برترین های انجمن

  1. SHAHDAD

    SHAHDAD

    Members


    • امتیاز

      58

    • تعداد محتوا

      108


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      33

    • تعداد محتوا

      8,883


  3. 951

    951

    Editorial Board


    • امتیاز

      24

    • تعداد محتوا

      2,400


  4. aminor

    aminor

    VIP


    • امتیاز

      22

    • تعداد محتوا

      3,055



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 7 اسفند 1401 در همه مناطق

  1. 1 پسندیده شده
    جنگ در اوکراین روز سیصد و پنجاه و هفتم الی سیصد و شصت و پنجم یکسالگی گزارش جنگ دراوکراین شانزدهم فوریه الی بیست و دوم فوریه 2023 مقدمه اولین سالگرد بررسی جنگ اوکراین در انجمن میلیتاری خوب .. به تقریب سیصد و شصت وپنج روز ( 5 اسفند 1400 / 5 اسفند 1401 ) از جنگ اوکراین گذشت و وارد یکسالگی درگیری در اروپا شدیم ... جنگ دراروپا مصداق رباعی حکیم عمرخیام است که " بهرام که گور می گرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور ، بهرام گرفت ؟ " مجموعه حوزه تمدنی که روزی برای خونریزی بین کشورها و ملتهای آسیایی ، افریقایی ، آمریکای لاتین ، خاورمیانه ای و ... برنامه ریزی می کرد ، الان خودش گرفتار آتش جنگ هست که همه ابعاد زندگی اینها را تحت تاثیر خود قرار داده در تاریخی که این مطلب نوشته می شود ، هنوز نتیجه جنگ مشخص نشده ، روسها در تلاش برای تقویت وضعیت دفاعی خود هستند و اوکراین هم با کمک نزدیک به یکصد میلیارد دلاری غرب ، به نسبت مقاومت می کند با این حال ، تاریخ قرن بیست و یکم در دهه دوم خودش به گونه ای در حال ثبت است که به احتمال بسیار زیاد ، آیندگان ، تاریخ را به قبل و بعد از جنگ اوکراین ( به مانند قبل و بعد از جنگ اول ، دوم ، و حتی جنگ سرد ) تقسیم خواهند کرد باید منتظر ماند و دید .... یک دستگاه هویتزر 2اس1 اوکراینی که درجریان عملیات مشترک نیروهای واگنر و واحدهای هوابرد روسی به غنمیت گرفته شده است به گفته میل بلاگرهای روسی ، استقرار این سامانه ها در اماکن مسقف ، امکان تشخیص محل قرارگیری آنها را توسط پهپادها ، مشکل می کند. پچ بالایی ...!!!!! صحنه جنگ در اوکراین – شانزدهم فوریه 2023 1-ارتش روسیه مجددا در 16 فوریه حملات جدید موشکی – پهپادی به تاسیسات زیرساختی اوکراین را در دستور کار خود قرار داد. براساس داده های منتشر شده ، ارتش روسیه ، 32 تیرموشک کروز را از سامانه های دریاو هواپایه به سمت اوکراین شلیک نمود که شامل مهمات خا-555 ، خا-101 از بمب افکن های TU-95 بود . علاوه براین ، 8 تیر موشک کالیبر از یک شناور روسی در دریای سیاه ، 12 تیر موشک خا-22 از بمب افکن های TU-22 و دو تیر کروز خا-59 از سوخو-35 های روسی بسمت اهداف خود شیک نمودند . اوکراین مدعی شده که 14 تیر موشک خا-555/خا-101 ، 2 تیر کروز خا-59 هدف قرار گرفته و سرنگون شده اند . اما ارتش اوکراین اعلام نموده که روسهاتاکتیک های خود را تغییر داده اند و به جای نیمه روز ، شبانه اقدام به شلیک می کنند . 2- مقامات اوکراینی مدعی هستند که ارتش روسیه قصد دارد تا باخموت را تا اولین سالگرد عملیات نظامی ویژه دراوکراین تصرف کنند که اگر این امر صحت داشته باشد ، سرعت پیشروی روسها باید بیشتر از چیزی باشد که امروز در جریان است . راست : ..ظاهرا میل بلاگرهای روسی پس از مدتها شروع کردند به بررسی شیوه حرکت ، استقرار و آتش سامانه های هیمارس اوکراینی به گفته این منابع ، در بررسی های صورت گرفته ، ارتش اوکراین از یک الگوی مشخص برای انتخاب محل شلیک این سامانه ها استفاده می کند بدین معنی که در نزدیکی محل انتخاب شده برای شلیک همواره یک جاده فرعی می بایست وجود داشته باشد که درآن یک موقعیت مسقف استتار شده از پیش تهیه شده و این سامانه ها پس از شلیک بسرعت وارد این موقعیت ها می شوند . این نقشه از محل آتشباری هیمارس در حومه کراماتورسک تحلیل شده است . چپ : محل اصابت کروزهای روسی به یک محل ذخیره سازی ارتش اوکراین 3- گزارش های میدانی حاکی از آن است که نیروی هوایی ارتش روسیه عملیات خود را در اوکراین افزایش داده ولی این امر در مناطق تحت کنترل اوکراین تا حدودی بعید به نظر می رسد . روزنامه تایمز مالی مدعی شده که ارتش روسیه در حال تمرکز واحدهای هوایی خود در نزدیکی مرز روسیه و اوکراین است و این احتمالا به معنای آماده شدن نیروی هوایی برای پشتیبانی از حملات زمینی در آینده به نظرمی رسد . به گفته یک مقام ارشد ناتو ، حدود هشتاد درصد نیروی هوایی روسیه هنوز وارد صحنه نبرد نشده و احتمالا روسها در حال کسب آمادگی برای اجرای یک عملیات سرکوب پدافند گسترده هستند . در همین حال وزارت دفاع بریتانیا نیز گزارش داده که نرخ سورتی های رزمی ارتش روسیه به سطح تابستان سال 2022 رسیده ولی این پروازها دراوکراین چندان دیده نمی شود . انهدام یک دستگاه رادار ST-68U ارتش اوکراین 4- ارتش روسیه همچنان به عملیات تهاجمی خود در حومه باخموت ، غرب دونتسک ، شمال سواتوو و حومه کرمینا ادامه میدهد . 5- منابع روسی مدعی شده اند که ارتش اوکراین در حال اجرای عملیات شناسایی در امتداد رودخانه دنیپر در استان خرسون هستند . گفته شده اجساد نیروهای واگنر در حومه باخموت 6- لوکاشنکو ، تهدید نموده که درصورت حمله غرب یا اوکراین به بلاروس ، ارتش این کشور وارد جنگ خواهد شد . https://www.aparat.com/v/7r46V صحنه جنگ در اوکراین – هفدهم فوریه 2023 1- منابع اطلاعاتی مدعی شده اند که کرملین در حال آماده سازی و تجهیز یکسری از زیرساختهای تولید مهمات بلاروس برای افزایش قدرت زنجیره تامین دفاعی این کشور برای ادامه جنگ در اوکراین است . این بدان معناست که روسها اوکراین را یک جنگ طولانی ارزیابی و تحلیل می کنند . به گفته منابع رصد کننده جنگ در اوکراین ، بلاروس بطور رسمی اعلام نموده که صنعت هوا-فضای این کشور آماده سات تا ضمن انتقال فناوری ، تولید جتهای ضربتی سوخو-25 را برای نیروی هوایی ارتش روسیه ، آغاز کند . این خبر هنوز تایید نشده ولی گفته میشود که این عکس مربوط است به نخستین بالگرد بلک هاوک ارتش اوکراین از گونه UH-60A توسط یک شرکت آمریکایی ارتقاء پیدا کرده است علاوه براین ، کارخانه دولتی خودروسازی مینسک ، در حال تولید قطعات یدکی برای محصولات کاماز روسی است و مدعی شده که این کشور می تواند خط تولید قطعات الکترونیکی مورد نیاز صنعت مهمات سازی روسی ، که پیش از این از غرب تامین می شد ، را راه اندازی نماید . برخی ناظران نظامی معتقدند که آغاز تولید سوخو-25 و قطعات یدکی ، برای ارتش روسیه چندان حیاتی نیست ولی حضور مدیران و فرماندهان روسی در خاک بلاروس برای کنترل زنجیره تولید مهمات به معنای آزاد شدن ظرفیت خطوط تولید مستقر در داخل خاک روسیه برای افزایش محصولات تولیدی یا بالابردن کیفیت قطعات خواهد بود . سامانه دفاع هوایی استاراستریک بریتانیایی در اوکراین / کیف 2- لوکاشنکو ، رئیس جمهور بلاروس نیز تاکید نموده که تلاش برای ادغام زیرساختهای نظامی دوکشور سرعت بیشتری بخود گرفته و این احتمالا نشان دهنده موفقیت فشارهای کرملین برای رسمی کردن اتحاد بین دوکشور است . لجستیک ارتش روسیه - فوریه 2023 https://www.aparat.com/v/1kHPs 3- وزارت دفاع روسیه اسامی 4فرمانده جدید نواحی نظامی این کشور را تایید نمود و این به معنای کناررفتن فرماندهانی است که در ابتدای جنگ در این مسئولیتها حضور داشتند . براساس اعلام رسمی ، ژنرال آندری موردویچف ، بسمت فرمانده ناحیه مرکزی ، ژنرال سرگئی کوزولف بعنوان فرمانده ناحیه نظامی جنوب ، ژنرال یوگنی نیکیفوروف بعنوان فرمانده ناحیه نظامی غرب ، و سپهبد رستم مرادوف را بعنوان فرمانده ناحیه نظامی شرق منصوب شده اند . از راست به چپ : ژنرال یوگنی نیکیفوروف / سپهبد رستم مرادوف / ژنرال آندری موردویچف / ژنرال سرگئی کوزولف 4- داده های موجود نشان می دهد که فعالیت های ارتش روسیه در نوواکاخوفکا افزایش پیدا نموده و احتمالا واحدهای روسی در حال تثبیت مواضع خود در نزدیکی رودخانه دنیپر هستند . تحویل محموله های جدید سلاح به اوکراین صحنه جنگ در اوکراین – هجدهم فوریه 2023 1- ارتش روسیه حملات موشکی و پهپادی به زیرساخت های اوکراین را مجددا در دستور کار خود قرار داد . در این سری از حملات ، 16 تیر موشک زیرساختهای اوکراینی را در خملنتیسکی و اوکراینسک در حدود 30 کیلومتری غرب دونتسک هدف قرار دادند که در آنسوی جبهه ، ارتش اوکراین مدعی شده که دو تیر موشک کالیبر را سرنگون کرده اند . هر چند از تعداد کل موشکهای رهگیری شده هنوز آماری منتشر نشده است ( احتمالا بدلیل تغییر تاکتیک روسها .م ) خدمه اوکراینی در حال آموزش با سامانه پاتریوت در آلمان 2- در همین رابطه ، میل بلاگرهای روسی از این حملات پشتیبانی کاملی را به عمل می آورند و معتقدند که از میان بردن زیرساختهای حیاتی اوکراین ، بخصوص تجهیزات انتقال برق می تواند کیف را مجبور کند تا سه نیروگاه هسته ای فعال خود را بطور کامل خاموش نماید . یکی از مشهورترین میل بلاگرهای روسی در این زمینه معتقد است که تمامی زیرساختهای انتقال انرژی الکتریکی در اوکراین باید هدف قرار گیرد تا تک نیروگاه هسته ای فعال اوکراین بطور کامل از دسترس خارج گردد . به گفته وی ، نیازی به حمله مستقیم به نیروگاه نیست ، بلکه تنها تاسیسات فرعی آن را باید از دسترس خارج کرد . با این حال داده ای که نشان دهد روسها در حال دنبال کردن این استراتژی هستند وجود ندارد . مسلح شدن پهپادهای عمود پرواز روسی به مهمات شدید الانفجار OF-62 کالیبر 76 م.م ظاهرا این مهمات برای توپ های دریاپایه AK-176/AK-726 تشخیص داده شده ... صحنه جنگ در اوکراین – نوزدهم فوریه 2023 1-به گفته یکی از اعضای کمیته دفاعی دوما ، ارتش روسیه تمامی واحدهای رزمی خود را در خطوط مقدم لوهانسک – دونتسک و بخش هایی از زاپوروژنیه مستقر نموده است . راست : سلاح هجومی Fort-224 که تحت امتیاز شرکت عبری Tavor X95 در اوکراین تولید می شود چپ : خدمه اوکراینی در حال طی کردن دوره آموزشی هویتزر AS-90 کالیبر 155 م.م در جنوب انگلستان 2- به گفته برخی میل بلاگرهای نظامی ، ارتش اوکراین میتواند 50 دستگاه تانک از مجموع 320 تانکی که قرار است تا آوریل به این کشور تحویل گردد را اکنون در در خطوط مقدم مستقر نماید . 3- یک میل بلاگر روسی مدعی شده که واحدهایی از ارتش این کشور ، از مرز روسیه وارد استان خارکف شده و چند شهرک مرزی را تصرف و درآنها مستقر شده است . لئوپارد-1 در حال آماده سازی برای تحویل به اوکراین 4- مقامات اوکراینی مدعی شده اند که ارتش روسیه امکان تعمیر سامانه های اس-300 مستقر در خطوط مقدم را ندارد و این سامانه ها برای تعمیر باید به شرکتهای تولید کننده عودت داده شوند . به گفته تحلیلگران غربی ، مرحله اصلی عملیات تهاجمی ارتش روسیه در استان لوهانسک در حال انجام است ولی این عملیات بدلیل عدم وجود ذخایر کافی از شدت لازم برخوردار نخواهد بود . عدم حضورچند یگان زرهی ارتش روسیه نشان میدهد که روسها همچنان در حال تلاش برای جایگزینی تجهیزات از دست رفته خود هستند و اگر چه واحدهای مکانیزه حاضر به رزم بصورت ذخیره وجود دارند ولی بعید است که این نیروهای ذخیره به شکل گسترده وارد عمل شوند . نفربر زرهی YPR-765 منهدم شده اوکراینی در محور زاپوروژنیه براساس اطلاعات موجود ، در کنار واحدهایی از جمهوریهای دونتسک و لوهانسک و همچنین واحدهای واگنر ، سپاه 20 ترکیبی شامل لشکرهای 144 مکانیزه و سوم موتوری ، لشکر 4 زرهی از سپاه یکم گارد و لشکر 47 زرهی از همین یگان در کنار تیپ 27 زرهی مستقل ، هنگ ششم زرهی از لشکر 90 تانک و واحدهای مستقل دیگری می بایست وارد عمل شده باشند . در حوزه تلفات زرهی ، گفته می شود روسها حدود 16 هنگ تانک را از دست داده اند که چیزی در حدود 900 تا 1000 دستگاه تانک منهدم شده و حدود 500 دستگاه تانک به غنیمت گرفته شده را شامل می شود . اگر هر هنگ تانک ارتش روسیه حدود 100 دستگاه تانک نیاز داشته باشد ، بازسازی 16 هنگ در کوتاه مدت میسر نخواهد بود . سامانه دفاع هوایی بوک- ام2 - ارتش روسیه . جنگ اوکراین - فوریه 2023 https://www.aparat.com/v/qUvZD صحنه جنگ در اوکراین – بیستم فوریه 2023 1- جوبایدن ، در 20 فوریه و قبل از آغاز سالگرد شروع جنگ از کیف بازدید نمود که گفته میشود این بازدید با هماهنگی مسکو برای عدم حمله به کیف صورت گرفته است . دو دستگاه نفربر زرهی M113G4DK تحویلی از سوی دانمارک در حومه باخومت منهدم شده ... 2- ارتش روسیه درصدد است تا سازمان رزمی سپاه های دونتسک و لوهانسک را مجددا بازسازی نماید . 3- برخی منابع مدعی شده اند که وزارت دفاع روسیه دسترسی گروه واگنر به گلوله های توپخانه و تسلیحات سنگین را قطع نموده تا واحدهای ارتش منظم روسیه بیشتر تقویت شوند . گفته می شود نمونه های در دست تولید تی-14 آرماتا و زره کوبهای بی ام پی -تی در خط تولید شرکت اورال واگن - روسیه 4- بلینکن ، وزیر امور خارجه آمریکا از ارسال کمک های نظامی چین به روسیه ، اظهارنگرانی نموده است . گفته میشود چین به منبعی برای خرید سامانه های الکترونیک برای صنایع نظامی روسیه تبدیل شده اند . سامانه دفاع هوایی بوک ام3 - ارتش روسیه - فوریه 2023 https://www.aparat.com/v/pESfB صحنه جنگ در اوکراین – بیست و یکم فوریه 2023 1-پوتین در جریان سخنرانی خود خبر از تعلیق همکاری ها در قالب پیمان استارت ( کاهش تسلیحات استراتژیک ) داد . مارییانکا / 23 فوریه 2023 2- برخی منابع مدعی شده اند که سندی از کرملین درز داده شده که درآن ، اعلام شده حاکمیت روسیه بر بلاروس تا سال 2030 می بایست برقرار شود . باخموت / 23 فوریه 2023 3- دبیر شورای امنیت ملی روسیه و مدیر دفتر کمیسون مرکزی امورخارجی حزب کمونیست چین در مسکو برای تعمیق روابط دیدار کردند . 4- ارتش اوکراین اعلام نموده که روسها همچنان در حال ساخت استحکامات در جنوب اوکراین هستند . صحنه نبرد اوکراین 22 فوریه 2023 صحنه جنگ در اوکراین – بیست و دوم فوریه 2023 1-پوتین در جریان سخنرانی خود از تلاش روسیه برای احیای مرزهای تاریخی خبر داد . 2- ند پرایس ، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا اعلام نمود که از تعمیق روابط میان روسیه و چین نگران است . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. 2- جمع آوری دیتاهای این پست از ساعت 00 :20 بعداز ظهر روز چهارم اسفند تا ساعت 1 بامداد روز پنجم اسفند بدلیل سرعت بسیار پائین اینترنت ، عدم کارایی مناسب ابزارهای خاص برای دسترسی به تصاویر و ویدئوها ، طول کشید .. برای ثبت در تاریخ و حافظه میلیتاری که حتی این شرایط بد هم باعث نشد تا روند تحلیل متوقف بشود .. منبع1 منبع2 منبع3 منبع4 منبع5 منبع6
  2. 1 پسندیده شده
    جنگ یا صلح ؟ شناخت ناحیه خاکستری John Raine قسمت اول : پایان دادن طولانی و هزینه بر اتفاقاتی که بعد از تلاش برای ترور سرگی اسکریپال (Sergei Skripal) رخ دادند و منازعه بر سر هوآوی (Huawei) به عنوان یک ابزار برای قدرت دولتی چین یادآور شکلهای گوناگون فعالیت دولتها در محدوده ای بین جنگ و صلح است . به طور مشابه ، وسواس فکری گزارش شده در مورد رئیس جمهور ترامپ با گزارشهای اطلاعاتی در مورد موقعیت تجاری چین و آلمان به جای موضوعات ضد تروریسم ، یا تعریف گسترده اخیر رئیس جمهور مکرون از آنچه که تهدیدی برای اروپا شکل می دهد ، مثالهایی هستند از این که چگونه این محدوده به طور فزاینده ای به عنوان یکی از حوزه های جنگ به شمار می رود تا این قسمتی از فضای صلح به شمار آید . این همان محدوده خاکستری (grey zone) است ، جایی که جنگهای نامتقارن (asymmetric) یا چندگانه (hybrid) صورت می گیرد . اما اگر این حوزه یک فضای جنگ را بسازد ، بنابراین با رشد پیوسته تعداد ، توانایی ها و برنامه های کاری بازیگران ، وضعیت به سویی می رود که فضا خیلی متراکم شود . جرایم سازمان یافته باید قسمتی از این حوزه در نظر گرفته شوند ، همچنین حسابهای جعلی فضای مجازی (troll farms) ، تروریستها ، فعالین سیاسی و دزدان آدرسهای اینترنتی (IP thieves) هم که توسط دولتها پشتیبانی می شوند ، قسمتی از این فضا هستند . سیاستگذارانی که راهبردهای امنیت ملی را شکل می دهند تلاش دارند تا همزمان با اطمینان از اینکه راهبردهایشان الزامات دفاعی وضع موجود را پوشش می دهند ، یک تعریف تا حد ممکن انعطاف پذیر از این تهدیدهای جدید را ارائه دهند ، .ولی با توجه به رشد افزایشی انواع تهدیدات جدید ، این کار قابل ادامه دادن نیست . پس چه اصولی ممکن است به آنها در برنامه ریزی و هدایت منطقه خاکستری کمک کند ؟ انضباط در تعریف : انگیزه برای طراحی این حوزه به عنوان محلی برای درگیری به جای محل رقابت ، بسیار بالا است ؛ در هر صورت ، درگیری در مقایسه با صلح ، منابع و توجه بیشتری را جذب می کند . هنوز هم در مورد خیلی - و نه همه - چیزهایی که در این فضا اجرا می شود ، به سختی می توان بین مورد جدید صلح و به همان اندازه مورد جدید جنگ ، ویژگیهای متمایز کننده ای پیدا کرد . گستره ابزاری که برای برنامه ریزی قدرتهای دولتی استفاده می شود ، خیلی زیاد است و استفاده از آنها هم شتاب بی امانی دارد ولی این الزاما به معنی وجود حالت جنگی نیست . کشمکشی که ما از میان ابزارهای کنترل نشده ، به ویژه در عرصه اطلاعات و براندازی می بینیم ، ممکن است بالا و پایین شدن هایش برای خیلی ها ، به جای این که جنگ جدید دیده شود ، صلح جدید به نظر برسد. ضروری است آنچه که فضای نبرد نامیده می شود با مشخص کردن سختگیرانه از هر آنچه نتیجه فعالیتهای دولتهای خارجی به عنوان شبیه جنگ هستند ، پاکسازی شود. سپس فعالیتهایی که نیازمند به کاربردن زور هستند و آنهایی که به مثابه رقابت کنترل نشده ( و احتمالا غیر قانونی ) هستند ، تفکیک شوند . مشخص کردن این تفاوت به پیدا کردن پاسخ مناسب کمک خواهد کرد . این کار همچنین به کاربرد محتاطانه تر زبان جنگ و بهتر فهمیدن خطرات وابسته به آن برای انتخاب و قبول آنها نیز مفید خواهد بود . گسترش دایره فعالیتهایی که به عنوان ستیزه جویانه طبقه بندی می شوند ، به طور موثری آستانه تشدید را پایین می آورد . حکومتها اگر بگویند حوزه اقتدار آنها مورد حمله قرار گرفته است نمی توانند از پاسخ دادن خودداری کنند . اما اگر آنها زبان زمان صلح را به کار ببرند ، حتی اگر صلح ننگین ترین چیز ممکن باشد ، آستانه تشدید بالاتر خواهد رفت . این کار فضایی برای هماوری ، پذیرندگی و پادرمیانی پدید خواهد آورد . این کار ، به صورت خیلی مهم ، ممکن است در نهایت باعث بهبود تدریجی قوانین هم بشود . ادامه دارد ... .
  3. 1 پسندیده شده
    بسم ا... جنگ در اوکراین روز سیصد و چهل و نهم الی سیصد و پنجاه و ششم نهم فوریه الی پانزدهم فوریه 2023 گربه خسته .....!!!!! صحنه جنگ در اوکراین – نهم فوریه 2023 1- به ادعای منابع غربی ، پریگوژین سرمایه گذار گروه واگنر اعلام نموده که این شرکت جذب زندانیان را بطور کامل متوقف نموده است . وی در اظهارنظری عجیب مدعی شده که 10 میلیون آمریکایی داوطلب خدمت در واگنرهستند !!!!!!!!!! بااین حال ، تمامی تعهدات به نیروهای جذب شده انجام خواهد شد و روند قبلی با محدودیت بیشتری ادامه پیدا خواهد کرد . این امر با گزارش سرویس زندان های فدرال روسیه که درآن اعلام نموده آمار زندانیان روسی در بازه زمانی نوامبر 2022 تا ژانویه 2023 روند کاهشی داشته تا حدودی مطابقت دارد . علاوه براین ظاهرا ارتش روسیه در حال کاهش اتکاء بر روی واحدهای این گروه نظامی است و دور کردن این واحدها از باخموت تا حدودی به همین دلیل است . معمولا تلاش می کنم از کاربرد کلمات کوچه- بازاری در مطالب خبری - تحلیلی خودداری کنم ولی حجم ماله کشی اکانتهای ایرانی حاضر در تلگرام و توئیتر ، درخصوص حضور عناصر تکفیری داعش در صفوف نازی های اوکراینی هر چند قابل پیش بینی ولی در عین حال تعجب برانگیز بود بالاخره ، آن چهره دموکراتیک و معصوم غرب نباید برای مخاطب مُکدر و تیره بشود.... فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ 2- داده های موجود نشان میدهد که کرملین درصدد است تا تدابیر تازه ای را برای کسب آمادگی در حوزه پایگاه های صنعتی- دفاعی به منظور ادامه یک جنگ طولانی در اوکراین اتخاذ نماید . به گفته برخی منابع ، ارتش روسیه در حال گسترش زیرساختهای نظامی خود است و این بدون نیازبه بسیج گسترده تر اقتصادی در حال انجام به نظر می رسد . این مساله پس از اعلام همکاری مشترک بین ایران و روسیه برای تولید 6000 فروند پهپاد انتحاری شکل جدیدی بخود گرفته است . علاوه براین بازدید مدودف از یک کارخانه تولید تانک در استان اومسک نشان میدهد که روند تولید تانک ادامه پیدا می نماید که باید جایگزین تلفات ثبت شده در صحنه رزم شود . اگر تلفات 1500 دستگاه تانک ( 1012 دستگاه منهدم شده و 546 دستگاه به غنمیت گرفته شده توسط اوکراین ) صحت داشته باشد این تعداد حداقل برای تجهز 15 هنگ زرهی یا 150 گروه تاکتیکی در مقیاس گردان کافی است و روسها باید بسرعت این تلفات را جبران کنند . محور سولدار 16فوریه 2023 3- یک وبلاگ نویس روسی متمایل به واگنر بدلیل انتشار خبر مربوط به یونیفرم های خریداری شده برای ارتش روسیه دراوکراین ، خواستار استعفای وزیر دفاع گردید . به گفته منابع روسی ، انتشار اخباری مبنی بر برنده شدن پسر معاون رئیس آژانس فدرال مدیریت اموال دولتی که قراردادی را با ارتش به منظور تامین یونیفرم های نظامی ثبت نموده باعث واکنش میل بلاگرهای روسی شده است . به گفته این منابع ، لباس های جدید قیمت بالا و کیفیت پائینی دارند ( 130 تا 210 هزار روبل برای هر دست لباس معادل 1780 تا 2875 دلار ) تورهای ضد پهپاد لانست برای توپخانه ارتش اوکراین 4- عملیات ارتش روسیه در محور کرمینا- سواتوو همچنان آرایش تهاجمی دارد . 5- واحدهای روسی حملات پراکنده ای را در غرب استان دونتسک و محور آودیوکا-دونتسک انجام میدهند و این امر در باخموت شدت بیشتری را نشان میدهد . راست : خضموک لهستانی AMZ Dzik در ارتش اوکراین چپ : هویتزر از کارافتاده "دانا" ارتش اوکراین که احتمالا بدلیل فرسودگی لوله به این روز افتاده ...! 6- منابع روسی مدعی هستند که ارتش روسیه واحدهای داوطلب ارتش جمهوری دونتسک را در سازمان رزمی خود ادغام نموده است. استتار تی-80 صحنه جنگ در اوکراین – دهم فوریه 2023 1- ارتش روسیه دور جدید حملات پهپادی و موشکی را به سراسر اوکراین آغاز نمود. منابع نظامی اوکراین گزارش داده اند که ارتش روسیه بیشتر از 100 تیر موشک را علیه زیرساختهای حیاتی اوکراین شلیک نموده که شامل نمونه های ویژه ای از موشکهای اس-300 و گونه های مختلفی شامل خا-55/خا-101 و کالیبر از سکوهای هواو دریاپایه می گردد . متقابلا اوکراین نیز مدعی شده که 7 فروند پهپاد و 61 موشک کروز را رهگیری نموده است . منابع روسی نیزمدعی هستند که زیرساختهای اوکراین در کیف ، خملنیتسکی ، دنیروپتروفسک ، پاولوهراد ، وینیتسیا ، زاپوروژنیه ، اودسا ، میکولایف ، ژیتومیر ، خارکف و .. هدف قرار گرفته و منهدم شده است . خوب ... خبری که مدتها بود باید از زبان کشورهای غربی شنیده می شد ، به شکل رسمی بیان گردید واشنگتن پست مدعی شده که سامانه های هیمارس ارتش اوکراین تنها با هماهنگی ارتش ایالات متحده و کمکهای اطلاعاتی مستقیم آنها مبادرت به شلیک می کنند 2- نتایج ضعیف ارتش روسیه در دور جدید حملات زمینی در ووهلدار استان دونتسک مجددا به نقطه عصبانیت جدید در فضای رسانه ای روسیه تبدیل شده است که برخی معتقدند که بدلیل آموزش ضعیف واحدهای روسی رخ داده است . به گفته میل بلاگرهای روسی ، فرماندهانی که در حمله ناموفق نوامبر 2022 توسط تیپ 155 تفنگدار نیروی دریایی به پالیوکا ( حومه ووهلدار ) مسئولیت داشتند ،همچنان در سمتهای فرماندهی قرار دارند و در راس آنها سرلشکر رستم مرادف است که باید محاکمه عمومی شود . بااین حال برخی معتقدند که این روند ارتباطی به فرماندهان روسی ندارد و آموزش ضعیف باعث شده تا چنین نتایجی ثبت شود . راست : ترکش هایی که به لوله توپ اصلی یک تانک روسی برخورد کرده ...!!! چپ : واقعا خدمه تانک در اوکراین دارند چی کار می کنند ؟!!! یا ویدئوهای انهدام آنها بیرون می آید یا این دست تصاویر از ریلاکسیشن خدمه ...!!! صحنه جنگ در اوکراین – یازدهم فوریه 2023 1- مقامات نظامی اوکراین مدعی هستند که ارتش روسیه توانایی اجرای یک حمله گسترده را در محور دونتسک ندارد . در همین رابطه ، سخنگوی اداره اطلاعات نظامی اوکراین مدعی است که روسها توان نظامی لازم را برای آغاز یک حمله گسترده در 24 فوریه ندارند . بااین حال وی متذکر گردید که ارتش روسیه برای شروع یک حمله در چند هفته آینده در حال کسب آمادگی است و فعلا در حال شناسایی نقاط ضعف خطوط دفاعی ارتش اوکراین است . واحد تعمیر ونگهداری ارتش روسیه و بازیابی/بازسازی ادوات آسیب دیده - فوریه 2023 https://www.aparat.com/v/Jw1C2 براساس ادعاهای این مقام ارشد ، روسها احتمالا تصمیم دارند تا کل استان دونتسک و لوهانسک را تصرف کنند . 