برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 3 فروردین 1401 در پست ها
-
3 پسندیده شدهبازگشت غول روسی بازسازی سامانه توپخانه سنگین با قابلیت شلیک مهمات هسته ای 2S7M برای خطوط مقدم درگیری نیروی زمینی ارتش شوروی و سپس روسیه ، یکی از سازمان های مشهور به کاربرد گسترده سامانه های توپخانه ای سنگین است که در این زمینه ، یکی از مشهورترین گونه های معرفی شده ، توپ خودکششی 2اس7 پایون بشمار می رود که از سال 1976 وارد خدمت رزمی گردید و چیزی در حدود 15 سال در خطوط تولید باقی ماند . این سامانه با کالیبر 203 م.م ، در حالی که سیستم های هم عصرش عموما با کالیبر 155 م.م تولید ویا نظیر توپهای 170 م.م کوکسان کره شمالی در اختیار مشتریان قرار می گرفت ، در نوع خود ، سخت افزارهای نامتعارفی بشمار می آمدند . با این حال ، چهل و چهار سال پس از معرفی نخستین نمونه پایون ، نیروی زمینی روسیه ، بتدریج در حال مدرنیزه سازی این توپهای قدیمی براساس نمونه های معرفی شده در دهه هشتاد که در حوزه هایی نظیر سرعت شلیک ، دقت مهمات بهبود یافته بودند ، است . در واقع ، نمونه بهینه سازی شده پایون در دهه هشتاد ، با شناسه 2S7M مالکا نامگذاری گردید و یک سری ارتقاء های پراهمیتی نظیر تغییر جعبه دنده ، ارتباطات داخلی خدمه ، سامانه های مخابراتی بر روی آن صورت پذیرفت و تمامی قطعاتی که سازنده آنها ، اوکراین بود ، از رده عملیاتی خارج گردید . سامانه توپخانه ای مالکا ، بر روی شاسی تانک اصلی میدان نبرد تی-80 (سنگین ترین تانک اتحاد جماهیر شوروی ) قرار گرفته است و با توجه به بهینه سازی های انجام شده ، اکنون نیروی زمینی روسیه می تواند بطور کامل این توپها را به روز نموده و عملیاتی نماید . این سامانه های توپخانه ای ، تا پیش از این ، در انبارهای ارتش روسیه بصورت ذخیره نگهداری می شدند و تصمیم جدید برای بازگرداندن این توپها به خدمت عملیاتی را می بایست ناشی از افزایش تنش ها میان روسیه و ناتو ارزیابی نمود . اگر چه چگونگی نگهداری این توپها در آمادگاه های ارتش مشخص نیست ، اما به احتمال بسیار زیاد ، تمامی سامانه های پیشران ، هدایت این تجهیزات می بایست بطور کامل تغییر نماید . به اعتقاد ناظران نظامی ، گرچه نواخت تیر و برد مالکا نسبت به رقبای جوان ترش ، کمتر به نظر می رسد ، اما بدلیل سنگین تر بودن پرتابه های این توپ ( 100 کیلوگرم وزن کلی پرتابه و 17.8 کیلوگرم مواد منفجره ) و قابلیت ایجاد یک گودال با شعاع 5 متر در محل اصابت ، در کنار اضافه شدن مهمات موشکی هدایت دقیق در سالهای اخیر ، باعث شده تا روسها مجددا این سیستم توپخانه ای را مورد توجه قرار دهند . https://www.aparat.com/v/bUVlQ علاوه براین ، این سری توپها ، با قابلیت شلیک مهمات هسته ای ، توانمندی جدیدی را در اختیار ارتش روسیه در یک جنگ احتمالی به منظور جبران ضعف کمیتی ارتش فوق بر روی زمین ، در اختیار آن قرار خواهد داد . با این وصف ، برد 50 کیلومتری این توپ در مقایسه با سایر گونه های در حال خدمت نظیر Koalitsiya-SV و کوکسان ( با برد 70 کیلومتر ) و نمونه های تایپ05 چینی ( با برد 100 کیلومتر ) چندان جالب به نظر نمی رسد . با توجه به این مساله ، اطمینانی در اینکه روسها برای این توپ ، مهمات جدیدی را در نظر گیرند تا ضمن افزایش برد ، توانمندی آن به سامانه های جدیدتر نزدیک شود ، وجود ندارد . پی نوشت : بن پایه
-
2 پسندیده شدهتوری مرغی ! در جنگ جهانی اول با ظهور تانک های سنگین انگلیسی Mark 1 مسلئه تامین حفاظت در برابر تهدیدات مختلف برای انگلیسیها مهم بود. از جمله تهدیداتی که میتوانست به تانک ها آسیب وارد نماید نارنجک های دستی بود که میتوانست به وسیله سربازان آلمانی/اتریشی بر روی سقف تانک ها پرتاب شود و به تانک و خدمه داخل آن صدمه بزند. به همین منظور انگلیسی ها برای افزایش حفاظت تانک ها یک چارچوب چوبی به همراه توری سیمی را بر روی سقف تانک ها نصب کردند (سربازان آمریکایی به آن توری مرغی میگفتند). این چارچوب علاوه بر اینکه به شکل فاصله دار بر روی برجک نصب میشود به شکل شیب دارنصب بودکه موجب سر خوردن نارجنک های دستی نیز می شد در نتیجه اثرگذاری نارنجک های دستی را کاهش میداد. در ابتدا فقط گروهان تانک های C به این چهارچوب مجهز شدند و برخی از تانک های گروهان D در هنگام ورود به فرانسه این چهارچوب را دریافت کردند. یکی از مشکل این چهارچوب ها این بود که مانع درسترسی خدمه به دریچه های سقفی میشد و خروج خدمه در شرایط اضطرار را با مشکل مواجه میکرد.
-
2 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. نحوه خرید موشک استینگر در زمان جنگ تحمیلی حجه الاسلام و المسلمین روح الله حسینیان با وجود مشغله های فراوان و مسئولیت های قضائی و امنیتی گسترده در دهه 60 ؛ در مقاطع مختلف ، در جبهه های جنگ هم حضور می یافت. مرحوم حسینیان بعد از شهادت برادرش (شهید محمدعلی حسینیان) در عملیات بستان ؛ بارها در میان رزمندگان اسلام حاضر شد و خاطرات جالبی نیز از حضور در جبهه ها نقل می نمود. ایشان علاوه بر حضور در عملیات ها ، در پشتیبانی جنگ نیز تا آنجا که می توانست ایفای نقش می کرد. که یکی از این خاطرات را به اتفاق هم مرور می کنیم : وی می گوید « زمانی که دادستان سیستان و بلوچستان بودم ، روزی به آقای [محسن] رفیق دوست زنگ زدم و گفتم : موشک استینگر نیاز دارید؟ او گفت : یعنی چه ؟ گفتم : چند فروند داریم ، چند نفر را بفرست تا اصالت موشک را تصدیق کنند. پس از آن گروهی اعزام شدند و بر درستی آن صحه گذاشتند. ما این موشک ها را از یک گروه از برادران افغانی [افغان] خریده بودیم. وقتی آقای رفیق دوست به تهران رفت ، باز هم به او زنگ زدم و گفتم باز هم موشک نیاز دارید؟ گفت چگونه ؟ گفتم : من تهیه می کنم و تهیه هم کردم . پس از آن یک سوخو عراقی را در جزیره مینو با این موشک ها زدیم و پس از مدتی هم یک هلیکوپتر آمریکائی را در خلیج فارس با همین موشک ها سرنگون کردیم. بلافاصله وزیر دفاع وقت آمریکا در رادیوی آمریکا اعلام کرد این [یعنی سرنگونی هلیکوپتر آمریکائی با موشک اهدائی آمریکا] فاجعه است. » منبع پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
-
1 پسندیده شدهاگه ورود این جنگجویان نیابتی باب بشه باید شاهد یه مینی جنگ جهانی یا بهتر بگیم جنگ صلیبی البته به روش معکوس باشیم. با ندانم کاری ایالات متحده و ناتو، اروپا باید تا مدت مدیدی باید با آرامش و صلح خداحافظی کنه.
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا IAIO Fotros (Fallen Angel) هواپیمای بدون سرنشین رزمی (UCAV) (2019) ایران در دهه گذشته پیوسته به دنبال گسترش لیست سامانه های هواپیمایی بدون سرنشین (UAS) خود بوده که بعضی از نتایج آن قابل فراموشی و بعضی امیدوارکننده بوده اند. سرنگونی و به دست آوردن پهپاد های غربی که به حریم هوایی ایران تجاوز کرده بودند کمک خوبی به این کشور کرده و ایرانی ها نسخه های مختلفی از این محصولات را برای استفاده خود مهندسی معکوس کرده اند. IAIO Fotros (فرشته سقوط کرده) پیشرفت بزرگی در برابر نسخه های فعلی است و در رده هواپیما های بدون سرنشین رزمی (UCAV) گروه بندی می شود که نشان دهنده موشک های هواپایه در کنار نقش جاسوسی-نظارت-شناسایی (ISR) در میدان نبرد است. گفته می شود اولین پرواز این سامانه در طی ماه نوامبر سال 2013 صورت گرفت و در همان ماه در یک مراسم به عموم مردم معرفی شد. در خارج، فطرس بدون شک شکل طراحی چندین پهپاد غربی (شامل دماغه که به نظر می رسد تقلیدی از پریدیتور جنرال اتمیکس باشد) را دارد. بال های اصلی مستقیم، واحد دم 2 میله ای و موتور متعارف نصب شده در انتها از ویژگی های فطرس است. موتور یک ملخ 2 پره را در آرایش pusher می چرخاند. بخش دماغه هواپیما برجسته است و به احتمال زیاد مجموعه اویونیک را در خود جای می دهد در حالی که دیگر تجهیزات ماموریتی در شکم هواپیما قرار دارند. بخش زیرین چرخدار و جمع شونده است، Fotros فقط می تواند از باند آماده برخاست و فرود انجام دهد. هرکدام از بال های آن از حداقل 1 نقطه سخت برای حمل موشک های هدایت پذیر ضد تانک (AGTM) یا تسلیحات حمله دقیق دیگر پشتیبانی می کنند. فطرس در سازمان صنایع هوایی ایران (IAIO) ساخته می شود. گفته می شود این هواپیما حدود 30 ساعت مداومت و 2000 کیلومتر برد دارد. ارتفاع پروازی آن 7620 متر گزارش شده است. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2019 - وضعیت: در خدمت محدود - تعداد فروند ساخته شده: 1 - سازنده: سازمان صنایع هوایی ایران (IAIO) - ایران - کشورهای مصرف کننده: ایران - نقش: حملات زمینی (هدایت بمب های هواپایه برای نابودی اهداف زمینی توسط تیر بمب موشک و راکت)، پشتیبانی هوایی نزدیک (توسعه داده شده برای عملیات در نزدیکی عناصر فعال زمینی دشمن توسط انواعی از مهمات هوا به زمین)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 9 متر - طول بال ها: 16 متر - وزن: 520 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 1025 کیلوگرم (505 کیلوگرم ظرفیت بار) – قوای محرکه: 1 موتور متعارف با قدرت بیش از 120 اسب بخار که یک ملخ 2 پره را در آرایش pusher می چرخاند - حداکثر سرعت: 250 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 7620 متر - برد: 2000 کیلومتر - تسلیحات: 2 موشک هدایت پذیر ضد تانک (ATGM) یا موارد مشابه در زیر بال ها - نسخه ها: Fotros (سری پایه) منبع
-
1 پسندیده شدهمتاسفانه وقتی در رسانه و شاید بهتر باشه بگیم مدیریت افکار عمومی ضعف داشته باشیم میشه ماجرای ذیل که شاید البته برای ما اینجا چندان فریبنده نباشه ولی امثال برخی سیاست بازان! و سلبریتی های سیاسی و صدالبته برخی بیماران و خائنان رسمی کشور و حتی برخی جناح ها و گروه های سیاسی را رسما بکنه ابزار و آلت دست دشمن برای فشار به کشور و تحریف ظالمانه واقعیت و حمله و همراهی با دشمنان به کشور. وزیر نفت در مصاحبه اخیرش گفته امریکا بعد از شدت گرفتن صادرات نفت ایران متوسل حتی به تهاجم نظامی به نفت کشهای ایرانی شد تا با توقیف اونها مانع صادرات بشه که فقط یکی دو مورد اون رسانه ای شد و نهایتا به سپاه گفتیم صادرات با ما و تامین امنیتش با شما که میتونید حدس بزنید میشه کدوم مقطع این ورود سپاه. وقتی با موش و گربه بازی و فقط فرار یک کاروان غیرنظامی در محاصره حملات وحشیانه کاروان نظامی نتونه کاری از پیش ببره جایی هست که باید یک اقدام بازدارنده طراحی بشه در حد توان که میشه توقیف متقابل کشتی ها در خلیج فارس (جایی که امکانات سخت افزاری ایران اجازه میده) حالا همین را افرادی که در بالا نام بردم با توجه و علم به جهل افکار عمومی به تمام ماجرا چطور در صحنه رسانه کشور به کشور میتازن؟ حمله ایران به نفت کشهای غیرنظامی/تنش زایی ایران در خلیج فارس/مخالفت سپاه با برجام و اقدامات تحریک آمیز و ... (از رسانه های غربی و فارسی زبان که انتظاری نیست، جنگ اکراین نشان داد که چه میشه کرد با رسانه ولی داخلی ها آیا رسما با تکرار و تکرار و تکرار این در ظاهر جهالت و خباثت ولی در باطن شاید واقعا خیانت رسمی و دروغپردازی علیه کشور و ضربه بهش چه؟!) ظلم های اینچنینی توسط برخی داخلیون به شدت طی این سالها مستمر بوده.به شدت ظالمانه و حتی خیانتکارانه.
