برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 18 بهمن 1400 در همه مناطق
-
12 پسندیده شدهبسم ا... نبرد بریتانیا یکی از سئوالاتی که همیشه برای مخاطبان فیلم های جنگی بخصوص فیلم قابل تامل " نبرد بریتانیا " ( تولید شده به سال 1969 ) ایجاد می شد ، این بودکه هواپیماهای آلمانی مورد استفاده در آن به طور دقیق از چه منبعی برای تولید این فیلم بیگ پروداکشن تهیه شده بود ... درواقع امر ، تهیه کننده این فیلم ( هری سالتزمن ) چیزی نزدیک به 27 فروند جنگنده اسپیت فایر با درجات مختلف آمادگی را در موزه های مختلف این کشور پیدا نموده که تنها 12 فروند از آنها قابلیت پرواز را پیدا کرده بودند . در حالی برای جنگنده های هاریکن ، این تعداد فقط به 6 فروند می رسید که فقط 3 فروند از آنها می توانست به پرواز درآید . برای بازسازی قدرت هوایی لوفت وافه در تابستان- پائیز سال 1940 ، تمامی جنگنده های مسراشیمت-109 موجود در فیلم از نیروی هوایی اسپانیا ( حدود 50 فروند ) خریداری گردید که از این تعداد ، حدود 17 فروند آماده پرواز شد . این جنگنده ها ، در جران تولید فیلم ، توسط خلبانان نیروی هوایی اسپانیا و برخی از آخرین بازماندگان لژیون کندور ( یگان های آلمانی اعزامی به جنگ داخلی اسپانیا ) به پرواز در آمده بودند . علاوه براین ، 32 فروند بمب افکن هینکل-111 بصورت قرضی از نیروی هوایی اسپانیا ، دریافت شد که در آن زمان ( دهه شصت میلادی ) بیشتر برای حمل و نقل و هدف کِشی مورد استفاده قرار می گرفت . هر چند در نهایت ، دو فروند از این بمب افکن ها توسط شرکت تولید کننده فیلم خریداری و در کنار 17 فروند مسراشیمت-109 به انگلستان برده شده . در کنار تمامی این هواگردهای تاریخی ، دو فروند یونکرس -52 نیز از نیروی هوایی اسپانیا بصورت امانی ، در این فیلم شرکت داشتند . پی نوشت : نکته جالب اینجاست که این فیلم درسال 1969 عرضه شد ، در حالی که حدود 24 سال از پایان جنگ دوم جهانی گذشته بود ولی عملیاتی بودن مسراشمیت ها و هینکل ها ، بعد از گذشت دو دهه ، حقیقتا قابل تامل و جای بررسی دارد
-
12 پسندیده شدهبسم ا... هشدار : این متن تنها نظر نویسنده آن هست و به جز در چند مورد جزئی که ادبیات مورد استفاده ، اصلاح شد ، قابل تایید یا رد نیست برای نزدیک به هفتاد و پنج سال ، سلاح هجومی آ.کا.47 برای کشور سازنده ( اتحاد شوروی و سپس روسیه ) اعتبار فراوانی را به ارمغان آورده که به تقریب تمامی ارتش های منظم ، گروه های چریکی ، باندهای مافیایی در سراسر جهان آن را به خدمت گرفته و مورد استفاده قرار داده اند و براساس نوع نگاه ، این سلاح به نمادی از شّر یا خیر تبدیل شده است . در این ارتباط ، ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و همچنان از زمان انقلاب 57 تا کنون ، نمونه های مختلفی از این سلاح در اختیار واحدهای مسلح رسمی و کلاسیک و همچنین یگان های شبه نظامی موجود در سازمان رزمی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران قرار دارد ،اما در این نوشتار تاریخچه به نسبت کوتاه حضور نمونه AK-103 در این کشور مورد بررسی قرار می گیرد . سرآغاز ، محصولی جدید از شرکت ایزماش : سری سلاح های انفرادی AK-100 ، به تقریب در ردیف پیشرفته ترین اعضای خانواده سلاح های هجومی کلاشنیکف بشمارمی آید که در سه کالیبر مختلف ( 39×7.62 ، 39×5.45 و درنهایت 45×5.56 م.م ) در دسترس می باشد . با این وضف ، با کمی اغماض ، نسخه AK-74M پدر این خانواده بشمارمی آید که با دریافت سریال 100 و به ترتیب 101 ، 102 ، 103 و.... سلسله مراتب تکامل این سلاح را به نمایش می گذارند . در میان این خانواده معظم ، طول لوله مدلهای AK-101 و AK-103 معادل 413 م.م و طول لوله های مدلهای AK-102 ، AK-104 و AK-105 به 314 م.م می رسد و تمامی محصولات این سری پوششی از رنگ سیاه فسفاتی را بخود می بینند . تمامی سلاح های این خانواده ، به برگه ناظم آتش 3 حالته ( ضامن ، تک تیر و رگبار ) مجهز بوده و گلنگدن ( روآیک ) آن از نوع چرخشی و مکانیزم عمل آن نیز با کمک فشار غیرمستقیم گاز باروت است . آ.کا -103 در ایران در بیستم اوت سال 2016 ( 16 مرداد 1395) وزیر دفاع وقت ایران ( سرتیپ پاسدار حسین دهقان ) در جریان یک مصاحبه از خرید تعدادنامشخصی سلاح هجومی AK-103 از روسیه ( علیرغم وجود تحریم های تسلیحاتی ) خبرداد . این خبر در حالی منتشر می شد که به تقریب ، 3 سال از انتشار تصاویر سلاح هجومی نبی / سیاوش-5 و 2 سال از رونمایی سلاح فاتح ( کالیبر 45×5.45 م.م ) و حدود یک سال از برگزاری نمایشگاه بین المللی تجهیزات ایمنی و پلیسی ( ایپاس ) که سلاح های سبک بومی به نمایش عمومی درآمده بود ، می گذشت. اگر چه در همان زمان ، تبلیغات بسیار زیادی در خصوص این سلاح ها انجام شد ولی طبق اطلاعات موجود هیچکدام از این سلاح ها به تولید انبوه نرسید که این احتمال به ذهن متبادر می شود که مسئولان ارشد وزارت دفاع ، هنوز به درجه اطمینان پذیری کامل در خصوص سلاح های بومی خود نرسیده اند و برای همین بسمت خرید خارج متمایل شدند . جدول شناسایی تولید کنندگان سلاح ak-47 با این حال ، وزیر دفاع وقت ایران ، بر این اعتقاد قرار داشت که این کشور زیرساختهای لازم را برای تولید انبوه داخلی AK-103 ( بواسطه خرید مجوز ) داشته ولی بدلایل نامعلوم ، با تخصیص یافتن اعتبارات لازم ، این سلاح برای نیروی های مسلح خریداری گردید . به اعتقاد وی : " تولید تسلیحات سبک در ده سال گذشته ، بدلیل وجود اولویت در پروژه های هوایی و دریایی ، به کمترین میزان خود رسیده و این خرید با توجه به بحران های منطقه ای ، صورت پذیرفته است " راست : سلاح هجومی AK-133 چپ : سلاح هجومی KL-133 با این وصف ، چیزی در حدود هشت ماه بعد ، درمورخ 31 فروردین 1396 ، در جریان مراسم ولادت حضرت علی اکبر (ع) وزیر دفاع وقت و فرمانده وقت ارتش ( سرلشکر موسوی ) یک روگرفت از سلاح ak-103 را با شناسه کلاشنیکف-133 به همراه یک قبضه سلاح آنتی متریال روسی OSV-96 با کالیبر 108×12.7 م.م ( سلاح نصر ) رونمایی نمودند . در این میان ، هر چند کارخانجات تسلیحاتی ایران ، سلاح مزیور را با پیشوند "KL" تولید می کنند ، اضافه شدن عدد 133 هرگز مشخص نشد . در هرصورت ، این دو سلاح برای اولین بار بصورت عمومی رونمایی شدند که به تقریب می توان آنها را به سفارش ایران مرتبط نمود، ولی بطور همزمان ، خبرگزاری تسنیم به نقل از وزارت دفاع ایران گزارش داده بود که کلاشنیکف-133 و نصر به سفارش سپاه پاسداران توسط متخصصان این وزارت تولید و عرضه شده اند ! با مقایسه میان مدلهای روسی و نمونه رونمایی شده توسط ایران ، AK-103 بعنوان یک سلاح هجومی خودکار با کالیبر 39×7.62 م.م هیچ تغییر عمده ای را به جز استفاده از یک تیغه خشاب فلزی آجدار ( بجای خشاب پلیمری ) بخود نمی دید ، در حالی که روکش تحتانی آن ، نمایی از مدل LHV47-S با علامت تجاری چینی Vector Optics قابل تشخیص بود . علاوه براین ، یک روگرفت از دوپایه هریس (Harris bipod) و یک روگرفت از نشانه گذار/ دوربین چینی نمونه Barska AU12392 نیز بدان اضافه شده بود . سلاح هجومی KL-133 این درحالی است که با کمی دقت بیشتر ، علائم L/D به جای علامت روسی OA/OB بر روی بخش ضامن شلیک ، نشانه هایی از تولید چین را به نمایش می نهاد . در نتیجه ، این سئوال پیش می آمد که آیا ایران نسخه بومی AK-103 را که از روسیه یا چین تهیه نموده ، بعنوان سلاح بومی رونمایی کرده است ؟ و اینکه حک نشانه های چینی به چه دلیلی صورت گرفته و آیا تغییر علامت ، به معنای تخطی از مجوز خریداری شده سلاح محسوب می شود ( فرضاً پاک کردن رد روسی خرید که حساسیت بیشتری را ایجاد می نمود . م ) راست : سلاح هجومی KL-133 چپ : عناصر رزمی لشکر 16 زرهی قزوین در جریان تنش مرزی با آذربایجان ارتباط چینی – ایرانی از نوع سوم براساس مطالب مندرج در منابع ایرانی و آشنا به وضعیت عملیاتی AK-103 در این کشور ، انتخاب حروف حک شده روی بدنه سلاح به شیوه چینی ، حاکی از مشخص شدن کاربراصلی این سلاح در ایران ( سپاه پاسداران ) خواهد بود . این روند البته مسبوق به سابقه بوده ، بدین معنی که پس از اشغال عراق درسال 2003 و سرازیر شدن سیل سلاح های اتوماتیک M4/M16 به داخل ایران ، این کشور تصمیم گرفت تا روند تعویض سلاح انفرادی خود را آغاز کند . پس از یک سلسله اتفاقات که منجر به کند شدن این روند برای چند سال شد ، ظاهرا صنایع تسلیحاتی ایران با شرکت چینی نورینکو توافقی را برای مهندسی معکوس AK-103 که کاربرد آن در جنگ داخلی سوریه ، بررسی و همزمان ، تعدادی نیز بصورت هدیه از طرف روسیه در اختیار ایران قرار گرفته شده بود ، امضاء نمود تا جایگزین تمامی سلاح های صیاد و CQ-5 برای واحدهای عملیات ویژه سپاه ( SOF) و با هدف کاهش هزینه های یگان های رزمی ، گردد . راست : تصویر بزرگ شده منشاء چینی آ.کا-103 های ایرانی با حروف ضامن سلاح L/D چپ : نمونه روسی آ.کا-103 با حروف ضامن AB/OA این سلاح پس از اتمام موفقیت آمیز روند مهندسی معکوس ، با شناسه KL-133 نامگذاری گردید که به نوعی ادامه فرآِیند نامگذاری بود که زمان تولید نمونه های تایپ-56 که درزمان جنگ ایران و عراق ، خریداری و یا به غنیمت گرفته شده بود ، گردد . این سلاح با شناسه KL-133 توسط صنایع شهید همدانی ( بعنوان پیمانکار وزارت دفاع برای تامین سامانه های رزمی نیروهای مسلح فعالیت می کند ) در خط تولید قرار گرفت ونمونه های تولید توسط این شرکت ، با حک علامت چینی L/D بتدریج تحویل واحدهای رزمی گردید ،اما جدا از این مورد ، بلحاظ ظاهری تفوات محسوسی با AK-103 روسی نشان نمیداد . راست : آ.کا-103 یگان فاتحین چپ : تصویر بزرگ شده ak-103 با منشاء روسی ( به ضامن سلاح و حروف AB/OA دقت کنید ) بنابر اعتقاد برخی منایع داخلی در ایران ،تولید KL-133 بدلیل کیفیت پایین در بخش هایی نظیر لوله سلاح و جنس پلاستیک مورد استفاده برای تولید قنداق و روپوش تحتانی که توسط واحدهای رزمی گزارش شده بود ، بسرعت متوقف گردید . این امر باعث شد تا علیرغم تمایل ایران در اتکاءبه منابع خارحی برای تهیه سلاح های انفرادی ، متعاقباً بدنبال مجوز تولید AK-103 از روسیه و خرید تعداد مشخصی از آن باشد که این مساله درسال 1395 توسط وزیر وقت دفاع به نسبت تایید گردید . راست : واحدهای سپاه پاسداران مسلح به ak-103/133 چپ : رزمایش امام علی ( ع) نیروی زمینی سپاه در چنین حالتی ، روگرفت از این محصول روسی که با شناسه AK-133 تولید می شد ، نشانه های مشخصی از ژن خرس بزرگ ! را در خود می بیند . درواقع امر ، این نسخه ، با حک علامت OA/OB به جای L/D کاملا از نسخه چینی متمایز است و طبق گزارش های موجود ، این سلاح توسط مجتمع صنایع شهید کریمی وزارت دفاع در تبریز تولید میشود و درصورت لزوم ، مسئولیت ارتقای آن را نیز برعهده دارد . این مساله موجب شد تا ایران درنهایت جستجوی خود را برای یافتن یک سلاح مناسب برای واحدهای عملیات ویژه خود ، پایان دهد . در این زمینه ، تنها یک نکته قابل توجه است که آیا تولید تحت مجوز AK-103 به معنای خروج از خدمت نمونه های KL است یا اینکه این مدل برای گروه های مقاومت منطقه ای همچنان تولید خواهد شد ! راست : دریادار سیاری در حال تست سلاح ak-103/133 چپ : واحدهای مرزبانی ناجا مسلح به ak-103/133 کاربران : در سپتامبر 2016 و تنها یک ماه پس از کنفرانس مطبوعاتی وزیر وقت دفاع ، واحدهای نخبه سپاه در جریان برگزاری مراسم رژه سالگرد دفاع مقدس ، در حالی که مسلح به AK-103 بودند ، از جلوی جایگاه رژه رفتند ، در حالی که این سلاح ها با برگزاری رزمایش امام علی (ع) که توسط نیروی زمینی سپاه در غرب ایران برگزار می شد به تجهیزات جدید از جمله Ak-103 مشاهده شدند . از آن زمان تاکنون ، این سلاح ها در رزمایش های مختلفی از جمله رزمایش پیامبر اعظم (ص) -12 در سال 2018 زمانی که سپاه برای اولین بار ، یک بازی جنگی ( wargame) تهاجمی را به نمایش می گذاشت ، و همچنین در مراسم مشترک با واحدهای رزمی روسی ( رزمایش کمربند امنیتی 2021 در اقیانوس هند ) دیده شد . راست : عناصر تفنگدار دریایی ناوگروه 75 نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران مسلح به ak-103/133 وسط : عنصر رزمی تیپ 65 هوابرد ارتش جمهوری اسلامی ایران مسلح به ak-103/133 چپ: عناصر تفنگدار عملیات ویژه نیروی دریایی ارتش مسلح به ak-103/133 اما از آنجایی که ایران بشدت در تلاش است تا روند پیشرفت صنعت دفاعی خود را در پشت درهای بسته نگاه دارد ، تنها تصاویر منتشر شده از سوی منابع رسمی برای بررسی وضعیت این سلاح قابل استفاده است . علاوه براین ، چون این صنعت ، در ایران یک مجموعه دولتی است ، مسئولیتهای مربوط به اضافه نمودن کیت های ارتقاء نیز از سوی شرکت سازنده صورت می گیرد که این نیز عمدتاً به صدور مجوز از سوی مقامات ارشد نظامی بستگی خواهد داشت !!!! چپ : تشریح قابلیت های آ.