برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      21

    • تعداد محتوا

      8,885


  2. Overdose

    • امتیاز

      6

    • تعداد محتوا

      431


  3. 951

    951

    Editorial Board


    • امتیاز

      6

    • تعداد محتوا

      2,400


  4. mehdipersian

    • امتیاز

      4

    • تعداد محتوا

      2,884



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on جمعه, 1 بهمن 1400 در همه مناطق

  1. 18 پسندیده شده
    بخش چهارم : با این وصف ، در این مرحله می بایست ، ماهیت وقوع چنین شرایطی را در زمان بحران (جنگ) در مجتمع های موشکی زیرزمینی در صدر توجه ها قرار داد . بدین معنی که تنها هدف اعزام جتهای نیروی هوایی و شلیک مهمات سنگین سنگرشکن نابودی ذخیره و همچنین زرادخانه موشکهای بالستیک خودی است که در این وضعیت برای مهاجم یک معضل جدی بوجود خواهد آمد ، بدین صورت که برای رسیدن به برد مناسب ، نیروی حمله ور باید در شبکه یکپارچه دفاع هوایی مدافع دالانی امن ایجاد کنند و این دالان آنقدر می بایست امن باشد که امکان عبور پیکربندی حامل این مهمات و رسیدن به نقطه مناسب و رها نمودن مهمات مورد نظر فراهم گردد. حال این واقعیتها در خصوص توان بالستیک نیروهای مسلح ایران قابل بررسی است : 1- برد موشکهای بالستیک ایران به شهرهای موشکی امکان می دهد تا در اعماق مناطق مرکزی این کشور استقرار پیدا کنند. 2- بردی که نیروی هوایی مهاجم می بایست با امنیت کامل و بدون ازدست رفتن دارایی های حامل مهمات سنگین به این موقعیتها حمله کند ، به صدها کیلومتر می رسد که درصورت برخورد با بخشی از زنجیره دفاع هوایی زمین پایه ، اجرای مانورهای پرهیز از روبرو شدن با این شبکه ، در اغلب موارد با از دست رفتن هدف اصلی مساوی به نظر می رسد . 3- بحرانی بودن وضعیت درزمان برخورد دوطرف ، اجازه طراحی و اجرای عملیات سرکوب دفاع هوایی و از میان بردن شبکه دفاع هوایی را به مهاجمان نخواهد داد . 4- صنعت دفاعی ایران ، سالهاست بر روی فناوری سامانه های دفاع هوایی در بردها و قابلیتهای مختلف مشغول کار است و علاوه بر آن خریدهای قابل ذکری نیز صورت گرفته است ، در نتیجه این امکان به شبکه فوق داده شده تا هواگردهای با سطح مقطع راداری پایین را که توسط مهاجم برای حمله به اهداف با ارزش نظامی بالا استفاده می کنند را کشف و با آن درگیر شود . 5- در صورت وقوع یک جنگ ، وظیفه نخست شبکه دفاع هوایی ایران ، ایجاد لایه های چندگانه برای یک هدف با ارزش نظامی بالا است که دفاع ازآن به مراتب ، راحت تر از اهداف پراکنده به نظر می رسد . در این سناریوی درگیری ، هر اندازه تعداد موشکهای کروز مادن صوت شلیک شده ، زیاد باشد ، احتمالا تحت تاثیر این لایه های چندگانه قرار خواهد گرفت . قاعده دوم این است ، هر تاکتیکی ، ضد تاکتیک مخصوص به خود را خواهد داشت ! شهرهای موشکی زیرآتش ! حداکثر اندازه ای که گالری میلیتاری اجازه میداد برای این داده نما استفاده شد.. برای مطالعه روی آن کلیک کنید امروزه ، یکی از مسیرهای غلبه بر انتقال دارایی های رزمی به اعماق زمین ، کاربرد سلاح های هسته ای است که این امر برای مجتمع های موشکی زیرزمینی ایران نیز با توسعه کلاهک های هسته ای تاکتیکی در سالهای اخیر ، مصداق خواهد داشت . در واقع امر ، شلیک کلاهک های هسته ای برای از میان بردن چنین پایگاه هایی در آینده شامل کاربرد ترکیبی کلاهکهای نافذ مافوق صوت با کلاهک متعارف یا هسته ای است که عمدتا با موشکهای بالستیک به نقطه هدف ارسال می شوند . با این وصف ، سازندهای سخت گرانیتی قابلیت مقاومت در برابر ضربه حاصله از برخورد یک موشک بالستیک با کلاهک گرما – هسته ای 300 کیلوتنی را خواهند داشت ( با خطای دایره ای 100 متر ) که دراین صورت : 1-در عمق 300 متری ، با الزام وجود تثبیت کننده های محاط بر محور اصلی تونل و استفاده از صفحات مشبک که چنین سازه ای برای تونل های ذخیره موشک و مسیرهای دسترسی به انبارهای ذخیره بطور معمول وجود خواهد داشت . 2-در عمق 100 متری درصورت استفاده از آسترهای بتونی چند لایه که این سازه برای بخش های حیاتی نزدیک به مسیرهای ورودی ، انبار های ذخیره تجهیزات و محل استقرار پرسنل معمول است . 3-در عمق 50-30 متر درصورت وجود سازه های بتونی با کارایی بالا برای مسیرهای دسترسی به بخش های اصلی تونل تا درصورت برخورد مهمات فوق الذکر ، از ریزش های شدید و تبدیل شده سازه به قطعات درهم شکسته و قلوه سنگ جلوگیری بعمل آمده و میسر برای عبور باز بماند . بطور معمول ، مبادی ورودی تونل هایی که بدین صورت طراحی می شوند ، روباره های گرانیتی با ضخامت بین 30 تا 50 متر را به نمایش می گذارند که در چنین حملاتی بشدت آسیب پذیر خواهند بود و بطور معمول زمان بسیار زیادی برای آوار برداری و باز کردن مسیر نیاز دارد ، در حالی که وارد شدن ضربات متعدد در بازه زمانی حملات می تواند بطور دائم شهرهای موشکی را از حیز انتفاع خارج سازد . در مجموع ، ضمن توجه به این مساله که زرادخانه موشکی حتی با وجود کاربرد سلاح های هسته ای ، از میان نمی رود ، اما درصورتی که برنامه ریزان حریف ، قصد خارج کردن این گزینه را از صحنه نبرد داشته باشند ، این امکان برای آنها وجود خواهد داشت . مجموعه مرکز فرماندهی پدافند هوایی آمریکای شمالی و کانادا ( نوراد ) در کوهستان شاین نکات بسیار جالبی در خصوص این تصاویر وجود دارد که میشود ساعتها در مورد آن بحث نمود قاعده سوم ، چرخه تاکتیک – ضدتاکتیک ، هیچ گاه متوقف نمیشود ! شهرهای موشکی مقاوم سازی شده در برابر حملات هسته ای علیرغم آسیب پذیری هایی نامبرده شده در بخش قبلی ، شهرهای موشکی مقاوم سازی شده در برابر حملات هسته ای که می توانند حتی درصورت کاربرد تسلیحات اتمی ، به عملیات پرتاب ادامه دهند ، عمدتاً از نوع پناهگاه های با ورودی / دالان عمودی / شیبدار ( cavern shaft type) بشمارمی روند . این نوع پناهگاه ها ، نیازبه فضای ورودی یا دهانه ای به