برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on سه شنبه, 5 بهمن 1400 در همه مناطق
-
2 پسندیده شده«به نام خدا» ZBD-08 خودروی رزمی پیاده نظام جدید ارتش چین است که با نام WZ502G نیز شناخته می شود. ZBD-08 نمونه بهبود یافته خودروی رزمی پیاده نظام ZBD -04 می باشد. از سال 2007 ارتش چین تصمیم گرفت ZBD-08 را به جای خودروی رزمی پیاده نظام Type 86 )Type 86 کپی BMP- 1 است) وارد یگان های خود کند. جنس زره ZBD-08 از فولاد جوش داده شده است که نسبت به مدل قدیمی تر خود ZBD -04 از زره قوی تر و ضخیم تری بهره می گیرد البته این زره باعث شده که وزن خودروی رزمیZBD-08 نیز افزایش قابل ملاحضه ای پیدا کند. افزون بر زره ای که به طور معمول بر روی ZBD-08 نصب شده است می توان از زره های مدولار نیز استفاده کرد که باعث افزایش سطح حفاظت خودروی رزمی می شود. ارتش چین ادعا می کند زره جلویی این خودروی رزمی پیاده نظام توانایی مقاومت در برابر گلوله های ضد زره 30 میلیمتری در فاصله 1000 متر ی را دارد. در طرفین نیز می تواند در برابر گلوله های ضد زره 14.5 ملیمتری و در سقف و برجک در برابر گلوله های ضد زره 7.62 ملیمتری مقاومت از خود نشان دهد. همچنین تجهیز ZBD-08 به یک سیستم لیزری حفاظت فعال که توسط خود چینی ها ساخته شده است، امکان پذیر است. برجک ZBD-08 ، مشابه برجک ZBD -04 است. هردو از روی برجک BMP-3 روسی تولید می شوند و تحت لیسانس در چین ساخته می شوند. کارایی و کیفیت برجک ها چیزی از نمونه روسی کم ندارد. لوله توپ برجک ZBD-08توانایی حرکت از - 5 تا +60 درجه در حالت عمودی را دارد. این برجک با یک توپ 100میلیمتری با برد موثر 4 کیلومتر به همراه یک توپ 30 ملیمتری با برد موثر2 کیلومتر مسلح شده است. توپ 100میلمیتری دارای یک سیستم بارگذار خودکار با نرخ آتش 10 گلوله در دقیقه است و می تواند 30 گلوله شامل 22 گلوله های شدیدالانفجار ترکش شونده (HE-FRAG)و 8 موشک هدایت شونده ضد تانک را در خود جای دهد. توپ 30 ملیمتری از یک سیستم بارگذار خودکار با نواخت آتش 355 گلوله بر دقیقه استفاده می کند که توانایی حمل 500 گلوله را دارد. برای موشک های هدایت شونده ضد تانک ارتش چین از خانواده موشک های روسی AT-10 Stabber که در خود چین مونتاژ می شوند استفاده می کند. این موشک های ضد تانک توانایی نفوذ در زره های به ضخامت 600 میلیمتر را در فاصله 2 کیلومتری دارند و توانایی آسیب رساندن به بلوک های ERA را نیز دارد. در حقیقت ZBD-08 با تسلیحاتی که به همراه دارد می تواند خطری جدی برای تانک های اصلی میدان نبرد باشد. همچنین برای ZBD -04 یک مسلسل هم راستا با کالیبر 7.62 ملیمتری در نظر گرفته شده است. به غیر از این تسلیحات دریچه های شلیک نیز برای خدمه در نظر گرفته شده است. ZBD-08 در حال تست موشک های ضد تانک به علت وزن نسبتا زیاد ZBD-08 که حدود25 تن است به احتمال قوی برای نیروی محرکه ازهمان موتور ZBD -04 که یک موتور دیزل مدل BF8M1015CP با قدرت 590 اسب بخار استفاده می شود. اما شایعه شده است که موتور ZBD-08 یک کپی از موتور BMP-3 باشد که قدرتی معادل 500 اسب بخار دارد. محل قرارگیری موتور در جلوی خودروی رزمی پیاده نظام است و خروج خدمه از قسمت عقب صورت می گیرد. گیربکس این خودروی رزمی پیاده نظام شامل یک جعبه دنده دستی، با 4 دنده برای جلو و دو دنده برای عقب می باشد. سیستم تعلیق نیز به طور کامل نمونه کپی شده از خودروی رزمی پیاده نظام BMP-3 است. ZBD-08 دارای سه خدمه است (توپچی- راننده- فرمانده) و می تواند 7 نفر دیگر را با خود حمل کند. برای خروج خدمه یک درعقب و بک دریچه در روی سقف تعبییه شده است. ZBD-08 مجهز به دو دوربین حرارتی است یکی در اختیار فرمانده و دیگری در اختیار توپچی. از دیگر امکانت کنترل آتش ZBD-08 می توان به سيستم استابلايزر و هدایت موشک های ضد تانک با پرتو لیزر اشاره کرد. همچنین فرمانده امکان نشان گیری و اجرای آتش به طور مستقل را هم دارد . ZBD-08 مجهز به 3 نارنجک انداز دودزا در هر طرف برجک است. ZBD-08 همانند ZBD -04 یک خودروی رزمی پیاده نظام دوزیست است اما ZBD -04 مجهز به جت آبی بود که این خودروی رزمی پیاده نظام را قادر می ساخت در دریا با سرعت 20 کیلومنربر ساعت به راحتی حرکت کنند اما ارتش چین در مورد ZBD-08 تصیمیم دیگری اتخاذ کرد و از قرار دادن جت آبی در آن منصرف شد. با این حال ZBD-08 می تواند بدون آماده سازی قبلی دررودخانه ها و دریاچه ها با سرعت 8 کیلومتر بر ساعت حرکت کند اما به علت حذف جتهای آبی توانایی حرکت در دریا را ندارد. ارتش چین در صدد آن است که از روی پلتفرم ZBD-08 مدل های مختلف با کاربرد های مختلف را وارد ارتش خود کند: 1-نفربر زرهی : دراین مدل برجک حذف شده است و به جای آن یک مسلسل12.7 میلیمتر قرار داده شده است. 2-سیستم خمپاره انداز خودکششی: در این مدل ZBD-08 به یک خمپاره انداز 120 ملیمتری مجهز است و مشابه خمپاره انداز روسی S31 Vena2ساخته شده است. در 2S3 Vena روسی همانند ZBD-08 از شاسی و موتور BMP-3 استفاده شده است. برد آتش این خمپاره انداز با گلوله ای معمولی حدود 9.5 کیلومتر است اما با کمک هدایت لیزری برد موثر را می توان تا 12.8 کیلومتر نیز افزایش داد. همچنین در این مدل از یک سیستم بارگذار خودکار با قابیلت نرخ آتش 8 گلوله بر دقیقه استفاده شده است. خمپاره انداز روسی S31 Vena2 3-خودرو فرماندهی: با یک مسلسل12.7 میلیمتر مسلح شده است. 4- حمل کننده موشک های هدایت شونده ضد تانک: در این مدل احتمالا از موشکی مشابه SPIKE –ER اسرائیلی استفاده می شود. وزن این موشک ها 34 کیلوگرم و برد آنها حدود 8 کیلومتر گزارش داده شده است. 5-سیستم پدافند موشکی کوتاه برد 6-خودرو شناسایی: این مدل از یک رادار AESA استفاده شده است که به احتمال قوی کپی نمونه آلمانی است. نمونه رادار آلمانی که بر روی خودرو Ding 2 نصب شده است 7-حامل رادار توپخانه 8-خودرو حمل مهمات برای نیروهای زرهی: مجهز به یک چرثقیل برای انتقال مهمات است. مشخصات کلی خودروی رزمی پیاده نظام ZBD-08 طول: 7.2 متر عرض: 3.2 متر ارتفاع: 2.5 متر وزن: 25 تن تعداد خدمه: 3 نفر(توپچی- راننده- فرمانده) تعداد سرنشینان:7 نفر تسلیحات: توپ 100 میلیمتری- توپ 30میلیمتری- مسلسل 7.62 میلیمتری- موشک های ضدتانک موتور: دیزل با قدرت 590 اسب بخار حداکثر سرعت در جاده:65 کیلومتر بر ساعت سرعت در آب: 8 کیلومتر بر ساعت محدود حرکت:500 کیلومتر عبور از شیب:60 درجه عبور از شیب جانبی:40 درجه گام عمودی:0.7 متری عبور ازگودال: 1.8 متری جا داره تا یک تشکر ویژه هم از جناب Goebbels به خاطر کمک و راهنمای هاشون بکنم مترجم و گردآورنده: Crash نقل با ذکر نام میلیتاری و گردآورنده بلامانع است منابع: http://topwar.ru/129...oty-wz502g.html http://htka.hu/2012/...arcjarmucsalad/ http://www.military-.../apc/zbd_08.htm
-
1 پسندیده شدهبمباران های ائتلاف سعودی دیوانه وار بوده در این حملات و مشخصا براش خیلی مهم هست پیش روی ها. اصولا (هرچند عجیب نیست) گویا به منبع بی پایانی از جنگنده و لجستیک و تسلیحات مجهز هست که در یک خط مستمر از کارخانه تا روی شهرها و جبهات داره عمل میکنه! حالا ممکنه بعدها اطلاعات بیشتری منتشر بشه ولی این حجم از تشدید حملات و تغییر روش و اصولا مدیریت صحنه نبرد نمیتونه تغییرات ناگهانی سعودیها باشه. به هر حال اگر صهیونیستها مدیریت مستقیم جبهات را بر عهده گرفته باشند براشون بازی برد-برد هست. هم سعودیها را بدهکار خودشون کردند و هم یکی از دشمنان بالقوه و سرسختشون را تا حد امکان با پول اعراب دارند تضعیف میکنند.
-
1 پسندیده شدهلوله توپ این هویتزر از نوع monoblock و با کولاس screw می باشد که در مدل پایه با طول کالیبر 23 ساخته شده وبا نام m126 معرفی شد https://www.researchgate.net/publication/318366545/figure/fig2/AS:515319200313344@1499873079160/Screw-type-breech-mechanism.png https://www.inetres.com/gp/military/cv/arty/M109/M109A2345_cannon.gif در مدل m109a1 که ظاهرا در اختیار ایران هست توپ m126 با توپ کالیبر 39 با کد m185 جایگزین شد که برد گلوله را از 14 به 18 کیلومتر رساند در نسخه m109a5مجددا لوله توپ این هویتزر با لوله m284 با کالیبر 39 جایگزین شد که برد پرتابه را از 18 به 22 کیلومتر رساند این توپ از ابتدا برای استفاده از پیشرانه کیسه ای طراحی شده بود که میانه دهه 90 میلادی نوع پیشرانه از کیسه ای به سیستم ماژولار تغییر کرد https://explosia.cz/app/uploads/2016/03/modular-charges.jpg
-
1 پسندیده شدهسلام این کلیپ را به مهم بودن اثر بخشی پهپادهای ما نسبت به سایر پهپادهای اتیوپیایی ها و کار رسانه ای هوشمندانه تیگرای ها، تعبیر نکنید . بیشتر به نظر می رسد قسمتی از خدمات بی شائبه آلبانی نشین های عزیز نسبت به کشور مادری شون باشه !
