برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on جمعه, 5 اسفند 1401 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهموشک JL-2و JL-3 و زیردریایی های مرموز چین! برای اولین بار در رژه نظامی بزرگ به مناسبت هفتادمین سالگرد تاسیس جمهوری خلق چین در اول اکتبر 2019، چین فناوری جدید موشک بالستیک قاره پیمای زیردریایی پرتاب (SLBM) با کلاهک هسته ای خود را به نمایش گذاشت.نام کامل این موشک ۲ Ju Lang یا Giant Wave 2 به معنای موج غول پیکر می باشد.چینی ها اطلاعات دقیقی در مورد این موشک ارائه نداده اند. اما بر طبق برخی گمانه زنی ها این موشک یک نسخه زیردریایی پرتاب از موشک دوربرد ،سه مرحله ای و سوخت جامد DF-31 است.در مجموع 12 خودرو حامل موشک های JL-2 از میدان تیان آن من، در قلب پکن عبور کردند. این پیامی به جهان بود که قدرت نظامی چین با وجود چالش های فزاینده به سرعت در حال رشد است. معاون مدیر کل رژه نظامی، در یک هفته قبل در یک کنفرانس مطبوعاتی گفته بود "همه سلاح هایی که در رژه به نمایش گذاشته خواهد شد در خدمت فعال هستند و این بیانیه نشان می دهد که این موشک به طور فعال توسط نیروهای مسلح چین مورد استفاده قرار می گیرد. توسعه این موشکها پس از آزمایش موفقیتآمیز موتور سوخت جامد با قطر 2 متر در اواخر سال 1983 تسریع شد. این موشک ظاهراً از نظر اندازه و عملکرد تقریباً با موشک سه مرحلهای دوربرد TRIDENT C-4 آمریکایی قابل مقایسه است.JL-2 اولین بار در سال 2015 در زیردریایی نوع 094 مستقر و حمل شد که به معنای آن بود که برای اولین بار چین دارای قابلیت حمله هسته ای مبتنی بر دریا شده است.تا پیش از این چینی ها مجهز به موشک های کوتاه برد JL-1 محمول بر زیردریایی ۰۹۲ بودند که ارزش راهبردی کمی داشت. بر اساس برخی گزارش ها، این موشک که توسط آکادمی فناوری موتورهای موشکی چین طراحی شده است دارای پیکره بندی ۳ مرحله ای سوخت جامد میباشد و میتواند محموله ای به وزن ۷۰۰ کیلوگرم حمل کند که در این صورت مجهز به یک کلاهک با توان ۲۵۰ تا ۱۰۰۰ کیلو تن و یا 3 یا 4 کلاهک (MIRV) هر کدام به توان 90 کیلو تن قدرت خواهد بود. البته گزارش های دیگر حاکی از آن است که هر موشک ممکن است با شش کلاهک بارگذاری شود. طول آن بیش از ۱۱ متر و قطری حدود۲.۲ متر دارد. اکثر گزارش ها اتفاق نظر دارند که JL-2 در حدود ۷۵۰۰ تا ۸۰۰۰ کیلومتر برد دارد ولی طبق برخی گزارش ها برد آن حدود ۹۰۰۰ کیلومتر نیز تخمین زده شده است. این موشک از سامانه ناوبری ماهواره ای چینی BeiDou -اینرسی استفاده میکند و تخمین زده می شود که دارای دایره خطای( CEP) کمتر از 100 متر باشد. چینیها زیردریایی قدیمیتر ساخت روسیه را که در یک بندر در ساحل شمالی چین مستقر است، برای آزمایشهای JL-2 تغییر دادند و اولین پرتاب موشک بالستیک JL-2 در دریا در اواسط ژانویه 2001 از این زیردریایی انجام شد.این آزمایش شامل پرتاب موشک به بیرون از لوله پرتاب زیردریایی بود. چین در اکتبر 2001 و فوریه ۲۰۰۲آزمایش دیگری از JL-2 انجام داد. آزمایشی این موشک در تابستان 2004 دچار شکست شد و این شکست برنامه توسعه آن را به تعویق انداخت. در ژوئن ۲۰۰۵ طبق گزارشها، SLBM جدید از یک زیردریایی هستهای در آبهای نزدیک چینگدائو شلیک شد و کلاهک آن در بیابانی در چین چندین هزار کیلومتر دورتر برخورد کرد. این موشک توسط جامعه اطلاعاتی ایالات متحده CSS-NX-4 نامیده می شد،اما بسیاری از گزارش ها حاکی از آن است که این موشک CSS-NX-5 یا سابوت نامگذاری شده است. زیردریایی کلاس ۰۹۴ تعداد ۱۲عدد از این موشک ها را حمل می کند. از سال 2019، چین حداقل 4 زیردریایی مجهز به این نوع موشک بالستیک را عملیاتی کرده است.دو زیردریایی دیگر از این کلاس نیز در حال ساخت است. هنگامی که این زیردریایی ها در حالت آماده باش بالا قرار می گیرند، می توانند پایگاه های خود را ترک کنند و در آب های ساحلی چین که توسط ناوگان چین محافظت می شود، فعالیت نمایند. سایر تسلیحات شامل شش لوله اژدر 533 میلی متری است. از اینها می توان برای درگیری با کشتی ها و زیردریایی های متخاصم استفاده کرد. با این حال، زیردریایی های کلاس ۰۹۴ به اندازه زیردریایی های غربی و روسی کنونی پنهانکار نیستند. اینها به اندازه زیردریایی های روسی کلاس دلتا III پر سر و صدا هستند که در اواسط دهه 1970 به کار گرفته شدند. برد حدود 7500 کیلومتری این موشک به معنای آنست که ممکن است هاوایی و آلاسکا (اما نه تمام خاک ایالات متحده) را در دسترس قرار دهد.مرکز اطلاعات ملی هوا و فضای نیروی هوایی ایالات متحده (NASIC) در ژوئیه 2013 مطلبی با عنوان "تهدید موشک های بالستیک و کروز" را همراه با نقشه ای منتشر کرد که پوشش JL-2 را به سختی به مجمع الجزایر آلیوتی می رساند و از هاوایی یا ایالات متحده فاصله زیادی دارد. نمونه ارتقا یافته این موشک با برد تخمینی کمتر از 9250 کیلومتر، اگر موشک ها از یک زیردریایی در حال گشت زنی در خلیج بوهای پرتاب شود، می تواند به سانفرانسیسکو برسد،اما نقاط شرق دنور و سن دیگو، با فاصله کمی بیش از 10000 کیلومتر، خارج از برد آن خواهد بود.آتلانتا، در فاصله 11500 کیلومتری و میامی که حدود 12500 کیلومتر از خلیج بوهای فاصله دارد نیز،خارج از برد آن می باشد. بنابراین چینی ها نیاز به موشکی با برد بیش از ۱۱۲۵۰ کیلومتری داشتند تا بتوانند از خلیج بوهای تمام خاک ایالات متحده را هدف گیری کنند. زیردریاییهای مستقر در دریای چین جنوبی، شرایط دشوارتری خواهند داشت. سیاتل 11500 کیلومتر و میامی نزدیک به 16000 کیلومتر با آن فاصله دارد. در حالی که دریای چین جنوبی ممکن است سنگر جذابی باشد که JL-3 آینده ممکن است از آنجا به ایالات متحده حمله کند، JL-2 مطمئناً فاقد بردی برای انجام چنین حملاتی در هنگام حضور در دریای چین جنوبی است. در زمان توسعه این موشک ، گزارش ها مبنی بر این بود که چین در نظر دارد موشک را به گونه ای تغییر دهد که یک کلاهک ضد ماهواره را در خود جای دهد تا به آن قابلیت ضد ماهواره ای مبتنی بر دریا بدهد. گشت زنی بازدارنده زیردریایی نوع 094 با موشک های JL-2 در دسامبر 2015 آغاز شد.از سال ۲۰۱۷ ،۴۸ پرتابگر JL-2 روی زیردریایی ها مستقر شده است. Ju Lang 3 (موج غول پیکر۳) یا به اختصار JL-3 یک موشک بالستیک قاره پیمای جدید چینی است که از زیر دریایی پرتاب می شود.بر اساس برخی گزارش ها ،برد آن ۵۰۰۰ کیلومتر،بیشتر از JL-2 بوده، به طوری که کل خاک ایالات متحده در محدوده برد آن قرار دارد. اولین پرتاب آزمایشی در سال 2018 انجام شد. اگرچه مقامات چین به طور رسمی این آزمایش را تایید نکرده اند. اعتقاد بر این است که موشک JL-3 در حدود سال 2021 به طور عملیاتی مستقر شده است. برخی منابع گزارش می دهند که تا سال 2022 برخی از زیردریایی های تایپ 094 چین با موشک های جدید JL-3 به جای موشک های قبلی خود مجهز شدند. JL-3 نیز مانند سلف خود یک موشک سوخت جامد است.برد موشک جدید 9000 تا 12000 کیلومتر برآورد شده است. این برد قابل توجهی نسبت به موشک قبلی۲-JL است که در ابتدا توسط زیردریایی های حامل موشک بالستیک نوع 094 چین حمل می شد. چنین بردی به زیردریاییهای چینی اجازه می دهد در حالی که از آب های ساحلی چین عملیات می کنند قلمرو ایالات متحده را در محدوده برد موشکی خود قرار دهند. این برد همچنین برای رسیدن به تمام مناطق اروپا، هند و روسیه کافی است.برخی منابع گزارش می دهند که تا سال 2022 تمام 6 زیردریایی عملیاتی نوع 094 چین برای حمل موشک های جدید JL-3 بازسازی شدند. اطلاعات موثقی از کلاهک این موشک در دسترس نیست.به گفته برخی منابع،ممکن است ۵ تا ۷ کلاهک هسته ای با قدرت ۳۵ کیلوتن برای هر کلاهک حمل کند،برخی منابع نیز گزارش داده اند که ۳ کلاهک با قدرت نسبتا بزرگتر حمل خواهد کرد. JL-3 دارای سیستم ناوبری ماهواره ای- اینرسی بوده.استفاده آن از سیستم ناوبری ماهواره ای چینی BeiDou این احتمال را قوت می بخشد که این موشک جدید بسیار دقیق است و دایره خطای ان (CEP) آن نباید بیش از 100 متر باشد. موشک هسته ای JL-3 به همراه زیردریایی Type 094A در سال 2016 وارد خدمت نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق (PLA) شد. JL-3 در آینده بر روی زیردریاییهای بالستیک نوع 096 نیروی دریایی چین مستقر میشود و این زیردریایی ها هر کدام قادر به حمل ۲۴ موشک خواهند بود. اواسط سال ۲۰۱۶ عکس هایی از یک زیردریایی هسته ای چینی اصلاح شده تایپ ۰۹۴ در وب سایت های چینی ظاهر شد.این شناور با نمونه های قبلی متفاوت بود و دارای یک برجستگی در نزدیکی بخش حامل موشک است.تغییرات دیگری در خطوط بدنه نیز وجود دارد.کاربران چینی آن را زیردریایی 094A می نامند.یکی از اولین نتیجه گیری های کاربران چینی آین بود که زیردریایی مجهز به موشک بالستیک جدید (JL-3) Ju Lang-3 است که برد بیشتری نسبت به ( JL-2) Ju Lang-2 دارد. به گفته واسیلی کاشین، کارشناس نظامی، چین یک پایگاه اصلی زیردریایی های موشکی هسته ای در جزیره هاینان ساخته است و تنها در دریای چین جنوبی، نیروی دریایی چین شانس واقعی برای تضمین ایمنی زیردریایی های هسته ای خود با موشک های بالستیک را دارد. طول زیردریایی تایپ ۹۴ حامل JL-3 حدود ۱۳۵ متر ، قطر آن 12.5 متر و توان جابجایی 11000 تن در زیر آب را دارد. آنها می توانند به حداکثر سرعت 20 گره (سطحی) و 26 گره (در حالت غوطه وری زیر آب) برسند. موشکهای JL-2 که چینی هابرای رساندن آنها به مرحله بهرهبرداری تلاش زیادی کردند، بردی بیش از 8000 کیلومتر نداشت.این موشک ها قادر به رسیدن به آمریکا از دریای چین جنوبی نیستند، اما می توانند برای حمله به هر یک از پایگاه های آمریکا و متحدان آمریکایی آن در سراسر آسیا مفید باشند. با این حال، این موشک ها نمی توانند مشکل اصلی - بازدارندگی هسته ای آمریکا - را حل کنند. از این رو، چین بر روی موشک های جدید با برد بیشتر کار می کند.اما توسعه موشک ها و طراحی و ساخت زیردریایی های موشکی هسته ای گاهی اوقات به سختی هماهنگ می شود. اولین زیردریایی پروژه 094 چند سال زودتر از اتمام ساخت موشک های JL-2 ساخته شد. وضعیت مشابهی در روسیه زمانی رخ داد که موشک Bulava بسیار دیرتر از ساخت اولین زیردریایی هستهای پروژه Borey ظاهر شد. زیردریایی تایپ 094 یک زیردریایی حامل موشک بالستیک هسته ای (SSBN) است. این نسل دوم SSBN نیروی دریایی چین است. توسعه احتمالاً در اوایل دهه 1980 آغاز شد. این شناور جانشین زیردریایی غیرقابل اعتماد Type 092 است که فهرستی از سوانح را در کارنامه خود داشت و دارای ارزش استراتژیک کمی بود. کل پروژه توسعه کلاس Type 094 محرمانه است. این زیردریایی ها از نظر ظاهری شبیه زیردریایی های کلاس دلتا III شوروی است که در اواسط دهه 1970 به کار گرفته شد. اگرچه شناورهای چینی کوچکتر هستند و موشک های کمتری حمل می کنند. حدس و گمان هایی صورت گرفته است که چین برای توسعه کلاس Type 094 از دفتر طراحی Rubin روسیه کمک گرفته است، اما این اطلاعات تایید نشده است. ساخت شناور در سال 1999 آغاز شد و در سال 2004 به آب انداخته شد. برخی منابع گزارش می دهند که اولین زیردریایی در سال 2007 عملیاتی شد و دومین فروند از این کلاس هم در همان سال به آب انداخته شد.مشکلات مختلف و اشکالات طراحی باعث شده است ساخت این شناور های حامل موشک بالستیک بر خلاف رشد سریع نیروی دریایی چین به کندی صورت گیرد. در پایان باید متذکر شد چین بالاترین سطح حفظ اسرار را در برنامه های استراتژیک بویژه زیردریاییها و موشک های قاره پیمای حامل بر آنها در پیش گرفته و اطلاعات قطره چکانی موجود حاصل از تحقیقات کارشناسان و سازمان های اطلاعاتی رقیب این قدرت نوظهور شرق آسیا می باشد.اما در مجموع بر اساس شواهد غیر قابل انکار چینی ها هنوز فاصله قابل توجه در این فناوری راهبردی نسبت به همسایه شمالی خود روسیه و رقبای غربی در قاره اروپا و آمریکا دارد ولی با افزایش سرمایه گذاری ها در آینده نچندان دور به یک قدرت جدید در عرصه سلاح های استراتژیک دریاپایه تبدیل خواهد شد. مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منابع : https://www.globalsecurity.org/wmd/world/china/jl-3.htm http://www.military-today.com/navy/jin_class.htm http://www.military-today.com/missiles/jl3.htm https://nationalinterest.org/blog/reboot/jl-3-chinas-third-generation-nuclear-missile-sub-killer-180433 http://www.military-today.com/missiles/jl2.htm