اندازه کافی بزرگ برای ورود و خروج پرتابگرهای متحرک ندارند و به جای آن ، موشکها ، از داخل کوه یا بواسطه ایجاد یک منفذ عمودی با اندازه های مشخص قابلیت شلیک بسمت هدف را خواهند داشت . درواقع امر ، تا زمانی که این مجرای عمودی سالم بماند ، عملیات پرتاب ادامه خواهد داشت ، در حالی ماهیت طراحی چنین سازه ای بدان اجازه میدهد تا از چندین حمله هسته ای در مقیاس های متفاوت ( نظیر حامل های ترایدنت-2) جان سالم به در برد . از آنجایی که نیروهای مسلح ایران ، در حال حاضر ، فاقد سکوهای گران قمیتی نظیر زیردریایی های هسته ای حامل موشک بالستیک ( SSBN) است ، این احتمال وجود خواهد داشت که منابع لازم را برای توسعه چنین روشی ( توسعه پناهگاه های با ورودی شیبدار/ عمودی ) که بسیار گران قیمت نیز می باشند ، متمرکز نماید . درواقع ، ارتش ایالات متحده ، با معرفی سامانه های بالستیک ام –ایکس بعنوان پایه گذار اصلی چنین سازه هایی بشمارمی رود که بلحاظ ماهیت سخت سازی شده اش ، یکی از مهمترین ها ودر عین حال گران قیمت ترین آنها محسوب می گردد . بنابراین ، با توجه به ماهیت تهدید ، احتمالا تنها ایران و کره شمالی از مفهوم مجموعه پناهگاه های با سازه ورودی شیبدار/عمودی استفاده می کنند . اما باید گفت که جنس سنگ های روباره ای توپوگرافی ایران بدلیل عمق به نسبت کم محور عمودی ، احتمالا مقاومت کمتری در برابر موج حاصله از انفجار را خواهند داشت ، در حالی که تحلیل نمونه های به نمایش درآمده توسط ایران نشان می دهد که در هردور ، تنها یک موشک شلیک می شود که این بر خلاف روند محتمل دریک جنگ که نیازمند شلیک همزمان تعداد قابل ملاحضه ای موشک است ، بشمارمی رود . با این حال ، ایران در اوایل نوامبر 2020 ، مفهوم جدیدی از نحوه بارگیری و شلیک موشکهای بالستیک خود را رونمایی نمود که در رسانه ها به "تیربارموشکی " مشهور شد . مکانیزمی که در رسانه های ایران رصد گردید ، یک واگن ریلی با نیروی متحرکه برقی بود که 5 تیر موشک بالستیک سوخت مایع آماده پرتاب را با یک سامانه نیمه خودکار ، برای شلیک به جایگاه مربوطه حمل می نمود. به اعتقاد تحلیلگران نظامی ، مکانیزم رصد شده ، به نوعی یک سامانه بارگیری و شلیک چرخ و فلکی چندگانه محسوب می شد که امکان بارگذاری موشکهای بصورت موازی را فراهم می آورد ، هر چند تصاویر منتشره از سوی نیروی هوا- فضای سپاه هرگز مسیر انتقال موشکها و جایگاه پرتاب آنها را نشان نداد . ولی از روی تصاویر منتشره می توان چنین تحلیل نمود که روش پرتاب بصورت ترکیبی و براساس مفهوم سازه طراحی شده برای این مجتمع ها است که احتمالا از یک محور عمودی با عمق بیشتر از 100 متر بهره می برد . اما ، به نظر می رسد که بدلیل محدودیت در منابع تخصیص داده شده ، ایران از یک سازه بسیار ساده تر ، کمتر پیچیده استفاده نموده تا حداقل الزام مقاومت در برابر حملات هسته ای را رعایت کرده باشد . این مفهوم ، احتمالاً کاراکترهای ذیل را به نمایش می گذارد: 1- یک تونل عمودی مرتبط با هوای آزاد و به قدر کافی عمیق تا بخش های اصلی در معرض فشار بیش از اندازه ناشی از انفجار هسته ای و حرارت ساطع شده از آن قرار نگیرد . 2- این تونل به اندازه کافی کوچک خواهد بود که خطر ناشی از برخورد مستقیم کلاهکهای هسته ای برای آن بشدت کاهش پیدا کند . 3- این تونل به اندازه ای عمیق خواهد بود که برای مهاجم برای حمله به درون سازه ، یعنی جایی که مجموعه ریل ها و مسیر ورودی تونل در آن قرار دارد ، می بایست از سلاح هایی با زاویه برخورد بسیار تند استفاده نماید . 4- کل سازه مجموعه در اعماق دره ها ، جایی که مسیر سلاح های پرتاب شده با هدف انهدام آن ، بدلیل وجود موانع طبیعی ، بسیار پیچیده شده و وضعیت مناسبی برای منحرف نمودن قدرت و شدت انفجار فراهم می گردد. با توجه به این فرضیات اولیه ، تونل پرتاب چندگانه در یک توپوگرافی با ماهیت سنگ گرانیت سخت حفرو با سازه های بتونی با کارایی بالا تقویت و پوشش داده شده است . این ساختارهای به نسبت کوچک می توانند بخوبی در برابر موج انفجار و حرارت ناشی از کاربرد سلاح های هسته ای درست به مانند سیلوهای موشکی در برابر برخورد یک کلاهک حرارتی- هسته ای تا عمق 300 متر از خود مقاومت نشان دهند . با این وصف ، در مقایسه با سیلو موشک های قاره پیما ، تونل پرتاب ، نه به تجهیزات حساس خاصی مجهز شده و کار دیگری ، جز قرار دادن یک درب و ریل برای انتقال حامل موشک با آن قرار است انجام شود ، از این رو ، میزان تحمل آن در برابر فشار نه تنها بالاتر به نظر می رسد ، بلکه درصورت لزوم می توان با حداقل تجهیزات ، آن را تعمیر نمود . بدین ترتیب ، هدف از طراحی تونل پرتاب این است که اثرات حاصله از انفجار هسته ای احتمالی را تا حدی که به درب های ورودی و مجموعه ریل پرتاب آسیبی وارد نشود ، کاهش دهد . درواقع سطح شوک ناشی از انفجار که مکانیزم اصلی تسیلحات هسته ای برای انهدام اهداف فوق حفاظت شده هستند ، می بایست تا حدی کاسته شود که سازه تونل فوق در عمق 10تا 30 متر انتهایی خود منتهی به درب اصلی سالم باقی بماند و به شکل تعمیرناپذیر ، فرونریزد که دراین تعریف ، اندازه های مربوط به میزان ارتعاش را در این بخش می توان تا حدی نادیده گرفت ، چرا که هدف جلوگیری از فروریختن و خرابی درب بارگیری موشک است .کلاهک های هسته ای چندمگاتنی درصورت کاربرد برعلیه چنین اهدافی ، قطعا اثرات نامطلوب تر بیشتری را از خود به نمایش می گذارند ،اما این سلاح ها برای استفاده در شرایط جنگی ، عمومیت ندارند ،چرا که علاوه بر محدود بودن تعداد آنها ، بلحاظ وزنی سنگین تر بوده و این ، شیوه انتقال آنها بسوی هدف را پیچیده تر می کند . علاوه براین ، مهمات سنگر شکن هسته ای عمدتا بصورت محدود تحویل نیروی هوایی شده ، چرا که در مقایسه ، اثر برخورد بالستیکهای هسته ای به نظر بیشتر می رسد . پی نوشت : 1- ادامه دارد .......... 2- تمامی منابع مورد استفاده در پایان متن ارائه خواهد شد  3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  2. 3 پسندیده شده
