برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on شنبه, 9 بهمن 1400 در پست ها
-
3 پسندیده شدهبخش دوم : اما GPM-54 محصول شرکت لویف علیرغم تمامی نواقص پیش گفته یکی از بهترین محصولاتی بود که تا آن زمان عرضه می شد ، چراکه با مجهز شدن به یک تیغه فولادی به بخش جلویی تانک ، این خودروی زرهی می توانست در میان انبوه آوار ایجاد شده ، معبر زده و مبادرت به پاکسازی مسیر نماید . پیکربندی اصلی .. تی-55 ای این طرح چنان جالب بشمار می رفت که درسال 2005 اوکراین براساس این شاسی ، یک گونه جدید از تانک اصلی میدان نبرد تی-90 مجهز به تیغه بولدوزر را به شناسه TBS-86 را معرفی نمود، در حالی که در گونه آتش نشان فوق الذکر ،یک صندلی در کنار فرمانده تانک تعبیه گردید تا وظیفه کاربر آتش نشانی از فرمانده تانک جدا شود . تانک اصلی میدان نبرد تی-90 مجهز به تیغه بولدوزر به شناسه TBS-86 بدین ترتیب ، تجارب بدست آمده از خاموش کردن آتش سوزی انبارهای مهمات ارتش در دهه 70 و 80 میلادی راه را برای توسعه فناوری های جدید برای مقابله با این شرایط فراهم آورد . بدین معنی که در مرحله نخست ، خودروی جدید می بایست ظرفیت بیشتری برای حمل آب یا مواد اطفاء حریق را داشته باشد و دوم اینکه طراحی مورد نظر باید از سامانه های پایش از راه دور بهره ببرد تا در زمان وقوع حوادث خاص ، احتمال بروز تلفات انسانی به حداقل کاهش یابد . زاغ کبود روسی و سایر طرح ها قهرمان بعدی درلیست خودروهای اطفاء حریق زرهی روسی یک خودروی شنی دار با یک نام طولانی رصدکننده آتش خودکششی روبوتیک یا به اختصار SLS-100 و به شکل بسیار خودمانی JAY محسوب میشود .این گونه جدیدتر که برای اولین بار برای شرکت در حادثه نیروگاه اتمی چرنوبیل وارد صحنه گردید ، چندان مفید نبود و تمامی نسخه های اولیه آن تا پایان دهه نود میلادی جمع آوری شد. این طرح که درواقع یک تانک T-54/55 بشمار می رفت با شناسه SLS-100 به یک سامانه هدایت از دور مجهز شده بود و می توانست بدون نگرانی از آسیب به خدمه ، در نزدیکترین موقعیت به منابع آلودگی شیمیایی یا رادیواکتیوی مبادرت به عملیات کند ،در حالی که در مواقع مورد نیاز ، این خودرو توسط دو خدمه که در داخل بدنه تانک مستقر می شدند ، هدایت می گردید . با توجه به این مساله ، از ابتدا نیازی به سبک کردن وزن این تانک آتشنشان وجود نداشت ، چرا که زره های تانک تا حد بسیار زیادی جلوی پرتوهای مضر را سد می نمود تا سامانه های هدایت بخوبی به کار خود ادامه دهند . نکته بسیار مهمی که در این خودروی زرهی خودنمایی می کرد ، عدم وجود منبع آب بطور مستقل بر روی این تانک بود ولی یک لوله 100 متری ، آن را به منبع مواد اطفاء حریق متصل می نمود تا عملیات خاموش سازی صورت گیرد . تانک اصلی میدان نبرد تی-62 این طرح آنچنان جذابیت پیدا نمود که تمامی دست اندرکاران پروژه نشان افتخار دولتی موسسه آتش نشانی روسیه را دریافت کردند . مضاف بر سامانه های قبلی ، دفتر طراحی Pozhmashina با استفاده از نقاط ضعف طرح قبلی ، یک پمپ قوی تر را برای نمونه جدید در نظر گرفتند که درنتیجه SLS-100 اکنون می توانست از 70 متری ، فوم خاموش سازی آتش و از 100 متری ،آب را بر روی هدف فروریزد. پس از اتمام طراحی ها تولید محدود این گونه در کارخانه شماره 61 پترودوورتس ایجاد گردید .در حوزه سامانه های هدایت از دور ، فناوری نهایتا در اواخر دهه 90 مشکل را حل کرد و متعاقب آن ، نقص حجم ماده خاموش کننده نیز در سال 1988 با معرفی یک نمونه جدیدتر که باشناسه IMPULSE-2M شناخته می شد ، برطرف گردید . تست های آزمایشی این خودرو با دریافت کد "ترمزگیر" آغاز و درنهایت با تکمیل تستها ، با شناسه "محصول شماره 54" وارد مرحله تولید گشت .نخستین تست هایی که با فناوری جدید صورت گرفت ، بر روی شاسی تانک تی-55 با شناسه IMPULSE-1 بود که بعدها بدلیل نیاز به قابلیتهای بیشتر ، شاسی تانک تی-62 انتخاب گردید ، در حالی که بیننده آماتور ، به راحتی می توانست سامانه آتش نشانی IMPULSE-2M را با آتشبار راکتی "توس" بوراتینو اشتباه بگیرد !!!! این طرح از 50 لوله تشکیل می شد که کاربر می توانست تقریبا هر چیزی را از آن بسمت هدف شلیک کند ، از انواع مایعات ، ژل ، ماسه یا پودر یا هرچیزی که به رفع فرآیند احتراق کمک کند . پیکربندی تی-62 که مقاومت خوبی در برابر نیروی وارده از شلیک این موارد از خود نشان میداد ، قادر بود تا بطور متوالی 5 بار بسوی هدف شلیک کند ،در حالی که اگر بیشتر از 10 لوله به هر علتی دچار مشکل می شد ، سامانه شلیک بطور خودکار جلوی پاشش را می گرفت .طراحان این سامانه جدید ، با بهره گیری از تجارب قبلی در خصوص از کار افتادن خودرو در میان آتش بدلیل از کار افتادن پیشرانه ، درصدد برآمدند تا بدنه داخلی تانک را با شبکه از لوله ها بپوشانند تا با عبور آب یا مواد عایق کننده ، وقتی خودرو به هرعلتی درمیان آتش از کار افتاد ، خدمه قابلیت تعمیر یا دفاع از خود در برابر آتش را داشته باشند . برخلاف نسل پیشین ، گونه های جدید خودروهای زرهی آتش نشان روسی اصولا نیاز به نزدیک شدن به آتش را نداشتند و از حداقل فاصله ای میان 70 تا 100 متر می توانستند مبادرت به عملیات کنند. علاوه براین ، کاربر می توانست با تغییر حالت شلیک ، بطور تکی بسوی آتش مبادرت به پاشش مواد نماید یا اینکه کل ماده خاموش کننده را بصورت رگباری بر روی کانون آتش بریزد تا حجم آتش به نقاط کوچک تفکیک شده و کار برای اطفاء آن آسان گردد که براساس داده های موجود ، هر لوله از سامانه IMPULSE-2M می تواند تا 30 کیلوگرم ماده خاموش کننده را در خود جای دهد .اما پیشرفت واقعی در این زمینه توسط محقق جوانی از بخش ژئودینامیک موسسه ژئوفیزیک آکادمی ملی علوم اوکراین صورت گرفت که طی آن ، پیشنهاد داده بود که آتش های گسترده را می توان با یک انفجار بزرگ خاموش کرد که در همین راستا ، وی مهمات خاموش کننده ابداعی خود را در سال 1986 با موفقیت در چرنوبیل آزمایش نمود .در مجموع ، خودروهای زرهی آتش نشانی عملکرد قابل توجهی را از خود به جا گذاشتند . پی نوشت : 1- ادامه دارد..... 2--استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
2 پسندیده شدهبه تقریب ، بیش از یک دهه از شهادت سرلشکر پاسدار ، حاج حسن تهرانی مقدم ، ( آبان 1390- آبان 1400 ) بعنوان بنیان گذار قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران می گذرد و گرچه هنوز ابهامات بسیاری در خصوص اتفاقی که در پادگان سپاه در بیدگنه رخ داد ، وجود دارد ،اما روندی که توسط ایشان پایه گذاری شد ، اکنون به درختی تناور تبدیل شده که بخشی از پتانسیل بازدارندگی دفاعی جمهوری اسلامی را بر دوش خود حمل می کند . با توجه به این مساله و به مناسبت هفت هزارمین پست در انجمن میلیتاری ، بررسی و تجزیه و تحلیل جدیدترین عامل بازدانده در حوزه توان بالستیکی جمهوری اسلامی ایران در دستور کار قرار گرفت که ادای دینی باشد به زحمات این پاسدار ایران و انقلاب اسلامی و یاد آوری باشد به مجموعه ما علاقه مندان به حوزه بررسی های نظامی که این قدرت ، به سادگی ، بدست نیامده و همواره می بایست در رشد و توسعه آن دقت نظر لازم صورت گیرد که این هدف ، تنها در سایه نقد درست ،قابل تحقق خواهد بود . با این وصف ، ذکر این نکته واجب است که در متن حاضر که در چند بخش و به شکل مفصل خدمت مخاطبان محترم ارائه میشود ، بدلیل ماهیت طبقه بندی شده اطلاعات مربوط به این شهرها ، هیچ گونه تفسیری ، جدای از متن های مورد استفاده ، در آن نیامده ، و متن اصلی ، تنها با یکسری ویرایش ها و اضافات مربوط به حوزه تاریخ نظامی خدمت عزیزان تقدیم می گردد . باشد که روح ما ، همواره با یاد حاج حسن تهرانی مقدم ، شاد باشد . مقدمه بازدارندگی یکی از مفاهیم بنیادین و استراتژیک در سیاست بین الملل و بطور خاص در حوزه نظامی- امنیتی است و کشورها باتوجه به فوریت تهدیدات به ایجاد بازدارندگی در راستای حفظ امنیت و بقاء وجودی خود اقدام می کنند. در حوزه ژئوپلیتیکی آسیای جنوب غربی تهدیدات زیادی به لحاظ ذهنی و عینی علیه ایران فعال هستند. در همین راستا، تعیین الزام استاندارد برای دکترین امنیتی جمهوری اسلامی ایران می بایست براساس وجود تهدیدات و شیوه مقابله موثر با این تهدیدات طراحی و اجرا می شود. با توجه به این مساله ، بطور فزاینده واضح است که نگاه غالب در میان تئوریسین های امنیتی – دفاعی ایرانی ، رویکرد امنیت محور بوده ، بر این اساس، دکترین امنیتی ایران به گونه ای طرح ریزی شده است که نسبت به نحوه مقابله با تهدیدات و معضلات امنیتی منفعل نباشد و با نگاه به آینده و براساس اولویت بندی نسبت به تهدید ، اقدام به اتخاذ تصمیم و سپس اجرای آن بپردازد. در همین راستا ، دبیر وقت شورای امنیت ملی ایران ( دریابان علی شمخانی ) در یکی از کنفرانس های امنیتی برگزار شده در تهران ، براین اعتقاد قرار داشت که هیچ کدام از همسایگان ایران در غرب آسیا ، به استثنای رژیم عبری در حوزه تهدید برای جمهوری اسلامی ایران طبقه بندی نمی شوند و ایران در تلاش است تا با ارتقاء همبستگی های متقابل سیاسی ، امنیتی ، اقتصادی و فرهنگی مسیر جدیدی را برای تقرب به موقعیتهای کم تنش بازکند ، ضمن آنکه در بخش دفاعی ، با تمرکز بر استراتژی ضربه دوم ، تقویت بازدارندگی متعارف را با ماهیت غیر متقارن در دستور کار خود قرار داده است . در واقع ، ماهیت رفتار ایران ، منوط به رفتار طرف مقابل خواهد بود . با توجه به مفاهیم ذکر شده ، درطول سه دهه پس از پایان جنگ ایران و عراق ، راهبرد بازدارندگی ایران بر مبنای توسعه توان موشکی شکل گرفت و نقش تعیین کننده ای برای این سلاح در تامین امنیت ایران گذاشته شد . اما با توجه به برتری هوایی عناصر بالقوه مهاجم ، مستقر در محیط اطراف جمهوری اسلامی ایران و ضعف شدید در حفظ آسمان در برابر تهدیدات فوق الذکر ، بنابراین براساس منطق نظامی و به منظور جلوگیری از نابودی این عنصر بازدارندگی در اثر ضربه اول دشمن ، انتقال همه سامانه ها و زیرساختهای موشکی به عمق زمین در دستور کار قرار گرفت که این امر به تولد شهرهای موشکی در ایران منجر شد . داستان ما در مطلب پیش رو ، تحلیلی است براین قابلیت ایران .... 