-
1 پسندیده شدهرونمایی از بدون سرنشین غزه 31 اردیبهشت 1400 رونمایی از دستاوردهای راهبردی سپاه در حوزه پهپادی و پدافندی
-
1 پسندیده شدهاين هواپيماي پيشرفته ساخت كارخانه ي SAAB بوده و از سال 1947تا1955 در خط توليدقرار داشته است. با اغاز عصر جت نيروي هوايي سويد درصدد ساخت يك هواپيماي كارامد با قابليت رهگيري بمب افكن ها و همچنين درگيري با جنگنده ها برامد. نيروي هوايي سويد هواپيمايي مي خواست كهحتي قادر به برخواستن ويا فرود بر جاده هاي شهري باشد.پس مدت ها تحقيق و بررسي و سرمايه گذاري بر روي اين پروژه هواپيمايي ساخته شد كه در هر طرف داراي دو بال دلتا شكل بود.بال دروني با زاويه ي 80 درجه در سرعت هاي بالا به كار مي امد در حالي كه بال خارجي با زاويه ي 60 درجه براي مانور در سرعت هاي پايين طراحي شده بود.اين هواپيما با نام SAAB210 از يك موتور C/RM6B از نوع توربو جتساخت ولوو نيرو مي گيرد.يك توربين RAM در زير دماغه در مواقع اظطراري نيروي كمكي را فراهم مي اورد.DRAKEN حداقل در زمان خود يكي از بهترين هواپيماهاي جنگي بود و مخصوصا قابليت مانور عالي همواره مي توانست او را بعنوان طرف پيروز در ميادين جنگ هوايي تعيين كند اگرچه اين هواپيما هرگز در ميادين جنگ بكار نرفت. http://www.aerospaceweb.org/aircraft/fighter/draken/draken_02.jpg هواپيماي DRAKEN j35 تا سال 1990 مورد بازنگري ها و ااصلاحات فراواني قرار گرفت تا اينكه در اين سال جاي خود را به هواپيماهاي ViggenوGripen داد.هم اكنون تعداد اندكي از اين هواپيما در نيروي هوايي سويد مشغول به كارند و تعدادي از ان به دانمارك ؛فنلاند و اتريش صادر شده است.در مدرسه ي ملي هوانوردي امريلكا نيز 6 فرروند از اين هواپيما براي مقاصد اموزشي بكار مي روند.در كل 615 فروند از اين هواپيما توليد شده است.دراكن در زبان سويدي يعني اژدها. http://www.inyokernairport.com/draken/airport_040123-001_2.jpg مشخصات فني: طول:15/3متر فاصله ي بيروني بال ها:9/4متر ارتفاع:8/3متر وزن خالي:8/7 تن وزن با مهمات و سوخت: 4/11تن نيروي محركه:1موتور توربو جت از نوع C/RM6B ساخت ولوو با پس سوز نيروي پيشران:5/56كيلو نيوتن نيروي پيشران با پس سوز:4/78 كيلو نيوتن حداكثر سرعت:9/1 ماخ يا2120 كيلومتر بر ساعت برد:175متر بر ثانيه تسليحات:1قبضه مسلسل 30م م با100 گلوله يا دو قبضه مسلسل 30 م م با 90 گلوله چهار فروند موشك هوا به هوا از نوع rb24 يا rb27 يا راكت هاي 75 م م يا 135 م م بمب هاي 55؛220؛500يا 1000پوندي حداكثر حمل سلاح:2900كيلوگرم خدمه:1نفر http://avions.legendaires.free.fr/Images/Gdraken-2.jpg
-
1 پسندیده شدهبسم ا... بخش دوم ..... 2- جدول زمانی تحویل اگر چه هنوز مشخص نیست که جدول زمانی تحویل کامل تانکهای لئوپارد چگونه برنامه ریزی شده ولی حداقل 14 دستگاه از این تانکها از ذخیره ارتش آلمان برداشت خواهد شد که به گفته ارتش آلمان ، " گام اول " خواهد بود . همزمان ارتش بریتانیا نیز اعلام نموده که تا انتهای ماه مارس 2023 ، چالنجرهای خود را به اوکراین ارسال می کند ولی برخی معتقدند که بخش عمده تانکهای آبرامز و لئوپارد در بازه زمانی بهار تا تابستان 2023 در میدان نبرد مشاهده می شوند . تحویل لئوپاردهای کانادایی هنگامی که روسها در فوریه 2022 به اوکراین حمله بردند ، شرایط و اقلیم زمستانی ، پیشروی را دچار مشکل کرد ، و اینکه با شروع یک زمستان دیگر ، جنگ ایستا ( موضعی ) مجددا دیده می شود که این جنگ در امتداد یک خط قابل تشخیص جریان دارد . اما با گرم شدن هوا ، بسیار بعید خواهد بود که این خطوط همچنان به شکل فعلی حفظ شوند چرا که هر دوطرف برای شروع عملیات نظامی از بهار سال 2023 دلایل خود را دارند ،اما آیا اوکراین می تواند روی تانکهای جدید حساب باز کند یا خیر ، که این عامل اصلی در کسب نتایج روی زمین به نظر می رسد . میزان حفاظت زرهی دوسمت تانک اصلی میدان نبرد لئوپارد2آ4 4-3 آموزش ، تعمیر و نگهداری /آماد و پشتیبانی تمامی تانکهای اصلی میدان نبردی که قرار است به اوکراین تحویل شود ، سامانه های رزمی پیشرفته و پیچیده ای محسوب می شوند . به مانند هر ماشین دیگر ، این پیچیدگی به معنای قطعات بیشتر و اجزای پیچیده تری است . سامانه های کنترل آتش این تانکها ، رقومی (دیجیتال) بوده و پشتیبانی به مراتب بالاتری را در مقایسه باسامانه های روسی طلب می کنند . علاوه براین ، فاصله یابهای لیزری ، ابزارهای به غایت دقیقی محسوب می شوند که باید مستمرا بازبینی شده و در کنار آن ، تعمیر یا جایگزینی زره های واکنشی نصب شده روی لئوپارد ، وضعیت کاملا متفاوتی با همتایان روسی که روی بدنه فولادی ، پیچ و مهره شده یا روی آنها کیسه شن قرار می گیرد را به نمایش می گذارد . مضاف براین ، آموزش خدمه فرآیند زمان بری را خواهد داشت . تحویل لئوپاردهای کانادایی بدین سان ، بیشتر از 100 دستگاه تانکی که قرار است به اوکراین تحویل داده شود ، اگر پشت خطوط اصلی منتظر قطعه یدکی باشند یا تکنسین های فنی برای راه اندازی این سامانه ها وجود نداشته باشد ، امکان تغییر توازن در نبرد را به اوکراین نخواهد داد . درواقع ، چالش های مربوط به تعمیر و نگهداری ،و درکنار آن بحث پشتیبانی ، یکی از بزرگترین چالش های مربوط به تنظیم جدول زمان بندی تحویل تانکهای مزبور خواهد بود . در این رابطه ، آلمان قصد دارد تا پرسنل اوکراینی را در آلمان آموزش دهد ،اما این مساله خود یک چالش جدید است ، چرا که روند آموزش نیز چندان کوتاه نخواهد بود . آرایش قرارگیری خدمه لئوپارد2آ4 ارتش ایالات متحده برای آموزش خدمه آبرامز بصورت استاندارد 24 هفته را درنظرگرفته که درشرایط اضطراری می توان آن را فشرده تر برگزار کرد ولی الزامات تعمیر و نگهداری یک سامانه پیشرفته نظیر آبرامز در محیط رزمی باعث شده تا تحلیلگران این سئوال را مطرح کنند که تانکهای جدید چگونه می توانند در نبرد اوکراین تاثیرگذار باشند ؟!این مساله یک چالش لجستیک برای کشورهای غربی و اوکراین محسوب می شود . در آنسوی جبهه ، ارتش روسیه بشدت با مشکلات لجستیکی روبرو بوده و همچنان است که این امر نشان میدهد که چگونه این نوع چالش ها می تواند در صحنه نبرد تغییرات بزرگی را ایجاد نمایند . اوکراین براساس روند فعلی ، هنوز مزیت خوبی در حوزه لجستیکی دارد و انعطاف پذیری قابل توجهی را در حفظ خطوط خود به نمایش گذاشته ، ولی یکپارچه سازی خط تامین مهمات و قطعات یدکی ، آن هم مهمات و قطعاتی که منحصر به فرد بوده و قبلا در ارتش اوکراین سابقه استفاده نداشته ، بطور قطع یک چالش به نظر می رسد . به گفته برخی ناظران نظامی ، هر تانک لئوپارد ، آبرامز و چالنجر ، قطعات جداگانه ای را به شکل مرتب یا دوره ای مصرف می کنند که با هر تانک عملیاتی فعلی در ارتش اوکراین متفاوت است . در نتیجه ، اینکه ارتش اوکراین یا ناتو ، تا چه اندازه ای سریع و چگونه این قطعات و مهمات را از یک بخش کشور به نقطه ای که تانک مربوطه درآن از کار افتاده یا مهمات آن تمام شده ، می رساند ، نقش بسیار موثری در میزان تاثیرگذاری این تانکها ایفا می نماید . آرت ورک های نبرد 73 Easting 5- بکارگیری آخرین مولفه ای که می توان در حوزه میزان تاثیرگذاری تانکهای جدید بر صحنه نبرد اوکراین ذکر نمود ، شیوه کاربرد آن ها در میدان نبرد است . در این رابطه ، تحویل و سازماندهی این تانکها یک مساله و استفاده حداکثری از آنها در صحنه نبرد نیز مساله دیگری است . بدان معنا که ارتش اوکراین ازاین تانکها در آفند استفاده خواهد کرد یا در مقام دفاع ؟!!! آیا واحدهای زرهی مجهز به تانکهای غربی برای درگیرشدن با واحدهای زرهی ارتش روسیه به شکل آزاد عمل خواهند کرد یا علیه اهداف با سطح تهدید کمتری بکار گرفته خواهند شد ؟! آیا ارتش اوکراین از تانک های جدید خود در ترکیب با پیاده نظام ، مهندسی –رزمی و توپخانه استفاده خواهد کرد تا به درون خطوط دفاعی ارتش روسیه نفوذ کند ؟! آیا این تانکها بیشتر بعنوان یک ابزار ضد تانک کاربرد پیدا می کنند یا اینکه ارتش کیف همچنان از تسلیحات ضد زره موجود خود در نقش اصلی ضد زره استفاده می کند و تانکهای جدید برای ماموریتهای بهتری اختصاص خواهند یافت ؟؟ و درنهایت ، آیا این تانکها در ترکیب با تانکهای شرقی موجود در واحدهای زرهی ارتش اوکراین قرار می گیرند تا به شکل اختصاصی سازماندهی می شوند ؟! نمای شماتیک برخورد دو نیروی زرهی در نبرد 73 Easting درواقع امر ، اگر چه کمیت تانکهای مورد استفاده توسط طرفین از اهمیت بسیار بالایی برخوردار خواهد بود ، ولی تاکتیکهای بکارگرفته شده نیز جایگاه خود را دارد . در مشهورترین نبرد زرهی جنگ دوم خلیج فارس ( 1991) که به 73 Easting نیز مشهور شد ، واحدهای زرهی ارتش آمریکا ، که درمواجهه با یگان های تانک گارد ریاست جمهوری ارتش عراق قرار گرفتند ، درمجموع ، طرف عراقی ، تعداد تانک بیشتری در اختیار داشت ولی مزیت آشکار واحدهای آمریکایی در حوزه فناوری ، باعث شد تا قاعده قدیمی برتری در کمیت تا حدودی رنگ ببازد به زبان ساده تانکهای آمریکایی امکان شناسایی و درگیر شدن با هدف را از فاصله دورتری داشتند و این توان انهدام بیشتری را بدانها می داد ، اما برخلاف تصورات موجود ، این فقط یک بخش ماجرا بود ، چرا که دکترین رزمی ارتش آمریکا و وظایف مندرج در کتابچه های راهنمای میدانی بود که موفقیت اصلی را رقم زد و باعث شد تا درحدود نیمی از 300 یا 400 دستگاه تانک عراقی ، بدون انهدام یک دستگاه تانک آمریکایی ، از دست بروند . واحدهای درگیر در نبرد 73 Easting در این میان ، آنچه که دانستن آن اهمیت دارد ، این است که آیا زمانی که حملات احتمالی ارتش روسیه در بهار 2023 آغاز شود ، روسها به شیوه کلاسیک خود ، یعنی متمرکز کردن واحدهای زرهی در مقیاس بزرگ و ایجاد یک منطقه مانوری از چنین یگان هایی برای رویارویی با ارتش اوکراین ادامه میدهند ؟ و آیا اوکراین این چالش را قبول خواهد کرد یا اینکه ذخایر زرهی خود را برای استفاده در محورهای خاص ، در عقب نگاه خواهد داشت ؟! نشانه های که درطول جنگ 11 ماهه ثبت شده نشان میدهد که روسها برای کسب موفقیت در مقیاس بزرگ ، تلاش می کنند تا منابع نظامی خود را بطور گسترده وارد عمل کند در حالی که متقابلا ، واحدهای اوکراینی بدلیل محدودیتهای خاص خود ، بیشتر تلاش نمودند تا با ابتکارعمل بیشتر ، جنگ را ادامه دهند . در نتیجه ، اگر این الگو ادامه پیدا کند ، احتمالا تانکهای جدید تاثیرات بیشتری را به نمایش می گذارند . در این میان ، برخی از کارشناسان نظامی غربی معتقدند که وقتی روسها در فوریه 2022 به اوکراین حمله بردند ، مزیت اصلی آنها در پیشروی سریع ، حضور پرتعداد واحدهای زرهی بود ولی از آن زمان به بعد ، این اوکراین بود که تاحدودی دست برتر را در اختیار گرفت ( البته این جمله یک مقداری مبهم هست ، بدین معنا که فقط بدلیل شیوه کاربرد زرهی توسط روسها ، کیف ابتکارعمل را بدست گرفته یا نه ، بحث کلی تری را باید در این حوزه وارد صحنه کرد تا متن معنای بیشتری را بخود بگیرد .