    شما عزیز مایید جبه نگرفتم میگم وظیفه ارتش نیست! بلکه وزارت دفاع بوده که وقتی بیت المال هزینه چنین طرحی شده باید حداقل چنین طرحی را به مرحله تولید میرسانده باشه که وقتی صحبت از تقویت نیرو های مسلح و بخش زمینی میشه فرماندهان فقط صحبت‌از‌خرید تی۹۰ نکنن! حداقل یک‌رقیب داخلی باشه! (کرار حساب نیست چون ساخت نیست و ارتقا هست)
  3. 2 پسندیده شده
    سلام و وقت بخیر از این عروسک خرسی واسه ما رفیق در نمیاد....تاریخ نگاه کنین فقط ...کی دوست ما بودن 1400سال پیش مولا علی{ع} گفتن : چه بسیارند عبرتها و چه اندکند عبرت گیرندگان کاش اقلا در بستن قراردادها زرنگ باشیم تا باقیمانده کشور دیگه مفت ندیم
  4. 2 پسندیده شده
    فرق آشکار فاصله بین چرخها در تانک آبرامز و ذوالفقار 3 همچنین فرق داشتن واضح اتصالات سیستم تعلیق چرخها به شاسی در چند پست قبلی شباهت کامل سیستم تعلیق و چرخها به تانک آریت ایتالیایی با عکس نشان داده شده است .
  5. 2 پسندیده شده
    سلام چرخ جلو آبرامز فاصله بیشتری نسبت به بقیه چرخها با هم داره . اما در ذوالفقار 3 فاصله تمامی چرخها نسبت به یکدیگر به یه اندازه ست ! این شاسی نمیتوه متعلق به ابرامز باشه و تانک ایرانی فقط شبیه به آبرامز ساخته شده .
  6. 2 پسندیده شده
    قابلیت هایی که نیروهای زرهی میان وزن1 به طیف کامل عملیات ها می آورند نیروهای زره پوش میان وزن در چشم انداز ارتش ایالات متحده از نیروی آینده نقش اساسی دارند. پیشبینی میشود که چابکی پیاده نظام سبک با کشندگی و بقای بیشتر واحدهای سنگین وزن از جمله واحدهای زرهپوش میان وزن ترکیب خواهد شد. واحدهای زره پوش میان وزن میتوانند توانایی فعلی نیروها را افزایش دهند. ( مترجم : همانطور که ارتش امریکا در برنامه های لغو شده خودروهای زرهی یعنی سیستم رزمی اینده (FCS) و خودرو رزمی زمینی (GCV) و برنامه جدید نیروی زمینی امریکا موسوم به نسل آینده خودروهای رزمی ( NGCV ) تمرکز ویژه ای را بر روی خودروهای زرهی میان وزن گذاشته است.) واحدهای زرهی میان وزن در قرن بیستم به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته‌اند، اما امروزه ارتش ایالات متحده تجربه کمی از آنها در سراسر طیف کامل عملیات نظامی دارند. برای ارائه درک بیشتر و کمک به تصمیم گیری از نیروی های رزمی آینده، محققان مرکز RAND Arroyo یک ارزیابی کیفی از عملکرد نیروهای زرهی میان وزن در 13 درگیری گذشته که محدوده عملیات نظامی را در بر می گیرند ، انجام دادند. به طور خاص بررسی مطالعات موردی درگیری های گذشته نظامیان آمریکایی و هم نظامیان خارجی برای درک توانایی های منحصر به فرد نیروهای زرهی میان وزن ‌انجام شد. به عنوان نمونه چگونه این واحدها در زمین های پیچیده عمل کرده اند، و توانایی استقرار سریع نیروهای زرهی میان وزن چه مزایایی برای فرماندهان عملیاتی در گذشته داشته است. نیروهای زرهی میان وزن می توانند در برابر نیروهای سنگین توانمند آسیب پذیر باشند در بالاترین محدوده عملیات های نظامی (عملیات و لشکرکشی های بزرگ)، عملکرد نیروهای زرهی میان وزن مختلط بوده است. در جنگ داخلی اسپانیا تانک های روسی برتری آشکاری نسبت به خودروهای زرهی سبک تر آلمانی و ایتالیایی داشتند. در جنگ جهانی دوم، تانک‌ها و زره کوب های آمریکایی در برابر نیروهای توانمند آلمانی مجهز به تانک‌ها و سلاح‌های ضدتانک با بقاپدیری پایین و آسیب‌های مرگ‌بار همراه بوده است. این اتفاقی بود که دکترین ارتش ایالات متحده آن را رد کرده بود و نیروهای ایالات متحده با غلبه بر آلمان ها با تعداد زیاد و توپخانه و پشتیبانی هوایی بسیار مؤثر آن را کاهش دادند. نیروهای زرهی میان وزن به ویژه در عملیات واکنش به بحران و عملیات اضطراری محدود ارزشمند بوده اند. حتی تعداد کمی از نیروهای زرهی میان وزن می توانند تفاوت اساسی ایجاد کنند، به ویژه در مواقعی که با نیروهای سبک ترکیب میشوند یا زمانی که به طور مستقل در عملیات های حمله یا ضربه زدن عمل می کنند. در سومالی (1993)، زره پوش های مالزیایی و پاکستانی تحرک، محافظت و قدرت آتش مورد نیاز برای خارج کردن سربازانی که در موگادیشو در جریان دستگیری یک فرمانده قبیله به دام افتاده بودند را فراهم کردند. در طی عملیات "هدف مشروع" در پاناما (1989)، خودروهای شناسایی زرهی M551 شریدان به عنوان زرهی میان وزن هوابرد قابلیت حیاتی را برای نیروهای سبک فراهم کردند. در عراق (2003-2005)، تیم‌های رزمی تیپ استرایکر توانستند پاسخ سریعی را در یک منطقه عملیاتی بزرگ ارائه دهند و بقای بیشتری نسبت به نیروهای سبک ارائه داده بودند. در هر یک از این موارد، وسایل نقلیه زرهی میان وزن به نیروها اجازه می دادند تا با ارائه تحرک محافظت شده، قدرت شلیک متحرک، و قابلیت های واکنش سریعی که سربازان پیاده از آن برخوردار نیستند بهتر عمل کنند. نیروهای زرهی میان وزن در زمین های پیچیده عملکرد خوبی داشته اند، اما آسیب پذیری هایی وجود دارد تقریباً در هر موردی که مورد بررسی قرار گرفت، نیروهای زرهی میان وزن مجبور بودند در نوعی از زمین های پیچیده (به عنوان مثال، شهری، جنگلی، کوهستانی یا ترکیبی از آنها) وارد عمل شوند علاوه بر این، بیشتر عملیات‌ها تحت تأثیر بافت های توسعه نیافته2 که محیط‌های عملیاتی را مشخص می‌کرد، قرار گرفتند. جدول -1 انواع زمین هایی را که در آنها نیروهای زرهی میان وزن در طول هر یک از 13 درگیری در آن قرار گرفته بوده را مشخص می کند. ارزیابی تیم RAND نشان می‌دهد که خودروهای زرهی میان وزن بهتر از تانک‌های سنگین وزن با تحرک بیشتر در زمین‌های پیچیده عمل می‌کنند و تسلیحات روی خودروهای زرهی میان وزن برای نبرد در کوه‌ها (افغانستان، چچن) و مناطق شهری (چچن) سازگارتر از واحدهای زرهی سنگین وزن بودند. پلتفرمهای زرهی میان وزن نیز نسبت به خودروهای سبک وزن بقای بیشتری را برای پیاده نظام فراهم می کردند. در نهایت، نیروهای زرهی میان وزن بهتر