-
1 پسندیده شدهیک کلمه ی جدید باید به زبان فارسی اضافه کنیم پهپاد مخفف (پرنده هدایت پذیر از دور ) هست و این محصول را باید زهپاد که مخفف(زیردریایی هدایت پذیر از دور) هست بنامیم. توسعه ی این مدل زیردریایی می توانی خلیج فارس و دریای عمان و دریای کاسپین را به دریای مرگ برای شناورهای سطحی و زیر سطحی تبدیل بکند. به نظرم سلاح استراتژیک جتگ های آینده هست.
-
1 پسندیده شدهبحث تکنولوژی و فنی ساخت یه چیزه ولی تجاری سازی محصول یه چیز دیگست. بحث تجارت آدم خودش رو میخواد. آیا شما تا حالا یه پهیاد ترکیه ای دیدید که درز بدنه اش معلوم باشه یا پرچ و پیچ بدنه اش به چشم بیاد. ولی تا دلتون بخواد از این تصاویر در مورد پهپادهای ایرانی زیاده اینها اول محصول را به لحاظ فنی تکمیل میکنن و بعد با تمام توان تجاری سازیش رو انجام میدن البته نه با تیم فنی بلکه با تیم فروش. فرق بین ما و اونها در همین نکته است که ما 40 ساله پهپاد میسازیم از ریز تا درشت ، ولی نتونستیم تجاری سازی انجام بدیم ولی ترکیه در مدت زمان کوتاهی این همه مشتری پیدا میکنه واقعا چی میشد الان روسیه با چندتا پهپاد شاهد ، اهداف دشمنش رو منهدم میکرد و فیلمش پخش میشد ، این موضوع فارق از حواشی ، کلی اعتبار میداد به تجهیزات ایرانی
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا لتونی علاقه خود به خرید پهپاد های بیرقدار TB2 ترکیه را تایید کرد آرتیس پابریکس، وزیر دفاع لتونی، در تاسیسات بایکار در ترکیه معاون نخست وزیر و وزیر دفاع لتونی، آرتیس پابریکس، علاقه این کشور به خرید پهپاد های رزمی بیرقدار TB2 از ترکیه را تایید کرد که در میادین نبرد در سوریه، لیبی، آذربایجان، اتیوپی، عراق و اکنون اوکراین مورد استفاده قرار گرفته است. پابریکس در مصاحبه ای با Nikkei Asia در حاشیه مجمع دیپلماسی آنتالیا در 12 مارس گفت: "لتونی علاقه مند است پهپاد های مسلحی را که ارتش اوکراین علیه نیروهای متجاوز روسیه استفاده می کند، از ترکیه خریداری کند. ما به آن ها هم علاقه مندیم. بیرقدار در افق ما قرار دارد." علاقه لتونی به هواپیماهای بدون سرنشین ترکیه در یک توییت در ژوئن سال 2021 آشکار شد، زمانی که او در پاسخ به یکی دیگر از کاربران توییتر که پرسید این کشور چه زمانی آنها را خریداری می کند، پاسخ داد: "امیدوارم به زودی زود". او به تازگی از تاسیسات R&D و تولید شرکت ترکیه ای بایکار بازدید کرده بود. TB-2 سامانه های دفاع موشکی را با بمب های هدایت شونده لیزری شکار می کند. ارتش اوکراین ویدئویی از پهپاد های TB-2 را به اشتراک گذاشته که ظاهرا سامانه های دفاع موشکی، کاروان های تدارکاتی و تانک های روسیه را منهدم می کنند. لتونی به همراه استونی و لیتوانی قبل از استقلال به مدت نیم قرن در اشغال اتحاد جماهیر شوروی بود. از زمان تهاجم روسیه به اوکراین، شرکای ناتو مانند ایالات متحده، کانادا و اسپانیا مقامات ارشد خود را به لتونی فرستاده اند تا به این کشور اطمینان دهند که ناتو از آن ها محافظت می کند. لتونی تاکنون حدود 200 میلیون یورو (2019 میلون دلار) موشک های سطح به هوای استینگر، سلاح های ضد تانک، مهمات و تجهیزاتی مانند کلاه ایمنی به همراه کمک های بشردوستانه به اوکراین اهدا کرده است. منبع
-
1 پسندیده شدهقطعا بی ارتباط با جنایت اخیر نیست. حتما قطعه ای از پازل این رژیم در این بازی طراحی شده است. حتما بحرین اینطور وقتی ارتش صهیونیستها را وارد بحرین کرده گمان میکنه امنیتش را ارتقا بخشیده و تضمین کرده. خب پازل بازی بزرگتر میشه فقط. پ ن: به نقل از خبرنگار صهیونیستی گویا بنی گانتر احتمالا در بحرین اشاره مستقیم به هدف قرار دادن دو افسر ایرانی (اسمش را جنایت، اقدام نظامی مستقیم یا ترور یا هر چیز دیگه ای بزاریم) کرده تلویحا و گفته همه کسانی که اقدامات تروریستی(!) علیه ما را تشدید میکنند و کشورهایی که از اونجا اقدام میکنند خودشون را در خطر قرار میدند! هر چه قدر که نگاه میکنم نوع اقدام و بی مقدمه بودنش و حتی اظهارنظرهای بعدش شبیه یک اقدام هدفمند و برنامه ریزی شده میمونه گویا برای تحریک هر چه بیشتر طرف مقابل. طبیعتا اونقدر که ما از بایدی پاسخ میگیم اونها هم اطلاع دارند که شرایط برای پاسخ ندادن ایران سخت هست. و شاید حتی انتظارش را هم یشکند ولی مجموع این حوادث چند روز و حالا هم بعد از جنایت سه روز پیش سفر گانتز بیخ گوش ایران به بحرین و اظهارات تحریک آمیز و مستقیم و تهدیدآمیزش که متفاوت از مواضع گذشته است بعد از چنین عملیات هایی از بحرین اونهم همه و همه مشکوک هست مقداری. نهایتا هدف این هست که ایران سعی کنه پاسخ را در جایی بده که هم هزینه هاش زیاد باشه، هم متناسب باشه و هم آینده پیش روی تشدید احتمالی اقدامات این رژیم را متوجه کل طرفها کنه و البته هم که با تحلیل صحیح سعی بشه در بازی احتمالی روسها و صهیونیستها حرکت نکنیم. بحرین مدتهاست که گویا عنان از کف داده. خدا لعنت کنه البته باعث و بانی بخشش این جزیره ایرانی را ولی خب حساب های تصفیه نشده زیادن. جالبه همزمان با اشغال جزیره یمنی و همچنین خبرهایی از رفت و امد و تاسیس پایگاه توسط صهیونیستها به درخواست امارات (لابد فکر میکنه امنیتش را تضمین میکنه چون کسی جرات نداره به صهیونیستها حمله کنه) و ادعای مشاور امارات مبنی بر اینکه خیلی از ساکنین جزیره هم علاقه دارند بشند هشتمین یا نهمین امارت امارات!! طرف اماراتی همراه مصر و عربستان و بحرین بیانیه دادند که حضور فرمانده سپاه در جزیره اشغالی(!) را محکوم میکنیم و تحریک امیزه!
-
1 پسندیده شدهانشاء الله طوری باشه که وارد بازی طراحی شده احتمالی روسها و صهیونیستها هم نشیم. حساب ما داره دیگه بیش از حد سنگین میشه. درسته مسئولان با هزاران فاکتور دخیل در محاسباتشون روبرو هستند ولی گاهی هم فقط باید برخدا توکل کرد. والا دشمنان همیشه به هر حال در این مقطع همه میدونیم و میدونند که صدها برابر شاید حتی از ما قدرتمندتر هستند و انتظار برای بازدارندگی مطلق شاید کمی دور از عدالت برای شهدا باشه لااقل. در تاپیک اشاره کردم حتما که باید هوشمند باشیم و وارد بازی دشمن نشیم ولی خب این کار ما را سخت تر میکنه ولی غیرممکن خیر. فراموش نکنیم این حمله بعد از حمله تیفور که با بهانه ای انجام شد بدون مقدمه و بهانه انجام شده و این فاصله زمانی و تصمیم برای حمله درست در این مقطع زمانی و بعد سفر بنت به روسیه ممکنه بسیار موید این مطلب باشه که با یک دام هم طرف هستیم. ولی دام پیش رو بودن دلیل بر توقف حرکت نیست. میشه اون را دور هم زد. پ ن: با این حضور دیگه مستقیم سلبریتیها به عنوان خط شکنان جنگ روانی دشمن علیه ایران هیچ بعید نیست در چنین حوادثی نیز حتی برای تطهیر و توجیه جنایات صهیونیستها به طرقی وارد نشند. خواهیم دید. ( به تنهایی در هر موضوع مهمی و اینجا در مورد اکراین یکی از عوامل اصلی قطبی کردن جامعه و تحریف روایتی هستند که بعد از مدتها شاید فرصتی به ما میده شرایط تا از مظلومیت روایت خارج بشیم و حقایق غرب را بازگو کنیم و تناقضات و توحش هاش را و حتی افکار عموم هم تا حدی همراهی میکنند ناگهان وارد میدان میشن و با با توجه به توجه مردم به حواشی پیرامونیشون به شکلی وسیع عملیات تحریف را (مطمئنا برخیشون به شکل پروژه ای، ارتباط مجری جزء منوتو با طیف وسیعی از هنرمندان را فراموش نکردیم به عنوان یکی از صدها فکت فاش شده) کلید میزنند. طوری که شرایط و استدلال ها را لوس میکنند و به شکلی سطحی و مبتذل سعی میکنند اصل مطلب و مطالب را به حاشیه ببرند و یک دو قطبی ایجاد کنند برای بهره برداری دیگران. بعد از مدتی هم عده ای دیگه به شکل قبیله ای دنبالشون میفتن. پ ن: دستگاه اطلاعاتی اگر به کمک بیاد، یک هدف در کشورهای همسایه طبیعتا هدفی مشروع و متقارن تلقی میشه. هر غلطی میخوان بکنند اونوقت. اتفاقا حوزه درگیری به سمت کشورهای نفتی منطقه خصوصا چرخیدن هم پاسخی کاملا متقارن محسوب میشه (بهانه حضور ما در نزدیکی مرزهای سرزمین های اشغالی ) و هم اینکه در حوزه نفتی در موقعیت فعلی درگیری وسیع تر دیدنی خواهد شد برای غربی که قلاده این سگ وحشیش را مدتهاست جا به جا کرده و قلاده به دست و قلاده بسته جا به جا شدند. بسم الله... طبیعتا هدف هم وقتی نیروهای ما به شکل غیرنظامی هدف قرار گرفته میشن در منزل مسکونی، بازه وسیعی را شامل میشه. از جمله نظامیانی که در کسوت های مختلف مستقر شدند در اطراف ایران. اگر به سوریه اجازه اعتراض دادند اونوقت کشورهای مبدا این جنایتکاران هم میتونند به اقدام مشروع نظامی ایران ( با استاندارد غرب) اعتراض کنند. پ ن2: باز فراموش نکنیم که حمله به یک ساختمان مسکونی در بافت مسکونی دمشق به افرادی که در شکل غیرنظامی در سوریه سکونت داشتند در بازه حمله بسیارمعنادار و تحریک کننده است. حتما جوانب امر را باید سنجید و در صورت پاسخ حتما تمهیدات لازم در سوریه و البته جبهه مقاومت برای دامنه دار شدن تلاطمات باید در نظر گرفته بشه. اول از همه حفاظت لازم و کافی از نیروها با تغییر محل استقرار و البته نمایش توان متناسب برای درگیریهای احتمالی به دشمن که میتونه افزودن دامنه ( به هر حال شاید قبلا واقعا شرایط جهانی برای ما سخت بود ولی حالا شاید از معدود شرایطی است که میشه با افزودن تنشها در صورت تحریک و قصد دشمنی دشمن، و افزودن دامنه اون در سطح منطقه غرب را هم در شرایط سختی قرار داد. فروپاشی اقتصاد جهانی شاید از معدود و حتی تنها عواملی باشهکه بتونه جلوی این چک سفید بدون امضای مطلق غرب به صهیونیستها و ابتکار عمل مطلق براشون را بگیره )
-
1 پسندیده شدهپهپادهای سعودی در نمایشگاه World Defense Show ۲۰۲۲ در نمایشگاه دفاعی سعودی ها World Defense Show بخش قابل توجه ای تولیدات و برنامه مشترک( خصوصا همکاری با چین) شامل پهپادهای رزمی بود. سه مورد قابل توجه از پهپادهای سعودی در این نمایشگاه: پهپاد SAMOOM ماکت ۱:۲ پهپاد SAMOOM مهمات دور ایستا هوا پرتاب شلفا-۱ و شلفا-۲ از جمله مهمات احتمالی پهپاد SAMOOM پهپاد عقاب-۱ پهپاد skyguard کنسول کاربری این پهپاد
-
