برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 26 دی 1401 در همه مناطق
-
7 پسندیده شدهبزرگترین هواپیمای دنیا برای آزمایش پرنده هایپرسونیک آماده میشود لینک از سایت تابناک : https://www.tabnak.ir/fa/news/1159758/بزرگترین-هواپیمای-جهان-رکورد-شکست
-
7 پسندیده شدهبخش دوم... گیج مسیر و گیج بارگیری : دو نوع گیج(سنج) وجود دارد:"گیج مسیر که عرض بین دو ریل مسیرهای راه آهن است و گیج بارگیری که حداکثر ارتفاع و ابعاد را در وسایل نقلیه راه آهن و بارهای آنها مشخص میکند.هدف آنها این است که اطمینان حاصل شود که وسایل نقلیه ریلی می توانند به طور ایمن از تونل ها و زیر پل ها عبور کنند و از سکوها،ساختمان ها و سازه ها دور باشند." در آغاز عصر راهآهن، طیف گستردهای از گیجها مورد استفاده قرار گرفت - برای مثال، در روسیه اولین مسیری که در سال 1834 توسط مهندسان اتریشی بین سن پترزبورگ و تزارسکویه سلو ساخته شد، از یک گیج 6 فوتی استفاده میکرد.دومی بین سن پترزبورگ و مسکو در سال 1843 توسط سرگرد آمریکایی جی. ویستلر، که یک گیج 5 فوتی را انتخاب کرد، و سومی که ورشو را به وین در سال 1845 متصل کرد، از گیج استاندارد 4 فوت و 8 ¾ اینچ استفاده کرد تا قطارها بتوانند. در شبکه اتریش حرکت کنند.برخلاف افسانه رایج، گیج 5 فوتی روسی صرفاً به این دلیل انتخاب شد که در آن زمان خاص مد بود و همان گیج مورد استفاده در اکثر ایالات جنوبی آمریکا بود.روسیه به عنوان یک کشور مسطح با تونل های کم، از نظر داشتن توان بارگیری سخاوتمندانه منحصربهفرد بود، اما این بدان معنا بود که واگن های شوروی در راه آهن آلمان نمی توانستند قرار بگیرند و بارهای آنها باید در مرز لهستان بر روی قطار دیگر قرار گرفته و حمل شوند.استانداردسازی در سراسر اروپا روی گیج 4'8 3/4 اینچی تنها زمانی اتفاق افتاد که شبکه قطار کشورها شروع به اتصال به هم کردند، و در طول این فرآیند موارد متعددی وجود داشته است که یک گیج مطابق با یک همسایه تغییر کرده است. در سال 1886، شبکه 5 اینچی ایالات جنوبی به طول 18500 کیلومتر تنها در مدت کوتاهی به 4.9 اینچ تغییر یافت. به طور مشابه، در سال 1915 پس از تصرف لهستان، مهندسان راه آهن آلمانی 6000 کیلومتر گیج 5 اینچی را در عرض چند ماه به استاندارد اروپایی تغییر دادند. عملیات راه آهن : موتورهای بخار به امکاناتی به نام سوله یا انبار لوکوموتیو ( Bahnbetriebswerk یا Bw یا локомотивное депо) نیاز داشتند تا عملکرد انها منظم باشد. این تأسیسات سرپوشیده بودند و ذخایر ذغال سنگ، آب، ماسه، گریس، تجهیزات نگهداری و شستشو و یک صفحه گردان یا مسیر «Y» را برای چرخاندن لکوموتیوها فراهم میکردند. لکوموتیوها بین انبار خانه خود و انبار بعدی در 80 کیلومتری خط حرکت می کردند و قبل از بازگشت به خانه با آب پر می شدند. نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که در حالی که قطار به طور مداوم در خط حرکت می کرد، لکوموتیوهای بخار در بخش خاص مسیر خود باقی می ماندند و ظرفیت خط بر اساس تعداد لکوموتیوها در هر انبار تعیین می شد. برای افزایش ظرفیت کلی یک خط، باید یک لوکوموتیو جدید در هر انبار در طول خط مستقر شود. یک قطار شامل تعدادی واگن مسافری، واگن کالا یا واگن تخصصی و یک ون ترمز است و در طول یک روز سفر دارای تعدادی لکوموتیو مختلف خواهد بود. با استفاده از مسیرY یا مسیر مثلثی در راه آهن زمانی که دو خط به هم می رسند این امکان بوجود می آید قطارهای ورودی همان مسیر را ادامه یا تعقییر مسیر را داشته باشند. قطارهای شوروی دارای 120 محور بودند که وزن ناخالص 1200 تن و یا بار خالص 650 تن محموله را نشان می داد. این معمولاً 60 واگن کالای دو محوره بود که هر کدام از واگن ها 10 تا 15 تن بار، 40 مرد یا هشت اسب را حمل می کردند. قطارهای نظامی آلمان کوچکتر و دارای 90 محور با وزن ناخالص 850 تن و بار خالص 450 تن بودند به طوری که یک لشکر پیاده نظام را می توان با 70 قطار یا یک لشکر تانک پانزر را با 90 قطار حمل کرد. ظرفیت خط : ظرفیت خط تعداد قطارهایی بود که میتوانستند در یک خط در ۲۴ ساعت حرکت کنند که معمولاً به صورت 12 قطار در روز برای خطوط تک مسیره یا 24 قطار برای خطوط دوطرفه برای راهآهنهای نظامی بازسازیشده در نظر گرفته میشد.با این حال، خطوط دو مسیره که توسط رایشسبون(راه آهن آلمان) اداره می شد ممکن بود به 72 یا 144 قطار در روز دست یابد. این تفاوت به دلیل پیچیدگی تجهیزات سیگنالینگ و تعداد خطوط کناری بود که به قطارها اجازه عبور از یکدیگر را می داد.طول مسیر به بلوکهایی با طولهای مختلف تقسیم میشد که دارای یک پست سیگنال در دو انتهای انها و یک خط حاشیه ای برای عبور قطارها از کنار یکدیگر بودند. قانون این بود که هر بار فقط یک قطار اجازه ورود به هر بلوک را داشت برای خطوط با ظرفیت بالاتر، سایدینگ ها(خطوط حاشیه ای کنار خط اصلی) و بلوک ها بیشتر بودند،اما یک عنصر کلیدی ظرفیت،سرعت حرکت قطارها بود. یک قطار سریع السیر که با سرعت بالا در طول مسیر حرکت می کند باید از قطارهای مسافری کندتر و حتی قطارهای باری کندتر عبور کند. که هر کدام باید قبل از ورود قطار سریع السیر به بلوک به داخل یک خط فرعی حرکت کنند. در حالی که تلاش هایی برای جداسازی ترافیک در طول روز انجام شد، به طوری که بیشتر بارها در شب و خدمات مسافری در روز انجام می شد، این همیشه امکان پذیر نبود و یکی از عوامل تعیین کننده ظرفیت، تفاوت در سرعت بین خدمات بود.رایشسبان قطارها را با سرعتهای بسیار متنوعی حرکت میداد و قطارهای باری آن با سرعت 50 کیلومتر در ساعت حرکت میکردند، اما این نیاز به سیگنالدهی پیچیده داشت و همچنین برای مقاومت در برابر ضربه قطارها ، مسیر باید مستحکم میبود زیرا با افزایش سرعت قطارها،فرسودگی و پارگی خطوط به طور تصاعدی افزایش مییافت. بر خلاف آلمان در اتحاد جماهیر شوروی NKPS (کمیساری مردمی راه های ارتباطی شوروی) از این مسائل اجتناب کرد زیرا تقریباً تمام قطارهای خود را با سرعت یکنواخت، معمولاً 25 کیلومتر در ساعت حرکت می داد. ادامه دارد...... مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
-
6 پسندیده شدهسلام - نکته بسیار مهمی است که حتی در شرایط جنگی و بحرانی نباید امور تخصصی فنی را به نظامیان واگذار کرد چون ممکن است موجب ناکارآمدی سیستم یا حتی بروز حوادث و تلفات شود موردی که در ایران دیده شد در جریان زلزله بم بود که از فرودگاه کرمان برای ارسال مایحتاج و نیرو برای کمک به زلزله زدگان و تخلیه مجروحان استفاده میشد در آن زمان نیروهای نظامی مستقر در منطقه و فرودگاه قصد داشتند کنترل فرودگاه را در دست بگیرند که با مخالفت شدید مقامات سازمان هواپیمایی و فرودگاه مواجه شد ( کار به درگیری فیزیکی هم کشید ) اما با این استدلال که انجام این امور توسط سایر نهادها موجب ناکارامدی و بروز حوادث و فجایع مضاعف در آن مقطع خواهد شد در نهایت کنترل فرودگاه و پروازها در اختیار سازمان هواپیمایی باقی ماند و البته نتایج کار هم در نوع خودش مثبت بود
-
5 پسندیده شدهبخش سوم..... وزارت حمل و نقل آلمان یا RVM زیر نظر یولیوس دورپمولر عمدتاً به خطوط راه آهنی که در آلمان توسط رایشسبان و در کشورهای اشغال شده توسط سازمان های نظامی و شرکت های مختلف مانند Gedob(Generaldirektion der Ostbahn یا اداره کل راه آهن المان در لهستان اشغالی) اداره می شد،نظارت داشت. پس از حمله به لهستان و اعلام جنگ فرانسه به آلمان ، اختلاف نظر بین وزارت حمل و نقل و فرماندهی عالی ورماخت یا به اختصار OKW بوجود امد که باعث تغییراتی در جنگ علیه روسیه در آینده شد، زیرا سرلشگر گرکه ، واحدهای عملیاتی خودش را که به اختصارFED نامیده می شد،برای خطوط راه آهن تشکیل داد . با این کار ، مدیریت راه آهن مناطق عملیاتی، یک جزء از هر گروه رزمی بود . این گروه ،از کارکنان راه آهنی تشکیل می شد که تحت نظر افسران ارتش کار می کردند. برای این جنگ،راه آهن در عقبه نیروها به اندازه حداقل 200 کیلومتر در پشت خط مقدم بوسیله رایش کمیساریات(واژه آلمانی برای نهاد اداری که توسط یک مقام معروف دولتی اداره می شود) که برای اداره و بهرهبرداری از سرزمینهای تصرف شده راه اندازی شد،اداره میشد. در این منطقه،قرار بود RVM شرکت های عامل جدید یا به اختصار HBD را با استفاده از کارکنان رایشسبان راه اندازی کند. FED در مارس 1941 و HBD در ژوئیه 1941 تشکیل شد،اما این استقرار سریع به این معنی بود که هر دو با کمبود نیرو ، کمبود تجهیزات و تجربه کافی مواجه بودند. HBD تنها با 60 مرد، کمبود مقامات واجد شرایط، و بدون تجهیزات، از جمله تلفن های حیاتی مورد نیاز برای راه آهن، در برست راه اندازی شد. هیچ نقشه مسیر، جدول زمانی یا اطلاعات ایستگاه وجود نداشت، به طوری که لوکوموتیوها باید برای چندین روز در هر جهت برای کاوش شبکه فرستاده میشدند. در سپتامبر، اس اس کل کارکنان چاپخانه HBD را به عنوان بخشی از یک برنامه یهودی تیرباران کرد.(احتمالا به ماجرای کشتار یهودیان در شهر Jedwabne لهستان اشاره دارد.