می توانستند در مناطقی با بافت های کمتر توسعه یافته عمل کنند. با این وجود، زمین های پیچیده مشکلات بقاپذیری را ایجاد کردند. به عنوان مثال تا مدتها، به‌ منظور درگیری‌های رو در رو و شلیک ها مستقیم زره در قسمت جلویی اکثر خودروهای زرهی ضخیم‌ترین بخش انها بوده است . با این حال، در زمین های پیچیده، حملات آتش مستقیم اغلب در فاصله نزدیک اتفاق می افتد و هدف گیریها به سمت آسیب پذیرتر خودروهای زرهی یعنی بخش عقب، یا فوقانی وسایل نقلیه قرار بگیرد. علاوه بر این، بخش زیرین اکثر خودروهای زرهی نازک است و بنابراین در برابر مین ها و بمب های دست ساز آسیب پذیر است، سلاح هایی که راحت تر در زمین های پیچیده پنهان می شوند. جدول-1 زمین های پیچیده ای که توسط نیروهای زرهی میان وزن در 13 درگیری گذشته تجربه شده است قابلیت استقرار سریع نیروهای زرهی میان وزن یک دارایی کلیدی بوده است ظرفیت استقرار سریع نیروهای زرهی میان وزن ممکن است یک قابلیت مهم ملی باشد. در عملیات ضربتی و ضد شورشی که توسط اتحاد جماهیر شوروی در چکسلواکی و افغانستان (به ترتیب 1968 و 1979-1988) انجام شد . شوروی نیروهای زرهی میان وزن را انتخاب کرد و قابلیت استقرار بیشتر آنها را در مقایسه با نیروهای سنگین وزن و تحرک و قدرت آتش بیشتر در مقایسه با زرهی سبک وزن را ترجیح داد. (مترجم : نمونه جدید ترین آن عملیات ضد شورش نیروهای روس در سال 2022 درقزاقستان بود که روسها از خودروهای زرهی میان وزن استفاده کردند.) در پاناما، خودرو شناسایی زرهی M551 شریدان هوابرد توانایی مهمی را برای نیروهای سبک ایالات متحده فراهم کردند، اگرچه آنها در برابر دشمنی که کاملاً از قبل مغلوب شده بودند، همسان بودند. توجه به این نکته ضروری است که ارتش ایالات متحده در حال حاضر فاقد یک زره پوش میان وزن با قابلیت عملیات ورود سریع السیر3 ( forced-entry) و قابل هوابرد است. خودروهای زرهی شریدان بازنشسته شده اند. خودروهای زرهی میان وزن فعلی ارتش آمریکا همچون استرایکرها هوابرد نیستند. انتقال استرایکرها فقط یا هواپیماهای ترابری C-17 یا C-5 انجام میشود و جابه جای هوایی آنها نیازمند محل های فرود امن است. بینش های کلیدی و توصیه های این مطالعه های موردی سه بینش عمده را به همراه داشت. اول، اگر برنامه‌هایی برای افزایش قابلیت بقا و کشنگی نیروهای زرهی میان وزن برآورده نشود یا در شرایط میدان نبرد به طور کامل محقق نشود، نیروهای زره پوش میان وزن در برابر مخالفان توانا و زره پوش های سنگین وزن بسیار ضعیف عمل می کنند. در حالی که زرهی میان وزن در بسیاری از موقعیت‌ها از مزایای آشکاری نسبت به زرهی سنگین وزن برخوردار هستند، دشمنانی که در زمین‌های پیچیده با زره‌های سنگین وزن و/یا تسلیحات بسیار کشنده عمل می‌کنند می‌توانند این مزایا را خنثی کنند. دوم، مراحل دکترین و ساختار های سازمانی نظامی میتواند در شرایط خاص مسولیت ها و وظایف نیروهای زرهی میان وزن را کاهش دهد این مراحل شامل اجرای تاکتیک های تسلیحات ترکیبی با کیفیت بالا تا پایین ترین رده ها می باشد، استفاده موثر از پشتیبانی آتش و آموزش خدمه و فرماندهان رده پایین است. سوم، ارتش ایالات متحده از زمان بازنشستگی M551 شریدان فاقد یک خودرو زرهی با توانایی اجرای عملیات ورود سریع السیر است. خودروهای زرهی استرایکر نمی توانند این خلاء مهم را پر کنند. محققان به این نتیجه رسیدند که برای ارتش ایالات متحده عاقلانه است که ترکیبی از نیروهای زرهی سنگین وزن ، میان وزن و سبک وزن را در اختیار داشته باشد. در نتیجه ارتش آمریکا می تواند این نیروها را با توجه به شرایطی میدان نبرد به بهترین شکل و متناسب با ویژگی های این تجهیزات سازماندهی و به کاربگیرد. نیروهای زرهی میان وزن در چنین ترکیبی چیزهای زیادی برای ارائه دارند. نیروهای زره پوش میان وزن می توانند سهم مهمی داشته باشند، به ویژه در هنگام تقویت نیروهای نظامی سبک یا در مواردی که واکنش سریع می تواند جلوی مقابله موثر دشمن را بگیرد. پاورقی 1_ زرهی میان وزن: در این مقاله کوتاه، نیروی زرهی میان وزن (1) بر حسب پلتفرم (به عنوان مثال، تانک ها و سایر وسایل نقلیه زرهی) و(2) نسبت به نیروی کلی یک ارتش و خودروهای زرهی حریف تعریف می شود. به عنوان مثال، تانک های شرمن سنگین ترین تانک ارتش ایالات متحده (33 تا 36.5 تن) در بیشتر دوران جنگ جهانی دوم بود نسبت به نیروهای آلمانی مجهز به پانزر (تانک های 44 تا 69 تنی) نیوری زرهی میان وزن محسوب می شوند. 2- بافت های توسعه نیافته : حومه شهرها یا بعبارت دقیق زاغه نشین ها یا محیط های مسکونی با بافت نامنظم که از الگو ، ساخت و توسعه شهری پیروی نمی کنند. و در طول زمان بدون رعایت استانداردهای شهری ساخته اند. 3- عملیات ورود سریع السیر : توسط سازمان‌هایی انجام می‌شود که ساختار نیروی آنها اجازه استقرار سریع در منطقه هدف را می‌دهد. نیروهای مشترک ممکن است مستقیماً در منطقه یا مناطقی مستقر شوند تا برای عملیات های بعدی آماده شوند. نقل با ذکر نام میلیتاری بلامانع است منبع
  7. 1 پسندیده شده
    به تقریب ، بیش از یک دهه از شهادت سرلشکر پاسدار ، حاج حسن تهرانی مقدم ، ( آبان 1390- آبان 1400 ) بعنوان بنیان گذار قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران می گذرد و گرچه هنوز ابهامات بسیاری در خصوص اتفاقی که در پادگان سپاه در بیدگنه رخ داد ، وجود دارد ،اما روندی که توسط ایشان پایه گذاری شد ، اکنون به درختی تناور تبدیل شده که بخشی از پتانسیل بازدارندگی دفاعی جمهوری اسلامی را بر دوش خود حمل می کند . با توجه به این مساله و به مناسبت هفت هزارمین پست در انجمن میلیتاری ، بررسی و تجزیه و تحلیل جدیدترین عامل بازدانده در حوزه توان بالستیکی جمهوری اسلامی ایران در دستور کار قرار گرفت که ادای دینی باشد به زحمات این پاسدار ایران و انقلاب اسلامی و یاد آوری باشد به مجموعه ما علاقه مندان به حوزه بررسی های نظامی که این قدرت ، به سادگی ، بدست نیامده