برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      80

    • تعداد محتوا

      8,883


  2. SHAHDAD

    SHAHDAD

    Members


    • امتیاز

      23

    • تعداد محتوا

      108


  3. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      16

    • تعداد محتوا

      5,139


  4. 951

    951

    Editorial Board


    • امتیاز

      15

    • تعداد محتوا

      2,400



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on جمعه, 5 اسفند 1401 در پست ها

  1. 2 پسندیده شده
    موشک JL-2و JL-3 و زیردریایی های مرموز چین! برای اولین بار در رژه نظامی بزرگ به مناسبت هفتادمین سالگرد تاسیس جمهوری خلق چین در اول اکتبر 2019، چین فناوری جدید موشک بالستیک قاره پیمای زیردریایی پرتاب (SLBM) با کلاهک هسته ای خود را به نمایش گذاشت.نام کامل این موشک ۲ Ju Lang یا Giant Wave 2 به معنای موج غول پیکر می باشد.چینی ها اطلاعات دقیقی در مورد این موشک ارائه نداده اند. اما بر طبق برخی گمانه زنی ها این موشک یک نسخه زیردریایی پرتاب از موشک دوربرد ،سه مرحله ای و سوخت جامد DF-31 است.در مجموع 12 خودرو حامل موشک های JL-2 از میدان تیان آن من، در قلب پکن عبور کردند. این پیامی به جهان بود که قدرت نظامی چین با وجود چالش های فزاینده به سرعت در حال رشد است. معاون مدیر کل رژه نظامی، در یک هفته قبل در یک کنفرانس مطبوعاتی گفته بود "همه سلاح هایی که در رژه به نمایش گذاشته خواهد شد در خدمت فعال هستند و این بیانیه نشان می دهد که این موشک به طور فعال توسط نیروهای مسلح چین مورد استفاده قرار می گیرد. توسعه این موشک‌ها پس از آزمایش موفقیت‌آمیز موتور سوخت جامد با قطر 2 متر در اواخر سال 1983 تسریع شد. این موشک ظاهراً از نظر اندازه و عملکرد تقریباً با موشک سه مرحله‌ای دوربرد TRIDENT C-4 آمریکایی قابل مقایسه است.JL-2 اولین بار در سال 2015 در زیردریایی نوع 094 مستقر و حمل شد که به معنای آن بود که برای اولین بار چین دارای قابلیت حمله هسته ای مبتنی بر دریا شده است.تا پیش از این چینی ها مجهز به موشک های کوتاه برد JL-1 محمول بر زیردریایی ۰۹۲ بودند که ارزش راهبردی کمی داشت. بر اساس برخی گزارش ها، این موشک که توسط آکادمی فناوری موتورهای موشکی چین طراحی شده است دارای پیکره بندی ۳ مرحله ای سوخت جامد میباشد و می‌تواند محموله ای به وزن ۷۰۰ کیلوگرم حمل کند که در این صورت مجهز به یک کلاهک با توان ۲۵۰ تا ۱۰۰۰ کیلو تن و یا 3 یا 4 کلاهک (MIRV) هر کدام به توان 90 کیلو تن قدرت خواهد بود. البته گزارش های دیگر حاکی از آن است که هر موشک ممکن است با شش کلاهک بارگذاری شود. طول آن بیش از ۱۱ متر و قطری حدود۲.۲ متر دارد. اکثر گزارش ها اتفاق نظر دارند که JL-2 در حدود ۷۵۰۰ تا ۸۰۰۰ کیلومتر برد دارد ولی طبق برخی گزارش ها برد آن حدود ۹۰۰۰ کیلومتر نیز تخمین زده شده است. این موشک از سامانه ناوبری ماهواره ای چینی BeiDou -اینرسی استفاده می‌کند و تخمین زده می شود که دارای دایره خطای( CEP) کمتر از 100 متر باشد. چینی‌ها زیردریایی قدیمی‌تر ساخت روسیه را که در یک بندر در ساحل شمالی چین مستقر است، برای آزمایش‌های JL-2 تغییر دادند و اولین پرتاب موشک بالستیک JL-2 در دریا در اواسط ژانویه 2001 از این زیردریایی انجام شد.این آزمایش شامل پرتاب موشک به بیرون از لوله پرتاب زیردریایی بود. چین در اکتبر 2001 و فوریه ۲۰۰۲آزمایش دیگری از JL-2 انجام داد. آزمایشی این موشک در تابستان 2004 دچار شکست شد و این شکست برنامه توسعه آن را به تعویق انداخت. در ژوئن ۲۰۰۵ طبق گزارش‌ها، SLBM جدید از یک زیردریایی هسته‌ای در آب‌های نزدیک چینگدائو شلیک شد و کلاهک آن در بیابانی در چین چندین هزار کیلومتر دورتر برخورد کرد. این موشک توسط جامعه اطلاعاتی ایالات متحده CSS-NX-4 نامیده می شد،اما بسیاری از گزارش ها حاکی از آن است که این موشک CSS-NX-5 یا سابوت نامگذاری شده است. زیردریایی کلاس ۰۹۴ تعداد ۱۲عدد از این موشک ها را حمل می کند. از سال 2019، چین حداقل 4 زیردریایی مجهز به این نوع موشک بالستیک را عملیاتی کرده است.دو زیردریایی دیگر از این کلاس نیز در حال ساخت است. هنگامی که این زیردریایی ها در حالت آماده باش بالا قرار می گیرند، می توانند پایگاه های خود را ترک کنند و در آب های ساحلی چین که توسط ناوگان چین محافظت می شود، فعالیت نمایند. سایر تسلیحات شامل شش لوله اژدر 533 میلی متری است. از اینها می توان برای درگیری با کشتی ها و زیردریایی های متخاصم استفاده کرد. با این حال، زیردریایی های کلاس ۰۹۴ به اندازه زیردریایی های غربی و روسی کنونی پنهانکار نیستند. اینها به اندازه زیردریایی های روسی کلاس دلتا III پر سر و صدا هستند که در اواسط دهه 1970 به کار گرفته شدند. برد حدود 7500 کیلومتری این موشک به معنای آنست که ممکن است هاوایی و آلاسکا (اما نه تمام خاک ایالات متحده) را در دسترس قرار دهد.مرکز اطلاعات ملی هوا و فضای نیروی هوایی ایالات متحده (NASIC) در ژوئیه 2013 مطلبی با عنوان "تهدید موشک های بالستیک و کروز" را همراه با نقشه ای منتشر کرد که پوشش JL-2 را به سختی به مجمع الجزایر آلیوتی می رساند و از هاوایی یا ایالات متحده فاصله زیادی دارد. نمونه ارتقا یافته این موشک با برد تخمینی کمتر از 9250 کیلومتر، اگر موشک ها از یک زیردریایی در حال گشت زنی در خلیج بوهای پرتاب شود، می تواند به سانفرانسیسکو برسد،اما نقاط شرق دنور و سن دیگو، با فاصله کمی بیش از 10000 کیلومتر، خارج از برد آن خواهد بود.آتلانتا، در فاصله 11500 کیلومتری و میامی که حدود 12500 کیلومتر از خلیج بوهای فاصله دارد نیز،خارج از برد آن می باشد. بنابراین چینی ها نیاز به موشکی با برد بیش از ۱۱۲۵۰ کیلومتری داشتند تا بتوانند از خلیج بوهای تمام خاک ایالات متحده را هدف گیری کنند. زیردریایی‌های مستقر در دریای چین جنوبی، شرایط دشوارتری خواهند داشت. سیاتل 11500 کیلومتر و میامی نزدیک به 16000 کیلومتر با آن فاصله دارد. در حالی که دریای چین جنوبی ممکن است سنگر جذابی باشد که JL-3 آینده ممکن است از آنجا به ایالات متحده حمله کند، JL-2 مطمئناً فاقد بردی برای انجام چنین حملاتی در هنگام حضور در دریای چین جنوبی است. در زمان توسعه این موشک ، گزارش ها مبنی بر این بود که چین در نظر دارد موشک را به گونه ای تغییر دهد که یک کلاهک ضد ماهواره را در خود جای دهد تا به آن قابلیت ضد ماهواره ای مبتنی بر دریا بدهد. گشت زنی بازدارنده زیردریایی نوع 094 با موشک های JL-2 در دسامبر 2015 آغاز شد.از سال ۲۰۱۷ ،۴۸ پرتابگر JL-2 روی زیردریایی ها مستقر شده است. Ju Lang 3 (موج غول پیکر۳) یا به اختصار JL-3 یک موشک بالستیک قاره پیمای جدید چینی است که از زیر دریایی پرتاب می شود.بر اساس برخی گزارش ها ،برد آن ۵۰۰۰ کیلومتر،بیشتر از JL-2 بوده، به طوری که کل خاک ایالات متحده در محدوده برد آن قرار دارد. اولین پرتاب آزمایشی در سال 2018 انجام شد. اگرچه مقامات چین به طور رسمی این آزمایش را تایید نکرده اند. اعتقاد بر این است که موشک JL-3 در حدود سال 2021 به طور عملیاتی مستقر شده است. برخی منابع گزارش می دهند که تا سال 2022 برخی از زیردریایی های تایپ 094 چین با موشک های جدید JL-3 به جای موشک های قبلی خود مجهز شدند. JL-3 نیز مانند سلف خود یک موشک سوخت جامد است.برد موشک جدید 9000 تا 12000 کیلومتر برآورد شده است. این برد قابل توجهی نسبت به موشک قبلی۲-JL است که در ابتدا توسط زیردریایی های حامل موشک بالستیک نوع 094 چین حمل می شد. چنین بردی به زیردریاییهای چینی اجازه می دهد در حالی که از آب های ساحلی چین عملیات می کنند قلمرو ایالات متحده را در محدوده برد موشکی خود قرار دهند. این برد همچنین برای رسیدن به تمام مناطق اروپا، هند و روسیه کافی است.برخی منابع گزارش می دهند که تا سال 2022 تمام 6 زیردریایی عملیاتی نوع 094 چین برای حمل موشک های جدید JL-3 بازسازی شدند. اطلاعات موثقی از کلاهک این موشک در دسترس نیست.به گفته برخی منابع،ممکن است ۵ تا ۷ کلاهک هسته ای با قدرت ۳۵ کیلوتن برای هر کلاهک حمل کند،برخی منابع نیز گزارش داده اند که ۳ کلاهک با قدرت نسبتا بزرگتر حمل خواهد کرد. JL-3 دارای سیستم ناوبری ماهواره ای- اینرسی بوده.استفاده آن از سیستم ناوبری ماهواره ای چینی BeiDou این احتمال را قوت می بخشد که این‌ موشک جدید بسیار دقیق است و دایره خطای ان (CEP) آن نباید بیش از 100 متر باشد. موشک هسته ای JL-3 به همراه زیردریایی Type 094A در سال 2016 وارد خدمت نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق (PLA) شد. JL-3 در آینده بر روی زیردریایی‌های بالستیک نوع 096 نیروی دریایی چین مستقر میشود و این زیردریایی ها هر کدام قادر به حمل ۲۴ موشک خواهند بود. اواسط سال ۲۰۱۶ عکس هایی از یک زیردریایی هسته ای چینی اصلاح شده تایپ ۰۹۴ در وب سایت های چینی ظاهر شد.این شناور با نمونه های قبلی متفاوت بود و دارای یک برجستگی در نزدیکی بخش حامل موشک است.تغییرات دیگری در خطوط بدنه نیز وجود دارد.کاربران چینی آن را زیردریایی 094A می نامند.یکی از اولین نتیجه گیری های کاربران چینی آین بود که زیردریایی مجهز به موشک بالستیک جدید (JL-3) Ju Lang-3 است که برد بیشتری نسبت به ( JL-2) Ju Lang-2 دارد. به گفته واسیلی کاشین، کارشناس نظامی، چین یک پایگاه اصلی زیردریایی های موشکی هسته ای در جزیره هاینان ساخته است و تنها در دریای چین جنوبی، نیروی دریایی چین شانس واقعی برای تضمین ایمنی زیردریایی های هسته ای خود با موشک های بالستیک را دارد. طول زیردریایی تایپ ۹۴ حامل JL-3 حدود ۱۳۵ متر ، قطر آن 12.5 متر و توان جابجایی 11000 تن در زیر آب را دارد. آنها می توانند به حداکثر سرعت 20 گره (سطحی) و 26 گره (در حالت غوطه وری زیر آب) برسند. موشک‌های JL-2 که چینی هابرای رساندن آنها به مرحله بهره‌برداری تلاش زیادی کردند، بردی بیش از 8000 کیلومتر نداشت.این موشک ها قادر به رسیدن به آمریکا از دریای چین جنوبی نیستند، اما می توانند برای حمله به هر یک از پایگاه های آمریکا و متحدان آمریکایی آن در سراسر آسیا مفید باشند. با این حال، این موشک ها نمی توانند مشکل اصلی - بازدارندگی هسته ای آمریکا - را حل کنند. از این رو، چین بر روی موشک های جدید با برد بیشتر کار می کند.اما توسعه موشک ها و طراحی و ساخت زیردریایی های موشکی هسته ای گاهی اوقات به سختی هماهنگ می شود. اولین زیردریایی پروژه 094 چند سال زودتر از اتمام ساخت موشک های JL-2 ساخته شد. وضعیت مشابهی در روسیه زمانی رخ داد که موشک Bulava بسیار دیرتر از ساخت اولین زیردریایی هسته‌ای پروژه Borey ظاهر شد. زیردریایی تایپ 094 یک زیردریایی حامل موشک بالستیک هسته ای (SSBN) است. این نسل دوم SSBN نیروی دریایی چین است. توسعه احتمالاً در اوایل دهه 1980 آغاز شد. این شناور جانشین زیردریایی غیرقابل اعتماد Type 092 است که فهرستی از سوانح را در کارنامه خود داشت و دارای ارزش استراتژیک کمی بود. کل پروژه توسعه کلاس Type 094 محرمانه است. این زیردریایی ها از نظر ظاهری شبیه زیردریایی های کلاس دلتا III شوروی است که در اواسط دهه 1970 به کار گرفته شد. اگرچه شناورهای چینی کوچکتر هستند و موشک های کمتری حمل می کنند. حدس و گمان هایی صورت گرفته است که چین برای توسعه کلاس Type 094 از دفتر طراحی Rubin روسیه کمک گرفته است، اما این اطلاعات تایید نشده است. ساخت شناور در سال 1999 آغاز شد و در سال 2004 به آب انداخته شد. برخی منابع گزارش می دهند که اولین زیردریایی در سال 2007 عملیاتی شد و دومین فروند از این کلاس هم در همان سال به آب انداخته شد.مشکلات مختلف و اشکالات طراحی باعث شده است ساخت این شناور های حامل موشک بالستیک بر خلاف رشد سریع نیروی دریایی چین به کندی صورت گیرد. در پایان باید متذکر شد چین بالاترین سطح حفظ اسرار را در برنامه های استراتژیک بویژه زیردریایی‌ها و موشک های قاره پیمای حامل بر آنها در پیش گرفته و اطلاعات قطره چکانی موجود حاصل از تحقیقات کارشناسان و سازمان های اطلاعاتی رقیب این قدرت نوظهور شرق آسیا می باشد.اما در مجموع بر اساس شواهد غیر قابل انکار چینی ها هنوز فاصله قابل توجه در این فناوری راهبردی نسبت به همسایه شمالی خود روسیه و رقبای غربی در قاره اروپا و آمریکا دارد ولی با افزایش سرمایه گذاری ها در آینده نچندان دور به یک قدرت جدید در عرصه سلاح های استراتژیک دریاپایه تبدیل خواهد شد.  مترجم SHAHDAD  استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منابع : https://www.globalsecurity.org/wmd/world/china/jl-3.htm http://www.military-today.com/navy/jin_class.htm http://www.military-today.com/missiles/jl3.htm https://nationalinterest.org/blog/reboot/jl-3-chinas-third-generation-nuclear-missile-sub-killer-180433 http://www.military-today.com/missiles/jl2.htm
  2. 1 پسندیده شده
    تاریخچه ساخت و استفاده از مهمات ترموباریک قسمتی از مقاله MUNITIONS – Thermobaric Munitions and their Medical Effects نوشته : David Andre قسمت آخر : استفاده از سلاحهای ترموباریک به شکل قابل حمل توسط سرباز پیاده ، اولین بار توسط روسها و با عرضه راکت اندازهای یک بار مصرف شمل (RPO-A Shmel) و عرضه مهمات ترموباریک برای سلاحهای خانواده آر پی جی 7 صورت گرفت . کارآیی هر تیر شمل (Shmel) ، مخصوصا در هدف قرار دادن ساختمانها ، قابل مقایسه با یک تیر مهمات 122 میلی متری توپخانه برآورد می شد . همچنین یک نارنجک انداز خودکار 42 میلی متری هم برای این مهمات ساخته شد. راکت انداز شمل خط بعدی این مهمات پرتاب کننده های مهمات ضد تانک بودند که از نوع هدایت سیمی و هدایت رادیویی بودند و شامل انواع سیستمهای اشتورم (Shturm) ، آتاکا (Ataka) ، فاگوت (Fagot) و کومت (Komet) می شدند . گونه های اشتورم و آتاکا قابل شلیک از بالگرد هم بودند . اتحاد جماهیر شوروی از زمان استالین به بعد شلیک کننده های زمینی متعددی پایه گذاری کرد و این سنت تا کنون ادامه یافته است . اینها سیستمهای 220 میلی متری اوراگان (Uragan) و بوراتینو (Buratino) و سیستم راکتی 300 میلی متری اسمرچ (Smerch) هستند . سلاحهای هوا پرتاب شامل راکتهای هدایت ناپذیر 80 میلی متری S-8D و 122 میلی متری S-13D ، بمب ODAB- 500PM ، بمب هدایت تلویزیونی KAB-500kr-OD و حامل ODS-OD BLU با بمبلت های خوشه ای BKF ODS­ OD هستند . ایالات متحده دارای بمب خوشه ای CBU-55 ، بمب هدایت پذیر بالدار BLU 96 و پدر همه آنها بمب BLU 82 است . بمب BLU 82 یک بمب از نوع سوختار شدید (high blast) است که از در پشتی محفظه هواپیماهای هرکولس نیروی هوایی (MC-130H Combat Talon) ارتش آمریکا به شکل پرتاب با زیره (pallet) استفاده می شود و اولین بار در جنگ ویتنام استفاده شد . این بمب حاوی 5715 کیلوگرم ماده منفجره مایه ژله ای است که GSX خوانده می شود . این ماده حاوی مخلوطی از نیترات آمونیوم ، پودر آلومنیوم و صابون پلی استیرن (polystyrene soap) است و باعث ایجاد فشاری حدود 1000 پوند بر اینچ مربع (4882.43 کیلوگرم بر متر مربع) در محیط می شود . بر طبق گزارشات این بمب می تواند راهرویی به طول 3 مایل (4.8 کیلومتر) از میدان مین را پاک کند . این مهمات معمولا به شکل جفتی استفاده می شود که باعث شده است لقب برادران بلوز (Blues Brothers) به آنها داده شود . ایالات متحده در جنگ افغانستان نسل جدیدی از بمیهای ترموباریک را با عنوان BLU-118/B11 استفاده کرد . اینها بمبهای نفوذ کننده دو هزار پوندی BLU-109 بودند که با 560 پوند مواد ترموباریک به آنها اضافه شده بود و می توانستند به کیت هدایت بالدار یا کیت هدایت لیزری مجهز شوند . در این جنگ یک سر جنگی از نوع ترموباریک برای موشک هلفایر (Hellfire) هم توسعه داده شد. یک بمب ترموباریک BLU-118B که برای حمل توسط کشتی آماده شده است. این نوع بمب برای اولین بار ذر 2 مارس 2002 در افغانستان به کار برده شد. پی نوشت : مقاله اصلی در ادامه به آسیبهای جسمی این نوع از بمبها می پردازد که قابل مطالعه است و مطالب جالبی دارد . پایان
  3. 1 پسندیده شده