مترجم) NARODNYI KOMMISSARIAT PUTE SOOBSHCHENIA یا به اختصار NKPS کمیساریای مردمی مسیرهای ارتباطی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1913، شبکه راه آهن تزاری 71000 کیلومتر (به استثنای فنلاند) را در بر میگرفت، اما از دست دادن قلمرو در طول جنگ، راه آهن شوروی را به تنها 58،000 کیلومتر در سال 1921 کاهش داد، با ریل های فرسوده و خسارت به وسایل آن به دلیل جنگ انقلاب و جنگ داخلی. ترمیم شبکه از سال 1923 تحت نظارت NKPS که مسئولیت راه آهن، جاده ها و آبراه ها را بر عهده داشت انجام گرفت. با این وجود، تا سال 1926، راهآهن به اندازه کافی بهبود یافته بود تا ترافیک را به سطح قبل از جنگ برساند و تا سال 1928 طول این شبکه به 76900 کیلومتر افزایش یافت. ناوگان حمل و نقل و سطح سرمایه گذاری هر دو به سطح سال 1913 بازگشته بود (که 18 تا 20 درصد کل سرمایه گذاری اقتصادی بود)، اما نرخ حوادث دو برابر شده بود.متخصصان فنی مانند معاون سابق وزیر حمل و نقل در زمان تزار نیکلاس از بازسازی و نوسازی کامل راهآهن عقب مانده روسیه مطابق با آخرین تفکر اروپایی و آمریکایی حمایت میکردند. در سال 1928 اولین برنامه پنج ساله آغاز شد که در دل خود گسترش عظیم ترافیک راه آهن برای پاسخگویی به تقاضاهای رو به رشد صنایع سنگین جدید بدون هیچگونه سرمایه گذاري جدید و با استفاده از روش هایی شد که درگیری های حاصل از ان منجر به پاکسازی متخصصان فنی بین سالهای 1928 تا 1931 و سرکوب کارگران راهآهن شد، ولی با افزایش نرخ حوادث، این امر ناگزیر به گردن خرابکاران افتاد. با وجود همه اینها، ترافیک بار در طول برنامه پنج ساله دو برابر شد.در اواخر اجرای این طرح مقداری سرمایه اضافی مورد نیاز بود که بین سالهای 1934 و 1936 فراهم شد اما هرگز به اندازه وعده داده شده یا مورد نیاز نبود.لازار کاگانوویچ به عنوان نارکوم(کمیسر خلق) در سال 1935 منصوب شد، و اگرچه او سخت برای به دست آوردن سرمایهگذاری بیشتر مبارزه کرد،در کنار آن او دست به اصلاحات کارآمد و گستردهای زد.با توجه به فضای سیاسی در سال 1937، پاکسازیهای گستردهای در سراسر راهآهن صورت گرفت، که با متخصصان فنی شروع شد، اما به همه نیروها، از 13 معاون نارکوم و 64 مدیر خط تا دهها هزار کارگر عادی، گسترش یافت. اما مهم است که بدانیم NKPS چگونه این نتایج را به دست آورد، زیرا آنها از همان روش ها در طول جنگ استفاده کردند. هانتر معتقد است که افزایش ترافیک بین سالهای 1928 و 1940، ۱۴۰ درصد بوده است که تنها ۱۰ درصد آن را می توان به افزایش طول شبکه،۱۵ درصد استفاده از ناوگان بزرگتر و قدرتمندتر و ۴۲ درصد را به افزایش تعداد واگن های بار اختصاص داد.در حالی که ۷۳ درصد باقی مانده به افزایش بهره وری کارگران اختصاص داده شده است که دلیل آن استفاده بیشتر از قطارها و کاهش زمان در بارگیری و تخلیه قطارها بوده است. ادامه دارد..... مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
-
4 پسندیده شده
-
3 پسندیده شدهجنگ روسیه و آلمان. نبردی در راه آهن!! در جنگ روسیه و آلمان در سال های 1941-1945، مطالعات گسترده ای در مورد نقش راه آهن در جنگ انجام شده است و هر دو طرف بر جنبه های مختلف موضوع تمرکز کرده اند. اما تا به امروز تلاش چندانی برای انجام مطالعه تطبیقی راه آهن هر دو طرف و سنجش تأثیر تفاوت در ظرفیت بر عملیات نظامی و نتایج آنها صورت نگرفته است. این به یک یا هر دو طرف اجازه داده است تا شکست ها و نفوذ کلیدی راه آهن در عملیات نظامی را پنهان کنند. با این حال، ماهیت راه آهن برای سفر و حمل و نقل در روسیه، به دلیل وسعت زیاد این کشور و ناتوانی وسایل نقلیه موتوری در پشتیبانی از عملیات در بیش از محدوده 300 تا 400 کیلومتری، به این معنی بود که هر عملیات نظامی جنگی در این کشور به راه آهن وابسته بود. و روش استفاده از راه اهن عنصر کلیدی در موفقیت یا شکست روسها بود. هدف مقاله حاضر،مقایسه شیوه های عملیاتی بین راه آهن های نظامی شوروی و آلمان،برآورد ظرفیت راه آهن موجود برای هر دو طرف،و سپس استفاده از این اطلاعات برای سنجش تأثیر این ظرفیت بر عملیات های نظامی است. مقدمه: مطالعات در مورد استفاده از راهآهن برای عملیات نظامی تقریباً بلافاصله پس از پایان جنگ توسط سازمانهایی مانند برنامه مطالعات نظامی خارجی ایالات متحده آغاز شد که با افسران سابق حمل و نقل نظامی آلمان مانند Bork و Teske و افسران تدارکاتی مانند Toppe مصاحبههایی انجام داد.اما این مطالعات هم بیشتر بر دیدگاه آلمانی هاوافسران نظامی متمرکز بود تا تأثیر واقعی راه آهن. در بخش حمل و نقل، داستان راه آهن توسط مقامات راه آهن مانند کریدلر، پوتسگایسر و هان و مورخان پس از جنگ مانند گوتوالدت و میرژیوسکی بیان شد که به طور کلی داستان مبارزه ای برای غلبه بر مشکلات فنی ناشی از شبکه راه آهن از مد افتاده، قدیمی و کم ظرفیت شوروی را روایت میکند و از سویی دیگر این مطالعات توسط مورخان مدرن مانند ون کرولد،شولر، ادینگتون،در مورد لجستیک آلمان در طول جنگ روسیه دنبال شده است.با این حال، تصویری که این نویسندگان ارائه میدهند با انچه که توسط نویسندگانی مانند کومنف،کووالف،آنتیپنکو و اقتصاددانانی مانند هالند هانتر و مارک هریسون و دانشجویان راه آهن شوروی ارائه میشود در تضاد است. Westwood و Garbuttبعنوان افسران سابق ارتش بریتانیا هر دو داستان یک سیستم راه آهن بسیار موفق را بیان می کنند که قبل از جنگ تقریباً به اندازه ایالات متحده بار حمل می کرد و این کار را با استفاده از ناوگانی از قطارها و مسیری که طولش فقط کمی بزرگتر از راه آهن آلمان بود انجام می گرفت. هدف این مقاله تطبیق این دیدگاههای های مخالف است و توضیح می دهد که چگونه راه آهن نقش عمده ای در جنگ روسیه و آلمان بازی کرد و شوروی چگونه توانست در ظرفیت حمل و نقل بر آلمان ها برتری پیدا کرد. عملیات راه آهن : ارتش از راهآهن به سه روش متفاوت استفاده کرده است.اولا برای دستیابی به نیروهای بسیج شده خود با انتقال آنها و تدارکاتشان از انبارهای در داخل کشور به مرز ثانیا حرکت واحد ها در سطوح عملیاتی و استراتژیک و در نهایت ایجاد ارتباط مستقیم بین نیروهای در حال جنگ و کشور مبدا برای تهیه تدارکات وجایگزینی آنها.راهآهنها میتوانستند مقادیر زیادی سرباز و تجهیزات را در مسافتهای طولانی و با هزینه عملیاتی کم به سرعت جابهجا کنند. با این حال، آنها یک شکل منحصر به فرد از حمل و نقل بودند که مسیر، محدودیت های شدیدی را بر عملکرد آن اعمال می کرد، زیرا قطارها مجبور هستند همیشه در روی ریل باقی بمانند. برخلاف سایر اشکال حمل و نقل، راهآهنها باید زیرساختهای خود را از قبل برای رفع نیازهای عملیاتی خود ایجاد میکردند. در حالی که این امر در ظاهر امری بدیهی است، به نظر میرسد که این واقعیت ساده از توجه بسیاری از فرماندهان نظامی در طول تاریخ دور مانده است و عملیات موفقیتآمیز شبکههای راهآهن نظامی معمولاً زمانی اتفاق می افتاد که نظامی ها راهآهنها را رها می کردند تا راهآهن بدون دخالت نیروهای نظامی اداره شوند. سوء استفادههای نظامیان شامل رها کردن برنامهها، حمل و نقل تجهیزات قبل از انکه به آنها نیاز پیدا شود، عدم تخلیه قطار در هنگام ورود، استفاده از واگن ها و خطوط فرعی به عنوان انبارها و دفاتر متحرک(که نتیجه آن کاهش ظرفیت و مسدود کردن مسیرها میشد) و فرماندهی قطارها بود. این در اولین جنگ راه آهن(جنگ داخلی آمریکا)نشان داده شد، زمانی که پس از یک سال خدمت جنگی تحت کنترل ارتش، راه آهن اتحادیه دچار بحران شد و در نهایت مدیریتش در اختیار یک مهندس عمران به نام هرمان هاوپت قرار گرفت. او نظم و انضباط را با تحمیل برخی از قوانین عملیاتی به راه آهن بازگرداند. به طور مثال او دستور داد:هیچ افسر،هیچ جراح یا دستیار،هیچ رئیس یا کمیسری،هیچ شخص غیر نظامی یا نظامی،با هر درجه یا سمتی که باشد،حق ندارد قطاری را متوقف کند یا دستور حرکت قطار را بدهد.اگر واگن ها در هنگام شروع حرکت قطار تخلیه نشده باشند لکوموتیوها باید با بخشی از واگن ها یا بدون واگن حرکت کنند و تمام حقایق باید به طور کتبی توسط راهبر گزارش شود تا در اختیار رئیس ترابری یا فرمانده کل اداره قرار گیرد( هرمان هاوپت،ژوئن ۱۸۶۲) همانطور که بریتانیایی ها در سال 1916 متوجه شدند، این درس اساسی باید بارها و بارها آموخته شود، که حمل و نقل نظامی توسط فردی با سابقه کار در راه اهن به نام سر اریک گدس، که تنها در فاصله ۳ روز از جایگاه یک مدیر راه آهن به درجه سرلشکری ارتش رسید، بازسازی شد.( وی با سابقه کار در راه آهن به عنوان رئیس حمل و نقل نظامی در جبهه غرب با درجه سرلشگر خدمت کرد.او با تدابیرش بنادر و راه آهن را کارآمد کرد و راه آهن های سبکی ساخت تا مواد را به جبهه برساند.مترجم ). ادامه دارد...... مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
-