و همواره می بایست در رشد و توسعه آن دقت نظر لازم صورت گیرد که این هدف ، تنها در سایه نقد درست ،قابل تحقق خواهد بود . با این وصف ، ذکر این نکته واجب است که در متن حاضر که در چند بخش و به شکل مفصل خدمت مخاطبان محترم ارائه میشود ، بدلیل ماهیت طبقه بندی شده اطلاعات مربوط به این شهرها ، هیچ گونه تفسیری ، جدای از متن های مورد استفاده ، در آن نیامده ، و متن اصلی ، تنها با یکسری ویرایش ها و اضافات مربوط به حوزه تاریخ نظامی خدمت عزیزان تقدیم می گردد . باشد که روح ما ، همواره با یاد حاج حسن تهرانی مقدم ، شاد باشد . مقدمه بازدارندگی یکی از مفاهیم بنیادین و استراتژیک در سیاست بین الملل و بطور خاص در حوزه نظامی- امنیتی است و کشورها باتوجه به فوریت تهدیدات به ایجاد بازدارندگی در راستای حفظ امنیت و بقاء وجودی خود اقدام می کنند. در حوزه ژئوپلیتیکی آسیای جنوب غربی تهدیدات زیادی به لحاظ ذهنی و عینی علیه ایران فعال هستند. در همین راستا، تعیین الزام استاندارد برای دکترین امنیتی جمهوری اسلامی ایران می بایست براساس وجود تهدیدات و شیوه مقابله موثر با این تهدیدات طراحی و اجرا می شود. با توجه به این مساله ، بطور فزاینده واضح است که نگاه غالب در میان تئوریسین های امنیتی – دفاعی ایرانی ، رویکرد امنیت محور بوده ، بر این اساس، دکترین امنیتی ایران به گونه ای طرح ریزی شده است که نسبت به نحوه مقابله با تهدیدات و معضلات امنیتی منفعل نباشد و با نگاه به آینده و براساس اولویت بندی نسبت به تهدید ، اقدام به اتخاذ تصمیم و سپس اجرای آن بپردازد. در همین راستا ، دبیر وقت شورای امنیت ملی ایران ( دریابان علی شمخانی ) در یکی از کنفرانس های امنیتی برگزار شده در تهران ، براین اعتقاد قرار داشت که هیچ کدام از همسایگان ایران در غرب آسیا ، به استثنای رژیم عبری در حوزه تهدید برای جمهوری اسلامی ایران طبقه بندی نمی شوند و ایران در تلاش است تا با ارتقاء همبستگی های متقابل سیاسی ، امنیتی ، اقتصادی و فرهنگی مسیر جدیدی را برای تقرب به موقعیتهای کم تنش بازکند ، ضمن آنکه در بخش دفاعی ، با تمرکز بر استراتژی ضربه دوم ، تقویت بازدارندگی متعارف را با ماهیت غیر متقارن در دستور کار خود قرار داده است . در واقع ، ماهیت رفتار ایران ، منوط به رفتار طرف مقابل خواهد بود . با توجه به مفاهیم ذکر شده ، درطول سه دهه پس از پایان جنگ ایران و عراق ، راهبرد بازدارندگی ایران بر مبنای توسعه توان موشکی شکل گرفت و نقش تعیین کننده ای برای این سلاح در تامین امنیت ایران گذاشته شد . اما با توجه به برتری هوایی عناصر بالقوه مهاجم ، مستقر در محیط اطراف جمهوری اسلامی ایران و ضعف شدید در حفظ آسمان در برابر تهدیدات فوق الذکر ، بنابراین براساس منطق نظامی و به منظور جلوگیری از نابودی این عنصر بازدارندگی در اثر ضربه اول دشمن ، انتقال همه سامانه ها و زیرساختهای موشکی به عمق زمین در دستور کار قرار گرفت که این امر به تولد شهرهای موشکی در ایران منجر شد . داستان ما در مطلب پیش رو ، تحلیلی است براین قابلیت ایران .... 1-مفهوم اولیه یکی از معمول ترین استدلال ها در انتقال عناصر مرتبط به بازدارندگی در دوره جنگ سرد به اعماق زمین ، این بود که کشورهای غیر هسته ای و حتی مسلح به تسلیحات کشتار جمعی ، می توانند بالاترین قابلیتهای رزمی متعارف را در اختیار داشته باشند ، اما وقتی بحث به مرحله کاربرد تسلیحات غیرمتعارف وارد می شود ، این قابلیت ها معمولا ارزش خود را از دست داده و یا اینکه در ارزیابی ها ، از اهمیت چنین توانمندی هایی بشدت کاسته میشود . این استدلال عمدتاً بر دو ایده اصلی قرار می گیرد الف- در حال حاضر ، هیچ دفاع کاربردی در برابر استفاده حریف از سلاح های هسته ای وجود ندارد ب – تسلیحات متعارف در ایجاد یک بازدارندگی کامل نظامی ناتوان به نظر می آیند . در این میان ، گرچه جمهوری اسلامی ایران تا کنون ( آبان 1400 ) هنوز به طور رسمی در شمار کشورهای دارنده تسلیحات هسته ای قرار نگرفته است ، اما دکترین نظامی این کشور در قرن بیست و یکم بر سه قابلیت اصلی پایه گذاری شده است : 1- طراحی و تولید موشک های بالستیک با هدف اجرای حملات دقیق ( با خطای دایره ای با دقت 50 متر ) به زیرساخت های کلیدی حریف نظیر نیروگاه های تولید انرژی الکتریکی و سایر زیرساختهای حیاتی و همچنین اهداف نظامی با اهمیت راهبردی نظیر سیلوهای پرتاب موشک یا رادارهای هشدار اولیه دفاع هوایی . 2- طراح و ساخت پناهگاه های فوق امن پرتاب موشکهای بالستیک بطوریکه امکان درامان ماندن از ضربه اول متعارف و حتی نامتعارف بوجود آمده و متقابلا زیرساختها برای ایجاد امکان وارد کردن ضربه دوم فراهم شود . 3-ایجاد پتانسیل بالفعل با ماهیت خسارت حداکثری به دشمن در سریع ترین زمان ممکن تا ضمن جلوگیری از ادامه حملات عناصر متخاصم ، در محاسبات حریف برای ادامه درگیری اختلال ایجاد گردد . بنابراین ، اگر این قابلیت بر اثر حمله دشمن ، غیر فعال گردد ، زرادخانه موشکهای بالستیک ایران به تقریب هیچ کارکرد موثر دیگری در یک درگیری احتمالی نخواهد داشت . درصورتی که واقعیات فوق الذکر مبنایی برای تحلیل در نظر گرفته شود ، ایجاد و توسعه مستمر این قابلیت می تواند به 2 دلیل ، گزینه کاربرد حملات غیر متعارف حریف را خنثی نماید: 1- اجرای حملات هسته ای ، قابلیتهای بالفعل ایران را برای اجرای حملات متقابل آسیب زا ، از کار نخواهد انداخت و آنچه که از حمله هسته ای نخست باقی می ماند ، برای وارد کردن آسیب متقابل به گونه ای که برای حریف قابل تحمل نباشد ، کافی خواهد بود . 