برترین های انجمن

  1. SHAHDAD

    SHAHDAD

    Members


    • امتیاز

      15

    • تعداد محتوا

      108


  2. 951

    951

    Editorial Board


    • امتیاز

      8

    • تعداد محتوا

      2,400


  3. NIX

    NIX

    Members


    • امتیاز

      8

    • تعداد محتوا

      876


  4. oldmagina

    oldmagina

    Editorial Board


    • امتیاز

      6

    • تعداد محتوا

      2,168



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 5 دی 1401 در همه مناطق

  1. 9 پسندیده شده
    بخش ششم.... سگ قصر،کلاغ ها و پروژه ۴۰۴ !! آخرین پروانه‌ها، گروهبان کارلایل و ایرمن کوش، آخرین بار در آوریل 1967 پرواز کردند. کاپیتان جیمز کین، که قبلا با نام پروانه 70 شناخته می‌شد،از این زمان به بعد با شناسه کلاغ 41 پرواز کرد.سرهنگ پل آ. پتیگرو را پدر این اصطلاح می دانند. این اصطلاح به اساطیر نوردیک در اسکاندیناوی اشاره دارد که در آن کلاغ های اودین در بالای میدان نبرد می چرخند. (اودین که در اساطیر اسکاندیناوی خدای جنگ و مرگ بود دو کلاغ به نام های هوگین و مونین داشت که برای او خبر می آوردند.مترجم ) پروژه ۴۰۴ بطور غیر رسمی در سال ۱۹۶۶ اغاز شد و سرانجام در ماه می 1968، رئیس ستاد مشترک پروژه 404 را تصویب کرد.پروژه 404 متشکل از بیش از 100 پرسنل نظامی و حداقل 5 غیرنظامی بود. هدف از این پروژه ارزیابی اثربخشی کمک هایی بود که به لائوس تحویل داده شد. آنها تحت فرمان مستقیم ویلیام سالیوان سفیر ایالات متحده بودند و به چهار نوع ناظر تقسیم شدند. LSA یا ناظران لجستیک،پشتیبانی و مدیریت که از همه شاخه‌های ارتش جذب شدند.انها از عملیات روانی،شورش و بازجویی پشتیبانی می کردند. ARMA ناظران ارتش بودند که در تیم هاي ۳-۵ نفره در مناطق مختلف نظامی در سراسر لائوس کار می کردند.انها بعنوان مشاور نظامی عمل کرده و اغلب توسط تیم های نیروهای ویژه همراهی می شدند. AIRA افسران نیروی هوایی ایالات متحده بودند که بعنوان مشاوران اختصاصی برای آموزش نیروی هوایی سلطنتی لائوس در اودرون،تایلند مستقر شدند.افسران روزانه به تایلند و لائوس پرواز می کردند.انها مسئول برنامهAC-47 نیروی هوایی سلطنتی لائوس بودند.(AC-47 یک هواپیما برای پشتیبانی نزدیک از نیروهای زمینی بود که نسبت به هواپیماهای سبک قدرت آتش بیشتری داشت.مترجم) و سرانجام کلاغ ها نیز در اکتبر ۱۹۶۶ در زیر مجموعه پروژه ۴۰۴ طبقه بندی شدند. مجموع دو پروژه ۴۰۴ و کلاغ ها بعنوان سگ قصر شناخته می شد. کلاغ ها در محل کار !! هواپیمای انتخابی کلاغ ها O-1 Bird Dog بود. این یک هواپیمای همه کاره و سبک بود که نیاز به تعمیر و نگهداری کمی داشت، اما محدودیت هایی مانند برد و سرعت داشت. با این وجود، O-1 به اندازه کافی خوب ساخته شد و در مقایسه با هواپیماهای بزرگتر و حجیم تر مقرون به صرفه بود. همچنین بادوام و به راحتی قابل تعمیر بود. O-1 پرتابگرهای راکت برای نشانه گذاری اهداف و همچنین مجموعه های رادیویی VHF و UHF را حمل می کرد. O-1 Bird Dog کلاغ ها، یک نوار قرمز متمایز روی بال داشت. عکسی از مواضع پتت لائو که توسط کلاغ ۴۳،ویلیام پلات سوار بر یک O-1گرفته شده است. کلاغ ها علاوه بر FAC بودن، کاغذهای عملیات روانی سیا را در مناطقی که توسط فرماندهان محلی لائوس انتخاب شده بود، رها میکردند. کارکنان پروژه 404 به طور نزدیک در توسعه مواد عملیات روانی شرکت داشتند و برای توزیع آن تکاوران هوایی با یک هواپیمای U-17B نیز کمک می کردند. PC-۶ ایر آمریکا در حال تحویل کالا به سربازان ژنرال وانگ پائو در دشت جارز تجربه کاپیتان Darrel D. Whitcomb، که با نام کلاغ ۲۵ شناخته می شد، وضعیت مخفیانه و در عین حال افسانه ای برنامه کلاغ را در میان هوانوردان USAF در ویتنام نشان می دهد. به گفته ویتکام، یک خلبان هواپیمای OV-10 Bronco او زمزمه هایی در مورد "برنامه های ویژه" در سراسر مرز در لائوس شنیده بود. ویتکامب می گوید: "داستان آنها رمزآلود بود.من چند نفر از بچه هایی که کلاغ بودند را دیدم که دستبندها و ساعت‌های طلایی بزرگی به دست داشتند.سپس با آن مردی که برنامه را اجرا می کرد ملاقات کردم و از طریق او دستوراتم را دریافت نمودم.انها در ابتدا برنامه را فقط با استفاده از خلبان های O-1 آغاز کردند.زیرا کلاغ ها از آن استفاده می کردند.اما بعدا،بچه های OV-2و OV-10 می توانستند داوطلب شوند." ستوان استیو ویلسون(کلاغ ۲۷)، یکی دیگر از خلبانان OV-10، از طریق ترکیبی از شایعات و یک آگهی شغلی، درباره کلاغ ها اطلاعاتی کسب کرد: در اتاق عملیات یک نامه تک صفحه ای پست شده خیلی مرموز بود.نامه حاوی درخواست برای داوطلب ها بود و پیش نیازها برای داوطلبان را ذکر کرده بود.در آن نامه نمی گفت مکان انجام وظیفه کجاست.اما مردم صحبت می کردن و شایعات به گوش میرسید که احتمالا لائوس و کلاغ ها بودند.ما گاهی اوقات تماس های رادیویی آنها را شنیده بودیمکه در صورت بروز شرایط اضطراری روی شبکه گارد نت می آمدند و موقعیت مکانی خود را ارسال می کردند،بنابراین می دانستیم که بچه ها در آنجا پرواز می کنند. رفتن ازهواپیمای OV-10 به O-1 به خودی خود یک چالش بود. در O-1 در هنگام فرود، چرخ دم هواپیما در طول باند کشیده می شد. هواپیما در هنگام برخاستن و فرود در شرایطی قرار می‌گیرد، که به طور بالقوه می‌تواند خلبانی را که با این پیکربندی آشنا نیست، منحرف کند. اگر ترمزهای هواپیما توسط خلبان به درستی اعمال نشده باشد، ممکن است یک حادثه دماغه رخ دهد، جایی که دم هواپیما برگشته و هواپیما را به پشت برمی گرداند. A-1 Skyraider معروف به "اخبار بد".خلبان در تصویر باب آرناو است. تجهیزات داخل هواپیما کلاغ ها تفنگ AK-47 با قنداق تاشو و خشاب کوتاه حمل می کردند.مجلات اضافی نیز در کابین حمل می شد. اما غالبا مسلسل سوئدی k یا CAR-15 را حمل می کردن. اسلحه کمری استاندارد نیروی هوایی ایالات متحده، تپانچه Combat Master 0.38 بود. گاهی اوقات یک نارنجک انداز M79 با نارنجک های دودزا در کیت گنجانده می شد، اگرچه این مورد کمتر رایج بود. هواپیماهای Raven O-1 به راکت‌های علامت‌گذاری 2.75 اینچی متصل به آویزگاه های زیر بال مجهز شدند که نیاز به M79 فضا گیر را از بین برد. به کلاغ ها مدادهای گریس داده می‌شد که اساسا نسخه های اولیه و پاک شونده بودند تا یادداشت‌های خاص عملیات را روی پنجره‌های کابین بنویسند. یک کلاه ایمنی و یک جلیقه نجات نیز به کلاغ ها داده شد. کلاغ ها اغلب تفنگ های تهاجمی مانند آنچه در اینجا نشان داده شده حمل می کردند. ادامه دارد... مترجم SHADAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
  2. 8 پسندیده شده
    سلام ، با توجه به تصویر منتشر شده از مراحل ساخت ناو وقسمت اضافه شده به عرشه کشتی که در محل دک کشتی قرار داره ، اگر فرض بگیریم که مشابه همین قسمت اضافه شده در قسمت دک ، بصورت قرینه در قسمت سینه کشتی هم ساخته بشه ، ما بر روی این کشتی شاهد یه رمپ زاویه دار نسبت به طول کشتی مانند دیگر ناوهای هواپیما بر خواهیم بود که طول قابل توجهی هم داره و احتمالا قابلیت استفاده از پهپادهای متنوعی را داره . با توجه به طول کشتی در حال ساخت ، اگر این فرض من درست باشه و یک رمپ زاویه دار بر روی این کشتی درحال ساخت باشه ، این کشتی صاحب یک رمپ زاویه دار به طول حداقل 190 متر میشه که برای فرود هواگردها میتونه ازش استفاده کنه . احتمالا روی عرشه کشتی در جهت طول کشتی هم یک رمپ برای پرواز دادن هواگردها ساخته میشه که همزمان بشه پرواز و فرود را انجام داد .
  3. 7 پسندیده شده