کا-103 / اسکوپ 2.5-10x40EG یکپارچه شده با نشانه گذار لیزری بر روی ریل MI-AKSM ( به شکل گسترده در عراق و سوریه مشاهده شده ) برای سردار فرماندهی محترم سپاه تهران با این وصف ، واردات لوازم جانبی بواسطه خرید از بازارسیاه برای سریعتر شدن روند پاسخ به نیازهای واحدهای کاربر ، به صورت یک روند معمول درآمده ولی با تجزیه و تحلیل تصاویر ، هر گونه تغییر احتمالی بر روی این سلاح ها مورد بررسی قرار می گیرد. در این زمینه ،باید توجه داشت که بدلیل شباهتهای بسیار زیاد گونه های مختلف ak-103 در ایران ، تمامی نمونه های موجود را با شناسه ak-103/133 بررسی خواهیم نمود . راست : آ. کا -103 مجهز به سایت اشمیت اندر بِندر PM II 5-12×50 چپ : عنصر رزمی یگان فاتحین مسلح به آ.کا-103 / روگرفت چینی سایت هولوگرافیک EOtech 512 راست : عنصر رزمی یگان فاتحین ، مسلح به آ.کا-103 با سایت هولوگرافیک EXPS2 و خشاب پلمیری چپ : عنصر رزمی یگان فاتحین ، آ. کا. 103 مجهز به سایت PO4x24 راست : عنصر رزمی " صابرین " در جریان رزمایش پیامبراعظم (ص) -16 که آ.کا-103 مسلح به سایت Barska 4×20 م.م را در اختیار دارد چپ : عنصر رزمی واحد " فاتحین" مسلح به آ.کا-103 که به پایه UTG PRO و سایت نشانه گیر رفلکس XLT مدل DLG-056/051 ( نمونه ای که بصورت گسترده کاربرد پیدا نموده ) پی نوشت : 1- بن پایه 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . 3- جمع آوری پستهای مربوط به اخبار ak-103 در ایران . هفدهم بهمن سال یکهزار و چهارصد خورشیدی 3- دوستان عزیز ، اگر بلحاظ فنی ، اشتباهی را در متن می بینند ، تذکر بدند برای اصلاح . متشکرم .
-
4 پسندیده شدهسلام و وقت بخیر فقط میشینه ماهی خودشو از این اب گل الود میگیره اگر شک دارین یک نگاه به تاریخ یهود و صهیونیست بیندازید پلیدتر و نانجیبتر از این قوم فقط خودشونن
-
3 پسندیده شدهبا سلام خدمت همه دوستان گرامی . آنها مخفیانه همان سمت بودند منتها الان دیگر رو بازی می کنند . البته گذشته نشان داده پشیمان خواهند شد . همانطور که عرفات پشیمان شد و به سادگی مرده شد . تعارف را کنار گذاشتند چون احساس می کنند در حال باخت در رقابت منطقه ای هستند . اقدام جهت حذف کلمه لا اله الا الله از پرچم مدعی ام القرای اسلام و خادمین حرمین شریفین هیچ ربطی به ایران هراسی ندارد . وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
-
3 پسندیده شدهتاریخ قوم یهود نشون داده هیچگاه متحد قابل اتکایی نبودن معلون نیست چرا اعراب اینقدر به سمت رابطه با اسراییل میرن
-
2 پسندیده شدهاین چند روز چندین کارشناس! بحرینی از جمله یک خانم چنان بر طبل شادمانی رابطه نظامی با صهیونیستها و توافق و قرارداد میکوبیدند در رسانه ها که در جشن تولد خود فکر کنم تا حالا چنین بر طبل نکوبیده باشن! حالا به هر حال طبق قانونی که خود صهیونیستها نوشتند که حضور نظامی در اطراف مرزهای ما یعنی بمباران و جهان هم پذیرفته؛ هرچند ما شاید نتونیم مثل اونها با حمایت جامعه جهانی هر روز اف 16 روانه اسمان کشور همسایه کنیم و اون یکی همسایه را به بهانه های مختلف حضور یک سرباز ایرانی یا موشک ایرانی بمباران کنیم ولی خب حاکمان بحرین و کشور کوچک بحرین هم ولو با تیر غیب تحت تاثیر همین قانون قرار میگیره. تا چه مسیری طی بشه و چه قدر صهیونیست ببینیم در خلیج فارس. هرچند چتر پایگاه آمریکا در بحرین قطعا استفاده خواهد شد برای هرگونه حضوری که گفته شد در مرحله اول استقرار واحدهای تهاجمی پاسخی متناسب هست و در ادامه هم تقویت تیرهای غیب! و انقلابیون بحرین. هرچند صهیونیستها همیشه نشون دادند هیچ وقت نیروهاشون را در معرض بی محابای دشمن (حتی ریسک کم) و خط مقدم (برخلاف ایران و نیروهای مقاومت) قرار نمیده که اگر اتفاقی افتاد تلفاتی نده. پس حضورشون بیشتر به نظرم در حوزه امنیتی و رویکرد خرابکاری و توسعه ابزارهای بی سرنشیت خواهد بود در بحرین و خلیج فارس.
-
2 پسندیده شدهاون نفرت بی دلیل نیست اگر به تاریخ اروپا تا جنگ اول و دوم دقیق بشیم میزان نفرت اروپاییها را از یهودیان میبینیم و درک میکنیم که به خاطر کارهای پلیدشان در بسیاری از نقاط اروپا دنبال بهانه برای به سیخ کشیدن و شکنجیشان بودند...اما چوب نفرت اروپاییان را مسلمانان و مسیحیان و حتی یهودیان خاورمیانه خوردند ترکیه از گذشته نیز در سمت اسراییل بود فقط مدتی به داعیه خلافت عثمانی به ظاهر در جبهه مخالف قرار گرفت تا نفوذش را در جهان اسلام زیاد کند هر چند تجربه تاریخی خاورمیانه نشون میده هر چند وقت لازمه که جهت پیکان دشمنی عوض شود زمانی اسراییل ..بعد ایران... اردوغان هم عجیب دارد در این مسیر گام بر میدارد ...چرا که نیاز به دشمنی جدید است انهم در خاورمیانه و غرب اسیا که اکثرا عرب هستند و فقط سه کشور غیر عرب موجود است
-
2 پسندیده شدهاسراییل فن اوری های پیشرفته به چین میده یهودی ها تا سالها قبل به شدت حتی تو خیلی کشورهای اروپایی منفور بودن اردوغان هم داره به سمت اسراییل میره یهودیان قدر نشناس هستند یهودی ستیزی تو اروپا هم داره زیاد میشه تو تاریخ فکر نکنم ملتی منفورتر از یهودیان باشد
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدههمیشه طرف برنده رو خواهد گرفت و الان سیاست یکی به نعل یکی به میخ رو در پیش گرفتند و با جفتشون روابط بسیار عالی دارند ولی یک رسمی دارند که همیشه رو اسب برنده شرط بندی میکنند
-
2 پسندیده شدهیه نکته جالب توجه اینه که در نمای پشت خودرو ، تمامی محفظه های چراغها ، سنسورها ، اتصالات و لولاها بصورت اکسپوز کار شده تا کمترین تاثیر منفی را بر یکپارچگی اتاق امن این امرپ داشته باشه ، این بنحوی پختگی طرح و اجرا رو نشون میده . ایشالا همین نکته های مهندسی در دیگر بخشهای این امرپ هم اعمال شده باشه تا شاهد یک نمونه کارا ازین خودرو باشیم .
-
1 پسندیده شدهبه نظر شما اسراییل در جریان رقابت بین امریکا و چین طرفدار آمریکا خواهد بود ؟
-
1 پسندیده شدههمان طور که در متن اشاره شد استفاده از طرح برجک های زرافه ای سنگین یا متوسط دارای پیچیدگی های زیادی بودند و ارزش تاکتیکی مناسبی نیز به همراه نداشتند. اما با ساده سازی این طرح میتوان به طرح های مناسبی رسید که در میدان نبرد کاربردی تر هستند. در حقیقت در خودروهای زرهی مدرن امروز از دکل های تلسکوپی استفاده می شود. دکل های تلسکوپی همان ایده برجک های زرافه ای را به شکل ساده ارائه میدهند. دکل های تلسکوپی ممکن است مانند برجک های زرافه ای آینده نگرانه نباشند اما نقش بسیار حیاتی در عملیات نظامی ایفا می کنند. بر روی دکل های تلسکوپی میتوان سیستم های رادار، سیستم های نظارتی، سیستم های کنترل آتش، سیستم های ارتباطی و ناوبری، سیستم های مدیریت میدان نبرد و یا حتی جایگاه سلاح کنترل از راه دور سبک را سوار کرد. دکل های تلسکوپی میتوان را در کمتر از پنج دقیقه در هر شرایط آب و هوایی مستقر کرد یا جمع کرد. این بدان معناست که در یک عملیات نظامی می توان تجهیزات نظارتی یا ارتباطی را در مدت زمان کمتری برپا کرد یا جابه جا کرد. این ویژگی برای نیروهای نظامی که دنبال تحرک پذیری بالا هستند یک ویژگی منحصربفرد می باشد. دکل های تلسکوپی را میتوان بر روی طیف گسترده ای از خودروهای نظامی نصب کرد نظارت دکل های تلسکوپی در بسیاری از موارد غیر نظامی و نظامی برای اهداف نظارتی استفاده می شوند. نظارت با دکل تلسکوپی به شکل شبانه روزی انجام میشود و مناطق نسبتاً بزرگی تحت پوشش قرار میگیرد. در عین حال، نسبت به روش های نظارت با پهپاد قابل اعتمادتر است، زیرا نظارت با دکل تلسکوپی در برابر شرایط نامساعد جوی مقاوم تر هستند. علاوه بر این، نظارت با دکل های تلسکوپی می تواند بدون وقفه های با در دسترس بودن منبع تغذیه انجام شود. پهپادها به انرژی باتری متکی هستند و زمان پرواز محدودی دارند. استفاده از پهپادها در همه موقعیت ها و مکان ها امکان پذیر نیست. با استفاده از دکل های تلسکوپی، نیروهای نظامی می تواند نظارت گسترده زمینی را بدون محدودیت های معمول که برای پهپادها وجود دارد اجرا کند. ناوبری یکی از کاربردهای دکل های تلسکوپی در عملیات نظامی ایجاد پوشش سامانه های ناوبری در مناطق دوردست است. این دکل ها میتوانند تقریباً در هر منطقه ای پوشش لازم برای برقراری ارتباط با ماهواره ها را بالا ببرند. عملیات نظامی اغلب در مناطقی انجام می شود که سیگنال های برجک های ماهواره ای به آنها نمی رسد. در برخی موارد، تجهیزات GPS نیز قادر به برقراری اتصال ماهواره ای نیستند. در این مواقع می توان از دکل های تلسکوپی برای تقویت سیگنال سامانه های ناوبری استفاده کرد. با بالا بردن آنتن ها، واحدها می توانند اتصال مطمئن تری را برای ناوبری GPS تسهیل کنند. ارتباطات یکی دیگر از عملکردهای ضروری دکل های تلسکوپی که در ارتش ها استفاده می شود برای ارتباط است. در مناطقی که واحدهای نظامی، سیگنالهای برجک های ارتباطی را دریافت نمیکنند. از دکل ها برای تقویت سیگنال سیستم های رادیویی نظامی استفاده می کند. این به نوبه خود ارتباطات تلفنی، فتوتلگرافی و انتقال داده را تسهیل می کند. واحدهای نظامی به دلیل قابلیت استقرار سریع خود می توانند با کمک دکل های تلسکوپی به سرعت ارتباطات برقرار کنند. واحدهای نظامی می توانند این کار را تقریباً در هر محیطی با استفاده از دکل های تلسکوپی انجام دهند. شناسایی و رهگیری پهپادها یکی از جدیدترین استفاده از دکل های تلسکوپی به عنوان یک سکو برای شناسایی و رهگیری پهپادها متخاصم است. نصب حسگرهای مختلف همچون مادون قرمز بر روی دکل های تلسکوپی در حالت برافراشته امکان شناسایی و رهگیری پهپادها را از فاصله هفت کیلومتری فراهم می کند. علاوه برا این ، چنین حسگرها برای شناسایی اهداف زمینی هم کاربرد خواهد داشتند. هواشناسی یکی دیگر از مزایای داشتن یک دکل های تلسکوپی این است که ارتشها می تواند با نصب تجهیزات، پایش هواشناسی را انجام دهد. هواشناسی محیط میدان نبرد را می توان در مکان های دور از پایگاه انجام داد. همچنین به دلیل ماهیت متحرک بودن سیستمهای دکل تلسکوپی، ایستگاهها را میتوان به راحتی جابهجا کرد. از جمله کاربرد های این تجهیزات هواشناسی در ارتشها برای پشتیبانی تاکتیکی استفاده می شوند. خودرو رزمی شناسایی BRDM-2 مجهز به دکل تلسکوپی دارای جایگاه سلاح کنترل از راه دور در نقش رزمی و نظارتی تانک تی-90 ام با دکل تلسکوپی مجهز به دید نظارتی تانک m60 ترکیه با دکل تلسکوپی مجهز به دید نظارتی خودرو زرهی کبری-2 مجهز به دکل تلسکوپی دارای رادار آتشیاب توپخانه ای Serhat 2 ساخت ترکیه
