5 فوت و ارتفاع 55 فوت قرار داشت که در زمان شلیک باز شده ، موشکها به بیرون منتقل و سپس بسرعت بسته میشدند . برای تامین امنیت فیزیکی این پناهگاه ، یک گردان از یگان های ویژه اس اس بدان مامور گردید ، در حالی که درست در فاصله هشت کیلومتری از این مرکز ، یک مجموعه زیرزمینی دیگر برای انجام برنامه ریزی های مربوط به شلیک وی-2 می بایست ساخته می شد .مضاف بر تمامی ویژگی های فوق الذکر ، ارتش آلمان با پیش بینی بمباران این مرکز و بسته شدن احتمالی مسیرهای دسترسی ، در نزدیکی این مجموعه تونل ها ، مرکزی را با اسم رمز " پادگان کرم خاکی " پیش بینی نمودند که درآن لانچرهای ثابت و متحرکی پیش بینی شده بود تا در صورت وقوع رخدادهای غیرمترقبه ،امکان اجرای شلیکهای ادامه دار ، وجود داشته باشد . راست : سرلشکر دکتر والتر دورنبرگر چپ : راکت وی -2 این طرح پس از پیشنهاد به سرفرماندهی OKW بشدت از سوی سرتیپ دکتر والتر دورنبرگر ( مغز متفکر برنامه های موشکی در ارتش آلمان ) مورد حمایت قرار گرفت . بدین ترتیب از نوامبر 1943 کار ساخت و سازاین مجموعه آغاز شد که نخستین گام آن ، حفاری تونل اصلی در پایه معدن بود .نخستین اطلاعات مربوط به ساخت و ساز های غیر عادی در نزدیکی سنت اومر ، همزمان با شروع عملیات آلمان ها ، در اختیار متفقین قرارگرفت ، اما بدلایل مختلف ، بمباران این مرکز ، در اولویت قرار نداشت ، ولی سرانجام نخستین حملات به سایت اصلی در مارس 1944 زمانی آغاز شد که کار ساخت گنبد اصلی مدتها قبل به اتمام رسیده بود . با این حال ، در مرحله نخست ، بیشتر از 3000 تن بمب روی این سایت ریخته شد که به روستاهای نزدیک این مرکز ، آسیب فراوانی وارد کرد ،اما بخش گنبد ، همچنان سالم در جای خود قرار داشت و علیرغم اجرای نزدیک به 300 حمله ، تا انتهای جنگ ، کار بر روی این برنامه ادامه داشت . مجموعه ویزرنس در مراحل آماده سازی ازراست : محل استقرار مراکز تولید نیرو (ژنراتورها ) و تونل های دسترسی و ذخیره موشک درصورتی که سلسله حملات اصلی به این مجموعه ، مورد بررسی قرار گیرد ، میتوان به حمله 27 آوریل 1944 اشاره نمود که درآن ، 16 فروند بمب افکن نیروی هوایی آمریکا چیزی در حدود 128 عدد بمب هزارپاوندی را بر روی هدف مشخص شده فروریختند ، در حالی که فقط یک هواپیما از دست رفت . پس از آن ، در 22 ژوئن 1944 ، بمب افکن های اسکادران 303 نیروی هوایی آمریکا ، با استفاده از 14 فروند بمب افکن بی-17 حمله گسترده دیگری را انجام دادند که بدلیل پوشش ابر سنگین ، ناکام ماند . در مجموع بیشتر از 16 حمله توسط نیروی هوایی متفقین علیه این تاسیسات اجرا گردید که بدلیل استقرار آتشبارهای ضدهوایی سنگین ، حملات به بخش اصلی چندان موفقیت آمیز صورت نمی گرفت ، اما تاسیسات فرعی نظیر ریل های راه آهن ، شبکه ارتباطی جاده ای بطور گسترده تخریب و بلااستفاده می گردید . نمای بازسازی شده مجموعه سایت موشکی ویزرنس . به شکل طراحی از بخش گنبد تا ورودی ها / خروجی ها و همچنین شیوه ذخیره موشک ها دقت کنید اما سرانجام روز موعود فرا رسید . در 17 ژوئیه سال 1944 ، بمب افکن های لانکستر نیروی هوایی سلطنتی مسلح به بمب های 6000 کیلوگرمی جدید به این تاسیسات حمله کردند که در نتیجه آن ، گرچه گنبد اصلی همچنان دست نخورده باقی ماند ، اما سه تیر بمب 6 تنی درست در زیر گنبد و دهانه تونل ها منفجر شد که باعث گردید تا کل دامنه تپه شنی دچار فروریزی شده و دو مسیر اصلی ورود و خروج موشکها را سد کند . راست : محل استقرار بخش های مختلف تونل های زیرزمینی مجموعه سایت پرتاب ویزرنس چپ : مسیر 2 تونل انتقال موشکهای وی-2 به سکوی شلیک در فضای باز سایت موشکی در همان زمان ، ژنرال دورنبرگر طی گزارشی به سرفرماندهی ارتش ، اعلام نمود که بخش اصلی تاسیسات هنوز دست نخورده باقی مانده ، اما زمین اطراف این مرکز چنان جابه جا و درهم کوفته شده که باید این محل را بطور کامل تخلیه نمود ، چرا که بزودی گنبد اصلی نیز ریزش خواهد کرد . اگر چه دورنبرگر مبالغه بسیار زیادی در این گزارش داشت ، اما با توجه به سابقه وی در مخالفت با سایتهای پرتاب ثابت برای موشکها ، می توان نظرات او را تا حدودی نادیده گرفت . راست : جدول حملات هوایی متفقین به سایت موشکی ویزرنس به تفکیک تعداد سورتی های پرواز ، نوع هواپیمای مورد استفاده ، تعداد و نوع بمب های رها شده چپ : عکس هوایی از مجموعه سایت پرتاب مجموعه ویزرنس . بر اساس گزارشهای ثبت شده ، شدت بمباران به اندازه ای بود که خاک زمین اطراف سایت ، پخته شده بود !!! و برای مدتها ،امکان استفاده از آن وجود نداشت ! در این میان ،گزارش متقابل مهندسان سازمان تاد باعث شد تا با دورنبرگر مخالف شود ، ولی در نهایت با حمله متفقین به نرماندی و کاهش منابع لازم برای ساخت و ساز تاسیسات ، در پایان ژوئیه سال 1944 سرفرماندهی OKW دستور داد تا همه تاسیسات کاملاً تخلیه شود و تمامی موشکهای وی-2 موجود برای شلیک از روی لانچرهای متحرک که می بایست در هلند ، بلژیک و آلمان استقرار می یافت ، به محل های از پیش تعیین شده منتقل گردد . با توجه به این مساله ، هیچ موشکی از تاسیسات فوق الذکر شلیک نگردید و پس از پایان جنگ و تصرف این تاسیسات توسط تیم های اطلاعاتی متفقین و بررسی آن ، بسرعت بدست فراموشی سپرده شد . پی نوشت : 1- ادامه دارد .................... 2- تمامی منابع مورد استفاده ( اینترنتی ، چاپی و... در انتهای متن آورده خواهد شد ) 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  18. 1 پسندیده شده
    بسمه تعالی 182 خلاصه سیاستی: بررسی نیاز به پدافند هسته ای مقدمه: اصطلاح پدافند هسته ای گاه به معنی دفاع از سایت های هسته ای به کارمی رود. گاهی نیز به طور خاص در مورد کسانی که در پروژه هایی چون آماد و یا پروژه های مشابه احتمالی درگیر بوده اند به کار می رود تا بر ماهیت دفاعی کار ایشان تاکید شود.* گاهی نیز به معنی استفاده از نیروی هسته ای برای مقاصد پدافندی است. خلاصه ی سیاستی زیر در پی بررسی این موضوع است. *** اصلی ترین تهدید نظامی علیه ایران در سال های پس از انقلاب آمریکا، اسرائیل و برخی کشور های منطقه بوده و هستند. این کشور ها همواره به توان نظامی و حجم تهدیدات خود علیه نظام ایران افزوده اند و اخیرا جسورانه دست به اقدامات خصمانه ی تمام عیار می زنند. اگرچه ایران به لحاظ وسعت، توپوگرافی و نیز توان نظامی قابل توجهی که داراست هدف فوق العاده دشواری برای اشغال زمینی است، اما در عین حال در برابر حملات هوایی خصوصا در مورد زیر ساخت های حیاتی که در نوار ساحلی جنوبی قرار دارند، ضعف های قابل توجهی دارد. در عین حال رزم هواپایه همان نقطه ی قوتی ست که دشمنان ایران خصوصا آمریکا به شدت بر روی آن سرمایه گذاری کرده اند. به همین جهت انبوهی از پایگاه های هوایی را در اطراف مرز های ایران تاسیس کرده اند و بعضی کشور های منطقه نیز خاک و پایگاه های هوایی خود را در اختیار آنان قرار داده اند. این البته امری نیست که از دید سران و نظامیان دور مانده باشد. اصلی ترین استراتژی ایران در هنگام درگرفتن یک جنگ تمام عیار با آمریکا یا ائتلافی به رهبری آمریکا علیه ایران نابودی سریع این پایگاه ها قبل از آن است که بتوانند نقش مثمر ثمری در طی آن جنگ ایفا کنند. در حالی که نیروی هوایی