برترین های انجمن

  1. SHAHDAD

    SHAHDAD

    Members


    • امتیاز

      31

    • تعداد محتوا

      108


  2. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      28

    • تعداد محتوا

      5,139


  3. mehdipersian

    • امتیاز

      23

    • تعداد محتوا

      2,882


  4. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      21

    • تعداد محتوا

      8,883



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 7 دی 1401 در همه مناطق

  1. 3 پسندیده شده
    برفراز آسمان چرنوبیل "بخش نخست " مقدمه : رسانه در معنای مدرن خود ، بنا بر ماهیتی که از ابتدای ظهورش با خود یدک می کشد ، در مقایسه ، بصورت توپخانه زمان صلح قابل تعریف و تبیین است . طبیعتا" ارتشهای که فاقد توپخانه با قابلیت دید و تیر موثر باشند ، نمی بایست شاهد موفقیت را در آغوش کشند . این جمله بسیار کوتاه ، بهانه ای بود به مناسبت پخش مینی سریال " چرنوبیل" از شبکه HBO و روایت ناقصی از آنچه که در حادثه تلخ انفجار راکتور هسته ای شماره 4 چرنوبیل بوقوع پیوست و دستمایه حرف و حدیثهای فراوانی میان عامه مردم و حتی سیاستمداران ( داخلی و خارجی ) قرار گرفت . با این حال ، متن پیش رو ، نه به منظور نقد سریال پخش شده ، بلکه روایت گر عملیات امداد هوایی ناوگان بالگردی ارتش اتحاد جماهیر شوروی سابق و شرکت هواپیمایی آئروفلوت این کشور است ، تا به خواننده کمک کند تا تصویر جامع تر و کامل تری از آنچه که بوقوع پیوست و در سریال نامبرده به صورت عمد بدان پرداخته نشد و یا به شکل تحریف شده (سکانس سقوط بالگرد میل-8 برفراز راکتور ) به تصویر درآمد ، بدست آورد . حادثه به شیوه روسی : در بیست و ششم آوریل 1986 ، راکتور چهارم از مجموعه نیروگاه هسته ای چرنوبیل در اوکراین که در آن زمان یکی از جمهوری های اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بشمارمی رفت ، درجریان یک آزمایش عملکرد و بعلت از دور خارج شدن یکی از مولدهای آن دچار نقص فنی گردید . این نقص فنی سرآغاز فاجعه بود ، چرا که نقص در فرآیند عملکرد راکتور ، ناگهان باعث گردید تا هسته گرافیتی این نیروگاه از میان رفته و باعث یک انفجار در بخش اصلی واکنش دهنده گردد تا جایی که اگر آتش سوزی و انفجار راکتور شماره چهار کنترل نمی شد ، این امکان وجود داشت که سه راکتور دیگر این مجموعه نیز به همین سرنوشت دچار شوند . با این وصف ، مقابله با حوادث اینچنینی ، مسبوق به سابقه بود . بعنوان مثال آتش سوزی هسته گرافیتی راکتور هسته ای Windscale در بریتانیا به سال 1957 وقوع یک حادثه غیرقابل کنترل را نوید می داد ، اما این آتش سوزی با هدایت یک جریان قوی آب بسوی راکتور در نطفه خفه شد . راکتور هسته ای Windscale - بریتانیا اما این گزینه در چرنوبیل ، کارسازنبود ، چرا که وضعیت ساختمان راکتور به گونه ای بود که هدایت آب در حجم بسیاربالا و در کمترین زمان بسوی هسته امکان نداشت . طبیعتا" پس از گذشت 36 ساعت از وقوع حادثه ، مقامات ارشد شوروی براین تصمیم شدند تا با استفاده از ناوگان بالگردهای ترابری ، ترکیبی از شن ، ماسه ، سرب ، خاک رُس و بور را برای محدود کردن اثرات شدید جانبی هسته در حال آتش سوزی ، بر روی آن فروریزند . کاربرد "بور" در این ترکیب ، بدین دلیل بود که این ماده بسرعت نوترون های محیط را بخود جذب کرده و از گسترش آتس سوزی جلوگیری بعمل می آورد ، ضمن اینکه سرب نیز با محدود کردن انتشار جریان تابش های شدید که پس از انفجار تا ارتفاع 3000 فوتی ( 900 متری ) گسترش پیدا نموده بود ، به مهار فاجعه کمک می نمود ، در حالی که کاربرد ماسه ، خاک رس و دولومیت ، پایداری و اتصال این ترکیب را تا سطح قابل اطمینانی افزایش میداد . راکتور شماره4 ، قبل از انفجار در این میان ، بخشی از ناوگان بالگردهای ترابری تاکتیکی نیروی هوایی ارتش سرخ به همراه بخشی از توان ناوگان بالگردی غیر نظامی این کشور ، از یک فاصله دور، نزدیک به 3000 کیلومتر ( ناحیه نظامی سیبری ) ، اسکرامبل ( تندخیز ) شده و تمام تلاش خود را برای مهر وموم کردن راکتور شکافته شده روسی متمرکز نمودند . در این عملیات بی سابقه ، حداقل 5 نوع بالگرد روسی شامل بالگردهای Mi-2 (Hoplite) ، Mi-6 (Hook) ، Mi-8 (Hip) ، نسخه نظامی ویژه بقاء در محیط های رزم هسته ای بالگرد هایند ( نسخه Mi-24R و ابربالگرد ترابری Mi-26 (Halo) مورد استفاده قرار گرفتند . اتحاد شوروی و اکنون روسیه ، کشوری پهناور بشمار می آید ، طبیعتا" برای تسهیل عملیات نظامی و غیر نظامی ، وجود بالگردهای ترابری در مدلهای سبک ، نیمه سنگین و سنگین ، یک عامل ضروری بشمار می آید علاوه برای اجرای ماموریتهای بسیار خطرناک برفراز هسته راکتور ، این بالگرد ها ماموریتهای پراهمیتی نظیر ایجاد پل های تدارکاتی برای ماموریتهای پشتیبانی از مردم تخلیه شده از منطقه ، ریزش میلیونها لیتر مایع پاک کننده بر روی منطقه اطراف راکتور ، کمک به عملیات پاکسازی و جلوگیری از گسترش پرتوهای خطرناک را درصدر فهرست وظایف خود قرار داده بودند . یکی از مهمترین ماموریتهایی که نیروی هوایی ارتش سرخ بر عهده داشت ، برنامه ریزی های دقیق برای پایش مستمر سطح و میزان پرتوهای مضر در محیط اطراف راکتور توسط بالگردهای چند منظوره سبک Mi-2 محصول لهستان بود که در یکی از معدود نقشهای نظامی خود ، ماموریتهای شناسایی را به انجام می رساند . ضمن اینکه تا زمانی که سطح میزان تابشهای هسته راکتور به میزان مشخصی پایین نیامده بود ، واحدهای امدادی از این بالگرد بعنوان هواگرد پیام رسان استفاده می کردند . بالگرد میل-6 هوک ، اسب کاری ارتش سرخ برای ترابری سنگین ، قبل از معرفی گونه میل-26 از سویی دیگر ، بالگردهای فوق سنگین Mi-6 که قابلیت حمل بار خارجی ( اسلینگ ) تا میزان 12000 کیلوگرم و حمل بار داخلی تا 42500 کیلوگرم را در اختیار داشتند ، ماموریت پیدا نمودند تا ترکیب حائل ( شن/ سرب / بور) را به شکل مستقیم بر روی راکتور فررویزند ، این در حالی بود که خدمه این بالگردها با تهدیدات جدی نظیر فضای پراز دود ، سازه بلند و در حال فروریزی دودکش راکتور و خطر به مراتب افزون تر تابش مستقیم می بایست دست و پنجه نرم می نمودند. بااین حال ، بالگردهای فوق الذکر با هدایت مستقیم کنترل کنندگان زمینی ، مسیر حرکت خود را به گونه ای تنظیم می نمودند که مدت بسیار کوتاهی برفراز محل حادثه پرواز کرده و پس از تخلیه محموله ، بسرعت منطقه را ترک می نمودند . بالگردهای Mi-8 نیز بعنوان اسب کاری نیروی هوایی ارتش شوروی ، نقش بسیار پراهمیتی درکاهش بارکاری نیروی انسانی حاضرد منطقه ایفا مینمود ، این بالگردها ، پس از یکسری اصلاحات بسیار سریع ، به یک افشاننده (اسپری) مجهز شدند که می بایست یک ترکیب مایع را با هدف جلوگیری از پخش خاک آلوده توسط جریان های هوایی به خارج از منطقه حادثه دیده ، پخش مینمودند . علاوه برای نمونه های نظامی ، خدمه گونه های غیر نظامی بالگرد هیپ ، بخصوص نسخه هایی که در اختیار آئروفلوت ( خطوط هوایی اتحاد شوروی ) قرار داشت ، با استفاده از آموزش ها و تجارب بدست آمده در جریان احداث لوله های نفتی در قطب شمال و کنترل آتش سوزی جنگل های سیبری ، ماموریتهای ریزش محموله های هوایی مورد نیاز را با دقت فراوان به انجام میرساندند. ضمن اینکه پایداری قابل تحسین بالگردهای هیپ روسی در سه محور yaw ، pitch و roll تحت شرایط پروازی سخت نیز برای پرواز دقیق در نزدیکی هسته راکتور بسیار ایده آل بشمارمی رفت . اما جالب توجه ترین هواگرد نظامی که برای اولین بار توسط توسط نهادهای اطلاعاتی غربی در جریان حادثه چرنوبیل مورد شناسایی قرار گرفت ، نسخه ای بسیار خاص از بالگرد رزمی مشهور هایند با شناسه Mi-24R بود که به شکل خاص برای عملیات در محیط های جنگ غیر متعارف ( هسته ای ، بیولوژیکی و شیمیایی ) طراحی و مورد استفاده قرار می گرفت . ناشناخته ترین گونه ارابه شیطان ( هایند ) ، نمونه MIL-24 R بشمارمی رفت که وجود آن تا قبل از چرنوبیل ، برای ناتو آشکار نشده بود . سرهنگ ایتوف واسیلیویوچ در این خصوص می گوید : " بالگرد Mi-24R به شکل کاملا ویژه برای این گونه ماموریتهای طراحی شده بود . چنانکه توپ اصلی دماغه ، بعنوان سلاح استاندارد این بالگرد با یک محاسبه گر میزان دُز ( هشدار دهنده تابش ) تعویض شد تا از این هواگرد برای ارزیابی سطح و میزان انتشار عوامل پرتوزا ، برداشت نمونه های محیطی هوایی و زمینی و همچنین جستجوی معابر ایمن برای هدایت غیر نظامیان به بیرون از منطقه آسیب دیده استفاده گردد " اما بخش بزرگی از ماموریتهای محوله به بالگردهای ارتش شوروی ، بردوش ناوگان Mi-26 این نیرو قرار داشت ، چرا که با تجهیز زره های مدولار به بدنه این بالگرد ، این هواگرد ، تنها سخت افزاری بشمارمی آمد که می توانست تابش شدید پرتوهای رادیواکتیوی و حرارت فوق العاده ناشی از سوخت هسته راکتور را تحمل نماید . تمامی ماموریتهای این بالگردها با استفاده از دوربین های مداربسته بعنوان سامانه های استاندارد بالگردهای فوق ، صورت می گرفت که به خدمه اجازه می داد تا هدف را با دقت بیشتری رصد نموده و محموله را با دقت افزون تری تخلیه نمایند . میل- 26 ، بالگرد ابرسنگین روسی که مشهور است قابلیت حمل بار معادل یکفروند پرنده ترابری تاکتیکی سی-130 را در اختیار دارد کاربرد چنین تجهیزاتی ، در مقایسه با ماموریتهای انجام شده توسط بالگردهای Mi-6 ، قابلیتهای بیشتری را در اختیار خدمه هوایی می گذاشت ، چرا که بالگردهای سنگین تر و به نسبت مجهزتر Mi-26 بدلیل وجود حفاظ های ایمنی ، می توانستند مدت زمان بیشتری را بر فراز راکتور بمانند و محموله خود را با دقت 100% تخلیه کنند . علت این امر را می توان در خصوصیت فنی بالگردهای Mi-6 جستجو نمود ، چرا که هوک های روسی ، فاقد قابلیت هاورکردن (hover/ پرواز ایستا روی هدف ) بوده و می بایست بار خود را باسرعتی در حدود 60 کیلومتر درساعت فرو بریزند که این امر بدین معنا بود که برای اجرای دقیق ، تنها چند ثانیه زمان در اختیار خدمه قرار می گرفت که این صرفا" یک موفقیت 50% را به همراه داشت . ادامه دارد .................... صرفا" برای میلیتاری /مترجم : MR9
  2. 3 پسندیده شده
