برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 3 اسفند 1401 در همه مناطق
-
8 پسندیده شدهدر آستانه سالگرد جنگ اوکراین(بخش پایانی) این روزها همان هایی که در ایران مغلوب جنگ ادراکی(Perception) در اتمسفر "انقلاب همین الان" شدند، غرب را برنده جنگ و حمایت ایران از روسیه را، پیوستن به گروه بازندگان تحلیل می کنند. در واقع سطح اعتماد به نفس و قضاوت های بدون فکت این دوستان انگیزه ای شد برای نگارش این سلسله یادداشت ها. اما حقیقت را می باید در تصادم جنگ ادراکی غرب با جنگ اصطکاکی یا سایشی(Attrition) آن چنان که در میدان شاهدش هستیم، یعنی تحکیم مواضع روس و اجبار به پراکندگی نیروهای اوکراینی در امتداد جبهه ای به طول هفتصد کیلومتر، جست. صرف نظر از آن چه که در جبهه ها می گذرد، غرب تا همینجا هم بازنده است چون برای نخستین بار سه چهارم کشورهای کره زمین از اوامرش مبنی بر تحریم روسیه سرپیچی کردند به طوری که به اعتراف خود غربی ها، هیچگاه تا این میزان در اقلیت قرار نگرفته بودند. آنهایی که پیروزی غرب را تا این حد بدیهی می دانند، خوب است پاسخ دهند که چرا برزیل روی این پیروزی شرط بندی نکرد؟ چرا هند عصای دست روسیه برای دور زدن تحریم شد؟ چرا ترکیه، کشور عضو ناتو، قطعات صنایع نظامی روسیه را تامین می کند؟ چرا کشورهای افریقایی شرکای تاریخی و استعماری فرانسوی را اخراج و با نیروهای واگنر جایگزین می کنند؟ چرا عربستان در اپک پلاس با کارت روسیه بازی می کند؟ افریقای جنوبی، اندونزی، مالزی و ... چرا این همه کشور وارد بازی امریکا نشدند؟ در عالم واقع، اوکراین و اروپا، بازنده های بزرگ هستند در حالی که امریکا خیالش برای دهه ها از پیوند نامیمون آلمان و روسیه، آسوده شد، بازار جدیدی برای گاز خود دست و پا کرد و صنایع آلمان را با مزیت انرژی ارزان به سمت خود کشاند. اما درعین حال پاشنه آشیل امریکا یعنی دلار دچار آسیب مهلکی شد چون با انزوایی که جنگ اوکراین، به غرب تحمیل کرد، روند رو به زوال امپراطوری دلار شدت یافت و نظم جدیدی به اسم Friend shoring یعنی نوعی شمع زنی بین کشورهای دوست در حال شکل گیری است. نظمی که در آن ژئوپولیتیک، مبنای مبادلات تجاری است و گروه های کشورهای دوست سعی می کنند با تشویق تجارت فی مابین و استفاده از ارزهای بومی و کانال های مالی موازی، خطرات و خسارات تحریمی در مواقع بحرانی را کاهش دهند. شاهین اشکان(ارسال براي ميليتاري)
-
6 پسندیده شدهبسم ا... به درخواست برادر عزیز جناب @arminheidari مصطفی پورمحمدی . وزیر سابق دادگستری و کشور
-
2 پسندیده شدهدر صورت هر نوع درگیری، اولین کاری که نیرو های ایرانی باید انجام بدن، وارد شدن به خاک ارمنستان برای دو منظور هست. یکی جلوگیری از تصرف سیونیک ارمنستان به دست باکو و مورد مهمتر، تلاش برای مسدود کردن مرز باکو و گرجستان هست. اگر این وسط روسها هم از لج گرجی ها کمکی کردن که چه بهتر ! از طرف شرق، نیروی دریایی در دریای خزر باید محاصره دریایی سواحل ج. باکو رو انجام بده تا هیچ سلاحی به باکو نرسه. اینکه وضعیت نیرو دریایی در خزر چطور هست، خودش تعیین کننده خواهد بود. بعدش موشک باران مواضع نیروهای باکو و مجبور کردن اونها به تسلیم .
-
2 پسندیده شدهنیروهای واگنر موفق شدن شهرک paraskoviivka را در شمال شرق باخموت به کنترل خود در وارده همچنین واحد های روس پیشروی در عمق مواضع اکراینی ها را در این محور آغار کرده اند . در انسوی خطوط درگیر ارتش اکراین با وجود همه عجز وناله موفق شده است هزاران سرباز را در پشت جبهه گرداوری کند این واحدهای خود را برای شروع یک ضد حمله ویا حتی یک یا چند حمله پیش دستانه بر ضد روسیه آماده میکنند . با عقب کشیدن واحدهای با تجربه وجایگزین آنها با واحدهای تاز ه نفس اما بدون اموزش دست ارتش اکراین برای استفاده حداکثری از یگان های خود برای حملات باز تر میکنند . این شیوه یادآور اقدامات ارتش سرخ و در نبرد با ورماخت در جنگ جهانی دوم البته در ابعاد کوچکتر است است . که برخی از واحدهای کم تجربه وبدون تجهیزات مناسب روس نقش ضربه گیر ورماخت را ایفا می کردند . به طور مثال ازیک یگان 200 نفری مدافع شهرک krasnahora تنها 18 نفر زنده مانده و همچنین همسر وبردار یک سرباز 34 ساله اکراینی اعلام کرده اند فاصله بین فراخوان آموزش و اعزام به خطوط درگیر و کشته شدن این فرد تنها 4 روز بوده است. منابع رسانه ایی اکراین اعلام کرده اند تنها 4و حداکثر چند ساعت طول عمر یک سرباز اموزش ندیده در خط مقدم در جبهه باخموت است . همچنین تلفات روزانه اکراین به 1000 کشته وزخمی مفقود اسیر وفراری در خطوط درگیر در باخموت میرسد . در مجموع و هر لحظه ممکن است ناتو با استفاده از اشتباهات روسها ضربه ایی کاری به این کشور وارد کند. چندین هفته است که حملات بوسیله همیارس ها بشدت کم شده است به نظر میرسد اکراین در حال ذخیره سازی حجم زیادی از این راکت ها است و در کنار ان ناتو در حال ایجاد یک بانک اهداف است که همزمان با حملات زمینی مواضع روسها را در هم بکوبند ارتش روسیه در محور کوپیناسک خارکف موفق شده است دو منطقه dvorichen و hryanykivka را باز پس بگیرد در محور اوگلدار بعد از ناکامی روسها در پیشروی ارتش این کشور دست به عقب نشینی وبازگشت به خطوط خودی کرده است نیروهای واگنر موفق شدن بقایای هواپیمای سوخو 24 این گروه را که دو ماه پیش در حومه باخموت سرنگون شد بازیابی کنند . این هواپیما و رشادت خلبانان ان احتمالا به سمبل این گروه تبدیل خواهد شد. بعد از هدف قرار گرفتن سوخو24 گروه واگنر توسط دوش پرتابهای اکراینی دو خلبان این بمب افکن بجای دور شدن از صحنه نبرد و ایجکت کردن هواپیمای اتش گرفته خود را به یک ستون زرهی که در حال تردد در حومه باخموت بود کوبیدن و یک تانک و چند زره پوش اکراینی در این حمله آسیب دیدن . ارتش اکراین هم در اقدامی بی سابقه به علت شجاعت این خلبان به فاصله چند روز پیکر این دو خلبان را در تابوب های مزین به پرچم روسیه به طرفی روسی تحویل داد همچنین هفته گذشته یک سوخو 24 گروه واگنر در حالی که هدف موشک های ضد هوایی قرار گرفته بود موفق شد به پایگاه خود مراجعت کند خسارتهای زرهی اکراین یک جاده منتهی به باخموت و 3 تانک تی72 و64 و یک نفربر بی ام پی اکراینی نفربرهای سری بی تی آر تانک های تی64 -72 نفربر ام ال تی بی زرهپوش کوزاک دو نفربر ypr دو نفربر بهینه شده ام 113 دانمارکی کواد کوپتر اکراینی مکان یک سامانه دفاع هوایی تور فعال روسی را کشف کرده و این سامانه از شناسایی کواد کوپتر اکراینی عاجز بوده .البته به نظر میرسه این سامانه تنها اسیب محدودی از حملات توپخانه ایی اکراین متحمل شده باشد سربازان روس سامانه جنگ الکترونیک خود را بعد از حمله توپخانه ایی واصابت گلوله در نزدیکی این دستگاه رها کردن انهدام راکت های ترموباریک سامانه توس (البته منابع اکراینی مدعی شدن یک سامانه توس در این حمله منهدم شده است اما در فیلم منتشر شده هیچ سامانه توسی مشاهده نشد) حملات پهپاد انتحاری لانست تانک تی 64 که هدف دو پهپاد لانست قرار میگرد پهپاد اولی سبب آسیب دیدن تانک شده خدمه تانک با کپسول اتش نشانی موفق به اطفا حریق میشوند ولی تانک را رها میکنند و پهپاد دومی تانک را تقریبا منهدم میکند توپ خودکششی ام 109 توپ خودکششی کراب توپ کششی ام 777 راکت انداز کاتیوشا یا گراد خمپاره انداز 120 م م ام 327فرانسوی در خدمت ارتش اکراین استفاده روسها از بالون های فریب دهنده (دیکوی ) برای شناسایی مواضع پدافندی اکراین و همچنین و اوت نامبر شدن این واحدها . چند بالون که به صفحات و ورقهای فلزی مجهز بودن در نزدیکی کیف مشاهده شده و پدافند اکراین هم چندین موشک به سمت این بالونها شلیک کرد تلفات انسانی اکراین جان سالم به در بردن تانک تانک تی 72 ارتش اکراین از اصابت موشک ضد زره روسی تانک تی 72 بی 3 ام روسی روسها اعلام کرده اند این تانک تی64 منهدم شده اکراینی در نبرد زرهی توسط یک تانک تی 90 ام شکار شده است ====================== خسارتهای روسها به دلیل کمبود وقت چندان در این پست پوشش داده نشده انشا ا.. در پستهای بعدی البته اگر چیز شکن مناسبی پیدا بشه
-
1 پسندیده شدهنه عکس ترامپ با رئیس جمهور صربستان اتفاقی ثبت شده نه تصویر زلنسکی و بایدن فرقی بین بایدن و ترامپ وجود ندارد آمریکا همان آمریکای سلطه گر است که به رفیقانش هم رحم نمیکند اروپا تازه دارد میفهمد نبرد اوکراین از سوی آمریکا به اروپا و روسیه تحمیل شده زلنسکی صرفا اجرا کننده فرمان است...
-
1 پسندیده شدهخدمتتون عرض کنم همون طور که دوست عزیزم توصیح دادند این دیالوگ متعلق به خبر نگار روس هست که میگه ما به این افراد نیاز داریم که ...... ومثال زده بود کره شمالی واعراب و... این خاصیت رو دارند اتفاقا از نظر من ما نباید دنبال پیروزی کسی باشیم ناتو ضعیف و روسیه ضعیف دنبال ما میان واگرنه اولین کشوری که مارو تحریم میکرد به خاطر انرژی هسته ای روسیه بود پس نداشتن پیروز یا حداقل پیروزی کامل به نفع ما و آمریکایی هاست میبینید امریکا و ما قطره چکونی یه چیزی رو میدیم بابت همینه جنگ طولانی نابودی اقتصاد اروپا و وابستگی بیشتر اروپا به امریکا جنگ طولانی روسیه ضعف اقتصاد نابودی تجهیزلت نطامی روسیه ای که داشت قوی میشد ازدید ارتباط چون شوروی با اروپا ارتباط گسترده نداشت اما روسیه با فرانسه و آلمان نزدیک تر بود تا آمریکا و موارد دیگر که قبلا یا گفتیم یا دوستان گفتند
-
1 پسندیده شدهبرابر قوانین بین الملل ما مجبور بودیم به تایید مالکیت اما در همان حال باید نیروی نیابتی ارمنی رو تشکیل می دادیم در اون زمان و احازه پیروزی مفت به آدربایجان ر نمیدادیم که الان برای ما رجز خونی کنه الان همه دنیا میدونن کشتی اسرائیل رو ما زدیم اما ما تکذیب میکنیم چرا چون تبعات دارد مثل اسرائیل میزنه اما تکذیب میکنه
-
1 پسندیده شدهدقیقا ..... نظر من هم همین موارد است برای همین باید کاملا هوشمندانه عمل کرد وگرنه نه رژیم منحوس اسرائیل و نه باکو اصلا برای ما حریف نیستند . قطعا باید از مدت ها قبل نیروهای ثالثمون رو برای تحرکات آینده آذربایجان آماده می کردیم و شاید هم کرده باشیم . انچه مهم است ما نباید درگیری مستقیمی با باکو داشته باشیم. طرف های ثالث باید باشون حساب زد و خورد ایجاد کنن.
-
1 پسندیده شدهسلام - لطفا به محتوی متن اصلی توجه فرمایید به گفته نویسنده روسی کره شمالی و اعراب طرفدار روسیه چنین نظری دارند این موضع رسمی کشور ما نیست هرکدام پیروز شوند یا نشوند ما به راه خودمان خواهیم رفت به صورت رسمی ایران از پذیرش الحاق کریمه به روسیه در گذشته و الحاق شرق اوکراین در جنگ فعلی به روسیه خودداری کرده است هر نتیجه ای در جنگ فعلی حاصل شود ما باید به دنبال منافع کشور خودمان باشیم منتهی اصلا مقصودو مخاطب پست ارسالی جناب iron_man63 ایران نیست
-
1 پسندیده شدهحالا هی حاکمان جمهوری اسلامی برن بچسبن به اذربایجان بگن قره باغ و کل قفقاز برای برای ایناست چون یه کشور اسلامیه! اگه به حرفه که عربستان از کل دنیا اسلامی تره اما در عمل از 100تا شیطان،شیطان تره
-
1 پسندیده شدهسلام با شما موافق هستم اصولا ما بلد نیستیم از افتراق قدرت ها استفاده کنیم برای مثال در دوران ترامپ همه چیز تحریم بود به غیر از سرمایه گزاری هند در بندر چابهار چون قرار بود جلو سرمایه گزاری چین در بندر کراچی قرار بگیره به این میگن استفاده از افتراق دول قدرتمند در بسیاری موارد ما میتوانیم این کار رو انجام بدهیم من شاه دوست نیستم اما مثالی میگم شاه هر چی رو آمریکا به ایران نمی داد از شوروی طلب میکرد و هر دو طرف را تحریک میکرد مثلا ما ذوب آهن اصفهان را از امریکا وغرب خواستیم ندادن از شوروی گرفتیم با همین تاکتیک متاسفانه ما بازی با قدرت های جهان رو بلد نیستیم بماند ..... چرا ذوبآهن اصفهان به دست شوروی ساخته شد؟ قصه ذوب آهن به عنوان یک صنعت مادر برمیگردد به قبل از جنگ جهانی دوم که قرار بود آلمان برای ایران یک کارخانه ذوبآهن در حوالی کرج بسازد، ولی به دلیل جنگ میسر نشد و کشتی آلمانی که حامل قطعاتی برای کارخانه بود توسط انگلیس توقیف.و مصادره شد. بعداز جنگ ایران مذاکرات را با آلمانها ادامه داد و موافقتشان را جلب کرد. ولی امریکا که مخالف دستیابی ایران به صنایع مادر بود، به آلمان که پس از جنگ جهانی ۲ عملن تحت نفوذ شدیدش بود اجازه فروش ذوب آهن به ایران را نداد. ایران از سر ناچاری دست به دامن شوروی شد. با توجه به مخالف امریکا با مساله ذوب آهن، مذاکرات با شوروی بصورت کاملن محرمانه آغاز میشود. هرچند امریکا متوجه رفت و آمد روسها به وزارت اقتصاد میشوند و برای همین دکتر یگانه را به سفارت فرا میخوانند که نمیپذیرد. بعد دکتر عالیخانی به سفارت فرا خوانده میشود. عالیخانی که میدانست سفارت چه میخواهد تصمیم میگیرد که امریکاییها را در کار انجام شده قرار دهد و به دروغ میگوید که قرار داد امضا شده در حالیکه هنوز امضا نشده بود. نتیجه: زمان شاه هم امریکاییها ما را جز آدم حساب نمی کردند و اجازه داشتن صنایع مادر را به ما نمیدادند.