م ) که این نیز ناشی از بکارگیری بهتر زرهی توسط ارتش اوکراین است . با این حال ، روند فوق مطلق نیست ، چرا که روسها با مشکلات لجستیکی قابل توجهی روبرو هستند ( در چند ماه نخست جنگ ، مباحثی نظیر مشکلات در تامین سوخت یا توانایی های محدود در بازیابی تانکهای آسیب دیده ) در افزایش تعداد تلفات روسها موثر بوده است ( که البته ظاهرا این مشکلات کمتر شده .م ) . بدین ترتیب ، برخی مدعی اند که می تون ضعف اوکراین در حوزه کمیت و کیفیت را با کاربرد تاکتیک های جدید تا حدودی برطرف نمود . نمای فوقانی و داخلی لئوپارد و جانمایی سامانه های رزمی و پشتیبانی درصورتی که این مساله بصورت یک الگوی مشخص برنامه ریزی و دنبال شود ، پس از تحویل تانکهای لئوپارد2 و مابقی نمونه ها ، پتانسیل تاثیرگذاری روی صحنه نبرد تا حدودی افزایش پیدا خواهد کرد ولی مجموع این تحلیل ها فقط زمانی صحت پیدا می کند که تانکهای فوق تا بهار سال 2023 آمادگی کامل را برای نبرد پیدا کنند و این مساله یعنی کسب آمادگی نیز بدان معناست که ناتو و ارتش های غربی بتوانند ترکیب آموزش ، تعمیر و نگهداری ، لجستیک موثری را برای حفظ استمرار عملیات این تانکها در اختیار ارتش اوکراین قرار دهند . پی نوشت : 1- ادامه دارد .... 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
1 پسندیده شدهژیروسکوپ و تاریخچه پایدار سازی برای جایگاه سلاحهای کنترل از دور : منبع : Gyroscopes and the History of Stabilization for Remote Weapons Stations Will Dillingham on May 11, 2020 قسمت آخر : نوآوری های اخیر برای جکارد (RWS) : ارتقای تثبیت کننده ها : لرزش با اشباع تعدادی از دامنه ها همیشه تاثیر منفی روی همه سیستمهای تثبیت داشته است . اخیرا کورتیس رایت (Curtiss-Wright) برای مقابله با این مشکل ، یک سیستم فرمان کنترل برجک (Turret Drive Servo System)(TDSS) عرضه کرد که لرزشهای ناخواسته را کاهش میدهد و یک ارتقای قابل توجه برای رسیدن به تثبیت برجک و سیستم هدف گیری به شمار می رود . این سیستم به صورت یک کیت برای استفاده روی سکوهای مختلف عرضه می شود و قابل سفارشی سازی است . توسعه های سلاح : یک شرکت دیگر صنعت دفاعی آمریکایی ، کارخانه سیستمهای دفاعی EOS آمریکا (EOS Defense Systems USA Inc.) یک جکارد (RWS) جدید ارائه کرده است که بیشتر برای استفاده ای فراتر از آتشبارهای کم قدرت استفاده می شود . این جکارد (RWS) که EOS R400S Mk2 نام دارد ، یک جایگاه سلاح تثبیت شده الکترو اپتیکال است که علاوه بر سلاح متعارف نورتروپ گرومن که بوشمستر M230LF است ، قابلیت شلیک موشکهای جاولین (FGM- 148) را به عنوان سلاح ضد تانک هم دارد . تطبیق پذیری حامل : در خارج از ایالات متحده ، شرکتهایی مانند Leonardo SpA که در اسپانیا مستقر است ، جکارد (RWS) هایی تولید می کنند که برای استفاده هایی فراتر از خودروهای زمینی کاربرد دارند . این سیستم های هدف گیری اتوماتیک ، فرآیندهای تشخیص هدف ، رهگیری و عملیات خودکار را مخصوصا در سکوهای هوایی بال ثابت به عهده دارند . با توجه به موافقت نهایی انجام شده در سال گذشته که در واقع ثبت اختراع آن در سال 2011 بوده است ، شرکت Leonardo SpA با پیش بینی فناوری هایی که یک دهه بعد در صنایع به کار خواهند رفت ، ابداع و ارتقای سیستم ها را ادامه می دهند . پی نوشت : سعی شد مطالب عمومی تر و کاربردی مقاله ارائه شود و همه مقاله آورده نشده است . پی پی نوشت : جکارد ، جایگاه سلاح کنترل از راه دور که به عنوان معادل RWS (Remote Weapons Station) واژه گزینی شده است .
-
1 پسندیده شدهنسل جدید سرجنگی شاهد 131 خب به شکل واضحی این سرجنگی جدید به منظور بهبود توانایی مقابله با انواع اهداف سخت و نرم طراحی شده. خرج های گود جلویی و نمیه گود کناری در نفوذ و ایجاد خسارت تاثیر زیادی دارند، ترکش های مکعبی هم در برابر اهداف نرم اثر گذاری بالایی دارند. پوسته نسبتا سخت فلزی دماغه هم بخوبی میتونه در بدنه ساختمان های معمولی نفوذ کنه تا انفجار درون (با فیوز تاخیری) درون هدف رخ بده منبع توییتری
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهکلیپ موزه ملی نیروی هوایی آمریکا از Boeing X-32A در توئیتر از انتها هواپیما تا ورودی هوا https://www.aparat.com/v/Fxsfl https://twitter.com/AFmuseum/status/1619031957530349573 https://www.nationalmuseum.af.mil/Visit/Museum-Exhibits/Fact-Sheets/Display/Article/198058/boeing-x-32a/
-
1 پسندیده شدهژیروسکوپ و تاریخچه پایدار سازی برای جایگاه سلاحهای کنترل از دور : منبع : Gyroscopes and the History of Stabilization for Remote Weapons Stations Will Dillingham on May 11, 2020 یک جایگاه سلاح کنترل از دور چیست ؟ یک جایگاه سلاح کنترل از راه دور (Remote Weapons Station) (RWS) یک سکوی سلاح کنترل از راه دور است که سلاحهای دارای گلوله های کالیبر سبک و متوسط روی آن نصب می شوند . به طور معمول یک جکارد (جایگاه سلاح کنترل از راه دور )(RWS) شامل اجزای حسگر ( زاویه سنج ها و شتاب سنج ها و غیره ) موتورهای حرکت دهنده ، یک برجک چرخان و یک رایانه است . امروزه شرکتهایی مانند Electro Optic Systems Pty Ltd به دنبال حق انحصاری توسعه نسل بعدی جکارد (RWS) های الکترو اپتیکال را که تثبیت شده با ژیروسکوپ ، آماده نبرد و ساخته شده برای هدفگیری دقیق هستند . با توجه به این که دو مشخصه بسیار مهم جکارد (RWS) سرعت و دقت هدفگیری است ، روشهای پیشرفته تری برای تثبیت مورد نیاز هستند که مقابله با اهداف به درستی انجام شود . مهمترین وسیله ای که برای این کار مورد استفاده قرار می گیرد ، ژیروسکوپ است . ژیروسکوپ به عنوان تثبیت کننده : ژیروسکوپ برای محاسبه مدل حرکت افقی (pan) و عمودی (tilt) توسط جکارد (RWS) به کار می رود . مختصات کروی ( تتا ، فی و فاصله ) به طور طبیعی برای کاربرد این سیستم یک موضوع کلیدی است . زاویه تتا (theta)برای تنظیم موتور افقی و زاویه فی (phi) برای هدایت موتور عمودی و فاصله (rho) به طور معمول با استفاده از سیستم فاصله یاب لیزری تعیین می شود . وظیفه ارتقای ثبات جایگاه های سلاح کاری است که همیشه سازش پیدا می کند . استفاده خلاقانه از حسگرها و سازه ها به آرامی ، نسبت دقت در مسافت را افزایش می دهد . در جولای 2019 ارتش ایالات متحده برای به دست آوردن ساختار پایدار تری برای به دست آوردن مدل دقیق تر افقی و عمودی توسط ژیروسکوپها ، یک درخواست برای تعبیه کردن یک ضد لرزش برای جکارد (RWS) و برجک چرخان انجام داد . به علت این که لرزش به شدت الگوریتمهای مدلسازی سلاح را تحت تاثیر قرار می دهد ، این کار می تواند باعث فشار برای توسعه در هر دو قسمت ، سازه مناسب و اصلاح انواع حسگرهای بادوام شود . اما مساله اصلی این است که سنسور مناسب چیست ؟ ادامه دارد ...
-
1 پسندیده شدهتانک های ناشناخته پادشاهی زاهد!! کره شمالی یا به طور رسمی جمهوری دموکراتیک خلق کره (DPRK)، اگر نگوییم منزوی ترین تولیدکننده بزرگ تانک در جهان،قطعا یکی از آنهاست. کشوری که گاهی اوقات به عنوان یادگاری از جنگ سرد که به شدت در تلاش برای ادامه حیات هست، تصور میشود، این کشور که گاهی اوقات به عنوان پادشاهی زاهد شناخته میشود،(این اصطلاح برای اشاره به هر کشور سازمان یا جامعه ای استفاده می شود که عمدا خود را از بقیه جهان جدا می کند.کره شمالی معمولا به عنوان نمونه بارز پادشاهی زاهد یا گوشه نشین در نظر گرفته می شود) مدتها قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، میخواست استقلال خود را از اتحاد جماهیر شوروی و چین در مورد تجهیزات نظامی مورد استفاده اش اعلام کند.صنعت نظامی این کشور در اواخر دهه 1960 به طور فزاینده ای مستقل شد. از آن زمان به بعد،محصولاتی را به بازار عرضه کرده است که به طور قابل توجهی با اجداد شوروی یا چینی خود تفاوت دارند. علیرغم وقفه شدید ناشی از بحران و قحطی دهه 1990، دهه 2000 شاهد نوسازی قابل توجهی برای صنعت تانک سازی کره شمالی بود و این کشور انواع زیادی از تانک ها را از آغاز قرن بیست و یکم معرفی کرد. یکی از مهمترین و نمادینترین این پیشرفتها، تانک اصلی میدان نبرد سونگون-هو است که در رژه نظامی شصت و پنجمین سالگرد حزب کارگر کره رونمایی شد.این تانک هنگامی که رونمایی شد، بیشترین تفاوت را با T-62 که کره شمالی بر اساس آن سری تانک های اصلی میدان نبرد Chonma-Ho خود را ساخته بود، داشت. ریشه های یک تانک جدید : کره شمالی در نیمه دوم دهه 1960 تولید داخلی تانک های PT-76 و T-55 شوروی را آغاز کرد. این دوره از تولید به طور کامل توسط کره شمالی در انزوا انجام نشد و درجۀ بالایی از دخالت شوروی در آن مشاهده شده، اما دقیقاً مشخص نیست که این همکاری چقدر عمیق بوده است. این اولین تجربه کره شمالی در تولید خودروهای زرهی بود و به این کشور اجازه داد تا امکاناتی برای تولید محصولات زرهی در قالب صنایع Sinhung و Kusong در اختیار داشته باشد. کارخانه Sinhung عمدتا در تولید وسایل نقلیه سبک و آبی خاکی فعالیت می کند،در حالی که کارخانه Kusong تولید کننده تانک های اصلی میدان نبرد کره شمالی است. در اواخر دهه 1970، کره شمالی تولید تانک های اصلی میدان نبرد سری Chonma-Ho خود را آغاز کرد که در ابتدا یک مدل صرفاً،کمی تغییر یافته از T-62 شوروی بود. این تانک ها به ستون فقرات نیروی زرهی کره شمالی تبدیل شدند، علیرغم اینکه مقدار زیادی از تانک های تی ۶۲ ، آن زمان از اتحاد جماهیر شوروی خریداری نشده بود. در اوایل دهه 1980، کره شمالی شروع به ارتقای تانکهایش کرد و در ابتدا مسافت یاب های لیزری ( برای اولین بار در ۱۹۸۵ مشاهده شد) و بعداً زره های واکنشگر انفجاری، برجک های جوش داده شده و پرتاب کننده های نارنجک های دودزا(در Chonma-92 و M1992،اولین بار در سال ۱۹۹۲ مشاهده شد.) Chonma-Ho کره شمالی مجهز به فاصله یاب لیزری و نورافکن مادون قرمز.تانک هایی که این ارتقا را دریافت کرده اند اغلب توسط علاقه مندان غربی به عنوان Chonma-Ho II شناخته می شوند.با این حال،این نام و همچنین I/II/III/IV/V/VI در واقع در نام گذاری کره شمالی وجود ندارد ولی به طور قابل توجهی آشنایی با تکامل سری chonma را ساده می کند. با این حال، همزمان با ارتقای T-62 های موجود، به سرعت مشخص شد که فناوری T-62 برای همیشه کافی نخواهد بود. این تانک در واقع برای چندین سال پس از معرفی آن در سال 1978، برتر از M48 بود که توسط ارتش کره جنوبی به میدان رفت. با این حال، تحولات در ایالات متحده آمریکا و کره جنوبی، که منجر به تولید تانک های M1 و K1 می شود، به سرعت Chonma را منسوخ می کند. نتیجه این بود که کره شمالی نیاز مبرمی به قطعات پیشرفته تری داشت. با بدتر شدن روابط با اتحاد جماهیر شوروی از زمان فاصله گرفتن چین و شوروی، دستیابی به فناوری بسیار مدرن و حیاتی از آنها امکان پذیر نبود. بنابراین، کره شمالی باید راهی برای دستیابی به یک تانک مدرن تر از Chonma-Ho مبتنی بر T-62 خود بیابد. راه حل درجمهوری اسلامی ایران که از نظر جغرافیایی دور اما از نظر دیپلماتیک به کره شمالی نزدیک است ظاهر میشود.