برترین های انجمن

  1. mehdipersian

    • امتیاز

      37

    • تعداد محتوا

      2,882


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      34

    • تعداد محتوا

      8,884


  3. abotaha

    abotaha

    Members


    • امتیاز

      26

    • تعداد محتوا

      136


  4. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      26

    • تعداد محتوا

      1,110



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 2 آذر 1401 در پست ها

  1. 3 پسندیده شده
    شهید سرتیپ ایرج نصرت ­زاد در مرداد ماه سال 1312 درخانواده­ای متوسط، مؤمن و میهن­دوست پا به عرصۀ وجود گذاشت. پدرش از کارمندان شهربانی و مادرش زنی مؤمن ، خانه­دار و حافظ قرآن بود. ایرج از همان کودکی، هوش و استعداد خوبی داشت و در پنج سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان عسجدی آغاز کرد. سه سال دورة متوسطه را در دبیرستان شاهپور (شهید بهشتی کنونی) گذراند و سپس وارد دبیرستان نظام رشت شد. در سال 1332 با ورود به دانشکده افسری مرحله دیگری از زندگی اش را آغاز کرد. او پس از گذراندن دانشکده افسری، خدمت نظامی خود را در استان فارس و شهر کازرون شروع کرد. مدتی بعد به شیراز منتقل شد و در تیپ 55 هوابرد خدمتش را ادامه داد. در آن تیپ از فرماندهی گروهان تا فرماندهی گردانی مسؤولیت داشت و همانجا موفق به اخذ گواهی نامه استادی در رشته چتربازی و دوره رنجر شد. سپس به آلمان اعزام شد تا برخی فنون عالی نظامی را در آنجا آموزش ببیند. شهید نصرت زاد در ایام پیروزی انقلاب اسلامی و چند ماه پس از آن در ستاد نیروی زمینی مشغول به کار شد. پس از آن که عوامل تجزیه طلب بیگانه، کردستان را آماج فعالیت ها و اهداف شوم خود قرار دادند، او از جمله نیروهای فداکار و شجاع نیروی زمینی بود که داوطلب مبارزه با ضد انقلاب شد. وی در تاریخ 8/10/1358 با انتصاب به فرماندهی تیپ یکم لشکر 28 به کردستان اعزام شد و در پادگان سنندج، خدمت خود را شروع کرد. او در بدو ورودش به لشکر، به سازماندهی دوباره تیپ یکم پرداخت و رعایت اصول نظامی، سلسله مراتب، حفظ انضباط و انسجام به واحدهای نظامی را در دستور کار خود قرار داد. در فروردین ماه سال 1359 شهید نصرت زاد که برای نظارت بر اعزام ستون، به سوی سه راهی سنندج سقزسدقشلاق حرکت کرده بود، از کمین و درگیری ضد انقلاب با نیروهای خودی در یکی از روستاهای منطقه مطلع شد. او بلافاصله با نیروهایی از گردان 116 برای تأمین ارتفاعات مشرف بر روستای مذکور حرکت کرد. شهید نصرت زاد پس از صعود به ارتفاعات و مشاهدة صحنه، برای قطع درگیری و اجرای ضد کمین، از عناصر جلودار ستون درخواست آتش کرد. در خواست وی توسط توپخانه لشکر، پاسخ داده شد. ضد انقلاب که موقعیت خود را در خطر دید و همچنین متوجه شد نیروهایی از ارتش، ارتفاعات مشرف بر منطقه درگیری را در اختیار دارند، عده ای را مأمور کرد با صعود به ارتفاعات مزبور و محاصره نیروهای ارتش، مانع دیده بانی آن ها شوند. طولی نکشید که ضد انقلاب، نیروهای ارتش به فرماندهی سرهنگ نصرت زاد را محاصره و هر لحظه، حلقه محاصره را تنگ تر کردند.سرهنگ نصرت زاد که زخمی شده بود، وضعیت خود را با بی سیم به لشکر مخابره کرد. (عین مکالمه وی در دایرة شهدای لشکر موجود است.) این نظامی فداکار درخواست اجرای آتش برای محل استقرار شخصی خود کرد تا بدین وسیله در آخرین لحظات هم باعث نابودی بیشتر ضد انقلاب شود. سرانجام همراهان شجاعش، به دست مزدوران به شرف شهادت نائل آمدند، در حالی که در آخرین پیام خود که با بی سیم به مرکز لشکر مخابره کرده چنین گفته است: «من سرهنگ ستاد، ایرج نصرت زاد، به علت زخمی شدن و جراحات وارده در آخرین لحظات عمر سربازی خویش نکاتی را برای همرزمان بازگو می کنم: جانم فدای ایران، درود بر رهبر انقلاب، زنده باد فرماندهان گردان تیپ یک كد شناسايي 1783179 نام ايرج نام خانوادگي نصرت ­زاد درجه زمان شهادت سرتيپ درجه حقوقي فعلي سپهبد رسته پياده تاريخ ورود به دانشكده افسري 01/07/1332 تاريخ فارغ التحصيلي از دانشكده افسري 01/07/1335 نام پدر فتح ­الله محل تولد رشت تاريخ تولد 1312 مدرك ، رشته ومحل تحصيل ليسانس علوم نظامي از دانشكده افسري . وضعيت تاهل وتعدادفرزندان متاهل * مجرد فرزند پسر 1 فرزند دختر 2 يگان خدمتي لشگر 28 تاريخ شهادت 31/1/1359 محل شهادت پل شيخ نوع عمليات - چگونگي شهادت توسط منافقين نشاني مزار شهيد گلزار شهداي رشت مسئوليت در زمان شهادت فرماندهي تيپ يكم لشگر 28 مسئوليتها و فعاليتها فرماندهي گروهان و فرماندهي گردان – ستاد نيروي زميني – فرماندهي تيپ يكم لشكر 28 دوره هايي كه طي نموده دانشكده افسري- چتربازي - رنجر سابقه مجروحيت - سابقه اسارت - استان و شهر پوشش دهنده رشت منبع
  2. 2 پسندیده شده
  3. 1 پسندیده شده
    ظاهرا پوستری از موتورهای توربوفن و توربو شفت جدید شرکت آقای پور فرزانه در فرم پاک دیفنس قرار داده شد صرفا جهت آرشیو موتور توربوفن TF-HP2 و موتور توربو شفت TS-HP4 منبع , منبع توئیتر
  4. 1 پسندیده شده
  5. 1 پسندیده شده
    بسم ا... ظاهرا نقشه راه تولید پیشرانه های توربوفن بومی در ایران هست با توجه به اینکه سابقه چنین نقشه راه هایی موجود هست در حافظه میلیتاری و محقق هم نشده .... این تصویر برای مخاطبان در آینده ارائه می شود تا قضاوت مناسبی در خصوص سرمایه گذاری در بخش هوانوردی ایران داشته باشند پی نوشت : اگر فرض ، محقق بشود ، از همین حالا پیوستن جمهوری اسلامی ایران به جرگه تولید کنندگان پیشرانه های هوایی را که یکی از گلوگاه های تولید جتهای رزمی واقعی است را تبریک عرض می کنم
  6. 1 پسندیده شده
    با تشکر از دوستانی که زحمت این کار را تقبل کردند
  7. 1 پسندیده شده
    رونمایی و تحویل انبوه جی اف-17 تاندر بلاک-3 به نیروی هوایی ارتش پاکستان ژانویه 2022 برای نیروی هوایی پاکستان با یک رخداد قابل توجه آغاز شد . در پنجم این ماه ، نخستین دسته از تولید انبوه جتهای رزمی جی اف-17 بلاک 3 سفارش داده شده این نیرو که پس از نخستین پرواز درسال 2019 قرار بود وارد خدمت شود ، به نیروی هوایی پاکستان تحویل گردید . بر همین اساس ، ناظران نظامی براین باورند که بدنه این هواپیما احتمالا در دو کشور چین و پاکستان تولید خواهد شد ، هر چند چین این جنگنده را صرفا برای صادرات تولید نموده و در این مورد ، نیروی هوایی پاکستان در خرید و ارتقاء آن پیشگام است ولی گفته شده این گونه جدید مورد توجه مشتریان دیگری نیز قرار گیرد . راست : بدنه جتهای تاندر بلاک-3 توسط کاندیدهای پاکستانی از تاسیسات چنگدو به پاکستان منتقل می شوند چپ : تولید و تحویل انبوه تاندرها به نیروی هوایی پاکستان ،روندی که برای تولیدات داخلی با بیشتر از 10 سال انتظار ، هنوز محقق نشده !!!!!!!!! در همین راستا ، این گونه جدید از جی اف-17 به منظور ایجادیک جهش بزرگ برای نیروی هوایی پاکستان ، قابلیتهای پنهانکاری بیشتر ، پیشرانه قدرتمندتر ، رادار بزرگتر آرایه فازی و نخستین سامانه ردیابی و جستجوی فروسرخ نصب شده در یک جنگنده پاکستانی را بخود می بیند . با توجه به این موارد ، نیروی هوایی پاکستان در کنار خرید جتهای چینی جی-10سی ، با تاخیری چندماهه ، درنهایت جی اف-17 بلاک3 را بخدمت گرفته ولی با ورود این نمونه ، در مقایسه باسنوات گذشته ، خدمه این نیروی هوایی آگاهی موقعیتی بیشتر و مصونیت بهتری را در برابر جنگ الکترونیک دشمن خواهند داشت و در عین حال ، برای اجرای تاکتیک های جنگ الکترونیک آفندی ، گزینه های بهتری را بدست می آورد . از آنجایی که جی اف-17 یکی از سبکترین جتهای رزمی عملیاتی دنیاست و به تقریب در کلاس وزنی جت اف-20 تایگرشارک