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم تانک زرافه ای در سال 1937 مهندس بریتانیایی جان توپ John Tupp حق اختراع یک ماشین را دریافت کرده بود که این ماشین می توانست از روی دیوارها و پوشش ها شلیک کند. شروع جنگ جهانی دوم باعث شد ساخت این وسیله دوباره مورد توجه قرار بگیرد زیر در ان زمان بحث این بود که المانها بزودی وارد بریتانیا خواهند شد و هر نوع ابزاری برای دفاع در برابر انها را باید استفاده کرد. در سال 1941 تاپ سرانجام ماشین خود را به وزارت جنگ ارائه کرد. این تانک در واقع یک تانک Carden-Loyd کاردن –لوید بود که روی آن یک سیستم بالابر مخصوصی نصب شده بود که مجهز به یک مسلسل بود ، تیر انداز که نفش راننده را هم برعهده دارد در قسمت بالا رونده ماشین دراز میکشید و هدف را از طریق شکاف دید و پریسکوپ مشاهده می کرد همچنین یک تثبیت کننده عمودی هم برای مسلسل قرار داده بودند. طرح اولیه "Praying Mantis" این ماشین که ظاهری غیر معمولی داشت "Praying Mantis" نام داشت . مهمترین ایراد این طرح این بود که راننده و تیرانداز یک نفر بودند که بلافاصله طراح یک خدمه به ان اضافه کرد و تصمیم گرفته شد از شاسی نفربرزرهی یونیورسال به دلیل قابل اعتماد بودن و کم نقص بودن استفاده کنند. برای ان زمان ، این یک طرح جسورانه بود. حداکثر ارتفاع سر جنگی "Praying Manti: در حدود سه و نیم متر بود راننده سمت راست و مسلسل چی سمت چپ قرار می گرفت طراحی این وسیله بگونه ای بود که در حالت عادی ارتفاعی کمتر از یک فرد داشته باشد. آزمایش"Praying Mantis" بهینه سازی شده در سال 1943 زمانی که خطر خمله المانها به جزایر بریتانیا از بین رفته بود هم ادامه پیدا کرده بود. علاوه بر این در هنگام تست یک نقص دیگر هم پدید امده بود. کابین بالا روند در هنگام حرکت زمانی که بالا آمده بود به شدت تکان می خورد تکان های برجک و تانک باعث اذیت خدمه می شد . بعلاوه در ان زمان تجهیزاتی مانند فیبر نوری کابل های تلویزیونی و خود تلویزونی یا توسعه پیدا نکرده بودند و یا به حد کافی قابل اعتماد نبودند و این مسائل باعث ایجاد مشکل برای هدایت برجک می شد. بنابراین این طرح در سال 1944 متوقف شد. این طرح در زمان خودش برنامه خوبی بود ارتفاع آن در حالت تاشوند 1200 میلیمتر و به دومسلسل برن مجهز شده بود و همچینین سرعتی برابر 48 کیلومتر در ساعت داشت. همچنین در شوروی در زمان جنگ جهانی دوم طرح تانک با برجگ قابل افزایش متولد شده بود اما به دلیل غیر عملیاتی بود این طرح رد شد. طرح شوروی در ایالات متحده در دهه 50 طرحی به نام تانک فالکون وجود داشت که هدف این طرح ساخت تانک با برجک پرنده بود . در تئوری این طرح قرار بود مزایای هلیکوپتر و تانک را در هم ادغام کند. یک برجک استوانه ای با خصوصیات آیرودینامیکی را در نظر بگیرید که داخل ان یک موتور با ملخ های کواکسیال و یک کابین خلبان با مسلسل قرار داشت .در این طرح دید خلبان به افق محدود بود اما خلبان میتوانست باارتفاع گرفتن دید خود را بهبود بدهد . این برجک با کابل از ژنراتور تانک تغذیه می کرد. سلاح های اصلی این طرح راکت هایی بودند که در محفظه های اطراف بدنه نگهداری میشدند. به طور کلی به نظر می رسید این طرح بدی نیست اما در عمل بیشتر به درد سیرک می خورد تا یک ارتش . تکنیک های کنترل برجک پرنده دشوار بود و هزینه عملیاتی چنین تانکی هم زیاد بود. طرح ایالات متحده با این وجود ایده تانک ها با برجک های بالا رونده از بین نرفتند ، اما طرح های واقعی بسیار ساده بودند. در دهه 70 با ورود بالگردهای تهاجمی شوروی می توان هدف جدید برای تولید این محصولات در نظر گرفت. انها باید با بالگردهای جنگی شوروی می جنگیدن. اگر چه هم سیستم های موشکی و هم مسلسل های ضد هوایی برای اینکار وجود داشت اما انها فاقد خط دید مستقیم هستند. و بالگردها می توانستند خود را پشت موانع پنهان کنند اما تانک های زرافه می توانستند بالگردهایی که پست ساختمان ها و یا جنگل چنهان شده اند را مورد اصابت قرار بدهند. طرح ایالات متحده جهت نصب تهجیزات شناسایی رو یک M-113 نصب موشک های تاو2 روی یک نفر بر M113A2 المانها در نیمه دوم دهه 1980 طرحی به نام "Panther-2" داشتند این طرح یک تانک زرافه ای بود . در این طرح قرار بود این وسیله از یک کمین بتواند عملیات ضد تانک را انجام دهد و هم می تواند به طور مستقیم وارد جنگ شود و این طراحی به شدت قابلیت انعطاف آن را بالا می برد. انگلستان و فرانسه هم به این طرح علاقه مند شدند.. در سال 1988 شرکت Wegman برنده این طرح اعلام شد زیرا توانسته بود نسخه ارزان این طرح را با موشک های HOT-3 رائه دهد. طرح آلمان برای نصب سیستم ADATS روی یک برجک بالا رونده در ادامه این ایده به وجود امد که به جای یک برجک مجهز به ATGM یک لیزر روی این برجک ها نصب شوند که از ان بتوان برای کرو کردن خدمه تانک های دشمن و یا سرنگونی هلیکوپترها استفاده کرد. اما بعد از سال 1991 و از بین رفتن تهدید شرق ، آلمانها تصمیم گرفتند دیگر برای این طرح بودجه ای در نظر نگیرند. leopard1A2 Panzerkampfvagen 2000 بعدا در طرح XNUMXs به عنوان بخشی از کار بر روی Puma BMP گزینه ایجاد یک ATGM با یک ماژول رزمی که قابلیت افزایش ارتفاع را دارد در نظر گرفته شده بود ، اما موضوع رها شد در ایالات متحده تلاش شد بر اساس تانک هوابرد شریدان تانک سبک HSTV-L با یک توپ خودکار 75 میلی متری با سرعت شلیک بالا سرعت اولیه 3000 متر بر ثانیه ساخته شود* قرار بود برجک این طرح بگونه ای بالا بیاید که بتاند از بالای پوشش به اهداف شلیک کند اما با وجود اینکه یک نمونه از این طرح ساخته و آزمایش شد اما هرگز برای خدمت پذیرفه نشد. تانک فرضی با برجک بالابر روی شاسی تانک سبک شریدان با پرتابگر موشک هدایت شونده شیللا. در چین ، صربستان و چک تلاش های برای ساخت این ماشین ها انجام شد. در لهستان که به طور گسترده در معرض تهدید زرهی روسیه هست تحقیقاتی انجام شد اما به دلایل مالی کنسل شد. چینی ها هم یک برجک بالا رونده مجهز به ATGM هم ساختند که تصمیم به تولید ان ندارند. شاید یکی از اصلی ترین دلایل کنسل شدن این طرح موجود موشک های ضد زره پیشرفته هست که قادر هستند در اطراف هدف مانور بدهند تا هدف در موقعیت مناسب برای اصابت قرار بگیرد. هر چند پیچیدگی های زیاد این طرح ها همچنان مانع اصلی برای استفاده این ادوات در ارتش ها هستند. منبع * تو متن نوشته سرعت 3000 متر بر ثانیه نمیدونم چطوری همچین سرعتی میرسه
-
1 پسندیده شدهاینجا مشکلی وجود نداشته. خود پوتین در دیدار با رئیسی میگوید که به خاطر کرونا فاصله گذاری را انجام داده. پوتین در دیدار با افراد دیگه هم فاصله گذاری را رعایت کرده دلیل این دیدار با رئیس جمهور آرژانتین هم تصویر زیر توصیح داده:
-
1 پسندیده شدهنبرد تایتان ها ...!!!!!! صف آرایی نیروی هوایی روسیه و اوکراین برای رزم هوایی ؟!!!!!!!!!!!! بخش سوم و پایانی قابلیتهای رزمی نیروی هوایی اوکراین دربرابر پتانسیل رزمی ستاد غرب و جنوب ارتش فدرال روسیه و بدون در نظر گرفتن سایر اسکادرانها و یگانهای هوایی این کشور در سایر نقاط ،نیروی هوایی اوکراین ، در نگاه اول تاحدودی ، یک نیروی ناهماهنگ و نامتوازن قابل تحلیل است . منابع اطلاعاتی غرب ، نیروی هوایی اوکراین را هفتمین نیروی هوایی بزرگ اروپا بشمار می آورند که چیزی در حدود 200 فروند هواگرد را در اختیار دارد ، اما در این تعداد در برابر 1500 فروند هواگرد رزمی ارتش روسیه ، به تقریب چندان قابل ذکر نخواهد بود . علاوه براین ، بخش قابل توجهی از هواگردهای فعلی این نیرو ،از دوران اتحاد شوروی بجامانده و اگر چه برنامه های بومی ارتقاء برای این ناوگان در نظر گرفته شده ، اما این برنامه بعضاً نتایج مطلوبی را به همراه نداشته است . میگ-29 فالکروم نیروی هوایی اوکراین از سویی دیگر ، انبارهای ارتش اوکراین ، مجموعه ای گسترده از قطعات یدکی و هواگردهای رزمی را در خود جای داده که این امر ، امکان بازگرداندن آنها به خط پرواز و همچنین تعمیرات اساسی را بعنوان یک پتانسیل قابل توجه در اختیار کیف قرار داده است و همین امر باعث شده تا ستاد ارتش این کشور از سال 2014 بدین سو ، تلاشهایی را برای تقویت توانایی های خود برای رویارویی با روسیه در دستور کار قرار دهد .در حال حاضر ، نیروی هوایی اوکراین ، چیزی در حدود 50 فروند جنگنده میگ-29 را در اختیار دارد که در قالب دو هنگ اصلی ، تیپ چهلم تاکتیکی را در واسیلاو و همچنین تیپ 114 تاکتیکی مستقر در ایوانو/فرانکیوسک مستقر هستند . جتهای سوخو-27 نیروی هوایی اوکراین علاوه براین ، 32 فروند جنگنده سوخو-27 در سازمان رزمی هنگ 831 ( مستقر در میرهورود ) و هنگ 39 ( مستقر در اوزرنی ) نیز در حالت عملیاتی قرار دارند . در این میان ، تنها یک پایگاه نیروی هوایی این کشور ، میزبان یک یگان مجهز به جتهای سوخو-24 ام و سوخو-24 ام آر است که درقالب گردان هفتم بمب افکن خدمت می کنند ولی گفته شده که تعداد هواگردهای عملیاتی رو به کاهش بوده ولی در کنار این بمب افکن ها ، بدون سرنشین های بیرقدار ترک نیزحضور دارند که می بایست حضور آنها را مد نظر قرار داد. سوخو-24 ام آر نیروی هوایی اوکراین از سویی دیگر ، نیروی هوایی اوکراین ، به مانند شاخه هوایی ستاد منطقه جنوب روسیه ، همچنان از جتهای سوخو-25 در سازمان رزمی هنگ 299 مستقر در کولباکینو استفاده می کند . این فراگفوتهای بازمانده از دوران اتحاد شوروی ، به سامانه های ناوبری جدید مجهز شده و پس از درگیری های دونباس و استفاده گسترده یگان های نیابتی روسیه از سامانه های دفاع هوایی سبک و سنگین ، پرتاب کننده های چف/ فلر را نیز بخود می بینند . این درحالی است که نیروی هوایی اوکراین پس از ساقط شدن 5 فروند از جتهای سوخو-25 در جریان نبردهای سال 2014 ، مجددا 5 فروند دیگر از فراگفوتهای دپو شده خود را عملیاتی و سازمان رزمی خود را تکمیل نموده است . سوخو-25 نیروی هوایی اوکراین در حوزه حمل و نقل هوایی ، نیروی هوایی اکراین تیپ 25 ترابری تاکتیکی را در ملیتوپل متمرکز نموده که از نمونه های محصول شوروی سابق شامل آنتونوف-26 و هفت فروند ایلوشین -76 ام دی که قابلیت بارریزی و حمل چترباز را دارد ،استفاده می کند . با این وصف ، بر خلاف روسها ، هوانیروز ارتش اوکراین بصورت یک شاخه جداگانه از نیروی هوایی سازماندهی شده که منحصرا از نمونه های قدیمی میل-8 و میل-24 ( به ترتیب 50 و 30 فروند ) در سازمان رزم خود استفاده می نماید .