برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on جمعه, 21 مرداد 1401 در همه مناطق
-
3 پسندیده شدهصحنههایی از رژه باشکوه گروهان " وان عدتم عدنا" ناحیه چهارم نظامی با حضور مهدی المشاط تک تیرانداز های یمنی مجهز به صیاد
-
2 پسندیده شدهسرنگون شدن سه پهپاد عربستانی در چند هفته گذشته ساعاتی پیش هم انصارالله از سرنگون کردن یک پهپاد عربستانی در نوار مرزی با نجران خبر داده دو پهپاد چینی CH4 وپهپاد ترکیه ایی کارایل/ یکی از پهپادی CH4 در مرکز شهر صنعا پایتخت یمن سقوط کرده است ارسال آذوغه به وسیله راکت به محاصره شدگان شهر الدریهمی هم اکنون با عقب نشینی نیروهای ائتلاف محاصره این شهرک بر طرف شده است .فیلم کامل بزودی منتشر خواهد شد بالگرد میل 17 انصارالله در حدیده
-
2 پسندیده شدهسومین درگیری که تانک های سری T-80 در آن شرکت کردند درگیری های بین روسیه و اوکراین 2022 شد. مستندات تصویری نشان میدهد در روز اول درگیری حداقل یک دستگاه تانک T-80BVM ارتش روسیه در اطراف شهر خارکیف منهدم شده است. البته با وجود ثبت یک انهدام در مورد عملکرد واحدهای زرهی به خصوص تانک های سری T-80 خیلی زود است که نتیجه گیری شود و باید صبر کرد تا روند تحولات جلوتر برود.
-
2 پسندیده شدهT-80BV در یمن قبل از جنگ در یمن، تانک T-80BV تنها در طول نبرد در جمهوری چچن در سال 1994-1996 مورد استفاده قرار گرفت. جنگ داخلی یمن ( 2014 تا به امروز) در حقیقت دومین نبردی است که تانک های سری تی-80 در آن شرکت دارند. یمن تانک های T-80BV را در سال های سالهای 2011-2012 تحویل گرفت. یمن حدود 66 دستگاه از این تانک را از بلاروس دریافت کرد ( برخی منابع تعداد 99 دستگاه را ذکر کردند). تانک های T-80BV یمن به تیپ سوم زرهی گارد ریاست جمهوری یمن تحویل داد شد. در آن زمان گارد ریاست جمهوری ستون فقرات رژیم علی عبدالله صالح بود. فرمانده تیپ سوم زرهی گارد ریاست جمهوری نیز بر عهده برادرزاده رئیس جمهور، طارق صالح بود. با این حال، در همان سال 2012، پس از سرنگونی صالح و درگیری های بعدی رئیس جمهور جدید منصور هادی، گارد ریاست جمهوری را منحل کرد و بر اساس آن نیروهای ذخیره راهبردی را تأسیس کرد. فرماندهی نیروهای ذخیره راهبردی بر عهده منصور هادی بود. به احتمال زیاد، تانک های T-80 به تیپ مستقر در اردوگاه النهدین ( این اردوگاه در نزدیکی ساختمان ریاست جمهوری و در جنوب صنعا واقع شده است ) منتقل شدند. با آغاز قیام علیه رژیم هادی در سال 2014، حوثی ها و متحدان آنها توانستند به سرعت بیشتر پایتخت را تصرف کنند و در 21 سپتامبر اخراج دست نشانده سعودی را اعلام کردند، اما آنها تا ابتدای فوریه 2015 فقط توانستند استان صنعا را به طور کامل تصرف کنند. پس از آن، حوثی ها پیشروی فعالی را به سمت بزرگترین شهرهای یمن پس از صنعا یعنی عدن، تعز و مارب آغاز کردند. حوثیها حتی در نبردهای صنعا تعداد زیادی خودروی زرهی را به تصرف خود درآوردند، از جمله چندین T-80BV را به غنیمت گرفتند. یکی از تانک های T-80BV در نبرد برای تصرف کاخ ریاست جمهوری در 19 ژانویه 2015 منهدم شد. با این حال، حوثی ها بزرگترین غنیمت را در جریان تسخیر اردوگاه النهدین، نه چندان دور از صنعا به دست آوردند. در آنجا بود که سهم قابل توجه ای از خودروهای زرهی گارد ریاست جمهوری/نیروهای ذخیره راهبردی قرار داشت. نیروهای منصور هادی در زیر هجوم حوثی ها به سرعت عقب نشینی کردند که فرصت تخلیه حتی یک دستگاه خودروی زرهی را پیدا نکردند. تانک های T-80BV متعلق به گارد ریاست جمهوری دو تانک T-80BV نیروهای منصور هادی طی درگیری های صنعا با شماره بدنه 121 و 122 تانک T-80BV نیروهای منصور هادی طی درگیری های صنعا(2014) لازم به ذکر است که سرنوشت اکثر تانک