برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on شنبه, 3 دی 1401 در پست ها
-
1 پسندیده شدهتصاویر هوایی از تاریخ ۲۲ الی ۲۷ فوریه از فرودگاه اوزرنه در استان ژیتومیر اوکراین نشانه میدهد که روس ها در حمله به این پایگاه از موشک های احتمالا بالستیک استفاده کرده اند . مشخصا روس ها در این محل عملیات پارک جنگنده ها در فضای باز و برخی از اماکن نظامی را نشانه رفته بودند. بنظر میرسد ۸ پرتابه سنگین به این فرودگاه برخورد کرده که دو پرتابه در ضلع شمال غربی و باقی پرتابه ها حاشیه باند پرواز را هدف قرار دادند.در خوشبینانه ترین حالت و با تصور وجود جنگنده در کنار باند پرواز دقت چندان مطلوب نیست . مخصوصا اگر با موشک اسکندر طرف باشیم که به دقت شهره است...
-
1 پسندیده شدهبا سلام ، بر اساس پیش بینی های صورت گرفته توسط ژنرال رابرت . اچ . اسکیلز ، نبرد آینده با یک دشمن فرضی بدین گونه خواهد بود : الف : وضعیت دشمن : در آینده ، دشمن ، یک مهاجم متفکر و تطبیق پذیر است که بسرعت کنترل زمین منطقه نبرد را در دست خواهد گرفت و نیروهایش را برای اجتناب از تخریب ناشی از قدرت آتش ایالات متحده پراکنده خواهد ساخت ( استراتژی نبرد نامتقارن ) . این چنین دشمنی آموخته است که بخوبی مانور داده ، حتی درجایی که از برتری آتش برخوردار نباشد . ب: وضعیت و عکس العمل ایالات متحده : مرحله نخست : برخورداری از یک " چشم همیشه بیدار " با استفاده از پوشش مداوم سیستم C5ISR مرحله دوم : اجرای حملات استراتژیک برای زمین گیر کردن دشمن و وادار کردن وی به پراکنده کردن بیش از اندازه نیروهایش ( براساس تئوری واردن ) و ایجاد وضعیت "کیش" مرحله سوم : اجرای مانور استراتژیک جهت اشغال و حصول نتیجه نهایی ، وضعیت " مات"
-
1 پسندیده شدهبا سلام ضمن تشکر از توجه شما به این موضوع : حقیقتا" کار برروی استراتژی نبرد هوا-زمینی که نسخه نخست آزمایشی آن ( به اعتقاد اینجانب) از سوی عراق و با کمک کارشناسان غربی در جنگ تحمیلی مورد استفاده قرار گرفت بسیار سخت است . بطوریکه سردار درودیان ، ( طی گفتگوهایی که بعلت علاقه اینجانب نسبت به ابعاد نظامی جنگ ( در کنار ابعاد سیاسی و معنوی دفاع مقدس ) با ایشان داشتم ، تاکید می کردند که تا کنون بیشتر به جنبه سیاسی دفاع مقدس پرداخته شده و سایر جنبه های آن تاکنون ( حداقل در سطح جامعه و نه در جلسات خصوصی) تشریح نشده است . 1- در پاسخ به پرسش نخست شما باید گفت که اجرای این سلسله تحرکات ابتدا در جبهه غرب و در اواخر جنگ در جبهه جنوب انجام گرفت ، بنابراین ، شاید منطقه تحت پوشش آواکس ها ، در حالی که در قسمت جنوب خلیج فارس پرواز می نمودند ( با توجه به برد 300 کیلومتری رادار آواکس ) به محورهای غربی کشور نمی رسید و این مساله بیشتر در مورد جبهه ها جنوب صدق می نمود ( البته این برداشت بنده است و ممکن است صحیح نباشد ) 2 - در مورد ترکیب موفق زوج تامکت/ فونیکس در برابر پرنده سیاه هم باید گفت در هیچکدام از منابع غربی ( در حدود 5 سال هست که بعنوان یک موضوع فرعی در مورد پروازهای شناسایی پرنده سیاه بر فراز ایران مشغول جستجو هستم ) چنین مطلبی ثبت نشده و بنده فقط بر اساس مصاحبه مدیرعامل محترم وقت "هسا" ( یک پاراگراف 10 خطی در مورد اهمیت نیروی هوایی و ساختار پدافند هوایی ) این تحلیل را داشتم ، بنابراین اینکه چرا تامکت های ما موفق به رهگیری یا انهدام این پرنده ها نشدند ، چند نکته به ذهن بنده می رسد : 1- تا آنجایی که بنده اطلاع دارم ،خلبانان تامکت برای مقابله با فاکس بتهای عراقی ( بدلیل نداشتن جی سوت ویژه ارتفاع بالا) همواره با مشکلات زیادی روبرو بودند که این مساله در مستند مشهور شبکه پرس تی وی ، بارها ذکر شده بود . خوب طبیعی است برای رهگیر بلاک برد می بایست مانورهای سنگین رزمی را در ارتفاع بالا اجرا نمود که طبیعتا" بدلیل نداشتن این پوشش و همچنین درگیری شدید این اسکادران ها با نیروی هوایی قدرتمند عراق ، و همچنین وجود نقاط کور راداری در زمان جنگ ( نمونه بارز این نقاط کور حملات نیروی هوایی عراق به نیروگاه نکاء مازندران ) و درگیر بودن ذهن فرماندهان پدافند و خلبانان برای دفع تجاوز پرنده های عراقی ، این امر ممکن نبود . 2- علاوه بر آن ، برنامه ریزان نظامی نیروی هوایی ایالات متحده با توجه به تجربیات بر گرفته از پروازهای شناسایی بر فراز جمهوری خلق چین و همچنین کره شمالی و اتحاد شوروی ، بخوبی از اینکه از چه مسیرهایی می بایست پروازهای خود را انجام دهند ، آگاه بودند . در کنار آن بدلیل وجود تحریم ها ، بطور طبیعی ، پروازهای تامکت با محدودیت مواجه شده بود و می بایست از این پرنده های راهبردی در مواقع ضروری استفاده می گردید . 3- البته شاید هم این پرنده ها شناسایی شده باشند ( طبق گفته همین مقام ) اما بدلیل عدم وجود جنگ افزار مناسب ، نتوانسته باشیم ، آن را مورد اصابت قرار داده و فقط نظاره گر پروازهای شناسایی آن بودیم . البته این مساله مسبوق به سابقه است و در اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 میلادی ، حداقل 20 تا 30پرواز شناسایی توسط نیروی هوایی آمریکا توسط پرنده های u-2 بر فراز اتحاد شوروی صورت گرفت و روسها بدلیل نداشتن سلاح پدافندی مناسب ، قادر نبودند آن را مورد اصابت قرار دهند و فقط در خفا ، به آمریکایی ها اعتراض می کردند و طبیعتا" آمریکایی ها هم آن را تکذیب می کردند و فقط در یکم ماه مه 1960 بود که وقتی روسها با نسخه های نخستین موشک سام-2 ، پرنده گری پاورز را هدف قرار دادند ، مشخص شد که چنین پروازهایی صورت می گرفته است 4- در مورد فرموده دوست عزیز جناب deserthawk هم عرض کنم که کاملا" صحیح می فرمایند . البته متاسفانه بنده دست تنها هستم و این مجموعه زرهی هم بد جوری بنده را به ورطه یک چاه عمیق فرستاده که خلاصی از آن ممکن نیست :whew: ، چرا که بیشتر از 250 پروپوزال درباره موضوعات کلیدی حوزه نظامی در راهبردی تهیه کردم که یکی از آنها بررسی همزمان دو موضوع بسیار مهم تاکتیک های airland battle و air sea battle بشمار می رود که در این مورد بیش از 25 عنوان جزوات آموزشی پنتاگون و نظرات و دیدگاه های مختلف را جمع آوری نموده و امیدوارم پس از پایان مجموعه رزم زرهی و پس از آ ن کار برروی کتاب iraqi fighters ، بتوانم روی این دو موضوع بسیار جالب و جذاب کار کنم .