3 پسندیده شدهتانک سبک سابرا در اوایل دسامبر سال 2022 برخی حسابهای توییتری خبر از رونمایی یک خودروی زرهی توسط شرکت عبری البیت سیستمز دادند که قرار است با مسلح شدن به یک قبضه توپ 105 م.م به بازار جهانی سلاح صادر شود و در اولین گام ، گفته می شود که ارتش فیلیپین ، نخستین مشتری آن خواهد بود . براساس اخبار اولیه ، این شرکت عبری ، براساس پیکربندی ASCOD2 گونه های مختلفی را عرضه خواهد کرد . با این حال مفهوم اولیه تانک سبک سابرا در ژوئن 2022 و در جریان نمایشگاه دفاعی Eurosatory که در پاریس برگزار شد ، به نمایش در آمد و به تقریب ، یکی از نخستین نمونه های تانک سبک در جهان است که به بازار نظامی ارائه شده و گفته میشود ایده اصلی آن ، از برنامه های مشترک دو شرکت جنرال داینامیکز و سامانه های زمینی اروپایی ( GDELS) وام گرفته شده است . طبق داده های موجود ، تانک سبک سابرا ، با وزنی در حدود 30 تن و طراحی ماژولار ، به یک برجک مسلح به یک قبضه توپ 105 م.م برای دو نسخه شنی دار و چرخدار مجهز می شود و بواسطه وجود سامانه تمام الکتریکی برجک ، توپ اصلی آن در سمت و ارتفاع قابل تثبیت است و ویژگی های نام برده شده برای آن ترکیبی از قدرت آتش و مانور را در کنار افزایش میزان مرگ آوری ارائه می نماید . شرکت توسعه دهنده این فناوری مدعی است که سامانه های حفاظتی این خودروی زرهی استاندارد STANG 4569 سطح 4 را به نمایش می گذارد و امکان ادغام سامانه های دفاع فعال نیز با آن وجود دارد . علاوه براین ، مجموعه ای از سامانه های مدیریت نبرد TORCH- X ، سامانه های بصری الکترواپتیکال و درنهایت سیستم های پشتیبانی حیات نیز برای آن قابل دسترسی است . به گفته تحلیلگران نظامی ، تانک سبک سابرا ، نسل جدیدی از خودروهای زرهی محسوب می شود که بطور کامل توسط این شرکت عبری با استفده از شاسی هفت چرخ جاده ای ، قدرت تحرک ، مجموعه بسته قدرت و همچنین قابلیتهای حفاظت در برابر مین پیکربندی یک طرح مشترک آمریکایی – اروپایی توسعه پیدا نموده و با مجهز شدن به یک سامانه بارگذار خودکار ، امکان پایش و استفاده را به شکل همزمان به فرمانده و تیرانداز تانک میدهد . علاوه بر توپ اصلی 105 م.م ، این نمونه به یک تیربار هم محور کالیبر 7.62 م.م و چهار پرتابگر نارنجک انداز دودزا که در طرفین برجک نصب شده ، مجهز می شود ، در حالی که میتوان به جای این پرتابگرها ، جایگاه های مربوطه را به سامانه های ضد زره نیز مسلح نمود . این خودروی زرهی جدید که بخشی از ژن نمونه ASCOD2 را به ارث برده ، از یکدستگاه پیشرانه ام تی یو وی-8 به قدرت 600 کیلووات یا اسکانیا وی -8 بقدرت 810 کیلووات بهره می برد که این مجموعه به سامانه گیربکس اتوماتیک 6 سرعته با قابلیت حرکت به عقب متصل می شود . این خودروی زرهی برای عملکرد بهتر در محیط های مختلف عملیاتی به یک سامانه تعلیق میله –پیچشی / بازویی نیز مجهز شده است . مجموعه این سامانه ها امکان حرکت با حداکثر سرعت 70 کیلومتر درساعت را در یک برد 500 کیلومتری بدان می دهد ، در حالی که برای عبور از موانع با شیب مسقیم 60 درصد و شیب جانبی 40 درصد و همچنین عمق شناوری 1.5 متر نیز بخوبی بهینه شده است . براساس آزمایش های صورت گرفته ، پیکربندی اصلی این خودرو ، میتواند مانعی به ارتفاع یک متر یا یک سنگر به ارتفاع 2.5 متر نیز را مدیریت نماید. پیش زمینه : شرکت عبری البیت سیستمز ، پس از حدود ده سال بررسی ومطالعه نیازمندی های میدان های نبرد ، مجموعه ای از خودروهای زرهی را با شناسه عمومی سابرا معرفی نمود که تا کنون دو نمونه شنی دار و چرخدار آن را می توان شناسایی و بررسی کرد . با توجه به اینکه البیت سیستمز ، به شکل مستقل تجربه تولید کامل خودروهای زرهی و برخی سامانه های مرتبط به آن را ندارد ، از چند شرکت دیگر دعوت بعمل آورد تا با معرفی پیکربندی اصلی وسامانه های جانبی ، در کنار تجربه قبلی این شرکت درخصوص طراحی و تولید بخش های اصلی و هماهنگی های بین سازمانی ، یک محصول جدید مطابق با نیازمندی های جدید سازمان های نظامی را ارائه نماید . با این حال ، به موازات توسعه برنامه سابرا ، نمونه های مفهومی آن در نمایشگاه های مختلف در معرض دید عموم قرار گرفت تا اینکه در میانه سال 2022 یک نمونه اولیه از نسخه شنی دار آن در مقیاس کامل تولید شد تا به نمایش در آید . این استراتژی جواب داد و دراکتبر سال 2020 اولین موفقیت تجاری برای این محصول ثبت گردید و ارتش فیلیپین در جریان یک مناقصه قراردادی را برای تامین 18 دستگاه نمونه شنی دار و 10 نمونه چرخدار و سایر تجهیزات و مهمات مربوطه به ارزش 195 میلیون دلار و زمان تحویل سه سال ازتاریخ امضاء قرارداد منعقد نمود . این درحالی بود که شرکت سازنده در ژوئن 2022 اعلام نمود که رقم قرار داد به 172 میلیون دلار کاهش یافته ولی علت آن چندان شفاف نشد . در سپتامبر 2022 مجددا خبر از شرکت البیت سیستمز در مناقصه ارتش برزیل منتشر گردید و سپس خبر مشارکت این شرکت و هند نیز پخش شد با این تبصره که شاسی اصلی را شرکت هندی وبرجک را طرف عبری تامین خواهند نمود . ASCOD2 درحال تولید ؟!!! البیت سیستمز از ابتدای شروع طرح تا امروز به شکل مستمر نمونک ها ( ماکت ) این خودروی زرهی جدید را در نمایشگاه های نظامی ارائه نموده بود که در هر بار ، ظاهر تانک با نمونه های قبلی مقداری تفاوت داشت ، بعنوان مثال ، نسخه ترکیبی BMTV هنوز بصورت یکپارچه ساخته نشده و تنها با استفاده از تصاویر تبلیغاتی در حال معرفی است . علاوه براین ، در ابتدای دسامبر 2022 نمایندگانی از وزارت دفاع رومانی از محل شرکت عبری در حیفا بازدید کردند که اولین نمونه نسخه شنی دار سابرا برای آنها به نمایش درآمد که گفته میشود برای ارتش فیلیپین ساخته شده است . نمونه های تولید احتمالی : پروژه البیت سیستمز " سابرا" درواقع امر ، ساخت یک خودروی رزمی سبک بر روی شاسی های مختلف ولی با برجک یکسان را پیشنهاد می کند که تا به امروز یک تانک سبک براساس پیکربندی ASCOD2 و یک خودروی زرهی چرخدار براساس پیکربندی خودروی زرهی Pandur II را شامل می شود . علاوه بر این ، دو نمونه برای هند و برزیل نیز در حال توسعه بودهخ و احتمالا درآینده ممکن است نمونه های دیگری نیز معرفی شوند . شاسی پاندور-2 و برجک سابرا تحلیلگران نظامی معتقدند که شاسی انتخابی برای این برجک عبری ، الزاما می بایست استانداردهایی نظیر میزان بارگذاری مورد نیاز ، سامانه های پیشران با قدرت کافی ، تحرک ، حفاظت و ... را براساس نیاز مشتری برآورده کند که با توجه به این مساله در گام نخست شاسی های ASCOD2 و Pandur II انتخاب شدند ،در حالی که می بایست حداقل حفاظت را در برابر ترکش های کوچک و مهمات کالیبر سبک را برای خدمه فراهم نمایند . بارگذار خودکار موجود در برجک عبری ، امکان ذخیره 12 تیر گلوله آماده شلیک را در خود دارد ، در حالی که 24 تیر دیگر نیز بصورت ذخیره در بدنه قرار می گیرد و درمجموع امکان شلیک 6 تیر در دقیقه را برای خدمه فراهم آورده است ، با این وجود شرکت عبری مدعی شده که بنابر نیاز مشتری ، قابلیت نصب یک قبضه توپ 120 م.م نیز برای این برجک وجود دارد . برای افزایش دقت آتش برای خدمه ، سامانه کنترل آتش رقومی Combat NG فراهم شده که یک دوربین سه کاناله ، رایانه بالستیک ، تثبیت کننده توپ را با هم یکپارچه می کند و می تواند یک هدف متحرک را در بردی برابر 3600 متر مورد اصابت قرار دهد . خودروی زرهی هشت درهشت پاندور-2 یکسان سازی فرصت صادرات تسلیحات با بررسی مقدماتی پروژه تانک سبک سابرا می توان چنین تحلیل کرد که البیت سیستمز ، برای تحت تاثیر قرار دادن بازار نظامی و مشتریان بالقوه این نوع جنگ افزارها ، یک سرمایه گذاری ده ساله را انجام داده بطوریکه خریدار با آزادی کامل ، می تواند مجموعه از شاسی های متنوع چرخدار/ شنی دار را به یک برجک اصلی مسلح نماید و در کمترین زمان ممکن به یک تانک سبک شنی دار یا چرخدار مسلح شود . علاوه براین ، با توجه به رویکرد جدید ارتش ها و علاقه مندی مجدد به تسلیحات با کالیبر 90 -105 م.م که ارزان تر از نمونه هایی با کالیبر 120 م.م هستند و همزمان امکان انهدام طیف قابل توجهی از اهداف را بدست آورده اند ، این شیوه می تواند بازار پرسودی به نظر آید . درواقع امر ، کشورهای زیادی وجود دارند که امکان خرید تانک اصلی میدان نبرد یا خودروهای رزمی پیاده نظام گران قیمت را ندارند ولی در عین حال برای مقابله با حجم بالای تانک های سنگین قدیمی یا اهداف سخت سازی شده ، به قدرت آتش کافی نیازمند هستند ، در نتیجه به احتمال بسیارزیاد ، انتخاب سابرا در گام نخست تا حدودی منطقی به نظر می آید . با این حال ، خودروهای زرهی در کلاس سابرا ، علیرغم مزیت های متعدد ، حفاظت چندان مناسبی دربرابر تهدیدات روبه گسترش صحنه رزم ندارند و حتی با مجهز شدن به زره های اضافی نیز از این ضعف رنج می برند . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. منبع1 منبع2 منبع3
-
2 پسندیده شدهاظهارات ضدایرانی رئیسجمهور کرهجنوبی در امارات «یون سوک یول» رئیسجمهور کرهجنوبی در امارات ادعا کرده که: دشمن امارات، کشوری که دشمن امارات، ملتی که بزرگترین تهدید علیه آن است، ایران است و دشمن ما نیز کره شمالی است. در نتیجه ما وضعیتی بسیار شبیه به امارات داریم. احتمال داده شده که این اظهارات به خاطر نفوذ موفق پهپاد های کره ی شمالی به کره ی جنوبی باشد چند هفته ی قبل پنج پهپاد کره ی شمالی، به حریم هوایی جمهوری کره (کره جنوبی) تجاوز کردند. ارتش کره ی جنوبی آنها را رصد و تعقیب کرد اما نتوانستند آنها را سرنگون کنند. همه پهپادها بعد از تعقیب و گریز 5 ساعته، به سلامت به کره شمالی بازگشتند.حتی برخی رسانه ها خبر دادند که یکی از پهپادها بر فراز کاخ ریاست جمهوری در سئول پرواز کرده است البته مقامات کره ی جنوبی این ادعا را رد کردند. در سالهای قبل پهپادهای کره ی شمالی وارد مرز های کره ی جنوبی شده بودند که چند تای آنها سرنگون شده بودند.(عکس های زیر) اما این بار ارتش کره ی جنوبی در مقابل پهپاد های کره ی شمالی نتوانستند کاری بکنند.