2- برخی میل بلاگرهای روسی با استناد به نتایج ضعیف ارتش روسیه درووهلدر مدعی هستند که ارتش این کشور با قابلیتهای رزمی تضعیف شده ای روبرو است . به گفته این منابع ، ارتش روسیه در نخستین روز حمله برای تصرف ووهلدار ، امکان پیشروی سریع را نداشته و این مساله با انتشار فیلم های ویدئویی از انهدام ستون های زرهی روسی بخوبی قابل مشاهده است . رسوایی البسه نظامی در ارتش روسیه تمامی نبردهایی که در قرن بیستم به وقوع پیوست ، این واقعیت را اثبات نمود که برخورد ترکش یکی از مهمترین عوامل تلفات بالا درمیان واحدهای پیاده نظام است به همین دلیل استفاده از صفحات محافظ برای پوشش اندام های حیاتی پرسنل پیاده نظام امری حیاتی است ولی مشکل آنجاست که بخش جانبی کالبد انسانی و پاها از این محافظت بی بهره هستند و خط برخورد ترکش و ایجاد زخم های شدید همواره وجود دارد . به همین دلیل شرکتهای روسی البسه نظامی ضد ترکشی را توسعه داده اند که مشابهی را بخود نمی بیند . در تصاویر البسه نظامی گونه سی-1 ضد ترکش برای محافظت از گردن ، آرنج ، شانه ، پهلو ، شکم ، کمر ، زانو و باسن به نمایش گذاشته شده که در آزمایش های صورت گرفته ، دربرابر پرتابه هایی با سرعت 294 متر برثانیه مقاومت می کند و قیمت آن بین 10 تا 15 هزار روبل بوده ( تک فروشی ) و بصورت عمده هر دست 52000 روبل ارزش دارد . دومین نمونه ، یونیفرم ضدآب تاکتیکی است که با عایق کاری مناسب می تواند شخص را دربرابر سرمایی از 10+ تا 5- درجه سانتی گراد محافظت کند . نمونه های بدون کلاه و کلاهدار آن موجود است که باقیمتهای 7 تا 10 هزار روبل بصورت عمده فروشی در دسترس قرار گرفته است . سومین نمونه ، روپوش تابستانی تاکتیکی است که حرکت سربازان را محدود نمی کند و برای تهویه از بخش پشتی ، زیربغل ، کشاله ران منافذی در آن تعبیه شده و بدلیل استفاده از الیاف پنیه ای با دوام بالا ، گونه مناسبی است که با قیمت 10 هزار روبل عرضه شده است . چهارمین نمونه نیز یونیفرم ضدآب با درزهای مهر و موم شده و.. است که روی زره تن پوش پیاده نظام پوشیده می شود و با قیمت 7000 روبل عرضه شده است . این البسه از اوت سال 2022 در صحنه رزم اوکراین استفاده میشود و فرماندهان یگان های اصلی رزمی نظیر تیپ 45 نیروهای ویژه و لشکر 98 هوابرد از آن رضایت کامل داشته اند . اما این همه داستان نبود ، چرا که میل بلاگرهای روسی مدعی شده اند که وزارت دفاع با اعلام قیمتهای جدید ، برخلاف قول های قبلی عمل نموده بطوریکه فروش یک دست کامل یونیفرم تابستانی برای پرسنل ارتش به 10628 روبل رسیده که در مقایسه با قیمت سایت شرکت ، حدود 15 تا 20 درصد کمتر است . هر چند پس از اعلام صاحب شرکت سازنده این البسه ، ابتدا قیمتها و سپس سایت از دسترس خارج شد . 3- برخی ناظران اوکراینی معتقدند که تفاوت معنا دار پیشروی قابل توجه روسها در باخموت با سایر محورهای درگیری نشان میدهد که ارتش روسیه امکان دست زدن به مانورهای کلاسیک براساس واحدهای مکانیزه را ندارد . با این حال ، ویدئوهای موجود نشان می دهد که ارتش روسیه بتدریج واحدهای زبده خود را در آرایش های کوچکتر ، برای عملیات شهری آماده نموده که احتمالا پس از عقب نشینی واحدهای اوکراینی ، می تواند به یک دستاورد عملیاتی بزرگتر تبدیل گردد . به گفته منابع تحلیلی روسی ، ویدئوهای محدود موجود از درگیری ها در محور باخموت نشان میدهد که ارتش روسیه در حال اجرای تاکتیکهای کلاسیک رزم مکانیزه هستند ولی بدلیل ورود عناصر رزمی تازه بسیج شده به این واحدها ، اثر گذاری چنین تاکتیکهایی کاهش پیدا نموده است . علاوه براین ، کمبود خودروهای ترابری ، مهمات و سایر موارد احتمالا به ناکارآمدی این واحدها کمک نموده و اگر جنگ از محیط متراکم باخموت به بیرون منتقل شود ، ممکن است روند کسب دستاوردهای جدید نیز محدود گردد . این روزها ، بندر برمن درآلمان ، شاهد نقل و انتقالات حجم زیادی تسلیحات برای ارتش اوکراین است ( حدود 440 دستگاه از انواع مختلف ) خودروهای رزمی پیاده نظام برادلی ، نفربرهای استرایکر ( حدود 90 دستگاه ) ، پرتابگرهای پاتریوت ، سامانه های دفاع هوایی کوتاهبرد آونجر ، خودروهای بازیابی زرهی بخشی از آخرین کمکهای غرب به اوکراین است میل بلاگرهای روسی مدعی هستد که منابع داخلی روسها در آلمان اطلاع داده اند که یک مرکز پشتیبانی در نزدیکی مرز اوکراین در حال ایجاد است تا مشکلات لجستیکی کاهش یابد . برهمین اساس ، اوکراین با این تجهیزات 5 تیپ خود را (شامل 23/31/32 و 117 ) را تجهیز و واحدهای توپخانه خود ( تیپ 48 ) را تقویت خواهد کرد 4- ارتش روسیه در 10 و 11 فوریه 2023 مجدد حملات سنگین موشکی وپهپادی را به هدفهایی در عمق خاک اوکراین آغاز نمودند. به گفته منابع اوکراینی ، ارتش روسیه با استفاده از بدون سرنشین های هوایی ، دریایی و موشکهای کروز زیرساختهای ارتباطی و انرژی را در زاپوروژنیه ، میکولایف ، دنیپرو ، کریوی ریگ ، خملنیتسکی هدف قرار داده اند . علاوه براین ، ارتش روسیه برای اولین بار از یک شهپاد ( شناور هدایت پذیر از دور یا درون ) برای حمله به یک جاده و پل راه آهن در استان اودسا ( 28 کیلومتری جنوب اودسا ) استفاده نموده که اولین مورد کاربردی این ابزارجنگی از سوی ارتش روسیه است . به غنمیت گرفته شدن یک دستگاه نفربر زرهی M113AS4 در مارینکا -دونتسک صحنه جنگ در اوکراین – دوازدهم فوریه 2023 1-مقامات ارتش اوکراین همچنان توانایی ارتش روسیه را در اجرای یک عملیات آفندی در سطح استراتژیک کم اهمیت جلوه می دهند. 2- به گفته وزارت دفاع بریتانیا ، تلفات ارتش روسیه در روز 11 فوریه با رسیدن به رقم 824 نفر بیشترین تعداد تلفات در یک روز از ابتدای فوریه 2022 است که این عدد از سوی ستاد کل ارتش اوکراین اعلام شده است . با این حال این منبع متذکرشد که شیوه شمارش تلفات ارتش روسیه قابل تایید نیست . سوخت رسانی به واحدهای رزمی ارتش روسیه - فوریه 2023 https://www.aparat.com/v/R1a9K 3- اداره اطلاعات اوکراین مدعی شده که شنود های ثبت شده نشان میدهد که اپراتورهای پهپادهای شاهد به زبان های کردی و فارسی صحبت می کنند و اعلام نمود که احتمالا ارتش روسیه از نیروهای کرد برای هدایت پهپادهای شاهد استفاده می نمایند . 4- ارتش اوکراین اعلام نموده که روسها بدلیل مشکلات موجود در موج نخست بسیج ، روند موج دوم را به تاخیر انداخته اند . 5- ارتش روسیه اعلام نموده که احتمالا یک پایگاه جدید برای ناوگان دریای سیاه در ماریوپل خواهد ساخت . پس از مشخص شدن نصب سرهای جنگی جدید برای پهپادهای سری شاهد ، تحلیلگران نظامی غربی بدین نتیجه رسیدند که ارتش روسیه یا طرف ایرانی ، برای حداکثر سازی میزان تخریب ، دست به تغییر سرجنگی شاهدها زده است . بعنوان مثال برای بدون سرنشین های شاهد -131 کلاهک جدید یک استوانه بطول 50 و عرض 16 سانتی متر بوده که بخش جلویی کلاهک بصورت یک خرج شکل دار طراحی شده و سپس در بخش بعدی کلاهک ، 18 سرجنگی کوچکترضد زره تعبیه شده می بایست بصورت شعاعی به هدف ضربه بزند . درست در پشت این بخش ، یک منفذ برای نصب ماسوره ( فیوز) وجود دارد و درنهایت ، در جلو عقب کلاهک نیز دو ماتریس چند تکه با 11 لایه ای که قابلیت ترکش شوندگی دارد ، دیده می شود که بتواند حداکثر تاثیرگذاری را روی اهداف نرم از خود برجای گذارد . برخی معتقدند که استفاده از این نوع کلاهک جدید به شکل خاص برای حمله به اهداف بزرگ نظیر زیرساختهای انرژی طراحی شده ولی ماتریس های اضافه شده احتمالا با عجله و طراحی نامناسب بر روی سرجنگی اصلی قرار گرفته است .برای بدون سرنشین های سری شاهد 136 نیز یک سرجنگی با روکشی از فولاد به ضخامت 7 م.م تولید شده که بدان اجازه میدهد با نفوذ به درون ساختارهای حفاظتی نظیر دیوارهای بتونی ، سرجنگی اصلی را به درون هدف منتقل نماید . صحنه جنگ در اوکراین – سیزدهم فوریه 2023 1- مسکو همچنان از روابط خود با ایران برای پیشبرد جنگ در اوکراین استفاده می کند . براساس ادعاهای پیشین اوکراین مبنی بر شنود مکالمه فارسی -کردی در صحنه نبرد مدعی شده بود که این نشان دهنده حضور اپراتورهای ایرانی برای راه اندازی پهپادهای شاهد است . روزنامه گاردین نیز در 13 فوریه گزارش داده بود که ایران حداقل 18 فروند بدون سرنشین دوربرد را با استفاده از شناورها و هواپیماهای ترابری به روسیه منتقل نموده که شامل 6 فروند مهاجر-6 و 12 فروند شاهد 121 و 129 است که قابلیت حملات هوابه زمین را نیز دارا هستند با این تفاوت که برخلاف شاهد131 و 136 می توانند بارها برای اجرای حملات هوایی استفاده شوند . میل بلاگرهای روسی این روزها بشدت بر روی تجهیزات پهپادی ایرانی متمرکز شده اند و درآخرین تحلیل ها ، بحث هایی در خصوص شاهد 181 / شاهد 191 در جریان بوده ... 2- گروه واگنر با انتشار مداوم ویدئوها و تصاویر گرافیکی از صحنه جنگ در اوکراین در حال عادی سازی درگیری های نظامی در سطح جامعه روسیه است . بدون سرنشین اورلان10 - فوریه 2023 https://www.aparat.com/v/uHX3n صحنه جنگ در اوکراین – چهاردهم فوریه 2023 1-آستین ، وزیردفاع آمریکا در 14 فوریه اعلام نمود که 54 کشور ارتباط نظامی خود را برای کمک به اوکراین حفظ خواهند نمود و ادامه خواهند داد . با این حال واشنگتن پست گزارش داده که مقامات آمریکایی محرمانه به اوکراین اعلام کرده اند که کمک های امنیتی غب به اوکراین محدود خواهد شد . به گفته این روزنامه ، یک مقام ناشناس دولتی اعلام نموده که مقامات آمریکایی در حال فهماندن این مساله به کیف هستند که دولت این کشور نمیتواند همه چیز را برای همیشه به اوکراین ارسال کند . به گفته این منبع ، کمکهای اخیر ، بهترین شانس کیف برای تغییر دادن روند جنگ است . میزان مقاومت کلاهخود های روسی دربرابر تهدیدات میدان نبرد البته به روایت روسها ...!!!! به ادعای تحلیلگر این رسانه غربی ، برنامه ریزان نظامی آمریکایی استدلال می کنند که ارتش اوکراین بطور همزمان قادر به دفاع از باخموت و انجام یک ضدحمله در بهار 2023 نیستند و در حال وارد کردن فشار به کیف برای رها کردن باخموت و تمرکز بر روی ضدحمله آینده خود هستند . اما برخی از منابع غربی معتقدند که دفاع از باخموت علیرغم هزینه های بالا یک تلاش استراتژیک مناسب برای ارتش اوکراین محسوب می شود . درواقع این محور باعث فرسایش گروه واگنر و ارتش روسیه شده و وضعیت مناسبی را برای یک ضدحمله در بهار 2023 فراهم می کنند . اگر روسها باخموت را تصرف کنند ، این امیدواری در ارتش روسیه ایجاد میشود که میتوانند درادامه عملیات را به گونه ای گسترش دهند که ارتش اوکراین مجبور به پدافند در زمین هایی که برای عملیات دفاعی مناسب نیستند ، گردد . 2- وزارت دفاع روسیه اعلام نموده که ارتش نیزدر حال جذب زندانیان روسی است . براساس داده های موجود ، وزارت دفاع روسیه در حال جذب این نیروها و سازماندهی آنها در سپاه دوم ارتش جمهوری دونتسک است . راست : بازمانده از نبردهای داعش در عراق و سوریه .. این بار در دونباس ..!!!! چپ : واقعا .... چرا ؟!!!!!! 3- ارتش روسیه به حملات خود در محور کوپیانسک ، باخموت و حومه غربی دونتسک ادامه میدهد . MadMax در اوکراین صحنه جنگ در اوکراین – پانزدهم فوریه 2023 1- منابع غربی معتقدند که روند پرهزینه جنگ در اوکراین باعث شده تا ارتش روسیه توانایی تامین تجهیزات و نیروی انسانی به منظور اجرای یک حمله گسترده را ازدست بدهد . وزیر دفاع بریتانیا اعلام نموده که هنوز نشانه ای از تمرکز یک نیروی بزرگ روسی برای اجرای حملات سرتاسری را مشاهده ننموده و مدعی شده که روسها تلاش می کنند تا با پرداخت هزینه های بالادر دونباس پیشروی نمایند . به گفته وی ، روسها می توانند چیزی در حدود 97 درصد از سازمان رزمی ارتش خود را وارد اوکراین کنند ولی اثر بخشی این روش بدلیل استفاده از تاکتیکهای جنگ اول جهانی که پیشروی بصورت سانتی متری نموده تا 40 درصد کاهش پیدا کرده است . صحنه نبرد در اوکراین 15فوریه 2023 2- ناتوانی ارتش روسیه در بازسازی سخت افزار زرهی صدمه دیده در جبهه جنگ ، توان رزم مانوری این ارتش را محدودتر می کند . یکی از مخازن فکر غربی مدعی شده که ارتش روسیه چیزی در حدود 50 درصد از تانکهای تی-72بی و تی-72بی3ام و بخش زیادی از تانکهای تی-80 خود را از دست داده و این ارتش این کشور را مجبور کرده تا از تجهیزات قدیمی تر استفاده نماید . این منبع مدعی است که 3/2 تانکهای ارتش روسیه منهدم یا از کار افتاده و این مساله کرملین را وادار نموده تا بررسی های بیشتری را به منظور افزایش تولید تسلیحات پیشرفته انجام دهد . اداره اطلاعات ارتش نروژ نیز مدعی است که روسها همچنان میتوانند مقادیر انبوهی سلاح های کالیبرکوچک ، موشک و تانک تولید کنند و پایگاه صنعتی این کشور در حال تجهیز برای مقابله با تحریم های غرب هستند،در حالی که برخی گزارش ها حاکی از کمبود کارگرو نیروی انسانی برای افزایش توان تولید سلاح در روسیه است . اما در مجموع منابع غربی معتقدند که ظرفیت دفاعی روسیه توان تولید سریع تر تانک برای تاثیر گذاری روی صحنه نبرد بهار2023 را ندارد و متقابلا توان اوکراین نیز وابسته به کمکهای غرب خواهد بود . پلنگ آلمانی در برابر خرس روسی تحویل لئوپاردها به کیف چگونه بر تعادل میدان نبرد در اوکراین تاثیر می گذارند ؟!! میل بلاگرهای روسی با بررسی قابلیتهای سه بدون سرنشین مهاجر-6 / شاهد-129 و شاهد 191 امکان حمله به عمق خاک اوکراین را بررسی می کنند 3- درآخرین خبرهای موجود از همکاری نظامی روسیه و ایران ، برخی منابع مدعی شده اند که این دوکشور در حال برنامه ریزی برای به اشتارک گذاری فناوری در خصوص مهمات دقیق ، موشکها ، پهپادها ، و جتهای تهاجمی هستند و در همین ارتباط روسیه با خرید بیشتر از 100 هزار گلوله توپ و خمپاره بویژه مهمات 152م.م دور جدیدی از خریدهای نظامی از ایران را آغاز نموده است . به گفته منابع روسی ، ایران ذخیره بزرگی از مهمات 122 م.م برای هویتزرهای دی-30 و سامانه های موشک انداز گراد را در اختیار دارد و این مساله خبر خوبی برای روسها به نظر می رسد . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. 2- جمع آوری دیتاهای این پست از ساعت 00 :19 بعداز ظهر روز بیست و هفتم بهمن تا ساعت 1:50 دقیقه بامداد روز بیست و هشتم بهمن بدلیل سرعت بسیار پائین اینترنت ، عدم کارایی مناسب ابزارهای خاص برای دسترسی به تصاویر و ویدئوها ، طول کشید .. برای ثبت در تاریخ و حافظه میلیتاری که حتی این شرایط بد هم باعث نشد تا روند تحلیل متوقف بشود .. منبع1 منبع2 منبع3 منبع4 منبع5 منبع6 منبع7
  4. 1 پسندیده شده
    در آستانه سالگرد جنگ اوکراین همزمان با نزدیک شدن به اولین سالگرد حمله روسیه به اوکراین، صندوق بین المللی پول پیش بینی های خودش را در خصوص اوضاع اقتصادی روسیه به صورت زیر تصحیح کرده است: طبق پیش بینی این نهاد قرار بود رشد اقتصادی روسیه در سال 2022 منفی 8.5 درصد باشد اما در عمل روسیه سال میلادی را با رشد منفی 2.2 به اتمام رساند. این صندوق معتقد است که در سال 2023 روسیه از رکود خارج شده و رشد مثبت 0.3 را تجربه خواهد کرد. اما بنا بر پیش بینی همین نهاد با وجود تحریم های گسترده غرب، روسیه در سال 2024 با رشد 2.1 درصدی، عملکردی بهتر از اتحادیه اروپا(1.6%) و امریکا(1%) خواهد داشت. بر خلاف پیش بینی و تبلیغات مقامات غرب از جمله جو بایدن، نه تنها شاهد فروپاشی روبل نبودیم بلکه این ارز در قوی ترین جایگاه طی هشت سال اخیر قرار دارد. اما بیشترین یاس و نارضایتی غرب در بحث اقتصاد جنگ است یعنی جایی که طبق نظر کارشناسان، ما با جنگی از نوع "صنعتی" روبرو هستیم، جنگی فرسایشی که ظرفیت تولید صنایع نظامی و پشتیبانی تسلیحاتی و مهماتی نقشی تعیین کننده دارد. در این حوزه هم روسیه با ورود به گزینه "جنگ توپخانه ای" و سه شیفت هشت ساعته در کارخانه های تولید خمپاره، مشکلی برای پایدار نگه داشتن نسبت یک به هشت بمباران خمپاره ای ندارد، حال آن که ناتو در کمال ناباوری و با تمام دک و پوزش از تولید و تامین همین مقدار خمپاره(با توجه به تنوع ادوات توپخانه ای) برای اوکراین عاجز بوده و با توسل به فشار به کشورهایی چون کره جنوبی و اسرائیل از ذخایر استراتژیک آن ها استفاده می کند. در بخش اول نگاهی کردیم به آخرین آمار صندوق بین المللی پول و وضعیت اقتصادی مطلوب روسیه برای تحمل جنگی طولانی مدت. در این قسمت می پردازیم به دورنمای اسفناک اوکراین، کشوری که قبل از شروع جنگ، فقیرترین و فاسدترین کشور اروپا بوده و طبق آمار صندوق بین المللی پول سال اول جنگ را با رشد اقتصادی منفی 35 درصد به پایان رساند. بنا بر ارزیابی جنت یلن رئیس بانک مرکزی امریکا، اوکراین نیازمند ماهانه سه میلیارد دلار وام تنها برای تامین مایحتاج حیاتی دولت مثل پرداخت حقوق ها است. از ابتدای جنگ تا به امروز میزان مشارکت نظامی امریکا به رقم 68 میلیارد دلار رسیده که دو میلیارد از بودجه نظامی روسیه بیشتر است. در واقع فقط 18 درصد از جمع صد میلیاردی کمک های بین المللی بلاعوض بوده و مابقی را اوکراین می باید طبق همان فرمول Lend/Lease یا قرض/خرید که وینستون چرچیل در جنگ جهانی دوم، برای دریافت کمک از امریکا ابداع کرد پرداخت کند. فرمولی که طبق آن می توان تجهیزات نظامی را مستقیما از انبارها دریافت کرد و هزینه اش را در آینده پرداخت. به این ترتیب هر موشکی که پرتاب می شود، هر پهپادی که ساقط می شود فاکتوری به فاکتورهای اوکراین می افزاید. فاکتورهایی که پرداخت شان به اصطلاح دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد چنان که در سال 2006 تقریبا 60 سال بعد از جنگ جهانی دوم، نیویورک تایمز خبر از پرداخت آخرین قسط بدهی بریتانیا به امریکا داد. ولی اوکراین بریتانیا نیست و چین نیز رسما نسبت به افتادن اوکراین در آنچه که به آن تله بدهی می گویند هشدار داده است. در واقع مدل اقتصادی اوکراین همواره بر اساس تبدیل انرژی ارزان به کالای صنعتی و صادرات آن از طریق دریای سیاه بوده است. این مدل امروز دیگر پاسخگو نیست چرا که تمامی معادن زغال سنگ و عمده صنایع و کارخانه های اوکراین درست در بخش شرقی و جنوبی اوکراین واقع شده که یا به اشغال درآمده یا مورد مطالبه روسیه است. مناطقی که ادامه اشغال آن ها سال ها بعد از آتش بس نیز این مدل اقتصادی را از معنا تهی می کنند. دیگر منبع مهم درآمدی اوکراین، مزیت ترانزیتی این کشور در انتقال گاز روسیه به اروپا بود که فاتحه آن به کل خوانده شده است. به گفته آلن ژوئیه رئیس اسبق اطلاعات فرانسه، سه کمپانی بزرگ امریکایی قبل از جنگ 30 درصد زمین های کشاورزی اوکراین را خریداری کرده و این بخش از اقتصاد اوکراین نیز قبلا به تاراج رفته است. می ماند منابع انسانی و مالیاتی که دولت امیدوار است با اخذ آن هزینه های بازسازی اوکراین را بپردازد. هزینه هایی که به باور شارل میشل رئیس شورای اتحادیه اروپا تا همینجا نزدیک به 750 میلیارد دلار برآورد شده است. اما اوکراینی که در سال 1991 بیش از 51 میلیون جمعیت داشت به دلیل فساد حاکم و وضعیت نامطلوب اقتصادی شاهد مهاجرت انبوه شهروندانش بوده است به طوری که قبل از شروع جنگ، جمعیت آن به 37 میلیون نفر کاهش یافت و پیش بینی ها حاکی از جمعیتی بالغ بر 28 میلیون بعد از خروج از جنگ است. حال چطور می شود این فاکتور نجومی را با تورم و فساد جاری طی دهه ها بدون غارت کشور پرداخت کرد؟ چطور می شود این مبلغ را با بودجه 40 میلیاردی دولت قبل از شروع جنگ فاینانس کرد؟ چه کسی قرض می دهد؟ با کدام نرخ بهره؟ با ورود جهان به دوره تورم و نرخ بهره بالا بعد از دو دهه پول ارزان، بانک جهانی و دیگر بانک های مرکزی دیگر به این سادگی ها پول به کسی قرض نمی دهند. طبق نظرسنجی موئسسه ایپسوس دوسوم شهروندان 28 کشور توسعه یافته مایل نیستند در این اوضاع کشورشان وامی به اوکراین اهدا کند. فراموش نکنیم که بدهی، اهرمی است بسیار قوی در دست وام دهنده تا بدهکار را هدایت کند به آن جایی که خاطرخواه اوست. بعد از اتمام جنگ، اوکراین چاره ای ندارد جز این که در برابر بانک جهانی، امریکا و اتحادیه اروپا زانو بزند و نقشه ریاضتی آن ها را برای بازپرداخت بدهی مو به مو به اجرا گذارد. نقشه ای که با خصوصی سازی های تمام و کمال و کاهش کمک های رفاهی و اجتماعی، دولت را تبدیل به پوسته ای توخالی خواهد کرد. مگر الویت سیاست های بانک جهانی ابتدا بازپرداخت بدهی قبل از هر گونه هزینه کرد دولت ها نیست؟ سال گذشته با وجود جنگ، اوکراین مبلغ 562 میلیون دلار فقط به خاطر هزینه و سود بدهی های انباشته به بانک جهانی و 1.3 میلیارد به صندوق بین المللی پول پرداخت کرده است. در حالی که اوکراین خودش را برای دریافت تانک و جنگنده های جدید آماده می کند، می باید به تنهایی بار هزینه های انسانی و مالی این جنگ را برای تحقق اهداف استراتژیک دوجین کشور توسعه یافته به دوش بکشد. واقع بین باشیم، اوکراین هرگز نه وارد ناتو خواهد شد، نه اتحادیه اروپا. امروز حتی سوئد برای عضویت در ناتو با وتوی اردوغان روبروست و اتحادیه اروپا هرگز کشوری با این اندازه فساد و این حجم بدهی را به عضویت نخواهد در خصوص نوع جنگ، کارشناسان از زوایه های مختلفی به موضوع نگاه می کنند. در کنار مباحثی چون هیبریدی و پهپادی یا سایبری و غیره که هر کدام در جایگاه خود قابل بحث و مناقشه است، همگان بر این نکته توافق دارند که ما شاهد جنگی هستیم با سنگرهای خندقی و تبادل آتش توپخانه از هر دو طرف و با تلفات بالای انسانی. حال هر ملتی نسبت به تجارب تاریخی خود این جنگ را به این یا آن نبرد تشبیه می کند. فرانسوی ها آن را با نبرد وردن در مقابل آلمان در جنگ جهانی اول و روس ها آن را به آنچه که به ارگ استالین در جنگ جهانی دوم نامیده شد(هر ده متر یک توپ در جبهه شرق) مقایسه می کنند. اما در این بخش توضیح می دهم که چرا بُعد صنعتی این جنگ مهم است. سه روز پیش ینس استولتنبرگ دبیرکل ناتو در اجلاسی که برای هماهنگی کمک ها بین اعضای عضود در بروکسل برگزار شد به خبرنگاران گفت: «جنگ در اوکراین مقدار هنگفتی مهمات مصرف می‌کند و انبارهای اعضای ناتو را خالی کرده است»، و تصریح کرد: «میزان استفاده فعلی اوکراین از مهمات بسیار بیشتر از میزان فعلی تولید اعضای ناتو است و این امر صنایع دفاعی اعضای این سازمان را تحت فشار می‌گذارد.» دیروز فرانس 24 تعداد خمپاره هایی را که روزانه از سوی اوکراین شلیک می شوند را پنج تا شش هزار عدد اعلام کرد در حالی که به گفته این کانال، آمار روس ها ده برابر است. البته می باید اضافه کرد که بعد از ورود سامانه های هایمارس امریکایی به اوکراین و در کنار کمک های اطلاعاتی-ماهواره ای امریکا دقت آتش اوکراین بالاتر است و بارها با هدف قرار دادن انبارهای مهمات نشان دادند که توان اختلال در تدارکات و پشتیبانی روس ها را دارند. اما بحث اصلی، امروز مهمات است چنان که امریکایی ها می گویند با ساختار صنعتی فعلی و با زنجیره تامینی که هر قطعه خمپاره در یک کشور تولید می شود، برای تولید همین تعداد مهماتی که تا امروز خرج هایمارس ها در اوکراین شده به 6 سال زمان نیاز است. لذا استدلال کارشناسانی که این جنگ را یک جنگ صنعتی تعریف می کنند بر همین نکته استوار است: ظرفیت صنعتی و اقتصادی در تامین به موقع و به اندازه مهمات اوکراین در ابتدای جنگ از توپ و خمپاره های ارتش شوروی سابق با سایز 122 و 152 میلیمتری استفاده می کرد که با وجود ارسال موجودی انبار کشورهایی که سابق بر این عضو پیمان ورشو و در قلمرو شوروی بودند، هم اکنون تعداد شان به صفر رسیده است. اما ناتو بعد ار ارسال تجهیزات خود به اوکراین از جایگزینی این تعداد خمپاره با راکت های 155 میلیمتری عاجز است. دیروز در خبرها آمده بود که پاکستانی ها ده هزار راکت گراد را از کراچی راهی بندری در آلمان کرده اند تا کمک اوکراین شود ولی این تعداد راکت به زحمت خوراک یک روز و نیم اوکراین است. اما آن طرف قضیه، روس ها از سال 2014 با زنجیره تامین کاملا بومی، خمپاره ها و راکت ها را تولید و انبار کرده و بر اساس همین برتری، تاکتیک جنگ توپخانه ای خود را به ناتو و اوکراین دیکته می کنند. شاهین اشکان(ارسال برای میلیتاری)