1 پسندیده شدهسلام و وقت بخیر ظاهرا لولول زدن....قطعات بمب ریتارد یا همون اسنک ای هست انگار دمشون گرم
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهتوپ خودکشش 203 میلیمتری 2S7 PION کشور سازنده : شوروری ( روسیه ) سال ورود به خدمت : 1979 پرسنل : 7 + 7 وزن : 46 تن طول : 13.1 متر عرض : 3.38 متر ارتفاع : 3 متر کالیبر : 203 م م نوع توپ : 2A44 203.2-mm گردش به چپ و راست : 30 درجه حرکت عمودی لوله توپ : 0 تا 60 درجه سرعت شلیک : 8 گلوله در 5 دقیقه 15 گلوله در 10 دقیقه 24 گلوله در 20 دقیقه 30 گلوله در 30 دقیقه 40 گلوله در 1 ساعت تعداد خان : 4 دور وزن گلوله با خرج : 110 کیلوگرم سرعت گلوله دردهانه لوله : 960 متر بر ثانیه برد : 47.5 کیلومتر قدرت موتور : 750 اسب بخار حداکثر سرعت : 51 کیلومتر بر ساعت برد با یک سوخت گیری : 500 کیلومتر قابلیت عبور از اب : 1.2 متر کشورهای دارنده : روسیه چک بلاروس اوکراین
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. روایت تشکیل سپاه سردار محمد عزلتی مقدم ، معاون پیشین دفتر سیاسی سپاه پاسداران (به مدت 8 سال از سال 1368 تا 1376) در گفتگوئی مفصل و تفصیلی با سایت جماران به نکاتی پیرامون اهداف تشکیل سپاه ، پیشنهادات برای ادغام ارتش و سپاه و ... پرداخته است. بخشهائی از این گفتگو را در ادامه به اتفاق مرور می کنیم : سردار محمد عزلتی مقدم سپاه در بستر ایران متولد شده است. درست است که انقلاب شده است اما مردمی که انقلاب کردند ، نخبگانی که در انقلاب بودند و ... یک سابقه فکری از فرهنگ و اندیشه ایرانی دارند. بنابراین اگر بخواهیم بفهمیم اندیشه و انگیزه نظامی در ایران چه بوده است باید نگاه تاریخی کوتاهی داشته باشیم. در این نگاه میی بینیم که نیروهای مسلح ایران دارای سه ویژگی هستند : 1-برخورداری از ارزش های دینی 2-دارای عرق ملی 3- حمایت از مردم چرائی تشکیل سپاه آن موقع هم ارتش و هم شهربانی آسیب دیده بود. هم کلانتری ها در بعضی از شهرها مورد اشغال قرار گرفته بودند و اسلحه هایشان غارت شده بود و هم برای پادگان ها چنین اتفاقی افتاده بود. اما مهمتر از همه اینها ، نیروهای نظامی و انتظامی از نظر روانی دچار انفعال شده بودند. ارتش شاه ؛ ارتشی بود که رضا شاه آن را پایه گذاری کرده بود. ایران پیش از آن چند نیروی نظامی نظیر : بریگاد قزاق ، نیروی پلیس جنوب ، نیروهای کلنل تقی خان پسیان و ... داشت که رضاشاه آنها را جمع و به یک ارتش تبدیل کرد. ارتشی که او بنا گذاشت اصلا با اندیشه دینی ارتباط و آمیختگی نداشت ، بلکه ضد آن بود. این ارتش همه نهضت های مردمی را سرکوب کرده بود؛ مثل نهضت جنگل. حتی کلنل پسیان هم وقتی دید که اینها دارند ظلم می کنند ، از مشهد قیام کرد. ارتش زمان رضاشاه شد حافظ تاج و تخت. ارتش در زمان رضاشاه از نظر ارزش های دینی، مردمی و ملی بدتر و پلیدتر شد. ارتش اگر از این ارزش ها جدا شود ، اصلا ارتش نیست. امام دستور داد تا شورای انقلاب درباره سپاه تصمیم بگیرد (در اشاره به نقش محسن سازگارا و ادعای او که می گوید من موسس سپاه هستم سردار عزلتی می گوید که : ) واقعیت این است که عرض می کنم. فردای پیروزی انقلاب دو واحد نظامی درست شد. یکی گارد انقلاب بود که توسط دولت موقت و آقای ابراهیم یزدی تشکیل شد. اعضای مشهور این گارد آقایان محسن سازگارا، ناصر آلادپوش، هاشم صباغیان و سید محمد غرضی بودند. فرمانده این گارد هم آقای دانش آشتیانی بود. از طرف دیگر یک کمیته استقبال از امام بود که قبل از پیروزی انقلاب تشکیل شده بود که جریان های وفادار به امام و جریان های طرفدار اسلام حوزه و فقاهت آن را ایجاد کرده بودند. حزب ملل اسلامی ، هیأت های مؤتلفه اسلامی ، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ، ساتجا و سازمان فجر اسلامی این واحد را تشکیل می داد. حزب ملل اسلامی (ویکی پدیا حزب ملل اسلامی) و هیأت های مؤتلفه اسلامی بعد از پیروزی انقلاب گروه مسلحی درست می کنند و اسم آن را پاسا (پاسداران انقلاب) می گذارند و در خیابان ستارخان و اداره گذرنامه کنونی مستقر می شوند. عباس آقا زمانی معروف به ابوشریف و جواد منصوری(هر دو از اولین فرماندهان سپاه بودند) از اعضای شناخته شده حزب ملل اسلامی بودند. عباس آقازمانی معروف به ابوشریف آقای شهید شیخ محمد منتظری که در فلسطین سابقه کار مسلحانه داشت ؛ با دوستانش گروهی ایجاد و 500 نفر نیرو جمع می کند. آنها زمان بازرگان می روند فرودگاه و بست می نشینند که به لبنان که مورد هجوم اسرائیل قرار گرفته بود بروند. پایگاه اینها پادگان جمشیدیه بود. این گروه ساتجا (سازمان انقلابی توده های جمهوری اسلامی) (ویکی پدیا ساتجا) نام داشت. شهید احمد کاظمی هم از نیروهای این گروه بود. فیلم تمرینات نظامی گروه ساتجا : https://www.tabnak.ir/fa/news/836016/تمرینات-نظامی-نیروهای-منتظری-برای-مبارزه-در-لبنان شهید محمد منتظری در فرودگاه مهرآباد هنگام تسخیر هواپیما برای اعزام نیرو به لبنان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم خودش از هفت گروه مسلح و چریکی : "امت واحده" ، "گروه توحیدی صف" ، "گروه فلاح" ، "موحدین" ، "منصورون" ، "گروه توحیدی بدر (ابوذر)" و "فلق (حدید)" تشکیل شده بود. این هفت گروه به ساختمانی در شریعتی که به تیمسار کیا متعلق بود می روند و مستقر می شوند. از چهره های شاخص این سازمان می توان به محسن رضائی ، شهید محمد بروجردی ، سعید حجاریان ، محمدباقر ذوالقدر ، سردار نجات ، بهزاد نبوی ، مرتضی الویری ، مصطفی تاج زاده ، محسن مخلباف و ... اشاره کرد. حاج داوود کریمی و حاج محسن کنگرلو هم گروه کوچکی به نام "سازمان فجر اسلامی" راه اندازی کردند. البته فقط خود خود حاج داود وارد سپاه شد و آقای کنگرلو وارد اطلاعات نخست وزیری شد. این ها قبل از انقلاب در فلسطین بودند و تجربه کار نظامی داشتند. حاج داوود کریمی - فرد متمایز شده با دایره قرمز در تصویر این گروه ها هسته اولیه تشکیل سپاه شدند. بعد بین گارد انقلاب و این آقایان اختلاف پیش آمد. این چند گروه ؛ از انقلاب و رهبری ، یک تحلیل داشتند و برای همین می گفتند ما می خواهیم زیر نظر امام خمینی و شورای انقلاب باشیم نه دولت موقت. این گروه ها می گفتند دولت موقت را از نظر فکری قبول نداریم . دولت موقت هم می گفت چون هزینه های اینها را من پرداخت می کنم ، من باید اداره کنم و باید زیر نظر من باشید. نهایتا امام گفتند شورای انقلاب تصمیم بگیرد و هر تصمیمی گرفت همان کار را انجام دهید. در شورای انقلاب تصمیم گرفته شد که همه این گروه ها یک سپاه را تشکیل دهند و زیر نظر شورای انقلاب بروند. دولت موقت به رغم اکراهی که داشت ، پذیرفت که سپاه زیر نظر شورای انقلاب برود. اما خیلی از آنها ( گارد انقلاب) نیامدند و رفتند. آقای محسن سازگارا هم که در گارد انقلاب بود بعنوان رابط سپاه با دولت انتخاب شد. همچنین یک فرمانده و شش نفر عضو شورای فرماندهی برای سپاه تعیین شدند. ابلاغ اساسنامه سپاه و ابلاغ فرمانده سپاه در تاریخ 2 اردیبهشت 1358 انجام شد. آقای جواد منصوری (ویکی پدیا جواد منصوری) به عنوان اولین فرمانده سپاه از شورای انقلاب و شهید بهشتی حکم گرفت. بقیه اعضای شورای فرماندهی را هم آقایان عباس آقا زمانی معروف به ابوشریف (واحد عملیات) ، داوود شمسی (واحد مالی) ، یوسف کلاهدوز ( واحد آموزش) ، مرتضی الویری(روابط عمومی) ، علی محمد بشارتی (واحد اطلاعات و پرسنلی) و محسن رفیق دوست (تدارکات) تشکیل دادند. ادغام ارتش و سپاه (درباره موافقت ها و مخالفت ها با ادغام ارتش و سپاه سردار عزلتی مقدم می گوید :) اولین مرحله قانونی شدن سپاه در شورای انقلاب بود که اساسنامه و ساختار سپاه را تصویب کرد. دومین اقدام آمدن سپاه در قانون اساسی بود. یعنی می بایست سپاه در قانون اساسی ذکر شده باشد. در خبرگان قانون اساسی در اصل 150 و 151 در مورد سپاه سه نگاه وجود داشت : یک نگرش این بود که سپاه موقت است و نباید بیشتر از زمانی که ارتش اصلاح شود و جا بیفتد ، وجود داشته باشد. بنابراین لازم نیست در قانون اساسی سپاه را بیاوریم. سپاه باشد اما بر روی ارتش تکیه کنیم و زمانی که ارتش را متناسب با ارزش های انقلاب کردیم سپاه را منحل کنیم یا سپاه در ارتش ادغام شود. نگرش دوم این بود که ما باید یک ارتش مکتبی داشته باشیم. ارتش مکتبی می تواند حافظ انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن باشد و این ارتش مکتبی باید از بنیان ساخته شود. بنابراین ما سپاه را در قانون می آوریم اما ارتش را موقت می کنیم که در آینده بتوانیم ارتش را داخل سپاه ببریم. دیدگاه سوم این بود که ما باید ارتش را برای حراست از مرزها و کیان کشور داشته باشیم ، اما یک نیروی نظامی ذو وجهتین هم می خواهیم که بتواند از انقلاب و دستاوردهای آن حمایت کند. نهایتا این نگرش بود که رای می آورد و سپاه به عنوان یک ارتش مکتبی که وظیفه اش حفظ انقلاب و دستاوردهای آن است در قانون اساسی تصویب می شود. ادامه دارد ... ============================== پ.ن 1 : توجه به اینکه ممکن بود که برخی نام های اشخاص یا نهادها ؛ برای دوستان غریب و ناآشنا باشد ، صفحه ویکی پدیا مرتبط با این نام ها رو بصورت لینک در متن اضافه کردم. پ.ن 2 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
-