    به نام خدا هزینه واقعی پرواز پرنده های نظامی امریکا گزارشی تازه از سازمان حسابرسی ایالات متحده (GAO) به جزئیات برخی از پرنده های نظامی امریکا پرداخته است، این گزارش از بمب افکن های استراتژیک تا بالگردهای نظامی را بررسی میکند ارتش ایالات متحده بزرگترین و قدرتمندترین ارتش جهان است، ولی این قدرت بدون هزینه های مالی سنگین به دست نمی آید. یک گزارش تازه توسط سازمان حسابرسی دولتی (GAO) ریز هزینه پرواز 47 گونه پرنده های گوناگون نیروی هوایی، نیروی دریایی، تفنگداران دریایی و نیروی زمینی [ارتش] را نشان می دهد. اساسا هرچه هواگرد پیچیده تر باشد، پرواز آن گران تر است و عمر پروازی نیز یکی دیگر از عوامل موثر بر هزینه های عملیاتی است. سازمان حسابرسی دولتی (GAO) یک آژانس دولتی غیر حزبی [بی طرف] است که اطلاعاتی را در اختیار کنگره قرار می دهد، به تازگی گزارش (پایداری سامانه های تسلیحاتی) را منتشر کرده است، گزارشی در مورد هزینه عملیاتی و در دسترس بودن هواپیماهای نظامی ایالات متحده است. هزینه عملیاتی، که GAO آن را به عنوان (( قطعات یدکی ، انبار داری و تعمیر و نگهداری میدانی ، خدمات قراردادی ، پشتیبانی مهندسی ، و پرسنل)) به اضافه ((چیزهای دیگر)) تعریف می‌کند، که در مواقع بسیاری به سختی می‌توان محاسبه کرد. سازمان‌های دولتی، تحلیلگران و پیمانکاران دفاعی مختلف ارقام گوناگونی را بر پایه شاخص های مختلف ارائه می‌دهند. اعداد GAO از معیارهای منسجمی استفاده می کنند، و آنها را برای مقایسه انواع مختلف هواپیماهای در حال خدمت به طور همزمان سودمند می کند. هزینه پرواز هر ساعت هواگرد های نظامی ایالات متحده امریکا جت های جنگنده: پرنده آ-10 ارزان ترین پرنده بال ثابتی است که در سراسر ناوگان پنتاگون پرواز میکند و هزینه پروازی آن تنها 22531 دلار در ساعت است A-10 یک جت قدیمی است و بیشتر مدل های آن در دهه 1980 ساخته شده اند. اگرچه تعمیر هواپیماهای قدیمی گران‌تر است ولی A-10 با استانداردهای امروزی نسبتاً ساده است ، و تعداد زیادی A-10 بازنشسته در "Boneyard" در آریزونای خشک و آفتابی پارک شده‌اند تا برای قطعات رایگان اوراق شوند آ10 های در صف اوراق دو گونه اصلی جنگنده چند منظوره در ناوگان نیروی هوایی و نیروی دریایی نسبتاً مقرون به صرفه هستند. پرواز هر فروند از ناوگان اف 16 های نیروی هوایی 26927 دلار در ساعت هزینه دارد که این هزینه مناسب بیشتر به دلایلی مشابه A-10 می باشد. ناوگان نسبتا جوانتر سوپر هورنت های نیروی دریایی نیز کمابیش بصرفه هستند و هزینه پروازی هر ساعت 30404 دلاری دارند. اف 22 ، پیشرفته و گران به رپتور می رسیم نخستین جنگنده [نه بمب افکن.م] نسل پنجم جهان و بی شک بهترین جت جنگنده در آسمان که هزینه شگفت انگیز پرواز ساعتی 85325 دلار دارد ، این رقم برابر مالیات بر درآمد 14 خانواده امریکایی با درامد سالانه 70784 دلار است که برای نگهداشتن یک اف 22 در یکساعت پرواز است این رقم بالا بهای حفظ قابلیت های پیشرروی هواپیما از جمله قابلیت های پنهانکاری و پیشرانه های کارامد اف 119 است اف 35 هزینه پرواز ساعتی 41986 دلار برای همه مدل ها دارد (مدل A نیروی هوایی ، مدل B تفنگداران دریایی و مدل C نیروی دریایی و تفنگداران دریایی) نیروی هوایی با دردسر جایگزینی هواپیمای اف 16 با هزینه ساعتی 26927 دلار در ساعت با هواپیمایی که 25 درصد هزینه عملیاتی دارد روبرو است که هزینه ها را برای همیشه افزایش می دهد هزینه بیشتر سردرد usaf این مشکلی ویژه است زیرا در ابتدا وعده داده شده بود که اف 35 هزینه ای برابر اف 16 داشته باشد. اکنون نیروی هوایی یا باید شمار کمتری اف 35 خریداری کند یا راهی برای پرداخت هزینه های بالاتر بیابد بمب افکن ها شاید کسی گمان کند که بی 52 با عمر 60 ساله گرانترین بمب افکن برای پرواز است اما سازمان حسابرسی اعلام میکند که هزینه پرواز این قلعه قدیمی تنها 88354 دلار در ساعت است ، این هزینه نسبتا مناسب برای یک هواپیما با هشت موتور قدیمی ، پنج خدمه و توانایی حمل هر دو گونه سلاح اتمی و متعارف (از جمله 12 موشک کروز AGM 158 JASSM) است پیرمرد کاراری نیروی هوایی امریکا بمب افکن تازه تر و پنهانکار بی 2 که متعلق به دهه 80 میلادی است هزینه پرواز ساعتی 150741 دلار دارد. بمب افکن بال متغیر بی 1 لنسر که قدیمی تر [از بی2] و با نگهداری سخت تری است بیش از همه و ساعتی 173014 دلار هزینه پرواز دارد هلیکوپتر ها ناوگان بالگرد نظامی با هزاران هلیکوپتر یک محیط بهم ریخته است ، بالگرد تهاجمی ضد تانک آپاچی تنها 5171 دلار در ساعت هزینه پرواز دارد. شاهین سیاه (بلک هاک) که توانایی جابجایی ده ها سرباز را دارد هزینه پرواز ساعتی 3116 دلار دارد در حالی که پرواز نسخه دریایی آن ساعتی 14555 دلار هزینه دارد (اینکه چرا نسخه دریایی هزینه پروازی 5 برابری دارد مشخص نیست اما seahawk تجهیزاتی را با خود دارد که به آن اجازه می دهد وظایف پیچیده تری از جمله شکار زیردریایی، جنگ ضد سطحی (کشتی) و جنگ الکترومغناطیس را انجام دهد. sea hawk بالگرد وایپر سپاه تغنگداران دریایی هزینه پرواز ساعتی 20642 دلار دارد کمابیش چهاربرابر بیشتر از آپاچی مسلح تر! ، به دلایلی بالگرد هایی که روی آب پرواز میکنند چهار تا پنج برابر گرانتر از بالگردی است که روی خشکی پرواز میکند پرنده های دیگر هواپیماهای نظامی تخصصی بسیار گران هستند. E-3 Sentry که به عنوان یک سیستم رادار پرنده و پایگاه فرماندهی نبرد هوابرد عمل می کند، هزینه پرواز 66126 دلار در ساعت دارد. ناوگان کوچک هواپیماهای شناسایی RC-135 که بر پایه هواپیمای بوئینگ 707 ساخته شده و برای جمع آوری داده های جاسوسی بکار می رود ، هزینه عملیاتی ساعتی 95339 دلار دارد. ناوگان کوچک چهار فروند هواپیمای مرکز ملی عملیات هوابرد E-4B ، هواپیماهای بوئینگ 747-200 که به پست‌های فرماندهی هسته‌ای هوابرد تبدیل شده‌اند، هزینه پرواز خیره‌ کننده 372496 دلار در ساعت یا 103 دلار در ثانیه دارند. گرانترین پرنده در ناوگان پروازی امریکا هزینه خرید برای یک جنگنده ، بمب افکن یا هلیکوپتر تازه آغاز کار است و در واقعیت معمولاً فقط سی درصد هزینه کلی هواپیما است. برخی از خلبانان پروازهایی به ارزش ده ها میلیون دلار را در طول حرفه خود انجام داده اند: یک خلبان F-35 با 800 ساعت در کابین خلبان بیش از 32 میلیون دلار برای مالیات دهندگان هزینه خواهد داشت. بن پایه پ.ن 1 : عدد هزینه پرواز پرنده های دیگر در مقاله ذکر نشده بود برای میلیتاری هدیه به روح شهدای امنیت صلوات
  4. 6 پسندیده شده
    سلام. انتظار داشتید اگر قرار باشه ناوی هم همراهیش بکنه همینجا کنارش ساخته بشه ؟ یا خدمه و تجهیزاتش را هم رویش گذاشته باشند ؟ اونوقت که دیگه نمیشد ناو در حال ساخت . اون موقع باید دوستان تصویر بگذارند با عنوان ناو در حال ماموریت عملیاتی ! در مورد پهپادهایی هم که باید حمل کنه طبیعی است که پهپادهایی با کاربرد دریایی باید حمل بکنه و طبیعی است که پهپادهایی سنگین مثل شاهد 129 و غزه حمل نخواهد کرد .
  5. 5 پسندیده شده
    طرح های آینده ترکیه: پهپاد آنکا و جنگنده های نیروی هوایی ترکیه اعلام کرده است که ساخت آنالوگ پهپاد روسی "Hunter" Anka-3 را آغاز کرده است. آزمایش نمونه اولیه پهپاد Anka-3 باید از سال 2023 آغاز شود. گفتنی است که از نظر ظاهری پهپاد Anka-3 ترکیه که طبق طرح "بال پرنده" ساخته شده است، شبیه اس-70 روسی "Hunter" است. وزن برخاست پهپاد ترکیه 7 تن است و مجهز به موتور جت توربوفن خواهد بود. جنگنده ترکیه با نام TF-X از خط تولید مونتاژ نهایی خارج شده و بر روی ارابه‌های فرود خود قرار گرفت. موتورهای این جنگنده که ملی اعلام شده نیز نصب شده است. این جنگنده قرار است در ماه مارس سال 2023 از آشیانه خارج شده و در سال 2024 به نیروهای هوایی ترکیه تحویل داده شود. روز جمعه نیز هواپیمای جنگنده آموزشی و نظامی سبک ترکیه با نام "حر جت" (HÜRJET) که روند ساخت آن سپری شده، از آشیانه خارج شد. این هواپیما که هنوز موتورش هماهنگ و یکپارچه نشده است، قرار است در سال 2023 اولین پرواز خود را انجام دهد. طی هفته‌های اخیر در حوزه‌های نظامی، بسیاری از دستاوردهایی که قرار بود در سال آینده میلادی رونمایی شوند، به نمایش درآمدند که نشان می‌دهد اردوغان به دنبال استفاده از آنها برای انتخابات تابستان است.
  6. 3 پسندیده شده
    بخش پنجم.... پروانه ها برای مدت طولانی با همکاران لائوسی و یک فرمانده زمینی لائوسی عملیات می کردند. اغلب، یک مترجم در داخل هواپیما برای ترجمه صحبت های بین FAC و خلبانان تایلندی T-28 قرار می‌گرفت. پروانه به یک رادیو FM PRC-25، مجهز بود. در صورت امکان، FAC با مرکز کنترل و فرماندهی میدان نبرد هوابرد (ABCCC) تماس می گرفت و درخواست حملات هواییUSAF(نیروی هوایی ایالات متحده)را می داد. البته این به ندرت انجام می شد زیرا به ندرت ابزاری برای علامت گذاری اهداف مورد نظر برای جت های آمریکایی وجود داشت. نارنجک های دودزا در تلاش برای علامت گذاری اهداف به کار گرفته شدند، اما این روش نادرست ممکن بود باعث یک حادثه برادرکشی(Frandly fire) شود. علاوه بر این، طبق گفته یکی از کلاغ ها(بعدا گفته می‌شود کلاغ ها چه کسانی بودند.مترجم)در اواخر جنگ، این سیستم به درجه بالایی از خلاقیت نیاز داشت: من ضامن روی نارنجک دودزا را می کشیدم ولی دودش سریع تمام میشد،شاید در دو تا سه ثانیه.اگر خیلی بالا بودید،قبل از برخورد با زمین می سوخت و دودش خاموش می‌شد.معمولا برای اینکه آنها نشانگرهای مؤثری باشند،باید پایین می آمدیم.حتی ضامن را کشیدم و نارنجک را در ظرف شیشه‌ای گذاشتم اما وقتی به زمین خورد شکست و دودش تمام شد. پروانه‌ها در عوض به روش قدیمی‌تر یعنی صحبت کردن با هواپیما روی هدف و توصیف مکان‌ها متوسل می‌شدند. این امر مستلزم آن بود که پروانه‌ها در توصیف هدفشان رنگارنگ باشند،(یعنی بیش از حد به جزئیات توجه داشته باشند.