1-مفهوم اولیه یکی از معمول ترین استدلال ها در انتقال عناصر مرتبط به بازدارندگی در دوره جنگ سرد به اعماق زمین ، این بود که کشورهای غیر هسته ای و حتی مسلح به تسلیحات کشتار جمعی ، می توانند بالاترین قابلیتهای رزمی متعارف را در اختیار داشته باشند ، اما وقتی بحث به مرحله کاربرد تسلیحات غیرمتعارف وارد می شود ، این قابلیت ها معمولا ارزش خود را از دست داده و یا اینکه در ارزیابی ها ، از اهمیت چنین توانمندی هایی بشدت کاسته میشود . این استدلال عمدتاً بر دو ایده اصلی قرار می گیرد الف- در حال حاضر ، هیچ دفاع کاربردی در برابر استفاده حریف از سلاح های هسته ای وجود ندارد ب – تسلیحات متعارف در ایجاد یک بازدارندگی کامل نظامی ناتوان به نظر می آیند . در این میان ، گرچه جمهوری اسلامی ایران تا کنون ( آبان 1400 ) هنوز به طور رسمی در شمار کشورهای دارنده تسلیحات هسته ای قرار نگرفته است ، اما دکترین نظامی این کشور در قرن بیست و یکم بر سه قابلیت اصلی پایه گذاری شده است : 1- طراحی و تولید موشک های بالستیک با هدف اجرای حملات دقیق ( با خطای دایره ای با دقت 50 متر ) به زیرساخت های کلیدی حریف نظیر نیروگاه های تولید انرژی الکتریکی و سایر زیرساختهای حیاتی و همچنین اهداف نظامی با اهمیت راهبردی نظیر سیلوهای پرتاب موشک یا رادارهای هشدار اولیه دفاع هوایی . 2- طراح و ساخت پناهگاه های فوق امن پرتاب موشکهای بالستیک بطوریکه امکان درامان ماندن از ضربه اول متعارف و حتی نامتعارف بوجود آمده و متقابلا زیرساختها برای ایجاد امکان وارد کردن ضربه دوم فراهم شود . 3-ایجاد پتانسیل بالفعل با ماهیت خسارت حداکثری به دشمن در سریع ترین زمان ممکن تا ضمن جلوگیری از ادامه حملات عناصر متخاصم ، در محاسبات حریف برای ادامه درگیری اختلال ایجاد گردد . بنابراین ، اگر این قابلیت بر اثر حمله دشمن ، غیر فعال گردد ، زرادخانه موشکهای بالستیک ایران به تقریب هیچ کارکرد موثر دیگری در یک درگیری احتمالی نخواهد داشت . درصورتی که واقعیات فوق الذکر مبنایی برای تحلیل در نظر گرفته شود ، ایجاد و توسعه مستمر این قابلیت می تواند به 2 دلیل ، گزینه کاربرد حملات غیر متعارف حریف را خنثی نماید: 1- اجرای حملات هسته ای ، قابلیتهای بالفعل ایران را برای اجرای حملات متقابل آسیب زا ، از کار نخواهد انداخت و آنچه که از حمله هسته ای نخست باقی می ماند ، برای وارد کردن آسیب متقابل به گونه ای که برای حریف قابل تحمل نباشد ، کافی خواهد بود . 2- مقیاس خسارت های وارده به حریف بلحاظ هدف قرار دادن اهداف مهم و با ارزش در سطحی خواهد بود که می توان آن را با وضعیت احتمالی کاربرد سلاح های هسته ای یا حملات هوایی ایران مقایسه نمود . بنیان استراتژی نظامی ایران : وارد کردن ضربه دوم در دکترین جنگ هسته ای، "وجود قابلیت ضربه دوم " را می توان به توانایی یک کشور در پاسخ به یک حمله هسته ای، با اجرای یک حمله تلافی جویانه هسته ای متقابل ، مورد تعریف قرار داد . ایجاد چنین قابلیتی ، ضمن متقاعد کردن دشمن به وجود این قابلیت در دکترین بازدارندگی هسته ای لازم و ضروری است و از ان جا که ممکن است طرف مقابل تلاش کند تا در یک جنگ هسته ای با یک "حمله بزرگ اولیه" (first strike) بر ضد رقیب ، جنگ را به نفع خود تمام کند، توسعه این توانمندی "عدم استفاده اولیه از تسلیحات هسته ای "را تضمین خواهد کرد. گر چه ممکن است یکی از طرفین قدرت پاسخ بازدارندگی کمتری داشته باشد، اما معمولا قابلیت های حمله دوم متقابل و دوجانبه باعث شکل گیری روند " تخریب متقابل" (mutual assured destruction) می شود. از سوئی دیگر ، قابلیت های حمله دوم را می توان با تحقق بخشیدن به فرایند های fail-deadly تقویت کرد. این فرایند ها خط قرمزی را تعیین می کند و درصورتی که از این خطوط قرمز عبور شود ، عواقب آن برای مهاجم ، چندان خوشایند نخواهد و شیوه های از پیش تعیین شده ای برای پاسخ بدانها وجود خواهد داشت. این عواقب از پیش تعیین شده، همچون یک حمله دوم هسته ای تلافی جویانه، می تواند طیف گسترده ای از پاسخ ها را در بر گیرد. اما براساس آنچه که استراتژیست های ایرانی بطور مداوم برآن اصرار می ورزند ، پاسخ متقابل ایران ، دردناک و کُشنده بوده که تا کنون ، گرچه ماهیت هسته ای ندارد ( که امکان پدید آمدن آن همچنان هست ) ولی می تواند برگزینه های متعارف ولی غیرقابل پیش بینی ( چه در حوزه حجم پاسخ و چه روشهای گوناگون طراحی شده ) استوار باشد . در واقع ، به احتمال بسیار زیاد ، ایران با علم بر محدودیتهای مشخص موجود در ظرفیت نظامی کلاسیک خود ، به جای تمرکز تمام قابلیتهای رزمی موجود غیر موشکی بر علیه مهاجم احتمالی ، مجموعه ای از اهداف مشخص را انتخاب نموده که پس از ارزیابی های مستمر و به روزرسانی اطلاعات در مورد آنها ، درصورت وقوع هر گونه عملیات نظامی که بطور مستقیم خاکش را هدف قرار بدهد ، این نقاط از پیش تعیین شده را با حجم قابل توجهی از موشک های خود مورد اصابت قرار دهد و قبل از آنکه جنگ به مرحله گسترده تری وارد شود ، به مهاجم تفهیم نماید که هزینه ادامه عملیات نظامی بر علیه ایران ، فراتر از پیش بینی های اولیه اوست .با این وصف ، نظرات مختلفی در خصوص ماهیت و کارایی اتخاذ استراتژی ضربه دوم وجود دارد که بدلیل طولانی بودن و خارج شدن از موضوع اصلی ، بحث در خصوص آن به زمانی دیگر موکول می شود . پی نوشت : 1- ادامه دارد .................... 2- تمامی منابع مورد استفاده ( اینترنتی ، چاپی و... در انتهای متن آورده خواهد شد ) 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
2 پسندیده شدهغیررسمی: محتوای مذاکرات بین رئیسی و پوتین: در سفر رئیس جمهور به روسیه بسیاری از قراردادهای قدیمی تعطیل شده احیا شد، خطوط مهم ترانزیتی همچون راه آهن رشت آستارا که میتواند کریدور شمال جنوب را تکمیل کرده و موجب رونق ترانزیت کشور شود و برای تجارت با کشورهایی مانند چین و هند بسیار ارزشمند است، راه اهن اینچه برون گرمسار برای خط آهن شرقی کشور، بندر امیرآباد و انزلی، قراردادهای مختلف گازی و نفتی وسرمایه گذاری در برخی میادین مشترک و توافقات مهم بانکی در این سفر به سمت اجرایی شدن پیش رفته است. همچنین پوتین برای فروش جنگنده های مدرن سوخو۳۵ به ایران موافقت کرده است.
-
2 پسندیده شدهدشمنان آتش آتش نشان ها در مقابل آتش های بزرگ فقط آن را خاموش نمی کنند بلکه با آتش می جنگند، یک جنگ تمام عیاردر این جنگ آتش نشانان با لشگری مجهز وارد می شوند. در ظاهر این یک BTR-60 معمولی با رنگ آمیزی قرمز است اما با کمی دقت متوجه خواهید شد که به جای مسلسل سنگین 14.5 میلیمتری به یک آب پاش برای خاموش کردن آتش مجهز شده است همچنین بر روی برجک نیز یک آب پاش دیگر نصب شده است. این BTR-60 هم به یک آب پاش قدرتمند مجهز شده است GPM-54 استفاده میکند. T-54از شاسی تانک GPM-54 توانایی آب پاشی در فواصل دور را دارد همچنین آب پاش GPM-54 به صورت کنترل از راه دور عمل می کند. در جلوی GPM-54 مجهز به تیغه بولدوزر است تا موانع پیش رو را به راحتی بر دارد. Loeschpanzer ماشین آتش نشانی زرهی آلمانی از شاسی تانک لئوپارد 1 بهرمند شده استهست. Impuls وسیله ای موثر برای خاموش کردن آتش محسوب می شود ، در حقیقت عملکرد Impuls به این شکل است که مواد شیمیایی برای خاموش کردن آتش ( مشابه آنچه در کپسول آتش نشانی وجود دارد) را به سمت هدف شلیک می کند و شعله های آتش را به راحتی خاموش کند. مدل (Impuls-2M) بر روی شاسی T-62 سوار شده است و وزنی معادل 36 تن دارد و به یک تیغه بولدزر مجهز شده است. Vetlugaنیز مانند Impuls شعله های آتش را خاموش می کند. aa-60 یک خودرو آتش نشانی است که برای مهار آتش در فرودگاه ها مورد استفاده قرار گرفته می شود. شاسی اصلی این خودرو MAZ -7310(همان شاسی برای شلیک موشک اسکاد)می باشد.