-
1 پسندیده شدهآیا Su-57 مسیر Su-30MKI را دنبال میکند؟ روسیه و هند در حاشیه نمایشگاه Aero India 2023 در حال گفتگو درباره فرصتهایی برای توسعه مشترک هواپیماهای جنگنده نسل پنجم در تأسیسات هوانوردی هندوستان(HAL) هستند، زیرا این کشور جنوب آسیا به دنبال نوسازی ناوگان خود با جتهای جنگی فراتر از نسل چهارم است. الکساندرمیخیف،مدیرعامل آژانس صادرات تسلیحات روسیه(روسو برون اکسپورت) در این باره گفته است:روسیه آماده است همکاری در این زمینه(تولید مشترک)از جمله در مورد جنگنده نسل پنجم را ادامه دهد و پس از امضای قرارداد در تاسیسات HAL هواپیمای جدید تولید کند.وی افزود:تجربه کار بر روی جنگنده Su-30MKI همراه با هند نشان داده است که کشورهای ما می توانند در پروژه های چالش برانگیز و با فناوری پیشرفته مانند ایجاد تأسیسات تولید جنگنده نسل چهارم همکاری کنند.این هواپیما ستون فقرات نیروی هوایی هند را تشکیل داده و در انجام وظایف، خود را به خوبی ثابت کرده است. Su-30MKI برای اولین بار در سال 2002 وارد خدمت شد و در آن زمان به طور گسترده به عنوان تواناترین جنگنده در جهان شناخته می شد که توانایی های آن بسیار فراتر از هر کلاس جنگنده ای بود که نیروی هوایی روسیه در دهه بعد از آن به میدان فرستاد. این جنگنده بهعنوان مدلی از طرح Su-30 که بهشدت سفارشیسازی شده بود تا نیازهای هند را برآورده کند،ساخته شد. از جمله این سفارشی سازی ها، ادغام یک رادار آرایه فازی و موتورهای دارای بردار رانش که از موتورهای جنگنده لغو شده سوخو۳۷ مشتق شدهاند می باشد. انتظار می رود در صورتی که هند به دنبال سفارشهای بزرگتر و مجوز تولید هواپیمای نسل بعدی باشد، به احتمال زیاد جانشین مستقیم Su-30 در خط تولید،Su-57 یا نمونه سبک وزن کمتر توسعه یافته آن یعنی جنگنده Su-75 چکمیت می باشد که هنوز به مرحله تولید نمونه اولیه نرسیده است. هند و روسیه قبلاً توسعه مشترک مشتقات Su-57 را تحت برنامه FGFA دنبال کردند، اگرچه این پروژه به دلیل فرمت آن مورد انتقاد گسترده قرار گرفت. به ویژه،به این دلیل که فنآوریها عمدتاً روسی بودند و هند سهم نسبتاً کمی داشت. با این وجود، ورود هند به این برنامه نشاندهنده درجه بالایی از علاقه به Su-57 بود که این موضوع، حتی پس از پایان برنامه FGFA توسط مقامات هندی ابراز شد. در حالی که این احتمال وجود دارد که هند بتواند Su-57 را خریداری کند، همانطور که الجزایر این کار را انجام داده است، این احتمال بیشتر است که این جنگنده با اشتراک فناوری محدود،با اضافه شدن سلاح های هندی، صندلی دوم برای افسر سیستم های تسلیحاتی و سایر گزینه های سفارشی سازی، در هند تولید شود، همانطور که Su-30MKI قبل از آن تولید شد. Su-57 در سال 2020 با پنج سال تاخیر به نیروی هوایی روسیه پیوست، اگرچه در حال حاضر تنها 10 فروند از آن در خدمت هستند اما سرعت تولید به سرعت در حال افزایش است و انتظار می رود در سال 2024 به 14 فروند هواپیما در سال برسد،مطابق با نرخ تولید فعلی Su-30، Su-34 و Su-35. مهمتر از همه این موارد،این جنگنده با استقرار در برابر نیروهای اوکراینی از مارس ۲۰۲۲ و حضور در عملیات از جمله در حمله،سرکوب پدافند هوایی و احتمالا در نقش های هوا به هوا ،رکوردی بسیار فراتر از هر کلاس جنگنده نسل پنجم دیگری به دست آورده است.انتظار می رود که تجربه عملیاتی در برابر یک دولت دشمن انهم به زودی پس از ورود به خدمت ،اعتماد خارجی به سوخو ۵۷ را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. این جنگنده به دلیل برخی ویژگی های پیشرفته از جمله استفاده از رادارهای شش(گانه)، مانورپذیری فوق العاده، ادغام موشک های R-77M با هدایت راداری فعال و برد درگیری بسیار زیاد یک دارایی ارزشمند است. این جنگنده عملاً تنها گزینه هند برای دستیابی به کلاس جنگنده نسل پنجم می باشد، زیرا اختلافات ارضی با چین امکان دستیابی به یک جایگزین چینی را غیرممکن می کند و از سویی دیگر F-35 آمریکایی نیز شرایط بسیار سختی را برای صادرات خود دارد، از جمله کنترل های سخت در مورد نحوه استفاده و محل استقرار آن و کنترل های آمریکایی بر روی نرم افزار آن که هیچکدام برای هند قابل قبول نیست. اما از سویی دیگر روسها نیز قرار است اولین هنگ کامل جنگنده های نسل پنجم Su-57 خود را از بین سه هنگی که انتظار می رود تا پایان سال ۲۰۲۷ تشکیل شود،در اوایل سال ۲۰۲۴ تشکیل دهند،هر چند که به دلیل تاخیرهای متعدد در دهه ۲۰۱۰ از برنامه بسیار عقب مانده اند. میزان تولید Su-57 طی دو سال گذشته به سرعت افزایش یافته است و در حالی که تنها یک فروند در سال 2020 و سه فروند در سال 2021 به نیروی هوایی تحویل داده شد، این میزان در سال 2022 به شش فروند افزایش یافت و مجموع ناوگان را به ده فروند رساند. بر اساس یک تخمین محافظه کارانه، ده فروند هواپیمای جدید Su-57 در سال 2023 تحویل داده خواهد شد، که اندازه ناوگان را دو برابر می کند و چهار جنگنده نهایی که در ۲۰۲۴ تحویل داده می شوند ناوگان را به یک هنگ کامل می رساند. همچنین احتمال تحویل 14 جنگنده در سال 2023 وجود دارد که به این معنی است که ناوگان قبل از پایان سال به قدرت یک هنگ خواهد رسید. به غیر از Su-57، تمام کلاس های جنگنده روسی دیگر از جمله Su-30SM/SM2، Su-34 و Su-35 در حال حاضر با نرخی در حدود 14 فروند در سال تولید می شوند، اگرچه سرمایه گذاری های قابل توجهی در توسعه تأسیسات تولید Su-57 در کارخانه هواپیماسازی Komsomolsk-on-Amur در خاور دور روسیه انجام شده ، و این انتظار را بوجود اورده که مقیاس تولید به طور قابل توجهی فراتر از میزان تولید فعلی گسترش یابد. در حالی که سفارشات برای جنگنده های نسل چهارم بین چند کلاس هواپیما تقسیم می شود و در مجموع Su-34 ، Su-35 و Su-30 با نرخی در حدود ۴۲ فروند در سال سفارش داده شده اند،Su-57 بعنوان تنها جنگنده نسل پنجم روسیه، می تواند سرمایه گذاری بسیار متمرکزتری را به خود ببیند و ۳۰ یا بیشتر از آن در سال تولید شود.این امر به ویژه در صورتی امکان پذیر است که این جنگنده سفارشات صادراتی بزرگی دریافت کند،بویژه از سوی هند به عنوان مشتری بالقوه برای یک قرارداد تولید بزرگ تحت مجوز با وجود افزایشهای امیدوارکننده، انتظار میرود تعداد تولید سالانه Su-57 کمتر از نصف جنگنده نسل چهارم Su-27 باشد که در شوروی با نرخ تقریباً 100 فروند در سال، قبل از تجزیه این کشور تولید میشد. انتظار میرود که Su-57 ابتدا برای جایگزینی واحدهای Su-27 و MiG-29 باقیمانده که روسیه از اتحاد جماهیر شوروی به ارث برده و نیروی هوایی این کشور هنوز صدها فروند از آنها را در اختیار دارد، استفاده شوند. برخی گزارشها حاکی از آن است که یکی از سه هنگ Su-57 که قبل از سال 2028 راهاندازی میشود،بهجای جایگزینی جنگندههای قدیمیتر در یک واحد موجود،بهعنوان بخشی از تلاشها برای توسعه ناوگان نیروی هوایی،در قالب یک واحد کاملاً جدید مورد بهره برداری قرار گیرد. مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منابع : https://militarywatchmagazine.com/article/license-fifthgen-su57-aeroindia https://militarywatchmagazine.com/article/first-full-su57-regiment-2024-production-expanding
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت همه دوستان گرامی ما جواب حمله به اصفهان را در خاک سرزمین های اشغالی دادیم و آنها پاسخ را در سوریه دادند و ظاهرا پاسخ را در دریا گرفتند . این پینگ پونگ تا خوابیدن توپ در زمین حریف ادامه خواهد داشت . فعلا هنوز توپ نخوابیده است .