های T-80BV نامعلوم است. با شروع مداخله ائتلاف عربی به رهبری عربستان، تمام پایگاه های نظامی تحت کنترل حوثی ها مورد بمباران گسترده نیروی هوایی قرار گرفت، از جمله اردوگاه النهدین، اما عکسی هایی که از انهدام تانک های T-80BV منتشر نشد. با احتمال زیاد، حوثی ها همچنان توانستند تجهیزات را به مکان امنی منتقل کنند و آنها منهدم نشدند. همچنین، تعداد کمی تانک T-80BV به جبهه در استان مارب فرستاده شد، جایی که حوثیها متحمل تلفات قابل توجهی از طرف نیروی هوایی ائتلاف هوایی عربی شدند. در حال حاضر تلفات تانکهای T-80BV با توجه به منابعی تصویر چهار دستگاه به علاوه بر تانک منهدم شده در محوطه کاخ ریاست جمهوری است. یکی دیگر از تانکهای T-80BV در اواخر سپتامبر 2015 در جریان حمله به سد مارب، که در آن متحدان ائتلاف تعداد زیادی از MRAPهای M-ATV را از دست دادند، توسط گروه های شبه نظام سلفی طرفدار منصور هادی به غنیمت گرفته شد. با این حال، در ارتش هادی، این تانک برای مدت کوتاهی خدمت کرد و در ماه اکتبر به احتمال زیاد در اثر برخورد موشک ضد زره هدایت شونده آسیب دیده است. از آن زمان، این تانک دیگر در گزارش های رسانه های عربی ظاهر نشد. تانک T-80BV در اطراف شهر صعنا (2015) با شماره بدنه 13 تانک T-80BV با شماره بدنه 112 تانک T-80BV که به غنیمت نیروهای منصوری هادی در آمده است تانک T-80BV نیروهای منصوری هادی که مورد حمله احتمالی موشک ضد زره قرار گرفته است. زره های واکنشی از بین رفته اند اما به تانک و زره اصلی برجک آسیبی وارد نشده است تانک T-80BV نابود شده متعلق به نیروهای حوثی به طور کلی حوثی ها و نیروهای متحدشان عمدتا از تانک های T-55 و T-62 استفاده می کنند. به مرور نیز آنها تانک های سری T-72 را عملیاتی کردند و در برخی از عملیات های نظامی به کار گرفتند. به احتمال زیاد، عدم محبوبیت تانک های T-80 در بین یمنی ها به دلیل مشکل در تعمیر و نگهداری و همچنین ویژگی های موتور توربین گاز است. کمبود سوخت که با آغاز محاصره یمن توسط کشورهای ائتلاف به وجود آمد، امکان استفاده از آن در جنگ را نیز به شدت پیچیده کرده است. در هر صورت می توان این واقعیت را بیان می کند که تانک T-80 که به عنوان سلاحی پیشرو ساخته شده بود، با وجود تمام محاسن، برای شرایط جنگ داخلی یمن مناسب نیست. البته برخی تحلیل گران اعتقاد دارند تانک های T-80BV یمنی به عنوان دارایی های ارزشمند فعلا در محل امن ذخیره شدند برای یک موقعیت مهم مانند بعد از پایان جنگ و بازسازی ارتش یمن یا ادامه روند درگیری ها مورد استفاده قرار بگیرند و ذخیره آنها به عنوان راهبرد حوثی ها محسوب میشود. با تشکر از جناب aminor@ منبع نقل با ذکر نام میلیتاری بلامانع است
-
1 پسندیده شدهتغییر دهنده جریان بازی در صحنه نبرد اوکراین ؟!!! پاسخ روسها به هیمارس ... ترکیب کاما-اوراگان ام-1 سامانه راکت انداز چند گانه 9A52-4 راکت انداز چند گانه هیمارس از ابتدای ورود خود به صحنه نبرد اوکراین ، محل بحث و گفتگوی بسیاری از تحلیلگران نظامی دنیا بوده و نکات بسیاری در مورد این سامانه رزمی به عینه مورد مشاهده قرار گرفت . به ساده ترین شکل ممکن ، این راکت انداز چندگانه روی یک شاسی چرخدار ( کِشنده FMTV 300) سه محوره با یک پرتابگر کشویی مانند ، در نگاه نخست تفاوت چندانی با یک خودروی حمل و نقل تاکتیکی ندارد ولی به لطف تحرک فوق العاده بالایی که برای این سامانه رزمی تعریف شده ، کاربر آن ، توانایی این را دارد که بلافاصله پس از اجرای آتش ، محل را ترک کرده و به همین دلیل به نسبت ساده ، درصورتی که حریف قابلیت شناسایی مستمر را بر فراز میدان نبرد نداشته یا بصورت محدود آن را به نمایش گذارد ، امکان شناسایی و هدف قرار دادن آن تا حدودی