1 پسندیده شدهبه نام خداوند بخشنده مهربان سلسله نبرد های آشور و عیلام مقدمه: تاریخ تمدن عیلام و آشور هر دو بدین جهت که بخشی از تاریخ فلات ایران را تشکیل داده اند دارای اهمیت فراوان است. با این توصیفات تاکنون نگاه اندکی به این دوره مهم تاریخی شده است. دوره ای که نهایت به پیدایش ایران عزیزمان انجامیدو چه بسا اگر تهاجامات دائمی و سفاکی های پادشاهی آشور نبود هیچگاه اتحادی در قالب آریایی نژاد ها رخ نمی داد. و اندیشه تشکیل موطن واحد در نیای باستانی مان تنیده نمی شد. اطلاعات از این دوره بابت گذر هزاره ها بسیار اندک است. دررابطه با عیلامیان، مدت ها در تاریخ نامی ازآن ها در خاطر نبود. و آشوریان به علت نابودی تمام ساخته هایشان مدت ها فقط ردی کم فروغ در تاریخ از خود بجا گذاشته بودند که آنهم مدیون تاریخ نگاران دشمنان خود بودند. اما پس از کشفیات جدید هزاران لوح گلی از زیر خاک این سرزمین بیرون آمد که تا کمی تاریخ این تمدن بزرگ واضح تر گردد. سال705 پیش ازمیلاد خاورمیانه در آتش جنگ می سوزد. آشوریان بی محابا به پیش می تازند. بارها دنیا متحد شده تا علیه آشور برخیزد، که نتیجه ای جز سقوط و زوال هیتی و عیلام و سوریه واسرائیل نداشته است. باقی ملل نیز همچون بابل و ماد مطیع و خراج گذار آن شده اند. جایی نبوده که از گزند آشوریان به دور افتاده باشد. آنها از شرق گذرشان به کوه دماوند هم می رسد. و حتی پایتخت افسانه ای مصر باستان در غرب این پادشاهی؛ یعنی شهر تبس نیز از این ویرانی دور نمی ماند. فرمانروایی وحشت آن ها دنیا را به لرزه انداخته است و کسی یارای مقاومت در برابر آنان را ندارد. سارگن دوم پادشاه قدرتمند آشوریان، تمام شورش ها را در بدو شکل گیری نابود می کند. دنیا رو به تاریکی است این در حالی است که عصر طلایی آشور شروع شده! در دوره سارگن دوم نزاع بین آشور و عیلام آغاز میگردد. تمام موانع این نزاع برداشته شده و دو کشور دیگر فاصله ای از هم ندارند. عیلامیان با بابل که دشمن سنتی آشوریان است، متحد می شوند. سارگن که خبراین اتحاد را میشنود قبل از رسیدن کمک بابلیان به آنها حمله میکند. در این زمان آشور بر ایلام برتری داشت. آشوریان ارتشی بسیار منظم و سازمان یافته در اختیار داشتند که در سفاکی بی مانند بود. ارابه های دو اسب آشوری آشوریان برتری چشمگیری در زمینه سواره نظام داشتند که از سواران کماندار و سواران سنگین اسلحه و همچنین ارابه های بی نظیر جنگی تشکیل شده بود.یکی از رموز کامیابی ارتش آشور، استفاده مؤثر از ارابههای جنگی بود. این سلاح جنگی متحرک در طی سدههای سیزدهم و دوازدهم ق.م در دشتهای شمالی بین النهرین به کار گرفته می شد و سپس با استفاده از اسبهای چابک تر که برای کار با این ارابه پروش می یافتند، وبهبود سازه ی ارابه ها توسعه یافت.ارابههای قرن نهم گاه با چهار اسب کشیده می شد،اما عدم چابکی و آسیبپذیری اسبها باعث شد که دیگر از آنها به عنوان وسیله جنگی استفاده نشود.تغییرات در فناوری آهنگری برای طراحی وسیله نقلیه سبک تر با یک قالب چوبی که بر روی یک وسیله فرود فلزی کار گذاشته می شد همراه با حرکت محور چرخ به عقب از مرکز،این را به را بهبود بخشید.نتیجه کار،قابل مانور بودن بیشتر ارابه در اثر اصطحکاک کمتر چرخ بود. ارابه ران خودرا در جلوی حفاظ محکم نگاه می داشت ضمن آن که مال بند را، که در آغاز بیضی شکل و سپس مستقیم شد،محکم به دست می گرفت و بدین ترتیب کنترل دو یوغ اسب آسان تر می شد.شکل ارابه مستطیلی تر شد تا استفاده از زره و خدمه را راحت کند. با نزدیک شدن زمان نبرد یک اسب اضافی یا یدکی نیز به عقب آن بسته می شد.ارابه سبک معمولاً دو خدمه داشت،یکی راننده و دیگری کماندار یا نیزه افکن،اما پس آن فرد سومی نیز با یک یا دو سپر برای تقویت عقب ارابه افزوده شد.این ارابهها تکان و شوک شدیدی در مرکز حمله ایجاد میکرد، تاکتیکی که ارزش حمله پیاده نظامی در نبرد باز را کاهش می داد،یا در جناحین در مانورهای محاصره هماهنگ با سواره نظام به کار می رفت. سوار نظام سنگین اسلحه آشوری سوار تیرانداز آشوری آشوریان یدی بلند در فنون دژ گیری داشتند. مهندسان آشوری انواع گسترده ای از دژه کوب ها و نردبان های متحرک را می ساختند که در آن دوران بی مانند بود. نبوغ آشوریان در قلعه گیری و هر گونه مانعی آنچان بالا بود که اکثر حاکمین محلی فرار از قلعه هایشان را به قرار ترجیح می دادند. مواردی هم از استفاده ی پوست در نقش نگه دارنده هوا جهت گذر از رودها گزارش شده است. پیاده نظام آشوری بخش اصلی ارتش آنها را تشکیل می داد که متشکل از دستجات دو تا سه نفری بود که در پناه یک سپر بزرگ بسوی دشمن تیراندازی می کردند. یه سرباز سنگین اسلحه نیز وظیفه ی دفاع از این دسته را بر عهده داشت. تیر اندازان و جنگاوران آشوری زبان زد خاص و عام بودند. پیادگان آشوری با استفاده از تاکتیک خاص گروهی خود با دشمنان می جنگیدند. بخشی از تجهیزات و سلاح های مورد استفاده آشوریان اما در طرف مقابل عیلامیان یک ارتش ملوک الطوایفی داشتند که بویی از نظم نبرده است. هرگاه که جنگ می شد به خواست پادشاه هر طایفه نیروهای خود را در اختیار ارتش قرار می داد که البته تقسیم بندی در آن بر خلاف آشور نه از نوع ساز و برگ، بلکه بر اساس توان عشیرتی بود. با این وجود با مقاومت عیلامی ها و پافشاری آن ها در نهایت آشوریان در جنگی که "دوریلو" خوانده می شود شکست خورده و بی نتیجه عقب می نشینند. این جنگ آغازگر هفت ستیز ویرانگر این دو پادشاهی است. سیناخریب جانشین سارگن دوم بر تخت سلطنت آشور می نشیند. از بخت بد عیلامیان کالودش پادشاه آن زمان عیلام در پی یک محاصره کشته می شود. سیناخریب موقعیت را غنیمت می شمارد و از سوی جنوب عیلام( سواحل خلیج فارس) وارد جلگه ی شوش می گردد و 34 قلعه و برج را تخریب و اهالی را به اسارت به آشور میبرد. رویداد جالب در بازه ی جنگ این است که عیلامی ها فرمانروایی با نام "کودورناخونتی" بر تخت می نشانند. اما وی با ترس و واهمه به کوهستان پناه می برد و هیچ تصمیم دفاعی در قبال حمله ی آشوریان نمی گیرد. آشوریان وی را تعقیب می کنند و در نهایت بعلت فصل سرما و مسدود بودن مسیر های کوهستانی به آشور باز می گردند. مردم عیلام هم وی را بعلت بی قیدی که نشان داده بود معدوم می کنند و در سال کشته شدن وی یعنی 692 پیش از میلاد "اومان میناتو" به تخت سلطنت نشانده می شود. این پادشاه نظم جدید به ارتش عیلام می دهد. او قشون چشمگیر و نیرومندی از مردمان دیگر فلات ایران که در این زمان آریاییان نیز جزو آنان بودند، مهیا کرد و آن را مسلح می کند. کار تا آنجا پیش می رود که بابلیان با مشاهده یک پارچگی و قدرت یابی عیلام پیش قدم شده و علیه آشور دست اتحاد بلند می کنند. و از ارسال سلاح تا وجوه به عیلام دریغ نمی کند. جنگ خونینی در میگیرد که از جزئیات آن اطلاعاتی در دست نیست اما سردار عیلامی در آن کشته می شود. عیلامی ها با اینکه سردارشان کشته شده واز اینکه با عقوبت دشمنان آشور آشنا هستند، چاره ای جز دفاع جانانه نمی بینند. درنهایت آشور به نتیجه مطلوب دست نمی یابد و ارتش آن ها به خانه مراجعت می نماید. دور جدیدی از جنگ ها بعد مرگ سیناخریب و جانشین آن یعنی آشورحیدون بوقوع می پیوندد. آشوریان در جنگ ها و شورش های دیگر مشغول و درگیرند. در فرصت پیش آمده این بار عیلامی ها بودند که پیش دستی میکنند. دراین دوره که مصادف با 674 پیش از میلاد است "خومبان خالداش دوم" فرمانروای عیلام در ممالک بابل و برخی نواحی خراج گذار آشور پیشروی می کند و ضربات بی سابقه به دولت آشور وارد می شود. عیلام هم اکنون شکست ناپذیری آشوریان را درهم شکسته است. وی با غنائم به شوش باز می گردد. با تمام این اتفاقات دوره ی فرمانروایی آشورحیدون مصادف می شود با درجه اعلی قدرت آشوریان! به غیر از عیلام در آسیای غربی دیگر دولتی نمانده است که تابع آشور نباشد. تمام این اتفاقات خبر از یک آینده شوم در انتظار عیلامیان مقاوم را می دهد. مخصوصا حالا که یک رقیب سنتی برای آشوریان شده اند. حال آشور یک دشمن جدی دارد و آن عیلام است. در این دوره مصر مورد تاخت و تازه آشوریان قرار میگیرد و شهرهای دلتای نیل من جمله ممفیس یکی پس از دیگری مورد تاراج آشورحیدون قرار میگیرد. سکاها بعنوان یک مهاجم همیشگی شکست سنگینی را از آشوریان متحمل می شوند و فرمانروای بعدی شان دست نشانده ی آشوریان است که این اتفاق در دوره باستان منجر به آغاز یک جنگ عالم گیر در فاصله زمانی نچندان دور می گردد. تصویر یکی از دسته جات پیاده آشوریان بعد مرگ آشورحیدون در 669 پیش از میلاد؛ پسرش آشوربانیپال به قدرت می رسد در حالی که شورش بزرگ مصر درجریان است. تمام تمرکز آشوربانیپال معطوف به سرکوب این شورش است. عیلامی ها از فرصت پیش آمده بهره برده وبا رهبری "اورتاکو" به سرزمین های بابلی تحت سلطه ی آشور یورش میبرند و غنائمی از آنجا به شوش می آورند. دشمنی آشور و عیلام به حد اعلای خود رسیده است. پس از این پیروزی طولی نکشید که اورتاکو درگذشت و "تواوم مان" جانشین وی می گردد. این تغییر برای عیلام بسیار گران تمام می شود. تواوممان قصد می کند که تمام جانشین های احتمالی خود را بکشد. این اقدام سبب میشود که تعدادی از شاهزادگان عیلامی به دربار آشور پناهنده شوند و پادشاه آشور با آغوش باز آنها را می پذیرد. با این مقصود که از آنها برای یک جنگ داخلی استفاده کند که نتیجه ای جز ضعیف شدن دوچندان عیلام به همراه نداشته که این ضعف راه را برای جنگ بعدی هموار می کند. تواوممان در این زمان از آشوربانیپال می خواهد که پناهندگان را برگرداند که با پاسخ منفی آشوربانیپال، دور دیگری از جنگ ها آغاز می شود که به جنگ "توللیز" معروفند. همانطور که پیش تر گفته شد ارتش عیلام یک نیروی ملوک الطوایفی بود و زمان می برد که در یک جا جمع گردد. در نتیجه عیلامیان تا شوش عقب نشینی کردند و پیکی را جهت مذاکرات صلح نزد سردار آشوری فرستادند. سردار آشوری بی درنگ پیک را می کشد. پس از این اتفاق جنگ شدیدی بین دو سپاه واقع می شود. برای عیلامیان این جنگ یک نبرد مرگ و زندگی بود و پایتخت چند هزار ساله آنها در آستانه نابودی قرارداشت. در نهایت بعد از یک جنگ طولانی آشوریان در کنار رود کارون سپاه عیلامی را در هم کوبیده و آن ها را به آب می ریزند. تواوممان خود در میدان نبرد می جنگید و به نقل تاریخ آنقدر جنگید تا آنکه زخم برداشت و آنگاه که قصد خروج از میدان نبرد را کرد بواسطه سانحه ای به چنگ آشوریان گرفتار می شود و آنها نیز بی درنگ سر از تنش جدا می کنند. سر وی به نینوا پایتخت آشور فرستاده می شود. شکست عیلامی ها باعث جشن های زیادی در آشور شد زیرا عیلامی ها یگانه دشمن آشور و دشمن موروثی آنها بودند. از این به بعد عیلام وارد دوران انحطاط می شود. از پادشاهان دست نشانده گرفته تا جنگ قدرت داخلی و نزاع های گاه وبیگاه با آشوریان عیلام را به شدت در موضع ضعف قرار داده است و دیگر تصور انقراض عیلام دور از ذهن نیست. انقراض عیلام: بعد از جنگ توللیز برادر آشور بانی پال که در بابل پادشاه بود، بر او یاغی گردید. در ابتدا پادشاه عیلام که دست نشاندهٔ آشور بود، بیطرف ماند، ولی پادشاه آشور خواست عیلامیان تندیس نانای را مسترد دارند، پادشاه عیلام با وضعیت ناگواری روبه رو شد، چون این مجسمه قرنها در شوش بود و مورد پرستش بسیاری از مردم عیلام قرار داشت، رد کردن آن با منافع پادشاهی عیلام مباینت داشت. در این احوال بابل به پادشاه عیلام باز وجهی از خزانه به بابلیها داد و از جهت موقعیت سخت و بدی که داشت، مجبور شد با بابل متحد شود. در نتیجه آشوریان یک جنگ داخلی طولانی را در عیلام براه انداختند که در طی آن سه پادشاه در این کشور به قدرت رسیده و سرنگون شدند. سنگ نگاره ای از آشور بانیپال در حال نبرد با شیر ، وی یکی از بزرگترین پادشاهان آشور است. در 645 ق.