-
1 پسندیده شدهبا تشکر بسیار از جناب MR9 بابت مطلب بسیار زیبا و دقیق ایشان. البته نبرد ویتنام مشابهت زیادی به استراتژی تک های سنگین زرهی اتحاد شوروی و اعضای پیمان ورشو در دشت های باز اروپا نداشت و اعراب نیز استراتژی شوروی را به صورت ناقص اجرا می کردند و همیشه با ابزارهای ناکافی که مطابق استراتژی شوروی وجود آنها حتمی بود به اجرای عملیات می پرداختند و شکست آنها محتمل بود. ایالات متحده از سال 2009 متد جدیدی برای نبرد مشترک در دریا و هو به نام نبرد هوا-دریایی (Airsea battle) طراحی کرده است که هدف اصلی این استراتژی کشورهای ایران و چین می باشند. اگر دوستان تمایل داشته باشند در تاپیکی جداگانه راه های مقابله با این استراتژی را چه در دریا و چه در زمین چه برای حالت دفعی و چه برای حالت تهاجمی بررسی نماییم تا ما نیز به نوبه خود خدمتی به کشور خود که در وضعیت مقابله با این استراتژی قرار دارد کمک کرده باشیم.
-
1 پسندیده شدهخیلی عالی بود :applause: :applause: :applause: :applause: هر چند به دوران تلخی از دفاع مقدس اشاره داره، اما بسیار مفید و عبرت آموز هست. و البته خیلی متأسفم که زودتر این تاپیک رو ندیده بودم . دادن مثبت به تنهائی کافی نیست و لازم بود که حتما در قالب این پست تشکر ویژه از شما داشته باشم. و اما بعد: دو سوال: 1 . چرا توی این لیست شما اشاره ای به گزارش لحظه به لحظه اقدامات هوائی ما توسط آواکس های سعودی و همچنین رصد تحرکات هوائی و دریائی ما در خلیج فارس توسط کویت و امارات صورت نپذیرفته؟ 2. چرا در مقابل SR-71 ها کاری از دست ما ساخته نبود؟ مگر این هواپیماها در تیررس F-14 ها و فونیکس هایشون نبودند؟
-
1 پسندیده شدهبخش بیست و ششم : هجوم دشمن به فکه: ساعت 5 صبح روز 1365/2/10، دشمن با اجراي آتش تهيه بسيار سنگين، هجوم به منطقه فکه را آغاز کرد و پس از ساعتي، از خاکريز خود، که در فاصله 5 کيلومتري خط اول پدافندي خودي قرار داشت، حرکت کرد و حدود ساعت 8 صبح، در سه محور، در جبهه اي به طول 20 تا 25 کيلومتر به خاکريز نيروهاي خودي رسيد. خطوط خودي در هر سه محور شکسته شد و دشمن به خاکريز نيروهاي خودي وارد و تا ساعت 11 صبح به پيشروي خود ادامه داد و طي سه ساعت بيش از هفت کيلومتر پيشروي نمود. در اين حمله، تعدادي از نيروهاي ايراني اسير شدند و تلويزيون بغداد آنها را به معرض نمايش گذاشت. افزون بر آن، تعداد زيادي تانک و نفربر و امکانات تيپ 1 زرهي لشکر 16 نيز به غنيمت دشمن درآمد. حدود ظهر همين روز، خبر حمله عراق در منطقه فکه به قرارگاه نيروي زميني سپاه رسيد و فرمانده نيروي زميني سپاه براي جلوگيري از پيشروي دشمن و باز پسگيري مناطق اشغالي تيپ سيدالشهدا(ع) را به منطقه اعزام و ارسال برخي از امکانات را آغاز کرد. پس از تهيه طرح حمله، در شب 1365/2/13، تيپ 10 سيدالشهدا(ع) ، با هفت گردان نيرو، يک گردان تانک و يک گردان ضد زره به دشمن حمله کرد. با توجه به تجمع بيش از حد نيروهاي دشمن در منطقه و غافل گيري آنها، دشمن تلفات بسياري را متحمل شد و امکانات زيادي از آنها از بين رفت. در جريان اين حمله، چهار گردان از نيروهاي اين تيپ وارد عمل شدند و توانستند به سرعت، به اهداف و مواضع قبلي دست يابند، اما به دليل گستردگي منطقه و وجود نيروهاي زياد دشمن، موفق به الحاق نشدند و سرانجام، به علت وجود دو رخنه دشمن که نيروهاي خودي را تهديد مي کرد، فرمانده اين تيپ به نيروها دستور عقب نشيني داد. در نتيجه اين عمليات، تعداد زيادي از نيروها و امکانات دشمن منهدم شد و در نهايت، از پيشروي دشمن جلوگيري به عمل آمد. در اين عمليات، از تيپ سيدالشهدا(ع) حدود هفتاد تن شهيد و سيصد تن مجروح گردید. در نهايت، دشمن به علت نرسيدن به اهداف تعيين شده در اين منطقه و منطقه پيچ انگيزه، نامناسب بودن خط جديد متصرفي و لزوم صرف نيروي زياد، از مناطق تصرف شده در فکه طي حمله روز 1365/10/2، عقب نشيني کرد و به قسمتي از اهداف خود، يعني بهره برداري سياسي و تبليغاتي (گرفتن و نشان دادن اسيران، غنيمتها و .. بسنده نمود. تهاجم ارتش بعث عراق به منطقه دربندیخان ، در راستای استراتژی دفاع متحرک تک دشمن در منطقه پيچ انگيزه: بعدازظهر روز 1365/2/18، دشمن در محور فکه، با تحرکات زيادي تظاهر به تک کرد، اما تک اصلي در منطقه پيچ انگيزه بود، در ساعت 4:30 بامداد 1365/2/19، نيروهاي عراقي در منطقه پيچ انگيزه، به محور بجليه، يعني خط پدافندي تيپ 3 لشکر 16 (ارتش) حمله کردند و حرکت خود را به طرف پاسگاه ربوط و خط پدافندي تيپ 2 اين لشکر، ادامه دادند. با اجراي آتش توپخانه و آغاز تک دشمن نيروهاي پدافند کننده عقب نشيني مي کنند. اوايل روز 1365/2/19، سرهنگ جمالي، جانشين فرمانده نيروي زميني ارتش، همراه چند تن از معاونان اين نيرو به قرارگاه نيروي زميني سپاه آمدند و از هجوم دشمن به منطقه پيچ انگيزه خبر دادند و از خطر محاصره نيروهاي يکي از تيپهاي پدافند کننده و احتمال دست يابي دشمن به جاده کنار رودخانه دويرج، به شدت ابراز نگراني کردند. بدين ترتيب، فرمانده کل سپاه و مسؤولان نيروي زميني سپاه براي سد پيشروي دشمن اقداماتي را آغاز کردند؛ بنابراين، به تيپ سيدالشهدا(ع) و لشکر علي ابن ابي طالب(ع) که احتياط کلي منطقه بودند، دستور حرکت داده شد. با رسيدن يک گروهان از تيپ سيدالشهدا(ع) در ساعت 8:15 صبح، محور شرهاني حفظ و با رسيدن دومين گروهان از نيروهاي اين تيپ در ساعت 10 صبح، خط تيپ 3 ترميم شد و حدود دوازده تانک از دشمن منهدم گردید و چند نفر از نيروهاي دشمن به اسارت در آمدند. به دنبال ترميم خط تيپ 3، تيپ 2 اعلام کرد فشار سنگيني روي آنهاست و دشمن از خط ژاندارمري و گردان قدس و گردان 125 به طرف پاسگاه ربوط در حرکت است و گردان 114 از تيپ 2 لشکر16 در حالي که گردان هاي هم جوار آن عقب نشيني کرده اند، همچنان، به مقاومت ادامه مي دهد، اين در حالي بود که نفربرهاي دشمن ازتپه ماهورها بالا آمده بودند و دشمن آتش مختصر