ایران و کره شمالی روابط بسیار نزدیکی داشتند،به طوری که کره شمالی در جنگ ایران و عراق که در سال ۱۹۸۰ آغاز شد ، حدود ۱۵۰ تانک Chonma-Ho را به ایران تحویل داده بود.در نتیجه زمانی که ایرانی ها موفق به غنیمت گیری برخی از تانک های T-72 اورال از ارتش عراق شدند، جای تعجب نیست که یک تانک آسیب دیده در جنگ در اوایل تا اواسط دهه ۱۹۸۰ به کره شمالی ارسال شود.وجود این تانک توسط برخی فیلم های مربوط به آن دوران تائید می شود!!! در حالی که T-72 Ural از پیشرفته ترین مدل های T-72 فاصله داشت، حداقل یک توپ 125 میلی متری و یک موتور تا حدی پیشرفته و همچنین سیستم تعلیق و آرایش زرهی پیشرفته تری برای مطالعه در اختیار کره شمالی قرار داد. علیرغم شایعاتی مبنی بر خرید T-72M توسط کره شمالی از اتحاد جماهیر شوروی یا حتی T-90MS از روسیه در دهه 1990، به نظر می رسد این T-72 Ural که از ایران خریداری شده است،در واقع تنها تی ۷۲ ای باشد که تاکنون در اختیار این کشور قرار گرفته است. تصویری بسیار نادر از کیم جونگ ایل،در آن نقطه تنها پسر رهبر معظم کیم ایل سونگ،در مقابل تی ۷۲ کره شمالی به احتمال زیاد تنها تی ۷۲ ای که تا به حال این کشور دریافت کرده است. Chonma-Ho : قطرات تی ۷۲ بر روی تی ۶۲ میریزد!! دستیابی به یک T-72، حتی اگر یک مدل نسبتاً ابتدایی بود، گام بزرگی در تکامل تانکهای اصلی میدان نبرد کره شمالی بود. این به طور قابل توجهی به مهندسان کره شمالی در توسعه اجزای پیشرفته تر از، آنچه در T-62 اصلی یافت می شود برای استفاده در سری Chonma-Ho کمک کرد. در حالی که کره شمالی در اوایل دهه 1990 در مسیر ارتقای قابل توجه Chonma-Ho ظاهر شد، به ویژه در قالب M1992 و Chonma-92 ، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیامدهای آن برای کره شمالی باعث توقف غم انگیز این تحولات شد. در سال 1994، هنگامی که رهبر معظم کیم ایل سونگ درگذشت، قحطی غم انگیزی که تا سال 1998 ادامه داشت، کره شمالی را فرا گرفت و منجر به مرگ 500000 تا 600000 نفر شد و پیشرفت های نظامی جدید تقریباً به طور کامل متوقف گشت. تنها یک مدل نسبتاً ساده از Chonma در نیمه پایانی دهه ظاهر شد و به عنوان Chonma-98 شناخته گشت. در مقایسه با چونما ۹۲ ، تانک Chonma-98 پوشش بیشتر زره واکنش گر انفجاری و تغییرات جزئی در برجک و دامنهای جانبی(کنار شاسی) را نشان میداد. اولین نشانه های تاثیرات T-72 و دیگر MBT های مدرن شوروی درChonma-214 ظاهر شد که اولین بار در سال 2001 مشاهده گشت.در این تانک زره واکنش گر انفجاری ابتدایی با زره های مدرن روی برجک جایگزین شد و زره های پیچ شده اضافی در قسمت بالای جلوی شاسی و صفحات فولادی در طرفین بدنه نیز اضافه گشت.همچنین در این تانک به روشی شبیه به تانک بسیار پیشرفته تر T-80U یک زره لاستیکی قسمت پایینی جلوی شاسی را می پوشاند.یک چرخ متحرک جلو جدید نیز با الهام از طراحی تی ۷۲ از ویژگی های این تانک بود. در نهایت، در حالی که ارزیابی ماهیت دقیق این افزودهها تقریباً غیرممکن است، زیرا نیاز به دسترسی مستقیم بیشتری به تانک های کره شمالی دارد، Chonma-214 احتمالاً دارای یک سیستم کنترل آتش پیشرفتهتر نسبت به پیشینیان آن است و تأثیر T-72 احتمالاً در طراحی آن قابل توجه است. یک Chonma-214 در رژه سال ۲۰۱۰،فلپ های لاستیکی، زره های جدید و نارنجک اندازهای دود زا و همچنین برجک جوش کاری شده ، تغییرات قابل توجهی را نسبت به تی ۶۲ اصلی نشان می دهد. ویژگی های Chonma-214 تحت تأثیر T-72 توسط دو مدل بعدی از Chonma یعنی Chonma-215 که تولید آن در سال 2003 آغاز شد، و Chonma-216که تولید آن در سال 2004 آغاز شد حفظ و گسترش یافت. مهم ترین تغییر چونما ۲۱۵ تغییر شاسی از پنج به شش چرخ جاده مانند تی ۷۲ بود.با این حال، طول تانک با افزودن این چرخ جدید به میزان قابل توجهی افزایش نیافته بود. در حالی که چرخها سبک مشابه T-62 و تانکهای شوروی سابق را حفظ کردند، اندازه آنها حدود 10 درصد کاهش یافته بود و باعث میشد در مقایسه با پیکربندی اولیه، تا حدودی شبیه چرخهای T-72 باشند.این تانک همچنین دارای زره های اضافی قابل توجهی بود و عناصر نشان می دهد که سیستم کنترل آتش آن به طور قابل توجهی بهبود یافته است و به نظر می رسد یک سنسور باد به ان اضافه شده است. در تانک Chonma-216 نیز ، مهندسان کره شمالی شش چرخ جاده چونما ۲۱۵را حفظ کرده و از آن برای اصلاح گسترده شاسی استفاده کردند که تا حدودی طول شاسی را افزایش داد. محفظه موتور به طور قابل توجهی بازطراحی شده بود و بسیار شبیه T-72 به نظر می رسید، که نشان می دهد ممکن است موتور مشابهی برای این تانک در نظر گرفته شده باشد. سیستم تعلیق نیز به گونهای طراحی شد که شبیه سیستم تعلیق تانک مدرنتر شوروی باشد. چیدمان پرتاب کننده نارنجک های دودزا به گونه ای تغییر یافت که بیشتر شبیه تانک های مدرن شوروی شود.در نهایت، گاهی اوقات این تئوری مطرح شده است که این تانک ممکن است دارای یک توپ 125 میلی متری بر اساس 2A46 تانک تی ۷۲ باشد، اما به نظر می رسد که Chonma-۲۱۶ توپ اصلی 115 میلی متری U-5TS را حفظ کرده باشد. به هر حال، این آخرین تانک اصلی میدان نبرد کره شمالی خواهد بود که این توپ را حفظ کرد. ادامه دارد... مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
-
1 پسندیده شدهبسم ا... تعلق خاطر (Devotion) تعلق خاطر ( 2022 ) ، یک فیلم در گونه هوانوردی نظامی در بازه زمانی جنگ کره است که داستان دو خلبان جنگنده F4U ارتش ایالات متحده را روایت می کند . خط داستانی این فیلم به مانند تمامی نمونه های تولید شده توسط ایالات متحده ، مشخص است و گونه متفاوتی محسوب نمی شود ولی نکته اصلی در این فیلم ، نمایش سالهای آخر جنگنده های رزمی با پیشرانه پیستونی است و مواجه آن با نسل دوم جنگنده های جت ( میگ-15 /17 ) در جریان جنگ کره ( 1953-1950 ) . در واقع امر ، جلوه های ویژه بازسازی شده این فیلم در اجرای حملات پشتیبانی نزدیک زمینی و نبردهای هوابه هوا تنها قوت آن محسوب می شود .. این فیلم به علاقه مندان گونه هوانوردی نظامی پیشنهاد می شود .
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهرزمایش نیروی دریایی سپاه این رزمایش با آزمایش موفق سامانه های موشک های کروز دریایی، پهپادهای رزمی و سامانه های هوشمند بدون سرنشین زیرسطحی و هوایی درآب های نزدیک به جزایر خلیج فارس انجام شد. رونمایی از پهپاد رادارگریز جدید با موشک های جدید(تصاویر احتمالی) : رونمایی از قایق اژدر پرتاب کن و اژدر جدید: فیلم رزمایش: https://uupload.ir/view/vid_20230117_193612_864_4spi.mp4/
-
1 پسندیده شدهبسم ا... إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ https://www.aparat.com/v/KcBXA سرتیپ خلبان جانباز .. فرج ا.. فرسیابی به یاران شهید خود پیوست ... یک حمد و سوره را برای ایشون قرائت کنیم ...
-
1 پسندیده شدهنبرد آتلانتیک با استفاده از برخی از جدیدترین فناوری ها انجام شد،با این حال،در یک دوئل،ملوانان خلاق برای دفع ملوان های دشمن به وسایل آشپزخانه متوسل شدند!!! نبرد آتلانتیک طولانی ترین نبرد مداوم جنگ جهانی دوم است. در 3 سپتامبر 1939، زمانی آغاز شد که U-30 ، کشتی مسافربری SS Athenia را غرق کرد که منجر به مرگ 112 غیرنظامی آن شد. با این حمله، زیردریاییهای کریگسمارین آلمان تقریباً با معافیت از مجازات در اقیانوس اطلس حرکت میکردند تا اینکه متفقین در سال 1943 جریان را تغییر دادند. واژه نبرد آتلانتیکاولین بار توسط وینستون چرچیل نخست وزیر بریتانیا در اوایل سال ۱۹۴۱ به کار برده شد.این نبرد طولانی با درگیری های بی شماری بین نیروهای دریایی و هوایی متفقین و خدمه زیردریایی های یوبوت آلمانی همراه بود. یکی از این درگیری ها دوئل بین ناوشکن آمریکایی اسکورت (DE) USS Buckley (DE-51) و U-66 آلمانی بود. یک کاروان که به آرامی از اقیانوس اطلس عبور میکند.این کشتی ها که به کندی حرکت میکنند،انتخاب آسانی برای گرگ های بزرگ((یوبوت های آلمانی)) بودند. در سال 1943،شرایط نبرد در اقیانوس اطلس به نفع متفقین تغییر کرده بود. توسعه فن آوری ها و تاکتیک های جدید به متفقین دست برتر را در مبارزه با یوبوت های آلمانی داد.یکی از کلیدهای این موفقیت ایجاد گروه های اسکورت بود که به گروه های قاتل شکارچی معروف بودند.این گروهها دیگر مجبور نبودند با یک کاروان دریانوردی کنند،(یعنی اسکورت اختصاصی یک کاروان خاص نبودند و مداوم کاروان های مختلف را اسکورت میکردند.مترجم). در اوایل ماه می 1944، ناوشکن باکلی در حال انجام عملیات به عنوان بخشی از گروه 21.11 در جزایر کیپ ورد بود که خدمه او گزارشی دریافت کردند و برای تحقیق فرستاده شدند. آنچه بعد از آن اتفاق افتاد شبیه یک نزاع در اتاق بار در دریای آزاد بود. شب ۵ تا ۶ ماه می (اردیبهشت) زیبا،آرام و مهتابی بود.شرایط هم برای یوبوت ها برای سوخت گیری و پر کردن آذوقه های مورد نیازشان در دریا و هم برای یک گروه قاتل شکارچی برای جستجوی یوبوت های با سوخت کم و خدمه خسته آنها بسیار عالی بود. زیردریایی وظایف خطرناکی داشتند و خدمه اغلب خسته بودند.زیردریاییU-66، به فرماندهی ستوان Gerhard Seehausen، در نهمین گشت خود بود و از اواسط ژانویه در دریا حضور داشت.وقتی باکلی شروع به تعقیب او کرد، او به شدت به سوخت و آذوقه برای سفرش به خانه نیاز داشت. USS Buckley در خارج از بوستون پس از تعمیرات لازم پس از درگیری با زیردریایی آلمانی U-66 در ساعت 0216 (2:16 بامداد)، یک هواپیمای اونجر در رادارش یک شئ در 20 مایلی باکلی دید و آن را به کشتی گزارش داد. افسر فرمانده ، ستوان برنت آبل، دستور حرکت به سمت هدف را با تمام سرعت صادر کرد. به مدت 45 دقیقه باکلی با سرعت کامل (23.5 گره دریایی) به سمت U-boat حرکت کرد و برای درگیری آماده شد. هواپیمای اونجر که توسط ستوان جیمی جی سلرز هدایت میشد، در مسیر ماند و یوبوت را دنبال کرد و تغییرات مسیر را به ناوشکن باکلی منتقل کرد و ناوشکن کوچک را به محل هدایت نمود. زیردریایی U-66 آلمانی به آرامی روی سطح حرکت میکرد، باتریهایش را شارژ میکرد و در جستجوی کشتی تدارکاتی بود.ستوان سی هاوزن (فرمانده زیردریایی) نمیدانست که هواپیمای اونجر هیچ سلاحی حمل نمی کند، اما کاپیتان مجرب می دانست که هواپیما قبل از حمله منتظر می ماند تا او به زیر آب برود. باکلی در فاصله هفت مایلی در ساعت۰۲۴۶ زیردریایی u66 را دید. ستوان آبل خدمه کشتی را فراخواند و یک فاکسر را پرتاب کرد،(یک طعمه صوتی برای گیج کردن اژدرهای آکوستیک که توسط یوبوت ها مورد استفاده قرار میگرفت).ستوان آبل ریسک کرد و شروع به نزدیک شدن به زیردریایی نمود، به این امید که خدمه زیر دریایی کشتی او را با کشتی تدارکاتی که به دنبال آن بودند اشتباه بگیرند. این قمار نتیجه داد و در ساعت 0308، U-66 سه شعله قرمز را شلیک کرد که گمان میرود یک سیگنال شناسایی باشد. باکلی به مسیر خود ادامه داد و پیوسته به زیردریایی یوبوت نزدیک شد، اما هویت خود را فاش نکرد. کمتر از 10 دقیقه بعد، دو کشتی در فاصله 4000 یاردی قرار گرفتند. U-66با فهمیدن اینکه کشتی گاو شیرده (قایق تامین) نیست که او به دنبال آن بود، یک اژدر شلیک کرد. باکلی یک گردش به چپ انجام داد و زیردریایی در جلوی او قرار گرفت.پس از آن برخی از خدمه متوجه شدند که اژدر از سمت راست کشتی عبور کرد. آبل مسیر کشتی را تغییر داد تا فاکسر(طعمه صوتی)را در معرض هر گونه اژدر اضافی قرار دهد. تمام اسلحه های موجود در باکلی آماده شلیک بود.