2- مقیاس خسارت های وارده به حریف بلحاظ هدف قرار دادن اهداف مهم و با ارزش در سطحی خواهد بود که می توان آن را با وضعیت احتمالی کاربرد سلاح های هسته ای یا حملات هوایی ایران مقایسه نمود . بنیان استراتژی نظامی ایران : وارد کردن ضربه دوم در دکترین جنگ هسته ای، "وجود قابلیت ضربه دوم " را می توان به توانایی یک کشور در پاسخ به یک حمله هسته ای، با اجرای یک حمله تلافی جویانه هسته ای متقابل ، مورد تعریف قرار داد . ایجاد چنین قابلیتی ، ضمن متقاعد کردن دشمن به وجود این قابلیت در دکترین بازدارندگی هسته ای لازم و ضروری است و از ان جا که ممکن است طرف مقابل تلاش کند تا در یک جنگ هسته ای با یک "حمله بزرگ اولیه" (first strike) بر ضد رقیب ، جنگ را به نفع خود تمام کند، توسعه این توانمندی "عدم استفاده اولیه از تسلیحات هسته ای "را تضمین خواهد کرد. گر چه ممکن است یکی از طرفین قدرت پاسخ بازدارندگی کمتری داشته باشد، اما معمولا قابلیت های حمله دوم متقابل و دوجانبه باعث شکل گیری روند " تخریب متقابل" (mutual assured destruction) می شود. از سوئی دیگر ، قابلیت های حمله دوم را می توان با تحقق بخشیدن به فرایند های fail-deadly تقویت کرد. این فرایند ها خط قرمزی را تعیین می کند و درصورتی که از این خطوط قرمز عبور شود ، عواقب آن برای مهاجم ، چندان خوشایند نخواهد و شیوه های از پیش تعیین شده ای برای پاسخ بدانها وجود خواهد داشت. این عواقب از پیش تعیین شده، همچون یک حمله دوم هسته ای تلافی جویانه، می تواند طیف گسترده ای از پاسخ ها را در بر گیرد. اما براساس آنچه که استراتژیست های ایرانی بطور مداوم برآن اصرار می ورزند ، پاسخ متقابل ایران ، دردناک و کُشنده بوده که تا کنون ، گرچه ماهیت هسته ای ندارد ( که امکان پدید آمدن آن همچنان هست ) ولی می تواند برگزینه های متعارف ولی غیرقابل پیش بینی ( چه در حوزه حجم پاسخ و چه روشهای گوناگون طراحی شده ) استوار باشد . در واقع ، به احتمال بسیار زیاد ، ایران با علم بر محدودیتهای مشخص موجود در ظرفیت نظامی کلاسیک خود ، به جای تمرکز تمام قابلیتهای رزمی موجود غیر موشکی بر علیه مهاجم احتمالی ، مجموعه ای از اهداف مشخص را انتخاب نموده که پس از ارزیابی های مستمر و به روزرسانی اطلاعات در مورد آنها ، درصورت وقوع هر گونه عملیات نظامی که بطور مستقیم خاکش را هدف قرار بدهد ، این نقاط از پیش تعیین شده را با حجم قابل توجهی از موشک های خود مورد اصابت قرار دهد و قبل از آنکه جنگ به مرحله گسترده تری وارد شود ، به مهاجم تفهیم نماید که هزینه ادامه عملیات نظامی بر علیه ایران ، فراتر از پیش بینی های اولیه اوست .با این وصف ، نظرات مختلفی در خصوص ماهیت و کارایی اتخاذ استراتژی ضربه دوم وجود دارد که بدلیل طولانی بودن و خارج شدن از موضوع اصلی ، بحث در خصوص آن به زمانی دیگر موکول می شود . پی نوشت : 1- ادامه دارد .................... 2- تمامی منابع مورد استفاده ( اینترنتی ، چاپی و... در انتهای متن آورده خواهد شد ) 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  8. 1 پسندیده شده
  9. 1 پسندیده شده
    به نظرم قطعا روابط بین ایران و روسیه دوران جدیدی را آغاز کرده از زمان جنگ سوریه و همکاری نظامی در سوریه دو کشور به هم نزدیک شدند و با اینکه تفکرات منفی درباره ی روسیه به خاطر گذشته وجود داره که تا حدی به حق هم هست ولی به نظرم با شرایطی که در این چند سال به وجود آمده همکاری های بی سابقه ای با روسیه را خواهیم دید. یک نمونه از تغییرات واضح در روابط بین دو کشور: تشویق ایستاده ی رئیس جمهور رئیسی در مجلس دومای روسیه
  10. 1 پسندیده شده
    ارتش؟ وظیفه ارتش ساخت تسلیحات نیست صرفا کاربری صحیح و تاکتیک و برنامه ریزی برای اون ابزار وظیفشونه.... خودش بطور مستقل میتونه یک‌تانک در کلاس تانکهای غربی باشه! برجک کرار برای ارتقا ام۶۰ و‌چیفتن خوبه
  11. 1 پسندیده شده
    واقعا می شود یک طرح خوب و بروز از طرح ذوالفقار در آورد. کافی هست که امکانات کرار را روی ذوالفقار قرار داد. احتمالا مشکل بودجه وجود داره وگرنه از لحاظ فناوری به نظرم مشکلی نداریم(البته در مورد موتور تانک شک دارم که داخلی سازی انجام شده یا نه)
  12. 1 پسندیده شده
    بمباران های دیوانه وارد جنگنده های سعودی/اماراتی به شکل وحشیانه ای مناطق مسکونی و بنادر یمن را هدف قرار داده و همچنان ادامه داره در سکوت مطلق جهان و حتی خفت آورتر اینکه ذیل حمایت تمام کشورها و سازمان هایی که پول های سعودی و لابی امریکایی/اسراییلی خفشون کرده. ویدئوهایی که انصارالله از نبردهای اخیر منتشر کرده میتونه خیلی روشن علل برخی عقب نشینی ها را روشن کنه: حملات هوایی بی امان، مستمر، بدون وقفه و پرحجم ائتلاف سعودی (به همراه چتر اطلاعاتی و هوایی گسترده بر روی مناطق جنگی و غیرجنگی به کمک پرنده ها و پهپادها و ماهواره های چندین کشور دخیل در جنگ) گسیل بی سابقه و پرحجم نیروهای زمینی مهاجم که گاهی فقط تعداد خودروهای زرهی و تقویت شدشون چندین برابر نیروهای فردی انصارالله هست در هجوم ها که فقط تنها کاری که میکنند گاز خودروهای زرهی را گرفتند و به دل جبهات زدند. تعداد کم نیروهای زمینی انصارالله و البته تقریبا حذف کامل وسایل نقلیه و لجستیک (زرهی و توپخانه و تانک که شوخی محسوب میشه) به علت آسمانی که یک لحظه از پرنده های مهاجم خالی نمیشه عدم وجود تسلیحات کافی. انصارالله غالبا تنها با کلاشینکوف در برابر هجوم انبوه خودروهای زرهی و تقویت شده تاکتیکی و زیر اتش پرحجم حملات هوایی در حال جنگ هست که دشمن هم با اطلاع از این موضوع با گسیل گسترده خودروهای تاکتیکی و زرهی پیش میاد. انصارالله اگر به اندازه یک دهم النصره و داعش در سوریه ( با خط مستقیم اردوغان و در ابتدا همین امارات و عربستان و قطر و ...برای موشکهای تاو فقط در یک قلم ) سلاح ضد زره داشت اونوقت شاید شاهد گسترده ترین شکار زرهی تاریخ میبودیم در یمن. منتهی طبیعتا زور ار پی جی نهایتا و چند تا ضد زره محدود و کلاشینکوف به انبوه خودروهای زرهی تحت حمایت جنگنده ها و توپخانه و پهپاد و ... نمیرسه. انصارالله به خاطر پای کار اوردن همه توان هوایی چندین کشور حتی روی زمین برای تحرک و مثلا کمین و تله هم مشکل خواهد داشت طبیعتا و این کار را براشون سخت میکنه حتی در شکل حداقلی دفاع.
  13. 1 پسندیده شده