ایران به لحاظ کمی و کیفی دارای ضعف های عمده است و توان اجرای چنین ماموریتی را خصوصا در برابر قوای هوایی کشور های متخاصم ندارد، عمده تلاش ها و سرمایه گذاری های ایران در طی چند دهه گذشته بر روی موشک های بالستیک برای نابودی این پایگاه ها و حتی ناو های هواپیمابر به عنوان پایگاه های هوایی متحرک، و دیگر اهداف نظامی استراتژیک دشمن متمرکز شده است. در واقع در برابر قدرت هوایی حریف دکترین نظامی ایران بر پایه استراتژی انکار (A2AD) و به طورخاص انکار هوا بنا شده است. البته با توجه به وسعت، تعدد و حفاظت شده بودن این پایگاه های هوایی در مورد کفایت و عملکرد توان موشکی متعارف ایران مباحثی از جمله لزوم استفاده از تسلیحات اتمی مطرح شده است که پیش تر به طور مفصل در بسته سیاستی راهبردی از سوی اندیشکده ممتن تهیه شده است و مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. اما تمامی این استراتژی ها و تاکتیک ها در بعد آفندی مطرح می شود . برنامه ریزی برای یک جنگ تمام عیار نیازمند داشتن راهکارهای پدافندی مناسب نیز می باشد. ظهور تسلیحات دوربرد و هدایت شونده یکی از مهمترین عناصر متمایز کننده کارزار های موج دومی و موج سومی است. در طی 3 دهه گذشته مثال های متعددی از عمل کرد و تاثیر گذاری این تسلیحات بر سرنوشت جنگ ها و تمدن ها می توان بر شمرد که عمدتا از جنگ اول خلیج فارس (طوفان صحرا) شروع و با به امروز ادامه و تکامل یافته است. ، سرعت رشد و تکامل این استراتژی و جنگ افزار های مربوطه، میزان اثر گذاری آنها در میادین نبرد، توان دشمنان در بکار گیری گسترده و دامنه دار چنین تسلیحاتی –از جهت مالی، لجستیکی و فناوری- اهمیت و خطر این دست تهدیدات را غیر قابل کتمان ساخته است. در یک طبقه بندی کلی بر حسب تعریف راه حل، این تهدیدات را می توان به دو دسته تقسیم کرد. · تهدیدات کروز، هوا سرشی و شبه بالستیک با سرعت های ساب سونیک و حداکثر 3 ماخ · تهدیدات هوا سرشی، شبیه بالستیک و بالستیک با سرعت های بیش از 3 ماخ و هایپرسونیک در این راستا در مورد دسته اول تهدیدات معتقد به اهمیت فراوان سامانه های بردکوتاه خصوصا در مقابله با تهدیدات نو ظهور و حملات انبوه توسط تسلیحات دور ایستا و لزوم برخورداری این سامانه ها از استاندارد ها و قابلیت های سطح بالا هستیم تا نه تنها بقای خود در میدان رزم را حفظ کنند، بلکه ضامن بقای تاسیسات حیاتی برای کشور باشند که بعضا دهه ها عمر و دهه ها میلیارد دلار هزینه صرف ساخت آنها شده و نابودی آنها می تواند ضربات جبران ناپذیر بر پیکره ی ایران عزیز وارد آرد. به رغم پهنه ی وسیع جغرافیایی برخی از مهم ترین و استراتژیک ترین تاسیسات کشور در نقاط مرزی (جنوب) واقع هستند نه در "عمق استراتژیک" کشور، در واقع همیشه و در همه موارد داشتن پهنه ی جغرافیایی وسیع فراهم آورنده ی عمق استراتژیک لازم در همه سطوح نیست. حمله به این تاسیسات نه تنها نیاز به عملیات های پر ریسک عمقی ندارد، بلکه در مواردی مانند تاسیسات پارس جنوبی عدم رعایت اصول پدافند غیر عامل این تاسیسات را به شدت آسیب پذیر ساخته است. در مورد دسته دوم تهدیدات سامانه های پدافندی مورد نیاز است که بتواند در محدوده های ارتفاعی مختلف با اهداف بسیار پر سرعت درگیر شود. انواع سامانه های ضد بالستیک در این دسته بندی قرار می گیرند. کار در مورد ساخت این سامانه ها در دنیا از دهه 60 میلادی و ایام جنگ سرد شروع شده و تا به امروز ادامه یافته اند. آمریکا، اسرائیل و روسیه (شوروی سابق) سه قدرت نظامی هستند که بیشترین سرمایه گذاری ها را در این حوزه انجام داده اند که البته به لحاظ سطح فناوری و تعدد سامانه ها آمریکا با اختلاف زیاد از سایرین پیش است. در کشور ما نیز در سال های اخیر با تحویل گرفتن سامانه پدافندی اس-300 و نیز ساخت سامانه باور-372 توان بسیار محدودی در این حوزه پدافندی ایجاد شده که البته برای رویارویی در یک سناریوی جنگی مطلقا کافی نمی باشد و توجه و سرمایه بیشتری در این حوزه مورد نیاز است. اما همانند بخش آفندی که در مورد مفید و یا حتی ضروری بودن قدرت آتش اتمی مباحثی از سوی کارشناسان مطرح شده در بخش پدافندی نیز نظراتی از سوی تعدادی از کارشناسان نظامی مطرح شده است که درخور توجه است. در مورد تهدیدات دسته اول سابقه توسعه تسلیحات اتمی برای اجرای عملیات پدافندی در علیه اهدافی که می توان آنها را در این دسته قرارداد وجود دارد، از راکت های غیر هدایت شونده هوا به هوای اتمی، تا موشک های پدافندی دوربرد اتمی همچون سامانه اس-200 در نسخه اصلی (نسخه های صادراتی این سامانه فاقد کلاهک اتمی می باشند). نکته اما اینجاست که شکل و نحوه عملکرد تهدیدات جدید به گونه ای است که این راه حل ها را می توان کاملا منسوخ بر شمرد. حملات امروزه نه توسط اسکادران های انبوه و متراکم جنگنده ها و نه توسط فورمیشنی از بمب افکن های استراتژیک همچون بی-52 برای اجرای عملیات بمباران فرشی، صورت می گیرد. حملات دورایستای امروزی که عمدتا توسط موشک های کروز و هوا سرشی هواپایه صورت می گیرد هرچند به صورت انبوه صورت می گیرد اما عموما از مسیرهای متفاوت و در ارتفاع پست انجام می شود و حتی برخی از این تسلیحات همچون JASSM این قابلیت را دارند تا محدوده هدف را دور زده و از پشت سر به سمت آنها حمله ور شوند. پرواز در ارتفاع پست معضل دیگری ست که بکارگیری تسلیحات پدافندی با کلاهک اتمی را بسیار خسارت بار می کند. در مورد بکارگیری تسلیحات اتمی پدافندی در بردهای بسیار دور، برای مثال در سناریویی گروهی از بمب افکن های آمریکایی از پایگاه دیگوگارسیا برخاسته و در محدوده دریای عرب ده ها فروند موشک کروز AGM-158ER را روانه خاک ایران می کنند، در چنین سناریویی در میانه مسیر علاوه بر آنکه مساله مسیرهای پروازی غیر متراکم و متعدد وجود دارد، نکته دیگر آن است که به فرض به قدر کافی دور بردن برد پدافند به نحوی که به یک مبدا حمله به قدر کافی همگرا و متراکم برسیم، در اینجا درواقع شکل دیگری از سناریوی انکار هوا را مطرح کرده ایم، به شکلی که انهدام خود پایگاه دیگوگارسیا که مبدا خیزش بمب افکن های آمریکایی به سمت ایران است، عملی تر، به صرفه تر و با پیچیدگی های فنی و عملیاتی به مراتب کمتری همراه خواهد بود. ولی در مورد تهدیدات بالستیک و هایپر سونیک از آنجایی که سرعت و ارتفاع پروازی این دسته از تهدیدات عموما زیاد است و سرعت واکنش نسبت به آنها محدود، و نیز سر نسل های متاخر توان مانور دهی این تسلیحات افزایش قابل توجهی داشته، نابودی این تهدیدات نیازمند در اختیار داشتن سامانه های پدافندی با سرعت و دقت بسیار زیاد است به نحوی که بتوانند تخریب لازم را نسبت به هدف اعمال کنند. نسل اول این سامانه ها که در آمریکا و شوروی سابق توسعه یافتند به جهت ضعف در رسیدن به دقت لازم و توان اعمال تخریب مناسب از کلاهک های اتمی بهره می برند تا با شعاع نابودی[1] و قدرت زیاد از انهدام تهدید اطمینان حاصل کنند. به عنوان نمونه می توان از موشک های ضد بالستیک آمریکایی اسپارتان ویژه درگیری با هدف در ارتفاع بلند با کلاهک اتمی به قدرت 5 کیلوتن و موشک اسپرینت ویژه درگیری در ارتفاع کمتر با کلاهک اتمی با قدرت 1 کیلوتن نام برد که هر دو جزئی از سمانه ضد بالستیک سیف گارد بودند. در روسیه امروزی که