-
1 پسندیده شدهدر بین انواع منحصر بفرد سلاح و تجهیزات نظامی که توسط صنایع دفاعی روسیه تولید می شوند، سیستم های رآکتیو رگباری از جایگاه ویژه ای برخوردارند. در بین آنها، قویترین ماشین نظامی 300 میلیمتری "اسمرچ" (گردباد) است که گاهی وقت ها نیز نبیره "کاتیوشا" نامیده می شود. این یک واقعیت تاریخی است که روسیه در ساخت سلاح های آتشبار برتری جهانی دارد. اولین امتیاز اختراع در تاریخ 9 آپریل 1939 بخاطر "مکانیزه نمودن دستگاه شلیک مهمات موشکی با کالیبرهای مختلف" به مخترعین روسی "آندره کاستیکوف"، "ایوان گوای" و "واسیلی آبورینکوف" اعطا شده بود که سازندگان همان "خمپاره انداز رآکتیو" تحت عنوان "کاتیوشا" بودند که 14 جولای 1941 با یک شلیک، چندین ردیف از فاشیست ها به همراه سوخت، مهمات و تجهیزات آنان را در ایستگاه "اورش" نابود نموده و آن ها را با خاک یکسان کرد. نبیره کاتیوشا، یعنی "اسمرچ" در سال 1986 پدیدار شد و در سال 1989 در نیروی مسلح پذیرفته شد. در زمان میان این دو، سیستم هایی همچون "بی ام 13"، "بی ام 14"، "گراد" (تگرگ)، "اوراگان" (طوفان) و مدل های تغییر یافته آنها وجود داشتند. به گفته "نیکلای ماکاروفتز" دکترای علوم فنی و مدیر کل موسسه علمی-تولیدی "اسپلاو" در شهر تول و همچنین طراح و تولید کننده سیستم رآکتیو آتشبار، این سیستم ها در جهان از لحاظ محبوبیت جایگاه دوم را و آنهم تنها پس از اسلحه خودکار "کالاشنیکوف" به خود اختصاص داده اند. این مطلب نیاز به اثبات ندارد و حوادث اخیر در خاور نزدیک نیز گواه این هستند. اما حقیقتاً نمی بایست روسیه را مورد سرزنش قرار داد. مسئله در این است که سیستم آتشبار "گراد" را در تمام جهان تولید می کنند و می فروشند و در بیشتر آنها حتی بدون مجوز روسیه، و در حدود 15 کشور نیز بعنوان محصولی تقلبی وجود دارد. حتی به ارتش شوروی نیز که تقریباً 10 سال در افغانستان بود، با سیستم "گراد" شلیک می کردند، در صورتی که در خود اتحاد جماهیر شوروی تولید آنها مدت بسیاری بود که متوقف شده بود. کارخانه "اشتامپ" در شهر تول نیز نیز که 5% از تولیدات آن را سماورهای مشهور و 95% آن را زمانی سیستم های آتشبار تشکیل می دادند، در سال های 80 قرن گذشته، تولید و صادرات "گراد" به کشورهای خارجی را متوقف کرده بود. بدین ترتیب باید گفت که جهان جنگجو، مدت بسیاری است که بدون حضور ما هم از عهده کار بر می آید. هرچند محض حقیقت باید یادآور شد که "مدل پارتیزانی" این سلاح که مردم افغانستان و مجاهدین در این کشور توسط آن ارتش ما را مورد هدف قرار می دادند نیز در شهر تول "بنا به تصمیم کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی برای کمک به کشور ویتنام که با متجاوز آمریکایی نبرد می کرد" ساخته شده بود و به دست آنان افتاده بود. اما داستان ما درباره این زمان های دور دست نیست. حال باید دید که تفاوت سیستم های آتشبار "اسمرچ" با مدل های قدیمی خود، یعنی سیستم های "گراد" و "اوراگان" و سیستم معروف آمریکایی MLRS چیست؟ در وهله اول، باید از برد و موثر بودن آن و نیز مساحت اصابت آن به نیروهای زنده و تجهیزات اشاره کرد. عملاً "اسمرچ" سلاحی با سطح کیفی جدیدی است که بطور چشمگیری از پیشنیان و همتاهای خارجی خود برتری دارد. اگر "گراد" 20 کیلومتر را نشانه می رود و مساحتی 4 هکتاری را پوشش می دهد، "اوراگان" به ترتیب 35 و 29 و سیستم آمریکایی MLRS 30 و 33 را، باید گفت که برد شلیک "اسمرچ" 12 موشکی، برابر با 20-70 کیلومتر است و در برخی از مدل های تغییر یافته آن تا 100 کیلومتر و مساحتی برابر با 67 هکتار و یا 672 هزار متر مربع را مورد هدف قرار می دهد. در موشک "اسمرچ" که وزن آن 800 کیلوگرم می باشد، 280 کیلوگرم را مهمات تشکیل می دهد (کارشناسان تایید می کنند که این نیز تناسبی منحصر بفرد است). در شاسی موشک 72 ذخیره مهماتی وجود دارد که وزن هر یک 2 کیلوگرم است. دقت و شلیک رگباری "اسمرچ" در مقایسه با "گراد" و "اوراگان" دو- سه برابر افزایش داده شده است. برای آماده سازی آن به جنگ و هدفگیری تنها به سه دقیقه زمان نیاز است و برای شلیک کامل 38 ثانیه. این نیز زمانی منحصر بفرد است. تا دشمن کشف کند که از کدام طرف به مقر و تجهیزات نظامی او شلیک شده، چه کسی گردباد فلزی بر فراز سرش فرود آورده، دستگاه سرد خواهد شد. مسلم است "اسمرچ" را که تنها در شهر تول نساختند. در ساخت این قویترین دستگاه آتشبار با کالیبر 300 میلیمتری، 20 سازمان همت گماشته اند. طبق اطلاعاتی که من در دست دارم، "اسمرچ" در خارج از روسیه تنها به هند و کویت عرضه شده است. مجوز ساخت آن را نیز نه به کسی داده ایم و نه فروخته ایم. در مرزهای اسرائیل نیز وجود ندارد. اما اگر کسی ناگهان آن را کشف کند، باید بداند که مسکو هیچ ارتباطی بدین مسئله ندارد. این نیز همچون "گراد" در خاور نزدیک، تقلبی است. نووستی
-
1 پسندیده شدهاین اطلاعات برای سال 1388 هست در میلیتاری ولی براساس اطلاعات موسسه صلح استکهلم ، ایران در بازه زمانی 1984 تا 1985 به شکل غیر مستقیم بیش از 400 تیر موشک و تعداد نامشخصی لانچر را از پاکستان یا سنگاپور خریداری کرده ولی هیچ تصویری از این سیستم در ایران منتشر نشده تا الان ( بهمن 1400 )
-
1 پسندیده شدهویدئویی از سامانه دفاع هوایی آربی اس -70 https://www.aparat.com/v/7CB0s
-
1 پسندیده شدهاز فیتر ها همون موقع فرار به ایران عکسهاو فیلمهای گسترده ای موجود بود ( یکیشون رو که موقع فرود در جاده سنندج به دیواندره سقوط کرد و از بین رفت را خودم از نزدیک دیده بودم ، بقایای کاکپیت و صندلی و کلاه خلبانش هم هنوز در لشکر 28 سنندج وجود داره ) و حتی در فرودگاه های غیر نظامی شهرهای غربی مثل فرودگاه شهر همدان هم چند تا شون تا مدتها روی رمپ ها متوقف بودند ، بعد از جمع آوریشون در پایگاه نوژه هم عکسهای ماهواره ای شون در گوگل ارث موجود بود ، اما ازین اف 6 ها بجر این عکسی که شما پست کردید ( که من تا کنون ندیده بودم ) و یک عکس نا واضح از پرواز دو فروندی از فاصله دور و با استتار شبیه به خاورمیانه ای ( که در اصالت اون شک وجود داره ) هیچ سند دیگری نیست .
-
1 پسندیده شدهبخش چهارم : با این وصف ، در این مرحله می بایست ، ماهیت وقوع چنین شرایطی را در زمان بحران (جنگ) در مجتمع های موشکی زیرزمینی در صدر توجه ها قرار داد . بدین معنی که تنها هدف اعزام جتهای نیروی هوایی و شلیک مهمات سنگین سنگرشکن نابودی ذخیره و همچنین زرادخانه موشکهای بالستیک خودی است که در این وضعیت برای مهاجم یک معضل جدی بوجود خواهد آمد ، بدین صورت که برای رسیدن به برد مناسب ، نیروی حمله ور باید در شبکه یکپارچه دفاع هوایی مدافع دالانی امن ایجاد کنند و این دالان آنقدر می بایست امن باشد که امکان عبور پیکربندی حامل این مهمات و رسیدن به نقطه مناسب و رها نمودن مهمات مورد نظر فراهم گردد. حال این واقعیتها در خصوص توان بالستیک نیروهای مسلح ایران قابل بررسی است : 1- برد موشکهای بالستیک ایران به شهرهای موشکی امکان می دهد تا در اعماق مناطق مرکزی این کشور استقرار پیدا کنند. 2- بردی که نیروی هوایی مهاجم می بایست با امنیت کامل و بدون ازدست رفتن دارایی های حامل مهمات سنگین به این موقعیتها حمله کند ، به صدها کیلومتر می رسد که درصورت برخورد با بخشی از زنجیره دفاع هوایی زمین پایه ، اجرای مانورهای پرهیز از روبرو شدن با این شبکه ، در اغلب موارد با از دست رفتن هدف اصلی مساوی به نظر می رسد . 3- بحرانی بودن وضعیت درزمان برخورد دوطرف ، اجازه طراحی و اجرای عملیات سرکوب دفاع هوایی و از میان بردن شبکه دفاع هوایی را به مهاجمان نخواهد داد . 4- صنعت دفاعی ایران ، سالهاست بر روی فناوری سامانه های دفاع هوایی در بردها و قابلیتهای مختلف مشغول کار است و علاوه بر آن خریدهای قابل ذکری نیز صورت گرفته است ، در نتیجه این امکان به شبکه فوق داده شده تا هواگردهای با سطح مقطع راداری پایین را که توسط مهاجم برای حمله به اهداف با ارزش نظامی بالا استفاده می کنند را کشف و با آن درگیر شود . 5- در صورت وقوع یک جنگ ، وظیفه نخست شبکه دفاع هوایی ایران ، ایجاد لایه های چندگانه برای یک هدف با ارزش نظامی بالا است که دفاع ازآن به مراتب ، راحت تر از اهداف پراکنده به نظر می رسد . در این سناریوی درگیری ، هر اندازه تعداد موشکهای کروز مادن صوت شلیک شده ، زیاد باشد ، احتمالا تحت تاثیر این لایه های چندگانه قرار خواهد گرفت . قاعده دوم این است ، هر تاکتیکی ، ضد تاکتیک مخصوص به خود را خواهد داشت ! شهرهای موشکی زیرآتش ! حداکثر اندازه ای که گالری میلیتاری اجازه میداد برای این داده نما استفاده شد.. برای مطالعه روی آن کلیک کنید امروزه ، یکی از مسیرهای غلبه بر انتقال دارایی های رزمی به اعماق زمین ، کاربرد سلاح های هسته ای است که این امر برای مجتمع های موشکی زیرزمینی ایران نیز با توسعه کلاهک های هسته ای تاکتیکی در سالهای اخیر ، مصداق خواهد داشت . در واقع امر ، شلیک کلاهک های هسته ای برای از میان بردن چنین پایگاه هایی در آینده شامل کاربرد ترکیبی کلاهکهای نافذ مافوق صوت با کلاهک متعارف یا هسته ای است که عمدتا با موشکهای بالستیک به نقطه هدف ارسال می شوند . با این وصف ، سازندهای سخت گرانیتی قابلیت مقاومت در برابر ضربه حاصله از برخورد یک موشک بالستیک با کلاهک گرما – هسته ای 300 کیلوتنی را خواهند داشت ( با خطای دایره ای 100 متر ) که دراین صورت : 1-در عمق 300 متری ، با الزام وجود تثبیت کننده های محاط بر محور اصلی تونل و استفاده از صفحات مشبک که چنین سازه ای برای تونل های ذخیره موشک و مسیرهای دسترسی به انبارهای ذخیره بطور معمول وجود خواهد داشت . 2-در عمق 100 متری درصورت استفاده از آسترهای بتونی چند لایه که این سازه برای بخش های حیاتی نزدیک به مسیرهای ورودی ، انبار های ذخیره تجهیزات و محل استقرار پرسنل معمول است . 