برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 16 آذر 1401 در همه مناطق
-
5 پسندیده شدهروز گذشته چند انفجار در دو پایگاه هوایی Ryazen وEngels در عمق خاک روسیه رخ داد .در ابتدا رسانه های محلی اعلام کردن که بر اثر انفجار یک تانکر سوخت سه تن کشته شده اما ساعاتی بعد وزارت دفاع روسیه به صورت رسمی اعلام کرد بر اثر حمله پهپادهای TU141 ِیا 143 ارتش اکراین به دو پایگاه هوایی سه نظامی روس جان باختن و یک هواپیماهای تی یو 22 هم آسیب دیده است . یاپگاه هوایی Engels درفاصله 624 کیلومتری و پایگاه Ryazen در فاصله 580 کیلومتری از مرز با اکراین واقع شده است این دو پایگاه محل نگهداری بمب افکن های استراتژیک روسیه حداقل درحال حاضر بشمار میرفتن البته تا این لحظه به نظر میرسد حمله به پایگاه هوایی Engels ناموفق بوده ولی خسارت وتلفات مربوط به پایگاه Ryazen بوده است . نکته جالب پهپادهای مورد استفاده توسط ارتش اکراین هستن به غیر از نحوه رسیدن و مطلع نشدن سیستم پدافندی روسیه برد این پهپادها هست که حداکثر به 200 کیلومتر میرسد احتمالا اکراینی ها تغییرات گسترده ایی در این پهپادهای صورت داده اند البته با توجه به تصویر منتشر شده از بمب افکن آسیب دیده روسی حمله توسط جنگ افزاری با سر جنگی کوچک بوده . البته ممکن است روسها دروغ گفته باشند وحملات توسط عوامل انسانی ویا کواد کوپترها صورت گرفته چون در زمان حمله یک تانکر سوخت رسان در نزدیک این بمب افکن پارک کرده است و زمان بندی این حمله بصورت آنی و اتفاقی نبوده است. روسها در پاسخ به این حمله با بیش از 100 موشک کروز سرتاسر خاک اکراین رو مورد حملات شدید قرار داده و خسارتهای گسترده ایی به شبکه برق و آب همچنین مراکز صنعتی این کشور وارد کرده اند حملات پهپادهای انتحاری لانست روسی یه سامانه های راداری و یک آتشبار اس 300 در این حمله دو رادار منهدم و همچنین یک پرتابگر اس 300 آسیب دید . یکی از پهپادهای انتحاری هم یک حمله ناموفق را به مجموع آتشبار اس 300 صورت داده حمله ناموفق سرنگون شدن بالگرد کاموف 52 روسی بوسیله سامانه بوک اکراینی خسارت های تجهیزاتی اکراین یک نفربر ام 113 دو امرپ کریپی و یک دستگاه بی ام پی دو امرپ گریپی نفربر ام 113 و ypr بی ان پی 2وبی ام پی 23 م م احداث یک قبرستان جدید کشته شدگان ارتش اکراین در مرحله اول حدود 60 سرباز اکراینی به خاک سپرده شدن و.................... جان سالم بدر بردن تانکی تی 72 ام ارتش اکراین از اصابت موشک ضد زره روسی این موشک توسط زرههای واکنشگر تانک دفع شد بازدید پوتین از پل کریمه
-
4 پسندیده شدهسلام گاهی وقتها وقتی در متن یک موضوع قرار داریم انتقادهایی به آن وارد می کنیم . جالب است که معمولا وقتی از این موضوع فاصله هم می گیریم ، معمولا تمایل داریم همان قضاوتمان را درست بدانیم و نیازی به بررسی مجدد موضوع احساس نمی کنیم . البته طبیعی است که در این هنگام به علت نگاه وسیعتری که می توانیم به موضوع داشته باشیم ، احتمال زیادی دارد که نظر کاملتری داشته باشیم یا حتی نظری متفاوت ابراز کنیم . سالها قبل ما کشوری بودیم که عملکردمان در چهارچوب ابرقدرت دنیای غرب تعریف می شد و طبیعی بود که برنامه ریزی و تامین نیازهای سخت افزاری نظامی ما هم توسط همین سیستم تامین می شد. طبیعی بود که با این ارتباط سیستمی همه جانبه نظامی برایمان فراهم بود و می توانستیم در بیشتر زمینه ها امکانات متناسب با همدیگر داشته باشیم ، هر چند در همان زمان هم محدودیتهایی در امکان دریافت تسلیحات برایمان وجود داشت. زمانی که انقلاب ایران در سال 1357 به پیروزی رسید ، از نظر نظامی ایران در میانه یک نوسازی سیستم قرار داشت و برنامه ای برای توسعه همه جانبه در توان نظامی برایش در حال اجرا بود . برنامه ای که فسمتهایی از آن اجرایی شده بودند ، قسمتهایی در میانه اجرا قرار داشتند و قسمتهایی هم روی کاغذ برنامه ریزی شده بودند .مطابق برنامه ریزی های انجام شده قرار بود در بازه زمانی مشخصی ایران به یک قدرت متناسب هوایی ، زمینی ، دریایی دست پیدا کند تا بتواند علاوه بر یک عنصر اصلی در استراتژی مقابله با توسعه شوروی ، سایر کشورهای تحت پوشش سیستم ابرقدرت غربی را در منطقه زیر چتر خودش بگیرد. در روزهای پیروزی انقلاب تعداد زیادی از قراردادهای نظامی لغو شد، تعدادی از آنها توسط طرفهای خارجی و تعدادی از آنها توسط طرفهای داخلی . یک تعداد کمی از آنها هم بدون لغو به اما و اگر ماند. نتیجه این اتفاق در زمینه نظامی این بود که ما دارای یک نیروی نظامی ناقص توسعه یافته و متاسفانه با توسعه نامتوازن در زمینه های مختلف شدیم . اشکال بزرگتری که این نیروی نظامی با آن مواجه بود پشتیبانی آن بود . البته مساله پشتیبانی دو وجه خیلی مشخص داشت ، یکی تسلیحات و قطعات یدکی مصرفی و دیگری صنایع تعمیر و نگهداری . طبیعی بود که مقداری تسلیحات و لوازم یدکی ، همزمان با ورود سخت افزارهای پایه آنها وارد شده بود و انبار شده بود ، پس در این بخش یک حداقل مصرفی موجود بود ولی چون امکان تهیه جدید وجود نداشت ، محدودیت در استفاده گسترده به وجود می آمد . در مورد زیرساختها و پرسنل تعمیر و نگهداری ، تعدادی از زیر ساختها ایجاد شده بودند ، تعدادی در حال ساخت و گسترش بودند و در مواردی هم هنوز اقدامی برای زیرساختهای پشتیبانی تا آن زمان ایجاد نشده بود . با توجه به این که دیگر پشتیبانی توسط شرکای قبلی نظامی صورت نمی گرفت . در زمینه پرسنل هم گستره ای از تکنسین ها در بیشتر مواردی که زیر ساخت تعمیر و نگهداری به وجود آمده بود ، تربیت شده بودند و آماده کار بودند . البته مشکل این بود که در این زمینه تقریبا همه پرسنل تربیت شده فقط تکنسین بودند و کسی آموزشی برای ایجاد توانایی در زمینه تحقیق و توسعه در میان آنها ندیده بود. به همین نسبت بعضی از تسلیحات موجود در عمل قابلیت کارآیی اسمی شان را از دست دادند . یکی از مهمترین موضوعات در این نیروی انسانی ساختار نظامی موجود این بود که تمام آموزشهای این نیروها بر پایه یک سیستم نظامی متقارن و بدون محدودیت در جنگ افزار و تسلیحات صورت گرفته بود و تمام راههای مقابله ای نظامی طراحی شده با اتفاقات ممکن آینده هم بر همین اساس چیده شده بود. اتفاق مهم دیگری که در سال 57 و 58 افتاد ، از دست رفتن بسیاری از نیروهای ستادی و افسران ارشد ارتش بود که نتیجه استفاده حکومت قبل از ارتش برای مقابله با حرکتهای مردمی در زمان انقلاب ، به جای پلیس بود . تعدادی که می توانستند در این بحبوحه از ایران خارج شدند ، تعدادی هم در جریان انقلاب دستگیر و محاکمه شدند که به اعدام یا زندانی شدن ختم شد. تعداد زیادی هم با عناوین مختلفی مورد تصفیه قرار گرفتند . در همین زمان تعمیر و نگهداری تسلیحات به پایین ترین کیفیت ممکن رسید . تحرکاتی دیگری هم بعدا در مخالفت با سیستم جدید اتفاق افتاد و بازهم پای نیروهای نظامی را به وسط کشید ، که یکی از شاخصترین آنها کودتای نقاب بود ، این اتفاقات باعث شد که حتی همین نیروی باقیمانده در خدمت که از تمام این ماجراها مبرا مانده بود ، درگیر یک تصفیه کاملا بدبینانه قرار بگیرد . در واقع با این که ظاهرا کودتایی مثل نقاب به هدف اولیه ای که عنوان می شد نرسید ولی هدف ثانویه ای که در آن زمان کسی در داخل کشور ایران به آن فکر هم نمی کرد را محقق کرد و متاسفانه قسمت عمده افراد حذف شده در نتیجه آن از زبده ترین یگانهای نظامی موجود بودند . زمان به 31 شهریور 1359 رسید و عراق حمله کرد . کشور ما در این زمان دارای یک نیروی نظامی کاملا تضعیف شده از نظر نیروی موثر نظامی با ساختار تسلیحاتی نامتوازن و ناکافی و تجهیزات به شدت بد نگهداری شده بود . مساله اصلی این بود که تمام نقشه های نظامی طراحی شده قبلی برای مقابله ، به شکل کلاسیک و یک نیروی متوازن آماده با تجهیزات و تسبیحات کافی بود و متاسفانه اصلا قابلیت اجرایی نداشتند . سخت افزارهای غیر آماده اولین موردی بود که به چشم می آمد و بعد به تدریج عدم امکان جایگزینی سخت افزارهای از دست رفته ، پشتیبانی ناکافی ، محدودیت در قطعات یدکی و محدودیت در تسلیحات مورد استفاده به تدریج خودش را نشان داد . نتیجه این محدودیتها بود که باعث شد در معدود عملیاتهای کلاسیک اول جنگ که بر اساس آموزه های استاندارد رزمی انجام شد ، چنان ضربات سختی خوردیم که دیگر تا پایان جنگ تقریبا هیچ عملیات کلاسیک رزمی دیگری اتفاق نیفتاد . در طی جنگ ایران و عراق ، طرف ایرانی ، بسیاری از داشته هایش را بدون توان جانشینی از دست داد و تعداد محدودی هم که باقی ماندند دچار معضل عظیمی با عنوان نبود تسلیحات و لوازم یدکی روبرو بودند و غیر عملیاتی . در واقع بازهم بیشتر تجهیزات باقی مانده فقط روی کاغذ وجود داشتند و عملیاتی نبودند . البته این را هم باید در نظر گرفت که همین موقعیت حداقلی هم به خاطر همان ساختارهای تعمیر و نگهداری ایجاد شده موجود و همت تکنسین های تربیت شده بود که هنوز وجود خارجی داشتند . با پایان جنگ ایران تبدیل شد به یک کشور با تجهیزات نظامی فرسوده از جنگی طولانی مدت که امکانی عملا برای نوسازی ساختار نظامی نداشت . زیرساخت مهمی برای تحقیق و توسعه در زمینه تکنولوژی های جدید نداشت و حتی امکانی برای توسعه و ارتقا برای سخت افزارهای فرسوده موجود را هم نداشت . قسمت عمده ای از زبده ترین نیروهای آموزش دیده باقی مانده از مشککلات قبلی را هم از دست داده بود . در واقع نیروی نظامی با ساختار انسانی و تجهیزاتی به شدت تضعیف شده . ادامه دارد ....