-
1 پسندیده شدهرویت مهمات ضد زره پیشرفته روسی در اکراین پس از ماهها گمانهزنی و گزارشهای تایید نشده ، استقرار گلولههای ضد زره پیشرفته توسط تانکهای ارتش روسیه در اوکراین با تصاویر جدید منتشر شده، تأیید شد. پرتابه 3BM60 در دهه 2010 وارد خدمت شد، زمانی که ارتش چندین هزار تانک نوسازی شده جدید دریافت می کرد. مهمترین آنها T-72B3/B3M و T-80BVM هستند که انواع مدرنسازی شده از خودروهای ساخت شوروی هستند، و همچنین T-90M جدیدتر که در حال حاضر در مقیاس بزرگ برای تجهیز مجدد واحدهای زرهی روسیه تولید میشود. 3BM60 که قادر به نفوذ 800 تا 830 میلیمتر در زره همگن نورد شده، در برد 2 کیلومتری است، در اوکراین به تنهایی و در کنار پرتابه های قدیمیتر و بسیار کوتاهتر «مانگو» 3BM42 دهه 1980 که از زمان آغاز جنگ در فوریه به طور گسترده در واحدهای زرهی روسی دیده شده است ، به تصویر کشیده شد. این پرتابه قدیمی به دلیل مقادیر قابل توجهی که از دوران شوروی به ارث رسیده است، در تعداد بسیار زیادی در انبارهای روسیه موجود است. پرتابه های انرژی جنبشی ۳BM42 (در بالا) و ۳BM60(در پائین) تأخیر آشکار در معرفی 3BM60 در جنگ اکراین را می توان تا حدی با این واقعیت توضیح داد که تانک های دهه 1970 اوکراین در حال حاضر با خودروهای روسی خط مقدم مانند T-73B3 درگیر هستند و پرتابه 3BM42 در حال حاضر برای نفوذ از جلو به آنها، حتی در فواصل طولانی کافی است. افشای تصاویری که حضور ۳BM60 را تایید می کند، می تواند نشان دهد که ارتش روسیه برای ورود قریب الوقوع تانک های ساخت غرب به سالن نمایش آماده است، که انتظار می رود برخی از آنها مانند چلنجر ۲ بریتانیایی و لئوپارد ۲A6 عرضه شده توسط آلمان در مقابل گلوله های قدیمی ۳BM42 شوروی آسیب ناپذیر باشند. از آنجایی که تنش ها با ناتو به شدت افزایش یافته است و روسیه تولید تانک عملیاتی T-90M را به میزان قابل توجهی افزایش داده است، حدس زده می شود که تولید 3BM60 نیز به موازات آن افزایش خواهد یافت. یک نوع جدید T-72 با بسته حفاظتی زرهی شبیه مدل T-90M نیز وارد خدمت شده است و مانند سایر T-72 های مدرنیزه شده با گلوله های جدید سازگار خواهد بود. اگر چه پرتابه ، ۳BM60 پیشرفته ترین پرتابه APFSDS نیست که در روسیه توسعه داده شده است،به طوری که Vakuum-1 جدیدتر دارای توان نفوذ ۱۰۰۰ میلی متری به جای نفوذ ۷۶۰ میلیمتری 3BM60 است و در مشخصات خود در جهان پیشتاز است،با این حال،یک مشکل Vakuum-1 این است که فقط با توپ ۲A82-1M و اتولودر توسعه یافته برای تانک نسل بعدی T-14 سازگار می باشد تانکی که اگر چه در سطح گردان ساخته شده است، اما هنوز به ارتش روسیه تحویل داده نشده است. نگرانیها در مسکو در مورد ورود احتمالی ناتو به جنگ اوکراین، این گمانهزنی را افزایش داده است که T-14 و Vakuum-1 نیز ممکن است شاهد افزایش تعداد تولید و تسریع آزمایشهای نهایی باشند تا ارتش بتواند با معایب عددی قابل توجهی که در جنگ با ائتلاف غربی با آن مواجه خواهد شد، مقابله کند. مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منبع : https://militarywatchmagazine.com/article/russian-tanks-in-ukraine-finally-seen-with-top-end-anti-armour-rounds-how-will-they-impact-the-battlefield-as-leopard-2-deliveries-near
-
1 پسندیده شدهبه نظم درآوردن آشوب : آرایش و حرکت نیروهای ترکیبی در عملیات رزمی با مقیاس بزرگ . مروری به شکل خلاصه بر کتاب Bringing Order to Chaos نوشته : سرهنگ دوم پیتر جی شیفرل ، بازنشسته ارتش ایالات متحده منبع : Military Review September-October 2018 قسمت آخر : در فصل جمع بندی ، سپهبد (ژنرال سه ستاره ) (Lt. Gen) میشل دی لاندی (Michael D. Lundy) ، فرمانده مرکز نیروی ترکیبی (Combined Arms Center) ، یک تصویر از آینده آرایش و حرکت در نیروی ترکیبی ارائه می کند و بحثهای ارائه شده در این مجموعه کتاب و کتابهای بعدی را به فراتر از این گسترش می دهد ؛ این کار به وسیله معرفی تعدادی از مسائل حل نشده در عملیاتهای رزمی سیستمهای رقیب همتا (peer-competitor) ، زمانی که نیروها و ارتشها فقط آرایش تاکتیکی می گیرند ، انجام شده است . یک تانک شرمن در حال گذشتن از کنار یک تانک متوسط ژاپنی در لوزون فیلیپین در طی جنگ جهانی دوم از خود راضی بودن (complacency) ( البته لاندی دقیقا این کلمه را در متن این فصل به کار نبرده است ) ، در آرامش بودن در سایه عملیات های شجاعانه هفده سال گذشته - و حس این که فرهنگ جدید در نیروی نظامی به طور خود بخود و در نتیجه این هفده سال و اضافه برآن عملیاتهای تثبیتی انجام شده ، رخ می دهد - به این منجر می شود که نتیجه گیری شود آمادگی برای عملیاتهای ثبات بخش کافی است و به قدر کافی برای دشمنان آینده مانند روسها ، کره شمالی ها ، چینی ها یا ایرانیها آمادگی ایجاد شده است . لاندی استدلال می کند که لازم است برای به دست آوردن دوباره بازدارندگی (deter) ، درگیری (engage) ، محاصره (deny) ، شکست دادن (defeat) و پیروزی (win) علیه همه یا یکی از رقبایمان ، بجنگیم . او به طور متقاعد کننده ای دلیل می آورد که نیروی نظامی نیاز دارد دوباره برای انجام عملیات رزمی در مقیاس بزرگ (LSCO) ، تغییر جهت دهد ؛ برای این کار ضمن این که باید درسهای عملیات تثبیتی را باید به خاطر داشت ، علاوه بر آن باید به سرعت و به شکل قابل ملاحظه ای توانایی های نیروی نظامی را در زمینه آموزش و آمادگی برای نبردهای رزمی در مقیاس بزرگ و همچنین استقرار پیشدستانه در صحنه ، ارتقا داد . اینها اصلی ترین شاخص های درگیری های آینده هستند . پایان منبع پی نوشت : برای دسترسی به خود کتابی که این مقاله به طور خلاصه آن را بررسی کرده بود می توانید آن را از لینک زیر تصویر در یافت کنید . Bringing Order to Chaos: Historical Case Studies of Combined Arms Maneuver in Large-Scale Combat Operations
-
1 پسندیده شدهبسم ا... بخش دوم ..... 2- جدول زمانی تحویل اگر چه هنوز مشخص نیست که جدول زمانی تحویل کامل تانکهای لئوپارد چگونه برنامه ریزی شده ولی حداقل 14 دستگاه از این تانکها از ذخیره ارتش آلمان برداشت خواهد شد که به گفته ارتش آلمان ، " گام اول " خواهد بود . همزمان ارتش بریتانیا نیز اعلام نموده که تا انتهای ماه مارس 2023 ، چالنجرهای خود را به اوکراین ارسال می کند ولی برخی معتقدند که بخش عمده تانکهای آبرامز و لئوپارد در بازه زمانی بهار تا تابستان 2023 در میدان نبرد مشاهده می شوند . تحویل لئوپاردهای کانادایی هنگامی که روسها در فوریه 2022 به اوکراین حمله بردند ، شرایط و اقلیم زمستانی ، پیشروی را دچار مشکل کرد ، و اینکه با شروع یک زمستان دیگر ، جنگ ایستا ( موضعی ) مجددا دیده می شود که این جنگ در امتداد یک خط قابل تشخیص جریان دارد . اما با گرم شدن هوا ، بسیار بعید خواهد بود که این خطوط همچنان به شکل فعلی حفظ شوند چرا که هر دوطرف برای شروع عملیات نظامی از بهار سال 2023 دلایل خود را دارند ،اما آیا اوکراین می تواند روی تانکهای جدید حساب باز کند یا خیر ، که این عامل اصلی در کسب نتایج روی زمین به نظر می رسد . میزان حفاظت زرهی دوسمت تانک اصلی میدان نبرد لئوپارد2آ4 4-3 آموزش ، تعمیر و نگهداری /آماد و پشتیبانی تمامی تانکهای اصلی میدان نبردی که قرار است به اوکراین تحویل شود ، سامانه های رزمی پیشرفته و پیچیده ای محسوب می شوند . به مانند هر ماشین دیگر ، این پیچیدگی به معنای قطعات بیشتر و اجزای پیچیده تری است . سامانه های کنترل آتش این تانکها ، رقومی (دیجیتال) بوده و پشتیبانی به مراتب بالاتری را در مقایسه باسامانه های روسی طلب می کنند . علاوه براین ، فاصله یابهای لیزری ، ابزارهای به غایت دقیقی محسوب می شوند که باید مستمرا بازبینی شده و در کنار آن ، تعمیر یا جایگزینی زره های واکنشی نصب شده روی لئوپارد ، وضعیت کاملا متفاوتی با همتایان روسی که روی بدنه فولادی ، پیچ و مهره شده یا روی آنها کیسه شن قرار می گیرد را به نمایش می گذارد . مضاف براین ، آموزش خدمه فرآیند زمان بری را خواهد داشت . تحویل لئوپاردهای کانادایی بدین سان ، بیشتر از 100 دستگاه تانکی که قرار است به اوکراین تحویل داده شود ، اگر پشت خطوط اصلی منتظر قطعه یدکی باشند یا تکنسین های فنی برای راه اندازی این سامانه ها وجود نداشته باشد ، امکان تغییر توازن در نبرد را به اوکراین نخواهد داد . درواقع ، چالش های مربوط به تعمیر و نگهداری ،و درکنار آن بحث پشتیبانی ، یکی از بزرگترین چالش های مربوط به تنظیم جدول زمان بندی تحویل تانکهای مزبور خواهد بود . در این رابطه ، آلمان قصد دارد تا پرسنل اوکراینی را در آلمان آموزش دهد ،اما این مساله خود یک چالش جدید است ، چرا که روند آموزش نیز چندان کوتاه نخواهد بود . آرایش قرارگیری خدمه لئوپارد2آ4 ارتش ایالات متحده برای آموزش خدمه آبرامز بصورت استاندارد 24 هفته را درنظرگرفته که درشرایط اضطراری می توان آن را فشرده تر برگزار کرد ولی الزامات تعمیر و نگهداری یک سامانه پیشرفته نظیر آبرامز در محیط رزمی باعث شده تا تحلیلگران این سئوال را مطرح کنند که تانکهای جدید چگونه می توانند در نبرد اوکراین تاثیرگذار باشند ؟!این مساله یک چالش لجستیک برای کشورهای غربی و اوکراین محسوب می شود . در آنسوی جبهه ، ارتش روسیه بشدت با مشکلات لجستیکی روبرو بوده و همچنان است که این امر نشان میدهد که چگونه این نوع چالش ها می تواند در صحنه نبرد تغییرات بزرگی را ایجاد نمایند . اوکراین براساس روند فعلی ، هنوز مزیت خوبی در حوزه لجستیکی دارد و انعطاف پذیری قابل توجهی را در حفظ خطوط خود به نمایش گذاشته ، ولی یکپارچه سازی خط تامین مهمات و قطعات یدکی ، آن هم مهمات و قطعاتی که منحصر به فرد بوده و قبلا در ارتش اوکراین سابقه استفاده نداشته ، بطور قطع یک چالش به نظر می رسد . به گفته برخی ناظران نظامی ، هر تانک لئوپارد ، آبرامز و چالنجر ، قطعات جداگانه ای را به شکل مرتب یا دوره ای مصرف می کنند که با هر تانک عملیاتی فعلی در ارتش اوکراین متفاوت است . در نتیجه ، اینکه ارتش اوکراین یا ناتو ، تا چه اندازه ای سریع و چگونه این قطعات و مهمات را از یک بخش کشور به نقطه ای که تانک مربوطه درآن از کار افتاده یا مهمات آن تمام شده ، می رساند ، نقش بسیار موثری در میزان تاثیرگذاری این تانکها ایفا می نماید . آرت ورک های نبرد 73 Easting 5- بکارگیری آخرین مولفه ای که می توان در حوزه میزان تاثیرگذاری تانکهای جدید بر صحنه نبرد اوکراین ذکر نمود ، شیوه کاربرد آن ها در میدان نبرد است . در این رابطه ، تحویل و سازماندهی این تانکها یک مساله و استفاده حداکثری از آنها در صحنه نبرد نیز مساله دیگری است . بدان معنا که ارتش اوکراین ازاین تانکها در آفند استفاده خواهد کرد یا در مقام دفاع ؟!!! آیا واحدهای زرهی مجهز به تانکهای غربی برای درگیرشدن با واحدهای زرهی ارتش روسیه به شکل آزاد عمل خواهند کرد یا علیه اهداف با سطح تهدید کمتری بکار گرفته خواهند شد ؟! آیا ارتش اوکراین از تانک های جدید خود در ترکیب با پیاده نظام ، مهندسی –رزمی و توپخانه استفاده خواهد کرد تا به درون خطوط دفاعی ارتش روسیه نفوذ کند ؟! آیا این تانکها بیشتر بعنوان یک ابزار ضد تانک کاربرد پیدا می کنند یا اینکه ارتش کیف همچنان از تسلیحات ضد زره موجود خود در نقش اصلی ضد زره استفاده می کند و تانکهای جدید برای ماموریتهای بهتری اختصاص خواهند یافت ؟؟ و درنهایت ، آیا این تانکها در ترکیب با تانکهای شرقی موجود در واحدهای زرهی ارتش اوکراین قرار می گیرند تا به شکل اختصاصی سازماندهی می شوند ؟! نمای شماتیک برخورد دو نیروی زرهی در نبرد 73 Easting درواقع امر ، اگر چه کمیت تانکهای مورد استفاده توسط طرفین از اهمیت بسیار بالایی برخوردار خواهد بود ، ولی تاکتیکهای بکارگرفته شده نیز جایگاه خود را دارد . در مشهورترین نبرد زرهی جنگ دوم خلیج فارس ( 1991) که به 73 Easting نیز مشهور شد ، واحدهای زرهی ارتش آمریکا ، که درمواجهه با یگان های تانک گارد ریاست جمهوری ارتش عراق قرار گرفتند ، درمجموع ، طرف عراقی ، تعداد تانک بیشتری در اختیار داشت ولی مزیت آشکار واحدهای آمریکایی در حوزه فناوری ، باعث شد تا قاعده قدیمی برتری در کمیت تا حدودی رنگ ببازد به زبان ساده تانکهای آمریکایی امکان شناسایی و درگیر شدن با هدف را از فاصله دورتری داشتند و این توان انهدام بیشتری را بدانها می داد ، اما برخلاف تصورات موجود ، این فقط یک بخش ماجرا بود ، چرا که دکترین رزمی ارتش آمریکا و وظایف مندرج در کتابچه های راهنمای میدانی بود که موفقیت اصلی را رقم زد و باعث شد تا درحدود نیمی از 300 یا 400 دستگاه تانک عراقی ، بدون انهدام یک دستگاه تانک آمریکایی ، از دست بروند . واحدهای درگیر در نبرد 73 Easting در این میان ، آنچه که دانستن آن اهمیت دارد ، این است که آیا زمانی که حملات احتمالی ارتش روسیه در بهار 2023 آغاز شود ، روسها به شیوه کلاسیک خود ، یعنی متمرکز کردن واحدهای زرهی در مقیاس بزرگ و ایجاد یک منطقه مانوری از چنین یگان هایی برای رویارویی با ارتش اوکراین ادامه میدهند ؟ و آیا اوکراین این چالش را قبول خواهد کرد یا اینکه ذخایر زرهی خود را برای استفاده در محورهای خاص ، در عقب نگاه خواهد داشت ؟! نشانه های که درطول جنگ 11 ماهه ثبت شده نشان میدهد که روسها برای کسب موفقیت در مقیاس بزرگ ، تلاش می کنند تا منابع نظامی خود را بطور گسترده وارد عمل کند در حالی که متقابلا ، واحدهای اوکراینی بدلیل محدودیتهای خاص خود ، بیشتر تلاش نمودند تا با ابتکارعمل بیشتر ، جنگ را ادامه دهند . در نتیجه ، اگر این الگو ادامه پیدا کند ، احتمالا تانکهای جدید تاثیرات بیشتری را به نمایش می گذارند . در این میان ، برخی از کارشناسان نظامی غربی معتقدند که وقتی روسها در فوریه 2022 به اوکراین حمله بردند ، مزیت اصلی آنها در پیشروی سریع ، حضور پرتعداد واحدهای زرهی بود ولی از آن زمان به بعد ، این اوکراین بود که تاحدودی دست برتر را در اختیار گرفت ( البته این جمله یک مقداری مبهم هست ، بدین معنا که فقط بدلیل شیوه کاربرد زرهی توسط روسها ، کیف ابتکارعمل را بدست گرفته یا نه ، بحث کلی تری را باید در این حوزه وارد صحنه کرد تا متن معنای بیشتری را بخود بگیرد .م ) که این نیز ناشی از بکارگیری بهتر زرهی توسط ارتش اوکراین است . با این حال ، روند فوق مطلق نیست ، چرا که روسها با مشکلات لجستیکی قابل توجهی روبرو هستند ( در چند ماه نخست جنگ ، مباحثی نظیر مشکلات در تامین سوخت یا توانایی های محدود در بازیابی تانکهای آسیب دیده ) در افزایش تعداد تلفات روسها موثر بوده است ( که البته ظاهرا این مشکلات کمتر شده .م ) . بدین ترتیب ، برخی مدعی اند که می تون ضعف اوکراین در حوزه کمیت و کیفیت را با کاربرد تاکتیک های جدید تا حدودی برطرف نمود . نمای فوقانی و داخلی لئوپارد و جانمایی سامانه های رزمی و پشتیبانی درصورتی که این مساله بصورت یک الگوی مشخص برنامه ریزی و دنبال شود ، پس از تحویل تانکهای لئوپارد2 و مابقی نمونه ها ، پتانسیل تاثیرگذاری روی صحنه نبرد تا حدودی افزایش پیدا خواهد کرد ولی مجموع این تحلیل ها فقط زمانی صحت پیدا می کند که تانکهای فوق تا بهار سال 2023 آمادگی کامل را برای نبرد پیدا کنند و این مساله یعنی کسب آمادگی نیز بدان معناست که ناتو و ارتش های غربی بتوانند ترکیب آموزش ، تعمیر و نگهداری ، لجستیک موثری را برای حفظ استمرار عملیات این تانکها در اختیار ارتش اوکراین قرار دهند . پی نوشت : 1- ادامه دارد .... 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
1 پسندیده شدهپلنگ آلمانی در برابر خرس روسی تحویل لئوپاردها به کیف چگونه بر تعادل میدان نبرد در اوکراین تاثیر می گذارند ؟!! مقدمه : متن پیش رو ، ترکیبی از دو نظر غربی و شرقی در خصوص رویارویی تانک اصلی میدان نبرد لئوپارد2آ4 در برابر پرتعداد ترین تانک های اصلی میدان نبرد روسیه ( تی-72 / تی-80 و تی-90 ) محسوب می شود . اگر چه در بازه زمانی برگردان این متن به فارسی (فوریه 2023) هنوز این درگیری رخ نداده ، ولی بررسی تقابل سخت افزارهای زرهی غربی و شرقی از دریچه دید دوطرف جالب به نظر می رسد . نکته اصلی این متن درآن است که با توجه به سوگیری شدید تحلیلی در فضای وب نسبت به هرکدام از دو طرف ، سعی شده حد امکان و بدون ضربه به متن اصلی از برگردان جملاتی که بار احساسی دارند ، خودداری شود آغاز : با اعلام تحویل تانک های اصلی میدان نبرد لئوپارد به اوکراین ، برای چندمین بار در ماه های اخیر ، مبحث اثرگذاری این سخت افزار نظامی در محافل نظامی شدت گرفت . آلمان ، به دلایل مختلف یکی از کشورهایی است که نقش محوری در تجهیز و تسلیح اوکراین برعهده دارد ، هر چند انگیزه های محتاطانه آلمان ها که بر روی مولفه هایی نظیر سابقه دشمنی با روسیه ، تبدیل شدن روسها به تامین کننده اصلی انرژی اروپا و فرهنگ به نسبت دیرینه ( البته آلمان ها تا سال 1945 به خروس جنگی اروپا شهرت داشت و تنها پس از اشغال پایه و اساس طولانی مدت نظامی گری در این کشور برچیده شد .م ) ضد نظامی گری پایه گذاری شده بود تا حدودی مقامات برلین را دچار محافظه کاری قابل ملاحضه ای نمود. با این حال استراتژی محتاطانه برلین در کمک به اوکراین تا پیش از فوریه 2022 ادامه داشت ولی با آشکار شدن شواهدی مبنی بر یک عملیات نظامی تهاجمی و سپس حمله روسها به اوکراین ، این روند ، صورت متفاوتی بخود گرفت . بدین ترتیب در حالی که ارتش بریتانیا چیزی در حدود 2000 قبضه موشک ضد زره و تعداد مشخصی از خودروهای زرهی سبک را به کیف تحویل می داد ، ارتش لهستان و لیتوانی سامانه های دفاع هوایی دوش پرتاب را در اختیار ارتش اوکراین قراردادند و ترکیه نیز اجازه تولید مشترک بدون سرنشین بیرقداررا صادر نمود ، اما آلمان ها تنها به ارسال چندهزار عدد کلاهخود نظامی بسنده کردند که این امر مورد اعتراض بقیه کشورها قرار گرفت . با این وصف و علیرغم سرعت آهسته کمک های نظامی آلمان ها ، روند سیر صعودی پیدا نمود تا درنهایت به انتشار خبر تحویل تانکهای لئوپارد-2 منتهی گردید . به همین دلیل برخی معتقدند که عملیات نظامی روسیه دراوکراین می تواند آغازی بر تغییر چشم اندازهای امنیتی در اروپا گردد ولی سئوال اصلی اینجاست که ورود لئوپارد به صحنه نبرد چه تاثیری بر تعال نظامی صحنه نبرد از خود برجای خواهد گذاشت ؟! مرحله یکم : مقایسه سخت افزارهای روسی و آلمانی درواقع امر ، تحلیل نظامی براساس شمارش تعداد تانکها ، پیاده نظام ، هواپیما و ... امری غیردقیق و غیرعلمی است . با این حال یکی از جامع ترین منابعی که تنوع و کمیت سخت افزارهای نظامی را در مقیاس جهانی به شکل سالانه بررسی می کند ، موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک ( IISS) است که نسخه سال 2022 آن درست قبل از تهاجم روسها به اوکراین منتشر گردید و به تقریب ، منبع معقولی برای درک این نکته که ارتش روسیه چه تعداد تانک و در چه گونه هایی را قبل از شروع جنگ بصورت عملیاتی در اختیار داشت ، محسوب می شود . با توجه به این مساله ، ارتش روسیه در فوریه سال 2022 چیزی در حدود 2927 دستگاه تانک اصلی میدان نبرد را در سازمان رزم نیروی زمینی خود می دید که این تعداد در کنار 330 دستگاه نمونه موجود در یگان های تفنگدار دریایی و حدود 160 دستگاه در واحدهای هوابرد ، در مجموع ، 3417 دستگاه تانک اصلی میدان نبرد را به نمایش می گذاشت ، در حالی که گفته میشود روسها تعداد 10200 دستگاه تانک دیگر را بصورت ذخیره نگهداری می کنند . در این میان ، با گذشت حدود 11 ماه و 15 روز از شروع جنگ ، براساس اطلاعاتی که منابع غربی مدعی آن هستند ، ارتش روسیه تا ابتدای فوریه 2023 در حدود 1446 دستگاه تانک را از دست داده اند که مجموع تعداد منهدم شده یا به غنمیت گرفته شده از سوی ارتش اوکراین محسوب می شود که اگر این عدد مبناء قرار گیرد ، حدود نیمی از تانکهای عملیاتی ارتش روسیه از دست رفته است . بااین حال منابع غربی معتقدند که این رقم تنها 90درصد از تلفات روسها محسوب می شود و هنوز 10درصد از موارد ثبت شده را نمی توان بطور قطع به ارتش روسیه منتسب نمود . اما با وجود تمامی ابهامات ، اگر عدد 1446 دستگاه مبنایی برای بررسی نرخ تلفات روسها در نظر گرفته شود ، موارد ذیل قابل بررسی به نظر می رسد: 1-از 2260 دستگاه تانک تی-72 شامل گونه های مختلف ، 934 دستگاه منهدم یا به غنمیت گرفته شده که نرخ تلفاتی در حدود 39 درصد را نشان می دهد . 2- از 580 دستگاه تانک تی-80 شامل گونه های مختلف ، 374 دستگاه منهدم یا به غنمیت گرفته شده که نرخ تلفاتی در حدود 64 درصد را به نمایش می گذارد . 3- از 417 دستگاه تانک تی-90 شامل گونه های مختلف ، 44 دستگاه منهدم یا به غنمیت گرفته شده که نرخ تلفات حدود 11 درصد را قابل مشاهده می نماید . اگر رقم 10200 دستگاه تانک ذخیره ارتش روسیه را که قبل از تهاجم ادعا شده شامل 7000 دستگاه تانک تی-72 ( شامل نسخه های AوB) ، تی-80 در حدود 3000 دستگاه (شامل نمونه های BV ، B وU) و چیزی در حدود 200 دستگاه تانک تی-90 بدانیم ، این بدان معناست که درصورت طولانی شدن جنگ در اوکراین ، میدان جنگ به شکل فزاینده ای تحت تاثیر حضور تی-72 قرار خواهد گرفت که بیشترین تعداد تانک در انبارهای ارتش روسیه را تشکیل می دهد . علاوه براین ، ممکن است شاهد افزایش فعالیت خط تولید تی-90 نیز بود که پیشرفته ترین تانکی است که روسها بصورت انبوه می توانند آن را تولید و به میدان ارسال کنند ( اگر نرخ تلفات 11 درصد براساس تعداد اعزامی به صحنه نبرد مبناء قرار گیرد ) هر چند تعداد تی-90 های موجود درمقایسه با سایر نمونه ها ، محدود به نظر می رسد. منابع غربی در این زمینه معتقدند که تانک اصلی میدان نبرد T-72B3 که در دهه دوم قرن21 بروزرسانی های جدیدی را دریافت نموده که شامل سامانه های هدفگیری بهبود یافته ، سامانه بارگذار خودکار و زره های واکنشی است ، توانمندی بسیار بیشتری را نسبت به نمونه های پایه تی-72 از خود نشان میدهد . علاوه براین ، نسخه تی -90 ام که به نسبت ، بیشترین نمونه تولید شده این تانک محسوب می شود ، نیز می تواند یکی از تاثیرگذارترین سخت افزارهای زرهی روسها بشمار آید . در این میان با توجه به اینکه گفته شده قرار است نسخه لئوپارد-2آ6 ( دربرخی منابع نسخه 2آ4( به کیف تحویل شود ، تحلیل زیر عمدتا براساس سناریوی رودرویی میان تی-72بی3 / تی-90ام در برابر ببرهای آلمانی چیده شده است : الف- وزن : لئوپارد 2آ6 بیشتر از 60 تن وزن دارد که درمقایسه با تی-72بی3 با 50تن و تی-90ام با وزنی بیشتر از 50 تن ، سنگین تر به نظرمی رسد . راست : L/55 چپ : 2A46 ب- توپ اصلی : لئوپارد2آ6 ، به یک توپ با کالیبر 120م.م ( L/55) که گونه بلندتر از نمونه نصب شده روی تانک آبرامز ( نسخه آ-2( مجهز شده در حالی که تی-72بی3 و تی-90 ام به توپ 125 م.