3-در عمق 50-30 متر درصورت وجود سازه های بتونی با کارایی بالا برای مسیرهای دسترسی به بخش های اصلی تونل تا درصورت برخورد مهمات فوق الذکر ، از ریزش های شدید و تبدیل شده سازه به قطعات درهم شکسته و قلوه سنگ جلوگیری بعمل آمده و میسر برای عبور باز بماند . بطور معمول ، مبادی ورودی تونل هایی که بدین صورت طراحی می شوند ، روباره های گرانیتی با ضخامت بین 30 تا 50 متر را به نمایش می گذارند که در چنین حملاتی بشدت آسیب پذیر خواهند بود و بطور معمول زمان بسیار زیادی برای آوار برداری و باز کردن مسیر نیاز دارد ، در حالی که وارد شدن ضربات متعدد در بازه زمانی حملات می تواند بطور دائم شهرهای موشکی را از حیز انتفاع خارج سازد . در مجموع ، ضمن توجه به این مساله که زرادخانه موشکی حتی با وجود کاربرد سلاح های هسته ای ، از میان نمی رود ، اما درصورتی که برنامه ریزان حریف ، قصد خارج کردن این گزینه را از صحنه نبرد داشته باشند ، این امکان برای آنها وجود خواهد داشت . مجموعه مرکز فرماندهی پدافند هوایی آمریکای شمالی و کانادا ( نوراد ) در کوهستان شاین نکات بسیار جالبی در خصوص این تصاویر وجود دارد که میشود ساعتها در مورد آن بحث نمود قاعده سوم ، چرخه تاکتیک – ضدتاکتیک ، هیچ گاه متوقف نمیشود ! شهرهای موشکی مقاوم سازی شده در برابر حملات هسته ای علیرغم آسیب پذیری هایی نامبرده شده در بخش قبلی ، شهرهای موشکی مقاوم سازی شده در برابر حملات هسته ای که می توانند حتی درصورت کاربرد تسلیحات اتمی ، به عملیات پرتاب ادامه دهند ، عمدتاً از نوع پناهگاه های با ورودی / دالان عمودی / شیبدار ( cavern shaft type) بشمارمی روند . این نوع پناهگاه ها ، نیازبه فضای ورودی یا دهانه ای به اندازه کافی بزرگ برای ورود و خروج پرتابگرهای متحرک ندارند و به جای آن ، موشکها ، از داخل کوه یا بواسطه ایجاد یک منفذ عمودی با اندازه های مشخص قابلیت شلیک بسمت هدف را خواهند داشت . درواقع امر ، تا زمانی که این مجرای عمودی سالم بماند ، عملیات پرتاب ادامه خواهد داشت ، در حالی ماهیت طراحی چنین سازه ای بدان اجازه میدهد تا از چندین حمله هسته ای در مقیاس های متفاوت ( نظیر حامل های ترایدنت-2) جان سالم به در برد . از آنجایی که نیروهای مسلح ایران ، در حال حاضر ، فاقد سکوهای گران قمیتی نظیر زیردریایی های هسته ای حامل موشک بالستیک ( SSBN) است ، این احتمال وجود خواهد داشت که منابع لازم را برای توسعه چنین روشی ( توسعه پناهگاه های با ورودی شیبدار/ عمودی ) که بسیار گران قیمت نیز می باشند ، متمرکز نماید . درواقع ، ارتش ایالات متحده ، با معرفی سامانه های بالستیک ام –ایکس بعنوان پایه گذار اصلی چنین سازه هایی بشمارمی رود که بلحاظ ماهیت سخت سازی شده اش ، یکی از مهمترین ها ودر عین حال گران قیمت ترین آنها محسوب می گردد . بنابراین ، با توجه به ماهیت تهدید ، احتمالا تنها ایران و کره شمالی از مفهوم مجموعه پناهگاه های با سازه ورودی شیبدار/عمودی استفاده می کنند . اما باید گفت که جنس سنگ های روباره ای توپوگرافی ایران بدلیل عمق به نسبت کم محور عمودی ، احتمالا مقاومت کمتری در برابر موج حاصله از انفجار را خواهند داشت ، در حالی که تحلیل نمونه های به نمایش درآمده توسط ایران نشان می دهد که در هردور ، تنها یک موشک شلیک می شود که این بر خلاف روند محتمل دریک جنگ که نیازمند شلیک همزمان تعداد قابل ملاحضه ای موشک است ، بشمارمی رود . با این حال ، ایران در اوایل نوامبر 2020 ، مفهوم جدیدی از نحوه بارگیری و شلیک موشکهای بالستیک خود را رونمایی نمود که در رسانه ها به "تیربارموشکی " مشهور شد . مکانیزمی که در رسانه های ایران رصد گردید ، یک واگن ریلی با نیروی متحرکه برقی بود که 5 تیر موشک بالستیک سوخت مایع آماده پرتاب را با یک سامانه نیمه خودکار ، برای شلیک به جایگاه مربوطه حمل می نمود. به اعتقاد تحلیلگران نظامی ، مکانیزم رصد شده ، به نوعی یک سامانه بارگیری و شلیک چرخ و فلکی چندگانه محسوب می شد که امکان بارگذاری موشکهای بصورت موازی را فراهم می آورد ، هر چند تصاویر منتشره از سوی نیروی هوا- فضای سپاه هرگز مسیر انتقال موشکها و جایگاه پرتاب آنها را نشان نداد . ولی از روی تصاویر منتشره می توان چنین تحلیل نمود که روش پرتاب بصورت ترکیبی و براساس مفهوم سازه طراحی شده برای این مجتمع ها است که احتمالا از یک محور عمودی با عمق بیشتر از 100 متر بهره می برد . اما ، به نظر می رسد که بدلیل محدودیت در منابع تخصیص داده شده ، ایران از یک سازه بسیار ساده تر ، کمتر پیچیده استفاده نموده تا حداقل الزام مقاومت در برابر حملات هسته ای را رعایت کرده باشد . این مفهوم ، احتمالاً کاراکترهای ذیل را به نمایش می گذارد: 1- یک تونل عمودی مرتبط با هوای آزاد و به قدر کافی عمیق تا بخش های اصلی در معرض فشار بیش از اندازه ناشی از انفجار هسته ای و حرارت ساطع شده از آن قرار نگیرد . 2- این تونل به اندازه کافی کوچک خواهد بود که خطر ناشی از برخورد مستقیم کلاهکهای هسته ای برای آن بشدت کاهش پیدا کند . 3- این تونل به اندازه ای عمیق خواهد بود که برای مهاجم برای حمله به درون سازه ، یعنی جایی که مجموعه ریل ها و مسیر ورودی تونل در آن قرار دارد ، می بایست از سلاح هایی با زاویه برخورد بسیار تند استفاده نماید . 4- کل سازه مجموعه در اعماق دره ها ، جایی که مسیر سلاح های پرتاب شده با هدف انهدام آن ، بدلیل وجود موانع طبیعی ، بسیار پیچیده شده و وضعیت مناسبی برای منحرف نمودن قدرت و شدت انفجار فراهم می گردد. با توجه به این فرضیات اولیه ، تونل پرتاب چندگانه در یک توپوگرافی با ماهیت سنگ گرانیت سخت حفرو با سازه های بتونی با کارایی بالا تقویت و پوشش داده شده است . این ساختارهای به نسبت کوچک می توانند بخوبی در برابر موج انفجار و حرارت ناشی از کاربرد سلاح های هسته ای درست به مانند سیلوهای موشکی در برابر برخورد یک کلاهک حرارتی- هسته ای تا عمق 300 متر از خود مقاومت نشان دهند . با این وصف ، در مقایسه با سیلو موشک های قاره پیما ، تونل پرتاب ، نه به تجهیزات حساس خاصی مجهز شده و کار دیگری ، جز قرار دادن یک درب و ریل برای انتقال حامل موشک با آن قرار است انجام شود ، از این رو ، میزان تحمل آن در برابر فشار نه تنها بالاتر به نظر می رسد ، بلکه درصورت لزوم می توان با حداقل تجهیزات ، آن را تعمیر نمود . بدین ترتیب ، هدف از طراحی تونل پرتاب این است که اثرات حاصله از انفجار هسته ای احتمالی را تا حدی که به درب های ورودی و مجموعه ریل پرتاب آسیبی وارد نشود ، کاهش دهد . درواقع سطح شوک ناشی از انفجار که مکانیزم اصلی تسیلحات هسته ای برای انهدام اهداف فوق حفاظت شده هستند ، می بایست تا حدی کاسته شود که سازه تونل فوق در عمق 10تا 30 متر انتهایی خود منتهی به درب اصلی سالم باقی بماند و به شکل تعمیرناپذیر ، فرونریزد که دراین تعریف ، اندازه های مربوط به میزان ارتعاش را در این بخش می توان تا حدی نادیده گرفت ، چرا که هدف جلوگیری از فروریختن و خرابی درب بارگیری موشک است .کلاهک های هسته ای چندمگاتنی درصورت کاربرد برعلیه چنین اهدافی ، قطعا اثرات نامطلوب تر بیشتری را از خود به نمایش می گذارند ،اما این سلاح ها برای استفاده در شرایط جنگی ، عمومیت ندارند ،چرا که علاوه بر محدود بودن تعداد آنها ، بلحاظ وزنی سنگین تر بوده و این ، شیوه انتقال آنها بسوی هدف را پیچیده تر می کند . علاوه براین ، مهمات سنگر شکن هسته ای عمدتا بصورت محدود تحویل نیروی هوایی شده ، چرا که در مقایسه ، اثر برخورد بالستیکهای هسته ای به نظر بیشتر می رسد . پی نوشت : 1- ادامه دارد .......... 2- تمامی منابع مورد استفاده در پایان متن ارائه خواهد شد 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
1 پسندیده شدهبسم ا... هشدار: تمامی متن این مقاله ( بخش های قبلی و بخش هایی که درآینده ارائه می شود ) تنها ترجمه تحلیل های موجود در فضای وب بوده و هیچ گونه اطلاعات طبقه بندی شده در آن وجود ندارد و هیچ داده ای بدان اضافه نشده و تنها ، متن در مواردی که نیاز به اصلاح داشته ، مورد بازنویسی قرار گرفته است بخش سوم : پایگاه های موشکی فوق حفاظت شده در اوت سال 2020 ، صنعت دفاعی ایران از یک شیوه بهینه شده حفاظت نرم برای موقعیت استقرار موشکهای بالستیک سوخت جامد خود رونمایی نمود که به "مزارع موشکی" مشهور شد. این روش بلحاظ منطق مورد استفاده به سالهای جنگ سرد و تلاش دو ابرقدرت هسته ای برای افزایش هزینه های دشمن در شناسایی و هدف قرار دادن موقعیت استقرار موشکهای بالستیک طرف مقابل باز می گردد که بر دو مفهوم ابهام آفرینی و عملیات فریب استوار می گشت . منطق نظامی که این روش را پشتیبانی می نمود ، براین فرض قرار داشت که برای اجرای حملات هسته ای و حتی غیر هسته ای به تمامی موقعیتهای استقرار این سلاح ها ، می بایست یک محدود بسیار گسترده جغرافیایی را ابتدا معین نمود و سپس با اجرای عملیات شناسایی مستمر ، همه نقاط را مشخص و سپس با حجم قابل توجهی از سلاح های آتشین ، آن را مورد هدف قرار داد که این به شکل خودکار ، به معنای افزایش هزینه ها برای مهاجم خواهد بود . علاوه براین روش ، ایران در سالهای گذشته ،روشهای متنوعی را برای افزایش تحرک بخشی به سامانه های بالستیک سوخت جامد خود توسعه داده بود که شامل حامل های مستقل متحرک جاده ای که بلافاصله پس از دریافت موشک ( بطور مثال سجیل ) قابلیت پرتاب را بدست می آورند و همچنین پرتابگرهای خارج جاده ای با قابلیت استتار روی زمین که با مسلح شدن به موشکهای کلاس دزفول می توانند ، مبادرت به شلیک موشک ورزند . درواقع امر ، توپوگرافی کوهستانی ایران ، بخصوص برای روش دوم بسیار مناسب به نظر می رسد ، چرا که وجود دره های عمیق ، خط دید مناسب را که برای هدف قراردادن آنها مورد نیاز است را بر هم زده و همچنین می تواند میزان مرگ آوری ( صدمات ) ناشی از انفجار تسلیحات هسته ای و متعارف را به شکل نسبی کاهش دهد . علاوه براین ، بخش دفاعی ایران به منظور افزایش بقاء پرتابگرهای خود ، بتدریج با کاهش ابعاد موشکهای تولید شده ، در عین حفظ مقادیر حیاتی نظیر برد و سر جنگی ، قابلیت نصب و شلیک از روی حامل های غیرنظامی که پوشش پلاستیکی کشیده شده بر روی آن ، به تقریب تفاوتی را با همتایان غیر نظامی به نمایش نمی گذارد ، توانسته تا حدودی از چنین مزیتی استفاده نماید . اما برای موشکهای بالستیک سوخت مایع ،وضعیت به مراتب پیچیده تر خواهد بود ، با این حال ، استراتژیستهای نظامی ایران ، ترجیح داده اند که باوجود گسترده بودن دسترسی به موشکهای سوخت جامد ، همچنان سازمان رزمی بالستیکهای سوخت مایع خود را حفظ کرده و حتی آن را گسترش دهند . این مساله شاید به سه دلیل اصلی در حال انجام باشد 1- عملکرد بهتر موشکهای سوخت مایع موجب شده تا سرجنگی سنگین تر و بردهای بیشتر به دارایی های موشکی ایران اضافه گردد 2- موشکهای سوخت مایع را می توان بدون خطرپذیری زیاد ( خطر انفجار سوخت ) در تعداد زیاد ، ذخیره نمود که این مساله ، ذخیره سازی آنها را در تونل های عمیق زیرزمینی بشدت جذاب می کند . در واقع ، جدا بودن فیزیکی محل نگهداری مخازن حاوی اکسید کننده ها ، کلاهکهای جنگی و سوخت امنیت بیشتری را برای واحدهای کاربر فراهم می کند . 