دو شناور آماده بودند و خدمه منتظر بودند تا دیگری آتش کند. اوت ۱۹۴۳،در سمت چپ U-66 و در سمت راست U-117 است.این دو یوبوت توسط هواپیماهای نیروی دریایی آمریکا بمباران می شوند.زیردریایی U-66 فرار کرد و زیردریایی U-117 غرق شد. ملوانان آلمانی اولین کسانی بودند که ماشه را چکاندند و با مسلسل آتش گشودند. در ساعت0320 ستوان ابیل دستور شلیک را صادر کرد. اولین گلوله های سه اینچی ناوشکن مستقیم به جلوی زیردریایی، درست جلوتر از محل اتصال برج زیردریایی برخورد کرد. همه اسلحههایی که میتوانستند روی بدنه قرار گیرند، باز شدند - اورلیکن 20 میلیمتری، بوفور 40 میلیمتری، و باتری های سه اینچی. به مدت دو دقیقه ناوشکن بر روی زیردریایی بارانی از فولاد می بارید و تبادل آتش می کرد، ابیل در حالی که زیردریایی دور میشد، آتش بس را اعلام کرد و به کشتی خود فرصت داد تا مسیر خود را تغییر دهد. در عرض یک دقیقه او دوباره برای آتش در محدوده 1500 یاردی فرمان صادر کرد. خدمه اسلحه های سوار بر کشتی باکلی ، هدف خود را پیدا کردند و به سرعت و با دقت به یوبوت ضربه زدند. برخورد گلوله ها به برج زیردریایی و ترکیدن آنها دیده می شد. زیردریایی U-66 شلیک متقابل را متوقف کرد و شروع به مانورهای نامنظم کرد و سعی کرد بین خود و کشتی باکلی فاصله ایجاد کند تا اژدر دیگری را از لوله های عقبش شلیک کند. اما اژدر هدفش را از دست داد، زیرا آبل به کشتی دستور داد تا به سمت راست برود و پرتابه مرگبار را از باکلی عبور کرد.برج زیردریایی U-66 با شروع مانورهای فرار شروع به سوختن کرد.هزار یارد، 500 یارد - در عرض چند دقیقه، دو رقیب در یک مسیر موازی به فاصله 20 یاردی از هم قرار گرفتند، یوبوت از تنه به سمت عقب آتش گرفته بود.در روی خط رادیویی،در حال گزارش این صحنه ها بودند: باکلی آتش گشوده است. زیردریایی در حال پاسخ دادن به تیراندازی است.پسر! تا به حال چنین تمرکزی ندیده بودم! یوبوت پر از شعله های سرکشی شد که از برج زیردریایی بیرون می زند. چابکی ناوشکن در اینجا نشان داده شده است، باکلی در طول آزمایش های خود در سال ۱۹۴۳ با سرعت ۲۰ گره چرخشی کامل انجام داد.قطر دایره ۱۰۰۰ فوت تخمین زده می شود. در ساعت 0329، ستوان فرمانده آبل تصمیم جسورانه ای گرفت و فرمان سکان راست را صادر کرد و باکلی را در موقعیتی قرار داد که U-66 را مهار کند. زمانی که ناخدای یوبوت دستور ترک کشتی را صادر کرد، توپ ناوشکن به شدت به سمت یوبوت چرخید.سینه باکلی به عرشه جلوی یوبوت برخورد کرد و این دو به هم قفل شدند.ملوانان آلمانی شروع کردند به بیرون ریختن از زیردریایی در حال سوختن،برخی سلاحها را تکان میدهند، در حالی که برخی دیگر دستان خود را به نشانه تسلیم بالا میبرند. در هرج و مرج به وجود آمده، درگیری تن به تن آغاز شد. ملوانان روی عرشه کشتی باکلی شروع به شلیک با اسلحه سبک کردند.یک ملوان با تپانچه کالیبر ۴۵ خود به یک ملوان آلمانی شلیک کرد،در حالی که یک ملوان دیگر با مشت به صورت حریف کوبید و او را از کشتی بیرون انداخت.خدمه کشتی باکلی هر چه می توانستند برداشتند و به مبارزه پیوستند.یکی از خدمه ها اسلحه خالی را برداشت و به سمت آلمانی های سوار شده پرتاب کرد.دو تا از منحصر به فرد ترین سلاح ها،ظروف آشپزخانه بودند!! چندین ملوان در این دعوا از لیوان قهوه استفاده کردند،در حالی که همکارش یکی از ملوانان آلمانی را با یک قهوه جوش از اتاق بیرون انداخت! دعوا تنها یک دقیقه طول کشید زیرا باکلی از یوبوت عقب نشینی کرد و این دو از هم جدا شدند. پنج آلمانی که روی سینه ناوشکن جمع شده بودند تسلیم شدند و توسط یک نفر مسلح به چکش!! به سمت پایین راه افتادند. این نقشه که از گزارش ستوان آبل افسر فرمانده ناوشکن باکلی، ثبت شده است،درگیری کشتی او با U-66 را نشان میدهد. خدمه باقیمانده در U-66 هنوز در حال هدایت زیردریایی بودند و مانوری را آغاز کردند که به نظر می رسید یک فرار باشد.در حالی که خدمه ناوشکن باکلی آماده پرتاب بمب های ضد زیردریایی بودند، U-66 چرخید و در مسیر برخورد قرار گرفت ،احتمالاً از کنترل خارج شده بود. در ساعت 0335 به کشتی باکلی برخورد کرد. ضربهای چشمگیر بود،سوراخی را در موتورخانه ایجاد کرد، میل پروانه سمت راست را جدا کرد و عقب کشتی را پیچاند. همانطور که او عبور می کرد، خدمه از بالای عرشه باکلی توانستند برج زیردریایی را ببینند، و یکی از ملوانان، یک نارنجک دستی را به داخل دریچه آن پرتاب کرد.یوبوت اکنون در شعله های آتش فرو رفته و به طرز وحشیانه ای از کنترل خارج شده بود. همانطور که بقیه ملوانان آلمانی کشتی را رها کردند، U-66 شروع به غرق شدن کرد، کاپیتان او هنوز در کشتی بود.گزارش ناوشکن باکلی غرق شدن یوبوت را اینگونه شرح می دهد:زیردریایی از سمت راست عبور میکند و هنوز حدود ۱۵ گره سرعت دارد.توپ ۳ اینچی ۳ ضربه مستقیم به برج آن می زند.زیر سطح آب با سرعت ناپدید میشود و دریچه برجش باز است و آتش از آن خارج می شود،ظاهرا کاملا رها شده و دریچه جلوی عرشه نیز باز است.کل عملیات ۱۶ دقیقه به طول انجامیده است. حوضچه خشک در بوستون.آسیب به سینه باکلی مشهود است. باکلی تا سه ساعت بعد در منطقه ماند و بازماندگان را از دریا بیرون آورد. سی و شش نفر از خدمه یوبوت که بیش از نیمی از خدمه آن بودند نجات یافتند ، بیشتر آنها مجروح شده بودند. سینه باکلی در اثر حمله U-66 خم شده بود و چند جای آن در اثر شلیک یوبوت سوراخ گشته بود.در درگیری 16 دقیقه ای با زیردریایی دشمن ، او 105 گلوله سه اینچی، 2700 گلوله 20 میلی متری و 418 گلوله 40 میلی متری خرج کرد. شلیک اسلحه های کوچک که شامل کالیبر 45/0 و 30/0 و همچنین شلیک تفنگ ساچمه ای بود در مجموع 390 گلوله بود. ناوشکن باکلی برای اقدام متهورانه خدمه اش در غرق کردن زیردریایی U-66،لوح تقدیر نیروی دریایی را دریافت کرد.افسر فرمانده ناو،ستوان برنت آبل،به دلیل قهرمانی فوق العاده و خدمات برجسته نشان صلیب نیروی دریایی را دریافت نمود.خدمه باکلی را با نیروی خودش به ایالات متحده بازگرداندند،جایی که او قبل از بازگشت به خدمت در اقیانوس اطلس تحت تعمیرات در بوستون قرار گرفت.نبرد اقیانوس اطلس پس از تسلیم آلمان یک سال بعد در ماه می ۱۹۴۵ به پایان رسید.در این نبرد تقریبا شش ساله،۷۸۱ یوبوت توسط متفقین غرق شدند و تلفات ملوانان آلمانی بین ۲۸۰۰۰ تا ۳۲۰۰۰ نفر تخمین زده شد.تلفات متفقین با از دست دادن بیش از ۲۷۰۰ کشتی تجاری و از دست دادن بیش از ۱۳۰۰۰۰ ملوان بسیار خیره کننده بود. مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منبع : https://www.nationalww2museum.org/war/articles/atlantic-battle-uss-buckley-german-u-66
-
1 پسندیده شدهبسم ا... دارندگی و برازندگی عظمت سوپرتوپ دورا را در مقایسه با اسکادهای روسی ,و وی-2 آلمانی در سمت چپ تصویر بررسی بفرمایید دورا /اسکاد و وی-2 ، هر سه مقیاس 1:35 هستند
-
1 پسندیده شدهتانک اتمی!!! سنتوریون استرالیایی مارک ۵/۱ در ویتنام سنتوریون 169041 احتمالاً تنها تانک در تاریخ است که توسط یک انفجار اتمی مورد اصابت قرار گرفته و نه تنها زنده مانده است، بلکه پس از آن در میدان نبرد جنگیده است. این تانک قدیمی برای مبارزه با آلمانی ها در جنگ جهانی دوم طراحی شده بود، اما نشان داد که توانایی ایستادن در برابر بمب هسته ای را نیز دارد!! این سنتوریون خاص از فاصله 400 متری در منطقه ای در استرالیا در معرض بمب هسته ای 10 کیلوتنی قرار گرفت. خدمه آزمایش به انتظار یافتن قطعاتی از چیزی که زمانی یک سنتوریون بود، بازگشتند، اما آنها از دیدن یک تانک که هنوز کار میکرد شوکه شدند . ویژگی منحصر به فرد سنتوریون 169041 که زنده ماندن در طول آزمایش اتمی بود در نام مستعار آن منعکس شد:تانک اتمی سنتوریون ۱۶۹۰۴۱ منتظر در محل آزمایش.بمب در یک برج ۴۰۰ متر جلوتر قرار داشت. اما تانک اتمی نه تنها زنده ماند، بلکه رشد کرد . به خدمت خود ادامه داد، تعمیرات اساسی شد و سپس به نبرد در ویتنام همراه با نیروهای استرالیایی فرستاده شد. در حالی که در آنجا توسط یک آر پی جی مورد اصابت قرار گرفت و سپس، در نهایت، در دهه 1970 بازنشسته شد. آزمایش های هسته ای ایالات متحده آمریکا اولین و تنها کشوری بود که تا به حال از سلاح های هسته ای در جنگ استفاده کرده است. او توانست این کار را از طریق پروژه عظیم منهتن انجام دهد که در آن برخی از باهوش ترین مغزهای سیاره زمین با هم کار کردند تا معمای اتمی را حل کنند. قبل از جنگ جهانی دوم، بریتانیا در این تحقیقات در از ایالات متحده جلوتر بود، اما برنامه تسلیحات اتمی بریتانیا، با نام رمز آلیاژ لوله، در سال 1943 در پروژه منهتن جذب شد. پس از جنگ، دولت بریتانیا به طور کامل انتظار داشت که این همکاری ادامه یابد، اما به طور ناگهانی توسط کنگره ایالات متحده در سال 1946 با قانون مک ماهون این همکاری خاتمه یافت. این قانون اساساً نزدیکترین متحدان ایالات متحده از جمله بریتانیا را از دسترسی به تحقیقات هسته ای خود محروم کرد. بمب های اتمی که بر هیروشیما و ناکازاکی انداخته شد برای همیشه چهره جنگ و سیاست جهانی را تعقییر داد. به دنبال آن، انگلیسی ها عمدتاً به دلیل ترس از دست دادن موقعیت خود به عنوان یک قدرت بزرگ، تصمیم گرفتند سلاح های هسته ای خود را توسعه دهند. آنها همچنین فکر می کردند که اگر سلاح های هسته ای خود را تولید کنند، ایالات متحده اشتراک گذاری تحقیقات را از سر خواهد گرفت. از آنجایی که آزمایشهای تسلیحاتی مورد نیاز بود، دولت به دنبال انجام این آزمایشها در استرالیای دوردست و وسیع بود. استرالیا در آن زمان در حال بررسی دستیابی به تسلیحات هستهای برای خود بود، بنابراین وینستون چرچیل، نخستوزیر بریتانیا، به دنبال مجوز برای آزمایش فنآوری هستهای بود. یک سری آزمایش بین سالهای 1952 و 1957 انجام شد. یک مکان دور افتاده با نام Emu Field در استرالیای جنوبی برای سری دوم آزمایش های تسلیحات هسته ای انتخاب شد که با کد 1 Totemنامگذاری گشت. علاوه بر آزمایش بمبهای اتمی، هر دو دولت تصمیم گرفتند که قطعات مختلف تجهیزات نظامی را در معرض اثرات انفجار و تشعشع قرار دهند، همانطور که معمولاً در چنین آزمایشهایی دیده میشود،عمدتاً از تجهیزات فرسوده برای کاهش هزینه ها استفاده می شود، اما از آنجایی که بقای تانک های جنگی در هنگام انفجارهای اتمی یک اولویت مهم بود، تصمیم گرفته شد که یک تانک کاملاً جدید سنتوریون برای اولین آزمایش توتم استفاده شود. بر این اساس، به ارتش استرالیا دستور داده شد تا یک تانک سنتوریون آماده کند و آن را به Emu Field منتقل کند. تانک اتمی شماره سنتوریون 169041 (شماره سریال بریتانیایی 06BA16) در سال 1951 در بارنبو، بریتانیا ساخته شد و در سال 1952 وارد استرالیا شد. به عنوان یک مارک 3 معمولی، 55 تن وزن داشت و از یک موتور بنزینی 27 لیتری رولزرویس Meteor V12 با قدرت 650 اسب بخار بهره می برد. این تانک مجهز به توپ 84 میلیمتری و زرههای متغییر از 51 میلیمتر در کنارههای خودرو و سقف برجک تا 118 میلیمتر در جلوی بدنه و 152 میلیمتر در جلوی برجک را بود. تانک سنتوریون مارک ۳ مجهز به توپ ۸۴ میلیمتری بود. رساندن چنین وسیله عظیمی به Emu Field یک چالش لجستیکی و فنی بزرگ برای ارتش استرالیا ایجاد کرد. سنتوریون 169041 که از طریق راه آهن به استرالیای جنوبی حمل شد، به یک کامیون و تریلر منتقل شد که به سختی می توانستند وزن آن را تحمل کند. سفر زمینی به منطقه آزمایشی یک کابوس پر پیچ و خم بود و تریلر اغلب در مسیرهای بیابانی شنی منتهی به Emu Field بود. گاهی اوقات تانک پیاده میشد و مجبور میشدند هم کامیون و هم تریلر را به زمین محکمتری که میتوانستند سنتوریون را دوباره بارگیری کرد، ببرند و سفر از سر گرفته میشد. کامیون و تریلر در نهایت زمانی که مسیر بسیار ناهموار شد، رها شدند و تانک 170 مایل (270 کیلومتر) آخر را با قدرت خود تا محل آزمایش طی کرد. سنتوریون ۱۶۹۰۴۱ در مسیر سخت محل آزمایش توتم 1 یک آزمایش اتمسفر بود و به همین دلیل بمب در زیر یک دروازه بالای کف صحرا آویزان شد. سنتوریون 169041 در فاصله 400 متری (1300 فوت) از مرکز انفجار ، با بار کامل مهمات، موتورها و ترمزهای خاموش قرار داشت. آدمک هایی با نشان تشعشع در محل قرارگیری خدمه قرار داده شد و دریچه ها بسته و قفل شدند. پس از چندین تاخیر به دلیل مسائل آب و هوایی و فنی در هفته گذشته، توتم 1 در ساعت 0700 در 14 اکتبر 1953 منفجر شد. تست توتم ۱ بازدهی ۱۰ کیلو تنی را نشان داد که ۲ تا ۳ برابر حد انتظار بود. بمب بازدهی انفجاری تقریباً 10 کیلوتن داشت. برای مقایسه، این بمب کوچکتر از بمب 20 کیلوتنی "مرد چاق" بود که در ناکازاکی ژاپن انداخته شد.