میراث دار شوروی سابق است تحول عمده ای نسبت به حوزه جنگ سرد نسبت به تهدیدات بالستیک دوربرد رخ نداده و دفاع ضد بالستیک مسکو کماکان بر عهده سامانه های برجای مانده از دوره جنگ سرد است که عملکردی مشابه موشک اسپراینت دارند و از کلاهک اتمی بهره می برند. در مورد آمریکا اما این کشور با توسعه انبوهی از فناوری های جدید و گران قیمت از موشک های غول پیکر با کلاهک اتمی فاصله گرفته و به سمت استفاده از فناوری هایی چون برخورد مستقیم[2] و سرباره کشنده[3] پیش رفته و آنها را جهت بکار گیری در زمین و دریا و محدوده ارتفاع عملکردی مختلف توسعه داده است. لازم به ذکر است که این سامانه ها هنوز در برابر حملات انبوه در حد یک سناریوی آخر الزمانی خصوصا در مورد موشک های قاره پیما محدودیت هایی را در برابر خود دارند هرچند پیشرفت های عمده و چشم گیری خصوصا در دهه های اخیر رخ داده و توسعه و سرمایه گذاری های بیشتر در دست اقدام است. فناوری Hit to kill و نیز Kill vehicle در بین تمامی کشور های جهان تنها در اختیار آمریکا بوده و رژیم اسرائیل نیز با انتقال فناوری از آمریکا تنها به شکل محدودی از این سطح فناوری ها برخوردار است و دیگر کشورها از اروپای غربی گرفته تا روسیه و چین، چه به لحاظ سطح فناوری چه به لحاظ منابع مالی مورد نیاز برای حرکت در مسیر به دست آوردن چنین فناوری هایی با مشکل رو به رو هستند و فاصله بسیار زیادی با آمریکا در این حوزه دارند. با توجه به این موارد ساخت یک سامانه ضد بالستیک، خصوصا ضد قاره پیما که ابزار عمده اعمال قدرت اتمی دشمنان است که به جای آنکه درگیر فناوری های بسیار پیچیده و گران قیمت همچون Kill vehicle بشود، از کلاهک اتمی در محدوده چند کیلوتن بهره ببرد می تواند راه حلی معقول تر و در دسترس تر باشد. والحمدلله رب العالمین *در مورد شهید فخری زاده این عبارت مرتبا تکرار شد. [1] Kill radius [2] Hit to kill [3] Kill vehicle
  19. 1 پسندیده شده
    نمای گرافیکی از مکانیزم عمل سامانه سپر مقدمه : در اوایل نوامبر 2021 ، صنعت دفاعی ترکیه ، از یک سامانه دفاع هوایی جدید با شناسه HISAR-U رونمایی نمود که ازآن با عنوان "سپر" یاد میشود که گفته شده با موفقیت مراحل اولیه تست گرم را پشت سر گذاشته است . در این ارتباط ، اسماعیل دمیر ، رییس دپارتمان صنعت دفاعی ترکیه توضیحاتی را شش روز پس از این تست ( ششم نوامبر ) در شبکه های اجتماعی منتشر نمود . به گفته وی ، این سامانه دفاع هوایی جدید ، پس از اتمام آزمایشهای برنامه ریزی شده برای آن در سال 2023 وارد خدمت خواهد شد ، در حالی که پیش از این تحلیل های بدبینانه ای مبنی بر تاخیر در عملیاتی شدن آن تا بازه زمانی سال 2025-2023 در مطبوعات ترکیه دیده شده بود و تولید انبوه آن را از سال مالی 2026-2025 دانسته بودند . تست موشک حصار- یو خانواده سامانه سپر از یک نظر ، برنامه HISAR-U به نوعی نسخه تکمیل شده خانواده سامانه HISAR (حصار ) است که برنامه طراحی آن از سال 2007 آغاز شدو بمدت 14 سال است که ادامه دارد . بدین ترتیب ، گونه HISAR-U به مدرن ترین نمونه سیستم دفاع هوایی حصار ( قلعه) تبدیل خواهد شد. پیمانکار اصلی این سیستم ، دوشرکت دفاعی بزرگ ترکیه شامل آسلسان ( پیمانکار اصلی ) و راکتسان ( توسعه دهنده فناوری بخش موشکی ) محسوب میشوند ، در حالی که بطور همزمان ، شرکت Tübitak SAGE مسئول توسعه کلاهک موشک و سامانه های هدایت آن که در مقایسه با سایر بخش ها از اولویت بیشتری برخوردار شده ، را بر عهده گرفته است . راست : سامانه دفاع هوایی حصار - او چپ : سامانه دفاع هوایی کوتاهبرد حصار- آ در همین راستا ، رئیس جمهور ترکیه در ژانویه 2021 طی اظهارنظری ، براین اعتقاد قرار داشت که سامانه دفاع هوایی HISAR-A ( حصار- آ) تمامی تست های لازم را تا ابتدای 2021 تکمیل نموده و برای تولید انبوه آماده شده است . این مجموعه می تواند اهداف را در یک برد 15 کیلومتری و ارتفاع 8 کیلومتری مورد هدف قرار دهد . تست گرم سامانه دفاع هوایی حصار- او در عین حال ، این سیستم جدید می تواند تا 6 هدف هوایی را بطور همزمان ردیابی نماید . این درحالی است که سیستم دفاع هوایی میان برد HISAR-O با یک جهش ، قابلیت انهدام اهداف در یک برد 25 کیلومتری و ارتفاع 10 کیلومتری را داراست ، چنانکه می تواند جتهای رزمی را در بردی نزدیک به 40 تا 60 کیلومتر کشف نماید و برخلاف نمونه قبلی ، قابلیت ردیابی 60 هدف را در اختیار دارد . شناخت اولیه از سامانه دفاع هوایی حصار- یو / سپر (Siper /HISAR-U) براساس تعاریف و داده های بدست آمده از این برنامه ، طراحی و بکارگیری یک سامانه دفاع هوایی دوربرد ، هدف اصلی از سرمایه گذاری ترکیه بر روی سیستم دفاع هوایی "حصار" است که می بایست پس از تکمیل ، تمامی تاسیسات راهبردی ترکیه را در برابر حملات هوایی پوشش دهد ، کما اینکه گزارشهایی در دست است که نشان می دهد این سامانه ترک قابلیت رهگیری اهداف مختلف هوایی و حتی موشکهای بالستیک را نیز بدست خواهد آورد . بلحاظ تاریخی ، ایده اولیه این سیستم در سال 2018 ، طی یک رویدادی که مسئولیت تشریح روند توسعه دفاعی ترکیه را دنبال مینمود ، توسط رئیس جمهوری این کشور بیان شد که براساس آن ، ترکیه می بایست با توجه به گسترش تهدید هوایی و بالستیکی ، یک سیستم دفاع هوایی دوربرد را با شناسه اولیه "سپر" تولید می نمود ، این درحالی بود که نخستین تصاویر گرافیکی و داده های اولیه در خصوص این سامانه از سه سال قبل ( 2015) در صفحات اینترنتی ترکیه ظاهر شده بود. تست گرم سامانه حصار - او در همان زمان ، اطلاعات موجود در رسانه های ترک زبان نشان میداد که ارتفاع درگیری این سیستم جدید تا 30 کیلومتر بوده ، در حالی برد اعلام شده موشکهای جدید تا 100 کیلومتر نیز بیان شده است . روزنامه حریت چاپ آنکارا در ماه مارس 2021 به این نکته اشاره کرده بود که حداکثر برد موشکهای حصار- یو (سپر) یکصد و پنجاه کیلومتر است . سایر رسانه های ترکیه نیز براین نکته اصرار دارند تولید انبوه حصار- یو به این کشور کمک می کند تا یک برابری عملکرد را با سامانه های روسی و آمریکایی بدست آورد . مهمات قابل استفاده در خانواده سامانه حصار تحلیلگران دفاعی ترک ، امروز براین عقیده اند که سامانه فوق الذکر قابلیت درگیری با اهداف پرنده در ارتفاع 30 کیلومتری را داراست و اگر چه عملیاتی شدن سامانه های اس-400 خریداری شده می تواند پوشش موثرتری را فراهم کند ، اما اگر برد موشک های سامانه بومی این کشور به 150 کیلومتر برسد ، به تقریب می توان گفت که این سیستم ارزش سرمایه گذاری را دارد . لانچر سامانه حصار- یو درواقع ،کارشناسان نظامی ترکیه ، دید مثبتی به محصول بومی خود دارند و مدعی اند که این سیستم بخوبی قابل رقابت با سامانه پاتریوت آمریکایی است ، در حالی که به صورت عجیبی ، از مقایسه محصول خود با سیستم اس-400 بطور مستقیم خودداری می کنند!!!! ضمن اینکه ترکیه همچنان در حال مذاکره برای خرید سامانه های دفاع هوایی بیشتر از روسیه است . در همین راستا ، رییس جمهور این کشور در سپتامبر 2021 اعلام نمود که این کشور آماده خرید دومین سری از سامانه اس-400 روسی است که می بایست به 4 آتشبار قبلی که در سال 2019 تحویل گردید ، اضافه گردد . ارزش این معامله براساس داده های موجود ، چیزی