3- در صورتی که موشکهای سوخت مایع ، در شرایط خشک (بدون سوخت ) ذخیره شوند ، عمر انبارداری آنها بدون نیاز به بازسازی های دوره ای ، در مقیاس قابل توجهی ، بسیار زیاد بوده که این امر ، سرمایه گذاری بر روی این موشکها را بصورت چند نسلی خواهد نمود که این نیز به نوبه خود ، هزینه های مربوط به چرخه عمر را کاهش خواهد داد که جذابیت آن برای کشورهایی که بودجه محدودی را به بخش دفاعی اختصاص می دهند ، بسیار زیاد می کند . با این حال ، مشکلات تعمیر و نگهداری موشکهای بالستیک سوخت مایع نیز در جای خود می بایست مورد توجه قرار گیرد : 1- این نوع موشکها ، در زمان جابه جایی ، سوخت رسانی و مونتاژ کلاهک ، به خدمه بسیار مجربی که می بایست بطور مستمر در حال آموزش باشند ، نیاز دارد 2- موشکهای بالستیک سوخت مایع جدید ایران ، از ترکیب سوخت/اکسیدکننده ای استفاده می کنند که دردماهای بالا قابل استفاده نیستند ، به شکلی که واحدهای کاربر موشکی ایران که به پرتابگرهای سجیل-2 سوخت جامد مسلح می شوند ، قابلیت دور شدن از پایگاه مادر را در فواصل بسیار طولانی دارند و میتوانند از هر پوششی استفاده کرده ( بطور مثال تبدیل به کامیون های غیرنظامی ) و در هرجایی مستقر و استتار شوند ، در حالی که پرتابگرهای مسلح به موشکهای سوخت مایع ، عملا قابلیت دور شدن از پایگاه مادر را در فواصل مشخص ، ندارند . قاعده نخست : اختراع ، زائیده احتیاج است !!! تولد شهرهای موشکی مفهوم ذخیره سازی زرادخانه موشکی بالستیک در مجتمع های عمیق در زیر زمین ، تاکتیک جدیدی نیست و از زمان تولد موشکهای بالستیک در آلمان نازی ( موشکهای وی -2 ) تا دوره جنگ سرد و سپس در دوران پساجنگ سرد ، توسط کشورهایی نظیر ایالات متحده ، اتحاد شوروی سابق ، چین ،کره شمالی و در حال حاضر ایران مورد استفاده قرار گرفته است ، هر چند اگر مقیاس ایجاد چنین مجتمع هایی که بیشتر ناشی از ضعف در حفظ آسمان منطقه نبرد است ، در نظر گرفته شود ، کشورهایی نظیر چین ، کره شمالی و ایران ( به ترتیب براساس توان و قدرت هوایی ) را می توان پیشرو کاربرد این تاسیسات بشمار آورد . این پایگاه ها ، آنچنان در عمق زمین قرار گرفته اند که بطور نسبی در برابر حملات هسته ای مقاوم بوده ولی به مانند همه تاکتیکهای نظامی ، نقاط ضعفی نیز دارند ، بدین معنی که اگر مبادی ورودی و خروجی یا تهویه هوای آنها کشف و مورد اصابت قرارگیرد ، مهاجم خواهد توانست با اتخاذ سلاح و شیوه مناسب حمله ، این پایگاه ها را از کار انداخته یا از ارزش نظامی آنها بکاهد ، چرا که این مجتمع ها تا پس از مرمت صدمات ناشی از حمله ،قابلیت ورود مجدد به صحنه نبرد را نخواهند داشت . زمانی که دشمن با مهمات متعارف به مجتمع های موشکی زیرزمینی حمله می کند ، نیروی مدافع بلافاصله پس از تخمین و ارزیابی صدمات وارده ، می تواند با استفاده از ماشین آلات خاک برداری ،ورودی تونل ها را بازکرده ویا حتی درصورت لزوم ، خروجی های اضطراری را برای دسترسی به داخل ایجاد نماید . در حالی که میتوان با هزینه های بیشتر ، بخش ورودی تونل ها را با پوشش بتونی با عیار بالا یا ترکیب بتون- کامپوزیت سازه بندی نمود تا صدمات ناشی از اجرای حملات مستقیم ، به حداقل ممکن ، کاهش یابد . این مساله بخصوص برای مقابله با صدمات ناشی از کاربرد مهمات هدایت دقیق و سنگین در کلاس GBU-57 می تواند صادق باشد . به عبارت دقیق تر ، در حالی که این جنگ افزارها میتوانند ده ها متر به درون سطوحی از جنس سنگ یا پوشش هایی از بتن متعارف نفوذ کنند ، به احتمال بسیار زیاد ، این مقدار نفوذ در برابر سازندهایی با ماهیت سنگ گرانیت سخت یا بتون های ترکیبی با کارایی بالا به چند متر یا کمتر کاهش خواهد یافت . در این زمینه ، اثرات انفجار این نوع تسلیحات بر روی سامانه های حیاتی مستقر در این تونل ها ، به تقریب کمتر خواهد بود ، چرا که براساس اطلاعات مندرج در منابع غربی ، بخش اصلی این تونل ها بطور معمول در عمق 50 تا 100 متری زیرزمین مستقر شده و این مساله ، تا حدودی ایمنی مشخصی را برای آنهافراهم می کند . بدین ترتیب ، امکان فراهم آوردن یک توانمندی نسبی برای اجرای عملیات تعمیرو بازگرداندن این مجتمع ها به وضعیت رزمی در برابر کاربرد مهمات سنگرشکن متعارف وجود دارد . پی نوشت : 1- ادامه دارد ............ 2- تمامی منابع مورد استفاده در پایان متن ارائه خواهد شد 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
1 پسندیده شدهبخش دوم : برخورد نزدیک از نوع سوم .... پیشینه انتقال سامانه های بالستیک به عمق زمین – مطالعه موردی ،جنگ دوم جهانی استراتژی نظامی در یک تقسیم بندی بسیار پیچیده ، زیرمجموعه و شاخه ای از نظریه های اجتماعی است که به کاربرد زور برای دستیابی به اهداف یک جامعه در تقابل و نزاع با دیگری می پردازد . درواقع امر استراتژی نظامی براین روند استوار است که چگونه باید نیروهای نظامی را در جهت کسب اهداف نظامی ، سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و ایدئولوژیک بکار بست . گفتگو در مورد فلسفه و ماهیت استراتژی نظامی ، بسیار طولانی است و اگر چه بیان مراحل تاریخی آن بسیار جذاب به نظر می رسد ،اما از حوصله این نوشتار خارج است ،اما در راستای موضوع مورد بحث ، یکی از جالب ترین مواردی که درتاریخ توسعه استراتژی های نظامی ، با آن روبرو می شویم ، کاربرد قوانین حرکت و قواعد هندسه در امور نظامی بشمار می رود که برای اولین بار توسط افسر ارتش فرانسه به نام سباستین لی پرستره دی وبان استفاده شد . سباستین لی پرستره دی وبان وی که در ارتش لوئی چهاردهم خدمت می کرد ، مسئولیت احداث استحکامات نظامی فرانسه در مرز با دوک نشین های آلمانی بود که بنیان این استحکامات باعث حفظ مرزهای شرقی این کشور از تهاجم آلمان در سال 1914 شد . ساختار دژهای طراحی شده توسط وبان نه تنها از اصل ضخیم بودن برای مقابله با آثار انفجار استفاده می نمود ، بلکه بدلیل استفاده گسترده از زوایای پیچیده ، مانع از تاثیر اتش توپخانه دشمن می گردید . در حقیقت کاربرد محاسبات ریاضی در این سلسله استحکامات باعث می شد تا مشکلات تاکتیکی ارتش فرانسه تا حدود بسیار زیادی کاهش یابد .تاثیر فلسفه وبان در طراحی استحکامات نظامی تا بدانجاست که حتی امروز ، اصول ابداعی وی بصورت یک دیسیپلین رسمی ، در سازمان های نظامی مدرن مورد استفاده قرار می گیرد . راست : محدوده در نظر گرفته شده توسط وبان ( خطوط قرمز ) چپ : خطوط دفاعی خندقی موازی برای دفاع از استحکامات نظامی با این حال فاصله میان عصر وبان تا دوران معاصر بسیار طولانی است ، اما نیاز به طراحی استحکامات در برابر آتش دشمن ، همان اصول مطرح شده توسط این افسرفرانسوی است که برای نمونه ، یک مورد جذاب در جنگ دوم جهانی مورد بررسی قرار می گیرد . پروژه ساختمانی شماره 21 در میانه های سال 1943 ، زمانی که سازمان رزمی واحدهای ارتش آلمان در جبهه شرقی یکی پس از دیگری دچار فروپاشی می شدند ، سرفرماندهی OKW بتدریج مجبور گردید تا برنامه توسعه سلاح های انتقامی شماره یک و دو را در اولویت برنامه ریزی های خود قرار دهد . برهمین اساس ، با توجه به وجود برتری هوایی متفقین در آسمان اروپا که با روندی آهسته اما مستمر ، خود را به نیروی هوایی آلمان ، تحمیل می نمود ، کارشناسان نظامی آلمانی طرح های جدیدی را برای ساخت سایتهای شلیک سخت سازی شده برای موشکهای وی-2 در حال تولید انبوه را در امتداد سواحل فرانسه ، در دستور کار خود قرار دادند . بر همین اساس ، در اکتبر 1943 ، سازمان تاد ، ساخت یکی از باشکوه ترین پناهگاه های مربوط به پروژه وی-2 را با طراحی گنبدی شکل در نزدیکی سنت اومر (Saint-Omer) کلید زد . طراحی اولیه برای استقرار سکوهای ثابت شلیک وی-2 مستقر در واتن براساس طرح اولیه ، این پناهگاه بزرگ می بایست با مشارکت شرکتهای آلمانی ساخت می شد ، به همین سبب ابزارآلات ساختمانی نظیر تجهیزات حفاری ، میکسرهای بتون در کمیتی بسیار قابل توجه به این برنامه منتقل گردید . با توجه به حجم بسیار غول آسای این پروژه و اولویت شماره یک دفاعی ، چیزی در حدود 1300 کارگر به این محل اعزام شده و مجبور بودند تا بصورت شبانه روزی کار را جلو ببرند ، بطوریکه ملیتهای مختلفی از شوروی و فرانسه در میان آنها دیده می شد . اما پس از کشف محل ساخت این پناهگاه توسط متفقین واقع در سایت اصلی آن در واتن ، به تاریخ 27 اوت 1943 ، ارتش آلمان به موقعیت دیگری که یک معدن شن متروکه در ویزرنس چشم دوخت که بعنوان یک چشم انداز بلندپروازنه و البته آینده نگرانه برای توسعه برنامه وی-2 می شد بر روی آن حساب کرد . در این میان ، یک مهندس ارشد پروژه به نام خاویر دورش از سازمان تاد ، این مکان را به سرفرماندهی OKW و آلبرت اشپیر پیشنهاد نمود با این تبصره که برای کل مجموعه یک گنبد بتونی به وزن یک میلیون تن در دامنه مشرف به این تپه ساخته شود و مجموعه ای از تونل های دسترسی ( حدود 7 کیلومتر تونل ) در زیر گنبد و دامنه تپه حفاری گردد. این گنبد عظیم به قطر 71 متر و ضخامت 5 متر و وزنی در حدود 55000 تن بود که پس از تصویب "پروژه ساختمانی شماره 21 " نام گرفت . نمای مجموعه ویزرنس براساس داده های موجود ، نقشه های ساختمانی این گنبد مفاهیم بسیار پیشرفته ای را بخود می دید که در بخش زیرین آن ، مجموعه ای گسترده و بسیار بزرگ از انبارهای ذخیره موشک ، مخازن ذخیره سوخت ، تاسیسات تولید اکسیژن مایع ، یک پادگان مسلح برای حفاظت و در نهایت ژنراتورهای برق بزرگ قرار داشت . این بخش با یکسری تونل های فرعی به بخش مونتاژ موشک متصل می شد که قادر بود با حداکثر ایمنی ، موشک های وی-2 را سرویس دهی ، مونتاژ نمود ، در حالی که بدلیل انجام محاسبات لازم در برابر هر نوع بمباران هوایی می توانست مقاومت کند . وضعیت حاضر ورودی ها و بخش هدایت آتش مجموعه ویزرنش علاوه براین ، یک تونل کوچک با مجهز شدن به ریل راه آهن ، تمامی مسیرهای موجود را به یک بخش هشت ضلعی شکل ، درست 100 فوت ، در بخش زیرین گنبد هدایت مینمود که با قطری در حدود 41 متر و ارتفاع 24 متر تا زیر گنبد اصلی ، به مانند یک ساختمان 7 طبقه زیرزمینی سامانه های سوخت رسانی ، و آماده سازی راکت را در برابر هرگونه حمله ایمن می کرد . درست در بخش مجاور آن نیز ، دالان بزرگی برای آماده سازی موشکها ایجاد می شد که پس از اتمام مراحل مونتاژ نهایی به این قسمت منتقل و پس از بررسی نهایی بسمت فضای بیرونی برای شلیک منتقل می گردید . حد فاصل این بخش و فضای شلیک ، یک درب بیرونی این پناهگاه به ضخامت 5 فوت و ارتفاع 55 فوت قرار داشت که در زمان شلیک باز شده ، موشکها به بیرون منتقل و سپس بسرعت بسته میشدند . برای تامین امنیت فیزیکی این پناهگاه ، یک گردان از یگان های ویژه اس اس بدان مامور گردید ، در حالی که درست در فاصله هشت کیلومتری از این مرکز ، یک مجموعه زیرزمینی دیگر برای انجام برنامه ریزی های مربوط به شلیک وی-2 می بایست ساخته می شد .