شاخه هوا-دریا نیروی دریای اوکراین نیز برای مدتهای طولانی پس از فروپاشی اتحاد شوروی ، در کولباکینو مستقر بود و تنها وظابف گارد ساحلی را انجام میداد ولی از ابتدای سال 2021 با دریافت بدون سرنشین های بیرقدار ، فعال تر از گذشته ظاهر شده است . راست : خدمه نیروی هوایی اوکراین در حال بررسی چتر ، پالت و مجموعه پرتاب نفربر بی ام دی-1 چپ : کاندید های نیروی هوایی اوکراین شانس در برابر توان هوایی !!!! بر روی کاغذ ، نیروی هوایی اوکراین را به سختی می توان با نیروی هوایی منطقه نظامی غرب یا جنوب ارتش روسیه ( و نه نیروی هوایی روسیه ) مقایسه نمود . با این حال ، ارتش اوکراین ، تجربه های ارزشمندی را از درگیریهای قبلی در شرق این کشور بدست آورده و به نسبت از مجهز شدن به سامانه های دفاع هوایی دوش پرتاب و نمونه های سنگین تر واحدهای نیابتی روسیه ، اطلاع دارند ،اما در سال 2014 ، تهدید ناشی از سامانه های ضد هوایی دوش پرتاب ، به تقریب باعث زمین گیری نیروی هوایی اوکراین شد و کیف از آن زمان تاکنون ، چندان تمایلی به استقرار واحدهای هوایی خود در شرق دونباس نداشته است . https://www.aparat.com/v/XzH8x در عین حال ، گستره چتر پدافند هوایی روسیه در این منطقه به اندازه ای است که با ارسال سامانه های بیشتر ، عملیات هوایی را برضد عناصر زمینی اوکراین مشکل تر از قبل خواهد نمود ،در حالی که با حضور رادارهای پیش اخطار هوابرد ای -50 و اضافه شدن قابلیت نگاه به پایین برای نیروی هوایی روسیه ، شکافهای احتمالی احتمالا پُر شده و این روند ، نیروی هوایی اوکراین را در وضعیت خوبی قرار نخواهد داد . راست : میل -8 ام وی تی .. چپ : میل-24 ارتش اوکراین بدین ترتیب ، درصورت وقوع هرگونه عملیات نظامی ، بعنوان بخشی از یک استراتژی کلان ، پایگاه های هوایی اوکراین ، رادارهای ثابت و پستهای فرماندهی اصلی ، هدف حمله موشکهای اسکندر-ام و همچنین کروزهای کالیبر شلیک شده از دریای سیاه قرار خواهند گرفت . این روند با ورود ناوگان دوربرد بمب افکن های حامل موشکهای کروز به مسکو امکان میدهد تا به اهداف حیاتی در عمق خاک دشمن در یک فاصله ایمن از سامانه های دفاع هوایی و جتهای رهگیر ، حمله نماید .بدین ترتیب ، این احتمال وجود دارد که ارتش اوکراین تمامی دارایی های خود را به منتهی الیه غرب این کشور منتقل نماید ( درست به مانند استراتژی نیروی هوایی عراق در جنگ با ایران و انتقال هواگردهای مهم به مجموعه پایگاه های اچ-3 .م ) و در عوض تمرکز خود را بر کاربرد سامانه های دفاع هوایی و بدون سرنشین های رزمی قرار دهد . سامانه دفاع هوایی بوک ارتش اوکراین - شرق اوکراین -سال 2014 اما این سامانه نیز چندان به روز نیستند و کاربرد نمونه های قدیمی بوک و اس-300 در کنار دوش پرتابهای ایگلا و استرلا تنها درارتفاع پایین می تواند تهدید مشخصی را برای روسها فراهم کند ، در حالی سامانه های جاولین تحویلی از سوی ایالات متحده میتوانند برای بالگردهای روسی خطرآفرین باشند .بدین ترتیب ، اگر وزن توان رزمی ارتش روسیه یک عامل غالب در نظر گرفته شود ، فقدان عمق راهبردی لازم در اوکراین باعث خواهد شد تا این کشور در برابر حملات موشکی نیز آسیب پذیر باشد . با این حال ، شبکه دفاع هوایی اوکراین می تواند با ایجاد یک سد ، توان هوایی روسها را بر روی اجرای عملیات سرکوب دفاع هوایی متمرکز نموده و پشتیبانی از واحدهای زمینی را برای روسها محدود کند . سامانه اس -300 وی ارتش روسیه در جریان آزمایش در شرایط رزمی - سال 2021 - آستراخان در نهایت امر ، ارتش اوکراین بلحاظ سازمان رزم ، قابلیتهای محدودی را در ضربه زدن به اهداف روسی در نوار مرزی در اختیار دارد و برای مسکو ، وجود برتری هوایی ، احتمالا امری تضمین شده خواهد بود و تجربه روسها در سوریه نیز نشان داده که ارتش این کشور ، به نسبت تحمل دریافت خسارت و تلفات را نیز دارد ،در حالی نیروی زمینی روسیه ، برای هدایت آتش توپخانه و عملیات شناسایی ، ناوگان بدون سرنشین های خود را نیز وارد نبرد احتمالی خواهد نمود . با این حال ، برنامه ریزان نظامی در مسکو احتملا حدس خواهند زد که نیروی هوایی اوکراین مساله چندان مهمی در درگیری احتمالی نخواهد بود و کشمکش اصلی بر روی زمین صورت خواهد گرفت . در صورتی که به هردلیل ، این حمله صورت گیرد ، کیف می بایست به گونه ای عمل نماید که نیروی هوایی روسیه در استراتژی اصلی خود تجدید نظر بعمل آورد ، اما بر روی کاغذ میزان این شانس در حداقل میزان خود قرار داشته و با وقوع جنگ ، به احتمال زیاد ، حاکمیت اوکراین بر فضای هوایی شرق خود بطور کامل از میان خواهد رفت ، در نتیجه همه چیز باید در اطراف کیف متمرکز گردد تا ارتش این کشور بتواند خود را برای یک جنگ طولانی و پرشدت آماده نماید . پی نوشت : 1- بن پایه 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبسم الله........ با توجه به عدم دسترسی به تاپیک تلفات زرهی سوریه یک سری نکات اصلاحی از نظر بنده رو اینجا ذکر میکنم در ابتدا از دوست عزیزمون بابت ترجمه زیبای متن تشکر میکنم درگیریهای این منطقه در سال 2013 بوده که بیشتر از سه روز طول نکشید . علت درگیری هم هجوم افراد مسلح وپیوستن تعدادی از ساکنان بومی منطقه بود که بشدت هم سرکوب شد اگر اشتباه نکنم نزدیک 50 نفر کشته دادن اتفاقا در پادگان وادی الضیف سوریها هرچی زرهی تونستن با خودشون آوردن .و یکی از کارها خوب سوریها در اون زمان بودن . 12 یا 15 تانک موفق شد به خطوط خودی برگرده 220 تا 250 نفر از سربازان ارتش سوریه در بیمارستان جسر الشغور محاصره شدن . نیروهای نمر که در حال نزدیک شدن به ادلب بود با فرار سربازان سوری ویا خیانت برخی از اونها در جسر الشغور مجبور شدن از ما بقی مناطق دست بکشند و هدف اصلی خود رو شکست محاصره بیمارستان قرار دادن حتی اون مکالمه مشهور بین بشار اسد و سهیل حسن در این رابطه پخش شد. تروریستها بهترین واحدهای خودشون رو در حد فاصل نیروهای نمر و بیمارستان قرار دادن همزمان در طول روز چند حمله سنگین رو با خودرو های انتحاری و بعد از اون صد شبه انتحاری به سمت بیمارستان تدارک می دیدن این عمل چند چند روز تکرار شد اما فشار نیروهای نمر بشدت ادامه داشت وتلفات بسیار زیاد به واحد های مثلا نخبه تروریستها وارد شد< در کنار تلفاتی که به سوریها وارد میشد ولی تقریبا یک به سه ویا یک به چهار بود> در بیمارستان هم تمام حملات دفع شده و اونجا هم هم صدها فرد مسلح کشته ویا زخمی شدن . تا اینکه فاصله نمر تا بیمارستان به هشت کیلومتر رسید وترس از تکرار سناریو بیمارستان حلب مسلحین رو به یک اقدام جدید مجبور کرد. مدافعین بیمارستان گزارش دادن که صداهای حفاری در زیر پای خودش به گوش میرسه خبرهای از مخالفین منتشر شد مبنی بر تلاش برای بمب گذاری در زیر بیمارستان جسر الشغور همان کاری رو که با یک بیمارستان در شهر حمص کردن و. خلاصه مدافعین بیمارستان تصمیم گرفتن بعد از یک گلوله بران شدید منطقه توسط توپخانه ارتش سوریه و در پناه هواپیماهای ارتش بیمارستان رو ترک کنند . سربازان سوری دست دسته بیمارستان رو ترک کردن تروریستها هم تا به خودشون بیان اکثر سربازان سوری از منطقه دور شدن . بعد از اون با خودرو و تانک اقدام به تعقیب و تیراندازی به سربازان سوری کردن . اما عموم نیرو موفق شدن به خطوط ارتش برگردن دست کم 130 سرباز سوری سالم برگشتن 30 یا 40 نفر در بین راه کشته وزخمی شدن . تعدادی هم در هنگام دافع از بیمارستان جان باختن بعدا هم اعلام شد یه تعداد رو هم اسیر گرفتن البته خبرها بود از جمع کردن نیرو برای شورع معرکه حماه ولی چون توی ادلب وجسر الشغور شدت تلفات دادن واون موقع هنوز فریکه دست ارتش بود چندین چند ماه نیاز داشتن که به توان قبل از حملات ادلب برسند. برای اینکه تنور خاموش نشه حملات از درعا شروع شد تیپ 52 رو گرفتن و قصد جدی داشت که فرودگاه الثعله رو تصرف کنند اما برای اولین بار به طور رسمی سوریها با کمک ایران حملات هوایی رو با پشتیبانی پهپادها در اطراف این فرودگاه انجام داد حملات هوایی دقیق و همچنین ورود ده ها تن از مبارزین دروزی به فردوگاه مانع سقوط شد در واقع مقاومت در فروداگه ثعله اغاز شکستهای مخالفین بود. مدتی بعد حملات بسیار شدیدی رو به شهر درعا انجا دادن که بشدت سرکوب شد ارسال به موقع نیروهای کمکی از خربه غزاله ورود نیروهای فاطمیون به درگیریها و همچنین پشتیبانی هوایی بهتر مانع پیشروی مسلحین شد این یک عملیات فریب بود هزار ان فرد مسلح از ادلب و حلب به سمت شمال حماه کشیده شدن . هر چند در روز اول سوریها بدون پشتیبانی و به صورت گله ایی با زرهپوش به خطوط مسلحین حمله کردن وتوی سه روز 11 زرهپوش از دست دادن با انجام این عملیات حلب اماده انجام نبرد بزرگی شد این هم که دوستان بهتر می دونند قبل از این تروریست ها در اطراف مزارع ملاح سه حمله بزرگ زرهی رو ترتیب دادن که قتل عام شدن می خواستن مانع تکمیل محاصره در حومه بنی زید بشن. توی نبرد بزرگ حلب هم واقعا چیزی جز کشتارو حماقت نصیبشون نشد کلا یه سه هفته یه باریکه رو تونستن بگیرند اون هم به دادن تلفات سنگین ارتش هم خوب تضعیفشون کرد بعد کلا قتل عام شدن توی این حمله به پنج کیلومتری حماه رسیدن اگر مقاومت نیروهای عموما ایرانی لبنانی در قمحانه وتا حدودی کوه زین العابدین نبود تروریستها وارد شهر میشدن . در واقعا بعد از این مقاومت ها حملات روسها متمرکز شد .بعد چند حمله زرهی منجر به شکست برای مخالفین توی خود پالمیرا عموما نیروهای سوری مدافع بودن . داعش با کمک نیروهای مخفی شده در شهر حملات رو شروع کرد وتا نزدیکی فرودگاه تی 4 پیش اومد اونجا هم اگر نیروهای شیعه سوری ولبنانی و فاطموین نبودن فرودگاه سقوط میکرد. 12 تانک امار زیادی هستش توی تصاویر تا جایی که یادمه پنج شش تا تانک بود انهدام اونها رو هم حواله داده به آمریکایی ها . تانک تی 90 فاطمیون در حومه خناصر از دست رفت در پالمیرا تا جایی که بنده می دونم فاطموین تلفات چندانی ندادن -------------------- یک نکته مهم رو هم جا انداخت اولا تلفات زرهی سال 2018 که فکر کنم از این رقم کمتر باشه دوم اینکه سوریها توی این سال نزدیک 50 تانک رو بازیابی کردن در درگیریهای حماه وحلب و دیرالزور عمده زرهی مخالفین و داعش از بین رفت مقاله میتونست به این مواردهم اشاره کنه این موارد رو بیشتر برای اشنایی دوستان به نحوه ی گزارش نویسی حضرات غربی درباره کشورهایی که در طیف اونها نیستن بیان کردم . قطعا سایتی که بتونه صدها کلیپ رو ارزیابی کنه وقت هم داره صحت گفته های دیگران رو بررسی کنه البته این طور موارد عمومی هستش برای همه رسانه ها این مطالب رو هم برای این بیان کردم چون یک مقاله تخصصی هستش
-