    پیدایش اولین تانک ذوالفقار به اواسط دهه 90میلادی بر میگرده که از شاسی ام60استفاده شده و 6چرخ هست شباهت بین ذوالفقار3 با آبرامز الخصوص در این نما غیر قابل کتمان هست. خروجی اگزوز. محل قرار گیری چراغ شب عقب. تعداد چرخها(7عدد).هر دو چرخ خورشیدی و حتی شنی. شکل کفشک(البته این دو مورد شبیه ام60هم هست)و طول کلی شاسی کار رو از شباهت بالاتر برده و به نظرم شاسی مذکور متعلق به تانک آبرامز ست.اما این شاسی چطور و از کجا بدست آمده؟محتمل ترین گزینه عراق ست به نحوی بعد از جنگ دوم خلیج فارس و احتمال زیاد به تعداد بیش از یک عراده بدست اومده
  14. 1 پسندیده شده
    در فاصله میان محور چرخها ، بین ذوالفقار و آبرامز تفاوت آشکار هست ، اما اینکه طراحی تانک با نگاهی اجمالی به آبرامز انجام شده ، اتفاق نظر وجود داره . در این نمای جانبی شباهت بین خورشیدی ، محور ها و چرخها و غلطکها خیلی واضحه و ذوالفقار 3 با هیچ تانکی مثل آریت ، اینقدر اشتراک نداره . ذوالفقار 3 آریت حالا دسترسی به آبرامز آمریکایی از طریق عراق بنظر امکانپذیر باشه اما دسترسی فیزیکی به آریت ایتالیایی سختر بوده اما با توجه به همکاری های صنعتی و نظامی گسترده بین ایران و ایتالیا ، شاید انتقال صورت گرفته باشه .
  15. 1 پسندیده شده
    شباهت های هم شاسی ذولفقار به شاسی تانک ابرامز داره! واقعا معماییه این تعداد محدود شاسی برای نسل بعدی ذولفقار از کجا آمدن؟! چرا ادامه نداشت؟ یعنی ما موفق به قالب گیری، طراحی و ساخت یکپارچه شاسی شدیم یا از یک منبعی بدست اوردیم! بخصوص این‌شاسی بزرگ که برای توسعه هر برجکی بروزی جوابگو هست!
  16. 1 پسندیده شده
  17. 1 پسندیده شده
    بسم ا... هشدار: تمامی متن این مقاله ( بخش های قبلی و بخش هایی که درآینده ارائه می شود ) تنها ترجمه تحلیل های موجود در فضای وب بوده و هیچ گونه اطلاعات طبقه بندی شده در آن وجود ندارد و هیچ داده ای بدان اضافه نشده و تنها ، متن در مواردی که نیاز به اصلاح داشته ، مورد بازنویسی قرار گرفته است بخش سوم : پایگاه های موشکی فوق حفاظت شده در اوت سال 2020 ، صنعت دفاعی ایران از یک شیوه بهینه شده حفاظت نرم برای موقعیت استقرار موشکهای بالستیک سوخت جامد خود رونمایی نمود که به "مزارع موشکی" مشهور شد. این روش بلحاظ منطق مورد استفاده به سالهای جنگ سرد و تلاش دو ابرقدرت هسته ای برای افزایش هزینه های دشمن در شناسایی و هدف قرار دادن موقعیت استقرار موشکهای بالستیک طرف مقابل باز می گردد که بر دو مفهوم ابهام آفرینی و عملیات فریب استوار می گشت . منطق نظامی که این روش را پشتیبانی می نمود ، براین فرض قرار داشت که برای اجرای حملات هسته ای و حتی غیر هسته ای به تمامی موقعیتهای استقرار این سلاح ها ، می بایست یک محدود بسیار گسترده جغرافیایی را ابتدا معین نمود و سپس با اجرای عملیات شناسایی مستمر ، همه نقاط را مشخص و سپس با حجم قابل توجهی از سلاح های آتشین ، آن را مورد هدف قرار داد که این به شکل خودکار ، به معنای افزایش هزینه ها برای مهاجم خواهد بود . علاوه براین روش ، ایران در سالهای گذشته ،روشهای متنوعی را برای افزایش تحرک بخشی به سامانه های بالستیک سوخت جامد خود توسعه داده بود که شامل حامل های مستقل متحرک جاده ای که بلافاصله پس از دریافت موشک ( بطور مثال سجیل ) قابلیت پرتاب را بدست می آورند و همچنین پرتابگرهای خارج جاده ای با قابلیت استتار روی زمین که با مسلح شدن به موشکهای کلاس دزفول می توانند ، مبادرت به شلیک موشک ورزند . درواقع امر ، توپوگرافی کوهستانی ایران ، بخصوص برای روش دوم بسیار مناسب به نظر می رسد ، چرا که وجود دره های عمیق ، خط دید مناسب را که برای هدف قراردادن آنها مورد نیاز است را بر هم زده و همچنین می تواند میزان مرگ آوری ( صدمات ) ناشی از انفجار تسلیحات هسته ای و متعارف را به شکل نسبی کاهش دهد . علاوه براین ، بخش دفاعی ایران به منظور افزایش بقاء پرتابگرهای خود ، بتدریج با کاهش ابعاد موشکهای تولید شده ، در عین حفظ مقادیر حیاتی نظیر برد و سر جنگی ، قابلیت نصب و شلیک از روی حامل های غیرنظامی که پوشش پلاستیکی کشیده شده بر روی آن ، به تقریب تفاوتی را با همتایان غیر نظامی به نمایش نمی گذارد ، توانسته تا حدودی از چنین مزیتی استفاده نماید . اما برای موشکهای بالستیک سوخت مایع ،وضعیت به مراتب پیچیده تر خواهد بود ، با این حال ، استراتژیستهای نظامی ایران ، ترجیح داده اند که باوجود گسترده بودن دسترسی به موشکهای سوخت جامد ، همچنان سازمان رزمی بالستیکهای سوخت مایع خود را حفظ کرده و حتی آن را گسترش دهند . این مساله شاید به سه دلیل اصلی در حال انجام باشد 1- عملکرد بهتر موشکهای سوخت مایع موجب شده تا سرجنگی سنگین تر و بردهای بیشتر به دارایی های موشکی ایران اضافه گردد 2- موشکهای سوخت مایع را می توان بدون خطرپذیری زیاد ( خطر انفجار سوخت ) در تعداد زیاد ، ذخیره نمود که این مساله ، ذخیره سازی آنها را در تونل های عمیق زیرزمینی بشدت جذاب می کند . در واقع ، جدا بودن فیزیکی محل نگهداری مخازن حاوی اکسید کننده ها ، کلاهکهای جنگی و سوخت امنیت بیشتری را برای واحدهای کاربر فراهم می کند . 