و پراکنده اي را اجرا مي کرد. بدين ترتيب، سازمان تيپ 2 به هم ريخته بود، فرمانده گردان 114، معاون و تعدادي از افسران آن شهيد شده بودند و فرماندهان ديگر گردان ها به دستورات فرمانده تيپ چندان توجهي نداشتند؛ توپخانه تحت امر اين تيپ چند لحظه پس از شکسته شدن خط، بدون اطلاع عقب نشيني کرده بود و پس از شکست خط، تقريبا هيچ آتشي عليه دشمن به کار گرفته نمي شد، با افزايش فشار و پيشروي دشمن، فرمانده لشکر 16 براي جلوگيري از محاصره شدن و به اسارت درآمدن نيروهاي گردان 114 که همچنان، مقاومت مي کردند، به اين گردان دستور عقب نشيني داد. نيروهاي لشکر علي ابن ابي طالب (ع) که با دريافت دستور، حرکت خود را آغاز کرده بودند، نزديک ظهر، به حدود پل يازين (يکي از دو پل مهم منطقه) رسيدند، در حالی که درهمين زمان، نيروهاي دشمن نيز به نزديکي پل يا زهرا (پل مهم ديگر منطقه) رسيده بودند. با استقرار نيروهاي لشکر علي ابن ابي طالب(ع) روي تپه ماهورها و شليک آر.پي.جي ها به طرف دشمن و آغاز فعاليت تانک هاي خودي،نيروهاي دشمن با مشاهده نيروهاي بسيجي و حرکت تانک ها و با توجه به دست نيافتن به مواضع محکم پدافندي، در ساعت 12:50 به اجبار عقب نشيني کردند. به دنبال آن، نيروهاي لشکر سيدالشهدا(ع) و لشکر علي ابن ابي طالب(ع) تا حد ممکن، جلو رفتند و با تشکيل خط پدافندي جديد، در آن، مستقر شدند، همچنين، يکي از گردان هاي باقي مانده تيپ 2 لشکر 16 در اين خط مستقر شد. با سد شدن پيشروي نيروهاي عراق از سوي دو لشکرسيدالشهدا(ع) و علي ابن ابي طالب(ع)، دشمن از رسيدن به هدف مهم خود، يعني دست يابي به سلسله جبال حمرين مأيوس شد. طبق اسناد به دست آمده از نيروهاي دشمن، سپاه چهارم عراق مأموريت يافته بود اين سلسله ارتفاعات (حمرين) را اشغال کند، خط الرأس جغرافيايي جبال حمرين مرز مشترک ايران و عراق است و هر نيرويي که روي آن مستقر شود، منطقه خاک عراق را زير سلطه ديد و تير خود دارد. پس از مشخص شدن اهداف دشمن در حمله مزبور، نيروي زميني سپاه براي مقابله با دشمن و بازپسگيري منطقه اشغالي وارد عمل شد و پس از بررسيهايي، که از دشمن و منطقه عملياتي به عمل آمد، قرار شد لشکر وليعصر(عج) با شش گردان نيرو و لشکر فجر با چهار گردان نيرو در محورهاي اصلي عمليات اقدام کنند و هدف عمليات، يعني خاکريز قبلي لشکر 16 را تأمين کنند و در ضمن تيپ الغدير و تيپ سيدالشهدا(ع) و لشکر حضرت رسول هر يک به استعداد دو گروهان نيرو و ادوات و زرهي براي تقويت آن وارد عمل شوند. در ساعت 23 مورخ 1365/2/23، عمليات در سه محور آغاز شد و در نخستين لحظه ها، نيروهاي عمل کننده، خط دشمن را شکستند، در مواضع آنها، نفوذ کرده و در وضعيت مناسبي قرار گرفتند، اما به تدريج مشخص شد که براي دفع دشمن حاضر در منطقه، نيروي کيفي بيشتري لازم است و بدون حضور قبلي و شناسايي مواضع دشمن امکان موفقيت کمتر است. در واقع، آنها در وضعيتي بودند که پاک سازي کامل منطقه و الحاق امکان پذير نبود؛ بنابراين، با قطعي شدن عدم توفيق نيروهاي خودي در پاک سازي کامل و الحاق، دستور عقب نشيني داده نشد. در نتيجه اين عمليات، پانزده دستگاه تانک و نفربر عراقي منهدم و چهارصد نفر از افراد دشمن کشته و مجروح شدند، هر چند در مجموع، تلفات و خسارات نيروهاي خودي هم کمتر از تلفات دشمن نبود. ادامه دارد .....................................
-
1 پسندیده شدهبا سلام به خاطر مطالب بسیار پربار و مفیدتون از شما تشکر می کنم . :applause: اگر در این راه برد (دفاع متحرک یا نبرد هوازمینی) نیروهای عمل کننده با نیرویی درگیر شوند که توان انجام عملیات های مشابه را داشته باشد شما کدام عامل را در طرفین عامل تعیین کننده می دانید ؟ نکته ی بعد اهمیت ارتباطات گسترده و امن و همچنین توان تحرک و لجستیکی مناسب در این راه برد است حال اگر خطوط ارتباطی دچار شکاف و اختلال جدی شوند و توان براورد صحصیح اطلاعاتی به هر نحو از دشمن گرفته شود تا چه میزان امکان اتکا به این تاکتیک و امید به پیروزی ان میسر است ؟ ایا این تاکتیک که به حمله های سریع و غافل گیرانه تاکید دارد در مناطقی که کار به در گیری فرسایشی می کشد چاره ای اندیشیده است ؟ در کل در کنار نقاط قدرت قابل توجه ان نقاط ضعف ان را چه می دانید ؟ :rose: :rose: :rose:
-
1 پسندیده شدهبخش بیست و پنجم : تک دشمن به شرهاني و پيچ انگيزه : نيروهاي دشمن در تاريخ 1365/1/18 ضمن تک در منطقه شرهاني ، يکي از ارتفاعات مهم منطقه به نام تپه 175 را که در اختيار لشکر 58 بود، تصرف کردند. البته، هنگام حمله عراق، تنها يک سوم از اين ارتفاعات در تصرف نيروهاي خودي بود. با اين حال، ارتفاع مزبور امکان ديد خودي روي پل چم سري و دشت حمرين را پديد آورده بود. در ادامه حمله مزبور، دشمن روز بعد (1365/1/19)، به منطقه پيچ انگيزه حمله و پس از درگيري مختصري به ناچار، عقب نشيني کرد. هجوم دشمن به منطقه سومار حمله دشمن به منطقه سومار در دو محور گهنه ريگ و کيسکه طي دو مرحله انجام گرفت. محور گهنه ريگ: در حالي که باران شديدي مي باريد، دشمن پس از اجراي يک ساعته آتش تهيه، در 30 دقيقه پس از نيمه شب 1365/1/22 به خطوط پدافندي خودي در ارتفاعات کهنه ريگ حمله کرد و تا اوايل صبح، تعدادي از تپه هاي اين ارتفاعات را به تصرف خود درآورد. اين محور با تيپ سه از لشکر 88 زرهي و سه گردان قدس سپاه پدافند مي شد که در تک دشمن حدود پنجاه نفر از اين نيروها به اسارت گرفته شدند. با تصميم قرارگاه مشترک نجف 2، قرار شد تا بسرعت و ريختن آتش تهيه سنگين به بازپس گيري تپه ها اقدام شود که به علت اقدام نکردن گروه توپخانه، اين پاتک انجام نگرفت. از طرف ديگر، در شب دوم، دشمن باز با ريختن آتش و ادامه حمله، وضعيت خود را گسترش داد و ارتفاعات قلعه جوق را تصرف کرد. براي تقويت منطقه، دو گردان از نيروهاي تيپ نبي اکرم(ص) تا ظهر 1365/1/23 خود را به منطقه رساندند. اما زماني که نيروها به پاي کار رسيدند، با تک دشمن و آتش