و گریپن سوئدی قرار دارد ، انطباق یک رادار جدید برای جبران محدودیتهای رادارهای قبلی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بوده و به همین علت ، ارتش پاکستان در گونه جدید تاندر بر روی این قابلیت تاکید بیشتری داشته است . به گفته تحلیلگران نظامی ، هزینه تعمیرو نگهداری این جنگنده درمقایسه با گونه های قبلی بسیار کمتر و در عین حال روند عملیاتی شدن آنها سریع تراست و بخش بزرگی از ناوگان را می توان بطور دائم در حالت رزمی قرار داد . با این حال ، ویژگی ارزان بودن ، چندان مزیت خاصی برای نیروی هوایی پاکستان ندارد ، چرا که مانورپذیری آن محدود بوده ولی با تجهیزآن به موشکهای PL-10 که توانایی درگیری در زوایای بسیار تند را دارد ، می توان این نقیصه را تا حدی جبران نماید . تفاوتهای ظاهری بلاک3 و نسخه های قدیمی تر تاندر جدای از مجموعه حسگرها و اویونیک تاندربلاک 3 ، اضافه شدن احتمالی موشک دوربرد PL-15 با برد تخمینی 200 تا 300 کیلومتر که روی کاغذ از موشک میکا فرانسوی نصب شده بر روی جتهای رافال و میراژ2000 نیروی هوایی هند برد بیشتر داشته و همچنین از برد 110 کیلومتری موشکهای آر-77 نصب شده روی جتهای میگ-21 هندی نیز برتر است ، می تواند به یک برتری موقعیتی برای نیروی هوایی پاکستان مبدل گردد . اما تنها استثناء در این میان ، موشک K-100 جتهای سوخو-30 هندی است که برای انهدام اهداف در برد 300 کیلومتر و همچنین موشکهای میتئور با برد 200 کیلومتر که به منظور مسلح کردن رافال ها خریداری شده می تواند برای پاکستانی ها خطرآفرین باشد . با تمامی این اوصاف ، PL-15 بر روی کاغذ بدلیل ویژگی های برتر ادعایی ، برتری قابل تاملی بر طرح های غربی و روسی از خود نشان می دهد . رادار آرایه فازی LKF601E محصول انستیتو چنگدو در حوزه صادرات ، قابلیت های به نسبت پیشرفته تاندر بلاک-3 می تواند آن را به یک گزینه جذاب تبدیل نماید ولی در مجموع با توجه به سفارش 100 فروندی نیروی هوایی پاکستان که شامل نسخه های تک سرنشین و دو سرنشین می شود ، این جنگنده می تواند حلقه دفاع هوایی این کشور را به دور مرزهای هوایی آن مستحکم تر نموده و همزمان مکمل مناسبی برای جی-10 سی هایی قرار است درآینده تحویل شوند ، باشد . پی نوشت : 1- بن پایه 2- تاپیک جنگنده جی اف-17 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  8. 1 پسندیده شده
  9. 1 پسندیده شده
    بسم ا.... روایت بازسازی شده نجات کردستان عراق توسط حاج قاسم https://www.aparat.com/v/9OpHs
  10. 1 پسندیده شده
    مشخصات موتورهای هوایی طلوع 10 طلوع4 طلوع 14 و موتور توربوجت اوج و موتورهای پیستونی و وانکل ساخت ایران ظاهر موتور طللوع 5؟ منبع
  11. 1 پسندیده شده
    مشخصات احتمالی موشک الماس: این سلاح یک موشک هواپرتاب دارای موتور راکتی سوخت جامد و بالهای بازشونده از داخل بدنه بوده و از جستجوگر تصویری حرارتی به عنوان سامانه هدایت خود بهره می برد. برد این موشک در پرتاب از پهپادها 8 کیلومتر عنوان شده است. به نظر می رسد ایران نمونه Spike-LR یا نمونه LR-2 آن را مبنای ساخت موشک مشابه داخلی جدید خود قرار داده است. برد نهایی نمونه LR در شلیک از سطح زمین بین 4 تا 5 کیلومتر، جرم 14 کیلوگرم و میزان نفوذ 700 میلیمتر عنوان شده است. نمونه LR-2 این موشک دارای برد 5.5 کیلومتر با شلیک از زمین و تا 10 کیلومتر با پرتاب از بالگرد بوده و جرم آن به 12.7 کیلوگرم کاهش یافته است. از آنجا که رده وزنی موشک مذکور کاملاً با میزان محموله قابل حمل پهپاد ابابیل-3 تطابق دارد این احتمال که نمونه ساخت ایران همرده با آنها باشد تقویت می‌شود. در نتیجه برد نمونه زمین پایه الماس که در اختیار نزسا قرار گرفت بین 4 تا 5.5 کیلومتر قابل تخمین است. در حالی این برد بیشتر از نمونه‌های پایه موشک طوفان و قابل مقایسه با نمونه‌های جدید طوفان-5، توسن و دهلاویه است که موشک الماس از همه این موارد بسیار سبکتر بوده و به راحتی توسط نفر قابل حمل و به کارگیری است. نکته مهم در زمینه موشک الماس، علاوه بر قابلیت شلیک کن-فراموش کن آن (برخلاف موشک‌های طوفان و توسن و دهلاویه) قابلیت حمله به هدف از بالا است. با توجه به اینکه در تجهیزات زرهی معمولاً قسمت فوقانی ضعیف ترین سطح حفاظت را دارد، یک موشک با قابلیت حمله از بالا یا تاپ اتک، می‌تواند اثر گذاری مخرب بسیار بالایی بر هدف داشته باشد.
  12. 1 پسندیده شده
    [color=#0000ff]دوستان عزیز ، همانطور که خدمتتون عرض کرده بودم ، به تازگی کتابی روتحت عنوان وقتی که پلنگ خواب است مطالعه کردم که خاطرات سرهنگ خلبان حسین وکیلی از استاد خلبانان کبری هست ، به دوستان قول داده بودم که بخش هایی که از این کتاب رو که برام جالبه توی انجمن قرار دهم تا دوستان استفاده کنند ، البته پیشنهاد می کنم که دوستان کتاب رو خریداری و مطالعه کنند ، حالا برای آن دسته از دوستانی که فرصت کافی جهت مطالعه کل کتاب ندارند ، و به منظور نشر مساظل جنگ بخش هایی از اون رو اینجا می آورم ، لطفا کسانی که این مطالب رو کپی می کنند و در انجمن های دیگر قرار می دهند ،[/color] [color=#ff0000]منبع اصلی رو که کتاب وقتی پلنگ خواب است نوشته حجت شاه محمدی و منتشر شده توسط انتشارات سوره مهر ذکر فرمایند . [/color] [b]بخش اول : تیمسار سرلشگر منوچهر خسروداد [/b] در مجموعه هوانیروز ، آمریکایی ها از خسروداد به شدت می ترسیدند ، همین که خبر آمدن او به یکی از پادگان ها با مراکز آموزش هوانیروز می رسید به قول معروف همه ماست ها را کیسه می کردند . یک روز طی یکی از بازدید ها ، در حضور تمام دانشجویان خلبانی ، هنرجویان فنی ، اساتید ایرانی و نیروهای کادر ، در مراسم صبح گاه مطالبی را عنوان کرد که با توجه به زشتی کلمات ، همه آنها را نمی توانم بازگو کنم . اما در بحث خودکفایی و عدم وابستگی ، در مقابل چند آمریکایی حاضر در مراسم جملاتی را اظهار کرد که هنوز هم باورم نمی شود از زبان او جاری شده است . مسلما تمام کسانی که آن روز در مراسم صبح گاه حضور داشتند این اظهارات او را هنوز به یاد می آوردند ، او گفت : [color=#008000]( این پدر سوخته ها می گویند ، خلبان های ایرانی یک مشت چوپان هستند که از دهات آمدند . راست می گویند ، اما چشمشان کور است که ببینند همین چوپان ها دارند اساتید آمریکایی را آموزش می دهند . من به شما حقوق خوب می دهم تا خوب بخورید ، خوب بخوابید و خوب درس بخوانید و خوب یاد بگیرید ، خوب بپوشید و خانواده شما در رفاه کامل باشند برای این که تلاش کنید تا از اینها کار را یاد بگیرید ، تا این بی پدر و مادرهای مادر ق ......ه را که پول و نفت این مملکت را به یغما می برند بیرون کنیم . اینها مفت اینجا نیامده اند . من همین قدر که بدانم شما کار را یاد گرفته اید ، با لگد این مفت خورهای بی پدر و مادر را از مملکت بیرون می ریزم )[/color] حرفهایش را صادقانه می زد در آن زمان نیاز نبود برای ما جانماز آب بکشد ، از قدرت خوبی برخوردار بود و رو در روی آمریکایی ها حتی روسای شرکت بل و ژنرال های آمریکایی می ایستاد و حرفش را میزد . شاید همین حضور و قدرت او بود که موجب احترام ما می شد . اما این ما بودیم که با رعایت نکردن اصول اساسی فرهنگ و مذهبمان ، نخواستیم و نتوانستیم شایسته عمل کنیم. چهار سال پیاپی از نزدیک با کسانی کار کردم که مسلمان نبودند اما تعهد داشتند . عوامل شرکت بل واقعا در اجرای کار متعهد و با وجدان بودند و چماق بالای سر نیاز نداشتند ، در روزهایی که خودشان آموزش می دادند و خودشان امتحان می گرفتند ، آیا نمی توانستند در کارشان تقلب کنند و نیروی ضعیف تحویل ارتش بدهند ؟ به راحتی این کار برایشان امکان پذیر بود اما تعهدشان مانع از این کار می شد . خسرو داد در روش فرماندهی ، مدیر خوبی بود و از یگان و نیروهایش خوب دفاع می کرد و در عوض ، توقع داشت که ما هم مثل نیروهای آمریکایی خواسته هایش را برآورده کنیم . حسن ستاری یکی از خلبان های هوانیروز بود که قبل از انقلاب برخوردی با یکی از امرای ارتش داشت که شرح آن را زبان خوش می گویم : ( به من ابلاغ کردند که با یک فروند 206 یکی از امرای ارتش را به جایی برسانم ، وقتی او را دیدم ، پرسیدم مقصدش کجاست ؟ ، متاسفانه با تکبر خاصی گفت بعدا می گویم ، داخل هلی کوپتر که نشستم ، سوالم را دوباره پرسیدم ، این بار با چوب تعلیمی توی سرم زد و همان جواب را داد . موتور را که روشن کردم ، دوباره پرسیدم و او دوباره با تعلیمی اش توی سرم زد و همان جواب را داد . از زمین که بلند شدم باز سوالم را پرسیدم ، متاسفانه ذوق پرواز و مقام آنچنان ایشان را در خود گرفته بود که فکر می کرد تاکسی سوار است ، نه حرمت قایل می شد و نه به قوانین پرواز احترام می ذاشت . برای اینکه او را به نوعی سرزنش کرده باشم ، با چند بار جابجایی سریغ فرامین موجب شدم که هلی کوپتر تکان های شدیدی بخورد . این مسله که اتفاق افتاد ، ترسید و پرسید : جناب سروان اتفاقی افتاده؟ جواب دادم : بله متاسفانه هلی کوپتر دچار اشکال شده و باید برگردیم . ایشان که نمی خواست موقعیت دلپذیرش را از دست بدهد ، پرسید : آیا کاری از دستم بر می آید که انجام بدهم ؟ من هم یکی از سوییچ های بالای سرم را نشان دادم و گفتم اگر می خواهید به پرواز ادامه بدهیم باید تا مقصد این انگشتش را روی آن سوییچ نگه دارد. هم موقع رفتن و هم موقع بر گشت مجبوش کردم که این کار را بکند. موقع پیاده شدن رو کرد و گفت : به تیمسار می گویم که با چه هلی کوپتر خرابی مرا به پرواز برده ای تا شما و مسولان را تنبیه کند . چند روز بعد آجودان خسروداد مرا احضار کرد. حقیقتا ترسیده بودم و بر روی ادامه خدمتم خط قرمز کشیده بودم . وقتی به دفتر فرماندهی رفتم ، خسرو داد گفت : یکی از امرای ارتش را با هلی کوپتری به پرواز برده ای که اشکال داشته است . ایشان به من گفته اند این وسایلی که خریده ام به درد نمی خورد و باید آنها را پس بدهم . بعد از من توضیح خواستند و من هم تمام اتفاق را آنطور که بود برای ایشان تعریف کردم و آماده بودم تا دستور شدیدترین تنبیه را بدهد . بر عکس آنچه که فکر می کردم ، وقتی حرفم تمام شد ، خندید و گفت : حقش بوده ، برو سر کارت و نگران نباش کسی که برای خلبان من احترام قایل نمی شود و فرماندهی او را در پرواز به زیر سوال می برد و جواب سوالش را نمی دهد ، نباید از این بهتر باهاش برخورد کرد . قبل از پیروز انقلاب ، جضور و قدرت خسرو داد باعث شکوفایی هوانیروز شده بود و این در حالی بود که نیروی زمینی هیچ گاه نگاه مثبت و سازنده ای به هوانیروز نداشت . شاید اگر توسعه هوانیروز با انقلاب هم زمان نمی شد ، امروز این یگان می توانست خدمات بهتری به انقلاب و جنگ و کشور بکند . خاطره ای که خودم از برخورد با خسرو داد دارم این است که در زمانی که تازه پروازهای عملیاتی ام را هلی کوپتر 205 شروع کرده بودم ، مانوری در منطقه دارنگون شیراز برگزار شد ، صبح روز شروع عملیات ابلاغ کردند که با ستوان خسرو صالحی که خلبان یکم 205 بود به دارنگون بروم . بعد هم اطلاع دادند که تیمسار خسرو داد با هواپیما به فرودگاه شیراز خواهند آمد و باید از آنجا ایشان را به منطقه مانور ببریم. صالحی از خلبانان قدیمی هوانیروز بود و چندین بار اینگونه ماموریت ها را انجام داده بود پس تمام حواسم را جمع کردم و گوش به حرف های او سپردم : ( قبل ار فرود هواپیما ، ما باید موتور هلی کوپتر را روشن کنیم . هواپیما که وارد پارکینگ شد و موتورش را خاموش کرد ، ما باید پرواز کنیم و هلی کوپتر را نزدیک هواپیما ببریم . وقتی تیمسار خواستند سوار هلی کوپتر شوند ، من پیاده می شوم شما کنترل ها را در اختیار می گیرید تا تیمسار روی صندلی خلبان یکم بنشینند. با تعجب پرسیدم : مپر خودشان پرواز می کنند؟ صالحی بعد از اینکه به سوالم جواب مثبت داد ، توضیحاتش را این گونه دنبال کرد : تیمسار به عنوان فرمانده هوانیروز با تمام وسایل پرنده هوانیروز می تواند پرواز کند . برابر قوانین استاندارد پرواز ، باید با استاد خلبان یا خلبان یکم با تجربه پروازشان انجام شود تا اگر خدای نکرده هلی کوپتر دچار مشکل شد ، سالم روی زمین بنشینند. وقتی تیمسار روی صندلی نشست من در هلی کوپتر را می بندم و به طرف شما می آیم . شما هم وقتی تیمسار کلاه پروازشان را روی سرشان گذاشتند ، کنترل ها را در اختیارشان قرار داده و پیاده می شوید تا من جای شما بنشینم ، خودت هم می روی کابین عقب و قسمت پشت سوار می شوی . از زمان شروع پرواز تا برگشت حق صحبت با کسی را نداری و اگر همراهان تیمسار سوالی داشتند ، می گویی از من بپرسند. توضیحات صالحی کامل بود و سعی کردم به گونه ای رفتار کنم تا مورد ایراد قرار نگیرم. هواپیما که داخل پارکینگ شد ، هلی کوپتر را نزدیکش بردیم و طبق برنامه صالحی پیاده شد تا تیمسار را به سمت هلی کوپتر هدایت کند . من هم با دلهره فرامین را در اختیار گرفتم تا وقتی خسروداد کلاه پروازش را گذاشت ، آنها را تحویل او بدهم . وقتی رو صندلی نشست ، تعدادی از فرماندهان ارشد و معاونتهای هوانیروز در کابین عقب نشستند . ستوان صالحی بعد از اینکه مطمین شد که تیمسار کمربندش را بسته و کلاه پرواز را به سر گذاشته ، در را بست و به سمت من آمد . من هم منتظر بودم تا خسروداد فرامین را به دست گیرد تا طبق قرار جایم را به صالحی بدهم. زمانی که تیمسار کلاهش را گذاشت، به او سلام کردم و خواستم فرامین را در دست بگیرد ، جواب سلامم را داد اما فرامین را در دست نگرفت ، وقتی دیدم صالحی منتظر است تا من پیاده شوم ، با صدای بلند گفتم : ببخشید قربان ! کنترل ها با شما ، من خلبان دوم هستم . باید پیاده شوم تا خلبان یکم بنشیند . خونسرد جواب داد : نمی خواهد پیاده شوی ، خودت بنشین . صالحی هم هر چند لحظه یکبار با دست به پهلویم می کوبید تا پیاده شوم . به او اشارهکردم و گفتم : تیمسار می گویند ، پیاده نشو ، خودت بنشین . باورش نمی شد ، بازهم فشار آورد تا به خسرو داد بگویم و پیاده شوم ، اما دیگر جرات نداشتم که حرفم را تکرار کنم. صالحی که این طور دید ، به کابین عقب رفت و موضوع را با معاون خسرو داد در میان گذاشت ، او هم به اتفاق بقیه سرش را از بین دو صندلی جلو آورد و با صدای بلند گفت : قربان ایشان تازه خلبان شده . تجربه پرواز را ندارد ، طبق مقررات شما باید با یک نفر که ساعت پرواز بالا دارد پرواز کنید . خسرو داد با چشمانی خشم آلود نگاهش کرد و مشغول بازدید سوییچ ها شد ، معاونش برای بار دوم حرفش را تکرار کرد و جوابی نگرفت . دفعه بعد یکی دیگر از همراهانش موضوع را مطرح کرد ، خسروداد ، دستش را زیر گلوی او گذاشت و وی را به عقب هل داد و با عصبانیت فریاد کشید : سر جاتون بنشینید ، مگه خلبان نیست ؟ ! خودش باید پرواز کنه . من می خواهم همین تازه خلبان شده ها پرواز کنند . می خوام ببینم چقدر یاد گرفته ، عرضه داره فرمانده هوانیروز رو پرواز ببره یا پولای این مملکت رو به باد دادیم؟ چه موقع اینها باید تجربه پیدا کنند ؟ تمام کارها رو خودتون قبضه کردید و نمی ذارید جوونا خودشون رو نشون بدن . مانور مال ایناست و باید از حالا یاد بگیرن. خسرو داد هنگام بلند شدن از زمین ، چند بار تلاش کرد با برج مراقبت شیراز ارتباط برقرار کند و اجازه پرواز را بگیرد ، اما جوابی نگرفت ، دست آخر هم بدون اینکه موفق به کسب اجازه شود ، با چند ناسزای زشت ، از روی باند بلند شد ، حین برخاست زیر چشمی نگاهی به رادیو انداختم ، فرکانس ها درست بودند . آرام دست بردم و صدای آن را زیاد کردم . هم زمان صدای برج به گوشمان رسید که عاجزانه عذر خواهی می کرد و طلب بخشایش داشت ، خسرو داد هم هرچه بر زبانش آمد نثار روح اموات آن بیچاره کرد. [url="http://rahrovan-artesh.ir/topic/353-%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%BE%D9%84%D9%86%DA%AF-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%AE%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%88%DA%A9%DB%8C/"]منبع[/url] لطفا با این[url="http://www.military.ir/forums/topic/26563-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%87%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%86%DA%AF/"] تایپیک [/url]ادغام نشود ادامه دارد ...