    با سلام خدمت دوستان   ضمن تشکر از دوست عزیز جناب desethawk   حقیقتا" دنیای موتورسیکلتهای نظامی ، دنیایی است بسیار بزرگ و در عین حال فراموش شده که تا کنون کسی به نقش بزرگ آنها در تغییر سرنوشت نبردها نپرداخته است . با این حال ، تصاویر زیر شاید گوشه ای از این غبار را از روی این وسیله موثر نظامی بزداید :       موتور سیکلت  آمبولانس ارتش ایالات متحده ، جبهه غربی ، نوامبر 1917     سپاه موتور سیکلت سوار ارتش ایالات متحده رژه نظامی ، واشنگتن     موتور سیکلت هارلی دیویدسون ، ارتش ایالات متحده ، قبل از حمله به ستون نظامی پانچو ویلا ، مکزیک ، 1915     ورود نخستین واحد موتور سیکلت سوار ارتش ایالات متحده به برلین ، نوامبر 1918     یکدستگاه موتور هارلی دیویدسون ، مدل 1916 ، مسلح به یک قبضه تیربار در جریان یک رزمایش ، اوایل سال 1916
  3. 2 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم   بیشتر ما با تانک ها، هامووی و سایر خودروهای زمینی در نبرد آشنا هستیم. این خودروها در میدان نبرد بزرگ، با زره سنگین و نسبتا کند هستند و با استفاده از زره محافظت کننده به اجرای قدرتمند آتش می پردازند. با این گفته ها به نظر می آید موتورسیکلت ها انتخاب ضعیفی برای نبرد باشند. آنها تقریبا زرهی ندارند و اپراتور با برخورد مستقیم مواجه است. آنها حتی هنگامی که دشمن حضور نداشته باشد نیز خطرناک هستند. ولی با همه محدودیت ها آنها بارها در میدان نبرد ظاهر شده اند چرا که در بسیاری مواقع سرعت و مانور پذیری آنها مورد نیاز است. هنگامی که باید در مواقع بحرانی چابکی و سرعت لازم باشد کمتر می توان جایگزینی برای موتورسیکلت ها در میدان نبرد پیدا کرد. ویژگی های منحصر به فردی مانند این باعث شده است که موتورسیکلت برای حدود 100 سال هنوز در میدان نبرد حضور یابد.   موتورسیکلت مجهز به تیربار که توسط ویلیام هارلی در سال 1916 ساخته شد   اولین موتورسیکلتی که در خدمت نیروهای نظامی ایالات متحده مشاهده شد در درگیری های مرزی بین نیروهای ایالات متحده تحت فرماندهی ژنرال بلک جک پرشینگ و انقلابیون مکزیکی به رهبری پانچو ویلا بود. چیزی که اکنون به نام نبرد مرزی شناخته می شود اساسا یک تهاجم بر پایه نیروهای سواره نظام بر ضد شورشیان در ناحیه وسیعی از جنوب غربی ایالات متحده بود و موتورسیکلت های تولید شده توسط هارلی دیوید سون به نیروهای آمریکایی برتری هایی در برابر انقلابیون اسب سوار داد. در حالی که این وسایل بنزینی تقریبا هیچ کمکی به آمریکایی ها برای دستگیری ویلا نکردند ولی آنها به عنوان یک پلتفرم ازمایشی برای موتورسیکلت های نظامی استفاده شدند و نوآوری هایی مانند کارگذاشتن تیربار بر روی موتورسیکلت از آنجا ابداع شد. ارتش از این طرح استقبال کرد و در زمان کوتاهی محموله ای دیگر از این نوع را از هارلی دیویدسون ها تحویل گرفت. در جنگ جهانی اول برای اولین بار موتورسیکلت در مقیاس وسیع به کار رفت. با اینکه نبردهای سنگر به سنگر عمدتا راکد و غیر متحرک بود، اغلب از سوی متفقین فراموش می شود که موتورسیکلت یکی از مفید ترین ابزارها در آن زمان بود. در زرادخانه آمریکا به تنهایی 80000 عدد موتورسیکلت هندی (Indian) و 20000 عدد موتورسیکلت هارلی دیوید سون و مدل های دیگر وجود داشت.   استفاده عملیاتی از موتورسیکلت در جنگ جهانی اول   تمام نیروهای پیاده می توانستند متحرک شوند و همچنین این امکان وجود داشت که تیربار و خدمه را بر روی آن جای داد. واحد های پزشکی از این وسیله برای تخلیه مجروحین استفاده می کردند و در برگشت تدارکات پزشکی و مهمات را برای خط مقدم می آوردند. آنها همچنین برای امور شناسایی و گشت های امنیتی در خطوط مقدم نیز استفاده می شدند. ولی مهمترین جایی که موتورسیکلت ارزش خود را نشان داد در رساندن پیام ها بود. به دلیل اینکه ارتباطات الکترونیکی در آن زمان امن نبود و امکان خرابکاری در آن وجود داشت استفاده از این وسایل موثرترین راه رساندن پیام ها، نقشه ها و گزارش ها در بین واحد ها بود. برای یک پیک سواره راندن یک موتور از میان شلیک تیربارها و گلوله های توپ از پشت خطوط دشمن و از میان اجساد کار غیر معمولی نبود. در حالی که درباره جنگ جهانی دوم اغلب گفته می شود اوج شکوفایی موتورسیکلت نظامی بوده است حقیقتا آنها نقش کمتری را در مقایسه با عملیات های نظامی مستقیمی که در جنگ جهانی اول اجرا کرده بودند داشته اند. این امر به دلیل سلطه زرهی متحرک که از ابتدای جنگ با شدت استفاده می شد بود. در جایی که موتورسیکلت ها باز هم خوش درخشیدند پیام رسانی در مسافت های زیاد بود که از واحد های دور در جبهه پیام های مختلف به مرکز منتقل می شد.   استفاده از موتورسیکلت ها توسط ایالات متحده درجنگ حهانی دوم   در این جنگ موتورسیکلت های آلمانی با فاصله بسیار زیادی از نظر تکنولوژیکی از موتورهای هارلی دیویدسون مدل WLA آمریکایی که پر تعداد ترین مدل در جنگ بودند برتر بودند و تنها وقتی که آمریکایی ها توانستند یک موتورسیکلت BMW آلمانی را به دست آورده و اقدام به مهندسی معکوس آن نمایند این برتری اندکی متوازن تر شد. همانطور که یک ضرب المثل می گوید که اگر تو نمی توانی آن را شکست دهی، ابتدا آن را کپی کن و سپس شکستش بده، هارلی دیویدسون نیز موتور، دوشاخه و شفت را عیننا از روی BMW ساخت که منجر به تولید مدل XA که برترین مدل تولید شده آن زمان در آمریکا بود شد. این موتورسیکلت به طرز شگفت انگیزی شبیه به BMW R71 بود و عملکرد مناسبی در شرایط آفریقای شمالی از خود نشان داد بطوری که تا حدزیادی به تقاضای ارتش برای ساخت موتوری که در مقابل گرد و خاک و شن مقاومت کند جامعه عمل پوشاند. به هر حال در زمان تولید آنها خودروی جیپ به عنوان خودروی نقل و انتقال سریع توسط ارتش انتخاب شد و XAها هرگز توسعه نیافت.   موتورسیکلت های هارلی دیویدسون سری XA   شاید بپرسید که چه بر سر این هارلی دیویدسون های جنگی آمد. در واقع تعداد زیادی از نیروهای پیاده شیفته موتورهایی که می دیدند شدند و بعد از جنگ بسیاری از آنها را خریدند و با خود به خانه بردند. البته لوازمی که تنها برای میدان نبرد لازم بود از روی آنها برداشته شد و موتورها بدون این لوازم اضافی به نام چاپر نامیده شدند. بخشی از فرهنگ موتورسیکلت سواری ایالات متحده در دهه 1950 مدیون آنهاست. نکته جالب اینکه به دلیل اینکه موتورسیکلت های سری WLA در تعداد زیادی به عنوان کمک نظامی به اتحاد شوروی فرستاده شدند تا هم اکنون نیز لوازم یدکی روسی این سری از موتورها بازار لوازم یدکی آنها در آمریکا را تغذیه می کند.   موتورهای باقی مانده از جنگ جهانی دوم   با وجود استفاده گسترده از هزاران موتورسیکلت در دو جنگ جهانی آنها بعد از 1945 هرگز به طور گسترده در امور نظامی به کار نرفتند. پیشرفت در امور ارتباطی احتیاج به موتورسیکلت برای انتقال پیام را برطرف کرد و نبردهایی که در آن قبول خطر استفاده سرباز خودی از موتورسیکلت پذیرفته شده باشد به شدت کاهش یافت.   موتورسیکلت نظامی به همراه هلیکوپتر کبری   موتورها در جنگ ویتنام استفاده محدودی در سواره نظام ارتش و واحدهای شناسایی تفنگداران دریایی برای بررسی مرزها و هدایت کاروان ها داشتند و نقش مشابهی را در عملیات طوفان صحرا نیز ایفا کردند.   استفاده از موتورسیکلت در عملیات طوفان صحرا   بعضی از نمونه های جذاب بعد از جنگ برای استفاده نظامی ساخته شدند که بطور مثال نمونه های Sportser نظامی یا XLA تنها در تعداد 400 عدد ساخته شدند و  مدل های MT500 و MT350 که از موتورهای نیرومند روتکس نیرو می گرفتند نیز توسط هارلی دیویدسون برای نیروهای ناتو ساخته شدند.   موتورسیکلت هارلی دیویدسون مدل MT500 که بین سال های 1987 تا 1993 ساخته شد   نیروهای ایالات متحده در جستجوی طالبان در سال 2012   در حالی که احتمالا موتورسیکلت جنگی دیگر رقم های تولید 5 رقمی را نخواهد دید، ولی نشانه های تجدید حیات برای استفاده از موتورسیکلت ها در عملیات های نظامی در عراق و افغانستان دیده شده است. نیروهای نظامی ایالات متحده اخیرا برخی از موتورسیکلت های نظامی با ارزش را برای استفاده در عملیات های مخصوص سفارش داده است که مثلا بدون صدا و بصورت الکتریکی مانند مدل MMX و همه چرخ ها متحرک در مدل AWD450 و مصرف کننده چند نوع سوخت در مدل M1030 هستند.   موتورسیکلت Zero MMX موتورسیکلت کاوازاکی M1030 موتورسیکلت کریستی AWD 450   در حالی که نیروهای عادی، دکترین های جنگی خودروهای با تعداد بالا و زره سنگین و قدرت آتش سنگین را انتخاب کرده اند، نیروهای ویژه  به روش های نامعمول مانند موتورسیکلت برای استفاده در ماموریت هایشان مبادرت ورزیده اند.   استفاده از موتورسیکلت های نظامی در عصر حاضر   امور نظامی مانند میدان های نبرد تغییرات زیادی را در طول 100 سال گذشته دیده اند ولی به دلیل طبیعت نامتقارن نبردهای جدید که به ما نشان داده شد، سربازان سریع و چابک که سوار بر وسیله نقلیه دوچرخ هستند به حضور در میدان نبرد تا جایی که امکان دارد ادامه خواهند داد.   تقدیم به دوستان   منابع   http://www.bikebandit.com/community/articles/history-of-military-motorcycles http://www.cannonsuperstore.com/harleywla.html http://www.core77.com/blog/transportation/military_motorcycles_part_1_wwii_and_harley-davidson_23548.asp   تمامی حقوق متعلق به نویسنده و مترجم و وبسایت میلیتاری می باشد  
  4. 2 پسندیده شده
    دوران دزدی دریایی تمام شده به مناسبت توقیف دو کشتی یونانی توسط سپاه
  5. 1 پسندیده شده
    اگر قراره در اب های سرزمینی کار کنه که یکی از جزایر را مسلح کنن بهتره اگر هم قراره بره بیرون ابها به قول خودشون سیبله.نفس کار درسته ولی اخه چرا اینقدر ناهمگون و ناهمتراز.ناو محافظش کو پس.باقی خدم و حشمش کو پس قرار چه پهپادهای را حمل کنه با این طول بعید می دونم بتونه شاهد های بزرگ را جابه جا کنه دوستان کسی نظری در مورد نوع پهپاد هاش داره
  6. 1 پسندیده شده