پیچیده می شود که در مقایسه ، قدرت تحرک آن را می توان در رده خانواده راکت انداز گراد نیز قرار داد . سامانه راکت انداز Hurricane-1M بااین وصف ، اگر توان تحرک ،برد و دقت پرتابه های این سامانه رزمی در کنار هم قرار گیرد ، بطور قطع به یک دشمن خطرناک تبدیل خواهد شد ، با این حال برآورد بیش از حد نیز ممکن است تحلیل در خصوص کارایی این سیستم را به انحراف بکشاند . در این میان گرچه شبکه دفاع هوایی ارتش روسیه بتدریج یادگرفت که راکتهای شلیک شده از سوی این سیستم ها را رهگیری و بخشی از آنها را منهدم نماید ، ولی می بایست به این نکته اذعان نمود که این سامانه در مدت کوتاه حضور خود در صحنه نبرد ( تا تاریخ تالیف و ترجمه این متن .م ) موفق شده تا عملکرد فوق العاده ای را از خود به نمایش بگذارد ، اما روند تبلیغات به گونه ای پیش رفته که شرکت سازنده مدعی شده که رقیبی برای هیمارس وجود ندارد ولی با بررسی دقیق تر میتوان چنین ادعایی را تا حدودی نادرست دانست . اگر این استدلال بعنوان پایه ای برای بحث پذیرفته شود ، می توان چند سامانه مشابه را که پیش ازاین وارد خدمت شده اند را مورد بررسی قرارداد . نخستین مورد ، راکت انداز چندگانه 9A53 اوراگان-1 ام محسوب می شود و با توجه به تبلیغات قابل توجهی که در خصوص هیمارس و سیستم های مشابه شنی دار تحویل شده به اوکراین وجود دارد ( نمونه های آلمانی ، بریتانیایی و محصولات ساخت چک ) میتوان این گونه را مورد توجه قرار داد . سامانه نامبرده ،بر روی شاسی چرخدار چهارمحوره MZKT-79030 ساخته شده که در زمان خود جنجال های قابل توجه رسانه ای را ایجاد نمود . در حدود 9 سال پیش ، زمانی که همکاری های نظامی میان روسیه و بلاروس در سطح مشخصی قرار داشت ، بحث جایگزینی کِشنده های قدیمی روسی با شاسی Bryansk Voshchina-1 برای سامانه های دفاع هوایی ارتش روسیه نظیر اس-350 و اس-400 مطرح شده بود و منتقدان وموافقان بسیاری در مورد آن اظهارنظر نمودند . در میان صدها استدلالی که مطرح شد ، این ابهام که بخش استقرار خدمه ( کابین ) در محصولات ماز ، پوشش ساده ای درنظر گرفته شده بود ولی در طرح شرکت باز ( BAZ-Bryansky Avtomobilny Zavod ) کابین بطور کامل زره پوش شده بود که این مساله در جنگ اوکراین و تراکم آتش توپخانه ، اهمیت خود را به نمایش گذاشت . به هرترتیب ، بخش کابین سامانه هیمارس از حفاظت زرهی مناسبی بهره می برد . در میانه دهه دوم قرن بیست و یکم ( 2010 به بعد ) شرکت خودروسازی بریانسک دو شاسی اصلی با کابین زرهی را در بالاترین سطح حفاظت زرهی ، شامل BAZ-6306 و BAZ-6910 را در دست توسعه قرار داد . سامانه راکت انداز Hurricane-1M مجهز به پرتابگرهای کالیبر 300 م.م (راست ) و کالیبر 220 م.م ( چپ ) درنهایت امر ، سامانه اورگان ام—1 برروی شاسی محصول شرکت "باز" نصب گردید ( که دراین مورد تشابه قابل توجهی با سامانه اسکندر –ام پیدا می نمود ) و به نوعی دنباله شاسی ZIL-135 LM نیز دانست. این خودرو (زیل-135 ال ام ) به دو پیشرانه کاربراتوری بود که هرکدام ماموریت داشت چرخهای طرفین خودرو را به حرکت درآورد ولی کِشنده جدید به یک پیشرانه 500 اسب بخاری مجهز گردید که می تواند بواسطه نصب دیفرانسیل متعارف تمامی چرخ ها را به حرکت درآورد . زیل-135 ال ام در حوزه سلاح ، نصب راکت انداز اوراگان ام-1 به شکل طبیعی جانشین قدرت مندتری برای راکت انداز مشهور اسمرچ بحساب می آمد . بلحاظ ابعاد ،( درازای 12.5 متر و عرض و ارتفاع حدود 3 متر ) دو خودرو ، اندازه های مشابهی را به نمایش می گذارند ولی قابلیتهایی در گونه جدید معرفی شده وجود دارد که می توان آن را نسل جدیدی از سامانه های راکت انداز دانست . سامانه راکت انداز نصب شده روی کِشنده کاماز به همراه مجموعه پرتابگر 9YA95 اولین نکته ، مولتی کالیبر ( چند کالیبر ) بودن این سیستم بشمارمی رو د که بسته به ماموریتهای محوله می توان از راکت های کالیبر 220 م.