    چرا پادشاه بازنشسته خواهد شد؟! نیروی هوایی ایالات متحده قصد دارد، F-22 Raptor را از حدود سال 2030 بازنشسته کند. همانطور که قبلاً گزارش شده است، ژنرال چارلز کیو براون جونیور، رئیس ستاد نیروی هوایی، طی سخنانی در کنفرانس برنامه های دفاعی McAleese FY2022، در 12 می 2021 گفت که نیروی هوایی ایالات متحده موجودی جنگنده های خود را از هفت ناوگان به چهار ناوگان کاهش خواهد داد. یکی از سخنگویان نیروی هوایی در پاسخ به سوالی برای شفاف سازی گفت که اندیشه بلند مدت ژنرال براون ،در زمینه ناوگان بسیار کوچک رپتور که پشتیبانی از آن به طور فزاینده ای سخت می شود، به خصوص آنکه در سال ۲۰۳۰ از مرز ۲۵ سالگی عبور می‌کند،می باشد. او گفت که F-22 در نهایت بازنشسته خواهد شد، و اشاره کرد که جانشین احتمالی F-22 نسل بعدی جنگنده برتری هوایی (NGAD) خواهد بود. کارشناس هوانوردی جیمز اسمیت می‌گوید: USAF می خواهد F-22 را از حدود سال ۲۰۳۰ عمدتا به دو دلیل بازنشسته کند:اول،هزینه های عملیاتی بالای F-22 و دوم،منسوخ شدن F-22 در تعدادی از زمینه‌ها، که البته مورد دوم دلیل اصلی می باشد. با توجه به هزینه های عملیاتی بالا، ناوگان F-22 به تعدادکافی برای جایگزینی F-15 تولید نشده است و بنابراین، لجستیک و زنجیره تامین آن به اندازه جت هایی مانند F-16 و F-۳۵ از صرفه جویی هزینه ها بخاطر میزان تولید بالا بهره نمی برد. F-22 همچنین از مواد جاذب راداری قدیمی استفاده می کند که هزینه های نگهداری را افزایش می دهد. بهسازی صحیح F-22 با مجموعه مواد بادوام تر بکار رفته در F-35 بدون تعویض پنل های کامپوزیت هر F-22 نیز امکان پذیر نیست. این کامپوزیت‌ها یکسان نیستند، بنابراین استحکام ساختاری جت و احتمالاً ضخامت پوسته آن تحت تأثیر قرار می‌گیرد و نیاز به تأیید مجدد محدوده عمر سازه و احتمالاً طراحی مجدد پنل‌ها و درها برای سازگاری با هندسه تغییر یافته دارد. همچنین تعدادی از پیشرفت‌های تکنولوژیکی دیگر وجود دارد که امکان نگهداری ارزان‌تر جنگنده ها را می‌دهد،اما برخی از این تغییرات آنچنان عمیق است که برای استفاده از آن F-22 نیاز به طراحی مجدد دارد. برد محدود، سیستم اویونیک قدیمی و طراحی آن مهمترین دلایلی است که اف ۲۲ را به یک جنگنده منسوخ تبدیل کرده است. از نظر برد، F-22 اساساً برای نبرد در اروپا طراحی شده است، و بنابراین شعاع رزمی آن در حدود 590 مایل دریایی برای جنگ با چین ایده آل نیست. این به این دلیل است که جت ها ممکن است نیاز داشته باشند از مکان هایی مانند گوام پرواز کنند که در اینصورت متکی به تانکرهای سوخت رسان هوایی می باشند. جنگنده های رادارگریز و موشک های بسیار دوربرد جدید دشمن ممکن است بتوانند آن تانکرها را از دور خارج کنند و توانایی عملیاتی رپتورها را به خطر بیاندازند. در مقام مقایسه، F-35A دارای شعاع نبرد760 مایل دریایی است و موتور جدیدی برای آن ساخته شده است که این شعاع را تا نزدیک به 1000 مایل دریایی افزایش می دهد. همچنین پیش‌بینی می‌شود که جانشینF-22 یعنی پروژه NGAD دارای شعاع رزمی بیش از 1000 مایل دریایی باشد. از نظر تجهیزات اویونیکی،F-22بخاطر کدهای ADA قدیمی با ماژولاریت محدود که بر روی پردازنده های قدیمی اجرا می شود،به طور قابل توجهی با مشکل مواجه است.از آنجایی که نرم افزار خیلی ماژولار یا باز نیست، افزودن یک سنسور جدید نیاز به کار اضافی زیادی دارد. برای اینکه F-22 از جت هایی مانند J-20 تا دهه 2030 و بعد از آن بهتر عمل کند، باید با داشتن یک صفحه نمایش روی کلاه ، یک صفحه نمایش پانوراما در کابین خلبان، سیستم های جنگ الکترونیک به روز شده، سنسورهای مادون قرمز برد بلند، سیستم های ارتباطی مدرن ،ترکیب سنسورهای بهبودیافته و سیستم‌های شناسایی رزمی و غیره بروز شود.توسعه یک سامانه با معماری باز، زمان و هزینه می برد،اما از آنجا به بعد ادامه پیشرفت بسیار آسان تر خواهد بود،این ویژگی وقتی وارد چیزی شبیه به جنگ سرد دوم می شویم بسیار مهم خواهد بود. در مورد رادارگریزی، F-22 کاملاً رادارگریز است، اما این پتانسیل بخاطر مانور پذیر ساختن آن، به خطر افتاد ،اما در عصر حاضر با پیشرفته‌تر شدن موشک‌های هوا به هوا، اولویت مانورپذیری کمتر و کمتر می‌شود. اسمیت نتیجه گیری می کند: با طراحی جدید،شما می توانید یک جت بسازید که با شکل بهتر،بر علیه هر دو نوع رادار،یعنی رادار کنترل آتش مثل ایکس باند و رادارهای فرکانس پائین ضد پنهانکار که در باندهای یو اچ اف و وی اچ اف کار می‌کنند، توانایی پنهانکاری بسیار مؤثرتری داشته باشد و بتواند به جت هایی مانند جنگنده برتری هوایی نسل بعد اجازه اسکورت بی ۲۱ ها را در ماموریت های نفوذ به عمق آسمان دشمن بدهد.  مترجم SHAHDAD  استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.  منبع : https://www.google.com/amp/s/theaviationgeekclub.com/an-in-depth-analysis-of-why-usaf-wants-to-retire-the-f-22-raptor/
  4. 1 پسندیده شده
    بمب های پناهگاه شکن هسته ای: سازه های عمیق مدفون و سخت شده، مانند یک پناهگاه فرماندهی و کنترل یا یک سیلوی موشکی که ده ها تا صدها متر زیر زمین قرار دارند، در برابر پناهگاه شکن های معمولی مصونیت بیشتری دارند. تخریب این سازه‌ها حتی با استفاده از بمب اتمی که در سطح زمین منفجر شود دشوار است. تا همین اواخر، بمب هسته ای بزرگ 9 مگاتنی B-53 برای نابودی چنین اهدافی تعیین شده بود. در سال 1997، ایالات متحده بمب های اتمی قدیمی 9 مگاتنی خود را با بمب های 300 کیلویی اتمی کم توان تر اما نافذ به درون زمین جایگزین کرد. انفجارهای بسیار پر بازده (بیش از 100 کیلوتن) همراه با ریزش رادیواکتیو گسترده آنها برای تخریب سازه های مدفون بیش از 100 متر مورد نیاز است. تابش های مرگبار اتمی: در سایت آزمایش نوادا، شمال لاس وگاس. مهندسان کلاهک اتمی را در عمق 52 متری زیر خاک صخره‌ای فشرده دفن کردند. قطر موج پایه بسیار پرتوزا به 2.5 کیلومتر رسید که برای زندگی انسان بسیار خطرناک است. همچنین در این گونه انفجارهای اتمی مقادیر قابل توجهی از سنگ و خاک، رادیواکتیو شده و به صورت گرد و غبار یا بخار در اتمسفر پراکنده می شود و ریزش قابل توجهی ایجاد می کند. پناهگاه شکن های هسته ای ایالات متحده: در حال حاضر تنها دو نوع بمب اتمی فعال در زرادخانه ی هسته ای پناهگاه شکن ایالات متحده وجود دارد ولی برنامه های زیادی برای توسعه ی این سلاح ها وجود داشته است که لغو شده اند و منتظر موافقت کنگره هستند تا فعال شوند. نکته: تحویل در حالت استراحت، روشی است که در ان فرود بمب به سمت هدف با چتر نجات آهسته می‌شود به طوری که بدون منفجر شدن به زمین میرسد. سپس بمب مدتی بعد با تایمر منفجر می شود. بمب های بازنشست شده: بمب هسته ای مارک 8 (1952-1957): نفوذ کننده به زمین بمب هسته ای مارک 11 (1956-1960): نفوذ به زمین Mk 105 نقطه ی داغ (1958-1965): تحویل در حالت استراحت بمب هسته‌ ای B28 (1958-1991) : تحویل در حالت استراحت و انفجار در سطح زمین بمب هسته ای مارک 39 (1958-1962) : انفجار در سطح زمین بمب هسته‌ای B43 (1961-1990): تحویل در حالت استراحت و انفجار در سطح زمین بمب هسته ای B53 (1962-1997): تحویل در حالت استراحت بمب هسته ای B57 (1963-1993): تحویل در حالت استراحت بمب های در حال خدمت: بمب هسته‌ای B61 (1968-تاکنون): تحویل در حالت استراحت و انفجار در سطح زمین مد 11 (1997 تا کنون): نفوذ به زمین، تحویل در حال استراحت و انفجار در سطح زمین این بمب اتمی دارای قدرت حدود 400 کیلوتن تی ن تی است. میزان نفوذ به زمین آن گفته نشده است. بمب هسته‌ای B83 (1983-اکنون): تحویل در حالت استراحت و انفجار در سطح زمین این بمب اتمی دارای قدرت حدود 1.2 مگاتن تی ن تی است. میزان نفوذ به زمین آن گفته نشده است. به علت قدرت انفجار بالای این بمب اتمی، توانایی این بمب برای ضربه زدن به سیارک هایی که ممکن است به زمین برخورد کنند بررسی شده است. _____________________ ترجمه از mehdipersian _____________________ منابع: https://physicstoday.scitation.org/doi/10.1063/1.1634531 https://en.m.wikipedia.org/wiki/Nuclear_bunker_buster
  5. 1 پسندیده شده
    بخش سوم ..... فرماندهان Songun-Ho در طول رژه سال ۲۰۱۰ بیرون از دریچه های خود سلام می کنند.با وجود داشتن ۳ خدمه در برجک،به نظر می رسد که Songun-Ho تنها دارای دو دریچه در بالای برجک است. Songun-Ho دارای یک فاصله یاب لیزری (LRF) در بالای توپ است که کوچک‌تر و احتمالاً مدرن‌تر از LRF‌ های قبلی کره شمالی است. یک نورافکن مادون قرمز در سمت راست توپ نصب شده و از طریق مهاربندها به آن متصل می شود.این یک ویژگی بسیار رایج در تانک های کره شمالی است. لودر در سمت راست، توپچی در جلو در سمت چپ و فرمانده در سمت چپ عقب برجک نشسته است. یکی دیگر از ویژگی‌های این تانک مسلسل 14.5 میلی‌متری KPV است که در بالای برجک نصب شده است. وجود آن در سمت راست نشان می دهد که توسط لودر استفاده می شود. این مسلسل به احتمال زیاد کنترل از راه دور نیست، به این معنی که لودر باید دریچه را باز کند تا بتواند با آن کار کند که او را در برابر شلیک سلاح های سبک دشمن آسیب پذیر میکند. یکی دیگر از سلاح های ثانویه ای که از اولین رژه سونگون-هو وجود داشته است، موشک ضد هوایی دوش پرتاب ایگلا است که در سمت چپ برجک نصب شده و احتمالاً توسط فرمانده عملیاتی می شود. این هم یک ویژگی مشترک در تانک های کره شمالی است. با این حال، تصاویر سونگون-هو در طول تمرینات نشان می دهد که این موشک به ندرت در میدان استفاده می شود.یک مسلسل کواکسیال 7.62 متری مدل ناشناخته (شاید یک PKT) نیز به احتمال زیاد وجود دارد. نمایی از برجک Songun-Ho در طول رژه اوایل دهه ۲۰۱۰.این عکس شکل پیازی برجک،فاصله یاب لیزری نورافکن مادون قرمز،نارنجک اندازهای دودزا ،موشک ایگلا و مسلسل ۱۴.۵ میلی متری KPV را با جزئیات خوب نشان می دهد.دریچه ها از نظر طراحی شبیه به تانک های قدیمی کره شمالی هستند. برجک Songun-Ho ، دارای یک سبد مستطیلی نسبتاً بزرگ است. ماهیت این سبد دقیقاً مشخص نیست - ممکن است برای نگهداری مهمات یا فراهم کردن فضای داخلی بیشتر باشد. محتمل ترین نظریه این است که در واقع حاوی جعبه های ذخیره سازی است که می توان از خارج از تانک به آنها دسترسی داشت. نارنجک اندازهای دودزا در دو طرف برجک، جلوی سبد نصب می‌شوند که تعداد آنها در هر طرف چهار عدد است. یک حسگر باد نیز ظاهراً در بالای سبد برجک نصب شده است. منابع کره شمالی ادعا می کنند که برجک این تانک ۹۰۰ میلی متر حفاظت زرهی را ارائه می دهد،اگر چه آنها مشخص نمی کنند که آیا این موضوع در برابر پرتابه های APFSDS است یا پرتابه های HEAT.در هر صورت،بسیار بعید است که برجک واقعا این مقدار محافظت را ارائه دهد.در حالی که منطقی است انتظار داشته باشیم که Songun-Ho مجهز به نوعی زره ترکیبی در برجکش باشد،احتمالا فناوری زره های ترکیبی نسبتا ابتدایی که توسط کره شمالی استفاده می شود،نشان می دهد برجک در برابر مهمات ضد تانک مدرن آسیب پذیر است. تغییرات در Songun-Ho پس از اولین رونمایی در سال 2010، Songun-Ho در چند پیکربندی دیگر نیز به نمایش درامده است که در بلوک های زره واکنشگر انفجاری و همچنین تسلیحات ثانویه با نمونه ای که برای اولین بار در سال 2010 مشاهده شد، متفاوت است. در اولین نسخه اصلاح شده، که ممکن است در اوایل سال 2010 دیده شده باشد،بلوک های واکنش گر انفجاری روی برجک با نسخه اصلی تفاوت داشت. این بلوک‌ها در قسمت جلوی برجک و شاسی قرار می‌گیرند و محافظت بیشتری در قوس جلویی برجک ایجاد می‌کنند.بلوک های موجود در روی برجک به نظر می رسد که روی یکدیگر قرار گرفته اند.توانایی زره واکنشگر انفجاری برای کار در حالی که دو عدد از آنها روی هم قرار گرفته است ، چیزی است که در همه انواع بلوک های انفجاری وجود نداشته و معمولا فقط در برخی از بلوک های مدرن تر وجود دارد و بسیار شگفت آور است که کره شمالی قبلا چنین بلوک هایی را توسعه داده است. (اگر چه برخی گاهی اوقات ادعا می‌کنند که تنها دلیلی که کره شمالی از این طراحی استفاده می‌کند برای اهداف فریبکارانه است). تانک هایی که از این سبک دو زره روی هم استفاده می کنند، هم در استتار تک رنگ استفاده شده در رژه سال 2010 و هم در استتار رنگارنگ زرد و سبز در رژه های بعدی، به ویژه در سال 2017 دیده شده اند. منابع کره شمالی ادعا می کنند که زره های نصب شده در برجک حفاظت اضافی 500 میلی‌متری را ارائه می دهند، علاوه بر 900 میلی‌متر که قبلاً برای برجک ارائه می‌شد، که در نتیجه سطح حفاظتی برجک در حدود 1400 میلی‌متر است. بار دیگر، این به احتمال زیاد اغراق آمیز است. Songun-Ho با برجک مجهز به زره واکنشگر انفجاری در رژه ، شاید در سال ۲۰۱۷،موشک ایگلا نیز به نظر می رسد از سمت راست به عقب برجک منتقل شده است.این تانک دارای استتار جدیدی است که به طور قابل توجهی در رژه های ۲۰۱۸ دیده شده است. یکی دیگر از پیکربندی های اولیه Songun-Ho که در یک نمایشگاه نظامی مشاهده شد، بسته زره واکنشی فوق الذکر و همچنین دو موشک هدایت شونده ضد تانک کونکورس را در سمت راست جلوی برجک نشان داد. استفاده از ضدتانک های خارجی در Songun-Ho، که در تاریخ های بعدی مجدداً رخ داد، به عنوان دلیلی تلقی می شود که توپ ۱۲۵ میلی متری کره شمالی قادر به شلیک هیچ موشکی نیست و از طرفی نشان دهنده ظرفیت نفوذ محدود گلوله های شلیک شده از این توپ است ، زیرا نیاز به موشک‌هایی را بوجود اورده که احتمال نفوذ در زره‌های دشمن را به طور قابل توجهی بهبود می بخشد. همین پیکربندی همچنین دارای دو موشک دیگر است که به نظر می رسد یک نوع ناشناس از سیستم های دفاع هوایی دوش پرتاب باشند. Songun-Ho مسلح به Konkurs در یک نمایشگاه نظامی در دهه ۲۰۱۰.شماره ۹۱۵ در روی برجک دلیلی است که این تانک نیز در منابع غربی Songun-915 نام گذاری شده است.این پیکره بندی هرگز خارج از این مثال خاص دیده نشده است،که ممکن است نشانه آن باشد که معمولا استفاده نمی شود.جالب اینجا است که این تانک فاقد موشک ایگلا می باشد. شکل دیگری از پیکربندی اولیه سونگون-هو که به نمایش درامده است، پیکربندی آبی خاکی است که در آن روی تانک یک لوله برای عبور از رودخانه نصب شده است.مسلسل نصب شده روی برجک نیز توسط یک پوشش محافظ پوشیده شده است. Songun-Ho در تمرینات عبور از رودخانه در یک رودخانه یخ زده.یک پرچم بر روی لوله نصب شده است. از نظر ظاهری چشمگیرترین پیکربندیSongun-HO که نشان داده شده است و در برخی از تانک ها در سال 2018 دیده شده ، اولین بار در رژه هفتادمین سالگرد تاسیس کره شمالی مشاهده شد. در سمت راست برجک، مسلسل 14.5 میلی‌متری KPV با یک نارنجک‌انداز خودکار 30 میلی‌متری که یک سلاح طراحی شده در کره شمالی است، جایگزین شده است. به جای یک فروند موشک ایگلا، دو موشک روی یک روبنای بلند و دکل مانند در عقب برجک و در مرکز آن نصب شده بودند. در نهایت یک موشک انداز جدید ضد تانک در سمت راست دیده می شود. از نظر طراحی بهتر از پرتابگرهای قبلی است و به نظر می‌رسد موشک‌هایی که پرتاب می‌کند Bulsae 3 ساخت کره شمالی هستند. برخی منابع دیگر نشان می‌دهند که Bulsae 3 احتمالاً یک مدل بهبود یافته از موشک قدیمی فاگوت است که کره شمالی آن را با عنوان Bulsae-2 کپی کرده است. در موشک Bulsae-3 هدایت سیمی با هدایت لیزری جایگزین شده است، این کار بر اساس فناوری برگرفته از موشک های کورنت که کره شمالی نه از روسیه بلکه از سوریه دریافت کرده ،و پادشاهی گوشه نشین با آن روابط نظامی قابل توجهی دارد انجام شده است.با این حال،شواهد اخیرا به دست امده عمدتا ریشه های بین Bulsae-3 و Fagot را رد کرده است و این موشک در واقع نوعی کپی داخلی از کورنت است. اضافه شدن آنها به بسته تسلیحاتی تانک های کره احتمالاً نشان می دهد که آنها در هر صورت برتر از موشک های کنکورس هستند. نمای نزدیک از Songun-Ho در رژه در سال ۲۰۱۸ انبوهی از تسلیحات ثانویه سقف برجک تانک را بسیار شلوغ تر می کند، بسته های تسلیحاتی مشابه نیز در Chonma-2۱۶ به نمایش گذاشته شده است. عملکرد تسلیحات موجود در این بسته تا حدودی مشکوک است. به نظر نمی رسد که این سلاح ها از راه دور عملیاتی شوند، به این معنی که استفاده عملیاتی از آنها در نبرد احتمالاً خطر قابل توجهی برای خدمه خواهد داشت. نظر دیگر آنست که این بسته تسلیحاتی ممکن است صرفاً برای نمایش وجود داشته باشد و در واقع در تمرینات یا عملیات فعال استفاده نمی شود. در واقع دیدن تانک های کره شمالی در میادین تمرینی، بدون هیچ کدام از تسلیحات موشکی که ممکن است با آن در رژه ها دیده شده باشد، غیرعادی نیست، اگرچه این می تواند به دلیل جلوگیری از آسیب به چیزهایی باشد که در طول آموزش وجودشان ضروری نیست. از سویی دیگر به نظر می رسد که این بسته تسلیحاتی فقط بر روی تانک های تازه تولید شده نصب شده است، که نشان می دهد تولید Songun-Ho تا دهه 2010 ادامه داشته است.مشخص است که کارخانه تانک سازی کوسونگ در برخی مواقع کاهش سرعت قابل توجهی در تولید Chonma-21۶ و Songun-Ho داشته است،به دلیل اینکه کارخانه علاوه بر تولید اين محصولات در تولید بدنه برای پرتابگرهای موشک بالستیک و توپخانه خودکششی نیز شرکت دارد. تعداد Songun-Ho ساخته شده نامشخص است،بیشتر از ده ها و شاید کمتر از صدها دستگاه. این تانکها به احتمال زیاد توسط برخی از مجهزترین و آموزش دیده ترین هنگ های زرهی کره شمالی که در نزدیکی DMZ،به اصطلاح منطقه غیر نظامی شده عمل می کنند، اداره می شوند. این، در عمل، مرز بسیار نظامی شده بین دو کره است، جایی که آموزش دیده ترین و مجهزترین سربازان هر دو ارتش در آن مستقر هستند. Songun-Ho در رژه با بسته زرهی جدید،همراه با Chonma-216 در پس زمینه.این پیکره بندی گاهی اوقات بعنوان Songun-Ho II نامیده می شود.اما ،مانند همیشه نام گذاری تانک های کره شمالی با اعداد رومی، با روش نام گذاری در کره شمالی مطابقت ندارد. معنای نام Songun : نام "سونگون" اشاره به سیاستی است که تقریباً ترجمه ان"اول نظامی"(Military First) می باشد. اگرچه کره شمالی از دهه 1960 به ویژه یک کشور نظامی شده است، این سیاست تنها از دهه 1990 جزء رسمی ایدئولوژی حاکم بوده است و به یکی از جنبه های اصلی آن تبدیل گشته ، زیرا کره شمالی همچنان به ارتقاء و سرمایه گذاری تا آنجا که می تواند در ارتش خود ادامه می دهد که به نظر می رسد تنها راه آن کشور برای به دست آوردن برخی از اهرم ها و اطمینان از بقای خود است. بنابراین نام چیزی که در سال 2010، جدیدترین تانک کره شمالی و اولین عضو از سری مدل های جدید از زمان معرفی Chonma-Ho در سال 1978 بود، "Songun" است. در مورد پسوند Ho نیز این نام گذاری استاندارد کره شمالی برای مدل تانک است. نتیجه و در عین حال آینده Songun-Ho : به طور کلی، Songun-Ho تانکی جالب و یک جهش قابل توجه به جلو نسبت به Chonma-216 قبلی،می باشد.