م. آشوربانیپال که از نتایج جنگ های قبلی ناراضی است در پی آغاز یک جنگ دیگر با عیلام میشود. "خومبانکالداش" آخرین پادشاه عیلامیان با توجه به نزدیک دیدن جنگ کمک بابلی ها را دریافت می کند. آشوری ها که در پی بهانه بودند فرستاده ای را به شوش می فرستند تا با خومبانکالداش مذاکره کرده و هدایا و کمک های بابلیان را به آن ها پس دهد. قبول کردن یا نکردن این خواسته هر دو یک معنا داشت و آن هم چیزی نبود جز مرگ و نابودی! سایه جنگ و مرگ بر بالین عیلام قرار داشت و گریزی از آن نبود. درنتیجه فرمانروای عیلامی ترجیح داد که مقاومت را برگزیند. این جنگ پایانی جز شکست مهیب عیلامیان به همراه نداشت. تمام خزانه های عیلامیان به دست آشوریان گشوده شد. و هر چه در آبادی ها بود مورد غارت قرار گرفت. آشوری ها به این حد اکتفا نکردند و استخوان های پادشاهان عیلام و افراد نامی را بیرون آوردند و به نینوا فرستادند. حزقیال نبی (ع) از پیامبران بنی اسرائیل در رابطه به این کشتار می گوید: "این مملکت را از کثرت کشتار و غایت خرابی مانند قبرستان است" آشوریان اسرای فراوانی رو به نینوا منتقل کردند و خومبانکالداش واپسین پادشاه عیلام که مدتی فراری بود نهایت دستگیر و به نینوا فرستاده می شود. آشوربانیپال وی را به عرابه خود می بندد و او را تا معابد آشور و ایشتار می کشد.در یکی از کتیبه هایی که از آشوربانیپال باقی مانده است وی نتیجه پیروزی خود را این گونه توصیف می کند: "خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را تماما به آشور کشیدم و در مدت یک ماه و یک روز کشور عیلام را به تمام عرض آن جاروب کردم. من این مملکت را از عبور حشم و گوسفند و نیر از نغمات موسیقی بی نصیب نمودم و به درندگان و مارها و جانوران کویر و غزال اجازه دادم که آنرا فروگیرند." نتیجه: نابودی که آشور برای عیلامیان به ارمغان آوردن باعث شد به کل نام این تمدن شکوفا تا قرن ها فراموش شود. حتی مورخین یونان باستان نیز مطلبی از آن ذکر نکنند. و استرابون جغرافی دان عصر قدیم به اشتباه می گوید: که کورش پایتخت خود را شوش قرار داد، زیرا مردمان آن همیشه مطیع و فرمان بردار ملل دیگر بودند وهیچ گاه اقدام مهمی ننموده اند! نویسنده: Navard " این مطلب صرفاً برای انجمن میلیتاری است. و هر گونه برداشت از آن با ذکر نام نویسنده و این انجمن بلامانع است " منابع: 1-کتاب ایران پیش از اسلام (حسن پیرنیا) 2- کتاب ایران باستان جلد اول (حسن پیرنیا) 3-کتاب تاریخ تمدن ایران و جهان(مولف محمود کریمی) 4- کتاب صد جنگ بزرگ تاریخی ( علی غفوری) 5- https://fa.wikipedia.org/wiki/آشوربانیپال 6-https://fa.wikipedia.org/wiki/جنگهای_ایلام_و_آشور 7- https://en.wikipedia.org/wiki/Assyrian_people
-
1 پسندیده شدهشاید عنوانی که میشد به جای دنیا در آستانه ی یک جنگ جهانی باستانی به کار برد خیزش ققنوس از خاکستر آشور ها بود. آشورها نمادی از دنیا و تفکری قدیمی هستند، تفکری که در آن مخالف و دشمن را دندان لقی می بینند که باید آنرا برکند و دور انداخت. در این تفکر چیزی به نام تسامح و تعامل و همزیستی وجود ندارد. از این رو است که امپراطوری آشور که دارای نژادی سامی بودند و از نظر فرهنگ و داشتن منابع فرهنگی از جمله کتابخانه های عظیم در کنار تمدن درخشان عیلام در سطح خوبی قرار داشتند، با میل روز افزون به کشتار مردمان همسایه های خود از جمله مصر باستانی هیت، میتانی، اورارتو، عیلام، کلده، مادها و حکومت های اولیه آریایی ها راه تشکیل امپراطوری بزرگ را هموار کردند. در دوره های آشور نفوذی کمتر از عیلام داشت ولی وجود پادشاهان مقتدر و البته بی رحمی نظیر آشور نصیرپال، آشور بنی پال، سنا خریب، سارگن و... این امپراطوری را به قدرتی برتر در میان رودان و البته خاورمیانه تبدیل کرد. قدرتی که همانند گرگی گرسنه گلوی تمام همسایگان خود را درید ولی همین بی رحمی باعث شد آشوریان متحد یا متحدینی تمام قد و قدر ر منطقه نداشته باشند و تنها با زور و حکومت جنگل و نه تدبیر و سیاست و تسامح به حکومت خود ادامه دهند. قابل پیش بینی بود گه گرگ آشور وقتی به خواب رفت دیگر گرگان به او حمله کرده و به این امپراطوری عظیم رحمی نکنند. مضاف بر این آشور مشابه ضعفی را داشت که رایش سوم داشت یعنی اگر حکومتی تنها با ابزار قدرت و حمله بخواهد دنیا را مسخر کند باید جمعیت، نیروی نظامی و پشتوانه مالی عظیمی را داشته باشد چیزی که مثلا ما در رایش سوم ندیدیم و در امپراطوری آشوریان هم همین ضعف وجود داشت. حاکمان فکوری مثل خشثریته این مشکل را رصد کرده و با تربیت ارتشی منظم و کمک متحدین تصمیم به نابودی آشوریان از طریق محاصره نینوا گرفتند. هجوم نا به هنگام قوم جنگجوی سکاها موقتا این تدبیر را به تاخیر انداخت ولی دگر بار در زمان هوخشتره متحدین نینوا را چون نگینی در میان گرفتند، نینوا فتح و در هم کوبیده شد، تمامی امارات و تمدن آشوری محو و از نینوا جز بیابانی بر جای نماند. فرجام سفاکی بی نظیر آشوریان را باید در سرانجام آخرین شاه آنها یعنی سین شار ایشکون دید، چه او برای اینکه به دست دشمنان نیفتد آتشی عظیم را برپا کرد و خود و خانواده اش را در آن افکند. این نتیجه سالها کشتار و ویرانی بود و جهان به تدبیری تازه نیاز داشت و کم کم شرایط برای ظهور کوروش بزرگ مهیا میشد. به یاد این شعر افتادم که: مسافری را ملاقات کردم از سرزمینی باستانی که می گفت: دو پای عظیم و بی تنه سنگی در بیابان ایستاده اند نزدیک آنها , روی شن های بیابان چهره درهم شکسته ی نیمه غرق شده ای , در ماسه زار آرمیده است چهره ای که اخم و لبهای درهم کشیده اش و استهزائ فرمان سرد و بی اثرش حاکی از آن است که پیکر تراش , به خوبی احساسات فرمانروا را درک کرده است دست پیکرتراشی که آن احساسات را به تصویر کشیده و قلبی که آنها را پرورانده و بر پایه مجسمه این کلمات نقش بسته است : “نام من رامسس است , شاه شاهان ای توانمندان , آثار مرا بنگرید و نومید شوید “ چیزی باقی نمانده گرداگرد تکه پاره های آن پیکره عظیم و (جز) انزوای بی کران و عریان شنهایی روان , که تا دوردست ها گسترده اند. پرسی بیشی شلی
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست ، بحث معرفی پرنده های چینی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: ( Y-20 ) Chubby Girl (دختر چاق) بدون شک ، یکی از مهمترین کارویژه های نیروی هوائی مدرن برای هر کشوری ، ایجاد توان لجستیک و پشتیبانی عملیاتی از نیروهای زمینی آن کشور است. صنعت هوانوردی جمهوری خلق چین هم خود را از این نیاز مبرا ندانسته است و در مقاطع مختلف اقدام به تولید هواپیماهای ترابری متنوع نموده است. تولید هواپیماهای سِری " وای " در چین را می توان در راستای همین نگرش تعریف و توجیه نمود. به همین دلیل در معرفی دهمین اژدهای زرد به سراغ یکی دیگر از اسب های بارکش چینی رفتیم ، تا با آن بیشتر آشنا شویم. ( Xian Y-20 ) Kunpeng (پرنده ای دور پرواز در افسانه های چینی) ژیان وای - 20 (Xian Y-20) : هواپیمای ترابری استراتژیک وای - 20 را شاید بتوان بدل چینی C-17 Globemaster III آمریکائی و همچنین IL-17 روسی دانست که توسط صنایع معظم " ژیان " (Xi'an Aircraft Industrial Corporation) چین تولید می گردد. مقایسه ظاهری Y-20 و Il-76 طرح تولید این هواپیمای ترابری رسما در سال 2006 میلادی در دستور صنایع هوانوردی چین قرار گرفت و پس از کش و قوس های فراوان سرانجام اولین نسخه از دختر چاق چینی ها در ژانویه سال 2013 میلادی به پرواز درآمد و پس از خاتمه آزمایش های مختلف پروازی از سال 2016 میلادی رسما در خط تولید قرار بگیرد. در ساخت این هواپیمای ترابری استراتژیک برای اولین بار از تکنولوژی چاپ 3D در ساخت بدنه استفاده شده است که همین موضوع نقطه عطف بزرگی در صنعت هوانوردی چین می باشد. این هواپیما توان حمل و نقل 60 الی 66 تن بار و یا 140 سرباز را حداکثر در مسافتی نزدیک به 10.000 کیلومتر دارا می باشد. طبق ادعای منابع غیر رسمی ، تاکنون 8 فروند از این ترابری غول پیکر چینی تولید شده است و گفته می شود که قرار است که تعداد 400 فروند دیگر ( بنا به روایتی 1000 فروند دیگر icon_eek :chicken: ) در اختیار نیروی هوائی ارتش آزادیبخش خلق قرار بگیرد. در خصوص مشتری های خارجی این پرنده و ثبت سفارش برای خرید آن هنوز اطلاعاتی منتشر نشده است اما می توان حدس زد که مانند سایر هواپیماهای چینی ، جمهوری اسلامی پاکستان یکی از خریداران این هواپیمای برد بلند چینی باشد. این غول بارکش چینی از چهار موتور توربوفن Soloviev D-30 (ساخت روسیه) بهره می گیرد. موتور D-30 روسی هرچند که در بلند مدت تصمیم به جایگزینی موتور ملی Shenyang WS-20 با موتور روسی D-30 گرفته شده است. موتور WS-20 چینی مقایسه موتور D-30 روسی و WS-20 چینی ( موتور نزدیکتر به بدنه چینی است) http://www.military.ir/forums/topic/26875-%D9%87%D9%88%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C-y-20/ ادامه دارد... ------------- پ.ن 1 : لطفا دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند پ.ن 2 : انشاءالله در پست های آینده به سایر پرنده های چینی خواهیم پرداخت.