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدهزنان قهرمان جنگ جهانی دوم این داستان زنانی است که کار مخفیانه آنها به پیروزی در جنگ جهانی دوم کمک بسیاری کرد. خبرنگاران و پرسنل دفتر خدمات استراتژیک(O.S.S)،از جمله ویرجینیا استوارت(چهارمین نفر سمت چپ) در ژوئیه ۱۹۴۴ قبل از تاسیس آژانس اطلاعات مرکزی(CIA)، دفتر خدمات استراتژیک وجود داشت - یک سازمان جاسوسی مخفی متشکل از تقریباً 13000 آمریکایی که از سال 1942 تا 1945 اطلاعاتی را برای رئیس جمهور روزولت جمع آوری کردند و در هر عملیاتی در جنگ جهانی دوم علیه قدرت های محور ویرانی به بار آوردند.سوابق این افراد متفاوت بود.آنها به عنوان دانشگاهی، پرسنل نظامی، دانشمند، ورزشکار، فیلمساز، کشاورز و حتی برخی از محکومان وارد این سازمان شدند. آنها به عنوان جاسوس، نقشه نگار، جاعل و تبلیغ کننده خدمت می کردند. آنها کدها را می شکستند، اطلاعات نادرست را برای گمراه کردن آلمانی ها جاسازی کردند و برای منفجر کردن پل ها و خطوط راه آهن به داخل خاک دشمن می رفتند. یک سوم این افراد زنان بودند.مان دیتریش ، بازیگر،مارگارت مید،یک انسان شناس پیشگام،در صفوف آنها قرار داشتند.جولیا مک ویلیامز که بعدها با نام فامیل همسرش جولیا چایلد شناخته شد.جین والیس بورل که به یکی از اولین پرسنل C.I.A تبدیل شد.برخی از انها در حین انجام وظیفه کشته شدند. هزاران نفر دیگر بدون اینکه شناسایی شوند،موانع را شکستند و کلیشه ها را از بین بردند. Marion.A. Frieswyk که اکنون 97 سال دارد، اولین نقشهبردار زن اطلاعاتی C.I.A بود و آخرین عضو بازمانده O.S.S اصلی است.همچنین ویرجینیا استوارت، برای O.S.S کار می کرد.در شعبه اطلاعات مخفی در واشنگتن، ایتالیا، مصر و چین. این ها داستان های آنها مربوط به 75 سال پیش است که برای اولین بار به صورت عمومی به اشتراک گذاشته می شود. ویرجینیا استوارت او می گوید در نوامبر 1943، با داشتن مدرک لیسانس از کالج اسکیدمور، به گروهی از زنان ملحق شدم که قسم خورده بودند رازداری کنند. قبل از اینکه وارد ساختمان «کیو(Q)» شوم(که یک سازه غیرقابل قابل توجه در امتداد رودخانه پوتوماک جایی که امروز مرکز کندی در آن قرار دارد بود)تنها چیزی که در مورد دفتر خدمات استراتژیک می دانستم این بود که این دفتر کارهای جنگی طبقه بندی شده انجام می داد و برای من کاری داشت. من با قایقرانی در رود آیلند و مطالعه درباره ماجراجوی معروف سروان ایروینگ جانسون،بزرگ شدم. من آرزو داشتم که در یکی از سفرهای 18 ماهه اش در سراسر جهان به او بپیوندم. اما جهان در حال جنگ بود، همانطور که اکثر مردان جوان آمریکایی که می شناختم. خواهر بزرگترم، ادیت، که شیمی خوانده بود، به نیروی دریایی ملحق شد و من هم برای انجام همین کار درخواست دادم - اما متوجه شدم که آنها چندان علاقه ای به رشته های هنری ندارند. پدرم به من پیشنهاد داد با دوستش که در واشنگتن دارای کار دولتی است،تماس بگیرم. او این کار را انجام داد، و پس از یک سری مصاحبه که به نظر میرسید احتیاط و سختکوشی بیش از یک رزومه طولانی اهمیت دارد، با سرپرستان جدیدم، مارگارت گریگز و ایوی بارنز، همراه با یک بیوه جنگی و یک همکار اخیراً فارغالتحصیل شده از دانشگاه، بنام ژان والاس، ملاقات کردم.(بعدا متوجه شدم که ژان دختر معاون رئیس جمهور هنری والاس بوده است). هر کسی کار خاصی برای انجام دادن داشت، و ایوی و مارگارت می گفتند: سخت کار کنید، راهی برای انجام کار پیدا کنید و هرگز در مورد آن صحبت نکنید. ویرجینیا استوارت در حال سخنرانی برای زنان C.I.A.در کنفرانسی که این نهاد در مارس ۱۹۸۳ میزبان آن بود. زنانی که دفتر ثبت O.S.S که شعبه ای از اطلاعات مخفی بود را مدیریت می کردند،مانند کنترل کننده های ترافیک هوایی برای گزارش های طبقه بندی شده و اسنادی بودند که ازعوامل میدانی در سراسر اروپا، آسیا، آفریقا و خاورمیانه سرازیر می شدند. ما اهمیت گزارشاتی را که دریافت میکردیم درک می کردیم.این اطلاعات در مورد تحرکات سربازان آلمانی، رادیوهای مخفی،عوامل پشت خطوط دشمن،طرح هایی برای درخواست نفوذ و تسلیحات از O.S.S بود. میزان اطلاعاتی که باید مرتبسازی و پردازش میشد با سرعت سرسامآوری رشد میکرد تا با شدت و مقیاس درگیری جهانی مطابقت داشته باشد. ما بخاطر این سئوال که آیا چنین کاری مناسب زنان است یا مردان متوقف نمیشدیم. ما با آنچه در اختیار داشتیم بهترین کار را انجام میدادیم و اکثر اسناد را به واحد دیگری می فرستادیم که آنجا نیز بطور کامل توسط زنان اداره میشد. بسیاری از مطالب فوق سری بود. اسناد با علامت "چشم های تنها(eyes alone") یک پروتکل متفاوت ایجاد کرد. این رابطه عجیبی بود. مردان و زنانی که فقط با اسم رمز آنها را می شناختیم به ما تکیه می کردند. تأخیر یا نقض می تواند پوشش آنها را از بین ببرد و فاجعه بارترین عواقب را به همراه داشته باشد. وقتی فهمیدم که O.S.S. در حال فرستادن زنان به خارج از کشور است، به سرپرستم گفتم: "هر وقت و هر جا که فرصتی باشد، می روم." او نام من را در لیست قرار داد و پس از هشت ماه حضور در دفتر ثبت اسناد در واشنگتن، این خبر خوب را دریافت کردم: آنها برای من در قاهره جایی داشتند. در تابستان 1944، سه هفته قبل از تولد 23 سالگی ام، در کمپ پاتریک هنری در ویرجینیا سوار کشتی نیروی دریایی شدم. دو O.S.S دیگر هم بودند.ما لباسهای آستین بلند خاکی میپوشیدیم، بنابراین با 5000 سرباز کشتیمان که همراه آنها تعدادی از کارگران و خبرنگاران صلیب سرخ را نیز حمل میکرد، ترکیب میشدیم. می دانستیم که درباره کارمان به کسی نگوییم. اگر از شما پرسیده شود، ما فقط می گوییم: "من برای دولت کار می کنم" و موضوع را تغییر می دهیم. ما به ساحل ناپل آمدیم چند هفته در آنجا و در باری بودم ،افسر فرمانده در قاهره متوجه آن شد و مرا احضار کرد. هنگام پرواز بر فراز شمال آفریقا با هواپیمای ارتش، از میان آسمان خاکستری به پایین نگاه کردم و مسیرهای تانک را دیدم(ردپای شنی جنگ وحشتناک صحرا)جنگ از آن زمان به خارج از شمال آفریقا و به یونان و ایتالیا منتقل شد، اگرچه مصر بعنوان مقر عملیات خاورمیانه باقی ماند.هیچ چیز نمی توانست مرا برای دیدن قاهره برای اولین بار آماده کند. روی زمین، از پنجره کامیون نظامی به بیرون خیره شدم و سعی میکردم انواع لباسها، فرهنگها و شیوههای حمل و نقل را ببینم، از واگن های برقی پر ازدحام گرفته تا جیپها و کالسکههایی که اسب آنها را میکشید. هتل شپرد، محل گردهمایی روزانه افسران انگلیسی، فرانسوی، ترک، یوگسلاوی و ایتالیایی بود که اطلاعات نظامی، سیاسی و اقتصادی را جمع آوری می کردند. مکالمات به ده ها زبان با صدای ناخوشایند کامیون ها، اسکوترها و قاطرها آمیخته میشد. قاهره چهارراه جهان بود.یک کالیدوسکوپ که همیشه در حال تغییر بود. ایستگاه صحرایی O.S.S یک ویلا تغییر یافته با یک اتاق کد در زیرزمین بود. در طبقه سوم، اتاقی مربع شکل مملو از روزنامههای بینالمللی و شمارههای مجله لایف را یافتم که با انبوهی از اعزام های گسترده سربازان پر شده بود.این نوع ثبت متفاوت از ثبتی بود که من در واشنگتن می شناختم، اما با کمک یک سرباز ارتش که به من اختصاص داده شده بود و روش هایی که از خانم ایوی در واشنگتن آموخته بودم، سیستم را در اختیار گرفتم.(متوجه این نوع سیستم ثبت شدم) مردان و زنان تمام روز وقتی سؤالی داشتند یا به دنبال منابع مرجع یا گزارشهای محرمانه میگشتند به آن ساختمان وارد و خارج می شدند. یک سال بعد، من بر فراز منطقه کوهان پرواز کردم تا برای مأموریت بعدی خود در کونمینگ چین فرود بیایم.در عرض یک هفته این خبر به ما رسید:آمریکا اولین بمب اتمی را روی ژاپن انداخت.فاجعه آمیز بود.اما در ابتدا نتوانستیم جزئیاتی به دست آوریم.چه کسی می دانست هسته ای لعنتی چیست. همانطور که کلمه هیروشیما در سراسر جهان پخش شد،کماندوهای O.S.S. با چتر نجات پشت خطوط در منچوری برای آزادسازی اردوگاه اسرای جنگی ژاپنی فرود آمدند. با قریبالوقوع شدن تسلیم، اکثر خارجیهای اعزام شده در چین مشتاق بازگشت به خانه بودند. من تازه آمده بودم، بنابراین تصمیم گرفتم بمانم. در یک جشن پیروزی در چین، با گیل، یک سرهنگ بریتانیایی-استرالیایی در ارتش ملی گرای چین آشنا شدم. او برای هماهنگ کردن حملات چریکی به ژاپنی ها با O.S.S همکاری می کرد.در سپتامبر، رئیس جمهور ترومن فرمانی اجرایی مبنی بر خاتمه کار O.S.S صادر کرد، اما ما هنوز اتاق هایی پر از اسناد حساس برای انتقال یا تخریب داشتیم. من دوباره به شانگهای منتقل شدم. زمانی که خانوادهام تلگراف من را درباره برنامههای عروسیمان دریافت کردند، من و گیل قبلاً در یک شنبه بارانی در کلیسای جامع ترینیتی مقدس شانگهای ازدواج کرده بودیم. بنابراین، سالهای بیشتری از ماجراجوییها آغاز شد، از زندگی در فیلیپین و در کوههای هندوراس، سه ساعت پایینتر از جادهای آسفالتنشده، تا تولید و اجرای یک برنامه خبری تلویزیونی روزانه برای زنان در ایالت رود آیلند.گیل در سال 1973 بیمار شد و خیلی زود درگذشت. او شگفت انگیزترین و جذاب ترین مردی بود که تا به حال دیدم. من اخیراً سفر را متوقف کردم. چهار فرزند، نه نوه و هشت نوه من در تایلند، مکزیک و فرانسه، در هاوایی، مونتانا و آلاباما ماجراجویی های خاص خود را دارند. آنها عکسهایشان را برای من ایمیل میکنند.من هرگز به دور دنیا سفر نکردم اما نوه بزرگم، لیزا، این کار را برای من انجام داد.انهم دو برابر!! ماریون.آ.فریسویگ در داخل یک استودیوی مجسمهسازی با نور روشن، سطلهای سفید شیری را هم میزدیم. اوایل سال 1943 بعد از نیمهشب بود. جنگ در سراسر اقیانوس اطلس در حال انفجار بود.تیم ما متشکل از شش نقشهبردار بود که در دفتری موقت مستقر بودیم که کارگاه ۳ طبقه یک هنرمند بالاتر از تئاتر بستهشده فورد در واشنگتن بود.