در حدود 2.5 میلیارد دلار بود که مستقیماً روابط بین آنکارا و واشنگتن را شکرآب نمود و در نهایت باعث شد تا ایالات متحده ، این کشور را از برنامه اف-35 اخراج کند . تردید در مورد آینده سامانه حصار از زمانی که ایده این سیستم جدید مطرح شد تا موعد تحویل سامانه های اس-400 وپس از آن ، تحلیلگران روسی نسبت به ادعاهای ترکیه در تولید این سامانه دفاع هوایی ،ابراز تردیدهای فراوانی را نموده اند . بدین معنی که این ناظران ، براین باورند که ارتش ترکیه بطور همزمان قابلیت پذیرش و بکارگیری اس-400و سیستم بومی خود را ندارد ، ضمن اینکه بخش دفاعی ترکیه بلحاظ روند فعالیت و همچنین فناوریهای موجود ، توانایی رقابت با محصولات روسی را نداشته و بطور طبیعی این ادعاها قابل تردید هستند. به اعتقاد تحلیلگران نظامی ، تحلیل این نظامی سابق ممکن است تا حدودی به حقیقت نزدیک باشد ، چرا که کشورهای سازنده این سیستم ها ، هرگز تمایلی برای افشای قابلیتهای واقعی سیستم های خود ندارند و مضاف براین ، وب سایتهای رسمی شرکتهای مربوطه نیز هنوز حاوی اطلاعات معینی نیستند. در همین راستا ، بر خلاف نمونه های آزمایش شده قبلی ، از خانواده حصار ( حصار-آ و حصار- او) که داده های مشخصی را بصورت منتشر شده ، نشان می دهند ، اطلاعات تایید شده ای از این سیستم جدید وجود ندارد . در مجموع ، این ژنرال روس در این خصوص که سامانه سپر بتواند در آینده مشخصی با سیستم اس-400 که قابلیت مقابله با اهداف مافوق صوت را نیز بخود می بیند ، رقابت کند ، بسیار مردد به نظر می رسد . روسلان پوخوف مدیر مرکز تحلیل استراتژی و فناوری (CAST) روسیه این شک و تردیدها ، البته مختص نظامیان هم نیست ، چنانکه روسلان پوخوف مدیر مرکز تحلیل استراتژی و فناوری (CAST) روسیه طی مصاحبه ای نسبت به توانایی صنعت دفاعی ترکیه به منظور محقق کردن اعداد اعلامی مربوط به سامانه "سپر" ابراز تردید نموده و معتقد است که با توجه به پیچیدگی کار ساخت موشکها و همچنین چرخه آزمایش ها و تکمیل فناوری تا استقرارکامل ، این برنامه حداقل می بایست 10 سال بطول انجامد. به گفته وی ، دومین مشکل ترکیه ، عدم استقلال در فرآیند تولید است ، در حالی که امروز، تنها روسیه و ایالات متحده قابلیت تولید کل سامانه دفاع هوایی را بطور مستقل در اختیار دارند و سایر بازیگران و بخصوص ترکیه از قطعات و فناوری وارداتی در فرآیند طراحی و تولید خود استفاده می نمایند. این مساله برای آنکارا ، یک خطر دائمی بحساب می آید ، چرا که درصورت تشدید و وخامت رابطه با غرب ، این کشور ممکن است دسترسی به فناوری مورد نیاز را از دست بدهد و اگر شرکتهای ترک قصد جایگزین کردن فناوری خریداری شده را با نمونه های تولید داخل داشته باشند ، این امر روند توسعه را قطعها با تاخیر مواجه خواهد ساخت . براساس اطلاعات ویکی در عین توجه به این موضوعات ، کارشناسان براین باورند که ترکیه حتی درصورت فائق آمدن بر همه مشکلات ، باز هم قابلیت ورود به عرصه رقابت جدی با روسیه و ایالات متحده را ندارد ، چرا که تولید این مجموعه های پدافندی ، چندان گسترده نخواهد شد و ابتدا نیازهای داخلی این کشور می بایست پاسخ داده شوند که این بدان معناست که صادرات این سامانه زودتر از 10 تا 15 سال آینده پس از اتمام موفقیت آمیز تستهای استاندارد صورت نخواهد پذیرفت . پی نوشت : 1- بن پایه 2- بن پایه 3- بن پایه 4- بن پایه 5- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  20. 1 پسندیده شده
    رادارهای آرایه فازی فعال نسبت به رادارهای رایه فازی غیر فعال مزیت قابل توجهی ارئه دهند . رادارهای AESA هم در زمینه وضوح ، اسکن سریع ، انجام همزمان عملیات هوا به زمین و هوا به هوای و مقاومت در برابر ECCM برتری های بیشتر نسبت به رادار ازایه فازی غیر فعال ارائه می دهند. در ابتدا باید ذکر شود که رادار IRBIS-E توانمندترین رادار روسیه هست که روی یک جنگنده عملیاتی نصب شده. اما این رادار در مقایسه با بقیه رادارهای که در غرب روی جنگنده نصب شده واقعا مزیت خاصی ندارد. در دوران جنگ سرد رادارهای روسیه به طرز قابل توجهی از رادارهای غربی عقب تر بودند. در سال 2011 اعلام شده که رادار IRBIS-E قابلیت SAR با وضوح یک متر را ارائه خواهد کرد که در عین حا قابل مقایسه با ارتقا رادارF15E در دهه 1990 (1.4 متر) هست. اما زمانی که سوخو 35 عملیاتی شده مشخص شد که قابلیت SAR رادار جنگنده به 3 متر میرسد که این مقدار برابر با ارتقاهای اولیه APG-77 در اواخر دهه 1980 هست. هر چند این ارتقا برای روسیه قابل توجه هست قابل به ذکر است رادار N011M Bars جنگنده سوخو 30 که جد این رادار حساب میشود در حدود 10 متر مربع است. رادار بارس رادار Irbi-e وضوح SAR به طور مستقیم باپهنای باند رادار که مقاومت در برابر پارازیت (ECCM) را تعیین میکند متناسب هست . پهنای باند بیشتر ، شکل موج های پیچیده تر راداری می توان ایجاد کند و اختلال رادار دشوارتر خواهد شد. ( در یک رادار پالس داپلر اندازه پهنای باند گیرنده با عرض پالس سیگنال ارسالی رادار رابطه عکس دارد. انتخاب پنهای باند مناسب می تواند در افزایش حساسیت، برد رادار، و افزایش قابلیت ضد متقابل الکترونیکی رادار تاثیرگذار باشد .) مقایسه وضوح SAR یک رادار PESA با رادارها مکانیکی با تکنولوژی 20 سال قبل می تواند فاصله فن آوری را نشان دهد. در حال هوا به هوا برد رادار IRBIS_E برای یک هدف 3 متر مربع 350 کیلومتر هست که مقدار بسیار خوبی هست ( سطح مقطح جنگنده ها با نصب تسلیحات و مخازن سوخت به طور قابل توجی زیاد می شد) اما دانستن این نکته مهم است که این برد فقط در حالتی بدست می آید که رادار یک محدود با زاویه کم را سرچ کند و در حالت جستجو معمولی این برد به 200 کیلومتر محدود میشود. هرچند در برابر اهدافی مثل بمب افکن بی 52 برد شناسایی 250 کیلومتر اعلام شد. همچین در یک ویدیوی نشان داده شده که رادارIrbis-E تونسته یک هدف را در فاصله 268 کلومتری شناسایی کنه اما تا 100 کیلومتری نتونسته اطلاعات مسیر هدف را بدست آورد. بر این اساس کاملا محتمل است که برد رادار Irbis-E برای ردیابی در همام محدود برد موشک r77-1 باشد. در مقابل اکثر رادارهای AESA برد انها از برد تسلیحاتشون فراتر میرود . به عنوان مثال رادار APG-79 قادر است موشک را شلیک کند و بعد از شلیک و بعد از اینکه جنگنده دشمن به برد موشک رسید اطلاعات را به موشک بدهد. در یک محیط بدون پارازیت رادار Iribs-E می تواند برد بیشتری نسبت به رادارهای rafale-saab39ng-f16e ارایه دهد اما زمانی که بحث جنگ الکترونیک صورت بگیرید اختلافی نخواهد بود. حوزه دیگری که رادارهای ارایه فاری فعال برتری نسبت به رادارهایPESA دارند ویژگی LPI هست . هدفی که توسط رادار Irbis-E ردیابی می شود می تواند بین حالتهای مختلف( جستجو، ردیابی و قفل) توسط سیستم های PWR تمایز قابل شود اما در رادارهای ارایه فازی فعال به دلیل قابلیت LPI این تمایز بسیار دشوار هست. هدفی که توسط رادارهای PESA شناسایی میشود می تواند با توجه به سیستم های PWR اطلاعات مناسبی از درگیری تهیه کند و برای این منظور امادگی پیدا کند اما رادارهای ارایه فازی فعال قادر هستند اجازه این کار را به دشواری میدهند. در حالت هوا به زمین وضوح پایین رادار باعث عملکرد محدود