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست ، بحث معرفی پرنده های چینی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: احتمالا دلیل اش این هست که در مسیر مستقیم ، تمام توان حمل هواپیما به سوخت اختصاص پیدا میکنه ، اما در مسیر رفت و برگشت ؛ بخاطر حمل مهمات ، ناچار هست که سوخت کمتری رو با خودش حمل کنه و به خاطر حمل سوخت کمتر ؛ طبیعتا مسافت کمتری رو هم می تونه که طی بکنه. اولش فکر میکردم که شاید نسخه چینی ، ضعیفتر از نسخه روسی هست ، اما با مقایسه اونها متوجه شدم که بمب افکن Tu-16 (که این بمب افکن بر مبنای اون ساخته شده) هم ، همین توان حمل مهمات رو داره. شاید دلیل این موضوع ، توان پائین موتورهای این هواپیما باشه که نمی تونه وزن حمل زیادی رو با خودش از زمین بلند کنه. ( KJ-200 ) Balance beam بدون شک ، بخش زیادی از توان صنایع نظامی و الکترونیک چین بر روی کپی کردن ، توسعه دادن و تکمیل نمودن سیستم های پدافندی متمرکز شده است و امروزه جمهوری خلق چین را می توان یکی از تولید کنندگان مطرح و صاحب نام سیستم های راداری ، پدافندی و ضد هوائی دانست. اما یقینا یک ارتش آینده نگر تمام توان پدافندی خود را بر روی توان پدافندی و رهگیری زمین پایه متمرکز نمی نماید. جمهوری خلق چین هم خود را از این قاعده مستثنا ندانسته است و دقیقا به همین دلیل است که علاوه بر سیستم های راداری زمین پایه ، به تولید پرنده های کنترل کننده هوائی ( اصطلاحا رادارهای پرنده) نیز روی آورده است. تولید هواپیماهای سِری " کی جی " را می توان در راستای همین نگرش توجیه نمود. به همین دلیل در معرفی نهمین اژدهای زرد به سراغ یکی از رادارهای پرنده چینی رفتیم ، تا با آن بیشتر آشنا شویم. کونگ جینگ KJ-200 : پست پیش اخطار پرنده (آواکس) " کی جی - 200 " را شاید بتوان بدل چینی آواکس Saab Erieye سوئد دانست که توسط صنایع معظم " شانژی " (Shaanxi) چین تولید می گردد. آواکس سوئدی Saab Erieye طرح تولید یک هواپیمای ... در اواخر دهه 1990 میلادی در دستور صنایع هوانوردی چین قرار گرفت و پس از کش و قوس های فراوان سرانجام اولین نسخه از آواکس KJ-200 در اواخر سال 2001 میلادی به پرواز درآمد. این هواپیمای هشدار زود هنگام و کنترل هوابرد (AEW&C) از پلتفرم مشترک هواپیمای ترابری وای - 8 (Shaanxi Y-8) بعنوان بدنه استاندارد بهره گرفته است که با نصب سیستم های راداری نسبتا پیشرفته چینی به یک هواپیمای به نسبت ارزان قیمت ولی کارا تبدیل شده است. (ارزان قیمت به نسبت رقبای اروپائی و آمریکائی) Shaanxi Y-8 طبق ادعای منابع غیر رسمی ، حدود 11 فروند از این آواکس اولیه چینی تولید شده است که 8 فروند آن در اختیار نیروی هوائی ارتش آزادیبخش خلق و 3 فروند باقیمانده هم در اختیار هواپیمائی نیروی دریائی چین کمونیست قرار گرفته است. ظاهرا تاکنون هیچ مشتری خارجی برای این نسخه از آواکس های چینی پیدا نشده است. ( آواکس مشابهی که در خدمت نیروی هوائی پاکستان می باشد ، نسخه ZDK-03 می باشد که با این نسخه متفاوت است. این بمب افکن از چهار موتور توربوپراپ PW-150B (ساخته کمپانی پرات اند ویتنی کانادا) بهره می گیرد. هرچند که امکان استفاده از موتور استاندارد Zhuzhou Wojing-6 که به اختصار (WJ-6) نامیده می شود هم وجود دارد. در این انجمن تاپیکی در خصوص این پرنده وجود ندارد. https://en.wikipedia.org/wiki/KJ-200 http://www.globalsecurity.org/military/world/china/kj-200.htm ادامه دارد... ------------- پ.ن 1 : لطفا دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند پ.ن 2 : انشاءالله در پست های آینده به سایر پرنده های چینی خواهیم پرداخت.
-
1 پسندیده شدهدرود خوب البته بحث عملی می شود و ممکن است که در حوصله تاپیک نباشد به همین دلیل از خوانندگان پوزش می طلبم. ببینید در یک کنترلر ویژه کاربردهای ایمنی امروزی ما بین هر 10 تا 100 هزار ساعت در سطح دریا قطعا یک فالت ناشی از برخورد با نوترون داریم که اگر 2 درصد این فالتها هم خطرناک باشند شما برای پیاده سازی یک سامانه کنترل با سیم دچار چالشهای بسیار فراتر از صحت نرم افزار هستید و نرم افزار شما علاوه بر صحت باید موارد ناشی از hardware variability را هم در نظر بگیرد که در یک سامانه هیدرولیک این موارد مطرح نیست. به ویژه اینکه ساعت پرواز جنگنده های کم تعداد بسیار زیاد هم خواهد بود و دیگر ارتفاع هم سطح دریا نیست که نوترون کمتر باشد و در نتیجه احتمال خطر نسبت به هیدرولیک باز هم بالا می رود و نیاز به طراحی پیچیده در سخت افزار و نرم افزار شما افزایش می یابد. این موردی که شما می گویید کمی با تست یک نرم افزار نوشته شده تفاوت دارد. شما بحث علمی دارید که بیایید با ریاضیات کار بکنیم که اساسا از ریشه کد معیوب تولید نشود که ما بخواهیم با تست فالتهای نهفته آن را بیابیم. این Formal-verification که شما به آن اشاره می کنید امروز موضوع روز هست اما این موضوع روز یک موضوع صنعتی قطعا نیست و در صنعت به ویژه نوع اروپایی آن رعایت نمی شود مگر به صورت case study. هیچکدام از شرکتهای خصوصی صنعتی هوا فضا و خودرویی اروپایی از این روش verification استفاده نمی کنند. علاوه بر این 5 تا 20 درصد یک firmware مربوط به الگوریتم آن می شود و بقیه مربوط به اجزاء دیگر می شود. تصور کنید که یک firmware با روش event trigger دارید که 25 task دارد. تنها ابزار شما برای جلوگیری از priority inversion و anomaly های دیگر شبیه سازی این task ها با SystemC یا ابزار مشابه هست. حتی در صورت درست بودن همه شبیه سازی های شما افراز فضای ورودی برای این شبیه سازی ها سالها به طول می کشد. به فرض که شما توانستید با ریاضی الگوریتم خود را اثبات بکنید و برایش Z-notation هم پیاده کردید اما این همه کار نیست. تحقیقات ادامه دارد و نسل جوان روزی این مشکل را حل خواهد کرد اما کماکان مشکل به صورت صنعتی پسند حل نشده است. ناسا هم با همه تستهایش در pathfinder دچار priority inversion شد. در Mars rover که کل سامانه را از دست داد. شوربختانه صنعت فرصت ندارد که از روشهای بسیار طولانی verification که مد نظر شما است استفاده بکند. صنعت نیاز به سرعت بیشتری دارد زیرا سرمایه عجول است و خواب سرمایه را نمی توانند تحمل بکنند. بر روی کاغذ این امکان دارد که ما یک برنامه صنعتی را formal بررسی کنیم اما در عمل فعلا خیر. روشهای verification امروزی در صنعت بر اساس تست های استاتیک و دینامیک هستند. البته این formal-verification که شما به آن اشاره دارید تنها یکی از روشهای تست استاتیک هست که هنوز مورد تحقیق هست و به صنعت راه نیافته. ببینید مراحل یک پروژه صنعتی امروز اینگونه است. 1. requirement engineering 1.1 تست requirement ها 2. معماری نرم افزار 2.1 مدل کردن معماری 3. طراحی نرم افزار 3.1 شبیه سازی کردن مدلها 4. پیاده سازی مدلها به صورت کد با استفاده از ابزار استاندارد یا برنامه سازهای انسانی (تا جایی که می شود کمتر از انسان استفاده می کنیم) 4.1 تست یونیتها 4.1.1 طی کردن مسیر معکوس از object به کد جهت اطمینان از کارکرد کامپایلر 4.1.2 تستهای استاتیک مثل Metric ها و آنالیز stack ، چک coding rule و چک رعایت MISRA یا JSF++ و ...... 4.1.3 تستهای دینامیک مثل coverage ها و چک stack و heap و basis path test و افراز فضای ورودی و ...........تستهای حدثی و مقادیر رندام ورودی و ......... 4.1.4 تست requirement های پشتیبانی شده در unit 5. code review 6. تکرار مراحل 4 و 5 تا رسیدن به سطح قابل قبول برای شرکت. 7. اینتگریش 7.1 تستهای اینتگریشن .... ... تست های سیستم. ... خروچی نسخه آلفا. ... تست های آلفا ... تست های بتا ... شروع تستهای ایمنی مثل task death analysis ، Fault injection و ده ها تست دیگر. ... بدست آوردن landa برای برنامه و پیاده سازی FTA و FMEA ... انجام تست های بیشتر برای نقاط حساس کشف شده در FTA و FMEA ... به دست آوردن MTBF و دادن آن به مشتری تا بداند احتمال خرابکاری این نرم افزار چقدر است! شما یک فانکشن را در نظر بگیرید که 3 تا عدد اینتیجر را به عنوان ورودی بگیرد. برای تست دینامیک جهت افراز کامل فضای ورودی این فانکشن شما با بهترین کامپیوتر امروزی به بیش از 3000 سال زمان نیاز دارید. بنابراین از این نقطه نظر گفته می شود که تست نرم افزار غیر ممکن است. برای اینکه شما اوضاع صنعت دستتان بیاید یک مثال از HP می زنم: در طول یک پروژه بزرگ مهندسان HP به این نتیجه رسیدند که اگر unit هایی را که MCcabe's Metric بالاتر از 15 را دارند به جلسه code review راه بدهند با توجه به هزینه-زمان چرخش بین مراحل 5 و 4 برای تصحیح کد مفروض که در بالا گفتم و بودجه-زمانی که شرکت برای این نرم افزار دارد، آنها قادر به اتمام پروژه نخواهند بود. جالب است که بدانید که تنها code review نرم افزار یکی از سوئیچ های سیسکو 1.5 سال به طول کشید و شرکت سوئیچ جدید را با تاخیر و ضرر به بازار ارائه کرد. حالا بر گردیم به اینکه اگر کامپایلرها باگ دارند ما خودمان کامپایلر بسازیم. در این مورد نظر شما را به 64 پرچم قرمز ارائه شده توسط پروفسور فیلیپ کوپمن مدرس دانشگاه کارنگی ملون جلب می کنم. یکی از این فلگ ها ساخت Operating system داخل شرکت هست. دقیقا تویوتا هم از یک OS بدون استاندارد استفاده کرد که به آبرو ریزیش کمک کرد. حالا چه برسد به کامپایلر. ممکن است که شما بتوانید یک کامپایلر C را به عنوان تکلیف دانشجویی ظرف دو روز انجام بدهید اگر متخصص کامپیوتر هستید اما ساخت کامپایلر صنعتی بسیار کار مشکلی است آن هم برای میکروکنترلرها. شما باید ارتباط بسیار خوبی با سازنده کنترلر داشته باشید (قرار داد پلاتینیوم بسته باشید) علاوه بر آن برای گرفتن استاندارد های صنعتی باید سرمایه سنگینی داشته باشید. برای اینکه این موضوع را دقیقا متوجه بشوید نظر شما را به تفاوت کامپایلرمعروفی مثل Keil با کامپایلری مثل TASKING جلب می کنم. keil طیف وسیعی از پردازنده های را پوشش می دهد اما TASKING فقط برخی از تراشه ها را پوشش می دهد. Keil در دسترس هست ولی TASKING بسیار سخت گیر می آید. Keil فاقد استاندارد صنعتی است اما TASKING دارای استاندارد وزین ISO26262 است. Keil هنگام حتی اسمبل کردن یک برنامه اسمبلی پردازنده C167 که یک پردازنده قدیمی است، اشتباه اسمبل می کند ولی TASKING این کار را درست انجام می دهد!! این است فرق یک کامپایلر صنعتی با یک کامپایلری که حتی به معروفیت keil هست وای به روزی که خودمان کامپایلر هم درست بکنیم. در حال حاضر فقط 3 کامپایلر توانسته اند استاندارد 26262 بگیرند که یکی کامپایلری هست که کد RQ-170 را با آن کامپایل کرده اند یعنی DIAB که آمریکایی است دیگری TASKING که اروپایی است و سومی IAR که ژاپنی است. برای خرید هر نسخه کامپایلر IAR ما مجبور بودیم که 11 هزار دلار بپردازیم که خوشبختانه یک جوری مشکل ما حل شد. در مورد زبان C: این زبان type safe نیست. دارای Aliasing هست و از همه مهمتر اینکه دارای باگ ذاتی و غیر قابل حل ایندکس هست. هر چقدر هم که شما سعی بکنید کامپایلر خوبی بسازید از این مشکلات ذاتی نمی توانید فرار بکنید برای همین boeing از ADA استفاده می کند آن هم subset خاصی از ADA که 10 برابر از خود ADA امن تر است. side effect ها در زبان C به شکل قابل اعتمادی پردازش نمی شوند و برای مثال در دستور sizeof (++i) بر خلاف انتظار هیچگاه متغیر i افزوده نمی شود!!!! از همین رو ما در صنعت از MISRA-C استفاده می کنیم. اینکه چرا زبان C را رها نمی کنیم هم داستان غم انگیزی دارد و دلیلش این است که افرادی که ADA بلد باشند و ابزار کافی را نداریم. البته ابزار تستی که داریم ADA را هم پشتیبانی می کند اما کامپایلرهای مناسب و استاندارد را نداریم. در تبلیغ بوئینگ 777 آمده است که ما هیچ مشکل اویونیک در طی پروازها نداشته ایم و تنها سیستم entertainment مسافرها دچار مشکل شد که آن هم به این دلیل بود که با C نوشته شده بود. اگر از formal method هم استفاده نمی کنیم هم دلیلش علاوه بر همه موارد بالا کمبود دانش مهندسان در دسترس هست و اینکه چنین روشی به دانشجویان مقطع لیسانس تدریس نمی شود. بدتر اینکه برای کار embedded ما بیشتر به مهندس برق دسترسی داریم تا متخصص کامپیوتر (در گزارش تویوتا آمده استفاده از متخصصین غیر از کامپیوتر در ساخت نرم افزار از جمله دلایل فاجعه بوده است) و اینها هم که کلا 2 واحد برنامه سازی بیشتر نخوانده اند. در آمریکا هم مشکل مشابه وجود دارد با اینکه مهندسان برق آنها خیلی بیشتر واحد های برنامه سازی دارند. دیروز شروع ترم جدید بود دیدم فقط 2 تا دانشجوی سخت افزار دارم!!! پرسیدم داستان چیست گفتند که اگر نمره کسی خوب باشد می تواند به نرم افزار تغییر گرایش بدهد. نرم افزاری ها هم که دنبال کار Embedded نمی آیند در نتیجه ابزار ما همین مهندسان برق موجود است.