مترجم) نقشه ای که توسط پروانه جیم استنفورد بعنوان یک ناظر هوایی خط مقدم مورد استفاده قرار گرفت. اگرچه پروانه‌ها دورتر از مکان نبرد بودند، اما کاملاً از خطر دور نبودند. در 18 می 1966، Andy Guillet و کاپیتانLee.D. Harley. در بالای بخش جنگلی در یک هواپیمای سسنا O-1 مشغول عملیات بودند. O-1 دیگری در همان نزدیکی متوجه حرکت نیروهای دشمن و وسایل نقلیه شد و دو هواپیما شروع به علامت گذاری اهداف برای حملات هوایی کردند. خلبان O-1 دیگر گزارش داد که هارلی و گیلت آخرین بار در حال برخورد با سایبان جنگلی دیده شدند، و خلبانان با وجود عدم دریافت پیام کمک اضطراری، تصور کردند که O-1 توسط آتش زمینی مورد اصابت قرار گرفته و آسیب دیده است. یک عملیات SAR(جستجو و نجات) بلافاصله آغاز شد که در جریان آن یک F-4 سرنگون شد. خدمه آن موفق شدند به بیرون بپرند و از سقوط جان سالم به در بردند. از پروانه به کلاغ(Raven)!! با وجود موفقیت و فداکاری نیروهای پروانه، و علی‌رغم احترامی که در میان نیروهای لائوسی داشتند، پروژه پروانه به‌طور غیر رسمی پایان یافت. در سال 1967، 58th SOW(وینگ ۵۸ عملیات ویژه) توسط ژنرال ویلیام مومیر(Momyer)معاون فرمانده عملیات هوایی در ویتنام، مورد بازدید قرار گرفت. مومیر یک گذشته و میراث بحث برانگیز دارد. او اغلب به داشتن خصومت نژادی نسبت به خلبان های سیاه پوست متهم می شود و اغلب به او نوشتن گزارش نژادپرستانه نسبت داده می شود که توصیه می کند انها از جنگ حذف شوند و به گشت ساحلی اختصاص داده شوند.این یک ادعای نادرست است،فرمانده ارشدتر مومیر یعنی ادوین جی هاوس بود که یادداشت‌های های نامناسب نژادی را در حاشیه گزارش‌های های مومیر نوشت.در حالی که ممکن است مومیر یک نژادپرست نبوده باشد اما، او قطعاً یک نخبه گرا بود. مومیر بعنوان یک ژنرال ۴ ستارهUSAF سرهنگ آدرهولت با لباس پرواز علیرغم شواهد قابل اثبات ، مومیر در مورد نوع هواپیماهای مورد استفاده توسط پروانه ها نظر متفاوتی داشت.او طرفدار نیروی هوایی تمام جت بود و معتقد بود که یک هواپیمای جت برای هر هدفی به تمام معنا برتر است.تفکر مومیر ذهنیتی را نشان می دهد که در شرایط جنگ جهانی دوم شکل گرفته است،اما برای عملیات کوین(ضد شورش)پس از جنگ کاملا نامناسب است.هواپیماهای A-1 Skyraiders و T-28 Trojans و هواپیماهای مختلف دیگر در مسیر هوشی مین عملکرد بسیار موفقی داشتند. هواپیماهای ملخی می‌توانستند برای مدت طولانی‌تری پرسه بزنند، استفاده، آموزش و نگهداری آنها آسان‌تر بود. یک خلبان بی تجربه نیروی هوایی سلطنتی لائوس هیچ شانسی برای یادگیری موفقیت آمیز خلبانی F-100 یا A-37 نداشت. دیدگاه مومیر از نیروی هوایی تمام جت برخلاف نیازها و پیچیدگی‌های عملیات COIN در لائوس بود. سرهنگ آدرهولت در یک T-28، سپتامبر ۱۹۶۷ مومیر با سرهنگ آدرهولت در ناخون فانوم(Nakhon Phanom) ملاقات کرد. آدرهولت عادت داشت در لحظات حساس جاسوسی آمریکا در طول جنگ سرد ظاهر شود.در تامین نیازهای شورشیان تبتی در دهه 1950 و در مقدمه عملیات خلیج خوک ها در اوایل دهه 1960 شرکت داشت. او همچنین نقش مهمی در عملیات مخفی سیا در اندونزی داشته و با C-47 در کشور کره، پرواز کرد و مأموران سیا را در پشت خطوط دشمن قرار داد.حالا او ،به طور ناخواسته یکی از مشهورترین واحدهای هوایی مخفی در تاریخ نیروی هوایی ایالات متحده را بوجود آورد. آدرهولت تلاش کرد تا نقاط ضعف FAC را توضیح دهد، و نشان داد که هواپیمای سسنا O-1 برد کمی برای رسیدن به فراتر از مناطق عملیاتی مورد نیاز شورشیان دارد. همانطور که آدرهولت نقص های سیستم پروانه و اتکا به خلبانان ایر آمریکا را توضیح میداد، به نظر می رسید که مومیر در مورد اینکه این سیستم دقیقاً شامل چه چیزی می شود، گیج شده بود.همانطور که آدرهولت بعدها نقل کرد:: مومیر پرسید:"چه کسی هواپیماهای من را به سمت اهداف هدایت می کند؟" گفتم:من یک دسته از کماندوهای استخدام شده در انجا دارم. مومیر فریاد زد:"چی؟چه کسی با هواپیماها پرواز می کند؟" وقتی مومیر بالا و پایین می پرید، گفتم: خلبان های ایر آمریکا در هواپیماهایشان مومیر گفت:"این کار متوقف خواهد شد".او گفت، این بچه ها هواپیماهای من را هدایت میکنند؟؟ آنها صلاحیت ندارند و خلبان نیستند و من می خواهم این کار متوقف شود."(هیچی!هر چی حضرات صبح تا شب جون کندن تازه بدهکار ژنرال مومیر هم شدن!!مترجم) مومیر به وضوح توجه ای به این واقعیت نداشت که سربازانی، که حضورشان در آسمان او را بسیار خشمگین می کرد، روابط کاری عالی با تیم های زمینی لائوس و رهبری نظامی برقرار کرده بودند. او همچنین اشتباه می کرد زیرا بسیاری از آنها در واقع خلبان بودند.حداقل،به نظر می رسد که آدرهولت توانسته مومیر را در مورد ارزش هواپیمای ملخی برای عملیات کوین(ضد شورش) متقاعد کند. مومیر اصرار داشت که FAC ها باید انحصارا افسران پروازی باشند،"خلبان های داوطلب جت که مهارت های لازم را برای هدایت سایر خلبانان جت به سمت اهداف داشته باشند". پس برنامه اصلاح شده جدید مومیر به طور انحصاری توسط افسران پروازی انجام می شد. شناسه پروانه نیز تغییر کرد.بنابراین کلاغ ها(Ravens) متولد شدند. ادامه دارد.....   مترجم SHADAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
  7. 1 پسندیده شده
    پروژه ۴۰۴:پروژه مستشاری نیروی هوایی ایالات متحده و جنگ مخفی سیا در لائوس!! خدمه در مقابل یک T28-d تروجان ایستاده اند.این هواپیما به طور گسترده در طول جنگ مخفی و توسط Raven FAC مورد استفاده قرار گرفت. در سال 1966، نیروی هوایی ایالات متحده موظف شد تا نیروهای نظامی پادشاهی لائوس را از طریق یک سری عملیات هوایی مخفیانه همراه با CIA, پشتیبانی کند. شاید مشهورترین واحد هوایی جنگ ویتنام، Raven Forward Air Controllers، از این تلاش مخفیانه متولد شد. باورهای غلط،نام گذاری های نادرست و نسبت های نامناسب متعدد در مورد ماهیت پروژه 404 وجود دارد. نیروی هوایی ایالات متحده و سیا تا حدودی در این سردرگمی مقصر هستند. پروژه و عملیات،، اسم رمز را به شکلی ظاهراً خوسرانه تغییر داد. محدوده طرح سال به سال افزایش یافته و جزئیات دقیق عملیات به خوبی منتشر نشده یا به طور کامل ثبت نشده است. به این ترتیب، باز کردن و ارزیابی این فصل از تاریخ نیروی هوایی ایالات متحده دشوار است. با این وجود، این فصل یک مطالعه عالی در مورد تولد عملیات هوایی ضد شورش مدرن (COIN) است که امروزه آنها را می شناسیم. درس‌های ارزشمندی از تاریخ پروژه 404 برای سیاست‌گذاران علاقه‌مند به عملیات COIN و حتی برای یک خواننده معمولی تاریخ نظامی وجود دارد. پیش درآمد جنگ مخفی: در سال 1954، ایالات متحده، فرانسه، چین و شوروی در ژنو گرد هم آمدند تا بر سر راه حلی پایدار برای مرزهای شرق آسیا به توافق برسند. سه کشور از بدنه هندوچین فرانسوی تشکیل شد: لائوس، کامبوج و ویتنام. با این حال، توافق ژنو در سال 1954 هیچ کمکی به حل شبح جنگ در جنوب شرقی آسیا نکرد. قمار استراتژیک: زمانی که دولت کندی در سال 1961 به قدرت رسید، جنگ سرد در حال دریافت بوی خطرناک و اتمی بود. با خروج آیزنهاور از کاخ سفید،او برای رئیس جمهور آینده روشن کرد که پادشاهی لائوس برای تأمین یک جبهه ضد شوروی در هندوچین حیاتی است. کندی مخالفت کرد و رویکرد متفاوتی در پیش گرفت کندی تصمیم خود را بر اساس دو واقعیت برجسته در مورد ارزش های استراتژیک لائوس و ویتنام استوار کرد. اولین مورد انعطاف ظاهری رژیم رئیس جمهور ویتنام جنوبی نگو دین دیم بود.دیم تا آن زمان از سال ۱۹۵۴ به قدرت چسبیده بود.از سوی دیگر جناح های حاکم بر لائوس مجموعه ای از دشمنان فانی بودند.نوعی فرانکشتاین سیاسی (https://fa.m.wikipedia.org/wiki/فرانکنشتاین) دوم کندی معتقد بود که سازمان پیمان آسیای جنوب شرقی (SEATO)در پشت سر ویتنام جنوبی در یک جبهه ضد شوروی متحد خواهد شد.