ما در آنجا غوغا میکردیم. ما برای تکمیل تکلیف خود مسابقه می دادیم: یک نقشه توپوگرافی سه بعدی که زمین ناهموار سیسیل را نشان می داد. ستاد مشترک به زودی برای بحث در مورد برنامه های تهاجمی تشکیل جلسه می دهد و این قرار بود دستیار بصری آنها باشد. من یک دختر روستایی 21 ساله بودم که در ریاضیات مهارت داشتم. برنامه ریزی کرده بودم که در مدرسه ابتدایی در شمال ایالت نیویورک،در شمال شهری که در آن بزرگ شده بودم، تدریس کنم. پدر و مادرم مزرعه نخود ما را در دوران رکود از دست داده بودند و مادرم در یک خانه برادری در دانشگاه کلگیت به عنوان آشپز کار می کرد. دختران برخی از خانواده های شهر تا پایان مدرسه رفتند، اما این برای من ممکن نبود. من همیشه سر در یک کتاب داشتم و در سال 1942 از کالج معلمان ایالت پوتسدام فارغ التحصیل شدم. Marion.A.Frieswyk در واشنگتن،اندکی پس از ازدواج با همکارش هنری در سال ۱۹۴۳ پرل هاربر همه چیز را تغییر داده بود.میلیون ها نفر از آمریکایی ها بسیج شده بودند. استاد جغرافی من که ساعتی 15 سنت به من دستمزد می داد، مرا تشویق کرد که برای یک دوره تابستانی تحصیلات تکمیلی در دانشگاه کلارک که جغرافیدانان غیرنظامی را برای مشاغل جنگی آموزش می داد، درخواست دهم. من به ووستر، ماساچوست نقل مکان کردم و شش هفته را صرف یادگیری جغرافیای اقتصادی، آب و هوا و انواع مهارت های مرتبط کردم که ممکن است برای دولت مفید باشد. از 30 مرد و زن حاضر در برنامه، من و یک نیوانگلندی لاغر اندام به نام هنری، دو نفری بودیم که در یک واحد نقشه برداری جدید در دفتر خدمات استراتژیک(oss) استخدام شدیم. O.S.S. در اطراف واشنگتن به عنوان Oh So Secret شناخته می شد. تنها چیزی که میدانستم این بود که در کنار مغزهای بزرگ در جامعه جغرافیایی برای دولت کار جنگی انجام خواهم داد و حقوق سالانه ام 1800 دلار بود.که برای من سرمایه ای بود. سریعتر از اینکه بتوانم واشنگتن را روی نقشه پیدا کنم گفتم: بله O.S.S. غیرنظامیان را به سرتاسر جهان می فرستاد تا نقشه های موجود را تهیه کنند، در حالی که محققان جغرافیایی تجزیه و تحلیل می کردند و طراحان مدل های ۳ بعدی ان را تولید مي کردند.ما نقشه هایی می ساختیم که قرار بود به تصمیمات استراتژیک نظامی کمک کند. ما فرآیند چند مرحله ای ایجاد مدل های توپوگرافی را در کلارک تمرین کرده بودیم،در سیسیل اولین باری بود که از این تکنیک برای O.S.S استفاده کردیم. هفتهها را صرف پوشاندن صفحات مقوایی با نقشههای جزیره سیسسیل کرده بودیم .خطوط جریانی که منطقه خشکی را در هر ارتفاع پیشرونده از سطح دریا مشخص میکردند. سپس از اره مویی برای برش در امتداد خطوط طرح استفاده کردیم و برای هر لایه از ارتفاع، یک ورق مقوا جداگانه شکل دادیم. وقتی همه برش ها را آماده کردیم، آنها را روی هم چیدیم، دقیقاً در جای خود قرار دادیم و قالب خود را آماده کردیم. زمان خالی کردن سطل های گچ مایع در قالب وارونه فرا رسیده بود. بعداً، پس از گذشت چندین روز برای خشک شدن، قالب سفت شده را به سمت راست می چرخانیم و به سمباده زدن و رنگ آمیزی مدل می رپرداختیم.(در واقع نقشه ۲ بعدی را به ۳ بعدی تبدیل میکردند.مترجم) حوالی ساعت 3 بامداد، درست زمانی که می خواستیم استراحت کنیم، شخصی قالب را بررسی کرد.او صدا زد:صبر کن این کار نمیکند.گچ به درستی تنظیم نشده بود.مخلوط اشتباهی ریخته بودیم پس قرار بود چکار کنیم؟ ما نمی خواستیم تمام کارهایی را که انجام داده بودیم از دست بدهیم.باید از شر آن گچ خلاص شویم.اما جایی برای ریختن آن وجود نداشت.ما در بالکن طبقه سوم تئاتر فورد بودیم.بنابراین یک نفر ایده روشنی را مطرح کرد:بیایید آن را روی نرده بریزیم. ماریون فریسویک ،سمت چپ،با ۴ تن از همکارانش در مقابل ساختمان آرشیو ملی در ۱۹۴۴ هنری و همکارمان جیم به بالکن تئاتر رفتند.آنها کار ما را تا بالای نرده بالا بردند و انبوهی از گچ را به جنگلهای صندلیهای شکسته تئاتر در زیر پاشیدند. سپس شروع کردیم به پاک کردن مقوا با پارچه، دستمال کاغذی، و ناخن!!دیوانه کننده بود، اما کار کرد.ما هرگز در باره اتفاقات آن شب به کسی چیزی نگفتیم.حتما کسی که سالها بعد برای بازسازی تئاتر حاضر شود حتما در مورد تپه های بی شکل گچ روی زمین فکر می کند!! یک تصویر ۳ در ۲ فوت ۴۰ پوندی از جزیره ای در دریای مدیترانه،اولین مدل توپوگرافی سفارشی فرماندهان ستاد مشترک بود.در ماه ژوئیه، ژنرال آیزنهاور 150000 سرباز، 3000 کشتی و 4000 هواپیما را به سیسیل فرستاد و این جزیره را در یک لشکرکشی خونین پنج هفته ای از نیروهای ایتالیایی و آلمانی تصرف کرد. تیم رو به رشد ما به تکمیل درخواستهای نقشهبرداری از طرف رهبران نظامی و سیاستگذاران ادامه داد، اگرچه ما از ان سالن خارج شدیم و به محلههای موقت دیگری برگشتیم. ما در آرشیو ملی و ساختمان های متعلق به پنتاگون کار میکردیم. هر جایی که بتواند ما و تجهیزات نقشهبرداری ما را در خود جای دهد. دفتری که ما در ان نقشهسازی می کردیم دفتر ازدواج ما هم بود. گفتن این که هنری و من جایی رفتیم، بسیار سخت است، زیرا جنگ بود و ما دائماً کار می کردیم. اما ما تیم خوبی ساختیم. در آوریل 1943، ما در انجا ازدواج کردیم. من یک کت و شلوار تیره پوشیدم - همان لباسی که وقتی با جوهر و گچ کار نمی کردیم در دفتر می پوشیدم. مهمانان ما 40 نفر O.S.S بودند.خانواده های ما پول سفر نداشتند. هنری یک دستبند طلای ساده به من داد و من حلقه کلاس دبیرستانم را به او دادم که او 64 سال آن را به عنوان حلقه ازدواج در دست داشت. به یاد داشته باشید که به ازای هر زن در بخش نقشه برداری حدود دو مرد وجود داشت، اگرچه نمی توانم زمانی را به یاد بیاورم که جنسیت شما بیشتر از توانایی شما برای مشارکت مهم باشد. هنگامی که رئیس جمهور ترومن O.S.S را منحل کرد. در سال 1945 ما را به وزارت امور خارجه منتقل کردند. در سال 1947، سازمان اطلاعات مرکزی (CIA)تشکیل شد و در مرکز فرماندهی O.S.S سابق مستقر شد. ما برگشتیم و نقشه برداری را ادامه دادیم. من C.I.A را در سال ۱۹۵۲ ترک کردم.وقتی آژانس به مقر خود در لنگلی، ویرجینیا نقل مکان کرد، شخصی راهروها را با نقشه های O.S.S تزئین کرد. سپس، برای بیست و پنجمین سالگی هنری، سرپرستش او را با مدل سیسیلی که در طول جنگ ساخته بودیم به خانه فرستاد.هدیه تولد عجیبی بود. بچهها این مدل ۳ بعدی از نقشه سیسیل را بر اساس بلندترین آتشفشان فعال اروپا، که کوه اتنا سیسیل است، «اتنا» نامیدند. در هفته های پایانی زندگی هنری، او به خانه سالمندان نقل مکان کرد و من از خانه ای در مریلند که در سال 1950 ساخته بودیم، نقل مکان کردم. همانطور که دخترم ساندرا به من کمک می کرد تا وسایل را جمع کنم، فرش اتاق تلویزیون را پیچیدیم و مجموعه ای از وسایل را کشف کردیم. نقشه هایی که هنری در آنجا پنهان کرده بود و از طبقه بندی خارج شده بود. ساندرا نفس نفس زد. لبخند زدم. نقشه کش ها می دانند که نقشه ها در زیر فرش ها زیبا و صاف می مانند. این یک یادآوری بود از عمری که با هم گذراندیم، و اینکه چگونه همه چیز شروع شد. مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منبع : https://www.google.com/amp/s/www.nytimes.com/2019/03/06/magazine/intelligence-world-war-ii-oss-women.amp.html
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهجنگندههای سوخو۳۵ اوایل سال آینده به ایران میآید شهریار حیدری عضو کمیسیون امنیت ملی: جنگندههای سوخو۳۵ که ایران به روسیه سفارش داده، اوایل سال آینده وارد کشور می شود. به کشور روسیه سفارشهایی نظیر سیستمهای پدافندی، موشکی و همچنین بالگرد را نیز دادهایم و اکثر این سلاحها به زودی وارد کشور میشوند.
-
1 پسندیده شدهحمله ی موشکی گسترده با موشک های بالستیک به اکراین مقامات اوکراین اوایل روز شنبه گفتند که در این حمله حداقل 14 نفر کشته و 64 نفر زخمی شدند اهداف این حمله زیرساخت های انرژی اوکراین بوده که ادامه راهبرد این کشور برای بدون برق گذاشتن این کشور و محدود کردن توانایی آن برای جنگ بود. یوری ایگنات، سخنگوی نیروی هوایی اوکراین گفت که حمله موشکی صبحگاهی به کیف از سمت شمال و در امتداد یک مسیر بالستیک انجام شده است که نشان میدهد این موشک ها، موشک اسکندر یا همتایان ساخت ایران آنها بودهاند. به گفته یکی از نمایندگان کیف، پرتاب موشک هایی از این نوع خطر جدی برای اوکراین است، زیرا بر خلاف موشک هایی که در ارتفاع پایین پرواز می کنند، سیستم های دفاع هوایی در اختیار نیروهای مسلح اوکراین قادر به سرنگونی آنها نیستند. و علاوه بر آن اعلانهای پرتاب این نوع موشکها، با تاخیر قابل توجهی میرسند. منابع: https://en.topwar.ru/208736-na-ukraine-zajavili-chto-raketnye-udary-po-kievu-naneseny-so-storony-belorussii.html https://amp.theguardian.com/world/2023/jan/14/russia-carries-out-two-mass-rocket-strikes-on-ukraine-killing-at-least-five-people
-
1 پسندیده شدهدر خصوص بردلی، بنظر اونطوری که براش تبلیغات میکنند -به مانند عراق- موفق نخواهد شد؛ چرا؟ چون در آنجا برتری مطلق هوایی با آمریکا و متحدینش بود و بردلی ها از ناحیه هوا تلفاتی ندادند؛ اما در اینجا برتری هوایی با روسها هست و مطمئن باشید اگر بردلی و لئوپارد و چلنجر به اوکراین وارد شوند آنگاه روسها نیز به طور رسمی پهپادهای مهاجر 6 را وارد میدان نبرد می کنند و با توجه به اینکه اوکراینی ها پدافند موثری در برابر پهپادهای کمپیدای ایرانی ندارند و سامانههایی به مانند نسمز و اون یکی که اسمش یادم رفته(!) هم اینقدر تعدادشون معدود هست که فقط صرف استقرار در پایتخت و نقاط استراتژیک بشن و به خط مقدم چیزی نمیرسه، فلذا روزگار زرهی ها از آسمان سیاه خواهد شد. اگر پهپادهای مهاجر 6 یا ابابیل 5 به طور گسترده بر فراز خطوط درگیری توسط روسها بکارگیری شوند با هزینه بسیار پایین، قتل عامی از ادوات مکانیزه و زرهی اوکراینی ها (به مانند همین بردلی و سایر ادوات غربی) به راه میاندازند که آبرو برایشان نمی ماند. زره فوقانی تمامی MBT هایی که دارند و یا قرار است به اوکراین داده شود و همچنین IFV هایی که قرار است به ایشان داده شود (مانند همین بردلی) در برابر میزان نفوذ بمبهای پرتابی ضد زره از پهپادها توان مقاومت ندارند. به یاد داشته باشید که عمده امپراطوری غرب بر پایه دوگانه تبلیغات و دروغ استوار است و اگر قرار باشد این بردلی ها هم به سرنوشت ام 777 ها (که قرار بود گیم چنجر باشند) تبدیل شوند آنگاه شاید کل قضیه منتفی شود تا به ضد خود تبدیل نشود.