    به نام خدا هزینه واقعی پرواز پرنده های نظامی امریکا گزارشی تازه از سازمان حسابرسی ایالات متحده (GAO) به جزئیات برخی از پرنده های نظامی امریکا پرداخته است، این گزارش از بمب افکن های استراتژیک تا بالگردهای نظامی را بررسی میکند ارتش ایالات متحده بزرگترین و قدرتمندترین ارتش جهان است، ولی این قدرت بدون هزینه های مالی سنگین به دست نمی آید. یک گزارش تازه توسط سازمان حسابرسی دولتی (GAO) ریز هزینه پرواز 47 گونه پرنده های گوناگون نیروی هوایی، نیروی دریایی، تفنگداران دریایی و نیروی زمینی [ارتش] را نشان می دهد. اساسا هرچه هواگرد پیچیده تر باشد، پرواز آن گران تر است و عمر پروازی نیز یکی دیگر از عوامل موثر بر هزینه های عملیاتی است. سازمان حسابرسی دولتی (GAO) یک آژانس دولتی غیر حزبی [بی طرف] است که اطلاعاتی را در اختیار کنگره قرار می دهد، به تازگی گزارش (پایداری سامانه های تسلیحاتی) را منتشر کرده است، گزارشی در مورد هزینه عملیاتی و در دسترس بودن هواپیماهای نظامی ایالات متحده است. هزینه عملیاتی، که GAO آن را به عنوان (( قطعات یدکی ، انبار داری و تعمیر و نگهداری میدانی ، خدمات قراردادی ، پشتیبانی مهندسی ، و پرسنل)) به اضافه ((چیزهای دیگر)) تعریف می‌کند، که در مواقع بسیاری به سختی می‌توان محاسبه کرد. سازمان‌های دولتی، تحلیلگران و پیمانکاران دفاعی مختلف ارقام گوناگونی را بر پایه شاخص های مختلف ارائه می‌دهند. اعداد GAO از معیارهای منسجمی استفاده می کنند، و آنها را برای مقایسه انواع مختلف هواپیماهای در حال خدمت به طور همزمان سودمند می کند. هزینه پرواز هر ساعت هواگرد های نظامی ایالات متحده امریکا جت های جنگنده: پرنده آ-10 ارزان ترین پرنده بال ثابتی است که در سراسر ناوگان پنتاگون پرواز میکند و هزینه پروازی آن تنها 22531 دلار در ساعت است A-10 یک جت قدیمی است و بیشتر مدل های آن در دهه 1980 ساخته شده اند. اگرچه تعمیر هواپیماهای قدیمی گران‌تر است ولی A-10 با استانداردهای امروزی نسبتاً ساده است ، و تعداد زیادی A-10 بازنشسته در "Boneyard" در آریزونای خشک و آفتابی پارک شده‌اند تا برای قطعات رایگان اوراق شوند آ10 های در صف اوراق دو گونه اصلی جنگنده چند منظوره در ناوگان نیروی هوایی و نیروی دریایی نسبتاً مقرون به صرفه هستند. پرواز هر فروند از ناوگان اف 16 های نیروی هوایی 26927 دلار در ساعت هزینه دارد که این هزینه مناسب بیشتر به دلایلی مشابه A-10 می باشد. ناوگان نسبتا جوانتر سوپر هورنت های نیروی دریایی نیز کمابیش بصرفه هستند و هزینه پروازی هر ساعت 30404 دلاری دارند. اف 22 ، پیشرفته و گران به رپتور می رسیم نخستین جنگنده [نه بمب افکن.م] نسل پنجم جهان و بی شک بهترین جت جنگنده در آسمان که هزینه شگفت انگیز پرواز ساعتی 85325 دلار دارد ، این رقم برابر مالیات بر درآمد 14 خانواده امریکایی با درامد سالانه 70784 دلار است که برای نگهداشتن یک اف 22 در یکساعت پرواز است این رقم بالا بهای حفظ قابلیت های پیشرروی هواپیما از جمله قابلیت های پنهانکاری و پیشرانه های کارامد اف 119 است اف 35 هزینه پرواز ساعتی 41986 دلار برای همه مدل ها دارد (مدل A نیروی هوایی ، مدل B تفنگداران دریایی و مدل C نیروی دریایی و تفنگداران دریایی) نیروی هوایی با دردسر جایگزینی هواپیمای اف 16 با هزینه ساعتی 26927 دلار در ساعت با هواپیمایی که 25 درصد هزینه عملیاتی دارد روبرو است که هزینه ها را برای همیشه افزایش می دهد هزینه بیشتر سردرد usaf این مشکلی ویژه است زیرا در ابتدا وعده داده شده بود که اف 35 هزینه ای برابر اف 16 داشته باشد. اکنون نیروی هوایی یا باید شمار کمتری اف 35 خریداری کند یا راهی برای پرداخت هزینه های بالاتر بیابد بمب افکن ها شاید کسی گمان کند که بی 52 با عمر 60 ساله گرانترین بمب افکن برای پرواز است اما سازمان حسابرسی اعلام میکند که هزینه پرواز این قلعه قدیمی تنها 88354 دلار در ساعت است ، این هزینه نسبتا مناسب برای یک هواپیما با هشت موتور قدیمی ، پنج خدمه و توانایی حمل هر دو گونه سلاح اتمی و متعارف (از جمله 12 موشک کروز AGM 158 JASSM) است پیرمرد کاراری نیروی هوایی امریکا بمب افکن تازه تر و پنهانکار بی 2 که متعلق به دهه 80 میلادی است هزینه پرواز ساعتی 150741 دلار دارد. بمب افکن بال متغیر بی 1 لنسر که قدیمی تر [از بی2] و با نگهداری سخت تری است بیش از همه و ساعتی 173014 دلار هزینه پرواز دارد هلیکوپتر ها ناوگان بالگرد نظامی با هزاران هلیکوپتر یک محیط بهم ریخته است ، بالگرد تهاجمی ضد تانک آپاچی تنها 5171 دلار در ساعت هزینه پرواز دارد. شاهین سیاه (بلک هاک) که توانایی جابجایی ده ها سرباز را دارد هزینه پرواز ساعتی 3116 دلار دارد در حالی که پرواز نسخه دریایی آن ساعتی 14555 دلار هزینه دارد (اینکه چرا نسخه دریایی هزینه پروازی 5 برابری دارد مشخص نیست اما seahawk تجهیزاتی را با خود دارد که به آن اجازه می دهد وظایف پیچیده تری از جمله شکار زیردریایی، جنگ ضد سطحی (کشتی) و جنگ الکترومغناطیس را انجام دهد. sea hawk بالگرد وایپر سپاه تغنگداران دریایی هزینه پرواز ساعتی 20642 دلار دارد کمابیش چهاربرابر بیشتر از آپاچی مسلح تر! ، به دلایلی بالگرد هایی که روی آب پرواز میکنند چهار تا پنج برابر گرانتر از بالگردی است که روی خشکی پرواز میکند پرنده های دیگر هواپیماهای نظامی تخصصی بسیار گران هستند. E-3 Sentry که به عنوان یک سیستم رادار پرنده و پایگاه فرماندهی نبرد هوابرد عمل می کند، هزینه پرواز 66126 دلار در ساعت دارد. ناوگان کوچک هواپیماهای شناسایی RC-135 که بر پایه هواپیمای بوئینگ 707 ساخته شده و برای جمع آوری داده های جاسوسی بکار می رود ، هزینه عملیاتی ساعتی 95339 دلار دارد. ناوگان کوچک چهار فروند هواپیمای مرکز ملی عملیات هوابرد E-4B ، هواپیماهای بوئینگ 747-200 که به پست‌های فرماندهی هسته‌ای هوابرد تبدیل شده‌اند، هزینه پرواز خیره‌ کننده 372496 دلار در ساعت یا 103 دلار در ثانیه دارند. گرانترین پرنده در ناوگان پروازی امریکا هزینه خرید برای یک جنگنده ، بمب افکن یا هلیکوپتر تازه آغاز کار است و در واقعیت معمولاً فقط سی درصد هزینه کلی هواپیما است. برخی از خلبانان پروازهایی به ارزش ده ها میلیون دلار را در طول حرفه خود انجام داده اند: یک خلبان F-35 با 800 ساعت در کابین خلبان بیش از 32 میلیون دلار برای مالیات دهندگان هزینه خواهد داشت. بن پایه پ.ن 1 : عدد هزینه پرواز پرنده های دیگر در مقاله ذکر نشده بود برای میلیتاری هدیه به روح شهدای امنیت صلوات
  7. 1 پسندیده شده
    بخش پنجم.... پروانه ها برای مدت طولانی با همکاران لائوسی و یک فرمانده زمینی لائوسی عملیات می کردند. اغلب، یک مترجم در داخل هواپیما برای ترجمه صحبت های بین FAC و خلبانان تایلندی T-28 قرار می‌گرفت. پروانه به یک رادیو FM PRC-25، مجهز بود. در صورت امکان، FAC با مرکز کنترل و فرماندهی میدان نبرد هوابرد (ABCCC) تماس می گرفت و درخواست حملات هواییUSAF(نیروی هوایی ایالات متحده)را می داد. البته این به ندرت انجام می شد زیرا به ندرت ابزاری برای علامت گذاری اهداف مورد نظر برای جت های آمریکایی وجود داشت. نارنجک های دودزا در تلاش برای علامت گذاری اهداف به کار گرفته شدند، اما این روش نادرست ممکن بود باعث یک حادثه برادرکشی(Frandly fire) شود. علاوه بر این، طبق گفته یکی از کلاغ ها(بعدا گفته می‌شود کلاغ ها چه کسانی بودند.مترجم)در اواخر جنگ، این سیستم به درجه بالایی از خلاقیت نیاز داشت: من ضامن روی نارنجک دودزا را می کشیدم ولی دودش سریع تمام میشد،شاید در دو تا سه ثانیه.اگر خیلی بالا بودید،قبل از برخورد با زمین می سوخت و دودش خاموش می‌شد.معمولا برای اینکه آنها نشانگرهای مؤثری باشند،باید پایین می آمدیم.حتی ضامن را کشیدم و نارنجک را در ظرف شیشه‌ای گذاشتم اما وقتی به زمین خورد شکست و دودش تمام شد. پروانه‌ها در عوض به روش قدیمی‌تر یعنی صحبت کردن با هواپیما روی هدف و توصیف مکان‌ها متوسل می‌شدند. این امر مستلزم آن بود که پروانه‌ها در توصیف هدفشان رنگارنگ باشند،(یعنی بیش از حد به جزئیات توجه داشته باشند.مترجم) نقشه ای که توسط پروانه جیم استنفورد بعنوان یک ناظر هوایی خط مقدم مورد استفاده قرار گرفت. اگرچه پروانه‌ها دورتر از مکان نبرد بودند، اما کاملاً از خطر دور نبودند. در 18 می 1966، Andy Guillet و کاپیتانLee.D. Harley. در بالای بخش جنگلی در یک هواپیمای سسنا O-1 مشغول عملیات بودند. O-1 دیگری در همان نزدیکی متوجه حرکت نیروهای دشمن و وسایل نقلیه شد و دو هواپیما شروع به علامت گذاری اهداف برای حملات هوایی کردند. خلبان O-1 دیگر گزارش داد که هارلی و گیلت آخرین بار در حال برخورد با سایبان جنگلی دیده شدند، و خلبانان با وجود عدم دریافت پیام کمک اضطراری، تصور کردند که O-1 توسط آتش زمینی مورد اصابت قرار گرفته و آسیب دیده است. یک عملیات SAR(جستجو و نجات) بلافاصله آغاز شد که در جریان آن یک F-4 سرنگون شد. خدمه آن موفق شدند به بیرون بپرند و از سقوط جان سالم به در بردند. از پروانه به کلاغ(Raven)!! با وجود موفقیت و فداکاری نیروهای پروانه، و علی‌رغم احترامی که در میان نیروهای لائوسی داشتند، پروژه پروانه به‌طور غیر رسمی پایان یافت. در سال 1967، 58th SOW(وینگ ۵۸ عملیات ویژه) توسط ژنرال ویلیام مومیر(Momyer)معاون فرمانده عملیات هوایی در ویتنام، مورد بازدید قرار گرفت. مومیر یک گذشته و میراث بحث برانگیز دارد. او اغلب به داشتن خصومت نژادی نسبت به خلبان های سیاه پوست متهم می شود و اغلب به او نوشتن گزارش نژادپرستانه نسبت داده می شود که توصیه می کند انها از جنگ حذف شوند و به گشت ساحلی اختصاص داده شوند.این یک ادعای نادرست است،فرمانده ارشدتر مومیر یعنی ادوین جی هاوس بود که یادداشت‌های های نامناسب نژادی را در حاشیه گزارش‌های های مومیر نوشت.در حالی که ممکن است مومیر یک نژادپرست نبوده باشد اما، او قطعاً یک نخبه گرا بود. مومیر بعنوان یک ژنرال ۴ ستارهUSAF سرهنگ آدرهولت با لباس پرواز علیرغم شواهد قابل اثبات ، مومیر در مورد نوع هواپیماهای مورد استفاده توسط پروانه ها نظر متفاوتی داشت.او طرفدار نیروی هوایی تمام جت بود و معتقد بود که یک هواپیمای جت برای هر هدفی به تمام معنا برتر است.تفکر مومیر ذهنیتی را نشان می دهد که در شرایط جنگ جهانی دوم شکل گرفته است،اما برای عملیات کوین(ضد شورش)پس از جنگ کاملا نامناسب است.هواپیماهای A-1 Skyraiders و T-28 Trojans و هواپیماهای مختلف دیگر در مسیر هوشی مین عملکرد بسیار موفقی داشتند. هواپیماهای ملخی می‌توانستند برای مدت طولانی‌تری پرسه بزنند، استفاده، آموزش و نگهداری آنها آسان‌تر بود. یک خلبان بی تجربه نیروی هوایی سلطنتی لائوس هیچ شانسی برای یادگیری موفقیت آمیز خلبانی F-100 یا A-37 نداشت. دیدگاه مومیر از نیروی هوایی تمام جت برخلاف نیازها و پیچیدگی‌های عملیات COIN در لائوس بود. سرهنگ آدرهولت در یک T-28، سپتامبر ۱۹۶۷ مومیر با سرهنگ آدرهولت در ناخون فانوم(Nakhon Phanom) ملاقات کرد. آدرهولت عادت داشت در لحظات حساس جاسوسی آمریکا در طول جنگ سرد ظاهر شود.