-
4 پسندیده شدهبخش دوم لوید آستین وزیر دفاع اظهارات لوید آستین ، وزیر دفاع ایالات متحده 1-وزیر دفاع ایالات متحده در جریان سخرانی خود بر روی برد و کارایی رزمی بی-21 تاکید خاصی داشت و مدعی شد که " این بمب افکن نیازی به حضور در نزدیک صحنه نبرد " یا " دراختیار داشتن پشتیبانی لجستیکی خاص برای پرواز بسوی هدف های بشدت محافظت شده " ندارد . البته وی حرفی در خصوص این مساله که آیا برای قرار دادن هدف ، زیر ضربه ، بی-21 نیازمند سوخت گیری هوایی است یا اینکه برد اضافی مد نظر وی ناشی از عملیاتی شدن موشکهای کروز برد بلند آینده ( LRSO) بوجود آمده ، بیان ننمود . با این وصف ، واضح است که بی-21 برد قابل توجهی دارد و ترکیب سازه ( بدنه ) و میزان حمل سوخت آن نیز در حد قابل قبولی قرار می گیرد. 2- لوید آستین مدعی شده که پیشرفته ترین سامانه های پدافند هوایی درخدمت برای شناسایی بی-21 با مشکل روبرو خواهند شد . 3- وی در جریان سخنرانی خود به این نکته اشاره نمود که این بمب افکن با تسلیحات جدیدی که هنوز ابداع نشده اند !!!! از کشور دفاع خواهد کرد که احتمالااین مساله اشاره ای دارد به حوزه نظارت و شناسایی (ISR) و همچنین سامانه های مدیریت نبرد . ژنرال جیمز. هنری دولیتل رهبر نخستین حمله هوایی به توکیو در جنگ دوم جهانی در کنار نمونک ( ماکت ) بمب افکن بی-29 4- به گفته وزیر دفاع آمریکا ، شناسه " مهاجم " (RAIDER) برگرفته از حمله مشهور بمب افکن های شاخه هوایی نیروی زمینی این کشور در جریان جنگ دوم جهانی به توکیو ( ژاپن ) به فرماندهی ژنرال دولیتل بوده و حتی نمونه ای از بمب افکن بی-25 میچل در میان هواگردهای مستقر در صحنه رونمایی وجود داشت . کتی واردن مدیر عامل نورثروپ -گرومن اظهارات واردن ، مدیرعامل نورثروپ-گرومن 1-بمب افکن بی-1 یک الگوی جدید در طراحی ، توسعه و تولید هواگردهای نظامی است که به لطف روش ها و ابزارهای دیجیتال حاصل آمده است . 2- برنامه بی-21 در حال حاضر ، چیزی در حدود 400 تامین کننده در 40 ایالت مختلف دارد و زنجیره ای جدیدی از همکاری طراحی شده و در حال اجراست . 3- طراحی بی-21 ثابت نمود که امکان بکارگیری سریع فناوری های موجود برای منطبق شدن با تهدیدات وجود دارد . 4- وی مدعی شده که فناوری بکار رفته در بی-21 در حال حاضر همتایی بخود نمی بیند. 5- به گفته وی ، بی-21 در زمان رونمایی بعدی ، در حالت پرواز مشاهده خواهد شد ولی پیش از این باید آزمایشهای زمینی بسیاری صورت گیرد . بخشی ازاین آزمایشها در شب انجام خواهد شد ولی دور نگه داشتن چشمان کنجکاو نیز بسیار سخت به نظر می رسد . آدمیرال کریستوفر گریدی جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش اظهارات جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش : 1- بی-21 تضمین خواهد کرد که ناوگان بمب افکن های نیروی هوایی ایالات متحده بعنوان یک نیروی بازدارنده برتر به حیات خود ادامه میدهد . 2- بمب افکن جدید به ارتش این اجازه را می دهد که روند " نفوذ بر سرنوشت میدان جنگ " را به نفع ایالات متحده بازگرداند . 3- به گفته وی ، بی-21 توانایی اجرای عملیات مشترک با نیروهای هم پیمان در عملیات های آینده را خواهد داشت و این بدان معناست که گزینه های بازدارندگی و حملات متعارف در محیطهای متراکم دفاع هوایی هم اکنون در اختیار امریکا قرار گرفته است . درواقع ، این بمب افکن ، اطمینان کافی برای سبقت گرفتن ارتش ایالات متحده و حفظ منافع این کشور و درنهایت دراختیار داشتن لبه فناوری آفندی را بوجود آورده است . اظهارات یکی از دست اندرکاران پروژه بی-21 1- بی-21 پیشرفته ترین هواگرد رزمی پنهانکاری است که به اکنون تولید شده است . 2- تمامی تجربه های چند دهه عملیات با بمب افکن بی-2 و اف-117 در کنار نیازمندی های پیش بینی شده برای آینده موجب شد تا طرح بی-21 به این شکل تولید شود . 3- استفاده قابل توجه از روشها و ابزارهای مهندسی رقومی ، امکان اصلاح سریع معایب درطراحی را در طول فرآیند توسعه فراهم نمود و زمان لازم را برای اجرای آزمایشهای زمینی بیشتر را بوجود آورد . 4- استفاده از روشهای مهندسی رقومی باعث شد تا طرح روی کاغذ بیشترین شباهت را به هواگرد تولیدی داشته باشد و این به معنای صرفه جویی در هزینه ها و کاهش خطرپذیری روند طرح شد . 5- ماموریت اصلی بی-21 ، اجرای نقش ضربتی و نفوذ به درون متراکم ترین شبکه های دفاع هوایی است . 6- بی-21 تجسم میزان بالایی از مرگ آوری ، بقاپذیری رزمی ، انعطاف پذیری نظامی ، چابکی محسوب می شود . 7- برد رزمی بی-21 و توانایی آن در حمل مهمات در کنارطرح پنهانکارآن ، مزیتهای قابل توجهی را برای کاربر به منظور نفوذ به درون شبکه های یکپارچه دفاع هوایی و اجرای ماموریتهای رزمی با ضریب موفقیت بالا بوجود می آورد . 8- قابلیت های بسیار پیشرفته به اشتراک گذاری داده های رزمی در بی-21 بخشی از توان بسیار مهم نیروی هوایی برای طراحی عملیات های دوربرد و با دقت بالاست . 9- سامانه های بی-21 بصورت مدولار و با معماری باز است که یکپارچه سازی سامانه های جدید و ارتقا ء یافته ای که قرار است در آینده روی آن نصب شود را تسهیل خواهد کرد تا امکان منطبق کردن آن با تهدیدات جدید وجود داشته باشد . 10- قابلیت معماری باز در بی-21 بدان معناست که این بمب افکن برای 30 تا 50 سال آینده در خدمت باقی می ماند . 11- استفاده از مواد جدید و بکاربردن فرآیندهای جدید تولید در مقایسه با بی-2 ، سطح پنهانکاری بیشتری را به بی-21 می بخشد در عین اینکه حوزه تعمیر و نگهداری آن را ساده تر نموده است . 12- همه پرسنل درگیر در پروژه بی-21 دارای مجوزهای امنیتی خاص هستند و حیطه بندی اطلاعاتی بطور کامل رعایت می شود . پی نوشت : 1- ادامه دارد ... 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند.
-
3 پسندیده شدهترور یکی از ماموران ارشد موساد در اسرائیل یک مامور ارشد موساد در خودروی لوکس شخصی خود در یک تونل در اسرائیل به ضرب گلوله کشته شد. دو مرد مسلح با یک موتورسیکلت نزدیک خودرو مامور ارشد موساد اسرائیل شدن و از روبرو خودرو را گلوله باران کردند و با سرعت دور شدند. سپس امدادگران برای نجات او آمدند که یک حمله دیگر به امدادگران شد تا مامور نجات پیدا نکند./صابرین نیوز آتشسوزی مشکوک در مجتمع پالایشگاهی «حیفا» شبکه ۱۱ تلویزیون رژیم صهیونیستی از آتشسوزی در مجتمع پالایشگاهی «بازان» در حیفا خبر داد. آتشسوزی به علت نقص فنی در یک ترانسفورماتور برق به وقوع پیوسته و به کسی آسیب نرسیده است.
-
2 پسندیده شدهبنام پروردگار توانا يكي از سلاحهاي كمري مورد استفاده در نيروي انتظامي اسلحه اي است پرقدرت و مدرن بنامSig-Sauer P226 ساخت كارخانه اسلحه سازي معروف Hekler & Kokh آلمان. تقريبا تمام كساني كه به اسلحه علاقه دارند با نام كارخانه هكلر اند كوخ آشنا هستند. بسياري از توليدات اين كارخانه معتبر از سالهاي قبل از انقلاب تاكنون در نيروهاي مسلح ايران خدمت نموده اند كه بعنوان نمونه ميتوان از تفنگ اتوماتيك پرقدرت و مطمئن ژ-3 و تيربار MG1A3 معروف به ام ژ 3 نام برد. البته نيروي هوايي ايران نيز در سالهاي قبل از انقلاب از مسلسل MP5 استفاده مي كرده است كه هم اكنون اين مسلسل بعنوان سلاح سازماني نيروي انتظامي و گارد حفاظت بانكها انتخاب شده و در مورد آن در بخش جداگانه اي توضيح خواهم داد. سلاحهاي كمري Sig-Sauer P226 و برادر كوچكتر آن Sig-Sauer P225 كه در حال حاضر در نيروي انتظامي با عنوان مخفف P226 و P225 ناميده مي شوند در سال 1362 توسط كميته انقلاب اسلامي بخدمت گرفته شدند.(در مورد P225 در بخش ديگر توضيح مي دهم) در آن زمان نياز به يك سلاح كمري پرقدرت براي مقابله با گروههاي تروريستي – جنايتكاران و اشرار - حفاظت از شخصيتها و استفاده نيروهاي امنيتي بشدت احساس مي شد و به همين علت كارشناسان پس از بررسي توليدات كارخانه هاي مختلف كه با توجه به شرايط تحريم هاي نظامي آن زمان امكان معامله با آنان وجود داشت و از بين چندين سلاح كمري مدرن توانستند اسلحه P226 را انتخاب و خريداري نمايند. P226 سلاحي است با وزن 1400 گرم و برد مفيد 90 متر و خشاب 15 فشنگي كه با مهمات 9 ميلي متري از انواع سوپر-رسام-دوزمانه –پلاستيكي تغذيه مي شود. باز و بسته نمودن اين سلاح توسط يك تير انداز ماهر در زماني كمتر از 30 ثانيه انجام مي شود كه در مقايسه با اسلحه هاي ديگر زمان مناسبي است.هرچند كه در صورت معيوب نبودن فشنگها غالبا در اين اسلحه اشكالاتي همچون گير كردن پوكه در جان لوله كمتر اتفاق مي افتد اما براي يك نيروي پليس كه در هنگام درگيري با دشمن با اين موضوع برخورد نمايد هيچ نكته اي حيات بخش تر از امكان سريع بازو بسته نمودن سلاح نيست. معظلي كه در اسلحه اي مانند كلت كاليبر 45 شاهد آن هستيم. اين اسلحه با قابليت شليك مستمر و خشاب گذاري سريع در حال حاضر مورد علاقه كوماندوهاي نيروي ويژه پليس بوده و در طي مدت خدمت خود در واحدهاي مختلفي مانند يگان ويژه-يگان حفاظت از شخصيتها-گشت هاي ويژه و واحدهاي عملياتي در مرزهاي كشور و سيستان و بلوچستان مورد استفاده قرار گرفته است. بهر حال با توجه به اينكه اسلحه همراه نيروهاي پليس غالبا يك سلاح كمري ميباشد و اين نيروها بدليل نوع ماموريتهايشان از تفنگ هاي اتوماتيك و مسلسل استفاده نمي نمايند ميتوانيم از اسلحه Sig-Sauer P226 بعنوان يك سلاح مطمئن و كارآمد نام ببريم كه تاكنون توانسته است از آزمايشهاي زيادي سربلند بيرون آيد. ضمنا نيروهاي پليس برخي كشورهاي ديگر نيز مانند ژاپن و مالزي از اين سلاح بعنوان سلاح سازماني استفاده مي نمايند.
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدهجنگ ، پیتزا نیست که هر قدر بیشتر کش بیاید بهتر باشد. اینها اشتباهات روسها نیست . طرز تفکر ایشان است. و چه بد طرز تفکری دارند. هنوز تفکر استالین حاکم است. ( کمیّت ، کیفیت مخصوص به خود را دارد ) این یعنی اتلاف سرمایه های انسانی و مادی و معنوی یک کشور . و متاسفانه این کشور بمب اتم دارد و این یعنی اگر عرصه بر ایشان تنگ شود واویلاست . و حال آنکه حداقل 50 درصد تقصیر ، گردن خودشان است . خدا به ما رحم کند با این متحدانمان . از حکومت ترکیه نجس تر ، خودشه .
-
2 پسندیده شدهبعد از سخنرانی رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا مبنی بر کشته شدن 100 هزار افسر( یا سرباز) اکراینی در جنگ با روسها موجی از انتقادات و حملات از سوی مقامات و و رسانه های اکراینی متوجه خانم لاین واین سخنرانی شد به طوری که کمیسیون اتحادیه اروپا آن را یک اتشباه لفظی خواند( موضوعی که فراتر از اشتباه لفظی است) اما با انتشار این امار رسانه های غربی بیشتر در حال پرداخت به این موضوع هستن وحتی رقم 150 هزار کشته را بر ارتش اکراین مطرح کرده اند . در کنار این مسئله صحبتهای روزانه مقامات غربی مبنی بر لزوم گفتگو اکراین با روسیه و حتی احترام به خواسته های روسیه این شائبه را به وجود اورد که غرب هم بخصوص اروپا خواستار پایان این درگیری هستن وطولانی تر شدن جنگ از لحاظ اقتصادی ونظامی آسیبهای جدی به این کشورها وارد میکند در کنار این مسئله در صورت افزایش تعداد نیروهای ارتش روسیه به سطح 500 هزار نفر در خاک اکراین کار برای اکراینی ها ها سخت خواهد شد برای همین منظور ناتو برای اموزش گسترده نظامیان اکراینی در خاک کشورهای اورپایی آماده میشود همچنین ناتو در حال اموزش افسر این کشور برای کم کردن اثرات قدرت آتش توپخانه ارتش روسیه هستن از جمله اموزشهای ضد توپخانه تحرک جابجایی و مواضع و سنگرهای موقت و... در کنار این مسئله ارتش اکراین در حال تبدیل شدن به یک ارتش غربی است اما با این حال خیلی از تجهیزات این کشور ساخت شوروی و یا شرقی بوده به همین دلیل مسئله تا مین مهمات این ادوات ممکن است به یک بحران تبدیل بشود برای رفع این مشکل غربی درصد تدارک خط تولید مهمات شرقی در خاک خود و ارسال به اکراین هستن . البته اکراینی ها هم این مهمات را تولید میکنند اما توان تولید اکراین نیازهای این کشور را تامین نمی کند ( خانم لاین :تا کنون بیش از 100 هزار افسر اکراینی شده اند ) کاریکاتور تلفات ارتش اکراین میتونی یه صفر دیگه هم حذف کنی یگانهای ارتش اکراین از سه روز پیش حملات سنگین خود را بر قطع کردن جاده کریمنا به اسواتوف شروع کردن .منابع روسی مدعی دفع چندین حمله شدن واعلام کردن مهاجم بعد از پیشروی های اولیه مجبور شدن به مواضع اصلی خود عقب نشنینی کنند. واحدهای روس به مهاجم اجازه دادن در عمق مواضع خود پیشروی کنند و بعد با حجم سنگینی از اتشباری توپخانه و راکت اندازها اکراینی را مرود هدف قرار داده در نوبت بعد واحدهای زرهی روس ضد حملات را شروع کردن . البته ارتش اکراین برای کم کردن فشار از روی باخموت و مارینکا وسوالدر و همچنین گرفتن ابتکار عمل دست بردار نخواهد بود ویدئو دفع حملات ارتش اکراین به شهرک سولدار (مشخص شده با ستاره قرمز در نقشه بالا) https://www.aparat.com/v/ue2bV ویدئو اصابت موشک ضد زره به موتور تانک تی 80 روس https://www.aparat.com/v/vbowh یکی از کانال و خندق ارتش اکراین در حومه باخموت بعد از حملات روسها حومه فرودگاه شهر دونتسک بعد از دفع حمله ارتش اکراین (چند هفته ایی از این حمله میگذرد وبعد از عقب راندن اکراینی ها روسها در این منطقه مستقر شدن ) انهدام توپ 130 م م ام 46 روسی و مهمات آن توسط گلوله های هدایت شونده ایکس کالیبر آمریکایی در کرانه رود دینپیرو تانکهای آسیب دیده ویا منهدم شده ارتش اکراین از جمله دو تانک تی 80 جمهوری چک تعمیر وبهینه سازی 90 دستگاه تانک تی 72 را بر تحویل به ارتش اکراین آغاز کرد زرهپوشهای شکار شده ارتش اکراین خسارتهای ارتش روسیه تانک تی 80 تی 64 و نفربر بی ام پی 3 به اسارت گرفتن یک واحد 6 و 11 نفره از ارتش اکراین قرمز سربازان روس آبی اکراینی