-
1 پسندیده شدهخوب اواخر 2022 و اوائل 2023 هر دو کشور کره شمالی و جنوبی فعال بودند دومین تست موفق پروازی ماهواره بر سوخت جامد کره جنوبی در روز 30 دسامبر انجام شد https://www.aparat.com/v/L9YnA تست راکت انداز چندگانه 600 م.م کره شمالی در روزهای 31 دسامبر و1 ژانویه تحویل دهی 30 راکت انداز چندگانه 600 م.م KN25 در حضور کیم بازدید کیم و دخترش از 12 لانچر موشک بالستیک برد کوتاه KN23 بازدید کیم از 26 موشک بالستیک میانبرد هواسانگ 12 و سر های جنگی آن منبع منبع 2 منبع3 صحبت های کیم در خصوص توسعه موشک قاره پیما سوخت جامد و پرتاب ماهواره بماند در گیری های اخیر برای ورود پهپاد های کره شمالی به کره جنوبی و اقدام تلافی جویانه کره جنوبی بماند
-
1 پسندیده شدهموشکهای دریایی قاره پیماکره شمالی واقعی یا صرفا یک نمایش! کره شمالی در رژه های نظامی اکتبر ۲۰۲۰،ژانویه ۲۰۲۱ و آوریل ۲۰۲۲، سه نوع موشک بالستیک بزرگ زیردریایی پرتاب(SLBM) به نمایش گذاشت. موشک های Pukguksong-4 و Pukguksong-5 و یک SLBM بدون نام.تا به امروز هیچ یک از این موشک ها مورد آزمایش پروازی قرار نگرفته اند و وضعیت توسعه آنها نامشخص است.این مقاله به بررسی ویژگیهای قابل مشاهده این موشک های SLBM و ارزیابی قابلیتهای بالقوه آنها می پردازد همچنین ارزیابی میکند که آیا آنها با وجود چالش های فنی که چنین برنامه ای با آن مواجه است،یک تلاش توسعه ای جدی را نشان می دهد یا صرفا یک نمایش است! این احتمال وجود دارد که SLBM هایی که از سال 2020 به نمایش گذاشته شده اند، یک برنامه توسعه میان مدت تا بلندمدت باشند. احتمال دیگری که وجود دارد آن است که کره شمالی آزمایش چنین SLBM هایی را که به طور بالقوه در محدوده بین قاره ای هستند، قبل از پایان برنامه پنج ساله (2021 تا 2025) آغاز کند، اگرچه تاخیر و عقب نشینی در برنامه امکان پذیر است. و سرانجام ابهاماتی در مورد صنعت کشتیسازی کره شمالی و اینکه آیا این کشور قادر به ساخت زیردریاییهای به اندازه کافی بزرگ،برای قرار دادن SLBMهای بزرگ مانند آنچه در رژه نظامی آوریل 2022 به نمایش گذاشته شد، وجود دارد. به منظور درک پتانسیل احتمالی SLBMهایی که توسط کره شمالی نمایش داده شده و قبلا پرتاب نشده اند، ONN اندازه گیری هایی را بر اساس تصاویر در دسترس عموم از رژه های کره شمالی انجام داد و تخمین هایی از ابعاد SLBM ها زده است. اندازه گیری قطر موشک با علامت(A) Pukguksong-4 بالا سمت چپ Pukguksong-5پایین سمت چپ.موشکSLBMناشناس سمت راست.با استفاده از ارتفاع تقریبی کامیون(B) و قطر چرخ(C) صفحه شطرنجی نیز محاسبه روی آن انجام شده است. با استفاده از قطر اندازه گیری شده Pukguksong-4 Pukguksong-5 و فاصله محورهای کامیون، طول تقریبی 3 موشک محاسبه شد. Pukguksong-5 تقریبا به اندازه تریلری است که آن را حمل میکند. اندازه تقریبی طول Pukguksong-4و Pukguksong-5. به دلیل وجود تصاویر محدود اندازه گیری دقیقتر قابل انجام نمیباشد. اندازه گیری طول SLBM ناشناخته نمایش داده شده در رژه آوریل ۲۰۲۲ نتایج اندازه گیری در جدول زیر نشان داده شده است. بر اساس این اندازه گیری های تخمینی، SLBM های نمایش داده شده توسط کره شمالی، به ویژه SLBM های بی نام که در رژه نظامی در آوریل 2022 به نمایش گذاشته شد، ابعادی قابل مقایسه با SLBM های سوخت جامد با برد بین قاره ای دارند که در حال حاضر توسط کشورهای دارای سلاح هسته ای مستقر شده اند. در جدول بالا لیست موشک های ۳ مرحله ای آمده که اکثر آنها بسیار فشرده و مجهز به چند کلاهک(MIRV)میباشند. در حالی که به نظر می رسد Pukguksong-4 و Pukguksong-5 دارای دو مرحله هستند، اما SLBM بدون نام احتمالاً طراحی سه مرحله ای داشته باشد، زیرا در ظاهر به اندازه کافی طول دارد تا هم مرحله سوم و هم کلاهک را در خود جای دهد.یک SLBM با چنین طراحی و ابعاد تخمینی به طور بالقوه دارای برد بین قاره ای خواهد بود. مسیر کابل نشان دهنده طول هر مرحله از SLBM بی نام است زیرا کابل ها را نمیتوان در داخل پیشرانه قرار داد.به نظر طول و حجم کافی برای قراردادن مرحله سوم و کلاهک وجود دارد. ارزیابی اینکه کره شمالی چقدر طول می کشد تا موتورهای جامد با قطر دو متر یا بالاتر تولید کند، دشوار است زیرا اولا:کشورهای مختلف توانایی های توسعه و تولید متفاوتی دارند.ثانیا: منابع و اولویت های اختصاص داده شده به برنامه های موشکی نیز از کشوری به کشور دیگر متفاوت است.برای مثال : زمان بین آزمایش پرواز اولین موشک بالستیک میان برد سوخت جامد چین و آزمایش پرواز اولین موشک بالستیک سوخت جامد قاره پیمای این کشور ۱۸ سال (۱۹۸۱-۱۹۹۹)طول کشید.در حالی که ایالات متحده تنها ۳ سال برای تکمیل این مسیر زمان نیاز داشت.(۱۹۵۸-۱۹۶۱). ساخت یک SLBM سوخت جامد با برد بین قاره ای یک چالش طراحی و ساخت مهم است. این موشکها معمولاً به مواد کامپوزیتی برای تولید بدنه سبک و با قطر بزرگ و همچنین برای ساخت مکانیزم های کنترل وضعیت پیشران (جت وین) سبک وزن با کارایی بالا نیاز دارند تا قابلیتهای حمل بار و برد خود را افزایش دهند. بدنه موتور: هنوز مشخص نیست که آیا کره شمالی بدنه موتورهای بزرگی با قطر دو متر یا بالاتر ساخته است یا خیر. با این حال، از سال 2016، کره شمالی پیشرفت های تکنولوژیکی را در تولید موتورهای سوخت جامد نسبتا بزرگ تا قطر 1.5 متر نشان داده است.همچنین بدنه ساخته شده از مواد کامپوزیتی سبک وزن با تکنیکهای سیمپیچ رشتهای را به صورت عمومی به نمایش گذاشته است.هیئت کارشناسان سازمان ملل گزارش داده است که محفظه موتور سوخت جامد موشک بالستیک میانبرد،پوک گوک سونگ ۲، با قطر تقریبی ۱.۵ متر با مواد کامپوزیتی ساخته شده است. کیم جونگ اون یک پوشش کامپوزیتی را در موسسه مواد شیمیایی در Hamhung در اوت ۲۰۱۷ بازرسی میکند. بنا بر گزارش ها، کره شمالی در حال توسعه تاسیسات تحقیقاتی و تولید موتور سوخت جامد خود است که در Hamhung واقع شده است.دولت ایالات متحده همچنین ادعا کرده است که کره شمالی به تلاش های خود برای تهیه کالاهایی با کاربردهای موشکی (از جمله مواد برای ساخت موتورهای سوخت جامد) و دانش مربوط به میکسچرهای سوخت جامد ادامه می دهد. جت وین سبک وزن: ابهاماتی نیز در رابطه با سیستم کنترل وضعیت یا جت وین ها وجود دارد، زیرا هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد کره شمالی جت وین های سبک وزن را روی موتورهای سوخت جامد خود اعمال کرده است. بر اساس تصاویر در دسترس عموم، موشکهای بالستیک سوخت جامد کره شمالی برای کنترل پرواز خود به سطوح آیرودینامیکی و پرههای جت (سکانهایی که موشک ها را منحرف میکنند) متکی هستند.پره های جت مکانیزم های کنترلی ساده ای هستند،اما وزن مرده ای را که یک موشک باید حمل کند،افزایش می دهند و بنابراین برای موشک های بالستیک میان برد و قاره پیما به ویژه برای مراحل دوم و سوم این گونه موشک ها،چندان مناسب نیستند. کیم جونگ اون آزمایش یک موتور سوخت جامد با پره های جت (جت وین)را در مارس ۲۰۱۶ مشاهده میکند. مسیر های ساده شدن توسعه : تعداد کلاهکهای هستهای که یک موشک بالستیک میتواند حمل کند با توجه به توان حمل بار موشک و سطح کوچکسازی کلاهک(ابعاد) تعیین میشود. با ظرفیت محدود حمل بار موشک و بدون کوچک سازی قابل توجه کلاهک، افزایش تعداد کلاهک ها می تواند به سرعت از آنچه SLBM می تواند حمل کند، فراتر رود. در مقابل، یک کلاهک منفرد میتواند نیاز به کوچکسازی را کاهش دهد و چالشهای فنی کمتری ایجاد کند و به طور بالقوه امکان استفاده از مواد پیشرفتهتر و پیشرانه با انرژی کمتر را برای موتورهای موشک سوخت جامد فراهم کند. با در نظر گرفتن چنین محدودیتهای بالقوه ای ، ممکن است یک SLBM بین قارهای کره شمالی در ابتدا فقط یک کلاهک حمل کند.بر اساس اطلاعات در دسترس عموم،به نظر می رسد چین با طراحی موشک JL-2 برای حمل تنها یک کلاهک نسبت به موشک های بین قاره ای توسعه یافته توسط سایر کشورهای دارای سلاح هسته ای،به توانایی اولیه SLBM بین قاره ای دست یافته است. همانطور که ارزیابی شده است که کره شمالی آماده سازی برای آزمایش احتمالی هفتمین سلاح هستهای خود را به پایان رسانده است،آزمایش موفقیتآمیز یک بمب کوچکتر میتواند نیاز به حمل بار برای یک SLBM با برد بین قارهای را کاهش دهد. توسعه پلتفرم های دریایی برای حمل موشک قاره پیما: به نظر می رسد توسعه زیردریایی های کره شمالی که می توانند این موشک ها را در خود جای دهند،با تاخیر مواجه است. تا به امروز، تنها یک زیردریایی با توان حمل موشک بالستیک کوچک برای اهداف آزمایشی استفاده می شود. وضعیت یک زیردریایی بزرگتر و توانمندتر که حاصل تعقییر یک زیردریایی چینی نوع 033 است ناشناخته باقی مانده است.همچنین مشخص نیست که آیا این زیردریایی تعقییر یافته شده نوع 033 به اندازه کافی بزرگ است که بتواند از SLBM های بزرگ مانند آنچه در رژه نظامی آوریل 2022 به نمایش گذاشته شد، استفاده کند یا خیر. تائید اصالت SLBM های نمایش داده شده با توجه به عدم آزمایش پروازی برای SLBM های نمایش داده شده و چالش های موجود در توسعه SLBM های با برد بین قاره ای، این امکان وجود دارد که SLBM های ذکر شده در بالا صرفاً مدل های نمایشی باشند . این واقعیت که: 1-پوک گوک سونگ ۵ تقریبا به اندازه تریلر نمایش داده شده است. 2-طول SLBM بدون نام تقریبا به اندازه فاصله پشت کابین کامیون تا انتهای عقب تریلر است نشان می دهد که ابعاد SLBM بر اساس ابعاد تریلر ساخته شده است! کره شمالی در گذشته اقلامی را به نمایش گذاشته است که برای هدف ادعایی خود معتبر نیستند. به عنوان مثال، در جریان رژه اکتبر 2020، یک پرتابگر حامل پرتابگرهای چندگانه موشک با کالیبر فوق العاده بزرگ(MRL) به نمایش گذاشته شد. بعدها نشان داده شد که این وسیله نقلیه موشک های کروز حمله زمینی را حمل می کند. در تصویر سمت چپ خودروهای رژه مدلهایی از پرتاب کننده های موشک چندگانه کالیبر فوق العاده بزرگ(MRL) را در طول رژه اکتبر ۲۰۲۰ حمل میکنند.