  5. 1 پسندیده شده
    مرگ از پائین و نجات از بالا ! بخش چهارم تسلط نظامی در ژاپن اگر بریتانیا با نظارت غیرنظامی بر ارتش،خود را نجات داد، امپراتوری ژاپن به دلیل فقدان چنین نظارتی محکوم به فنا بود. با این حال، شکی نیست که ژاپنی‌ها در جنگ جهانی دوم شکست می‌خوردند، حتی اگر می‌توانستند ضرورت ایجاد یک نیروی دریایی متعادل و ناوگان تجاری به اندازه کافی بزرگ برای رفع نیازهای خود را پیش‌بینی کنند. اساساً، استراتژی ژاپن بر این فرض تکیه داشت که ماشین جنگی آلمان متوقف نخواهد شد و متفقین در نتیجه چاره‌ای جز پذیرش فتوحات ژاپن به عنوان یک عمل انجام شده ندارند و اگر اتفاقی غیر از این رخ دهد، ژاپنی ها به تدریج تحت سلطه قدرت صنعتی ایالات متحده و متحدانش قرار می گرفتند. بنابراین، هر اقدام ژاپنی برای بهبود ظرفیت کشتیرانی دریایی خود در طول جنگ، تلاشی برای جلوگیری از تلفات و به حداکثر رساندن کارایی به منظور طولانی کردن جنگ بود. این نوع نتیجه گیری به دلیل وضعیت روابط مقامات و نهادهای غیرنظامی و نظامی در ژاپن چه قبل و چه در طول جنگ بود. به جز اقتدار محدود اما مورد احترام امپراطور، هیچ کنترل رسمی در تصمیم گیری ارتش وجود نداشت زیرا قانون اساسی 1889 آن را تحت کنترل غیرنظامی قرار نداده بود. هم ارتش و هم نیروی دریایی از ارائه ارقام مهمی در مورد تناژ کشتی‌های جنگی و ذخایر سوخت به کابینه غیرنظامی خودداری کردند و این مانع از آن شد که همتایان غیرنظامی آنها تصویر دقیقی از وضعیت کشور چه قبل و چه در طول جنگ بدست آورند. در روزهای آغازین جنگ، ارتش توانست به تدریج پایگاه صنعتی کشور را تصاحب کند و افسران نظامی را به عنوان بازرسان مقیم منصوب کند و قدرت تأثیرگذاری و هدایت بوروکرات‌های دولتی و مدیران آگاه و شایسته تر کارخانه‌ها را از بین ببرد. از نظر سیاسی، دست آزاد ارتش حتی بیشتر موجب بروز اختلال بود.مداخله نظامیان در امور سیاسی منجر به یک رشته ترورها و کودتاها در اوایل و اواسط دهه ۱۹۳۰ شد و ژاپن را در مسیر جنگ قرار داد.در یکی از دراماتیک ترین اپیزودها معروف به حادثه منچوری ،ارتش امپراتوری در سال ۱۹۳۱ به استان منچوری چین حمله کرد و آن را اشغال نمود و مقامات غیرنظامی را مجبور کرد که اشغال این استان را به رسمیت بشناسند.ارتش امپراطوری که به خاطر این موفقیت جسارت یافته بود،دوباره به میل خود در حادثه چین عمل کرد و یک جنگ تمام عیار را علیه چین آغاز نمود و زمینه را برای جنگ ژاپن علیه متفقین فراهم کرد. فقدان کنترل غیرنظامی بر ارتش نه تنها مسیر مناسب اصلاحات را مختل کرد، بلکه همزمان به یک مشکل نیز منجر شد و آن رقابت شدید و خصمانه بین ارتش و نیروی دریایی بود که البته به کار بردن کلمه رقابت گویای خصومت بین این دو نمی باشد! طبق بسیاری از گزارشات، ارتش و نیروی دریایی یکدیگر را دشمنان واقعی می‌دانستند و حتی در طول جنگ تا آنجا پیش رفتند که بخاطر نگرانی از تلاش یکی از آنها برای تصاحب مسئولیت دیگری ،در اطراف ساختمان‌های وزارتخانه‌شان دیوار دفاعی ایجاد کردند. این رقابت احتمالاً در نتیجه توانایی ارتش برای به دست گرفتن برخی از امور غیرنظامی افزایش یافته است که منجر به رقابت بین ارتش و نیروی دریایی در مورد اینکه کدام یک می‌تواند بیشترین قدرت را به دست آورد،شد و این نتیجه فقدان یک سازمان رسمی برای نظارت بر خدمات و داوری اختلافات بین آنها بود.این امر تأثیر فاجعه باری بر حمل و نقل تجاری داشت. به جای یک فرماندهی یا وزارت حمل و نقل یکپارچه و کارآمد، هر سرویس یعنی ارتش و نیروی دریایی دفاتر کنترل کشتیرانی خود را اداره می کرد.بنابراین،تعداد ناچیز کشتی‌های اسکورت و هواپیماها بین دو دفتر کشتیرانی مختلف تقسیم شد و هیچکدام انگیزه زیادی برای جمع آوری منابع، به اشتراک‌گذاری اطلاعات ،هماهنگ کردن کاروان ها یا به حداکثر رساندن کارایی منابع محدود نداشتند. در ۲۱ سپتامبر ۱۹۴۵ در توکیو،درست پس از پایان جنگ،مردم صف کشیده منتظر سهمیه حبوبات خود هستند،زیرا در این زمان برنج در دسترس آنها نبود. در هر صورت، کنترل محدودی که ارتش و نیروی دریایی بر کشتیرانی و تدارکات انجام دادند، چندان مؤثر نبود. کشتی‌های تجاری خالی به سمت بنادر جدید حرکت می‌کردند تا محموله‌ها را حمل کنند ولی فقط کشتی‌های خالی دیگری را می دیدند که به طرف مسیری که از آنجا آمده‌ بودند حرکت می‌کردند. پیشرفت رو به جلو تنها در مارس 1944، زمانی که ژاپنی ها شروع به پیاده سازی سیستم کاروان و ایجاد نیروی ضد زیردریایی کردند، انجام شد، اما در آن زمان خیلی دیر شده بود.سایر بخش های ارتش و نیروی دریایی نا امیدانه هواپیما و کشتی های محدودی را به اسکورت اختصاص دادند ولی در عین حال زیردریایی های آمریکایی طعمه های بی دفاع آنها را نابود کردند. به این ترتیب تلاش جنگی ژاپن شکست خورد و نیروها بدون مواد غذایی و آذوقه لازم برای ایجاد یک نیروی رزمی مؤثر به خط مقدم می رفتند.در خود ژاپن،در ماه های آخر جنگ،گرسنگی به مهم‌ترین مسئله روز تبدیل شد و دولت را وادار کرد تا مقدار کمی از کشتی های خود را به حمل مواد غذایی از چین و منچوری به جزایر ویران شده ژاپن اختصاص دهد.در نهایت،ژاپنی ها به دلیل نبود حمل و نقل کافی به زانو درآمدند و زیردریایی های آمریکایی پیروز شدند. نتیجه تجربیات بریتانیا و ژاپن در مورد جنگ ضد زیردریایی و کشتیرانی تجاری به ترتیب در طول جنگ جهانی اول و دوم، نمی توانست متفاوت تر از این باشد. هر دو کشور جنگ را با توجه به مواضع خود در مورد حفاظت از تجارت دریایی در وضعیت نامناسبی آغاز کردند، در عوض بر توانایی های تهاجمی خود و توانایی خود برای آوردن نیروی کافی برای شکست دادن دشمن در یک نبرد دریایی سرنوشت ساز تمرکز کردند. اثرات این ناآمادگی شدید بود. هر دو کشور حجم عظیمی از کشتی های تجاری را در طول جنگ از دست دادند و هر دو کشور تا مرز فاجعه پیش رفتند. با این حال، تنها یک کشور از سقوط نجات یافت.بریتانیایی ها توانستند تاکتیک های موثری را ایجاد کنند، در حالی که ناوگان تجاری ژاپن تا مرز انقراض شکار شد.در نهایت این روابط مقامات و نهادهای غیرنظامی و نظامی بود که تفاوت را ایجاد کرد. مقامات غیرنظامی در بریتانیا،چه از طریق ارعاب و چه از طریق دیگر ،توانستند نیروی دریایی سلطنتی را متقاعد کنند که سیستم کاروان را اتخاذ کند و موج نابودی ناوگان تجاری را متوقف کند.اما از سویی دیگر،قدرت کنترل نشده ای که به ارتش امپراطوری و نیروی دریایی ژاپن اعطا شد،دولتی را ایجاد کرد که قادر به ایستادن در برابر قدرت ارتش نبود و مقامات غیرنظامی را مجبور کرد که بی سر و صدا به خواسته های ارتش تن دهند.علاوه بر این فقدان نظارت مؤثر که می توانست ساختار استراتژی ضد زیردریایی ارتش را تغییر دهد و تلاش برای نفوذ و قدرت بیشتر منجر به رقابت شدید بین ارتش و نیروی دریایی شد و این همکاری بین دو سرویس در مورد کشتی های تجاری و اسکورت آنها را،غیر ممکن کرد.این ناتوانی دولت غیرنظامی در نظارت بر ارتش و داوری بین دو سرویس بود که در نهایت امپراطوری ژاپن را محکوم به شکست کرد. تجارب ژاپنی ها و بریتانیایی ها در مدیریت کشتی های تجاری خود در زمان جنگ و تلاش های جنگ ضد زیردریایی آنها اهمیت انتصاب یک مقام غیر نظامی قوی بالاتر از ارتش را نشان می دهد. با توجه به آنچه گفته شد، نمی توان انکار کرد که دوره هایی وجود داشته است که در آن رهبران غیرنظامی عملیات نظامی را متوقف کرده اند، جان ها و مواد را به خاطر منافع سیاسی یا شخصی به خطر انداخته اند.اما در دو جنگ بزرگی که این سیاره تاکنون تجربه کرده است، اقتدار و نفوذ غیرنظامیان بر امور نظامی پیروزی در یکی را تضمین کرد و فقدان چنین چیزی در دیگری شکست کامل و مطلق را به همراه داشت. در نهایت، کنترل غیر نظامی ارتش ،ارزش خود را نه تنها به عنوان راهی برای حکومت داری بهتر ،بلکه به عنوان یک دارایی استراتژیک که قادر به ارائه اهرم‌های لازم برای رسیدن به پیروزی در زمان جنگ است،ثابت کرد. پایان  مترجم SHAHDAD  استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.  منابع : https://www.google.com/amp/s/thestrategybridge.org/the-bridge/2019/7/18/death-from-below-salvation-from-above-the-effect-of-civil-military-relations-on-british-and-japanese-anti-submarine-warfare-strategies-in-the-world-wars%3fformat=amp https://en.m.wikipedia.org/wiki/Triple_Entente https://www.usni.org/magazines/naval-history-magazine/2009/april/twilight-high-seas-fleet https://en.m.wikipedia.org/wiki/Civil–military_relations
  6. 1 پسندیده شده
    مرگ از پائین و نجات از بالا!! بخش سوم...... تفکرات تهاجمی در ژاپن تفکر ژاپنی قبل از جنگ جهانی دوم نیز بر اندیشه ماهانی در مورد نبرد سرنوشت‌ساز دریایی و بر فلسفه تهاجمی متمرکز بود، اما برخلاف انگلیسی‌ها، ژاپنی‌ها توسط قدرت بزرگ دیگری مجبور به اتخاذ این سیاست نشدند.از میدوی تا دریای فیلیپین، تا دریای اطراف سایپان و نبرد خلیج لیته، نیروی دریایی امپراتوری هرگز از ایده نبرد سرنوشت‌ساز دست نکشید و این ایده در ذهن شان باقی ماند تا زمانی که از نیروی دریایی شان چیزی باقی نماند!! همانطور که مارک پی پریلو ،دانشیار دانشگاه ایالتی کانزاس و نویسنده کتاب تجارت دریایی ژاپن در جنگ جهانی دوم به درستی خلاصه می‌کند: نفوذ آموزه های آلفرد ماهان بر اندیشه استراتژیک نیروی دریایی امپراطوری ژاپن به حدی بود که در تاریخ این نیرو مانندی نداشته است. این ایمان نابجا به نبرد سرنوشت ساز بر واکنش ژاپنی ها نسبت به جنگ نامحدود زیردریایی ایالات متحده، دو تأثیر داشت که هر دو به ناتوانی ژاپنی ها در آماده شدن مؤثر برای تهدید زیردریایی منجر شد. نخست، به دلیل تمرکز بر ناوگان اصلی رزمی و قدرت کشتی های جنگی سنگین در آن ( Capital Ship که در اینجا کشتی جنگی سنگین ترجمه شده مهمترین کشتی های جنگی یک ناوگان هستند.این نوع کشتی بطور کلی یک کشتی پیشرو یا اصلی در ناوگان مربوطه خود و از بقیه بزرگتر است. ناوهای هواپیمابر کپیتال شیپ اکثر ناوگان آبی دوران مدرن را تشکیل می دهند. البته طبق تعریفی دیگر کپیتال شیپ کشتی زره دار جنگی با توپ هایی که دهانه آنها از هشت اینچ بیشتر باشد یعنی بزرگتر از ۲۰۳ میلی متری، می باشد) ژاپنی‌ها منابع محدود خود را بر ساخت کشتی‌هایی برای ناوگان رزمی اصلی شان متمرکز کردند و منابع را از ساخت‌ کشتی‌های تجاری منحرف کردند. این روند از بدو تولد نیروی دریایی ژاپن مشهود بود و به نظر می رسد بخشی از صنعتی شدن سریع این کشور بوده است. دولت ژاپن یارانه هایی را برای کمک به پرورش صنعت کشتی سازی رو به رشد ارائه کرد که تأثیر آن ایجاد یک صنعت چشمگیر در چند دهه بود. با این حال، به طور همزمان، آن صنعت بر پروژه‌های نظامی دریایی به جای ساخت کشتی‌های تجاری غیرنظامی متمرکز شد،قراردادهای نیروی دریایی به تأمین مالی کشتی‌سازی در زمان‌های رکود کمک می‌کرد و هرگز در زمان‌های رونق هم رها نمی‌شد. Parillo تخمین می زند که کارخانه های کشتی سازی ژاپنی قادر به تولید سالانه ۴۰۰۰۰۰ تن کشتی جنگی برای نیروی دریایی در طول پنج سال قبل از آغاز جنگ بودند،اما این رقم برای کشتیرانی تجاری کمتر از نصف آن بود.اساسا،کشتی سازی نیروی دریایی همه انواع دیگر کشتی سازی را در یاردهای غیرنظامی از بین برد که منجر به شکاف در ظرفیت و نیازهای کشتیرانی تجاری ژاپن شد. ابر ناوهای جنگی یاماتو و موساشی در سال ۱۹۴۳ در آب های جزایر تروک لنگر انداخته اند. جدای از انحراف منابع از پروژه‌هایی که بر توانایی امپراتوری ژاپن برای حفظ تجارت دریایی‌اش تأثیر مثبت می‌گذاشت، تمرکز بر نبرد سرنوشت‌ساز یک نیروی دریایی ایجاد کرد که هم نامتعادل و هم به‌طور خطرناکی محدود بود. این روند در هیچ کجا به اندازه پروژه های عظیم نبرد ناوها آشکار نیست.ساخت هر یک از این کشتی‌ها سه سال به طول انجامید و دو سال دیگر نیز طول کشید که تجهیز شوند. از سوی دیگر، بین سال های 1941 و 1943، ژاپنی ها حتی یک ناوشکن را راه اندازی نکردند.این تاکید بر کشتی‌های جنگی سنگین نه تنها بر تولید، بلکه بر توانایی نیروی دریایی امپراتوری برای انجام یک جنگ پایدار در دریا و در عین حال محافظت از ناوگان تجاری ارزشمند خود تأثیر گذاشت. در واقع، در حالی که قدرت و توانایی اولیه نیروی دریایی امپراتوری چشمگیر بود، زمانی که شکست خورد چیز کمی برای جایگزینی آن وجود داشت. آموزش درون جنگ :چرا بریتانیا یاد گرفت و ژاپنی ها شکست خوردند؟ از بحث قبلی مشخص می شود که منش و ذهنیت نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا و امپراتوری ژاپن در سال های منتهی به جنگ تفاوت چندانی با هم نداشته است. هر دو به چیزی که می توان آن را فرقه تهاجمی نامید، پایبند بودند و عملیات تهاجمی را بر عملیات دفاعی ترجیح میدادند.هر دو کشور، چه از طریق انتخاب یا شرایط، مجبور شدند به ایده نبرد سرنوشت ساز پایبند باشند. بنابراین، تفاوتی که به انگلیسی ها اجازه داد تا پاسخی مؤثر در برابر تهدید زیردریایی اتخاذ کنند و در مقابل ناتوانی ژاپنی ها در انجام آن را باید در اقداماتی جست که در طول جنگ رخ داد.عامل کلیدی که باعث پیروزی بریتانیا و شکست زود هنگام ژاپنی ها شد،تفاوت روابط مقامات و نهادهای غیر نظامی و نظامی در هر کدام از این دو کشور بود. تسلط غیر نظامیان در بریتانیا تا پایان آپریل 1917، دریاسالاری بریتانیا تاکید داشت که سیستم کاروان کارایی نخواهد داشت. ماردر استدلال های اصلی آنها علیه سیستم را مشخص می کند.اولا،کاروان‌های زیادی برای پشتیبانی و تامین تدارکات برای چندین جبهه مختلف جنگ ضروری است.دوم،کشتی‌ها در انتظار کاروان‌ها در بنادر، با تاخیر بیش از حد طولانی کشتی ها مواجه می شوند.سوم،با ورود و خروج کاروان ها به بنادر، بنادر گاهی دچار کمبود ظرفیت و گاهی اضافه بار شده و در نهایت،کشتی های کند در کاروان باعث کاهش سرعت کشتی های سریعتر می شوند. اما برای رد هر کدام از استدلال های دریاسالاری بریتانیا دلایل بسیار قوی وجود داشت : بیشتر کشتی های درگیر در تجارت منحصراً کشتی های کوچک ساحلی بودند و تعداد واقعی کشتی هایی که در سفرهای تجاری خارج از کشور شرکت می‌کردند کم بود و می‌توانستند به راحتی درکاروان‌ها اسکورت شوند. بیشتر کشتی‌ها قبلاً به‌دلیل مشاهده زیردریایی های المانی توسط کشتی‌های گشتی، به طور قابل توجهی در بندر با تاخیر زیاد نگهداری می‌شدند.این وضعیت همچنین به این معنا بود که بنادر یا از قبل مملو از کشتی بودند یا حاوی هیچ کشتی ای نبودند.در نهایت، تاکتیک‌های که کشتی‌های تجاری برای عدم برخورد با دشمن در مسیرهای خود به کار می‌گرفتند، طول برخی از سفرها را دو برابر می‌کرد.با این حال،علی رغم منطق این استدلال ها،دریاسالاری بریتانیا سرسختانه تا پایان یک نهاد محافظه‌کار باقی ماند. (خب ! از اینجا به بعد مفهوم Civil-Military Relations یا به اصطلاح روابط مقامات و نهادهای نظامی و غیر نظامی که مدام تکرار شد با مثال هایی معلوم میشه اصلا یعنی چی!!) این امر با مداخله مقام بالاتر و غیر نظامی به دو شکل مجزا پایان یافت : اول از طریق مداخله مستقیم از سوی نخست وزیر دیوید لوید جورج و دوم از طریق تصحیح یک خطای آماری دریایی توسط وزارت کشتیرانی. با ادامه افزایش تلفات کشتیرانی، مقامات غیرنظامی، به ویژه نخست وزیر لوید جورج، علاقه شدیدی به اقداماتی که می توانست برای جلوگیری از این تلفات انجام داد، نشان دادند.او در نهایت در ماه آپریل هنگامی که وضعیت تلفات کشتیرانی در جهت اشتباه و با نرخ بی سابقه ای شتاب می گرفت تحریک شد که وارد عمل شود.در واقع بر اساس ارقام، انگلیس و متحدانشان در آن ماه 881,027 تن از کشتیرانی خود را (به دلیل حملات زیردریایی ها)از دست دادند که نشان دهنده افزایش 287,186 تنی نسبت به ماه قبل بود.خلاصه اوضاع بد بود و بدتر هم شد. نخست وزیر دیوید لوید جرج نخست وزیر لوید جورج در پاسخ به تنگناهای وحشتناکی که اکنون کشور در آن قرار گرفته است، در 25 آپریل 1917، به دریاسالاری بریتانیا اطلاع داد که در اقدامی بی سابقه شخصا در ۳۰ آپریل از آنها بازدید خواهد کرد تا با آنها در مورد موضوع کاروان گفتگو کند.به نظر می رسد این نمایش اقتدار دریاسالاری را مجبور به پذیرش سیستم کاروان کرد. اما در زمان ورود نخست وزیر برای دیدار با دریاسالار بریتانیا، آنها تصمیم خود را برای پذیرش کاروان گرفته بودند. در واقع، سه روز قبل از سفر نخست وزیر، دریاسالاری دستور آغاز کاروان آزمایشی از جبل الطارق را صادر کرده بود. این اطلاعات این سئوال را ایجاد می کند که آیا واقعا سفر قریب الوقوع نخست وزیر بود که نظر دریاسالاری را تغییر داد؟ ماردر معتقد است که اینطور نیست و استناد او به یادداشت 26 آپریل دریاسالار سر الکساندر داف، رئیس بخش ضد زیردریایی ستاد نیروی دریایی،است که از سیستم کاروان دفاع می کرد و به نظر می رسد بقیه نیروی دریایی را تحت تأثیر قرار داده است. اما دریاسالار داف از مخالفان سرسخت سیستم کاروان بود، بنابراین سوالی که باید پرسیده شود این است که دقیقاً چه چیزی نظر او را تغییر داده است. به نظر می رسد دو پاسخ قابل قبول وجود دارد. اولا ،تصادفی به نظر نمی رسد که این یادداشت یک روز پس از آن که نخست وزیر لوید جورج اعلام کرد قصد دارد از دریاسالاری بازدید کند،نوشته شده است. همانطور که یکی از محققین به صراحت بیان میکند: نمی توانم باور کنم که این توبه در بستر مرگ کاملا تصادفی بوده است!! ثانیا:شواهد نشان می دهد که اعتقادات داف تنها با افزایش چشمگیر میزان تلفات کشتیرانی تغییر نکرده است، بلکه مداخله دوم غیر نظامی در موضوع کاروان یعنی یک اصلاح آماری صادر شده توسط وزارت کشتیرانی،نیز باعث این تغییر نگرش شده است. آمار مورد بحث مربوط به تعداد کشتی هایی است که باید توسط اسکورت محافظت شوند تا بتوان با موفقیت سیستم کاروان را پیاده سازی کرد. دریاسالاری بریتانیا به این باور رسیده بود که تعداد کشتی‌های تجاری ورودی یا خروجی از یک بندر بریتانیا در یک هفته 5000 کشتی است و در این مورد گزارش‌هایی را هم منتشر می‌کرد. با این حال، دریاسالاری به اعداد، درست نگاه نمی کرد. رقم 5000 کشتی در هفته شامل کشتی هایی می شود که در امتداد ساحل و کانال مانش حرکت می کردند. زمانی که فقط کشتی‌های اقیانوس پیما شمارش شد، این تعداد بسیار کمتر می‌شد.حدود 120 تا 140 کشتی وارد می‌شدند و همین تعداد در هفته بندر را ترک می‌کردند.با این شرایط چشم انداز اجرای کاروان از نظر دریاسالاری محتمل تر شد. در واقع ،دریاسالار داف این آمار تصحیح شده را از یک افسر در ستاد خود در بخش زیردریایی،یعنی فرمانده رجینالد هندرسون دریافت کرد،که اطلاعاتی را از وزارت کشتیرانی که با آنها برای هماهنگی کاروان های زغال سنگ از فرانسه همکاری نزدیک داشت ،دریافت کرده بود. چه نخست وزیر دیوید لوید جورج باشد و چه کارکنان وزارت کشتیرانی ،به نظر واضح است که نظارت غیرنظامی بر ارتش آن را نجات داده است. ادامه دارد....  مترجم SHAHDAD  استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
  7. 1 پسندیده شده
    مرگ از پائین و نجات از بالا!! بخش دوم ..... این یک واقعیت است که حتی در آغاز جنگ،ژاپن از حمل و نقل کافی برای تامین کامل نیازهای خود برخوردار نبود.یک برآورد نشان می دهد که ژاپنی ها به ده میلیون تن کشتی برای رفع نیازهایشان احتیاج داشتند، اما در آغاز جنگ، این کشور تنها شش میلیون تن ظرفیت کشتی داشت. قبل از جنگ، چهار میلیون تن کمبود باید توسط کشتی‌های خارجی تأمین می شد که انهم عمدتا کشتی‌هایی بودند که پرچم‌های کشورهایی را برافراشته می‌کردند که ژاپنی‌ها علیه آن‌ها اعلام جنگ کرده بودند.این مشکلات با این واقعیت تشدید شد که ژاپنی ها برای تامین نیاز صنعت رو به رشد خود و ماشین جنگی چشمگیرشان به واردات مواد خام و مواد غذایی متکی بودند.در واقع، تلاش برای دستیابی به منابعی مانند نفت،قلع،لاستیک و آهن یکی از دلایل اصلی (اگر نه دلیل اصلی) بود که ژاپن در سال ۱۹۴۱ به کشورهای متفقین اعلام جنگ کرد. کارزار جنگ نامحدود زیردریایی ایالات متحده در نهایت در محروم کردن ژاپنی‌ها از منابع جنوبی مؤثر بود.(نانشین رون یا"دکترین توسعه جنوبی" یا "جاده جنوبی" یک دکترین سیاسی در امپراطوری ژاپن بود که بیان می کرد آسیای جنوب شرقی و جزایر اقیانوس آرام حوزه منافع ژاپن هستند و ارزش بالقوه آنها برای امپراطوری برای توسعه اقتصادی و سرزمینی بیشتر از جاهای دیگر بود.این در واقع دکترین سیاسی مخالف دکترین هوکوشین رون یا " گسترش شمال" بود که ارتش امپراطوری ژاپن تا حد زیادی از آن پشتیبانی می کرد و منچوری و سیبری را حوزه منافع ژاپن می دانست.پس از شکست های نظامی در Nomonhan ،مغولستان،آغاز جنگ دوم چین و ژاپن و نگرش منفی غرب نسبت به تمایلات توسعه طلبانه ژاپن،دکترین توسعه جنوبی غالب شد و تمرکز آن بر تامین منابع استعماری در جنوب شرقی آسیا و خنثی کردن تهدید ناشی از نیروهای نظامی غربی در اقیانوس آرام بود.) تلفات کشتیرانی ژاپن در سال 1942 بالغ بر 977,927 تن بود که به طور متوسط تقریباً 81،500 تن در ماه بوده است.در سال 1943، این تعداد به طور ناگهانی افزایش یافت و تقریباً دو برابر شد و به مجموع 1,767,642 تن رسید و در سال 1944 این تعداد دوباره بیش از دو برابر شد و در کل سال به 3,823,485 تن رسید. در سال 1945، ایالات متحده توانست 1,809,194 تن اضافی را بین آغاز سال تا تسلیم ژاپن غرق کند، اما در آن زمان چیز زیادی برای غرق شدن باقی نمانده بود. نیروی دریایی امپراتوری تماماً نابود شده بود و آنچه از ناوگان تجاری باقی مانده بود برای تعمیر در بندرگاه قرار داشت یا توسط مین در دریا آسیب دیده و سرگردان شده بود. این اعداد در مقایسه با تلفات کشتیرانی بریتانیا ناچیز به نظر می‌رسند، میزان کشتی‌های غرق شده نسبت به کشتی‌هایی که ژاپنی‌ها جنگ را با آن آغاز کردند تقریباً غیرقابل تصور است. ژاپنی‌ها جنگ را با 6,384,000 تن کشتی‌های تجاری آغاز کردند و با کمتر از یک چهارم آن یعنی 1,466,900 تن پایان دادند. غرق شدن کشتی باری ژاپنی در دریای زرد،در سواحل چین،در ۲۳ مارس ۱۹۴۳.عکس گرفته شده توسط پریسکوپ USS Wahoo (SS-238) که به سمت آن اژدر پرتاب کرده بود. ناآماده و ناآگاه : توضیح دلایل عدم وجود توانایی جنگ ضد زیردریایی در بریتانیا و ژاپن آنچه در مورد انگلیس و ژاپن بسیار قابل توجه می باشد، این است که هر دو کشور بسیار ناآماده و بی اطلاع از چالش هایی که زیردریایی ممکن است ایجاد کند به نظر می رسیدند.برای انگلیسی ها، این نادیده گرفتن قابل بخشش است اما برای ژاپنی ها نه.به هر حال، اساساً، هر دو کشور به اندازه‌ای بر تجارت خارج از کشور تکیه کردند که منطق حکم می‌کند که هر کشوری باید روی حفاظت از تجارت خود تمرکز می‌کرد و این معمایی جالب را بوجود اورده که چرا هیچ یک ازاین دو کشور این کار را نکردند. پاسخ این معما را می توان در دکترین استراتژیکی یافت که هم بریتانیایی ها و هم ژاپنی ها، چه با انتخاب خودشان یا از سر اجبار، در آن زمان اتخاذ کردند. تفکرات تهاجمی در انگلستان نیروی دریایی بریتانیا در طول جنگ جهانی اول، چه به انتخاب و چه بر حسب شرایط، برده ترکیبی از دکترین ماهانی که نادرست به کار گرفته شده بود و تعصب بر عملیات های تهاجمی شد.