م بدون خان 2A46 مسلح شده اند . ج- برد موثر : لئوپارد2آ6 در حال حاضر می تواند مهمات هدایت شونده لیزری ضد زره خود را در یک برد 8000 متری بسمت اهداف شلیک کند که به نسبت بیشتر از نمونه های روسی است که بسته به نوع مهمات مورد استفاده ، برد موثری در حدود 3تا5 هزارمتر را دراختیار دارند . مقایسه آرایش استقراری خدمه تی-72بی3 (راست ) و لئوپارد2آ4 د-خدمه : لئوپارد2آ6 از 4 خدمه بهره می برد که درمقایسه ، یک خدمه بیشتر از نمونه های تی-72بی3 و تی-90ام است . مقایسه میزان ضخامت زرهی پیشانی سه تانک اصلی میدان نبرد روسی و آلمانی از چپ به راست : تی-80 /تی-72بی/ لئوپارد2آ4 ه- مجموعه حفاظت زرهی : هر سه تانک به زره های متعارف مجهز شده اند ، اما لئوپارد2آ6 با مجهز شدن به زره های فاصله دار ( در نسخه های صادراتی لئوپارد2 به زره هایی از جنس مواد مرکب برای حفاظت بیشتر مسلح می شوند ) بقاء پذیری مناسبی را به نمایش می گذارد ، در حالی که تی-72 بی3 با ترکیبی از زره های فولادی و کامپوزیتی و تی-90ام نیز با زره های مشبک نیز درصدد برآمده اند تا میزان تهدید را به حداقل ممکن کاهش دهند . این درحالی است که لئوپارد2آ6 با مجهز شدن به زره های واکنشی میتواند ضریب کارایی بهتری را به نمایش گذارد هر چند هنوز مشخص نیست که چنین چیزی به اوکراین تحویل شود . متقابلا تی-72بی3 و تی-90ام با مسلح شدن به زره های واکنشی کنتاکت-5 و رلیکت (Relikt ) ادعاهای بیشتری در این زمینه دارند . مرحله دوم - ورود پلنگهای آلمانی به صحنه نبرد چه معنایی دارد ؟! برخی تحلیلگران نظامی معتقدند که اگر تخمین های موجود در خصوص میزان ذخیره تانکهای ارتش روسیه و همچنین میزان تلفات آنها در 11 ماه اخیر در بهترین حالت ، نادرست باشد ، پیش بینی نحوه تاثیرگذاری ورود لئوپارد2 بر روند جنگ با چالشهای بسیار بیشتری روبرو می شود ولی می توان پیش بینی ها را براساس 5 عامل اصلی مورد مطالعه قرار داد 1- تعداد کل (کمیت ) نخستین عاملی که می توان روی آن تحلیل نمود ، تعداد کل تانکهایی است که قرار است به اوکراین تحویل شود که بدیهی است عامل مهمی خواهد بود . پیش از جنگ ، عملیاتی بودن 987 دستگاه تانک درارتش اوکراین تقریبا پذیرفته شده بود ( شامل 858 دستگاه تانک در نیروی زمینی ، 69 دستگاه تانک در واحدهای تفنگدار دریایی ، 60 دستگاه تانک در واحدهای هوابرد و تعداد نامشخصی در واحدهای وزارت کشور ) علاوه براین ، داده های موجود نشان میداد که حدود 1132 دستگاه تانک در انبارهای ارتش اوکراین بصورت ذخیره موجود بوده که قسمت اعظم آنها را تانکهای به نسبت قدیمی تی-64 تشکیل می داد که اگر چه بخش عمده ای ازآنها یکسری بروزرسانی هایی نظیر سامانه های کنترل آتش جدید ، تصویرسازهای حرارتی و زره های واکنشی را بخود می دیدند ولی ارتش اوکراین با ناوگانی قدیمی وارد نبرد شد . تحویل چندصد دستگاه تی-72 از سوی لهستان و جمهوری چک ، اگرچه قدرت آتش زرهی ارتش کیف را بهبود داد ولی ارسال لئوپارد2 به معنای افزایش کیفی این قدرت آتش محسوب می شود . تا امروز ، آلمان متعهد شده که دو گردان لئوپارد2 را به کیف تحویل دهد که بسته به شیوه تحویل ممکن است بین 80 تا 112 دستگاه تانک باشد . علاوه براین ، ارتش اوکراین مستمرا بدنبال تسلیحات ضد زره بود که ارتش آمریکا از سال 2018 بتدریج آن را به اوکراین تحویل می داد ( ضد زره جاولین) که تاامروز تعدادآن به 30 هزار قبضه از این موشک به کیف ارسال شده است . راست : چالنجر-2 چپ : آبرامز ام1آ2 همزمان با تحویل لئوپارد ، ایالات متحده و بریتانیا نیز اعلام کرده اند که 31 دستگاه آبرامز از گونه آ-2 و 14 دستگاه چالنجر-2 را به ارتش اوکراین تحویل می دهند که این درمجموع به معنای اضافه شده 100 دستگاه تانک پیشرفته به نیروی زمینی اوکراین خواهد بود . بدین ترتیب اگر این الگو در حوزه ارسال سامانه های راکت انداز ، ضد زره و ... تکرار شود ، تاثیر افزون تری را برصحنه نبرد از خود برجای خواهد گذاشت ( البته آخرین خبرها در 6 فوریه حاکی ازآن است که آبرامزها در اوایل 2024 تحویل می شوند .م ) برای مشاهده دقیق تصاویر روی آنها کلیک کنید این تصاویر ، مجموعه از عکس های ماهواره ای ثبت شده از دپوهای زرهی ارتش روسیه در سراسر این کشور است که گفته میشود حدود 10200 دستگاه تانک را در خود جای داده با این حال منابع غربی معتقدند که روسها در اعلام این عدد اغراق می کنند و تعداد نمونه هایی که امکان بازسازی و اعزام آنها به جنگ دردسترس قرار دارد ، عدد کمتری است با وجود تمامی این اعداد و ارقام ، مقایسه تعداد تانکهای ارتش اوکراین و تعداد تانکهای ذخیره ارتش روسیه (10200 دستگاه ) اهمیت پیدا می کند ، هر چند مشخص نیست که چه تعداد از این رقم ادعایی ، میتواند بسرعت عملیاتی شود و حتی برخی معتقدند که این رقم می تواند کمتر نیز باشد ( نویسنده معتقد است که بخشی ازاین عدد ادعایی تنها روی کاغذ بوده و ممکن است سالها پیش تعدادی از این تانکها اوراق نیز شده باشد ) نتیجه ای که از بحث در خصوص کمیت تانکها می توان گرفت ، این است که عملکرد ارتش اوکراین در حوزه دفاعی ناشی از عدم توجه به برتری حریف در کمیت تانکهای در دسترس بوده ، بدین معنی که ارتش اوکراین موازنه سخت افزاری را به کناری نهاد و تعادل در صحنه نبرد را بواسطه کاربرد عامل روحیه رزمی ایجاد نمود . درواقع ، انتظار تحلیلگران این بود که روسها بدلیل برتری در نیروی انسانی و تجهیزات ، تعادل صحنه نبرد را به نفع خود تغییر دهند ولی این اتفاق رخ نداد و برعکس هر اندازه از جنگ گذشت، اوکراین بدون آنکه درمقام آفند محض قرار گیرد ، همزمان با تلفات شدید روسها در حوزه زرهی ، تعداد تانکهای عملیاتی خود را افزایش داده ( بصورت غنیمت گرفتن تانکهای مهاجم ، تعمیر تانکهای آسیب دیده خودی و دشمن ، و درنهایت دریافت نمونه های جدید .م ) است . بدین ترتیب ، برخی معتقدند که تزریق تانکهای جدید به ارتش اوکراین ، بخصوص نمونه های به نسبت پیشرفته ای نظیر لئوپارد ، این توازن فرسایشی را که گفته میشود به نفع اوکراین پیش می رود ، می تواند مجددا به نفع کیف تغییر دهد . پی نوشت : 1- ادامه دارد .... 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
1 پسندیده شدهتایید نشده: حساب یک فعال خبری در توییتر مطرح کرد: مریم علوی از اعضای مرکزی سازمان منافقین به هلاکت رسید. منبع: https://twitter.com/samanmahoor/status/1589374813759733761
-
1 پسندیده شدهفرصتی برای افشا واقعیت دادگاه حمید نوری در تمامی رسانه های ضد انقلاب انعکاس پیدا کرده است تلاشی برای استفاده مجدد مجاهدین خلق از خون جوانانی که به نابودی کشاند علیرغم هجمه شدید ضد انقلاب به نظر بنده این اتفاق یک فرصت عالی برای بیان تمامی جنایات سازمان منافقین علیه مردم ایران و کردهای عراق است دادگاهی که میتونه بلندگویی برای بیان جنایت های داعش وار منافقین علیه زن و بچه و پیر و جوان این کشور و حتی عراق شد شدت این جابجا کردن شهید و قاتل به حدی است که گویی کسانی که امروز جلوی داعش جنگیده اند به جنایت محکوم شوند و چهره مظلومی از داعش به تصویر بکشند امیدوارم حمید نوری رو خدا کمک کنه تا صدای مظلومیت مردمی بشه که اسیر جنایات منافقین شدند چه انان که شهید شدند و چه انان که با اسیر توهمات رجوی زندگی خود را تباه کردند 17000 ترور اکثرا کور در ایران و 5000 نفر زن و بچه کرد عراقی به راستی که خدا مکارترین مکار ها است و امیدوارم مکر منافقین به خودشون برگرده
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه درباره ماجرای خروج بنی صدر و رجوی از ایران، تاکنون بسیار گفته شده است، اما یکی از خلبانانی که به دلیل موقعیت شغلی خویش اطلاعات ریز تری از این فرار بزرگ و ترفندهای به کار رفته در آن داشته است، در سایت خود، روایت دقیقی از مراحل این نقشه، نحوه خروج، اتفاقات حین پرواز و عبور از مرزهای هوایی و فرود در پاریس داده است که در زیر می آید. خلبان بهروز مدرسی، که بازنشسته شده و در حال نگارش خاطرات سال ها پرواز خود بود در فرودین ماه 1394 درگذشت. گزارش لحظه به لحظه فرار رجوی و بنی صدر بخش دوم شب عملیات قرار بود فرار چند روز دیر تر صورت پذیرد اما به دلیل اعلام حکم انتقال سرهنگ معزی به شیراز مجبور می شوند در شب 6 مرداد که مطابق با 27 رمضان بود این کار را به سرانجام برسانند. طبق نقشه از پیش طراحی شده سوژه ها در داخل مینی بوسی که از منازل سازمانی کروی پروازی را به رمپ پرواز می برد پنهان می شوند. یک مانع بزرگ در سر راه خود داشتند و آن عبور از دژبانی پایگاه بود که متآسفانه آقایون دژبانی و پلیس هوایی که معمولآ داخل همه خود رو ها رو بازدید می نمایند و بعد از مشاهده کارت شناسایی افراد اجازه ورود را می دهند، به خاطر احترامی که به قهرمان اتقلاب قائل بودند، با دیدن سرهنگ معزی، بدون بازدید اجازه داخل شدن را می دهد. در این جا لازم می بینم به یک نکته اشاره نمایم و آن این است که معزی در خاطرات خود بیان نموده است که خلبان حسین اسکندری و مهندس پرواز بیژن وکیلی از ماجرا بی اطلاع بودند که این چنین نمی تواند باشد چون مینی بوس خلبانان همه گروه را با هم می برد پای هواپیما. مگر می شود معزی تنها با سوژه ها پای هواپیما برود؟! و بعد از پنهان کردن دو سرنشین غیرمجاز ، منتظر شاگردان خود بماند؟ قبل از پرواز چه گذشت؟ ساعت 19:35 دقیقه سوژه ها در حالی که لباس پرواز بر تن دارند و در تاریکی شب تشخیص قیافه ها ناممکن است وارد رمپ پرواز می شوند. در همین حال از پست فرماندهی اعلام می کنند که پرواز یک ساعت جلو افتاده است. و به جای ساعت 10:30 شب، یک ساعت زودتر پرواز نمایند. سوژه ها همراه محافظ های خود در محوطه اتاقک سوختگیری پنهان می شوند. وقتی سایر خدمه از قبیل کروچیف و بوم اپراتور (مسئول سوختگیری) برای بازدید قبل از پرواز سعی دارند محوطه را چک نمایند، با در بسته مواجه می شوند. سرهنگ معزی به مسئول مربوطه می گوید چکار می کنی؟ وسعی می کند او را منصرف نماید. ولی طرف ول کن نبوده وبا تبری که در هواپیما برای مواقع اضطراری تعبیه شده است سعی در شکستن در می نماید. در همین هنگام گارد ویژه (محافظین بنی صدر و رجوی) در را باز کرده و با گذاشتن لوله اسلحه بر پیشانی همافر مربوطه از او می خواهد بی سر و صدا وارد شود. نفر بعدی با مشاهده غیبت همکارش کنجکاو شده و تا می خواهد وارد محفظه شود، او هم به همین ترتیب غافلگیر می گردد. در این هنگام هواپیما شماره 311 موتور های خود را روشن می نماید. ترفند سرهنگ معزی برای گمراه کردن مسئولین سروان حسین اسکندری در صندلی چپ (خلبان اصلی) نشسته و سرهنگ معزی در صندلی سمت راست می نشیند. همافر مهندس پرواز بیژن وکیلی هم در بین آن دو می نشیند. طبق برنامه ریزی قبلی، که سرهنگ معزی مشخصات مسیر را به آن ها داده بود، یکی از محافظان رجوی با اسلحه وارد کابین شده و با تهدید اسلحه از آن ها می خواهد که مختصات را به دستگاه (I.N.S) که نوعی دستگاه ناوبری کامپیوتری است وارد نمایند. معزی بعد از دور شدن از تهران به برج مراقبت اعلام می کند که یکی از موتور های من آتش گرفته است و برای همین به سمت ورامین بر می گردد. بر روی ایستگاه ورامین معزی بار دیگر به برج می گوید که یک موتور دیگر هواپیما هم آتش گرفته است و متعاقب آن برای پنهان ماندن از دید رادار اعلام می کند که به سمت شمال، یعنی کوه های البرز می رود. مسئولان برج با ناراحتی فریاد می زنند که مواظب باش به کوه می خوری. لطفآ به آن سمت نرو. و این دقیقآ همان چیزی بود که معزی می خواست برج تصور نماید که به کوه خورده است! و در پاسخ برج که ارتفاع را می پرسد به دروغ ارتفاع 12 هزار پا را اعلام می کند. واکنش مسئولان پست فرماندهی بعد از پرواز در حالی که برج مرتب فریاد می زند به کوه می خوری برگرد، هواپیما در ارتفاع 18000 پایی به مسیرش ادامه می دهد. معزی می دانست که در این مسیر ایستگاه های رادار کرج، بابلسر و تبریز قرار دارند. ولی خیالش از هر سو آسوده بود که قبلآ توسط عوامل سازمان از کار افتاده اند. همچنین می دانست هیچ هواپیمای فانتومی او را تعقیب نخواهد کرد. (همان طور که قبلآ گفتم از کار انداخته بودند) و برای این که عوامل برج فکر کنند که به کوه خورده است دیگر پاسخ برج را هم نداد. در همین هنگام مسئولان رادار به پست فرماندهی نیروی هوایی اطلاع می دهند که هواپیما به سمت البرز رفته و احتمالآ به کوه برخورد نموده است. سرهنگ خلبان جواد وارسته که زمانی شاگرد معزی بوده با خنده به مسئول رادار می گوید معزی به کوه نمی خورد، او فرار کرده است!! سرهنگ معزی برای گفتگو های احتمالی ترتیبی می دهد که هواپیماربا گوشی های اسکندری و وکیلی را بگیرد تا شاهد مکالمه او نشوند. سرهنگ معزی برای این که هر چه زودتر از خاک ایران خارج شود و به گیر شکاری های اف – 14 نیفتد، با حداکثر سرعت به هواپیما فشار می آورد. پیشنهاد تأمین جانی و مالی این رو هم بگم که حداکثر سرعت مجاز بوئینگ 707، چیزی نزدیک 8 تا 9 دهم سرعت صوت است. ودر این شرایط در داخل کابین بوقی مرتب به صدا در می آید. در همین موقعیت بود که رجوی و بنی صدر به کابین هواپیما می آیند. در همین حال هم ستاد نیروی هوایی به یک فروند شکاری اف – 14 خود که در حال گشت زنی است ماموریت می دهد که به سوی شمال پرواز نماید. در چنین شرایط بالاخره رادار تبریز موفق می شود هواپیما را شناسایی نماید. معزی برای گمراه کردن رادار تبریز می گوید ما تقصیری نداریم چند نفر از پرسنل نیروی هوایی ما را به گروگان گرفته اند. در همین هنگام شهید رجایی که نخست وزیر بود به اتفاق شهید فکوری فرمانده نیروی هوایی در پست فرماندهی از قول حضرت امام به آن ها تآمین می دهند. اما خدمه برای کش دادن زمان، بهانه می آورند که شخص آقای رجایی صحبت نماید. ولی صحبت های هیچ یک از مسئولان کار ساز نیست. در همین موقع هواپیمای اف – 14 به معزی اخطار می دهد برگرد و گرنه شلیک می کنم. سرهنگ معزی که خوب خلبان شکاری را می شناخته و روزگاری از شاگردان وی محسوب می شده خطاب به خلبان آن می گوید: هواپیما ربوده شده است. لطفآ شما بیا نزدیک ما تا این ها شما را ببینند و بترسند! و در همین اثنا تمام چراغ های داخل و بیرون هواپیما را خاموش می کند و از بچه ها می خواهد از قسمت سوختگیری بیرون را نگاه کنند تا ببینند شکاری دیده می شود یا نه؟ در این هنگام بنی صدر خطاب به معزی می گوید به خلبان شکاری اعلام کن که من داخل هواپیما هستم!! آن گاه او ما را نخواهد زد!! معزی که به این طرز فکر آقای رئیس جمهور خنده اش گرفته است می گوید قربان خلبان شکاری اگر بداند که چه کسانی داخل هواپیما است، یا شلیک می کند یا اگر برگردد حتمآ اعدام اش می کنند. معزی برای پرهیز از گزند موشک های هاگ ایستگاه تبریز، به سوی مرز شوری حرکت می کند. در همین حال هم دو فروند میگ روس ها لب مرز به پرواز در می آیند تا به محض ورود به خاک آن ها شلیک نمایند. عبور از مرز ایران معزی با اطمینان از این موضوع که هواپیماهای اف - 5 مستقر در تبریز قادر به رهگیری در شب نیستند، از مرز شوروی به صورت نیمدایره از کنار تبریز می گذرد تا گرفتار موشک های هاگ نگردد. هواپیمای تامکت همچنان تعقیب بوئینگ 707 رو ادامه می دهد. معزی با رفتن به خاک ترکیه، اعلام می کند که قصد نشستن در آنکارا را دارد. مسئولین ترکیه به او اجازه این کار را نمی دهند و با خاموش کردن چراغ های باند از آن ها می خواهند خاک ترکیه را ترک نماید. اف – 14 پشت سر بوئینگ وارد خاک ترکیه می شود. معزی به برج ترکیه می گوید یک شکاری دنبال من است به ایران بگویید برگردد و آن ها چنین می کنند و بدین ترتیب شر شکاری از سر آن ها کم می شود. بنی صدر یک بار دیگر نطق اش باز شده و خطاب به معزی می گوید بگو من داخل هواپیما هستم حتما چراغ های باندآنکارا را روشن می کنند!! معزی پاسخ می دهد قربان من که قصد نشستن در ترکیه را ندارم. سرهنگ می دانست موشک های سوریه حتمآ او را خواهند زد به همین دلیل سعی می کند به سمت قبرس و یونان برود. در همین حال رادار سوریه از طریق یو اچ اف می پرسد کجا هستید؟ سرهنگ معزی به خوبی می داند پاسخ دادن از طریق یو اچ اف، صرفآ برای شناسایی موقعیت هواپیما است. تا با اعزام جنگنده ها آنها را برگردانند. به همین دلیل هیچ پاسخی به رادار سوریه نمی دهد. در فضای یونان و پاریس بوئینگ 707 پرماجرای نهاجا با سریال 7311 - از ربوده شدن و رفتن به اسرائیل تا سقوط در رودخانه کن عاقبت با رفتن به سمت یونان و قبرس سر از آسمان پاریس در می آورد. مسئولان فرانسوی اعلام می کنند که برای فرود اجازه نمی دهند. سرهنگ معزی کار کشته تر از این ترفند ها است. لذا آخرین حقه خود را رو کرده و به آن ها می گوید بنزین هواپیما تمام شده است و اگر اجازه ندهید بر روی شهر سقوط خواهم کرد و به این ترتیب آن ها را به سمت فرودگاه اورلی راهنمایی می نمایند و در پایان بعد از پشت سر گذاشتن ساعت ها پرواز عاقبت در فرانسه پیاده می شوند. فردای آن روز بعد از این که مشخص می شود چه خیانت هایی انجام شده است. تمام خائنین در نیروی هوائی دستگیر و محاکمه می شوند و به سزای اعمال خیانت بار خود به وطن می رسند. هواپیما هم با ارسال تیم کروی پرواز دیگری به پاریس ، به کشور بازگردانده می شود. پس از فرار بنیصدر همسر وی که در ایران بود، دستگیر شد اما با سفارش آیتالله بهشتی آزاد شد. حجتالاسلام باغانی در اینباره میگوید: «در آن مقطع، آیتالله بهشتی، رئیس دیوان عالی کشور و آیتالله موسوی اردبیلی، دادستان کل کشور بودند. شهید بهشتی به آقای موسویاردبیلی سفارش کردهبود تا خانم بنیصدر را آزاد کنند و استدلال ایشان این بود که بنیصدر تا دیروز رئیسجمهور ما بودهاست. بنابراین دستگیری همسر وی انعکاس مطلوبی را در جهان نخواهد داشت. آقای موسویاردبیلی توصیهی شهید بهشتی را نپذیرفت و در پاسخ اظهار کرد که شفاهی نمیشود. بنابراین شهید بهشتی بهطور کتبی نوشت و خانم بنیصدر آزاد شد». ... پایان منبع پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه درباره ماجرای خروج بنی صدر و رجوی از ایران، تاکنون بسیار گفته شده است، اما یکی از خلبانانی که به دلیل موقعیت شغلی خویش اطلاعات ریز تری از این فرار بزرگ و ترفندهای به کار رفته در آن داشته است، در سایت خود، روایت دقیقی از مراحل این نقشه، نحوه خروج، اتفاقات حین پرواز و عبور از مرزهای هوایی و فرود در پاریس داده است که در زیر می آید. خلبان بهروز مدرسی، که بازنشسته شده و در حال نگارش خاطرات سال ها پرواز خود بود در فرودین ماه 1394 درگذشت. گزارش لحظه به لحظه فرار رجوی و بنی صدر بخش اول سرهنگ بهزاد معزی که بود؟ سال 1350 وقتی من به نیروی هوایی پیوستم یک سالی می شد که سرهنگ خلبان بهزاد معزی از تهران به شیراز منتقل شده بود. او از بدو ورود به عنوان فرمانده گردان پرواز هواپیماهای سی – 130 در پایگاه هفتم ترابری منصوب شده بود. آن گونه که بچه های قدیمی آن دوره و بعد ها خود من شاهد اش بودم، افسری منظم سخت گیر و با سواد بود. فرماندهی که صدای خنده او را به ندرت می شد شنید. و در هنگام عصبانیت عادت به جویدن سبیل های کم پشت بورش داشت. او سپس برای طی دوره فرماندهی ستاد به کشور آمریکا اعزام می شود. و در سال 1352 به ایران برگشته و در ستاد کل نیروی هوایی در مقام معاونت عملیات در بخش” یکنواختی” مشغول به خدمت می شود و از آن جایی که رشته اصلی او خلبانی بود، طی هماهنگی های صورت گرفته او سه روز در هفته به پایگاه یکم ترابری می آمد و با هواپیماهای سی -130 به پرواز و یا ماموریت می رفت. شایان ذکر است در آن ایام فرمانده عملیات ستاد کل نیروی هوایی تیمسار آذربرزین و فرماندهی پایگاه یکم ترابری به عهده تیمسار امیرفضلی بود. در آن روزگار هر خلبانی مجاز به پرواز با شخصیت های طراز اول مملکتی و یا با خانواده سلطنتی نبود. فقط تعدادی معین از افسران با تجربه و تعین صلاحیت شده به عنوان کروی (V.I.P) مشخص شده بودند که بهزاد معزی از آن جمله بود. در اندک زمانی کوتاه او به دربار سلطنتی راه یافته و در مقام خلبان مخصوص شاه به انجام وظیفه می پرداخت. سرهنگ معزی بارها در همان روزگار برای خرید هواپیما به عنوان کارشناس مطلع به کشورهای اروپایی سفر می کرد. سلامت نفس و رشوه نپذیری او در انجام معاملات زبانزد بود. با خرید هواپیماهای بوئینگ سوخت رسان 707 او به عنوان فرمانده گردان و در ادامه به عنوان معلم خلبان به فعالیت پرداخت. قهرمان انقلاب مردمی !!! در همین ایام بود که محمدرضا شاه یک فروند بوئینگ اختصاصی به نام شاهین خریداری نمود. با همین هواپیما بود که بعد از قیام مردمی بر علیه خاندان سلطنتی، در تاریخ 26 دی ماه سال 57 محمد رضا شاه را به همراه خانواده اش به مصر و سپس مراکش منتقل نمود. معزی اما ، بعد از مدتی با هواپیمای شاهین به ایران بازگشت. با بازگشت غیر مترقبه سرهنگ بهزادمعزی با هواپیمای شاهین به کشور از او چهره ای قهرمان و متعهد به انقلاب ساخته شد. همه به چشم دیگری به او می نگریستند. خوب یادمه که اوایل جنگ بود و همانند سایر بخش های اجتماعی در پایگاه هم نیروهای مومن و انقلابی ، انجمن های اسلامی تشکیل داده بودند که سرهنگ معزی گل سرسبد آن ها محسوب می شد. بدبین ترین افراد هم هرگز تصور نمی کردند که این افراد هم ممکن است روزی اغفال شوند. یا به دلیل اعتقادات و گرایشات پنهانشان روزی به کشور ضربه ای بزنند. اگر آن روزی که یکی از خلبانان سی -130 به نام سروان” موگویی” به دلیل گرایشات ضد حکومتی خود از جمع همین افراد وابسته به انجمن اسلامی پایگاه، ایران را به قصد یکی از کشورهای اروپایی ترک کرد، قضیه کالبد شکافی دقیق می شد و این عمل او زنگ خطری برای مقامات عالی رتبه پایگاه و برادران حفاظت یا عقیدتی سیاسی تلقی می شد، هرگز این چنین کشور شوکه نمی گردید و امثال رجوی سرکرده مجاهدین که دستش به خون افراد بیشماری آلوده بود با حمایت و خیانت مشتی وطن فروش از کشور به این راحتی خارج نمی شد. با روی کار آمدن بنی صدر و متعاقب آن حمله ناجوانمردانه عراق به سرزمین ما کشور در شرایط بحرانی به سر می برد. درگیری مردم در دفاع از آب و خاکشان و به طبع آن سرگرم بودن مسئولان به امور برنامه ریزی تدارکات و سازماندهی جبهه های جنگ، بهترین فرصت برای عرض اندام نمودن گروه های ضدمردمی را به وجود آورده بود. خوب یادم هست که بیشترین ترورها در همین ایام صورت می گرفت. راستش را بخواهید به دلیل رعایت اصول بی طرفی در این گزارش، دقیقآ نمی دانم علت اختلاف بنی صدر که در آن هنگام علاوه بر رئیس جمهوری، فرماندهی کل قوا هم به او تنفیذ شده بود، با فرماندهان سپاه پاسداران و نیروهای وفادار به نظام بر سر چی بود. فقط این را می دونم نزدیکی و حمایت بنی صدر از رجوی باعث رنجش افراد مومن و حزب اللهی شده بود. به طوری که زمزمه های سلب مصونیت سیاسی او در جامعه به گوش می رسید. کار به جایی رسید که امام خمینی با عزل او موافقت فرمودند و مجلس شورای اسلامی او را از مقام ریاست جمهوری خلع ید نمود. ماجرای فرار بنی صدر و رجوی کشور در این هنگام به اوج نا امنی رسیده بود. عده ای به طرفداری بنی صدر و عده ای به مخالفت او قد علم کرده بودند. فشار به جبهه های جنگ هر روز بیشتر می شد. در مناطق جنگی برخی از شکست ها رو به حساب خیانت بنی صدر قلمداد می کردند. به عبارت صحیح تر اوج تفرقه و دو دستگی بر ایران سایه افکنده بود. با تسلط سپاه پاسداران و نیروهای بسیجی بر اوضاع داخلی بنی صدر فراری شده و هیچ نشانی از محل سکونت او نبود. همان طور که گفتم این تفرقه و دو دستگی بهترین فرصت رو برای توطئه گران بوجود آورده بود. در اون زمان هنوز ارتش پاکسازی نشده بود. و نیروهای آشوب گر و جنایت کار هم فعالیت های خود را به شکل زیرزمینی و با رخنه به سازمان های حساس ادامه می دادند. در این اوضاع و احوال بود که بزرگترین نقشه فرار طرح و به مورد اجرا در آمد. سرهنگ بهزاد معزی که روزگاری با دربار شاهنشاهی مراوده داشت و عالی ترین مقامات ارشد رژیم شاهنشاهی همچون اسداالله علم (وزیر دربار)، ارتشبد طوفانیان (مسئول خرید و قراردادهای کلان تسلیحات نظامی) و…با او پرواز و نشست برخاست می نمودند، به خاطر مراجعت از مراکش و اطمینان بیش از حد به او کارگردان این نمایش گردید. ارتباط سرهنگ معزی با سازمان مجاهدین دقیقآ هیچ کس نمی داند ارتباط سرهنگ خلبان بهزاد معزی با سازمان تروریستی مجاهدین از کی و به چه شکلی بوده.شاید هم برای نهاد های امنیتی کشور مشخص است. ولی من نمی دانم. سئوال اساسی این است که چگونه او با شاخه نظامی سازمان ارتباط برقرار کرده بود؟ اگر از زاویه گرایشات سیاسی به قضیه نگاه کنیم او فردی سلطنت طلب بوده که متحول گشته و جزء افراد خاص نظام قرار گرفته بود و ارتباط با این گونه افراد که به عنوان فرمانده بزرگترین و حساس ترین گردان پروازی خدمت می نمود به راحتی میسر نبوده است. آیا او از قبل از انقلاب مخالف خاندان سلطنتی بوده است؟ و یا وقتی به کشور برگشت مخالف نظام جمهوری اسلامی شد. پاسخ هر دو سوال مثل روز واضح است که این چنین نبوده است. به نظر بنده (که البته نظر شخصی ام است) او پیش از این ها با سازمان های اطلاعاتی غرب در تماس بوده است. حضور خواهرش در سیاسی ترین نهاد آمریکایی در ایالت تگزاس بهترین رابط می تواند تلقی شود. به عبارت صحیح تر این سازمان های اطلاعات غربی بودند که به او دستور بازگشت را دادند. طراحی نقشه فرار به هر حال او در ظرف مدت کوتاهی هم پشت به سلطنت طلب ها کرده و هم از جمهوری اسلامی روی برگرداند!! پس همان طور که اشاره کردم به هر دلیلی که بوده او به سازمان مجاهدین وصل می شود. تمام جزئیات نقشه فرار به دقت طرح ریزی می شود. به احتمال فراوان نقشه ورود بنی صدر و رجوی به داخل پایگاه با اطلاعاتی که توسط معزی و همدستان اش ارائه گردیده بود برنامه ریزی می گردد و نقشه پرواز و جزئیات فرار در آسمان تا مقصد که فرانسه باشد به عهده آقا بهزاد بوده است. این عملیات که واقعآ یکی از پیچیده ترین و گسترده ترین نقشه های فرار محسوب می شود با همکاری طیف عظیمی از نیروهای فریب خورده مجاهدین و عوامل نظامی آن در نیروی هوایی صورت می پذیرد. بدین صورت که یک عده وظیفه اغفال و فریب عوامل دژبانی و حراست ورودی پایگاه را به عهده می گیرند. آن ها از چند روز قبل از عملیات با یک دستگاه خودروی کاماروی زرد رنگ مرتب به پایگاه تردد می نمایند تا روز عملیات چهره این اتوموبیل عادی تلقی شود. عده ای هم با ماشین آتش نشانی در اطراف پایگاه مستقر می شوند تا برای فرار دادن سوژه در صورت لو رفتن وارد عملیات شوند. عده ای هم از شاخه نظامی گروه مجاهدین با سلاح های سنگین مسئولیت عبور سوژه ها رو به داخل پایگاه به عهده می گیرند. یه گروه دیگر از افراد نظامی فریب خورده ایستگاه های رادار مسیر را مختل می نمایند. به این صورت که با قرار دادن جعبه هایی در ایستگاه، خود در لحظه آغاز عملیات تلفن زده و اعلام می کنند بمب گذاری شده است!! عده ای دیگر هم با از کار انداختن 8 فروند هواپیمای شکاری اف – 4 عملآ از ره گیری و تعقیب آن ها جلوگیری می کنند. (واقعآ چه انسان های خائن ی پیدا می شوند که در زمان جنگ تنها ابزار مقابله با دشمن را از کار می اندازند. ننگ بر شما) خب بعد از همه این کار ها نوبت به اسکان سوژه ها می رسد. حال یکی دیگر از عوامل سرسپرده و خائن نیروی هوایی بنام سرهنگ ناوبر اسماعیل فرخنده منزل سازمانی خویش را در اختیار آن ها قرار می دهد. (معزی خیلی سعی دارد او را بی گناه و نا آگاه از ماجرا جلوه دهد). و به این ترتیب همه چیز از قبل طراحی و آماده می شود. برنامه به این صورت بود که با یکی از پرواز های شبانه آموزش سوختگیری این عملیات انجام شود. ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. نفوذ منافقین به جنگل های گیلان هادی صدقی از جانبازان دفاع مقدس به تازگی در کتابی به نام "ایستاده ام" خاطرات دوران انقلاب و جنگ خود را منتشر کرده است. صدقی در جوانی به سپاه رشت می رود و در آنجا به عنوان نیروی اطلاعات - عملیات خدمت می کند. در بخشی از کتاب ، به ماجرای نفوذ منافقین در جنگل های گیلان و چگونگی مقابله سپاه با آنها طی یک عملیات پیچیده اطلاعاتی اشاره می کند که برای اولین بار منتشر می شود. این روایت می تواند سرنخی باشد که ناگفته های زیادی در بر دارد : گشت ثارالله در مدتی که در گیلان کار می کردم ، تجربه های تلخ و شیرین بسیاری به دست آوردم. با توجه به تجربه جبهه و کردستان ، عضو تیم عملیات شدم و مدام در سراسر استان فعالیت می کردیم. واحدی به نام "گشت ثارالله" تشکیل شد و در شهر تردد می کرد. گاهی که اوضاع آرام بود ، با لباس فرم سپاه و پاترول آرم دار در شهر حرکت می کردیم. این کار ، ضمن اینکه به مردم دلگرمی می داد و نشانه تسلط بر اوضاع بود ؛ به دشمن هم یادآوری می کرد که دست از پا خطا نکند. گاهی هم اوضاع ویژه بود و تیم اطلاعات خبری داده بود که مثلا ده نفر ناشناس وارد شهر شده اند. با لباس شخصی و ماشین عادی می رفتیم که اوضاع را نامحسوس زیر نظر بگیریم و در صورت لزوم وارد عمل بشویم. حتی اگر ضروری بود ، ریشمان را می زدیم و کلاه می گذاشتیم و با ماشین بنز می رفتیم و پیپی هم گوشه لب می گذاشتیم تا اصلا کسی به ما شک نکند. مثلا یک بار پیش آمد که دیدیم که جلوی ما ماشینی ناگهان زد روی ترمز و یک نفر پیاده شد و با سرعت دوید داخل کوچه. ما هم پیاده شدیم و دویدیم دنبالش. بعد از کلی تعقیب و گریز به کوچه بن بستی افتاد و دستگیرش کردیم. جالب اینجاست که اصلا نمی دانستیم این آدم چه کاره است. کاشف به عمل آمد که آقا عضو یکی از این گروهک هاست و ماشین گشت هم کاملا اتفاقی ، یکی دو تا خیابان پشت سرش آمده و آن شخص دچار توهم شده که لو رفته. مثلا خواسته فرار کند که عملا خودش را به دست ما داده!! جغرافیای منطقه عملیاتی در غرب استان ، باریکه ای است که موقعیت جغرافیائی خیلی خاصی دارد. بعد از بندر انزلی شروع می شود و به آستارا و مرز شوروی سابق ختم می شود. از شرق به دریا محدود می شود و از غرب به کوهستان های بسیار مرتفع و مه آلود. آنجا را انتخاب کرده بودند تا عملیات بزرگ و خطرناکی انجام بدهند. در آن منطقه کارخانه کاغذسازی چوکا واقع شده و این ها تصمیم گرفته بودند با تصرف کارخانه ، جا پای محکمی درست کنند و از کوه پائین بیایند و شهرها را بگیرند. چوکا منطقه وسیع و مجهزی داشت با صدها خانه سازمانی و انبار و سالن های تولید و ماشین های سنگین که اگر به دستشان می افتاد ، زمینه جنگ و خونریزی شدیدی ایجاد می شد. تیم های اطلاعاتی سپاه کار فشرده ای را شروع کردند و افراد در پوشش هیزم شکن و فروشنده دوره گرد و روستائی به عمق منطقه نفوذ می کردند و اطلاعات جمع می کردند. آنها هم سخت فعال بودند و هم یارگیری می کردند و هم اطلاعات زیادی از نیرو و توان ما تهیه کرده بودند. فرماندهان رده بالا ، مدتی آنها را به حال خودشان گذاشتند تا خیالشان راحت باشد و خودشان را بیشتر آشکار کنند. نفراتشان هم شناسایی شده بودند و گزارش رفت و آمدشان مرتب به سپاه می رسید. حتی نیروی اطلاعاتی داشتیم که رفته بود بین آنها و یک ماه زندگی کرده بود یا کسی بود که مثلا اطلاعات سپاه را برایشان می برد. در واقع یک سری اطلاعات سوخته به او می دادند تا به آنها برساند و مواضع و تحرکات آنها را شناسایی می کرد. محاصره و ضربه در این دوره سکوت، منافقان به تدریج محاصره می شدند و خبر ریز فعالیت ها و حرکاتشان به ما می رسید؛ همه چیز تا جزیی ترین تحرکاتشان، مثلا اینکه فلان کس امروز وارد شهر شده، مایحتاج و تدارکات تهیه کرده و به کوه برگشته، یا در فلان روستا رفته اند و یک خودرو خریده اند. اطلاعات که تکمیل شد به ما گروه های ضربت اطلاع دادند که «وارد منطقه بشوید و آماده هجوم باشید». منطقه تالش بعد از بندر انزلی و رضوان شهر شروع می شود و تا آستارا ادامه دارد. بسیاری از بومی ها اهل سنت هستند و منافقین روی آنها خیلی کارکرده بودند. یک گروه صوفی اهل سنت هم از فرقه نقشبندیه وجود داشتند که تعدادی از اعضایشان به منافقین قول همکاری داده بودند و اوضاع پیچیده و خطرناکی به وجود آمده بود. بعد از شناسایی به خانه ها و مرکز تجمعشان حمله کردیم و بعد از جنگ و گریز شکست خوردند و به جنگل گریختند. ما هم در کارخانه چوکا پایگاهی ایجاد کردیم. به طور کلی در شهرها هیچ حرکت مهمی نتوانستند انجام بدهند. در بندر انزلی هم به بهانه مخالفت صیادان با قانون شیلات هیاهو به راه انداختند و به قرارگاه سپاه پاسداران حمله کردند و تعدادی از بچه های سپاه را به شهادت رساندند. به جز آمل و انزلی، هیچ نا امنی خاصی در شهرها پیش نیامد و اوضاع تا حد زیادی در کنترل ما بود. فرمانده جنگل یکی از اتفاقات مهمی که در ماموریت شمال پیش آمد دستگیری فرمانده جنگل بود. ما با وجود اینکه سه سال از انقلاب می گذشت و هیچ کدام دوره های تخصصی اطلاعاتی ندیده بودیم، طرح های ضد اطلاعاتی پیچیده ای را هدایت کردیم که فقط سر چشمه اش عشق به وطن و انقلاب بود. در تهران یکی از عناصر رده بالای منافقین دستگیر شده و بلافاصله اطلاعات با ارزشی به سپاه داده بود. قرار بود به زودی فرمانده جنگل به گیلان برود و رهبری قیام سراسری را شخصا به عهده بگیرد. اسم این شخص حسن بود و مسئول بلند پایه مالی منافقین بود. او و یک خانم جوان آمدند به طرف گیلان و وارد رشت شدند. نیروهای تهران که تعقیبشان می کردند سوژه را تحویل بچه های ما دادند و ماموریتشان تمام شد. حسن حدودا سی و پنج تا چهل ساله و بلند قد بود. اینها با سر و وضع شیک و مرتب به یکی از خیابان های مرکزی رشت رفتند و وارد قنادی شدند. یک فضای بسته بود و امکان فرارشان مسدود شده بود. اما خب، می دانستیم این نفرات دوره دیده اند و مسلح هم هستند و به این راحتی دست ها را بالای سر نمی برند. آقای الیاس علیپور تیم عملیاتش را اطراف قنادی مستقر کرد و خودش و چند نیروی زبده وارد شدند و چنان با مهارت دستگیرشان کردند که آنها نتوانستند هیچ واکنشی نشان بدهند. سرگرم خرید شیرینی بودند و ناگهان خودشان را در حلقه بسته محاصره دیدند. اینها را به مقر سپاه بردند تخلیه اطلاعاتی کردند. با خودشان پول زیاد آورده بودند و قرار بود بعد از قنادی به یکی از بانک ها بروند و پول را به حساب بگذارند. این شخص اطلاعات بسیار ارزشمندی را لو داد. او تقریبا از هر فعالیت حیاتی منافقین در استان با خبر بود و آنها را در اختیار ما گذاشت. از جمله نشانی مقر اصلی شان در اطراف شهر رشت. فرمانده جدید جنگل سپاه گیلان به سرعت زبده ترین نیروی اطلاعاتی اش را آموزش داد و قرار شد یک عملیات پیچیده انجام بشود. آن برادر سپاهی با نشانی هایی که حسن داده بود به جنگل رفت و خودش را به جای او معرفی کرد. نیروهای جنگل هم این فرمانده را نمی شناختند، تاریخ ورودش هم درست بود، او را پذیرفتند و کلی تحویلش گرفتند و از او استقبال کردند. چند روزی در جنگل بود و با سپاه تماس می گرفت و دستوراتی را که حسن از تهران می گرفت به نیروهای مسلح جنگل ابلاغ می کرد. این خط ارتباطی بین او و بالاترین رده های سازمان باعث شده بود که امکان بروز هر شک و شبهه ای از بین برود. نفوذ علم است. برای آموختن آن دوره های خیلی پیچیده ای می بینند و خود شخص آموزش گیرنده هم باید وضع روحی-جسمی ویژه ای داشته باشد، شجاعت کامل داشته باشد و سریع الانتقال باشد. نفوذ در تشکیلات زیرزمینی مسلح و نقش ریاست آن گروه را بازی کردن کار فوق العاده مشکل و پیچیده ای است. ضربه آخر زمان مناسب که رسید، یک روز به همه آنها اعلام کرد «امروز جلسه داریم. همه باید جمع بشوند. قصد دارم خبرهای خیلی مهمی به شما بدهم.» آنها هم فکر می کردند تاریخ خروج مسلحانه معلوم شده و قرار است نقشه عملیات به عناصر ابلاغ بشود. رفیق ما خیلی زرنگ بود. قبل از شروع جلسه به فرماندهان می گوید «سپاهی ها همه جا نفوذ کرده اند و خطر ترور من وجود دارد. اسلحه همه را جمع کنید.» حرفش هم منطقی به نظر می رسد و دستور می دهند همه اسلحه شان را تحویل بدهند. تفنگ ها را جمع می کنند و می برند صد متر آن طرف تر در کلبه ای می گذارند و خودشان هم در جلسه حاضر می شوند و همه خوشحال که قرار است چه چیزی بشنوند. این فرمانده بدلی می گوید «بسم الله الرحمن الرحیم» و شروع می کند به حرف زدن و حسابی سر آنها را گرم می کند که ناگهان صدای بلندگوها از هر طرف به گوششان می رسد «شما محاصره شده اید. بیایید بیرون و دست ها را روی سرتان بگذارید.» از پنجره بیرون را نگاه می کنند و می بینند که بله، راه فراری نیست و در تله افتاده اند. آن عملیات به قدری حساس و سری بود که هنوز هم بعد از گذشت سی سال، شاید افرادی که نام آن برادر سپاهی را می دانند به تعداد انگشتان یک دست هم نباشند. پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
-