سمت راست:همان پرتابگر با پیکره بندی رژه،یک موشک کروز حمله زمینی را از یکی از پنج کنیستر خود شلیک میکند. در یک رژه نظامی در آوریل 2017، دو نوع TEL با کنیسترهای بزرگ که قبلاً دیده نشده بود به نمایش گذاشته شد. دو سامانه موشکی نمایش داده شده تا حدی شباهت هایی به ICBM های سوخت جامد چینی و روسی داشتند. از آنجایی که دو سامانه موشکی کره شمالی تا به امروز دیگر دیده نشدهاند، مشخص نیست که آیا آنها مفاهیم اولیه موشکهای بالستیک دوربرد سوخت جامد را نشان میدهند یا صرفاً برای نمایش در طول رژه بودهاند. تصویر دو نوع سامانه موشکی احتمالا از نوع سوخت جامد شبیه نمونه های روسی و چینی در رژه سال ۲۰۱۷ با این حال، در موارد دیگر، سیستمهای جدیدی که برای اولین بار در جریان رژههای نظامی آشکار شدند، در نهایت توسط ارتش آزمایش و به کار گرفته شدند. بنابراین، آیتمهای جدیدی که در رژههای نظامی کره شمالی نمایش داده میشوند عبارتند از: 1- اقلام ساخته شده برای صرفا نمایش در رژه 2-مدل های ساخته شده برای نشان دادن پروژه های واقعی که هنوز در حال توسعه هستند. 3-مدل هایی که نشان دهنده جاه طلبی های بلند مدت کره شمالی می باشند. بیانیه رسمی: توسعه سلاح های مافوق صوت یکی از "پنج وظیفه اصلی برنامه پنج ساله [2021-2025] کره شمالی است.در حالی که فهرست رسمی "پنج وظیفه اصلی" به طور عمومی بیان نشده است، به نظر می رسد که SLBM های سوخت جامد بخشی از "برنامه اصلی و وظایف استراتژیک در توسعه و تقویت صنعت دفاع ملی" هستند، همانطور که در گزارش KCNA به آن اشاره شده است. که به طور خلاصه به شرح زیر می باشد: ۱-تولید کلاهک های هسته ای تاکتیکی و کلاهک های هسته ای بزرگ و با بازده بالا. 2-افزایش برد ضربه استراتژیک تا ۱۵۰۰۰ کیلومتر. 3-توسعه و استقرار سلاح های سرشی مافوق صوت(HGV) در مدت زمان کوتاه. 4-توسعه موشک های بالستیک پیشران جامد زمینی و دریایی با برد قاره پیما. 5-داشتن زیردریایی های هسته ای و یک سلاح استراتژیک هسته ای زیر آبی. از زمان برگزاری کنگره هشتم، کره شمالی در سیستم های تسلیحات هستهای تاکتیکی، ICBMهای با برد 15000 کیلومتری و HGV ها پیشرفت کرده است. پیشرفت قابل مشاهده در وظایف باقی مانده هنوز نشان داده نشده است. در این رابطه، SLBM های نمایش داده شده حداقل جاه طلبی های میان مدت تا بلندمدت رهبری کره شمالی را نشان می دهند. اینکه تا چه حد « موشکهای بالستیک پیشران جامد زمینی و دریایی با برد قارهپیما» در فناوریها مشترک هستند، مشخص نیست. با این حال، دستورات رهبر معظم کره شمالی همیشه محقق نمی شود و در معرض تاخیر و تغییر است.به عنوان مثال:در طی آزمایش زمینی موتور سوخت مایع در سپتامبر ۲۰۱۶،کیم جونگ اون اظهار داشت که کره شمالی در چند سال آینده به مالک ماهواره های زمین ثابت(ژئو) تبدیل خواهد شد.تا ژوئیه ۲۰۲۲ این دستور انجام نشده بود.براورد شده است در طول کنگره هشتم،هیچ اشاره ای به ماهواره های زمین ثابت وجود نداشت.در عوض،دستور توسعه ماهواره های شناسایی نظامی داده شد،که بیشتر آنها از مدار زمین ثابت استفاده نمی کنند.بنابراین به نظر می رسد که این دستور بدون اعلام عمومی چنین تعقییری، کنار گذاشته شده است. نتیجه گیری : بر اساس ویژگی های نمایش داده شده،ارزیابی فنی قابلیت های بالقوه و ارزیابی اصالت SLBM های نمایش داده شده، می توان نتایج زیر را به دست آورد: 1-این احتمال وجود دارد که SLBM هایی که از سال ۲۰۲۰ به نمایش گذاشته شده اند،یک برنامه توسعه میان مدت تا بلندمدت باشند. 2-این احتمال وجود دارد که کره شمالی آزمایش چنین SLBMهایی را که به طور بالقوه در محدوده بین قاره ای هستند،قبل از پایان برنامه پنج ساله(۲۰۲۱ تا2025 ) آغاز کند،اگر چه تاخیر و عقب نشینی در برنامه امکان پذیر است. 3-همچنان ابهاماتی در صنعت کشتی سازی کره شمالی وجود دارد.مشخص نیست که آیا کره شمالی می تواند زیردریایی هایی به اندازه کافی بزرگ بسازد که بتواند موشکهای بزرگ مانند موشک های بی نام نمایش داده شده در رژه نظامی آوریل ۲۰۲۲ را در خود جای بدهد یا نه. در پایان توضیحاتی در مورد مراجع مورد استفاده در اندازه گیری بیان شده است: روش مورد استفاده برای اندازه گیری این موشک ها عبارت است از: (1) یافتن مرجع مناسب و (2) ایجاد فضای سه بعدی در عکس ها به طوری که حاشیه خطای ناشی از پرسپکتیو به حداقل برسد. با زاویه ایده آل و تصاویر با وضوح بالا، حاشیه خطا را می توان در یک محدوده معقول کاهش داد. منابع با دقت کم، عکس های گرفته شده با زوایای نامطلوب و تصاویر با وضوح پایین منجر به حاشیه خطای بالاتری می شوند. تشکیل یک فضای سه بعدی در تصویر موشک اسکاد با قطر ۸۸ سانتیمتر تخمین زده شده است.حاشیه خطای این اندازه گیری ۱.۵ سانتی متر میباشد.مرجع تعیین قطر چرخ کامیون MAZ-543 است. مرجع اول مورد استفاده برای اندازه گیری SLBM ها قطر چرخ کامیون های نمایش داده شده بود.هر ۳ کامیون حامل SLBM ها احتمالا HOWO T7H، یک کامیون تجاری چینی هستند. نسخه استاندارد HOWO T7H روی لاستیکهای 295/80R22.5 یا 1200R20 کار میکند، که قطر کلی آنها به ترتیب 1.044 متر و 1.125 متر است. لوازم جانبی کامیون هایی که در رژه دیده میشود با کامیون های تجاری HOWO T7H چینی یکسان است.ولی کابین کامیون ها اصلاح شده هستند. نتایج اندازه گیری بر اساس لاستیک 1200R20 به عنوان مرجع مطابق با واقعیت نیست (موشک را بیش از حد طولانی و ضخیم تر از آن چه هست نشان می دهد). بنابراین، نتایج اندازهگیری بر اساس لاستیکهای 1200R20 از این گزارش حذف شدهاند، زیرا اندازهگیریها تأیید میکند که تایرهای 295/80R22.5 آنهایی هستند که در طول رژه استفاده میشوند. مرجع دوم برای اندازه گیری SLBM ها فاصله محورها و ارتفاع کامیون بود.از آنجایی که کره شمالی کابین کامیون را اصلاح کرده است، ارتفاع کامیون اصلی T7H نمی تواند مستقیماً به عنوان مرجع استفاده شود. با این حال، ارتفاع تقریبی کامیون را می توان بر اساس فاصله بین دو محور (بین محور اول و محور دوم) تخمین زد که طول آن 3.225 متر یا 3.2 متر است. ارتفاع اندازه گیری شده سر کامیون با ارتفاع سر کامیون استاندارد T7H مطابقت دارد. ارتفاع کامیون هایی که SLBM ها را یدک می کشند و در کنار آن تصویر ارتفاع کامیون چینی T7H گزیده ای از مقاله KCNA در مورد "گزارش ارائه شده توسط رهبر معظم کیم جونگ اون در هشتمین کنگره در ژانویه 2021 : در این گزارش برنامه اصلی و وظایف راهبردی و همچنین اهمیت حیاتی توسعه و تقویت سریع صنعت دفاع ملی ذکر شده است. توسعه فناوری هستهای به سطح بالاتر و کوچکتر و سبکتر کردن سلاحهای هستهای برای استفادههای تاکتیکیتر ضروری است. این امکان توسعه سلاح های هسته ای تاکتیکی را برای استفاده به عنوان ابزارهای مختلف با توجه به اهداف عملیاتی در جنگ های مدرن فراهم می کند. به این ترتیب ما قادر خواهیم بود تا با ابتکار خود تهدیدات نظامی مختلف در شبه جزیره کره را که ناگزیر با تهدید هسته ای همراه است، کاملاً مهار، کنترل و مدیریت کنیم. این گزارش همچنین دستیابی به یک قابلیت پیشرفته برای انجام یک حمله اتمی پیشگیرانه و تلافی جویانه با دقت کافی برای حمله و انهدام هر هدف استراتژیک را در برد 15000 کیلومتری تعیین کرده است. همچنین در این گزارش توسعه و معرفی کلاهک های پروازی مافوق صوت در یک دوره کوتاه، پیشبرد توسعه راکت های بالستیک بین قاره ای دریا و زمین پرتاب با موتور سوخت جامد و داشتن یک زیردریایی با انرژی هسته ای و یک سلاح راهبردی هستهای زیر آبی که در افزایش قابلیت حمله هستهای دوربرد اهمیت زیادی دارد اشاره شده است. در این گزارش همچنین به لزوم به دست آوردن توانایی شناسایی و جمع آوری اطلاعات بر اساس بهره برداری از یک ماهواره شناسایی نظامی در آینده نزدیک و انجام جدی ترین تحقیقات برای توسعه پهپادهای شناسایی و سایر ابزارها با قابلیت شناسایی دقیق تا عمق ۵۰۰ کیلومتری اشاره شده است. مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منبع : https://opennuclear.org/publication/emerging-capabilities-unflown-slbms-dprk?language_content_entity=en
-
1 پسندیده شدهنبرد آتلانتیک با استفاده از برخی از جدیدترین فناوری ها انجام شد،با این حال،در یک دوئل،ملوانان خلاق برای دفع ملوان های دشمن به وسایل آشپزخانه متوسل شدند!!! نبرد آتلانتیک طولانی ترین نبرد مداوم جنگ جهانی دوم است. در 3 سپتامبر 1939، زمانی آغاز شد که U-30 ، کشتی مسافربری SS Athenia را غرق کرد که منجر به مرگ 112 غیرنظامی آن شد. با این حمله، زیردریاییهای کریگسمارین آلمان تقریباً با معافیت از مجازات در اقیانوس اطلس حرکت میکردند تا اینکه متفقین در سال 1943 جریان را تغییر دادند. واژه نبرد آتلانتیکاولین بار توسط وینستون چرچیل نخست وزیر بریتانیا در اوایل سال ۱۹۴۱ به کار برده شد.این نبرد طولانی با درگیری های بی شماری بین نیروهای دریایی و هوایی متفقین و خدمه زیردریایی های یوبوت آلمانی همراه بود. یکی از این درگیری ها دوئل بین ناوشکن آمریکایی اسکورت (DE) USS Buckley (DE-51) و U-66 آلمانی بود. یک کاروان که به آرامی از اقیانوس اطلس عبور میکند.این کشتی ها که به کندی حرکت میکنند،انتخاب آسانی برای گرگ های بزرگ((یوبوت های آلمانی)) بودند. در سال 1943،شرایط نبرد در اقیانوس اطلس به نفع متفقین تغییر کرده بود. توسعه فن آوری ها و تاکتیک های جدید به متفقین دست برتر را در مبارزه با یوبوت های آلمانی داد.یکی از کلیدهای این موفقیت ایجاد گروه های اسکورت بود که به گروه های قاتل شکارچی معروف بودند.