-
1 پسندیده شدهدوست عزیز اینجا که گفتین "تا این لحظه تست کامل نرم افزار غیر ممکن است " برام تناقض ایجاد کرد. 1- شما با استفاده از برنامه هایی مثل alloy ( که یک برنامه مدل چکر هست) درستی برنامتون رو چک کنید. 2- شما می تویند با automated theorem proving کاملا با استفاده از FOL اثبات کنید برنامه درست کار خواهد کرد. 3-شما می تونید با استفاده از proof assistant ها درستی برنامه رو اثبات کنید. خوشحال می شم نظرتون رو بدونم چون این بحث همین الان پروژه پایانی من هست و الان دارم با یکی از همین proof assistant ها کار می کنم. من صاحب نظر نیستم ولی فکر می کنم اگر شرکت تویوتا پول و وقت نزاشته برای اثبات درستی کد هاش (کار بسیار وقتگیر و سخت هست در نتیجه هزینه زا برا شرکت) دلیل نمی شه اون رو تعمیم بدیم ، تا اونجایی که سواد من قد میده شما می تونی درستی الگوریتم رو کاملا اثبات کنید در رابطه با زبان برنامه نویسی هم اگر خیلی امنیت براتون مهم هست می تونید یه کامپایلر بنویسید با نیازمندی های خودتون تا دیگه مشکل های ذاتی زبان هایی که نام بردید رو نداشته باشه و دوباره می تونید کامپالرتون رو هم با همون proof assistant ها درستیش رو اثبات کنید (البته فکر میکنم یکی از کامپالرهای c همین کار براش شده).
-
1 پسندیده شدهاصولا هدف اساسی کدنویسی مکانیزه کردن یک روند خاص هست ، و خطا دقیقا بر اساس شرایط غیر قابل پیش بینی رخ می دهد .... اینجاست که برای واکنش و مدیریت خطا باید برنامه های جانبی و سیستم های جانبی رو قرار داد که خودش پیچیدگی و عدم اطمینان رو به همراه میاره ... اگه کسی برنامه نویسی کرده باشه ، می دونه یکی از مزخرفترین مباحث بحث مدیریت استثناء هاست و نوشتن این کدها از خود کار اصلی بیشتر زمان می بره و در آخر هم نمی شه همه چیز رو مدیریت کرد ...
-
1 پسندیده شدهبا سلام به شکل جالبی این پرسش شما ، به شکل نسبی و نه مطلق ، با وضعیت حال حاضر ما مطابقت دارد . ارتش عراق در سالهای میانی تا پایانی جنگ بیشتر از 18000 تیر موشک سام-2 برای پدافند برد بلند و طیف وسیعی از پدافند های میانبرد و برد کوتاه شرقی و غربی را در اختیار گرفت و علاوه برآن با کمک فرانسوی ها ، یک شبکه یکپارچه پدافند هوایی (QARI) را که شامل مجموعه متنوعی از رادارهای دفاع هوایی می شد را بنیانگذاری کرد . این شبکه راداری به همراه تجهیزات رزمی پیش گفته ، در برابر حملات هوایی ما بخوبی مقاومت کرد و تلفات قابل بررسی را هم وارد آورد ، ولی همین شبکه در برابر راهبردها و رهکنش های ائتلاف (1991) نه تنها کاری از پیش نبرد ، بلکه تقریباً تمامی زیرساختهای C&C آن از بین رفت و اگرچه بعدها به کمک چینی ها و یوگسلاوها ، بخشی از آن بازسازی شد ولی به هیچ عنوان به وضعیت سابق خودش بازنگشت . به صورت طبیعی ، کشوری که قادر نباشد تا ارتفاع 80000 پا از فضای هوایی خودش را کنترل کند ، عملاً فاقد بخشی از آنچه که در حوزه ادبیات حوزه علوم استراتژیک ، " امنیت ملی" خوانده می شود ، خواهد بود و کشورعراق به شکل عام و ارتش عراق به شکل خاص ، از مارس 1991 تا حال حاضر دچار چنین وضعیتی شده است. کشوری فاقد توانایی بالفعل دفاع هوایی در دو حوزه دفاع هوایی زمین پایه و هواپایه که کشورهای همسایه یا کشورهای فرامنطقه ای عهده دار تامین امنیت آن هستند . یک نکته تاریخی : شبکه پدافند هوایی ارتش سابق اتحاد شوروی ، در یکم ماه مه 1960 ، پرنده شناسایی بلندپرواز یو-2 نیروی هوایی ارتش ایالات متحده را سرنگون کرد ولی آنچه که در این میان فراموش شده ، این است که یو-2 های این ارتش ، 4 سال ، بدون هیچ مزاحمتی ، با جسارت تمام ودر جلوی چشم روسها ، اقدام به پروازهای شناسایی نموده و پدافند هوایی ارتش شوروی علیرغم همه تلاش ها قادر نبود به این تجاوز آشکار هوایی پاسخ دهد و درخفا اعتراضهای مکرری را تسلیم دولت آمریکا می نمود که همگی توسط این دولت رّد و اجرای چنین پروازهایی بشدت تکذیب می شد . در نتیجه ، روسها زمانی موفق شدند که این پروازها را موقتاً، متوقف کنند که سامانه موشکی سام-2 وارد خدمت شد ( تاثیر فناوری بر حوزه سیاست ) . سیر نزولی عملکرد یو-2 از همین جا شروع شد و بعدها، ارتش چین ( یو-2 های تایوانی ) / ارتش کوبا(یو-2 های آمریکایی ) را سرنگون کردند و این به دلیل حضور همین سامانه بود . نبود یا اختلاف بالای سطح فناوری میان دو طرف درگیر ، به موقع ، جبهه مدافع یا مهاجم را دچار مشکلاتی در سطح راهبردی خواهد کرد که جبران آن شاید غیر ممکن باشد . تا زمانی که اهمیت حوزه پدافند هوایی و شاخه های آن به شکل پیوسته (زمین پایه / هواپایه / دریاپایه ) به شکل یکسان مورد توجه قرار گرفته و سرمایه گذاری ها درست و براساس نیاز ها دیده شود ، آن وقت هست به تامین امنیت ملی با درصد بالا ، (حداقل در این بخش) امیدوار خواهیم شد .