1 پسندیده شدهتلفات زرهی سوریه در جنگ هفت ساله /قسمت اول تانک تی 90 در سوریه ارتش سوریه در طول هفت سال جنگ با نیروهای مخالف مختلفی شامل شورشیان داخلی و تروریستهای خارجی که غالبا از سلاح های سبک استفاده می کردند درگیر شده است. با توجه به حجم بالای اطلاعات در درسترس مربوط به این حوادث، می توان تلفات زرهی ارتش سوریه را شناسایی و رصد کرد. ارتشی که زمانی، ششمین ارتش جهان از لحاظ تعداد تانکها بود. قبل از بررسی تلفات تجیهزات زرهی سوریه که میتوان آن را با استفاده از شواهد بصری (عکسها و فیلمها) دنبال کرد، روش جمعآوری اطلاعات بررسی میشود. مقاله با گفتگو پیرامون چرایی امکان از دست دادن بسیاری از وسایل نقلیه زرهی پایان خواهد یافت. قبل از درک چگونگی تلفات زرهی سوریه در این جنگ، اهمیت دارد که خلاصهوار پیشینه ارتش عربی سوریه بحث شود. به مدت چندین دهه ارتش عربی سوریه دو وظیفهی تامین امنیت داخلی دولت بشار اسد و همچنین انجام عملیات دفاعی/تهاجمی علیه اسرائیل را برعهده داشت. وظیفه دوم (انجام عملیات دفاعی/تهاجمی علی اسرائیل) بیشترین تاثیر را بر ارتش این کشور داشت و باعث شد که ارتش سوریه تمرکز شدیدی برای به دست آوردن تعداد زیادی تانک، نفربر و سلاحهای ضد تانک (عمدتا شامل آرپی جی و موشک های هدایت شونده ضد تانک شوروی بود) داشته باشد. به دلیل ترس از حمله اسرائیل، سوریه زرادخانه خود را در پایگاه های متعدد در سراسر این کشور توزیع کرد. تعدادی از این پایگاه های در دمشق و درعا که در نزدیکی ارتفاعات اشغالی جولان است واقع شده اند. تانک تی-55 منهدم سوریه در آغاز جنگ سوریه در سال 2011، زرهی سوریه بر روی کاغذ شامل موارد زیر بود: تانکها تی - 55: 2000 دستگاه تی - 62: 1000 دستگاه تی - 72: 1500 دستگاه نفربرها: بی ام پی 1: 2000 دستگاه بی ام پی 2: 100 دستگاه خوردهای پشتیبانی زرهی بی وی پی-1 : 100 دستگاه شلیکا: 400 دستگاه خودروهای بازیابی زرهی: 130 دستگاه تجهیزات کششی ووزدیکا 2 اس 1 : 300 دستگاه آکاتسیا 2 اس 3 : 100 دستگاه نکته: تعداد برآورد شده قبل از جنگ را در حالت خوشبینانه است. بعضی از وسایل زرهی در دهههای گذشته به دلیل عدم نیاز عملیاتی، از دست رفته اند. درحالیکه تعداد زیادی از آنها به دلیل انبارداری طولانی مدت و عدم نگهداری، قبل از جنگ غیرعملیاتی (حتی نیاز به اورهال داشتند) بوده اند. بعدها ارتش سوریه دهها نفربر MT-LB و تانک تی 90 روسی را به خدمت گرفت. تی 90 برای اولین بار در اواخر سال 2015 به وارد نبرد سوریه شد. قرار دادن کیسههای پر شده از شن و خاک در جلوی تانکهای سوری برای کاهش خطر اصابت ATGM همچنین ارتش سوریه بر روی کاغذ انواع دیگر خوردهای زرهی مانند: نفربرهای سری بی تی آر، توپهای خودکششی T-34 / D-30 و دیگر وسایل زرهی را دارا بود. با این حال، این تجهیزات به طور کلی منسوخ شدهاند و ارزش عملیاتی ناچیزی دارند. بسیاری از آنها سالها پیش اوراق یا از خدمت خارج شدهاند. در بهترین حالت ممکن است که برخی از آنها در ایستگاههای ایست –بازرسی مناطق تحت کنترل دولت سوریه به کار گرفته شوند. در نتیجه این مقاله فقط به آن دسته از تجهیزات زرهی که در طول جنگ سوریه به طور فعال در میادین جنگ استفاده شدهاند می پردازد. تانک های تی 62 ام روسی در پایگاه نظامی شهر طرطوس سوریه جمع آوری شواهد بصری همانطور که آگاهید، یوتیوب، سایتهای ویدیوئی و سایتهای میزبان تصاویر بسیاری از فیلم ها مربوط به جنگ داخلی سوریه را به ادعای مبارزه با افراط گرایی و خشونت حذف میکنند، به دلیل سوء استفاده از این اطلاعات توسط طرفداران مختلف درگیر این جنگ، بسیاری از عکسها و فیلمها از بین رفته است. با این وجود یوتیوب هنوز منبع اصلی شواهد بصری است که برای این پایگاه داده، جمع آوری شده است. تصاویر جمع آوری شده توسط نویسنده از بهار 2015 بیشتر بر روی استفاده تروریست ها از موشکهای هدایت شونده ضد تانک متمرکز شده است. تانک اصلی میدان نبرد تی-72 ارتش سوریه توسط موشک ضدتانک هدایت شونده نابود شده است یکی دیگر از منابع مهم مورد استفاده پیرامون تلفات زرهی سوریه، لینکهای یوتیوب است، گرچه بسیاری از این لینکها از بین رفته است. همه اینها و سایر منابع دیگر آرشیوی شامل 102 گیگابایت اطلاعات در قالب 3853 فایل است که 85 درصد آن فیلمهایی است که بیش از 100 ساعت می باشد. همان طور که در بالا ذکر شد، این مقاله فقط شامل مواردی است که شواهد بصری در مورد آن وجود دارد. به همین دلیل ممکن است تلفاتی وجود داشته باشد که به دلیل عدم شناسایی در مقاله نیامده باشد. اصطلاح "تلفات" تمام وسایل زرهی آسیب دیده، نابودشده و به غنمیت گرفته شده را شامل میشود. در صورتی که تصاویر جزئیات کافی برای تشخیص نوع دقیق تانک را نداشته باشد آن مورد به عنوان "تانک ناشناخته" دستهبندی میشود. از آنجا که ارتش سوریه تعداد اندکی از نفربرهای بی ام پی 2 و خودروهای پشتیبانی زرهی بی وی پی-1 ای ام بی اس (ارتش سوریه تقریبا 100 دستگاه از هر کدام داشت) را دارا بود و بی ام پی 2 هم به ندرت در خارج از استان دمشق ظاهر شده است بنابراین آنها به عنوان بی ام پی 1 دسته بندی شده اند. نفربر بی ام پی 2 سوری غنیمت گرفته شده توسط داعش برای جلوگیری از شمارش مجدد تلفات زرهی، اقداماتی از قبیل مقایسه تصاویر پایگاههای تصرف شده و شمارش خودروهای زرهی غنیمت گرفته شده یا نابود شده توسط تروریستها یا نیروهای دموکراتیک سوریه (کردها) انجام گرفته است. از جایی که ارتش سوریه به ندرت تجهیزات نقلیه زرهی را از دشمان خود به غنیمت گرفته است پس این موارد در محاسبات وارد نشده است. همچنین یکی از کارهای دشوار دستیابی به اطلاعات خودروهای زرهی تعمیر شده توسط ارتش سوریه است، به احتمال زیاد تعداد کمی از این تجهیزات زرهی تعمیر شده باشند زیرا عکسهای ماهوارهای نشان میدهد که تاسیسات نظامی اورهال و تعمیر ارتش سوریه، فعال نیستند. پس از بحث در مورد روش جمع آوری اطلاعات، تلفات زرهی سوریه به تفکیک سال بررسی میشود. تلفات زرهی سال 2011 در طی ماههای نخستین شورش سوریه، بیشتر درگیریها یکجانبه و از طرف ارتش سوریه بود. با این حال به تدریج با توجه به جدایی نیروها از ارتش آنها مقاومت مسلحانه را سازماندهی کردند که در ابتدا خوردروهای زرهی با مقاومت کمتر را هدف قرار میدادند که اکثر آنها بی ام پی 1 بودند. در سال 2011 در مجموع 20 خودوری زرهی از بین رفتند. تلفات زرهی سال 2012 در سال 2012 تلاشهای زیادی برای متوقف کردن جنگ صورت گرفت که منجر به آتشبس شد. هرچند آتشبس در مناطق زیادی نقض میشد خشونتها کاهش یافت و در نتیجه تلفات زرهی سوریه اندک بود. این آرامش نسبی تا اوایل ماه می 2012 ادامه داشت تا اینکه شورشهای "البیضاء" و "بانیاس" اتفاق افتاد. در آن زمان نیروهای مخالف تصمیم به ترک آتش بس و آغاز حملات به خوبی برنامه ریزی شده به موقعیتهای دولت سوریه کردند. نتیجتا این امر موجب افزایش عظیم تلفات زرهی سوریه به 97 دستگاه در ماه ژوئیه و82 دستگاه در ماه اوت شد. با وجود این واقعیت که تروریستها مجهز به سلاحهای سبک بودند (سلاح اصلی تروریستها در برابر زرهی سوریه، آر پی جی، بمبهای کنار جادهای و مین بود) علت چنین تعداد بالای تلفات، ترکیبی از ضعفهای ارتش سوریه بود. در زمان آتشبس تروریستها آماده سازی قابلتوجهی برای حمله به نقاط آسیبپذیر کرده بوند. واقعیت آن است که در آن زمان در بیشتر مناطق، خطوط اصلی هنوز ایجاد نشده بود که در بیشتر حملات فرصت غافلگیری را تروریستها میداد. در نتیجه دولت سوریه بعضی از مناطق غیرقابل دفاع را رها کرد (تسلیم کرد) که باعث کاهش تلفات زرهی سوریه به 30-50 دستگاه در ماه شد. بر اساس شواهد، ارتش عربی سوریه 521 خودروی زرهی و تانک را در سال 2012 از دست داد. تلفات زرهی سال 2013 در سال 2013 خطوط مقدم به تدریج تثبیت شد. تلاش سوریه برای بازپسگیری مناطق از دست رفته، نیاز به سازماندهی بهتری داشت. سوریه با یک فرماندهی واحد و البته وجود سطوح فساد در نیروهایش به اینکار علاقهمند بود. در عین حال شورشیان و تروریستها تجربههایی را به دستآورند و همچنین مقادیر قابل توجهی از ATGM ها را دریافت کردند که با آنها اجازه حمله به بسیاری از پایگاههای با سطح دفاعی پایین را داد. برخی از تروریستها نیز خوردوهای زرهی که ارتش سوریه با حداقل پشتیبانی پیاده نظام به ندرت به مناطق شهری تحت قلمرو تروریستها ارسال کرده بود را به غنیمت گرفته بودند و از آنها استفاده میکردند. این دو موضوع باعث افزایش قابل توجه تلفات ارتش سوریه شد. در مجموع 501 دستگاه خودروی زرهی و تانک سوری در سال 2013 از بین رفت. تلفات زرهی سال2014 سال 2014 با درگیریهای گسترده بین شورشیان و دولت اسلامی عراق و شام (داعش) آغاز شد. این درگیریها موجب انحراف نیروهای انسانی و قدرت آتش مخالفین و تروریستها ضد یکدیگر و به نفع ارتش سوریه شد و موجب کاهش تلفات زرهی سوریه به حدود دوازده دستگاه در هر ماه شد. با این وجود پس از تثبیت خطوط مقدم بین داعش و سایر تروریستها، توجه گروههای افراطی به سمت مقابله با حملات ارتش سوریه و پایگاههای جدا شدهی (از مناطق تحت کنترل) ارتش که اغلب ذخایر باورنکردنی سلاح و مهمات را دارا بودند تغیر داد. 4 موشک کورنت به غنیمت گرفته شده توسط تروریستها در خلال حملهی ارتش سوریه به شرق فرودگاه نظامی ابوالضهور ادلب در ماههای ژوئیه و اوت سال 2014 داعش چندین پایگاه ارتش در استان رقه از جمله پایگاه تیپ 93 تصرف کرد. داعش بیش از 12 تانک تی 55 را در این پایگاه به غنیمت گرفت. بعدها تعداد کمی تجهیزات زرهی در طی بازپسگیری میدان گاز شاعر در اکتبر همان سال به دست داعش، توسط این گروه به غنیمت گرفته شد. در ماه دسامبر، تروریستها حملات بزرگی را در استان ادلب اجرا کردند که منجر به سقوط پایگاه دولتی وادی ضیف شد و تقریبا ارتش سوریه باز 30 دستگاه زرهی موجود بیشتر آنها را از دست داد. ATGM ها یکی از موثرترین سلاحها در برابر زرهی ارتش سوریه بود. اما تروریستها تا سال 2014 تنها تعداد کمی از این سلاحها را توسط دولتهای خارجی دریافت کردهبودند و تا آن زمان مجبور بودند از سلاحهایی که از ارتش سوریه به غنیمت میگرفتند استفاده کنند. کمبود نسبی ATGM ها در بهار سال 2014 برطرف شد چراکه آمریکا به متحدان خود (عربستان سعودی، قطر، ترکیه و اردن) اجازه داد تا موشکهای ATGM TOW را در اختیار گروههای انتخاب شده تحت برنامه Timber Sycamore قرار دهند (به این گروهها معترضین میانهرو گفته میشد اما در واقع با دستهبندی تروریستها، و خارج کردن نام برخی گروهها مانند داعش، این تروریستها مشروعیت پیدا کردند و در نتیجه آمریکا و متحدین آن توانستند از این گروهها پشتیبانی تسلیحاتی کنند) . TOW2B-A به طور ویژه در اختیار تروریستها قرار گرفت این موشک، یک نسخه بهینهسازی شده برای مقابله با تانکهایی است که از زره واکنشی استفاده میکنند. شلیک موشک هدایت شوندهی ضد تانک آمریکایی تاو در جریان درگیریهای سوریه یکی از شرایط دریافت موشکهای جدید تاو، ارائه شواهد ویدیوئی از این موشکها در حالت استفاده از آنها بود. از این رو بسیاری از حملات با استفاده از تاو در یوتیوب بارگذاری شد که اینکار شناسایی تلفات زرهی سوریه را آسانتر کرد. به تدریج تحویل تاوهای ATGM افزایش پیدا کرد زیرا تایید شد که گروههای تروریستی بیشتری آنها را دیافت کردهاند و تیمهای بیشتری به یادگیری استفاده از این سلاح پرداختند. در مجموع ارتش سوریه 346 دستگاه خودروی زرهی و تانک در سال 2014 از دست داد. ادامه دارد ترجمه شده توسط GHIAM/ صرفا برای میلیتاری
-