این گروهها دیگر مجبور نبودند با یک کاروان دریانوردی کنند،(یعنی اسکورت اختصاصی یک کاروان خاص نبودند و مداوم کاروان های مختلف را اسکورت میکردند.مترجم). در اوایل ماه می 1944، ناوشکن باکلی در حال انجام عملیات به عنوان بخشی از گروه 21.11 در جزایر کیپ ورد بود که خدمه او گزارشی دریافت کردند و برای تحقیق فرستاده شدند. آنچه بعد از آن اتفاق افتاد شبیه یک نزاع در اتاق بار در دریای آزاد بود. شب ۵ تا ۶ ماه می (اردیبهشت) زیبا،آرام و مهتابی بود.شرایط هم برای یوبوت ها برای سوخت گیری و پر کردن آذوقه های مورد نیازشان در دریا و هم برای یک گروه قاتل شکارچی برای جستجوی یوبوت های با سوخت کم و خدمه خسته آنها بسیار عالی بود. زیردریایی وظایف خطرناکی داشتند و خدمه اغلب خسته بودند.زیردریاییU-66، به فرماندهی ستوان Gerhard Seehausen، در نهمین گشت خود بود و از اواسط ژانویه در دریا حضور داشت.وقتی باکلی شروع به تعقیب او کرد، او به شدت به سوخت و آذوقه برای سفرش به خانه نیاز داشت. USS Buckley در خارج از بوستون پس از تعمیرات لازم پس از درگیری با زیردریایی آلمانی U-66 در ساعت 0216 (2:16 بامداد)، یک هواپیمای اونجر در رادارش یک شئ در 20 مایلی باکلی دید و آن را به کشتی گزارش داد. افسر فرمانده ، ستوان برنت آبل، دستور حرکت به سمت هدف را با تمام سرعت صادر کرد. به مدت 45 دقیقه باکلی با سرعت کامل (23.5 گره دریایی) به سمت U-boat حرکت کرد و برای درگیری آماده شد. هواپیمای اونجر که توسط ستوان جیمی جی سلرز هدایت میشد، در مسیر ماند و یوبوت را دنبال کرد و تغییرات مسیر را به ناوشکن باکلی منتقل کرد و ناوشکن کوچک را به محل هدایت نمود. زیردریایی U-66 آلمانی به آرامی روی سطح حرکت میکرد، باتریهایش را شارژ میکرد و در جستجوی کشتی تدارکاتی بود.ستوان سی هاوزن (فرمانده زیردریایی) نمیدانست که هواپیمای اونجر هیچ سلاحی حمل نمی کند، اما کاپیتان مجرب می دانست که هواپیما قبل از حمله منتظر می ماند تا او به زیر آب برود. باکلی در فاصله هفت مایلی در ساعت۰۲۴۶ زیردریایی u66 را دید. ستوان آبل خدمه کشتی را فراخواند و یک فاکسر را پرتاب کرد،(یک طعمه صوتی برای گیج کردن اژدرهای آکوستیک که توسط یوبوت ها مورد استفاده قرار میگرفت).ستوان آبل ریسک کرد و شروع به نزدیک شدن به زیردریایی نمود، به این امید که خدمه زیر دریایی کشتی او را با کشتی تدارکاتی که به دنبال آن بودند اشتباه بگیرند. این قمار نتیجه داد و در ساعت 0308، U-66 سه شعله قرمز را شلیک کرد که گمان میرود یک سیگنال شناسایی باشد. باکلی به مسیر خود ادامه داد و پیوسته به زیردریایی یوبوت نزدیک شد، اما هویت خود را فاش نکرد. کمتر از 10 دقیقه بعد، دو کشتی در فاصله 4000 یاردی قرار گرفتند. U-66با فهمیدن اینکه کشتی گاو شیرده (قایق تامین) نیست که او به دنبال آن بود، یک اژدر شلیک کرد. باکلی یک گردش به چپ انجام داد و زیردریایی در جلوی او قرار گرفت.پس از آن برخی از خدمه متوجه شدند که اژدر از سمت راست کشتی عبور کرد. آبل مسیر کشتی را تغییر داد تا فاکسر(طعمه صوتی)را در معرض هر گونه اژدر اضافی قرار دهد. تمام اسلحه های موجود در باکلی آماده شلیک بود.دو شناور آماده بودند و خدمه منتظر بودند تا دیگری آتش کند. اوت ۱۹۴۳،در سمت چپ U-66 و در سمت راست U-117 است.این دو یوبوت توسط هواپیماهای نیروی دریایی آمریکا بمباران می شوند.زیردریایی U-66 فرار کرد و زیردریایی U-117 غرق شد. ملوانان آلمانی اولین کسانی بودند که ماشه را چکاندند و با مسلسل آتش گشودند. در ساعت0320 ستوان ابیل دستور شلیک را صادر کرد. اولین گلوله های سه اینچی ناوشکن مستقیم به جلوی زیردریایی، درست جلوتر از محل اتصال برج زیردریایی برخورد کرد. همه اسلحههایی که میتوانستند روی بدنه قرار گیرند، باز شدند - اورلیکن 20 میلیمتری، بوفور 40 میلیمتری، و باتری های سه اینچی. به مدت دو دقیقه ناوشکن بر روی زیردریایی بارانی از فولاد می بارید و تبادل آتش می کرد، ابیل در حالی که زیردریایی دور میشد، آتش بس را اعلام کرد و به کشتی خود فرصت داد تا مسیر خود را تغییر دهد. در عرض یک دقیقه او دوباره برای آتش در محدوده 1500 یاردی فرمان صادر کرد. خدمه اسلحه های سوار بر کشتی باکلی ، هدف خود را پیدا کردند و به سرعت و با دقت به یوبوت ضربه زدند. برخورد گلوله ها به برج زیردریایی و ترکیدن آنها دیده می شد. زیردریایی U-66 شلیک متقابل را متوقف کرد و شروع به مانورهای نامنظم کرد و سعی کرد بین خود و کشتی باکلی فاصله ایجاد کند تا اژدر دیگری را از لوله های عقبش شلیک کند. اما اژدر هدفش را از دست داد، زیرا آبل به کشتی دستور داد تا به سمت راست برود و پرتابه مرگبار را از باکلی عبور کرد.برج زیردریایی U-66 با شروع مانورهای فرار شروع به سوختن کرد.هزار یارد، 500 یارد - در عرض چند دقیقه، دو رقیب در یک مسیر موازی به فاصله 20 یاردی از هم قرار گرفتند، یوبوت از تنه به سمت عقب آتش گرفته بود.در روی خط رادیویی،در حال گزارش این صحنه ها بودند: باکلی آتش گشوده است. زیردریایی در حال پاسخ دادن به تیراندازی است.پسر! تا به حال چنین تمرکزی ندیده بودم! یوبوت پر از شعله های سرکشی شد که از برج زیردریایی بیرون می زند. چابکی ناوشکن در اینجا نشان داده شده است، باکلی در طول آزمایش های خود در سال ۱۹۴۳ با سرعت ۲۰ گره چرخشی کامل انجام داد.قطر دایره ۱۰۰۰ فوت تخمین زده می شود. در ساعت 0329، ستوان فرمانده آبل تصمیم جسورانه ای گرفت و فرمان سکان راست را صادر کرد و باکلی را در موقعیتی قرار داد که U-66 را مهار کند. زمانی که ناخدای یوبوت دستور ترک کشتی را صادر کرد، توپ ناوشکن به شدت به سمت یوبوت چرخید.سینه باکلی به عرشه جلوی یوبوت برخورد کرد و این دو به هم قفل شدند.ملوانان آلمانی شروع کردند به بیرون ریختن از زیردریایی در حال سوختن،برخی سلاحها را تکان میدهند، در حالی که برخی دیگر دستان خود را به نشانه تسلیم بالا میبرند. در هرج و مرج به وجود آمده، درگیری تن به تن آغاز شد. ملوانان روی عرشه کشتی باکلی شروع به شلیک با اسلحه سبک کردند.یک ملوان با تپانچه کالیبر ۴۵ خود به یک ملوان آلمانی شلیک کرد،در حالی که یک ملوان دیگر با مشت به صورت حریف کوبید و او را از کشتی بیرون انداخت.خدمه کشتی باکلی هر چه می توانستند برداشتند و به مبارزه پیوستند.یکی از خدمه ها اسلحه خالی را برداشت و به سمت آلمانی های سوار شده پرتاب کرد.دو تا از منحصر به فرد ترین سلاح ها،ظروف آشپزخانه بودند!! چندین ملوان در این دعوا از لیوان قهوه استفاده کردند،در حالی که همکارش یکی از ملوانان آلمانی را با یک قهوه جوش از اتاق بیرون انداخت! دعوا تنها یک دقیقه طول کشید زیرا باکلی از یوبوت عقب نشینی کرد و این دو از هم جدا شدند. پنج آلمانی که روی سینه ناوشکن جمع شده بودند تسلیم شدند و توسط یک نفر مسلح به چکش!! به سمت پایین راه افتادند. این نقشه که از گزارش ستوان آبل افسر فرمانده ناوشکن باکلی، ثبت شده است،درگیری کشتی او با U-66 را نشان میدهد. خدمه باقیمانده در U-66 هنوز در حال هدایت زیردریایی بودند و مانوری را آغاز کردند که به نظر می رسید یک فرار باشد.در حالی که خدمه ناوشکن باکلی آماده پرتاب بمب های ضد زیردریایی بودند، U-66 چرخید و در مسیر برخورد قرار گرفت ،احتمالاً از کنترل خارج شده بود. در ساعت 0335 به کشتی باکلی برخورد کرد. ضربهای چشمگیر بود،سوراخی را در موتورخانه ایجاد کرد، میل پروانه سمت راست را جدا کرد و عقب کشتی را پیچاند. همانطور که او عبور می کرد، خدمه از بالای عرشه باکلی توانستند برج زیردریایی را ببینند، و یکی از ملوانان، یک نارنجک دستی را به داخل دریچه آن پرتاب کرد.یوبوت اکنون در شعله های آتش فرو رفته و به طرز وحشیانه ای از کنترل خارج شده بود. همانطور که بقیه ملوانان آلمانی کشتی را رها کردند، U-66 شروع به غرق شدن کرد، کاپیتان او هنوز در کشتی بود.گزارش ناوشکن باکلی غرق شدن یوبوت را اینگونه شرح می دهد:زیردریایی از سمت راست عبور میکند و هنوز حدود ۱۵ گره سرعت دارد.توپ ۳ اینچی ۳ ضربه مستقیم به برج آن می زند.زیر سطح آب با سرعت ناپدید میشود و دریچه برجش باز است و آتش از آن خارج می شود،ظاهرا کاملا رها شده و دریچه جلوی عرشه نیز باز است.کل عملیات ۱۶ دقیقه به طول انجامیده است. حوضچه خشک در بوستون.آسیب به سینه باکلی مشهود است. باکلی تا سه ساعت بعد در منطقه ماند و بازماندگان را از دریا بیرون آورد. سی و شش نفر از خدمه یوبوت که بیش از نیمی از خدمه آن بودند نجات یافتند ، بیشتر آنها مجروح شده بودند. سینه باکلی در اثر حمله U-66 خم شده بود و چند جای آن در اثر شلیک یوبوت سوراخ گشته بود.در درگیری 16 دقیقه ای با زیردریایی دشمن ، او 105 گلوله سه اینچی، 2700 گلوله 20 میلی متری و 418 گلوله 40 میلی متری خرج کرد. شلیک اسلحه های کوچک که شامل کالیبر 45/0 و 30/0 و همچنین شلیک تفنگ ساچمه ای بود در مجموع 390 گلوله بود. ناوشکن باکلی برای اقدام متهورانه خدمه اش در غرق کردن زیردریایی U-66،لوح تقدیر نیروی دریایی را دریافت کرد.افسر فرمانده ناو،ستوان برنت آبل،به دلیل قهرمانی فوق العاده و خدمات برجسته نشان صلیب نیروی دریایی را دریافت نمود.خدمه باکلی را با نیروی خودش به ایالات متحده بازگرداندند،جایی که او قبل از بازگشت به خدمت در اقیانوس اطلس تحت تعمیرات در بوستون قرار گرفت.نبرد اقیانوس اطلس پس از تسلیم آلمان یک سال بعد در ماه می ۱۹۴۵ به پایان رسید.در این نبرد تقریبا شش ساله،۷۸۱ یوبوت توسط متفقین غرق شدند و تلفات ملوانان آلمانی بین ۲۸۰۰۰ تا ۳۲۰۰۰ نفر تخمین زده شد.تلفات متفقین با از دست دادن بیش از ۲۷۰۰ کشتی تجاری و از دست دادن بیش از ۱۳۰۰۰۰ ملوان بسیار خیره کننده بود. مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منبع : https://www.nationalww2museum.org/war/articles/atlantic-battle-uss-buckley-german-u-66