-
1 پسندیده شدهبا سلام اين نظر لطف شماست كه سرچشمه از روح بزرگتون مگيره توي اين مجموعه خاطرات كوشيدم به زبوني ساده و قابل تصور ذهني هم كه شده حداقلهايي رو از شرايط دريا بازگو كنم اونهم درلواي رشادتها و ايثارگريهايي كه عزيزان دريادل تكاور دريايي با كمترين امكانات انجام ميدادن اون بحث ايرادها هم خدمت دوستان عرض كردم برميگشت به تازه تاسيس بودن اون يگان كه حتي ميدان تير و ووركشاپ تعمير نگهداري و انبار ايمن و استاندارد هم نداشت تجهيز انساني و تجهيزاتي اين يگان هم بصورت مشترك صورت گرفت كه متاسفانه تجهيزات فرسوده و عموما تعميير نشده بود بعنوان مثال به فلان تيپ گفته بودن فلان تعداد دوشكا رو تحويل اين يگان تازه تاسيس بدهف اون تيپ هم نيومده بود دوشكاي سالم و عملياتي بده، كهنه ها يا در خط تعمير و منتظر تعميرها رو داده بود و اين تيپ جديد هم كه امكانات و فضاي تعميير نداشت، حتي فضاي مناسب و استاندارد نگهداري و انبار داري هم نداشت بمرور كه ميومدن رو كشتي ها اسلحه ها تمييز و تعميير ميشد به هيچ وجه اينكار رو تاييد نميكنم چون ميتونست پيامدهاي بدي برامون داشته باشه منتها اون روزها گذشت و رفت بعد اون اوضاع كم كم بهتر شد نميگم تجهيزات روز دنيا رو دارن ولي دسته كم تجهيزاتشون تعميير و تست شده مياد رو كشتي براي وسايل ارتباطي و حفاظتي مثه جليقه و واكي تاكي و.. هم قدمهاي خوبي برداشته شد و تا جاي كه شنيديم( و خودم هنوز نديديم) يه تكون اساسي خوردن نيروهامون ف دوستان ميگفتن اوضاع تجهيزاتشون بهتر شده و امكانات بهتري هم در اختيارشون گذاشتن اما اگر مبنا رو بر استانداردهاي روز دنيا بزاريم بجز اون تيمي كه از برادران سپاه اومده بود ف مابقي تيمهامون هنوز تا رسيدن به اون لول خيلي فاصله دارند، البته فقط از لحاظ تجهيزات و امكانات وگرنه در بعد اموزشي، توان و آمادگي بدني، تاكتيك، فرماندهي ، شرايط روحي رواني و... بسيار عالين منتها تجهيزات متاسفانه قديمي و گاها كهنه و فرسوده بخدا فقط با صرف يه هزينه نه چندان زياد و تجهيز اين عزيزان به امكانات مدرن و استاندارد روز دنيا يه نيروي بسيار بسيار كارآمد خواهيم داشت نميشه در قرن 21 نيروي رزمي بين الملليت تجهيزات اواسط قرن 20 رو هنوز استفاده كنه، براي نيروهايي با ماموريت ويژه اون هم در بعد بين المللي دوره يوزي و ژ-3 خيلي وقته سراومده مثلا فرض بفرماييد با فقط تغيير كاليبر 7.62 به 5.56 جديد چقدر ميشه مهمات اضافي برداشت و حمل كرد اونهم برا يتميهايي كه بدون پشتيباني نزديك دارن ميرن عمليات يكي از دوستان بنام مهندس غ. ب يه خاطره تعريف كرد ولي در همفكري باهم تصميم گرفتيم كه ننويسمش چون مربوط ميشد به همون گرفت گيريهايي كه قوانين دست و پاگير اون روزها گريبون نداجا و تكاورا رو گرفته بود!!!!! يه بخشي از خاطره اشون ايشون گفتن: اصلا بزارين سربسته روايت كنم(مثه هميشه خيلي سربسته و سانسور شده ميگم و تاريخش روهم نمينويسم و نميگم براي كي بوده تا مساله اي هم پيش نياد) ايشون روايت كردن كه بعد بارگيري حدود يك ميليون و دويست هزار بشكه نفت خام ازخارك به تانكر سويز مكس.... به سمت انسوكنا حركت كردن، اين تانكرها كوچيكتر از سوپرتانكرهاي 320 هزارتين هستند و ظرفيتشون 176هزار تنيه و بالطبع آبخوركمتي و فريبورد(فاصله عرشه تا سطح آب) كمتري هم دارن، پرواضحه كه پروانه و موتورشون هم ورتكسهاي ضعيفتري نسبت به سوپرتانكرها توليد ميكنه و اين يعني خطر بيشتر در برابر دزدان دريايي( اگر يادتون بياد گفتم وقتي دزدها سعي ميكنن به كشتي نزديك شن ما با مانورهاي زيگزاگي علاوه بر بهم زدن دقت تيراندازيشون سعي ميكنيم قايقهاي كوچيكشونو در تلاطم ورتكسها و موجها و آبهاي نا آرام حاصل از پروانه بندازيم تا هم سرعت و هم تعادلشون بهم بخوره و هم اينكه نتونن دركنار بدنه كشتي براحتي عمل بالا اومدن رو انجام بدن! حالا اين تانكرهم كوتاه تره، هم موجها و افكت ورتكسيش كمتره بالطبع در قياس با سوپرتانكر دسترسي بهش راحتتره) ايشون گفتن بعد از رسيدن به نقطه آلفا در.... تكاوران دريايي رو كه 5 نفر بودن سواركرده و به سمت مصر ادامه حركت دادن تا با عبورازكانال سويز به سمت ...... ادامه مسير بدن!!!!! تجهيزات اين عزيزان شامل يه دوشكا، يه تيربار گرينوف، يه تفنگ تك تيراندازي دراگانف و چند قبظه ژ-3 ميشده ، چند روزقبل رسيدن تنگه باب المندب، غروب و دم دماي نشستن آفتاب با حمله چند قايق دزدان دريايي مواجه ميشن كه تكاوران دريايي با استفاده از وضعيت نيمه روشن هوا براحتي اونها رو ...... و حمله رودفع ميكنن !!! منتها بدبياري از اينجا شروع ميشه كه يكي از كشتيهاي مادر دزدان دريايي!! كه قايقها از اونجا تامين سوخت، آذوقه و مهمات ميكنن و هميشه چندين قايق دور و ورشه همون نزديكي بوده! اين شناورها خيلي بزرگتراز قايقهاي تندروي موتوري دزدان دريايي هستن و باوجود داشتن محدوديت سرعت و مانور(نسبت به قايقهاي تهاجميشون) ماندگاري بالايي در دريا داشته و بعنوان پايگاه شناور براي قايقهاي كوچيك دزدها استفاده ميشن، حتي كارهاي تعمير و نگهداري قايقها رو هم روي همونا انجام ميدن، عموما در پوشش ماهيگيري فعاليت كرده و با استفاده از تجهيزات ديويت، وينچ، كرين و جرثقيلي كه دارن براحتي قايقها روبالا به روي عرشه كشيده ويا به آب ميندازن، چون تخصصشون هم ماهگيريه وعموما همه مدارك و اسناد مربوط به شغل و تخصصسشون هم قانونيه و در ظاهرامر دارن همون فعاليت حرفه ايشونو دنبال ميكنن!!! شناساييشون خيلي خيلي سخته، به زبون ديگه ميتونيم بگيم اينها ماهيگيراني هستند كه دزدي دريايي ميكنن، يعني شغل اولشون ماهيگيري بوده كه بعنوان شغل دوم دزدي دريايي رو برگزيدن!! حالا اين وسط نميدونم الان كدوم شغل اول و اصلي بحساب ميداد !! درآمد ماهيگيري با اونهمه مشقت و سختيش كه يكصدم شغل نون و آب دار( ببخشيداشتباه شده بهتر بود ميگفتم، نوشابه!! ومرغ و گوشت و دلار دار!!) شغل شريف دزدي دريايي نميرسه حالا شما قضاوت كنيد شغل اصلي كدومه وشغل دوم كدوم!! از شوخي گذشته اينها همه ماهيگير بودن، دريا ميومدن و دريا رو خيلي خوب ميشناسن، تجهيزات و امكانات دريانوردي تجاري و نقاط ضعفشونو هم براحتي ميشناسن، تمام مدارك و گواهينامه ها و اسناد قانوني رو هم دارن حالا از اون سابقه و شغل دارن بعنوان پوشش براي اين كار پليدشون استفاده ميكنن، همه هم در ظاهرآدمهاي بدبخت بيچاره اي هستن كه دل به درياز دن و مشقتش رو بجون خريدن تا با ماهيگيري شكم زن و بچه اشونو سير كنن!! اينه كه نميشه براحتي باهاشون بخورد كرد چون اون منطقه پر از كشتيها و قايقهاي ماهيگيريه كه خيليهاشون واقعا ماهيگران بينواي زحمتكشي هستن كه دل به مخاطرات دريا دادن تا روزي حلال براي خونواده هاشون ببرن، واقعا با اون حجم از شناورهاي به ظاهر همكار و هم صنف، تشخيص سره از ناصره و ماهيگير واقعي از "دزد در پوشش ماهيگير" سخت و دشوار و حتي گاها غير ممكنه!! يكي از دلايل سختگيريهاي قانوني دربحث مقابله توام با خشونت(همون لت و پار كردن خودمون) با دزدان دريايي كه دست و پاي نيروهاي نظامي رو بسته همين مساله است كه براي جلوگيري از صدمه زدن به شناورهاي تجاري و ماهيگيري واقعي مشابه بايسته و لازمه. اين مردمان سختكشو خوش قلب براي كسب روزي خانواده هاشون دل به دريا و امواجش و شرايط سختش دادن و حفاظت از اونها لازم و ضروريه منتها متاسفانه تمييز دادنشون از دزدان دريايي با پوشش ماهيگيري (گرگهاي در لباس ميش!!!) بينهايت دشواره چون اون منطقه پره از اينگونه شناورهاست و همه هم مدارك، اسناد و گواهينامه هاشون قانوني و كامله! بگذريم!!! با درخواست كمك قايقهاي دزدان دريايي از مادرشون!! قايقهايي كه همون اطراف براي شكار پرسه ميزدن يا نزديك مادر بودن يا تو بغل مادرجا خوش كرده بودن!!! همه براي حمله به اين تانكر فراخونده شده و حمله گله كفتاري اونها به اين بره چاق و چله تنها!!! آغاز ميشه، غافل از اينكه اين بره تپل موپول و تك و تنها!! بجاي چوپان و سگ گله، 5 شيرمرد دريا دل همراهش داره!!! ايشون روايت كردن حدود 24 قايق بصورت متناوب و نوبتي درتيمهاي 4 تا 8 فروندي به مدت بالاي 32 ساعت لاينقطع بهشون حمله ميكردن، يه تيم حمله ميكرد وقتي با كمبود سوخت و مهمات مواجه ميشد تيم ديگه جاشو ميگرفت و همينطوري بدون توقف كار حمله رو انجام ميدادن و اين 5 تكاور در تمام اين مدت چشم رو هم نزاشتن و استراحتي نكردن ومدام از اين طرف كشتي ميدويدن اونطرف كشتي و از اونطرف به اين طرف و از سينه تا پاشنه رو پوشش ميدادن، تيراندازي ميكردن و با دزدان دريايي ميجنگيدن!! در همه اين زمان كه بتنهايي و در نابرابرترين وضعيت ممكنه داشتن با اون كثافتها ميجنگيدن حتي يكبار از خستگي شكايت و گلايه نكردن، توي اين مدت فقط آب خورده و هر ازگاهي غذا بصورت لقمه اي بهشون داده ميشد و اين عزيزان هم با همه وجود از كشتي ايراني دفاع ميكردن! هرچند اين عزيزان سعي ميكردن در استفاده از مهمات نهايت دقت و صرفه جويي رو به عمل بيارن اما با طولاني شدن درگيري كم كم با كمبود شديد مهمات مواجه شدن و كار بجايي كشيد كه دمدماي صبح دوروز بعد يعني بعد حدود سي و يكي دوساعت ساعت جنگيدن مداوم اعلام كردن دوشكا و تيربار مهمات نداشته و براي ژ-3 ها هركدوم فقط يه خشاب مهمات دارن! شكرخدا درهمون آغاز درگيري، وضعيت به " ناوچه محافظ جماران" كه اون وقتها درهمون منطقه درحال گشت بود گزارش شده بود و ناوچه هم با تمام سرعت به سمت اونها حركت ميكنه و از كشتي نفتكش هم ميخواد كه اونهم با همه توان و سرعتش به سمت ناوچه بره تا زمان ملاقاتشون كوتاهتر و نزديكتر بشه، اما بخاطر دور بودن از هم و فاصله اي حدود 1200-300 ناتيكايل مايل، ناوچه جماران بعد حدود 32 ساعت بهشون و صبح دوروز بعد بهشون ميرسه وبه محض رسيدن به برد ايمن اپتيكال از همون فاصله چند كيلومتري توپ سينه به كار ميوفته و..............!!!!!!!!! بعد هم با تامين كسري مهمات تكاوران دريايي، كشتي نفتكش با اسكورت ناوچه جماران به مسيرش ادامه ميده و به سلامت به نقطه "براوو" رسيده و تكاوران رو به...... تحويل ميده و خودش به ماموريتش ادامه ميده جداي از بحث كم بودن نفرات اعزامي و همچنين كم بودن تعداد شناورهاي رزمي موجود كه بالطبع زمان رسيدن براي كمك به كشتيها رو افزايش داده اگر مبنا بر همون وزن محوله حملي و تعدا خشاب بار مبنا بزايم با استفاده ازكاليبرهاي كوچكتر و مدرنتر امروزي كه دست برقضا تواناترهم هستند!! اين عزيزان ميتونستن 50 درصد بارمبناي بيشتري رو با خودشون حمل كنن و بالطبع اون در درگيري مدت زمان بيشتر ياز مهمات بخوردار بوده و ديريتر با مشكل و معضل كمبود مهمات مواجه ميشدن هرچند درصورتي كه مثلا اگر اين عزيزان بجاي 5 نفر 8 نفر بودند مهامت بيشتر و درگيري راحت تر و دفاع پايدارتري شاهد ميبوديم و خود اين عزيزان ميتونستن به نوبت استراحت هم بكنن (مثالا 6 نفر درگير و 2 نفر استراحت) كه دراين وضعيت بازدهي و پرفورمنس بهتري هم از خودشون نشون خواهند داد شكي نيست بازدهي اون 5 دلارو 100 درصد بوده و دلاورانه جنگيدن اونهم بدون لحظه اي استراحت منتها چرا از اين توانايي استفاده بهتر و بهينه تري نكنيم ؟ (هرچند معتقدم بهترين حالتش همون وضعيت تيم سپاه بود كه هم نفراتش كامل بود و هم تجهيزاتآفندي و دفاعي، امكانات،نوع و تنوع جنگ افزاريش، امكانات شناسايي و ارتباطي و همچنين مهمات اضافي همراهشون) كلا بايد از تجربه هاي بدست اومده نهايت استفاده رو برده و همه گزارشهاي ارسالي و دريافتي رو بارها وبارها تجزيه و تحليل بكنيم تا بتونيم از اونها براي ارتقاي توان رزممون نهايت بهره رو ببريم براي افزايش تعداد شناورهاي رزمي اعزامي به گشت اقيانوس و براي مبارزه با دزدان دريايي و حفاظت از كشتي هاي خودي (ناوگروه هاي اعزامي) با وضعيت موجود فعلا محدوديتهايي داريم (بويژه براي شناورهاي پشتيباني) منتها اميدوارم با سپردن امنيت و گشت خليج فارس و سواحل درياي مكران به شناورهاي كوچكتر بتونيم بجاي تركيب يك شناور رزمي و يك شناور پشتيباني درهرناوگوه اعزاميمون اينباردسته كم دو شناور رزمي رو بهمراه همون يك شناور پشتيباني اعزام كنيم فعلا توان رزمي اعزاميمون شامل ناوچه هاي بايندور و ونقدي و ناوچه هاي محافظ الوند، البرز، سبلان و جمارانه اميدوارم با عملياتي شدن "سهند" بتونيم سه ناوگره تركيبي (دو رزمي و يكي پشتيباني) براي اعزام به اين مناطق آماده كنيم