-
2 پسندیده شدهبا سلام زوج تایگر/ پانتر در برابر چرچیل دررسای برتری تانک اصلی میدان نبرد ارتشهای متفقین بر تانک های یگان های پانزر ورماخت در جنگ دوم جهانی ، کتابها ، رساله ها ، مستندها و فیلم های داستانی بسیاری تولید و یا به رشته تحریر در آمده است ، با این وصف ، مطالعه نظرات بسیارجالب یک فرمانده تانک بریتانیایی از برخورد با تانکهای آلمانی بسیار جالب توجه به نظر می رسد در جریان یک گفتگوی رسمی ، پس از تهاجم متفقین به نرماندی ، با ستوان یکم زرهی ، اندرو ویلسون ، وی ، ماهیت برخورد با یگان های رزمی ورماخت ( در اینجا لشکرهای زرهی اس اس ) را چنین تشریح می کند : سئوال : واحدهای پانزر ورماخت بیشتر از چه تانکی استفاده می کنند ؟؟ ویلسون : پانتر ، تانک پانتر براحتی از فاصله یک مایلی می تواند تانک چرچیل مارک-3 را از وسط به دو نیم کند سئوال : چرچیل چگونه می تواند به پانتر آسیب بزند ؟؟ ویلسون : تنها راه ممکن این هست که چرچیل به آرامی به پانتر نزدیک شود . وقتی به نزدیکی پانتر رسید ، تیرانداز می بایست تلاش کند تا بخش محافظ توپ را هدف قرار دهد . اگر تیرانداز خوش شانس باشد ، مهمات شلیک شده از نازک ترین قسمت زره ( بخش بالایی محل استقرار راننده ) به دورن تانک نفوذ می کند . سئوال : آیا تا به حال کسی این تاکتیک را اجرا کرده ؟؟ ویلسون : بله ، گروهبان دیویس از اسکادران C ، اما وی بلافاصله بعد از این حادثه ، تعادل روانی اش را از دست داد ، در نتیجه به سرفرماندهی فراخوانده شد تا بلحاظ روانی بهبود پیدا کند . سئوال : تانک بعدی در لیست شما ، کدام تانک است ؟؟ ویلسون : تایگر . تانک تایگر به راحتی از فاصله 1.5 مایلی ، تانک چرچیل را از وسط به دو نیم می کند . سئوال : چگونه تانک چرچیل قادر است تایگر را هدف قرار دهد ؟؟ ویلسون : فرض براین گذاشته شده که ما در 200 یاردی ، تانک دشمن را شناسایی کرده و به پریسکوپ آن شلیک می کنیم . سئوال : آیا کسی تا کنون این تاکتیک را اجرا کرده ؟؟ ویلسون : خیر پی نوشت : 1- منبع : رزم زرهی ، دکترین ، استراتژی ، تاکتیک و تاریخچه ( در حال تدوین / منتشر نشده) 2- در این وضعیت ، باید با کارگردان نسبتاً محترم فیلم " FURY" باید چه کار کرد ؟؟؟
-
2 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان پروژه 1946 شاید این پست ارتباطی به موضوع اصلی این تاپیک نداشته باشد ، اما شاید به نوعی ، برای دوستان علاقه مند ، روشن کننده مسیری باشد تا نگاهی متفاوت به مقوله جنگ و بررسی مفاهیم مربوط به آن شکل گیرد . با آشکار شدن نشانه های شکست آلمان در جنگ جهانی دوم ، اداره خدمات استراتژیک (OFFICE STRATEGIC SERVICE- OSS) که سلف سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده و بویژه CIA بشمار می آمد ، دو برنامه اصلی رابرای بهره برداری از آنچه که دستاوردهای فناورانه و نرم افزاری ورماخت نامیده می شد ، طراحی نمود که یکی از این برنامه با شناسه " گیره کاغذ " مسئولیت جمع آوری دستاوردهای فناورانه آلمان نام داشت . اما برنامه دوم که کمتر شناخته شده است ،طرحی بود با شناسه " پروژه 1946" که بمدت دو دهه از پایان جنگ در سال 1945 بطول انجامید . ژنرال توپخانه ، فرانتز ( فرانتس ) هالدر در جریان پروژه 1946 ، گروهی از افسران اطلاعاتی ارتش ایالات متحده گرد هم آمدند تا تجربیات رسته های مختلف ورماخت را مکتوب نمایند. پژوهشگران این طرح ، با استفاده از خاطرات شخصی ، یادداشتهای سرفرماندهی ورماخت ، مصاحبه با افسران ارشد و رده میانی ، بتدریج دیدگاه پژوهشگران را نسبت به جنگ جهانی دوم و عملکرد ورماخت تغییر دادند . حاصل این طرح ، که شامل گفتگوهای انجام شده با افسران آلمانی نیز می گردید ، انتشار بیش از 500 کتاب بود که طیف گسترده ای از مفاهیم استراتژیک ، عملیاتی ، تاکتیکی و فنی را در بر می گرفت . این همکاری چنان تاثیر گذار بود که در سال 1961، از مهمترین عضو این گروه ، یعنی ژنرال فرانتز هالدر ( که ژورنال خاطراتش از وقایع ستاد ارتش و سازمان سرفرماندهی ورماخت ، در میان اسناد باقی مانده از جنگ جهانی دوم ، تقریبا" بی همتا بشمار می آید ) توسط کندی ( رییس جمهور وقت ) به پاس همکاری اش با ارتش ایالات متحده ، تقدیر گردید ، چرا که در نتیجه 20 سال تلاش ، تفکر راهبردی ، تاکتیکی ارتش ایالات متحده ارتقاء پیدا نمود و موجب شد تا از اوایل دهه هفتاد میلادی ، تغییرات گسترده ای در دکترین های نظامی ارتش ایالات متحده صورت گیرد . پی نوشت : صرفا" امیدوارم کسانی که ارتباطات لازم را دارند ، در ارتباط با دفاع مقدس هم ، چنین نگرشی داشته باشند
-
2 پسندیده شدهكوچك ولي مرگبار اين اصطلاحي است كه سازنده مسلسل دستي پرقدرت و منحصر بفرد MP5 براي تعريف از اين سلاح معجز بكار ميبرد. مسلسل هاي كوچك هميشه جايگاه ويژه اي در جنگهاي شهري دارند و در اين ميان پليس ها و محافظان بيشترين نياز را به اين مرگ آفرينان كوچك داشته اند چرا كه قابليت حمل آسان امتياز مهمي است كه قدرت مانور و حركت نيروهاي امنيتي را بهبود مي بخشد. اما زماني كه بحث مقابله با جنايتكاراني كه براي انجام مقاصد خود از هيچ اقدامي رويگردان نيستند پيش آيد متوجه خواهيم شد كه حمل آسان و راحت يك سلاح سبك به تنهايي به كار نخواهد آمد و اين جا است كه به اسلحه اي احتياج داريم كه در عين سبك بودن پرقدرت هم باشد. نيروهاي ويژه پليس –ژاندارمري و كوماندوهاي ارتش در قبل از انقلاب از سلاح بسيار خوبي بنام مسلسل يوزي استفاده مي كردند كه به حق بايد اذعان كنيم كه در زمان خود جزء بهترين ها محسوب مي شده است و چه بسا هم اكنون نيز داراي امتيازات منحصر بفرد باشد. يكي از امتيازات يوزي اين بود كه چون قبضه - ماشه و خشاب در نقطه ثغل سلاح قرارداشت تيرانداز اين امكان را داشت كه در زمان نيازبا يك دست تيراندازي نمايد و همينطور امتيازات ديگر كه در آينده در مورد آن خواهم نوشت. در سالهاي بعد از انقلاب و در زمان جنگ تحميلي كه نيروهاي مسلح در صدد ارتقاء لجستيك و تجهيزات بودند نياز به يك مسلسل سبك و كارآمد براي استفاده نيروهاي پليس- محافظان- گاردهاي ويژه و يگانهاي تكاور احساس مي شد و به همين علت اسلحه پرقدرت و مدرن MP5 كه نسل تكامل يافته همنوعان قديمي خود بود از كارخانه H&K آلمان خريداري و بخدمت گرفته شد. از مزاياي بارز و برجسته MP5 ميتوان به نواخت تير بالا(400 گلوله در هر دقيقه)وزن سبك(2800 گرم با خشاب پر)و طول كم (60 سانتي متر) اشاره كرد.همچنين امكان استفاده از نور هالوژن در اماكن تاريك و تجهيزات صدا خفه كن اين سلاح را به يكي از مرگ بارترين مسلسل هاي دنيا تبديل كرده است. در حال حاضر اين سلاح در كليه يگانهاي نيروي انتظامي بكار گرفته مي شود و جالب توجه اينكه نيروهاي ويژه پليس حتي در كشورهايي كه خود صاحب تكنولوژي توليد پيشرفته ترين سلاحها هستند نيز از اسلحه MP5 بهر مي برند. برادر كوچكتر اين سلاح با نام MP5K نيز در ايران جهت حفاظت از محموله هاي بانكي در اختيار محافظان بانك قرار دارد. جالب است بدانيد پرسنل استفاده كننده از MP5 در ايران بدليل تشابه بسيار زياد اين سلاح با برادر بزرگترش ژ-3 در مكانيزم و ساختار گلنگدن –آلات متحركه-– روآيك- درجه نشانه روي -قبضه و ماشه به آن بچه ژ-3 نيز مي گويند. []
-
2 پسندیده شدهدکتر رضا سیف اللهی اولین فرمانده نیروی انتظامی که هم اکنون معاون هماهنگ کننده دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام است به بهانه هفته نیروی انتظامی به پرسشهای خبرگزاری مهر درباره چالشهای تشکیل نیروی انتظامی پاسخ گفت. * خبرگزاری مهر- گروه اجتماعی : با توجه به اینکه شما اولین فرمانده ناجا بودید زمینه های ادغام نیروهای سه گانه "ژاندارمری، کمیته و شهربانی" و تشکیل نیروی انتظامی در سال 1368 را در چه چیزی می دانید؟ - دکتر رضا سیف اللهی: ابتدا هفته نیروی انتظامی را به همکاران قدیم و همکاران فعلی و پرسنل پرتلاش ناجا تبریک می گویم. در مورد زمینه های ادغام می توانم بگویم که دو موضوع عمده جریان ادغام را تسریع کرد، زمینه های تشکیل ناجا و ادغام نیروهای سه گانه از همان سالهای اول انقلاب بوجود آمد اما در اواخر جنگ این زمینه و دغدغه بسیار بیشتر و قویتر شد و در سالهای 68 - 69 به اوج خود رسید و به عنوان یک دغدغه ملی در سطح کلان مورد توجه قرار گرفت. در اواخر جنگ سازمانهای نظامی و انتظامی موازی مثل وزارت سپاه، وزارت دفاع، کمیته ها، شهربانی، ژاندارمری فعال بودند، و در ماموریت های خویش بسیار با هم تداخل پیدا می کردند از طرف دیگر دولت وقت به دنبال راههایی بود که بتواند هزینههای موازی را کم کند و با ادغام دستگاهای موازی هزینهها را کاهش دهند. این تفکر به نیروی انتظامی هم محدود نمیشد به شهرداریها ، ساختار اداری و حتی ساختار نظامی هم سرایت کرده بود، منتهی در بعضی از موارد این تفکر پی گیری شد و در بعضی موارد هم نه، مسئله مهمی که یکی از انگیزه های ادغام بود، این بود که از بدو پیروزی انقلاب اسلامی نمی شد به سازمانهای پلیسی سابق اتکا و اعتماد کافی صورت بگیرد. * دلیل این اعتماد ناکافی چه بود؟ - چون انقلاب چارچوب خودش را داشت و چارچوب نظری و عملی امنیت بعد از پیروزی انقلاب با فرهنگ سازمانی ژاندارمری و شهربانی زمان رژیم سابق سنخیت نداشت ، رده بالای این نیروها را که نظام به آنها هیچ گونه اعتمادی نداشت، رده امرای این سازمانها بودند اما بدنه نیروهای انتظامی قدیمی قابل اتکا و اصلاح بود بخشی از ماموریت ها با انجام اصلاحات به آنها واگذار شد و اما یک سلسله از ماموریت های انتظامی و خاصی وجود داشت که ناشی از اصل انقلاب بود و آنها از انجام آن عاجز بودند که بر این اساس ضرورت تشکیل سازمانی جدید احساس می شد، البته کمیته انقلاب اسلامی هم یک طرف قضییه بود. *ساختار و انگیزه های تشکیل کمیته های انقلاب اسلامی چه بود؟ -اولین ارگانی که بلافاصله بعد از انقلاب اسلامی برای حفظ انقلاب تشکیل شد کمیتههای انقلاب اسلامی بود که از 23 بهمن 57 اعلام موجودیت کرد و با یک خاستگاه مردمی گسترده بسیاری از توطئه های ضد انقلاب را خنثی و ماموریت های انتظامی و انقلابی را بر عهده گرفت. یکی از مسائل مهم تصمیم گیران کشور در سالهای اواخر دهه 60 این بود که آیا باید این سازمانهای سه گانه را توسعه بدهیم یا نه در صورتی که هنوز هم اعتماد کافی به برخی از آنها وجود نداشت و از این نظر نوعی ابهام در اداره این ارگانها وجود داشت. بودجهای که برای این ارگانها در نظر گرفته می شد در حد " نگهداری" بود نه ارتقا و توسعه . در صورتی که نیروهای انتظامی باید به تناسب افزایش جمعیت و توسعه رده های سیاسی توسعه پیدا کند اما در طول دهه 60 شاهد توسعه این نیروها نبودیم. کمیته هم به تنهایی نمیتوانست کار بقیه ارگانها را انجام دهد منطقی هم نبود که بودجه توسعه را به کمیته بدهیم و آن سازمانها را حفظ کنیم و بلاتکلیف بگذاریم یا بودجه را به سازمانهای سنتی دهیم و مسئولیت ها را از کمیته ها بخواهیم . من در سال 69 معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور بودم و در آن سال یک ارزیابی کلی از قدرت هماهنگی و مدیریت سه نیروی انتظامی موجود انجام دادم و به این نتیجه قطعی رسیدم که مدیریت این نیروها در بعد هماهنگی دچار اختلال جدی است و وزارت کشور امکان فرماندهی ، هماهنگی و مدیریت این نیروها را به نحو روان ندارد. * یعنی شما به این نتیجه رسیدید که در صورت بحران، این نیروها قادر به مدیریت امور نیستند؟ - بله، راه برون رفتی هم دیده نمی شد تنها راهی که وجود داشت ادغام این سه نیرو و تشکیل نیروی جدید بود تا کارآمدی آنها افزایش یابد و از اتلاف منابع و کارهای موازی جلوگیری شود. * خود این سازمانهای سه گانه موافق ادغام بودند یا نه ؟ - نوعا این سه سازمان مخالف بودند ولی بعضی از مسئولین آنها به ناچار طرفدار ادغام بودند یا این طور نشان می دادند ولی هر سه سازمان انگیزه های متفاوتی برای مخالفت با ادغام داشتند . * علنی ترین و جدی ترین مخالفت ها از طرف کدام ارگان بود؟ - کمیتهای ها بیشترین مخالفت را می کردند ولی از نظر روحی همه ابهام داشتند، از حیثیت و آبروی خود هم می ترسیدیم که طرح موفق از آب در نیاید. * انگیزه کمیته انقلاب اسلامی از مخالفت با ادغام چه بود؟ - کمیتهای ها سازمان انقلابی و آدم های انقلابی بودند و می گفتند ما را با سازمانی که فرهنگ سنتی و قدیمی دارد و هنوز تحّول انقلابی پیدا نکرده است ادغام نکنید ما حرف همدیگر را نمی فهیم وادغام باعث می شود که فلج شویم. سازمانهای سنتی هم یک اختلاف با خودشان داشتند و یک اختلاف با کمیته ، ژاندارمری که مسئولیت ماموریت های بیرون شهرها را داشت معتقد بود که شهربانی الفبای فهم و صلاحیت اجرای ماموریت های برون شهری را ندارد و شهربانی هم می گفت ژندارمری تخصص انجام ماموریت های شهری را ندارد مرز بین ماموریت های این دو هم با هم کاملا روشن نبود و نوعی اختلاف فرهنگ سازمانی هم با کمیته داشتند و از طرفی نگران سرنوشت خود بودند.از طرف دیگر، ما در موقع ادغام نمی توانستیم مدیرانی از صفر و از بیرون بیاوریم با همین نیروها میخواستیم کار را انجام دهیم و به ناچار باید این مخالفت های سازمانی را که تبدیل به مقاومت سازمانی می شد تحمل و برنامه ریزی و اداره می کردیم. در واقعه مهمترین مشکل اختلاف فرهنگ سازمانی بین کمیته و شهربانی و ژاندارمری بود .. * تصوری که از نیروی انتظامی داشتید و بر اساس آن نیرو را طراحی کردید، چه بود؟ - اساساً مشکل این بود که هیچ تصوری از نیروی انتظامی واحد وجود نداشت ناجا از جنس دیگری بود که تعریف جدیدی می طلبید ولی ما هیچ ماکتی نداشتیم و در واقع سازماندهی و تاسیس و تعریف ناجا را از صفر شروع کردیم . تصویرهای زیادی از این نیروی جدید داشتیم که انتخاب را مواجه با مشکل می ساخت و ابهامات را زیاد می کرد حتی این قدر این علامت سئوال ها و ابهامات زیاد بود که برخی مسئولان عالیرتبه نظام هم در مورد موفقیت طرح تشکیل ناجا ابهام جدی داشتند. * نظر آقای هاشمی رفسنجانی در مورد ادغام نیروهای سه گانه انتظامی چه بود؟ - شخص آقای هاشمی با این طرح موافق بودند و حتی مصّر هم بودند که این کار انجام شود تا ارگانهای دولت بعد از جنگ اندکی کوچک شود، خدمت مقام معظم رهبری هم جلساتی گذاشتیم ایشان مخالف نبودند ولی همانطور که گفتم ابهام داشتند که آیا طرح موفق میشود یا نه؟ یکی از وظایف امثال بنده در آن مقطع حساس این بود که چون در محوریت و کانون این تردید ها بودیم باید این تردیدها را در سطوح مختلف رفع می کردیم و اثبات می کردیم کار شدنی است. *تعداد کادرهای نیروهای شهربانی و ژندارمری و کمیته چقدر بود؟ - آمار و برآوردی که آن موقع داشتیم حدود 85 هزار کادر و کمتر از 200 هزار سرباز در این سازمان های سه گانه مشغول بودند ، کمیته کمتر از سرباز در کارهایشان استفاده می کرد و بیشتر از کادرهای خودش استفاده میکرد ولی در اواخر برای برخی از مأموریتهای مرزی مثل مبارزه با مواد مخدر شروع به سربازی گیری هم کرد. *زمینه های غیر سازمانی و به اصطلاح "اجتماعی" و کلان تشکیل نیروی انتظامی در آن مقطع چه بود؟ - زمینه مهم ادغام این بود که امنیت اجتماعی و نظم عمومی باید بصورت یک پارچه تعریف شود و یکسان برنامه ریزی و در سطح ملی اجرا شود در بعضی از مأموریت ها هم مشکلات زیادی داشتیم از جمله اینکه مثلا در بعضی از ماموریت ها حدود و ثغور نیروها مشخص نبود مثلا ماموریت مبارزه با مواد مخدر ، شهر و روستا و مرز نمی شناسند و باید یکپارچه باشد. * وضعیت موازی در نیروهای انتظامی ، چه تاثیری روی مردم می گذاشت؟ - بله این هم مسئله مهمی بود، پاسخگویی پلیس به مردم در آن زمان، دچار مشکل و چند گانگی بود مثلا مردم در بعضی زمینهها به شهربانی مراجعه می کردند در مورد برخی موارد دیگر هم به شهربانی و هم کمیته، در مورد جرم های ضد انقلابی به کمیته و ... پاسخگویی مبهم و متنوع شده بود مردم سر در گم شده بودند و مسئله آخر این بود که نیروهای انتظامی متوقف شده بودند و از توسعه و ظرفیت سازی همراه با افزایش جمعیت باز مانده بودند و بهبود نرم های امنیتی و نظم عمومی جامعه به همین خاطر دچار مشکل بود و باید با یک اقدام قاطع این وضع را اصلاح می کردیم . * از چه الگویی برای تشکیل نیروی انتظامی استفاده کردید؟ منظورم به طور خاص این است که از کدام پلیس دنیا الگوبرداری کردید؟ - اگر در دنیا تجربه ادغام وجود داشت ما می رفتیم و از تجارب آن استفاده می کردیم ولی مسئله این بود که هیچ جایی در دنیا چنین تجربه ای نداشت و موضوع ادغام طرح منحصر به فرد در ایران بود وقتی رئیس پلیس اینترپل به ایران آمد ما ویژگی های ادغام را برای او گفتیم بسیار تعجب کرد و آن را طرحی بدیع و استثنایی توصیف کرد و مدال درجه یک آن سازمان را به خاطر تلاشهای نیروی انتظامی به فرمانده نیرو که در آن موقع اینجانب بودم داد ما در دنیا دو نوع پلیس داریم پلیس فدرال و پلیس های محلی البته پلیس های تخصصی هم به اینها اضافه می شود و خیلی از کشورها دو نوع پلیس دارد بعضی از کشورها هم بیشتر تا شش نوع سازمان پلیسی دارند. * آقای سیف اللهی ، نگران کننده ترین موضوع برای شما در هنگام تصدی سمت فرماندهی ناجا چه بود؟ - اجرای طرح ادغام نه فقط برای من بلکه برای مجلس و دولت و مسئولین بلند پایه نظام یک موضوع سخت و نگران کننده بود . وزارت کشور و نیروهای انتظامی سه گانه در زمان ادغام درگیر ماموریت های انتظامی و امنیتی بودند و این طور نبود که نیروهایی را آزاد کرده باشیم که بروند در پادگان ها و آنگاه ادغام را عملی کنیم، مجبور بودیم همزمان و بلافاصله هر سه سازمان را به هم بریزیم، ستادها و فرماندهی ها را دوباره تعریف کنیم با هزاران سئوال و ابهام و پیچ خوردگی و بلاتکلیفی روبرو شدیم و کار را انجام دادیم. زمانی که برای ادغام به ما داده شده بود یک سال بود که شش ماه آن با مخالفت سازمانها ازدست رفته بود و ما فقط 6 ماه برای نوشتن ، تهیه سازمان و تشکیلات جدید ، تصویب و تعیین و تعریف همه ابعاد ادغام فرصت داشتیم .ما باید در این مدت دستورالعمل های کلان را مینوشتیم و همین جا باید گفت که حتی مخالفت ها به جایی رسیده بود که ممکن بود اجرای طرح ادغام کنسل شود. * می شود بطور دقیق تر بگویید، مهمترین مشکلات امنیتی کشور در سال 68 چه بود؟ فراگیرترین جرم در آن دوره چه بود؟ - آثار باقی مانده از جنگ، ناامنی مرزها و قاچاق مواد مخدر مهمترین مشکلات در آن سالها بود و این جرم ها با خود شرارت ، گروگان گیری ، قتل و ناامنی و سرقت های مسلحانه را به دنبال می آورد. ولی با تشکیل نیروی انتظامی فرهنگ ایجاد امنیت در چهارچوب انقلابی باز تعریف و اجرا شد. مشکلات اخلاقی در جامعه به صورت فعلی بروز و ظهور نداشت ما از نیروهای کمیته در معاونت جدید مبارزه با مفاسد اجتماعی ناجا استفاده کردیم . * نظرتان در مورد طرح امنیت اخلاقی که اخیرا توسط نیروی انتظامی اجرا می شود، چیست ؟ بعضا گفته می شود اینکه پلیس همه توان خود را صرف برخورد با همه سطوح جرم کند، چیز چندان مطلوب نیست و عوارض منفی آن بیشتر از عوارض مثبت اش است، نظر شما در این خصوص چیست؟ -ببینید، امنیت اخلاقی ابتدا باید تعریف شود و ابعاد و قلمرو آن مشخص شود به نظر من در این زمینه هر چند کارهای زیادی شده اما هنوز یک اتفاق نظر وجود ندارد و یک تعریف واحد و جامع و مانع وجود ندارد، ما باید در مورد این گونه مسائل کلان یک تعریف و قضاوت واحد داشته باشیم . امنیت اخلاقی و امنیت اجتماعی با هم هم سرنوشت هستند و این طور نیست برای امنیت اخلاقی کار کنیم واز امنیت اجتماعی غافل باشیم . * آقای سیف اللهی ، نگران کننده ترین موضوع برای شما در هنگام تصدی سمت فرماندهی ناجا چه بود؟ - اجرای طرح ادغام نه فقط برای من بلکه برای مجلس و دولت و مسئولین بلند پایه نظام یک موضوع سخت و نگران کننده بود . وزارت کشور و نیروهای انتظامی سه گانه در زمان ادغام درگیر ماموریت های انتظامی و امنیتی بودند و این طور نبود که نیروهایی را آزاد کرده باشیم که بروند در پادگان ها و آنگاه ادغام را عملی کنیم، مجبور بودیم همزمان و بلافاصله هر سه سازمان را به هم بریزیم، ستادها و فرماندهی ها را دوباره تعریف کنیم با هزاران سئوال و ابهام و پیچ خوردگی و بلاتکلیفی روبرو شدیم و کار را انجام دادیم. زمانی که برای ادغام به ما داده شده بود یک سال بود که شش ماه آن با مخالفت سازمانها ازدست رفته بود و ما فقط 6 ماه برای نوشتن ، تهیه سازمان و تشکیلات جدید ، تصویب و تعیین و تعریف همه ابعاد ادغام فرصت داشتیم .ما باید در این مدت دستورالعمل های کلان را مینوشتیم و همین جا باید گفت که حتی مخالفت ها به جایی رسیده بود که ممکن بود اجرای طرح ادغام کنسل شود. * می شود بطور دقیق تر بگویید، مهمترین مشکلات امنیتی کشور در سال 68 چه بود؟ فراگیرترین جرم در آن دوره چه بود؟ - آثار باقی مانده از جنگ، ناامنی مرزها و قاچاق مواد مخدر مهمترین مشکلات در آن سالها بود و این جرم ها با خود شرارت ، گروگان گیری ، قتل و ناامنی و سرقت های مسلحانه را به دنبال می آورد. ولی با تشکیل نیروی انتظامی فرهنگ ایجاد امنیت در چهارچوب انقلابی باز تعریف و اجرا شد. مشکلات اخلاقی در جامعه به صورت فعلی بروز و ظهور نداشت ما از نیروهای کمیته در معاونت جدید مبارزه با مفاسد اجتماعی ناجا استفاده کردیم . * نظرتان در مورد طرح امنیت اخلاقی که اخیرا توسط نیروی انتظامی اجرا می شود، چیست ؟ بعضا گفته می شود اینکه پلیس همه توان خود را صرف برخورد با همه سطوح جرم کند، چیز چندان مطلوب نیست و عوارض منفی آن بیشتر از عوارض مثبت اش است، نظر شما در این خصوص چیست؟ -ببینید، امنیت اخلاقی ابتدا باید تعریف شود و ابعاد و قلمرو آن مشخص شود به نظر من در این زمینه هر چند کارهای زیادی شده اما هنوز یک اتفاق نظر وجود ندارد و یک تعریف واحد و جامع و مانع وجود ندارد، ما باید در مورد این گونه مسائل کلان یک تعریف و قضاوت واحد داشته باشیم . امنیت اخلاقی و امنیت اجتماعی با هم هم سرنوشت هستند و این طور نیست برای امنیت اخلاقی کار کنیم واز امنیت اجتماعی غافل باشیم . این که مردم از نظر اخلاقی در نهان خانه خود و حریم خصوصی خود چه کار می کنند، پلیس به آن کاری ندارد اما باید امنیت اخلاقی را در حوزه اجتماع تعریف و شاخص های آنرا عملی کنیم. باید پذیرفت که جامعه معیارهای اخلاقی مشخصی دارد بخصوص در یک جامعه انقلابی این معیارها و چارچوب ها تعریف شده تر و پررنگ تر هستند . درجامعه ما که مبتنی بر مردم سالاری دینی است معنایش این است که مردم آزادانه بتواند از ارزشهای اخلاقی پیروی کنند.انقلاب ما داعیه دار یک انقلاب فرهنگی است و وجود پدیده ها و چارچوب های اخلاقی نامتعارف در جامعه ای که افتخار انقلابش فرهنگی بودن است قابل قبول نیست. اگر عده ای محدود و معدود با عربده کشی نظم کوچه و خیابان را بر هم می زنند قطعا باید با آنها برخورد کرد. و این برخورد نباید صرفا فیزیکی باشد فقط در شکل ظهور یافته این ناامنی های اخلاقی باید از ابزار فیزیکی استفاده کرد. شیوه اقدام مقتدرانه و هدفمند باشد و باید جلوی اخلال در مبانی اخلاقی جامعه را بگیرد اما آیا ضرورت دارد که اقتدار اولیه و ظاهری همیشه استمرار پیدا کند ؟ به نظر من باید شکل کاملتر و مستمر تری پیدا کند و آن شکل اقتدار ظاهری اولیه با کارهای اطلاعاتی و روانشناسانه کامل شود و اراده جمعی به گونه ای شود که جلوی بروز این ناهنجاریهای را در نطفه بگیرد. من فکر می کنم بیشتر مخالفت های حداقلی با طرح امنیت اخلاقی معطوف به شیوه اقدام باشد نه اصل اقدام. اصل این اقدام مورد خدشه نیست و همه آن را قبول دارند و باید به پلیس کمک کرد تا آن را توسعه دهد. * موفق ترین دوره فرماندهی ناجا را کدام دوره می دانید ؟ - بررسی این موضوع به چند عامل بستگی دارد ابتدا زمان، امکانات و منابع در اختیار این فرماندهان. قطعاً نمی شود فرمانده ای را که 5 یا 6 سال در این منصوب بوده است با فرمانده ای که یک سال و نیم در این منصب بوده مقایسه کرد. به نظر من سخت ترین دوره ها برای پرسنل و فرماندهان دوره تاسیس و ادغام بود خوشبختانه نیروی انتظامی با وجود همه ناملایمات و کمبود امکانات سیر تکاملی را پیش برده است و می توان گفت به یک فرهنگ سازمانی واحد نزدیک می شود که یک دستاورد مهم محسوب می شود. *اگر بخواهیم مصداقی تر و صریح تر بحث کنیم، نظر شما در مورد فرماندهی آقایان لطفیان ، سهرابی ، احمدی مقدم و قالیباف چیست؟ - در دوره آقای سهرابی تلاشهای زیادی شد و ایشان در طی یکسال و چند ماه فرماندهی خود مقدمات ایجاد یک تشکیلات واحد سازمانی را ایجاد کردند و رده ها شکل گیری شد سپس در دوران فرماندهی بعدی دوران تثبیت ناجا و نهادینه شدن ساختار و ایجاد فرهنگ سازمانی واحد و اقتدار در اجرای مأموریتها بصورت یکپارچه بود. و آزمون موفقیت سازمان سپری شد. در دوره آقای لطفیان با وجود آن که ایشان زمان کمی را در اختیار داشتند رویکرد فعال شدن و پرداختن به مسائل درون سازمانی نیروی انتظامی آغاز شد در دوران آقای قالیباف ناجا به سمت مکانیزه شدن، بهره گیری از تجهیزات مدرن و حرفه ای شدن در شیوه ها با اخذ امکانات و لجستیک پیش رفت و یک تحول در برخی از ابعاد ناجا ایجاد شد. و مسیر امروز نیروی انتظامی در دوران آقای احمدی مقدم ترکیب بعد جامعه محوری پلیس با نرم های فرهنگی و اقتدار پلیس است. امروز امنیت جزو مهمترین نیازهای هر جامعه است، ممکن است یک انسان دو روز نان نخورد ولی یک لحظه ناامنی برایش قابل قبول نیست اگر یک لحظه امنیت نباشد آنگاه مردم قدر ناجا را می دانند. به نظر من کسانی که مخل امنیت جامعه هستند از نظر آماری بسیار کم هستند، هر چقدر سر وکار مردم با پلیس بیشتر شود آنها بیشتر احساس امنیت می کنند مردم باید احساس کنند ناجا از خود آنها است. آن 95 درصدی که جزو قشر سالم جامعه هستند باید از همه خدمات نیروی انتظامی استفاده کنند و محدویت های بحق ایجاد شده برای آن کمتر از 5 درصد ناسالم جامعه نباید به بقیه جامعه تسری پیدا کند. *به عنوان آخرین سئوال، بگویید اولویت امروز ناجا را چه می دانید؟ - جامعه محوری، حرکت به سمت دولت الکترونیک، افزایش خدمات به مردم ، تعریف و به روز رسانی مفهوم و مؤلفه های امنیت و نهادینه ساختن آن در پلیس و جامعه از مهمترین ضرورت های فعلی ناجا است. خبر گزاري مهر
-
2 پسندیده شدهمطلب خوبي بود.ولي بنده فكر نميكنم SIG SAUER ساخت HK باشد.چون اين دو كارخانه كاملا از هم جدا هستند و هيچ يك از توليدات انها غير از SIG 710 كه گونه اي از MG-3 است مشترك توليد نميشود.شركت سويسي SIG SAUER تنها با شركتهاي الماني BLASER و MAUSER همكاري دارد.ايران تحت ليسانس SIG SAUER دو مدلي كه نام برديد را با نام زعاف (كشنده) توليد ميكند. سلاح خوبي است ولي نبايد در حد GLOCK باشد.