1 پسندیده شدهتلفات زرهی سوریه در جنگ هفت ساله /قسمت پایانی تجهیزات منهدم شدهی ارتش سوریه: 4 دستگاه بی ام پی 1 ، یک دستکاه بی وی پی و یک دستگاه تانک تی 72 / درعا- دمشق 2017 تلفات زرهی سال 2015 در 9 ماه اول سال 2015 دولت سوریه به شدت تلاش میکرد تا ابتکار عمل را پس از تلفات قابل توجه نیمه دوم سال 2014 دوباره به دست گیرد. در اواخر فوریه 2015 تروریستها نیروهای خود را با هم ترکیب کرده و یک اتحاد قدرتمند به نام جیش الفتح را تشکیل دادند. جیش الفتح یک عملیات تهاجمی قدرتمند و بابرنامه را در استان ادلب انجام دادند. در این حمله تسلیحات و مهمات خارجی بیشماری، مخصوصا ATGM به کار گرفته شد. این حمله نقش بسزایی در دفع پاتکهای سنگین تانکهای ارتش سوریه داشت. لحظه انفجار تانک تی 62-ام سوریه توسط موشک ضد زره تروریستها در اواخر ماه آوریل نزدیک به 250 سرباز ارتش سوریه را در بیمارستان جسرالشغور محاصره کردند که فشار زیادی به بشار ارسد رئیس جمهور سوریه وارد آمورد و باعث شد تا بشار اسد در مقابل دوربین قرار بگیرد و قول دهد این محاصره را بشکند. علیرغم انتقال تعداد زیادی از سربازان و سلاحهای سنگین –عمدتا از شرق حمص- به این منطقه، تمام تلاشهای ارتش برای رفع محاصره به شکست انجامید. بخشی از این امر به دلیل وجود موشکهای تاو در یک منطقه ایدهآل برای استفاده از ATGM ها بود: تپههای جنگلی اطراف بیمارستان که سربازان را مجبور میکرد برای رسیدن به هدف از آنها بالا بروند. این تلاشها منجبر به شکست و مرگ 85 درصد نیروهای ارسالی ارتش به این منطقه شد. (البته این آمار 85 درصدی نیاز به تایید دارد.) مناطق تحت سیطره طرفهای درگیر جنگ سوریه / اواخر 2015 توجه: تلفات زرهی در ادلب کاملا جدی بود، اما بسیاری از شواهد بصری از دست رفته است چراکه یوتیوب شروع به حذف ویدیوها و حتی کانالها کرد. با توجه به این، تلفات زرهی سوریه به طور قابل توجهی پایین تر از حدی است که در صورت وجود فیلمها باید باشد. درگیریهای جنوب ادلب، تعداد زیادی از واحدهای باقیماندهی نخبه مکانیزه ارتش سوریه (عملا اکثر نیروهای هر دو طرف برای عملیاتهای تهاجمی غیر قابل استفاده بودند و واحدهای "نخبه" در همهی طرفهای درگیر جنگ در بهترین حالت میتوانستد به عنوان نیروهای متوسط در ترکیب ارتش حضور داشتهباشند) را از شرق حمص به این منطقه کشاند. (کارآمدترین نیروهای نخبه ارتش سوریه را نیروهای سرهنگ سهیل حسن معروف به Tiger Force تشکیل میدهند). انفجار آثار باستانی پالمیرا توسط داعش بعد از سیطره بر این شهر داعش از موقعیت پیشآمده استفاده کرد و به دلیل اینکه نیروهای سوری موجود در این منطقه (حمص) آموزشهای بسیار ضعیفی دیده بودند، داعش به موفقیتهای غیرمنتظرهای دست یافت در نتیجه داعش با تقویت نیروهای خود این حمله را به یک تهاجم واقعی تبدیل کرد و توانست "السخنة" و "پالمیرا" و میادین نفت و گاز این منطقه را تصرف کند. این به یک نقطه ضعف برای نیروهای دولتی سوریه تبدیل شد و در نتیجه این شکستها، تنها کمتر از 20 درصد از سرزمین سوریه در کنترل بشار اسد باقیماند. و باعث شد تا تروریستها در برخی مناطق حتی توانایی برتر شلیک را به دستآورند. در حالیکه هنوز دولت سوریه کنترل تعداد زیادی از مناطق بزرگ شهری را در دست داشت داعش یک خطر جدی برای مناطق شرقی حمص به شمار میرفت. تروریستها خود را برای یک حمله بزرگ آماده میکردند و تلاش میکردند که سناریوی "ادلب" را بار دیگر تکرار کنند و اینبار شهر "حما" و بخش بزرگی از استان "حما" را به تصرف خود درآورند. اگر این اتفاق میافتاد نیروهای ارتش سوریه در حلب قیچی میشدند و "لاذقیه" دژ مستحکم سوریه را در خطر قرار میدادند. غنیمت گرفتن تانک تی-72 ارتش سوریه توسط جیش اانصر /شمال حما مدت کوتاهی پس از این حادثه، متحدان سوریه –ایران و روسیه- تصمیم گرفتند به سوریه کمک کنند. روسیه دهها جنگنده و بالگرد را به پایگاه هوایی "لاذقیه" ارسال کرد و ایران تعداد زیادی مشاور نظامی، نیروهای شبه نظامی عراقی و افغانستانی را به سوریه انتقال داد و همچنین شمار نیروهای حزب الله لبنان را در سوریه افزایش داد. با تثبیت وضعیت سوریه به دلیل افزایش حمایتها، ارتش سوریه تصمیم گرفت یک حمله بزرگ را برای بازپسگیری شمال "حما" آغاز کند و در اکتبر 2015 آن را تا قسمتهایی از استان "ادلب" ادامه داد. این امر موجب درگیری شدید علیه تروریست ها شد که در فقط در آن ماه 140عدد ATGM شلیک کردند. واحدهای زرهی سوری زیادی از بین رفت و حتی حکومت سوریه مناطقی را در شمال "حما" از دست داد. اما تروریستها در پی حملات هوایی روسیه تلفات جدی داشتند که آنها را مجبور به توقف حملات گسترده در "حما" کرد. 294 دستگاه زرهی لیست تلفات زرهی سوریه در سال 2015 ثبت شد. مهم است که توجه داشته باشیم تعدادی از شواهد بصری در این سال از بین رفته است. تلفات زرهی سال 2016 به لطف کمکهای خارجی ارائه شده توسط ایران و پشتیبانی هوایی روسیه و محمولههای کوچک تانکهای مدرنیزه شده تی 72 و تانکهای تی 90 (و سپس تعداد بیشتری از تانکهای تی 62 ام و نفربرهای بی ام پی) موجب شد سوریه دست برتر را در جنگ داشته باشد. با این حال اغلب اوقات هنگامی که ارتش سوریه حملهای را در یک منطقه آغاز میکرد، منطقهای دیگر در خطر از دست رفتن قرار داشت –حتی با وجود پشتیبانی هوایی نیروی هوایی روسیه- تلفات به دلیل حملهی ATGM و تاکتیکهای در حال مانور تروریستها در مناطق بیابانی همچنان بالا بود. نیروهای سوری برای به دستآوردن برتری آتش یک سری حملات را را آغاز کردند تا مناطق شیعه نشین محاصره شده در شمال "حلب" به "پالمیرا" و بعد به بخشهای تحت صرف "حلب" توسط تروریستها را هم به هم پیوند بزنند. درست مانند نبردهای قبلی ارتش سوریه به قدرت شلیک و تعداد زیاد تجیهزات زرهی اتکا میکرد که عمدهی آنها حملات پیشانی را علیه خطوط دفاعی آماده انجام میدادند. بیشتر به این دلیل که نیروی هوایی روسیه کند و البته واقعا موفق بود ولی هزینه بالایی برای حمله به هر واحد به همراه داشت. یکی از تسلیحات تروریستها موشکهای هدایت شونده ضدتانک H-8 چینی بود هنگامی که نیروهای ارتش سوریه در یک مکان دچار سردرگمی میشدند، تروریستها پیوسته سعی میکردند ابتکار عمل را با راهاندازی حملات در مناطقی که ارتش سوریه فاقد نیرو بود به دست بگیرند. در بهار 2016 در هنگامیکه ارتش سوریه در حال جنگ در اطراف "پالمیرا" بود تروریستها به شمال "حما" حمله کردند و در حالیکه نیروهای سوری همراه با حملات هوایی روسیه تقویت شدند و ورق برگشت اما ارتش سوریه دهها دستگاه زرهی را در یک زمان نسبتا کوتاه از دست داد. در اواخر تابستان دوباره شبیه همین داستان تکرار شد. زمانی که نیروهای سوریه برای تامین نیروی کافی جهت محاصره تروریستها در بخشی از "حلب" و اطراف آن، به "حلب" انتقال داده شدند این انتقال نیرو باعث شد دیگر مناطق درگیری تضعیف شوند. مدت کوتاهی پس از تکمیل محاصره توسط سوریه، تروریستها در یک غافلگیری با حملهای گسترده در قسمت جنوبی شهر "حلب" توانستند به مدت چندین هفته محاصره را بشکنند و منابع خود را تامین کنند. زمانیکه این روند موفقیت تروریستها معکوس شد (البته حکومت سوریه به میزان قابل توجهی نیرو و تجهیزات زرهی آنجا متمرکز کرده بود) تروریستها در شمال "حما" حملهی دیگری را آغاز کردند و توانستند خود را به شهر "حما" نزدیک کنند. در حالیکه تمام این حملات شکست خورد اما نشان داد که چقدر سوریه به پشتیبانی هوایی روسیه وابسته است و چقدر در برابر تروریستهای ضعیف هست حتی زمانی که دو دشمن آنها را بمباران می کنند- اولی که بی وقفه توسط نیروی هوایی روسیه بمبارن میشود و دیگری توسط نیروی هوایی آمریکا. تی-90 در خدمت نیروهای فاطمیون هنگامی که در پایان سال 2016 به دلیل قدرت گسترده پشتیبانی هوایی روسیه و توپخانهی روسها همراه با نیروهای زمینی دولت روسیه، دفاع خلافت اسلامی عراق و شام شروع به شکسته شدن کرد داعش فرصتی به دست آورد و خطوط دفاعی سوریه را در اطراف "پالمیرا" از بین برد و شهر را تصرف کرد. (این همان عملیاتی بود که نیروهای فاطمیون تی 90 را از دست دادند و نتواستند منطقه تحت فرمان خود را نگه دارند. نیروهای مقاومت و سوریه در این عملیات 70 کیلومتر عقب نشینی کردند.) هنگامی که نیروهای سوریه پا به فرار گذاشتند نزدیک به 12 دستگاه تانک را رها کردند که به دست داعش افتاد البته به زودی بیشتر آنها توسط نیروی هوایی آمریکا منهدم شد. طبق اسناد در مجموع 314 دستگاه تلفات زرهی ارتش سوریه در2016 بود. تلفات زرهی سال 2017 در اوایل سال 2017 ابتکار عمل کاملا در دست دولت سوریه بود چراکه تروریستهای داعش با جنگ چند جانبه مواجه بودند و به طور مداوم تحت حملات هوایی چندین کشور خارجی و نیروهای مخالف خود و نیروی هوایی روسیه قرار داشتند. با این حال هر دو گروه (داعش و دیگر تروریستها) قادر به انجام حملات محدود علیه نیروهای سوریه بوند و باعث آسیب به آنها میشدند اما نمیتوانستند جلوی پیشرفت آنها را بگیرند. همچنین در اوایل سال 2017 تامین موشکهای ATGM تاو به طور قابل توجهی کاهش پیدا کرد و چند ماه بعد برنامه Timber Sycamore مذکور پایان یافت. هرچند داعش و دیگر تروریستها همچنان توانایی افزایش هزینهی پیشرفتهای نیروهای سوریه در مناطق تحت قلمرو خود را داشتند اما تنها قادر بودند که سرعت پیشرفت آنها را کند کنند- به ندرت اتفاق میافتاد که حملات سوریه را متوقف کنند یا برای چندین هفته دست برتر را داشته باشند. همچنین تروریستها به طور قابل ملاحظهای با یکدیگر درگیر جنگ بودند و هنگامی که از سوی نیروهای سوری تحت فشار نبودند این درگیریها افزایش پیدا میکرد. طبق اسناد 248 مورد تلفات زرهی برای ارتش سوریه در سال 2017 ثبت شده است. تلفات زرهی در سال 2018 دولت سوریه در حال شکست پاکت غوطه شرقی در دمشق بود و مذاکره برای تسلیم شدن پاکت شمال "حمص" برقرار بود اما هنوز فرصت زیادی برای درگیری بین نیروهای دولتی و SDF وجود داشت. داعش در شرق همچنان یک تهدید محسوب میشد در حالیکه سرنوشت تروریستها در "ادلب" و جنوب "درعا" همچنان نامشخص بود. با توجه به قدرت تخریبی تروریستها اما چنان که انتظار میرود تلفات زرهی در ماههای گذشته به طرز چشمگیری مورد تایید نبوده است. این نیز تا حدی به این دلیل است اکنون که نیروهای دولتی سوریه در حال بازپسگیری زمین خود هستند دستیابی به فیلمهای تلفات زرهی سختتر شده است. بنابر شواهد تلفات زرهی سوریه 78 دستگاه در سال 2018 بوده است. بر اساس تجزیه و تحلیل گستردهی شواهد تصویری از زمان جنگ سوریه (تا زمان تکمیل مقاله) حداقل 2322 دستگاه تانک و خودروری زرهی ارتش سوریه از دست رفته است. با توجه به نبود تصویر از تمام تجهیزات زرهی هدف قرار داده شده تعداد واقعی تلفات زرهی سوریه ممکن است بسیار بالاتر باشد. این نیز به این دلیل است که تعداد تجهیزات زرهی منهدم شده در ابتدای جنگ احتمالا بیش از تعداد تصاویر موجود است. علاوه بر این روسیه تعداد زیادی از تانکهای تی 62 ام خود را به سوریه تحویل داد. ششمین ناوگان بزرگ تانک در جهان به احتمال زیاد نابود شده است. تعداد تجهیزات زرهی نابود شده به تفکیک نوع تعداد تجهیزات زرهی نابود شده به در هر ماه ترجمه شده توسط GHIAM/ صرفا برای میلیتاری منبع
-
1 پسندیده شدهتعداد قبضه ها که محرمانه اس و خبرش هیچ وقت درز نمیکنه بعید میدونم روسیه امتیاز تولید رو به ایران داده باشه چون برای نسل جدید آی کا از آلیاژ و متریال جدیدی استفاده کردن و روسیه هم خوب فروش کرده تو این سری و تکنولوژیش رو به راحتی در اختیار کشوری قرار نمیده و تنها ونزوئلا موفق به دریافت لیسانس تولید شده با توجه به حجم بسیار زیاد سری قدیمی نباید به این زودی ها امیدوار نباشین در تمام یگان ها از این اسلحه ببینید احتمال بسیار زیاد در ابتدا در اختیار یگانهای نخبه و نمونه قرار میگیره و عزیزان سرباز وظیفه کماکان از نسخه قدیمی استفاده میکنند AK-103 و AK-104 معرفی در این مدل روسها دوباره به طرف کالیبر معروف 39*7.62 میلی متر رفته و از آن در این دو سلاح بهره بردند. دوباره پایه طراحی بر اساسقرار دارد و عمده بدنه سلاح از جنس پلیمر و قطعات پلاستیکی ساخته شده است. AK-103 وزنی در حدود 3 کیلو و 600 گرم داشته و طول آن 943 میلی متر است. نواخت تیر آن 600 گلوله در دقیقه و سرعت دهانه گلوله در آن 715 متر بر ثانیه است. برد موثر آن در حدود 500 متر است. این سلاح در بازار صادرات نیز حضور داشته و به هندوستان، لیبی و عربستان صادر شده است. ونزوئلا خط تولید این سلاح را از روسیه خریداری کرده است و از آن به عنوان سلاح سازمانی ارتش خود استفاده می کند. http://cdn.mashreghnews.ir/files/fa/news/1395/1/13/1538957_391.jpg AK-103 در بالا و AK-104 در پایین مدل AK-104 در حقیقت مدل کارابین AK-103 است که با وزنی در حدود سه کیلو و 200 گرم، طول 824 میلی متر و نواخت تیر 600 گلوله و سرعت دهانه 650 متر بر ثانیه به بازار عرضه شده است. این مدل از سلاح در ونزوئلا در کنار AK-103 تولید می شود. برخی از نیروهای ضد تروریست در سوریه نیز به این سلاح مجهز شده اند.