  13. 1 پسندیده شده
    روايتي ديگر از عمليات كركوك نبرد كركوك به روايت فرمانده عمليات «نيروى قدس» من قرآن را باز كردم و آيه نور از سوره نور آمد: "الله نورالسموات والارض... " فهميديم كه بايد سرعت عمل به خرج دهيم والا فرصت را از دست مى‏دهيم و هم اينكه فهميديم اون شب يك آتشبارى درست و حسابى داريم اشاره: شهيد "حاج اكبر آقابابايى " فرمانده عمليات نيروى قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامى بود. حاج اكبر چند سال پيش عوارض شيميايى‏اش عود كرد و در شهريور ماه سال 1375 شهيد شد. قرار نيست از حاج اكبر صحبت كنيم بلكه قرار است يكى از صحبت‏هاى او را بخوانيم. در آينده مفصلاً از خود حاج اكبر هم خواهيم نوشت ان‏شاءالله. آن روزها شهيد بابايى از پاسداران جوان، زيرك و چالاك قرارگاه رمضان بود. روحش با شهداى كربلا محشور باد. * "انافتحنالك فتحا مبينا " از بنده خواسته شد امشب مقدارى راجع به عمليات فتح يك(عمليات كركوك) صحبت كنم.اين عمليات از عمليات هايى بود كه در داخل آن طور كه بايد روى آن تبليغ نشد و خيلى از برادران از كم و كيف عمليات اطلاع پيدا نكردند كه توضيحاتى را عرض مى‏كنم. بعد از تصرف فاو توسط رزمندگان اسلام و شكست‏هاى بعد رژيم بعثى، دشمن با خط و مشى جديد شروع كرد به بمباران تاسيسات نفتى و زدن مراكز اقتصادى ايران كه البته اين خط مشى هم از خودش نبود؛ زيرا از يك طرف قيمت نفت را به پايين‏ترين سطح آن رساندند و از طرف ديگر مراكز نفتى و اقتصادى ايران را با هواپيماها و سلاح‏هايى كه غربى‏ها در اختيار صدام قرار دادند بمباران كردند؛ يعنى همزمان با كم شدن قيمت نفت شروع كردند صنايع ما را زدن. خب، ضربات اقتصادى براى زير فشار قرار دادن ايران بود و ما بايستى براى مقابله اقدام نماييم. چندين راه داشتيم، يكى استفاده از هواپيما و موشك بود كه خب ما محدوديت‏هايى در اين زمينه داشتيم. يكى هم استفاده از همان سلاحى بود كه اول جنگ تاكنون از آن استفاده كرده‏ايم و آن سلاح ايمان و جهاد بود كه با يك عمليات چريكى گسترده به تاسيسات نفتى و اقتصادى عراق ضربه بزنيم؛ لذا بعد از عمليات‏هاى كربلاى 2 و 3 كه باز خود عمليات كربلاى 3 كه در اثر تلاش و ايثار و از خودگذشتگى بچه‏هاى لشكر 14امام حسين(عليه السلام) در دريا و گرفتن اسكله الاميه بود و پيروزى كه در اين رابطه به دست آمد، لازم بود به منابع اقتصادى عراق ضربه‏اى محكم زده شود كه عمليات فتح يك برنامه ريزى شد. باانجام اين عمليات عراق مجبور مى‏شد حداقل يكى دو لشكر خود را به كردستان بكشد كه اين به نفع ما در جنگ بود و هم اينكه با حضور ما در اين عمليات مى‏توانستيم ضربه اقتصادى گسترده‏اى در كركوك به دشمن وارد نماييم. عمليات كركوك يك عملياتى بود كه براى اولين بار مى‏خواست داخل خاك عراق انجام شود و براى اولين بار بود كه با اتحاديه ميهنى كردستان مى‏خواستيم يك عمليات عليه صدام را به انجام برسانيم. نيروهايى كه مى‏خواستند داخل خاك عراق بروند دو تا مشكل داشتند. يكى اينكه به اتحاديه ميهنى كردستان عراق اعتماد نداشتند؛ چون واقعا به جلال طالبانى نمى‏شد اعتماد كرد؛ چون اصلا معروف بودند به كسانى كه هر لحظه‏اى به يك سمت مى‏روند و البته آنها دنبال منافع خودشان هستند، آنها چند بار با صدام كنار آمده و بر عليه ما جنگ كرده بودند؛ ولى حالا نماينده فرستاده بودند و آمادگى براى همراهى با جمهورى اسلامى عليه رژيم بعثى را اعلام كرده بودند. حالا ما مى‏خواستيم برويم با كسى كه بر عليه ما جنگ كرده بود بايستيم و عمليات كنيم. خيلى شرايط روحى عجيبى مى‏خواست. اين اولين ويژگى آن عمليات بود؛ لذا برادرانى كه داشتند مى‏رفتند داخل خاك عراق بايستى اعتماد مى‏كردند به همين‏ها و در عمق خاك عراق وارد مى‏شدند. و عمليات به آن عظيمى را در كركوك انجام مى‏دادند. اين يكى از ويژگى‏ها بود كه در داخل عراق 45 روز مانده بوديم و بعدش هم اصلا خبر نداشتيم كه عراق آن روز، براى سر هر ايرانى جايزه تعيين كرده بود؛ چون خبردار شده بود! براى سر هر ايرانى دويست هزار دينار آن روز كه هر دينارى برابر 68 تومان ما بود قرار داده بود! بعضى شب‏ها خبر مى‏رسيد كه اينها احتمالاً مى‏خواهند ترتيب همه را بدهند؛ لذا بچه‏ها مسلح مى‏شدند و مى‏خوابيدند. يكى ديگر از ويژگى‏ها اين بود كه در آن زمان تعدادى قابل توجه از پاسداران بايد مى‏رفتند داخل خاك عراق و مرز هم داشت بسته مى‏شد. در رفتن به داخل از مسيرهايى بايد مى‏رفتيم كه در كمين نيفتيم و ما توى اون عمليات يك مقطع‏اش 24 ساعت پياده راه رفتيم يعنى از ساعت 2 امروز تا فردا ساعت 2 يكسره پياده راه رفتيم؛ فقط نماز و 24 ساعت تو كوه مى‏رفتيم و از سليمانيه عبور كرديم رسيديم به كركوك. تو اين عمليات از سلاح سنگين هم مى‏خواستيم استفاده كنيم. برادران سلاح‏ها را از مرز از زير پاى پاسگاه‏هاى عراق وارد عراق كردند و در منطقه‏اى در سليمانيه نگهدارى كردند. بيش از 3 هزار بار قاطر ظرف ده شب وارد عراق شد كه خب حساب كنيد سلاح‏ها بود، مهمات بود، مقدارى هم كمك‏هاى تغذيه‏اى كه البته بيشتر سلاح و مهمات بود بيش از سه هزار گلوله، بيش از 10 قبضه از يك نوع سلاح. حالا اسم سلاح‏ها را به خاطر بردش نمى‏آورم و 13 قبضه هم از يك نوع سلاح ديگر سلاح و سلاح‏هاى مختلف، تيربار و دوشيكا به خاطر ضد هوايى و پدافند هوايى، تصور كنيد بيش از 3 هزار گلوله خمپاره را مى‏خواهى ببرى در عمق 150 كيلومتر داخل عراق با اين راه محدود و پركمين و در كوه. من يادم هست كه سه هزار بار قاطر يعنى 10 شب و هر شب 300 قاطر از يك مسير كه باز كرده بوديم فقط تداركات اين عمليات را حمل كردند. به هر حال سلاح‏ها و مهمات بايستى از جاده بوكان سليمانيه عبور مى‏كرد و نفرات هم همين طور. در اين جاده فاصله پاسگاه‏هاى دشمن بيش از 800 تا 1000 متر بود و بچه‏ها بايستى سلاح و مهمات را از بين اين پاسگاه‏ها عبور مى‏دادند: البته در بعضى جاها هم فاصله تا 2 كيلومتر مى‏رسيد. به خاطر همين نيروهايى در نظر گرفته شد براى پايگاه‏ها كه اگر يك موقع خواستند تيراندازى كنند بريزند و آن را خلع سلاح كنند و سلاح‏ها و مهمات‏ها را عبور دهند. بعد هم اين سلاح و مهمات را از سليمانيه تا نزديكى‏هاى كركوك كه دشمن روى ارتفاعات اطراف شهر پايگاه داشت ما با 20 تا 30 تراكتور و ماشين‏هاى 10 تن و شورولت و تويوتا برديم؛ يعنى همه امكانات را با ماشين برديم، حتى با استفاده از يك تاكتيك حدود 700 گلوله‏مان را از وسط شهر سليمانيه عبور داديم داخل منطقه؛ البته نفراتمان پياده رفتند به خاطر اينكه مسيرها ناامن بود. وقتى بعضى اينها را براى مسوولين مى‏گفتيم باور نمى‏كردند!كردستان عراق موقعيت‏اش مناسب بود براى اين كارها؛ ولى مسوولين باورشان نمى‏شد، حتى در اين عمليات باور نمى‏كردند كه ما مى‏توانيم تا كركوك برويم؛ در صورتى كه كركوك چيزى نيست، ما تا موصل هم مى‏توانيم برويم، تا بغداد هم مى‏توانيم برويم؛ يعنى عراق شرايطى دارد در داخل خاكش - بالاخص در شرايط موجود - كه پيش مرگ‏ها مى‏گفتيم ما را ببريد كربلا، اينها مى‏گفتند حيف كه يك مقدار جوانيد؛ چون عراق جوان اندازه شما نيست كه بگردد. همه توى جبهه هستند، مى‏گفتند اگر يك مقدارى مسن بوديد ما شما را تا كربلا مى‏برديم .