اما احتمالاً نسبت به جدیدترین تانک های کره جنوبی،K1A2و K1A1 و K2 Black Panther بسیار پایین تر است. با این حال، پیشرفت‌هایی که در زره ای کره شمالی به ارمغان می‌آورد را نباید نادیده گرفت و باید به خاطر داشت که کره جنوبی همچنان تعداد قابل توجهی از M48A3k وM48A5K/k1/K2 را به کار می‌گیرد. در برابر این تانک ها،سونگون هواحتمالاً هم قدرت آتش و هم مزیت حفاظتی دارد. شاید حتی در مقابل اولین مدل K1 که به طور مشخص دارای یک توپ 105 میلی متری است ، Songun-Ho ممکن است شانس زیادی داشته باشد، اگرچه سیستم کنترل آتش آن به احتمال زیاد آنقدر پیشرفته نیست.به هر حال تانک کره شمالی مطمئناً به اندازه تانک های اصلی میدان نبرد معاصر پیشرفته نیست،اما گام رو به جلو که توسط Songun-HO شکل گرفته است را نباید دست کم گرفت. از این گذشته، فقط 10 سال قبل از معرفی این نوع، کره شمالی چیزی بهتر از Chonma-92 یا 98 را که کمی بهتر از T-62 بود و مجهز به فاصله یاب لیزری، نارنجک انداز دودزا و زره واکنش گر انفجاری بودند،در اختیار نداشت . به این ترتیب، سونگون-هو نشان دهنده افزایش قابل توجهی در توانایی نظامی کره شمالی است. نمای جانبی یک Songun-Ho با موشک های ایگلا احتمالا مسلسل KPV و یک پوشش استتار تحولات اخیر نشان داده است که کره شمالی احتمالاً از ضعف های سونگون-هو آگاه است. در 10 اکتبر 2020، مدل جدیدی از تانک اصلی میدان نبرد در طول رژه 75مین سالگرد حزب کارگران کره ظاهر شد. این که چه تعداد از ویژگی های این تانک واقعی و چه تعداد تقلبی هستند هنوز مورد بحث است،اما این تانک به نظر می رسد مظهر تلاش کره شمالی برای پر کردن شکاف فناوری به ویژه با تانک های کره جنوبی و آمریکایی است . در حالی که این نوع جدید اکنون وارد خدمت می شود، به احتمال بسیار زیاد Songun-Ho ممکن است هنوز برای مدتی در حال تولید باشد و یکی از مدرن ترین تانک ها در زرادخانه ارتش خلق کره باقی بماند. Songun-Ho در پیکره بندی ۲۰۱۰،بدون زره واکنش گر انفجاری روی برجک و مجهز به KPV و ایگلا Songun-Ho مجهز به زره واکنش گر انفجاری روی هم Songun-Ho در پیکره بندی اخیر،مجهز به KPV و ایگلا -------------------------------------------------------------------- مشخصات تخمینی Songun-Ho طول 6.75 متر (فقط بدنه) یا 10.40 متر (بدنه و توپ) -------------------------------------------------------------------- وزن 44 تن -------------------------------------------------------------------- قدرت موتور 1200 اسب بخار (ادعای کره شمالی); احتمالاً مشتقی از موتور دیزلیV-12 تانکT-72 است -------------------------------------------------------------------- نوع سیستم تعلیق میله پیچشی --------------------------------------------------------------------حداکثر سرعت (جاده) 70 کیلومتر در ساعت ------------------------------------------------------------------- خدمه 4 نفر (راننده، فرمانده، توپچی، لودر) ------------------------------------------------------------------- توپ اصلی 125 میلی‌متری ، برگرفته از 2A46M، با فاصله‌یاب لیزری، نورافکن مادون قرمز، سنسور باد ------------------------------------------------------------------- تسلیحات ثانویه احتمالاً یک مسلسل کواکسیال 7.62 میلی متری (همه پیکربندی ها)، مسلسل 14.5 میلی متری KPV و موشک ایگلا (پیکربندی اصلی) ، Konkurs و دوش پرتاب های ناشناخته (اولین پیکربندی شناخته شده)موشک های دوگانه Igla، پرتابگر دوگانه Bulsae-3 (پیکربندی 2018)، یک مسلسل 14.5 میلی متری KPV (پیکربندی در تمرین) -------------------------------------------------------------------- نوع مواد تشکیل دهنده زره ناشناخته(کره شمالی ادعا می‌کند برجک دارای حفاظت ۱۴۰۰ میلی‌متر می باشد) ------------------------------------------------------------------- مجموع تولید ناشناخته، اما حدود 500 دستگاه گاهی ذکر شده است. ------------------------------------------------------------------ ادامه دارد... مترجم SHAHDAD  استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
  6. 1 پسندیده شده
    ژیروسکوپ و تاریخچه پایدار سازی برای جایگاه سلاحهای کنترل از دور : منبع : Gyroscopes and the History of Stabilization for Remote Weapons Stations Will Dillingham on May 11, 2020 قسمت سوم : سیستمهای میکروالکترومکانیکال ، آینده تثبیت : اولین پله تثبیت شده ای که برای بنای ژیروسکوپهای جدید با نام امروزی سیستمهای میکروالکترومکانیکال (MEMS) ، برداشته شد ، ساخت ژیروسکوپ دو حلقه ای بود . این ژیروسکوپ چنگال توازنی از جنس کوارتز (silicon-on-glass)(SOG) داشت و در سال 1984 توسعه یافت . این تکنولوژی چیزی بود که اجازه داد چالرز دراپر اولین ژیروسکوپ سیستم میکرو الکترومکانیکال را در سال 1992 در آزمایشگاه دراپر بسازد. اگر چه عملکرد این وسیله در بهترین حالت پایین تر از متوسط بود اما ابتدایی ترین و اولین فایده های آن در مقایسه با انواع حلقه لیزری و فیبر اپتیک ، قیمت پایین تولید ، نیاز به انرژی کمتر و اندازه کوچکتر بود. در سال 1992 سازمان طرحهای تحقیقاتی پیشرفته دفاعی (Defense Advanced Research Projects Agency)(DARPA) سنسورهای سیستم میکروالکترومکانیکال را به عنوان تکنولوژی نوظهوری که برای نیازهای امنیت ملی حیاتی بود ، معرفی کرد . بر همین اساس این سازمان به طور رسمی برنامه سیستم میکروالکترومکانیکال را پایه گذاری کرد. این سرمایه گذاری به وسیله وزارت دفاع (Department of Defense)(DOD) ایالات متحده منجر به یک سرمایه تحقیقاتی شد که با سرعت بالای توسعه اش باعث بهتر شدن تکنولوژی سیستم میکرو الکترومکانیکال و بهبود فزاینده عملکرد آن گردد . در نتیجه کمک انجام شده ، سیستم میکروالکترومکانیکال شروع به درخشش در مقابل سیستمهای متداول فیبر اپتیک و حلقه لیزری کرد . تصویر شماتیک همراه با تصویر واقعی با میکروسکوپ نوری از MEMS موارد زیر خلاصه ارتقا و پیشرفتهای تکنولوژی هستند که در نتیجه انجام طرح سیستم میکروالکترومکانیکال به دست آمده اند : 1 - صرفه جویی در فضا : ابزار سیستم میکروالکترومکانیکال نهایت بهره وری در استفاده از فضا را دارند . این ابزار به شکل چیپ (chips) عرضه شده اند که با عرض چند میلی متری به راحتی روی هر برد مدار الکتریکی قرار می گیرند . 2 - رابط دیجیتال : تولید اطلاعات دیجیتال به این معنی است که علایم می توانند رمز گذاری شوند و اکنون کاربران می توانند به جای چند هفته ، در طی چند ساعت قالبهای اطلاعاتی را بازنویسی کنند . علاوه بر آن دسترسی دیجیتال بر خلاف روش قبلی که برای ارتباط در هر جهت نیاز به رابط خاصی داشت ، به معنی ارتباط دو سویه از طریق یک رابط است . 3 - بهره وری بالا : کارآیی متغیر به کاربران اجازه می دهد که موارد مورد نیاز درخواستی را بدون پرداخت هزینه اضافی به دست بیاورند . رشد تکنولوژی به مفهوم بهبود در کارآیی ژیروسکوپهای سیستم میکرو الکترومکانیکال است . کارآیی در زمینه اعمال تاکتیکی و جهت یابی از نتایج حاصل است . 4 - دوام بالا : بر خلاف ژیروسکوپهای توازن پویا (Dynamically Tuned Gyroscopes)(DTG) یا نوع حلقه لیزری و موارد مشابه آن ، در سیستم میکروالکترومکانیکال هیچ قطعه متحرکی وجود ندارد و بنابراین نیاز به نگهداری خاصی ندارد . 5 - مقرون به صرفه : به طور کلی اجزای بر پایه سیستم میکروالکترومکانیکال به قیمت خیلی پایین تری از سیستم های حلقه لیزری یا فیبر اپتیک در دسترس هستند . با توجه به این که ابزارهای برپایه سیستم میکروالکترومکانیکال کارآیی متغیر دارند ، کاربران همیشه می توانند ابزاری با مشخصات مورد نیاز خود را بخرند و نیازی به هزینه بالاتر از نیاز ندارند . علاوه بر این فرآیندهای تولید ابزارهای سیستم میکروالکترومکانیکال ، در مقایسه با انواع فیبر اپتیک و حلقه لیزری بسیار ارزانتر هستند. نسبت اندازه واقعی یک MEMS در مقایسه با سکه یک یورویی سیستم میکروالکترومکانیکال "جنگجوی سرسخت" : اولین کاربرد شناخته شده از کاربردن ژیروسکوپ سیستم میکروالکترومکانیکال برای تثبیت یک سلاح به سال 1994 برمی گردد که بر روی یک مهمات هدایت پذیر با برد افزایش یافته (Extended Range Guided Munition)(ERGM) بود . این برنامه توسط نیروی دریایی ایالات متحده شروع شد و توسط شرکت ریتون (Raytheon) تکمیل شد . در نتیجه این برنامه ژیروسکوپهای بر پایه سیستم میکروالکترومکانیکال به سرعت توسعه یافتند . یکی از پرتابه هایی که در این طرح توسعه پیدا کردند ، EX-171 است . پرتابه EX-171 در سال 2002 در صنایع تسلیحاتی پیشرفته ، یک راه حل جدید برای تثبیت و پایش موقعیت در ژیروسکوپهای بر پایه سیستم میکروالکترومکانیکال ارائه شد. این سیستمهای جدید در نتیجه ارائه و اجرای دو برنامه جدید توسط DARPA اتفاق افتاد که عبارت بودند از : پردازشگرهای آرایه سیگنال نانو مکانیکال (Nano Mechanical Array Signal Processors)(NMASP) و تکنولوژی میکرومکانیکی سازگار با محیط خشن (Harsh Environment Robust Micromechanical Technology)(HERMIT) . این طراحی برای تاب آوری بالای این محصولات در محیط های پرتنش باعث شد که بسیاری از این ابزار نام واحدهای سنجش لختی (Inertial Measurement Unit)(IMU) "جنگجوی سرسخت" (GunHard) را بگیرند . از سال 2004 به بعد تعداد زیادی از شرکتهای خصوصی مانند Honeywell ، AIS Inc ، Raytheon ، Inertial Labs Inc و Colibrys ( که بعدا در سال 2013 توسط شرکت Safran خریداری شد ) بتوانند جایگزینهای جدید و با قیمت پایین خود را به جای سیستمهای متداول فیبر اپتیک و حلقه لیزری برای مهمات هدایت پذیر و جکارد (RWS) ارائه کنند . ادامه دارد ...
  7. 1 پسندیده شده
    ژیروسکوپ و تاریخچه پایدار سازی برای جایگاه سلاحهای کنترل از دور : منبع : Gyroscopes and the History of Stabilization for Remote Weapons Stations Will Dillingham on May 11, 2020 قسمت دوم : تاریخچه ساخت : از انواع مکانیکی تا سیستم های میکرو الکترومکانیکال (MEMS) اولین ژیروسکوپ مکانیکی که برای تثبیت به کار رفت در زمان جنگ جهانی دوم دیده شد. این ژیروسکوپ که به وسیله چالرز استارک دراپر (Charles Stark Draper) اختراع شده بود ، برای تثبیت سکوی سلاح MK14 ( سال 1942 ) برای سلاحهای ضد هوایی کشتی پایه به کار رفت . این سیستم هدفگیری سلاح به طور موفقیت آمیزی همزمان با تطبیق پیدا کردن با گردش و تکانهای کشتی ، سیستم رهگیری و هدایت هدفگیری سلاح را بر علیه هواگردهای با سرعت بالا تثبیت می کرد . در طی جنگ جهانی دوم ، شرکت اسپری (Sperry Corp ) ، بر پایه طراحی دراپر ، صد هزار نسخه از این سیستم را تولید و عرضه کرد. مدتی بعد از اختراع ژیروسکوپ مکانیکی ، ژیروسکوپ حلقه لیزری (Ring Laser Gyroscope)(RLG) نیز عرضه شد . اولین ژیروسکوپ حلقه لیزری آزمایشی در ایالات متحده ، در سال 1963 و توسط ماسک (Macek) و دیویس (Davis) به نمایش درآمد . اولین فایده بزرگ این ژیروسکوپها ( مخصوصا در دنیای تثبیت کننده های سلاح ) این بود که تاثیر شتاب و شوک روی آنها خیلی کم بود . در سال 1976 ویکتور والی (Victor Vali) و ریچاردشورتهیل (Richard Shorthill) یک ژیروسکوپ فیبر اپتیک (Fiber-Optic Gyroscope)(FOG) عملیاتی رونمایی کردند . در اواخر دهه 1980 خیلی ها استفاده از نوع فیبر اپتیک را به حلقه لیزری ترجیح می دادند . علت این بود که انواع حلقه لیزری دارای اندازه بزرگتر ، وزن بالاتر و نیازمند انرژی بیشتری بودند . خوبی دیگر انواع فیبر اپتیک در آن زمان، این بود که مقاومت خوبی در برابر تداخلات فرکانسهای رادیویی و الکترومغناطیسی داشتند . با توجه به ترسی که از اوج گرفتن نسل جدید تسلیحات الکترو مغناطیسی به وجود آمده بود و خروجی رسانه هایی مانند نیویورک تایمز مبنی بر فاجعه قریب الوقوع در اثر پالسهای الکترومغناطیس هسته ای (Nuclear Electro-Magnetic Pulses)(NEMP) توجه تهیه کنندگان تسلیحات نظامی بیشتر به انواع فیبر اپتیک جلب شد. در سال 2004 بود که ژیروسکوپهای فیبر اپتیک در اولین جکارد (RWS) های رسمی تولید شده در برنامه جایگاه سلاح مشترک کنترل از دور (Common Remotely Operated Weapon Stations)(CROWS) ایالات متحده به کار گرفته شدند . در سال 2010 بسیاری از شرکتهای کوچکتر مانند صنایع KVH ، با استفاده از تکنولوزی فیبر اپتیک در قراردادهای چند میلیون دلاری نظامی برنده شدند . موضوع جالب این است که چه اتفاقی افتاد که الان سیستمهای میکرو الکترومکانیکی (Microelectromechanical Systems)(MEMS) بازار ژیروسکوپ را پر کرده اند ! ادامه دارد ...
  8. 1 پسندیده شده
    هوانیروز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بالگرد تهاجمی میل-28 آیا به حقیقت می پیوندد ؟!! پس از تایید اولیه منابع ایرانی و غربی در خصوص تحویل کامل جنگنده های سوخو-35 تا مارس سال2024 ( احتمالا منظور مارس 2023 .م ) ، گمانه زنی ها در خصوص سایر تسلیحات روسی که قرار است به این کشور تحویل شود ، شدت بیشتری بخود گرفته و با مشاهده علائم تقویت روابط امنیتی میان دو کشور این مساله بیش از پیش مورد توجه تحلیل گران نظامی را بخود جلب نموده است . درواقع امر ، خبرهای اولیه در خصوص آغاز این روند ، از سال 2015 و با اطلاع از منقضی شدن تحریم های سازمان ملل در اکتبر 2020 در میان کارشناسان نظامی مورد تحلیل قرار گرفت و مدتهاست که منابع اطلاعاتی دو کشور ، مخازن فکر غربی در انتظارند تا ایران به مشتری اصلی تسلیحات روسی تبدیل گردد . در این میان گرچه تمرکز همه بر روی جتهای رزمی بود اما احتمال انتقال دارایی های پیشرفته تری نظیر سامانه های پدافند هوایی ، سامانه های کروز ضد کشتی نیز مطرح شده است ولی در آخرین شایعات منتشره ، برخی منابع مدعی شده اند که روسیه در حال بررسی تحویل بالگردهای تهاجمی به منظور جایگزینی ( و یا تقویت .م ) ناوگان بالگردهای رزمی هواپیمایی نیروی زمینی ( هوانیروز ) نیروهای مسلح ایران ( شامل ارتش و سپاه ) قرار دارد . در ان میان ، آنچه مسلم به نظرمی رسد ، ناوگان فعال نیروی زمینی ارتش و بخشی از ناوگان هوانیروز سپاه پاسداران ، از سخت افزارهای آمریکایی بازمانده از جنگ ویتنام بهره می برند ، در حالی که ناوگان فوق ، بدلیل پشت سرگذاشتن یک جنگ فرسایشی هشت ساله به نسبت ضعیف شده و قابلیتهای روز را دارا نمی باشد . با توجه به این مساله ، آخرین داده های موجود نشان میدهد که ناوگان بالگردی ایران ، شامل حدود 50 فروند نسخه رزمی AH-1J است که دردهه هفتاد میلادی از ایالات متحده خریداری شد . در کنار این نمونه ، پس از اتمام جنگ با عراق ، تعدادی بالگرد MIL-171 ( شامل 20 فروند از این گونه ) در نیروی دریایی و هوایی سپاه پاسداران و همچنین نیروی انتظامی این کشور در حال خدمت هستند که در کنار ناوگان بالگردهای ترابری CH-47C هوانیروز ارتش و خانواده بالگردهای سبک تر بل در حال خدمت قرار دارند. اما امروز ، صنعت دفاعی روسیه ، سه کلاس متفاوت از بالگردهای رزمی شامل میل-28 ، کاموف-52 و همچنین نسخه های بهینه شده میل-24 را برای صادرات عرضه نموده و با توجه به اینکه نیروهای ایرانی تجربه کار با هر سه نوع از این بالگرد را در سوریه و عراق ،در اختیار دارند ، احتمالا قابلیتهای این سه نوع را از نزدیک مشاهده کرده اند . پیشرانه وی کا-2500 دو بالگرد میل-24 و میل-28 که نسل جدیدی از بالگردهای تهاجمی روسی محسوب می شوند ، به شکل نسبی با نمونه های مشابه خود در غرب قابل مقایسه بوده ولی برخی معتقدند که نیروهای مسلح ایران به احتمال بسیار زیاد ، میل-28 را برای تقویت سازمان رزمی خود درنظر دارند . این بالگرد با توان حمل 16 تیر موشک ضد زره یا 80 تیر راکت 80 م.م هدایت شونده ، میتواند قدرت آتش بسیار بیشتری را برای واحدهای زمینی نیروهای مسلح ایران فراهم نماید . علاوه براین ، با نصب پیشرانه های جددی VK-2500P که چیزی در حدود 13 درصد رانش بیشتر را نسبت به نمونه قبلی فراهم می کند ، خدمه تحرک افزون تری را در فضای نبرد ، در اختیار خواهند داشت . میل-28 براساس سنت طراحی روسی ، امکان حمل موشکهای هدایت شونده R-74 هوابه هوا را نیز دارد که با توجه به مانورر پذیری بالای موشک و بالگرد ، امکان وارد شدن به نبردهای هوابه هوا را برای خدمه فراهم کرده است . اما اگر انتخاب میل-28 یک گزینه محتمل برای نیروهای مسلح ایران بحساب آید ، سئوال این است که کدام نیرو این تجهیزات جدید را تحویل خواهد گرفت ؟! در این زمینه برخی معتقدند که هوانیروز سپاه پاسداران بدلیل وجود تجربه کافی در کار با این تجهیزات در سوریه و عراق ، در کنار افزایش کمیت و کیفیت زرداخانه موشکی و پهپادی خود ، درصدد است تا توانم رزم خود را در حوزه کلاسیک افزون تر کند . این نیرو با داشتن استعداد رزمی در حدود 190 هزار نیروی فعال ، کمتر از 12 فروند بالگرد را در سازمان خود بصورت فعال می بیند و با توجه به اینکه شایعات مربوط به تحویل سوخو-35 ها به نیروی هوایی سپاه چندان به درازا نکشید ، احتمالا گیرنده اصلی بالگردهای تهاجمی خواهد بود . این مساله با توجه به پیشینه بکارگیری جتهای پشتیبانی نزدیک سوخو25 که گفته می شود یک ابزار ایده آل برای ماموریتهای محوله به این نیرو محسوب می شد ، میتواند با درصد بیشتری به حقیقت نزدیک باشد . علاوه براین ، تلاش این نیروی مسلح برای افزایش قدرت آتش کلاسیک خود در سالهای اخیر باعث شده تا این احتمال با قوت بیشتری مورد تحلیل قرار گیرد . پی نوشت : منبع 2- اعداد و ارقام ادعایی در این متن مستند نیست و قابل تایید نمی باشد. 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند.
  9. 1 پسندیده شده
  10. 1 پسندیده شده