-
1 پسندیده شدهبسم ا... این بمب افکن بی-21 است ....!!!! پس از مدتها کش و قوس و در یکی از مورد انتظارت ترین رویدادهای تاریخ هوانوردی نظامی ، همکاری میان شرکت نورثروپ-گرومن و نیروی هوایی ایالات متحده نتیجه داد و سرانجام نقاب از ترکیب ظاهری بمب افکن پنهانکار بی-21 برداشته شد. نمونه ای که اکنون با شناسه تی-1 یا بمب افکن شماره 001 شناخته می شود ، رونمایی گردید ، در حال گذراندن آزمایش های زمینی بوده و قرار است اولین پرواز خود را در سال آینده میلادی (2023 ) انجام دهد و به گفته منابع مختلف ، پنج فروند بمب افکن دیگر نیز در خط تولید قراردارد . متن ذیل ، مجموعه ای از دانسته ها و مجهولات در خصوص این محصول جدید محسوب می شود . تحلیل اولیه : 1-همانطور که انتظار می رفت ، بمب افکن جدید نیروی هوایی ارتش ایالات متحده ، یک ماشین جنگی با ظاهری آینده نگر بوده که بطور مستقیم ، از ایده بمب افکن بی-2 نظیر فناوری کم پیدایی (رادارگریز) نشات گرفته و گفته می شود نشانه هایی قابل توجهی از تجربیات گذشته نورثروپ گرومن نظیر وای اف-23 ، ایکس بی-47 بی درآن قابل مشاهده است . 2- ابعاد کلی این بمب افکن در مقایسه با سلف خود یعنی بی-2 به شکل قابل توجهی کوچکتر بوده ، بخصوص اینکه ناظر زمینی ، آن را از روبرو مورد بررسی قرار دهد که البته براساس فلسفه ای که این بمب افکن بر روی آن طراحی شده ، چندان تعجب آور نبوده و قطعا توان حمل مهمات کمتری را خواهد داشت . 3- یکی از شاخص های بسیار مهم در خصوص بی-21 ، ارابه فرود آن است که طراحی تک ردیفه ارابه های جلویی و عقبی ( دو لاستیک برای هر ارابه فرود به جایی طراحی 4 تایی ) که پیش ازاین در بی-2 دیده می شد . 4- درب ارابه های فرود دماغه این بمب افکن با بی-2 تفاوتهای آشکاری را به نمایش می گذارد و برخلاف اسپیرت ، همه درب ها ، به طرفین باز می شود و به مانند بی-2 شکل طراحی آنها دندانه دار نیست . 5- پس از دقت در طراحی صورت گرفته بخش جلویی این بمب افکن ، مشاهده شد که شیشه جلویی ، برخلاف تصاویری اولیه ای که منتشر گردید ، در واقعیت ، به شکل قابل ملاحضه ای کوچکتر بوده و دید بهتری را برای خدمه در دو زاویه " روبه بالا" و "جلو" فراهم می آورد . به گفته تحلیلگران نظامی ، این نوع طراحی در زمان سوخت گیری هوایی منطقی به نظر می رسد ولی دید به طرفین احتمالا کمتر است . پنجره های طرفین تاحدودی بصورت منحنی طراحی شده اند و این احتمالا برای افزایش قابلیت پنهانکاری این بمب افکن صورت گرفته که چنین فلسفه ای را می بایست به بحث های اولیه میان مهندسین گرومن در دهه هشتاد میلادی جستجو نمود که اعتقادی به وجود دید به طرفین برای خدمه بمب افکن بی-2 نداشتند ، چرا که امکان طراحی و نصب قاب داخلی برای خلبان و کمک خلبان به منظور حفاظت دربرابر تشعشعات ناشی از انفجار هسته ای ، سخت وهزینه بر می بود . 6- رنگ اصلی این بمب افکن ، تاحدودی خاکستری بسیار روشن بوده که به گفته تحلیلگران هوانوردی نظامی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است ، چرا که این بمب افکن می بایست در ماموریتهای رزمی که بیشتر آن در زمان روشنایی خورشید رخ میدهد ، شرکت کند ولی این احتمال که پس از اتمام آزمایشهای زمینی و اجرای پروازهای آزمایشی ، این رنگ دچارتغییر گردد نیز وجود دارد . ولی در مجموع ، برخی معتقدند که دوران تمرکز بر اجرای عملیات شبانه برای بمب افکن های رادار گریز به زودی پایان خواهد یافت . نمای بُرش خورده بمب افکن بی-2 دهلیز داخلی حمل مهمات ، خروجی پیشرانه ها 7- براساس نشانه های ظاهری ، ابعاد کلی این بمب افکن به گونه ای محاسبه گردیده که برخی معتقدند که اجزاء مختلف آن به شکل غیرقابل باوری ، به "آرامی " با یکدیگر ترکیب شده اند . در همین ارتباط گفته شده که طراحان تلاش نموده اند که سازه اصلی به گونه ای بر روی هم قرار گیرد که ارتفاع هواگرد از سطح زمین به حداقل ممکن کاهش یافته و علاوه برآن ، ورودی های هوای پیشرانه که گفته می شود در زمان طراحی ، یک چالش بسیار بزرگ برای تیم مهندسی نورثروپ گرومن بشمار می آمد ، نیز به نظرمی رسد ، بصورت یکپارچه در اعماق بال مکان گزینی شده که علاوه براینکه خط دید آن به حداقل می رسد ، به تقریب هیچگونه اختلالی در جریان هوایی که باید به پیشرانه برسد ، ایجاد نمی کند تا جایی که وقتی از فاصله نزدیک به آن نگریسته می گردد ، شکاف منتهی به موتور با سختی بسیار قابل مشاهده است که درمقایسه با بی-2 طراحی متفاوتی را بخود می بیند . 8 – مشاهدات صورت گرفته نشان میدهد که برای حسگرهای اصلی ، حسگرهای هوایی و حتی آرایه های ارتباطی هیچ روزنه ای قابل مشاهده نیست که این بدان معناست که شکاف هایی که در هواگردهای غیرپنهانکار در دریچه های دسترسی وجود دارد ، در بدنه بی-21 وجود ندارد ولی به شکل استثناء ، این شکافها در محیط اطراف پنجره های کابین خدمه و چند قسمت دیگر دیده می شود که در مقایسه با بی-2 به حداقل ممکن کاهش پیدا نموده است . این کاهش شکافهای ناشی از وجود دریچه های دسترسی بدان معناست که مهندسین شرکت سازنده این بمب افکن ، اکنون می توانند اجزاء بدنه که از مواد مرکب ساخته شده را در ابعاد بزرگ تولید کرده و ضمن کاهش تعداد قطعات ، شکاف های ناشی از اتصال این قطعات به هم را نیز حداقل سازی کنند . . 9- به گفته ناظران نظامی ، در طراحی بدنه بی-21 به تقریب هیچ لبه تیزی وجود ندارد ، در عوض به نظر می رسد اجزا بیشتری از بدنه با طراحی مستقیم ( صاف ) در امتداد سازه فوقانی این بمب افکن بکار رفته تا کیفیت پنهانکاری به حداکثر خود ارتقاء پیدا کند . 10- با تمامی این اوصاف ، این رونمایی تنها جنبه ظاهری بی-21 را دربرگرفته ، به همین دلیل داستان های بیشتری برای تحلیل وجود دارد . درواقع هنوز اطلاعات کاملی در خصوص سازه این بمب افکن وجود ندارد ولی برخی معتقدند که می توان بخش درونی این بمب افکن را به طرح های اولیه پروژه ATB که به بی-2 منجر گردید ، نسبت داد . ارابه های فرود چهارتایی عقبی بمب افکن بی-2 به همراه شکل ویژه خروجی پیشرانه شکل خروجی های پیشرانه بی-2 ، مهمترین عامل در حوزه پنهانکاری محسوب می شود که شکل آنها هنوز در پرده ای از ابهام قرار دارد . اگر چه هنوز مشخص نیست که نمونه پروازی درواقع امر چه ترکیب بندی را بخود می بیند ولی احتمالا با روند رو به جلوی برنامه ، تغییرات فیزیکی بیشتری را در این بخش باید انتظار داشت . اگر چه نورثروپ- گرومن تاکید نموده که این نمونه اولیه بوده و هنوز مشخص نیست که چه چیزهایی واقعا تغییر خواهد کرد و این که اصولا چه سامانه هایی در این بمب افکن نصب شده است . 11- براساس اظهارنظرهای موجود از تحلیلگران صاحب نظر ، طراحی این بمب افکن در نگاه اول ، کارآمد به نظر می رسد که بطور طبیعی می بایست با ماموریتهای محوله بدان سازگار باشد . درواقع ، حجم دهلیزهای داخلی این بمب افکن جدید و همچنین میزان سوخت قابل حمل که تعیین کننده برد رزمی این هواگرد است نیز از نکات مجهول بشمار می آید . به گفته برخی ناظران نظامی ، این بمب افکن به احتمال بسیار زیاد می بایست توانایی حمل یک تیر مهمات GBU-57B یا حدود نیمی از توان حمل مهمات بی-2 را به ارث برده باشد . واضح است که برای این کار ، فضای داخلی قابل توجهی در درون سازه این بمب افکن می بایست درنظر گرفته شود ، در عین توجه به این مساله که حجم مهمات قابل حمل ، رابطه مستقیمی با میزان سوخت نیز دارد که دو مولفه اصلی در حوزه برد رزمی بی-21 است . در نگاه اول ، سازه بی -21 به مانند دو نعلبکی است که از جلو به هم دیگر متصل شده ولی در مقایسه با بی-2 کوچکتر بوده و اگر چه به مانند خواهر بزرگترش ، بصورت بال پرنده طراحی شده ولی دُم دندانه دار آن شاید از بی-2 بزرگتر باشد . ولی بلحاظ ابعاد از روبرو ، کوچکتر از بی-2 به نظر می رسد . پی نوشت : 1- ادامه دارد ... 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند.
-
1 پسندیده شدهامروز بعد از ظهر: پرنده باری با پرچم اکراین از سلیمانیه عراق بلند میشه و طی مسیری در فرودگاه عقبه اردن ( نزدیکترین مکان به فرودگاهی مربوط به رژیم صهیونیستی یعنی فرودگاه ایلات) فرود میاد. ( طبیعتا پرواز مستقیم به داخل سرزمین های اشغالی نمیتونه داشته باشه) همزمان با بازی تجزیه طلبان و تروریستهای اقلیم این پرواز از مرزهای غربی ایران حامل یا رابط چه چیزهایی است؟ ( ماموران صهیونیستها در رفت یا بازگشت؟ سلاح یا تجهیزات؟ افسران آموزشی؟ نیروهای معین و تروریستها برای آموزش و بازگشت؟ تجهیزات خرابکاری آینده در ایران؟ ) حقش این هست که در زمان فرود امدن این پرواز در بازگشت فرودگاه مقصد هدف قرار بگیره مثل کاری که در سوریه رقم میزنه دشمن.