ثابت شد که هر دوی این فرضیات کاملا اشتباه هستند!! معاون رئیس جمهور لیندون بی جانسون همراه با رئیس جمهور دیم در سایگون، می ۱۹۶۱ برخلاف نظرات بلند کندی در مورد رئیس جمهور دیم، دیم بخش بیشتری از اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 را به دشمنی با جمعیت بودایی ویتنام گذراند. این منجر به دستگیری و اعدام او در طی یک کودتای نظامی در نوامبر 1963 شد. به نقل از جان شلیت: "دولت کندی کشف کرده بود که دیم دارای ظرفیت تقریباً نامحدودی برای ناامید کردن است". علاوه بر این، با توجه به نظرات عالی کندی در مورد SEATO، دو عضو این سازمان فرانسه و پاکستان از حمایت از حمله ایالات متحده خودداری کردند. این سازمان به دنبال عقب نشینی ایالات متحده از هندوچین و چین فروپاشید. بی ادعا در نگاه اول لائوس در نگاه اول بی ادعا است. جغرافیای داخلی آن از جنگل های ناگسستنی و ارتفاعات مرطوب تشکیل شده است. طنابی از کوه‌های غیرقابل عبور در طول کشور گسترده است و 70 درصد از قلمرو لائوس را پوشش می‌دهد. نادیده گرفتن آن بر روی نقشه آسان است، منطقه ای که از نظر تاریخی نادیده گرفته شده است که به تازگی خود را از اشغال ژاپن و فرانسه آزاد کرده است. کشورهایی مانند مصر، هند یا پاناما عموماً به دلیل برخوردهای جغرافیایی خود را در تلاقی قدرت های بزرگ جهانی یافتند. در مورد پاناما و مصر، زمین مساعد اجازه ساخت آبراه های استراتژیک مصنوعی را می داد. در مورد هند، الگوهای آب و هوایی تولید محصولات با ارزش مالی را تسهیل کرد. از سوی دیگر، لائوس هیچ یک از این پاداش ها را به رخ نمی کشد. لائوس صرفاً به دلیل نزدیکی به مبارزات ضد کمونیستی در ویتنام، در کانون توجهات اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده قرار گرفت. جغرافیای لائوس به همان اندازه که غیر بخشنده است تحمیل کننده است. در سال 1958، افراد منظم ویتنام شمالی به قصد حمایت از شورش پاتت لائو (https://fa.m.wikipedia.org/wiki/پاتت_لائو)به لائوس حمله کردند. چندین روستا در نزدیکی سپون اشغال شد. با این حال، خصومت ها تنها در ژوئیه 1959 به طور جدی آغاز شد. ویتنام شمالی حملاتی را علیه نیروهای سلطنتی لائوس در امتداد خط تماس آغاز کرده و سپس عقب نشینی می کند. این به شورشیان پاتت لائو اجازه داد تا موقعیت را در اختیار بگیرند و در نتیجه عقب نشینی ویتنام شمالی و مشارکت در جنگ را پنهان کنند. تهاجمات مخفیانه ویتنام شمالی به لائوس آغاز مسیر هوشی مین(HCMT)بود،مجموعه ای از مسیرهای زمینی که از دریا به داخل کشور لائوس و سپس به ویتنام جنوبی امتداد داشت. HCMT راه نجات لجستیکی واحدهای منظم ویت کنگ و ویتنام شمالی بود که در مجاورت سایگون فعالیت می کردند و تعداد آنها در حدود 15000 نفر بود. برای پیروزی در جنگ در ویتنام، ایالات متحده به زودی متوجه شد که باید به استفاده از لائوس به عنوان بستر تدارکات برای ویت کنگ ها پرداخته شود. این عکسی است که بطور مخفیانه توسط یک تیم MACV-SOG ایالات متحده در لائوس گرفته شده است. این یک تصور اشتباه بزرگ در مورد جنگ مخفی است. ایالات متحده مفاد معاهده‌ای را که در سال 1962 لائوس را یک منطقه بی‌طرف اعلام کرد، به‌طور یکجانبه نقض نکرد. ویت مین همچنین به پاتت لائو کمک کرده بود تا به طور خطرناکی به پایتخت سلطنتی لوانگ پرابانگ(استانی در لائوس) در سال 1953 نزدیک شود. حمایت چین و شوروی از پاتت لائو پکن آشکارا استراتژی «جنگ مردمی» در کشور را تشویق میکرد و از طریق زنجیره‌های تأمین در استان یوننان، حمایت‌های مادی عظیمی از پاتت لائو انجام داد. متخصصان شوروی متخصصان شوروی و چینی نیز در لائوس حضور داشتند و به پاتت لائو آموزش می دادند. یک یادداشت اطلاعاتی سیا در سال 1963 تکمیل یک جاده از منگ لا به فونگ سالی در شمال لائوس را مشخص می کند. کمک شوروی به پاتت لائو به طور تصادفی کشف شد. در 16 دسامبر 1960، VC-47 به خلبانی سرهنگ باتلر تولند در یک پرواز معمولی از لوانگ پرابانگ به وینتیان(پایتخت لائوس) سرهنگ تولند ناگهان متوجه یک IL-14 شوروی شد که بر فراز وانگ وینگ (یک سکونتگاه در لائوس است که در استان وینتیان واقع شده است) می چرخید. سرهنگ تولند تصویری از تدارکات IL-14 در حال پرتاب به مواضع کمونیست ها را ثبت کرد. روز بعد، ایالات متحده رسماً حمایت شوروی از Pathet Lao را محکوم کرد. پرونده‌های سیا تاریخچه پروژه‌های زیرساختی چین در سراسر شمال لائوس و شبکه در حال توسعه جاده‌ها و پل‌هایی را که یوننان را به قلمرو تحت کنترل پاتت لائوس متصل می‌کند، ثبت کرده است. حداقل از نوامبر 1961 . علاوه بر این، در ویتنام شمالی این باور عمومی وجود داشت که لائوس بخشی تاریخی از ویتنام است و ویتنام بخشی از قلمروهای خود را از دست داده است . که در آن دیدگاه، مرز بین لائوس و ویتنام بی معنا است. بین اتکای ویت کنگ (جبهه رهایی‌بخش ملی نامسازمان سیاسی و چریکی کمونیست بود که در جریان جنگ ویتنام در ویتنام جنوبی و کامبوج در برابر ارتش آمریکا و دولت ویتنام جنوبی مدت طولاني جنگید) به کمک های چینی که از طریق لائوس ارائه می شود و استفاده از پاکستان توسط طالبان برای پوشش، شباهت هایی وجود دارد.نقطه ضعف شورشها نداشتن یک پایگاه صنعتی، خطوط تأمینی که بخوبی محافظت شده و یک پایگاه اصلی عملیاتی است. مانند رشته کوه Safed Koh ( سفید کوه) که در پاکستان و افغانستان قرار دارد، ارتفاعات لائوس پوشش وسیعی را برای پتت لائو و ویت کنگ فراهم کرده است. مانند مرز متخلخل خط دیورند در افغانستان، HCMT از میان این ساختارهای کوهستانی عبور می کند و تلاش ایالات متحده در ویتنام جنوبی را ناکام می گذارد. ادامه دارد.......... مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. بن پایه در پایان پست ها درج خواهد شد..
  8. 1 پسندیده شده
    اگر قراره در اب های سرزمینی کار کنه که یکی از جزایر را مسلح کنن بهتره اگر هم قراره بره بیرون ابها به قول خودشون سیبله.نفس کار درسته ولی اخه چرا اینقدر ناهمگون و ناهمتراز.ناو محافظش کو پس.باقی خدم و حشمش کو پس قرار چه پهپادهای را حمل کنه با این طول بعید می دونم بتونه شاهد های بزرگ را جابه جا کنه دوستان کسی نظری در مورد نوع پهپاد هاش داره
  9. 1 پسندیده شده
    هدایت شونده ای برای کیف بررسی احتمال تحویل مهمات تهاجم مستقیم مشترک (JDAM) به اوکراین در چند هفته اخیر ، دور جدیدی از گمانه زنی ها در خصوص تحویل مهمات هدایت شونده به نیروی هوایی اوکراین و همچنین احتمال ارسال جتهای ضربتی ای-10 به کیف صورت گرفته است . در این میان ، بررسی وضعیت تحویل وارتهاگ و تحلیل های مربوط به آن تا سطح مشخصی در این تاپیک انجام شد . بااین وصف ، اکنون تحلیلگران نظامی معتقدند که نیروی هوایی اوکراین به احتمال بسیار زیاد در صف دریافت مهمات هدایت شونده تهاجم مستقیم مشترک یا به اختصار جی-دَم بعنوان آخرین هدیه تسلیحاتی غرب برای استفاده علیه روسیه ، قرار گرفته است و داده های موجود تا حدودی نشان میدهد که اضافه شدن این قابلیت ، ضمن تیزتر کردن توان آفندی جتهای اوکراینی ، سطح مشخصی از ایمنی را برای جنگنده های این نیرو در برابر شبکه دفاع هوایی ارتش روسیه فراهم خواهد نمود ، هر چند تا این لحظه (25 دسامبر 2022 ) انتقال این مهمات تایید نشده است . در همین زمینه ، روزنامه واشنگتن پست که تبدیل به منبع انتشار اخبارغیررسمی از سوی منابع ناشناس شده ،مدعی گردیده که دولت بایدن ،قصد دارد تا تعداد نامعینی از کیت های جی-دَم را همراه با مهمات آهنی سقوط آزاد به ارتش اوکراین تحویل دهد که این به معنای مسلح شدن جتهای ضربتی دولت کیف ( احتمالا سوخو-25 .م ) به این مهمات هوشمند است .هر افزونه جی-دَم شامل بخش هدایت کننده - پایش ( کنترل ) و همچنین بخش بالکهای هدایت کننده دُم به منظور ایجاد پایداری در زمان پرواز مهمات مورد نظر و مضاف بر آن ، پدید آوردن قابلیت محدود سُرش بسمت هدف است . این افزونه در کلاسیک ترین حالت موجود ، می تواند با یکی از اعضای خانواده مهمات سقوط آزاد مارک-80 منطبق شده و مورد استفاده قرار گیرد . بدین ترتیب ، افزونه جی-دَم پس از تطبیق با مهمات 2000 پاوندی مارک-84 ، مهمات 1000 پاوندی مارک-83 و مهمات 500 پاوندی مارک-82 و همچنین گونه های مشتق شده با قابلیت نفوذکنندگی میتواند به یک جنگ افزار قابل تامل برای اسکادران های نیروی هوایی اوکراین تبدیل شود . در این میان ، منابع ناشناس واشنگتن پست مدعی هستند که پنتاگون قصد دارد تا نسخه زمین پرتاب جی-دَم را در اختیار کیف قرار دهد ، هر چند تا کنون این نمونه رصد نشده ، هر چند شایعات مربوط به تحویل مهمات با قطر کم زمین پرتاب (GLSDB) نیز بصورت پراکنده به گوش رسیده است . در واقع امر ، افزونه جی-دَم در شکل استاندارد خود از یک سامانه ناوبری اینرسیایی (INS) و یک گیرنده جی پی اس استفاده می کند که تضمین کننده اصابت به نسبت دقیق مهمات سقوط آزاد در همه گونه شرایط آب و هوایی است . فلسفه ابداع چنین ایده ای ، این بود که جنگنده حامل بلافاصله پس از رها نمودن مهمات ، بسرعت دور زده و از برد موثر شلیک سامانه های دفاع هوایی حریف فرار کند ، هر چند اگر سیگنال های جی پس اس مسدود شده باشد یا به هردلیلی دردسترس قرار نگیرد ، دقت اصابت کاهش پیدا کرده ولی هدف مورد نظر همچنان در برد تخریب آن قرار خواهد داشت . علاوه براین ، با توجه به اینکه سعی شده تا ارزان شیوه موجود برای تبدیل مهمات غیرهوشمند به یک جنگ افزار هدایت شونده در پیش گرفته شود ، جی-دَم فاقد پیشران بوده ،اما بدلیل اینکه این نوع مهمات در سرعت و ارتفاع خاصی بسمت هدف پرتاب می شود ، یک حداقل دورایستایی را برای خلبان فراهم می کند و براساس داده های موجود ، امکان هدف قراردادن یک هدف از فاصله 15 مایلی برای جنگنده حامل فراهم می گردد . این مساله برای نیروی هوایی اوکراین یک اولویت ضروری به نظر می رسد ، چرا که جی-دَم ضمن دراختیار گذاشتن یک دقت حداقلی برای جتهای ضربتی اوکراینی ، هزینه های هر حمله را