    رونمایی از پهپاد رادار گریز جدید با موشک های جدید(تصاویر زیر تصاویر احتمالی این پهپاد است) : طبق سخنان گزارشگر این پهپاد رادارگریز بوده و دارای دو موشک جدید هست که هنگامی که دو شلیک همزمان انجام میشود ، یکی از موشک ها به داخل ساحل به هدف برخورد میکند و دیگری در آب های نزدیک ساحل جزایر ایران به هدف برخورد میکند. یعنی همزمان به دو هدف مختلف با فاصله ی زیاد شلیک انجام میشود. پ. ن:در ابتدای فیلم و همزمان با توضیحات گزارشگر از پهپاد جدید، پهپاد مهاجر با موشک های الماس هم نمایش داده میشه که دوستان احتمال میدهند تعدادی از تصاویر بالا برای مهاجر و الماس باشه ولی پهپاد جدید رادارگریز با موشک های جدید قطعی هست که باید منتظر تصاویر بهتر باشیم فیلم رزمایش و پهپاد جدید: https://uupload.ir/view/vid_20230117_193612_864_4spi.mp4/
  11. 1 پسندیده شده
    تانک سبک سابرا در اوایل دسامبر سال 2022 برخی حسابهای توییتری خبر از رونمایی یک خودروی زرهی توسط شرکت عبری البیت سیستمز دادند که قرار است با مسلح شدن به یک قبضه توپ 105 م.م به بازار جهانی سلاح صادر شود و در اولین گام ، گفته می شود که ارتش فیلیپین ، نخستین مشتری آن خواهد بود . براساس اخبار اولیه ، این شرکت عبری ، براساس پیکربندی ASCOD2 گونه های مختلفی را عرضه خواهد کرد . با این حال مفهوم اولیه تانک سبک سابرا در ژوئن 2022 و در جریان نمایشگاه دفاعی Eurosatory که در پاریس برگزار شد ، به نمایش در آمد و به تقریب ، یکی از نخستین نمونه های تانک سبک در جهان است که به بازار نظامی ارائه شده و گفته میشود ایده اصلی آن ، از برنامه های مشترک دو شرکت جنرال داینامیکز و سامانه های زمینی اروپایی ( GDELS) وام گرفته شده است . طبق داده های موجود ، تانک سبک سابرا ، با وزنی در حدود 30 تن و طراحی ماژولار ، به یک برجک مسلح به یک قبضه توپ 105 م.م برای دو نسخه شنی دار و چرخدار مجهز می شود و بواسطه وجود سامانه تمام الکتریکی برجک ، توپ اصلی آن در سمت و ارتفاع قابل تثبیت است و ویژگی های نام برده شده برای آن ترکیبی از قدرت آتش و مانور را در کنار افزایش میزان مرگ آوری ارائه می نماید . شرکت توسعه دهنده این فناوری مدعی است که سامانه های حفاظتی این خودروی زرهی استاندارد STANG 4569 سطح 4 را به نمایش می گذارد و امکان ادغام سامانه های دفاع فعال نیز با آن وجود دارد . علاوه براین ، مجموعه ای از سامانه های مدیریت نبرد TORCH- X ، سامانه های بصری الکترواپتیکال و درنهایت سیستم های پشتیبانی حیات نیز برای آن قابل دسترسی است . به گفته تحلیلگران نظامی ، تانک سبک سابرا ، نسل جدیدی از خودروهای زرهی محسوب می شود که بطور کامل توسط این شرکت عبری با استفده از شاسی هفت چرخ جاده ای ، قدرت تحرک ، مجموعه بسته قدرت و همچنین قابلیتهای حفاظت در برابر مین پیکربندی یک طرح مشترک آمریکایی – اروپایی توسعه پیدا نموده و با مجهز شدن به یک سامانه بارگذار خودکار ، امکان پایش و استفاده را به شکل همزمان به فرمانده و تیرانداز تانک میدهد . علاوه بر توپ اصلی 105 م.م ، این نمونه به یک تیربار هم محور کالیبر 7.62 م.م و چهار پرتابگر نارنجک انداز دودزا که در طرفین برجک نصب شده ، مجهز می شود ، در حالی که میتوان به جای این پرتابگرها ، جایگاه های مربوطه را به سامانه های ضد زره نیز مسلح نمود . این خودروی زرهی جدید که بخشی از ژن نمونه ASCOD2 را به ارث برده ، از یکدستگاه پیشرانه ام تی یو وی-8 به قدرت 600 کیلووات یا اسکانیا وی -8 بقدرت 810 کیلووات بهره می برد که این مجموعه به سامانه گیربکس اتوماتیک 6 سرعته با قابلیت حرکت به عقب متصل می شود . این خودروی زرهی برای عملکرد بهتر در محیط های مختلف عملیاتی به یک سامانه تعلیق میله –پیچشی / بازویی نیز مجهز شده است . مجموعه این سامانه ها امکان حرکت با حداکثر سرعت 70 کیلومتر درساعت را در یک برد 500 کیلومتری بدان می دهد ، در حالی که برای عبور از موانع با شیب مسقیم 60 درصد و شیب جانبی 40 درصد و همچنین عمق شناوری 1.5 متر نیز بخوبی بهینه شده است . براساس آزمایش های صورت گرفته ، پیکربندی اصلی این خودرو ، میتواند مانعی به ارتفاع یک متر یا یک سنگر به ارتفاع 2.5 متر نیز را مدیریت نماید. پیش زمینه : شرکت عبری البیت سیستمز ، پس از حدود ده سال بررسی ومطالعه نیازمندی های میدان های نبرد ، مجموعه ای از خودروهای زرهی را با شناسه عمومی سابرا معرفی نمود که تا کنون دو نمونه شنی دار و چرخدار آن را می توان شناسایی و بررسی کرد . با توجه به اینکه البیت سیستمز ، به شکل مستقل تجربه تولید کامل خودروهای زرهی و برخی سامانه های مرتبط به آن را ندارد ، از چند شرکت دیگر دعوت بعمل آورد تا با معرفی پیکربندی اصلی وسامانه های جانبی ، در کنار تجربه قبلی این شرکت درخصوص طراحی و تولید بخش های اصلی و هماهنگی های بین سازمانی ، یک محصول جدید مطابق با نیازمندی های جدید سازمان های نظامی را ارائه نماید . با این حال ، به موازات توسعه برنامه سابرا ، نمونه های مفهومی آن در نمایشگاه های مختلف در معرض دید عموم قرار گرفت تا اینکه در میانه سال 2022 یک نمونه اولیه از نسخه شنی دار آن در مقیاس کامل تولید شد تا به نمایش در آید . این استراتژی جواب داد و دراکتبر سال 2020 اولین موفقیت تجاری برای این محصول ثبت گردید و ارتش فیلیپین در جریان یک مناقصه قراردادی را برای تامین 18 دستگاه نمونه شنی دار و 10 نمونه چرخدار و سایر تجهیزات و مهمات مربوطه به ارزش 195 میلیون دلار و زمان تحویل سه سال ازتاریخ امضاء قرارداد منعقد نمود . این درحالی بود که شرکت سازنده در ژوئن 2022 اعلام نمود که رقم قرار داد به 172 میلیون دلار کاهش یافته ولی علت آن چندان شفاف نشد . در سپتامبر 2022 مجددا خبر از شرکت البیت سیستمز در مناقصه ارتش برزیل منتشر گردید و سپس خبر مشارکت این شرکت و هند نیز پخش شد با این تبصره که شاسی اصلی را شرکت هندی وبرجک را طرف عبری تامین خواهند نمود . ASCOD2 درحال تولید ؟!!! البیت سیستمز از ابتدای شروع طرح تا امروز به شکل مستمر نمونک ها ( ماکت ) این خودروی زرهی جدید را در نمایشگاه های نظامی ارائه نموده بود که در هر بار ، ظاهر تانک با نمونه های قبلی مقداری تفاوت داشت ، بعنوان مثال ، نسخه ترکیبی BMTV هنوز بصورت یکپارچه ساخته نشده و تنها با استفاده از تصاویر تبلیغاتی در حال معرفی است . علاوه براین ، در ابتدای دسامبر 2022 نمایندگانی از وزارت دفاع رومانی از محل شرکت عبری در حیفا بازدید کردند که اولین نمونه نسخه شنی دار سابرا برای آنها به نمایش درآمد که گفته میشود برای ارتش فیلیپین ساخته شده است . نمونه های تولید احتمالی : پروژه البیت سیستمز " سابرا" درواقع امر ، ساخت یک خودروی رزمی سبک بر روی شاسی های مختلف ولی با برجک یکسان را پیشنهاد می کند که تا به امروز یک تانک سبک براساس پیکربندی ASCOD2 و یک خودروی زرهی چرخدار براساس پیکربندی خودروی زرهی Pandur II را شامل می شود . علاوه بر این ، دو نمونه برای هند و برزیل نیز در حال توسعه بودهخ و احتمالا درآینده ممکن است نمونه های دیگری نیز معرفی شوند . شاسی پاندور-2 و برجک سابرا تحلیلگران نظامی معتقدند که شاسی انتخابی برای این برجک عبری ، الزاما می بایست استانداردهایی نظیر میزان بارگذاری مورد نیاز ، سامانه های پیشران با قدرت کافی ، تحرک ، حفاظت و ... را براساس نیاز مشتری برآورده کند که با توجه به این مساله در گام نخست شاسی های ASCOD2 و Pandur II انتخاب شدند ،در حالی که می بایست حداقل حفاظت را در برابر ترکش های کوچک و مهمات کالیبر سبک را برای خدمه فراهم نمایند . بارگذار خودکار موجود در برجک عبری ، امکان ذخیره 12 تیر گلوله آماده شلیک را در خود دارد ، در حالی که 24 تیر دیگر نیز بصورت ذخیره در بدنه قرار می گیرد و درمجموع امکان شلیک 6 تیر در دقیقه را برای خدمه فراهم آورده است ، با این وجود شرکت عبری مدعی شده که بنابر نیاز مشتری ، قابلیت نصب یک قبضه توپ 120 م.م نیز برای این برجک وجود دارد . برای افزایش دقت آتش برای خدمه ، سامانه کنترل آتش رقومی Combat NG فراهم شده که یک دوربین سه کاناله ، رایانه بالستیک ، تثبیت کننده توپ را با هم یکپارچه می کند و می تواند یک هدف متحرک را در بردی برابر 3600 متر مورد اصابت قرار دهد . خودروی زرهی هشت درهشت پاندور-2 یکسان سازی فرصت صادرات تسلیحات با بررسی مقدماتی پروژه تانک سبک سابرا می توان چنین تحلیل کرد که البیت سیستمز ، برای تحت تاثیر قرار دادن بازار نظامی و مشتریان بالقوه این نوع جنگ افزارها ، یک سرمایه گذاری ده ساله را انجام داده بطوریکه خریدار با آزادی کامل ، می تواند مجموعه از شاسی های متنوع چرخدار/ شنی دار را به یک برجک اصلی مسلح نماید و در کمترین زمان ممکن به یک تانک سبک شنی دار یا چرخدار مسلح شود . علاوه براین ، با توجه به رویکرد جدید ارتش ها و علاقه مندی مجدد به تسلیحات با کالیبر 90 -105 م.م که ارزان تر از نمونه هایی با کالیبر 120 م.م هستند و همزمان امکان انهدام طیف قابل توجهی از اهداف را بدست آورده اند ، این شیوه می تواند بازار پرسودی به نظر آید . درواقع امر ، کشورهای زیادی وجود دارند که امکان خرید تانک اصلی میدان نبرد یا خودروهای رزمی پیاده نظام گران قیمت را ندارند ولی در عین حال برای مقابله با حجم بالای تانک های سنگین قدیمی یا اهداف سخت سازی شده ، به قدرت آتش کافی نیازمند هستند ، در نتیجه به احتمال بسیارزیاد ، انتخاب سابرا در گام نخست تا حدودی منطقی به نظر می آید . با این حال ، خودروهای زرهی در کلاس سابرا ، علیرغم مزیت های متعدد ، حفاظت چندان مناسبی دربرابر تهدیدات روبه گسترش صحنه رزم ندارند و حتی با مجهز شدن به زره های اضافی نیز از این ضعف رنج می برند . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. منبع1 منبع2 منبع3
  12. 1 پسندیده شده
    خاطره آخرین پرواز سرتیپ خلبان شناسایی فرج الله فرسیابی یکی از مهمترین عوامل پیروزی در جنگها، دستیابی به اخبار و اطلاعات دقیق از وضعیت نیروهای دشمن و نحوهء گسترش آنها می باشد، لذا در ارتشهای جهان، واحدهای جمع آوری اطلاعات عملیات، نقش ویژه ای را اجرا می نمایند. واحدهای عملیاتی و اجرا کننده به خوبی می دانند که اجرای عملیاتی بدون آگاهی از وضعیت نیروهای دشمن یا با شکست مواجه خواهد شد و یا اینکه در صورت موفقیت، تلفات و ضایعات تجهیزاتی و انسانی بسیار زیادی را به دنبال خواهد داشت. در طول جنگ ویرانگر 8 ساله با عراق، ارزش داده های اطلاعاتی به وضوح به اثبات رسید، زیرا با توجه به کمکهای بی دریغ اقتصادی، نظامی و حمایتهای سیاسی کشورهای گوناگون از رژیم صدام، نیروهای مسلح ما در تنگنا قرار گرفته بودند و به مروز ذخائر تسلیحاتی موجود، کاهش یا به اتمام می رسیدند و توان تجهیزاتی ما نسبت به عراق تحلیل می رفت. در نتیجه انجام هرگونه عملیات نظامی علیه عراق، می بایست با داشتن اطلاعات دقیق انجام پذیرد تا حداقل تلفات و ضایعات حاصل شود. مهمترین وسیله جمع آوری اطلاعات، هواپیماهای شناسایی بودند که با تهیه عکسهایی هوایی، محل دقیق تجمع نیروها، سلاحهای سنگین، سایتهای موشکی سام و راههای نفوذ برای نیروهای ایرانی را مشخص می نمودند؛ به طوریکه بررسی و تفسیر دقیق عکسهای هوایی، فرماندهان نیروهای زمینی را قادر می ساخت تا در دل شب، نیروهای خود را به منطقهء دشمن نفوذ داده و عملیات موفقیت آمیزی را به اجرا درآورند. عراقیها با اطلاعاتی که از طریق آواکسهای سعودی بدست می آوردند، همواره بخش مهمی از توان پدافندی خود را جهت جلوگیری از انجام موفقیت آمیز هواپیماهای شناسایی اختصاص داده بودند تا به هر ترتیب ممکن، هواپیماهای شناسایی به ویژه RF-4 را سرنگون سازند و یا عملیات نفوذی آن را با شکست مواجه سازند. از اواسط دی 1361 که طرح عملیات بسیار ناموفق و جاه طلبانه «والفجر مقدماتی» تهیه و نیروهای زمینی خود را برای اجرای آن آماده می کردند، بدیهی بود که عکسهای هوایی یکی از مهمترین عوامل برای اجرای درست آن عملیات محسوب می گردید و این ماموریت به گردان 11 شناسایی واگذار گردید. روز پنجشنبه 7 بهمن 1361 در ساعت 6:30 وارد گردان 11 شناسایی تاکتیکی در پایگاه مهرآباد شدم. فرمانده گردان ماموریت را برابر روش جاری ابلاغ نمود و یادآور شد که پیش از شروع مراسم دهه فجر،می بایست از منطقه عکسبرداری شود تا روزهای دهه فجر عملیات شروع شود؛ لذا نیاز است که آخرین اطلاعات تاکتیکی از وضعیت نیروهای عراقی بدست آید. برنامه پروازی تنظیم گردید. یک فروند هواپیمای RF-4E با کد رمز «آرش11» به خلبانی سروان حمید نادری نیا و سروان فرج الله فرسیابی در ساعت 12 از پایگاه مهرآباد به پرواز درآمد و برابر طرح عملیات، دو جنگنده شکاری F-14 Tomcat به منظور پوشش هوایی و اسکورت (Top Cover) از پایگاه هشتم شکاری اصفهان و یک فروند تانکر KC-707 از پایگاه سوم در همدان به پروازآمد. در آسمان ایذه سوختگیری هوایی را انجام دادیم و منتظر دستور رادار ماندیم تا در زمانی که آسمان منطقه از رهگیرهای عراقی خالی شد، بتوانیم بدون درگیری، ماموریت خود را انجام دهیم. پس از حدود 20 دقیقه پرواز بر روی ایذه، رادار پایگاه با کد رمز به ما اطلاع داد که می توانید وارد منطقه شوید. از آنجا که عوامل اطلاعاتی بیگانه و آواکسها، پرواز ما را به عراقیها اطلاع داده بودند، به محض ورود به آسمان منطقه مورد نظر، توسط زیادی از رهگیرهای دشمن شناسایی شدیم و بنابراین رادار پایگاه، فرمان گردش سریع به سما داخل مرزهای ایران را داد. با استفاده از سیستم گیرنده اخطار راداری (RWR) محل هواپیماهای و سایتهای موشکی عراق را مشخص کردیم و نسبت به ارجحیت تهدید، عملیات جنگ الکترونیک (ECM) را آغاز نمودیم. خوشبختانه با وجود فعالیتهای بسیار شدید سایتهای موشکی، بدون خطر از منطقه دور شده و به منطقه ایستایی هواپیمای تانکر رسیدیم و دوباره سوختگیری هوایی انجام دادیم و منتظر اعلام ایستگاه رادار باقی ماندیم. ساعت حدود 15 ایستگاه رادار با کد رمز اعلام نمود که می توانید وارد منطقه مورد نظر شوید. بلافاصله تا ارتفاع 50 هزار فوتی اوج گرفتیم و وارد منطقه عملیات شدیم. به منظور افزایش سرعت، حدود 2000 فوت ارتفاع را کم کردین و در مسیر تعیین شده با سمت 310 درجه و ارتفاع 48 هزار فوت و سرعت بیش از 1.6 ماخ، عملیات عکسبرداری را شروع نمودیم. هنوز بیش از چند ثانیه نگذشته بود که در سیستم اخطارگر RWR، علائمی را دریافت نمودم که نشانگر فعالیت رادارهای هواپیماهای رهگیر عراقی از سمت چپ، روبرو و پشت سر هواپیمایمان بود. به سروان نادری نیا گفتم با گردش شدید به سمت راست و در مسیر 90 درجه پرواز را ادامه دهد. همزمان بر اساس تهدیدات و با در نظر گرفتن ارجحیت، شروع به پخش پارازیت (ECM) کردم. از آنجا که تهدید اصلی از ساعت 11 (روبرو) بود تمام انرژی خود را روی آن هواپیمای مهاجم که از نوع Mirage F-1 بود متمرکز نمودم. اما از آنجا که سیستم جنگهای الکترونیکی ما بر مبنای فرکانس رادارهای بلوک شرق برنامه ریزی شده بود، قادر به منحرف کردن موشکهای فرانسوی Super 530 نبودیم و نخستین موشک به قسمت زیر بدنه در ناحیه دم هواپیما برخورد نمود. نادری نیا سوال کرد این صدای چه بود؟ جواب دادم: موشک، زیاد مهم نیست، فقط خونسرد گردش به راست را ادامه بده و در سمت 90 درجه به سمت خاک ایران پرواز کن. نادری نیا جواب داد: شنیدم به سمت 90 درجه گردش می کنم. در این هنگام که هنوز هم از سه جهت گوناگون، تهدیدات الکترونیکی مربوط به رادار هواپیماهای رهگیر عراقی را دریافت می کردم، دومین موشک به زیر بال راست هواپیما اصابت کرد و با تکان بسیار شدید، هواپیما را به سمت چپ متمایل نمود. گفتم حمید یک موشک دیگر به ما اصابت کرد، گردش به سمت 90 درجه را ادامه بده. وضعیت بسیار بحرانی بود و از هر طرفی موشکی شلیک می شد و با فاصله کمی از کنار هواپیمای ما می گذشت و در هوا منفجر می گردید. در این گیرودار، صدای آشنای منشور الکترونیکی را شنیدم که گفت عراقیها یک هواپیما را دوره کرده و موشکباران می کنند، این کدام هواپیماست؟ جواب دادم ما را می زنند. در همین موقع برای آخرین بار در عمرم صدای سروان نادری نیا را شنیدم که گفت چهار تا هدف از روبرو به ما نزدیک می شوند. من هم گفتم یک هدف هم دارد از سمت ساعت 9 نزدیک می شود. لحظه ای بعد متوجه شدم که دود آن قطع گردید و فهمیدم که هدف ساعت 9، هواپیما نبوده و بلکه یک موشک است. مسخ شده بود و قدرت هیچگونه عکس العملی را نداشتم و فقط نزدیک شدن موشک را تماشا می کردم. بله یک موشک هوا به هوای فرانسوی سوپر ماترا (Super 530D) با رنگ سفید و شطرنجی بود که به ما نزدیک می شد و لحظه ای بعد شعله های نارنجی رنگ و سپس صدای انفجار شدیدی را شنیدم که با تخلیه فشار کابین و کنده شدن کاناپی همراه بود. به علت وزش شدید باد، کلاه پرواز و ماسک اکسیژن به بیرون پرتاب شد و دستکش پرواز از دستم بیرون آمد، ضمن اینکه تماس من از طریق آیفون داخلی با سروان نادری نیا قطع گردید. برابر دستورالعمل، کنترل مجدد را اجرا و استیک کنترل را تا حد نهایت جلو دادم، اما فشار روی آن احساس نکردم و متوجه شدم تلاشم بی نتیجه است. از طرفی به علت کمبود اکسیژن و سرمای بسیار شدید 50 درجه زیر صفر (در ازای هر 1000 فوت ارتفاع، 2 درجه هوا سرد می شود) تنفسم بسیار مشکل و بدنم به سرعت سرد شد و احساس کردم اگر چند ثانیهء دیگر در هواپیما باقی بمانم، دستانم یخ زده و قادر به کشیدن دستگیره صندلی پران نخواهم بود. لذا به سرعت تصمیم به استفاده از صندلی پران گرفتم. صندلی پران با موفقیت کار نمود. به علت رقیق بودن هوا و کمی فشار هوا و فشار جی زیاد، حالت بیهوشی به من دست نداد و من به خوبی متوجه انجام دقیق عمل پرش گردیدم. (به هنگام استفاده از صندلی پران، حدود 13 جی فشار به خلبان وارد می شود که باعث بیهوشی موقت وی می گردد). چتر صندلی پران پس از دو یا سه چرخش باز شد و به صورت پایدار و در حالت سقوط آزاد به سمت زمین آمد. در این هنگام خود را برای نخستین خطر بعدی یعنی عدم کارکرد اتوماتیک سیستم جدا کننده خلبان از صندلی آماده کردم تا چنانچه ضرورت داشته باشد از سیستم غیراتوماتیک استفاده کنم و خود را از صندلی جدا نمایم. زمان به کندی می گذشت، به طوری که تمام مراحل زندگیم از کودکی تا آن لحظه به صورت یک فیلم سینمایی کوتاه از جلوی چشمانم گذشت و خاطرات شیرین و تلخ گذشت و بالاخره چگونگی ماموریت و بروز سانحه را به خاطر آوردم و در نهایت به خود نهیب زدم که مرد به فکر زنده ماندنت باش و سعی کن به طور صحیح دستورالعملهای مربوطه را انجام دهی. در همین افکار غوطه ور بودم که شوک ناشی از باز شدن اتوماتیک چتر در ارتفاع 13000 فوتی مرا به خود آورد. بالای سرم چتر زیبای نارنجی سایه افکنده و کاملاٌ باز شده بود و از این جهت آسوده خاطر شدم و برای جلوگیری از حرکت شدید پاندولی چتر، چند ضربه به بند چتر زدم تا از حرکت پاندولی خارج شد و به حال سکون درآمد. در این هنگام متوجه محدودیت دید چشم سمت چپم شدم، با دست روی چشمم کشیدم و دستم خون آلود شد. حدس زدم که بر اثر ترکش موشک، پوست یا گوشت کنده شده و روی چشمم افتاده است. گفتم خدا را شکر، فعلاٌ یک چشم هم کافی است و باید تلاش کنم تا خود را نجات دهم و اسیر نشوم. در آسمان به دنبال چتر سروان نادری نیا می گشتم ولی چیزی ندیدم، فهمیدم که صندلیش عمل نکرده و در هواپیما باقی مانده است، زیرا با وضعیتی که برای صندلی انتخاب کرده بودم، حدود یک و نیم ثانیه پس از من، او نیز می بایستی به بیرون هواپیما پرتاب شده باشد. به فکر نجات خود افتادم و به یاد استاد کلاس نجات خدمه از مرگ. مرحله نخست تشخیص موقعیت بود. ساعت 15 خورشید از غرب می تابد، ایران در شرق قرار دارد، پس با یک چرخش گردشی، خورشید را در پشت سرم قرار دادم. به زیر پا نگاه کردم، بلندیهای میشداغ در سمت چپ و تنگه «چذابه» سمت راست من قرار داشتند و باید تلاش می کردم تا خود را از خط الرآس کوه بگذرانم. با دانستن اینکه تنگه چذابه منطقه لجمن است (لبه جلویی منطقه نبرد) تلاش کردم تا با استفاده از بلندی چنر و باد پشت که معمولا در آن منطقه از غرب به شرق می وزد، خود را هرچه بیشتر به نیروهای ایرانی نزدیک کنم. دست چپم به شدت یخ زده بود، به طوری که قادر به باز و بسته کردن انگشتان خود نیز نبودم، لذا همین دست را در داخل بندل چتر قرار دادم و با دست راست، مچ دست چپم را گرفتم و با تمام قدر بند را کشیدم و به خود نهیب زدم که باید بیشتر تلاش کنی تا بدست عراقیها نیفتی. چتر به آرامی پایین می آمد. وزش باد سریع از غرب به شرق، کمک شایانی به من کرد. اندک اندک به زمین نزدیک می شدم و چون دشمن امید خود را برای به اسارت گرفتن من از دست داده بود، با شلیک گلوله های ضدهوایی، قصد کشتن مرا داشت. گلوله های ضدهوایی را پایین تر از خود در هوا می دیدم که یکی پس از دیگری منفجر می شوند ولی برخوردی به من نداشت. در زیر پای خود، خط الرأس کوه را می دیدم. نهایت تلاش خود را کردم تا آن را پشت سر بگذارم. فاصله ام به زمین کمتر شده بود، به عبارت دیگر، زمین درشتتر دیده می شد (اصطلاحی است برای خلبانان و چتربازان) باید خود را برای فرود صحیح آماده می کردم، پاها را جفت نمودم، اما ناگهان به شدت به زمین برخورد نمودم در سرم بر اثر برخورد با سنگ، شکاف عمیقی ایجاد گردید که با خونریزی بسیار شدید همراه بود. به علت عدم فرود صحیح به دلیل از دست دادن دید چشم چپ و در نتیجه نداشتن دید عمق و تطابق بود که من در آن موقع متوجه این نقیصه نبودم. به هر حال پس از فرود، چتر را از خود جدا کردم و جعبه کمکهای اولیه را برداشتم و سعی کردم زیپ آن را باز کنم تا با استفاده از بیسیم موجود در آن، موقعیت خود را به هواپیمای تانکر 707 و هواپیماهای تاپ کاور F-14 اطلاع دهم، اما از آنجا که انگشتانم یخ زده بود، قادر به گرفتن کوچکترین اشیاء از جمله زیپ در جعبه کمکهای اولیه نبودم. تصمیم گرفتم با دندان زیپ را باز کنم، اما به دلیل جراحتهای شدید وارد شده به صورت وگونه هایم و احساس سوزش بسیار شدید، از این کار پشیمان شدم؛ لذا جعبه را بدوش گرفته و به سمت مشرق به راه افتادم تا هرچه زودتر خود را از محل فرود چتر دور کنم، زیرا احتمال زیادی وجود داشت که هلیکوپترهای عراقی برای پیدا کردن من به محل فرود چتر بیایند. اصول آموزش نجات از مرگ بر این مبنی است که بلافاصله خود را از دید دشمن دور کن. در ابتدای راه می دویدم، اما به مرور که خون بیشتری از بدنم جاری می شد، توان خود را دست می دادم و قدرت بدنیم رو به تحلیل می رفت. راه رفتن کم کم برایم بسیار مشکل شده بود. از طرفی ماسه های روان، مشکل را بیشتر می کرد، به طوری که هر قدمی که بر می داشتم، به زمین می افتادم و دوباره برخاسته و به راه خود ادامه می دادم. ماسه های روان روی زخمهای شدید صورتم پاشیده می شدند، خون در بینی و دهانم لخته شده بود، به طوری که تنفس برایم مشکل بود. دیگر قدرتی در پاهایم باقی نمانده بود. ناامیدانه از زمین بلند شدم و به اطراف نگاه کردم. در فاصله ای نه چندان دور (شاید 200 متر یا بیشتر) درختی را دیدم. با خود گفتم هرجا که آب هست، گیاه می روید، پس خود را باید به پای آن درخت برسانم. به هر ترتیب به پای درخت رسیدم. با خود گفتم اگر بتوانم خود را به بالای درخت برسانم و در میان شاخه های آن استتار کنم، چه کار بزرگی انجام داده ام. چنانچه هلیکوپتری وارد منطقه شود، بدون آنکه مرا ببیند، من آن را شناسایی می کنم و اگر از نوع هلیکوپترهای ایرانی بود، علامت می دهم تا مرا نجات دهد، در غیراینصورت تا تاریک شدن هوا، به پنهان شدن خود ادامه می دهم و در شب با استفاده از قطب نما به سمت شرق حرکت خواهم کرد. عقربه ساعت 16:30 را نشان می داد، یعنی حدود یک ساعت و نیم از سقوط هواپیمای ما گذشته بود. افکار گوناگونی در مغزم دور می زد، اما مهمترین آنها، تنهایی و وضعیت همرزم بود و اینکه چگونه زنده خواهم ماند. در این افکار غرق بودم که صدای موتورسیکلتی مرا به خود آورد. جوانک 16 – 17 ساله و لاغراندامی روی موتور نشسته بود. جلوی پای من ترمز کرد و با زبان عربی پرسید: جیش العراقی او جیش الایرانی؟ جواب دادم: جیش الایرانی و چون دیگر کلمات بیشتر عربی نمی دانستم، لذا من از جوانک پرسیدم شما ایرانی هستی یا عراقی؟ آن جوانک کلماتی را به زبان آورد که معنی آن را نمی دانستم، اما به نظر می رسید مرا دعوت به سوار شدن به موتور می کرد. به او گفتم: مرا به نیروهای ایرانی برسان. با حرکات سر و دست به من اطمینان داد که همین کار را خواهد کرد. پشت سرش روی زین موتور نشستم و دست چپ خود را که به شدت یخ زده بود، به دور گردنش انداخته و در زیر یقه کتش پنهان کردم و با دست راستم، کمرش را نگه داشتم. در حالی که سرم را روی شانه اش قرار داده بودم، به جلو نیز نگاه می کردم تا سایه خودم، او و موتورسیکلت را جلوتر از از موتور ببینم و این علامت نشان می داد که به سمت شرق در حرکت است. هنوز مسافت زیادی را طی نکرده بودیم که به فکرم رسید اگر این شخص عراقی یا ستون پنجم دشمن باشد، چه خواهد شد؟ باید او را از پای درآورم یا دست کم آماده باشم تا چنانچه قصد تحویل مرا به عراقیها داشته باشد، با وی مبارزه کنم. اما وسیله دفاعی من چیزی جز یک کارد سنگری نبود. چرا کلت به همراه نداشتم؟ بله دقیقاٌ یک ماه قبل از این سانحه یعنی شب هفتم دی 1361، خواب وحشتناکی دیده بودم که با یکی از دوستان مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفتیم و پس از ترک هواپیما با چتر در محلی فرود آمدم و سربازان عراقی مرا محاصره کردند. من با کلت چند نفر از آنها را زدم که یکی از آنها با اسلحه کلاشینکف مرا به رگبار بست. به دلیل همین خواب آشفته، اسلحه گرم با خودم حمل نمی کردم. درست پیش از پرواز، نادری نیا کلت خود را فشنگ گذاری می کرد که به او خوابم را گفتم و یادآور شدم که اسلحه به همراه نمی آوردم و به او هم توصیه کردم که نیاورد. نادری نیا جواب داد: می دانم که با این اسلحه کاری نمی توان کرد، اما چنانچه در کوهها سقوط کنم، دست کم طعمه گرگها و کفتارهای گرسنه نخواهم شد. تنها وسیله دفاعی ام را که یک کارد سنگری بود روی لباس «جی سوت» نصب شده بود در اختیار داشتم. کارد را از غلافش بیرون آورده و در جیب روی سینه لباس پرواز قرار دادم تا در زمان لازم بتوانم از آن استفاده کنم. در کویر صدایی جز صدای موتورسیکلت شنیده نمی شد. اصولا ما زبان یکدیگر را نمی دانستیم و حرفی نمی توانستیم بزنیم، فقط چشم خود را به مسیر دوخته بودم که دائماٌ به سمت شرق باشد. حدود 20 دقیقه به این ترتیب راه پیمودیم که ناگاه نور خورشید به چشمم افتاد و متوجه شدم که موتورسوار تغییر مسیر داده است. بلافاصله کارد سنگری را از جیب بیرون آورده و در پهلویش گذاشتم و با دست چپ به گردنش فشار آوردم و با صدای تهدیدآمیزی گفتم به سمت شرق حرکت کن وگرنه تو را می کشم. آن جوانک با کلمات و اشاره به من فهماند که به دلیل جمع شدن آب در دریاچه نمک فصلی که از نزولات آسمانی حاصل شده، ناچار است در جهتی دیگر حرکت کند تا دریاچه را پشت سر بگذارد و در حالی که کارد را در پهلویش نگهداشته بودم گفتم: ادامه بده، ولی اگر خطا کنی کشته می شوی. پس از چند دقیقه به یک جاده خاکی که روی آن گازوئیل و ملاس چغندر ریخته بودند رسیدم. (جاده ای که در عملیات طریق القدس ساخته شد) آن جوانک گفت: طریق الایرانی. گفتم برو به سمت شرق. با سرعت به طرق شرق در حرکت بودیم تا به کنار رودخانه ای رسیدیم که عده ای کارگر مشغول ساختن پل بر روی آن بودند. با ایستادن موتورسیلکت، کارگران اطراف ما جمع شدند و البته همگی به زبان عربی صحبت می کردند. عرقی از یأس و ناامید بر پیشانیم نشست و با خود گفتم که کارم تمام است و در محاسبات خود اشتباه کرده ام و احتمالا این رودخانه نیسان است و اسارت من حتمی می باشد. در همین هنگام یکی از کارگران که به زبان فارسی با لهجه ترکی صحبت می کرد گفت: آقا ایرانی هستی؟ گفتم: بله، شما چطور؟ گفت: من هم ایرانیم. پرسیدن اینجا کجاست؟ جواب داد: شما در خاک ایران هستید و این رودخانهء کرخه است. پس از شنیدن این جمله، احساس آرامش کردم و روی زمین دراز کشیدم. دلم می خواست بخوابم. به آن کارگر ترک زبان گفتم: اگر می توانید مرا به نیروهای ایرانی برسانید. گفت: شما را به بیمارستان جندی شاپور می بریم. گفتم: نزدیکترین پاسگاه ژاندارمری کجاست؟ گفت: پاسگاه عبدالخان. گفتم: بسیار خوب، مرا به عبدالخان برسانید. آنها مرا از زمین بلند کردند و با کمک کابلی که روی رودخانه کشیده بودند، قایق را به طرف دیگر رودخانه هدایت نمودند. در این هنگام دست در جیب کردم تا پولی را که به همراه داشتم به عنوان پاداش و سپاسگزاری به آن جوانک موتورسوار بدهم، اما او بدون کوچکترین انتظار و توقعی سوار موتورش شد و از محل دور گردید. من هنوز هم او را نمی شناسم. در هر صورت کارگران مرا سوار بر یک وانت کردند و به پاسگاه عبدالخان رسانیدند. با دیدن تلمبه خانه و پرچم سه رنگ ایران، مطمئن شدم که نجات یافته ام. از فرمانده پاسگاه خواستم تا بلافاصله وضعیت مرا به قرارگاه کربلا گزارش دهد تا در فرصت باقیمانده به دنبال سروان نادری نیا بگردند. ساعتی بعد هلیکوپتر بل214 در کنار پاسگاه بر زمین نشست و سرهنگ خلبان (شهید) یزدان طلب را دیدم که در پاسگاه حضور یافته و به کمک گروه امداد و نجات، مرا به داخل هلیکوپتر بردند. هلیکوپتر مرا تا پایگاه چهارم شکاری وحدتی (دزفول) برد و سپس با یک هواپیمای باربری C-130 به تهران برده شدم. در تهران معالجات موثر واقع نشد و برای تکمیل درمان به اسپانیا اعزام گردیدم. سروان فرسیابی در این ماجرا، چشم چپ خود را از دست داد و به افتخار جانبازی مفتخر گشت ولی از سرنوشت سروان نادری نیا، متاسفانه هیچگاه اطلاعی بدست نیامد. http://ganjjang.ir/upload/images/vwhnqco6iv147udxn430.jpg
  13. 1 پسندیده شده
    TORSION BAR یا تعلیق میله پیچشی تعلیق میله پیچشی که به عنوان تعلیق فنر پیچشی نیز شناخته می شود ، یک اصطلاح کلی برای هر سیستم تعلیق خودرویی است که از میله پیچشی به عنوان فنر اصلی تحمل وزن خود استفاده می کند.(درواقع میله نه خم و نه جمع می‌شود،و در خود می پیچد یا به اصطلاح تاب می خورد).در این نوع سیستم تعلیق به شکل عرضی انتهای یک میله فلزی بلند محکم به شاسی وسیله نقلیه وصل شده است و انتهای مخالف آن به یک بازوی کنترلی بالایی یا پایینی متصل می شود. همانطور که بازوی کنترل در پاسخ به حرکت چرخ به بالا و پایین می‌چرخد، میله پیچشی می‌پیچد و در واقع رفتار یک فنر را از خود نشان می دهد. قسمت جلویی میله شش ضلعی است و محکم در دهانه بازوی کنترلی قرار می گیرد. علاوه بر این،سمت دیگر آن هم شش ضلعی است و محکم در یک شکاف در یک لنگر متصل به عضو متقاطع شاسی قرار می گیرد.سازندگان میله پیچشی را از یک میله یا لوله مستقیم می سازند.سپس با استفاده از یک اهرم یا عضو جناغی شکل، یک سر آن را به چرخ وصل می کنند. این اجازه می دهد تا انتهای متصل به مجموعه چرخ با انحراف چرخ های جاده بپیچد. بنابراین، می توانید اثر فنر را با میله پیچشی دریافت کنید. سیستم تعلیق میله پیچشی در خودروها و تانک‌ها مانند تانک های لئوپارد 2، ام 1 آبرامز و تی-72 ، و همچنین اکثر IFV های معاصر و خانواده های مرتبط از جمله CV90، سری BMP و M2 برادلی.(بسیاری از تانک‌های جنگ جهانی دوم از این سیستم تعلیق استفاده می‌کردند) و در کامیون‌ها و SUV‌های مدرن استفاده می‌شود. از فورد، کرایسلر، جنرال موتورز، میتسوبیشی، مزدا، نیسان، ایسوزو و تویوتا. میله‌های پیچشی یک فناوری ساده و مقرون‌به‌صرفه هستند و پرکاربردترین نوع تعلیق در نسل فعلی AFV می باشند، اگرچه بسیاری از طراحی‌های جدید و نسل بعدی در حال تغییر به پیکربندی‌های هیدروپنوماتیکی هستند. آنها برای دهه‌های آینده به عنوان یکی از ویژگی‌های رایج طراحی AFV باقی خواهند ماند. میله های پیچشی برای اولین بار در یک وسیله نقلیه موتوری در خودروی سیتروئن تراکشن آوانت در سال 1934 به کار گرفته شد و در همان سال اولین کاربرد نظامی آن ، در تانک سوئدی Landsverk L-60 ارائه شد. و همچنین پانزر آلمان، سری KW روسی و M18 Hellcat امریکایی از این نوع تعلیق استفاده کردند. اگرچه بسیاری از AFV ها،در دهه 1930 و 1940، از سیستم تعلیق مبتنی بر فنر از جمله پیکربندی های کریستی و فنر عمودی/افقی (HVSS/VVSS) استفاده می کردند، با گذشت زمان میله پیچشی به عنوان پیکربندی تعلیق پیش فرض مورد استفاده در اکثر AFV های معاصر ظاهر شد. یکی از ملاحظات طراحی که فورا قابل تشخیص نیست این است که استفاده از پیکربندی تعلیق میله پیچشی به چرخ دنده نامتقارن نیاز دارد،زیرا میله ها در تمام عرض خودرو قرار گرفته اند و از سوار شدن چرخ های جاده بر روی یک موقعیت طولی جلوگیری میکنید.زیرا میله‌ها در تمام عرض بدنه حرکت می‌کنند و بنابراین مانع از جابجایی چرخ‌های جاده در همان موقعیت طولی می‌شوند. این موضوع از منظر طراحی یا عملکرد خودرو مسئله مهمی نیست، اما برخی ملاحظات، طراحی اضافی را برای اطمینان از بارگذاری و تعادل یکنواخت از طریق سیستم تعلیق اضافه می کند. تعداد محدودی از وسایل نقلیه از میله‌های پیچشی کوتاه‌تر استفاده کرده‌اند تا بتوانند به طور متقارن روی خط مرکزی خودرو لنگر بیاندازند، از جمله T-64 روسی. این باعث می‌شود ویژگی های آن کمتر از حد مطلوب باشد و اکثریت طراحان از آن اجتناب کرده‌اند. برخی از طرح‌ها از پیکربندی میله پیچشی زاویه‌دار استفاده کرده‌اند، که در آن میله‌ها با زاویه‌ای قرار می گیرند که امکان آرایش متقارن را فراهم می‌کند. منبع: http://www.ikad-co.com/eng/single-torsionbar.html https://www.tanknology.co.uk/post/primer-torsion-bar-suspension
  14. 1 پسندیده شده
    بنام خدا شرکت بویینگ اعلام کرد ارتش ایالت متحده امریکا یک قرارداد 426 میلیون دلاری برای ساخت 12 فروند CH-47 چینوک اف برای نیروی هوایی ارتش مصر به این شرکت اعطا کرده است. این قرارداد بیش از هفت ماه پس از آن صورت گرفت که وزارت امور خارجه ایالات متحده فروش نظامی خارجی را در 26 می برای مصر برای خرید 23 [فروند چینوک] مدل "اف" و تجهیزات مرتبط به ارزش 2.6 میلیارد دلار تایید کرد. سخنگوی بویینگ افزود : این نخستین قرارداد به عنوان بخشی از یک فروش بالقوه است و مصر گزینه خرید 11 فروند دیگر را در اختیار دارد چینوک مصری مصر برآن است که ناوگان CH-47D موجود را با مدل F جایگزین کند [مصر در ناوگان خود 19 فروند چینوک CH-47D دارد.م] که قابلیت چینوک های مصر را به گونه ای موثر افزایش دهد و به انجام کاراتر اهداف جابجایی سنگین کمک می‌کند آژانس همکاری امنیتی دفاعی در مرقومه خود به کنگره اعلام کرد که این فروش به بهبود امنیت مصر به عنوان متحد اصلی ایالات متحده بیرون از ناتو کمک می کند. بناست تحویل نخستین در سال 2026 آغاز شود. بوئینگ در بیانیه ای اعلام کرد که این هواگرد دارای سامانه مدیریت کابین خلبان دیجیتال، معماری مشترک اویونیک کابین خلبان و قابلیت های پیشرفته حمل بار است. پیوند
  15. 1 پسندیده شده