سنگين او روي ارتفاعات گهنه ريگ روبه رو شدند. با اين حال، در اثر مقابله مناسب نيروهاي خودي، دشمن به تخليه و عقب نشيني از 3 تپه متصرفي مجبور شد و تلاش او براي باز پس گيري اين تپه ها در بعدازظهر روز 1365/1/25 بي نتيجه ماند. در مجموع، دشمن طي چهار روز درگيري در محور کهنه ريگ توانست تپه هاي اسماعيل خان و اورژانس، يال ميان تنگ و پاسگاه دوله شريف را به تصرف در آورد، اما از روز سوم، به دليل مقاومت و مقابله مناسب نيروهاي خودي،از ادامه حمله و تصرف ارتفاع 402 و کهنه ريگ نااميد شد. عدم مقاومت ابتدايي نيروهاي گردان هاي قدس، نبودن موانع سد کننده (مين، سيم خاردار) در خط پدافندي، نبود نيروي احتياط و نبودن آتش مناسب در روزهاي نخست و از عوامل شکست خط پدافندي و تصرف چند ارتفاع از سوي دشمن در اين محور بودند. طي اين حمله، تعداد 190 نفر از نيروهاي ارتش شهيد، مجروح و 192 نفر از آنها مفقودالاثر شدند و 2 نفر به اسارت درآمدند. همچنين، از برادران تيپ نبي اکرم(ص) 87 نفر شهيد و 40 نفر مجروح شدند. محور گيسکه: پس از آرام شدن محور کهنه ريگ، دشمن در ساعت 1 بامداد 1365/1/26، پس از اجراي آتش سنگين و با نيرويي به استعداد دو گردان و يک گروهان، به ارتفاعات گيسکه حمله کرد. در اثر آتش تهيه دشمن، تمامي نيروهاي تيپ 40 سراب که به روي گيسکه مستقر بودند، پيش از هرگونه درگيري و مقاومت عقب نشستند و بدين ترتيب، ارتفاعات مهم گيسکه به سادگي به دست دشمن افتاد. تک دشمن در منطقه سيدکان : در اوايل شب 1365/2/3، دو سرباز عراقي در منطقه سيدکان که در سي کيلومتري عمق خاک عراق قرار دارد، به نيروهاي خودي پناهنده شدند و اطلاع دادند که نيروهاي عراقي همان شب، ساعت 3 بامداد، به اين منطقه حمله خواهند کرد. چند روز پيش از اين نيز، بارزاني ها ، نيروهاي ايران را از تجمع نيروهاي دشمن و قصد حمله آنها، مطلع کرده بودند. منطقه سيدکان با شش گردان از تيپ هاي 1 و 2 لشکر 64 ارتش جمهوري اسلامي ايران پدافند مي شد. در ساعت 3 بامداد (1365/2/4) هجوم دشمن به اين منطقه با اجراي آتش توپخانه آغاز شد. بدين ترتيب، تا ساعت 00:6 صبح 50 درصد از پايگاه هاي خودي سقوط کرد و نيروهاي ديگر پايگاه ها نيز عموما، بدون درگيري با دشمن، عقب نشيني کردند. تا ساعت 00:11 صبح، تنها قله یک ارتفاع در دست نيروهاي خودي باقي مانده بود و سپاه براي تقويت مواضع خودي، گردان هاي جندالله مهاباد و اشنويه را به منطقه اعزام کرد تا مانع از سقوط قله مزبور شوند. همچنين، به تيپ شهيد بروجردي سپاه براي بازپسگيري مناطق اشغال شده، آماده باش داده شد. در حالي که اين تيپ مشغول شناسايي بود و براي عمليات آماده مي شد. ناگهان شايع گرديد که دشمن قصد حمله به لولان را دارد. نيروهاي مستقر در آن، ارتفاع را تخليه کردند و تنها تعدادي از برادران گردان جندالله روي قله به مقاومت پرداختند که هم از سوي دشمن و هم از سوي نيروهاي خودي به خيال اينکه قله در دست دشمن است، زير آتش قرار گرفتند. در اين حمله، دشمن با استعداد اندک، حداکثر يک تيپ و تعدادي نيروهاي محلي (جاش) با سلاح هاي ساده و بدون پشتيباني قوي و بدون هيچ تلفاتي ارتفاعات مهم منطقه از جمله بين لاتا، سرسول، گردشوان و لولانرا تصرف کرد و در مجموع، با تصرف حدود 250 کيلومتر مربع از زمينهاي منطقه، راهکارها و معبرهاي زيادي که به ويژه براي کار چريکي و جنگ هاي نامنظم مناسب بود را مسدود کرد. هجوم دشمن به جزيره جنوبي خط پدافندي جزيره مجنون جنوبي : از مهم ترين خطوط پدافندي خودي است که سه پد غربي، مياني و شرقي را شامل مي شود. از اوايل بامداد روز 6/ 2/ 1365، دشمن اجراي آتش تهيه روي پدهاي غربي و مياني را آغاز کرد. در ساعت 3 ، آتش توپخانه عراق تشديد شد و به دنبال آن، نيروهاي دشمن در ساعت 4 بامداد، حرکت خود را به طرف مواضع نيروهاي ايران آغاز کردند. مسؤوليت دفاع از پد مياني به عهده نيروهاي تيپ يک لشکر 92 بود که با تشديد آتش دشمن نيروهاي ايراني تا سه راهي تقاطع پد و جاده، يعني در حدود دو کيلومتر عق آمدند و نيروهاي دشمن 1 تا 1.5 کيلومتر روي پد پيشروي کردند. به دنبال آن، دسته اي از نيروهاي تيپ الغدير در اين پد به مقابله با دشمن پرداختند و در روز، تعدادي از آنها را به عقب نشيني وا داشتند. طرح ریزی و اجرای استراتژی دفاع متحرک عراق بقدری پیچیده بشمار می رفت که حتی تا کنون نیز بخش عمده ای از این راهبرد ، دچار ابهامات جدی است . نقشه فوق ، برآورد اینجانب از حرکات شطرنجی ارتش بعث عراق در جریان استراتژی دفاع متحرک در اواخر سال 1364 واوایل 1365 است . براساس تئوری ژنرال استاری ، اصل اساسی در اجرای راهبرد دفاع متحرک ، " نبودن در همه جا و در عین حال بودن در همه نقاط درگیری است " ، بدین معنی که هر ارتشی برای دست یابی به موفقیت می بایست علاوه بر درگیر کردن واحدهای دشمن در طول جبهه نبرد ،ذهن فرماندهان دشمن را نیز نسبت به جهت و هدف اصلی تهاجم گمراه نماید . اين تيپ (الغدير) با وارد کردن تعدادي نيروي جديد و با کمک آتش توپخانه و تانک، از ساعت 00:4 بامداد روز بعد،پيشروي روي پد مياني را آغاز کرد و پس از عبور از ميدان مين و سيم خاردار دشمن، تا نزديک دومين خط پدافندی خودي جلو رفت و بالاخره، پشت ميدان مين مواضع جديد را ايجاد و در آنجا مستقر شد؛ بنابراين، نيروهاي خودي توانستند دشمن را به عقب نشيني وادار کنند. بدين ترتيب، در نهايت، تنها دويست متر از مواضع قبلي خودي در اشغال دشمن باقي ماند. در پد غربي نيز، دشمن پس از اجراي آتش سنگين، از روبه رو و از پهلو تهاجم خود را با سه قايق، از داخل آب آغاز کرد. پدافند اين پد به عهده تيپ الغدير بود. نيروهاي اين تيپ در مقابل حمله دشمن چنان مقاومت کردند که عراق ضمن تحمل تعداد زيادي تلفات، موفق به اشغال مواضع خودي نشد و تنها 150 متر از مواضع قبلي خود جلوتر آمد و فاصله نيروهاي خودي و دشمن کمتر شد. در اين حمله، نخست، دشمن از پهلوي مواضع خودي (آب) موفق شد قايقهاي خود