تر su35 خواهد شود. به این تصاویر SAR که از تانک های M47 که توسط پهپاد Predator در سال 1999 گرفته شده است، نگاهی بیندازید. در حالت هوا به زمین وضوح ضعیف SAR بزرگترین عامل محدود کننده عملکرد سوخو 35خواهد بود. به این تصاویر SAR از تانک M47 نگاهی بیندازید و به تفاوت عملکرد بین 1 متر و 0.1 متر در وضوح SAR توجه کنید. رادارهایی ازایه فازی جدیدی که روی جنگنده های جدی غربی نصب می شوند میتوانند درحدود 0.1متر تصویر برداری کنند. در بهترین حالت، 35Su- می تواند تانک ها یا خودروهای زرهی را روی زمین پیدا کند، در حالی که راداری جدید می توانند وسایل جنگی را از سایر وسایل تشخیص بدهند همچین وضوح بالایSAR این اجازه را خواهد داد که اهداف واقعی از اهداف تقلبی تشخیص داده شود. انجام عملیات همزمان هوا به هوا و هوا به زمین یکی از قابلیت هایی که رادارهای AESA به وضوح برتری نسبت به راداری PESA دارند رادار APG-79 قابلیت این را دارد که هم با وضوح بالا تصویر برداری کند و هم همزمان چهار هدف هوایی برای شلیک موشک را در نظر بگیرد. در بروشور KNAAPO می توان دید که سوخو 35 میتواند یک ناوشکن را در برد 100 کیلومتری و یک ناوهواپیمابر را در برد 200 کیلومتری تشخیص بدهد. اما رادار APG-83(که روی اف 16 بلاک 70 نصب هست) میتواند در برد بیشتر از 200 کیلومتری تصویر SAR با وضوح بالا تهیه کند. از طرفی Predator در سال 1999 می تونسته تصویر با وضوع 0.1 متر مربع تهیه کند. مشخصات رادار سوخو 35 با توجه به بردهای مشخص شده برای شناسایی اهداف بزرگ مثل کشتی های دریایی رادارای Iris-E از چه بردی خواهد توانست اهداف متحرک کوچک را شناسایی کند؟ در حیط های شهری که نیاز به هدایت دقیق تسلیحات به اهداف کوچک هست چگونه عمل خواهد کرد؟ بنابراین در دنیای واقعی راداری ارایه فازی( چه غربی و چه شرقی) عملکرد بهتری از رادار Irbis-E خواهند داشت. رادارهای AESA در برابر سیستم های مدرنی که به صورت داخای روی جنگنده های نسل 4 حمل می شد( مانند ALQ214 در F18 ، یا Spectra در رافال وdass در تایفون) مقاومتر هستند. و در مقابل تکنیک های فریب راداری اسیب پذیری کمتری دارند. در مقایسه رادار سوخو 57 و یا رادار Zhuk-AE در میگ 35 علیرغم داشتن اندازه کوچکتر و توان خروجی کمتر توانایی و عملکرد بهتری نسبت به رادار Irbis-E خواهد داشت. چون یک نسل جلوتر از اون هستند. فیلم رهگیری رادار سوخو35 منبع 2 منبع 3 منبع4 منبع 5
  21. 1 پسندیده شده
    با سلام رویه تاپیک بر این منوال بود که بعد از معرفی یک عبارت به اسناد رجوع شود عبارت های زیر در مقالات بیشتر به صورت زیر ترجمه شده اند. Multi-Domain : چند دامنه ، چند حوزه ای Cross-Domain : میان حوزه ای در متون خارجی هم بعضا دیده شده که به جای هم استفاده شده اند برای مثال در جامع نظامی آمریکا نبرد چند دامنه را Multi-Domain Battle و هم Cross-Domain Battle معرفی میکنند که البته Multi-Domain بیشتر مورد استفاده است.بنابراین بغیر از اسناد دکترین استفاده از این کلمات زیاد دقیق نیست. فارغ از اینکه این ترم را چه معنی کنیم ، باید بدانیم که معادل سازی ما باید دیگر ترم های موجود در این مفهوم جدید نبرد (Multi-Domain Battle )را در بر بگیرد: ترم هایی مثل : Multi-Domain Battle Multi-Domain/Cross-Domain Operations Multi-Domain/Cross-Domain integration Multi-Domain/Cross-Domain Maneuver Multi-Domain Formations Multi-Domain Army Multi-Domain Task Force Cross-Domain Synergy Multi-Domain Intelligence Multi-Domain Command and Control Cross-Domain Configuration Cross-Domain Planning Multi-domain denial Cross-Domain fire با نگاه به اسناد دکترین نیروهای نظامی آمریکا و بریتانیا متوجه خواهیم شد که به کارگیری دو کلمه Multi-Domain/Cross-Domain برای بعضی از ترم های بالا توأمان استفاده میشود ولی برای ترم های دیگر خیر ، برای مثال در سند های امریکایی از ترم Cross-Domain integration استفاده میشود ولی در سند های بریتانیایی از ترم Multi-Domain integration در وب سایت و سند های امریکایی در ابتدای معرفی مفهوم "نبرد چند دامنه" از عبارت های Cross-Domain Battle و Cross-Domain Operations استفاده میشد و با ورود این مفهوم به اسناد دکترین نظامی به Multi-Domain Battle و اختصار MDB و Multi-Domain Operations و اختصار MDO تغییر کرد. ترم های Cross-Domain fire و Cross-Domain Synergy وCross-Domain Planning به همین صورت استفاده میشوند که میتواند در فهمیدن چرایی استفاده از کلمه Cross-Domain مارا راهنمایی کند. ترم مانور چند دامنه به دو صورت معرفی میشود ولی بیشتر بر صورت Cross-Domain Maneuver بیان میشود. اصطلاحات فوق در اسناد وزارت دفاع بریتانیا به شکل زیر تعریف شده اند : اصطلاحات فوق در اسناد ارتش ایالات متحده به شکل زیر تعریف شده اند : در این دو تصویر تفاوت 2 کلمه Multi-Domain و Cross-Domain قابل فهم است منابع : https://s19.picofile.com/file/8437549500/TP525_3_1.pdf.html https://s18.picofile.com/file/8437549534/20200707_afc_71_20_1_maneuver_in_mdo_final_v16_dec_20.pdf.html https://s18.picofile.com/file/8437549550/20200814_afc_pam_71_20_2_afc_concept_for_bct_cross_domain_maneuver_final.pdf.html https://s18.picofile.com/file/8437549584/usarmy_fy19_21_accomplishments_and_investment_plan.pdf.html https://s18.picofile.com/file/8437549618/20201112_JCN_1_20_MDI.pdf.html
  22. 1 پسندیده شده
  23. 1 پسندیده شده
    با سلام "قدرت دریایی یا قدرت هوایی" مساله این است !!!!!! با ورود هواپیما به سازمان رزم ارتشها در اواخر جنگ نخست جهانی و بخصوص ارتش ایالات متحده ، همواره یک جنگ قدرت پنهان و در عین حال بسیار پر شدت ، میان نیروی زمینی ( بعنوان نخستین سازمان مسلح بکار گیرنده هواپیما در قالب سپاه هوایی نیروی زمینی ) و نیروی دریایی ، بعنوان یک نیروی مسلح قدیمی و در عین حال پر نفوذ در سلسله مراتب فرماندهی ، وجود داشت و هریک می کوشیدند تا با راندن حریف به گوشه رینگ مبارزه ، بیشتین بودجه و توجهات را بخود جلب کنند . در این میان ، سرهنگ ویلیام میچل ، بعنوان یکی از پرشورترین هواداران قدرت هوایی ، برای اثبات تاثیر گذاری این نیروی جدید ( نیروی هوایی ) نسبت به نیروی دریایی ، علیرغم مخالفت شدید فرماندهان پرنفوذ نیروی دریایی ، آزمایشی را به سال 1921 ترتیب داد که موجب وحشت و نگرانی عمیق سلسله مراتب نظامی در نیروی دریایی شد . در ژوییه 1921 ، شناور رزمی "اس .ام. اس اوستفریزلند " ( Helgoland class )که از نبرد ژوتلند (1916) جان سالم به دربرده و پس از شکست آلمان تسلیم نیروی دریایی آمریکا شده بود ، توسط ویلیام میچل ، بعنوان یک هدف برای پرنده های رزمی سپاه هوایی ، انتخاب شد . بمب افکن ها مامور شدند تا حداقل در دو "راید " به این شناور ( که در آن زمان در دهانه ویرجینیا شناور بود ) حمله کرده و آن را با استفاده از 2000 پاوند مهمات غرق کنند . این ماموریت طبق برنامه ریزی های قبلی ، انجام شد و می توان گفت که این رویداد آغازی بر افول نسبی نفود نیروی دریایی در تصمیم گیری های راهبردی دولت ها مستقر در واشنگتن گردید.