    بخش دوم و پایانی کارنامه رزمی میل-26 دراوکراین و چشم انداز ارتقاء برای سنگین وزن روسی در جریان ضدحملات ارتش اوکراین به محور خارکف و پیشروی سریع واحدهای ارتش کیف بسوی بالاکلیا و ایژیوم که منجر به یک عقب نشینی گسترده از سوی روسها شد ، ستاد کل ارتش روسیه مدعی گردید که این عقب نشینی در جهت حفظ نیرو و دفاع از مناطق تصرف شده در مراحل اولیه عملیات نظامی صورت گرفته که گرچه اثر بخشی این ادعا می بایست مورد بررسی قرار گیرد ، اما حضور بالگردهای میل-26 در این سلسله حوادث مستحق بررسی و بازنگری دوباره است . با این وصف ، ناوگان عملیاتی میل-26 ارتش روسیه که بعنوان بزرگترین بالگرد ترابری نظامی نیز شناخته می شود ، به گفته منابع مختلفی که صحنه نبرد را بررسی می کردند ، نقش قابل توجهی را در انتقال نیروهای نظامی و تجهیزات رزمی به منظور کُند کردن روند پیشروی ارتش اوکراین ایفا نمودند . اگر چه هنوز اطلاعات دقیق تری منتشر نشده ولی این بالگردها بعنوان ناوگان ذخیره ستاد کل تاثیر قابل توجهی را بر روی تحلیلگران نظامی از خود برجای گذاشتند . میل-26 در صحنه نبرد اوکراین / 2022 در همین زمینه ، مستندات موجود نشان میدهد که در محور خارکف ، بالگردهای میل-26 علاوه بر منتقل نمودن حجم قابل توجهی نیروی پیاده به مناطق درگیری ، خودروهای زرهی مین روب UR-77 را با وزنی درحدود 15.5 تن به منطقه نبرد انتقال دادند که برخی معتقدند یک سلاح کارآمد برای نبردهای شهری محسوب می شود ، در حالی که ویدئوهای منتشره حاکی از انتقال خودروهای زرهی MT-LB مسلح به سلاح های سنگین ضد هوایی توسط این بالگردها به منطقه درگیری است . راست : دهلیز داخلی بار میل-26 ( دراین عکس توان حمل بار این بالگرد بخوبی قابل مشاهده است ) چپ : اولین بالگرد کاموف-52 که درسال 2010 تولید شد ، توسط میل-26 قورت داده شده تا به یگان کاربر تحویل داده شود اما میل-26 درلباس نظامی ، یک بالگرد در کلاس فوق سنگین محسوب می شود که امکان حمل محموله ای در بازه وزنی 20 تا 25 تن را دارد تا جایی که به سال 1982 ، چیزی در حدود 14 رکورد جهانی از جمله بلند کردن باری به وزن 4 تن بصورت اسلینگ یا جابه جایی بالگرد میل-25 ( نسخه بروز شده میل-24 ) را به ثبت رساند . با این حال در ماموریت های عادی ، حمل چنین اضافه بارهایی چندان معمول نیست ولی گفته میشود این بالگرد می تواند باری با وزن 15 تن را در یک برد 500 کیلومتری براحتی جابه جا کند بطوریککه در مقصد هنوز 10 درصد از سوخت بعنوان ذخیره را دراختیار داشته باشد . راست : سی اچ-47 دی چپ : سی اچ-53 در مقایسه با بالگردهای غربی که نزدیک به این کلاس وزنی عملیاتی هستند ، بالگرد CH-53A/D سی استالیون و CH-47 شینوک به ترتیب توانایی حمل 13.5 و 1.3 تن بار را دارند ، در حالی که میل-26 به تنهایی و در زمان کمتری می تواند این میزان بار را در یک برد مشخص با خود حمل کند و درمقابل ، ارتش های ناتو برای حمل همین مقدار باید بالگردهای بیشتری را روانه صحنه نبرد نمایند . راست : افغانستان - دره پنجشیر / میل-26 در حال تخلیه نفربر زرهی در صحنه نبرد است به توپوگرافی محل دقت کنید ... چپ : چچن - یک دستگاه بی تی آر برای نیروهای روسی درگیر در چچن ، قورت داده می شود در حوزه حمل سرباز ، فلسفه طراحی دفتر میل از ابتدا بر روی حمل 120 چترباز پایه گذاری شد ، در حالی که این تعداد برای سی اچ-47 نزدیک 64 نفر تخمین زده می شود ، هر چند کشورهای عضو ناتو و در راس آنها ایالات متحده ، با تولید تعداد بیشتری از این بالگردها تا حدی این نقض را جبران کرده اند . اما مزیت اصلی میل-26 توانایی حمل محوله های بسیار سنگین بصورت اسلینگ است ، تاجایی که بعنوان مثال درسال 2009 بالگرد های روسی یک جفت شینوک ساقط شده را در افغانستان جابه جا نمود . بالگرد فوق سنگین میل-26 در حال جابه جایی بالگرد سی اچ-47 / افغانستان https://www.aparat.com/v/RbpkD مورچه کارگر یا گاو روسی : اگرچه توان حمل بار میل-26 به گونه ای است که بدان لقب "مورچه کارگر" داده اند ولی این بالگرد در ارتش روسیه به " گاو" ملقب شده ، ولی این لقب تنها یک شباهت ظاهری است در حالی که پس از گذست 42 سال از اولین پرواز آن ، هنوز یک ماشین پروازی با کارایی بالا محسوب می شود که با مجهز بودن به دو دستگاه پیشرانه دی-136 می تواند با سرعتی در حدود 295 کیلومتر درساعت ، بارهای حجیم و سنگین را حمل کند . میل-26 ارتش ونزوئلا در حوزه مشتریان خارجی ، نسخه میل-26تی تا سال 2011 برای کاربران مختلفی در حال پرواز بود ولی بمدت حداقل یک دهه خبری ازاین غول هوایی نبود ولی در پشت پرده ، ستون فقرات ترابری تاکتیکی ارتش روسیه را تشکیل می داد . در همین سالها ، ارتش روسیه یک برنامه بروزرسانی را برای این بالگرد تعریف نمود که تعداد خدمه را از 5 نفر به 2 نفر کاهش می داد و تنها درصورتی که بارخارجی قراربود حمل شود ، کاربر ویژه آن به خدمه اضافه می گردید . راست : میل-26 براساس برخی داده های موجود امکان حمل 120 چترباز با تجهیزات کامل را دارد چپ : میل-26 در فرودگاه شهر گروزنی / درجلوی عکس یکفروند ال-39 نیروی هوایی چچن بصورت منهدم شده قابل مشاهده است با این حال در شاخه هوایی نیروی زمینی روسیه ، هر میل-26 از 4 خدمه شامل خلبان یکم ، کمک خلبان ، ناوبر و مهندس پرواز بهره می برد ، هر چند بالگردهای عملیاتی ارتش اکنون به 5 نمایشگر MFD مجهز شده اند که گفته شده تا حدی بارکارخدمه را کاهش می دهد . علاوه براین ، ارتش روسیه و بخش غیرنظامی ، در سالهای اخیر شاهد بکارگیری عینک های دید درشب دراین بالگردها هستند و براساس تجربه های ثبت شده ، این بالگرد می تواند در شب ، با پرواز در ارتفاع پائین بدون ترس از برخورد به خطوط انتقال برق یا درختان پرواز کند . اما این " گاو" روسی در عملیات جنگی هرگز تنها وارد صحنه نمی شود و براساس تصاویر منتشره از سوی وزارت دفاع روسیه ، این بالگرد همواره با اسکورت بالگردهای رزمی میل -28 یا کاموف-52 دیده می شد . در حوزه دفاع از خود ، میل-26 بصورت استاندارد به جنگ افزاری مسلح نشده ، ولی کابین خلبان بصورت نیمه زرهی و سامانه دفاع از خود President-S است که ترکیبی از بخش هشداردهنده موشکی ، بخش کورکننده لیزری و پرتابگرهای تله های حرارتی را شامل می شود.پس از فروپاشی اتحاد شوروی ، درحدود 28 فروند میل -26 دراوکراین باقی ماند که در ابتدای سال 2000 ، عمر تعمیرات اساسی آنها به پایان رسید و گزارش های موجود نشان می دهد که 17 فروند از این بالگردها در کالینوف ، 11 فروند در کونوتوپ بصورت ذخیره نگهداری می شوند .علاوه بر اوکراین ، نیروی هوایی الجزایر ، ونزوئلا ، هند ، چین ، اردن ، مکزیک ، قزاقستان ، کنگو نیز به این بالگرد مجهز هستند . میل-26 ارتش اردن اما پیشرفته ترین نسخه میل-26 که هم اکنون برای نیروی هوایی روسیه تولید می شود ، با شناسه MIL-26T2V شناخته شده و برخلاف نمونه های قبلی از سامانه های پیشرفته ناوبری NPK90-2V بهره می برد که گفته شده ایمنی پروازی این بالگرد را تا حدود زیادی افزایش داده است . نکته جالب اینجاست که ارتش هنوز از 5 خدمه برای این بالگرد استفاده می کند که علت آن هنوز مشخص نیست ، ولی برخی داده های جدید نشان می دهد که به منظور مقابله با سامانه های دوش پرتاب مهاجم ، سامانه دفاع از خود Vitebskنیز به این غول روسی اضافه شده است . این نسخه درسال 2018 نخستین پرواز خود را اجرا نمود و تولید انبوه آن از حدود یکسال بعد آغاز شد و گفته میشود در عملیاتهای شبانه ارتش روسیه در محور خارکف به شکل گسترده مورداستفاده قرار گرفته و تا امروز ( دوم ژانویه 2023 ) هنوز گزارشی در خصوص ساقط شدن آن منتشر نشده است . بالگرد میل-26 - نمایشگاه هوایی سال 2017 https://www.aparat.com/v/nbgCG آینده میل-26 ارتش ایالات متحده پیش از این قرار بود تا پروژه تیلت روتور ترابری مشترک ( JTR/FTR) را کلید زده و به سرانجام برساند که تاکنون این امر محقق نشده ، که طرحی بود با توان حمل 22.5 تن بار یا یک کانتینر استاندارد 6 متری در بخش دهلیز داخلی با آرایش 4 موتوره که می بایست جایگزین سی اچ-53 و سی اچ-47 شود . برنامه FTR /JTR که به نوعی یک وی-22 دوقلو محسوب می شد / می شود قرار بود بعنوان یک هواگرد مشترک در سازمان رزمی ارتش ایالات متحده بکار گرفته شود با این حال ، نیازمندی های پنتاگون تا حدودی بلندپروازانه بود ، بطوریکه سخت افزار مزبور می بایست بدون سوختگیری و سرعت کروز 400 تا 900 کیلومتر درساعت ، عرض اقیانوس آتلانتیک را طی می نمود . این امر باعث شد تا دفترطراحی میل مشخصات فوق را مبنایی برای یک طراحی جدید قرار دهند ، ولی از همان ابتدا مشخص شد که فناوری امروز تیلت روتور ، برای اجرای ماموریت های رزمی در کلاس فوق سنگین چندان مناسبتی ندارد در نتیجه طراح هایی که ارائه می شود ، احتمالا با همان پیکربندی کلاسیک با یک روتوراصلی خواهد بود . در همین زمینه ، بررسی های صورت گرفته نشان می داد که یک کانتینر با ابعاد مشخص 2/43×2 و 43/6 ×2 متر که در برنامه آمریکایی قرار داشت براحتی می تواند با میل-26 حمل شود و تنها می بایست بالابرنده های داخلی دهلیز بار مقداری تقویت شوند ، هر چند این میزان بار ، کارکرد پیشرانه های موجود را در دمای بالای 20 درجه تا حدودی محدود می نماید . مهندسان میل پیشنهاد دادند تا با بازنگری در قدرت پیشرانه ها ، میتوان الزامات FTR /JTR را برآورده نمود که با این تغییر ، سرعت صعود به 2.54 متر بر ثانیه ، افزایش پیدا خواهد کرد . علاوه براین میزان مصرف سوخت نیز می بایست کاهش پیدا کرده که در مجموع می توان آن را در قالب میل-40 معرفی نمود . در کنار این مساله ، اضافه شدن قابلیت ارابه های فرود جمع شونده ، میزان پسار اضافی را محدود کرده و بر کارایی پروازی بالگرد جدید احتمالا خواهد افزود . پی نوشت : منبع1 منبع2 منبع3 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند.
  16. 1 پسندیده شده
    مجهز شدن ناو الوند به 8 موشک ضد کشتی قدیر با برد 330 کیلومتر
  17. 1 پسندیده شده
    سرهنگ قذافی فرماندهی بزرگترین ناوگان رهگیر های بالای ۳ ماخ جهان را برعهده داشت،چرا آنها لیبی را از حملات ناتو نجات ندادند؟ در فوریه 2011 کشورهای عضو ناتو به رهبری فرانسه و ایالات متحده عملیات نظامی را علیه جمهوری عربی لیبی، آغاز کردند.جمهوری آفریقایی که در سال 1969 تأسیس شد و مدتها سیاست خارجی خود را علیه منافع غرب هماهنگ کرده بود. در این حمله، شبه‌نظامیان و نیروهای مزدور مسلح و تامین‌شده توسط قدرت‌های غربی و متحدانشان قطر و ترکیه، حملاتی را روی زمین آغاز کردند، اغلب نیروهای ویژه غربی یا قطری در صفوف آن‌ها حضور داشتند، در حالی که جنگنده‌ها، بمب‌افکن‌ها و موشک‌های کروز آمریکایی و اروپایی زیرساخت‌ها و تاسیسات نظامی این کشور را از آسمان ویران کردند. این درگیری از شماری از جنبه ها قابل توجه بود، از جمله این واقعیت که کشورهای اروپایی به سرعت مهمات خود را تمام کردند و میزان آمادگی رزمی بسیار پایینی را از خود نشان دادند که ایالات متحده را مجبور کرد نقشی بسیار بیشتر از برنامه تعیین شده ایفا کند.مورد دیگر مدت زمانی بود که نیروهای لیبی با وجود نداشتن دفاع هوایی و کمبود ان،توانستند در برابر حملات هوایی غرب مقاومت کنند. با این حال، سهولت قدرت‌های غربی در کنترل حریم هوایی لیبی، نه تنها نتیجه تأخیر طرابلس در دستیابی به جنگنده‌های مدرن و سامانه های دفاع هوایی بود، بلکه به دلیل این واقعیت است که ناوگان هوایی قابل توجه دوران جنگ سرد این کشور عمدتاً از خدمت خارج شده بود و خلبان یا خدمه تعمیر و نگهداری نداشت. لیبی نیروی هوایی ایجاد کرده بود که به طور گسترده به عنوان توانمندترین نیروی هوایی در جهان عرب در دهه 1980 شناخته می شد، و تا حد زیادی بزرگترین مشتری در جهان برای برترین جنگنده/رهگیر شوروی صادر شده در طول جنگ سرد، یعنی MiG-25 Foxbat بود.برآوردها از تعداد میگ های لیبی بین 68 تا 73 فروند متغیر است،این چنین ناوگانی با وجود هزینه های عملیاتی بسیار بالا، عمدتاً به دلیل درآمدهای نفتی قابل توجه دولت لیبی می توانست قابل استفاده باشد. فاکس بت همچنان سریع ترین جت جنگی است که تا کنون وارد خدمت در سراسر جهان شده است،با توانایی رسیدن به سرعت ۳.۲ ماخ،و همچنین دارای رکورد بالاترین سقف ارتفاع پروازی است که به آن اجازه می دهد تا بیش از دوبرابر حد آرمسترانگ به فضا پرواز کند. (حد آرمسترانگ یا خط آرمسترانگ معیاری از ارتفاع است که فشار اتمسفر بالای آن به اندازه ای کم است که آب در دمای طبیعی بدن انسان بجوشد.قرار گرفتن در معرض فشار کمتر از این حد منجر به از دست دادن سریع هوشیاری و به دنبال آن یکسری تعقییرات در عملکردهای قلبی عروقی و عصبی و در نهایت مرگ می‌شود.مگر اینکه فشار ظرف ۶۰ تا ۹۰ ثانیه بازیابی شود.مترجم) هدفگیری این هواپیما حتی برای جنگنده های درجه یک آمریکایی مانند F-14 و F-15 بسیار دشوار بود،این جنگنده به موشک هایی با کلاهک های بزرگ ۱۰۰ کیلوگرمی مجهز بود و می‌توانست F-15 Eagle را که به مراتب توانمند ترین جنگنده غربی بود به چالش بکشد. در آخرین درگیری بین میگ و اف ۱۵،جت های ساخت شوروی که توسط خلبانان عراقی پرواز میکردند،توانستند عملیات یک عقاب آمریکایی را خنثی کنند،که نشانه مهمی از پتانسیل ناوگان بزرگتر لیبی برای مقابله با چنین تهدیداتی بود. با پایان جنگ سرد، MiG-25 به سرعت از خدمت لیبی خارج شد،هزینه های عملیاتی پایین تر هواپیماهای جدیدتر مانند Su-27 دلیل اصلی این امر بود. نیروی هوایی روسیه تا سال 2013 این کلاس را برای نقش های شناسایی در خدمت نگه داشت، اگرچه در اواسط دهه 1990 تعداد ناوگان به اندازه ای کاهش یافت که به این معنی بود که اندازه ناوگان روس‌ها قبل از خروج از خدمت کوچکتر از ناوگان لیبی بود. الجزایر، یکی دیگر از اپراتورهای بزرگ، فاکسبت های خود را در سال 2022 بازنشسته کرد در حالی که وضعیت ناوگان کوچکتر سوریه نامشخص است. اگرچه نیروی هوایی لیبی MiG-25 های خود را بازنشسته نکرد، اما در اواخر دهه 2010 این نیرو هیچ واحد عملیاتی نداشت که بتوان در مورد آن صحبت کرد و این هواپیما به ندرت پرواز می کرد. تعدادی از عوامل باعث این امر شده است، از جمله کاهش عمیق در هزینه های دفاعی و همچنین هزینه های بسیار بالای عملیاتی این هواپیما که حتی از نسل چهارم MiG-31 و Su-27 هم بیشتر بود.دلیل دیگر آن این واقعیت بود که ناوگان لیبی برای پشتیبانی از عملیات خود به شدت به پرسنل شوروی،کره شمالی و حتی پاکستان و سوریه متکی بود.این کارشناسان مدتها بود که آنجا را ترک کرده بودند. به این‌ این دلایل لیبی عملیات سنگین ترین و پیچیده ترین جنگنده/رهگیر خود را در آن زمان محدود کرد،در نتیجه در اواخر دهه 2000 ناوگان فاکس‌بت لیبی اگرچه روی کاغذ بزرگ‌تر بود، اما به دلیل میزان آمادگی رزمی بسیار پایین‌تر، توانایی رزمی بسیار کمتری نسبت به الجزایر یا سوریه داشت. اگر میگ ۲۵ های لیبی از آمادگی رزمی مشابه ای با الجزایر یا سوریه در سال 2011 برخوردار بودند، تعداد بسیار زیاد این هواپیماها و توانایی‌های هولناک این هواپیماها می‌توانست به طور بالقوه اقدام نظامی ناتو را پیچیده کند. در واقع، توانایی‌های نیروی هوایی سوریه، که میگ-25 در آن خطرناک‌ترین هواپیما بود، بارها در گزارش‌های غربی درباره خطرات احتمالی حمله هوایی به این کشور در اوایل دهه 2010، زمانی که چنین حملاتی در نظر گرفته شده بود،ذکر شد. با توجه به اینکه اکثر جنگنده های غربی که در حمله به لیبی شرکت می کردند بسیار سبک تر و کم توان تر از F-15 بودند، یعنی رافال های سبک وزن و F۱۶s ها .میگ ۲۵ می‌توانست به‌طور بالقوه چالشی را ایجاد کند، به‌ویژه اگر با اویونیک نسل چهارم و با سامانه های اقدام متقابل جنگ الکترونیک مانند آنهایی که در الجزایر خدمت می‌کنند، مدرنیزه شود. در حالی که رافال های فرانسوی این حمله را رهبری می کرد، این کلاس جنگنده تنها یک دهه بعد در سال 2021 شروع به ادغام موشک هایی با برد بیشتر از R-40 میگ-25 کرد.توانایی‌های بسیار محدود موشک‌های هوا به هوای میکا که در آن زمان رافائل بر آن تکیه می‌کرد، همراه با سرعت و ارتفاع پروازی کم این جنگنده که در کلاس کاملاً متفاوتی از F-15 یا MiG-25 هست، به این معنی بود که جت های فرانسوی احتمالاً برای رهگیری واحدهای فاکس بت دچار مشکل می شدند. اگر لیبی روی یکپارچه سازی سامانه های اقدام متقابل الکترونیکی برای ایجاد جمینگ در جت های ساخت شوروی خود سرمایه گذاری می کرد،این چالش تشدید می‌شد.بی توجهی شدید لیبی به نوسازی ناوگان و تأخیر در برنامه های خرید جنگنده های سوخو ۳۰ برای جایگزینی انها،و همچنین S300 و سایر سامانه های پدافند هوایی به شکست این کشور در جنگی کمک کرد که مردم آن همچنان از پیامدهای بیش از یک دهه بعد از آن رنج می برند. مترجم SHAHDAD  استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منبع : https://militarywatchmagazine.com/article/libya-largest-fleet-mach3-no-protect-nato
  18. 1 پسندیده شده
    بخش چهارم در بازه زمانی نیمه دوم قرن بیستم ، شرق آسیا و بخصوص چین آبستن وقایع متعددی بود و این روند با فاصله گرفتن چین کمونیست از اتحاد شوروی و نزدیک شدن به غرب ، صورت متفاوتی بخود گرفت و درواقع نمونه ای از ایجاد ارتباط میان دو دشمن آشتی ناپذیر محسوب می شد .اگر به شکل خلاصه این روند بررسی شود ، چین کمونیست به لطف کمکهای بی شائبه اتحاد شوروی سابق ، موفق شد تا پس از رویارویی با ارتش ژاپن و سپس ملی گرایان چینی ،درسال 1950 کنترل کامل این کشور را در اختیار خود بگیرد و در ده سال نخست ، یعنی تا سال 1960 روابط بین دو کشور بزرگ کمونیست دنیا در بهترین وضعیت خود قرار داشت ولی این روابط به شکل خاص پس از مرگ استالین در سال 1953 روبه تیرگی نهاد و در اواخر دهه شصت میلادی به درگیری مسلحانه نیز انجامید . راست : سفر کیسینجر / چپ : سفر نیکسون به چین نقطه آغاز همکارهای دفاعی چین و غرب محسوب می شد چینی ها نیز که خود را دربرابر غول روسی بدون پشتیبان می دیدند ، قبل از خاتمه جنگ ویتنام ، روند عادی سازی روابط خود را با واشنگتن آغاز کردند تا جایی که در ژوئیه 1971 کیسینجر به شکل مخفیانه از پکن بازدید نمود که یکی از نتایج آن ، موافقت با سفر نیکسون در فوریه 1972 بود . پس از این مرحله ، از ماه می 1973 ارتباطات دیپلماتیک میان طرفین آغاز شد و در اول ژانویه 1979 ، ایالات متحده به شکل رسمی ، جمهوری خلق چین را به رسمیت شناخت . این مساله تا فوریه 1979 در عادی ترین حالت خود قرار داشت ولی از این تاریخ به بعد ، با شروع عملیات نظامی ویژه ارتش چین علیه ویتنام ، و مقاومت ویتنامی ها و خطر رویارویی اتحاد شوروی و چین ، شرایط پیچیده ای پدید آمدکه موجب شد پکن بدلیل برتری روسها در تسلیحات هسته ای ، به منظور ایجاد توازن با اتحاد شوروی ، بیشتر به سمت غرب گرایش پیدا کند . علاوه براین ، ناکامی چینی ها علیرغم برتری عددی در نیرو و توقف یگان های ارتش چین دربرابر نیروهای مرزبانی و شبه نظامیان ویتنامی ، باعث شد تا پکن به فکر نوسازی نیروهای مسلح خود افتاده و ایده "ارتش مردمی " اعلام شده از سوی مائو را بتدریج به کناری نهند . بدین ترتیب ، اگر در دهه 50 تا نیمه دهه 60 میلادی ، چین وابستگی قابل توجهی را به کمک های سخت افزاری و فناورانه اتحاد شوروی داشت ولی از ابتدای دهه 70 میلادی ، ارتش این کشور بتدریج دفاتر طراحی بومی خود را ایجاد نمود ولی مشکلات ناشی از وقوع انقلاب فرهنگی باعث شد تا پکن متوجه شود که به تنهایی نمیتواند سامانه های پیشرفته و تسلیحات مدرن را طراحی و تولید نماید . اما نزدیکی میان چین و ایالات متحده که با پس زمینه استراتژی ضد روسی در پکن شروع شد ، از ابتدای دهه هشتاد میلادی منجر به همکاری به نسبت نزدیک میان طرفین گردید و پکن موفق شد تا ضمن دستیابی به فناوری پیشرفته و سخت افزار غربی ، منابع مالی بسیار قابل توجهی را در ازای ارسال کمک های نظامی به مجاهدین افغان بدست آورد . درواقع از سال 1984 ، چین به منبع اصلی تامین مهمات و سلاح برای افغان ها تبدیل شد و امریکایی ها ، تسلیحات چینی را از طریق چندواسطه خریداری کرده و از طریق پاکستان برای جنگ با روسها در اختیار افغان ها قرار می دادند . در دهه هشتاد میلادی و با سرنگونی محمدرضا پهلوی درایران و برچیده شدن پایگاه های اطلاعاتی امریکا در مرزهای جنوبی اتحاد شوروی ، واشنگتن مخفیانه به پکن پیشنهاد داد تا قرارگاه های مشابهی را برای نظارت بر آزمایش های موشکی شوروی در قزاقستان ایجاد کند تا از این طریق پیشرفتهای روسها را در حوزه هایی نظیر سامانه های ضد بالستیک ، موشکهای قاره پیما و ... زیرنظر بگیرد . با توجه به اهمیت این مساله ، دوطرف در سال 1982 توافق نامه رسمی را در مورد ایجاد مراکز اطلاعاتی در چین به امضاء رسانده و بلافاصله ، ایستگاه های شناسایی الکترونیک در شمال غربی چین ساخته شد . با این حال ، واشنگتن در ابتدا اصرار داشت که این مراکز مستقلا اداره شود ولی ارتش چین تاکید نمود که می بایست این تاسیسات بصورت مشترک اداره شده و روند نیز کاملا مخفیانه باشد . این مراکز نهایتا در استان سین کیانگ ایجاد شد و تا سال 1989 نیز به کار خود ادامه داد و اکنون نیز بطور کامل توسط چینی ها اداره می شود .با توجه به روند فوق ، دهه هشتاد میلادی برای پکن فرصت بی نظیری بود که با فناوری نظامی غربی آشنا شده و عقب ماندگی خود را در حوزه ایجاد مجتمع های نظامی – صنعتی جبران کند . اف-86 نیروی هوایی تایوان مسلح به AIM-9B روسها مدعی اند که دستیابی به نمونه های سایدویندر ، یک دانشگاه طراحی برای محصولات آنها محسوب می شد موشکهای هوابه هوا : نیروی هوایی چین در سال 1961 براساس تفاهم نامه ای که میان سران این دوکشور در خصوص همکاری های نظامی امضاء شد ، موفق گردید تا مجوز تولید موشک هوابه هوای کا-13 ( ار-3 اس ) را دریافت کند که این موشک روسی نیز به نوبه خود ، روگرفتی از موشک مشهور هوابه هوای AIM-9B سایدویندر بشمار می رفت که تعداد قابل توجهی از این موشکها پیش از این توسط جنگنده های اف-86 تایوانی شلیک شده و بدون اینکه به هدف خود آسیب بزند ، با واسطه به دست روسها رسیده بود . پس از دریافت مجوز و تجهیزات مربوط ، این موشک با شناسه PL-2 در چین وارد خط تولید انبوه شده و در سال 1967 به نیروی هوایی این کشور عرضه گردید و در طول 40 سال خدمت بروزرسانی های متعددی بخود دید . همانند سلف آمریکایی ، پی ال-2 موشک کوچک و ساده ای بود ولی با فراررسیدن نیمه دوم دهه هشتاد میلادی ، تقریبا از رده خارج بحساب می آمد و در حوزه هایی نظیر برد ، قدرت مانور حرفی برا ی گفتن نداشت . راست : پی ال-2 چپ : آر-3 اس اما نیروی هوایی چین از سال 1982 بدنبال جایگزین پی ال-2 بود و پس از بررسی های متعدد ، یک نسخه بومی با شناسه PL-5 طراحی و تولید شد ولی بدلایل مختلف از جمله برآورده نشدن الزامات فنی ، تنها 5 سال در خدمت بود و سپس کنار گذاشته شد . بدین ترتیب با توجه به منسوخ شدن پی ال-2 و شکست تقریبی پی ال-5 ، چین تصمیم گرفت تا برای جبران کمبودهای موجود خود در حوزه فناوری سمت غرب حرکت کند و این مساله پس از نزدیک شدن به واشنگتن تاحدودی رنگ واقعیت بخود گرفت و اکنون چین می توانست از متحدان ایالات متحده فناوری و سلاح تهیه کند . راست : پی ال-7 چپ : ماژیک بدین سان ، پس از مدتها جستجو ، بررسی و آزمون ، ارتش چین در جریان برگزاری نمایشگاه بین المللی تسلیحات به سال 1988 از موشک بومی کوتاه برد خود با شناسه PL-7 با سرجستجوگر فروسرخ رونمای نمود که براساس پیکربندی موشک فرانسوی R-550 ماژیک ساخته شده بود ، بااین حال ، زمانی که چینی ها موفق شدند مجوز تولید این موشک را بدست آورند که فناوری بکار رفته درآن دیگر جدید نبود و خط تولید آن در فرانسه از سال 1974 فعالیت نداشت . اگر چه دریافت خط تولید این موشک از فرانسه یک جهش و انقلاب فناورانه برای نیروی هوایی چین محسوب می گردید ولی نمونه های چینی چندان با نسخه های فرانسوی قابل مقایسه نبوده و با درازایی در حدود 2 متر ، قطر 157 م.م ، وزن 89 کیلوگرم و برد موثر 8 کیلومتر برای مسلح کردن جنگنده های جی-7 و جتهای ضربتی کیو-8 درنظر گرفته شدند . پی ال-8 اگر چه این موهبت برای نیروی هوایی چین بود ولی ارتش این کشور بر آن بود که همه تخم مرغ های خود را در یک سبد قرار ندهد و از فرصت بدست آمده سیاسی استفاده نمود تا فناوری موشکهای هدایت شونده غربی را تا حد امکان بدست آورد . این تلاش ها تا حدودی نتیجه داد و در سال 1988 پس از کسب مجوز ایالات متحده ، شرکت سازنده عبری یک هدیه ارزشمند شامل بسته کامل اسناد فنی و نمونه های کاملی از موشک هوا به هوای پایتون-3 را درا ختیار پکن قرار داد و متقابلا چینی ها پس از دریافت آن بسرعت دست به کار شده و با مونتاژ کیت های عبری ، در سال 1989 موشک هوابه هوای جدید خود را با شناسه PL-8 رونمایی نمودند . این موشک جدید فروسرخ ، که مقاومت به نسبت مطلوب تری در برابر تله های حرارتی از خود نشان می داد ، با طولی در حدود 2 متر ، قطر 160 م.م ، وزن اولیه 115 کیلوگرم ، برد نهایی 20 کیلومتر در برابر اهداف مانورپذدیر با مسلح شدن به یک کلاهک 5 کیلوگرمی این امکان را برای موشک فراهم آورده بود که به محض از دادن هدف ، ماسوره مجاورتی آن فعال شده و سرجنگی را منفجر می نمود . جذابیت فناوری این موشک برای چینی ها چنان بود که بلافاصله دست به کار زده و دوسال بعد ، موشک PL-9 را معرفی نمودند که با برد موثر حدود 22 کیلومتر و سرجستجوگر چند طیفی ، در میانه دهه 90 آن را به نیروی هوایی تحویل دادند . جت رزمی J-8II مسلح به پی ال-8 بدین ترتیب ، مسلح شدن جنگنده های چینی به موشک های پیشرفته کوتاهبرد ، توان رزم هوایی نزدیک را در نیروی هوایی این کشور به یکباره گسترش داد ولی چینی ها هنوز به موشکهای هدایت شونده ای که بتواند در همه گونه شرایط جوی و برد فامد ( فراتر از میدان دید ) دشمن را کشف و آن را مورد اصابت قرار دهند ، نیاز داشتند اما صنعت دفاعی چین نه فناوری و نه بستر اولیه ای را برای تولید چنین مهماتی در اختیار نداشت . همزمان با این تحولات ، ارتش های غربی در دهه هفتاد و هشتاد به شکل گسترده ای از موشکهای راداری نیمه فعال AIM-7 اسپارو آمریکایی استفاده می کردند . چینی ها نیز اولین نمونه های اسپارو را در جریان جنگ ویتنام بدست آورده بود ولی بدلیل ضعف شدید در حوزه الکترونیک و عدم توانایی در بازسازی فرمول سوخت جامد موشک آمریکایی ، امکان تولید روگرفتی از محصول آمریکایی وجود نداشت . با این وصف ، شرکتهای ایتالیایی براساس پیکربندی اسپارو ، موشک هوابه هوای اسپاید ( ASPIDE) را معرفی کرده بودند که به شکل خاص برای مسلسح کردن جنگنده های اف-104 مورد استفاده قرار می گرفت و آزمون های اولیه آن از سال 1974 شروع شده بود و تا سال 1986 ادامه داشت . در همین روند ، با توجه به اینکه داده های موجود نشان می داد عملکرد اسپاید از اسپارو تا حدودی بالاتر است ، نیروی هوایی چین ترجیح داد تا مجوز تولید محصول ایتالیایی را دریافت کرده و این امر منجر به رونمایی از موشک PL-11 شد . راست : پی ال-11 چپ : اف-104 مسلح به اسپاید این موشک چینی با طول حدود 3/7 متر ، قطر 234 م.م ( مربوط به اسپاید ) سرجنگی ترکش شونده 35 کیلوگرمی (اسپاید ) ، چیزی در حدود 75 کیلومتر برد را به نمایش می گذاشت . اما با وقوع جریان میدان تیان آن من در ژوئن 1989 ، همکاری میان دوطرف محدود شد ولی چین قطعات کافی برای تولید 100 تیر موشک را بدست آورده و موفق شد تا میانه دهه نود میلادی ، جتهای J-8II خود را به این موشک جدید مسلح کند . داده های موجود حاکی از آن است که صنعت دفاعی چین موفق شده تا خط تولید موشک پی ال-11 را با هدایت اینرسیایی در مراحل اولیه و میانی پرواز و درنهایت هدایت راداری در بخش پایانی بصورت انبوه راه اندازی کرده و حتی نمونه ای با جستجوگر راداری فعال را نیز بخدمت گیرد ولی هنوز در این مورد یقین حاصل نشده است . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند 2- ادامه دارد ....
  19. 1 پسندیده شده
    ژاپن،ایتالیا و انگلستان برای ساخت جنگنده سری جدید نسل ششم تا سال ۲۰۳۵ با هم همکاری خواهند کرد.این نخستین جنگنده نسل ششمی آسیا و اروپا خواهد بود. GCAP یا برنامه جهانی مبارزه هوایی منابع هر سه کشور را برای ساخت یک جنگنده مشترک تجمیع خواهد کرد. GCAP یکی از حداقل دو جنگنده نسل ششمی است که در حال توسعه است. روز جمعه، نخست وزیران ژاپن ، بریتانیا و ایتالیا در بیانیه ای مشترک این اعلامیه را اعلام کردند و خاطرنشان کردند که این برنامه شامل «همکاری آینده با ایالات متحده، با ناتو و شرکای ما در سراسر اروپا، هندو اقیانوسیه و در سطح جهانی است. GCAP، هر سه کشور توافق کرده اند که منابع خود را با هم ترکیب کنند و یک جت جنگنده مشترک تولید کنند. پیش از این، ژاپن متعهد به ساخت جنگنده FX بود ، در حالی که بریتانیا و ایتالیا در ساخت جنگنده Tempest با یکدیگر همکاری می کردند . به گفته وزارت دفاع بریتانیا این ۳ کشور اکنون به شدت برای طراحی کانسپت و ایجاد ساختارهای مورد نیاز برای ارائه این پروژه عظیم دفاعی و آمادگی برای راه اندازی فاز توسعه در سال 2025، کار خواهند کرد." این سه نفر همچنین توافقنامه تقسیم هزینه را قبل از سال 2025 انجام می دهند و مشخص می کنند که چه کسی هزینه چه چیزی را پرداخت می کند، زیرا هواپیما بدون شک دوره توسعه بسیار گرانی خواهد داشت. هیچ یک از این سه کشور به تاریخ اولین پرواز متعهد نشده اند، اگرچه قرار بود نمونه اولیه Tempest در سال 2027 و نمونه اولیه FX تا سال 2028 پرواز کند. این امر نشان میدهد بیشتر از یک دهه برای توسعه اویونیک و سیستم های جنگی و سلاح هایی که GCAP را به یک جنگنده در کلاس جهانی تبدیل می کند نیاز است. این یک فرآیند پیچیده و طولانی است: برای مثال، F-35 اولین بار در اوایل دهه 2000 پرواز کرد، اما تا سال 2015 آماده جنگ نشد. علاوه بر اعلامیه‌های سه کشور، تصاویر خیالی از پرواز GCAP بر فراز هر سه کشور منتشر شد: پرواز GCAP نیروی هوایی سلطنتی بر فراز رودخانه تیمز، کاخ وست‌مینستر، و بیگ بن. یک نسخه نیروی هوایی ایتالیایی که بر فراز کولوسئوم رم پرواز می کند. و یک GCAP نیروی دفاع هوایی ژاپن با کوه فوجی در پس زمینه هر سه کشور GCAP را یک جنگنده «نسل بعدی» توصیف می کنند، جنگنده ای که از نظر فناوری نسلی جلوتر از جت های نسل پنجم فعلی خواهد بود. در حالی که هر سه کشور در حال حاضر نسخه های مختلف جنگنده ضربتی مشترک F-35 را استفاده می کنند اما F-35 همه نیازهای آنها را برآورده نمی کند. یکی دیگر از عوامل ایجاد GCAP تمایل به حفظ پایگاه صنعتی جت های جنگنده هر سه کشور، ایجاد شغل و توسعه یک محصول صادراتی بسیار مطلوب است که تنها چند کشور دیگر می توانند ارائه دهند. اگرچه این برنامه در مراحل اولیه است اما می‌توانیم با نگاهی به برنامه‌های FX و Tempest به جزئیات طراحی GCAP پی ببریم. هر دو دو موتوره و تک سرنشین بودند که منجر به ساخت جت‌های جنگنده بزرگ‌تر، سنگین‌تر، اما دوربردتر و قدرتمندتر می‌شد. هر دو طرح های پنهان کار با سطوح مسطح، روکش، و باله های دم کج شده و تقریباً صاف بودند. تمپست موشک هوا به هوای پیشرفته Meteor را حمل می کرد، در حالی که FX قرار بود موشک هوا به هوا مشترک جدید را حمل کند که از فناوری پیشرانه رم جت پیشرفته Meteor استفاده می کرد. FX و Tempest هم در چارچوب زمانی و هم در برخی از اهداف طراحی همزمان بودند. ژاپن یک جنگنده بزرگ و دوربرد می خواست که بتواند از حریم هوایی ژاپن در برابر تهدیدات چین، روسیه و کره شمالی محافظت کند.نیروهای بریتانیا و ایتالیا که اغلب در خارج از کشورهای خود مستقر می شوند، خواهان جنگنده ای مشابه اما دورپرواز هستند. به عنوان مثال انجام ماموریت های جنگی علیه دولت اسلامی (داعش)یا گشت زنی در مرزهای طولانی ناتو با روسیه. نسخه ژاپنی GCAP ممکن است برای نبرد هوا به هوا کمی بهینه‌تر شود، در حالی که نسخه اروپایی ممکن است مأموریت‌های هوا به هوا و هوا به زمین را به طور مساوی تقسیم کند. طرح قدیمی تمپست در حال حاضر، سه جنگنده شناخته شده نسل ششم در دست توسعه هستند: GCAP، جنگنده نسل بعدی نیروی هوایی ، و یک برنامه نیروی دریایی ایالات متحده با همین نام. چین که برای رسیدن به غرب رقابت می کند، تقریباً به طور قطع در حال کار بر روی حداقل یک هواپیمای نسل ششمی است.هر نسل با مجموعه ای از قابلیت های تکنولوژیکی تعریف می شود که بر اساس نسل قبلی ساخته شده است. GCAP و دیگر جنگنده‌های نسل ششم دارای ویژگی‌های نسل پنجمی مانند رادارگریزی و جنگ شبکه محور خواهند بود، در حالی که ویژگی‌های جدید می‌تواند شامل کمک خلبانی هوش مصنوعی، استفاده از رادار دماغه‌ای برای جنگ الکترونیک و سایر تواناییهای جنگ الکترونیکی، عملیات بدون سرنشین، تسلیحات لیزری و توانایی کنترل چندین پهپاد مستقل باشد.ساخت جت های جنگنده مدرن بسیار پرهزینه است. فقط ایالات متحده و چین به طور مستقل جنگنده های نسل پنجم را توسعه داده و به میدان فرستاده اند. روسیه هواپیمای سوخو-57 "فلون" را به پرواز درآورده است، اما در تبدیل آن به یک جنگنده عملیاتی موفق نبوده است. تولید جنگنده‌های نسل ششم آسان‌تر نخواهد بود، اما تجمیع منابع ژاپن، بریتانیا و ایتالیا هزینه‌ها را کاهش می‌دهد و یک جنگنده در کلاس جهانی را در دسترس هر سه قرار می‌دهد. بن پایه https://www.popularmechanics.com/military/weapons/a42218929/japan-italy-uk-new-fighter-jet/ https://www.google.com/amp/s/www.theregister.com/AMP/2022/12/09/gcap/ مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد
  20. 1 پسندیده شده
    از موارد جذاب برای پهپاد غزه بمب های ناشناس اورده شده در تصاویر زیر است.
  21. 1 پسندیده شده
    در تکمیل صحبت دوستمون اثر بالک ها در کنترل جریان هوای انتهای بالها الگوی جریان بصورت مقایسه دو جریان تاثیر جریان روی ابر و هوای پشت هواپیما
  22. 1 پسندیده شده
    سلام یکی از دلایل استفاده از بالچه های انتهای بال( Wingtip device) برخواست و اوجگیری بهتر هواپیماست. این بالک ها باعث خواهند شده که به موتور ها فشار کاری کمتری وارد بشه و بال ها نقش پر رنگی در ارتفاع گیری داشته باشند که نهایت همه این ها به کاهش مصرف سوخت می انجامد. "بر اساس اعلام شرکت بوئینگ، بالچه های مورد استفاده در هواپیماهای ۷۵۷ و ۷۶۷ می توانند اشتعال سوخت را تا ۵ درصد افزایش داده و تولید گاز دی اکسید کربن را تا ۵ درصد کاهش دهند! یکی از خطوط هوایی که ۵۸ دستگاه هواپیمای ۷۶۷ را در اختیار دارد، سالانه ۵۰۰ هزار گالن در مصرف سوخت صرفه جویی خواهد نمود. " علاوه بر گفته های بالا بالک وینگلت دست طراح را باز میکند تا بال های کوچکتری طراحی کند به این علت که جریان هوای مورد نظر جهت انجام فرایند های پروازی تامین میکند. ( کمان ۲۲ از طراحی ایرودینامیک برتری برخوردار)
  23. 1 پسندیده شده
    تصویری که مشاهده می‌کنید مربوط به یک فروند شینوک آسیب دیده‌ی انگلیسی است. این بالگرد در حال پرواز در ارتفاع 45 متری و در حوالی موسی قلعه ایالت هیرمند بوده است اما در همین حین طالبان به خوبی با راکت آرپی‌جی و بیش از صد گلوله‌ی 7.62 و نیز 12.7 از آن پذیرایی می کنند اما بالگرد انگلیسی با خوش شانسی از مهلکه گریخته و در هشت کیلومتری محل حادثه مجبور به فرود اضطراری می‌شود. تا دیگر حوس ولگردی به سرش نزند! گفته میشود بالگرد مذکور در حین حادثه در حال حمل یک بار نیز بوده و استاندار هلمند نیز جزو مسافرانش بوده‌اند. شینوک بالگردی است که از سال 1962 تا حال حاضر در حال تولید بوده و تا حال حاضر تعداد 1179 فروند از این بالگرد تولید شده است. http://www.flightglo...-chinook-320351
  24. 1 پسندیده شده