-
1 پسندیده شدهفیلمی از بی خانمان های لندن در مقابل ساختمان BBC در کل اگر کار رسانه ای خوب صدا و سیما انجام میداد الان وضع تفکر مردم ایران نسبت به جهان خیلی بهتر از این بود. افسوس از بی عرضگی ها و کارنابلدی ها و کم کاری ها و...
-
1 پسندیده شدهچتری برای ژنرال !!!! معمای سازه فلزی نصب شده بر روی تانک اصلی میدان نبرد تی-72 بی-3 بخش سوم و پایانی با توجه به مواردی که گفته شد ، برای مدتهای طولانی ، تنها خطری که بخش فوقانی خودروهای زرهی و بخصوص تانکهای اصلی میدان نبرد را مورد تهدید قرار می داد ، نارنجکهای دستی پیاده نظام بشمارمی رفت ، اما با ظهور زره های واکنشی کنتاکت-یک این تهدید تا حدودی خنثی شد . البته دراین متن ، قصد فهرست نمودن تهدیدات و اقدامات متقابل خودروهای زرهی وجود ندارد ،اما نکته اصلی دراین مساله نهفته است که امروز ، تسلیحات جدید ضد زره با قدرت نفوذ بسیاربالا که بخش فوقانی خودروهای زرهی را تهدید می کنند ، بوجود آمده و بطور طبیعی برای مقابله باآنها ، اقدامات جدیدتری صورت گرفته با این تبصره که کیفیت این اقدامات متقابل ، به شکل کاملی با میزان تهدیدات موجود ارتباط مستقیم دارد . آثار تخریبی نارنجک ضد زره آر.کا.جی-3 روسی روی بدنه خودروی هامر بدین ترتیب ، پس از ظهور تسلیحات ضد زره تاپ اتک ، در حالی که بقیه کشورها همچنان بر روی افزایش کیفیت زره در بخش پیشانی و جانبی تانکها متمرکز شده بودند ، صنعت دفاعی روسیه هر چند با روند آهسته ولی مقابله با این تهدید جدید را در دستور کار خود قرار داد . اما مرگ آوری تسلیحات ضد زره نیز بتدریج بیشتر شد و به توسعه موشک ضد زره جاولین رسید . با ظهور این تهدید ، بخش مهندسی رزمی صنعت دفاعی روسیه نیز به این نتیجه رسید که باید در روند طراحی حفاظت از تانک های اصلی میدان نبرد ، تجدید نظر اساسی صورت گیرد ، به همین دلیل ، مدرنیزه سازی تانک تی-72 به استاندارد بی-3 آغاز گردید . در خصوص ماهیت مدرنیزه سازی تی -72 به استاندارد بی-3 صحبتهای بسیاری انجام شده ولی جنگ قره باغ و عملکرد بدون سرنشین های بیرقدار و نام بردن از آن بعنوان یک سلاح فوق ضد زره !!!! باعث گردید تا شبهات زیادی در خصوص سازه کذایی روی بی-3 های ارتش روسیه ایجاد شود ، اما تحلیلگران نظامی واقعی اطلاع دارند که بیرقدار ، تنها یک نمونه بی سرنشین درمیان انبوه بدون سرنشین های عملیاتی دنیاست که برحسب اتفاق و هوشمندی یگان های درگیر در قره باغ و البته آماتوریسم یگان های مقابل ، به ناگهان شهرت زیادی کسب نمود . در این خصوص مثالهای زیادی وجود دارد ولی به شکل موردی ، برای غیرفعال کردن زره های واکشنی جانبی تی-72 بی-3 ، نیروی مدافع حداقل چندین شلیک با سلاح های ضد زره قدیمی نظیر RPG-7 نیاز دارد ،در حالی که برخی آزمایشها ، نشان داده که حتی شلیک 5 راکت RPG موفق نشده تا نتیجه 100 درصدی را ثبت کند در حالی که برای آسیب رساندن به بخش فوقانی تانک ، حتی در مدل های قدیمی تری نظیر تی-72 بی ، تلاش بیشتری از سوی مهاجم مورد نیاز خواهد بود . با این وجود ، تا امروز ، برای همه شرکتهای طراح تانک این قاعده اثبات شده که هیچ تانکی بطور کامل از بخش فوقانی خود قابل حفاظت نیست و در حوزه مقایسه تهدیدات ، می توان تسلیحات ضد زره تاپ اتک را خطرناک تر از بدون سرنشین های رده بیرقدار محاسبه نمود . در این خصوص برخی ناظران حتی معتقدند که شلیک رگباری آتشبارهای راکتی چندگانه خط به مراتب بیشتری را نسبت به بدون سرنشین ها و تسلیحات ضد زره برای تانکها ایجاد می کنند .در اینجا ، یک سئوال مطرح میشود که واقعاً چه باید کرد ؟ پاسخ چندان پیچیده نیست ، بدین معنی که کاربرد سپر و شمشیر باید بصورت هماهنگ و متناسب صورت پذیرد . جنگ در میدان های نبرد امروز ، ماهیتاً ترکیبی است . واحدهای زرهی برای ارائه حداکثر کارایی خود می بایست با پیاده نظام وارد عمل شوند ، پوشش هوایی می بایست توسط یگان های هوانیروز و نیروی هوایی تامین گردد . ولی خودروهای زرهی و علی الخصوص تانک ها برای افزایش بقاء پذیری در برابر تهدیدات میدان نبرد ، می بایست حداکثر حفاظت لازم را در بخش های پیشانی ، سطوح جانبی و بخش فوقانی خود پیش بینی نمایند . این بدان دلیل است که در جنگ های امروزی ، تانک با تانک نخواهد جنگید ، در واقع امر ، درصورت تماس مستقیم با دشمن ، واحدهای زرهی در برابر تمام واحدهای رزمی دشمن قرار می گیرند و بدلیل ماهیتی که دارند ( استخوان بندی اصلی ضربتی نیروی زمینی ) در مسیر پیشروی همه چیز را خُرد می کنند تا ماموریت محوله بطور کامل انجام گردد . نترسیدن از گرگ و جُغد !!!! اما سئوال اصلی متن حاضر ، این است که چه ابزارها و روشهایی برای حفاظت از بخش فوقانی تانک دربرابر تهدیدات موجود ، توسعه یافته است ؟ یا اینکه برای دفاع از تانک به چه ابزار و روشهایی میشود تکیه نمود ؟ 1-مجموعه دفاع فعال KAZ براساس اطلاعات موجود یکی از چند سامانه دفاع فعال موجود در دنیای تسلیحات نظامی ، سامانه KAZ-PVO است که علیرغم یکسری تهدیدات برعلیه پیاده نظام همراه ، می تواند تا حدودی تهدید پرتابه های تاپ اتک را به حداقل کاهش دهد . با این حال ، آیا ین سیستم به خوبی می تواند از بخش فوقانی تانک حفاظت کند ؟ اینها سئوالاتی است که پاسخ ان را می بایست در میدان نبرد جستجو نمود اما مهمترین چیزی که در این میان قابل توجه به نظر می رسد ، گرانقیمت بودن این سامانه هاست که امکان نصب آن را در تمامی تانک عملیاتی خط مقدم یک ارتش در کوتاه مدت ، غیرممکن می کند . 2- سامانه های حفاظت نیمه فعال این سامانه ها که مشهورترین آن ، سیستم Shtora-1 بشمارمی رود ، یکی دیگر از مسیرهای حفاظت از تانکهاست که با مجهز شدن به حسگرهای تشخیص تابش لیزری می توانند حفاظت ارزان تری را در اختیار ارتشها قرار دهند . در حالی که با مجهز شدن تانک ها به نورافکن های مادون قرمز و لانچرهای دودزا ، این زنجیره تکمیل شده و با اضافه کردن یک واحد تصویربردار حرارتی یا اپتیکی می توان با هزینه های کمتر ، دفاع به نسبت مطلوب تری را می توان فراهم آورد . این زنجیره تا حدودی میتوانند خطرات موجود را خنثی کنند ، بدین معنی که با سد کردن مسیردید جستجوگرهای اپتیکی یا ایجاد اختلال در سامانه های شلیک کن- فراموش کن موجود و همچنین ایجاد ابری از دود غلیظ ، بقاء پذیری تانک را در میدان نبرد افزایش داد . 3- سامانه های حفاظت غیرفعال ( دینامیکی و مکانیکی ) الف : حفاظت دینامکی در این حوزه سئوال نخست این است که مزیت سامانه های حفاظت غیرفعال در چه چیزی قرار دارد ؟ حقیقت امر آن است که این سامانه ها ، حتی زمانی تانک در حالت غیر فعال ( خاموش ) قراردارد نیز حفاظت از تانک را همچنان ادامه میدهد و برخلاف سامانه های فعال و نیمه فعال ، هیچ طیفی از خود منتشر نمی کند ،در حالی که نصب آنها در کارگاه های خط مقدم نیز امکان پذیر است . ب: حفاظت مکانیکی در این حوزه نیز استفاده از صفحات مشبک فلزی ( توری ) قابل بررسی است . اما در نهایت بحث هزینه های مورد نیاز برای حفاظت از بخش فوقانی تانکها وجود دارد که در مقایسه ، حفاظت مکانیکی ، ارزان ترین مسیر ممکن به نظر می رسد . حال آیا این نظر که وزارت دفاع روسیه برای دفاع دربرابر بدون سرنشین ها و موشکهای تاپ اتک ارزان ترین راه را انتخاب کرده ؟؟ پاسخ دادن به این سئوال ،بر عهده خواننده این متن گذاشته شده است. پی نوشت : 1- بن پایه 2- مجموعه این سه قسمت ، تنها نظر نویسنده آن بوده و تنها یکسری موارد غیر ضروری از متن اصلی حذف شده است . 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
1 پسندیده شدهتوان زرهی ایران در دوران پهلوی کلیپ فوق بخشی از توان زرهی ایران در دوران پهلوی را نشان میدهد. در بخش اول کلیپ مربوط به رژه نیروها در زمان رضا شاه پهلوی اول (1314) می باشد در این بخش میتوان رژه تانکت های AH-IV را مشاهده کرد. بخش دوم کلیپ مربوط به رژه های نیروهای نظامی در زمان پهلوی اول ( 1320) در تهران را نشان می دهد در این رژه میتوان تانک های سبک TNH و تانکت های AH-IV را مشاهده کرد که جز اولین تجهیزات زرهی ارتش ایران محسوب می شوند در این (پست) به این خودروهای زرهی پرداخته شده است. بخش سوم کلیپ مربوط به رژه های نیروهای نخبه ارتش در زمان محمد رضا پهلوی دوم (اواخر دهه 30 شمسی) را در میدان جلالیه نشان میدهد. در این بخش میتوان تانک های سبک M24 ، تانک های اصلی میدان نبرد M47 را مشاهده کرد. بخش چهارم کلیپ مربوط به رژه نیروهای نیروهای نخبه ارتش ایران در حضور ملک فیصل دوم پادشاه عراق و محمد رضا پهلوی در میدان جلالیه ( اواخر دهه 30 شمسی) است. در این بخش زره کوبهای M18، تانک های اصلی میدان نبرد M47، کشنده M26 به همراه تریلر 40 تنی M15 ( به مجموعه این کشنده و تریلر ، تانکبر سنگین M25 ملقب به Dragon Wagon گفته میشد ) در حال جابه جای تانک شرمن M4A1 76mm مشاهده میشود. بخش پنجم کلیپ مربوط به رژه نیروهای نیروهای نخبه ارتش ایران در حضور رئیس جمهور وقت پاکستان و محمد رضا پهلوی در میدان جلالیه ( اواخر دهه 30 شمسی) است که در این بخش می توان تانک های اصلی میدان نبرد M47 را مشاهده کرد. بخش ششم و اخر کلیپ مربوط به اواخر دوران پهلوی دوم ( اردیبهشت 1357) و تیپ ۳۷ زرهی شیراز است. خودروهای شناسایی رزمی اسکورپین و تانک های چیفتن در این بخش دیده میشوند.