م و یا 300 م.م استفاده نمود . که برای شلیک راکتهای 220 م.م ، پرتابگر 30 لوله ای و برای شلیک راکتهای 300 م.م از پرتابگر 12 لوله ای استاندارد می توان بهره برد . بنابراین ، بعبارت دقیق تر می توان تحلیل نمود که اوراگان ام-1 نه رقیبی برای هیمارس ، بلکه هماوردی برای سامانه راکت انداز چند گانه ام-270 و نسخه ارتقاء یافته آلمانی آن یعنی مارس -2 که به یک پرتابگر کالیبر 227 م.م 12 لوله ای مجهز است ، خواهد بود . در نسخه سبکتر این راکت انداز روسی ، سامانه هاریکن ام-1 با توان آتش مشابه را می توان بررسی نمود با این تفاوت که نمونه روسی امکان شلیک سریعتر راکتهای استاندارد خود را در یک بازه زمانی 8 ثانیه ای در اختیار دارد . راست : خودروی حامل/بارگذار برپایه شاسی کاماز نمای روبرو و انتهایی راکت انداز 9A52-4 این سیستم با مجهز شدن به پرتابگرهای کالیبر 220 م.م امکان هدف قرار دادن هدفهای خود را در یک برد 45 کیلومتری داراست . یکی از مزیتهای راکت انداز هاریکن را می توان در مکانیزم بارگیری مهمات دانست که تنها در عرض 5 دقیقه میتوان این سیستم را برای شلیک مجدد آماده نمود . البته این نکته را باید در نظر داشت که سامانه هیمارس یک رمپ استاندارد را برای بارگیری موشک بخود می بیند که این به معنای استقلال عمل تاکتیکی بهتر برای محصول آمریکایی است ولی در مجموع ، خودروی حمل مهمات سامانه های روسی امکان بارگذاری راکتها را بصورت جداگانه ، یا بصورت یک مجموعه کامل توامان در اخنیار دارد . در نسخه مجهز به پرتابگرهای 300م.م آتشبار دو کانتیتر 9YA295 وجود دارد که در جای خود قابل بحث است . دو پرتابگر برروی یک شاسی 4 محوره ارتش روسیه براساس اعلام نیازمندهای فعلی خود برای صحنه نبرد آینده ، از شرکتهای تولید کننده راکت اندازهای توپخانه ای درخواست نمود تا یک پرتابگر 6 لوله ای کالیبر 300م.م متعلق به مجموعه تورنادو-اس / اسمرچ را بر روی شاسی کاماز-6350 هشت در هشت نصب کنند . نتیجه این نیازمندی ، تولد یک سامانه جدید با طراحی نسبتا فشرده به درازای 11.2 متر ، عرض کلی 2.5 متر و ارتفاع 3.1 متر و وزن ناخالص 23.5 تن بود که در مقام مقایسه نصف وزن ناخالص گونه اورگان -1 ام بشمار می رفت . این قابلیت به راکت انداز فوق اجازه میدهد تا از روی پل هایی در محدوده 25 تن عبور کند . درسال 2007 اولین نمونه سامانه 9A52-4 برای اولین بار در معرض دید عموم قرار گرفت که شش تیر موشک کالیبر 300م.م در یک مجموعه یکپارچه با شناسه 9YA95 نصب شده بود که این مکانیزم ، سرعت بارگیری مهمات را تا حد زیادی افزایش میداد . ابعاد این مجموعه 7152×1130×996 م.م با وزن 6.2 تن بصورت بارگیری شده و 1.42 تن بدون موشک بود . نصب این پرتابگر اسمرچ روی کِشنده کاماز به کاربران این سامانه اجازه میداد تا به صورت سهل تری تاکتیک های ضد آتشبار را به نمایش گذارند و با توجه به افزایش خودکار بودن زیرسامانه های نصب شده در آن ، سامانه فوق تنها به دو خدمه نیاز داشته و پرتابه های آن نیز در کمتر از 20 ثانیه به محل مورد نظر اصابت می نمایند . با این حال ، در آن زمان به تقریب هیچ کسی به این نمونه علاقه نشان نداد و کل طرح در مرحله آزمایشی باقی ماند . دوسال بعد یعنی در سال 2009 یک نسخه به روز شده از طرح با شناسه 9A54-2 معرفی گردید که در حوزه ابعاد ، عریض تر و سنگین تر بود و به جای یک مجموعه آماده ، به پرتابگرهای متعارف مسلح می شد .