را به سيل بند برساند، اما در نهايت، در اين محور نيز، موفقيتي به دست نياورد و با پنج تن کشته و اسير، به اجبار با دو قايق فرار کرد. در اوايل بامداد روز 1365/2/8، دشمن مجددا، به پدهاي مياني و غربي حمله کرد. اين حمله در پد مياني، از دو محور روبه رو و از پهلو با قايق انجام شد که در اثر مقاومت نيروهاي تيپ الغدير دشمن از روبه رو، موفقيتي به دست نياورد و عقب رفت . در محور پهلو نيز، برادران غواص دو قايق دشمن را با نارنجک منهدم کردند و با فرار ديگر قايقهاي دشمن حرکت عراق در اين محور نيز شکست خورد. در پد غربي نيز، نيروهاي دشمن قصد جلو آمدن داشت که رزمندگان تيپ الغدير آنها را عقب راندند. در ساعت 3 بامداد همان شب، دوباره، دشمن در پد مياني حمله ديگري را آغاز کرد و ضمن اجراي آتش حرکت خود را ادامه داد که با مقاومت و مقابله برادران الغدير به اجبار، عقب نشيني کرد. در همين شب نیز، غواصان اين تيپ طي يک حرکت، خطوط دفاعی دشمن را که دو شب پيش در پد مياني به دست عراق افتاده بودرا منهدم نمودند. براي بار سوم، نيروهاي عراقي در اواخر همين شب، حمله ديگري را در پد مياني آغاز کردند که نيروهاي الغدير به کمک نيروها و تجهيزات ارتش به مقابله بر خاستند و نيروهاي دشمن را به عقب نشيني واداشتند. مسؤولان قرارگاه نصرت با توجه به تحرکات دشمن و شواهد موجود در اين منطقه و اطلاعات به دست آمده از اسيران معتقد بودند که در اين منطقه، دشمن قصد هجوم گسترده اي را دارد؛ بنابراين، آنها لزوم تقويت خط را يادآور شدند و بر کار مهندسي، به ويژه روي پدها تأکيد مي کردند، چرا که طبق اظهارات اسيران، دشمن، به هر تيپ از لشکر 31 خود، مأموريت بازپسگيري يک پد را داده بود . پس از ده روز، دشمن بار ديگر در اواخر شب 1365/2/18، در سه نقطه از هور، يعني پدمياني، پدغربي جزيره جنوبي و نهر الکساره به تک اقدام کرد که با مقابله واحدهای سپاه مستقر در اين منطقه روبه رو شد و چندين قايقش منهدم و تعدادي از افرادش کشته و اسير شدند و اين حملات عراق نيز دفع گرديد. ادامه دارد ..................
-
1 پسندیده شدهبخش بیست وچهارم : تک دشمن به منطقه عمومي پنجوين (منطقه عملياتي والفجر4) (1364/12/29) پس از اينکه دشمن توانست با صرف توان کمي، موفقيتهايي را در منطقه والفجر 9 به دست آورد، در شبانگاه 1364/12/29 با نيرويي حدود دو گروهان به منطقه پنجوين که در ادامه منطقه والفجر 9 قرار داشت ، حمله کرد و با ايجاد رخنه از ارتفاعات شاخ تاجر، جلو آمد و حدود دو سوم از ارتفاعات شيخ گزنشين را هم به اشغال خود درآورد. فرماندهي قرارگاه نجف3، با اطلاع از تحرکات دشمن در اين منطقه، طي تماسي از فرماندهي لشکر 28 خواست تا اين ارتفاعات هرچه زودتر تأمين شود. آنها پاسخ دادندکه آتش دشمن سبک شده است و مسئله خاصي نيست، اما چند ساعت بعد، از لشکر 28 خبرمي رسد که دشمن ارتفاعات شيخ گزنشين را اشغال کرده است. به دنبال اشغال شيخ گزنشين، نيروهاي دشمن در اوايل شب جمعه مورخ 1365/7/1 به ارتفاعات ميشلان، که در ادامه ارتفاعات شيخ گزنشين واقع است، از دو طرف حمله کردند. در نخستين لحظه هاي حمله دشمن، نيروهاي تيپ 55 هوابرد، که پدافند آنجا را به عهده داشتند، عقب نشيني کردند. با عقب نشيني اين نيروها، نيروهاي دشمن تمامي توان خود را متوجه مواضع يک گروهان از برادران تيپ اميرالمومنين کرد که در آنجا حضور داشتند. اين برادران مقاومت سختي از خود نشان مي دهند، طوري که بيست تن از آنان شهيد و تعدادي مجروح شدند. در نهايت، با اصرار فرماندهي قرارگاه نجف 3 ارتفاعات را تخليه کردند و به عقب آمدند. بدين ترتيب، ارتفاعات ميشلان و همچنين، ارتفاعات شيخ لطيف که زير ميشلان قرار داشت، به اشغال دشمن در آمد. با اشغال ارتفاعات مهم منطقه والفجر4 و والفجر 9 نيروهاي دشمن بر اين منطقه مسلط شدند و دشت پنجوين کاملا زير ديد و تير دشمن قرار گرفت. تک دشمن به منطقه دربنديخان: هجوم دشمن به منطقه دربنديخان با اجراي آتش تهيه از ساعت 1:30 بامداد 1365/1/15 و حمله به محور بياروک در ساعت 5:30 بامداد، آغاز شد و با تصرف ارتفاعات مهم: سورمر، شاخ شميران، شاخ برددکان و قسمتي از يال بياروک، طي دو روز عمليات، پايان يافت. دشمن براي حمله به اين منطقه، که با دو گردان از نيروهاي سپاه پدافند( گردان مقداد از قرار گاه شهید کاظمی و گردان انبیاء از تیپ 57 ابوالضل ) مي شد، حدود ده گردان پياده، يک گردان تانک و يک گردان توپخانه را به کار گرفت، با خالي شدن يال بياروک از نيروهاي قلخاني(نیروهای سازماندهی شده محلی که برای مبارزه با ضد انقلاب محلی آموزش و مسلح شده بودند )که بدون مقاومت عقب نشستند، دشمن توانست در نخستين وهله، اين يال را تصرف کند و به راحتي گسترش پيدا کند. در محور شاخ شميران نيز که تنها چهارده نفر نيروي خودي حضور داشتند براي مدتي مانع از پيشروي دشمن شدند، اما در نهايت، با ادامه فشارهاي دشمن مقاومتهاي خودي خنثي و پس از دو روز عمليات نقاط مزبور به تصرف عراق درآمد. با استقرار نيروهاي عراقي روي ارتفاعات سرکوب منطقه، نخست، راه نفوذ جمهوري اسلامي به عمق خاک عراق از اين محور سد شد، دوم، موقعيت ديد و تير نيروهاي خودي روي تأسيسات سد در بنديخان، جاده بغداد - سليمانيه و ... از بين رفت و سوم، راه بسته شده نفوذ و فعاليت ضد انقلاب در محور جوانرود و پاوه باز شد. مهم ترين دلايل موفقيت شمن در اين منطقه را مي توان به شرح زير ذکر کرد: -1 ضعف خودي به دليل کمبود نيرو، امکانات و استفاده از نيروهاي قلخاني در محور حساس منطقه (يال بياروک)؛ -2 قوت دشمن از نظر رعايت اصل غافل گيري، داشتن اطلاعات کافي، امکان آتش پرحجم، استفاده از هلي کوپتر براي پشتيباني. در اين عمليات، دشمن با تلفاتي نزديک به هفتصد نفر (دو گردان از دشمن تا 80 درصد منهدم شدند) توانست صد کيلومتر مربع زمين اشغال کند و از نيروهاي خودي حدود پنجاه نفر شهيد، شش نفر اسير و سيصد نفر مجروح شدند. ادامه دارد ...............