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی 182 سه درس از درگیری نظامی روسیه و اوکراین در این نوشتار به سه نکته ی مهم نظامی ازصدها نکته در درگیری اخیر روسیه و اکراین پرداخته می شود. این درس ها به ترتیب اولویت به سه سطح راهبردی ( استراتژیک) ، راهکنشی ( تاکتیکی ) و راهکاری ( تکنیکی) پرداخته می شود. در مورد تعریف استراتژی و راهبرد به موضوعات دیگر در همین انجمن مراجعه کنید. در مورد تفاوت سطح تاکتیکی و تکنیکی باید توجه داشت که تاکتیک بالاترین سطح توصیف رفتار است اما تکنیک ها توصیف دقیق تری از رفتار در زمینه یک تاکتیک ارائه می دهند. در تعاربف مرتبط با سطوح رفتاری، سطح دیگری به نام پردازه یا رویه(procedure) نیز تعریف می شود که در اینجا به آن نمی پردازیم زیرا معمولا رویهها یک توصیف سطح پایین و بسیار دقیق از رفتار در زمینه یک تکنیک ارائه میدهند و در بررسی های سیاستی چندان به کار نمی آیند. همچنین به دلیل اینکه بخش اعظم یادداشت در مورد یک موضوع راهبردی است در این قسمت ارسال می شود. در بخش راهبردی، تلاش نمودیم با شناسایی رفتار کشورهای خواستار هسته ای شدن، به یک دسته بندی رسیده و مدل مناسبی را برای ادامه پارادایم هسته ای ایران در مواجهه با قدرت های هسته ای پیشنهاد کنیم. بدیهی است تنها ارائه اصل ایده مولف دراین یادداشت مورد نظر بوده است و هرگونه توسعه در اصل نظریه و مفاهیم مرتبط نیازمند پژوهش های بیشتر است. درس اول: سطح راهبردی : در بررسی های نظری مرتبط با سلاح های هسته ای، معمولا سه فاز اشاعه، خلع سلاح و کنترل را به عنوان تاریخچه این موضوع بیان می کنند ولی با توجه به موضوع مورد بحث ما، درروند ورود تسلیحات اتمی به تاریخ سیاسی/ نظامی دنیا می توان آن را به دو دوره تقسیم بندی کرد: نخست بدو پیدایش و در ادامه آن دوران اشاعه، در این دوره کشورهای فاتح جنگ دوم جهانی یکی پس از دیگری به باشگاه دارندگان سلاح اتمی[1] وارد شدند و نقش خود را به عنوان یک ابر قدرت برای دهه های بعد در عرصه سیاسی نظامی دنیا تثبیت کرده و بر همین اساس ساز و کار های لازم را نیز ایجاد کردند. دوم دوران منع اشاعه یا فاز کنترل، در این دوره پس از شکل گیری معاهده بین المللی NPT[2] که در 1968 تدوین و از 1970 اجرایی شد، قدرت های دارای سلاح اتمی تا آن زمان با به رسمیت شناختن و مشروعیت بخشیدن[3] به توانایی نظامی اتمی خود[4]، جلوی ورود دیگر کشورها به این عرصه، به عنوان یک فاکتور مهم با پتانسیل تغییر پارادایم[5] حاکم بر وضعیت نظامی و به تبعیت آن وضعیت سیاسی کشورها را گرفتند. تا قبل از این دوره کشوری چون چین که در آن دوره از نظر قدرت نظامی، اقتصادی و سیاسی کشوری جهان سومی بود با کمک هایی که به طرق مختلف به دست آورد در 1964 اولین تست اتمی اش[6] را انجام داد و توانست خود را به عنوان یک قدرت اتمی مطرح کند و از بستر به دست آمده از قدرت نظامی توانست جایگاه نظامی و حتی اقتصادی اش را بهبود بخشد. حتی روسیه که تا پیش از جنگ جهانی دوم یک قدرت نظامی دست چندم اروپایی بود صرفا با اتکا به توان اتمی که از سال 1949 آن را به دست آورد[7] توانست خود به را به عنوان یک هماورد تمام عیار در برابر آمریکا (بلوک غرب) مطرح سازد. به عنوان یک نتیجه منطقی کشورهای عضور باشگاه اتمی خواهان محدود شدن "حق" دسترسی دیگر کشورها به سلاح اتمی به عنوان مهمترین فاکتور ایجاد برتری نظامی شدند. از 1970 تا کنون کماکان در فاز کنترل یا منع اشاعه اتمی از سوی کشورهای اتمی نسبت به دیگر کشورها[8] به سر می بریم. به رقم مانع تراشی ها و ایجاد ساز و کارهایی چون NPT کشور های دیگری نیز به طرق مختلف از جمله با راه اندازی برنامه های اتمی پنهانی سعی به ورود به باشگاه دارندگان سلاح اتمی داشتند. از جمله این کشور ها می توان به کره جنوبی، کره شمالی، آفریقای جنوبی، هند، عراق، پاکستان، آرژانتین، ایران، سوریه، اسرائیل و لیبی اشاره کرد. در این بین تنها کشورهای کره شمالی، هند و پاکستان توانستند به طور موفقیت آمیز و علنی به توانایی تولید سلاح اتمی دست یابند و آن را حفظ کنند. اسرائیل نیز به رقم آنکه تمامی کارشناسان نظامی بر حجم قابل ملاحظه تسلیحات اتمی آن متفق القول هستند[9] اما به طور رسمی سیاست انکار و ابهام اتمی[10] را در پیش گرفته است. هند در سال 1974 [11]و پاکستان در سال [12]1998 اولین آزمایش های اتمی خود را انجام دادند. به رقم سیاست های کنترلی[13] و محدود کننده ای که از سوی آمریکا علیه برنامه اتمی این دو کشور در پی گرفته می شود، از جمله معامله اتمی هند-آمریکا[14] که در سال 2005 امضا شد، این دو کشور به دلیل عدم واگذاری تسلیحات اتمی خود تا به امروز توانسته اند از مزایای نظامی و سیاسی دارا بودن این دست تسلیحات استفاده قابل توجه ببرند و حتی در عین اینکه هیچ تحریم همه جانبه ای را تجربه نمی کنند روابط سیاسی و اقتصادی عمده ای را با غرب و حتی چین و روسیه بر قرار سازند. برخی کشورها نیز وضعیتی ویژه و نسبتا پیچیده تر را تجربه کرده اند. این کشورها لیبی، کره شمالی و ایران هستند. لیبی : لیبی برنامه اتمی خود را از اواخر دهه 1960 در پیش گرفته بود، اما در عمل هیچ گاه نتوانسته بود برنامه اتمی خود را به مرحله تست اتمی برساند. برنامه اتمی لیبی یک برنامه نسبتا گسترده و شامل ابعاد مختلفی بود. این کشور در ابتدا تلاش کرد مستقیما از چين سلاح اتميخريداري كند ولی موفق نشد. پس از آن یک راكتور تحقيقي 10 مگاواتي را براي نيروگاه تاجورا از شوروي خريداري كرد و برنامه ساخت یک راكتور 440 مگاواتي دیگر به همراه شوروي را شروع کرد که این نیز به نتیجه نرسید. در یک تلاش ناموفق دیگر در ديدار محرمانه اي در پاريس، ليبي و پاكستان معاهده مخفيانهاي براي ساخت سلاح امضا کردند اما اين موضوع هم هيچ وقت به نتيجه نرسيد. قذافی حتی با خود آمریکا هم برای خرید فن آوری هسته ای مذاکره نمود. پس از دهها تلاش ناموفق در طی حدود بیست سال، در دهه نود میلادی فشار های جدی برای منصرف کردن لیبی از برنامه هسته ای اش آغاز شد. نهایتا لیبی در سال 2003 طی توافقی[15] اعلام کرد که کلیه مواد و تجهیزات مربوط به برنامه اتمی اش را از بین می برد و حتی بخشی از این تجهیزات مستقیما به آمریکا منتقل شد. هدف از این کار تنش زدایی[16] و عادی سازی روابط با غرب بود. این سیاست تنش زدایی توانست در سال های پس از آن روابط اقتصادی لیبی را به عنوان یک تامین کننده نفت با برخی کشورهای اروپایی بهبود بخشد اما روابط لیبی و غرب هیچگاه به مرحله عادی سازی تمام عیار نرسید. در نهایت همان کشورهای اروپایی چون فرانسه و ایتالیا که شرکای عمده حکومت دیکتاتوری معمر قذافی بودند نقش عمده ای را در ساقط کردن حکومت وی ایفا کردند. لیبی از توانایی رسیدن به یک فناوری بسیار مهم نظامی صرف نظر کرد اما در برابر، تنها تحریم هایی که آن را از حقوقش منع کرده بود را تا حدی از پیش پا برداشت. --- مثال لیبی به خوبی نشان می دهد قدرت های اتمی بدون هیچ هزینه ای تنها با معامله بر سر تحریم هایی که برای طرف مقابل وضع کرده اند ، بدون اینکه واقعا امتیازی به کشور طرف معامله بدهد، برنامه اتمی دیگر کشورها را بر می چینند و عامل برتری[17] بی چون و چرای خود را حفظ می کنند. کره شمالی: اولین تلاش های جدی کره شمالی برای دست یابی به سلاح اتمی به 1962 باز می گردد، در آن دوره پیونگ یانگ خود را متعهد به تبدیل شدن به چیزی می دانست که "دژ تمام عیار[18]" می نامید؛ چیزی که در نهایت به حکومت کره شمالی به شدت نظامی گرا ی امروزی ختم شد.[19] [20] کره شمالی در نهایت توانست اولین آزمایش اتمی شکافتی اش[21] را در سال 2006 به انجام رساند و خود را به عنوان یک قدرت اتمی جدید معرفی کرد. کره شمالی در مجموع تا سال 2017، شش آزمایش اتمی انجام داد که قوی ترین آنها یک بمب اتمی شکافتی تقویت شده بود و بنابر برخی تخمین ها[22] معادل 250 کیوتن TNT قدرت داشت. اهمیت این آزمایش ها در برنامه اتمی هر کشوری از آن روست که دانش ساخت و بهینه سازی سلاح های اتمی به شدت تجربی و نیازمند آزمون و خطاهایی ست که در کامل ترین شکل آن صرفا از طریق تست های گرم به دست می آید. البته انواع دیگری از تست های جایگزین برای تست تمام عیار (full-scale) مانند تست هیدرو نیز وجود دارد. آزمایش هیدرو-هسته ای یا زیر بحرانی که در آن مواد سوخت معمولی برای سلاح هسته ای کمتر از مقدار لازم برای حفظ یک واکنش زنجیره ای است حتی توسط معاهده منع جامع آزمایش هسته ای منع نشده است ولی برای اجرا نیاز به دانش فنی بالا دارند. بدین جهت پیشرفتگی و بهینگی سلاح های اتمی کشورهای دارنده این دست تسلیحات کاملا نسبت مستقیمی دارد با تعداد آزمایش های اتمی ( انفجار) که این کشورها ترتیب داده اند. ایالات متحده حد فاصل سال های 1945 تا 1992 تعداد 1032 مورد انفجار اتمی آزمایشی را در کارنامه خود ثبت کرد[23] این تعداد برای اتحاد جماهیر شوروی/ روسیه حد فاصل سال های 1949 تا 1991 معادل 981 مورد بود[24]. پس از تحریم های شدید، پیونگ یانگ که پیش از آن نیز سعی کرده بود خود را ایزوله نگاه دارد با فشارهای شدیدی مواجه شد. این رژیم با هدف کاهش تحریم های شورای امنیت و آمریکا در سال 2018 گفت و گوهایی را با آمریکا و همسایه جنوبی اش در پیش گرفت. در نتیجه این گفت و گو ها که به دیدار دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، مون جائه[25] رئیس جمهور کره جنوبی، و کیم جونگ اون[26] رهبر کره شمالی در سال 2019 انجامید، کره شمالی متعهد شد برنامه آزمایش های اتمی خود را متوقف کند، علاوه بر آن کره شمالی بخشی از تاسیسات اتمی خود را نیز داوطلبانه منهدم کرد و به برخی از بازرسی های بین المللی و دیگر اقدامات نیز تن داد. در 31 اکتبر 2018، قانونگذار کیم مین کی[27] از حزب حاکم دموکرات کره جنوبی[28] بیانیه ای صادر کرد که در آن فاش ساخت که مقامات سرویس اطلاعات ملی کره جنوبی[29] چندین سایت آزمایشی هسته ای و موشکی کره شمالی را رصد کرده اند و آنها اکنون برای بازرسی بین المللی آماده هستند. کیم همچنین اظهار داشت که سایت آزمایش هسته ای پونگی-ری[30] کره شمالی که اکنون غیرفعال است و پایگاه پرتاب ماهواره سوهاه[31] در این مشاهدات گنجانده شده است. این دیدار توسط مقامات اطلاعاتی همراه با توافق سپتامبر 2018 پیونگ یانگ بود که در آن رهبر کره شمالی کیم جونگ اون با بستن سوها موافقت کرد و به کارشناسان بین المللی اجازه داد تا برچیده شدن سایت آزمایش موتور موشک و سکوی پرتاب را مشاهده کنند[32]. --- در مورد کره شمالی مشاهده می کنیم که بر خلاف لیبی حتی متوقف شدن 4 ساله برنامه اتمی اش در عمل به هیچ موردی از رفع تحریم و کاهش فشارهای آمریکا بر این کشور نیانجامید. حتی با اینکه بر خلاف لیبی دانش هسته ای را تاحدود زیادی به دست آورده بود و سلاح هسته ای را هم تست نموده بود. به طور خلاصه در این بخش مایلم استدلال کنم که مشخصا داشتن دانش هسته ای و یا حتی پیش رفت در این دانش و ساختن سلاح نمی تواند موجوب تثبیت حق داشتن دانش هسته ای و حق داشتن سلاح هسته ای شود. برای تثبیت این حق مشخصا به موارد دیگری نیاز است مهم ترین فاکتورهای دیگری که به نظر می رسد اراده سیاسی در نوع مذاکره و یا داشتن قدرت های دیگر مکمل ( واضحا قدرت اقتصادی و یا ارتش متعارف قدرتمند) است. اوکراین: پس از سخنرانی زلنسکی در مورد قدرت اتمی از دست رفته اوکراین توجه جهانی باردیگر به این موضوع جلب شد. در ایران نیز سایت های خبری این موضوع را دستمایه تبلیغات عمدتا سیاسی خود قرار دادند. واقعیت آن است که در سال 1991 و پس از فروپاشی شوروی، اوکراین تازه استقلال یافته دارای 3 هزار کلاهک اتمی بود که پس از آمریکا و روسیه آن را به سومین کشور دارنده بیشترین سلاح اتمی در دنیا تبدیل می کرد[33]. اوکراین به عنوان یک کشور اروپایی و یکی از مهمترین جمهوری های اتحاد جماهیر شوروی از لحاظ صنعتی توان قابل توجهی در سطح دنیا داشت. نظام دیوانی و اقتصادی نسبتا منظمی داشت و عملا درگیر هیچ یک از مشکلاتی که کشوری چون ایران امروز درگیر آن است نبود، اما به دلایلی از جمله بحران های مالی به ارث رسیده از شوروی سابق (نفوذ امنیتی های سابق در نهاد های به ظاهر دمکراتیک) و نیز سعی در تنش زدایی با غرب و ایجاد روابط گرم اقتصادی از توان اتمی خود دست کشید. در 1994 در توافقنامه بوداپست[34] که میان اوکراین، بلاروس و قزاقستان که کشورهای تازه استقلال یافته از شوروی دارای ذخایر تسلیحات اتمی بودند از یک سو، و روسیه، انگلیس و آمریکا ازسوی دیگر، سه کشور استقلال یافته قبول کردند در ازای " تضمین های امنیتی در برابر تهدید یا استفاده از قوای نظامی علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی شان" تسلیحات اتمی خود را واگذار کنند[35]. این امر درحالی بود که طبق برخی گزارش ها اوکراین صرفا به صورت فیزیکی این کلاهک ها را در اختیار داشت و امکان فعال سازی آنها صرفا از طریق کدهایی[36] بود که در اختیار روسیه بود[37] [38]. در سال 2009 نیز روسیه و ایالات متحده بیانیه مشترکی را صادر و در آن اعلام داشتند که تضمین های امنیتی توافق نامه بوداپست حتی پس از انقضای معاهده ی START کماکان پابرجا خواهد ماند[39]. دولت اوکراین گمان می کرد امنیت اوکراین به دلیل اشتراکات فرهنگی، اقتصادی و حتی قومی فراوان با روسیه همواره از جانب مرزهای شرقی اش تامین خواهد بود، و علاوه بر آن با این اقدام در جهت تنش زدایی با غرب روابط سیاسی و اقتصادی بسیار گسترده ای را نیز با بلوک غرب به دست خواهد آورد که به رونق هرچه بیشتر اقتصاد و صنعت اوکراین کمک می کند. اما همه اینها، با وجود پتانسیل عظیمی که این کشور به عنوان مهمترین و صنعتی ترین جمهوری اتحاد جماهیر شوروی پس از روسیه از آن برخوردار بود، نه تنها موجب شکوفایی چشم گیر اقتصادی اوکراین نشد بلکه تمامیت ارضی اش نیز تامین نشد. هیچ یک از تضمین های داده شده از سوی روسیه و آمریکا و دیگر کشور ها در زمان اشغال کریمه و مناطق شرقی اوکراین گره ای از کار کیف نگشود، و حداکثر اقدام برخی کشورهای غربی اعمال تحریم های محدود، ارسال تسلیحات دست چندم و نه چندان تاثیر گذار و در نهایت لفاظی بود. در این بین آلمان حتی مرزهای هوایی خود را به روی هواپیمای انگلیسی حامل کمک نظامی بست[40].