کمیته آزمایش کاملاً انتظار داشت که سنتوریون 169041 به طور کامل در اثر انفجار نابود شود، همانطور که هر فرد عاقلی این فکر را میکند. با این حال، آنها پس از آزمایش آن را در وضعیت نسبتا سالمی یافتند - البته یک و نیم متر به عقب کوبیده شده بود. پس از انفجار درب محفظه قرارگیری موتور کاملا باز شده بود. موتورها (اعم از اصلی و کمکی) فقط به دلیل تمام شدن سوخت متوقف شده بودند. انفجار آنتنهای رادیویی را از بین برده بود، زرههای اطراف زنجیرها را منفجر کرده بود، و رنگ و منشورهای نوری دیدبانی تانک را سندبلاست کرده بود، اما در غیر این صورت تانک اساساً سالم بود. دریچهها باز شده بودند و موقعیتهای خدمه توسط تشعشعات آلوده شده بودند، اما قضاوت بر این بود که اگر دریچههای خدمه بسته میماندند، سرنشینان حداقل برای مدتی از تابش تشعشعات توسط زره ضخیم سنتوریون محافظت می شدند. برخی از بخش های کناری تانک که به فاصله ۱۸۰ متری پرتاب شده بودند. با این حال، با نزدیک شدن به یک انفجار هسته ای، تشعشع کمترین نگرانی شماست. نزدیکی موقعیت 169041 به انفجار به این معنی بود که خدمه تقریباً به طور قطع در اثر موج شوک کشته می شدند. پس از تعمیرات جزئی و مقداری سوخت،سنتوریون در بیشتر مسیر به سمت منطقه آزمایش Woomera با قدرت خود حرکت کرد - تنها پس از آن به درستی ضد عفونی شد. برخی گزارشها حاکی از آن است که این تشعشعات نتایج غمانگیزی برای خدمه پشتیبانی خودرو داشته است،بطوری که برخی اظهار میکنند دوازده نفر از شانزده کارمند پشتیبانی پس از تکمیل آزمایشهای هستهای بریتانیا در استرالیا به سرطانهای مختلف ناشی از تشعشع دچار شدند. تانک ۱۶۹۰۴۱ بر روی یک تریلر با این حال، مهم است که توجه داشته باشید که این به طور مستقل تأیید نشده است. این تانک پس از مدتی به عنوان یک وسیله آموزشی و یدک کش، یک سری تعمیرات اساسی و نوسازی روی آن انجام شد که باعث شد که تا سال 1960 به استاندارد Mark 5 و در سال 1968 به Mark 5/1 ارتقا یابد. 169041 قرار بود 23 سال دیگر در ارتش استرالیا خدمت کند، از جمله پانزده ماه در نبرد همراه با گروه ضربت استرالیا در ویتنام. سنتوریون 169041 به عنوان بخشی از اسکادران 'C'، هنگ اول زرهی، خود را در پایگاه رزمی Nui Dat در اوایل سال 1968 یافت، جایی که با علامت 24C به تانک سرجوخه نیرو تبدیل شد. هنگ یکم زرهی، اسکادران Cسنتوریون های مارک ۵/۱ در کورال.سال ۱۹۶۸ در ماه می همان سال، کل اسکادرانC مایل 120 کیلومتر به سمت پایگاه کورال حرکت کردند، جایی که 169041 و همراهانش درگیر نبردهای شدید در طول نبرد کورال-بالمورال شدند. به مدت یک هفته، این اسکادران به دفع حملات NVA در محیط پایگاه کمک کرد و همچنین در چندین ضد حمله به مواضع دشمن شرکت کرد، جایی که قدرت آتش سنتوریون برای تلاش های پیاده نظام استرالیا برای غلبه بر مخالفان آنها حیاتی بود. در طول این نبرد و عملیات های بعدی، سنتوریون ها چندین بار با موشک های RPG-2 مورد اصابت قرار گرفتند، اما زره ضخیم تانک ها از آسیب جدی آنها جلوگیری کرد. یک سنتوریون مارک ۵/۱ هنگام عبور از روی یک پل ساخته شده در ویتنام در سال ۱۹۶۹ سنتوریون 169041 در نهایت در ماه می 1969 در نبرد آسیب دید، هنگامی که در طی یک درگیری، یک گلوله RPG-7 به تانک نفوذ کرد و بسیاری از خدمه را زخمی کرد، که یکی از آنها باید خارج می شد. با این حال بقیه خدمه تانک به عملیات ادامه دادند و خود تانک همچنان شایسته نبرد باقی ماند. این گواهی بر سرسختی سنتوریون است که ناظران آمریکایی اغلب از زخمهای جنگی که این تانک ها دریافت میکردند ولی همچنان در خدمت بودند شگفت زده می شدند. دلیل دیگر برای اثبات بیشتر کارایی و ایمنی سنتوریون این است که تنها دو خدمه تانک در طول کل مدت خدمت در ویتنام کشته شدند. محل اصابت ار پی جی که باعث زخمی شدن ۴ خدمه تانک شد. با خروج نهایی نیروهای استرالیایی در ویتنام، سنتوریون 169041 به استرالیا بازگردانده شد و در انبار قرار گرفت. چندین نوسازی و تعمیرات اساسی روی آن انجام شد و سنتوریون پیر خود را در خدمت هنگ اول زرهی در Puckapunyal یافت. این تانک تا نوامبر 1976 به عنوان تجهیزات خط مقدم خدمت کرد، زمانی که ارتش استرالیا اولین لئوپارد 1 آلمانی جدید خود را برای تجهیز سپاه زرهی سلطنتی استرالیا دریافت کرد.تانک 169041 بقیه خدمت فعال خود را به عنوان حفاظت زمینی رژه در بازدیدهای نظامی گذراند. سنتوریون ۱۶۹۰۴۱ در پادگان رابرتسون سنتوریون 169041 خدمت برجسته ای داشت، به طوری که تعداد کمی از خودروهای زرهی چنین رکوردی باورنکردنی در طول عمر عملیاتی خود داشتند. تا به امروز، این تنها خودروی زرهی است که پس از جان سالم به در بردن از یک انفجار هستهای در نبرد فعال شرکت میکند. بر خلاف بسیاری از برادران او که از بین رفتند، سرنوشت با 169041 مهربان بوده است. بیشتر منابع بیان می کنند که او در پادگان رابرتسون، در شمال استرالیا قرار دارد، اما اکنون در پایگاه RAAF ادینبورگ، استرالیای جنوبی به نمایش گذاشته شده است. SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منبع : https://tankhistoria.com/cold-war/169041-atomic-tank/
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم بیشتر ما با تانک ها، هامووی و سایر خودروهای زمینی در نبرد آشنا هستیم. این خودروها در میدان نبرد بزرگ، با زره سنگین و نسبتا کند هستند و با استفاده از زره محافظت کننده به اجرای قدرتمند آتش می پردازند. با این گفته ها به نظر می آید موتورسیکلت ها انتخاب ضعیفی برای نبرد باشند. آنها تقریبا زرهی ندارند و اپراتور با برخورد مستقیم مواجه است. آنها حتی هنگامی که دشمن حضور نداشته باشد نیز خطرناک هستند. ولی با همه محدودیت ها آنها بارها در میدان نبرد ظاهر شده اند چرا که در بسیاری مواقع سرعت و مانور پذیری آنها مورد نیاز است. هنگامی که باید در مواقع بحرانی چابکی و سرعت لازم باشد کمتر می توان جایگزینی برای موتورسیکلت ها در میدان نبرد پیدا کرد. ویژگی های منحصر به فردی مانند این باعث شده است که موتورسیکلت برای حدود 100 سال هنوز در میدان نبرد حضور یابد. موتورسیکلت مجهز به تیربار که توسط ویلیام هارلی در سال 1916 ساخته شد اولین موتورسیکلتی که در خدمت نیروهای نظامی ایالات متحده مشاهده شد در درگیری های مرزی بین نیروهای ایالات متحده تحت فرماندهی ژنرال بلک جک پرشینگ و انقلابیون مکزیکی به رهبری پانچو ویلا بود. چیزی که اکنون به نام نبرد مرزی شناخته می شود اساسا یک تهاجم بر پایه نیروهای سواره نظام بر ضد شورشیان در ناحیه وسیعی از جنوب غربی ایالات متحده بود و موتورسیکلت های تولید شده توسط هارلی دیوید سون به نیروهای آمریکایی برتری هایی در برابر انقلابیون اسب سوار داد. در حالی که این وسایل بنزینی تقریبا هیچ کمکی به آمریکایی ها برای دستگیری ویلا نکردند ولی آنها به عنوان یک پلتفرم ازمایشی برای موتورسیکلت های نظامی استفاده شدند و نوآوری هایی مانند کارگذاشتن تیربار بر روی موتورسیکلت از آنجا ابداع شد. ارتش از این طرح استقبال کرد و در زمان کوتاهی محموله ای دیگر از این نوع را از هارلی دیویدسون ها تحویل گرفت. در جنگ جهانی اول برای اولین بار موتورسیکلت در مقیاس وسیع به کار رفت. با اینکه نبردهای سنگر به سنگر عمدتا راکد و غیر متحرک بود، اغلب از سوی متفقین فراموش می شود که موتورسیکلت یکی از مفید ترین ابزارها در آن زمان بود. در زرادخانه آمریکا به تنهایی 80000 عدد موتورسیکلت هندی (Indian) و 20000 عدد موتورسیکلت هارلی دیوید سون و مدل های دیگر وجود داشت. استفاده عملیاتی از موتورسیکلت در جنگ جهانی اول تمام نیروهای پیاده می توانستند متحرک شوند و همچنین این امکان وجود داشت که تیربار و خدمه را بر روی آن جای داد. واحد های پزشکی از این وسیله برای تخلیه مجروحین استفاده می کردند و در برگشت تدارکات پزشکی و مهمات را برای خط مقدم می آوردند. آنها همچنین برای امور شناسایی و گشت های امنیتی در خطوط مقدم نیز استفاده می شدند. ولی مهمترین جایی که موتورسیکلت ارزش خود را نشان داد در رساندن پیام ها بود. به دلیل اینکه ارتباطات الکترونیکی در آن زمان امن نبود و امکان خرابکاری در آن وجود داشت استفاده از این وسایل موثرترین راه رساندن پیام ها، نقشه ها و گزارش ها در بین واحد ها بود. برای یک پیک سواره راندن یک موتور از میان شلیک تیربارها و گلوله های توپ از پشت خطوط دشمن و از میان اجساد کار غیر معمولی نبود. در حالی که درباره جنگ جهانی دوم اغلب گفته می شود اوج شکوفایی موتورسیکلت نظامی بوده است حقیقتا آنها نقش کمتری را در مقایسه با عملیات های نظامی مستقیمی که در جنگ جهانی اول اجرا کرده بودند داشته اند. این امر به دلیل سلطه زرهی متحرک که از ابتدای جنگ با شدت استفاده می شد بود. در جایی که موتورسیکلت ها باز هم خوش درخشیدند پیام رسانی در مسافت های زیاد بود که از واحد های دور در جبهه پیام های مختلف به مرکز منتقل می شد. استفاده از موتورسیکلت ها توسط ایالات متحده درجنگ حهانی دوم در این جنگ موتورسیکلت های آلمانی با فاصله بسیار زیادی از نظر تکنولوژیکی از موتورهای هارلی دیویدسون مدل WLA آمریکایی که پر تعداد ترین مدل در جنگ بودند برتر بودند و تنها وقتی که آمریکایی ها توانستند یک موتورسیکلت BMW آلمانی را به دست آورده و اقدام به مهندسی معکوس آن نمایند این برتری اندکی متوازن تر شد. همانطور که یک ضرب المثل می گوید که اگر تو نمی توانی آن را شکست دهی، ابتدا آن را کپی کن و سپس شکستش بده، هارلی دیویدسون نیز موتور، دوشاخه و شفت را عیننا از روی BMW ساخت که منجر به تولید مدل XA که برترین مدل تولید شده آن زمان در آمریکا بود شد. این موتورسیکلت به طرز شگفت انگیزی شبیه به BMW R71 بود و عملکرد مناسبی در شرایط آفریقای شمالی از خود نشان داد بطوری که تا حدزیادی به تقاضای ارتش برای ساخت موتوری که در مقابل گرد و خاک و شن مقاومت کند جامعه عمل پوشاند. به هر حال در زمان تولید آنها خودروی جیپ به عنوان خودروی نقل و انتقال سریع توسط ارتش انتخاب شد و XAها هرگز توسعه نیافت. موتورسیکلت های هارلی دیویدسون سری XA شاید بپرسید که چه بر سر این هارلی دیویدسون های جنگی آمد. در واقع تعداد زیادی از نیروهای پیاده شیفته موتورهایی که می دیدند شدند و بعد از جنگ بسیاری از آنها را خریدند