پرتابگرهای این نمونه در حالت مسلح 7.6 تن و زمانی که راکتی در آن وجود نداشت ، 205 وزن داشتند . بلحاظ عملکرد ، این سامانه راکت انداز توانایی عملیات در محدوده دمایی 40- تا 50+ درجه سانتی گراد ، رطوبت 98 درصد و سرعت باد 20 متر بر ثانیه را دارد . نسخه اصلی در سال 2009 رونمایی شد و با توجه به قابلیت استفاده از راکتهای 300 م.م استاندارد ، برد 90 کیلومتری را برای کاربر تضمین می کند ، هر چند امکان رساندن برد موثر به حدود 100 کیلومتر با تغییر پیشرانه نیز پیش بینی شده است . تمامی این سامانه ها توان رقابت هماهنگ با سیستم های غربی را دارند ، با ذکر این نکته که در حال حاضر ، این نسخه در سازمان رزمی ارتش روسیه هنوز موجود نیست و راکت اندازهای هاریکن -1 ام نیز بصورت محدود وارد خدمت شده است . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. منبع منبع2
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبا تعداد پرنده کافی در کلاس atr72 با توجه به وسعت ایران و البته توان اقتصادی مردم، بسیاری از فرودگاه های شهرهای مختلف که متروک هستند و غیرقابل استفاده ( خصوصا با توجه به قیمت ارزان سوخت در ایران) میتونند به سوددهی هم حتی برسند و این یعنی رونق و اشتغال نه تنها در بخش هوایی بلکه در بخش صنعت ( گسترش کارخانه ها و شرکتها در اقصی نقاط کشور و سهولت دسترسی مدیران و کارکنان) و توریسم و حتی خدمات. و چنین طرحی اگر در کشور به شکل بومی و کمترین وابستگی به خارج از کشور به ثمر بشینه برکات زیادی داره در همین کلاس حتی و میتونه بخش زیادی از صنعت هوایی داخلی را پاسخگو باشه با توجه به پراکندگی شهرهای ایران در سطح کشور. طبیعتا یکی از بحث های مهم در حال حاضر بودجه است که امیدواریم با افزایش قیمت نفت بشه جبران کرد این چند ساله کمبود بودجه در بخش های مختلف نظامی و غیرنظامی که از اولویت خارج شدند. معمولا کمبود بودجه خودش را چند سال بعد نشون میده در هر بخشی وقتی میبینیم دچار رکود و سکون شده اون بخش.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهدر حالیکه در ابتدا گمان میشد سایتهای نزدیک ساحل ارامکو در جده هدف قرار گرفته شده ولی با تصاویر جدید به نظر میرسه محل هدف قرارگرفته شده طبق تایید گفته ها محل دپوی سوخت بوده در جده. تفاوتش اینه سایتهای نزدیک ساحل عمدتا دارای مخازن غیرفعال و خالی بودند (در تصاویر البته با تاریخ چند ماه قبل) ولی این سایت جدید به نظر همه سایتهاش فعال و دارای سوخت بودند. هرچند با توجه به اینکه معمولا این سایتها با تکنولوژی خارجی و صرف هزینه کامل احداث شدند با رعایت تمام استانداردهای ایمنی احتمالا تعداد بیشتریشون از خطر خواهند جهید (چون گویا فقط یک مخزن هدف قرار گرفته شده مستقیم) ولی به هر حال هدفی که انتخاب شده مستقیم جبهه داخلی عربستان را هدف قرار داده (بنزین، گازوئیل، سوخت جت) و به نفت و بهانه های عربستان به منظور یارکشی مبنی بر حمله مستقیم به صادرات نفت ربطی نداشته. پ ن: تصحیح میشه. با تصاویر جدیدی که پلنت منتشر کرده مشخصا این تاسیسات که کمی با فاصله در قسمت شرقی تاسیسات هدف قرار گرفته شده هستند؛ هدف نبودند و تاسیساتی مجاور این تاسیسات هدف بوده. جده به قدری بلوک های مجموعه مخازن نفت و مشتقات داره که هر قسمتیش را نگاه میکنی یک مجموعه هدف میتونه قلمداد بشه. این نقطه ای است که مورد اصابت قرار گرفته و طبق تصاویر یک مخزن کاملا نابود شده. دو مخزن برای جلوگیری از اسیب در حالت شبه غرق قرار گرفتند. یک مخزن قبلا در حمله 20 مارس اسیب دیده. یک مخزن احتمالا ناشی از حرارت اسیب دیده. و چند مخزن هم تحت تاثیر حرارت و اقدامات اطفا قرار گرفتند. ولی مجوعه اول به هر حال در بین تمام مجموعهه های پرتعداد مخازن جده یکی از متراکم ترین و به نظر جدیدترین مجموعه های جده هستند که برادران انصارالله میتونند برای حملات بعدی اون را هم مدنظر قرار بدند!