البته اکنون و پس از آغاز تجاوز روسیه رویه ارسال سلاح به اوکراین تغییر یافته و سیل سلاح های غربی به این کشور سرازیر شده است. البته در همین برهه هم طرف های غربی سعی در حفظ سطح تنش داشته و از ارسال سلاح هایی که خاک روسیه را هدف قرار دهد سرباز می زنند. ( برای نمونه عدم ارسال پرتابه های برد بلند هیمارس تاکنون) --- در مورد اکراین می توان دید که این کشور نه تنها از توان اتمی خود دست کشید، بلکه به دلیل مشکلات اقتصادی که در تمام سال های پس از فروپاشی شوروی داشت نتوانست توان نظامی کنوانسیونی خود را حفظ کند چه رسد به ارتقای تجهیزات. بسیاری از تجهیزات نظامی باقی مانده از دوره شوروی از وضعیت عملیاتی خارج و یا حتی اوراق شدند، از سوی دیگر هیچ نوسازی عمده ای نیز به دلیل مشکلات اقتصادی عمده در ارتش این کشور، به رغم توانایی فنی و صنعتی عظیمی که در اختیار داشتند صورت نگرفت. این بخش از استدلال متکی بر آن است که تصور سیاستمداران اکراین مبتنی بر به دست آوردن فاکتورهای دیگر قدرت مانند قدرت اقتصادی و یا داشتن ارتش متعارف قوی بدون سلاح هسته ای، چقدر نادرست بوده است و امروز مشخص است که با حفظ تسلیحات هسته ای احتمال حمله روسیه بسیار کمتر می شد. ایران: برنامه اتمی ایران به رغم قدمت قابل توجه[41] [42] هیچگاه به مرحله آزمایش گرم سلاح اتمی نرسید. در طی دو دهه اخیر در موارد متعدد ایران جهت محدود کردن و یا حتی تعلیق برنامه اتمی خود با گروهی از کشورهای غربی و یا مجموعه کشورهای عضور شورای امنیت مذاکره کرده است. این تاریخ طولانی مذاکرات شامل بیانیه سعدآباد[43]، توافق بروکسل[44]، توافق پاریس[45]، مذاکرات 6 گانه ژنو[46]، تفاهم هستهای لوزان[47] و نهایت برجام (JCPOA)[48] می باشد. در هر دوره از توافقات طرف ایرانی با اعتماد سازی (در حوزه های اتمی و حتی غیر اتمی)، تعلیق برنامه اتمی، توقف توسعه برنامه، کاهش ذخایر اورانیوم غنی شده، کاهش تعداد سانتریفیوژ ها[49]، تعطیلی تاسیسات، بازرسی های سخت گیرانه و بی نظیر در سطح دنیا و ... را پذیرفته، دست آورد این مذاکرات اما همواره کارشکنی، حفظ و حتی تشدید تحریم ها، محور شرارت خواندن ایران، تهدید به حمله نظامی، عدم اجرای وعده های داده شده به طرف ایرانی، تحریم های فلج کننده، مصادره اموال، منع تجارت با ایران، تحریم نفتی و بانکی، تهدید های چند باره در دوره اوباما و ترامپ به مورد حمله اتمی قرار گرفتن، تعطیلی و عقب ماندگی برنامه اتمی، ترور های متعدد دانشمندان اتمی، جاسوسی و خراب کاری های عمده در صنعت اتمی ایران بوده است. مهم ترین باخت ایران در جریان مذاکرات از دست دادن پتانسیل تولید سالانه 4 الی5 کیلوگرم پلوتونیوم بر اثر از دست دادن راکتور آب سنگین اراک بود. نقل قول هایی منتسب به صالحی و یا مرحوم فخری زاده وجود دارد که خروجی آب سنگین اراک را مناسب تولید سلاح ندانسته اند. از سوی دیگر برخی معتقدند که این مقدار پلوتونیوم با اندکی تغییر در طراحی راکتور، پتانسیل تولید سالانه یک یا دو سر جنگی تاکتیکال ( حدود 20 کیلو تن) را برای ایران فراهم می نمود. ---- وضعیت امروز ایران در مقایسه با موارد پیش گفته نشان دهنده ی خسارت بیش از حدی است که ملت ایران تنها از" نحوه ی مذاکره و اراده ی سیاسی بلاتکلیف موجود" متحمل شده اند. در مجموع مذاکرات و معامله های اتمی ایران حتی نسبت به مورد حداقلی چون لیبی نیز سودمند نبوده است. این در حالی ست که در مورد لیبی و کره شمالی، این دو کشور به واقع چیز زیادی را از دست ندادند، لیبی حتی به توان فنی ساخت سانتریفیوژ نرسیده بود، کره شمالی نیز تسلیحات اتمی خود را واگذار نکرد، و تاسیسات اتمی مهم و تاثیرگذاری را به تعطیلی نکشاند، به همین چندان جهت انتظار دریافت امتیاز های چشمگیری از آمریکا را می توان برای آنها متصور نبود. حال آنکه ایران در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت اتمی همه چیز را داد و هیچ به دست نیاورد. نتیجه گیری: از آنچه در مورد تاریخچه هسته ای شدن کشورها گفته شد می توان چهار مدل را در انواع مذاکرات انجام شده با قدرت های اتمی شناسایی نمود. مدل اول مذاکره بر سر دانش هسته ای ؛ مدل لیبی است. مدل دوم مذاکره بر سر حق ساخت سلاح هسته ای؛ مدل کره شمالی است. مدل سوم مذاکره بر سر حق انباشت سلاح های هسته ای؛ مدل اکراین است و مدل چهارم که مدل هند و پاکستان است مدل مذاکره بر سر حق کاربست سلاح هسته ای است. مدل ایران اما مشخصا یک مدل بلاتکلیف است. ایران با سابقه بسیار طولانی در دانش هسته ای جهت حفظ این دانش و بر سر موارد ادعایی مذاکرات را شروع نمود.سپس به طور مخفیانه برای ساخت سلاح هسته ای اقدام کرد و به طور مخفیانه بدون رسیدن به مرحله تست گرم آن را کنار گذاشت. از آن زمان همواره با موضوع "بازه فرار هسته ای" بازی می کند و در یک بلاتکلیفی مطلق تحریم هایی که باید برای ساخت سلاح متحمل می شد را تحمل کرده و بدون ساخت سلاح تنها با بازی با کارت فرار هسته ای قصد امتیاز گیری از کشورهای هسته ای را دارد. توضیح بیشتر آنکه در دوره های قبل از دولت تدبیر و امید سعی می شد از افزایش میزان غنی سازی و حجم ذخایر اورانیوم غنی شده به عنوان اهرمی در مذاکرات برای امتیاز گرفتن - یا موضوعی برای معامله – استفاده شود. اکنون اما به نظر می رسد ادبیات جدیدی در حال شکل گرفتن است . ادبیاتی که امروزه در سطح نخبگانی و بعضا مردمی شکل گرفته است عموما بر پایه این رویه است که ایران ابتدا بمب (کلاهک) اتمی را بسازد و سپس بر سر آن با طرف های غربی و شرقی مذاکره کند. تجربه اوکراین به وضوح نشان می دهد که این ره به ترکستان است و توفیقی از این مسیر نصیب ایران نخواهد شد. اوکراین بر سر سه هزار کلاهک اتمی با امضای شرق و غرب توافق کرد، و امروز در حالی در لبه فروپاشی اقتصادی و تجزیه ایستاده است که آن توافق ها و امضای مکتوب شده در همان روی کاغذ باقی مانده اند. به بیان دیگر کلیه فعالیت ها و مذاکرات صورت گرفته با کشورهای در شرف اتمی شدن یک بازی مجموعه صفر[50] بوده است که در آن یک طرف همه چیز را به دست می آورد و طرف دیگر همه چیز را از دست می دهد. تجربه دو دهه مذاکرات اتمی در دولت های مختلف با رویکرد های مختلف نیز به نوبه خود این نظر را اثبات کرده است. در شرایط موجود با یک نگاه واقع گرایانه نمی توان وضعیتی را در یک بازی مجموعه صفر متصور بود که ما برنده کامل و قدرت های اتمی یا درواقع اعضای شورای امنیت[51] بازنده تحولات باشند. در این حالت بهترین رویکرد ممکن این است که بتوان با ابتکار عمل معادلات را به سمت بازی با مجموع غیر صفر[52] سوق داد. خروجی این بازی باید احقاق تمامی حقوق ملت ایران و رفع تمامی تحریم ها و موانع باشد، بدون اینکه چیزی را – یا مانند مذاکرات پیشین همه چیز را - در این بین ببازیم. در این رویکرد جمهوری اسلامی ایران ساخت، عملیاتی سازی و انباشت سلاح اتمی را به انجام می رساند و به هیچ وجه بر سر مواردی چون میزان ذخایر اورانیوم غنی شده، تعداد و نوع سانتیرفیوژ ها، درصد غنی سازی و ... مذاکره نمی کند. با خارج شدن از آن بازی بی حاصل و کهنه 20 ساله، در واقع این بار ایران به عنوان یک قدرت اتمی اثبات شده[53]، بر سر کاربرد و یا عدم کاربرد سلاح اتمی مذاکره می کند و نه بر سر داشتن و یا نداشتن سلاح اتمی، حفظ و یا از دست دادن ظرفیت صنعت اتمی. این درواقع سطح و ادبیاتی ست که ابر قدرت ها در قالب آن با یکدگیر صحبت و مذاکره می کنند، رویه ای ست که آمریکا و روسیه برای دهه ها از آن پیروی کرده اند. مواردی همانند اینکه توافق شود در چه محل هایی سلاح اتمی انباشت شود یا نشود یا در چه تعدادی به چه شکلی صورت گیرد همگی از مصادیق مربوط به حوزه کاربرد (مقدمات کاربرد) می باشد. لاجرم ایران نیز برای خروج از این دور باطل و بی سرانجام بیست ساله ناگریز است که وارد این فاز شود. البته در برابر این سیاست برخی بیم سرنوشت کره شمالی را برای ایران می دهند و معتقدند که پیونگ یانگ پیشتر این مسیر را پیموده و جز انزوای بی مانند در سطح بین المللی و رشد فقر چیزی نصیبش نشده است. اما اشتباه این استدلال از آن جا ست که اولا کره شمالی اساسا در قطع رابطه خودخواسته با دنیا به سر می برد و ایزوله بودن نسبت به دیگر کشورهای دنیا روش حاکمرانی بوده است که حکومت کمونیستی این کشور به صورت خودخواسته در پیش گرفته است. کره شمالی هیچگاه در هیچ برنامه و یا مذاکره ای قصد ارتباط و تجارت آزاد با جامعه جهانی را نداشته است. دوم آنکه مساله سلاح اتمی برای کره شمالی، آنچنان که پیشتر در ابتدای این یادداشت اشاره شد از بدو امر مساله ای در قالب تفکر قلعه ای و صرفا دفاعی بود. پیونگ یانگ در طی حدود هفتاد سال گذشته (پس از جنگ کره) همواره به دنبال تبدیل شدن به دژی تمام عیار بوده است و نه یک ابر قدرت فعال و دارای ارتباطات گسترده در سطح دنیا، و مسیری کاملا متضاد با مسیر پیشنهادی در این یادداشت را در پی گرفته است. به بیان دیگر در نظر مخالفان رویه پیشنهادی بین رفتار سیاسی[54] و مساله سلاح اتمی کره شمالی، یک مغالطه بزرگ صورت می گیرد. اما در مدل هند و پاکستان که از جمله دارندگان سلاح اتمی در مقیاس قابل توجه هستند، مساله سلاح اتمی آنها کاملا( اگرچه به طور غیر رسمی) پذیرفته شده و هدف هیچ کارزار فشار حداکثری و تهدید به جنگ از سوی هیچ ابر قدرتی دیگر نیستند. این دو کشور نه تنها مورد تحریم های فلج کننده قرار نگرفته اند بلکه روابط عمده ای با شرق و غرب داشته و حتی این روابط وارد حوزه نظامی نیز شده است. علاوه بر این به دلیل توان تسلیحات اتمی این کشور ها دیگر کشورها اساسا نمی توانند تمام گزینه ها را برای آنها روی میز بگذارند و ابزارهای فشار احتمالی برای ایشان به شدت محدود شده است. دامنه این موضوع فراتر از این موارد رفته و حتی کار به آنجا می کشد که آمریکا به شدت با مسائلی که حاکمیت ملی این کشورها را به خطر بیاندازد مقابله می کند، چرا که بیم آن دارد که در میان آشوب تسلیحات اتمی این دو به دست دیگر کشور ها و یا حتی بازیگران غیر دولتی بیافتد. مشخص است که راه فعلی که جمهوری اسلامی ایران در حال پیمودن آن است مسیر "کره شمالی سازی" است. آنچنان که در طی دو دهه گذشته نیز جز افزایش انزوا و تحریم، بسته شدن انواع مسیر های تجاری و مالی ماحصلی برای ایران نداشته است. [1] nuclear-weapon states [2] Non-Proliferation Treaty [3] کشورهایی که تا پیش از 1 ژانویه 1967 سلاح اتمی خود را ساخته و آزمایش کرده اند. [4] شامل آمریکا، انگلیس و شوروی که قدرت های اتمی بنیانگذاران NPT بودند و از آنها به عنوان Recognized nuclear-weapon state ratifiers یاد می شود، و کشورهایی چون چین و فرانسه که سلاح آتمی آنها به موجب این پیمان به رسمیت شناخته شد Recognized nuclear-weapon state acceders [5] Paradigm shift [6] در 16 اکتبر 1964 چین نام خود را به عنوان 5 امین کشوری که پس از آمریکا، شوروی، انگلیس و فرانسه دست به آزمایش سلاح اتمی زده است در تاریخ ثبت کرد. چین پروژه دست یابی به سلاح اتمی خود را از اواسط دهه 1950 و پس از جنگ کره آغاز کرده بود، و البته در این مسیر از کمک های چشم گیر شوروی در حوزه مسائل فنی و تجهیزات برخوردار شده بود. تحقیقات در باره طراحی این بمب در موسسه فیزیک و انرژی اتمی پکن، و کار غنی سازی اورانیوم در منطقه لانژو صورت می گرفت. اما با سرد شدن روابط شوروی و چین در اواخر دهه 1950 شوروی از همکاری های فنی در این پروژه دست کشید. در جوئن 1959 نیکیتا خروشچف تصمیم گرفت از ارائه نمونه اولیه بمب به چینی ها خودداری کند. این مساله چین را وادار کرد تا کار بر روی سلاح اتمی را با اتکا به توان داخلی و تحت پروژه 59-6 پیگرید. سرانجام در اکتبر 1964 چین توانست اولین آزمایش اتمی خود را در صحرای گوبی در غرب چین، در نزدیکی جاده تاریخی ابریشم به انجام برساند. این بمب معادل 22 کیلوتن قدرت داشت که 1 کیلوتن بیشتر از بمب Fat Man بود که آمریکا در طی جنگ جهانی دوم با آن شهر ناکازاکی را نابود کرده بود. چین در مجموع 