-
1 پسندیده شدهحرف نابجا اسباب سواستفاده نامردان سخن دان پرورده پیر کهن بیندیشد، آن گه بگوید سخن مزن بی تأمل به گفتار دم نکوگوی، اگر دیرگویی چه غم در اواخر سال 97 ، محسن رضایی توییتی زد با این متن جمله ای که خیلی زود نقل محافل شد و گفته شد هزاران جوان تنها برای فریب عراق به قتلگاه فرستاده شدند اگرچه که اقا محسن ، جمله خود را اصلاح کرد و افرادی مثل سردار سلیمانی در برنامه حالا خورشید و سردار غلامپور در این مورد شفاف سازی کردند ولی نامردمان از این جمله حداکثر سواستفاده را کردند و تا امروز به شخصه مدام باید در مورد تغییر مانور در کربلای 4 و جلوگیری از تلفات بالا و جسارات در حمله کربلای 5 را توضیح دهم اگرچه که همه دوست دارند انچه میخواهند را باور کنند. صحبت های سردار سلیمانی در برنامه حالا خورشید لینک صحبت های سردار غلامپور در مورد تصمیم گیری مابین عملیات کربلای 4 و 5 لینک 1 لینک 2 لینک 3 واقعا چرا چنین جمله های تولید و اینگونه گسترده می شود؟ کلید اول این است که فرد نسبت به برداشت احتمالی از جمله خود فکر نکرده است کلید دوم فرد جایگاه خود و حساسیت و ارزش حرفی که از نوشتار اون بیرون می اید توجه نکرده است. کلید سوم بددلان منتظر چنین جملاتی هستند که با هوچی گری و ایجاد حرف احساسی، فضای غبار الودی ایجاد کنند تا خود از ان برداشت کنند متاسفانه هنوز که هنوز از این موضوع مدام ضربه می خوریم و دشمن در بعد رسانه بدون هیچ مانعی می تازد نحوه صحبت ها در حادثه هواپیمای اکراینی که بصورت در گوشی گفته شده اکنون دوباره اسباب سواستفاده دشمن شده است و انچه خود را می خواهد رویش گذاشته و شروع با الوده کردن فضا می کند خبری به نقل از بی بی سی و روزنامه شرق: متن صحبت ها لینک خود مصاحبه لینک یا به نقل از یکی از دوستان همه این موارد کنار هم ابزاری برای پرونده سازی و عمدی نشان دادن حادثه پرواز اوکراینی خواهد بود انهم برای کشوری مثل کانادا که سردمدار حمله و اسیب به ایران شده است این در حالی است که پروژه لاکربی سازی علیه ایران به شدت توسط کانادا و اکراین در حال پیگیری هست تنها برای یک مشت دلار ------------------------------------------- موضوعات مشابه دیگر --------------------------------- در نهایت به قول دوست خوبمان @mehran55 اشکال ما این هست که کلام پیشوایان خودمون رو نصب العین قرار نمی دهیم
-
1 پسندیده شدهنفربر زرهی بی تی ار-80 الجزایر مجهز به موشک ضد زره کورنت ارتش الجزایر برنامه های قابل توجه ای برای عمر دهی تجهیزات قدیمی در نیروی زمینی خود دارد تا بتواند از آنها همچنان در میدان نبرد استفاده کند. تجهیز خودروهای شناسایی رزمی AML-90 به موشک های ضد زره کورنت ( لینک خبر) ، تجهیز خودروهای رزمی پیاده نظام BMP-1 و BMP-2 به برجک های رزمی رزمی Berezhok با لانچر چهرتایی موشک کورنت، تغییر کاربری تانک های تی-62 و افزودن برجک رزمی Berezhok با لانچر چهارتایی موشک کورنت ( لینک خبر) و در اخر برنامه تجهیز نفربرهای زرهی بی تی ار -60 و 80 به لانچرهای موشک های ضد زره کورنت نشان از عزم جدی ارتش الجزایر برای پیاده سازی یک برنامه جامع است. کار شناسان معتقد هستند در بخش نیروی زمینی روندی که ارتش این کشور در پیش گرفته است شامل تجهیز تقریباً هر خودروی زرهی به حداکثر تعداد ممکن موشک هدایت شونده ضد زره می باشد. ( در این بین باید به برنامه خرید و بهکاگیری خودروهای پشتیبانی آتش ترمیناتور روسی مجهز به لانچر چهرتایی موشک کورنت نیز توجه نمود ) در بخش بروز رسانی نفربرهای بی تی ار -80 ارتش الجزایر طرح های مختلفی را مورد بررسی قرار داده است. نمونه نهایی که به شکل انبوه در اختیار واحدهای ارتش قرار گرفته است شامل یک لانچر دوتایی به همراه اپتیک می باشد که بر روی بخش فوقانی برجک نصب میشود. لانچر دوتایی موشک ضد زره کورنت نفربرهای بی تی ار-80 ارتش الجزایر نمونه ای اولیه دیگر از نصب لانچر دوتایی موشک ضد زره کورنت که به نظر میرسد فعلا در ارتش الجزایر عملیاتی نیست
-
1 پسندیده شدهسلام با توجه به این تصویر آشکار میشود که تشخیص مشاورین روسی (=KGB) سران وقت قزاقستان در انتخاب محل پایتخت جدید با وجود دشواری های جغرافیایی کاملا صحیح بوده است در واقع چنین روزهایی پیش بینی شده بود!
-
1 پسندیده شدهنقاط قرمز شهرهایی در قزاقستان است که گروهکهای تروریستی در آن فعال شده. این شهر ها فاصله کمی با استان سینگ یانگ چین مقر اصلی ترویستهای وهابی ایغور دارد.
-
1 پسندیده شدهبسم ا... مختار ابلیازوف (بانکدار سابق) رهبری مخالفان را در قزاقستان برعهده گرفت !!! رئیس سابق رئیس هیئت مدیره بانک توران عالم سابقه بازداشت توسط اینترپل فرانسه سابقه دریافت حکم پول شوئی از دادگاه عالی بریتانیا صفحه ویکی ابلیازوف رهبری اعتراضات در قزاقستان را بر عهده گرفت
-
1 پسندیده شدهالان باید نخست وزیر و برخی فرماندهان نظامی عراق را که خیلی باا عتماد به نفس و وقاحت سعی میکنند دروغ بگند با زل زدن در چشم مردم عراق گفت بیایید ببینیم دقیقا نقش این ریوت جوینت چطور اموزشی است در عراق؟ نکنه نیروهای مسلح عراق ریوت جوینت! خریدند که در حال اموزشش هستند؟! جالبه فرمانده پدافند عراق هم گفته بود دیگه حتی یک پرنده در اسمان عراق وجود نخواهد داشت که تحت کنترل پدافند عراق نباشه! لابد این چند روز اتوبان اسمان عراق و پرواز بعضا ده ها پرنده نظامی امریکایی ( به علاوه جنگنده ها و پهپادهایی که پنهان هستند از دید رادار عمومی) هم روی ایالت اریزوناست نه عراق؟! مشافا که پرواز پرنده شناسایی و اواکس در این فاصله از مرزهای ما دیگه ربطی به عراق فقط نداره بلکه تهدید مستقیم ایران و کشورهای همسایه عراق است ازا ونجا که امریکا دشمن متخاصم ایران هست با سابقه ترور و حمله مستقیم به منافع ایران. بعد ادعای دخالت ایران در عراق را میکنند ملی گراها گویا از عراق هر چیز به ایران رسیده و میرسه خیر بوده! عرضه استقلال و بر عهده گرفتن تمامیت ارضی و هوایی! کشورتون را ندارید حق ندارید هم مانع مقاومت و نیروهای حشد و استقلال طلب عراقی بشید و هم به ایران مدام طعنه و کنایه بزنید مبتنی بر حضور. بماند که نجابت ایران کجا و وقاحت شما کجا که دم از ملی گرایی و استقلال و عزت عراق میزنید در حالیکه به قول فرمانده حشد امروز رفتار امریکا با عراق شبیه رفتارش با یکی از روستاهاش هست و ترکیه و بقیه هم حاضر. بعد جالبه رگ گردن ملی گراییشون فقط وقتی در مورد ایران حرف میزنند میزنه بیرون.