مضاف بر تمامی ویژگی های فوق الذکر ، ارتش آلمان با پیش بینی بمباران این مرکز و بسته شدن احتمالی مسیرهای دسترسی ، در نزدیکی این مجموعه تونل ها ، مرکزی را با اسم رمز " پادگان کرم خاکی " پیش بینی نمودند که درآن لانچرهای ثابت و متحرکی پیش بینی شده بود تا در صورت وقوع رخدادهای غیرمترقبه ،امکان اجرای شلیکهای ادامه دار ، وجود داشته باشد . راست : سرلشکر دکتر والتر دورنبرگر چپ : راکت وی -2 این طرح پس از پیشنهاد به سرفرماندهی OKW بشدت از سوی سرتیپ دکتر والتر دورنبرگر ( مغز متفکر برنامه های موشکی در ارتش آلمان ) مورد حمایت قرار گرفت . بدین ترتیب از نوامبر 1943 کار ساخت و سازاین مجموعه آغاز شد که نخستین گام آن ، حفاری تونل اصلی در پایه معدن بود .نخستین اطلاعات مربوط به ساخت و ساز های غیر عادی در نزدیکی سنت اومر ، همزمان با شروع عملیات آلمان ها ، در اختیار متفقین قرارگرفت ، اما بدلایل مختلف ، بمباران این مرکز ، در اولویت قرار نداشت ، ولی سرانجام نخستین حملات به سایت اصلی در مارس 1944 زمانی آغاز شد که کار ساخت گنبد اصلی مدتها قبل به اتمام رسیده بود . با این حال ، در مرحله نخست ، بیشتر از 3000 تن بمب روی این سایت ریخته شد که به روستاهای نزدیک این مرکز ، آسیب فراوانی وارد کرد ،اما بخش گنبد ، همچنان سالم در جای خود قرار داشت و علیرغم اجرای نزدیک به 300 حمله ، تا انتهای جنگ ، کار بر روی این برنامه ادامه داشت . مجموعه ویزرنس در مراحل آماده سازی ازراست : محل استقرار مراکز تولید نیرو (ژنراتورها ) و تونل های دسترسی و ذخیره موشک درصورتی که سلسله حملات اصلی به این مجموعه ، مورد بررسی قرار گیرد ، میتوان به حمله 27 آوریل 1944 اشاره نمود که درآن ، 16 فروند بمب افکن نیروی هوایی آمریکا چیزی در حدود 128 عدد بمب هزارپاوندی را بر روی هدف مشخص شده فروریختند ، در حالی که فقط یک هواپیما از دست رفت . پس از آن ، در 22 ژوئن 1944 ، بمب افکن های اسکادران 303 نیروی هوایی آمریکا ، با استفاده از 14 فروند بمب افکن بی-17 حمله گسترده دیگری را انجام دادند که بدلیل پوشش ابر سنگین ، ناکام ماند . در مجموع بیشتر از 16 حمله توسط نیروی هوایی متفقین علیه این تاسیسات اجرا گردید که بدلیل استقرار آتشبارهای ضدهوایی سنگین ، حملات به بخش اصلی چندان موفقیت آمیز صورت نمی گرفت ، اما تاسیسات فرعی نظیر ریل های راه آهن ، شبکه ارتباطی جاده ای بطور گسترده تخریب و بلااستفاده می گردید . نمای بازسازی شده مجموعه سایت موشکی ویزرنس . به شکل طراحی از بخش گنبد تا ورودی ها / خروجی ها و همچنین شیوه ذخیره موشک ها دقت کنید اما سرانجام روز موعود فرا رسید . در 17 ژوئیه سال 1944 ، بمب افکن های لانکستر نیروی هوایی سلطنتی مسلح به بمب های 6000 کیلوگرمی جدید به این تاسیسات حمله کردند که در نتیجه آن ، گرچه گنبد اصلی همچنان دست نخورده باقی ماند ، اما سه تیر بمب 6 تنی درست در زیر گنبد و دهانه تونل ها منفجر شد که باعث گردید تا کل دامنه تپه شنی دچار فروریزی شده و دو مسیر اصلی ورود و خروج موشکها را سد کند . راست : محل استقرار بخش های مختلف تونل های زیرزمینی مجموعه سایت پرتاب ویزرنس چپ : مسیر 2 تونل انتقال موشکهای وی-2 به سکوی شلیک در فضای باز سایت موشکی در همان زمان ، ژنرال دورنبرگر طی گزارشی به سرفرماندهی ارتش ، اعلام نمود که بخش اصلی تاسیسات هنوز دست نخورده باقی مانده ، اما زمین اطراف این مرکز چنان جابه جا و درهم کوفته شده که باید این محل را بطور کامل تخلیه نمود ، چرا که بزودی گنبد اصلی نیز ریزش خواهد کرد . اگر چه دورنبرگر مبالغه بسیار زیادی در این گزارش داشت ، اما با توجه به سابقه وی در مخالفت با سایتهای پرتاب ثابت برای موشکها ، می توان نظرات او را تا حدودی نادیده گرفت . راست : جدول حملات هوایی متفقین به سایت موشکی ویزرنس به تفکیک تعداد سورتی های پرواز ، نوع هواپیمای مورد استفاده ، تعداد و نوع بمب های رها شده چپ : عکس هوایی از مجموعه سایت پرتاب مجموعه ویزرنس . بر اساس گزارشهای ثبت شده ، شدت بمباران به اندازه ای بود که خاک زمین اطراف سایت ، پخته شده بود !!! و برای مدتها ،امکان استفاده از آن وجود نداشت ! در این میان ،گزارش متقابل مهندسان سازمان تاد باعث شد تا با دورنبرگر مخالف شود ، ولی در نهایت با حمله متفقین به نرماندی و کاهش منابع لازم برای ساخت و ساز تاسیسات ، در پایان ژوئیه سال 1944 سرفرماندهی OKW دستور داد تا همه تاسیسات کاملاً تخلیه شود و تمامی موشکهای وی-2 موجود برای شلیک از روی لانچرهای متحرک که می بایست در هلند ، بلژیک و آلمان استقرار می یافت ، به محل های از پیش تعیین شده منتقل گردد . با توجه به این مساله ، هیچ موشکی از تاسیسات فوق الذکر شلیک نگردید و پس از پایان جنگ و تصرف این تاسیسات توسط تیم های اطلاعاتی متفقین و بررسی آن ، بسرعت بدست فراموشی سپرده شد . پی نوشت : 1- ادامه دارد .................... 2- تمامی منابع مورد استفاده ( اینترنتی ، چاپی و... در انتهای متن آورده خواهد شد ) 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
1 پسندیده شدهاگه بهتون یک تانک t-34 و یک جنگنده mig-21 بدن باهش چه وسلیه به درد بخوری می سازید؟؟؟ با پایان یافتن جنگ اول خلیج فارس کشور کویت با بحرانی خاص رو به رو شد . چاه های نفتی این کشور نابود شده بود و در شعله های آتش می سوختند که نه نتها باعت از بین رفتن منابع نفتی می شد آلودگی های زیست محیطی بزرگی نیز به همراه داشت . از همین رو کشور های دنیا با هم کاری هم شروع به خاموش کردن آتش چاه های نفتی کردند. در این بین نیرو های مجارستانی ابتکاری جالب برای خاموش کردن چاه های به نمایش گذاشتند.مهندسین مجارستان با استفاده از یک شاسی تانک t-34 و دو موتور mig-21 یک وسیله قدرتمند برای خاموش کردن چاه های نفت درست کردند که به نام "The Big Wind" نامگذاری شد. The Big Wind با استفاده از یک پمپ ،آب را به جلو موتور ها هدایت می کرد و موتور ها با حداکثر سرعت آب را بر روی چاه می ریختند و به طور موثر چاه های شعله ور را خاموش می کرد.
-
1 پسندیده شدهکاربرد نادرست !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! زره پوش های آتش نشان ! نسخه اصلی نخستین آتش نشان زرهی ارتش شوروی سابق تانک اصلی میدان نبرد تی-54 وقتی از تانک صحبت میشود ، ذهن انسان بطور خودکار بسمت جنگ ، درگیری ، تلفات انسانی و در مجموع خونریزی تمایل پیدا می کند ، اما گونه انسان ، در کنار خوی وحشیانه کشتار هم نوع ، برای ابزار نظامی دست ساخته خود ، کاربردهای به مراتب بهتری را پیدا کرده که در این متن ، حوزه زرهی مبنای بررسی قرار گرفته است . موقعتی قرارگیری مهمات در تی-54 درواقع امر ، تبدیل خودروهای زرهی مرگبار به ابزار مهارآتش ممکن است به دلایل مختلفی صورت گیرد . نخست اینکه خودروهای شنی دار بدلیل توانایی قابل توجه برای عبور از سطوح ناهموار ، ابزار مناسبی برای مبارزه با آتش در منطق جنگلی هستند ، در حالی ابعاد و قابلیت های پیکربندی این خودروها نیز بدان امکان می دهد تا ترکیبات شیمیایی مهارآتش را بطور مستقیم بر روی محل مورد نظر فروریزند ، که در مقایسه ، دمای اشتعال لاستیک به خودروهای پرخدار اجازه نمیدهد تا به اندازه کافی ، به نقطه اصلی آتش سوزی نزدیک شوند . دومین دلیل مهمی که دراین ارتباط به نظر می رسد ، این است که خودروهای زرهی نه تنها در برابر دمای شدید ، بلکه در برابر ترکش ها و حتی برخورد مستقیم پرتابه ها ، در زمان آتش سوزی در انبارهای مهمات نیز از خدمه محافظت می کنند، به همین دلیل خودروهای زرهی برای اولین بار در ارتشها ظاهر شدند. GPM-54 در ارتش اتحاد شوروی سابق ، مجموعه تعمیر و نگهداری زرهی Lviv (شماره 17 ) مسئول تولید خودروهای زرهی آتش نشان بود که تا به امروز مسئولیت تبدیل خودروهای زرهی به ابزار آتش نشانی را بر عهده دارد . با توجه به این مساله ، نخستین سفارش برای این خودروهای شنی دار نامعمول ، در سال 1978 از سوی دپارتمان توپخانه و موشکهای وزارت دفاع شوروی به این مجتمع ابلاغ شد . در آن زمان ، اسناد مربوط به بازطراحی و تولید این خودروها توسط مهندسان مستقر در مجتمع صنعتی 482 کیف ( اوکراین ) تهیه و به این شرکت ارسال شده بود . توجه به این مساله ضروری به نظر می رسد که تولید این زره پوشها نه تنها برای خاموش کردن آتش جنگل ها در مناطق صعب العبور ، بلکه بیشتر برای محافظت از انبارهای مهمات ارتش مستقر در سیبری که بطور دائم در خطر مواجهه با آتش سوزی های مناطق جنگلی این حوزه قرار داشتند ، در دستور کار قرار گرفتند . نمای درون کابین کاربر- فرمانده تانک ! آتش نشانی (راست) و نمای جانبی ( چپ ) درابتدای امر ، واحدهای توپخانه به محصولت قدیمی تری نظیر شاسی های تی-34 از کار افتاده بسنده می کردند ، اما در دهه هفتاد میلادی ، کاربرد این شاسی بدلایل اخلاقی !!! ( احتمالا بدلیل نقش این تانک در جنگ دوم جهانی ) منسوخ شده بود و ارتش نیز متعاقب آن خواستار یک خودروی زرهی جدید با قبلیت حمل 10 تن آب ، یا 2 تن ترکیبات فوم و وجود یک سامانه دیده بانی آتش با ظرفیت پاشش 40 لیتر آب در ثانیه شد .با توجه به این نیازمندیها ، تانک تی-54 بعنوان پیکربندی اصلی انتخاب شد که پس از حذف برجک می بایست به یک خودروی زرهی آتش نشان تبدیل می گردید . خوشبختانه در آن زمان تعداد زیادی تانک تی-54 از خدمت خارج شده بودند که این امر تبدیل آنها را تسهیل می نمود ، در نتیجه این کار انجام و محصول جدید با شناسه GPM-54 ( مخفف خودروی آتش نشان شنی دار) نامگذاری گردید . نمای فوقانی GPM-54 نخستین آزمایش های صورت گرفته بر روی این پیکربندی ، نشان داد که شاسی تی-54 برای ایفای نقش آتش نشان چندان مناسبت ندارد ، که عمدتاً به دلیل وزن زیاد آن بود که باعث میشد تا مصرف سوخت افزایش پیدا کند ، که این مساله با جایگزینی زره های محافظ با یک صفحه فولادی به ضخامت 20 م.