  24. 1 پسندیده شده
    بخش سوم   رقابت های سیستم توپ زرهی  (AGS) در دهه 1980 ارتش آمریکا به دنبال یک جایگزین برای تانک های سبک شریدان در لشکر 28 ام هوابرد بود. تلاش ها برای بروزرسانی تانک های شریدان نیز ناموفق بود. همچنین ارتش آمریکا نیاز داشت تا این وسیله نقلیه جدید قابل جایگزینی با خودرو های هاموی مجهز به موشک ضد زره تاو در  هنگ 2ام سوار نظام زرهی نیز باشد. به همین منظور رقابتی برای یافتن طرح جدید تانک سبک آمریکا شروع شد. از جمله شروط مهم ارتش آمریکا برای پذیرش طرح  امکان جابه جایی تانک با هواپیمای ترابری C-130  بود.  در این رقابت 3 کمپانی کادیلاک ، جنرال داینامیکس و FMC  طرح های خود را به نمایش گذاشتند. طرح کادیلاک با نام Stingray (نوعی سفره ماهی) ، طرح Teledyne با نام Expeditionary و طرح شرکت FMC با نام M8 شناخته میشوند. نتایج این رقابت در سال 1992 با پیروزی طرح M8 پایان یافت. البته با این حال هیچ کدام از طرح های ارائه شده نتوانستند نظر مثبت ارتش ایالات متحده آمریکا را به خود جلب کند و هیچ کدام وارد ارتش نشدند.   تانک سبک هوابرد M8 بعد از پیروزی طرح شرکت FMC ، شش نمونه ی اولیه این تانک ساخته شد و تحت عنوان XM8 AGS  به ارتش ایالات متحده آمریکا تحویل داده شد. قرار بود  شروع ساخت این تانک سبک در سال 1996 آغاز شود. اما پروژه در سال 1997 کنسل شد و سرمایه ای که برای این پروژه در نطر گرفته شد صرف طرح های نوپایی دیگر ارتش امریکا شد. درسال 2004 ارتش ایالات متحده آمریکا به طور کامل از طرح M8 و تانک های سبک هوابرد  صرف نظر کرد. با این حال متشریان خارجی علاقه زیادی به خرید طرح M8 از خود نشان دادند. برای نمونه شرکت ترکیه ای FNSS در اواخر سال 1997 سفارش خرید این تانک را برای فرماندهی نیروی زمینی ترکیه داد و یا در سال 2006 کشور تایوان ابراز علاقه کرد که خواهان خرید M8 برای جایگزین کردن آن با تانک های سبک M24  وM41  است . با این وجود آمریکا با هیچ کدام از پیشنهاد ها موافقت نکرد. البته با این وجود به نظر میرسد که انگلستان دسترسی قابل توجه ای به این تانک داشته است به طوری که تانک سبک VFM 5  خود را براساس پلتفرم M8 طراحی و ساخته است. در سال 2015 نیز شرکت BAE Systems یک بروزرسانی جامع برای تانک سبک  M8 طراحی کرده است که هدف از آن بازار مشتریان خارجی می باشد. تانک سبک M8 به شکل پایه از یک زره آلیاژ آلومینیومی بهره میگرد . همچنین این تانک مجهز به زره های ماژولار تیتانیومی بوده است البته توجه به نوع ماموریت زره های مختلف با سطح های حفاظتی متفاوت بروی تانک نصب می شد. سطح حفاظتی یک و یا پایه برای انجام ماموریت های واکنش سریع طراحی شده بود. دراین سطح تانک توانایی حمل شدن و فرود هوایی از هواپیمای ترابری C-130 را دارد. همچنین  می تواند در برابر تسلیحات سبک و ترکش گلوله های مقاوم باشد. در سطح حفاظتی 2 باز هم تانک قابلیت جا به جایی با هواپیمای ترابری C-130 را دارا است اما قابلیت پرتاب از هواپیما را ندارد. در حالی که در سطح حفاظتی 3 (زره های ماژولار تیتانیومی ) تانک به هیچ عنوان قابلیت جا به جایی با هواپیمای ترابری C-130 را ندارد. در سطح 3 تانک می تواند در برابر تسلیحات سبک ضد تانک به راحتی مقامت کند.  تمام نسخه های قابلیت جابه جایی هوایی با هواپیماهای ترابری C-5 و C-17 را دارند. سطوح حفاظتی مختلف تانک زره های ماژولار تیتانیومی جابه جایی هوایی M8 سطح حفاظتی 3 با هواپیمای ترابری C-5 لحظه پرتاب تانک M8 از هواپیمای ترابری C-130   M8 مجهز به یک توپ به نام XM35 است. کالبیر این توپ  105 میلیمتری ودارای یک بارگذار خودکار است. البته در مواقع اضطراری خدمه توانایی لود کردن توپ به طور دستی را داشتند. نرخ آتش M35 حدود 12 گلوله در دقیقه است. ظرفیت ذخیره در داخل بارگذار 21 گلوله و در بدنه حدود 9 گلوله قرار میگیرد. تسلیحات ثانویه شامل یک مسلسل 7.62 میلی متر هم محور و یک مسلسل 12.7 میلی متر که بروی برجک نصب می شود است. پیشرانه ی دیزیل توربوشارژ این تانک حدود 580 اسب بخار قدرت داشت. تعداد خدمه نیزدر این تانک3 نفر شامل : راننده ، توپچی و فرمانده می باشد. تست شلیک توپ 105 میلیمتری XM35 تست بخش شاسی  محل قرار گیری دریچه ی پوکه پران در پشت برجک تانک  سبک انگلیسی VFM 5 که در حقیقت نمونه ی ساده تر تانک M8 است. بروزرسانی M8 که توسط شرکت BAE Systems انجام شده است مشخصات : وزن:  حفاظت سطح 1 : 19.25 تن حفاظت سطح2 : 22.25 تن حفاظت سطح 3 : 24.75 تن طول : 8.9 متر عرض : 2.69 متر ارتفاع : 2.55 متر تعداد خدمه : 3نفر – فرمانده ، توپچی ، و راننده تسلیحات : توپ 105 میلیمتری  XM35– مسلسل 7.62 میلیمتری – مسلسل 12.7 میلیمتری پیشرانه : 6V 92TIA – 580 اسب بخار قدرت حداکثر سرعت در جاده : 45 کیلومتربر ساعت برد : 451 کیلومتر   تانک سبک Stingray تانک سبک Stingray توسط کمپانی کادیلاک ساخته و طراحی شد. بعد از انتخاب نشدن طرح در رقابت AGS ، کمپانی تصمیم به فروش این تانک به مشتریان خارجی گرفت. اولین نمونه اولیه ی این تانک در سال 1985 ساخته شد و تا سال 1988 حدود 106 دستگاه از این تانک به تنها مشتری خارجی، ارتش سلطنتی تایلند فروخته شد. البته شرکت کادیلاک برای به دست اوردن مشتریان بیشتر از برجک این تانک برای ساخت یک خودرو پشتیبانی آتش با نام LAV-600 بهره گرفت. همچنین برجک این تانک نیز بر روی شاسی تانک های M41 ، M47  و M551 تست شد . با این حال نتوانست مشتری برای این محصولات پیدا کند. تانک سبک Stingray قابلیت جا به جایی هوایی با هواپیمای ترابری C-130 را دارد. به همین دلیل وزن آن بسیار پایین است. زره جلویی این تانک می تواند در برابر مهمات  14.5  میلیمتری مقاومت داشته باشد. تانک سبک Stingray در اختیار تنها مشتری خارجی ارتش سلطنتی تایلند    البته می توان حفاظت تانک را با کمک زره های اضافه شونده بهبود داد. این تانک مجهز به یک توپ 105 میلیمتری با لگد پایین است که از توپ انگلیسی L7A3 مشتق شده است. توپ این تانک به طوردستی لود میشود . 8 گلوله ی آماده شلیک در داخل برج و باقی گلوله های در بدنه ذخیره شده اند. جنگ افزار ثانویه این تانک مسلسل هم محور 7.62 میلی متر و مسلسل 12.7 میلیمتری نصب شده بروی برجک است. تعداد خدمه ی تانک 4 نفر شامل فرمانده ، راننده ، توپچی و لودر می باشد. پیشرانه ی دیزیلی این تانک  دیزل دیترویت مدل8V-92TA با قدرت 535 اسب بخار است. برای کاهش هزینه و نگهداری تانک Stingray، در ساخت موتور، انتقال قدرت و تعلیق از قطعات استاندارد استفاده شده است. البته شرکت کادیلاک بعد از مدتی یک بسته ی برزورسانی برای این تانک سبک با نام Stingray II ساخت. از جمله تغییرات اضافه شده در نمونه جدید  می توان به ارتقا زره ،  بهبود سیستم پیشرانه ، نصب  سیستم های دید توپچی پیشرفته تر با قابلیت سیستم تصویربرداری حرارتی ،  نصب فاصله یاب لیزری برای فرمانده ،  اضافه شدن تجهیزات حفاظتی ش.