-
1 پسندیده شدهشاید با توجه به افزایش قابلیت های اطلاعاتی و شناسایی کار سخت تر هست از زمان جنگ سرد. یعنی بحث شناسایی مکان های مورد استفاده با توجه به افزایش شمار ماهواره های نظارتی دقیق و متمرکز و همچنین هوش مصنوعی (پردازش تصویر، یادگیری ماشینی و ...) که تغییرات را به جزیی ترین شکل ممکنش ثبت و تحلیل میکنه دشمن بسیار جلو هست. اینن کار را نسبت به زمان جنگ سرد بسیار بسیار سخت تر میکنه با توجه به اینکه شیوه های اختفا چندان تغییری نکردند. یعنی هم در بحث سنسورها و سخت افزار و هم نرم افزار کار شناسایی بسیار سریع تر و راحت تر شده در حالیکه در بخش اختفا خب تغییرات چندان تفاوتی نکرده. برای همین باید به دنبال شیوه های نوین و خلاقانه تری بود در کنار تقویت و تنوع سلاح ها و تاکتیک ها. الان پهپادها و ریزپرنده ها میتونند یک همراه جانبی مناسب باشند، استفاده از ماشین الات قویتر ( که با پیشرفتها در دسترس تر هست) برای گسترش شهرهای زیرزمینی با تونل های طولانی تر و ورودی و خروجی های متعدد ( سخت تر کردن هزینه برخورد حتی در صورت شناسایی) و استفاده از روش های خلاقانه دیگه از جمله پوشش غیرنظامی و کانتینری و فریب و .... همه میتونند در کنار هم کمک کنند تا توان دشمن در بحث مورد اشاره به چالش کشیده بشه. دفاع هوایی و تقویت پداند در هر چهار! سطح هم که جای خود داره.
-
1 پسندیده شدهبسم ا... هشدار: تمامی متن این مقاله ( بخش های قبلی و بخش هایی که درآینده ارائه می شود ) تنها ترجمه تحلیل های موجود در فضای وب بوده و هیچ گونه اطلاعات طبقه بندی شده در آن وجود ندارد و هیچ داده ای بدان اضافه نشده و تنها ، متن در مواردی که نیاز به اصلاح داشته ، مورد بازنویسی قرار گرفته است بخش سوم : پایگاه های موشکی فوق حفاظت شده در اوت سال 2020 ، صنعت دفاعی ایران از یک شیوه بهینه شده حفاظت نرم برای موقعیت استقرار موشکهای بالستیک سوخت جامد خود رونمایی نمود که به "مزارع موشکی" مشهور شد. این روش بلحاظ منطق مورد استفاده به سالهای جنگ سرد و تلاش دو ابرقدرت هسته ای برای افزایش هزینه های دشمن در شناسایی و هدف قرار دادن موقعیت استقرار موشکهای بالستیک طرف مقابل باز می گردد که بر دو مفهوم ابهام آفرینی و عملیات فریب استوار می گشت . منطق نظامی که این روش را پشتیبانی می نمود ، براین فرض قرار داشت که برای اجرای حملات هسته ای و حتی غیر هسته ای به تمامی موقعیتهای استقرار این سلاح ها ، می بایست یک محدود بسیار گسترده جغرافیایی را ابتدا معین نمود و سپس با اجرای عملیات شناسایی مستمر ، همه نقاط را مشخص و سپس با حجم قابل توجهی از سلاح های آتشین ، آن را مورد هدف قرار داد که این به شکل خودکار ، به معنای افزایش هزینه ها برای مهاجم خواهد بود . علاوه براین روش ، ایران در سالهای گذشته ،روشهای متنوعی را برای افزایش تحرک بخشی به سامانه های بالستیک سوخت جامد خود توسعه داده بود که شامل حامل های مستقل متحرک جاده ای که بلافاصله پس از دریافت موشک ( بطور مثال سجیل ) قابلیت پرتاب را بدست می آورند و همچنین پرتابگرهای خارج جاده ای با قابلیت استتار روی زمین که با مسلح شدن به موشکهای کلاس دزفول می توانند ، مبادرت به شلیک موشک ورزند . درواقع امر ، توپوگرافی کوهستانی ایران ، بخصوص برای روش دوم بسیار مناسب به نظر می رسد ، چرا که وجود دره های عمیق ، خط دید مناسب را که برای هدف قراردادن آنها مورد نیاز است را بر هم زده و همچنین می تواند میزان مرگ آوری ( صدمات ) ناشی از انفجار تسلیحات هسته ای و متعارف را به شکل نسبی کاهش دهد . علاوه براین ، بخش دفاعی ایران به منظور افزایش بقاء پرتابگرهای خود ، بتدریج با کاهش ابعاد موشکهای تولید شده ، در عین حفظ مقادیر حیاتی نظیر برد و سر جنگی ، قابلیت نصب و شلیک از روی حامل های غیرنظامی که پوشش پلاستیکی کشیده شده بر روی آن ، به تقریب تفاوتی را با همتایان غیر نظامی به نمایش نمی گذارد ، توانسته تا حدودی از چنین مزیتی استفاده نماید . اما برای موشکهای بالستیک سوخت مایع ،وضعیت به مراتب پیچیده تر خواهد بود ، با این حال ، استراتژیستهای نظامی ایران ، ترجیح داده اند که باوجود گسترده بودن دسترسی به موشکهای سوخت جامد ، همچنان سازمان رزمی بالستیکهای سوخت مایع خود را حفظ کرده و حتی آن را گسترش دهند . این مساله شاید به سه دلیل اصلی در حال انجام باشد 1- عملکرد بهتر موشکهای سوخت مایع موجب شده تا سرجنگی سنگین تر و بردهای بیشتر به دارایی های موشکی ایران اضافه گردد 2- موشکهای سوخت مایع را می توان بدون خطرپذیری زیاد ( خطر انفجار سوخت ) در تعداد زیاد ، ذخیره نمود که این مساله ، ذخیره سازی آنها را در تونل های عمیق زیرزمینی بشدت جذاب می کند . در واقع ، جدا بودن فیزیکی محل نگهداری مخازن حاوی اکسید کننده ها ، کلاهکهای جنگی و سوخت امنیت بیشتری را برای واحدهای کاربر فراهم می کند . 3- در صورتی که موشکهای سوخت مایع ، در شرایط خشک (بدون سوخت ) ذخیره شوند ، عمر انبارداری آنها بدون نیاز به بازسازی های دوره ای ، در مقیاس قابل توجهی ، بسیار زیاد بوده که این امر ، سرمایه گذاری بر روی این موشکها را بصورت چند نسلی خواهد نمود که این نیز به نوبه خود ، هزینه های مربوط به چرخه عمر را کاهش خواهد داد که جذابیت آن برای کشورهایی که بودجه محدودی را به بخش دفاعی اختصاص می دهند ، بسیار زیاد می کند . با این حال ، مشکلات تعمیر و نگهداری موشکهای بالستیک سوخت مایع نیز در جای خود می بایست مورد توجه قرار گیرد : 1- این نوع موشکها ، در زمان جابه جایی ، سوخت رسانی و مونتاژ کلاهک ، به خدمه بسیار مجربی که می بایست بطور مستمر در حال آموزش باشند ، نیاز دارد 2- موشکهای بالستیک سوخت مایع جدید ایران ، از ترکیب سوخت/اکسیدکننده ای استفاده می کنند که دردماهای بالا قابل استفاده نیستند ، به شکلی که واحدهای کاربر موشکی ایران که به پرتابگرهای سجیل-2 سوخت جامد مسلح می شوند ، قابلیت دور شدن از پایگاه مادر را در فواصل بسیار طولانی دارند و میتوانند از هر پوششی استفاده کرده ( بطور مثال تبدیل به کامیون های غیرنظامی ) و در هرجایی مستقر و استتار شوند ، در حالی که پرتابگرهای مسلح به موشکهای سوخت مایع ، عملا قابلیت دور شدن از پایگاه مادر را در فواصل مشخص ، ندارند . قاعده نخست : اختراع ، زائیده احتیاج است !!! تولد شهرهای موشکی مفهوم ذخیره سازی زرادخانه موشکی بالستیک در مجتمع های عمیق در زیر زمین ، تاکتیک جدیدی نیست و از زمان تولد موشکهای بالستیک در آلمان نازی ( موشکهای وی -2 ) تا دوره جنگ سرد و سپس در دوران پساجنگ سرد ، توسط کشورهایی نظیر ایالات متحده ، اتحاد شوروی سابق ، چین ،کره شمالی و در حال حاضر ایران مورد استفاده قرار گرفته است ، هر چند اگر مقیاس ایجاد چنین مجتمع هایی که بیشتر ناشی از ضعف در حفظ آسمان منطقه نبرد است ، در نظر گرفته شود ، کشورهایی نظیر چین ، کره شمالی و ایران ( به ترتیب براساس توان و قدرت هوایی ) را می توان پیشرو کاربرد این تاسیسات بشمار آورد . این پایگاه ها ، آنچنان در عمق زمین قرار گرفته اند که بطور نسبی در برابر حملات هسته ای مقاوم بوده ولی به مانند همه تاکتیکهای نظامی ، نقاط ضعفی نیز دارند ، بدین معنی که اگر مبادی ورودی و خروجی یا تهویه هوای آنها کشف و مورد اصابت قرارگیرد ، مهاجم خواهد توانست با اتخاذ سلاح و شیوه مناسب حمله ، این پایگاه ها را از کار انداخته یا از ارزش نظامی آنها بکاهد ، چرا که این مجتمع ها تا پس از مرمت صدمات ناشی از حمله ،قابلیت ورود مجدد به صحنه نبرد را نخواهند داشت . زمانی که دشمن با مهمات متعارف به مجتمع های موشکی زیرزمینی حمله می کند ، نیروی مدافع بلافاصله پس از تخمین و ارزیابی صدمات وارده ، می تواند با استفاده از ماشین آلات خاک برداری ،ورودی تونل ها را بازکرده ویا حتی درصورت لزوم ، خروجی های اضطراری را برای دسترسی به داخل ایجاد نماید . در حالی که میتوان با هزینه های بیشتر ، بخش ورودی تونل ها را با پوشش بتونی با عیار بالا یا ترکیب بتون- کامپوزیت سازه بندی نمود تا صدمات ناشی از اجرای حملات مستقیم ، به حداقل ممکن ، کاهش یابد . این مساله بخصوص برای مقابله با صدمات ناشی از کاربرد مهمات هدایت دقیق و سنگین در کلاس GBU-57 می تواند صادق باشد . به عبارت دقیق تر ، در حالی که این جنگ افزارها میتوانند ده ها متر به درون سطوحی از جنس سنگ یا پوشش هایی از بتن متعارف نفوذ کنند ، به احتمال بسیار زیاد ، این مقدار نفوذ در برابر سازندهایی با ماهیت سنگ گرانیت سخت یا بتون های ترکیبی با کارایی بالا به چند متر یا کمتر کاهش خواهد یافت . در این زمینه ، اثرات انفجار این نوع تسلیحات بر روی سامانه های حیاتی مستقر در این تونل ها ، به تقریب کمتر خواهد بود ، چرا که براساس اطلاعات مندرج در منابع غربی ، بخش اصلی این تونل ها بطور معمول در عمق 50 تا 100 متری زیرزمین مستقر شده و این مساله ، تا حدودی ایمنی مشخصی را برای آنهافراهم می کند . بدین ترتیب ، امکان فراهم آوردن یک توانمندی نسبی برای اجرای عملیات تعمیرو بازگرداندن این مجتمع ها به وضعیت رزمی در برابر کاربرد مهمات سنگرشکن متعارف وجود دارد . پی نوشت : 1- ادامه دارد ............ 2- تمامی منابع مورد استفاده در پایان متن ارائه خواهد شد 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