1 پسندیده شدهدر کنار رودخانه مسکو مردان نقاب زده تا دندان مسلحی که آماده رزم میباشند از یک ایستگاه متروک مترو مراقبت می کنند.در این محل هیچ علامتی بر روی دیوارها دیده نمی شود و خبری هم از رفت و آمد مسافران نیست.از این ایستگاه مترو حتی اثری بر روی نقشه های شهری هم دیده نمی شود.این ایستگاه مدخل ورودی به یکی از محرمانه ترین پناهگاه های روسیه است.زمانی که قطاری به ایستگاه می رسد مانند فیلم های جیمزباندی دیوارها جابجا می شوند.درب آهنی بزرگی که در انتهای تونل قرار دارد باز شده و قطار اجازه می یابد داخل شود. در عمق 70 متری زمین یک شهر زیرزمینی به مساحت 500 هکتار با خیابان ها آماده تردد اتومیبل قرار دارد.این شهر که در چندین طبقه بنا شده و 50 متر ارتفاع دارد شبیه شهرهای داستان های تخیلی است.اما این شهر واقعیت داشته و هدف از تأسیس آن حفظ سران روسیه از اثرات یک حمله اتمی و فضایی احتمالی است. شهر مخفی در 6 مایلی جنوب غربی کرملین در زیر شهرک حاشیه ای «رامنسکی» قرار دارد و تا چندی پیش افراد اندکی از آن اطلاع داشتند.امکاناتی که در این شهر فراهم شده برای خاتواده سران و نخبگان حزبی(حدود30 هزار نفر) کافی بود.آنها می توانند برای مدت 30 سال در این شهر بدون دغدغه خاطر زندگی کنند.این پناهگاه بسیار مجهزتر و عظیم تر از پناهگاه زیرزمینی است که اوایل سال 1992 توسط آمریکایی ها در ویرجینیای غربی برای نمایندگاه کنگره این کشور احداث شد.شهر زیرزمینی مسکو همچنین از پناهگاه ریس جمهور آمریکا که در کوههای «ویرجینیا» برای ایمن نگه داشتن وی از حملات هسته ای احداث شده، مجهزتر می باشد. طراحان روسی احداث این شهر را در دهه 1960 آغاز کردند و در اواسط دهه 1970 به پایان رساندند.در ان زمان هنگامی که «لئونیدبرژنف» رهبر پیشین روسیه از این مجتمع بازدید کرد ضمن قدردانی از دست اندارکاران احداث آن ضرورت آمادگی برای مقابله با یک جنگ اتمی را مورد تأکید قرار داد. این شهر یکی از پناهگاهای امن در مسکو می باشد که دارای ورودهایی از ساختمان های دولتی است.کنترل این پناهگاه ها در دست «مدیریت-15» بود.این مدیریت از مهم ترین و محرمانه ترین بخش های «ک.گ.ب» و FSB الآن به شمار می رود. یکی از مقامات امنیتی روسیه در این رابطه می گوید این شهر مانند یک قالب پنیر متخلخل می باشد.تونل های مخفی و آسانسورها وظیفه برقراری ارتباط ها را در این مخفیگاه بر عهده دارند. به گفته این مقام امنیتی ارتفاع برخی از ساختمان های زیرزمینی به سقف این شهر که 50 متر ارتفاع دارد می رسد. برخی از تونل ها یادآور دوران «ایوان مخوف» تزار پیشین روسیه می باشد که نیروهای مخفی از طریق آن ها به قصر وی رفت و آمد می کردند. کشیش هایی که در قرن 15 اطراف مسکو در صومعه ها زندگی می کردند نیز برای فرار از دست اشغالگران تونل های مخفی احداث کرده بودند.اما مهندسین روسی برخلاف گذشته در احداث این شهر تمامی هنر و توانایی خود را بکار گرفتند. آنها به جای حفر تونل، شهری را بنا نهادند که می توان به مدت چندین دهه پناهگاه امنی برای ساکنین آن باشد. یک خط آهن مخفی که «مترو-2» نامیده می شود رابطه اصلی ساختمان های دولتی با این شهر در «رامنسکی» است.این خط آهن تا فرودگاه «ونوکور» در 17 مایلی جنوب غربی مسکو امتداد دارد. البته در حال حاضر برخی از شبکه های مخفی مترو در مسکو فعال است و از آنها جهت جابجایی تسلیحات استفاده می شود.«ولادیمیر گونیک» یکی از اعضای وزارت دفاع سابق روسیه می گوید «زمانی که شما دارای چنین شبکه پیچیده ای هستید باید آن را از دیدعمومی دور نگهدارید». «گونیک» 53 ساله در حالی که مشعلی در دست داشت از تونل عبور می کرد تا راه را به ما نشان دهد. او می گوید شما در هیچ شهری از جهان چنین مخفی گاه عظیمی را مشاهده نخواهید کرد.«گونیک» در جریان بازدید ما درصدد یافتن ورودی زیرزمین غبارمانندی بود که در دهه 1930 به عنوان زندان مورد استفاده قرار گرفته و به مرکز «ک.گ.ب» در میدان «لوبیانکای» مسکو ارتباط داشت. او می گوید «در مسکو شما می توانید از طریق زیرزمین با ساختمان های بسیاری ارتباط پیدا کنید». پل های متروک مورد استفاده افراد بی خانمان و دزدان قرار می گرفت تا اموال دزیده شده را در آنها مخفی کنند. او می گوید ممکن است یک سگ ولگرد و یا حتی کبوتر را در این تونل ببینید.البته من نمی دانم آن ها چگونه به این محل راه یافته اند ولی خروج آن ها غیرممکن است. وضعیت تونل ها به گونه ای است که گاهی اوقات خروج برای افراد نیز مشکل می شود. «گونیک» می گوید من گاهی با علائمی که در تونل می گذاشتم راه خود را به بیرون پیدا می کردم؛ حتی یک بار در روز روشن از تونلی که به پشت مجسمه «کارل مارکس» در مقابل تئاتر «بلشوی» مسکو قرار داشت خارج شدم که باعث تعجب مردم گردید. او که راهنمای ما در یافتن تونل ها و راه های ورود و خروج بود به خاطر می آورد که در دهه 1960 یکبار خدمه یک زیردریایی مجبور شدند برای مدتی در یکی از پناهگاه ها بسر ببرند. به گفته گونیک این افراد پس از مدتی به بیماری های عصبی و ناراحتی های پوستی دچار شدند. ساکنین مسکو که آوازه این شهر مخفی را شنیده اند فقط می توانند حدس بزنند که چه مجتمعی در زیر پای آن ها قرار دارد. دودکش های بزرگ که در کنار زمین بازی کودکان دیده می شد و آنها را به شک می انداخت. در محوطه وزارت راه آهن در مسکو یک دودکش عظیم با معماری زمان استالین قرار دارد که با شهر مخفی مرتبط است. پناهگاهی که در زیر ساختمان وزارت دفاع قرار دارد توسط دودکش سیمانی که در اطراف آن نصب شده مشخص است.ارتفاع این دودکش به 7 متر می رسد.در کوچه «لوژنیکوف» که در نزدیکی مرکز پیشین «ک.گ.ب» قرار دارد دودکش عظیمی دیده می شود که توسط یک شبکه تلوزیونی مداربسته مراقبت می گردد.همچنین ورودی مخفی ک.گ.ب صدها متر دورتر از مرکز شهر قرار داشت. منبع ----------------------------------------------- تاپیک ها ادغام شدند. لینک منبع به علت ناامن بودن(MaleWare) برداشته شد. PersianKing
-
1 پسندیده شدهایستگاه های پر رمز و راز مترو شوروی سابق هر کسی مدتی در کشور های اتحاد شوروی سابق زندگی کرده باشد و با محیط این کشور ها آشنا باشد متوجه موارد جالبی میشود و اگر مثل من فضول هم باشد سؤالاتی برایش پیش می آید . مترو در تمامی این کشورها با سیستمی یکسان و کاملاً مشابه هم ساخته شده که سؤالات زیادی رو برای من به وجود آورده بود . اول این که ایستگاهای متروی این کشورهای در عمق بسیار زیاد قرار دارد . وقتی میگویم عمق زیاد ، ایستگاه تجریش به ذهنتان نیایید . چندین برابر عمیق تر به حدی که پای پله برقی مترو سنت پترزبورگ که میروی وحشت میکنی از عمقش . برایم سؤال بود که چرا در شهرهای عموماً مسطح و هموار ، ایستگاه های مترو در چینین عمق زیادی قرار دارند . پله برقی مترو کیف پله برقی ایستگاه میدان آزادی تفلیس دومین سؤالی که برایم پیش آمد ، جو به شدت امنیتی ایستگاه های مترو است . از این ایستگاه ها به شدت حفاظت میشود . همیشه و در تمام ایستگاه ها مأمورین پلیس مسلح حضور دارند و حتی در گرجستان که کشور آزادی از نظر عکاسیست و میتوانید حتی از کاخ ریاست جمهوری بدون هیچ مشکلی عکاسی کنید اجازه عکس گرفتن از داخل ایستگاه رو به هیچ عنوان نمیدهند . و سومین سؤال ساختار عجیب خود مترو است. مترو در تمام این شهرها به جای یک تونل ، دو تونل دارد و بر عکس متروی اکثر نقاط جهان که سکوها دو طرف و تونل وسط است در این کشورهای یک سکو وسط و دو تونل در دو طرف قرار دارد . ایستگاه مترو کیف ایستگاه متروی مسکو ایستگاه متروی باکو ایستگاه مترو تفلیس همیشه برایم سؤال بود که این طراحی چه معنایی دارد و چرا باید این کشورها اولاً در این عمق بسیار زیاد مترو بسازند و دوماً چرا به جای یک تونل ، دو تونل ( یعنی دو برابر کار و هزینه و زمان ) ساخته اند . حفاظت غیر طبیعی از ایستگاه های مترو هم برایم سؤال بود تا این که چند وقت پیش یکی از آشنایان که افسر سابق کی جی بی بوده موضع جالبی را برایم روشن کرد: مترو 2 تونل ندارد . 3 تونل دارد که در واقع در داخل یک تونل اصلی بزرگ به پهنای کل ایستگاه ساخته شده اند تونل سوم که در امتداد سکو ساخته شده با راهرو های بسیار به تونل های تردد راه دارد این تونل در واقع یک پناهگاه عظیم و طویل برای جنگ اتمی در تمام مناطق شهر است و مجهز به امکانات اولیه زندگی برای پناه دادن به صدها هزار نفر است . شوروی واقعاً بعضی جاها کارهایی کرده که دهان آدم باز میمونه . ----------------------------------- لطفاً به نگارش و املای صحیح پایبند باشید. متن اندکی ویرایش و عکس ها منتقل شد. PersianKing
-
1 پسندیده شدهضمن تشکر از دوست عزیز جناب رضا برای گردآوری این مقاله ، بحث متروی مخفی مسکو که در افکار همواره یکی از هیجان انگیز ترین اسرار زنده ی جنگ سرد هست که هر از چند گاهی خبری در مورد آن جنجال برانگیز میشه این پروژه در KGB با کد D-6 شناخته میشه (دوستانی که بازی Metro-2033 رو بازی کرده باشند حتما کد D-6 براشون آشناست) . کار ساخت این متروی مخفی در سال 1960 آغاز شد و در سال 1967 فاز اول آن تکمیل شد که در این فاز ، این سیستم مقر کمیته ی مرکزی شوروی در خیابان Staraya Ploshchad ، کرملین ، فرودگاه دولتی Vnukovo-2 و شهر زیرزمینی در Ramenki رو به هم متصل میکرد . در سالهای بعد این خط مترو به میدان لوبیانکا (مقر KGB) نیز رسید . نکته ی جالب این است که این سیستم متروی محرمانه که در انتها 4 خط مترو داشت تنها در یک ایستگاه با متروی اصلی مسکو تلاقی پیدا میکند و آن ایستگاه Sportivnaya است. هرچند در ابتدا این تصور وجود داشت که خط متروی ویژه ی D-6 به محل اقامت رهبران شوروی/روسیه ، از جمله استالین و بوریس یلستن نیز متصل بوده ، اما پس از فروپاشی شوروی ، کارشناسان و منابع اطلاعاتی مطلع این گمانه زنی را انکار میکردند . فرودگاه Vnukovo-2 درباره ی فاز بعدی این پروژه یعنی یک شهر زیر زمینی مصون از حملات هسته ای هم حرف های زیادی گفته شده که بیشتر اونها توسط اعضای پناهنده شده یا بازنشسته ی KGB عنوان شده ، در مصاحبه هایی که این افراد با روزنامه های روسی داشته اند . D-6 یک شهر زیرزمینی در منطقه ی Ramenki با مساحت 500 هکتار و در عمق 230 تا 395 فوتی زمین توصیف شده که در اواسط دهه ی 70 تکمیل شده دارای ظرفیتی معادل 120000 نفر را دارد . این شهر زیرزمینی مجهز به ژنراتورهای تولید انرژی و ذخایر استراتژیک غذایی عظیمی است که میتواند تا 30 سال جوابگوی نیازهای غذایی ساکنان این شهر باشد . حتی لوازم تفریحات از جمله سالن های سینما نیز در این شهر ساخته شده بود . سیستمهای تهویه ی هوای شهر زیرزمینی Ramenki اما این پروژه تنها برای پناه دادن به مقامات و بازماندگان شوروی نبود ، در این پروژه از ایستگاههای مخصوص مجهز به جدیدترین تجهیزات ارتباطی برای هدایت نیروهای مسلح ارتش سرخ و علی الخصوص موشک های هسته ای کشور در زمان وقوع جنگ اتمی استفاده شود . لذا در زمان خروشچف خط متروی محرمانه ی D-6 به 30 مایلی خارج مسکو و تا منطقه ای بنام Sofrino کشیده شد و در این منطقه یک ایستگاه ارتباط رادیویی ویژه تاسیس شد . یکی از فناوری های جالب توسعه یافته در این پروژه ، سیستمی موسوم به Dead hand (دست مرده) است ، این سیستم کنترل خودکار تسلیحات اتمی شوروی وظیفه داشت تا در صورتی که حتی تمام مقامات سیاسی و نظامی بلند پایه ی شوروی از بین رفته باشند ، قابلیت ضربه ی دوم اتمی (second strike capability) شوروی را حفظ و در صورت شناسایی حمله ی اتمی به خاک روسیه ، از آن استفاده کند ، وجود این سیستم تنها پس از فروپاشی شوروی آشکار شد ، مکانیزم کار این سیستم به این شکل بود که سیستم مرکزی با استفاده از گستره ی وسیعی از حسگرهای رادیواکتیو ، لرزه نگاری (seismic) ، نوری و Overpressure که در سراسر سرزمین شوروی نصب شده بودند ، حمله ی اتمی توسط آمریکا را کشف کرده و به طور خودکار با پرتاب موشکهای اتمی به اهداف از پیش تعیین شده در اروپای غربی و آمریکا ، ضربه ی دوم اتمی را وارد نماید . مقاله ای در مجله ی Wired ادعا کرده که این سیستم هنوز هم فعال است و بصورت منظم ارتقا میابد . هر چند امروزه برخی از قسمت های این سیستم در معرض دید عموم قرار گرفته و برخی دیگر مانند ایستگاه رادیویی Sofrino و پناهگاه مخصوص زیر دانشگاه دولتی مسکو بلااستفاده شده اند ، اما هنوز بسیاری از قسمت های این سیستم از چشم عموم پنهان مانده است و گفته میشود هنوز توسط FSB ، وزارت دفاع و اداره ی پروژه های مخصوص ریاست جمهوری روسیه استفاده میشود . روزنامه ی زلاندنو هرالد چندی پیش گزارش داده بود در پی تخریب هتل معروف Rossyia که از هتل های معروف زمان شوروی بود ، یک شبکه ی زیرزمینی که مشخص نبود به کجا میرود کشف شد . شالوا کیگیرینسکی ، میلیونر روسی و رییس شرکتی که در حال مرمت این هتل بود در مصاحبه با روزنامه ی مذکور گفت «در طول عملیات بازسازی ، ماموران مرموزی که به احتمال قوی از FSB بودند ، از ورود کارگران شرکت را از ورود به برخی بخشهای هتل جلوگیری میکردند» جالبتر اینست که برخی گزارشات (از جمله گزارش CIA که در روزنامه ی Washington times منتشر شد و همچنین برخی گزارشهای خبرگزاری روسی Interfax) حاکی از ادامه ی گسترش این خط ویژه توسط دولت روسیه علی رغم فروپاشی شوروی است . بنابر این گزارش ها ، دولت روسیه و FSB در حال رساندن این خط ویژه به برخی مراکز حیاتی نظامی سیاسی که کیلومترها از مسکو فاصله دارند ، هستند . در این گزارش همچنین از تکمیل یک ایستگاه دیگر از این پروژه در نزدیکی شهر Voronovo در 74 کیلومتری جنوب مسکو سخن به میان آمده . نقشه ی متروی زیرزمینی D-6 عکس از روزنامه ی ایزوستا