در سپیده دم قرن بیستم، انگلیسی ها مجبور شدند در پاسخ به تهدیدناشی از افزایش ناوگان دریای آزادآلمان(دریای شمال)، کشتی های خود را در اطراف جزایر بریتانیا متمرکز کنند. از سویی دیگر آلمانی ها برنامه عظیم ساخت و ساز دریایی خود را در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم با این چشم انداز آغاز کردند که ناوگانی به اندازه کافی بزرگ برای جلوگیری از ورود بریتانیا به یک جنگ قاره ای،یا به جز آن،به اندازه کافی بزرگ برای به دست آوردن پیروزی قاطع در نبرد دریایی علیه انگلیسی ها در دریای شمال،ایجاد کنند. این ایده نبرد سرنوشت ساز دریایی در دکترین ماهانی آغاز شده است. ماهان این نظریه را مطرح کرد که درگیری‌های آینده با یک نبرد دریایی قاطع بین دو ناوگان متضاد تعیین تکلیف می‌شود. بنابراین،تمرکز ناوگان حیاتی بود. ملت‌ها باید ناوگان خود را متمرکز می‌کردند تا وقتی که زمان نبرد سرنوشت‌ساز فرا رسید،قادر باشند تا قدرت کامل نیروی دریایی خود را جمع آوری کنند. در حالی که انگلیسی ها صراحتاً تلاشی برای انجام این کار نکردند، آلمانی ها قطعاً این کار را انجام دادند و انگلیسی ها چاره ای نداشتند جز اینکه ناوگان خود را تقویت کنند و اماده شوند برای نبرد سرنوشت سازی که آلمان ها تصور می کردند. دریاسالار جان جلیکو و دیوید بیتی پایبندی بریتانیا به این عقاید به دو صورت مهم در طول جنگ آشکار شد. ابتدا دریاسالاری بریتانیا تمایلی به جدا کردن ناوشکن های خود از ناوگان بزرگ برای اسکورت کاروان ها نداشت.یکی از استدلال های اصلی که توسط دریاسالاری بریتانیا علیه پذیرش سیستم کاروان ارائه شد این بود که تعداد کشتی های مورد نیاز برای محافظت از کاروان ها بسیار زیاد است و توانایی نیروی دریایی سلطنتی را برای حمایت از سایر اقدامات ناوگان برای مبارزه موثر با ناوگان دریاهای آزاد المان کاهش می دهد. ماردر می نویسد که دریاسالار جان جلیکو و دیوید بیتی :محروم کردن ناوگان بزرگ از اسکورت ناوشکن های ضروری را به عنوان یک قمار بسیار خطرناک می دانستند.( ناوگان بزرگ ناوگان اصلی نیروی دریایی سلطنتی در طول جنگ جهانی اول بود.در آگوست ۱۹۱۴ تاسیس شد و اولین فرمانده آن دریاسالار جان جلیکو بود و در آپریل ۱۹۱۹ منحل شد.) اما به گفته ماردر ، انگلیسی ها به اندازه کافی ناوشکن اسکورت داشتند تا به طور همزمان هم یک سیستم کاروان را پیاده سازی کنند و هم از ناوگان بزرگ نظامی محافظت کنند. مشکل نه در تعداد کشتی ها،بلکه در نحوه محاسبه تعداد مناسب اسکورت ها بود،زیرا ستاد نیروی دریایی بریتانیا به اشتباه معتقد بود که کاروان ها دو برابر بیشتر از نیاز واقعی به اسکورت نیاز دارند. ستاد نیروی دریایی بریتانیا علاوه بر اشتباه در محاسبه تعداد شناورهای اسکورت مورد نیاز برای سیستم کاروان،تعداد کشتی های اسکورت مورد نیاز برای ادامه جستجو و انهدام یوبوت ها را نیز جداگانه محاسبه کردند و متوجه نشدند که سیستم کاروان و چنین عملیاتی جایگزین هم هستند نه مکمل هم. بنابراین تعداد ناوشکن های اسکورت مورد نیاز بسیار کمتر از میزانی بود که ستاد نیروی دریایی تخمین می زد. این نشان دهنده تعصب نیروی دریایی سلطنتی برای انجام عملیاتی است که آنها را تهاجمی می دانستند و در عین حال بیزاری از عملیاتی که آنها را دفاعی تلقی می کردند. دریاسالاری بریتانیا گشت زنی را یکی از اولی ها و کاروان ها را یکی از دومی ها می دانست. همانطور که پیتر گرتون فقید ،فرمانده سابق کاروان در طول جنگ جهانی دوم و محقق ارشد دانشگاه آکسفورد می نویسد: گشت دریایی(برای کشف،شناسایی و انهدام شناورهای دشمن)،هر چند هم که بی‌فایده بود،این تصور را بوجود می آورد که کاری انجام می شود و مورد تحسین قرار می گرفت. ادامه دارد....  مترجم SHAHDAD  استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
  8. 1 پسندیده شده
    این سه تا خبرم تیتر وار گذاشتم فیلماهشو دارم ولی اکانت گالریم از کار افتاده متاسفانه مورد اول فوق العاده برام خنده دار اومد اینها همونایی بودن که میگفتن جی پی اس خاموش میکنیم پهپادها میرن تو باقالی ها ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا: آخرین باری که در اوکراین بودم حدود دو هفته پیش، نزدیک به ۳۰ ساعت را در این کشور سپری کردم که ۶ ساعت از آن را به دلیل حملات پهپادهای ایرانی در پناهگاه بودم... انگلیس ایرانیان بابت تحویل دو محموله از پهپادها، ۳۵۰ میلیون یورو درآمد داشته اند/روسیه در تلاش است تا پهپاد بومی خود را با کمک کارشناسان ایرانی در کارخانه خود در روسیه تولید کند/این کارخانه در شهری صنعتی به نام یلابوگا که دارای صنعت بزرگ موتورسازی است در مرکز روسیه شناسایی شده/سودی که برای ایرانیان دارد، مزیت انکارپذیری آن است زیرا این پهپادها با پرچم روسیه پرواز خواهند کرد... قراردادی بین تهران و مسکو جهت ساخت کارخانه تولید پهپاد ایرانی در خاک روسیه که برای مسکو 1 میلیارد دلار خرج برمی‌دارد و ایران در قبالش پدافند هوایی اس ۴۰۰ و سوخو ۳۵ دریافت میکنه
  9. 1 پسندیده شده
    مقاله سیمور هرش برگرفته از کانال های تلگرامی مبنی بر اینکه چگونه‌ ایالات متحده خط نورد استریم را تخریب کرد اگر از من بپرسید قدرت غرب در چیست همواره برخلاف یک عده که می گویند اقتصاد شفافیت دموکراسی تعامل توافق سازمان های مردم نهاد و..‌‌‌‌.... من می گویم رسانه و هیچ چیز قدرتمند تر از رسانه نیست رسانه هست که پیروزی پهپاد های مادر جنگ اوکراین رو کوچک جلوه میده و قدرت پدافند خودشو بزرگ و هیچ قدرتی بالاتر از جریان یک رسانه قوی تاثیر گذار نیست چیزی که ما متاسفانه هرگز نداشته ایم و صدا سیمای ما نهایت کاری که کارگرداناش کردن از روی هوا و حوس چند تا بازیگر زن جوان رو اوردن تو برنامه هاشون که همونا هم که با بودجه دولتی وارد تلویزیون شدن در روز ....... ضد نظام عمل کردن کاری به خوب یا بدش ندارم منظورم کیفیت استفاده از رسانه هست سیمور هرش، روزنامه‌نگار تحقیقی مشهور آمریکایی و برنده جایزه پولیتزر، مقاله‌ای با عنوان «چگونه ایالات متحده خط لوله نورد استریم را تخریب کرد» منتشر کرد که یکی از بمب های خبری این روز های جهان بود. این گزارش تحقیقی با عنوان "چگونه ایالات متحده خط لوله نورد استریم را تخریب کرد" در وب سایت شخصی سیمور هرش منتشر شده است. طی یازده ساعت پس از انتشار، توسط رسانه های معتبر کشورهای مختلف مانند تایمز، رویترز و ... بازتاب داده شد.و همگی در باره ان بحث و گفتگو کردند هرش در ابتدای این گزارش انگشت خود را به سمت «مرکز غواصی و نجات» نیروی دریایی آمریکا گرفت و گفت: این مرکز برای چندین دهه غواصان ماهر در آب های عمیق را آموزش می دهد. به گفته یک منبع، غواصان نیروی دریایی آمریکا در ژوئن سال گذشته با کمک دولت نروژ و تحت پوشش رزمایش نظامی در بالتیک، مواد منفجره را در کف دریای بالتیک کار گذاشتند.مدارک و دلایلی که این گزارش ارائه میده در نوع خودش جالبه هرش ادامه میده: بمباران خط لوله نورد استریم دقیقاً تصمیم بایدن رئیس جمهور آمریکا بود و این تصمیم توسط بایدن و تیم سیاست خارجی او، مشاور امنیت ملی سالیوان، وزیر امور خارجه "بلینکن" و معاون وزیر امور خارجه "نیولند" مورد بحث قرار گرفت. هرش با استناد به "افراد با آگاهی مستقیم از موضوع" گفت که ایده منفجر کردن خط لوله نورد استریم در ابتدا توسط سالیوان پیشنهاد شده بود. در بحث‌های بعدی، نیروی دریایی استفاده از زیردریایی‌های هسته‌ای تازه راه‌اندازی شده را برای انجام این مأموریت پیشنهاد کرد و نیروی هوایی درباره بمب‌های پرتاب هوایی مجهز به فیوزهای کنترل از راه دور با تأخیر زمانی بحث کرد. (این مدارک از سمت افرادی هست که قرار بوده ایمشون فاش نشود ) در مارس سال گذشته، اعضای تیم عملیاتی سیا به نروژ پرواز کردند تا با اطلاعات و نیروی دریایی نروژ درباره محل دقیق خرابکاری صحبت کنند. در این مدت، ایالات متحده و نروژ تصمیم گرفتند به مقامات ارشد دانمارک و سوئد اطلاع دهند که در آینده نزدیک برای انجام عملیات غواصی آماده می شوند تا از مداخله پرسنل نیروی دریایی آن ها جلوگیری شود. بر اساس طرح اولیه، این ماده منفجره مجهز به چاشنی تاخیری است و انفجار 48 ساعت پس از استقرار رخ خواهد داد، اما کاخ سفید معتقد است که زمان انفجار بسیار نزدیک به رزمایش است. برای جلوگیری از سوء ظن افکار عمومی، واشنگتن درخواست کرد که چاشنی به انفجار فرمان از راه دور تغییر یابد. سرانجام، در 16 سپتامبر، یک هواپیمای گشتی P-8 نیروی دریایی نروژ یک سونوبوی را بر فراز منطقه مورد نظر پرتاب کرد. سونوبوی سیگنالی را منتشر می کند که به وسیله انفجاری می رسد. چند ساعت بعد، مواد منفجره پرانرژی فعال شد. هرش هنگام صحبت در مورد دلایل ایالات متحده برای انجام این کار، تحلیل کرد که این امر ناشی از نگرانی های سیاسی ایالات متحده است: روسیه برای ادامه کسب درآمد انرژی بر تجارت گاز طبیعی متکی است؛ در حالی که آلمان و سایر کشورهای اروپای غربی به گاز طبیعی ارزان قیمت روسیه "معتاد" شده اند و در عوض، وابستگی خود به ایالات متحده برای انرژی را کاهش داده اند و در عین حال تعهد خود را برای حمایت از اوکراین تضعیف کرده اند. در کل این مقاله قابل تایید نیست ، اما با توجه به جزییاتی که ارائه کرده است می تواند به عنوان یکی از احتمالات درنظر گرفته شود. و در عالم واقعیت همواره این احتمالات است که در نهایت نتیجه را مشخص میکند واقعا چه کسی فکرش را میکرد بایدن که با ارواح دست میده با خورزو خان هشر نشر داره بتونه همچین نقشه ماهرانه ای رو بکشه الله العلم
  10. 1 پسندیده شده
    بسم ا... جنگ دراوکراین روز سیصد و چهل و دوم الی سیصد و چهل و هشتم دوم فوریه الی هشتم فوریه 2023 تی-64 بی وی اوکراینی صحنه جنگ در اوکراین – دوم فوریه 2023 1-یکی از مقامات اطلاعاتی اوکراین مدعی شده که پوتین به ارتش روسیه دستور داده تا دونتسک و لوهانسک را تا مارس 2023 تصرف کنند که این از محمتل ترین ارزیابی های صورت گرفته توسط منابع غربی است . اسپانیا ، 20 دستگاه نفربر ام-113 را به اوکراین تحویل داد 2- برخی منابع غربی مدعی هستند که مقامات اداری روسیه ، در قالب تلاش های محصورسازی اطلاعاتی باهدف پنهان کردن جابه جایی های نظامی در لوهانسک ، سرویس اینترنت تلفن همراه را در لوهانسک بطور کامل قطع کرده اند . براساس خبرهای موجود ، پوشش اینترنت تلفن همراه استان لوهانسک از 11 فوریه بحالت تعلیق درآمده که دراین مورد داده هایی موجود است که برخی از شهروندان غیرنظامی بدلیل ارسال اطلاعات مربوط به تحرکات ارتش روسیه بازداشت شده اند . این مساله چند هفته پس از ضربه ارتش اوکراین به محل استقرار واحدهای روسی رخ داده است که نشان میدهد روسها تاحدودی درسهای لازمه را یاد گرفته اند . اولین تصاویر از هویتزرهای 105 م.م ام-119 آ-3 که از دارایی های ارتش ایالات متحده به اوکراین تحویل شد در مجموع 72 قبضه ارسال گردید 3- وزیر دفاع اوکراین اعلام نموده که ارتش روسیه در حال بسیج تعداد بیشتری نیروی رزمی برای یک عملیات نظامی در مقیاس گسترده است . با این حال برخی از مخازن فکر غربی معتقدند که پوتین همچنان در حال تصمیم گیری براساس توانایی های اغراق شده واحدهای رزمی ارتش روسیه است . به گفته این منابع تا امروز نشانه خاصی در خصوص احیای قدرت رزمی واحدهای ارتش روسیه برای تصرف 11هزار کیلومترمربع باقی مانده از استان دونتسک دیده نشده در حالی که همزمان برخی تحلیل ها حاکی از آن است که حمله بزرگ روسیه تا قبل از آوریل 2023 به نقطه اوج خود خواهد رسید و پس از آن احتمالا با تحویل تانکهای جدید ، شرایط برای ارتش اوکراین به نسبت بهتر خواهد بود . خوب .. از دولت دموکراسی محض و پاک دست و میهن پرست اوکراین چه خبر ... اداره اطلاعات اوکراین از کشف یک شبکه فساد در وزارت دفاع اوکراین خبر داده که درآن معاون کمیسیون پزشکی نظامی مرکزی به مردان اوکراینی پیشنهاد می داد با پرداخت 5000 دلار از خدمت نظامی معاف شوند قابل توجه اعضای پویش حذف خدمت سربازی .. برید از رفقای اوکراینی خودتون سرمشق بگیرید !!!!!! 4- در داخل روسیه ، نشانه های جدید حاکی از آماده سازی کرملین برای اقناع افکارعمومی ، به منظور توجیه جنگ در طولانی مدت است با این حال منابع غربی معتقدند که این تلاش ها چندان موفق نبوده است . 5- منابع روسی و اوکراینی اعلام کرده اند که روسها در حال آماده سازی برای دست زدن به یک تک گسترده در محور سواتوو هستند. پرتابگرهای احتمالی موشک GLSDB که قرار است به اوکراین تحویل گردد . 6- حملات ارتش روسیه به کرمینا تشدید شده است . 7- در باخموت حملات ارتش روسیه به شمال شرقی و جنوب غربی باخموت همچنان ادامه دارد . 8- برخی منابع مدعی هستند که دژبان ارتش روسیه بحالت آماده باش درآمده تا روند اعزام نیروهای تازه بسیج شده به پادگان های آموزشی را تحت کنترل بیشتری بگیرد . باخموت 8 فوریه 2023 صحنه جنگ در اوکراین – سوم فوریه 2023 1- دولت بایدن در سوم فوریه 2023 یک بسته کمک نظامی جدید 2.2 میلیارد دلاری را به اوکراین تصویب نمود که شامل مهمات اضافی برای سامانه ای هیمارس می شود . 2- ارتش روسیه در محور کرمینا همچنان آرایش تهاجمی دارد و گفته شده که سرعت عملیات نظامی شدیدتر شده است . هویتزر خودکششی سزار در حومه ووهلدار 3- گزارش های منتشر شده از سوی منابع غربی حاکی ازآن است که ارتش روسیه تا امروز حدود 200 هزارنفر تلفات داده است . نیویورک تایمز مدعی شده که جنگ در حومه باخموت تشدید شده و روزانه صدها نفر در این محور کشته یا زخمی می شوند . در همین زمینه وزیر دفاع نروژ مدعی است ارتش روسیه تا امروز حدود 180 هزار نفر تلفات داده که از این تعداد حدود 100 هزار نفر کشته و بقیه زخمی شده اند و براساس تحلیل های این منابع همین امرباعث ادامه موج دوم بسیج در روسیه می گردد . راست : هویتزر به غنمیت گرفته شده از ارتش اوکراین /فوریه 2023 چپ : یک نسخه مسلح شده جالب نفربر MT-LB که در حومه ووهلدار به غنمیت اوکراین درآمده که مسلح به یک قبضه تیربار دوقلوی 2ام7 که از دو قبضه تیربار KPV برای نصب روی شناورهای نیروی دریایی تولید شده است صحنه جنگ در اوکراین – چهارم فوریه 2023 1-منابع غربی معتقدند که اجرای یک عملیات نظامی برای تصرف شهر زاپوروژینه از مبداء خطوط درگیری دونتسک- زاپوروژنیه تا این تاریخ بعید خواهد بود . به گفته شهردار تبعیدی ماریوپل ، سربازان روسی به ساکنان این شهر گفته اند که دستور عملیات نظامی علیه ووهلدار ، جنوب باخموت ، زاپوروژینه و استان زاوپوروژینه صادر شده است و اکنون پادگان های ارتش روسیه مملوء از سربازان جدید تامیزان 10 تا 15 هزار سرباز است . پیش ازاین ارتش روسیه حدود 30 هزار سرباز در ماریوپل مستقر نموده بود به همین دلیل گفته میشود که ارتش روسیه در حال تمرکز نیرو و تجهیزات در غرب لوهانسک و باخموت است . با این حال منابع غربی معتقدند که ارتش روسیه شرایطی را برای رسیدن به مرز اداری لوهانسک – دونتسک تعیین نموده به همین دلیل نشانه های جدیدی از تحرکات نظامی ارتش روسیه در لوهانسک دیده می شود که پیش از این در خصوص آن تحلیل هایی ارائه شده بود . در همین رابطه حملات روسها به باخموت تشدید شده ، هر چند ارتش اوکراین مدعی است که سازمان رزمی روسها در زاپوروژنیه برای اجرای یک حمله بزرگ کافی به نظر نمی رسد . در سمت مقابل ، میل بلاگرهای روسی مدعی هستند که فشار ارتش روسیه در زاپوروژینه و ثبت دستاوردهای ارضی در چند هفته گذشته ، بیشتر ماهیت ایذایی داشته و برای کشاندن واحدهای اوکراینی به خطوط تماس در این محور انجام گرفته است . علاوه براین ، علت تجمع واحدهای روسی در ماریوپل را بیشتر بخاطر نقش محوری این بندر برای ارتش روسیه توصیف کرده اند . خط تولید تی-80 بی وی ام 2- میل بلاگرهای طرفین درگیر معتقدند که ارتش روسیه توانایی شروع و استمرار عملیات نظامی در چند محور را ندارد به همین دلیل برای رسیدن به مرز اداری استان دونتسک و تصرف این شهر که تعیین کننده خواهد بود ، هنوز توان لازم را از خود نشان نمیدهد. دراین رابطه ، اطلاعات گیج کننده ای مستمرا در حال انتشار است ولی برخی معتقدند که تجمع روسها در ماریوپل ، همزمان با عملیات نظامی روسها در باخموت و حمله احتمالی در لوهانسک برای اقدام علیه زاپوروژنیه امکان پذیر نمی باشد ولی گفته شده انتقال واحدهایی از واگنر به این شهر برای بازسازی توان رزمی ، شبهاتی را پدید آورده است . جت ضربتی سوخو-25 - نیروی هوایی روسیه - اوکراین- فوریه 2023 https://www.aparat.com/v/06d1y 3- ارتش روسیه در حال برنامه ریزی بازسازی و تحکیم ترکیب ناهماهنگ نیروهای ارتش در جنگ اوکراین است بطوریکه ناحیه نظامی جنوب ارتش روسیه بطور کامل نواحی تصرف شده شامل دونتسک ، لوهانسک ، خرسون و زاپوروژنیه را در بر می گیرد که این شامل شبه نظامیان دونتسک و لوهانسک نیز می گردد. به گفته منابع اطلاعاتی بریتانیایی ، این تلاش در راستای ایجاد واحدهای نظامی خودکفا ( احتمالا مستقل ) رزمی است تا روند الحاق سرزمین های تصرف شده به خاک اصلی روسیه طبق وضعیت امنیتی دلخواه مسکو با نظم بیشتری صورت گیرد هر چند تاثیر آن در کوتاه مدت با شبهات زیادی روبرو است . گفته شده ، ایالات متحده آبرامزهای مصوب شده را از ابتدای 2024 بتدریج تحویل می دهد ( اخباری که تا فوریه 2023 منتشر شده ) با این حال قرار هست ، سکانس های ثبت شده در عراق ، اینبار در اوکراین تکرار شود ؟!!! 4- تصمیم وزارت دفاع روسیه برای اجرای اصلاحات ساختاری در کشاکش جنگ اوکراین و بخصوص در آستانه شروع حمله احتمالی روسیه در شرق اوکراین ، نشان دهنده تلاش گراسیموف برای تشدید روند بازسازی ارتش روسیه است . درهمین راستا ، اتحادیه داوطلبان نظامی دونباس متعهد شده که یک سپاه کامل داوطلب را برای ارتش روسیه فراهم کند . در همین حین ، وزارت دفاع نیز تلاش می کند تا واحدهای ایجاد شده توسط سربازان قراردادی ، سربازان بسیج شده ، واحدهای جمهوری های دونتسک و لوهانسک ، گردان های داوطلب ، نیروهای ذخیره ارتش ، واحدهای قزاق ، چچن و واگنر را که اهداف ، سلسله مراتب و وضعیت حقوقی متفاوتی را دارا هستند ، یک کاسه کند . این روند پس از انتصاب گراسیموف به فرماندهی نیروهای مشترک در 11 ژانویه 2023 سرعت بیشتری بخود گرفته تا ساختار درهم فعلی ، چهر منظم جدیدی بخود بگیرد . 5- پریگوژین همچنان مدعی است که نیروهای واگنر در باخموت نقش اساسی را برعهده دارند و این تلاشی جدید برای جبران کاهش نفوذ وی در روسیه تحلیل می شود . لئوپاردهای کانادایی در راه اوکراین 6- ارتش روسیه به عملیات خود در حومه باخموت و ووهلدار ادامه می دهد ولی گفته شده سرعت حملات در غرب شهر دونتسک تا حدودی کاهش پیدا نموده است . 7- وزارت دفاع روسیه به تلاش های خود برای جذی نیروی بیشتر شدت بخشیده است . نتیجه برخورد ریزمهمات اوکراینی بر روی سقف خضموک تایگر ظاهرا تلفات جانبی در پی نداشته .. صحنه جنگ در اوکراین – پنجم فوریه 2023 1- وزیر دفاع اوکراین اعلام نموده که مقامات این کشور انتظار دارند که عملیات تهاجمی روسیه درآستانه سالگرد شروع جنگ در 24 فوریه آغاز شود ولی گفته شده که واحد های نظامی روسیه در نزدیکی خارکف قرار ندارند . 2- صدراعظم آلمان مدعی شده که اوکراین از تسلیحات تحویلی برای حمله به خاک روسیه استفاده نمی کند . خضموک کیرپی تُرک در بلاهودانته توسط نیروهای واگنربه غنیمت گرفته شده فوریه 2023 3- مقامات آمریکایی اعلام کرده اند که ایران و روسیه در حال تهیه مقدمات لازم برای ساخت 6000 بدون سرنشین سری شاهد برای جنگ اوکراین هستند و گفته میشود که یک شرکت روسی ، توسعه و تولید این پهپادها را آغازکرده است . به گفته رئیس این شرکت روسی ، تولید این پهپاد دوبرابر شده و توسعه آن نیز در دستورکار قرار دارد . آودیوکا گفته میشود روسها در این محور پیشروی هایی را ثبت کرده اند 3- با ادامه حملات ارتش روسیه در باخموت ، میل بلاگرهای روسی در خصوص این مساله که آیا نیروهای اوکراینی ، در حال عقب نشینی از باخموت هستند یا خیر ، اختلاف نظر دارند ، هر چند پریگوژین ، ادعای عقب نشینی اوکراین از باخموت را رد نموده است. بزرگ شُو مرد ...!!! این چه کاری هست ؟!!! از سرنیزه تو الان باید خون بچکد ..!!! آن عروسک چی هست بخودت آویزون کردی ؟!!!! صحنه جنگ در اوکراین – ششم فوریه 2023 1-مقامات ارشد اوکراینی باردیگر تاکید کرده اند که ارتش روسیه تا اواخر فوریه 2023 برای آغاز یک حمله در مقیاس وسیع آماده می شوند . یکی از مشاوران ارتش اوکراین مدعی شده که روسها ظرف 10 روز آینده ، قراراست دست به حمله بزند و اگر این مساله محقق گردد ، قبل رسیدن محموله زرهی غرب به اوکراین محورهای دفاعی ارتش این کشور ممکن است دستخوش تغییراتی گردد . این درحالی است که روسها در حال تقویت نیروهای خود در لوهانسک هستند . 2- ملی گرایان روسی همچنان در خصوص موفقیت حمله آتی ارتش روسیه ابراز شک و تردید می کنند . 3- صدراعظم آلمان ، سخنان پوتین در خصوص اینکه ارسال تانکهای آلمانی به اوکراین باعث تضعیف امنیت ملی روسیه می شود را رد نمود . خوب ... جدیدترین دسته گل زرهی روسها .... در ووهلدار در مجموع 31 دستگاه خودروی زرهی ارتش روسیه در حمله واحدهای اوکراینی صدمه دیده و رها شده است ظاهرا 13 دستگاه تانک تی-72بی3 / 12 دستگاه بی ام پی-1/2 و 2 دستگاه ام تی ال بی و یکدستگاه خودروی مهندسی- رزمی 4- برخی نشانه ها حاکی از کاهش محبوبیت پریگوژین در افکار عمومی روسیه است . 5- برخی منابع غربی معتقدند که شکست تلاش های تحریمی غرب علیه ارسال قطعات نظامی از سوی ایران به روسیه احتمالا به شکل متوازنی روسیه را نسبت به تحریم های کشورهای غربی در خصوص تولید انبوه چنین تجهیزاتی ایمن کرده است . مقامات امریکایی مدعی شده اند که روسیه و ایران در حال پیشبرد برنامه های خود برای ساخت یک خط تولید هواپیماهای بدون سرنشین هستند . پیش ازاین ، ایران یک خط تولید در تاجیکستان راه اندازی نموده و ممکن است روسیه از این طریق برای پنهان کردن رد قطعات مورد استفاده در پهپادهای تولید خود استفاده نماید . یک گروه تحقیقاتی بریتانیایی در نوامبر 222 گزارش داده است که حدود 82 درصد پهپادهای ایرانی شاهد131 /136 و مهاجر 6 که در اوکراین سرنگون شده بودند ، تراشه ها ، نیمه هادی ها و سایر اجزایی را حمل می کردند که اصالت آمریکایی داشته و این با وجود همه قوانین سخت گیرانه و مجازات های شدید داخلی در آمریکا و بین المللی صورت گرفته ضمن اینکه ترکیب این اجزاء یک فناوری بسیار جدید را پدید آورده که سطح آن از چیزی که قبلا در خاورمیانه دیده می شود ، بسیار بالاتر است . به گفته این منبع ، تمامی اجزاء غربی این پهپادها در بازه زمانی 2020 تا 2021 یعنی در سخت ترین دوره تحریمی شورای امنیت علیه ایران ساخته شده است . شرکتهای فروشنده نیز ارائه این قطعات بصورت مستقیم را رد کرده اند ولی در خصوص اینکه طرف دوم ، سوم یا چهارمی این قطعات را به بلاروس ، روسیه یا ایران فروخته اند ، اظهارنظری نداشته اند . تی-72 مود 2022 6- ارتش روسیه براساس آخرین داده های موجود در شمال شرقی کوپیانسک دست به پیشروی زده اند و گفته میشود روسها به مواضع جدید در محور سواتوو- کرمینا منتقل می شوند . 7- علیرغم ادعاهای موجود در خصوص تصرف بیلوهوریکا در سوم فوریه ، ارتش اوکراین همچنان مواضع خود را در این محور حفظ نموده است . 8- حملات ارتش روسیه به باخموت ادامه دارد ولی این شهر هنوز تصرف نشده است . برای یک سامورایی !!!!! ، همه جا ، ژاپن هست ...!!!!! (نکته : البته از این زاویه ، تشخیص اینکه سلاح سرد موصوف ، شمشیر خاص واحدهای قزاق ارتش روسیه هست یا شمشیر سامورایی ، یک مقداری سخت هست ) صحنه جنگ در اوکراین – هفتم فوریه 2023 1-تحرکات جدید صورت گرفته از سوی وزارت دفاع روسیه نشان میدهد که این مجموعه درآستانه شروع حمله روسها در تلاش است تا خود را یک مجموعه درگیر و موثر به نمایش گذارد . ووهلدار فوریه 2023 2- برخی میل بلاگرهای نظامی معتقدند که ارتش روسیه ممکن است یک عملیات تهاجمی بزرگ را برای تصرف کامل استان دونتسک در یک بازه زمانی غیرواقعی و احتمالا بدون قدرت رزمی کافی ، آغاز نماید . وزارت دفاع بریتانیا در 7 فوریه مدعی شد که روسیه از ابتدای ژانویه 2023 در حال ایجاد آمادگی برای اجرای یک عملیات در مقیاس وسیع برای تصرف کامل دونتسک و رسیدن به مرزهای اداری این استان است ، ولی در طول چند هفته اخیر ، تنها موفق به پیشروی های چندصدمتری در هر هفته شده است . به گفته این منبع ، علت این امر را باید به کمبود مهمات و فقدان واحدهای مانوری برای اجرای یک حمله موفق و سریع نسبت داد . با ین حال برخی میل بلاگرهای روسی معتقدند که ارتش روسیه به مانند بهار 2022 نباید در دام عملیات تهاجمی در چند محور قرار گیرد ، بلکه در عوض روی پیشروی های تدریجی ( یا بعبارت بهتر خیز به خیز .