خب، يك بدشانسى كه داشتيم اين بود كه جوان بوديم! همه چيز براى عمليات آماده شده بود كه شب قبل‏اش يك خبر رسيد كه دشمن روى ارتفاعات را تقويت كرده و متوجه شده، اين خبرى بود كه طالبانى‏ها مى‏دادند. ما مى‏خواستيم برويم عمليات را اجرا كنيم و برنامه عمليات را به طور جدى تنظيم كرده بوديم كه ادوات را مستقر كنيم روى ارتفاعات و تمام تپه‏ها را بگيريم و از اونجا به تاسيسات نفتى و اقتصادى در كركوك و هدف‏هايى كه شناسايى شده بود حمله كنيم؛ولى اينها آمدند و گفتند دشمن يك تيپ تقويت كرده و اصلا نمى‏شود عمليات بكنيد؛ لذا مجددا براى شناسايى مردد بوديم كه آن روز قرار شد استخاره بكنيم كه من قرآن را باز كرديم و آيه نور از سوره نور آمد: "الله نورالسموات والارض... " فهميديم كه بايد سرعت عمل به خرج دهيم والا فرصت را از دست مى‏دهيم و هم اينكه فهميديم اون شب يك آتشبارى درست و حسابى داريم. به هر حال آخر كار گفتيم مى‏گذاريم با خدا، همه كارها را كرده بوديم گفتيم مى‏گذاريم پاخدا. راه افتاديم با توكل به خدا، هر چى اينها مى‏گفتند نمى‏شود ما اصرار داشتيم عمليات بشود. معاون جلال طالبانى مى‏گفت: نمى‏شود. ما مى‏گفتيم قرآن مى‏گويد مى‏شود. ما مى‏رويم و به زور قالب كرديم برويم. كردها را هم يك مقدار وحشت برداشته بود. كار بزرگى بود، تا حالا تو طول جنگ‏هاى چريكى دنيا يك همچنين كارى سابقه نداشته؛ يعنى واقعا عين فتح‏المبين كه عمليات مهمى بود براى جنگ‏هاى منظم، اين هم فتح‏المبين ديگرى بود در جنگ‏هاى نامنظم؛ يعنى بزرگترين عمليات جريكى در دنيا بود و واقعا اون شب نور بود. پايگاه هوايى كركوك را زديم، يك هواپيما تو باند خورده بود در آن و چه نورى تو آسمان بود، برق كركوك منفجر شد. يادمه نور آسمان را گرفت، خود پالايشگاه كركوك بود كه منفجر مى‏شد و گلوله‏هايى بود كه در آن فرود مى‏آمد، هى آتش توى آتش مى‏آمد اصلا احساس مى‏كرديم اين آتش بيشتر مى‏شود. علاوه بر پالايشگاه كركوك، تاسيسات اصلى كه يك ميليون و دويست هزار بشكه نفت در روز استخراج مى‏كرد براى مصارف داخلى عراق، منفجر شد كه ارتفاع آتش آن كه بيش از صد متر مى‏رسيد. تاسيسات گاز بود كه اين هم زده شد و آتش گرفت. تاسيسات تشويش عراق بود كه روى شبكه بى‏سيم و براى كور كردن شبكه‏هاى بى‏سيمى كار مى‏كرد آن هم زده شد. يك مقر منافقين در سمت شمالى كركوك بود كه شناسايى شد و با اينكه جزء اهدافمان نبود؛ ولى يك سهميه‏اى از گلوله‏ها برايشان قرار داديم تا به آنها بگوييم اگر تو دل صدام و در عمق 150 كيلومترى عراق هم برويد ما با كمك خداوند مى‏توانيم بياييم و شما را بزنيم! و منافقين روز بعد در راديوشون با فحش و داد و بيداد اعلام كردند كه 10 كشته داده‏اند؛ در حالى كه اخبار چند برابر اين كشته‏ها را تاييد مى‏كرد. و من مى‏گويم اينها فقط كار خدا بود، خدا كمك كرد و اين ضربات بر پيكر رژيم بعثى وارد آمد. جالب است وقتى توى تاسيسات گلوله ريخته مى‏شد پدافند عراقى‏ها فكر مى‏كردند هواپيما آمده و بمباران مى‏كند؛لذا سر چهار لول را گرفته بود تو هوا مثل چى داشتند تيراندازى مى‏كردند توى هوا، غافل از اينكه اينها دارند از زمين مى‏خورند! در كركوك وقتى ما تيراندازى مى‏كرديم و صداى گلوله‏ها همه جا را گرفته بود مردم كركوك آمده بودند روى پشت بام‏ها و كف مى‏زدند و خوشحالى مى‏كردند و طرفداران رژيم نيز فكر كرده بودند كه نيروهاى جمهورى اسلامى پيشروى كرده و تا كركوك آمده‏اند؛ لذا شهر را خالى كرده بودند. بعد از عمليات كركوك هم برادران به سرعت عقب‏نشينى كردند و عراق هم هيچ كارى نتوانست بكند و عمليات چريكى با اين موفقيت بالا براى جمهورى اسلامى بدون حتى يك شهيد و تنها با 3 تا زخمى انجام شد كه خيلى ارزشمند است. در برگشت ما نزديك سليمانيه رسيديم. شب رفتيم منزل يكى از كردها، خيلى عجيب بود. اين پيرمر كرد كه از اهل سنت بود خوشش آمده بود از راز و نيازى كه برادرها داشتند. وقتى ديد ما يك مفاتيح كوچك دنبالمون بود آن روز مناجات حضرت على(عليه‏السلام) را مى‏خوانديم در مسجد كوفه "مولاى يا مولاى... " و او آمده بود و گريه مى‏كرد و من هم براش به كردى ترجمه مى‏كردم. يك مقدارى اونجا كردى بلد بودم. ترجمه مى‏كردم، گريه مى‏كرد و مى‏گفت: "اين حرف‏ها از كيست؟ " بعد بهش گفتم از حضرت على(ع) است. چقدر اين پيرمرد علاقه به امام داشت. عشق عجيبى به امام داشت. به من گفت: "يك عكس از امام به من بده " داخل عراق مى‏گفت يك عكس از امام به من بده كه من يك عكس كوچك داشتم بهش دادم، كلى لذت برده بود واقعا بدانيد كه انقلاب اسلامى در بين مستضعفين جاى خودش را پيدا كرده است و هيچ مانعى هم نمى‏تواند اين نفوذ معنوى را در مردم كنترل كند! منبع : http://www.sabokbalan.com/newsagency/inter.php?nid=1602
  14. 1 پسندیده شده
    برادر ها همه این سازوکار و تانک و توپ ، همه این ها هیچ مفهومی ندارد ، الا اینکه دل بالاسر آن ها باشد ، دلی که برگرفته از خدای متعال باشد ، دلی که سپرده شده باشد به حضرت مهدی (عج) ، دلی که بتپد برای آن دلی که تپید دل مهدی و جانش را داد در آن راه ، راه حسین ، راه حسین شهید ، راه فرزند زهرا ، ما از آن جنسیم ، ما آن لباس را به تن کردیم و ما آن نیت را کردیم . شهید حاج احمد کاظمی در جمع رزمندگان لشکر 31 عاشورا
  15. -1 پسندیده شده
    وقتی تاریخ ایران را مطالعه کنید متوجه میشید که استقلال ما مدیون این بوده که حکومت های شیعه به خاطر تعارض فلسفی با اهل تسنن و تعصب دینی در مقابل عثمانی ها مقاومت کردن !! ولی الان در حوزه نفوذ تاریخی و حوزه فرهنگی و دینی ما کمک این عناصر افراطی باعث در خفا قرار گرفتن عنصر دین بر مردم این منطقه و نادیده گرفتن این تک عنصر اتحاد ایران شیعی با این مناطق در بلند مدت خواهد شد و قطعا با سیستم لاییک آذربایجان به این روند و کاهش نفوذ ایران دامن خواهد زد!!
  16. -1 پسندیده شده
    البته مقایسه حزب الله باجمهوری خود خوانده ارتساخ به کل اشتباهه !! حزب‌الله نیروی نظامی حرفه‌ای که با برنامه ریزی قبلی وارد یک‌کارزار میشه و میتونه موازنه را برای ایجاد آتش بس نسبی ایجاد کنه ارتش جمهوری قره‌باغ کوهستانی که برپایه سیستم مدیریت نیروی انسانی منسوخ متعلق به جنگ جهانی(سرباز اجباریه) و از نظام اطلاعاتی ضعیفی بهره میبره و حاظر به یادگیری و تغییر نبوده و نیست و صرفا امید به سیاست ورزی بهبود روابط با غرب و افزایش مبادلات با ترکیه برای کاهش تنش هست اصلا و به هیچ وجه قابل غیاث نیست!!!
  17. -1 پسندیده شده
    بسم‌تعالی منطقه‌ تحت‌درگیری محدود هست و‌تعداد پهپاد ها زیاد و‌ هیچ عاملتهدیدی علیهشون وجود نداره و با سرچ و وقت‌گزاشتن میتونن اهداف خوبی را کشف کنن!! در مورد شکار سامانه‌های پدافندی به نظرم تاکتیکی که اجرا میکنن فراتر از دید اپتیکی هست به احتمال با فرستادن ایوکس ها ترکی در منطقه نزدیک به ارتساخ حتی از خاک ترکیه و یا نخجوان قابلیت کشف تشعشعات رادارهای زمینی و کشف موقعیت رادارها را دارن و میتونن تاکتیک مناسب با جهت پوشش ومحل استقرار را سریعا با برتری عددی طراحی کنن!! فقط هنوز چیزی که عجیبه این‌موضوع عدم‌حمایت کشورهای‌مسیحی و بخصوص اروپایی‌ها از ارمنستان‌هست!
  18. -1 پسندیده شده