م.ر و ... اشاره کرد. کمپانی کادیلاک تصمیم گرفت تا برجک Stingray را بروی شاسی 6x6 خودرو زرهی LAV-300 نصب کند و نام محصول را LAV-600 گذاشت. البته آن طور که مد نظر کادیلاک بود این محصول موفق نبود. مشخصات : وزن:  20.2 تن طول : 9.3 متر عرض : 2.71 متر ارتفاع : 2.55 متر تعداد خدمه : 4نفر – فرمانده ، توپچی ، بارگذار و راننده تسلیحات : توپ 105 میلیمتری  L7A3 – مسلسل 7.62 میلیمتری – مسلسل 12.7 میلیمتری پیشرانه : 8V-92TA– 535 اسب بخار قدرت حداکثر سرعت در جاده : 67 کیلومتربر ساعت برد : 483 کیلومتر   تانک Expeditionary اگر چه طرح کمپانی Teledyne در رقابت دهه ی 1980 شکست خورد اما ایده ی این کمپانی نقش بسزایی در گسترش خودرو های پشتیبانی آتش آینده ارتش آمریکا داشت. آزمایشات اولیه بروی این طرح بین سال 1980 تا 1981 انجام شد. در سال 1982 طراحی دقیق و کامل پروژه صورت گرفت. اولین پیش نمونه در دسامبر 1983 تکمیل و  کار  برروی بخش برجک تانک نیز در اواسط سال 1984 تکمیل شد. بعد از از اتمام آزمایشات بخش شاسی در نوادا، برجک و بدنه در ماه آوریل سال 1985 با یکدیگر ترکیب شدند و در همان سال برای اولین بار در کنفرانس ارتش ایالات متحده در پایگاه نظامی فورت ناکس برای عموم نمایش داده شد. با مشخص شدن نتایج رقابت AGS  در سال 1992 و شکست طرح کمپانی Teledyne، این کمپانی در سال 1996 تصمیم به فروش این طرح در بازار های خارجی گرفت که بازهم این پروژه نتوانست در این زمینه نیز موفقیتی کسب نماید. Teledyne برای حل مشکل فروش نیز  از کمپانی جنرال دینامیک کمک گرفت. اما جنرال دینامیک برای حل مشکل تانک Expeditionary ، با بهبود عملکرد برجک از آن برای ساخت خودروهای پشتیبانی آتش استرایکر MGS استفاده کرد. ایده ی یک برجک کم ارتفاع و بدون سرنشین کمپانی Teledyne موجب شد که در نسل جدید خودروهای پشتیبانی آتش آمریکا شکل بگیرد.     وزن سبک و اندازه کوچک تانک Expeditionary ، توانایی جا به جایی به کمک هواپیمای ترابری C-130 یا C-141 را به آن میدهد. اما به علت پایین آوردن وزن تانک، زره های تانک حفاظت چندانی ندارند. برای جبران زره ضعیف طراحان تصمیم گرفتند تا یک محفظه خدمه ایمن برای این تانک طراحی کنند محل قرار گیری این بخش در قسمت عقبی بدنه قراردارد. علاوه براین در صورت نیاز می توان زره های اضافه شونده را بروی تانک نصب کرد. تانک Expeditionary فقط 3 خدمه دارد ( توپچی، راننده و فرمانده). سلاح اصلی این تانک توپ 105 میلیمتری مدل M68 و سلاح ثانویه ی آن یک مسلسل 7.62 میلیمتری است. توپ اصلی مجهز به یک بارگذار خودکار  از نوع رولور( مشابه عملکرد فشنگ گذاری در هفت تیر )  با ظرفیت 9 گلوله  است. علاوه براین باقی مهمات در یک محظه جداگانه در بخش عقبی بدنه جای گرفته است. البته بخش بارگذار به طور مکرر دچار اشکال فنی میشد. تعمیرات و دسترسی به بخش بارگذار تانک نیز با مشکلاتی همراه بود. به همین دلیل وقتی کمپانی جنرال دینامیک تصمیم به استفاده از برجک این تانک برای ساخت  یک خودرو پشتیبانی اتش گرفت سیستم بارگذار را تغییر داد. تا علاوه بر مشکلات فنی کمتر ، دسترسی آسان به بارگذار وجود داشته باشد. بخش الکترونیک این تانک جز پیشرفته ترین تانک ها در زمان خود بود. کامپیوتر کنترل آتش M21 ، مسافت یاب لیزری AN / VVG-2، سیستم تصویربرداری حرارتی AN / TAS-4 ، پریسکوپ دید در شب راننده AN / VVS-2 V از جمله قطعات پیشرفته ی این تانک به حساب می آید. بخش پیشرانه در جلوی شاسی تانک قرار گرفته است. پیشرانه ی مطعلق به شرکت  Cummins مدل VTA 903-T660 با قدرت 495 اسب بخار است. سیستم انتقال اتوماتیک این تانک، جنرال الکتریک مدل HMPT-500 با 3 دنده جلو ویک دنده عقب بوده است.   مشخصات : وزن : 19 تن – در صورت نصب زره های اضافه شونده 30 تن طول : 7.49 متر عرض : 3.6 متر ارتفاع: 2.8 متر تعداد خدمه : 3نفر – فرمانده ، توپچی ، و راننده تسلیحات : توپ 105 میلیمتری  M68 – مسلسل 7.62 میلیمتری پیشرانه : VTA-903T – 495 اسب بخار قدرت حداکثر سرعت در جاده : 80 کیلومتربر ساعت برد : 480 کیلومتر   سیستم توپ متحرک M1128 –( استرایکر MGS)  با بازنشسته شدن M551 و لغو شدن طرح M8 ارتش ایالات متحده امریکا دیگر به دنیال توسعه و یا ساخت تانک ها /آتش پشتیبانی/ توپهای خودکششی سبک هوابرد  با وظیفه پشتیبانی آتش نرفت. یکی از دلایل بی علاقگی ارتش در به خدمت گرفتن این نوع اداوات محدودیت در وزن آنها به خاطر قابلیت داشتن هوابرد بودن بود. که درنتیجه آن موجب  کاهش میزان حفاظت ، کاهش میزان قدرت آتش و ... می شد. همچنین در میدان نبرد محل فرود این خودروها به سرعت شناسایی میشد که برای عملیات های هوابرد مسئله ساز بود.  تانکهای زرهی سبک بدون قابلیت هوابرد نیز کنار گذاشته شدن زیرا هواپیماهای ترابری جدید قابلیت بارگیری بالاتری به دست اورده بودند در نتیجه می تواستند  ادوات زرهی با وزن های بالا و اندازه بزرگتر را جابه جا کنند. همچنین پیشرانه های جدید می توانند چالاکی و قدرت بیشتری برای خودرو های زرهی با وزن بالا فراهم کنند. اما ارتش آمریکا در جنگ های گوناگونی از جمله جنگ کره، ویتنام، جنگ داخلی در دومینیکن، حمله به پاناما و جنگ اول خلیج فارس که در آن حضور خودرو های سبک زرهی وهوابرد ارتش ایالات متحده آمریکا پررنگ بود یک نکته را به خوبی آموخت. حضور یک خودرو زرهی با قدرت آتش و تحرک پذیری بالا برای ایجاد آتش پشتیبانی مستقیم برای نیروهای پیاده نظام بسیار ضروری و کار آمد است. به طوری که باعث افزایش عملکرد نیروهای پیاده نظام درمیدان نبرد می شود. در نتیجه ارتش ایالات متحده امریکا  برای پر کردن جای خالی تانک های سبک، خودروهای زرهی استرایکر MGS را که 3مولفه قدرت آتش با رتیم آتش مناسب ، تحرک پذیری و حفاظت قابل قبول را باهم داشت  در ماه جولای سال 2006  به خدمت درآورد . مزیت بزرگی که استرایکر MGS  در مقابل خودروهای پشتیبانی آتش پیشین دارد استفاده از یک  شاسی مشترک با نفربر استرایکر است که در هزینه های ساخت و نگهداری آن کاهش چشمگیری ایجاد میشود. استرایکر MGS سه مولفه ی قدرت آتش ، تحرک پذیری و حفاظت که برای یک خودرو پشتیبانی آتش لازم است را در کنار هم دارد.   برجک کنترل از راه دور MGS مجهزبه یک توپ 105 میلیمتری مدل M68A2 دارای یک تثبیت کننده و بارگذاری خودکار است. این نوع برجک در حقیقت الگو برداری از برجک تانک Expeditionary است .تسلیحات ثانویه شامل یک مسلسل 7.62 میلیمتری و در صورت نیاز می توان یک مسلسل 12.7 میلیمتری را بروی برجک نصب کرد.  