-
1 پسندیده شدهتصاویر مهندسی جنگ قسمت ششم 12- جادة سيدالشهدا(ع) عمليات خيـبر، يكي از مهمترين عملياتهايي بود كه در دوران دفاع مقدس انجام شد و اهميت آن در اين بود كه رزمندگان اسلام با استفاده از اصلِ غافلگيري، وارد خاک عراق شده، 20 کيلومتر از آبهاي هورالعظيم را پشت سر گذاشته و توانستند جادة بصره ـ بغداد را زير آتش قرار داده و رفت و آمد را در آن مختل نمايند. در اين عمليات، جزاير مجنونِ شمالي و جنوبي (بعدها خيـبر نام گرفتند) که از مراکز مهم نفتي عراق بوده و داراي بيش از 8 ميليارد بشکه ذخاير نفتي و حدود 60 حلقه چاه نفت بودند، به تصرف رزمندگان اسلام درآمد. به يُمن احداث «پل خيـبر» كه يكي از شاهكارهاي مهندسيِ سنگرسازان بيسنگرِ جهاد بود، رزمندگان توانستند مواضع خود را در جزاير مجنون تثبيت نمايند. اين عمليات به آزادسازيِ حدود 1000 كيلومترمربع در هورالعظيم، 140 كيلومترمربع در جزاير مجنون و 40 كيلومترمربع در منطقة «طلائيه» انجاميد. بيش از 000/13 تَن از نيروهاي دشمن كشته و مجروح و 1140 تَن هم اسير شدند. همچنين 150 دستگاه تانك و نفربر، 200 دستگاه خودرو، 6 فروند هواپيما و 9 فروند بالگرد دشمن منهدم شده و 10 دستگاه تانك و 60 دستگاه خودروي نظامي هم به غنيمت گرفته شد. قطع جادة ارتباطي بصره ـ بغداد از اهميّت خاصي برخوردار بود و حفظ اين موفقيّت، اهميتِ بيشتري داشت. پل خيـبر، بيشتر براي رعايت اصلِ غافلگيري ساخته شده بود تا رزمندگان و تجهيزات سبك، بتوانند از آن عبور كنند كه موفق هم بود. اما براي حفظ مواضعِ به دست آمده، به انتقال تجهيزات سنگين به خطوط مقدم نياز بود كه اين كار از طريق پل خيـبر، شدني نبود. از اين جهت فرماندهان جنگ، پيشنهاد احداث مسيري كه ظرفيت بالايي در جابهجايي داشته باشد را به مسئولين «پشتيباني و مهندسيِ جنگ جهاد» (پ.م.ج.ج) ارائـه دادند. درحقيقت اين مسير ميبايست از وسط آبهاي هورالعظيم عبور كرده و به جزاير مجنون برسد. تمام طرحها و ايدهها به ساخت يك جاده ختم ميشد، اما سؤال اين بود كه چه زيرساختي ميتوانست بسترِ جاده باشد؟ همانگونه كه مشخص است مهمترين عاملِ موفقيت در جنگ، استفاده از زمان است و هر كاري ميبايست در كوتاهترين زمان انجام شود. براي احداث جاده در هورالعظيم، طرحهاي مختلفي ارائـه و حتي بعضي از آنها هم آزمايش شد. به عنوان مثال، براي ايجاد زيرساخت در آبِ با عمق 3 تا 4 متر و كفِ باتلاقيِ هورالعظيم، ريختنِ ضايعات آهن به همراه ضايعات لاستيك، مورد آزمايش قرار گرفت كه جواب نداد. بعد از گذشت چهار روز از اقدام جهاد براي ساخت جاده، درنهايت تصميم بر اين شد كه جادهيي «خاكي» احداث شود. طول مسير، 14 كيلومتر بود كه بخش عمدة آن در مناطق نيزار قرار داشت. (نيهاي بلندي كه 3 تا 4 مترِ آن زير و 2 تا 3 مترِ آن هم روي سطح آب بود.) به قولِ يكي از جهادگران، ظواهر امر نشان ميداد كه اين كار، شدني نيست اما با توكل به خداوند متعال و حضرت سيدالشهدا، اين امر اتفاق افتاد. جنس خاك ساحلِ هور در سمتِ ايران، «رُس» بود و كمپرسيها ميتوانستند از همان نزديكيِ محل، براي احداث جاده خاك بياورند. خاكهاي برداشتشده، در محلي تخليه و جمع ميشد تا رطوبت آن گرفته شود و سپس براي استفاده در احداث جاده، با كمپرسي به آنجا حمل ميشد. نحوة ساخت جاده اينگونه بود كه يك يا چند كمپرسي، خاك را در انتهاي جاده (كه تا آن لحظه احداث شده بود) تخليه كرده و سپس بولدوزرها اين خاكهاي جديد را هُل داده و به درون آب ميريختند. در حالي كه خاكهاي جديد بر روي خاكهاي قبلي لغزيده و در آب ريخته ميشد، خاكهاي قبلي هم زير چرخ بولدوزرها لِـه ميشدند. درحقيقت بولدوزر، هم خاكهاي جديد را هُل ميداد و هم خاكهاي قبلي را به هم ميفشرد. خاكي كه براي احداث جاده استفاده ميشد از جنس رُس بود. خاك رُس به گونهييست كه به دليل كوچكبودن ذرات، مقدار آبِ كمتري به داخل آن نفوذ ميكند و اگر فشرده شود، مانند جدارة كوزه عمل كرده و مانعِ نفوذ آب به درون خود ميشود. راه نفوذ آب به جاده، از «كف» و «كنارهها» بود؛ براي حل مشكل كفِ جاده، لجن كفِ هور، خودش مانعِ نفوذ آب ميشد و به آرامي نشست ميكرد كه اين نشست، محسوس نبوده و مشكلي ايجاد نميكرد. براي حلِ مشكل كنارهها هم با ريختن خاك رُس در كنارهها، مانعِ نفوذ آب شدند. در احداث پل خيـبر، نيها مانعِ انجام كار بودند اما در احداث جادة سيدالشهدا اينگونه نبود و نيزار، نقش بهسزايي در استحكام جاده داشت به طوري كه نيها جريان آب را كُند كرده و با ريختن خاك بر روي آنها، به استحكام خاكِ جاده افزوده ميشد. اما همهجاي هور نيزار نبود و قسمتهايي از آن مانند يك درياچة كمعمق، فقط آب بود. در اين شرايط هنگام وزيدن باد، موجهايي در آب شكل ميگرفت كه اين امواج با كنارة جاده برخورد كرده و آن را ميخورد. اين رويداد كه اصطلاحاً «فرسايش آبي» نام دارد موجب كاهش نگرانكنندة عرض جاده ميشد. به دليل هزينههاي بالاي شن و ماسه، امكان استفاده از آن در تمام طول مسير نبود و درنهايت روشي كه جهادگران براي مقابله با فرسايش آبي به كار گرفتند، استفاده از نيهاي موجود در منطقه بود؛ جهادگران ريشة نيها را در كنارة قسمتهايي از جاده كه عاري از ني بود درون آب قرار ميدادند و با رشد و بزرگشدن آنها، براي اين قسمتهاي جاده هم حفاظ ايجاد ميشد. قسمتهايي از هورالعظيم، «گذرگاه آب» بود و از آنجا كه زمان احداث جاده در فصل بهار و هنگام بارندگيها بود، وقتي منطقه دچار سيلاب ميشد، شدتِ جريان آب در گذرگاهها افزايش مييافت. شدت جريان آب در گذرگاههاي آبي، مانعِ ماندگاريِ خاك شده و احداث جاده را دچار مشكل ميكرد. بر اساس تجربههاي قبليِ جهادگران، در اين گذرگاهها نيز لولههايي با دهانة بزرگ و طول 12 متر تعبيه گرديد تا آب از طريق اين لولهها از زيرِ جاده عبور كرده و به آن آسيب وارد ننمايد. با اين كار، جريان آب از لولهها عبور ميكرد و ميتوانستند بر روي لولهها خاك ريخته و به احداث جاده ادامه دهند. بعد از اتمام ريختنِ خاك رُس، افزايش ارتفاع جاده از سطح آب به اندازة كافي و تكميل زيرساخت، نوبت به آمادهكردن سطح جاده به وسيلة ماسهريزي رسيد و روي جاده با ماسه پوشانده شد. معدن اين ماسهها هم در فاصلة 120 كيلومتري و حواليِ شهر «رامهُرمُز» قرار داشت. عراق تلاش زيادي كرد تا مانعِ فعاليتِ احداث جاده شود و با آتش سنگين توپخانه، حملة بالگردها در شب و هدف قراردادن بولدوزرها و كمپرسيها، زحمات زيادي براي سنگرسازان بيسنگرِ جهاد ايجاد كرد. نيروهاي جهاد، شبانهروزي و بدون وقفه به فعاليت خود ادامه داده و توانستند20 روز زودتر از موعد مقرر، جاده را به اتمام برسانند. جادة سيدالشهدا كه در هورالعظيم احداث شد، داراي 14 كيلومتر طول، 15 تا 20 متر عرض و 3 متر ارتفاع از سطح آب بود. احداث آن، هر روز بيش از 200 متر پيش ميرفت و مدت 72 روز طول كشيد تا جاده تمام شود. براي احداث آن بين 2500 تا 3000 كمپرسي فعاليت داشتند كه روزانه چند بار خاك آورده و در جاده تخليه ميكردند. بيشترِ رانندگان كمپرسي، نيروهاي داوطلبِ مردمي بودند و حتي بعضي از آنها كمپرسيهاي شخصيشان را براي احداث جاده به خدمت گرفته بودند. جهادهاي پانزده استان در احداث جاده فعاليت كردند و به گفتة مسئولين وقت پ.م.ج.ج بيشترين شهيد و مجروح، در ساخت اين جاده از طرف جهادگران تقديمِ انقلاب شد. احداث اين جاده در لحظة اذان ظهرِ روز سوم شعبان، ميلاد حضرت سيدالشهدا(ع) به پايان رسيد و به گفتة جهادگران، 72 روز طول كشيد و 14 كيلومتر طول داشت. كنارِ هم قرارگرفتن اين اعدادِ مقدس، باعث شد اين جاده را «سيدالشهدا» بنامند و جهادگران با شعار «يا سيدالشهدا» كارِ خود را به پايان رساندند. روحية ايثار و جهادگري، تأثير بهسزايي در ساخت جاده داشت به طوري كه به نقل از جهادگران، گاهي شرايطي پيش ميآمد كه براي آنها قابلِ باور نبود؛ به عنوان مثال در بعضي قسمتها، در حالي كه هنوز خاكِ جاده نرم بوده و خوب كوبيده نشده بود، كمپرسيها با وزن حدود 30 تُن از روي آن حركت ميكردند. گرچه آنها به خاطر نرميِ جاده بالا و پايين ميشدند ولي شگفتانگيز بود كه اين وضعيت، مانعِ حركتشان نميشد و كمپرسيها با سرعت 60 يا 70 كيلومتر در ساعت به راه خود ادامه ميدادند. سرعت انجام كار با توجه به فشارِ آتش دشمن و كمبود امكانات، حاكي از كمكهاي الهي و عنايات ائـمة معصومين در ساخت جاده بود. اما هدية ويژهيي كه نصيب سنگرسازانِ بيسنگر شد، به پايان رسيدنِ موفقيتآميز جاده همزمان با اذان ظهرِ روز سوم شعبان بود كه ماية فخر و مباهات ديگري براي اين دليـرمردان گرديد. شادی روح شهدای مهندسی جنگ صلوات ادامه دارد... برداشت فقط با ذکر military.ir
-