م ) تکیه نماید تا نرخ فرسایش در ارتش اوکراین سیر صعودی بخود بگیرد . استینگر در حومه کیف 3- جدیدترین خبرها حاکی ازآن است که شرکت گازپروم روسیه درصدد است تا به شکل اختصاصی برای خود یک گروه امنیتی خصوصی تشکیل دهد تا روند عادی سازی سازماندهی نیروهای شبه نظامی توسط دولت ، عادی تر شود . 4- به نظرمی رسد ارتش روسیه درصدد است با گسترش مسیرهای ریلی ، کارایی لجستیک نظامی خود را افزایش دهد . به نظر می رسد که روسیه بر روی گسترش خطوط ریلی خود برای افزایش کارایی لجستیک نظامی سرمایه گذاری های جدیدی کرده است . در همین رابطه ، وزیردفاع روسیه در 7 فوریه مدعی شد که روسیه از آوریل 2021 برای ساخت خط ریلی میان لولاک-فورالسک ( 339 کیلومتر ) در بایکال آمور در حال کار است . به گفته وی ، این برنامه بصورت فشرده تکمیل شده و بقیه کارنیز در حال انجام است . صحنه جنگ در اوکراین – هشتم فوریه 2023 1-تحلیلگران غربی معتقدند که ارتش روسیه مجددا ابتکارعمل رزمی را در اوکراین بدست گرفته و حمله بعدی خود را در لوهانسک آغاز کرده اند . به گفته برخی میل بلاگرهای غربی ، ارتش روسیه از حدود یکهفته پیش تا 8 فوریه ، سرعت عملیات نظامی خود را در محور سواتوو- کرمینا بیشتر نموده و استمرار حمله به خطوط دفاعی اوکراین و پیشروی آهسته در امتداد مرز خارکف- لوهانسک نیزادامه دارد . به نظرمی رسد که روسها حداقل 3 لشکر کامل را در این محور وارد عمل خواهند نمود که گفته میشود چند هنگ از لشکر144 ، 3 هنگ از ارتش 20 ترکیبی و یک هنگ از لشکر 90 زرهی بعلاوه عناصری از لشکر76 هوابرد سازمان رزمی آن را تشکیل می دهد . سوئیس ارسال لئوپاردهای خود به اوکراین را بررسی می کند 2- به گفته این منابع ، ارتش روسیه حداقل سه لشکر خود را وارد عمل نموده است ولی ظاهرا ارتش اوکراین هنوز مقاومت می کند. در این زمینه ، میل بلاگرهای غربی معتقدند که روسها مجدد ابتکارعمل رزمی را بدست گرفته اند ولی سرعت عملیات نظامی هنوز به استانداردهای خود نرسیده است . در همین رابطه ، هنوز واحدهایی از لشکر دوم مکانیزه که در بلاروس مستقر هستند ، در منطقه دیده نشده اند . پرتغال ارسال لئوپاردهای خود به اوکراین را بررسی می کند 3- داده های اطلاعاتی نشان میدهد که یک گردان توپخانه ارتش روسیه به واحدهای شبه نظامی جمهوری دونتسک داده شده که نشان از تقویت این نیروها قبل از حمله قریب الوقوع در این محور است . خوب .. خسته نباشید ... به شما ناهار دادند ؟!!!! 4- کرملین همچنان درتلاش برای آماده کردن و تقویت صنعت دفاعی روسیه برای جنگ طولانی مدت در اوکراین است . 5- حملات روسها در باخموت ادامه دارد و پیشروی آهسته همچنان ادامه پیدا کرده است . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. 2- جمع آوری دیتاهای این پست از ساعت 30 :20 بعداز ظهر روز بیستم بهمن تا ساعت 1:30 دقیقه بامداد روز بیست و یکم بهمن بدلیل سرعت بسیار پائین اینترنت ، عدم کارایی مناسب ابزارهای خاص برای دسترسی به تصاویر و ویدئوها ، طول کشید .. برای ثبت در تاریخ و حافظه میلیتاری که حتی این شرایط بد هم باعث نشد تا روند تحلیل متوقف بشود .. منبع1 منبع2 منبع4 منبع5 منبع6 منبع7 منبع8
  11. 1 پسندیده شده
    مرگ از پایین و نجات از بالا مقایسه دو قدرت متخاصم : تأثیر روابط متقابل مقام های غیر نظامی و نظامی (Civil-Military) بر راهبردهای جنگ ضد زیردریایی در بریتانیا و ژاپن در جنگ های جهانی کشورهای فقیر بریتانیا و ژاپن اغلب به آب (دریا) بعنوان راه نجات متکی بوده اند،که غذا و مواد خام را از طریق آن برای مردم و پایگاه های تولیدی خود می آورند و در عین حال دریا به عنوان مجرایی عمل می کند که از طریق آن دو کشور می توانند کالاهای نهایی خود را به بازارهای مشتاق خارج از کشور صادر کنند.بنابراین، هنگامی که این خطوط نجات توسط دشمنانشان در جنگ های جهانی با استفاده از بزرگترین سلاح بازدارنده تجاری که تا به ان زمان ایجاد شده بود یعنی زیردریایی، هدف قرار گرفت، هم انگلستان و هم ژاپن تقریباً فلج شدند.بریتانیا، بخاطر تهدید زیردریایی های آلمان تقریباً در حال از دست دادن هر دو جنگ جهانی بود و در معرض شکست در جنگ قرار گرفت و برای ژاپن، تهدید زیردریایی آمریکا عاملی تعیین کننده در شکست آن کشور بود. هیچ دو کشور دیگری در زمان جنگ به این شکل هدف قرار نگرفته اند و هیچ دو کشور دیگری مجبور به پاسخگویی به چنین تهدیدی از دریا نشده اند. با این حال، در حالی که بریتانیا و ژاپن تهدیدات مشابهی را تجربه کردند و نیازهای استراتژیک مشابهی داشتند،واکنش‌های آنها به طرز شگفت‌آوری متفاوت بود. پاسخ هر کشور به تهدید ناشی از زیردریایی را می توان به دو مرحله جداگانه اما مرتبط با یکدیگر تقسیم کرد:اول،میزان آمادگی هر کشور برای مقابله با تهدید تجارت دریایی خود در شروع جنگ و دوم،توانایی هر کشور برای پاسخگویی به این تهدید زمانی که در طول جنگ خود را نشان داد. در مورد اول دکترین استراتژیک حاکم در آن زمان ،یعنی این ایده که درگیری ها در یک نبرد دریایی تعیین تکلیف می شود،چشم انداز استراتژیک هر کشوری را به این سو هدایت کرد که ناوگان دریایی خود را برای نبرد جمع آوری و اماده کند.در مورد بخش دوم،به نظر می رسد که بریتانیا دارای چیزی بود که ژاپن نداشت و ان نظارت موثر بر رهبران نظامی در قالب نظارت غیر نظامی بر ارتش بود که هم گرایش های محافظه کارانه طبیعی ارتش را متعادل می کرد و هم ارتش را در صورت اشتباه اصلاح می نمود.در نهایت این تعادل ظریف روابط بین مقامات و نهاد های غیر نظامی و نظامی (Civil-Military Relations) بود که انگلستان را نجات داد و امپراطوری ژاپن را محکوم به شکست کرد. بریتانیا در سال ۱۹۱۷ در طول جنگ جهانی اول آلمانی ها از جنگ بدون محدودیت زیردریایی در دو مرحله مجزا استفاده کردند: اول بین فوریه و آگوست 1915 و دوم بین فوریه 1917 تا پایان جنگ در نوامبر 1918.اولین دوره جنگ بدون محدودیت زیردریایی با غرق شدن کشتی لوزیتانیا به پایان رسید و دوره دوم جنگ در نبرد یوتلند در سال 1916 آغاز شد و پس از آن ستاد نیروی دریایی آلمان به این باور رسید که حتی یک پیروزی قاطع بر نیروی دریایی سلطنتی تأثیر چندانی بر نتیجه جنگ نخواهد داشت. بنابراین، در ژانویه 1917،ستاد نیروی دریایی آلمان شروع مجدد جنگ نامحدود زیردریایی را توصیه کردند، با اطمینان از این که این استراتژی تلاش های جنگی بریتانیا را فلج می کند و آنها را مجبور می کند تا قبل از اینکه ایالات متحده بتواند قدرت نظامی خود را به نفع متحدش اعمال کند، بریتانیا مجبور شود درخواست صلح دهد. به این ترتیب، در 31 ژانویه 1917، آلمان ها منطقه جنگی نامحدودی را در اطراف جزایر بریتانیا، بخش هایی از فرانسه و در دریای مدیترانه اعلام کردند. زیردریایی U-14 آلمان در حدود سال های ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۵ در طول سه ماه قبل از شروع مرحله دوم از جنگ نامحدود زیردریایی یعنی از نوامبر 1916 تا ژانویه 1917 U-boat های آلمانی موفق شده بودند هر ماه به طور متوسط 130000 تن کشتی را غرق کنند.همانطور که آرتور ماردر ، نویسنده یک اثر مهم در مورد نیروی دریایی سلطنتی در طول جنگ جهانی اول،خاطرنشان می‌کند، با غرق شدن 464، 599 تن کشتی بریتانیایی،متفقین وبی طرف (۲۰۹ کشتی) در ماه فوریه 1917 ، این تعداد به طور چشمگیری افزایش یافت. در دو ماه بعد، اوضاع ناامیدانه تر هم شد. زیردریایی ها 507,001 تن کشتی (۲۴۶ کشتی) را در مارس 1918 غرق کردند و 834,599 تن کشتی (۳۵۴ کشتی) در آوریل 1918 غرق شدند که بیشتر تناژ غرق شده در ماه آخر بین 17 آوریل و 30 آوریل غرق شد که از این دوره بعنوان دو هفته سیاه نام می برند. انگلیسی ها با دیدن نتایج چشمگیر نبرد نامحدود زیردریایی آلمانی ها مجبور شدند استراتژی خود را برای مقابله با یوبوت های آلمانی تغییر دهند. قبل از آوریل 1917، بریتانیا چندین عملیات ناموفق را برای مقابله با تهدید U-boat انجام داد: محاصره ناوگان دریای آزاد المان (مسئولیت اصلی ناوگان دریای آزاد در سال های ۱۹۱۷ و ۱۹۱۸ تأمین امنیت پایگاه‌های دریایی آلمان در دریای شمال برای عملیات زیردریایی ها بود.تفکر آلمان ها این بود انگلیسی ها مجبور می شوند برای شکست ناوگان دریای آزاد یا به سواحل آلمان حمله مستقیم انجام دهند ، یا دست به محاصره نزدیک بزنند.هر یک از این اقدامات به آلمانی ها اجازه می دهد تا برتری عددی ناوگان انگلیسی ها را با زیردریایی ها و قایق های اژدرافکن کاهش دهند و زمانی که به یک برابری نیروها دست یافتند،ناوگان دریای آزاد قادر به حمله و نابودی ناوگان بریتانیا خواهد بود.) ،جستجو و نابود کردن زیردریایی های آلمانی،پرآکنده کردن کشتیرانی از طریق فرستادن کشتی های تجاری بصورت یک به یک و در مسیرهای تعیین شده توسط دریاسالاری و مسلح کردن انها، با این حال، زمانی که خسارات کشتیرانی از حد قابل تحمل بیشتر شد، نیروی دریایی بریتانیا تصمیم گرفت به استراتژی کاروان روی بیاورد. همانطور که ماردر توضیح می دهد، سیستم کاروان عبارت است از فرستادن کشتی های تجاری به دریا در گروه های بزرگ و سازمان یافته تحت حمایت یک یا چند کشتی جنگی، با این ایده که کشتی های تجاری می توانند به راحتی در یک گروه محافظت شوند و یافتن گروهی از کشتی ها در وسعت اقیانوس‌ها،از یافتن یک کشتی ساده‌تر نیست.اگرچه سیستم کاروان برای نشان دادن ارزش خود زمان زیادی صرف کرد اما دلیل آن را می تواند به پیاده سازی کند سیستم نسبت داد ولی در نهایت این مفهوم در طولانی مدت نتیجه داد. تلفات در ژوئن ۱۹۱۷ همچنان بالا و ۵۴۴,۰۹۶ تن بود ولی تا نوامبر 1917، تلفات به 259,251 تن کاهش یافته بود و دریاسالاری بریتانیا با اطمینان اعلام کرد که تهدید یوبوت های آلمانی تا بهار ۱۹۱۸ به خوبی تحت کنترل خواهد بود. امپراطوری ژاپن از ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ مانند انگلستان در طول جنگ جهانی اول، زمانی که امپراتوری ژاپن در سال 1941 نبرد با متفقین را آغاز کرد، برنامه ریزان این کشور تهدید زیردریایی را برای توانایی هایشان در جنگ پیش بینی نکردند.اما بر خلاف انگلستان، ژاپنی‌ها بهانه‌ی مناسبی را نداشتند که اولین کسانی باشند که با چنین تهدیدی مواجه شدند. علیرغم شباهت‌های واضح، ژاپنی‌ها نتوانستند درس‌های حاصل از تجربیات بریتانیا را در طول جنگ جهانی اول بیاموزند. یک کارت پستال متعلق به فرانسه ۱۹۰۴ که دوستی فرانسه و بریتانیا را نشان می دهد. در طول آن جنگ، نیروی دریایی انگلیس در اسکورت کاروان‌های کشتیرانی انتانت در سراسر اقیانوس آرام و اقیانوس هند شرکت داشت.نیروی دریایی حتی کاروان هایی را در دریای مدیترانه اسکورت می کرد. ( توافق قلبی یا به فرانسوی Entente Cordiale مجموعه ای از پیمان های دوستی بین جمهوری سوم فرانسه و پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند بود که در ۸ آپریل ۱۹۰۴ امضا شد و با حل مشکلات بین دو کشور شرایط را برای تفاهم مثلث فراهم کرد.امضای این قرارداد نتیجه سیاست‌ های وزیر خارجه فرانسه تئوفیل دلکسه بود که باور داشت اتحاد فرانسه با بریتانیا می تواند امنیت این کشور را با ایجاد توازن قوا در برابر آلمان و سیستم اتحاد مثلث که یک اتحاد نظامی میان امپراطوری آلمان،پادشاهی ایتالیا و امپراطوری اتریش-مجارستان بود تأمین کند.) ادامه دارد.... مترجم SHAHDAD  استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
  12. 1 پسندیده شده
    سلام و عرض ادب خدمت دوستان و همراهان میلیتاری .ضمن تشکر از مترجم محترم ، بد ندیدم چند تا نکته رو به مطلب اضافه کنم . ۱_ اگر به دید کلی به جنگ روسیه و اکراین بندازیم ، مشخصا درگیری های هوایی و دریایی در مقابل نبرد زرهی و زمینی به نسبت کمرنگ تر دیده میشن و در کل درگیری روی زمین چربش زیادی داشته و داره ( بابت تصرف و یا بازپس گیری زمین ) . ۲_ از هر لحاظ در نبرد زمینی ، روی تانک حساب زیادی باز شده و میشه . با توجه به صاحب سبک بودن روسها در این زمینه و توان تامین تانک مورد نیاز جنگ ( به واسطه ی تولید ) ، میشه گفت که طرف روسی هر طور که هست داره نیازها رو تامین میکنه . اما طرف اکراینی در این زمینه دچار ضعف شده و توان تامین تانک مورد نیاز جنگ ( به واسطه ی تولید ) رو نداره ، بنابراین دست نیاز به طرف هر کشوری که میتونه دراز کرده و خواهد کرد . ۳_ با توجه به شرقی بودن پایه ی استانداردهای نظامیگری اکراین ( بعنوان قسمتی از شوری قدیم و ... ) کشورهای غربی و اطراف اوکراین ، هر چقدر که امکان داشته تجهیزات شرقی موجود و قابل جابه جایی رو که امکانش بوده ، به اکراین ارسال کردن و در آینده هم هر نوعش ( قابل استفاده ) رو که پیدا کنن ، ارسال میکنن . اما با توجه به نیازهای ( سریع ) بوجود آمده در میدان جنگ برای طرف اکراینی و همینطور نیازی که بابت سد کردن زرهی روس و علی الخصوص سد کردن تانک های روسی ، عزیزان غربی دارن تانک های تواناتر غربی رو به اکراین ارسال میکنن و در آینده هم با توجه به نیاز ارسال خواهند کرد . ۴_ خب سوال اصلی اینجاست که چرا سیستم سیاسی روسها در مورد ارسال زرهی غربی ( بیشتر تانک هاشون ) انقدر نگران نیستن که در مورد مهمات اورانیومی نگران هستن ؟ جواب میشه اینکه ، با توجه به اینکه روسها رو بدون تانک نمیشه تصور کرد و همینطور هم با توجه به اینکه تانک های روسی عموما دارای زره های واکنشی ( حالا نوعش تو این مطلب مهم نیست ) هستن ، بالاخره یه جوری با دفع تهدید توسط این زره ها ( + زره خود تانک ) و یا از دست دادن تعدادی از تانک هاشون ، میشه گفت که به یه بالانسی رسیدن ( و قابل تحمل هست این شرایط ) و به همین شکل هم جلو خواهند رفت . اما با تحویل دادن مهمات انرژی جنبشی مناسب به طرف اکراینی ، نرخ تلفات روسها بالاتر میره و روسها دچار مشکل میشن ، بنابراین دارن در حد توان با تهدید طرف مقابل و بالا بردن هزینه ی اقدامات طرف غربی ، از طریق ارتباط دادن مهمات انرژی جنبشی به کلاهک اتمی ، تلاش میکنن تا طرف غربی از در اختیار گذاشتن این نوع مهمات به اکراین خودداری کنه . ۵_ در مورد تاثیرات این نوع مهمات بر روی زمین و مردم هم اینکه ، وسط جنگ ( نظام سیاسی و سیاستمدار جماعت ) نگران مردم و ... باشن ( اون هم از طرف مقابل ) ، یه مقداری جور در نمیاد . تا اونجایی که متوجه میشم ، مردم و محیط زیست عموما بازیچه و دست آویز بابت بازی های عزیزان و سیاستمداران برای رسیدن به هدفشون بودن . الان و در این زمان تلاش عزیزان روس بابت پیشگیری از آسیب به زرهی ارتش خودشون هستش و نه آلوده شدن خاک یا مردم اکراین . نکات ۱_ سیاستمدار : این نوع از عزیزان عموما تابع نیاز و شرایط سیستم سیاسی مطبوع خودشون ، گفتگو ، کلنجار و یا برخورد میکنن . میشه گفت عموما ظاهر انسان دوست خودشون رو حفظ میکنن و همینطور چیزی رو که خودشون و یا مجموعه اشون نیاز داره رو ( حتی اگر غیر انسانی ، غیر حق و نادرست باشه ) به شکل زیبایی تزئین میکنن و بیان میکنن تا به خواسته اشون برسن . به زبون ساده ، تو فکر و دل هاشون یک چیزه ( که باید بهش برسن ) ، اما در کلامشون چیز دیگری بیان میشه و با بازی زیرکانه ( با کلمات و جملات و ... ) و در انتها با رسیدن بهش در اصل به همون خواسته های درونیشون رسیدن . ۲_ صاحب خط تولید ( هوایی ، زرهی ، سطحی ، زیرسطحی ، موشکی ، پدافند ، ملزومات انفرادی و ... ) یه نکته ایی که تو این جنگ میشه دید اینه که هر کشوری که صاحب خط تولید زرهی ( تانک ، نفربر و ... ) نباشه ، با از بین رفتن زرهی در خدمت خودش ، به مشکل میخوره و وسط درگیری به دنبال تامین زرهی مورد نیازش باید باشه . سوال : اگر کشورهای دیگه روی خوش نشون ندهند به این کشور نیازمند ، اونهم وسط جنگ ، چی میشه ؟ ( برای اینکه کمک کنم ، کشور خودمون رو به جای اکراینی ها در نظر بگیریم ) ۳_ توانایی حفاظت : صاحب خط تولید بودن ( در اینجا زرهی ) یک چیزه و توان حفاظت از این مجموعه ها یک چیز دیگه . به نظر بایستی توان تهاجم و آسیب زدن به هر طرفی بالا باشه ( حتی با تکیه بر تسلیحات نامتعارف ) که کشوری جرئت تخریب توان تولید شما رو نداشته باشه. ۴_ تا اونجایی که متوجه میشم ، به احتمال زیاد روسها در زمینه ی مهمات انرژی جنبشی ، نمونه ی اورانیومی رو تو سازمان رزمشون ندارن ، اما طرف غربی داره . همینطور هم اینکه زره های مختلف و حتی دفاع فعال در مقابل مهمات انرژی جنبشی ، به اون صورت که باید کاری از پیش نمیبرن و تسلیم شدنشون قابل پیش بینی هستش . سیستم هدف گیری و دید بهتر روزانه و شبانه ی تانک های غربی رو هم با استفاده ی احتمالی از این نوع مهمات جمع بزنیم ، علت نگرانی روسها رو بیشتر میشه درک کرد . ( جای جناب کرش بابت تحلیل بیشتر تو این زمینه خالی حس میشه ) ۵_ بیشتر این مطلب اختصاص پیدا کرد به تانک های دوطرف ، در مورد نفربرهای زرهی هم میشه گفت که دو طرف (روسیه و اکراین ) در مورد استفاده از گلوله های مرسوم ( عادی ، ضد زره و ... ) میشه گفت که در یک سطح بودن ، اما با اضافه شدن مهمات اورانیومی و بالاتر بردن توان طرف اکراینی ، روسها به احتمال زیاد دچار ضعف و تلفات بیشتر خواهند شد . ۶_ با توجه به نوع لوله توپ مورد استفاده در آبرامز و لئوپارد و مهمات یکسان ، کار طرف غربی راحت تر هست به نسبت . سوال آخر آیا بازی های سیاسی و همراه کردن های اذهان عمومی مردم با ربط دادن مهمات اورانیومی ضعیف شده به پاسخ اتمی ، روسها میتونن جلوی ارسال این نوع مهمات رو بگیرن ؟ جواب ، به احتمال بسیار زیاد خیر است . به احتمال بسیار بالا این مهمات تحویل داده خواهد شد و همینطور در میدان نبرد استفاده خواهد شد . حالا شاید غربی ها در بدترین حالت ممکن یکمقداری این روند رو یواشکی و قایمکی انجام بدن ، اما در انجام دادنش شکی نیست ! پ ن ۱_مطلب بالا برداشت شخصی حقیر هستش و ادعایی بابت اون وجود نداره . ۲_ تحلیل بنده در مورد جنگ روسیه و اکراین در داخل اکراین هست و در مورد آینده ( به کجا رفتن جنگ ) فعلا نظری وجود نداره . ۲_تو این مطلب تانک و نفربر زرهی در مقابل همتای خودش مقایسه شده . ۳_تصاویر داخل مطلب رو هم در حد پاگرد پله ی مطالعه ببینید . 
  13. 1 پسندیده شده
    بخش نهم و پایانی دوره سوم جنگ و حمله استراتژیک Vistula-Oder چیدمان نیروها و پیشروی ارتش شوروی در این عملیات برنامه ریزی عملیات شامل پیشروی تهاجمی با سرعت 15 کیلومتر در روز برای ارتش های ترکیبی، 35 کیلومتر در روز برای ارتش تانک، با پشتیبانی ناوگان تدارکاتی 5500 کامیون برای جبهه اول بلاروس و یک شبکه راه آهن به سرعت تعمیر شده،با هدف اولیه تصرف لودز و هدف دوردست یعنی تصرف پوزن در فاصله 350 کیلومتری بود. با این حال تهاجم واقعی شاهد پیشروی بسیار طولانی‌تر 550 کیلومتری با سرعت دو برابر یعنی 25 کیلومتر در روز برای ارتش‌های ترکیبی، 80 کیلومتر در روز برای ارتش‌های تانک بود. اما در عین حال وضعیت بد آب و هوایی پیمایش روزانه کامیون‌ها را به کمی بیش از 100 کیلومتر محدود می‌کرد. پیشروی ارتش شوروی از ۱۱ ژانویه تا ۲ فوریه ۱۹۴۵.حمله شوروی در سراسر لهستان ارتش سرخ را در مرزهای آلمان قبل از جنگ قرار داد. جبهه اول بلاروس دارای ناوگان تدارکاتی کمی بزرگتر با 7000 کامیون بود،اما حمله از دو سر، پل باریک در روی مانع اصلی یعنی رودخانه ویستولا آغاز شد که ارتش شوروی را از شبکه راه آهن تعمیر شده پشت سرش جدا می کرد.ارتش تانک ها 2850 تن سوخت را بر روی خودروهای خود حمل کرد و 2770 تن دیگر نیز در طول عملیات تحویل گرفت. بنابراین ارتش تانک می توانست بین 7 تا 14 روز پیشروی کرده و 400 کیلومتر را طی کند. 76 هنگ جداگانه ترابری موتوری با 600 کامیون (1450 تن) و تانکر (366 تن) به ارتش ملحق شد ولی زمانی که ارتش تانک به اودر رسید، برای پشتیبانی از آن بسیار کوچک بود، بنابراین از کامیون های بزرگ اضافی برای حمل و نقل استفاده شد. اما مهمتر از آن، یک سرویس راه آهن با استفاده از تجهیزات به غنیمت گرفته شده از دشمن، روزانه 300 تن (حداقل 85 درصد مصرف روزانه) را با رفت و آمد بین ویستولا و پوزنان قبل از بازگشایی پل تحویل می داد. حوزه رودخانه های البه،ویستولا و اودر کلید این نبرد تعداد معدودی از پل ها بر روی رودخانه ویستولا بود : در منطقه اول جبهه بلاروس، دو پل در ورشو زمانیکه آلمانی ها آنها را اداره می کردند مسیر برست- لیتوفسک – سیدلچه – ورشو – پوزنان را که ظرفیت 72 قطار در روز را داشت، سرویس می داد.یا پل دیگر در دبلین، که مسیر برست- لیتوفسک-دبلین-پراگ (با ظرفیت72 قطار) را با یک خط انشعابی تک مسیر به لودز-پوزنان ( با ظرفیت36 قطار) متصل می کرد. بعد از تخریب دو قوس از پنج قوس پل موجود روی رودخانه، تصمیم گرفته شد که یک پل جایگزین 510 متری ساخته شود، که باید 20 روز طول می کشید اما در واقع در روز نهم (22 ژانویه) عملیات افتتاح شد،زمانی که 260 کیلومتر پیشروی انجام شده بود 8 تا 10 قطار هر کدام با 30 تا 40 واگن (4500 تن) از نیروها پشتیبانی می کردند. این کار توسط تیپ 5 راه آهن انجام شد در حالی که تیپ 1 راه آهن گارد پل ورشو را تعمیر کرد که در روز 16 (29 ژانویه) دوباره بازگشایی شد. این نتایج به دلیل افزایش مکانیزاسیون تیپ‌های راه آهن با استفاده از جرثقیل های اضافی،شمع کوب های هیدرولیک و ابزارهای برقی بود.به سختی می توان تصور کرد که تهاجم می توانست بدون استفاده از راه آهن که از پوزن می گذشت، ادامه یابد، زیرا آنها بخش عمده ای از سوخت روزانه را به آن نقطه تامین می کردند و کامیون ها به سختی قادر به تامین واحدهای خط مقدم بین پوزن و اودر بودند. قسمت قرمز رنگ پوزن یا پوزنان امروزی در لهستان نتیجه : راه آهن قلب جنگ روسیه و آلمان بود زیرا ارتباط حیاتی بین ظرفیت اقتصادی و نیروی انسانی کشور و نیروهای در حال جنگ را فراهم می کرد و در کشوری به بزرگی اتحاد جماهیر شوروی،تحرک در عملیات را ممکن می نمود.جغرافیا و زمین طرح شبکه راه آهن را مشخص می کرد و اندازه نیروها و فواصل زیاد درگیری به این معنی بود که راه آهن تنها گزینه عملی برای پشتیبانی از عملیات نظامی بود.بنابراین مسیر های عملیات تهاجمی ناگزیر از مسیرهای راه‌آهن پیروی می کرد. STAVKA(در امپراطوری روسیه به کارکنان اداری و ستاد کل نیروهای مسلح روسیه در اواخر قرن نوزدهم و متعاقبا در اتحاد جماهیر شوروی اطلاق میشد) وGKO(کمیته دفاع دولتی) راه‌آهن‌ها را در مرکز عملیات خود قرار داده و عملیات خود را با ظرفیت راه‌آهن موجود مطابقت دادند. نقشه منتشر شده از راه آهن شوروی در ۱۹۳۸ همچنین باید به NKPS(کمیساریای مردمی راه های ارتباطی اتحاد جماهیر شوروی) اعتباری داده شود، که در دوره 1930-1938 با بازنویسی قوانین و رویکردی مبتنی بر استفاده از سرمایه کم برای ارائه ظرفیت ترافیکی بالا، یک راه آهن در کلاس جهانی ایجاد کرد.افزایش دامنه و سرعت تهاجمات شوروی با پیشرفت جنگ از دوره دوم به دوره سوم جنگ، به دلیل افزایش توانایی UVVR (تیپ هایی که راه آهن را فرماندهی می کردند که هر کدام معمولا در یک خط راه آهن جداگانه عمل می کردند)برای بازسازی راه‌آهن، به ویژه پل‌ها بود و برای شوروی یک برتری بوجود اورد که به موجب آن حملات سریع‌تر منجر به کاهش تخریب راه‌آهن آلمان، از سرگیری سریع‌تر عرضه توسط راه‌آهن شوروی و در نتیجه نفوذ و پیشروی عمیق‌تر در جبهه شد. در مقابل،در رویکرد آلمان، راه آهن بین تعدادی از مقامات رقیب تحت سلطه ورماخت تقسیم شد، که هیچ تجربه قبلی از عملیات دوربرد با استفاده از راه‌آهن نداشتند و از استفاده از کمک حرفه‌ای رایشسبان خودداری میکردند .برنامه های موقت آنها برای راه‌اندازی راه‌آهن در پشت جبهه کافی نبود و و Eisenbahnpioniere در ایجاد ظرفیت کافی برای ارتباط حیاتی بین مرز و مناطق تأمین ناکام ماند.همچنین پس از فوریه 1942 که وزارتخانه حمل و نقل رایش کنترل را به دست گرفت،وضعیت بهبود نیافت،زیرا تلاش های آنها برای پر کردن شکاف لهستان بسیار محدود بود و ظرفیت راه آهن به دلیل شیوه های عملیاتی سفت و سخت و بدون انعطاف محدود شده بود. تلاش‌ها برای ارتقای راه‌آهن روسیه به استانداردهای مدرن با ظرفیت کافی بسیار طولانی شد و گروه ارتش مرکز آلمان از کمبود دائمی قابلیت حمل و نقل رنج می‌برد. در ژوئن ۱۹۴۴ گروه ارتش مرکز آلمان که در جبهه شرقی می جنگید ،مجبور بود بین حمل مهمات یا نیروهای کمکی یکی را انتخاب کند،زیرا ظرفیت راه آهن کافی برای حمل هر دو به طور همزمان وجود نداشت. ناتوانی ارتش آلمان در پیش بینی توانمندی های روسیه چه در سال ۱۹۴۱ و چه در سال ۱۹۴۲،برایش هزینه گزافی داشت. در حالی که GKO از قدرت NKPS استفاده کرد تا حملات خود را بیشتر و سریعتر از آنچه که تنها با وسایل نقلیه موتوری انجام می شد به سمت غرب به پیش ببرد. پایان مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منابع : https://www.hgwdavie.com/blog/2018/3/9/the-influence-of-railways-on-military-operations-in-the-russo-german-war-19411945 https://profilbaru.com/article/List_of_German_army_groups_in_World_War_II https://www.britannica.com/biography/Herman-Haupt https://en.m.wikipedia.org/wiki/Eric_Geddes https://railsystem.net/rail-gauges/ https://en.m.wikipedia.org/wiki/Deutsche_Reichsbahn https://www.britannica.com/event/Curzon-Line https://en.m.wikipedia.org/wiki/Operation_Bagration https://www.britannica.com/place/Vistula-River