    وقتي كه كسي دوچرخه سواري را ياد مي گيرد، بي آن كه خود متوجه باشد از خاصيت ژيروسكوپ استفاده مي كند. همين طور وقتي كه شما در بازي فوتبال، توپ را به گردش در مي آوريد باز اين كار شما به ژيروسكوپ مربوط مي شود. در جهان دانش، ژيروسكوپ به منزله قلب است كه در بسياري از دستگاه ها و ابزارهاي نيرومند، كار گذاشته شده است. مثلاً به كمك آن حتي كشتي هاي غول پيكر و هواپيماها نيز به حركت درمي آيند با اين همه، ژيروسكوپ به قدري ساده است كه دوچرخه و حتي فرفره و برخي ديگر از اسباب بازي هاي كودكان نيز بر اساس آن درست شده اند. وقتي جسم گرداني (مثلاً توپ) را به حال خود رها كنيم، پيوسته در فضا، گِردِ محـور ثابتـي خواهد چرخيد. يعني آن كه شما مي توانيد يك خط موهوم را فرض كنيد كه از مركز آن «جسم گردان» گذشته، دايماً در جهت معيني به گردش خود ادامه مي دهد. اين حركت به خودي خود آن قدر ادامه مي يابد تا لحظه اي كه چيزي از خارج بيايد و جلوي آن را بگيرد. براي مثال، توپي كه بر محور معيني چرخش خود را آغاز كرده، بر همان محور ثابت مي ماند. مگر آن كه بادي تند بوزد و يا ضربه‌ مشتي بر آن وارد شود كه در اين صورت به مسير ديگري در خواهـد افتاد. -یک مثال دیگر: فرفره كوچكي رابچرخانيد فرفره حول محورش و روي نوك تيزخود شروع به چرخش مي كند.بدون چرخش فرفره امكان ايستادن فرفره روي نوكش وجود ندارد.اين توضيح ساده مبناي كاركرد ژيروسكوپ هاي مكانيكي مي باشد و از اين منظر زمين يك ژيروسكوپ بزرگ است كه به علت دوران محور خود رادر فضا ثابت نگه مي دارد. حركت كره زمين نيز مثال ديگري است براي ژيروسكوپ. زمين مانند فرفره بسيار بزرگي است كه محور آن از قطب شمال به قطب جنوب امتداد يافته است. جهت اين محور هميشه ، چه در شب و چه در روز و در طول همه ايام سال ، و همه سال ها ، به سوي ستاره قطبي زمین یک ژیروسکوپ بزرگ میباشد. محور ژيروسكوپ را محور چرخش مي نامند . مي دانيد وقتي كه بخواهيد محور ژيروسكوپ را تغيير بدهيد يك چيز جالب در آن جا رخ خواهد داد؟ فرض كنيد، محور چرخش افقي است. حالا فشاري بر نوك آن وارد آورده، مي خواهيد محور را به وضـع عمودي در آوريد. اما ناگهان متوجه مي شويد كه حركت آن هرگز طبق انتظار شما تغيير نمي يابد، بلكه نسبت به نيروي حاصل از فشار عمودي شما پيوسته در زاويه هاي قائمه اي به حركت خود ادامه مي دهد. پس مي بينيم كه محور، همچنان به طور افقي حركت مي كند. به همين دليل است كه دوچرخه سوار وقتي كه حس مي كند دارد به طرف راست مي افتد چرخ را اندكي به همان طرف راست متمايل مي گرداند. در اين طرف صورت، چرخ متحرك دوچرخه بر بدنه آن، نيرويي به صورت زاويه قائمه، وارد مي آورد. آن گاه به جاي آن كه دوچرخه سوار به سمت راست فرو افتد حركت خود را به پيش ادامه مي دهد و در ضمن چرخ هم راست مي شود. با كنترل اين نيروهاست كه دانشمندان توانسته اند به كمك «ژيروسكوپ» اژدرافكن و دستگاه هاي بمب افكن خودكار را به كار اندازند. در يك هواي طوفاني، ژيروسكوپ تنها دستگاهي است كه هواپيما را به حالت ثابت نگه مي دارد. پس ژيروسكوپ در هوانوردي نيز ارزش بسيار دارد. همين گونه اگر مي بينيد كه كشتي در درياي پرتلاطم واژگون نمي شود باز اين فايده‌ ژيروسكوپ هاي بزرگ و نيرومندي است كه در زير بدنه كشتي نصب شده اند و امواج شديد و پياپي دريا را خنثي مي كنند. - دلیل چیست؟ طبق اصل بقاي اندازه حركت زاويه اي هر جسم متقارن در حال چرخش سعي دارد جهت خود را همواره حفظ كند از اينرو اگر يك جسم متقارن رابا دور بالا بچرخانيم واطراف انرا با ياتاقان و بلبرينگ ازاد بگذاريم كه نيروهاي خارجي بر ان اعمال نشود با چرخش قابي كه جسم درون ان دوران مي كند جهت چرخش جسم دوار تغيير نمي كند. بنا براين ميتوانيم با كمك اين وسيله در اجسام متحرك جهت ثابتي داشته باشيم كه وضعيت فعلي خود را در هر لحظه با ان مقايسه نماييم و لذا موقعيت زاويه اي و بامحاسبه سرعت تغييرسرعت زاويه اي را بدست اوريم. عضو اصلي ژيروسكوپ هاي مكانيكي يك دستگاه دوار يا روتور است كه معمولا با سرعت زيادحول محور تقارن خود دوران مي كند اين سرعت از 3000 تا 300000 دور در دقيقه ميباشد لذا در اثر اينرسي جرم دوار اندازه حركت نسبتا بزرگي ايجاد مي شود.اگر ياتاقان بندي محور چرخش را در طوقه اي معلق تعبيه كنيم به نحوي كه گشتاور خارجي به ان وارد نشود با تمام وجود حركت هاي قاب محور چرخش روتور همواره به جهت ثابتي اشاره مي كند و موقعي تخود را در فضا حفظ ميكند.با اين روش مي توان جهت ويا محور هاي ثابتي را براي وسيله نقليه تعريف كرد كه هر گونه حركت زاويه اي نسبت به اين محورها سنجيده شود. متحرک روتور - انواع متحرک های روتور: ۱)موتور الكتريكي: در ژيروسكوپ ها معمولا از موتور الكتريكي استفاده مي شود چرا كه نياز به سرعت بسيار بالا در ابعاد كوچك است، معمولا در اين موتور براي ايجاد ممنتوم بيشتر، روتور خارج استاتور قرار مي گيرد. ۲)محرك نخي يا تسمه اي: در موشكها و مواردي كه در مدت زمان كوتاهي نياز است استفاده مي شود با كشيدن نخ يا تسمه روتور شروع به چرخش مي نمايد، اين محرك در موشكهاي برد كوتاه كاربرد دارد. از محرك نخي در موشك كبري و از محرك تسمه اي در موشك ماليوتكا استفاده مي شود. ۳) گاز تحت فشار: با دميدن گاز در پرده هاي روتور، روتور با سرعت زيادي به چرخش در مي آيد، در موشك تاو استفاده شده است. ۴)فنر : از فنر نيز جهت حركت محرك استفاده مي شود، در بعضي از موارد براي رسيدن به سرعت بسيار بالا در زمان كم از تركيب فنر و موتور الكتريكي استفاده مي شود. ۵)چاشنيهاي انفجاري : از چاشنيهاي انفجاري نيز در داخل روتور استفاده مي شود. -تاریخچه: كلمه ژيروسكوپ واژه اي يوناني است كه از دو بخش جايرو به معناي دوران واسكوپ به معناي نشان دادن است.به اين ترتيب معناي تحت الفظي ان دوران نما است كه بيانگر وظيفه ان نيز مي باشد .نخستين پديده ژيرو سكوپي 125 سال قبل ازميلاد حضرت مسيح توسط ابرخوس كشف شد.تا زمان نيوتن يعني اواخر قرن هفدهم ميلادي تحول چنداني در اين خصوص صورت نگرفت.اما قرن هيجدهم ميلادي برخي محققين مانند اويلر تحقيقات قابل ملاحظه اي در ديناميك اجسام دوار صورت دادند.در همين قرن در انگلستان درباره ايجاد يك افق مصنوعي براي كشتي ها برسي هايي به عمل امد.به اين منظور از يك قرقره دوار استفاده شد كه يك اينه مسطح عمود بر امتداد محور چرخش ان قرار داشت. ابرخوس دانشمند یونانی در اواسط قرن نوزدهم فوكو دانشمند فرانسوي براينشان دادن دوران زمين از يك ژيروسكوپ استفاده كرد كه اين كار به علت نداشتن يك موتور الكتريكي مناسب به شكل دقيقي انجام نگرفت.همين دانشمند بود كه براي نخستين باردر سال 1852 ميلادي نام ژيروسكوپ را براي ان برگزيد.در سال 1900 شخصي الماني به نام انشوش كامف تصميم به ساختن زير دريايي براي كاوش در قطب شمال گرفت.اما وسايل دقيق براي اين كار وجود نداشت.به ويژه قطب نماهاي مغناطيسي در محدوده قطب شمال به دليل وجود ميدان هاي مغناطيسي قوي از دقت وعملكرد صحيح مي افتادند.از اين رو تلاش كرد تا قطب نماي ديگري كه مستقل ازخواص مغناطيسي عمل كند بسازد.تلاش وي منجر به ساخت قطب نمايي شد كه بر اساس خواص ژيروسكوپي كار مي كردو ان را قطب نماي ژيروسكوپي نام نهادند.اين قطب نما در واقع نخستين وسيله دقيق هدايت و راهيابي استكه بر اساس اصول اينرسي كار مي كرد.پيشرفت صنعت و پديدار شدن وسايل نقليه فضايي لزوم ابداع و هدايت و كنترل دقيق را بيش از پيش اشكار ساخت.به ويژه وقوع جنگ جهاني اول و دوم و توليد نسل هاي جديد انواع هواپيماها و موشك ها دانشمندان و محققين را به نحو بارزي بر ان داشت تا در زمينه ابداع وسايل نقليه دقيقترو با كيفيت بالاتر تلاش بيشتري صورت دهند. قدم اساسي در اين زمينه طي جنگ جهاني دوم در دانشگاه ام.اي.تي امريكا برداشته شد كه تحت سرپرستي شخصي به نام چارلز دراپرژيروسكوپ هايي دقيق و كوچك براي نصب روي هواپيما ساخته شدكه به خاطر همين تلاش هايش اورااقاي جايرو لقب نهادند.پس از جنگ جهاني دوم روش هدايت وناوبري اينرسي به عنوان روشي دقيق و قابل اعتماد براي هدايت وسايل فضايي ساخته شد.نخستين سامانه هدايت كه به طور كامل بر مبناي اصول اينرسي توسط ژيروسكوپ ها و شتاب سنج ها عمل مي كردو در ان از ياتاقان هاي گازي براي تعليق طوقه ها استفاده شده بود درسال 1950 مورد ازمايش پروازي قرار گرفت. امروزه نيز سامانه هدايت اينرسي به عنوان يكي از مهمترين روش هابراي هدايت و كنترل در امر هوانوردي و فضانوردي و همچنين هدايت موشك ها كشتي ها و زير دريايي ها به طور گسترده مورد استفاده قرار داردو به اين امر انواع مختلفي از ژيروسكوپ ها و شتاب سنج ها اختراع شده اندكه به اختصار انواع انها را توضيح خواهيم داد. - انواع حركتهاي متحرك در فضا: هر متحرك در فضا 6 درجه آزادي دارد كه 3 حركت خطي و 3 حركت دوراني است براي مشخص نمودن حركت دوراني متحرك در فضا از 3 محور عمود بر هم استفاده مي شود كه عبارتند از: محور رول يا محور طول، محور پيچ يا محور عرضي و محور ياو. - محور رول: محور طولي يا محور جلو – عقب را محور رول مي نامند و حركت رول يعني دوران متحرك حول محورطولي خودش. - محور پيچ: محور عرضي يا جنبي را محور پيچ گويند. و حركت پيچ دوران متحرك حول محور عرضي خودش است كه محوري افقي است و عمود بر محور طولي مي باشد. - محور ياو: محور عمود بر دو محور ياو و پيچ است و دوران متحرك حول اين محور قائم را دوران ياو گويند. به دليل دقت و حساسيت كار معمولا از ژيروسكوپ با 3 درجه آزادي استفاده نمي شود از 3 ژيروسكوپ با يك درجه ازادي يا 2 ژيروسكوپ 2 درجه ازادي استفاده مي شود. -ساختمان اساسي انواع ژيروسكوپ: ژيرو سكوپ ها از نظر ساختمان به دو دسته "يك درجه ازادي"و "دو درجه ازادي" تقسيم مي شوند كه در اين تقسيم بندي ها توانايي حركت روتور نسبت به بدنه يا چارچوب ژيروسكوپ مورد نظر است. اگرروتورعلاوه برحركت دوراني خود حول محور چرخش بتواند حول يك محور ديگر دوران كند به ان ژيروسكوپ يك درجه ازادي مي گويند وچنانچه بتوتند حول دو محور ديگر دوران كند به ان ژيروسكوپ دو درجه ازادي اطلاق مي شود. -ژيروسكوپ دودرجه ازادي: ژيروسكوپ دو درجه ازادي نخستين نوع ژيروسكوپ است وبيشتر در سامانه هاي كنرل اتش وسايل كنترل موقعيت و قطب نماهاي ژيروسكوپي از ان استفاده مي شود.اين ژيروسكوپ را ژيروسكوپ دو محوره يا ژيروسكوپ سه بدنه اي نيز مي نامند.اين نوع ژيروسكوپ افزون بر محور چرخش رتور داراي دو محور دوران ديگر نيز مي باشد كه توسط دو عدد طوقه معلق دروني و بيروني فراهم شده است و در حالت عادي محور چرخش و اين دو محور نسبت به هم متماعد هستند.مجموعه طوقه داخل(كه در واقع تكيه گاه محور چرخش را فراهم مي كند) محور چرخش و روتور را مجموعه دوار مي گويند.تكيه گاه هاي طوقه داخلي در طوقه خارجي قرار دارد كه مي تواند در ان دوران كند.طوقه خارجي نيز به نوبه خود درون تكيه گاه هايي قرار دارد كه در بدنه ژيروسكوپ تعبيه شده و مي تواند داخل ان ها حركت دوراني داشته باشد.براي اندازه گيري حركت هاي محور چرخش حول دو محور طوقه داخلي و خارجي از نوع حس كننده- كه در امتداد اين محورها سوار شده است- استفاده مي شود.همچنين براي ايجاد حركت هاي عمدي ومشخس و اندازه گيري شده محور چرخش حول اين دو محوراز وسايل محركه مختلفي مانند مولد گشتاوراستفاده مي شود. ژیروسکوپ دو درجه ازادی -ژيروسكوپ يك درجه ازادي: ژيروسكوپ يك درجه ازادي نوع تكميل شده ژيروسكوپ دو درجه ازادي بوده و پس از ان بوجود امده است.در اين نوع ژيروسكوپ سه محور متعامد مشخص وجود دارد كه عبارتند از محور ورودي (كه بدنه حول ان دوران مي كند)محور خروجي(كه محور دوران طوقه نسبت به بدنه است)ومحور چرخش.در ابتدا اين سه محور كاملا بر هم عمودند.روتور اين نوع ژيروسكوپ به جز حركت حول محور چرخش تنها ميتواند حول يك امتداد ديگر يعني امتداد محور طوقه داخلي دوران نمايد(نسبت به بدنه جايرو) .ژيروسكوپ يك درجه ازادي را ميتوان در حالت كلي به سه دسته تقسيم كرد: ژيروسكوپ هاي سرعتي: در اين نوع عامل بازگرداندن طوقه مجموعه دوار به وضعيت اوليه يك عنصر الاستيك مانند فنر است و براي تعيين سرعت زاويه اي وسيله نقليه اي – كه ژيروسكوپ روي ان سوار شده – به كار مي رود و در چنين حالتي محور ورودي عمود بر دو محور چرخش و طوقه است. ژیروسکوپ سرعتی نمونه ای از ژیروسکوپ های یک درجه ازادی ژيروسكوپ هاي مقيد: چناچه در ژيروسكوپ انتگرالي از سيال با لزجت كم ويا گاز استفاده شود در اين صورت واكنش قابل توجهي به عنوان گشتاور ناشي از دمپينگ سيال نداريم و تنها عاملي كه سعي مي كند از خارج شدن طوقه از وضعيت اوليه جلوگيري كند واكنش اينرسي مجموعه دوار است.به چنين ژيروسكوپ هايي ژيروسكوپ غير مقيد مي گويند. ژيروسكوپ هاي انتگرالي: در اين نوع عامل اصلي مقاومت در برابر دوران طوقه مجموعه دوار حول محور خودش نسبت به بدنه ژيروسكوپ گشتاور ناشي از دمپينگ سيالي با لزجت بالا است و براي اندازه گيري جا به جايي دوراني به كار ميرود.در اين نوع ژيروسكوپ چون مجموعه در يك سيال شناور است اصطكاك تكيه گاه هاي محور خروجي كاهش مي يابد و در نتيجه خطاي ژيروسكوپ كم مي شود. ژیروسکوپ انتگرالی - تقسيم بندي ژيروسكوپ ها: علاوه بر تقسيم بندي بر حسب درجات تعداد ازادي ژيروسكوپ ها را مي توان بر حسب نوع كاربرد نيز تقسيم بندي نمود.بر اين مبنا ژيروسكوپ ها به چهار رده تقسيم مي شوند. - ژيروسكوپ هايي كه در بخش هدايت و ناوبري كاربرد دارند: وظيفه اصلي اين ژيروسكوپ ها ايجاد امتداد هايي معين در فضاي اينرسي است . اين نوع ژيروسكوپ ها بسيار دقيق بوده و توانايي حس كنندگي بالايي دارند.خطاي انها كم بوده و بيشتر در هواپيماها بالگردها فضاپيماها و موشك هاي دوربرد به كارمي روند. - ژيروسكوپ هايي كه در بخش پايداري و كنترل به كار مي روند: وظيفه اصلي اين ژيروسكوپ ها حس كردن و كنترل حركت هاي زاويه اي است.اين ژيروسكوپ ها نياز به دقت هاي به كار رفته در ژيروسكوپ هاي نوع قبل را ندارنداين نوع ژيروسكوپ ها در هواپيماها و موشك ها به كار مي رود كه البته وظيفه انها نسبت به ژيروسكوپ هاي هدايت و ناوبري متفاوت است. - ژيروسكوپ هايي كه دردرگيري هدف يابي و در پايداري و كنترل انتن وسايل فضايي به كار مي روند. اين نوع ژيروسكوپ در موشك هايي كه صفحه رادار انها روي هدف قفل مي شود و به اين ترتيب موشك را تارسيدن به هدف هدايت مي كند- كاربرد دارد. - ژيروسكوپ هايي كه براي تجزيه وتحليل اطلاعات پروازي (در حين پرواز يا پس از ان) به كار مي روند. -انواع ژيروسكوپ: - ژيروسكوپ DTG اين ژيروسكوپ كه بر اساس اندازه حركت زاويه اي عمل مي كند تقريبا در سال 1960 ابداع شد.در اين ژيروسكوپ عامل اصلي دوران يك موتور الكتريكي است كه محور دوران ان توسط يك زوج ميله – كه خاصيت فنر پيچشي دارند – به طوقه متصل شده است.خود طوقه نيز توسط زوج ميله ديگري با خاصيت فنر پيچشي به روتور –كه بر خلاف انواع پيشين در قسمت بيروني طوقه قرار دارد-متصل است.خاصيت اين دو زوج ميله هاي فنري اين است كه در يك سرعت خاص از دوران- كه به ان حالت "تشديد" مي گويند-عملكرد ان ها به گونه اي است كه دستگاه مانند يك ژيروسكوپ روتور ازاد عمل مي كند.اين ژيروسكوپ ها از نظر ابعاد بسيار كوچك و سبك هستند. -ژيروسكوپ هاي ليزري: اين ژيروسكوپ برخلاف ژيروسكوپ هاي قبلي داراي هيچ جسم متحركي كه ايجاد اندازه حركت خطي يا زاويه اي كند نيست.لكن ازانجا كه كاربرد ان شبيه ژيروسكوپ هاي معمولي براي اندازه گيري دوران است ان را درزمره ژيروسكوپ ها رده بندي مي كنند. در اين ژيروسكوپ از دوپرتو نور ليرز در يك مسير بسته و در جهت مخالف استفاده مي شود .نخستين نمونه تجاري ان در هواپيماهاي بويينگ 757-767 وايرباس 310 به كار رفته است. مزيت ان قابليت اطمينان بيش تر دامنه ديناميكي وسيع ترومقاومت خوب درمقابل شتاب هاي زياد است . ژيروسكوپ فيبرنوري : اين ژيروسكوپ تحقق اخرين انديشه هاي بشر در ساخت ژيروسكوپ است چرا كه در نوع خود كوچك بوده و به طور اني روشن مي شود عمرطولاني دارد.احتياجي به خدمات نگهداري نداشته و ارزان است.همچنين احتياج به سامانه تعليق طوقه اي ندارند.مبناي عملكرد اين ژيروسكوپ شبيه ژيروسكوپ ليزري است با اين تفاوت كه دران به جاي ليزر از يك نور پولاريزه استفاده شده و به جاي مسير ليزر از فيبرنوري استفاده مي شود. -ژيروسكوپ ديا پازوني: نوع ديگري از ژيروسكوپ –كه بر اساس اندازه حركت خطي عمل مي كند- از سامانه حفظ تعادل برخي حشرات الهام گرفته شده است.اين حشرات با استفاده از دو عضو غضروفي مرتعش كوچك- كه در طرفين بدنشان قرار دارد –تعادل خود را حفظ مي كنند.ژيروسكوپي كه بر اين مبنا ساخته شده است به ان "ژيروسكوپ دياپازوني"يا "ژيروسكوپ اتعاشي" مي گويند.روي پايه اصلي اين ژيروسكوپ دو شاخك فلزي (شبيه دياپازون) قرار دارد كه توسط اهنرباي الكتريكي به نوسان در مي ايد.اين نوسانات در جهت عكس يكديگر است يعني يا از هم دور مي شوند يا به هم نزديك مي شوند.در اثر اين دو حركت هر ذره مادي از شاخك ها داراي مولفه شتاب كوريوليس خواهد شد كه راستاي اين شتاب درامتدادمحورx است. منبع مجله هوافضا
  25. 1 پسندیده شده
    اطلاعات یدکی ! 1) از این 644 تا ساخته شده ، نه 615 تا . 2) 4 کشور از این جنگده استفاده کردند . سوئد ( در سال 1998 از خدمت بر کنار شد ) دانمارک ( 1993 ) فنلاند ( 2000 ) اتریش ( 2005 ) 3) 14 ورژن مختلف دارد که اگه کسی خواست تک به تک توضیح میدم . 4) این جنگده از 1955 تا 1974 در خط تولید قرار داشت که در متن بالا باید اصلاح شود . 5) به خاطر جایگزینی با Saab J 29 ساخته شد . 6) با هواپیمای F-104 Starfighter آمریکا هم دوره بود و با آن رقابت میکرد . 7) برای کاهش مسافت فرود از چتر نیز استفاده میکرد . 8) قرار بود سوئد تا سال 2000 از این هواپیما استفاده کند ولی به دلیل هزینه بالای نگهداری ، زودتر از رده خارج شد .