1 پسندیده شدهتصاویر مهندسی جنگ قسمت پنجم 11- پل شناور خيـبر نيروهای پشتیبانی و مهندسی جنگ در بهمنماه 1362 يك پل شناورِ 14 كيلومتري به نام «پل خيـبر» بر روی هورالعظیم ساختند كه راه مهمِ ارتباطي عقبة جبهه با خط مقدمِ «جزایر مجنون» بود. با توجه به سابقه فنی و مهندسیِ مهندسین طراح جهاد در موضوع پلسازي در عرصههاي مختلف، همة تجربههای قبلیِ اين نيروها در طراحی این پروژه به کار گرفته شد. عمدة مشكلاتِ طرحهای قبلی، هزینة بالای ساخت، آسیبپذیری بسیار بالای پل در مقابل ترکش و سختبودن روش مونتاژ و حمل و نقلِ پل بود که همگي در طراحیِ جدید براي پل خيـبر، برطرف شده بودند. پل خيـبر، روی آب شناور بود و پایه نداشت. اين پل 14 کیلومتری، از دنبالِ هم قرارگرفتن حدود 2500 قطعة شناور تشكيل شده بود كه هركدام 6 متر طول و بيش از 3 متر عرض داشته و به وسیلة گوشواره و پیم به هم متصل شده بودند. هر قطعة پل، براي قابليّت شناوري بالاتر و امكان تحمل وزن بيشتر، چهار بالة شناور هم (به عنوان كمكي) در دو طرفِ خود داشت. شاسّی هر قطعه از پل، شامل 4 تیرآهنِ 14 لانهزنبوری بود که روی آنها یک ورق 4 میلیمتري آجدار قرار گرفته بود و چهار بالة اطراف پل هم با لولا و پیم به این شاسی وصل بود. در زیر شاسّی، بالهها بلوکهای «پلیاستایرن» با تسمه به آن محکم شده بودند. کار شناورکردن پل بر روی آب را همین بلوکهای پلیاستایرن انجام میدادند. توان شناوریِ هر قطعه از پل، 6 تُن بود. پس از عملیات رمضان، فشار بر ماشین جنگی عراق از دو محور فکّه و هورالعظيم ـ که يكي زمينِ رَملي و دیگری آب بود ـ به عنوان استراتژی نیروهای ایران در دستور كار قرار گرفت. حرکت از هر دو محور، بسیار مشکل و نیازمند اندیشیدن تدابیرِ مهندسی ـ رزمی و اطلاعاتیِ بالا بود. در همین راستا عملیاتهاي «والفجرِ مقدماتی» در منطقة فکّه و «خيـبر» در منطقة هور طرحریزی و اجرا شدند. هورالعظیم در سال 62 از رودخانههای دجله، کرخه و میمه تغذیه میشد. عمق آب در شمال آن و هنگام طغیان رودخانهها به 8 متر و در جنوب آن به 3 متر میرسید. عمق آب در فصلهای مختلف سال تغییر میکرد. پوشش گیاهی هور غالباً نیزار بود ولی گونههاي گياهيِ بردی، چولان گاطه و شبلان هم در آن دیده میشد. مساحت هورالعظیم در سال 62 حدود 2200 کیلومترمربع بود. هماكنون به علت كاهش آبِ ورودي از دجله و كرخه، قسمت عمدة هورالعظیم خشک شده است. در بخش عراقيِ هورالعظيم، دو جزیرة مصنوعيِ پولیگونیشكل به نامهای «مجنون شمالی» و «مجنون جنوبی» وجود داشت که سالها قبل توسط عراق و براي بهرهبرداري از منابع نفتي ايجاد شده بود. اين جزاير اهميّت خاصی براي عراق داشتنه و به وسیلة يك دژ (خاكريز بلندي كه روي آن قابل تردد بود) به یکدیگر راه داشتند. اهمیت راهبرديِ این جزایر فقط به علت وجود دکلهای فشارقوی برق، دکلهای تقویتیِ رادیو و تلويزیون، تأسیسات و کارخانههای کاغذسازی و چاههای نفت نبود، بلکه نیروهای سپاه و ارتش درصورت فتح اين جزایر میتوانستند جادة مواصلاتی و بسیار مهم بصره ـ العماره ـ بغداد را زیر ديد و آتشِ دقیق بگیرند. بصره، شهر بزرگ و بندری عراق محسوب میشد و تمام ادوات نظامیِ سنگین و کمکهای بینالمللی به عراق از طریق کشتی و بندر بصره به جبهههای آن میرسید. رزمندگان اسلام، پس از شناساییهاي دقیق جزایر و هورالعظيم، در اسفندماه سال 62 با انجام عمليات خيـبر و با استفاده از اصل غافلگیري، موفق به تصرف جزيرة مجنون شمالي و بخش اعظم جزيرة مجنون جنوبي شدند. اما پشت سرِ رزمندگان، آب بود و به عقبة جبهه متصل نبودند كه بايد این مشکل حل میشد. نیروهای خطشکن به وسیلة قایق از آب عبور کرده و جزایر را فتح کردند، اما با قايق، امكان استقرار در جزایر و پشتيباني از نيروهاي خط مقدمِ آنجا براي بلندمدت، وجود نداشت. اتصال مطمئنِ جزایر به عقبه با احداث یک پل، راهِ حلّی بود که به ذهن میرسید. لذا فرماندهان سپاه ماهها قبل از انجام عمليات خيـبر، اين مشکل را با فرماندهان پشتیبانی و مهندسی جنگ مطرح کردند. اينها هم برای ساخت پلی که با شرایط هور مناسب بوده و نياز به زمان كمي براي احداث داشته باشد، مشغولِ مطالعه شدند. با توجه به تجربة پلهای بشکهای و دوبّـهای شهید «هزاردستان» و پلهای کمکپناه، نقشهها و نمونههای اولیه از پل ساخته شد. طراحی این پل برای استفاده در آبهای با حداکثرِ سرعت 2 متر بر ثانیه بود كه مشخصات مخصوصِ به خود را داشت. ابتکار تلفیق فوم و فایبرگلاس در پل خيـبر، یک مزیّت بسیار عالی برای آن بود. زیرا پس از اصابت ترکش به پل، از شناوریِ آن کاسته نشده و پل غرق نمیشد. درواقع پل خيـبر، يك پل شناور ضدِ ترکش بود. قطعات نمونة پل در یکی از کارگاههای کمیتة فنی دفترِ مرکزی جهاد سازندگی ساخته شد. این در حالی بود که بسیاری از مسئولين هنوز با نگرانی و ناباوری به اجرای کار مینگریستند. قطعات ساختهشده برای گذراندن مرحلة آزمایش به درياچة ورزشگاه آزاديِ تهران انتقال يافته و در حضور فرماندة وقت نیروی زمینی ارتش و معاون صنایع خودکفايی سپاه، آزمايش شدند. پس از موفقیتآمیز بودن آزمايش، فرماندهی سپاه، سفارش ساخت 30 كيلومتر از اين پل را به مهندسین جهاد داد. حداکثر زمان برای انجام پروژه هم 5/2 ماه تعيين شد. در پاييز و زمستان سال 62 بيشترِ کارخانههای ایران تعطیل یا نیمهتعطیل بودند ولي میبایست همة امکانات کشور برای حفظ جزایر مجنون در عمليات آتي، بسیج میشد. حفظ جزایر به ساخت پل خيـبر وابسته بود و موضوع به اطلاع هیئتِ دولت رسید. هيئتِ دولت هم با وجود غیرِ قابلِ اجرا دانستنِ این پروژه از طرف برخی وزرا، دستور هماهنگیِ وزارتخانههای صنایع سنگین، صنایع سبک، بازرگانی، جهاد سازندگی و سپاه پاسداران را براي اجراي آن صادر کرد. به تمام این مشکلات، محرمانهبودن پروژه را هم كه بايد در طول فرآيند ساخت قطعات رعايت ميشد اضافه کنید! عمق آب در هورالعظیم 3 متر بود. نیهای قطور و متراکمِ آن، حدود 2 متر از سطح آب بالاتر بودند. تراکم نیها آنقدر زیاد بود که امکان عبور از بینشان نبود. قایقها فقط میتوانستند از مسیرهای خاصی که نی وجود نداشت يا نيها بريده شده بود عبور کنند و این موضوع، مسیر حرکت را طولانی کرده بود. عبور قایق از هر جایِ هور ممکن نبود و پروانة موتور آن یا به کف هور برخورد میکرد و یا با پیچیدنِ نیها به دورِ آن، از کار میافتاد. در نقشهبرداریهای اولیه، مسیر مستقیمی را پیدا کردند. بریدن نیهای 5 متریِ قطور و متراکم، کار دشواری بود. بچههای جهاد برای بریدن نیها دستگاه بزرگی به نام «جبل» ساختند كه نیها را از ریشه کَنده و لِه ميكرد. این دستگاهِ عظيمالجثّه خیلی خوب کار میکرد و طراحی و ساخت آن، قبل از اتمام کار پل انجام شد. نقشة تمام قطعات پل آماده شده بود و به 5000 قطعة فلزی نیاز بود تا پل ساخته شود. کار تولید این قطعات بین 120 کارخانه که تخصص فلزکاری داشتند تقسیم شد. هیچ کارخانهيي نمیدانست قطعهيي را که دارد تولید میکند، قطعهيي از یک پل است؛ فقط مهندسِ ناظر کارخانه که در آنجا مستقر بود ميدانست. البته همة کارگران میدانستند که بازگشاییِ کارخانه و كارِ 24 ساعته طيِ 4 شیفت، مربوط به جبهه میباشد. تمام قطعات پل همانند قطعات یک جورچين (پازل) در گوشه و کنار ایران تهیه شده و برای مونتاژ به اهواز حمل شدند. برای این که تمام قطعات با کمترین خطا ساخته شده و در زمان نصب، به راحتی به همديگر نصب شوند، مهندسین جهاد به نقشه اکتفا نکرده و برای هر کارخانه «جیکوفیکسچری» تهیه كرده بودند که قطعات تولیدی، با آن تست و چك میشد تا کار، دقیق و بینقص انجام شده باشد. تولید بلوکهای پلیاستایرن هم به همین شکل بین کارخانههای مختلفِ سراسر کشور تقسیم شد. تهیة نقشههای اولیه، نمونهسازی، آزمایش نمونههای اولیه، شناسایی تجهيزات و راهاندازی حدود 80 كارخانة تولیدی، تهیه و تدارک مواد اولیه، تهیة مواد اولیة پليمري و آهنآلات و انتقال آنها به کارخانهها، نظارت بر ساخت و انتقال قطعات ساختهشده به منطقة هورالعظیم، کارهايي بود که مهندسین پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد، طی چند روز انجام دادند! نبود مواد اولیه برای ساخت پلیاستایرن و پروپتیلنکه نقش شناوریِ پل را برعهده داشتند و نيز ورق و تیرآهن مورد نیاز، از ابتداییترین مشکلات بود. در سال 62 در کارخانههایی که کارِ فلزیِ سازة پل را برعهده داشتند، صفحهسنگ و حتی دستکش برای جوشکاری قطعات فلزی، به اندازة كافي وجود نداشت، اما به لطف خدا و تدبیر مهندسین جهاد، تمام این کمبودها و مشکلات با تدبیر حل شد. راندمان کارِ جهاد در پروژة پل خيـبر، از راندمان كارِ «تونل توحید» هم بالاتر بود. این نوع مدیريتِ تولید را در دنیای امروز، «مدیریت تولید بدون کارخانه» مینامند. کار نصب قطعات پل در هورالعظيم را نيز برادران سپاه و نيروهاي جهاد با كمك هم انجام دادند. از آنجا که پس از احداث جاده سیدالشهداء(ع) دیگر نیازی به پل خیبر نبود، پل خیبر جمعآوری شد. استفاده از چنین پلی با چنین طولی در تاریخ جنگها بیسابقه بود. شادی روح همه شهدای مهندسی جنگ صلوات ادامه دارد برداشت فقط با ذکر military.ir
-
-1 پسندیده شدهبحث قانون پلیس در ایران فراتر از شوخی است. هرچه قدر در این سالها اراذل و اوباش و وحشی بر توحششون و ابزارهاشون از سلاح سرد تا جدیدا انواع کلت و کلاشینکوف و البته حمایت های معنوی و عمیق سلبریتیها!! افزوده شده قوانین پلیسی به ضرر پلیس سخت تر شده و فشل تر. در اینصورت در جهتی هم شاهد افزایش توحش اراذل هستیم، هم طبیعتا بی تفاوتی بخشی از پلیس و خودش را به دردسر نیانداختن و نهایتا دور برداشتن قمه کشان و هفت تیرکشان که شاهدش هستیم اخیرا در بازه هایی. علاوه بر اصلاح فوری قانون، برخورد با حمل سلاح و گرم به شکل فوریتی و برپا کردن برخی ایست بازرسی ها و البته تجهیز پلیس و آموزشهای جدید مبتنی بر قوانین جدید باید سعی بشه با هر کسی با هر موقعیتی که در فضای حقیقی یا مجازی حالا یا از روی سیاست بازی یا حماقت و جهالت و یا بدذاتی و همدستی با ارذل و وحوش باهاشون همراهی میکنه و کارهاشون را توجیه برخورد قانونی بشه و در این مورد هم باید قانونی وضع بشه. فضای مجازی ایران بر خلاف فضاسازیها یکی از رهاترین، بی ضابطه ترین و جنگل ترین محیط هایی است که در جهان وجود داره و توش به جایی رسیده که حمایت از تروریستهای نشان دار هم نه تنها طبیعی شده که میبینیم با هنر تردستی برخی سلبریتیهای عمدتا نادان و کم هوش تبدیل به ارزش(!) هم شده.