    راهکار ساده تر از کانارد هم‌هست استفاده از بال دلتا شکسته میتونه نقاط ضعف دلتا ساده را نداشته باشه علاوه براون داشتن‌فلپ در لبه حمله‌هم‌ برای افزایش مانور پذیری و کنترل بهتر اون کمک کنه ! البته در کل امید چندانی به وضعیت ریسک‌پذیری و انجام چنین تغییرات و کارهای آزمایشی ندارم چون اف۷ ها را قرار بوده براساس نمونه های جدید الساخت برای رفع مشکل هنگام فرود و برخواست و مانور در سرعتهای پایین بالهاش دلتا شکسته بشه ولی مشخص نیست این‌پروژه به کجا رسیده و چرا اعمال نمیشه(پروژه عرفانیان) برای انجام این تغییرات محاسبات پیچیده ‌ای لازمه که باید برنامه های محاسبه و آزمایش داشته باشیم و پس ازحصول نتیجه در اون تغییرات در ماکت اجرا بشه و بعد تست تونل باد واقعی و بعد روی پرنده اصلی انجام بشه ..... این برنامه هارا معدود کشور ها بصورت کاملا انحصاری در اختیار دارن ک چیزی نیست که تو بازار باشه و گام اول باید توسعه چنین نرم افزاری باشه که فکنم سالها زمان میبره تعداد زیادی برنامه نویس و متخصصین علم هوانوردی باید براساس رفتار اشکال و قوانین فیزیک چنین چیزی را پروگرام کنن ........ البته تونل های باد کوچک مقیاس داریم...
  19. -1 پسندیده شده
    در حمله قبلی به آرامکو ( بقیق و خریص ) مشاهده شده بود که یمن در انتخاب اهداف با دقت عمل نموده است . به گونه ای که مخازن انتخاب شده نشان از اشراف اطلاعاتی یمنی ها از ساختار پالایشگاه های آرامکو دارد . ( به شکلی که کدام مخزن اکنون پر و کدام خالی است و به طبع ارزش عملیاتی کمتری دارد) لازم میدانم توضیح مختصری در رابطه با نوع مخازن نفتی عرض نمایم : مخازن هم به لحاظ نوع سیال ذخیره شده و قابلیتی که برای آن نیاز هست و هم به لحاظ فشار درونی آنها تقسیم بندی می شوند . بعضی از مخازن حاوی مواد اشتعال پذیر و بعضی حاوی مواد قابل انفجار هستن و همچنین ممکن است در صورت پراکنده شدن مواد آنها بسیار سمی باشند . در رابطه با اشراف اطلاعاتی که عرض شد . در حمله قبلی تعدادی از برادران فرمودند ممکن است بعضی از مخازن خالی بوده باشند . ( با توجه به اینکه مخازن نسبتاً سالم به نظر می رسیدند و تنها حاوی یک حفره کوچک بودند در بدنه و در ساختار کلی آنها دفرمگی روی نداده بود) - قابل عرض است تمامی میعانات گازی و نفتی قابلیت انفجار شدید را ندارند و پس از اشتعال تا سوخت در مخزن باشد مشتعل می گردند و پس از اتمام آن آتش خاموش می شود ( البته سیستم های fire fighting هم به خاموش شدن کمک می کنند ولی در این حجم دیگر کاری از آنها هم بر نمی آید ) لذا در حمله قبلی ( بقیق و خریص ) عکس های روز بعد ظاهراً به نظر می رسید که مخازن خالی بوده اند ولی در واقع سوخت آنها کاملا مشتعل و از بین رفته بود . - فرآیند بازسازی مخازن و تاسیسات آنگونه که رسانه های سعودی مایل بودند نشان دهند سهل و سریع نیست ( 24 ساعت بعد عده ای کارگر را در حال بستن داربست و تخته به تصویر کشیدن و مدعی شدند تا 3 روز دیگر بازسازی را کاملاً انجام می دهند ) بیشتر شبیه بیان لطیفه بود تا دادن برنامه تعمیر و بازسازی ! ( دوستانی که فرآیند ساخت این گونه تاسیسات را از نزدیک مشاهده نموده اند عرایض بنده را تایید خواهند کرد که ساخت یک مخزن 400 هزار بشکه ای بین یک الی دو سال زمان خواهد برد . ( حتی توسط خبره ترین مهندسان و کارگران شرکت های توتال و بریتیش پترولیوم ) و همچنین زمانی کمتر از 4 الی 6 ماه برای تعمیرات قابل تصور نخواهد بود . - ساختار بعضی از مخازن به گونه ای است که با نگاه کردن به ظاهر آنها ( خصوصا با پهپاد و حتی از دید افقی با نگاه کردن به Walkway ) می توان به پر یا خالی بودن آنها پی برد و مخزن مناسب تر را برای اصابت علامت گذاری کرد . - این مخازن دارای سقفی شناور هستند و با بالا و پائین رفتن سطح سیال درون مخزن سقف نیز جابجا میشود ( اساساً سقف مانند یک شناور بر روی سیال عمل میکند) - در سمت راست این دو تصویر که برادر ارجمند @mehdipersian درج فرمودند می توان مخازن اتمسفریک سقف شناور را مشاهده نمود که از سایه آنها در عکس نیز پایین بودن سطح سیال و خالی بودن مخزن مشخص هست . - در مخازن سقف ثابت حتماً لازم است که از وجود سیال اطمینان حاصل نمود تا در صورت موفقیت در اصابت پرتابه به آن حداکثر خسارت مادی و تخریب روانی طرف مقابل بدست آید . - مخزنی که دور آن با خط قرمز مشخص شده مورد هدف قرار گرفته و مواد نفتی آن نشت و در محوطه دور مخزن پخش و سوخته است . - لازم به ذکر است به خاطر جلوگیری از سرایت آتش دور اینگونه مخازن یک دیوار به ارتفاع 2 الی 3 متر به نام دایکت وال ساخته می شود تا در مواقع حادثه تمام تاسیسات دچار حریق نشود . این دیواره کاملاً محصور بوده و دارای درب نمی باشد . معمولاً محوطه و دیواره محافظ به اندازه ای طراحی می شود که قابلیت حفظ نشت از یک مخزن پر را خواهد داشت . - در این حمله به شکل دقیق مخزن ( بالای دایره قرمز) مورد اصابت قرار گرفته و نشت کرده و به نظر می رسد مخازن دوم سالم بوده و تنها مواد نفتی دور آن و درون دیوار محافظ پخش شده است . آسيب ناشي از حمله رژیم بعث عراق به واحد 100 پالايشگاه گازي بيدبلند در دوران جنگ تحمیلی پس از هر حمله رژیم بعثی ماهواره های غربی میزان اثر گذاری حمله و شدت خسارت ها را رصد و به گماشته خود صدام اطلاعات دقیق را اعلام می کردند تا بتواند در حملات بعدی برنامه ریزی بهتری برای انهدام پالایشگاه های ایران داشته باشد تصاویر ماهواره‎ای از آتش سوزی حاصل از بمباران پالایشگاه آبادان از نگاه ماهواره آمریکایی لندست 3 در پنج روز پیاپی در سال 1360 و گزارش دقیق به آن به نیروهای عراقی ( یعنی رصد مداوم برای طول مدت اشتعال که هم اثر گذاری حمله دیده شود و هم میزان آمادگی و رمق ایران در رفع آسیب برآورد شود! ) در پایان مرور خاطرات علیرضا ضیغمی (مدیرعامل اسبق شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی) ، امیر حبیب بقایی (فرمانده اسبق نیروهای هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران) را در همین رابطه به برادران میلیتاری توصیه می کنم که نکاتی جالب توجه و شنیدنی دارد .
  20. -1 پسندیده شده
    هوالرزاق اهمیت موضوع استقلال در تامین نیازهای اولیه کشور را باید در موارد و موضوعات زیادی دخیل دانست مثلا سیاستمداران ما در مواقع لزوم بین‌تصمیم گیری سخت انتخاب راه صحیح ویا محدود شدن توسط رغبا با تحریم ها و گروگانگیری های مربوطه توسط دشمن مواجه میشوند که به دلیل مشکلات زیر ساختی و عدم قدرت تامین نیازهای اولیه با عواقبی چون تورم شدید ،نارضایتی اجتماعی، آسیب به طبقات متوسط و پایین جامعه که اکثریت کشور مارا تشکیل داده اند.ودر بلند مدت کاهش رشد و توسعه پایدار خواهند شد. این امر در شرایط معمول نیز پایه گذار مشکلات عدیده ایست که به ذکر آن خواهیم پرداخت ولی با توجه به این ضعف در زمان جنگ ها این عوامل و ناپایداری ها شدیدا تشدید خواهد شد که در نتیجه و سرنوشت یک کشور بشدت تاثیر گذار است تاریخ سترگ ما از این قبیل موضوعات چون قهطی و خشکسالی و آسیبهای فراوان وارده و بخصوص یورش اقوام مهاجم در چنین زمانهایی که در ضعف شدید هستیم را در خاطره خود دارد .. _درسی از همسایگان .... کشور عراق با توجه به اقتصاد تک محصوله و پولهای باد آورده نفتی به چنین اهرم قدرتی بی توجه بود و با توجه به دشت‌های بزرگ‌ و جلگه ها و وجود دو رودخانه بزرگ که مهد تمدن بشری بوده در روزگاری و در زمانی از این‌دشت‌ها میتوان به سبد قلات امپراتوری ساسانی و قبلتر هانام برد که پس از فتح ایران بدست مسلمین و جدایی آن ،ایران دچار مشکلات عدیده و عدم توازن گردیده که شاید این‌موضوع از تبدیل ایران به قدرتی بزرگ چون گذشته جلوگیری نموده است ولی عراق با داشتن چنین امتیاز بزرگی و بها ندادن به آن و تقویت نکردن این پاشنه آشیل خود در پس جنگ های بالاتر از ظرفیت ساختاری این‌کشور و صرفا به پشتوانه پول نفت و اعتماد به نفس کاذب پس از شکستهایش