در تامین نیازهای شورشیان تبتی در دهه 1950 و در مقدمه عملیات خلیج خوک ها در اوایل دهه 1960 شرکت داشت. او همچنین نقش مهمی در عملیات مخفی سیا در اندونزی داشته و با C-47 در کشور کره، پرواز کرد و مأموران سیا را در پشت خطوط دشمن قرار داد.حالا او ،به طور ناخواسته یکی از مشهورترین واحدهای هوایی مخفی در تاریخ نیروی هوایی ایالات متحده را بوجود آورد. آدرهولت تلاش کرد تا نقاط ضعف FAC را توضیح دهد، و نشان داد که هواپیمای سسنا O-1 برد کمی برای رسیدن به فراتر از مناطق عملیاتی مورد نیاز شورشیان دارد. همانطور که آدرهولت نقص های سیستم پروانه و اتکا به خلبانان ایر آمریکا را توضیح میداد، به نظر می رسید که مومیر در مورد اینکه این سیستم دقیقاً شامل چه چیزی می شود، گیج شده بود.همانطور که آدرهولت بعدها نقل کرد:: مومیر پرسید:"چه کسی هواپیماهای من را به سمت اهداف هدایت می کند؟" گفتم:من یک دسته از کماندوهای استخدام شده در انجا دارم. مومیر فریاد زد:"چی؟چه کسی با هواپیماها پرواز می کند؟" وقتی مومیر بالا و پایین می پرید، گفتم: خلبان های ایر آمریکا در هواپیماهایشان مومیر گفت:"این کار متوقف خواهد شد".او گفت، این بچه ها هواپیماهای من را هدایت میکنند؟؟ آنها صلاحیت ندارند و خلبان نیستند و من می خواهم این کار متوقف شود."(هیچی!هر چی حضرات صبح تا شب جون کندن تازه بدهکار ژنرال مومیر هم شدن!!مترجم) مومیر به وضوح توجه ای به این واقعیت نداشت که سربازانی، که حضورشان در آسمان او را بسیار خشمگین می کرد، روابط کاری عالی با تیم های زمینی لائوس و رهبری نظامی برقرار کرده بودند. او همچنین اشتباه می کرد زیرا بسیاری از آنها در واقع خلبان بودند.حداقل،به نظر می رسد که آدرهولت توانسته مومیر را در مورد ارزش هواپیمای ملخی برای عملیات کوین(ضد شورش) متقاعد کند. مومیر اصرار داشت که FAC ها باید انحصارا افسران پروازی باشند،"خلبان های داوطلب جت که مهارت های لازم را برای هدایت سایر خلبانان جت به سمت اهداف داشته باشند". پس برنامه اصلاح شده جدید مومیر به طور انحصاری توسط افسران پروازی انجام می شد. شناسه پروانه نیز تغییر کرد.بنابراین کلاغ ها(Ravens) متولد شدند. ادامه دارد.....   مترجم SHADAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
  8. 1 پسندیده شده
    هدایت شونده ای برای کیف بررسی احتمال تحویل مهمات تهاجم مستقیم مشترک (JDAM) به اوکراین در چند هفته اخیر ، دور جدیدی از گمانه زنی ها در خصوص تحویل مهمات هدایت شونده به نیروی هوایی اوکراین و همچنین احتمال ارسال جتهای ضربتی ای-10 به کیف صورت گرفته است . در این میان ، بررسی وضعیت تحویل وارتهاگ و تحلیل های مربوط به آن تا سطح مشخصی در این تاپیک انجام شد . بااین وصف ، اکنون تحلیلگران نظامی معتقدند که نیروی هوایی اوکراین به احتمال بسیار زیاد در صف دریافت مهمات هدایت شونده تهاجم مستقیم مشترک یا به اختصار جی-دَم بعنوان آخرین هدیه تسلیحاتی غرب برای استفاده علیه روسیه ، قرار گرفته است و داده های موجود تا حدودی نشان میدهد که اضافه شدن این قابلیت ، ضمن تیزتر کردن توان آفندی جتهای اوکراینی ، سطح مشخصی از ایمنی را برای جنگنده های این نیرو در برابر شبکه دفاع هوایی ارتش روسیه فراهم خواهد نمود ، هر چند تا این لحظه (25 دسامبر 2022 ) انتقال این مهمات تایید نشده است . در همین زمینه ، روزنامه واشنگتن پست که تبدیل به منبع انتشار اخبارغیررسمی از سوی منابع ناشناس شده ،مدعی گردیده که دولت بایدن ،قصد دارد تا تعداد نامعینی از کیت های جی-دَم را همراه با مهمات آهنی سقوط آزاد به ارتش اوکراین تحویل دهد که این به معنای مسلح شدن جتهای ضربتی دولت کیف ( احتمالا سوخو-25 .م ) به این مهمات هوشمند است .هر افزونه جی-دَم شامل بخش هدایت کننده - پایش ( کنترل ) و همچنین بخش بالکهای هدایت کننده دُم به منظور ایجاد پایداری در زمان پرواز مهمات مورد نظر و مضاف بر آن ، پدید آوردن قابلیت محدود سُرش بسمت هدف است . این افزونه در کلاسیک ترین حالت موجود ، می تواند با یکی از اعضای خانواده مهمات سقوط آزاد مارک-80 منطبق شده و مورد استفاده قرار گیرد . بدین ترتیب ، افزونه جی-دَم پس از تطبیق با مهمات 2000 پاوندی مارک-84 ، مهمات 1000 پاوندی مارک-83 و مهمات 500 پاوندی مارک-82 و همچنین گونه های مشتق شده با قابلیت نفوذکنندگی میتواند به یک جنگ افزار قابل تامل برای اسکادران های نیروی هوایی اوکراین تبدیل شود . در این میان ، منابع ناشناس واشنگتن پست مدعی هستند که پنتاگون قصد دارد تا نسخه زمین پرتاب جی-دَم را در اختیار کیف قرار دهد ، هر چند تا کنون این نمونه رصد نشده ، هر چند شایعات مربوط به تحویل مهمات با قطر کم زمین پرتاب (GLSDB) نیز بصورت پراکنده به گوش رسیده است . در واقع امر ، افزونه جی-دَم در شکل استاندارد خود از یک سامانه ناوبری اینرسیایی (INS) و یک گیرنده جی پی اس استفاده می کند که تضمین کننده اصابت به نسبت دقیق مهمات سقوط آزاد در همه گونه شرایط آب و هوایی است . فلسفه ابداع چنین ایده ای ، این بود که جنگنده حامل بلافاصله پس از رها نمودن مهمات ، بسرعت دور زده و از برد موثر شلیک سامانه های دفاع هوایی حریف فرار کند ، هر چند اگر سیگنال های جی پس اس مسدود شده باشد یا به هردلیلی دردسترس قرار نگیرد ، دقت اصابت کاهش پیدا کرده ولی هدف مورد نظر همچنان در برد تخریب آن قرار خواهد داشت . علاوه براین ، با توجه به اینکه سعی شده تا ارزان شیوه موجود برای تبدیل مهمات غیرهوشمند به یک جنگ افزار هدایت شونده در پیش گرفته شود ، جی-دَم فاقد پیشران بوده ،اما بدلیل اینکه این نوع مهمات در سرعت و ارتفاع خاصی بسمت هدف پرتاب می شود ، یک حداقل دورایستایی را برای خلبان فراهم می کند و براساس داده های موجود ، امکان هدف قراردادن یک هدف از فاصله 15 مایلی برای جنگنده حامل فراهم می گردد . این مساله برای نیروی هوایی اوکراین یک اولویت ضروری به نظر می رسد ، چرا که جی-دَم ضمن دراختیار گذاشتن یک دقت حداقلی برای جتهای ضربتی اوکراینی ، هزینه های هر حمله را تا سطح مشخصی درمقایسه با مهمات غیردقیقی که اکنون استفاده می شود ، کاهش خواهد داد . در همین ارتباط ، نیروی هوایی ارتش ایالات متحده ، در سال مالی 2021 برای هر افزونه جی-دَم به شکل میانگین رقمی در حدود 21000 دلار ( شامل افزون های هدایت لیزری جی-دَم ) پرداخت نموده ، در نتیجه اگر قیمت هر مهمات سقوط آزاد مارک-82 پانصد پاوندی حدود 4000 دلار قیمت داشته باشد و این رقم برای هر تیر مهمات مارک-83 دوهزارپاوندی نیز به 16000 دلار برسد ، درمقایسه با ارقام سرسام آور مهمات هدایت شونده ای که درسالهای اخیر معرفی شده ، میتوان به یک صرفه جویی مشخص دست پیدا نمود . این بدان معناست که در مقایسه با میانگین رقم 70 هزار دلار برای یک تیر موشک هلفایر (AGM-114) و یا رقم 1.2 میلیون دلار برای هرتیر موشک AGM-158 ، کاربرد این مهمات صرفه بهتری را به نمایش می گذارد . در این میان ، تحویل نسخه هدایت شونده لیزری جی-دَم به اوکراین تاحدودی چالش برانگیز به شمار میرود، ولی بر روی کاغذ ، ترکیب هدایت ماهواره ای و لیزری امکان حمله به اهداف متحرک را برای خدمه اوکراینی بوجود می آورد . گونه پایه جی-دَم امکان حمله به هدفهای ثابت با مختصات مشخص در همه گونه شرایط آب و هوایی را بوجود می آورد ، ولی نسخه لیزری را تنها می توان در هوای صاف استفاده نمود با این تبصره که برای کاربرد آن نیاز به یکپارچه کردن یک غلاف لیزری روی هواپیما یا نشانه گذار روی زمین هست ولی در مجموع گونه GPS/INS ارجحیت بیشتری را نشان میدهد . با توجه به مواردی که بیان شد ، هنوز مشخص نیست که آیا بایدن با تحویل جی-دَم به کیف موافقت نموده یا خیر ولی با توجه به اینکه روند تحلیل در این زمین مقداری پُر رنگ شده ، می بایست آن را مورد توجه قرارداد . منابع ناشناس واشنگتن پست معتقدند که بحث در حال حاضر تنها به افزونه های جی-دَم است و نه مهمات سقوط آزادی که این افزونه ها باید به آن متصل شوند . در منطقی ترین حالت ممکن ، افزونه جی-دَم به راحتی با خانواده مهمات مارک-80 قابل تطبیق هستند و این فرآیند به سادگی هرچه تمام تر قابل انجام است و دلیلی بر عدم تامین آنها در ظاهر وجود ندارد. اما برخی ناظران نظامی معتقدند که تحویل مهمات سقوط آزاد ممکن است حساسیت برانگیز باشد به همین دلیل احتمال تطبیق این افزونه با مهمات سقوط آزاد روسی که هم اکنون در انبارهای نیروی هوایی اوکراین وجود دارد نیز می بایست مورد بررسی قرار گیرد هر چند تضمینی در خصوص امکان پذیر بودن این احتمال وجود ندارد. اما درصورت تحویل مجموعه افزونه و مهمات جی-دَم به اوکراین ، چالش بعدی ، منطبق کردن این فناوری با جتهای عملیاتی نیروی هوایی اوکراین شامل میگ-29 ، سوخو-25 ، سوخو-27 و درنهایت سوخو-24 است که بر روی کاغذ می توانند جی-دَم را با خود حمل و پرتاب کنند . این هواگردها درصورت انتخاب بعنوان جنگنده حامل ، به درجه مشخصی از تغییرات در سامانه های داخلی و خارجی نیازمند خواهند بود تا از ارتباط کامل میان جنگنده حامل ، خلبان و مهمات جی-دَم اطمینان حاصل آید . اگر این مساله بعنوان یک پیش نیاز اولیه بعنوان مبنایی برای تحلیل در نظر گرفته شود ، احتمالا گونه ای از جی-دَم که می بایست روی زمین برنامه ریزی شده و مختصات هدف قبل از پرواز به مهمات داده شود ، به کیف تحویل خواهد شد که این مساله انعطاف پذیری تاکتیکی نیروی هوایی اوکراین را برای حمله به اهداف از پیش برنامه ریزی نشده بشدت کاهش می دهد ولی همچنان دقت قابل توجهی را علیه اهداف ثابت به نمایش خواهد گذاشت . دراین میان ، نیروی هوایی اوکراین سابقه ای مشخص در زمینه منطبق کردن مهمات غربی بر روی جنگنده های شرقی در کارنامه خود ثبت نموده و در یک تحلیل اولیه به نظر می رسد نیروی هوایی این کشور با کمک فنی ناتو موفق شده تا مهمات ضدرادار هارم را با فالکروم ها و فلانکرهای خود منطبق کند . نیروی هوایی ارتش ایالات متحده نیز یک سابقه مشخص غیرعادی در خصوص انطباق مهمات جی-دَم با هواگردهای ضربتی OV-10 را برای نیروی هوایی فیلیپین ثبت نموده ( عکسی از این ترکیب رصد نشد .