تا سطح مشخصی درمقایسه با مهمات غیردقیقی که اکنون استفاده می شود ، کاهش خواهد داد . در همین ارتباط ، نیروی هوایی ارتش ایالات متحده ، در سال مالی 2021 برای هر افزونه جی-دَم به شکل میانگین رقمی در حدود 21000 دلار ( شامل افزون های هدایت لیزری جی-دَم ) پرداخت نموده ، در نتیجه اگر قیمت هر مهمات سقوط آزاد مارک-82 پانصد پاوندی حدود 4000 دلار قیمت داشته باشد و این رقم برای هر تیر مهمات مارک-83 دوهزارپاوندی نیز به 16000 دلار برسد ، درمقایسه با ارقام سرسام آور مهمات هدایت شونده ای که درسالهای اخیر معرفی شده ، میتوان به یک صرفه جویی مشخص دست پیدا نمود . این بدان معناست که در مقایسه با میانگین رقم 70 هزار دلار برای یک تیر موشک هلفایر (AGM-114) و یا رقم 1.2 میلیون دلار برای هرتیر موشک AGM-158 ، کاربرد این مهمات صرفه بهتری را به نمایش می گذارد . در این میان ، تحویل نسخه هدایت شونده لیزری جی-دَم به اوکراین تاحدودی چالش برانگیز به شمار میرود، ولی بر روی کاغذ ، ترکیب هدایت ماهواره ای و لیزری امکان حمله به اهداف متحرک را برای خدمه اوکراینی بوجود می آورد . گونه پایه جی-دَم امکان حمله به هدفهای ثابت با مختصات مشخص در همه گونه شرایط آب و هوایی را بوجود می آورد ، ولی نسخه لیزری را تنها می توان در هوای صاف استفاده نمود با این تبصره که برای کاربرد آن نیاز به یکپارچه کردن یک غلاف لیزری روی هواپیما یا نشانه گذار روی زمین هست ولی در مجموع گونه GPS/INS ارجحیت بیشتری را نشان میدهد . با توجه به مواردی که بیان شد ، هنوز مشخص نیست که آیا بایدن با تحویل جی-دَم به کیف موافقت نموده یا خیر ولی با توجه به اینکه روند تحلیل در این زمین مقداری پُر رنگ شده ، می بایست آن را مورد توجه قرارداد . منابع ناشناس واشنگتن پست معتقدند که بحث در حال حاضر تنها به افزونه های جی-دَم است و نه مهمات سقوط آزادی که این افزونه ها باید به آن متصل شوند . در منطقی ترین حالت ممکن ، افزونه جی-دَم به راحتی با خانواده مهمات مارک-80 قابل تطبیق هستند و این فرآیند به سادگی هرچه تمام تر قابل انجام است و دلیلی بر عدم تامین آنها در ظاهر وجود ندارد. اما برخی ناظران نظامی معتقدند که تحویل مهمات سقوط آزاد ممکن است حساسیت برانگیز باشد به همین دلیل احتمال تطبیق این افزونه با مهمات سقوط آزاد روسی که هم اکنون در انبارهای نیروی هوایی اوکراین وجود دارد نیز می بایست مورد بررسی قرار گیرد هر چند تضمینی در خصوص امکان پذیر بودن این احتمال وجود ندارد. اما درصورت تحویل مجموعه افزونه و مهمات جی-دَم به اوکراین ، چالش بعدی ، منطبق کردن این فناوری با جتهای عملیاتی نیروی هوایی اوکراین شامل میگ-29 ، سوخو-25 ، سوخو-27 و درنهایت سوخو-24 است که بر روی کاغذ می توانند جی-دَم را با خود حمل و پرتاب کنند . این هواگردها درصورت انتخاب بعنوان جنگنده حامل ، به درجه مشخصی از تغییرات در سامانه های داخلی و خارجی نیازمند خواهند بود تا از ارتباط کامل میان جنگنده حامل ، خلبان و مهمات جی-دَم اطمینان حاصل آید . اگر این مساله بعنوان یک پیش نیاز اولیه بعنوان مبنایی برای تحلیل در نظر گرفته شود ، احتمالا گونه ای از جی-دَم که می بایست روی زمین برنامه ریزی شده و مختصات هدف قبل از پرواز به مهمات داده شود ، به کیف تحویل خواهد شد که این مساله انعطاف پذیری تاکتیکی نیروی هوایی اوکراین را برای حمله به اهداف از پیش برنامه ریزی نشده بشدت کاهش می دهد ولی همچنان دقت قابل توجهی را علیه اهداف ثابت به نمایش خواهد گذاشت . دراین میان ، نیروی هوایی اوکراین سابقه ای مشخص در زمینه منطبق کردن مهمات غربی بر روی جنگنده های شرقی در کارنامه خود ثبت نموده و در یک تحلیل اولیه به نظر می رسد نیروی هوایی این کشور با کمک فنی ناتو موفق شده تا مهمات ضدرادار هارم را با فالکروم ها و فلانکرهای خود منطبق کند . نیروی هوایی ارتش ایالات متحده نیز یک سابقه مشخص غیرعادی در خصوص انطباق مهمات جی-دَم با هواگردهای ضربتی OV-10 را برای نیروی هوایی فیلیپین ثبت نموده ( عکسی از این ترکیب رصد نشد .م ) و این ممکن است برای اوکراین نیز تکرار شود . نیروی هوایی اوکراین نیز از تابستان 2022 با دریافت و تطبیق مهمات هارم ، از این موشکها برعلیه سامانه های دفاع هوایی ارتش روسیه استفاده می کند و اگر چه شیوه این تطبیق هنوز با جزئیات مشخص نشده ، ولی ظاهرا خلبانان اوکراینی از نتایج بدست آمده به نسبت راضی هستند ،در نتیجه اگر این تحویل صورت گیرد و با توجه به اینکه این مهمات به شکل گسترده در کشورهای اروپایی استفاده شده ، امکان آموزش خدمه هوایی و زمینی نیروی هوایی اوکراین تا حدودی امکان پذیر به نظر می رسد . نکته جالب در زمینه منطبق کردن هارم با جتهای اوکراینی ، نصب غلاف LAU-118 به منظور حمل هارم بود که این غلاف تقریبا برای حمل مهمات مارک-80 و احتمالا جی-دَم نیز مناسب به نظر می رسد . برخی ناظران نظامی براین اعتقاد قرار دارند که جی-دَم از زمان معرفی تا امروز ، بیشتر در محیط هایی با خطر دفاع هوایی پائین یا محدوده هایی که اثری از دفاع هوایی در آن وجود نداشته ، بکار گرفته شده واین به جنگنده حامل اجازه میدهد تا با گرفتن ارتفاع ، مهمات را در ارتفاعی رها کند که بیشترین برد ممکن درآن بدست آید ، ضمن اینکه امکان اضافه نمودن افزونه بالک به جی-دَم برای افزایش برد نیز بررسی شده ولی فناوری که رایج باشد به نظر نمی رسد و نشانه ای از تحویل این مجموعه به اوکراین هم فعلا دیده نمی شود . اما در محیطی نظیر اوکراین ، که خطر دفاع هوایی زمین پایه و جتهای رهگیر وجود دارد ، هواگردهای اوکراینی بالاجبار می بایست در ارتفاع کمتری وارد محدوده هدف خود شوند و این امر تا نزدیکی خطوط تماس نیز باید صورت گیرد ، در نتیجه ، رها سازی جی-دَم از ارتفاع پائین ، برد آنها را بشدت کاهش می دهد ولی درمقایسه با مهمات سقوط آزاد و راکتهای غیرهدایت شونده ای که اکنون بطور گسترده استفاده می شود ، دقت بیشتری را ارائه می کند . با این حال ، رهاسازی جی-دَم در ارتفاعی که جتهای اوکراینی هم اکنون مجبورند درآن وارد عمل شوند ، با مسیر پرواز جی-دَم در عادی ترین حالت خود چندان سازگار نیست . تحلیلگران نظامی پس از انتشار خبر تحویل جی-دَم به اوکراین براین اعتقاد قرار دارند که اگر این فناوری به کیف ارسال شود ، میتوان آن را با رویکرد احتیاط آمیز واشنگتن در خصوص ارائه تسلیحات دوربرد که امکان هدف قراردادن عمق خاک روسیه را داشته باشد همخوان دانست ، ضمن اینکه توانایی اوکراین را در خطوط تماس برای هدف قرار دادن اهداف روسی افزایش می دهد . بدین ترتیب ، اگر شایعات دستکاری نرم افزاری / سخت افزاری روی سامانه های راکت انداز هیمارس صحت داشته باشد و خودداری فعلی ایالات متحده در تحویل موشکهای اتامز با برد 200 مایل نیز بدان اضافه شود ، احتمالا تحویل جی-دَم بعنوان جبران کننده این روند درنظر گرفته خواهد شد . در مجموع و با تمامی چالش های موجود ، جی-دَم شکاف مهمی را در نیروی هوایی اوکراین پُرخواهد نمود و درصورت تحویل ، قدرت انفجاری تا 2000 پاوند را در اختیار جتهای ضربتی این نیرو قرار می دهد . برخی نیز معتقدند که حتی اگر نسخه 500 پاوندی جی-دَم تحویل گرد د، در مقایسه با موشکهای ام-31 هیمارس ، قدرت آتش بیشتری در اختیار اوکراین قرار خواهد داد . این مهمات برای انهدام اهداف کلیدی روسها در نزدیکی خطوط مقدم ، حتی آن دست از موقعیت های مستحکم شده مفید به نظر می رسد . علاوه براین ، کمیت تحویلی بالای جی-دَم نیز می تواند برای روسها دردسر آفرین باشد . درنهایت ، با توجه به اینکه دور جدید کمک های نظامی ایالات متحده به اوکراین قراراست به زودی اعلام شود ، تحویل جی-دَم اصلا غافلگیرکننده نیست ولی اینکه نیروی هوایی اوکراین چگونه قرار است ازآنها استفاده کند هنوز در پرده ای از ابهام قرار دارد . پی نوشت : 1- منبع 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند.
  10. 1 پسندیده شده