  14. 1 پسندیده شده
    بخش هشتم... حدود 40 تا 50 قطار در روز به فراتر از کیف سفر می کردند،اما تنها 24 قطار در روز قادر به عبور از دون برای پشتیبانی از نیروهای عملیاتی بودند که باعث تاخیر و کمبود سوخت شد.در ۲۰ سپتامبر ۱۹۴۲ زمانی که یک خط انشعابی از استالینو به لیچاجا باز شد و از دونتس در بلایا کالیتوا بر روی یک پل ۲۷۰ متری دو مسیره تا چیر که روزانه حدود ۹ تا ۱۲ قطار از ان استفاده میکردند،عبور کرد اندکی تاخیرها کاهش یافت.با این حال ،بخاطر پل های ویران شده همچنان نیاز بود کالاها با کامیون ها به محل بارگیری قطارها منتقل شده تا از طریق قطار برای استالینگراد فرستاده شوند. به عنوان مثال، در 20 اکتبر وضعیت عرضه علوفه در شهر چنان تنگ شد که ارتش اسب های خود را به عقب در روستوف فرستاد تا تقاضا را کاهش دهد، اما این عمل ، عملاً ارتش را برای زمستان بی حرکت کرد. اگر شرایط برای آلمان سخت بود،پس برای مدافعان شهر فاجعه بار بود! زیرا ۳ خط راه آهن به استالینگراد می رسید.از شمال غربی یک خط تک مسیر به پوورینو-مسکو توسط پیشروی آلمانی ها قطع شد و فراتر از ایلولیا قابل استفاده نبود،و خطوط به سمت غرب و جنوب نیز هر دو تحت کنترل آلمانی ها بودند. درکرانه شرقی ولگا، خط ساراتوف-اورباخ- آستاراخان با روزانه 19 قطار با یک ایستگاه تنظیم در باسکونچاک مورد استفاده قرار می گرفت ، اما این خط، 140 کیلومتر از شهر با یک خط انشعابی تا بندر ولگا فری فاصله داشت که در سپتامبر 1942 تکمیل شد، اما تنها 8 قطار در زمانی که تقاضا برای 10 قطار بود بر روی آن حرکت می‌کردند. شهر و جبهه جنوب شرقی هر دو دارای جاده های نظامی بودند که آنها را به باسکونچاک(دریاچه نمک باسکونچاک با مساحت ۱۱۵ کیلومتر مربع در استان استاراخان روسیه قرار دارد)متصل می کرد. اما حمل و نقل موتوری دچار کمبود بود و جبهه استالینگراد تنها 2500کامیون داشت، در حالی که تعداد کامیون های جبهه دون 3600 و جبهه جنوب غربی ۳۱۹۷ دستگاه بود.جبهه دون و جنوب غربی می توانست سه خط راه آهن را که از ساراتوف، بالاتوف و پوورینو عبور می کرد، و دارای جاده هایی برای اتصال به خط مقدم بود ، تامین کند. قطره ای از این ترافیک می توانست با رفتن به کامیشین و انتقال به رودخانه ولگا به شهر استالینگراد راه پیدا کند.با این حال،این مسیرها از شمال زیر آتش توپخانه و حمله هوایی قرار داشتند. تلاش برای بهبود خطوط راه‌آهن و ترمیم آسیب‌های ناشی از بمباران توسط شوروی ادامه داشت.در حالی که آلمانی ها با یک راه آهن آسیب دیده دست و پنجه نرم می کردند، شوروی مجبور شد از خطوط اصلی شبکه راه آهن خارج شود و از خطوط ثانویه (انشعابی)استفاده کند،بنابراین تلاش آنها به سمت ارتقاء این شبکه برای پاسخگویی به تقاضای اضافی معطوف شد.برخی از کارها قبلاً در اوایل سال به عنوان بخشی از یک مسیر جدید برای تأمین نفت، از جمله خط جدید در سواحل غربی دریای خزر، تکمیل شده بود. مزیت کلیدی شوروی در مهارت های عملیاتی برتر آنها بود که به آنها اجازه می داد 63251 واگن را عملیاتی کرده و 13749 واگن تدارکاتی را بین 23 جولای و 18 نوامبر به جبهه استالینگراد تحویل دهند که تقریباً 15 قطار در روز (9750 تن) است. لکوموتیوها با سرعت آهسته حرکت می کردند که به آنها اجازه می داد با سیگنال دهی های نچندان مدرن(در برخی موارد با استفاده از سربازان دارای پرچم) با فواصل کم بین قطارها و تراکم بالا در خط حرکت کنند.از مسیرها بر اساس کیفیت آنها استفاده میشد، مثلا قطارهای بارگیری شده در مسیر خوب حرکت می کردند و قطارهای سبک‌تر و بدون بار در مسیر ضعیف و قدیمی تر برمی‌ گشتند. از رمپ‌های تخلیه متحرک برای طولانی‌تر کردن سکوهای ایستگاه استفاده می‌شد. قطارها اغلب نیروها و تجهیزات سبک‌تر را در فاصله ۲۰ کیلومتری ایستگاه تخلیه می‌کردند تا با ورود قطار به ایستگاه، تاخیری در تخلیه تجهیزات سنگین ایجاد نشود. نمونه ای از یک نقطه تخلیه در تصویر بالا مشاهده می شود. وجود تعداد زیادی از کارگران به تیم های تعمیر و نگهداری اجازه داد تا در امتداد خطوط راه آهن مستقر شوند تا با استفاده از انبوهی از مواد ریخته شده در کنار ریل،آسیب های ناشی از حمله هوایی و قطارهای آسیب دیده را تعمیر کنند. این اقدامات توسط 500 تا ۶۰۰ لوکوموتیو پشتیبانی می‌شد.مزیت اصلی آنها این بود که آنها واحدهای مستقلی بودند که پشتیبانی مهندسی، پمپ های آب قابل حمل و سایر تجهیزات را برای افزایش ظرفیت انبارهای لوکوموتیوهای محلی حمل می کردند. NKPS در سرعت بازسازی خطوط راه آهن ویران شده و به ویژه در بازسازی پل ها در حال شکست بود، عاملی که بهره برداری بیشتر از ضد حمله اولیه را به تاخیر انداخت. ناوگان کامیون در سطح پایینی قرار داشت و کامیون های ساخت خارج هنوز به جبهه نرسیده بود. الکساندر ورث نویسنده،روزنامه نگار و خبرنگار جنگی روسی شرایط را اینگونه توصیف میکند : اسب ها،اسب ها و اسب های بیشتر...در حال کشیدن اسلحه و توپ ها و واگن های بزرگ سرپوشیده.و صدها کامیون با چراغ‌های جلوی روشن با این حال،هنگامی که جبهه جنوب غربی ضد حمله خود با نام زحل کوچک (Little Saturn) را آغاز کرد نقطه شروع عملیات ۱۴۰ کیلومتر دورتر از راه آهن بود و کامیون‌ها قادر به تجهیز کامل واحدها و تخصیص کامل منابع انها نبودند.علاوه بر این حمله کنندگان ۲۰۰ کیلومتر را در طی ۶ روز تصرف کردند و عملیات در ۳۴۰ کیلومتری بعد از انتهای راه آهن پایان یافت. ادامه دارد... مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
  15. 1 پسندیده شده
    بخش هفتم مشکل اساسی که ارتش آلمان در زمان حضور خود در روسیه با آن روبرو بود این بود که همه چیز مورد نیاز، به غیر از غذا و علوفه، باید از آلمان می آمد، ولی برای حمل آن حمل و نقل کافی ریلی وجود نداشت. هر گروه ارتش به 75 قطار در روز نیاز داشت، از سویی اقتصاد المان نیز به قطارها نیاز داشت تا مواد را به سمت رایش منتقل کنند،از طرفی دیگر جمعیت اشغال شده نیز برای تامين نیازهایش به ترافیک قطار قابل توجهی احتیاج داشت.تقریباً روزانه 14 قطار به روسیه، 58 قطار در داخل روسیه و 36 قطار به سمت آلمان حرکت می کردند. در ژانویه 1943، ترافیک عبوری از مرز شامل۷۶ قطار برای شمال،۸۷ قطار برای شرق و ۶۷ قطار برای جنوب به علاوه 9 قطار عبوری از رومانی به اودسا به اضافه 81 قطار حامل زغال سنگ، مصالح ساختمانی و تجهیزات راه آهن بود. این نشان می‌دهد که راه‌آهن‌ها تنها می توانستند حداقل تقاضا را برآورده کنند. برای مثال هنگامی که لشگر 305 پیاده نظام در می 1942 به فرانسه منتقل شد، بخش عمده ای از واحدهای موتوری لشگر تمام مسیر را از آلمان رانندگی کردند. کارهای گسترده‌ای که در طول برنامه‌ اتو انجام شد راه آهن را در برابر آب و هوای بد و سیل مقاوم تر کرد،اما واقعیت این بود که در یک روز معمولی 104 قطار به کاساتین، 64 قطار به دنپروپتروسک، و تنها 34 قطاربه استالینو می رسیدند، بنابراین ظرفیت کافی راه آهن تنها در فاصله 600 کیلومتری از خط مقدم بود و ارتش ها قطراتی از تدارکات دریافت می کردند.هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی مورد حمله قرار گرفت، مراکز صنعتی بزرگی در مسکو، لنینگراد، حوضه دونتس و اورال داشت و استفاده از دو مورد از آنها، یعنی حوضه دونتس و لنینگراد را در پایان سال 1941 و همچنین مازاد کشاورزی اکراین را از دست داد. این باعث کاهش تولید ناخالص صنعتی از 138.5 میلیارد روبل به قیمت های 1926 به 103.0 بین سال های 1940 و 1942 ، یا کاهش 33 درصدی شد که با رشد تولید شرق از 22.7 به 52.2 میلیارد روبل در همان دوره جبران شد. با این حال، شوک به اقتصاد صنعتی بیشتر از آن چیزی بود که در ابتدا به نظر می رسید، زیرا بخشی از این حمل و نقل متعلق به بار نظامی بود، و هانتر تخمین می‌زند،محموله های نظامی 28 تا 30 درصد کل بارگیری بود.حتی با وجود داده‌های ناقص، واضح است که NKPS ظرفیت راه‌آهن بسیار بیشتری نسبت به آلمانی‌ها و چندین برابر بیشتر در ترافیک نظامی فراهم می‌کرد.اما در حالی که شوروی ظرفیت راه‌آهن بزرگ‌تری داشت، این برای هر نیازی کافی نبود و آنها تقاضا را از راه‌های مختلفی محدود کردند. نمونه های کمی وجود دارد که واحدهای بزرگ شوروی به اندازه کافی در جبهه جابه جا شده باشند. شاید بزرگترین تمرکز برای عملیات باگراتیون با گارد دوم و ارتش ۵۱ از کریمه و ارتش تانک پنجم گارد(دو سپاه تانک) از اکراین بود.خواست ارتش سرخ این بود که کل واحدها را از مرکز به یک جبهه بفرستد و سپس واحدهای کوچک شده(به دلیل تلفات)را در پایان عملیات در آنجا رها کند! و هنگام فعال کردن مجدد یک جبهه برای عملیات،جایگزین ها و تجهیزات جدید برای تکمیل واحد های موجود آسیب دیده اعزام می شد،و این روش کارآمدتری برای استفاده از فضای موجود راه آهن نسبت به جابه جایی کل واحدهای رزمی در سراسر جبهه بود که رویه استاندارد آلمان بود. (عملیات باگراتیون عملیاتی بزرگ در طی جنگ جهانی دوم بود که توسط ارتش سرخ شوروی و به منظور پاکسازی نیروهای آلمانی در بلاروس،اکراین و لهستان صورت گرفت.نام این عملیات از نام پیوتر باگراتیون،ژنرال نیروی زمینی روسیه که در جریان جنگ بورودینو مجروح شد،اقتباس شده بود.تلفات قوای آلمانی در این عملیات ۴۰۰ هزار کشته بود در حالیکه تلفات ارتش شوروی ۱۰۰۸۰۴ کشته و مفقود و ۵۹۰۸۴۸ مجروح بعلاوه انهدام ۲۹۵۷ تانک و ۲۴۴۷ ارابه توپ و ۸۲۲ هواپیما بود). دوره دوم جنگ هنگامی که نیروهای آلمانی کارزار تابستانی خود را در آخرین روزهای ژوئن آغاز کردند،ژنرال واگنر قبلاً اعلام کرده بود که تنها یک گروه ارتش می تواند برای عملیات آتی توسط شبکه راه آهن موجود پشتیبانی شود.ریشه مشکل در شبکه ریلی کم ظرفیت در سراسر لهستان،کیفیت پایین خطوط بازسنجی شده توسط Eisenbahnpioiere و اندازه کوچک HBD و FED نهفته است. تنها سه ماه بین پایان بحران زمستانی 1941/1942 و شروع کارزاری گسترده برای تعمیر راه‌آهن فاصله وجود داشت. پل اصلی بر روی دنیپرو در کیف در ماه مارس مجدداً افتتاح شد، اما بیشتر خطوط تنها با 24 قطار در روز مورد استفاده قرار می گرفتند، در حالی که خطوط شوروی از طریق لهستان اشغالی با 30 قطار در روز بهره برداری میشد. هدف برنامه آلمان تعمیر لکوموتیو ها و افزایش ظرفیت مسیر خطوط اصلی از 24 به 36 قطار در روز بود. مسیر اصلی راه‌آهن از کیف به روستوف از طریق خطوط پرظرفیت حوضه دونتس می‌گذرد و تنها یک مسیر فرعی از کیف به الگو و از آنجا به چارکوف از طریق رودخانه دونتس به لیچاجا می رود و برای بار دوم از دونتس می گذرد و به استالینگراد می رود. آلمانی ها در پیشروی اولیه مسیری را دنبال کردند تا ارتش سرخ را در روستوف محاصره کنند،و بریگادهای راه آهن زمان زیادی را برای تخریب کامل تأسیسات راه آهن در حوضه دونتس و منفجر کردن پل راه آهن بر فراز دان، که تا اکتبر بازسازی نشد،اختصاص دادند.سه هنگ Eisenbahnpioniere و مجموعه ای از شرکت های مستقل به علاوه قطارهای مهندسی سازمان Todt و Reichsbahn برای تعمیر راه آهن مستقر شدند و آنها برنامه ریزی کردند که 2000 کیلومتر مسیر توسط FED اداره شود. طول این پیشروی 600 کیلومتر و فراتر از توانایی مجموع کامیون های در اختیار Grosstransportraum برای پشتیبانی از خط شروع اولیه بود. به دنبال آن پیشروی دیگری به قفقاز، 400 کیلومتر دیگر از روستوف تا مایکوپ و فراتر از آن انجام شد. این وضعیت شرایطی را در ماه اگوست بوجود اورد که در آن راه آهن در چارکوف به دلیل هفت پل تخریب شده بر روی رودخانه دونتس از پیشروی اصلی جدا شد. و کل پیشروی نیروهای آلمانی در استالینگراد و در قفقاز توسط یک مسیر تعمیر شده واحد حمایت میشد که از استالینو به روستو می‌رفت، از دان،از روی یک پل موقت عبور کرده و به سمت قفقاز می رفت در حالی که خط انشعابی از آن از طریق سالسک از استالینگراد پشتیبانی می کرد. ادامه دارد.... مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
  16. 1 پسندیده شده
    بخش ششم ..... دوره اول جنگ برنامه ریزان آلمان برای تهاجم به اتحاد جماهیر شوروی در تابستان 1940 باید به دو موضوع عمده می پرداختند: اول اینکه این عملیات از خارج از مرزهای آلمان آغاز میشد و دوم قرار بود دو نبرد سرنوشت ساز انجام شود که یکی از آنها خارج از محدوده برد بسیاری از وسایل نقلیه موتوری برای پشتیبانی از نیروهای بسیج شده بود. اولین مسئله با ارتقای عظیم شبکه راه‌آهن لهستان از طریق برنامه اتو پاسخ داده شد.این امر باعث می‌شود تا لشکرهای پیاده نظام و انبارهای تدارکاتی در مرز مستقر شوند و سپس واحدهای زرهی در لحظه آخر قبل از شروع تهاجم سریعا بسیج شوند. در موضوع دوم برای پشتیبانی از نیروهای عمل کننده نیز بسیج کامیون‌های سنگین/تریلر از بخش غیرنظامی در غالب ۳ هنگ مورد بررسی قرار گرفت. GTR(سه هنگ سازماندهی شده موتوری)از نبردهای تعیین کننده اولیه در منطقه مرزی پشتیبانی می کند، در حالی که Eisenbahnpioniere (گروه های نظامی که به عنوان مهندسان راه آهن نیز شناخته می‌شدند.انها خطوط ریلی مرتبط نظامی و زیرساخت های ان را می ساختند،تعمیر می کردند،راه اندازی می کردند یا تخریب می کردند) راه آهن را در شرق لهستان تحت اشغال شوروی با یک خط و حداقل 24 قطار در روز برای هر گروه ارتش برقرار می کنند. در مورد نیروهای رزمی که در شرق در مینسک می جنگیدند، یک منطقه تامین در عمق 400 کیلومتری ایجاد خواهد شد.ظرفیت GTR از 19000 تن به 60000 تن برای عملیات افزایش یافت که نشان دهنده 9 میلیون تن کیلومتر بود و این نشان می دهد کامیون ها می توانند ارتش را تا فاصله ۳۰۰ کیلومتری از انبارها پشتیبانی کنند. 24 قطار در نظر گرفته شده نیز نشان دهنده 32000 تن ظرفیت بود با این حال، این ظرفیت تنها برای سوخت، مهمات، و غذا/علوفه محدود کافی بود، و هیچ امکانی برای جایگزینی مردان(نیروها)، اسب ها یا تجهیزات وجود نداشت. بعدها در جنگ،یک گروه ارتش به ۷۵ قطار در روز صرفا برای عملیات عادی نیاز داشت،در حالی که جنگ های سنگین می تواند این تعداد مورد نیاز رابه بیش از ۱۰۰ قطار برساند. با پایان نبرد اسمولنسک در اوایل آگوست، واضح است که وضعیت تدارکات تحت فشار بود و علیرغم توقف بیش از یک ماهه عملیات، تدارکات کافی برای انتقال واحدها به مسکو وجود نداشت. مشکل اساسی به وضوح توسط ژنرال هالدر در 3 اگوست 1941 به عنوان تضاد منافع بین ساخت سریع خطوط کم ظرفیت در عقبه ارتش های در حال پیشروی یا ساخت خطوط با ظرفیت بالا که قادر به پشتیبانی از ژنرال واگنر در هدف او برای ایجاد یک منطقه تامین در پشت هر گروه ارتش باشد مطرح شد. Eisenbahnpioniere به سرعت گیج ها را تغییر داده و تعمیرات اساسی پل‌ها را انجام می‌دادند، اما سیگنال‌ها یا ارتباطات تلفنی را تعمیر نمی‌کردند یا لکوموتیوها را بازسازی نمی‌کردند.تمرکز آنها بر پشتیبانی ۷ روز هفته از ارتش در حال پیشروی بود. این وظایف بر عهده FED و HBD گذاشته شد که تجهیزات کافی برای ایجاد این زیرساخت و ساختار سازمانی برای مدیریت این کار را نداشتند. در پرونده های عملیاتی گروه ارتش مرکز سه نقشه وجود دارد که پیشرفت گیج بندی مجدد مسیر اصلی دو خطه از منطقه برست را نشان می دهد: در 3 جولای 1941، قطار به سمت شهر بارانوویچی (در غرب بلاروس) با یک نقطه تخلیه (وقتی گیج ها متفاوت باشد یک نقطه تخلیه در نظر می‌گیرند که محموله به وسیله نقلیه دیگر منتقل شود) در آنجا حرکت کرده و با یک نقطه تخلیه دیگر در مینسک، روی گیج عریض(گیج استاندارد شوروی) حرکت می‌کند. تا 31 جولای 1941، تخلیه بار در اورشا اتفاق می‌افتد و قطار روی ریل با گیج دوگانه(یعنی افزودن یک ریل سوم) از مرز از طریق لیدا تا نقطه تخلیه در پولوزک حرکت کرده و در 28 آگوست در یک مسیر دو خطه با گیج استاندارد در ویتسبک در شمال شرق بلاروس تخلیه می‌شود. در ۸ آگوست ۱۹۴۱ ژنرال اتو ویلی گزارش داد که 16148 کیلومتر مسیر تغییر یافته است که 4414 کیلومتر آن در منطقه گروه ارتش مرکز،می باشد.و در فاصله ترسپول در مرز لهستان تا مسکو 1070 کیلومتر،گیج استاندارد کافی وجود داشت. کمبود تجربه باعث شد که افسر حمل و نقل گروه ارتش مرکز تا اگوست متوجه شود که برای رسیدن به هدف روزانه 24 قطار در روز، قطارها باید حتما در پایان سفر خود تخلیه شوند.ارتش تمام قوانین هرمان هاوپت در 75 سال قبل را زیر پا گذاشت و بهای آن را پرداخت. بحران در طول زمستان رخ داد: با چند انبار محدود سرپوشیده برای نگه داری لکوموتیوها،تا فوریه 1942، حداقل 70 درصد لکوموتیوهای آلمانی از کار افتادند، و ترافیک زمینی متوقف شد و از طرفی جریان دائمی لکوموتیوها به سمت شرق شروع به تأثیرگذاری بر اقتصاد گسترده تر آلمان کرده بود و در 15 ژانویه 1942 این امر هیتلر را وادار کرد تا وارد عمل شود. ارتش آلمان کنترل راه آهن را از دست داد و RVM(وزارت حمل و نقل رایش) و سازمان Todt(این سازمان مسئول طیف عظیمی از پروژه های مهندسی هم در آلمان نازی و هم در سرزمین های اشغالی از فرانسه تا اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ جهانی دوم بود)برای بازسازی راه آهن وارد عمل شدند. با این حال،اصطکاک بین ارتش و راه آهن ها در تمام زمستان افزایش یافته بود و در ماه آوریل گشتاپو دو مدیر ارشد عملیات HBD به نام های لندنبرگر و هان را دستگیر کرد و آنها را به اردوگاه کار اجباری فرستاد.در روزهای سیاه 1941، یک پیروزی مهم برای شوروی اتفاق افتاد و آن پیروزی توسط NKPS رقم خورد! با توجه به وسعت کشور، در روسیه تحرک در سطح عملیاتی فقط توسط راه‌آهن امکان پذیر بود،پس با استفاده مؤثر از آن، این کمیسری تضمین کرد که اتحاد جماهیر شوروی از حمله جان سالم به در خواهد برد. تصویری از ریل با گیج دوگانه هنگامی که راه آهن شوروی از شوک اولیه تهاجم خلاص شد، شروع به تخلیه لکوموتیوها قبل از اینکه به دست آلمانی‌ها بیفتد،کرد.در اودسا، یک اسکله شناور بود و لوکوموتیوها قبل از اینکه اسکله به دریا کشیده شود، در آن رانده شدند.اتحاد جماهیر شوروی با وجود از دست دادن حدود 40 درصد از شبکه اش اما تنها 15 درصد از نیروی محرکه خود را از دست داد، که به این معنی بود که برای بقیه جنگ ، مشکلی نخواهند داشت، به خصوص که اقتصاد زمان جنگ به ترافیک کمتری نیاز دارد، با این حال عامل کلیدی در حفظ توان جنگی اتحاد جماهیر شوروی،توانایی آن کشور در ایجاد لشگرهای جدید بود،واین تنها در صورتی ممکن بود که NKPS بتواند مردان را از دورترین نقاط شوروی جمع اوری کند،آنها را به انبارها و سپس به جبهه برساند. در حالیکهNKPS در اواخر سال 1941، ارتش های شرق دور شوروی را به غرب منتقل می کرد. گروه ارتش مرکز به دلیل کمبود نیروی جایگزین در حال پژمرده شدن بود،در واقع NKPS از طریق شبکه ای که آلمانی ها آن را قدیمی و بهم ریخته می دانستند،میلیون ها مرد را برای ارتش سرخ به سمت دیگر سوق میداد. ارتش آلمان برای راه‌اندازی راه‌آهن، تلاش بسیاری کرد، اما تیپ‌های NKPS و بریگاردهای راه‌آهن بسیاری از شبکه‌های تصرف شده توسط آلمانی ها را با تخریب‌های خود غیرقابل استفاده کردند. پل ها یک هدف بودند و شوروی ماشین های انهدام مسیر مخصوص به خود را داشت که در جنگ معرفی شد، اما ابزار اصلی آنها از بین بردن تجهیزات در انبارها و موتورخانه ها بود و کمبود منابع آب، تجهیزات مهندسی و تأسیسات سرپوشیده تا حد زیادی باعث از کار افتادن لکوموتیوهای آلمانی در زمستان آینده خواهد شد. ادامه دارد.... مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
  17. 1 پسندیده شده