م ) و این ممکن است برای اوکراین نیز تکرار شود . نیروی هوایی اوکراین نیز از تابستان 2022 با دریافت و تطبیق مهمات هارم ، از این موشکها برعلیه سامانه های دفاع هوایی ارتش روسیه استفاده می کند و اگر چه شیوه این تطبیق هنوز با جزئیات مشخص نشده ، ولی ظاهرا خلبانان اوکراینی از نتایج بدست آمده به نسبت راضی هستند ،در نتیجه اگر این تحویل صورت گیرد و با توجه به اینکه این مهمات به شکل گسترده در کشورهای اروپایی استفاده شده ، امکان آموزش خدمه هوایی و زمینی نیروی هوایی اوکراین تا حدودی امکان پذیر به نظر می رسد . نکته جالب در زمینه منطبق کردن هارم با جتهای اوکراینی ، نصب غلاف LAU-118 به منظور حمل هارم بود که این غلاف تقریبا برای حمل مهمات مارک-80 و احتمالا جی-دَم نیز مناسب به نظر می رسد . برخی ناظران نظامی براین اعتقاد قرار دارند که جی-دَم از زمان معرفی تا امروز ، بیشتر در محیط هایی با خطر دفاع هوایی پائین یا محدوده هایی که اثری از دفاع هوایی در آن وجود نداشته ، بکار گرفته شده واین به جنگنده حامل اجازه میدهد تا با گرفتن ارتفاع ، مهمات را در ارتفاعی رها کند که بیشترین برد ممکن درآن بدست آید ، ضمن اینکه امکان اضافه نمودن افزونه بالک به جی-دَم برای افزایش برد نیز بررسی شده ولی فناوری که رایج باشد به نظر نمی رسد و نشانه ای از تحویل این مجموعه به اوکراین هم فعلا دیده نمی شود . اما در محیطی نظیر اوکراین ، که خطر دفاع هوایی زمین پایه و جتهای رهگیر وجود دارد ، هواگردهای اوکراینی بالاجبار می بایست در ارتفاع کمتری وارد محدوده هدف خود شوند و این امر تا نزدیکی خطوط تماس نیز باید صورت گیرد ، در نتیجه ، رها سازی جی-دَم از ارتفاع پائین ، برد آنها را بشدت کاهش می دهد ولی درمقایسه با مهمات سقوط آزاد و راکتهای غیرهدایت شونده ای که اکنون بطور گسترده استفاده می شود ، دقت بیشتری را ارائه می کند . با این حال ، رهاسازی جی-دَم در ارتفاعی که جتهای اوکراینی هم اکنون مجبورند درآن وارد عمل شوند ، با مسیر پرواز جی-دَم در عادی ترین حالت خود چندان سازگار نیست . تحلیلگران نظامی پس از انتشار خبر تحویل جی-دَم به اوکراین براین اعتقاد قرار دارند که اگر این فناوری به کیف ارسال شود ، میتوان آن را با رویکرد احتیاط آمیز واشنگتن در خصوص ارائه تسلیحات دوربرد که امکان هدف قراردادن عمق خاک روسیه را داشته باشد همخوان دانست ، ضمن اینکه توانایی اوکراین را در خطوط تماس برای هدف قرار دادن اهداف روسی افزایش می دهد . بدین ترتیب ، اگر شایعات دستکاری نرم افزاری / سخت افزاری روی سامانه های راکت انداز هیمارس صحت داشته باشد و خودداری فعلی ایالات متحده در تحویل موشکهای اتامز با برد 200 مایل نیز بدان اضافه شود ، احتمالا تحویل جی-دَم بعنوان جبران کننده این روند درنظر گرفته خواهد شد . در مجموع و با تمامی چالش های موجود ، جی-دَم شکاف مهمی را در نیروی هوایی اوکراین پُرخواهد نمود و درصورت تحویل ، قدرت انفجاری تا 2000 پاوند را در اختیار جتهای ضربتی این نیرو قرار می دهد . برخی نیز معتقدند که حتی اگر نسخه 500 پاوندی جی-دَم تحویل گرد د، در مقایسه با موشکهای ام-31 هیمارس ، قدرت آتش بیشتری در اختیار اوکراین قرار خواهد داد . این مهمات برای انهدام اهداف کلیدی روسها در نزدیکی خطوط مقدم ، حتی آن دست از موقعیت های مستحکم شده مفید به نظر می رسد . علاوه براین ، کمیت تحویلی بالای جی-دَم نیز می تواند برای روسها دردسر آفرین باشد . درنهایت ، با توجه به اینکه دور جدید کمک های نظامی ایالات متحده به اوکراین قراراست به زودی اعلام شود ، تحویل جی-دَم اصلا غافلگیرکننده نیست ولی اینکه نیروی هوایی اوکراین چگونه قرار است ازآنها استفاده کند هنوز در پرده ای از ابهام قرار دارد . پی نوشت : 1- منبع 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند.
  9. 1 پسندیده شده
    به نظر سنتکام بعد از عضویت دادن به صهیونیستها در قدم اول داره برنامه های بعدیش را پیش میبره. اعلام تشکیل گروه های ضربتی ضد توانایی های ایران در حوزه غرب آسیا و با مرکزیت سنتکام بهانه ای است برای باز کردن پای صهیونیستها به منطقه تا با هزینه اعراب علیه نقاط قوت نظامی کشور بتونه پیش بینی های لازم را انجام بده و پدافند مورد نیاز را تامین کنه ( در خاک کشورهای عربی و به هزینه اعراب و بر علیه ایران ) تشکیل گروه ضربتی پدافندی / تشکیل گروه ضربتی شهپادی و حالا تشکیل گروه ضربتی ( گروه 39 ) پهپادی علیه ایران یعنی برنامه سازی و محصور کردن نقاط قوت نظامی ایران به مرور برای فلج کردن این نقاط قوت و البته مهمتر از اون باز کردن پای صهیونیستها به این برنامه ها. در حقیقت شاهد تشکیل یک ائتلاف ضدایرانی کامل با مرکزیت آمریکا و نقش آفرینی اول شخص صهیونیستها و سیاهی لشگری اعراب هستیم که بر خلاف پلن قبلی و اعلام یکباره تشکیل چنین ائتلافی تصمیم گرفته شده گویا به شکل تدریجی عناصر یک ائتلاف را شکل بدند تا نهایتا یک ارتش (ائتلاف) کامل ضد ایرانی را شکل بدند. ایران در قدم اول باید با تمام توان مقابل کشورهایی که در حال کمک به این طرح ها هستند تهدیدات مشروع و صریح را روشن کنه. در قدم دوم حتما پادزهر چنین گروه های ضربتی را در نظر بگیره. در قدم سوم در مرزهای رژیم صهیونیستی و مناطق اشغالی فعالیت هاش را گسترده تر کنه. پ ن: نکته مهمتر از خود این گروه های ضربت بهانه ای است که با این گروه ها پای صهیونیستها را به شکل پایگاه سازی و ابزار دادن دارند چراغ خاموش در منطقه تثبیت میکنند. روز موعود تمام این زیرساختها که در حال حاضر صهیونیستها به شکل مشارکتی در اون حضور دارند در اختیار صهیونیستها خواهد بود برای اقدام علیه ایران.
  10. 1 پسندیده شده
    بخش چهارم.... کماندوهای هوایی و شناسه پروانه!! اولین "کماندوهای هوایی" محصول جنگ جهانی دوم بودند. این برنامه برای اولین بار در سال 1943 در هند فعال و در ابتدا پروژه 9 نامگذاری شد. هدف از آن حمله هوایی به برمه اشغالی ژاپن بود. با اشغال برمه، نیروهای ژاپنی ارتباط تدارکاتی معروف به جاده برمه که ارتش ملی گرای چانگ کای شک در سرزمین اصلی چین را تغذیه می کرد، قطع کردند. عملیات پنجشنبه-مارس۱۹4۴،نیروهای آفریقای غربی در حال سوار شدن به C-47 بریتانیایی P-47 گروه یک تکاور هوایی. با الگوی رنگ امیزی متمایز با بقیه کماندوهای هوایی با استفاده از گلایدرهای آموزشی CG-4A Waco و TG-5، گروه هایی از نیروهای نامنظم موسوم به Chindists را در اعماق خطوط دشمن وارد می کردند. علیرغم موانع و ضررهای عظیم، چیندیست ها پیشروی نیروهای ژاپنی را در برمه متوقف کردند. این عملیات کاملاً موفقیت آمیز بود. ژنرال های ژاپنی در مصاحبه های پس از جنگ اظهار داشتند که "نفوذ نیروی هوابرد به شمال برمه باعث شکست طرح ارتش شد" و عملیات کماندوهای هوایی "در نهایت به یکی از دلایل ترک کامل شمال برمه تبدیل شد". (Chindists که رسما گروهای نفوذ عمقی دوربرد نامیده می شدند،یگان های عملیات ویژه ارتش های بریتانیا و هند بودند که در سال‌های۱۹۴۳-۱۹۴۴ در برمه در جنگ جهانی دوم عملیات می‌کردند.مترجم) گروهی از کماندوهای هوایی در مقابل یک بمب افکن بی ۲۵ میچل،افرادی که در ردیف جلو نشسته‌اند( از چپ به راست):والتر رادویچ،اروید اولسون،جانی آلیسون،فیلیپ کوکران و آر.تی.اسمیت عملیات پمپ اب( Water pump) مفهوم تیم های نفوذ عمقی به وضوح ارزش خود را ثابت کرد. یگان‌های کماندوی هوایی USAF ابتدا تحت چتر عملیاتی با نام پمپ آب در ویتنام مستقر شدند.این عملیات در لائوس دارای سه هدف بود. ۱-توسعه نیروی هوایی لائوس با هواپیماهای کوین( نوعی از هواپیماهای سبک نظامی هستند که برای عملیات ضد شورش،شناسایی و پشتیبانی هوایی از نیروهای زمینی در درگیری های کم شدت طراحی شده اند.مترجم) ۲-متوقف کردن نفوذ نیروهای ویتنامی و پاتت لائو ۳-توسعه قابلیت های جستجو و نجات (SAR) برای نیروهای USAFهنگام بمباران بر فراز لائوس جان ویرن یکی از خلبان های ایر امریکا با خروج کلاه سبزها در سال 1962، ایالات متحده هیچ وسیله ای برای انجام عملیات SAR در لائوس نداشت. این نقش عمدتاً توسط ایر آمریکا و وینگ یکم تکاوران هوایی(ACW) مستقر در اودورن، تایلند انجام شد.علاوه بر این، سیستم توسعه یافته برای حملات توپخانه و نشانه گذاری اهداف بی اثر و ابتدایی بود. افسر CIA ریچارد هولم ویک جنگجوی همونگ در سال ۱۹۶۲ سیگنال های دود توسط نیروهای زمینی لائوس برای شناسایی مواضع نیروهای دوست استفاده شد. یک راهنمای هوایی خط مقدم(FAG) با هواپیما ارتباط برقرار و با خلبانان در مورد اهداف مورد نظر صحبت می‌کرد.هواپیماهای ایر آمریکا گاهی برای کمک به شناسایی اهداف مستقر می شدند. خلبانان تی-28 لائوسی پس از آن حملات یا بمباران خود را انجام می دادند. در چند مورد، خدمه زمینی از پانل ها و فلش های هدف گیری برای نشان دادن جهت مورد نظر برای اجرای اتش استفاده می کردند.اما برای این روش تعدادی محدودیت جدی وجود داشت: ۱-استفاده از سیگنال دود،موقعیت نیروهای دوست را به سربازان دشمن اطلاع میداد. ۲-خط دید مناسب بر فراز جنگل و کوه های لائوس برای خدمه زمینی تقریبا غیر ممکن بود. ۳-ماهیت غیر دقیق این روش ها باعث شد سطح غیر قابل قبولی از آسیب های جانبی به نیروهای دوست وارد شود. ۴-هواپیماهای CIA فاقد سیستم ارتباط رادیویی مناسب برای تماس با تیم های زمینی بودند. از آنجایی که نرخ پروازهای روی HCMT با عملیات بشکه رول و ببر فولادی افزایش یافت، فقدان FAC(سامانه ناظر هوایی خط مقدم) کافی بسیار مشکل ساز شد.پس کماندوهای هوایی فراخوانده شدند تا FAC کافی را با کمک ایر آمریکا که خلبان های آن تجربه قبلی در هدایت اتش توپخانه برای سربازان سلطنتی لائوس داشتند فراهم کنند. این هواپیماها عمدتاً از هواپیماهای تهاجمی T-28 و U-6 Beavers و U-17 و حداقل یک Aero Commander 660 تشکیل شده بود،هواپیماها توسط افسرانی که خود کماندوهای هوایی بودند و به عملیات پمپ آب گمارده شده بودند پرواز می کردند. گروهبان جان ای. اسپایدر وب و گروهبان وین هوک، تحت فرماندهی کاپیتان رابرت تی. باب اشنایدنباخ، روش‌های قدیمی‌تری را که در طول جنگ کره استفاده می‌شد،را بکار گرفتن تا قابلیت‌های FAC نیروهای سلطنتی لائوس و ژنرال وانگ پائو را توسعه دهند. واحدهای زمینی دیگر نیازی به تکیه بر کنترل کننده های غیردقیق و پرهزینه FAG(راهنمای ناظر هوایی خط مقدم) برای علامت گذاری اهداف نداشتند.افسرانی که در طول جنگ کره به نام پشه‌ها شناخته می‌شدند یک شناسه جدید به نام پروانه(Butterfly) بوجود اوردند. واژه پروانه نه از نیروی هوایی ایالات متحده یا سیا، بلکه از دختران بار لائوسی سرچشمه گرفته است!! گروهبان جیمز استنفورد شیوه عجیب و غریبی را که او و همکارانش ابداع کرده بودند، بازگو میکند: *دختران بار به انگلیسی شکسته می پرسیدند:"کجا بودی؟یا کجا می ری؟" به دلیل مسائل امنیتی ما هرگز هیچ برنامه سفری را فاش نکردیم،بنابراین به این شکل پاسخ می دادیم:" ما اینجا بودیم و آنجا بودیم یا ما آنجا بودیم و اینجا بودیم".هرگز نام جایی را بیان نمی کردیم.پس دختر بار می گفت شما پسران مثل یک پروانه به اطراف می چرخید.ای پسر پروانه ای!!! در ژوئیه 1965 یک تیم پروانه متشکل از کاپیتان جان تیگ و گروهبان استنلی مونی به ژنرال وانگ پائو اختصاص داده شد. تیگ و مونی به همراه یک عامل سیا به نام تونی پو اهدافی را در دشت کوزه ها(Jars) از داخل هلیکوپتر ایر آمریکا انتخاب کردند.تیگ(به نام چروکی)دارای چندین ویژگی متمایز نظامی است.او اولین کسی بود که از AR-15 و نارنجک انداز متصل به تفنگ در نبرد استفاده کرد.همچنین لائوسی ها و سفارت ایالات متحده در وینتیان(پایتخت لائوس) به او اعتماد زیادی داشتند. او میگوید:: «زمانی که من حملات هوایی را هدایت می‌کردم، کلاس درسی نبود که به ما بگوید شما این کار یا آن کار را انجام دهید. من به همراه وانگ پائو در برخی موارد اهدافی را انتخاب کردیم.اینها نباید توسط سفیر سالیوان تأیید می شد» اما در برخی موارد من آنها را انتخاب کردم. کاپیتان Teague همراه با سربازان لائوس ادامه دارد.. مترجم SHADAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