MGS می تواند 18 گلوله را در بارگذار خود ذخیره کند و نرخ آتش آن 6 گلوله در دقیقه است. توپ M68A2 می تواند چهار نوع از مهمات زیر را شلیک کند. گلوله های انرژی جنبشی M900 : این گلوله ها برای مقابله با وسایل نقلیه و خودروهای زرهی سبک کاربرد دارد. گلوله های شدید النفجار ضد تانک M456A2  : برای ضربه زدن به نقاط حساس خودرو های زره و از بین بردن سربازان دشمن به شکل ترکش شونده استفاده می شود. گلوله های شدید النفجار پلاستیکی M393A3 : برای از بین بردن استحکامات دشمن مانند سنگر ها، موقعیت مسلسل ها و تک تیراندازهای دشمن وایجاد سوراخ در دیوارها برای عبور نیرو های خودی به کار میرود. گلوله های ترکش شونده M1040 : برای مقابله با پیاده نظام دشمن کاربرد دارد.    قابلیت استفاده متنوع از مهمات با عملکرد های متفاوت در کنار شلیک های دقیق و خطای پایین  باعث شده است استرایکر در ماموریت های پشتیبانی آتش درخشان ظاهر بشود. اگرچه استرایکرهای MGS  به طور بلقوه قابلیت هوابرد بودن را دارد اما ارتش آمریکا تمایلی به استفاده از این قابلیت ندارد. در ضمن با وجود وزن 18.77 تن، قابلت جابه جایی هوایی با هواپیما های ترابری نظیر C -130 و هواپیماهای ترابری بزرگتر را دارد. علاوه بر این به مدد پیشرانه 350 اسب بخاری و پلتفرم 8×8 چرخدار استرایکر تحرک پذیری بالایی دارد که برای یک خودروی پشتیبانی آتش بسیار مناسب و قابل قبول است. نمایی از بارگذار استرایکرهای MGS بخش پوکه پران در پشت برجک قرار دارد. مهمات متنوع باعث میشود که استرایکر انعطاف بالایی در انجام دادن ماموریت ها داشته باشد. تصویر شماتیک مهمات انرژی جنبشی M900 توپ M68A2 قابلیت گردش عمودی -10 تا + 18  درجه و گردش کامل افقی 360 درجه را دارد.    استرایکر MGS به خوبی در جنگ عراق و افغانستان نشان داده است که می تواند در محیط های متفاوت صحنه ی نبرد از نبرد های شهری تا حرکت در مناطقع بیابانی و یا کوهستانی  ایجاد آتش مستفیم برای پیاده نظام مفید باشد. در بحث محافظت با نصب زره های اضافه شونده استرایکر MGS می تواند در برابر پرتابه های 14.5 میلیمتری مقاومت ازخود نشان دهد و همچنین نصب زره های قفسی که برای این خودرو پشتیبانی آتش رایج است در برابر راکت های آر پی جی آن را مقاوم می سازد. در ضمن می توان زره های واکنشی قدرتمندی تری را بروی این خودرو زرهی نصب کرد اما باید توجه کرد که ارتش ایالات متحده به تحرک استرایکر MGS در کنار حفاظت قابل قبول نیاز دارد پس نصب این گونه زره های سنگین کاربرد ندارد. البته استرایکر MGS خالی از اشکال نیست و خدمه ای که تجربه ی استفاده از این خودرو زرهی را خصوصا در جنگ عراق داشتند از عملکرد این خودرو زرهی رضایت ندارند. به عنوان مثلا استرایکر MGS در جنگ عراق فاقد یک سیستم تهویه مطبوع است و خدمه برای فرار از گرما از جلیقه خنک کننده استفاده می کنند. تجربیات خدمه در جنگ عراق نشان می دهد این جلیقه ها فقط ناحیه قفسه سینه را خنک می کنند. ولی خدمه هنوز احساس گرما می کنند. همچنین خدمه در طول ماموریت نیاز به یک ایستگاه سلاح کنترل از راه دور را احساس می کردند خصوصا در مواقع درگیری با تک تیرانداز نیروهای چریک عراقی وجود یک مسلسل با کالیبر بالا بیشتر حس میشد. فضای کم داخلی این خودرو زرهی ، وزن زیاد برجک و آسیب پذیر بودن چرخ ها نیر از جمله موارد نارضایتی خدمه از استرایکر MGS  است. با این حال می توان گفت که خودروهای پشتیبانی آتش هچون استرایکر MGS  در حال حاضر جانشین مناسبی برای تانک های سبک ارتش آمریکا برای حمایت از نیروهای پیاده نظام هستند. استرایکر MGS در حال اسکورت کردن کاروان کامیون های تجاری در افغانستان انجام تست موفقیت آمیز برای قابلیت هوابرد بودن مدل پایه ی استرایکر ( البته برای مدل MGS نیز شبیه سازی کامپیوتری انجام شده است که موفقیت آمیز بوده است) جا به جایی 2 دستگاه استرایکر MGS توسط هواپیمای ترابری C-5 جا به جایی استرایکر MGS توسط هواپیمای ترابری C-17 مشکلات استرایکر MGS که خدمه در عراق با آن مواجه بودند تا حدودی قابل حل است. نصب  یک سیستم تهویه ی هوا و نصب محافظ زرهی برای مسلسل 12.7 میلیمتری از جمله بروزرسانی ها برای استرایکر MGS ارتش ایالات متحده آمریکا است.   مشخصات: وزن : 18.77 تن طول : 6.95 متر عرض : 2.7 متر ارتفاع: 2.9 متر تعداد خدمه : 3نفر – فرمانده ، توپچی ، و راننده تسلیحات : توپ 105 میلیمتری  M68A2 – مسلسل 7.62 میلیمتری- مسلسل 12.7 میلیمتری پیشرانه : Caterpillar دیزلی 3126    با قدرت 350 اسب بخار قدرت حداکثر سرعت در جاده :100 کیلومتربر ساعت برد : 530 کیلومتر     پایان   گردآوری و ترجمه:Crash نقل با ذکر نام میلیتاری و مترجم بلامانع است   منابع اصلی : http://www.combatreform.org/ARMORHISTORY/ https://en.wikipedia.org/wiki/M22_Locust https://en.wikipedia.org/wiki/M24_Chaffee https://en.wikipedia.org/wiki/M41_Walker_Bulldog https://en.wikipedia.org/wiki/T92_Light_Tank https://en.wikipedia.org/wiki/M56_Scorpion https://en.wikipedia.org/wiki/M50_Ontos http://militarymashup.com/artillery-sp-m50-ontos.htm http://www.army-guide.com/eng/product4488.html https://en.wikipedia.org/wiki/M8_Armored_Gun_System https://en.wikipedia.org/wiki/Stingray_light_tank http://www.military-today.com/tanks/stingray_light_tank.htm http://www.military-today.com/tanks/expeditionary_tank.htm https://en.wikipedia.org/wiki/Expeditionary_tank https://en.wikipedia.org/wiki/M1128_Mobile_Gun_System http://www.popularmechanics.com/military/a2696/4253991/
  25. 1 پسندیده شده
    با سلام خدمت دوستان    ارتش ایران / تانک چیفتن         بنابرگفته ارتشبد سابق ، حسین فردوست ( ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ، جلد نخست ، ص246) ، در جریان یک معامله اسلحه با بریتانیا ، پهلوی دوم ، دستور خرید 2000 دستگاه تانک چیفتن را صادر نمود . در آنزمان ، پیشرانه تانک را صنایع موتور سازی ایالات متحده و بدنه تانک را که بخش اصلی قیمت تانک را تشکیل می داد ، بریتانیا تولید می نمود . لذا سود اصلی به جیب انگلیسی ها می رفت . وابسته نظامی ارتش ایالات متحده در ایران ، زیر پای فریدون جم ( رییس ستاد ارتش ) نشست و ازمعایب تانک چیفتن داد سخن راند و جم را با خود هم عقیده نمود . جم نیز در ملاقات با پهلوی دوم ،  عیوب چیفتن را تشریح نمود و با خرید آن ، مخالفت کرد .    ولی پهلوی دوم ، بر نظر خود اصرار کرد و گفت : " این معامله انجام خواهد شد ، چه بخواهید و چه نخواهید .   فریدون جم ، هم پاسخ داد که : اگر اینطور هست ، وجود من در این پست ( ریاست ستاد ارتش )، چه فایده ای دارد ؟؟   پی نوشت :   البته تصویر گرافیکی فوق ، مربوط به استاندارد شیر-2  بشمار می رود که هیچگاه به ایران تحویل نشد