و با خود به خانه بردند. البته لوازمی که تنها برای میدان نبرد لازم بود از روی آنها برداشته شد و موتورها بدون این لوازم اضافی به نام چاپر نامیده شدند. بخشی از فرهنگ موتورسیکلت سواری ایالات متحده در دهه 1950 مدیون آنهاست. نکته جالب اینکه به دلیل اینکه موتورسیکلت های سری WLA در تعداد زیادی به عنوان کمک نظامی به اتحاد شوروی فرستاده شدند تا هم اکنون نیز لوازم یدکی روسی این سری از موتورها بازار لوازم یدکی آنها در آمریکا را تغذیه می کند. موتورهای باقی مانده از جنگ جهانی دوم با وجود استفاده گسترده از هزاران موتورسیکلت در دو جنگ جهانی آنها بعد از 1945 هرگز به طور گسترده در امور نظامی به کار نرفتند. پیشرفت در امور ارتباطی احتیاج به موتورسیکلت برای انتقال پیام را برطرف کرد و نبردهایی که در آن قبول خطر استفاده سرباز خودی از موتورسیکلت پذیرفته شده باشد به شدت کاهش یافت. موتورسیکلت نظامی به همراه هلیکوپتر کبری موتورها در جنگ ویتنام استفاده محدودی در سواره نظام ارتش و واحدهای شناسایی تفنگداران دریایی برای بررسی مرزها و هدایت کاروان ها داشتند و نقش مشابهی را در عملیات طوفان صحرا نیز ایفا کردند. استفاده از موتورسیکلت در عملیات طوفان صحرا بعضی از نمونه های جذاب بعد از جنگ برای استفاده نظامی ساخته شدند که بطور مثال نمونه های Sportser نظامی یا XLA تنها در تعداد 400 عدد ساخته شدند و مدل های MT500 و MT350 که از موتورهای نیرومند روتکس نیرو می گرفتند نیز توسط هارلی دیویدسون برای نیروهای ناتو ساخته شدند. موتورسیکلت هارلی دیویدسون مدل MT500 که بین سال های 1987 تا 1993 ساخته شد نیروهای ایالات متحده در جستجوی طالبان در سال 2012 در حالی که احتمالا موتورسیکلت جنگی دیگر رقم های تولید 5 رقمی را نخواهد دید، ولی نشانه های تجدید حیات برای استفاده از موتورسیکلت ها در عملیات های نظامی در عراق و افغانستان دیده شده است. نیروهای نظامی ایالات متحده اخیرا برخی از موتورسیکلت های نظامی با ارزش را برای استفاده در عملیات های مخصوص سفارش داده است که مثلا بدون صدا و بصورت الکتریکی مانند مدل MMX و همه چرخ ها متحرک در مدل AWD450 و مصرف کننده چند نوع سوخت در مدل M1030 هستند. موتورسیکلت Zero MMX موتورسیکلت کاوازاکی M1030 موتورسیکلت کریستی AWD 450 در حالی که نیروهای عادی، دکترین های جنگی خودروهای با تعداد بالا و زره سنگین و قدرت آتش سنگین را انتخاب کرده اند، نیروهای ویژه به روش های نامعمول مانند موتورسیکلت برای استفاده در ماموریت هایشان مبادرت ورزیده اند. استفاده از موتورسیکلت های نظامی در عصر حاضر امور نظامی مانند میدان های نبرد تغییرات زیادی را در طول 100 سال گذشته دیده اند ولی به دلیل طبیعت نامتقارن نبردهای جدید که به ما نشان داده شد، سربازان سریع و چابک که سوار بر وسیله نقلیه دوچرخ هستند به حضور در میدان نبرد تا جایی که امکان دارد ادامه خواهند داد. تقدیم به دوستان منابع http://www.bikebandit.com/community/articles/history-of-military-motorcycles http://www.cannonsuperstore.com/harleywla.html http://www.core77.com/blog/transportation/military_motorcycles_part_1_wwii_and_harley-davidson_23548.asp تمامی حقوق متعلق به نویسنده و مترجم و وبسایت میلیتاری می باشد
-
1 پسندیده شدهنگاهی گذرا به ورود موتورسیکلت ها به جنگ موتورسیکلت های نظامی اولین بار در دوره ای ظاهر شدند که در آن هر چیزی که موتوری داشت، نظامی میشد!!موتور اولین بار توسط پانچو ویلا در طول انقلاب مکزیک استفاده شد،در جنگ جهانی اول بود که موتورسیکلت نظامی اولین ماموریت واقعی خود را انجام دادند. بیایید با هم کشف کنیم که آنها برای اولین بار چه زمانی به کار گرفته شده و چگونه کشورها تصمیم گرفتند از آنها به نفع خود استفاده کنند. پانچو ویلا رهبر شورشیان مکزیکی با موتور سیکلت Indian در سال ۱۹۱۴ آغاز یک دوره: همانطور که قبلا ذکر شد، پانچو ویلا به سرعت متوجه شد که موتورسیکلت ها سرعت و چابکی ایده آل برای ضربه زدن و فرار را ارائه می دهند. در سال 1916، ویلا به شهر کلمبوس ایالات متحده در نیومکزیکو حمله کرد و ارتش ایالات متحده وارد درگیری با او شد. پرزیدنت ویلسون ژنرال «بلک جک» پرشینگ را با دستور دستگیری ویلا به مکزیک فرستاد. پرشینگ 5000 مرد، کامیون، هواپیما و موتور سیکلت را برای کمک به یافتن ویلا با خود برد. این اولین باری بود که از موتورسیکلت ها در یک درگیری مسلحانه توسط ارتش ایالات متحده استفاده شد و این موتورها ساخت هارلی دیویدسون بود. هارلی دیویدسون مدلهای J را عرضه میکرد که میتوانستند تا 60 مایل در ساعت سرعت بگیرند. ترکیبی از موتورسیکلت های انفرادی و مدل های سایدکار(موتور سه چرخه)توسط ارتش سفارش داده شد. مدل های سایدکار علاوه بر این به مسلسل نیز مجهز بودند. جوخه های موتور سیکلت های ساخت هارلی دیویدسون که پانچو ویلا را در سال ۱۹۱۶ تعقیب کردند. پرشینگ 11 ماه را صرف تعقیب پانچو ویلا و موتورسیکلت های Indian او در شمال مکزیک کرد، اما نتوانست او را بگیرد. علیرغم این نتیجه ، ارتش ایالات متحده از عملکرد موتورسیکلت های نظامی راضی بود که نقش مهمی در ورود آنها به خدمت در جنگ جهانی اول داشت. اولین موتور سیکلت های نظامی که در جنگ جهانی اول استفاده شد. اولین موتورسیکلت های نظامی که به خط مقدم جنگ بزرگ (1914-1918) راه یافتند، داگلاس بریتانیایی، تریومف، همتای آلمانی آن TWN و NSU بودند. Triumph Motorcycles در بریتانیا توسط یک مهاجر آلمانی از نورنبرگ به نام زیگفرید بتمن که تجارت خود را در کاونتری راه اندازی کرد و بعداً یک شعبه آلمانی نیز در نورنبرگ نیز ایجاد نمود، تاسیس شد. زیگفرید بتمن قبل از شروع جنگ جهانی اول در سال 1913، این دو شرکت با نام های مختلف راه اندازی شدند. در بریتانیا موتورسیکلت ها Triumph نامیده می شدند در حالی که موتورسیکلت های ساخته شده در نورنبرگ با نام تجاری TWN (Triumph Werke Nürnberg) شناخته می شدند. استفاده انگلیسی ها آز موتور سیکلت های نظامی در جنگ در سال 1914 اکثریت قریب به اتفاق موتورسیکلت هابیشتر دوچرخه های استاندارد با یک موتور متصل بودند. پس از مشاهده نحوه استفاده سربازان از آنها، ارتش بریتانیا تصمیم گرفت منابع بیشتری را برای توسعه فناوری هایی که برای نبرد مناسب تر هستند، سرمایه گذاری کند. تولید موتورسیکلت های نظامی تنها نیمی از کار بود، زیرا ارتش به افرادی نیاز داشت که بتوانند از آنها استفاده کنند. این مشکل به راحتی با جذب راننده از باشگاه های موتور سواری و لیگ های مسابقه ای حل شد. در بهار سال 1915، ارتش بریتانیا خدمات مسلسل موتوری را مستقر کرد.این شامل راننده هایی بود که با موتورهایی که مخصوص نصب اسلحه های سنگین طراحی شده بودند. همچنین ارتش بریتانیا تشخیص داد موتورسیکلت ها به عنوان روشی برای ارسال پیام مناسب هستند. در آن زمان خطوط معمولی تلگراف در برابر آتش توپخانه دشمن آسیبپذیر بودند و استفاده از سیگنال چراغها یا سیگنال دود، به تکتیراندازان آلمانی نشان میداد که سربازان بریتانیایی کجا هستند و خطر رهگیری پیامها توسط مترجمان دشمن وجود داشت. مشکلی که موتورسیکلت سواران نداشتند: آنها می توانستند به سرعت و بی سر و صدا در زمین های ناهموار سفر کنند. اگرچه موتورسیکلت نظامی کوچک تریومف تنها می توانست 4 اسب بخار قدرت تولید کند، اما به ابزاری مرکزی برای ارتباطات بریتانیا در خط مقدم تبدیل شد. بیش از 30000 دستگاه از آن در طول جنگ تولید شد. آلمانی ها موتورسیکلت های نظامی را می پذیرند: آلمانیها از موتورسیکلتهای نظامی برای ارسال پیام، جاسوسی و سایر کارهایی که ارتش بریتانیا با آنها انجام میداد استفاده میکردند. با این حال، آلمانی ها نیز علاقه مند بودند که ببینند این وسایل نقلیه در نبرد مستقیم چه کاری می توانند انجام دهند.نظریه اصلی این بود که اسب ها را در اصطبل رها کنید و به جای آن از موتور سیکلت استفاده کنید!! دلایلی که آنها را وادار به آزمایش موتورسیکلت به عنوان جایگزینی برای اسب ها کرد عبارتند از: سهولت تولید انبوه موتورسیکلت، تاثیر بیشتر موتور سیکلت بر خلاف اسب ها احساس ترس نمی کنند. موتورسیکلت ها هیچ پا ای برای شکستن نداشتند. متأسفانه، علیرغم اینکه استفاده از موتورسیکلت روی کاغذ نتیجه بسیار بهتری داشت، این انتخاب ضعیفی بود. موتورسیکلت ها به خوبی اسب ها در زمین های ناهموار نبودند و این باعث شد که آزمایش ها بسیار غم انگیز باشد. ناگفته نماند: ایده استقرار موتورسیکلت برای نبرد مستقیم کنار گذاشته شد. آمریکا موتور سیکلت های نظامی را می پذیرد: هنگامی که ایالات متحده در آوریل 1917 وارد جنگ جهانی اول شد آنها موتورسیکلت هایی را از چندین شرکت آمریکایی تهیه کردند.اکثریت قریب به اتفاق موتورسیکلت ها از ایندیان و هارلی دیویدسون می آمدند، اما موتورسیکلت های تولید شده توسط Excelsior و چند تولیدکننده دیگر آمریکایی نیز به اروپا راه یافتند. Indian بیشتر تولید خود را به نیازهای جنگی اختصاص داد: این شرکت تقریباً 50000 موتورسیکلت برای ارتش ایالات متحده ساخت. هارلی دیویدسون نیز تصمیم گرفت بر جنگ تمرکز کند و بیش از 20000 موتورسیکلت را برای پشتیبانی از جنگ تحویل داد. موتور آمبولانس در جنگ مدل نظامی Indian بر اساس PowerPlus Big Twin بود: دارای یک موتور با سوپاپ جانبی 61 اینچ مکعبی بود که 18 اسب بخار قدرت تولید می کرد (بیش از 4 برابر قدرتمندتر از آنچه موتورسیکلت های نظامی Triumph در آن زمان می توانستند تولید کنند). با سرعت 60 مایل در ساعت موتور به گیربکس سه سرعته با جعبه دنده دستی متصل شد و پیشرانه در یک قاب با سیستم تعلیق در جلو و عقب سوار شد. روشنایی توسط یک لامپ گازی تامین می شد و حتی یک ترمز عقب وجود داشت که فقط در صورتی که نیاز به توقف سریع داشتید از ان استفاده میشد. در عوض، هارلی دیویدسون مدل نظامی خود را بر اساس سری J خود بنا کرد: موتورسیکلت هارلی دیویدسون مدل J با انجین دو سیلندر جناقی 989 سی سی خود، می توانست 16 اسب بخار (3000 دور) نیرو تولید کند. ضریب تراکم انجین آن 3.7 به یک بود و حداکثر سرعت آن به 100 کیلومر بر ساعت می رسید. گیربکس سه سرعته داشت و ظرفیت باک آن 10.4 لیتر بود و آن را پایین تر از Indian قرار می داد. مانند PowerPlus شرکت Indian، یک جعبه دنده سه سرعته دستی، یک قاب با سیستم تعلیق جلو و یک نسخه گازی داشت و فقط یک ترمز عقب برای توقف موتورسیکلت نصب شده بود. همه موتورسیکلت های آمریکایی به واحدهای موتوری به نام «پیاده نظام متحرک موتوری» تقسیم شدند و در خطوط مقدم مستقر شدند: برخی از آنها با مسلسل های مختلف سوار شده در کناره خود مجهز بودند، برخی دیگر به آمبولانس هایی تبدیل شدند که قادر به حمل یک یا دو سرباز مجروح بودند، و برخی دیگر برای هدایت کاروان ها، ارسال پیام و حمل و نقل عمومی در پشت خط مقدم استفاده می شدند. حتی اگر هنگام صحبت از جنگ جهانی اول، گفتگو همیشه تبدیل شود به سخن گفتن در مورد اهمیت تانک ها، سلاح های شیمیایی و سنگرها، اما ما نباید فراموش کنیم که نقش موتورسیکلت ها در شکل دادن به نتیجه درگیری و بنابراین در شکل دادن به جهانی که امروز در آن زندگی می کنیم چقدر حیاتی بوده است. پایان مترجم SHADAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز میباشد بن پایه https://www.endscuoio.com/military-motorcycles-in-world-war-one/#:~:text=The first military motorcycles to make their way to the,the TWN%2C and the NSU.