    بخش پنجم ..... اجرای برنامه اتو موجب شد هشت خط از شمال به جنوب ایجاد گردد: V-IIخط برلین-دانزیک-لوبلین-روونی-کیف با ۲۴ قطار II-خط برلین-کونیگزبرگ با ۷۲ قطار IV-خط برلین-اینستربورگ با ۷۲ قطار VIII-خط استتین-ویتکس با ۲۴ قطار III-خط ورشو-بیالیستوک با ۴۸ قطار V-خط ورشو-لیدا با ۴۸ قطار I-خط پراگ-دبلین-برسک با ۳۶ قطار VI-خط کراکوف-لمبورگ-تارنوپول با ۷۲ قطار گروه ارتش های شمال توسط خطوط II، IV و VIII پشتیبانی می‌شد که توسط اداره راه آهن کوینزبرگ اداره می‌شد،در حالی که گروه ارتش های مرکز و جنوب توسط خطوط باقی‌مانده پشتیبانی می‌شدند که توسط Gedob اداره می‌شد. با این حال،گدوب نمی توانست چنین حجمی از ترافیک را اداره کند، زیرا در ژانویه 1941، ارتش روزانه 130 قطار درخواست کرد، اما تنها 80 قطار در واقع حرکت می کردند. ارتش سرخ در ۱۷ سپتامبر ۱۹۳۹ Kresy را اشغال کرد و بلافاصله شروع به انتقال تأسیسات نظامی به این منطقه کرد.روسها تلاش کردن که مسیر 4900 کیلومتری تک ریلی و 1800 کیلومتری دو مسیره از استاندارد لهستان به استاندارد اتحاد جماهیر شوروی تغییر یابد.بکارگیری 2000 لوکوموتیو و 120000 واگن به NKPS اجازه داد تا با استفاده از نقاط انتقال مرزی،(نقاطی که محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر منتقل می شود)یک سرویس گیج استاندارد را اجرا کند.اما این کار با الحاق سرزمین های بیشتر در بالتیک و فنلاند و...، که منجر به افزایش اندازه شبکه از 84950 در سال 1938 به 106102 کیلومتر در پایان سال 1940 شد، پیچیده شد و تغییر شبکه لهستانی را به تاخیر انداخت. در جولای 1940، رئیس ارتباطات نظامی ارتش سرخ (VOSO) برنامه ای برای قطارهای نظامی برای سال 1941 تهیه کرد. این برنامه از خطوط راه‌آهن لنینگراد، بالتیک ، ویژه غربی ، کوول و اودسا استفاده می‌کرد و خط مینسک به برست برای 72 قطار در روز اماده شد،اما در فوریه 1941، کمیته مرکزی هنوز در حال برنامه ریزی برای شروع ساخت راه آهن در سراسر منطقه بود تا مسیرها و اتصالات را با 128000 کارگر به روز کند و برای این منظور 230 میلیون روبل هزینه کرد. واضح است که بسیاری از ظرفیت های در نظر گرفته شده در سال 1940 هنوز وجود نداشت. خط اصلی مینسک تنها دارای ظرفیت 30 قطار در روز بود که تا سال 1942 به 48 قطار افزایش یافت. به طور مشابه، راه آهن کوول در تابستان 1941 عملکرد ضعیفی داشت زیرا سه بخش از مسیر همچنان دارای گیج استاندارد لهستانی بود. پس واضح است که اجرای برنامه اتو توسط آلمان‌ها باعث شده بوده ظرفیت خطوط تقریبا دو برابر ظرفیت خطوط در سمت شوروی باشد. اهمیت راه آهن برای عملیات نظامی،تامین و حمل و نقل آلمان در قلب فلسفه نظامی آلمان ایده محاصره و نابودی کامل دشمن یا Kesselschlacht وجود داشت.در دوره 1866 تا 1914، راه رسیدن به این هدف، بسیج سریع به سمت مرز بود.به حداکثر رساندن مقدار غذای حمل شده توسط سربازان با استفاده از کنسرو و بیسکویت، حمل لوازم اضافی در واگن های قطار و درخواست از شهرهای محلی، امکان پیشروی بدون پشتیبانی را برای مدت بیش از سه هفته فراهم میکرد. در عقبه ارتش، قطار تدارکاتی،خطی از انبارها ایجاد می کرد تا تدارکات را از مرز به ارتش برساند.در واقع، پیشروی به قدری سریع بود که به سرعت ارتش از قطارهای تدارکاتی دور شد. با این حال، آنها می توانستند ارتش را برای ادامه جنگ تامین کنند تا جنگ به نتیجه برسد.از آگوست 1939، تدارکات نیروهای رزمی به بخش OKHتحت فرماندهی سرلشکر ادوارد واگنر، واگذار شد.در حالی که حمل و نقل ریلی برای همه خدمات مسلحانه به بخش OKW به فرماندهی سرلشکر رودولف گرکه تخصیص داده شد. OKW یک سازمان نسبتا کوچک با کارکنانی درآلمان، با یک ناوگان در ایستگاه ها، تقاطع ها، و خطوط راه آهن بود،این ساختار ارتباط کمی بین نیروهای در حال نبرد و شبکه راه آهن در طول دوران نبردهای فعال ایجاد می کرد،بنابراین در طول لشگرکشی به فرانسه،راه آهن نقش انتقال نیروها به مناطق را داشت و پس از آن سرلشگر واگنر با استفاده از وسایل حمل و نقل موتوری در اختیارش نیروهای رزمی را از طریق انبارهای در مرز تأمین می کرد.سرلشگر واگنر به منظور حمایت از تانک های پانزر،از کامیون های سنگین که می توانستند مسافت های طولانی را طی کنند استفاده می کرد،تا بتواند قبل از اینکه راه آهن ها به حالت عادی بازگردند،این شکاف را پر کند. این وضعیت به طول انجامید و درگیری ها و تاخیرهای طولانی در واگذاری راه آهن از Eisenbahnpioniere به Reichsbahn در طول نبرد در لهستان و فرانسه وجود داشت. در واقع،تفکر نظامی آلمان همچنان اولویت کمی برای لجستیک قائل بود و بر فاکتورهای مورد نیاز برای پیروزی برق آسا در نبرد سرنوشت ساز تمرکز می کرد و بنابراین این تفکر نیاز به خدمات تدارکاتی گسترده را از بین می برد. توسعه لجستیک روسیه علاقه روسیه به لجستیک پس از جنگ فاجعه بار کریمه 1854 آغاز شد، زمانی که نشان داد که انتقال نیروی نظامی به خارج از مرکز امپراتوری دشوار است.اما تجربه جنگ روسیه و ترکیه در سال 1877 در قارص و پلونا و سلسله طولانی لشکرکشی های استعماری در قفقاز و آسیای مرکزی نشان داد که ارتش روسیه نحوه انجام عملیات را فراتر از مرزهای خود آموخته است. در سال 1878، ارتش روسیه مجبور شد از جنوب غربی اوکراین حرکت کرده و از رومانی عبور کند، که هر دو دارای خطوط درجه پایین و تک خطی با گیج های مختلف بودند، و نیروهای راه آهن مجبور شدند این خطوط را ارتقا داده و گیج دوم را اضافه کنند.برای کوتاه کردن خطوط تدارکاتی آنها یک خط جدید ۲۸۵ کیلومتری از بخارست و چند خط کوچکتر دیگر را در ۱۰۰ روز با استفاده از ۱۵۰۰۰ کارگر ساختند و همچنین چندین خط کوچکتر دیگر، شاهکاری که از تلاش شکست خورده پروس برای ساخت یک خط راه آهن برای دور زدن قلعه متز در سال 1871 فراتر رفت. به همین ترتیب، اگر چه جنگ روسیه و ژاپن در سال 1905 با شکست به پایان رسید، اما واقعیت این است که یک تلاش نظامی قابل تحسین در فاصله بسیار زیادی از قلب روسیه انجام گرفت. ستادی برای تدارکات ارتش سرخ در شوروی منظور از عقبه ارتش ملت این کشور بود جایی که تمام ظرفیت جامعه از کشاورزی و صنعت برای تأمین جبهه در نظر گرفته می شد. با این حال، پاکسازی ها و تجربه خلخین گل(درگیری های مرزی بین شوروی و ژاپن) اشغال لهستان و جنگ زمستانی ضعف عمده در پشتیبانی لجستیکی ارتش سرخ را نشان داد.در حالی که خدمات حمل و نقل و تدارکات تحت تأثیر حمله آلمان در ژوئن 1941 قرار گرفت، در ۲۸ جولای،فرمانده ارشد خورولف نزد رفیق استالین رفت تا پیشنهادی به او دهد! از نوامبر 1939، او با رئیس تدارکات ارتش سرخ در دهه 1920 و فرمانده سابق ارتش امپراتوری، سرلشکر خورتسکی در گفتگو بود. این طرحی برای ایجاد یک ساختار لجستیک متمرکز برای ارتش سرخ با استفاده از مقررات ۱۹۱۴ ارتش امپراتوری برای تدارکات بود. علیرغم این واقعیت که این پیشنهاد از سوی یک متخصص فنی سابق ارائه شده بود و به دوران تزار بازمی‌گشت، استالین آن را برخلاف توصیه رئیس ستاد کل ارتش، ژنرال ژوکف. که به زودی از سمتش برکنار شد،تایید کرد. بدون شک سابقه خرولف به عنوان یک سازمان دهنده بلشویک در سن پترزبورگ، جایی که با وروشیلوف ملاقات کرد، خدمت او در جنگ داخلی به عنوان کمیسر سیاسی در سواره نظام، و خدمت طولانی او در دولت علیرغم پاکسازی در سال 1937 مورد توجه قرار گرفت. بنابراین در اول اوت 1941 بر اساس دستور سری شماره 0257 ستاد فرماندهی برای پشتیبانی از ارتش سرخ تشکیل شد که یک ستاد مرکزی کوچک برای هماهنگی فعالیت های هفت اداره مستقل موجود در ارتباط با تامین، حمل و نقل و مراقبت های پزشکی فراهم کرد. موفقیت این طرح بخاطر انحصار حمل و نقل از طریق اداره مرکزی ارتباطات نظامی ارتش سرخ VOSO حاصل شد، به طوری که حتی سازمان های خارج از کنترل آن، مانند اداره اصلی توپخانه GAU، مجبور شدند از طریق آن عملیات کنند. اثربخشی این رویکرد در 25 مارس 1942 هنگامی که خرولف جایگزین کاگانوویچ به عنوان کمیسر خلق شد، افزایش یافت.ارتش سرخ اکنون دارای یک سازمان لجستیکی مدرن کاملا یکپارچه بود،اما در ارتش آلمان این خدمات به شکل فردی و با هماهنگی کم انجام می‌شد. طرح مفهومی شوروی با مدل آلمانی/اروپایی تفاوت اساسی داشت،که در آن کارکنان لشکر برای افسران تدارکاتی ارتش درخواست می فرستادند تا دوباره تجهیزات تا سطوح استاندارد پر شوند، که منجر به تامین تمام لشکرها کم و بیش به طور مساوی شد. در حالی که در ارتش سرخ تمام تدارکات جنگی از مدل «ارسال مرکزی» استفاده می‌کردند که به آنها اجازه می‌داد تدارکات تنها به جبهه‌های فعال فرستاده شوند.تاثیر این سیاست این بود که منابع محدود را در نقطه تصمیم گیری متمرکز کند و مرکز تعیین کند که بیشترین تلاش خود را در کجا انجام دهد.بخش اعظم برتری ظاهری شوروی ناشی از تمرکز بهتر بود.در حالی که آلمان ها از سال ۱۹۴۳ تلاش کردند تا جریان تدارکات را از طریق افسران تدارکات هدایت کنند. ادامه دارد.... مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
  18. 1 پسندیده شده
    بخش چهارم..... افزایش طول شبکه اندک و تلاش اصلی بر روی بهبود خطوط موجود بود.اما این پیشرفت‌ها در تعداد کمی از خطوط اتفاق افتاد که عمدتاً چهار منطقه اصلی فعالیت اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی بود، که حوضه دونتس، مسکو، لنینگراد، و اورال-کوزنتس را به هم مرتبط و این یعنی یک سوم ترافیک فقط در 10 درصد از شبکه قرار داشت.با این نوسازی مقامات شوروی مسیر قوی تری در اختیار داشتند و از لوکوموتیوهای جدید FD و IS استفاده می کردند که می توانستند قطارهای سنگین با وزن ناخالص 3000 تن را با یک نوع محموله مستقیماً از مبدا تا مقصد حمل کنند، مانند قطارهای زغال سنگ که از دونتس به مسکو/لنینگراد حرکت می کردند. اتحاد جماهیر شوروی با راه‌اندازی راه‌آهن با سرعت کم (29 کیلومتر در ساعت در سال 1934) توانست به ظرفیت حمل بار بالایی دست یابد،این سرعت تأخیر ناشی از سبقت قطارها از یکدیگر را حذف کرد، فرسودگی ریل را کاهش داد و به تعداد زیادی از قطارها اجازه داد که در یک مسیر حرکت کنند.توان بارگیری پایین لکوموتیوها و واگن ها(۱۵ تن برای واگن دو محوره) به آنها اجازه می داد در بیشتر قسمت های شبکه تردد کنند و مشکل حمل بار کم آنها با استفاده از قطارهای طولانی تر مرتفع میشد. همه این ویژگی ها برای راه اندازی راه آهن در مناطق اجرای عملیات نظامی ایده آل بودند. شناخت اروپا از شبکه راه آهن شوروی با توجه به اینکه راه‌آهن‌های شوروی تا سال 1941 از نوع استاندارد اروپایی نبودند، آگاهی از ویژگی‌های آن‌ها برای هر نیرویی که قرار است از آنها استفاده کند ضروری است. خوشبختانه، راه آهن به عنوان نمونه ای از دستاوردهای سوسیالیسم انتخاب شده بود و تبلیغات گسترده ای روی آن انجام می گرفت، بنابراین دانش در مورد آنها گسترده بود. شماره ماه جولای مجله ساخت و ساز در اتحاد شوروی در ۱۹۳۸ به NKPS اختصاص داشت و به زبان های انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و اسپانیایی منتشر شد. در سال 1932 اقتصاددان اهل شوروی KNTverskoi گزارش مفصلی در مورد سیستم حمل و نقل یکپارچه اتحاد جماهیر شوروی نوشت که دوباره در بریتانیا و ایالات متحده منتشر شد. از آنجایی که راه آهن یک تجارت بین المللی بود، تبادل منظم اطلاعات وجود داشت.مانند مجله معتبر Archiv für Eisenbahnwesens ، که شامل مقالات منظمی در مورد اتحاد جماهیر شوروی بود و نویسندگانی مانند دکتر Otto Wehde Textor داشت که در مینسک زندگی می کرد.قابل توجه است که جریان اطلاعات با افزایش سرکوب رسانه ها در شوروی کاهش یافت. با وجود اینWehde Textor توانست در مورد وضعیت ترافیک راه آهن شوروی در 1937/1938 بر اساس منابع این کشور بنویسد و در سال 1940 وضعیت راه‌آهن‌های اشغال شده لهستان و خطوط راه‌آهن کشورهای بالتیک را به دقت توصیف کند. البته منابع اطلاعاتی دیگری نیز در دسترس بود :در سال 1922(NKPS).۷۰۰ لکوموتیو کلاس E را به 22 سازنده آلمانی و 500 لکوموتیو به یک سازنده سوئدی سفارش داد،بنابراین صنعت آلمان به خوبی از ویژگی های لکوموتیوهای شوروی آگاه بود، زیرا کلاس E همچنان به عنوان لکوموتیو اصلی حمل و نقل اتحاد جماهیر شوروی تا دهه 1950 باقی ماند. جغرافی دانان آلمانی مانند سرهنگ پروفسور ریتر اسکار فون نیدرمایر به طور گسترده به مناطق جنوبی اتحاد جماهیر شوروی سفر کردند و در بین جنگ های 33 و 34 در مورد طیف وسیعی از موضوعات ژئوپلیتیکی، از جمله راه آهن، مطالب زیادی نوشتند. با این حال شواهد در سراسر اروپا حاکی از آن است که کارشناسان،NKPS را دست کم گرفتندهمانطور که پل وول در سال ۱۹۴۶ نوشت:"به نظر برلین،وضعیت بد راه آهن شوروی،مانور و دریافت نیروهای کمکی را برای ارتش سرخ غیرممکن می سازد و این به فروپاشی دولت شوروی کمک می کند‌" اگرچه اقتصاددانان راه آهن تصویری جزئی از راه آهن شوروی داشتند، اما این اطلاعات به ارتش آلمان منتقل نشد. در سال 1940، برنامه ریزان ارتش آلمان از رابط رایشسبان (راه آهن المان) اطلاعاتی در مورد راه آهن روسیه خواستند و به آنها گفتند که چنین اطلاعاتی را در اختیار ندارند، زیرا هرگز به آنها گفته نشده بود که اتحاد جماهیر شوروی یک هدف است، بنابراین اطلاعات محلی توسط FED در لهستان جمع آوری میشد،و اطلاعات کاملی درباره شبکه،ایستگاه‌ها،رویه های عملیاتی و امکانات وجود نداشت. لهستان : لهستان در درک ما از وضعیت راه‌آهن در طول جنگ روسیه و آلمان نقش اساسی دارد، زیرا تا ژوئن 1941، پروس/آلمان همیشه در جنگ‌های خود علیه دشمنانی که با مرزهایش همجوار بودند، مانند فرانسه و اتریش، جنگیده بود.هنگامی که لهستان در اواخر ۱۹۳۹ اشغال و تجزیه شد،رایش از مرزهای اصلی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1921 توسط خطوط راه آهن با ظرفیت های مختلف در فاصله 750 کیلومتری جدا ماند.پروس شرقی، به‌عنوان بخشی از رایش، توسط رایشسبان خدمات رسانی می‌شد، در حالی که منطقه کنگره لهستان(لهستان روسیه یا پادشاهی لهستان) شرکت راه‌آهن کوچک خود را تاسیس کرد.در شرق منطقه ای بین خط کرزن (برای تعیین حدفاصل بین کشور تازه تأسیس لهستان و روسیه بعد از جنگ جهانی اول توسط انگلیسیها پیشنهاد شد ولی دو طرف به آن توجهی نکردند) و مرز 1921(که به جنگ شوروی و لهستان پایان داد) یک منطقه کشاورزی فقیر با راه آهن توسعه نیافته وجود داشت که لهستانی ها به ان Kersy می گفتند. لهستانی ها این منطقه را به عنوان سنگری دفاعی در برابر تجاوزات شوروی می دیدند و دارای خطوط دو مسیره به مسکو و سنت پترزبورگ بود. بر اساس مفاد پیمان مولوتوف-ریبنتروپ، این منطقه و کشورهای بالتیک در حوزه نفوذ اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفتند، همراه با اتریش-مجارستان و گالیسیا از جمله شهر لمبرگ که راه آهن عالی خود را حفظ کرد. در سمت آلمانی مرز جدید(خط کرزن)،راه‌آهن‌هایی که به سمت شرق ویستولا می‌رفتند، از شمال به جنوب کاملاً محدود بودند :چهار مسیر از کریدور دانزیگ به پروس شرقی منتهی می‌شد، سه خط با 36 و یک خط با 12 قطار در روز؛ از ورشو، مسیر بیالیستوک 24 قطار و مسیر مینسک 18 قطار در روز ظرفیت داشت . خط رادوم به برست دارای 12 قطار و خط کاتوویتز به لمبرگ 24 قطار بود. این ظرفیت نیازها برای عملیات بارباروسا را برآورده نکرد،بنابراین رایشسبان در آوریل ۱۹۴۰ برنامه اتو (Otto) را برای ارتقای مسیرها با استفاده از ۳۰۰۰ کارگر و ۳۰۰۰۰ تن فولاد آغاز کرد. ادامه دارد.....  مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
  19. 1 پسندیده شده
    بخش سوم..... وزارت حمل و نقل آلمان یا RVM زیر نظر یولیوس دورپمولر عمدتاً به خطوط راه آهنی که در آلمان توسط رایشسبان و در کشورهای اشغال شده توسط سازمان های نظامی و شرکت های مختلف مانند Gedob(Generaldirektion der Ostbahn یا اداره کل راه آهن المان در لهستان اشغالی) اداره می شد،نظارت داشت. پس از حمله به لهستان و اعلام جنگ فرانسه به آلمان ، اختلاف نظر بین وزارت حمل و نقل و فرماندهی عالی ورماخت یا به اختصار OKW بوجود امد که باعث تغییراتی در جنگ علیه روسیه در آینده شد، زیرا سرلشگر گرکه ، واحدهای عملیاتی خودش را که به اختصارFED نامیده می شد،برای خطوط راه آهن تشکیل داد . با این کار ، مدیریت راه آهن مناطق عملیاتی، یک جزء از هر گروه رزمی بود . این گروه ،از کارکنان راه آهنی تشکیل می شد که تحت نظر افسران ارتش کار می کردند. برای این جنگ،راه آهن در عقبه نیروها به اندازه حداقل 200 کیلومتر در پشت خط مقدم بوسیله رایش کمیساریات(واژه آلمانی برای نهاد اداری که توسط یک مقام معروف دولتی اداره می شود) که برای اداره و بهره‌برداری از سرزمین‌های تصرف شده راه اندازی شد،اداره می‌شد. در این منطقه،قرار بود RVM شرکت های عامل جدید یا به اختصار HBD را با استفاده از کارکنان رایشسبان راه اندازی کند. FED در مارس 1941 و HBD در ژوئیه 1941 تشکیل شد،اما این استقرار سریع به این معنی بود که هر دو با کمبود نیرو ، کمبود تجهیزات و تجربه کافی مواجه بودند. HBD تنها با 60 مرد، کمبود مقامات واجد شرایط، و بدون تجهیزات، از جمله تلفن های حیاتی مورد نیاز برای راه آهن، در برست راه اندازی شد. هیچ نقشه مسیر، جدول زمانی یا اطلاعات ایستگاه وجود نداشت، به طوری که لوکوموتیوها باید برای چندین روز در هر جهت برای کاوش شبکه فرستاده میشدند. در سپتامبر، اس اس کل کارکنان چاپخانه HBD را به عنوان بخشی از یک برنامه یهودی تیرباران کرد.(احتمالا به ماجرای کشتار یهودیان در شهر Jedwabne لهستان اشاره دارد.مترجم) NARODNYI KOMMISSARIAT PUTE SOOBSHCHENIA یا به اختصار NKPS کمیساریای مردمی مسیرهای ارتباطی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1913، شبکه راه آهن تزاری 71000 کیلومتر (به استثنای فنلاند) را در بر میگرفت، اما از دست دادن قلمرو در طول جنگ، راه آهن شوروی را به تنها 58،000 کیلومتر در سال 1921 کاهش داد، با ریل های فرسوده و خسارت به وسایل آن به دلیل جنگ انقلاب و جنگ داخلی. ترمیم شبکه از سال 1923 تحت نظارت NKPS که مسئولیت راه آهن، جاده ها و آبراه ها را بر عهده داشت انجام گرفت. با این وجود، تا سال 1926، راه‌آهن به اندازه کافی بهبود یافته بود تا ترافیک را به سطح قبل از جنگ برساند و تا سال 1928 طول این شبکه به 76900 کیلومتر افزایش یافت. ناوگان حمل و نقل و سطح سرمایه گذاری هر دو به سطح سال 1913 بازگشته بود (که 18 تا 20 درصد کل سرمایه گذاری اقتصادی بود)، اما نرخ حوادث دو برابر شده بود.متخصصان فنی مانند معاون سابق وزیر حمل و نقل در زمان تزار نیکلاس از بازسازی و نوسازی کامل راه‌آهن‌ عقب مانده روسیه مطابق با آخرین تفکر اروپایی و آمریکایی حمایت می‌کردند. در سال 1928 اولین برنامه پنج ساله آغاز شد که در دل خود گسترش عظیم ترافیک راه آهن برای پاسخگویی به تقاضاهای رو به رشد صنایع سنگین جدید بدون هیچگونه سرمایه گذاري جدید و با استفاده از روش هایی شد که درگیری های حاصل از ان منجر به پاکسازی متخصصان فنی بین سال‌های 1928 تا 1931 و سرکوب کارگران راه‌آهن شد، ولی با افزایش نرخ حوادث، این امر ناگزیر به گردن خرابکاران افتاد. با وجود همه اینها، ترافیک بار در طول برنامه پنج ساله دو برابر شد.در اواخر اجرای این طرح مقداری سرمایه اضافی مورد نیاز بود که بین سالهای 1934 و 1936 فراهم شد اما هرگز به اندازه وعده داده شده یا مورد نیاز نبود.لازار کاگانوویچ به عنوان نارکوم(کمیسر خلق) در سال 1935 منصوب شد، و اگرچه او سخت برای به دست آوردن سرمایه‌گذاری بیشتر مبارزه کرد،در کنار آن او دست به اصلاحات کارآمد و گسترده‌ای زد.با توجه به فضای سیاسی در سال 1937، پاکسازی‌های گسترده‌ای در سراسر راه‌آهن صورت گرفت، که با متخصصان فنی شروع شد، اما به همه نیروها، از 13 معاون نارکوم و 64 مدیر خط تا ده‌ها هزار کارگر عادی، گسترش یافت. اما مهم است که بدانیم NKPS چگونه این نتایج را به دست آورد، زیرا آنها از همان روش ها در طول جنگ استفاده کردند. هانتر معتقد است که افزایش ترافیک بین سال‌های 1928 و 1940، ۱۴۰ درصد بوده است که تنها ۱۰ درصد آن را می توان به افزایش طول شبکه،۱۵ درصد استفاده از ناوگان بزرگتر و قدرتمندتر و ۴۲ درصد را به افزایش تعداد واگن های بار اختصاص داد.در حالی که ۷۳ درصد باقی مانده به افزایش بهره وری کارگران اختصاص داده شده است که دلیل آن استفاده بیشتر از قطارها و کاهش زمان در بارگیری و تخلیه قطارها بوده است. ادامه دارد.....  مترجم SHAHDAD  استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
  20. 1 پسندیده شده
    بخش دوم... گیج مسیر و گیج بارگیری : دو نوع گیج(سنج) وجود دارد:"گیج مسیر که عرض بین دو ریل مسیرهای راه آهن است و گیج بارگیری که حداکثر ارتفاع و ابعاد را در وسایل نقلیه راه آهن و بارهای آنها مشخص می‌کند.هدف آنها این است که اطمینان حاصل شود که وسایل نقلیه ریلی می توانند به طور ایمن از تونل ها و زیر پل ها عبور کنند و از سکوها،ساختمان ها و سازه ها دور باشند." در آغاز عصر راه‌آهن، طیف گسترده‌ای از گیج‌ها مورد استفاده قرار گرفت - برای مثال، در روسیه اولین مسیری که در سال 1834 توسط مهندسان اتریشی بین سن پترزبورگ و تزارسکویه سلو ساخته شد، از یک گیج 6 فوتی استفاده میکرد.دومی بین سن پترزبورگ و مسکو در سال 1843 توسط سرگرد آمریکایی جی. ویستلر، که یک گیج 5 فوتی را انتخاب کرد، و سومی که ورشو را به وین در سال 1845 متصل کرد، از گیج استاندارد 4 فوت و 8 ¾ اینچ استفاده کرد تا قطارها بتوانند. در شبکه اتریش حرکت کنند.برخلاف افسانه رایج، گیج 5 فوتی روسی صرفاً به این دلیل انتخاب شد که در آن زمان خاص مد بود و همان گیج مورد استفاده در اکثر ایالات جنوبی آمریکا بود.روسیه به عنوان یک کشور مسطح با تونل‌ های کم، از نظر داشتن توان بارگیری سخاوتمندانه منحصربه‌فرد بود، اما این بدان معنا بود که واگن های شوروی در راه آهن آلمان نمی توانستند قرار بگیرند و بارهای آنها باید در مرز لهستان بر روی قطار دیگر قرار گرفته و حمل شوند.استانداردسازی در سراسر اروپا روی گیج 4'8 3/4 اینچی تنها زمانی اتفاق افتاد که شبکه‌ قطار کشورها شروع به اتصال به هم کردند، و در طول این فرآیند موارد متعددی وجود داشته است که یک گیج مطابق با یک همسایه تغییر کرده است. در سال 1886، شبکه 5 اینچی ایالات جنوبی به طول 18500 کیلومتر تنها در مدت کوتاهی به 4.9 اینچ تغییر یافت. به طور مشابه، در سال 1915 پس از تصرف لهستان، مهندسان راه آهن آلمانی 6000 کیلومتر گیج 5 اینچی را در عرض چند ماه به استاندارد اروپایی تغییر دادند. عملیات راه آهن : موتورهای بخار به امکاناتی به نام سوله یا انبار لوکوموتیو ( Bahnbetriebswerk یا Bw یا локомотивное депо) نیاز داشتند تا عملکرد انها منظم باشد. این تأسیسات سرپوشیده بودند و ذخایر ذغال سنگ، آب، ماسه، گریس، تجهیزات نگهداری و شستشو و یک صفحه گردان یا مسیر «Y» را برای چرخاندن لکوموتیوها فراهم می‌کردند. لکوموتیوها بین انبار خانه خود و انبار بعدی در 80 کیلومتری خط حرکت می کردند و قبل از بازگشت به خانه با آب پر می شدند. نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که در حالی که قطار به طور مداوم در خط حرکت می کرد، لکوموتیوهای بخار در بخش خاص مسیر خود باقی می ماندند و ظرفیت خط بر اساس تعداد لکوموتیوها در هر انبار تعیین می شد. برای افزایش ظرفیت کلی یک خط، باید یک لوکوموتیو جدید در هر انبار در طول خط مستقر شود. یک قطار شامل تعدادی واگن مسافری، واگن کالا یا واگن تخصصی و یک ون ترمز است و در طول یک روز سفر دارای تعدادی لکوموتیو مختلف خواهد بود. با استفاده از مسیرY یا مسیر مثلثی در راه آهن زمانی که دو خط به هم می رسند این امکان بوجود می آید قطارهای ورودی همان مسیر را ادامه یا تعقییر مسیر را داشته باشند. قطارهای شوروی دارای 120 محور بودند که وزن ناخالص 1200 تن و یا بار خالص 650 تن محموله را نشان می داد. این معمولاً 60 واگن کالای دو محوره بود که هر کدام از واگن ها 10 تا 15 تن بار، 40 مرد یا هشت اسب را حمل می کردند. قطارهای نظامی آلمان کوچکتر و دارای 90 محور با وزن ناخالص 850 تن و بار خالص 450 تن بودند به طوری که یک لشکر پیاده نظام را می توان با 70 قطار یا یک لشکر تانک پانزر را با 90 قطار حمل کرد. ظرفیت خط : ظرفیت خط تعداد قطارهایی بود که می‌توانستند در یک خط در ۲۴ ساعت حرکت کنند که معمولاً به صورت 12 قطار در روز برای خطوط تک مسیره یا 24 قطار برای خطوط دوطرفه برای راه‌آهن‌های نظامی بازسازی‌شده در نظر گرفته می‌شد.با این حال، خطوط دو مسیره که توسط رایشسبون(راه آهن آلمان) اداره می شد ممکن بود به 72 یا 144 قطار در روز دست یابد. این تفاوت به دلیل پیچیدگی تجهیزات سیگنالینگ و تعداد خطوط کناری بود که به قطارها اجازه عبور از یکدیگر را می داد.طول مسیر به بلوک‌هایی با طول‌های مختلف تقسیم می‌شد که دارای یک پست سیگنال در دو انتهای انها و یک خط حاشیه ای برای عبور قطارها از کنار یکدیگر بودند. قانون این بود که هر بار فقط یک قطار اجازه ورود به هر بلوک را داشت برای خطوط با ظرفیت بالاتر، سایدینگ ها(خطوط حاشیه ای کنار خط اصلی) و بلوک ها بیشتر بودند،اما یک عنصر کلیدی ظرفیت،سرعت حرکت قطارها بود. یک قطار سریع السیر که با سرعت بالا در طول مسیر حرکت می کند باید از قطارهای مسافری کندتر و حتی قطارهای باری کندتر عبور کند. که هر کدام باید قبل از ورود قطار سریع السیر به بلوک به داخل یک خط فرعی حرکت کنند. در حالی که تلاش هایی برای جداسازی ترافیک در طول روز انجام شد، به طوری که بیشتر بارها در شب و خدمات مسافری در روز انجام می شد، این همیشه امکان پذیر نبود و یکی از عوامل تعیین کننده ظرفیت، تفاوت در سرعت بین خدمات بود.رایشسبان قطارها را با سرعت‌های بسیار متنوعی حرکت می‌داد و قطارهای باری آن با سرعت 50 کیلومتر در ساعت حرکت می‌کردند، اما این نیاز به سیگنال‌دهی پیچیده داشت و همچنین برای مقاومت در برابر ضربه قطارها ، مسیر باید مستحکم میبود زیرا با افزایش سرعت قطارها،فرسودگی و پارگی خطوط به طور تصاعدی افزایش می‌یافت. بر خلاف آلمان در اتحاد جماهیر شوروی NKPS (کمیساری مردمی راه های ارتباطی شوروی) از این مسائل اجتناب کرد زیرا تقریباً تمام قطارهای خود را با سرعت یکنواخت، معمولاً 25 کیلومتر در ساعت حرکت می داد. ادامه دارد......   مترجم SHAHDAD  استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
  21. 1 پسندیده شده