    بخش سوم.... عملیات ستاره سفید کودتای نظامی غافلگیرانه کونگ لی در سال 1960 ترتیبات ایجاد شده توسط Hotfoot را در اواخر دهه 1950 تغییر داد. ایالات متحده مجبور شد به شیوه ای بسیار مستقیم تر از آنچه قبلاً پیش بینی می کرد وارد عمل شود. به این ترتیب، هات فوت به عملیات ستاره سفید تغییر شکل داد. ژنرال وانگ پائو بهمراه مشاوران ستاره سفید و جنگجویان همونگ(Homong) عملیات ستاره سفید تا حد زیادی رد پای ایالات متحده در لائوس را با گسترش PEO و ایجاد سایت هایی که در زبان عامیانه به عنوان سایت های لیما شناخته می شوند، افزایش داد. لائوس در ابتدا توسط Air America به عنوان "سایت XX" نام گذاری شد. در سپتامبر 1961، این نام به "VS XX" به معنای "سایت ویکتور XX" تغییر یافت. و سرانجام در 16 مه 1964، باندهای هوایی نام نهایی خود را دریافت کردند. سپس برای نام سایت ها از مخفف Lima Site یعنی LS برای باندهای اصلاح نشده و "L" - Lima - برای باندهای سنگفرش شده استفاده کردند. این مکان‌ها که توسط کارگران محلی ساخته شده‌اند، فرودگاه های کوچک کوهستانی بودند که طول باند آن‌ها بیش از 600 فوت نبود.باندهای فرودگاه اغلب برای فرود خطرناک و مستعد تبدیل شدن به نواری از گل بودند. در طول دوران عملیات هات فوت و ستاره سفید، تقریباً 40 مورد از این نوع تاسیسات استفاده می شد و تا سال 1973، نزدیک به 400 مورد از آنها ساخته شد. سایت لیما واقع در فلات بولوونس Lima Site 20A که در سال ۱۹۶۹ با نام لانگ تین شناخته می شود.ترکیبی از RLAF T-28s و هواپیماهای ایر آمریکا قابل مشاهده است. عملیات ستاره سفید در سال 1961 با ارتقا PEO به MAAG به پایان رسید. ممکن است رئیس جمهور کندی در حال ارزیابی مجدد تصورات اولیه خود در مورد اهمیت نسبی ویتنام و لائوس بوده باشد. به نظر می رسد تفکر او نیز در مورد بهترین شیوه برخورد با این موضوع تغییر کرده است. به هر حال، شکست خلیج خوک ها به کندی نشان داد که گروهی از تبعیدیان ناراضی نظم لازم را برای انجام جنگ های نامنظم ندارند. کاپیتان Rich Lori از USASF (نیروی ویژه ارتش ایالات متحده) .این عکس در سال ۱۹۶۲ در واتای گرفته شده است. وضعیت رو به وخامت لائوس پس از کودتای کونگ لی و تشدید خصومت ها با شورشیان کمونیست در ویتنام نیز احتمالاً در تفکر کندی نقش داشته است. نمی توان خط فکری دقیقی را پشت سر تصمیم رئیس جمهور برای ارتقاء PEO به یک MAAG تمام عیار دانست، اما در هر صورت، وضعیت در لائوس شروع به تغییر کرد. سربازان لائوس از لشگر ۱۱۲ پیاده نظام تحت نظارت ستاره سفید. ژنرال وانگ پائو همراه با شورشیان و مشاوران نظامی ایالات متحده ضرورت سامانه(ناظر) هوایی خط مقدم(FAC) کشورهای طرف قرارداد ژنو در سال 1954 مجدداً در سال 1962 در ژنو گرد هم آمدند تا حل و فصل وضعیت لائوس را نهایی کنند. اعلامیه بی طرفی لائوس یک گروه سه گانه شکننده از نیروهای ملی گرا، کمونیست و بی طرف را به عنوان هیئت حاکمه پادشاهی ایجاد کرد. مهمتر از آن، وضعیت بی طرفی پادشاهی را وادار کرد که نتواندوارد اردوگاه شوروی، چین و آمریکا شود. ویتنام شمالی، اگرچه از امضاکنندگان این معاهده بود، اما هیچ تلاشی برای رعایت این تعهدات انجام نداد. نیروهای متجاوز که در سال 1958 روستاهای مرزی لائوس را تصرف کرده بودند هرگز عقب نشینی نکردند. پرونده‌های طبقه‌بندی‌شده سیا نشان‌دهنده نقشی است که سربازان ویتنام شمالی در کمک به پاتت لائو داشتند. در سال 1963، دو گردان از نیروهای ویتنام شمالی به تقریباً 2500 شورشی پاتت لائو در شرق دشت جارز( Jars) پیوستند، منطقه ای از نظر تاریخی مهم که از نظر استراتژیک نیز حیاتی بود. دشت ها تنها منطقه ای بود که به اندازه کافی مسطح بود که می شد هواپیماهای سبک را در آن فرود آورد.از دست دادن دشت ها همان چیزی است که سیا را بر آن داشت تا از ایر آمریکا برای کمک به قاچاق محموله های تریاک همونگ به و از مقر ژنرال وانگ پائو در لانگ تین استفاده کند. (پای منافعشون وسط باشه قاچاق شیره را هم یکجوری توجیه می‌کنند.مترجم) لانگ تین از بالا با توجه به حضور نیروهای ویتنام شمالی در این کشور، شاهزاده سووانا فوما، نخست وزیر لائوس برای درخواست کمک بیشتر به ایالات متحده مراجعه کرد. او درخواست یک کمپین هوایی برای هدف قرار دادن نیروهای پاتت لائو کرد، مشروط بر اینکه حملات هوایی برای عموم مردم ناشناخته بماند. عملیات بشکه رول(Barrel Roll) و عملیات ببر فولادی( Steel Tiger) در سال 1964 آغاز شد و به ترتیب شمال و جنوب لائوس را هدف قرار داد. b 52 در حال پرتاب مهمات بر فراز شمال ویتنام. احتمالا در طول عملیات Linebacker این عملیات شامل حملات هوایی به مواضع پاتت لائو و مناطقی بود که HCMT در آنها عرضی داشت. این حملات که توسط هواپیماهایی مانند F-100 و F-105 انجام شد، دقیق نبود و اغلب منجر به تلفات غیرنظامی شد. "حادثه سام نوآ"(Sam Neua)در سال 1964 خطرات بمباران مناطق غیرنظامی را به تصویر کشید. بخش هایی از شهر سام نوآ به اشتباه پس از تلاش خلبانان نیروی هوایی آمریکا برای حمله به موقعیت توپ های 105 میلی متری هدف قرار گرفت. F-100 Super Saber بر فراز دریاچه راجرز در سال ۲۰۱۰ این رویداد ناگوار همچنین یک پدیده تکرار شونده در عملیات COIN(ضد شورش.مترجم) را برجسته می کند، حداقل آنهایی که منحصراً از هوا انجام می شود.به دلیل ماهیت شورش ها،هدف قرار دادن مواضع ثابت یا یک خط تماس ثابت تقریبا غیرممکن است. شورشیان می توانند به سرعت در یک منطقه گسترده پخش شوندو بمباران منطقه را اساسا بی ارزش و برای دشمنپر هزینه کنند.علاوه بر این، استفاده از یک جت پیشرفته و بسیار گران قیمت برای کشتن ده ها یا بیشتر از شورشیان کاملا ناکارآمد است.با توجه به این واقعیت که بمب افکن های ایالات متحده نزدیک به 300 سورتی پرواز در روز انجام می دادند، این به شدت هزینه نهایی راافزایش می داد.یک حادثه فرندلی فایر در سال 1965 در Moung Phalaneمنجر به تعلیق حملات هوایی شد.تا زمانی که یک سامانه هوایی(ناظر)خط مقدم(FAC) مناسب ایجاد شود. ادامه دارد.......     مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز میباشد.
  11. 1 پسندیده شده
    بخش دوم....... ایالات متحده یک گروه کمکی مشاوره نظامی (MAAG) را در اوایل سال 1950 برای کمک به نیروهای استعماری فرانسه در طول جنگ اول هندوچین ایجاد کرد. پس از خروج فرانسه، MAAG برای آموزش و تقویت ظرفیت نظامی جمهوری نوپای ویتنام جنوبی اختصاص داده شد.در حالی که ویتنام جنوبی از مزایای حمایت MAAG برخوردار بود گروه مشاوره معادل آن در لائوس با نام دفتر ارزیابی برنامه ها(PEO)دارای عملکرد ضعیف و منابع اندکی بود.این امر با ورود جان هاینتگز در سپتامبر ۱۹۵۸ تعقییر کرد. هاینتگز که اخیراً ارتش را ترک کرده بود، به سمت ریاست PEO منصوب شد و به سرعت از وضعیت تاسف بار آن آگاه گشت. هاینتگز وضعیت نگران کننده آن را به واشنگتن گزارش داد. کاخ سفید به هشدارهای او توجه کرد و با افزایش کمک نظامی به دولت سلطنتی لائوس موافقت کرد. به دلیل مفاد توافق ژنو، ایالات متحده قادر به ارائه مستقیم این کمک ها نبود. سرلشگر جان ای.هاینتگز، در سال ۱۹۶۴ یک مجموعه با نام مستعار شرکت ساختمانی شرقی سازماندهی شد، که کارکنان آن عمدتاً پرسنل نظامی فیلیپینی بودن که توسط ایالات متحده در عملیات‌های کوین(سکه) در طول شورش هاک (یک گروه انقلابی کمونیست در مرکز لوزون در فیلیپین.مترجم)آموزش دیده بودند. فضایی کاملاً محرمانه ، حضور فزاینده مستشاران نظامی ایالات متحده را پوشانده بود. هیچ نمایش آشکار نظامی مجاز نبود، لباس های غیرنظامی به افسران ارتش ایالات متحده داده شد و دستورات صادر شده به کارکنان عمدا مبهم یا حتی نادرست بود. عملیات پای داغ(Hotfoot)!!! در جولای 1959، PEO به مجرای اصلی برای عملیات تبدیل شد. هاینتگز قاطعانه خواستار کمک نظامی بیشتر بود و او این را در قالب نیروهای ویژه ایالات متحده دریافت کرد. تیم‌های کلاه سبز با شناسه‌های سفارت ایالات متحده به لائوس اعزام شدند تا حضور آنها در کشور در شمار رسمی سربازان ثبت نشود و به صورت موقت دستوراتی برای آنها صادر شد. کلاه سبزها نیروهای دولت سلطنتی لائوس را در زمینه تاکتیک های نبرد و استفاده از سلاح های سبک و سنگین آموزش دادند. در طول سالهای 1959-1961، نیروهای ویتنام شمالی در موارد متعدد با نیروهای سلطنتی لائوس درگیر شدند. از سوی دیگر، مستشاران نظامی آمریکایی به ندرت در معرض خطر قرار می گرفتند.علیرغم مهارت ها و فداکاری تیم های عملیات ویژه ایالات متحده، مشکلات ناشی از تهاجمات منظم ویتنامی ها در امتداد HCMT، نیاز به ورود نیروی هوایی را به معادله برجسته کرد. جلسه تمرینیHotfoot/ستاره سفید با شورشیانHomong، اواخر دهه ۱۹۶۰ PEO تجربه محدودی در عملیات هوایی داشت. در تلاش برای تغییر جهت انتخابات مجلس ملی لائوس در 1958، CIA عملیات بوستر شات(Booster Shot) را سازماندهی کرد. هدف متقاعد کردن دهقانان لائوس برای رای دادن به سیاستمداران تحت حمایت ایالات متحده بود. کمک ها و واکسن ها مشوق آنها برای انجام این کار بود. نیروی هوایی سلطنتی لائوس برای این کار کاملاً فاقد تجهیزات بود، بنابراین نیروی هوایی ایالات متحده برای کمک در ارسال کمکها فراخوانده شد. خطوط هوایی پیشروی سیا، ایر آمریکا، نیز برای کمک وارد عمل شد. ایر آمریکا(Air America) در محل کار!! ایر آمریکا از ابتدا به عنوان بازوی هوایی Hotfoot عمل کرد. به عنوان مثال، در نوامبر سال 1959، هواپیماهای C-46 ایر آمریکا ماموریت‌هایی را به سمت Khang Khay انجام دادن، جایی که تیم‌های Hotfoot مشغول ساخت میدان های تسلیحات و امکانات آموزشی برای شورشیان همونگ بودند.