1 پسندیده شدهبه اعداد کمی دقت کنید. اون هم برای کشوری که نه تنها تحت شدیدترین تحریمهای شاید تاریخ جهان هست. بلکه علاوه بر تحریم ها؛ روزانه با ده ها اقدام مکمل! و خرابکاری و بحران های دشمن ساخته از حملات سایبری و خرابکارانه به زیرساختهاش گرفته تا اقدامات امنیتی پنهان و آشکار و ترور هم روبرو است. بعد مقایسه کنید که اروپایی ها حتی با یک پناهجو چه برخوردی میکنند و گویا ورود یک پناهجو هم فقط کل دودمانشون را به باد خواهد داد. و باز فراموش نکنید ما حتی یک کشور معمولی هم نیستیم اگر هیچ تحریم و فشار و مشکل اقتصادی هم نداشتیم.ما اقتصادمون هیچ چیزش شبیه کشوری اروپایی نیست. بلکه کشور ما دااره روزانه صدها میلیارد تومان یارانه میده که طبیعتا هر مهاجری سهم رایگان و اسانی از این یارانه (تقصیر مهاجر نیست طبیعتا) میبره. حالا شما شرایط تحریم و سختی را هم تصور کنید. شرایط بیکاری و اسکان و به هر حال مشکلات از بهداشتی گرفته تا امنیتی و اموزشی و ... هم به کنار. بعد عده ای از دسته نوعدالت خواهان! با کلیدواژه و برچسب "تطهیر طالبان" طوری پیکان حملات را به سمت ایران گرفتند و حتی یک کلمه از مسببین اصلی این آوارگی مردم افغان نمیگن که هر کس ببینه تراوشاتشون را و ندونه تاریخ را فکر میکنه ایران قصاب! عامل همه جنگها و بدبختیها و اوارگی ها و مرگها و ویرانی های افغانستان بوده از یک قرن پیش تا حالا، نه اتفاقا بیشترین هزینه کننده برای اوارگان افغان در جهان بدون حتی یک ذره قدرشناسی داخلی و خارجی و حتی افغانی و جهانی. یک ترکیه را حساب کنید یا یونان را که چطور برای مهاجرینی که اتفاقا خود ترکیه مسبب اوارگی و ویرانی کشورشون بوده جهان را تیغ میزنند و همیشه طلبکارن و تازه عمده مهارجان را از کمپهای گروهی لب مرز اجازه تردد نمیدند به دو قدم اونورتر! اگر مشکلی با چیز دیگه ای دارید چرا تاریخ را طوری تحریف میکنید که حتی امر بر خود افغانها هم مشتبه میشه مقصر وضعیت فعلیشون نه شوروی و امریکا که ایران هست؟ (یک فقره در فرودگاه یک انتحاری حمله کرد به سربازان امریکایی ها و سربازان جانی امریکایی از ترس کل جمعیت زن و بچه را به گلوله رگبار بستند و اگر انتحاری ده کشته داشت صد کشته را رقم زدند انگار طرف فوتبال بازی کرده. نه از اینها صدایی بلند شد نه از خود افغانها و بعد اینجا قاچاق و غیرقانونی و در همدستی با گروه های تبهکار وارد ایران شدند و ماشینشون تصادف میکرد و عده ای کشته میشدند فریادها از همه طرف ضد ایران بلند میشد که مهاجرین در ایران کشته شدند.الان مسبب همه اینها امریکای 20 سال افغانستان اشغال کرده و کشتار کرده و مادر بمبها ریخته و بعد هم دو دستی حکومت را با سلام و صلوات تحویل طالبان داده است یا ایران؟ انتظار دارند ایران چرا بالافاصله وارد جنگ نشده با کشور همسایش! انگار نه انگار خود احمد شاه مسعود گفته بود در واکنش به کشته شدن ایرانیها به دست مسلحین که اگر ایران حمله کنه حالا به افغانستان من سلاح میگیریم بر ضد مهاجم به کشورم به نقلی) ایران چه باید میکرده که نکرده تا حالا تا اونجاییکه از دستش برمیاد؟ جالبه به اذعان خودشون در قلب تهران هر روز دارند خانواده های افغانی را میبینند که اخیرا از دست طالبان به قول خودشون ا فرار کردند. یعنی حتی مهاجرین جدید هم تا قلب ایران و پایتخت به راحتی میان عده ایشون. اگر قرار هست از هر بهانه ای (چه اوارگان افغانی باشه چه فلان مسئله و چه بهمان مسئله) ابزاری بسازید برای زدن چیز دیگری بهتره مرد باشید و حرفتون را بدون لکنت بزنید نه پشت سر این و اون و بدبختی مردم و مهاجر پنهان شدن. پ ن: طبیعتا مهاجرین عزیز افغان گناهی ندارند. این دست افراد با ادعای دلسوزی برای افغان ها و ابزار قرار دادن مهاجرین یا هر موضوع دیگه ای برای نیل به خواسته های خودآگاه یا ناخودآگااهشون! فقط و فقط ظلم بیشتری میکنند به این عزیزان با تحریف حقیقت. پس فردا با طلبکار کردن عده ای ظلم مضاعف بر ایران و ایرانی ها هم. همین حالا به کمک ساده لوحی/حماقت/جهل/تعصب/کینه ورزی یا هر چیز دیگه این دوستان در تقویت رسانه های فارسی زبان مقصر تمام بدبختیهای فعلی افغان ها ایران معرفی شده(!) نخواستیم کسی از کمکها بگه بلکه لااقل اون کودک افغان آواره را ذهنش را طوری برای ارضای هوسهاتون و خواسته هاتون طوری شستشو ندید بزرگ شد کشوری که مثل مادر (ولو با سختی و زبری و امکانات کم و ناملایمتی های ناشی از اون) اون را در آغوش گرفته را هیولا گمان کنه و مسببین اصلی ویرانی صد ساله کشورش را فرشتگان نجات. به اندازه کافی رسانه و مکتوبات و پدیا و مرجع دارند تاریخسازی میکنند و تحریف واقعیت، شما لطفا با ادعای بزرگ عدالت، عدالت کشی نکنید.
-
1 پسندیده شدهدر مورد شهید مصطفی محمدمیرزایی این نکته را اضافه کنم این شهید بزرگوار در حرم مطهر شاه عبدالعظیم حسنی (ع) دارای قبر هستند ولی اینکه آیا تاکنون پیکر مطهر این شهید از کشور یمن به داخل ایران منتقل شده است بی اطلاع هستم. زیرا در یکی از سایتها نیز خبری درج شده است که قبر ایشان همان روزهای شهادت حاج قاسم در حرم شاه عبدالعظیم آماده شده است یعنی قبر آماده سازی شده است ولی پیکری در آن قبر مدفون نیست زیرا جنازه مطهر ایشان هنوز در کشور یمن است. تصاویری از آماده سازی قبر منسوب شهید محمدمیرزایی تصاویری از برگزاری جشن تولد شهید محمدمیرزایی بر سر قبر ایشان در حرم شاه عبدالعظیم حسنی (ع)
-
1 پسندیده شدهالان مدتی است عربستان حالت هجومی به خودش گرفته. دیگه از صلح حرفی نمیزنه. کلا نحوه عملیات های هواییش تغییر کرده و محل هایی را اعلام میکنه به عنوان مبدا تهدید داخل شهرها و بمباران میکنه بلافاصله (آشنا نیست؟ حملات پیش دستانه) حملاتش به شهرها و غیرنظامیان افزایش داده و فشار به مردم عادی را با کشتار غیرنظامیان کلید زده (باز هم آشنا نیست؟) طوریکه مراکز جمعیتی را هدف قرار میده به شکل پرحجم و بعدش هم اعلام میکنه مراکز نظامی و مخازن سلاح و موشک بودند (آَنا نیست باز هم؟) از حیث اطلاعاتی قبل از اغاز عملیاتها از انجام اونها آگاه میشه ( به نظر اطلاعات نظامی و حتی ماهواره ای به خصوص و ویژه ای در اختیارش قرار میگرند در پایش مناطق تحت کنترل انصارالله به شکلی کاملا متفاوت از قبل) اینها را بزارید کنار برخی ارتباطات خاص، دستگیریها در عربستان به بهانه انتقاد از عادی سازی؛ زمزمه هایی از همکاری در حمله به ایران با در اختیار قرار دادن مسیر و البته خبرهای مربوط به ملاقات های پنهان و آشکار با صهیونیستها. انصارالله تا حالا چندین موج هجوم جهانی و فشارهای عظیم را خنثی کرده. انشاءالله در این مورد هم که صهیونیستها شخصا وارد شدند (با اینکه طبیعتا از لحاظ نظامی کارشون بسیار بسیار سخت تر هم میشه) میتونه از پسش بربیاد. خصوصا که ورود صهیونیستها یعنی در دریای سرخ و اقیانوس هند هم وارد خواهند شد و مانع شدیدتر در راه کمک های محدود ایران به یمن. حتی ترور احتمالی سفیر ایران در یمن هم به نظرم یکی از این گامهای همکاری جدید بود. براشون دعا کنید...
-
1 پسندیده شدهچین شاید محافظه کاری شدید داشته باشه برای همکاری نظامی با ما خصوصا در زمینه موشکی (تحریمهای قطعنامه ای هم حالا برای دو سال وجود داره هنوز) ولی کره شمالی میتونه یک میانبر و البته پنهانبر! حسابی برای ما باشه اگر بتونیم چراغ سبز از چین دریافت کنیم و جسارت همکاری علنی با کره شمالی را هم داشته باشیم. روابط با کره جنوبی هم واقعا بعد از تمام ضرباتی که به ما زده و انتخاب هاش که کرده اهمیتی ندارند اگر قبلا هم وجود داشته. میمونه محاصره کره شمالی و عدم دسترسی ما برای مراودات جدی. ازا ونجاییکه چین دسترسی راحتی داره ولی ما با انبوهی از متحدان امریکا در مسیر دریایی مواجهیم و خود امریکا و در مسیر هوایی هم مشکلات بیشتر. تبادل کارشناسها ولی میتونه انجام بشه لااقل به عنوان اولین و حداقلی ترین قدم ها.