-
1 پسندیده شدهKamov Ka-226 T Hoodlum هلیکوپتر چندمنظوره Kamov Ka-226 T Hoodlum محصول Russian Helicopters که به تازگی از اولین پرواز خود در 10 نوامبر انجام شد، برای اولین بار در خارج از روسیه در نمایشگاه هوایی دبی 2022 به نمایش گذاشته شد. به گفته این شرکت، مدل "T" در واقع یک هواگرد بازطراحی شده است و اولین هلیکوپتر روسی است که کاملاً با استفاده از ابزارهای دیجیتال طراحی شده است، از این رو تمام اسناد آن بدون کاغذ است و به گفته این شرکت امکان کاهش زمان منتهی به پروازهای آزمایشی را دارد. بدنه جدید شکل آیرودینامیکی بهتری دارد و با استفاده از مواد سبک وزن تولید شده است. اکثر اجزای دینامیک نیز جدید هستند، از جمله : · گیربکس · دکل روتور · تیغه ها معماری کلی هلیکوپتر مانند ( دیگر محصولات ) م دفتر طراحی کاموف باقی می ماند، با روتورهای کواکسیال با قطر 13.24 متر، که از نیاز به روتور دم اجتناب می کند. محصولات کاموف در ابتدا برای استفاده از سطوح فرود محدود مانند سطوح عرشه پرواز کشتی ها توسعه یافتند، اکثر هلی کوپترهای کاموف توسط نیروی دریایی شوروی آن زمان و اکنون روسیه به کار گرفته شدند، معماری کواکسیال نیز ثابت کرد که عملکرد خوبی را از نظر قابلیت کنترل در هوای کمیاب روسیه تضمین می کند. این توانایی ها عبارتند از توانایی مقاومت در برابر بادهای شدید متقابل و سرعت صعود و برخاستن و فرود در ارتفاعات بالا. بنابراین جای تعجب نیست که Ka-226T بتواند تا ارتفاع 6500 متری کار کند، از این رو لقب "کوهنورد" به آن داده شده است. سقف پروزا ایستای این بالگرد 4900 متر IGE (در اثر زمین) و 4100 متر OGE (خارج از اثر زمین) است، اما می تواند تا ارتفاع 6000 متری با وزن 2800 کیلوگرم و در دمای 20+ درجه سانتی گراد نیز پروازکند . Kamov Ka-226 T توسط دو موتور توربینی Arrius 2G1 ساخت شده توسط Safran Helicopter Engines فرانسه به پرواز در می آید که مجهز به سیستم کنترل دیجیتال کامل موتورهستند و هر کدام 580 اسب بخار قدرت دارند، در صورت عدم کارکرد اضطراری یک موتور،هر موتور توان ایجاد 705 اسب بخار برای دو دقیقه و نیم را داراست . این بالگرد دارای حداکثر وزن برخاست 3600 کیلوگرم و حداکثر بار داخلی 1000 کیلوگرم است که حداکثر بار خارجی هم 1300 کیلوگرم است. یک یا دو نفر خدمه دارد و می تواند تا هفت مسافر را جابجا کند. حداکثر برد در 190 کیلومتر در ساعت (103 کیلو نات) سرعت کروز 560 کیلومتر با استفاده از سوخت مخازن اصلی است. لازم به ذکر است که Kamov Ka-226 T به یک سیستم سوخت مقاوم در برابر ضربات و سقوط مجهز شده است که ایمنی را در مقایسه با هلیکوپتر پایه افزایش می دهد. حداکثر سرعت 220 کیلومتر در ساعت است. یکی از ویژگی های متمایز Kamov Ka-226 که در نسخه "T" باقی مانده است، ماژولار بودن است. در حالی که کابین خلبانان با بدنه هواگرد یکپارچه است، کابین عقب ماژولار است که امکان تغییر سریع هلیکوپتر را برای ماموریت های مختلف فراهم می کند، شرکت Russian Helicopters زمان تعویض ماژول را دو ساعت اعلام می کنند. ماژولهای حملونقل، نظارت، جستجو و نجات, و آمبولانس هوایی در دسترس هستند که حداکثر انعطافپذیری را ارائه میدهند و به این بالگرد اجازه میدهند تا برای مأموریتهای مختلف مانند : · شناسایی · هدفگیری هوایی · گشتزنی · شناسایی · حملونقل گروههای نیروهای ویژه · حملونقل بار و مسافر · و تخلیه پزشکی کابین خلبان Kamov Ka-226 T با NVG سازگار است و نسخه T به مجموعه جدیدی از تجهیزات ناوبری پرواز و ارتباطات رادیویی مجهز شده است. به صورت اختیاری میتوان این کابین را مجهز به سیستمهای اکسیژن و گرمایش، که در ارتفاعات بسیار بالا کار میکند، و بالشتک های هوای آبنشین برای پرواز بر روی آب نصب کرد. شرکت Russian Helicopters ، محصول خود را به عنوان یک بالگرد چند منظوره در بازارهای بین المللی پیشنهاد می کند که علاوه بر نقش های نظامی می تواند برای وظایف شبه نظامی و غیرنظامی نیز استفاده شود. ظرفیت پرواز در ارتفاعات بسیار بالا بازارهای فراوانی را برای این بالگرد باز می کند. برای نمونه در بازار هند ، نیروهای مسلح دهلی نو در درگیری مرزی با کشور همسایه خود پاکستان این بالگرد را در ارتفاع 6000 متری به کار میبرند ! بعلاوه شایعاتی نیز در مورد تولید احتمالی این بالگرد در آن کشور قبلاً منتشر شده است. طبق گفته Russian Helicopters ، تولید انبوه هلیکوپتر ارتقا یافته Kamov Ka-226 T باید سال آینده در کارخانه هوانوردی اولان اوده با همکاری نزدیک با شرکت تولید هوانوردی Kumertau آغاز شود. پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . منبع : https://www.edrmagazine.eu/dubai-airshow-hosts-the-international-debut-of-russian-helicopters-ka-226
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهخب مشخص شد که همون چیدمانی که فکر می کردم کمترین احتمال را دارد صحیح است. ۲-۲-۵-۲-۲ در این پهپاد از یک محفظه داخلی ماژولار استفاده شده که در وسط بدنه قرار دارد و احتمالا می تواند مواردی همچون رادار سار، سامانه جنگ الکترونیک هواپایه، محموله sigint، رله مخابراتی، دیتالینک، مخزن سوخت اضافه و درنهایت پرتاب کننده بمب چرخشی. در کنار پهپاد پرتاب کننده چرخشی به چشم میخورد که قابلیت پرتاب ۵ بمب از خانواده سدید را دارد. به نظرم می توان در صورت امکان موشک کروزی برای پرتاب از این محفظه توسعه داد و قابلیت تهاجمی زیادی به آن افزود.
-
1 پسندیده شدهسلام، وقت به خیر. بابت رونمایی خوب و با کیفیت تشکر میکنم از همه دست اندرکاران. البته هنوز اصحاب رسانه ضعف دارند در انجام وظایف چون ابتدا که رونمایی شده بود می گفتند در ماموریت های شناسایی توان حمل ۵۰۰ کیلوگرم محموله را دارد که معلوم شد شعاع پایش ۵۰۰ کیلومتری است. و اما خود پهپاد، که از نظر اندازه در حدود mq-9 آمریکایی است. با مقایسه موارد اعلام شده و استنباط از تصاویر ابعادی برابر یا نزدیک دارند. برای مثال فاصله دو سر بال برای غزه ۲۱ متر و برای mq-9 میزان ۲۰ متر است. ابعاد افراد هم در کنار پهپاد گویای نزدیکی اندازه به پهپاد آمریکایی است، اما رقم بیشینه وزن برخواست اعلامی (اگر صحیح باشد) حدود ۳۴ درصد کمتر از نمونه آمریکایی است. ظاهر پهپاد به نسبت برادر خود شاهد ۱۲۹ آیرودینامیک تر و با رعایت اصول پنهانکاری بیشتر است، برای مثال سطح مقطع بدنه دیگر استوانه ای نیست و در زیر پهپاد حالتی صاف دارد. برامدگی محل نگهداری آنتن ارتباط ماهواره ای آیرودینامیک تر شده است. ارابه های فرود اصلی بزرگتر و قوی تر شده و حالا دارای مکانیزم جذب ضربه فرود توسط سیستم تعلیق هستند و ارابه فرود جلویی مکانیزم جذب ضربه پیشرفته تر و قوی تری دارد. بال های اصلی از بخش بالایی در شاهد ۱۲۹ به سمت میانه ی بدنه در غزه حرکت کرده. یک بالچه تثبیت کننده در زیر بخش موتور پهپاد برای پایداری بیشتر تعبیه شده. با توجه به عکس موجود از چمروش، به دو علت قطعاً موتور غزه متفاوت از چمروش است. ابتدا اینکه توان چمروش در اندازه ای نیست که بخواهد غزه را به پرواز در آورد و دوم اگر به تصاویری که در آن تکنسین ها مشغول اسمبل کردن بال ها بوده و همزمان تکنسین هایی در حال کار بر روی آنتن شاهد ۱۲۹ پشتی هستند روکش موتور باز است و کاملاً ظاهر موتور از چمروش متفاوت است. در بخش اپتیک، مورد رونمایی شده بسیار پیشرفته تر از موارد پیشین بوده و دارای ۳ نوع تصویر برداری است که حدس بنده بر این است سه نوع شامل تصویربرداری مرئی، LWIR و SWIR هستند که البته این بخش قطعی نیست و نظر شخصی است. مهمترین قسمت یعنی توان حمل غزه که اعلام شده است توانایی حمل و پرتاب ۱۳ بمب را دارد. فارغ از ابعاد و وزن بمب ها چینش های مختلفی برای این پهپاد امکان دارد که در دو دسته جای می گیرند: اول دو پایلون حمل زیر هر بال و یکی در زیر بدنه در مجموع ۵ پایلون. برای مثال در این حالت موارد زیر متصور است. ۳-۳-۱-۳-۳ ۲-۲-۵-۲-۲ که بسیار بعید است. دوم سه پایلون زیر هر بال و یکی زیر بدنه، در مجموع ۷ پایلون. برای مثال در این حالت موارد زیر متصور است. ۲-۲-۲-۱-۲-۲-۲ ۱-۲-۲-۳-۲-۲-۱ ۱-۱-۳-۳-۳-۱-۱ و غیره در هر حال ترکیب یک پرنده بدون سرنشین با مداومت پروازی بالا و ۱۳ بمب در کنار سرعت پرواز مناسب ترکیبی مهلک برای ستون های زرهی، بخش های پدافندی و سایر بخش های یک نیروی نظامی کلاسیک یا تروریست های منطقه خصوصاً تروریست های تحت پوشش ترکیه در سوریه است. در یک نبرد کلاسیک می توان با یک فروند غزه مسلح به بمب های بالدار کوچک و یک فروند شاهد ۱۸۱/۱۹۱ میتوان کابوسی برای پدافند هوایی کشور های منطقه ایجاد کرد، کابوسی که خواب را برای سال ها از چشمانشان می رباید. البته که با وجود این تنوع پهپادی در کشور دست طراحان عملیات ها و نیروهای نظامی برای عملیات های سرکوب پدافند فقط با اتکاء به توان پهپادی بسیار باز است. امیدواریم با دیدن این پهپاد در آسمان سوریه ما دو چندان شاد شده و خواب بر تروریست ها حرام گردد. در انتها این پهپاد کار برزرگی است اما کارهای نکرده بسیاری نیز وجود دارد. امید است روزی برسد که ایران عزیز در اندازه ابر قدرت های جهانی توان آفندی، پدافندی، اقتصادی و سیاسی داشته باشد. خداقوت به تمامی زحمتکشان واقعی در این مرز و بوم. شرمنده که به علت عدم دسترسی به کامپیوتر مجبور شدم بدون عکس مطلب را ارسال کنم. اگر عزیزان مدیر وقت و حوصله داشتند به پست تصاویری اضافه کنند. سپاس.