کمک ها، اگرچه منحصراً توسط ایر آمریکا حمل میشد، ولی از طریق PEO سازماندهی میشد و کارکنان تجربه ارزشمندی در مورد پیچیدگی های عملیات هوایی در لائوس به دست اوردند. هواپیمای C-46 ایر امریکا در لائوس، اوایل دهه ۱۹۶۰.شماره دم ۹۹۴ خلبانان ایر آمریکا دانش گسترده ای از جغرافیا و خطرات فضای هوایی لائوس داشتند. یک اتفاق رایج آب و هوای نامناسب در کوهستان بود. یک فرودگاه ممکن است توسط آب باران غرق شود و در مه غلیظی پوشانده شود،اما در فاصله چند مایلی ان، فرودگاه دیگری می تواند زیر نور خورشید بپزد!! هواپیمای C-47 ایر آمریکا در ویتنام خود PEO نیز موفق شد 10 فروند هواپیمای تهاجمی سبک T-6 و 13 هواپیمای C-47 را برای نیروی هوایی سلطنتی لائوس مدیریت کند. تروجان های T-28D نیز به کار گرفته شدند. تکنسین های فیلیپینی برای خدمات رسانی به هواپیماها آورده شدند و زمانی که 2 فروند T-6 در اثر آتش زمینی از دست رفت، تایلند به سرعت این 2 واحد را جایگزین کرد. بودجه این عملیات توسط سفارت ایالات متحده در وینتیان(پایتخت لائوس.مترجم) با بودجه ای که برای دولت سلطنتی در نظر گرفته شده بود تامین شد،با این درک که پاتت لائو هرگز اجازه تشکیل یک دولت ائتلافی را با نیروهای سلطنتی نخواهد داشت! هواپیماهای T-28 تروجان مستقر در اودورن تایلند هواپیمایT-6 TEXAN عملیات Hotfoot در نتیجه این پیش شرط به پایان رسید. ژنرال کونگ لی که از دولت سلطنتی و ممنوعیت همکاری با پاتت لائو ناراضی بود، شورش هنگ های چترباز لائوس را رهبری و دولت را در سال 1960 سرنگون کرد.(کاپیتان کونگ لی که بعدا سرلشگر شد یک چترباز در ارتش سلطنتی لائوس بود.اوهدفش را پایان فساد دولتی اعلام کرد و اینکه آمریکا مسئول این شرایط است.مترجم ) ادامه دارد.......   مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
  12. 1 پسندیده شده
    با وجود ضعف روس ها در رادار پرنده ها شاید نشه روی این مورد چندان حساب کرد ولی پرنده های ترابری هم از نیازهای ما هست. هرچند انتخاب محدود هست ولی به نظرم تنها گزینه مون هست فعلا روسیه.
  13. 1 پسندیده شده
    بنام خدا مدیریت هزینه های نظامی در امریکا https://assets.pogo.org/image/content/2021/F-35-Program-Delays-and-Stumbles-Continue-1150.jpg بودجه نظامی پیشنهادی دولت امریکا برای سال 2023 مبلغ 773 میلیارد دلار شامل 177.5 میلیارد دلار برای ارتش (ن.ز) ، مبلغ 194 میلیارد دلار برای نیروی هوایی و فضایی و 230.8 میلیارد دلار برای نیروی دریایی و تفنگداران دریایی بود.بیشترین بودجه مصوب توسط وزارت دفاع DOD در فعالیت های نظامی هزینه می شود و باقیمانده در فعالیت های مرتبط دفاعی توسط دیگر آژانس ها هزینه می شود. بی شک مدیریت چنین بودجه ای برای مدیریت (تعمیر ، نگهداری ، بروز رسانی) چند هزار پرنده ، وسایل نقلیه زمینی ، شناور ، آموزش افراد و بازنویسی و بروز رسانی آیین نامه ها بدون برنامه ای مدون ناممکن خواهد بود چرا زاموالت ها ناپدید می شوند اصلاحیه نان-مک کوردی اصلاحیه نان-مک کوردی که توسط سناتور سم نان و نماینده کنگره دیو مک کوردی در قانون مجوز دفاعی سال 1982 ارائه و سال بعد دائمی شد برای جلوگیری از رشد هزینه های تسلیحاتی امریکا طراحی شد هرگاه برنامه های اکتساب دفاعی اصلی با افزایش هزینه هایی فراتر از آستانه های معین روبرو شود این قانون وزارت دفاع را ملزم به ارائه گزارش به کنگره می نماید (به برنامه ای که رشد هزینه های آن از آستانه های قانونی فراتر می رود دارای نقض نان-مک کوردی گفته می شود) https://cdn.offshorewind.biz/wp-content/uploads/sites/10/2022/08/30121020/zumwalt-class-destroyer.jpg دو نوع نقض وجود دارد: 1.نقض قابل توجه نقض قابل توجه زمانی است که هزینه واحد اکتساب برنامه (مجموع هزینه توسعه ، تهیه و ساخت تقسیم بر تعداد واحد های خریداری شده) یا هزینه واحد تدارکات (هزینه تدارکات تقسیم بر تعداد واحد هایی که باید خریداری شود) بیش از 15 درصد از پایه تخمین کنونی یا بیش از 30 درصد از پایه تخمین نخستین بالاتر برود زمانی که افزایش هزینه برنامه اکتساب دفاعی در محدوده نقض قابل توجه قرار می گیرد ، مسئولان می بایست ظرف 45 روز تقویمی به کنگره اطلاع دهند ، همچنین باید یک گزارش خرید گزینشی با داده های اضاقی مورد نیاز برای نقض هزینه ها ارائه کنند 2. نقض بحرانی نقض بحرانی زمانی رخ می دهد که هزینه اکتساب واحد یا هزینه واحد تدارکات بیش از 25 درصد از پایه تخمین کنونی یا بیش از 50 درصد از پایه تخمین نخستین فراتر رود هنگامی که افزایش هزینه برنامه ی اکتساب دفاعی در محدوده نقض بحرانی قرار می گیرد برای خاتمه احتمالی مورد بررسی دقیق تر قرار میگیرند برنامه های با افزایش هزینه های فزاینده که در محدوده نقض بحرانی قرار دارند لغو میشوند مگر اینکه وزیر دفاع با گزارش مفصل تایید نماید که الف) این برنامه برای امنیت ملی ضروری است ، زیرا هیچ جایگزین مناسبی با هزینه کمتر در دسترس نیست ب) برآورد های تازه از تمامی هزینه های برنامه معقول است پ) ساختار مدیریت برای کنترل هزینه ها مناسب است نمونه برنامه های مشمول اصلاحیه نان-مک کوردی اف 35 (ادامه یافت) زاموالت (لغو شد) سامانه رزم آینده (لغو شد) پیوند 1 پیوند 2 پیوند 3 در همین زمینه بخوانید ؛ پایان یک رویا ادامه دارد ...
  14. 1 پسندیده شده
    درس سوم: سطح راهکاری از جنگ های دوره ناپلئون تا جنگ اخیر در اوکراین اهمیت و تاثیرگذاری توپ خانه (گلوله زنی) همواره برای کارشناسان و نخبگان نظامی دنیا عیان بوده است. توپخانه اولین مصداق قدرت آتش در ارتش ها بوده است و از آن زمان عموما برای انهدام مواضع، ادوات یا نیروی‌های پیاده دشمن جهت پشتیبانی نیروهای خودی استفاده می شود و در حملات و آفند ها این یگان عموما نقش آتش پشتیبان را ایفا می‌کند. علت پیدایش توپخانه در زمان های قدیم و در هنگام اجرای عملیات های محاصره ( قلعه های نظامی و یا شهرها) برای آن بوده که بتوان به استحکامات و ساختمانهایی که به نیروهای دشمن برتری آتش می دهند از فاصله ی دور آسیب وارد ساخت. در جنگ تحمیلی 8 ساله نیز توپخانه نقشی بی بدیل و انکار ناشدنی ایفا کرد. به ویژه در طرف ایرانی، تخصص، آموزش و فرماندهی توپخانه سطح بالاتری را شاهد بودیم و به رغم کاستی ها این نیرو در تمامی عملیات ها نقشی کلیدی بر عهده داشت به نحوی که بدون این عنصر حیاتی پیروزی در هیچ عملیاتی ممکن نمی نمود. همچنین یکی از مهمترین نقاط قوت امروزی ما یعنی فن آوری موشکی حاصل تلاش های نیروهای جمعی ادوات و توپخانه در زمان دفاع مقدس بوده است . به همین سبب در طی جنگ و سال های اولیه پس از پایان آن شاهد خرید های تسلیحاتی در حوزه توپخانه از مبدا کشورهای مختلف، خصوصا کانادا (ghn-45) ، چین و کره شمالی بودیم. این موضوع مشکلاتی را نیز برای نیروهای کاربر به وجود آورد. در فهرست مشکلات می توان به مسایل مرتبط با آموزش نیروها( سیستم های شرقی و غربی) و مسایل مرتبط به تامین و نگهداری (نت) اشاره نمود. مهم ترین مشکل حاصل از این تنوع در تجهیزات تنوع بیش از حد کالیبر است به گونه ای که تقریبا تمام کالیبرهای عملیاتی روز دنیا و برخی کالیبرهای خارج از رده هنوز در سازمان رزم توپخانه ایران حضور دارند. تنوع کالیبر در کنار دیگر مشکلات انواع ادوات فعال در توپخانه نیروهای مسلح ایران - به ترتیب- از این قرار است: 105 میلیمتر: توپ آمریکایی کششی ام 101 با برد 11 کیلومتر که در دوره جنگ جهانی دوم ساخته شده. پیش از انقلاب دست کم 250 اراده از آن خریداری شد و تا به امروز نیز به همان صورت اولیه صرفا با انجام تعمیرات و بازسازی – بدون هیچ گونه ارتقای موثر – در وضعیت عملیاتی قرار دارد. 122 میلیمتر: توپ کششی D 30 که اولین بار در طی جنگ تحمیلی با غنیمت گیری از ارتش عراق وارد سازمان رزم ایران شد. پس از پایان جنگ در دهه 90 در جریان خرید تسلیحاتی از شوروی سابق بیش از 100 عراده از آن خریداری شد و در سال های بعد نمونه های بومی از آن با نام اچ. ام. 40 ساخته شد. برد آن حدود 15 کیلومتر است. توپ کششی تایپ 60 ساخت چین که در اواسط جنگ از چین خریداری شد . تخمین زده می شود که در نهایت در مجموع حدود 100 عراده از این توپ خریداری شده باشد. برد مهمات معمول این توپ 23 کیلومتر است. گاوازلیکا که یک توپ خود کششی روسی روی شاسی شنی دار است و برجک آن قابلیت چرخش 360 درجه دارد. این توپ در میانه جنگ در تعداد محدود از دو طریق غنیمت و خرید خارجی (در مجموع حدود 60 عراده) وارد سازمان رزم ایران شد. 130 میلیمتر: توپ کششی تایپ 59 چینی نیز مانند مورد قبلی اولین بار در دوره جنگ تحمیلی وارد سازمان رزم ایران شد. این یکی از پرتعداد ترین و در عین حال بی کیفیت ترین قطعات توپخانه ای خریداری شده در دوره پس از انقلاب است به نحوی که در سال های مختلف با خرید هایی از مبدا چین و کره شمالی در مجموع چیزی حدود 1000 عراده از این توپ خریداری شد. برد این توپ با مهمات معمولی به حدود 27 کیلومتر می رسد. 155 میلیمتر: توپ کششی جی. سی. 45 ساخت کاناداکه معمولا در ایران به نام توپ اتریشی – اتریش کشور واسطه خرید بود - شناخته می شود. این توپ که در اواسط جنگ در تعداد بیش از 100 عراده به صورت قاچاقی خریداری و به سازمان رزم ایران وارد شد یکی از دقیق ترین و با کیفیت ترین قطعات توپخانه ای ایران است. بر اساس برخی منابع در دهه 70 شمسی ایران تعداد محدودی از نسخه چینی این توپ را نیز خریداری کرد. برد این توپ به حدود 40 کیلومتر می رسد توپ خود کششی ام. 109 آمریکایی در دو مدل A و A1 در مجموع در تعداد حدود 450 عراده، پیش از انقلاب خریداری شد. این توپ نسبت به دیگر قطعات هم دوره خود دقت و تحرک مناسبی داشت. تخمین زده می شود که کماکان حدود 200 عراده از آن صرفا با بازسازی و تعمیر (با همان شکل اولیه) کماکان در خدمت باشد. رعد 2 هم در همین کالیبر خودکششی شنی دار ایرانی است که بر اساس هویتزر آمریکایی ام. 109 ولی با شاسی متفاوت در تعداد محدود ساخته شده است. هویتزر کششی آمریکایی ام 114که از در دوره پیش از انقلاب خریداری شد. بر اساس این مدل نسخه ای داخلی با نام اچ ام 41 ساخته شده است. اچ. ام. 41 که نسخه بومی توپ آمریکایی کششی ام. 114 می باشد. با مهمات معمول برد آن به 30 کیلومتر می رسد. مهمات هدایت لیزری بصیر نیز برای این توپ ساخته شده است. 170 میلیمتر: توپ خود کششی کوکسان که بر روی شاسی تانک تی 55 ساخته شده است و محصول کره شمالی می باشد و ایران مبدا تنها دارنده خارجی آن است. این توپ در اواسط جنگ در تعداد 20 عراده خریداری شد. کوکسان با ورود به خدمت خود عنوان دوربرد ترین قطعه توپخانه ای ایران را با برد قابل توجه 60 کیلومتر از آن خود کرد. اگرچه تعداد کوکسان ها محدود بود ولی نقش قابل ملاحظه ای در توپخانه ایران بازی کرد. به نظر می رسد این توپ همچنان در وضعیت عملیاتی قرار داشته باشد – و همچنان بدون ارتقا و دخل و تصرف در وضعیت اولیه آن. 175 میلیمتر: توپ خود کششی شنی دار ام 107 آمریکایی است که مدت ها دوربرد ترین قطعه توپخانه ای ایران بود. برد آتش این توپ به 40 کیلومتر می رسید و پیش از انقلاب 40 عراده از آن خریداری شده بود. 203 میلیمتر: توپ خود کششی ام. 110، شنی دار آمریکایی دیگری است که بزرگترین هویتزر خود کششی موجود در ایران است. مهمات این توپ 90 کیلوگرم وزن دارد و برد آن به 25 کیلومتر می رسد. این توپ نیز با همان وضعیت اولیه در خدمت عملیاتی قرار دارد. توپ ام115 پیش از انقلاب از آمریکا خریداری شد و تا به امروز نیز بدون کوچکترین تغییری عملیاتی است. این توپ دارای مشکلات ذاتی طراحی است به گونه ای که گلوله های این توپ 90 کیلوگرم وزن دارند ولی برد آنها تنها حدود 16 کیلومتر است. طراحی و ساخت این توپ به جنگ جهانی دوم باز می گردد، و ایران در سال 1969 تعداد 50 عراده از آن را به صورت دست دوم خریداری کرد. . به این لیست بایستی تعداد محدود توپ های 180 میلیمتری و 152 میلیمتری را نیز اضافه نمود. در دهه های پس از جنگ اما به دلیل مشکلاتی مانند ضعف صنعتی و تحریم تسلیحاتی، و از سوی دیگر امکان رسیدن به برد های بلند تر، حمل سرجنگی بزرگتر، و نیز نرخ آتش بالاتر، شاهد بوده ایم که عمده تمرکز و تلاش صنایع نظامی ایران بر توپخانه راکتی متمرکز بوده است. هدایت پذیر کردن این راکت ها (به ویژه در سال های اخیر) که ضعف دقت آنها را نسبت به توپخانه گلوله زنی تا حد زیادی جبران می کرد نیز مزید بر علت شده است. البته در این حوزه نیز شاهد افزایش بی برنامه تنوع کالیبر ها، پرتابگرها و کشنده های مختلف هستیم که حاکی از ضعف و عدم یکپارچگی فرماندهی در این حوزه است. اما همزمان در سایر نقاط دنیا در مسیری معکوس شاهد بوده ایم که سرمایه گذاری قابل توجهی بر روی توسعه سیستم های توپخانه ای مدرن با تکیه بر اصولی چون، یکسان سازی کالیبر، افزایش پودمان پذیری، افزایش چشم گیر سطح اتوماسیون، افزایش دقت، افزایش برد، و تنوع در مهمات (با کالیبر یکسان) بوده ایم. توپخانه مدرن امروزی با تعداد خدمه ای به مراتب کمتر، سرعت جابجایی و استقرار به مراتب بالاتر، نرخ آتش غیر قابل مقایسه و بردی چند برابری نسبت به نمونه های منسوخ (کماکان فعال در نیروی های مسلح ما) دارد به نحوی که در نمونه های افزایش برد یافته برد هایی در محدوده 100 کیلومتر و حتی بیشتر قابل دسترس است. از سوی دیگر این ادوات به انواع سامانه های کنترل آتش و محاسبات بالستیک رایانه ای به روز و دیتا لینک های امن مجهز شده اند و قادراند به نحو احسن در قالب جنگ شبکه محور دست به عملیات زده و دقیق ترین اجرای آتش را در دورترین فواصل به انجام رسانند. کارایی برخی از این سامانه های مدرن تا 5 برابر نسخه های از رده خارج و در مواردی به جهت اختلاف بسیار زیاد عملکرد اساسا غیر قابل مقایسه است. علاوه بر این نسبت به توپخانه راکتی هزینه هر شلیک توپخانه گلوله زنی پایین تر، و در عین حال حتی در صورت عدم استفاده از مهمات هدایت شونده، دقتی به مراتب بالاتر در دسترس می باشد. همچنین در بسیاری مناطق نبرد استفاده از یک گلوله 155 میلیمتری با میزان مواد منفجره به مراتب کمتر که با دفت به هدف اصابت می کند کاملا برای نابودی اهداف و اجرای موفق عملیات کافی ست، حال آنکه در برابر سرهای جنگی 100 کیلوگرمی و حتی سنگین تر راکت های توپخانه ای در بسیاری موارد، به خصوص در حوزه جنگ شهری، تنها منجر به خسارات جانبی و تلفات غیر نظامی بیشتر می شود. علاوه بر این حتی در درگیری اخیر میان روسیه و اوکراین، در حالی که طرف روسی یکی از بزرگترین زرادخانه های توپخانه راکتی دنیا را در اختیار دارد، کماکان شاهد استفاده گسترده و نقش موثر توپخانه گلوله زنی هستیم. حتی در طرف مقابل نیز به کرات شاهد بوده ایم که چگونه طرف اوکراینی با اجرای اتش دقیق توپخانه ستون های متعدد زرهی روسی را منهدم ساخته است. این در حالی ست که با تحویل سامانه های توپخانه ای غربی به اوکراین که با اختلاف به جهت برد و دفت به توپخانه روسی برتری دارند حجم خسارات و تلفات وارده به طرف روسی افزایش قابل ملاحظه ای داشته است به نحوی که در موردی تنها در یک آتش باری توپ های M-777 با اسناد تصویری مشاهده شد که بیش از 70 دستگاه انواع ادوات زرهی روسیه در هنگام عبور از دنیپر نابود شد. همچنین علاوه بر افزایش برد و دقت، و قابلیت جنگ شبکه محور، مورد دیگری که کارآمدی توپخانه مدرن را دوچندان ساخته است افزایش تحرک می باشد. در این حوزه شاهدیم که انواع شاسی های زرهی چرخدار و شنی دار مدرن، و نیز در نمونه های متعدد و البته موفقی انواع هویتزرهای کامیون سوار (همچون آرچر و سزار به عنوان معروف ترین موارد) توسعه داده شده است. در زمینه توپخانه متحرک بایستی از خود کششی های شنی دار به سمت طراحی یک پلت فرم بر بستر کامیون مانند توپخانه های روز دنیا حرکت شود. این سامانه بایستی دارای سامانه کنترل آتش رایانه ای و همچنین بارگذار خودکار جهت حداکثر بهره وری از متحرک بودن و چابکی باشد.در زمینه ی کالیبر همانگونه که تاکنون مشاهده شده است بایستی به سمت یکسان سازی کالیبر ها ( 155) حرکت نموده و انواع مهمات برای این کالیبر توسعه داده شود. در مجموع با نظر به میدان جنگ در اکراین می توان دید که توپخانه گلوله زنی که موضوعی متروک و فراموش شده در ایران است هنوز دارای عملکرد بسیار درخشانی در صحنه ی نبرد به خصوص در صورت ارتقا و به روزرسانی و به کار گیری در شبکه ی کامل تسلیحات و فرماندهی هوشمند خواهد بود و نیاز است تا هم در زمینه ی سازمانی ( نیروی انسانی، طرح عملیات و تمرینات) و هم در زمینه ی تجهیزات ( به روز آوری و یکسان سازی و ادغام در شبکه ی تسلیحاتی) توجه بیشتری به آن معطوف گردد. والحمدلله رب العالمین
  15. 1 پسندیده شده
    اگر چه مطالب مطرح شده در صنعت سینما را نمی توان چندان جدی گرفت ، اما نکات جالبی در خصوص ارتش ایالات متحده وجود دارد که می شود روی آن فکر کرد راجع به جنگ چي ميدونين؟ دولت بهتون ميگه که جنگ درباره ميهن پرستي و دموکراسي هست يا چرندياتي درمورد اينکه يه نفر از آزاديِ ما متنفره ولي ميخواين بدونين جنگ واقعاً در مورد چيه؟ چي مي‌بينين؟ يه پسر اهل ايالات آرکانزاس‌ ... که داره وظيفه‌ي ميهن پرستانه‌ي خودش براي دفاع از کشورش رو انجام ميده؟!!!! اما من يه کلاه‌خود و دست‌کش غيرقابل اشتعال جليقه‌ي ضد گلوله و اسلحه ام.16 مي‌بينم که 17000 دلار قیمتش هست اين هزينه‌ي پوششِ يک سرباز آمريکايي‌ هست بيشتر از 2 ميليون سرباز در عراق و افغانستان جنگيدن .اين سالانه چهار و نيم ميليارد دلار براي ماليات دهنده‌هاي آمريکايي خرج برميداره و جنگ در واقع درمورد همينه .... جنگ يه نظام اقتصادي‌ هست هرکسي که چيزي غير از اين بهتون ميگه ... يا خودش دستش توي کاره .....يا احمقه War Dogs ... 2016