م تا حدودی برطرف گردید . اما حتی با اعمال این اصلاحات نیز همچنان وزن بعنوان یک عامل مشکل زا ادامه داشت که باعث گردید تا ذخیره آب به 9 تن کاهش پیدا کند ، ولی همچنان وزن 43 تنی خودرو ، سنگین به نظر می رسید . خدمه این زره پوش ، 2 نفر بود که شامل راننده – مکانیک و کاربر لوله آتش – فرمانده تانک ! می گردید . GPM-54 در جریان یک عملیات ناموفق آتش نشانی پس از بررسی های مختلفی که صورت گرفت ، این زره پوش نشان داد که یک نقطه ضعف بزرگ دارد که درقالب ضعف شدید سامانه محرکه پمپ آب بود بروز پیدا نمود و به خودرو اجازه نمی داد تا همزمان با حرکت ، ترکیب اطفاء حریق را بر روی آتش فروریزد . علاوه براین ، بدلیل مهندسی خاص روسها ، شیوه تعمیر و نگهداری پیشرانه خودرو نیز با مشکل موجه شد ، چرا که مخزن آب 9 تنی ، دقیقا در بخش فوقانی پیشرانه دیزل تانک قرار می گرفت و علیرغم اینکه پمپ بسیار قدرتمندی روی این تانک نصب شده بود ، آتش نشانان نمی توانستند با سرعت مبادرت به خاموش کردن آتش نمایند ، در حالی که برای خاموش کردن آتش موجود در انبارهای مهمات ، خدمه نیازمند حجم بسیار بالایی از آب بودند ولی در مجموع این خودرو می توانست آب ذخیره خود را با لوله مربوطه تا 60 متر بر روی هدف پاشیده ولی با وجود این مزیت ، بازهم خدمه مجبور بودند تا تا 10 متری منبع آتش بدان نزدیک شوند که فقط دراین صورت بود که می شد به خاموش کردن منبع اصلی آتش امیدوار بود . اما نزدیک شدن بیش از حد به آتش موجبات گرفتاری های جدید می شد ، بدین ترتیب که در وهله اول ، پیشرانه دیزلی بدلیل گرمای بیش از حد از کار می افتاد ، بدین صورت که بدلیل آتش سوزی محیطی ، اکسیژن موجود در محیط کاهش پیدا می کرد و هوا را از محصولات احتراق اشباع می ساخت که در نتیجه باعث از کار افتادن موتور می شد . در این زمان ، تانک آتش نشانی در مقابل یک زرادخانه در حال آتش سوزی مثل یک خرس تیر خورده !!! از حرکت باز می ایستاد که این به معنای تبدیل شدن تانک به یک گور دسته جمعی برای خدمه می شد ، این وضعیت آنچنان بد بود که خدمه امکان فرار از درون خودرو را پیدا نمی کردند که این نقطعه ضعف ، در چندین مورد منجر به تلفات انسانی گردید .... پی نوشت : 1- ادامه دارد..... 2- پست نخست این تاپیک از بایگانی راکد میلیتاری منفک و پس از بازیابی تصاویر ، بصورت یک تاپیک مستقل در آمد / بیست و دوم آبان سال 1400 خورشیدی 3--استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
1 پسندیده شدهخودروهای زرهی استرایکرها در نقش پدافند هوایی برد کوتاه ارتش ایالات متحده آمریکا دو خبر پیرامون استرایکرها در نقش پدافندی برد کوتاه را در اکتبر سال 2020 منتشر کرد. استفاده از هواگردهای بدون سرنشین توسط بازیگران بین المللی در عرصه نبردها به طور تصاعدی افزایش یافته است . هواپیماهای بال ثابت ، هلی کوپترهای تهاجمی و موشک های کروز؛ پرتابه های توپخانه ها و خمپاره ها نیز همچنان تهدیدهای قابل توجهی برای نیروهای زمینی ایالات متحده هستند. ارتش امریکا با درک آسیب پذیری نیروی زمینی در برابر این تهدیدها ، تلاشی را برای احیای مجدد و بروزرسانی سامانه پدافند هوایی برد کوتاه را اغاز کرده است. از نظر نوسازی سیستم های پدافند هوایی برد کوتاه دو برنامه برای توسعه سامانه پدافند هوایی برد کوتاه در نظر دارد. بخش اول مربوط سامانه پدافند هوایی برد کوتاه IM-SHORAD است که با توجه به نیاز فوری ارتش امریکا بشکل سریع و با توجه به قابلیت ها و فناوریهای فعلی توسعه داده میشود. نسخه بعدی بانام DE-SHORAD براساس انرژی هدایت شده کار میکند. خبر اول مربوط به عقد یک قرار به ارزش 1.22 میلیارد دلار بین ارتش ایالات متحده و جنرال داینامیکس برای ساخت سامانه پدافند هوایی برد کوتاه در بازه زمانی 5 ساله است. سامانه پدافند هوایی برد کوتاه جدید ارتش امریکا بانام IM-SHORAD قرار است بر روی شاسی خودرو زرهی استرایکر سوار شود. سامانه پدافند هوایی برد کوتاه IM-SHORAD برای اولین بار در سال 2019 معرفی شد. این سامانه پدافندی مجهز به توپ 30 میلیمتری XM914 و مسلسل هم محور 7.62 میلیمتری با قابلیت شلیک موشکهای موشک استینگر و هلفایر است. هدف از برنامه سامانه پدافندی IM-SHORAD بهبود قابلیت های پدافند هوایی و ارائه ان به واحدهای زمینی در برابر تهدیدات نوظهور است. سامانه پدافند هوایی برد کوتاه IM-SHORAD برای شناسایی تهدیدات تلفیقی از سیستم های رادار ، سیستم دیدالكترواپتیك / مادون قرمز (EO / IR) ، بسته جنگ الكترونیكی استفاده میکند. سامانه پدافندی IM-SHORAD میتواند جدیدترین سری موشکهای هلفایر AGM-114L معروف به لانگ بو را شلیک کند. موشک های هلفایر لانگبو جدیدترین نسل موشکهای هلفایر است که دارای سیستم هدایت موج میلیمتر و قابلیت شلیک کن- فراموش کن است. موشک دیگر این سامانه موشک زمین به هوا استینگر است که دارای برد نهایی 4800 متر و برد موثر 3800 متر ی باشد. اجزای مختلف سامانه پدافندی برد کوتاه IM-SHORAD سامانه پدافندی برد کوتاه IM-SHORAD در حال شلیک موشک هلفایر لانگبو خبر دوم ارتش ایالات متحده آمریکا در مورد تحویل دو دستگاه خودرو زرهی استرایکر مجهز به سلاح لیزری به بخش ASA (اموزش، لجستیک و فناوری ) ارتش امریکا در شهر هانتسویل است. سامانه پدافندی DE-MSHORAD از لشکرهای ارتش ایالات متحده و تیم های رزمی در برابر تهدیدات هوایی بدون سرنشین ، بالگردها ، پرتابه های توپخانه ها و خمپاره ها محافظت خواهد کرد. طبق اطلاعات منتشر شده توسط ارتش ایالات متحده در آگوست سال 2020 ، ارتش ایالات متحده امریکا در تلاش است تا سال مالی 2022 توانایی پدافند هوایی برد کوتاه-انرژی هدایت شوند کوتاه برد یا DE-MSHORAD را تا سطح دسته نظامی فعال کند. این سلاح جدید شامل یک لیزر 50 کیلوواتی با رادار 360 درجه سوار بر خودرو زرهی استرایکر است. تصویر گرافیکی از سامانه سامانه پدافند هوایی برد کوتاه DE-MSHORAD مجهز به لیزر 50 کیلوواتی با رادار 360 درجه تحویل خودرو زرهی استرایکر مجهز به سلاح لیزری به بخش ASA ارتش امریکا سلاح های لیزری می تواند پاسخی مناسب به تهدیدات نوظهور میدان نبرد از جمله پهپادها و ریز پهپادها باشد
-
1 پسندیده شدهدوست عزیز من نگفتم ما هیچ کاری ازمون بر نمیاد گفتم ده تا بخوریم یکی میزنیم اولا که ما موشکی نداریم که بتونه ناو در حالت حرکت و از دو یا سه هزار کیلومتری بزنه اخرش هفصد کیلومتر بود که من شنیدم که تو اونم شک و شبه زیاده دوما درمورد تمام شدن موشک های پدافندی و زیر دریایی ها و غیره باید بگم وقتی ما موشکامون تموم بشه چکار میکنیم میریم از زاغه یا جایی که انبار کردیم دوباره میاریم پر میکنیم دیگه خوب اوناهم هم تمام بشه مهماتشون میرن داخل پایگاهای کشورهای دوست و برادرمون مثل عربستان پرش میکنن برمیگردن مگه اینکه بخواهیم اون کشورها رو هم مورد حمله قرار بدیم که اونم میشه جنگ تمام دنیا با ما در ثانی اونا لازم نیست ناوهاشونو تو برد موشکهای ما بیارن میتونن از فاصله دور با موشک های کروز مارو هدف قرار بدن در مورد نیروی هوایی هم همین طور میتونن با سوخت گیری هوایی از روی ناوهای هواپیما بر و اسراییل به ما حمله کنن شاید بتونیم فرودگاها رو بزنیم اما ناو در حال حرکت واز فاصله بیشتر از هفصد کیلومتر شک دارم مشکل اینجاست که ما به خاک امریکا دست رسی نداریم ولی اونا دارن
-
1 پسندیده شدهتجهیز خودروی استرایکر به توپ 30 میلیمتری و موشک جاولین نیروی زمینی آمریکا قصد دارد برای مقابله با تهدیدات روسیه در مناطق شرقی اروپا ، سطح حفاظت و توان تهاجمی نفربرهای استرایکر خود را افزایش دهد تا در هر گونه درگیری نظامی احتمالی بتواند پاسخ مناسبی را به نیروی زمینی روسیه داده و با قدرت بیشتری به پشتیبانی نیروهای پیاده بپردازد. بحث های اولیه پیرامون این توان افزایی در اوایل سال 2013 مطرح شد ولی به دنبال اشغال کریمه توسط روسیه و جدی تر شدن تهدید نظامی در شرق اروپا ، در اوایل سال 2015 کمیته نیروهای مسلح در مجلس نمایندگان آمریکا از وزارت دفاع درخواست کرد تا چنین ارتقایی بر روی استرایکرهای هَنگ دوم کاوالری مستقر در اروپا انجام گیرد و پس از آن بود که وزرات دفاع شروع به اتخاذ تصمیمات لازم نمود. هنگ دوم کاوالری در ابتدا درخواست کرده بود تا 81 دستگاه از نفربرهای استرایکر این یگان به توپ قدرتمند 30 میلیمتری مسلح شود که تقریبا 2 برابر قوی تر از تیربار 12.7 میلیمتری موجود در حال حاضر است . همچنین از تیربار گتلینگ 25 میلیمتری نفربر برَدلی نیز قوی تر است. استرایکرهای مجهز به این توپ قدرتمند از سال 2018 وارد خدمت خواهند شد. بر اساس این تصمیم 2 قرارداد به صنایع نظامی واگذار شد . قرارداد نخست در 15 ژانویه 2016 ( یک ماه و نیم پیش ) و با مبلغ بیش از 75 میلیون دلار به کمپانی جنرال داینمیکز اعطا شد که بر طبق آن این کمپانی موظّف شد تا در مدت زمان 5 سال و تا ژانویه سال 2021 ، سامانه خودکار توپ 30 میلیمتری پایدار سازی شده را برای استفاده بر روی نفربر استرایکِر به تعداد 8 پیش نمونه طراحی و معرفی کند. حدود 1 ماه پیش نیز کمپانی کونگزبِرگ نروژ از سوی جنرال داینمیکز به عنوان طراح ، سازنده و تامین کننده توپ 30 میلیمتری برای استرایکر برگزیده شد. این توپ در غالب " سامانه ایستگاه سلاح کنترل از راه دور کالیبر متوسط " یا MCRWS پرُتِکتر ارائه خواهد شد. در اقدامی دیگر نیروی زمینی قصد دارد تا سطح زیرین این خودروها را از حالت صاف و هموار کنونی به حالت V شکل تغییر دهد تا در برابر انفجار بمب ها و مین های زمینی مقاوم شود . همچنین استرایکرهای موجود در این یگان به موشک ضد زره جاولین مسلح خواهند شد که توانایی بسیار بالایی در مواجهه با نیروی زرهی دشمن به آن میبخشد. http://breakingdefense.com/2015/04/the-30-millimeter-solution-army-upgunning-strykers-vs-russia/ http://www.military.com/daily-news/2013/09/20/army-looks-to-mount-30mm-cannons-on-strykers.html http://www.army.mil/article/163268/Sources_Sought_Notice_for_Stryker_lethality_improvements/ http://www.defense.gov/News/Contracts/Contract-View/Article/643381 http://www.kongsberg.com/en/kog/news/2016/january/kongsberg%20signs%20protector%2030mm%20contract%20with%20general%20dynamics%20land%20systems/# http://www.kongsberg.com/en/kog/news/2015/december/kongsberg%20protector%20mcrws%20selected%20for%20stryker/
-
1 پسندیده شدهخدادانسته به کیا قدرت بده و الا جاه طلبا نژادپرست دنیارو نابود درنابود میکردن!!