-
1 پسندیده شدهبخش بیست و سوم : " عنصر منتظر در جنگ ، همیشه بازنده خواهد بود " آغاز تهاجم : اجرای استراتژی دفاع متحرک در عمل : با ایجاد زمینه سازی های لازم و طرح ریزی یک عملیات دقیق ،در تاریخ 1364/12/15 ، واحدهای ارتش عراق ، در حالی که توسط واحدهای هوابرد و بالگردهای رزمی پشتیبانی می شدند ، با به کارگیری یگانهای زرهی !!!!!! ( عجیب بودن به کارگیری تانک در نواحی کوهستانی ، در حالی که می دانیم واحدهای زرهی در ارتفاعات چه محدودیتهایی دارند - تجربه روس ها در افغانستان و چچن ، تجربه متفقین در جنوب ایتالیا و تجربه ارتش رژیم صهیونیستی در جولان ) به منطقه "چوارتا" و ارتفاعات پر برف "کچل " و " ناصر " هجوم بردند . نیروهای تیپ 57 ابوالفضل (سپاه) که بر روی این ارتفاعات استقرار داشتند ، در حدود 24 ساعت در برابر هجوم دشمن مقاومت کرده ولی بدلیل سردی بیش از حد هوا ، عدم وجود عقبه ، نرسیدن مهمات ، پشتیبانی و امکانات ، با دستور قرارگاه نجف ، عقب نشینی کردند . بدین ترتیب در نخستین مرحله اجرای استراتژی دفاع متحرک ، لجمن منطقه ، از آخرین حد پیشروی نیروهای خودی در عملیات والفجر 9 ( ارتفاعات کانی مانگا و لری ) بیرون آمد و به پشت "چم گوگاسور " منتهی شد . به دنبال درخواست هاي قبلي فرماندهي قرارگاه نجف و با پيش آمدن چنين وضعيتي، طي چند جلسه، فرماندهان نيروي زميني سپاه و ارتش و قرارگاه نجف وضعيت اين منطقه را بررسي کردند و قرار شد اين منطقه کلا" تحويل نيروي زميني ارتش شود؛ بنابراين، طي ابلاغيه اي، از تاريخ 1364/12/18 پدافند منطقه به عهده يگان هايي از تيپ 55 هوابرد و لشکر 77 گذاشته شد، ضمن اينکه چند گروهان هم از نيروهاي سپاه در اختيار اين يگان ها قرار گرفت. با این حال ، پس از این جابه جایی ، یگانهای دشمن در شب 1364/12/20 ، از محور سمت راست ارتفاعات " پیلینگ سور " مجددا" دست به حمله زدند . با شروع آتش تهیه دشمن ، نیروهایی که بر روی این ارتفاعات مستقر بودند ، بسرعت عقب نشینی کرده ، اما بعد از مدتی و زمانی که مشخص شد ، این تهاجم ، ماهیتی ایذایی داشته ، واحدهای خودی ، مجددا" در منطقه مستقر شدند . اما در نیمه شب 1364/12/23 ، دشمن بطور همزمان از سه محور به این ارتفاعات حمله برده و براحتی موفق شدند تا اهداف خود را تصرف کنند . اگر چه چند گروهان ارتش و سپاه بخوبی مقاومت کردند ، اما جو عمومی عقب نشینی نیروها باعث شد تا از این نیروها نیز کاری ساخته نباشد و زمانی که این نیروها در خطر محاصره شدن بودند ، مجبور به عقب نشینی شدند . با این عقب نشینی ، و سقوط ارتفاعات پیلینگ سور و موبرا ، خطر سقوط و محاصره نیروهای موجود بر روی ارتفاعات " ممی خلان" نیز وجودداشت . البته علیرغم وجود یک جاده که در دست نیروهای خودی بود ، ظاهرا" این امکان برای دشمن وجود نداشت ، اما قرارگاه تاکتیکی ارتش بفوریت دستور عقب نشینی به گردان مستقر بر روی این ارتفاعات را داد و بالتبع واحدهای سپاه نیز که منطقه را خالی از نیرو دیدند، با جمع آوری امکانات و تجهیزات ، عقب نشینی نمودند . ادامه دارد ................
-
1 پسندیده شده[quote name='iran_400' timestamp='1404147220' post='389407'] ممنون بسیار جالب بود تمام بخش ها رو مطالعه کردم اما در کل چند بخش برای ارسال باقی مونده؟ [/quote] شاید 10 تا 15 قسمت دیگر با تشکر از توجه شما
-
1 پسندیده شدهممنون بسیار جالب بود تمام بخش ها رو مطالعه کردم اما در کل چند بخش برای ارسال باقی مونده؟
-
1 پسندیده شدهبا سلام - ضمنتشکر از توجه شما : " [size=5][font=arial,helvetica,sans-serif][color=#EC2424]به اين ترتيب، در مجموع، حدود[/color][color=#0000cd] [size=6]280 -250[/size][/color][color=#EC2424] گردان لازم است؛ بنابراين، بايد روند اعزام نيروها به صورتي باشد که هر سه ماه، 280 گردان نيروي رزمي، يعني [/color][color=#006400]1000[/color][color=#EC2424]نفر، براي ما فرستاده شود[/color][/font][/size]" 250 تا 280 گردان به استعداد رزمی 1000 نفر یا نفر10000( شاید نویسنده اشتباه کرده و یا استعداد گردان های رزمی ما اینقدر کوچک بوده است ) بنده طبق کتاب دارم پیش می روم .در صورت امکان دوستان صاحب نظر راهنمایی بفرمایند .
-
1 پسندیده شدهبخش چهاردهم : استراتژی دفاع متحرک ارتش رژیم بعث عراق : بعنوان مقدمه : امیدوارم که دوستان بطور کامل پست های قبلی و بویژه پست قبلی را با سعه صدر مطالعه کرده باشند . رژیم بعث عراق ، روند جنگ را درطول چهار سالی که از آغاز تهاجم به خاک ایران می گذشت و حفظ موقعیت های دفاعی خود را ناشی از برتری های تسلیحاتی و اطلاعاتی ارزیابی می نمود . بدین معنا که رزمندگان اسلام پس از درهم شکستن خطوط دفاعی دشمن با برتری آتش توپخانه ، قدرت هوایی ( به اعتقاد رابرت اسبوت ، برتری هوایی عراق نسبت به ایران بلحاظ کیفی شش به یک در اسفند 1364 بود )و واحدهای زرهی عراق مواجه شده که این برتری مانع از تثبیت مواضع تصرف شده می گردید . درک عراق از عوامل موثر در در حفظ موقعیت دفاعی واحدهای خود در برابر تهاجمات غافلگیرانه واحدهای ایرانی آنها را بیش از گذشته در مورد خرید فناوری های تهاجمی ترغیب می نمود . از سویی دیگر ، عراقی ها بیش از اینکه مایل به خرید سلاح باشند ، تمایل داشتند تا فناوری نظامی مرتبط با آن را خریداری و از توانایی داخلی لازم جهت تولید اقلام مورد نیاز خود برخوردار شوند . بنابراین از اوایل سال 1986 ، شواهد و قرائن حاکی از آن بود که عراق از توانایی لازم برای تولید مهمات خاص در داخل خاک خود برخوردار است . دیپلماتهای غربی نیز در بغداد خبر می دادند که عراق از مهمات ساخت داخل استفاده می کند . بنا بر گزارش یکی از سفارتخانه های غربی ، عراق با استفاده از روابط خاص خود با برخی از کشورها توانست تانکهای تی -55 ساخت شوروی را به توپ های 105 م.م غربی مجهز کند و این تجهیزات را درکنار استفاده از مهمات ساخت غرب تبدیل به یک جنگ افزار کار آمد نماید . ژنرال عامر الرشید العبیدی در فوریه 1986 طی یک مصاحبه با خبرگزاری های خارجی در بغداد اعلام نمود : " می خواهیم صنایع الکترونیک و نظامی خاص خود را داشته باشیم که استقلال نظامی ما را درحال و آینده حفظ نماید " ادامه دارد .....