47 آزمایش اتمی انجام داد که آخرین آن در 29 جولای 1996 تنها 2 ماه پیش از امضای معاهده ی منع آزمایش اتمی (CTBT) بود. قوی ترین این آزمایش ها معادل 4 مگاتن (4 میلیون تن) TNT قدرت داشت که از نوع هیدروژنی بود. [7] اتحاد جمهاهیر شوروی سابق اولین آزمایش اتمی اش را در تاریخ 29 آگوست 1949 با کد "RDS-1" در سایت تست Semipalatinsk در قزاقستان امروزی به انجام رساند. این بمب معادل 22 کیلوتن TNT قدرت داشت. پس از بمباران هیروشیما و ناکازاکی در 1945، و دیدن قدرت بی مانند این تسلیحات جوزف استالین دستور داد تا در طی یک دوره 5 ساله پروژه ساخت بمب اتمی به انجام برسد و این مهم بر عهده دانشمند اتمی جوان، ایگور کورچاتوف گمارده شد. بمب RDS-1 شباهت بسیار زیادی به بمب Fat Man آمریکایی داشت که ناکازاکی را ویران کرده بود. این به این دلیل بود که شوروی توانسته بود با جاسوسی اطلاعات پروژه منهتن و آزمایش Trinity را به دست آورد و بر اساس آن بمب پلتونیومی خود را طراحی کند. [8] prohibition of development, production, stockpiling and use [9] دست کم 90 کلاهک اتمی [10] Atomic ambiguity [11] اولین تست اتمی هند تحت پروژه Pokhran I در 18 می 1974 در شمال شرقی منطقه پوکاران در ایالت راجستان در فاصله کمتر از 100 کیلومتری مرز پاکستان صورت گرفت. این بمب که "بودای خندان" نام داشت در یک شفت زیر زمینی منفجر شد و قدرتی معادل 12 کیلو تن (12000 تن) TNT داشت. این قدرت حدودا معادل نیمی از توان بمب اتمی ترینیتی بود که اولین تست اتمی تاریخ (در 16 جولای 1945) بود که توسط آمریکا انجام شد. هند حد فاصل سال های 1974 تا 1998 تحت پروژه های Pokhran I و Pokhran II در مجموع 7 آزمایش اتمی انجام داد که قدرتمند ترین آنها معادل45 کیلوتن TNT قدرت داشت. [12] پاکستان اولین تست اتمی خود را در تاریخ 28 می 1998 پاسخ به برنامه Pokhran II هند تحت پروژه Chagai-I به انجام رساند. در این پروژه در مجموع 5 آزمایش سلاح اتمی صورت گرفت که قوی ترین آنها معادل 40 کیلوتن TNT قدرت داشت. در سال 2005 بینظیر بوتو مدعی شد که پدرش ذوالفقار علی بوتو به وی گفته بوده که پاکستان از سال ها قبل، و در واقع در سال 1977 توانسته بوده به سلاح اتمی دست یابد اما صرفا به دلیل اجتناب از تنش های بین المللی از آزمایش آن سرباز زده بود، و در سال 1998 تنها پس از آزمایش های اتمی جدید هند انگیزه لازم برای اجرای آزمایش اتمی به دست آمد. [13] Arms control policy [14] India–United States Civil Nuclear Agreement [15] https://www.armscontrol.org/factsheets/LibyaChronology [16] De-escalation [17] The factor of superiority [18] all-fortressization [19] Samuel Ramani (February 18, 2016). "These 5 things help make sense of North Korea's nuclear tests and missile launch" [20] John Pike. "Nuclear Weapons Program". globalsecurity.org. Archived from the original on March 2, 2010. [21] nuclear fission device [22] NORSAR revised estimate based on a tremor of 6.1M [23] https://www.ctbto.org/nuclear-testing/the-effects-of-nuclear-testing/the-united-states-nuclear-testing-programme. [24] https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_nuclear_weapons_tests_of_the_Soviet_Union [25] Moon Jae-in [26] Kim Jong-un [27] Kim Min-ki [28] Democratic Party of Korea [29] National Intelligence Service [30] Punggye-ri [31] Sohae [32] "North Korea is reportedly preparing nuclear and missile sites for international inspectors". CNBC. October 31, 2018. [33] Ukraine Special Weapons Archived 1 April 2005 at the Wayback Machine, GlobalSecurity.org [34] Budapest Memorandum on Security Assurances [35] Vasylenko, Volodymyr (15 December 2009). "On assurances without guarantees in a 'shelved document'" [36] فعال سازی با این کد ها از طریق سامانه های Permissive Action Link و سامانه های فرماندهی و کنترل روسی انجام می پذیرفت. [37] Martel, William C. (1998). "Why Ukraine gave up nuclear weapons: non-proliferation incentives and disincentives". In Barry R. Schneider; William L. Dowdy (eds.). Pulling Back from the Nuclear Brink: Reducing and Countering Nuclear Threats [38] Pikayev, Alexander A. (Spring–Summer 1994). "Post-Soviet Russia and Ukraine: Who can push the Button?" [39] Ukraine, Nuclear Weapons, and Security Assurances at a Glance | Arms Control Association". [40] https://twitter.com/terror_alarm/status/1483366144274743301?t=ikoxHoIkJktu1bpoA3iWjg&s=09 [41] برنامه هستهای ایران که در سال ۱۳۲۹ آغاز شده بود در سال ۱۳۵۳ با تأسیس سازمان انرژی اتمی ایران و امضای قرارداد ساخت نیروگاه اتمی بوشهر شکل جدی به خود گرفت. ایران در سال ۱۳۳۷، به عضویت آژانس بینالمللی انرژی اتمی درآمد و در سال ۱۳۴۷ پیمان عدم تکثیر سلاحهای هستهای (انپیتی) را امضاء کرد و دو سال بعد آن را در مجلس شورای ملی به تصویب رساند. [42] Khan, Saira (2010). "The study case:Iran". Iran and nuclear weapons. Routledge Global SecurityStudies. pp. ۴۷–۴۸. ISBN 978-0415-45307-3. [43] در ۲۹ مهر ۱۳۸۲ [44] ۴ اسفند ۱۳۸۲ [45] در ۲۴ آبان ۱۳۸۳ [46] آخرین مورد در ۳ آذر ۱۳۹۲ [47] ۱۳ فروردین ۱۳۹۴ [48] ۲۳ تیر ۱۳۹۴ [49] centrifuge [50] Zero-sum game [51] United Nations Security Council [52] non zero-sum game [53] تثبیت قدرت اتمی و در صورت لزوم اراده استفاده از سلاح اتمی شامل مباحث فنی مفصلی می باشد که از موضوع این یادداشت خارج است. البته پیشتر این موارد موضوع بررسی اندیشکده ممتن (موسسه مطالعات و تحلیل های نظامی) بوده است. [54] political behavior
-
1 پسندیده شدهمقدم بر این موضوع : (برنامه هسته ای رو از ادامه تهدیدات جنگ و ضعف شدید نظامی ایران بعد از جنگ و آموزه ها و تجارب اون دوره بخصوص جنگ سرد در نظر بگیرید) برنامه هسته ای، در توقف و از سرگیری مذاکرات، حدود 25 سال زمان داد تا ایران از اسکاد خریدن با دقت 500 متر برسه به تولید انبوه موشک سوخت جامد میانبرد در تعداد بسیار زیاد. برنامه هسته ای از نظر راهبردی بیشتر کارکرد زمان سازی برای توسعه سایر برنامه های دفاعی داشته، غرب در این مدت کلا مشغول برنامه هسته ای بوده و برنامه موشکی بدون مانع پیش رفته. به نحوی که در حال حاضر حتی از بین بردن داوطلبانه این برنامه هم آسیب خاصی به امنیت نظامی کشور بخصوص حدود و مرزها نمیزنه و احتمال یه جنگ نظامی با حضور نیروی زمینی دشمن تقریبا به صفر رسیده و دشمن هم از هیچ جنگ هوایی نمیتونه بدون خسارت سنگین عبور کنه. در سالهای اینده برنامه هسته ای بیشتر برای ما آسیب هست اگر به تولید بمب ختم نشه.
-
1 پسندیده شدهبله قطعا برای تولید موشک کروز و پهپاد هستش جهت مطالعه بیشتر https://defence.pk/pdf/threads/manufacture-of-the-first-saudi-brazilian-turbo-jet-engine.643514/page-4 88 هزار اکانت سعودی بعد ازافتتاح این مرکز مبارزه با تروریسم توسط ترامپ در عربستان فعالیت های سایبری و جمع اوری اطلاعات اشکار بسیار زیاد شده همون زمان وجود تصاویر کانال اعلام الحربی حزب الله در این مرکز خبر ساز بود https://www.mashreghnews.ir/news/1022139/اعتراف-توئیتر-به-جنگ-روانی-شبکه-88-هزار-اکانت-علیه-ایران
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهشوخی عشقولانه ی صدام با همسرش سرباز عراقی سوخته ، جنگ اول خلیج فارس عکسی که تبدیل به نماد جنگ خلیج فارس اول شد
-
1 پسندیده شدهتك تير انداز مدرن و تاكتيكي دراگونف Deragonov تقريبا تمام كساني كه به تفنگهاي ويژه تك تيراندازي علاقه مند هستند اسلحه نيمه اتوماتيك دراگونف كه در كشور ما با نام سيمينوف يا قناصه شناخته شده است را ميشناسند. اين اسلحه كه از توليدات پرافتخار "كارخانه سلاحهاي تهاجمي كلاشينكوف" است يكي از برگهاي برنده در جنگهاي سبك و مكانيزه محسوب مي گردد و سلاحي است كه در كليه نبردها و شرايط مختلف ميتوان بشدت به آن اطمينان نمود. اين درست است كه اين سلاح در ارتشهاي غربي بعنوان يك تفنگ استاندارد دورزن قبول نشده ولي يكي از برترين تفنگهاي دورزن در ارتشهاي شرقي و ارتش بسياري از كشورها ميباشد كه ميتوان بعنوان يك سلاح پشتيباني و حمايت از نيروهاي پياده با اطمينان كامل در فواصل بيش از 600 متر بر روي آن حساب كرد. حتي در جنگهاي تن به تن نيز با استفاده از سرنيزه استاندارد كلاشينكوف ميتواند مورد استفاده قرار گيرد. جالب است بدانيد كه هر جوخه پياده نظام در روسيه مجهز به حداقل يك تك تيرانداز با استفاده از سلاح دراگونف ميباشد. با تغييراتي كه روي مدلهاي جديد و پيشرفته اين سلاح صورت گرفته حمل و نقل آن آسان تر شده و از وزن آن نيز كاسته شده است.اين تغييرات با استفاده از يك نوع آلياژ مخصوص براي پوشش قسمتهاي فلزي كه قبلا با چوب پوشيده مي شد و همچنين استفاده از يك مدل قنداق پيشرفته تاشو به جاي قنداق چوبي ثابت صورت گرفته است. دراگونف با گاز غير مستقيم باروت و توسط يك پيستون كوچك كه وجه مشترك سلاحهاي توليد شده در كارخانه كلاشينكوف ميباشد مسلح مي شود. اين سلاح از فشنگهاي استاندارد 7/62 ناتو استفاده مي كند حال آنكه در گذشته عليرغم برخورداري از كاليبر 7/62 نمي توانست از فشنگهاي استاندارد ناتو استفاده كند ولي بعدها با توجه به حضور نيروهاي روسيه در گروههاي پاسدار صلح و همكاري با كشورهاي غربي اين سايز تصحيح شده و به فشنگهاي استاندارد ناتو تبديل شد. وزن اين اسلحه بدون خشاب معادل 4/31 كيلوگرم و طول آن 1225 ميلي متر است. گنجايش خشاب آن نيز 10 فشنگ است. در حال حاضر اين سلاح در بسياري از ارتشهاي دنيا مورد علاقه واقع شده و در كشورهاي عراق با نام القادصيه-كشور چين با نام تفنگ تيپ 85-روماني با نام روماك و در يوگوسلاوي با نام زاستاوا توليد مي شود. البته ظاهر اين سلاح در كشورهاي فوق متفاوت است ولي هيچ تفاوتي در مكانيزم داخلي آنها وجود ندارد و همگي از يك وجه مشترك استفاده مي كنند. ورژن هاي قديمي تر اين سلاح كه بعنوان مدل شخصي معروف هستند در كشور روسيه ساخته مي شوند كه داراي لوله كوتاه تر و وزن سبك تر هستند و از آن با نام روسي Medved به معناي خرس ياد مي گردد. حضور اين سلاح و خدمت آن در نيروهاي مختلف كشور ما به زمان جنگ باز مي گردد و در حال حاضر نيز بعنوان يك سلاح تاكتيكي و كارآمد در دست توانمندان نيروي انتظامي در مناطق مرزي كشور و محلهاي درگيري با اشرار و قاچاقچيان استفاده مي گردد كه بايد اذعان نمود در حال حاضر يكي از بهترين تفنگهاي دورزن در نيروهاي مسلح ايران ميباشد.
-
1 پسندیده شدهکراک نخی:2000تومان!! عوارض: بیماریی به نام کرم خوردگی که باعث می شود دست و پای ادم یه هو بیفته :lol: :| :cry: به خاتر همین کراکی ها رو موردشور ها نمیشورن چون می بینن:پوست یارو چسبیده به لیف!!!
-
1 پسندیده شدهمطلب خوبي بود دوست عزيز. دستتون درد نكنه. ولي اگه اجازه بدين، يه سري گير هم ميدم :| !! اين سلاح، خوبياش اينه كه به قول شما، گير نميكنه و قابليت تعويض فشنگ شليك شونده (درصورت نم كشيدن باروت يا ساير مشكلات) رو داره. ولي بدياش اينه كه هيچ حسن ديگهاي نداره :cry: !! اگه مشكل انحراف عجيب و غريب اين تفنگها رو عادي فرض كنيم (جوري كه قلقگيري باهاشون، كار ابلهانهاي به نظر مياد و بهتره كه تجربي بفهميم كه چطور بايد باهاش كار كرد!!!)، سنگيني اون، شليك بسيار كندتر و البته طولاني بودن مرحلهي بارگذاري مجدد (Reload)، بزرگترين مشكلات استفاده كنندگان اين اسلحه هست! ضمن اينكه تعداد بسيار كمي فشنگ در اين اسلحه جا ميگيره كه براي درگيري، به هيچ وجه مناسب نيست! مگه اينكه طرف مقابلمون هم از ماكاروف استفاده كنه :lol: ! راستي. شما گير كردن ماشه (اگه مرتب تميزش نكنين) و گاهاً چخماق رو هم يكم زير سبيلي رد كردين! خوشحال ميشم كه نظر شما رو هم بدونم.
-
1 پسندیده شدهتشکر مطلب خوبی بود. ام پی 5 سلاح بسیار خوبی بود ولی با توجه به گسترش جلیقه های ضد گلوله کم کم باید به فکر استفاده از عضو جدید خانواده هکلر-کوخ یعنی ام پی 7 باشیم که با شلیگ گلوله های 4.5*30 میلیمتر می تونه از 200 متری به جلیقه ای تیتانیومی با ضخامت 1.5 میلیمتر و 20 لایه کولار نفوذ کنه!!! در ضمن از حجم کمتر و ارگونومی بهتر هم نمیشه گذشت که همگی در ام پی 7 جمع شده :| اما اگه به دلیلی فقط دوست دارید از کلاس اس ام جی سلاحی برای مصارف پلیسی و ضد ترور انتخاب کنید یو ام پی هم بد چیزی نیست. اصلا یه پیشنهاد چطوره که این سه تا سلاح رو با هم مقایسه کنید، باید بحث جالبی بشه :|
-
1 پسندیده شدهدوست عزيزsaman_777 جان امكان داره اين فرمايش شما صحيح باشه ولي حتي كارخانه سازنده اين سلاح در خيلي از موارد در بروشورهاي خود فقط به MP5 قناعت ميكنه بنابر اين اطلاق اين لغت خيلي بيراه نيست.مضافا اينكه در خيلي از موارد سلاحهايي مانند MG1A3 با لغت مخفف MG3 ناميده مي شوند. ولي بهر صورت متشكرم از ياد آوري كه كردي