3- در صورتی که موشکهای سوخت مایع ، در شرایط خشک (بدون سوخت ) ذخیره شوند ، عمر انبارداری آنها بدون نیاز به بازسازی های دوره ای ، در مقیاس قابل توجهی ، بسیار زیاد بوده که این امر ، سرمایه گذاری بر روی این موشکها را بصورت چند نسلی خواهد نمود که این نیز به نوبه خود ، هزینه های مربوط به چرخه عمر را کاهش خواهد داد که جذابیت آن برای کشورهایی که بودجه محدودی را به بخش دفاعی اختصاص می دهند ، بسیار زیاد می کند . با این حال ، مشکلات تعمیر و نگهداری موشکهای بالستیک سوخت مایع نیز در جای خود می بایست مورد توجه قرار گیرد : 1- این نوع موشکها ، در زمان جابه جایی ، سوخت رسانی و مونتاژ کلاهک ، به خدمه بسیار مجربی که می بایست بطور مستمر در حال آموزش باشند ، نیاز دارد 2- موشکهای بالستیک سوخت مایع جدید ایران ، از ترکیب سوخت/اکسیدکننده ای استفاده می کنند که دردماهای بالا قابل استفاده نیستند ، به شکلی که واحدهای کاربر موشکی ایران که به پرتابگرهای سجیل-2 سوخت جامد مسلح می شوند ، قابلیت دور شدن از پایگاه مادر را در فواصل بسیار طولانی دارند و میتوانند از هر پوششی استفاده کرده ( بطور مثال تبدیل به کامیون های غیرنظامی ) و در هرجایی مستقر و استتار شوند ، در حالی که پرتابگرهای مسلح به موشکهای سوخت مایع ، عملا قابلیت دور شدن از پایگاه مادر را در فواصل مشخص ، ندارند . قاعده نخست : اختراع ، زائیده احتیاج است !!! تولد شهرهای موشکی مفهوم ذخیره سازی زرادخانه موشکی بالستیک در مجتمع های عمیق در زیر زمین ، تاکتیک جدیدی نیست و از زمان تولد موشکهای بالستیک در آلمان نازی ( موشکهای وی -2 ) تا دوره جنگ سرد و سپس در دوران پساجنگ سرد ، توسط کشورهایی نظیر ایالات متحده ، اتحاد شوروی سابق ، چین ،کره شمالی و در حال حاضر ایران مورد استفاده قرار گرفته است ، هر چند اگر مقیاس ایجاد چنین مجتمع هایی که بیشتر ناشی از ضعف در حفظ آسمان منطقه نبرد است ، در نظر گرفته شود ، کشورهایی نظیر چین ، کره شمالی و ایران ( به ترتیب براساس توان و قدرت هوایی ) را می توان پیشرو کاربرد این تاسیسات بشمار آورد . این پایگاه ها ، آنچنان در عمق زمین قرار گرفته اند که بطور نسبی در برابر حملات هسته ای مقاوم بوده ولی به مانند همه تاکتیکهای نظامی ، نقاط ضعفی نیز دارند ، بدین معنی که اگر مبادی ورودی و خروجی یا تهویه هوای آنها کشف و مورد اصابت قرارگیرد ، مهاجم خواهد توانست با اتخاذ سلاح و شیوه مناسب حمله ، این پایگاه ها را از کار انداخته یا از ارزش نظامی آنها بکاهد ، چرا که این مجتمع ها تا پس از مرمت صدمات ناشی از حمله ،قابلیت ورود مجدد به صحنه نبرد را نخواهند داشت . زمانی که دشمن با مهمات متعارف به مجتمع های موشکی زیرزمینی حمله می کند ، نیروی مدافع بلافاصله پس از تخمین و ارزیابی صدمات وارده ، می تواند با استفاده از ماشین آلات خاک برداری ،ورودی تونل ها را بازکرده ویا حتی درصورت لزوم ، خروجی های اضطراری را برای دسترسی به داخل ایجاد نماید . در حالی که میتوان با هزینه های بیشتر ، بخش ورودی تونل ها را با پوشش بتونی با عیار بالا یا ترکیب بتون- کامپوزیت سازه بندی نمود تا صدمات ناشی از اجرای حملات مستقیم ، به حداقل ممکن ، کاهش یابد . این مساله بخصوص برای مقابله با صدمات ناشی از کاربرد مهمات هدایت دقیق و سنگین در کلاس GBU-57 می تواند صادق باشد . به عبارت دقیق تر ، در حالی که این جنگ افزارها میتوانند ده ها متر به درون سطوحی از جنس سنگ یا پوشش هایی از بتن متعارف نفوذ کنند ، به احتمال بسیار زیاد ، این مقدار نفوذ در برابر سازندهایی با ماهیت سنگ گرانیت سخت یا بتون های ترکیبی با کارایی بالا به چند متر یا کمتر کاهش خواهد یافت . در این زمینه ، اثرات انفجار این نوع تسلیحات بر روی سامانه های حیاتی مستقر در این تونل ها ، به تقریب کمتر خواهد بود ، چرا که براساس اطلاعات مندرج در منابع غربی ، بخش اصلی این تونل ها بطور معمول در عمق 50 تا 100 متری زیرزمین مستقر شده و این مساله ، تا حدودی ایمنی مشخصی را برای آنهافراهم می کند . بدین ترتیب ، امکان فراهم آوردن یک توانمندی نسبی برای اجرای عملیات تعمیرو بازگرداندن این مجتمع ها به وضعیت رزمی در برابر کاربرد مهمات سنگرشکن متعارف وجود دارد . پی نوشت : 1- ادامه دارد ............ 2- تمامی منابع مورد استفاده در پایان متن ارائه خواهد شد 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  18. 1 پسندیده شده
    بسم ا... این شخص ( تام کوپر) براساس حرفهایی که از گذشته تا الان زده ، یکی از مخالفین سپاه هست و اگر مطالبش را دنبال کرده باشید ، بعد از شروع قضایا درسوریه ( بخصوص قضیه احمد صدیق ) کلاً و در مجموع نظر خوبی نسبت به سپاه ندارد ، برای همین چنین حرفهایی از این شخص بعید نیست . حالا علاوه براین ، هیچ اشاره ای به توافق گور- چرنومردین هم نشده که آشکار ، فروش سلاح به ایران را با دادن یکسری امتیازات تا حدودی ممنوع کرده بود و ماجرای اس-300 هم دنباله همون قضیه هست به نسبت این چیزها را باید مخاطب فارسی زبان با تحلیلهای منضم به آن ، اطلاع داشته باشد که پس فردا ، چهار تا بچه نتونند احیاناً از بی اطلاعی احتمالی ، سوء استفاده کنند . ابتدای متن هم هشدار داده شد
  19. 1 پسندیده شده
    تمرین حمله ی پهپادی به دیمونا اسرائیل با کیفیت بالا
  20. 1 پسندیده شده
    با سلام با تشکر از شما که در یک تاپیک اختصاصی به این مورد مهم پرداختید . طبیعتا گستره مباحث در این مورد برای تداوم تاپیک بسیار زیاده ، من همچنان صبر میکنم تا قسمتهای بعدی هم توسط شما منتشر بشه تا بتونیم بصورت مبسوط در این مورد و با توجه به عدم افشای اطلاعات فنی ، مباحثه کنیم .
  21. -1 پسندیده شده
    درود .در بحث حضور در دریا در شرایط طوفانی این قایق ها میتونند به دریا برن منتهی با سرعت خیلی کم حرکت میکنند و بهتره دریا نرن ولی خوب همیشه دریا طوفانی نیست اما هدف قرار دادن دشمن در فاصله ۲۵۰۰ کیلومتر برای اهداف ثابت هست که از مدتها قبل مختصاتشون مشخصه ،مثل فرودگاه،سیلو،رادار پل ،سد پالایشگاه و .... اما در مورد هدف قرار دادن کشتی عموما این قایق ها چون دفاع هوایی مناسبی ندارند و صرفا به عنوان یک سکوی متحرک موشک هستن و سعی هم میکنن رادار خودشون رو خاموش کنند و از رادار یه فریگت بزرگتر یا رادار پایگاه ساحلی یا هواگرد گشت دریایی مختصات هدف رو بگیرن و حمله کنند و اصل دفاع از ابهای ساحلی در ابهای عمیق به عهده فریگتهای بزرگه . ولی تو یه نبرد نزدیک دردسر زیادی درست میکنن مثالش قایقهای اوسا عراق .اگه به دام نمیوفتادن و قصد دفاع از سکوهای ام البکر و الامیه رو نداشتن در عملیات مروارید، اون زمانی که جنگ نفت کشها شروع شد میتونستن با استفاده از رادار کشورهای دوست !(امارات ،عربستان و...) راحت خیلی از نفت کشها رو هدف قرار بدن