و بخصوص شکست تحمیلی در مقابل ائتلاف در مقابل تحریمی قرار گرفت که زیرساخت های سرمایه‌ای و پیشرفتی این‌کشور را نشانه گرفته بود در ۱۴اوریل ۱۹۹۵ طی قطعنامه۹۸۶ شورای امنیت معروف به(oil for food program) نفت در برابر غذا عملا محدودیت و ضعف این‌کشور در مقابلش پدیدار شد و این‌کشور تک‌ محصولی از هرگونه خرید کالای سرمایه‌ای و توسعه زیرساختی‌محروم ماند و وابستگی به این‌امر دچار مشکلاتی شد که بعد ها در سال ۲۰۰۲ نتیجه آن را مشاهده نمودید! کشور عراق از اقتصادی به نسبت مستقل با هدف گیری پایه های اولیه ان به یک‌ کشور وابسته سیاست‌غرب تبدیل شد که بزودی با برنامه‌های کنترل و مهار آب توسط ترکیه بحرانهای انسانی شدید را در این کشور شاهد خواهیم بود که ما هم متاثر از این اتفاقات خواهیم بود ... کشوری دیگر با داشته های ناچیز ولی انتخابهای درست دیگر کشور مورد بررسی ما نیز در خاورمیانه جا خوش کرده این کشور از بدو تاسیس با ابر مشکلاتی همراه بوده که البته برمیگردد به ذات و فلسفه موجودیتی آن که همراه شده با اشغال و تملیک غیر قانونی وطن ملتی دیگر که شاید این امر باعث وجود چالش های شدید و بودن در عمق مشکلات بودهاست . اسرائیل با وجود این که جغرافیای آنبه طور طبیعی مناسب کشاورزی نیست از صادر کنندگان عمده محصولات تازه و از پیشروان علم کشاورزی در سطح جهان است. بیش از نیمی از مساحت سرزمینی آن بیابان است واقلیم و نبود منابع آبی شیرین و نبود هیچ‌گونه رودخانه آب برای کشاورزی مساعد نیست. تنها ۲۰ درصد از سطح زمین به طور طبیعی قابل کشت است. با این که ۳٫۷٪ از نیروی کار اسرائیل در بخش کشاورزی مشغولند این کشور ۹۵٪ از نیازهای غذاییش را خود تأمین می‌کند. علاوه بر گل‌های محبوب در غرب، نظیر گل لاله و رز اسرائیل گونه‌های کویری را صادر می‌کند. این کشور تبدیل به یکی از بازیگران عمدهٔ صنعت جهانی گل تبدیل شده، و خصوصاً از تأمین کنندگان گل‌های سنتی اروپایی در ماه‌های زمستان است. این درصورتی است که وسعت بسیار ناچیز آن و جمعیت به نسبت‌زیاد آن را اگر با کشور ایران مقایسه کنیم عملکرد ما با توجه به شرایط و قدمت ما بشدت غیر قابل دفاع بود است از نظر تقریبی ۹میلیون جمعیت۱ به ۱۰ ما و از نظر وسعت ۱به ۸۰ کشو ما بصورت حدودی میتوان نسبت گرفت! حال با این تفاسیر چه کنیم ؟ ملزومات تغییر در وحله اول تغییر فکر و دیدگاه به این ظرفیت رو به زوال با توجه به افزایش جمعیت و شرایط اقلیمی است! و سپس ایجاد برنامه ریزی کوتاه مدت و بلند مدت است ما باید بدانیم که تصمیمات و سیاستهای کشور باید با پشتوانه داخلی و ثبات همراه باشد! برای توسعه این زیر ساخت باید به ۳ مقوله _زمین _آب _ نیروی انسانی ایجاد زیرساختارها و توسعه علمی که از اصلیترین بستر های این امر میباشد بپردازیم که هر کدام از این موضوعات با توجه به محدودیت خود نیاز به بررسی جداگانه و اهمیت دادن به نوع حفظ و ارزش گذاری و حفظ پایداری آن برای نسل های آینده اهمیت دوچندانی دارد...که به آن‌خواهیم پرداخت.... توسعه و تعریف بهره وری از اقیانوسها و دریا ها در نیل به تامین کشور نیز باید در این چارچوب بررسی شود که امروزه کشورهای دنیا در حال فعالیت شدید در این موضوع هستند و باید ازسهم خود به مقدار نیاز و حتی در جهت توسعه اقتصادی برداشت کنیم که این مورد نیز مغفول مانده است..... در ادامه تعریف دلائل و مشکلات و ضعفهای ما در نیل به توسعه در این راستا.... برروح شهدای این آب و خاک صلوات
  21. -1 پسندیده شده
    در کل به جنگنده ساز شدن این هند به هیچ وجه امیدوار نباشید بجز نیاز به زیرساخت باید سیستم کار امد مدیریتی و یکپارچه وجود داشته باشه چیزی که در چین هست و یا اینکه مثل امریکا ابر شرکتهای خصوصی داشته باشه که با حمایت دولتی سنگین این خط پیشرفت و توسعه روز به روز را پر قدرت جلو بره ! مردم هند ادم های خلاقی هستن و دارای سابقه تاریخی دیرینه و با داشتن ثروتی عظیم و جمعیت زیاد از هیچ لحاظی ضعف ندارن فقط ضعف برمیگرده به سیستم ناکارآمد فساد اداری و بروکراسی اداری که با کاغذ بازی فقط دشمن جنگل هاست .... سوئد و کره جنوبی مثال خوبی برای سازنده شدن هستن که با ظرفیت کمتر چه قدرت برنامه ریزی و ساخت عظیمی دارن!! وارد کردن ایونیک جنگنده که اصل مطلبه یه کار اشتباهه چون عملا کشور صادر کننده یک فناوری سوخته را بفروش میرسونه حداقل مثل اسراییل فقط و فقط روی ایونیک کار میکرد با صرفه تر بود بخصوص با اینهمه طرح کار آمد که اگه فردا یک مناقصه بزران هزاران پیشنهاد بهشون میشه!
  22. -1 پسندیده شده
    این استند مربوط هست به خودرو suv بایک موتور و مدل +BJ40 که بنا بر کاتالوگ های منتشر شده آن در سال 1399 قرارداد مونتاژ آن توسط دیار خودرو با شرکت گروه خودرو سازی پکن بسته شده و احتمال دارد برای نیمه دوم سال 1400 به بازار ایران روانه گردد . اما چرایی نمایش آن توسط وزارت دفاع بر می گردد به مشارکت و سرمایه گذاری های وزارت دفاع توسط موسسه مالی اعتباری کوثر با این خودرو سازی . و همانطور مسئولین متعددی که در طول سال گذشته و امسال اعلام کردند این وزارت دو هدف عمده در رابطه با ورود به این صنعت را دنبال می کند . یکی تقاضا و درخواست این صنعت برای تامین برخی قطعات خاص که بعد تحریم ها خود ایشان مشکلات زیادی در تامین آنها داشتند و دیگری اینکه بخش زیادی از خودروهای نهاد های نظامی ما دچار فرسودگی شده و احساس کمبود وافری در این بخش حس می گردد ( البته که نسبت تعدادی خودروهای ترابری به زرهی این نهادها چندین برابر است و قطعاً در بخش فرماندهی و ترابری به دستگاه های بسیار بیشتری نیاز مند هستند و باتوجه به دوام و طول عمر کمتر این نوع خودرو ها نسبت به ادوات زرهی احساس نیاز و کمبود شدیدتری برای جایگزینی این نوع خودرو احساس می شود . بهر روی این نوع نگرش ( تجاری سازی و تولید صنعتی در کنار رفع نیاز های تخصصی ) همیشه توسط دوستان میلیتاری عنوان گردیده است و چه بسا تنها راه این حوزه شمرده شود در اینکه بتوان خطوط تولیدی ایشان ( وزارت دفاع ) را پویا نموده و وابستگی خود را به بودجه های دولتی کمتر نمایند . گروه خودرو سازی پکن یک مجموعه دولتی در چین است که توانسته پاسخ مثبتی به تقاضاهای رو به گسترش ارتش چین بدهد و بر اساس همان اصل ( تجاری سازی در کنار تولید محصولات تخصصی ) بخشی از بازار تجاری و عمومی را نیز از آن خود نماید . این گروه همکاری های گسترده ای در ضمینه مونتاژ خودروهای آفرود و غیره با شرکت های هیوندای و بنز دارد و تقریباً بعد از 2010 نیز دست به الگو برداری ( کپی قابل رقابت با اصل ... البته با لحاظ تبصره های چینی ) از محصولات سایر شرکت ها نموده است . یکی از این محصولات الگو برداری از محصولات JEEP است ( که در این مورد خاص BJ40 شباهت های فراوانی با پدر ناتنی خود Wrangler دارد ) دیار خودرو اعلام نموده که در پایان سال 1400 مونتاژ این خودرو را در گلپایگان بر روی خط تولید خواهد برد . ( لازم به ذکر است هنوز قیمتی برای آن درج نشده ولی با توجه به قیمت 20 الی 28 هزار دلاری آن در چین احتمال دارد که به قیمتی در حدود 1 میلیارد تومان در ایران برسد ! ) این مشارکت برای وزارت دفاع می تواند یک انتخاب هوشمندانه برای ورود به بازار خودرو سازی کشور باشد . این وزارت هم اکنون نیز با راه اندازی کارخانه های متعددی در کشور مقدار مشخصی از قطعات خودرو را به سفارش خودروسازی های کشور ساخته و تحویل ایشان می دهد . ولی بازار اس یو وی ها در ایران بازاری مستعد توسعه است و قطعاً همراه با سودآوری کافی خواهد بود و هم اینکه می تواند با این سرمایه گذاری به تقاضای نهاد های نظامی کشور در بخش خودروهای سبک پاسخی مناسب دهد . مطابق اعلام این