  11. 1 پسندیده شده
    انجام 2500 مأموریت توسط سپاه ، برای تامین امنیت جام‌جهانی قطر لینک از سایت تابناک : https://www.tabnak.ir/fa/news/1156108/۲۵۰۰-مأموریت-سپاه-برای-تامین-امنیت-جام‌جهانی
  12. 1 پسندیده شده
    بخش سوم.... عملیات ستاره سفید کودتای نظامی غافلگیرانه کونگ لی در سال 1960 ترتیبات ایجاد شده توسط Hotfoot را در اواخر دهه 1950 تغییر داد. ایالات متحده مجبور شد به شیوه ای بسیار مستقیم تر از آنچه قبلاً پیش بینی می کرد وارد عمل شود. به این ترتیب، هات فوت به عملیات ستاره سفید تغییر شکل داد. ژنرال وانگ پائو بهمراه مشاوران ستاره سفید و جنگجویان همونگ(Homong) عملیات ستاره سفید تا حد زیادی رد پای ایالات متحده در لائوس را با گسترش PEO و ایجاد سایت هایی که در زبان عامیانه به عنوان سایت های لیما شناخته می شوند، افزایش داد. لائوس در ابتدا توسط Air America به عنوان "سایت XX" نام گذاری شد. در سپتامبر 1961، این نام به "VS XX" به معنای "سایت ویکتور XX" تغییر یافت. و سرانجام در 16 مه 1964، باندهای هوایی نام نهایی خود را دریافت کردند. سپس برای نام سایت ها از مخفف Lima Site یعنی LS برای باندهای اصلاح نشده و "L" - Lima - برای باندهای سنگفرش شده استفاده کردند. این مکان‌ها که توسط کارگران محلی ساخته شده‌اند، فرودگاه های کوچک کوهستانی بودند که طول باند آن‌ها بیش از 600 فوت نبود.باندهای فرودگاه اغلب برای فرود خطرناک و مستعد تبدیل شدن به نواری از گل بودند. در طول دوران عملیات هات فوت و ستاره سفید، تقریباً 40 مورد از این نوع تاسیسات استفاده می شد و تا سال 1973، نزدیک به 400 مورد از آنها ساخته شد. سایت لیما واقع در فلات بولوونس Lima Site 20A که در سال ۱۹۶۹ با نام لانگ تین شناخته می شود.ترکیبی از RLAF T-28s و هواپیماهای ایر آمریکا قابل مشاهده است. عملیات ستاره سفید در سال 1961 با ارتقا PEO به MAAG به پایان رسید. ممکن است رئیس جمهور کندی در حال ارزیابی مجدد تصورات اولیه خود در مورد اهمیت نسبی ویتنام و لائوس بوده باشد. به نظر می رسد تفکر او نیز در مورد بهترین شیوه برخورد با این موضوع تغییر کرده است. به هر حال، شکست خلیج خوک ها به کندی نشان داد که گروهی از تبعیدیان ناراضی نظم لازم را برای انجام جنگ های نامنظم ندارند. کاپیتان Rich Lori از USASF (نیروی ویژه ارتش ایالات متحده) .این عکس در سال ۱۹۶۲ در واتای گرفته شده است. وضعیت رو به وخامت لائوس پس از کودتای کونگ لی و تشدید خصومت ها با شورشیان کمونیست در ویتنام نیز احتمالاً در تفکر کندی نقش داشته است. نمی توان خط فکری دقیقی را پشت سر تصمیم رئیس جمهور برای ارتقاء PEO به یک MAAG تمام عیار دانست، اما در هر صورت، وضعیت در لائوس شروع به تغییر کرد. سربازان لائوس از لشگر ۱۱۲ پیاده نظام تحت نظارت ستاره سفید. ژنرال وانگ پائو همراه با شورشیان و مشاوران نظامی ایالات متحده ضرورت سامانه(ناظر) هوایی خط مقدم(FAC) کشورهای طرف قرارداد ژنو در سال 1954 مجدداً در سال 1962 در ژنو گرد هم آمدند تا حل و فصل وضعیت لائوس را نهایی کنند. اعلامیه بی طرفی لائوس یک گروه سه گانه شکننده از نیروهای ملی گرا، کمونیست و بی طرف را به عنوان هیئت حاکمه پادشاهی ایجاد کرد. مهمتر از آن، وضعیت بی طرفی پادشاهی را وادار کرد که نتواندوارد اردوگاه شوروی، چین و آمریکا شود. ویتنام شمالی، اگرچه از امضاکنندگان این معاهده بود، اما هیچ تلاشی برای رعایت این تعهدات انجام نداد. نیروهای متجاوز که در سال 1958 روستاهای مرزی لائوس را تصرف کرده بودند هرگز عقب نشینی نکردند. پرونده‌های طبقه‌بندی‌شده سیا نشان‌دهنده نقشی است که سربازان ویتنام شمالی در کمک به پاتت لائو داشتند. در سال 1963، دو گردان از نیروهای ویتنام شمالی به تقریباً 2500 شورشی پاتت لائو در شرق دشت جارز( Jars) پیوستند، منطقه ای از نظر تاریخی مهم که از نظر استراتژیک نیز حیاتی بود. دشت ها تنها منطقه ای بود که به اندازه کافی مسطح بود که می شد هواپیماهای سبک را در آن فرود آورد.از دست دادن دشت ها همان چیزی است که سیا را بر آن داشت تا از ایر آمریکا برای کمک به قاچاق محموله های تریاک همونگ به و از مقر ژنرال وانگ پائو در لانگ تین استفاده کند. (پای منافعشون وسط باشه قاچاق شیره را هم یکجوری توجیه می‌کنند.مترجم) لانگ تین از بالا با توجه به حضور نیروهای ویتنام شمالی در این کشور، شاهزاده سووانا فوما، نخست وزیر لائوس برای درخواست کمک بیشتر به ایالات متحده مراجعه کرد. او درخواست یک کمپین هوایی برای هدف قرار دادن نیروهای پاتت لائو کرد، مشروط بر اینکه حملات هوایی برای عموم مردم ناشناخته بماند. عملیات بشکه رول(Barrel Roll) و عملیات ببر فولادی( Steel Tiger) در سال 1964 آغاز شد و به ترتیب شمال و جنوب لائوس را هدف قرار داد. b 52 در حال پرتاب مهمات بر فراز شمال ویتنام. احتمالا در طول عملیات Linebacker این عملیات شامل حملات هوایی به مواضع پاتت لائو و مناطقی بود که HCMT در آنها عرضی داشت. این حملات که توسط هواپیماهایی مانند F-100 و F-105 انجام شد، دقیق نبود و اغلب منجر به تلفات غیرنظامی شد. "حادثه سام نوآ"(Sam Neua)در سال 1964 خطرات بمباران مناطق غیرنظامی را به تصویر کشید. بخش هایی از شهر سام نوآ به اشتباه پس از تلاش خلبانان نیروی هوایی آمریکا برای حمله به موقعیت توپ های 105 میلی متری هدف قرار گرفت. F-100 Super Saber بر فراز دریاچه راجرز در سال ۲۰۱۰ این رویداد ناگوار همچنین یک پدیده تکرار شونده در عملیات COIN(ضد شورش.مترجم) را برجسته می کند، حداقل آنهایی که منحصراً از هوا انجام می شود.به دلیل ماهیت شورش ها،هدف قرار دادن مواضع ثابت یا یک خط تماس ثابت تقریبا غیرممکن است. شورشیان می توانند به سرعت در یک منطقه گسترده پخش شوندو بمباران منطقه را اساسا بی ارزش و برای دشمنپر هزینه کنند.علاوه بر این، استفاده از یک جت پیشرفته و بسیار گران قیمت برای کشتن ده ها یا بیشتر از شورشیان کاملا ناکارآمد است.با توجه به این واقعیت که بمب افکن های ایالات متحده نزدیک به 300 سورتی پرواز در روز انجام می دادند، این به شدت هزینه نهایی راافزایش می داد.یک حادثه فرندلی فایر در سال 1965 در Moung Phalaneمنجر به تعلیق حملات هوایی شد.تا زمانی که یک سامانه هوایی(ناظر)خط مقدم(FAC) مناسب ایجاد شود. ادامه دارد.......     مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز میباشد.
  13. 1 پسندیده شده
    انتقال گربه های فولادین آلمانی به اوکراین روند ها و پیامدها از حدود سومین ماه درگیری در اوکراین ، رسانه های اروپایی و بخصوص آلمانی بارها در خصوص انتقال نسخه های متفاوتی از تانک اصلی میدان نبرد لئویارد-2 ( ودر برخی موارد لئوپارد-1 ) به ارتش اوکراین خبر داده بودند و هر زمان که داده های جدیدی در خصوص ارائه بسته جدید کمک نظامی به کیف ارائه می شد ، احتمال تحویل این تجهیزات به اوکراین نیز مورد بررسی قرار می گرفت ولی درنهایت چنین چیزی به وقوع نمی پیوست . با این حال ، در هفته های اخیر ، دور جدیدی از ابراز احساسات در خصوص تحویل این تانک به کیف شروع شده تا جایی که در حدود دوهفته پیش ( بازه زمانی 14 دسامبر 2022 ) روزنامه آلمانی فرانکفورتر آلگیمانه زایتونگ مقاله ای را به رشته تحریر درآورد که درآن از قول مقامات آمریکایی اعلام شده بود که ظاهرا واشنگتن مخالفتی با تحویل این تجهیزات به اوکراین ندارد ولی این تبصره نیز گذاشته شده که درصورت تحویل اولین سری ، این روند باید ادامه دار باشد و پشتیبانی از این تجهیزات با آهنگ مناسبی می بایست ادامه پیدا کند که برخی معتقدند این توافق نانوشته میان مشاور امنیت ملی بایدن و مشاور سیاست خارجی صدراعظم آلمان در اکتبر 2022 صورت گرفته بود . با توجه به این مساله ، انتشار مجدد خبر تحویل تانگ لئوپارد-2 به اوکراین ، که درمیان رسانه های دولتی وابسته به کیف سروصدای زیادی داشته ، موجب گردیده که یک بررسی مختصر درخصوص آنچه که ممکن است به نیروی زمینی اوکراین اضافه شود داشته باشیم . درواقع امر ، سئوال این خواهد بود که ارتش آلمان چه چیزی را می تواند تحویل دهد و واکنش متقابل روسها چه خواهد بود ؟ موجودی فعلی تانک های اصلی میدان نبرد لئوپارد بوندس وهر به نقل از میلیتاری بالانس 2022 گزینه یکم ، بررسی احتمال عدم تحویل لئوپارد-2 برخی از تحلیلگران نظامی براین اعتقاد قرار دارند که درواقع امر ، نباید دچار توهم شد و روند پشتیبانی ازاوکراین نیز برصحت این مساله مهر تایید می گذارد . این بدان معناست که ناتو این امکان را دارد که این نسخه از لئوپارد را به کیف تحویل دهد ، همانطور که در دوماه اول جنگ مشاهده شد ، مجموعه ناتو و غرب از تشدید درگیری ها هراس داشت و میزان کمکهای نظامی بصورت قطره چکانی صورت می گرفت ولی از ابتدای ماه سوم به یکباره سیل تجهیزات سبک و سنگین ، از راکت اندازهای هیمارس تا طیف های متفاوتی از توپهای خودکششی ، سامانه های دفاع هوایی و تجهیزات زرهی به واقعیت عینی تبدیل شدند . ولی برخی ناظران نظامی معتقدند که تحویل لئوپاردها در آینده نزدیک محتمل نیست و دلایل آن را بشرح ذیل ، بیان نموده اند. نخست اینکه سمپاتهای متمایل به روسیه می توانند دائم این تحلیل را داشته باشند که ناتو به زانو درآمده ولی واقعیت آن است که این مجموعه اکنون میتواند چندصد دستگاه خودروی زرهی سنگین را روانه میدان های جنگ در اوکراین کند که این شامل نمونه های تولید شده توسط شوروی سابق نیز می شود بدون آنکه ترسی از تشدید درگیری های بوجود آید . بعنوان مثال ، در حال حاضر ( دسامبر 2022 ) کار تعمیر و بروزرسانی چیزی در حدود 90 دستگاه تانک تی-72 ذخیره ارتش چک در حال انجام است و ایالات متحده و هلند موافقت کرده اند که هرکدام ، 45 دستگاه از این تانک را خریداری و به کیف اهداء کنند . اسلوونی نیز درحدود 30 دستگاه تانک ام-84 ( نسخه یوگسلاویایی تی-72 ) را آماده تحویل دارد در حالی که پیش ازاین 28 دستگاه ام-55 ( نمونه بروزرسانی شده تی-55 ) به همراه کامیون ها و تانکبرهای آلمانی به کیف تحویل داده شده بود . پی تی -91 لهستانی اسلواکی نیز اعلام نموده که در صورت تمایل کیف ، آماده تحویل تی-72 های خود به کیف در ازای دریافت تعداد مشابهی لئوپارد-2 از آلمان است ولی در نهایت تنها نفربرهای نظامی تحویل ارتش اوکراین گردید ، در حالی که در برنامه مبادله تی-72 با لئوپارد هنوز پیشرفتی حاصل نیامده است . در لهستان نیز وضعیت مشابهی در جریان بوده و گفته می شود این کشور برای تجهیز چند گردان زرهی ، تی-72 آماده واگذاری دارد ولی در ازای این بخشش از آلمان لئوپارد-2 می بایست تحویل گیرد .مضاف بر این کشورها ، کرواسی و مقدونیه نیز تعدادی تی-72 دراختیار دارند و رومانی نیز با کمی فشار سیاسی می تواند تی -55 های بهینه شده خود را درا ختیار کیف بگذارد . بدین ترتیب ، موجودی ذخیره شده تی-72 های تحویلی از سوی اتحاد شوروی سابق در کشورهای ناتو این اطمینان را ایجاد نموده درآینده نزدیک ، هیچ لئوپارد یا حتی آبرامز وارد میدان نبرد نخواهد شد و این برای ارتش آلمان یک مزیت محسوب می شود . براساس داده های مندرج در نشریه میلیتاری بالانس سال 2022 ، بوندس وهر ( ارتش آلمان ) چیزی در حدود 284 دستگاه تانک عملیاتی ( آماده به رزم ) لئوپارد -2 را در واحدهای مکانیزه – زرهی خود می بیند که از این تعداد 225 دستگاه از نمونه های 2A5 / 2A6 بوده و 59 دستگاه نیز در حال ارتقاء به نمونه های 2A7و 2A7V هستند . اگر چه این نکته باید ذکر شود که تندروترین مقامات دولت آلمان نیز امکان بیرون کشیدن بخشی از تانکهای فعال خود و تحویل آنها به اوکراین یا سایرکشورها را احتمالا در سر نمی پرورانند . اما وضعیت برای نمونه های 2A4 مقداری متفاوت است ، چرا که گفته می شود چیزی در حدود 55 دستگاه از این تانکها فعلا در حالت ذخیره سازی شده نگهداری می شوند و این امکان وجود دارد که پس از یک سری بازسازی های سریع مجددا بخدمت فعال برگردند . علاوه براین ، داده های غیر رسمی تری نیز وجود دارد که ده ها دستگاه نیز از همین نسخه موجود است که نیازمند تعمیرات و بروزرسانی های بیشتری بوده تا بحالت عملیاتی بازگردند ، ولی این مساله باید مورد توجه قرار گیرد که آلمان احتمالا متعهد شده که درازای تحویل تی-72 های ذخیره شده جمهوری چک به اوکراین ، 30 دستگاه نسخه 2A4 را به این کشور و 30 دستگاه دیگر را نیز در ازای ارسال تی-72 های اسلواکی به براتسیلاوا ( پایتخت اسلواکی . م ) ارسال نماید . در این شرایط ، روند برای دولت آلمان احتمالا ارزان تر درخواهد آمد و این سناریو محتمل به نظر می رسد . بدین ترتیب ، زمانی که نمایندگان مجلس آلمان ( بوندس تاگ ) متفق القول هستند که وقتی شروع به ارسال این تجهیزات خواهند کرد که کشورهای دیگر به تعهدات خود عمل کنند ، می توان این سناریو را تا حدودی محتمل دانست . ناظران نظامی نیز معتقدند که آلمان به این دلیل که ارسال این تجهیزات می تواند جبهه های تخاصم جدیدی را در اروپا باز کند ، قبلا از تحویل این تسلیحات ، منتظر خواهد ماند تا بقیه کشورها نیز تایید ضمنی خود را اعلام نمایند . علاوه براین برخی شنیده ها از رسانه های آلمانی زبان نشان می دهد که بوندس وهر علاقه مند است که سازمان رزمی خود را کمتر تضعیف نموده و سایر کشورها که اتفاقا لئوپاردهای آماده تری دارند مبادرت به انجام چنین کاری نمایند . نتیجتا ، تنها ابهام قضیه دراین است که چه کسی هزینه های سیاسی ، امنیتی و اقتصادی این رویداد را بطور کامل باید برعهده گرفته و پرداخت نماید . به همین دلیل مشاهده صدها دستگاه لئوپارد -2 در ایستگاه های راه آهن کشورهای اروپایی فعلا محتمل نیست ولی اگر فرض ، 100 دستگاه از این تانک به کیف تحویل داده شود ، چه اتفاقی رخ میدهد ؟!! گزینه دوم ، بررسی احتمال تحویل لئوپارد-2 حال سئوال این است که اگر تمامی این مشکلات مرتفع گردید و ارتش اوکراین تانکهای لئوپارد-2 خود را تحویل گرفت ، چه سناریویی در پیش است ؟! اگر این فرض اولیه که تحویل لئوپارد-2 محقق شود میتوان چند مورد را در خصوص این سامانه تسلیحاتی بررسی نمود . نخستین مورد ، حوزه تربیت خدمه حرفه ای برای گربه های آلمانی است که البته با توجه به حجم کمک های ناتو به کیف نباید مشکل چندانی برای خدمه تانک اوکراینی باشد ولی نحوه کار با لئوپارد-2 حتی برای تانکسیت های حرفه ای اوکراینی بدون آموزش های کافی ، کمی مشکل خواهد بود . این مساله نه تنها برای راننده تانک ، تیرانداز ، کار با سامانه کنترل آتش و ... بلکه در حوزه ایجاد زیرساختهای تعمیر و نگهداری نیز وجود دارد ( هرچند ارتش آلمان یکسری مجموعه های پشتیبانی را برای توپهای خودکششی پانزرهابیتز2000 در نزدیکی مرز اوکراین ایجاد نموده .م ) با این وصف همه این موارد به نوعی قابل حل بوده و تنها مساله باز زمانی ارسال تانکها و ورود آنها میدان نبرد مطرح می شود . دومین مورد را می توان در متفاوت بودن لئوپارد-2 بلحاظ سطح فناوری با سایر تجهیزات موجود جستجو نمود . در واقع امر ، لئوپارد ، یک ماشین ساخت شوروی سابق نیست و انبارهای قطعات یدکی برای آن در سطح یگانی تقریبا وجود ندارد . هر چند کشورهای غربی ، این مسیر را ایجاد خواهند کرد ولی طولانی بودن ایجاد این مسیر باعث شده تا امکان پخش کردن واحدهای مجهز به این تانک در سراسر خطوط درگیری مقداری سخت به نظر برسد . سومین مورد ، مهمات مورد استفاده ، مساله ای است که بیشترین حجم مصرفی را در اختیار داشته و اگر ارتش اوکراین برای نمونه های تی-72 ، تی-64 و تی-80 بتواند از چند نمونه استاندارد مهمات استفاده کند ، این روند برای لئوپارد تقریبا ممکن نیست و مهمات 120 م.م این تانک و حتی 105 م.م تانکهای ام-55 می بایست بطور جداگانه دریافت ، نگهداری و استفاده شوند . با توجه به سه مورد بیان شده ، اگر تحویل لئوپاردها صورت گیرد ، احتمالا برای برای به حداقل رساندن مشکلات پشتیبانی ، واحدهای مجهز به این تانکها ، در یک یا دو محور مستقر می شوند ، در حالی که خدمه می بایست حداکثر آموزش های عملیاتی و شناسایی برای عملیات در مناطق خطرناک دریافت نمایند .در حوزه تعمیر تانکهای آسیب دیده ، به احتمال بسیار زیاد ، تجهیزات صدمه دیده به لهستان ارسال می شوند تا دوباره به حالت عملیاتی بازگردند و این خود نیازمند یک دوره زمانی به نسبت طولانی است . بدین ترتیب ، اگر تحویل لئوپارد-2 تایید شود ، احتمالا نسخه 2A4 ارسال خواهد شد و بلحاظ کیفیت حفاظت می توان آن را با نسخه های تی-72 بی3 یا تی-90 ای/ام مقایسه نمود ولی مجموع سامانه های کنترل آتش پیشرفته میتواند مزیت قابل توجهی برای کیف باشد. ولی در مقابل ، چیزی که میتواند برای این تجهیزات خطر بیشتری را ایجاد کند ، کیفیت عملکرد خدمه ضد زره و ترکیب عملکرد آنها با واحدهای زرهی خودی خواهد بود . پی نوشت : 1- منبع 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند
  14. 1 پسندیده شده
    اف 35 باز هم سقوط کرد 24 آذر ماه 1401 باز هم یک فروند اف 35 آمریکا سقوط کرد. این سقوط در تگزاس امریکا برای یک فروند F-35B Lighting II رقم خورده است . در تصویر این حادثه هواپیما کاملا واژکون شده است . خلبان سالم خارج شده است. به نظر می رسد این حادثه در بلند شدن عمودی هواپیما و فرود سریع آن رخ داده است. دو هفته قبل هم در ژاپن یک فروند دیگر اف 35 به علت نقص در سیستم الکتریکی و فرود دچار سقوط شده بود. در زیر تاریچه سقوط های این هواپیما تا آبان ماه 1401 آورده شده است. منبع 1 منبع 2
  15. 1 پسندیده شده
    سلام جالبه شباهت هایی با قاهر داره و از اونجا که قاهر تاکسی زمینی هم داشته و با تجربیاتمون در ساخت پهپاد (هدایت و پرواز و ... ) شاید مثلا بشه یک UCAV داشته باشیم از طرح قاهر. هرچند به نظرم چنین پهپادهایی در این کلاس به درد رهگیری زمان جنگ نمیخورند ولی برای رهگیری زمان صلح و همچنین رهگیری پهپادها شاید گزینه مناسبی باشند. قبلا اعلام کرده بودند که اولین پرواز خودش را در 2023 انجام میده که اعلام شد از برنامه جلوتر هستند. ( سر و صدای شاهدها و همزمان خوابیدن کامل صدای بیرقدار ها در جنگ اکراین به نظر ترک ها را وادار کرده هرطور شده یک صدایی از صنعت پهپادیشون بلند کنند) قبلا اعلام شده بود قراردادی با اکراینی ها برای استفاده دو مدل موتور توربوفن AI-322F و AI-25TLT در این پهپاد انعقاد شده که حالا من منبعی ندیدم که نوع موتور را تغییر دادند یا خیر.
  16. 1 پسندیده شده
    پروژه ی تندر : ارتقا و بکارگیری توپ 30 میلیمتری روی شناورهای نیروی دریایی سپاه مشخصات توپ 30 میلیمتری 2A42 توپ 30 میلیمتری 2A42 نصب شده روی نفربر های زرهی یک توپ اتوماتیک است که از مهمات کالیبر 30 میلیمتری روسی استفاده می‌کند. این توپ قادر است در حالت تیراندازی سریع 500 گلوله و در حالیت تیراندازی آهسته 200 تا 300 گلوله بر دقیقه شلیک کند. سرعت آتش دهانه این توپ 970 متر بر ثانیه است و قادر به چرخش 360 درجه و اجرای آتش 75 درجه علیه اهداف هوایی است. این توپ همچنین قادر است تا 4000 متر علیه اهداف سطحی و 2500 متر علیه اهداف هوایی اجرای اتش کند. پروژه ی ارتقای تندر: توپ نصب شده روی شناورهای نیروی دریایی سپاه به یک سامانه هدفگیری و هدایت آتش اپتیکی با قابلیت دید در شب مجهز شده است همچنین سامانه ی استابلایزر نیز بر روی آن قرار گرفته که لرزش ها و تکانه های دریا را حذف کند. طراحی جدید برای برجک نیز انجام شده که هم امکان بارگذاری تعداد بیشتر فشنگ را دارد و هم بازتابش امواج راداری را کاهش داده است. این توپ قرار هست جایگزین توپ 2 لول هدایت راداری استاندارد شناورهای تندر ندسا شود همچنین در شناور شهید سلیمانی نیز استفاده شده است. فیلم آزمایش توپ: https://www.aparat.com/v/XiNlW