    جنگ روسیه و آلمان. نبردی در راه آهن!! در جنگ روسیه و آلمان در سال های 1941-1945، مطالعات گسترده ای در مورد نقش راه آهن در جنگ انجام شده است و هر دو طرف بر جنبه های مختلف موضوع تمرکز کرده اند. اما تا به امروز تلاش چندانی برای انجام مطالعه تطبیقی راه آهن هر دو طرف و سنجش تأثیر تفاوت در ظرفیت بر عملیات نظامی و نتایج آنها صورت نگرفته است. این به یک یا هر دو طرف اجازه داده است تا شکست ها و نفوذ کلیدی راه آهن در عملیات نظامی را پنهان کنند. با این حال، ماهیت راه آهن برای سفر و حمل و نقل در روسیه، به دلیل وسعت زیاد این کشور و ناتوانی وسایل نقلیه موتوری در پشتیبانی از عملیات در بیش از محدوده 300 تا 400 کیلومتری، به این معنی بود که هر عملیات نظامی جنگی در این کشور به راه آهن وابسته بود. و روش استفاده از راه اهن عنصر کلیدی در موفقیت یا شکست روسها بود. هدف مقاله حاضر،مقایسه شیوه های عملیاتی بین راه آهن های نظامی شوروی و آلمان،برآورد ظرفیت راه آهن موجود برای هر دو طرف،و سپس استفاده از این اطلاعات برای سنجش تأثیر این ظرفیت بر عملیات های نظامی است. مقدمه: مطالعات در مورد استفاده از راه‌آهن برای عملیات نظامی تقریباً بلافاصله پس از پایان جنگ توسط سازمان‌هایی مانند برنامه مطالعات نظامی خارجی ایالات متحده آغاز شد که با افسران سابق حمل و نقل نظامی آلمان مانند Bork و Teske و افسران تدارکاتی مانند Toppe مصاحبه‌هایی انجام داد.اما این مطالعات هم بیشتر بر دیدگاه آلمانی هاوافسران نظامی متمرکز بود تا تأثیر واقعی راه آهن. در بخش حمل و نقل، داستان راه آهن توسط مقامات راه آهن مانند کریدلر، پوتسگایسر و هان و مورخان پس از جنگ مانند گوتوالدت و میرژیوسکی بیان شد که به طور کلی داستان مبارزه ای برای غلبه بر مشکلات فنی ناشی از شبکه راه آهن از مد افتاده، قدیمی و کم ظرفیت شوروی را روایت میکند و از سویی دیگر این مطالعات توسط مورخان مدرن مانند ون کرولد،شولر، ادینگتون،در مورد لجستیک آلمان در طول جنگ روسیه دنبال شده است.با این حال، تصویری که این نویسندگان ارائه میدهند با انچه که توسط نویسندگانی مانند کومنف،کووالف،آنتیپنکو و اقتصاددانانی مانند هالند هانتر و مارک هریسون و دانشجویان راه آهن شوروی ارائه میشود در تضاد است. Westwood و Garbuttبعنوان افسران سابق ارتش بریتانیا هر دو داستان یک سیستم راه آهن بسیار موفق را بیان می کنند که قبل از جنگ تقریباً به اندازه ایالات متحده بار حمل می کرد و این کار را با استفاده از ناوگانی از قطارها و مسیری که طولش فقط کمی بزرگتر از راه آهن آلمان بود انجام می گرفت. هدف این مقاله تطبیق این دیدگاه‌های های مخالف است و توضیح می دهد که چگونه راه آهن نقش عمده ای در جنگ روسیه و آلمان بازی کرد و شوروی چگونه توانست در ظرفیت حمل و نقل بر آلمان ها برتری پیدا کرد. عملیات راه آهن : ارتش از راه‌آهن به سه روش متفاوت استفاده کرده است.اولا برای دستیابی به نیروهای بسیج شده خود با انتقال آنها و تدارکاتشان از انبارهای در داخل کشور به مرز ثانیا حرکت واحد ها در سطوح عملیاتی و استراتژیک و در نهایت ایجاد ارتباط مستقیم بین نیروهای در حال جنگ و کشور مبدا برای تهیه تدارکات وجایگزینی آنها.راه‌آهن‌ها می‌توانستند مقادیر زیادی سرباز و تجهیزات را در مسافت‌های طولانی و با هزینه عملیاتی کم به سرعت جابه‌جا کنند. با این حال، آنها یک شکل منحصر به فرد از حمل و نقل بودند که مسیر، محدودیت های شدیدی را بر عملکرد آن اعمال می کرد، زیرا قطارها مجبور هستند همیشه در روی ریل باقی بمانند. برخلاف سایر اشکال حمل و نقل، راه‌آهن‌ها باید زیرساخت‌های خود را از قبل برای رفع نیازهای عملیاتی خود ایجاد می‌کردند. در حالی که این امر در ظاهر امری بدیهی است، به نظر می‌رسد که این واقعیت ساده از توجه بسیاری از فرماندهان نظامی در طول تاریخ دور مانده است و عملیات موفقیت‌آمیز شبکه‌های راه‌آهن نظامی معمولاً زمانی اتفاق می افتاد که نظامی ها راه‌آهن‌ها را رها می کردند تا راه‌آهن بدون دخالت نیروهای نظامی اداره شوند. سوء استفاده‌های نظامیان شامل رها کردن برنامه‌ها، حمل و نقل تجهیزات قبل از انکه به آنها نیاز پیدا شود، عدم تخلیه قطار در هنگام ورود، استفاده از واگن ها و خطوط فرعی به عنوان انبارها و دفاتر متحرک(که نتیجه آن کاهش ظرفیت و مسدود کردن مسیرها میشد) و فرماندهی قطارها بود. این در اولین جنگ راه آهن(جنگ داخلی آمریکا)نشان داده شد، زمانی که پس از یک سال خدمت جنگی تحت کنترل ارتش، راه آهن اتحادیه دچار بحران شد و در نهایت مدیریتش در اختیار یک مهندس عمران به نام هرمان هاوپت قرار گرفت. او نظم و انضباط را با تحمیل برخی از قوانین عملیاتی به راه آهن بازگرداند. به طور مثال او دستور داد:هیچ افسر،هیچ جراح یا دستیار،هیچ رئیس یا کمیسری،هیچ شخص غیر نظامی یا نظامی،با هر درجه یا سمتی که باشد،حق ندارد قطاری را متوقف کند یا دستور حرکت قطار را بدهد.اگر واگن ها در هنگام شروع حرکت قطار تخلیه نشده باشند لکوموتیوها باید با بخشی از واگن ها یا بدون واگن حرکت کنند و تمام حقایق باید به طور کتبی توسط راهبر گزارش شود تا در اختیار رئیس ترابری یا فرمانده کل اداره قرار گیرد( هرمان هاوپت،ژوئن ۱۸۶۲) همانطور که بریتانیایی ها در سال 1916 متوجه شدند، این درس اساسی باید بارها و بارها آموخته شود، که حمل و نقل نظامی توسط فردی با سابقه کار در راه اهن به نام سر اریک گدس، که تنها در فاصله ۳ روز از جایگاه یک مدیر راه آهن به درجه سرلشکری ارتش رسید، بازسازی شد.( وی با سابقه کار در راه آهن به عنوان رئیس حمل و نقل نظامی در جبهه غرب با درجه سرلشگر خدمت کرد.او با تدابیرش بنادر و راه آهن را کارآمد کرد و راه آهن های سبکی ساخت تا مواد را به جبهه برساند.مترجم ). ادامه دارد...... مترجم SHAHDAD  استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد.
  22. 1 پسندیده شده
    زنان قهرمان جنگ جهانی دوم این داستان زنانی است که کار مخفیانه آنها به پیروزی در جنگ جهانی دوم کمک بسیاری کرد. خبرنگاران و پرسنل دفتر خدمات استراتژیک(O.S.S)،از جمله ویرجینیا استوارت(چهارمین نفر سمت چپ) در ژوئیه ۱۹۴۴ قبل از تاسیس آژانس اطلاعات مرکزی(CIA)، دفتر خدمات استراتژیک وجود داشت - یک سازمان جاسوسی مخفی متشکل از تقریباً 13000 آمریکایی که از سال 1942 تا 1945 اطلاعاتی را برای رئیس جمهور روزولت جمع آوری کردند و در هر عملیاتی در جنگ جهانی دوم علیه قدرت های محور ویرانی به بار آوردند.سوابق این افراد متفاوت بود.آنها به عنوان دانشگاهی، پرسنل نظامی، دانشمند، ورزشکار، فیلمساز، کشاورز و حتی برخی از محکومان وارد این سازمان شدند. آنها به عنوان جاسوس، نقشه نگار، جاعل و تبلیغ کننده خدمت می کردند. آنها کدها را می شکستند، اطلاعات نادرست را برای گمراه کردن آلمانی ها جاسازی کردند و برای منفجر کردن پل ها و خطوط راه آهن به داخل خاک دشمن می رفتند. یک سوم این افراد زنان بودند.مان دیتریش ، بازیگر،مارگارت مید،یک انسان شناس پیشگام،در صفوف آنها قرار داشتند.جولیا مک ویلیامز که بعدها با نام فامیل همسرش جولیا چایلد شناخته شد.جین والیس بورل که به یکی از اولین پرسنل C.I.A تبدیل شد.برخی از انها در حین انجام وظیفه کشته شدند. هزاران نفر دیگر بدون اینکه شناسایی شوند،موانع را شکستند و کلیشه ها را از بین بردند. Marion.A. Frieswyk که اکنون 97 سال دارد، اولین نقشه‌بردار زن اطلاعاتی C.I.A بود و آخرین عضو بازمانده O.S.S اصلی است.همچنین ویرجینیا استوارت، برای O.S.S کار می کرد.در شعبه اطلاعات مخفی در واشنگتن، ایتالیا، مصر و چین. این ها داستان های آنها مربوط به 75 سال پیش است که برای اولین بار به صورت عمومی به اشتراک گذاشته می شود. ویرجینیا استوارت او می گوید در نوامبر 1943، با داشتن مدرک لیسانس از کالج اسکیدمور، به گروهی از زنان ملحق شدم که قسم خورده بودند رازداری کنند. قبل از اینکه وارد ساختمان «کیو(Q)» شوم(که یک سازه غیرقابل قابل توجه در امتداد رودخانه پوتوماک جایی که امروز مرکز کندی در آن قرار دارد بود)تنها چیزی که در مورد دفتر خدمات استراتژیک می دانستم این بود که این دفتر کارهای جنگی طبقه بندی شده انجام می داد و برای من کاری داشت. من با قایقرانی در رود آیلند و مطالعه درباره ماجراجوی معروف سروان ایروینگ جانسون،بزرگ شدم. من آرزو داشتم که در یکی از سفرهای 18 ماهه اش در سراسر جهان به او بپیوندم. اما جهان در حال جنگ بود، همانطور که اکثر مردان جوان آمریکایی که می شناختم. خواهر بزرگترم، ادیت، که شیمی خوانده بود، به نیروی دریایی ملحق شد و من هم برای انجام همین کار درخواست دادم - اما متوجه شدم که آنها چندان علاقه ای به رشته های هنری ندارند. پدرم به من پیشنهاد داد با دوستش که در واشنگتن دارای کار دولتی است،تماس بگیرم. او این کار را انجام داد، و پس از یک سری مصاحبه که به نظر می‌رسید احتیاط و سخت‌کوشی بیش از یک رزومه طولانی اهمیت دارد، با سرپرستان جدیدم، مارگارت گریگز و ایوی بارنز، همراه با یک بیوه جنگی و یک همکار اخیراً فارغ‌التحصیل شده از دانشگاه، بنام ژان والاس، ملاقات کردم.(بعدا متوجه شدم که ژان دختر معاون رئیس جمهور هنری والاس بوده است). هر کسی کار خاصی برای انجام دادن داشت، و ایوی و مارگارت می گفتند: سخت کار کنید، راهی برای انجام کار پیدا کنید و هرگز در مورد آن صحبت نکنید. ویرجینیا استوارت در حال سخنرانی برای زنان C.I.A.در کنفرانسی که این نهاد در مارس ۱۹۸۳ میزبان آن بود. زنانی که دفتر ثبت O.S.S که شعبه ای از اطلاعات مخفی بود را مدیریت می کردند،مانند کنترل کننده های ترافیک هوایی برای گزارش های طبقه بندی شده و اسنادی بودند که ازعوامل میدانی در سراسر اروپا، آسیا، آفریقا و خاورمیانه سرازیر می شدند. ما اهمیت گزارشاتی را که دریافت میکردیم درک می کردیم.این اطلاعات در مورد تحرکات سربازان آلمانی، رادیوهای مخفی،عوامل پشت خطوط دشمن،طرح هایی برای درخواست نفوذ و تسلیحات از O.S.S بود. میزان اطلاعاتی که باید مرتب‌سازی و پردازش می‌شد با سرعت سرسام‌آوری رشد میکرد تا با شدت و مقیاس درگیری جهانی مطابقت داشته باشد. ما بخاطر این سئوال که آیا چنین کاری مناسب زنان است یا مردان متوقف نمیشدیم. ما با آنچه در اختیار داشتیم بهترین کار را انجام میدادیم و اکثر اسناد را به واحد دیگری می فرستادیم که آنجا نیز بطور کامل توسط زنان اداره میشد. بسیاری از مطالب فوق سری بود. اسناد با علامت "چشم های تنها(eyes alone") یک پروتکل متفاوت ایجاد کرد. این رابطه عجیبی بود. مردان و زنانی که فقط با اسم رمز آنها را می شناختیم به ما تکیه می کردند. تأخیر یا نقض می تواند پوشش آنها را از بین ببرد و فاجعه بارترین عواقب را به همراه داشته باشد. وقتی فهمیدم که O.S.S. در حال فرستادن زنان به خارج از کشور است، به سرپرستم گفتم: "هر وقت و هر جا که فرصتی باشد، می روم." او نام من را در لیست قرار داد و پس از هشت ماه حضور در دفتر ثبت اسناد در واشنگتن، این خبر خوب را دریافت کردم: آنها برای من در قاهره جایی داشتند. در تابستان 1944، سه هفته قبل از تولد 23 سالگی ام، در کمپ پاتریک هنری در ویرجینیا سوار کشتی نیروی دریایی شدم. دو O.S.S دیگر هم بودند.ما لباس‌های آستین بلند خاکی می‌پوشیدیم، بنابراین با 5000 سرباز کشتی‌مان که همراه آنها تعدادی از کارگران و خبرنگاران صلیب سرخ را نیز حمل می‌کرد، ترکیب می‌شدیم. می دانستیم که درباره کارمان به کسی نگوییم. اگر از شما پرسیده شود، ما فقط می گوییم: "من برای دولت کار می کنم" و موضوع را تغییر می دهیم. ما به ساحل ناپل آمدیم چند هفته در آنجا و در باری بودم ،افسر فرمانده در قاهره متوجه آن شد و مرا احضار کرد. هنگام پرواز بر فراز شمال آفریقا با هواپیمای ارتش، از میان آسمان خاکستری به پایین نگاه کردم و مسیرهای تانک را دیدم(ردپای شنی جنگ وحشتناک صحرا)جنگ از آن زمان به خارج از شمال آفریقا و به یونان و ایتالیا منتقل شد، اگرچه مصر بعنوان مقر عملیات خاورمیانه باقی ماند.هیچ چیز نمی توانست مرا برای دیدن قاهره برای اولین بار آماده کند. روی زمین، از پنجره کامیون نظامی به بیرون خیره شدم و سعی می‌کردم انواع لباس‌ها، فرهنگ‌ها و شیوه‌های حمل و نقل را ببینم، از واگن های برقی پر ازدحام گرفته تا جیپ‌ها و کالسکه‌هایی که اسب‌ آنها را میکشید. هتل شپرد، محل گردهمایی روزانه افسران انگلیسی، فرانسوی، ترک، یوگسلاوی و ایتالیایی بود که اطلاعات نظامی، سیاسی و اقتصادی را جمع آوری می کردند. مکالمات به ده ها زبان با صدای ناخوشایند کامیون ها، اسکوترها و قاطرها آمیخته میشد. قاهره چهارراه جهان بود.یک کالیدوسکوپ که همیشه در حال تغییر بود. ایستگاه صحرایی O.S.S یک ویلا تغییر یافته با یک اتاق کد در زیرزمین بود. در طبقه سوم، اتاقی مربع شکل مملو از روزنامه‌های بین‌المللی و شماره‌های مجله لایف را یافتم که با انبوهی از اعزام های گسترده سربازان پر شده بود.این نوع ثبت متفاوت از ثبتی بود که من در واشنگتن می شناختم، اما با کمک یک سرباز ارتش که به من اختصاص داده شده بود و روش هایی که از خانم ایوی در واشنگتن آموخته بودم، سیستم را در اختیار گرفتم.(متوجه این نوع سیستم ثبت شدم) مردان و زنان تمام روز وقتی سؤالی داشتند یا به دنبال منابع مرجع یا گزارش‌های محرمانه می‌گشتند به آن ساختمان وارد و خارج می شدند. یک سال بعد، من بر فراز منطقه کوهان پرواز کردم تا برای مأموریت بعدی خود در کونمینگ چین فرود بیایم.در عرض یک هفته این خبر به ما رسید:آمریکا اولین بمب اتمی را روی ژاپن انداخت.فاجعه آمیز بود.اما در ابتدا نتوانستیم جزئیاتی به دست آوریم.چه کسی می دانست هسته ای لعنتی چیست. همانطور که کلمه هیروشیما در سراسر جهان پخش شد،کماندوهای O.S.S. با چتر نجات پشت خطوط در منچوری برای آزادسازی اردوگاه اسرای جنگی ژاپنی فرود آمدند. با قریب‌الوقوع شدن تسلیم، اکثر خارجی‌های اعزام شده در چین مشتاق بازگشت به خانه بودند. من تازه آمده بودم، بنابراین تصمیم گرفتم بمانم. در یک جشن پیروزی در چین، با گیل، یک سرهنگ بریتانیایی-استرالیایی در ارتش ملی گرای چین آشنا شدم. او برای هماهنگ کردن حملات چریکی به ژاپنی ها با O.S.S همکاری می کرد.در سپتامبر، رئیس جمهور ترومن فرمانی اجرایی مبنی بر خاتمه کار O.S.S صادر کرد، اما ما هنوز اتاق هایی پر از اسناد حساس برای انتقال یا تخریب داشتیم. من دوباره به شانگهای منتقل شدم. زمانی که خانواده‌ام تلگراف من را درباره برنامه‌های عروسی‌مان دریافت کردند، من و گیل قبلاً در یک شنبه بارانی در کلیسای جامع ترینیتی مقدس شانگهای ازدواج کرده بودیم. بنابراین، سال‌های بیشتری از ماجراجویی‌ها آغاز شد، از زندگی در فیلیپین و در کوه‌های هندوراس، سه ساعت پایین‌تر از جاده‌ای آسفالت‌نشده، تا تولید و اجرای یک برنامه خبری تلویزیونی روزانه برای زنان در ایالت رود آیلند.گیل در سال 1973 بیمار شد و خیلی زود درگذشت. او شگفت انگیزترین و جذاب ترین مردی بود که تا به حال دیدم. من اخیراً سفر را متوقف کردم. چهار فرزند، نه نوه و هشت نوه من در تایلند، مکزیک و فرانسه، در هاوایی، مونتانا و آلاباما ماجراجویی های خاص خود را دارند. آنها عکس‌هایشان را برای من ایمیل می‌کنند.من هرگز به دور دنیا سفر نکردم اما نوه بزرگم، لیزا، این کار را برای من انجام داد.انهم دو برابر!! ماریون.آ.فریسویگ در داخل یک استودیوی مجسمه‌سازی با نور روشن، سطل‌های سفید شیری را هم میزدیم. اوایل سال 1943 بعد از نیمه‌شب بود. جنگ در سراسر اقیانوس اطلس در حال انفجار بود.تیم ما متشکل از شش نقشه‌بردار بود که در دفتری موقت مستقر بودیم که کارگاه ۳ طبقه یک هنرمند بالاتر از تئاتر بسته‌شده فورد در واشنگتن بود.ما در آنجا غوغا می‌کردیم. ما برای تکمیل تکلیف خود مسابقه می دادیم: یک نقشه توپوگرافی سه بعدی که زمین ناهموار سیسیل را نشان می داد. ستاد مشترک به زودی برای بحث در مورد برنامه های تهاجمی تشکیل جلسه می دهد و این قرار بود دستیار بصری آنها باشد. من یک دختر روستایی 21 ساله بودم که در ریاضیات مهارت داشتم. برنامه ریزی کرده بودم که در مدرسه ابتدایی در شمال ایالت نیویورک،در شمال شهری که در آن بزرگ شده بودم، تدریس کنم. پدر و مادرم مزرعه نخود ما را در دوران رکود از دست داده بودند و مادرم در یک خانه برادری در دانشگاه کلگیت به عنوان آشپز کار می کرد. دختران برخی از خانواده های شهر تا پایان مدرسه رفتند، اما این برای من ممکن نبود. من همیشه سر در یک کتاب داشتم و در سال 1942 از کالج معلمان ایالت پوتسدام فارغ التحصیل شدم. Marion.A.Frieswyk در واشنگتن،اندکی پس از ازدواج با همکارش هنری در سال ۱۹۴۳ پرل هاربر همه چیز را تغییر داده بود.میلیون ها نفر از آمریکایی ها بسیج شده بودند. استاد جغرافی من که ساعتی 15 سنت به من دستمزد می داد، مرا تشویق کرد که برای یک دوره تابستانی تحصیلات تکمیلی در دانشگاه کلارک که جغرافیدانان غیرنظامی را برای مشاغل جنگی آموزش می داد، درخواست دهم. من به ووستر، ماساچوست نقل مکان کردم و شش هفته را صرف یادگیری جغرافیای اقتصادی، آب و هوا و انواع مهارت های مرتبط کردم که ممکن است برای دولت مفید باشد. از 30 مرد و زن حاضر در برنامه، من و یک نیوانگلندی لاغر اندام به نام هنری، دو نفری بودیم که در یک واحد نقشه برداری جدید در دفتر خدمات استراتژیک(oss) استخدام شدیم. O.S.S. در اطراف واشنگتن به عنوان Oh So Secret شناخته می شد. تنها چیزی که می‌دانستم این بود که در کنار مغزهای بزرگ در جامعه جغرافیایی برای دولت کار جنگی انجام خواهم داد و حقوق سالانه ام 1800 دلار بود.که برای من سرمایه ای بود. سریعتر از اینکه بتوانم واشنگتن را روی نقشه پیدا کنم گفتم: بله O.S.S. غیرنظامیان را به سرتاسر جهان می فرستاد تا نقشه های موجود را تهیه کنند، در حالی که محققان جغرافیایی تجزیه و تحلیل می کردند و طراحان مدل های ۳ بعدی ان را تولید مي کردند.ما نقشه هایی می ساختیم که قرار بود به تصمیمات استراتژیک نظامی کمک کند. ما فرآیند چند مرحله ای ایجاد مدل های توپوگرافی را در کلارک تمرین کرده بودیم،در سیسیل اولین باری بود که از این تکنیک برای O.S.S استفاده کردیم. هفته‌ها را صرف پوشاندن صفحات مقوایی با نقشه‌های جزیره سیسسیل کرده بودیم .خطوط جریانی که منطقه خشکی را در هر ارتفاع پیشرونده از سطح دریا مشخص می‌کردند. سپس از اره مویی برای برش در امتداد خطوط طرح استفاده کردیم و برای هر لایه از ارتفاع، یک ورق مقوا جداگانه شکل دادیم. وقتی همه برش ها را آماده کردیم، آنها را روی هم چیدیم، دقیقاً در جای خود قرار دادیم و قالب خود را آماده کردیم. زمان خالی کردن سطل های گچ مایع در قالب وارونه فرا رسیده بود. بعداً، پس از گذشت چندین روز برای خشک شدن، قالب سفت شده را به سمت راست می چرخانیم و به سمباده زدن و رنگ آمیزی مدل می رپرداختیم.(در واقع نقشه ۲ بعدی را به ۳ بعدی تبدیل میکردند‌.مترجم) حوالی ساعت 3 بامداد، درست زمانی که می خواستیم استراحت کنیم، شخصی قالب را بررسی کرد.او صدا زد:صبر کن این کار نمی‌کند.گچ به درستی تنظیم نشده بود.مخلوط اشتباهی ریخته بودیم پس قرار بود چکار کنیم؟ ما نمی خواستیم تمام کارهایی را که انجام داده بودیم از دست بدهیم.باید از شر آن گچ خلاص شویم.اما جایی برای ریختن آن وجود نداشت.ما در بالکن طبقه سوم تئاتر فورد بودیم.بنابراین یک نفر ایده روشنی را مطرح کرد:بیایید آن را روی نرده بریزیم. ماریون فریسویک ،سمت چپ،با ۴ تن از همکارانش در مقابل ساختمان آرشیو ملی در ۱۹۴۴ هنری و همکارمان جیم به بالکن تئاتر رفتند.آن‌ها کار ما را تا بالای نرده بالا بردند و انبوهی از گچ را به جنگل‌های صندلی‌های شکسته تئاتر در زیر پاشیدند. سپس شروع کردیم به پاک کردن مقوا با پارچه، دستمال کاغذی، و ناخن!!دیوانه کننده بود، اما کار کرد.ما هرگز در باره اتفاقات آن شب به کسی چیزی نگفتیم.حتما کسی که سالها بعد برای بازسازی تئاتر حاضر شود حتما در مورد تپه های بی شکل گچ روی زمین فکر می کند!! یک تصویر ۳ در ۲ فوت ۴۰ پوندی از جزیره ای در دریای مدیترانه،اولین مدل توپوگرافی سفارشی فرماندهان ستاد مشترک بود.در ماه ژوئیه، ژنرال آیزنهاور 150000 سرباز، 3000 کشتی و 4000 هواپیما را به سیسیل فرستاد و این جزیره را در یک لشکرکشی خونین پنج هفته ای از نیروهای ایتالیایی و آلمانی تصرف کرد. تیم رو به رشد ما به تکمیل درخواست‌های نقشه‌برداری از طرف رهبران نظامی و سیاست‌گذاران ادامه داد، اگرچه ما از ان سالن خارج شدیم و به محله‌های موقت دیگری برگشتیم. ما در آرشیو ملی و ساختمان های متعلق به پنتاگون کار می‌کردیم. هر جایی که بتواند ما و تجهیزات نقشه‌برداری ما را در خود جای دهد. دفتری که ما در ان نقشه‌سازی می کردیم دفتر ازدواج ما هم بود. گفتن این که هنری و من جایی رفتیم، بسیار سخت است، زیرا جنگ بود و ما دائماً کار می کردیم. اما ما تیم خوبی ساختیم. در آوریل 1943، ما در انجا ازدواج کردیم. من یک کت و شلوار تیره پوشیدم - همان لباسی که وقتی با جوهر و گچ کار نمی کردیم در دفتر می پوشیدم. مهمانان ما 40 نفر O.S.S بودند.خانواده های ما پول سفر نداشتند. هنری یک دستبند طلای ساده به من داد و من حلقه کلاس دبیرستانم را به او دادم که او 64 سال آن را به عنوان حلقه ازدواج در دست داشت. به یاد داشته باشید که به ازای هر زن در بخش نقشه برداری حدود دو مرد وجود داشت، اگرچه نمی توانم زمانی را به یاد بیاورم که جنسیت شما بیشتر از توانایی شما برای مشارکت مهم باشد. هنگامی که رئیس جمهور ترومن O.S.S را منحل کرد. در سال 1945 ما را به وزارت امور خارجه منتقل کردند. در سال 1947، سازمان اطلاعات مرکزی (CIA)تشکیل شد و در مرکز فرماندهی O.S.S سابق مستقر شد. ما برگشتیم و نقشه برداری را ادامه دادیم. من C.I.A را در سال ۱۹۵۲ ترک کردم.وقتی آژانس به مقر خود در لنگلی، ویرجینیا نقل مکان کرد، شخصی راهروها را با نقشه های O.S.S تزئین کرد. سپس، برای بیست و پنجمین سالگی هنری، سرپرستش او را با مدل سیسیلی که در طول جنگ ساخته بودیم به خانه فرستاد.هدیه تولد عجیبی بود. بچه‌ها این مدل ۳ بعدی از نقشه سیسیل را بر اساس بلندترین آتشفشان فعال اروپا، که کوه اتنا سیسیل است، «اتنا» نامیدند. در هفته های پایانی زندگی هنری، او به خانه سالمندان نقل مکان کرد و من از خانه ای در مریلند که در سال 1950 ساخته بودیم، نقل مکان کردم. همانطور که دخترم ساندرا به من کمک می کرد تا وسایل را جمع کنم، فرش اتاق تلویزیون را پیچیدیم و مجموعه ای از وسایل را کشف کردیم. نقشه هایی که هنری در آنجا پنهان کرده بود و از طبقه بندی خارج شده بود. ساندرا نفس نفس زد. لبخند زدم. نقشه کش ها می دانند که نقشه ها در زیر فرش ها زیبا و صاف می مانند. این یک یادآوری بود از عمری که با هم گذراندیم، و اینکه چگونه همه چیز شروع شد. مترجم SHAHDAD  استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منبع : https://www.google.com/amp/s/www.nytimes.com/2019/03/06/magazine/intelligence-world-war-ii-oss-women.amp.html
  23. 1 پسندیده شده
    اینی که اینجا نوشتید یه داستان خیالی ساخته شده بر اساس تئوری توطئه هست.
  24. 1 پسندیده شده
    به نام خدا نمایشگاه ADEX آذربایجان 2022 خودروی زرهی Vuran ترکیه مهمات پرسه زن Lentatek Kargi ترکیه بمب GFAB-250 LG ساخت مشترک ترکیه و آذربایجان کشتی هجومی STM MPAC ترکیه زیردریایی STM500 ترکیه موشک Roketsan SOM ترکیه سامانه موشک اندازه کوچک هدایت لیزری Rokestan METE ترکیه سامانه کنترل از راه دور SCN-Demir آذربایجان پهپاد Taruz آذربایجان پهپاد Iti Qovan Kamikaze آذربایجان پهپاد شناسایی Fatum آذربایجان موشک کروز ضد کشتی Harbah پاکستان پهپاد shahpar II پاکستان سامانه راکتی Fatah 1 پاکستان بمب 1000 پوندی GP پاکستان خودروی 8x8 زرهی Paramount Engineering Barys قزاقستان موشک های اسرائیل پهپاد Elbit Systems Skylark I-LEX اسرائیل سامانه جنگ الکترونیک IAI Scorpius-G اسرئیل چشم هایش
  25. 1 پسندیده شده
    الان شدن منطقی همین چند روز پیش از نابودی رژیم صیهونیستی دم می زدن . دستاورد هم شد هواپیمایی اکراینی و حادثه ازدحام جمعیت در کرمان یه کلمه بگید ترسیدیم حمله به عین الاسد اصلا اتفاق کمی نبود بلکه کار ارزشمندی بود . ولی نه همسطح بود و از همه مهم تر نه ادامه دار طرف وقتی میاد بصورت رسمی مهم ترین فرمانده نظامی ایران رو هدف قرار میده برای بعدش هم برنامه ریزی کرده