شرکت : در حال حاضر این شاسی بلند آفرودی با دو پیشرانه بنزینی دو لیتری توربو شارژر و ۲٫۳ لیتری توربو شارژر ساخته می شود که به ترتیب ۲۰۴ و ۲۵۰ اسب بخار را با گشتاور ۳۱۵ تا ۳۵۰ نیوتن متر تولید می کنند. دیار خودرو می خواهد تا BJ40 پلاس کمپانی بایک را جعبه دنده ۶ سرعته اتوماتیک به بازار عرضه کند که این سیستم انتقال قدرت، توان پیشرانه را به چرخ های جلو و عقب این خودروی مونتاژی می رساند. البته هنوز به صورت قطعی نمی توان گفت که دیار خودرو کدام پیشرانه را بر روی BJ40 های تولیدی خود نصب می کند. اما شاهد هستیم که کمپانی بایک در بازار کشورهای عربی، BJ40 پلاس را با پیشرانه ۲٫۳ لیتری توربو شارژر عرضه کرده و می توان حدس زد که این شاسی بلند دو تُنی، با پیشرانه ۲۵۰ اسب بخار و ۳۵۰ نیوتن متر به بازار بیاید . یکی از ویژگی های جذاب BJ40 که از روی الگوی آمریکایی خود کپی برداری شده است، قابلیت باز کردن قسمت های مختلف سقف آن و تبدیل این شاسی بلند چینی به یک خودروی آفرودی بدون سقف است. نمونه فول آپشن بایک BJ40 پلاس می تواند تا حدی لوکس ظاهر شود و با توجه به شرایط بازار ایران، سطح امکانات قابل قبولی را در اختیار مشتریان خود قرار دهد. کامل ترین نمونه این شاسی بلند چینی می تواند با امکاناتی نظیر جلو آمپر دیجیتال، نمایشگر لمسی، دوربین دنده عقب، استارت دکمه ای، سنسور نور و باران، تهویه اتوماتیک دوگانه، ترمز پارک برقی، اتوهلد، سامانه کنترل حرکت در سراشیبی، تنظیم حالت رانندگی، سامانه مدیریت تعادل، سامانه کنترل پایداری الکتریکی، کروز کنترل، قفل دیفرانسیل اتوماتیک محور عقب، تنظیم وضعیت و ضریب انتقال قدرت به چرخ های جلو و عقب ( تک دیفرانسیل عقب، دو دیفرانسیل سبک، دو دیفرانسیل سنگین ) ، فناوری LED چراغ ها، کیسه هوای سرنشینان جلو، تریم داخلی چرم، دوربین ثبت وقایع، صندلی های جلوی برقی با گرمکن، نور پردازی کابین، شخصی سازی گرافیک جلو آمپر و… در هر صورت از نظر ما میلیتاریست ها : چرا که نه !؟ هر چه از دوست رسد نیکوست ( البته مراد از دوست عزیزان تایید کننده سفارش خرید هستند ) انصافاً در بخش خودرو های سبک ، ترابری ، فرماندهی وضع ما از زرهی مان هم بدتر هست و شایسته هست که با سرمایه گذاری مناسب به این کاستی ها رسیدگی گردد . در پایان قطعاً مراتب قدردانی و تشکر خود را از تمامی عزیزانی که در تولید خودروهای ارس و کویران در عین کمبود ها فداکارانه در حال تلاش و تولید هستند را اعلام می کنم ولی باید پذیرفت که کمیت و تنوع تقاضای کشورمان در حال حاضر بسیار زیاد است و بیشتر از ظرفیت خط تولید این عزیزان است و انشالله با همکاری ایشان بتوانند خطوط تولید و یا حداقل مونتاژ و مشارکت در تولید جدیدی در کشور راه اندازی نمایند . و من الله التوفیق
  23. -1 پسندیده شده
    به نظر می رسد که به احتمال زیاد ذوالجناح بار دیگر زین شده و آماده تاخت شده باشد . بر اساس اطلاعات منتشر شده توسط شرکت تصویر برداری مکسار در سایت سمنان , ایران خود را آماده پرتابی جدید خواهد کرد . شرکت مکسار تکنولوژی چند روز قبل تعدادی تصویر ماهواره‌ای از پایگاه فضایی در سمنان منتشر کرد که موشکی را بر روی سکوی پرتاب در این مرکز نشان می‌داد. این شرکت پیش‌بینی کرد که ایران احتمالا به زودی یک موشک ماهواره‌بر را پرتاب خواهد کرد. در ماه هایی گذشته رسانه های داخلی به نقل از مسئولین مربوطه اعلام کرده بودند که : ایران احتمالا هفت ماهواره را تا پایان سال جاری خورشیدی (مارس ۲۰۲۳) به فضا پرتاب می‌کند. البته که در چند روز گذشته نیز اخباری در این رابطه توسط مسئولین مربوطه منتشر شده بود : احمد حسینی سخنگوی فضایی وزارت دفاع در گفت‌وگو با خبرگزاری دولت ایران بدون اشاره مستقیم به انتشار تصاویر ماهواره‌ای گفت که موشک ماهواره‌بر ذوالجناح دو پرتاب تحقیقاتی را در پیش دارد. وی تصریح کرد: «با تثبیت فناوری و اطمینان از عملکرد صحیح ماهواره‌بر، ذوالجناح قادر به تزریق محموله‌هایی تا وزن ۲۲۰ کیلوگرم در مدار ۵۰۰ کیلومتری خواهد بود.» این مقام وزارت دفاع ایران تاکید کرد تمام این پرتاب‌ها تحقیقاتی خواهد بود با این حال وی زمان انجام پرتاب‌ها را عنوان نکرد. البته به نظرم با توجه به سیاستی که در چند سال اخیر در بحث هسته ای هم شاهدش بودیم ( یعنی جواب هر خرابکاری و ترور را با دوقدم به جلو آمدن سعی داریم نشان دهیم . در عین حالی که واکنشی داشته باشیم بتوانیم پیام خود را برسانیم ) می توان گفت تحرکات اخیر سایت سمنان بی ربط به ترور های اخیر آمریکا و اسرائیل نیست ( هرچند که همانطور که در فوق اشاره کردم اینها همه از قبل برنامه ریزی شده ولی بهرحال روز دقیقش معیین نشده بوده و انتخاب این ایام می تواند به خودی خود این اقدام را در قالب واکنش کشورمان به ترور ها و بیانیه های وقیحانه غربی دانست ) ** در رابطه با انتخاب سیاست اخیر که به آن اشاره شد به نظر می رسد تا اینجای کار مثبت بوده . از چه نظر ؟ در این رابطه که اگر ایران هر قدمی که در برنامه های هسته ای و فضایی به جلو بر می داشت ضمن اتهام های بیشتر به برداشتن قدم های تهاجمی و خصمانه متهم می شد . ولی در حال حاضر اینگونه است که وقتی شما قدم ها را با حملات آنها تنظیم میکنید موجب احساس همدردی مخاطبین شده و یا حداقل از لحاظ ذهنی قدمهایی ایران را تدافعی و واکنشی تعبیر خواهند کرد و لذا بسیار با حالت های دیگر متفاوت خواهد بود . حداقل از بعد تبلیغات روانی ...
  24. -1 پسندیده شده
    پس اگر این نکته نظر شما را در کنار اخبار چند وقت اخیر مبنی بر تست موتوری قدرتمند توسط ایران مورد توجه قرار دهیم : آیا ممکن است که ما توانسته باشیم با تعویض موتور سیمرغ بر ضعف های آن فائق آمده باشیم ؟ اگر اینگونه است پس می تواند برای روزهای داغ ! پیش رو پرتابی جذاب را نظاره گر شویم و پر کننده خط های خبری آن ور آبی شود .. ( با توجه به اینکه در مذاکرات هسته ای هم شاهد رکود هستیم از طرف غربی می تواند تعبیر های متفاوتی این اقدام ایران داشته باشد )
  25. -1 پسندیده شده
    با سلام و عرض ارادت انصافا" از تحلیل های شما استفاده می کنیم . همین یک خط شما را دیروز خواندیم با خودم فکر کردم که درست است و می تواند که یک سناریو تبلیغاتی پهن کند برای ایران . همزمانی ها یکم شک برانگیز بود . گفتم خدا بخیر بگذراند .... و همینطور فرمایش جناب @MR9 که در بروزرسانی یادآور شدن آمریکایی جماعت کارش " روی برنامه ریزی " و حساب و کتاب است و از تعریف و تمجیدش گرفته تا نشان دادن ترس و وحشت ظاهری و مظلوم نمایی قطعا" برنامه دارد ... پمپئو از یک توییت بر خود می لرزد و اف بی آی چون شیر ژیان وارد شده و از منافع آمریکایی ها دفاع می کند .... عجب همزمانی اعلام احتمالی برجام ... چند روز شانتاژ ترور کردن ایرانی ها مانور عجیب تبلیغاتی ... ( اگر بنا بر یک توییت باشد 3 ساله که ایران مدام میگن ترامپ فلان می کنیم ... اما همیشه طی این چند سال واکنش تمسخر و خنده است از ایشان .. چطور یکهو لرزه ترس از یک توییت !!!؟ ) و در یک عصر دل انگیز تابستانی و جانفزا ...! چاقو در قلب سلمان رشدی بدبخت .... ( بد بخت از این نظر که از دست ما فرار کرده پیش کی ... و فکر میکنه محافظت میشه ) ( پهلوی دوم بند ی خدا فکر می کرد آنجا سنگر و پناه گاه آخر است ... ولی خوب نبود ... چون به دامان بزرگترین دشمنت پناه بردی ... گرگی در لباس میش ) اگر رویدادها را مرور کنیم چند روز قبل از شهادت سردار و اون برنامه ریزی ها و نتیجه ... به واسطه همین تجربیات است که دوستان گرانقدر و با تجربه تر نسبت به یکسری رویداد های عادی و به ظاهر روزمره گاها" هشدار می دهند با تشکر و آرزوی توفیق و سلامتی تمام کاربران انجمن وزین میلیتاری