  17. 1 پسندیده شده
  18. 1 پسندیده شده
    f14 next تصاویر گرافیکی از اف۱۴ بال ثابت نسل۵ F14 forever اگه یروزی قصد ساخت یه جنگنده نسل۴یا۵ براساس پلتفرم اف۱۴ بود ساخت بال ثابتش عالیه
  19. 1 پسندیده شده
  20. 1 پسندیده شده
    نیروهای صابرین مجهز به راکت های ضد زره راکت اندازهای در تصویر،راکت‌اندازهای RPG-18 , 22 و اشمل و MRO-A است.
  21. 1 پسندیده شده
    سلام تصویر اول لباس با استتار خاورمیانه ای موزاییکی که با محیط اطراف هماهنگ است تصویر دوم لباس خاکی در محیط سبز !!!! و تصویر سوم هم که نیاز به توضیح ندارد محیط برفی لباس استتار سفید نیاز دارد لااقل یک کاور سفید روی لباس اصلی !!!! توجه فرمایید که این تصاویر و این تاپیک درباره نیروهای ویژه است که مهم ترین و سخت ترین ماموریت ها را بر عهده دارند و از نظر تعداد هم محدود هستند واقعا تهیه لباس و ملزومات برای چنین نیرویی انقدر دشوار است ؟
  22. 1 پسندیده شده
    بحث اصلی این هست چرا باید فکر کنیم نمونه هایی که صادر میشه ضعیف تر هست از نمونه هایی که برای خود ارتش روسیه تولید میشه ؟ تو جنگ ها ضعف روسیه تو بحث ساخت جنگنده باعث شده آسمان از دست متحدین روسیه خارج بشه وقتی اسمان را از دست بدن دیگه اهمیت کیفیت سایر تسلیحات کم میشه . لیست 100 شرکت برتر نظامی جهان نکته جالبه اینه شرکت اماراتی 24 شرکت بزرگ دنیا هست همانطور که میبینید شرکت های روسی فقط دو تا توشون هستند اونها هم با کاهش شدید فروش مواجه هستند شرکت های چنی ها بالا هستند اون هم به به خاطر فروش شون هست به خاطر این هست که فعلا چین سرمایه گذاری زیادی برای توسعه ارتشش کرده به نظر من روسیه و چین با عدم فروش سلاح به ایران دارن اشتباه می کنند مگر چقدر ارتش این دو کشور سلاح می خواد چند مدت دیگه که فرضا امریکا اجازه صادارت اف 35 را بده قطر عربستان کویت عمان بحرین و.... دنبال این هواپیما خواهند بود و دوباره میلیاردها دلار درآمد اما کشورهای غربی به نوعی با همکاری هایی که با هم دارند و متحدانی که دارند یک بازار بسیار گسترده تسلیحاتی دارند شرکتی مثل الماز انتی بیشتر از 30 درصد درامدش کم شده ضعف سیستم های پدافندی روسیه در لیبی و سوریه و ارمنستان شاید اصلی ترین دلیل کاهش فروش این شرکت بوده مقایسه روسیه و چین در تکولوژِی نظامی
  23. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرّحمن الرّحیم نوشتاری کوتاه بر ضعفِ سامانه های جنگ الکترونیکی هوابرد ساخت روسیه امروزه سامانه های جنگ الکترونیکی هوابرد (EW- Electronic Warfare) در حال تبدیل شدن به بخشی حیاتی از توانایی های الکترونیکی هواپیماهای جنگنده هستند. در طراحی های جدید، کارکرد بسیاری از این سامانه ها تنها به نگهبانی از خود جنگنده محدودنمی شود. یکی دیگر از کاربردهای روزافزون این سامانه ها ثبت و ذخیره سازی سیگنالها و امواج الکترونیکی است که در حین انجام یک مأموریت، جنگنده حامل این سامانه ها را مستقیما” تحت تأثیر قرار داده و یا بصورت غیر مستقیم در محدوده عملیات آن جنگنده قرار دارند. کارشناسان روسی از کارکرد ثبت و ذخیره یک سیستم جنگ الکترونیکی یا همان چیزی که آنها "REB" (مخفف اختصاری روسی به معنی مبارزه رادیویی الکترونیکی) می نامند ، به عنوان radarnaya razvedka یا "پردازش هوشمند سیگنال های راداری" یاد می کنند. به این معنی که هر بار که یک هواپیمای جنگنده قادر به رهگیری و ثبت سیگنال یک رادار ناشناخته، سیگنال اخلال (جمینگ)، یا هرگونه سیگنال الکترونیکی جدید است، این داده های ثبت شده از سامانه هواپیما به یک سامانه مرکزی نگهداری داده ها فرستاده و در آن بارگزاری می شوند تا یک پایگاه جامع داده یا "کتابخانه تهدیدها" شکل گیرد. این پایگاه داده ها پیوسته به روزرسانی شده و با دیگرهواپیماها به اشتراک گذاشته می شود تا همه ناوگان هوایی از این تهدیدها آگاه بوده و روش مناسب برای مقابله با آنها را بکار گیرند. در روسیه، شرکتهای اصلی طراحی و تولید سامانه های جنگ الکترونیک هواپایه با عنوان "فناوریهای رادیویی الکترونیکی" (یا KRET دراختصار روسی آن) شناخته می شوند. یکی از شناخته شده ترین و فعال ترین شرکت ها که طراحی بسیاری از سیستم های EW هوایی کنونی روسیه را برعهده دارد، مؤسسه علمی-پژوهشی کالوگا برای مهندسی امواج رادیویی (KNIRTI) است. این مؤسسه، مجموعه کاملی از سامانه های جنگ الکترونیک هواپایه را تولید می کند که همگی از یک طرح پایه (پلتفورم) مشتق شده اند و در چندین گونه برای سازگاری با جنگنده های این کشور تولید می شوند. از این پلتفورم در نوشته های روسی با عنوان Khibiny (نام رشته کوهی در روسیه) نام برده شده است. ویژگی های سامانه های تولید شده بر پایه پلتفورم Khibiny در یکی از اسناد روسی به این گونه تشریح شده است: توانایی شناسایی و مقابله تک فروندی یا گروهی در برابر سیگنالهای تهدید شناسایی شده بوسیله: جمینگ فعال با ارسال امواج راداری در طیف گسترده ای از باند های فرکانسی و در برابر چهار هدف جداگانه به طور همزمان جمینگ غیر فعال با ایجاد اهداف حرارتی کاذب و بازتابنده های دو قطبی پرتاب موشک های ضد رادار به سوی اهداف ساطع کننده امواج تاریخچه توسعه این سامانه به دوران شوروی سابق باز می گردد. کارهای نخستین بررسی و توسعه این سامانه در سال‌های ۱۹۷۷ تا۱۹۹۰ انجام و در سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ نخستین نمونه ها به مرحله آزمایش رسیدند. سرانجام در سال ۲۰۱۴ بود که کارایی این سامانه برای استفاده بر روی سوخوی ۳۴، یعنی جنگنده ای که از روز نخست هدف اصلی ساخت سامانه Khibiny بود مورد پذیرش کاربر اصلی آن قرار گرفت. در حال حاضر، شناخته شده ترین سامانه های جنگ الکترونیکی هوابرد ساخت روسیه/شوروی که برای نصب روی جنگنده های ساخت کشور طراحی و ساخته شده اند عبارتند از: KC418E — گونه صادراتی جنگنده بمب افکن سوخو Su-24MK /MK2 L-175М10-35 (Khibiny) - جنگنده سوخو SU-35 L-265-10M / L-26510MS(Khibiny) - جنگنده سوخو SU-35S (غلاف های سر بال به جای زیر بدنه) L-175V-10V (Khibiny)- جنگنده سوخو SU-34 Khibiny-U جنگنده سوخو SU-30SM به گفته کارشناسان اوکراین و بلاروس که هر دو کشور از کاربران اصلی سیستمهای روسی هستند، سامانه های جنگ الکترونیکی هوابرد ساخت روسیه در سنجش با سامانه های روز دنیا کاستی هایی دارند که با گذشت زمان و پیشرفت در روش‌های نوین جنگ الکترونیک این کاستیها بارزتر نیز خواهند شد. نخستین کاستی، ادامه وابستگی طرحهای جنگ الکترونیک روسی به حافظه فرکانس رادیویی دیجیتال (DRFM) به عنوان پایه ای برای سیگنالهای تولید شده توسط این غلاف های اخلال کننده است. در این رویکرد، سامانه جنگ الکترونیک هواپیماهای روسی با مقایسه امواج راداری دریافتی با داده های موجود در “کتابخانه تهدیدها” نوع رادار دشمن را شناسایی و سیگنالی دقیقا” مشابه سیگنال آن رادار را به آن باز می گرداند ‌(بدون هیچ تغییر) به گونه ای اپراتور رادار دشمن فریب خورده و فکر می کند که سامانه راداری اش با هیچ هواپیمایی تماس نداشته است. نکته اینجا است که موفقیت این روش به ثابت ماندن فرکانس امواج رادار دشمن (فرکانس ثابت) وتکرارپذیری آنها (الگوی ثابت) بستگی دارد. ولی به گفته یک کارشناس اوکراینی این رویکرد در مقابله با سامانه های راداری روز جهان دیگر کاربرد مؤثری ندارد چرا که رادارهای امروزی یا از روش پرش فرکانسی استفاده می کنند و یا از پالسهایی با پهنای متغیر که از هیچ الگوی مشخصی پیروی نمی کنند - بنابراین شناسایی دقیق سیگنال ورودی و تقلید از آن برای فریب رادار ارسال کننده را برای بسیاری از اخلالگرهای هواپایه ساخت روسیه غیر ممکن می کنند. دومین کاستی اخلالگرهای روسی، توان خروجی بالای آنها است که درصورت عدم کنترل مناسب در حین کار، خود به عاملی برای شناسایی هواپیمای حامل آنها خواهد شد. به بیان دیگر، هواپیمای حامل نه بوسیله بازتابش سیگنالهای راداری از بال و بدنه خود هواپیما بلکه از روی سیگنالهای اخلال گر تولید شده توسط جنگ افزارهای جنگ الکترونیک نصب شده روی آن شناسایی شده و تبدیل به هدفی برای جنگ افزارهای ضد رادار (نه ضد هوایی) که توانایی "home on jam" را داشته باشند خواهد شد. درباره سومین کاستی، کارشناسان اوکراینی و بلاروسی باور دارند که امروزه می توان سامانه های جنگ الکترونیکی هوابرد جمع وجورتر، ارزان‌تر، و مؤثرتری ساخت که از قطعات تجاری موجود در بازار استفاده می کنند (کاهش هزینه ها)، درحالیکه وابسته به فناوری DRFM نیز نخواهند بود. به بیان دیگر نیازی نیست که نخست مأموریتهای شناسایی متعددی برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل سیگنالهای مورد نیاز برای ایجاد یک کتابخانه جامع تهدیدها، انجام شود. در عوض، این سامانه های نوین این توانایی را دارند که بصورت زنده در میدان جنگ با ایجاد اهداف کاذب با موقعیت متغیر، سامانه های راداری دشمن را به آسانی فریب دهند. طرحهایی از این دست که بر مبنای قطعات و فناوریهای موجود در بازار توسعه یافته اند امکان ساخت سامانه های موثر جنگ الکترونیکی را برای شمار بیشتری از کشورها امکان پذیر ساخته است. همانگونه که امروزه تصاویر ماهواره ای به دست آمده از ماهواره های تجاری با دقت قابل قبول برای بسیاری از کشورها در دسترس است بدون اینکه این گونه کشورها به ماهواره های نظامی دسترسی داشته باشند. از دیدگاه این کارشناسان، سرنوشت سامانه های جنگ الکترونیکی هوابرد همانند برخی دیگر از جنگ افزارهای مدرن خواهد بود. زمانی، انحصار طراحی و تولید چنین سامانه هایی تنها در دستِ شماری از ابرقدرت های دارای بودجه های کلان نظامی و فناوری پیشرفته بود. اما اکنون توانایی ایجاد پارازیت و اخلال در رادارهای دشمن در کشورهایی وجود دارد که حتی یک دهه قبل هم تصور آن نمی شد. برگردان از مقاله: https://www.ainonline.com/aviation-news/defense/2019-06-16/russian-ew-weaknesses-endure-while-other-nations-innovate
  24. 1 پسندیده شده
    به دلایل متعدد از جمله اینکه این گاتلینگ قابلیت چرخش ندارد و بسیاری از دلایل دیگر این تصاویر صرفا برای نمایش بودند. امیدوارم مورد پسند دوستان قرار گرفته باشد.
  25. 1 پسندیده شده
    اون موتوری که روش گاتلینگ نصبه کاربردی هم داره یا نمایشی؟