-
1 پسندیده شدهکره شمالی اولین تست موشکی سال 2022 در 6 ژانویه انجام داد موشک هایپرسونیک به هدفی در 700 کیلومتری برخورد نمود مانورکلاهک وسیستم سوخت ampulized تست شد بیانیه کره شمالی
-
1 پسندیده شدهبسم ا... مقایسه یاسین با جتهای آموزشی مشابه به ترتیب از بالا به پایین ، ای تی-3 (تایوان ) ، میگ - ای تی (روسیه ) ، یاک-130 (روسیه ) و آلینا- آیروماچی ام-346 (ایتالیا ) این مقایسه تنها براساس شباهت های احتمالی ظاهری صورت گرفته و به هیچ عنوان بحث مقایسه فنی در میان نیست برای تصویر بزرگتر ، روی عکس کلیک کنید
-
1 پسندیده شدهبسم ا.... شبیه ساز DCS جنگنده تاندر، به مناسبت تحویل نمونه بلاک-3 به نیروی هوایی ارتش پاکستان ژانویه 2022 https://www.aparat.com/v/cjNB8
-
1 پسندیده شدهبا سلام باز آماد اساسی فالکروم های ایرانی براساس اطلاعات منتشر شده ، با پایان یافتن فوریه 2016 میلادی ، مرکز تعمیرات اساسی میگ-29 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، مستقر در پایگاه دوم شکاری شهید فکوری تبریز ( TFB.2) موفق شد تا طی یک برنامه سه ساله ، اورهال جنگنده آموزشی دو سرنشینه MIG-29UB را به اتمام برساند .کار بر روی این پرنده رزمی ، ( جنگنده میگ-29 یو.بی ، به رجیستر 6303-3 )جمعی اسکادران دوم تاکتیکی با اجرای 17000 نفر-ساعت کار در دستور کار قرار داده شد و با موفقیت به پایان رسید . میگ مزبور تا سال 2007 ، جمعی اسکادران یازدهم مستقر در پایگاه یکم شکاری (تهران) بشمار می رفت که در این سال به پایگاه دوم شکاری منتقل و پس از دو سال پرواز عملیاتی ، در سال 2009 زمینگیر و در نوبت تعمیرات اساسی قرار گرفت . در گذشته (اوایل سال 2000 میلادی ) ، تعمیرات نیمه عمر این پرنده ، توسط متخصصین فنی مرکز اورهال مهرآباد به انجام رسید . با این حال نیروی هوایی قادر نبود قطعات یدکی مورد نیاز برای پیشرانه های پرمصرف و مستهلک شده RD-33 را از سال 2013، با واسطه منابع خارجی تامین نماید ، در نتیجه ، متخصصین فنی پایگاه دوم شکاری ، به این نتیجه رسیدند که می بایست با اتکاء به منابع داخلی این مهم را به انجام رسانند که این ماموریت در بازه زمانی 2012 تا 2016 اجرا گردید . پیش از شروع این برنامه ، مابین سالهای 2008 تا 2012 ، بدلیل وجود قطعات یدکی ، هرساله یک فروند از میگهای روسی اورهال و تحویل نیروی هوایی می گردید . از زمان سقوط اتحاد شوروی ، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، مشکلات قابل توجه و عدیده ای را برای دریافت پشتیبانی فنی و قطعات یدکی از روسیه ، تجربه نموده است . این مساله ، استمرار آمادگی رزمی ناوگان جنگنده های روسی موجود درسازمان رزم نیرو ( MIG-29 و SU-24) رابشدت دچار مخاطره نموده و علیرغم اینکه این جنگنده ها در دهه 90میلادی بطور مستقیم از روسیه خریداری شدند ، اما بلحاظ آمادگی رزمی ، همواره در یک سطح پایین تر نسبت به پرنده های غربی موجود در ناوگان رزمی نیروی هوایی ( F-4 و F-5) قرار دارند . با این وجود ، تنها یکبار ، درسال 2007 ، روسها در جریان یک معامله 150 میلیون دلاری ، 50 دستگاه پیشرانه RD-33 را به ایران انتقال دادند . به اعتقاد نویسنده خبر ، مقامات ارشد ضد اطلاعاتی ایران براین عقیده اند که کرملین ، مخفیانه با سران تل آویو برای کاهش توان رزمی نیروی هوایی ارتش ، هماهنگی های لازم را بعمل آورده اند ، چرا که به شکل غیر منتظره ای ، مابین سالهای 1998 تا 2008 ، سطح پشتیبانی فنی از جنگنده های میگ -29 فالکروم و بمب افکن های سوخو-24 فنسر ، بسرعت کاهش یافت و به پایین ترین سطح ممکن رسید . اسکادران 22 تاکتیکی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، در حال حاضر مسئولیت دفاع هوایی از شمال غرب ایران را بر عهده دارد ، چرا که تهدید جنگنده های اف-16 ترک در این منطقه بسیار جدی و قابل توجه است . سازمان رزم این اسکادران ، از چهار فروند MIG-29UB ، بعلاوه یکفروند MIG-29A بهره می برد و بجز یکی از فالکروم های دو سرنشینه ، بقیه کاملاً عملیاتی بوده و پرنده چهارم ( رجیستر 6302-3) قرار است برای تعمیرات اساسی به پایگاه یکم شکاری تهران ، تحویل داده شود طبق اخبار منتشر شده ، جنگنده فالکروم (رجیستر 6301-3) از یکم ژانویه 2016 ، تحت تعمیرات اساسی مشابهی در تبریز قرار دارد . پی نوشت : 1- مطالب فوق الذکر ، نظر نویسنده مطلب است و تایید و ردّ نمی گردد . 2- منبع : با کمی ویرایش Air Forces Monthly - April 2016 ، صفحه 24 صرفاً برای میلیتاری / مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهیک بخش کمتر شناخته شده از اولین بارقه های تکنولوژی استیلث در المان توسعه یافت . شاید اولین هواپیمایی در جهان , که دست کم تلاش هایی برای به حداقل رساندن بازتاب راداری در ان صورت گرفته بود , هواپیمای Horten / Gotha Go-229 بود . اگر چه در نتیجه ی تحولات پس از جنگ کار در این حیطه برای چند دهه متوقف شد . تلاشها به منظور حرکتی جدید در این زمینه برای کاهش احتمال شناسایی شدن توسط هواپیماهای دشمن تا نیمه ی اول دهه ی 70 به طول انجامید , زمانی که همکاری چند کمپانی و کمپانی VFW Sportave-Putzer شکل گرفت , پروژه ی هواپیمای تجربی سبک Leiseflieger , که از بهینه سازی هواپیمای Fournier RF-fifth پدید امده بود . این انتخاب تصادفی نبود چرا که type RF-5 با توجه به طراحی و پروسه ی ساختش دارای حداقل قسمت هایی بود که به خوبی می توانست امواج رادار را بازتاب دهد . ایده ی اولیه ساخت پرنده ای بود که بتواند به قدر کفایت در ارتفاع بلند پرواز کند , یا بجای ان در شب پرواز کند تا از دید بصری پنهان بماند و به قدر کافی اهسته پرواز کند تا توسط رادار های معمول قابل کشف نباشد . در عین حال هواپیما می بایست انتشار فروسرخ بسیار کمی میداشت تا توسط موشک های حرارت یاب مانند SA-7 قابل هدف گیری نباشد و نیز در نظر بود تا قیمتی کمتر از موشک های ضد هوایی داشته باشد تا به دلایل اقتصادی دشمن رغبتی برای سرنگونی ان با موشک های گران قیمتش نداشته باشد . اولین پرواز ان در 1975 انجام شد . در طی پرواز ها Leiseflieger صدایی کمتر 50 دسیبل تولید می کرد و همچنین انتشار فرو سرخ ان به حداقل ممکن کاهش یافته بود , اما نتوانست اهداف پروژه را در کاهش بازتاب راداری تامین کند به رغم اینکه مقداری از مواد جاذب امواج رادار که هنوز در مرحله ی ازمایشی و تجربی قرار داشتند نیز در ساخت ان بکار رفته بود . horten ho 229 Leiseflieger MBB Lampyridae در طی جنگ سرد المان با خطر نابودی کامل توسط حمله ی شوروی مواجه بود . در نیمه ی اول دهه ی 80 قرار دادی از سوی لوفتوافه (نیروی هوایی المان) به جهت ساخت یک نمونه ی ازمایشی جنگنده ی استیلث برای مجموعه ی Messerschmitt-Bolkow-Blohm صادر شد . پروژه در ابتدا Radarsichtbarkeit out Kampfflugzeugen "هواپیمای جنگی خارج از دید رادار" نام گرفت , اما مدت کوتاهی بعد لقب Lampyridae بر ان نهاده شد . در زبان اینگلیسی اغلب با نام firefly یا MRMF " هواپیمای موشکی برد متوسط " معرفی می شد . در تصمیم گیری در این مورد که چنین هواپیمایی با قابلیت استیلث واقعا چه شمایلی خواهد داشت , مهندسین المانی نیز تصمیم گرفتند تا از معادلات ماکسول برای بازتاب های الکترومغناطیس در لبه های پیکره ی هواپیما استفاده کنند . انها توانستند از برنامه های کامپیوتری نسبات ساده برای انحراف بازتاب راداری استفاده کنند , که حتی رایانه های ان موقع هم قادر به انجام چنین محاسباتی بودند . علاوه بر این بر اساس اطلاعات پروژه ی Leiseflieger و تست های اولیه ی مواد جاذب امواج رادار , به وضوح روشن بود که سطوح بدنه ی هواپیما برای عمر خدمتی پیشبینی شده ی ان که دست کم 20 تا 30 سال بود در برابر ساییدگی و پارگی به شدت حساس خواهند بود و هزینه های تعمییر و نگه داری ان از بودجه ی معقول پیشبینی شده فراتر خواهد رفت . بنابر این کاهش بازتاب راداری اساسا به سطوح صاف هواپیما سپرده شد , که بر خلاف رویکردی بود که در ساخت SR-71 Blackbird بکار گرفته شده بود که بیشتر بر بکار گیری مواد جاذب امواج رادار تکیه داشت . هدف اصلی کاهش بازتاب راداری در باند ایکس به میزان حداقل 20 تا 30 دسیبل بود . دکتر Gerhard Lober بزرگترین سهم را در پدید اوردن شکل نهایی هواپیما داشت . از نظر ساختاری یک هواپیمای تک موتوره ی فراصوت بود که بدنه ی ان را سطوحی تخت تشکلی داده بود . به این معنی که از مجموعه ای از صفحات صاف ساخته شده بود تا بازتاب رادار را از منبع انتشار اولیه ی ان دور کند و مانع دریاف بازتاب توسط رادار و رهگیری