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی سامانه راکتی BM-30 Smerch، گردباد راکتی روسیه سامانه راکتی BM-30 یا 9A52-2 Smerch-M یک سامانه توپخانه راکتی سنگین می باشد که توسط شوروی سابق طراحی شده است. کار طراحی این سامانه در دهه 80 میلادی انجام، و درسال 1989 وارد خدمت شده است. این سامانه هنوز در حال خدمت می باشد اما ارتش روسیه برنامه ای برای جایگزینی این سامانه سنگین با راکت انداز مدرن تورنادو (9A52-4) دارد که مقاله این سامانه نیز به زودی ارائه خواهد شد. این سامانه دارای 12 تیوب 300 م م است و می تواند انواع راکت های 9M55 و 9M528 مسلح به انواع کلاهک را تا برد حداکثر 90 کیلومتر شلیک کند. اجزای مهم این سامانه عبارتند از: - خودروی لانچر BM9A52-2 - سامانه بارگذار TZM 9T234-2 مجهز به جرثقیل 850 کیلوگرمی و 12 عدد راکت - سامانه کنترل آتش خودکار در پست فرماندهی 1K123 - خودروی نت PM-2-70 MTO-V این راکت انداز از سامانه های الکترونیکی مناسبی برخوردار است به طوریکه این سامانه ها حتی تنظیمات در بٌرد راکت انداز را به صورت خودکار انجام می دهند و همچنین وضعیت سامانه را به صورت گرافیکی به کاربر نمایش می دهند. زمان بارگذاری مجدد راکت در این سامانه 20 دقیقه می باشد و سلاح می تواند در عرض 38 ثانیه تمام 12 راکت خود را شلیک کند. راکت های این سامانه می توانند علاوه بر کلاهک های ترموباریک و HE/HEAT ، انواع بمبلت های ضد نفر و کلاستر های ضد تانک هدایت شونده (هوشمند) را نیز بر سر هدف فرو ریزند. این بمب های هوشمند، به طور خودکار اهداف زرهی را شناسایی و به سمت آنها هجوم می آورند. کشورهای نسبتا زیادی از این سامانه بهره می برند که از کشورهای همسایه می توان به کویت، آذربایجان، امارات، پاکستان و ترکمنستان اشاره کرد. مشخصات فنی این سامانه عبارتند از: کشور سازنده: شوروی سابق طراحی: 1980 کاربری عملیاتی: 1989 کالیبر: 300 م م تعداد تیوب: 12 حداکثر برد: 90 کیلومتر خدمه: 3 نفر منبع اصلی: http://en.wikipedia.org/wiki/BM-30_Smerch استفاده از این مقاله صرفا با ذکر منبع (www.military.ir) مجاز می باشد.
-
1 پسندیده شدهبا تشکر از همه بزرگواران برای شرکت در بحث. البته مقایسه lynx با اسمرچ خیلی مقایسه درستی نیست. چراکه اسمرچ در آستانه بازنشستگیه و lynx جوان و پر انرژی! مقایسه هایی هم که فرمودین درزمینه برد و دقت، بیشتر مربوط به راکت هستن و نه خود سامانه. برای مثال همون lynx درصورت استفاده از راکت های گراد، دقتش درحد همون گرادهای قدیمی روسی خواهد بود. ازطرفی، کلاهک راکت های اسمرچ دارای وزن تقریبی 250 کیلوگرمه که درکنار تعداد 12 تایی راکت ها، اصلا این حجم آتش با مدل اکسترا با کلاهک 120 کیلوگرمی و تعداد 8 عدد راکت قابل مقایسه نیست. اما این به معنای برتری اسمرچ نیست. اسمرچ باوجود حجم آتش بیشتر، هم از نظر دقت، هم تنوع راکت قابل شلیک و هم سامانه های الکترونیکی بسیار پایین تر از lynx قرار داره. همچنین سامانه اسمرچ سامانه ای بسیار بزرگه و قدرت تحرک و جابجایی اون خیلی کمتر از lynx رژیم صهیونیستیه. ان شاء الله مقاله تورنادو که آماده شد، میشه 2 تا سیستم تقریبا هم نسل رو باهم مقایسه کرد. بروشور lynx رو می تونین از آدرس زیر دانلود کنین. (یکی از دوستان لطف کنه و به یه سرور داخلی یا مجار انتقال بده.) http://www.imi-israel.com/vault/documents/lynx_eng.pdf یا حق
-
1 پسندیده شدهمن هم همین فکر را می کردم اما تو زندگی دیدم اگر واقعا توکل کنیم و به راه خدا گام برداریم ، خدا سختی هایی جلویمان می گذارد که این سختی ها ما را در برابر بلاهای آینده ایمن می کند شاید شعار بنظر آید ولی ممکن بود بمب اتم داشتیم و انقلاب می کردیم و امریکا از ترس استفاده بمب اتم همان اول حمله می کرد یا در حمله ای چون آخوندک ضربات زیرساختی بدتری بزند یا از ترس سلاح هایمان کسی نگاه چپ نکند و وابسته تر شویم و ... واقعا هم جواب واقعی را نخواهیم فهمید مگر در روز محشر
-
1 پسندیده شده[right]گاهی فکر میکنم اگه یه 10 سال دیرتر انقلاب میکردیم الان خیلی از پروژه هامون از قبیل همین پروژه شکوفه یا تاسیسات هسته ای به ثمر نشسته بود و اینکه الان یه نیروی هوایی قویتر و احتمالا یه چند تا بمب هسته ای هم داشتیم[/right]
-
1 پسندیده شدهممنون و با تشکر فراوان ایرانی هایی که در این طرح همکاری می کردند چه شدند ؟
-
1 پسندیده شدهاسیب پذیری : استریکرها با وجود قفس فولادی اسیبهای زیادی را از بمبها و ارپی جی ها میبینند وزن و قابلیت حمل : 3175 کیلوگرم زره اضافه شده ( قفس فولادی) قبل از حمله به عراق وزن وارتفاع ان را نسبت به ظرفیت استاندارد C-130 افزایش داده و خدمه مجبورند قبل از سوار شدن به هواپیما موقتا چندین قطعه از ان را جدا کنند تا در C-130 جا بگیرد که پس از فرود هم باید قطعات را سوار کنند کاستیهای طراحی عمومی تا به حال شکایتهایی از چند سیستم استریکر شده که عملکردی به خوبی ادعای سازنده نداشته اند برخی از این مشکلات شامل ترکیدن مکرر تایر بوده ومشکل دیگر زره قفس اضافه شده به ان است که موجب افزایش عرض و محدودیت عبور در مناطق کم عرض شده است در ضمن قفس فولادی نیز در برخی موارد نمی تواند از بر خورد ار پی جی جلوگیری کند پايان منبع ماهنامه نواور
-
1 پسندیده شدهاین خودرو توسط 2 نفر هدایت میشود راننده ویک فرمانده . صنلی راننده زیر دریچه ورودی است و دارای 3 پریسکوپ M-17 و سیستم افزایش دید DVE میباشد که راننده با این سیستم در تاریکی هوای مه الود و هر محیطی اطراف خودرا ببیند این سیستم در تانکهای M1A2 نیز استفاده شده است. خودرو دارای سیستم ABS و تعلیق هیدرو پنوماتیکی است و رانندگی با ان را همانند اتومبیلی بزرگ کرده است فرمانده نیز از چند سیستم برای مراقبت از خودرو و افزایش مانور بهره مند است فرمانده 7 عدد پریسکوپ M45 یک دوربین ویدیویی سیستم تصویر ساز حرارتی در اختیار دارد علاوه بر این اصلیترین سیستم موجود برای فرمانده یک کامپیوتر متصل به سیستمهای ارتباطی FBCB2 است که شبکه ای ارتباطی است برای اتصال تمام خودروهای موجود در میدان نبرد و اطلاعات بدست امده از هر خودرو را لحظه به لحظه به خودروهای دیگر می فرستد این اطلاعات شامل سیستمهای استراق سمع و هواپیماهای جاسوسی نیز میشود در عراق در حال حاضر از دونوع ICV & MGS استفاده میشود و بقیه مدلها در دست ساخت میباشند که مختصری هم به انها میپردازیم ICV استریکر نفربر که 9 سرباز حمل میکند ودارای مسلسل برجک متحرک کونیگزبرگ است که از طریق کنترل از راه دور از داخل خودرو بکار می افتد برجک میتواند به مسلسل کالیبر 50 و مسلسل 7.62 و موشک انداز جاولین نیز مجهز شود MGS این مدل در عین سرعت و سبکی قدرتی در حد و اندازه های یک تانک را دارد . دارای یک توپ 105 نظیر ابرامز M1 است که میتواند HE/HEP جهت نابودی پناهگاههای زیرزمینی و دیوارها KE برای انهدام خودروهای زرهی و بالاخره ضد نفر شلیک کند همچنین دارای سلاحهای ثانویه 7.62 و کالیبر 50 نیز میباشد. این استریکر دارای ردیابهای تسلیحات اتمی زیستی و شیمیایی نیز هست اما به دلیل تسلیحات زیاد این نوع بیشترین مشکل را در حمل با C-130 دارد
-
1 پسندیده شدهتایرها ، موتور و سیستم تعلیق استریکر با 8 چرخ حرکت می کند مسلما خودروی دارای چرخ سریع تر نمونه دارای زنجیر است ولی زنجیرها این توانایی را به تانک می دهند در سطوح و نواحی متفاوت ترو گسترده تری حرکت کنند ؛ بنابر این تایرهای استریکر با تکنولوژی جدیدی ساخته شده اند که انها را تقریبا مانند شنی تانک تطبیق پذیر می سازد شرکت EATON/DANA یک سیستم کنترل فشار مخصوص برای تایرهای استریکر طراحی کرده که به وسیله ان خدمه میتوانند ارتفاع خودرو قدرت تعلیق تایرها را هر زمان که خواستند از داخل خودرو تغییر دهند و با شرایط محیط تنظیم کنند.صفحه کنترلی از داشبورد به سنسور و شیلنگهای فشار متصل است و امکان کنترل دقیق باد را فراهم میکند استریکر میتواند با سرعتی معادل 105 کیلومتر بر ساعت حرکت کند که از هر تانکی سریع تر است بعلاوه به کمک سیستم CTIS ( تنظیم باد ) میتواند مانند تانک در هر زمینی به راحتی حرکت کند.این سیستم در تایرها ازیک سیستم مستقل هیدرو پنوماتیکی نیتروژنی بهره میگیرد و همچنين خودرو هنگام سوار شدن در هواپيما باد تايرها را كم ميكند تا به حداقل ارتفاع مناسب برسد 350 اسب قدرت که از موتور توربودیزل کاترپیلار استریکر خارج میشود می تواند به صورت انتخابی به 4 یا 6 چرخ از 8 چرخ منتقل شود سیستم انتقال قدرت در استریکر 6 سرعته اتوماتیک است و با مخزنی 53 گالنی می تواند 531 کیلومتر راه برود استریکر میتواند 2950 کیلومتر محموله حمل کند و 4536 کیلوگرم بار را که با زنجیر به ان وصل شده را بکشد تکنولوژی بکار رفته در استریکر خودرو دارای لایه فولادی 1.27 سانتیمتری است از پوشش کولار است بر روی ان نیز لایه ای زره سرامیکی پوشانده شده است و برخی نقاط هم دارای 3 میلیمتر زره اضافه برای تقویت زره هستند ترکیب این لایه ها از خودرو و افراد ان در مقابل قدرت مسلسلهای 14.5 میلیمتری و بمبهای 152 میلیمتری محافظت خواهد کرد. این تکنولوژیها جهت اماده ساختن استریکر برای جنگ با خودروهای کم زره تسلیحات کوچک قابل حمل سربازان طراحی شده اند ولی برای مقابله با ارپی جی کافی نیستند. شرکت سازنده به عنوان بخشی از پروژه در حال طراحی پوششی است که توانایی دفاع از ار پی جی را داشته باشد ولی هنوز در دست ساخت است به دلیل خطر زیاد آر پی جی در عراق به تمام استریکرها در عراق یک قفس فولادی ضخیم در اطراف بدنه افزوده شده است.این قفس به جهت متوقف و منفجر کردن ارپی جی قبل از برخورد با بدنه اصلی طراحی شده است یکی از ویژگیهای خودرو در حفاظت از سرنشینان این است که تایرها دارای تیوپهایی از لاستیک سختند و به خودرو اجازه میدهند در صورت ترکیدن نیز به راه خود ادامه دهد و دیگر اینکه یک سیستم ضد حریق در صورت پی بردن به وجود اتش در موتور خودرو به صورت اتوماتیک مواد شیمیایی جهت خاموش کردن موتور به محل مربوطه پخش مینماید طرح قفس فولادي