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهدانلود متن کامل دستنویس وصیتنامه سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Document/1398/11/24/139811242124375801967750.pdf
-
1 پسندیده شده2 سال گذشت.... ولی آن روز هیچ وقت خاطره و کهنه نخواهد شد....
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهماها کلا به گرافیک و ماکت سازی بیشتر علاقه و اطمینان داریم تا توانایی واقعی طراحی و ساخت محصول ! اگه بهمین راحتی بود ما هم میرفتیم یه پوستر قشنگتر میذاشتیم تو نمایشگاه و عنوان میکردیم ، توجه ....... توجه ! کابوسی برای غرب ! طراحی و ساخت برترین هواپیمای 800 نفره تمام کامپوزیت و پنهانکار و .... دنیا در طی یک سال در موسسه غیر انتفاعی فلان و بیسار ........ icon_cheesygrin
-
1 پسندیده شدهکلمه مقدس مرد رو برای این موش که از سوراخی به سوراخ دیگه فرار میکنه استفاده نکنید اگر قتل این جانور به ثمر میرسید دیگه جانوری مثل تری جونز برای ما دم در نمی آورد
-
1 پسندیده شدهاشاره : آن روزها که ما ، در ایران در سوگ رهبر خود می سوختیم و بر سینه و سر می کوفتیم، آن ایام که در بخشهایی از لبنان جنگهای داخلی مسلمان و غیر مسلمان ـ و حتی مسلمان و مسلمان ـ جریان داشت و همه چیز در شلیک گلوله خلاصه می شد، جوانی دلسوخته که داغ امام بر سینه اش سنگینی می کرد، بر آن شد تا با اقدامی مهم، هم اطاعت خویش از ولی امر و امامش را ثابت کند و هم خود به امام و مرادش بپیوندد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/27662291248811441220162181292272535023240.jpg[/img] طلبه شهید مصطفی مازح تاریخ ولادت سوم محرم 1347 هجری شمسی تاریخ شهادت 1368 هجری شمسی ترس من این است که تحلیلگران امروز، 10 سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی یا خیر؟ و نتیجه گیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفته اند، پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر(ص) و اسلام و مکتب گذریم! پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه ی جمعه و جماعات 3 اسفند 1367، صحیفه امام، جلد 21، صص 291 و 292 جنوب لبنان، روستای طیر فلسیه. خانه ای دو طبقه و زیبا با نرده های سیمانی و نمای سنگ، درست در کنار خیابان: خانه ی پدری مصطفی مازح، جوان 21 ساله ی لبنانی که برای اجرای حکم اعدام سلمان رشدی به هتل محل اقامت او رفت و کمی پیش از اینکه موفق به اجرای حکم شود به شهادت رسید. شغل بسیاری از لبنانی ها تجارت است. تاجرانی که بیشتر اوقات سال و شاید بخش اعظم عمرشان را در خارج لبنان، بیشتر در آفریقا و کمتر در اروپا و آمریکا تجارت می کنند و گاهی برای استراحت به لبنان برمی گردند. پدر مصطفی هم چنین بود. تجارت در خون لبنانی هاست. خصلتی که گویا از اجداد فینیقی شان به آنها رسیده . اما جنوب لبنان مهد تشیع هم هست. تشیع با ابوذر غفاری و تبعید اولش در زمان خلیفه ی سوم به سرحدات شام به لبنان رفت: به میس الجبل در منطقه ی جبل عامل در جنوب لبنان؛ و با این تبعید جنوب لبنان اولین و بزرگترین مهد تشیع بعد از مدینه شد. ابوذر با خودش تنها تشیع را به لبنان نبرد. به گفته ی پیامبر صدق، آسمان بر راستگوتر از ابوذر سایه نینداخته بود و میراث ابوذر برای اهالی جبل عامل صداقت و راستی هم بود. راستی و درستی در گفتار و رفتار، بی غل و غش بودن در زندگی و سلوک؛ درست مثل تازه مسلمانی که احکام دین را چون فرامینی که به تازگی با وحی بر پیامبر نازل شده پاس می دارد. پدر آن روزها ساکن گینه بود: سال 1968 میلادی. همانجا بود که مصطفی در کوناکری، پایتخت گینه متولد شد: آخرین فرزند پسر یک خانواده ی هفت نفره با پنج پسر و دو دختر. کاروبار پدر در گینه خوب پیش نمی رفت. خانواده اش را برداشت و همگی راهی ابیجان شدند: مرکز کشور آفریقایی ساحل عاج. آنجا اوضاع بهتر شد. مصطفی دور از وطن و سرزمین و زبان مادری اش که عربی بود پروش می یافت. زبانش انگلیسی بود و چهره اش فرنگی. اما