شدن هواپیما توسط سیستم دفاع هوایی دشمن شود . طراحی بال موسوم به Diamond "الماس" رادای لبه هایی با زاویه ی عقب رفته و aileron های (سطوح متحرک بال) بزرگ بود . برای مانور دهی از سطوح متحرک تک سکان عمودی اش استفاده می کرد . ورودی هوای موتور ان در ابتدای قسمت مثلثی شکل میانه ی بدنه قرار داشت . سپس مسیر ورودی هوا در مسیری مستقیم به مجرایی با مقطع بیضی منتهی می شد تا فضایی در زیر ان برای مخزن داخلی مهمات ایجاد شود که در ان 2 موشک هوا به هوای برد متوسط می توانست جا بگیرد . تاکتیک رزم در هنگام استفاده از این هواپیما در عملیات در حقیقت بر این ایده استوار بود که هواپیماهای اینده می توانند سبک تر , کوچک تر و ارزان تر باشند و نبرد های هوایی بین جنگنده ها در برد متوسط رخ خواهد داد و از ان داگ فایت ها و درگیری ها در فاصله ی نزدیک و مانور های سنگین رزمی خبری نخواهد بود . اگر چه ذکر این نکته لازم است که قرار داد Lampyridae خواستار یک هواپیمای رزمی عملیاتی نشده بود , بلکه خواهان اثبات گری ادراکی بود که در ان استفاده ی تمام تکنیک ها و فناوری های لازم بررسی شود . چنین هواپیمایی با این ویژگی ها باعث می شد که شما ان را با Have Blue یا فرزند خلف اش اف-117 نایت هاوک مقایسه کنید (البته در نایت هاوک هم زمان از هر 2 ترکیب صفحات شکسته ی تراز شده و مواد جاذب رادر هم زمان استفاده شده بود - مترجم) . از دیدگاه کلی طراحی تفاوت های کلیدی را در 2 قسمت می توان مشاهده کرد , بال ها و تعداد موتور . اگر چه هر دو هواپیما از یک فرم الماسی تغییر شکل یافته پدید امده بودند . امریکایی ها تصمیم گرفته بودند خط یکنواختی را در امتداد لبه ی حمله حفظ کنند و بال های با زاویه ی عقب رفتگی را در پشت ان گسترش دهند . در تضاد با ان , المانی ها بال هایی را ساختند که فرم لوزی شکل اولیه را حفظ می کرد و ان را از جلو تا عقب بدنه ی هواپیما گسترش دادند . Have Blue از پیکره بندی بال پایین استفاده می کرد که ضمن اینکه باعث ایجاد فضای کافی برای مخزن داخلی بمب نیز می شد به تلاش برای کاهش نا همترازی ها در قسمت مخزن مهمات که در زیر بدنه قرار می گرفت مربوط می شد . انتخاب پیکره بندی 2 موتوره از ان جهت که انها خواستار بمب افکنی ضربتی بودند رویکردی معقول بود . المان ها به دنبال ساخت جنگنده ای سبک وزن بودند , که در نتیجه ی ان تک موتوره بودن را برگزیدند , که در وسط هواپیما جانمایی شد . برای تامین هوای مورد نیاز موتور انها تصمیم گرفتند وردی هوا را در پایین هواپیما و زیر کاکپیت قرار دهند . اگر انها مایل می بودند سطح زیرین هواپیما را هم تراز طراحی کنند مجبور می شدند ورودی هوا را در بالا و پشت کاکپیت قرار دهند که قابلیت پرواز در زوایای حمله ی زیاد را به شدت تحت تاثیر قرار می داد و راه حل چندان مناسبی نبود . همچنین در شکل نهایی Lampyridae در مقایسه با Have Blue تنها به اندازه ی نصف ان سطح منظری داشت , طراحی ایرونیمامیکی کارامد در کنار ابعاد عمومی و کلی سطوحی که اموارج رادار را بازتاب میدادند (فارق از جهت انتشار) باعث شده بود که مدل های ساخته شده از Lampyridae بازتاب راداری کمتری را داشته باشد . لازم به ذکر است که علاوه بر تقارن سمت راست و چپ هواپیما تمامی زوایای لبه ها و صفحات قسمت های مختلف کاملا منحصر به فرد بود و در جاهای دیگر تکرار نشده بود . در طی سال 1985 تست های تونل باد ساب سونیک به وسیله ی مدل 1:35 و پس از ان با مدل با ابعاد 1:20 به انجام رسید . تست ها قابلیت معقول مانور پذیری و ویژگی های پیشبینی شده ی ایرودینامیکی را تایید کردند . کار با ساخت مدلی در ابعاد بزرگتر ادامه یافت . مدل اولیه ی مذکور هم اکنون در موزه ای در مونیخ نگه داری میشود . برای اولین بار از ساختمان کارخانه در Ottobrunn از نزدیک محافظت می شد , Bavaria مدلی با ابعاد 75% ابعاد نهایی را ساخت که تقریبا پرواز پذیر بود و دارای کاکپیتی بیضی شکل بود . این مدل دارای 12 متر طول و 6 متر وینگ اسپن "فاصله ی بال تا بال" بود . این مدل تحت برنامه ی Emmeloord 15 سال 1987 را در تونل باد German-Dutch ( المان و هلند ) سپری کرد . این برنامه شامل شبیه سازی برخاست و فرود با سرعت 220 کیلومتر بر ساعت و انجام مانور هایی تا زاویه ی حمله ی 27 درجه بود . قبل از انجام ازمون استکاک خلبانان با استفاده از شبیه ساز هواپیما را مانور دادند . کاهش ابعاد مدل به 3 چهارم مقدار واقعی امری بود که از سوی ابعاد داخلی تونل دیکته شده بود که دارای قطری 9.5 متری بود . مدل بعدی این بار با ابعاد کامل به طول 16 و وینگ اسپن 8 متر ساخته شد تا میزان بازتاب راداری اندازه گیری شود و میزان براورد شده توسط برنامه های کامپیوتری تایید شود . کمپانی که توسعه و ساخت پروتوتایپ فول سکیل جنگنده ی MBB Lampyridae به ان سپرده شده بود عملکرد قوی از خود نشان داد , Lampyridae می بایست می توانست بر هواپیما های جنگی شوروی و پدافندی که به شکل متراکم در امتدادمرز المان قرار داشتند برتری یابد . در 1987 یک گروه از دانشمندان امریکایی برای مشورت دعوت شدند . تمامی انها از دیدن چیزی که مقابل دیدگانشان قرار داشت شوکه شده بودند , و حتی بیشتر از انهاد دست اندرکاران Lampyridae شوکه شدند هنگامی که با دستوری فاقد توضیحات کافی از سوی دولت المان غربی مواجه شدند که حکم به خاتمه ی بی درنگ تمامی امور مرتبط با برنامه ی Lampyridae داده بود . فشار های غیر رسمی سیاسی از سوی ایالات متحده ظاهرا به همان دلایلی که پس از مدت ها مانع از ارائه ی تمام نتایج برنامه ی Have Blue شده , کار خودش را کرد . کار متوقف شده بود اما به میزان قابل توجهی هزینه های پیشبینی نشده در کنار بهبود اوضاع سیاسی که حاصل فروپاشی شوروی و اتحاد 2 المان شرقی و غربی بود , کمک زیادی کرد تا برنامه ادامه پیدا نکند . در مجموع 8.993 میلیون مارک المان غربی در برنامه ی Lampyridae سرمایه گذاری شده بود . مرکز تست های پایه ی RaSigma وظیفه ی اندازه گیری بازتاب راداری و پرداختن به مباحث کاهش کشف راداری ادوات متحرک را بر عهده داشت . به عنوان زاده ی مرکز توسعه ی MBB " Messerschmitt-Bölkow-Blohm " که درگیر برنامه ی Lampyridae بود , EADS هم اکنون مجموعه ی فناوری محوریست که دفتری از ان در شهر Bremen واقع در شمال غربی المان واقع است , که تقریبا تمامی سوالات پیرامون فناوری استیلث در جنگ افزار های نظامی کنسرسیوم EADS به ان ارجاع می شود . در 1995 برنامه ی Lampyridae از طبقه بندی خارج شد . Lampyridae اولین جنگنده ی استیلثی بود که در دنیا طراحی شده بود . مدل 75% این هواپیما هم اکنون در موزه ی Gerhard Neumann نگه داری می شود . DASA FTT / FTTU / TDEFS به رغم کنسل شدن پروژه ی Lampyridae پاره ای از موارد مرتبط با فناوری استیلث در المان ادامه پیدا کرد . DASA به عنوان وارث کمپانی MBB دو برنامه ی مطالعاتی در مورد جنگنده ها را با تمرکز جهانی بیشتر پی برد که به طور خاص برای شرایط اروپا بهینه شده بود . چندین مدل از کانسپت های اولیه در تونل های باد سرعت بالا تست شدند . این برنامه FTTU " Fliegender Technology - Trager Unbemannet " نام گرفت . قدم بعدی می بایست ساخت اثبات گر سرنشین دار می بود , که باید تعداد زیادی از تکنولوژی های پیشرفته که برای برنامه توسعه یافته بود در ان بررسی میشد . با استناد به گفته های رئیس بخش هواپیماهای نظامی DASA , FTT برپایه ی تکنولوژی هایی که در برنامه ی Lampyridae توسعه یافته بود می بایست ساخته می شد , اما پیشرفته تر بر اساس اخرین دستاورد ها . همچنین در نظر بود طراحی شامل سیستم پرواز با سیم و نیز سامانه ی تغییر بردار رانش که در هواپیمای تحقیاتی Rockwell X-31 تست شده بود , باشد . سطوح بدنه میبایست با رنگ های ویژه ای که به تازگی توسعه یافته بود پوشیده می شد که مدتی بعد در پروتوتایپ Eurofighter Typhoon DA5 نیز بکار رفت و تست شد . مساله ی مهم دیگر طراحی اویونیک ماجولار بود . ارزوی مهم DASA انتقال پروژه از حرکتی ملی به برنامه ای بین المللی بود . بدین منظور با مجموعه های خارجی مختلفی برای همکاری و مشارکت قرار داد بسته شد . در نتیجه ی ان به پروژه نام جدید و بین المللی تر TDEFS " Technology Demonstrator for Enhancement and Future Systems " داده شد و ساخت نسخه های سرنشین دار و بدون سرنشین از ان در نظر گرفته شد . این هواپیما به دلیل بد اقبالی و متقارن شدن با دوره ی کاهش هزینه های دفاعی راهی به اسمان نیافت , در ان زمان اولویت اصلی در اروپا به تولید انبوه رساندن 3 گانه ی