-
1 پسندیده شدهداخل این تاپیک در حال بررسی این وحوش هستیم و بنده هم دارم مطلب کاملی می نویسم شاید خالی لطف نباشه: http://www.military.ir/forums/topic/27816-بررسی-روشها،-تاکتیکها-و-استراتژِی-های-داعش-در-نب/page__st__90#entry386210
-
1 پسندیده شدهبخش نهم : همچنین ، ژنرال استاری برای ارتقاء سطح فرآیند تدوین آموزه هوا-زمینی ، که در گذشته اغلب به افسران بلحاظ کیفی ، درجه دو واگذار می گردید ، گامهایی برداشت . این کار با ایجاد یک جایگاه با عنوان معاونت رییس ستاد در امور آموزه ها ، انجام داد . استاری نیز برا تصدی این پست ، ژنرال دان مورلی را منصوب نمود . استاری ، مورلی و گروه کوچکی از افسران نخبه ارتش ، برای ترادوک یک تینک تانک فوق العاده را ایجاد کرده بودند . به محض آنکه در مورد ایده های خود درباره مفاهیمی چون تسلیحات ، سازماندهی ، لجستیک ، جنگ الکترونیک ، تهدید تسلیحات هسته ای و اهمیت مانور در برابر جنگ ایستا به توافق رسیدند ، استاری و مورلی به نقاط مختلف سفر کرده و در جلسات توجیهی برای مخاطبان نظامی در سراسر دنیا ، مفاهیم و ایده های خود را معرفی نمودند . اما در داخل خود ارتش ایالات متحده نیز وجود ترادوک مشکلاتی را ایجاد نموده بود . بعنوان مثال ، نیروی هوایی ایالات متحده هیچ تشکیلاتی بطور مشابه ترادوک در اختیار نداشت . نزدیکترین تشکیلات به ترادوک در این نیرو ، ستاد فرماندهی تاکتیکی نیروی هوایی (TACTICAL AIR COMMAND ) مستقر در پایگاه هوایی لانگلی بود که در حدود 15 دقیقه با فورت مونرو ( محل استقرار ترادوک ) فاصله داشت . استخوان بندی اصلی ایده استاری ، بر نبرد عمقی یا گسترش میدان نبرد قرار داشت ، یعنی اینکه نبرد نباید صرفا" در جبهه متمرکز گردد ، بلکه باید در عمق پشت جبهه دشمن نیز جریان داشته باشد ، یعنی در عقبه دشمن ، جایی که ستون های احتیاط دشمن استقرار داشتند و ماموریت داشتند تا بعنوان نیروی دنبال پشتیبان بعد از نیروی اصلی وارد نبرد شده و منطقه متصرفه احتمالی را تامین نموده و یا عمق پیشروی احتمالی را بیشتر نمایند . بنابراین باید از حرکت پرسنل ، تدارکات و حتی اطلاعات به گونه ای ممانعت شود که دشمن نتوانند از قوای ذخیره خود استفاده نمایند . برای از کار انداختن مراکز فرماندهی ، خطوط لجستیکی ، پیوندهای ارتباطی و دفاع هوایی دشمن ، حملات شدید نیروی هوایی لازم است که در جای خود مستلزم بیشترین هماهنگی و یکپارچگی میان یگانهای نیروی زمینی و اسکادرانهای نیروی هوایی است . با این حال در نیروی هوایی ، افسرانی بودند که به چنین بحث هایی با شک و تردید و بدگمانی نگاه می کردند . به نظر آنان ، این به معنای تجاوز آشکار به حیطه اقتدار نیروی هوایی بود ، زیرا ارتش قصد داشت خود را درگیر عملیاتهای ممانعتی نماید که بطور مرسوم در حوزه مسئولیتی نیروی هوایی قرار داشت . ادامه دارد ........
-
1 پسندیده شدهبخش هفتم : تغییر در پنتاگون : زمانی که استاری در سال 1977 ( دوسال قبل از انقلاب اسلامی و سه سال قبل از آغاز جنگ تحمیلی ) ارتقاء مقام یافت و به سرپرستی ترادوک منصوب شد ، هنوز نیاز به نظریه ای نو و عمیق تر ، ذهن وی را بخود مشغول نموده بود . استاری همیشه به این مساله دقت می کند که برای ایده دفاع فعال و ژنرال دوپوی احترام قائل شود . وی سالها بعد چنین به یاد می آورد که در آن سال ها وی با دیدگاه ای دوپوی موافق بود اما میان آن دو بر سر مبحث دفاع در برابر تهاجم ، اختلاف نظر جدی وجود داشت . بنابراین استاری به این نتیجه رسیده بود که آنچه که لازم است نه تنها تحولی تدریجی ، بلکه بازاندیشی کامل درباره آموزه ارتش ایالات متحده از پایین به بالا بود . کوشش استاری در راه پیشبرد این بازاندیشی وی را مجبور ساخت تا با پاره ای از پیش فرض های مهم جنگ موج دومی به مبارزه برخیزد . این کار ، او را واداشت تا نقش کسی را ایفا نماید که می خواهد ، انقلابی در آموزه های نظامی ایجاد کند . یعنی به راه انداختن فرایندی نو برا تدوین نظریه جنگ موج سومی و ایجاد جهت های تازه در آن . با این حال ، تغییر دادن هر آموزه نظامی ، بدان می ماند که با پرتاب پفک ، سعی کنیم تا یک خودرو زرهی را از کار بیاندازیم ، ارتش هم به مانند هر نظام اداری عظیمی در برابر نوآوری ایستادگی می کند ، بویژه اگر تغییر بطور ضمنی به معنای پایین آوردن اعتبار واحدهای نظامی سنتی شده و نیاز به یادگیری مهارتهای تازه و تعالی بخشیدن به رقابتهای نابجای پرسنل باشد . تعریف یک آموزه جدید و جلب حمایت نیروهای مسلح و سیاستمداران و سپس اجرای عملی آنها به کمک نیروهای تربیت یافته و فناوری های مناسب ، کاری است بس عظیم و هیچ نیرویی خواه یک ژنرال ارشد باشد یا نباشد ، به تنهایی نمی تواند آن را اجرا کند . این کار به مهماتی که ایده نام دارد ، نیاز داشت .
-
1 پسندیده شدهبا سلام - البته یک مقدار تامل بفرمایید تا بخش های بعدی تاپیک هم تایپ شود تا منظور بنده را بهتر متوجه بشید عزیز جان- مطلبی را که فرمودید کاملا" صحیح بود ولی همه ان نبود . بله عراق با استفاده از تانک های تی -72 و تانکبرهای مدل " فاون " آلمانی در چهار سال آخر جنگ این قابلیت را داشت تا بسرعت یگانهای رزمی خودش را بخصوص واحدهای زرهی را از شمال به جنوب و برعکس انتقال دهد و علاوه بران با ساخت سریع یک شبکه بزرگراهی به کمک آلمانی ها و بلژیکی ها ، این قابلیت بیشترشد . تا جایی که در اواخر جنگ با وجود اینکه بخش عمده ای از واحدهای زرهی ارتش عراق در غرب مستقر بود ، عراقی ها با استفاده از روشهای فریب ، بسرعت این واحدها را از غرب به جنوب منتقل و شهر فاو را که ما 75 روز ان در مقابل شدید ترین پاتکهای عراق حفظ کرده بودیم ظرف 36 ساعت از ما پس گرفت . ایده دفاع متحرک را که مبدع آن ژنرال استاری بود را در ادامه تاپیک خدمتتون ارائه می کنم .