دینش نه. سال 1982 رژیم صهیونیستی به لبنان حمله و جنوب لبنان تا بیروت را اشغال کرد. یک سال از اشغال گذشته بود که پدر به لبنان برگشت و مصطفی برای اولین بار سرزمین پدری را دید. جنوب یکسره در اشغال مهاجمان اشغالگر بود. روستای پدری هم. دو سال طول کشید تا اشغالگران از بیروت خارج شوند و تا کمربندی اشغالی در جنوب لبنان عقب نشینی کنند. روستای پدر مصطفی جزو روستاهای آزاد شده بود؛ روستایی که در نتیجه ی مقاومت اسلامی فرزندان لبنان آزاد شده بود. مصطفی تحت تأثیر مقاومت و رزمندگان آن و به خصوص رهبر معنوی آنها امام خمینی(ره) تحصیلات مرسوم در دوره ی متوسطه را رها کرد و سراغ دروس حوزوی رفت. یاد گرفتن دروس حوزوی محتاج یاد گرفتن زبان عربی بود. مصطفی شروع کرد. محیط زندگی اش عرب زبان شده بود، بنابراین برای یاد گرفتن عربی مشکل زیادی نداشت. سه سال بعد طلبه ای عاشق امام و انقلاب بود. ترجمه ی پیام های امام(ره) را با دقت و علاقه ی بسیار می خواند و آنها را به خاطر می سپرد. سال 1366 شمسی (1987 میلادی) رژیم سعودی حدود 400 تن از حجاج ایرانی خانه ی خدا را در مکه کشت. امام (ره) به مناسبت شهادت آنها پیام داد؛ پیامی که مصطفی قسمتی از آن را با خط خودش نوشت و به دیوار خانه زد: «و به یاری خداوند تعالی از قطرات پراکنده ی پیروان اسلام و توان معنوی امت محمد(ص) و امکانات کشورهای اسلامی باید استفاده کرد و با تشکیل هسته های مقاومت حزب الله در سراسر جهان، اسرائیل را از گذشته ی جنایت بار خود پشیمان و سرزمین های غصب شده ی مسلمانان را از چنگال آنان خارج کرد.» یک سال بعد اتفاقی افتاد که مصطفی را عازم رفتن به انگلیس کرد. چهارم مهر 1367، سه ماهی بعد از پایان جنگ عراق با ایران، انتشارات «وایکینگ» وابسته به گروه انتشاراتی «پنگوئن» کتابی منتشر کرد. کتابی که «گیلون ریتکن»، رئیس یهودی مذهب انتشاراتی وایکینگ بابت آن 850 هزار پوند به نویسنده اش حق التألیف داده بود. به سلمان رشدی؛ نویسنده ی مسلمان هندی تباری که عضو «انجمن سلطنتی ادبیات انگلستان» و تبعه ی انگلیس بود و کتاب جدید پنجمین رمانش به حساب می آمد؛ آیات شیطانی. و به یاری خداوند تعالی از قطرات پراکنده ی پیروان اسلام و توان معنوی امت محمد(ص) و امکانات کشورهای اسلامی باید استفاده کرد و با تشکیل هسته های مقاومت حزب الله در سراسر جهان، اسرائیل را از گذشته ی جنایت بار خود پشیمان و سرزمین های غصب شده ی مسلمانان را از چنگال آنان خارج کرد آیات شیطانی هجونامه ای در قالب یک رمان علیه مقدسات مسلمانان بود؛ رمانی بلند در 9 فصل که شخصیت های آن را پیامبر اسلام، همسران و صحابی مشهور ایشان و فرشته ی حامل وحی، حضرت جبرئیل(ع) تشکیل می دادند. انتشار این کتاب شروع نوعی جنگ روانی و آزمون تحریک پذیری مسلمانان، به خصوص سران دو کشور ایران و عربستان سعودی بود. کتاب به زبان های مختلف ترجمه و منتشر شد. اما هنوز پنج ماه از انتشار آن و پیچیدن آوازه اش در بین مسلمانان انگلیسی زبان که اولین مخاطبان کتاب بودند نگذشته بود که امام خمینی(ره) فتوای تاریخی شان را درباره ی کتاب منتشر کردند: «به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می رسانم مؤلف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر(ص) و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می باشند. از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است انشاءالله. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد، ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد.» شاید پیش از انتشار کتاب سلمان رشدی، کتب بسیاری در رد افکار و مذاهب مختلف اسلامی نوشته شده بود. اما کتاب سلمان رشدی نه کتابی در رد یا نقد دین اسلام که یک توهین نامه بود و سزای این توهین و هر کسی که آن را نشر می داد از نظر امام(ره) مرگ بود، ولو نویسنده ی کتاب توبه کند و زاهد زمان شود. اطلاعیه ی دفتر امام خمینی(ره) خطاب به ملت مسلمان ایران و مسلمانان جهان در مورد وجوب قتل سلمان رشدی و تکذیب شایعات که در تاریخ 29 بهمن 1367 منتشر شد چنین بود: «رسانه های گروهی استعماری خارجی به دروغ به مسؤولین نظام جمهور اسلامی نسبت می دهند که اگر نویسنده ی کتاب آیات شیطانی توبه کند حکم اعدام درباره ی او لغو می گردد. امام خمینی مدظله، فرمودند: این موضوع صد در صد تکذیب می گردد. سلمان رشدی اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامی همّ خود را به کار گیرد تا او را به درک واصل گرداند.» حضرت امام(ره) اضافه کردند: «اگر غیر مسلمانی از مکان او مطلع گردد و قدرت این را داشته باشد تا سریع تر از مسلمانان او را اعدام کند، بر مسلمانان واجب است آنچه را که در قبال این عمل می خواهد به عنوان جایزه یا مزد عمل به او بپردازند.» انتشار فتوای امام(ره) فصل الخطاب دیپلمات ها و سیاسیون مختلف، به خصوص مسؤولان دیپلماسی کشور در داخل شد و آنها از بین فتوای امام(ره) و قواعد دیپلماسی رایج اولی را برگزیدند. چون به هر حال جمع میان آنها غیرممکن می نمود. مصطفی تازه عقد کرده بود که فتوای امام(ره) را شنید. دیگر کسی جلودارش نبود: او یک شیعه ی اهل جبل عامل بود. از دیار ابوذر. مصطفی تصمیم گرفته بود شخصاً فتوای امام(ره) را اجرا کند. انگلیسی را بلد بود. چهره اش هم شبیه غربی ها بود. بنابراین کمتر کسی به او شک می کرد. راهی لندن شد و در همان هتلی که سلمان رشدی سکونت داشت اتاق گرفت. گارد حفات تا اینجا به او شک نکرده بودند: «مازح با پرداخت 39 پوند و 50 پنس یک اتاق یک تختی را روز سه شنبه در هتل رزرو کرده و قرار بود دیروز آنجا را ترک کند. آقای «تونی گنوزو» مدیر هتل گفت که ابتدا نامبرده هتل را برای یک شب رزرو کرد، اما بعد با پرداخت نقدی صورت حسابش مدت اقامتش را تمدید کرد.» رشدی در طبقه ی سوم هتل ساکن بود: طبقه ای که در قرق گارد حفاظت بود. مصطفی مقدار زیادی C4 به خودش بست و چاشنی انفجاری را کار گذاشت. بعد روی آن لباس پوشیده و به طبقه چهارم هتل رفت. می خواست بالای اتاق رشدی برود و بعد موارد را منفجر کند. اما گرمای هوا و تحرک مصطفی باعث شد چاشنی زودتر عمل کند و او نرسیده به بالای اتاق سلمان رشدی به شهادت برسد. به گزارش اسکاتلند یارد: «بمب ها در مجموع حاوی پنج پوند مواد منفجره ی پلاستیک نظامی بوده که احتمالاً از نوع سمتکس است. اطلاعات زیادی از مازح در دست نیست، جز اینکه ظاهراً او با قایق وارد انگلیس شده، مواد منفجره را در کوله پشتی سبز رنگی حمل می کرده.» دو روز بعد از انفجار روزنامه ی دیلی تلگراف نوشت: «طی یادداشت دست نویسی که تحویل روزنامه ی النهار در بیروت شد «سازمان جهادگران اسلام» اعلام کرد که مسلمانان اکنون برای از دست دادن «غریب»، اولین شهیدی که هنگام انجام مقدمات حمله علیه سلمان رشدی مرتد جانش را از دست داد سوگوارند و شهدای بعدی به این اهداف خواهند رسید.» بقایای پیکر مازح را انگلیس هشت ماه بعد تحویل خانواده اش داد. لبنان درگیر جنگ داخلی میان امل و حزب الله بود و فرصت چندانی برای برگزاری مراسم بزرگداشت برای این شهید نبود. پیکر مصطفی را در باغ بزرگی کنار خانه ی پدرش در روستا دفن کردند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/18733974730182161631777892324415233223.jpg[/img] هیچ كس زندگی نخواهد كرد … هر گز هیچ كس نخواهد خندید … و هر گز هیچ كس تو را تنها نخواهد گذاشت … هرگز روزهای مقدس زندگی با تو را فراموش نخواهیم كرد … فرمایشات تو را در هر زمان و مكان اجرا خواهیم كرد… شجاعت تو را در هر زمان در برابر دشمنان به یاد خواهیم آورد . در روز برگزاری نماز در قدس شریف ، تو را به یاد جهانیان خواهیم آورد . قسمتی از وصیت نامه شهید مازح خطالب به امام خمینی گر عشق نباشد به چه کار آید دل نیست بر لوح دلم جزالف قامت دوست به جز این حرف دگر یاد نداد استادم در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خود را نکشند گر عاشق صادقی ز مردن مهراس مردار بود هر آنکه او را نکشند منبع: تبیان(با اندكي دخل و تصرف).