Eurofighter / Rafale / Gripen بود و پس از کاملا عملیاتی شدن و به تولید انبوه رسیدن این هواپیماها بود که توسعه ی جانشینانشیان در دستور کار قرار می گرفت . فاکتور مهم دیگر این حقیقت بود که گر چه این اثباتگر می بایست با اخرین تکنولوژی ها مورد بررسی قرار می گرفت , طراحی پایه ی کانسپت هنوز برپایه ی پروژه ی Lampyridae بود , که در ان زمان کاملا منسوخ بود , و نیز برنامه ها کامپیوتری معاصر می توانستند بازتاب های راداری را به صورت یکپارچه محاسبه کنند حتی در اشکال دارای منحنی . اگر چه این پروژه ای بسیرا جذاب بود ولی تصمیم برای عدم توسعه ی بیشتر ان درست به نظر می رسد . EADS (DASA) AT-2000 MAKO اگر چه با خاتمه ی برنامه ی TDEFS داستان طراحی هواپیمای استیلث نیز در المان به انتها رسید ولی بسیاری از فناوری هایی که اختصاصا برای برنامه های FTT و TDEFS توسعه یافته بودند , توانستند راهشان را به پروژه ی هواپیمای اموزشی / رزمی سبک پیشرفته , EADS MAKO , باز کنند . با وجود اینکه ریشه های این برنامه به 1989 باز می گشت , هنگامی که همکاری مشترک کمپانی های Aermacchi و DASA برای مطالعات پیرامون هواپیمای اموزشی پیشرفته ی اینده پی گیری می شد و AT-2000 نام گرفته بود . پس از ان کمپانی Aermacchi توسعه ی بیشتر این طرح را ادامه نداد و با کمپانی Yakovlev برای ساخت محصول بعدی اش Yak-130 وارد همکاری شد اما دی ان ای برجای مانده از DASA در کل پروژه باقی ماند . برای اولین بار پروژه در اکتبر 1996 اعلام عمومی شد و زمان ساخت پروتوتایپ تا سال پس از ان و اولین پرواز حوالی سال 2000 پیش بینی و اعلام شد . برای شروع توسعه ی پروژه تامین مطمئن و قابل اتکای بودجه برای پروژه بسیار ضروری بود . در اوایل 1998 , پروژه ی AT-2000 با تغییرات زیادی رو به رو شد , به لطف تست های بسیار گران قیمت در تونل باد مهندسین توانستند کانسپت را نهایی کنند و تست های سنجش میزان بازتاب راداری نتایج بسیار امیدوار کننده ای ره به نمایش گذاشتند , 1 متر مربع در فاصله ی 45 کیلومتری . هواپیما در حقیقت بر اساس تکنولوژی هایی برای کم پیدایی راداری ساخته شد , که ریشه در پروژه های Lampyridae , FTT و TDEFS داشت . در اکتبر DASA با همراهی کمپانی کره ی جنوبی Hyundai هواپیمای AT-2000 را به مناقصه ی کره ی جنوبی برای هواپیمای اموزشی مافوق صوت و جنگنده ی سبک جدید پیشنهاد داد . اما مشکل اینجا بود که سامسونگ و همکار امریکایی اش لاکهید مارتین با KTX-2 ( گلدن ایگل) ترجیح داده شدند . شانس دیگر در افریقای جنوبی با نیازمندی های بسیار مشابه نهفته بود . در ابتدای 1998 , AT-2000 توسط دنل در ابعاد واقعی ساخته شد , و در اولین نمایشگاه هوایی افریقا به نمایش درامد . در نوامبر گزارش شد که هواپیمای JAS-39 Gripen برگزیده شده است , که شانس خریداری شدن AT-2000 در بازار جهانی را به حداقل رساند . علاوه بر این , پروژه ی برنامه ریزی شده ی پیچیده تری (که بعدا کسنل شد) ادغام DASA و BAe بود . BAe مطلقا برای ایده ی توسعه ی هواپیمایی که بتواند با Hawk و گریپین رقابت کند مشتاق نبود . در اواسط 1998 هواپیما به MAKO تغییر نام داد . از نظر ساختاری هواپیمایی تک یا 2 سرنشینه با طول میانگین 13.75 متر , و ارتفاع 4.5 متر و فاصله ی بال تا بال 8.25 متر بود . مساحت بال دقیقا معادل نصف این میزان در یوروفایتر تایفون و برابر 25 متر مربع بود . در نسخه ی رزمی حد اکثر وزن برخاست به 13 تن افزایش یافته بود که شامل 6200 کیلوگرم وزن خالص هواپیما , 3300 کیلوگرم سوخت و 4500 کیلوگرم تسلیحات بود . نوع اموزشی دارای حداکثر وزن برخاست 8300 کیلوگرم بود . سلاح ثابت زمانی یک قبضه توپ 27 میلیمتری و دارای 7 اویزگاه مهمات شامل 2 تا در نوک بال ها 4 تا در زیر بال ها و یکی در وسط بدنه بود که به ان اجازه ی حمل طیف وسیعی از تسلیحات هوا به هوا و هوا به سطح را میداد . در طراحی هواپیما استفاده از مقادیر زیادی مواد مرکب دیده شده بود . در اواخر 1999 , خریداران جدی جدیدی برای این هواپیما پیدا شدند و عربستان سعودی که تجربه های قبلی گسترده ای در همکاری با اروپایی ها داشت , نه فقط در مورد هواپیمای پاوانیا تورنادو , برای توسعه ی ان کمک مالی پرداخت کرد . کار توسعه با سرعت کمی ادامه پیدا کرد , عمدتا از منابع داخلی DASA و EADS . مجموعه ای از تست های گسترده تر ایرودینامیکی تونل باد دست یابی به کارایی برنامه ریزی شده را تایید کرد . در جوئن 2001 , در نمایشگاه پاریس ماک اپی از MAKO با کاکپیت نواوردانه ی تمام عملیاتی نمایش داده شد . کابین عقب موقتا با برنامه های واقعیت مجازی تجهیز شده بود تا قابلیت های مختلف تجهیزات و ابزارالات دقیق کابین راحت تر تست شود . ارائه ی هواپیما با نمایش اجزای مدرن اویونیک روی سایت هلمت غنای بیشتری یافت . در ان زمان به نظر رسید که تصمیماتی گرفته شده تا ساخت پروتوتایپ تا نمایشگاه هوایی دبی در نوامبر 2001 به انجام برسد و پرواز پیشنمونه در انتهای 2005 واقع شود و تا انتهای اولین دهه از قرن 21 محصول وارد فاز تولید انبوه شود . که این امر اتفاق نیفتاد . هیچ کدام از طرفین آلمانی ها یا سعودی ها قادر به تضمین پرداخت هزینه ی 2 میلیارد یورویی برای برای تکمیل موفقیت امیز فاز توسعه نبودند . در ان زمان دست مهندسین از موتورهای واجد شرایطی همچون M88-3 و EJ200 کوتاه مانده بود و تنها جایگزین باقی مانده موتور F414M محصول جنرال الکتریک بود تا 90 کیول نیوتن تراست را در رگ های نسخه ی رزمی MAKO بدمند . تراست برای نسخه ی اموزشی به 75 کیلونیوتن محدود می شد . با این موتور هواپیما سقف سرعتی بین 1.3 تا 1.5 ماخ را در ازتفاع 15250 متری و برد پروازی 3700 کیومتر را کسب می کرد داشتن 1 متر مربع بازتاب راداری از جهت مقابل و زاویه صفر در 45 کیلومتری می توانست مزیت هایی را در میدان کارزار برای این پرنده به همراه داشته باشد (در برابر هواپیماهای نسل 3 و 4 - مترجم) . در 2003 این هواپیما به MAKO HEAT تغییر نام داد . HEAT که سرواژه ی عبارت High Energy Advanced Trainer بود بر کارایی بسیار بالای ان در سرعت سوپر سونیک تاکید داشت . اصلی ترین فرصت برای فروش نسخه ی اموزشی کاملا بحث برانگیز است و برنامه ی Eurotrainer سرنوشت مبهمی در انتظار دارد , در صورتی که بخت با این پرنده یار باشد MAKO تبدیل به پیشرفته ترین هواپیمای اموزشی برای 12 کشور عضو ناتو میتواند باشد . این رقابتی بین MAKO و Aermacchi M-346 از ایتالیا , هواپیمای اموزشی سوئدی فرانسوی ساب سونیک محصول Saab و Dassault و نیز پروژه ی ATX از EADS CASA خواهد بود . همچنین پرنده ی کره ای KAI T-50 Golden Eagle نیز با نیازمندی های این برنامه مطابقت دارد اما شانس ان در یک مناقصه ی اروپایی عملا صفر است . متاسفانه پراکنده شدن کشورهای شرکت کننده باعث شد که حدودا پس از یک دهه برنامه ی ابتکاری Eurotrainer برای رسیدن به هرگونه نتیجه یا خرید حتی 1 فروند از 150 هواپیمای مورد نظر برنامه با شکست مواجه شود . MAKO برای مدت طولانی در پیدا کردن مشتری ناکام ماند و دیتاشیت های رسمی وبسایت EADS Cassidian از وجودش پاک شده است . و شانسش برای صعود به قلب اسمان در حال حاضر بسیار ناچیز است . در حال حاضر عربستان صعودی نیز هواپیمای M-346 را برگزیده است , البته بدون حکم رسمی . کمپانی DASA و جانشینش , EADS حدود 80 میلیون یورو را برای فاز توسعه ی MAKO سرمایه گذاری کرده بودند . Dornier LA2000 در اواسط دهه ی 80 توسط تیم مطالعاتی Dornier برای جنگنده ای تهاجمی با قابلیت کم پیدایی روی ان کار شد . دارای پیکره ی دلتا شکل و با قسمت برجسته ای در میانه ی بدنه بود که LA-2000 system نام گرفته بود . دارای اسمانه ای حبابی و یک تکه و لبه ی فراری تشکیل شده از یک جفت aileron بزرگ بود . در زیر هواپیما بخشی قرار داشت که یک جفت موتور توربوفن بدون پس سوز با تراست 25 کیلونیوتن برای هر کدام در ان قرار می گرفت که گازهای خروجی از موتور به یک نازل مسطح ساده ختم می شد . بخشی از فضای داخلی به مخزن مهمات اختصاص داشت . اطلاعات ساده ی ابتدایی در مورد این پروژه اولین بار در 1986 منتشر شد . ///////////////////////////////////////////////// شادی ارواح طیبه ی شهدای گمنام صلوات منبع کلیه ی حقوق برای نویسنده و سایت میلیتاری محفوظ است Military.ir
-
1 پسندیده شدهپرواز فالکروم مسلح بر فراز ورزشگاه ؛ دیدار تیم های فوتبال نیروی زمینی تهران و شموشک مازندران پ. ن :اومده اون بالا اگر شموشک به نیرو زمینی گل زد چهارتا موشک بفرسته واسه نیمکت ذخیره های شموشک