-
1 پسندیده شدهمنظور شما این طرح است؟ استراتژی دفاع متحرک عراق با انتقال سریع ۱۵۰ عراده تانک تی ۷۲ روسی که در زمان خود از مدرنترین تانکها بود و آرپیجی روی زره آن اثر نداشت (مگر از فواصل خیلی نزدیک و اصابت به نقاط خاص) شروع شد، عراقیها در کنار این ۱۵۰ تانک ۱۵۰ عدد تریلی تانک هم تهیه دیده بودند و در هر نقطهای که نیروهای ایرانی اقدام به آفند میکردند بلافاصله تانکها را سوار تریلیها میکردند و به نقطه درگیری میرسانند، البته به خاطر وجود راهها و اتوبانهای متعدد در شرق عراق، این جابهجایی بسیار سریع و مؤثر انجام میشد، در حالی که خطوط ارتباطی ایران در استانهای غربی چنین ویژگیهایی را نداشتند. گاهی اوقات فاصله نقطه آفند تا محل استقرار تانکها بیش از ۲۰۰ کیلومتر بود اما عراقیها سریعاً و طی حداکثر سه ساعت خودشان را به محل درگیری میرساندند و باعث غافلگیری شدید نیروهای ایرانی میشدند به طوری که در اولین مواجهههای رزمندگان با این تاکتیک تلفات بالایی به نیروهای ایرانی وارد آمد. برخی اوقات نیز عراقیها از این تاکتیک برای آزاد کردن زمینهای در تصرف نیروهای ایرانی استفاده میکردند. http://sajed.ir/detail/94041
-
1 پسندیده شدهبا سلام این مساله را که شما فرمودید "البته در اواخر جنگ تحمیلی عراق در خطوط مقدم خود از نیروهای ضعیف خود استفاده می کرد و با کمک معابر و میادین مین دست بالا را برای این نیرو فراهم می کرد ولی چون احتمال حمله ایران وشکستن خطوط زیاد بود نیروی اصلی و بهترین نیروی خود را در منطقه عقب نگه می داشت تا در صورت شکستن خطوط ، این نیرو با تک سریع به مقابله با نیروهای ایرانی بپردازد چرا که در این موقع نیروهای ایران اصل غافلگیری را نداشته و از نبرد شب قبل کمی فرسوده بودند و مهمتر از همه معابر و خاکریز ها شناخته شده و به نفع نیروی تک کننده بود. این روش بسیار کارا بود و از تجربه های شکست از اول جنگ برای عراق بود چرا که نیروی اصلی وقتی در خط اول باشد در حمله دچار اصل غافلگیری شده و با نیروهای تازه نفس روبرو می شد که کار را خیلی سخت و پرتلفات می کند." را ارتش عراق پس از عملیات الی بیت المقدس (فتح خرمشهر) به مورد اجرا گذاشت ، یعنی زمانی که قدرت خط شکنی واحدهای ایرانی را دید ، نیروهای جیش الشعبی را در خطوط مقدم البته با افسران دوره دیده مستقر نمود تا زهر اصلی حملات ایران گرفته شود و در خطوط دوم وسوم واحدهای تازه نفس مثل گارد ریاست جمهوری که به پیشرفته ترین سلاح ها مجهز بودند قرار می گرفت تا با اجرای پاتک ، مناطق متصرفه باز پس گرفته شود . البته اینکار همیشه جواب نمی داد . مثلا" در جریان عملیات والفجر8 و بخصوص در 3 روز اول ، این کار بویژه در جاده فاو -البحار انجام شد ولی عراقی ها از ان نتیجه ای نگرفتند و همین مساله موجب شد تا علیرغم فشار 75 روزه عراقی ها ، فاو حفظ شود . البته بعدها عراقی ها با استفاده از افسران آمریکایی ایده دفاع متحرک را که توسط استاری ابداع شد را به کار بستند و در یک برهه کوتاه موفق هم بودند .
-
1 پسندیده شدهالبته در اواخر جنگ تحمیلی عراق در خطوط مقدم خود از نیروهای ضعیف خود استفاده می کرد و با کمک معابر و میادین مین دست بالا را برای این نیرو فراهم می کرد ولی چون احتمال حمله ایران وشکستن خطوط زیاد بود نیروی اصلی و بهترین نیروی خود را در منطقه عقب نگه می داشت تا در صورت شکستن خطوط ، این نیرو با تک سریع به مقابله با نیروهای ایرانی بپردازد چرا که در این موقع نیروهای ایران اصل غافلگیری را نداشته و از نبرد شب قبل کمی فرسوده بودند و مهمتر از همه معابر و خاکریز ها شناخته شده و به نفع نیروی تک کننده بود. این روش بسیار کارا بود و از تجربه های شکست از اول جنگ برای عراق بود چرا که نیروی اصلی وقتی در خط اول باشد در حمله دچار اصل غافلگیری شده و با نیروهای تازه نفس روبرو می شد که کار را خیلی سخت و پرتلفات می کند.
-
1 پسندیده شده[quote name='arminheidari' timestamp='1402319506' post='383985'] در جنگ جهانى دوم سه دالان زمينى از ميان پرده ى آهنين عبور كرده كشورهاى عضو پيمان ورشو را كه به منزله ى خط مقدم پدافندى (afcent) به شمار مى رفتند به آلمان غربى وصل مى كرد. از اين ميان خطرناكترين گذرگاه كه مناسب حملات زرهى بود از ميان دشت شمال آلمان و راه هاى درجه ى يك و مزارع نسبتا هموارى مى گذشت كه باعث تسهيل روند حركت نيروها در عبور از اين كشور مى شد، در حالى كه مناطق جنگلى و ناهموار جنوبى معمولا تردد وسايل نقليه ى موتورى را در تنگ فولدا، واقع در مسير ورودى فرانكفورت و در دالان هوف كه به مونيخ منتهى مى شد با محدوديت روبرو مى كرد . منبع [url="http://www.ghadeer.org/siyasi/jografy/Joghrafi/joghr003.htm"]http://www.ghadeer.o...fi/joghr003.htm[/url] چند عکس از منطقه [url="http://www.ghadeer.org/siyasi/jografy/pic/12.jpg"]http://www.ghadeer.o...rafy/pic/12.jpg[/url] [url="http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c5/Fulda_Gap_Terrain_Features.png/730px-Fulda_Gap_Terrain_Features.png"]http://upload.wikime...in_Features.png[/url] [url="http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/c/cd/Germany_topo_Fulda_Gap.jpg"]http://upload.wikime...o_Fulda_Gap.jpg[/url] [url="http://www.ghadeer.org/siyasi/jografy/Joghrafi/joghr003.htm"]http://www.ghadeer.o...fi/joghr003.htm[/url] [url="http://en.wikipedia.org/wiki/Fulda_Gap"]http://en.wikipedia.org/wiki/Fulda_Gap[/url] [/quote] فوق العاده - ممنون از معرفی این لینکها
-
1 پسندیده شدهجناب MR9 عزیز گرچه گاهی اینطور که میفرمایید به نظر میرسد ولی بدانید و مطمئن باشید این دست مطالب همیشه در این انجمن مخاطب خود را دارد. پس با قدرت ادامه دهید!!! بدین وسیله فقط خواستم خدا قوتی گفته و تشکری کرده باشم ونهایتاً برای ممانعت از اسپم شدن این پست و برای علاقه مندان، بسیار مختصر و کوتاه فقط درحد چند سطر:
-
1 پسندیده شدهبسیار ممنون از توجه شما و از نظر دلگرم کننده تان - ولی احساس می کنم عزیزان انجمن از این دست مطالب زیاد استقبال نمی کنند .( شاید هم اشتباه می کنم
-
1 پسندیده شدهممنون جالب بود اگر ادامه دهید بسیار عالی است بویژه که همیشه نحوه ایجاد یک استراتژی همیشه از خود آن ناشناخته تر می ماند و همین باعث مرگ یا تولد دیرهنگام استراتژی های خوب می شود